All language subtitles for Different Lines of Horizon. E6.P1

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French Download
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:00,000 --> 00:00:06,500 طیف دیگر افق قسمت ششم ارائه ای از تیم ترجمه ی نقد کره 2 00:00:06,540 --> 00:00:13,020 :::ترجمه وزیرنویس :تداعی ::: :::زمان بندی :آمیکو::: 3 00:00:16,900 --> 00:00:26,380 خوشبختانه خون چانیکا برات لباس آورد...اما چرا خون امینا تظاهر به غرق شدن کرد؟ 4 00:00:28,420 --> 00:00:31,100 آزاردهندست..بهش توجه نکن 5 00:00:32,260 --> 00:00:35,420 آناند تواینجا منتظر مامانم بمون باشه؟من میخوام برم تونگ رو پیدا کنم 6 00:00:39,020 --> 00:00:45,620 میخوام برم تونگ رو پیداکنم...ممم...اگه میخوای بری چانیکا رو پیدا کنی فقط کافیه همینو بگی 7 00:00:45,740 --> 00:00:47,180 ظالمانست- 8 00:01:06,740 --> 00:01:11,700 تو حالت خوبه خون پانتونگ؟ !آره خوبم 9 00:01:18,020 --> 00:01:23,060 اما بدنت گرمه من واقعا حالم خوبه - 10 00:01:24,140 --> 00:01:28,380 خب پس بیا باهم یه سلفی بگیریم البته - 11 00:01:32,340 --> 00:01:34,180 !شارژش تموم شد 12 00:01:39,060 --> 00:01:43,300 تو ماشینم پاوربانک دارم.الان میرم برات میارم نه ولش کن - 13 00:01:44,260 --> 00:01:50,220 مهم نیست..تو اومدی دیدن یه مکان زیبا..هرچیزی هم بشه ماباید باهم سلفی بگیریم..الان برمیگردم 14 00:01:50,700 --> 00:01:52,140 باشه 15 00:02:12,660 --> 00:02:14,420 این منظره خیلی قشنگه 16 00:02:15,300 --> 00:02:18,940 اما وقتی برمیگردم ویه نفرو کنارم میبینم دیگه حس دیدن مناظرو ندارم 17 00:02:19,620 --> 00:02:22,300 توباید با ای تونگ بیای اونموقع جنابعالی حس همه چیزو داری 18 00:02:22,780 --> 00:02:26,220 درست حرف بزن خون چیناپات!منظورت چیه؟- 19 00:02:26,540 --> 00:02:28,620 منظورم همونی بود که گفتم 20 00:02:28,740 --> 00:02:32,460 آدمی با زبون تو رو من میخوام نفرینش کنم که بیفته توی این سد وبمیره 21 00:02:32,460 --> 00:02:35,660 مشکلی نداره...من مثل ای تونگ چاپلوس نیستم 22 00:02:35,780 --> 00:02:40,460 لازم نیست چاپلوسی کنی..تو فقط درست صحبت کن....تو حتی اینکارو هم نمیتونی انجام بدی 23 00:02:52,460 --> 00:02:59,500 چیناپات کجاست؟ اون گفت میره خون پان تونگ رو پیدا کنه - 24 00:03:07,380 --> 00:03:09,460 من چیناپات رو ندیدم عمه- 25 00:03:10,180 --> 00:03:12,980 برو چیناپات رو پیدا کن وبهش بگو ما الان داریم میریم 26 00:03:13,260 --> 00:03:14,940 بله خون آفا 27 00:03:21,900 --> 00:03:26,380 خاله من میتونم برم این لباسارو بدم به روستاییهای همین اطراف 28 00:03:26,620 --> 00:03:30,020 من نمیخوام این لباسای خیس رو بذارم روصندلی ماشین 29 00:03:30,300 --> 00:03:34,340 ویه چیز دیگه شلوار کوتاهی مثل این رو من معمولا نمیپوشم 30 00:03:35,380 --> 00:03:39,260 نومین واقعا قابل ستایشه..منم همراهیت میکنم..باشه؟ 31 00:03:39,260 --> 00:03:42,180 مهم نیست خاله..من خودم میتونم برم 32 00:03:42,180 --> 00:03:44,180 پس لازم نیست شما به زحمت بیفتین 33 00:03:47,980 --> 00:03:50,020 مدیر هتل داره باهام تماس میگیره 34 00:03:55,180 --> 00:03:57,140 دوباره چه مشکلی پیش اومده؟ 35 00:03:57,540 --> 00:04:01,900 چانیکا!تو واقعا میخوای من بمیرم؟ (خدانکنه) 36 00:04:04,020 --> 00:04:09,540 میخوام صادقانه جوابتو بدم..من نمیخوام تو بمیری (غیر این میگفتی برات قودا میومدم) 37 00:04:11,900 --> 00:04:15,860 من با یه شاهزاده ی شیطان که باید با یه شخص عاطفی مقابله کنه همدردی میکنم 38 00:04:16,780 --> 00:04:20,300 من هنوز نمردم وتو الان نفرینم میکنی که برم به جهنم 39 00:04:20,420 --> 00:04:24,540 جایی عمیقتراز جهنم وجودنداره؟میخوام نفرینت کنم بری 40 00:04:25,140 --> 00:04:32,140 41 00:04:32,340 --> 00:04:38,940 42 00:04:44,300 --> 00:04:49,380 این میتونه تمومش کنه؟... ببوس وبعدش تموم میشه 43 00:04:51,220 --> 00:04:53,500 دوباره منو نبوس 44 00:05:18,180 --> 00:05:21,820 چانیکا 45 00:05:24,580 --> 00:05:25,620 خون چانیکا 46 00:05:57,820 --> 00:06:02,340 خون نیت من الان پاوربانک رو پیدا کردم..افتاده بود کف ماشین 47 00:06:03,300 --> 00:06:05,420 من الآن نمیخوام عکس بگیرم خون پان تونگ 48 00:06:13,940 --> 00:06:17,340 ای چین!تو دوباره برای خون نیت مشکل درست کردی..درسته؟ 49 00:06:19,420 --> 00:06:22,820 خون نیت!چین باهات چکار کرد؟ 50 00:06:24,220 --> 00:06:27,380 هیچی!خون پان تونگ بهش توجه نکن 51 00:06:27,500 --> 00:06:30,580 چیناپات بگو!با خون نیت چکار کردی؟- 52 00:06:30,580 --> 00:06:35,900 هی!اون زن میگه که اون هیچکاری نکرده-..چرا هنوزم اصرار داری چیناپات کاری کرده 53 00:06:35,940 --> 00:06:38,700 تو داری دنبال بهانه برای جنگیدن میگردی..درسته پان تونگ؟ 54 00:06:55,860 --> 00:06:57,900 مشکل چیه.نومین؟ 55 00:06:58,980 --> 00:07:04,260 چیزی نیست خاله..لباسارو دادم به روستاییها وخیلی خوشحال شدن 56 00:07:05,140 --> 00:07:07,780 نو مین من واقعا مهربونه 57 00:07:12,780 --> 00:07:18,660 تو این لباسای خیس رو پوشیدی..اینطوری تبت بالا میره..لباس برای تعویض داری یانه؟ 58 00:07:19,100 --> 00:07:22,220 ندارم..اتفاقی شد..قصد نداشتم برای شب بمونم عمه 59 00:07:22,660 --> 00:07:25,420 پس بیا تو استراحتگاه من بخواب وفردا برگرد 60 00:07:26,620 --> 00:07:29,460 مهم نیست...مواظبم..میخوام برم خونه 61 00:07:30,460 --> 00:07:35,060 مامان ای تونگ میخواد برگرده پس بذار برگرده لازم نیست ازش بخوای بمونه 62 00:07:35,620 --> 00:07:38,980 خون پان تونگ پس منم میخوام همراه شما برگردم 63 00:07:39,100 --> 00:07:42,580 مشکلت چیه؟داری میبینی که پان تونگ حالش خوب نیست 64 00:07:42,740 --> 00:07:44,740 اگه موقعی که داره رانندگی میکنه مشکلی براش پیش بیاد میخوای چکار کنی؟ 65 00:07:45,100 --> 00:07:46,900 وهمینطور الان خیلی دیر وقته 66 00:07:48,500 --> 00:07:51,060 فردا برگرد پان تونگ..لج نکن 67 00:07:52,260 --> 00:07:55,100 ودر مورد تو..اگه میخوای برگردی پس با آناند برگرد 68 00:07:57,180 --> 00:08:01,260 اما احتمالا آناند هم باید تواستراحت گاه بمونه چون اون رفته برای من دنبال انجام یه کاری 69 00:08:01,300 --> 00:08:03,140 وقتی برگرده دیگه خیلی دیر میشه 70 00:08:04,260 --> 00:08:09,900 پس امشب همه تو استراحتگاه میخوابن..این دستور منه..هیچکس باهاش مشکلی نداره؟ 71 00:08:41,820 --> 00:08:46,500 پس خون پانتونگ اول دوش بگیر وبعد دارو استفاده کن..اینجوری از شر تب خلاص میشی 72 00:08:48,620 --> 00:08:55,980 خون نیت!....به من بگو چیناپات باهات چکار کرد 73 00:08:57,300 --> 00:08:59,260 من میبینم که توناراحتی 74 00:09:01,500 --> 00:09:03,420 دلم نمیخواد درباره اش حرف بزنم 75 00:09:10,420 --> 00:09:12,420 پی سانین داره باهام تماس تصویری میگیره 76 00:09:13,300 --> 00:09:17,460 سانین کیه؟ پرستاری که از پدرم مراقبت می کنه - 77 00:09:21,660 --> 00:09:26,860 خون نیت تو میتونی منو ببینی؟من میتونم ببینمت 78 00:09:27,100 --> 00:09:29,100 خیلی واضح عمه سانگ 79 00:09:30,220 --> 00:09:34,380 پس...کی کنارته؟ 80 00:09:35,700 --> 00:09:40,220 ایشون دوستم هستن ،خون پان تونگ سلام عمه - 81 00:09:40,660 --> 00:09:48,540 سلام..خون نیت..امروز آقا خیلی سرحال بنظر میاد..میخوای ببینیش؟ 82 00:09:49,020 --> 00:09:50,620 بله.میخوام ببینمش 83 00:09:51,100 --> 00:09:52,820 من بهت نشونش میدم 84 00:10:03,820 --> 00:10:05,980 آقا دلت برای خون نیت تنگ شده؟ 85 00:10:08,980 --> 00:10:13,020 منم دلتنگتم بابا...قوی باش بابا 86 00:10:13,020 --> 00:10:16,100 زودتر خوب شو..من میخوام برای غذا ببرمت بیرون 87 00:10:19,340 --> 00:10:21,820 آقا هم پلک میزنه ومیگه که اونم میخواد 88 00:10:22,220 --> 00:10:25,060 اونم میخواد بشینه وباهات غذا بخوره 89 00:10:30,860 --> 00:10:34,980 پی چیناپات کنترل تهویه ی هوا کجاست؟ 90 00:10:41,020 --> 00:10:42,340 بفرمائید 91 00:10:42,340 --> 00:10:48,540 پس کنترل تلویزیون چی؟- اونجا روی میزه- 92 00:10:50,100 --> 00:10:59,180 پی چیناپات من حس میکنم بدنم یه کم گرمه..نمیدونم الان تب دارم یانه 93 00:11:01,540 --> 00:11:03,740 پس من الان میرم مامان رو میارم تا بیاد ببیندت (خخخخ دماغ سوخته) 94 00:11:03,740 --> 00:11:06,460 نرو مزاحم خاله شو پی چیناپات 95 00:11:07,580 --> 00:11:12,940 شاید چون همه ی روزو زیر نور آفتاب بودم بدنم گرمه 96 00:11:13,300 --> 00:11:18,500 وهمینطور نشستن داخل قایق وپارو زدن وهمینطور افتادنم داخل آب 97 00:11:19,260 --> 00:11:23,140 دلیل اینه که الان خسته هستم پی چیناپات 98 00:11:25,660 --> 00:11:31,740 پی چیناپات میشه پرده رو برام بکشی..میخوام یه کم بخوابم واستراحت کنم 99 00:11:51,580 --> 00:11:54,340 وقتی وقت غذا شد ازکارمندا میخوام بیان دنبالت 100 00:12:03,820 --> 00:12:09,620 حتی اینطوری هم اون تحت تاثیر قرار نمیگیره..واقعا بی مزست 101 00:12:36,900 --> 00:12:39,780 اومدم چک کنم که تلویزیون وتهویه ی هوا کارمیکنن یانه 102 00:13:11,420 --> 00:13:15,100 دوباره میخوای باهام چکار کنی؟میخوای دوباره منوببوسی؟ 103 00:13:15,780 --> 00:13:20,460 باشه...هرکاری میخوای بکنی..فقط انجامش بده..چون پولت منوسرکوب وساکت میکنه 104 00:13:21,820 --> 00:13:24,500 احتمالا تومیتونی هرکاری بامن بکنی 105 00:13:28,300 --> 00:13:34,260 من هیچوقت همچین فکری نکردم بهش فکر نکردی ولی انجامش دادی - 106 00:13:35,380 --> 00:13:40,460 کارهایی که توبامن انجام دادی شخصیت وغرور یه زنو پایمال میکنه 107 00:13:42,020 --> 00:13:47,980 امابرای تو...احتمالا من بحد کافی لایق نیستم که بهم احترام بذاری 108 00:13:49,260 --> 00:13:54,580 چانیکا...این فکرو درباره ی خودت نکن که لایق نیستی 109 00:14:06,020 --> 00:14:10,820 این تو هستی که...باعث میشی من زنی بشم که بی ارزش ونالایقه 110 00:14:27,380 --> 00:14:36,620 توهمیشه شایسته ای...من کسی هستم که اشتباه میکنه...متاسفم (ای جانم به تو) 111 00:14:51,540 --> 00:14:53,980 یه کم استراحت کن..من نمیخوام مزاحمت بشم 112 00:15:49,780 --> 00:15:55,500 خاله من برای دیدنتون رفتم اتاقتون..اونجا نبودین 113 00:15:55,500 --> 00:15:58,220 کارگر بهم گفت شما توآشپزخونه اید 114 00:15:58,940 --> 00:16:04,140 من اومدم به آشپز بگم برای پان تونگ پوره درست کنه..تو چطوری عزیزم؟حالت بهتره؟ 115 00:16:05,500 --> 00:16:09,340 از اتاقت راضی هستی؟ آره خوبه خاله جون- 116 00:16:10,300 --> 00:16:19,380 خاله یه چیزی هست که من درموردش راحت نیستم اما...جرات نمیکنم به شما بگم 117 00:16:20,020 --> 00:16:22,100 چه اتفاقی افتاده نومین؟ 118 00:16:24,140 --> 00:16:31,460 زمانیکه ما تو سد بودیم.من دیدم که پی چیناپات با 119 00:16:31,460 --> 00:16:35,900 باکی؟چیناپات باکی چکار کرده؟ 120 00:16:37,660 --> 00:16:41,980 من خیلی واضح ندیدم..خیلی مطمئن نیستم 121 00:16:41,980 --> 00:16:48,220 بهتره نگم خاله..بهتره من حرفی نزنم..من نمیخوام اعتبار اون زن رو خراب کنم 122 00:16:49,100 --> 00:16:52,580 اون زنیکه ازش حرف میزنی چانیکاست.درسته؟ 123 00:16:53,540 --> 00:16:55,780 اون با چیناپات چکار کرد؟ 124 00:17:00,780 --> 00:17:06,020 من دیدم که چیناپات بوسیله ی چانیکا بوسیده شد 125 00:17:38,220 --> 00:17:40,740 خون آفا شما میخواید درباره ی چی بامن حرف بزنین؟ 126 00:17:45,060 --> 00:17:48,260 پانتونگ بهم گفت توکار میکنی تا برای درمان کردن پدرت پول بدست بیاری 127 00:17:50,220 --> 00:17:54,500 بله من یک میلیون به بیمارستان بدهکارم 128 00:17:56,140 --> 00:18:01,380 معنیش اینه که اگه من الان بهت یک میلیون بدم تودیگه مجبور نیستی برای پسرم کار کنی 129 00:18:05,700 --> 00:18:08,980 من آدمیم که اجازه نمیدم هیچکس بسمتم پول پرت کنه(گدا نیستم 130 00:18:10,500 --> 00:18:16,660 من میخوام درعوض بدست آوردن پول سخت کار کنم..بعنوان یه انسان باید غرور داشته باشم 131 00:18:20,180 --> 00:18:22,340 عمه وات گفت تو اونور آب درس خوندی 132 00:18:22,420 --> 00:18:26,180 پس چرا برنمیگردی اونور آب کار کنی وبرای درمان پدرت پول بفرستی؟ 133 00:18:28,660 --> 00:18:33,980 من نمیخوام خیلی ازپدرم دور بشم..بانکوک وسورات تانی باپرواز فقط یکساعت فاصله دارن 134 00:18:34,940 --> 00:18:40,300 پس توبانکوک کارکن..خیلی هم نزدیکتره..چرا اومدی اینجا بمونی 135 00:18:44,700 --> 00:18:48,500 پدرت میدونه توداری برای یه غریبه کار میکنی؟ 136 00:18:48,860 --> 00:18:51,740 وتوهمون خونه ای که اون هست داری میخوری ومیخوابی 137 00:18:55,700 --> 00:19:01,100 من جرات نمیکنم بگم..اگه بابام بفهمه قطعا اجازه نمیده من بیام 138 00:19:02,780 --> 00:19:07,460 تتو میگی اگه پدرت بفهمه بهت اجازه نمیده بیای اما توهنوزم میای 139 00:19:08,820 --> 00:19:10,660 تونگران احساسات پدرت نیستی؟ 140 00:19:13,420 --> 00:19:14,740 بله 141 00:19:17,460 --> 00:19:21,660 توداری بسختی تلاش میکنی تا برایدرمان پدرت پول بدست بیاری..من تحسینت میکنم 142 00:19:22,220 --> 00:19:26,620 اما من هنوزم متعجبم که توواقعا داری چکار میکنی؟ 143 00:19:27,020 --> 00:19:30,540 که پسر من مایله بهت حقوق ماهیانه ی خیلی بالایی بپردازه 144 00:19:36,740 --> 00:19:39,780 تو درحال فروختن توانایی ومهارتتی یا چیز دیگه؟ 145 00:19:46,500 --> 00:19:55,020 اگه من مریض بشم وبفهمم پسرم برای بدست اوردن پول درمان من مجبوره هرکاری انجام بده حتی غرور وشخصیتشو ازدست بده 146 00:19:55,380 --> 00:19:57,700 من بجاش مرگ رو انتخاب میکنم 147 00:20:03,140 --> 00:20:05,700 من فکر میکنم پدرتو هم تقریبا همچین فکری میکنه 148 00:21:27,140 --> 00:21:34,580 چانیکا!چه مشکلی داری؟چرا دوباره داری گریه میکنی؟ 149 00:21:43,660 --> 00:21:45,020 بزار برم 150 00:21:57,100 --> 00:22:00,900 اول بهم بگو چرا داری گریه میکنی؟ 151 00:22:07,540 --> 00:22:15,660 اگه بابا بفهمه...حتما ناراحت میشه.از من ناامید میشه 152 00:22:16,180 --> 00:22:18,300 اما من انتخاب دیگه ای ندارم 153 00:22:23,860 --> 00:22:25,820 خب پدرت چه چیزی رو میفهمه؟ 154 00:22:29,940 --> 00:22:33,860 تو لازم نیست چیزی بدونی..این به من مربوطه 155 00:22:36,580 --> 00:22:39,060 اما مهم نیست چی بشه..من تحملش میکنم 156 00:22:39,860 --> 00:22:43,500 من میمونم تا برای درمان پدرم پول بدست بیارم 157 00:23:07,820 --> 00:23:11,900 تو احتمالا خیلی دلتنگ پدرتی....همینطوره 158 00:23:12,020 --> 00:23:15,140 تعطیلی آخر هفته ی دیگه..من میبرمت بانکوک تا پدرتو ببینی باشه؟ 159 00:23:23,980 --> 00:23:25,460 مهم نیست 160 00:24:03,140 --> 00:24:04,900 هزینه ی اتاق من چقدر میشه؟ 161 00:24:10,980 --> 00:24:12,860 من هزینه ی تورو نمیخوام 162 00:24:18,500 --> 00:24:22,420 امامن هنوز نمیذارم بری پان تونگ...بخواب واستراحت کن تا اول حالت بهتر بشه 163 00:24:22,460 --> 00:24:25,460 پا الان باهام تماس گرفت وبهم گفت که عموم دیشب فوت کرده 164 00:24:26,940 --> 00:24:28,860 من باید برای مراسم تدفینش با عجله برم بانکوک..عمه 165 00:24:31,100 --> 00:24:36,060 ای تونگ!همون عموت که قبلا باهامون فوتبال بازی میکرد؟ 166 00:24:38,180 --> 00:24:39,660 چه اتفاقی براش افتاده؟ 167 00:24:41,020 --> 00:24:43,660 پا گفت اون بخاطر حمله ی قلبی فوت کرده 168 00:24:48,060 --> 00:24:53,500 وقتی که ما دانشجو بودیم..اون هرروز عصر باهامون فوتبال بازی میکرد 169 00:24:56,460 --> 00:25:00,420 پس برو پانتونگ. با احتیاط رانندگی کن 170 00:25:01,300 --> 00:25:02,900 خب من دارم میرم 171 00:25:04,460 --> 00:25:10,340 تسلیت میگم..لطفا ازطرف من به دوست دختر عموت هم تسلیت بگو 172 00:25:13,900 --> 00:25:16,340 باشه...بهش میگم 173 00:25:43,540 --> 00:25:44,820 پان تونگ بله پان - 174 00:25:44,820 --> 00:25:46,940 زودتر برو عوض کن..من قبلا برات لباسای مشکیتو حاضر کردم 175 00:25:46,940 --> 00:25:49,100 من قبلا پلیط هواپیما هم رزرو کردم.پرواز ساعت 11 176 00:25:49,220 --> 00:25:51,260 باشه..مراسم ترحیم عمو کجاست؟ 177 00:25:53,100 --> 00:25:54,580 تو میتونی بیای پی؟ 178 00:25:55,620 --> 00:25:58,820 بله..هرچی بشه من باید امروز برای ادای احترام به عموبیام 179 00:25:59,340 --> 00:26:00,420 باشه 180 00:26:02,780 --> 00:26:03,900 خون نیت 181 00:26:10,100 --> 00:26:13,460 خون نیت متاسفم که مجبور شدم اول بیام 182 00:26:16,820 --> 00:26:22,460 مهم نیست من میدونم که فامیلتون فوت کرده..منم متاسفم 183 00:26:22,460 --> 00:26:24,460 وخون پان تونگ الان تبت پایین اومده؟ 184 00:26:25,180 --> 00:26:28,580 خب..من الان بهترم ولی گلوم هنوز دردمیکنه 185 00:26:28,700 --> 00:26:32,580 باهاش کنار بیا خون پان تونگ...فامیلت الان در آرامشه 186 00:26:32,660 --> 00:26:36,380 ودر مورد خودت...تو باید بیشتر مراقب سلامتیت باشی 187 00:26:39,820 --> 00:26:41,740 ممنون برای نگرانی تون خون نیت 188 00:26:44,540 --> 00:26:50,300 مم...راستی پدرت تو کدوم بیمارستانه؟ 189 00:27:18,820 --> 00:27:24,060 من الان واقعا دلم یه فنجون کاپوچینوی سردمیخواد..پی چیناپات تو چیزی نمیخوای؟من میخوام برات سفارش بدم 190 00:27:26,180 --> 00:27:27,780 منم همون چیزی که تومیخوای رو میخوام 191 00:27:28,940 --> 00:27:30,900 خب پس من میرم سوغاتی بخرم 192 00:27:36,820 --> 00:27:41,620 آناند مراقبت از مامان وخون امینا رو بعهده ی تومیذارم...من الان میخوام برم سوغاتی بخرم 193 00:27:45,060 --> 00:27:50,460 نمیدونم چندبار اینجا اومدم..ولی هرگز ندیدم خون چیناپات به فکر خریدن سوغاتی بیفته 194 00:27:51,100 --> 00:27:53,780 اگه درسکوت فکر کنی..کسی چیزی نمیگه 195 00:27:55,700 --> 00:28:01,700 بله!بله..این مغازه خیلی عالیه...بفرما خون آفا..بفرما خون امینا 196 00:28:02,500 --> 00:28:05,900 بیا بریم نومین باشه - 197 00:28:37,740 --> 00:28:42,140 آقا ، دوست خون نیت برای ملاقات شما اومدن 198 00:28:45,620 --> 00:28:50,100 میتونید با آقا حرف بزنین اون میفهمه..ولی نمیتونه بدنشو حرکت بده 199 00:28:53,660 --> 00:29:01,580 سلام ، اسم من پان تونگه .اینم خواهرمه پاریچات سلام عمو - 200 00:29:02,740 --> 00:29:07,420 ما دوستای خون نیت هستیم...ما امیدواریم شما بزودی حالتون خوب بشه 201 00:29:09,220 --> 00:29:14,060 خون نیت خیلی ازتون یادمیکنه...اون خیلی دلتنگ شماست 202 00:29:18,660 --> 00:29:23,020 آقا پلک میزنه اون میتونه حرفای شما رو بشنوه 203 00:29:24,980 --> 00:29:27,780 لطفا بیشتر درباره ی خون نیت برای آقا حرف بزنین 204 00:29:28,100 --> 00:29:35,300 بله..خون نیت الآن تو چئو لن دمه..احتمالا الان داره بهش خوش میگذره 205 00:29:35,300 --> 00:29:38,540 اون حتما خیلی دلش میخواسته شماهم همراهش به سفر میرفتین 206 00:29:40,500 --> 00:29:44,340 عمو وقتی حالتون خوب بشه میتونید بیاید سورات تانی خونه ی منو ببینید 207 00:29:44,740 --> 00:29:47,780 من میخوام عمو وخون نیت رو ببرم به کوه ساموی 208 00:29:58,500 --> 00:30:03,460 آقا باید خیلی دلتنگ خون نیت باشه..اون پلکاشو دائما بهم میزنه 209 00:30:30,780 --> 00:30:34,340 خیلی سوغاتیای دیه هست..برو چیزای دیگه ای بخر 210 00:30:34,780 --> 00:30:37,700 چون عمه وات دوست داره ازاین بخوره دارم میخرم تا بدم به عمه وات 211 00:30:53,900 --> 00:30:57,420 خون پان تونگ!شما رسیدین به بانکوک؟ 212 00:30:58,740 --> 00:31:01,740 من الان بیمارستانم.برای ملاقات پدرت اومدم 213 00:31:03,300 --> 00:31:05,380 پدرت دلش برات تنگ شده 214 00:31:13,660 --> 00:31:19,380 منم دلتنگ بابام...من خیلی دلم میخواد بغلت کنم 215 00:31:41,660 --> 00:31:44,580 اگه از اول میذاشتی با پرواز بیام بعداز ظهر رسیده بودم 216 00:31:44,620 --> 00:31:46,260 الان خیلی دیر رسیدیم 217 00:31:46,460 --> 00:31:48,860 از سورات تانی تا بانکوک همش توبه من غر زدی 218 00:31:49,020 --> 00:31:51,420 تو میخوای من بهت کاپ قهرمانی بهترین غرغر کننده ی تایلندرو بدم؟ 219 00:31:52,340 --> 00:31:59,340 ما بخاطر مشکل ترافیک توتایلند دیررسیدیم..از رما تا این بیمارستان سه ساعته...اگه حتی پیاده میومدیم زودتر میرسیدیم 220 00:31:59,820 --> 00:32:05,100 درضمن تونگهمون داشتی تا گوی شیشه ایتو برداری ولباس عوض کنی..تو خیلی وقتمونو هدر دادی 221 00:32:05,940 --> 00:32:11,340 تو بیشتر ازمن غر زدی...چرا بجاش من به توکاپ قهرمانی بهترین غرغروی تایلندو ندم 222 00:32:14,500 --> 00:32:18,460 باشه..من اونقدر به غرهای توگوش دادم تا گوشام خسته شد 223 00:32:18,940 --> 00:32:23,260 اما ارزشمنده چون وقتی داخل ماشینی نمیتونی جایی بری 224 00:32:24,220 --> 00:32:26,860 یه جوری میگی انگار میخوای فقط کنار من باشی 225 00:32:29,900 --> 00:32:32,260 هی بذار صادقانه یه چیزی ازت بپرسم 226 00:32:32,500 --> 00:32:34,980 باخودت چه فکری میکنی که منو اوردی بانکوک؟ 227 00:32:40,180 --> 00:32:42,980 من شنیدم که تو میخوای باباتو بغل کنی..اینطور نیست؟ 228 00:32:53,740 --> 00:32:59,140 سلام عمه سانگ سلام خون نیت. آقا حالش بهتر شده - 229 00:33:01,660 --> 00:33:04,260 آقا الان خوابش برده..میخوای من بیدارش کنم؟ 230 00:33:04,260 --> 00:33:07,260 مهم نیست عمه سانگ..بذار بابا استراحت کنه 231 00:33:12,220 --> 00:33:15,700 ایشون خون چیناپات رئیس من هستن 232 00:33:17,420 --> 00:33:19,620 سلام علیک سلام - 233 00:33:34,100 --> 00:33:40,340 گوی شیشه ای که بابا برام خرید من اونو باخودم به سورات تانی هم بردم 234 00:33:42,820 --> 00:33:50,980 بابا تو برام یه گوی برفی که داخلش یه خونست خریدی چون توبه من قول دادی که برای من یه خونه میخری 235 00:34:01,660 --> 00:34:14,340 بابا امروز من این گوی شیشه ای رو برات اوردم وبهت قول میدم که برات یه خونه بخرم 236 00:34:17,140 --> 00:34:22,540 بابا لطفا زود خوب شو...تا بتونیم باهمدیگه تو خونمون زندگی کنیم 237 00:35:03,860 --> 00:35:06,300 تو هنوزم نمیخوای برگردی؟ 238 00:35:09,820 --> 00:35:12,260 من منتظرم تا چانیکارو برگردونم 239 00:35:12,780 --> 00:35:15,540 من و خون نیت خودمون بر میگردیم 240 00:35:18,140 --> 00:35:20,660 الان خیلی دیروقته بهتره بذارید من برتون گردونم 241 00:35:20,660 --> 00:35:26,220 ممکنه خیلی طول بکشه..خون نیت میگه میخواد کل ساعت ملاقات که تا نه شبه اینجا بمونه 242 00:35:28,340 --> 00:35:31,900 هرچقدر هم دیر بشه بازم منتظر میمونم..امروز بیکارم (عزیزطفلونکی مهربون من ومون شاینی تو) 243 00:35:34,340 --> 00:35:38,500 عمه شما میخواین کجابرید؟- میخوام برم سرویس بهداشتی- 244 00:36:10,340 --> 00:36:13,900 هی پیاک کارفروش حلقه گل هات رو تموم کردی ؟ !بله پی- 245 00:36:19,100 --> 00:36:23,380 ممنون که مارو رسوندین صبر کن - 246 00:36:26,380 --> 00:36:30,380 من تا در اتاقت باهات میام احتیاجی نیست - 247 00:36:33,540 --> 00:36:35,860 خدانگهدار عمه سانگ خداحافظ - 248 00:36:52,940 --> 00:36:55,940 بنظر میرسه رئیست خیلی نگرانته 249 00:36:56,300 --> 00:37:01,180 چرا تو بهم گفتی نمیخوای دیگه براش کار کنی؟اون آدم خوبی بنظر میرسه 250 00:37:02,100 --> 00:37:06,540 اون هنوز عصبی نشده..شما باید وقتی قاطی میکنه ببینیدش..اون یه آدم دوشخصیتیه 251 00:37:10,860 --> 00:37:12,420 بیاین بریم بریم - 252 00:37:43,700 --> 00:37:45,460 شما خیلی وقته رسیدی مامان؟ 253 00:37:46,980 --> 00:37:49,780 من دیشب با پرواز برگشتم 254 00:37:51,740 --> 00:37:53,820 پس چرا اینطوری تو تاریکی موندین؟ 255 00:37:54,180 --> 00:37:59,100 چرا برات مهمه؟تو چیزای دیگه که برات اهمیت ندارم 256 00:38:01,100 --> 00:38:02,860 هنوز چیزی نخوردی؟ 257 00:38:03,420 --> 00:38:07,460 من تو جاده غذا خوردم..شما چی مامان؟ 258 00:38:11,500 --> 00:38:13,620 پس من اول میرم بالا تو اتاقم 259 00:38:33,860 --> 00:38:36,260 خب پس چیناپات چه بهانه ای اورد؟ 260 00:38:36,340 --> 00:38:39,620 مادراون مورد حرفی نزدیم..من پسرمو سرزنش نکردم 261 00:38:39,620 --> 00:38:44,220 چیناپات لجبازه ..هرچی من بیشتر سرزنشش کنم اون بیشتر مخالفت میکنه 262 00:38:45,580 --> 00:38:48,900 برای پسر من باید از روشهای نرم وغیر تهاجمی استفاده بشه 263 00:38:50,420 --> 00:38:53,420 احتمالا چیناپات خیلی عاشق اون زنه 264 00:38:53,420 --> 00:38:56,900 تاجایی که حاضر شده از مامانش دوربشه واون دخترو برسونه به بانکوک 265 00:38:58,380 --> 00:39:02,460 چه عشقی؟...اون فقط الان تو مسیر اشتباهی بد راهنمایی شده 266 00:39:02,580 --> 00:39:07,740 قطعا اون زن باید از جذابیتش استفاده کرده باشه وبا فریب والتماس از چیناپات خواسته ببردش بانکوک 267 00:39:08,940 --> 00:39:15,980 دختر من درمقایشه بااون خیلی بی ریا ونا آگاهه 268 00:39:16,700 --> 00:39:19,220 اجازه بده بانومین حرف بزنم روچانا 269 00:39:22,300 --> 00:39:24,620 خاله آفا میخواد باهات حرف بزنه 270 00:39:27,260 --> 00:39:36,100 سلام ...خاله لطفا پی چیناپاتو سرزنش نکنین...اون آدم مهربونیه 271 00:39:36,100 --> 00:39:39,980 بهمین خاطر اون دخترو تا خونش تو بانکوک رسونده 272 00:39:41,620 --> 00:39:45,980 اوه عزیزم تو خیلی قابل ستایش ودوستداشتنی هستی..مثل اون دختر نیستی 273 00:39:46,300 --> 00:39:55,060 اون احتمالا فقط برای اغفال مردها مهارت داره..خیلی خوبه که تو یه زن باوقارهستی ..من کاری میکنم چیناپات کسی که جواهر واقعیه ببینه 274 00:39:56,180 --> 00:39:59,700 بله خاله مامان منو خوب تربیت کرده 275 00:40:00,420 --> 00:40:07,780 من میدونم که یه نفر بهت ابراز علاقه کرده ولی تو این شانسو به پسرمن دادی..لطفا یه کم صبور باش عزیزم 276 00:40:08,020 --> 00:40:11,580 بزودی اون متوجه اشتباهش میشه ومتوقفش میکنه 277 00:40:12,500 --> 00:40:15,340 یه کم به من زمان بده تا مواظب مشکل باشم 278 00:40:15,980 --> 00:40:24,420 باشه خاله...حالا شما میخواین چکار کنین؟ 279 00:40:25,980 --> 00:40:28,500 من میخوام چانیکارو از زندگی چیناپات بندازم بیرون 280 00:40:29,980 --> 00:40:42,140 این زیرنویس کاملا رایگان بوده واستفاده ی مالی از ان در فروشگاه ها وسایت ها ممنوع است 281 00:40:59,780 --> 00:41:02,580 عمه سانگ..شما چرابیداری؟ 282 00:41:02,860 --> 00:41:07,500 من دیگه پیرم شبا همش بیدارمیشم برای دستشویی رفتن 283 00:41:07,900 --> 00:41:11,340 چه پیری؟شما هنوز زیبا وجوونی 284 00:41:12,740 --> 00:41:19,060 خون نیت خیلی حرفا داره....خب تو چکارا میکنی؟ 285 00:41:19,260 --> 00:41:25,740 دارم تو اینترنت دنبال خونه ی فروشی میگردم..خونه ها خیلی گرونن 286 00:41:25,740 --> 00:41:29,700 حتی برای خونه های کوچیک خارج شهر 4تا5میلیون پول لازمه 287 00:41:32,300 --> 00:41:36,700 خون نیت بهتره اول اجاره کنی..وقتی بحد کافی پول داشتی اونوقت بخر 288 00:41:37,540 --> 00:41:41,020 اجاره کردن خونه تو بانکوک تقریبا ده هزار تا ماه میشه 289 00:41:41,260 --> 00:41:44,460 من بجاش بیشتر حقوقمو برای پرداخت اقساط خونه میدم 290 00:41:46,340 --> 00:41:49,260 میتونی بعدا به آرومی دربارش فکر کنی خون نیت 291 00:41:49,820 --> 00:41:56,420 من وقت کافی ندارم عمه سانگ..چون وقتی پدر از بیمارستان مرخص بشه باید یه خونه برای موندن داشته باشه 292 00:42:00,300 --> 00:42:06,820 فکرکنم...من میخوام خونهی بشرط تملیک بخرم قیمتشون یه کم بیشتر از یه میلیونه 293 00:42:06,820 --> 00:42:09,180 تو اینجور شرایطی میتونیم توش زندگی کنیم 294 00:42:11,100 --> 00:42:17,820 بخودت مربوطه خون نیت...هرجایی تو بخری منم میتونم توش زندگی کنم 295 00:42:19,700 --> 00:42:23,220 خیلی دیر نخواب خون نیت باشه - 296 00:42:58,300 --> 00:43:01,540 خون پات . خون پان تونگ سلام خون نیت - 297 00:43:01,540 --> 00:43:03,540 شما قبل از من اومدید 298 00:43:03,700 --> 00:43:06,980 سلام عمه سانگ سلام - 299 00:43:08,500 --> 00:43:11,860 دیشب نخوابیدی خون نیت؟چشمات خیلی خسته بنظر میاد 300 00:43:13,900 --> 00:43:18,100 من تو سایتها دنبال خونه های فروشی بودم..وقتی خوابیدم حدودای سه صبح بود 301 00:43:18,820 --> 00:43:20,740 خون نیت تو میخوای خونه بخری؟ 302 00:43:21,820 --> 00:43:29,980 خونه ی من بوسیله ی طلبکار توقیف شده ..بنابراین میخوام یه خونه بخرم تا پدرم بعداز مرخص شدن از بیمارستان توش بمونه 303 00:43:33,380 --> 00:43:36,700 سلام آقای دکتر سلام - 304 00:43:38,060 --> 00:43:42,460 دکتر!پدرم کی میتونه از بیمارستان مرخص بشه؟ 305 00:43:42,540 --> 00:43:46,900 بستگی به روند بهبودی بیمار داره واینکه بیماری پنهان دیگه ای نداشته باشه 306 00:43:46,980 --> 00:43:50,340 یااینکه خانوادش آمادگی نگهداریشو دارن یانه 307 00:43:50,460 --> 00:43:53,700 مابرای نگهداری ازش اماده ایم..کسی هست که کاملا حواسش بهش باشه 308 00:43:54,180 --> 00:43:59,460 اگه خانواده آمادگی نگهداریشو داشته باشن ظرف همین ماه میشه بیمارو مرخص کرد 309 00:44:00,820 --> 00:44:08,860 ودر طول مدت نقاهت وتوانبخشیش لطفا بیمار تحت استرس نباشه چون استرس باعث فشار خون بالا میشه 310 00:44:08,940 --> 00:44:13,660 بیمار تحت تاثیر قرار میگیره چون باعث میشه رگهای خونی مغز دچار تورم وپارگی بشه 311 00:44:13,860 --> 00:44:18,820 اگه بیمار تحت استرش شدید قرار بگیره ممکنه رگهای خونرسان مغز که قبلا آسیب دیدن دوباره پاره بشن 312 00:44:19,100 --> 00:44:23,260 وممکنه شرایطش دوباره مثل قبل بشه یا حتی از قبل هم بدتر بشه 313 00:44:24,820 --> 00:44:26,860 لطفا منو ببخشید 314 00:44:49,060 --> 00:44:51,300 سلام پی سانین- بله- 315 00:44:59,820 --> 00:45:02,700 سلام عمو سلام بابا - 316 00:45:08,180 --> 00:45:11,060 احتمالا باید از خوردن غذاهای مایع خسته شده باشی 317 00:45:14,940 --> 00:45:20,060 زود خوب شو..اونوقت میبرمت تا غذاهای خوشمزه برای خوردن پیدا کنی 318 00:45:25,140 --> 00:45:29,020 قطعا آقا میخواد همونطور که میگی برای خوردن غذاهای خوشمزه بیاد 319 00:45:35,060 --> 00:45:37,180 چه چیز دیگه ای میخوای بابا؟ 320 00:45:39,060 --> 00:45:41,420 عمو!شما تشنه ای؟ 321 00:45:41,460 --> 00:45:45,020 نه..آقا نمیتونه خودش آب بخوره 322 00:45:55,860 --> 00:45:58,020 تو گوی شیشه ای رو میخوای؟ 323 00:46:26,740 --> 00:46:29,340 بابا دلت واسه خونه تنگ شده؟ 324 00:46:37,580 --> 00:46:39,900 آقا دلتنگ خونه است 325 00:47:08,820 --> 00:47:21,380 بابا وقتی دکتر اجازه بده مرخص بشی..من برت میگردونم خونمون؟ 326 00:47:50,900 --> 00:47:55,980 خون نیت شما نباید به آقا دروغ بگی..خونه بوسیله ی طلبکار توقیف شده 327 00:47:57,100 --> 00:48:01,220 عمه سانگ شما هم که شنیدی.دکتر گفت نباید بهش استرس وارد بشه 328 00:48:01,420 --> 00:48:06,340 اگه بابا بفهمه خونه توقیف شده..حتما شرایطش بدتر میشه 329 00:48:07,500 --> 00:48:10,060 من دنبال راهیم تا دوباره خونمونو پس بگیرم 330 00:48:10,420 --> 00:48:12,780 اما ما که پول نداریم 331 00:48:15,860 --> 00:48:21,140 الان دیگه حقوق من بیشتر از 100هزار تاست...من باید بتونم 332 00:48:22,980 --> 00:48:25,060 قیمت خونه تون چقدره؟ 333 00:48:25,820 --> 00:48:29,780 طبق اون قرارداد پدرم درقبال خونه ده میلیون قرض گرفته 334 00:48:33,900 --> 00:48:37,820 حقوقت بیشتر از صدهزارتاست پس میتونی اقساط رو پرداخت کنی 335 00:48:48,420 --> 00:48:51,340 من برای بازخرید خونه ی پدرم اومدم 336 00:48:53,460 --> 00:48:58,140 من هیچ مشکلی ندارم..تو مشکلی داری یا نه؟ 337 00:48:58,820 --> 00:49:04,540 من تمایل دارم دوباره اون خونه رو بهت بفروشم..اونم با علاقه 338 00:49:05,380 --> 00:49:11,340 خب چقدر باید بپردازم؟البته من میتونم سال اول قسط ماهیانه 5هزار تا بدم 339 00:49:11,540 --> 00:49:17,060 وقتی اقساط بیمارستانو تسویه کنم..میتونم ماهی 100هزارتا بدم 340 00:49:17,260 --> 00:49:21,300 من میترسم مثل گذشته ها شما نتونید اقساط رو بپردازید 341 00:49:25,180 --> 00:49:30,780 من یه قرارداد وام برای بازخرید خونه تنظیم میکنم 342 00:49:33,180 --> 00:49:41,420 من نمیخوام ریسک کنم.وقتی پدرت برای قرض گرفتن پول اومد وخونه رو گرو گذاشت..من بهش پول نقد دادم 343 00:49:42,220 --> 00:49:46,900 اگه بخوام خونه رو بفروشم میخوام پول بصورت کلی ونقد بهم برگرده من اقساط رو اجازه نمیدم 344 00:49:55,660 --> 00:50:01,740 صریح حرف بزنید...الان من کمتر از ده هزارتا همراهمه 345 00:50:02,180 --> 00:50:07,620 من هرروز باید منتظر حقوق ماهانم باشم تا بتونم اقساط صورتحساب بیمارستان بابامو بپردازم 346 00:50:10,220 --> 00:50:15,260 تو میدونی که این خونه همین الان هم مشتری زیاد داره 347 00:50:15,260 --> 00:50:22,300 تو رو خدا نفروشیدش .پدرم خیلی عاشق این خونه است 348 00:50:22,300 --> 00:50:25,460 اون همه ی زندگیشو وقف ساختن اون خونه کرده 349 00:50:28,540 --> 00:50:32,860 اگه میخوای اون خونه دوباره به پدرت برگرده پس برام پول نقد بیار 350 00:50:38,700 --> 00:50:45,020 التماس میکنم کمکم کنید..من به دروغ به پدرم گفتم اون خونه هنوزم مال ماست 351 00:50:48,060 --> 00:50:50,580 اگه پدرم بفهمه اون خونه از دستمون رفته 352 00:50:52,060 --> 00:50:57,700 بابا دوباره فشارخونش بالا میره وبازم رگهای مغزش پاره میشه 353 00:50:58,140 --> 00:51:01,340 شما هیچ سبد ملاقات بیماری از طرف من دریافت کردین؟ 354 00:51:03,580 --> 00:51:04,940 !نه 355 00:51:04,940 --> 00:51:08,940 پس چرا فکر میکنی من دلم میسوزه ومیخوام بهتون کمک کنم؟ 356 00:51:13,340 --> 00:51:25,380 این زیرنویس کاملا رایگان بوده وهرگونه استفاده ی مالی از ان در سایت ها وفروشگاه ها ممنوع است 357 00:51:30,700 --> 00:51:33,500 اون نمیخواد خونه رو دوباره بهت بفروشه خون نیت؟ 358 00:51:39,660 --> 00:51:43,300 اون میخواد خونه رو بفروشه اما به پول نقد نه با اقساط 359 00:51:43,780 --> 00:51:49,140 اوه چرا؟آدمایی که پول نزول میدن باید پول رو دوست داشته باشن 360 00:51:49,740 --> 00:51:52,180 اون میترسه ما پولی برای دادن اقساط نداشته باشیم 361 00:52:07,260 --> 00:52:11,380 من دیگه نمیدونم قراره بعدا چکار کنم 362 00:52:44,540 --> 00:52:48,740 من هروقت اومدم سورات تانی..هرگزتو خونه نمیموندم تا بخواد تو رو ببینم 363 00:52:48,780 --> 00:52:52,460 اغلب وقتا میرفتم به ساحل یاجاهای دیگه ی جزیره 364 00:52:53,900 --> 00:52:57,140 شما دفعه بعد بیاین خونه ی من ومنم برای خوشامد گویی منتظرتون میمونم 365 00:52:59,900 --> 00:53:04,540 روچانا بزودی لازم میشه زیاد بیای به خونه ی من تو سورات تانی 366 00:53:05,780 --> 00:53:10,980 دیروز نومین بامن تماس گرفت اون خواست تا بره تو استراحتگاه سورات تانی کار کنه 367 00:53:13,100 --> 00:53:20,500 من خیلی تحت تاثیر اونجا قرار گرفتم پی چین!محیطش خوبه ومهمتر از اون استراحتگاه خاله خیلی قشنگه 368 00:53:20,500 --> 00:53:27,540 من از بانکوک خسته شدم..ترافیک زیاده وهوا خیلی آلودست بهمین دلیل میخوام برم به حومه ی پایتخت 369 00:53:28,900 --> 00:53:31,060 توباید از مامانت خیلی دور بشی..نمیترسی مادرت نگرانت بشه؟ 370 00:53:35,020 --> 00:53:42,620 خب بهمین دلیل دارم میگم بزودی خاله رچانا باید زیاد به جنوب بره..برای دیدن دخترش دیگه 371 00:53:43,340 --> 00:53:46,900 بهرحال لطفا مراقب نومین باش پسرم 372 00:53:48,740 --> 00:53:51,340 نومین تو خونه ی ما تو سورات تانی میمونه (ای بدبختی) 373 00:53:53,900 --> 00:53:55,900 احتمالا این درست نباشه مامان 374 00:53:59,020 --> 00:54:02,180 تعدادکمی آدم تو اون خونه میمونن پس نباید مشکلی باشه 375 00:54:02,340 --> 00:54:07,540 صبحا نومین رو میبری وعصرها میری دنبالش استراحتگاه ومیاریش 376 00:54:08,900 --> 00:54:13,460 مامان..از خونه تا استراحتگاه تقریبا 100کیلومتره 377 00:54:14,540 --> 00:54:22,020 فقط 100کیلومتره..تو کارمندتو تا بانکوک اوردی که بیشتر از600کیلومتر فاصلست..وتو تونستی رانندگی کنی 378 00:54:23,660 --> 00:54:31,300 خاله پس من ماشینمو باخودم میبرم به سورات تانی..اینطوری برای رفت وآمد به استراحتگاه مزاحم پی چین نمیشم 379 00:54:33,340 --> 00:54:38,220 ببین چیناپات..چقدر خوبه!اون نگرانه که تو رو تو دردسر بندازه 380 00:54:39,380 --> 00:54:44,500 بذار اون ببره وبیاردت نومین...تو جاده ی اونجا رو نمیشناسی 381 00:54:48,180 --> 00:54:50,180 تو چیز دیگه ای نمیخوای روچانا؟ 382 00:54:50,180 --> 00:54:53,620 اوه بقدری زیاده که من نمیتونم تمومش کنم 383 00:54:53,620 --> 00:54:57,220 همه چیز خیلی خوشمزست- ممنون- 384 00:55:20,340 --> 00:55:26,660 خون نیت!چرا نمیریم به ماهیا غذا بدیم؟من اینو قبلا برای تو خریدم (دل خوش اینو) 385 00:55:34,100 --> 00:55:40,500 وقتی بچه بودم..دوست داشتم از بابا بخوام بریم معبد به ماهی ها غذا بدیم 386 00:55:42,660 --> 00:55:49,620 بابا برام یه سبد خرید..برای من تاتوش نون بریزم وبرم به ماهیا غذا بدم 387 00:55:52,380 --> 00:55:57,820 هردوی ما..پدر ودختر تقریبا هر یکشنبه برای غذا دادن به ماهیا میرفتیم 388 00:56:19,740 --> 00:56:24,940 پدرت حتما خیلی عاشقته 389 00:56:37,020 --> 00:56:40,420 فقط مادوتا..پدر ودختری 390 00:56:43,700 --> 00:56:52,100 پدر بشدت کار میکردتا من..لباس خوشگل برای پوشیدن داشته باشم...ویه خونه ی خوب برای زندگی کردن 391 00:56:54,860 --> 00:57:00,460 اما من نمیتونم دینم رو به پدرم ادا کنم 392 00:57:02,660 --> 00:57:07,380 فقط یه خونه..من حتی نمیتونم اون خونه روبرای بابام بازخرید کنم 393 00:57:07,380 --> 00:57:20,180 :::ترجمه وزیرنویس :تداعی ::: :::زمان بندی :آمیکو::: 74649

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.