Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:26,103 --> 00:00:31,276
موسیقی: جیمز برنارد
2
00:00:33,455 --> 00:00:42,333
نوسفراتو
سمفونی وحشت
3
00:00:43,537 --> 00:00:52,286
براساس کتاب «دراکولا» اثرِ: برام استاکر
اقتباسی آزاد توسط: هنریک گالین
4
00:00:56,437 --> 00:01:00,271
:کارگردان
اف. دابلیو. مورنائو
5
00:01:00,777 --> 00:01:03,091
:طراحی لباس و دکور صحنه
آلبین گرائو
6
00:01:03,992 --> 00:01:07,955
:عکاس
اف. اِی. واگنر
7
00:01:10,050 --> 00:01:16,050
:بازیگران
مکس شرِک: در نقش کُنت اُرلُوک
گوستاو. فون. وانگنهایم: در نقش هاتر
8
00:01:16,715 --> 00:01:22,715
گرِتا شرودر: در نقش اِلِن، همسرش
جی. اِیچ. اِشنِل: در نقش هاردینگ، مالک کشتی
9
00:01:26,767 --> 00:01:32,034
روث لَندشُوف: در نقش روث، خواهرش
گوستاو بوتز: در نقش پروفسور سيِوِرز، پزشک شهر
10
00:01:32,660 --> 00:01:36,660
الکساندر گراناخ: در نقش ناک، امین اموال
11
00:01:43,045 --> 00:01:49,045
جان گوتوت: در نقش پروفسور بولوِر، کیمیاگر
مکس نِـمِتـز: در نقش کاپیتان
12
00:01:49,714 --> 00:01:55,714
ولفگانگ هاینز: در نقش ملوان اول
آلبرت وِنوهر: در نقش ملوان دوم
13
00:01:59,879 --> 00:02:07,096
:پرده اوّل
...شرح وقایع طاعون در ویسبورگ
در سال 1838 میلادی، توسط نوسفراتو
14
00:02:16,936 --> 00:02:26,936
آیا این واژه در نظرتان همچون گریه شباهنگامِ مرگباری نیست؟
در بیانش مراقب باشید
15
00:02:28,742 --> 00:02:38,742
مبادا تصاویر زندگی در درون تاریکیها محو شوند
...و خیالاتی روحانگیز از
.قلبتان برخیزد و از خونِتان به خود قوت دهد
16
00:02:49,075 --> 00:02:57,075
... زمانیست که من درباره منشأ و بازگشتِ
.طاعون در زادگاهم ویسبورگ فکر میکنم
17
00:02:58,016 --> 00:03:07,616
:که ماجرای آن مربوط به زمانیست که
.هاتر و همسر جوانش اِلـِن در ویسبورگ زندگی میکردند
18
00:04:38,157 --> 00:04:44,994
چرا این ها رو حیف و میل کردی؟
این گلهای دوست داشتنی رو؟
19
00:05:02,489 --> 00:05:09,917
!این قدر تند نرو، دوست جوانم
.هیچ کس از تقدیرش پیشی نمیگیره
20
00:05:17,935 --> 00:05:22,935
...امین اموالی به نام ناک هم بود
.که همه جور شایعه در موردش بود
21
00:05:23,310 --> 00:05:28,216
البته در مورد او یک موضوع حتمی بود
.اون مزد افرادش را به خوبی پرداخت میکرد
22
00:06:23,037 --> 00:06:35,245
،جنابِ کُنت اُرلوک
...اهل ترانسیلوانیا
!امیدوارن که خانه زیبایی در شهر کوچک ما پیدا کنن...
23
00:06:38,368 --> 00:06:44,093
.میتونی پول خوبی به جیب بزنی
24
00:06:47,592 --> 00:06:58,137
...شاید متحمل کمی مشکل...کمی عرق ریختن
!و شاید متحمل از دست دادن کمی خون بشی
25
00:07:43,371 --> 00:07:48,377
...قطعا اون خونه ای زیبا و خالی میخواد
26
00:07:59,372 --> 00:08:08,342
اون خونهای که روبروی خونه توئه
!بهتره همون رو بهش پیشنهاد بدی
27
00:08:11,423 --> 00:08:20,860
!برو، سفر خوبی داشته باشی دوست جوانم
!به سرزمین اشباح
28
00:08:38,094 --> 00:08:45,906
...من باید سفر کنم، به دوردستها
!به سرزمین دزدها و اشباح
29
00:10:13,369 --> 00:10:24,366
...بدین گونه هاتر همسر نگرانش را به دستان دوستانش سپرد
.به مالک کشتی ثروتمند، هاردینگ و خواهرش
30
00:10:49,981 --> 00:10:53,621
.نگران نباش
31
00:11:41,981 --> 00:11:56,315
...و هاتر جوان در جادههای خاکی سفر کرد، تا بالأخره
.کارپاتیانز بر او نمایان شد
.اسبها حالا باید به سختی کار کنن
32
00:12:58,593 --> 00:13:07,871
...زود شامم رو بیارید
!من دارم به قلعه کُنت اُرکول میرم
33
00:13:38,149 --> 00:13:46,126
.امشب دیگه نمیتونی بیشتر از این جلوتر بری
!گُرگینه ها دارن تو جنگل میگردن
34
00:15:22,479 --> 00:15:33,212
خون آشامها
اشباح ترسناک، جادوگرها
35
00:15:39,205 --> 00:15:43,705
.و هفت گناه مرگبار
از سرچشمه شیطان خون آشام
"نوسفراتو"
36
00:15:44,748 --> 00:15:52,013
...که از خون انسان تغذیه و زندگی میکند...
...این موجود سنگدل در غارهای شیطانی...
37
00:15:53,357 --> 00:16:00,842
...و قبرها و تابوتهایی که پر از خاک نفرین شده...
.سرزمینهای طاعونی است زندگی میکند
38
00:17:17,817 --> 00:17:22,675
خون آشامها
اشباح ترسناک، جادوگرها
.و هفت گناه مرگبار
39
00:18:38,589 --> 00:18:42,909
،سریعتر حرکت کن
!هوا داره تاریک میشه
40
00:19:14,544 --> 00:19:20,314
!هرچقدر پول هم که بدی
.ما از این جلوتر نمیتونیم بریم
41
00:19:30,712 --> 00:19:37,555
.ما نمیتونیم بیاییم! این گذرگاه جن زده ست
!خودت برو، راه از اونطرفه، پشت اون کوهها
42
00:20:04,327 --> 00:20:16,658
...به محض این که هاتر از پل گذشت
...توسط همون اشباح هولناکی که اغلب...
.به من گفته می شد گرفتار شد
43
00:23:06,339 --> 00:23:12,628
.تو خیلی من رو منتظر گذاشتی...خیلی
.الأن دیگه تقریباً نیمه شبه
!و خدمتکارها هم خوابیدن
44
00:24:23,172 --> 00:24:27,919
،تو خودت رو زخمی کردی
!خونِ ارباب
45
00:24:55,113 --> 00:25:01,113
میشه یه خرده دیگه کنار هم بمونیم، مرد نازنین من؟
،هنوز خیلی تا طلوع آفتاب مونده
46
00:25:04,058 --> 00:25:10,058
...و من هم روزها میخوابم
!دوست عزیزم، خواب من خیلی سنگینه
47
00:25:37,169 --> 00:25:44,169
...به محض این که آفتاب طلوع کرد
.سایه های شب از هاتر رخت بربست
48
00:27:56,714 --> 00:28:02,438
!عزیزم! عزیزترینم
...غمگین نباش که محبوبت ازت خیلی دوره...
49
00:28:15,270 --> 00:28:25,270
...پشههای این جا خیلی وحشتناکن
...دوتاشون گردنم رو نیش زدن...
...هردوتاشون هم نزدیک به هم...
50
00:28:35,936 --> 00:28:43,553
...آدم توی این قلعه متروک عمیقاً دچار خیالبافی می شه...
.ولی تو ترس به دلت راه نده
51
00:29:24,885 --> 00:29:33,196
...روشنایی روحانگیز شب، دوباره
.سایههای قلعه رو زنده کرد
52
00:30:11,175 --> 00:30:16,052
...زنت گردن نازنینی داره
53
00:30:25,219 --> 00:30:32,087
...من خونه رو میخرم...
...خونه قشنگیه، همون خونه خالی
.روبروی خونه تو...
54
00:31:02,770 --> 00:31:11,605
...شبها نوسفراتو به قربانیهایش چنگ میزند
.و طوری خونشان را میمکد که گویی اِکسیر است
55
00:31:18,370 --> 00:31:26,700
...مراقب باش که سایهاش
.همچون کابوسی بر تو سنگینی نکند
56
00:32:40,048 --> 00:32:43,205
...در همان لحظه
57
00:33:30,491 --> 00:33:32,562
!...اِلِن
58
00:33:41,102 --> 00:33:44,943
!دکتر...دکتر رو بیار
59
00:34:09,769 --> 00:34:11,854
!!!هاتر
60
00:35:11,548 --> 00:35:16,331
.فقط یه مورد لَختگی خونِ ملایم بود
61
00:35:19,051 --> 00:35:24,751
...دکتر اضطراب اِلن رو نوعی
.بیماری ناشناخته توصیف کرد
62
00:35:25,949 --> 00:35:33,370
...ولی من میدونم که اون شب روحش
.ندای مرگباری رو شنید
.نوسفراتو داشت بالهاش رو میگستراند
63
00:35:34,417 --> 00:35:41,417
...در سپیده دم، هاتر تصمیم گرفت
.درباره ترسهای شب گذشته تحقیق کند
64
00:38:16,158 --> 00:38:19,018
!!اِلِن! اِلِن
65
00:39:09,935 --> 00:39:17,161
...قایق سواران خبر نداشتند که چه بارِ عجیبی
.رو دارن به سمت پایین دست رودخونه میبرن
66
00:39:47,048 --> 00:39:58,248
.دیروز کشاورزها اون رو به بیمارستان آوردن
.اونا گفتن که از ارتفاع افتاده
.اون هنوز هم تب داره
67
00:40:12,396 --> 00:40:14,341
...تابوتها
68
00:40:21,380 --> 00:40:26,380
.نوسفراتو داشت میاومد
.خطر در راه ویسبورگ بود
69
00:40:27,303 --> 00:40:32,303
...پروفسور بولوِر، کیمیاگر
...که در آن زمان روی رازهای طبیعت...
70
00:40:33,076 --> 00:40:39,576
و اعماق آن مطالعه میکرد
...و درحال یکی کردن قواعد بود
:به من گفت
71
00:40:40,372 --> 00:40:48,024
...تابوتها پر از خاکی بودند که
.با کِشتی دو دَکلی اِمپوسا حمل شدند
72
00:41:02,880 --> 00:41:07,919
.کِشتی امشب حرکت میکنه
73
00:41:19,047 --> 00:41:25,649
.مقام بندر گالاز. بارنامه کشتی اِمپوسا
.مسیر: گالاز تا ویسبورگ. بندر امبراکاتیون، وارنا
74
00:41:26,579 --> 00:41:32,993
بار: 6 جعبه خاک برای مقاصد آزمایشگاهی
هفدهم آگوست 1838
75
00:42:28,177 --> 00:42:52,739
...باید خاطرنشان کنم که در آن روزها پروفسور بولوِر در حال تدریس
.متدهای ترسناک گیاهان گوشتخوار به دانشجویان خود بود
.آن ها با ترس کارکردهای مرموز طبیعت را مشاهده کردند
76
00:43:33,620 --> 00:43:37,609
مثل یه خون آشامه، نه؟
77
00:43:40,397 --> 00:43:50,453
...هنگامی که نوسفراتوی درّنده نزدیک شد
...به نظر میرسید که امین اموال، ناک
.به طلسم او دچار شده بود
78
00:43:58,842 --> 00:44:05,660
...بیماری که دیروز پذیرش شد کاملاً دیوانه شده
79
00:44:34,981 --> 00:44:40,035
!خون یعنی زندگی
!خون یعنی زندگی
80
00:45:12,648 --> 00:45:16,163
...و این یکی
81
00:45:19,815 --> 00:45:23,718
...یه اُختاپوس با شاخکهای حسّاس...
82
00:45:32,202 --> 00:45:36,952
...شفاف...
...و تقریباً غیرمادی
83
00:45:44,374 --> 00:45:48,922
.یه خرده فراتر از یه شبح...
84
00:45:56,982 --> 00:46:00,047
!...عنکبوتها
85
00:46:28,719 --> 00:46:35,719
...اِلِن اغلب در لب ساحل دیده میشد
.که با شنها خلوت میکرد
86
00:46:36,817 --> 00:46:43,817
...در غم و اندوده محبوبش
.چشمانش موجها و افق را میپویـید
87
00:48:27,204 --> 00:48:33,204
!عزیزم! عزیزترینم
...غمگین نباش که محبوبت ازت خیلی دوره...
88
00:48:41,481 --> 00:48:49,981
...پشه های این جا خیلی وحشتناکن
...دوتاشون گردنم رو نیش زدن...
...هردوتاشون هم نزدیک به هم...
89
00:48:50,722 --> 00:48:56,417
...آدم توی این قلعه متروک عمیقاً دچار خیالبافی میشه...
.ولی تو ترس به دلت راه نده
90
00:49:29,537 --> 00:49:35,570
.نه من باید برم
.من باید سریعاً به خونه برسم
91
00:51:05,008 --> 00:51:10,008
.طاعون
...طاعون در ترانسیلوانیا و
...و بنادر دریای سیاه...
92
00:51:10,789 --> 00:51:22,446
.از جمله وارنا و گالاز همهگیر شده است
...همه قربانیان دارای علائم عجیب مشابه بر روی گردن هستند
.که منشأ آن هنوز برای پرشکان ناشناخته است
93
00:51:23,735 --> 00:51:34,095
...بنادر داردانل به روی تمامی کشتی هایی که
.مشکوک به انتقال طاعون هستند بسته است
94
00:52:46,878 --> 00:52:52,878
.یه ملوان پایین عرشه مریض شده
.اون داره هذیان می گه
95
00:54:13,323 --> 00:54:23,323
.هذیانگویی مثل یک بلا در کشتی پخش شد
...اولین ملوانی که مبتلا شده بود
.تمامی خدمه رو به درون گورِ آبی تاریک کشاند
96
00:54:24,300 --> 00:54:32,027
...هنگام غروب آفتاب
...کاپیتان و خدمه کشتی...
.با آخرین همراهشان خداحافظی کردند
97
00:54:59,823 --> 00:55:08,387
.من میرم پایین
...اگه تا ده دقیقه دیگه بالا نیومدم
98
00:57:10,433 --> 00:57:14,920
!کشتی مرگ، کاپیتان جدیدی پیدا کرد
99
00:57:40,266 --> 00:57:44,266
...هاتر جوان و ضعیف با سختی زیاد
.بر موانع سفر به خانه اش غلبه کرد
100
00:57:44,474 --> 00:57:48,482
...و اینگونه، نفسهای کُشنده نوسفراتو
...کشتی را به حرکت درمیآورد...
101
00:57:48,724 --> 00:57:52,599
و کشتی با سرعتی فوق العاده
.به سمت مقصد حرکت میکرد
102
00:58:57,377 --> 00:59:02,060
.باید برم پیشش
!اون داره میاد
103
01:00:48,710 --> 01:00:54,272
!ارباب نزدیکه
!ارباب نزدیکه
104
01:01:59,044 --> 01:02:10,191
...برای مدتی طولانی برایم سوال بود که چرا گفته میشد
.نوسفراتو تابوتهایش را پر از خاک کرد...
105
01:02:10,694 --> 01:02:27,460
...فهمیدم که خون آشامها تنها
...در صورتی میتوانند قدرت سایههایشان را...
.از خاک نفرین شده دریافت کنند که مدفون باشند
106
01:06:08,326 --> 01:06:15,027
،ما همهجا رو نگاه کردیم
.هیـچ موجود زنده ای توی کشتی نبود
107
01:07:08,768 --> 01:07:13,181
وارنا، 12 جولای
...خدمه ـ به علاوه من که کاپیتان هستم
108
01:07:13,798 --> 01:07:17,689
.یک سُکّان دار، یک همراه و پنج ملوان...
109
01:08:17,823 --> 01:08:27,484
روز دوم: 13 جولای. یک ملوان دچار تب شد
جهت: جنوب از جنوب غرب
جهت باد: شمال غرب
110
01:08:28,820 --> 01:08:38,015
روز سوم: 14 جولای
.خدمه مهمل میگوید
.از مسافر عجیبی در پایین عرشه شکایت میکند
111
01:08:49,656 --> 01:08:59,874
روز دهم: 22 جولای
.موشها در انبارِ کشتی هستند
.خطر طاعون
112
01:09:06,990 --> 01:09:13,996
!خطر طاعون
!به خونه هاتون برگردید
!همه درها و پنجره ها رو ببندید
113
01:09:59,904 --> 01:10:01,119
:اطلاعیه
114
01:10:01,455 --> 01:10:09,169
...بدین وسیله به حکم مقامات شهر
...برای جلوگیری از ابتلا به طاعون
ممنوعیت تردد شهروندان صادر گردید
115
01:10:09,473 --> 01:10:18,931
.چون تنها راه گسترش طاعون از طریق خیابانها است
.افراد مشکوک به طاعون بستری میشوند
116
01:11:46,794 --> 01:11:56,794
...هاتر به اِلِن قول داد به کتابی که
.باعث شد از دست اشباح بترسد دست نزند
.ولی اِلِن فهمید که دربرابر آن نیروی عجیب نمیتواند مقاومت کند
117
01:12:09,442 --> 01:12:16,237
...شبها نوسفراتو به قربانیهایش چنگ میزند
.و طوری خونشان را میمکد که گویی اِکسیر است
118
01:12:23,447 --> 01:12:31,498
...مراقب باش که سایهاش
.همچون کابوسی بر تو سنگینی نکند
119
01:12:45,237 --> 01:12:54,581
...رهایی ممکن است، ولی تنها از طریقِ
...یک دختر باکره معصوم...
120
01:12:56,206 --> 01:13:09,097
...که باعث شود خون آشام به اولین بانگِ خروس گوش دهد...
.و این از راه قربانی کردن خون خودش میسر میشود
121
01:13:33,849 --> 01:13:38,233
!اون همون چیزیه که هر شب میبینم
122
01:14:49,829 --> 01:14:58,278
.ترس و وحشت در هر گوشه شهر در کمین بود
چه کسی هنوز سالم است؟
چه کسی بیمار است؟
123
01:15:08,793 --> 01:15:12,360
.من سریـع میرم و سيِوِرز رو میارم
124
01:16:18,404 --> 01:16:26,404
...رهایی ممکن است، ولی تنها از طریقِ
...یک دختر باکره معصوم...
125
01:16:26,802 --> 01:16:37,802
...که باعث شود خون آشام به اولین بانگِ خروس گوش دهد...
.و این از راه قربانی کردن خون خودش میسر میشود
126
01:16:51,405 --> 01:16:58,475
.ترس و وحشت شهر را فرگرفت
:مردم شهر دنبال یک قربانی بودند
.و آنها ناک را انتخاب کردند
127
01:17:07,348 --> 01:17:16,398
!مردم اون رو دیدن
!اون از خونه فرار کرده
!اون گلوی نگهبان رو فشرده
128
01:17:25,238 --> 01:17:29,547
!اون گلوی نگهبان رو فشرده
!اون خون آشامه
129
01:21:59,216 --> 01:22:03,084
!بولوِر
!بولوِر رو بیار
130
01:23:47,828 --> 01:23:51,218
!ناک رو گرفتن
131
01:24:36,828 --> 01:24:41,448
!...ارباب
!...ارباب
132
01:25:50,215 --> 01:25:54,213
!ارباب...مُرد
133
01:26:19,772 --> 01:26:22,295
!هاتر
134
01:27:05,698 --> 01:27:13,198
:و اینگونه معجزهای حقیقی رخ داد
...در همان لحظه...
...طاعون و سایه مرگبار از بین رفت...
135
01:27:13,663 --> 01:27:21,126
...گویی با پرتو پیروزمند آفتاب زندگانی...
.سایهها محو گردید...
136
01:27:30,142 --> 01:27:36,969
پایان
19736
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.