All language subtitles for Daava.1997.All.HD.BollyCine.Fa.UTF8

تقديم به باليوود دوستان پارسي زبان
Www.Bollycine.org
سفارشي از مسعود

بيلا صحبت ميکنه-
هي بيلا-

چرا جلو تو نگاه ميکني
.اينطرف رو ببين

نه

داداش

تمامي مقرهاي اسلم بيلا
الان تحت کنترل ماست

.تمامي کار و بار و افراد وفادرش تو چنگ ماست

بخاطر برادران چموندا مشهور شديم داداش

.الان مردم بمبئي از اسم ما برادر ميترسند

..جوگندر، زماني ما برنده ميشيم که

..دست راست اسلم

بوشن کولا دست ما بياُفته..

از اون چه سودي به ما ميرسه؟

.اون مرغ طلا هست

..با حبس کردن اون

راز معامله ميليونها دلار که دو روز
. بعد براي اسلم بيلا قرار بود انجام بشه

ميتونيم از دهنش بکشيم بيرون

اما داداش

تو اين مدت کم اونو
از چنگال پليس بيرون اوردن

.مشکل نيست، غيرممکنه

جاگن

تاريخ روي زمين هميشه عوض ميشه

.تاريخ رو بگردونيد، راه رو پيدا ميکنيد

بازرس سانديو؟-
بله قربان-

همه چيز درسته؟ تمام کارا انجام شد؟-
بله قربان-

پس تا صيح-
باشه قربان-

.باشه قربان، فردا ساعت صبح

.باليوود سينما با افتخار تقديم ميکند
Www.Bollycine.Info

بابا منو نجات بده؟-
اجي-

بابا, منو نجات بده؟

خوش امديد جناب وزير,با
.تحويل دادن بوشن خيلي ممنونم

پسرم رو آزاد کن؟-
آزاد ميکنيم,حتما آزادش ميکنيم-

هنوز طبق قول تون,شما
.بايد ما رو از مرز رد کنيد

.ميدونم..به همين خاطر ماشين همراهم اوردم

عاليه-
فقط اينو يادت باشه-

.که نميتوني قانون رو هربار مجبور کني

.جناب وزير, رابطه ما قانون همين جوري هست

.با حبس کردن بوشن ,قانون ما را مجبور کرد

.و براي آزاد کردنش ما قانون رو مجبور کرديم

.پسرم رو بهم تحويل بديد

جناب وزير, اينقدر عجله براي چي داريد؟

تا وقتي که ما,بوشن و
.کاميونها از مرز رد نشديم

.شما و پسرتون در امنيت ما خواهيد بود

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: اميد

آجي حالت خوبه؟-
اره بابا-

.بازرس ارجون من بهت افتخار ميکنم

.افراد شجاعي مثل تو, قدرت قانون هستند

خوب کار کن-
ممنون قربان-

.داداش, با شنيدن مرگ جاگند خيلي ناراحت شدم

. هنوزم ناراحتم

ولي اون بازرسي که کشتش
.هنوز زنده هست

.داداش, اونم ميميره

اونم ميميره

.زندگي و مرگ هر کسي بايد به دستور ما باشه

.ولي از يه چيز افسوس ميخورم

براي کسي که جاگند جون خودش رو داد

اون بوشن زنده دست ما نيفتاد-
بوشن؟-

بوشن که يکي از افراد دشمنتون بود-
اره,افراد دشمنون بود-

.ولي اگه زنده دستمون مياومد

.براي ما خيلي فايده داشت

چون اون ادم نيست
عوضيه

.ولي اون بازرس همه نقشههاي ما رو خراب کرد

...داداش شما بگيد اون بازرس رو-
نه-

.الان نه، الان وقتش نيست

اصول کار ما اينه که
. با سکوت کارت رو انجام بده

.و تا جايي که ممکنه از چشم همه دور بمان

رو يه بازرس دست بلند کردن
.يعني جلو چشم همه امدن

به همين خاطر منتظر
.زمان و مکان مناسب براي کشتنش باشيم

...اما داداش

جاگند درست ميگه

قربان، ميتونم بيام داخل؟

.بيا

.قربان ,براي شما پيام مهمي دارم

باختاور خونخوار, همراه افرادش
.از زندان فرار کردند

چي؟باختاور فرر کرده؟-
بله قربان-

دو روز پيش بهيشما اونو بعد از يه
.عمليات خطرناک از مرز دستگير کرد

کماندو شاکتي سينگ, بهيشما کجاست؟

.بختاور، جگاور امروز جونت رو نجات داد

داروغه، توي کل زندگيت از شغلت
.به زور ميتوني به بچههات نون بدي

فقط نون-
!و جايزه بختاور تو و هفت نسل آيندهت رو-

.پولدار ميکنه. پولدار

بختاور تو با دادن اين پولها
. به من لطف نکردي اين حق منه

در آينده شايد به من احتياج پيدا کنيد-
هي داروغه-

ما با پول کارمون رو ميکنيم اگه تو نکني
. يکي ديگه از داداشت اين کارو ميکنه

بختاور؟-
هوشيار باشيد--

.چراغ رو خاموش کنيد

.نور بندازيد

.پسران بکشيدشون

بهيشما؟

.من اشتباه کردم، منو ببخش

.اينو تو بردار و از جون من بگذر

بازرس جگاور

با ديدن اين چهره تو

...امروز بهيشما از قانون و محافظان

.از هر دو متنفر شده

.من هيچ يک از دليلهاي تو رو نميخوام بشنوم

قربان,من-
ميدوني چه اشتباهاتي انجام دادي؟-

..اولين اشتباهت اينه که

که بدون گرفتن دستور از فرماندهت
.رفتيد که گروه رو نابود کنيد

قربان اگه منتظر دستور ميموندم
. يه روز از مرخصيهام تموم ميشد

اشتباه دوم تو اينه که بازرس جگاور
. رو با گلوله به قتل رسونديد

.اون بازرس به بختاور تو فرار کمک کرده بود

خفه شو-
و از بختاور پول ميگرفت-

خفه شو

با کشتن يه بازرس قانون
.تو الان يه مجرم هستي بهشيما

محافظ وطن اگه يه ميکشه و مجرم شناخته ميشه
من همچين قانوني رو قبول نميکنم

.اگه من اونو زنده پيش شما مياوردم

قانون سست شما يه پرونده
.تشکيل ميداد که سالها طول ميکشيد

و شايد اونو بي گناه ثابت ميکرد
.و با عزت تمام آزادش ميکرد

.تو به مدت دو ماه از کارت تعليق ميشي

برام مهم نيست-
و ميتوني بري-

.ممنون قربان

جناب سرهنگ, شما رو خواستند موضوع چيه؟

هيچي ,فقط يه ماه مرخصي
.منو دو ماه بيشتر کردند

الان من روستام ميرم غذاي دست پخت مادرم
. رو ميخورم و با دوتا داداشام خوش کيگذرونم

اوضاع اين دختر خيلي وخيمه
بايد ببريمش بيمارستان

خواهر

نگران نباشيد من هستم
.شما رو بيمارستان ميرسونم

.بياييد,بياييد,آروم راه بريد

آهسته
آهسته

اين چي شد؟

گردنم-
زود کيف پولتو بده؟-

من سربازم-
سرباز تو کلانتري هستي-

زود باش کيف تو بده وگرنه-
ميدم, الان ميدم-

حقوق يک ماه هست
هي گردنم

اين دسته يا چکش؟

.اينو بگير کوچولو

گردنم

.کل حقوقم رو برد
.و اينو بهم داد

قربان0 ,چاي شما؟

هسموک سينگ, اين باروت سينگ کجاست؟

.قربان، اون مثل هميشه دير مياد

اون پرونده رئيس پليس کجاست؟-
اون ميدونه-

شما تا حالا چيزي بهم داديد که جايي بذارم؟

چاي رو بخوريد-
!يه کاري کن برو بيرون و-

.و هروقت باروت سينگ اومد بفرستش پيش من

من خيلي وقته که ميبينم
شما خيلي اونو رو سرتون گذاشتيد

چايي رو بخوريد، سرد ميشه-
باروت سينگ حاضر هست,قربان-

پس اومديد؟-
تو برو-

گردنت چي شده؟-
من از جاده داشتم رد ميشدم-

و درختي که خودش ميافته چه تقصيري داره-
اره درخت چه تقصيري داره-

.مقصر گردن تو هست که وسط اومد-
بله قربان-

شما يه کاري ميکنيد؟-
بله قربان-

ميريد پرونده رئيس پليس رو بياريد؟-
بله قربان-

.بريد

.باشه قربان

الو-
امشب توي هتل پارک آبي يه جشن سال نو هست-

که همراه روبرت افرادي از هنگ کنگ ميان که
قراره يه معامله کاميوني بشه

که ازطريق اون ميتونيد
.معاملگرهاي کاميون رو دستگير کنيد

الو

ديوونه هستم"
"عشقم چرا از ديوونهها ميترسي

اگه ميخواي انجام بدي"
"بيا منو تو به هم عشق بورزيم

يکي بياد جلومو بگيره"
"يکي راهم رو بگيره

يکي بياد جلومو بگيره"
"يکي راهم رو بگيره

"تارهاي قلبمون رو بهم پيوند بزنيم"

"به حرف اين دل گوش بديد که چي ميگه"

"الان تو بيا تو اغوش بازم"

"حرف تو رو چه جوري باور کنم؟"

"چه اتفاقي خواهد افتاد از کجا بدونم"

"...من يه خورده ترس دارم از اين دوره و زمونه"

"از ديوونههايي مثل شما"

ديوونه هستم"
"عشقم چرا از ديوونهها ميترسي

اگه ميخواي انجام بدي"
"بيا منو تو به هم عشق بورزيم

ديوونه هستي"
"الان چرا بترسم عشقم

هر چقدر که عشق ميخواي"
"ما امادهايم

يکي بياد جلومو بگيره"
"يکي راهم رو بگيره

يکي بياد جلومو بگيره"
"يکي راهم رو بگيره

"تارهاي قلبمون رو بهم پيوند بزنيم"

رابرت، جعبه مواد رو تحويل من بده؟

قربان, اين هيچي همراهش نيست

!قربان من فهميدم که اون جعبه کجاست-
کجاست؟-

ببخشيد؟

.ببينيد، اون کوچه خيلي تاريک هست

شما ميتونيد منو تا انتها اون کوچه برسونيد؟

ممنون

.درضمن, من از تاريکي خيلي ميترسم

به نظر شما شهرداري نبايد تو اين
.کوچههاي تاريک لامپ بيشتري بذارند

چجوري؟-
اينجوري-

تو جيبت هر چي هست
زود بذارش تو دستم

اگه نذارم؟-
اون موقع من لباسم رو پاره ميکنم-

بعد؟-
سر و صدا ميکنم-

بعد؟-
با صدام کل مردم رو اينجا جمع ميکنم-

.و مردم جوري تو رو ميزنند

بعدش؟-
بعدش پليس مياد-

.زود باش پولاتو بده

.الان ديگه بايد بدم

.تو خيلي جذابي

تو با رابرت چه ارتباطي داري؟

راست ميگم، رابرت رو نميشناسم-
دروغ ميگي-

راست ميگم، رابرت نميشناسم-
اون جعبه رو کجا فرستادي؟-

کدوم جعبه؟-
همونه که تو جشن، رابرت بهت داد-

اون جعبه رو کسي بهم نداد
.من خودم دزديدم که شايد چيزي گيرم بياد

ولي توش پودر بود
.و من اون جعبه رو تو گودال انداختم

رئيس ,درسته که من دزد کوچيکي هستم

.ولي تا الان نذاشتم کسي منو لمس کنه

..انگار شما زماني حرفم رو باور ميکنيد که

.من خودم رو بکشم

اين چه کاريه؟

اي کاش همچين سيلي
.خيلي وقت پيش به اين يتيم ميخورد

.که الان من تو خيابان جيب کسي رو نميزدم

رئيس ,تا الان من هر چي که گفتم

.راست گفتم

اگه با کسي مثل رابرت کار ميکردم

, الان تو کوچههاي تاريک نبودم

.تو يه هتل بزرگ يا خونهام بودم

...ببين...تو

.دست از اين دزدي بردار

..و با

.يه آدم خوب ازدواج کن و تشکيل خانواده بده..

شما با من ازدواج ميکنيد؟

شما با من زندگي ميکنيد؟

شوکه شدي؟

.گفتنش خيلي اسون هست

.عمل کردن بهش سخت هست

قربان

باروت سينگ يه کاري کن
اين دختر رو آزاد کن

.و اين پول رو بهش بده

.اينو هم بده

مال منه

چرا دعوا ميکنيد؟

.هي کچل بلند شو از اون نفسش ميره

.همين جا گيرت اومد که خيس کني

بنتي بهت گفته بودم، نگاه کن
. کل لباسم رو خراب کردي

.کل لباسم خراب شد بهت گفته بودم، سيما

سورج، کي اومدي؟

من اون لحظه اومدم که داداشم عزيزم پسرش بنتي
.رو به خاطر خرابکاري رو لباسش دعوا ميکرد

.و سيما رو صدا ميکرديد
داداش, اين سيما کيه؟

.من کسي رو به اسم سيما نميشناسم

.از داداش کوچک داري قايم ميکنيد

داداش شما بازرس هستيد
.ولي داداشتون صاحب يه کاميون هست

و آب هر منطقه رو خورده ونقش
... بازي نکن وهم بگو

بهت گفتم که نميشناسم و
تو کار صادراتت چه طور پيش ميره؟

ميگم
.اول دهنتون رو شيرين کنيد

داداش من يه قرارداد مهم بدست اوردم
صادرات تخم مرغ از يه مزرعه

من که ميخوام تو شب و روز زحمت بکشي
.و تو کار حمل و نقل اول بشي

يه کاري ميکنيم دست وصورتمون رو ميشوريم
.غذا ميخوريم و صبح بايد روستا بريم

اين نصف شب کي اومده؟-
من ميبينم,شما صورتتون رو بشوريد؟-

...راستش...من

شما خانم سيماهستيد؟-
شما منو از کجا ميشناسيد؟-

.من علاوه برشما,شوهر شما
.و بچههاتون رو ميشناسم

منظورتون چيه؟-
...منظورم اينه که-

نکنه تو ديوونه شدي، شما به حرفاش
.باور نکنيد اين يه ذره ديوونه هست

همين جوري مزخرف ميگه، بفرماييد؟-
نه من بايد برگردم-

.من که فقط خواستم پولتون رو برگردونم

شما به حرفم اعتماد کرديد
.و شما باعث شديد که کار اشتباهم رو پي ببرم

براي من همين قدر کافيه
...و درضمن

با خوردن شراب تقلبي
. خوب دخترها رو ميترسونيد

يه حرفي بگم
.منم يه خورده ترسيده بودم

داداش، شما که گفتيد
.کسي به اسم سيما رو نميشناسيد

پس اين کيه؟-
ساکت شو-

باشه ,من بهشون ميگم که شما چند
دقيقه پيش باهاش ازدواج کردين

!و بچهها رو

خانم سيما به حرفم گوش بديد

اين چه مزخرفاتي هست که ميگي-
مزخرفات نميگم,دارم شما رو بهم وصل ميکنم-

اين جوري وصل ميکنند؟برو داخل

.اين سورجه. صاحب کاميونه

.و علاوه بر اون رانندهاش هست

من فکرش رو کردم و بهش قرارداد مزرعه رو دادم

.جايي که ما از تخم مرغها مواد جابجا ميکنيم

.داداش شما قرارداد دادي بهش؛ پس خوب هست

.درضمن, ماهم کاميون داريم

.رانندههاي مورد اعتماد داريم
پس چه نيازي به اين هست؟

.لازم هست

.چون اين سورج داداش کوچک اون بازرس هست

در ذهن ما-
در ذهن ما-

تنظيم کنيد-
تنظيم کنيد-

اماده ايد؟-
آماده ايم-

بريم

"يکي براي همه و همه براي يکي"

"لذت ببريد و خوش بگذرونيد"

"همه ما هستيم-"
"ديوونه اينجا-"

"کسي مارو-"
"کسي مارو-"

".ما اومديم, اينجا تا دل همه رو خوش کنيم"

".ميگرديم و ميرقصيم و آهنگ عاشقانه ميخونيم"

"خانم و آقا-"
"بشنويد-"

"يکي براي همه و همه براي يکي"

"لذت ببريد و خوش بگذرونيد"

"يکي براي همه و همه براي يکي"

"لذت ببريد و خوش بگذرونيد"

"کاروان دوستم داره ميره واسه گردش"

"گردش جادههاي براق"

"کاروان دوستم داره ميره واسه گردش"

"گردش جادههاي براق"

"گردش جادههاي براق"
"بهم بگو اسمت چيه؟"

"بخاطر تو از شهر اومديم"

"يکي براي همه و همه براي يکي"

"لذت ببريد و خوش بگذرونيد"

"سن ما واسه خوش گذروني هست"

"نه فکري داريم و نه ترسي"

"سن ما واسه خوش گذروني هست"

"نه فکري داريم و نه ترسي"

"بيا يه خورده کلک بزنيم تا يه خورده پول بياد"

"خيلي لذت داره"

"يکي براي همه و همه براي يکي"

"لذت ببريد و خوش بگذرونيد"

"يکي براي همه و همه براي يکي"

"لذت ببريد و خوش بگذرونيد"

من خيلي خوشحال ميشم
.که هرسه تا پسرم پيشم باشند

.آره مادر

.داداش ,بيا بريم با هم تو شهر زندگي کنيم

تموم زمينهاي روستا رو ميفروشيم
.و يه زندگي آروم رو ميگذرونيم

احمقهايي مثل تو هستند که زمينهاي
.ارثي رو ميفروشند و به طرف شهر غريبه ميرند

من ميميرم ولي زمينهاي اجداديم رو نميفرشم-
آفرين داداش-

شما که ميگيد هرگز از
.دست داداش کوچکت عصبي نميشيد

يه خورده شوخي کردم, عصباني شدين-
دوباره همچين شوخي نکن-

بهيشما

قربان

قربان

قربان

چيه؟

.قربان, نکنه براي شما هم اتفاق افتاد

تا حالا برات پيش اومده بود؟-
آره قربان, يه بار پيش اومد-

دختري از کولاپور بود

قربان,اون براي ديدنم گفت که تنهايي بيام

.منم رفتم ديدنش

از کجا ميدونستم پدرش پهلوونه

منو سه بار بالا و پايين انداخت
:و بار بار چهارم گفت

.گفت همينجا دفنت ميکنم

.باروت سينگ گزارش ميدهد قربان

.قربان
من ميرم

حرف منو که يادتون هست؟

آره, بريد-
ممنون قربان,ممنون-

ساعت چنده؟

دوازده قربان

دوازده؟-
بله-

اينجا کلانتري هست يا تئاتر؟

مگه باره که واسه ديدن اومدي؟

قربان

.يکي اين رو براي شما آورد

قربان

آرامش روز و خواب شب بره

.ميگن که عاشق کسي شدين

.به خاطر شما حال من همين جوري هست

اگه تو قلب شما براي من يه ذره عشق هست

.امروز ساعت منطقه کوليها به ديدن من بياييد

.از طرف سيما

آرامش روز و خواب شب بره
.ميگن که عاشق کسي شدين

.به خاطر شما حال من همين جوري هست
اگه تو قلب شما براي من يه ذره عشق هست

"وايستا تو"

"تو قلبم تويي"

"وايستا تو"

"تو قلبم تو هستي"

جون من هست"
"پس دنيا من هست

"تو روياي مني"

"وايستا"

"تو قلبم تو هستي"

جان من هست پس دنياي من هست"
"تو روياي من هستي

"وايستا"

"تو قلبم تو هستي"

"وايستا تو"

"تو قلبم تو هستي"

"قبول دارم اي دلربا"

"از من هستي مخفي"

"گوش کن"

"به صداي قلبم"

تو قلب تو هست جواب اره"
"!ولي برلبهات هست جواب نه

"من شيفته خودش کرد"

"رفتار تو"

"بين هزاران خوشگل"

"هست عشق من"

""وايستا تو""

"تو قلبم تويي"

"وايستا تو"

"تو قلبم تويي"

"قبول دارم اي عشقم"

"از تو مخفي بودم"

.."اين بود استراتژي"

"براي تو"

"بدون تو روزها"

"چطوري من زندگي کنم"

"نميتونم زندگي کنم از تو که جدا شم"

"توي دستام هست الان آبروي من"

"وايستا تو"

"تو قلبم تويي"

"وايستا تو"

"تو قلبم تويي"

جان من هست پس دنياي من هست"
"تو رويام هستي

"وايستا تو"

"تو قلبم تويي"

"وايستا تو"

"تو قلبم تويي"

"وايستا تو"

"تو قلبم تويي"

"وايستا تو"

"تو قلبم تويي"

.زود باشيد وقت ندارم

عمو جان تنبلي نکن
دفتر باز کن اسم منو وارد کن

دارم کار تو رو ميکنم-
عمو قصد نداريد کل روز رو اينجا بمونم-

نه بذار کارم رو بکنم-
من وقت ندارم-

.امروز من ميخوام داداشم رو غروب ببينم

.و بهم بگو که بار رو کجا برسونم

....اول بذار بره

پودر

پودره,خب چي شده؟ اين همه
.مدت که اينجا کار ميکني نميبيني

.کور شده بودي ,برش دار

.برش که ميدارم ميرم عمو

.ولي به آدرس شما نميرم

.ايستگاه پليس ميرم

.عوضي رو بگيريد, نذاريد بره

.وايستيد! اونو نکشيد

اين ميميره
..ولي زماني ميميره که

از مرگش فايده کنيم

ولي با مردن اين چه فايده به ما ميرسد-
يه حرف قديمي هست که ميگه-

توي يه جنگل ترسناک يه رو ستا وجود داشت

توي اون جنگل دوتا سگ
.وحشت بوجود اورده بودند نه شير

مردم اون روستا,خيلي
.ميترسيدند که از جنگل عبور کنند

.بعدش يه شکارچي زرنگ تو اون روستا اومد
.اون شکارچي از وحشتکاري اون دو سگ خبردار شد

بعدش اون شکارچي, فقط يه استخوان
.خشک تو دستش بود و جنگل رفت

وقتي که دوتا سگ جلوش اومدند

.اون استخوان خشک رو بين اون دوتا انداخت

و بعدش,اون استخوان خشک هر چه
.روابط بين اون دو تا سگ بود رو شکست

.فهميديم

فهميديد؟

پس سگ دوم بهيشما رو پيدا کن
.استخوان خشک دستتون هست

راست رو دروغ , دروغ رو راست ميکنه
. کلاغ سياهه اومد

تو روستاي ما چکار دارد؟

گوش کن-
آقاي شهري, تشنه ميره پيش چاه-

.چاه نميره پيش تشنه ,فهميدي بيا اينجا

وکيل چکار داري؟

برادر ميتونيد بگيدکه بهيشما کجازندگي ميکنه؟

ميدونم,تو کي هستي؟

.من دوستش هستم

.الان اون خونه نيست

.انبار رفته,برو کوچه پشتي انبار همنوجا هست

فهميدي؟-
ممنون,خيلي ممنون-

اين از شهر امده اينجا براي چي؟

مانگل سينگ

!داستان چيه

,حتما کاسه ايي زير نيم کاسه هست
.بايد ديد

بهيشما؟

بهيشما

کيه که سرصبح بهيشما رو صدا ميکنه؟

اسم تو بهيشما هست؟-
بهيشما که خيلي زياد هست تو دنيا-

ببين داش من اون بهيشما هستم که
شناختش ار سورج وارجون هست

.پس من درست اومدم

منو آرجون فرستاده-
آرجون فرستاده پس چرا بيرون هستين-

.بياييد بشينيد

حال ارجون و سورج چه طور هستند؟-
خوب نيستند-

واسه همين منو فرستادند-
اينجوري با لفافه حرف نزن-

بگو چه اتفاقي براشون
افتاده نکنه تو دردسر افتادند؟

.انگار تو خيلي ساده هستي

من همدرد تو هستم
اون حرفي که ميخوام بهت بزنم

,باديدن سادگي تو جرات گفتنش رو ندارم
ولي چکار کنم؟

کار من جوري هست که مجبورم بگم-
الان اگه دوباره بالفافه حرف بزني,سرت رو ميشکنم-

بگو حرف چيه؟-
آرجون سهم ارث خود رو از مينها ميخواد؟-

عوضي, نشئهاي؟

بهت اخطار ميدم اگه دوباره
درباره داداشم اينجوري بگي

خورشيد ممکنه از غرب طلوع کنه
ولي آرجون من ممکن نيست اين حرف رو بزنه

اسمان ممکنه از بلندي بياُفته
ولي داداشم من نميتونه اينقدر بياُفته

دروغ ميگي-
چه نيازي دارم که دروغ بگم-

.من وکيل هستم و کار وکالت هست
و اگه به حرف آرجون گوش ندي

اون مجبور ميشه که راه قانون رو بره-
اين چه مزخرفاتي هست که درمورد داداشم ميگي-

عوضي,حرومزاده تو قبول نميکني
.تا موقعي که زبونت رو نبرم

.براي اين کار زبون برادرت رو ببر

.من که....اون هر بلايي سرت اورده که اورده

منو که وکيلش کرده و فرستاده پيش تو, من چه
کاري دارم که بين شما داداش چه دعوايي هست

.و اگه باورت نميشه، ببين

.اينو ببين

اينم وکالت نامه که به اسم من زده
.و اينم اخطاريه بگيرش

.مانگل سينگ؛ الان فرصت مناسبي هست

.ناتني, در اخرم ناتني ميمونه

اين از خون منه, از وجودم هست
من به کي بگم؟

که خون من آب شد(بي ارزش شد)

.ممکن هست کمي از من باشد

.اهاي ارباب شهري,ارباب

وقتي که از بيشما شکست خوردي
چرا به اين زودي ميري؟

.تو که گفتي بهيشما دوست من هست

دوستيتون کي به دشمني تبديل شد؟

به تو چه مربوط-
به من ربط داره ارباب-

من مانگل سينگ هستم
.که تو اين روستا زندگي ميکنه

من چکار کنم؟-
يه چيزي رو نفهميدم ارباب-

..که آرجون بهيشما يه دفعه عوض شده يا که

عوضش کردند-
گوش کن-

تو آرجون رو ميشناسي؟-
خيلي خوب ميشناسم-

آرجون و سورج هردوتا
.خيلي به من احترام ميگذارند

فقط از اون بهيشما يه حساب
.و کتاب قديمي رو ميخوام حساب کنم

..اگه شما با من باشيد

..بدون که

.بهيشما نابود ميشود

چطوري؟

.حالا ببين, بهيشما منو دوست خودش ميدونه

.و منم از دوستي اون سوء استفاده ميکنم

منظورت چيه؟-
ارباب اين روزا همه چي گرون هست-

و با خيانت کردن اون پيشرفتي که بدست مياريد
.اون خيانت به حساب نمياد

فهميدي؟

از قيافهات که اونقدر خسيس نشونت ميده
.از نظر عقل همونقدر باهوش هستي

.ارباب, همين رو ميخواستم بهت بفهمونم

..من اون مورچه هستم که

که فيلهاي بزرگي رو به زمين ميندازه

.با من بيا

!خداي من

.مانگل سينگ تو به مکان درستي اومدي

.انگار بخت تو داره عوض ميشه

.ارباب, من چندين بار به بمبئي اومدم

و همچين جلسهايي رو تا حالا نديدم

.و جلسه چيه؟ اينکه يه نقش هست

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

پس اين هست اون دلقک-
هي ارباب-

,من دلقک نيستم
.مانگل سينگ هستم

يه رهبر خفن

.مادان,بهش فهمونديد که اين چکار بايد بکنه

من همه چيز رو فهميدم
..منظور تو اين هست که

که بايه چوب کبريت کل خانواده
.رو بايد سوزاند, پس بدون ميسوزند

کل خانواده سوختند-
.يه بار ديگه فکر کن مانگل-

يه طرف تو آرجون عاقل هست
.و طرف ديگر بهيشما از آهن هست

چه نيازي به فکر کردن هست, آرجون
.بازرس پليس هست چه ميشه

.تو همين دستاي من بزرگ شده

فقط اون بهيشما هست
.فقط پولدار هست

اگه من امروز فقير نبودم
.اون امروز نميتونست برابر من بشينه

..ما بايد به

.که مانگل کي هست

...مانگل
..اي بابا-

کلانتري رفتم، اونجا فهميدم
.که خونهايي، اومدم که باهات حرف بزنم

چکار داريد؟

اول بيا غذا بخور اگه حرفم رو
.بشنويي گشنگي تو سير ميشه

چي شده؟-
بگو چي نشده؟-

بازرس به اين بزرگي هستي
.ولي هنوزم ساده هستيد

چکارکنم؟

از بچگي تو همين دستام بهت غذا دادم

.ولي الان منو نداي درونم اينجا اورد

چون من نميخوام تو بر بهيشما-
چه اتفاقي براي داداش بهيشما افتاده؟-

کدوم داداش بهيشما؟خيلي
.به تو و سورج عشق ميورزيد

ولي الان به خاطر اموال و
.زمين نيتش عوض شده

مانگل؟-
تو نميدوني اين طمع پول و زمين اين طور هست-

که يه بار تو قلبش نفوذ کنه ديگه تمام
.روابط خانوادگي براش تموم ميشه

.و بهيشما که داداش تني تو نيست

.هر جور باشه ناتني هست

مانگل,با گفتن ناتني به بهيشما ت
.و تمام روابط خودت رو با تموم کردي

.اگه يه کلمه ديگه بگي, ميکشمت

منو هر چقدر ميزني ,بزن. من تو رو از خودم
...ميدونستم که اينو داشتم بهت ميگفتم که

.که اگه ميتوني داداش تني سورج رو نجات بده

چه اتفاقي براي سورج افتاده؟

راستشو بگو-
تقسيم که تو هر خونهايي ميشه-

.بين دادش هم تقسيم ميشه
ولي يه داداش سهم داداش ديگه رو به زور نميگيره

من حتي اينو از بهيشما شنيدم
.که اون سورج رو ميکشد

.ولي سهم سوم رو نميدهد

.من که ميگم اون شما دو تا رو از ريشه ميکند

.آخه داداش ناتني هستيد

يکي رو ميفرستي-
چکار داري ميکني يهيشما؟-

.آرجون، سهم ارث خودش رو ميخواد

.اينم سهم بفرست واسه آرجون

.برو بيرون

بهت اخطار ميدم که دوباره با
.زبان منحوست اينجا بيايي

.عوضي,آرجون جان من هست چراغ خونه من هست

ارث چيه؟من براي اون جون خودم رو ميدم
من ميدونستم که حرف راست تلخ هست برات

ولي يه چيز يادت باشه بهيشما گاهي
.وقتا با چراغ خونه,خونه آتش ميگيرد

.اسم من مانگل سينگ هست

.بهت نشون ميدم

...اين بدشانسي تو هست که

برادر کوچک اون بازرس هستي
.که جاگندرا رو کشت

بعد از مردنت که پيش خدا رفتي بهش بگو
.که از اين به بعد منو داداش آرجون نذار

وگرنه همين جوري تو هر زندگيت
.به دست من کشته ميشي

.مانگل سينگ آفرين به تو
!آدم خفن

گوش کن

.تو بچگي يه حکيم به مادرم گفته بود

.که تو سرنوشت ما حکمراني هست

اين خودش حکمراني هست, درست گفته؟-
اره مانگل سينگ-

.درست گفته بود حکيم

...اما

.يه کارت هنوز مونده

.اون کارم ميشه

.تا وقتي منو داريد چرا نگرانيد

.الان بذار جکومت کنم

.الان تو بايد کل عمرت رو حکومت کني

,بگير
.اول اين کار رو بکن

هي ارباب

نيمه شب کسي مزاحم من بشه
.من خوشم نمياد

الان اين کار ضروري هست ميکنم,فهميدي؟

.آرجون...م...منم مانگل سينگ

بگو مانگل-
خيلي بد شد,نابود شد-

.من از همون قبل بهت گفته بودم

داداش تو بهيشما ديوونه شده
تو ميخواي داداش کوچکت رو نجات بدي؟

.پس برو باغ دانابور با چشم خودت ببين

.ارباب,کارت انجام شد

.الان ديگه بذار من بخورم

نه مانگل

.هنوز يه کار کوچک مونده

حتما حکيم به مادرت گفته بود که تو تقدير تو

حکمراني هست-
درسته-

ولي شايد فراموش کرد به مادرت بگه

.که مرگ تو,توي دوره حکمرانيت هست

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: اميد

.سورج ببين داداشت آرجون اينجاست
.سورج

بهيشما

آرجون، تويي؟

با کشتن داداش من ثابت کردي که ناتني هستي-
چي؟-

سورج-
زرنگ بازي در نيار-

.با من بيا,بريم

.آرجون,بهيشما شما اينجا داريد دعوا ميکنيد

و اونجا هنوز مراسم سوزاندن
.برادرتون انجام نشده

.جسد رو بسوزون, بيشما

.وايستا

.من جسد رو ميسوزانم

اون دستايي که سورج رو کشته
.نميذارم مراسم رو انجام بدهد

.دستهاي کي با خون داداش آغشته هست من ميدونم

آرجون-
جواب اين فرياد رو منم ميتونم بدم-

ولي الان

.من بايد جسد برادرم رو آتش بزنم

.بهش نگو برادر,تو قاتلش هستي

اينو ببين
ببينيد

!ببين تو خونه ما چيه

.اين فقط تاريکي بيرون نيست

.اين تاريکي خونه ما هست

تو همچين شب طوفاني

.وقتي پدر شما منو تو اين دنيا تنها گذاشت

و اون موقع سه تا بچه خودم
.رو بغل کردم و فکر کردم

که بچههاي من خونه منو
به بهشت تبديل ميکنند

.منو از اين درياي غم بيرون ميارند

ولي امروز

.همون درياي غم، برام الان سيلاب شده

سورج بيگناه من

.از من دور شد

آتش جسد اون هنوز خنک نشده
.اشک مادر هنوز خشک نشده

.وشما دوتا اعتماد منو شکستيد

شما دوتا تشنه خون يکديگر شديد؟

مادر

مادر انسان اگه حريص پول بشه
.اون هرچقدر روابط رو ازبين ميبرد

.درست گفتي

.اون طمع بود,که تو برادرت تني خودت رو کشتي

سورج رو من نکشتم
.تو کشتيش

براي عملي شدن تصيميمهاي
.ناپاک، خودت دست به هر کاري ميزني

آرجون

ديونه شدي بهيشما-
من ديونه نشدم اين شده-

سورج رو اين کشته-
من سورج رو نکشتم، تو کشتيش-

مانگل سينگ هم شهادت ميده-
علاوه بر مانگل سينگ -

اون وکيل هم از گناههاي
.ناپاک تو شهادت ميده

که پيش من فرستاديش تا تقسيم ارث انجام بشه-
وکيل-

تقسيم ارث,حالا ميخوايي
چه نقشهاي رو اجرا کني؟

شما دوتا تو کدوم تاريکي هستيد؟
مانگل سينگ کيه؟ وکيل کيه؟

.شما دوتا رو کسي توي دام خودش انداخته

.فکرش رو بکن

اون سورجي که يه خورده درد ميکشيد
.شما دوتا زجر ميکشيديد

اون داداش رو کسي از شما ميتونه بکشه؟
.اين نقشه دشمن هست پسرم

.اونا ميخوان چراغهاي خونه منو خاموش کنند

.تو بزرگتر هستي, بايد بفهمي

.من ميفهمم

.همه اين نقشه از اون مانگل سينگ,وکيل هست

.اون دوتا از دست من زنده نميمونند

.به اشکهاي تو قسم ميخورم ,مادر

قاتلهاي سورج رو زنده نميذارم-
نه داداش-

تو قاتلهاي رو مجازات نميکني
.قانون مجازات ميکنه

.انتقام قتل برادر منتظر قانون، نميتونه بمونه

.اين داره مياد اينجا، مراقب باشيد

اينو ميشناسي؟

اين سورج هست
اين چندروز هست که اينجا نيامده

.زرنگ بازي در نيار

تو خوب ميدوني اين به قتل رسيده-
قتل-

,من قسم ميخورم
.هيچي نميدونم

.ولي من خواهم فهميد

.دهم همين تاريخ سورج به قتل رسيد

من فقط ميخوام بدونم
.اون روز که اينجا سر پست بود

..ما دوتا بوديم و

.و رانندهها بودند

و سورج هم بود، بقيه 4 تا راننده کجان؟

.اونا رو بيار من ميخوام ازشون بازجويي کنم

از کجا پيداشون کنم؟

قبل رسيدن من به ايستگاه پليس

اونا اونجا باشند, فهميدي؟

سلام قربان,صبح بخير-
شنديو-

تو بزرگراه بمبئي و پونا هر
.ماشين,کاميوني بايد بررسي شه

هيچ ماشيني بدون بررسي نره فهميدي؟-
باشه قربان-

اون چهار تا راننده کاميوني
.که گفتيد بياند اونا اومدند

کجان؟-
زندان-

بريم

بگيد؟

درمورد قتل سورج شما چي ميدونيد؟

.قربان, ما چيزي نميدونيم

سرباز

شما بريد بيرون

.من ميخوام از اينا يه چيزايي بپرسم

.آقا من ميخوام بازرس رو ببينم

چي؟

.آقا من ميخوام بازرس رو ببينم

چيه؟-
من ميخوام شکايت بنويسم-

قربان کي وقتشون آزاد ميشه؟

.ولم کنيد

.نزنيد

بگو که سورج-
قربان ولشون کنيد اينقدر بيرحمانه نزنيدشون-

اگه فردا بروند
.دادگاه براي شما دردسر بزرگي ميشه

قربان

قربان طبق نقشه ما همه جا رفتيم
.ولي هيچ مدرکي از قاتلان پيدا نشد

قربان شما شکل مانگل سينگ رو که گفتيد
.هيچ فردي شبيه اون پيداش نيست

اما قريان چند روز پيش پليس مالا
.يه جسد بيصاحب پيدا کردند

که خيلي شبيه به مانگل سينگ هست-
عکسي ازش داريد؟-

اينم عکس اون جسد

.تو ميتوني بري

.مانگل سينگ تنها راهي بود که ميشد به قاتل رسيد

.الان من به داداش بهيشما چي بگم

...اون بازرس عوضي آرجون رو

توي همچين پيچ و خمي انداختم
.که کل زندگيش رو ميچرخه

چه جوري؟-
اينجوري که-

.داداش ما اون رو کشتيم

.و بين اون و برادر ناتنياش دعوا انداختيم

باروت سينگم-
ميتونم با بازرس آرجون صحبت کنم؟-

شما کي هستيد؟-
من ميخوام يه اطلاعات مهمي بهشون بدم-

من توي همين مونده بودم
.که چطور خبرهامون پيش پليس ميره

..تنها راه گرفتن تو همين بود و امروز

بگيريدش

.بهم کمک کنيد

..اگه به شما نميخوردم

..شايد تا الان

اين

اين وکيل چرا ميخواست تو رو بکشه؟-
اون وکيل نيست-

توي اين شهر برادر, خلافکار بزرگ
.برادران چمودا هست

و سورج رو اونا به قتل رسوندند-
تو چه طور با اعتماد کامل اينو ميگي؟-

...چون که

.من تا الان با برادران چمودا کار ميکردم

مجبور بودي؟

اره

.انتقام قتل خانوادهام رو ميخواستم بگيرم

سالها پيش برادران چمودا
يه بازرس رو به قتل رسوندند

که شاهد اون قتل پدرم بود

شهادت پدرم باعث ميشد
.که حکم اعدام براشون صادر بشه

..اونا نه تنها پدرم رو

بلکه مادرم رو

و برادر بيگناهم رو

.به قتل رسوندند

براي انتقام از برادران چمودا

من براشون کار ميکردم
و از اونجا هر چي اطلاعات گيرم مياومد

.به طور مخفيانه به آرجون ميدادم

.اين اخرين اطلاع تو هست

.انتقام من ,انتقام تو خواهد بود

ببين اين سگ چقدر خوش شانس هست
.چقدر به دختره چسبيده

اگه بجاي سگ من ميبودم
.منم همينجوري ميچسبيدم

.سرنوشت ما خراب هست

.شب و روز ما کار ميکنيم

و رئيس ما

.با عشقش خوش ميگذرونه

ببين روزهاي ما هم ميان
.و ما هم خوش ميگذرونيم

.سرنوشت ما کجاش خوب ميشه

تو سرنوشت ما نوشته
تو روز داغ فقط. طيفه خودت رو انجام بده

انجام بده و تمام

شما دوتا اينجا چکار ميکنيد؟

ما که داريم وطيفه خودمون رو انجام ميديم

ولي شما اينجا چکار ميکنيد؟
شما اون کارتون رو ترک کرديد؟

.من تموم تجارت خودم رو بستم

از کي؟-
از زماني که رئيس شما از من دزدي کرد؟-

دزدي؟

.رئيس ما از شما دزدي کرد

اين يعني قانون 390 و
.شما بگيد ما رئيس خودمون رو دستگير ميکنيم

.نه، رئيس شما رو من دستگير ميکنم

"تو قلبم تو هستي"

"توي ضربان قلبم تويي"

"اي جونم, من دوستت دارم"

"تو خوابهام فقط تو هستي"

"روياي من هستي"

"تو خوابهام فقط تو هستي"

"روياي من هستي"

"اي عشقم"

"تو قلبم تويي"

"توي ضربان قلبم هستي"

"توي قلبم هستي"

"توي ضربان قلبم هستي"

اي عشقم چرا وقتي که ميبينمت"
"بازم تشنه ديدارت هستم

قبلا اين احسان بود"
"الان چه احساسي داره اين دنيا

"جديد هست"

اين بخودي دوربرم رو گرفته"
"و منم بيخبرم

ميشنوند با عشق"
"اين اثر اتفاق ميافته

"چه جور نشئهايي هست"

بيهوش شدم من"
"تو اقيانوست غرق شدهام

"اي عشقم"

تو قلبم تو هستي"
"توي ضربان قلبم تو هستي

تو قلبم تو هستي"
"توي ضربان قلبم تو هستي

تو اولين نگاه"
"اين جادوي عشقت کار کرد

".آب و هواي قلب ديوونه من عوض شد"

"دلت رو بده با نگاهت"

"عشق زياد تو,توي بغلم بذار"

زندگي ميگذره"
"دنيا رو فراموش کن

"دلت رو بده با نگاهت"

من عشق ميورزم"
"يا مرتکب جرم ميشوم

من عشق ميورزم"
"يا مرتکب جرم ميشوم

"اي عشقم"

"توي قلبم تو هستي"

"توي ضربان قلبم تويي"

توي قلبم هستي"
"توي ضربان قلبم هستي

"اي عشقم، من دوست دارم"

تو رو مال خودم ميکنم"
"و ميبرمت با پرواز

"اي عشقم"

"توي قلبم تويي"

"توي ضربان قلبم تويي"

"تو قلبم تويي"

"توي ضربان قلبم تويي"

اين برق چه جوري رفت؟-
شايد فيوز پريده-

بريم نگاه کنيم-
بيا-

.مراقب باشيد

.عادت ندارم زياد حرف بزنم

برادران چمودا کجا هستند؟-
ما نميدونيم-

,براي بار سوم نميپرسم
برادران چمدا کجا هستند؟

.من راست ميگم اونا چند روز هست که نيامدند

.من جون همهتون رو به عنوان قرض بهتون ميدم

.چمودا اومد.بهش بگيد بهيشما اومد

.و دوباره مياد

بيا آرجون, چه طوري؟

!عجيبه

.بدون اينکه ببيني, منو شناختي

.گرمي دست تو رو من از بچگي ميشناسم

چي شد که اومدي؟

عليه شما شکايت هست تو انبار برادران چمودا
.شور و آشوب کردي و تهديد به قتلشون کردي

کدوم برادران چمودا؟-
نقش بازي نکنيد-

اگه برادران چمودا قاتل سورج هستند

,اونا مجازات ميشند
.ولي شما قانون رو دست خودتون نگيريد

,قانون مدرک ميخواد
.و من مدرکي به جا نميذارم

.تو ميتوني بري سر شغلت

ببخشيد بازرس

.سيگار از دست ما ,افتاد

اون آتشي که خودش خاموش نميشه
.اونو خاموش ميکنند

دقيقا

مثل همون که تو بهيشما رو به خاطر شور و
.اشوب به پا کردن در انبار دستگيرش کرديد

تو کتاب قانون يه کلمه هست به اسم مدرک

مدرک نباشه

!بيگناه که چي

گناهکارم مجازات نميشه-
چي ميگي؟-

يعني اينکه تو هنوز
اون مجرم رو دستگير نکردي؟

مجرمها رو به پاي اعدام ميرسونم آقاي داون

.منتظر زمان باش

چي ميخواي بگي, آرجون؟

.هموني که تو ميفهمي آقاي مادن

بهيشما تو انبار شما اشوب به پا ميکنه

اين ثابت ميکنه که توي قتل سورج
.شما دو تا دست داشتيد

اما افسوس

.که قانون نيازمند مدرک هست

و روزي که مدرک به دستم برسه

.شما رو مثل سگ هار ميبرم

توي خونه امدي بازرس آرجون

ولي از اينجا بيرون

.فقط جسدت ميره بيرون

و افسوس که سازمان پليس شما گم شدن تو رو

.مدرکش رو هم نميتونه پيدا کنه

رئيس پليس زنگ ميزنند

هنگامي که اومدند بهشون
.گفتم که به ديدن دو تا سگ ميرم

.جواب بدم

ممنون

الو-
برادر داون,منم چاگن

.آره رئيس پليس,بازرس آرجون هستم

بازرس آرجون,تو اونجا چکار ميکني؟

برادرام تا حالا بهت شليک نکردند-
امادگي کامل براي شليک بود-

.و به موقع شما زنگ زديد

.مزخرف نگو,وگوشي رو بده دست برادرام

باشه طبق گفته شما من گوشي رو ميذارم روي ميز

.اگه صداي گلوله شنيديد تمام نيرو رو بياريد

.و اين سگهاي ديونه رو کشون کشان ببريد

شنيدم شما علاقه زيادي
.به داستان تعريف کردن داريد

الان من يه داستان ميگم

اين داستان از يه شير هست

که تشنه شده بود و دنبال اب رفت جنگل بعدي

اونجا رفت و دوتا شير ديد

اون دوتا شير جلوش رو گرفتند
.و گفتند نميتوني آب بخوري

بجاي ترسيدن

.اون شير با اون دوتا شير دعوا کرد

و بعد از اون معلوم شد
.که اون دوتا شير نبودند بلکه الاغ بودند

وقتي اون دو تا الاغ پرسيدند که شير
چه طور فهميد که اونا الاغ هستند

گفت خيلي اسونه

.شير نميگه که من شير هستم

همونطور کسي که ميخواد
.شليک کنه نميگه که شليک ميکنم

.تيراندازان فقط شليک ميکنند

.منم مثل يه شير تشنه هستم

.اون روزي که مدرک گيرم بياد

اون روز من شما دوتا رو

رئيس پليس-
برادر من رئيس پليس نيستم جاگن هستم-

جاگن, تويي؟

يعني اينکه تا اين مدت داشت با تو حرف ميزد

.داداش اون همه ما رو کلک زد و فرار کرد

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

بفرماييد

.من ميخواستم بازرس آرجون رو ببينم

بازرس آرجون که منتقل شدند-
انتقالي گرفتند؟-

کجا؟

جومري تاليا

جومري تاليا؟

ولي تا ديروز که اينجا بود

.بودند, ولي الان نيستند

باشه, ممنون

بريم

آرجون

رو صندلي من چکار ميکردي؟-
تو که نبودي-

.من فکر کردم که بجاي تو کار کنم

چي شده داداش؟

امروز شما چه طور اومديد به دنياي قانون؟-
امدم بهت بگم که اين کتاب قانون رو بنداز-

.کسي ازش خير نديده تا الان

اومديد به من درس بديد-
لازم بود-

اين دختر رو ببين

.پدر و مادر اينو هم برادران چموندا کشتند

اين هر روز ميدويد پيش قانون
و بهت زنگ ميزد و از مجرمها اطلاع ميداد

تا الان براش چکار کردي؟

هيچ کاري نتونستي بکني برادرم
هيچ کاري نميشه زير اين سقف کرد

به خورشيد که نگاه کني هيچي
.نميتونيد ببينيد

خوبه

.جوابت خوبه

بريم-
يه لحظه-

داداش الان کجا ميريد؟-
داريم ميريم فيلم ببينيم-

.اگه حسش رو داريد شما هم ميتونيد بيايد

.نه ممنون، من در حال انجام وظيفه هستم

باشه

خودشون ميرند فيلم ببينند

.و ما رو نصيحت کردند

.يه چيزي بگم

بگو

.روز تعطيل ما هم ميريم فيلم ببينيم

.و روي صندلي گوشه سينما مينشينيم

اگه صندلي گوشه گيرمون نياد؟

فيلم رو نگاه ميکنيم

تو برو بشين

.منم, ميام

من رفتم کتابخانه اونجا سورپريا رو ديدم

خوشمزهست دوتا بده-
ادم خيلي بيتربيتيه-

.کفشهاتون خيلي خوشگل هستند

.بعدا ميبينمتون عزيزان

شما, برادر منو کشتيد؟

.من نبودم

.برادر کشتش من نبودم

من کاري نکردم
من نکشتمش

.من نکشتمش

گوش کن تو برو لامپهاي سينما روشن کن؟-
باشه قربان-

ساکت

ساکت

آرجون تو؟

تو که گفتي در حين
.انجام وظيفه نميتونم بيام سينما

.برادر,يکي از برادران چموندا مادن کشته شد

مادن کشته شده

اينکه خبر خوبيه ,تو
.دنيا يکي از شيطانها کم شد

ولي قتل مادن بيرون اتفاق
افتاده, تو اينجا چکار ميکني؟

مجرم رو به روي من نشسته

...فقط مشکل من اينه که

مدرک ندارم واسه دستگيري شما-
انگار براي شما سوء تفاهم شده-

ما از وقتي که اينجا اومديم
.داريم فيلم ميبينيم

.شما دو تا دستتون با هم هست

.و به هر حال شهادت شما مورد قبول نيست

اگه تو شهادت ديپا رو قبول نداري
از يکي ديگه بپرس

از اون خواهرها بپرس
مگه نه خواهر

آيا اين از اول فيلم اينجا بود؟-
بله بازرس و خيلي ادم بيتربيتي هست-

.اين از اول فيلم تا الان ما رو اذيت ميکند

برادر

.ادم ميتونه بدوه ولي از وقتش بيشتر نميتونه

.جواب هر زرنگ بازي شما پيش قانون هست

.حرف من يادتون باشذ

برادر

چي شده؟

داداش-
چي شده؟-

داداش-
من ميپرسم که چي شده؟-

داداش-
چي شده؟-

..بهيشما

.مادن رو به قتل رسوند

بريد

نام و نشوني اون دوتا برادر رو نابود کنيد
.که داداش منو ازم گرفتند

..ديپا امروز با کمک تو

.من اولين مرحله از انتقام خودم رو گرفتم

.ممنون

پسرم بهيشما من الان پيش آرجون هستم

.تو زود بيا به ديدن من از طرف مادرت

هي ماشينو نگه دار-
چيه؟-

برادر

مادر کجا هست؟-
من بعدا زنگ ميزنم-

چي شده؟

خيلي نگران هستيد-
من الان تو دفتر پليس نيستم-

.اومدم به ديدن مادرم

اگه شما مرتکب جرم شديد

هيچ حقي نداريد که مادر رو ببينيد-
تو هيچ مدرکي از مجرم بودن من نداري-

بهيشما-
مادر-

چي شد مادر؟

اين چه نحس هست؟

.شمع بشقاب من خاموش شد

خاموش شدن شمع که يه اتفاق هست

هر دوتا پسرت کنارت هست پس چه نحسي؟

.اما مادر تو يه دفعه اومدي شهر

.ديشب من خواب خيلي بدي ديدم پسرم

مثل اينکه دشمن بعد از سورج

.تو رو هم ميخوان از من بگيرند

.قلب مادر چه طور ميتونست قبول کنه

.واسه همين واسه ديدن شما دو تا اومدم

.من از دست شما شاکي هستم

.هر دوتا تو شهر هستيد ولي جدا از هم هستيد

بهيشما
!آرجون

مادر

مادر

بيا,بيا جلوتر

آروم,اروم بذار بيان

.درسته, درسته برو

داري چکار ميکني؟

.گوش کن آرجون

.من نميتونم عليه برادران چموندا حکم بدم

ببين آرجون

ما به غير از خودشون هيچ مدرکي نداريم-
کافيه قربان-

قانون فقط يه حرف بلده

.مدرک, مدرک, مدرک, مدرک تمام

خسته شدم از اين کلمه

هر وقت ما ميخوايم کاري بکينيم

به دليل نبود مدرک تو دستمون
.پاهاي قفل ميزنند

قربان

.امروز مادرم مرد

.امروز مادرم مرد

.فردا يه بيگناه ديگري ميميرد

اين طوري هم ميشه قربان

فردا يکي از خانواده شما کشته ميشه
چکار ميکنيد؟ دنبال مدرک ميدويد؟-

...آرجون حرف تو درسته ولي

قربان

.يه حرفي بهتون ميگم

من از بچگي شنيدم که دستهاي قانون
.خيلي بلند هستند

اما قربان دستهاي قانون بلند نيستند
دستهاي قانون نيازمند هستند

و به خاطر همين نيازش

سربازان ما

.شهيد ميشند

!ولي بعدش چي

يه جشن بزرگ ميگيرند

تصويرش زده ميشه
پرچم زده ميشه

...يا با آوردن فاميلهاي آنها

.يه خورده پول بهشون ميديد

.و افراد بزرگي مثل شما دست ميزنند

همين

.و يه لحظه بعد فراموش ميکنيد

قربان کي کشورمون
از اين نياز به مدرک جدا ميشه؟

کي؟

.بهياري,آنا و کارلوس رو خبر بده

که فرداشب ساعت 12

چموندا، بمبئي رو ميفروشه

.باشه داداش

اين بمبئي من هست

شهر ارزوهاي هند

...اين, اون شهري هست که
.هر شهروند هندي، خواب موفق شدن رو ميبينه

که خواب حکومت رو هر مافيايي ميبينه

امروز با شما سه تا
.من اين شهر رو معمله ميکنم

کليد طلايي اين

که از تلاش و صبر برادران چموندا بدست اومده

.امروز مورد مزايده قرار ميگرد

واسه يه همچين کاري, چه
نيازي بود اين همه جمعيت رو بياري؟

پشت تلفن ميگفتيد

تمام ثروت دنيا رو زير پاهاتون مينداخنم-
ديهاري بادشاه-

.چموندا, معامله گر بزرگتري نسبت به تو هست

از شراب فروشيهام گرفته تا هزارن بازار
.و دنياي گناهم درياي پول برام ميريزه

.من پول نميخوام

پس چي ميخواي داداش؟

.من اين دو تا رو ميخوام

.اونم زنده

فقط دونفز؟-
اره-

مزايده از اينا شروع ميشه
و به اينا تموم مشه

هرکدوم که اين شرط رو انجام بده

من کليد طلايي شهر مومبي رو بهش ميدم
.و براي هميشه از اينجا ميرم

اينا رو کجا بايد کنيم؟

...اونا حتما دنبال من ميگردند و

.به يکي از مقرهاي من ميرسند

.بيارش اينجا, زود باش بيارش

چموندا کجاست؟-
نميدونم, راست ميگم نميدونم-

.تو اين اسلحه گلولهاي به اسم تو هست

بگو چموندا کجاست؟-
من نميدونم-

آدرس چموندا رو ما بهت ميديم

چرا اون بيچاره رو ميکشي؟

.داداش,اينا خلافکارهاي بزرگ هند هستند

اون انا اهل جنوب هست

...و اون

.بيهاري از شمال

.امروز دشمنان کشور جلو ايستادند

الان اين انتقام خودمون نيست
.بلکه انتقام ميهن هست

اين چه کاريه؟

آرجون

اين چيه؟

انگار به اسم اينا پست کردند-
بذار ببينم، اره-

.اين به اسم شماست، بگيريدش

بگيريدش

به اسم خودتونه

داداش

!آهاي بچه

با اين سنت بايد بري بازيت رو کني

اين اسلحه رو برندار

.هي عوضي ترقه بازي رو تموم کن

.و گرنه مخ داداشت رو ميترکونم

بالاي سرش مرگ داره ميرقصه

و ميگه که نترس-
نه شليک نکن-

بگير من اسلحه خودم رو انداختم

.به اين ميگن عشق برادر

آفرين بهياري بادشاه, من که نميدونستم

.اين دوتا به اين آسوني بدست ميان

و شهر بزرگ مومبي تو دست ما هست

..شما دوتا ميدونيد که

در عوض جون شما دوتا

داداش چموندا کليد طلايي شهر مومبي
.رو به عنوان کادو بهمون ميدهد

ولي يه مشکلي هست

شهر مومبي يه دونه هست
و شما سه تا هستيد

چه جوري تقسيمش ميکنيد؟-
و اينم هست که-

کي ما رو پيش چوندا ميبره؟نو؟

تو؟ يا تو؟

و اينم هست که هر کي ما رو پيش چموندا ببره

بمبئي مال اون ميشه

براي اون بايد دو نفر بميرند
.و يه نفر زنده بمونه

حالا داداشها ,شما خودتون
تصميم بگيره که کي زنده ميمونه؟

باشه؟ تا اون موقع من پيش داداشم ميشينم-
اره بيا اينجا-

خب داداشها حمله کنيد-
شروع کنيد-

.اينجا ميشينيم و مبارزه رو نگاه ميکنيم

برادر به نظرتون کي ميبره؟-
انا-

.به نظر من که بيهاري ميبره

.آنا مرد مسابقهست

آنا ميبره ببين چقدر بزرگه

بيهاري ميبره چون مردماي بيهار قوي هستند

.يکي که مرد

.حالا دو تا موندند

و از اين دوتا آنا ميبره

شرط ميبندي؟-
اره-

,من که ميگم بيهاري ميبره
.اگه بيهاري ببره من چموندا رو ميکشم

و اگه آنا ببره من چموندا رو ميکشم-
قبوله-

.برنده اومد

اينهاش برادر

.اون دوتا که مردند, سومي برد

بريم بهش تبريک بگيم-
اره برنده شد-

آفرين داداش-
تبريک ميگم, تبريک-

.عجب کاري کردي

به چموندا زنگ بزن-
الان ميزنم-

زود زنگ بزن-
کارلوس هستم-

گرفتمشون
.شما زود بياييد

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

:ارائه شده توسط مرجع باليوود سينما
Www.Bollycine.org

کارلوس

تو به قولت عمل کردي

و الان با کشتن اينا

.من به قولم عمل ميکنم

آرجون

انسانيت نابود ميشود

هر چند که انسان نبود ميشود

هر چي شليک کنند يا بزنند حيوان

هر وقت حکومت شيطان بياد
حق و انصاف رو نابود ميکند

بعدش نابودش ميکنيم
اين هست دعواي ما

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: اميد

:کاملترين آرشيو سينما و تلوزيون هند
Www.Bollycine.org

"قلبمي، ضربان قلبمي"

"قلبمي، ضربان قلبمي"

"عزيزم دوست دارم"

"تو رو مال خودم ميکنم و ميبرمت"

"تو رو مال خودم ميکنم و ميبرمت"

"...عزيزم"

"قلبمي، ضربان قلبمي"

"قلبمي، ضربان قلبمي"

"عزيزم دوست دارم"

"هميشه تو خواب و خيالمي، تو رو ميخوام"

"هميشه تو خواب و خيالمي، تو رو ميخوام"

"عزززززززيييزززم"

"قلبمي، ضربان قلبمي"

"قلبمي، ضربان قلبمي"

First Edited - Farsi Version
26.06.2019 - By BeingSa
Copyright© Bollycine.Org