All language subtitles for Jiken.AKA.The.Incident.1978.BluRay

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French Download
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German Download
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:02:20,019 --> 00:02:28,336 ‫حادثه 2 00:03:03,096 --> 00:03:06,339 ‫خواهرم تو اون جنگل مرد، 3 00:03:06,699 --> 00:03:09,270 ‫اونم وقتی که من و تو داشتیم ‫تو یوکوهاما زندگیمونو می‌کردیم. 4 00:03:10,069 --> 00:03:11,104 ‫منو ببخش! 5 00:03:17,343 --> 00:03:19,016 ‫نمی‌دونم چی بگم! 6 00:03:23,082 --> 00:03:27,258 ‫ولی من اومدم اینجا که تو رو ببینم، ‫مگه نه؟ 7 00:03:27,453 --> 00:03:29,091 ‫میشه منو ببخشی؟ 8 00:03:30,923 --> 00:03:33,028 ‫بحث الان در مورد بخشش نیست! 9 00:03:37,630 --> 00:03:39,906 ‫حتی مادر گفت که من نباید بیام ‫اینجا! 10 00:03:41,667 --> 00:03:43,772 ‫بچه‌مون که داخل شکمته، حالش خوبه؟ 11 00:03:45,638 --> 00:03:47,811 ‫"صاحب بار، به وسیله شخص جوانی کشته شد" 12 00:03:48,608 --> 00:03:51,350 ‫"کشته شدن یک خواهر، ‫به دست شوهر خواهر" 13 00:04:09,529 --> 00:04:11,406 ‫"دادگاه ناحیه یوکوهاما" 14 00:04:27,180 --> 00:04:28,591 ‫"دادگاه" 15 00:04:29,449 --> 00:04:31,429 ‫"برنامه ر‌وزانه دادرسی" 16 00:04:32,318 --> 00:04:33,092 ‫بفرمایید. 17 00:04:34,721 --> 00:04:35,529 ‫ممنون. 18 00:04:43,162 --> 00:04:44,539 ‫صبح بخیر. - ‫صبح بخیر. - 19 00:04:47,166 --> 00:04:48,702 ‫"دفتر قاضی" 20 00:04:49,202 --> 00:04:50,078 ‫صبح بخیر. 21 00:04:50,470 --> 00:04:51,244 ‫صبح بخیر. 22 00:04:51,738 --> 00:04:54,878 ‫کیکونچی، خبر داری وکیل مدافع متهم کیه؟ 23 00:04:57,143 --> 00:04:58,747 ‫ما از یه مدرسه فارغ التحصیل شده ایم. 24 00:04:59,612 --> 00:05:02,388 ‫تویه گردهمایی دیدمش. 25 00:05:02,749 --> 00:05:03,693 ‫چه جوریاست؟ 26 00:05:05,718 --> 00:05:08,528 ‫اون به پرونده‌های جنایی زیادی رسیدگی کرده. 27 00:05:09,722 --> 00:05:13,727 ‫احتمالا دادستان اوکابه، به آسونی ‫نمی‌تونه از پسش بربیاد. 28 00:05:21,901 --> 00:05:27,681 ‫"این دو نفر با هم در یه آپارتمان ‫کوچیک زندگی می‌کردند " 29 00:05:27,940 --> 00:05:33,822 ‫"دوره کوتاهی از خوشبختی که... " 30 00:05:47,827 --> 00:05:48,567 ‫همه‌چی آمادست. 31 00:06:36,409 --> 00:06:37,319 ‫برخیزید! 32 00:06:56,829 --> 00:07:00,208 ‫دادگاه متهم یودا هیروشی ‫از اکنون آغاز می‌شود. 33 00:07:00,833 --> 00:07:04,838 ‫اتهامات عبارتند از: قتل و ‫رها كردن جسد. 34 00:07:06,239 --> 00:07:07,240 ‫متهم بلند شو. 35 00:07:14,180 --> 00:07:15,318 ‫اسم خودتو بگو. 36 00:07:15,815 --> 00:07:16,885 ‫یودا هیروشی. 37 00:07:19,485 --> 00:07:20,623 ‫تاریخ تولد؟ 38 00:07:20,987 --> 00:07:23,627 ‫10،9، 31 شووایی. ‫(همون سال 1957) ‫( شووا: دوران پادشاهی امپراتور هیروهیتو از از ۲۵ دسامبر ۱۹۲۶ تا ۷ ژانویه ۱۹۸۹ ) 39 00:07:25,057 --> 00:07:25,967 ‫محل اقامت؟ 40 00:07:26,526 --> 00:07:29,132 ‫استان کاناگاوا، ‫شهر تسوچیدا، 41 00:07:29,228 --> 00:07:30,901 ‫پلاک 28. 42 00:07:31,731 --> 00:07:32,801 ‫آدرس دقیق سکونت؟ 43 00:07:33,165 --> 00:07:36,612 ‫یوکوهاما، ‫خیابان هاراماچی، کوچه ایسوگو 44 00:07:38,404 --> 00:07:39,508 ‫شغل شما چیه؟ 45 00:07:39,805 --> 00:07:40,749 ‫کارگر کشتی سازی. 46 00:07:46,646 --> 00:07:47,989 ‫شرح استیضاح. 47 00:07:48,881 --> 00:07:52,454 ‫"متهم کارگر کشتی سازی..." 48 00:07:52,685 --> 00:07:54,528 ‫"ساکن یوکوهاما است. " 49 00:07:55,021 --> 00:07:58,161 ‫"که در یک خانه آپارتمانی... " 50 00:07:58,524 --> 00:08:06,306 ‫"...با همسرش ساکای یوشیکو، زندگی می‌کرده است،" 51 00:08:06,732 --> 00:08:11,613 ‫"سن همسر 19 سال، ‫دختر دوم خانم سومیه. " 52 00:08:12,138 --> 00:08:16,280 ‫"خواهر یوشیکو، هاتسوکو با سن 23 سال،" 53 00:08:16,976 --> 00:08:24,656 ‫"متوجه میشه یوشیکو باردار بوده و ‫قصد داشته... " 54 00:08:25,284 --> 00:08:30,791 ‫"...مادر یوشیکو و پدر متهم را در جریان قرار دهد. " 55 00:08:31,123 --> 00:08:36,630 ‫“متهم نیز شروع به برنامه‌ریزی... “ 56 00:08:37,063 --> 00:08:40,306 ‫“... برای کشتن هاتسوکو می‌کند.“ 57 00:08:42,535 --> 00:08:46,415 ‫"در تاریخ 3.28,1977, ‫و در ساعت 2 بعد از ظهر" 58 00:08:46,906 --> 00:08:49,944 ‫"وی مخفیانه به شهرک چوگو ‫می‌رود. " 59 00:08:50,142 --> 00:08:54,181 ‫"و از فروشگاه ابزارآلات کیکویچی ، ‫در آن شهرک... " 60 00:08:54,513 --> 00:08:59,519 ‫"...وی یک چاقو با تیغه 8.5 سانتی‌متری ‫خریداری می‌کند. " 61 00:09:00,019 --> 00:09:02,192 ‫“در ساعت 3 بامداد همان روز... “ 62 00:09:02,588 --> 00:09:07,901 ‫“... وی به شرکت چوگو موتور رفته. “ 63 00:09:08,461 --> 00:09:13,001 ‫"و مذاکراتی برای اجاره یک کامیون سبک می‌کند" 64 00:09:13,599 --> 00:09:15,840 ‫“سپس وقتی هاتسوکو از آنجا عبور می‌کند...“ 65 00:09:16,135 --> 00:09:19,639 ‫"وی تصمیم می‌گیرد تا نقشه قتل او را ‫عملی کند." 66 00:09:20,306 --> 00:09:22,308 ‫"وی هاتسوکو را ‫سوار دوچرخه کرده و او را به..." 67 00:09:22,842 --> 00:09:27,052 ‫"... به مکانی بی‌سکته... ‫" 68 00:09:27,847 --> 00:09:30,157 ‫... در 50 متری جنوب ‫چهار راه ساراشیزاوا می‌برد و سپس..." 69 00:09:30,716 --> 00:09:33,856 ‫"ناگهان، چاقوی خود را بیرون آورده ..." 70 00:09:33,886 --> 00:09:35,991 ‫"... و آن را در بدن هاتسوکو فرو می‌کند." 71 00:09:36,288 --> 00:09:43,137 ‫"زخمی که شکم او را مجروح ساخته و " 72 00:09:43,696 --> 00:09:46,836 ‫"باعث مرگش به وسیله خونریزی ‫بیش از حد می‌شود. " 73 00:09:48,134 --> 00:09:51,946 ‫"سپس، ‫برای سرپوش گذاشتن بر روی جنایت،" 74 00:09:52,238 --> 00:09:58,917 ‫"وی جنازه را در حدود ‫پنج مایل می‌کشد، " 75 00:09:59,211 --> 00:10:02,590 ‫"در نهایت جنازه را در یک جنگل، ‫رها می‌کند." 76 00:10:05,317 --> 00:10:13,566 ‫اتهامات عبارتند از: 1. قتل ، ‫ماده 199 قانون کیفری ، 77 00:10:14,193 --> 00:10:19,302 ‫2. رها کردن جنازه، ‫ماده 190. 78 00:10:21,967 --> 00:10:26,473 ‫آیا متهم چیزی برای گفتن ‫در مورد استیضاح داره؟ 79 00:10:27,606 --> 00:10:30,348 ‫جواب دادن اجباری نیست. 80 00:10:31,744 --> 00:10:35,453 ‫هر چی بگید، ‫چه معتبر و چه نامعتبر، 81 00:10:35,881 --> 00:10:38,418 ‫به عنوان مدرک ثبت خواهد شد. 82 00:10:41,420 --> 00:10:43,058 ‫من هاتسوکو رو کشتم، 83 00:10:44,056 --> 00:10:51,167 ‫اما به‌خاطر این، ‫اون چاقو رو نخریدم. 84 00:10:52,498 --> 00:10:54,500 ‫واقعا قصد کشتنشو نداشتم. 85 00:10:55,501 --> 00:10:56,411 ‫ولی... 86 00:10:57,136 --> 00:10:59,309 ‫... هاتسوکو می‌خواست همه چیو به مامان یوشیکو بگه. 87 00:11:00,339 --> 00:11:01,875 ‫فقط میخواستم جلوشو بگیرم. 88 00:11:02,608 --> 00:11:03,712 ‫چاقو رو بیرون آوردم. 89 00:11:05,311 --> 00:11:08,656 ‫ولی نمی‌تونم بفهمم چجوری ‫اتفاق افتاد. 90 00:11:10,116 --> 00:11:11,720 ‫قطعا من باید کشته باشمش. 91 00:11:13,185 --> 00:11:16,359 ‫برا حکم اعدام آمادم. 92 00:11:19,458 --> 00:11:21,062 ‫اکنون شواهد ارائه خواهد شد. 93 00:11:21,760 --> 00:11:23,000 ‫دادستان ، لطفا. 94 00:11:27,433 --> 00:11:32,280 ‫قتل. ‫رها کردن جسد. 95 00:11:33,105 --> 00:11:35,881 ‫در ارائه پرونده علیه متهم... 96 00:11:36,142 --> 00:11:39,680 ‫...حقایقی که با مدرک، علیه وی ‫به اثبات رسیده شامل این موارد است: 97 00:11:40,613 --> 00:11:44,823 ‫اول - سابقه متهم. 98 00:11:45,451 --> 00:11:51,493 ‫متهم در سال 10،9، 31 شووایی متولد شد. 99 00:11:51,957 --> 00:11:56,372 ‫پدرش یک کشاورز است. 100 00:11:56,695 --> 00:12:00,199 ‫وی در ماه مارس سال 47 شووایی از دبیرستان متوسطه، ‫فارغ ‌التحصیل شد. 101 00:12:00,599 --> 00:12:03,910 ‫هنگام تحصیل بیشتر، در یک مدرسه شبانه... 102 00:12:04,370 --> 00:12:07,874 ‫...وی در هنگام روز، با شغل کارگر موقت 103 00:12:07,973 --> 00:12:09,975 ‫در کارخانه‌ای در چیگازاکی کار می‌کرد. 104 00:12:10,910 --> 00:12:14,084 ‫سخت کوش و سر به زیر، 105 00:12:14,446 --> 00:12:16,983 ‫که هرگز با کسی دعوایی نکرد. 106 00:12:19,852 --> 00:12:26,929 ‫در حدود تاریخ 50, 9.23 شووایی، ‫وی با یوشیکو... 107 00:12:27,326 --> 00:12:30,034 ‫...دختر دوم ساکای سومیه، ‫صمیمی شد. 108 00:12:30,596 --> 00:12:33,975 ‫و معمولا همدیگر را در مسافرخانه‌ها یا جاهایی دیگر، ‫ملاقات می‌کردند. 109 00:12:34,333 --> 00:12:38,008 ‫یوشیکو در ماه دسامبر همان سال حامله شد. 110 00:12:40,306 --> 00:12:44,220 ‫با توجه به صحبت‌هایی که در مورد ‫رابطه‌یشان به راه افتاده بود. 111 00:12:44,610 --> 00:12:46,590 ‫این دو نفر... 112 00:12:47,146 --> 00:12:51,993 ‫از رسیدن خبر بارداری به ‫والدینشان به وحشت می‌افتند. 113 00:12:52,518 --> 00:12:57,661 ‫و نقشه فرار کردن و زندگی با یکدیگر را می‌کشند. 114 00:12:58,724 --> 00:13:00,567 ‫به این منظور... 115 00:13:00,960 --> 00:13:07,741 ‫وی تصمیم گرفته به یوکوهاما رفته... 116 00:13:08,567 --> 00:13:11,013 ‫و در کارخانه کشتی سازی کینوشیتا ‫کار کند. 117 00:13:11,237 --> 00:13:16,550 ‫وی در آنجا درخواست کار داده و ‫از 1 آوریل استخدام و شروع به کار می‌کند. 118 00:13:18,177 --> 00:13:23,149 ‫بعدی: ‫آماده شدن برای قتل. 119 00:13:24,216 --> 00:13:26,059 ‫ساکای هاتسوکو... 120 00:13:26,552 --> 00:13:29,499 ‫... از سال 47 شووایی به عنوان هاستس در توکیو ‫( هاستس: زنایی هستن که میشینن تو کاباره‌ها با مردها حرف میزنن. معمولا هم ژاپن هستش.) ‫( برای درک بیشتر برید سری بازی‌های یاکوزا رو بازی کنید.دی:) 121 00:13:30,122 --> 00:13:35,572 ‫در رستوران‌ها و کاباره‌های مختلف ‫کار کرده بود. 122 00:13:35,828 --> 00:13:39,537 ‫او در سال 50 شووای به خانه پدرش بازگشت. 123 00:13:39,999 --> 00:13:46,109 ‫و سپس یک بار باز کرد. 124 00:13:47,439 --> 00:13:52,354 ‫متهم بیشتر اوقات با یوشیکو ‫به آن‌جا می‌رفتند. 125 00:13:52,811 --> 00:13:56,657 ‫هاتسوکو نیز به همین خاطر ‫از بارداری یوشیکو مطلع شد. 126 00:13:56,915 --> 00:13:59,794 ‫او به شدت آنها را به ‫سقط جنین ترغیب کرد. 127 00:14:01,487 --> 00:14:02,693 ‫در روز 20 مارس، 128 00:14:03,489 --> 00:14:10,031 ‫هاتسوکو بار دیگر برای سقط جنین اصرار کرد. 129 00:14:10,329 --> 00:14:13,902 ‫هردوی متهم و ‫یوشیکو مخالفت کردند 130 00:14:14,199 --> 00:14:18,705 ‫سپس هاتسکو گفت که والدینشان را ‫در جریان خواهد گذاشت. 131 00:14:19,104 --> 00:14:24,486 ‫به منظور جلوگیری از ‫این اتفاق... 132 00:14:24,977 --> 00:14:28,857 ‫...متهم تصمیم به کشتن ‫هاتسوکو گرفت. 133 00:14:33,018 --> 00:14:35,089 ‫در روز 28 مارس... 134 00:14:35,387 --> 00:14:40,860 ‫... متهم نقشه خود را برای ‫قتل هاتسوکو نهایی کرد. 135 00:14:41,360 --> 00:14:47,402 ‫در ساعت 2 بعد از طهر ‫وی با دوچرخه به شهرک چوگو رفت. 136 00:14:48,100 --> 00:14:51,547 ‫هاتسوکو با اتوبوس به آن‌جا آمده بود. 137 00:14:51,937 --> 00:14:53,177 ‫متهم به فروشگاه ابزارآلات رفت. 138 00:14:53,172 --> 00:14:56,483 ‫در آن‌جا وی چاقویی با طول تیغه 8.5 سانتی متری ‫خرید، 139 00:14:57,076 --> 00:15:00,523 ‫تا در اولین فرصت، ‫هاتسوکو را بکشد. 140 00:15:01,146 --> 00:15:02,784 ‫در ساعت 3:30 بعد از ظهر، 141 00:15:03,449 --> 00:15:06,293 ‫وی به شرکت چوگو موتور می‌رود. ‫جایی که وی.. 142 00:15:06,285 --> 00:15:10,700 ‫درباره اجاره کامیون صحبت کرده بود. 143 00:15:11,490 --> 00:15:18,908 ‫وی برای اجاره یک‌‌شبه کامیون ‫مذاکره می‌کند. 144 00:15:19,465 --> 00:15:22,810 ‫همانطور که وی در حال صحبت کردن بود ، 145 00:15:23,235 --> 00:15:28,911 ‫هاتسوکو به طور اتفاقی از از کنار آنجا عبور می‌کند. 146 00:15:36,582 --> 00:15:40,086 ‫بعدی، ‫حقایق مربوط به قتل. 147 00:15:43,655 --> 00:15:45,396 ‫در روز قتل ‫قربانی مشغول جمع‌آوری... 148 00:15:45,424 --> 00:15:48,928 ‫...طلب‌هایی بود که مشتری‌های بارش... 149 00:15:50,229 --> 00:15:52,800 ‫...در مقابل ایستگاه آتسوگی بعدا می‌خواستند حساب کنند. 150 00:15:52,798 --> 00:15:54,300 ‫او سوار اتوبوس شده... 151 00:15:54,867 --> 00:15:58,838 ‫... و در حدود ساعت 2:16 دقیقه بعد از ظهر ‫عازم یوکوهاما می‌شود. 152 00:15:59,271 --> 00:16:05,119 ‫از آقای ساکاکیبارا، 2.050 طلبش را می‌گیرد. 153 00:16:05,477 --> 00:16:07,753 ‫بعد از خوش و بش کردن برای مدتی... 154 00:16:08,313 --> 00:16:12,022 ‫... او میاچی تاتسوزو را در آپارتمانش، 155 00:16:12,785 --> 00:16:16,392 ‫بالای بوفه "اَه لی" ملاقات کرده، 156 00:16:16,388 --> 00:16:20,734 ‫و آن‌جا را در 3:30 دقیقه بعد از ظهر ترک می‌کند. 157 00:16:21,460 --> 00:16:27,502 ‫سپس در امتداد ایستگاه اتوبوس به سمت ‫شرکت چوگو موتور، پیاده‌روی می‌کند. 158 00:16:29,301 --> 00:16:34,341 ‫جایی که متهم در آن‌جا در حال مذاکره بود. 159 00:16:34,973 --> 00:16:37,317 ‫وی از دیدن هاتسوکو متعجب می‌شود. 160 00:16:38,710 --> 00:16:43,716 ‫هاتسوکو از وی می‌خواهد او را ‫با دوچرخه به خانه برساند 161 00:16:43,982 --> 00:16:47,828 ‫با این شک که او قصد دارد به مادرش ‫و پدر متهم... 162 00:16:48,220 --> 00:16:53,693 ‫...راجع به بارداریه یوشیکو بگوید، 163 00:16:54,126 --> 00:16:57,596 ‫متهم حس می‌کند که وقت ‫کشتن او فرا رسیده است. 164 00:16:59,064 --> 00:17:04,639 ‫در ساعت 3:50 دقیقه بعد از ظهر، وی اجازه می‌دهد قربانی... 165 00:17:05,170 --> 00:17:08,708 ‫... پشت دوچرخه او بشیند. 166 00:17:09,708 --> 00:17:10,584 ‫در راه بازگشت به خانه، 167 00:17:11,176 --> 00:17:13,588 ‫در حدود 4:10 دقیقه بعد از ظهر، 168 00:17:14,113 --> 00:17:18,493 ‫هنگام عبور از کنار یک گل فروشی ، آنها با هم مشاجره می‌کنند. 169 00:17:19,051 --> 00:17:24,330 ‫آنها تا انتهای بالای تپه، 170 00:17:24,690 --> 00:17:26,033 ‫در شرق جنگل به مشاجره ادامه می‌دهند. 171 00:17:27,226 --> 00:17:30,400 ‫با آگاهی از این‌که ‫آن‌جا مکان بسیار خلوتیست، 172 00:17:30,896 --> 00:17:34,139 ‫متهم آماده کشتن می‌شود. 173 00:17:34,666 --> 00:17:37,704 ‫هدف وی مخفی کردن جنازه در جنگلی، 174 00:17:37,703 --> 00:17:40,775 ‫کنار حومه شهر بود. 175 00:17:41,273 --> 00:17:46,052 ‫نگهان با دوچرخه به سمت چپ پیچیده، 176 00:17:46,044 --> 00:17:54,122 ‫و قربانی را وادار به پیاده شدن و ‫رفتن به محل جنایت می‌کند. 177 00:17:55,187 --> 00:17:58,225 ‫وی چاقوی خود را بیرون می‌آورد. 178 00:17:58,924 --> 00:18:04,431 ‫هاتسوکو در ابتدا همه این‌ها را شوخی فرض می‌کند. 179 00:18:04,863 --> 00:18:06,501 ‫ولی خیلی زود ترس او را فرا می‌گیرد. 180 00:18:06,698 --> 00:18:08,905 ‫او قبول می‌کند که کارش اشتباه بوده، 181 00:18:09,168 --> 00:18:12,149 ‫و به کسی در مورد بارداری ‫نخواهد گفت. 182 00:18:12,638 --> 00:18:16,450 ‫"منو نکش! ‫التماست می‌کنم. 183 00:18:17,276 --> 00:18:19,984 ‫با وجود این التماس‌ها، ‫متهم وی را با چاضو می‌زند. 184 00:18:21,113 --> 00:18:24,185 ‫وی با دست چپ خود ‫هاتسوکو را گرفته، 185 00:18:24,683 --> 00:18:27,994 ‫و با احتیاط از این که خونش روی ‫وی نریزد، 186 00:18:28,654 --> 00:18:31,828 ‫چاقو را به بدن او فرو می‌برد. 187 00:18:31,824 --> 00:18:33,633 ‫و قبلش را زخمی می‌کند. 188 00:18:34,092 --> 00:18:37,505 ‫سرانجام نیز بخاطر ‫خونریزی از بین می‌رود. 189 00:18:37,930 --> 00:18:41,173 ‫چند قطره خون بر روی شلوارش... 190 00:18:41,667 --> 00:18:47,674 ‫...چیزی بوده که متهم متوجه آن نشده است. 191 00:18:51,143 --> 00:18:52,144 ‫حالت خوب نیست؟ 192 00:18:53,679 --> 00:18:55,158 ‫نه، ‫خوبم. 193 00:18:56,381 --> 00:18:57,291 ‫همش فیلم بود. 194 00:18:57,983 --> 00:18:59,326 ‫جوونن و آخوند صفت. 195 00:19:00,519 --> 00:19:01,691 ‫میتونید ادامه بدید. 196 00:19:04,656 --> 00:19:09,071 ‫در راه برگشت به خانه... 197 00:19:09,494 --> 00:19:12,134 ‫...وی چاقو را شسته، 198 00:19:12,464 --> 00:19:14,501 ‫و سپس در آن‌را در یک دشت پرتاب می‌کند. 199 00:19:15,400 --> 00:19:19,507 ‫و همان‌طور که دوچرخه خود را ‫در امتداد جاده تپه‌ای هل می‌داد... 200 00:19:19,905 --> 00:19:24,115 ‫...اُمورا گویچی. را می‌بیند. 201 00:19:24,543 --> 00:19:29,083 ‫و متهم ادعا می‌کند که کاری ‫ناخواسته در چوگو داشته است. 202 00:19:31,016 --> 00:19:34,429 ‫بعدی، ‫رها کردن جنازه. 203 00:19:36,388 --> 00:19:40,564 ‫متهم، ‫با اطمینان از مردن هاتسوکو ، 204 00:19:41,026 --> 00:19:46,203 ‫قصد دارد بر روی جنایت سرپوش بگذارد. 205 00:19:46,632 --> 00:19:49,511 ‫با احتیاط از این که لباسش خاکی نشود، 206 00:19:50,002 --> 00:19:52,915 ‫وی جنازه را 5 متر ‫بر روی زمین کشیده، 207 00:19:52,904 --> 00:19:55,976 ‫و سپس جنازه را در جنگل ‫رها می‌کند. 208 00:19:58,710 --> 00:20:01,247 ‫وقتی وی متوجه می‌شود کیف دستی و صندل، 209 00:20:01,613 --> 00:20:03,593 ‫هاتسوکو کنارش افتاده، 210 00:20:04,049 --> 00:20:06,655 ‫آن‌ها را نیز در جنگل ‫دور می‌اندازد. 211 00:20:09,388 --> 00:20:12,460 ‫وی قصد داشت با برداشتن بیل و ‫در اواخر شب 212 00:20:13,125 --> 00:20:17,733 ‫جنازه را خاک کند، ‫ولی ترسیده و این کار را نکرد. 213 00:20:29,541 --> 00:20:30,519 ‫متهم. 214 00:20:37,382 --> 00:20:38,486 ‫برو اونجا. 215 00:20:42,120 --> 00:20:45,192 ‫این تو خونه متهم بود. 216 00:20:45,691 --> 00:20:50,299 ‫همون دوچرخه‌ای هستش که ‫هاتسوکو سوارش شد؟ 217 00:20:51,863 --> 00:20:52,671 ‫خودشه. 218 00:20:57,336 --> 00:21:00,783 ‫این همون چاقوییه که متهم ازش استفاده کرد؟ 219 00:21:04,376 --> 00:21:05,184 ‫بله. 220 00:21:15,120 --> 00:21:17,122 ‫در روز 28 مارس... 221 00:21:18,056 --> 00:21:19,763 ‫...هاتسوکو اینو پوشیده بود. 222 00:21:21,293 --> 00:21:25,799 ‫وقتی چاقو وارد بدن شد، ‫این قسمت پاره شد؟ 223 00:21:30,635 --> 00:21:32,546 ‫فکر... فکر کنم. 224 00:21:44,282 --> 00:21:48,287 ‫دادستان، ‫موارد دیگه‌ای هم برا جلسه بعدی محاکمه دارید؟ 225 00:21:49,855 --> 00:21:53,234 ‫مایلم که شاهدان را... 226 00:21:53,692 --> 00:21:55,638 ‫... برای اثبات قتل فرا بخوانم. 227 00:21:56,294 --> 00:21:58,968 ‫آیا 25 آوریل زمان مناسبی برای جلسه بعدیه؟ 228 00:22:00,432 --> 00:22:01,342 ‫بسیار خوبه. 229 00:22:02,467 --> 00:22:03,445 ‫متهم نظرش چیه؟ 230 00:22:05,203 --> 00:22:06,341 ‫زمانش مورد قبوله. 231 00:22:07,706 --> 00:22:08,616 ‫متهم. 232 00:22:12,677 --> 00:22:15,886 ‫جلسه بعدی در روز 25 اوریل، ‫برگزار خواهد شد. 233 00:22:17,649 --> 00:22:18,821 ‫ختم دادگاه. 234 00:22:53,251 --> 00:22:55,060 ‫امیدوارم همه چی بی دردسر پیش بره. 235 00:22:58,957 --> 00:23:00,527 ‫شاید قضیه یکم گره بخوره. 236 00:23:01,059 --> 00:23:03,130 ‫واقعا قتل عمدی بوده؟ 237 00:23:03,628 --> 00:23:06,939 ‫ثابت کردن نیت قتل واقعا سخته. 238 00:23:07,065 --> 00:23:10,137 ‫دادستان که ظاهرا خیلی مطمین بود. 239 00:23:10,802 --> 00:23:13,783 ‫اعتراف داوطلبانه طرف هم مدرک اصلیشه. 240 00:23:17,142 --> 00:23:21,318 ‫ولی، متهم سپتامبر میره تو 20 سال. 241 00:23:22,647 --> 00:23:25,924 ‫که یعنی رسیدن به بزرگسالی، 242 00:23:26,952 --> 00:23:29,693 ‫و تو رای نهایی تاثیر خودشو میزاره. 243 00:23:30,188 --> 00:23:32,065 ‫باید سریع قال این قضیه رو کند. 244 00:23:32,624 --> 00:23:33,694 ‫حالا نتیجه چی میشه؟ 245 00:23:34,626 --> 00:23:36,537 ‫گفتنش سخته! 246 00:23:37,696 --> 00:23:38,936 ‫حکمش اعدامه؟ 247 00:23:39,698 --> 00:23:42,508 ‫نه تجاوزی بوده یا سرقتی. 248 00:23:43,235 --> 00:23:45,738 ‫طرف هم که از نظر قانونی نوجوونه. 249 00:23:46,972 --> 00:23:49,384 ‫حتی اگه گناهکار شناخته بشه... 250 00:23:49,975 --> 00:23:51,750 ‫نهایت 12 سال براش می‌برن. 251 00:23:54,613 --> 00:23:57,958 ‫دادستان که انگاری هنگام جنایت، ‫وَر دل قاتل بوده: 252 00:23:58,984 --> 00:24:01,897 ‫"متهم مراقب بوده خون روش نپاشه،", 253 00:24:02,254 --> 00:24:04,291 ‫"چاقو رو فرو کرده تو دنده‌ها". 254 00:24:04,856 --> 00:24:06,335 ‫اصلا دهنم باز مونده بود. 255 00:24:06,725 --> 00:24:08,932 ‫شاید دادستان هم شوکه شده بوده. 256 00:24:09,628 --> 00:24:10,629 ‫از خودش درنیاورده بوده؟ 257 00:24:10,729 --> 00:24:12,003 ‫احتمالا یه دادستان تحقیقات، بر مبنای شواهد و اعتراف‌ها، 258 00:24:12,063 --> 00:24:17,206 ‫این شواهدو به دست آورده. 259 00:24:17,636 --> 00:24:21,209 ‫دو تا دادستان؟ - ‫مگه نمی‌دونستی؟ - 260 00:24:21,773 --> 00:24:23,980 ‫یه دادستان تحقیقات داریم، 261 00:24:24,442 --> 00:24:27,719 ‫و یه دادستان محاکمه. 262 00:24:29,047 --> 00:24:31,084 ‫یامازاکی؟ ‫اوکابه هستم. 263 00:24:31,583 --> 00:24:34,223 ‫اولین جلسه دادگاهیه ‫یودا هیروشی تموم شد. 264 00:24:34,886 --> 00:24:38,424 ‫اظهاراتو تو دادگاه خوندم، ولی 265 00:24:39,591 --> 00:24:43,232 ‫وقتی گفتم: "مراقب بود که خونش روش نپاشه" 266 00:24:43,929 --> 00:24:45,465 ‫وکیل مدافع زُل زد بهم. 267 00:24:46,298 --> 00:24:48,107 ‫میخواستم بدونم... 268 00:24:48,500 --> 00:24:50,480 ‫یودا هیروشی واقعا این حرفو زده؟ 269 00:24:51,570 --> 00:24:53,880 ‫شک ندارم خیلی دقیق نوشتیش، 270 00:24:54,339 --> 00:24:58,549 ‫ولی وقتی بلند خوندمش... ‫یکم غیرطبیعی به نظر اومد. 271 00:24:59,911 --> 00:25:05,054 ‫یه مقدار به اعترافای هیروشی ‫شک دارم. 272 00:25:06,918 --> 00:25:08,727 ‫وگرنه هیچ‌وقت 273 00:25:08,954 --> 00:25:10,729 ‫دفاع ازشو قبول نمی‌کردم. 274 00:25:12,257 --> 00:25:14,737 ‫فکر کنم این پرونده پیچیدیه. 275 00:25:15,727 --> 00:25:18,139 ‫آخه همه که مثل آخوندها همینجوری ‫شخصیت عوض نمی‌کنن! 276 00:25:19,931 --> 00:25:21,672 ‫یودا هیروشی ‫پسر خوبی بوده. 277 00:25:22,300 --> 00:25:24,439 ‫محیط خرابش کرده. 278 00:25:27,539 --> 00:25:29,177 ‫اون روستاهای کنار آتسوگی... 279 00:25:29,507 --> 00:25:31,418 ‫...هنوزم تاثیر کارای آرتش آمریکا ‫توش باقی مونده. 280 00:25:32,544 --> 00:25:34,285 ‫با این‌که داستان مال گذشته هستش، 281 00:25:34,746 --> 00:25:38,319 ‫ولی هنوزم زیر زمین سم هستش که ‫به آرومی میاد رو سطح زمین. 282 00:25:41,219 --> 00:25:43,699 ‫خاندان هیروشی یه زمانی کشاورز بودن... 283 00:25:44,723 --> 00:25:48,330 ‫حالا هم فقط منتظرن قیمت ‫زمینشون بره بالا 284 00:25:49,394 --> 00:25:53,035 ‫بعد این که زنش مرد، ‫پدر هیروشی... 285 00:25:53,498 --> 00:25:56,001 ‫... یه رقاصه شد معشوقش. 286 00:25:57,168 --> 00:25:59,614 ‫این جور عشق و حال‌ها ‫آدم‌ها رو خراب میکنه! 287 00:26:00,972 --> 00:26:02,952 ‫مخصوصا رو آدمای جوون... 288 00:26:04,175 --> 00:26:06,121 ‫وظیفه پدر مثل معلم هستش... 289 00:26:09,314 --> 00:26:10,258 ‫حالا به عنوان معلم... 290 00:26:11,850 --> 00:26:15,161 ‫به نظرم... - ‫دیگه برا امروز موعظه بسه! - 291 00:26:15,620 --> 00:26:17,395 ‫میشه یه یاری برسونی؟ 292 00:26:17,656 --> 00:26:21,798 ‫یاری برسونم؟ در چه مورد؟ - ‫تا حالا تو اون بار رفتی؟ - 293 00:26:22,761 --> 00:26:25,833 ‫نه... ‫اهل اینجور جاها اصلا نیستم. 294 00:26:26,131 --> 00:26:27,269 ‫واقعا؟ 295 00:26:29,000 --> 00:26:31,446 ‫قراره دو تا مشتری ‫به عنوان شاهد... 296 00:26:32,404 --> 00:26:34,145 ‫...برای اثبات قتل عمدی هیروشی ‫احضار بشن. 297 00:26:34,305 --> 00:26:36,148 ‫میخوام یه بررسی بکنیشون. 298 00:26:38,143 --> 00:26:40,384 ‫ولی من... - ‫تو می‌تونی انجامش بدی. - 299 00:26:40,879 --> 00:26:42,483 ‫تو منو کشوندی تو این پرونده. 300 00:26:42,881 --> 00:26:46,727 ‫چون یه عالمه پرونده ‫راحت دارم. 301 00:26:47,519 --> 00:26:48,122 ‫تمام تلاشمو میکنم. 302 00:26:51,022 --> 00:26:52,194 ‫یکی از اونا یاکوزاست. 303 00:26:53,558 --> 00:26:56,630 ‫میاوچی تاتسوزو تو چوگو زندگی می‌کنه. 304 00:26:58,196 --> 00:27:00,904 ‫هاتسوکو قبل کشته شدنش ‫دیده بودش. 305 00:27:02,133 --> 00:27:04,238 ‫اون یکی هم اسمش تادو سابورویه. 306 00:27:04,469 --> 00:27:08,884 ‫ببین چی میتونی پیدا کنی. 307 00:27:09,340 --> 00:27:13,550 ‫ببین از خانواده هیروشی و ‫هاتسوکو و یوشیکو هم چی گیرت میاد. 308 00:27:19,017 --> 00:27:20,394 ‫زود باشین، سرها بالا! 309 00:27:25,624 --> 00:27:26,967 ‫آقای هانای...! ‫فقط یه لحظه، لطفا! 310 00:27:30,695 --> 00:27:35,337 ‫امروز رفتی دادگاه هیروشی، ‫مگه نه؟ 311 00:27:35,734 --> 00:27:36,439 ‫آره. 312 00:27:37,035 --> 00:27:38,571 ‫یکی از دانش آموزای قبلیته؟ 313 00:27:39,204 --> 00:27:40,547 ‫همیشه خدا تقصیر رو بندازید ‫گردن جامعه. 314 00:27:42,273 --> 00:27:45,914 ‫شاید از نظر جسمی بزرگ باشن، ‫ولی ذهنی هنوز خامن. 315 00:27:46,745 --> 00:27:50,522 ‫تازه، ‫اونا هنوز جوونن. 316 00:27:51,783 --> 00:27:53,660 ‫می‌دونن که قانون نوجوان‌ها، ‫ازشون حمایت می‌کنه. 317 00:27:54,285 --> 00:27:59,132 ‫پس هر کاری عشقشونه میکنن! 318 00:28:01,226 --> 00:28:03,137 ‫نمونش همین یودا هیروشی. 319 00:28:04,996 --> 00:28:07,602 ‫نمونه تر و تمیز از تازه جوونی که... 320 00:28:08,099 --> 00:28:10,204 ‫...فکر می‌کنه هر کاری دلش بخواد ‫میتونه بکنه. 321 00:28:11,202 --> 00:28:13,341 ‫راست نمیگم؟ - ‫آره. - 322 00:28:14,406 --> 00:28:15,214 ‫یه لحظه وایسا! 323 00:28:17,008 --> 00:28:22,151 ‫این حرفا رو باید آویزه گوش ‫والدین هم کرد. 324 00:28:23,048 --> 00:28:23,753 ‫مراقب خودت باش. 325 00:28:37,796 --> 00:28:41,175 ‫ظاهرا از نظر همه فقط ‫پسر من مقصره. 326 00:28:42,233 --> 00:28:44,235 ‫خونواده ساکای هم این وسط گناه‌کارن. 327 00:28:46,871 --> 00:28:51,877 ‫مادر خود اون خونواده هم ‫معروفه به زن هَوَسی! 328 00:28:52,243 --> 00:28:54,917 ‫تا شوهرش سرشو گذاشت زمین مرد... 329 00:28:55,780 --> 00:28:58,351 ‫... رفت با یه نکبت زاده واقعی ازدواج کرد. 330 00:28:59,217 --> 00:29:01,094 ‫یارو از اون آدمای دو دره بود. 331 00:29:02,153 --> 00:29:04,463 ‫برداشت بیشتر دار و ندارشونو کشید بالا، 332 00:29:05,056 --> 00:29:07,832 ‫آخر سر هم، ‫با یه هاستس کاباره‌ای زد به چاک. 333 00:29:08,693 --> 00:29:09,398 ‫بفرمایید. 334 00:29:11,529 --> 00:29:16,339 ‫هاتسوکو هم اون زمان تو یه پایگاه ‫متعلق به آمریکا کار می‌کرد.. 335 00:29:17,302 --> 00:29:19,213 ‫یه شب، ‫خاکی و گلی اومد خونه، 336 00:29:19,971 --> 00:29:23,214 ‫گفت که 3 تا دختر بهش حمله کردن و 337 00:29:24,008 --> 00:29:27,251 ‫ناپدریش هم میخواسته بهش تجاوز کنه. 338 00:29:27,879 --> 00:29:30,621 ‫واقعا چه افتضاحی! 339 00:29:32,283 --> 00:29:33,819 ‫در مورد هیروشی و یوشیکو هم... 340 00:29:34,752 --> 00:29:37,323 ‫فکر کنم یوشیکو، پسرمو اغوا کرد. 341 00:29:46,998 --> 00:29:49,410 ‫حاملگیشو، ‫دیگه باهاش کنار اومد. 342 00:29:51,136 --> 00:29:52,046 ‫قربان... 343 00:29:52,871 --> 00:29:55,317 ‫اون بچه که گناهی نکرده. 344 00:29:57,142 --> 00:30:01,591 ‫فقط امیدوارم که حکم هیروشی، ‫خیلی کم باشه. 345 00:30:03,047 --> 00:30:04,458 ‫خوشحالم که اینو می‌شنوم! 346 00:30:05,884 --> 00:30:09,161 ‫میخوام کمکش کنم. 347 00:30:10,655 --> 00:30:13,158 ‫بارش سریع فروخته شد؟ 348 00:30:14,459 --> 00:30:16,735 ‫کلا پولی برا پس انداز داشته؟ 349 00:30:17,128 --> 00:30:20,803 ‫پس اندازش کجا بود، ‫فقط قرض! 350 00:30:21,866 --> 00:30:23,971 ‫تو هم هی از خواهرت بدی بگو! 351 00:30:24,836 --> 00:30:27,476 ‫خواهرت می‌خواست پول سقط ‫جنین بچه رو هم بده! 352 00:30:29,073 --> 00:30:31,212 ‫اگه میخواستیم بچه رو سقط کنیم... 353 00:30:32,176 --> 00:30:34,053 ‫هیروشی پولشو می‌داد! 354 00:30:36,447 --> 00:30:39,587 ‫هاتسوکو به‌خاطر باز کردن اون بار ‫تو قرض افتاد. 355 00:30:40,952 --> 00:30:45,958 ‫تمام پولی که تو توکیو جمع کرده بود رو ‫استفادش کرد رفت. 356 00:30:47,592 --> 00:30:50,163 ‫بعدشم که سر و کله یه وام قرض ‫با مبلغ 500 هزار ین، پیداش شد! 357 00:30:51,195 --> 00:30:52,970 ‫مال میاآچی بود. 358 00:30:53,798 --> 00:30:54,708 ‫میااُچی؟ 359 00:30:56,534 --> 00:30:58,571 ‫بار 2 میلیون فروخته شد، 360 00:30:59,437 --> 00:31:03,749 ‫ولی بیشتر پول رفت برای تصفیه بقیه قرض‌ها، 361 00:31:05,810 --> 00:31:07,255 ‫آخرشم... 362 00:31:09,247 --> 00:31:12,751 ‫فقط 15 هزار ین تو کیفش موقعی که کشته شد، ‫باقی موند. 363 00:31:14,585 --> 00:31:15,893 ‫دیگه هیچی. 364 00:31:18,256 --> 00:31:24,205 ‫میااُوچی همون فردی بود که ‫هاتسوکو ازش برای جمع کردن بدهی‌هاش استفاده می‌کرد؟ 365 00:31:24,362 --> 00:31:26,342 ‫میااُوچی تاتسوزو؟ ‫همون عضو یاکوزا؟ 366 00:31:27,031 --> 00:31:32,003 ‫آره... باورم نمیشه آبجیم از اون ‫کمک می‌گرفت. 367 00:31:32,837 --> 00:31:33,838 ‫یه چیزی جور درنمیاد... 368 00:31:34,439 --> 00:31:35,144 ‫چرا؟ 369 00:31:36,240 --> 00:31:37,947 ‫رابطشون... 370 00:31:38,343 --> 00:31:39,083 ‫عاشق هم بودن. 371 00:31:39,477 --> 00:31:40,285 ‫چی؟ 372 00:31:40,945 --> 00:31:41,650 ‫عاشق هم بودن. 373 00:31:41,679 --> 00:31:44,250 ‫اون یه مدتی با هاتسوکو بودش. 374 00:31:45,316 --> 00:31:49,594 ‫فکر کنم آبجی مجبور شد که یه سندی رو براش مهر بزنه. 375 00:32:04,769 --> 00:32:05,611 ‫ببخشید. 376 00:32:06,104 --> 00:32:08,675 ‫میااُوچی تاتسوزو این دور و برا ‫زندگی میکنه؟ 377 00:32:10,842 --> 00:32:13,254 ‫میااُوچی؟ طبقه بالاست. 378 00:32:15,580 --> 00:32:16,217 ‫میشه لطفا... 379 00:32:16,247 --> 00:32:17,317 ‫رفته بیرون. 380 00:32:19,651 --> 00:32:20,652 ‫کجا؟ 381 00:32:20,918 --> 00:32:21,692 ‫چه می‌دونم. 382 00:32:23,755 --> 00:32:25,359 ‫به‌خاطر اون دادگاه اومدم. 383 00:32:26,157 --> 00:32:27,534 ‫جنابعالی؟ 384 00:32:29,761 --> 00:32:30,967 ‫میااُوچی نیستش؟ 385 00:32:31,763 --> 00:32:34,903 ‫من معلم دبیرستان تسوچیدا هستم. 386 00:32:35,633 --> 00:32:36,737 ‫معلم؟ 387 00:32:37,535 --> 00:32:41,244 ‫یه معلم چی می‌تونه از میااُوچی، ‫بخواد؟ 388 00:32:41,606 --> 00:32:43,813 ‫می‌دونید کجاست؟ ‫میتونم برم پیشش. 389 00:32:53,918 --> 00:32:56,296 ‫حالا قضیه چیه؟ 390 00:32:57,455 --> 00:32:58,593 ‫شما خویشاوندشی؟ 391 00:32:59,557 --> 00:33:00,467 ‫خوبشاوند؟ 392 00:33:01,092 --> 00:33:04,266 ‫خندیدیم... ‫آره، یه چیزی تو همین مایه‌ها 393 00:33:04,629 --> 00:33:05,630 ‫با هم زندگی می‌کنید؟ 394 00:33:05,997 --> 00:33:06,998 ‫خفشه شو! 395 00:33:07,799 --> 00:33:11,906 ‫کاراگاه، محقق، ‫پشت سر هم میان اینجا! 396 00:33:17,875 --> 00:33:21,254 ‫میااُوچی یه علاف به تمام معنا بود. 397 00:33:22,113 --> 00:33:23,683 ‫همیشه تو اون بار می‌چرخید. 398 00:33:24,116 --> 00:33:28,620 ‫آخر سر هم اونجا رو کرد پاتوق مواد و ‫بخاطر اون مشتری‌های بار خیلی کم شدن 399 00:33:29,687 --> 00:33:31,064 ‫از هاتسوکو خوشم میومد. 400 00:33:31,355 --> 00:33:36,002 ‫همیشه بخشنده و مهربون بود! 401 00:33:36,161 --> 00:33:39,871 ‫پلیس جوری سوال پیچم کرد که ‫انگار من قاتل بودم. 402 00:33:40,398 --> 00:33:44,972 ‫میخواستن راجع به شب ‫قبل قتلش بدونن. 403 00:33:46,537 --> 00:33:48,414 ‫بگو چی شد! 404 00:33:49,607 --> 00:33:51,848 ‫تو جایگاه شهود همه چیو میگم! 405 00:33:52,777 --> 00:33:56,384 ‫همینجوریم همه چی شیر تو شیره! 406 00:33:57,281 --> 00:33:58,624 ‫باید حواسم جمع باشه! 407 00:33:59,083 --> 00:34:03,532 ‫هاتسوکو قبل مرگش، ‫چی کار می‌کرد؟ 408 00:34:05,490 --> 00:34:06,491 ‫خب... 409 00:34:09,193 --> 00:34:12,800 ‫اون تو یه دفترچه، ‫رو پیشخون... 410 00:34:13,698 --> 00:34:15,678 ‫بدهی‌ها و طلب‌هاشو مینوشت. 411 00:34:16,667 --> 00:34:18,010 ‫یه دفترچه کوچیک قرمز بود. 412 00:34:25,710 --> 00:34:27,587 ‫بخاطر اون دفترچه که ‫پشت تلفن ازت خواستم اومدم... 413 00:34:27,912 --> 00:34:28,617 ‫حتما. 414 00:34:35,353 --> 00:34:36,354 ‫دنبال چیزی می‌گردی؟ 415 00:34:36,854 --> 00:34:38,231 ‫فقط خواستم یه نگاهی کنم. 416 00:34:40,224 --> 00:34:45,765 ‫نکنه میخوای با یه چند تا ‫مدرک جدید غافلگیرم کنی؟ 417 00:34:46,130 --> 00:34:47,108 ‫نه بابا! 418 00:34:48,132 --> 00:34:49,372 ‫میشه قرضش بگیرم؟ 419 00:34:49,867 --> 00:34:50,845 ‫حتما. 420 00:35:00,378 --> 00:35:03,416 ‫ازش پرسیدم کجا بوده؟ 421 00:35:03,848 --> 00:35:06,522 ‫"گفتش تو چوگو ماموریت کاری داشته." 422 00:35:07,351 --> 00:35:08,056 ‫همین. 423 00:35:09,654 --> 00:35:11,429 ‫شاهد در اختیار شماست. 424 00:35:11,856 --> 00:35:17,238 ‫شاهد اعلام کرده، متهم خیلی سرحال نبود.. 425 00:35:17,595 --> 00:35:19,370 ‫قبلا هم دیده بودیدش؟ 426 00:35:19,597 --> 00:35:21,770 ‫آره... خیلی. 427 00:35:22,400 --> 00:35:26,280 ‫وقتی بچه بود، ‫اون جاها زیاد می‌گشت. 428 00:35:26,804 --> 00:35:30,377 ‫آخرین بار کی قبل حادثه دیدیدش؟ 429 00:35:31,609 --> 00:35:32,883 ‫کی؟... 430 00:35:33,377 --> 00:35:36,119 ‫موندم خدایا کی بود... 431 00:35:37,882 --> 00:35:39,418 ‫یادتون نمیاد کی بود؟ 432 00:35:40,284 --> 00:35:44,027 ‫حتما خیلی باید تو شهرک دیده باشمش... 433 00:35:44,255 --> 00:35:47,361 ‫دیدید؟ ندیدید؟ ‫شاید؟ کدوماش؟ 434 00:35:48,392 --> 00:35:49,700 ‫خب... 435 00:35:49,827 --> 00:35:52,899 ‫در واقع، شما نمی‌دونید قیافش معمولا ‫چه شکلی بود 436 00:35:53,831 --> 00:35:56,744 ‫پس هیچ پایه و مدرکی بابت 437 00:35:56,734 --> 00:36:00,341 ‫این‌که متهم اون روز سرحال نبود ‫ندارید. 438 00:36:00,905 --> 00:36:01,781 ‫اعتراض دارم! 439 00:36:02,306 --> 00:36:05,412 ‫ایشون نظر خودشون رو از زبون شاهد بیان می‌کنن 440 00:36:05,810 --> 00:36:07,187 ‫که کاملا بی‌ربطه. 441 00:36:07,578 --> 00:36:09,683 ‫شاهد باید تو حرف‌هاش مطمین باشه. 442 00:36:10,448 --> 00:36:12,325 ‫شاید به حادثه ربط داشته باشه. 443 00:36:12,917 --> 00:36:14,726 ‫اعتراض جایز نیست. 444 00:36:15,820 --> 00:36:18,767 ‫وکیل مدافع هم دیگه سوال‌های مختل‌کننده نپرسه.. 445 00:36:18,956 --> 00:36:19,696 ‫بسیار خب، قربان. 446 00:36:20,725 --> 00:36:24,901 ‫آیا متهم واقعا گفت تو ‫چوگو بوده؟ 447 00:36:25,129 --> 00:36:26,130 ‫صد در صد. 448 00:36:26,130 --> 00:36:30,977 ‫دروغ نمی‌گفت؟ - ‫اون جاده یه میون‌بر به چوگو هستش. - 449 00:36:31,002 --> 00:36:35,280 ‫ممنونم. پس متهم حقیقت رو در مورد ‫کارهاش بهتون گفت؟ 450 00:36:36,140 --> 00:36:37,949 ‫به غیر از گفتن کشتن هاتسوکو. 451 00:36:38,276 --> 00:36:40,347 ‫عرض جاده چقدره؟ 452 00:36:41,879 --> 00:36:42,755 ‫در حدود 3 متر. 453 00:36:43,047 --> 00:36:46,028 ‫داشت دوچرخشو هل می‌داد، ‫چرا سوارش نبود؟ 454 00:36:46,651 --> 00:36:47,959 ‫براتون عجیب نبود؟ 455 00:36:48,986 --> 00:36:51,364 ‫همیشه یه مجرم دوست داره سریع ‫از محل جرم فرار کنه. 456 00:36:51,455 --> 00:36:53,435 ‫ایشونم که دوچرخه داشته. 457 00:36:54,258 --> 00:36:56,738 ‫حتما پاهاش می‌لرزیده. 458 00:36:57,128 --> 00:37:01,304 ‫شاهد فقط باید پاسخ سوالی رو بده ‫که ازش پرسیده شده. 459 00:37:01,933 --> 00:37:04,675 ‫وقتی شاهد جنازه رو پیدا کرد... 460 00:37:05,236 --> 00:37:06,909 ‫آیا متوجه شد که هاتسوکو هستش؟ 461 00:37:07,405 --> 00:37:08,748 ‫نه، نفهمیدم. 462 00:37:09,207 --> 00:37:11,653 ‫بلافاصله پلیس رو خبردار کردم. 463 00:37:12,076 --> 00:37:14,056 ‫هاتسوکو رو خوب می‌شناختید؟ 464 00:37:14,545 --> 00:37:16,650 ‫از وقتی بچه بود، آره. 465 00:37:17,415 --> 00:37:21,022 ‫تا حالا به بار‌ش رفته بودید؟ 466 00:37:23,688 --> 00:37:25,497 ‫رفتید یا نرفتید؟ 467 00:37:27,191 --> 00:37:29,068 ‫یه 2 -3 باری رفتم. 468 00:37:29,327 --> 00:37:30,237 ‫دقیق‌تر بگید! 469 00:37:31,863 --> 00:37:32,967 ‫شاید رو هم 5 بار. 470 00:37:33,998 --> 00:37:34,874 ‫اعتراض دارم! 471 00:37:35,933 --> 00:37:40,541 ‫وقت داره با این سوال‌های بی اهمیت ‫هدر داده میشه. 472 00:37:42,807 --> 00:37:46,755 ‫وکیل مدافع قصد داره ‫چیو ثابت کنه؟ 473 00:37:47,611 --> 00:37:51,218 ‫این شاهد به منظور ‫اثبات حضور متهم در زمان جرم... 474 00:37:51,482 --> 00:37:54,429 ‫فرا خوانده شده. 475 00:37:55,553 --> 00:37:59,729 ‫شاهد قبول نمی‌کنه که مشتری دائمی بوده.. 476 00:38:01,125 --> 00:38:04,572 ‫دفاعیه بنده ثابت میکنه که... 477 00:38:05,062 --> 00:38:09,772 ‫هاتسوکو در روز حادثه، ‫قصد داشته با شاهد ملاقات کنه. 478 00:38:18,609 --> 00:38:20,520 ‫آیا دادستان این موضوع رو قبول داره؟ 479 00:38:21,479 --> 00:38:24,892 ‫اگه خط سوالیه شما اینه... 480 00:38:25,316 --> 00:38:29,924 ‫وکیل مدافع میتونه ادامه بده. 481 00:38:31,355 --> 00:38:33,460 ‫آخرین بار کی بار رفتید؟ 482 00:38:35,126 --> 00:38:36,400 ‫دقیق یادم نمیاد. 483 00:38:37,194 --> 00:38:38,798 ‫آخر ژانویه بود؟ 484 00:38:39,397 --> 00:38:40,899 ‫چرا بعدش دیگه نرفتید؟ 485 00:38:42,299 --> 00:38:44,040 ‫دلیل خاصی نداره. 486 00:38:45,069 --> 00:38:49,279 ‫فکر کنم شاید نمی‌خواستم این شایعه پخش بشه که... 487 00:38:50,007 --> 00:38:52,817 ‫به هاتسوکو چشم دارم. 488 00:38:53,577 --> 00:38:56,080 ‫زنم پدرمو درمیاورد! 489 00:38:57,715 --> 00:38:58,853 ‫ساکت! 490 00:38:59,483 --> 00:39:00,723 ‫تو بارش نقدی حساب می‌کردید؟ 491 00:39:02,086 --> 00:39:04,760 ‫گاهی وقت‌ها میزد به حساب. 492 00:39:05,156 --> 00:39:08,399 ‫شما در زمان مرگش، 4.520 ین ‫بهش بدهکار بودید. 493 00:39:09,760 --> 00:39:11,797 ‫آیا هاتسوکو بهتون فشار آورده بود که ‫پول رو بدید؟ 494 00:39:11,996 --> 00:39:14,636 ‫اعتراض دارم! ‫ایشون شاهد رو داره متهم میکنه! 495 00:39:15,599 --> 00:39:19,877 ‫اظهارات وکیل مدافع، ‫فقط فرضیه هستش. 496 00:39:20,237 --> 00:39:23,707 ‫شاهد هر گونه ارتباط با قربانی... 497 00:39:24,709 --> 00:39:28,247 ‫هاتسوکو رو قبول نداره. 498 00:39:29,613 --> 00:39:31,718 ‫دفترچه‌ای که در کیف دستی ‫هاتسوکو پیدا شده... 499 00:39:31,715 --> 00:39:36,494 ‫نشون می‌ده که اُمورا گویچی، 4.520 ین ‫به اون بدهکار بوده. 500 00:39:36,720 --> 00:39:43,137 ‫مایلیم که این توضیحات در دفترچه ‫به عنوان مدرک ثبت بشه. 501 00:39:44,261 --> 00:39:47,242 ‫من یک کپی از دفترچه را هم ‫به دادسرا ارایه می‌دم. 502 00:39:54,371 --> 00:39:57,147 ‫آیا شاهد میااُچی رو میشناخته؟ 503 00:39:58,876 --> 00:40:00,378 ‫همون یارو که همیشه ‫تو بار می‌پلکید؟ 504 00:40:00,778 --> 00:40:02,724 ‫در مورد بدهیت می‌دونست؟ 505 00:40:02,947 --> 00:40:03,687 ‫اعتراض دارم! 506 00:40:04,281 --> 00:40:07,592 ‫سوال بی‌ربطه. 507 00:40:08,586 --> 00:40:10,930 ‫وکیل مدافع می‌خواد چیو ثابت کنه؟ 508 00:40:11,355 --> 00:40:16,600 ‫که شاهد توسط میاآچی ‫ترسونده شده بوده. 509 00:40:17,528 --> 00:40:23,308 ‫عالیجناب، ‫این فقط یه حدس و گمانه! 510 00:40:23,834 --> 00:40:26,542 ‫من تقاضا دارم این اظهارات ‫از ثبت شدن خارج بشه... 511 00:40:26,871 --> 00:40:32,412 ‫و وکیل مدافع اجازه هیچ سوال دیگری ‫از شاهد نداشته باشد. 512 00:40:34,211 --> 00:40:36,657 ‫اعتراض کاملاً موجه به نظر می‌رسه. 513 00:40:37,415 --> 00:40:43,832 ‫ولی چرا به شهادت ایشون یه کم بیش‌تر، ‫گوش نکنیم؟ 514 00:40:45,423 --> 00:40:48,734 ‫وکیل مدافع نیز سوالات را خیلی پرپیچش نکنه. 515 00:40:50,461 --> 00:40:54,603 ‫آیا شاهد تا حالا با ‫میاآوچی تو بار نوشیدنی خورده؟ 516 00:40:56,434 --> 00:41:00,075 ‫یه بار اونجا باهام دعوا راه انداخت. 517 00:41:00,204 --> 00:41:03,151 ‫اما نوشیدنی خوردیم و ‫خیلی دوستانه از هم جدا شدیم. 518 00:41:04,175 --> 00:41:06,678 ‫صورتحساب هم 5.420 ین شد. 519 00:41:07,811 --> 00:41:11,691 ‫که برا 3 تا بطریه مشروب عادی ‫خیلی گرون دراومد. 520 00:41:11,749 --> 00:41:14,195 ‫ولی شما قول دادی پولشو بدی! 521 00:41:14,985 --> 00:41:16,123 ‫تو این دفترچه نوشته شده! 522 00:41:17,922 --> 00:41:21,096 ‫آره، قول دادم پول هاتسوکو رو بدم. - ‫باهاش تماس گرفتی؟ - 523 00:41:22,226 --> 00:41:23,500 ‫از چه طریق؟ 524 00:41:26,096 --> 00:41:28,406 ‫تلفن. - ‫کی قرار بود پولشو بدی؟ - 525 00:41:29,867 --> 00:41:31,346 ‫روز 28 بود. - ‫کجا؟ - 526 00:41:33,003 --> 00:41:34,505 ‫تو ایستگاه قطار. - ‫چه ساعتی؟ - 527 00:41:35,840 --> 00:41:36,818 ‫در ساعت 5 بعد از ظهر. - ‫در ساعت 5 بعد از ظهر!؟ - 528 00:41:38,876 --> 00:41:41,789 ‫همون زمانی که هاتسوکو کشته شد. 529 00:41:43,581 --> 00:41:47,427 ‫سر موعد رفتی ایستگاه؟ 530 00:41:50,187 --> 00:41:52,167 ‫اونجا دیدیش؟ 531 00:41:52,856 --> 00:41:56,099 ‫تو دیدی کشته شد. - ‫معلومه که نه. - 532 00:41:56,927 --> 00:41:59,168 ‫من 4 روز بعد بود که... 533 00:41:59,496 --> 00:42:00,668 ‫جنازشو پیدا کردم. 534 00:42:01,198 --> 00:42:02,006 ‫همین بود. 535 00:42:06,537 --> 00:42:10,314 ‫اون یارو وکیله ‫چه مدرکی علیه من داره؟ 536 00:42:14,745 --> 00:42:17,851 ‫ روز 28 مارس، ‫حدود ساعت 4 بعد از ظهر، 537 00:42:18,315 --> 00:42:20,795 ‫مثل همیشه تو فروشگاه کارمو می‌کردم. 538 00:42:21,385 --> 00:42:25,094 ‫یه پسر جوون یه دختر رو پشت ‫دوچرخش گذاشته بود. 539 00:42:25,756 --> 00:42:29,067 ‫همینجور که داشتن می‌رفتن، ‫دعوا هم می‌کردن. 540 00:42:29,259 --> 00:42:33,105 ‫شاهد یادشه که اون چه شکلی بود؟ 541 00:42:33,697 --> 00:42:37,645 ‫البته. - ‫آیا اون اینجاست، تو این دادگاه؟ - 542 00:42:40,571 --> 00:42:42,141 ‫یودا هیروشی بود. 543 00:42:43,741 --> 00:42:45,721 ‫هاتسکو رو هم یادتون هست؟ 544 00:42:46,510 --> 00:42:51,721 ‫از طریق عکسش تو اخبار، شناختمش. 545 00:42:52,716 --> 00:42:55,663 ‫همین. - ‫وکیل مدافع میتونه برخیزه. - 546 00:42:55,853 --> 00:42:59,460 ‫وضعیت دیدتون بدون عینک ‫چطوره؟ 547 00:43:01,125 --> 00:43:05,574 ‫می‌تونم روزنامه رو بدون عینک ‫بخونم. 548 00:43:05,896 --> 00:43:10,675 ‫در مورد این قتل خوندید؟ - ‫آره، با تمام جزییاتش منتشر شده. - 549 00:43:10,768 --> 00:43:12,042 ‫اونم بدون عینک؟ 550 00:43:12,503 --> 00:43:14,073 ‫به چشمم زدمشون. 551 00:43:14,138 --> 00:43:16,550 ‫همین الان گفتید که بهش نیازی ندارید. 552 00:43:17,541 --> 00:43:21,284 ‫بدون عینک، ‫فقط می‌تونم سرتیترها رو بخونم. 553 00:43:24,048 --> 00:43:26,824 ‫کلمات ریز با چیزای سخت رو نمی‌بینم. 554 00:43:27,117 --> 00:43:28,187 ‫همون سرتیتر برام بسه. 555 00:43:29,954 --> 00:43:33,629 ‫شاهد فقط باید جواب سوال رو بده، لطفا. 556 00:43:33,857 --> 00:43:36,463 ‫میگن یه معشوقه داشته. 557 00:43:37,094 --> 00:43:39,096 ‫ساکت، لطفا. 558 00:43:40,497 --> 00:43:45,344 ‫این روزنامه مال صبح بعد پیدا شدن جنازه هستش. 559 00:43:45,602 --> 00:43:48,674 ‫این عکس هاتسوکو هستش، ‫اینو دیدید؟ 560 00:43:49,239 --> 00:43:54,279 ‫آره، همینه. دیگه با یه چشم هم می‌تونم ‫این جور عکس‌ها رو ببینم. 561 00:43:55,112 --> 00:43:57,649 ‫این دختری بود که از کنارتون رد شد؟ 562 00:43:58,582 --> 00:44:04,123 ‫اولش نشناختمش، ‫ولی متوجه شباهت بینشون شدم. 563 00:44:04,688 --> 00:44:06,793 ‫دختر سوار دوچرخه... 564 00:44:07,291 --> 00:44:10,500 ‫صورتش کدوم سمتی بود؟ 565 00:44:11,495 --> 00:44:16,342 ‫داشت مستقیم سمت راست رو نگاه می‌کرد. 566 00:44:16,500 --> 00:44:20,346 ‫سمت راست، یعنی همون مسیر جاده؟ - ‫آره. - 567 00:44:20,738 --> 00:44:26,017 ‫مغازه شما سمت چپ جاده هستش، 568 00:44:28,011 --> 00:44:31,754 ‫پس هاتسوکو باید پشتش ‫به سمت شما بوده باشه. 569 00:44:32,950 --> 00:44:34,930 ‫یه صورتو از هر سمتی میشه دید! 570 00:44:39,023 --> 00:44:43,130 ‫آیا بعد خوندن روزنامه و توضیحاتش نبود که... 571 00:44:43,694 --> 00:44:46,470 ‫با خودتون گفتید، ‫این حتما به اون دو نفر ربط داره؟ 572 00:44:47,731 --> 00:44:49,267 ‫اینطوری نیست! 573 00:44:49,767 --> 00:44:50,768 ‫پلیس عکس‌های دو نفر رو آورد... 574 00:44:51,535 --> 00:44:55,381 ‫و پرسید از اینجا رد شدن یا نه. 575 00:44:56,140 --> 00:44:58,882 ‫یه دفعه یادشون افتادم. 576 00:45:00,544 --> 00:45:02,319 ‫پس، ‫بعد این‌که پلیس ازتون پرسید، شناختیدشون... 577 00:45:03,480 --> 00:45:06,290 ‫ولی من فکر کردم شما بودید که ‫به پلیس گزارش دادید. 578 00:45:06,617 --> 00:45:09,496 ‫چرا باید این کارو می‌کردم؟ 579 00:45:09,586 --> 00:45:11,031 ‫من سرم خیلی شلوغه... 580 00:45:12,156 --> 00:45:15,137 ‫برداشتن آوردنم اینجا ‫احمق گیرم آوردن. 581 00:45:16,026 --> 00:45:18,973 ‫چقدر طول کشید تا دوچرخه از کنارتون بگذره؟ 582 00:45:19,797 --> 00:45:21,902 ‫کورنومنتر که ننداخته بودم! 583 00:45:21,999 --> 00:45:25,071 ‫شاهد باید صریح پاسخ بده. 584 00:45:27,638 --> 00:45:29,208 ‫ 2 ثانیه یا بیشتر؟ 585 00:45:29,506 --> 00:45:31,076 ‫آیا اونا دعوا می کردند؟ 586 00:45:32,609 --> 00:45:34,316 ‫ظاهر قضیه که اینجوری بود. - ‫ظاهر!؟ - 587 00:45:36,113 --> 00:45:37,217 ‫صداشونو نشنیدید؟ 588 00:45:38,849 --> 00:45:41,989 ‫مشاجره به معنای اختلاف لفظیه. 589 00:45:43,420 --> 00:45:46,128 ‫اونوقت در عرض فقط 2 ثانیه ‫شنیدید که دارن چی میگن؟ 590 00:45:47,191 --> 00:45:48,226 ‫اعتراض دارم! 591 00:45:48,959 --> 00:45:51,906 ‫پرسش‌ وکیل مدافع به معنای... 592 00:45:52,596 --> 00:45:55,941 ‫انتقاد ناعادلانه از ‫تحقیقات پلیسه! 593 00:45:56,200 --> 00:45:57,975 ‫این پرسش نامناسب هستش. 594 00:45:58,669 --> 00:46:03,846 ‫آیا وکیل مدافع اشاره به این داره که ‫شاهد متهم رو ندیده؟ 595 00:46:04,375 --> 00:46:06,286 ‫نه هنوز. 596 00:46:06,376 --> 00:46:08,549 ‫پس بحث داره یه کم خسته کننده میشه. 597 00:46:09,012 --> 00:46:11,322 ‫شاهد ممکنه اونا رو دیده باشه. 598 00:46:12,383 --> 00:46:16,832 ‫چیزی که می‌خوام روشن کنم اینه که ‫آیا واقعا اون‌ها دعوا می‌کردن؟ 599 00:46:17,120 --> 00:46:18,929 ‫اونا دعوا می‌کردن! 600 00:46:19,656 --> 00:46:23,627 ‫این فقط حدس و گمانه، ‫و فاقد اعتباره. 601 00:46:25,195 --> 00:46:26,799 ‫دادستانی اصراری نداره که ‫این دو نفر دعوا می‌کردن یا نه. 602 00:46:27,598 --> 00:46:30,374 ‫اصلا شاید گل می‌گفتن و گل می‌شنیدن. 603 00:46:31,235 --> 00:46:34,512 ‫شاید اصلا به‌خاطر حرف‌های دلنشین... 604 00:46:34,805 --> 00:46:40,221 ‫هاتسوکو به اون مکان برده شده بوده. 605 00:46:40,611 --> 00:46:41,555 ‫حقیقت جنایتی که... 606 00:46:42,446 --> 00:46:47,725 ‫دادستانی قصد اثبات اون رو داره، ‫بازم بدون تغییر باقی می‌مونه. 607 00:46:48,385 --> 00:46:51,662 ‫لطفا، اینو مهر بزنید. 608 00:46:52,956 --> 00:46:53,866 ‫اینجا. 609 00:46:54,191 --> 00:46:55,568 ‫خودم می‌دونم. 610 00:46:58,028 --> 00:47:01,066 ‫همه چه حالا واسه من زکریای رازی شدن! 611 00:47:05,569 --> 00:47:08,049 ‫کل روز رو توهین بشنو... 612 00:47:08,839 --> 00:47:11,820 ‫به‌خاطر دادن یه مبلغ پَشِ برا شهادت. 613 00:47:15,145 --> 00:47:17,216 ‫اُمورا رو خوب دستپاچه کردی! 614 00:47:18,615 --> 00:47:19,719 ‫چیز مهمی نبود. 615 00:47:21,084 --> 00:47:25,430 ‫از کجا می‌دونستی میااُچی ‫میشناختش؟ 616 00:47:26,456 --> 00:47:27,230 ‫نمی‌دونستم. 617 00:47:27,891 --> 00:47:29,632 ‫همینجوری یه حدسی زدم. 618 00:47:30,227 --> 00:47:31,968 ‫میااُچی بهش میخوره از اون آویزون‌ها باشه. 619 00:47:32,963 --> 00:47:34,374 ‫منم گفتم یا بخت یا اقبال. 620 00:47:35,199 --> 00:47:37,338 ‫آدما معمولا برا مدت طولانی ‫تنهایی نوشیدنی نمیخورن. 621 00:47:40,537 --> 00:47:43,984 ‫وکیل مدافع خیلی دیگه با جوگیری ‫از اون زن سوال می‌پرسید 622 00:47:44,641 --> 00:47:46,416 ‫انگار خواهر خودشو کشتن. 623 00:47:47,778 --> 00:47:50,657 ‫حالا برا چی این‌قدر کیکوچی ‫جلز ولز میکنه؟ 624 00:47:50,848 --> 00:47:52,987 ‫آخه پولی توش نیست. 625 00:47:55,219 --> 00:47:59,292 ‫قضیه پول نیست. ‫این پرونده رسانه‌ها رو میکشونه سمت خودش. 626 00:47:59,823 --> 00:48:02,099 ‫این قانون شماره 1 برا یه وکیله. ‫( همون جلب توجه) 627 00:48:03,293 --> 00:48:08,402 ‫شما بهتره این نکات رو برا آینده ‫به ذهنتون بسپارید. 628 00:48:32,222 --> 00:48:33,667 ‫اسم شاهد؟ 629 00:48:33,957 --> 00:48:35,402 ‫میااُچی تاتسوزو. 630 00:48:36,193 --> 00:48:37,001 ‫سن؟ 631 00:48:37,194 --> 00:48:38,537 ‫33. 632 00:48:39,363 --> 00:48:40,364 ‫شغل؟ 633 00:48:40,597 --> 00:48:41,507 ‫بیکار. 634 00:48:42,199 --> 00:48:45,146 ‫رابطه شما با ساکای هاتسوکو ‫چی بود؟ 635 00:48:46,570 --> 00:48:48,243 ‫خیلی صمیمی بودیم. 636 00:48:48,605 --> 00:48:51,814 ‫از کی؟ ساده و دقیق بگید. 637 00:48:53,777 --> 00:48:57,589 ‫تو کاباره شینجوکو باهاش آشنا شدم. ‫در آگوست سال 48 شووایی. 638 00:48:58,115 --> 00:49:04,191 ‫بعدشم برگشت تسوچیدا و یه بار ‫تو منطقه آتسوگی باز کرد. 639 00:49:04,922 --> 00:49:10,600 ‫منم بعدا همراه با دوستم که تو آتسوگی زندگی می‌کرد، ‫اومدم اونجا. 640 00:49:11,061 --> 00:49:12,199 ‫پس دوباره به هم رسیدیم. 641 00:49:13,397 --> 00:49:15,900 ‫اون ازم برا اداره بارش مشاوره خواست. 642 00:49:16,366 --> 00:49:18,141 ‫سرپرست اونجا هم بودم. 643 00:49:18,735 --> 00:49:22,273 ‫بعض مواقع هم بدهی‌ها رو جمع می‌کردم. 644 00:49:22,806 --> 00:49:24,376 ‫ولی هیچ وقت از تهدید استفاده نکردم 645 00:49:25,709 --> 00:49:30,385 ‫تا حالا شده اُمورا گویچی رو برا دادن بدهیش ‫تهدید کنید؟ 646 00:49:30,614 --> 00:49:32,787 ‫نه بابا مگه عقلم کمه. 647 00:49:32,916 --> 00:49:33,792 ‫ای دروغ‌گو! 648 00:49:34,685 --> 00:49:35,857 ‫برو یه جا دیگه غر بزن! 649 00:49:37,421 --> 00:49:39,765 ‫در شب 20 مارس، 650 00:49:39,923 --> 00:49:43,666 ‫8 روز قبل کشته شدن، ‫آیا شما تو بار بودید؟ 651 00:49:44,094 --> 00:49:48,736 ‫آره، داشتم نوشیدنی می‌خوردم. 652 00:49:49,333 --> 00:49:51,472 ‫خواهر هاتسوکو، یوشیکو ‫اومد تو 653 00:49:52,536 --> 00:49:55,346 ‫هاتسوکو بهم گفته بود ‫یوشیکو حامله هستش 654 00:49:56,006 --> 00:50:00,477 ‫بهش داشت میگفت که بهتره اونا بچه رو سقط کنن 655 00:50:01,345 --> 00:50:05,225 ‫ولی اونا مخالف بودن. ‫هاتسوکو هم می‌خواست قانعشون کنه. 656 00:50:06,083 --> 00:50:10,532 ‫مادرشون با بابای هیروشی ‫هنوز قضیه رو نمی‌دونستن. 657 00:50:11,154 --> 00:50:14,192 ‫هاتسوکو هم گفت ‫والدینشون رو خبر دار میکنه. 658 00:50:14,558 --> 00:50:15,536 ‫سقط جنین لازم بود. 659 00:50:16,293 --> 00:50:23,074 ‫نمیتونست بزاره خواهرش با جوون خامی مثل این ‫ازدواج کنه. 660 00:50:23,133 --> 00:50:24,237 ‫اعتراض دارم! 661 00:50:25,135 --> 00:50:28,605 ‫این شهادت فقط چیزایی هست ‫که ایشون شنیده. 662 00:50:29,573 --> 00:50:33,612 ‫شاهد فقط داره اتفاقای رخ داده رو ‫بهمون میگه. 663 00:50:33,844 --> 00:50:35,255 ‫یه بخش‌های از شهادتش، 664 00:50:35,746 --> 00:50:39,387 ‫مثل اونجایی که این دو نفر مخالف سقط جنین بودن، ‫فقط حرف بدون اثبات هستش. 665 00:50:39,816 --> 00:50:43,696 ‫و همش به ضرر متهم هست. 666 00:50:44,354 --> 00:50:46,925 ‫حتی اگه صحبت‌های وکیل مدافع درست باشه، 667 00:50:47,624 --> 00:50:53,233 ‫بازم این حرف‌ها به توضیح اون چه که در شب 20 مارس ‫اتفاق افتاد کمک میکنه. 668 00:50:53,997 --> 00:50:55,874 ‫چرا یکم بیشتر حرف‌های شاهد رو گوش ندیم؟ 669 00:50:58,135 --> 00:50:59,773 ‫اعتراض وارد نیست. 670 00:51:00,971 --> 00:51:02,973 ‫شاهد میتونه ادامه بده. 671 00:51:06,209 --> 00:51:10,089 ‫متهم و یوشیکو کدوم قسمت بار ‫نشسته بودن؟ 672 00:51:10,347 --> 00:51:12,691 ‫کنار پیشخون نشسته بودن. 673 00:51:13,116 --> 00:51:16,029 ‫از من یکم دور بودن. 674 00:51:17,087 --> 00:51:19,761 ‫اولش داشتن آروم حرف میزدن، 675 00:51:20,223 --> 00:51:21,930 ‫بعد یه دفعه هیروشی عربده زد: 676 00:51:22,826 --> 00:51:25,705 ‫"چرا بهم اعتماد نداری؟" 677 00:51:26,663 --> 00:51:30,372 ‫هاتسوکو هم با چشاش بهم علامت داد که 678 00:51:30,767 --> 00:51:35,546 ‫انگار که می‌خواست بگه: ‫"می‌بینی چه بدبختی دارم؟" 679 00:51:35,939 --> 00:51:37,646 ‫همون لحظه فهمیدم که خواستش چیه! 680 00:51:38,075 --> 00:51:39,179 ‫و چی بود؟ 681 00:51:39,343 --> 00:51:42,381 ‫که باید به پدر هیروشی ‫همه چی گفته بشه. 682 00:51:43,680 --> 00:51:46,320 ‫بعد این که گفت: ‫"چه بدبختی دارم؟" ‫چی شد؟ 683 00:51:46,416 --> 00:51:47,451 ‫هاتسوکو؟ 684 00:51:47,918 --> 00:51:49,955 ‫"احمق نباش، ‫فقط کاری که میگم رو انجام بده!" 685 00:51:50,220 --> 00:51:51,255 ‫"فردا برو بیمارستان." 686 00:51:51,688 --> 00:51:54,396 ‫"نه، ‫من میخوام بچه رو نگه دارم." 687 00:51:54,824 --> 00:51:56,497 ‫هیروشی هم می‌خواست بزنه بیرون. 688 00:51:56,693 --> 00:51:57,501 ‫“وایسا!“ 689 00:51:57,994 --> 00:51:59,769 ‫“حالا چی میشه به والدینمون بگیم؟“ 690 00:52:00,263 --> 00:52:02,766 ‫“این‌قدر دخالت نکن!“ 691 00:52:03,266 --> 00:52:04,404 ‫“مثلا قراره خودت چیکار کنی؟“ 692 00:52:05,168 --> 00:52:08,274 ‫گفتگوشون به همین ترتیب پیش می‌رفت. 693 00:52:09,005 --> 00:52:12,214 ‫منم حس کردم که اوضاع خطریه. 694 00:52:12,576 --> 00:52:15,716 ‫منظورتون چیه خطری بود؟ 695 00:52:16,680 --> 00:52:20,628 ‫علاف‌های زیادی معمولا ‫تو منطقه آتسوگی دعوا راه میندازن، 696 00:52:21,318 --> 00:52:24,299 ‫وقتی هم که هیروشی گفت: ‫"این قدر دخالت نکن!", 697 00:52:25,355 --> 00:52:26,959 ‫شبیه یکی از این علاف‌ها شده بود. 698 00:52:27,357 --> 00:52:31,100 ‫آیا منظورش شبیه این بود که: ‫"من میکشمت؟" 699 00:52:31,261 --> 00:52:32,239 ‫اعتراض دارم! 700 00:52:32,863 --> 00:52:36,072 ‫ایشون دارن به شهادت جهت میدن! 701 00:52:37,300 --> 00:52:38,540 ‫اعتراض وارد شد. 702 00:52:39,736 --> 00:52:42,740 ‫سوال‌تون رو اصلاح کنید. 703 00:52:43,674 --> 00:52:48,248 ‫وقتی که هاتسوکو و متهم شدیدا دعوا می‌کردن... 704 00:52:48,411 --> 00:52:50,652 ‫شما هم اونجا بودیذ؟ 705 00:52:51,214 --> 00:52:52,215 ‫آره، ‫اونجام بودم. 706 00:52:53,216 --> 00:52:53,956 ‫همین. 707 00:52:55,685 --> 00:52:57,596 ‫وکیل مدافع میتونه برخیزه. 708 00:52:57,721 --> 00:53:03,967 ‫شاهد اولین بار هاتسوکو رو تو ‫کاباره شینجوکو دیدش، اونوقت چجوری؟ 709 00:53:04,361 --> 00:53:07,808 ‫من مشتری اونجا بودم و بعدشم ‫صمیمی شدیم. 710 00:53:08,965 --> 00:53:12,572 ‫منم با هاتسوکو نثل مکان کردم. - ‫از چه زمانی؟ - 711 00:53:12,703 --> 00:53:14,182 ‫اکتبر 1974 بود. 712 00:53:14,704 --> 00:53:18,117 ‫بعد از این‌که تو ماه آگوست دیدیتش؟ - ‫خود هاتسوکو این پیشنهاد رو داد. - 713 00:53:18,341 --> 00:53:19,319 ‫اون زمان شغلتون چی بود؟ 714 00:53:19,543 --> 00:53:21,580 ‫بیکار بودم. - ‫مثل الان، مگه نه؟ - 715 00:53:22,746 --> 00:53:26,558 ‫یعنی شما با درآمد هاتسوکو ‫زندگی‌تونو می‌گذروندید؟ 716 00:53:26,817 --> 00:53:31,288 ‫بازم نکرده یه زن هوامو داشته باشه! ‫خودم میتونم پول دربیارم! 717 00:53:31,455 --> 00:53:35,335 ‫با تهدید کردن مردم که بدهی‌شونو بدن؟ ‫مثل اُمورا؟ 718 00:53:35,892 --> 00:53:36,802 ‫اعتراض دارم! 719 00:53:37,694 --> 00:53:41,198 ‫سوال وکیل مدافع، ‫بی ارتباطه. 720 00:53:41,698 --> 00:53:44,178 ‫داره شاهد رو بدنام میکنه. 721 00:53:44,634 --> 00:53:45,738 ‫اعتراض وارد شد! 722 00:53:46,837 --> 00:53:50,148 ‫وکیل مداقع سوال خودش رو اصلاح کنه. 723 00:53:51,041 --> 00:53:57,322 ‫هاتسوکو تو ژوین 1976 برگشت تسوچیدا. 724 00:53:57,747 --> 00:53:59,886 ‫و تو ماه آگوست هم یه بار باز کرد. - ‫همین طوره. - 725 00:54:00,117 --> 00:54:01,824 ‫باهاش زندگی می‌کردید؟ - ‫آره بابا. - 726 00:54:02,285 --> 00:54:04,925 ‫تمام وقت؟ ‫رک و پوست کنده جواب بدید! 727 00:54:06,189 --> 00:54:08,965 ‫یه مدتی از هم جدا شدیم. 728 00:54:09,192 --> 00:54:10,136 ‫برا چه مدت؟ 729 00:54:11,595 --> 00:54:12,767 ‫یه سال یا بیشتر. 730 00:54:13,363 --> 00:54:14,967 ‫تو این زمان شما کجا بودید؟ 731 00:54:15,599 --> 00:54:16,441 ‫اعتراض دارم! 732 00:54:17,434 --> 00:54:19,778 ‫این سوال بی اهمیته! 733 00:54:20,170 --> 00:54:21,205 ‫زندان بوده. 734 00:54:22,005 --> 00:54:25,578 ‫فقط دارم میپرسم تو اون مدت زمان ایشون کجا بوده! 735 00:54:25,675 --> 00:54:26,949 ‫همش وقت هد دادنه! 736 00:54:27,177 --> 00:54:28,178 ‫اعتراض وارده! 737 00:54:29,980 --> 00:54:33,291 ‫وکیل مداقع سوال خودش رو اصلاح کنه. 738 00:54:33,883 --> 00:54:36,921 ‫آیا شاهد همراه با هاتسوکو اومد تسوچدا؟ 739 00:54:37,187 --> 00:54:38,165 ‫نه. 740 00:54:38,722 --> 00:54:44,297 ‫بعدش اومدید پیشش؟ - ‫رفتم خونه یکی از دوستام. - 741 00:54:44,427 --> 00:54:45,405 ‫با هاتسوکو ملاقات هم کردید؟ 742 00:54:45,528 --> 00:54:47,064 ‫معلومه. - ‫چرا؟ - 743 00:54:47,197 --> 00:54:48,198 ‫چون مال خودم بود. 744 00:54:49,065 --> 00:54:53,480 ‫ولی ژانویه امسال شما ‫یدفعه رفتید چوگو، 745 00:54:54,538 --> 00:54:55,278 ‫چرا؟ 746 00:54:57,107 --> 00:54:59,053 ‫یه کم دردسر درست شده بود. 747 00:54:59,910 --> 00:55:00,615 ‫چه نوع دردسری؟ 748 00:55:00,810 --> 00:55:02,721 ‫دردسر با هاتسوکو. 749 00:55:03,013 --> 00:55:03,753 ‫اعتراض دارم! 750 00:55:04,547 --> 00:55:09,462 ‫من چندین بار اعتراض کردم، ‫و شما عالیجناب حق رو به من دادید، 751 00:55:10,287 --> 00:55:13,131 ‫ولی وکیل مدافع بازم بر روی سوال‌های حاشیه ساز اصرار داره. - ‫نه! - 752 00:55:14,023 --> 00:55:16,594 ‫رابطه بین شاهد و هاتسوکو... 753 00:55:16,693 --> 00:55:22,041 ‫تو پیشینه این جنایت ‫اهمیت حیاتی داره! 754 00:55:22,132 --> 00:55:24,510 ‫دادگاه هم خواستار شنیدنشه. 755 00:55:25,368 --> 00:55:26,972 ‫دادستان هم باید قبول کنه که... 756 00:55:28,405 --> 00:55:32,182 ‫کند و کاش تو پیشینه داستان برای دفاعیات طبیعیه! 757 00:55:33,009 --> 00:55:36,456 ‫من هم به یافت حقیقت توسط دادگاه احترام میزارم، 758 00:55:36,780 --> 00:55:39,727 ‫اما سوال‌های بی اهمیت ‫زیادی داره پرسیده میشه که، 759 00:55:40,316 --> 00:55:44,264 ‫اما این سوال‌ها، ‫داره شخصیت شاهد رو بدنام میکنه. 760 00:55:44,721 --> 00:55:46,462 ‫شاید اینطور باشه، 761 00:55:47,157 --> 00:55:51,469 ‫اما دادگاه هم لایق اینه که ‫در مورد این رابطه بیشتر بدونه. 762 00:55:53,296 --> 00:55:54,070 ‫قاضی که با قضیه مشکلی نداره. 763 00:55:54,264 --> 00:55:56,471 ‫ما متوجه شدیم که... 764 00:55:56,933 --> 00:56:01,848 ‫هاتسوکو در 28 مارس از ساعت 2:30 تا 3:30 دقیقه بعد از ظهر ‫تو اتاق شما بوده. 765 00:56:02,906 --> 00:56:04,579 ‫اونجا چی کار می‌کرد؟ 766 00:56:04,841 --> 00:56:05,876 ‫مشروب می‌زد تو تو رگ. 767 00:56:06,776 --> 00:56:09,780 ‫با همدیگه مشروب می‌خوردید؟ 768 00:56:09,979 --> 00:56:11,720 ‫آره. - ‫خیلی؟ - 769 00:56:13,049 --> 00:56:16,292 ‫فقط دو تا بطری یا ‫شاید هم سه تا. 770 00:56:16,519 --> 00:56:19,591 ‫یه ساعت کامل برا ‫خوردن سه بطری... 771 00:56:20,523 --> 00:56:21,399 ‫شایدم چهارتا. 772 00:56:21,724 --> 00:56:23,067 ‫کدومشون بود، ‫سه یا چهارتا؟ 773 00:56:24,427 --> 00:56:25,371 ‫شاید 4 تا. 774 00:56:25,962 --> 00:56:29,171 ‫آیا همیشه تو اتاق‌تون ‫مشروب داشتید؟ 775 00:56:32,102 --> 00:56:35,447 ‫هاتسوکو خودش از بار آوردشون. - ‫دروغ نگید. - 776 00:56:38,074 --> 00:56:42,045 ‫اون موقع پیاده شدن از اتوبوس ‫فقط کیف دستیش باهاش بود! 777 00:56:44,047 --> 00:56:45,321 ‫چه کسی مشروب‌ها رو آورده بود؟ 778 00:56:52,589 --> 00:56:53,761 ‫یکی دیگه هم اونجا بود. 779 00:56:54,357 --> 00:56:56,098 ‫چرا اینو اول نگفتید؟ 780 00:56:56,559 --> 00:56:57,799 ‫کسی ازم نپرسید! 781 00:56:57,861 --> 00:56:59,306 ‫طرف یه زن بود؟ 782 00:57:00,997 --> 00:57:02,032 ‫جواب بدید، لطفا! 783 00:57:03,366 --> 00:57:05,107 ‫در 28 مارس، ‫در ساعت 2:30 دقیقه، 784 00:57:05,835 --> 00:57:09,044 ‫یه زن هم تو اتاق شما ‫موقعی که هاتسوکو کشته شده بود حضور داشت؟ 785 00:57:11,174 --> 00:57:12,517 ‫درسته. 786 00:57:12,842 --> 00:57:15,948 ‫از زمان مرگ هاتسوکو، ‫داره با شما زندگی میکنه؟ 787 00:57:16,146 --> 00:57:17,625 ‫خب که چی؟ 788 00:57:17,814 --> 00:57:20,988 ‫از شاهد درخواست میشه که ‫مراقب لحن صحبت‌هاش باشه. 789 00:57:23,186 --> 00:57:28,033 ‫بگید که چه اتفاقی بین اون زن، ‫شما و هاتسوکو رخ داد؟ 790 00:57:29,526 --> 00:57:32,200 ‫کیوکو، ‫اسمش ساکورای کیوکو هستش. 791 00:57:32,896 --> 00:57:37,641 ‫کیوکو مشروب‌ها رو سفارش داد. ‫بعدشم که داشتیم می‌خوردیم، هاتسوکو اومد. 792 00:57:38,301 --> 00:57:40,440 ‫انتظار اومدنشو داشتید؟ 793 00:57:40,603 --> 00:57:41,809 ‫نه. - ‫چرا؟ - 794 00:57:46,576 --> 00:57:49,819 ‫چون می‌خواست اُمورا گویچی رو ببینه. 795 00:57:52,081 --> 00:57:56,962 ‫پس فقط اومد بگه ‫میخواد طلبشو از اُمورا بگیره؟ 796 00:57:58,354 --> 00:57:59,424 ‫درسته. 797 00:57:59,622 --> 00:58:02,899 ‫در اظهارات شما ‫به دادسرا اومده که... 798 00:58:03,826 --> 00:58:07,865 ‫هاتسوکو برای گرفتن طلبش اومد و ‫شما بهش 3,350 ین پول دادید. 799 00:58:08,731 --> 00:58:10,074 ‫درسته؟ - ‫الان یادم اومد! - 800 00:58:11,768 --> 00:58:12,803 ‫اومد که پول‌ بگیره. 801 00:58:14,003 --> 00:58:14,913 ‫منم بهش دادم. 802 00:58:15,438 --> 00:58:17,748 ‫کدومش بود؟ ‫لطفا دقیق‌تر بگید. 803 00:58:18,241 --> 00:58:19,413 ‫اومد پولشو بگیره. 804 00:58:19,776 --> 00:58:23,246 ‫شما معشوقه هم بودیذ، ‫چرا باید بهش پول می‌دادید؟ 805 00:58:23,847 --> 00:58:27,090 ‫هاتسوکو معمولا راجع به پول ‫غریبه یا آشنا نمی‌شناخت. 806 00:58:28,351 --> 00:58:31,764 ‫یه قرض، قرض بود. ‫مهم هم نبود کی بدهکاره. 807 00:58:32,389 --> 00:58:35,836 ‫وقتی خونوادش بار رو فروختن، ‫بعد مرگش شما... 808 00:58:36,626 --> 00:58:39,630 ‫با یه توافق وام 500 هزار ینی پیداتون شد. 809 00:58:40,396 --> 00:58:42,069 ‫و درخواست پول‌تون رو کردید. 810 00:58:42,198 --> 00:58:44,075 ‫اگه اینجوریه، ‫پس شما طلبکار بودید نه بدهکار. 811 00:58:44,534 --> 00:58:46,241 ‫خب پس برا چی بهش پول دادید؟ 812 00:58:47,370 --> 00:58:53,787 ‫اون 500 هزار ین رو ‫وقتی بار فروخته شد، قرار بود بده. 813 00:58:55,178 --> 00:58:58,318 ‫500 هزار ین پول خیلی زیادیه، 814 00:58:59,616 --> 00:59:01,926 ‫برا چی از شما گرفتش؟ 815 00:59:02,485 --> 00:59:04,897 ‫بهش قرض دادم تا بتونه... 816 00:59:05,588 --> 00:59:06,931 ‫اون بار رو باز کنه. 817 00:59:07,357 --> 00:59:08,062 ‫ولی... 818 00:59:08,458 --> 00:59:11,735 ‫شما 18 ماه خبری ازتون نبود و ‫نمی‌تونستید برید پیشش. 819 00:59:12,929 --> 00:59:14,408 ‫پس چجوری بهش وام دادید؟ 820 00:59:23,606 --> 00:59:26,917 ‫این سندی هستش که خونوادش با خودشون داشتن. 821 00:59:28,144 --> 00:59:33,560 ‫شما هاتسوکو رو مجبور کردید که ‫دو روز قبل رفتنش، اینو بنویسه. 822 00:59:35,018 --> 00:59:39,057 ‫برای زمانی که خواست بار رو بفروشه بهتون... ‫داری دروغ می‌گی! 823 00:59:41,090 --> 00:59:42,194 ‫هزینه قطع رابط‌ـتون بود، ‫مگه نه؟ 824 00:59:42,192 --> 00:59:44,695 ‫من هیچ وقت با یه زن ‫این کار رو نمی‌کنم. 825 00:59:46,696 --> 00:59:49,540 ‫وکیل مدافع با اعتدال بیشتری حرف بزنه. 826 00:59:51,467 --> 00:59:55,005 ‫اون موقعی که داشتید با کیوکو ‫نوشیدنی می‌خوردید، 827 00:59:56,205 --> 00:59:57,912 ‫هاتسوکو چی بهتون گفت؟ 828 00:59:59,008 --> 01:00:01,852 ‫گفت که بدهیه 3,350 ینیم رو بدم. 829 01:00:02,712 --> 01:00:05,716 ‫پولشو دادم و گفتم: ‫"بیا نوشیدنی بزنیم تو رگ." 830 01:00:06,416 --> 01:00:09,727 ‫ازم تشکر کرد و ‫گفتش که اتفاقا تشنه هم بود، 831 01:00:11,754 --> 01:00:13,961 ‫بعدشم که رفت اون پیرمرد رو ببینه. 832 01:00:14,357 --> 01:00:18,499 ‫رابطه‌تون با کیوکو... 833 01:00:18,861 --> 01:00:20,568 ‫هاتسوکو فهمیده بود چجوری بوده؟ 834 01:00:21,097 --> 01:00:25,637 ‫فهمید، ولی الم شنگه راه ننداخت، ‫اون قدرها هم احمق نبود. 835 01:00:26,869 --> 01:00:29,179 ‫پس یه ساعت مشروب خوردید؟ 836 01:00:29,472 --> 01:00:31,782 ‫نه، ‫فقط یه ربع. 837 01:00:32,075 --> 01:00:36,615 ‫ولی به دادستان گفتید که اون ساعت 2:30 اومد و ‫ساعت 3:30 دقیقه رفتش. 838 01:00:37,613 --> 01:00:39,092 ‫کدوم داستان درسته؟ 839 01:00:40,450 --> 01:00:43,021 ‫حالا که درست بهش فکر می‌کنم، ‫15 دقیقه بود. 840 01:00:43,286 --> 01:00:49,635 ‫هاتسوکو یه کم بعد ساعت 3:30 دقیقه، ‫رسید کنار شرکت چوگو موتور. 841 01:00:51,194 --> 01:00:54,232 ‫که کلا کم‌تر از 50 متر با خونه شما ‫فاصله داشت. 842 01:00:55,598 --> 01:00:57,976 ‫اگه فقط برا 15 دقیقه مونده بود، 843 01:00:58,234 --> 01:01:02,114 ‫اونوقت 45 دقیقه طول میکشه ‫تا یه فاصله 50 متری رو بره؟ 844 01:01:02,338 --> 01:01:05,046 ‫من از کجا بدونم اون راه رفته یا دوییده؟ 845 01:01:06,843 --> 01:01:10,154 ‫دیگه سوالی ندارم. 846 01:01:11,714 --> 01:01:15,252 ‫مایلم شاهد رو ‫بعدا هم فرا بخونم. 847 01:01:15,718 --> 01:01:16,992 ‫به عنوان شاهد متهم. 848 01:01:20,256 --> 01:01:21,360 ‫یه لحظه وایسید. 849 01:01:21,424 --> 01:01:22,903 ‫فقط یه مصاحبه! 850 01:01:24,827 --> 01:01:26,329 ‫تو دیگه کی هستی؟ 851 01:01:27,430 --> 01:01:29,068 ‫قیافمو نشون نمیدی‌ها! 852 01:01:29,365 --> 01:01:30,173 ‫حتما، ولی... 853 01:01:30,933 --> 01:01:34,904 ‫بپا در موردم چی مینویسی، وگرنه... 854 01:01:36,673 --> 01:01:37,777 ‫یه چند تا حرف هم کارمو راه... 855 01:01:42,011 --> 01:01:46,687 ‫کیکوچی توقع داره در ادامه ‫چی از زیر زبون میااُچی بکشه بیرون؟ 856 01:01:48,684 --> 01:01:52,359 ‫دادستان از بد آدمی ‫برا شاهد استفاده کرد... 857 01:01:53,356 --> 01:01:56,701 ‫اونم یه شرخر... 858 01:01:56,726 --> 01:01:58,706 ‫که اعتبارش خیلی کمه. 859 01:02:40,136 --> 01:02:42,776 ‫پیشخدمت! بیا اینجا! 860 01:03:04,460 --> 01:03:05,336 ‫چیکار داری ‌می‌کنی؟ 861 01:03:06,662 --> 01:03:07,800 ‫این مسخرست! 862 01:03:08,130 --> 01:03:10,633 ‫عجب نکبتی هستی! 863 01:03:29,051 --> 01:03:32,191 ‫من اینجا زندگی می‌کنم. 864 01:03:32,722 --> 01:03:33,496 ‫بفرما. 865 01:03:36,459 --> 01:03:37,494 ‫فیلم بازی نکن جا خوردی! 866 01:03:38,694 --> 01:03:39,798 ‫بابا جا خوردم! 867 01:03:46,502 --> 01:03:49,949 ‫بهم دروغ گفتی، ‫مگه نه؟ 868 01:03:50,239 --> 01:03:51,183 ‫اونوقت جنابعالی چی؟ 869 01:03:53,109 --> 01:03:54,247 ‫حالا برا چی انگشتتو قایمش می‌کنی؟ 870 01:03:57,814 --> 01:03:58,952 ‫شیش میزنیا! 871 01:04:18,801 --> 01:04:20,007 ‫اینجات شراب ریخته! 872 01:07:08,804 --> 01:07:10,579 ‫بعدا بیا، هیرو. 873 01:07:25,755 --> 01:07:26,859 ‫نگفته بودی... 874 01:07:39,035 --> 01:07:43,279 ‫من یودا هیروشی رو از ‫تو کارخونه شناختمش. 875 01:07:45,341 --> 01:07:49,448 ‫پارسال از کارخونه اومدم بیرون، ‫الان دارم به پدرم کمک می‌کنم. 876 01:07:50,212 --> 01:07:54,718 ‫هیروشی گفتش که روز 28 مارس، ‫میخواد یه کامیون کرایه کنه. 877 01:07:55,084 --> 01:07:56,688 ‫منم بهش گفتم که چرا که نه. 878 01:07:57,586 --> 01:08:00,430 ‫بعد از ظهر هم اومد راجع بهش حرف بزنه. 879 01:08:01,057 --> 01:08:04,869 ‫ازش پرسیدید که میخواد ‫باهاش چیکار کنه؟ 880 01:08:05,227 --> 01:08:06,137 ‫نه نپرسیدم. 881 01:08:07,329 --> 01:08:10,708 ‫وقتی هاتسوکو از اونجا رد می‌شد، ‫ساعت حدود 3:30 بودد، 882 01:08:11,333 --> 01:08:14,212 ‫شما هم تو شرکت کنار هیروشی بودید؟ 883 01:08:14,737 --> 01:08:15,511 ‫آره. 884 01:08:15,805 --> 01:08:18,945 ‫هیروشی وقتی هاتسوکی رو دید ‫چی گفت؟ 885 01:08:20,042 --> 01:08:20,850 ‫خب... 886 01:08:21,644 --> 01:08:23,646 ‫بهم گفت راجع به ‫کامیون حرف نزنم. 887 01:08:25,114 --> 01:08:27,788 ‫نمی‌خواست، هاتسوکی راجع بهش بدونه؟ 888 01:08:28,417 --> 01:08:30,624 ‫آره ظاهرا... ‫بعد چی شد؟ - 889 01:08:31,420 --> 01:08:35,596 ‫هاتسوکی از هیروشی خواست با ‫دوچرخه برسونش. 890 01:08:36,559 --> 01:08:39,506 ‫اونم گفت اتوبوس که سریع‌تره، 891 01:08:41,096 --> 01:08:44,100 ‫ولی می‌خواست مستقیم ‫برگرده خونه 892 01:08:45,401 --> 01:08:47,711 ‫وقتی هاتسوکو این درخواستو کرد... 893 01:08:48,504 --> 01:08:50,347 ‫هیروشی مضطرب بود؟ - ‫نه! - 894 01:08:51,474 --> 01:08:53,476 ‫اوضاعشون با هم روبراه بود. 895 01:08:54,610 --> 01:08:55,486 ‫پس خوب با هم کنار اومدن؟ 896 01:08:56,145 --> 01:08:58,455 ‫آره... ظاهر قضیه که اینجوری بود. 897 01:09:00,916 --> 01:09:04,227 ‫بوفه‌ای به اسم “اُه اف” می‌شناسید؟ 898 01:09:04,553 --> 01:09:07,864 ‫آره، ‫یه 50 متری با مکان من فاصله داره. 899 01:09:08,324 --> 01:09:10,270 ‫آیا اون از همون سمت اومد؟ 900 01:09:11,494 --> 01:09:12,370 ‫آره، ‫همین طوره. 901 01:09:13,429 --> 01:09:16,137 ‫تو مسیر رسیدن به شما... 902 01:09:16,832 --> 01:09:20,279 ‫هیروشی یه چاقو از ‫مغازه خرید. 903 01:09:20,903 --> 01:09:22,644 ‫چاقو رو دیدید؟ - ‫نه، ندیدم! - 904 01:09:24,707 --> 01:09:27,051 ‫یه چیزی تو جیب لباسش بود... 905 01:09:28,644 --> 01:09:29,418 ‫چی بود؟ 906 01:09:30,412 --> 01:09:31,220 ‫گیره لباس. 907 01:09:31,447 --> 01:09:32,255 ‫گیره لباس!؟ 908 01:09:32,648 --> 01:09:33,353 ‫آره. 909 01:09:33,649 --> 01:09:36,061 ‫مطمینید؟... ‫گیره لباس بود؟ 910 01:09:36,886 --> 01:09:42,097 ‫آره، مطمینم... ‫جنسشونم آلومینیومی بود. 911 01:09:45,561 --> 01:09:47,973 ‫وقتی اومد مغازم، ‫همون لحظه فهمیدم... 912 01:09:48,797 --> 01:09:52,267 ‫ساکن چوگو نیست. 913 01:09:53,035 --> 01:09:56,845 ‫آیا متهم برا خریده چاقو اومده بود؟ 914 01:09:56,972 --> 01:09:57,712 ‫آره. 915 01:09:58,774 --> 01:10:03,086 ‫آیا طبیعیه که مشتری‌هاتون، ‫تیغه چاقو رو تست کنن؟ 916 01:10:04,547 --> 01:10:09,292 ‫متهم، ‫خیلی... در این مورد مُصِر بود. 917 01:10:10,186 --> 01:10:15,101 ‫اون هی چاقو برمی‌داشت و تیغشون رو ‫همش امتحان می‌کرد. 918 01:10:15,324 --> 01:10:19,739 ‫یه چاقوی کوهنوزدی انتخاب کرد، آره؟ ‫از اون چند کاره‌هاش؟ 919 01:10:19,829 --> 01:10:21,570 ‫درسته. 920 01:10:22,298 --> 01:10:25,040 ‫شما فروشگاه، کارد، قاشق و چنگال دارید؟ 921 01:10:25,234 --> 01:10:26,042 ‫نه فقط این نیست. 922 01:10:26,402 --> 01:10:28,643 ‫این نیست؟ - ‫نه، نه! یه ابزارآلات فروشی هم هستش! - 923 01:10:29,071 --> 01:10:33,486 ‫تو چوگو، فقط کارد، قاشق و چنگال فروشی ‫خیلی سودی توش نیست. 924 01:10:33,976 --> 01:10:36,582 ‫من قابلمه، کتری، ‫سطل و ... 925 01:10:36,979 --> 01:10:39,255 ‫موقع پاسخ دادن، به جلو بایستید، ‫لطفا. 926 01:10:40,950 --> 01:10:43,396 ‫پس با این حساب، گیره لباس هم می‌فروشید؟ 927 01:10:44,854 --> 01:10:46,492 ‫آره. 928 01:10:47,423 --> 01:10:49,334 ‫در 28 مارس، ساعت 2:30 دقیقه، 929 01:10:49,692 --> 01:10:50,864 ‫آیا به متهم... 930 01:10:51,327 --> 01:10:55,969 ‫چندتا گیره و چاقو فروختید؟ 931 01:11:01,971 --> 01:11:03,882 ‫بهش چند تا گیره فروختم. 932 01:11:04,240 --> 01:11:06,277 ‫قبل یا بعد خرید چاقو؟ 933 01:11:06,709 --> 01:11:11,249 ‫اون چاقو رو بهم داد و ‫گفت میخوادش، 934 01:11:12,114 --> 01:11:16,324 ‫بعدشم به گیره‌ها نگاه کرد و ‫گفت: از اینا میخوام." 935 01:11:17,052 --> 01:11:19,191 ‫بزارید نظر شما را بپرسیم. 936 01:11:20,523 --> 01:11:23,561 ‫پس یه چاقوی چند کاره بود، ‫درسته؟ 937 01:11:24,226 --> 01:11:29,869 ‫معنیش این نمیشه که متهم این چاقو و گیره‌ها رو ‫برای یه خونه جدید خریده؟ 938 01:11:30,165 --> 01:11:34,341 ‫احتمالش هست. 939 01:11:36,772 --> 01:11:37,648 ‫دیگه سوالی ندارم. 940 01:11:37,773 --> 01:11:41,220 ‫آیا دادستان هم سوالی داره؟ 941 01:11:41,444 --> 01:11:42,184 ‫بله. 942 01:11:44,547 --> 01:11:47,721 ‫بعد... ‫دادن چاقو بهتون، 943 01:11:48,250 --> 01:11:50,992 ‫متهم یه نگاه به گیره‌ها انداخت... 944 01:11:51,420 --> 01:11:53,422 ‫و گفت: ‫"از اینا هم میخوام؟" 945 01:11:54,923 --> 01:11:55,663 ‫درسته. 946 01:11:55,791 --> 01:12:00,206 ‫آیا شاهد فکر نکرد که این گیره‌ها رو ‫از قصد خریده؟ 947 01:12:01,764 --> 01:12:04,438 ‫اون یه چاقو میخواسته تا هاتسوکو رو بکشه. 948 01:12:05,100 --> 01:12:09,845 ‫ولی برا این‌که هدفشو مخفی کنه، 949 01:12:11,006 --> 01:12:16,547 ‫تا فقط این تصور ایجاد نشه که ‫فقط یه چاقو خریده، 950 01:12:17,480 --> 01:12:19,619 ‫به نظرتون، به‌خاطر همین ‫اون گیره‌ها رو هم نخرید؟ 951 01:12:22,184 --> 01:12:23,891 ‫اعتراض دارم! 952 01:12:25,020 --> 01:12:27,296 ‫ما احتمالا داریم به پایان محاکمه نزدیک میشیم، 953 01:12:27,623 --> 01:12:31,002 ‫و با این که هدف من هدر دادن وقت دادگاه نیست، 954 01:12:31,961 --> 01:12:36,933 ‫ولی این قضیه مخفی کردن هدف اصلی، ‫فقط نظر شخصیه دادستانه. 955 01:12:37,566 --> 01:12:39,807 ‫دادستان بعدا می‌تونه به این جمع بندی برسه. 956 01:12:40,669 --> 01:12:44,515 ‫ولی مطرح کردنش همین حالا، ‫فقط باعث سردرگمی شاهد مشه. 957 01:12:45,074 --> 01:12:47,816 ‫و به اعتبار گفته‌هاش لطمه وارد می‌کنه. 958 01:12:47,910 --> 01:12:52,950 ‫این خود وکیل مدافع بود که اول نظر شاهد را درخواست کرد، 959 01:12:53,082 --> 01:12:56,655 ‫و من هم نظر شاهد رو از یه طریق دیگه خواستم! 960 01:12:56,885 --> 01:12:58,330 ‫لطفا هر دوی شما، ‫تمومش کنید. 961 01:12:59,822 --> 01:13:03,269 ‫این جا جای جنگ و جدل و پیگرد قانونی نیست. 962 01:13:04,126 --> 01:13:06,800 ‫دادگاه خواستار شنیدن همه چیزه. 963 01:13:07,630 --> 01:13:10,008 ‫از جمله شنیدن نظر شاهد. 964 01:13:14,103 --> 01:13:15,480 ‫اعتراض وارد نیست. 965 01:13:19,174 --> 01:13:25,750 ‫آیا به نظرتون خرید گیره‌های لباس... 966 01:13:26,248 --> 01:13:28,489 ‫فقط به عنوان استتار چاقو برای سلاح قتل بود؟ 967 01:13:29,285 --> 01:13:33,256 ‫این که ایشون گیره لباس خریده... 968 01:13:33,989 --> 01:13:36,526 ‫نشون نمیده که حتما چاقو رو به عنوان پوششی، 969 01:13:38,727 --> 01:13:40,400 ‫برای کشتن کسی می‌خواسته. 970 01:13:42,131 --> 01:13:44,042 ‫این ادعای خیلی مثبتیه... 971 01:13:44,233 --> 01:13:48,978 ‫ولی قبلا تردید داشتید و ‫قادر به پاسخ نبودید. 972 01:13:49,905 --> 01:13:53,284 ‫چون یکم که بهش فکر کردم ‫دیدم واضح شد. 973 01:13:53,442 --> 01:13:54,580 ‫که اینطوره؟... 974 01:13:54,977 --> 01:13:59,323 ‫ولی تو استشهادتون... ‫گفتید که نمی‌تونید بگید... 975 01:13:59,315 --> 01:14:01,659 ‫همه مشتری‌ها دارن به چی فکر میکنن... 976 01:14:03,419 --> 01:14:04,659 ‫که کاملا خلاف حرف‌های فعلیتونه. 977 01:14:05,888 --> 01:14:07,424 ‫تو استشهاد قبلیتون اظهار کرده بودید که... 978 01:14:08,023 --> 01:14:13,166 ‫که توجه بیش از حد متهم به تیغه چاقو، ‫شما رو داشت اذیت می‌کرد. 979 01:14:14,997 --> 01:14:15,702 ‫منظورم این بود که... 980 01:14:16,532 --> 01:14:20,070 ‫جوری جذب چاقو شده بود که... 981 01:14:20,502 --> 01:14:22,413 ‫با خودم فکر کردم... 982 01:14:23,472 --> 01:14:28,683 ‫نکنه بخواد... بدزدش. 983 01:14:29,044 --> 01:14:32,787 ‫خرید گیره‌ها هم فقط به فکر فروم برد. 984 01:14:33,515 --> 01:14:36,291 ‫این حرفو دارم از رو تجربه میگم... ‫و احتمالا برا شما هم اتفاق افتاده... 985 01:14:36,919 --> 01:14:41,925 ‫یه تازه ازدواج کرده، ‫معمولا بی اهمیت‌ترین وسایل خونگی هم چشمشو می‌گیره. 986 01:14:42,524 --> 01:14:43,628 ‫مثلا تشت ظرفشویی... 987 01:14:43,759 --> 01:14:46,035 ‫آیا دیدتون نسبت ‫به قضیه... 988 01:14:46,762 --> 01:14:49,902 ‫بعد این‌که تو روزنامه خوندید... 989 01:14:50,966 --> 01:14:53,242 ‫متهم با یوشیکو زندگی می‌کنه تغییر کرد؟ 990 01:14:53,602 --> 01:14:54,478 ‫معلومه که نه. 991 01:14:55,404 --> 01:14:56,508 ‫به هیچ وجه! 992 01:14:57,072 --> 01:14:59,143 ‫دارم از رو تجربه خودم میگم: 993 01:14:59,908 --> 01:15:04,721 ‫وقتی اون چاقو رو خرید ‫خیلی کیفور بود! 994 01:15:05,514 --> 01:15:09,257 ‫اصلا به نظرم ‫چاقو رو برای کشتن کسی نمی‌خواست. 995 01:15:09,818 --> 01:15:12,799 ‫پس چرا همه اینا رو ‫همون اول نگفتید؟ 996 01:15:13,522 --> 01:15:17,231 ‫یعنی تو دفتر دادستانی دروغ گفتید؟ 997 01:15:17,526 --> 01:15:19,164 ‫دروغ گفتم؟ ‫نه بابا! 998 01:15:19,995 --> 01:15:21,804 ‫دروغ چه نفعی برام داره؟ 999 01:15:22,331 --> 01:15:27,212 ‫پس اظهاراتتون در دفتر دادستانی ناقص بود. 1000 01:15:27,903 --> 01:15:31,350 ‫عجیب نیست که ‫الان داره یادتون میاد؟ 1001 01:15:34,510 --> 01:15:35,784 ‫چیزی در اون مورد نمی‌دونم! 1002 01:15:40,949 --> 01:15:44,726 ‫وکیل مدافع سوال‌های دیگه‌ای داره؟ - ‫بله، داریم. - 1003 01:15:46,622 --> 01:15:51,571 ‫آیا دادستان ازتون در مورد ‫گیره‌های لباس پرسید؟ 1004 01:15:52,094 --> 01:15:52,765 ‫نه. 1005 01:15:52,995 --> 01:15:55,839 ‫شما هم به دادستان نگفتید؟ - ‫نه. - 1006 01:15:57,900 --> 01:16:02,542 ‫یعنی تو سوال‌های دادستان، 1007 01:16:02,905 --> 01:16:05,715 ‫اصلا چنین سوالی ‫پرسیده نشد؟ 1008 01:16:06,208 --> 01:16:07,312 ‫هرگز! 1009 01:16:07,376 --> 01:16:09,413 ‫پس جواب ندادنتون از قصد نبود؟ 1010 01:16:09,545 --> 01:16:13,322 ‫درسته! ‫چجوری جواب میدادم، وقتی در موردش ازم پرسیده نشد؟ 1011 01:16:13,649 --> 01:16:16,960 ‫وقتی متهم چاقو رو خرید، 1012 01:16:18,053 --> 01:16:21,398 ‫فقط حواسش به تیغش نبود، 1013 01:16:21,657 --> 01:16:23,466 ‫و گیره‌های لباس هم ‫ازتون خرید، درسته؟ 1014 01:16:23,592 --> 01:16:24,400 ‫آره. 1015 01:16:24,993 --> 01:16:27,667 ‫پس، ‫حدس دادستان در مورد، 1016 01:16:28,464 --> 01:16:33,106 ‫استتار چاقو، واقعا درست نیست. ‫متهم طبیعی رفتار می‌کرد؟ 1017 01:16:33,535 --> 01:16:36,709 ‫آره. ‫مشکلی نداشت. 1018 01:16:37,206 --> 01:16:39,584 ‫خیلی خوش برخورد ازم خرید کرد. 1019 01:16:42,177 --> 01:16:43,178 ‫که اینطور... 1020 01:16:44,313 --> 01:16:45,121 ‫همین بود. 1021 01:16:46,949 --> 01:16:50,920 ‫شاهد میتونه برگرده خونه. 1022 01:16:54,556 --> 01:16:57,435 ‫عجب پرونده‌ای شده! 1023 01:16:59,494 --> 01:17:03,442 ‫احتمالا دادستان اُکابه کار سختی داره ‫که ثابت کنه... 1024 01:17:04,132 --> 01:17:05,577 ‫قتل عمدی بوده. 1025 01:17:07,035 --> 01:17:10,448 ‫تا موقعی که دادگاه تموم نشه ‫نمیتونیم بفهمیم. 1026 01:17:13,208 --> 01:17:18,317 ‫میشه امید داشت هیروشی، حکمش سبک‌تر بشه؟ 1027 01:17:20,115 --> 01:17:21,594 ‫وکیل مدافع که همینو میگه. 1028 01:17:23,318 --> 01:17:25,855 ‫از الان به بعد، ‫تو عصای دست منی. 1029 01:17:26,655 --> 01:17:29,465 ‫میخوام که هیروشی و تو ‫خوشبخت بشید. 1030 01:17:35,130 --> 01:17:37,076 ‫هاتسوکو که سیاه بخت شد. 1031 01:17:37,833 --> 01:17:39,244 ‫ولی، ‫تقصیر اون هم نبود. 1032 01:17:40,369 --> 01:17:41,712 ‫این منم که باید سرزنش بشم. 1033 01:17:43,138 --> 01:17:45,015 ‫اون مرد یه رذل بود! 1034 01:17:46,175 --> 01:17:48,121 ‫نباید دوباره ازدواج می‌کردم! 1035 01:17:49,144 --> 01:17:52,148 ‫البته اصرار فامیل هم بود... 1036 01:17:54,483 --> 01:17:56,326 ‫ولی بازم همه چی تقصیر منه. 1037 01:17:59,054 --> 01:18:02,501 ‫مامانی، ‫بیا بیخیال گذشته‌ها بشیم. 1038 01:18:03,792 --> 01:18:04,736 ‫شب به‌خیر 1039 01:18:07,796 --> 01:18:11,469 ‫شرمنده تو این دیر وقت مزاحم شدم... 1040 01:18:12,134 --> 01:18:16,014 ‫دادستان اُکابه از دفتر دادستانی تماس گرفته بود. 1041 01:18:16,438 --> 01:18:19,442 ‫میخواد که تو رو فردا ساعت 10 صبح ببینه. 1042 01:18:20,375 --> 01:18:21,445 ‫یعنی برای چی.... 1043 01:18:22,010 --> 01:18:25,150 ‫حتما چیز مهمیه... 1044 01:18:26,381 --> 01:18:29,260 ‫از این دادستان خوشم نمیاد 1045 01:18:30,018 --> 01:18:33,488 ‫حالا بهتره برید ببیندیش. 1046 01:18:41,797 --> 01:18:43,105 ‫"دفتر دادستانی یوکوهوما" 1047 01:18:44,466 --> 01:18:46,878 ‫بچه که اوضاعش روبراهه؟ 1048 01:18:48,236 --> 01:18:49,010 ‫بله. 1049 01:18:50,705 --> 01:18:56,485 ‫یه معلم دبیرستانی به اسم هانای ‫خیلی کمکمون میکنه. 1050 01:18:56,945 --> 01:19:00,017 ‫هانای معلم شما بود؟ 1051 01:19:01,316 --> 01:19:02,886 ‫بله. - ‫و معلم خواهرتون. - 1052 01:19:03,652 --> 01:19:04,357 ‫بله. 1053 01:19:04,486 --> 01:19:07,763 ‫خواهرتون چند سال از شما ‫بزرگ‌تر بود؟ 1054 01:19:08,957 --> 01:19:09,833 ‫4 سال. 1055 01:19:12,361 --> 01:19:17,970 ‫رابطه بین خواهرتون با ‫یودا هیروشی چی بود؟ 1056 01:19:18,200 --> 01:19:21,477 ‫خونمون کنار هم بود... 1057 01:19:22,104 --> 01:19:24,345 ‫موقع بچه‌گیهامون، زیاد با هم بازی می‌کردیم. 1058 01:19:26,208 --> 01:19:29,655 ‫پس دوست‌های بچگی بودید... 1059 01:19:30,112 --> 01:19:30,886 ‫بله. 1060 01:19:32,347 --> 01:19:34,827 ‫خواهرتون ترک تحصیل کرد... 1061 01:19:35,884 --> 01:19:38,728 ‫و تو رستوران کار می‌کرد، ‫درسته؟ 1062 01:19:40,021 --> 01:19:41,091 ‫درسته. 1063 01:19:41,723 --> 01:19:45,398 ‫بعدشم استعفا داد و ‫شد یه هاستس تو شینجوکو... 1064 01:19:46,828 --> 01:19:48,205 ‫چرا؟ 1065 01:19:50,565 --> 01:19:53,136 ‫خود رستوران بعضی کارمندهاشو بیرون کرد... 1066 01:19:53,702 --> 01:19:54,703 ‫دلیل دیگه‌ای نداشت. 1067 01:20:40,515 --> 01:20:42,324 ‫چیکار داری می‌کنی؟ 1068 01:20:46,721 --> 01:20:47,722 ‫تو رو خدا، هاتسوکو، 1069 01:20:49,091 --> 01:20:50,092 ‫نرو! 1070 01:20:51,393 --> 01:20:53,600 ‫میخوای تو توکیو چیکار کنی؟ 1071 01:20:53,829 --> 01:20:55,467 ‫خواهشا، ‫پیشم بمون. 1072 01:20:59,734 --> 01:21:03,682 ‫چیزی در مورد زندگیش تو ‫شینجوکو نمی‌دونم. 1073 01:21:04,773 --> 01:21:07,754 ‫ولی... ‫موقع برگشت اصلا یکی دیگه شده بود. 1074 01:21:09,845 --> 01:21:11,119 ‫مثلا چجوری؟ 1075 01:21:12,914 --> 01:21:14,416 ‫اصلا انگار یه آدم غریبه بود. 1076 01:21:15,851 --> 01:21:17,853 ‫حتی صداش هم عوض شده بود. 1077 01:21:20,055 --> 01:21:21,090 ‫چیزایی مثل این. 1078 01:21:23,191 --> 01:21:26,502 ‫نظرتون راجع به خواهرتون و... 1079 01:21:27,028 --> 01:21:28,132 ‫میااُچی چیه؟ 1080 01:21:29,965 --> 01:21:31,342 ‫از اون یارو متنفرم. 1081 01:21:32,534 --> 01:21:36,573 ‫مثل یه آخوند بود که ‫افتاده بودن به جون خواهرم. 1082 01:21:38,874 --> 01:21:42,515 ‫ولی خواهرم ول کنش نبود... 1083 01:21:44,179 --> 01:21:45,658 ‫چراشو نمی‌دونم. 1084 01:21:47,148 --> 01:21:51,153 ‫احتمالا شما رو به عنوان شاهد در دادگاه بعدی ‫احضار می‌کنم... 1085 01:21:52,254 --> 01:21:53,255 ‫لطفا، اونجا باشید! 1086 01:22:21,550 --> 01:22:22,654 ‫اومدم خونه! 1087 01:22:26,855 --> 01:22:28,357 ‫چه قدر سنگین بود! 1088 01:22:28,657 --> 01:22:29,692 ‫هاتسوکو! 1089 01:22:33,395 --> 01:22:34,567 ‫خوش اومدی! 1090 01:22:35,163 --> 01:22:40,112 ‫یوشیکو و من داشتیم ناهار می‌خوردیم، ‫تو هم میای پیشمون بخوری؟ 1091 01:22:43,371 --> 01:22:44,372 ‫هیچ جا خونه نمیشه! 1092 01:22:45,674 --> 01:22:48,621 ‫یوشیکو، ‫برات یه هدیه خریدم. 1093 01:22:49,945 --> 01:22:53,619 ‫چرا مثل چوپ خشکت زده! ‫بازش کن. 1094 01:23:03,725 --> 01:23:04,396 ‫هیروشی! 1095 01:23:22,077 --> 01:23:22,987 ‫یوشیکو! 1096 01:23:45,100 --> 01:23:47,876 ‫هیروشی میاد تو بار من، ‫چون خودش میخواد. 1097 01:23:48,336 --> 01:23:49,337 ‫به من هیچ ربطی نداره! 1098 01:23:50,305 --> 01:23:52,751 ‫برا اینه که چون گولش زدی! 1099 01:23:52,907 --> 01:23:55,148 ‫من گولش زدم؟... ‫برو بابا! 1100 01:23:55,677 --> 01:23:56,587 ‫چی میگی برا خودت!؟ 1101 01:23:58,446 --> 01:24:02,360 ‫یوشیکو.. تو، عاشق هیروشی هستی؟ ‫تو فقط یه بچه‌ای! 1102 01:24:02,851 --> 01:24:04,626 ‫اونو از من نگیر! 1103 01:24:08,089 --> 01:24:10,535 ‫اگه عاشقشی، ‫پس بزور صاحبش شو! 1104 01:26:24,392 --> 01:26:26,235 ‫شب قبل ‫حادثه... 1105 01:26:26,728 --> 01:26:32,906 ‫آیا شما تو اون بار ‫نوشیدنی خوردید؟ 1106 01:26:33,368 --> 01:26:33,903 ‫بله. 1107 01:26:34,169 --> 01:26:36,115 ‫لطفا بهمون بگید چی شد. 1108 01:26:37,405 --> 01:26:42,445 ‫وقتی داخل شدم، ‫هاتسوکو داشت به دفترچش نگاه می‌کرد. 1109 01:26:44,245 --> 01:26:47,158 ‫توش حساب کتاب‌هاشو ‫می‌نوشت. 1110 01:26:48,683 --> 01:26:52,529 ‫یه مدتی بار نیومده بودم، ‫تغییر کرده بود... 1111 01:26:53,188 --> 01:26:56,328 ‫خیلی سوت و کور به نظر می‌رسید... 1112 01:26:57,792 --> 01:27:00,602 ‫ازش در مورد میااُچی پرسیدم: گفتش، نیستش. 1113 01:27:00,862 --> 01:27:03,172 ‫“و بیا تا آخر شب نوشیدنی بخوریم.“. 1114 01:27:04,766 --> 01:27:07,337 ‫بعدش، ‫اون مرد جوون اومد تو. 1115 01:27:08,603 --> 01:27:12,312 ‫بهم گفتش که، داداش کوچیکشه. 1116 01:27:13,208 --> 01:27:15,552 ‫بعد سریع رفتن بیرون. 1117 01:27:18,146 --> 01:27:21,650 ‫من هم داشتم مشروبی که جلوم بود رو، ‫می‌خوردم. 1118 01:27:22,684 --> 01:27:24,459 ‫هاتسوکی بیرون مونده بود. 1119 01:27:25,153 --> 01:27:26,291 ‫شما چیکار کردید؟ 1120 01:27:26,921 --> 01:27:29,561 ‫از پنجره نگاهشون کردم. 1121 01:27:30,458 --> 01:27:33,132 ‫چجوری به نظر می‌رسیدن؟ 1122 01:27:33,761 --> 01:27:37,174 ‫معشوقه؟ ‫یا داشتن جر و بحث می‌کردن؟ 1123 01:27:37,332 --> 01:27:40,438 ‫خب... ‫هوا تاریک بود و خوب نمی‌دیدم... 1124 01:27:43,004 --> 01:27:50,081 ‫نمی‌دونستم هیروشی ‫اون شب رفته بوده اونجا. 1125 01:27:51,813 --> 01:27:54,316 ‫متهم بهتون نگفت؟ 1126 01:27:56,784 --> 01:27:58,058 ‫نه. 1127 01:27:59,120 --> 01:28:03,728 ‫ولی، ‫مطمینم که چیز خاصی نبوده. 1128 01:28:04,159 --> 01:28:10,303 ‫شما هیروشی رو تو جاده، اون شب ساعت 6:30 دقیقه بعد از ظهر ‫دیدید، درسته؟ 1129 01:28:11,466 --> 01:28:13,537 ‫بله...درسته. 1130 01:28:13,935 --> 01:28:19,214 ‫داشتید صحبت می‌کردید که ‫کی با هم فرار کنید؟ 1131 01:28:21,009 --> 01:28:21,987 ‫بله. 1132 01:28:24,946 --> 01:28:28,484 ‫آیا متهم بعد این قضیه، ‫به مکان خواهرتون رفت؟ 1133 01:28:30,251 --> 01:28:34,825 ‫لطفا بهمون بگید در شب 28 مارس، ‫چه اتفاقی افتاد. 1134 01:28:36,090 --> 01:28:38,468 ‫همون طور که تو دادستانی گفتید. 1135 01:28:41,396 --> 01:28:44,377 ‫شب 28 مارس، 1136 01:28:45,466 --> 01:28:49,073 ‫جلوی خونمون، حدود ساعت 7:30 دقیقه، 1137 01:28:50,872 --> 01:28:53,011 ‫هیروشی یکم هیجان زده به نظر می‌رسید. 1138 01:28:53,908 --> 01:28:56,718 ‫فکر کردم طبیعیه، ‫چون قرار بود با هم فرار کنیم. 1139 01:29:02,817 --> 01:29:04,353 ‫ساعت 10 برمی‌گردم. 1140 01:29:05,253 --> 01:29:07,255 ‫ماشین رو میارم اینجا. 1141 01:29:12,460 --> 01:29:13,234 ‫هیروشی! 1142 01:29:31,612 --> 01:29:32,818 ‫چیکار می‌کردی؟ 1143 01:29:33,681 --> 01:29:34,955 ‫در مرغدونی رو بستی؟ 1144 01:29:37,151 --> 01:29:38,391 ‫چه‌ امشب گرمه! 1145 01:29:39,787 --> 01:29:41,232 ‫موندم شاید قراره بارون بیاد... 1146 01:29:46,995 --> 01:29:47,973 ‫آره انگاری بارونه... 1147 01:29:49,464 --> 01:29:51,307 ‫خواهرت خیلی دیر به دیر ‫میاد خونه... 1148 01:29:52,767 --> 01:29:54,041 ‫رفتی ببینیش؟ 1149 01:29:55,436 --> 01:29:56,312 ‫نه. 1150 01:29:58,039 --> 01:29:59,541 ‫یعنی حالش چطوره... 1151 01:30:05,546 --> 01:30:11,895 ‫اون شب هیروشی ساعت 10 اومد دنبالم. 1152 01:30:13,521 --> 01:30:17,264 ‫من باهاش به یه آپارتمان در یوکوهاما رفتم 1153 01:30:18,860 --> 01:30:20,635 ‫میخوام راجع به یوکوهاما بپرسم. 1154 01:30:21,462 --> 01:30:24,170 ‫روز 4 آوریل، ‫در صبحش، 1155 01:30:25,066 --> 01:30:29,640 ‫روزنامه‌ها گزارش پیدا شدن ‫جسد خواهرتون رو دادن. 1156 01:30:30,905 --> 01:30:33,044 ‫واکنش متهم چجوری بود؟ 1157 01:31:06,307 --> 01:31:08,719 ‫سریع برگرد تسوچیدا. 1158 01:31:10,745 --> 01:31:13,817 ‫ولی، ‫بعدش می‌فهمن اینجا زندگی می‌کنیم. 1159 01:31:15,850 --> 01:31:19,454 ‫حالا وقتی راجع به اینجا فهمیدن، ‫نگرانش میشیم. 1160 01:31:26,327 --> 01:31:27,397 ‫صبح به‌خیر. 1161 01:31:37,772 --> 01:31:43,051 ‫متوجه تغییر ناگهانی تو رفتار ‫متهم نشدید؟ 1162 01:31:45,446 --> 01:31:49,485 ‫چون حتی کارگرای کشتی سازی هم... 1163 01:31:49,851 --> 01:31:51,353 ‫متوجه شدن. 1164 01:31:56,657 --> 01:31:59,263 ‫وقتی تو زندان به ملاقاتش رفتم... 1165 01:32:00,428 --> 01:32:04,433 ‫می‌گفت که از زمان قتل، حتی یه روز هم ‫رنگ آرامشو ندیده. 1166 01:32:05,033 --> 01:32:07,809 ‫منظورتون اینه که عذاب وجدان داشت؟ 1167 01:32:09,270 --> 01:32:11,181 ‫طبیعیه داشته باشه. 1168 01:32:11,973 --> 01:32:14,146 ‫آخوند صفت که نیست! 1169 01:32:14,742 --> 01:32:19,054 ‫ولی تو این مدت با وقاحت تمام با شما زندگی می‌کرد... 1170 01:32:23,151 --> 01:32:28,464 ‫برا این که بچه رو داشته باشیم، ‫باید با هم زندگی می‌کردیم. 1171 01:32:28,923 --> 01:32:30,027 ‫همش همین؟ 1172 01:32:31,059 --> 01:32:34,529 ‫به‌خاطر لذت بردن از آزادی و ‫زندگی نبود؟ 1173 01:32:36,664 --> 01:32:43,377 ‫من اون موقع 3 ماهه حامله بودم! 1174 01:32:44,839 --> 01:32:46,477 ‫باید خیلی احتیاط می‌کردیم! 1175 01:32:47,241 --> 01:32:49,050 ‫هیروشی گفت که نباید تحرک داشته باشم! 1176 01:32:49,477 --> 01:32:51,650 ‫تمام کارای خونه رو خودش انجام می‌داد. 1177 01:32:52,380 --> 01:32:56,351 ‫ولی. ‫بازم داشتید از زندگی‌تون لذت می‌بردید... 1178 01:32:59,353 --> 01:33:03,459 ‫نمی‌دونستم این کار ظاهرا جرمه! 1179 01:33:04,458 --> 01:33:07,996 ‫ولی بعد این‌که از وجود بچه با خبر شدیم ‫دیگه... 1180 01:33:08,463 --> 01:33:09,407 ‫دیگه چی ؟ 1181 01:33:09,764 --> 01:33:10,606 ‫اعتراض دارم! 1182 01:33:11,032 --> 01:33:12,010 ‫سکس نکردیم! 1183 01:33:25,813 --> 01:33:29,625 ‫در مورد رابطه هاتسوکو با ‫میااُچی... 1184 01:33:31,018 --> 01:33:33,589 ‫شما در موردشون می‌دونستید؟ 1185 01:33:36,257 --> 01:33:38,635 ‫اون یه انگله! ‫یه زالو که... 1186 01:33:39,193 --> 01:33:41,571 ‫خون خواهرمو مکید! 1187 01:33:43,364 --> 01:33:46,436 ‫شاهد باید مراقب حرف زدنش باشه! 1188 01:33:49,003 --> 01:33:50,107 ‫ولی جواب من اینه. 1189 01:33:51,973 --> 01:33:57,184 ‫آیا خواهرتون فکر می‌کرد بچه باعث میشه ‫شما دوتا از هم جدا بیفتید؟ 1190 01:34:02,683 --> 01:34:03,593 ‫نمی‌دونم. 1191 01:34:04,885 --> 01:34:06,887 ‫احساس اونو درک می‌کردم، 1192 01:34:07,588 --> 01:34:09,192 ‫سادقانه پاسخ بدید. 1193 01:34:12,393 --> 01:34:16,398 ‫آیا به‌خاطر این نبود که خواهرتون ‫حسودی می‌کرد؟ 1194 01:34:26,841 --> 01:34:32,257 ‫شاید یه کم خسودی می‌کرد... 1195 01:34:32,780 --> 01:34:34,191 ‫من تنها کسی بودم ‫که تو خونواده خوشحالی بهم رو کرده بود... 1196 01:34:36,484 --> 01:34:40,523 ‫و اونم خیلی ناراحت بود. 1197 01:34:41,622 --> 01:34:44,694 ‫شاید به همین خاطر ناراحت بود. 1198 01:34:45,860 --> 01:34:48,500 ‫میااُچی تا حالا باهاتون ‫لاس زده؟ 1199 01:35:02,744 --> 01:35:03,347 ‫آبجی؟ 1200 01:35:03,444 --> 01:35:04,218 ‫اینجا نیست! 1201 01:35:06,013 --> 01:35:06,787 ‫چی میخوای؟ 1202 01:35:11,219 --> 01:35:11,924 ‫یوشیکو... 1203 01:35:13,421 --> 01:35:16,595 ‫چه بزم به تخته ‫خوب بزرگ شدیا... 1204 01:35:18,092 --> 01:35:19,901 ‫با هیروشی خوش می‌گذره؟ 1205 01:35:21,095 --> 01:35:22,301 ‫نمیخوای باهام بیای توکیو؟ 1206 01:35:26,367 --> 01:35:30,338 ‫می‌دونی هیروشی عاشق هاتسوکی هستی؟ 1207 01:35:31,072 --> 01:35:33,575 ‫با همدیگه کلی خوش می... 1208 01:35:36,477 --> 01:35:37,785 ‫نمی‌دونستی؟ 1209 01:35:38,946 --> 01:35:40,983 ‫فکر کنم نفهمی هم یه نوع نعمته... 1210 01:35:54,662 --> 01:36:00,635 ‫مردم تو شهرک این شایعه رو راه انداخته بودن که ‫هاتسوکو و هیروشی با همن... 1211 01:36:02,403 --> 01:36:05,282 ‫همین جوری هر حرف بی معنی میزدن. 1212 01:36:07,108 --> 01:36:09,054 ‫حتی یذرش رو هم باور ندارم! 1213 01:36:09,844 --> 01:36:11,619 ‫اصلا چنین اتفاقی نیفتاده. 1214 01:36:14,048 --> 01:36:18,895 ‫ولی... احتمالش نیست که خواهرتون ‫عاشق هیروشی بوده؟ 1215 01:36:22,289 --> 01:36:23,859 ‫می‌تونید هر چی که دوست دارید فکر کنید. 1216 01:36:25,192 --> 01:36:29,334 ‫ولی من مطمینم هیچ وقت اونقدر با هم صمیمی ‫نبودن. 1217 01:36:31,098 --> 01:36:35,137 ‫من کاملا اخلاق هیروشی رو میشناسم. 1218 01:36:36,404 --> 01:36:38,042 ‫و اگه بود می‌فهمیدم. 1219 01:36:38,639 --> 01:36:43,782 ‫با این حال...متهم خواهرتون رو تو بار ‫در شب 27 ملاقات کرده. 1220 01:36:44,512 --> 01:36:46,253 ‫هیچ وقت هم بهتون نگفت؟ 1221 01:36:47,915 --> 01:36:48,757 ‫آره. 1222 01:36:49,583 --> 01:36:51,028 ‫از طریق شما فهمیدم. 1223 01:36:52,653 --> 01:36:54,132 ‫همون طور که قبلا هم گفتم! 1224 01:37:01,195 --> 01:37:02,230 ‫درک می‌کنم. 1225 01:37:03,264 --> 01:37:04,937 ‫دیگه در این مورد ازتون ‫سوالی نمی‌کنم. 1226 01:37:06,100 --> 01:37:10,105 ‫فقط می‌خوام حقیقت رو فاش کنم. 1227 01:37:11,038 --> 01:37:12,016 ‫اینو فراموش نکنید. 1228 01:37:13,107 --> 01:37:14,142 ‫همین بود. 1229 01:37:20,381 --> 01:37:25,330 ‫شما گفتید وقتی هاتسوکو اومد، ‫داشتید با کیوکو مشروب می‌خوردید. 1230 01:37:25,753 --> 01:37:27,733 ‫و هاتسوکو هم یه ربع بعد رفتش. 1231 01:37:28,055 --> 01:37:28,863 ‫همش حقیت داره؟ 1232 01:37:29,323 --> 01:37:30,597 ‫داره؟ 1233 01:37:31,459 --> 01:37:33,530 ‫در مورد زمانش مطمین نیستم. 1234 01:37:33,861 --> 01:37:35,772 ‫آخه یه دعوا هم شد... 1235 01:37:35,896 --> 01:37:39,400 ‫دفعه قبل گفتید که همه چی ‫خیلی روبراه بود. 1236 01:37:39,633 --> 01:37:41,340 ‫دروغ گفتید؟ - ‫دروغ نگفتم. - 1237 01:37:42,570 --> 01:37:46,643 ‫وقتی داشت می‌رفت، ‫روحیه‌ش خوب بود. 1238 01:37:47,575 --> 01:37:48,883 ‫لطفا بگید چه اتفاقی افتاد. 1239 01:37:50,711 --> 01:37:53,749 ‫وقتی دید دارم با کیوکو نوشیدنی می‌خورم... 1240 01:37:54,248 --> 01:37:55,659 ‫هاتسوکو عصبانی شد. 1241 01:37:56,917 --> 01:38:00,262 ‫یدفعه گفت که باید همه پول بدهیمو بهش بدم. 1242 01:38:01,956 --> 01:38:05,028 ‫بهم 3,350 ین بدهکاری. رد کن بیاد! 1243 01:38:05,526 --> 01:38:07,130 ‫من باید بهت پول بدم؟ 1244 01:38:10,431 --> 01:38:15,311 ‫بابا عنکبوت تو جیبم تار بسته، حالا بیا نوشیدنی بزنیم به بدن. 1245 01:38:16,537 --> 01:38:19,814 ‫شروع کردی تو این بعد از ظهری به خوردن مشروب، ‫اونوقت پول نداری؟ 1246 01:38:20,174 --> 01:38:21,175 ‫اینو بگیر و برو! 1247 01:38:22,443 --> 01:38:26,983 ‫فقط می‌خواستی میااُچی رو ببینی، مگه نه؟ 1248 01:38:27,315 --> 01:38:31,627 ‫جمعش کن بابا! ‫من خودم 500 هزار ین بهش دادم تا از شرش خلاص شم. 1249 01:38:32,019 --> 01:38:34,329 ‫دیگه دیره. هیروشی رفته تو نخ خواهرت! 1250 01:38:44,665 --> 01:38:46,440 ‫بس کنید دیگه! 1251 01:38:49,704 --> 01:38:51,705 ‫برید بیرون بزنید تو سر هم! 1252 01:38:51,905 --> 01:38:55,182 ‫تو رو هم قراره بزودی شوت کنه بره! 1253 01:39:01,081 --> 01:39:02,583 ‫بس کن! 1254 01:39:04,151 --> 01:39:05,721 ‫گفتم، بس کن! 1255 01:39:25,406 --> 01:39:30,981 ‫معمولا هاتسوکو رو کتک می‌زدید؟ - ‫نه، اون موقع هم به‌خاطر مستی بود. - 1256 01:39:31,145 --> 01:39:32,818 ‫قطعا این که شما رو با کیوکو دیده، 1257 01:39:33,680 --> 01:39:35,626 ‫عصبانیش کرده بوده. 1258 01:39:36,951 --> 01:39:38,055 ‫فکر کنم. 1259 01:39:38,953 --> 01:39:43,424 ‫گفتش که: این پول رو بگیر و ‫برو پی کارت. " 1260 01:39:44,659 --> 01:39:46,900 ‫پس اون پول هزینه جدایی بود... 1261 01:39:49,930 --> 01:39:51,637 ‫اگه نمی‌مرد ‫اون پول رو قبول نمی‌کردم! 1262 01:39:51,765 --> 01:39:53,438 ‫یعنی بهش برمی‌گردوندم! 1263 01:39:53,601 --> 01:39:54,375 ‫چیو برمی‌گردوندی؟ 1264 01:39:56,604 --> 01:39:58,550 ‫شما مجبورش کردید اون قرار داد رو بنویسه! 1265 01:39:58,839 --> 01:40:00,477 ‫نه! ‫هاتسوکو خودش نوشت! 1266 01:40:01,242 --> 01:40:03,051 ‫اون عاشقانه ‫هیروشی رو دوست داشت 1267 01:40:04,745 --> 01:40:05,780 ‫این که یه گره دیگه شد! 1268 01:40:06,580 --> 01:40:08,582 ‫چون تو اظهارات قبلیتون گفتید که... 1269 01:40:09,316 --> 01:40:11,387 ‫هیروشی عاشق یوشیکو بود. 1270 01:40:12,053 --> 01:40:12,997 ‫کدومش واقعیه؟ 1271 01:40:14,421 --> 01:40:15,798 ‫هردوتاش، شاید. 1272 01:40:16,490 --> 01:40:17,992 ‫در کل، هاتسوکو عاشق هیروشی بود. 1273 01:40:18,826 --> 01:40:21,136 ‫عاشق شدن زن‌ها با مردها فرق داره! 1274 01:40:21,829 --> 01:40:25,072 ‫مگه شما معشوقه هاتسوکو نبودید؟ 1275 01:40:25,399 --> 01:40:28,937 ‫خیلی چیزها میتونم در موردش بگم. 1276 01:40:29,336 --> 01:40:31,247 ‫مثلا همیشه آدم بی ثباتی بود، 1277 01:40:31,605 --> 01:40:33,915 ‫و خیلی من براش اهمیتی نداشتم! 1278 01:40:34,441 --> 01:40:36,318 ‫بزارید به روز 28 برگردیم. 1279 01:40:37,411 --> 01:40:38,515 ‫دعواتون چجوری تموم شد؟ 1280 01:40:39,613 --> 01:40:44,494 ‫ما همه با هم آشناییم. ‫این دعواها رو به دل نمی‌گیریم. 1281 01:40:45,018 --> 01:40:46,656 ‫بیش‌تر از یه ربع کنارتون بود؟ 1282 01:40:47,254 --> 01:40:48,460 ‫یه یک ساعتی بود. 1283 01:40:49,023 --> 01:40:52,129 ‫چرا بعدش، هاتسوکو را تعقیب کردید؟ 1284 01:41:02,502 --> 01:41:04,379 ‫کردید، مگه نه؟ 1285 01:41:05,105 --> 01:41:07,585 ‫آخه چرا باید تعقیبش می‌کردم؟ 1286 01:41:08,075 --> 01:41:09,179 ‫به‌خاطر یه دلیل. 1287 01:41:09,810 --> 01:41:13,348 ‫می‌دونستید که قراره بره ‫اُمورا گویچی را ببینه. 1288 01:41:14,915 --> 01:41:18,328 ‫نمی‌خواستید که هیچ جوره ازش جدا بشید! 1289 01:41:19,653 --> 01:41:22,429 ‫و ترسوندن اُمورا باعث می‌شد بازم کنارش بمونید. 1290 01:41:22,790 --> 01:41:23,564 ‫اعتراض دارم! 1291 01:41:24,257 --> 01:41:27,329 ‫این سوال فقط یه فرض توخالیه. 1292 01:41:28,062 --> 01:41:29,507 ‫هیچ مدرکی براش نیست! 1293 01:41:30,631 --> 01:41:32,907 ‫اعتراض دادستان مورد قبوله، 1294 01:41:33,968 --> 01:41:38,576 ‫ولی دادگاه مایله جواب شاهد رو ‫در این مورد بشنوه. 1295 01:41:40,540 --> 01:41:41,951 ‫شاهد لطفا پاسخ بده. 1296 01:41:45,612 --> 01:41:48,149 ‫تعقیبش کردید یا نه؟ 1297 01:41:56,557 --> 01:41:57,365 ‫تعقیبش کردم. 1298 01:42:41,936 --> 01:42:43,438 ‫برید جلوتر! 1299 01:42:44,838 --> 01:42:46,112 ‫جلوتر! 1300 01:42:48,041 --> 01:42:49,349 ‫همونجا که جاده پیچ برمیداره، درسته! 1301 01:42:49,977 --> 01:42:52,184 ‫همونجاها! 1302 01:42:54,148 --> 01:42:55,855 ‫از اینجا داشتم نگاه می‌کردم. 1303 01:42:57,384 --> 01:42:59,796 ‫یه 70 متری فاصله بود. 1304 01:43:03,790 --> 01:43:06,236 ‫صداشونم شنیدی؟ 1305 01:43:06,293 --> 01:43:07,947 ‫حتی یذره هم نشنیدم! 1306 01:43:08,629 --> 01:43:11,906 ‫داشتن جر و بحث می‌کردن؟ - ‫آره، ظاهرا. - 1307 01:43:13,134 --> 01:43:16,809 ‫هاتسوکو برای جواب یه سوال ‫پافشاری می‌کرد. 1308 01:43:17,504 --> 01:43:18,482 ‫درست میگم؟ 1309 01:43:20,607 --> 01:43:23,645 ‫یعنی چی بهم گفتن؟ 1310 01:43:24,178 --> 01:43:25,851 ‫هاتسوکو شروع کرد به راه رفتن؟ 1311 01:43:26,246 --> 01:43:27,190 ‫کدوم سمت؟ 1312 01:43:43,964 --> 01:43:45,068 ‫همینجاست! 1313 01:43:45,866 --> 01:43:47,573 ‫من داشتم اینجوری نگاه می‌کردم. 1314 01:43:50,070 --> 01:43:52,175 ‫برید اونجا وایسید. 1315 01:44:14,694 --> 01:44:16,264 ‫خیلی آروم و شیرین تک هم بودن؟ 1316 01:44:18,265 --> 01:44:19,835 ‫آره، ولی یه اخلافی هم بینشون بود. 1317 01:44:20,000 --> 01:44:22,173 ‫از همون دعواهای عاشقونه؟ 1318 01:44:24,104 --> 01:44:27,017 ‫وقتی چاقو رو درآورد بیرون، ‫یدفعه جا خوردم. 1319 01:44:47,160 --> 01:44:48,503 ‫چاقوی هیروشی... 1320 01:44:49,163 --> 01:44:50,665 ‫اینجوری تو دستش بود. 1321 01:44:51,131 --> 01:44:52,371 ‫تو چاقو رو دیدی؟ 1322 01:44:53,767 --> 01:44:55,371 ‫نمی‌تونستی چاقو رو ببینی! 1323 01:44:56,703 --> 01:44:58,273 ‫چون هاتسوکو دیدتو گرفته بود. 1324 01:45:00,574 --> 01:45:01,382 ‫چاقو رو میگی؟... 1325 01:45:02,709 --> 01:45:05,918 ‫آره. به خاطر این که چاقو، پشت بدنش بود نتونستم ببینمش. ‫وگرنه جلوی هیروشی رو می‌گرفتم! 1326 01:45:06,847 --> 01:45:08,190 ‫هاتسوکو داشت چیکار می‌کرد؟ 1327 01:45:08,449 --> 01:45:13,523 ‫یدفعه رفت بغل هیروشی. 1328 01:45:14,288 --> 01:45:16,097 ‫چجوری؟ ‫نشونمون بده. 1329 01:45:19,793 --> 01:45:20,635 ‫اینجوری. 1330 01:45:41,882 --> 01:45:43,293 ‫موضوع چیه؟ 1331 01:45:46,620 --> 01:45:49,464 ‫مطمینی اول هاتسوکو ‫حرکت کرد؟ 1332 01:45:49,556 --> 01:45:50,364 ‫آره. 1333 01:45:51,291 --> 01:45:56,138 ‫جوری پرید بغلش که... ‫فرصت هیچ واکنشب بهم نداد. 1334 01:45:58,832 --> 01:46:03,747 ‫شما می‌گید لحظه‌ای چاقو ‫وارد بدنش شد رو یادتون نمیاد؟ 1335 01:46:04,838 --> 01:46:06,215 ‫اما شما به دادستان تحقیقات ‫گفتید که... 1336 01:46:06,707 --> 01:46:14,387 ‫هاتسوکو رو گرفتید و مراقب بودید ‫خونش روتون نپاشه. 1337 01:46:15,782 --> 01:46:18,729 ‫پس چجوری تونستید جزییات لحظه به لحظه رو شرح بدید؟ 1338 01:46:21,221 --> 01:46:25,294 ‫عملا خونی روی لباس من نبود. 1339 01:46:26,493 --> 01:46:30,373 ‫خودم هم نمی‌دونم چرا. 1340 01:46:31,832 --> 01:46:33,778 ‫خوب یادم نیست. 1341 01:46:34,601 --> 01:46:36,080 ‫ولی هیچ کس باورم نکرد. 1342 01:46:36,737 --> 01:46:39,741 ‫شما مطمین شدید که هاتسوکو مرده. 1343 01:46:40,474 --> 01:46:42,385 ‫اینو دیگه یادتون میاد؟ 1344 01:46:43,143 --> 01:46:48,354 ‫وقتی عقلم برگشت سرجاش، ‫هاتسوکو رو زمین دراز کشیده بود. 1345 01:46:48,582 --> 01:46:51,358 ‫شما فقط چیزایی یادتون هست که میخواید باشه... 1346 01:46:52,452 --> 01:46:57,731 ‫و میگید که دادستان تحقیقات ‫به سوال‌های شما جهت داده. 1347 01:46:58,392 --> 01:47:02,807 ‫لطفا، دقیقا به ما بگید که ‫دادستان تحقیقات از شما چی پرسید؟ 1348 01:47:04,998 --> 01:47:08,207 ‫همه سوال‌ها رو یادم نیست. 1349 01:47:08,469 --> 01:47:10,914 ‫این نمی‌تونه حقیقت داشته باشه! 1350 01:47:11,371 --> 01:47:15,148 ‫این لحظه مهمی تو ‫سرنوشت شما هستش. 1351 01:47:15,743 --> 01:47:17,916 ‫سعی نکنید ازش قسر در برید! 1352 01:47:19,246 --> 01:47:21,486 ‫ولی حقیقت همینه! 1353 01:47:22,416 --> 01:47:25,488 ‫من هم گیج بودم و هم خیلی خسته. 1354 01:47:26,586 --> 01:47:29,396 ‫وقتی دادستان تحقیقات داشت ازم اون سوال‌ها رو ‫می‌پرسید، 1355 01:47:30,424 --> 01:47:32,199 ‫وحشت سر تا پامو گرفته بود. 1356 01:47:33,493 --> 01:47:35,495 ‫یادم نمیاد چی گفتم. 1357 01:47:36,763 --> 01:47:40,233 ‫متوجه سنگینی جرمتون هستید؟ 1358 01:47:41,101 --> 01:47:44,810 ‫بعلاوه، ‫به مدت 6 روز بعد کشتن هاتسوکو، 1359 01:47:45,038 --> 01:47:48,484 ‫با بی‌شرمی تمام داشتید با خواهرش ‫زندگی می‌کردید. 1360 01:47:49,409 --> 01:47:55,155 ‫چرا وقتی دیدید هاتسوکو افتاده رو زمین، ‫سعی نکردید کمکش کنید؟ 1361 01:47:55,682 --> 01:47:57,025 ‫فکر کردم مرده. 1362 01:47:57,751 --> 01:48:01,164 ‫فکر نمی‌کردید شاید بشه ‫نجاتش داد؟ 1363 01:48:01,655 --> 01:48:02,292 ‫نه. 1364 01:48:02,923 --> 01:48:03,628 ‫سوالی ندارم. 1365 01:48:05,492 --> 01:48:07,335 ‫وکیل مدافع می‌تونه برخیزه. 1366 01:48:08,828 --> 01:48:12,901 ‫میااُچی شهادت داده که هاتسوکو ‫اومد بغل شما. 1367 01:48:14,434 --> 01:48:17,176 ‫آیا وقتی این کار رو کرد، ‫جا نخوردید؟ 1368 01:48:32,853 --> 01:48:35,834 ‫صورتش وقتی که داشت بهم نزدیک می‌شد ‫تغییر ‌کرد. 1369 01:48:36,956 --> 01:48:37,957 ‫صورتش؟ 1370 01:48:38,559 --> 01:48:42,268 ‫چون تا اون موقع داشت منو ‫سرزنش می‌کرد. 1371 01:48:43,630 --> 01:48:46,632 ‫ولی یدفعه، ‫لحنش عوض شد. 1372 01:48:59,145 --> 01:48:59,885 ‫چجوری شده بود؟ 1373 01:49:01,148 --> 01:49:01,990 ‫برای مثال... 1374 01:49:02,982 --> 01:49:05,147 ‫چهرش شبیه کسی بود که عاشقتون بود... 1375 01:49:05,318 --> 01:49:08,456 ‫یا ازتون متنفر بود؟ 1376 01:49:09,323 --> 01:49:13,202 ‫راجع به چی حرف زدید؟ 1377 01:49:13,894 --> 01:49:17,467 ‫هاتسوکو ازم خواست ‫که بگه واقعا دوستش دارم یا نه، 1378 01:49:18,431 --> 01:49:23,039 ‫چون نمی‌خواست چشمش به مردی باشه که ‫علاقه‌ای بهش نداره. 1379 01:49:23,570 --> 01:49:24,344 ‫و بعد؟ 1380 01:49:24,737 --> 01:49:26,876 ‫بهش گفتم دوستش ندارم. 1381 01:49:28,375 --> 01:49:32,380 ‫"داشته باشی یا نه، ‫بازم نمیزارم شما دو تا برید یوکوهاما. " 1382 01:49:33,446 --> 01:49:37,792 ‫“فکر می‌کنی می‌تونم زندگی مضخرمو ‫تنهایی اینجا تحمل کنم؟" 1383 01:49:39,086 --> 01:49:39,894 ‫این چیزایی بود که گفت. 1384 01:49:40,954 --> 01:49:43,298 ‫بعد حالت صورتش تغییر کرد... 1385 01:49:44,991 --> 01:49:50,532 ‫شما به دادستان بازپرس گفتید که ‫چاقو رو بیرون آوردید تا بترسونیدش. 1386 01:49:51,398 --> 01:49:54,971 ‫ولی ظاهرا لازم به این کار نبود. 1387 01:49:56,002 --> 01:50:00,041 ‫چون یدفعه‌ای احساس ترس از هاتسوکو کردم. 1388 01:50:02,075 --> 01:50:03,952 ‫شاید سرم بلایی می‌آورد. 1389 01:50:04,311 --> 01:50:05,915 ‫برا چی باید اصلا سرتون بلا می‌آورد؟ 1390 01:50:06,746 --> 01:50:09,386 ‫ظاهرا به شما علاقه داشته. 1391 01:50:10,450 --> 01:50:14,557 ‫آیا با هاتسوکو رابطه جنسی داشتید؟ 1392 01:50:15,422 --> 01:50:16,526 ‫لطفا، ‫دقیق پاسخ بدید! 1393 01:50:17,057 --> 01:50:17,762 ‫نخیرم! 1394 01:50:18,792 --> 01:50:20,100 ‫چیزی رو قایم نکنید! 1395 01:50:21,061 --> 01:50:22,506 ‫چون حقیقت فاش میشه! 1396 01:50:23,063 --> 01:50:24,939 ‫نخیر، نداشتم. 1397 01:50:25,632 --> 01:50:27,043 ‫حتی برا یه بار؟ 1398 01:50:27,600 --> 01:50:28,544 ‫اصلا! 1399 01:50:29,903 --> 01:50:30,903 ‫سوالی ندارم. 1400 01:50:31,204 --> 01:50:32,148 ‫عالیجناب... 1401 01:50:32,839 --> 01:50:36,912 ‫تیم دفاعی مایله که دوباره ‫میااُچی رو فرا بخونه. 1402 01:50:44,250 --> 01:50:45,285 ‫موافقم. 1403 01:50:46,253 --> 01:50:48,824 ‫وقتی برا بار اول رفتم تو اون بار، 1404 01:50:49,690 --> 01:50:53,763 ‫فقط هاتسوکی و هیروشی ‫اونجا بودن. 1405 01:50:54,361 --> 01:50:58,810 ‫هاتسوکی گفت طرف فقط یه بچه هستش، 1406 01:50:59,900 --> 01:51:02,881 ‫ولی حتی بعد این‌که با هم ‫زندگی کردیم... 1407 01:51:03,770 --> 01:51:05,511 ‫هنوز می‌رفت هیروشی رو می‌دید. 1408 01:51:06,439 --> 01:51:11,946 ‫همون موقع بود که به یوشیکو گفتید ‫هیروشی، هاتسوکو رو دوست داره؟ 1409 01:51:14,113 --> 01:51:19,222 ‫دیدم این کار فرصت خوبیه که بهشون فشار بیارم، ‫پس قدرشو دونستم. 1410 01:51:19,819 --> 01:51:26,495 ‫همش یه هتل رو می‌پاییدم. بعدش یوشیکو رو بردم اونجا تا ببینه ‫داستان چیه. 1411 01:51:58,091 --> 01:52:01,470 ‫من با هیروشی رفته بودم تو اون هتل! 1412 01:52:02,462 --> 01:52:06,103 ‫میااُچی منو با خواهرم اشتباه گرفته بوده. 1413 01:52:07,367 --> 01:52:12,908 ‫میااُچی گفت که هر دوی شما ‫دیدید که متهم و خواهرتون... 1414 01:52:13,707 --> 01:52:14,447 ‫از هتل بیرون اومدن! 1415 01:52:14,774 --> 01:52:15,616 ‫دروغه! 1416 01:52:16,476 --> 01:52:18,547 ‫هر چی که میگه دروغه! 1417 01:52:21,214 --> 01:52:25,458 ‫یا شما یا میااُچی دارید ‫دروغ می‌گید! 1418 01:52:25,852 --> 01:52:27,297 ‫عالیجناب... ‫لطفا! 1419 01:52:28,321 --> 01:52:30,301 ‫افراد تماشاچی حق نظر ندارن! 1420 01:52:32,225 --> 01:52:36,696 ‫عالیجناب، ‫مایلم دوباره متهم رو به جایگاه فرا بخونم. 1421 01:52:37,097 --> 01:52:38,804 ‫نیازی به این کار نیست. 1422 01:52:39,632 --> 01:52:40,508 ‫سوالی ندارم. 1423 01:52:41,501 --> 01:52:43,174 ‫آیا دادستان سوالی داری؟ 1424 01:52:45,272 --> 01:52:46,080 ‫نه دیگه. 1425 01:52:47,440 --> 01:52:50,215 ‫شاهد میتونه جایگاه رو ترک کنه. 1426 01:53:13,166 --> 01:53:13,940 ‫متهم. 1427 01:53:20,874 --> 01:53:23,753 ‫دادگاه بعدی در تاریخ 3 ژوین خواهد بود. 1428 01:53:24,611 --> 01:53:29,321 ‫جمع بندی دادستانی نیز ‫سپس مشخص خواهد شد. 1429 01:53:31,017 --> 01:53:34,394 ‫دادگاه به جلسه بعدی موکول میشه. 1430 01:54:00,213 --> 01:54:01,419 ‫این جمع‌بندی من است. 1431 01:54:03,783 --> 01:54:05,990 ‫قاتل و رها کردن جسد. 1432 01:54:07,086 --> 01:54:12,365 ‫دید دادستانی در مورد این پرونده ‫شامل موارد زیر است. 1433 01:54:13,459 --> 01:54:16,269 ‫جرایم نوجوان‌ها باید افزایش یابد. 1434 01:54:16,763 --> 01:54:22,372 ‫به‌خصوص در مورد جرایمی که ‫علیه حق اساسی زندگی هر انسانی... 1435 01:54:23,002 --> 01:54:27,382 ‫با فرکانس هشداردهنده‌ای انجام می‌شود. 1436 01:54:28,041 --> 01:54:31,113 ‫به‌خاطر پیش‌گیری از ‫جرم‌های آینده، 1437 01:54:31,678 --> 01:54:34,659 ‫به این پرونده نباید به راحتی نگاه کرد. 1438 01:54:35,348 --> 01:54:41,026 ‫خلاص شدن از شر کسانی که سر راهمون هستند، ‫نتیجه گیری از این قتل هست. 1439 01:54:41,654 --> 01:54:44,999 ‫متهم از لحاظ قانونی هنوز بالغ نیست، 1440 01:54:45,792 --> 01:54:50,707 ‫اما این نباید به این معنی باشه که ‫از شدت جرم کاسته شود. 1441 01:54:53,166 --> 01:54:56,340 ‫جمع بندی دادستان ‫همین الان تموم شد. 1442 01:54:57,804 --> 01:55:01,809 ‫می‌خواد که 8 تا 10 سال زندان براش ببرن. 1443 01:55:04,110 --> 01:55:05,783 ‫بعدی نوبت جمع بندی وکیل مدافع هستش. 1444 01:55:06,512 --> 01:55:09,015 ‫متهم این پرونده شاید... 1445 01:55:10,550 --> 01:55:14,930 ‫مقتول رو تهدید کرده باشه، ‫ولی قصدی برای کشتن نداشته. 1446 01:55:16,322 --> 01:55:20,792 ‫دلیل مرگ، حرکت غیر قابل پیش بینی قربانی بوده. 1447 01:55:21,060 --> 01:55:23,540 ‫متهم مسیول... 1448 01:55:24,464 --> 01:55:30,142 ‫قتل، جراحات منجر به مرگ یا ‫قتل ناخواسته نبوده. 1449 01:55:32,171 --> 01:55:34,048 ‫همه چی کاملا تصادفی بوده! 1450 01:55:35,275 --> 01:55:40,588 ‫من شهادت می‌دهم که وی فقط به خاطر ‫رها کردن جنازه مقصره. 1451 01:56:18,885 --> 01:56:21,661 ‫به به، این‌که هیروشیه خودمونه! 1452 01:56:22,088 --> 01:56:23,032 ‫برگشتی؟ 1453 01:56:25,124 --> 01:56:28,731 ‫چرا اینجوری بهم زل زدی، ‫تغییر کردم، مگه نه؟ 1454 01:56:29,629 --> 01:56:31,165 ‫خومه شهر هم خیلی قشنگه ها! 1455 01:56:33,867 --> 01:56:34,902 ‫شینجوکو چطوریا بود؟ 1456 01:56:35,001 --> 01:56:38,309 ‫دیگه از اون شهر خسته شده بودم. 1457 01:56:39,039 --> 01:56:41,677 ‫اون خونه بازسازی شده، ‫مگه نه؟ 1458 01:56:42,241 --> 01:56:44,845 ‫احتمالا اونا خیلی ‫پول درمیارن! 1459 01:56:45,611 --> 01:56:46,487 ‫ممنون! 1460 01:56:55,755 --> 01:56:59,293 ‫بزودی یه بار باز می‌کنم، ‫حتما تو هم بیا. 1461 01:56:59,359 --> 01:57:00,201 ‫فعلا خداحافظ. 1462 01:58:33,520 --> 01:58:35,158 ‫حالت خوبه؟ 1463 01:58:39,092 --> 01:58:39,797 ‫دیگه برم. 1464 01:58:39,992 --> 01:58:41,665 ‫یه کم بیشتر بمون. - ‫نه برم دیگه. - 1465 01:58:45,998 --> 01:58:47,978 ‫بهتره فعلا جُم نخوری. 1466 01:58:51,537 --> 01:58:53,414 ‫بشین همینجا. 1467 01:58:56,376 --> 01:58:57,320 ‫یه لیوان آب میخوای؟ 1468 01:59:14,527 --> 01:59:15,335 ‫چی شده؟ 1469 01:59:25,171 --> 01:59:28,243 ‫هیروشی.. دوست دارم. 1470 02:01:55,254 --> 02:01:56,392 ‫اینقدر احمق نباش، ‫یوشیکو! 1471 02:01:58,024 --> 02:01:59,230 ‫همون کاری که میگم رو انجام بده! 1472 02:01:59,826 --> 02:02:02,238 ‫خودم میبرمت بیمارستان! 1473 02:02:03,630 --> 02:02:04,131 ‫نه! 1474 02:02:05,030 --> 02:02:06,668 ‫میخوام بچه رو نگه دارم. - ‫عمرا. - 1475 02:02:07,033 --> 02:02:08,103 ‫تو خودت هنوز بچه‌ای! 1476 02:02:08,400 --> 02:02:10,812 ‫ما کمک تو رو نمیخوایم! 1477 02:02:11,604 --> 02:02:12,241 ‫بیا بریم! 1478 02:02:12,538 --> 02:02:13,278 ‫وایسید! 1479 02:02:14,540 --> 02:02:16,486 ‫مادر ما و پدر تو ‫در این مورد چیزی نمی‌دونن. 1480 02:02:17,843 --> 02:02:18,981 ‫اینقدر دخالت نکن وگرنه... 1481 02:02:19,178 --> 02:02:21,351 ‫وگرنه چی؟ ‫چیکار می‌کنی؟ 1482 02:02:25,884 --> 02:02:27,557 ‫از همه چی خسته شدم. 1483 02:02:29,488 --> 02:02:31,798 ‫این بار هم سرطانیه! 1484 02:02:36,262 --> 02:02:42,907 ‫دلم میخوام بار رو بفروشم و باهات ‫بریم یه جای دور! 1485 02:02:43,803 --> 02:02:44,873 ‫امیدتو از دست نده! 1486 02:02:50,576 --> 02:02:51,486 ‫کمک کن! 1487 02:02:51,977 --> 02:02:54,753 ‫خواهشا، کمک کن! 1488 02:03:06,759 --> 02:03:08,102 ‫خیلی غریبه شدی! 1489 02:03:57,309 --> 02:04:01,052 ‫من می‌دونم چرا یوشیکو ‫جنین رو سقط نمی‌کنه. 1490 02:04:01,714 --> 02:04:04,456 ‫حامله شده که تو رو از من دور کنه. 1491 02:04:07,920 --> 02:04:09,263 ‫لطفا، ‫راجع به اون قضیه حرف نزن! 1492 02:04:10,222 --> 02:04:11,223 ‫به اندازه کافی شنیدم! 1493 02:04:17,596 --> 02:04:18,472 ‫گوش کن، هیروشی... 1494 02:04:20,499 --> 02:04:23,844 ‫مگه قرار نیست تو و یوشیکو با همدیگه ‫فرار کنید؟ 1495 02:04:28,007 --> 02:04:29,111 ‫اونوقت چه بلایی سر من میاد؟ 1496 02:04:37,116 --> 02:04:41,292 ‫چرا متو از دست میااُچی ‫نجات نمیدی؟ 1497 02:04:42,355 --> 02:04:43,333 ‫دیگه خیلی دیره! 1498 02:04:44,390 --> 02:04:45,391 ‫دیگه کاری الان نمیشه کرد. 1499 02:04:54,867 --> 02:04:56,710 ‫اگه دوستم داری، ‫یه بار برا همیشه بگو. 1500 02:04:58,170 --> 02:05:00,275 ‫نمیخوام چشم دنبال مردی باشه که ‫بهم علاقه‌ای نداره. 1501 02:05:01,941 --> 02:05:02,817 ‫دوست ندارم! 1502 02:05:04,810 --> 02:05:06,016 ‫دوست ندارم! 1503 02:05:09,215 --> 02:05:10,250 ‫هر چی که بینمون بوده، ‫دیگه تمومه. 1504 02:05:11,750 --> 02:05:12,785 ‫میخوام با یوشیکو برم، 1505 02:05:15,254 --> 02:05:16,164 ‫تو یوکوهاما زندگی کنم. 1506 02:05:17,557 --> 02:05:18,797 ‫راجع به خودمون بهش میگم! 1507 02:05:18,924 --> 02:05:21,302 ‫نه! ‫نمی‌تونی این کار رو کنی! 1508 02:05:22,361 --> 02:05:23,362 ‫نباید بکنی. 1509 02:05:24,463 --> 02:05:25,339 ‫پشیمون میشی! 1510 02:05:31,170 --> 02:05:32,046 ‫این دیگه چیه؟ 1511 02:05:32,505 --> 02:05:33,313 ‫نباید بگی! 1512 02:05:34,773 --> 02:05:39,222 ‫باشه، ولی دوستم داشته باشی یا نه! ‫بازم نمیزارم شما دو تا برید یوکوهاما. 1513 02:05:39,812 --> 02:05:44,693 ‫فکر می‌کنی می‌تونم زندگی مضخرمو ‫تنهایی اینجا تحمل کنم؟ 1514 02:05:45,551 --> 02:05:46,325 ‫بس کن! 1515 02:07:17,710 --> 02:07:19,712 ‫به نظرمم این یه قتل بوده. 1516 02:07:20,779 --> 02:07:22,690 ‫مهم نیست چجوریه، 1517 02:07:23,015 --> 02:07:24,961 ‫ولی اون بغل رفتن هاتسوکو، ‫فقط نمی‌تونسته باعث مرگش بشه. 1518 02:07:26,285 --> 02:07:30,495 ‫متهم اول چاقوشو کشیده بود بیرون. 1519 02:07:31,524 --> 02:07:34,198 ‫شاید زنه میخواسته چاقو رو ازش بگیره. 1520 02:07:35,661 --> 02:07:38,767 ‫جسد هم بی رحمانه کشیده شده، 1521 02:07:39,765 --> 02:07:42,109 ‫که شخصیت اصلی هیروشی رو برملا میکنه. 1522 02:07:42,868 --> 02:07:45,678 ‫هم جسد و سلاح قتل رو مخفی کرده، 1523 02:07:46,072 --> 02:07:49,609 ‫بعد با پر رویی هم رفته با خواهرش زندگی راه انداخته. 1524 02:07:50,376 --> 02:07:54,256 ‫که ثابت میکنه یه قتله. 1525 02:07:55,514 --> 02:07:57,687 ‫منم تو همین فکرمدر موردش فکر کردم... 1526 02:07:58,050 --> 02:08:02,521 ‫ولی انگیزه به اندازه کافی قوی، ‫برای قتل وجود نداره. 1527 02:08:03,622 --> 02:08:07,365 ‫ککشوندن جسد اونم اونجوری، ‫به نظر بی رحمانه هستش، 1528 02:08:07,860 --> 02:08:10,773 ‫ولی راه دیگه‌ای هم برای ‫حرکت دادن جسد نبود. 1529 02:08:11,063 --> 02:08:14,237 ‫حتی اگه قربانی اول رفته باشه بغلش، 1530 02:08:14,566 --> 02:08:17,877 ‫بازم هیروشی چاقوشو عقب نبرده. 1531 02:08:18,204 --> 02:08:23,847 ‫کارایی که با قربانی تو محل جرم شده بود ‫بی رحمانه بود. 1532 02:08:24,610 --> 02:08:27,955 ‫از این نظر باهات موافقم، 1533 02:08:29,815 --> 02:08:33,661 ‫اما این واقعیت که میااُچی هم اونجا بود... 1534 02:08:34,219 --> 02:08:37,632 ‫فقط بعد شروع دادگاه ثابت شد. 1535 02:08:38,557 --> 02:08:43,631 ‫در مورد رابطه هاتسوکی و هیروشو هم شک و تردید وجود داره. 1536 02:08:44,296 --> 02:08:46,742 ‫این تحقیقات خیلی کامل نیستش. 1537 02:08:47,433 --> 02:08:52,473 ‫شاید شهادت میااُچی خیلی قابل اعتماد نباشه، 1538 02:08:53,372 --> 02:08:55,818 ‫اما اگه این ادعاها زودتر بررسی می‌شد، 1539 02:08:56,242 --> 02:09:00,213 ‫شاید روند محاکمه متهم، یه شکل دیگه ‫به خودش می‌گرفت. 1540 02:09:01,880 --> 02:09:03,985 ‫اگه همونجوری که میااُچی گفت، 1541 02:09:04,683 --> 02:09:06,754 ‫هاتسوکو و هیروشی ‫با هم یه رابطه خاص داشتن، 1542 02:09:07,786 --> 02:09:11,893 ‫پس قضیه مثلث عشقی بوده. 1543 02:09:13,892 --> 02:09:15,872 ‫واقعا پرونده پیچیدیه‌ایه. 1544 02:09:16,328 --> 02:09:20,947 ‫اگه تمام حقایق مشخص بود، شاید این پرونده ‫یه جور دیگه بررسی می‌شد. 1545 02:09:21,133 --> 02:09:25,513 ‫البته، ‫این که یوشیکو خودشو زده به بی‌خبری.. 1546 02:09:25,871 --> 02:09:29,408 ‫نشون می‌ده یه چیزی بین این دو خواهر بوده. 1547 02:09:30,943 --> 02:09:34,049 ‫ولی... هاتسوکو مرده. 1548 02:09:34,313 --> 02:09:36,452 ‫و سخته که حقیقت رو پیدا کرد. 1549 02:09:37,650 --> 02:09:40,256 ‫فاش شدن حقیقت خیلی خوبه، 1550 02:09:41,153 --> 02:09:45,067 ‫ولی یه قاضی قادر به تحقیق ‫عمیق‌تر در این مورد نیست. 1551 02:09:45,658 --> 02:09:48,832 ‫تایید دادگاه باید بر مبنای حقایقی باشه که... 1552 02:09:49,261 --> 02:09:52,834 ‫بر پایه مدارک واقعی به دست اومده باشه. 1553 02:09:54,133 --> 02:09:55,806 ‫اعتراف‌ها متهم رو نباید نادیده گرفت، 1554 02:09:56,836 --> 02:10:00,909 ‫ولی می‌دونیم که تو چه شرایطی به دست اومده. 1555 02:10:01,907 --> 02:10:05,946 ‫علی رغم مدارک ارایه شده توسط دادستانی... 1556 02:10:06,478 --> 02:10:11,325 ‫باز هم قاضی باید به تنهایی تصمیم بگیره. ‫مهم هم نیست چی بشه. 1557 02:10:13,919 --> 02:10:18,919 ‫انگیزه به تنهایی کافی نیست. 1558 02:10:19,072 --> 02:10:26,073 ‫فهمیدن یه قتل عمد واقعا سخته. 1559 02:10:27,073 --> 02:10:32,074 ‫البته انجام ندادن هیچ تلاشی برای کمک کردن به مقتول، ‫رها کردن جنازه، 1560 02:10:33,875 --> 02:10:37,076 ‫شرایط هر چی هم که بوده باشه، ‫باز هم یه جرم جدیه. 1561 02:10:37,476 --> 02:10:42,983 ‫بعدشم که زندگی کردن با خواهر مرحوم ‫اونم به مدت 6 روز، 1562 02:10:44,650 --> 02:10:47,893 ‫مطمینا از نظر اخلاقی ‫غیرقابل قبوله. 1563 02:10:51,957 --> 02:10:52,958 ‫نظر شما چیه؟ 1564 02:10:55,060 --> 02:10:57,131 ‫قتل ناخواسته بوده، 1565 02:10:59,364 --> 02:11:02,368 ‫ولی جراحت منجر به مرگ شده. 1566 02:11:03,736 --> 02:11:07,183 ‫در پرونده متهم، یودا یوشی ‫اتهامش... 1567 02:11:07,906 --> 02:11:10,853 ‫قتل و رها کردن جسده، 1568 02:11:11,209 --> 02:11:12,654 ‫دادگاه حال تصمیم خودش را خواهد گرفت. 1569 02:11:14,246 --> 02:11:15,987 ‫متهم. - ‫بله. - 1570 02:11:32,932 --> 02:11:38,974 ‫متهم به مدت 2 تا 4 سال ‫به زندان محکوم می‌شود. 1571 02:12:11,503 --> 02:12:12,277 ‫منو ببخشید! 1572 02:12:17,209 --> 02:12:19,553 ‫من تو سر به راه بزرگ کردن ‫پسرم شکست خوردم. 1573 02:12:28,086 --> 02:12:29,895 ‫همش زیر سر هاتسوکو هستش! 1574 02:12:30,255 --> 02:12:32,326 ‫بعد این‌که برگشت اینجا، 1575 02:12:33,158 --> 02:12:35,497 ‫چشمش دنبال ‫هر جنس نری بود! 1576 02:12:35,894 --> 02:12:37,134 ‫هیروشی هم یه این وسط یه قربانیه! 1577 02:12:38,163 --> 02:12:42,009 ‫میخوام این خونه رو بفروشم. 1578 02:12:48,673 --> 02:12:52,086 ‫هاتسوکو راست می‌گفت، ‫سقط جنین بهتر بود. 1579 02:12:55,514 --> 02:12:56,288 ‫چرا؟ 1580 02:12:58,684 --> 02:13:00,686 ‫چرا الان اینو میگی؟ 1581 02:13:03,822 --> 02:13:07,133 ‫کلی سختی تحمل کردیم، ‫تا این بچه رو داشته باشیم. 1582 02:13:10,428 --> 02:13:13,841 ‫مامان هم نظرش همینه. 1583 02:13:14,633 --> 02:13:17,978 ‫هاتسوکو هم این ‫وسط به خاطر این اتفاق‌ها مقصر بود. 1584 02:13:18,570 --> 02:13:22,278 ‫من به درد پدر بودن نمیخورم! 1585 02:13:22,474 --> 02:13:23,748 ‫نگو اینو! 1586 02:13:26,278 --> 02:13:31,023 ‫زندان همون فرصتیه که تو ‫به حالت قبلیت برگردی! 1587 02:13:33,285 --> 02:13:37,323 ‫یعنی ظرف 2 یا 3 سال، ‫قراره این جنایت از هستی پاک بشه؟ 1588 02:13:39,191 --> 02:13:45,039 ‫شاید واقعا به ‫کشتن هاتسوکو فکر کرده بودم! 1589 02:13:49,835 --> 02:13:53,977 ‫چون اگه از سر راه می‌رفت کنار ‫اوضاع خیلی خوب می‌شد! 1590 02:13:55,807 --> 02:13:57,377 ‫تمام شب‌ها رو دارم ‫به این موضوع فکر می‌کنم. 1591 02:13:58,911 --> 02:14:01,790 ‫تو اشتباه می‌کنی، ‫اصلا هم اینجوری نیست! 1592 02:14:03,782 --> 02:14:05,318 ‫تو این کار رو از قصد نکردی! 1593 02:14:05,851 --> 02:14:07,989 ‫خیالبافی که کار هر کسیه! 1594 02:14:11,290 --> 02:14:14,032 ‫تو همیشه حس ‫مسیولیت پذیری قوی داشتی. 1595 02:14:15,060 --> 02:14:16,061 ‫همش یه توهمه. 1596 02:14:17,028 --> 02:14:18,564 ‫یذرش هم توهم نیست! 1597 02:14:19,865 --> 02:14:21,310 ‫همیشه بد بودم. 1598 02:14:22,601 --> 02:14:27,515 ‫فقط از نظر ظاهری با ادب جلوه می‌کردم و ‫همه رو گول می‌زدم! 1599 02:14:28,273 --> 02:14:29,877 ‫حاملگیه یوشیکو، ‫واقعا رو مخ بود! 1600 02:14:30,842 --> 02:14:37,282 ‫رابطم با اون شده بود یه باری رو دوشم! 1601 02:14:37,549 --> 02:14:38,687 ‫لازم نیست... 1602 02:14:40,652 --> 02:14:43,325 ‫الان این جور فکرها بیاد تو مغزت! 1603 02:14:44,223 --> 02:14:45,031 ‫قربان... 1604 02:14:46,591 --> 02:14:48,901 ‫این دست‌ها آغشته به خون ‫زندگیه... 1605 02:14:49,761 --> 02:14:51,138 ‫انسانی هستش که دیگه بر نمی‌گرده. 1606 02:14:54,533 --> 02:14:55,671 ‫حتی اگه تصادفی باشه، 1607 02:14:57,803 --> 02:14:59,043 ‫من جون یه انسان رو گرفتم! 1608 02:15:03,075 --> 02:15:04,418 ‫وقتی هاتسوکو اومد سمتم، 1609 02:15:06,578 --> 02:15:07,989 ‫باید چاقو رو میکشیدم عقب! 1610 02:15:12,518 --> 02:15:14,088 ‫با همین دست کشتمش! 1611 02:15:17,656 --> 02:15:19,863 ‫هاتسوکو دیگه برنمی‌گرده! 1612 02:15:29,902 --> 02:15:31,882 ‫چرا یه بار برا همیشه، ‫اونا منو نمی‌کشن؟ 1613 02:15:39,144 --> 02:15:40,316 ‫جا خوردم. 1614 02:15:41,046 --> 02:15:45,961 ‫احتمالا فقط یه واکنش احساسیه. 1615 02:15:48,053 --> 02:15:51,523 ‫ته قلبش، ‫خوشحاله که حکمش سبک بوده! 1616 02:15:52,390 --> 02:15:56,361 ‫الان خجالت زده هستش و ‫داره راجع به جرمش اغراق می‌کنه. 1617 02:15:56,895 --> 02:15:57,873 ‫این چیزا طبیعیه. 1618 02:15:58,564 --> 02:16:02,512 ‫ولی، هیروشی می‌گه به ‫کشتنش فکر می‌کرده. 1619 02:16:03,435 --> 02:16:04,505 ‫فکر کردن که چیزی نیست! 1620 02:16:05,904 --> 02:16:08,009 ‫اصل عمل کردنه. 1621 02:16:09,040 --> 02:16:13,250 ‫هیچ حرفی ما برا کسی که ‫از گناه رنج میبره نداریم بگیم. 1622 02:16:14,246 --> 02:16:15,782 ‫باید خودش از پسش بربیاد. 1623 02:16:16,882 --> 02:16:19,055 ‫من الان یه دادگاه ‫دیگه دارم. 1624 02:16:24,623 --> 02:16:25,192 ‫خداحافظ. 1625 02:16:47,045 --> 02:16:48,023 ‫پارسال دوست امسال آشنا! 1626 02:16:49,882 --> 02:16:50,587 ‫کجا داشتی می‌رفتی؟ 1627 02:16:51,450 --> 02:16:52,895 ‫میرم ملاقات هیروشی. 1628 02:16:53,086 --> 02:16:54,928 ‫اینا رو برا اون میبری؟ 1629 02:16:55,553 --> 02:16:56,531 ‫فقط یه چند تا چیزن. 1630 02:16:56,722 --> 02:16:57,462 ‫حالش چطوره؟ 1631 02:17:01,560 --> 02:17:02,868 ‫کمیخوای نقل مکان کنی؟ 1632 02:17:04,262 --> 02:17:06,868 ‫بردنش زندان کاواگویه. 1633 02:17:07,399 --> 02:17:08,241 ‫میرم اونجا. 1634 02:17:13,806 --> 02:17:16,784 ‫ظاهرا تو راهیتم داره میادش! 1635 02:17:17,409 --> 02:20:30,413 ‫باین چهره بامزه به کنار، ‫ولی عجب زنی شدی‌ها! 1636 02:17:22,447 --> 02:17:24,449 ‫عجب دروغ گویی هستی تو! 1637 02:17:24,917 --> 02:17:29,024 ‫ببین کی داره از ‫دروغ‌گویی حرف میزنه! 1638 02:17:30,922 --> 02:17:31,866 ‫بگذریم، مراقب خودت باش. 1639 02:17:32,891 --> 02:17:33,801 ‫بچه سالمی هم داشته باشی. 1640 02:17:34,593 --> 02:17:35,469 ‫ممنون. 162392

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.