All language subtitles for 1. The Guest.2014.BluRay.NightMovie

این زیرنویس شامل 3 عدد کلمه نامناسب و الفاظ +18 میباشد
ارائــــــهای از تیــم ترجمـــه نایــــــت مــووی
..::NightMovie.net::..

(( مهمان ))
:ترجمه و زیرنویس
Sadeghwalker & حسیــن گنجــی

صبحونتو خوردی؟

.آره

.بزن بریم به کارامون برسیم

.بعدا میبینمت -
.باشه -

.با احتیاط رانندگی کن -
.خداحافظ، مامان -

ناهارتو برداشتی؟ -
.آره -

خانم "پترسون"؟

خودم هستم. میتونم کمکتون کنم؟

.من "دیوید" هستم، خانم پترسون

...من

.من پسرتون "کیلیب" رو میشناسم

ما باهمدیگه آموزش دیدیم و باهمدیگه
خدمت میکردیم

.و دوست های خوبی برای هم شدیم

دوست دارین بیاین تو؟

.ممنون، خانم

مطمئنید که چیزی نمیخواید براتون بیارم؟

.یه لیوان آب بیارین بد نیست

با چی اومدی اینجا؟

.دویدم

.یه کم تمرین ورزشی نیاز داشتم

.از ایستگاه اتوبوس تو شهر منظورمه، البته

تو همه ی این مسیر رو دویدی؟

.بله، خانم

بفرمائین

بسیار خب
ممنون، خانم

کِی مرخص شدی؟

خب، من پنجشنبه ترخیص شدم و

.و از "فورت کِنیلوُرث" مستقیم اومدم اینجا

اول از همه اومدی اینجا؟

آره. میخواستم که زودتر از اینا بیام
.ولی نمیتونستم بیام بیرون

چرا؟

خب، من بخاطرِ جراحتی که برداشتم، مرخص شدم

،یه کم تو بیمارستان نظامی بودم

و راستیتش نمیشه از این جور بیمارستان ها

.به راحتی ترخیص بشی

ولی نگران نباشید، فقط یه چند تا ترکش کوچولو
.به پشتم خورده بود

.الان کاملا حالم خوبه

نه، منظورم اینه که چرا اولین جائی که اومدی، اینجا بوده؟

خب، همونطور که گفتم من و پسرتون، کیلیب خیلی

.با هم صمیمی بودیم

.وقتی که مُرد، پیشش بودم

واقعا؟ -
.بله، خانم -

و یکی از چیزایی که ازم خواسته بود این بود که
.به شما سر بزنم

.شما و کل خانوادتون

.اون ازم خواست که بهتون بگم که دوستون داره

او مخصوصا ازم درخواست که کرد به تک تکتون بگم

اون دوستون داره و

.تا لحظه آخر زندگیش به شما فکر میکرده

منم بهش قول دادم که این کار رو براش
.انجام میدم و خب الانم اینجام

میشه یه لحظه منو ببخشید؟

.این منم

.اونجا

...خب، من

.اون روز رو یادمه

.قصدم ناراحت کردن شما نبود، خانم

،من باید اول بهتون زنگ میزدم

ولی من هنوز تلفن همراه ندارم

.و فکر کنم خیلی کار خوبی نکردم

،الان دیگه میرم پی کارم

...ولی اگه میشه آدرس ایمیلم رو

.صبر کن. نه

آنا"، خواهرِ کیلیب، اون شب ها کار میکنه"

،و تا دیرموقع میخوابه

.مطمئنم که خیلی خوشحال میشه شما رو ببینه

میشه یه کم بیشتر اینجا بمونین؟

برای احترام و ناراحت نشدن من که اینو نمیگین؟

.چون اصلا نیاز نیست که این کار رو بکنید

.نه، برای اون نیست
...خواهشا، وایسید. اینکه

.خیلی خوبه که اینجا بمونی

.و منم خیلی دوست دارم درباره تو و کیلیب بشنوم

.خب، باشه

من و کیلیب میدونستیم که این بیشتر شبیه ...

.یه جور شوخیه تا چیز دیگه ای

،اون شب بعد از اینکه اون خوابید

.ما یواشکی با یه چسب رفتیم سر رخت خوابش

!اوه، نه

،بلای بدی سرش در نیوردیم

.اگر چه میتونستیم انجام بدیم، میدونین که

.هِی، به به بالاخره پیداش شد
.آنا، این "دیوید" ــه

.خیلی از ملاقاتتون خوشوقتم

کیلیب خیلی چیزا در موردتون بهم گفته بود

.دیوید همین هفته از بیمارستان اومده بیرون

.اون یکی از دوست های برادرت بوده

تو کیلیب رو میشناختی؟

.بله، خانم

بله، خانم"؟"

.بسیار خب

خب، شب رو کجا میمونی؟

خب، من توی مسیرم
...توی بزرگراه، متوجه یه مسافرخونه شدم و

نه، نه، نه، نه. تو تا موقعی که تو شهر هستی
.همنجا پیش ما میمونی

.اوه، نه
.نمیتونم تو زحمت بندازمتون

چه زحمتی؟ ما خیلی خوشحال میشیم که پیش
.بمونی. ما کلی اتاق خالی داریم

.اصلا میتونی تو اتاق قدیمی کیلیب بمونی

.ما اصرار میکنیم

.خب، دیگه بحث نمیکنم

.فقط برای امشب

.خب، من باید برم به رستوران

.خیلی از دیدارتون خوشحال شدم

.منم همین طور
.خیلی از دیدنتون خوشحال شدم

.بعدا میبینمتون -
.خداحافظ -

میخوای اتاقت رو بهت نشون بدم؟

.خیلی هم عالی

حوله های تمیز هم تو حموم هستش

.اگه میخوای یه دوشی چیزی بگیری

خانم پیترسون، مطمئنید که من مزاحمتون نیستم؟

.صد البته

در هر صورت این اتاقه که قرار نیست ازش
.دیگه استفاده بشه

فکر میکنم موندن تو اینجا میتونه
.یه چیز خوب برامون باشه

.من میرم و میذارم که شما داخل اتاق جاگیر بشین

.اگه چیزی نیاز داشتین فقط یه ندا بدین

!اوه، خدای من

!ترسو

!اوه، خدای من

.اوه

.اوه، چیزی نیست
.پسر کوچولو، گریه نکن

.علیک سلام

امروزت چطور بود؟

.خوب بود

.خوبه

بهش یه فرصت بدید... -
من از این ایده که یکی رو اتفاقی تو خیابون -

دعوت کنید که بیاد و اینجا تو خونه با خونوادم

.بمونه، اصلا خوشم نمیاد

خب، تو برادر منو میشناختی؟

.بله، خیلی هم خوب میشناختم

.اون ازم خواست که بهتون بگم که دوستون داره

.اوه. ممنون

...علاوه بر اینکه گفته دوست کیلیب ـه، اون

.تو یکی از عکس های گروهان کیلیب اینا هست

.تو که عکسه رو دیدی

.اون یه غریبه نیست -
میدونی چیه؟ -

اگه اون اختلالات روانی

یا یه همچین چیزی داشته باشه، چی؟

لورا،بعضی از این سربازا با بیماری روانی
.از جنگ بر میگردند

تو اینو در نظر گرفتی؟

اگه کیلیب به هم با اختلالاتِ روانی برمیگشت، چی؟

اونم شامل این موضوع می شد؟

...خب، این

.والدینت دارن راجع به من جروبحث میکنن

.آره. اونا خیلی با همدیگه مشاجره میکنن

.به نظر میاد صدمه ای چیزی دیدی

.آره، آره، یه توپِ فوتبال به صورتم خورد

.آره، از این اتفاق ها میفته

.آره

.نه، نه، تو درست میگی
.حق با توئه. بذار باهاش حرف بزنیم

.سلام، بسیار عالی

.دیوید، ما از اینکه تو اینجایی خیلی خوشحالیم

.میخوام قبل از شام یه آبجو بزنم به بدن
با من میخوری؟

.نه. ممنون -
.نه. باشه. هر جور میلته -

.و شام هم تا یه ساعت دیگه آمادس

لوک"، چرا نمیری تکالیفتو انجام بدی؟"

باشه

دیوید، چیزی میل داری؟

.اوه، نه، ممنون خانم پیترسون
.خوبم

.اینو داشته باش

.مواظب باش...وای خدا

...نه

الان نمیخوای؟ -
.نه من خوبم. بازم ممنون -

خب، این دوستِ برادرت، خونت چتر شده؟

.نمیدونم
.امیدوارم که نشده باشه

.چرا؟ تو که گفتی ازش خوشت میاد

.من گفتم که به نظر پسرِ خوبیه
.این دو تا با هم فرق میکنن

.اها، باشه

چرا ازش خوشت نمیاد؟

...نه اینکه ازش خوشم نیاد

...فقط

.منظورم اینه که، تو که کیلیب رو میشناختی

...ما هممون

میدونم که مامان و بابام دارن سعی میکنن که مرگ
.کیلیب رو فراموش کنن

ولی مثل اینکه تو این شهر
.خیلی چیزا

.آره

.نمیدونم، به نظر من که خیلی عادی میاد

.میدونی فکر کن بچه ات بمیره
.خیلی سخته

.همینطوره

فکر میکنم که ما به یه
خاطره متحرک و زنده نیاز ندرایم، میدونی که؟

.آره. درسته

.من باید برم

.وایسا یه لحظه
.وایسا یه لحظه

...بس کن. نمیتونم -
!چیه -

.نه، نه
.بیا یه کم دیگه هم این بیرون باهم باشیم

.نمیتونم -
.فقط یه کم دیگه -

.نمیتونم
.باید برم

.مجبور نیستی بری -
.چرا، مجبورم -

ولی مطمئنم که فردا خونه "کریستین" میتونیم
باهمدیگه باشیم، باشه؟

...همم

.بسه دیگه، من باید برم

،سینوس زاویه طناب لنگر کِشتی

،و طناب وتر مثلث ما میشه

و چیزی که ما باید پیدا کنیم

،فاصله تا کف اقیانوس هستش

.پس اون متقابلشه
میگیری چی میگم؟

.نه راستش

تو باهوشی، نه؟

.فکر کنم

سلام، کار چطور بود؟

.خوب بود. خیلی سرمون شلوغ نبود

دیوید، آبجو میزنی؟

.اگه لطف کنی ممنونت میشم

.منم یکی میخوام -
.به همین خیال باش -

.من 21 سال و 1 ماهم شده

پس هروقت خودت تونستی
.آبجو بخری، دیگه من مانعت نمیشم

تو تکالیفش بهش کمک میکنی؟

.راستش نه

.هِی، نرو
.بمون اینجا، یه کم اجتماعی باش

.یه کم خستم
.میخوام دراز بکشم

.باشه. هر جور میلته

،"ولی "آلِن
،اسمش "آلن" ــه

اون حدودا یه چهار سالی میشه که

،اینجاست ولی یه مدرک گرفت

خب، بوووم، اون یهویی مدیر اون بخش شد و
.من نیستم

.و مشکلی هم نیست
.منظورم اینه که خیالی نیست

،ولی من لورا رو میشناسم
.میدونم که نگرانه

اون همیشه تو فکره ببینه من

.اصلا قراره پولی بدست بیارم یا نه

.همسرتون به نظر میرسه براتون احترام قائله، قربان

.اوه، آره، آره

.میدونی، اینطوریاس دیگه

تو چی؟
تو چی؟ برنامت چیه؟

فکر کنم فردا سوار اتوبوس بشم و

بزنم برم سمت فلوریدایی جایی

.و بگردم دنبال کار

.قبلا تو کار ساختمون بودم

.مطمئنم که یه کاری پیدا میکنم

.نه، نه، نه، نه
.این دیوونگیه

.این دیوونگیه
.تو نمیدونی کجا داری میری

.یه چند روز بیشتر اینجا بمون

.نه. نه، نمیتونم

.دیگه نمیتونم بیشتر از این مزاحمتون باشم، قربان

...تو
...مزاحم ما نیستی

و "قربان"؟
الان دیگه داری منو "قربان" صدا میکنی؟

.دیگه منو قربان صدا نکن
.اسم من "اسپنسر" ـه

.محض رضای خدا منو اسپنسر صدا کن

.باشه -
.بسیار خب -

.بسیار خب
.باشه

پس تو اینجا میمونی، درسته؟

،تو حداقل تا موقعی که بفهمی کجا میخوای بری
.اینجا میمونی

.خب، شاید فقط یه چند روز دیگه

.خیلی هم خوب، عالیه
.پس قول دادی

،پس بیا یه چند تا آبجو دیگه برای جشن گرفتن بیارم

.و بعدش من باید برم بخوابم

.خدایا، میتونی اون بطری مشروبتو بذاری کنار دیگه

.فکر کنم باید همین کار رو بکنم

من خستم
تو هم خسته ای؟

.نه، من خیلی نمیخوابم

اینجا چیکار میکنی؟

به مامانت گفتم که من امروز من بیام دنبالت
.از مدرسه

خوب نیست؟

.چرا

تو هیچ دوستی نداری؟

.من خیلی دوست دارم

.فقط اینجا ندارم
.دوستام اینترنتی هستند

منتظر چی هستی؟

میخوام اون کسی که دیروز کتکت زده رو
.نشونم بدی

.من تو فوتبال صدمه دیدم

.جونِ خودت

میخوای چیکار کنی؟

.کار بدی نمیخوام انجام بدم

.اونجا

همشون؟

.خب، بیشترشون اذیتم میکنن

.اون دو تا، "مایک" و "یان" بدتر از همه هستند

.اونا به معنای واقعی کلمه عوضی هستند

حالا میتونیم بریم؟

.حتما

داری چیکار میکنی؟

اونا دارن میرن بار؟

،آره

این بار اگه تو تیم فوتبال باشی رایگان سرویس
.بهت میده

.خب، من هوس یه نوشیدنی کردم

تو چطور؟

.نه

میای؟

.نه

.خب، اگه نظرت عوض شد من داخلم

...اینجارو داشته باش

هِی، لوک

.شاید دوست پسرشه یا یه چیزی تو این مایه ها

.ببخشید

.باید کارت شناساییاش رو ببینم

کارت شناساییِ اونا رو هم دیدی؟

چی میتونم براتون بیارم؟

طرز تهیه ویسکی "فایربال" رو بلدی؟

.مخلوط مشروب دارچینی و سس تند تابساکو

.این انتخاب منه
.یکیشو برام بساز

،یه کوکا کولا هم برای برادرم بیار

و به اون خانم ها اونوری هم بگو که

.دارن آبجوی بدرد نخور و ارزونی رو میخورن

.این مایه شرمساریه برای من

میخوام هر کدومشون رو به یه شاتِ بلو جاب
.دعوت کنم

جدی میگین؟ -
.بله، جدی میگم -

میخواین برای دوستاشون هم یه چیزی بگیرین؟

به نظرت من دوست دارم برای دوستاشون هم یه چیزی بگیرم؟

خب اگه این کار رو بکنید نهایت ادب رو
.به جا آورده اید

.حتما، باشه، خیلی هم خوب

.برای هر کدوم از اون یارو ها هم یه کوکتل ببر
کازماپولیتن: ودکا همراه با لیموترش

،آقا، من نمیدونم چی تو فکرتونه

.ولی من به یه آبجو معمولی فکر میکردم

،خیر. شات بلو جاب برای اون خانم ها

.و کوکتل برای دوستاشون

.مابقی پول هم برا خودت

.باشه. انجام میشه

تو خرپولی؟

.پول رو میشه خیلی راحت در آورد

حتی اگه تو لباس مبدل هم باشه

.بازم نمیتونه احمق جلوه نده و همون عوضیه قبلیه

بفرمائین این کوکاکولا
.و اینم "فایربال" شما

.شات های اونا هم آمادس

.ممنون

میخوای امتحانش کنی؟

.حتما

!خدایا

!خیلی تُند و تیزه

اوقق، تو اینو میخوری؟

.نه پس

چطوری میتونی اینو بخوری؟

.بهش عادت میکنی

.از طرف اون میز اون طرفیه

اون یاروئه لعنتی؟

.انگار عصبانی شدن

.اوهوم

.ممنون به خاطر نوشیدنی

.قابلی نداشت

.ولی من نمیخوامش
.بیا واسه خودت

.خب شاید اینو بیشتر بپسندی

!اوه! چشمام

...هِی، تو

هِی، لوک

لوک

.چیزی نیست

.شما ها باید از اینجا برید بیرون

.به پلیس خبر بده و واقعیت رو بهشون بگو

یه دسته بچه دبیرستانی اومدن اینجا و

.از تو خواستن که بهشون نوشیدنی بدی

بعدش تو سعی کردی که ازشون بخوای کارت شناساییشون رو نشون بدن

ولی اونا تو رو تهدید کردن که برات دردسر درست میکنن

.بعدشم دعوا شد

.البته فکر نمیکنم بخوای به پلیس زنگ بزنی

چون من مطمئنم که تو و این مغارت

بخاطر فروختن مشروب به افراد زیر سن قانونی
.میتونه مشکل ساز بشه

منظورم اینه که

.این اتفاقیه که افتاده

.بیا

.برای جبران خسارات

!لوک
چه بلایی سرت اومده؟

.با چند نفر تو مدرسه دعوام شد

حالت خوبه؟ -
.آره، خوبم -

.چند تا سال بالایی سر به سرم گذاشتن
.چیز مهمی نیست

چرا اونا اذیتت کردن؟

.نمیدونم، باشه
.میخوام برم تو اتاقم

حالش خوبه؟

.بله، خانم. خوبه

تو مدرسه داخل دردسر افتاده؟

.نه، چیزی نفهمیدم
.میدونین که اینا برای بچه های مدرسه ای، یه چیز عادیه

بهش گفتم که وقتی که حال و حوصله اش رو

.داشت بهش یه کم دفاع شخصی یاد میدم

.دقیقا اون چیزیه که نیاز داره

.خب خیلی خیالم راحت شد که تو اونجا بودی

.من میرم که برای جشن کریستین آماده شم

آنا، میشه تو آشپزخونه باهات حرف بزنم؟

.حتما

.ببخشید

چیه؟

.دعوتش کن به مهمونی

چرا؟ -
.چون اون خیلی تنهاست، عزیزم -

.برادرت کیلیب حتما خیلی خوشحال میشد

واقعا؟ بازم پای اونو کشیدی وسط؟

.آره

دیوید، دوست داری امشب با من به مهمونی بیای؟

.حتما، خیلی هم خوبه

.عالی شد. من حدودای ساعت 7 میرم

.بسیار خب

.لوک، من باید یه دوش بگیرم

!لوک

،لوک، زود باش
...من باید

...معذرت میخوام

.نه، من معذرت میخوام

.فکر کردم لوک داخله

.فکر کنم بهتره برم لباسام رو بپوشم

.بله، بله

.فک کنم باید همین کار رو بکنی

خب، چیز مهمی نیست ولی

.باید بگم که این خونه کریستین فقط نیست

.دوست پسرم "زیک" هم اینجا زندگی میکنه

.نمیدونستم دوست پسر هم داری

.آره خب، خونوادم هم نمیدونن

و بدم هم نمیاد که حالا حالا از این موضوع
بویی نبرن. مشکلی که با این موضوع نداری؟

.من چیزی نمیگم

.به من مربوط نیست

.سلام -
.سلام -

هِی، این آقا کیه؟

اسمش دیوید ـه. یکی از دوستای برادرم کیلیب

.که دربارش برات قبلا گفته بودم -
حالتون چطوره؟ -

.ممم، خوبم، ممنون

زیک هم داخل داره ماری جوانا میکشه
.منتظر بود یکی کمکش کنه بشکه آبجو رو بیارن

.من بشکه ها رو میارم داخل

کجان؟

.تو وَن زیک هستن
.باید درش باز باشه

آنا؟

.نه. امشب نمیتونم
.دلم میخواست

چی؟ واقعا؟

چی؟ بخاطرِ مهمونت؟

...آره، اون

اینارو کجا بذارم؟

.خب، میتونی همینجا بذاریش

.رفیق خودم، خوش اومدی به مهمونی

.کریگ، نکن

.مشکلی نیست
.اون یه پسر بزرگه

.حتما

.ممنون

.ممنون

.معذرت میخوام

.مرسی

حالت خوبه؟

.آره، خوبم

...میخوای

.آره، بریم

.اَه. گندش بزنن

اونا کین؟

. اون دوست پسر قبلی منه
.همینی که الان داشتم میگفتم

.باید باهات حرف بزنم

.الان سرم شلوغه، درو

،کل هفته رو داشتم بهت زنگ میزدم

و حالا میبینم امشب مهمونی گرفتی؟

این چه وضعشه؟

.من دارم با دوستم حرف میزنم
.داری بی ادبی می کنی

...بسیار خب، گوش کن، فقط

...بیا اینجا

!ای مادر به خطا

.از اینجا ببرینش بیرون

.به خاطر عکست معذرت میخوام

.نه، نگرانش نباش

...تو

میخوای بقیه خونه رو بهت نشون بدم؟

حالت خوبه؟

آره. چرا؟

.مثل اینکه خیلی مشتاق نیستی

.چرا هستم

...اوه

.آره مثل اینکه هستی

.به به. سرکلتون بالاخره پیدا شد

.شما ها چی دارین؟ من بی بی دارم
.اونم شاه داره

.بشین

فکر کردم یه جای بهتر پیدا کردین و مهمونی
.خودتون رو بیخیال شدین

میخوای؟ -
.نه، خوبم -

...میخواستم بگم

.میخواستم بگم که ما هوای شما (نظامی ها) رو داریم

.اگه چیزی نیاز داشتی فقط کافیه به من بگی

چطوری هوای ما رو دارین؟

،منظورم اینه که ازتون مواظب میکنیم دیگه

مثل "به پیش آمریکا!" نه؟

چرا خب به عنوان سرباز نمیاین از ما(ارتشی ها) حمایت کنین؟

.لعنتی، اونا منو اونجا نمیخوان

.نه، نمیتونم، میدونی که

.من بیماری آسم دارم

...این رو برام خیلی سخت میکنه

چی رو سخت میکنه؟

...رفیق، منظورم اینه که

چیه؟

.هیچی، داشتم اسکلت میکردم

.لعنتی

کریستن، فکر میکنی که خنده داره، نه؟

.الان بر میگردم

عجب کون خوبی داره، نه؟

میتونی یه اسلحه برام جور کنی؟

اسلحه؟

.آره. میتونم برات گیر بیارم

اسلحه رو میخوای چیکار کنی؟

.من یه سربازم. از اسلحه خوشم میاد

.آره. یه یارویی رو میشناسم

پول داری؟

.آره

.لعنت بهش
.شماره تلفنتو بهم بده

من الان از یه خط "بُرنِر" استفاده میکنم
خط تلفن بُرنِر: خط تلفنی که یه جوری یه بار مصرف هستند. بیشتر خلافکار ها ازش استفاده میکنن تا ردیابی نشن

.شماره تلفن پشتشه

.که سربازا از تفنگ خوششون میاد

تو این فستیول شرکت کردن خیلی برای من ارزش داره

مشکلش چیه اگه من به یه تور موسیقی برم؟

.حداکثرش سه هفته میشه

چرا تو برای چند ثانیه هم که شده به من اعتماد نمیکنی؟

...نمیدونم. شاید

من تا حالا هیچ کاری نکردم که -
.تو نتونی بهم اعتماد کنی
.من دیگه حرفی ندارم -

.بیخیال

آماده ای که بریم؟ -
.کاملا -

من رانندگی میکنم -
.نه، حالم خوبه -

.من رانندگی میکنم

.تو مستی

یعنی تو خیلی هوشیار تر از منی؟

.خب من بزرگتر از تو هستم

.خواهش میکنم کمربند ایمنیتو ببند

میخوای راجع بهش صحبت کنی؟ -
.نه -

...اون فقط

چیز خاصی نبود. منظورم اینه که همیشه از این
.مشاجره ها داریم

.یه چیز همیشگی و قدیمیه

میدونی من قبلا دوست داشتم که اون تو یه گروه موسیقیه

ولی الان دارم پول هامو برای دانشگام پس انداز میکنم

.و اون اینو درک نمیکنه

.یعنی اون حتی یه شغل هم نداره

.در واقع، اون فروشنده مواد مخدره

.یواش تر برو. اون فروشنده مواد نیست

آره خب. بعضی مواقع برای اینکه پول بدست بیاره
.به دوستاش مواد میفروشه

اگه اون باهات بهم زد حتما یه احمقه به تمام معناست

.و تو لازم نیست که نگران این موضوع باشی

.نه. دارم جدی میگم

منظورم اینه که اگه من یه دوست دختر مثل تو داشتم

.به هیچ وجه از دستش نمیدادم

.مرسی

.از این آهنگ خوشم میاد

واقعا؟

.این یه میکسه که خودم درستش کردم

.اگه مایل باشی میتونم یکی برات درست کنم

واقعا؟ میتونی این آهنگ رو بندازی پشتش؟

.آره، میتونم

.شب بخیر

.شب بخیر

.ممنون که منو دعوت کردی

.خواهش، مشکلی نیست

.شب بخیر

،نه. من میخوام همونطور که صحبت کردیم
.اقدام بشه

.هیچ کس نباید بتونه منو شناسایی کنه
.این مهمه

منظورت از "سوابق دندون پزشکی" چیه؟

سوابق اُرتودنسی؟
.نه، بهش نیازی ندارم

.انگشت ها رو چرا

.هر چه سریع تر بهتر
الان از دسترسشون قایم شدم

.ولی یه سری هستن که دارن دنبالم میگردن

میدونم که ممکنه یه کم طول بکشه ولی
.مورد من اورژانسیه

.من به یه صورت جدید نیاز دارم

من این تلفن رو نگه میدارم که اگه مشکلی پیش
.اومد بتونی باهام در تماس باشی

.بسیار خب. دریافت شد

.آره، اسمش "دیوید آندرسون کولینز" ــه

میتونم واحد نظامی که اون توش خدمت کرده بود
.رو اگه کمکی میکنه بهت بگم

...نه، چیزی نشده. اون

اون اون دوست برادرم بوده و ما شنیدیم
که اون برگشته

.پس اگه شماره ای چیزی گیر بیاد خیلی خوب میشه

.باشه، خانم
.اگه چیزی پیدا کردیم باهاتون تماس میگیریم

.خداحافظ

.به "فورت کِنیلورث" اعلام کنید که دیوید کولینز مُرده

.بهشون نسخه رسمی فوتشو نشون بدین

.بقیشو خودمون تو دست میگیریم

هفته بعدی من با بقیه هیئت مدیره ملاقات دارم

،تا درباره کارمون با ارتش صحبت کنیم

."درباره کنار اومدن تو پروژه "آگولیس

ریچارد" اطلاعات بیشتری از این پروژه داره. ریچارد؟"

،نمیتونم خیلی وارد جزئیات بشم

،که شما هم از من همچین چیزی نمیخواین

...در هر صورت میتونم بگم که

.ببخشید که مزاحم شدم
.یه مشکلی پیش اومده

.عذر خواهی منو پذیرا باشین، ولی من باید برم

کِی "فورت کِنیلوُرث" این خبر رو دریافت کرده؟

.حدود یه ساعت قبل، قربان

اون کسی که تلفن کرده بود رو شناسایی کردین؟

هنوز تایید نشده ولی خودش گفته که اسمش
آنا پیترسون" ـه"

.پِترسون

چه نسبتی با کیلیب پیترسون داره؟

.خواهرشه

.آدرس خونه اونجاست

.بلیط پرواز بعدی رو برام رزرو کن

.اگه مجوزی چیزی خواستیم سریع ردیفش کن

.یه چند تا تیرانداز ماهر هم میخوام

اگه کسی پرسید که چی شده چی باید بگم؟

.یه چیزی سر هم کن خودت

هیچ کس خارج از این دایره نباید بفهمه که
.پروژه ما هنوز فعاله

،اگه شرکت " کی پی جی" بوی از این ماجرا ببره

من و تو داخل شرایط خطرناکی قرار میگیریم
.و هیشکی هم پشتمون نیست

گرفتی؟

.وقتی که بلیط رو گرفتی بهم زنگ بزن

:ترجمه و زیرنویس
Sadeghwalker & حسیــن گنجــی

دیر که نکردم، کردم؟

.نه، نه
.درست به موقع رسیدی

.خوبه

،ببین قبل از اینکه معامله رو شروع کنیم

.باید مطمئن بشم که پول نقد با خودت آوردی

.بهت برنخوره ها

خوبه؟

.کافیه

.خب بیاین شروع کنیم

.با این یکی شروع کنیم

.این یه "برِتا"ی استاندارده

.مطمئنم که باهاش آشنایی کامل رو داری

،به نظر من اگه تو یکی از اینا رو دیده باشی
.یعنی همشونو دیدی

،ولی این عروسک

.یه "ویتنس اِلیت" 9 میلیمتریه

،خیلی شبیه "برِتا" ئه

.ولی من لگد زدنشو ترجیح میدم

.میخوام بگم که اصن لگد نمیزنه

تو نظامی هستی؟

.بله، قربان

.من خودم توی نیروی دریایی بودم

.آره، خیلی خوبه

اِلیت" رو میخوای؟"

.همشونو میخوام

همه ی هفت تیر ها؟

.نه. همشون
.همه ی اسلحه ها

!دهنتو

.منم میخواستم همینو بگم

...آره داداش، اگه میتونی پول همشون رو بدی

.باهات یه معاملهای میکنم
.اصلا خوشحال میشم از شرّ اینا راحت بشم

.نه، من میخوام بکشمت

چه زری میزنی، دیوید؟

...مردیکه، اگه تا یه ثانیهی دیگه گورتو

.وایسا، وایسا، وایسا

!نه، نه، نه

بله؟

.بله، ممنونم که جوابم رو دادین

چی؟

مامان، میشه باهات صحبت کنم؟

،حتما عزیزم
چی شده؟

...من به پایگاهِ ارتش تماس گرفتم

که دیوید گفت
.از اونجا مرخص شده

.میخواستم درموردش تحقیق کنم

چی؟
چرا میخواستی اینکارو بکنی؟

اسپنسر؟

.من باید یه چیزی بخورم

چرا؟ چی شده؟ -
.بزار من نوشیدنیمو بخورم، عزیزم -

،اونا آلن رو پیدا کردن
رئیسم، آلن رو میشناسی؟

چند روز بود
.که سرِ کار نمیومد

،همه هم نگرانش شده بودن

برای همین، یکی از
.رفیقاش رفت خونش رو درِش رو شکست و داخل شد

.بعدش جسد خودشو و دوستدخترشو پیدا کرد

...جفتشون چندتا قرص خورده بودن و

.انگار که با همدیگه خودکشی کردن یا همچین چیزی

!وای، خدا

.اصلا با عقل جور درنمیاد
...اونکه

.نه، اون آدم خیلی معمولیای بود

،ولی پلیسا دارن تحقیقاتشون رو انجام بدن
...میدونی، انگار

انگار کسی به زور وارد نشده

...اون دختره هم

.چند جای بدنش کبود بود

.نمیدونم این به چه معنیه

بهرحال، ما میزاریمش
...به عهدهی پلیس تا بهمون بگن چی شده

.نمیدونم

موضوع اینه که
.این باعث میشه که من مدیرِ بخش بشم

آره. بعد از اینکه
.شرکت از این موضوع باخبر شد، به من زنگ زد

خیلی سریع
.از من خواستن که از فردا کارمو شروع کنم

.و من دستمزد آلن رو میگیرم

...یعنی

...یعنی این

.آره دیگه

.باید مراقب باشی چی آرزو میکنی

.دیوید

.شرمنده که مزاحم شدم

نه، چرت نگو. مشکلی نیست

.من میخوام یه پیک بزنم
توهم میخوای؟

.حتما

.الان برمیگردم

الو؟ -
الو، آنا؟ -

عزیزم، جسد کریگ
.رو بیرونِ معدن پیدا کردن

.اون مُرده
.یه نفر بهش شلیک کرده

چی؟

میدونن که کی اینکارو کرده؟

.هنوز جزئیاتش رو نمیدونم

بیام بعدا دنبالت؟

.آره، حتما

یه چیز
.دیگه هم هست که میخوام بهت بگم

چیه؟

.تو روحت

.خوشگله، من باید برم
.بعدا بهت زنگ میزنم

الو؟

.زیک امروز بهم گفت

حالت چطوره؟

.من نمیفهمم

کی میخواست کریگ رو بکشه؟

.آره، درسته
میخوای یکم درموردش حرف بزنی؟

.آره

خب، دقیقا گفتی باید چیکارش کنیم؟

،اولش باید روی سرش یه حفره درست کنی

.تا بتونی داخلشو بریزی بیرون

...پسر

.چاقوهای پدر و مادرت آشغالن

.آره

.این بهتره

اونو همیشه با خودت داریش؟

.این چاقو؟ معلومه

چرا؟

.نمیدونم

.محض احتیاط

من به اون پایگاهی که
.دیوید گفت از اونجا اومده، زنگ زدم

بهم گفتن که
.دیوید کالینز، یه هفتهی پیش مُرده

توی یه
.بیمارستانِ ارتشی توی آریزونا بود

.بعدش کپسولهای اکسیژن آتیش میگیره

،نزدیک 20نفر مشته شدن
.و دیوید هم جزو اون 20 نفر بود

دیوید کارتشناسایی نداره؟
مثلا یه کارت اعتباری؟

.اصلا ندیدم از کیفپولش استفاده کنه

موبایلش چی؟
اون یه خط برنر داره، مگه نه؟

چرا شمارههایی
که باهاش تماس گرفته رو چک نمیکنی؟

.برادرت که کامپوتر بلده

.بهش بگو بگه چندتا از اون شمارهها رو چک کنه

.آره، فکر خوبیه

هی کریستین؟ نمیخوای سفارش اونا رو بگیری؟

.خیلیخب، ممنونم

کارت تموم شد، بهم زنگ بزن، باشه؟

.مراقب خودت باش -
.توهم همینطور -

نصیحت منو میخوای، لوک؟

.حتما

.به هیچکس اجازه نده بهت زور بگه

وگرنه توی کل زندگیت
.باید نوکرِ بقیه مردم باشی

اون بچههای توی مدرسه از تو بزرگترن؟

.آره

.پس با خودت چاقو ببر

،اگه یه روز گرفتنت و کتکت زدن

...نصفِ شب برو خونههاشون و

.خودشون و خونوادشونو آتیش بزن

مگه میخوان چیکار کنن؟

.آره. فکر خوبیه

.بیا. مالِ تو

میخوای اینو بدی به من؟

.آره پسر، این واسه تو
.من بازم دارم

.مرسی

.سلام

مامان و بابا نیستن؟

.نه
.اونا رفتن مغازه

.مامانت میخواد کیکِ کدو درست کنه

.ایول

.لعنتی

!لعنت

!وای خدا

الو؟

.سلام، منم

.سلام

چی؟

اونا اسلحهای که
کریگ باهاش کشته شد رو توی ونِ تو پیدا کردن؟

.آره، هیچ اثر انگشتی هم نداشت

فکر کنم یه نفر
.بطور ناشناس بهشون خبر داده بود

!ولی تو بیگناهی

آنا، اینو میدونم
.ولی اونا اتاق منو گشتن

.و یه چیزایی پیدا کردن. میدونی که

پس مثل اینکه
.من قراره حالاحالاها اینجا بمونم

دوست دارم، باشه؟

.آره، میدونم
.دیگه باید برم

باشه

.دوست دارم، خدافظ

عزیزم، حالت خوبه؟

..من

.دوستم کریگ دیروز کشته شد

.خدای من
.خیلی متاسفم

چطوری؟ چی شد؟

.با تیر زدنش
.نمیدونم

.و اونا زیک رو برای اینکار دستگیر کردن

زیک؟ -
.متاسفم، عزیزم -

،ولی اگر اونا دوستپسر سابقت رو دستگیر کردن

پس حتما
.دلیلِ خیلی محکمی داشتن

ما هممون میدونستیم که
.زیک، آدمِ بدردبخوری برای جامعه نیست

،اون دوستپسر سابقم نیست، بابا
.اون دوستپسرمه

.من تا امروز با اون ارتباط داشتم

،من 20 سالمه
.میتونم با هرکی دلم بخواد، بگردم

،تا زمانی که تو این خونه هستی
.نمیتونی

!تو هیچی درموردش نمیدونی
!هیچی

...میدونستم که اون یه معتاد بدبخت و عیاشـه -
چرا اینو میگی بابا؟ -

که از وقتی دخترم
.17سالش شد، باهاش ارتباط داشت، همهرو میدونم

.درسته

پس اون چی؟

.دوستِ صمیمیِ همه

من به پایگاهِ ارتشی که
.ازش اومده، زنگ زدم و اونا گفتن که اون مُرده

.خب، ارتش که نمیتونه به هرکسی اطلاعاتِ درست بده

.باشه. پس بهش بگین کارتشناساییش رو نشون بده

اون دیوید کالینز نیست، باشه؟
.اصلا معلوم نیست که اون کیه

وقتی من زخمی شدم
...عضو نیروهایویژه بودم

پس ارتش هم برای اینکه
.خیالِ مردم راحت بشه، یه داستان ساختگی برای من ساختن

.که چیز خوبیه

.ولی پلاکهام رو پس گرفتم

.اینم از اینا

...دوست ندارم اونا رو گردنم بزارم، چون

،نمیدونم
... ولی

دوست دارم که همراهم باشن، میدونی؟

،و درمورد کارتشناسایی هم
.من الان هیچ تصدیقی همراهم ندارم

ولی یه سری مدارکی توی
...کیفم هست، اگه میخواین برم و

.نه، نه
.اصلا لازم نیست

،آنا پیترسون
.تو الان یه عذرخواهی بهش بدهکاری

.گُه خورده -
.مراقب حرفزدنت باش، دختر -

.من خیلی برای دوستت، کریگ متاسفم

.اتفاق وحشتناکی براش افتاده

...ولی درمورد زیک هیستینگ و گروهش

...خیلی قاطع و مطمئن میگم

که اونا هیچی
.به غیر از یه مشت موادفروش نیستن

میخوای بدونی که
چرا زیک به جرمِ قتل دستگیر شد؟

.چون حتما اینکارو کرده. دلیلش همینه

!کثافت

.هی، آنا

.من متاسفم
.دیوید، من خیلی متاسفم

.نه، عیب نداره
.اون... اون یکم ناراحته

...شاید بهتر بود که من قبلا

...درمورد اینکه عضو نیروهایویژه بودم، میگفتم

ولی خب، ما
.نباید به کسی چیزی در اینمورد بگیم

.نه، من متوجهم

.منکه میخوام یه آبجو بزنم
تو چطور، دیوید؟

.بله لطفا

چیه؟

...میخواستم بگم که

میخواستم بگم که
.درمورد کریگ خیلی متاسفم

.اون بنظرِ پسر خیلی باحالی بود

...بعدش زیک هم دستگیر شد
.بازم من متاسفم

.میدونم که الان اصلا نمیخوای منو ببینی

،من هم کمک نمیکنم
،که شرمآوره

چونکه به کیلیب
.قول دادم هرکاری از دستم بربیاد برای این خانواده بکنم

،فقط خواستم بدونی

.من تا چند روز دیگه میخوام برم

پس دیگه مجبور نیستی
بیشتر از این منو تحمل کنی، باشه؟

.بگو باشه

.باشه

.خوبه

این چیه؟

این سیدی رو برای من درست کردی؟

.آره

کارش تموم شده؟

.آره

.خب، مرسی

.نمیتونم تا شنیدنش صبر کنم

.من تمامِ آدمکشها تا شعاع 200کیلومتری رو میخوام

.و برام مهم نیست که کجایی هستن

.کِیپیجی، ارتشیِ سابق، هر کسی

میخوام وقتی
.فرود اومدم، یه تیم آماده باشه

.من شخصا مشخصاتِ ماموریت رو براشون توضیح میدم

.نباید خطر کنیم و سوتی بدیم

.موفق باشید

از گوشیِ دیوید عکس انداختی؟

.آره، بعدش از یه فهرست راهنمای معکوس استفاده کردم

.تا شمارهها رو بصورت آنلاین بررسی کنه

معلوم شد که اون شمارهثابت
...به اسمِ یه دکتر توی میامی ثبت شده

.پیتر بادینگتون

.ولی اون دیگه دکتر نیست

دوسالِ پیش مجوزش رو از دست داد

بعد از اینکه، موقعی مستی
.داشت پوستِ یه زنی رو میکشید

یعنی دیوید این یارو رو میشناسه؟
.شاید عموشه یا چیزی

.منم میخوام همینو بفهمم

.باید با پلیس حرف بزنم

،پلیسا اون مواد رو توی اتاق زیک پیدا کردن

.پس فکر میکنن قاتل رو گرفتن

خب، میخوای من چیکار کنم؟

.اینکه هر اطلاعاتی که میتونی از این پسره بگیری

واقعا فکر میکنی
که دیوید، کریگ و اون یارو رو کشت؟

.آره، مطمئنم

.باشه، من سعیم رو میکنم

.مرسی، لوک

شرمنده، من بعدا
...بهت یکم شعبدهبازی یاد میدم

.سلام، ابنهای

هی، به چی زل زدی؟

داری دنبال یه دکتر
میگردی که جنسیتت رو عوض کنه؟

...آشغالِ کثافت

.همینه، عوضیا

.لعنتی

حالت خوبه؟ -
.من خوبم -

خانم پیترسون؟ -
.بله، خودمم -

.آقای آلستون میخوان شمارو ببینن
.میتونین برین داخل

.باشه -
.یه لحظه -

چی شد؟

،این بچه بهم گفت ابنهای

..منم

.منم یه چوب اندازهگیری رو به صورتش زدم

...خیلیخب

.عالیه

.منم باهات میام

باشه

از این طرفه؟ -
.بله -

طبق مقرراتِ ما
...برای نبخشیدنِ هیچگونه خشونتی

متاسفانه هیچ چارهای
.نداریم، مگر اینکه پسرتون رو اخراج کنیم

،بستگی به تصمیمگیریه هیئتِ مدرسه داره

.ولی متاسفانه امکانِ اخراج شدنش خیلی بالاست

...ولی -
.متاسفم -

اون بچه چی صداش زد؟

بله؟

همون بچهای که
.لوک با چوب زد به صورتش

به لوک چی گفته بود؟

فکر نمیکنم
.به این مکالمه مربوط باشه

بهش گفته بود ابنهای؟

فکر میکنم همین عبارت
...استفاده شده بود، ولی دلیلی نمیشه که

.پس این یک ارتکاب جرم از روی تنفره

چیه؟ -
.جرم از روی تنفر -

و دوست دارم بدونم که دیگه

چه کسایی تحتِ
.نظارتِ شما، به پسرِ ایشون توهین کردن

یک دانشآموز همجنسگرا که
،مورد آزارهای فیزیکی قرار میگرفت، بالاخره از خود دفاع کرد

و شما، چیکار میکنی؟

اون رو اخراج میکنی؟

.میتونیم در اینمورد بحث کنیم

نه، نمیتونیم

خیلی دوست دارم بدونم
...که هیئت مدرسه درمورد شما چی فکر میکنن

وقتی این موضوع در کلِ کشور
.پخش بشه، البته بدونِ درنظر گرفتنِ وکیلهامون

میخوای ازشون شکایت کنیم؟

...من، من فکر نمیکنم

ما از شما و
.هیئت مدرسه شکایت میکنیم

.من نمیدونستم که اون همجنسگراست

تنبیهِ بعد از مدرسه چطوره؟

چه مدت؟

.یک ماه

.این بد نیست

.تنبیه بعد از مدرسه

میذاریمش تا برای
.مجلس رقص هالووین، به کمیتهی برگزاری کمک کنه

.میتونیم این رو بپذیریم

اما نمیخوام بیشتر از
.این بشنوم که این پسرِ جوون مورد آزار قرار میگیره

حرف من رو متوجه میشید؟

...متوجه میشم، آقای

شما کی هستی؟

.من دوست خانودگیشون هستم

توقیفِ بعد از مدرسه، برای یه ماه

همین؟ -
.آره -

.بعدا میبینمت -
دیوید؟ -

میتونم باهات صحبت کنم؟

اگه اشکال نداشته باشه
.من و لوک یه دقیقه میریم توی راهرو

.اشکالی نداره

.برای همین، اون فکر میکنه تو کریگ رو کشتی

...و میخواد که همهچیز رو به پلیس بگه

.تا اونا دوستپسرش رو آزاد کنن

آنا اینارو بهت گفت؟ -
.آره -

تو هم فکر میکنی من کریگ رو کشتم؟

.به من ربطی نداره

...ولی برای همین

اون ازم خواست تا
.سوابق یه جراحِ پلاستیک رو توی فلوریدا بررسی کنم

میخواست بدونه که
.چه ارتباطی بین شماها وجود داره

آره، خب... من
یه جراحِ پلاستیک میخوام چیکار؟

.تا ظاهرت رو عوض کنی

.مثلا استخونبندیِ صورتت رو

یا نوکِ انگشتات رو
.بشکافی تا اثرِ انگشتت معلوم نباشه

.منظورم اینه که، من این چیزا رو فهمیدم

،میدونم که تو دیوید کالینز اصلی نیستی

بعد از اینکه
.آنا درموردش گفت، منم رفتم و تحقیق کردم

شاید تو نمیخوای که
.بقیه بفهمن که هویتِ واقعیت چیه

...دکتری که بتونه از این کارا بکنه

.خیلی کم پیدا میشه

.فکر کنم این جراحیها غیرقانونیه

ولی فکر میکنم
،اون دکتر به پولش نیاز داشته

.پس برای همین همچین کاری کرد

.نظریهی جالبیه

.من چیزی در اینمورد به کسی نمیگم

.و کسی هم حرفِ آنا رو باور نمیکنه

.اون هیچ مدرکی علیهت نداره

تو رئیس بابا رو کشتی، مگه نه؟

.اصلا به من چه
.من به کسی چیزی نمیگم

چرا نگی؟

.چون ما باهم دوستیم

درسته؟

.آره. البته که هستیم

...خوبه

.فقط میخواستم اینارو بدونی

آنا به کس دیگهای هم در اینمورد چیزی گفته؟

.نمیدونم

.شاید به دوستش، کریستین گفته باشه

باشه

.مرسی

....میدونی، دیوید، من خیلی

.میخواستم ازت تشکر کنم

نمیدونم اگه تو
.اینجا نبودی، من چیکار میکردم

،و منظورم فقط امروز نیست

.منظورم همهچیه

.من... خیلی ازت ممنونم

.جدی میگم خانم پیترسون، انجام وظیفه بود

.میرم بقیه رو بیارم

.مرسی، دیوید

معذرت میخوام خانم، شما آنا پیترسون هستید؟

نه، نه
.اون توی رستوران کار میکنه

.من مادرش هستم

...اون چیکار
اون کارِ بدی کرده؟

.نه، مشکلی نیست، خانم

ولی دخترِ شما
...با مرکز فورت کِنیلوُرث تماس گرفته

.و درمورد دیوید کالینز اطلاعاتی میخواست

.آره درسته، اون زنگ زده بود

شما احیاناً کسی رو
ندیدید که شباهتی به این مرد داشته باشه؟

.این... این دیوید ـه

خانم، آخرین بار کی اون رو دیدید؟

.اون همین الان رفت داخل خونه

!نه

.دختره رو بگیر! نزار فرار کنه

!بزنینش

!لعنتی

.نه، نه، نه -
...دیوید چی -

چه اتفاقی داره میوفته، دیوید؟

این آدما کین؟

.من خیلی بابت این قضایا متاسفم، خانم پیترسون

ولی متاسفانه
.من کاملا با شما صادق نبودم

منظورت چیه؟

.توضیح دادنش خیلی وقت میخواد

.من میخواستم کمک کنم

من اینطور درنظر گرفته بودم
.که بودن در اینجا و کمک کردن به شما، ماموریتِ منه

.اما از اون چیزی که فکر میکردم، اوضاع پیچیدهتر شد

چی داری میگی؟

دیوید، چرا اون آدما میخوان تو رو بکشن؟

.دلیلش مهم نیست

...تو اصلا

تو اصلا پسرم رو میشناختی؟

.میشناختم

.البته

.و ما باهم توی این برنامه بودیم

.اگر هم خودش اینجا بود من رو درک میکرد

...اون توی آشپزخونه

.شرمده

.من میرم تو

15ثانیه با
.تیراندازی منو پوشش بدین، بعدش صبر کنین

!لعنتی

!لعنتی

...این دیگه چیه

.دیوید

.من خیلی متاسفم، قربان

.فکر کنم اون مُرده

.پلیس ارتش
.من به ماشینِ شما نیاز دارم

چی؟

سوئیچ روش هست؟ -
...هست، ولی -

معذرت میخوام، شما آنا پیترسون هستی؟

.بله

.من سرگرد کارور هستم

از پلیس ارتش. شما
.باید همراهِ من بیای

باشه، ولی چی شده؟

.درمورد دیوید ـه، خانم پیترسون

.اون کسی که شما فکر میکنی، نیست

.و ما هم همین الان باید بریم

.باشه

اتفاقی افتاده؟

.فکر نمیکنم
بهت زنگ میزنم، باشه؟

.خانم پیترسون

.سلام -
.سلام -

آنا سرِ کارشه؟

.اون همین الان رفت

جدی؟

کجا میخواست بره؟

.مطمئن نیستم

میخواست بره دنبال لوک؟

...فکر کنم میخواست بره

.بیخیال

چی؟

.دریافت شد
.ما تو راهیم

چی شده؟

.ما میریم مدرسه دنبالِ برادرت

.پلیس نمیتونه به اونجا نیرو بفرسته

.سرشون خیلی شلوغه

.باید بهم بگی که جریان از چه قراره

تو کی هستی؟

چیه؟ برای دیوید اومدی؟

.بله

...سربازی که به اسم دیوید میشناسی

.تحتِ یکی از آزمایشاتِ پزشکی ما بوده

،وقتی داشتیم روی اون تحقیق و آزمایش میکردیم
.اون چند نفر رو کشت و فرار کرد

.بعدش جسد اون آدما رو آتیش زد تا مارو گیج کنه

.ما فکر میکردیم که اون توی آتیشسوزی مُرده

،وقتی فهمیدیم که چیکار کرده

.دیگه خیلی دیر شده بود

شاید تقصیرِ شماها بود
.که داشتین روی یه روانی آزمایشات انجام میدادین

.از همه نظر، اون سربازه ایدهآلی بود

.نمیدونم

.باید به برادرم زنگ بزنم

،آقای پیترسون
اون موبایله دستت؟

مگه نگفتم موبابلتو خاموش کن؟

.بدش به من

.بعد از تنبیهت میتونی پسش بگیری

لوک، هروقت
.این پیام رو گرفتی، بهم زنگ بزن

.باشه؟ خیلی مهمه

اون ماشین پلیسا دارن کجا میرن؟

وقتی ما رفتیم
.یه نفر به اون رستوران حمله کرد

.یه انفجار رخ داد

کسی هم زنده مونده؟

.نمیدونم

امکانش هست که
.اون چند نفر رو زخمی کنه تا سرِ پلیسا به اونا گرم بشه

وایسا ببینم، پدر و مادرِ من کجان؟

.تو چیزی درمورد پدر و مادر من نگفتی

.هردو کشته شدن

.قبل از اینکه جلوشو بگیریم، اونا رو کُشت

.متاسفم

...نه

.دیوید یه مشکلِ عصبی داره، خانم پیترسون

طوری طراحی شده
.تا هم از خودش و هم از آزمایش، محافظت کنه

،اگر اون احساس کنه که هویتش داره فاش میشه

.طوری برنامهریزی شده تا تمامِ سرنخها رو از بین ببره

به احتمالِ زیاد حتی
.اگه خودش هم بخواد نمیتونه جلوی خودشو بگیره

برای همین باید
.تو و برادرت رو به یه جای امن ببریم

.خانم پیترسون، باید بریم

خانم پیترسون؟

.آره، بریم دنبالِ برادرم

اینجا دیگه چجور جاییه؟

برای جشنِ رقصپاییزی
.این هزارتوی هالووینی رو درست کردن

.نزدیک من باش

خدا لعنتت کنه! این دیگه چه کوفتیه؟

کی اینجاست؟

!پلیس ارتش

.من برای لوک پیترسون اینجام

چطوری از این هزارتو بیرون بیام؟

،چپ، راست، راست، چپ، چپ

.راست، چپ، بعدش مستقیم

فهمیدی؟

.آره

!لوک -
...خیلی معذرت میخوام -

ولی شما
.دارید در تنبیهِ دانشاموز دخالت میکنید

شما دقیقا کی هستی؟

چی شده؟

...ما باید بریم. خواهرت

.لعنتی

دیگه کی اینجاست؟

.هیچکس، فقط من و لوک بودیم

این چرغا از کجا کنترل میشه؟

.اون پشت اتاقِ مخصوصِ دیجی ـه

.ما باید همین الان از اینجا بریم
راه خروجِ پشتی کجاست؟

.از اینطرف. دنبال من بیایین

.بیا دیگه

.از همین طرف

.آرومتر برو

!بدو! از اون یکی مسیر فرار کنین! سریع

.سلام، قربان

.نباید دنبالم میومدی

جدا انتظار داشتی منو بگیری؟

.لعنتی

،آنا، من نمیدونم چی شده
.ولی دیوید با ما کاری نداره

.لوک، باید بهم اعتماد کنی

.دنبالم بیا -
چی؟ -

.لعنتی

.بیا

باید اینجا قایم بشی، باشه؟

.چی؟ نه بابا

آنا گوش کن، شاید
.دیوید فقط میخواست اون پلیسه رو بکشه

...بیا فقط

.بیا باهاش حرف بزنیم

...لوک

.اون مامان و بابا رو کشت

.نه بابا. اینارو از خودت درمیاری

جدی؟

...مامان و بابا

.خواهش میکنم، لوک

.تو باید اینجا قایم بشی

.من اونو از اینجا دورش میکنم

تا صدای من یا
.پلیس رو نشنیدی از اینجا بیرون نیا

.من برمیگردم دنبالت

.من برای این قضایا متاسفم، بچهها

.خیلی سعی و فکر کردم تا راهِ دیگهای پیدا کنم

.یه راهحلِ دیگه

!لوک

.بیا بیرون، رفیق

.منکه با تو کاری ندارم

.تو پدر و مادرم رو کشتی

.کشتم

.درسته

.تقلا نکن. چشم رو هم بزاری تمومه

.سلام، لوک

.تو کارِ درستی انجام دادی

.من سرزنشت نمیکنم

.احساس بدی نداشته باش

.مرسی

تو خوبی؟

آره. تو چطور؟

.آره

.به چراغقوه نگاه کن

حالِ جفتتون خوبه؟

.ما خوبیم

.خوبه. من الان برمیگردم

.دریافت شد

چه خبره؟

،بنظر دو جنازه اون داخلن

.جفتشون بدجوری سوختن

،یکی از افراد گفته که اونا دندون ندارن

،دندوناشون کشیده شده
.نمیدونم جریان چیه

.کارمون که تموم بشه، میتونی بری تو

.باشه

!یعنی چی؟

(( مهمان ))
ارائــــــهای از تیــم ترجمـــه نایــــــت مــووی
..::NightMovie.net::..

:ترجمه و زیرنویس
Sadeghwalker & حسیــن گنجــی

Swsubs.blogfa.com
Dlera.com