All language subtitles for Grand.Tour.2024.WEB-DL.1080p.CKTV.Dream

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic Download
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian Download
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil) Download
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish Download
es-419 Spanish (Latin American) Download
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:21,640 --> 00:00:31,640 ‫ارائه‌شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 2 00:00:36,184 --> 00:00:41,624 ‫نیمه‌شب بود که ادوارد وارد ‫ ایستگاه قطار ماندالی شد. 3 00:00:45,464 --> 00:00:47,865 ‫کت و شلوار دامادی بر تن داشت... 4 00:00:48,024 --> 00:00:50,583 ‫و یه دسته‌گل استوایی هم دستش بود... 5 00:00:50,745 --> 00:00:53,785 ‫و شدیدا مست بود. 6 00:01:03,384 --> 00:01:06,265 ‫کل مسیر رو خواب دیده بود... 7 00:01:06,424 --> 00:01:11,224 ‫یعنی تا یانگون... 8 00:01:11,385 --> 00:01:13,624 ‫یعنی پایتخت برمه. 9 00:01:18,600 --> 00:01:28,600 ‫مترجم: «تارخ علی‌خانی» ‫ تلگرام: aManOfWar@ 10 00:02:33,625 --> 00:02:36,185 ‫در یانگون سحر بود... 11 00:02:36,346 --> 00:02:40,985 ‫و هوای سنگین نوید طوفانی ‫‌ استوایی رو می‌داد. 12 00:02:41,146 --> 00:02:44,506 ‫با این‌که ادوارد یادش نبود چه خوابی دیده... 13 00:02:44,666 --> 00:02:49,306 ‫اندوه خوابش تا خود بندر همراهش بود. 14 00:03:57,467 --> 00:04:02,267 ‫هفت سالی می‌شد که ادوارد... 15 00:04:02,587 --> 00:04:04,667 ‫نامزدش مالی رو ندیده بود. 16 00:04:09,627 --> 00:04:13,468 ‫سعی می‌کرد چهره‌اش رو به یاد بیاره... 17 00:04:13,627 --> 00:04:15,868 ‫ولی نمی‌تونست. 18 00:04:19,227 --> 00:04:23,868 ‫خوشحال می‌شد اگر می‌تونست ‫ میان بی‌شمار حفره‌هایی که... 19 00:04:24,027 --> 00:04:29,466 ‫روی تخته‌های اسکله شکل ‫گرفته بودن ناپدید بشه. 20 00:04:43,068 --> 00:04:46,588 ‫خودش رو تصور کرد که به آرامی... 21 00:04:46,748 --> 00:04:51,067 ‫در جریان گل‌آلود رود معلقه. 22 00:04:58,268 --> 00:05:03,067 ‫کشتی لندنی از دور دیده می‌شد. 23 00:05:09,500 --> 00:05:16,500 [تور بزرگ] 24 00:05:34,268 --> 00:05:35,707 ‫بعد دور انداختن گل‌ها... 25 00:05:35,869 --> 00:05:39,389 ‫ادوارد یواشکی سوار کشتی سنگاپور شد. 26 00:05:56,668 --> 00:06:01,469 ‫چهارم ژانویه‌ی سال ۱۹۱۸ بود. 27 00:06:28,029 --> 00:06:29,149 ‫ادوارد! 28 00:06:29,629 --> 00:06:32,029 ‫غافلگیر شدم اینجا دیدمت لاک‌پشت پیر! 29 00:06:32,189 --> 00:06:33,308 ‫سلام رجینالد. 30 00:06:33,949 --> 00:06:35,869 ‫چی شد که اومدی سنگاپور؟ 31 00:06:36,029 --> 00:06:37,628 ‫کشتی بخار یانگون من رو آورد. 32 00:06:40,509 --> 00:06:41,948 ‫لباس‌های قشنگ پوشیدی. 33 00:06:43,389 --> 00:06:46,910 ‫چطوری پیرمرد؟ ‫قیافت طوریه انگار یبس شدی. 34 00:06:47,390 --> 00:06:49,310 ‫دخترعموی خوشگلم چطوره؟ 35 00:06:49,790 --> 00:06:51,230 ‫خوبه گمونم. 36 00:06:52,509 --> 00:06:54,590 ‫این ادوارد ابوته. 37 00:06:54,749 --> 00:06:58,268 ‫برجسته‌ترین نماینده‌ی سلطنت ‫ بریتانیا در برمه! 38 00:06:58,430 --> 00:07:02,270 ‫همچنین بیش از هفت ساله که ‫بدون هیچ نتیجه‌ای... 39 00:07:02,429 --> 00:07:05,469 ‫نامزد دخترعموی عزیزم مالیه. 40 00:07:06,269 --> 00:07:09,150 ‫خب عروسی کِیه کثافت؟ 41 00:07:12,830 --> 00:07:14,430 ‫قیافت عجیب شده ادوارد! 42 00:07:14,590 --> 00:07:15,549 ‫جدا؟ 43 00:07:17,309 --> 00:07:19,070 ‫صبح بخیر آقای سینگلتون. 44 00:07:19,870 --> 00:07:22,269 ‫دیروز فراموش کردید هزینه‌ی ‫نوشیدنیتون رو پرداخت کنید. 45 00:07:22,910 --> 00:07:24,030 ‫اشتباهی شده. 46 00:07:24,190 --> 00:07:27,069 ‫آقای ابوت. خیاط اومدن خدمتتون. 47 00:07:27,230 --> 00:07:30,751 ‫پیراهن‌ها و شلوارهاتون طی ‫24 ساعت آماده می‌شن... 48 00:07:30,910 --> 00:07:33,950 ‫و کت و شلوار هم طی سه چهار روز. ‫راضی هستید؟ 49 00:07:34,110 --> 00:07:35,709 ‫- عالیه. ‫- خوبه. 50 00:07:35,870 --> 00:07:38,109 ‫لباس‌ها رو جلوی اتاقتون تحویل می‌دیم. 51 00:07:38,270 --> 00:07:41,791 ‫یعنی چی! از برمه لباسی نیاوردی؟ 52 00:07:41,950 --> 00:07:44,191 ‫خوابم برد و چمدونم رو جمع نکردم. 53 00:07:47,550 --> 00:07:51,549 ‫اومدم یه سری امور اداری ‫ حوصله سر بر رو حل کنم. 54 00:07:52,990 --> 00:07:55,551 ‫از این امور اداری واسم بگو. 55 00:07:55,710 --> 00:07:56,991 ‫یه تلگرامه جناب ابوت. 56 00:08:00,510 --> 00:08:02,751 ‫هیجده زنجیر سنگاپوری. 57 00:08:22,271 --> 00:08:24,831 ‫[در حال رسیدن - نقطه - ام] 58 00:08:28,991 --> 00:08:30,591 ‫جاسوسی ادوارد! 59 00:08:31,230 --> 00:08:33,631 ‫گمونم اندازه‌هام رو گرفتی دیگه. 60 00:08:35,231 --> 00:08:37,471 ‫- هستی؟ ‫- ولم کن رجینالد. 61 00:08:43,231 --> 00:08:47,391 ‫دورترین جایی که از این ایستگاه ‫می‌تونم برم کجاست؟ 62 00:08:48,831 --> 00:08:51,231 ‫قطار سریع‌السیر بانکوک یک ساعت دیگه می‌ره. 63 00:08:52,671 --> 00:08:53,792 ‫دوباره می‌ری؟ 64 00:08:53,951 --> 00:08:57,951 ‫نمی‌دونم قاطی چه قضیه‌ای شدی، ‫ولی مفتخرم که دوست توئم. 65 00:08:57,951 --> 00:09:00,831 ‫خوشحالم که تو نامزد دخترعمومی. 66 00:09:00,991 --> 00:09:02,110 ‫بیا بغلت کنم. 67 00:09:04,672 --> 00:09:06,430 ‫می‌تونی روی من حساب کنی. 68 00:09:06,592 --> 00:09:07,552 ‫خدا پادشاه رو نگه داره! 69 00:09:07,871 --> 00:09:08,992 ‫می‌بینمت رجینالد. 70 00:09:26,752 --> 00:09:31,552 ‫ادوارد خودش رو رها کرد و ‫ به صدای شبانه‌ی جنگل گوش داد. 71 00:09:35,712 --> 00:09:38,591 ‫نعوظ واقعا شدیدی داشت. 72 00:09:40,672 --> 00:09:44,512 ‫همچنین احساس کرد که بو می‌ده ‫ و باید دوش بگیره 73 00:09:49,312 --> 00:09:53,471 ‫چشمانش رو بست و شروع کرد به رویا دیدن. 74 00:10:32,033 --> 00:10:34,113 ‫ادوارد با تعجب از خواب بیدار شد. 75 00:10:34,913 --> 00:10:38,273 ‫خود را در شرایطی بسیار ناگوار یافت. 76 00:11:28,033 --> 00:11:29,794 ‫چه صبح قشنگی. 77 00:12:08,514 --> 00:12:11,555 ‫پرنده‌ها ساکت شدند، ‫ گویی که اعلام می‌کردند... 78 00:12:11,714 --> 00:12:14,274 ‫قطار جدیدی به زودی خواهد آمد. 79 00:13:00,195 --> 00:13:02,755 ‫ادوارد وارد روستایی شد. 80 00:13:06,115 --> 00:13:08,834 ‫ساکنینش خیلی پرحرف نبودند. 81 00:15:55,397 --> 00:15:57,638 ‫هزاران سال زندگی کردم... 82 00:15:59,237 --> 00:16:01,317 ‫ولی همچنان باکره هستم. 83 00:16:04,517 --> 00:16:07,078 ‫دوستان خوابیدند و خرخر می‌کنند. 84 00:16:10,117 --> 00:16:14,758 ‫چه بی‌ادب! 85 00:16:14,758 --> 00:16:16,678 ‫چه شرم‌آور! 86 00:16:17,317 --> 00:16:23,398 ‫چه تضادی در قیاس با این زوج دوست داشتنی. 87 00:16:24,197 --> 00:16:29,638 ‫به‌هرحال، امروز روز خوبی واسه شوهر داشتنه. 88 00:16:31,878 --> 00:16:36,518 ‫بنابراین زن غول شاهزاده را به قله‌ها برد. 89 00:16:39,078 --> 00:16:42,598 ‫با چنان اراده‌ای وارد جنگل شد... 90 00:16:44,038 --> 00:16:47,078 ‫که زود ظاهر و ناپدید شد... 91 00:16:47,878 --> 00:16:51,077 ‫به زودی به غار طلاکاری‌شده‌اش می‌رسه. 92 00:17:51,559 --> 00:17:53,639 ‫ادوارد یه راهنما استخدام کرد. 93 00:17:56,678 --> 00:17:58,278 ‫اسمش عمر بود. 94 00:17:59,399 --> 00:18:01,158 ‫جنگل رو خوب می‌شناخت... 95 00:18:01,319 --> 00:18:04,679 ‫و می‌تونست ادوارد رو امن و امان ‫ به بانکوک برسونه. 96 00:18:07,079 --> 00:18:10,278 ‫همراه عمر، سه همسرش هم اومدند. 97 00:20:25,161 --> 00:20:26,922 ‫وای، عجب شلوغی‌ای! 98 00:20:28,361 --> 00:20:31,880 ‫اصلا چرا یه نفر باید سه تا زن بگیره؟ 99 00:23:39,564 --> 00:23:44,524 ‫ادوارد که به تازگی به بانکوک رسیده ‫ بود مرد ولزی‌ای را دید که از قبل می‌شناخت. 100 00:23:44,844 --> 00:23:46,924 ‫که وابسته‌ به بریتانیا در سفارت بود. 101 00:23:47,563 --> 00:23:50,444 ‫اسمش گادفری بود، ‫مردی با صدایی بلند. 102 00:23:54,604 --> 00:23:57,644 ‫گادفری شدیدا با دوستش احوال‌پرسی کرد. 103 00:23:58,284 --> 00:24:02,925 ‫خیال کرد که ادوارد از برمه آمده بود ‫ که به تولد شاهزاده برسد. 104 00:24:04,204 --> 00:24:08,044 ‫گادفری همراه دیگر اعضای هیئت ‫دیپلماتیک بریتانیا در آسیا بود. 105 00:24:10,124 --> 00:24:13,163 ‫بابی که از پکن آمده بود، ‫خانم هیوز از هنگ کنگ... 106 00:24:13,324 --> 00:24:15,405 ‫جانسون همراه تمام کارکنان سریلانکا... 107 00:24:15,564 --> 00:24:18,124 ‫آرچی از توکیو و حتی لاک‌پشت چاق... 108 00:24:18,604 --> 00:24:22,925 ‫که سیفلیس رو توی کل قاره پخش کرده بود. 109 00:24:25,325 --> 00:24:28,205 ‫ادوارد رو کشیدن بردن کاخ... 110 00:24:28,364 --> 00:24:32,205 ‫درحالی که یه سرود قایقرانی قدیمی ‫رو با تمام وجود می‌خوندن. 111 00:24:34,284 --> 00:24:36,045 ‫ادوارد یه کلمه هم حرف نزد. 112 00:24:36,204 --> 00:24:39,083 ‫مثل گچ رنگش پریده بود و می‌لرزید. 113 00:25:26,125 --> 00:25:29,165 ‫واقعا ممنونم که خودتون رو توی ‫ این زحمت انداختید... 114 00:25:29,325 --> 00:25:32,045 ‫که در این مراسم شرکت کنید. 115 00:25:32,205 --> 00:25:34,284 ‫ممنونم. واسم خیلی باارزشه. 116 00:25:34,446 --> 00:25:35,406 ‫ادوارد! 117 00:25:36,045 --> 00:25:39,084 ‫پرورش برنج و صادرات رونق شدیدی داشته. 118 00:25:39,246 --> 00:25:41,646 ‫مالیات این فعالیت‌ها بر روی... 119 00:25:41,805 --> 00:25:44,844 ‫خرج بهبود مدیریت استان می‌شه. 120 00:25:45,966 --> 00:25:49,326 ‫تو با بقیه فرق داری. ‫از کجا اومدی؟ 121 00:25:49,645 --> 00:25:54,606 ‫از ماندالی. در برمه شمالی. ‫قبلش هم لندن بودم. 122 00:25:54,765 --> 00:25:57,966 ‫شهرهای قشنگین و در موردشون شنیدم... 123 00:25:58,125 --> 00:26:00,846 ‫و یه روز خوشحال می‌شم که ببینمشون. 124 00:26:01,005 --> 00:26:02,766 ‫هنوز خیلی جوانم. 125 00:26:05,006 --> 00:26:07,566 ‫واست حین سلطنتت آرزوی موفقیت می‌کنم. 126 00:26:08,366 --> 00:26:09,805 ‫لطف دارید... 127 00:26:09,966 --> 00:26:13,645 ‫ولی طوری رفتار می‌کنی که ‫انگار روز تاج‌گذاریمه. 128 00:26:13,806 --> 00:26:17,005 ‫ولی الان تولدمه و خیلی هم خوشحالم. 129 00:26:20,526 --> 00:26:22,446 ‫این کاخ راه خروجی داره؟ 130 00:26:22,606 --> 00:26:25,967 ‫آره. اون سمت سالن. آخر گذرگاه. 131 00:26:26,126 --> 00:26:27,246 ‫برات آرزوی موفقیت می‌کنم. 132 00:26:28,206 --> 00:26:31,247 ‫همچنین. امیدوارم روز خوبی داشته باشی. 133 00:27:24,046 --> 00:27:29,486 ‫ادوارد مثل مسافری بر روی قایق ماهیگیری ‫ به سمت نواحی فرانسوی رفت. 134 00:27:34,447 --> 00:27:36,686 ‫از خلیج هوشی‌مین رد شد. 135 00:27:38,607 --> 00:27:41,808 ‫داخل اون جای تنگ گذر زمان رو فراموش کرد. 136 00:27:44,207 --> 00:27:46,608 ‫کمی تب داشت... 137 00:27:46,767 --> 00:27:48,847 ‫خیس عرق شده بود. 138 00:27:49,327 --> 00:27:52,687 ‫خوابش می‌برد و لرزان بیدار می‌شد. 139 00:27:53,327 --> 00:27:54,926 ‫فکر این که مرگش نزدیکه... 140 00:27:55,088 --> 00:27:59,088 ‫در این جور شرایط براش محتمل بود. 141 00:28:01,328 --> 00:28:05,328 ‫متوهم بود اما آرام. 142 00:30:54,130 --> 00:30:57,170 ‫ادوارد بدون هیچ هدفی در ‫خیابان‌های هوشی‌مین قدم می‌زد. 143 00:31:03,890 --> 00:31:06,130 ‫وارد خوابگاهی کثیف شد. 144 00:31:10,450 --> 00:31:14,129 ‫مالکینش کلی حرف زدن، ‫ ولی بالاخره راهش دادن داخل. 145 00:31:22,930 --> 00:31:26,451 ‫سال نوی قمری بود و ادوارد خیلی مریض بود. 146 00:31:29,010 --> 00:31:31,251 ‫تلگرام جدیدی دریافت کرده بود. 147 00:31:33,650 --> 00:31:38,451 ‫[وارد هوشی‌مین - نقطه - ام] 148 00:32:14,451 --> 00:32:15,892 ‫دارن چی می‌گن؟ 149 00:32:18,291 --> 00:32:20,692 ‫می‌خواستن بیرونت کنن. 150 00:32:21,651 --> 00:32:25,331 ‫نمی‌خوان که امشب بمیری. 151 00:32:26,131 --> 00:32:27,731 ‫سال نوئه. 152 00:32:28,851 --> 00:32:30,772 ‫و تو بهشون چی گفتی؟ 153 00:32:32,051 --> 00:32:36,690 ‫که امشب یا چند شب آینده نمی‌میری. 154 00:32:42,132 --> 00:32:44,532 ‫بهت سال نو رو تبریک می‌گن. 155 00:33:12,852 --> 00:33:15,412 ‫بین دوران نقاهتش در هوشی‌مین... 156 00:33:15,572 --> 00:33:18,772 ‫و سبک زندگی بوهمیایی‌ای ‫ که در مانیلا انتخاب کرده بود... 157 00:33:18,932 --> 00:33:20,532 ‫چند هفته‌ای فاصله بود. 158 00:33:25,332 --> 00:33:30,132 ‫ظاهرا این تغییر رفتار دلیل خاصی نداشت. 159 00:33:36,852 --> 00:33:39,091 ‫ادوارد به طور فزاینده‌ای در ‫طول روز می‌خوابید... 160 00:33:39,252 --> 00:33:41,172 ‫و فقط در شب زندگی می‌کرد. 161 00:33:41,492 --> 00:33:43,572 ‫مشروب زیاد می‌خورد. 162 00:33:44,052 --> 00:33:47,573 ‫با قمار پول به دست می‌آورد ‫ و سپس باز از دست می‌داد. 163 00:33:49,172 --> 00:33:53,333 ‫با ملوان‌ها دعوا می‌کرد و با ‫ شب‌گردها دوست می‌شد... 164 00:33:53,492 --> 00:33:57,173 ‫که صبح‌های زود به خلیج مانیلا ‫جان می‌بخشیدن. 165 00:34:44,053 --> 00:34:48,853 ‫دوره‌اش در مانیلا مملو از خماری ‫ و سرخوشی بود. 166 00:35:30,934 --> 00:35:34,454 ‫گهگاهی موجی از مالیخولیا او را فرا می‌گرفت. 167 00:35:36,214 --> 00:35:37,814 ‫احساسی می‌شد. 168 00:36:58,935 --> 00:37:01,976 ‫در شبی مملو از حماقت... 169 00:37:02,135 --> 00:37:06,135 ‫ادوارد به همراه چندین ملوان ‫ و چهار فاحشه فیلیپینی... 170 00:37:06,295 --> 00:37:10,455 ‫سوار کشتی جنگی‌ آمریکایی‌ای شد. 171 00:37:12,375 --> 00:37:15,255 ‫حین حرکت کشتی به سمت ژاپن بیدار شد. 172 00:37:18,935 --> 00:37:21,976 ‫کاپیتان از مزاحم‌ها خوشش اومده بود. 173 00:37:23,255 --> 00:37:26,776 ‫سه روز نوشیدن و آواز خوندن. 174 00:37:26,935 --> 00:37:32,536 ‫به صورت خیلی مخفیانه در ساحل ‫ اوساکا پیاده شدن. 175 00:38:01,015 --> 00:38:05,336 ‫ادوارد کنار ژاپنی‌ها پشت پیشخوان نشست. 176 00:38:05,496 --> 00:38:09,177 ‫همراه هم نودلشان را سر کشیدند. 177 00:38:10,296 --> 00:38:11,735 ‫سربازی پدیدار شد... 178 00:38:11,896 --> 00:38:15,575 ‫و از مشتری‌های غربی خواست که ‫گذرنامه‌شون رو نشون بدن. 179 00:38:18,136 --> 00:38:20,056 ‫ادوارد درنگ نکرد... 180 00:38:20,696 --> 00:38:21,976 ‫و رفت. 181 00:38:49,817 --> 00:38:56,057 ‫پیش راهبان کوموسو ادوارد حس ‫می‌کرد که خیلی در معرض دید نیست. 182 00:38:56,696 --> 00:38:59,897 ‫شهر به شهر می‌چرخیدن و گدایی می‌کردن. 183 00:39:09,337 --> 00:39:12,377 ‫حتی ازمون نپرسیدی الان کجا می‌ریم. 184 00:39:13,177 --> 00:39:16,536 ‫مقصدت واست مهم نیست؟ 185 00:39:16,697 --> 00:39:18,297 ‫هر جایی می‌رم که من رو ببرید. 186 00:39:19,417 --> 00:39:20,856 ‫آقای عزیز... 187 00:39:21,497 --> 00:39:23,736 ‫با این‌که عجیب به نظر میاد، ‫حس می‌کنم خونه هستم! 188 00:39:25,337 --> 00:39:27,737 ‫وقتی راهبان تصمیم گرفتن برن شمال... 189 00:39:27,737 --> 00:39:30,456 ‫به معبدی در کوهستان... 190 00:39:30,937 --> 00:39:33,497 ‫ادوارد پیششون موند. 191 00:39:40,697 --> 00:39:45,658 ‫ولی نتونست توی معبد بخوابه. 192 00:39:45,978 --> 00:39:49,338 ‫صداهایی شنید، ‫صدای پا... 193 00:39:49,657 --> 00:39:52,056 ‫و پچ‌پچ‌هایی می‌شنید... 194 00:39:52,218 --> 00:39:56,058 ‫واسش از وحشت به زبانی می‌گفت ‫ که بلد نبود. 195 00:39:59,737 --> 00:40:04,218 ‫سایه مبهم نمی‌کنه. آشکار می‌کنه. 196 00:40:04,857 --> 00:40:07,098 ‫ژاپنی‌ها این رو می‌دونن. 197 00:40:08,378 --> 00:40:11,418 ‫از سایه فرار نمی‌کنن، دنبالش می‌گردن. 198 00:40:12,698 --> 00:40:15,577 ‫سایه‌هایی که ازشون حرف می‌زنم ‫ از نظام دیگه‌ای هستن. 199 00:40:16,698 --> 00:40:19,417 ‫از پدیده‌هایی که درکشون نمی‌کنم خوشم نمیاد. 200 00:40:20,217 --> 00:40:22,618 ‫رعایت سالم قوانین طبیعت رو می‌پسندم. 201 00:40:23,258 --> 00:40:27,418 ‫و قوانین طبیعت رو از کجا ‫یاد گرفتی آقای ابوت؟ 202 00:40:28,378 --> 00:40:31,897 ‫شاید خوب نشناسیشون. 203 00:40:32,858 --> 00:40:34,139 ‫لعنت بهش کیتا! 204 00:40:35,578 --> 00:40:38,137 ‫من سایه‌های افراد نامرئی رو می‌بینم. 205 00:40:38,458 --> 00:40:41,658 ‫همین واسه ایجاد تنش توی ‫یه انسان معمولی کفایت می‌کنه. 206 00:40:43,898 --> 00:40:48,697 ‫شاید هم سایه‌ها رو می‌بینی ‫ چون همین الانش در تنشی. 207 00:40:50,458 --> 00:40:54,139 ‫صحبت‌هات داره خسته‌ام می‌کنه کیتا. 208 00:40:54,619 --> 00:40:57,179 ‫اگه با سبدی روی سرت دور بزنی... 209 00:40:57,338 --> 00:40:59,899 ‫باید بیشتر در مورد قضاوت ‫ دیگران خودداری کنی! 210 00:41:08,858 --> 00:41:10,939 ‫از کوهستان بالا برو. 211 00:41:11,578 --> 00:41:14,299 ‫میمون‌ها رو تماشا کن. 212 00:41:15,579 --> 00:41:19,099 ‫زیر درختان قدم بزن. 213 00:41:20,379 --> 00:41:23,258 ‫خودت رو تقدیم دنیا بکن آقای ابوت. 214 00:41:23,578 --> 00:41:25,819 ‫می‌بینی که چقدر در حقت سخاوت به خرج می‌ده. 215 00:41:30,139 --> 00:41:32,699 ‫نامه هم به این معبد می‌رسه؟ 216 00:41:35,419 --> 00:41:38,299 ‫- توی روستا دفتر پست هست؟ ‫- دفتر پست؟ 217 00:44:03,741 --> 00:44:09,021 ‫می‌دونیم کی هستی و چطور وارد ‫کشورمون شدی آقای ابوت. 218 00:44:10,461 --> 00:44:15,902 ‫شاید بتونید واسمون توضیح بدید که ‫ به چه قصدی اومدید اینجا. 219 00:44:20,381 --> 00:44:22,142 ‫به سمت این زندگی کشیده شدم. 220 00:44:33,502 --> 00:44:36,382 ‫واسه چی اومدید ژاپن؟ 221 00:44:36,701 --> 00:44:37,660 ‫هیچی. 222 00:44:38,302 --> 00:44:40,222 ‫تصادفا اومدم اینجا. 223 00:44:40,541 --> 00:44:43,582 ‫ارتباطتون با نیروی دریایی آمریکا چیه؟ 224 00:44:47,581 --> 00:44:50,141 ‫از زنی فرار می‌کنم که در تعقیب منه. 225 00:44:55,102 --> 00:44:58,942 ‫حتی ترسوترین مردان غرب هم... 226 00:44:59,422 --> 00:45:03,422 ‫به ژاپن نمیان... 227 00:45:03,582 --> 00:45:05,662 ‫که از یه زن فرار کنن. 228 00:45:06,142 --> 00:45:08,381 ‫حرفت رقت‌انگیزه. 229 00:45:10,942 --> 00:45:14,141 ‫واسه کی کار می‌کنی آقا؟ 230 00:45:31,422 --> 00:45:33,982 ‫تو این رو کشیدی؟ 231 00:45:34,943 --> 00:45:36,063 ‫آره. 232 00:45:54,623 --> 00:45:56,543 ‫آقای ابوت... 233 00:45:57,503 --> 00:45:59,262 ‫من درکت نمی‌کنم. 234 00:46:01,183 --> 00:46:03,102 ‫ولی نمی‌خوایم اینجا باشی. 235 00:46:04,703 --> 00:46:09,822 ‫فردا تا کشتی‌ای که شانگهای رو ترک ‫می‌کنه همراهیت می‌کنیم. 236 00:46:51,744 --> 00:46:55,422 ‫یه ساعت هم طولی نکشید که ادوارد ‫ تلگرام جدیدی دریافت کرد. 237 00:47:05,184 --> 00:47:10,144 ‫[در حال آمدن - خیلی دلتنگت - ام] 238 00:47:15,423 --> 00:47:16,864 ‫ادوارد لبخند زد. 239 00:47:24,864 --> 00:47:28,224 ‫هتل رو ترک کرد، بلیت تئاتری گرفت... 240 00:47:28,224 --> 00:47:30,624 ‫لباس‌های جدیدی خرید و موهاش رو اصلاح کرد. 241 00:47:37,504 --> 00:47:40,063 ‫نمایش خیلی براش جذاب نبود. 242 00:48:02,785 --> 00:48:07,903 ‫به مالی فکر کرد و چهره‌اش ‫ واسش خیلی واضح شد. 243 00:48:12,865 --> 00:48:17,665 ‫در هتل جلوی آینه ایستاد ‫ و پرتره‌ای از خودش کشید. 244 00:48:18,784 --> 00:48:22,945 ‫به بازتاب آینه وفادار نبود. ‫خودش رو زشت و فرسوده کشید. 245 00:48:25,345 --> 00:48:29,825 ‫رفت توی سالن و پرسید که قایقی که به بالای ‫ رودخانه می‌ره ساعت چند حرکت می‌کنه. 246 00:48:32,065 --> 00:48:34,304 ‫آخرین قایقی بود که تا مدتی طولانی که... 247 00:48:34,465 --> 00:48:37,825 ‫این سفر غیرممکن می‌شد به سمت ‫یانگ‌تسه حرکت می‌کرد. 248 00:48:40,705 --> 00:48:44,065 ‫قبض رو پرداخت کرد و پرتره شخصی ‫ رو در پیشخوان گذاشت... 249 00:48:44,225 --> 00:48:47,744 ‫و درخواست کرد که به بانویی داده بشه ‫ که به دنبالش میاد. 250 00:50:05,986 --> 00:50:09,026 ‫یه خانواده چینی داشتن روی ‫ عرشه قایق ماژونگ بازی می‌کردن. 251 00:50:11,586 --> 00:50:14,145 ‫ادوارد فکر کرد که قوانینش رو بلده. 252 00:50:14,466 --> 00:50:18,147 ‫جای پیرمردی رو گرفت و ‫حرکات مضحکی انجام داد. 253 00:50:28,546 --> 00:50:30,307 ‫پیرمرد خندید. 254 00:50:53,027 --> 00:50:56,227 ‫ادوارد خیلی جدی بود، ‫کاملا تمرکز کرده بود. 255 00:50:58,467 --> 00:51:00,067 ‫خوشحال بود. 256 00:52:02,947 --> 00:52:05,188 ‫ادوارد در چونگ‌کینگ از رود خارج شد. 257 00:52:09,667 --> 00:52:12,707 ‫چند حمال استخدام کرد که به کوهستان ببرنش. 258 00:52:15,268 --> 00:52:17,188 ‫خیلی حمال‌های بداخلاقی بودن... 259 00:52:17,188 --> 00:52:20,229 ‫ولی از نظر او باتجربه و قابل اعتماد بودن. 260 00:52:23,748 --> 00:52:28,067 ‫اگه با سرعت خوبی پیش می‌رفتن در ‫ کمتر از دو هفته به اونجا می‌رسیدن. 261 00:52:29,828 --> 00:52:32,709 ‫مجبور بودن از جنگل بامبویی وسیع رد بشن. 262 00:52:35,748 --> 00:52:38,627 ‫از نظر ادوارد ماجراجویی محشری می‌شد. 263 00:53:18,949 --> 00:53:21,989 ‫اگه ادوارد ماندارین حرف می‌زد متوجه می‌شد. 264 00:53:22,148 --> 00:53:24,389 ‫عروسی بود که از منزل والدینش می‌رفت... 265 00:53:24,709 --> 00:53:26,789 ‫تا به منزل همسر آینده‌اش برسه. 266 00:53:30,629 --> 00:53:32,549 ‫داشت ناراحتی ترک کردن منزلش... 267 00:53:32,869 --> 00:53:35,110 ‫به مقصد منزل جدیدش رو به نمایش می‌گذاشت. 268 00:53:45,509 --> 00:53:48,869 ‫شبانه حمال‌ها از ادوارد ‫سرقت کردن و فرار کردن. 269 00:53:52,389 --> 00:53:57,190 ‫ادوارد وقتی بیدار شد فقط با لباس‌ها و ‫ دفتر طراحیش رو داشت. 270 00:53:57,349 --> 00:53:58,788 ‫دیگه هیچی نداشت. 271 00:54:12,870 --> 00:54:15,109 ‫شاید به دور خودش دور می‌زد. 272 00:54:26,630 --> 00:54:28,710 ‫وقتی خورشید غروب کرد... 273 00:54:28,869 --> 00:54:31,110 ‫ادوارد حس کرد هرگز راهش رو پیدا نمی‌کنه. 274 00:54:33,189 --> 00:54:34,950 ‫به خواب عمیقی فرو رفت. 275 00:56:30,791 --> 00:56:33,351 ‫ادوارد رو بردن منزل هوراس سیگریو... 276 00:56:33,512 --> 00:56:35,751 ‫در روستای کوچک وانگیو. 277 00:56:36,712 --> 00:56:39,111 ‫خانه‌ی بزرگ اما زشتی بود... 278 00:56:39,272 --> 00:56:42,632 ‫همراه با چندین اثاثیه‌ی خراب ‫ و پنجره‌ی شکسته. 279 00:56:44,392 --> 00:56:46,311 ‫سیگریو کنسول چنگدو بود... 280 00:56:46,472 --> 00:56:49,032 ‫ولی به ندرت پاش رو در کنسولگری می‌ذاشت. 281 00:56:54,952 --> 00:56:56,391 ‫وقتی ادوارد بیدار شد... 282 00:56:56,552 --> 00:56:59,432 ‫سیگریو داشت ساز زهی عجیبی می‌نواخت... 283 00:56:59,592 --> 00:57:00,711 ‫یه گوقین. 284 00:57:02,952 --> 00:57:05,511 ‫کنسول خودش رو معرفی کرد و توضیح داد... 285 00:57:05,672 --> 00:57:09,512 ‫که در این روستا اسم این نغمه ‫ «اشتیاق بی‌پایان» هست... 286 00:57:09,672 --> 00:57:12,711 ‫ولی در روستای بغلی بهش می‌گن ‫«غم بی‌نهایت» 287 00:57:32,553 --> 00:57:35,433 ‫اطراف وانگیو رو جنگل بامبویی فرا گرفته بود. 288 00:57:36,072 --> 00:57:39,591 ‫در روزهایی که هوا صاف بود ‫می‌شد کوهستان تبت رو دید. 289 00:57:51,273 --> 00:57:55,593 ‫ادوارد، سیگریو و پیشخدمت پیر تبتیش... 290 00:57:55,593 --> 00:57:58,473 ‫کوچه‌های وانگیو رو ترک کردن ‫و وارد جنگل‌ شدن... 291 00:57:58,793 --> 00:58:00,073 ‫همراه با سبدی برای پیک‌نیک. 292 00:58:03,113 --> 00:58:05,193 ‫موجودات دوست‌داشتنی‌ای هستن، درسته؟ 293 00:58:06,153 --> 00:58:07,273 ‫اونجا. 294 00:58:08,873 --> 00:58:09,993 ‫اونجا! 295 00:58:10,313 --> 00:58:11,913 ‫پاندا رو نمی‌بینی؟ 296 00:58:20,553 --> 00:58:22,473 ‫پیپ تریاک رو می‌دی؟ 297 00:58:22,633 --> 00:58:25,034 ‫پیرزن خوب درستش می‌کنه. 298 00:58:25,193 --> 00:58:26,313 ‫مرسی. 299 00:58:27,113 --> 00:58:29,032 ‫ولی جرئتش رو ندارم. 300 00:58:30,313 --> 00:58:32,553 ‫پایان امپراتوری اجتناب‌ناپذیره. 301 00:58:34,153 --> 00:58:36,394 ‫چندین سال طول می‌کشه. ‫شاید چندین ماه. 302 00:58:37,673 --> 00:58:40,552 ‫بدون این‌که چیزی بفهمیم می‌ریم. 303 00:58:41,513 --> 00:58:45,514 ‫سفیدپوسته اصلا نمی‌تونه ‫فرهنگ شرقی رو بفهمه. 304 00:58:45,994 --> 00:58:47,752 ‫فرای درکشه. 305 00:58:49,513 --> 00:58:52,072 ‫ولی بعید می‌دونم برگردم لندن. 306 00:58:52,234 --> 00:58:54,794 ‫بیشتر از سه روز نتونستم تحملش کنم. 307 00:58:56,554 --> 00:58:59,434 ‫ولی فکر این که وظایفم رو اینجا ادامه بدم... 308 00:58:59,593 --> 00:59:01,514 ‫خیلی برام دردناکه. 309 00:59:02,794 --> 00:59:06,473 ‫از شغلم متنفرم ولی عاشق ‫ این کشورم آقای ابوت. 310 00:59:20,394 --> 00:59:23,595 ‫آدم‌هایی رو می‌شناسم که ‫ روزی بیش از چهل بار پیپ می‌کشن. 311 00:59:24,874 --> 00:59:27,113 ‫خیلی زیاده. نفرین شدن. 312 00:59:31,114 --> 00:59:34,313 ‫من کم پیش میاد از روزی ‫ هفت هشت بار بیشتر بکشم. 313 00:59:49,674 --> 00:59:51,113 ‫توی چند روز گذشته... 314 00:59:53,514 --> 00:59:55,115 ‫در چند ماه اخیر... 315 00:59:58,634 --> 01:00:01,193 ‫از دوستی تلگرام دریافت می‌کردم. 316 01:00:04,394 --> 01:00:06,315 ‫یا بهتره بگم از نامزدم. 317 01:00:07,115 --> 01:00:08,235 ‫مالی. 318 01:00:11,114 --> 01:00:13,355 ‫از لندن اومد که با من ازدواج کنه. 319 01:00:17,995 --> 01:00:19,914 ‫ولی مضطرب شدم و فرار کردم. 320 01:00:24,395 --> 01:00:25,995 ‫رفتم سنگاپور... 321 01:00:28,555 --> 01:00:30,954 ‫مثل یه بزدل ازش فرار کردم. 322 01:00:33,675 --> 01:00:35,116 ‫داره تعقیبم می‌کنه... 323 01:00:35,275 --> 01:00:36,875 ‫مسیرم رو پیدا می‌کنه... 324 01:00:38,155 --> 01:00:39,916 ‫واسم تلگرام می‌فرسته... 325 01:00:41,355 --> 01:00:43,595 ‫کله‌شق‌ترین زن دنیاست! 326 01:00:47,115 --> 01:00:49,355 ‫خیلی دختر مصممیه. 327 01:00:50,635 --> 01:00:52,715 ‫واقعا محشره! 328 01:00:57,195 --> 01:01:00,234 ‫واقعا واسم عجیبه چطور آدم می‌تونه ‫انقدر سرسخت باشه. 329 01:01:02,955 --> 01:01:07,116 ‫به نظرم سخته که آدم بتونه کسی ‫مثل مالی رو پیدا کنه. 330 01:01:09,996 --> 01:01:12,556 ‫ولی مدتی می‌شه که ازش خبری نشده. 331 01:01:16,875 --> 01:01:19,116 ‫اصلا نمی‌دونم مالی در چه حاله. 332 01:01:21,675 --> 01:01:23,436 ‫امیدوارم حالش خوب باشه. 333 01:01:24,555 --> 01:01:25,675 ‫مالی. 334 01:01:33,516 --> 01:01:37,036 ‫این داستانت از غمگین‌ترین ‫داستان‌هاییه که شنیدم. 335 01:02:32,077 --> 01:02:35,917 ‫مالی عزیز. یه کار غیرمنتظره باعث شد ‫که یانگون رو ترک کنم. 336 01:02:35,917 --> 01:02:38,477 ‫یه شکست ناخوشایند که من در اون دست نداشتم. 337 01:02:38,637 --> 01:02:41,036 ‫بهتره با کشتی بعدی برگردی لندن. 338 01:02:41,197 --> 01:02:43,916 ‫واقعا متاسفم عشقم. از طرف ادوارد. 339 01:03:18,797 --> 01:03:21,678 ‫مالی وارد ساختمان مدیریت خلیج شد... 340 01:03:21,837 --> 01:03:25,838 ‫و درخواست کرد که فهرست ‫مسافران اون روز رو ببینه. 341 01:03:27,117 --> 01:03:30,956 ‫فهمید که ادوارد چند دقیقه پیش... 342 01:03:31,118 --> 01:03:33,198 ‫سوار کشتی‌ای به مقصد سنگاپور شده. 343 01:03:33,677 --> 01:03:35,276 ‫یه بلیت در کشتی‌ای خرید... 344 01:03:35,438 --> 01:03:38,798 ‫که فردا به اونجا می‌رفت. 345 01:03:39,758 --> 01:03:44,397 ‫همچنین درخواست کرد که تلگرامی ‫بفرسته، ولی دچار تردید شد. 346 01:03:44,558 --> 01:03:46,958 ‫کجا بفرستش؟ 347 01:03:47,597 --> 01:03:52,077 ‫مرد میانسال هندی بهش گفت که: ‫مشخصا به هتل رافل! 348 01:03:52,238 --> 01:03:55,758 ‫در حالی که داشت دوربینی رو ‫ از گمرک رد می‌کرد. 349 01:04:03,278 --> 01:04:05,359 ‫اسمش تی‌اچ کاپور بود... 350 01:04:05,518 --> 01:04:09,357 ‫و فیلمبرداری برای شرکت وارویک تریدینگ بود. 351 01:04:53,039 --> 01:04:57,519 ‫هر چیزی که مالی در یانگون می‌دید ‫براش شگفت‌انگیز بود. 352 01:04:59,919 --> 01:05:04,879 ‫اصلا متوجه گذر زمان نشده بود. 353 01:05:05,039 --> 01:05:07,119 ‫دیگه به ادوارد فکر نمی‌کرد... 354 01:05:07,278 --> 01:05:11,439 ‫و تا اواخرِ بعد از ظهر احساس ‫خستگی داشت اما خوشحال بود. 355 01:05:16,719 --> 01:05:22,160 ‫عصر مالی رفت کلاب. 356 01:05:22,639 --> 01:05:25,839 ‫پشت میز نشست و کمی سوپ ماهی خورد. 357 01:05:25,999 --> 01:05:30,478 ‫داغ و ترش و خوشمزه بود. 358 01:05:30,959 --> 01:05:33,999 ‫مالی با حرص خوردش. 359 01:05:40,720 --> 01:05:45,838 ‫مالی بی‌اختیار از رقص فیل می‌خندید. 360 01:05:46,000 --> 01:05:49,678 ‫انقدر بلند خندید که همه نگاهش می‌کردن. 361 01:06:10,000 --> 01:06:12,560 ‫خوش اومدید خانم سینگلتون. 362 01:06:14,160 --> 01:06:17,519 ‫آقا و خانم کوپر رو معرفی می‌کنم. 363 01:06:17,680 --> 01:06:21,680 ‫آقای کوپر نایب رئیس ‫ انجمن رابر گروورز هستند. 364 01:06:22,159 --> 01:06:24,880 ‫جلوی خانم کوپر سرگرد براون... 365 01:06:25,040 --> 01:06:27,760 ‫و دخترش یعنی خانم لوسی هستند. 366 01:06:29,840 --> 01:06:32,399 ‫آقای ساندرز، روبروتون... 367 01:06:32,880 --> 01:06:35,759 ‫یه تاجر موفق دام هستند... 368 01:06:36,400 --> 01:06:39,280 ‫که از یکی از نواحی آمریکا... 369 01:06:39,600 --> 01:06:42,959 ‫با سابقه ثابت پرورش گاو میان. 370 01:06:43,120 --> 01:06:46,000 ‫و در آخر شما رو به هنرمندی ‫ از ناپل معرفی می‌کنم... 371 01:06:46,480 --> 01:06:47,920 ‫جناب فارنزی... 372 01:06:48,240 --> 01:06:51,281 ‫یک تنور با استعداد اپرا ‫ که در منطقه تور دارن. 373 01:06:51,440 --> 01:06:54,161 ‫آینده‌ی درخشانی در انتظار ایشونه. 374 01:06:54,960 --> 01:06:58,001 ‫جناب سینگلتون تازه از لندن اومدن. 375 01:06:58,800 --> 01:07:02,321 ‫حتما گرمای هوا شدیدا .اذیتتون کرده خانم عزیز 376 01:07:03,281 --> 01:07:05,201 ‫از گرما خوشم میاد. 377 01:07:05,360 --> 01:07:07,601 ‫و به نظرم یانگون عالی بود! 378 01:07:07,760 --> 01:07:09,360 ‫چه بهتر. 379 01:07:09,521 --> 01:07:12,401 ‫روزهای اول یانگون تاثیر بزرگی داره. 380 01:07:12,721 --> 01:07:16,721 ‫بعد مدتی مردم بدی آب و هوا رو حس می‌کنن. ‫مخصوصا خانم‌ها. 381 01:07:17,041 --> 01:07:18,480 ‫همچنین هم بدی مردمش رو. 382 01:07:18,641 --> 01:07:21,360 ‫می‌شه کنترلشون کرد خانم کوپر. 383 01:07:21,521 --> 01:07:23,441 ‫آب و هوا رو نمی‌شه کاری کرد. 384 01:07:23,761 --> 01:07:25,680 ‫بوی گندی می‌ده که نفس آدم رو بند میاره. 385 01:07:25,841 --> 01:07:27,921 ‫سال‌های اخیر پیشرفت داشته. 386 01:07:28,081 --> 01:07:29,520 ‫حرف مفت! 387 01:07:30,641 --> 01:07:32,561 ‫و صحبت بوی گند شد ناخدا... 388 01:07:32,720 --> 01:07:37,042 ‫باید بگم که بوی باد معده‌ی ‫ گاوهای آقای ساندرز... 389 01:07:37,201 --> 01:07:38,482 ‫به شدت ناخوشاینده... 390 01:07:38,641 --> 01:07:41,201 ‫و مستقیما به سمت کابین ما میاد. 391 01:07:42,641 --> 01:07:45,360 ‫شوهرتون بهش عادت دارن. 392 01:07:45,521 --> 01:07:48,082 ‫این مرد حالم رو به هم می‌زنه! ‫یه کاری بکن دونالد! 393 01:07:50,161 --> 01:07:52,402 ‫می‌شه بگید چرا اومدید خانم سینگلتون؟ 394 01:07:52,561 --> 01:07:55,601 ‫واسه تور بزرگ؟ یانگون، ‫سنگاپور، بانکوک، هوشی‌مین... 395 01:07:55,761 --> 01:07:57,360 ‫اومدم که ازدواج کنم. 396 01:07:58,481 --> 01:08:00,720 ‫نامزدم از مسئولین ماندالیه. 397 01:08:01,041 --> 01:08:03,120 ‫هفت ساله که نامزد هستیم. 398 01:08:04,722 --> 01:08:06,802 ‫ولی فرار کرد. 399 01:08:09,201 --> 01:08:12,240 ‫من رو توی اسکله رها کرد و عازم سنگاپور شد. 400 01:08:13,842 --> 01:08:15,282 ‫دارم می‌رم دنبالش... 401 01:08:15,921 --> 01:08:18,162 ‫که ببینم دستم بهش می‌رسه یا نه. 402 01:08:24,242 --> 01:08:26,322 ‫واقعا شوخ هستید، مگه نه؟ 403 01:08:27,282 --> 01:08:29,202 ‫درواقع برام پیامی گذاشت... 404 01:08:29,361 --> 01:08:32,562 ‫و گفت که کار فوری‌ای واسش پیش اومده... 405 01:08:32,882 --> 01:08:35,602 ‫و بهتره که برگردم به لندن. 406 01:08:35,922 --> 01:08:37,362 ‫عمرا! 407 01:08:37,842 --> 01:08:40,722 ‫شکارش می‌کنم. ‫ فرقی نمی‌کنه چقدر هزینه‌اش بشه. 408 01:08:44,562 --> 01:08:47,122 ‫دختر عزیزم، فکرش رو کردی که... 409 01:08:47,282 --> 01:08:51,762 ‫چیزی که توصیف می‌کنی به صورت بی‌تعارف... 410 01:08:52,562 --> 01:08:54,001 ‫به عنوان آبروریزی برداشت بشه؟ 411 01:08:54,962 --> 01:08:57,841 ‫به نظرت منظور نامزدت این نیست که... 412 01:08:58,002 --> 01:09:00,563 ‫میلی نداره که با تو ازدواج کنه؟ 413 01:09:01,059 --> 01:09:02,714 ‫خیر. 414 01:09:04,402 --> 01:09:06,162 ‫از کجا انقدر مطمئنی؟ 415 01:09:08,242 --> 01:09:10,003 ‫چون ادوارد رو می‌شناسم. 416 01:09:10,162 --> 01:09:11,443 ‫بهش اطمینان دارم. 417 01:09:12,242 --> 01:09:12,883 ‫عزیزم... 418 01:09:13,843 --> 01:09:16,243 ‫مردها واقعا عذابن. 419 01:09:18,962 --> 01:09:20,083 ‫خوک کثیف! 420 01:09:20,242 --> 01:09:21,523 ‫بیا دونالد! 421 01:09:21,682 --> 01:09:24,241 ‫می‌خوام فورا به یانگون برگردیم! 422 01:09:24,403 --> 01:09:28,403 ‫امیدوارم انقدر باشرف باشی که ‫مستقیم بری موتورخونه! 423 01:09:28,882 --> 01:09:31,763 ‫ولی خانم کوپر، موتورخونه که... 424 01:09:33,363 --> 01:09:34,643 ‫ببخشید. 425 01:09:39,442 --> 01:09:41,203 ‫امروز واقعا خیلی سلیطه‌بازی در میاره. 426 01:09:41,523 --> 01:09:44,402 ‫ولی واقعا دیگه زیاده‌روی کردی. 427 01:10:31,124 --> 01:10:32,402 ‫بله؟ 428 01:10:36,404 --> 01:10:38,004 ‫خانم سینگلتون... 429 01:10:41,204 --> 01:10:43,764 ‫رک و راست باهاتون حرف می‌زنم. 430 01:10:44,084 --> 01:10:46,484 ‫به نظرم در شما خصوصیت کمیابی هست. 431 01:10:47,284 --> 01:10:50,643 ‫یقین تزلزل‌ناپذیری که به ‫ اخلاق همسرتون دارید... 432 01:10:50,804 --> 01:10:52,884 ‫مخصوصا وقتی شواهد برعکسش رو نشون می‌دن... 433 01:10:53,044 --> 01:10:55,604 ‫به من توصیه می‌کنن این کار رو نکنم. 434 01:10:56,084 --> 01:10:59,763 ‫هر چند این امید کورکورانه‌تون باعث می‌شه... 435 01:10:59,924 --> 01:11:03,123 ‫که بهتون بگم که ما واسه هم ساخته شدیم. 436 01:11:04,564 --> 01:11:06,164 ‫دیوانه شدی؟ 437 01:11:07,444 --> 01:11:11,924 ‫من هم مثل شما خیلی واضح می‌دونم ‫ چیکار کنم و بقیه رو چطور قضاوت کنم. 438 01:11:12,404 --> 01:11:14,324 ‫هیچ‌چیزی اعتقادم رو از بین نمی‌بره. 439 01:11:14,964 --> 01:11:19,765 ‫تا به امروز زنی با عقاید شما ندیدم. 440 01:11:26,324 --> 01:11:27,925 ‫خانم سینگلتون... 441 01:11:28,724 --> 01:11:30,644 ‫الان در وضعیتی نیستید... 442 01:11:30,964 --> 01:11:32,565 ‫که به خواستگاری من پاسخ بدید... 443 01:11:33,045 --> 01:11:35,283 ‫ولی با این حال می‌خوام بهتون بگم... 444 01:11:35,445 --> 01:11:37,683 ‫که دوست دارم با شما ازدواج کنم. 445 01:11:39,924 --> 01:11:41,205 ‫مردک پست! 446 01:11:45,525 --> 01:11:46,645 ‫عجیب‌الخلقه! 447 01:13:41,366 --> 01:13:43,126 ‫سلام رجی! 448 01:13:43,446 --> 01:13:45,687 ‫دخترعمو؟ اینجا چیکار می‌کنی؟ 449 01:13:45,846 --> 01:13:47,926 ‫اومدم ازدواج کنم پسرعمو. 450 01:13:49,206 --> 01:13:52,726 ‫ولی درست قبل اومدنم به یانگون ‫ ادوارد اومد اینجا. 451 01:13:52,886 --> 01:13:54,167 ‫عینکم رو بده. 452 01:13:54,486 --> 01:13:57,365 ‫رجینالد سینگلتون، چیکار می‌کنی؟ 453 01:14:02,966 --> 01:14:06,167 ‫گفت که باید واسه مقاصد کاری سفر کنه. 454 01:14:07,446 --> 01:14:10,805 ‫احمق بهم توصیه کرد که به لندن برگردم! 455 01:14:10,967 --> 01:14:12,567 ‫من هم چنین توصیه‌ای می‌کنم. 456 01:14:12,726 --> 01:14:13,847 ‫رجی! 457 01:14:15,606 --> 01:14:18,006 ‫گوش کن مالی سینگلتون. 458 01:14:19,286 --> 01:14:23,447 ‫جفتمون معتقدیم که شغل ادوارد ‫ ساکت و حوصله‌سربره... 459 01:14:23,606 --> 01:14:26,327 ‫مدیریت پست در یه ‫ شهر دورافتاده در برمه. 460 01:14:26,647 --> 01:14:27,927 ‫ولی می‌دونی چیه؟ 461 01:14:28,087 --> 01:14:30,647 ‫ممکنه برداشت غلطی از این ماجرا داشته باشیم. 462 01:14:32,407 --> 01:14:34,326 ‫شاید ادوارد سرش خیلی شلوغه. 463 01:14:34,487 --> 01:14:37,686 ‫یا اصلا شاید واسه انجام کارش ‫ باید سرش خیلی خلوت باشه. 464 01:14:37,847 --> 01:14:40,566 ‫و اصلا دوست نداره که در وضع ‫ فعلی زنی در تعقیبش باشه. 465 01:14:40,727 --> 01:14:42,808 ‫حتی اگه شدیدا عاشقت باشه. 466 01:14:46,487 --> 01:14:49,528 ‫خیلی‌خب رجی، حرف‌هات مزخرفن. 467 01:14:49,687 --> 01:14:52,408 ‫چیزی که می‌دونی رو بگو وگرنه ‫ مجبورت می‌‌کنم... 468 01:14:52,567 --> 01:14:54,966 ‫لعنت بهت مالی! ‫نمی‌شه همه‌چیز رو بدونی که. 469 01:14:55,127 --> 01:14:57,366 ‫حیف که الکی اومدی اینجا، ولی... 470 01:14:57,527 --> 01:14:58,806 ‫برگرد لندن! 471 01:14:58,967 --> 01:15:01,206 ‫بخاطر خودت و ادوارد هم که شده برگرد. 472 01:15:02,327 --> 01:15:03,448 ‫یه سنگاپور اسلینگ لطفا! 473 01:15:03,607 --> 01:15:06,966 ‫رجی، همین الان بهم می‌گی قضیه‌ی ادوارد چیه. 474 01:15:10,807 --> 01:15:11,766 ‫بشین. 475 01:15:20,088 --> 01:15:22,806 ‫ادوارد رو دیدم... نپر توی حرفم! 476 01:15:25,368 --> 01:15:28,087 ‫نمی‌گفت که توی سنگاپور چیکار داره... 477 01:15:28,248 --> 01:15:32,088 ‫ولی به اندازه کافی بهم مدرک داد ‫که به این نتیجه واضح برسم. 478 01:15:35,607 --> 01:15:39,448 ‫حس می‌کنم شوهر آینده‌ات درگیر ‫فعالیت‌های فوق سری... 479 01:15:39,608 --> 01:15:41,368 ‫برای انگلیسه. 480 01:15:48,248 --> 01:15:51,448 ‫رجی عزیز، خیلی خوب خیالبافی می‌کنی. 481 01:15:52,408 --> 01:15:55,128 ‫از عمو الی به ارث بردی دیگه. 482 01:15:55,288 --> 01:15:57,528 ‫واسه مزخرفات میخانه وقت زیادی داری. 483 01:15:57,848 --> 01:15:59,767 ‫و تو هم مثل همیشه احمقی. 484 01:15:59,928 --> 01:16:01,049 ‫به خودت بیا مالی! 485 01:16:01,208 --> 01:16:04,248 ‫خیال کردی جاسوس‌ها اعلام می‌کنن که جاسوسن؟ 486 01:16:04,728 --> 01:16:06,809 ‫رجی، ادوارد کجاست؟ 487 01:16:07,288 --> 01:16:08,729 ‫باید کمکم کنی. 488 01:16:09,368 --> 01:16:13,049 ‫به خدا مزاحمش نمی‌شم، ‫ولی باید باهاش حرف بزنم. 489 01:16:13,208 --> 01:16:15,607 ‫اصلا به نظرم حق هم دارم! 490 01:16:17,528 --> 01:16:18,649 ‫مالی. 491 01:16:19,129 --> 01:16:22,009 ‫به نظرت ممکنه ادوارد از ازدواج ‫ منصرف شده باشه؟ 492 01:16:23,608 --> 01:16:26,489 ‫چطور جرئت می‌کنی، رجینالد سینگلتون؟ 493 01:16:27,128 --> 01:16:30,649 ‫چرا فکر می‌کنی ادوارد انقدر ‫ بزدلانه تصمیم می‌گیره؟ 494 01:16:30,649 --> 01:16:32,729 ‫تو می‌شناسیش. تو ما رو بهم معرفی کردی. 495 01:16:33,368 --> 01:16:34,969 ‫بزدل... 496 01:16:35,768 --> 01:16:37,688 ‫کلمه‌ی بزرگیه. 497 01:16:38,809 --> 01:16:42,008 ‫ازدواج واسه هر مرد سالمی خیلی ترسناکه... 498 01:16:42,169 --> 01:16:43,769 ‫حالا که بهش فکر می‌کنم همین‌طوره. 499 01:16:45,049 --> 01:16:47,609 ‫اصلا توانایی چنین شرارتی رو نداره. 500 01:16:47,769 --> 01:16:49,049 ‫کاملا درک می‌کنم... 501 01:16:49,209 --> 01:16:52,249 ‫که مردی از لحظه‌ای که ممکنه زندگیش رو ‫ خراب کنه وحشت داشته باشه. 502 01:16:52,569 --> 01:16:54,008 ‫ادوارد کجاست؟ 503 01:16:58,489 --> 01:17:02,480 ‫[قطار به مقصد بانکوک در جنگل] ‫ [از ریل خارج شد] 504 01:17:02,649 --> 01:17:04,410 ‫ادوارد سوار اون قطار بود؟ 505 01:17:04,569 --> 01:17:06,169 ‫چه وحشتناک! 506 01:17:07,129 --> 01:17:09,368 ‫همه‌ی وسایلم رو بفرست بانکوک! 507 01:17:11,929 --> 01:17:14,809 ‫در دعاهایش و فرا خواندن ارواح و فرشته‌ها... 508 01:17:15,769 --> 01:17:20,089 ‫شاهدخت با بانوی غول‌پیکر درگیر شد. 509 01:17:40,730 --> 01:17:41,850 ‫شاهزاده‌ی من! 510 01:17:42,809 --> 01:17:44,250 ‫بانوی غول‌پیکر مُرده. 511 01:17:44,729 --> 01:17:46,490 ‫واقعا؟ چرا کشتیش؟ 512 01:17:46,649 --> 01:17:48,890 ‫تصادفی بود. قصدم این نبود. 513 01:17:49,049 --> 01:17:50,810 ‫بیا مسیرمون رو ادامه بدیم. 514 01:17:50,969 --> 01:17:55,130 ‫دلم واسه زن غول‌پیکر می‌سوزه. ‫چه زندگی غم‌انگیزی داشت. بیا بریم. 515 01:18:21,370 --> 01:18:23,289 ‫دنبال کسی می‌گردی دختر؟ 516 01:18:24,090 --> 01:18:25,850 ‫بعید می‌دونم اینجا پیداش کنی. 517 01:18:26,170 --> 01:18:28,089 ‫همه سوار قطار بعدی شدن. 518 01:18:31,610 --> 01:18:34,970 ‫می‌دونم که سوار چنین قطار شلوغی ‫بودن چقدر ناخوشاینده... 519 01:18:34,970 --> 01:18:37,531 ‫ولی دلیل نمی‌شه بزنی زیر گریه. 520 01:18:39,610 --> 01:18:43,291 ‫زندگی در طول سی ساعت گذشته ‫ خیلی سخت‌تر بوده. تضمین می‌کنم. 521 01:18:44,091 --> 01:18:47,451 ‫قطعا ترجیج می‌دادم که تنها می‌بودم. 522 01:18:51,771 --> 01:18:53,691 ‫انسانیت چیز غم‌انگیزیه. 523 01:18:58,971 --> 01:19:01,210 ‫نامزدم سوار این قطار بود... 524 01:19:01,691 --> 01:19:03,931 ‫ولی نمی‌تونم پیداش کنم. 525 01:19:04,251 --> 01:19:05,691 ‫نگران نباش دختر. 526 01:19:05,691 --> 01:19:08,251 ‫کسی توی این حادثه آسیب جدی ندیده. 527 01:19:08,571 --> 01:19:10,810 ‫هر چند یه سری حقشون بود. 528 01:19:11,931 --> 01:19:16,251 ‫اگه نامزدت سوار این قطار بوده پس یه دلیلی ‫ پیدا کرده که به مسیرش ادامه بده. 529 01:19:16,571 --> 01:19:18,651 ‫من هم بودم همین کار رو می‌کردم. ‫البته اگه می‌تونستم. 530 01:19:21,371 --> 01:19:22,971 ‫اسمم مالی سینگلتونه. 531 01:19:24,571 --> 01:19:26,492 ‫تازه از لندن اومدم. 532 01:19:27,451 --> 01:19:28,892 ‫اومدم که ازدواج کنم. 533 01:19:29,691 --> 01:19:33,531 ‫من الیزابت اسمیتم، ولی همه من رو ‫به اسم بانوی اژدها می‌شناسن. 534 01:19:33,691 --> 01:19:36,092 ‫گمونم بخاطر سیگار کشیدنم باشه. 535 01:19:36,891 --> 01:19:38,972 ‫خوشبختانه اصلا ازدواج نکردم. 536 01:19:39,611 --> 01:19:41,463 ‫از نظرم مردها .... هستند. 537 01:19:43,931 --> 01:19:46,833 ‫از طرفی زن‌ها هم ... هستند. 538 01:19:49,211 --> 01:19:50,812 ‫ساکت شو ... 539 01:19:52,411 --> 01:19:54,440 ‫این چینی‌ها خیلی ... هستن. 540 01:19:56,092 --> 01:19:59,290 ‫از لندن فرار کردم و قصد ندارم برگردم. 541 01:19:59,452 --> 01:20:02,332 ‫نه که اینجا اکثرا از اونجا بهتر باشه. 542 01:20:02,812 --> 01:20:04,252 ‫ولی همچنان... 543 01:20:06,172 --> 01:20:08,572 ‫ادوارد توی برمه مستقره. 544 01:20:09,052 --> 01:20:11,291 ‫از یانگون گذشتم و پسندیدمش. 545 01:20:12,091 --> 01:20:15,131 ‫در مورد زندگی توی آسیا خیلی هیجان دارم. 546 01:20:15,292 --> 01:20:16,252 ‫جدا؟ 547 01:20:16,732 --> 01:20:20,732 ‫و هر وقت که حس کنی نمی‌پسندیش می‌تونی بری. 548 01:20:22,332 --> 01:20:23,932 ‫چه شخصیتی داری. 549 01:20:25,372 --> 01:20:27,131 ‫همه‌چیز از دیدت ناخوشاینده؟ 550 01:20:27,292 --> 01:20:28,412 ‫نه دختر. 551 01:20:28,732 --> 01:20:30,011 ‫گل‌ها رو دوست دارم. 552 01:20:31,291 --> 01:20:34,811 ‫تایلند از قشنگ‌ترین گل‌های دنیا رو داره. 553 01:20:34,972 --> 01:20:36,251 ‫گل کاغذی. 554 01:20:36,732 --> 01:20:39,772 ‫گل خرچنگی... خرچنگی آویزان. 555 01:20:40,252 --> 01:20:41,652 ‫میموسا و گل بی‌صبر. 556 01:20:42,652 --> 01:20:44,411 ‫اتلینگرا. 557 01:20:44,572 --> 01:20:47,452 ‫یکی از قشنگ‌ترین‌هاش رز چینیه. 558 01:20:47,612 --> 01:20:49,211 ‫یا مشعل زنجبیلی. 559 01:20:49,372 --> 01:20:52,893 ‫گل اختر که بهش شات هندی هم می‌گن. 560 01:20:54,492 --> 01:20:57,052 ‫گل ارکید. 561 01:20:57,533 --> 01:21:00,251 ‫فرانگی پانی یا پلومریا. 562 01:21:00,413 --> 01:21:02,973 ‫و البته نیلوفر آبی. 563 01:21:15,293 --> 01:21:17,853 ‫از من خواستن که به مدیریت گل‌ها... 564 01:21:18,012 --> 01:21:20,573 ‫در مهمانی تولد شاهزاده در بانکوک نظارت کنم. 565 01:21:21,373 --> 01:21:25,053 ‫به خاطر بی‌لیاقتی خطوط راه‌آهن ‫تایلند دیر کردم. 566 01:22:28,254 --> 01:22:31,294 ‫مالی بانوی اژدها رو تا کاخ شاهزاده ‫در بانکوک همراهی کرد. 567 01:22:31,454 --> 01:22:33,214 ‫ولی خیلی زود گمش کرد. 568 01:22:41,054 --> 01:22:43,453 ‫رقابتی در حیاط درحال انجام بود. 569 01:22:43,614 --> 01:22:48,414 ‫با شرکت گروه‌های انگلیسی، ‫آلمانی، فرانسوی و ژاپنی. 570 01:22:50,814 --> 01:22:53,694 ‫شرکت‌کننده‌ها نقاب داشتند... 571 01:22:53,854 --> 01:22:56,413 ‫و از مچ پا به هم بسته شده بودند. 572 01:22:58,494 --> 01:23:01,854 ‫تایلندی‌ها بازی رو تماشا می‌کردن و در ‫حین سرگرمی می‌خندیدن. 573 01:23:03,934 --> 01:23:06,174 ‫چون گروه انگلیسی عضوی رو از دست داده بود... 574 01:23:06,974 --> 01:23:09,054 ‫از اومدن مالی به شدت استقبال شد. 575 01:23:10,174 --> 01:23:13,693 ‫ازش خواستن که وارد مسابقه بشه. 576 01:23:16,254 --> 01:23:19,615 ‫حینی که داشتن به هم‌تیمی‌هاش می‌بستنش... 577 01:23:19,774 --> 01:23:21,853 ‫مالی با اصرار زیاد در مورد ‫ادوارد سوال می‌پرسید. 578 01:23:23,614 --> 01:23:27,455 ‫دقیقا قبل شروع مسابقه یه نفر پاسخ داد... 579 01:23:27,614 --> 01:23:30,655 ‫«منظورت از ادوارد همون کثافتیه ‫ که از ماندالی اومده بود؟» 580 01:23:30,655 --> 01:23:35,135 ‫«همین نیم‌ ساعت پیش دیدمش که رفت!» 581 01:24:27,615 --> 01:24:30,974 ‫مالی دو روز و دو شب در بانکوک بود. 582 01:24:31,136 --> 01:24:33,854 ‫هیچ اثری از حضور ادوارد در شهر پیدا نکرد. 583 01:24:36,416 --> 01:24:38,336 ‫انگیزه‌اش رو از دست نداد. 584 01:24:43,455 --> 01:24:45,216 ‫رفت که توی بندر پرس و جو کنه... 585 01:24:45,375 --> 01:24:49,214 ‫و فهمید که ادوارد بر یک قایق ماهی‌گیری ‫به هوشی‌مین رفته. 586 01:24:50,175 --> 01:24:53,535 ‫مالی وقتی تلف نکرد و و بلیت کشتی... 587 01:24:53,696 --> 01:24:57,855 ‫شرکت «پیام رسانی ‫رودخانه های کوچینچینا» رو خرید. 588 01:25:02,176 --> 01:25:05,696 ‫وقتی به هوشی‌مین رسید قلبش تند تند می‌تپید. 589 01:25:08,576 --> 01:25:11,936 ‫می‌خوای به تمام هتل‌ها و ‫ مسافرخونه‌های هوشی‌مین تلگرام بفرستی؟ 590 01:25:12,256 --> 01:25:13,056 ‫آره. 591 01:25:13,216 --> 01:25:17,055 ‫ببخشید خانم، گفتید گیرنده ‫ یه آقای غربی هستن درسته؟ 592 01:25:17,216 --> 01:25:20,415 ‫فقط دو تا هتل توی شهر هست ‫که غربی‌ها می‌رن. 593 01:25:20,576 --> 01:25:22,496 ‫خیلی عجیب می‌شه که... 594 01:25:22,656 --> 01:25:24,416 ‫گفتم واسه همه بفرست! 595 01:25:25,056 --> 01:25:25,695 ‫قطعا. 596 01:25:43,936 --> 01:25:45,057 ‫از سر راه برید کنار! 597 01:25:57,216 --> 01:26:00,577 ‫خونه‌ی تیموتی سندرز در دلتای مکونگ بود. 598 01:26:03,297 --> 01:26:05,536 ‫اوایل مالی نزدیک رودخونه نمی‌رفت... 599 01:26:06,336 --> 01:26:08,416 ‫یا صاحب خونه رو نمی‌دید. 600 01:26:12,737 --> 01:26:14,817 ‫فقط از اتاق خواب تا سالن راه می‌رفت... 601 01:26:15,137 --> 01:26:18,817 ‫و همین مسیر کوتاه کافی بود ‫که نفسش بند بیاد. 602 01:26:28,257 --> 01:26:30,496 ‫یه روز سندرز اومد بهش سر زد. 603 01:26:32,417 --> 01:26:34,497 ‫خیلی لطف کردید. 604 01:26:37,857 --> 01:26:40,418 ‫هیچ‌وقت نمی‌تونم لطف‌هاتون رو جبران کنم. 605 01:26:43,137 --> 01:26:45,376 ‫شاید حتی زندگیم رو مدیونتون باشم. 606 01:26:49,057 --> 01:26:52,258 ‫می‌دونم وضعیتم خوب نیست ‫ که سفرم رو ادامه بدم. 607 01:26:53,698 --> 01:26:58,018 ‫ولی این باعث نمی‌شه کاری که واسه ‫ انجامش اومدم رو کنار بذارم. 608 01:26:58,177 --> 01:26:59,138 ‫خانم سینگلتون... 609 01:26:59,297 --> 01:27:02,818 ‫اصلا قصد ندارم درخواست ‫ ازدواجتون رو قبول کنم. 610 01:27:06,817 --> 01:27:10,336 ‫این اولین باری نبود که چنین حمله‌ای ‫داشتید، درسته؟ 611 01:27:16,258 --> 01:27:19,138 ‫قبل از این‌که لندن رو ترک کنید دکتر رفتید؟ 612 01:27:20,098 --> 01:27:22,658 ‫نگفته بودن وضعتون جدیه؟ 613 01:27:23,938 --> 01:27:24,898 ‫چرا. 614 01:27:28,897 --> 01:27:30,017 ‫ببینید... 615 01:27:31,618 --> 01:27:35,458 ‫دکتر کاملا تاکید کرد که باید ‫استراحت کنید. 616 01:27:38,978 --> 01:27:41,379 ‫گفت خیلی شانس ‫ آوردید که هنوز زنده‌اید. 617 01:27:42,818 --> 01:27:45,058 ‫دوران نقاهتتون طولانی خواهد بود... 618 01:27:45,378 --> 01:27:48,257 ‫ولی دیگه از شما خواستگاری نمی‌کنم. 619 01:27:48,898 --> 01:27:50,338 ‫قول می‌دم. 620 01:28:00,738 --> 01:28:04,259 ‫اینجا همه شرایط لازم برای استراحت فراهمه. 621 01:28:05,699 --> 01:28:08,099 ‫اگه چیزی لازم داشتید بهم خبر بدید. 622 01:28:10,979 --> 01:28:12,737 ‫تا هر وقت که لازم باشه، 623 01:28:13,218 --> 01:28:15,137 ‫این خونه مال شماست. 624 01:28:15,299 --> 01:28:18,659 ‫و من مهمون شمام. اگه دوست ‫ نداشته باشید من رو ببینید، نمی‌بینید. 625 01:28:18,978 --> 01:28:19,937 ‫آقای سندرز... 626 01:28:20,099 --> 01:28:22,818 ‫من دائم در سفرم. 627 01:28:23,298 --> 01:28:26,178 ‫امشب هم در شهر، توی هوشی‌مین هستم. 628 01:28:27,299 --> 01:28:32,099 ‫فقط اومدم ببینم حالتون چطوره ‫و چیزی لازم دارید یا نه. 629 01:28:39,299 --> 01:28:43,619 ‫شاید بهتر باشه نامزدتون ‫ رو پیدا کنم و بهش بگم حالتون چطوره. 630 01:28:49,539 --> 01:28:51,138 ‫نباید بفهمه. 631 01:29:11,299 --> 01:29:14,340 ‫ خیلی خوشگلید. ‫آقای سندرز خیلی شما رو دوست داره. 632 01:29:17,539 --> 01:29:18,820 ‫ولی من دوستش ندارم. 633 01:29:18,979 --> 01:29:21,220 ‫وای! شوهر خیلی خوبی می‌شه. 634 01:29:22,500 --> 01:29:25,540 ‫- گفت که قراره ازدواج کنیم؟ ‫- نه، ولی معلومه. 635 01:29:25,699 --> 01:29:28,098 ‫وگرنه انقدر بهتون نمی‌رسید. 636 01:29:30,660 --> 01:29:32,418 ‫اسمت چیه؟ 637 01:29:32,580 --> 01:29:33,859 ‫نیوک، خانم. 638 01:29:39,620 --> 01:29:41,220 ‫ببین، نیوک... 639 01:29:42,180 --> 01:29:44,100 ‫من نامزد یه مرد دیگه هستم. 640 01:29:44,259 --> 01:29:46,500 ‫اوه! من هم خیلی مردها رو دوست دارم. 641 01:29:46,820 --> 01:29:49,540 ‫ولی اگه کسی مثل آقای سندرز ‫ بخواد باهام ازدواج کنه... 642 01:29:49,700 --> 01:29:51,460 ‫لحظه‌ای هم شک نمی‌کنم. 643 01:29:51,620 --> 01:29:53,700 ‫خیلی پولداره و ‫خیلی شما رو دوست داره. 644 01:29:53,859 --> 01:29:57,700 ‫ازم خواسته وقتی حالتون بهتر شد ‫ببریمتون تو باغ قدم بزنید. 645 01:29:58,020 --> 01:30:00,420 ‫چند هفته دیگه گل‌ها بیشتر می‌شن... 646 01:30:00,420 --> 01:30:02,340 ‫و میوه‌های درخت‌ها بزرگ‌تر. 647 01:30:02,820 --> 01:30:04,099 ‫خیلی قشنگ می‌شه. 648 01:30:04,420 --> 01:30:06,499 ‫بعد که قوی‌تر شدید... 649 01:30:06,660 --> 01:30:09,379 ‫می‌تونیم بریم رودخونه رو ببینیم. ‫همین‌طور هم بازار رو. 650 01:30:10,660 --> 01:30:13,219 ‫به‌محض اینکه سر پا بشم، می‌رم. 651 01:30:13,540 --> 01:30:15,139 ‫خیلی بامزه‌اید. 652 01:30:17,540 --> 01:30:20,100 ‫وقت «روح کوچولوها»ست، خانم مالی. 653 01:30:20,740 --> 01:30:23,299 ‫همیشه این موقع میان. بیا ببین. 654 01:30:27,620 --> 01:30:30,821 ‫روح مردگان این خونه. ‫خیلی عزیزن. 655 01:30:30,980 --> 01:30:32,581 ‫خیلی دوستشون دارم. 656 01:31:02,661 --> 01:31:04,261 ‫زمان می‌گذره... 657 01:31:10,341 --> 01:31:12,901 ‫باغ عوض شده. 658 01:31:14,181 --> 01:31:16,741 ‫موجی از احساسات زمین رو فرا گرفته. 659 01:31:21,221 --> 01:31:22,981 ‫مالی قواش رو بازیابی کرد. 660 01:31:25,861 --> 01:31:27,301 ‫مثل پرنده‌ها آواز می‌خوند. 661 01:31:30,981 --> 01:31:34,340 ‫کلمه‌های ویتنامی‌ای رو می‌گفت ‫ که اصلا بلد نبود. 662 01:31:43,622 --> 01:31:47,780 ‫خیس عرق از خواب‌هایی بیدار می‌شد ‫ که اون‌ها رو به خاطر نداشت. 663 01:35:22,824 --> 01:35:24,585 ‫نمی‌دونم نیوک کجاست. 664 01:35:25,544 --> 01:35:27,785 ‫می‌خوام بهش رقص یاد بدم. 665 01:36:07,145 --> 01:36:08,904 ‫همه کجا می‌رن؟ 666 01:36:13,385 --> 01:36:15,305 ‫می‌خوای مجبورشون کنم برگردن؟ 667 01:36:18,825 --> 01:36:21,066 ‫مسخره‌ می‌شه، نه؟ 668 01:37:42,346 --> 01:37:46,345 ‫این موقع سال زادگاهمون جیرجیرک‌جنگی می‌کنن. 669 01:37:47,467 --> 01:37:50,827 ‫مردها و زن‌ها چندین روز متوالی ‫ کوان‌هو می‌خونن. 670 01:37:51,627 --> 01:37:53,227 ‫عشقه دیگه! 671 01:37:54,027 --> 01:37:55,787 ‫و حین جشن برداشت... 672 01:37:56,266 --> 01:37:58,987 ‫تمام پسرهای روستا جذاب‌تر می‌شن. 673 01:38:01,867 --> 01:38:03,146 ‫نیوک... 674 01:38:03,787 --> 01:38:05,707 ‫از همه‌چیز خوشت میاد. 675 01:38:05,866 --> 01:38:08,107 ‫بهتره بگم از همه. 676 01:38:10,027 --> 01:38:11,147 ‫همه نه. 677 01:38:11,307 --> 01:38:13,387 ‫یه چند تایی... زیادن. 678 01:38:14,187 --> 01:38:15,787 ‫کلی عشق دارم که تقدیم کنم. 679 01:38:16,107 --> 01:38:18,506 ‫این که فقط به یه نفر بدیش خودخواهانه‌ست. 680 01:38:20,107 --> 01:38:21,228 ‫خانم مالی؟ 681 01:38:21,707 --> 01:38:22,987 ‫عشق شما چی؟ 682 01:38:23,147 --> 01:38:24,266 ‫خوشتیپه؟ 683 01:38:25,707 --> 01:38:28,106 ‫واسه من... آره. معلومه. 684 01:38:28,267 --> 01:38:29,546 ‫مسخره! 685 01:38:31,627 --> 01:38:33,547 ‫موهای قشنگ داره؟ 686 01:38:34,187 --> 01:38:35,467 ‫تیره‌ان. 687 01:38:36,747 --> 01:38:37,706 ‫خب... 688 01:38:38,187 --> 01:38:40,586 ‫شاید الان کچل شده باشه. 689 01:38:42,668 --> 01:38:44,748 ‫خیلی وقته ندیدمش. 690 01:38:48,107 --> 01:38:49,068 ‫نیوک... 691 01:38:50,187 --> 01:38:52,908 ‫چرا خانواده و روستاتون رو ترک کردی؟ 692 01:38:53,547 --> 01:38:54,986 ‫خانم مالی! 693 01:38:55,148 --> 01:38:56,906 ‫با بادونگ مشورت کردم. 694 01:38:57,227 --> 01:38:59,948 ‫بهم گفت بهتره باهاش برم جنوب که یه ‫زندگی خوبی واسه خودم درست کنم. 695 01:39:00,107 --> 01:39:01,388 ‫واسه همین رفتم. 696 01:39:03,628 --> 01:39:04,908 ‫کی هست؟ 697 01:39:05,548 --> 01:39:07,467 ‫بانوی کشیش سه دنیا. 698 01:39:07,787 --> 01:39:09,708 ‫ارواح از طریق اون حرف می‌زنن. 699 01:39:10,667 --> 01:39:13,388 ‫بهمون پیشنهاد می‌دن که صلاحمون در چیه. 700 01:39:13,868 --> 01:39:16,268 ‫در شمال بادونگ زیاد هست. 701 01:39:17,068 --> 01:39:18,348 ‫اینجا هم زیادن؟ 702 01:39:18,988 --> 01:39:21,228 ‫یه چند تایی هستن، ولی کمتر. 703 01:39:23,468 --> 01:39:24,747 ‫نیوک... 704 01:39:25,708 --> 01:39:27,308 ‫من رو می‌بری پیش یکیشون؟ 705 01:39:39,948 --> 01:39:43,467 ‫مولی از بادونگ پرسید که خوب می‌شه یا نه. 706 01:39:46,988 --> 01:39:49,549 ‫جوابش اشکای نیوک رو درآورد... 707 01:39:50,668 --> 01:39:52,587 ‫مالی به زودی می‌میره. 708 01:40:10,348 --> 01:40:13,869 ‫بعد یه پیش‌گویی دیگه از بادونگ، ‫ نیوک عصبانی شد. 709 01:40:15,149 --> 01:40:17,548 ‫بهش اتهام زد که واضح نمی‌گه. 710 01:40:18,189 --> 01:40:21,549 ‫الان می‌گه، مالی خانم، یه روح کنارته... 711 01:40:21,708 --> 01:40:23,949 ‫که ازت در مقابل خطر محافظت می‌کنه. 712 01:40:38,349 --> 01:40:41,229 ‫مالی رنگش پریده بود ولی گریه نمی‌کرد. 713 01:40:45,549 --> 01:40:48,429 ‫از بادونگ خواست درباره ادوارد حرف بزنه. 714 01:40:50,989 --> 01:40:56,270 ‫بادونگ توضیح داد که مالی یه مرد نه، ‫بلکه دو مرد داره. 715 01:41:01,229 --> 01:41:03,790 ‫یکی پولداره و خیلی دوستت داره. 716 01:41:04,109 --> 01:41:08,428 ‫اون یکی تو چینه، ‫تو یه شهر بزرگ کنار رودخونه. 717 01:41:17,069 --> 01:41:18,988 ‫مالی زد زیر گریه. 718 01:42:07,630 --> 01:42:11,951 ‫آقای سندرز عزیز، ‫وقتش شده که سفرم رو ادامه بدم. 719 01:42:12,110 --> 01:42:15,149 ‫وقت مناسبی واسه رفتن نیست، ‫ بدون خداحافظی... 720 01:42:15,311 --> 01:42:17,549 ‫که مطمئنا لیاقت شما این نبود. 721 01:42:17,711 --> 01:42:19,311 ‫معذرت می‌خوام. 722 01:42:21,551 --> 01:42:24,911 ‫پی‌نوشت: نیوک رو با خودم بردم. 723 01:43:11,471 --> 01:43:13,072 ‫در هتل شانگهای... 724 01:43:13,231 --> 01:43:16,590 ‫ پرتره زشت ادوارد رو ‫ دادن به مالی. 725 01:43:26,191 --> 01:43:28,912 ‫منشی با دیدن ناراحتی مالی توضیح داد که... 726 01:43:29,071 --> 01:43:31,470 ‫که سوژه الان ‫وضعیت بهتری داره. 727 01:43:36,271 --> 01:43:38,832 ‫مالی درباره جا‌به‌جایی‌های ادوارد پرسید. 728 01:43:39,631 --> 01:43:41,712 ‫منشی گفت که «رفت بالای رودخانه...» 729 01:43:43,471 --> 01:43:47,632 ‫و همچنین گفت که فایده‌ای ‫نداره که مالی بره دنبالش. 730 01:43:49,392 --> 01:43:54,192 ‫هیچ قایقی تو چهار ماه آینده ‫به خاطر جریان آب بالای رودخانه نمی‌ره. 731 01:43:59,792 --> 01:44:01,231 ‫مالی بلند گفت... 732 01:44:01,551 --> 01:44:03,631 ‫«هیچی غیرممکن نیست، آقای عزیز!» 733 01:45:05,872 --> 01:45:07,633 ‫یکی داره میاد. 734 01:45:11,313 --> 01:45:12,752 ‫یه کشیشه. 735 01:45:35,473 --> 01:45:36,752 ‫شب ‌بخیر. 736 01:45:40,113 --> 01:45:42,512 ‫خیلی جالبه و خوشحال‌کننده... 737 01:45:42,673 --> 01:45:45,714 ‫که یه خانم غربی در این مکان دورافتاده باشه. 738 01:45:47,633 --> 01:45:49,232 ‫من کشیش کارپنتر هستم. 739 01:45:49,394 --> 01:45:50,834 ‫مالی سینگلتون. 740 01:45:52,274 --> 01:45:54,674 ‫- داری پایین رودخونه می‌ری؟ ‫- بالا. 741 01:45:54,993 --> 01:45:58,514 ‫جدی؟ گمون می‌کردم این موقع ‫ سال غیرممکن باشه. 742 01:45:58,673 --> 01:46:00,434 ‫تقریبا غیرممکنه. 743 01:46:01,233 --> 01:46:02,354 ‫متوجه‌ام. 744 01:46:04,754 --> 01:46:06,354 ‫عالیه! 745 01:46:10,034 --> 01:46:13,554 ‫«بهتون می‌گم، اگه ایمانی به ‫کوچکی دونه خردل داشته باشین... 746 01:46:13,714 --> 01:46:18,033 ‫این کوه رو جابه‌جا می‌کنین ‫و هیچی براتون غیرممکن نیست.» 747 01:46:18,833 --> 01:46:20,913 ‫متی ۱۷:۲۰. 748 01:46:22,034 --> 01:46:24,753 ‫و دلیل این سفر عجیب چیه؟ 749 01:46:24,914 --> 01:46:26,673 ‫می‌رم نامزدم رو ببینم. 750 01:46:30,674 --> 01:46:32,433 ‫ کجاست؟ 751 01:46:35,474 --> 01:46:36,753 ‫نمی‌دونم. 752 01:46:41,714 --> 01:46:43,154 ‫خیلی جالبه. 753 01:46:45,554 --> 01:46:46,833 ‫و شما چی؟ 754 01:46:47,794 --> 01:46:49,394 ‫می‌رم چنگدو. 755 01:46:50,034 --> 01:46:52,274 ‫از مسیر زمینی مسیرش طولانیه. 756 01:46:53,234 --> 01:46:55,953 ‫شاید مثل شما باایمان نیستم که زودتر برسم. 757 01:46:56,274 --> 01:46:59,155 ‫یا شاید هم فقط وسیله‌ای ندارم ‫ که این‌طوری سفر کنم. 758 01:47:02,034 --> 01:47:03,315 ‫خطرناک نیست؟ 759 01:47:03,954 --> 01:47:05,715 ‫جاده هم خطرناکه، نیست؟ 760 01:47:07,155 --> 01:47:10,035 ‫می‌خواستم بپرسم دوست داری با ما بیای؟ 761 01:47:10,194 --> 01:47:11,955 ‫سفرت کوتاه‌تر می‌شه. 762 01:47:13,074 --> 01:47:15,315 ‫خیلی مصمم به نظر میای. 763 01:47:17,235 --> 01:47:19,155 ‫روحم رو به خدا سپرده بودم... 764 01:47:19,314 --> 01:47:22,834 ‫ولی حالا که شما رو دیدم، ‫ مسئولیتش رو می‌سپرم به شما. 765 01:47:25,554 --> 01:47:27,475 ‫می‌ری چنگدو چیکار بکنی؟ 766 01:47:28,275 --> 01:47:29,715 ‫با اسقف حرف بزنم. 767 01:47:30,675 --> 01:47:34,195 ‫بهش نامه نوشتم که دارم ‫ از کلیسام انصراف می‌دم. 768 01:47:36,594 --> 01:47:38,674 ‫می‌خوام برگردم یورک‌شر... 769 01:47:39,475 --> 01:47:43,954 ‫روزنامه بخونم، نون تست با ‫مربای بلوبری بخورم... 770 01:47:46,515 --> 01:47:49,076 ‫شاید برنامه‌ی زندگی بی‌فایده‌ای ‫ به نظر برسه... 771 01:47:49,395 --> 01:47:53,876 ‫ولی مطمئنم که از کاری که اینجا می‌کنم، ‫ بی‌فایده‌تر نیست. 772 01:47:54,675 --> 01:47:57,075 ‫نمی‌خوام قضاوتت کنم ولی... 773 01:47:57,715 --> 01:48:00,754 ‫خیلی ناراحت‌کنندست که این‌طوری حرف می‌زنی. 774 01:48:03,155 --> 01:48:06,836 ‫حتما خیلی ناراحت‌کنند‌ست ‫که عقاید یه عمر رو کنار بذاری. 775 01:48:07,636 --> 01:48:09,236 ‫اصلا دخترم. 776 01:48:09,875 --> 01:48:11,636 ‫خیلی رها می‌شی. 777 01:48:18,035 --> 01:48:21,076 ‫شبانه خدمه کارهای لازم رو انجام دادن... 778 01:48:21,076 --> 01:48:23,636 ‫که کشیش و الاغش رو سوار کنن. 779 01:48:24,755 --> 01:48:27,796 ‫ولی الاغ به هیچ‌وجه راضی نشد که سوار بشه. 780 01:48:28,915 --> 01:48:31,955 ‫قبل سحر طنابش رو پاره کرد و فرار کرد. 781 01:48:35,956 --> 01:48:40,436 ‫مسیر رو پیوسته طی می‌کردن ولی ‫ آثار خستگی در خدمه مشخص بود. 782 01:48:43,156 --> 01:48:45,395 ‫مالی به این قضایا توجه‌ای نمی‌کرد... 783 01:48:45,803 --> 01:48:49,361 ‫عجله داشت. کم می‌خوابید و کابوس می‌دید. 784 01:48:50,836 --> 01:48:53,877 ‫خیلی سرفه می‌کرد و روز به روز ‫رنگش پریده‌تر می‌شد. 785 01:48:59,156 --> 01:49:00,916 ‫ناگهان در مسیر رودخانه... 786 01:49:01,076 --> 01:49:04,276 ‫مجسمه غول‌پیکر بودا ‫از دل کوه بیرون آمد. 787 01:49:09,556 --> 01:49:11,315 ‫کشیش کارپنتر هیچ حرفی نزد... 788 01:49:11,476 --> 01:49:13,876 ‫ولی معلوم بود از دیدن این صحنه ‫تحت تاثیر قرار گرفته. 789 01:49:16,916 --> 01:49:20,435 ‫مغلی فکر کرد هنوزم شاید ‫کشیش تمام ایمانش رو از دست نداده باشه. 790 01:49:20,756 --> 01:49:22,197 ‫بهش لبخند زد. 791 01:49:34,676 --> 01:49:38,837 ‫کشیش، از حرفی که می‌خوای ‫ به اسقف بزنی مطمئنی؟ 792 01:49:39,317 --> 01:49:41,556 ‫نمی‌ترسی بعدا پشیمون بشی؟ 793 01:49:42,037 --> 01:49:43,956 ‫من آدم کندیم فرزندم. 794 01:49:44,437 --> 01:49:49,397 ‫سه سال طول کشید که از فکر کردن ‫به نامه برسم به نوشتنش. 795 01:49:49,397 --> 01:49:52,277 ‫پس اگه پشیمون بشم، ‫یه مدتی هم طول می‌کشه. 796 01:49:54,997 --> 01:49:57,717 ‫ولی زندگی پر از غافلگیریه... 797 01:49:57,877 --> 01:50:00,276 ‫اتفاق‌های غیرمنتظره میان و می‌رن. 798 01:50:01,557 --> 01:50:02,837 ‫درسته. 799 01:50:14,197 --> 01:50:16,116 ‫میگه همین‌جا توقف می‌کنن. 800 01:50:16,277 --> 01:50:19,157 ‫شب شده و قسمت بعدی مسیر ‫ جریانش شدیده. 801 01:50:19,317 --> 01:50:21,077 ‫تا پونزده کیلوتر خطرناکه. 802 01:50:21,237 --> 01:50:23,316 ‫خیلی وقت از دست دادیم. 803 01:50:23,477 --> 01:50:25,877 ‫ازش بپرس می‌تونن شب قایق رو بکشن یا نه. 804 01:50:31,317 --> 01:50:34,038 ‫- خب؟ می‌تونن ادامه بدن؟ ‫- شب نه. 805 01:50:34,197 --> 01:50:37,236 ‫خیلی خطرناکه. باید مدام برن تو آب. 806 01:50:37,398 --> 01:50:38,998 ‫تو آب... 807 01:50:39,477 --> 01:50:42,036 ‫بهش بگو باید ادامه بدیم! ‫ من می‌گم! 808 01:50:46,038 --> 01:50:50,038 ‫کشیش اگه بخوای، می‌تونیم وایسیم ‫که پیاده بشی. 809 01:50:50,358 --> 01:50:52,278 ‫اگه بری من هم میام. 810 01:50:53,078 --> 01:50:55,638 ‫ولی شاید بهتر باشه صبح مسیر رو ادامه بدیم. 811 01:50:55,797 --> 01:50:58,038 ‫همین الان می‌ریم. بهش بگو، نیوک! 812 01:50:58,358 --> 01:51:01,078 ‫- ولی، خانم مالی... ‫- می‌خوای پیاده شی، نیوک؟ 813 01:51:04,917 --> 01:51:07,318 ‫اگه خدا بخواد، همه‌چیز خوب پیش می‌ره. 814 01:51:18,838 --> 01:51:22,518 ‫میگن تو منطقه شورشه. ‫اینجا موندن خیلی خطرناکه. 815 01:51:22,838 --> 01:51:24,119 ‫باید ادامه بدیم. 816 01:51:24,438 --> 01:51:25,878 ‫خب پس حل شد! 817 01:51:53,558 --> 01:51:56,119 ‫اون قسمت رودخونه هیچ‌وقت ‫جنازه‌هایی که می‌گیره رو پس نمی‌ده. 818 01:51:58,999 --> 01:52:03,158 ‫نه قایقران‌ها و نه جنازه کشیش ‫هیچ‌کدوم به خشکی برنگشتن. 819 01:52:09,399 --> 01:52:12,919 ‫مالی غرق نشد چون نیوک نجاتش داد. 820 01:52:23,639 --> 01:52:27,158 ‫صبح که شد، نیوک سرد و لرزان بود ‫و دائم گریه می‌کرد. 821 01:52:30,839 --> 01:52:33,559 ‫مالی تا جایی که می‌تونست تحملش کرد. 822 01:52:40,599 --> 01:52:42,998 ‫ولی بالاخره صبرش تمام شد. 823 01:52:43,159 --> 01:52:47,640 ‫محکم گرفتش و از کنار رودخانه هلش داد عقب. 824 01:52:52,280 --> 01:52:54,840 ‫بی‌صدا از وسط جنگل راه افتادن. 825 01:52:55,160 --> 01:52:57,720 ‫وارد یه روستای کوچیک شدن. 826 01:53:03,086 --> 01:53:07,959 ‫یه سری از افراد به اعدام محکوم ‫بودن و به تیرک بسته شده بودن. 827 01:53:10,520 --> 01:53:12,440 ‫لباس‌های غربی بر تن داشتن. 828 01:53:14,999 --> 01:53:17,240 ‫به سرقت از یه غربی متهم شده بودن... 829 01:53:17,560 --> 01:53:19,320 ‫که احتمالا هم کشته بودنش. 830 01:53:27,800 --> 01:53:31,959 ‫به مالی و نیوک گفتن ‫قراره اون روز اعدام بشن. 831 01:53:34,520 --> 01:53:37,081 ‫مالی گفت: «چه بهتر!» 832 01:53:40,040 --> 01:53:50,040 ‫مترجم: «تارخ علی‌خانی» ‫ تلگرام: aManOfWar@ 833 01:54:21,561 --> 01:54:24,441 ‫مالی از روستا رفت و نیوک هم به دنبالش رفت. 834 01:54:31,001 --> 01:54:32,761 ‫جفتشون خسته بودن... 835 01:54:32,921 --> 01:54:36,280 ‫ولی مالی انگار تو یه دنیای دیگه بود. 836 01:54:36,441 --> 01:54:38,200 ‫حتی پلک نمی‌زد. 837 01:54:38,361 --> 01:54:40,600 ‫آروم و بی‌صدا راه می‌رفت. 838 01:54:41,081 --> 01:54:42,681 ‫فقط یه بار حرف زد. 839 01:54:43,161 --> 01:54:44,601 ‫به نیوک گفت... 840 01:54:44,921 --> 01:54:47,001 ‫«آواز بخون نیوک...» 841 01:54:47,161 --> 01:54:51,482 ‫«که بدونم کنارمی، ‫حتی اگه مه غلیظ‌تر شد.» 842 01:54:52,281 --> 01:54:55,641 ‫نیوک شروع کرد به خوندن، ‫ولی مالی دیگه گوش نمی‌داد. 843 01:54:55,641 --> 01:54:57,242 ‫ایستاد. 844 01:54:57,401 --> 01:54:58,840 ‫چشماش رو بست. 845 01:55:02,360 --> 01:55:05,160 ‫ارائه‌شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 846 01:55:35,002 --> 01:55:37,721 ‫وقتی پیداش کردن یخ زده بود. 847 01:56:07,002 --> 01:56:08,283 ‫کبود شده بود. 848 01:56:12,282 --> 01:56:14,681 ‫چندین ساعت از مرگش می‌گذشت. 849 01:58:43,760 --> 01:58:47,041 [برای مارین] 84560

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.