All language subtitles for Hayat.2023.WEB-DL.1080p.H.264-HDM-Per

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian Download
am Amharic
ar Arabic Download
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English Download
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French Download
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German Download
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian Download
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian Download
pl Polish Download
pt-BR Portuguese (Brazil) Download
pt Portuguese (Portugal) Download
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian Download
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish Download
es-419 Spanish (Latin American) Download
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:00,500 --> 00:00:07,500 به یاری آزاده کاوسی 2 00:00:08,000 --> 00:00:15,000 ارائه‌ اختصاصی از کانال تلگرامی سینما نگاه t.me/YisMovie 3 00:00:15,500 --> 00:00:22,500 ترجمه شنیداری و زیرنویس: یوسف کارگر 4 00:00:23,000 --> 00:00:30,000 :تنظیم و زمان‌بندی نرجس بِگرای 5 00:00:51,700 --> 00:00:57,220 ‫اشیاء، لباس‌ها، هدایای ردوبدل شده ‫همه چی اینجاست. 6 00:00:58,240 --> 00:01:01,400 ‫همه‌اش باید اینجا باشه ولی ‫باز شما هم یه نگاه بیندازید. 7 00:01:09,040 --> 00:01:12,660 ‫این هم طلاها. به‌دقت چک کردیم. 8 00:01:13,720 --> 00:01:18,060 ‫ولی به خاطر این هرج‌و‌مرج و دلخوری‌ها ‫ممکنه کم و کسری باشه که بگید جبران می‌کنم. 9 00:01:18,720 --> 00:01:24,300 ‫ببخشید که یهویی این‌طوری خبر دادم. ‫چند روزه خودم هم نمی‌دونم چیکار می‌کنم. 10 00:01:25,620 --> 00:01:29,520 ‫باشه مهمت ولی کسی بهت چیزی نگفته که. ‫الآن وقت این کارهاست؟! 11 00:01:29,960 --> 00:01:33,620 ‫صبر می‌کردی اول دختر پیدا بشه، ‫بعد می‌فهمیدیم مشکلش چیه. 12 00:01:33,940 --> 00:01:37,500 ‫چه لزومی به این عجله بود که این‌طور ‫بُدو اومدی و این‌ها رو به من میگی؟! 13 00:01:39,020 --> 00:01:40,480 ‫رفتی پیش پلیس؟ 14 00:01:44,415 --> 00:01:45,815 ‫تو به من گوش کن. 15 00:01:45,840 --> 00:01:51,900 ‫رضا هم بیاد باهم بریم پلیس. دادخواست بنویسیم ‫و عکسش هم بدیم تا بلافاصله دنبالش بگردند. 16 00:01:52,220 --> 00:01:56,720 ‫- بعدش همه باهم می‌نشینیم و مفصل درباره اتفاق حرف می‌زنیم. ‫- نه دایی. 17 00:01:58,820 --> 00:01:59,740 ‫ممنون. 18 00:02:00,140 --> 00:02:03,460 ‫آدم خوب و فهمیده‌ای هستی ولی ‫دیگه نیازی به این حرف‌ها نیست. 19 00:02:04,800 --> 00:02:06,700 ‫اساساً به‌زور تونسته‌ام جلوت بشینم. 20 00:02:07,260 --> 00:02:10,220 ‫از خجالت، به‌سختی نگاهت می‌کنم. ‫رضا رو هم که اصلاً نمی‌تونم. 21 00:02:10,800 --> 00:02:13,300 ‫هدایا و طلاهاتون رو بگیرید. 22 00:02:13,640 --> 00:02:16,980 ‫نامزدی و ما و این قضیه رو فراموش کنید. 23 00:02:18,680 --> 00:02:20,620 ‫من دیگه همچین دختری ندارم. 24 00:02:23,340 --> 00:02:25,540 ‫اگه سالم برگرده، خودم می‌کشمش! 25 00:02:26,540 --> 00:02:29,440 ‫اگر هم جنازه‌اش برگرده ‫می‌اندازمش جلوی سگ‌ها. 26 00:02:29,440 --> 00:02:30,800 ‫توبه کن مهمت. 27 00:02:32,180 --> 00:02:35,880 ‫هیچ‌کس حق نداره در حق یکی این حرف ‫رو بزنه، حتی اگه پدر طرف باشه. 28 00:02:36,400 --> 00:02:39,820 ‫شرمنده ولی آدم در حق دشمنش هم ‫همچین فکری نمی‌کنه. 29 00:02:39,820 --> 00:02:41,440 ‫چه برسه به دختر خودش. 30 00:02:41,440 --> 00:02:44,520 ‫مادر و پدر که اصلاً نباید ‫نسبت به فرزندش بگه. 31 00:02:47,160 --> 00:02:48,640 ‫با اجازه دایی. 32 00:02:53,560 --> 00:02:54,620 ‫مهمت؟! 33 00:02:59,820 --> 00:03:02,040 ‫خب مشکلش چی بوده؟ ‫چرا از خونه فرار کرده؟ 34 00:03:02,380 --> 00:03:03,780 ‫اینو نگفت. 35 00:03:03,920 --> 00:03:08,040 ‫منم اصرار نکردم و فشار نیاوردم بهش. ‫تو احوالش رو ندیدی. 36 00:03:11,380 --> 00:03:12,780 ‫به خاطر منه! 37 00:03:12,920 --> 00:03:15,040 ‫چرا به خاطر تو باشه پسرم؟ 38 00:03:15,440 --> 00:03:17,180 ‫تو مگه چیکار کردی با دختره؟ 39 00:03:17,180 --> 00:03:20,000 ‫با آدمی که فوقش دو دفعه دیدم ‫چیکار می‌تونم بکنم؟ 40 00:03:20,480 --> 00:03:25,000 ‫خب منو نخواست دیگه. ‫با اجبار باباش هم فرار کرد. همین. 41 00:03:25,000 --> 00:03:31,000 ‫پسرم تو چقدر به کوچک کردن ‫خودت علاقه‌مندی آخه!؟ 42 00:03:45,500 --> 00:03:46,920 ‫بابابزرگ؟ 43 00:03:48,240 --> 00:03:50,040 ‫همه‌ی این‌ها رو ما خریدیم؟ 44 00:03:51,120 --> 00:03:53,600 ‫بله، ما خریدیم. مگه قرار بود کی بخره؟! 45 00:03:54,360 --> 00:03:56,440 ‫یعنی این کارها همیشه این مدلیه؟ 46 00:03:58,260 --> 00:04:01,280 ‫- کدوم کارها؟ ‫- همین کارها دیگه. 47 00:04:02,220 --> 00:04:04,320 ‫بعد از به‌هم‌خوردن نامزدی و پس‌دادن حلقه... 48 00:04:04,780 --> 00:04:07,160 ‫هدایای گرفته و داده شده پس گرفته می‌شن؟ 49 00:04:08,040 --> 00:04:11,380 ‫بله همین‌طوره. مگه قرار بود چطور باشه؟ 50 00:04:12,200 --> 00:04:15,840 ‫- همون داستان گاو مُرد، شراکت تموم شد؟ ‫- تقریباً. 51 00:04:28,260 --> 00:04:31,280 ‫عجب. این چیه دیگه؟ 52 00:04:32,600 --> 00:04:33,480 ‫رضا؟ 53 00:04:36,540 --> 00:04:38,660 ‫رضا یالا پاشو پسرم. دیرمون نشه. 54 00:04:39,240 --> 00:04:40,580 ‫بگیر. 55 00:04:42,780 --> 00:04:43,880 ‫کافیه. 56 00:04:53,140 --> 00:04:55,860 ‫- بابابزرگ می‌خوام یه چیزی ازت بپرسم. ‫- بپرس. 57 00:04:58,060 --> 00:04:59,900 ‫هنوز از اینکه هر روز کلِّه‌ی سحر بیدار بشی... 58 00:05:00,220 --> 00:05:03,000 ‫و واسم همچین صبحونه‌ی خوبی ‫حاضر کنی خسته نشدی؟ 59 00:05:04,060 --> 00:05:07,180 ‫راستش من از خوردن خسته شدم ‫ولی تو از حاضر کردن این نه. 60 00:05:09,080 --> 00:05:11,360 ‫- چی شد؟ ‫- نون رو یادم رفت. 61 00:05:20,960 --> 00:05:22,960 ‫هان؟ خسته نشدی؟ 62 00:05:23,260 --> 00:05:25,940 ‫شدم ولی چیکار کنم؟ 63 00:05:26,900 --> 00:05:27,940 ‫آماده نکن. 64 00:05:28,740 --> 00:05:30,600 ‫آماده نکنم چی می‌خوری؟ 65 00:05:31,400 --> 00:05:34,720 ‫- از گرسنگی که نمی‌میرم. یه چیزی پیدا می‌کنم. ‫- اون‌طوری نمی‌شه. 66 00:05:35,160 --> 00:05:37,560 ‫هیچی جای یه صبحونه‌ی خوب رو نمی‌گیره. 67 00:05:37,800 --> 00:05:40,880 ‫اون‌طوری نمیشه سر کار رفت. بعدش... 68 00:05:42,560 --> 00:05:44,120 ‫به محض شروع‌کردن کار... 69 00:05:44,440 --> 00:05:46,760 ‫هی به خودت میگی کی ناهار میشه؟ 70 00:05:55,940 --> 00:06:00,960 ‫- بعد دیدم جلوی ماشینم یه داگوی آرژانتینیِ هیولا وایساده. ‫- داگوی آرژانتینی چیه دیگه؟ 71 00:06:00,960 --> 00:06:03,540 ‫همون نژاد سگ گنده‌ دیگه بابا. 72 00:06:03,540 --> 00:06:07,120 ‫- با چشم‌های کوچک رنگی و گوش‌های شکسته ‫- یادم نمیاد. 73 00:06:07,320 --> 00:06:08,640 ‫ اینو می‌گم دیگه. 74 00:06:14,540 --> 00:06:15,460 ‫این! 75 00:06:16,020 --> 00:06:18,260 ‫- وای. این چیه دیگه؟ ‫- داگوی آرژانتینی. 76 00:06:19,400 --> 00:06:23,240 ‫گفتم این حیوون اینجا چیکار می‌کنه؟ ‫خیلی آروم نزدیکش شدم. منو که دید... 77 00:06:23,240 --> 00:06:25,740 ‫یه نگاه به من انداخت، یه نگاه به ماشین. 78 00:06:25,740 --> 00:06:30,420 ‫این طوری کرد و پرید توی ماشین و رفت ‫جلو نشست، انگار ماشین باباشه. 79 00:06:30,980 --> 00:06:34,380 ‫با احتیاط رفتم پیشش، خب ترسیدم از هیکلش. 80 00:06:34,380 --> 00:06:39,800 ‫رفتم پشت در. یکی دو تا «هُش» گفتم ولی ‫عین خیالش نبود و تکون نمی‌خورد. 81 00:06:39,920 --> 00:06:44,440 ‫بعد یادم افتاد و رفتم از توی صندوق ‫عقب چماق رو برداشتم. 82 00:06:44,440 --> 00:06:45,680 ‫نزدی که حیوون رو؟ 83 00:06:45,680 --> 00:06:49,880 ‫نه بابا چرا بزنم؟ تو هیکل بزرگ ‫این نژاد رو نبین، عین بچه‌‌ان. 84 00:06:49,880 --> 00:06:53,400 ‫دلت نمیاد اصلاً. ‫ولی چون گنده هست آدم می‌ترسه. 85 00:06:53,680 --> 00:06:58,000 ‫خلاصه یکی دو بار با چماق تکونش دادم، ‫ولی باز از جاش جم نخورد اصلاً. 86 00:06:58,000 --> 00:07:02,980 ‫ولی چون اذیت شد، تا دید صندلی ‫عقب خالیه، پرید و طوری عقب خوابید... 87 00:07:02,980 --> 00:07:06,500 ‫- که از شدت بزرگی‌اش صندلی رو نمی‌دیدی. ‫- خب چی می‌خواست؟ 88 00:07:06,500 --> 00:07:08,760 ‫راستش پرسیدیم ولی نگفت. 89 00:07:09,300 --> 00:07:13,080 ‫- ولی احتمالاً فکر کرده بود ماشین خودشونه حیوونکی. ‫- یعنی چی ماشین خودش؟ 90 00:07:13,080 --> 00:07:19,180 ‫این نژاد اینجاها چیکار داره آخه؟ طبق گفته‌ی «جوشکون» کارگر پمپ‌بنزین، دو‌سه روز پیش یکی با ماشین ولش کرده. 91 00:07:19,180 --> 00:07:22,840 ‫اگه شبیه ماشین من بوده باشه، ‫اینم اشتباه گرفته احتمالاً. 92 00:07:22,840 --> 00:07:24,520 ‫اینا خیلی به صاحبشون وابسته می‌شن. 93 00:07:24,520 --> 00:07:26,520 ‫درسته. سگ‌ها همینطوری‌ان. 94 00:07:26,840 --> 00:07:32,000 ‫دیگه جوشکون رو صدا زدم و گفتم این‌طوری ‫ نمیشه، بیا یه نگاه به این بنداز قربونت. 95 00:07:32,000 --> 00:07:35,420 ‫ اومد و دید و گفت نگران نباش. بسپر به من. ‫چیکار کردیم؟ 96 00:07:35,500 --> 00:07:38,560 ‫درها رو بستیم. فقط در عقب سمت شاگرد بازه. 97 00:07:38,560 --> 00:07:43,720 ‫آب‌پاش رو برداشتیم و پاشیدیم عقب. ‫خودش رو زد این‌ور و اون‌ور. 98 00:07:43,720 --> 00:07:49,960 ‫می‌خواست بیاد جلو، می‌پاشیدیم جلو. می‌رفت گوشه، می‌پاشیدیم اونجا. ‫آخرش از در باز، پرید بیرون و رفت حیوون. 99 00:07:49,960 --> 00:07:54,260 ‫- ای بابا ‫- همین‌طوری سوار چند تا ماشین شده و به زور بیرونش کردند. 100 00:07:55,300 --> 00:07:57,960 ‫بعد از ظهری این چه بلایی بود سرمون اومد؟! 101 00:07:58,200 --> 00:08:00,400 ‫- عمو یه چیزی ازت می‌پرسم. ‫- بپرس عمو 102 00:08:00,780 --> 00:08:04,420 ‫- چرا این اتفاقات فقط تو رو پیدا می‌کنن و سراغ ما نمیان؟ ‫- یعنی چی؟ 103 00:08:04,840 --> 00:08:10,860 ‫گفتم که. تمام اتفاقات عجیب سر تو میاد. ‫ما هم مثل علف، بیخود می‌آییم و میریم. 104 00:08:10,860 --> 00:08:12,640 ‫مگه میشه همچین چیزی آخه؟ 105 00:08:12,640 --> 00:08:17,560 ‫قطعاً این مدل اتفاقات برای تو هم پیش میاد ‫ولی متوجه نمیشی. 106 00:08:17,560 --> 00:08:22,960 ‫بابابزرگت می‌دونه من از بچگی همیشه آگاهی بالایی داشتم. ‫اصطلاحاً میگن با شعور بالا. 107 00:08:22,960 --> 00:08:25,940 ‫همیشه این طوری بودم. احتمالاً بخاطر همینه. ‫نمی‌دونم که. 108 00:09:53,200 --> 00:09:54,240 ‫بده. 109 00:11:10,880 --> 00:11:15,780 ‫الحق که حلال‌زاده‌ای. خواستم پیام بدم ‫که زنگ زدی. 110 00:11:17,400 --> 00:11:19,260 ‫سر کار هستم. چه گه دیگه‌ای می‌تونم بخورم؟ 111 00:11:22,500 --> 00:11:25,760 ‫بگو به خدا؟ بگو به خدا؟ 112 00:11:26,880 --> 00:11:29,820 ‫عجب! از کجا گارسون دختر پیدا کرده؟ 113 00:11:32,100 --> 00:11:34,900 ‫فهمیدم. 114 00:11:35,700 --> 00:11:38,820 ‫نه بابا پسر... سردار اون رو از دست نمیده. 115 00:12:16,860 --> 00:12:19,280 ‫پسر درست اومدیم؟ اینجا بود؟ 116 00:12:20,740 --> 00:12:22,760 ‫از اینجا بود؟ 117 00:12:30,920 --> 00:12:31,840 ‫ممنون. 118 00:14:14,140 --> 00:14:15,700 ‫هنوز لباس‌هاتو در نیاوردی تو؟ 119 00:14:16,140 --> 00:14:18,940 ‫- نه، لخت شدم ولی دوباره پوشیدم. ‫- چرا؟ 120 00:14:19,540 --> 00:14:20,820 ‫دلم نخواست. 121 00:14:22,340 --> 00:14:23,580 ‫منو نخواست؟ 122 00:14:24,000 --> 00:14:27,620 ‫نه امروز فکرم درگیره . دلم شور می‌زنه. ‫دست خودم نیست. 123 00:14:27,900 --> 00:14:30,640 ‫- اتفاق بدی افتاده؟ ‫- چیزی نشده. 124 00:14:31,580 --> 00:14:33,060 ‫پس بگیر بشین. 125 00:14:34,340 --> 00:14:35,500 ‫اینو در بیار. 126 00:14:52,300 --> 00:14:55,140 ‫رضا ماجرای تو چی شد پسر؟ 127 00:14:55,540 --> 00:14:57,720 ‫- کدوم ماجرا؟ ‫- منظورت چیه کدوم ماجرا؟ 128 00:14:57,720 --> 00:15:01,260 ‫انقدر گفتی عروسی و نامزدی و ‫فلان که مغزمونو گاییدی. 129 00:15:01,260 --> 00:15:03,160 ‫خیلی وقته خبری هم نیست ازت. 130 00:15:03,160 --> 00:15:06,200 ‫- اون قضیه خیلی وقته تموم شده. ‫- چطور یعنی؟ 131 00:15:06,200 --> 00:15:08,280 ‫خیلی وقته تموم شده. کنسلش کردیم. 132 00:15:08,280 --> 00:15:10,220 ‫- قسم بخور. ‫- به خدا. 133 00:15:10,740 --> 00:15:11,900 ‫چرا؟ 134 00:15:12,800 --> 00:15:16,840 ‫دلیل خاصی ندارم که بگم. ‫.میشه گفت عدم تفاهم 135 00:15:17,240 --> 00:15:21,180 ‫وقتی دیدیم نمیشه، حرف زدیم ‫و تصمیم گرفتیم توافقی جدا بشیم. 136 00:15:21,900 --> 00:15:26,000 ‫- ای بابا. کی این‌طوری شد حالا؟ ‫- خیلی وقته. 137 00:15:26,840 --> 00:15:30,280 ‫- ناراحت شدم. ‫- کاریش نمیشه کرد. 138 00:15:32,180 --> 00:15:35,060 ‫سرت سلامت داداش. خیری توش بوده. 139 00:15:35,540 --> 00:15:38,280 ‫بیخیال پسر. بعداً عدم تطابق بدنی ‫هم پیش می‌اومد. 140 00:15:38,280 --> 00:15:40,060 ‫نیمه‌ی پُر رو باید دید. 141 00:15:50,540 --> 00:15:52,800 ‫ببخشید این موقع مزاحم میشم. 142 00:15:55,420 --> 00:15:56,620 ‫مهم نیست. 143 00:15:59,880 --> 00:16:01,940 ‫میشه بیام تو؟ 144 00:16:04,300 --> 00:16:07,040 ‫مریضی؟ رنگت پریده. 145 00:16:08,280 --> 00:16:09,640 ‫نه خوبم. 146 00:16:10,960 --> 00:16:12,340 ‫گرسنه‌ای؟ 147 00:16:13,560 --> 00:16:17,880 ‫نه ولی یه لیوان آب بدی خوبه. ‫یه‌کم سرم گیج میره. 148 00:17:36,380 --> 00:17:37,240 ‫بفرما. 149 00:17:41,140 --> 00:17:42,080 ‫بفرما. 150 00:17:54,400 --> 00:17:55,400 ‫رضا؟ 151 00:17:57,900 --> 00:18:00,180 ‫رضا پاشو پسرم. دیر نشه. 152 00:18:10,780 --> 00:18:16,060 ‫یه دقیقه رفیق... آخه به خاطر افتادگی چونه، اینطوری حرف میزنه... ‫یه دقیقه میخوام سوالی بپرسم. 153 00:18:16,060 --> 00:18:20,760 ‫گفت ما سازمان ملل متحدیم یا صلیب سرخ؟ 154 00:18:20,760 --> 00:18:23,640 ‫گفت شور این قضیه دراومده دیگه رفیق. 155 00:18:23,760 --> 00:18:31,280 ‫گفت سوریه‌ای‌ها به کنار؛ افغانی هست، ازبک هست ‫قرقیز هست، حتی آفریقایی هم هست... 156 00:18:31,280 --> 00:18:35,500 ‫گفت باورت میشه دیروز یکی از رفقا ‫تو ناف آنکارا... 157 00:18:35,500 --> 00:18:39,400 ‫شاهد دعوای سودانی‌ها و موزامبیکی‌ها بوده؟ 158 00:18:39,400 --> 00:18:45,840 ‫اینا توی بار تا خرخره خوردن و وسط «تونالی» ‫دو دسته‌ی پنجاه نفری شدند... 159 00:18:45,840 --> 00:18:50,260 ‫و تا صبح دعوا کردن و همدیگرو ‫با مشت و چماق زدن. 160 00:18:50,260 --> 00:18:57,180 ‫پلیس هم هیچ کاری نکرده و تماشا کرده. چرا؟ ‫چون مصونیت قضایی داشتند. فرزند دیپلمات بودند. 161 00:18:57,180 --> 00:19:03,900 ‫گفت این چه کاریه برادر؟ دست به شمشیر هم بشن ‫ کسی نباید کاری به موزامبیکی‌ها داشته باشه. 162 00:19:03,900 --> 00:19:07,600 ‫گفت برادر من موزامبیک کجاست آخه؟ ‫موزامبیک کجاست؟ 163 00:19:07,600 --> 00:19:15,380 ‫گفت بگو دو میلیارد میدیم تو نقشه نشونش بده ‫به خدا نمی‌تونن پیداش کنن. ما هم بدجور می‌خندیدیم. 164 00:19:15,380 --> 00:19:24,320 ‫چای از دهن احمد آقا بیرون پرید، من رو زمین غش کردم ‫مجاهد اینا از خنده پاسور رو ول کردن. از خنده روده‌بُر شدیم. 165 00:19:24,460 --> 00:19:27,580 ‫آدم خیلی خیلی عجیبیه. خیلی خنده‌داره. 166 00:20:04,800 --> 00:20:07,020 ‫- بریم. ‫- شما برید. کاری برام پیش اومد. 167 00:20:07,140 --> 00:20:09,900 ‫- چه کاری؟ ‫- ختنه‌سوران پسر مجیده. یه سر می‌زنم. 168 00:20:09,900 --> 00:20:11,560 ‫بیا برسونیمت اگه می‌خوای. 169 00:20:11,560 --> 00:20:14,420 ‫- نه می‌خوام یه‌کم قدم بزنم. ‫- باشه هر طور می‌خوای. 170 00:20:16,720 --> 00:20:18,560 ‫- خیلی دیر نکن. ‫- نه. 171 00:20:33,100 --> 00:20:34,180 ‫رضا؟ 172 00:20:41,460 --> 00:20:43,260 ‫- کجا؟ ‫- میرم خونه. 173 00:20:43,900 --> 00:20:45,520 ‫- اینا چیه؟ ‫- چیزی نیست. 174 00:20:46,340 --> 00:20:50,400 ‫- میخوای خوش باشی؟ ‫- نه بابا، گفتم یه‌کم بچرخم. حوصله‌ام سر رفته بود. 175 00:20:50,600 --> 00:20:53,840 ‫- حوصله‌ات چرا سر رفته؟ ‫- اوضاع رو نمی‌بینی؟ 176 00:20:54,400 --> 00:20:56,100 ‫اوضاع چیه مگه؟ 177 00:20:56,220 --> 00:21:00,240 ‫دلار شده 900 شده. بورس سقوط کرده. 178 00:21:00,240 --> 00:21:03,560 ‫آمریکا به ایران پیام داده. ‫ایران اسرائیل رو تهدید کرده. 179 00:21:03,780 --> 00:21:07,120 ‫- آدم تو این زندگی از چی حوصله‌اش سر میره؟ ‫- چرت نگو بابا. 180 00:21:08,080 --> 00:21:10,200 ‫- تو کجا میری؟ ‫- کجا رو دارم؟ خونه دیگه. 181 00:21:10,720 --> 00:21:14,840 ‫- ولی اگه غر نزنی، می‌تونیم یه چرخی بزنیم. ‫- باشه. 182 00:21:19,320 --> 00:21:23,060 ‫اینجا خیلی خوشگله پسر. ‫حس خیلی عجیبی به آدم میده. 183 00:21:24,760 --> 00:21:28,940 ‫انگار قراره خدا صدا کنه ‫و بگه خوش اومدی رضا. 184 00:21:29,300 --> 00:21:31,320 ‫- بیخیال بابا ‫- چرا؟ 185 00:21:32,500 --> 00:21:35,160 ‫چه می‌دونم. آدم همچین حرفی میزنه آخه؟ 186 00:21:35,760 --> 00:21:41,460 ‫چیه مگه؟ فرض کن اومدیم ملاقات ‫و دست‌بوسی خدا که پدرمون هست. 187 00:21:42,040 --> 00:21:44,880 ‫خیلی غیرعادیه اونم به بچه‌هاش ‫خوش‌آمد بگه؟ 188 00:21:45,720 --> 00:21:48,980 ‫نیست ولی چه می‌دونم. 189 00:21:51,700 --> 00:21:53,380 ‫راستش درست میگی. 190 00:22:13,800 --> 00:22:15,340 ‫این هفته میریم دیدنِ بازی. 191 00:22:15,960 --> 00:22:17,880 ‫- واقعا؟ ‫- آره. 192 00:22:18,100 --> 00:22:23,320 ‫به عنوان جمع عقاب‌ها (لقب تیم بشیکتاش) ‫ می‌خواهیم یه مینی‌بوس بگیریم و بریم. میای؟ 193 00:22:23,720 --> 00:22:25,980 ‫- خوبه. چه روزی؟ ‫- یکشنبه 194 00:22:26,860 --> 00:22:27,900 ‫والا خوبه. 195 00:22:28,440 --> 00:22:30,740 ‫- فردا با پدربزرگم حرف می‌زنم و خبر میدم. ‫- باشه. 196 00:22:31,500 --> 00:22:34,400 ‫- یه پلاکارد بزرگ هم داریم آماده می‌کنیم. ‫- چه نوشته‌ای؟ 197 00:22:34,720 --> 00:22:36,320 ‫روزهای گذشته‌ی بی‌تو رو گاییدیم. 198 00:22:37,440 --> 00:22:38,600 ‫حلال باشه. 199 00:22:39,780 --> 00:22:43,560 ‫خیلی دلمون تنگ شده بابا. ‫خیلی وقت شده عقاب رو ندیدیم. 200 00:22:44,080 --> 00:22:48,260 ‫دراماتیکش نکنیم. غمناکش نکنیم. ‫خودمونو داخل زمین خالی کنیم. 201 00:22:48,720 --> 00:22:51,780 ‫همینه پسر. ما کسی رو نداریم که. 202 00:22:52,080 --> 00:22:54,580 ‫مثل تو نامزد داشتیم که دلمون تنگ بشه؟ 203 00:23:05,720 --> 00:23:08,200 ‫- ما هم دیگه نداریم پسر. ‫- یعنی چی؟ 204 00:23:09,060 --> 00:23:10,920 ‫نیست دیگه. نامزدی به‌هم خورد. 205 00:23:11,120 --> 00:23:12,980 ‫- نه بابا؟ ‫- باور کن. 206 00:23:14,220 --> 00:23:17,600 ‫- چرا؟ ‫- چرا نداره. نشد دیگه. 207 00:23:18,040 --> 00:23:22,320 ‫دیدیم نمیشه، توافق کردیم ‫و متمدنانه جدا شدیم. 208 00:23:24,880 --> 00:23:26,140 ‫می‌خوام بگم... 209 00:23:26,880 --> 00:23:30,760 ‫ولی چون در آینده حقیقت معلوم میشه ‫و گند کار درمیاد، بهتره نگم. 210 00:23:31,020 --> 00:23:33,380 ‫پسر مثل آدم تعریف کن ببینم. 211 00:23:33,920 --> 00:23:36,280 ‫چیزی برای تعریف نیست. منو نخواست. 212 00:23:36,540 --> 00:23:41,200 ‫- یعنی چی نخواست؟ ‫- نخواست دیگه. بدون اینکه چیزی بگه فرار کرد رفت. 213 00:23:41,940 --> 00:23:45,640 ‫- چطور فرار کرد و رفت؟ ‫- تو هم هی هرچی میگم رو دوباره ازم نپرس. 214 00:23:45,640 --> 00:23:47,760 ‫نه قسم می‌خورم نفهمیدم. 215 00:23:47,760 --> 00:23:52,000 ‫چی‌اش رو نفهمیدی ها؟ میگم نخواست منو. ‫فرار کرد و رفت. چی رو نمی‌فهمی؟ 216 00:23:52,440 --> 00:23:56,120 ‫- مگه میشه؟ بچه‌بازیه مگه؟ ‫- یه همچین چیزی. 217 00:24:02,160 --> 00:24:03,760 ‫خب برای چی فرار کرده؟ 218 00:24:04,580 --> 00:24:09,120 ‫قبل فرار هیچ توضیحی نداد. ‫ولی احتمالاً به خاطر پدرشه. 219 00:24:10,460 --> 00:24:12,100 ‫معلومه کجا رفته؟ 220 00:24:13,040 --> 00:24:16,320 ‫گفتن رفته استانبول. ‫اما هیچکس قطعی نمی‌دونه. 221 00:24:21,880 --> 00:24:26,860 ‫تف توش. بابابزرگت چقدر خوشحال بود ‫که تو ازدواج می‌کنی. 222 00:24:27,300 --> 00:24:31,760 ‫من هم بیشتر ناراحت اونم. چیزی نمیگه ‫ولی خیلی تو خودش می‌ریزه. 223 00:24:31,760 --> 00:24:37,320 ‫معلومه می‌ریزه. مثل پیغمبره اون. ‫خدا می‌دونه چقدر ناراحت شده. 224 00:24:42,620 --> 00:24:45,180 ‫بیخیال بابا. دهنش سرویس. فرار کرده که کرده. 225 00:24:45,680 --> 00:24:49,440 ‫وقتی جوونی مثل تو رو نخواست، کون لقش. ‫گورشو گم کنه. 226 00:24:49,660 --> 00:24:51,140 ‫منم همینو گفتم. 227 00:24:52,100 --> 00:24:54,920 ‫این دیگه چیه؟ ‫.مملکت شده عین دالاس 228 00:25:03,980 --> 00:25:06,860 ‫- دالاس چی بود؟ ‫- چه می‌دونم. 229 00:25:07,740 --> 00:25:11,820 ‫بابام تو چنین موقعیت‌هایی اینو میگه. ‫از اونجا یادمه. 230 00:25:12,100 --> 00:25:13,320 ‫چه موقعیت‌هایی؟ 231 00:25:14,240 --> 00:25:16,880 ‫همین موقعیت‌های شاخدار. 232 00:25:17,680 --> 00:25:19,140 ‫حواست هست چی میگی؟ 233 00:25:19,140 --> 00:25:23,220 ‫وایسا. اشتباه برداشت کردی. ‫من هیچوقت با اون منظور میگم آخه؟ 234 00:25:23,720 --> 00:25:27,260 ‫تو داداش منی بابا. معذرت می‌خوام. 235 00:25:27,520 --> 00:25:31,640 ‫به خدا مگه همچین چیزی میگم آخه من؟ ‫تو داداش منی. 236 00:25:53,880 --> 00:25:59,660 ‫بگذریم. اون‌طوری گفتم ‫ولی به این سادگی هم نیست. 237 00:26:01,100 --> 00:26:02,560 ‫چی انقدر ساده نیست؟ 238 00:26:02,840 --> 00:26:05,620 ‫همین طوری عشقی بگی من میرم. نمیشه. 239 00:26:06,840 --> 00:26:10,200 ‫- خب چطوری میشه؟ ‫- اینش رو دیگه نمیدونم. ولی اون طوری نمیشه. 240 00:26:11,740 --> 00:26:14,540 ‫- چی داری میگی پسر؟ ‫- بیخیال. 241 00:26:26,480 --> 00:26:30,700 ‫- این حرف‌ها بین خودمون بمونه. باشه؟ به کسی نگو. ‫- نگران نباش. 242 00:26:31,540 --> 00:26:36,320 ‫فردا اولین کار اینه که از بلندگوهای ‫شهرداری به کل شهر اعلام کنم. 243 00:26:36,560 --> 00:26:39,760 ‫والا از تو بعید نیست. ‫این روزها هر کاری از هر کسی انتظار میره. 244 00:26:41,380 --> 00:26:47,600 ‫اهالی «بویابات»: اینه اینه اینه. ‫در جریان باشید. 245 00:26:47,600 --> 00:26:54,380 ‫نامزدش رو گذاشته و فرار کرده. ‫بگم این طوری؟ 246 00:26:54,640 --> 00:26:55,360 ‫بگو. 247 00:26:56,100 --> 00:26:57,900 ‫واقعاً اعلام بکنیم؟ 248 00:26:58,160 --> 00:27:02,100 ‫اوضاع که ناجوره. یه‌کمی هم ما ناجورش کنیم. 249 00:27:02,380 --> 00:27:05,300 ‫بکنیم. من که مشکلی ندارم. 250 00:27:38,680 --> 00:27:42,260 ‫گفتم دخترم عزیزم، میگیم ‫رفته به دیدن عمه‌اش... 251 00:27:42,480 --> 00:27:46,840 ‫تو هم بدون ابنکه کسی شک کنه ‫و تا شب نشده برگرد. گفت باشه مامان. 252 00:27:47,540 --> 00:27:51,380 ‫گفت فقط من یه‌کم از بابا میترسم. ‫بذار یه‌کم عصبانیتش کم بشه. 253 00:27:51,380 --> 00:27:55,080 ‫گفت من یه چند روز بیشتر بمونم. گفتم باشه. ‫دو روز بیشتر موند. 254 00:27:55,580 --> 00:28:02,560 ‫دو روز بعد شوهر عمه‌اش از ترمینال سوار ماشین و راهی‌اش کرده. ‫بعدش زنگ زد و گفت من دختر رو راهی کردم. نگران نباشید. 255 00:28:03,440 --> 00:28:06,980 ‫به گفته‌ی راننده، موقع خروج ‫اتوبوس از ترمینال... 256 00:28:07,120 --> 00:28:13,000 ‫گفته زنگ زدن که عمه‌ام رو بردن بیمارستان ‫و باید پیاده شم. بعدشم رفته که رفته! 257 00:28:15,720 --> 00:28:18,400 ‫عمو مهمت چی؟ کاری نمی‌کنه؟ 258 00:28:18,520 --> 00:28:23,040 ‫هیچ کاری نمی‌کنه. رمقی هم براش نمونده. ‫آبرو و حیثیتش رفته. 259 00:28:23,380 --> 00:28:25,320 ‫همه‌اش خجالت می‌کشه. از همه فرار می‌کنه. 260 00:28:26,000 --> 00:28:29,780 ‫من اولش ترسیدم که نکنه بره یه جایی ‫خودشو دار بزنه. 261 00:28:29,780 --> 00:28:35,600 ‫هیچی نمی‌خوره. کل روز سر زمین کار می‌کنه. ‫جایی که کنده رو دوباره می‌کنه و شخم می‌زنه. 262 00:28:36,160 --> 00:28:40,840 ‫آدمی به سرسختی کوه الان شده عین دیوونه‌ها. 263 00:30:25,880 --> 00:30:29,060 ‫- پسرم اینجا چیکار می‌کنی؟ ‫- کاری نمی‌کنم. 264 00:30:29,960 --> 00:30:31,280 ‫چرا زود بلند شدی؟ 265 00:30:32,240 --> 00:30:34,080 ‫خوابم نبرد. 266 00:30:35,380 --> 00:30:39,500 ‫- پاشو بیا صبحونه درست کنیم. سرما می‌خوری. ‫- باشه میام. 267 00:30:49,060 --> 00:30:53,140 ‫بابابزرگ میشه من یه‌کم بخوابم و بعد بیام؟ ‫سرم خیلی درد می‌کنه. این‌طوری نمیشه. 268 00:30:54,940 --> 00:30:56,360 ‫باشه پسرم. 269 00:30:57,100 --> 00:31:00,620 ‫یه‌کم بخواب و استراحت کن. ‫اصلاً می‌خوای امروز سر کار نیا. 270 00:31:01,400 --> 00:31:03,960 ‫یه‌کم بخوابم. بعد ببینم چی میشه. 271 00:31:04,340 --> 00:31:05,860 ‫باشه. سخت نگیر. 272 00:31:53,160 --> 00:31:54,880 ‫خب الآن می‌خوای چیکار کنی؟ 273 00:31:55,480 --> 00:31:56,880 ‫- اینجا؟ ‫- آره 274 00:31:57,420 --> 00:32:00,540 ‫نمی‌دونم. راستش قبلاً بهش فکرِ نکردم. 275 00:32:00,980 --> 00:32:04,820 ‫حتی نمی‌دونم توی شهر به این بزرگی، کجا ‫باید دنبال یکی گشت و پیدا کرد. 276 00:32:05,180 --> 00:32:08,440 ‫اگه این‌طوری باشه، یه‌کم می‌چرخم و برمی‌گردم. 277 00:32:08,440 --> 00:32:11,440 ‫والا پلیس‌ها گفتند اگه خودش نخواد، ‫پیدا شدنش سخته. 278 00:32:11,620 --> 00:32:15,000 ‫البته اگه بلایی سرش نیومده باشه ‫خدایی نکرده. 279 00:32:16,080 --> 00:32:17,720 ‫راستی کجا می‌مونی؟ 280 00:32:17,860 --> 00:32:20,200 ‫یه همکلاسی دانشگاه دارم. پیش اونم. 281 00:32:20,200 --> 00:32:22,220 ‫مشکلی نداری؟ چیزی احتیاج نداری؟ 282 00:32:22,400 --> 00:32:26,420 ‫نه ممنون. مشکلمون همینه. ‫شما رو هم اذیت کردم. 283 00:32:26,600 --> 00:32:29,860 ‫این چه حرفیه. هجران دختر ‫و عزیز دل ما هم هست. 284 00:32:29,860 --> 00:32:35,080 ‫از اون روز به بعد، خنده روی لب ‫همه توی خونه خشک شده. 285 00:32:36,520 --> 00:32:38,560 ‫تا یادم نرفته این شماره‌ات رو ذخیره کنم. 286 00:32:40,160 --> 00:32:42,560 ‫- این بود نه؟ ‫- آره همونه. 287 00:32:42,560 --> 00:32:44,560 ‫- فامیلی‌ات چی بود؟ ‫- اویسال 288 00:32:44,900 --> 00:32:46,860 ‫رضا اویسال 289 00:32:47,040 --> 00:32:50,000 ‫- گفتم که اگه چیزی خواستی تعارف نکن. ‫- باشه. 290 00:32:51,120 --> 00:32:55,560 ‫می‌خوام بگم شب بریم خونه ما ‫ولی اوضاع اینجا رو می‌بینی. 291 00:32:55,560 --> 00:32:58,440 ‫- ممنون. با اجازه‌تون من مرخص بشم. ‫- اختیار داری. 292 00:34:16,360 --> 00:34:17,720 ‫تو دیرت نشده؟ 293 00:34:19,380 --> 00:34:21,040 ‫- چرا. ‫- خب؟ 294 00:34:21,780 --> 00:34:23,760 ‫- صبحونه می‌خورم. نخورم؟ ‫- بلند شو بابا. 295 00:34:32,400 --> 00:34:35,600 ‫چطوری داداش؟ چه خبر؟ 296 00:34:35,800 --> 00:34:38,360 ‫هیچ. خوبی بخواهیم تا خوب باشیم. 297 00:34:40,120 --> 00:34:43,160 ‫- شب دیر اومدی. ‫- آره یه‌کم چرخیدم. 298 00:34:43,880 --> 00:34:44,840 ‫کجا؟ 299 00:34:46,580 --> 00:34:51,240 ‫این دفعه سمت باکرکوی. بعدشم ‫شب یه‌کمی توی ساحل گشتم. 300 00:34:52,240 --> 00:34:53,380 ‫خوب کردی. 301 00:34:54,880 --> 00:34:56,040 ‫خبری شد؟ 302 00:34:56,900 --> 00:34:57,680 ‫نه. 303 00:35:03,420 --> 00:35:04,440 ‫ای گه توش. 304 00:35:04,960 --> 00:35:06,440 ‫چیزی نمیشه. عجله نکن. 305 00:35:07,720 --> 00:35:11,360 ‫معلومه نمیشه. یه محافظ قوی داره. 306 00:35:24,300 --> 00:35:25,860 ‫یاشار یه سوال دارم. 307 00:35:27,300 --> 00:35:28,900 ‫خیلی وقته کنجکاوم. 308 00:35:29,400 --> 00:35:30,900 ‫بپرس برادر. بفرما. 309 00:35:31,480 --> 00:35:35,200 ‫- بدون سوال کردن از کجا بفهمی چطور زندگی می‌کنیم؟ ‫- چی؟ 310 00:35:36,360 --> 00:35:38,820 ‫ولش کن. سوالت چیه؟ 311 00:35:40,100 --> 00:35:44,440 ‫تو الآن با این پسر تو یه دانشگاه ‫و یک کلاس هستید درسته؟ 312 00:35:45,000 --> 00:35:45,820 ‫بله. 313 00:35:48,340 --> 00:35:51,960 ‫- اون هر صبح تنهایی میره دانشگاه. ‫- خب؟ 314 00:35:53,880 --> 00:35:55,900 ‫ولی تو هر وقت دلت خواست میری. 315 00:35:56,240 --> 00:35:58,580 ‫حتی اصلاً نمیری. درسته؟ 316 00:36:00,800 --> 00:36:01,980 ‫درسته. 317 00:36:03,680 --> 00:36:05,020 ‫چطوریه این؟ 318 00:36:07,880 --> 00:36:09,140 ‫چطور میشه؟ 319 00:36:13,340 --> 00:36:14,380 ‫باشه 320 00:36:15,580 --> 00:36:19,660 ‫- میگم چطور ولی به هیچکس نمیگی باشه؟ ‫-زشته، نگو اینطوری. 321 00:36:20,860 --> 00:36:22,440 ‫من دانشگاه نمیرم. 322 00:36:23,220 --> 00:36:24,100 ‫چی؟ 323 00:36:25,340 --> 00:36:28,660 ‫یعنی نمی‌خونم پسر. ‫توی دانشگاه پرونده ثبت‌نامی هم ندارم. 324 00:36:30,640 --> 00:36:32,320 ‫این همه سال اینجا چیکار می‌کنی پس؟ 325 00:36:32,420 --> 00:36:34,500 ‫- ادای درس خوندن در میارم. ‫- چرا؟ 326 00:36:34,660 --> 00:36:38,040 ‫چرا نداره پسر. چون زندگی می‌کنم. 327 00:36:40,160 --> 00:36:41,460 ‫خانواده‌ات می‌دونن؟ 328 00:36:42,500 --> 00:36:45,920 ‫دیوونه‌ای تو؟ پدر بفهمه سکته می‌کنه. 329 00:36:46,400 --> 00:36:47,960 ‫قبل مردن دهنم رو سرویس می‌کنه. 330 00:36:49,660 --> 00:36:52,140 ‫چطوری مدیریت میکنی؟ شک نمی‌کنن؟ 331 00:36:53,420 --> 00:36:55,860 ‫راستش بعضی وقت‌ها شک می‌کنن ولی... 332 00:36:56,200 --> 00:37:00,240 ‫- ما هم طبق اون جلو میریم. ‫- چطور؟ 333 00:37:03,000 --> 00:37:04,800 ‫اینطور بگم خدمت برادرم... 334 00:37:05,640 --> 00:37:10,440 ‫ببین این خونه و همه اون کتاب‌های درسی و ‫عکس‌های دانشگاه الکی هستن 335 00:37:11,160 --> 00:37:12,240 ‫حتی این پسره. 336 00:37:12,540 --> 00:37:15,480 ‫- رشاد؟ ‫- آره رشاد. 337 00:37:15,480 --> 00:37:19,820 ‫وقتی با چنین منظره‌ای روبرو میشن، ‫اصلاً شک نمی‌کنن 338 00:37:20,300 --> 00:37:23,660 ‫- رشاد هم نمی‌خونه دهن سرویس؟ ‫- نه، رشاد می‌خونه. 339 00:37:23,760 --> 00:37:26,260 ‫فقط طوری وانمود می‌کنه انگار هم دانشگاهیمه. 340 00:37:26,500 --> 00:37:29,980 ‫در قبالش اینجا مفت می‌مونه و می‌خوره. ‫خرجی هم میدم به ابنه‌ای. 341 00:37:30,620 --> 00:37:31,900 ‫مثل رشوه؟ 342 00:37:32,453 --> 00:37:36,966 ‫رشوه چیه رضا جان. کسی بخواد از من ‫رشوه بگیره مادرش رو... 343 00:37:38,620 --> 00:37:40,060 ‫اسمشو بذاریم بورسیه. 344 00:37:41,000 --> 00:37:42,580 ‫یه مدل وام. 345 00:37:43,580 --> 00:37:47,240 ‫یه چیزی مثل وام خوابگاهی و اینا. 346 00:37:49,180 --> 00:37:52,460 ‫این خوب شد. با این حساب منم ‫مدیر امور خوابگاهی میشم. 347 00:37:57,540 --> 00:37:58,960 ‫خب بعدش چی؟ 348 00:37:59,400 --> 00:38:01,500 ‫بالاخره یه روز لو میره. ‫اون وقت چیکار می‌کنی؟ 349 00:38:01,500 --> 00:38:03,180 ‫چی میشه نداره. 350 00:38:03,320 --> 00:38:08,000 ‫ به اونم همون موقع فکر می‌کنیم. ‫الآن قدم به قدم جلو میریم. 351 00:38:08,546 --> 00:38:13,186 ‫استپ بای استپ (قدم به قدم). ‫همون چیزی که بازیکن تیم قهرمان میگه. 352 00:38:13,540 --> 00:38:16,540 ‫مال ما هم همون‌طور. ‫بازی به بازی فکر می‌کنیم. 353 00:38:17,120 --> 00:38:19,020 ‫ولی خب گاهی پدر گیر میده. 354 00:38:19,020 --> 00:38:25,700 ‫هی میگه این دانشگاه مادر به‌خطا تموم نمیشه؟ ‫منم در نهایت خونسردی میگم طول کشید و دعوتش می‌کنم. 355 00:38:25,960 --> 00:38:29,260 ‫می‌دونی که یه‌کم خانم‌باز هست دیوث. ‫پرواز می‌کنه و میاد. 356 00:38:29,740 --> 00:38:33,300 ‫مثل یه نوع قرارداد مخفیانه هست بینمون، ‫برای اینکه مادرم رو دک کنه. 357 00:38:33,700 --> 00:38:35,300 ‫بازی برد-برد. 358 00:38:35,580 --> 00:38:39,980 ‫بعدشم وقتی میاد و این نمایش رو می‌بینه، ‫مجبور میشه برگرده. 359 00:38:40,280 --> 00:38:43,900 ‫فکرشو بکن. کدوم احتمال رو ‫والدین دوست دارن باور کنن؟ 360 00:38:44,080 --> 00:38:47,120 ‫پدر و مادری هست که فکر کنه بچه‌اش ‫درس نمی‌خونه و سرش کلاه میذاره؟ 361 00:38:50,000 --> 00:38:55,520 ‫والا هر کاری می‌خوای بکن ولی زود ‫لو خواهی رفت. وضعیت رو انقدر ساده نگیر. 362 00:38:56,280 --> 00:38:59,326 ‫چی لو میره. گرفتی ما رو؟ 363 00:38:59,980 --> 00:39:01,900 ‫اینجا ترکیه هست پسر. 364 00:39:02,460 --> 00:39:05,100 ‫اینجا هرکس، هرچی رو بخواد باور میکنه. 365 00:39:05,800 --> 00:39:11,420 ‫لو هم بره نهایتاً خودشو نابود می‌کنه. نابود هم نکنه ‫گاییدمش، همون موقع بهش فکر می‌کنیم. 366 00:39:12,320 --> 00:39:14,020 ‫این چه آرامشیه پسر؟ 367 00:39:14,260 --> 00:39:20,480 ‫طرف اونجا برای درس‌خوندن تو داره خودشو نابود می‌کنه ‫تو اینجا داری ول می‌چرخی. مسخره هم می‌کنی. خوبه والا. 368 00:39:20,660 --> 00:39:24,926 ‫چه تلاش و نابود شدنی؟ از جایی که نشسته ‫ملت رو سرویس می‌کنه. 369 00:39:26,760 --> 00:39:28,500 ‫انگار نمی‌شناسی. 370 00:39:30,100 --> 00:39:31,720 ‫والا نمی‌دونم چی بگم یاشار. 371 00:39:32,940 --> 00:39:37,120 ‫ولی برادر، باید بگم به مصمم‌بودن و اعتماد ‫به نفست حسودی‌ام شد. دمت گرم. 372 00:39:37,380 --> 00:39:42,320 ‫بایدم دمم گرم باشه. در توان هر کسی نیست این کارها. ‫جَنم میخواد، جرات می‌خواد. 373 00:39:42,720 --> 00:39:47,420 ‫ملت برای گرفتن حق خودشون خجالت می‌کشن ‫ولی ما اینجا شیطان رو انگشت می‌کنیم. چی میگی تو؟ 374 00:39:47,520 --> 00:39:49,420 ‫ریسک می‌کنیم پسر، ریسک. 375 00:39:50,760 --> 00:39:55,120 ‫- این ابنه‌ای رو می‌بینی؟ این رشاد رو؟ ‫- خب؟ 376 00:39:55,720 --> 00:39:59,420 ‫نبین این‌طوری عصبانی میشم و گیر میدم. ‫پدیده‌ی عجیبیه. 377 00:39:59,940 --> 00:40:05,900 ‫شاگرد اول راهنمایی و دبیرستان بوده. نمی‌دونم رتبه ‫چند کشوره. خیلی خرخونه کثافت. 378 00:40:06,000 --> 00:40:09,820 ‫خدا عقل و هوشی رو که از من و تو دریغ کرده ‫ به این داده ولی... 379 00:40:10,120 --> 00:40:12,160 ‫چیزهای باقی‌مونده‌ی دیگه رو هم دریغ کرده. 380 00:40:12,600 --> 00:40:15,380 ‫وقتی باهاش آشنا شدم، از گرسنگی داشت می‌مرد. 381 00:40:15,860 --> 00:40:18,980 ‫این‌طرف و اون‌طرف می‌پلکید و از فقر ‫تو خیابون می‌خوابید. 382 00:40:19,080 --> 00:40:23,100 ‫فقر هم نه حتی، بلکه نداری و نیستی. ‫مثل بیابون... گاییدمش. 383 00:40:23,440 --> 00:40:28,400 ‫پدرش مرده بود، مادرش هم یه دیوانه‌ی ‫تمام‌عیاره. ولی خب الآن چی شده؟ 384 00:40:29,460 --> 00:40:31,700 ‫زیر سایه‌ی من مثل آدم زندگی می‌کنه. 385 00:40:32,340 --> 00:40:40,620 ‫غذا می‌خوره، جای گرم داره و دانشگاه میره. ‫شاید فردا آدم بزرگی بشه. رییس جمهور، وزیر. 386 00:40:40,960 --> 00:40:43,900 ‫کشور برنده خواهد شد. ملت برنده خواهد بود. 387 00:40:45,600 --> 00:40:47,020 ‫این‌طوریاست. 388 00:40:47,980 --> 00:40:53,760 ‫منظورم اینه همینطوری نگو یاشار ولگرد. ما ‫اینجا کار بزرگی داریم می‌کنیم. ثواب می‌کنیم. 389 00:40:57,060 --> 00:41:00,260 ‫ببین توی این زندگی، ‫هر چیزی مسبب چیز دیگه‌ای هست. 390 00:41:01,120 --> 00:41:03,460 ‫هر انسان، بهانه‌ای برای دیگری هست. 391 00:41:04,620 --> 00:41:08,120 ‫کامل نتونستم توضیح بدم ولی ‫شرایطی مشابه همینه. 392 00:41:18,280 --> 00:41:22,140 ‫- برای تو هم می‌ریزم. ‫- به من رحم کن لطفاً. اساساً برای همه ریختی. 393 00:41:24,900 --> 00:41:26,280 ‫این خوب بود پسر. 394 00:42:01,460 --> 00:42:02,740 ‫بی‌شرف. 395 00:43:06,800 --> 00:43:08,720 ‫- این به عقل کی رسید؟ ‫- من. 396 00:43:09,960 --> 00:43:14,360 ‫- بفرمایید آقای بازرس. ‫- خلیل چرا به کار این دوستمون رسیدگی نکردی؟ 397 00:43:14,360 --> 00:43:18,660 ‫قربان گفتیم پیگیری میشه. گفتیم چون همه توی ‫تاکسیم هستن باید کمی صبر کنه. 398 00:43:18,800 --> 00:43:21,420 ‫انقدر اغراق نکن. زدن یه دکمه انقدر سخته؟ 399 00:43:21,580 --> 00:43:23,780 ‫- الآن قربان. ‫- یالا انجام بدین. 400 00:43:24,400 --> 00:43:25,520 ‫میشه این بمونه؟ 401 00:43:25,520 --> 00:43:27,160 ‫- بله جناب بازرس. ‫- خیلی خب. 402 00:43:32,600 --> 00:43:34,320 ‫با این دکمه هم جلو میری. 403 00:43:36,180 --> 00:43:36,980 ‫برو. 404 00:43:41,800 --> 00:43:46,480 ‫مظلوم بودن و اذیت کردن رو خیلی دوست دارید. ‫راحت شدی ضایعمون کردی؟ 405 00:43:47,120 --> 00:43:48,960 ‫من مشکلی ندارم جناب. 406 00:44:02,440 --> 00:44:05,200 ‫سلام. عافیت باشه. 407 00:44:05,200 --> 00:44:07,840 ‫بیا بیا. مادر زنت دوستت داره. 408 00:44:15,460 --> 00:44:17,360 ‫خیر باشه؟ مهمونیه؟ 409 00:44:18,020 --> 00:44:20,860 ‫- پیام دادم. ندیدی؟ ‫- نه 410 00:44:22,540 --> 00:44:25,580 ‫آره فرستادی... زود بیا مهمونی داریم. 411 00:44:25,840 --> 00:44:28,140 ‫- بیا بشین. ‫- دست‌هامو بشورم میام. 412 00:44:28,600 --> 00:44:30,340 ‫خانواده‌ات اومدن؟ اینا از کجا اومده؟ 413 00:44:30,560 --> 00:44:32,960 ‫نه بابا. خانواده‌ی ما از کجا ‫همچین دلمه‌ای درست کنن آخه؟ 414 00:44:33,160 --> 00:44:35,500 ‫اوه اوه. کی پخته این رو؟ 415 00:44:35,900 --> 00:44:38,820 ‫- پدربزرگت. ‫- منم می‌خواستم همینو بگم. عین اون شده. 416 00:44:39,400 --> 00:44:43,260 ‫- واقعاً کی پخته؟ ‫- به خدا پدربزرگت. داخل داره نماز می‌خونه. 417 00:44:59,900 --> 00:45:02,660 ‫پسرم این قضیه چی میشه این‌طوری؟ ‫تا کجا قراره ادامه پیدا کنه؟ 418 00:45:03,420 --> 00:45:04,660 ‫نمی‌دونم بابابزرگ. 419 00:45:06,060 --> 00:45:10,500 ‫هر چی می‌خواد بشه، تا هرجا طول بکشه ‫تا این دختر رو پیدا نکنم، برنمی‌گردم. 420 00:45:12,800 --> 00:45:16,440 ‫- پسرم به چیز دیگه‌ای فکر نمی‌کنی نه؟ ‫- چی مثلاً؟ 421 00:45:18,160 --> 00:45:21,360 ‫مردم میگن از پسر عیوض هیزم‌فروش، ‫اسلحه خریدی. 422 00:45:21,520 --> 00:45:23,900 ‫دیگه چی؟! کی گفته اینو؟ 423 00:45:24,180 --> 00:45:26,660 ‫شنیدم دیگه... تا نباشد چیزکی، ‫مردم نگویند چیزها. 424 00:45:26,800 --> 00:45:30,280 ‫من از هیچکس اسلحه نخریدم. ‫از کونشون حرف درنیارن. 425 00:45:31,800 --> 00:45:34,900 ‫- خب اسلحه رو قراره چیکار کنم؟ ‫- من چه بدونم؟ 426 00:45:35,100 --> 00:45:37,500 ‫قراره کسی رو بزنم؟ من قاتلم؟ 427 00:45:37,920 --> 00:45:42,680 ‫پسرم، اونایی که اینو میگن رفقای تو هستن. ‫وقتی همه یه چیزی رو گفتن، ترسیدیم. 428 00:45:42,820 --> 00:45:46,600 ‫گفتیم شاید با اونطور رفتن دختره، ‫غرورت جریحه‌دار شده. 429 00:45:46,820 --> 00:45:51,640 ‫تو به حرف مردم توجهی نکن. اینا به زور هم شده ‫آدم رو مجبور به جنایت می‌کنن. احمقم؟ 430 00:45:51,640 --> 00:45:53,780 ‫بابا ما هم باور نکردیم که. 431 00:45:54,240 --> 00:45:57,620 ‫ولی خب منم خواستم بیام با خودت حرف بزنم ‫و از زبون خودت بشنوم. 432 00:45:57,720 --> 00:46:01,080 ‫شنیدی. نگران نباش. همچین اتفاقی نمی‌افته. 433 00:46:04,080 --> 00:46:05,320 ‫باشه پس. 434 00:46:08,360 --> 00:46:11,920 ‫فرض کنیم پیداش کردی. چیکار می‌کنی ‫با این دختره؟ چه حرفی داری باهاش؟ 435 00:46:12,640 --> 00:46:14,680 ‫ازش می‌پرسم که آیا بهش بدی کردم؟ 436 00:46:15,420 --> 00:46:19,980 ‫میگم من چیکارت کردم که بدون یک کلمه ‫گذاشتی فرار کردی؟ 437 00:46:20,140 --> 00:46:24,600 ‫- خب بگی چی میشه؟ ‫- منظورت چیه؟ دلیلش رو می‌فهمیم. 438 00:46:25,160 --> 00:46:29,800 ‫من حق ندارم حقیقت رو بدونم؟ ‫قراره کل زندگی‌ام رو با علامت سوال بگذرونم؟ 439 00:46:29,800 --> 00:46:34,160 ‫من آدم بی‌غرور و بی‌حیثیتی‌ام؟ ‫ضمناً من چیکارش کردم؟ 440 00:46:34,720 --> 00:46:41,560 ‫باشه، اینکه جرات روبرو شدن باهام رو نداره می‌فهمم. ‫اما حداقل آدم نمی‌تونه یه زنگ بزنه، پیام بده... 441 00:46:41,680 --> 00:46:46,660 ‫و بگه برادر من، من تو رو نمی‌خوام، ‫باهات ازدواج نمی‌کنم، برو به جهنم؟ 442 00:46:46,980 --> 00:46:49,760 ‫اگه این‌طوری صادقانه می‌گفت ‫من چیکارش می‌کردم مگه؟ 443 00:46:49,760 --> 00:46:55,520 ‫بیخود حرف نزن محض رضای خدا. همچین چیزی میگه آخه؟ ‫هیچکس به یکی دیگه همچین حرفی نمی‌زنه. کجا زندگی می‌کنی؟ 444 00:46:55,520 --> 00:46:58,520 ‫- پس می‌بینه چی میشه. ‫- چی رو می‌بینه؟ 445 00:46:59,040 --> 00:47:00,880 ‫معنی اون مدل گذاشتن و رفتن رو. 446 00:47:01,120 --> 00:47:03,500 ‫- یعنی چطور؟ ‫- می‌بینه دیگه. 447 00:47:03,960 --> 00:47:06,840 ‫- پسرم یه‌کم قبل میگفتی مگه من قاتلم؟ ‫- بازم میگم. 448 00:47:07,180 --> 00:47:11,620 ‫ولی اگه اینو ازش نپرسم و نگم من چیکارت کردم ‫تا آخر عمر توی دلم می‌مونه. 449 00:47:12,260 --> 00:47:14,540 ‫بعد از این دیگه هیچ کاری نمی‌تونم بکنم. 450 00:47:16,180 --> 00:47:19,340 ‫- تو این حرف‌ها رو اینجا یاد گرفتی؟ ‫- کدوم حرف‌ها؟ 451 00:47:19,340 --> 00:47:24,280 ‫ - اینطور مرموز حرف زدن رو. بلد نبودی این مدل رو. ‫- چی میگم مگه؟ 452 00:47:31,460 --> 00:47:34,980 ‫فهمیدم. برنمی‌گردی. 453 00:47:35,560 --> 00:47:38,320 ‫- نه ‫- باشه. برنگرد ببینیم. 454 00:47:45,420 --> 00:47:51,880 ‫خب چطور پیداش می‌کنی؟ دو ماهه علافی اینجا. ‫هیچ خبری اثری ازش هست؟ 455 00:47:52,660 --> 00:47:53,480 ‫نه. 456 00:47:54,360 --> 00:47:57,080 ‫پسرم استانبول یه شهر بیست میلیونیه. 457 00:47:57,080 --> 00:48:02,240 ‫بالا و پایینش معلوم نیست. محشر کبراست ‫اینجا. چاه عمیقه اینجا. 458 00:48:02,400 --> 00:48:04,520 ‫توی این دریای انسان، میشه کسی رو پیدا کرد؟ 459 00:48:05,440 --> 00:48:08,640 ‫بهت برنخوره ها ولی تو یه گرم عقل هم نداری. 460 00:48:08,900 --> 00:48:13,440 ‫آدم برای دو کلمه حرف زدن، به این همه بدبختی ‫تن میده؟ ببین حال و روزت رو آخه. 461 00:48:13,960 --> 00:48:18,860 ‫- حال و روزم چشه؟ ‫- پسرم از کجا می‌دونی هنوز اینجاست؟ جای دیگه‌ای باشه چی؟ 462 00:48:19,333 --> 00:48:25,113 ‫آنکارا هست، ازمیر هست، سامسون هست. ‫دیاربکر، کونیا (قونیه). ترکیه به این بزرگی. 463 00:48:31,240 --> 00:48:37,040 ‫پسرم به من گوش کن. تو هر کاری از دستت ‫برمی‌اومد کردی. درونت آروم و وجدانت پاکه. 464 00:48:37,600 --> 00:48:39,720 ‫از این به بعدش رو دیگه اون می‌دونه. 465 00:48:40,000 --> 00:48:42,420 ‫بالاتر از اون هم تقدیر خداست قطعاً. 466 00:48:43,240 --> 00:48:48,680 ‫وقتی پدر و مادرش هم ولش کردن، درسته تو ‫اینطور دنبال اون سرگردون شدی و راه افتادی؟ 467 00:48:49,340 --> 00:48:57,020 ‫بخصوص مصرانه افتادن دنبال دختری که تو رو ‫نمی‌خواد، یه‌کم بیشترش معنی دیگه‌ای داره ها بابا. 468 00:48:59,040 --> 00:49:05,260 ‫بیا ما برگردیم خونه‌مون. با کار و بار و زندگی مشغول میشی ‫و به مرور فراموش می‌کنی. همه چی هم روبراه میشه. 469 00:49:06,400 --> 00:49:09,720 ‫یالا پسرم. برگردیم خونه‌مون. 470 00:49:27,200 --> 00:49:31,840 ‫ببین اولین بار یه چیزی برات تعریف می‌کنم. ‫برگردی یا برنگردی تصمیم خودته. 471 00:49:32,260 --> 00:49:34,640 ‫چیزی که تعریف می‌کنم رو ‫تا زنده‌ای فراموش نکن. 472 00:49:36,600 --> 00:49:40,480 ‫یه سال بعد از وفات پدر خدابیامرزت... 473 00:49:41,560 --> 00:49:47,000 ‫به نظر می‌رسید عادت کردیم ‫...ولی نمی‌خوردیم و شادی نمی‌کردیم 474 00:49:47,500 --> 00:49:50,880 ‫همینطوری زندگی می‌کردیم. ‫به تعبیر درست‌تر، تلاش می‌کردیم که زندگی کنیم. 475 00:49:51,880 --> 00:49:54,640 ‫یه روز توی مغازه نشسته بودم ‫که یه چیزی ذهنمو درگیر کرد. 476 00:49:54,880 --> 00:49:58,000 ‫گفتم ما انقدر گرفتار رنج خودمون شدیم که... 477 00:49:58,000 --> 00:50:04,180 ‫وقت نکردیم احوالی از این دختر بپرسیم که ‫ حالش خوبه یا بده، چیکار می‌کنه تو خونه. 478 00:50:05,880 --> 00:50:07,540 ‫یاد مادرت افتادم. 479 00:50:08,340 --> 00:50:10,300 ‫تازه عروس جوون... 480 00:50:12,640 --> 00:50:16,000 ‫بعد از مرگ خدابیامرز، ‫نخواست بره خونه پدر و مادرش. 481 00:50:16,360 --> 00:50:18,460 ‫هنوز جنازه تشییع نشده بود که اومد پیش من... 482 00:50:19,740 --> 00:50:23,600 ‫گفت بابا اگه اجازه بدی ‫من تا آخر عمرم اینجا بمونم. 483 00:50:24,180 --> 00:50:27,240 ‫گفت می‌خوام پسرمو تو خونه‌ی باباش بزرگ کنم. 484 00:50:28,160 --> 00:50:31,000 ‫گفت فقط منو از یوسفم جدا نکنین... 485 00:50:31,420 --> 00:50:34,940 ‫همه کارهاتون رو انجام میدم، ‫کمک دستتون میشم. 486 00:50:35,240 --> 00:50:38,800 ‫سرافکنده‌تون نمی‌کنم و نمی‌ذارم ‫حرف و حدیثی پیش بیاد. 487 00:50:39,320 --> 00:50:42,400 ‫منم گفتم باشه دخترم. هر طور راحتی. 488 00:50:46,220 --> 00:50:50,800 ‫یه مدت گذشت. تو سه ساله اینا بودی... 489 00:50:51,640 --> 00:50:53,520 ‫یه روز نشوندم جلوم 490 00:50:53,960 --> 00:50:58,840 ‫اول حال و احوالش رو پرسیدم. گفتم خوبی؟ ‫مشکلی چیزی نداری؟ 491 00:51:03,200 --> 00:51:05,480 ‫ببین اینو هم برای اولین بار بهت میگم. 492 00:51:07,240 --> 00:51:10,720 ‫همون‌قدر که بابات پسرمه، عموت پسرمه... 493 00:51:11,100 --> 00:51:14,940 ‫من الآن به اندازه‌ای که تو رو دوست دارم 494 00:51:15,460 --> 00:51:23,380 ‫اون دختر رو هم بیشتر از اولاد خودم دوست داشتم. ‫همچین دختر جسور و بامعرفت و صاحب توکلی رو. 495 00:51:25,400 --> 00:51:28,660 ‫گفت نه بابا زیر سایه شما هیچ مشکلی ندارم. 496 00:51:29,640 --> 00:51:36,540 ‫اما بعدش گفت زندگی بدون یوسف خیلی سخته برام. ‫جایی که اون نباشه نمی‌تونم نفس بکشم. 497 00:51:37,100 --> 00:51:42,460 ‫گفت می‌خوام یه روز همه چی رو حتی رضا رو ‫بذارم و برم پیش اون. 498 00:51:48,160 --> 00:51:51,100 ‫تعجب کردم. هیچی نتونستم بگم. 499 00:51:51,900 --> 00:52:00,600 ‫تا اون لحظه و اون سنم، توی اطرافیانم ‫.چنین عشق و صداقتی ندیده بودم 500 00:52:02,640 --> 00:52:05,600 ‫از اینجام یه دردی بلند شد. قلبم... 501 00:52:05,660 --> 00:52:12,840 ‫آنچنان از هیجان تپید که نتونستم خودمو نگه دارم ‫و دست‌هاشو گرفتم بوسیدمشون و به صورتم کشیدم. 502 00:52:14,880 --> 00:52:18,120 ‫ولی از اون روز به بعد هم، همه‌اش ‫با این ترس که... 503 00:52:19,640 --> 00:52:25,500 ‫نکنه این زن پاک ما رو ول کنه و ‫تنهامون بذاره زندگی کردم. 504 00:52:26,680 --> 00:52:31,400 ‫به هیچکس هم چیزی نگفتم. ‫می‌گفتم هم چه فایده‌ای داشت 505 00:52:31,540 --> 00:52:36,560 ‫توی این زمانه‌ای که هیچکس جز خودش کسی ‫رو نمی‌بینه و به کسی باور و اطمینان نداره 506 00:52:36,780 --> 00:52:41,020 ‫و تا خرتناق توی گرفتاری‌های شخصی فرو رفته 507 00:52:41,340 --> 00:52:45,480 ‫چنین چیزی رو کی و چطوری درک می‌کرد؟ ‫اگه درک بکنه چه کاری ازش ساخته است؟ 508 00:52:49,500 --> 00:52:50,940 ‫به هرحال 509 00:52:51,700 --> 00:52:54,900 ‫حول و حوش یه ماه گذشت... 510 00:52:56,380 --> 00:52:57,680 ‫یه روز عصر... 511 00:52:58,460 --> 00:53:00,760 ‫یه بچه دوان‌دوان اومد مغازه... 512 00:53:01,640 --> 00:53:04,200 ‫ولی از در که وارد شد من فهمیدم. 513 00:53:06,020 --> 00:53:09,520 ‫گفت عمو برهان، آسیه خانم خودش رو دار زده. 514 00:53:15,160 --> 00:53:17,860 ‫تو دردانه‌ی همچین مادری هستی پسرم. 515 00:53:19,120 --> 00:53:24,500 ‫دیگه دنبال زنی که تو رو نمی‌خواد، تو رو دوست ‫نداره و عشقش رو از تو دریغ می‌کنه نیُفت. 516 00:53:25,260 --> 00:53:28,840 ‫حتی اصرار نکن که اون رو زن و همسر خودت کنی. 517 00:53:29,780 --> 00:53:32,240 ‫هیچکس از همچین ازدواجی خیر نمی‌بینه. 518 00:53:34,420 --> 00:53:40,220 ‫شرمنده ولی، بمون گفتن برای کسی که ‫می‌خواد بره بی‌اخلاقی و بی‌ناموسیه. 519 00:55:12,760 --> 00:55:14,220 ‫رضا چطوری؟ 520 00:55:14,640 --> 00:55:16,660 ‫خوبم. ممنون. تو چطوری؟ 521 00:55:16,860 --> 00:55:20,400 ‫- هنوز این اطرافی؟ ‫- بله. خیر باشه؟ 522 00:55:20,580 --> 00:55:24,580 ‫راستش دیشب یه عملیات ضد فحشا انجام شده. ‫یه عده دختر رو بازداشت کردن. 523 00:55:24,580 --> 00:55:29,046 ‫از بعضی‌ها هم درباره هجران پرسیدن. ‫یکی هم گفته می‌شناسدش. 524 00:55:29,073 --> 00:55:36,080 ‫فقط چون دختره قرصیه، مطمئن نیستن راست میگه یا نه؟ ‫میگن بهتره خودتون هم بیاید حرف بزنید. 525 00:55:38,580 --> 00:55:39,640 ‫چی شده؟ 526 00:55:41,400 --> 00:55:47,940 ‫راستش الآن گفتنش یه‌کم مضحکه ولی من ‫این دختر رو درست حسابی نمی‌شناسمش. 527 00:55:48,420 --> 00:55:50,980 ‫- کی رو؟ هجران رو؟ ‫- بله 528 00:55:52,060 --> 00:55:56,220 ‫درسته ما نامزد بودیم ولی شاید اگه ‫توی خیابون ببینمش، نشناسم. 529 00:55:56,860 --> 00:56:00,500 ‫واقعیتش کلهم دو بار دیدمش. ‫هر دو بار هم دو کلمه حرف نزدیم. 530 00:56:00,860 --> 00:56:03,100 ‫- خب؟ ‫- خب که... 531 00:56:03,100 --> 00:56:09,200 ‫اگه الآن پیدا بشه و بگه تو کی هستی ‫من چی باید جواب بدم؟ 532 00:56:09,360 --> 00:56:14,760 ‫درسته ولی پسرم تو برای پیدا کردنش چند ماهه ‫ اینجایی. اصلاً تا بحال به این فکر نکرده بودی؟ 533 00:56:16,980 --> 00:56:23,060 ‫همچین چیزی یادمه انگار. اون روز تو دستش ‫کتاب اینا بود. کتاب هم اگه نداشت... 534 00:56:23,740 --> 00:56:27,040 ‫حال و هوای دانشجویی داشت ‫یا تیپش اونطوری بود. 535 00:56:27,300 --> 00:56:29,880 ‫نمی‌دونم راستش. کامل یادم نمیاد. 536 00:56:30,600 --> 00:56:33,960 ‫- تو مطمئنی این همون دختره؟ ‫- بله مطمئنم. 537 00:56:35,320 --> 00:56:38,940 ‫شاید قضیه‌ی دانشجویی رو قاطی کنم ولی... 538 00:56:39,620 --> 00:56:43,480 ‫خودش بود. ساکت و ازخودراضی. 539 00:56:44,200 --> 00:56:46,100 ‫دو تا کاپوچینو خورد 540 00:56:46,100 --> 00:56:51,100 ‫بعدش هم به خاطر دود سیگارم، ‫چپ‌چپ نگاهم کرد و جاش رو عوض کرد. 541 00:56:52,140 --> 00:56:58,080 ‫به‌نظرم شما درگیر من نشید. اون ییلماز قرمساق ‫رو پیدا کنید. اون وقت همه چی معلوم میشه. 542 00:56:58,360 --> 00:56:59,700 ‫ییلماز کیه؟ 543 00:57:00,932 --> 00:57:04,240 ‫- قوّاده. همه‌ی اینا می‌شناسنش. ‫- درست حرف بزن. 544 00:57:05,960 --> 00:57:12,540 ‫حق دارید. اگه یه‌کم آرایش و فلان داشت ‫شبیه بود ولی اون دختر دانشجو بود. 545 00:57:13,160 --> 00:57:16,460 ‫همون اوایل هم دانشگاه رو ول کرد و برگشت. 546 00:57:17,580 --> 00:57:21,680 ‫- کیه این دختر؟ ‫- به تو مربوط نیست. تو بگو می‌شناسی یا نه؟ 547 00:57:21,680 --> 00:57:24,420 ‫- نمی‌شناسم. اصلاً ندیدم. ‫- گوش کن ییلماز 548 00:57:24,560 --> 00:57:27,180 ‫قبلش بگم بعداً دلخوری پیش نیاد. 549 00:57:27,300 --> 00:57:34,520 ‫اگر فردا روز معلوم بشه این دخترو می‌شناختی ‫اون یکی پات رو هم من می‌شکنم تا آخر عمرت شَل بشی. 550 00:57:34,600 --> 00:57:36,080 ‫حله؟ موافقی؟ 551 00:57:36,080 --> 00:57:38,600 ‫جناب بازرس الآن چه لزومی به این کار هست؟ 552 00:57:38,820 --> 00:57:42,380 ‫اینجا چیزی مربوط به من نیست که. ‫چرا الکی دروغ بگم آخه؟ 553 00:57:42,880 --> 00:57:45,060 ‫اون رو خدا می‌دونه ولی از من گفتن بود. 554 00:57:45,160 --> 00:57:48,480 ‫ضمناً میدونی من بازرس نیستم. ‫دم به دقیقه به من نگو بازرس. 555 00:57:48,480 --> 00:57:52,060 ‫- قسم می‌خورم نمی‌دونستم. ‫- الآن فهمیدی. دیگه نگو. 556 00:57:52,420 --> 00:57:57,960 ‫باشه نمی‌گم. فقط نفهمیدم من خیلی آروم ‫دارم حرف می‌زنم، شما چرا تند شدی؟ 557 00:57:58,800 --> 00:58:00,960 ‫این روزها همه چقدر عصبانی‌ان! 558 00:58:08,120 --> 00:58:12,420 ‫برادر، ما قبلاً همدیگرو ملاقات کردیم؟ 559 00:58:21,560 --> 00:58:23,200 ‫برادر؟ برادر؟ 560 00:58:26,340 --> 00:58:30,140 ‫الآن تو رو یادم اومد. ‫توی کشتی به من دستمال ندادی؟ 561 00:58:31,840 --> 00:58:34,280 ‫نمی‌دونم قضیه چیه ولی معلومه ناراحت هستین. 562 00:58:34,560 --> 00:58:38,640 ‫تو دوست خوبی به نظر می‌رسی. ‫ببین من اطرافیانم زیادن. 563 00:58:38,920 --> 00:58:42,660 ‫اگه یه شماره تماس بهم بدی، ‫منم یه پرس‌و‌جویی می‌کنم. 564 00:58:42,660 --> 00:58:46,740 ‫اگه چیزی دستگیرم شد، بهتون خبر میدم. ‫باشه؟ 565 00:58:46,740 --> 00:58:48,140 ‫خوبه. ممنون. 566 00:58:49,040 --> 00:58:50,140 ‫دستت درد نکنه. 567 00:58:53,240 --> 00:58:55,800 ‫- با این دختر چه نسبتی دارین؟ ‫- از نزدیکامونه. 568 00:58:56,540 --> 00:58:58,300 ‫خب باشه. 569 00:58:58,400 --> 00:58:59,680 ‫خدا به همراهتون. 570 00:58:59,680 --> 00:59:03,773 ‫همون‌طور که گفتم اگه چیزی فهمیدم ‫حتماً تماس می‌گیرم. باشه؟ 571 00:59:04,020 --> 00:59:05,920 ‫- ممنون ‫- به سلامت 572 00:59:16,980 --> 00:59:18,260 ‫الو؟ 573 00:59:19,500 --> 00:59:21,780 ‫تو راهم... باشه دارم میام. 574 00:59:30,300 --> 00:59:33,480 ‫استاد متوجه شدی آب دریا خیلی سبزه؟ 575 00:59:34,760 --> 00:59:37,580 ‫الهی زنده باشی برادر من. 576 00:59:37,720 --> 00:59:40,700 ‫مگه میشه متوجه نباشم؟ ‫منم دو روزه به همین فکر می‌کنم. 577 00:59:41,000 --> 00:59:42,620 ‫سر کار نذاشتید که استاد. درسته؟ 578 00:59:42,620 --> 00:59:46,820 ‫این چه حرفیه برادر؟ ‫من امروز صبح تو ایستگاه گفتم همینو. 579 00:59:46,820 --> 00:59:51,460 ‫گفتم این دریا سبز شده مثل مالدیو. ‫چیکار می‌کنن باهاش؟ رنگش می‌کنن؟ 580 00:59:52,040 --> 00:59:54,660 ‫گفتن زلزله میشه و فلان و مسخره کردن. 581 00:59:55,720 --> 00:59:57,480 ‫پس استدلال تو چیه؟ 582 00:59:59,040 --> 01:00:01,620 ‫- برکت؟ ‫- چه برکتی؟ ماهی؟ 583 01:00:01,760 --> 01:00:03,740 ‫نه برادر. چه ماهی‌ای؟ 584 01:00:04,460 --> 01:00:07,960 ‫- باکتری. ‫- باکتری چی؟ 585 01:00:08,232 --> 01:00:14,372 ‫یه مشتری خاص دارم، پروفسوره. دیگه از ‫کنجکاوی نتونستم صبر کنم و زنگ زدم پرسیدم. 586 01:00:15,120 --> 01:00:19,560 ‫به خاطر یه باکتری به اسم ‫فیتوپلانکتون این‌طوری شده. 587 01:00:19,560 --> 01:00:20,780 ‫عجب 588 01:00:22,220 --> 01:00:24,860 ‫فیتو پلانک تون 589 01:00:24,860 --> 01:00:28,080 ‫برادرم درسش رو خوب یاد گرفته. 590 01:00:28,520 --> 01:00:32,920 ‫برادر اینو این‌طوری نگی باور نمی‌کنن ‫احمق‌ها. منم حفظش کردم. 591 01:00:33,980 --> 01:00:37,460 ‫بادهایی که از بیابون‌های آفریقا ‫میان هم تاثیر میذارن. 592 01:00:38,340 --> 01:00:40,480 ‫این بخش‌اش یه‌کم پیچیده هست برادر. 593 01:00:40,960 --> 01:00:46,680 ‫هرسال این‌طوری می‌شده ولی ‫چون زیاد طول نمی‌کشیده، متوجه نمی‌شدن. 594 01:00:47,260 --> 01:00:50,140 ‫امسال هم که هوا خوبه، زیاد طول کشیده 595 01:00:50,280 --> 01:00:54,880 ‫در نهایت گفت چیز خوبیه. دریا خودش ‫رو پاکسازی می‌کنه و فلان. 596 01:00:55,020 --> 01:00:58,940 ‫اینم به معنای فراوانی نعمت و ماهی در ‫سال آینده هست که خب چیز خوبی‌ هست. 597 01:00:58,940 --> 01:01:01,040 ‫خب این همون چیزیه که من میگم دیگه. 598 01:01:01,500 --> 01:01:02,600 ‫خب دیگه. 599 01:01:02,780 --> 01:01:06,240 ‫خب نداره که. جواب درست ماهی هست دیگه؟ 600 01:01:06,380 --> 01:01:10,880 ‫برادر تو مهمترین بخش قضیه رو ول کردی ‫و چسبیدی به ماهی. من اونو میگم. 601 01:01:10,960 --> 01:01:13,040 ‫از این نظر نمره‌ کم می‌کنم ازت. میدونی؟ 602 01:01:30,840 --> 01:01:32,480 ‫آره. جلوی خونه‌ایم الآن. 603 01:01:35,020 --> 01:01:39,580 ‫باشه. خیابون نیلوفر، پلاک 3. 604 01:01:45,000 --> 01:01:48,100 ‫دختر؟ بیام؟ چیکار کنم؟ 605 01:01:48,300 --> 01:01:51,040 ‫- نه ولی خیلی طولش نده. ‫- باشه. 606 01:02:50,720 --> 01:02:51,460 ‫بگیر. 607 01:03:21,300 --> 01:03:22,240 ‫فرید اومده. 608 01:03:49,460 --> 01:03:52,100 ‫یه دفعه دیگه منو بزنی، یه گلوله ‫خالی می‌کنم تو سرت. 609 01:03:53,340 --> 01:03:54,460 ‫چطور میشه؟ 610 01:03:56,200 --> 01:03:59,600 ‫حالا می‌بینی. اسلحه جور کردم. ‫وقتی بیاد می‌بینی. 611 01:04:00,140 --> 01:04:01,020 ‫باشه ببینیم. 612 01:04:03,080 --> 01:04:05,700 ‫تو چه جور آدمی هستی هان؟ حیوون! 613 01:04:07,160 --> 01:04:10,760 ‫عصبی‌ام دیگه. مقصر خودتی. ‫اون مواقع باید ازم فاصله بگیری. 614 01:04:17,520 --> 01:04:21,020 ‫ببین فرید. داری زیاده‌روی می‌کنی ها. ‫بد میشه ها! 615 01:04:21,400 --> 01:04:24,980 ‫چی میشه ها؟ چی میشه؟ ‫چیکار میکنی؟ بگو ببینم. 616 01:04:25,700 --> 01:04:29,473 ‫تو همینطور ادامه بده. ادامه بده. ‫می‌بینی چی میشه. 617 01:04:29,506 --> 01:04:30,640 ‫هیچ گهی نمی‌خوری. 618 01:04:30,640 --> 01:04:32,760 ‫بازم همینطور کتک می‌خوری ‫و می‌نشینی سر جات. 619 01:04:33,900 --> 01:04:37,060 ‫چی از جون من می‌خوای تو؟ ‫چی می‌خوای؟ 620 01:04:37,060 --> 01:04:38,600 ‫چی باید بخوام از تو؟ 621 01:04:52,460 --> 01:04:56,060 ‫- از پلیس خواستنم ‫- واسه چی؟ 622 01:04:56,760 --> 01:04:59,160 ‫- دنبال دختره می‌گردن. ‫- کی؟ 623 01:05:00,220 --> 01:05:02,740 ‫- کی؟ گیزم دیگه. ‫- کی دنبالشه؟ 624 01:05:03,080 --> 01:05:04,200 ‫نزدیکانش. 625 01:05:05,380 --> 01:05:10,040 ‫یه جوونی همسن و سال ماها. ‫رییس آشناشون دراومده. 626 01:05:10,400 --> 01:05:13,220 ‫- تو رو از کجا پیدا کردن؟ ‫- از طریق پریهان. 627 01:05:13,460 --> 01:05:15,200 ‫- کدوم پریهان؟ ‫- پریهان دافه. 628 01:05:15,320 --> 01:05:16,920 ‫خب چرا تو رو گفته؟ 629 01:05:19,020 --> 01:05:21,080 ‫تو عملیات دیشب اونم گرفتن. 630 01:05:21,360 --> 01:05:24,780 ‫رییس هم تک تک دخترها رو آورده و ‫عکس دختره رو نشون داده. 631 01:05:25,200 --> 01:05:28,300 ‫ با این احمق یکی دو بار تو کافه دیدیمش. 632 01:05:28,580 --> 01:05:30,240 ‫بد آورده بودن به همدیگه. 633 01:05:30,580 --> 01:05:35,480 ‫تا عکس رو دیده گفته می‌شناسمش. ‫شانس آوردیم با اون دانشجوئه اشتباه گرفته. 634 01:05:35,900 --> 01:05:37,280 ‫اونجا قسر در رفتیم. 635 01:05:42,060 --> 01:05:45,080 ‫- گیزم خبر داره؟ ‫- نگفتم بهش. 636 01:06:45,240 --> 01:06:47,640 ‫نکن. بدبخت خوابیده. 637 01:06:58,000 --> 01:06:59,180 ‫فرید! 638 01:07:19,100 --> 01:07:23,520 ‫این بی‌شرف رو کاری ندارم. تو چته هان؟ ‫اصلاً خجالت نمی‌کشی؟ 639 01:07:23,720 --> 01:07:25,880 ‫چی میگی بابا؟ من چیکار کردم الآن؟ 640 01:07:27,320 --> 01:07:28,180 ‫چه غلطی کردی تو؟ 641 01:07:29,240 --> 01:07:31,380 ‫- فرید نکن. ‫- چی گفتی پفیوز؟ 642 01:07:57,300 --> 01:07:59,160 ‫ییلماز کجا میری؟ 643 01:08:25,620 --> 01:08:27,200 ‫با فرید توی فیسبوک آشنا شدن. 644 01:08:27,640 --> 01:08:30,520 ‫با منم از طریق فالوورهای مشترکمون ‫آشنا شدیم و حرف زدیم. 645 01:08:32,180 --> 01:08:37,700 ‫گفت باباش می‌خواسته به یک پیرمرد شوهرش بده ‫و این و مادرش مخالفت کردن و کتکشون زده. 646 01:08:38,140 --> 01:08:41,120 ‫گفته بوده که اگه زنش نشی، شکنجه‌ات ‫می‌کنم، حتی بهت تجاوز می‌کنم. 647 01:08:42,220 --> 01:08:43,320 ‫طبعاً ناراحت شدیم. 648 01:08:43,860 --> 01:08:46,580 ‫چیز دیگه‌ای هم به عقلمون نرسید. ‫بس که زیاد پیش میاد این چیزها. 649 01:08:47,160 --> 01:08:50,080 ‫یه روز گفت من نمی‌تونم و می‌خوام فرار کنم ‫و از ما کمک خواست. 650 01:08:50,280 --> 01:08:52,780 ‫اولش خیلی توجه نکردیم. ‫درواقع فاصله گرفتیم. 651 01:08:53,280 --> 01:08:56,000 ‫نتونستیم به دختری که نمی‌دونستیم وجود ‫خارجی داره یا نه اعتماد کنیم. 652 01:08:56,920 --> 01:09:01,080 ‫یه روز دیگه بهم گفت من فردا ‫ گفتیم باشه بیا. فرار می‌کنم ازمیر. 653 01:09:01,420 --> 01:09:04,800 ‫گفتیم اونجا بلایی سرش نیاد. بیاد بشناسیمش ‫و ببینیم چیکار می‌تونیم بکنیم. 654 01:09:06,660 --> 01:09:08,800 ‫یه عصری اومد توی تاکسیم دیدیم همو. 655 01:09:09,700 --> 01:09:12,080 ‫موقع حرف‌زدن، بهش مشکوک شدیم ‫ولی خیلی گیر ندادیم بهش. 656 01:09:12,480 --> 01:09:18,240 ‫گفت از بویابات نه، از آفیون اومده. بعد که کارت ‫ملی‌اش رو دیدم، گفت اونجا دنیا اومدم ولی نمی‌شناسم. 657 01:09:18,820 --> 01:09:23,260 ‫از ترس اینکه یکی بشناسدش یا به پدر و مادرش ‫و پلیس خبر بده، اسمشو عوض کرد به گیزم. 658 01:09:25,960 --> 01:09:29,140 ‫به هر چی قسم می‌خورم که من تقصیری توی ‫ورودش به این جور کارها ندارم. 659 01:09:30,340 --> 01:09:33,040 ‫یه دختره بود باهاش دوست شده بود. ‫اون مخشو زده بود. 660 01:09:33,540 --> 01:09:35,760 ‫فرید دیوث هم تا فهمیده، ‫خودشو انداخته بود وسط. 661 01:09:37,360 --> 01:09:43,240 ‫من تا فهمیدم، مخالفت کردم و مانع شدم ولی ‫فرید چاقو گذاشت رو گلوم و کتکم زد. 662 01:09:45,320 --> 01:09:49,060 ‫وقتی دیدم من به خاطر اون دارم کتک می‌خورم ‫و اون صداش در نمیاد و پشت اون دراومد... 663 01:09:50,380 --> 01:09:53,040 ‫خورد شدم. خیلی زورم اومد. 664 01:09:56,880 --> 01:10:00,400 ‫اون مفعول هر روز منو می‌زد. مسخره ‫می‌کرد و سیلی می‌زد. 665 01:10:00,760 --> 01:10:05,380 ‫ولی اینقدر بهم برنمی‌خورد. اینقدر رنجیده نمی‌شدم. ‫این دفعه دو تایی دست به یکی کردن... 666 01:10:07,560 --> 01:10:11,280 ‫تحقیر کردنشون و مسخره کردن معلولیتم... 667 01:10:11,620 --> 01:10:13,020 ‫انقدر برام سنگین بود که... 668 01:10:35,400 --> 01:10:36,640 ‫من برای اون برادری کردم. 669 01:10:37,580 --> 01:10:41,080 ‫محافظت کردم. توی هر مشکلش، پا پیش گذاشتم. 670 01:10:49,160 --> 01:10:51,840 ‫الآن دارم برمی‌گردم به زادگاهم. ‫دیگه چیزی بهم مربوط نیست. 671 01:10:53,320 --> 01:10:56,640 ‫ولی بازم دلم راضی نشد زیر دست ‫اون بی‌شرف نابود بشه. 672 01:10:57,360 --> 01:11:01,520 ‫نخواستم بلایی سرش بیاد. خواستم به پلیس ‫بگم ولی نمی‌دونستم درسته یا نه. 673 01:11:02,240 --> 01:11:04,280 ‫واسه همین تصمیم گرفتم به تو بگم. 674 01:15:25,660 --> 01:15:26,860 ‫تو کی هستی مردک؟ 675 01:15:30,460 --> 01:15:33,000 ‫- بله ‫- چی بله مردک؟ 676 01:15:33,620 --> 01:15:35,200 ‫دارم میگم کی هستی؟ 677 01:15:35,760 --> 01:15:37,200 ‫تو کی هستی؟ نشناختم؟ 678 01:15:37,686 --> 01:15:41,220 ‫- همون بهتر. بشناسی یعنی بابات رو شناختی. ‫- خفه شو مردک. 679 01:15:42,500 --> 01:15:45,860 ‫تو زنگ زدی. زر نزن بگو چی می‌خوای. 680 01:15:46,560 --> 01:15:49,800 ‫وای وای وای. زیادی کنجکاوت شدم پسرکم. 681 01:15:49,900 --> 01:15:54,600 ‫دوست دارم از نزدیک صورت مبارکت رو زیارت کنم. ‫اگه مقدوره یه چایی مهمونت کنم هان؟ 682 01:15:55,360 --> 01:15:57,640 ‫باشه. الآن آزادم. کجا بیام؟ 683 01:16:01,760 --> 01:16:02,400 ‫الو 684 01:16:03,820 --> 01:16:06,620 ‫باشه. ولی قبلش بگو کی هستی؟ 685 01:16:07,380 --> 01:16:09,280 ‫بهتر نیست رو در رو بگم بهت؟ 686 01:16:18,260 --> 01:16:21,600 ‫#مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد# 687 01:16:50,040 --> 01:16:53,620 ‫- کجا رو نگاه می‌کردی؟ ‫- گارسون رو. 688 01:16:55,500 --> 01:16:57,200 ‫بگیر. برای تو گرفتمش. 689 01:17:08,400 --> 01:17:11,160 ‫- چیزی می‌خوای؟ ‫- نمی‌خوام. 690 01:17:14,280 --> 01:17:16,360 ‫ببین منو. چای بیار. 691 01:17:19,720 --> 01:17:21,740 ‫خب اگه چیزی نمی‌خواستی چرا ‫گارسون رو نگاه می‌کردی؟ 692 01:17:27,640 --> 01:17:30,620 ‫این‌طوری نگاه نکن ها. عصبی نکن آدمو. 693 01:17:36,940 --> 01:17:39,960 ‫نکنه چلاقه برگشته؟ هان؟ 694 01:17:42,520 --> 01:17:45,520 ‫جدی می‌پرسم. امروز دو بار زنگ زدم ‫تلفن ابنه‌ای خاموش بود. 695 01:17:47,780 --> 01:17:50,520 ‫نمی‌دونم برگشته یا نه ولی میگه ‫برم پیش خودش. 696 01:17:51,800 --> 01:17:52,520 ‫چرا؟ 697 01:17:53,760 --> 01:17:55,800 ‫می‌خواد تو رو به بزرگ‌های ولایتش بفروشه؟ 698 01:18:00,080 --> 01:18:03,860 ‫بهش بگو دیوونه‌ام نکنه وگرنه میرم ‫یه آشی براش بپزم یک وجب روغن روش. 699 01:18:17,060 --> 01:18:18,200 ‫چیزی شده داداش؟ 700 01:18:23,740 --> 01:18:26,220 ‫داداش چیزی زدی؟ چیه زل زدی؟ 701 01:18:28,900 --> 01:18:30,880 ‫مرتیکه با تو ام. نمی‌شنوی؟ 702 01:21:37,600 --> 01:21:41,180 ‫با چه رویی اومدی تو؟! ها؟! ‫با چه رویی؟ 703 01:21:41,620 --> 01:21:45,460 ‫کارهایی که کردی بس نبود؟ 704 01:21:45,580 --> 01:21:50,040 ‫شکنجه‌هات بس نبود؟ بس نبود ها؟ 705 01:21:50,120 --> 01:21:52,760 ‫بیا مامان جان. بیا بیا. زود باش. 706 01:21:52,760 --> 01:21:56,000 ‫- تو بمون و اصلاً بیرون نیا. ‫- می‌کشمت. می‌کشمت. 707 01:21:56,000 --> 01:21:57,920 ‫مهمت! ولش کن مهمت! 708 01:21:58,000 --> 01:22:00,080 ‫مهمت ول کن دخترمو. 709 01:22:00,200 --> 01:22:04,220 ‫ولش کن مهمت. ولش کن. ولش کن. 710 01:22:04,320 --> 01:22:07,266 ‫ولش کن... خفه‌اش می‌کنی... ول کن. 711 01:22:08,406 --> 01:22:09,940 ‫آهای همسایه‌ها! 712 01:22:09,940 --> 01:22:13,820 ‫به دادم برسید... ول کن. 713 01:22:13,880 --> 01:22:19,740 ‫آهای همسایه‌ها... ولش کن 714 01:22:20,200 --> 01:22:22,140 ‫ولش کن مهمت. 715 01:22:22,200 --> 01:22:25,120 ‫- کمک کنید. ‫- آروم باش مهمت. 716 01:22:26,580 --> 01:22:29,120 ‫آروم باش مرد. 717 01:22:30,360 --> 01:22:32,040 ‫می‌کشمت. 718 01:22:33,639 --> 01:22:35,919 ‫ولم کن... می‌کشمش. 719 01:22:43,880 --> 01:22:45,560 ‫آروم باش. 720 01:22:58,600 --> 01:23:00,900 ‫باشه. آروم باش. 721 01:23:01,460 --> 01:23:04,020 ‫باشه. بریم خونه. آروم باش. 722 01:24:07,180 --> 01:24:08,480 ‫چه کردی؟ 723 01:24:09,460 --> 01:24:11,020 ‫چیکار باید بکنم. اومدم دیگه. 724 01:24:35,660 --> 01:24:36,540 ‫مهمت؟ 725 01:24:42,540 --> 01:24:43,380 ‫مهمت؟ 726 01:24:46,980 --> 01:24:47,860 ‫مهمت؟ 727 01:24:49,120 --> 01:24:51,740 ‫- چیه؟ ‫- چیزی شده؟ 728 01:24:56,200 --> 01:24:57,720 ‫ نه بابا. چی بشه سر صبحی؟ 729 01:25:01,580 --> 01:25:03,680 ‫گفتم عیده. باز کردم یه صدایی تو خونه بپیچه. 730 01:25:32,340 --> 01:25:33,660 ‫دخترم دست بابات رو ببوس. 731 01:25:36,000 --> 01:25:38,200 ‫عیدت مبارک عزیزم. 732 01:25:43,100 --> 01:25:44,240 ‫آفرین بهت. 733 01:25:47,380 --> 01:25:49,600 ‫- عیدت مبارک. ‫- تو هم همینطور. 734 01:31:20,420 --> 01:31:21,740 ‫بلند شو دخترم. 735 01:31:22,600 --> 01:31:24,500 ‫پاشو سر جات بخواب. 736 01:31:26,420 --> 01:31:29,620 ‫پاشو مامان جان. 737 01:31:43,660 --> 01:31:47,200 ‫هجران؟ خوابی؟ 738 01:34:10,320 --> 01:34:12,760 ‫دخترم دیدم تو نیومدی، من اومدم. 739 01:34:19,640 --> 01:34:20,560 ‫هجران؟! 740 01:34:21,700 --> 01:34:24,560 ‫چیکار کردی با اینجا؟ عین دسته گل شده. 741 01:34:24,760 --> 01:34:26,860 ‫کی این همه کار رو انجام دادی؟ 742 01:34:27,060 --> 01:34:30,000 ‫فکر می‌کردم داری سرتو گرم می‌کنی برای خودت. 743 01:34:30,340 --> 01:34:33,160 ‫اولش همینطوری شروع کردم ولی ‫بعدش نتونستم دوام بیارم. 744 01:34:33,320 --> 01:34:35,960 ‫تا گفتم بذار اینم درستش کنم ‫اونم درست کنم که دیگه این‌طوری شد. 745 01:34:35,960 --> 01:34:37,960 ‫خدایی خیلی خوب شده. 746 01:34:40,520 --> 01:34:43,440 ‫- دستت درد نکنه. ‫- نوش جان. 747 01:34:44,500 --> 01:34:45,800 ‫چایی‌ات رو هم بردار. 748 01:34:57,900 --> 01:35:01,020 ‫کی می‌دونه خدابیامرز اگه زنده بود ‫چقدر خوشحال می‌شد. 749 01:35:02,400 --> 01:35:06,280 ‫هیچوقت جرات نکردم بپرسم. ‫ ننه چطوری مرد؟ 750 01:35:07,220 --> 01:35:11,180 ‫درست مثل زندگی کردنش. ‫بی سر و صدا رفت بیچاره. 751 01:35:12,840 --> 01:35:17,960 ‫گفتم شب اول رمضانه. شاید روش نشه ‫واسه سحری چیزی بخواد، غذا آوردم. 752 01:35:18,360 --> 01:35:22,360 ‫سینی آماده کردم و اینجا گذاشتم. ‫اونم اینجا خواب مونده بود. 753 01:35:23,140 --> 01:35:27,600 ‫گفتم مادر بلند شو غذا آوردم. ‫گفته بودی روزه می‌گیرم، یه لقمه بخور. 754 01:35:28,260 --> 01:35:31,720 ‫وقتی بلند نشد، فکر کردم خوابه. ‫اینجاشو تکون دادم. 755 01:35:32,040 --> 01:35:34,820 ‫دست که زدم، سرش افتاد به جلو. 756 01:35:36,600 --> 01:35:39,160 ‫بدون مزاحمت، بدون اینکه وبال کسی باشه. 757 01:35:39,420 --> 01:35:41,940 ‫کفنش هم حاضر کرده و تو کمد گذاشته بود. 758 01:35:42,400 --> 01:35:45,800 ‫به خاطر اون کووید لعنتی هم، ‫همون روز خاک شد. 759 01:35:46,460 --> 01:35:48,980 ‫هیچکس نتونست بیاد. مراسم هم نگرفتن. 760 01:35:49,680 --> 01:35:55,500 ‫بابات و آخوند و چند نفر دیگه نمازش رو خوندن. ‫بعد از نماز ظهر هم کنار بابابزرگت دفنش کردیم. 761 01:35:56,080 --> 01:35:57,680 ‫انسان همینه دخترم. 762 01:35:58,440 --> 01:36:01,320 ‫همینطور که اینجا نشستی، یهو می‌بینی رفتی. 763 01:36:11,180 --> 01:36:14,100 ‫این همون دختره نیست که پارسال ‫تو سریال تپه بازی می‌کرد؟ 764 01:36:14,900 --> 01:36:15,660 ‫خودشه 765 01:36:16,300 --> 01:36:21,060 ‫ولی نمی‌گفتی نمی‌شناختم. بوتاکس کرده. ‫دماغمش هم عمل کرده. 766 01:36:21,060 --> 01:36:24,440 ‫عجب گهی بالا آورده. چه صورت خوشگلی داشت. ‫الآن انگار نفرین شده. 767 01:36:38,440 --> 01:36:41,040 ‫مامان یه چیزی میگم ولی بد برداشت نکن. 768 01:36:42,480 --> 01:36:44,060 ‫بگو دخترم. چرا بد برداشت کنم؟ 769 01:36:45,760 --> 01:36:51,060 ‫موقع تمیز کردن اینجا به ذهنم رسید. ‫راستش یه‌کم هم با فکر اون تمیزش کردم. 770 01:36:51,540 --> 01:36:56,420 ‫نمی‌دونم چی میشه ولی اگه بشه با ‫بابا صحبت کنی و نظرش رو بدونی. 771 01:36:58,200 --> 01:36:59,940 ‫درباره چی باید حرف بزنم؟ 772 01:37:01,560 --> 01:37:03,860 ‫میشه من از این به بعد اینجا زندگی کنم؟ 773 01:37:09,100 --> 01:37:10,920 ‫این وضعیت، درست‌بشو نیست. 774 01:37:11,700 --> 01:37:15,360 ‫یه‌کم دور باشم، همه آروم میشن. ‫آب از آسیاب می‌افته شاید. 775 01:37:15,960 --> 01:37:17,200 ‫بیشتر از همه بابام. 776 01:37:18,420 --> 01:37:20,220 ‫خیلی فشار کشیده بیچاره. 777 01:37:21,700 --> 01:37:25,040 ‫آخه با خونه به این بزرگی ‫چه لزومی داره دخترم؟ 778 01:37:25,520 --> 01:37:28,880 ‫درسته اینجا رو درستش کردی. باز میای ‫اینجا نفسی تازه می‌کنی ولی... 779 01:37:29,160 --> 01:37:31,500 ‫نمی‌دونم اینجا مستقر شدنت چطوری بشه. 780 01:37:32,580 --> 01:37:34,600 ‫منم به خاطر همین میگم دیگه مامان. 781 01:37:34,960 --> 01:37:38,140 ‫به قول خودت خونه به اون بزرگی ‫ولی حبس شدیم موندیم توش دیگه. 782 01:37:38,480 --> 01:37:41,200 ‫نمی‌تونیم نفس بکشیم. انگار هر روز ‫داره تنگ‌تر میشه. 783 01:37:41,600 --> 01:37:45,860 ‫یه نگاه به حال و روز «منکشه» بنداز. ‫بچه نه شادی داره و نه جنب و جوش. 784 01:37:45,860 --> 01:37:51,980 ‫حال و روز تو هم که معلومه. همه‌اش توی فکر و ‫خیال و ترس داریم دست و پنجه می‌زنیم. 785 01:37:52,140 --> 01:37:55,740 ‫با کوچکترین صدای در، زهر ترک میشیم. ‫چیزی زمین می‌افته، دلمون می‌ریزه. 786 01:37:55,860 --> 01:37:58,480 ‫واسه اینکه صدایی درنیاد، چایی هم ‫هم نمی‌زنیم دیگه. 787 01:38:01,680 --> 01:38:03,880 ‫چی میگی؟ حرف می‌زنی با بابا؟ 788 01:38:14,980 --> 01:38:17,740 ‫- خوش اومدی. ‫- سلامت باشی. 789 01:38:32,440 --> 01:38:35,580 ‫- سالاد هم حاضره. من برم دیگه. ‫- باشه دخترم. 790 01:38:39,660 --> 01:38:41,620 ‫مشق‌هاتو تموم کردی جانم؟ 791 01:38:42,160 --> 01:38:45,740 ‫ریاضی رو تموم کردم. الآن هم دارم ‫تعلیمات اجتماعی می‌نویسم. 792 01:38:46,360 --> 01:38:47,560 ‫آفرین. 793 01:39:13,240 --> 01:39:15,260 ‫چی شده یه دونه‌ام؟ چرا گریه می‌کنی؟ 794 01:39:17,480 --> 01:39:18,760 ‫چی شده دختر؟ 795 01:39:19,560 --> 01:39:21,380 ‫بابا داره مامان رو کتک می‌زنه. 796 01:39:45,980 --> 01:39:47,980 ‫اصلاً نترس باشه؟ من اینجام. 797 01:39:47,980 --> 01:39:50,480 ‫مشق‌های تعلیمات اجتماعی رو ننوشتم. 798 01:39:50,480 --> 01:39:54,600 ‫- باشه، فردا باهم می‌نویسیم. ‫- نمیشه. فردا اولین کلاسه. 799 01:39:54,740 --> 01:39:59,060 ‫پس باهات میام مدرسه و با معلمت حرف می‌زنم ‫ و اجازه می‌گیرم فرداشب باهم می‌نویسیم. 800 01:39:59,060 --> 01:40:01,700 ‫- باشه. ‫- الآن هم بخواب. من برم پیش مامان 801 01:40:01,700 --> 01:40:03,040 ‫باشه. 802 01:40:23,640 --> 01:40:27,220 ‫- خوبی؟ هنوز درد می‌کنه؟ ‫- خوبم. خوبم دخترم. 803 01:40:28,300 --> 01:40:31,140 ‫همه چی رو مرتب کردم و گذاشتم سر جاش. 804 01:40:31,420 --> 01:40:33,140 ‫دستت درد نکنه. 805 01:40:34,240 --> 01:40:38,000 ‫- من دیگه برم تا نیومده و منو ندیده باز. ‫- باشه. 806 01:40:38,800 --> 01:40:40,560 ‫چیزی شد صدام کن باشه؟ 807 01:40:40,820 --> 01:40:43,580 ‫نه دیگه حرصش رو خالی کرد. ‫چیزی نمیشه. 808 01:40:55,600 --> 01:40:57,320 ‫چیزی شده جوون‌ها؟ 809 01:40:59,780 --> 01:41:01,780 ‫جوون‌ها با شمام. نمی‌شنوید؟ 810 01:41:01,940 --> 01:41:03,780 ‫- چرا شنیدیم... ‫- خب؟ 811 01:41:04,000 --> 01:41:05,780 ‫نه. چی قراره بشه؟ 812 01:41:06,320 --> 01:41:09,020 ‫برید خونه‌هاتون. ملت خوابن. دردسر نشه. 813 01:41:09,260 --> 01:41:11,300 ‫- چه دردسری مثلاً؟ ‫- برو بچه. 814 01:41:11,920 --> 01:41:14,040 ‫نصف شبی داستان درست نکنین برام. 815 01:41:15,260 --> 01:41:16,740 ‫مهمت چی شده؟ 816 01:41:18,520 --> 01:41:21,800 ‫چیزی نیست عمو سلیمان. ‫با جوون‌ها داشتم حرف می‌زدم. 817 01:41:32,280 --> 01:41:33,380 ‫بابا؟ 818 01:41:39,000 --> 01:41:40,560 ‫دیگه دست به مادرم نزن. 819 01:41:41,480 --> 01:41:44,520 ‫- اگه چیزی هست به من بگو. ‫- تو رو می‌کشمت. 820 01:41:45,680 --> 01:41:47,860 ‫همینجا خفه‌ات میکنم و چالت می‌کنم. 821 01:41:48,100 --> 01:41:50,480 ‫هرچی دوست داری بکن ولی دیگه اون زن رو نزن. 822 01:42:04,460 --> 01:42:05,440 ‫چطوری یوسف؟ 823 01:42:05,440 --> 01:42:09,480 ‫خوبم آبجی. مامانم اینا می‌خوان ‫باهات حرف بزنن. 824 01:42:09,480 --> 01:42:11,080 ‫درباره چی؟ 825 01:42:11,080 --> 01:42:13,260 ‫نمی‌دونم چیزی نگفتن. 826 01:42:13,400 --> 01:42:17,560 ‫- دیگه کی هست؟ ‫- عمه ملک و صاحب کار آبجی دردانه. 827 01:42:17,560 --> 01:42:21,340 ‫ببین دخترم بدون هیچ حرف اضافه ‫یه راست میرم سر اصل مطلب. 828 01:42:21,820 --> 01:42:23,720 ‫یه معلم بازنشسته هست. 829 01:42:23,820 --> 01:42:28,100 ‫منظورم از بازنشستگی اونقدر هم سن بالا نیست. ‫حول و حوش پنجاه ساله. خیلی هم خوبه. 830 01:42:28,340 --> 01:42:32,140 ‫باتجربه هست و درد و رنج رو می‌فهمه. ‫آدم خوبیه. 831 01:42:32,420 --> 01:42:38,320 ‫لازم نیست بگم آدم متمدنیه بعد از این همه سال ‫معلمی کردن و خدمت کردن به کشور. 832 01:42:38,520 --> 01:42:42,580 ‫آدمی که این همه بچه تربیت کرده باشه، ‫بدش چی می‌تونه باشه آخه؟ 833 01:42:43,506 --> 01:42:50,126 ‫برای اینکه بیکار نباشه، یه کتابفروشی ‫باز کرده تا سرش گرم باشه. وگرنه سرحاله. 834 01:42:50,540 --> 01:42:54,400 ‫زنش تقریباً هشت سال پیش سر زایمان مرد. 835 01:42:54,520 --> 01:42:56,840 ‫بچه زنده موند. الآن کلاس اوله. 836 01:42:57,020 --> 01:43:01,940 ‫یه دختر بزرگ هم داره که توی ازمیر دانشجوئه. ‫ولی ما با اون کاری نداریم. 837 01:43:02,100 --> 01:43:03,560 ‫اینجاش خیلی مهمه. 838 01:43:04,260 --> 01:43:06,420 ‫همه اینایی که گفتم یه طرف... 839 01:43:06,600 --> 01:43:12,700 ‫تو اول طرف رو ببین. رو در رو باهاش آشنا شو ‫حرف بزن بینیم احساست چی میگه و نظرت چیه؟ 840 01:43:12,860 --> 01:43:17,000 ‫چشمت طرفو می‌گیره یا نمی‌گیره. ‫ببین خوشت میاد یا نمیاد. 841 01:43:17,220 --> 01:43:22,340 ‫مهم هم همینه. ما هرچی بگیم بیخوده، دروغه. ‫راست هم باشه، تا یه جایی جوابه. 842 01:43:23,060 --> 01:43:25,660 ‫از من بپرسی، میگم راحت میشی. 843 01:43:25,660 --> 01:43:29,920 ‫شاید یه‌کم دختر کوچکه سختت باشه ‫ولی اونم فکر نمی‌کنم. 844 01:43:30,080 --> 01:43:33,840 ‫این همه سال، خیلی زحمت کشیده تا ‫مثل دسته گل تربیتش کنه. 845 01:43:34,740 --> 01:43:38,520 ‫مهمتر از همه این که، اصلاً فکر نکن من بعد ‫قراره تو همه چیز دخالت کنه 846 01:43:38,660 --> 01:43:43,440 ‫و بگه این‌طوری بشین این‌طوری پاشو یا ‫بهت گیر بده و حسادت کنه. 847 01:43:43,880 --> 01:43:48,560 ‫دیگه تو این سن هم حال و حوصله اینو نداره ‫که هر شب بهت گیر بده و اذیت کنه. 848 01:43:48,640 --> 01:43:53,680 ‫مخلص کلام این که اگه برای آشنایی بله بگی ‫بهش خبر خواهیم داد. 849 01:43:54,280 --> 01:43:57,700 ‫در زمان و مکان مناسبی همو می‌بینید ‫و حرف می‌زنید. 850 01:43:57,700 --> 01:44:01,200 ‫بعدش تو می‌شینی حساب و کتاب می‌کنی ‫و تصمیمت رو می‌گیری. 851 01:44:01,340 --> 01:44:06,340 ‫از من می‌پرسی، نیازی به فکر کردن نیست. ‫هم تو خلاص میشی و هم خانواده‌ت. 852 01:44:06,480 --> 01:44:09,960 ‫اگه خدا بخواد، یه سال دیگه هم بچه‌دار میشی ‫و همه‌ عادت میکنن و تموم میشه. 853 01:44:09,960 --> 01:44:14,940 ‫یه سال بعدش هم همه فراموش کردن. ‫اساساً این دنیای پر عبرت چی داره آخه. 854 01:44:15,060 --> 01:44:22,260 ‫با برد پیت هم ازدواج کنی، نهایتاش یکی دو سال ‫فرق داره. همه عین هم هستن. همه مزه کدو میدن. 855 01:44:22,360 --> 01:44:28,140 ‫دیدی با آنجلینا جولی چی شدن دیگه؟ ‫خوب و بد همه قاطی میشن و در نهایت میرن. 856 01:44:43,860 --> 01:44:45,060 ‫چی میگی مامان؟ 857 01:44:51,420 --> 01:44:53,060 ‫چیزی نمیخوای بگی؟ 858 01:44:54,400 --> 01:44:57,920 ‫چی بگم دخترم؟ نای چیزی گفتن مونده برام؟ 859 01:45:00,920 --> 01:45:02,480 ‫بابام خبر داره؟ 860 01:45:05,700 --> 01:45:06,780 ‫داره؟ 861 01:45:09,740 --> 01:45:10,840 ‫اون چی میگه؟ 862 01:45:18,000 --> 01:45:19,340 ‫حرف بزن خب. 863 01:45:20,200 --> 01:45:24,840 ‫چیزی از شما نمیخوام. فقط می‌خوام بدونم ‫راضی به این کار هستید یا نه؟ 864 01:45:26,680 --> 01:45:29,160 ‫گفت به من ربطی نداره. هر کاری ‫خودش دوست داره بکنه. 865 01:45:54,300 --> 01:45:55,960 ‫میدونی گاهی به چی فکر می‌کنم؟ 866 01:45:56,960 --> 01:46:01,280 ‫این که خونه، ماشین، مغازه و ‫همه چی رو بفروشم... 867 01:46:01,940 --> 01:46:04,680 ‫بریم توی یه روستای کوچک اطراف اژه. 868 01:46:05,220 --> 01:46:08,300 ‫البته نه لزوماً اون اطراف. آنتالیا هم میشه. 869 01:46:09,340 --> 01:46:14,340 ‫چه می‌دونم. «کاستامونیا»، «توکات»... ‫بزنم به سیم آخر «تونجلی» هم میشه. 870 01:46:15,280 --> 01:46:17,120 ‫کافیه یه روستای آرامش‌بخش باشه. 871 01:46:18,360 --> 01:46:21,640 ‫قبلاً یه عکس توی اینترنت دیدم... 872 01:46:21,860 --> 01:46:24,700 ‫اول فکر کردم تصویری از بهشته. بعد دیدم... 873 01:46:25,560 --> 01:46:28,000 ‫یه جاییه به اسم «آواجیک» توی تونجلی. 874 01:46:29,026 --> 01:46:33,586 ‫دیگه «آرتوین» هست، «هوپا»، ‫«آراویب» و «یوسف‌اوی» 875 01:46:34,240 --> 01:46:37,580 ‫ بعد از فارغ‌التحصیلی، خدمت اجباری‌ام رو ‫اونجا بودم. 876 01:46:39,240 --> 01:46:42,620 ‫بابا همه جای مملکت، مثل بهشته. ‫بالاخره یه جایی پیدا میشه دیگه. 877 01:46:43,540 --> 01:46:46,880 ‫مساله اصلی این نیست. ‫این بهانه هست بیشتر. 878 01:46:48,820 --> 01:46:52,020 ‫مساله اصلی، اراده‌ی بلند شدن و رفتنه. 879 01:46:55,500 --> 01:46:58,820 ‫اگه بخوام اونجا هم می‌تونم همین کار ‫رو بکنم. یه مغازه باز می‌کنم... 880 01:46:59,180 --> 01:47:01,800 ‫نشد هم یه کار دیگه می‌کنم. ‫اون هم نشد... 881 01:47:01,940 --> 01:47:04,580 ‫دامداری و مزرعه داری هست. 882 01:47:04,580 --> 01:47:08,580 ‫این کارها دیگه مثل قبل سخت نیست. ‫خیلی آسون‌تر و متفاوت‌تره. 883 01:47:11,300 --> 01:47:15,400 ‫ماه می پارسال، یادته رفته بودم تشییع ‫جنازه دایی نورالدین؟ 884 01:47:16,700 --> 01:47:17,880 ‫- آره ‫- اوهوم 885 01:47:18,380 --> 01:47:20,240 ‫اونجا توی راه... 886 01:47:20,720 --> 01:47:25,600 ‫یه روستایی دیدم که توی مزرعه کار می‌کرد. ‫زدم کنار و یه‌کم تماشا کردم. 887 01:47:25,775 --> 01:47:28,735 ‫یه تی‌شرت چسبان پوشیده بود با شلوارک ‫ و کفش اسپرت. 888 01:47:28,760 --> 01:47:32,960 ‫یه جوونی بود خوشتیپ‌تر و خوش‌هیکل‌تر ‫از آدم‌های شهری اینجا. 889 01:47:33,720 --> 01:47:36,980 ‫ماشین رو زده کنار و ‫موزیک رو باز کرده. 890 01:47:37,300 --> 01:47:40,520 ‫به تنهایی داشت حال می‌کرد. ‫خیلی عجیب بود. خوشم اومد. 891 01:47:40,640 --> 01:47:45,860 ‫موزیک فانتزی و آرابسک هم نبود ها. صدای خود ‫نشاط ارتاش بود که با این بیشتر حال کردم. 892 01:47:47,040 --> 01:47:48,000 ‫چی بود؟ 893 01:48:05,100 --> 01:48:08,520 ‫به به. بگذریم. 894 01:48:08,520 --> 01:48:10,420 ‫نمیگم حتماً این‌طوری باشه. 895 01:48:10,420 --> 01:48:15,500 ‫لازم نیست مزرعه داری یا باغداری کنیم. ‫من فقط مثال زدم. 896 01:48:15,633 --> 01:48:20,273 ‫وگرنه به چیزهای دیگه‌ای که تو ‫هم خوشت بیاد... 897 01:48:20,300 --> 01:48:22,060 ‫و خودت رو درگیر کنی ‫هم می‌تونیم فکر کنیم. 898 01:48:22,220 --> 01:48:24,900 ‫مثلاً می‌تونیم عایشه رو ‫اونجا بفرستیم مدرسه. 899 01:48:25,245 --> 01:48:28,765 ‫مثلاً یه مدرسه کوچک دولتی که ‫با بچه‌های خلق درس بخونه. 900 01:48:28,860 --> 01:48:32,200 ‫پیاده میره و میاد و از شر سرویس ‫مدرسه خلاص میشه. 901 01:48:32,200 --> 01:48:36,580 ‫یعنی زندگی رو از زاویه دیگه‌ای تجربه میکنه. ‫از سمت نرمالی یاد می‌گیره. 902 01:48:39,540 --> 01:48:42,520 ‫هست همچین جا و کاری ‫که دوست داشته باشی؟ 903 01:48:44,980 --> 01:48:48,540 ‫- بچگی داشتم ولی الآن یادم نمیاد. ‫- نیست یعنی؟ 904 01:48:49,840 --> 01:48:52,140 ‫نه. چیزی به ذهنم نمی‌رسه. 905 01:48:52,340 --> 01:48:54,580 ‫باشه مشکلی نیست. 906 01:48:54,720 --> 01:48:58,840 ‫تو هم به خانه‌داری ادامه میدی و توی خونه ‫که حوصله‌ات سر رفت، میای کمکم می‌کنی. 907 01:48:59,040 --> 01:49:03,500 ‫اگه خواستیم صحافی کنیم، ‫میای توی مغازه وایمیستی. نه؟ 908 01:49:03,800 --> 01:49:07,480 ‫آره میام. گفته بودم که توی ‫شهرستان ما یه بقالی بود... 909 01:49:07,780 --> 01:49:10,540 ‫که چند سال من کارهاش رو راست و ریست کردم. 910 01:49:10,540 --> 01:49:13,660 ‫دمتم گرم. پس برای تو هم ‫یه مغازه بقالی باز می‌کنیم. 911 01:49:14,620 --> 01:49:18,140 ‫بی دردسر و ریسک. بخر و بفروش. 912 01:49:18,140 --> 01:49:20,140 ‫مایع ظرفـشویی بیاد و کبریت بره. 913 01:49:20,660 --> 01:49:22,660 ‫چی شد؟ اینجا رو که خیلی دوست داشتی؟ 914 01:49:23,760 --> 01:49:27,220 ‫- باز هم دوست دارم. ‫- پس برای چی میخوای بری؟ 915 01:49:29,820 --> 01:49:33,200 ‫گاهی ذهنم چیز میشه... ‫یعنی همه‌اش این‌طوریه... 916 01:49:33,700 --> 01:49:35,040 ‫که قراره عمر، همه‌اش توی یه جای ثابت... 917 01:49:35,400 --> 01:49:41,280 ‫که معلومه فردا چی قراره بشه و همه ‫چی تکراری هست، طی بشه؟ 918 01:49:42,560 --> 01:49:46,760 ‫گاهی، صبح بلند میشم و یهو می‌بینم ‫این همون صبح دیروزیه 919 01:49:46,920 --> 01:49:49,400 ‫صبحِ دیروزی، همون صبح فرداست ‫و اونم یه صبحیه تو سال آینده. 920 01:49:50,620 --> 01:49:52,540 ‫ظهرها هم همینطور. ‫عصرها هم. 921 01:49:53,240 --> 01:49:54,840 ‫مخصوصاً قبل از خواب. 922 01:49:55,260 --> 01:49:57,680 ‫گاهی اونقدر مغزم قاطی میکنه که ‫گمان می‌کنم دارم دیوونه میشم. 923 01:49:58,120 --> 01:50:01,300 ‫با خودم میگم دارم به همون چیز فکر ‫می‌کنم ولی اون دیشب بود آخه. 924 01:50:01,820 --> 01:50:06,660 ‫نمی‌دونم امروز چندم ماهه ولی یه ‫روز کاملاً متفاوته. دو ماه قبل هم... 925 01:50:06,800 --> 01:50:10,580 ‫همین بود، دو سال پیش هم. باز دو ماه دیگه ‫همین میشه، دو سال دیگه هم همینطور. 926 01:50:23,700 --> 01:50:25,100 ‫بیخیال بابا. 927 01:50:25,980 --> 01:50:28,840 ‫بیخیال. ول کن. پیچیده‌ست. ‫روحیه‌ام رو خراب می‌کنه. 928 01:50:29,040 --> 01:50:31,880 ‫یعنی ربطی به اینجا نداره. 929 01:50:32,460 --> 01:50:34,300 ‫چه ربطی میتونه داشته باشه آخه این‌طوری؟ 930 01:50:34,860 --> 01:50:36,620 ‫بهشت اصلی همینجاست. 931 01:50:37,380 --> 01:50:42,660 ‫زیبا، ساکت، متمدن. ‫سرزمین دیوژن کَلْبی هست ها. 932 01:50:43,880 --> 01:50:47,400 ‫دوستهام اینجان، دوستدارانم، آشناهام. 933 01:50:48,020 --> 01:50:52,280 ‫اما مهمتر اینه که تو اینجایی. 934 01:51:03,780 --> 01:51:07,320 ‫من به تو چیزو گفته بودم؟ 935 01:51:07,380 --> 01:51:09,040 ‫اونجا قراره اینطور نباشه؟ 936 01:51:10,380 --> 01:51:11,400 ‫چی نباشه؟ 937 01:51:12,100 --> 01:51:15,180 ‫- گفتی این عمر با چیزهای تکراری طی میشه ‫- آره 938 01:51:15,940 --> 01:51:18,960 ‫- میگم اونجا هم این‌طوری نمیشه مگه؟ ‫- کجا؟ 939 01:51:19,640 --> 01:51:20,960 ‫جایی که بریم. 940 01:51:25,360 --> 01:51:26,480 ‫چی شد؟ 941 01:51:28,740 --> 01:51:30,380 ‫خیلی خوشم اومد. 942 01:51:31,120 --> 01:51:33,040 ‫الآن که گفتی جایی که بریم. 943 01:51:34,160 --> 01:51:36,160 ‫یعنی تفکرم رو حمایت کردی. 944 01:51:36,820 --> 01:51:39,020 ‫شریک شدی و شوهرت رو کمک کردی. 945 01:51:39,780 --> 01:51:42,900 ‫یه زن سالم، یه همسر قابل اعتماد ‫و یه رفیق خوب این کار رو می‌کنه. 946 01:51:43,880 --> 01:51:48,180 ‫حتی خودشم هم خوشش نیاد ‫به افکار شوهرش اهمیت میده. 947 01:51:49,920 --> 01:51:53,140 ‫بله... اونجا هم اونطوری میشه. 948 01:51:53,320 --> 01:51:56,800 ‫همینطوره 949 01:51:57,660 --> 01:51:59,620 ‫«کشور جدیدی نمی‌توانی پیدا کنی» 950 01:51:59,620 --> 01:52:04,080 ‫«دریای دیگری نمی‌توانی پیدا کنی. ‫هرجا بروی، این شهر دنبال تو خواهد آمد.» 951 01:52:04,340 --> 01:52:09,100 ‫«دوباره در همان خیابان ها سرگردان خواهی شد. ‫در همان محله پیر خواهی شد.» 952 01:52:09,320 --> 01:52:13,013 ‫«باز در همان خانه‌ها موهایت خاکستری خواهد شد.» ‫[شعرِ کنستانتینوس کافاویس] 953 01:52:14,580 --> 01:52:16,200 ‫از این خلاصی نیست. 954 01:52:17,860 --> 01:52:20,640 ‫نیست ولی باز باید یه کاری کرد. 955 01:52:20,820 --> 01:52:24,620 ‫یه حمله ای باید کرد. ‫یه حرکتی باید زد. 956 01:52:24,780 --> 01:52:27,080 ‫وگرنه بدون انجام کاری، آدم خلاص نمیشه. 957 01:52:29,620 --> 01:52:32,660 ‫درسته یه‌کم خودفریبی به نظر میاد ولی... 958 01:52:34,380 --> 01:52:37,920 ‫چه اشکالی داره؛ اگه فایده‌ای داره، ‫آدم بتونه خودش رو گول بزنه. 959 01:52:38,040 --> 01:52:41,160 ‫حتی اگه لازم باشه، می‌تونه به خودش ‫دروغ هم بگه، نظم رو به هم بزنه. 960 01:52:41,160 --> 01:52:43,160 ‫باید بتونه عادت‌ها رو تکه‌پاره کنه. 961 01:52:44,120 --> 01:52:46,060 ‫مثلاً صبح سر کار نره. 962 01:52:46,300 --> 01:52:49,640 ‫چه می‌دونم، ناهار رو نصف شب بخوره. 963 01:52:49,740 --> 01:52:53,020 ‫بچه‌ها رو نفرسته مدرسه. به هرحال ‫باید یه کاری بکنه. 964 01:52:53,600 --> 01:52:57,240 ‫باید یه کاری بکنه. ‫باید یه کاری بکنه. 965 01:53:00,400 --> 01:53:05,980 ‫اینو میگی ولی اونجا هم برای خودش یه ‫نظمی خواهد داشت، مثل هرجای دیگه. 966 01:53:06,300 --> 01:53:09,240 ‫آفرین. درسته. خیلی درسته. 967 01:53:09,860 --> 01:53:10,760 ‫بله 968 01:53:11,240 --> 01:53:14,320 ‫اونجا هم برای خودش یه نظمی خواهد داشت. ‫باریکلا. قطعاً خواهد داشت. 969 01:53:14,460 --> 01:53:17,640 ‫حیوانات هم درون یک نظم مشخص زندگی ‫می‌کنن. چرا؟ چون مجبورن. 970 01:53:17,780 --> 01:53:18,960 ‫خیلی درست میگی. 971 01:53:19,260 --> 01:53:22,340 ‫نظم، گریزناپذیره. ‫مجبوری و بایدی هست. 972 01:53:22,900 --> 01:53:23,760 ‫ولی... 973 01:53:24,406 --> 01:53:29,933 ‫چیزی که می‌خوام بگم یا درستش چیزی که میخوام بگم ‫ولی به خودم نمیتونم ‌بفهمونم دقیقا این نیست. 974 01:53:30,200 --> 01:53:34,780 ‫در این مورد تو حق داری، اون جداست. ‫اما چیزی که می‌خوام بگم... 975 01:53:35,260 --> 01:53:38,420 ‫اینه که توی این حالتی که حوصله نداری یا دلت می‌گیره 976 01:53:38,600 --> 01:53:43,180 ‫یا مثل من احساس سنگینی می‌کنی، ‫باید یه کاری بکنی. 977 01:53:43,300 --> 01:53:47,740 ‫یه حمله، یه تغییر ایجاد کردن. 978 01:53:48,620 --> 01:53:53,620 ‫منظور درست همینه ها. تغییر ‫ایجاد کردن... توانستن. 979 01:53:53,880 --> 01:53:59,400 ‫دارم از تلاش برای رهایی از اون ‫احساسات بد و غلط حرف می‌زنم. 980 01:53:59,520 --> 01:54:03,420 ‫من اینطور فکر می‌کنم. یه‌کم قبل‌تر ‫اشتباه تعریف کردم. تو حق داشتی. 981 01:54:04,120 --> 01:54:06,500 ‫وگرنه... البته خب. 982 01:54:06,800 --> 01:54:12,300 ‫اگه امکان داشت توی جایی که هستی و بدون به هم زدن ‫نظم، تغییری ایجاد کنی من هیچ مشکلی ندارم. 983 01:54:12,300 --> 01:54:13,980 ‫چه نیازی به این همه زحمت هست؟ 984 01:54:14,760 --> 01:54:17,580 ‫ولی نمیشه... نمیشه. 985 01:54:18,500 --> 01:54:23,513 ‫بدون انجام چیزی، بدون تغییر چیزی ‫این مصیبت ابداً تموم نمیشه. 986 01:54:27,060 --> 01:54:29,620 ‫وگرنه حرفت درسته. 987 01:54:29,880 --> 01:54:32,660 ‫اونجا هم نظمی برپا خواهد شد ‫حتی اگر همون قبلی نباشه. 988 01:54:32,780 --> 01:54:36,860 ‫اونجا هم ناهار خورده خواهد شد، شام درست خواهد شد. ‫حمام خواهد شد و لباس شسته خواهد شد. 989 01:54:36,860 --> 01:54:40,000 ‫بچه‌ها مشق خواهند نوشت. ‫انجام خواهد شد که خواهد شد. 990 01:54:40,880 --> 01:54:43,240 ‫درست میگی. ولی منم درست میگم. 991 01:54:45,540 --> 01:54:49,780 ‫چون که بدون انجام کاری، بدون تغییر چیزی ‫بدون هیچ حرکتی... 992 01:54:50,300 --> 01:54:52,440 ‫به طور قطع این حس نمیره. 993 01:54:52,620 --> 01:54:55,733 ‫اینجای انسان، مثل سنگ جا خوش می‌کنه. 994 01:55:26,020 --> 01:55:27,560 ‫میدونی این چه نوع حسیه؟ 995 01:56:29,720 --> 01:56:32,300 ‫- توالت کجا بود؟ ‫- اونجا 996 01:56:38,860 --> 01:56:41,060 ‫- یه سر به عایشه بزن ‫- باشه 997 01:57:34,440 --> 01:57:35,860 ‫یکی زنگ زد. 998 01:57:36,580 --> 01:57:40,420 ‫مامانم زنگ زده. این اواخر ‫مدام زنگ می‌زنه. 999 01:57:42,860 --> 01:57:43,740 ‫خودشه. 1000 01:57:48,980 --> 01:57:52,360 ‫- زنگ نمی‌زنی بهش؟ ‫- فردا. الآن نمی‌کِشم. 1001 01:57:55,100 --> 01:57:59,420 ‫عایشه داره کیف می‌کنه. دو تا ‫دوست پیدا کرده بازی می‌کنه. 1002 01:58:05,800 --> 01:58:08,120 ‫- خوبی؟ ‫- خوبم خوبم. 1003 01:58:09,400 --> 01:58:13,340 ‫یه‌کم مست‌ام ولی خیلی خوشحالم. 1004 01:58:14,340 --> 01:58:15,880 ‫تو نگران من نباش. 1005 01:58:19,820 --> 01:58:21,420 ‫چرا خوشحال نباشم آخه؟ 1006 01:58:22,620 --> 01:58:25,480 ‫تو روبروم هستی. دخترم با ‫دوست‌هاش بازی می‌کنه. 1007 01:58:25,860 --> 01:58:27,160 ‫می‌خوریم و می‌نوشیم. 1008 01:58:27,400 --> 01:58:30,513 ‫یه مرد دیگه چی می‌تونه از این زندگی بخواد؟ 1009 01:58:48,620 --> 01:58:50,240 ‫چرا از مادرت خوشت نمیاد؟ 1010 01:58:52,000 --> 01:58:55,640 ‫هم ضعیفه و هم لاغر. ‫از این آدم‌ها خوشم نمیاد. 1011 01:58:58,540 --> 01:59:01,380 ‫- بابات چی؟ ‫- بابام چی شده؟ 1012 01:59:02,080 --> 01:59:03,580 ‫اون رو چرا دوست نداری؟ 1013 01:59:05,160 --> 01:59:07,640 ‫بابام رو دوست دارم ولی ‫اون منو دوست نداره. 1014 01:59:53,240 --> 01:59:55,440 ‫- می‌خوای؟ ‫- آره 1015 02:00:03,080 --> 02:00:04,360 ‫عایشه خوابید؟ 1016 02:00:05,380 --> 02:00:07,000 ‫اصلاً بیدار نشد که بچه. 1017 02:00:07,660 --> 02:00:09,860 ‫پس بدون مسواک‌زدن خوابوندی؟ 1018 02:00:10,460 --> 02:00:12,560 ‫امروز هم این‌طوری باشه. ‫چیزی نمیشه که. 1019 02:00:14,140 --> 02:00:15,820 ‫از خستگی سرم گیج میره. 1020 02:00:17,460 --> 02:00:21,460 ‫منم ولی خوب شد. خیلی وقت ‫بود بیرون می‌رفتیم. 1021 02:00:22,740 --> 02:00:24,560 ‫شب یه‌کم زیاده‌روی کردم؟ 1022 02:00:25,200 --> 02:00:28,000 ‫- چی رو؟ ‫- مشروب رو. حرف زدن رو. 1023 02:00:28,440 --> 02:00:31,700 ‫حس کردم یه‌کم حرف مفت می‌زنم ‫ولی نتونستم خودمو کنترل کنم. 1024 02:00:32,680 --> 02:00:35,140 ‫نه. حرف زدی دیگه. 1025 02:00:37,520 --> 02:00:42,200 ‫اینطور مواقع حس می‌کنم تحقیر می‌کنی. ‫تحقیر که نه، سرزنش می‌کنی. 1026 02:00:42,760 --> 02:00:44,380 ‫یه ذره هم واسه این پرسیدم. 1027 02:00:44,520 --> 02:00:47,360 ‫- مگه میشه همچین چیزی؟ چرا سرزنش؟ ‫- نمی‌دونم. 1028 02:00:47,860 --> 02:00:50,420 ‫مست هم که باشم، همه‌اش ‫متوجه این میشم. 1029 02:00:51,100 --> 02:00:52,580 ‫اغراق می‌کنی باز. 1030 02:00:55,660 --> 02:00:57,620 ‫گاهی فقط حوصله‌ام سر میره. 1031 02:00:58,506 --> 02:01:02,920 ‫بی‌حوصله هم نه، فقط حرف‌هاتو نمی‌فهمم. ‫ولی اون طور که میگی نیست. 1032 02:01:04,280 --> 02:01:06,740 ‫- باشه من می‌خوابم. ‫- باشه منم دارم میام. 1033 02:01:06,920 --> 02:01:08,620 ‫- مراقب باش سرما نخوری. ‫- باشه. 1034 02:02:00,600 --> 02:02:05,160 ‫- به نظرم تو قبل خواب مخصوصاً سیگار می‌کشی. ‫- چرا باید این کار رو بکنم؟ 1035 02:02:05,760 --> 02:02:10,740 ‫- تا بغلت نکنم. میدونی که از بوش بدم میاد. ‫- بغل می‌کنی دیگه. 1036 02:02:12,160 --> 02:02:14,980 ‫طاقت نمیارم خب... کاش بتونم. 1037 02:02:26,040 --> 02:02:29,080 ‫برگرد رو به من. ‫یه چیزی می‌خوام بپرسم. 1038 02:02:43,540 --> 02:02:45,460 ‫هیچ به مردهای دیگه نگاه می‌کنی؟ 1039 02:02:47,420 --> 02:02:48,800 ‫اینو از کجا درآوردی؟ 1040 02:02:48,940 --> 02:02:51,680 ‫از هیچ جا. به ذهنم رسید پرسیدم. ‫نگاه می‌کنی؟ 1041 02:02:53,020 --> 02:02:54,140 ‫تو چی فکر می‌کنی؟ 1042 02:02:55,140 --> 02:02:59,120 ‫- نمی‌دونم. گاهی اینطور حس می‌کنم. ‫- مثلاً کِی؟ 1043 02:03:00,140 --> 02:03:01,540 ‫مثلاً امشب. 1044 02:03:02,320 --> 02:03:07,420 ‫- یه یارو تو رستوران کل شب نگاهت می‌کرد. ‫- خب؟ 1045 02:03:08,640 --> 02:03:10,620 ‫خب‌اش رو تو باید جواب بدی. 1046 02:03:11,540 --> 02:03:13,640 ‫یکی منو نگاه کرده منو مقصر می‌دونی؟ 1047 02:03:14,120 --> 02:03:16,260 ‫- نه اینطور نیست. ‫- پس چطوره؟ 1048 02:03:16,940 --> 02:03:20,840 ‫اگه اینقدر رفته رو مخت، به جای من ‫از اون یارو می‌پرسیدی خب. 1049 02:03:20,980 --> 02:03:23,040 ‫اگه لازم هم بود، یه دونه می‌زدی تو دهنش. 1050 02:03:27,640 --> 02:03:29,380 ‫گاهی خیلی بی‌رحم میشی. 1051 02:03:30,460 --> 02:03:31,420 ‫چطور؟ 1052 02:03:32,500 --> 02:03:34,900 ‫چون یه‌کم حسادتم گل کرد، چیا که نگفتی. 1053 02:03:35,460 --> 02:03:39,200 ‫یعنی چی می‌رفتم می‌زدم تو دهن طرف؟ ‫می‌زدم چی میشد؟ 1054 02:03:39,720 --> 02:03:42,300 ‫معنی این نادانی‌ها، دوست‌داشتن زیاده؟ 1055 02:04:13,440 --> 02:04:14,800 ‫چی شده عایشه؟ 1056 02:04:15,320 --> 02:04:17,660 ‫من یه خواب بد دیدم. 1057 02:04:18,480 --> 02:04:20,600 ‫- چی دیدی؟ ‫- یه چیز بد. 1058 02:04:22,180 --> 02:04:25,140 ‫- بیا ببینم. ‫- تو نمی‌تونی بیای؟ 1059 02:04:31,560 --> 02:04:33,540 ‫الآن که بیدار شده، مسواک بزنه. 1060 02:04:35,600 --> 02:04:38,100 ‫بال شکسته‌اش هم داشت خوب میشد. 1061 02:04:38,780 --> 02:04:41,140 ‫روزی از روزها طوفان بزرگی شد 1062 02:04:41,680 --> 02:04:44,020 ‫و برگ‌ همه درخت‌ها ریخت. 1063 02:04:44,560 --> 02:04:47,600 ‫فقط برگ‌های درخت کاج موندن. 1064 02:04:47,880 --> 02:04:52,120 ‫درختان بید، بلوط و چنار ‫زشت به نظر می‌رسیدند. 1065 02:04:52,220 --> 02:04:54,260 ‫و از خودشان خجالت می‌کشیدند. 1066 02:04:54,680 --> 02:04:59,320 ‫پرنده پر شکسته زیر سایه درخت کاج، ‫زمستان راحتی سپری کرده بود. 1067 02:04:59,900 --> 02:05:02,560 ‫با گرم‌شدن هوا، دوستانش آمدند. 1068 02:05:02,820 --> 02:05:05,700 ‫دوستانش با سالم‌یافتن او... 1069 02:05:30,240 --> 02:05:31,160 ‫خوابیدی؟ 1070 02:05:34,740 --> 02:05:35,500 ‫نه. 1071 02:05:39,320 --> 02:05:40,760 ‫می‌خوام یه اعتراف بکنم. 1072 02:05:44,400 --> 02:05:46,520 ‫من گاهی مخفیانه تعقیبت می‌کنم. 1073 02:05:50,620 --> 02:05:51,660 ‫چرا؟ 1074 02:05:52,840 --> 02:05:56,520 ‫چرت نگو. آدم زنش رو برای ‫چی تعقیب می‌کنه؟ 1075 02:05:59,780 --> 02:06:01,680 ‫اینو باید از تعقیب‌کننده پرسید. 1076 02:06:05,500 --> 02:06:06,980 ‫لااقل به درد خورد؟ 1077 02:06:08,280 --> 02:06:13,440 ‫نمی‌دونم ولی چیزی نشد. ‫فکر هم نمی‌کردم چیزی بشه. 1078 02:06:14,840 --> 02:06:18,880 ‫- چرا تعقیب می‌کنی اونوقت؟ ‫- به خاطر تو. 1079 02:06:22,360 --> 02:06:26,340 ‫چی حس می‌کنی، تو فکر چی هستی. ‫چی از ذهنت می‌گذره. هیچی نمی‌دونم. 1080 02:06:27,300 --> 02:06:30,760 ‫نگران میشم و مثل سگ تعقیب می‌کنم. ‫چشم ازت برنمی‌دارم... 1081 02:06:30,960 --> 02:06:34,360 ‫ولی نیست. هیچی نمی‌تونم پیدا کنم ‫و هیچی نمی‌بینم. 1082 02:06:36,220 --> 02:06:37,580 ‫زنم هم این‌طوری بود. 1083 02:06:38,720 --> 02:06:41,080 ‫هیچی رو نمی‌کرد. ‫هیچی نمی‌گفت. 1084 02:06:41,920 --> 02:06:44,220 ‫به روش نمی‌آوردم ولی خیلی ‫کنجکاو و نگران می‌شدم که... 1085 02:06:45,240 --> 02:06:46,660 ‫چی فکر می‌کنه و چیکار می‌کنه... 1086 02:06:47,240 --> 02:06:51,220 ‫نسبت به من چه حسی داره؟ دوستم داره ‫یا نه؟ ازم متنفره یا نه؟ 1087 02:06:55,120 --> 02:06:59,740 ‫کاش آدم اصلاً نگران این چیزها نباشه. ‫اصلاً درگیرش نشه. 1088 02:07:02,700 --> 02:07:04,200 ‫واسه همین تعقیب می‌کنم. 1089 02:07:05,080 --> 02:07:08,660 ‫اینکه چیکار می‌کنی؟ ‫کسی دیگه تو ذهنته؟ 1090 02:07:09,000 --> 02:07:12,340 ‫اینکه با یکی قرار می‌ذاری و می‌بینیش؟ ‫کاری می‌کنی؟ 1091 02:07:15,760 --> 02:07:17,840 ‫تعقیب کردن به کنار، باز این خوبه. 1092 02:07:18,740 --> 02:07:21,700 ‫هر کاری کنیم، موبایلت رو چک می‌کنم. ‫ پیام‌هات رو نگاه می‌کنم. 1093 02:07:23,540 --> 02:07:27,180 ‫وقتی غرورم می‌شکنه و خجالت‌زده ‫میشم، گیر میدم به عایشه. 1094 02:07:27,740 --> 02:07:32,120 ‫به خیال اینکه چیزی دیده یا می‌دونه ‫و میگه، چشم به دهنش می‌دوزم. 1095 02:07:33,960 --> 02:07:38,280 ‫مسلماً بچه تعجب میکنه و هیچی از ‫حرف‌هام نمی‌فهمه. زل می‌زنه بهم. 1096 02:07:40,200 --> 02:07:42,320 ‫بعدش انقدر از خودم عصبانی میشم ‫و خجالم می‌کشم که نگو. 1097 02:07:44,360 --> 02:07:48,380 ‫قسم می‌خورم که دیگه همچین کاری نخواهم کرد ‫و توبه می‌کنم و به خودم قول میدم. 1098 02:07:51,380 --> 02:07:54,060 ‫با عذاب وجدان این، باهات خوش رفتاری می‌کنم. 1099 02:07:54,560 --> 02:07:58,060 ‫هدیه می‌گیرم. می‌برم رستوران. ‫گاهی زیاده‌روی می‌کنم. 1100 02:08:00,240 --> 02:08:05,820 ‫متوجهش میشی. معلومه که متوجه میشی. ‫بدون اینکه صداشو دربیاری می‌پرسی چیزی شده؟ 1101 02:08:06,560 --> 02:08:08,320 ‫گاهی شک می‌کنی. 1102 02:08:09,300 --> 02:08:12,140 ‫بله. معلومه شک می‌کنی. 1103 02:08:12,940 --> 02:08:14,840 ‫مثل جنّی. خیلی تیزبین هستی. 1104 02:08:16,660 --> 02:08:20,060 ‫منم می‌زنم به ندونستن و میگم نه چیزی نشده. 1105 02:08:20,660 --> 02:08:23,780 ‫میگی اخیراً خیلی خوب شدی. خبریه؟ 1106 02:08:24,360 --> 02:08:28,880 ‫وانمود می‌کنم چیزی نشده و ‫منظورت رو نمی‌فهمم. 1107 02:08:33,400 --> 02:08:35,020 ‫به قول احمد کایا... 1108 02:08:35,960 --> 02:08:39,220 ‫از هر طرف نگاه کنی تناقضه. ‫از هر طرف نگاه کنی حماقته. 1109 02:08:40,120 --> 02:08:41,900 ‫چه تناقض و حماقتی؟! 1110 02:08:43,340 --> 02:08:48,400 ‫تناقض در مقابل این هیچی نیست. ‫این بی‌حیثیتی، ننگ و پستی تمام هست. 1111 02:08:51,880 --> 02:08:53,020 ‫ چیکار می‌کنم؟ 1112 02:08:55,600 --> 02:08:57,000 ‫دارم چیکار می‌کنم؟ 1113 02:09:11,120 --> 02:09:11,980 ‫هجران؟ 1114 02:09:14,720 --> 02:09:17,540 ‫هجران با این وضع چیکار باید بکنیم؟ 1115 02:09:20,940 --> 02:09:22,520 ‫چی رو چیکار می‌کنیم اورهان؟ 1116 02:09:23,600 --> 02:09:24,920 ‫یعنی چی چی رو؟ 1117 02:09:26,180 --> 02:09:28,020 ‫میگم این‌طوری چیکار قراره بکنیم؟ ‫نمی‌فهمی؟ 1118 02:09:33,040 --> 02:09:35,100 ‫خب چیکار کنیم؟ ‫چی می‌خوای؟ 1119 02:09:51,680 --> 02:09:53,180 ‫- اینو خاموش کن. ‫- خوبه این‌طوری. 1120 02:09:53,180 --> 02:09:54,720 ‫خاموشش کن. چشم‌هام می‌سوزه. 1121 02:10:05,680 --> 02:10:12,780 ‫هجران؟ خیلی وقته دیگه نمی‌تونم خودم و این وضعیت ‫رو تحمل کنم. واسه همین زود باید کاری بکنیم. 1122 02:10:13,180 --> 02:10:16,260 ‫- خب بگو انجام بدیم. چی می‌خوای؟ ‫- چی می‌خوام؟ 1123 02:10:16,520 --> 02:10:18,740 ‫چی نمی‌خوام. همه رو می‌دونی خودت. 1124 02:10:18,920 --> 02:10:24,320 ‫سر شب گفتم که. زندگی با تو در یه روستای ‫کوچک. انتظار خیلی زیادی هم ندارم. 1125 02:10:24,500 --> 02:10:27,560 ‫اصلاً و ابداً هم نمی‌خوام عاشقم باشی یا دیوونه‌ام. 1126 02:10:28,400 --> 02:10:33,780 ‫تنها انتظارم دوست داشتنمه. اینکه وقتی نگاهم میکنی، ‫چشم‌هات برق بزنه. اگه نه، بد نگاهم نکنی. 1127 02:10:34,020 --> 02:10:38,940 ‫اینکه هر از گاهی چیزهای خوبی از ته دلت بهم بگی. ‫باورم کنی و بهم اعتماد کنی. 1128 02:10:40,860 --> 02:10:44,140 ‫تنها چیزی که توی این زندگی می‌خوام اینه. ‫کاش دست من بود، ولی نیست. 1129 02:10:45,080 --> 02:10:49,120 ‫وقتی هم این‌طوری میشه، دیوونه میشم. 1130 02:10:49,120 --> 02:10:53,260 ‫یه چیزی درونم بزرگ و بزرگ میشه ‫و باد می‌کنه. 1131 02:10:53,400 --> 02:10:56,360 ‫بعدش هرچی میگی عصبی میشم. ‫هر کارت، رو مخم میره. 1132 02:10:57,820 --> 02:10:59,060 ‫مثلاً حال الانت. 1133 02:10:59,600 --> 02:11:02,520 ‫وقتی مثل دیوار زندان میشی و اینطور ‫نگاه می‌کنی، دیوانه میشم. 1134 02:11:02,520 --> 02:11:06,680 ‫همه‌اش کمین کردی که بینمون دعوایی بشه ‫یا اختلافی پیش بیاد. 1135 02:11:07,160 --> 02:11:10,900 ‫همه‌اش می‌ترسم یه روز نتونم جلوی ‫خودمو بگیرم و بزنم توی دهنت. 1136 02:11:11,080 --> 02:11:13,940 ‫بزن. بزن جلوی خودتو نگیر. 1137 02:11:16,800 --> 02:11:18,140 ‫اینو می‌خوای نه؟ 1138 02:11:18,360 --> 02:11:25,180 ‫می‌دونم اینو می‌خوای. بزنم تا بدتر و پست‌تر بشم. ‫تا توی وضعیت شرم‌آورتری بیفتم. ولی نمیگی... 1139 02:11:25,360 --> 02:11:31,080 ‫اورهان نکن. بدتر نشو. اینو اصلاً نمیگی. ‫درک نمی‌کنی شاید مریضه یا خسته هست. 1140 02:11:31,673 --> 02:11:35,653 ‫یعنی اصلاً به فکرت نمی‌رسه نیمه‌ی پُر رو ببینی ‫درک کنی و کوتاه بیای. 1141 02:11:35,780 --> 02:11:38,140 ‫نمیگی باشه الآن بخوابیم. فردا حرف می‌زنیم. 1142 02:11:38,140 --> 02:11:40,426 ‫نمیگی داری از چی حرف می‌زنی ‫و چرا داریم اینها رو میگیم. 1143 02:11:40,480 --> 02:11:43,356 ‫فوراً بهم می‌پری. کافیه یه اشتباهی بکنم. 1144 02:11:43,380 --> 02:11:47,320 ‫کافیه یه حرف بدی بزنم، یه گافی بدم، ‫یه دعوا و بحرانی بشه. 1145 02:11:48,360 --> 02:11:50,560 ‫گفتن اینکه من دوستت دارم، اگر هم نه ‫اینطور فرض می‌کنم... 1146 02:11:50,720 --> 02:11:56,040 ‫تو شوهر منی، بزرگ منی از گوشه‌ی مغزت ‫هم عبور نمی‌کنه. اصلاً نمیگی اینو. 1147 02:11:58,080 --> 02:11:59,420 ‫رفتی یه گوشه... 1148 02:11:59,800 --> 02:12:03,140 ‫و برای برپا شدن بلوا دعا می‌کنی. 1149 02:12:53,220 --> 02:12:54,480 ‫باشه الآن میاد پایین. 1150 02:12:57,460 --> 02:12:59,180 ‫بدو عزیزم سرویس اومد. 1151 02:13:05,900 --> 02:13:09,620 ‫مراقب باش، می‌افتی. 1152 02:13:18,940 --> 02:13:21,860 ‫- من میرم. ‫- به‌سلامت. 1153 02:13:25,460 --> 02:13:28,580 ‫- برای شام چیزی خواستی، زنگ بزن. ‫- باشه. 1154 02:13:42,620 --> 02:13:45,320 ‫عزیزم؟ چطوری دخترم؟ 1155 02:13:45,400 --> 02:13:47,380 ‫خوبم مادر. ممنون ‫تو چطوری؟ 1156 02:13:47,380 --> 02:13:51,100 ‫خوبم دخترم، خوبم. ما هم مشغولیم. 1157 02:13:51,220 --> 02:13:52,440 ‫منکشه چیکار می‌کنه؟ 1158 02:13:52,440 --> 02:13:54,280 ‫هیچی. مدرسه هست. 1159 02:13:54,280 --> 02:13:56,840 ‫منتظرم بیاد بریم پیش خاله اینا. 1160 02:13:57,120 --> 02:13:59,080 ‫تو چه خبر دخترم؟ خوبی؟ 1161 02:13:59,280 --> 02:14:00,580 ‫خوبم شکر. 1162 02:14:00,580 --> 02:14:01,780 ‫آقا اورهان چطوره؟ 1163 02:14:02,400 --> 02:14:05,460 ‫اونم خوبه. گرفتار کار و بار. 1164 02:14:05,460 --> 02:14:08,880 ‫خوبه دخترم. بهترینش کار کردنه. 1165 02:14:09,540 --> 02:14:12,120 ‫- دخترم؟ ‫- بله مادر؟ 1166 02:14:13,460 --> 02:14:16,700 ‫عزیزم دلمون برات خیلی تنگ شده. ‫همسایه‌ها و همه... 1167 02:14:16,700 --> 02:14:19,620 ‫مامان زنگ در رو می‌زنن. کار مهمی نداری ‫میشه بعداً باهات تماس بگیرم؟ 1168 02:14:19,740 --> 02:14:21,380 ‫باشه دخترم. باشه. 1169 02:14:21,720 --> 02:14:25,140 ‫- گفتم صداتو بشنوم. بعداً حرف می‌زنیم. ‫- باشه. 1170 02:15:00,240 --> 02:15:01,540 ‫خوش اومدی. 1171 02:15:07,780 --> 02:15:10,460 ‫- چی شده عایشه جان؟ ‫- چیزی نشده. 1172 02:15:11,720 --> 02:15:14,340 ‫- چرا گریه می‌کنی؟ ‫- گریه نمی‌کنم. 1173 02:15:23,860 --> 02:15:25,080 ‫عایشه اومد؟ 1174 02:15:25,480 --> 02:15:27,920 ‫یه‌کم قبل اومد ولی خیلی عصبانیه. ‫چیزی شده؟ 1175 02:15:28,160 --> 02:15:32,300 ‫از مدرسه زنگ زدن و گفتن یکی از دوست‌هاش ‫کرونا گرفته. مدرسه 15 روز تعطیله. 1176 02:15:32,400 --> 02:15:34,340 ‫تازه باز شده بود که. این چه وضعیه؟ 1177 02:15:34,340 --> 02:15:36,040 ‫منم نفهمیدم ولی کاری نمیشه کرد. 1178 02:15:37,073 --> 02:15:40,033 ‫- تو چیکار می‌کنی؟ ‫- تمیزکاری. چطور مگه؟ 1179 02:15:40,220 --> 02:15:42,040 ‫هیچی. همینطوری پرسیدم فقط. 1180 02:15:43,280 --> 02:15:45,360 ‫شام بریم بیرون؟ بعدشم پیاده‌روی؟ 1181 02:15:45,360 --> 02:15:47,780 ‫- نه، حسش نیست. ‫- پس می‌دویم. 1182 02:15:48,040 --> 02:15:49,700 ‫دویدن هم نمی‌خوام. 1183 02:15:49,900 --> 02:15:52,740 ‫- باشه. پس شب می‌بینمت. ‫- باشه. 1184 02:15:57,920 --> 02:15:59,000 ‫ببین چی میگم... 1185 02:15:59,840 --> 02:16:02,980 ‫به مادربزرگ عایشه قول داده بودم ‫توی تعطیلات تابستون ببرمش 1186 02:16:04,880 --> 02:16:07,460 ‫الآن که وضعیت این‌طوری شد ببرمش. ‫نظرت چیه؟ 1187 02:16:08,620 --> 02:16:10,240 ‫میشه. خود دانی. 1188 02:16:10,920 --> 02:16:15,580 ‫از اونجا هم میریم ییلاق. یه سری تعمیرات ‫و خرده‌کاری هست که انجام میدم. 1189 02:16:16,160 --> 02:16:18,220 ‫کمی هم استراحت می‌کنم و به خودم میام. 1190 02:16:19,420 --> 02:16:24,880 ‫تو هم تک‌و‌تنها می‌مونی و درباره همه چیز ‫دوباره فکر می‌کنی و تصمیم می‌گیریم. 1191 02:16:25,880 --> 02:16:27,100 ‫چه تصمیمی؟ 1192 02:16:29,600 --> 02:16:33,120 ‫منظورت چیه؟ قراره این شکلی ادامه بدیم؟ 1193 02:16:38,000 --> 02:16:40,480 ‫منظورم از تصمیم‌گیری، مجبور کردن ‫ تو به چیزی نیست. 1194 02:16:41,080 --> 02:16:43,000 ‫یا دعا نمی‌کنم اتفاق بدی بیفته. 1195 02:16:44,220 --> 02:16:50,080 ‫تنها چیزی که می‌خوام، روبراه شدن همه چیز طبق ‫خواسته طرفین هست. کسی سربار اون یکی نباشه. 1196 02:16:50,320 --> 02:16:53,260 ‫بعدش هر طور تو بخوای، همون کار رو می‌کنیم. 1197 02:16:53,340 --> 02:16:55,560 ‫هر چی بگی طبق همون عمل می‌کنیم. ‫من به همه‌اش راض‌ام. 1198 02:16:55,560 --> 02:16:59,080 ‫فقط این شکنجه تموم بشه. بیشتر از ‫این پژمرده نشیم. 1199 02:16:59,820 --> 02:17:03,120 ‫لباس‌هات اینجاست. جوراب‌هات هم. 1200 02:17:03,580 --> 02:17:08,180 ‫یادت نره زود زود عوض کنی. مخصوصاً وقتی ‫بازی می‌کنی و عرق می‌کنی. باشه؟ 1201 02:17:08,300 --> 02:17:10,520 ‫باشه ولی یه‌کم زیاده‌روی نمی‌کنی؟ 1202 02:17:10,520 --> 02:17:14,660 ‫- چی رو؟ ‫- من که هرچی میگی انجام میدم. میدونی. 1203 02:17:14,815 --> 02:17:19,455 ‫- حق با توئه. ولی چون مهمه دوباره تکرار می‌کنم. ‫- باشه. 1204 02:17:19,480 --> 02:17:21,960 ‫- فراموش نکن. باشه؟ ‫- باشه. 1205 02:17:24,340 --> 02:17:25,020 ‫بریم. 1206 02:17:25,280 --> 02:17:27,520 ‫- رسیدید، خبر بده. ‫- باشه. 1207 02:17:27,640 --> 02:17:28,780 ‫به‌سلامت. 1208 02:17:31,220 --> 02:17:32,300 ‫اورهان؟ 1209 02:17:42,560 --> 02:17:44,900 ‫- سفر بی خطر. ‫- ممنون. 1210 02:17:51,200 --> 02:17:52,360 ‫بریم دخترم. 1211 02:17:54,840 --> 02:17:55,880 ‫آروم. 1212 02:20:11,640 --> 02:20:12,560 ‫جانم؟ 1213 02:20:13,200 --> 02:20:14,180 ‫خواب بودی؟ 1214 02:20:14,720 --> 02:20:16,920 ‫نه توی بالکن بودم. دیر شنیدم. ‫چی شده؟ 1215 02:20:17,440 --> 02:20:19,820 ‫چیزی نشده. گفتم ببینم خوبی؟ 1216 02:20:21,000 --> 02:20:23,140 ‫خوبم. جای نگرانی نیست. 1217 02:20:23,980 --> 02:20:25,100 ‫تو چه کردی؟ 1218 02:20:25,840 --> 02:20:28,680 ‫هنوز اینجام. خیلی اصرار کردن ‫نتونستم چیزی بگم. 1219 02:20:29,360 --> 02:20:31,000 ‫شب اونجا می‌مونی؟ 1220 02:20:31,340 --> 02:20:34,440 ‫آره. فردا میرم ییلاق. 1221 02:20:34,580 --> 02:20:36,920 ‫باشه. عایشه چطوره؟ 1222 02:20:37,380 --> 02:20:42,440 ‫خوبه، یه‌کم قبل خوابید. اومدم حیاط هوا بخورم. ‫و قبل خواب، صداتو بشنوم. 1223 02:20:44,340 --> 02:20:45,320 ‫هستی؟ 1224 02:20:46,440 --> 02:20:47,500 ‫اینجام. 1225 02:20:48,420 --> 02:20:49,440 ‫چیزی نگفتی. 1226 02:20:50,540 --> 02:20:51,440 ‫چی بگم؟ 1227 02:20:53,280 --> 02:20:57,800 ‫- خواستم صداتو بشنوم جمله سوالی نیست که. ‫- چی؟ 1228 02:20:58,900 --> 02:21:00,640 ‫بیخیال. شوخی می‌کنم. 1229 02:21:01,960 --> 02:21:03,820 ‫انگار نمی‌خوای حرف بزنی. 1230 02:21:04,880 --> 02:21:08,580 ‫- دیروز نتونستم بخوابم. سرم درد می‌کنه. ‫- چرا نخوابیدی؟ 1231 02:21:09,220 --> 02:21:11,380 ‫نمی‌دونم. گاهی پیش میاد. میدونی که. 1232 02:21:12,300 --> 02:21:13,160 ‫بله 1233 02:21:14,460 --> 02:21:16,780 ‫- برو بخواب پس. ‫- باشه. 1234 02:21:18,140 --> 02:21:20,580 ‫- مشکلی نیست نه؟ ‫- مثلاً؟ 1235 02:21:21,160 --> 02:21:24,580 ‫- چه می‌دونم. تنهایی بترسی و...؟ ‫- نه. نگران نباش. 1236 02:21:26,060 --> 02:21:28,860 ‫- پس شب بخیر. ‫- شب خوش. 1237 02:21:53,820 --> 02:21:55,400 ‫شرمنده مزاحم شدم. 1238 02:21:58,880 --> 02:22:00,020 ‫مهم نیست. 1239 02:22:02,840 --> 02:22:06,660 ‫میشه بیام تو؟ ‫می‌خوام درباره چیزی حرف بزنیم. 1240 02:22:30,560 --> 02:22:33,840 ‫- راحتی؟ ‫- خوبم. ممنون. 1241 02:22:35,360 --> 02:22:37,540 ‫چی می‌خوری؟ چی بیارم برات؟ 1242 02:22:38,740 --> 02:22:39,400 ‫آب. 1243 02:22:41,160 --> 02:22:43,380 ‫چایی هست. بخوای می‌تونم قهوه هم بیارم. 1244 02:22:44,140 --> 02:22:47,500 ‫- نه ممنون. آب کافیه. ‫- باشه. 1245 02:24:07,720 --> 02:24:08,640 ‫بفرما. 1246 02:24:11,620 --> 02:24:12,540 ‫بفرما. 1247 02:24:22,620 --> 02:24:23,740 ‫هجران؟ 1248 02:24:26,000 --> 02:24:27,040 ‫هجران؟ 1249 02:24:28,860 --> 02:24:30,300 ‫هجران؟ دخترم؟ 1250 02:24:40,420 --> 02:24:41,200 ‫خوبی؟ 1251 02:24:44,200 --> 02:24:46,660 ‫خوبم خوبم. باز خواب موندم. 1252 02:24:46,660 --> 02:24:48,660 ‫خوب شده دیگه. استراحت کردی. 1253 02:24:49,960 --> 02:24:53,620 ‫دیدی تب‌ات هم افتاده. ‫آب سرکه کارساز بوده. 1254 02:24:53,760 --> 02:24:57,000 ‫همینطور یکی دو روز استراحت کنی ‫خوب خوب میشی ایشالا. 1255 02:24:57,440 --> 02:25:01,640 ‫ببین این قرص‌ها رو هم بابات فرستاد. ‫این قرص همه رو امسال نجات داده. 1256 02:25:02,200 --> 02:25:06,700 ‫گفت تا خوب نشده مصرف کنه. ‫بلندشو اینو بخور. 1257 02:25:06,820 --> 02:25:07,780 ‫یالا 1258 02:25:28,660 --> 02:25:29,380 ‫چی شد؟ 1259 02:25:31,180 --> 02:25:34,340 ‫چیزی نیست. ساعت چنده؟ 1260 02:25:35,000 --> 02:25:39,100 ‫- نزدیکای دو. چطور؟ ‫- همینطوری پرسیدم. 1261 02:25:41,220 --> 02:25:44,600 ‫هوا خوبه. میگم بریم بیرون یه‌کم ‫صورتت آفتاب ببینه. 1262 02:25:44,660 --> 02:25:48,180 ‫دو روزه اینجا افتادی. خمیر هم درست می‌کنم. 1263 02:25:48,860 --> 02:25:50,240 ‫- باشه. ‫- خیلی خب. 1264 02:25:50,420 --> 02:25:54,060 ‫من آماده‌اش کنم بیام. منتظر باش ولی. ‫بلند میشی سرت گیج میره. 1265 02:25:54,060 --> 02:25:55,140 ‫- باشه دخترم؟ ‫- باشه. 1266 02:25:55,140 --> 02:25:57,140 ‫پس من آماده می‌کنم بیام. 1267 02:27:45,320 --> 02:27:46,720 ‫من میرم قهوه‌خونه. 1268 02:27:47,240 --> 02:27:49,540 ‫- چایی دم کردم. ‫- اونجا می‌خورم. 1269 02:27:53,300 --> 02:27:54,940 ‫- چیزی لازمه؟ ‫- نه. 1270 02:28:00,280 --> 02:28:01,940 ‫یه‌کم هم ما خوش‌گذرونی کنیم. 1271 02:28:09,500 --> 02:28:11,180 ‫می‌تونی خم بشی؟ بذارم جلوت؟ 1272 02:28:11,360 --> 02:28:14,900 ‫خوبه این‌طوری. تو هم استراحت کن. ‫خیلی خسته شدی. 1273 02:28:15,280 --> 02:28:17,660 ‫به خدا خسته شدم. 1274 02:28:18,940 --> 02:28:20,920 ‫چایی خیلی خوب شده. دستت درد نکنه. 1275 02:28:21,320 --> 02:28:25,120 ‫نوش جان. نیم ساعته گذاشتم دم ‫بیاد. بایدم خوب بشه. 1276 02:28:25,560 --> 02:28:27,820 ‫از اینا هم بخور کامت شیرین بشه. 1277 02:28:34,640 --> 02:28:38,160 ‫- این دوباره شروع شده؟ ‫- من اینو ندیدم. 1278 02:28:38,460 --> 02:28:44,280 ‫این ازش استقبال نشد، جمعش کردن. ‫دوباره پخشش می‌کنن. بذار اینم ببینم. 1279 02:28:45,820 --> 02:28:49,540 ‫آها این خوبه. 1280 02:29:07,000 --> 02:29:09,180 ‫چی شد؟ 1281 02:29:09,820 --> 02:29:14,820 ‫چیزی نشد. یه‌کم احساساتی شدم. 1282 02:29:15,500 --> 02:29:16,820 ‫برای چی؟ 1283 02:29:19,080 --> 02:29:20,680 ‫همینطوری. 1284 02:29:21,440 --> 02:29:23,760 ‫یاد چیزهایی که سر تو اومد، افتادم. 1285 02:29:29,180 --> 02:29:30,920 ‫یه چیزی می‌پرسم مامان. 1286 02:29:34,160 --> 02:29:35,980 ‫از اون پسره خبری داری؟ 1287 02:29:37,420 --> 02:29:38,440 ‫کدوم؟ 1288 02:29:40,280 --> 02:29:42,600 ‫همون رضا که نامزد کرده بودیم. 1289 02:29:44,780 --> 02:29:46,780 ‫چی شد الآن یاد اون افتادی؟ 1290 02:29:47,940 --> 02:29:49,540 ‫امروز توی خواب دیدمش. 1291 02:29:50,960 --> 02:29:54,960 ‫- کی؟ پسره؟ ‫- آره. وقتی بیدارم کردی، داشتم خواب می‌دیدمش. 1292 02:29:57,280 --> 02:29:58,800 ‫خیره ایشالا. 1293 02:30:00,380 --> 02:30:03,060 ‫قبل جدایی اومد خونه آقا اورهان. 1294 02:30:04,160 --> 02:30:09,000 ‫نشست و یه لیوان آب خواست. منم تا برم ‫و بیارم، دیدم خوابیده. 1295 02:30:10,160 --> 02:30:12,480 ‫یه همچین چیز آشفته‌ای بود. 1296 02:30:16,840 --> 02:30:18,680 ‫چیزی نمیگی؟ 1297 02:30:20,760 --> 02:30:22,060 ‫چی بگم دخترم؟ 1298 02:30:23,220 --> 02:30:25,840 ‫پرسیدم که خبری ازش داری؟ 1299 02:30:26,840 --> 02:30:27,480 ‫آهان. 1300 02:30:29,660 --> 02:30:34,640 ‫وقتی بیمارستان بستری بودم، عمو ‫و زن‌عموش اومده بودن برای ملاقات. 1301 02:30:35,060 --> 02:30:38,580 ‫اونها گفتن از زندان اومده بیرون ‫و کار می‌کنه. 1302 02:30:50,920 --> 02:30:52,500 ‫بابابزرگش مرده نه؟ 1303 02:30:55,000 --> 02:30:56,700 ‫تو از کجا میدونی؟ 1304 02:30:58,780 --> 02:31:01,200 ‫یه بار به صفحه فیسبوکش سر زده بودم. ‫اونجا دیدم. 1305 02:31:07,740 --> 02:31:10,200 ‫چشمهام سنگین شدند. من دیگه بخوابم. 1306 02:31:11,060 --> 02:31:15,180 ‫باشه. من تا بابات بیاد اینو ببینم. 1307 02:31:22,560 --> 02:31:24,500 ‫- هجران؟ ‫- ها؟ 1308 02:31:27,620 --> 02:31:28,520 ‫...الآن 1309 02:31:29,540 --> 02:31:31,180 ‫گفتم چون شاید عصبانی بشی 1310 02:31:31,740 --> 02:31:35,160 ‫یا بد برداشت کنی نگفتم بهت ولی... 1311 02:31:36,820 --> 02:31:39,580 ‫وقتی اینا رو گفتی، درست نیست نگم. 1312 02:31:41,260 --> 02:31:45,180 ‫امروز... وقتی خواب بودی اون اومد. 1313 02:31:46,500 --> 02:31:50,160 ‫- کی؟ ‫- پسره دیگه. رضا. 1314 02:31:51,320 --> 02:31:56,420 ‫یه مغازه سمت «کاستامون» باز کرده. ‫به زودی نقل مکان می‌کنه اونجا. 1315 02:31:56,740 --> 02:32:01,460 ‫گفت می‌خواد قبل رفتن باهات ‫رو در رو حرف بزنه. 1316 02:32:01,920 --> 02:32:03,920 ‫اما نگفت چرا. 1317 02:32:05,020 --> 02:32:09,160 ‫گفت نگران نباشید. کسی رو اذیت نمی‌کنم. ‫گفت نیم ساعت کفایت می‌کنه. 1318 02:32:10,160 --> 02:32:13,760 ‫گفت اگر هم نخواد، سرش سلامت. مشکلی نیست. 1319 02:32:14,640 --> 02:32:16,920 ‫من نگفتم که میشه یا نمیشه. 1320 02:32:17,580 --> 02:32:20,940 ‫گفتم قول نمیدم ولی شاید بپرسم ازش. 1321 02:32:21,300 --> 02:32:25,080 ‫چون باهات راحت نبودم، نخواستم بگم. 1322 02:32:28,240 --> 02:32:29,380 ‫فقط... 1323 02:32:30,960 --> 02:32:32,620 ‫این بچه همه‌اش حالت رو می‌پرسید. 1324 02:32:34,180 --> 02:32:36,160 ‫مدام از زندان نامه می‌نوشت. 1325 02:32:37,760 --> 02:32:40,700 ‫من نخواستم چیزی بگم چون ترسیدم ‫تو عصبانی بشی... 1326 02:32:41,060 --> 02:32:43,300 ‫یا به گوش آقا اورهان برسه ‫و آرامشتون به هم بخوره. 1327 02:32:46,440 --> 02:32:49,360 ‫- بابام از این خبر داره؟ ‫- نه. 1328 02:32:50,440 --> 02:32:54,180 ‫بابات چیزی در رابطه با تو نمی‌پرسه. 1329 02:32:55,500 --> 02:32:57,680 ‫والا من باز نمی‌خواستم اینو بهت بگم. 1330 02:32:58,360 --> 02:33:01,660 ‫تو که اینا رو گفتی، نخواستم ‫بارش رو دوشم باشه. 1331 02:33:08,900 --> 02:33:10,420 ‫نامه‌ها رو چیکار کردی؟ 1332 02:33:38,940 --> 02:33:42,300 ‫- خوش اومدین. ‫- ممنون پسرم. حالت چطوره؟ 1333 02:33:42,460 --> 02:33:46,980 ‫- خوبم ممنون. شما چطورین؟ ‫- خوبیم شکر. خدا بدترش رو نده. 1334 02:33:48,520 --> 02:33:49,500 ‫خوش اومدی. 1335 02:33:50,200 --> 02:33:52,940 ‫- ممنون. غم آخرت باشه. ‫- ممنونم. 1336 02:33:54,480 --> 02:33:58,880 ‫من یه‌کم توی بازار کار دارم. اگه اجازه بدی تا ‫شما حرف می‌زنید، من برم اونا رو حل کنم. 1337 02:33:58,880 --> 02:34:02,100 ‫بعد هم باید به مینی‌بوس برسیم. ‫دیر نکنیم. 1338 02:34:02,200 --> 02:34:03,520 ‫باشه. نگران نباش. 1339 02:34:03,960 --> 02:34:09,600 ‫خب پس شما بشینید. تو هم تموم شدی ‫زنگ بزن و بیا. خیلی دیر نکن. برای تو هم خرید داریم. 1340 02:34:09,700 --> 02:34:10,460 ‫باشه. 1341 02:34:11,540 --> 02:34:13,840 ‫به عمو و زن عموت خیلی سلام برسون پسرم. 1342 02:34:13,840 --> 02:34:16,840 ‫- چشم. شما هم به عمو مهمت سلام برسونید. ‫- باشه باشه. 1343 02:34:26,660 --> 02:34:27,340 ‫بفرما. 1344 02:34:37,020 --> 02:34:40,080 ‫- چی می‌خوری؟ ‫- چایی و آب. 1345 02:34:40,540 --> 02:34:43,320 ‫- گرسنه‌ای؟ چیزی می‌خوای؟ ‫- نه ممنون. 1346 02:34:50,940 --> 02:34:53,000 ‫- من سفارش بدم و بیام. ‫- باشه. 1347 02:35:21,640 --> 02:35:25,020 ‫- تسلیت میگم. بابابزرگت رو از دست دادی. ‫- ممنون. 1348 02:35:26,120 --> 02:35:28,600 ‫پدر و مادرت رو هم زمان بچگی ‫از دست دادی هان؟ 1349 02:35:29,140 --> 02:35:31,320 ‫بله هر دو رو با فاصله‌ی کم0. 1350 02:35:31,780 --> 02:35:35,160 ‫- یادت میاد؟ ‫- زیاد نه. خیلی کوچولو بودم. 1351 02:35:36,580 --> 02:35:39,860 ‫با یه ژاکت قهوه‌ای دکمه‌ی چوپانی ‫برای واکسیناسیون بُرده بودنم. 1352 02:35:40,240 --> 02:35:43,900 ‫فقط اینو به صورت غیرخیالی یادم میاد. ‫ولی گاهی قاطی می‌کنم. 1353 02:35:44,360 --> 02:35:46,060 ‫چی رو قاطی می‌کنی؟ 1354 02:35:46,600 --> 02:35:49,780 ‫این که واقعی بود یا توی خواب دیدم. 1355 02:35:50,960 --> 02:35:52,460 ‫عکسشون رو داری؟ 1356 02:36:04,520 --> 02:36:08,300 ‫میگن دنبال یه چیزی بگردی، پیدا نمیشه ها. 1357 02:36:31,440 --> 02:36:34,560 ‫- دکمه‌ی چوپانی چیه؟ ‫- چی؟ 1358 02:36:35,860 --> 02:36:38,740 ‫گفتی با ژاکت دکمه‌ی چوپانی برده بودنت. 1359 02:36:40,020 --> 02:36:42,080 ‫این چیزها هستن مثلِ... 1360 02:36:42,720 --> 02:36:45,400 ‫- مثل چی؟ ‫- اینطور... 1361 02:36:46,620 --> 02:36:50,620 ‫از یه تنه‌ی بزرگ درخت به ‫شکل دایره بریده شده 1362 02:36:50,920 --> 02:36:55,780 ‫البته کاملاً دایره نه ولی وسطش اینطور ‫عریض و کناره‌هاش باریکه. 1363 02:36:57,520 --> 02:36:58,820 ‫خیلی نفهمیدم. 1364 02:36:59,380 --> 02:37:04,180 ‫نخ یا طناب از توش رد میشه ‫یا بسته میشه. 1365 02:37:06,000 --> 02:37:08,600 ‫بیخیال خودتو اذیت نکن. همینطوری ‫پرسیدم که حرفی زده بشه. 1366 02:37:29,320 --> 02:37:34,040 ‫- این یارو چیکار داره می‌کنه؟ ‫- منم اونو نگاه می‌کردم. از صبح همینطوره. 1367 02:37:34,780 --> 02:37:37,120 ‫یا یه مشکلی داره یا مریضه. 1368 02:37:42,420 --> 02:37:44,260 ‫راستی یادم رفت بگم... 1369 02:37:44,920 --> 02:37:46,480 ‫ممنونم که اومدی. 1370 02:37:47,800 --> 02:37:52,400 ‫تا چند روز دیگه دارم میرم. اگه نمی‌اومدی، ‫شاید دیگه هیچ وقت نمی‌دیدمت. 1371 02:37:53,280 --> 02:37:56,240 ‫که اینطور. چرا داری میری؟ 1372 02:37:57,400 --> 02:38:02,360 ‫دلیل خاصی هم نداره. فقط دیگه ‫نمی‌خوام اینجا بمونم. 1373 02:38:03,480 --> 02:38:05,720 ‫چرا نمی‌خوای اینجا بمونی؟ 1374 02:38:06,560 --> 02:38:11,100 ‫مخصوصاً صبح‌ها وقتی بیدار میشم، ندیدن ‫پدربزرگم خیلی فشار میاره روم. 1375 02:38:12,380 --> 02:38:16,100 ‫تا قبل از سربازی، یه روز هم نبود که نبینمش. 1376 02:38:17,340 --> 02:38:21,400 ‫نمی‌تونم بدون اون مغازه رو باز کنم ‫یا قبل از خواب، صداشو نشنوم. 1377 02:38:22,780 --> 02:38:26,000 ‫چه بدونم. هیچ رقمه نمی‌تونم ‫به نبودنش عادت کنم. 1378 02:38:28,960 --> 02:38:30,620 ‫ایشالا که خیره. 1379 02:38:44,160 --> 02:38:46,700 ‫یه روز عصر داشتم با رفقا می‌رفتم بیرون... 1380 02:38:47,980 --> 02:38:50,760 ‫بابابزرگم جلوی در دستمو گرفت ‫و یه عکس بهم داد 1381 02:38:52,160 --> 02:38:58,500 ‫اینو ببین. دختر دوست دوران ‫سربازی بابای خدابیامرزته. 1382 02:38:58,640 --> 02:39:00,720 ‫گفت اگه خوشت اومد، خبر کن. 1383 02:39:01,980 --> 02:39:07,100 ‫منم گفتم بابابزرگ شوخی می‌کنی؟ ‫تو این زمونه از روی عکس همسر انتخاب می‌کنن؟ 1384 02:39:08,280 --> 02:39:09,840 ‫اونم گفت پس از کجا انتخاب میشه؟ 1385 02:39:10,500 --> 02:39:17,060 ‫گفتم چه بدونم. آدم آشنا میشه، حرف می‌زنه ‫یه چیزی داریم به نام تمدن. 1386 02:39:18,706 --> 02:39:21,200 ‫گفت اگه قرار بود با دیدن و ‫حرف زدن، شناخت ایجاد بشه 1387 02:39:21,513 --> 02:39:24,433 ‫هیچکس خیانت نمی‌دید و ‫هیچکس طلاق نمی‌گرفت. 1388 02:39:24,560 --> 02:39:27,400 ‫هیچ برابری حقوقی از بین نمی‌رفت. 1389 02:39:28,900 --> 02:39:32,860 ‫گفت باز تو فکرهاتو بکن. اگه نخواستی ‫مجبورت نمی‌کنیم که. 1390 02:39:38,360 --> 02:39:42,280 ‫عکسو گرفتم. اما از خجالت پیش ‫اون نتونستم نگاه کنم. 1391 02:39:43,660 --> 02:39:48,540 ‫شب موقع برگشتن از قهوه‌خونه یادم افتاد. ‫زیر یه تیر چراغ برق، نگاهش کردم. 1392 02:39:49,800 --> 02:39:53,820 ‫صورتت رو اولین بار، اونجا ‫زیر نور چراغ برق دیدم. 1393 02:39:54,980 --> 02:39:59,320 ‫اولین بار اون موقع، صدای درونمو شنیدم. ‫دردی از شکمم بلند شد. 1394 02:40:00,340 --> 02:40:02,140 ‫اون شب تا صبح نخوابیدم. 1395 02:40:03,340 --> 02:40:04,740 ‫مدام به تو فکر کردم. 1396 02:40:10,200 --> 02:40:13,600 ‫دو سه روز بعد اومد گفت چی میگی؟ ‫بریم خواستگاری دختره؟ 1397 02:40:14,220 --> 02:40:18,180 ‫گفتم باشه. دختره خیلی خوشگله. ‫حال و هوای متفاوتی داره. 1398 02:40:18,440 --> 02:40:20,480 ‫کی نمی‌خواد با این ازدواج کنه آخه؟ ‫ولی نتونستم بگم... 1399 02:40:20,660 --> 02:40:24,680 ‫چشم‌های این دختر دوردست رو ‫نگاه می‌کنن. نزدیک رو نمی‌بینن... 1400 02:40:25,500 --> 02:40:29,700 ‫مخصوصاً یکی مثل منو اصلاً نمی‌بینن. ‫ببینه هم اصلاً نمی‌خواد. 1401 02:40:30,100 --> 02:40:31,640 ‫چطور می‌تونستم اینو بگم؟ 1402 02:40:35,860 --> 02:40:38,420 ‫خدا برای بعضی از بنده‌هاش، ‫روی دیگه‌اش رو نشون داده. 1403 02:40:39,300 --> 02:40:42,800 ‫اینو بابابزرگ می‌گفت. به ما هم اینو نشون داد. 1404 02:40:44,140 --> 02:40:51,380 ‫کاش همه چی زندگی مطابق میل ما بود. ‫ولی نشد. من بعد هم نمیشه احتمالاً. 1405 02:40:52,840 --> 02:40:57,440 ‫ ولی باز هم آدم ناراحت میشه. ‫با اینکه می‌دونه نمیشه، امیدوار میشه. 1406 02:40:59,240 --> 02:41:01,620 ‫من باعث همه درد و رنج‌هات شدم. 1407 02:41:03,240 --> 02:41:07,240 ‫زندگی‌ات به خاطر من سیاه شد. ‫جوونی‌ات به خاطر من نابود شد. 1408 02:41:07,940 --> 02:41:10,080 ‫به خاطر من از خونه‌ات فرار کردی. 1409 02:41:11,280 --> 02:41:14,240 ‫ولی دیگه کاری نمیشه کرد. ‫کاریه که شده. 1410 02:41:17,000 --> 02:41:21,160 ‫من باز خواستم اینها رو بگم ‫و بدونی چطور فکر می‌کنم. 1411 02:41:22,500 --> 02:41:24,120 ‫خواستم حلالم کنی. 1412 02:41:37,060 --> 02:41:37,820 ‫این مال توئه. 1413 02:42:24,420 --> 02:42:28,060 ‫- چی شد دخترم؟ ‫- چیزی نیست. 1414 02:42:28,960 --> 02:42:31,380 ‫تو برو. من یه‌کم قدم می‌زنم و میام. 1415 02:42:33,260 --> 02:42:35,640 ‫- باشه فقط دیر نکن. ‫- باشه. 1416 02:49:36,220 --> 02:49:39,760 ‫- عیدتون مبارک ‫- عید شما هم مبارک. 1417 02:49:40,120 --> 02:49:41,640 ‫ممنونم. می‌بینمتون. 1418 02:50:21,540 --> 02:50:24,820 ‫- چیکار می‌کنی؟ ‫- صبحونه درست می‌کنم. تو چه کردی؟ 1419 02:50:24,820 --> 02:50:26,820 ‫هیچی. طبق معمول. 1420 02:50:27,380 --> 02:50:31,160 ‫قاب گوشی که خریده بودم، یادم ‫رفته بود. به اون سر زدم. 1421 02:50:38,120 --> 02:50:42,100 ‫- کنترل رو ندیدی؟ ‫- روی میز تلفن بود. 1422 02:50:46,880 --> 02:50:48,820 ‫این کنترل با من مشکلی داره؟ 1423 02:50:49,580 --> 02:50:50,760 ‫چی شد؟ 1424 02:50:51,200 --> 02:50:54,680 ‫یه‌کم قبل نبود اونجا. از تو ‫که پرسیدم ظاهر شد. 1425 02:50:56,060 --> 02:50:58,980 ‫ممکنه. اونجاست ولی نمی‌دونم ‫ چرا دیده نمیشه. 1426 02:51:10,620 --> 02:51:15,040 ‫- هنوز تبریک عید نگفتیم. ‫- یه‌کم کار دارم. تموم کنم میام. 1427 02:51:38,435 --> 02:51:41,841 ‫برادرزاده یعنی این. اولین کارش توی ‫صبح عید، تماس با عموش هست. 1428 02:51:41,865 --> 02:51:43,256 ‫عیدت مبارک عمو جان. 1429 02:51:43,280 --> 02:51:46,160 ‫- تو هم همینطور عمو. عید همگی مبارک. ‫- راه افتادین؟ 1430 02:51:46,380 --> 02:51:49,500 ‫نه بابا. هنوز زوده. ‫الآن از نماز برگشتم. 1431 02:51:49,820 --> 02:51:52,440 ‫برای موبایل قاب جدید انداختم. گفتم ‫اولین کار اینه به تو زنگ بزنم. 1432 02:51:52,440 --> 02:51:57,320 ‫خوب کردی. ببین زن عموت و بچه‌ها ‫همگی منتظرن ها. برای نهار می‌رسین؟ 1433 02:51:57,493 --> 02:52:01,500 ‫تا بعد از ظهر برسیم باز خوبه ولی فکر کنم ‫تا عصر طول بکشه. باید به پدر زن سر بزنیم. 1434 02:52:01,500 --> 02:52:04,340 ‫آهان. چه کار کنیم دیگه؟ ‫باید منتظر بشیم نوبتمون برسه. 1435 02:52:04,340 --> 02:52:08,400 ‫ولی سر مزار نرید. اونجا رو باهم میریم. ‫لازم شد فردا میریم. 1436 02:52:08,400 --> 02:52:10,280 ‫باشه باشه نگران نباش. 1437 02:52:10,960 --> 02:52:12,600 ‫سنگ‌هاش خوب شده؟ ‫خوب کار کردن؟ 1438 02:52:12,600 --> 02:52:16,740 ‫خیلی خوب شده. خوشت میاد. ‫نور به قبرش بباره. 1439 02:52:17,120 --> 02:52:21,340 ‫ولی بازم میگم اگه خوشت نیومد، دوباره ‫درستش می‌کنیم. تعارف نکن. 1440 02:52:21,340 --> 02:52:24,580 ‫نه پسرم. نگران نباش. هرچی ‫توی عکس دیدی همونه. 1441 02:52:24,900 --> 02:52:27,620 ‫- زیباترین قبر اینجا شد به خدا. ‫- خوبه پس. 1442 02:52:28,200 --> 02:52:31,660 ‫- باشه پس. نزدیک شدید تماس بگیر. ‫- باشه. تماس می‌گیریم. 1443 02:52:31,826 --> 02:52:34,386 ‫- مراقب باشید ها. ‫- نگران نباش. فعلاً خداحافظ. 1444 02:52:40,800 --> 02:52:42,240 ‫کجا موندی پس؟ 1445 02:52:46,820 --> 02:52:50,060 ‫گفتم حاضر بشم تا بعد از ‫صبحونه معطل نشیم. 1446 02:52:57,160 --> 02:52:58,020 ‫چی شد؟ 1447 02:53:05,840 --> 02:53:07,560 ‫عیدت مبارک. 1448 02:53:09,000 --> 02:53:10,040 ‫تو هم همینطور. 1449 02:53:14,480 --> 02:53:15,640 ‫وایسا. چیکار می‌کنی؟ 1450 02:53:16,900 --> 02:53:18,520 ‫مگه میشه؟ باباتم مگه؟ 1451 02:53:19,120 --> 02:53:24,240 ‫درست میگی ولی چه می‌دونم. چون مامانم ‫همه‌اش دست بابامو می‌بوسه یادم مونده. 1452 02:53:25,100 --> 02:53:28,100 ‫نه این‌طوری نیست. تقریباً هم‌سن هستیم. 1453 02:53:29,000 --> 02:53:30,820 ‫هرچند منم نمی‌فهمم... 1454 02:53:33,360 --> 02:53:36,960 ‫بذار این دفعه، اینطور باشه. دفعه ‫بعدی رو یاد می‌گیریم. 1455 02:53:46,080 --> 02:53:47,640 ‫عیدت مبارک باشه. 1456 02:53:51,340 --> 02:53:52,460 ‫تو هم همینطور. 1457 02:53:56,380 --> 02:54:01,460 ‫- بیا صبحونه بخوریم. دیرمون میشه. ‫- تو بشین. من دست‌هامو بشورم. 1458 02:54:02,540 --> 02:54:03,600 ‫هجران؟ 1459 02:54:09,220 --> 02:54:10,640 ‫من تو رو خیلی دوست دارم. 1460 02:54:15,120 --> 02:54:16,800 ‫به اندازه‌ای زیاد که نمی‌تونم بگم. 1461 02:54:24,320 --> 02:54:25,140 ‫من هم. 1462 02:54:27,000 --> 02:54:28,500 ‫من هم تو رو خیلی دوست دارم. 1463 02:54:55,980 --> 02:54:57,280 ‫به چی فکر می‌کنی؟ 1464 02:55:00,900 --> 02:55:03,940 ‫یعنی این دفعه بابام قبول می‌کنه و می‌بخشه؟ 1465 02:55:07,180 --> 02:55:11,160 ‫روزهاست دارم به این فکر می‌کنم. ‫کاش بعد این همه مدت، دیگه طولش نده. 1466 02:55:12,700 --> 02:55:16,000 ‫من فکر نمی‌کنم این دفعه طولش بده ‫ولی... 1467 02:55:19,540 --> 02:55:24,520 ‫ناراحتی من و آب شدن خودش به کنار، ‫گرفتاری مادر و منکشه رو کجای دلم بگذارم. 1468 02:55:25,080 --> 02:55:29,160 ‫مگه ممکنه آدم نسبت به بچه‌اش و ‫خانواده‌اش این قدر کینه داشته باشه؟ 1469 02:55:32,340 --> 02:55:37,753 ‫به نظرم تو دیگه خودتو ناراحت نکن. ‫می‌بخشه. خواهی دید. هرچی باشه باباته. 1470 02:55:39,320 --> 02:55:44,040 ‫اگه این دفعه هم نبخشه، ‫دفعه‌ی بعدی رو مجبوره. 1471 02:55:45,320 --> 02:55:47,760 ‫وقتی این به دنیا اومد، ‫اسم اونو می‌ذاریم 1472 02:55:47,873 --> 02:55:51,973 ‫و میدیم بغلش و میگیم بیا مهمت خان، ‫این دفعه هم نمیخوای ببخشی؟ 1473 02:55:52,100 --> 02:55:56,820 ‫اون وقت چیکار می‌کنه؟ میگه نه نمی‌خوام؟ ‫اونو دیگه سخته بگه. 1474 02:55:57,800 --> 02:56:00,040 ‫تو دیگه به نظرم به این چیزها فکر نکن. 1475 02:56:00,580 --> 02:56:03,400 ‫وقتی فکر میکنی چی میشه؟ ‫فایده‌ای داره برات؟ 1476 02:56:03,580 --> 02:56:06,720 ‫مشکلی از رفتار اون حل می‌کنه؟ ‫هیچی نمیشه. 1477 02:56:06,940 --> 02:56:08,620 ‫تو می‌مونی و ناراحتی‌ات. 1478 02:56:09,760 --> 02:56:13,440 ‫ضمناً منم دیگه به این چیزها اجازه نمیدم. ‫تو دو نفری. 1479 02:56:13,700 --> 02:56:17,000 ‫اگه ما از درد و غصه یه بار متاثر میشیم ‫تو دو بار متاثر میشی. 1480 02:56:17,240 --> 02:56:20,860 ‫اونطوری نمیشه. دیگه باید ‫بیشتر مراقب باشی. 1481 02:56:28,440 --> 02:56:29,400 ‫چی شد؟ 1482 02:56:32,940 --> 02:56:33,960 ‫چیزی نیست. 1483 02:56:36,180 --> 02:56:37,780 ‫چرا اونطور نگاه کردی؟ 1484 02:56:40,140 --> 02:56:41,800 ‫تو رو نگاه کردم. نمی‌تونم؟ 1485 02:56:45,060 --> 02:56:46,020 ‫می‌تونی. 1486 02:57:04,560 --> 02:57:08,900 ‫- دیشب یه خواب دیدم. ‫- خیر باشه؟ 170797

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.