[زیرنویس اندونزیایی موجود است]
وقتی آموزه های دارما نابود شد،
آنانتاریکا کارما دنیا را به هم ریخت،
راه شیطان فراگیر شد.
راخاسا بر قلب انسان حاکم است، آنجا
رحمتی نیست و
فقط نفرت
همه موجودات زنده به الف سقوط می کنند
برزخ منجمد،
برای همیشه خالی از نور روز
در میان هرج و مرج، یک قهرمان جوان وجود دارد
مبارزه برای دستگیری همه جنایتکاران
هیولاها و شیاطین را تسخیر کنید.
راهب لعنتی
چطور جرات میکنی بری ضد من
از زمان تأسیس معبد شائولین، دارما
برای نجات جهان منتشر شده است.
نمایش هنرهای رزمی و
غلبه بر شیاطین
این Rakkhasa تشکیل شده است
از افکار شیطانی در جهان
تکیه بر وسایل معمولی است
مطلقا شکست ناپذیر
خوشبختانه استاد دارما
پشت سر گذاشته بود
یک ستاد اژدها بودایی
به معبد شائولین ما
دانش آموزان باید به دقت به یاد داشته باشند. را
اژدهای واقعی ظاهر می شود،
شیاطین نابود خواهند شد
[غلبه بر شیاطین]
مرید،
باید رفت نجات داد
مردم عادی جهان
سریع بلند شو
بد!
یک هیولای شیطانی متولد شده است.
[رکخاسا]
راخاسا؟ را
دوران دارما رو به پایان است،
افکار شیطانی همه موجودات زنده است
شایع
شیطان قوی می شود، دارما ضعیف می شود. الف
فاجعه بزرگ نزدیک است
خوشبختانه،
استاد دارما به من کمک کرد.
تا زمانی که عصای سر اژدها وجود دارد،
هیولاها می توانند مهر و موم شوند.
من دنبال چه چیزی هستم؟
دنبال چی بودم؟
خواب آلود.
catnap.
مرید، هستند
هنوز خوابی؟ وجود دارد
یک حادثه بزرگ خواهد بود
در شهر سلطنتی
این شهر سلطنتی بسیار چشمگیر است.
تو من جن گیر هستی
با قیمت بالا استخدام شد
به اقامتگاه معلم سلطنتی رسیده اند.
من را خجالت نده
استاد، الف
حیاط به این بزرگی هم ندارد
یک انسان مجرد؟ آیا شما
واقعاً توسط ارواح شیطانی مزاحم می شوید؟
گفته می شود که معلم سلطنتی
جاودانگی را از شیطان تربیت می کند.
به نظر من دیوانه به نظر می رسد.
بعدا
بهش دارو میدی
تا بعد از خوردنش بمیرد
من می خواهم انسان را بخورم.
من می خواهم انسان را بخورم.
ارواح شیطانی کجا هستند؟
خیلی وقته که خوابیده
امپریال آموزگار فقط گرسنه بود.
یک دقیقه صبر کن،
من یک انسان زنده را میگیرم
اوه
کمک کنید.
کمک کنید.
ارواح شیطانی می خواهند بکشند.
تو کی هستی؟ دریافت کنید
به سرعت را
قلب مردم این دنیا بد است.
برای چی نگه داری؟
شما یک معلم ارجمند سلطنتی هستید،
اما شما ترجیح می دهید خود را شکنجه کنید.
تا زمانی که درخت شیطان را بکارید،
من در جهان متولد خواهم شد
و تو را جاودانه زنده کند.
بعد نمیتونستم
آیا برای همیشه خدا بوده اید؟
اینجا بخور
بعد از خوردن غذا دیگر نمی ترسید.
شما معلم سلطنتی هستید، درست است؟
سلام.
پس صبح زود رفتی بیرون
برای پیاده روی؟
شما به تازگی از یک بیماری سخت بهبود یافته اید، من
برای شما غذای نرم درست می کند.
یه لحظه منتظرم باش
پدربزرگ کمکم کن
خیلی ترسناکه
اگر اشتباه نکنم،
شما یک شیطان موش هستید، درست است؟
بابابزرگ درست میگه
همه شیاطین دنیا یک خانواده هستند.
در واقع، من فقط یک موش خیابانی هستم.
برادر لطفا
در آینده بیشتر مرا راهنمایی کنید
چرا این دوباره؟
راه اندازی مجدد؟
راهبان هم مردم هستند،
چرا نمی توانند ازدواج کنند؟
باید در اعمال خود منطقی باشید.
بس کن
این آسان نیست.
همه شما از خانواده مادرم
که بزرگ شدن من را تماشا کرد
حداقل من از شما عذرخواهی خواهم کرد.
فقط وانمود کن که این هرگز اتفاق نیفتاده است.
چرا ساکتی؟
آیا می خواهید با این ازدواج مخالفت کنید؟
من را ببخش، جنگجوی زن!
پس از عبور از پل این
محل عشق اول من است
شائولین،
من برگشتم
این زن آشنا به نظر می رسد. را
هیولای ماده می آید!
سریع بدو!
همانطور که گفته می شود
بوکس و لگد زدن چشم ندارند.
هی، چرب
میدونی من چقدر بی رحمم
به من بگو شاگرد ارشدت کجاست؟
برادر ارشد
نجات موجودات ذی شعور است
مخفی کاری!
آه، به آسمان صعود کن!
بودا گفت
من و تو مردم عادی هستیم
که سالهاست در حال جوشیدن هستند.
چیدن تصادفی بذر سرنوشت
تا اینکه بالاخره من و تو با هم آشنا شدیم
چیکار میکنی؟
چیکار میکنی؟
من باید کسی باشم که باید ببوسم
من هم پول داده ام، من هم باید ببوسم.
بیدار شو بیدار شو
قسمت شما کجاست؟
عمو استاد. کمکم کن عمو استاد
من دارم میام!
وقت خوردن است.
دانستن مارینینگ،
من حتی خواب می بینم که می خواهم این را بخورم.
شانگگوان لینگسو؟
هوی های، این شما هستید.
به انواع مختلف فکر کردم
امکانات جلسه ما
هیچ وقت فکر نمی کردم از آسمان بیفتد. آن را
ده سال گذشت
چطوری؟
I...
من خیلی خوبم
معمولاً فقط خانه ها را غارت می کنند،
به ضعیفان ظلم کن
گاهی آتش زدن مغازه های مردم.
خوب، بیایید در مورد آن صحبت نکنیم. را
قول ده ساله
نگه داشته شده بود.
آیا عروسی ما هنوز باید برگزار شود؟
در آن زمان در مقابل بودا،
تو بودی که بوسه ام را دزدیدی را
زنان زیر کوه همه ببر هستند.
من قاطعانه امتناع کردم.
اما تو گفتی
با کسی غیر از من ازدواج نمیکنه
مشکلات ازدواج
نباید ساده گرفته شود.
برادر کوچک،
کاملا قوی
خیلی هیجان زده، ها؟ من
بهت درس میدم
هیولای ماده!
در معبد بودایی
چرا هیاهو درست میکنی
اوایل مراقب نبودم
و توسط یک مورد آزار و اذیت قرار گرفت
حرومزاده مثل تو
ببرها قدرت نشان نمی دهند،
فکر می کنی من یک گربه بیمار هستم؟
ابوت عموی خودم است.
از کی میترسم؟
حتی اگر بمیرم،
من به شما نمی گویم
جایی که شاگرد-برادر ارشد من است.
در مورد این چطور؟
هوی های،
شما بیرون هستید
چرا وارد شدی
بدون ترس؟
من در معبد شائولین بزرگ شدم.
شما راهبان نمی توانید تحمل کنید
برای دیدن گریه زنان دارند
هوی های را دیدی؟
نمی دانم، ها؟
من سو.
سو؟
چی میبینی؟
چه چیز خوبی برای دیدن؟
آسمان می خواهد باران ببارد،
من می خواهم ازدواج کنم.
فقط طلسم خود را بخوانید.
هوی های، دقیقا کجایی؟
از هم جدا شدیم سلام
سلام سلام
سلام از سر راه برو تو بس کن
تو منو ندیدی سلام
سلام
هوی های، تو بس کن
درست است سو.
همین است، سخت خواهد بود. انجام دهید
فکر میکنی اینجوری لباس پوشیده
من دیگر نمی توانم شما را بشناسم؟ آن را
خیلی وقته که اینجوری نداشتم
احساس بال زدن
هوی های کجاست؟
برادر ارشد،
کجایی
بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد، ابتدا پنهان شوید.
اینجا
چیکار میکنی؟
رها کن
رها کنم؟
سازمان بهداشت جهانی؟ چه چیزی را لمس می کنی؟
ببخشید نه از روی عمد
سو؟ سلام
سلام
چرا اینجایی؟
چیکار میکنی؟
چرا قلب من
کتک زدن به این سرعت؟
برادر ارشد.
بیا بیرون
برادر ارشد کجایی؟
استاد،
میدونی برادر ارشد شاگرد کجاست؟
هاله ای از خفا وجود دارد.
هاله مخفیانه؟
هوی های،
گوش کن
در بیرون به نظر می رسد حرکت وجود دارد.
بیرون چه می گویند؟
سو، تو دیوونه ای؟
ما موافقت کرده ایم
فقط دوست باشید
چیکار میکنی؟
آیا ابوت نگفت
همه زنان زیر کوه ببر بودند؟
باور داری میتونم ازت شکایت کنم
برای آزار و اذیت؟
یک لحظه ببوس.
خوب
میخوای چیکار کنی؟
فرم پوچی است،
پوچی فرم است
مردم عادی به خودشان احترام می گذارند.
سر آهنی شکست ناپذیر است!
[سبک سر آهنی]
نخل خرد!
[نخل حکمت]
پاهای خدای نگهبان!
[پاهای خدای نگهبان]
[72 حرکت عالی شائولین.]
[ فراتر از کوه ها و رودخانه ها تمرین کنید.]
[تمرین داخلی برای تمرکز قدرت.]
[کسانی که تمرین می کنند
هنرهای رزمی شائولین،]
[ نرمی را تمرین کن
همراه با قدرت.]
[تا حد امکان از پنبه ملایم باشید،]
[اما بدن مانند فولاد قوی است.]
[و یکی از قوی ترین حرکات مخفی]
[است...]
نخل تخت!
زود بیا اینجا دیگه تکون نخور
بچه های لعنتی عجله کن
سریع
دیگه طاقت نداره
چوب سر اژدها.
راهبان شائولین؟
Rakkhasa یک شیطان باستانی است.
او از افکار شیطانی جهان شکل گرفته است.
حالا او قبلاً داشت
معلم سلطنتی را کنترل می کرد
و درخت دیو را کاشت.
در انتظار تولد.
وقتی درخت شیطان رشد کرد،
جهان غرق خواهد شد
به جهنم سرد
ناامید.
ابوت،
آیا راهی برای مسدود کردن آن وجود دارد؟
از کجا بفهمم چرا
ستاد اژدها بسیار شکننده است.
به محض لمس آن بلافاصله متلاشی می شود.
چقدر خوبه
فشارم خیلی زیاده
یه کم میخوابم
برادر ارشد،
استاد در حال حاضر خواب است.
الان میتونیم بریم بازی کنیم
من یک رویای بسیار طولانی داشتم.
رویای ملاقات
یک اژدهای بسیار طولانی
ابوت، دنبال چه می گردی؟
بگذار کمک کنم
برادر ارشد،
استاد داره چیکار میکنه
من هم بلد نیستم.
تا زمانی که Arhat Xianglong را پیدا کنید،
شاید مردم عادی
هنوز امید داشته باشی
در این دنیا واقعا وجود دارد
Arhat Xianglong؟
من از کجا بدونم؟
اما باید یک نفر باشد که بداند.
می گویند بعد از رفتن استاد دارما
غرب برای گسترش دارما،
او نه سال در غار مراقبه کرد.
تصادفا،
یک موش وارد غار شد
تحت تأثیر بودیسم،
او به شکل انسانی پرورش یافت.
او به یودائو معروف است.
یودائو مخفیانه خواند
تریپیتاکا لانگ زانگ.
او تنها فرد معبد شائولین بود
که کتاب های دارما را می دانست.
اگر Arhat Xianglong واقعا وجود داشت،
یودائو میدانست کجاست.
اما...
نگرش یواشکی او تغییر نکرده است.
او راهزنان زیادی را به دام انداخت،
مدرسه خودش را باز کرد
و تظاهر به معلمی کرد.
تمام روز او به پرسه زدن ادامه داد
دنیای رزمی
بخاطر اعمال بدش
او محکوم به گرفتار شدن در کوه جیزو شد
در چهارراه مرگ و زندگی
تا الان 20 سال گذشته است.
ابوت نگران نباش
شاگرد حتما پیدا خواهد کرد
عمو استاد یودائو،
Arhat Xianglong را بیرون بیاورید. سلام
سلام
راه غلبه بر شیطان این بار است
بسیار دشوارتر از آنچه تصور می کنید
درست است.
مرید،
این استاد عموی شما هم آدم بدبختی است.
به یاد داشته باشید که همه چیز قانون کارما را دارد.
زور نزن
شکست و موفقیت
صحبت از رهبر
انجمن موش های صحرایی ما،
در آن زمان درست زیر دروازه شایلین
به او نام یودائو بودایی داده شد.
چرا؟
شما خود را الف می دانید
همکار شائولین؟
نه، نه.
من آدم بی وفا نیستم
حاضر است جان خود را فدا کند
برای معلم سلطنتی،
جان خود را برای مبارزه گذاشتن
معبد شائولین مردم را بسیج خواهد کرد
برای جستجوی Youdao.
شما کاملا مفید هستید
خیلی خوبه
فداکاری خونین من دارد
بالاخره فرصت داده شد
خطرناک نیست، درسته؟
پسر خوب
فقط ازت میخوام کمکم کنی
یک راهب شائولین را بکش
با نفسم،
هیچ کس نمی تواند
کوچکترین صدمه ای به شما بزند
به یاد داشته باشید.
نگذارید پیدا کنند
Arhat Xianglong.
[معبد شائولین]
هوی های.
سو؟
چرا هنوز نرفتی؟
تو بی سر و صدا از کوه پشت سرم پایین رفتی.
متوجه شدم.
خیلی شرم آوره، درسته؟
تو زیر قولت زدی
وجدانت درد نمی کند؟
هیچوقت فکر نمیکردم بتونی داشته باشی
چیزی به این زیبایی
این تنها چیزی است که مادرم پشت سر گذاشته است.
من آن را به شما می دهم.
دیگه به من قلدری نکن
هی دوست دختر داری؟ وجود دارد
هیچ
حالا شما دارید.
ما خویشاوند یا دوست نیستیم،
این خیلی خوب نیست
این بهتر است.
اگه بزرگ شدم چی
من همسرت شوم؟
همسر چیست؟
یک بار این می رود
راه شما پر از مشکلات و خطرات است.
خطر همه جا هست
برای رفتن همراهت کنم چطور؟
Rakkhasa در جهان متولد شده است. را
مردم عادی جهان الف را تجربه خواهند کرد
فاجعه وحشتناک
نمی توان در اطراف بازی کرد.
میترسم امروز از هم جدا بشم
دیگر هرگز تو را نخواهم دید
ما دوستان خوبی هستیم،
چرا نمی توانیم دوباره ملاقات کنیم؟
درسته دوست خوب
سو،
چیزهایی وجود دارد
که نباید خیلی چسبناک باشد.
من یک راهب هستم.
نمیتونه رابطه داشته باشه
بین زن و مرد فقط
بیار اینجا
خداحافظ
هوی های، هوی های. سلام
سلام
حتما مجبورت میکنم اعتراف کنی
عشق تو به من هرگز تغییر نکرده است
هرگز تغییر نمی کند.
آیا تا به حال به اندازه کافی خورده اید؟ پایه.
من به شما می گویم،
این بار قطعاً سود خواهیم داشت.
اقامتگاه آموزگار سلطنتی را می شناسید، درست است؟
همه چیز را مرتب کرده ام
تا زمانی که ما به آنجا می رویم، ما
قطعا یک موفقیت بزرگ خواهد بود. را
پشت کوه
تنها است
راهی به کوه لیزو
20000 نفر به من بده،
تضمین میکنم...
پنج نفر کافی خواهد بود.
به من پنج نفر بدهید.
تا زمانی که راهب را بکشم،
پاداش ما پرداخت خواهد شد
برادرزاده،
برادر هوآ از شما می پرسد
چه زمانی بدهی قمار پرداخت می شود.
عمو دوم.
خواهر هوآ من
دختر خوانده رهبر است.
ما هنوز یک خانواده هستیم.
پس از کشتن راهب و
با دریافت حقوق، ما همزمان پرداخت کردیم.
یک نفر سخاوتمند است،
هر دو طرف سود خواهند برد.
این زن لعنتی
او مرا تحقیر می کند.
دنبال مرگ باش
شاید.
من به شما می گویم،
معلم سلطنتی درخت دیو کاشته است
تا رکخاسا در جهان متولد شود.
شما بچه ها ... اگر مرا بکشید،
حتی یک نفر از گروه موش این کار را نخواهد کرد
بتواند زنده بماند
تولدت مبارک
آه؟ آیا تولد من است؟
شما بچه ها خیلی ترسناکید
ما همه یک خانواده هستیم.
عموی دوم شما کسی است که
بیشتر از همه به شما اهمیت می دهد
همین الان گفتی ما این راهب را کشتیم...
آخه چقدر پول داره
آه، آه.
برادرزاده،
یه دختر کوچولو داره میاد
او چگونه به نظر می رسد؟
خیلی جالبه این است
خیلی ساده
واقعا به ما نمی خورد
برو کنار است
منظورت این دختر بچه است؟
چرا؟
شما بچه ها می خواهید دزدی کنید؟
اینجوری به نظر نمیاد؟
می فهمم.
این تنها راه است، درست است؟
تو فقط آرام باش
امروز قطعا نمی توانید
هر جا فرار کن
سپس دیگر دریغ نکنید. قدیمی تر
برادر
وارد یک جنگل کوچک می شویم.
خیلی صریح.
آیا درخواست خاصی دارید؟
در مورد برادران دیگر هم ساکت نمانید.
برای کمک به اینجا بیا.
هر چه تعداد افراد بیشتر باشد شلوغ تر است.
اینجا
عجله نکن عزیزم
بیا اینجا
با برادر بیا
داداش من واقعا دارم
از تمام توانم استفاده کردم
اگر خودت را فدا نکنی، خودت را
واقعاً ویژگی های بد شما را نمی بیند.
من، سو، هنرهای رزمی تمرین می کنم
برای کمک به مردم
و عدالت را رعایت کنید
اگر تو را نزنم،
چقدر دختر بی گناه
مورد آزار و اذیت قرار خواهد گرفت
منحرفانی مثل شما
فقط هدر دادن احساسات
اگر می خواهی زندگی کنی،
برای ایفای نقش مرا همراهی کن
چه کسی بازیگری خوب دارد؟
آزار، اذیت، آزار.
لطفا اجازه بدهید بروم.
آزار و اذیت دختران خانواده های خوب
کمک کنید.
شوهر من راهب شائولین است.
او از من انتقام خواهد گرفت. سلام
سلام
مورد آزار و اذیت قرار گرفتم
این جانوران
چرا اصلا عکس العمل نشان نمی دهید؟
من فقط دارم می گذرم
شما بچه ها ادامه دهید
شانگگوان لینگسو
خیلی جلو رفتی
از آنجایی که این گونه بود، وجود داشت
دیگر چیزی برای پنهان کردن نیست
من فقط صادق هستم.
می بینی، نمی بینی؟
این ... این دوست دختر من است.
گرچه صورتش کمی زشت است،
او بسیار خشن است
اگر با او می رفتم،
کتک می خوردم و مورد آزار قرار می گرفتم.
اما من به هیچ کدام از اینها اهمیت نمی دهم.
کی گفته...
که به تو گفته است که مرا نادیده بگیر
راهب، همه اینها وظیفه من است. من
باید آن را انجام می داد.
نیازی به نشان دادن آن نیست.
می فهمم. را
رابطه من و تو واقعا بد است.
مقدر آن بهشت است.
همه اینها پاداش کارما هستند.
بیا جانور
منو بکش، منو بکش
برادرزاده
نباید باعث شرمساری جامعه موش صحرایی شود.
آیا شما گرسنه هستید؟ من
برایت نودل میپزم
مراقب باشید.
آمیتابا.
زنگ کوچک.
کجایی؟
عموی دوم شما را به خانه می برد.
هنوز عصبانی هستید؟
مهم نیست، بلافاصله پس از آن
آنها زنگ کوچک را پیدا کردند
مجبور شدم به سفرم ادامه دهم.
حرکت نکنید.
ای راهب بی عاطفه
فقط به عنوان یک خداحافظی فکر کنید. است
خوبه را
معلم سلطنتی مرا مورد آزار و اذیت قرار داد
انجمن موش ها نیز مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. حتی
تو، راهب، مرا قلدری
گفتی که می خواهی دلسوز باشی،
آیا شما فراموش کرده اید؟ سلام
سلام
تو واقعا منو دوست نداری؟
خیر
اگر عالی هستید،
سعی کن دوباره بگو
راهبان شائولین
شیاطین و شیاطین را غلبه کنید
اگه عالی هستی فقط منو بکش
یه لحظه منتظرم باش
چی میخوای؟
من می دانم.
همه تلاش ها نتیجه ای نخواهد داشت.
من هم می دانم که اینطور است
همه قول نمی دهند که دنباله ای وجود داشته باشد.
اما...
اما من پشیمان نیستم
به اینجا رسیده است،
تو مرا در آغوش بگیر
به عنوان خداحافظی
آیا ممکن است؟
سو،
دیگه مشکلی ایجاد نکن
هر چه در خیابان پیدا کنیم
ما می توانیم سرقت کنیم،
اما ما به قلب زنان دست نمی زنیم.
چرا؟
زیرا اگر نابود شود،
چگونه می توان آن را به او برگرداند؟ سلام
سلام
از دل خودت بپرس،
واقعا دوستم نداری؟
به نظر شما هنوز فرصتی هست؟
فقط یک لایه از پنجره کاغذی وجود ندارد.
می فهمم.
در واقع، در این دنیا، وجود دارد
هیچ کس نمی تواند واقعا
غم دیگران را درک کنید
یک شاخه یا چیز دیگری بگیرید
به من اجازه رفتن.
بیست سال پیش،
راهب صومعه
مرا در قبر مردگان حبس کرد
او به من گفت
امروز یک مرد جوان وجود دارد
که ناگهان ظاهر می شد
و به من ضربه ای بزن
آنگاه آزادی من باز خواهد گشت. را
کوفته ها آب پز شده اند،
جوانان کجا هستند؟
آن شخص کجاست؟
عمو استاد یودائو
این درست نیست.
مهم نیست.
مشت و لگد چشم ندارد.
بیشتر بخور
این هنوز یک دوره رشد است. را
ظاهر مرد جوان خیلی خوب است.
قد بلند، تنومند و قدرتمند.
آداب غذا خوردن بسیار مودبانه است.
مثل من جالبه
چنین استعداد خوبی است
حیف از
هر روز مانتراهای بودایی را بخوانید.
واقعا طاقت دیدنت را ندارم
غرق شدن به تنهایی در دنیای انسان
چطور با من بیایی؟
در گروه موش، من اولین برادر هستم،
تو برادر دوم هستی
خیلی بد.
تو هنوز تازه واردی و
در حال حاضر در یک موقعیت بالا،
متقاعد کردن بسیاری از مردم دشوار است.
اوه بله.
من یک دختر خوانده دارم
هنوز ازدواج نکرده
چه می شود اگر
بلافاصله با او ازدواج می کنید
و عروس من شوی؟
بحث در مورد همه چیز آسان خواهد بود.
ممنون از نگرانی شما استاد عمو.
اما مرید یک راهب است. شما
نمی تواند این کار را انجام دهد
اگر با شرایط من موافقید، من
شما را به
به دنبال Arhat Xianglong باشید.
به من اعتماد کن
ما به هم می پیوندیم،
مهمترین چیز وفاداری است
من موافق نیستم
عموی دوم،
رئیس تصمیم گرفته است
برای ازدواج خواهر بزرگتر با آن راهب.
ما همچنین ممکن است او را شکست دهیم
بازی خودش
او را تا حد مرگ بسوزانید.
چیکار میکنی؟
به من گوش کن
با اینکه ازدواج واقعی بود،
اما...
اما احساسات ساختگی بودند.
در طول عروسی
ما راهی برای کشتن راهب پیدا می کنیم.
در پایان،
شما بچه ها پول را بگیرید،
سر آن پسر را می گیرم.
آیا برای هر دو طرف مفید نیست؟
مزخرف
پایفانگ در حال حاضر ویران شده است.
استفاده از زندگی داماد
به عنوان مهریه
دل کدام دختر به درد نمی خورد؟
عمو دوم نرو
بذار بره
آزمایش عشق زمان می برد.
آزمایشات ازدواج هزینه دارد.
او قطعا خواهد فهمید.
شما آن را دیده اید، درست است؟
راهبان شائولین علامت زودیاک اژدها هستند.
موش صحرایی دخترخوانده من شیو.
هشت خط زندگی آنها
کاملا مطابقت دارد را
پنج عنصر مکمل یکدیگر هستند. الف
ترکیب خوش شانس
شما بچه ها از غذا و نوشیدنی لذت می برید. را
راهب کوچولو خجالت کشید.
استاد دایی اصرار کرد.
این ازدواج باطل است.
من به کمک شما امیدوارم
برای عبور از فرآیند
شوهرم تا حالا این جمله رو شنیدی
در شراب حقیقت وجود دارد؟ فقط
بعد از یک لیوان از این شراب
آیا می دانید
آیا قلب شما کاملاً برای بودا است.
بودیسم یک بازی نیست.
من نمی توانم این شراب را بنوشم.
این چیه؟ را
مراسم عروسی هنوز تمام نشده است
مشکلی نیست زوج تازه ازدواج کرده
یک دعوای کوچک دوباره جبران خواهد شد.
از خوردن و آشامیدن لذت می بریم. سلام
سلام
بعد از نوشیدن این شراب از دختر خوانده ام،
من می توانم با آرامش
شما را به دیدن Arhat Xianglong می برد.
موافقت کرد.
وقتی من یودائو یک انسان شدم
و مجبور شد بودیسم را بیاموزد
چهار عادت بد اصلی انسان ها
قبلا تبدیل به یک توهم شده بود
اما دنیای هنرهای رزمی
که خیلی لذت بخش است
a نامیده می شود
دیو غرق شده
امروزه،
شائولینیست هایی مثل شما
همچنین شکستن احکام
می خواهم ببینم،
با چی بودا شدی؟
شوهر من
هنوز شب اول نرسیده که میخوای خونریزی کنی؟ هستند
تو اون زن لعنتی که نگه میداری
دنبال کردن
پشت سر شوهرم؟
چرا؟ دارند
هنوز به اندازه کافی شراب ننوشیده ای؟
حتی اگر شراب عروسی را ننوشیده ای،
شما در حال حاضر می خواهید مردم را دور کنید.
خیلی مناسب نیست، درست است؟
راستش من خیلی نگرانم
اما با دیدن ظاهرت،
به سمت هوی های آرام تر شدم.
چرا اینقدر بی شرمی؟
این راهب ازدواج کرده است.
تو هنوز هیچ شرمی نداری
در نزدیک شدن به افرادی که شما را نادیده می گیرند
مهم نیست، زیرا ما اینجا هستیم تا
کمی قرمز اضافه کنید
به عروسی ما
چرا؟ انجام دهید
آیا می خواهید بازی های دسته جمعی انجام دهید؟
ما، انجمن موش، واقعا دوست داریم
باند بازی کردن
آن شخص درست جلوتر است.
ظاهرا،
شما نمی توانید او را دور کنید
آن راهب لعنتی این کار را نکرد
شما را بی احتیاطی لمس کنم، درست است؟
بیخیال به من دست زدی
برو
اذیتم نکن
خرد کردن مردم در اینجا
بالاخره فهمیدم
آیا توطئه کرده ای،
میخوای از چاقوی من استفاده کنی
برای کشتن آن راهب کوچک؟
رهبر،
او فقط یک راهب کوچک است.
به خاطر انجمن موش ها،
لطفا راحتی را فراهم کنید
سوزاندن و کشتن مردم
برای کمربندهای طلایی
تعمیر پل ها و جاده ها
بدون بدن
برای این پول اندک،
کشتن برادر خود
در انجمن موش من وجود دارد
چنین قاعده ای نیست
هر کاری که انسان ها انجام می دهند
برای پول است
پدر رضاعی، تو یک
دست پیر در دنیای رزمی
باید این اصل را بداند.
این کوفته ها فقط سرد شدند،
اما طعمش عوض شده بود
احمق نباش
اکنون فقط یک است
موش خیابانی پوسیده
باور داری میتونم بکشمت؟
آنها توسط شیطان تسخیر شده اند.
عمو استاد زود برو
همه آنها برادران من هستند.
این آشفتگی تنها من است
می تواند اداره کند.
عمو استاد.
برو
هوی های، سریع برو.
مجبورم نکن
عمو استاد.
Arhat Xianglong در
دره قربانی معبد نانوو.
پسر باور کن
آنچه شما اعتقاد دارید
رها کن و برو انجامش.
عمو استاد، عمو استاد.
هوی های، سریع برو.
عمو استاد.
بیا
من که تمام عمرم در عذاب بودم
من در واقع یک انسان هستم
یا نه؟
بین خیر و شر
عمل به دین بستگی به خود فرد دارد.
هوی های،
من دیگر نمی توانم بدوم.
دیگه نمیخوای بری اونجا
سو،
مثل بچه ها رفتار نکن
افراد زیادی مردند
به خاطر رکخاسا
باید عجله کنیم.
برام مهم نیست وجود دارد
یک فاجعه در جهان خواهد بود،
ما در آستانه خطر هستیم
آیا می توانید منطقی تر باشید؟
من یک زن هستم،
چرا منطقی باشیم
هوی های، دیگر نمی توانم صبر کنم.
من فقط جواب میخواهم
پاسخ می خواهید، درست است؟
خوب
Shangguan Lingsu، با دقت گوش دهید.
من آنجا راهب هستم
هیچ رابطه ای نخواهد بود
بین زن و مرد
آن وعده های ده ساله بود
همه فقط صحبت های توخالی این است
برای هر دوی ما غیر ممکن است
خوب
منظره معبد نانوو زیبا است،
امیدوارم شما و Arhat Xianglong
اوقات خوشی داشته باشید
فقط اینجا جدا شو
با من بیا
بذار برم
-با من بیا
-رها کن هستند
مجروح شدی؟
چرا به من نگفتی؟
سو
برو
من نمی خواهم توسط راخاسا کنترل شوم.
من زشت و احمق خواهم شد.
از دست دادن عقل سلیم و همچنین
بی خیال آب دهان می کند در
این عمر هیچکس دیگر نخواهد. سلام
سلام
تو فقط آرام باش
پس از رسیدن به معبد نانوو،
پیدا کردن Arhat Xianglong،
تو خوب خواهی شد
سو، نخواب
ما تقریباً به آنجا رسیده ایم.
اما من خیلی سردم
تو هم سردی، درسته؟
محکم تر بغل کن،
من دیگه سرد نمیشم
من واقعاً نمی خواهم به آنجا بروم.
مرا زمین بگذار
اگر رهایش نکنی،
من شما را قلقلک خواهم داد.
شما می توانید هر کاری انجام دهید
شما می خواهید.
من می خواهم به غرفه Zangjing بروم
و با تو میوه بدزدم
باشه منم همراهی میکنم
من هم می خواهم... من هم می خواهم
در کمد پنهان شوید
و راهب کوچک را بترسانند.
خوب زنگ کوچکی افتاد،
من به شما کمک می کنم آن را دریافت کنید.
همچنین آن غاز،
من می خواهم برای او همسری پیدا کنم.
خوب، یک دسته غاز کوچک به دنیا بیاورید.
ما با هم آن را حفظ می کنیم.
من می خواهم هر روز شما را ملاقات کنم.
خوب
هر چیزی می رود.
دوست خوب،
شما مجبور نیستید با همه چیز موافقت کنید.
جلوتر است
ورطه ایثار انجام دهید
شما فکر می کنید
همینجوری به راه رفتن ادامه میدیم
تا موهایمان سفید شود؟
من حتی مو ندارم
موهای سفید از کجا می آیند؟
خونسرد بمان.
حتما من را خواهید دید
یک پیرمرد بد اخلاق بودن
اما من نمی خواهم پیر شوم.
شما ابوت را می بینید.
او پیر شده است. وجود دارد
چیزهای زیادی بود که او فراموش کرده بود.
نترس من
به شما کمک می کند به خاطر بسپارید.
هوی های،
ضعف آن زن فقط تظاهر است
همه برای دروغ گفتن به شما
به تو دروغ گفت تا از او اطاعت کنی.
من خوبم
فقط کمی سرد است.
تو نباید اینجا بخوابی
کمی هیزم پیدا می کنم
برای گرم کردن بدن شما
هوی های،
وقتی لبخند میزنی خیلی خوش تیپ هستی
سو
سو
سو
راهب کوچولو،
چرا گریه میکنی
نمی تونیم پیدا کنیم
دوباره معبد نانوو؟
معبد Nanwu در جلو است.
قبلا دیدمش
سپس، شما چه فکر می کنید
معبد Nanwu به نظر می رسد؟
جلوی در وجود دارد
مجسمه بزرگ شیر نگهبان را
عطر بخور بسیار قوی است.
خیلی ها در صف هستند. خیلی
شلوغ
وقتی به مردم دروغ می گویید،
گوش هایت را لمس خواهی کرد
فقط من می دانم. سلام
سلام
من میخواهم...
می خواهم کمی استراحت کنم.
سو، سو، نکن.
ما دیگر به دنبال معبد نانوو نیستیم.
دیگر به دنبال Arhat Xianglong نیستم.
با من به شائولین برگرد،
در مورد آن چطور؟ سلام
سلام بنابراین
خوش شانسم که با شما آشنا شدم
ولی من نمیخوام اون باشم
هیولایی که بهت صدمه میزنه
خداحافظ دوست خوب
سو
سو
سو
سو
[هی، تو دوست دختر داری؟]
[خیر]
[اکنون شما انجام می دهید.]
[وقتی بزرگ شدم همسرت خواهم شد.]
[هوی های،]
[معلوم شد که تو هستی.]
[حتما مجبورت میکنم اعتراف کنی]
[عشق تو به من هرگز تغییر نمی کند.]
[هرگز تغییر نمی کند.]
[می دانم.]
[همه تلاش ها به نتیجه نمی رسند.]
[من هم می دانم.]
[همه وعده ها ادامه نخواهد داشت.]
[اما پشیمان نیستم.]
همه در جهان می خواهند برای همیشه زندگی کنند،
می خواهم هرگز فراموش نکنم
تا آخر،
تنها درماندگی باقی ماند
تو مرا ابدی می کنی،
مرا برای همیشه خدا بساز آن را
همه فقط یک ترفند است
افراد طول عمر خواهند مرد
به خودی خود طول عمر،
این سرنوشت است
در دنیا افرادی هستند که نمی میرند.
وقت آن است که از رویای خود بیدار شوید.
وقتی درخت شیطان می کارید،
شما در حال حاضر در برزخ هستید.
زندگی من مثل شمعی در باد است.
منقرض شد بدون اینکه کسی قدرش را بداند.
مرا به خاطر وسواس بیش از حد سرزنش کنید
و ایمان داشتن به شیطانی مثل تو
برو عجله کن
برو بیرون هستند
شما آگاه هستید؟
چرا به من کمک می کنی؟
اگر کمکت نکنم،
ببینم تو یخ میری؟
من، چی تیانبا،
دوستان زیادی ندارم من دارم
ازدواجت رو هم خراب کرد
عمو دوم رفته
برادر هوآ نیز رفته است.
حتی رهبری هم رفته است.
از پیرمردی شنیدم که این را گفت
پس از مرگ یک انسان
روح او به آسمان خواهد رفت.
آنها ستاره های آسمان خواهند شد.
سپس آنها ...
همین است، همین است.
دیگه بهش فکر نکن
بیا بدنت را گرم کن
بدن خود را گرم کنید.
به هم تکیه دهید،
یکدیگر را گرم کنند
اینطوری دیگه سرد نمیشه
راهب،
من احساسات شما را درک می کنم.
سو و رهبر صنف آنها
در همان زمان ترک کرد.
مرده ها را نمی توان زنده کرد.
تو غمگینی پس
آیا من وجود دارد
در واقع معبد نانوو وجود ندارد،
Arhat Xianglong نیز وجود ندارد.
این همه فقط یک فریب است.
کجا میری؟
رویال سیتی.
شما آگاه هستید، درست است؟
رفتن به شهر سلطنتی است
مثل گرفتن جانت
افراد زیادی مرده اند،
من تنها نیستم.
من باید راخاسا را پیدا کنم
برای انتقام
این از کجا آمده است؟
این زمانی بود که من قبلاً به شما کمک کردم
من آن را برداشتم.
فقط میخواستم همینو بگم
اگر پای شما لنگ است،
من آن را به عنوان یک عصا به شما می دهم.
این چوب اژدها بودا است.
بعد ملاقات کردی
Arhat Xianglong؟
Arhat Xianglong داد
این مورد برای شما
بودا برکت دهد
با وجود اینکه ما او را پیدا نکردیم
امید بود
بیا
به کجا؟
به کجا؟ راخاسا را تمام کنید.
آیا به کاخ سلطنتی نمی روی؟
من راه را بهتر می دانم
از شما
ما مستقیماً به ریشه مشکل می رویم،
لانه را به هم بزند
و برای همه چیز انتقام بگیر
برویم
او یکی است، او همان است.
چیکار میکنی؟
آیا Arhat Xianglong را پیدا کرده اید؟
حتی اگر Arhat Xianglong را پیدا نکنم،
من هم مبارزه خواهم کرد
به قیمت جانم
مهر و موم کردن راخاسا
اگر می خواهید راخاسا را مهر کنید
شما باید وارد برزخ سرد شوید.
این فانوس نیلوفر سیاه
می تواند جهان انسان را به هم متصل کند
با محل تطهیر
اما شما یک فرد معمولی هستید.
زمان این یک فانوس
مثل من پیر میشی
شما خوب فکر کنید
در برزخ سرد
خدایان و بوداها منقرض شدند.
فردی بدون هیچ قدرتی
جرات کرد بیاد اذیتم کنه است
گمشده؟
اگر فانوس سیاه خاموش شود،
او در دام برزخ گرفتار خواهد شد.
تا ابد تناسخ نخواهد یافت. انجام داد
بچه ها همینطوری ترک میکنی؟
پیرمرد، است
چیزی هست که می خواهید توضیح دهید؟
چند نفر به خاطر شما مردند؟
من می خواهم شما را مهر و موم کنم
برای رفع بلا
از همه مردم عادی
چوب اژدها بودا.
وقتی درخت شیطان من رشد کرد،
حتی اگر Xianglong به اینجا بیاید، مشکلی نخواهد بود.
فقط تو
می تواند من را تمام کند؟
راهب کوچولو،
شما به اندازه بودای خود ریاکار هستید.
گفتن به خاطر عوام دنیا
همه اینها فقط مزخرف است
راهب کوچولو،
آیا می توانی یک
کمی سریع تر؟
دیگه نمیتونم تحمل کنم
راهب، عجله کن
راهب، عجله کن
راهب، عجله کن
به عنوان یک راهب،
افتادن در مسائل دنیوی
چگونه بودای شما می تواند شما را ببخشد؟
تو مردم عادی جهان را سلاخی کردی،
چگونه می توانم به شما رحم کنم؟
به منظور نجات از بودا
در ساختن مردم تردید نکردی
دوست داری به طرز غم انگیز بمیر
اگر بودا واقعاً بتواند نجات دهد،
آیا هنوز نوبت شماست؟
راهب،
چشمانت را باز کن و ببین
آیا بودا واقعا وجود داشت؟
همه موجودات می توانند آن را احساس کنند.
البته بودا وجود دارد. هستند
واقعا از مرگ نمی ترسی؟
زندگی یا مرگ
همه کارما است
استاد،
ما به عنوان راهبان
در زمستان به شدت رنج می برند.
بعد از چند روز
از زمستان، آن را
قطعا گرم تر می شود
من نمی دانم که آیا کارآموزان ارشد آنجا هستند
احساس سرما کنید یا نه را
جایی که شاگرد ارشد برادر رفت
خیلی سردتر از اینجا
ما باید
از کسی بخواهید که تحویل دهد
کلاه براش؟
شاگرد ارشد شماست
بزرگتر از ما
میگه کیه؟
وقتی زمستان گذشته
او در حمام مدفوع کرد،
دیدم یک لایه پوشیده بود
شلوار ضخیم تر از ما
Arhat Xianglong اینجا،
نباید بی دقت صحبت کرد
استاد،
آیا استاد دوباره پیر شده است؟
این بودایی که استاد او را می پرستد
آرهات جیانگ لونگ نیست.
لیانگ،
استاد پیر شده است.
فقط امیدوارم که اون بالا در آسمان شما
شخص اشتباهی را نبینید
سو،
قبلا هم گفتم
حتما من را خواهید دید
یک پیرمرد بد اخلاق بودن
آیا می دانید؟
من از طریق یک
سفر بسیار طولانی
سال به سال،
نمی دانم چقدر طول کشید
تا اینکه بالاخره پیدات کردم
بالاخره می خواهید اعتراف کنید
که از من خوشت میاد
چیزهای دنیوی
یک بار احساس کردند که هستند
به اندازه کافی این است
فقط همین
واقعا درد داره
هوی های،
آیا تا به حال فکر کرده اید؟
گاهی دوست داشتن یکدیگر
لزوما نباید تمام شود
زیرا عشق پایانی ندارد.
می فهمم، می فهمم.
بعد از تلاش بسیار برای یافتن تو،
من باید بروم.
پشیمانم،
اما پشیمان نیستم
هوی های، در
روزهای آینده
بدون من
شما باید به خوبی از خود مراقبت کنید
دوست عزیز
تو همیشه در رویاهای من خواهی بود
همیشه آنجاست.
آرهات شیانگ لونگ،
بالاخره اومدی
احساس گرما و سردی انسان است
فقط آرایش کرده
ارزش نگه داشتن نداره آن را
فقط تو را پرتاب خواهد کرد
در مسیر اشتباه
آیا می دانید که
چیزی که تو مصنوعی میگی
یک احساس دنیوی است؟
دنیا یخ زده است.
دیگر قتل عام نیست،
دیگر دعوا نیست را
جاودانگی که آفریدم است
کاری که حتی بودا هم نمی توانست انجام دهد.
عمر انسان کوتاه است.
اما شما تجربه کرده اید
لذت در دنیای انسان،
موقعیت های لمسی را تجربه کرد
مردم می گویند بودا زنده است،
اما نمی دانم چگونه
برای زندگی در بودا
من می خواهم مردم عادی را نگه دارم
همه در دستان من
من خدایان و بوداها را می خواهم
زیر پاهایم را
دنیای انسانی امید خود را از دست داده است
فقط من میتونم جلوی تو رو بگیرم
می خواهم این دنیا مال من باشد.
پس چه می شود اگر آرهات شیانگ لونگ؟
مردم عادی مثل مورچه ها هستند.
آیا ارزش محافظت با جان خود را دارد؟
به دنیا آمدن در دنیا
مثل برگی است که روی زمین می افتد،
تولد و رشد بی پایان
هر علف و درختی با ارزش است.
هر که جرأت کند مغرور باشد
دشمن تمام موجودات زنده خواهد شد.
اگر مخفیانه است،
من پنهانکاری را ریشه کن می کنم.
اگر شیطان است،
من شیطان را نابود خواهم کرد
من برای رسیدن به کمال به دنیا آمدم،
چرا از مرگ می ترسیم؟
وقت خوردن است.
وقت غذا خوردن است، این بار بچه ها هستند
هنوز در حال بازی کردن
برادر ارشد.
میذارم گرسنگی بکشی
یکی اومده دردسر درست کنه
اینو بگیر
سو؟
هوی های، مدت زیادی است که ندیده ام.
سو،
فکر می کردم دیگر هرگز تو را نخواهم دید.
واقعا دلم برات تنگ شده
ما دوستان خوبی هستیم،
چگونه می توانیم دیگر ملاقات نکنیم
درسته دوست خوب
هرگز فکر نمی کردم،
من خیلی برات مهمم
حرکت نکنید.
اولش فکر کردم فقط تو
به من به عنوان یک برادر فکر کرد
حالا فهمیدم
بیا
من با شما به شائولین برمی گردم.
صبر کن صبر کن
استاد هوی های، استاد هوی های.
آرام باش، آرام باش
من در مورد آن فکر کرده ام،
می خواهم با تو به شائولین برگردم.
سوء تفاهم نیست.
من می خواهم با شما بیایم
بازگشت به شائولین
من با شما به شائولین می آیم.
منو ول نکن
دیگه طاقت ندارم.
من می خواهم با شما بیایم
بازگشت به شائولین
بس کن
این آسان نیست.
بس کن
این آسان نیست.
[غلبه بر شیاطین]
بیا
بیا
صاف بایستید.
بیا
بیا
بیا
موضع گسترده تر
بیا
بیا
چیکار میکنی؟
بیا
پای عقب خود را صاف کنید.
کمی پهن تر، بیا.
بیا
بیا
چوب را محکم نگه دارید.
آماده شو
یک بار دیگر.
معلم هوی های، من یک استراحت کوتاه می کنم.
میخوام برم حموم
من دیگر نمی خواهم تمرین کنم.
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.