All language subtitles for 9. Baelor_-_KatmovieHD.cc
Afrikaans
Akan
Albanian
Amharic
Arabic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bemba
Bengali
Bihari
Bosnian
Breton
Bulgarian
Cambodian
Catalan
Cebuano
Cherokee
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
Dutch
English
Esperanto
Estonian
Ewe
Faroese
Filipino
Finnish
French
Frisian
Ga
Galician
Georgian
German
Greek
Guarani
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hindi
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Interlingua
Irish
Italian
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Kinyarwanda
Kirundi
Kongo
Korean
Krio (Sierra Leone)
Kurdish
Kurdish (Soranî)
Kyrgyz
Laothian
Latin
Latvian
Lingala
Lithuanian
Lozi
Luganda
Luo
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mauritian Creole
Moldavian
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Montenegrin
Nepali
Nigerian Pidgin
Northern Sotho
Norwegian
Norwegian (Nynorsk)
Occitan
Oriya
Oromo
Persian
Polish
Portuguese (Brazil)
Portuguese (Portugal)
Punjabi
Quechua
Romanian
Romansh
Runyakitara
Russian
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Serbo-Croatian
Sesotho
Setswana
Seychellois Creole
Shona
Sindhi
Sinhalese
Slovak
Slovenian
Somali
Spanish
Spanish (Latin American)
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Tatar
Telugu
Thai
Tigrinya
Tonga
Tshiluba
Tumbuka
Turkish
Turkmen
Twi
Uighur
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Wolof
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:01:36,832 --> 00:01:37,832
: ارائهاي از تيم ترجمه
:.:.:.:WWW.9Movie.CO:.:.:.:
2
00:01:38,832 --> 00:01:43,432
"Game Of Thrones"
فصل 1
"قسمت 9 : "بِيلور
3
00:01:44,432 --> 00:01:45,432
و مــــهرزاد Ashkan.Sh : مترجمين
4
00:02:10,005 --> 00:02:12,272
روزهاي بهتر از اينم ديدي سرورم
5
00:02:13,141 --> 00:02:15,576
يه ملاقات ديگه؟
6
00:02:16,944 --> 00:02:19,345
به نظر مياد تو آخرين دوستم باشي
7
00:02:19,380 --> 00:02:22,148
نه ، نه . خيليها هنوز دوستت دارن
8
00:02:22,182 --> 00:02:25,450
سانسا" امروز به دادگاه اومد"
9
00:02:25,485 --> 00:02:27,619
و درخواست حفظ جونت رو کرد
10
00:02:28,821 --> 00:02:31,422
روي زانوهاش نشست
و بهخاطر من التماس کرد
11
00:02:31,456 --> 00:02:33,424
تو هم همراه با بقيه بهش خنديدي؟
12
00:02:33,458 --> 00:02:35,259
شما اشتباه ازم برداشت کردي سرورم
13
00:02:35,293 --> 00:02:37,494
ريختنِ خونه شما آخرين چيزيه که من ميخوام
14
00:02:37,528 --> 00:02:39,329
نميدونم تو چي ميخواي
15
00:02:39,363 --> 00:02:41,297
ديگه بيخيال حدس زدنش شدم
16
00:02:44,634 --> 00:02:46,769
زماني که هنوز يک پسر بودم
17
00:02:46,837 --> 00:02:50,006
و قبل از اينکه اونا خايههام رو
با چاقوي داغ ببُرن
18
00:02:50,040 --> 00:02:54,343
من همراه با گروهي از بازيگران
به شهرهاي مختلف سفر ميکرديم
19
00:02:55,913 --> 00:02:58,914
اونا بهم ياد دادن که
هر مردي يه نقشي براي بازي کردن داره
20
00:02:58,949 --> 00:03:01,850
درست مثل هموني که در دادگاه داشتم
21
00:03:01,885 --> 00:03:04,219
من استاد نجوا کردنهام
22
00:03:04,253 --> 00:03:08,122
نقش من اينه که آب زير کاه و چاپلوس باشم
بدون اينکه پشيماني داشته باشم
23
00:03:08,157 --> 00:03:10,558
من بازيگرِ خوبيم سرورم
24
00:03:10,592 --> 00:03:14,094
ميتوني من رو از اين سياهچال آزاد کني؟
25
00:03:14,128 --> 00:03:15,861
ميتونستم
26
00:03:15,896 --> 00:03:17,529
ولي ميخوام که اينکار رو بکنم؟
27
00:03:17,563 --> 00:03:20,197
نه
28
00:03:20,232 --> 00:03:22,065
همونجور که گفتم من قهرمان نيستم
29
00:03:22,100 --> 00:03:24,133
چي ميخواي؟ بهم بگو
30
00:03:24,167 --> 00:03:27,134
ديگه معما و داستان بسه
بهم بگو چي ميخواي؟
31
00:03:28,769 --> 00:03:30,836
صلح
32
00:03:30,870 --> 00:03:33,671
ميدونستي پسرت با لشگري از شماليها
33
00:03:33,705 --> 00:03:36,773
به سمت جنوب در حرکته؟ پسر وفادار
34
00:03:36,808 --> 00:03:39,443
ميخواد براي آزادي پدرش بجنگه
35
00:03:39,477 --> 00:03:41,711
راب"؟"
36
00:03:41,745 --> 00:03:43,745
اون فقط يه بچهست
37
00:03:43,780 --> 00:03:46,214
پسراني که در گذشته
پيروزيهاي زيادي بدست آوردند
38
00:03:46,248 --> 00:03:48,549
ولي مردي که باعث بيخوابيهاي
شبانه "سِرسي" شده
39
00:03:48,584 --> 00:03:52,152
برادرِ بزرگتر پادشاهه
40
00:03:52,186 --> 00:03:55,655
لُرد "استانيس" بيشترين ادعا رو
براي جانشيني داره
41
00:03:55,689 --> 00:03:58,891
اون يه فرمانده جنگيه . قابلي هستش
و مطلقاً رحم و مروتي توي کارش نيست
42
00:03:58,925 --> 00:04:01,059
استانيس باراتيون" جانشينِ"
بهحقِ "رابرت" هستش
43
00:04:01,093 --> 00:04:03,361
جانشيني حقِ قانونيشه
44
00:04:03,395 --> 00:04:07,931
سانسا" با ملايمت زيادي"
درخواست حفظ جونت رو کرد
45
00:04:07,965 --> 00:04:10,200
واقعاً شرمآوره که بخواي کارش رو از بين ببري
46
00:04:10,234 --> 00:04:12,969
سِرسي" احمق نيست"
47
00:04:13,004 --> 00:04:17,006
ميدونه که يک گرگِ رام شده بيشتر از
يک گرگِ مُرده به دردش ميخوره
48
00:04:17,073 --> 00:04:19,808
ازم ميخواي به زني که پادشاهم رو به قتل رسوند
49
00:04:19,842 --> 00:04:22,577
افرادم رو سلاخي کرد
و پسرم رو فلج کرد خدمت کنم؟
50
00:04:22,612 --> 00:04:24,680
ازت ميخوام که به مملکتـت خدمت کني
51
00:04:24,714 --> 00:04:27,450
به ملکه بگو که به خيانتِ شرمآورت
اعتراف ميکني
52
00:04:27,485 --> 00:04:29,753
به پسرت هم بگو
شمشيرش رو زمين بذاره
53
00:04:29,788 --> 00:04:33,057
و "جافري" رو به عنوان جانشين بهحق اعلام کنه
54
00:04:34,960 --> 00:04:37,962
سِرسي" تو رو مردي شريف و باافتخار ميدونه"
55
00:04:37,996 --> 00:04:40,064
اگر صلحي که اون ميخواد رو بهش بدي
56
00:04:40,099 --> 00:04:42,967
و قول بدي که رازش رو به گور ببري
57
00:04:43,001 --> 00:04:46,803
اعتقاد دارم که بهت اجازه ميده
روزهاي سياه باقيمونده از عُمرت رو
58
00:04:46,837 --> 00:04:49,271
همراه با برادرت و پسرِ حرومزادهات
در کنار "ديوار" بگذروني
59
00:04:50,607 --> 00:04:53,374
فکر ميکني زندگيم برام چيزِ باارزشيه؟
60
00:04:54,810 --> 00:04:58,212
که شرافتم رو معامله کنم
...با يه چند سالي باقيمونده از
61
00:04:58,247 --> 00:05:00,014
از چي؟
62
00:05:04,852 --> 00:05:06,887
تو با بازيگران بزرگ شدي
63
00:05:08,422 --> 00:05:12,191
مهارت بازيگري رو ياد گرفتي
و خيلي خوب هم ياد گرفتي
64
00:05:12,225 --> 00:05:14,826
ولي من با سربازان بزرگ شدم
65
00:05:16,762 --> 00:05:19,997
از مدتها پيش ياد گرفتم چطور بميرم
66
00:05:22,367 --> 00:05:24,801
حيف شد
67
00:05:24,836 --> 00:05:27,103
خيلي حيف شد
68
00:05:33,776 --> 00:05:36,211
اگر پاي زندگيه دخترت وسط باشه چي سرورم؟
69
00:05:36,245 --> 00:05:39,347
اون هم چيز باارزشي برات نيست؟
70
00:06:20,312 --> 00:06:23,113
اين يه پيام تبريک تولد براي
نوه برادرش "والدا"ست
71
00:06:23,148 --> 00:06:25,249
يا اينکه "والدر فرِي" ميخواسته
تو اينجوري فکر کني
72
00:06:25,283 --> 00:06:27,584
به پرندهها تيراندازي کنين
"نميتونيم ريسک اين رو کنيم که لُرد "والدر
73
00:06:27,618 --> 00:06:30,219
خبري از حرکت ما به "لنيستر"ها بده
74
00:06:30,254 --> 00:06:33,255
اون فرمانده لشگر پدربزرگم بود
نميتونيم ازش انتظار حمايت داشته باشيم؟
75
00:06:33,290 --> 00:06:37,224
انتظارِ هيچي رو از "والدر فرِي" نداشته باش
تا هرگز متعجب کارهاش نشي
76
00:06:37,259 --> 00:06:39,360
نگاه کنين
77
00:06:40,528 --> 00:06:42,429
پدر داره توي زندان ميپوسه
78
00:06:42,463 --> 00:06:44,497
چقدر زمان مونده که سرش رو از تنش جدا کنن؟
79
00:06:44,531 --> 00:06:47,833
ما بايد از پلِ "ترايدنت" عبور کنيم
و بايد الان اينکار رو انجام بديم
80
00:06:47,867 --> 00:06:50,268
با سربازان به پشت دروازههاش بريم
و بهش بگيم فقط ميخوايم عبور کنيم
81
00:06:50,303 --> 00:06:53,271
ما 5 برابر اونا نيرو داريم و اگر مجبور بشي
ميتوني برجهاي "دوقلو" رو مالِ خودت کني
82
00:06:53,305 --> 00:06:56,674
نه . در اين زمان "تايوين لنيستر" همين الان که داريم
حرف ميزنيم داره به سمت شمال لشکرکشي ميکنه
83
00:06:56,708 --> 00:06:59,442
خاندانِ "فرِي" 600 ساله که
پل عبوري رو در اختيار داشته
84
00:06:59,476 --> 00:07:02,878
و براي 600 سال هم هرگز توي
مطالبه حق عبور شکست نخوردن
85
00:07:02,912 --> 00:07:04,746
اسبِ من رو زين کنين و آمادهاش کنين
86
00:07:04,780 --> 00:07:08,483
اگر به تنهايي وارد برجهاي "دوقلو" بشي
اون تو رو به "لنيستر"ها ميفروشه
87
00:07:08,517 --> 00:07:11,351
يا تو رو به زندان مياندازه
يا گلوت رو ميبره
88
00:07:13,821 --> 00:07:16,790
پدرم هم اگر بود هر کاري انجام ميداد
تا امنيت عبورمون رو تأمين کنه
89
00:07:16,825 --> 00:07:19,026
هر کاري که لازم بود
90
00:07:19,060 --> 00:07:20,961
اگر قراره که فرمانده اين ارتش باشم
91
00:07:20,996 --> 00:07:23,498
نميتونم مردان ديگري رو داشته باشم
که مشغول مذاکره براي فروختنم هستن
92
00:07:23,532 --> 00:07:26,068
موافقم
93
00:07:27,103 --> 00:07:28,637
من ميرم -
نميتوني -
94
00:07:28,671 --> 00:07:31,272
از زماني که يک دختر بچه بودم
لُرد "والدر" رو ميشناختم
95
00:07:31,306 --> 00:07:32,940
اون هرگز بهم آسيبي نميرسونه
96
00:07:32,975 --> 00:07:35,609
مگر اينکه اين وسط سودي
براش وجود داشته باشه
97
00:07:41,215 --> 00:07:43,115
تو چي ميخواي؟
98
00:07:43,150 --> 00:07:46,817
افتخار بزرگيه که بعد از اين همه سال
شما رو ملاقات ميکنم سرورم
99
00:07:46,852 --> 00:07:48,652
تعارف رو بذار کنار
100
00:07:48,686 --> 00:07:51,655
پسرت زيادي مغرور بوده
که خودش به ملاقاتم نيومده
101
00:07:51,689 --> 00:07:54,957
حالا قراره با تو چيکار کنم؟
102
00:07:54,992 --> 00:07:58,327
پدر ، گويا فراموش کردين
بانو "استارک" اينجاست
103
00:07:58,361 --> 00:08:01,796
کي از تو سؤال کرد؟
تو هنوز لُردِ خاندانِ "فرِي" نشدي
104
00:08:01,831 --> 00:08:04,298
نه تا زماني که من بميرم
به نظرت من يه مُرده به حساب ميام؟
105
00:08:04,323 --> 00:08:05,243
پدر ، خواهش ميکنم
106
00:08:05,268 --> 00:08:07,881
حالا بايد درسه نزاکت از تو ياد بگيرم حرومزاده؟
107
00:08:08,236 --> 00:08:10,770
مادرت هنوزم يه شيردوش بود
108
00:08:10,805 --> 00:08:13,706
اگر آبم رو نريخته بودم توي شکمش
109
00:08:17,277 --> 00:08:20,445
خيلي خب ، ميتوني بياي جلوتر
110
00:08:31,923 --> 00:08:34,290
بفرمايين . حالا شاهدِ نزاکت من بودين
111
00:08:34,324 --> 00:08:37,993
شايد ديگه پسرانم اين افتخار رو بهم بدن
و دهانشون رو بسته نگه دارن
112
00:08:43,299 --> 00:08:45,299
جايي هست که بتونيم صحبت کنيم؟
113
00:08:45,333 --> 00:08:48,235
همين الان هم داريم صحبت ميکنيم
114
00:08:51,505 --> 00:08:53,039
بسيار خب
115
00:08:53,073 --> 00:08:55,707
بيرون ، همه بيرون
116
00:09:05,685 --> 00:09:07,552
تو هم همينطور
117
00:09:14,760 --> 00:09:16,927
ديديش؟
118
00:09:16,962 --> 00:09:18,562
فقط 15 سالشه
119
00:09:18,597 --> 00:09:21,031
يه گلِ کوچولو
120
00:09:22,667 --> 00:09:25,568
و تمامِ حشرش هم مالِ خودمه
121
00:09:27,604 --> 00:09:30,106
مطمئنم که اون پسران زيادي رو
براتون به دنيا مياره
122
00:09:30,140 --> 00:09:33,876
پدرت به عروسيمون نيومد
123
00:09:33,910 --> 00:09:36,245
اون به شدت بيمار بود سرورم
124
00:09:36,279 --> 00:09:39,181
واسه عروسي آخرين زنم هم نيومد
125
00:09:39,216 --> 00:09:41,684
يا يکي مونده به آخري
126
00:09:43,220 --> 00:09:45,287
خانوادت هميشه من رو خار ميشمردن
127
00:09:45,321 --> 00:09:48,122
...سرورم من -
انکارش نکن . ميدوني که حقيقت داره -
128
00:09:48,157 --> 00:09:50,525
لُرد "تالي" عزيز
129
00:09:50,559 --> 00:09:52,826
هرگز نميخواست هيچکدوم از
بچههاش با فرزندانم ازدواج کنن
130
00:09:52,860 --> 00:09:54,794
مطمئنم يه دلايلي براش وجود داشت
...که چرا
131
00:09:54,828 --> 00:09:57,463
من دلايل نميخوام
فقط ميخواستم از اين
132
00:09:57,497 --> 00:10:01,033
پسران و دختراني که اطرافم رو گرفتن خلاص بشم
ديدي چطور روي هم جمع شده بودن؟
133
00:10:04,470 --> 00:10:07,204
چرا اينجايي؟
134
00:10:07,239 --> 00:10:09,872
تا ازتون درخواست کنم
135
00:10:09,907 --> 00:10:12,207
دروازههاتون رو باز کنين سرورم
136
00:10:12,242 --> 00:10:16,722
"تا اينکه پسرم و سربازانش بتونن از پُلِ "ترايدنت
عبور کنن و به راه خودشون ادامه بدن
137
00:10:16,723 --> 00:10:17,956
چرا بايد اين اجازه رو بدم؟
138
00:10:17,981 --> 00:10:19,930
اگر از ديوارهاي برجتون بالا بريد
139
00:10:20,282 --> 00:10:23,784
ميبينين که 20000 سرباز بيرون ديوارهاتون ايستاده
140
00:10:23,818 --> 00:10:27,220
وقتي "تايوين لنيستر" به اينجا برسه
اونا تبديل به 20000 جسد خواهند شد
141
00:10:27,255 --> 00:10:29,722
تلاش نکنين من رو
"به وحشت بندازين بانو "استارک
142
00:10:29,757 --> 00:10:32,291
شوهرت توي سلولي در زيرِ "رِد کيپ" هستش
143
00:10:32,326 --> 00:10:35,227
و پسرت هم هيچ پالتوي پشمي نداره
که باهاش خايههاش رو گرم نگه داره
144
00:10:35,261 --> 00:10:37,696
تو به وفاداري به پدرم سوگند ياد کردي
145
00:10:37,730 --> 00:10:39,998
آره . يه چندتا لغتي از دهنم پريد
146
00:10:40,032 --> 00:10:43,867
و اگر درست يادم بياد نسبت به
تاج پادشاه هم سوگند ياد کردم
147
00:10:43,902 --> 00:10:47,703
جافري" الان پادشاه شده"
و به نظرم باعث ميشه پسرت
148
00:10:47,738 --> 00:10:51,273
و سربازانش که به زودي جنازه ميشن
چيزي جز طغيانگر به حساب نيان
149
00:10:52,775 --> 00:10:55,142
اگر اين احساس رو داشتم که
خدايان يه ماهي به طعمهام مينداختن
150
00:10:55,176 --> 00:10:57,211
هردوتون رو تقديمِ "لنيستر"ها ميکردم
151
00:10:57,245 --> 00:10:59,780
چرا پس اينکار رو نميکني؟ -
"استارک" ، "تالي" -
152
00:10:59,814 --> 00:11:02,082
"لنيستر" ، "باراتيون"
153
00:11:02,150 --> 00:11:04,784
يه دليلِ خوب بهم بده
154
00:11:04,819 --> 00:11:08,254
چرا بايد فکرم رو مغشوش هر کدوم از شما بکنم؟
155
00:11:08,288 --> 00:11:11,624
و شروع کنين
156
00:11:12,824 --> 00:11:15,157
استاد "آمون" فکر ميکنه که
کِي قادري از اون دستت استفاده کني؟
157
00:11:15,429 --> 00:11:18,263
گفت بزودي -
خوبه -
158
00:11:18,298 --> 00:11:22,267
پس براي اين آماده خواهي بود
159
00:11:22,302 --> 00:11:25,537
فکر کردم شمشيري از خاندان گرگها
160
00:11:25,571 --> 00:11:27,639
بيشتر از خرسها مناسب تو باشه
161
00:11:27,674 --> 00:11:31,643
بنابراين يه دسته جديدي براي اين شمشير
"درست کردم و اسمش رو گذاشتم "چنگالِ دراز
162
00:11:31,677 --> 00:11:35,512
فکر کنم براي يک گرگ هم
مثل يک خرس خوب جواب بده
163
00:11:46,288 --> 00:11:49,023
اين شمشيرِ "والريان"ـي هستش
164
00:11:49,057 --> 00:11:51,825
اون شمشيرِ پدرم بود
165
00:11:51,859 --> 00:11:53,727
و قبلش هم شمشير پدربزرگم
166
00:11:53,761 --> 00:11:57,363
براي 5 قرنـه که اين شمشير
بهوسيله اونا حمل شده
167
00:11:57,397 --> 00:11:59,465
قرار بود به پسرم "جوراه" داده بشه
168
00:11:59,499 --> 00:12:02,234
اون باعثِ شرمساري خانواده شد
169
00:12:02,268 --> 00:12:04,770
ولي اون اين لطف بهش شد که
قبل از اينکه
170
00:12:04,804 --> 00:12:07,573
از "وستروس" بره
شمشير رو بذاره رو بره
171
00:12:07,607 --> 00:12:09,942
سرورم ، باعث افتخارم شدين ولي نميتونم
172
00:12:09,976 --> 00:12:12,543
ميتوني و همين کار رو خواهي کرد
173
00:12:12,578 --> 00:12:16,913
اگر بهخاطر تو و حيوان وحشيـت نبود
من الان اينجا زنده نمونده بودم
174
00:12:18,449 --> 00:12:21,217
يه مُرده لعنتي سعي کرد من رو بکشه
175
00:12:22,852 --> 00:12:26,054
پس قبولش ميکني
و ديگه حرفي در موردش نميشنوم
176
00:12:26,089 --> 00:12:28,823
مفهوم شد؟ -
بله سرورم -
177
00:12:28,857 --> 00:12:31,925
درسته . الانم فکر نکني اين به اون معنيه
178
00:12:31,960 --> 00:12:34,261
مسئله احمقانهاي که بين تو
179
00:12:34,296 --> 00:12:36,363
و "آليسر تورن" پيش اومد رو تأييد ميکنم
180
00:12:36,397 --> 00:12:38,931
اون يه شمشيره مردانهست
181
00:12:38,966 --> 00:12:41,634
و براي چرخوندنش يه مرد ميخواد
182
00:12:41,668 --> 00:12:43,670
امشب از سر "آليسر" عذرخواهي ميکنم
183
00:12:43,705 --> 00:12:45,138
نه . اينکار رو نميکني
184
00:12:45,173 --> 00:12:47,240
ديروز اون رو به مقر فرمانروايي فرستادم
185
00:12:47,274 --> 00:12:49,476
دست اون موجودي که
186
00:12:49,510 --> 00:12:51,077
گرگ تو از مُچ دريده بود
187
00:12:51,112 --> 00:12:54,814
به "آليسر تورن" دستور دادم
که شخصاً به دستِ اين
188
00:12:54,848 --> 00:12:56,682
بچه پادشاه برسونه
189
00:12:56,716 --> 00:12:59,551
اون بايد توجه "جافري" جوان رو
به خودش جلب کنه
190
00:12:59,585 --> 00:13:03,086
و از اين طريق هزاران کيلومتر
191
00:13:03,120 --> 00:13:05,888
بين تو و "آليسر تورن" فاصله ميوفته
192
00:13:05,922 --> 00:13:08,424
الان هم برو و شمشيرت رو يه جاي امن بذار
193
00:13:08,458 --> 00:13:11,059
و شام من رو برام بيار
194
00:13:11,093 --> 00:13:13,560
بله سرورم
195
00:13:24,105 --> 00:13:26,672
کارِت عالي بود -
کارِت عالي بود -
196
00:13:28,475 --> 00:13:30,443
"تو بدستش آوردي "اسنو
197
00:13:34,313 --> 00:13:36,446
کارِت عالي بود
198
00:13:40,849 --> 00:13:42,182
زود باش . بذار يه نگاهي بهش بندازيم
199
00:13:42,216 --> 00:13:44,618
به چي؟ -
شمشير . شمشير رو نشونمون بده -
200
00:13:44,652 --> 00:13:47,855
شمشير ، شمشير
شمشير ، شمشير
201
00:13:56,298 --> 00:13:57,932
بذار نگاش کنم -
گمشو -
202
00:13:57,967 --> 00:14:00,968
ولش کنين . ولش کنين
203
00:14:01,003 --> 00:14:03,437
زود باش . ميخوام توي نور بهش نگاه کنم
204
00:14:06,942 --> 00:14:09,010
بيارش اينجا
205
00:14:09,044 --> 00:14:10,912
چي شده؟
206
00:14:10,946 --> 00:14:13,014
...من -
به چشمان دستهاش نگاه کنين -
207
00:14:13,048 --> 00:14:14,582
بدش من -
نميتونم -
208
00:14:14,617 --> 00:14:17,385
چي رو نميتوني؟
209
00:14:17,419 --> 00:14:21,955
من واقعاً قرار نيست که بگم
210
00:14:21,990 --> 00:14:25,458
و با اينحال واقعاً ميخواي که بگي
211
00:14:25,492 --> 00:14:28,227
ميخواي بگي که؟
212
00:14:30,897 --> 00:14:33,499
يک پيک اومده بود
213
00:14:33,533 --> 00:14:35,901
من پيغام رو براي استاد "آمون" خوندم
214
00:14:37,503 --> 00:14:39,704
در موردِ برادرت "راب" هست
215
00:14:39,738 --> 00:14:41,872
چي؟
216
00:14:41,907 --> 00:14:43,707
در موردش چي نوشته؟
217
00:14:45,042 --> 00:14:46,676
داره به سمتِ جنوب ميره
218
00:14:46,711 --> 00:14:48,578
براي جنگيدن
219
00:14:50,481 --> 00:14:53,916
تمامِ سربازانش هم در کنارش هستن
اونا سالم نگهش ميدارن
220
00:14:55,719 --> 00:14:58,086
من بايد اونجا باشم
221
00:14:59,888 --> 00:15:02,423
بايد در کنارش باشم
222
00:15:16,269 --> 00:15:18,769
اگر اينکار رو بکنيم
اونا هرگز نميتونن از وسط برگردن
223
00:15:20,472 --> 00:15:22,339
خب؟
224
00:15:22,373 --> 00:15:24,874
چي گفتش؟
225
00:15:24,908 --> 00:15:27,776
لُرد "والدر" اجازه عبورتون رو داد
226
00:15:29,512 --> 00:15:32,747
سربازانش هم در اختيار شماست
227
00:15:32,781 --> 00:15:34,982
کمتر از 400 سرباز رو هم اينجا نگه ميداره
228
00:15:35,017 --> 00:15:36,718
تا بتونه با کساني که خواستن
به دنبالتون بيان مقابله کنه
229
00:15:36,752 --> 00:15:38,153
و در اِزاش چي ميخواد؟
230
00:15:38,187 --> 00:15:41,789
تو پسرش "اوليور" رو به عنوانِ
شواليه شخصيت انتخاب ميکني
231
00:15:41,823 --> 00:15:45,526
اون در زمانِ خوبي انتظار مقام شواليهاي داره -
باشه . باشه -
232
00:15:47,496 --> 00:15:48,962
و؟
233
00:15:48,997 --> 00:15:51,998
"و "آريا
234
00:15:52,033 --> 00:15:54,200
با پسرش "والدرون" ازدواج خواهد کرد
235
00:15:54,234 --> 00:15:57,303
زماني که هردوشون به سن قانوني رسيدن -
آريا" در اين مورد خوشحال نميشه" -
236
00:16:01,875 --> 00:16:03,442
و؟
237
00:16:05,111 --> 00:16:07,179
و اينکه
238
00:16:07,214 --> 00:16:10,249
وقتي که جنگ به پايان رسيد
239
00:16:11,952 --> 00:16:14,153
تو هم با يکي از دخترانش ازدواج ميکني
240
00:16:15,089 --> 00:16:17,123
هر کدوم که خودت بخواي
241
00:16:17,157 --> 00:16:20,660
تعدادي دختر داره و فکر ميکنه
يکيشون مناسبت باشه
242
00:16:20,694 --> 00:16:22,762
متوجه شدم
243
00:16:24,297 --> 00:16:26,899
تو دخترهاش رو ديدي؟
244
00:16:26,933 --> 00:16:28,700
آره
245
00:16:28,734 --> 00:16:30,968
و؟
246
00:16:32,037 --> 00:16:34,171
...يکيشون
247
00:16:39,744 --> 00:16:41,444
قبول ميکني؟
248
00:16:41,479 --> 00:16:43,413
ميتونم قبول نکنم؟
249
00:16:43,447 --> 00:16:45,614
اگر بخواي که از پل عبور کني نه
250
00:16:49,051 --> 00:16:51,086
پس موافقم
251
00:17:35,926 --> 00:17:38,227
سم" گفت که ميخواستي من رو ببيني؟"
252
00:17:38,261 --> 00:17:40,129
در واقع درسته
253
00:17:40,163 --> 00:17:43,828
شايد اونقدر مهربان باشي که کمکم کني
254
00:17:47,131 --> 00:17:49,566
بهم بگو . تا به حال برات سؤال نبوده
255
00:17:49,600 --> 00:17:52,468
چرا مرداني که به عنوان "نگهبان شب" هستن
256
00:17:52,502 --> 00:17:55,370
هيچ همسري اختيار نميکنن
و پدرِ هيچ بچهاي نيستن؟
257
00:17:55,405 --> 00:17:57,505
نه
258
00:17:57,540 --> 00:17:59,974
براي اينه که عاشق نشن
259
00:18:00,008 --> 00:18:03,543
عشق به معنيه مرگ در وظيفشونه
260
00:18:03,578 --> 00:18:07,547
اگر روزي فرا برسه که پدرت مجبور بشه
261
00:18:07,581 --> 00:18:10,182
از بين افتخار و شرفش در يک دست
262
00:18:10,217 --> 00:18:12,851
و اونايي که دوستشون داره
در دست ديگه يکيشون رو انتخاب کنه
263
00:18:12,886 --> 00:18:14,920
به نظرت چيکار ميکنه؟
264
00:18:14,954 --> 00:18:19,323
اون کاري که درسته رو انجام ميده
مهم نيست چي باشه
265
00:18:19,358 --> 00:18:24,128
پس لُرد "استارک" يکي از در ميان 10000 نفره
266
00:18:24,162 --> 00:18:27,297
چون بيشتر ما اونقدر قوي نيستيم
267
00:18:27,331 --> 00:18:29,165
چيزي که افتخار و شرف به حساب مياد
268
00:18:29,199 --> 00:18:31,801
در مقايسه با عشق به يک زن؟
269
00:18:31,835 --> 00:18:37,973
و معنيه وظيفه چيه در مقابل پسرِ
تازه متولد شدهاي که در آغوشته؟
270
00:18:38,007 --> 00:18:41,676
يا يک لبخند برادر به برادر؟
271
00:18:44,713 --> 00:18:46,413
سم" بهت گفت"
272
00:18:46,448 --> 00:18:48,348
همه ما انسانيم
273
00:18:48,382 --> 00:18:51,950
و همه ما وظيفهمون رو وقتي انجام ميديم
که هزينه اي ديگه برامون در بر نداشته باشه
274
00:18:51,985 --> 00:18:54,786
پس شرافت به راحتي بدست مياد
275
00:18:54,820 --> 00:18:57,756
حالا چه زودتر يا چه ديرتر
276
00:18:57,790 --> 00:19:00,658
در زندگي هر مردي
277
00:19:00,693 --> 00:19:03,561
روزي فرا ميرسه
وقتي که براش ساده نباشه
278
00:19:03,595 --> 00:19:06,863
روزي که بايد انتخاب کنه
279
00:19:08,699 --> 00:19:10,666
و روز من هم فرا رسيده؟
280
00:19:10,700 --> 00:19:12,801
اين چيزيه که ميخواي بگي؟
281
00:19:12,836 --> 00:19:15,971
ناراحت کنندست پسر . درسته
282
00:19:16,005 --> 00:19:19,073
ميدونم -
تو هيچي نميدوني -
283
00:19:20,709 --> 00:19:22,877
هيچکس نميدونه
284
00:19:24,813 --> 00:19:26,780
شايد يه حرومزاده باشم
285
00:19:26,815 --> 00:19:29,283
ولي اون پدرمه
و "راب" هم برادرمه
286
00:19:33,589 --> 00:19:37,425
خدايان نيز وقتي ميخواستن سوگند من رو
مورد آزمايش قرار بدن خيلي ظالم بودن
287
00:19:37,460 --> 00:19:39,929
اونا صبر کردن تا اينکه پير شدم
288
00:19:41,632 --> 00:19:45,068
وقتي که پيکها خبرهايي رو از جنوب
در مورد خراب شدن خونهام
289
00:19:45,102 --> 00:19:48,003
يا مرگ اعضاي خانوادهام مياوردن
چيکار ميتونستم بکنم؟
290
00:19:48,038 --> 00:19:50,672
من درمانده
291
00:19:50,706 --> 00:19:53,507
کور و نحيف شده بودم
292
00:19:55,109 --> 00:19:58,211
ولي وقتي شنيدم
293
00:19:58,245 --> 00:20:00,846
اونا پسر برادرم رو کشته بودن
294
00:20:00,880 --> 00:20:02,948
همچنين پسر بيچارهاش رو
295
00:20:02,982 --> 00:20:04,415
و تمام فرزندانش رو
296
00:20:04,450 --> 00:20:07,652
...حتي بچههاي کوچکش رو
297
00:20:08,587 --> 00:20:10,754
تو کي هستي؟
298
00:20:12,824 --> 00:20:16,626
اسم کوچک پدرم
299
00:20:16,660 --> 00:20:18,994
مايکر" بود"
300
00:20:19,028 --> 00:20:23,231
برادرم "اگون" بعد از اون حکومت رو ادامه داد"
301
00:20:23,265 --> 00:20:26,233
وقتي که از جانشيني سر باز زده بودم
302
00:20:26,268 --> 00:20:29,837
جانشيني اون نيز بهوسيله پسرش
اِيريس" ادامه يافت"
303
00:20:29,871 --> 00:20:32,539
کسي که همه اون رو "پادشاه ديوانه" صدا ميکردن
304
00:20:32,573 --> 00:20:35,875
تو "اِيمون تارگريان" هستي
305
00:20:35,909 --> 00:20:38,844
من فرمانده اين قلعه هستم
306
00:20:38,879 --> 00:20:44,416
"و به خدمت در قلعه "سياه
و "نگهبانان شب" مقيد شدم
307
00:20:46,452 --> 00:20:50,688
من بهت نميگم که بموني يا بري
308
00:20:50,722 --> 00:20:54,191
تو خودت بايد اين تصميم رو بگيري
309
00:20:54,225 --> 00:20:58,227
و تا آخر عمرت با اين تصميمت کنار بياي
و زندگي کني
310
00:21:00,630 --> 00:21:02,664
همونجور که خودم اينکار رو کردم
311
00:21:21,879 --> 00:21:23,416
سرور من
312
00:21:23,879 --> 00:21:26,416
خورشيد و ستارگان من
313
00:21:28,386 --> 00:21:30,286
"دروگو"
314
00:21:41,826 --> 00:21:43,563
اسبم
315
00:21:43,564 --> 00:21:45,563
همخونِ من
316
00:21:45,564 --> 00:21:49,563
نه . من بايد سوار اسبم بشم
317
00:21:49,564 --> 00:21:56,563
اون از اسبش افتاد
کال" ـي که نتونه سوار اسب بشه "کال" نيست"
318
00:21:56,826 --> 00:21:59,563
اون خستهست . بايد استراحت کنه
319
00:21:59,826 --> 00:22:04,563
امروز به اندازهي کافي راه اومديم
اردوگاه رو همينجا ميزنيم
320
00:22:04,826 --> 00:22:06,563
اينجا جاي اردوگاه زدن نيست
321
00:22:06,826 --> 00:22:09,563
يه زن به ما دستور نميده
"حتي يه "کاليسي
322
00:22:09,826 --> 00:22:13,563
همينجا اردوگاه ميزنيم
بهشون بگو "کال دروگو" دستور داده
323
00:22:13,826 --> 00:22:16,563
"تو به من دستور نميدي "کاليسي
324
00:22:16,826 --> 00:22:19,563
ميري مز دور" رو پيدا کن"
بيارش پيش من
325
00:22:19,826 --> 00:22:22,563
همون جادوگر؟
"سرش رو برات ميارم "کاليسي
326
00:22:22,826 --> 00:22:28,563
بدون اينکه بهش آسيب بزني بيارش پيش من
وگرنه "کال دروگو" ميفهمه چرا عصبانيم کردي
327
00:22:56,833 --> 00:22:58,500
ديدهبانهامون بهمون گفتن که
328
00:22:58,535 --> 00:23:01,203
ارتش "استارک" از جنوب و از
"برجهاي دوقلوي "فرِي
329
00:23:01,237 --> 00:23:03,938
به همراه سربازان اون عبور کرده
330
00:23:03,972 --> 00:23:06,073
يه روزه که از شمال لشکرکشي کردن
331
00:23:06,107 --> 00:23:08,776
اون پسر ممکنه به اندازهي کافي
حس قدرت و تجربه نداشته باشه
332
00:23:08,810 --> 00:23:11,879
ولي ممکنه آدم بيفکري
333
00:23:11,913 --> 00:23:15,215
توي منطقهي خودش هم باشه
334
00:23:18,685 --> 00:23:20,952
ادامه بدين . نميخواستم مزاحم بشم
335
00:23:20,987 --> 00:23:23,488
اميدوارم اون وحشيهايي که آوردي
يه مقدار به دردمون بخورن
336
00:23:23,522 --> 00:23:25,490
وگرنه الکي بهشون فولاد و چيزهاي ديگه ميديم
337
00:23:25,524 --> 00:23:28,926
اون يکي که از همه پشمالوتر بود گفت
که بايد 2تا تبر داشته باشه
338
00:23:28,960 --> 00:23:31,495
از فولاد سياهِ سنگين و دو لبه
339
00:23:31,529 --> 00:23:33,463
شاگا" از تبر خوشش مياد"
340
00:23:33,497 --> 00:23:36,098
وقتي جنگ شروع بشه
تو و اون وحشيها
341
00:23:36,133 --> 00:23:38,333
جلوي لشکر قرار ميگيريد
342
00:23:38,367 --> 00:23:39,801
جلوي لشکر؟
343
00:23:39,835 --> 00:23:41,702
من و اون قبيلهي وحشيها تو خط حمله؟
344
00:23:41,737 --> 00:23:45,240
اونا کارهاي وحشيانه انجام ميدن
345
00:23:47,410 --> 00:23:50,613
وحشيانه؟ ديشب
346
00:23:50,647 --> 00:23:54,283
يکي "برادران ماه" يه "کلاغ سنگي" رو
تيکه تيکه کرد
347
00:23:54,318 --> 00:23:58,188
3تا از "کلاغ هاي سنگي" هم جمع شدن
و گلوي اون رو بريدن
348
00:23:58,223 --> 00:24:01,191
بران" تونست جلوي "شاگا" رو بگيره"
که کير اون يارو رو نبره
349
00:24:01,226 --> 00:24:03,427
که شانس آورد ولي هنوز هم
350
00:24:03,461 --> 00:24:05,262
آلف" پولِ خون اون رو ميخواد"
351
00:24:05,296 --> 00:24:07,898
که "شاگا" و "گانتور" نميخوان بدن
352
00:24:07,932 --> 00:24:11,034
وقتي سربازها نظم نداشته باشن
تقصير ميفته گردن فرمانده
353
00:24:11,069 --> 00:24:12,602
مطمئناً راههاي زيادي هست
که من رو به کشتن بده
354
00:24:12,637 --> 00:24:14,672
که خيلي کمتر از حضور
در جنگ خرج داره
355
00:24:14,706 --> 00:24:17,408
ديگه نميخوام درباره اين حرف بزنم
356
00:24:21,646 --> 00:24:24,848
به نظر مياد ديگه گرسنه نيستم
357
00:24:24,882 --> 00:24:26,750
عذر ميخوام سروران من
358
00:24:39,395 --> 00:24:42,430
از کجا يه خوشگلش رو
تو اين ساعت پيدا کردي؟
359
00:24:42,464 --> 00:24:45,199
گرفتمش -
گرفتيش؟ -
360
00:24:45,233 --> 00:24:50,169
از کي؟ -
از جنابِ...اسمش چي بود؟ -
361
00:24:50,204 --> 00:24:52,905
"نميدونم . از چادر هرزههاي "جينجر
3تا چادر پايينتر
362
00:24:52,939 --> 00:24:56,142
و اونم هيچي براي گفتن نداشت؟
363
00:24:56,176 --> 00:24:59,678
چرا ، يه چيزي گفت
364
00:25:01,781 --> 00:25:04,748
خب ، فعلاً که چيزهاي عجيبي داره
واسم اتفاق ميفته
365
00:25:04,783 --> 00:25:07,384
اينم از اون که خيلي مصرّانه
ميخواد انتقام بگيره
366
00:25:07,418 --> 00:25:09,819
فردا قراره جلوي لشکر باشيم
367
00:25:12,489 --> 00:25:14,689
خيلي خب
368
00:25:15,958 --> 00:25:19,994
من فکر ميکنم بايد برم واسه خودم
يکي ديگه پيدا کنم
369
00:25:23,532 --> 00:25:24,964
تو کي هستي؟
370
00:25:24,998 --> 00:25:27,299
تو دوست داري من کي باشم؟
371
00:25:27,300 --> 00:25:29,735
مادرت چي صدات ميکرد؟
372
00:25:29,769 --> 00:25:31,521
"شِي"
373
00:25:31,546 --> 00:25:33,282
مادر تو چي صدات ميکرد؟
374
00:25:33,473 --> 00:25:35,875
مادر من سر زا رفت
375
00:25:35,909 --> 00:25:39,445
بهخاطر همين اومديم اينجا؟
که دربارهي مادرامون حرف بزنيم؟
376
00:25:39,480 --> 00:25:42,981
اين ديگه چجور لهجهايه؟ -
خارجي -
377
00:25:46,251 --> 00:25:47,985
از من چي ميخواي؟
378
00:25:48,020 --> 00:25:50,754
ازت چي ميخوام؟
379
00:25:50,788 --> 00:25:54,124
ميخوام بياي تو چادر من
380
00:25:54,158 --> 00:25:57,193
برام شراب بريزي
به جکهام بخندي
381
00:25:57,227 --> 00:26:00,030
بعد از يه سوارکاري طولانيِ
روزانه پاهام رو بمالي
382
00:26:00,064 --> 00:26:02,332
ميخوام با هيچ مرد ديگهاي نخوابي
383
00:26:02,366 --> 00:26:04,333
تا موقعي که باهم هستيم
384
00:26:04,368 --> 00:26:08,537
و ميخوام من رو يهجوري شاد کني جوري که
انگار آخرين روزيه که تو اين دنيا هستم
385
00:26:08,571 --> 00:26:10,840
که شايدم باشه
386
00:26:10,874 --> 00:26:12,476
و چي بهم ميدي؟
387
00:26:12,510 --> 00:26:15,746
يک : امنيت
388
00:26:15,780 --> 00:26:18,516
تا موقعي که مال مني
کسي بهت صدمه نميزنه
389
00:26:19,585 --> 00:26:21,918
دو : لذت همراهي کردن من
390
00:26:21,953 --> 00:26:24,920
که شنيدم خيلي فوقالعادهست
391
00:26:24,955 --> 00:26:27,289
کي اين رو بهت گفته؟
زنهايي که بهشون پول دادي؟
392
00:26:27,323 --> 00:26:30,425
و سه : طلاي خيلي زيادي
393
00:26:30,459 --> 00:26:33,927
که بتوني بيشتر از اون
نزديک 1000 سال باهاش زندگي کني
394
00:26:33,961 --> 00:26:37,063
پيشنهاد من رو قبول ميکني؟
395
00:26:55,311 --> 00:26:58,613
بذار با آخرين شبِ تو
تو اين دنيا شروع کنيم
396
00:27:31,506 --> 00:27:32,907
"کاليسي"
397
00:27:32,941 --> 00:27:34,341
بيا تو
398
00:27:36,711 --> 00:27:38,745
اون خيلي قويه
399
00:27:38,779 --> 00:27:41,914
هيچکس نميفهمه اون چقدر قويه
400
00:28:00,197 --> 00:28:03,799
"اون امشب ميميره "کاليسي -
نميتونه -
401
00:28:03,833 --> 00:28:06,535
نميتونه . من نميذارم بميره
402
00:28:06,569 --> 00:28:09,804
حتي يه ملکه هم اين قدرت رو نداره
403
00:28:12,474 --> 00:28:15,709
بايد زود حرکت کنيم
شنيدم يه بندرگاهِ خوب توي "آشاي" هست
404
00:28:15,743 --> 00:28:19,946
من اون رو ول نميکنم -
"اون همين الانشم مرده "کاليسي -
405
00:28:22,049 --> 00:28:23,949
...حتي اگه
406
00:28:23,984 --> 00:28:27,052
حتي اگه اون بميره
407
00:28:27,087 --> 00:28:29,889
من چرا بايد فرار کنم؟
408
00:28:29,923 --> 00:28:32,124
من "کاليسي" هستم
409
00:28:32,158 --> 00:28:35,761
"و پسرم بعد از "دروگو" ميشه "کال
410
00:28:35,795 --> 00:28:38,864
اينجا "وستروس" نيست که
جانشيني خوني باشه
411
00:28:38,898 --> 00:28:41,900
اينجا تنها افتخار براي جانشيني خونه
يه جنگ انجام ميشه
412
00:28:41,934 --> 00:28:43,735
بعد از اينکه "دروگو" بميره
413
00:28:43,769 --> 00:28:46,405
هر کسي اون جنگ رو پيروز بشه
ميشه "کالِ" جديد
414
00:28:46,439 --> 00:28:48,640
اون هيچ رقيبي هم نميخواد
415
00:28:48,675 --> 00:28:51,276
بچهات رو هم از تو شکمت درميارن
416
00:28:51,310 --> 00:28:53,478
و ميدن به سگها
417
00:28:53,513 --> 00:28:57,215
من ولش نميکنم
418
00:29:06,726 --> 00:29:09,694
زخمش عفونت کرده
419
00:29:09,826 --> 00:29:13,563
تو اينکار رو کردي جادوگر -
بس کن -
420
00:29:13,826 --> 00:29:15,563
نميخوام بهش آسيب برسه
421
00:29:15,826 --> 00:29:20,563
نه؟ نه؟ نميخواي بهش آسيب برسه؟
422
00:29:21,326 --> 00:29:28,563
برو دعا کن ما به تو هم آسيب نزنيم
تو گذاشتي اين جادوگر به "کالِ" ما دست بزنه
423
00:29:28,826 --> 00:29:32,563
حواست باشه چي داري ميگي
اون هنوز "کاليسيِ" توئه
424
00:29:32,826 --> 00:29:35,563
فقط تا موقعي که همخونِ من زنده بمونه
425
00:29:38,826 --> 00:29:43,563
وقتي بميره اون هيچي نيست
426
00:29:47,826 --> 00:29:54,563
من هيچوقت هيچي نبودم
من همخونِ اژدها هستم
427
00:29:55,826 --> 00:30:02,563
"همهي اژدهاها مردن "کاليسي
428
00:30:09,717 --> 00:30:12,585
فکر ميکنم امشب بايد
"زرهات رو بپوشي جناب "مورمونت
429
00:30:12,619 --> 00:30:15,220
فکر ميکنم حق با شماست
430
00:30:19,758 --> 00:30:21,426
شما 1بار ديگه من رو نجات دادين
431
00:30:21,460 --> 00:30:24,095
و حالا تو بايد اون رو نجات بدي
432
00:30:24,130 --> 00:30:26,498
بيماريشون فراتر از تواناييِ شفادهندههاست
433
00:30:26,532 --> 00:30:29,233
فقط ميتونم راه مرگش رو آسونتر کنم
434
00:30:29,267 --> 00:30:31,401
نجاتش بده و منم آزادت ميکنم
قسم ميخورم
435
00:30:32,638 --> 00:30:34,705
بايد يه راهي بلد باشي
436
00:30:34,739 --> 00:30:36,573
...يهجور
437
00:30:36,607 --> 00:30:38,474
يهجور جادو
438
00:30:41,078 --> 00:30:42,978
يه جادويي هست
439
00:30:43,012 --> 00:30:45,246
بعضيا ميگن مرگ بهتر از اين جادوئه
440
00:30:56,058 --> 00:30:57,792
انجامش بده
441
00:30:57,826 --> 00:30:59,893
نجاتش بده
442
00:30:59,928 --> 00:31:01,727
يه قيمتي داره
443
00:31:01,752 --> 00:31:03,266
بهت طلا ميدم . هر چي که بخواي
444
00:31:03,330 --> 00:31:05,764
مسأله طلا نيست
دربارهي "جادوي خوني" داريم حرف ميزنيم
445
00:31:05,799 --> 00:31:08,066
تنها بهاي زندگي مرگه
446
00:31:11,236 --> 00:31:12,969
مرگِ من؟
447
00:31:13,004 --> 00:31:16,005
"نه ، مرگ شما نه "کاليسي
448
00:31:17,607 --> 00:31:19,175
اسبش رو برام بياريد
449
00:31:42,601 --> 00:31:44,235
کاليسي" ، اينکار رو نکنين"
450
00:31:44,269 --> 00:31:48,038
بذاريد اين جادوگر رو بکشم -
اون رو بکشي يعني "کال" رو هم کشتي -
451
00:31:48,072 --> 00:31:50,874
اين "جادوي خوني" ـه . اينکار ممنوعه
452
00:31:50,908 --> 00:31:54,677
من "کاليسيِ" تو هستم
من ميگم چي ممنوعه
453
00:32:04,955 --> 00:32:06,389
يالا ، برو
454
00:32:06,423 --> 00:32:08,625
اون رو با خودت ببر
455
00:32:08,659 --> 00:32:10,827
ببرش
456
00:32:13,130 --> 00:32:14,264
ايريا"؟"
457
00:32:15,532 --> 00:32:17,100
شما هم بايد بريد بانو
458
00:32:17,134 --> 00:32:19,435
وقتي من شروع به آواز خوندن کردم
هيچکس نبايد وارد چادر بشه
459
00:32:19,470 --> 00:32:22,238
مرده امشب اينجا ميرقصه
460
00:32:34,818 --> 00:32:37,320
هيچکس وارد نميشه
461
00:32:45,429 --> 00:32:47,864
بهم برگردونـش
462
00:33:04,348 --> 00:33:06,249
چيکار کردين؟
463
00:33:06,283 --> 00:33:08,584
بايد نجاتش بدم
464
00:33:08,619 --> 00:33:11,754
"تا الان ميتونستيم به سمت "آشاي
10مايل از اينجا دور شده باشيم
465
00:33:11,789 --> 00:33:13,990
شما بايد در امنيت باشين
466
00:33:21,786 --> 00:33:24,398
نبايد اينطور باشه -
چرا ، بايد باشه -
467
00:33:25,786 --> 00:33:27,398
جادوگر
468
00:33:28,786 --> 00:33:30,398
نه . تو نميتوني اينکار رو بکني
469
00:33:30,474 --> 00:33:32,608
"کاليسي"
470
00:33:33,786 --> 00:33:36,398
جلوتر نميتوني بري اسبسوار
471
00:34:16,583 --> 00:34:18,217
صدمه ديدين؟
472
00:34:18,251 --> 00:34:19,718
...بچه -
چي؟ -
473
00:34:19,753 --> 00:34:21,387
داره به دنيا مياد
474
00:34:21,421 --> 00:34:23,956
زنهاي قبيله رو خبر کن -
اونا نميان -
475
00:34:23,991 --> 00:34:25,992
ميگن اون نفرين شدهست
476
00:34:26,026 --> 00:34:28,562
يا ميان يا سرشون رو از تنشون جدا ميکنم
477
00:34:29,831 --> 00:34:32,332
اون جادوگر ميتونه بچه رو به دنيا بياره
478
00:34:32,367 --> 00:34:34,903
شنيدم اينکار رو ميکنه
479
00:34:57,118 --> 00:34:58,851
داريد درد ميکشيد سرور من؟
480
00:34:58,885 --> 00:35:01,453
نه -
ولي به نظر مياد که داره دردتون مياد -
481
00:35:01,488 --> 00:35:04,856
آتش داره پوستِ زيبا
و لطيفتون رو ميسوزونه
482
00:35:11,796 --> 00:35:14,564
لعنت به تو زن
تو در مقابل درد چيزي رو حس نميکني؟
483
00:35:14,598 --> 00:35:16,799
فقط بهش عادت کردم -
نوشيدني -
484
00:35:18,835 --> 00:35:21,570
بياين يه بازي جديد بکنيم
485
00:35:21,604 --> 00:35:24,705
يه بازي هست به اسم "چاقوي براووسي" که
ميتونم يادتون بدم
486
00:35:24,740 --> 00:35:27,541
تو اين بازي امکان از دست دادن
انگشت هم هست؟
487
00:35:27,576 --> 00:35:30,543
اگه ببري نه -
نه -
488
00:35:30,577 --> 00:35:33,078
نه بازي با آتش ، نه بازي با چاقو
489
00:35:33,112 --> 00:35:36,014
بياين يه بازي بکنيم که من توش ماهرم
490
00:35:36,048 --> 00:35:38,249
تو توي چي ماهري؟
491
00:35:38,283 --> 00:35:40,250
من هميشه توي قضاوت کردن
دربارهي آدما خوب بودم
492
00:35:40,285 --> 00:35:42,685
به نظر بازيِ خسته کنندهاي مياد -
نه . نيست -
493
00:35:42,719 --> 00:35:45,488
بازي اينطوريه : من يه جمله ميگم
494
00:35:45,522 --> 00:35:47,957
دربارهي گذشتهي شما
اگه درست گفتم
495
00:35:47,991 --> 00:35:50,225
شما شراب ميخوريد
اگه من اشتباه کردم من شراب ميخورم
496
00:35:50,260 --> 00:35:52,960
و دروغ هم نميگيد
اگه دروغ بگيد ميفهمم
497
00:35:52,994 --> 00:35:55,062
من نميخوام اين بازي رو انجام بدم
498
00:35:55,096 --> 00:35:57,297
"خيلي خب ، اول "بران
499
00:36:01,202 --> 00:36:03,636
پدرت تو رو زده
500
00:36:08,774 --> 00:36:11,241
ولي مادرم بدتر زده
501
00:36:13,978 --> 00:36:17,180
اولين مرد رو قبل از اينکه
12سالِت بشه کشتي
502
00:36:17,214 --> 00:36:19,115
يه زن بود
503
00:36:21,585 --> 00:36:23,752
روي من تبر کشيده بود
504
00:36:25,354 --> 00:36:27,088
توي شمالِ ديوار رفتي
505
00:36:30,125 --> 00:36:32,226
چي کشونده بودت اونجا؟
506
00:36:33,395 --> 00:36:34,529
کار
507
00:36:34,597 --> 00:36:36,598
...و
508
00:36:36,599 --> 00:36:38,667
خيلي سال پيش عاشق يه
زني شده بودي
509
00:36:38,701 --> 00:36:41,970
ولي خيلي بد تموم شد
بنابراين هيچوقت نذاشتي که دوباره عاشق کسي بشي
510
00:36:43,772 --> 00:36:46,207
صبر کن . اينکه منم
511
00:36:49,411 --> 00:36:52,279
نوبت توئه زيبايِ مرموزِ خارجيِ من
512
00:36:52,314 --> 00:36:54,148
من نميخوام بازي کنم
513
00:36:54,182 --> 00:36:58,052
خوش ميگذره
ببين به ماها چقدر داره خوش ميگذره
514
00:37:01,189 --> 00:37:02,723
مادرت يه فاحشه بوده
515
00:37:04,158 --> 00:37:06,560
بخور
516
00:37:12,100 --> 00:37:14,000
خيلي خب
517
00:37:14,035 --> 00:37:16,770
وقتي خيلي جوون بودي پدرت خونواده رو
ترک کرد و رفت
518
00:37:16,804 --> 00:37:18,805
و هيچوقت هم برنگشت -
بخور -
519
00:37:20,013 --> 00:37:21,764
قوانين رو دربارهي دروغ گفتن گقتم؟
520
00:37:21,789 --> 00:37:22,989
بخور
521
00:37:30,317 --> 00:37:32,151
يه زندگي متفاوت ميخواستي
522
00:37:32,186 --> 00:37:35,320
از يه جايي اومدي و ميخواستي
که يه جاي ديگه باشي
523
00:37:35,355 --> 00:37:37,923
تمام دنيا ديگه بايد با اين
جمله هر کدومشون يه جام شراب بخورن
524
00:37:37,957 --> 00:37:40,225
خيلي خاص
525
00:37:40,259 --> 00:37:43,462
ميخواستي يه جاي ديگه باشي
ولي چطوري ميخواستي به اونجا برسي؟
526
00:37:43,496 --> 00:37:47,166
فکر نميکنم زندگي خيلي آروم
و بيدغدغهاي داشتي
527
00:37:47,200 --> 00:37:51,470
پس يه دخترِ پست تو يه خونواده چيکار ميکنه؟
528
00:37:54,841 --> 00:37:57,075
بخور
529
00:37:58,811 --> 00:38:01,780
...مطمئني -
بخور -
530
00:38:06,319 --> 00:38:09,989
و هيچوقت ديگه دربارهي مادر و پدر من حرف نزن
531
00:38:10,024 --> 00:38:13,461
وگرنه چشمات رو از حدقه درميارم
532
00:38:16,998 --> 00:38:20,033
بانوي عزيز من ، اگه بهتون
توهين کردم عذر ميخوام
533
00:38:20,067 --> 00:38:22,234
نوبت منه
534
00:38:22,269 --> 00:38:24,670
باشه . باشه
535
00:38:24,704 --> 00:38:27,005
بپرسيد
536
00:38:27,039 --> 00:38:30,108
سعي کنين توي شخصيت مبهمِ من نفوذ کنين
537
00:38:30,142 --> 00:38:32,910
عاشق کي بودي؟ -
بازي اينطوري نيست -
538
00:38:32,944 --> 00:38:35,278
واسم مهم نيست بازي چطوريه
539
00:38:35,313 --> 00:38:37,414
اين لردِ ما قبلاً ازدواج کرده
540
00:38:38,516 --> 00:38:40,517
ازدواج؟ -
تو از کجا ميدوني؟ -
541
00:38:40,551 --> 00:38:44,088
وقتي با سربازهاي "لنيستر" تاس بازي ميکني
چيزهاي زيادي ميفهمي
542
00:38:46,525 --> 00:38:47,826
شايد يه شب ديگه بهتر باشه
543
00:38:47,860 --> 00:38:51,163
يه شب ديگه نه ، امشب
544
00:38:52,600 --> 00:38:54,334
داستان لذتبخشي نيست
545
00:38:56,372 --> 00:38:59,509
يا اينکه شايد گريه کردم -
فکر ميکنم من و اين بانو -
546
00:38:59,543 --> 00:39:02,279
ميتونيم داستانهاي بدتر از
داستانهاي تو تعريف کنيم
547
00:39:04,679 --> 00:39:06,946
...خب
548
00:39:10,150 --> 00:39:13,753
16سالم بود . من و برادرم
جِيمي" داشتيم اسبسواري ميکرديم"
549
00:39:13,787 --> 00:39:17,489
تا وقتي که يه صدايي شنيديم
اون دختر دويد اومد تو جاده
550
00:39:17,523 --> 00:39:20,190
لباساش پاره شده بود
و 2تا مرد هم داشتن دنبالش ميکردن
551
00:39:20,225 --> 00:39:24,760
وقتي من داشتم اون دختر رو زيرِ ردام پناه ميدادم
جِيمي" اون مردها رو فراري داد"
552
00:39:24,794 --> 00:39:26,849
خيلي ترسيده بود . نميتونست خودش بره
553
00:39:26,874 --> 00:39:28,721
بنابراين وقتي "جِيمي" رفت دنبال اون 2تا متجاوزها
554
00:39:28,765 --> 00:39:31,900
بردمش به نزديکترين مهمونخونه
و بهش غذا دادم
555
00:39:31,934 --> 00:39:34,702
اسمش "تايشا" بود
556
00:39:34,736 --> 00:39:36,971
اون يتيم بود . پدرش چرخساز بود
557
00:39:37,005 --> 00:39:39,139
و گرسنه بود
558
00:39:39,174 --> 00:39:42,576
با همديگه 3تا مرغ
و يه تُنگ شراب رو تموم کرديم
559
00:39:42,610 --> 00:39:46,011
خيلي غيرممکن به نظر ميومد چون اونموقع
زماني بود که من با شراب اينقدرها آشنايي نداشتم
560
00:39:46,046 --> 00:39:48,880
يادم رفته بود چقدر ميترسيدم نزديک دخترها باشم
561
00:39:48,915 --> 00:39:52,318
اينکه چقدر هميشه منتظر بودم
بهم بخندن
562
00:39:52,352 --> 00:39:54,786
يا اينکه با ترحم بهم نگاه کنن
563
00:39:54,821 --> 00:39:57,221
يا اينکه دربارهي برادرِ قدبلند
و خوشقيافهام ازم بپرسن
564
00:39:57,256 --> 00:40:00,358
همه چيز رو غير از "تايشا" فراموش کردم
565
00:40:01,626 --> 00:40:03,994
و يهجورايي ديدم که تو تختشم
566
00:40:04,028 --> 00:40:06,463
با 3تا مرغي که خوردي
اگه نميرفتي بعيد بود
567
00:40:06,498 --> 00:40:10,367
زياد طول نکشيد . من نميدونستم
چه غلطي دارم ميکنم
568
00:40:10,402 --> 00:40:13,003
ولي اون باهام خوب بود
569
00:40:13,038 --> 00:40:15,139
بعد از اون ماجرا من رو ميبوسيد
570
00:40:15,173 --> 00:40:18,075
و برام آواز ميخوند
571
00:40:18,109 --> 00:40:23,214
و تا صبح شده بود اينقدر غرق در عشق شده بودم
که تونستم دستش رو بگيرم
572
00:40:23,248 --> 00:40:25,950
چندتا دروغ ، چند سکهي طلا
يه دختر مست شده
573
00:40:25,984 --> 00:40:28,386
و انجام ميشد . ميشدين زن و شوهر
574
00:40:28,420 --> 00:40:32,023
تا اينکه يه شب
اون دختر مست خونش به جوش اومده بود
575
00:40:32,057 --> 00:40:34,091
و به پدرم گفت
576
00:40:34,126 --> 00:40:37,094
فکر ميکنم اين آخرش بود
577
00:40:37,128 --> 00:40:39,162
نه ، نبود
578
00:40:39,197 --> 00:40:42,800
اولش پدرم "جِيمي" رو وادار کرد
حقيقت رو بگه
579
00:40:44,002 --> 00:40:46,937
نکته اينه که اون دختر يه فاحشه بود
580
00:40:48,507 --> 00:40:50,441
جِيمي" ترتيب همه اينا رو داده بود"
581
00:40:50,475 --> 00:40:53,310
جاده ، متجاوزها ، همهي اينا رو
582
00:40:53,345 --> 00:40:55,946
فکر ميکرد وقتشه من زن بگيرم
583
00:40:57,916 --> 00:41:00,084
بعد از اينکه برادرم اعتراف کرد
584
00:41:00,118 --> 00:41:03,420
پدرم همسرم رو احظار کرد
585
00:41:03,455 --> 00:41:06,223
و اون رو داد به نگهباناش
586
00:41:06,257 --> 00:41:09,793
خوب پولي بهش داد
براي هر نفر 1 سکهي نقره
587
00:41:09,827 --> 00:41:12,796
چندتا فاحشه همچين
قيمتي بهشون تحميل ميشه؟
588
00:41:14,332 --> 00:41:17,768
اون من رو برد تو سربازخونه
و وادارم کرد نگاه کنم
589
00:41:17,802 --> 00:41:21,204
تموم که شد
اينقدر سکهي نقره داشت
590
00:41:21,238 --> 00:41:24,173
که سکهها از بين انگشتهاش ليز ميخوردن
591
00:41:24,208 --> 00:41:27,009
و ميفتادن روي زمين
592
00:41:29,747 --> 00:41:32,749
اگه من بودم آدمي که اينکار رو
باهام کرده بود ميکشتم
593
00:41:32,783 --> 00:41:36,019
بايد ميدونستي که اون
يه فاحشه بوده
594
00:41:36,053 --> 00:41:38,354
واقعاً؟
595
00:41:38,388 --> 00:41:41,224
من 16 سالم بود . مست و عاشق
596
00:41:41,258 --> 00:41:43,159
دختري که بهش تجاوز شده
597
00:41:43,194 --> 00:41:46,162
دو ساعت بعدش يه مرد رو
دعوت نميکنه بياد تو تختش
598
00:41:47,764 --> 00:41:52,067
گفتم که جوون بودم و احمق
599
00:41:54,270 --> 00:41:56,705
هنوزم جووني و احمق
600
00:42:38,446 --> 00:42:40,080
چي شده؟ چي ميخواي؟
601
00:42:40,114 --> 00:42:41,949
وسط جنگ گرفتي خوابيدي
602
00:42:41,983 --> 00:42:44,885
چي؟ -
اونا شبونه بهمون شبيخون زدن -
603
00:42:44,919 --> 00:42:47,153
1مايل با شمال اينجا فاصله دارن
604
00:42:47,188 --> 00:42:49,789
سرباز من رو بيار -
سرباز نداري -
605
00:42:52,159 --> 00:42:54,493
اگه مُردم واسم اشک بريز
606
00:42:55,728 --> 00:42:58,830
ميميري . از کجا ميدوني؟
607
00:43:04,874 --> 00:43:06,841
ميدونم
608
00:43:21,692 --> 00:43:23,559
سرت رو بدزد
609
00:43:23,594 --> 00:43:25,695
سرم رو بدزدم؟
610
00:43:25,729 --> 00:43:28,297
اگه خوششانس باشي
کسي متوجه تو نميشه
611
00:43:28,331 --> 00:43:30,867
من خوششانس به دنيا اومدم
612
00:43:33,570 --> 00:43:35,772
"قبيلهي اهل "وِيل
613
00:43:35,806 --> 00:43:38,642
جمع بشيد
614
00:43:38,676 --> 00:43:41,178
"کلاغهاي سنگي"
615
00:43:41,213 --> 00:43:43,480
"گوش سياهها" ، "مردان سوخته"
616
00:43:43,514 --> 00:43:46,250
"برادران ماه" -
"و "سگهاي نقاشي شده -
617
00:43:46,284 --> 00:43:48,652
"و "سگهاي نقاشي شده
618
00:43:48,686 --> 00:43:52,155
مالکيت شما بر "وِيل" الان شروع ميشه
619
00:43:52,189 --> 00:43:55,058
پيش به سوي چيزي که مال شماست
620
00:43:55,092 --> 00:43:57,527
کوتوله ، کوتوله
621
00:43:57,561 --> 00:44:00,496
کوتوله ، کوتوله
622
00:44:00,530 --> 00:44:03,732
کوتوله ، کوتوله
623
00:44:03,766 --> 00:44:05,700
پيش به سوي جنگ
624
00:44:47,938 --> 00:44:50,273
يه جنگجوي داغون
625
00:44:52,309 --> 00:44:54,276
من زنده هستم؟
626
00:44:54,311 --> 00:44:57,645
زندهاي
627
00:45:02,251 --> 00:45:04,051
پيروز شديم؟
628
00:45:04,086 --> 00:45:06,687
اگه نبرده بوديم
الان باهم حرف نميزديم
629
00:45:19,566 --> 00:45:22,368
مردهاي اون قبيله چيکار کردن؟
630
00:45:23,504 --> 00:45:25,705
آره . خوبن
631
00:45:25,740 --> 00:45:28,875
خوبه ميبينيم اونا دارن ميجنگن
632
00:45:28,909 --> 00:45:30,977
تو زخمي شدي
633
00:45:31,012 --> 00:45:34,212
خوبه که متوجه شدي
634
00:45:34,246 --> 00:45:36,347
شنيدم پيروز شديم
635
00:45:36,381 --> 00:45:39,016
خبرچينها اشتباه خبر رسوندن
636
00:45:39,050 --> 00:45:43,086
2000تا سرباز "استارک" ـي بودن
نه 20000تا
637
00:45:44,221 --> 00:45:46,256
تونستيم حداقل اون پسره "استارک" رو بگيريم؟
638
00:45:46,290 --> 00:45:48,324
اينجا نبود
639
00:45:48,359 --> 00:45:50,193
پس کجا بود؟
640
00:45:50,227 --> 00:45:52,895
با 18هزار نفره ديگهاش
641
00:45:55,798 --> 00:45:58,266
و اونا کجان؟
642
00:46:08,375 --> 00:46:10,711
بايد بريم بانوي من -
نه -
643
00:46:15,548 --> 00:46:18,183
بانوي من
644
00:46:53,212 --> 00:46:56,948
به محض اينکه بفهمن قراره اتفاق بيفته
اتفاق افتاده بود
645
00:47:00,185 --> 00:47:02,386
بانو "استارک" ، من شمشيرم رو
بهتون تقديم ميکنم
646
00:47:02,421 --> 00:47:04,421
ولي به نظر مياد گمش کردم
647
00:47:04,455 --> 00:47:06,989
من شمشيرت رو نميخوام
648
00:47:07,024 --> 00:47:09,658
دخترهام رو بهم برگردون
649
00:47:09,725 --> 00:47:11,793
شوهرم رو بهم برگردون
650
00:47:11,827 --> 00:47:14,028
منم اونا رو از دست دادم متأسفانه
651
00:47:14,062 --> 00:47:16,630
"بکشش "راب
سرش رو براي پدرش بفرست
652
00:47:16,664 --> 00:47:18,832
اون 10 نفر از افرادمون رو کشت
خودت ديدي
653
00:47:18,866 --> 00:47:21,768
زندهاش بيشتر به دردمون ميخوره تا مردهاش
654
00:47:21,802 --> 00:47:24,870
ببرينش و غل و زنجيرش کنين
655
00:47:24,905 --> 00:47:27,673
ميتونيم اين جنگ رو همين الان تموم کنيم پسر
656
00:47:27,707 --> 00:47:29,741
زندگي هزاران نفر رو نجات بديم
657
00:47:29,776 --> 00:47:32,644
شما براي "استارک"ها ميجنگيد
من براي "لنيستر"ها
658
00:47:32,679 --> 00:47:35,946
شمشير يا نيزه با چنگ و دندون
سلاحـتون رو انتخاب کنين
659
00:47:35,980 --> 00:47:38,548
و بذاريد اينجا و همين الان تمومش کنيم
660
00:47:40,750 --> 00:47:46,153
اگه به روش تو انجامش بديم خائن پادشاه
تو برنده ميشي
661
00:47:48,356 --> 00:47:50,524
ما به روش تو کاري رو انجام نميديم
662
00:47:52,460 --> 00:47:54,560
زود باش بيا خوشگله
663
00:48:02,936 --> 00:48:05,738
من امروز باعث مرگ 2000 نفر شدم
664
00:48:05,772 --> 00:48:08,307
شاعران از فداکاري اونها
سرودهايي خواهند خواند
665
00:48:08,341 --> 00:48:11,577
آره ولي مردهها اون سرودها رو نميشنون
666
00:48:18,417 --> 00:48:21,119
يه پيروزي معنيش اين نيست
که کاملاً پيروز شديم
667
00:48:23,055 --> 00:48:25,690
آيا پدرم رو آزاد کرديم؟
668
00:48:25,724 --> 00:48:28,626
آيا خواهرانم رو از دست ملکه نجات داديم؟
669
00:48:30,262 --> 00:48:33,799
آيا شمال رو از دست کسايي که
ميخوان ما زانو بزنيم نجات داديم؟
670
00:48:38,504 --> 00:48:41,571
اين جنگ تا تموم شدن خيلي فاصله داره
671
00:49:11,701 --> 00:49:13,668
ميتونم يه دونه بردارم؟
672
00:49:13,703 --> 00:49:16,304
يه دونه ليمويي يا هر کدومشون رو
673
00:49:16,338 --> 00:49:17,872
3سکه
674
00:49:18,941 --> 00:49:20,474
يه کبوترِ چاق چطوره؟
675
00:49:20,509 --> 00:49:22,409
برو گمشو . يالا
676
00:49:22,444 --> 00:49:25,312
چيزي که از ديروز مونده باشه نداريد؟
677
00:49:25,347 --> 00:49:27,481
يا اينکه سوخته باشه؟ -
برو گمشو -
678
00:49:34,924 --> 00:49:37,292
هي ، مردم کجا دارن ميرن؟ چي شده؟
679
00:49:37,326 --> 00:49:38,776
"دارن ميبرنش در مقابل "بِيلور
(نام يکي از خدايان)
680
00:49:38,777 --> 00:49:39,670
کي رو؟
681
00:49:39,671 --> 00:49:41,605
مشاور اعظم رو
682
00:50:49,166 --> 00:50:51,398
خائن -
ترسو -
683
00:50:51,432 --> 00:50:53,300
"بِيلور"
684
00:50:53,334 --> 00:50:54,967
"بِيلور"
685
00:51:00,640 --> 00:51:03,275
خائن ، خائن
686
00:51:23,226 --> 00:51:25,327
"من "ادارد استارک
687
00:51:25,361 --> 00:51:27,761
"فرمانرواي "وينترفِل
688
00:51:27,796 --> 00:51:29,963
و مشاور اعظم هستم
689
00:51:38,805 --> 00:51:41,306
من در مقابل شما آمدم
تا به خيانتم اعتراف کنم
690
00:51:41,340 --> 00:51:44,742
در مقابل خدايان و انسانها
691
00:51:46,111 --> 00:51:48,179
من به ايمانِ پادشاهم خيانت کردم
692
00:51:48,213 --> 00:51:51,582
"و همچنين به اعتماد دوستم "رابرت
693
00:51:52,851 --> 00:51:55,986
من قسم خوردم از فرزندانش محافظت کنم
694
00:51:56,020 --> 00:51:58,388
ولي قبل از اينکه خونِ اون خشک بشه
695
00:51:58,422 --> 00:52:00,923
نقشهي قتل پسرش رو کشيدم
696
00:52:02,358 --> 00:52:04,693
و ميخواستم تخت پادشاهي رو تصرف کنم
697
00:52:04,727 --> 00:52:07,362
خائن
698
00:52:15,602 --> 00:52:17,670
بگذاريد خداوندگان
699
00:52:17,704 --> 00:52:21,307
و "بِيلور" مقدس به چيزي که
: ميخواهم بگويم شاهد باشند
700
00:52:23,811 --> 00:52:26,346
"جافري باراتيون"
701
00:52:26,380 --> 00:52:29,215
تنها وارثِ واقعيِ تخت آهنين
702
00:52:29,249 --> 00:52:32,885
و در حفاظت تمام خدايان
703
00:52:32,919 --> 00:52:35,454
فرمانرواي هفت اقليم
704
00:52:35,488 --> 00:52:37,756
و محافظ کشور است
705
00:52:44,131 --> 00:52:47,400
همونطور که ما گناه ميکنيم
706
00:52:47,468 --> 00:52:49,369
بايد زجر هم بکشيم
707
00:52:49,403 --> 00:52:52,272
اين مرد به گناهانش در مقابل
708
00:52:52,306 --> 00:52:54,975
خدايان و انسانها اعتراف کرد
709
00:52:55,009 --> 00:52:58,511
فقط خدايان ميدانند
710
00:52:58,546 --> 00:53:01,381
ولي "بِيلور" مقدس به ما ياد داد
711
00:53:01,415 --> 00:53:05,217
که آنها ميتوانند بخشيده شوند
712
00:53:07,955 --> 00:53:09,622
با اين خائن
713
00:53:09,656 --> 00:53:12,124
چکار کنيم سرور من؟
714
00:53:17,031 --> 00:53:20,133
مادرم ميخواد که من اجازه بدم
لرد "ادارد استارک" به "نگهبانان شب" بپيونده
715
00:53:20,168 --> 00:53:22,836
تمام درجات و مناسِب از او گرفته بشه
716
00:53:22,870 --> 00:53:25,506
و در يکجا براي هميشه به کشورش خدمت کنه
717
00:53:25,540 --> 00:53:27,241
"و همچنين بانوي من "سانسا
718
00:53:27,275 --> 00:53:30,744
براي بخشوده شدن پدرش التماس کرد
719
00:53:34,282 --> 00:53:37,417
ولي اينها قلب رئوف زنانه دارند
720
00:53:37,452 --> 00:53:39,986
بنابراين از اونجايي که من پادشاه شما هستم
721
00:53:40,021 --> 00:53:43,924
خيانت هيچگاه نبايد بدون مجازات بمونه
722
00:53:43,958 --> 00:53:46,025
"جناب "ايلين
723
00:53:46,060 --> 00:53:47,660
سرش رو برام بياريد
724
00:53:47,694 --> 00:53:49,862
نه . وايسيد
725
00:53:49,896 --> 00:53:51,998
بابا...يکي جلوش رو بگيره
726
00:54:03,143 --> 00:54:05,178
پسرم ، اين ديوونگيه
727
00:54:06,013 --> 00:54:08,948
بنشونيدش
728
00:54:14,622 --> 00:54:16,356
نگاه نکن -
بذار برم -
729
00:54:16,391 --> 00:54:19,359
ولم کن . بذار برم -
دهنت رو ببند . من رو نگاه کن -
730
00:54:19,393 --> 00:54:22,162
من رو نگاه کن -
وايسين . بابا -
731
00:54:22,196 --> 00:54:24,264
صبر کنين . نه ، نه -
خائن -
732
00:54:24,298 --> 00:54:25,832
صبر کنين
733
00:54:29,303 --> 00:54:31,236
جلوش رو بگيرين . صبر کنين
734
00:55:07,832 --> 00:55:08,832
و مــــهرزاد Ashkan.Sh : مترجمين
735
00:55:09,832 --> 00:55:10,832
: ارائهاي از تيم ترجمه
:.:.:.:WWW.9Movie.CO:.:.:.:
70889