All language subtitles for [For TV].What.We.Do.in.the.Shadows.S05E10.Exit.Interview.1080p.HULU.WEB-DL.DDP5.1.H.264-NTb + ETHEL + EDITH + PSA

هی، داداش، اسمشب رو یادم نیست. بذار بیام تو

فکر کنم یه نفر داره تعقیبم میکنه

کی؟

بیا تو. عوامل مستندسازیان

شما هم. یالا

وقتی از دست نندور فرار کردم، واقعاً نمیدونستم کجا برم

!...گییرمو

پس همینطور ساعتها و ساعتها پرواز کردم

که یهخرده باحال بود، چون طولانیترین -
زمانی بود که تابهحال خفاش مونده بودم
« گییرمو » -

،ولی همچنین باحال نبود

چون میدونستم نندور سعی میکنه پیدام کنه که بکُشدم

...آخرسر، رفتم پیش درِک، چون

کس دیگهای رو نداشتم که بهش رو بندازم

،آسته میرم آسته میام، مخفیام

معلوم نیست چند وقته

کاش اینجا «براوو» داشتن
[ «ساندویچهای معروف «پانرا برِد ]

،فکر کنم یه ون داشت تعقیبم میکرد
ممکنه شما رو هم تعقیب کرده باشه

درِک، همینها بودن

وای

کارـتون حرف نداره. دمتون گرم -
درِک، فقط بهم قول بده که به کس دیگهای نگفتی که من اینجام -

گییرمو، به کی بگم؟ بهمعنای واقعی کلمه. به همسایهم چد؟

چون... بله، راستش، به چد گفتم

مسئله جدیه، باشه؟

ارباب من بهصورت جدی سعی داره من رو بکُشه

گوشتم رو آوردی؟

بله، برگر، خیلی خام، همونطور که خواسته بودی

روی صندوقدار هیپنوتیزم امتحان
کردم تا بتونم مفتی بگیرمشون

کاشف به عمل اومد که توش وارد نیستم

پس، آم... نمیدونم از «ونمو» استفاده
...میکنی یا شاید اهل «زِل»ای
[ شبکههای پرداخت دیجیتال :Venmo + Zelle ]

!اینها که خام نیستن

میتونم مزۀ چسبیدنشون به کبابپز رو حس کنم، درِک

خبرمبر، کونبچه؟ -
تو اینجا چه غلطی میکنی؟ -

کسی دیدت؟ بیا تو

،نه، اگر هم دیده باشن مهم نیست

چون، آهای، لباس مبدل پوشیدهام

انقدر نرقص، بیا داخل

چطوری پیدام کردی؟

دوستت درِک بهم گفت کجا مخفی شدی

امروز قبلتر یه سر بهش زدم، میدونی؟
[ با صدای کارآگاههای آمریکایی قدیم ]

پس، تو بودی

پس فکر کردی کی بود؟

بهم گفت اسمش «کارآگاه آقاپلیسه»ست

چه بامزه -
باید یه لطفی در حقم بکنی، رفیق -

میتونی بری بازار و یهخرده گوشت خیلی خیلی خام
برام بگیری و خاطرجمع شی که به کسی نگی من کجام

میتونی اون کار رو بکنی؟ -
میتونم، میتونم -

ممنون، رفیق -
خیلیخب، عالی -

خیلیخب. خیلی ممنون -
بهزودی میبینمتون -

احمق

گییرمو. بشین

حقیقتاً نمیتونی با خونآشامی که تبدیلت
کرده، با چنین بیاحترامیای صحبت کنی

اون رابطۀ مقدسیه

باید از اون محافظت کنی

همونطور که ما از «بارون» و «سایر» محافظت میکنیم

،اگه اتفاقی برای اون مرد احمق بیوفته

تأثیراتش برای تو، دوست من، فاجعهبار خواهد بود

بله

ببخشید، نباید با درِک اونطوری صحبت میکردم

...فقط کمی عصبیام، میدونی، بهخاطر ماجرای

نندور که سعی داره بکُشدت

چه معذبکننده -
...که، درضمن، آم -

در اون زمینه پیشرفتی حاصل نشده؟

آ... چرا، آم... یهخرده

باهاش صحبت کردی؟ -
آره -

آره؟ -
آره -

چی گفت؟

نندور، بیخیال

!میکُشمش

...شاید اگه یه نامه براش بنویسم

،آره، مثلاً اگه یه نامۀ خودکُشی براش بنویسی

،و درواقع عملیش کنی

اونوقت اون احتمالاً آرومش میکنه

عجب. واقعاً دارن از دلوْجون مایه میذارن، مگه نه؟

چرا این کار رو کردم؟

ببین، روابط تحول پیدا میکنن

مثل من وْ اون افراد انتیپکسوسی که توی غذاخوری کار میکنن

اولش، فقط ازشون سوءاستفاده
میکردم که از شرّ طلسمم خلاص بشم

...ولی بعدش کاشف به عمل اومد که

من واقعاً دوست دارم باهاشون وقت بگذرونم

...میدونم قصد نداشتی

،میدونم قصد نداشتی که اوضاع اینطوری بشه

ولی بهنظرم وقتشه؛ باید بپذیری؛ میدونی چیه؟

!صبر کن، دیگه تاب تحمل این رو ندارم

!آره

،سخته، میدونی

...که بدونی یه کاری کردی، که خراب کردی، ولی نتونی

...درستش کنی، و...

و بهشون ملحق شد

شببهشب، در جستوْجوئم

نمیتونم آروم بگیرم تا گییرمو آخرین نفسش رو بکشه

و خردشدن استخونهاش زیر چکمههام رو حس کنم -
« نندور » -

پس تنها جایی رو زیرنظر دارم که
...مطمئنام آخرسر بهش برمیگرده

«پانرا برِد»
[ (نان پانرا): رستوران و کافۀ زنجیرهای Panera Bread ]

دیگه گیرت آوردم

،میتونه فرار کنه

ولی نمیتونه زیاد دور بشه

چون پاهای خیلی کوتاهی داره

گییرمو، اکنون خواهی مُرد

من کاری نکردم

آنان که به من خیانت کنند، نهایت
تقاص را پس خواهند داد، گییرمو

و این تغییرچهره که اندکی ظاهرت را تغییر داده

من را گول نمیزند

!من گییرمو نیستم! من گییرمو نیستم

من پتن آزوالدم. من بازیگرم

پتن آزوالد؟ -
آره -

بازیگر؟ -
!بله -

از کجا میشناسمت؟

توی «راتاتویی» بودم -
فیلمه؟ -

ا... انیمیشنی بود

من صداپیشۀ یه موش بودم

من لایو-اکشن رو ترجیح میدم -
...آ -

جان اسلتری رو میشناسی؟

شخصاً نمیشناسمش، ولی میدونم کیه

خیلی باحال به نظر میرسه -
همینطوره -

...بله، ا... الآن از هوش میرم

« پتن آزوالد، بازیگر انسانی »

...اوه

عذر میخوام، پتن آزوالد

تو محترمای، برخلاف گییرمو

من روی اون ساختمونی که اونجاست براش کمین کرده بودم

،«دیر یا زود برمیگرده به «پانرا برِد

مانند غزالی که به آبشخورش برمیگرده

و وقتی برگرده، من حمله میکنم

مطمئنای همین «پانرا برِد»ـه؟

منظورت چیه؟ -
یهعالمه «پانرا برِد» هست -

دور... دورتادور شهر هستن

تُف

کیه؟ -
جیجی؟ -

سلام -
تو اینجا چیکار میکنی؟ -

چطوری پیدام کردی؟ -
...اوه، فقط -

یه نقشۀ «استتن آیلند» رو برداشتم
و پهنش کردم روی یه شبکهبندی

و دنبال هر مسافرخونهای گشتم که یه میدون مشترک با یه
آربیز»، یه فروشگاه لوازم جشن یا یه ژاکتفروشی داشت»
[ شرکت رستورانهای زنجیرهای آمریکایی :Arby's ]

خب، من که نزدیک هیچکدوم از اونها نیستم

آره، میدونم، بنابراین راحت از ناجا پرسیدم

عالی. چی میخوای؟

اولاً، فقط میخوام برات آرزوی موفقیت کنم

تو مرد نسبتاً خوبی هستی که درگیر یک وضع بد شده

فکر نمیکنم هیچکدوممون آرزوی این عاقبت رو برات داشتیم

ممنون

،دوماً، من اینجام که مصاحبۀ خروجت رو انجام بدم

از کارـت بهعنوان یک مستخدم

...و همچنین از زندگیت، پس

،بگیر بشین. نمیخوام وقت زیادی ازت بگیرم

میدونم ارزشمنده

چون مقدار خیلی کمی ازش مونده

خیلیخب

،مصاحبۀ خروج مستخدم، ساعت 10:47 شب

کالین رابینسون مصاحبه را انجام میدهد

،آم... آقای دِیلاکراز

چه چیزی مجابتون میکنه که شغلتون رو ترک کنید؟

اینکه نندور سعی داره من رو بکُشه

و... حقوق مستخدمیتون چقدر بود؟

اوه، من حقوق نمیگیرم

،نه، ولی بیشوخی، برای اینکه این جواب بده

یهجورایی یه برآورد تقریبی لازم دارم

هفتهای 500، 550 دلار؟

من حقوق نمیگیرم -
آها -

و بهنظرتون میتونیم از زیر حقوقندادن به نفر بعدی قسر در بریم؟

خیلیخب. این مصاحبه تمومه

مصاحبه توسط سوژه خاتمه یافت

که مشارکتآمیز بود و گهگاهی
هم بیان نسبتاً فصیحی داشت

خیلیخب، ممنون

این فقط از طرف منه

داشتنت توی اون خونه خوشایند بود

ممنون، کالین

«جِی استورکل، پیشتاز فروش سهماهۀ چهارم، 1977»

از حراج اموال گرفتمش، ولی خودت میگیری دیگه

مبارکه -
ممنون -

بهنظرم چیزی که بیشتر از همه اذیتم میکنه -
« پانرا برِد » -

اینه که دوستیم رو تقدیم گییرمو کردهام

این هدیهایه که تقدیم هر کسی نمیکنم

آ... میدونی، دوستی باید... با زحمت به دست بیاد

...اون چیزت چطوره، آم

براوو»ی بیکن بوقلمون» -
بله -

خوبه

...و من معمولاً از اینجا نون کاسهای میگیرم

بهنظرم مسئله اینجاست که فکر میکردم
گییرمو با زحمت به دستش آورده

تو شنوندۀ خوبی هستی، پتن آزوالد

میدونی، جالبه، چون همچین اتفاقی چند
...سال پیش بین من وْ مدیربرنامههام افتاد

هیس. فقط گوش بده -
...اوه -

درحالحاضر دربارۀ تو حرف نمیزنیم، مگه نه، پتن آزوالد؟

نه، نمیزنیم -
هوم -

پس، ادامه بده -
ممنون -

کیه؟

بخش نظافت

...باید بپرسم از کجا فهمیدی من کجا -
هیس، هیس -

چیه؟

...حدس میزنم از وضعیت

دستماللولهایتون رضایت دارید؟

بله، ممنون

بسیارخب

...پس من

تنهاتون میذارم که باقی شب رو تلویزیون تماشا کنید

و خداحافظی میکنم

بشین -
جریان چیه؟ -

.باید عذرخواهی کنم، گیزمو
احساس میکنم نااُمیدت کردهام

،تمام اون آزمایشهای علمی

چیزی جز یک کوی بنبست نبودن

لازلو، تو تمام تلاشت رو کردی

...نه، یه چیزی هست که من

شاید بهتر باشه یه چیزی بذاری
که کمی از این پُرسروْصداتر باشه

وگرنه، صدامون توش گم نمیشه

بهتر شد

من از زمانی که تو یک مستخدم جوان بودی میشناسمت

...و ممکنه در گذشته بهت سخت گرفته باشم، و

...میشه یه چیزی بذاری که

بههمیناندازه پُرسروْصدا باشه، ولی اینقدر کوبهای نباشه؟

ورزش، بله، بهتر شد

...و میگم، اون زبونبسته

برنامههایی از نوع بزرگسالانه داره؟

آ... گمون کنم، آره

بفرما

داشتی میگفتی؟

ببخشید؟

داشتی میگفتی؟ -
بله -

...داشتم میگفتم

...من از زمانی که تو یک

...مستخدم جوان

بهنظرت قراره چیکار کنن؟

...آره، لازلو -
،بله، بله -

بـ-ببخشید، از زمانی که تو یک مستخدم جوان بودی میشناسمت

و... الآن میخوام یه چیزی بهت بگم که
تابهحال به هیچکس دیگهای نگفتهام

لا-لازلو؟ -
اِی دادِ بیداد -

میخواستی یه چیزی بهم بگی که تابهحال -
به هیچکس دیگهای نگفتی؟ - هیس

شاید بهتر باشه یه دقیقه بهم مهلت بدی

پس، آره، حتی لازلو هم یه سر اومد

...اگه میدونستم که

،چند روز آخرم چطور رقم میخوره

...چند ماه آخرم

هرگز از درِک نمیخواستم که تبدیلم کنه

،مسئله این نیست که دلم نمیخواد بمیرم

،و باور کنید، واقعاً واقعاً دلم نمیخواد بمیرم

ولی بیشتر میترسم خونآشامها رو از دست بدم

دوستهام رو

همیشه فکر میکردم اگه تبدیل بشم به خونآشام

اونطوری... باهاشون صمیمیتر میشم

ولی باعث شده بیشتر از همیشه احساس تنهایی کنم

نندور، میشه یه سؤالی ازت بپرسم؟

بله، پتن آزوالد

دوستی تو با گییرمو خیلی ویژهست، درسته؟

فکر میکردم هست

...و شرط میبندم

...کُشتن یه دوست

خیلی دردآور باشه

تصور میکنم یکی از بدترین حسهاییه که یک نفر میتونه تجربه کنه

...پس، چی میشه اگه

دوستی رو ترمیم کنی؟

...ترمیمش کنی -
پس داری میگی که نباید دوست سابقم رو بکُشم؟ -

...آ... آره، تو-تو -
توصیهت اینه؟ -

...خب، میدونی، از نو میسازی

بعد از اینکه حکایت فریبکاری و خیانت من رو شنیدی؟

تمام آنان که به من خیانت کنند، بایستی نابود شوند

...وایسا، وایسا -
بدرود، پتن آزوالد -

اما بیراه هم نمیگفت ها

البته

سلام. من فقط اومدم که تسلیت بگم

«عرض تسلیت... بابت ازدستدادن زندگیتان»

کسی هست که ندونه من اینجام؟

خب، من معمولاً آخرین نفریام که
خبردار میشه، پس احتمالاً نه

ممنون -
آره -

و بعد چندتا دوست هم همراه خودم
آوردم که میخواستن خداحافظی کنن

سلام، بابایی -
سلام -

خانم «راهنما» گفت که داری میری به یه مزرعۀ بزرگِ زیبا توی آسمون -
سلام، گندهبک -

میشه ما هم بیایم؟ -
...اوه -

نه، رفیق

مزرعه جا نداره

با مرگ یک آدم خوب، ابدیت با»
«عینک زمان دیده خواهد شد

یوهان ولفگانگ فون گوته
[ شاعر، نویسنده، نقاش، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی ]

باشه

پس... اوه

ببخشید

سلام، مامان
[ به اسپانیایی ]

سلام، گییرمو

دنبالت میگشتم

کجائی؟

اوه، من همینجا دارم با مادرت یه گپ قشنگ میزنم

توی آپارتمانش. جایی که زندگی میکنه

مادر من دخلی به این ماجرا نداره

...اگه دستت بهش بخوره، قسم میخورم

[ صحبت به اسپانیایی ]

خب، میدونی که کجام. چطوره بیای اینجا

اونوقت میتونیم دربارۀ گام بعدی صحبت کنیم

من باید برم -
خدافظ، بابایی -

تسویه کردی؟ یا اینکه مشکلی نداره ما اینجا بمونیم؟

برنمیگرده

...اه، یالا، احمق

ازش فاصله بگیر -
گییرمو -

[ صحبت به اسپانیایی ] -
[ صحبت به اسپانیایی ] -

برمیگردم، باشه؟

حالت چطوره، پسرم؟ -
سلام، مامان -
[ به اسپانیایی ]

زیاد طولش ندی، سیلویا

همچنان میخوام عکسهای گییرمو توی فاز گوتیکش رو ببینم

،اگه بخوای، میتونی من رو بکُشی

ولی پای اون رو به ماجرا باز نکن، باشه؟

اوه، میدونم میتونم بکُشمت

و حقت هم هست

ولی تصمیم گرفتهام که این کار رو نکنم

آره، خب، حرفت رو باور نمیکنم

نه، البته که باور نمیکنی

...اما اخیراً یه اتفاقی افتاد که

نظرم رو عوض کرده

اوه، جدی؟ چی؟ -
دوستم پتن آزوالد -

...خیلی ناگهانی درگذشت. و، آم

ازدستدادن یه دوست، حس خوبی نداشت

از کجا بدونم داری راستش رو میگی؟

چون بهعنوان یک خونآشام بهت قول میدم

کفایت نمیکنه -
...پس بهعنوان یک -

جنگجو بهت قول میدم

:ترجمه

...اگه دروغ میگم»

«پس همین الآن من رو بکُش

پس فیصله پیدا کرد

با من میای خونه، زنده

!مامان، نه

[ صحبت به اسپانیایی ]

عجب، جواب داد

هوم؟ -
هوم؟ -

ما با خبری بازگشتهایم

من دیگه قصد کُشتن گییرمو رو ندارم

هورا -
هورا -

،اون در این خانه زندگی خواهد کرد، همراه با ما

بهعنوان یک همرتبه

بهعنوان یک خونآشام

هوووووو -
روزگاری چهار نفر بودیم، و حالا پنج نفریم -

فکر کنم حسابکتابت ایراد داره

،اگه میدونستم گیزمو قراره پیشمون بمونه

فقط میگفتم بکُشش قالش رو بکّن

کجا میخواد بشینه؟ من که از جام
دست نمیکشم. پس کجا میخواد بشینه؟

یه لحظه صبر کن. گیزمو بهعلت رگ «ون هلسینگ»ش
نمیتونه تبدیل به یک خونآشام کامل بشه

،لازلو، لازلو

،با تمام آزمایشها و یادداشتبرداریهات

،و عجیبالخلقههای دورگۀ عجیبغریبت

اصلاً سادهترین راهحل به فکرت نرسید

که چیه؟ -
هیچوقت گییرمو رو وادار نکردی خون انسان بنوشه -

وایسا. اون اصلاً به فکرت نرسید؟ -
ببند -

فکر نکنم بتونم -
باید بتونی -

وگرنه تا ابد در این برزخِ دردناکِ
بیپایان گیر میکنی. حالا بنوش

یالا، گییرمو

بنوش، کونبچه -
آره، بنوشش، کونبچه -

بله - بنوشش -
همهش رو قورت بده -

بنوش. بنوش -
!بیاشامش، جیگر. یالا، بنوش -

قورتش بده -
بنوش. بنوش - اوی، بنوش -

بنوش. بنوش -
بنوشش. مثل یه مرد -

نیشها

وای -
اه -

تابهحال اینقدر احساس سرزندگی نکرده بودم

واقعاً اون باید به فکرم میرسید

من خونآشامام

!من خونآشامام

!من خونآشامام -
هورا -

آهان

باریکلا

«یه جرعه خون نوشیده، حالا واسه ما شده «کورنهولیو
[ «از شخصیتهای مجموعۀ «بیویس و باتهد ]

بله

خوشش اومده

اوه

بنگرید به چه چیزی تبدیل شدهام

بله، بله، همهمون تجربهش رو داریم

چرا همه عاطلوْباطل نشستیم؟

بیاید یه کاری بکنیم! کار بعدیمون چیه؟

برو جارو بیار

!حالا، شکار میکنیم

ببخشید، مامانی باید شیکمش رو سیر کنه

!شکار، شکار، شکار

!شکار، شکار

(فومو» (ترس جاموندن از بقیه»
[ FOMO = Fear of missing out ]

« تعطیل بهخاطر میمونی خثوثی »

،که یادم میندازه

سریعترین راهِ میلیونرشدن چیه؟

بهعنوان یه میلیاردر شروع میکنی
و بعد یه شرابخانه میخری

یهخرده مزاح شرابی براتون

اوه

...شرابدارها روبهانقراضان
[ سرپیشخدمتی که به مشتریان کمک میکند شراب انتخاب کنند ]

اوه. خیلی خوردم. حالم بَده

یالا، گییرمو

اینیکی رو فقط بهخاطر تو به سرش ضربه زدم

وقتی وول نمیخورن، تخلیهکردن و کُشتنشون خیلی راحتتره

اوه، نه، راستش زیاد گشنهم نیست

باشه، خب، محض اطلاع، اگه وقتی
،بیهوشان زیاد بلااِستفادهشون بذاری

مزۀ خونشون میره

من تابهحال کسی رو نکُشتم

منظورم اینه، بهگمونم یهعالمه خونآشام

و انسان آوردم

برای خونآشامها تا بتونن بکُشنشون

و یهعالمه جنازه تکهتکه کردهام

،ولی اونجا توی رستوران
اون یه آدم زندۀ واقعی بود

...و وقتی خم شدم سمتش که

...میتونستم

بوی شامپوش رو حس کنم

و به تنها چیزی که میتونستم فکر کنم
«این بود که این یارو رفته بوده «سیویاِس
[ شرکت خردهفروشی و توزیع داروی آمریکایی :CVS ]

:یهعالمه شامپو بو کرده و گفته
،اِه، بهنظرم اینیکی رو میگیرم»

«چون من رو یاد جایی میندازه که بچگیها میرفتم اردو

نمیتونم این کار رو بکنم، ببخشید. میشه...؟

...نمیتونم

همونطور که میترسیدم

گییرمو برای خونآشامبودن ساخته نشده

من درست میکنم

من رو احضار کردی؟

...بله، آرزو میکنم که گییرمو

خیلیوقت پیش آرزوهات ته کشید

همینطوری من رو با خودت میبری اینوراونور؟

شاید

آره

...باشه، خب

...باز هم از دیدنت خوشحال شدم. میتونی

میشه یه قدمی بزنم پاهام باز شه؟

...آرزومه میتونستم بهت کمک کنم، ولی

خیلی بامزه بود -
بچپ توی چراغجادوی وامونده -

من اصلاً نمیدونستم مراسم ویژهای وجود داره

وایسا، دوباره میگی اسم مراسم چی بود؟

«مراسم تناسخ خونآشامی»

اوه -
مضطرب نباش، همهمون از سر گذروندیمش -

خب، ترسناکه؟

چیزی نیست که نتونی از پسش بربیای

این مراسم باستانی کمک میکنه تا با
سرعت بیشتری مسیرت رو طی کنی

وقتشه

حاضری؟

بله

هی

درِک هم هست؟

بله. مردکه

ولی آیین باستانی ایجاب میکنه
که اون باید حضور داشته باشه

یالا -
سلام به همه -

سلام

درِک -
سلام -

خونآشامان، ما همه در تاریکی شب در اینجا گرد هم آمدهایم؟

بله

حلقه زدهایم؟

...حلقهای -
حلقهای متسلسل -

در حلقهای متسلسل در تقاطعی
میان مرگ و زندگی گرد هم آمدهایم

گییرمو دلاکروس، آمادهای؟

بله

گییرمو دلاکروس، آیا از سلامت
عقل و سلامت جسم برخورداری؟

بله

انتخابی صورت خواهد گرفت

این انتخاب تنها توسط تو میتواند صورت گیرد

ما خونآشامان در اینجا تنها شاهدیم

خاتون مراسم، شعلهها را مهیا کن

منام

باریکلا

گییرمو دلاکروس، اکنون یک سؤال از تو میپرسم

جواب باید از ته قلب باشد

چراکه این آخرینباریست که میتوانی
این انتخاب نهایی را بنمایی

شیرفهم است؟ -
اوهوم -

:سؤال از این قرار است
...ترجیح میدهی انسان باشی

یا خونآشام؟

انسان

همونطور که پیشبینی میکردم

مسئله این نیست که دلم نمیخواد
خونآشام باشم، واقعاً واقعاً دلم میخواد

البته -
بهخاطر کُشتنه -

میتونی ما رو از جزئیاتش معاف کنی، مشکلی نیست

میخوای انسان باشی، شرمی در اون نیست

عملیش میکنیم -
وایسا، چی؟ -

خاتون مراسم، سرپوشها را توزیع نما

باز هم منام

کارـت عالیه -
ممنون، درِک -

...میشه یه کوچکترش رو به من -
زنونهمردونهان -

تکسایزه؟ باشه -
آهان. اوهوم -

به من هم سرپوش میرسه، یا...؟

زود باش -
یکی هم برای شما دارم -

ممنون

خود را نابینا میکنیم تا مبادا هیچیک شاهد باشیم

همه سرپوشهایشان را بگذارند

♪ خود را نابینا میکنیم ♪

♪ تا مبادا هیچیک شاهد باشیم ♪

بسیارخوب. مبادرت به موضع دوم

ببخشید، موضع دوم چیه؟

همونطور که هستی خوبه، درِک

وایسا، چی؟ -
تنها راهه، گییرمو -

خودم هم نمیمیرم؟ -
نه -

تو برمیگردی به همون حالتی که قبل از تبدیلشدن بودی

فقط خیلی فوری یک ماه پیرتر میشی

باید یه راه دیگهای باشه

راه دیگهای نیست

این تنها راهه

من نمیتونم -
میدونستم -

ببخشید، چی رو نمیتونی؟ چی داره از کفم میره؟

فقط اون سرپوش رو برندار، درِک. کارـت عالیه -
ممنون -

میخوای من انجامش بدم؟

نمیدونم -
من میدونم -

اون رو بده من

گییرمو، حالت خوبه؟

...وای! آم -
اوه، تُف -

همهچی یهجورایی تاره

فکر کنم عینک قبلیم رو لازم دارم

بیا -
ممنون -

خب، خوش گذشت

میشه حالا لطفاً چراغهای عادی رو روشن کنیم؟

اوه، البته. میشه یه نفر کمکم کنه
همۀ این سرپوشها و رداها رو جمع کنم؟

اِه، ولشون کن. گارفیلد بعداً جمعشون میکنه

باید بگم، آ... بیرقها رو خیلی خوب اومدی

میدونی، من هم خوشم اومده

مفهومشون چیه؟

«بخوام صادق باشم، نمیدونم، «بارون

فقط یه چیزی میخواستم که باحال و مورمورکننده به نظر برسه

بسیارخوب، بله

یه پرستار داریم که خونه منتظره، پس دیگه راه میوفتیم

شب بهخیر -
(کاینیختا» (شب بهخیر به یونانی» -

خدافظ -
کسی پایۀ بازی «پارچیزی» هست؟ -

شاید یه فیلمی

من خستهوْکوفتهام -
برادران مکمالن»؟» -

اون اصلاً یه مراسم واقعی نبود، بود؟

نه

....رداها رو توی یه جعبه توی اتاق زیرشیروانی پیدا کردم، و

شمعها رو هم فکر کنم از «هوم دیپو» گرفتیم؟
[ از بزرگترین شرکتهای خردهفروشی آمریکایی :Home Depot ]

ببخشید، گییرمو

تنها راهی بود که سر در بیاری واقعاً خواستهت چیه

تصمیم وحشتناک و سختی بود

ولی بهنظرم تصمیم درستی گرفتی

میدونم

حالا، اگه موردی نداشته باشه جسد درِک رو
قبل از طلوع آفتاب تمیزکاری کنی، عالی میشه

عیب نداره، من یه دستی بهت میرسونم

ممنون، لازلو

تو ساک رو بیار، من درِک رو -
باشه -

یالا، رفیق شفیق

تو بهتره در بزنی

آقای ساحر؟

و اقلام لازمه که برای موفقیت رویه ضروریه رو در اختیار دارید؟

پول رو میگه

آره، تقریباً تمام پولی بود که دادم به
درِک تا من رو تبدیل کنه به خونآشام

فقط 270 دلار ازش رو خرجِ «لباسهای
خونآشامی» کرده که از «هات تاپیک» خریدشون
[ فروشگاههای زنجیرهای پوشاکهای پادفرهنگ :Hot Topic ]

لازم نیست بشمریش. کسری نداره، ساحر

،باید بهت اعتماد کنم

،وقتی نه احترامی برای من قائلای

نه برای قدرتهای مسحورکنندهم؟

احترام؟ برای یه شیّاد؟

اما بهموفقیترسیدن روشهام رو که دیدی

جادوت رو دیدهام. جوّ شیّادانه داره

خیلیخب، خیلیخب. پسرها، چطوره که تمرکز کنیم؟

داره از خودش صداهای بیمعنی در میاره

!وارد شو، حرامزادۀ ناپاک

...درِک

چه خبر، داداش؟

خیلیخب. دور شید

تماموْکمال مال خودتونه

،ولی... اگه نگران مراقبت ازش هستید

ما یه پیشنهاد جدید داریم

البته که داری

...با هزینهای اندک -
بفرما -

گزینۀ اسکان جدید...

نه -
!توفر -

چه وضعشه؟

چه کسی... توفر را فرا خواند؟

این مسخرهبازی «تریلر»طور چیه دیگه؟
[ ارجاع به موزیکویدئوی «تریلر» (دلهرهآور) از مایکل جکسن ]

شوخی کردم

اوه، اون یاروئه

!توفر -
آره، جیگر. چه خبر، بچهها؟ -

چطوری، گییرمو؟

...توفر، تو عین

عین عن شدی -
خب، همهش طبیعیه، جیگر -

روی خودم کار کردهام

،میدونی، هنوز هم نامُردهام

ولی دارم نهایت استفاده رو ازش میبرم، پسر

،بهمحض اینکه به بدن زامبی عادت کنی

میتونی عملاً یاد بگیری که دوباره عادی حرف بزنی

اینطوری. خیلی باحاله، هان؟

فقط برای گردشگرها با لهجه حرف میزنه -
اِه، میدونی -

هزینۀ یه دست وْ یه پا رو ازشون میکّنم

آره، پسر

این کیه اینجا؟

دِر-اِک -
اوه، هی، اون رو ببین -

آره، داره سعی خودش رو میکنه

چند ماهی طول میکشه تا یاد
بگیره دوباره از دهنش استفاده کنه

ولی دراینبین، هرچی بیشتر
باشیم، بیشتر خوش میگذره

هی، درِک. دوست داری عضو داروْدستۀ
مادرقحبههای دیوونهای مثل خودت بشی؟

همیشه جا برای یه دوست جدید هست

دوست؟ -
!آره. دوست -

!بزن قدّش

اوه، آره، زمان میبره

یالا، رفیق -
!وای -

آروم، درِک

!هی، بچهها، یه جا برای دوست جدیدمون درِک سر میز باز کنید

هی، دوست داری گوشت انسان بخوری؟

اوه، عاشقش میشی

بسیار... خوب

خدافظ، درِک -
خدافظ، درِک -

« بعد از تیتراژ ادامه دارد »

کاری از هومن صمدی
@RaylanGivensSubs

♪ The Dickies - Infidel Zombie ♪

ونمو» قبول میکنید؟»

ونمو»؟ من فقط پول قبول میکنم، پول نقد یا سکۀ طلا»

«یا «زِل