All language subtitles for Kusuriya no Hitorigoto - 03 [Anime-List.net]

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:01:35,000 --> 00:01:36,010 ‫مگه می‌شه! 2 00:01:36,900 --> 00:01:37,920 ‫پاداش؟! 3 00:01:42,900 --> 00:01:44,100 ‫متوجه شدم. 4 00:01:46,300 --> 00:01:47,260 ‫فویو-ساما! 5 00:01:47,260 --> 00:01:48,500 ‫لطفاً صبر کنید! 6 00:02:25,170 --> 00:02:26,620 ‫وای، سرده! 7 00:02:26,620 --> 00:02:29,000 ‫الان مدتی می‌شه توی پایتخت مستقریم، 8 00:02:29,000 --> 00:02:31,750 ‫ولی عادت کردن به سرمای صبحگاهی همچنان سخته. 9 00:02:31,750 --> 00:02:34,230 ‫دلم برای ماسه و آفتاب زادگاهم تنگ می‌شه. 10 00:02:34,230 --> 00:02:37,240 ‫هرچند، اون‌جا توی غرب هم صبح‌ها و شب‌ها سرد بودن. 11 00:02:37,240 --> 00:02:39,020 ‫آه،‌ پایتخت غربی... 12 00:02:39,020 --> 00:02:41,160 ‫انگار سال‌ها پیش بود. 13 00:02:41,160 --> 00:02:45,220 ‫با این‌حال،‌ انگار همین دیروز بود که ‫گیوکویو-ساما وارد کاخ شد. 14 00:02:45,630 --> 00:02:49,420 ‫راستی، از پدرم خبرهای خوبی شنیدم. 15 00:02:49,420 --> 00:02:53,500 ‫مثل اینکه،‌ تجارت بین پایتخت‌های غربی و مرکزی رونق گرفته. 16 00:02:53,940 --> 00:02:56,460 ‫واقعاً‌ که امپراتور عاشق گیوکویو-ساما هستن. 17 00:02:56,760 --> 00:02:59,940 ‫اون‌جا خانه پدری همنشین محبوب امپراتوره. 18 00:02:59,940 --> 00:03:02,000 ‫افسران مرکزی مطمئناً نمی‌تونن نسبت بهش بی‌اعتنا باشن. 19 00:03:02,580 --> 00:03:06,050 ‫نظافت آشپزخونه؟ کمک می‌کنیم. 20 00:03:06,050 --> 00:03:09,820 ‫نه،‌ باید تقسیم شیم وگرنه هیچ‌وقت کار رو تموم نمی‌کنیم. 21 00:03:09,820 --> 00:03:11,810 ‫به‌هرحال نمی‌تونیم به خدمتکارهای دیگه اتکا کنیم. 22 00:03:11,810 --> 00:03:14,700 ‫بله،‌ یادمه قبلاً دوران بارداری‌شون چقدر سخت بود، 23 00:03:14,700 --> 00:03:17,860 ‫مثلاً اون‌موقع که یه سوزن سمی توی لباس‌شون بود. 24 00:03:17,860 --> 00:03:21,310 ‫یه بخشش احتمالاً واسه اینه که ‫شاهدخت یه سرزمین غریبن. 25 00:03:21,310 --> 00:03:25,070 ‫مشکلی نیست. الان یه ندیمه‌ی دیگه هم داریم، درسته؟ 26 00:03:27,890 --> 00:03:30,540 ‫مائومائو،‌ داری چی درست می‌کنی؟ 27 00:03:30,540 --> 00:03:31,990 ‫داروی سرماخوردگی‌ـه. 28 00:03:31,990 --> 00:03:33,920 ‫این‌چیزام از دستت برمیاد؟ 29 00:03:34,750 --> 00:03:36,880 ‫ندیمه‌ی جدید خیلی بااستعداده. 30 00:03:41,800 --> 00:03:44,330 ‫هی، مطمئنی به چیزی احتیاج نداری؟ 31 00:03:44,330 --> 00:03:45,780 ‫خوردوخوراکت به‌اندازه‌ست؟ 32 00:03:45,780 --> 00:03:47,190 ‫به لطف تو، بله... 33 00:03:47,190 --> 00:03:49,700 ‫لطفاً مشکلاتت رو تنهایی به‌دوش نکش! 34 00:03:49,700 --> 00:03:50,810 ‫چشم... 35 00:03:52,230 --> 00:03:57,450 ‫راستی، شایعه‌ی جدیدی رو که ‫همه درموردش حرف می‌زنن،‌ شنیدی؟ 36 00:03:57,450 --> 00:03:58,370 ‫نه. 37 00:03:59,070 --> 00:04:01,280 ‫می‌گن یه روح کاخ اندرونی رو تسخیر کرده. 38 00:04:02,590 --> 00:04:03,990 ‫یه روح؟ 39 00:04:03,990 --> 00:04:06,820 ‫شنیدم! زن سفیدپوش روح‌مانند، مگه نه؟ 40 00:04:07,280 --> 00:04:08,510 ‫پس، معروفه؟ 41 00:04:08,960 --> 00:04:12,540 ‫همه‌ی خدمتکارها، خواجه‌ها، و صیغه‌ها ‫راجع‌به این حرف می‌زنن! 42 00:04:13,140 --> 00:04:15,500 ‫گمونم از چند هفته پیش شروع شد. 43 00:04:15,500 --> 00:04:19,840 ‫می‌گن یه زن سفیدپوش روح‌مانند ‫توی فضای باز زیر نور ماه می‌رقصه! 44 00:04:21,100 --> 00:04:24,220 ‫و هرشب تو دیوارهای کاخ شرقی پیداش می‌شه! 45 00:04:27,360 --> 00:04:28,720 ‫هـــه... 46 00:04:29,940 --> 00:04:32,890 ‫کاخ اندرونی کاملاً توسط دیوارهای کاخ احاطه شده. 47 00:04:33,300 --> 00:04:38,610 ‫تنها راه ورود ازطریق چهار دروازه‌ی شمالی،‌ جنوبی، شرقی و غربی‌ـه. 48 00:04:40,610 --> 00:04:45,640 ‫دروازه‌ها همیشه نگهبان دارن، ‫و دیوارها رو یه خندق احاطه کرده. 49 00:04:45,640 --> 00:04:47,610 ‫ورود و خروج یواشکی عملاً غیرممکنه. 50 00:04:48,540 --> 00:04:52,700 ‫گفته می‌شه اجساد غرق‌شده توی خندق... 51 00:04:56,790 --> 00:05:00,670 ‫مال صیغه‌هایی‌ـه که سعی داشتن فرار کنن. 52 00:05:00,670 --> 00:05:04,050 ‫یا به عبارتی، صرفاً یه داستان ارواح تکراری دیگه. 53 00:05:04,360 --> 00:05:07,000 ‫اگه اون روح رو راستکی ببینم چه خاکی به سرم بریزم؟ 54 00:05:07,000 --> 00:05:08,990 ‫فقط یه شایعه‌ست. 55 00:05:12,320 --> 00:05:15,140 ‫معذرت می‌خوام. می‌شه یه نگاه به این دارو بندازین؟ 56 00:05:15,660 --> 00:05:19,150 ‫اوه، خانم کوچولو. یه‌لحظه صبر کن. 57 00:05:19,150 --> 00:05:22,770 ‫فکرشو که می‌کنم تا همین چندوقت پیش ‫خیلی پیشم احتیاط به خرج می‌داد. 58 00:05:23,650 --> 00:05:29,570 ‫از وقتی فهمید می‌تونم دارو درست کنم، ‫بهم اجازه داد تا اینجا کارمو بکنم. 59 00:05:29,570 --> 00:05:32,280 ‫موادی رو هم که نیاز دارم در اختیارم می‌ذاره. 60 00:05:32,280 --> 00:05:34,200 ‫حتی واسه‌م چای دم می‌کنه. 61 00:05:34,930 --> 00:05:37,790 ‫بد نیست انقدر بی‌خیال باشه؟ 62 00:05:38,850 --> 00:05:40,170 ‫ببخشید منتظرت گذاشتم. 63 00:05:42,130 --> 00:05:43,380 ‫وای... 64 00:05:43,770 --> 00:05:46,380 ‫شور رو به شیرین ترجیح می‌دی، مگه نه؟ 65 00:05:46,380 --> 00:05:48,340 ‫می‌شه کمی هم به من بدین؟ 66 00:05:49,020 --> 00:05:50,020 ‫الساعه! 67 00:05:54,560 --> 00:05:56,550 ‫خسته نباشی. 68 00:05:56,550 --> 00:05:58,230 ‫وظیفه‌ست. 69 00:05:59,300 --> 00:06:01,350 ‫این یارو کاری مفیدتر از این نداره؟ 70 00:06:02,020 --> 00:06:04,710 ‫نباید الان به‌عنوان یه خواجه ‫تو بخش خدمات داخلی باشه؟ 71 00:06:04,710 --> 00:06:08,830 ‫درعوض، انگار که وظیفه‌ی نظارت داشته باشه ‫دور کل کاخ اندرونی پرسه می‌زنه... 72 00:06:10,700 --> 00:06:14,700 ‫با این حساب، رتبه‌ش باید از ‫سرپرس زنان خدمتگزار بالاتر باشه. 73 00:06:15,390 --> 00:06:21,210 ‫اگه خیلی جوون نبود، ‫می‌تونست نگهبان امپراتور باشه. 74 00:06:21,860 --> 00:06:26,710 ‫آه. باید محبوبِ‌ شخص امپراتور باشه. 75 00:06:27,520 --> 00:06:30,470 ‫الان داری به یه چیز نامتعارف فکر می‌کنی؟ 76 00:06:30,470 --> 00:06:32,800 ‫هه! خیالات برت داشته بابا. 77 00:06:33,440 --> 00:06:37,650 ‫سنسه،‌ بی‌زحمت این رو برام می‌رسونی؟ 78 00:06:42,770 --> 00:06:45,270 ‫خب، دقیقاً چی می‌خوای؟ 79 00:06:46,930 --> 00:06:48,780 ‫درمورد تسخیر روح شنیدی؟ 80 00:06:49,170 --> 00:06:50,700 ‫درحد چندتا شایعه، بله. 81 00:06:51,720 --> 00:06:54,090 خواب‌گردی چی؟ 82 00:06:56,440 --> 00:06:57,600 ‫خواب‌گردی... 83 00:06:58,650 --> 00:07:00,270 ‫مثل اینکه، توجهت رو جلب کردم. 84 00:07:04,680 --> 00:07:06,100 ‫چطور می‌شه درمانش کرد؟ 85 00:07:06,840 --> 00:07:10,610 ‫اطلاعی ندارم. هیچ دارویی نیست که بتونه خواب‌گردی رو درمان کنه. 86 00:07:10,610 --> 00:07:13,110 ‫درمانی به جز دارو هم وجود داره؟ 87 00:07:13,110 --> 00:07:15,530 ‫تخصص من توی داروهاست. 88 00:07:17,710 --> 00:07:18,990 ‫خیلی بد شد. 89 00:07:22,680 --> 00:07:24,500 ‫واقـعـاً بد شد. 90 00:07:26,000 --> 00:07:29,440 ‫عــه! چه‌قدر این یارو سمجه! 91 00:07:32,270 --> 00:07:33,820 ‫تلاشمو می‌کنم. 92 00:07:46,880 --> 00:07:49,900 ‫این یارو اصلاً شبیه خواجه‌ها نیست. 93 00:07:51,580 --> 00:07:52,780 ‫مائومائو-ساما. 94 00:07:53,200 --> 00:07:58,110 ‫لطفاً تشریفات رو بذارید کنار. مقام شما خیلی از من بالاتره. 95 00:07:58,910 --> 00:08:01,100 ‫پس اگه این‌طوره، شیائومائو چطوره؟ 96 00:08:01,530 --> 00:08:04,620 ‫پسوند «شیائو»؟ یهویی چه خودمونی شد. 97 00:08:04,620 --> 00:08:10,420 می‌شه لطفاً دیگه طوری به جینشی-ساما چشم‌غره نرین که انگار دارین به یه حشره نگاه می‌کنین؟ 98 00:08:10,420 --> 00:08:12,250 ‫ای وای، در جریانه. 99 00:08:12,640 --> 00:08:14,590 ‫مدتی پیش که برگشتن، 100 00:08:14,590 --> 00:08:19,590 ‫داشتن با خوشحالی تعریف می‌کردن؛‫ طوری ‫بهشون خیره شده بودید انگار یه کرم سمی هستن. 101 00:08:21,240 --> 00:08:23,130 ‫حواسمو بیشتر جمع می‌کنم. 102 00:08:26,240 --> 00:08:30,900 ‫اگه کسی بدون آمادگی ایشون رو اون‌طوری می‌دید، امکان داشت از حال بره. 103 00:08:32,220 --> 00:08:34,230 ‫گمونم هرکسی نظر خودشو داره... 104 00:08:42,160 --> 00:08:43,310 ‫اونجاست. 105 00:08:53,180 --> 00:08:55,130 ‫گل رز پنبه‌ای مهتابی... 106 00:08:55,960 --> 00:08:57,920 ‫برداشت خوبی بود. 107 00:08:59,370 --> 00:09:01,680 ‫ایشون همنشین فویوـه. 108 00:09:02,700 --> 00:09:04,040 ‫اون یه همنشین میان‌رتبه‌ست، 109 00:09:04,040 --> 00:09:07,310 ‫و قراره به‌عنوان پاداش به یه افسر نظامی اعطا بشه. 110 00:09:16,630 --> 00:09:18,930 ‫فکر می‌کنم، دوسالی شده باشه، 111 00:09:18,930 --> 00:09:21,180 ‫اون شاهدخت کم‌رویی‌ هستن. 112 00:09:21,720 --> 00:09:25,190 رقاص ماهری بودن، ‫اما توی اولین اجراشون سکندری خوردن. 113 00:09:25,190 --> 00:09:30,710 ‫امپراتور حتی لمسشون هم نکردن و ایشون هم از اون موقع خودشون رو حبس کردن. 114 00:09:32,250 --> 00:09:35,290 ‫به گمونم بعضی چیزها قابل اجتناب نیستن، اما... 115 00:09:36,160 --> 00:09:37,470 ‫فویو-ساما! 116 00:09:36,160 --> 00:09:38,400 ‫اعطا شدن؟ دلم به حالشون می‌سوزه. 117 00:09:40,600 --> 00:09:43,920 ‫از شوک اینکه مثل یه پاداش باهاش رفتار می‌شه، شروع به خواب‌گردی کرده؟ 118 00:09:43,920 --> 00:09:47,390 ‫می‌گن بیماری نتیجه‌ی یه ذهن نامتعادله... 119 00:09:48,650 --> 00:09:51,890 ‫نه، اطلاعات بیشتری لازم دارم. 120 00:09:51,890 --> 00:09:53,810 ‫شاید یه نگاه دیگه بهش بندازم. 121 00:09:54,350 --> 00:09:56,450 ‫اتاق همنشین فویو کجاست؟ 122 00:10:03,980 --> 00:10:05,370 ‫به‌ این زودی می‌رین؟ 123 00:10:07,200 --> 00:10:09,890 ‫امیدوارم حالشون بهتر باشه. 124 00:10:10,350 --> 00:10:13,030 ‫شنیدم که شاهدخت یکی ازکشورهای تبعه‌ی کوچکن. 125 00:10:13,030 --> 00:10:15,040 ‫مطمئنم که دلشون نمی‌خواد برگردن. 126 00:10:16,330 --> 00:10:17,500 ‫برگرده؟ 127 00:10:17,960 --> 00:10:19,790 ‫اوه، آره. اون... 128 00:10:21,030 --> 00:10:23,650 ‫دلم به حال همنشین فویو می‌سوزه. 129 00:10:24,010 --> 00:10:26,820 ‫آره، می‌خوان تقدیمش کنن به یه افسر نظامی؟ 130 00:10:26,820 --> 00:10:28,520 ‫فکرش به‌ تنهایی تن آدم رو به لرز میندازه. 131 00:10:38,050 --> 00:10:43,160 ‫نسبت به جوری که روی دیوار می‌رقصه خیلی متفاوت به‌نظر می‌رسه. 132 00:10:43,160 --> 00:10:47,280 ‫بله، منم باری اولی که دیدمشون شوکه شدم. 133 00:10:47,840 --> 00:10:49,870 ‫ایشون بیشتر اوقات ساده و متواضع هستن. 134 00:10:51,200 --> 00:10:53,870 ‫واقعاً شبیه یه گل رز پنبه‌ای مهتابی‌ـه. 135 00:10:54,260 --> 00:10:55,760 گل؟ 136 00:10:56,160 --> 00:10:57,000 ‫بله. 137 00:10:57,660 --> 00:11:00,180 ‫گل فویو، که همچنین به‌عنوان رز پنبه‌ای هم شناخته می‌شه، 138 00:11:00,180 --> 00:11:02,410 ‫به‌ شکل یه گل سفیدِ بزرگ در صبح شکوفا می‌شه. 139 00:11:03,010 --> 00:11:08,380 ‫هرچند، تا غروب، به رنگ صورتی تیره در میاد. 140 00:11:09,010 --> 00:11:13,490 ‫به عبارتی، این گل ظاهرش رو در طول یک‌روز تغییر می‌ده؟ 141 00:11:13,490 --> 00:11:14,190 ‫بله. 142 00:11:20,820 --> 00:11:22,530 ‫داستان شبح؟ 143 00:11:22,530 --> 00:11:27,050 ‫اوهوم، می‌خواستم بیشتر در موردش بدونم. ‫چیز دیگه‌ای می‌دونی؟ 144 00:11:28,190 --> 00:11:33,700 ‫خب، شنیدم اولین‌بار روی دیوار ضلع شمالی ظاهر شد. 145 00:11:33,700 --> 00:11:35,950 ‫عــه؟ ضلع شمالی؟ 146 00:11:35,110 --> 00:11:38,090 ‫شائولان! رخت‌شور‌خونه! 147 00:11:37,480 --> 00:11:39,460 ‫از شمال به‌سمت شرق حرکت کرده؟ 148 00:11:38,600 --> 00:11:39,890 ‫اومدم! 149 00:11:39,890 --> 00:11:40,920 ‫باید برم. 150 00:11:39,890 --> 00:11:40,920 ‫تازه... 151 00:11:41,380 --> 00:11:43,760 ‫اوه، آره. اون... 152 00:11:44,350 --> 00:11:47,600 ‫که این‌طور. پس همنشین فویو واقعاً... 153 00:11:52,600 --> 00:11:57,270 ‫پدرم بهم می‌گفت براساس حدس و گمان صحبت نکن، ولی... 154 00:11:59,470 --> 00:12:03,240 ‫اطلاعات زیادی در مورد خواب‌آلودگی یا خواب‌گردی وجود نداره. 155 00:12:03,240 --> 00:12:05,720 ‫گفته می‌شه که دلیلش از استرس نشأت می‌گیره. 156 00:12:05,720 --> 00:12:09,700 ‫بیمار طوری توی خواب حرکت می‌کنه، انگار که بیداره. 157 00:12:10,940 --> 00:12:15,660 ‫مدتی پیش توی منطقه‌ی سرگرمی، ‫یه روسپی رو با همین بیماری دیدم. 158 00:12:17,440 --> 00:12:19,500 ‫آدم سرزنده‌ای بود که توی شعرخوانی مهارت داشت. 159 00:12:19,500 --> 00:12:21,720 ‫حتی پیشنهاد خرید هم دریافت کرد. 160 00:12:23,070 --> 00:12:26,030 ‫هرچند، اون پیشنهاد به سرانجام نرسید. 161 00:12:26,930 --> 00:12:32,450 ‫شب‌ها طوری توی منطقه‌ی سرگرمی خواب‌گردی ‫می‌کرد، انگاری که یه روح شیطانی تسخریش کرده باشه. 162 00:12:40,660 --> 00:12:43,340 ‫عه. چی شده دخترا؟ 163 00:12:44,210 --> 00:12:47,840 ‫هیچی از شب گذشته یادش نمیومد. 164 00:12:48,460 --> 00:12:50,550 ‫و بعدش چی شد؟ 165 00:12:50,550 --> 00:12:56,060 ‫هیچی. وقتی پیشنهاد خرید منتفی شد، ‫خواب‌گردی‌ها هم تموم شدن. 166 00:12:56,380 --> 00:13:00,520 ‫پس یعنی... اون روسپی نمی‌خواست فروخته بشه؟ 167 00:13:02,670 --> 00:13:03,820 ‫امکانش هست. 168 00:13:04,670 --> 00:13:06,490 ‫پیشنهاد از یه تاجر ثروتمند بود، 169 00:13:07,090 --> 00:13:10,400 ‫ولی نه تنها زن و بچه داشت، بلکه نوه هم داشت. 170 00:13:11,400 --> 00:13:15,750 ‫جدای اون، فقط یه سال از قرارداد اون روسپی مونده بود. 171 00:13:19,780 --> 00:13:22,250 ‫شاید همنشین فویو هم همین بوده. 172 00:13:22,570 --> 00:13:26,590 ‫هوممم. واقعاً این‌طوره؟ 173 00:13:30,220 --> 00:13:31,350 ‫هست. 174 00:13:32,420 --> 00:13:34,100 ‫واقعاً؟ 175 00:13:36,290 --> 00:13:38,100 ‫لطفاً آروم باشید. 176 00:13:38,500 --> 00:13:40,100 ‫من برمی‌گردم سر کارم. 177 00:13:48,500 --> 00:13:52,360 ‫از اون‌روز به بعد، همنشین فویو از ترک کردن اتاقش منع شد. 178 00:13:53,120 --> 00:13:57,620 ‫تا روز اعطا چندتا خواجه گذاشتن تا حواسشون بهش باشه. 179 00:14:01,630 --> 00:14:03,840 ‫امیدوارم جواب بده. 180 00:14:08,540 --> 00:14:12,530 ‫اخیراً رفتار مائومائو عجیب نشده؟ 181 00:14:13,020 --> 00:14:14,760 این‌طور فکر می‌کنین؟ 182 00:14:22,740 --> 00:14:23,730 ‫پس بگو. 183 00:14:24,450 --> 00:14:26,100 ‫واقعاً یه‌چیزی شده. 184 00:14:33,310 --> 00:14:37,080 ‫امروز همنشین فویو می‌رن، درسته؟ 185 00:14:38,190 --> 00:14:39,910 ‫من این‌طور شنیدم. 186 00:14:57,170 --> 00:14:57,920 ‫هی. 187 00:14:58,430 --> 00:15:04,440 ‫می‌تونی راستش رو بهم بگی، می‌دونی. 188 00:15:05,220 --> 00:15:08,800 ‫از اون‌جایی که خودم پرسیدم، عصبانی نمی‌شم. 189 00:15:12,210 --> 00:15:17,530 ‫صرفاً حدس و گمانه، پس می‌شه بین خودمون باشه؟ 190 00:15:17,530 --> 00:15:19,490 ‫دهن من قرصِ قرصه. 191 00:15:22,560 --> 00:15:25,860 ‫اون داستان روسپی‌ای که براتون تعریف کردم رو خاطرتونه؟ 192 00:15:26,500 --> 00:15:28,260 ‫همون خواب‌گرده؟ 193 00:15:28,260 --> 00:15:29,300 ‫بله. 194 00:15:29,640 --> 00:15:32,680 ‫راستش یه روسپی دیگه هم بود... 195 00:15:32,680 --> 00:15:35,800 ‫که پیشنهاد خریدش به دلیل مشابهی منتفی شد. 196 00:15:35,800 --> 00:15:40,810 ‫بعد از اون یه پیشنهاد خرید دیگه مطرح شد، 197 00:15:40,810 --> 00:15:46,100 ‫اما چون روسپی بیمار بود، نصف قیمت پیشنهاد دادن. 198 00:15:47,170 --> 00:15:50,200 ‫هرچند، همه‌ش کلاهبرداری بود. 199 00:15:50,640 --> 00:15:51,860 ‫کلاهبردای؟ 200 00:15:52,430 --> 00:15:56,780 ‫اون دو مردی که پیشنهاد خرید رو دادن همدیگه رو می‌شناختن. 201 00:15:57,550 --> 00:16:02,680 ‫زن تظاهر به بیماری کرد تا پیشنهاد اول رو ملغی کنه. 202 00:16:02,680 --> 00:16:07,630 ‫بعد، خریدار واقعی با پیشنهاد نصف قیمت اولیه پا پیش گذاشت. 203 00:16:08,670 --> 00:16:12,660 ‫مرد نقره‌ی کافی برای اینکه با همدیگه باشن رو نداشت، 204 00:16:12,660 --> 00:16:14,980 ‫و زن هم هنوز از مهلت قراردادش باقی مونده بود. 205 00:16:16,140 --> 00:16:20,140 ‫پس یعنی می‌گی همنشین فویو هم مثل همون روسپی‌ـه؟ 206 00:16:20,540 --> 00:16:23,050 ‫همنشین فویو و اون افسر نظامی... 207 00:16:23,050 --> 00:16:26,860 ‫دوست‌های دوران بچگی‌ان که توی یه سرزمین بزرگ شدن. 208 00:16:26,860 --> 00:16:27,860 ‫ها؟ 209 00:16:27,860 --> 00:16:34,150 ‫شنیدم که اون مرد چند روز پیش توی نبرد ‫با وحشی‌ها دلاوری‌های زیادی از خودش نشون داده. 210 00:17:04,600 --> 00:17:06,710 ‫وقتی ازش پرسیدن برای پاداش چی می‌خواد، 211 00:17:06,710 --> 00:17:10,020 ‫قویاً روی گرفتن همنشین فویو اصرار داشته. 212 00:17:13,220 --> 00:17:17,940 ‫احتمالاً حتی از قبل از اینکه از زادگاهش بره این خیال رو توی ذهنش داشته. 213 00:17:18,560 --> 00:17:22,410 ‫به عنوان یه افسر نظامی، هیچوقت نمی‌تونسته به یه شاهدخت پیشنهاد ازدواج بده. 214 00:17:23,460 --> 00:17:27,480 ‫ولی بعدش، اون یهو به کاخ اندرونی کشیده شده... 215 00:17:28,270 --> 00:17:31,420 ‫و شاهدخت هم به دوست دوران بچگیش احساس عاطفی داشته. 216 00:17:32,190 --> 00:17:34,920 ‫پس می‌شه گفت؛ برای همین توی رقصش اشتباه کرده، 217 00:17:35,190 --> 00:17:38,930 ‫تا توجه عالیجناب رو به‌خودش جلب نکنه. 218 00:17:39,660 --> 00:17:44,150 ‫و همون‌طور که قصدش رو داشت، امپراتور ‫هیچوقت بهشون دست نزدن، پس هنوز باکرن. 219 00:17:47,680 --> 00:17:49,300 ‫با این‌همه، احتمالش هست که... 220 00:17:49,300 --> 00:17:51,590 ‫حالا که قراره همنشین فویو پاداش داده بشن... 221 00:17:51,590 --> 00:17:54,180 ‫توجه امپراتور بهشون جلب بشه. 222 00:17:54,690 --> 00:17:57,720 ‫برای همین... تظاهر به خواب‌گردی می‌کنه... 223 00:17:58,400 --> 00:18:02,950 ‫اصلاً از جانب امپراتور نمی‌تونم چیزی بگم، کاملاً امکانش هست. 224 00:18:03,300 --> 00:18:06,500 ‫جنگ وحشی‌ها توی منطقه‌ی شرقی انجام گرفته. 225 00:18:06,500 --> 00:18:09,580 ‫و رقص‌های شبونه‌ی همنشین فویو هم توی... 226 00:18:10,900 --> 00:18:12,080 دروازه‌ی شرقی؟ 227 00:18:13,310 --> 00:18:16,070 ‫احتمالاً داشتن برای اینکه اون افسر به سلامت برگردن دعا می‌کردن. 228 00:18:16,070 --> 00:18:18,420 ‫ولی بازم، همه‌ی اینا حدس و گمانه. 229 00:18:51,780 --> 00:18:53,620 ‫هی مائومائو. 230 00:18:53,620 --> 00:18:54,460 ‫بله؟ 231 00:18:55,100 --> 00:19:01,240 ‫اگه بگم به همنشین فویو حسادت می‌کنم زن خیلی بدجنسی‌ام؟ 232 00:19:09,660 --> 00:19:13,100 ‫اون شب همنشین فویو... زیبا بود. 233 00:19:17,580 --> 00:19:22,770 ‫اصلاً شبیه اون شاهدختی که در طول روز دیده بودم نبود. 234 00:19:27,500 --> 00:19:29,950 ‫همچین حرفی نمی‌زنم. 235 00:19:56,670 --> 00:19:57,750 ‫بریم؟ 236 00:19:58,190 --> 00:19:59,060 ‫چشم. 237 00:20:20,430 --> 00:20:23,750 ‫اگه عشق یه زن رو زیبا می‌کنه، 238 00:20:26,320 --> 00:20:28,870 ‫چه طور دارویی می‌شه ازش درست کرد؟ 239 00:20:56,250 --> 00:21:00,070 ‫یه درخواست از داروسازی که ازش زیاد می‌گن دارم. 25577

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.