All language subtitles for Grand.Tour.2024.WEB-DL.1080p.CKTV.Dream
Afrikaans
Akan
Albanian
Amharic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bemba
Bengali
Bihari
Bosnian
Breton
Bulgarian
Cambodian
Catalan
Cebuano
Cherokee
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
English
Esperanto
Estonian
Ewe
Faroese
Filipino
Finnish
French
Frisian
Ga
Galician
Georgian
German
Guarani
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hindi
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Interlingua
Irish
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Kinyarwanda
Kirundi
Kongo
Korean
Krio (Sierra Leone)
Kurdish
Kurdish (Soranî)
Kyrgyz
Laothian
Latin
Latvian
Lingala
Lithuanian
Lozi
Luganda
Luo
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mauritian Creole
Moldavian
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Montenegrin
Nepali
Nigerian Pidgin
Northern Sotho
Norwegian
Norwegian (Nynorsk)
Occitan
Oriya
Oromo
Pashto
Persian
Polish
Portuguese (Portugal)
Punjabi
Quechua
Romanian
Romansh
Runyakitara
Russian
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Serbo-Croatian
Sesotho
Setswana
Seychellois Creole
Shona
Sindhi
Sinhalese
Slovak
Slovenian
Somali
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Tatar
Telugu
Thai
Tigrinya
Tonga
Tshiluba
Tumbuka
Turkish
Turkmen
Twi
Uighur
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Wolof
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:21,640 --> 00:00:31,640
ارائهشده توسط سینما دریمینگ
@CinemDreaming
2
00:00:36,184 --> 00:00:41,624
نیمهشب بود که ادوارد وارد
ایستگاه قطار ماندالی شد.
3
00:00:45,464 --> 00:00:47,865
کت و شلوار دامادی بر تن داشت...
4
00:00:48,024 --> 00:00:50,583
و یه دستهگل استوایی هم دستش بود...
5
00:00:50,745 --> 00:00:53,785
و شدیدا مست بود.
6
00:01:03,384 --> 00:01:06,265
کل مسیر رو خواب دیده بود...
7
00:01:06,424 --> 00:01:11,224
یعنی تا یانگون...
8
00:01:11,385 --> 00:01:13,624
یعنی پایتخت برمه.
9
00:01:18,600 --> 00:01:28,600
مترجم: «تارخ علیخانی»
تلگرام: aManOfWar@
10
00:02:33,625 --> 00:02:36,185
در یانگون سحر بود...
11
00:02:36,346 --> 00:02:40,985
و هوای سنگین نوید طوفانی
استوایی رو میداد.
12
00:02:41,146 --> 00:02:44,506
با اینکه ادوارد یادش نبود چه خوابی دیده...
13
00:02:44,666 --> 00:02:49,306
اندوه خوابش تا خود بندر همراهش بود.
14
00:03:57,467 --> 00:04:02,267
هفت سالی میشد که ادوارد...
15
00:04:02,587 --> 00:04:04,667
نامزدش مالی رو ندیده بود.
16
00:04:09,627 --> 00:04:13,468
سعی میکرد چهرهاش رو به یاد بیاره...
17
00:04:13,627 --> 00:04:15,868
ولی نمیتونست.
18
00:04:19,227 --> 00:04:23,868
خوشحال میشد اگر میتونست
میان بیشمار حفرههایی که...
19
00:04:24,027 --> 00:04:29,466
روی تختههای اسکله شکل
گرفته بودن ناپدید بشه.
20
00:04:43,068 --> 00:04:46,588
خودش رو تصور کرد که به آرامی...
21
00:04:46,748 --> 00:04:51,067
در جریان گلآلود رود معلقه.
22
00:04:58,268 --> 00:05:03,067
کشتی لندنی از دور دیده میشد.
23
00:05:09,500 --> 00:05:16,500
[تور بزرگ]
24
00:05:34,268 --> 00:05:35,707
بعد دور انداختن گلها...
25
00:05:35,869 --> 00:05:39,389
ادوارد یواشکی سوار کشتی سنگاپور شد.
26
00:05:56,668 --> 00:06:01,469
چهارم ژانویهی سال ۱۹۱۸ بود.
27
00:06:28,029 --> 00:06:29,149
ادوارد!
28
00:06:29,629 --> 00:06:32,029
غافلگیر شدم اینجا دیدمت لاکپشت پیر!
29
00:06:32,189 --> 00:06:33,308
سلام رجینالد.
30
00:06:33,949 --> 00:06:35,869
چی شد که اومدی سنگاپور؟
31
00:06:36,029 --> 00:06:37,628
کشتی بخار یانگون من رو آورد.
32
00:06:40,509 --> 00:06:41,948
لباسهای قشنگ پوشیدی.
33
00:06:43,389 --> 00:06:46,910
چطوری پیرمرد؟
قیافت طوریه انگار یبس شدی.
34
00:06:47,390 --> 00:06:49,310
دخترعموی خوشگلم چطوره؟
35
00:06:49,790 --> 00:06:51,230
خوبه گمونم.
36
00:06:52,509 --> 00:06:54,590
این ادوارد ابوته.
37
00:06:54,749 --> 00:06:58,268
برجستهترین نمایندهی سلطنت
بریتانیا در برمه!
38
00:06:58,430 --> 00:07:02,270
همچنین بیش از هفت ساله که
بدون هیچ نتیجهای...
39
00:07:02,429 --> 00:07:05,469
نامزد دخترعموی عزیزم مالیه.
40
00:07:06,269 --> 00:07:09,150
خب عروسی کِیه کثافت؟
41
00:07:12,830 --> 00:07:14,430
قیافت عجیب شده ادوارد!
42
00:07:14,590 --> 00:07:15,549
جدا؟
43
00:07:17,309 --> 00:07:19,070
صبح بخیر آقای سینگلتون.
44
00:07:19,870 --> 00:07:22,269
دیروز فراموش کردید هزینهی
نوشیدنیتون رو پرداخت کنید.
45
00:07:22,910 --> 00:07:24,030
اشتباهی شده.
46
00:07:24,190 --> 00:07:27,069
آقای ابوت. خیاط اومدن خدمتتون.
47
00:07:27,230 --> 00:07:30,751
پیراهنها و شلوارهاتون طی
24 ساعت آماده میشن...
48
00:07:30,910 --> 00:07:33,950
و کت و شلوار هم طی سه چهار روز.
راضی هستید؟
49
00:07:34,110 --> 00:07:35,709
- عالیه.
- خوبه.
50
00:07:35,870 --> 00:07:38,109
لباسها رو جلوی اتاقتون تحویل میدیم.
51
00:07:38,270 --> 00:07:41,791
یعنی چی! از برمه لباسی نیاوردی؟
52
00:07:41,950 --> 00:07:44,191
خوابم برد و چمدونم رو جمع نکردم.
53
00:07:47,550 --> 00:07:51,549
اومدم یه سری امور اداری
حوصله سر بر رو حل کنم.
54
00:07:52,990 --> 00:07:55,551
از این امور اداری واسم بگو.
55
00:07:55,710 --> 00:07:56,991
یه تلگرامه جناب ابوت.
56
00:08:00,510 --> 00:08:02,751
هیجده زنجیر سنگاپوری.
57
00:08:22,271 --> 00:08:24,831
[در حال رسیدن - نقطه - ام]
58
00:08:28,991 --> 00:08:30,591
جاسوسی ادوارد!
59
00:08:31,230 --> 00:08:33,631
گمونم اندازههام رو گرفتی دیگه.
60
00:08:35,231 --> 00:08:37,471
- هستی؟
- ولم کن رجینالد.
61
00:08:43,231 --> 00:08:47,391
دورترین جایی که از این ایستگاه
میتونم برم کجاست؟
62
00:08:48,831 --> 00:08:51,231
قطار سریعالسیر بانکوک یک ساعت دیگه میره.
63
00:08:52,671 --> 00:08:53,792
دوباره میری؟
64
00:08:53,951 --> 00:08:57,951
نمیدونم قاطی چه قضیهای شدی،
ولی مفتخرم که دوست توئم.
65
00:08:57,951 --> 00:09:00,831
خوشحالم که تو نامزد دخترعمومی.
66
00:09:00,991 --> 00:09:02,110
بیا بغلت کنم.
67
00:09:04,672 --> 00:09:06,430
میتونی روی من حساب کنی.
68
00:09:06,592 --> 00:09:07,552
خدا پادشاه رو نگه داره!
69
00:09:07,871 --> 00:09:08,992
میبینمت رجینالد.
70
00:09:26,752 --> 00:09:31,552
ادوارد خودش رو رها کرد و
به صدای شبانهی جنگل گوش داد.
71
00:09:35,712 --> 00:09:38,591
نعوظ واقعا شدیدی داشت.
72
00:09:40,672 --> 00:09:44,512
همچنین احساس کرد که بو میده
و باید دوش بگیره
73
00:09:49,312 --> 00:09:53,471
چشمانش رو بست و شروع کرد به رویا دیدن.
74
00:10:32,033 --> 00:10:34,113
ادوارد با تعجب از خواب بیدار شد.
75
00:10:34,913 --> 00:10:38,273
خود را در شرایطی بسیار ناگوار یافت.
76
00:11:28,033 --> 00:11:29,794
چه صبح قشنگی.
77
00:12:08,514 --> 00:12:11,555
پرندهها ساکت شدند،
گویی که اعلام میکردند...
78
00:12:11,714 --> 00:12:14,274
قطار جدیدی به زودی خواهد آمد.
79
00:13:00,195 --> 00:13:02,755
ادوارد وارد روستایی شد.
80
00:13:06,115 --> 00:13:08,834
ساکنینش خیلی پرحرف نبودند.
81
00:15:55,397 --> 00:15:57,638
هزاران سال زندگی کردم...
82
00:15:59,237 --> 00:16:01,317
ولی همچنان باکره هستم.
83
00:16:04,517 --> 00:16:07,078
دوستان خوابیدند و خرخر میکنند.
84
00:16:10,117 --> 00:16:14,758
چه بیادب!
85
00:16:14,758 --> 00:16:16,678
چه شرمآور!
86
00:16:17,317 --> 00:16:23,398
چه تضادی در قیاس با این زوج دوست داشتنی.
87
00:16:24,197 --> 00:16:29,638
بههرحال، امروز روز خوبی واسه شوهر داشتنه.
88
00:16:31,878 --> 00:16:36,518
بنابراین زن غول شاهزاده را به قلهها برد.
89
00:16:39,078 --> 00:16:42,598
با چنان ارادهای وارد جنگل شد...
90
00:16:44,038 --> 00:16:47,078
که زود ظاهر و ناپدید شد...
91
00:16:47,878 --> 00:16:51,077
به زودی به غار طلاکاریشدهاش میرسه.
92
00:17:51,559 --> 00:17:53,639
ادوارد یه راهنما استخدام کرد.
93
00:17:56,678 --> 00:17:58,278
اسمش عمر بود.
94
00:17:59,399 --> 00:18:01,158
جنگل رو خوب میشناخت...
95
00:18:01,319 --> 00:18:04,679
و میتونست ادوارد رو امن و امان
به بانکوک برسونه.
96
00:18:07,079 --> 00:18:10,278
همراه عمر، سه همسرش هم اومدند.
97
00:20:25,161 --> 00:20:26,922
وای، عجب شلوغیای!
98
00:20:28,361 --> 00:20:31,880
اصلا چرا یه نفر باید سه تا زن بگیره؟
99
00:23:39,564 --> 00:23:44,524
ادوارد که به تازگی به بانکوک رسیده
بود مرد ولزیای را دید که از قبل میشناخت.
100
00:23:44,844 --> 00:23:46,924
که وابسته به بریتانیا در سفارت بود.
101
00:23:47,563 --> 00:23:50,444
اسمش گادفری بود،
مردی با صدایی بلند.
102
00:23:54,604 --> 00:23:57,644
گادفری شدیدا با دوستش احوالپرسی کرد.
103
00:23:58,284 --> 00:24:02,925
خیال کرد که ادوارد از برمه آمده بود
که به تولد شاهزاده برسد.
104
00:24:04,204 --> 00:24:08,044
گادفری همراه دیگر اعضای هیئت
دیپلماتیک بریتانیا در آسیا بود.
105
00:24:10,124 --> 00:24:13,163
بابی که از پکن آمده بود،
خانم هیوز از هنگ کنگ...
106
00:24:13,324 --> 00:24:15,405
جانسون همراه تمام کارکنان سریلانکا...
107
00:24:15,564 --> 00:24:18,124
آرچی از توکیو و حتی لاکپشت چاق...
108
00:24:18,604 --> 00:24:22,925
که سیفلیس رو توی کل قاره پخش کرده بود.
109
00:24:25,325 --> 00:24:28,205
ادوارد رو کشیدن بردن کاخ...
110
00:24:28,364 --> 00:24:32,205
درحالی که یه سرود قایقرانی قدیمی
رو با تمام وجود میخوندن.
111
00:24:34,284 --> 00:24:36,045
ادوارد یه کلمه هم حرف نزد.
112
00:24:36,204 --> 00:24:39,083
مثل گچ رنگش پریده بود و میلرزید.
113
00:25:26,125 --> 00:25:29,165
واقعا ممنونم که خودتون رو توی
این زحمت انداختید...
114
00:25:29,325 --> 00:25:32,045
که در این مراسم شرکت کنید.
115
00:25:32,205 --> 00:25:34,284
ممنونم. واسم خیلی باارزشه.
116
00:25:34,446 --> 00:25:35,406
ادوارد!
117
00:25:36,045 --> 00:25:39,084
پرورش برنج و صادرات رونق شدیدی داشته.
118
00:25:39,246 --> 00:25:41,646
مالیات این فعالیتها بر روی...
119
00:25:41,805 --> 00:25:44,844
خرج بهبود مدیریت استان میشه.
120
00:25:45,966 --> 00:25:49,326
تو با بقیه فرق داری.
از کجا اومدی؟
121
00:25:49,645 --> 00:25:54,606
از ماندالی. در برمه شمالی.
قبلش هم لندن بودم.
122
00:25:54,765 --> 00:25:57,966
شهرهای قشنگین و در موردشون شنیدم...
123
00:25:58,125 --> 00:26:00,846
و یه روز خوشحال میشم که ببینمشون.
124
00:26:01,005 --> 00:26:02,766
هنوز خیلی جوانم.
125
00:26:05,006 --> 00:26:07,566
واست حین سلطنتت آرزوی موفقیت میکنم.
126
00:26:08,366 --> 00:26:09,805
لطف دارید...
127
00:26:09,966 --> 00:26:13,645
ولی طوری رفتار میکنی که
انگار روز تاجگذاریمه.
128
00:26:13,806 --> 00:26:17,005
ولی الان تولدمه و خیلی هم خوشحالم.
129
00:26:20,526 --> 00:26:22,446
این کاخ راه خروجی داره؟
130
00:26:22,606 --> 00:26:25,967
آره. اون سمت سالن. آخر گذرگاه.
131
00:26:26,126 --> 00:26:27,246
برات آرزوی موفقیت میکنم.
132
00:26:28,206 --> 00:26:31,247
همچنین. امیدوارم روز خوبی داشته باشی.
133
00:27:24,046 --> 00:27:29,486
ادوارد مثل مسافری بر روی قایق ماهیگیری
به سمت نواحی فرانسوی رفت.
134
00:27:34,447 --> 00:27:36,686
از خلیج هوشیمین رد شد.
135
00:27:38,607 --> 00:27:41,808
داخل اون جای تنگ گذر زمان رو فراموش کرد.
136
00:27:44,207 --> 00:27:46,608
کمی تب داشت...
137
00:27:46,767 --> 00:27:48,847
خیس عرق شده بود.
138
00:27:49,327 --> 00:27:52,687
خوابش میبرد و لرزان بیدار میشد.
139
00:27:53,327 --> 00:27:54,926
فکر این که مرگش نزدیکه...
140
00:27:55,088 --> 00:27:59,088
در این جور شرایط براش محتمل بود.
141
00:28:01,328 --> 00:28:05,328
متوهم بود اما آرام.
142
00:30:54,130 --> 00:30:57,170
ادوارد بدون هیچ هدفی در
خیابانهای هوشیمین قدم میزد.
143
00:31:03,890 --> 00:31:06,130
وارد خوابگاهی کثیف شد.
144
00:31:10,450 --> 00:31:14,129
مالکینش کلی حرف زدن،
ولی بالاخره راهش دادن داخل.
145
00:31:22,930 --> 00:31:26,451
سال نوی قمری بود و ادوارد خیلی مریض بود.
146
00:31:29,010 --> 00:31:31,251
تلگرام جدیدی دریافت کرده بود.
147
00:31:33,650 --> 00:31:38,451
[وارد هوشیمین - نقطه - ام]
148
00:32:14,451 --> 00:32:15,892
دارن چی میگن؟
149
00:32:18,291 --> 00:32:20,692
میخواستن بیرونت کنن.
150
00:32:21,651 --> 00:32:25,331
نمیخوان که امشب بمیری.
151
00:32:26,131 --> 00:32:27,731
سال نوئه.
152
00:32:28,851 --> 00:32:30,772
و تو بهشون چی گفتی؟
153
00:32:32,051 --> 00:32:36,690
که امشب یا چند شب آینده نمیمیری.
154
00:32:42,132 --> 00:32:44,532
بهت سال نو رو تبریک میگن.
155
00:33:12,852 --> 00:33:15,412
بین دوران نقاهتش در هوشیمین...
156
00:33:15,572 --> 00:33:18,772
و سبک زندگی بوهمیاییای
که در مانیلا انتخاب کرده بود...
157
00:33:18,932 --> 00:33:20,532
چند هفتهای فاصله بود.
158
00:33:25,332 --> 00:33:30,132
ظاهرا این تغییر رفتار دلیل خاصی نداشت.
159
00:33:36,852 --> 00:33:39,091
ادوارد به طور فزایندهای در
طول روز میخوابید...
160
00:33:39,252 --> 00:33:41,172
و فقط در شب زندگی میکرد.
161
00:33:41,492 --> 00:33:43,572
مشروب زیاد میخورد.
162
00:33:44,052 --> 00:33:47,573
با قمار پول به دست میآورد
و سپس باز از دست میداد.
163
00:33:49,172 --> 00:33:53,333
با ملوانها دعوا میکرد و با
شبگردها دوست میشد...
164
00:33:53,492 --> 00:33:57,173
که صبحهای زود به خلیج مانیلا
جان میبخشیدن.
165
00:34:44,053 --> 00:34:48,853
دورهاش در مانیلا مملو از خماری
و سرخوشی بود.
166
00:35:30,934 --> 00:35:34,454
گهگاهی موجی از مالیخولیا او را فرا میگرفت.
167
00:35:36,214 --> 00:35:37,814
احساسی میشد.
168
00:36:58,935 --> 00:37:01,976
در شبی مملو از حماقت...
169
00:37:02,135 --> 00:37:06,135
ادوارد به همراه چندین ملوان
و چهار فاحشه فیلیپینی...
170
00:37:06,295 --> 00:37:10,455
سوار کشتی جنگی آمریکاییای شد.
171
00:37:12,375 --> 00:37:15,255
حین حرکت کشتی به سمت ژاپن بیدار شد.
172
00:37:18,935 --> 00:37:21,976
کاپیتان از مزاحمها خوشش اومده بود.
173
00:37:23,255 --> 00:37:26,776
سه روز نوشیدن و آواز خوندن.
174
00:37:26,935 --> 00:37:32,536
به صورت خیلی مخفیانه در ساحل
اوساکا پیاده شدن.
175
00:38:01,015 --> 00:38:05,336
ادوارد کنار ژاپنیها پشت پیشخوان نشست.
176
00:38:05,496 --> 00:38:09,177
همراه هم نودلشان را سر کشیدند.
177
00:38:10,296 --> 00:38:11,735
سربازی پدیدار شد...
178
00:38:11,896 --> 00:38:15,575
و از مشتریهای غربی خواست که
گذرنامهشون رو نشون بدن.
179
00:38:18,136 --> 00:38:20,056
ادوارد درنگ نکرد...
180
00:38:20,696 --> 00:38:21,976
و رفت.
181
00:38:49,817 --> 00:38:56,057
پیش راهبان کوموسو ادوارد حس
میکرد که خیلی در معرض دید نیست.
182
00:38:56,696 --> 00:38:59,897
شهر به شهر میچرخیدن و گدایی میکردن.
183
00:39:09,337 --> 00:39:12,377
حتی ازمون نپرسیدی الان کجا میریم.
184
00:39:13,177 --> 00:39:16,536
مقصدت واست مهم نیست؟
185
00:39:16,697 --> 00:39:18,297
هر جایی میرم که من رو ببرید.
186
00:39:19,417 --> 00:39:20,856
آقای عزیز...
187
00:39:21,497 --> 00:39:23,736
با اینکه عجیب به نظر میاد،
حس میکنم خونه هستم!
188
00:39:25,337 --> 00:39:27,737
وقتی راهبان تصمیم گرفتن برن شمال...
189
00:39:27,737 --> 00:39:30,456
به معبدی در کوهستان...
190
00:39:30,937 --> 00:39:33,497
ادوارد پیششون موند.
191
00:39:40,697 --> 00:39:45,658
ولی نتونست توی معبد بخوابه.
192
00:39:45,978 --> 00:39:49,338
صداهایی شنید،
صدای پا...
193
00:39:49,657 --> 00:39:52,056
و پچپچهایی میشنید...
194
00:39:52,218 --> 00:39:56,058
واسش از وحشت به زبانی میگفت
که بلد نبود.
195
00:39:59,737 --> 00:40:04,218
سایه مبهم نمیکنه. آشکار میکنه.
196
00:40:04,857 --> 00:40:07,098
ژاپنیها این رو میدونن.
197
00:40:08,378 --> 00:40:11,418
از سایه فرار نمیکنن، دنبالش میگردن.
198
00:40:12,698 --> 00:40:15,577
سایههایی که ازشون حرف میزنم
از نظام دیگهای هستن.
199
00:40:16,698 --> 00:40:19,417
از پدیدههایی که درکشون نمیکنم خوشم نمیاد.
200
00:40:20,217 --> 00:40:22,618
رعایت سالم قوانین طبیعت رو میپسندم.
201
00:40:23,258 --> 00:40:27,418
و قوانین طبیعت رو از کجا
یاد گرفتی آقای ابوت؟
202
00:40:28,378 --> 00:40:31,897
شاید خوب نشناسیشون.
203
00:40:32,858 --> 00:40:34,139
لعنت بهش کیتا!
204
00:40:35,578 --> 00:40:38,137
من سایههای افراد نامرئی رو میبینم.
205
00:40:38,458 --> 00:40:41,658
همین واسه ایجاد تنش توی
یه انسان معمولی کفایت میکنه.
206
00:40:43,898 --> 00:40:48,697
شاید هم سایهها رو میبینی
چون همین الانش در تنشی.
207
00:40:50,458 --> 00:40:54,139
صحبتهات داره خستهام میکنه کیتا.
208
00:40:54,619 --> 00:40:57,179
اگه با سبدی روی سرت دور بزنی...
209
00:40:57,338 --> 00:40:59,899
باید بیشتر در مورد قضاوت
دیگران خودداری کنی!
210
00:41:08,858 --> 00:41:10,939
از کوهستان بالا برو.
211
00:41:11,578 --> 00:41:14,299
میمونها رو تماشا کن.
212
00:41:15,579 --> 00:41:19,099
زیر درختان قدم بزن.
213
00:41:20,379 --> 00:41:23,258
خودت رو تقدیم دنیا بکن آقای ابوت.
214
00:41:23,578 --> 00:41:25,819
میبینی که چقدر در حقت سخاوت به خرج میده.
215
00:41:30,139 --> 00:41:32,699
نامه هم به این معبد میرسه؟
216
00:41:35,419 --> 00:41:38,299
- توی روستا دفتر پست هست؟
- دفتر پست؟
217
00:44:03,741 --> 00:44:09,021
میدونیم کی هستی و چطور وارد
کشورمون شدی آقای ابوت.
218
00:44:10,461 --> 00:44:15,902
شاید بتونید واسمون توضیح بدید که
به چه قصدی اومدید اینجا.
219
00:44:20,381 --> 00:44:22,142
به سمت این زندگی کشیده شدم.
220
00:44:33,502 --> 00:44:36,382
واسه چی اومدید ژاپن؟
221
00:44:36,701 --> 00:44:37,660
هیچی.
222
00:44:38,302 --> 00:44:40,222
تصادفا اومدم اینجا.
223
00:44:40,541 --> 00:44:43,582
ارتباطتون با نیروی دریایی آمریکا چیه؟
224
00:44:47,581 --> 00:44:50,141
از زنی فرار میکنم که در تعقیب منه.
225
00:44:55,102 --> 00:44:58,942
حتی ترسوترین مردان غرب هم...
226
00:44:59,422 --> 00:45:03,422
به ژاپن نمیان...
227
00:45:03,582 --> 00:45:05,662
که از یه زن فرار کنن.
228
00:45:06,142 --> 00:45:08,381
حرفت رقتانگیزه.
229
00:45:10,942 --> 00:45:14,141
واسه کی کار میکنی آقا؟
230
00:45:31,422 --> 00:45:33,982
تو این رو کشیدی؟
231
00:45:34,943 --> 00:45:36,063
آره.
232
00:45:54,623 --> 00:45:56,543
آقای ابوت...
233
00:45:57,503 --> 00:45:59,262
من درکت نمیکنم.
234
00:46:01,183 --> 00:46:03,102
ولی نمیخوایم اینجا باشی.
235
00:46:04,703 --> 00:46:09,822
فردا تا کشتیای که شانگهای رو ترک
میکنه همراهیت میکنیم.
236
00:46:51,744 --> 00:46:55,422
یه ساعت هم طولی نکشید که ادوارد
تلگرام جدیدی دریافت کرد.
237
00:47:05,184 --> 00:47:10,144
[در حال آمدن - خیلی دلتنگت - ام]
238
00:47:15,423 --> 00:47:16,864
ادوارد لبخند زد.
239
00:47:24,864 --> 00:47:28,224
هتل رو ترک کرد، بلیت تئاتری گرفت...
240
00:47:28,224 --> 00:47:30,624
لباسهای جدیدی خرید و موهاش رو اصلاح کرد.
241
00:47:37,504 --> 00:47:40,063
نمایش خیلی براش جذاب نبود.
242
00:48:02,785 --> 00:48:07,903
به مالی فکر کرد و چهرهاش
واسش خیلی واضح شد.
243
00:48:12,865 --> 00:48:17,665
در هتل جلوی آینه ایستاد
و پرترهای از خودش کشید.
244
00:48:18,784 --> 00:48:22,945
به بازتاب آینه وفادار نبود.
خودش رو زشت و فرسوده کشید.
245
00:48:25,345 --> 00:48:29,825
رفت توی سالن و پرسید که قایقی که به بالای
رودخانه میره ساعت چند حرکت میکنه.
246
00:48:32,065 --> 00:48:34,304
آخرین قایقی بود که تا مدتی طولانی که...
247
00:48:34,465 --> 00:48:37,825
این سفر غیرممکن میشد به سمت
یانگتسه حرکت میکرد.
248
00:48:40,705 --> 00:48:44,065
قبض رو پرداخت کرد و پرتره شخصی
رو در پیشخوان گذاشت...
249
00:48:44,225 --> 00:48:47,744
و درخواست کرد که به بانویی داده بشه
که به دنبالش میاد.
250
00:50:05,986 --> 00:50:09,026
یه خانواده چینی داشتن روی
عرشه قایق ماژونگ بازی میکردن.
251
00:50:11,586 --> 00:50:14,145
ادوارد فکر کرد که قوانینش رو بلده.
252
00:50:14,466 --> 00:50:18,147
جای پیرمردی رو گرفت و
حرکات مضحکی انجام داد.
253
00:50:28,546 --> 00:50:30,307
پیرمرد خندید.
254
00:50:53,027 --> 00:50:56,227
ادوارد خیلی جدی بود،
کاملا تمرکز کرده بود.
255
00:50:58,467 --> 00:51:00,067
خوشحال بود.
256
00:52:02,947 --> 00:52:05,188
ادوارد در چونگکینگ از رود خارج شد.
257
00:52:09,667 --> 00:52:12,707
چند حمال استخدام کرد که به کوهستان ببرنش.
258
00:52:15,268 --> 00:52:17,188
خیلی حمالهای بداخلاقی بودن...
259
00:52:17,188 --> 00:52:20,229
ولی از نظر او باتجربه و قابل اعتماد بودن.
260
00:52:23,748 --> 00:52:28,067
اگه با سرعت خوبی پیش میرفتن در
کمتر از دو هفته به اونجا میرسیدن.
261
00:52:29,828 --> 00:52:32,709
مجبور بودن از جنگل بامبویی وسیع رد بشن.
262
00:52:35,748 --> 00:52:38,627
از نظر ادوارد ماجراجویی محشری میشد.
263
00:53:18,949 --> 00:53:21,989
اگه ادوارد ماندارین حرف میزد متوجه میشد.
264
00:53:22,148 --> 00:53:24,389
عروسی بود که از منزل والدینش میرفت...
265
00:53:24,709 --> 00:53:26,789
تا به منزل همسر آیندهاش برسه.
266
00:53:30,629 --> 00:53:32,549
داشت ناراحتی ترک کردن منزلش...
267
00:53:32,869 --> 00:53:35,110
به مقصد منزل جدیدش رو به نمایش میگذاشت.
268
00:53:45,509 --> 00:53:48,869
شبانه حمالها از ادوارد
سرقت کردن و فرار کردن.
269
00:53:52,389 --> 00:53:57,190
ادوارد وقتی بیدار شد فقط با لباسها و
دفتر طراحیش رو داشت.
270
00:53:57,349 --> 00:53:58,788
دیگه هیچی نداشت.
271
00:54:12,870 --> 00:54:15,109
شاید به دور خودش دور میزد.
272
00:54:26,630 --> 00:54:28,710
وقتی خورشید غروب کرد...
273
00:54:28,869 --> 00:54:31,110
ادوارد حس کرد هرگز راهش رو پیدا نمیکنه.
274
00:54:33,189 --> 00:54:34,950
به خواب عمیقی فرو رفت.
275
00:56:30,791 --> 00:56:33,351
ادوارد رو بردن منزل هوراس سیگریو...
276
00:56:33,512 --> 00:56:35,751
در روستای کوچک وانگیو.
277
00:56:36,712 --> 00:56:39,111
خانهی بزرگ اما زشتی بود...
278
00:56:39,272 --> 00:56:42,632
همراه با چندین اثاثیهی خراب
و پنجرهی شکسته.
279
00:56:44,392 --> 00:56:46,311
سیگریو کنسول چنگدو بود...
280
00:56:46,472 --> 00:56:49,032
ولی به ندرت پاش رو در کنسولگری میذاشت.
281
00:56:54,952 --> 00:56:56,391
وقتی ادوارد بیدار شد...
282
00:56:56,552 --> 00:56:59,432
سیگریو داشت ساز زهی عجیبی مینواخت...
283
00:56:59,592 --> 00:57:00,711
یه گوقین.
284
00:57:02,952 --> 00:57:05,511
کنسول خودش رو معرفی کرد و توضیح داد...
285
00:57:05,672 --> 00:57:09,512
که در این روستا اسم این نغمه
«اشتیاق بیپایان» هست...
286
00:57:09,672 --> 00:57:12,711
ولی در روستای بغلی بهش میگن
«غم بینهایت»
287
00:57:32,553 --> 00:57:35,433
اطراف وانگیو رو جنگل بامبویی فرا گرفته بود.
288
00:57:36,072 --> 00:57:39,591
در روزهایی که هوا صاف بود
میشد کوهستان تبت رو دید.
289
00:57:51,273 --> 00:57:55,593
ادوارد، سیگریو و پیشخدمت پیر تبتیش...
290
00:57:55,593 --> 00:57:58,473
کوچههای وانگیو رو ترک کردن
و وارد جنگل شدن...
291
00:57:58,793 --> 00:58:00,073
همراه با سبدی برای پیکنیک.
292
00:58:03,113 --> 00:58:05,193
موجودات دوستداشتنیای هستن، درسته؟
293
00:58:06,153 --> 00:58:07,273
اونجا.
294
00:58:08,873 --> 00:58:09,993
اونجا!
295
00:58:10,313 --> 00:58:11,913
پاندا رو نمیبینی؟
296
00:58:20,553 --> 00:58:22,473
پیپ تریاک رو میدی؟
297
00:58:22,633 --> 00:58:25,034
پیرزن خوب درستش میکنه.
298
00:58:25,193 --> 00:58:26,313
مرسی.
299
00:58:27,113 --> 00:58:29,032
ولی جرئتش رو ندارم.
300
00:58:30,313 --> 00:58:32,553
پایان امپراتوری اجتنابناپذیره.
301
00:58:34,153 --> 00:58:36,394
چندین سال طول میکشه.
شاید چندین ماه.
302
00:58:37,673 --> 00:58:40,552
بدون اینکه چیزی بفهمیم میریم.
303
00:58:41,513 --> 00:58:45,514
سفیدپوسته اصلا نمیتونه
فرهنگ شرقی رو بفهمه.
304
00:58:45,994 --> 00:58:47,752
فرای درکشه.
305
00:58:49,513 --> 00:58:52,072
ولی بعید میدونم برگردم لندن.
306
00:58:52,234 --> 00:58:54,794
بیشتر از سه روز نتونستم تحملش کنم.
307
00:58:56,554 --> 00:58:59,434
ولی فکر این که وظایفم رو اینجا ادامه بدم...
308
00:58:59,593 --> 00:59:01,514
خیلی برام دردناکه.
309
00:59:02,794 --> 00:59:06,473
از شغلم متنفرم ولی عاشق
این کشورم آقای ابوت.
310
00:59:20,394 --> 00:59:23,595
آدمهایی رو میشناسم که
روزی بیش از چهل بار پیپ میکشن.
311
00:59:24,874 --> 00:59:27,113
خیلی زیاده. نفرین شدن.
312
00:59:31,114 --> 00:59:34,313
من کم پیش میاد از روزی
هفت هشت بار بیشتر بکشم.
313
00:59:49,674 --> 00:59:51,113
توی چند روز گذشته...
314
00:59:53,514 --> 00:59:55,115
در چند ماه اخیر...
315
00:59:58,634 --> 01:00:01,193
از دوستی تلگرام دریافت میکردم.
316
01:00:04,394 --> 01:00:06,315
یا بهتره بگم از نامزدم.
317
01:00:07,115 --> 01:00:08,235
مالی.
318
01:00:11,114 --> 01:00:13,355
از لندن اومد که با من ازدواج کنه.
319
01:00:17,995 --> 01:00:19,914
ولی مضطرب شدم و فرار کردم.
320
01:00:24,395 --> 01:00:25,995
رفتم سنگاپور...
321
01:00:28,555 --> 01:00:30,954
مثل یه بزدل ازش فرار کردم.
322
01:00:33,675 --> 01:00:35,116
داره تعقیبم میکنه...
323
01:00:35,275 --> 01:00:36,875
مسیرم رو پیدا میکنه...
324
01:00:38,155 --> 01:00:39,916
واسم تلگرام میفرسته...
325
01:00:41,355 --> 01:00:43,595
کلهشقترین زن دنیاست!
326
01:00:47,115 --> 01:00:49,355
خیلی دختر مصممیه.
327
01:00:50,635 --> 01:00:52,715
واقعا محشره!
328
01:00:57,195 --> 01:01:00,234
واقعا واسم عجیبه چطور آدم میتونه
انقدر سرسخت باشه.
329
01:01:02,955 --> 01:01:07,116
به نظرم سخته که آدم بتونه کسی
مثل مالی رو پیدا کنه.
330
01:01:09,996 --> 01:01:12,556
ولی مدتی میشه که ازش خبری نشده.
331
01:01:16,875 --> 01:01:19,116
اصلا نمیدونم مالی در چه حاله.
332
01:01:21,675 --> 01:01:23,436
امیدوارم حالش خوب باشه.
333
01:01:24,555 --> 01:01:25,675
مالی.
334
01:01:33,516 --> 01:01:37,036
این داستانت از غمگینترین
داستانهاییه که شنیدم.
335
01:02:32,077 --> 01:02:35,917
مالی عزیز. یه کار غیرمنتظره باعث شد
که یانگون رو ترک کنم.
336
01:02:35,917 --> 01:02:38,477
یه شکست ناخوشایند که من در اون دست نداشتم.
337
01:02:38,637 --> 01:02:41,036
بهتره با کشتی بعدی برگردی لندن.
338
01:02:41,197 --> 01:02:43,916
واقعا متاسفم عشقم. از طرف ادوارد.
339
01:03:18,797 --> 01:03:21,678
مالی وارد ساختمان مدیریت خلیج شد...
340
01:03:21,837 --> 01:03:25,838
و درخواست کرد که فهرست
مسافران اون روز رو ببینه.
341
01:03:27,117 --> 01:03:30,956
فهمید که ادوارد چند دقیقه پیش...
342
01:03:31,118 --> 01:03:33,198
سوار کشتیای به مقصد سنگاپور شده.
343
01:03:33,677 --> 01:03:35,276
یه بلیت در کشتیای خرید...
344
01:03:35,438 --> 01:03:38,798
که فردا به اونجا میرفت.
345
01:03:39,758 --> 01:03:44,397
همچنین درخواست کرد که تلگرامی
بفرسته، ولی دچار تردید شد.
346
01:03:44,558 --> 01:03:46,958
کجا بفرستش؟
347
01:03:47,597 --> 01:03:52,077
مرد میانسال هندی بهش گفت که:
مشخصا به هتل رافل!
348
01:03:52,238 --> 01:03:55,758
در حالی که داشت دوربینی رو
از گمرک رد میکرد.
349
01:04:03,278 --> 01:04:05,359
اسمش تیاچ کاپور بود...
350
01:04:05,518 --> 01:04:09,357
و فیلمبرداری برای شرکت وارویک تریدینگ بود.
351
01:04:53,039 --> 01:04:57,519
هر چیزی که مالی در یانگون میدید
براش شگفتانگیز بود.
352
01:04:59,919 --> 01:05:04,879
اصلا متوجه گذر زمان نشده بود.
353
01:05:05,039 --> 01:05:07,119
دیگه به ادوارد فکر نمیکرد...
354
01:05:07,278 --> 01:05:11,439
و تا اواخرِ بعد از ظهر احساس
خستگی داشت اما خوشحال بود.
355
01:05:16,719 --> 01:05:22,160
عصر مالی رفت کلاب.
356
01:05:22,639 --> 01:05:25,839
پشت میز نشست و کمی سوپ ماهی خورد.
357
01:05:25,999 --> 01:05:30,478
داغ و ترش و خوشمزه بود.
358
01:05:30,959 --> 01:05:33,999
مالی با حرص خوردش.
359
01:05:40,720 --> 01:05:45,838
مالی بیاختیار از رقص فیل میخندید.
360
01:05:46,000 --> 01:05:49,678
انقدر بلند خندید که همه نگاهش میکردن.
361
01:06:10,000 --> 01:06:12,560
خوش اومدید خانم سینگلتون.
362
01:06:14,160 --> 01:06:17,519
آقا و خانم کوپر رو معرفی میکنم.
363
01:06:17,680 --> 01:06:21,680
آقای کوپر نایب رئیس
انجمن رابر گروورز هستند.
364
01:06:22,159 --> 01:06:24,880
جلوی خانم کوپر سرگرد براون...
365
01:06:25,040 --> 01:06:27,760
و دخترش یعنی خانم لوسی هستند.
366
01:06:29,840 --> 01:06:32,399
آقای ساندرز، روبروتون...
367
01:06:32,880 --> 01:06:35,759
یه تاجر موفق دام هستند...
368
01:06:36,400 --> 01:06:39,280
که از یکی از نواحی آمریکا...
369
01:06:39,600 --> 01:06:42,959
با سابقه ثابت پرورش گاو میان.
370
01:06:43,120 --> 01:06:46,000
و در آخر شما رو به هنرمندی
از ناپل معرفی میکنم...
371
01:06:46,480 --> 01:06:47,920
جناب فارنزی...
372
01:06:48,240 --> 01:06:51,281
یک تنور با استعداد اپرا
که در منطقه تور دارن.
373
01:06:51,440 --> 01:06:54,161
آیندهی درخشانی در انتظار ایشونه.
374
01:06:54,960 --> 01:06:58,001
جناب سینگلتون تازه از لندن اومدن.
375
01:06:58,800 --> 01:07:02,321
حتما گرمای هوا شدیدا
.اذیتتون کرده خانم عزیز
376
01:07:03,281 --> 01:07:05,201
از گرما خوشم میاد.
377
01:07:05,360 --> 01:07:07,601
و به نظرم یانگون عالی بود!
378
01:07:07,760 --> 01:07:09,360
چه بهتر.
379
01:07:09,521 --> 01:07:12,401
روزهای اول یانگون تاثیر بزرگی داره.
380
01:07:12,721 --> 01:07:16,721
بعد مدتی مردم بدی آب و هوا رو حس میکنن.
مخصوصا خانمها.
381
01:07:17,041 --> 01:07:18,480
همچنین هم بدی مردمش رو.
382
01:07:18,641 --> 01:07:21,360
میشه کنترلشون کرد خانم کوپر.
383
01:07:21,521 --> 01:07:23,441
آب و هوا رو نمیشه کاری کرد.
384
01:07:23,761 --> 01:07:25,680
بوی گندی میده که نفس آدم رو بند میاره.
385
01:07:25,841 --> 01:07:27,921
سالهای اخیر پیشرفت داشته.
386
01:07:28,081 --> 01:07:29,520
حرف مفت!
387
01:07:30,641 --> 01:07:32,561
و صحبت بوی گند شد ناخدا...
388
01:07:32,720 --> 01:07:37,042
باید بگم که بوی باد معدهی
گاوهای آقای ساندرز...
389
01:07:37,201 --> 01:07:38,482
به شدت ناخوشاینده...
390
01:07:38,641 --> 01:07:41,201
و مستقیما به سمت کابین ما میاد.
391
01:07:42,641 --> 01:07:45,360
شوهرتون بهش عادت دارن.
392
01:07:45,521 --> 01:07:48,082
این مرد حالم رو به هم میزنه!
یه کاری بکن دونالد!
393
01:07:50,161 --> 01:07:52,402
میشه بگید چرا اومدید خانم سینگلتون؟
394
01:07:52,561 --> 01:07:55,601
واسه تور بزرگ؟ یانگون،
سنگاپور، بانکوک، هوشیمین...
395
01:07:55,761 --> 01:07:57,360
اومدم که ازدواج کنم.
396
01:07:58,481 --> 01:08:00,720
نامزدم از مسئولین ماندالیه.
397
01:08:01,041 --> 01:08:03,120
هفت ساله که نامزد هستیم.
398
01:08:04,722 --> 01:08:06,802
ولی فرار کرد.
399
01:08:09,201 --> 01:08:12,240
من رو توی اسکله رها کرد و عازم سنگاپور شد.
400
01:08:13,842 --> 01:08:15,282
دارم میرم دنبالش...
401
01:08:15,921 --> 01:08:18,162
که ببینم دستم بهش میرسه یا نه.
402
01:08:24,242 --> 01:08:26,322
واقعا شوخ هستید، مگه نه؟
403
01:08:27,282 --> 01:08:29,202
درواقع برام پیامی گذاشت...
404
01:08:29,361 --> 01:08:32,562
و گفت که کار فوریای واسش پیش اومده...
405
01:08:32,882 --> 01:08:35,602
و بهتره که برگردم به لندن.
406
01:08:35,922 --> 01:08:37,362
عمرا!
407
01:08:37,842 --> 01:08:40,722
شکارش میکنم.
فرقی نمیکنه چقدر هزینهاش بشه.
408
01:08:44,562 --> 01:08:47,122
دختر عزیزم، فکرش رو کردی که...
409
01:08:47,282 --> 01:08:51,762
چیزی که توصیف میکنی به صورت بیتعارف...
410
01:08:52,562 --> 01:08:54,001
به عنوان آبروریزی برداشت بشه؟
411
01:08:54,962 --> 01:08:57,841
به نظرت منظور نامزدت این نیست که...
412
01:08:58,002 --> 01:09:00,563
میلی نداره که با تو ازدواج کنه؟
413
01:09:01,059 --> 01:09:02,714
خیر.
414
01:09:04,402 --> 01:09:06,162
از کجا انقدر مطمئنی؟
415
01:09:08,242 --> 01:09:10,003
چون ادوارد رو میشناسم.
416
01:09:10,162 --> 01:09:11,443
بهش اطمینان دارم.
417
01:09:12,242 --> 01:09:12,883
عزیزم...
418
01:09:13,843 --> 01:09:16,243
مردها واقعا عذابن.
419
01:09:18,962 --> 01:09:20,083
خوک کثیف!
420
01:09:20,242 --> 01:09:21,523
بیا دونالد!
421
01:09:21,682 --> 01:09:24,241
میخوام فورا به یانگون برگردیم!
422
01:09:24,403 --> 01:09:28,403
امیدوارم انقدر باشرف باشی که
مستقیم بری موتورخونه!
423
01:09:28,882 --> 01:09:31,763
ولی خانم کوپر، موتورخونه که...
424
01:09:33,363 --> 01:09:34,643
ببخشید.
425
01:09:39,442 --> 01:09:41,203
امروز واقعا خیلی سلیطهبازی در میاره.
426
01:09:41,523 --> 01:09:44,402
ولی واقعا دیگه زیادهروی کردی.
427
01:10:31,124 --> 01:10:32,402
بله؟
428
01:10:36,404 --> 01:10:38,004
خانم سینگلتون...
429
01:10:41,204 --> 01:10:43,764
رک و راست باهاتون حرف میزنم.
430
01:10:44,084 --> 01:10:46,484
به نظرم در شما خصوصیت کمیابی هست.
431
01:10:47,284 --> 01:10:50,643
یقین تزلزلناپذیری که به
اخلاق همسرتون دارید...
432
01:10:50,804 --> 01:10:52,884
مخصوصا وقتی شواهد برعکسش رو نشون میدن...
433
01:10:53,044 --> 01:10:55,604
به من توصیه میکنن این کار رو نکنم.
434
01:10:56,084 --> 01:10:59,763
هر چند این امید کورکورانهتون باعث میشه...
435
01:10:59,924 --> 01:11:03,123
که بهتون بگم که ما واسه هم ساخته شدیم.
436
01:11:04,564 --> 01:11:06,164
دیوانه شدی؟
437
01:11:07,444 --> 01:11:11,924
من هم مثل شما خیلی واضح میدونم
چیکار کنم و بقیه رو چطور قضاوت کنم.
438
01:11:12,404 --> 01:11:14,324
هیچچیزی اعتقادم رو از بین نمیبره.
439
01:11:14,964 --> 01:11:19,765
تا به امروز زنی با عقاید شما ندیدم.
440
01:11:26,324 --> 01:11:27,925
خانم سینگلتون...
441
01:11:28,724 --> 01:11:30,644
الان در وضعیتی نیستید...
442
01:11:30,964 --> 01:11:32,565
که به خواستگاری من پاسخ بدید...
443
01:11:33,045 --> 01:11:35,283
ولی با این حال میخوام بهتون بگم...
444
01:11:35,445 --> 01:11:37,683
که دوست دارم با شما ازدواج کنم.
445
01:11:39,924 --> 01:11:41,205
مردک پست!
446
01:11:45,525 --> 01:11:46,645
عجیبالخلقه!
447
01:13:41,366 --> 01:13:43,126
سلام رجی!
448
01:13:43,446 --> 01:13:45,687
دخترعمو؟ اینجا چیکار میکنی؟
449
01:13:45,846 --> 01:13:47,926
اومدم ازدواج کنم پسرعمو.
450
01:13:49,206 --> 01:13:52,726
ولی درست قبل اومدنم به یانگون
ادوارد اومد اینجا.
451
01:13:52,886 --> 01:13:54,167
عینکم رو بده.
452
01:13:54,486 --> 01:13:57,365
رجینالد سینگلتون، چیکار میکنی؟
453
01:14:02,966 --> 01:14:06,167
گفت که باید واسه مقاصد کاری سفر کنه.
454
01:14:07,446 --> 01:14:10,805
احمق بهم توصیه کرد که به لندن برگردم!
455
01:14:10,967 --> 01:14:12,567
من هم چنین توصیهای میکنم.
456
01:14:12,726 --> 01:14:13,847
رجی!
457
01:14:15,606 --> 01:14:18,006
گوش کن مالی سینگلتون.
458
01:14:19,286 --> 01:14:23,447
جفتمون معتقدیم که شغل ادوارد
ساکت و حوصلهسربره...
459
01:14:23,606 --> 01:14:26,327
مدیریت پست در یه
شهر دورافتاده در برمه.
460
01:14:26,647 --> 01:14:27,927
ولی میدونی چیه؟
461
01:14:28,087 --> 01:14:30,647
ممکنه برداشت غلطی از این ماجرا داشته باشیم.
462
01:14:32,407 --> 01:14:34,326
شاید ادوارد سرش خیلی شلوغه.
463
01:14:34,487 --> 01:14:37,686
یا اصلا شاید واسه انجام کارش
باید سرش خیلی خلوت باشه.
464
01:14:37,847 --> 01:14:40,566
و اصلا دوست نداره که در وضع
فعلی زنی در تعقیبش باشه.
465
01:14:40,727 --> 01:14:42,808
حتی اگه شدیدا عاشقت باشه.
466
01:14:46,487 --> 01:14:49,528
خیلیخب رجی، حرفهات مزخرفن.
467
01:14:49,687 --> 01:14:52,408
چیزی که میدونی رو بگو وگرنه
مجبورت میکنم...
468
01:14:52,567 --> 01:14:54,966
لعنت بهت مالی!
نمیشه همهچیز رو بدونی که.
469
01:14:55,127 --> 01:14:57,366
حیف که الکی اومدی اینجا، ولی...
470
01:14:57,527 --> 01:14:58,806
برگرد لندن!
471
01:14:58,967 --> 01:15:01,206
بخاطر خودت و ادوارد هم که شده برگرد.
472
01:15:02,327 --> 01:15:03,448
یه سنگاپور اسلینگ لطفا!
473
01:15:03,607 --> 01:15:06,966
رجی، همین الان بهم میگی قضیهی ادوارد چیه.
474
01:15:10,807 --> 01:15:11,766
بشین.
475
01:15:20,088 --> 01:15:22,806
ادوارد رو دیدم... نپر توی حرفم!
476
01:15:25,368 --> 01:15:28,087
نمیگفت که توی سنگاپور چیکار داره...
477
01:15:28,248 --> 01:15:32,088
ولی به اندازه کافی بهم مدرک داد
که به این نتیجه واضح برسم.
478
01:15:35,607 --> 01:15:39,448
حس میکنم شوهر آیندهات درگیر
فعالیتهای فوق سری...
479
01:15:39,608 --> 01:15:41,368
برای انگلیسه.
480
01:15:48,248 --> 01:15:51,448
رجی عزیز، خیلی خوب خیالبافی میکنی.
481
01:15:52,408 --> 01:15:55,128
از عمو الی به ارث بردی دیگه.
482
01:15:55,288 --> 01:15:57,528
واسه مزخرفات میخانه وقت زیادی داری.
483
01:15:57,848 --> 01:15:59,767
و تو هم مثل همیشه احمقی.
484
01:15:59,928 --> 01:16:01,049
به خودت بیا مالی!
485
01:16:01,208 --> 01:16:04,248
خیال کردی جاسوسها اعلام میکنن که جاسوسن؟
486
01:16:04,728 --> 01:16:06,809
رجی، ادوارد کجاست؟
487
01:16:07,288 --> 01:16:08,729
باید کمکم کنی.
488
01:16:09,368 --> 01:16:13,049
به خدا مزاحمش نمیشم،
ولی باید باهاش حرف بزنم.
489
01:16:13,208 --> 01:16:15,607
اصلا به نظرم حق هم دارم!
490
01:16:17,528 --> 01:16:18,649
مالی.
491
01:16:19,129 --> 01:16:22,009
به نظرت ممکنه ادوارد از ازدواج
منصرف شده باشه؟
492
01:16:23,608 --> 01:16:26,489
چطور جرئت میکنی، رجینالد سینگلتون؟
493
01:16:27,128 --> 01:16:30,649
چرا فکر میکنی ادوارد انقدر
بزدلانه تصمیم میگیره؟
494
01:16:30,649 --> 01:16:32,729
تو میشناسیش. تو ما رو بهم معرفی کردی.
495
01:16:33,368 --> 01:16:34,969
بزدل...
496
01:16:35,768 --> 01:16:37,688
کلمهی بزرگیه.
497
01:16:38,809 --> 01:16:42,008
ازدواج واسه هر مرد سالمی خیلی ترسناکه...
498
01:16:42,169 --> 01:16:43,769
حالا که بهش فکر میکنم همینطوره.
499
01:16:45,049 --> 01:16:47,609
اصلا توانایی چنین شرارتی رو نداره.
500
01:16:47,769 --> 01:16:49,049
کاملا درک میکنم...
501
01:16:49,209 --> 01:16:52,249
که مردی از لحظهای که ممکنه زندگیش رو
خراب کنه وحشت داشته باشه.
502
01:16:52,569 --> 01:16:54,008
ادوارد کجاست؟
503
01:16:58,489 --> 01:17:02,480
[قطار به مقصد بانکوک در جنگل]
[از ریل خارج شد]
504
01:17:02,649 --> 01:17:04,410
ادوارد سوار اون قطار بود؟
505
01:17:04,569 --> 01:17:06,169
چه وحشتناک!
506
01:17:07,129 --> 01:17:09,368
همهی وسایلم رو بفرست بانکوک!
507
01:17:11,929 --> 01:17:14,809
در دعاهایش و فرا خواندن ارواح و فرشتهها...
508
01:17:15,769 --> 01:17:20,089
شاهدخت با بانوی غولپیکر درگیر شد.
509
01:17:40,730 --> 01:17:41,850
شاهزادهی من!
510
01:17:42,809 --> 01:17:44,250
بانوی غولپیکر مُرده.
511
01:17:44,729 --> 01:17:46,490
واقعا؟ چرا کشتیش؟
512
01:17:46,649 --> 01:17:48,890
تصادفی بود. قصدم این نبود.
513
01:17:49,049 --> 01:17:50,810
بیا مسیرمون رو ادامه بدیم.
514
01:17:50,969 --> 01:17:55,130
دلم واسه زن غولپیکر میسوزه.
چه زندگی غمانگیزی داشت. بیا بریم.
515
01:18:21,370 --> 01:18:23,289
دنبال کسی میگردی دختر؟
516
01:18:24,090 --> 01:18:25,850
بعید میدونم اینجا پیداش کنی.
517
01:18:26,170 --> 01:18:28,089
همه سوار قطار بعدی شدن.
518
01:18:31,610 --> 01:18:34,970
میدونم که سوار چنین قطار شلوغی
بودن چقدر ناخوشاینده...
519
01:18:34,970 --> 01:18:37,531
ولی دلیل نمیشه بزنی زیر گریه.
520
01:18:39,610 --> 01:18:43,291
زندگی در طول سی ساعت گذشته
خیلی سختتر بوده. تضمین میکنم.
521
01:18:44,091 --> 01:18:47,451
قطعا ترجیج میدادم که تنها میبودم.
522
01:18:51,771 --> 01:18:53,691
انسانیت چیز غمانگیزیه.
523
01:18:58,971 --> 01:19:01,210
نامزدم سوار این قطار بود...
524
01:19:01,691 --> 01:19:03,931
ولی نمیتونم پیداش کنم.
525
01:19:04,251 --> 01:19:05,691
نگران نباش دختر.
526
01:19:05,691 --> 01:19:08,251
کسی توی این حادثه آسیب جدی ندیده.
527
01:19:08,571 --> 01:19:10,810
هر چند یه سری حقشون بود.
528
01:19:11,931 --> 01:19:16,251
اگه نامزدت سوار این قطار بوده پس یه دلیلی
پیدا کرده که به مسیرش ادامه بده.
529
01:19:16,571 --> 01:19:18,651
من هم بودم همین کار رو میکردم.
البته اگه میتونستم.
530
01:19:21,371 --> 01:19:22,971
اسمم مالی سینگلتونه.
531
01:19:24,571 --> 01:19:26,492
تازه از لندن اومدم.
532
01:19:27,451 --> 01:19:28,892
اومدم که ازدواج کنم.
533
01:19:29,691 --> 01:19:33,531
من الیزابت اسمیتم، ولی همه من رو
به اسم بانوی اژدها میشناسن.
534
01:19:33,691 --> 01:19:36,092
گمونم بخاطر سیگار کشیدنم باشه.
535
01:19:36,891 --> 01:19:38,972
خوشبختانه اصلا ازدواج نکردم.
536
01:19:39,611 --> 01:19:41,463
از نظرم مردها .... هستند.
537
01:19:43,931 --> 01:19:46,833
از طرفی زنها هم ... هستند.
538
01:19:49,211 --> 01:19:50,812
ساکت شو ...
539
01:19:52,411 --> 01:19:54,440
این چینیها خیلی ... هستن.
540
01:19:56,092 --> 01:19:59,290
از لندن فرار کردم و قصد ندارم برگردم.
541
01:19:59,452 --> 01:20:02,332
نه که اینجا اکثرا از اونجا بهتر باشه.
542
01:20:02,812 --> 01:20:04,252
ولی همچنان...
543
01:20:06,172 --> 01:20:08,572
ادوارد توی برمه مستقره.
544
01:20:09,052 --> 01:20:11,291
از یانگون گذشتم و پسندیدمش.
545
01:20:12,091 --> 01:20:15,131
در مورد زندگی توی آسیا خیلی هیجان دارم.
546
01:20:15,292 --> 01:20:16,252
جدا؟
547
01:20:16,732 --> 01:20:20,732
و هر وقت که حس کنی نمیپسندیش میتونی بری.
548
01:20:22,332 --> 01:20:23,932
چه شخصیتی داری.
549
01:20:25,372 --> 01:20:27,131
همهچیز از دیدت ناخوشاینده؟
550
01:20:27,292 --> 01:20:28,412
نه دختر.
551
01:20:28,732 --> 01:20:30,011
گلها رو دوست دارم.
552
01:20:31,291 --> 01:20:34,811
تایلند از قشنگترین گلهای دنیا رو داره.
553
01:20:34,972 --> 01:20:36,251
گل کاغذی.
554
01:20:36,732 --> 01:20:39,772
گل خرچنگی... خرچنگی آویزان.
555
01:20:40,252 --> 01:20:41,652
میموسا و گل بیصبر.
556
01:20:42,652 --> 01:20:44,411
اتلینگرا.
557
01:20:44,572 --> 01:20:47,452
یکی از قشنگترینهاش رز چینیه.
558
01:20:47,612 --> 01:20:49,211
یا مشعل زنجبیلی.
559
01:20:49,372 --> 01:20:52,893
گل اختر که بهش شات هندی هم میگن.
560
01:20:54,492 --> 01:20:57,052
گل ارکید.
561
01:20:57,533 --> 01:21:00,251
فرانگی پانی یا پلومریا.
562
01:21:00,413 --> 01:21:02,973
و البته نیلوفر آبی.
563
01:21:15,293 --> 01:21:17,853
از من خواستن که به مدیریت گلها...
564
01:21:18,012 --> 01:21:20,573
در مهمانی تولد شاهزاده در بانکوک نظارت کنم.
565
01:21:21,373 --> 01:21:25,053
به خاطر بیلیاقتی خطوط راهآهن
تایلند دیر کردم.
566
01:22:28,254 --> 01:22:31,294
مالی بانوی اژدها رو تا کاخ شاهزاده
در بانکوک همراهی کرد.
567
01:22:31,454 --> 01:22:33,214
ولی خیلی زود گمش کرد.
568
01:22:41,054 --> 01:22:43,453
رقابتی در حیاط درحال انجام بود.
569
01:22:43,614 --> 01:22:48,414
با شرکت گروههای انگلیسی،
آلمانی، فرانسوی و ژاپنی.
570
01:22:50,814 --> 01:22:53,694
شرکتکنندهها نقاب داشتند...
571
01:22:53,854 --> 01:22:56,413
و از مچ پا به هم بسته شده بودند.
572
01:22:58,494 --> 01:23:01,854
تایلندیها بازی رو تماشا میکردن و در
حین سرگرمی میخندیدن.
573
01:23:03,934 --> 01:23:06,174
چون گروه انگلیسی عضوی رو از دست داده بود...
574
01:23:06,974 --> 01:23:09,054
از اومدن مالی به شدت استقبال شد.
575
01:23:10,174 --> 01:23:13,693
ازش خواستن که وارد مسابقه بشه.
576
01:23:16,254 --> 01:23:19,615
حینی که داشتن به همتیمیهاش میبستنش...
577
01:23:19,774 --> 01:23:21,853
مالی با اصرار زیاد در مورد
ادوارد سوال میپرسید.
578
01:23:23,614 --> 01:23:27,455
دقیقا قبل شروع مسابقه یه نفر پاسخ داد...
579
01:23:27,614 --> 01:23:30,655
«منظورت از ادوارد همون کثافتیه
که از ماندالی اومده بود؟»
580
01:23:30,655 --> 01:23:35,135
«همین نیم ساعت پیش دیدمش که رفت!»
581
01:24:27,615 --> 01:24:30,974
مالی دو روز و دو شب در بانکوک بود.
582
01:24:31,136 --> 01:24:33,854
هیچ اثری از حضور ادوارد در شهر پیدا نکرد.
583
01:24:36,416 --> 01:24:38,336
انگیزهاش رو از دست نداد.
584
01:24:43,455 --> 01:24:45,216
رفت که توی بندر پرس و جو کنه...
585
01:24:45,375 --> 01:24:49,214
و فهمید که ادوارد بر یک قایق ماهیگیری
به هوشیمین رفته.
586
01:24:50,175 --> 01:24:53,535
مالی وقتی تلف نکرد و و بلیت کشتی...
587
01:24:53,696 --> 01:24:57,855
شرکت «پیام رسانی
رودخانه های کوچینچینا» رو خرید.
588
01:25:02,176 --> 01:25:05,696
وقتی به هوشیمین رسید قلبش تند تند میتپید.
589
01:25:08,576 --> 01:25:11,936
میخوای به تمام هتلها و
مسافرخونههای هوشیمین تلگرام بفرستی؟
590
01:25:12,256 --> 01:25:13,056
آره.
591
01:25:13,216 --> 01:25:17,055
ببخشید خانم، گفتید گیرنده
یه آقای غربی هستن درسته؟
592
01:25:17,216 --> 01:25:20,415
فقط دو تا هتل توی شهر هست
که غربیها میرن.
593
01:25:20,576 --> 01:25:22,496
خیلی عجیب میشه که...
594
01:25:22,656 --> 01:25:24,416
گفتم واسه همه بفرست!
595
01:25:25,056 --> 01:25:25,695
قطعا.
596
01:25:43,936 --> 01:25:45,057
از سر راه برید کنار!
597
01:25:57,216 --> 01:26:00,577
خونهی تیموتی سندرز در دلتای مکونگ بود.
598
01:26:03,297 --> 01:26:05,536
اوایل مالی نزدیک رودخونه نمیرفت...
599
01:26:06,336 --> 01:26:08,416
یا صاحب خونه رو نمیدید.
600
01:26:12,737 --> 01:26:14,817
فقط از اتاق خواب تا سالن راه میرفت...
601
01:26:15,137 --> 01:26:18,817
و همین مسیر کوتاه کافی بود
که نفسش بند بیاد.
602
01:26:28,257 --> 01:26:30,496
یه روز سندرز اومد بهش سر زد.
603
01:26:32,417 --> 01:26:34,497
خیلی لطف کردید.
604
01:26:37,857 --> 01:26:40,418
هیچوقت نمیتونم لطفهاتون رو جبران کنم.
605
01:26:43,137 --> 01:26:45,376
شاید حتی زندگیم رو مدیونتون باشم.
606
01:26:49,057 --> 01:26:52,258
میدونم وضعیتم خوب نیست
که سفرم رو ادامه بدم.
607
01:26:53,698 --> 01:26:58,018
ولی این باعث نمیشه کاری که واسه
انجامش اومدم رو کنار بذارم.
608
01:26:58,177 --> 01:26:59,138
خانم سینگلتون...
609
01:26:59,297 --> 01:27:02,818
اصلا قصد ندارم درخواست
ازدواجتون رو قبول کنم.
610
01:27:06,817 --> 01:27:10,336
این اولین باری نبود که چنین حملهای
داشتید، درسته؟
611
01:27:16,258 --> 01:27:19,138
قبل از اینکه لندن رو ترک کنید دکتر رفتید؟
612
01:27:20,098 --> 01:27:22,658
نگفته بودن وضعتون جدیه؟
613
01:27:23,938 --> 01:27:24,898
چرا.
614
01:27:28,897 --> 01:27:30,017
ببینید...
615
01:27:31,618 --> 01:27:35,458
دکتر کاملا تاکید کرد که باید
استراحت کنید.
616
01:27:38,978 --> 01:27:41,379
گفت خیلی شانس
آوردید که هنوز زندهاید.
617
01:27:42,818 --> 01:27:45,058
دوران نقاهتتون طولانی خواهد بود...
618
01:27:45,378 --> 01:27:48,257
ولی دیگه از شما خواستگاری نمیکنم.
619
01:27:48,898 --> 01:27:50,338
قول میدم.
620
01:28:00,738 --> 01:28:04,259
اینجا همه شرایط لازم برای استراحت فراهمه.
621
01:28:05,699 --> 01:28:08,099
اگه چیزی لازم داشتید بهم خبر بدید.
622
01:28:10,979 --> 01:28:12,737
تا هر وقت که لازم باشه،
623
01:28:13,218 --> 01:28:15,137
این خونه مال شماست.
624
01:28:15,299 --> 01:28:18,659
و من مهمون شمام. اگه دوست
نداشته باشید من رو ببینید، نمیبینید.
625
01:28:18,978 --> 01:28:19,937
آقای سندرز...
626
01:28:20,099 --> 01:28:22,818
من دائم در سفرم.
627
01:28:23,298 --> 01:28:26,178
امشب هم در شهر، توی هوشیمین هستم.
628
01:28:27,299 --> 01:28:32,099
فقط اومدم ببینم حالتون چطوره
و چیزی لازم دارید یا نه.
629
01:28:39,299 --> 01:28:43,619
شاید بهتر باشه نامزدتون
رو پیدا کنم و بهش بگم حالتون چطوره.
630
01:28:49,539 --> 01:28:51,138
نباید بفهمه.
631
01:29:11,299 --> 01:29:14,340
خیلی خوشگلید.
آقای سندرز خیلی شما رو دوست داره.
632
01:29:17,539 --> 01:29:18,820
ولی من دوستش ندارم.
633
01:29:18,979 --> 01:29:21,220
وای! شوهر خیلی خوبی میشه.
634
01:29:22,500 --> 01:29:25,540
- گفت که قراره ازدواج کنیم؟
- نه، ولی معلومه.
635
01:29:25,699 --> 01:29:28,098
وگرنه انقدر بهتون نمیرسید.
636
01:29:30,660 --> 01:29:32,418
اسمت چیه؟
637
01:29:32,580 --> 01:29:33,859
نیوک، خانم.
638
01:29:39,620 --> 01:29:41,220
ببین، نیوک...
639
01:29:42,180 --> 01:29:44,100
من نامزد یه مرد دیگه هستم.
640
01:29:44,259 --> 01:29:46,500
اوه! من هم خیلی مردها رو دوست دارم.
641
01:29:46,820 --> 01:29:49,540
ولی اگه کسی مثل آقای سندرز
بخواد باهام ازدواج کنه...
642
01:29:49,700 --> 01:29:51,460
لحظهای هم شک نمیکنم.
643
01:29:51,620 --> 01:29:53,700
خیلی پولداره و
خیلی شما رو دوست داره.
644
01:29:53,859 --> 01:29:57,700
ازم خواسته وقتی حالتون بهتر شد
ببریمتون تو باغ قدم بزنید.
645
01:29:58,020 --> 01:30:00,420
چند هفته دیگه گلها بیشتر میشن...
646
01:30:00,420 --> 01:30:02,340
و میوههای درختها بزرگتر.
647
01:30:02,820 --> 01:30:04,099
خیلی قشنگ میشه.
648
01:30:04,420 --> 01:30:06,499
بعد که قویتر شدید...
649
01:30:06,660 --> 01:30:09,379
میتونیم بریم رودخونه رو ببینیم.
همینطور هم بازار رو.
650
01:30:10,660 --> 01:30:13,219
بهمحض اینکه سر پا بشم، میرم.
651
01:30:13,540 --> 01:30:15,139
خیلی بامزهاید.
652
01:30:17,540 --> 01:30:20,100
وقت «روح کوچولوها»ست، خانم مالی.
653
01:30:20,740 --> 01:30:23,299
همیشه این موقع میان. بیا ببین.
654
01:30:27,620 --> 01:30:30,821
روح مردگان این خونه.
خیلی عزیزن.
655
01:30:30,980 --> 01:30:32,581
خیلی دوستشون دارم.
656
01:31:02,661 --> 01:31:04,261
زمان میگذره...
657
01:31:10,341 --> 01:31:12,901
باغ عوض شده.
658
01:31:14,181 --> 01:31:16,741
موجی از احساسات زمین رو فرا گرفته.
659
01:31:21,221 --> 01:31:22,981
مالی قواش رو بازیابی کرد.
660
01:31:25,861 --> 01:31:27,301
مثل پرندهها آواز میخوند.
661
01:31:30,981 --> 01:31:34,340
کلمههای ویتنامیای رو میگفت
که اصلا بلد نبود.
662
01:31:43,622 --> 01:31:47,780
خیس عرق از خوابهایی بیدار میشد
که اونها رو به خاطر نداشت.
663
01:35:22,824 --> 01:35:24,585
نمیدونم نیوک کجاست.
664
01:35:25,544 --> 01:35:27,785
میخوام بهش رقص یاد بدم.
665
01:36:07,145 --> 01:36:08,904
همه کجا میرن؟
666
01:36:13,385 --> 01:36:15,305
میخوای مجبورشون کنم برگردن؟
667
01:36:18,825 --> 01:36:21,066
مسخره میشه، نه؟
668
01:37:42,346 --> 01:37:46,345
این موقع سال زادگاهمون جیرجیرکجنگی میکنن.
669
01:37:47,467 --> 01:37:50,827
مردها و زنها چندین روز متوالی
کوانهو میخونن.
670
01:37:51,627 --> 01:37:53,227
عشقه دیگه!
671
01:37:54,027 --> 01:37:55,787
و حین جشن برداشت...
672
01:37:56,266 --> 01:37:58,987
تمام پسرهای روستا جذابتر میشن.
673
01:38:01,867 --> 01:38:03,146
نیوک...
674
01:38:03,787 --> 01:38:05,707
از همهچیز خوشت میاد.
675
01:38:05,866 --> 01:38:08,107
بهتره بگم از همه.
676
01:38:10,027 --> 01:38:11,147
همه نه.
677
01:38:11,307 --> 01:38:13,387
یه چند تایی... زیادن.
678
01:38:14,187 --> 01:38:15,787
کلی عشق دارم که تقدیم کنم.
679
01:38:16,107 --> 01:38:18,506
این که فقط به یه نفر بدیش خودخواهانهست.
680
01:38:20,107 --> 01:38:21,228
خانم مالی؟
681
01:38:21,707 --> 01:38:22,987
عشق شما چی؟
682
01:38:23,147 --> 01:38:24,266
خوشتیپه؟
683
01:38:25,707 --> 01:38:28,106
واسه من... آره. معلومه.
684
01:38:28,267 --> 01:38:29,546
مسخره!
685
01:38:31,627 --> 01:38:33,547
موهای قشنگ داره؟
686
01:38:34,187 --> 01:38:35,467
تیرهان.
687
01:38:36,747 --> 01:38:37,706
خب...
688
01:38:38,187 --> 01:38:40,586
شاید الان کچل شده باشه.
689
01:38:42,668 --> 01:38:44,748
خیلی وقته ندیدمش.
690
01:38:48,107 --> 01:38:49,068
نیوک...
691
01:38:50,187 --> 01:38:52,908
چرا خانواده و روستاتون رو ترک کردی؟
692
01:38:53,547 --> 01:38:54,986
خانم مالی!
693
01:38:55,148 --> 01:38:56,906
با بادونگ مشورت کردم.
694
01:38:57,227 --> 01:38:59,948
بهم گفت بهتره باهاش برم جنوب که یه
زندگی خوبی واسه خودم درست کنم.
695
01:39:00,107 --> 01:39:01,388
واسه همین رفتم.
696
01:39:03,628 --> 01:39:04,908
کی هست؟
697
01:39:05,548 --> 01:39:07,467
بانوی کشیش سه دنیا.
698
01:39:07,787 --> 01:39:09,708
ارواح از طریق اون حرف میزنن.
699
01:39:10,667 --> 01:39:13,388
بهمون پیشنهاد میدن که صلاحمون در چیه.
700
01:39:13,868 --> 01:39:16,268
در شمال بادونگ زیاد هست.
701
01:39:17,068 --> 01:39:18,348
اینجا هم زیادن؟
702
01:39:18,988 --> 01:39:21,228
یه چند تایی هستن، ولی کمتر.
703
01:39:23,468 --> 01:39:24,747
نیوک...
704
01:39:25,708 --> 01:39:27,308
من رو میبری پیش یکیشون؟
705
01:39:39,948 --> 01:39:43,467
مولی از بادونگ پرسید که خوب میشه یا نه.
706
01:39:46,988 --> 01:39:49,549
جوابش اشکای نیوک رو درآورد...
707
01:39:50,668 --> 01:39:52,587
مالی به زودی میمیره.
708
01:40:10,348 --> 01:40:13,869
بعد یه پیشگویی دیگه از بادونگ،
نیوک عصبانی شد.
709
01:40:15,149 --> 01:40:17,548
بهش اتهام زد که واضح نمیگه.
710
01:40:18,189 --> 01:40:21,549
الان میگه، مالی خانم، یه روح کنارته...
711
01:40:21,708 --> 01:40:23,949
که ازت در مقابل خطر محافظت میکنه.
712
01:40:38,349 --> 01:40:41,229
مالی رنگش پریده بود ولی گریه نمیکرد.
713
01:40:45,549 --> 01:40:48,429
از بادونگ خواست درباره ادوارد حرف بزنه.
714
01:40:50,989 --> 01:40:56,270
بادونگ توضیح داد که مالی یه مرد نه،
بلکه دو مرد داره.
715
01:41:01,229 --> 01:41:03,790
یکی پولداره و خیلی دوستت داره.
716
01:41:04,109 --> 01:41:08,428
اون یکی تو چینه،
تو یه شهر بزرگ کنار رودخونه.
717
01:41:17,069 --> 01:41:18,988
مالی زد زیر گریه.
718
01:42:07,630 --> 01:42:11,951
آقای سندرز عزیز،
وقتش شده که سفرم رو ادامه بدم.
719
01:42:12,110 --> 01:42:15,149
وقت مناسبی واسه رفتن نیست،
بدون خداحافظی...
720
01:42:15,311 --> 01:42:17,549
که مطمئنا لیاقت شما این نبود.
721
01:42:17,711 --> 01:42:19,311
معذرت میخوام.
722
01:42:21,551 --> 01:42:24,911
پینوشت: نیوک رو با خودم بردم.
723
01:43:11,471 --> 01:43:13,072
در هتل شانگهای...
724
01:43:13,231 --> 01:43:16,590
پرتره زشت ادوارد رو
دادن به مالی.
725
01:43:26,191 --> 01:43:28,912
منشی با دیدن ناراحتی مالی توضیح داد که...
726
01:43:29,071 --> 01:43:31,470
که سوژه الان
وضعیت بهتری داره.
727
01:43:36,271 --> 01:43:38,832
مالی درباره جابهجاییهای ادوارد پرسید.
728
01:43:39,631 --> 01:43:41,712
منشی گفت که «رفت بالای رودخانه...»
729
01:43:43,471 --> 01:43:47,632
و همچنین گفت که فایدهای
نداره که مالی بره دنبالش.
730
01:43:49,392 --> 01:43:54,192
هیچ قایقی تو چهار ماه آینده
به خاطر جریان آب بالای رودخانه نمیره.
731
01:43:59,792 --> 01:44:01,231
مالی بلند گفت...
732
01:44:01,551 --> 01:44:03,631
«هیچی غیرممکن نیست، آقای عزیز!»
733
01:45:05,872 --> 01:45:07,633
یکی داره میاد.
734
01:45:11,313 --> 01:45:12,752
یه کشیشه.
735
01:45:35,473 --> 01:45:36,752
شب بخیر.
736
01:45:40,113 --> 01:45:42,512
خیلی جالبه و خوشحالکننده...
737
01:45:42,673 --> 01:45:45,714
که یه خانم غربی در این مکان دورافتاده باشه.
738
01:45:47,633 --> 01:45:49,232
من کشیش کارپنتر هستم.
739
01:45:49,394 --> 01:45:50,834
مالی سینگلتون.
740
01:45:52,274 --> 01:45:54,674
- داری پایین رودخونه میری؟
- بالا.
741
01:45:54,993 --> 01:45:58,514
جدی؟ گمون میکردم این موقع
سال غیرممکن باشه.
742
01:45:58,673 --> 01:46:00,434
تقریبا غیرممکنه.
743
01:46:01,233 --> 01:46:02,354
متوجهام.
744
01:46:04,754 --> 01:46:06,354
عالیه!
745
01:46:10,034 --> 01:46:13,554
«بهتون میگم، اگه ایمانی به
کوچکی دونه خردل داشته باشین...
746
01:46:13,714 --> 01:46:18,033
این کوه رو جابهجا میکنین
و هیچی براتون غیرممکن نیست.»
747
01:46:18,833 --> 01:46:20,913
متی ۱۷:۲۰.
748
01:46:22,034 --> 01:46:24,753
و دلیل این سفر عجیب چیه؟
749
01:46:24,914 --> 01:46:26,673
میرم نامزدم رو ببینم.
750
01:46:30,674 --> 01:46:32,433
کجاست؟
751
01:46:35,474 --> 01:46:36,753
نمیدونم.
752
01:46:41,714 --> 01:46:43,154
خیلی جالبه.
753
01:46:45,554 --> 01:46:46,833
و شما چی؟
754
01:46:47,794 --> 01:46:49,394
میرم چنگدو.
755
01:46:50,034 --> 01:46:52,274
از مسیر زمینی مسیرش طولانیه.
756
01:46:53,234 --> 01:46:55,953
شاید مثل شما باایمان نیستم که زودتر برسم.
757
01:46:56,274 --> 01:46:59,155
یا شاید هم فقط وسیلهای ندارم
که اینطوری سفر کنم.
758
01:47:02,034 --> 01:47:03,315
خطرناک نیست؟
759
01:47:03,954 --> 01:47:05,715
جاده هم خطرناکه، نیست؟
760
01:47:07,155 --> 01:47:10,035
میخواستم بپرسم دوست داری با ما بیای؟
761
01:47:10,194 --> 01:47:11,955
سفرت کوتاهتر میشه.
762
01:47:13,074 --> 01:47:15,315
خیلی مصمم به نظر میای.
763
01:47:17,235 --> 01:47:19,155
روحم رو به خدا سپرده بودم...
764
01:47:19,314 --> 01:47:22,834
ولی حالا که شما رو دیدم،
مسئولیتش رو میسپرم به شما.
765
01:47:25,554 --> 01:47:27,475
میری چنگدو چیکار بکنی؟
766
01:47:28,275 --> 01:47:29,715
با اسقف حرف بزنم.
767
01:47:30,675 --> 01:47:34,195
بهش نامه نوشتم که دارم
از کلیسام انصراف میدم.
768
01:47:36,594 --> 01:47:38,674
میخوام برگردم یورکشر...
769
01:47:39,475 --> 01:47:43,954
روزنامه بخونم، نون تست با
مربای بلوبری بخورم...
770
01:47:46,515 --> 01:47:49,076
شاید برنامهی زندگی بیفایدهای
به نظر برسه...
771
01:47:49,395 --> 01:47:53,876
ولی مطمئنم که از کاری که اینجا میکنم،
بیفایدهتر نیست.
772
01:47:54,675 --> 01:47:57,075
نمیخوام قضاوتت کنم ولی...
773
01:47:57,715 --> 01:48:00,754
خیلی ناراحتکنندست که اینطوری حرف میزنی.
774
01:48:03,155 --> 01:48:06,836
حتما خیلی ناراحتکنندست
که عقاید یه عمر رو کنار بذاری.
775
01:48:07,636 --> 01:48:09,236
اصلا دخترم.
776
01:48:09,875 --> 01:48:11,636
خیلی رها میشی.
777
01:48:18,035 --> 01:48:21,076
شبانه خدمه کارهای لازم رو انجام دادن...
778
01:48:21,076 --> 01:48:23,636
که کشیش و الاغش رو سوار کنن.
779
01:48:24,755 --> 01:48:27,796
ولی الاغ به هیچوجه راضی نشد که سوار بشه.
780
01:48:28,915 --> 01:48:31,955
قبل سحر طنابش رو پاره کرد و فرار کرد.
781
01:48:35,956 --> 01:48:40,436
مسیر رو پیوسته طی میکردن ولی
آثار خستگی در خدمه مشخص بود.
782
01:48:43,156 --> 01:48:45,395
مالی به این قضایا توجهای نمیکرد...
783
01:48:45,803 --> 01:48:49,361
عجله داشت. کم میخوابید و کابوس میدید.
784
01:48:50,836 --> 01:48:53,877
خیلی سرفه میکرد و روز به روز
رنگش پریدهتر میشد.
785
01:48:59,156 --> 01:49:00,916
ناگهان در مسیر رودخانه...
786
01:49:01,076 --> 01:49:04,276
مجسمه غولپیکر بودا
از دل کوه بیرون آمد.
787
01:49:09,556 --> 01:49:11,315
کشیش کارپنتر هیچ حرفی نزد...
788
01:49:11,476 --> 01:49:13,876
ولی معلوم بود از دیدن این صحنه
تحت تاثیر قرار گرفته.
789
01:49:16,916 --> 01:49:20,435
مغلی فکر کرد هنوزم شاید
کشیش تمام ایمانش رو از دست نداده باشه.
790
01:49:20,756 --> 01:49:22,197
بهش لبخند زد.
791
01:49:34,676 --> 01:49:38,837
کشیش، از حرفی که میخوای
به اسقف بزنی مطمئنی؟
792
01:49:39,317 --> 01:49:41,556
نمیترسی بعدا پشیمون بشی؟
793
01:49:42,037 --> 01:49:43,956
من آدم کندیم فرزندم.
794
01:49:44,437 --> 01:49:49,397
سه سال طول کشید که از فکر کردن
به نامه برسم به نوشتنش.
795
01:49:49,397 --> 01:49:52,277
پس اگه پشیمون بشم،
یه مدتی هم طول میکشه.
796
01:49:54,997 --> 01:49:57,717
ولی زندگی پر از غافلگیریه...
797
01:49:57,877 --> 01:50:00,276
اتفاقهای غیرمنتظره میان و میرن.
798
01:50:01,557 --> 01:50:02,837
درسته.
799
01:50:14,197 --> 01:50:16,116
میگه همینجا توقف میکنن.
800
01:50:16,277 --> 01:50:19,157
شب شده و قسمت بعدی مسیر
جریانش شدیده.
801
01:50:19,317 --> 01:50:21,077
تا پونزده کیلوتر خطرناکه.
802
01:50:21,237 --> 01:50:23,316
خیلی وقت از دست دادیم.
803
01:50:23,477 --> 01:50:25,877
ازش بپرس میتونن شب قایق رو بکشن یا نه.
804
01:50:31,317 --> 01:50:34,038
- خب؟ میتونن ادامه بدن؟
- شب نه.
805
01:50:34,197 --> 01:50:37,236
خیلی خطرناکه. باید مدام برن تو آب.
806
01:50:37,398 --> 01:50:38,998
تو آب...
807
01:50:39,477 --> 01:50:42,036
بهش بگو باید ادامه بدیم!
من میگم!
808
01:50:46,038 --> 01:50:50,038
کشیش اگه بخوای، میتونیم وایسیم
که پیاده بشی.
809
01:50:50,358 --> 01:50:52,278
اگه بری من هم میام.
810
01:50:53,078 --> 01:50:55,638
ولی شاید بهتر باشه صبح مسیر رو ادامه بدیم.
811
01:50:55,797 --> 01:50:58,038
همین الان میریم. بهش بگو، نیوک!
812
01:50:58,358 --> 01:51:01,078
- ولی، خانم مالی...
- میخوای پیاده شی، نیوک؟
813
01:51:04,917 --> 01:51:07,318
اگه خدا بخواد، همهچیز خوب پیش میره.
814
01:51:18,838 --> 01:51:22,518
میگن تو منطقه شورشه.
اینجا موندن خیلی خطرناکه.
815
01:51:22,838 --> 01:51:24,119
باید ادامه بدیم.
816
01:51:24,438 --> 01:51:25,878
خب پس حل شد!
817
01:51:53,558 --> 01:51:56,119
اون قسمت رودخونه هیچوقت
جنازههایی که میگیره رو پس نمیده.
818
01:51:58,999 --> 01:52:03,158
نه قایقرانها و نه جنازه کشیش
هیچکدوم به خشکی برنگشتن.
819
01:52:09,399 --> 01:52:12,919
مالی غرق نشد چون نیوک نجاتش داد.
820
01:52:23,639 --> 01:52:27,158
صبح که شد، نیوک سرد و لرزان بود
و دائم گریه میکرد.
821
01:52:30,839 --> 01:52:33,559
مالی تا جایی که میتونست تحملش کرد.
822
01:52:40,599 --> 01:52:42,998
ولی بالاخره صبرش تمام شد.
823
01:52:43,159 --> 01:52:47,640
محکم گرفتش و از کنار رودخانه هلش داد عقب.
824
01:52:52,280 --> 01:52:54,840
بیصدا از وسط جنگل راه افتادن.
825
01:52:55,160 --> 01:52:57,720
وارد یه روستای کوچیک شدن.
826
01:53:03,086 --> 01:53:07,959
یه سری از افراد به اعدام محکوم
بودن و به تیرک بسته شده بودن.
827
01:53:10,520 --> 01:53:12,440
لباسهای غربی بر تن داشتن.
828
01:53:14,999 --> 01:53:17,240
به سرقت از یه غربی متهم شده بودن...
829
01:53:17,560 --> 01:53:19,320
که احتمالا هم کشته بودنش.
830
01:53:27,800 --> 01:53:31,959
به مالی و نیوک گفتن
قراره اون روز اعدام بشن.
831
01:53:34,520 --> 01:53:37,081
مالی گفت: «چه بهتر!»
832
01:53:40,040 --> 01:53:50,040
مترجم: «تارخ علیخانی»
تلگرام: aManOfWar@
833
01:54:21,561 --> 01:54:24,441
مالی از روستا رفت و نیوک هم به دنبالش رفت.
834
01:54:31,001 --> 01:54:32,761
جفتشون خسته بودن...
835
01:54:32,921 --> 01:54:36,280
ولی مالی انگار تو یه دنیای دیگه بود.
836
01:54:36,441 --> 01:54:38,200
حتی پلک نمیزد.
837
01:54:38,361 --> 01:54:40,600
آروم و بیصدا راه میرفت.
838
01:54:41,081 --> 01:54:42,681
فقط یه بار حرف زد.
839
01:54:43,161 --> 01:54:44,601
به نیوک گفت...
840
01:54:44,921 --> 01:54:47,001
«آواز بخون نیوک...»
841
01:54:47,161 --> 01:54:51,482
«که بدونم کنارمی،
حتی اگه مه غلیظتر شد.»
842
01:54:52,281 --> 01:54:55,641
نیوک شروع کرد به خوندن،
ولی مالی دیگه گوش نمیداد.
843
01:54:55,641 --> 01:54:57,242
ایستاد.
844
01:54:57,401 --> 01:54:58,840
چشماش رو بست.
845
01:55:02,360 --> 01:55:05,160
ارائهشده توسط سینما دریمینگ
@CinemDreaming
846
01:55:35,002 --> 01:55:37,721
وقتی پیداش کردن یخ زده بود.
847
01:56:07,002 --> 01:56:08,283
کبود شده بود.
848
01:56:12,282 --> 01:56:14,681
چندین ساعت از مرگش میگذشت.
849
01:58:43,760 --> 01:58:47,041
[برای مارین]
84560