All language subtitles for City.Of.Wind.2023.1080p.WEB-DL.AAC2.0.H.264.Persian.Farsi

«ترجمه و تطبیق متن زیرنویس با اثر »
.:: [ HM.Boottimmar7 ] ::.

"CITY OF WIND"
.::شهر باد خیز ::.

بیا جلوتر فرزندم

حس می کنم شب ها یه چیزی توی پاهام مور مور می کنه

گمونم که دیگه وقتش رسیده رهسپار
! خونه ی ابدی بشم پدر ارواح

شاید به خاطر پالتوی خزی باشه

که می پوشی

تا مرگ راه درازی داری

من خیلی نگران پسرمم

! اصلاً نمی تونم بخوابم پدر ارواح

تا پنج روز دیگه سوار میشه.

نگران نباش

! منظورش اینه که " نگران نباش
پسرت تا پنج روز دیگه میاد خونه "

که اینطور

خونش از مشروب قوی مسموم شده

روح پسرت ضعیف شده
- که اینطور

- دفعه ی بعد کمربندش رو با خودت بیار
- میارم

اگه طلسمم روش مؤثر نبود
خودم اون زَهره ی سیاهو از تنش بیرون می کشم

بدون که

تنگری حواسش به تو و فرزندت هست
( تنگری : خدای بی شکل آسمانی ادیان شَمنی شرق آسیا )

پدر ارواح ازتون حمایت می کنه

بیا نزدیکتر

رنج این بدن جسمانی

فقط با قدرت روح ، قابل تحمّله

امشب دیگه راحت می خوابی

! آروم باش

! ممنونم پدر ارواح

حالا برگرد عقبتر بشین

لطفاً بشین

فرزندانِ من

! تا بازگشت من به سلامت باشید

! ای روح بزرگوار
من این نوشیدنی رو که از دام های ما به دست اومده تقدیم می کنم

نوش جان

پدر ارواح تون دیگه باید رهسپار بشه

! ای نیای بزرگ ارواح ما
! عزیمت به خیر و سلامت

- عزیمت به خیر
- ! سفر به سلامت

-می تونیم بریم ؟
- بله . بریم

ای خدای آسمانی که ناظر بر مایی
تقدیم تو باد

با احتیاط راه برو

! هی رفیق
نمی خوای اینو ببینی ؟

- باید ببینیش ! خیلی باحاله
-نه

! زِ ! ز ِ

وقتایی که آبت میاد
روحت چه شکلی می شه ؟

! تو یکی خفه شو

! گم شو

! هی

چطور بود ؟

لازم نیست پنهون کنی
معلّم به همه گفته

نفهمی چیزی هستی ؟

! شوخی می کردم بابا

حالتون چطوره ؟

حال ما خوبه
حال شما چطوره خانوم معلم ؟

بشینید

! امروز امتحان دارین

ساکت باشید

! هی

! زی

! زی

- هی
- نگاهت به جلوت باشه

آفرین

هیچ وقت نذار تنبلایی مثل این از رو دستت بنویسن

! خایه مال

! حالا باز هم ادامه بده
آخر و عاقبت تو هم مثل اون پدر الکلی ولگردته

- پسرم . بیا شامتو بخور
-باشه

پسرم

دختر یکی از همکلاسی های قدیمی من جراحی داره

می خواد دخترش قبل از عمل
یه شَمَن رو ببینه

من بهش گفتم ، شنبه می تونم بیام

- کجاست ؟
- خونه ی خودشون

باشه

! از خستگی، دیگه جون ندارم

هی

شنبه سرم شلوغه

شما دو تا نمی تونستین از خودم
بپرسین که وقت دارم یا نه ؟

خب مثلاً چه کار دیگه ای داری ؟

یه کار خیلی مهم

چیه می خوای با اون پسره که تو
کارائوکه کار می کنه ، بری سَر قرار ؟

- به تو ربطی نداره
- ! هی ! هی

دخترم ؟ این چه رفتاریه که با برادرت داری ؟

آفرین پسرم

دخترم تو امروز کارت چطور گذشت ؟

! خفن می بینی که خسته و کوفته برگشتم

تو سن و سال تو که آدم خسته نمی شه

- مامان ؟ من که گفتم نمی خوام
- ! ساکت شو

من ، آنم که زاده ی خلق مغول

از قبیله ی آلاخ

نشسته ام ، تکیه بر زانوی راست پدرم ؛ زویخت

منم آن پیام آور تو
من ، اِردِن ، زاده ی سال میمون

من ، پیام رسان ِ جوان ِ تو
تو را فرا می خوانم ای خدای طبل ها ( ضرب ها )

به تو خوش آمد می گویم
از آسمان به زمین بیا

! خوش آمدی ای پدر ارواح

خوش آمدی ای پدر ارواح

! خوش اومدی بابا بزرگ روحه

اینجا فرزندی هست ؟

بله . همینجاست

نزدیکش بیار

بیا جلوتر بشین

فرزند دیگری هم هست
که باید به دیدن من بیاد

- روح ِ پدر بزرگ می خواد شما رو ببینه
- بله چَشم

سلام پدر ارواح

لطفاً نزدیک تر بیا

صدای گریه ی کودکی رو می شنوم

بله پدر ارواح
من یه بچه م رو از دست داده م

این دخترم که اینجاست
قراره به زودی قبلش رو عمل کنن

پدر ارواح

دختر ایشون به زودی قراره که بره
خونه ی شفادهنده ها ( بیمارستان)

و قراره که روی بدنش اعمال شفا دهنده انجام بشه

این خانم می خواد بدونه که
جراحی دخترش خوش یُمنه یا نه ؟

اتصالشون ضعیفه

اتصال بین روح و جسم این فرزند ( ضعیفه )

خطرش هست

روحش سرگردان بشه

پدر ارواح ! لطفاً کمک مون کن
این دختر تنها کسیه که من دارم

می شه خواهش کنم در طول عَمُلش مراقبش باشین
و کاری کنین که زنده بمونه ؟

من راهو نشونتون می دم

کنارتونم تا این رنج و سختی رو پشت سر بذارین

من از خونه تون محافظت می کنم فرزندان من

ممنونم پدر ارواح

فرزندم بیا نزدیکتر

! به زودی صاحب یه نی نی میشی

همه چیز درست می شه دخترم

نگران نباش

آرام باش

چند سالته ؟

هفده سال

و قرار که تو در طول عمل جراحّی
مراقب روح من باشی ؟

! مرتیکه ی شیاد

! یالا ، تکون بخور

من همینجا پیاده می شم
یه کاری هست که باید انجام بدم

چی داری می گی تو ؟

الان آخر هفته ست
بازار خیلی شلوغه

گفتم که کار مهّمی دارم

این « چیز » رو با خودت ببر
( اشاره به برادرش)

تمومش کن

آخه این بچه چه مرگشه ؟

تو ، حداقل یه سَری روی شونه هات هست
[ تو دست کم یه مُخی تو کلّه ت هست ]

اگه می خوان موبایلتو پس بگری
به والدینت بگو بیان

حال تون چطوره ؟

ما خوبیم . شما چطورین خانم معلّم ؟

! خانوم معلّم
اون بهترین دانش آموز این مدرسه ست

خودش اینقدر متواضع هست که اینو به زبون نمیاره

الان هم واقعاً متاُسفم

نگاش کنین ؟
حسابی جا خورده

هر آدمی ممکنه زمین بخوره
هر بنای مستحکمی ممکنه فرو بپاشه

می شه حالا همین یه بار گوشی رو پس بدین ؟

من معذرت می خوام خانم معلّم

باشه . فقط همین یه بارو ازت می گذرم

فقط هم به خاطر اینکه می دونم شما دو تا
از مدیران آینده این

و تاُثیر فوق العاده ای روی آینده ی مغولستان دارین

- وقتی اون روز رسید، معلم تون یادتون نره
- معلومه که نمی ره

یه روزی می رسه که، راهی پیدا می کنیم
تا الطاف شما رو جبران کنیم

! خیلی خب دیگه برین

! ممنون معلّم

"معلّم تونو فراموش نکنین "

من که بعد از فارغ التحصیلی
پشت سرمم نگاه نمی کنم

! می رم پی کار خودم

اگر هم بزنه پولدار بشم
دیگه هیچ بنی بشری رو نمی شناسم

البته ممکنه که برگردم، اون هم فقط واسه اینکه بپرسم
" چه خبر از زندگی ؟ "

من چی ؟

تو ؟

یه پیراشکی گوشت برات می خرم

مشروب نداری بزنیم ؟

- نه هیچی
- چی ؟

- گفتم که چیزی در کار نیست
- هیچی ؟

باید یه صفایی به خونِ تو رَگام بدم

نیگا؟
دارن می دوئَن

دو نفرن

کجان ؟

اونجا رو نیگا ؟
انگار دنبال چیزی اَن

می خوام یه بمب دودی بندازم رو سرشون

- فکر می کنی به همین آسونیه ؟
- من خودم می تونم تصمیم بگیرم واسه خودم

واقعاً که خیلی لجبازی

از همینجا بپیچ و مستقیم برو

کیه ؟

چی شده اومدی اینجا ؟

اومدم دیدن تو

اینم جزیی از خدمات شَمَنی ته ؟

دو کار با هم با تخفیف ؟

اینکارو به خاطر پول نکردم

! داشتم شوخی می کردم

... شوخی بود

اون برای منه ؟

آره

ممنون

چه حسی داری ؟

عالی

یه دریچه قلب نو برام گذاشته ن

مکانیکی یه

می خوای بشنوی ؟

تو یه ترمیناتوری ( نابودگری ) درسته ؟

ممنونم که اومدی دیدنم

تا حالا کسی دیدنم نیومده بود

خونواده ت چطور ؟

مامانم

هر روز میاد

بابام کُره زندگی می کنه

دوستات نمیان دیدنت ؟

راستش من دوست چندانی ندارم

زود عصبانی می شم
[ آدم تُندخویی اَم ]

دفعه پیش به من گفتی شیّاد

هفته آینده از بیمارستان مرخص می شم

کمی چای بخور

ببینم بابا بزرگ ؟
تا حالا عاشق شدی ؟

- عاشق ؟
- این دیگه چه سؤال مزخرفیه ؟

فقط خواستم پرسیده باشم

چه مزخرفاتی

یه زنی بود

مال خیلی سال پیشه

ما هیچ وقت کلمه ای با هم حرف نزدیم

فقط با فاصله به هم خیره می شدیم

وقتی می دیدمش صورتم سرخ می شد

وقتی که اون نزدیک من می شد
بدنم آتیش می گرفت

ولی هیچ راهی نبود که
بتونیم با هم باشیم

هر چیزی تو این دنیا زمان خودشو داره

این درسته که میگن

چیزی که فقط یه بار تو زندگی اتفاق میفته
آدم نباید بی خیالش بشه

خودشه ؟

هی ، گوشی رو بذار کنار

گزینه ی « دفعه بعد ذخیره می کنم » نداره؟

! به صف وایستین

! صاف وایستین

! همه با هم
! به چپ

! آزاد باش

! بشمار

... یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج

! همه حاضرن

گردش به چپ

خودتونو گرم کنین
حالا بُدوئین

زانوها بالا

! آروم تر
پاها به پشت

ای پدر آسمانی

! مادر خورشید ِ جاودان

زمین زرخیز

ای ارواح کوه ها و رودخانه ها

من مرغوب ترین ِ این شیر رو به شما تقدیم می کنم

دعا می کنم که همه ی مردم دنیا سالم و سلامت باشند

اوما هوم ، اوما هوم

چرا اومدیم اینجا ؟

برای اینکه هوای تازه بخوریم

هوای تازه ؟

این محله های گِر ِ اولان باتور کی قراره از بین برن ؟

دوست داری تو کدوم آپارتمان زندگی کنی ؟

دلم نمی خواد تو چاردیواری زندگی کنم

دلم می خواد تو نواحی حومه ی شهر زندگی کنم

-دامپروری ؟
- ! اصلاً

یعنی اگه قرار باشه برم روستا زندگی کنم
مجبورم دامپروری کنم ؟

اگه نکنی چه جوری می خوای زندگیتو بگذرونی ؟

یه کاریش می کنم

تو دوست داری تو کدوم آپارتمان زندگی کنی ؟

اونجا

با کلاسه

- در مورد آپارتمان های هوشمند چیزی شنیدی ؟
- نه

همه چی اتوماتیکه

کافیه دستاتو به هم بزنی تا پرده ها باز شن
یا تلویزیون روشن شه یا دوش آب باز بشه

درها سنسور تشخیص چهره دارن

آخه چه جور خوک تنبلی دلش می خواد
تو همچین جایی زندگی کنه ؟

دیگه کجا دلت می خواد بری ؟

نمی دونم

معمولاً زوج ها کجا می رن؟

من ماهی یه بار میام اینجا

چرا ؟

چرا که نه ؟
فقط واسه اینکه تماشا کنم

همه چیز خیلی برّاق و تمیزه

خیلی باحاله

اینجا که میام همه چی رو فراموش می کنم
ارتباطمو با دنیا قطع می کنم

هیچ شده چیزی هم بخری ؟

خب معلومه

خیلی چیزها

البته تو خیالاتم

! واقعاً که عجیب غریبی

عجیب- غریب خودتی

اونی که می خواد چوپان گلّه بشه تویی

می بینی ؟
...این کیف دستی رو دارم واسه تو می خرم

چه خبره اونجا ؟

! هی شماها

- دزدهای بی شرف
-! ما چیزی ندزدیدیم

! حراست؟ بگیرینش
! دزد ! دزد ! دزد

! دزد ! بگیرینشون

حالت خوبه ؟

گوش کن

! من که چیزی نمی شنوم

پس شاید من مُرده م

شایدم یه زامبی باشی

یه زامبی نابودگر

زن ؟ چایی ت رو تا داغه بخور

... خب

...گمونم دخترمون خودشو بهتر می شناسه

یعنی خیلی بهش سخت گیری کردم ؟

مادرم هیچ وقت منو به زمین بازی نمی بُرد
چون همیشه رقیق کننده خون مصرف می کرده م

اگه دچار حادثه می شدم
شاید دیگه خونم بند نمی اومد

وقتی بچه بودم ، خیلی غش می کردم

گاهی مدتی غش می کردم
و بعد دوباره به هوش می اومدم

وقتی که غش می کردی
چیزی هم حس می کردی ؟

فقط از حال می رفتم

ولی وقت عمل جراحی وقتی بیهوش بودم
یه چیزی دیدم

چی ؟

دکتر ازم خواست که بشمُرم

یک

دو

سه

چهار

پنج

! شش

یهو دیدم که دارم بالای سَر اولان باتور پرواز می کنم

... از بالای کوه ها گذشتم

شهر خیلی دور شد

حس می کردم که میون انبوه جنگل گم شده م

...بعدش یه مرتبه

شنیدم که بابا مامانم گریه می کنن

با خودم فکر کردم " اگه الان بمیرم

شاید پدر و مادرم دوباره برگردن پیش همدیگه "

وقتی که بچه بودم
حرف هایی می زدم که درست از آب در می اومد

همسایه هامون از من فرار می کردند

یعنی چطور ؟

... مثلاً

یه بار به یکی از همسایه هامون گفتم که داخل بدنش مریضه

بعدش تشخیص دادن که سرطان کبد داره

بالاترین نرخ بیماری کبد تو دنیا مال مغولستانه

حرفمو باور نمی کنی ؟

اگرم باور نکنی هیچ اشکالی نداره

ارواح ، بخشی از این طبیعتن

انکارشون بی معنیه

چیزی هم هست که جزء طبیعت نباشه ؟

من ، تو ، مرگ ، این میله

حتّی اون ارواحی که تو ازشون حرف می زنی

! همه جزو طبیعتن

اینکه روح جدّ ِ جّد ِ جدّ ِ بزرگ تو از
آسمون به زمین هبوط کنه فایده ش چیه ؟

"اگه دوستم داری زودتر بگو
چون زندگی خیلی کوتاهه"

تموم کردی ؟

- آره . تموم کرددم
- ! اول بیا مال منو ببین

اسم نقاشی من هست : " مارالای چوپان

" مارالا چوپان گلّه ؟ "

اونها گوسفنداتن
البته فقط چند تا داری

این هم اسبیه که گفتم
زمستون بشه می خورمش

اینجا آغل گوسفنداته

رودخونه

آفتاب

اینها هم چند تا پرنده

- این خونته
- ! مثل عنکبوته

آتیش اجاق گرمه
اینجا هم پنیر خشک می شه

چرا منو عین یه خط سیاه کوچولو و نازک کشیدی؟

تو یه لباس سیاه پشمی محلّی پوشیدی
مگه تو روستاها از اینا نمی پوشن ؟

یه چوب دستی هم دستته که بتونی
باهاش حیوونا رو حرکت بدی

اینجا هم نوشته : مارالا

طرحی از « زی » که رویاهاشو به حقیقت کشیده

اگه خوب نگاه کنی می بینی که
من تو رو به عنوان یه شَمَن کشیدم

این طبلته
... و اینا هم

- چکمه های مغولی ؟
- چکمه های مغولی

- طرح و الگوهای روشون کو پس ؟
- تازه می خوام بِکِشمشون

اینا هم مارن ؟

بله . و تو تازه به آپارتمان مجلّلت نقل مکان کردی

دو تا پنجره داره
اینا هم خزهای لباسته

خوب نکشیدم ؟

ببین !
این هم چرثقیلی که آپارتمانتو می سازه

خوب نشده ؟
نظرت چیه ؟

نقاشی من از مال تو خیلی بهتره

بابا بزرگ همسایه
کمی ذغال برات آوردم

پسرهمسایه

من احتیاج دارم که با پدر ارواح ارتباط داشته باشم

یه نفر تو محل کار پسرم
بهش تهمت دزدی زده

پسر من دزد نیست

اون دعواش شده و اخراجش کرده ن

این اواخر نگاهش کم فروغ شده

می ترسم که دوباره مشروب خوری رو از سر بگیره

پسرم اینو ببر داخل

- سلام ، برادر - همسایه
-سلام

به زودی روح راهنما رو فرا می خونم

- خبرت می کنم
- کی ؟

- احتمالاً هفته ی بعد
- ! خدارو شکر

مامان اگه موهای منو ببینه
حتماً حسابی جا می خوره

چون موهای منو از مال خودش بیشتر دوست داره

موهام هرگز کوتاه نشده بود می دونی ؟

هرگز ؟

مامان همیشه فقط نوک موهامو رو می زنه

بُرش های خیلی خیلی ریز

من اجازه ندارم موهامو کوتاه کنم

اینه که من هم اجازه نمی دم
دوست پسرشو بیاره تو خونه

وقتی مرد دیگه ای به جز پدرم
اینجا باشه عصبانی می شم

- نمی دونم چرا
-من هم الان اینجام

پس چرا عصبانی نمی شی ؟

تو از اون جور مردها نیستی

اون یه شکم چاق گُنده داره

چندشه

تمومه

یه کم ازش مونده
حالا تو بشین

بگیر بشین

لباست کثیف می شه
درش بیار

یه پیک دیگه بریز لطفاً

هی داری کجا می ری ؟

چی شده ؟

گمونم نباید اینجا باشم

روحم پریشون می شه

نکنه حسودیت شد ؟

گریه نکن ، دخترم

برای چی گریه می کنی ؟

تو که پدر و مادر و برادرت رو داری

موهات چرا اینجوری شده ؟

قبل اینکه بخوابی نمی خوای لباستو در بیاری ؟

این بوی چیه ؟
نفستو بده بیرون ببینم؟

ما جفتمون حالمون خوبه مامان
برو بگیر بخواب ! نگران چیزی هم نباش

می شه برام ساز دهنی بزنی؟

خوابم نمی بره

خودت بزن

می تونم ؟

ای مادر زمین ای خورشید نیکخواه
ای گنبد کبود

ای ستارگان ای خاک ای رودخانه ی کرولن
ای ملکه رود تول ای کوه های چهارگانه

ای اجداد دودمان ِ من

استدعا دارم از این چای بی نظیر خوش طعم نوش جان کنید

استدعا دارم از فرزندان خود محافظت کنید

دعا می کنم که به دخترم سلامتی عطا کنید

دعا می کنم به پسرم در درس و تحصیلش کمک کنید

ای اجداد دودمان من

دعا می کنم که زایمان دخترم خوب پیش بره

تو با من میای بازار

... خیلی خب

من اینو می برم بریزم بیرون

الان تعطیلاته. شلوغ می شه
من واقعاً به کمک احتیاج دارم

تازه ، اویو هم امروز حالش خوب نیست

می خوای یه تنی بزنی ؟

تازه رسیده

صبر کن
می رم آینه رو بیارم

! قشنگه

می تونم تو قیمتش تخفیف بدم

خب ؟

... رنگ موهاشو نیگا

هی چه اتفاقی برات افتاده ؟

! هی جاستین بیبر

هرچند ، اون از جاستین بیبر زشت تره

باشه ، حالا کلاهتو بردار

- حالتون چطوره ؟
- ما خوبیم . شما چطورین خانم معلّم ؟

بشینید

خانم معلّم می تونم بیام تو ؟

- چرا دیر کردی ؟
-رفته بودم دستشویی

! این چه وضع موئه
زنی یا مَردی ؟

بشین

و تو ! وضع موهای تو چرا اینجوریه ؟

از معلّم های دیگه چیزای بدی در موردت شنیدم

ناسلامتی امسال سال فارغ التحصیلیته
یادت که نرفته ؟

! بلند شو وایستا

والدینت رو بیار مدرسه

! گوشی هاتونو خاموش کنین

چرا می خندین ؟

ای ارواح طبیعت

ای محافظان کوه ها و رودخونه ها

دعا می کنم که از ما مراقبت کنید
حمایتمان کنید

بی فایده ست

منظورت چیه ؟

دیگه چیزی حس نمی کنم

من می خوام بچه مو نذر ِ پدر ارواح کنم

اشکالی نداره ، پسر همسایه

از مادرت شنیده م که مشکلاتی پیدا کردی

هر چی هم که شد ، هرگز سراغ بطری مشروب نرو

! سلام دخترم

می خواستم حالت رو بپرسم

من تازه کارمو تموم کردم
و دارم می رم خونه

! برات آرزوی سال نو خوبی دارم دخترم
امشبت به جشن و شادی خجسته باد

... خیلی خب

تنگری ! حواست به من هست ؟

حالت خوبه ؟

می خوای بالا بیاری ؟

نه. برام سخته که تو جاهای پر سر و صدا باشم

دوستت دارم

چی گفتی ؟

هیچی

نشنیدم چی گفتی
! دوباره بگو

منم دوستت دارم

می خوام برم کُره

نمی ذارم بری

! می شه اجازه بدی که برم رئیسم ؟

واقعیت داره ؟

آره

می خوام برم کره

کی تصمیم گرفتی بری ؟

ببخشید که اذیتت کردم

تا حالا شده که حس کنی بدنت به دو نیمه از هم جدا شده

یه نیمه ش اینجاست
و نصف دیگه ش جای دیگه

هرچند که من اینجا خوشحال و شادم
نصفه ی دیگه وجودم اونجا غمگینه.

می خوام دل اون یکی دخترو تسکین بدم

درک می کنی چی می گم ؟

نه. درک نمی کنم

بذار برم

! ولم کن

! یالا دیگه
! ولم کن

! مارالا ! تو برمی گردی

سال نو مبارک

! سال نو مبارک

پسرم ! تو ثمره ی عشق و علاقه منی

الهی که صد ساله بشی و صصد پائیزز رو به چشم ببینی

پسرم ! تو ثمره ی عشق و علاقه منی

بابا بزرگ - همسایه ؟

! برادر-همسایه

! برادر-همسایه

!برادر-همسایه

- زمستونتون چطور می گذره ؟
- بله ، خوبه

- زمستون شما چطور خوب می گذره ؟
- بله

گرمای بهاری دیگه از راه می رسه

- امسال زمستون خیلی سخت بود
- آره واقعاً

ساخت و ساز به زودی دوباره شروع می شه
و ما به کارگر نیاز داریم

من خودم اینجا گاراژ دارم

که تمام وقت منو می گیره

می فهمم

منظورم پسرت بود

ظاهر قوی و توانمندی داره

حقوق ساخت و ساز خیلی خوبه
اینجوری می تونی پول پس انداز کنی

خودش می دونه

از خودش بپرس

امسال بهار فارغ التحصیل می شه
و هنوز نمی دونه بعدش می خواد چی کار کنه

- شماره ت رو بده داداش
- باشه

بفرمائید

-نگاه کن مامان
- چی خریدی ؟

! اوه چقدر نازه

! فراموش کرده بودم که چقدر کوچولو اَن

- خیلی نازه
- ... بیا ببینیم

-چی ؟
- ... بیا ببینیم بهش میاد یا نه

- خیلی بهش میاد
- ! آره ، خیلی خوبه

خیلی نازه

دخترت به زودی این لباس ها رو می پوشه

! هی

دقیقاً چه جوریه ؟

می خوام بدونم
! به منم یاد بده

اینجوریه ؟

... یه جورایی بانمکه

! تمومش کن

تو خفه شو ! جاستین بیبر

چی ؟

! هی ! بسه ! تمومش کنید

برگردین ! رو به دیوار

یه مشت ولگرد مفتخور

چی کار می کنین ؟

می خواین این کلاسو به گه بکشین ؟

شماها فقط یه مشت وحشی هستین

! کتاباتونو در بیارین

صفحه 87
! تمام مساُله ها رو حل کنین

تو به چی می خندی ؟

خندیدن قدغنه معلم ؟

واق واق نکنا ؟

آدما پارس نمی کنن
سگها واق می زنن

چی ؟
چی گفتی ؟

تو خیلی زر می زنی
! زنیکه کثافت

! ساکت

! ساکت

! گفتم .ساکت

شما دو نفر ساکت ! خفه شید

دیگه بهتره که فارغ التحصیل شدنو فراموش کنین
همه تونو اخراج می کنم

! برادر -همسایه

! برادر-همسایه

! پدر

! پدر

گریه نکن پسرم

محبوب پدر

پسرم

تو حاصل عشق و علاقه ی منی

الهی که صد سال زنده باشی
و صد پائیز رو به چشم ببینی

سالهای پربرکت داشته باشی

امیدوارم همیشه پرانرژی و شاد باشی

و از هر آسیب بدی در امان باشی

از هر خیانتی

خوش و خرم

و در صلح و آرامش

.در جامعه زندگی کن

! هی

بیا اینجا دخترم

- بذارم بیان تو ؟
- بذار بیان تو

«ترجمه و تطبیق متن زیرنویس با اثر »
.:: [ HM.Boottimmar7 ] ::.