All language subtitles for Barbarians.Rising.Part1.Bluray-by.H1tman007&Atrin021

.بربرها: متعلق به جامعه ی بزرگ یونان یا روم نیستند

خارجی، عجیب و غریب یا نادان

آنها بیگانه اند

کوه های آلپ، شمال ایتالیا، 218سال قبل از میلاد مسیح

مرز روم از 15000 پایی شروع میشه

در دنیایی بیرحم

پنجاه هزار جنگجوی بربر، از تمامی دنیای باستان

علیه یه دشمن مشترک، با هم متحد شدن

کسی که رهبریشون میکرد، یه ژنرال
بود، که قسم خورده بود

تا انتقام خانوادهاش را بگیرد

و روم رد نابود کند

قبل از اینکه روم هرچیزی که سر
.راهش است را به نابودی بکشاند

تاریخ، امپراتوری روم رو غیرقابل تصرف میدونست

ولی بعد از این قیام، دیگه چیزی قابل پیشبینی نبود

برای رسیدن به اهدافشون

.روم، کل قاره را در خون و وحشت غلطاند

منابع را غارت کردن و مردمش را کشتن

جهان باستان به دو نیم تقسیم شد

رومیان و بربرها

،آن هم به رهبری کسانی که
هیچکس فکرش را نمیکرد

کسانی که از زیر سلطهی روم، زنده بیرون اومده بودند

راهزنان

بردهها

جنگجویان و شورشیان

!این داستان ِقیام آنهاست

تـی وـی ورلـد» با افـتـخـار تـقـدیـم مـیکـنـد»
[ TvWorld.info ]

تـرجـمـه از: امــیــر و آتــریــن
H1tman007 & Atrin021

:شخصیتهای مورد بررسی طی 4 قسمت
هانیبال - ویریاتوس - اسپارتاکوس - آرمینیوس
بودیکا - فریتیگرن - آلاریک - آتیلا - گایسریک

Barbarians Rising - Part 01
"نام این قسمت: "مقاومت
95 / 08 / 28

در قرن سوم، قبل از میلاد

کارتاژها، قدرتمندترین دولت ِدنیای غرب بودند

ثروتشان را از طریق تجارت بدست میآوردند

و با ناوگان پیشرفتهشان، مدیترانه را به تسخیر درآورده بودند

درواقع، کارتاژها تنها رقیب رومیان در

مرکز و غرب مدیترانه بودن

دولت قوی دیگهای نبود که باهاشون رقابت کنه

روم، دولتی کوچک ولی در حال رشد و جاه طلب بود

،که به عنوان شکست دهندگان کارتاژ
برای حکمرانی بر جهان، از آنها یاد میشود

مناقشهی بین روم و کارتاژ

مثل یه مبارزهی مرگ و زندگی بود

بین دو تا از قدرتمندترین دولت های غرب دنیای باستان

وقتی دو طرف به سیسیل رسیدن

روم، یه قدرت درحال رشد بود

و همینطور، داشت یه نیروی دریایی مناسب رو ایجاد میکرد

و همین، باعث شکست خوردن کارتاژها شد

روم، کارتاژها رو مجبور به امضای
.پیمان صلحی کرد که به نفعشون نبود

.و این تلاشی برای شکست دشمن بود

و این برای کارتاژها، کاملا قابل درک بود

در این میان، نباید از یاد برد که در موارد نظامی

و غیرنظامی، کارتاژها، خیلی قوی بودن

و همین هم، باعث شد بهای سختی رو بپردازن

شکست، برای ژنرال کارتاژها

همیلکار بارکا»، یه مسئلهی شخصی بود»

پسر بزرگترش، هانیبال، فقط 9 سالش بود

...همیلکار، پسر جوونش رو مجبور کرد که

تو کل زندگیش، فقط یه هدف داشته باشه

و اونم نابودی روم بود

کارتاژ، 236سال قبل از میلاد

سوگند رو بگو، هانیبال

به خدایان مردگان، سوگند میخورم

که هیچوقت متوقف نشوم،
.تا وقتی که روم را از بین ببرم

.و خونشان از شمشیر کارتاژیان خواهد چکید

!دوباره

به خدایان مردگان، سوگند میخورم

که هیچوقت متوقف نشوم، تا وقتی
که قلب روم را غرق خون نکنم

!دوباره

به خدایان مردگان، سوگند میخورم

تا وقتی که، خون رومیان از شمشیر کارتاژها

!نچکه، متوقف نشوم

تقریبا دو دهه گذشت، تا هانیبال
بالاخره فرصت انتقام را پیدا کند

در سال 219 قبل از میلاد، رومیان با «سگانتوم» متحد شدن

یه شهر غنی، در مرزهای شمالی کارتاژ

هانیبال، این حرکت را به عنوان شروع جنگ تلقی کرد

همسایهمون، طرفش رو عوض کرده

.سگانتوم، با ما مرز مشترک داره

مرزها رو فراموش کن، این چیزا فقط واسه سیاستمدارهاست

اتحاد روم و سگانتوم، یه توهین به ماست

و اگه ما جواب این کارشون رو ندیم چی میشه؟

ماها کی هستیم؟ ترسو؟

جواب این سوال رو همتون میدونین

!پس باهاشون میجنگیم

و انتقام پدرانمون رو میگیریم

اون شهر رو فتح میکنیم

...روم دیگه چاره ای جز

جنگیدن، برای متحد جدیدش نداره

جواب کارشو میدیم

میکشونیمشون اینجا، به هیسپانیا

هانیبال، هشت ماه سنگاتوم را محاصره کرد

وقتی که شهر سقوط کرد، نقشهاش را عملی کرد

و اونم متحد کردن تمام بربرها
از سراسر دنیا، بر علیه روم بود

بیرون از امپراتوری بزرگ

مردم اروپا، به قبیلههای کوچیک تقسیم شدن

.اون هم بدون هیچ قومیت و ملیتی

اونا جوامع قبیلهای هستن

و اغلب اوقات، با هم درحال جنگ بودن

هانیبال با یک چالش سخت رو به رو شد

و اونم ایجاد یک اتحاد، از گروه های
متفاوت و رنجدیدهی بربرها بود

کسانی که به زبان های مختلف صحبت میکردن

.و درواقع فرقی بین روم و کارتاژ قائل نبودن

بهتره بگیم که، از هر دوتاشون متنفر بودن

باید بهشون یه دلیل خوب و قانع کننده میداد

.که چرا باید همراهش بجنگن

...و دلیل خوبش این بود که

اگه شکستشون بدیم، همهتون آزاد خواهید شد

و اگر ببازیم، همتون برده میشید

هانیبال نیروهای زیادی جمع کرد

از آیبریا تا گول، آفریقای شمالی
(گول: فرانسه باستان)

و لوسیتانیا، در غرب هیسپانیا

لوسیتانیها، جنگاوران بزرگی بودند

آنها جنگجویان فوق العادهای بودن

و اونا کشوری بودن که قرنها استقلال داشتن

پس هرگز از مقاومت دست نمیکشیدن

لوسیتانیها، ارتشمون رو کامل میکنن

گفته شده که اونا کلمهای به معنای آتشبس ندارن

چون هرگز بهش نیاز نداشتن

خب، یا بهمون گوش میدن، یا ما رو میکشن

دفعه ی قبل که مردمت اونقدر احمق بودن که بیان اینجا

.میخواستن اینجا رو تسخیر کنن

.و شکست خوردن

پس، تو چرا اومدی اینجا؟

همهمون یه دشمن مشترک و قوی داریم

روم

و تا همهی ما رو به زانو در نیاره، هرگز متوقف نمیشه

روم دشمن شماست، نه ما

و حتی اگه دشمنمون هم بود، ما ترسی نداشتیم

یه جنگاور خوب، هرگز دشمنش رو دست کم نمیگیره

یا خودش رو

کارتاژ تنهایی نمیتونه روم رو شکست بده

و خب اگه ما شکست بخوریم
مطمئنا بعدش هم نوبت شماست

.همین الانش هم چشمشون دنبال هیسپانیا و لوسیانیاست

ولی میشه جلوی روم رو گرفت، اگه با هم علیهش بجنگیم

پس شایدم، با روم علیه تو و کارتاژ بجنگیم

همین کارو بکن

و بعد از اینکه بوسیله ی شما ما رو
شکست داد، ببین چی بلایی سرتون میاره

مطمئنا بعدش به تو و لوسیتانیا پشت میکنه

تو چی؟

و همینطور کارتاژ؟

بهت پاداش میدیم

... با

ثروتی به اندازه ی یه جمهوری

ثروتی خارج از تصورتون

وقتی به افتخارمون، احترام گذاشتی

اینو میفهمی

که نمیتونی بخریش

پس با هم به توافق رسیدیم؟

تو الان مخلوق اونا هستی

و به زودی اونا مال ما میشن

بهتره امیدوار باشیم

بهمون ملحق خواهند شد

اگه اینطور نشد

خواهند مرد

،در همین زمان که هانیبال
منتظر جواب متحدانش بود

روم هم داشت، تدارک یه ارتش رو میدید

ارتش سنا، ترسناک ترین ارتش تمام جمهوری

ثروتمند، قدرتمند و بیرحم

پابلیوس کورنلیوس اسکیپیو»، دستور تشکیل یک»
.ارتش گسترده از سربازانی با انضباط بالا را داد

اسکیپیو، بزرگترین ژنرال رومیها بود

.و پشتیبانی کامل سنا رو داشت

برای نابودی ارتش تحت امر هانیبال

...ماشین جنگ رومی ها

فوق العاده منظم، با بدنهای منسجم بود

آدمایی که بطور تخصصی آموزش دیده

و گروه بندی شده بودند

.اونا میدونستن چطوری منظم و حرفهای بجنگن

با سلاحهاشون به خوبی تمرین
کرده بودن، اونا حرفهای بودن

در مدت 7 ماه

ارتش بربرهای هانیبال، به 30000نفر رسید

اما هنوز هم منتظر لوسیتانیها بود

بدون آنها، اون جنگ چریکیای که هانیبال میخواست نمیشد

هانیبال زیاد به جنگهای استراتژیک علاقه نداشت

و لوسیتانیها استاد جنگهای چریکی بودن

سریع بودن و سواره نظام پویایی داشتن

تو کمین کردن کارشون عالی بود

پس لوسیتانیها و هانیبال، کاملا به درد همدیگه میخوردن

اگه حق با تو باشه

و روم، بزرگترین و مخوف ترین
ارتشی باشه که تا حالا دیدیم

حق با منه

پس بهتره چیزی رو داشته باشی که اونا ندارن

دارم

و اسمش کاملیوسـه

امپراتوریای که روزی بر کل دنیا حکومت خواهد کرد

کوچک است ولی بلند پرواز

با استواری بر یک قدرت مطلق

قدرت میتونه خوب باشه و میتونه بد هم باشه

چیزی که مهمه، اینه که کی قدرت دستشه

چی بهشون انگیزه میده و اونا
چطوری ازش استفاده میکنن

ولی روم، داره با زور فرهنگشو به بقیه القاء میکنه

بعضیها قیام کردن که این وضعیت رو عوض کنن

بین اونا، هانیبال بارکا از کارتاژ

میخواست با جمهوری بجنگه

اون قبیله های بربر رو زیر یه پرچم متحد کرد

و روی استراتژیای قمار کرد که، تا حالا امتحان نشده بود

رهبران نظامیای که تبدیل به بزرگترین رهبران تاریخ شدند

این کار رو انجام دادن، چون
میدونستن که تواناییش رو دارن

که راه های رو به جلو رو تجسم کنن

و براشون نقشه بکشن

هر حرکتشون، مثل حرکات جداگانه ی بازی شطرنج بود

روم، از ترس خواهد لرزید

وقنی که در سگانتوم، لنگر بندازن

و هزاران نفر از ما رو ببینن که منتظرشونیم

نه اینطور نمیشه

نمیان به ساحل سگانتوم؟

اونا، اون هزاران نفر رو نمیبینن

تو سگانتوم باهاشون نمیجنگیم؟

تو زمین خودشون نابودشون میکنیم

متوجه نمیشم

میخوایم به روم لشگرکشی کنیم

امکان نداره

اینو به این دلیل میگی که، تا حالا انجام نشده

میخوای یه ارتش رو بیشتر از
2000مایل، پیاده راه ببری؟

ایمان داشته باش

ارتش هانیبال، آمادهی رفتن به روم شد

ولی 700 مایل، راهپیمایی داشتن

نقشهشان این بود که وقتی اسکیپیو

برای قطع کردن مسیر بربرها، برای رسیدن

.به هیسپانیا تجدید قوا میکند، آن را مختل کنند

!هی

!رومیها

نصف روز، تا رسیدن به جنوب ما فاصله دارن

دیدهبانهامون رو شناسایی کردن

پس بوی شکارشون رو حس کردن

حالا میخوان همهمون رو از بین ببرن

میتونیم همین الان باهاشون مقابله کنیم

به دیدهبانهای پایین رودخونه
خبر بده و افرادت رو جمع کن

!سواره نظام رو آماده کن، امشب از اینجا میریم

نه

باید اردوگاهمون رو جمع کنیم

و بریم سمت شرق، طرف کوهستان

ولی هانیبال -
!همین الان -

!اردوگاه رو جمع کنید

رهبری، یعنی اطمینان داشتن

بعضی وقت ها هم اعتماد به نفس زیادی

همیشه به این فکر میکنم که، شما باید باور کنید

اونم بدون هیچ تردیدی

که ممکنه بقیه، فکر کنن که دیوونه شدی

...اگه روی نقشهی حملهات اصرار کنی

!دقیقا شبیه ترسوها میشیم

اگه بمونیم و با ارتش اسکیپیو بجنگیم

یه پیروزی بزرگ و با شکوه رو بدست میاریم

!دقیقا -
ولی این به هیچ دردی نمیخوره -

ما فقط یه مبارزه رو میبریم، نه کل جنگ رو

اونا دوباره و دوباره، میان دنبالمون

ولی برادر -
... ما به قلب روم حمله میکنیم

از دیوارهای جمهوری رد میشیم

روم فکر میکنه که کوهستان یه قلعهی غیرقابل نفوذه

یه سد طبیعی در برابر حملات

نقشهی هانیبال، حمله از یک نقطهی کور بود

و گذشتن از آلپ، یه حرکت
حساب شده برای ترسوندن دشمن بود

گذشتن از آلپ، تماشایی بود، چون منحصر به فرد بود

در دنیای باستان

... هیچکس به جز اون، جرئت

تصور انجام همچین کاری رو هم نداشت

تمایل هانیبال، اون رو به این چالش رسوند

که از آلپ رد بشه تا ناشناس باقی بمونه

و این صدای رهبر بودنش رو به گوشمون میرسونه

و همینم اون رو به یکی از بزرگترین
فرماندهان نظامی، تبدیل کرده

اونم در تمام تاریخ بشریت

به نظر میرسه که هانیبال، کاملا
از اسکیپیو یه قدم جلوتر بوده

.اونم بخاطر سرعتش در پیشروی

واقعیت اینه که، هانیبال اون رو فریب داده

و شاید هم فریب نداده
رویای حمله کردن به ایتالیا

.میتونست بطور کامل به باد بره

آلپ بزرگ و توانا

بیشتر از 2 میلیون سال قبل شکل گرفته بود

و راه ورودی روم بود

تا اون روز، آلپ مثل یه دژ مستحکم

در برابر دشمنان ایستادگی کرده بود

ارتش هانیبال، صعودشون رو از اکتبر
سال 218 قبل از میلاد شروع کردن

38هزار جنگجوی بربر

12هزار سواره نظام آفریقایی به همراه اسبهاشون

و 36فیل جنگی

غنیمتهایی بودن که سلاح های هانیبال
رو برای این جنگ تشکیل میدادن

... این یه دیوونگی

و کار غیرمعمول بزرگی بود

اون صبر نکرد که بهار بشه

کارش رو از پاییز شروع کرد

خب، اون آمادهی گذشتن از آلپ شد

اونم در بدترین موقعیت ممکن

چیزی که به عنوان یه عملیات جنگی
بزرگ و با شکوه شروع شده بود

.خیلی سریع تبدیل شد به یک کابوس

وقتی هانیبال به ارتفاعات آلپ رسید

... با مشکلاتی روبه رو شد

که تا اون موقع حتی فکرش را هم نمیکرد

زمستانـه و تمام سختی و خشونتش

سرما داره، برف داره، باد داره

بهمن داره، دره داره

یخ زدن داره، همه ی اینا وحشتناکه

چند نفر دیگه باید بمیرن

تا قبول کنی که اشتباه کردی؟

تو و غرورت

خیالت از شکوه و افتخار

افتخار که برات غذا نمیشه، هانیبال

هنوز شکست نخوردیم

در موردمون کلی شعر درست میکنن

بهت قول میدم

و اگه بمیریم چی؟

بخصوص اگه بمیریم

واسه هانیبال

تاریکترین دوران زندگیش

بدون شک، باید زمانی باشه که تو آلپ گیر افتاده بودن

حتی وقتی که شک داری

نمیتونی بهش اعتراف کنی

چون شک کردن، مسریـه

فرماندهان، باید از روشنایی امید بهره ببرن

اونم وقتی همه بشدت ناامیدن

به نظر میرسید که، ارتشش رو
به یک فاجعه ی بزرگ کشونده

دوتا از خدایان دنیای باستان

برای برتری میجنگیدن

در سال 218 قبل از میلاد

روم تصمیم به تسخیر قاره گرفت

ولی کارتاژ تصمیم گرفت که جلوی پیشرویهاش رو بگیره

هانیبال یک ارتش عظیم از بربرها جمع کرد

برای اجرای یه استراتژی خطرناک

که گذشتن از آلپ، برای حمله بود

بعد از رسیدن به ارتفاعات کوهستان

متوجه شد که حرکتش، داره تبدیل به یه فاجعه میشه

25هزار نفر رو طی یه ماه از دست داد

وقتی به عاقبت فرماندهان قوی نگاه میکنی

میفهمی که همه چی در مورد اونا نبوده، بلکه
در مورد مردمی بوده که رهبریشون میکردن

این مساله از تک تک اونها بزرگترـه

حق با «مگو» بود

کی بودم که فکر میکردم میتونم

غیرممکن ها رو انجام بدم؟

شجاعت رو با تنهایی رهبری کردن بدست نمیاری

اونو از ایمانی که پیروانت بهت دارن بدست میاری

فرمانده بزرگ، تواناست

اونم در بدترین شرایط، تا بتونه رو به جلو حرکت کنه

کسی که بتونه احساسات، افکار و هیجانهاش رو کنترل کنه

میتونه دنیا رو فتح کنه

!مگو

!کاملیوس

هفت ماه بعد از ترک هیسپانیا

هانیبال به سمت آلپ فرار کرد

ولی با نصف ارتشی که به

کوهستان برده بود به ایتالیا رسید

از 36 فیل جنگی ای که داشت، فقط 4 تاش باقی موند

وقتی که هانیبال به شبه جزیرهی ایتالیا رسید

یکم دست و بالش محدود شده بود

چون از یه طرف ارتشش از بین رفته بود

و به متحدین جدیدی برای تجهیز نیروهاش نیاز داشت

ولی برای انجام این کار، برای ساخت جمهوری خودش

باید شروع به شکست دادن
رومیان در میدان نبرد میکرد

گذشتن از آلپ، تاثیر فوق العادهای
روی ذهن رومیان گذاشته بود

اونا نفهمیدن که چی پیش میاد

اون، کاملا غافل گیرشون کرده بود

پس حالا، میبایستی با چیزی
درگیر میشدن که انتظارش رو نداشتن

یه دشمن انتقام جو، در شمال ایتالیا

هانیبال برای تصرف روم اصرار زیادی داشت

... ارتش بربریهای او، مرگ میر زیادی را

در مسیر رسیدنش به پایتخت، پشت سر گذاشته بود

آنها، در جنگ های پی در پی، رومیان را شکست دادند

«در «تیچنیو

«تربیا»، «لیک تراسیمنه»

با هر پیروزی، هانیبال یه قدم به روم نزدیکتر میشد

تصمیم گرفت که از برتریش استفاده کنه

هانیبال، بذر خطرناکی رو در «کـنـن» کاشت

تا با گرسنگی دادن جمهوری، اونو به زانو در بیاره

حرکت نیروها به قسمت نهایی خودش رسیده بود

در زمینی خارج از شهر

ارتش ها برای یه جنگ خونین، با هم رو در رو شده بودن

به خدایان مردگان سوگند میخورم

که آرام نخواهم گرفت

تا قلب روم رو غرق خون نکنم

با شمشیر کارتاژ

16لژیون
(گردان)

85هزار نفر

از لحاظ تعداد، تقریبا دو به یک هستیم

خوبه

بزار باقیموندهی افرادشون رو هم به این جنگ بیارن

دارن مستقیم میوفتن تو تلهای که براشون گذاشتیم

اینا بربرها بودن، کسانی که آزادیشون رو طلب میکردن

این بربرها بودن که فراخونده شدن

کسانی که با بردگی مخالفت کردن

این بربرها بودن که سرسپردگی رو پس زدن

در جواب تلاش های روم برای بردگی کشیدنشون

اونا اولین مبارزان آزادی بودن

دو هزار مایل قبل

میتونستیم بمونیم، و تو هیسپانیا، با روم بجنگیم

ولی ما فقط جنگیدن با یه ارتش رومی رو نمیخواستیم

... ما میخواستیم

کاملا گلو و گردنشون رو بگیریم

هزار مایل قبل، بازم میتونستیم با روم بجنگیم

ولی در عوض با کوهستان جنگیدیم

و هزاران نفری که امروز اینجا ایستادن

اون مبارزه رو پیروز شدن

اینجا

رو خاک کثیف رومیها

!بلاخره آماده ی جنگ هستیم

دیگه خبری از منتظر موندن و راهپیمایی نیست

دیگه خیال نمیکنیم

!امروز، ما فاتحان این نبرد خواهیم بود

!امروز، انتقاممون رو میگیریم

قدرت روم، داشت بیشتر میشد

ولی یه رقیب قوی و ترسناک، برای
کنترل دنیای باستان وجود داشت

کارتاژ و ژنرال بزرگش، هانیبال

نیروهای بربریش از آلپ گذشته بودن

تا مستقیما به قلب روم حمله کنن

حالا، دو ارتش باستانی، چشم در چشم
هم شده بودن، برای یه نبرد حماسی

یه طرف

85هزار سرباز رومی

و طرف دیگه
پنجاه هزار جنگجوی بربر

که تصمیم گرفته بودن، جلوی روم
رو بگیرن که کشورگشایی نکنه

اسپیکیو، یه برد با شکوه رو تصور میکرد

ولی اون فرماندهی بربرها رو دست کم گرفته بود

هانیبال واسشون تله گذاشته بود

نقشه ی هانیبال، برای جنگ «کنن»، کاملا زیرکانه بود

استراتژیکیترین و تاکتیکی ترین جنگی که تا به حال دیدیم

تلاش کردن برای نگه داشتن چیزی که بدست آورده بود

چون این نشون دهندهی یه تاکتیک جنگی عالی بود

جنگ هانیبال، شامل

سه تا حرکت کلیدی بود

اول اینکه، پیاده نظامش رو در مرکز قرار داد

تا حمله ی رومی ها رو به سمت خودشون جذب کنن

و اونا رو به خط حملهی بربرها بکشونه

این خیلی مهم بود

که نقشهی هانیبال

خط حملهی اول رو نگه داره

اگه بینشون شکاف میافتاد، اگه
پیوستگیشون از بین میرفت

کل نقشه از بین میرفت و کارتاژها شکست میخوردن

بعدش، دوتا گروه از نیروهای برگزیده

از جناحین حمله میکردن

و رومیها رو به داخل خودشون میکشیدن

و در نهایت، حملهی غافلگیر کنندهی سواره نظام از عقب

محاصره کردنشون از همه ی جهتها
و بستن راه های فرارشون

اگه هانیبال موفق میشد، دیگه
روم جایی برای فرار کردن نداشت

!خط رو نگه دارین

!نگهش دارین

!نگهش دارین

!حالا

ارتش روم، طوری طراحی شده بود
که فقط رو به جلو حرکت کنه

و این بهترین کار بود

و این قرار بود درست عمل کنه

مگه اینکه، با دشمنی رو به رو بشی که از
نقطهی مثبت خودت، علیه خودت استفاده کنه

کسی که میدونه چطوری از نیروی خودت علیهت
استفاده کنه، و اون رو به نقطه ضعفت تبدیل کنه

و این کاری بود که هانیبال انجام داد

نتیجه، قتل عامی بیسابقه بود

در حالی که فقط 6هزار بربری در جنگ کشته شدن

رومیها 70هزار نفر را از دست دادند

یعنی بیشتر از 80% لشکر را، آن هم فقط در یک روز

جنگ «کنن»، یه قتل عام بود

و تعدادی که در اون یه جنگ کشته شدن

بیشتر از تلفاتی بود که آمریکاییها
در جنگ ویتنام به جا گذاشتن

همچین شکستی در میدان جنگ

باید رومیها رو مجبور میکرد که شرایط رو ارزیابی کنن

و کارتاژیها، اینو بهشون تحمیل کردن

سنا، یکی رو فرستاد که با هانیبال مذاکره کنه

ولی اسکیپیو، نقشه ی دیگهای داشت

چرا داریم از صلح حرف میزنیم؟

چون شکست خوردیم

حالا هم منتظر جوابشون هستیم -
... چطور جرات -

چطور جرات میکنی از تسلیم شدن در برابر هانیبال

و ارتش بربریهای وحشیش، حرف بزنی؟

نباید اینطوری تموم بشه

مذاکره سر یه عهدنامه، با قبول
قطعی شکست، خیلی فرق داره

اون رو هم که قبول کردیم

هانیبال منتظره که سر تعظیم براش فرود بیاریم

خب، میزاریم منتظر بمونه

تاوقتی که بتونیم این ژنرال بزرگ
رو تو بازی خودش، شکست بدیم

با کشوندن جنگ به کارتاژ

در طول پانزده ساله بعد

هانیبال و اسکیپیو، سر به کنترل درآورد ایتالیا، با هم جنگیدن

نبرد قدرت این دو، اونا رو به بنبست کشوند

هانیبال هرگز نتونست پایتخت رو تسخیر کنه

و اسکیپیو هم باید بطور مداوم
بربرها رو در حالت دفاع نگه میداشت

وقتی بحث ارتش باشه، رومیها
خیلی سریع یاد میگیرن

اونها در سازگاری با روشهای
دشمن شون خیلی ماهر بودن

در تجزیه و تحلیل تاکتیکهاشون
و آرایش نظامی نیروهاشون

و سازگار کردن اونا با تاکتیکهای خودشون

و در تبدیل نقطهی قوت دشمن

.به نقطهی قوت خودشون

اسکیپیو، در سال 204 قبل از
میلاد، محاصره رو شکست

و به آفریقا حمله کرد

...ارتش هانیبال

کل مدیترانه رو دنبالش رفتن تا از کارتاژ دفاع کنن

آخرین تلاششون، در «زاما» بود

جایی که اسکیپیو، انتقامش رو گرفت

از مانور رزمی هانیبال، علیه خودش استفاده کرد

همونی که 14 سال پیش، در «کنن» ازش استفاده کرده بود

یکی از غم انگیزترین لحظات هانیبال، آخر کارش بود

مکتب داری اون بر روم به پایان رسید

واسه هانیبال، باید فوق العاده
پریشان کننده و ناامیدانه بوده باشه

... که ببینه اسکیپیو هم میتونه

از تاکتیک های خودش در جنگ
آخر، بر علیه خودش استفاده کنه

این اولین و تنها شکست هانیبال بود

اگه به سوابق فرماندهان بزرگ یه نگاهی بندازین

ممکنه که نهایتا، یک بار، سه بار
و یا چهار بار، برنده بوده باشن

ولی لزوما، حکم فرماییشون همیشگی نبوده

اونا هم روزای بد خودشون رو
داشتن، یکی دیگه میتونست

بیاد و همون کارا رو با منابع بیشتری انجام بده

نیروهای بهتر، تکنولوژیهای جدید، و
روزای خوبشون دیگه تموم شده بود

بعد از شکستش، ژنرال بزرگ کناره گیری کرد

ولی روم، هنوز هم اون رو به عنوان یه تهدید میدید

تا زمانی که شمشیرش رو انداخت

هانیبال یکی از اون چهرههای محدودیه که

در واقع تونسته روم رو شکست بده

و یکی از اوناست که به برد خیلی نزدیک شده بود

اون به دنیا نشون داد که میشه
این امپراتوری رو شکست داد

در سال 195 قبل از میلاد

جمهوری، از کارتاژ دشمن قدیمشون رو درخواست کرد

ولی هانیبال، قبول نکرد که تسلیم بشه

در عوض خواست که تبعیدش کنن

حالا در شصت سالگیش

مردی که شاید بزرگترین سربازی
بود که دنیا به خودش دیده بود

در برابر دشمن فانیش، برای
آخرین بار شکست خورده بود

ارتش متحد شدهی هانیبال، چند نبرد رو پیروز شد

ولی جنگ رو نبرد

و دفعهی بعدی که بربرها علیه روم قیام کردن

تنها چیزی که نیاز داشتن، تاکتیک
جدیدی برای شکست دشمن بود

دشمنی که داشت غیرقابل مهار میشد

بعد از شکست دادن کارتاژ

جمهوری مانعی رو برای تسخیر
مدیترانه جلوی خودش نمیدید

در 150 سال قبل از میلاد

مرزهاشون از یونان در شرق

تا هیسپانیا در غرب، امتداد پیدا کرد

ولی با ادامه پیدا کردن مقاومت بربرها در
برابر رومیان، که جزئی از زندگیشون شده بود

فهمیدند عواقب شورش علیه جمهوری چیه

بربرها، که خودشون رو هم سطح کارتاژیان میدونستن

باید بهاش رو میپرداختن، و
بهای وحشتناکی هم براشون داشت

قبایلی که با هانیبال علیه روم متحد شده بودن

اولین کسانی بودن که با شمشیر ازشون استقبال شد

لوسیتانیها

جنگجویان سلتیکی غرب هیسپانیا، هدف بعدی روم بودن

رفتار رومی ها، خیلی بیرحمانه و وحشتناک بود

خیلی بیرحم، برای دلسرد کردن اونا

بقیه ی اقوام اسپانیایی که در قیام حضور داشتن

بیست و هشت سال بعد از مرگ هانیبال

روم به غرب هیسپانیا هجوم برد

فرماندار «سرویوس گالبا»، اختیار این رو داشت

که از زور، علیه لوسیتانیها استفاده کنه

ولی اون خیلی فراتر از این پیش رفت

گالبا، قبایل رو برای شنیدن شرایط
معاهدهی صلح، احضار کرد

پیمانی که، به اونا قول سرزمینی
جدید رو برای زندگی داده بود

چیزی که اتفاق افتاد، سیاست وحشیانهی
روم در قبال شورشیان بود

!پدر

!ویریاتوس

،بربریهای غرب هیسپانیا، با حملهی روم به مهینشان

تحت محاصره قرار میگیرند

رومیها به دنبال انتقام از آنها به خاطر
.نقششان در جنگ هانیبال بودند

،آنها به خاطر قول صلح گول خوردند

و در عوض لوسیتانیها مبدل به آخرین
.قربانی نامردی رومیها شدند

.اون اونا رو دور هم جمع میکنه و قتل عامشون میکنه

.این یه عمل به شدت وحشیانه است

.یه عمل خیانتبار

.و نشونشون میده که چقدر احترام کمی براشون قائله

.هزاران نفر مردند

آنهایی هم که جان سالم در میبردند
.برای زنده ماندن فرار میکردند

«بین آنها چوپانی بود به نام «ویریاتوس

در قتل عام «گالبا» 30هزار نفر سلاخی شدند
.یا به بردگی گرفته شدند

آن مقدار کم از لوسیتانیها که نجات یافتند

.نیز توسط جوخههای مرگ رومیها شکار شدند

وقتی یه نیروی نظامی میره سراغ زنها و بچهها

و جمعیت رو از بین میبره

،یا قصد همچین کاری رو داره
.این کار نسل کشیـه

.نسل کشی هیچ وقت نمیتونه صد در صد موثر باشه

،و اگه کاملا موثر نباشه

.به سادگی اشتیاق انتقام رو ایجاد خواهد کرد

،واکنش افراطی ستمگر، نسبت به ستمدیده

.ترس رو از بین میبره

،وقتی پشتشون به یه دیوارـه

.ستمگر تمام گزینهها و انتخابهای آنها را از بین میبرد

.بعدش ستمدیده حمله میکنه و اونا شورش میکنن

.اونا قول سرزمینهای جدید داده بودن

.گفتن خاکش غنی خواهند بود

...آره، هست

.با خون لوسیتانیها

.نمیتونی اینجا بمونی

.جوخههای آدمکشی گالبا برمیگردن

.ولی بچهها به غذا و آب نیاز دارن

.از اینجا هرچی میتونی پیدا کن

.از تاریکی شب استفاده کن

.برو به زمینهای پست و کم ارتفاع

تو باهامون میای؟

.ولی ما بهت نیاز داریم
.تو یه مبارز هستی

.من یه چوپان هستم

.من مبارز نیستم

تابحال جنگیدی؟

.کاری که میگه بکن، «ریبورس»، برو

!برو

،اگه بری
.این مردم خواهند مرد

.همهمون میمیریم، پیرمرد

همهمون میمیریم، چوپان

ولی امروز نه

.اینجا نه

اون زنده میمونه، «تاگوس»؟

بله

.فقط کاش زنده نمیموند

حالا، جمهوری روم بیش از

100هزار مایل مربع از قلمرو بربریها

.در هیسپانیا را اشغال کرد

،جادههای رومیها شروع به گسترش کردند

بخشی از شبکهی حمل و نقلی که

.منابع غارت شده را با آن به روم برمیگرداندند

و حامل جوخههای مرگ، به منظور
.شکستن هرگونه مقاومتی بودند

رومیها قلعهها و اردوگاههایی ساختند

،جادههایی بنا کردند، راههای ارتباطی

.تجهیزات و عدوات رو از مردم محلی خریداری میکردن

این چیزیـه که باعث تبدیل شدن

.یه سرزمین متروکه به یه قلمرو میشه

زیاد نیست

.تو بیشتر از من بهش نیاز داری

.گالبا همهی این قلمرو رو محاصره کرده

.ما توی سرزمین خودمون محاصره هستیم

.افرادش برمیگردن

.مدام به دنبالمون خواهند گشت

.امروز کمپ رو جمع میکنیم
.دوباره به جلو حرکت میکنیم

.میریم سمت کوهستانها

.هرچقدر که میشد از روستا برداشتیم

.غذایی نبود، رو اندازی نبود

.هیچ ابزاری یا سلاحی نبود
.هیچی که قابل استفاده باشه

اگه ما براشون غذا و سرپناه پیدا نکنیم

.این مردم هم خواهند مرد

.پس رو به جلو حرکت نکنید

.برگردید به جایی که گالبا همه رو کشت

.از اجساد هرچی میتونید بردارید

!نمیتونیم

.باید اینکارو بکنیم

باید

همسر و پسرت رو پیدا کردی؟

.سربازا روی جادهی جدید هستن

.ببرشون به زمینهای پست
.رودخونه رو به سمت غرب دنبال کن

.من پیداتون میکنم

کجا داری میری؟

شکار

قبایل بربری

در میان هرج و مرج و وحشتی که توسط جمهوری
ایجاد شده بود زندگی میکردند

درحالی که ماشینهای کشتار رومی
.روی سرزمینشان نازل میشدند

،ولی «ویریاتوس»، یه چوپان
.تصمیم میگیرد که یک مقاومت شکل دهد

.لوسیتانیا یه پیغام برای گالبا داره

.پیغام ویریاتوس به روم کاملا واضح بود

.لوسیتانیا بدون جنگ تسلیم نخواهد شد

یه آبی به سر و صورتت بزن
.و یکم استراحت کن

.اول صبح حرکت میکنیم

این چیزیـه که بهش تبدیل شدیم؟

یه ملت پناهنده؟

.ما باید بجنگیم

،اگه روم این سرزمین رو میخواد
.پس بزار اونا رو تو این زمین دفن کنیم

.منابع بهمون میگن که ویریاتوس یه چوپان بوده

،برای اینکه به عنوان یه چوپان نجات پیدا کنی
.میبایست یکم فنون و مهارت داشته باشی

،اون بیرون توی کوهستانها
،باید با گرگها سر و کله بزنی

و همینطور حیوانات وحشی دیگه، و اغلب مجبور
.هستی با سارقان و دزدان هم سر و کله بزنی

پس من فکر میکنم که ویریاتوس دقیقا مهارتهای لازم

رو برای نجات یافتن داره، که لوسیتانیها
به شدت به این مهارتها نیاز دارن

.تا بتونن مقاومت رو در برابر روم ادامه بدن

... ویریاتوس آن گروه بازمانده را به یک

.گروه مقاوت سازمانیافته تبدیل کرد

اونا از جنگل برای پوشش استفاده میکردند

تا حملات در مقیاس کوچک را شکل دهند
.و بدون شناسایی شدن فرار کنند

ویریاتوس به خوبی میدونست چطور
.حمله کنه و چطور عقبنشینی کنه

.و فرار کنه

این مساله به راحتی میتونه به یه

.به یه اقدام نظامی بسیار موثر تبدیل بشه

.«این چیزیه که امروز بهش میگیم «جنگ چریکی

،شاید «جنگ چریکی» باستانیترین نوع جنگاوری باشد

مناسب برای دستههای کم تعداد

به منظور آسیب زدن به نقاط حساس دشمن

.توسط قبایلی که برای آزادیشان میجنگند

.دشمن نامرئی بود

.حمله میکردن و غیب میشدن

بزن در رو

.دقیقا روی اعصابشون راه میرفت

اون میخواست این باور رو به وجود بیاره

.که رومیها حق ندارن در قلمرو دوستانه حضور داشته باشن

این مقاومت تبدیل به سمبل ایستادگی بربریها

.در نبردهای پیش رو خواهد بود

و در لوسیتانیا، استراتژی این است
.که رومیان رو غافلگیر کنند

،ویریاتوس برای خودش اسم و رسمی میسازد

.و روم متوجه میشود

.شورش مثل یه ویروس میمونه

،میدونی، اگه بتونی وقتی شروع میشه بگیریش

،وقتی در دوران رشدش هست

.اون وقت شانس بالایی برای ریشهکن کردنش داری

،ولی اگه بهش بیتوجهی کنی یا بزاری رشد کنه

اون وقت به پخش شدنش ادامه میده

.تا وقتی به جایی میرسه که نمیتونی کنترلش کنی

این ویریاتوس کیه؟

این شبح کیه؟

.هنوزم صدای این سکوت کر کننده است

،سه سال از شورش ویریاتوس میگذرد

.روم فرمانده جدیدی منصوب میکند

.گایوس ویتلیوس» فرمانده سابق «گالبا» بود»

،لوسیتانیا به همراه یک ماموریت ساده به او واگذار شد

.اینکه به قیام بربرها خاتمه دهد

.تو آخرین نفر از افرادتون هستی

،بهم بگو کجا میتونم ویریاتوس رو پیدا کنم

.و منم میگذارم بری

اسلحههاشون رو ازشون گرفتیم
،زمینهاشون رو ازشون گرفتیم

،زندگیشون رو ازشون گرفتیم
.ولی هنوزم مقاومت میکنن

.اونا مردم مغروری هستن

.پس ما اون غرور رو ازشون میگیریم

.بزار شکنجهاش کنن

وقتی کارشون تموم شد، دستی که باهاش
.شمشیر میزنه رو قطع کن و بزار بره

اگه ویریاتوس قبایل رو متحد کنه؟

.نمیتونم بدون سر ویریاتوس به روم برگردم

سر اون شبح، قربان؟

.ما حتی نمیدونیم اون کیه

بالاخره یکی میدونه، مارکوس

و من پیداش میکنم، و هرجا که باشه
.اون حرومزاده رو شکارش میکنم

.لازم نیست از ما بترسید

.ما راهزن نیستیم

.اونا باعث شدن اینطوری بشیم

لاشخورا؟

.نجاتیافتهها

...اسم من
.ویریاتوس، همون چوپان -

و تو؟

،دیتالیکوس
«آخرین نفر از «ایگدیتانی

بقیه چی؟

.بقیهای در کار نیست

گایوس ویتلیوس
.عکسالعمل شدیدی نشون داد

به چی؟

.به شورشی که شما بپا کردید

چیزی که بارها و بارها در تاریخ روم میبینیم

.معضل بزرگ رو به رو شدن با شورشهاست

هر موفقیتی در برابر روم، یک تلافی
.و اقدام متقابل در پی خواهد داشت

هر پیروزی، یک خونریزی بزرگ را برای
.بیگناهان در پی خواهد داشت

پس، اونایی که با روم میجنگیدن با
.یه پارادوکس مواجه میشدن

.من عهدهدار قتل عام قبلیهاش هستم

ویتلیوس قبیلهی اونو به قتل رسونده. نه تو

اقدامات من باعث شدن

این شورش باعث شد چند نفر بیشتر نجات پیدا کنن؟

این مسیریـه که روم

مجبورمون کرده طی کنیم، ویریاتوس

و قبل اینکه این ماجرا تموم بشه، خون
.لوسیتانیهای بیشتری هم به گردنت خواهد بود

،با وجود خطرات بسیار

ویریاتوس باید متحدان جدید را متقاعد کند تا برای

.ادامهی مبارزه به او ملحق شوند

.ستمدیده هرگز نباید تسلیم سرکوبگری شود

.باید مقاومت کنن

و وقتی خسته و افتاده میشن، این براشون

تبدیل به یه آزمایش بزرگ میشه

" شاید ما نتونیم برنده بشیم "

و این، جاییه که رهبری

.باید با همهی احتمالات برخورد کنه

" .بله میتونیم، خواهیم تونست، باید بتونیم "

.میدونم تعدادی از شما راجع به این نبرد چی فکر میکنید

این جنگ

،من جنگ نخواستم. من نطلبیدمش
.ولی ما به جنگ نیاز داریم

.نمیتونیم جلوی اتفاقاتی که در پیش هستن رو بگیریم

.دیگه نمیتونیم مخفی بشیم

نمیتونیم فرار کنیم و تلف شدن مردممون
.رو به دست رومیها ببینیم

،موقعی که فرزندانمون دارن میمیرن کاری نکنیم
.موقعی که رو لوسیتانیا داره میمیره

،پس اینجا ایستادم و ازتون میخوام بجنگید

.نه برای من، بلکه همراه من

.ما رو ببین

.ما یه ارتش از پناهندهها هستیم

چطور قراره با این تعداد سلاحی که داریم از پس

یه لشگر کاملا مجهز رومی بر بیایم؟

اگه با رومیها به شیوهی خودشون
،بجنگیم، شکست میخوریم

.باید به شیوهی لوسیتانی باهاشون بجنگیم

بدون شمشیر پدرانمون؟

بله، اونا شمشیر پدرانمون رو گرفتن

.ولی ما هنوز سلاحهای اونا رو داریم

سلاحهایی که پدرانمون برامون گذاشتن اینجاست

.و اینجا

.ما این سرزمین رو میشناسیم

.این ناحیه، توی خون ماست

روم شمشیرهامون رو گرفته

.ولی هنوز هم ما ارزشمندترین سلاح رو داریم

بربریهای هیسپانیای باستان

به مدت صدها سال

.از سرزمینشان در برابر حمله حفاظت کردند

ولی روم، شبیه هیچ کدام از دشمنهایی
.نبود که قبلا با آن رو به رو شده بودند

در لوسیتانیا، ویتلیوس مردم را شکجنه میداد

تا شورش آنها را سرکوب کنند

و رهبر شورش، ویریاتوس را
.مجبور کنند خودش را نشان دهد

اون قانون جمعآوری سلاح رو تشدید کرد

اسرا رو شکنجه میکرد

.و پناهندههایی که مخفی شده بودن رو شکار میکرد

.فشار روی ویتلویس بسیار سنگین بود

.اون راه جایگزین دیگهای نداشت

.برای اون فقط یه نتیجهی قابل قبول وجود داشت

.و اون نتیجه، برگشتن به روم با سر ویریاتوس بود

ولی با وجود خطرات، نجاتیافتگان
.به شورشیان ملحق میشدند

.رومیها انتظار داشتن که لوسیتانیها بترسن و تسلیم بشن

.در عوض، دقیقا برعکسش اتفاق افتاد

.اونا اشتیاق انتقام داشتن

.و پیروانی که حالا تعدادشان به 10هزار نفر رسیده بود

وریاتوس حملات غافلگیرانهاش به اشغالگران
.رومی را تشدید کرد

همیشه به نظر میاومد ویریاتوس

یه قدم جلوتر از ویتلیوسـه
.یه قدم جلوتر از رومیهاست

.اون استعداد ذاتی داره

اون تمام زندگیش

آموزش دیده که با افراد حومهی شهر مقابله کنه

.و کل زندگیش رو به دور از جمعیت بگذرونه

ویریاتوس درحال کشیدن یک نقشه

.برای نابودی رومیهاست

ولی موفقیتش به توانایی او در دوری کردن از
.ویتلیوس بستگی دارد

که اون اکنون یک جست و جوی همه جانبه آغاز کرده

.تا رهبر شورشیان را پیدا کند

.و اون بهمون میگه بربریها

کار بهتری هم کردیم؟

.سلاحهای بیشتری داخل روستا مخفی شده

،ویتلیوس ماهها در تعقیب ویریاتوس بود

.ولی اون هر دفعه پیش دستی میکرد

وقتی دارن یه فراری یا یه تبعیدی رو تعقیب میکنن

،و اون فراریها توی حیاط خلوت خودشون هستن

،از دید ما، اینکار مثل تعقیب کردن یه روحـه

،یعنی، این افراد، اونا ناپدید میشن

،اونا از افراد محلی هم میتونن کمک بگیرن

،اونا محیط پیرامون رو میشناسن

مشخصاً اونا حیاط خلوت خودشون رو میشناسن

.و جایی که هنگام مخفی شدن راحت تر باشه

دادن غذا و سرپناه به عنوان رشوه به بربریها، نتوانست

.آنها را برای خیانت به رهبرشان فریب دهد

.وحشیگری هم نتوانست

ویتلیوس تاکتیکش را تغییر میدهد و به
.پناهندهها پیشنهاد برقرای صلح میدهد

.به تمام اردوگاهها سفر میکند تا این خبر را پخش کند

و تو کی هستی؟

.گایوس ویتلیوس، «پرتور» هیسپانیا
(.لقبی که رومیان به سرداران فاتح میدادند)

.عالی ترین مقام و مسئول در این سرزمین

و تو کی هستی؟

پیشروی متجاوزانهی روم باعث به وجود آمدن یک قیام

.در سرزمینهای لوسیتانیا گردید

،در اعماق جنگل

ویریاتوس با مردی رو در رو میشود

.که 4 سال است در تعقیب او بوده

اگر او شناسایی گردد، در این صورت
شورش بربریها و

و همچنین زندگی مردم لوسیتانیا پایان مییابد

و تو کی هستی؟

.گایوس ویتلیوس، «پرتور» هیسپانیا
(.لقبی که رومیان به سرداران فاتح میدادند)

.عالی ترین مقام و مسئول در این سرزمین

و تو کی هستی؟

یه چوپان

یه لوسیتانی

و یه شکارچی؟

یه مرد آزاد

یه چوپان

...و با اینحال

تو این افراد رو رهبری میکنی؟

.من این افراد رو رهبری نمیکنم

.شاید بهتر باشه اینو بهشون بگی، چوپان

چی میخوای، رومی؟

میتونم به این افراد، افراد تو

...زمینهایی

.در قلمرو خودمون بدم

.اینا زمینهای تو نیستن که بخوای ببخشی

،گالبا خانوادههامون رو به قتل رسوند
.اون زمینها رو از ما دزدید

.پرتور گالبا دیگه فرمانده نیست

.من هستم

.و دارم برگردوندن زمینها رو پیشنهاد میدم

به چه قیمتی؟

نقره

آهن

.هرچیزی که این زمینها بتونن تهیهاش کنن

.جمهوری روم در حال گسترشـه
.به حبوبات نیاز داره

.تا ارتشی رو تغذیه کنه که برای کشتن ما اومدن

.جنگ یه کار پر خرجـه

.ما نیاز داریم که افراد باز هم روی زمینها کشاورزی کنن

.و جمهوری هم یه مالیات کوچیک میگیره

.اینا زمینهای ماست

.الان دیگه زمینهای روم هستن

.شما یه انتخاب دارید

توی این اردوگاهها بمونید و مرگ ملت و

.مردمتون رو تماشا کنید

.یا پیشنهاد من رو قبول کنید و دوباره زندگی کنید

،با قبایل دیگه صحبت کن

.بعضی از اونا همین الانش هم شرایط رو پذیرفتن

.تا طلوع آفتاب فرصت تصمیمگیری دارید

و اگه تصمیمی نگیریم؟

.تا طلوع آفتاب وقت دارید

.دیتالیکوس» اونا رو آورد اینجا»

.دیدمش

.تو با آوردن اونا به اینجا همهمون رو به خطر انداختی

.نه بیشتر از تو که بهشون حمله میکنی

...شنیدی چی گفتن، اونا پیشنهاد دادن

!اونا مرگ رو پیشنهاد دادن

.ما که داریم میمیریم

.اونا زندگی کردن رو پیشنهاد دادن

... اونا مقدار غذای بیشتری میارن نسبت به

نسبت به چی ؟

.نسبت به شورشی که بپا کردی

.من برای این مردم میجنگم

!این مردم دنبالت میان چون گم شدن

.اونا سرباز نیستن

.ما نمیتونیم این جنگ رو ببریم
!تو نمیتونی این جنگ رو ببری

میخوای به خاطر اینکه حقیقت رو گفتم منو بکشی؟

.تو بیشتر از اونا رومی هستی

.میدونم که گایوس ویتلیوس قابل اعتماد نیست

.ولی چیزی که بهمون پیشنهاد دادن، بقا برای مردممونـه

.اونا هیچی بهمون پیشنهاد ندادن

،این زمینها حق پدری ما هستن

.با این حال روم اونا رو گرفته

،اونا مردممون رو کشتن
.رسوم و فرهنگمون رو از بین بردن

.این نبرد، نبردی برای آزادی ماست

،میگی که به این شورش باور نداری

پس چرا اسم من رو به گایوس ویتلیوس نگفتی؟

.اون وقت همهمون رو قتل عام میکرد

،کاری که میخوای بکن

.ولی من هیچ معاملهای با روم نمیکنم

،گایوس ویتلیوس تا طلوع آفتاب جواب میخواد

.یه جواب بهش میدیم

.من یه پیغام برای ویتلیوس دارم

.این متعلق به پدرم بود

،تا وقتی که اون تخم حروم زنده باشه و نفس بکشه

.این آخرین نقرهای خواهد بود که از این سرزمین میگیره

.آتشی در راه است

تو کی هستی؟

.ویریاتوس، همون چوپان

نبرد بربریها برای کنترل دنیای باستانی

.در غرب هیسپانیا شدت میگیرد

،جایی که پس چهار سال جنگیدن در سایهها

،رهبر شورشیان ویریاتوس

بالاخره خودش را به رومیهایی نشان داد
.که میخواستند سرش را قطع کنند

زمخته، مگه نه؟

.اون چوپان همون روحی بوده که دنبالش بودم

.و تو اجازه دادی فرار کنه

.اول صبح به اردوگاهشون حمله میکنیم

.اون کمپ همین الانش هم دیگه اونجا نیست

.میخوام نگهبانهامو دو برابر کنی

...تمام اردوگاههای پناهندهها رو آتیش بزنید

.ولی بعضیاشون هم با ما معامله کردن
...نمیتونیم همینطوری

!شرایطمون رو دوباره مذاکره میکنم

در هر صورت میسوزونیمشون

.خبرش رو به روم بفرست

...اگه ویریاتوس یه جنگ آتشین میخواد

.باید یکی براش ترتیب بدم

،وقتی رهبر فراری بربریها بالاخره خودش را نشان میدهد

ویتلیوس دو «لژیون» جمعا به تعداد 10هزار
.نفر تشکیل میدهد، تا او را پیدا کنند
(سپاه پیشرفتهی رومی)

.رومیها دقیقا طبق نقشهی ویریاتوس عمل میکنند

اون یه حملهی تمام عیار رو برنامهریزی کرده بود

و طوری طراحی شده بود که به مبارزان او در برابر

.تعداد بسیار زیاد رومیها برتری دهد

.این یه سیر تکاملی از جنگ کمینی و چریکی بربریها است

،حالا لشگرکشی به نقطهی حساسی رسیده

.و ویریاتوس میخواد که تمومش کنه

برای نابود کردن دشمنانش، او فکر میکند که بهترین راه

.به جلو پیش رفتن است

پارادوکس جنگ چریکی اینه که

،میتونی صدمهی زیادی به دشمن بزنی

.ولی با تاکتیکهای سادهی چریکی نمیتونی جنگ رو ببری

،در یه نقطهی خاص، مجبوری که روش رو تغییر بدی

و ریسک بزرگی بکنی و

.همه چیز رو برای یه مواجهی بزرگ به خطر بندازی

لوسیتانیها در یک میدان نبرد باز
با رومیها رو به رو نمیشوند

.همینطور حملات بزن و در رو

در عوض، ویریاتوس یک سری حملات چریکی
،منظم را طرح میکند

که با استفاده از حفرهها و موانع طبیعی به عنوان تله

.که راه فراری برای روم باقی نمیگذاشت

.این سومین اردوگاهـه. هیچی نیست

.رد پاها به هر سمتی هستن

.چوپان افرادش رو دور هم جمع کرده

.یه کمین دیگه هم توسط ویریاتوس اتفاق افتاده

.فقط یه سرباز مرده، بقیهشون رو چلاق و معیوب کرده

.داره بهم فشار میاره، مارکوس

همهی این سالها از ما دوری کرده و
.حالا خودش رو نشون میده

چرا؟

.داره سعی میکنه حواس منو پرت کنه

چه چیزیـه که نمیخواد من ببینم؟

چوپان جنگجو و ارتش چریکیاش

.ویتلیوس و ارتش 10هزاری او را به اعماق جنگل میکشند

،ویریاتوس قصد دارد که مسیر حریکت رومیها را باریک کند

.مثل یک مار که داخل یه مجرا و باریکه میخزد

.ویریاتوس سرش را هدف خواهد گرفت

و 9هزار بربری متحد او نیز دُم آن مار
،را به سمت تله هل خواهند داد

.به بالای یک تخت سنگ و یک درهی عمیق

نقشه به این بستگی دارد که ویتلیوس طعمه را بگیرد

.و بیتوقف ویریاتوس را تعقیب کند

ویریاتوس گذاشته تو زنده بمونی؟

چرا؟

.من از مرگ نمیترسم

.شاید بهتر باشه بترسی

روحی که دنبالشم کجاست؟

ویریاتوس کجاست؟

«داره فرار میکنه به «تریبولا

.کوهستانها

کجا؟

.نمیدونم، ولی اون میدونه که شما تعقیبش میکنید

.اگه این درست باشه -
...اگه -

اگه این درست باشه، ویریاتوس مجبور
.خواهد شد به فضای باز بره

.ما هر دو لژیون رو به تریبولا میبریم

قبل اینکه بتونه قبلیهای رو متحد کنه
.شورش رو در هم میشکنیم

.ویریاتوس احمق نیست

حتی فردی به شجاعت اون هم افرادش رو در
.مقابل یه ارتش 10هزار نفری قرار نمیده

،تو لشگر جلویی رو فرماندهی میکنی
.اونو فریب بده

.لژیونها هم از عقب به پشتیبانیمون میان

و دیتالیکوس؟

باید بکشمش؟

،نه

.شاید به یه دردی بخوره

.آزادش کن

! به پیش

!آرایش نظامی

!آرایش نظامی

.نمیتونیم منتظر لژیونها باشیم

!باید با «آکسیلیا» بریم
(پیاده نظام رومی)

!و اون حرومزاده رو شکار کنیم

!باهم بمونید

ویتلیوس افرادش را مستقیما به یک
...درهی باریک هدایت میکند

.نیروهای رومی در امتداد یک خط باریک کشیده شدهاند

.به بلندی 3 کیلومتر، آن هم در لبهی یک درهی عمیق

9هزار جنگجوی بربری

آمادهاند که از جنگل پایین بیایند

.و خط لشگر رومیها را به دره هل دهند

!آرایش بگیرید

،در غرب هیسپانیا

ویریاتوس و بربریهای شورشی او

حملههای چریکی سازمانیافته علیه
لژیونهای رومی صورت دادند

.که به مدت چهار سال آنها را چپاول کرده بودند

این جاهطلبانهترین نقشهی نبردی است که
.آنها تابحال صورت دادهاند

!آرایش بگیرید

!حالت لاکپشتی! حالت لاکپشتی
(به زبان اسپانیایی)

حملهی بربریها از تپهها شروع میگردد

که لژیونهای رومی را به عقب و
.به سوی درهی مرگبار هل میدهند

اومدی دنبال این؟

نه

نگهش دار

.پدرم اونو از یه رومی که در «زاما» مرده بود برداشت

روم کلی سرباز میفرسته به این سرزمین

تا وقتی که هر گوشهای از هر زمینی

.پر از سرهای شما شده باشه

بزار بیان

.چون روم بود که ما رو متحد کرد، و ما شکست نخواهیم خورد

...روم هرگز از تو نخواهد ترسید

!چوپان

،این من نیستم که باید ازش بترسن

.نسلهای بعدی هستن

ویریاتوس و ارتش چریکیاش

.4هزار رومی را در نبرد «تریبولا» کشتند

.هزاران نفر بیشتر هم زخمی شدند

کمین ویریاتوس در تریبولا شوک بزرگی برای رومیها بود

.و همچنین دستاورد بزرگی برای او و ارتشش بود

لوسیتانیا مبدل شد

.به "ویتنام" ِ امپراتوی روم
مثال از جنگ آمریکا و ویتنام که نیروهای)
(.آمریکایی نیز سرنوشت مشابه داشتند

!آرایش -
!لاک پشتی! لاک پشتی -

،یک محیط ناشناخته وجود داشت

،یه منظرهی ناشناخته

.و راه ناشناختهای برای جنگیدن

این شکست رومیها به دست

،کسانی که میشوند گفت ملتی راهزن و مزرعهدار بودند

پیغامی رو به بقیهی قبایلی که وجود داشتن میرسونه

.که اونا هم میتونن به تنهایی موفق بشن

.برای 8 سال بعدی، قدرت در دست بربریها بود

،یک جنگجوی چریکی موفق بودن
مثل راه رفتن روی یه طناب باریکه

،میدونید که خیلی سخته که تعادلت رو حفظ کنی

و چقدر برای دشمن راحته که

.بیان سراغت و چقدر آسیبپذیر هستی

.ویریاتوس فهمید که نمیتونه برای همیشه به جنگ علیه رومیها ادامه بده

و به همین دلیل در نهایت تصمیم میگیرد
.به دنبال شرایطی برای صلح باشد

ولی ویریاتوس یک اشتباه کشنده انجام میدهد

.جمهوری» برای بستن قراردادهای صلح قابل اطمینان نیست»

،با استفاده از طلاهایی که غارت کرده بودند

روم به افراد ویریاتوس رشوه میدهد
.تا به رهبر خودشان خیانت کنند

هشت سال پس از پیروزی او در تریبولا

.او به قتل میرسد

لوسیتانیا در کمتر از یکسال پس از
.مرگ او به دست روم میافتد

جمهوری کنترل تمامی مسیرهای

.تجاری به سوی مدیترانه را به دست میآورد

.حالا روم اَبرقدرت بیرقیب دنیای باستان است

روم از ثروتی که از سرتاسر قاره چپاول کرده استفاده میکند

.تا برای خودش شکوه و نفوذ بسازد

درحالی که در این راه بربریها را قتل عام میکند

.و به بردگی در میآورد

تاکتیکهایی که ویریاتوس برای
،شکست دادن رومیها استفاده کرد

،این تاکیکهای چریکی و متحرک، بزن و در رو

چیزیـه که در آینده مبدل به بخشی از راهی خواهد شد

.که بربریها در برابر رومیها پیش میگیرند

،ولی هر دفعه که بربریها قیام میکنند

.با قدرت روم نابود میشوند

.آزادی اجتناب ناپذیر است

هلال طولانیه
سفر طولانیه

.ولی این هلال به سمت آزادی خم میشه

تـرجـمـه از: امــیــر و آتــریــن
H1tman007 & Atrin021

:در قسمت بعدی «قیام بربرها» خواهید دید

!از اینکه ما رو دشمن خودتون بکنید پشیمون میشید

.از امروز، ما همراه روم پیش نخواهیم رفت

.از امروز، ما علیه روم وارد جنگ خواهیم شد

من چیزی دارم که تو هیچ وقت نشناختی، آزادی

،لازم نیست اونا بهم احترام بزارن

.فقط باید ازم بترسن

.ما دیگه تو سری خور نیستیم

.داریم قدرت میگیریم

تـرجـمـه از: امــیــر و آتــریــن
H1tman007 & Atrin021

.حالا هیچی نمیتونه نجاتتون بده

«ارائهای از «تـی وـی ورلـد
[ TvWorld.info ]