All language subtitles for Kusuriya no Hitorigoto - 03 [Anime-List.net]
Afrikaans
Akan
Albanian
Amharic
Arabic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bemba
Bengali
Bihari
Bosnian
Breton
Bulgarian
Cambodian
Catalan
Cebuano
Cherokee
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
Dutch
English
Esperanto
Estonian
Ewe
Faroese
Filipino
Finnish
French
Frisian
Ga
Galician
Georgian
German
Greek
Guarani
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hindi
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Interlingua
Irish
Italian
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Kinyarwanda
Kirundi
Kongo
Korean
Krio (Sierra Leone)
Kurdish
Kurdish (Soranî)
Kyrgyz
Laothian
Latin
Latvian
Lingala
Lithuanian
Lozi
Luganda
Luo
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mauritian Creole
Moldavian
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Montenegrin
Nepali
Nigerian Pidgin
Northern Sotho
Norwegian
Norwegian (Nynorsk)
Occitan
Oriya
Oromo
Pashto
Persian
Polish
Portuguese (Brazil)
Portuguese (Portugal)
Punjabi
Quechua
Romanian
Romansh
Runyakitara
Russian
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Serbo-Croatian
Sesotho
Setswana
Seychellois Creole
Shona
Sindhi
Sinhalese
Slovak
Slovenian
Somali
Spanish
Spanish (Latin American)
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Tatar
Telugu
Tigrinya
Tonga
Tshiluba
Tumbuka
Turkish
Turkmen
Twi
Uighur
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Wolof
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:01:35,000 --> 00:01:36,010
مگه میشه!
2
00:01:36,900 --> 00:01:37,920
پاداش؟!
3
00:01:42,900 --> 00:01:44,100
متوجه شدم.
4
00:01:46,300 --> 00:01:47,260
فویو-ساما!
5
00:01:47,260 --> 00:01:48,500
لطفاً صبر کنید!
6
00:02:25,170 --> 00:02:26,620
وای، سرده!
7
00:02:26,620 --> 00:02:29,000
الان مدتی میشه توی پایتخت مستقریم،
8
00:02:29,000 --> 00:02:31,750
ولی عادت کردن به سرمای صبحگاهی همچنان سخته.
9
00:02:31,750 --> 00:02:34,230
دلم برای ماسه و آفتاب زادگاهم تنگ میشه.
10
00:02:34,230 --> 00:02:37,240
هرچند، اونجا توی غرب هم صبحها و شبها سرد بودن.
11
00:02:37,240 --> 00:02:39,020
آه، پایتخت غربی...
12
00:02:39,020 --> 00:02:41,160
انگار سالها پیش بود.
13
00:02:41,160 --> 00:02:45,220
با اینحال، انگار همین دیروز بود که
گیوکویو-ساما وارد کاخ شد.
14
00:02:45,630 --> 00:02:49,420
راستی، از پدرم خبرهای خوبی شنیدم.
15
00:02:49,420 --> 00:02:53,500
مثل اینکه، تجارت بین پایتختهای غربی و مرکزی رونق گرفته.
16
00:02:53,940 --> 00:02:56,460
واقعاً که امپراتور عاشق گیوکویو-ساما هستن.
17
00:02:56,760 --> 00:02:59,940
اونجا خانه پدری همنشین محبوب امپراتوره.
18
00:02:59,940 --> 00:03:02,000
افسران مرکزی مطمئناً نمیتونن نسبت بهش بیاعتنا باشن.
19
00:03:02,580 --> 00:03:06,050
نظافت آشپزخونه؟ کمک میکنیم.
20
00:03:06,050 --> 00:03:09,820
نه، باید تقسیم شیم وگرنه هیچوقت کار رو تموم نمیکنیم.
21
00:03:09,820 --> 00:03:11,810
بههرحال نمیتونیم به خدمتکارهای دیگه اتکا کنیم.
22
00:03:11,810 --> 00:03:14,700
بله، یادمه قبلاً دوران بارداریشون چقدر سخت بود،
23
00:03:14,700 --> 00:03:17,860
مثلاً اونموقع که یه سوزن سمی توی لباسشون بود.
24
00:03:17,860 --> 00:03:21,310
یه بخشش احتمالاً واسه اینه که
شاهدخت یه سرزمین غریبن.
25
00:03:21,310 --> 00:03:25,070
مشکلی نیست. الان یه ندیمهی دیگه هم داریم، درسته؟
26
00:03:27,890 --> 00:03:30,540
مائومائو، داری چی درست میکنی؟
27
00:03:30,540 --> 00:03:31,990
داروی سرماخوردگیـه.
28
00:03:31,990 --> 00:03:33,920
اینچیزام از دستت برمیاد؟
29
00:03:34,750 --> 00:03:36,880
ندیمهی جدید خیلی بااستعداده.
30
00:03:41,800 --> 00:03:44,330
هی، مطمئنی به چیزی احتیاج نداری؟
31
00:03:44,330 --> 00:03:45,780
خوردوخوراکت بهاندازهست؟
32
00:03:45,780 --> 00:03:47,190
به لطف تو، بله...
33
00:03:47,190 --> 00:03:49,700
لطفاً مشکلاتت رو تنهایی بهدوش نکش!
34
00:03:49,700 --> 00:03:50,810
چشم...
35
00:03:52,230 --> 00:03:57,450
راستی، شایعهی جدیدی رو که
همه درموردش حرف میزنن، شنیدی؟
36
00:03:57,450 --> 00:03:58,370
نه.
37
00:03:59,070 --> 00:04:01,280
میگن یه روح کاخ اندرونی رو تسخیر کرده.
38
00:04:02,590 --> 00:04:03,990
یه روح؟
39
00:04:03,990 --> 00:04:06,820
شنیدم! زن سفیدپوش روحمانند، مگه نه؟
40
00:04:07,280 --> 00:04:08,510
پس، معروفه؟
41
00:04:08,960 --> 00:04:12,540
همهی خدمتکارها، خواجهها، و صیغهها
راجعبه این حرف میزنن!
42
00:04:13,140 --> 00:04:15,500
گمونم از چند هفته پیش شروع شد.
43
00:04:15,500 --> 00:04:19,840
میگن یه زن سفیدپوش روحمانند
توی فضای باز زیر نور ماه میرقصه!
44
00:04:21,100 --> 00:04:24,220
و هرشب تو دیوارهای کاخ شرقی پیداش میشه!
45
00:04:27,360 --> 00:04:28,720
هـــه...
46
00:04:29,940 --> 00:04:32,890
کاخ اندرونی کاملاً توسط دیوارهای کاخ احاطه شده.
47
00:04:33,300 --> 00:04:38,610
تنها راه ورود ازطریق چهار دروازهی شمالی، جنوبی، شرقی و غربیـه.
48
00:04:40,610 --> 00:04:45,640
دروازهها همیشه نگهبان دارن،
و دیوارها رو یه خندق احاطه کرده.
49
00:04:45,640 --> 00:04:47,610
ورود و خروج یواشکی عملاً غیرممکنه.
50
00:04:48,540 --> 00:04:52,700
گفته میشه اجساد غرقشده توی خندق...
51
00:04:56,790 --> 00:05:00,670
مال صیغههاییـه که سعی داشتن فرار کنن.
52
00:05:00,670 --> 00:05:04,050
یا به عبارتی، صرفاً یه داستان ارواح تکراری دیگه.
53
00:05:04,360 --> 00:05:07,000
اگه اون روح رو راستکی ببینم چه خاکی به سرم بریزم؟
54
00:05:07,000 --> 00:05:08,990
فقط یه شایعهست.
55
00:05:12,320 --> 00:05:15,140
معذرت میخوام. میشه یه نگاه به این دارو بندازین؟
56
00:05:15,660 --> 00:05:19,150
اوه، خانم کوچولو. یهلحظه صبر کن.
57
00:05:19,150 --> 00:05:22,770
فکرشو که میکنم تا همین چندوقت پیش
خیلی پیشم احتیاط به خرج میداد.
58
00:05:23,650 --> 00:05:29,570
از وقتی فهمید میتونم دارو درست کنم،
بهم اجازه داد تا اینجا کارمو بکنم.
59
00:05:29,570 --> 00:05:32,280
موادی رو هم که نیاز دارم در اختیارم میذاره.
60
00:05:32,280 --> 00:05:34,200
حتی واسهم چای دم میکنه.
61
00:05:34,930 --> 00:05:37,790
بد نیست انقدر بیخیال باشه؟
62
00:05:38,850 --> 00:05:40,170
ببخشید منتظرت گذاشتم.
63
00:05:42,130 --> 00:05:43,380
وای...
64
00:05:43,770 --> 00:05:46,380
شور رو به شیرین ترجیح میدی، مگه نه؟
65
00:05:46,380 --> 00:05:48,340
میشه کمی هم به من بدین؟
66
00:05:49,020 --> 00:05:50,020
الساعه!
67
00:05:54,560 --> 00:05:56,550
خسته نباشی.
68
00:05:56,550 --> 00:05:58,230
وظیفهست.
69
00:05:59,300 --> 00:06:01,350
این یارو کاری مفیدتر از این نداره؟
70
00:06:02,020 --> 00:06:04,710
نباید الان بهعنوان یه خواجه
تو بخش خدمات داخلی باشه؟
71
00:06:04,710 --> 00:06:08,830
درعوض، انگار که وظیفهی نظارت داشته باشه
دور کل کاخ اندرونی پرسه میزنه...
72
00:06:10,700 --> 00:06:14,700
با این حساب، رتبهش باید از
سرپرس زنان خدمتگزار بالاتر باشه.
73
00:06:15,390 --> 00:06:21,210
اگه خیلی جوون نبود،
میتونست نگهبان امپراتور باشه.
74
00:06:21,860 --> 00:06:26,710
آه. باید محبوبِ شخص امپراتور باشه.
75
00:06:27,520 --> 00:06:30,470
الان داری به یه چیز نامتعارف فکر میکنی؟
76
00:06:30,470 --> 00:06:32,800
هه! خیالات برت داشته بابا.
77
00:06:33,440 --> 00:06:37,650
سنسه، بیزحمت این رو برام میرسونی؟
78
00:06:42,770 --> 00:06:45,270
خب، دقیقاً چی میخوای؟
79
00:06:46,930 --> 00:06:48,780
درمورد تسخیر روح شنیدی؟
80
00:06:49,170 --> 00:06:50,700
درحد چندتا شایعه، بله.
81
00:06:51,720 --> 00:06:54,090
خوابگردی چی؟
82
00:06:56,440 --> 00:06:57,600
خوابگردی...
83
00:06:58,650 --> 00:07:00,270
مثل اینکه، توجهت رو جلب کردم.
84
00:07:04,680 --> 00:07:06,100
چطور میشه درمانش کرد؟
85
00:07:06,840 --> 00:07:10,610
اطلاعی ندارم. هیچ دارویی نیست که بتونه خوابگردی رو درمان کنه.
86
00:07:10,610 --> 00:07:13,110
درمانی به جز دارو هم وجود داره؟
87
00:07:13,110 --> 00:07:15,530
تخصص من توی داروهاست.
88
00:07:17,710 --> 00:07:18,990
خیلی بد شد.
89
00:07:22,680 --> 00:07:24,500
واقـعـاً بد شد.
90
00:07:26,000 --> 00:07:29,440
عــه! چهقدر این یارو سمجه!
91
00:07:32,270 --> 00:07:33,820
تلاشمو میکنم.
92
00:07:46,880 --> 00:07:49,900
این یارو اصلاً شبیه خواجهها نیست.
93
00:07:51,580 --> 00:07:52,780
مائومائو-ساما.
94
00:07:53,200 --> 00:07:58,110
لطفاً تشریفات رو بذارید کنار. مقام شما خیلی از من بالاتره.
95
00:07:58,910 --> 00:08:01,100
پس اگه اینطوره، شیائومائو چطوره؟
96
00:08:01,530 --> 00:08:04,620
پسوند «شیائو»؟ یهویی چه خودمونی شد.
97
00:08:04,620 --> 00:08:10,420
میشه لطفاً دیگه طوری به جینشی-ساما چشمغره
نرین که انگار دارین به یه حشره نگاه میکنین؟
98
00:08:10,420 --> 00:08:12,250
ای وای، در جریانه.
99
00:08:12,640 --> 00:08:14,590
مدتی پیش که برگشتن،
100
00:08:14,590 --> 00:08:19,590
داشتن با خوشحالی تعریف میکردن؛ طوری
بهشون خیره شده بودید انگار یه کرم سمی هستن.
101
00:08:21,240 --> 00:08:23,130
حواسمو بیشتر جمع میکنم.
102
00:08:26,240 --> 00:08:30,900
اگه کسی بدون آمادگی ایشون رو اونطوری میدید، امکان داشت از حال بره.
103
00:08:32,220 --> 00:08:34,230
گمونم هرکسی نظر خودشو داره...
104
00:08:42,160 --> 00:08:43,310
اونجاست.
105
00:08:53,180 --> 00:08:55,130
گل رز پنبهای مهتابی...
106
00:08:55,960 --> 00:08:57,920
برداشت خوبی بود.
107
00:08:59,370 --> 00:09:01,680
ایشون همنشین فویوـه.
108
00:09:02,700 --> 00:09:04,040
اون یه همنشین میانرتبهست،
109
00:09:04,040 --> 00:09:07,310
و قراره بهعنوان پاداش به یه افسر نظامی اعطا بشه.
110
00:09:16,630 --> 00:09:18,930
فکر میکنم، دوسالی شده باشه،
111
00:09:18,930 --> 00:09:21,180
اون شاهدخت کمرویی هستن.
112
00:09:21,720 --> 00:09:25,190
رقاص ماهری بودن، اما توی اولین اجراشون سکندری خوردن.
113
00:09:25,190 --> 00:09:30,710
امپراتور حتی لمسشون هم نکردن و ایشون هم از اون موقع خودشون رو حبس کردن.
114
00:09:32,250 --> 00:09:35,290
به گمونم بعضی چیزها قابل اجتناب نیستن، اما...
115
00:09:36,160 --> 00:09:37,470
فویو-ساما!
116
00:09:36,160 --> 00:09:38,400
اعطا شدن؟ دلم به حالشون میسوزه.
117
00:09:40,600 --> 00:09:43,920
از شوک اینکه مثل یه پاداش باهاش رفتار میشه، شروع به خوابگردی کرده؟
118
00:09:43,920 --> 00:09:47,390
میگن بیماری نتیجهی یه ذهن نامتعادله...
119
00:09:48,650 --> 00:09:51,890
نه، اطلاعات بیشتری لازم دارم.
120
00:09:51,890 --> 00:09:53,810
شاید یه نگاه دیگه بهش بندازم.
121
00:09:54,350 --> 00:09:56,450
اتاق همنشین فویو کجاست؟
122
00:10:03,980 --> 00:10:05,370
به این زودی میرین؟
123
00:10:07,200 --> 00:10:09,890
امیدوارم حالشون بهتر باشه.
124
00:10:10,350 --> 00:10:13,030
شنیدم که شاهدخت یکی ازکشورهای تبعهی کوچکن.
125
00:10:13,030 --> 00:10:15,040
مطمئنم که دلشون نمیخواد برگردن.
126
00:10:16,330 --> 00:10:17,500
برگرده؟
127
00:10:17,960 --> 00:10:19,790
اوه، آره. اون...
128
00:10:21,030 --> 00:10:23,650
دلم به حال همنشین فویو میسوزه.
129
00:10:24,010 --> 00:10:26,820
آره، میخوان تقدیمش کنن به یه افسر نظامی؟
130
00:10:26,820 --> 00:10:28,520
فکرش به تنهایی تن آدم رو به لرز میندازه.
131
00:10:38,050 --> 00:10:43,160
نسبت به جوری که روی دیوار میرقصه خیلی متفاوت بهنظر میرسه.
132
00:10:43,160 --> 00:10:47,280
بله، منم باری اولی که دیدمشون شوکه شدم.
133
00:10:47,840 --> 00:10:49,870
ایشون بیشتر اوقات ساده و متواضع هستن.
134
00:10:51,200 --> 00:10:53,870
واقعاً شبیه یه گل رز پنبهای مهتابیـه.
135
00:10:54,260 --> 00:10:55,760
گل؟
136
00:10:56,160 --> 00:10:57,000
بله.
137
00:10:57,660 --> 00:11:00,180
گل فویو، که همچنین بهعنوان رز پنبهای هم شناخته میشه،
138
00:11:00,180 --> 00:11:02,410
به شکل یه گل سفیدِ بزرگ در صبح شکوفا میشه.
139
00:11:03,010 --> 00:11:08,380
هرچند، تا غروب، به رنگ صورتی تیره در میاد.
140
00:11:09,010 --> 00:11:13,490
به عبارتی، این گل ظاهرش رو در طول یکروز تغییر میده؟
141
00:11:13,490 --> 00:11:14,190
بله.
142
00:11:20,820 --> 00:11:22,530
داستان شبح؟
143
00:11:22,530 --> 00:11:27,050
اوهوم، میخواستم بیشتر در موردش بدونم. چیز دیگهای میدونی؟
144
00:11:28,190 --> 00:11:33,700
خب، شنیدم اولینبار روی دیوار ضلع شمالی ظاهر شد.
145
00:11:33,700 --> 00:11:35,950
عــه؟ ضلع شمالی؟
146
00:11:35,110 --> 00:11:38,090
شائولان! رختشورخونه!
147
00:11:37,480 --> 00:11:39,460
از شمال بهسمت شرق حرکت کرده؟
148
00:11:38,600 --> 00:11:39,890
اومدم!
149
00:11:39,890 --> 00:11:40,920
باید برم.
150
00:11:39,890 --> 00:11:40,920
تازه...
151
00:11:41,380 --> 00:11:43,760
اوه، آره. اون...
152
00:11:44,350 --> 00:11:47,600
که اینطور. پس همنشین فویو واقعاً...
153
00:11:52,600 --> 00:11:57,270
پدرم بهم میگفت براساس حدس و گمان صحبت نکن، ولی...
154
00:11:59,470 --> 00:12:03,240
اطلاعات زیادی در مورد خوابآلودگی یا خوابگردی وجود نداره.
155
00:12:03,240 --> 00:12:05,720
گفته میشه که دلیلش از استرس نشأت میگیره.
156
00:12:05,720 --> 00:12:09,700
بیمار طوری توی خواب حرکت میکنه، انگار که بیداره.
157
00:12:10,940 --> 00:12:15,660
مدتی پیش توی منطقهی سرگرمی، یه روسپی رو با همین بیماری دیدم.
158
00:12:17,440 --> 00:12:19,500
آدم سرزندهای بود که توی شعرخوانی مهارت داشت.
159
00:12:19,500 --> 00:12:21,720
حتی پیشنهاد خرید هم دریافت کرد.
160
00:12:23,070 --> 00:12:26,030
هرچند، اون پیشنهاد به سرانجام نرسید.
161
00:12:26,930 --> 00:12:32,450
شبها طوری توی منطقهی سرگرمی خوابگردی
میکرد، انگاری که یه روح شیطانی تسخریش کرده باشه.
162
00:12:40,660 --> 00:12:43,340
عه. چی شده دخترا؟
163
00:12:44,210 --> 00:12:47,840
هیچی از شب گذشته یادش نمیومد.
164
00:12:48,460 --> 00:12:50,550
و بعدش چی شد؟
165
00:12:50,550 --> 00:12:56,060
هیچی. وقتی پیشنهاد خرید منتفی شد،
خوابگردیها هم تموم شدن.
166
00:12:56,380 --> 00:13:00,520
پس یعنی... اون روسپی نمیخواست فروخته بشه؟
167
00:13:02,670 --> 00:13:03,820
امکانش هست.
168
00:13:04,670 --> 00:13:06,490
پیشنهاد از یه تاجر ثروتمند بود،
169
00:13:07,090 --> 00:13:10,400
ولی نه تنها زن و بچه داشت، بلکه نوه هم داشت.
170
00:13:11,400 --> 00:13:15,750
جدای اون، فقط یه سال از قرارداد اون روسپی مونده بود.
171
00:13:19,780 --> 00:13:22,250
شاید همنشین فویو هم همین بوده.
172
00:13:22,570 --> 00:13:26,590
هوممم. واقعاً اینطوره؟
173
00:13:30,220 --> 00:13:31,350
هست.
174
00:13:32,420 --> 00:13:34,100
واقعاً؟
175
00:13:36,290 --> 00:13:38,100
لطفاً آروم باشید.
176
00:13:38,500 --> 00:13:40,100
من برمیگردم سر کارم.
177
00:13:48,500 --> 00:13:52,360
از اونروز به بعد، همنشین فویو از ترک کردن اتاقش منع شد.
178
00:13:53,120 --> 00:13:57,620
تا روز اعطا چندتا خواجه گذاشتن تا حواسشون بهش باشه.
179
00:14:01,630 --> 00:14:03,840
امیدوارم جواب بده.
180
00:14:08,540 --> 00:14:12,530
اخیراً رفتار مائومائو عجیب نشده؟
181
00:14:13,020 --> 00:14:14,760
اینطور فکر میکنین؟
182
00:14:22,740 --> 00:14:23,730
پس بگو.
183
00:14:24,450 --> 00:14:26,100
واقعاً یهچیزی شده.
184
00:14:33,310 --> 00:14:37,080
امروز همنشین فویو میرن، درسته؟
185
00:14:38,190 --> 00:14:39,910
من اینطور شنیدم.
186
00:14:57,170 --> 00:14:57,920
هی.
187
00:14:58,430 --> 00:15:04,440
میتونی راستش رو بهم بگی، میدونی.
188
00:15:05,220 --> 00:15:08,800
از اونجایی که خودم پرسیدم، عصبانی نمیشم.
189
00:15:12,210 --> 00:15:17,530
صرفاً حدس و گمانه، پس میشه بین خودمون باشه؟
190
00:15:17,530 --> 00:15:19,490
دهن من قرصِ قرصه.
191
00:15:22,560 --> 00:15:25,860
اون داستان روسپیای که براتون تعریف کردم رو خاطرتونه؟
192
00:15:26,500 --> 00:15:28,260
همون خوابگرده؟
193
00:15:28,260 --> 00:15:29,300
بله.
194
00:15:29,640 --> 00:15:32,680
راستش یه روسپی دیگه هم بود...
195
00:15:32,680 --> 00:15:35,800
که پیشنهاد خریدش به دلیل مشابهی منتفی شد.
196
00:15:35,800 --> 00:15:40,810
بعد از اون یه پیشنهاد خرید دیگه مطرح شد،
197
00:15:40,810 --> 00:15:46,100
اما چون روسپی بیمار بود، نصف قیمت پیشنهاد دادن.
198
00:15:47,170 --> 00:15:50,200
هرچند، همهش کلاهبرداری بود.
199
00:15:50,640 --> 00:15:51,860
کلاهبردای؟
200
00:15:52,430 --> 00:15:56,780
اون دو مردی که پیشنهاد خرید رو دادن همدیگه رو میشناختن.
201
00:15:57,550 --> 00:16:02,680
زن تظاهر به بیماری کرد تا پیشنهاد اول رو ملغی کنه.
202
00:16:02,680 --> 00:16:07,630
بعد، خریدار واقعی با پیشنهاد نصف قیمت اولیه پا پیش گذاشت.
203
00:16:08,670 --> 00:16:12,660
مرد نقرهی کافی برای اینکه با همدیگه باشن رو نداشت،
204
00:16:12,660 --> 00:16:14,980
و زن هم هنوز از مهلت قراردادش باقی مونده بود.
205
00:16:16,140 --> 00:16:20,140
پس یعنی میگی همنشین فویو هم مثل همون روسپیـه؟
206
00:16:20,540 --> 00:16:23,050
همنشین فویو و اون افسر نظامی...
207
00:16:23,050 --> 00:16:26,860
دوستهای دوران بچگیان که توی یه سرزمین بزرگ شدن.
208
00:16:26,860 --> 00:16:27,860
ها؟
209
00:16:27,860 --> 00:16:34,150
شنیدم که اون مرد چند روز پیش توی نبرد
با وحشیها دلاوریهای زیادی از خودش نشون داده.
210
00:17:04,600 --> 00:17:06,710
وقتی ازش پرسیدن برای پاداش چی میخواد،
211
00:17:06,710 --> 00:17:10,020
قویاً روی گرفتن همنشین فویو اصرار داشته.
212
00:17:13,220 --> 00:17:17,940
احتمالاً حتی از قبل از اینکه از زادگاهش بره این خیال رو توی ذهنش داشته.
213
00:17:18,560 --> 00:17:22,410
به عنوان یه افسر نظامی، هیچوقت نمیتونسته به یه شاهدخت پیشنهاد ازدواج بده.
214
00:17:23,460 --> 00:17:27,480
ولی بعدش، اون یهو به کاخ اندرونی کشیده شده...
215
00:17:28,270 --> 00:17:31,420
و شاهدخت هم به دوست دوران بچگیش احساس عاطفی داشته.
216
00:17:32,190 --> 00:17:34,920
پس میشه گفت؛ برای همین توی رقصش اشتباه کرده،
217
00:17:35,190 --> 00:17:38,930
تا توجه عالیجناب رو بهخودش جلب نکنه.
218
00:17:39,660 --> 00:17:44,150
و همونطور که قصدش رو داشت، امپراتور
هیچوقت بهشون دست نزدن، پس هنوز باکرن.
219
00:17:47,680 --> 00:17:49,300
با اینهمه، احتمالش هست که...
220
00:17:49,300 --> 00:17:51,590
حالا که قراره همنشین فویو پاداش داده بشن...
221
00:17:51,590 --> 00:17:54,180
توجه امپراتور بهشون جلب بشه.
222
00:17:54,690 --> 00:17:57,720
برای همین... تظاهر به خوابگردی میکنه...
223
00:17:58,400 --> 00:18:02,950
اصلاً از جانب امپراتور نمیتونم چیزی بگم، کاملاً امکانش هست.
224
00:18:03,300 --> 00:18:06,500
جنگ وحشیها توی منطقهی شرقی انجام گرفته.
225
00:18:06,500 --> 00:18:09,580
و رقصهای شبونهی همنشین فویو هم توی...
226
00:18:10,900 --> 00:18:12,080
دروازهی شرقی؟
227
00:18:13,310 --> 00:18:16,070
احتمالاً داشتن برای اینکه اون افسر به سلامت برگردن دعا میکردن.
228
00:18:16,070 --> 00:18:18,420
ولی بازم، همهی اینا حدس و گمانه.
229
00:18:51,780 --> 00:18:53,620
هی مائومائو.
230
00:18:53,620 --> 00:18:54,460
بله؟
231
00:18:55,100 --> 00:19:01,240
اگه بگم به همنشین فویو حسادت میکنم زن خیلی بدجنسیام؟
232
00:19:09,660 --> 00:19:13,100
اون شب همنشین فویو... زیبا بود.
233
00:19:17,580 --> 00:19:22,770
اصلاً شبیه اون شاهدختی که در طول روز دیده بودم نبود.
234
00:19:27,500 --> 00:19:29,950
همچین حرفی نمیزنم.
235
00:19:56,670 --> 00:19:57,750
بریم؟
236
00:19:58,190 --> 00:19:59,060
چشم.
237
00:20:20,430 --> 00:20:23,750
اگه عشق یه زن رو زیبا میکنه،
238
00:20:26,320 --> 00:20:28,870
چه طور دارویی میشه ازش درست کرد؟
239
00:20:56,250 --> 00:21:00,070
یه درخواست از داروسازی که ازش زیاد میگن دارم.
25577