All language subtitles for Across the Furious Sea 2023. 1080p WEB-DL AAC 2.0 H264.ShahedPro

ترجمه و تطبیق متن زیرنویس با اثر

از آفتاب خوشم میاد

از مُچاله شدن تو فضاهای کوچیک خوشم میاد

درست مثل گربه ها

از توت فرنگی خوشم میاد...چون منو یاد بوسیدن می ندازه

سی تا تور
سی تا تور ماهیگیری

دویست تا ماهی توی هر تور

دویست... دویست

می شه ششصد کیلو

هر بار صید ماهی هشت تا ده روز طول می کشه

که لازمه ش ؛ بنزین و غذا و پرداخت حقوق کارگرهاست

و شانس

این دریای موّاج جای خوش گذرونی نیست

اینقدر پول برات کافیه ؟

تا بتونی بری خارج درس بخونی ؟

بخوابین رو زمین! بخوابین رو زمین

این قلمرو ماهیگیری نسل هاست که متعلّق به ماست

- (! بخواب رو زمین ! بخواب رو زمین)
- نه (قلمرو) زمین بازی شما

! نمی شه که هر وقت دلتون خواست بیاین و برین

همینجوری اونجا وای نَستین

بندازینش تو دریا

! بندازینش

! برید

! برید ! برید ! برید

! نگاه نکنین ! برین

واسه چی این لاشی ها دیگه تعقیب مون نمی کنن؟

گرفتار ِنجات آدمای خودشونن

! هی سَمور

تورها رو جمع کن

شانس مون گفت

این بار زیاد ضرر نکردیم

اوخ

حالت خوبه ؟

آخ ، لعنتی

آخ

پدر بودن کار آسونی نیست

بهتره که دیگه ریسک نکنی

اینطوری نانا هم ممنونت می شه

نانا ؟

اون ، همین که بتونه مراقب خودش باشه
خدارو شکر می کنم

مراقب خوش هست

" علائقم ؟ " ... خب من از

... بوی تاتامی خوشم میاد

از صدای خودم وقتی که سرما خورده باشم خوشم میاد

باعث می شه هی حرف بزنم

دیگه ، از حلقه های چربی رو بُرش های ماهی سالمون خوشم میاد

...علاقه ... من از

لحظه ی بسته شدن درب مترو خوشم میاد

... علاقه ... من از

رایحه ی آدمای عاشق خوشم میاد

امروز ؛ روز کودکانه

روزیه که مردم ژاپن برای پیشرفت بچه هاشون دعا می کنن

به اون ماهی های کپور نگاه کنین

اون آبیه ، اسمش « آئوکویه » نماد کودکانه

اونی که سیاهه ، اسمش « ماگویه » نماد پدره

خب حالا چرا باید با یه سکّه ی پنج یِنی آرزو کنیم ؟

چون با « سرنوشت تواُم با برکت » هم قافیه ست

که یعنی ؛ « در پیوند با خدا» ست
[ یعنی خداوند کفیل تمامی امور اوست ]

پنجم ماه می
هوا آفتابیه

Shoubu no sekku.
جشن روز کودکان

امروز اولّین سالگرد تولدم توی ژاپنه

امروز خدایان منو با « برکت» ( رحمت) غُسل دادند

.::Across the Furious Sea::.
.::در پهنه ی دریای خشمگین::.

! همه ی کشتی ها توجّه کنن

ما وارد منطقه 135 درجه دریایی شدیم

ما وارد منطقه 135 درجه دریایی شدیم

از شمال و جنوب به خط شید

به سمت شرق

به فاصله هر 15 مایل دریایی از هم تور بندازید

به فاصله هر 15 مایل دریایی از هم تور بندازید

طبق دستور عمل کنید

تورها رو به صورت هماهنگ هر 6 ساعت پَهن کنید

متوجه شدید ؟ تمام

بله چَشم

اطاعت . دریافت شد

دستگاه ماهی یاب رو روشن کن

دریافت شد

جین ، صدامو داری ؟ تمام

گوشی تو خاموش کردی ؟

خاموش کردم که تماس های اداره ماهیگیری رو جواب ندم

گوهونگ دنبالته . خیلی فوریه

دریافت شد

چرا تلفنتو خاموش کردی ؟

چی شده ؟

اگه یه وقت « نا » زنگ بزنه چی ؟

اگه تو دردسر افتاده باشه چی ؟

همیشه همینجوری تلفنو قطع می کنی ؟

برو سر اصل مطلب

آره خب ، همه چی واسه تو بی معنیه جین یوشی

به جز اون ناوگان لعنتی دریایی ت

دل نداری ؟ کل روز دارم بهت زنگ می زنم

حالا نمی خواد اینقدر احساساتی بشی

چرا نباید بشم ؟

نانا ، گُم شده

دخترمون تو ژاپن گم شده

چی ؟

هی

خیلی خب حرف بزن

باشه

نانا خیلی وقته که دیگه هم اتاقی من نیست

یعنی اینجا زندگی نمی کنه

این اواخر ، توی خوابگاه یوشیدا
تو محوطه ی دانشگاه کیوتو زندگی می کرد

اونجا دوست پسر داره

هیچ وقت به شما نگفته بود ؟

معلومه که گفته

آخرین بار شش روز پیش دیدمش

همراه دوست پسرش اومده بود توکیو
برای گردهمایی طرفدارهای کمیک بوک

پسره یه « کوزره ِ» - ( مبدِل پوش )
[ coser : به فردی که لباس کوسپلی می پوشد ؛ مُبدّل پوش یا به صورت مخفف کوزر می گویند در همان معنا
Cosplay : شخصیت آرایی از طریق پوشیدن لباس شخصیت های مشابه در انیمه ها و شبیه شدن به آنها ]

نانا بیشتر وقت ها با اونا می گشت

کُس ... چی ؟

یعنی آدمایی که شبیه شخصیت های
مانگاها یا انیمه ها لباس می پوشند

راستشو بگم ، دفعه قبل که دیدمش
حس کردم که یه چیزی درست نیست

همه ش عجله داشت که بره مدل عکاسی اون پسره بشه

رفتارش عصبی بود
انگار که براش خیلی مهم بود

اسم یارو چیه ؟

لی میائو میائو

عکسی ازش داری ؟

توی گوشی قبلیم داشتم

بعداً براتون می فرستم

پسره هم ناپدید شده

بیا غذا سفارش بدیم

لین کل روز همراه ما بوده

صبرکن بینم تو گفتی

آخرین بار شش روز پیش نانا رو دیدی؟

بله

شش روز پیش با من تماس گرفت

تنها چیزی که شنیدم یه صدای گرفته ( خفه) بود

این بود که قطع کردم

چون در حال ماهیگیری بودم

اگه توی خطر بوده باشه چی ؟

شاید واسه کمک بهت زنگ زده بوده !؟

عمو ! خاله

کارآگاه شیمازو گفته که پلیس تراکنش های
کارت عابر میائو رو ردگیری کرده

آخرین برای که پول برداشته دیروز بوده

تو کیوتو

ولی پلیس نتونسته تو محوطه دانشگاه پیداش کنه

یعنی الان پیدا کردنش راحت تره ؟

من 30 تا صیّاد رو وسط دریا ول کردم

اینهمه راهو کوبیدم اومدم اینجا ! لعنت به این شانس

جین یوشی

خیلی جراُت داری که همچین حرفی می زنی

! هی گوهونگ
ببین کی داره به کی میگه ها؟

من از وتی که اون دختر شش سالش بود سرپرستش بودم

عمو ! بهتره که من دیگه برم

شامو بمون

فردا. می رم کیوتو

"دانشگاه کیوتو"

"خوابگاه دانشجویی یوشیدا"

همینجاست

باشه

چه کمکی از من برمیاد ؟

یه لحظه صبر کن

...من

تو چینی هستی ؟

...بله

! خدا رو شکر

خب ، ببین می دونی

من پدر لینا جین اَم

لی میائو میائو اینجا زندگی می کنه؟

الان یک هفته ست که رفته

سه صیاد

به تورهای جدید احتیاج دارن

هنوز اینجائین؟

آره

! هی

! آقا صبر کنین ، وایستین

آقا صبر کنید

باشه بابا

خیلی خب ، باشه
بلیط می خرم

بیا اینم پول من

! من دنبال دخترم می گردم

الو ؟ جین ؟

اونا نانا رو پیدا کرده ن

خب ؟

نانا رفته . برای همیشه
( مُرده)

! فرار نکن

پنجم مِی

هوا طوفانیه

امروز دوّمین سالگرد تولبد من تو ژاپنه

"اُولو جیور" (شخصیت انیمه ای)

"گل زنبق . روز ِنانا"

شاید به خاطر تصویر روی اون اسکرین سیور توی هتل بود

همون « اولوجیور » -( شخصیت انیمه ای)

یا به خاطر میل شدید به خُل بازی تو روز تولدم

آقا ! بعد از آیامه تکرار کنین

!موئه ! موئه

مدیر از اینکه اونجور با زبون درازی

با مشتری ها برخورد می کردم ، اونقدر
هیجان زده شده بود

که پنج هزار ین بهم پاداش داد

بعد از من تکرار کنید
"تکون تکون".

" حال ایشی چطوره ؟"

" حاضرین ؟ "

! کیو کیو

وقتی گفتم کیو کیو

بعد از من تکرار کنین

! کیو کیو

" شدنیه . ایده ی خوبی هم هست. عالیه"
" به نظر من که خوبه . دختر نازیه "

! موئه موئه ! کیوکیو

این یکی

بله ؟

اینو سفارش می دم

شیرینی توت فرنگی؟

بله

لطفاً چند لحظه صبوری کنین

نوش جون تون آقا

تولدت مبارک

ها ؟

امروزه دیگه درسته ؟

"Go-en"
سرنوشت متبرّک

خیلی مهربونه

خیلی رُمانتیکه

رفتار میائو با تو بهتر از رفتارش با ماست

چرنده

بوی لباس درجه یک می ده

این کلاه گیس هم خیلی با کیفیته

میائو

دفعه بعد ، برای تو هم ، همینو می خرم

! چقدر با ملاحظه

چقدر وحشی

چهارم جولای
هوا آفتابیه

مثل رویایی که هیچ وقت اتفاق نیفتاده

مقتول ، هفده جای زخم چاقو روی تنش داشته

بیشترشون در ناحیه ی کمر و شکم

هیچ کدوم شون مرگبار نبودن

ولی به خاطر خونریزی شدید فوت کرده

هفت تا هشت ساعت قبل از مرگ
قربانی داخل کُمد محبوس بوده

زمان ایراد ضربات، شش و نیم بعد از ظهر تخمین زده شده

از این گذشته

چندین ساعت قبل از مرگ

قربانی با چندین نفر رابطه جنسی داشته

! کین سان ؟ کین سان
! بیا اینجا

آخه من اینجا چه غلطی می کنم ؟

بیاین اینجا

!گوه تو این وضع

ببخشید نانا دقیقاً چه ساعتی چاقو خورده بود ؟

18:30

یعنی تقصیر من بوده ؟

18:30

اون سعی کرد به زور وارد اتاق 214 بشه
تا بتونه کنار دخترش باشه

مدام اینور و اونور می دوید
ناچار شدیم ببریمش اتاق بغلی

اونجا یه قتل اتفاق افتاده
نفرین شده ست

! عزیزم دیگه نگران نباش

بابایی پیشته . دیگه نگران نباش

آقای جین

آقای جین

آقای جین لطفاً بیاین بیرون

! لطفاً بیاین بیرون

دارین برای بقیه مسافرها مزاحمت ایجاد می کنین

دارم با دخترم حرف می زنم

! نه. در شکسته

یه نگاه به خودت بنداز

از اینجا بیارینش بیرون

اون از گوشت و خون خودته

درد نداره ؟
بایدم درد داشته باشه

! دیگه کافیه

محض رضای خدا ! آخه ناسلامتی تو یه پدری

از خودت شرمنده نیستی ؟

که دخترتو با اون وضع ، روی ... می بینی ؟

تازه بالا هم که آوُردی

اصلاً دوستش داشتی یا نه ؟

اگه واقعاً دوستش داشتی
دیگه این اداها رو درنیار

برگرد به چین

اون مردی که دنبالش بودی
برگشته به چین

امروز بعد از ظهر از ژاپن رفته

چی ؟

پلیس دوربین های مدار بسته ی مترو کیوتو رو بررسی کرده

اون مردی که دنبالش بودین و اون شخص هم اتاقی دخترتون

هر دوتاشون یکی اَن
( هر دو همون میائو میائو هستن)

چند ساعت قبل از ژاپن رفته

فکر می کردم پلیس تمام این مدت دنبالش بوده

اون رسماً تحت تعقیب پلیس ژاپن نیست

! برو بازداشتش کن

دستگیرش کن و برش گردون ! فهمیدی ؟

به خاطر فرار لی متاُسفم

برای خود من هم سؤاله که
چرا بازداشتش نکرده بودند؟

من فقط برای مدیریت بحران انتخاب شده بودم

مسؤل پیگیری این پرونده نیستم

فراموشش کن

فایده ای نداره

سلامتی

وقتی که 8 ساله بودم

از مادرش طلاق گرفتم

از اون موقع تا حالا با من زندگی می کرد

تمام اهالی جزیره می دونستند

که اون دختر منه

یعنی امکان داره که کسی به دختر جین یوشی صدمه بزنه ؟

! غیر قابل تصوره

منظورم اینه که

ما جدا نشدنی بودیم

پیوند خونی عمیق تر از هر چیزیه

دیگه لحظه آخر عمرش به کی می تونسته زنگ بزنه ؟

درست نمی گم ؟

ولی هر کسی که توی اون سردخونه خوابیده

دختر من نیست

چون با تصویری که من از دخترم دارم جور نیست

...خب

گمونم

به عنوان پدر واکنشم خیلی افراطی بود

دیگه کاری نمی کنم
برای همه چی ممنونم

برای همه چیز متاُسفم

نانا خیلی آدم مطیعی بود

تا مرز حماقت

یه بار که تب داشت

ترجمه و تطبیق متن زیرنویس با اثر

یه حوله خیس گذاشتم رو صورتش

تا تَبِشو بخوابونم

نزدیک بود خفه بشه بمیره

ولی صداش هم در نیومد

وقت هایی که می خواست چیزی بگه

ساعت ها کنار تختم وای میستاد

ولی جراُت نداشت بیدارم کنه

همینطور ساکت منتظر می موند

در ایّام طلاق

اوضاع خیلی ناجور شد

من سپردمش به مادرش

ولی مادرش نمی خواستش

... برای همین هم

سوار یکی از این اتوبوس های بیرون شهری شد برگشت خونه

بدون اینکه حتّی یه کلمه به من بگه

حتماً اون بچه از نظر روحی آسیب دیده بوده

نه اینطور نیست

دختر سرسختی بود

آخه این همه سال
من واسه کی زندگی کردم ؟

زندگی کوفتیم مال اون بود

اون مرتیکه ی گُه

زندگی منو بدجوری نابود کرده

... اون دیگه یه آدم مُرده ست

اطلاعاتش رو برای پلیس چین می فرستیم

احتیاجی نیست

کین سان ! از روی عجله کاری نکن

دیگه هیچی نگو

کی اونجاست ؟

کی اونجاست ؟

! خانوم لی ! خانوم لی

بخواب رو زمین لی ! بخواب رو زمین

! تکون نخور ! حرکت نکن

! درو باز کن

عمّه چویی ؟ عمّه چویی ؟ عمّه چویی ؟

... بابایی

لی میائو میائو رو تحویلم بده

چی ؟

برو

حتّی اگه برگشته باشه
اینجا مخفی نمی شه

پرس و جو کن

خودت می دونی که من دروغ نمی گم

صد و ده ؟ به کمک احتیاج دارم

من فقط دنبال مدرکم

"Jing Lan"

! به من زُل نزن

علامت « توقّف ممنوع » رو اونجا نمی بینی ؟

حرکت کن

مگه حرف منو نشنیدی ؟

راه بیفت ! زود باش

باشه

! مواظب باش

می تونی منو برسونی ؟

ممنون

چاقو ؟

ممکن بود میائو دیشب سلاخی بشه

من مادرشم. اسمم جینگ لانه

قبلاً نانا رو دیده م

سال پیش که رفته بودم ژاپن

چند روز مهمون من بود

دختر عاقلی بود

اگه به خاطر این اتفاق نبود

ممکن بود فامیل بشیم

خودش چیزی نگفته بود نه؟

اینکه واقعاً چه اتفاقی افتاده؟

فراتر از درک منه

هیچ کس نمی دونه

بچه ی تو مُرده
این واقعیته

لی لیه به من گفت که دنبال انتقامی

من هم اگه جای تو بودم همین کارو می کردم

لی یه سعی کرد به من هشدار بده. چرا ؟

چون اگه میائو واقعاً قاتل باشه

لیاقتش مرگه

ولی تو نمی تونی بُکُشیش

یا حتّی پیداش کنی

واقعاً ؟

شاید پیش دوستاش باشه

ممکنه هر جایی باشه

هیچ کدوم مون سرنخی نداریم

از زمانی که 12 سالش بود
با پدر و مادر من زندگی می کرد

هرگز با کسی صمیمی نبوده

خیلی باهوشه

با این روش های کلّه خری که تو داری

خیلی زرنگ تر و جلوتر از توئه

منظورت از این حرف ها چیه؟

خودت که شنیدی

! به جهنّم

امتحانم کن

هر طور که مایلی

اوّل بگو کجا می تونم پیداش کنم

گم شو بیرون

گم شو ! بزن به چاک

! گُم شو زنیکه

خشم نشونه ی بیکفایتی یه

تو دیوونه ای

باور کن

هیچ راهی نداره که بتونی پیداش کنی

فقط سه روز به من مهلت بده

فقط سه روز
! خواهش می کنم

سَر سه روز پیداش می کنم

البته ، تحویلش می دم به پلیس ها . نه به تو

هیچ مادری تحمّل نداره

که بچّه ش تا پای مرگ چاقو بخوره

فقط به من قول بده

بِسپُرش به قانون

اگه گناهکار شناخته شد

نهایت تلاشمو می کنم که جبران کنم

چطوری بهت اعتماد کنم ؟

آقا لطفاً محصول جدید ما رو امتحان کنین

تخفیف هم می دیم

لطفاً امتحان کنید

کی سفارش داده ؟

صبر کن بینم
کی گذاشت بیای تو ؟

تو کی هستی ؟

میائو لی کجاست ؟

تو دیگه کدوم خری هستی ؟

میائو لی کجاست ؟

بنال بینم

آقا من نمی دونم

میائو ، کی ؟

جین یوشی

چیه ؟

چیزی نیست

! نکن

! مواظب باش

! بی حرکت

شما به اتهّام ورود به عُنف و حمله با چاقو بازداشتین

واضحه ؟

من فقط دنبال مدرک می گشتم

نمی تونین منو اینجا نگه دارین

گوش کن چی می گم

اگه منو بازداش کنین
اون مرتیکه فرار می کنه

پسر اون ، دخترمنو کشته

می خوام یه جنایتو گزارش کنم
نمی شه ؟

حرفهاشو ثبت کنین

کَلَک تو کار نباشه

همراه من بیا

هی ! شما اجازه می دین یه قاتل
راست راست اون بیرون بچرخه ؟

دنبالم بیا

جدّی می گم ! چطوره که منو می گیرین
ولی دنبال قاتل نمی رین ؟

! میائو میائو

! میائومیائو

میائومیائو

میائومیائو

میائومیائو

تفنگو بده من

تفنگو بده من ! زود باش

میائومیائو

! چطور می تونه همچین کاری با من بُکنه ؟

مامان ؟ چرا اینکارو می کنن ؟

... چو

آقای لی به من دستور دادن میائو رو ببرم پیشش

! میائو

! میائو

یعنی خواسته ی زیادیه ؟

مهم نیست . اشکالی نداره سلین

حتّی اگه نتونی ظرف یه روز ویزا صادر کنی

به هر حال می رم سفارت تون

از دست ِ تو

حالا بذار سر فرصت با هم حرف بزنیم

اوه ، البته

در مورد هانس حرف می زنیم

آره ، عالیه

نقشه ت چیه ؟

دیروز تو ماشین که بهت گفتم؟

اگه بازداشت بشه ، دست کم زنده می مونه

شاید حتّی زندان ازش یه مَرد بسازه

معلوومه می خوای از من انتقام بگیری

متاُسفم

حالا دیگه چیو متخصص ت شده واسه من؟

! دیگه سعی نکن از من جلو بزنی لی لیه

بدون که در برابر یه مادر- گُرگ قرار داری

که پنجه هاش زده بیرون

... در مورد چیو

برو بیرون گندی رو که زدی تمیز کن

! بذارین بیام بیرون

یه کم استراحت کن بابا
می شه ؟

بیستم جولای . هوا آفتابیه

شکارچی باش

صید نباش

خودت اونی باش که اوّل رابطه رو تموم می کنه

اینجا چی کار می کنی ؟

اومده بودم دوست پسرمو ببینم

ببخشید

اگه قبلاً روی این ذکر مراقبه کرده بودم

هیچ وقت نمی تونستی به من آسیب بزنی

ممنون

سوپ لاک پشتت... بوی خوبی داره

! مومو چان

اُوری هیمه ایشی

من عاشقتم

دوّم آگوست . هوا آفتابی

اون گفت به محض اینکه یاگیرا رو دیده

تازه فهمیده که خودش تمام مدّت عاشقم بوده

گفت که حسادت تنها معیار سنجش عشقه

من به کفشات حسودیم می شه

چون تو رو از من دور می کنن

زن سابقت چندین باز زنگ زده

مراسم تدفین دخترته

باید بری

درسته ؟

چون هیچ چی مهم تر از این نیست

این هم از حکم جلبت

می تونم تا 15 روز نگهت دارم

و می تونم پاره ش کنم

به شرطی که قول بدی

به محض اینکه آزاد شدی

یه راست بری ژاپن

موافقی ؟

موافقم

راستی
فعلاً نمی تونیم برای دخترت پرونده تشکیل بدیم

چون که مدارک و شواهد ، مستندات و گزارشات رسمی

هنوز از ژاپن ارسال نشده برامون

بدون اون مدارک هم کاری نمی تونیم بکنیم

صبور باش

فعلاً ناچاریم طبق رویه عمل کنیم

ایستگاه مرکزی هواشناسی
به دلیل امکان وقوع طوفان هاگیبیس

تحت تاُثیر تندبادهای موسمی استوایی

برای فردا عصر مبادرت به صدور اخطار زرد نموده است

وزارتخانه ها و نهادهای مرتبط با موضوع

در تدارک آماده سازی های ضروری می باشند

" من فردا می رسم"

جینگ لان

سلام

! وایستا ! نگه دار ! هی

(آلمان)بله. بله

پرواز ساعتِ یک و نیم لوفتانزا رو رزرو کن

من و میائو توی راهیم

بله . بله

خداحافظ

طوفان هاگیبیس سه ساعت زودتر از
زمان مورد انتظار به وقوع پیوست

لطفاً ، هر چه سریعتر تمامی غرفه ها را تخلیه کنید

و دستورات کارکنان در خصوص
سرپناه را دنبال کنید

طوفان هاگیبیس سه ساعت زودتر از
زمان مورد انتظار به وقوع پیوست

! میائو میائو

تمامی غرفه ها هم اکنون تخلیه نمایند

! میائو میائو

می کُشمت

! ولش کن ! ولش کن

! بمیر حروم زاده

می کُشمت

! بابا ! بابا

کار من نبود

چیزی نیست. طوری نیست

من متاُسفم. ببخشید

همه چی ردیفه

فرار نکن

! فرار نکن

! فرار نکن

عمو بهت التماس می کنم
کار من نبوده

قسم می خورم عمو

اصلاً می دونی چقدر دوستش داشتم ؟

بیا خالکوبی سالگردمون رو ببین

چطور می تونستم بُکُشمش ؟

اون عاشق خوردن هلو بود

هر وقت شیر سویا می خورد بالا می آوُرد
نمی تونست نزدیک دریا بره

من عاشقش بودم. چطور می تونستم کُشته باشمش ؟

مرگش هیچ ربطی به من نداشت
هیچ ربطی

چرا منو مقصر می دونی ؟

اگه نانا اونی بود که از من سوء استفاده می کرد
اونوقت چی ؟

آدم خوبا همیشه فکر می کنن حق با اوناست

اگه اشتباه کنن چی ؟

اگه حق با اونا نباشه چی ؟

اگه اشتباه کنی ... اونوقت تو نیستی که آدم بده ای

تو ، آدم بَده نیستی ؟

تو آدم بده ای

" گل هایی که تا سر حد مرگ شکوفه می دهند
پژمُرده می شوند تا بار دیگر زاده شوند "

بیست و هشتم دسامبر
هوا ابری

هیچ کس بعد از شناخت من ، اونطوری که هستم
دوستم نداره.

همونجوری بندازش که قبلاً می نداختی

اگه فراموش کنی ، حق دارم بهت بگم چه جوری بندازیش

تو دیگه به من علاقه نداری

همه چی رو فراموش کردی

می خوای منو دور بندازی

واقعاً همینو می خوای ؟

با من حرف بزن

! با من حرف بزن

چیه حالا مثل قبله ؟

آره یا نه؟

این مثل قبل هست ؟

! جوابمو بده

ببخشید . نه

بعضی موقع ها آرزو می کردم یه قوطی آبجو باشم

آبجوی برند ساپورو

آبجوی مورد علاقه ی میامیائو

دائماً منو بالا و پائین می کنه
[ از طریق بی ثباتی، حسادت، و ایجاد حس ناامنی ]

حرکت کن

! حرکت کن

اینجارو امضاء کنین

بله من ماشین خبر کردم
چند لحظه صبر کنین

بهتره تحویلش بدی

اینجا نیست

طبقه ی بالا افراد مُسن زندگی می کنن

برو کنار

تو زیرزمینه ؟

باید خودم ببینم

اونجا پُر از آشغاله

! درو باز کن

بازش کن ! می شنوی چی می گم ؟

حدس بزن کی برات اسباب بازی خریده ؟

" آئوکوی ، ستاره مراسم کوسپلی اهل کیوتو "

! درو باز کن

وقتشه بریم فرودگاه

باشه

برو از پدر بزرگ و مادربزرگت خداحافظی کن

! درو باز کن

شاید دیگه هیچ وقت نبینی شون

عجله کن

! درو باز کنید

! درو باز کن

افسر دای

لطفاً بیاین و این دیوونه رو ببرین

وقت کافی داریم ؟

آئوکوی ( آواتار میامیائو )

ماگامی ؟

ماگامی ! بالاخره دیدمت
فکر می کردم هیچ وقت نبینمت

تو سر دسته ی تانک بودی
باحال ترین گروه گردهمایی توکیو. درست نمی گم ؟

از دانشگاه کیوتو

تو اخبار گفتن که فارغ التحصیل های شما یه دخترو کُشتن

خودت حدس بزن

! هی

بلند شو

! بلند شو ! بلند شو

بلند شو

جین یوشی

آتیشو خاموش کنید ! زود باشید

جین یوشی

زود باش برو طبقه بالا

ببرینش بالا

حالت خوبه ؟

بلند شو

اوّل ببرینش بالا
زود باشین

اون گذاشت میائو فرار کنه

پس تشییع جنازه ی دخترت چی می شه ؟

من گیرش انداخته بودم

ولی اون فراری ش داد

از رفتنش خیلی نگذشته

هنوز هم می تونین بگیرینش

برو دستگیرش کن

برش گردونید اداره

نه ! گوش بدین
دختر خودم ، از گوشت و خون خودم

من باید اون عوضی رو بگیرم

یالا

خواهش می کنم به حرفم گوش بدین

بعداً با شما حرف می زنم

اوّل باید برم طبقه بالا رو یه نیگا بندازم

به خاطر این دردسر شرمنده م رفیق

مشکلی نیست

جناب سروان می ذاری من بشینم ؟

دیگه خرابکاری نمی کنم قول می دم

قول می دی ؟

قول می دم قول می دم

آخ ! آروم تر

! آرومتر

ببین من دارم راستشو می گم به شما

باشه بی خیال

اون چطور خودشو رسونده اینجا ؟

تعقیبش کن

مطمئنی جینگ لانه ؟

کاملاً مطمئنّم

چی کار می خواد بُکنه ؟

.. اون

! داره با عجله می ره سمت فرودگاه

خفه شو

...راست می گم . من

...ظاهراً داره می ره سمت فرودگاه، خب البته شاید

حالا چی کار کنیم رئیس ؟

تعقیبش کنید

و نذارین جین تو کارتون دخالت کنه

"مامان"

"ماُمور دای"

"فرودگاه"

اون داره از مسیر بزرگراه می ره

" به سمت جنوب شهر / فرودگاه"

اوه ، وای خدااا

گردباده

! ماهی

چرا آروم می ری؟

سرعتت رو چرا کم کردی ؟

... ماهی

من باید به پروازم برسم
کاری که گفتم بُکن

! سریعتر برون
! تندتر

باشه

یالا ! گاز بده

! هی

! هی

! کمک

! میامیائو

!ولش کن

! میامیائو

! میامیائو

! میامیائو

! میامیائو

! میامیائو

! میامیائو

! بذار بره

میائو کجاست ؟

دوربین روی داشبورد از بین رفته

مادرش اونجا بوده
! خودش دیده

درسته

پس دیگه مشکل چیه ؟

مشکل اینه که اون حرف نمی زنه

مگه اینکه اجازه بدیم برای مراسم
تدفین دخترش بره ژاپن

شرطیه که گذاشته

! برای تو که مشکلی نیست دای ژن

... درسته ، ولی

اگه پسرت زنده باشه

تا همین الانش هم ده ساعت وقت تلف شده

دقیقاً

می شه لطفاً ازش بخواین از اینجا بره ؟

می دونم که تو روش های خودتو داری

منم اعتراضی ندارم
ولی اونو آزاد نکن

میائو تنها پسر منه

ماُمور دای؟
بذارین من باهاش حرف بزنم

فقط برای دو دقیقه لطفاً
می شه ؟

زنده ست یا مُرده ؟

ای کاش من هم می تونستم
همین سؤالو راجع به دخترم بپرسم

برو با دخترت وداع کن

سه روز برات کافیه ؟

بعدش منو ببر پیش میائو

هر دوی ما متقلّبیم

ولی حتّی آدمای متقلّب هم بعضی وقتا
پای حرفشون می مونن . نمی مونن ؟

چی می خوای ؟

چی گفتین ؟

آزادش کنین بره ؟

! اینجا اداره ی پلیسه

می تونید متهّمش کنید
ولی من شکایتمو پس می گیرم

من که سر صحنه هیچی ندیدم

هرگز هم تا حالا این شخص رو ندیدم

با مفقود شدن میائو و آزاد شدن جین

دیگه نه مظنونی هست
و نه قربانی

چطور می خواین تفهیم اتهّام کنین ؟

درسته

اوّلین باره که می بینم از یه پلیس اخاذی می شه

" کمک کن "

اونی که داره عذاب می کشه منم سروان

میامیائو مُرده ؟

اگه نه تا چند روز دیگه زنده می مونه؟

شماها می تونین دوام بیارین ( مقاومت کنین )
ولی من و میائو هم ، همچین فرصتی داریم ؟

خواهش می کنم

به نفع هر دو طرفه

اگه هنوز زنده باشه

می تونیم پیداش کنیم

تصمیمش با من نیست

انجامش بده

عمو

آقای ژای که اهل شهر خودمونه هم می خواست بیاد

ولی خودش گرفتار هماهنگ کردنِ

مراسم تدفین نانا با گروه های خیریه ست

این بود که فقط منو راننده اومدیم

لین

بله

کمک می دی ؟ یه نگاه به این بنداز

طوری نیست
خواهش می کنم

واقعاً به کمکت احتیاج دارم

می خوام این سه نفرو ببینم

" بیا به این کارائوکه در آکیهابارا. اتاق 510 "

مراقب نانا باش

! جین یوشی

اصلاً تو انسانی ؟

اون بود که تماس گرفت

به ما التماس کرد که میائو رو برگردونیم

و حاضر بود هر کاری واسش بکنه

حتّی حاضر بود مُدل لختی مون بشه

به شرطی که میائو خبردار نشه

ما هم سعی کردیم تلافی ایزاکا رو سر اون دربیاریم

! کمک

آقا ! یه نامه براتون اومده

" من خاکستر نانا رو با خودم بُردم

بهت نمی گم که کجا دفن شده

دیگه هرگز نمی بینیش

تا ابد "

دعا می کنم که خداوند مجازاتت کنه"

حال تون خوبه ؟

باز هم ادامه بدم ؟

نگه دار

اون کجاست ؟

کجاست ؟

موبایل پسرته

چیه ؟

تماشا کن

پسرت دخترمو متهم کرد که با اینو و اون می خوابیده

و باعث بی آبرویی ش شده

حتّی گفته که دخترم خودش 17 بار به خودش چاقو زده

تا از این طریق از پسرت طلب بخشش کنه

ادّعا میکنه که قتل دخترم هیچ ربطی به اون نداشته

تو حرفشو باور می کنی ؟

من این سه تا لاشی رو گیر انداختم

واقعیت اینه که ، میائو یکی از دوستای
کسپلی بازشو آتیش زده بود

چه غلطی کردی ؟

نانا رفت اونجا تا از پسر تو دفاع کنه

به امید اینکه ، بین شون آشتی بشه

ولی در عوض ، این آشغالها

بهش تجاوز کردند

اونا بارها و بارها گلوشو به حالت خفگی فشار دادن

کُتکش زدند

و نوبتی بهش تجاوز کردند

دختر من فقط به خاطر پسرت رفت اونجا

ولی پسر مادرسگ تو 17 بار بهش چاقو زد

جنده صداش کرد

و گفت که دخترم آبروشو بُرده

این حقیقت نداره

خفه شو

هر چی می خوای بردار

بهم بگو

کجا انداختیش ؟

تو این جهنّم چه خبره نانا ؟

بابات دیگه درک نمی کنه

دیوونه شدی ؟

چطور تونستی این کارو بُکنی ؟

ویدئوی دخترتو در حالیکه مورد تعرض قرار گرفته
به یه غریبه نشون می دی

معلومه اصلاً دوستش نداری

دهم آوریل دو هزار و هیجده
هوا آفتابی

نانا چان

بله

آقای مدیر ؟

اینا رو با خودت ببر خونه

چی هستن ؟

چند جعبه بنتوی باقی مونده ست

خیلی ممنون

مراقب خودت باش

چشم

ممنون

نانا چان؟

بله؟

این هدیه برای توئه

چی هست ؟

انگار گوش هات زینتی ندارند؟

" رابطه ی مبتنی بر سرنوشت "

چه دستای کوچولوی سَردی

دختر بیچاره

شاید اون سرنوشت منه؟

هی از کلاست جا می مونی ها؟

خودم می رسونمت

! من نمی خوام برم

! نه. نه. نه .نه

دیر شده . من می رسونمت

نمی خوام برم

! نه. نه. نه

"ikanai!"
( ! نمی خوام برم )

" نمی خوام برم .نمی خوام برم. نمی رم

ولی

همه ی عاشق ها به کفش های آدم حسودی نمی کنن

اوخ ! خیلی سرده

یازده آوریل. هوا ابری

چرا .چرا. چرا ؟

چی اشتباهی پیش رفت ؟

"رینا توکیوا (1982 ~ 2000)"

" زاده ی 1982 فوت سال 2000 "

پس دلیلش اینه؟

من اومدم

نانا چان ؟

" امکانش هست که ساکنِ اعماق قلبت بشم ؟ "

! نانا چان

من واقعاً ازت عذرخواهی می کنم

! متاسفم .متاُسفم

من دختر بدی اَم

داشتم خودمو لوس می کردم
( داشتم ادا در می آوُردم)

سوّم آگوست . هوا آفتابی

دوباره با ایگاراشی تماس گرفتم

اون مهربونتره

چی می شد اگه اون و یو می تونستن با این قضیه کنار بیان

عکس کوسپلی اوریمه ایشی ؟

میائو خیلی خوشحال می شه

یعنی اینقدر تابلوئه ؟

اگه چیزی که گفته راست باشه

معنیش اینه که می تونیم جین رو بازداشت کنیم ؟

ما به اظهاراتش به صورت رسمی و با امضاء احتیاج داریم

بیا اینجا

همینه آره ؟

چیزهایی که از دست جین گرفتی ؟

درسته ؟

ما به شهادت رسمی تو نیاز داریم

تا ثابت کنیم اینها مال میامیائو بوده

من باید برم فرودگاه

برای چی داری می ری؟

اگه بری چطور می تونیم پسرمونو پیدا کنیم ؟

مگه تو نبودی که همه ش می خواستی بره زندان ؟

اون پسرمه . محض رضای خدا

جناب سروان
این کار بی فایده ست

! نذار بره
جلوشو بگیر

! نذار بره

باشه

بذار ببینیم کی تو این بازی سَر تره

! رئیس

اینو ببینین

تازه آپلود ( بارگذاری) شده

" مردی که دوست دختر خود را در ژاپن به قتل رسانده بود
مظنون به یک جنایت شیطانی دیگر است "

" او عمداً موجب وحشت خواهر ویلچرنشین خود و سقوط او گردید
که منجر به جراحات شدید گردید "

تمام روز به اون سمت خیره می شی

چرا ؟

باعث می شه حس بهتری داشته باشم

زن و دخترت چطورن؟

باید یه سری بهتون بزنم

حالشون خوبه

هنوز زنده ست؟

اگرم بگی نیست
دهنمو می بندم

اگه بگی

من هم می تونم اطلاعات بیشتری درباره میائو بهت بدم

بهش وقت بدین تا فکر کنه
خودش میاد سراغ تون

بعدش ببرینش اداره

بله قربان

داره میاد

...می گم

تو مطمئنی که پسرت پیش منه؟

هشتاد درصد مطمئنّم

واقعاً می خوای ببینیش نه ؟

باشه . می برمت پیشش

حرکت کن

ماشین شون رو تعقیب کن

تیر اندازی نکنید

زودباش ! برو کنار

یواش ! آروم تر برون

الو رئیس ؟

انگار اونا قراره عازم دریا بشن

فوراً جلوشونو بگیرید

! پلیس

! حرکت نکنید

! پلیس

! صبر کنید

! حرکت نکنید

! پلیس

! کشتی رو نگه دارید

می بینیش ؟

صخره ی گوتو

تا یه ساعت دیگه آب بالا میاد

فقط نیم ساعت وقت داریم تا بریم اونجا

اگه یه وقت دیگه بریم
کشتی به گِل می شینه

به زودی می تونی ببینیش

دنبال چی هستی ؟

می خوام پسرتو بهت برگردونم

هدفت از تمام این کارها چیه ؟

تو می خوای میامیائو مُرده باشه

وقتی که نه سالش بود ف مادرت بیمار شد

سفر به ژاپن که قولش رو داده بودی

باید لغو می شد

ولی پسرت کنار تخت مادرت ماجرا درست کرد

لوله ی تنفسی رو از ونتیلاتور جدا کرد

ولی تو و جینگ لان هیچ وقت اونو

برای مرگ مادرت مقصر ندونستید

وقتی 7 ساله بود

طلاق تون باعث خشمش شده بود

این بود که رفت سراغ منفجر کردن قورباغه ها

یه ترقه رو توی فک حیوون فرو کرد

پسرت افتاد توی لجن

چون افتاده بود توی برکه

شما دو تا وحشت کرده بودین

و ناچار شدین طلاقو برای چند سال

عقب بندازین

بعدش زنت رفت خارج برای ادامه تحصیلاتش

و بچه رو سپرد به تو

و شما دو نفر بالاخره تونستین طلاق بگیرین

چندین سال بعد ، تو فکر کردی که اون توله سگت دیگه عاقل شده

و اجازه دادی که با دخترت بازی کنه

ولی خدا شاهده که دخترتو از بالای ترامپولین پرت کرد پائین

و یه دختر سه ساله رو تا ابد فلج کرد

تو کاملاً ازش سلب حضانت کردی

با این حال ، رفت به دانشگاهی در ژاپن

چون می دونست که در ژاپن سرمایه و تشکیلات داری

می خواست وارث داراییت بشه

و زن جدیدت که مخالف بود به مرگ کشونده شد

بدتر از اون

حالا دیگه پسرت مظنون به ارتکاب قتل بود

تو سعی کردی بندازیش پشت میله های زندون

... واین کارت

ماشه ی جنون رو در وجودش کشید

نمی خواستی که اون به مجازاتی که لایقشه برسه ؟

چرا... می خوام

تو روش های خاص خودتو داری

من اعتراضی ندارم
ولی نذار اون آزاد بگرده

تو نمی تونستی پسرتو با دستای خودت بُکشی

برای همین گذاشتی دیگران این کارو برات انجام بدن

درست نمی گم ؟

بله

بدون من ، اون مفقود الاثر باقی می مونه
حالا زنده یا مُرده

اگه چیزایی که زنم گفت راست باشه

معنیش این نیست که می تونیم جین رو بازداشت کنیم ؟

مگه تمام عمرت برای مرگش دعا نمی کردی ؟

دیگه خیلی دیر شده

پس می تونی بازداشتش کنی

اون تنها پسرمه

باشه

تحویلش می دم به تو

خواهر خودت

چطور تونستی ؟

بس کن ! زده به سرت ؟

! بمیر حروم زاده

دیگه چی می تونی بگی ؟

خفه شو

پول منو خرج کردی

بعدش هم زندگی منو نابود کردی

! بمیر حروم زاده

کل زندگی منو به گائیدن دادی

! زندگی مو نابود کردی

! یالا

! زندگی مو گائیدی

نابودم کردی

جین یوشی ! بیا پائین

بیا پائین روی عرشه

کین سان
( ! آقای جین )

من دای سانو دیدم
( کارآگاه دای رو دیدم )

خیلی همکاری کرد. من هم تمام اسناد رو به پلیس چین تحویل دادم

اون ها هم پرونده رو جدّی گرفته ن

خبر جدیدی از مظنون نیست ؟

درک می کنم

من برای چیزی دیگه ای اومدم پیش تون

این

چی هست ؟

سابقه ی فعالیت های دخترتون تو شبکه های اجتماعی

ذخایر بزرگی از عکس ها و ویدئوها و خاطرات دخترتون در ژاپن

اینها علاوه بر اینکه برای حل پرونده کمک بزرگی هستن

در نظر خودم

برای شما هم به عنوان پدر ارزشمندند

بنابراین شخصاً تصمیم گرفتم که شما به صورت محرمانه
به این سوابق دسترسی داشته باشید

توی این شبکه های اجتماعی چه چیزهایی هست؟

خیلی چیزها

وقت بذارید و خودتون ببینید

با این حال ، من نگرانم

هنوز هم دنبال انتقامین ؟

این افکار احمقانه رو رها کنید

اگه دو دستی بچسبی به این جور چیزها

یهو به خودت میای می بینی کاری کردی که بعدش افسوسه

منظورت چیه ؟

اون یارو قاتل نیست

چی !؟

شاید هضمش مشکل باشه

ولی حقیقت داره

دختر شما

به قتل نرسیده

من نکشتمش

جراحت های روی بدنش

نیروی وارده و زاویه ی بُرش های چاقو

همه نشون می دن که

اون خودش این بلا رو سر خودش آوُرده

خودش به خودش چاقو زده ؟

هفده بار ؟

پسره تمام مدّت پیشش بوده

ردّ پاهای خونی زیادی از خودش به جا گذاشته

ولی هیچ کدوم از آثار انگشتش روی آلت قتاله نبودند

دختر شما

بین 6 تا 7 ساعت بعد از چاقو خوردن فوت کرده

به خاطر خونریزی خیلی شدید

هیچ کدوم از زخم هاش مرگبار نبوده ن

کُس دادنو دوست داری جنده ؟

اونی که تو فکر می کنی نیست

فقط می خواستم کمکت کنم

ازمن ناراحت نشو

حالا حرفمو باور می کنی ؟

بهت ثابت شد ؟

می تونست برای کمک تماس بگیره

در واقع ، با من تماس گرفت

ممکنه شماره گیری اشتباه و به خاطر انحراف از شبکه بوده باشه

موبایلش شارژ ( از نظر هزینه) داشت
و در دسترس هم بود

ولی در ساعات پایانی زندگیش

هرگز تماسی نگرفت

حروم زاده ! چرا راستشو بهم نمی گی؟

واقعیت اینه که

اون هیچ وقت تقاضای کمک نکرد

حتّی از شما

خودشو کشوند داخل پستو

و این طرح رو نقاشی کرد

تا زمانی که مُرد

هفتم سپتامبر
هوا آفتابیه

دوباره خواب دیدم که دارم می دوم

اگه دویست تا ظرفو بشورم ف حالم بهتر می شه ؟

ششم جولای
هوا آفتابیه

! تندتر ! تندتر

لین باورش نمی شه که من از آب می ترسم

زود باش

چونکه من اهل جزیره ی هُوآن زی اَم

ولی دریا همه جا یه جوره

توکیو هم می تونه به جزیره ی هوآنزی بدل بشه

نهم آگوست
هوا آفتابیه

تکون نخور

باید مقاومت کنم یا نه ؟

این کار تاُثیرش از دارو بیشتره

کدومش دردناک تره ؟

هفتم مارس
هوا آفتابیه

تو خواب دیدم که جنازه ی جین
به دار آویخته شده بود

هوا مه آلود بود

بوی سم آفت کش ها

منو به سرفه و حالِ خفگی انداخته بود

با این حال ، گریه نکردم

نُهم دسامبر. هوا آفتابی

امکانش هست که پوستی نداشته باشم ؟

فقط خوشه هایی از رگ و عصب و ماهیچه ی قابل مشاهده

همراه با جراحت ها و عروق خونی؟

با من بحث نکن

برام مهم نیست

به تُخمم هم نیست که می خوای
سر ایستگاه بیای دنبالش یا نه

بیا پولو بگیر

سوار ماشین شو برگرد پیش مامانت

من کی به کسی تبدیل شدم که

آدما ازش دوری می کنن ؟

من حتّی خودم هم از حضور خودم بیزارم

" پناهگاه"

وقتی بچه بودم هر وقت می ترسیدم
اونجا قایم می شدم

وقتی که جین می رفت دریا

یازده روز تمام اونجا می خوابیدم

اگه ترس برم می داشت
خورشید می کشیدم

و اینقدر به نقاشی ادامه می دادم تا صبح بشه

اگه شانس می آوُردم
جین برمی گشت خونه

نانا ؟ تو کجایی ؟

نانای من! جای قبرتو نشونم بده

! نانا

باید پیدات کنم عزیزم

خیلی حرفها هست که باید بهت بگم

گوهونگ گوش کن

قطع نکن ! خواهش می کنم

! گو هونگ

نانا ! نمی دونم صدامو می شنوی یا نه؟

دفعه ی بعدی که بیایم

بهتر با هم کنار میائیم

اونجا که هستی مراقب خودت باش

اگه صدای منو می شنوی

یه علامتی بده

بابایی می دونه که تو چه احساسی داشتی

از خورشید خوشم میاد

از ماهی قرمز گلدفیش خوشم میاد

از شیرینی توت فرنگی خوشم میاد

" آقای تاناکا من دوستت دارم "
( آقا دوستتون دارم )

! اشتباهه

وقتی می خوای بگی از کسی یا چیزی خوشت میاد
از عبارت : « خوشم میاد » (علاقه دارم) استفاده کن

کلمه ی « علاقه » نشونه ی احساسات یک جانبه ی آدماست

کلمه ی « عشق » نشونه ای برای بیان ِاحساس دو جانبه ست

بنابراین برای پدر و مادر

و خانواده تون که نسبت به شما عشق متقابل دارن

می تونی بگی : " دوستت دارم

متوجّه شدی ؟

بله

حالا سعی کن با « عشق» (دوست داشتن) یه جمله ی دیگه بسازی

چَشم

..." عشق "
( دوست داشتن )

"عشق"

"عشق"

... عشقی وجود نداره

"سروان دای"

.::ترجمه و تطبیق متن زیرنویس با اثر::.
.::[ HM.Boottimmar7 ]::.