All language subtitles for Indiana.Jones.and.the.Dial.of.Destiny.2023.WEB-DL

مووی کاتیج، مرجع دانلود فیلم و سریال با زیرنویس چسبیده
MovieCottage.com

!پاشو وایسا

«ایندیانا جونز: و ماشین سرنوشت»

« NimaAM تـرجمـه از نیـما »
@NimaSub

.آمریکاییه، سرهنگ

جلوی دروازه بود
.خودش رو جای یه افسر جا زده بود

تنها بودی؟

هی جاسوس، تنها بودی؟

.تنهایی رو دوست دارم

واسه چی اومدی اینجا؟

.اینجا چیزای قشنگی دارید

.چیزایی که واسه دیگرانه

«.غنایم به پیروز میرسه»

پیروز»؟»

.برلین داره سقوط میکنه

.پیشوا قایم شده

.شما شکست خوردید

.ببریدش بالا

چی؟ چی؟

!هی

.هی، یه لحظه وایسید
!بچهها

!یه لحظه. خواهش میکنم

.وایسید! من باید با فرمانده حرف بزنم

!سرهنگ. پیداش کردم

.کاری که میگه رو بکن. بازش کن

.دکتر

.نیزه لانگینوس

.تیغی که خون مسیح رو ریخت

.نیزه مقدس

.نگهبانان رو دو برابر کنید
.پیشوا این جایزه رو خیلی میپسنده

.سرهنگ، ما باید با هم حرف بزنیم

.وقت ندارم، دکتر

.قطار برلین منتظره

!جنگل رو بگردید

.سگها رو ببرید

به نظرت اون جاسوس تنها بود؟

!برو! برو! برو
!داریم میریم

!زود باش

.مثل این که بدون شما دارن میرن

.یا قصهات رو بهمون بگو، یا بمیر

.قصه

.باشه، باشه

...خب

...یکی بود

...یکی نبود، تو یه روستای کوچولو

یه مشت پسر چشم آبی احمق
...تصمیم گرفتن که با هم متحد بشن

و از یه احمق بوگوندوی کوچولوی دیگه
...به اسم آدولف

.نه

.این مرد با آمریکاییه بود

.این هم کیف آمریکاییهست

من چیکار کردم؟

.بیارش تو کابین من

!مراقب باش. این یادگاری ویژه پیشواست

.همینجا بشین

...خب

تو نگهبانی؟

آره. به خاطر بمبارون

.سربازها دارن مسیر اشثتباهی رو میرن

.همدستت رو گرفتیم

.آمریکاییه

!وای خدا

!ولم کن

.یه دلیلی هست که تو هنوز زندهای، نگهبان

کی شما رو فرستاده؟

مأموریتتون چی بود؟

.خواهش میکنم، سرهنگ
.نه، التماستون میکنم

.اسم من بازل شاو هست

.من استاد دانشگاه آکسفوردم

.باستان شناسم

.پس اینجایی

.یه مشکلی هست

.باید با سرهنگ حرف بزنم

.ضروریه

.من یه دختر دارم. ازتون خواهش میکنم

بهتون اطمینان میدم که دیگه هیچوقت
.دخترتون رو نخواهید دید، آقای شاو

مگر این که بهم بگید چرا این
.همراه همدستتون بود

بهمون گفته بودن که میشه
.نیزه لانگینوس رو تو دژ پیدا کرد

.داشتیم دنبالش میگشتیم

چرا؟

به خاطر قدرتش؟

.اون قدرتی نداره

.من و دوستم میخواستیم تاریخ رو نجات بدیم

.من باید با سرهنگ حرف بزنم

.درباره نیزهست

.من فقط یه لحظه بهش نگاه کردم

البته، تخصص من تو فیزیکه

!خدای من، زر بزن دیگه

...نیزه

.تقلبیه

.تقلبیه

تقلبیه؟

.اون تیغه یه آلیاژه

پنجاه سال قدمت داره

.حکاکیهاش جدیدن
.یه کُپیه

.دخلمون اومده

.قرن دوازده. قرن سیزده

.رامسس دوم

.هیچکدوم از اینا تقلبی نیستن

.باید این قطار رو نگه دارم

ولی یه یادگار دیگه هم توی این
.قطار هست

.چیزی که قدرت واقعی داره

چی داری میگی؟

.آنتیکیترا

آنتیکیترا؟

!چرند گفتن درباره اون ماشین قدیمی کافیه

...سرهنگ، پیشوا هم جنگ رو باخته

!هم عقلش رو

.بذارید توضیح بدم

.قدرت آنتیکیترا فراطبیعی نیست

.همهاش ریاضیه

...هرکس بتونه ازش استفاده کنه

...پادشاه نمیشه

...امپراتور

.یا پیشوا نمیشه

.خدا میشه

.چقدر نازی زیاد شده

اونوقت چجوری این رو بهش بگیم؟

پیشوای من

.ببخشید که نیزه مسیح تقلبیه

...ولی این

نصف یه چیزیه که خودت هم
.چیزی ازش نشنیدی

بهم بگو

تا حالا هیتلر رو از نزدیک دیدی؟

.یه خرابکار تو قطاره

.نیزه هیتلر هم نیست

!از این طرف

اینجا چیکار میکنی؟

چه غلطی میکردن؟

ایندی؟

باز؟

!تو زندهای

.فعلا

فکر کنم بهت گفتم
.که تو جنگل بمونی، باز

کدوم آدمی وقتی دوستش داره با مرگ روبرو میشه
خودش رو مخفی میکنه؟

اینها دارن نصف عتیقههای جهان رو
.با خودشون میبرن

میخواستم جلوشون رو بگیرم
.ولی الان باید تو رو نجات بدم

حداقل نیزه رو پیدا کردی؟

حداقل؟ -
خب، پیداش کردی؟ -

.تقلبی بود

چی؟

.کپی بود

تو کی هستی؟

ایندی؟

.آنتیکیترا

.ماشین ارشمیدس

.بیارش

.عجله کن، باز

.اونو بده به من

.یالا

.پا شو، باز

.دنبالم بیا

به سمت رگبار؟

!دور از نازیها

!اون هم نازیه دیگه

!بخواب زمین! بخواب زمین

!از این طرف. یالا

!من نمیتونم

میخوای وایسیم یکم دراز بکشیم؟

.آنتیکیترا پیش اوناست

.یواش

!تونل

!گرفتمت! نه

!ایندی

!تفنگ رو بردار

!بزنش

!منو نه

.ببخشید

.غنایم به پیروز میرسه

.تفنگ رو بنداز

.آنتیکیترا رو بده به من

!ایندی

!هی

!اینجاییم -
.اونا صدات رو نمیشنون، باز -

!باید بپریم

پس زانو دردم چی میشه؟

!باز

!باز

!باز

!ایندی -
!باز -

!برو! حرکت کن! بجنب

یکم غم انگیزه که بعد از اون همه سختی
.دست خالی بریم خونه

دست خالی؟

.فکر نکنم

.ماشین ارشمیدس

.البته نصفش

.یالا، باز
.بیا بریم خونه

!لری! کمش کن

!صداشو کم کن

!هی، لری

!لری

!لری

.سلام، آقای جونز -
لری کجاست؟ -

این یارو کیه دیگه؟

.پیرمرد همسایهست

.لری، ساعت هشت صبحه

.ساعت هشت صبحه -
.ما دربارهاش حرف زده بودیم، لری -

...آره، ولی اون واسه

.روز کاری بود، آقای جونز -
!امروز هم روز کاریه، لری -

.اخبار رو نگاه کن

.امروز روز ماهه، آقای جونز

روز ماه؟

.تشکر

...تنها چیزی که باید حفظ کنید

اینه که ظروف سفاری آشوریها
...با این الگوی

.خطی آبی رنگ شناخته میشن

باشه؟

گفته بودم که صفحه 131 تا 171

.از کتاب وینفورد رو برای امروز بخونید

کسی مطالعهاش کرده؟

هیچکس؟

.خدای من، این تو امتحان میادا

.خیلیخب

.فکر کنم بازم باید خودم بهتون بگم

...تو سال 213 قبل از میلاد

...نیروهای رم به رهبری مارسلوس

.شهر سیراکیوس رو محاصره کردن

.سیراکیوس

.اون سیراکیوسی که تو نیویورکه نه، تونیا

.این یکی تو سیسیل بود

...در میان مدافعان شهر

یه شهروند فوقالعاده مشهور وجود داشت
...که همون

.بیخیال بچهها، این تو امتحان نهایی میاد

.ارشمیدس

.ارشمیدس

...ارشمیدس هم یک

.ریاضیدان بود

.ریاضیدان بود

...ولی بیشتر از اون، یه مخترع بود

...یه مهندس نابغه بود

کسی که راهی پیدا کرده بود
...تا انرژی خورشید منطقه مدیترانه رو

...با آینههای مقعر جمع کنه و بعد باهاش

به کشتیهای جنگی رم حمله کنه
.و اونا رو آتیش بزنه

...کسی که پنجههای فولادی عظیمی رو ساخت

.که میتونست دشمنان رو از دریا بلند کنه

ولی ما از کجا فهمیدیم که
این اتفاقات واقعا افتادن؟

چه مدرک واقعی، غیر قابل انکار
...و باستانیای

برای این اختراعات وجود داره؟ -
.آنتیکیترا -

.آنتیکیترا -
.البته اولش -

!اومدن اینجا! اومدن مرکز شهر

.فضانوردها

...امروز صبح خیلی عظیمی از مردم منتظر هستن

حدود دو و نیم میلیون نفر
...در پیادهرو ها ایستادن

داره میاد. اومد. دیدی؟

.اوه، اومد

.کیک رو قایم کن

!سوپرایز -
.سوپرایز -

...بیشتر از یک دههست

همکار ما، دکتر جونز، خادم باوفای هانتر
.بوده

.این نماد قدردانی ماست

.وای

.ممنونم که من رو تحمل کردید

.مال تو

فضانوردان نیل آرمسترانگ، مایک کالینز
...و باز آلدرین

.نمیتونن از مرکز توجه دور بشن

در ساعت یازده صبح به وقت نیویورک
...ملت قدردان ما

با یک رژه چشمنواز در نیویورک و شیکاگو

...و با نمایش در لس آنجلس از این قهرمانان

اگه باستانیها بودن چی میگفتن؟

...نیل، باز و مایک

اگه میفهمیدن ما روی ماه
پا گذاشتیم؟

اگه بخوام خودم رو جای یه آدم باستانی بذارم

میگم رفتن به ماه مثل رفتن به
.رینو میمونه
[شهری بیابانی در آمریکا]

...وسط ناکجاآباد

.که بلک جَک هم نداره

تو منو نشناختی، مگه نه؟

.هرکاری کردم، ازت معذرت میخوام

.هلنا ام

.هلنا شاو

وامبت؟
[نوعی خرس شبیه کوآلا]

وای، خیل وقت بود کسی اینجوری
.صدام نکرده بود

.چقدر قدت بلند شده -
.آره -

.میشه اینجوری گفت

.دارم جشن میگیرم

.بازنشسته شدم

خب، اگه اینجوریه
چی بخوریم؟

.سرویس اتاق برای آقای اشمیت

.بذارش اونور

داشتم میپرسیدم که مچ پات
چرا شکست؟

.به تو ربطی نداره

شما آقای اشمیت هستید؟

.دکتر اشمیت. اونجاست

از روی چرخ هم هیچی نمیخوره
.پس بذارشون رو میز

...وقتی یه پسر کوچولو بودم

...همیشه تصور میکردم

که یه روز آدمها میتونن
.روی ماه راه برن

...و باور کنید

.عجب جشنی اون بیرون برپا شده

...مردی که داری براش غذا سرو میکنی

کسیه که این فضانوردها رو
.فرستاده به ماه

.موشکی که باهاش رفتن رو ساخته

.تبریک میگم

اهل کجایی؟

.برانکس، قربان

نه، نه. اصلیتت برای کجاست؟
.مردمت

میدونی؟

.من کنار استادیوم یانکی به دنیا اومدم، قربان

برای کشورت هم جنگیدی؟

.گردان 320

بالنهایی که جلوی بمبارون هواپیماها
.تو نورماندی رو گرفتن رو درست کردیم

از پیروزیتون لذت میبری؟

چیز دیگهای هم میل دارید؟

.شما جنگ رو نبردید

.هیتلر باخت

.آره

.مأمور موقعیتم شاو رو پیدا کرده

.آره، دارم میام

.بیا بریم، هاوک

اینجا کجا بود؟

.آکسفورد. تو باغچه

.آدم خاصی بود

.تازه فارغالتحصیل شدم

.تو رشته باستان شناسی

.باستان شناسی. واو

.میراث ادامه پیدا کرده

.خب، حالا دارم برای دکترا تحقیق میکنم

سوژهات چیه؟

.ماشین ارشمیدس

.آنتیکیترا

درباره اون چی میدونی؟

...خب، برای شروع

تو سال 1902، غواصهای یونانی
...یه کشتی جنگی رمی غرق شده رو پیدا کردن

.خیلی بزرگ بود، دور از ساحل یونان

...زیر عرشه، تو یه جعبه مهروموم شده

...یه دستگاه شبیه ساعت بود

که با ظرافت ساخته شده بود
.کاربردش هم مشخص نبود

تو 1000 سال گذشته، هیچ چیزی تو دنیا
.به پیچیدگی اون پیدا نشده بود

.مشخصه خوب تکالیفت رو انجام دادی -
.خب، من که نه -

بابا. یه عالمه مقاله و نوشته و کتاب
.دربارهاش داشت

.تا آخرین لحظه همه فکر و ذکرش اون بود

بهم گفت که تو توی
.یه قطار غارت نازی پیداش کردی

و بعد تو یه رودخونه تو کوههای آلپ فرانسه
.گُمش کردی

.خب، اون برای خیلی وقت پیشه

.در ضمن اون نصف ماشین بود

...ارشمیدس -
...ارشمیدس دستگاه رو دو نیم کرده بود -

.از هم جداش کرده بود -
...و بعد موقع محاصره سیراکیوس -

اون دو قسمت رو از دست رُمیها
.مخفی کرده بود

.میدونم. ببین

آخرین باری که دیدمت رو یادت نیست
مگه نه؟

چیو یادم نیست؟

.آلپ اینجاست

.آره، دارم میبینم

...و این هم مسیریه که قطارتون رفته

.از دژ نازیها تو 44 -
.درسته -

...از این کوهستانها گذشته

.و بعد اینجا

.این تنها رودخونه مسیر قطاره -
.درسته -

.زیر یه پل

.اون همون پایینه
.باید باشه

.و هیچکس هم ازش خبر نداره، به جز ما -
ما؟ -

.خب، یعنی تو

.و من. پس، آره

.ما -
.ما -

اونوقت دقیقا چی تو سرت میگذره؟

...خب، این که شاید بتونیم

.بریم اون بالا

و؟

.و پیداش کنیم

...و بعدش هم

.مشهور شیم

.خب، مشهور که نه

.شناخته شده. معتبر

.یه باستان شناس معتبر

!و تو هم به آخرین دستاوردت میرسی

!ایندیانا جونز

!دوباره میتازه! برمیگرده پشت زین

نتونستم راضیت کنم، مگه نه؟

...وامبت

...چرا داری چیزی رو دنبال میکنی

که بابای خودت رو دیوونه کرد؟

خودت بودی نمیکردی؟

.خودم میرم

.رژه به زودی شروع میشه

خب، چه خبره؟

.اونجاست، طبقه سوم
.با یه پیرمرد

طرف کیه؟ روسی؟

.نه، استاد دانشگاهه
.دکتر هنری جونز

!کلِیبِر

!کلیبر، برگرد اینجا
.تو که مأمور نیستی

!خدا لعنتت کنه
.برو

.من نیرو کمکی و پرونده جونز رو میارم

.از این طرف

.بازیل شیفته این فرضیه آلمانی شده بود

.البته بیشتر یه حدس و گمانه

...این که ارشمیدس تونسته بود بفهمه

...که حرکت ماه و سیارهها

.بی نقص نیستن

.این که تو چرخش اونا یه ناهمگونی وجود داره

اون فکر میکرد که این ناهمگونیها میتونن

نوسانات دما، جزر و مد و حتی طوفانها رو

.بهمون توضیح بدن

واسه همین یه دستگاهی ساخت که
.بتونه پیشبینیشون کنه

ولی بعدش تونست روشی رو پیدا کنه
که اختلالات بزرگتر رو هم

.پیشبینی کنه

اختلالات بزرگتر؟

...پدرت فکر میکرد که این دستگاه میتونه

.شکافهای زمانی رو هم پیشبینی کنه

...هاوک، اگه نتونستی

.پیداشون کردم

.سلام

...شما دارید دنبال

دکتر جونز میگردید؟

عذر میخوام، میتونم کمکتون کنم؟

.نه، ممنون

.یه تحقیقات سادهست، خانم

شما پلیس هستید؟

.فقط چند دقیقه طول میکشه

.پروفسور پلیمپتون -
.خانم -

!پروفسور پلیمپتون -
.خانم -

.تفنگت رو بیار پایین

داری چه غلطی میکنی؟

.کاری که دکتر گفت رو میکنم، خانم مِیسون

مَندی؟

.آره، شاهد نباشه

خدای من. چه غلطی میکنید؟

بابات درباره دستگاهه خیلی نامه برام مینوشت
.ولی از یه جایی دیگه نخوندمشون

واقعا آخرین باری که من تو خونهتون بودم رو
یادت نیست؟

.پس فکر کنم این رفتارم بهش رفته

.فکر کردم دیگه بهش فکر نمیکنه

ولی پدرت متقاعد شده بود که
.این واقعی و خطرناکه

.شلیک نکن

اون از این میترسید که اگر کسی
این لوح افسانهای رو پیدا کنه

...گرافیکوس

لوحی که جای بقیه دستگاه
.توش نوشته شده

...اگه کسی گرافیکوس رو پیدا کنه

...میتونه بقیه ماشین رو هم پیدا کنه

.و دو قسمت رو بهم وصل کنه

.میدونستم که نابودش نمیکنی

از کجا میدونی که ازم خواست
که نابودش کنم؟

چی؟

.پس اون شب رو یادته

.من دوازده سالم بود، ایندی -
.میدونستی که ما نینداختیمش تو رودخونه -

.باز این رو بهت نگفته بود

...ببین، گوش کن. من هیچوقت -
.نه، اون هیچوقت دروغ نمیگفت -

...نه. تو -
پس اون چرندیات نقشه چی بود؟ -

.نه، تو خیلی ویسکی خورده بودی

داری چیکار میکنی، وامبت؟

.سر جات بمون

.حرکت نکن

اینا کیان؟ -
.باید از اینجا فرار کنیم -

با تو ان؟

.حتی یه سانت، خانم شاو

!خانم شاو، وایسا

!هلنا

!وایسا

.شرمنده

!هلنا

.دکتر جونز. تمومه

شما کی هستید؟

چی میخواید؟

!وایسا

!هلنا شاو

.پشت بومه. یه راه دیگه پیدا کن

!دکتر جونز

.دکتر جونز، ما بهت آسیب نمیزنیم

.حرکت کن. باید بریم دنبالش -
.برو. عجله کن -

!پخش شید

!بریم. زود باش، بجنب، بجنب. جمعش کن -
.یالا. همه چیز رو بردار -

!پیداش کردم

.اوپراتور -
.پلیس میخوام -

.دانشکده هانتر. چند نفر مُردن

...خواهش میکنم -
.قطعش کن، رفیق -

.پا شو وایسا

.باشه، باشه

...فرار کرد. گند زدی

.ابله کله پوک

.تو دستاش بود -
.استاده رو گرفتیم -

.اینم از پرونده جونز

.درسته

شما کی هستید؟

.این سوال منه

.سیآیای هستید

.من نه، رفیق

.من از کار دولتی خوشم نمیاد

.خیلیخب

چجوری با خانم شاو آشنا شدی؟

.اون دختر خونده منه

.هجده سال بود که ندیده بودمش

واسه چی امروز باهاش قرار گذاشتی؟
میخواستی ماشین رو بهش بدی؟

.خانم، اون فقط یه مشت چرخ دنده باستانیه

.تازه نصف هم هست

.خیلی بیشتر از این حرفاست

!هی، هی، هی

کجا داری واسه خودت میای؟

.اینجا یه رژه داریما

.اونور هم یه نمایش داریم

!هی! هی

...هی -
.خفه شو -

.نمیتونم از این طرف برم
.باید برگردم

لعنتی! چه مرگته، پسر؟

!گندش بزنن
.پیاده میریم

.شنیدید که چی گفت

چی با خودت فکر کردی؟

.راه برو! یالا -
مشکلت چیه تو؟ -

وقتی دنده عقب میای، نگاه نمیکنی؟ -
.اون یارو رو جمع کن -

حالا کی پولش رو میده؟

.آروم باش، رفیق

.حرکت کن

.تاکسی منو نمیبینی؟ زرده

.نه، باید پول صافکاریش رو بهم بدی، پسر
...به من ربطی

!صلح کنید! صلح کنید

!جنگ باید تموم بشه! جنگ باید تموم بشه

کجا داریم میریم، میسون؟ -
.از این طرف -

.عمراُ ما نمیریم -
.خفه شو -

!عمرا ما نمیریم -
!عمرا -

.عمرا ما نمیریم -
.عمرا ما نمیریم -

!ما نمیریم

.عمرا ما نمیریم -
.عمرا ما نمیریم -

...عمرا -
!خفه شو -

!آره

...عمرا

!هی

!جناب سروان! کمکم کن

...جناب سروان، اونا تیراندازی کردن

.باشه، باشه -
.امروز صبح تو هانتر -

.چند نفر رو کُشتن. لعنتی

...چند نفر روانی به زور اومدن تو و -
.قربان، اول باید آروم باشی -

.خواهش میکنم بهم گوش بده

...امروز صبح تیراندازی شده و

.اونا توی اون ون که اون گوشه پارک شدهان

هی! فکر کردی داری چه غلطی میکنی؟

!مراقب باش -
داره چیکار میکنه؟ -

!موفق شدی

!تکون بخورید، برید کنار

!مراقب باش

!برو کنار! زود باش

!برو کنار! برو

!برو، برو

.بیخیال. مسخرهست
.سوار یه اسبه

!بیخیال

.هی، آقا -
.از سر راه برو کنار -

.اسبم رو بگیر

!تکون بخور! بجنب

.متروی ایستگاه بلوار کوئینز در دسترس است

.ایستگاه بعدی، خیابان 59 لکسینگتون

.مترو سریعتره

آدما دوست دارن علم رو رمانتیک جلوه بدن
.در حالی که در واقعیت، کاملا بی احساسه

خب، بعدش چیه دکتر اشمیت؟

مریخ؟

.نه، ما دیگه فضا رو فتح کردیم

.میخوام برم سراغ حوزه بعدی

فراتر از فضا چیه؟

فکر کنم بهتره که کتهاتون رو بدید اتوشویی
.دکتر اشمیت

.یک ساعت دیگه به سمت فرودگاه حرکت میکنیم

.قراره با رئیس جمهور ملاقات کنه

اگه رئیس جمهور به چند تا چروک لباس
...گیر میده

شاید بهتر باشه یه فیزیکدان دیگه
.برای خودش پیدا کنه

میشه ازش استفاده کنم؟ -
.نه -

.آره

.بَکستر

.با شما کار داره، دکتر

.شاید یکم دیرتر برم لس آنجلس

.منتظر یه بسته هستم

.بگو

.اون احمقهات خرابکاری کردن

جدی؟

.خانم شاو با پروفسور جونز ملاقات کرد

.دستگاه رو ازش گرفت

.بعد هم گمش کردیم

.دکتر جونز هم فرار کرد

.پس که اینطور

.چه بد شد

.من باید افتضاح اینجا رو تمیز کنم، دکتر

...و به عنوان نماینده دولت ایالات متحده

.ازت میخوام که همکاری کنی

...سوار اون هواپیمای لس آنجلس شو

.و مدالت رو از رئیس جمهور بگیر

الو؟

به دوستانمون زنگ بزن
.و یه هواپیمای خصوصی آماده کن

.به مقصد مراکش

.بله، قربان

قتلهای دانشگاه در جریان رژه امروز
.اتفاق افتاده

پلیس به دنبال پروفسور بازنشسته
.دکتر هنری جونز میگرده

یکی از همکاران او به اِیبیسی خبر داده
که جونز اخیرا پسرش رو از دست داده

.و در حال جدایی از همسرش بود

.این یارو، چقدر شبیه توئه

.نه بابا. نه

.خودتی

.نه، نه، نه

.برو خونه، رفیق. مستی -
!این یارو خودشه -

!هی -
!اون قاتلهست -

.شرمنده دیر کردم، ایندی

.روی پل ترافیک بود

.پسر چقدر خوشحالم که میبینمت، صلاح

.کاش منم میتونستم همین رو بگم، دوست قدیمی

.بجنب، ایندی. بیا تو

...دختر خوندهات، هلنا

...پارسال تو طنجه دستگیر شد
[سومین شهر بزرگ مراکش]

.به جرم خرید و فروش اقلام قاچاق

.بازم هست

عزیز رحیم براش وثیقه گذاشت
.و آزادش کرد

...عزیز رحیم پسر رحیم بزرگه

.یه خلافکار مشهور مراکش

...رحیم بزرگ صاحب هتل آتلانتیک

...تو طنجهست و این هفته

این هتل قراره میزبان یه حراج سالیانه

.برای عتیقههای سرقتی باشه

.همه کله گندهها رفتن اونجا

.عالیه، جباری

این همون مرد بزرگیه که موقع جنگ
.خونواده ما رو آورد به آمریکا

تند بگو ببینم، بحران سوئز کِی بود؟

1956

.آفرین، جباری

...نوههام خیلی تلویزیون تماشا میکنن

.ولی تاریخ رو خوب میدونن

خوب میفهمن که آمریکایی و مصرف بودن
.یعنی چی

.من باید برم فرودگاه، صلاح

اگه فرار کنی، پلیس فکر میکنه
.که تو گناهکاری

بدون هلنا و دستگاه
.من میشم متهم قتل

به این فکر کردی که به مَریون زنگ بزنی؟

.اون نمیخواد باهام حرف بزنه

به فرودگاه بینالمللی جان اف.کندی
.نیویورک خوش آمدید

طبقه بالا، فقط برای تخلیه مسافرین
.خط هوایی پَن اَمریکن است

.یه چیز دیگه هم از خونهات برداشتم

.زیر تختت بود

.ممنونم، صلاح

.پاسپورت خودم رو هم آوردم

.میتونم بهت کمک کنم

تو طنجه؟

.هر جا که سرنوشت ببرتمون

...ایندی، من

.دلم برای صحرا تنگ شده

.برای دریا تنگ شده

دلم برای روزهایی تنگ شده که
...صبح از خواب پا میشدیم

و نمیدونستیم روز جدید چه ماجراجویی شگفتانگیزی
.برامون میاره

.این ماجراجویی نیست، صلاح

.اون روزها دیگه اومدن و رفتن

.شاید

.شاید هم نه

!دهنشون رو سرویس کن، ایندیانا جونز

شامپاین؟

.تا طنجه چهار ساعت دیگه راه مونده

.ویسکیتون، قربان

.مرسی

!بازیل. بیخیال، باز

!در رو باز کن -
!نه -

!وایسا بیرون، ایندی -
!در رو باز کن -

.آلمانیها راست میگفتن، ایندی

چی؟ -
.زیادی بزرگه. زیادی قویه -

...هی، با
!هی، هی

...هی، باز! اینو بده -
.نه -

داری چیکار میکنی؟ -
.به هیچکدوم از حرفام گوش نکردی -

!من نمیفهممش، باز

.خب، طبقه پایین داشتم برات توضیح میدادم

.همه چیز رو نادیده گرفتی -
.داری دخترت رو میترسونی -

...ایندی، ارشمیدس

.یه روش برای هواشناسی زمانی کشف کرده

...ارشمیدس فقط یه ریاضیدان بود، باز

.نه یه جادوگر

اون میتونست شکافهای زمانی رو
.پیشبینی کنه

شکافهای زمانی؟

!باز، تو نمیتونی ثابتش کنی -
.خب، هنوز نمیتونم -

!اثبات کردنشه که تبدیلش میکنه به علم

.اوه، باز

.من نباید اون رو میدادم بهت

.باید بره تو موزه

.بدش به من. خواهش میکنم

...اگه این رو بهت بدم

.باید نابودش کنی

.میکنم

.نابودش میکنم، باز

.قول بده

.خیلی متأسفم

.تقصیر منه

تو اینجا میمونی؟ -
.بله، آقا -

.خیلیخب. من یه پرواز دارم

اگه کسی گرافیکوس رو پیدا کنه
.میتونه هر دو نیم رو هم پیدا کنه

.بعضی چیزها باید مدفون باقی بمونن

.میدونم، باز

.خیلی مهمه که نابودش کنی -
.نابودش میکنم، باز -

فهمیدی؟ -
.نابودش میکنم -

.همین کار رو بکن، ایندی -
.باشه -

.نابود میکنم... باشه

.تو بهم قول دادی. یادت باشه

.باشه... قول میدم

...یه دلیلی داره

.دلیل داره که ارشمیدس اون رو دو نیم کرد

.میدونم، باز

.ایندی

.مرسی، وامبت

.تا چند روز دیگه حالش خوب میشه

به محض این که فرود اومدم
.بهت زنگ میزنم

...خانمها و آقایان

.تا فرودگاه طنجه 20 دقیقه زمان باقی مونده

!انقدر نخور -
داری چیکار میکنی؟ -

...شامپاین بسه! چند تا دیگه

.من میمونم

!برو خونه. برو خونه

.خانم شاو، اینجاست

.از جنس برنز

.تقریبا کامله

.یه ساعت نجومیه

...با قدمت قرن سوم قبل از میلاد

.توسط خود ارشمیدس ساخته شده

.خیلیخب، بیاید با 20 هزار تا شروع کنیم

.بیست تا، خیلی ممنون

.سی. سی

...درجه سبز

...قدرت کامل

.و وقتی به 85 رسیدم، میچرخوم

بعدش چی؟

.لوئیس، کمکش کن! خیلی نازه -
.فرمون رو بکش عقب -

.کشیدم، آقا. الان رو هوام -
.آره، الان رو هواست -

میشه یکم بخورم؟ -
بالچهها رو باز کنم؟ -

.زیر 400 پا بالچهها رو باز نکن

.سرعت رو کم کن تا برسی به 120 تا

.باشه

.حراجی خصوصیه، پیرمرد -
.من باید برم داخل -

.رمز عبور نداشته باشی، از ورود خبری نیست
.قانون دست من نیست

رقم پیشنهادی چقدره؟ -
.الان 50 هزارتاست -

.پس من میگم 55 تا

کی بهم 60 تا میده؟ -
.شصت تا -

شصت. شصت و پنج؟

شصت و پنج. هفتاد؟ -
.هفتاد و پنج -

هفتاد و پنج. هشتاد؟ -
.هشتاد -

.هشتاد و پنج -
نود چطوره؟ -

.این حراجی خصوصیه

.این حراجی تمومه

.برعکس، هنوز شروع هم نشده

.صد تا -
.صد هزار تا -

.راستی کلاهت رو دوست دارم

.حداقل دو سال جوونتر نشونت میده

.مرسی

.صد و ده، باریکلا -
.بهت گفتم این حراجی تمومه -

ببخشید، این آقا کیه؟

.من پدر خوندهاشم -
.ارتباط چندانی با هم نداریم -

.الان هم از وقت خواب دخترم گذشته

.یالا، وامبت -
.من بودم همچین کاری نمیکردم -

میخوای به پلیسهای بیرون توضیح بدی؟

همونایی که از خودم پول گرفتن؟

.پات رو از گلیمت درازتر کردی، جونزی

جونزی؟ -
.فکر کرده من مجرمام -

.حالا خودش به جرم قتل تحت تعقیبه

.یه عکس گنده خوشگل ازش تو نیویورک هرالد هست
صد و سی؟

.من کسی رو نکُشتم

.حق ورود ندارید، این یه حراجی خصوصیه -
.خودت هم میدونی هلنا -

.ولی هر کی اون کارو کرده، دنبال این بوده

.چیزی که اینجاست، جعبه پاندوراست
[جعبه شوربختیهای جهان]

.راستش نه

.این جعبه منه

.تو

قبلا همدیگه رو دیدیم؟

.نه

...تو رو چندان واضح یادم نیست

.ولی صورتت برام آشناست

هنوز نازی هستی؟

.اشتباه گرفتی. اسم من اشمیته

.پروفسور اشمیت از دانشگاه آلاباما

.پروفسور اشمیت

.خوشوقتم که از نزدیک میبینمتون

.صد و پنجاه -
...خانم شاو، من تصور کردم که -

بعد از اون مکالمهمون درباره ماشین
.به توافق رسیدیم

چه جالب. آخرین باری که اون یارو که
...شبیه تو بود رو دیدم هم

.بدجوری دنبال این بود

.رقم شما چندان ترغیبکننده نبود، پروفسور اشمیت

.ولی خبر خوب اینه که الان اینجایید

.رقم پیشنهادی 160 تاست -
.مثل این که متوجه نیستی، خانم شاو -

.این عتیقه جزو اموال منه

.مال تو نیست. تو دزدیدیش

.بعد هم تو دزدیدیش

.و بعدش هم من دزدیدمش
.به این میگن نظام سرمایهداری

.رقم پیشنهادی 160 تا

- 160.
170؟ -

.باید تو نیویورک میموندی

صد و هفتاد؟ -
.تو هم نباید وارد لهستان میشدی -

صد و هفتاد. کسی نبود؟
کسی نیست؟

...فروش میره، فروش میره

!فروش رفت

!وایسید عقب

.ماشین رو بردار

!وایسا عقب

.اوه، سلام کلاود

.نباید برمیگشتی، هلنا

.وایسید عقب

!تدی

.رحیم گفته تو باید بمونی

.مرسی

.تو گذشته میبینمت، دکتر جونز

!تکون بخور! از سر راه برو کنار

!اون تاکسی منه

.بهشون بگو برن عقب

.همین الان گفتم بهت شلیک کنن

.خیلیخب، بچهها

.تفنگهاتون رو بیارید پایین

.بیاریدشون پایین

.خیلیخب

.بهتر شد

.وای خدا

.رحیم

.پیژامه پوشیدی

.خواب بودم، هلنا

.با آرامش

.بعد پدرم بیدارم کرد

.بهم گفت تو برگشتی به هتل ما

...بعد هم این خنجر رو بهم داد

.و بهم گفت با سر تو برگردم خونه

حالا لازمه که انقدر خشن باشی؟

فکر کردم شاید واسه این برگشتی
.که بگی دوستم داری

...رحیم

.میخواستم یه چیزی بفروشم

...ببخشید. اون چیزی که میخواست بفروشه

.در واقع برای من بود -
...نه. لازم نیست که الان -

...و یه آدمای خیلی بدی هم -
.بپری تو بحث ما -

.آدمای بدتر از شما، باهاش فرار کردن -
...الان وقتش نیست که -

.بپری وسط حرف من -
دوست پسر جدیدت اینه؟ -

.نه، نه، نه -
.یکم پیچیدهست -

به این یارو چی بدهکاری؟

یکم پول وثیقه
.و یه عمر زندگی شاد

.فکر کنم حلقه رو فروخته باشی

به اون قیمتی که فکرش رو میکردم
.فروش نرفت

!سرت رو میبرم

!چی داری میگ... هی

!نزدیک بود منو به کُشتن بدی

خب، اونی که با یه خلافکار نامزد کرده
!من نیستم

لازم نکرده یه قبر دزد پیر
!به من درس اخلاق بده

.من قبر دزد نیستم

.من و پدرت کارهای مهمی با هم کردیم

خواهشا نگو همه ماجراجوییهات
.دلایل شرافتمندانه داشته

.همه کارها رو واسه شهرت کردی

!باریکلا، تدی

.برو کنار، بچه -
!هی -

!هلنا -
!برو عقب! برو عقب -

!از این طرف نه

!نمیدونی داری کجا میری، ایندی

!به اون گوش کن. اون شهر رو بلده -
.خودم طنجه رو بلدم -

!اوناهاش

!سریعتر. سریعتر برو

.تا فرودگاه ده دقیقه مونده، رئیس

راستی مطمئن نیستم که پروفسور اشمیت
.واقعا استاد دانشگاه باشه

!اون یه نازیه -
!بپیچ به چپ -

!بپیچ چپ! بپیچ چپ

!وای، نه -
!نه -

!هلنا! این کارو نکن

!هی، از این طرف -
!از اون طرف -

!نه

!هلنا

!نه

.گندش بزنن

!هلنا

!هی

!هی

.گندش بزنن

!یالا

!یالا. بجنب

به نظرت به این افتخار میکنه؟

کی؟

!پدرت

این که تنها دخترش به خاطر پول وثیقه
!روحش رو بفروشه

وقتی اینجوری میگی
.خیلی هم باحال به نظر میاد

.تازه فقط پول وثیقه هم نبود

...هم بدهیهای قمارش بود و هم پول -
.دمت گرم، تدی -

!هلنا
!نه

!هلنا

چی شد که کارت به اینجا رسید؟

منظورت این زرنگ بودنه؟

شجاع بودنم؟ خوشگل بودنم؟
مستقل بودنم؟

!وایسا

!.از این ور برو

.اوناهاش

!وایسا! وایسا -
!هی! هی -

!سمت چپ

!فرمون رو بگیر، تدی

داری چیکار میکنی؟

.مالم رو پس میگیرم

!هلنا

لعنتی! دیوونهای؟

!هی! هلنا

!تفنگ رو بگیر -
.خانم شاو -

!ولم کن، خانم شاو

.ول کن

!یالا! ماشین رو بده به من

!هلنا

.لعنتی

!برگرد! از اونور رفتن -
!دیگه رفت -

!برو کنار -
!هی -

من نیومدم اینجا که جون تو رو
!از دست نامزدت نجات بدم

نجات بدی؟

.من فقط میخوام ماشین رو پس بگیرم

.دستا بالا

راحتترین جداییای نبود که
.تا حالا داشتم

...اگه پدرت هنوز زنده بود -
.خب، الان که نیست، ایندی -

.هی، موتور مشکل داره

کاش حداقل یه نفر کنارم بود
...یکی که مثل پدر باشه

یکی که دقیقا برای همچین کاری
.انتخاب شده باشه

...روحت هم خبر نداره که من چقدر -
.خودت رو اذیت نکن -

اصلا بگو ببینم، پدرخونده یعنی چی؟

.به هر حال، تو چندان مرد خونواده نبودی

راستی ساعت چنده؟ -
...بذار -

.انصاف نیست

.پسش بده

!اون ساعت پدرمه

.بده بهش

.تو هم باید باهام بیای

.رحیم دنبال تو هم میگرده

...اونا اول میرن فرودگاه طنجه

پس باید سوار قطار بشیم
.و بعد هم تو کازابلانکا سوار هواپیما شیم

صدای چی بود؟

.لعنتی

.بله

.متوجهم، قربان

...بله

.دریافت شد

.اونا عقب کشیدن

.ترسوندیشون

.چون متوجه نیستن -
.نه -

چون همکاران تو سه تا شهروند آمریکایی رو
...کُشتن

.و گند زدن تو یه رژه ملی با پخش زنده

چون تو رئیس جمهور آمریکا رو
...قال گذاشتی

...اومدی به مراکش

و وضعیتی رو درست کردی
!که نیاز به اقدام نظامی داشت

پس من رو ببر واشنگتن
.خودم براشون توضیح میدم

.اونا میخوان دیگه اونورا پیدات نشه

.ما الان نصف ماشین رو داریم

اونا فقط میخواستن تو رو خوشحال کنن

.که گذاشتن بری دنبال اون دستگاه

.اون اصلا براشون اهمیتی نداره

اهمیت پیدا میکنه، خانم میسون
.وقتی بفهمن که چیکار میتونه بکنه

.تو اونا رو بردی ماه

.اونا به چیزی که میخواستن رسیدن

.خیلیخب، کمربندها رو ببندید
.تو اسپانیا فرود میایم

یه هواپیمای سی9 هم از اونجا
.میبرتت به ماکسوِل

!من به آلاباما برنمیگردم

ما فقط یه کشتی میخوایم
.که ما رو ببره به دریای مدیترانه

...گرافیکوس ما رو میرسونه به نیمه دیگه

.خواهش میکنم، خانم میسون
.خواهش میکنم

.دستم رو ول کن، اشمیت

.دارم شخصا ازت درخواست میکنم

.واقعا دردسرسازی، دکتر

!هی

...اشمیت

.اسم من والِره

.یورگن والر

.سی استالیون بودا

.هلیکوپتر آمریکاییه

برادران رایت رو میشناسی؟

چی؟ -
.برادران رایت -

.اورویل و ویلبور

اونا هواپیما رو اختراع کردن
.و تو ایندیانا هم زندگی میکردن

.ویلبور تو ایندیانا به دنیا اومده بود

.من اهل ایندیانا نیستم، تدی

تازه برادران رایت تو جریان جنگهای داخلی
.به دنیا اومدن

فکر کردم شاید باهاشون
.همکلاسی بودی

.بیخیال، ایندی
.بامزه بود دیگه

بامزه؟

من تو طنجه گیر کردم، با یه سهچرخه
.و دو تا دزد

.به جرم قتل هم تحت تعقیبم

...نازیها هم نصف ماشین ارشمیدس و

.دفترچههای پدرت رو گرفتن

.یه کپی ازش دارم

.دفترچههای بابا. یه کپی ازش گرفتم

کجاست؟

پنج تا دفترچه رو حفظ کردی؟

.هفت تا. معلومه که نه

.نصفشون واقعا حوصله سربر بودن

.فقط چیزهای خیلی مهم رو

مثل چی؟

.مثلا جای گرافیکوس

.هیچکس نمیدونه گرافیکوس کجاست

.بابا میدونست -
.نه، نمیدونست -

.چرا، میدونست -
.نه، نمیدونست -

.چرا میدونست -
گرافیکوس چیه؟ -

.یه راهنمائه برای بقیه ماشین

ازش بپرس میدونه به چه زبونیه
.یا نه

.به هیچ زبونی نوشته نشده
.یه کُده

چه کدی؟

.ارشمیدس از دو تا کد استفاده میکرد

.خط ب و مربع پولیبیوس

پس حتی اگه گرافیکوس رو پیدا کنی هم
.بدون من نمیتونی بخونیش

.بیخیال

وقتی نُه سالم بود بابا پولیبیوس رو
.بهم یاد داد

تازه باهاش تو خونه یادداشتهای کوچیک هم
.برام میذاشت

«اتاقت رو مرتب کن»

«به برندی من نزدیک نشو»

اگه خط ب بود، چی؟

پنجاه پوند شرط میبندم
.که پولیبیوسه

.اونو بده ببینم

.هی

.با اون نمیشه

آدامسها مراکشی از شیره خیز نِی
.ساخته شدن

.در برابر گرما مقاومه

.برو استارت بزن

.بزن -
.دارم میزنم -

ها؟ ها؟

ها؟ -
.نگه نمیداره -

.تا ایستگاه قطار ما رو میرسونه

ما؟

میری خونه؟ -
.نه -

.میرم کازابلانکا

.بعد هم سوار هواپیما میشم تا اژه
[دریای اژه]

.درست مثل خودت

حالا چرا فکر کردی که ما میریم اژه؟

باید قبل از نازیها
.خودت رو برسونی به گرافیکوس

.ارشمیدس توسط رمیها محاصره شده بود

دیگه کجا میتونه باشه؟

.اژه خیلی بزرگه، ایندی

.تو هم مختصاتش رو نداری

.تو هم قایق نداری

.تو یونان یه دوست قدیمی دارم

.یه غواص حرفهای

...با یه قایق خوشگل و بزرگ

اون ما رو قبل از نازیها
.میرسونه بهش

...شما به من نیاز دارید

.خودت هم میدونی

!رنی

ایندی؟

!ایندی

غواص حرفهای که میگفتی اینه؟

.بهترین غواص اسپانیا

!هی

یعنی بهترین غواص اسپانیا یه قایق درب و داغون
و یه پای سالم داره؟

.هیچی نگو

.قایقت رو عوض کردی

.هیچی نگو

.باید بریم اینجا

همونجایی که نصف اول آنتیکیترا رو
.پیدا کردن

...ولی

.باید بریم پایینتر

بابا غواص اسفنجی که ماشین رو
.پیدا کرده بود رو پیدا کرد

...اون بهش گفت

که کشتی رمی غرق شده
...زیر دریا نصف شده بود

.هفتاد پا پایینتر

.پر از اسکلت بیشتر از صد تا سرباز

.اونجا پیداش کردن

ولی اون گفت که بخش بزرگتر کشتی شکسته

.و افتاده کف اقیانوس

.برای غواصهای اسفنج زیادی عمیق بوده

بابا هم به این فکر افتاد که
...چرا یه کشتی رمی

باید با صد تا سرباز از سیراکیوس
برگرده عقب؟

اونا واسه تفریح نصف ماشین رو
.با خودشون نمیبردن

...گرافیکوس رو هم داشتن

.و دنبال بقیه ماشین میگشتن

.بابات یه نابغه بود

.آره

.نابغه بود

.هفت پیک

چجوری این کارو کردی؟

.وای

.دوباره بکن

.یه کارت انتخاب کن، دکتر جونز

!هفت پیک

.اون یه جادوگره

.دست کارتش دستکاری شده

.نه

.کارت رو بهت تحمیل میکنم

...اون که نشون شده رو نشونت میدم

...تو

...فکر میکنی خودت انتخاب کردی

ولی آخرش مجبورت میکنم
.که کاری که من میخوام رو برداری

«نشون شده»

.آره. فردا روز بزرگیه

.من باید طنابها رو چک کنم

.شب بخیر

یادت هست که تاریخی تو دفترچههای
پدرت دیده باشی؟

تاریخ؟

چه تاریخی؟

.این تاریخها

.تو نامهاش بارها و بارها نوشته شده

.بیست آگوست 1969

.سه روز دیگهست

.و همین روز و ماه تو سال 1939

.دو هفته قبل از حمله هیتلر به لهستان

.وایسا ببینم

تازه باور کردی که ماشین
قدرتهای جادویی داره؟

.من به جادو اعتقادی ندارم، وامبت

ولی تو زندگیم یه چند باری
.یه چیزهایی دیدم

چیزهایی که نمیتونم توضیحی
.براشون پیدا کنم

و به این باور رسیدم که چیزی که باور داری

.اهمیت زیادی نداره

.مهم اینه که چقدر باورش داری

.من هم یه چیزهایی دیدم، ایندی

تنها چیزی که ارزش باور داشتن رو داره

.اسکناسه

.صحیح

اگه میتونستی به عقب برگردی
چی؟

چیکار میکردی؟

جنگ تروآ رو از نزدیک میدیدی؟

کلئوپاترا رو دید میزدی؟

.نمیذاشتم پسرم واسه جنگ ثبت نام کنه

واسه راضی کردن تو ثبت نام کرد؟

.نه، واسه این که عصبانیم کنه

چجوری جلوش رو میگرفتی؟

.بهش میگفتم که اگه بره میمیره

...بهش میگفتم که مادرش

.نمیتونه غمش رو فراموش کنه

...میگفتم پدرش هم

.نمیتونه غمش رو تسکین بده

و غم از دست دادنش باعث جدایی
.پدر و مادرش میشه

.ولی هنوز حلقهات دستته

.امیدوارکنندهست

.امیدوارکنندهتره

.سلام

.لباست رو بپوش. منتظرن

.سلام

.بیا اینجا

.باشه

.باید یه چیزی بهت نشون بدم

.خدای من، به نظر مهم میاد

.طناب رو بچرخون

.ببینید، ما خیلی عمیق میریم

سریع برید پایین
.و با این شلنگها نفس بکشید

باشه؟

.از هم جدا بمونید

طنابها رو گره نزنید، خب؟

.نمیتونیم زیاد بمونیم

من یه روشی دارم که
.معمولا جلوی گیر افتادنمون رو میگیره

معمولا؟ -
.آره -

«بهش میگم «پرش

...میدونی، یعنی سریع پایین

.سه دقیقه کف دریا و بعد بالا

!سه دقیقه

.حتی یه ثانیه هم بیشتر نشه

.سه دقیقه

.آره، درسته

فندک من کو؟ -
.نمیدونم کاپیتان -

.باید بریم

.یه سوال کوچولو

اون چیه؟

کوسهان؟ -
.نه -

.نه، نه. اینجا کوسه نداره
.مارماهیان

مارماهی؟

.آنگیلا
[نوعی مارماهی]

.بیشترشون کوچیکن

.بعضی وقتا هم بزرگن
.دو متر

.ولی اگه دیدیدشون، بی حرکت بمونید

.اگه گازتون بگیرن، آروارهشون قفل میشه
.آره

.شبیه مارن

.نه، نیستن

.ستوان برندی آماده خدمت

تو نمیای، تدی؟

.من شنا بلد نیستم

.خوش بحالش

.همه شنا بلدن

.دستا جلو عقب، جلو عقب

خیلیخب. تو اینجا پیش هکتور بمون
.و حواست به طنابها باشه

.وقتش رسیده، رفقا

دو دقیقه؟

.گرفتمش

.هی

!عجله کن

!هلنا

.یالا

.باریکلا. آفرین. همینه

.باریکلا

اینا کیان؟

.نازی

...اول که ماشین رو بهم برگردوندی، دکتر جونز

.حالا هم گرافیکوس رو برام آوردی

خیلی خوشحالم که با بازنشستگی
.حیف نشدی

باید همون موقع که میتونستم
.تورو بازنشسته میکردم

اسپانسرهات کجان؟

.الان دیگه خودمم و خودم

.شرایط عوض میشه، دکتر جونز

...و گاهی

.برمیگرده عقب

حالا بیاید یه استراحتی بکنیم
.و یکم باهم گپ بزنیم

این چه زبونیه؟

.زبون نیست

.کُده

.پولیبیوس

.پنجاه پوند بهم بدهکاری

با رمز پولیبیوس آشنایی نداری؟

.نه

.ولی مثل این که تو داری

.بخونش لطفا

.نه

...ایندی

حالا میتونی مفید باشی؟

.من میخونم

.من هم این چیزا رو بلدم

!نه

.شرمنده، ایندی

.من از مرگ شرافتمندانه خوشم نمیاد

...فقط

.ریاضی خشک و بی روح

کم کد رو میشکونم
.کمکتون میکنم نیمه دیگه رو پیدا کنید

.صد هزار دلار. نقد

...هلنا

.تصمیم با خودته

.قبول میکنم

.هیچی بهت نمیده

فکر کنم ارزش این بیشتر از
.مبلغ درخواستیت باشه

.تدی -
...هلنا -

.این کارو نکن

.بذار ببینم اینجا چی داریم

«...ماخانای من»

...همون ماشین رو میگه

در کنارم، در شهری که ترک کردم»
.میماند

جایی که گرگها به انسانها
.راه رفتن را میآموزند

«.در زیر یکی از آن نُه، من آرمیدهام

.فقط یه چیز تا ابد میخوابه

مُردهها. پس اگه ماشین کنار خودشه
...پس

.این داره جای مقبره خودش رو میگه

مقبره ارشمیدس؟

.دو هزار ساله که کشف نشده

«در شهری که ترک کردم»

ارشمیدس تو کل عمرش توی دو تا شهر
.زندگی کرده، پس یکی رو ترک کرده

کسی نبود؟ اون پشت چی؟

.بیخیال، ایندی
.همه اینو میدونن

.حتی این دلقکه

.الکساندریا

.نمره کامل

خب، حالا «گرگ» به یونانی
.«میشه «لایکوس

.«ریشه کلمه «لایکسیوم» که میشه «مدرسه

...و راه رفتن به دوریسی هم میشه

«پریپاتیو»

.که اتفاقا همون کلمه یه معنی دیگه هم داره

.فکر کردم ذهن روشنی داشته باشی

...پریپاتیو» میشه راه رفتن»

.ولی به معنی «شمردن» هم هست

پس «جایی که گرگها به انسانها
«.راه رفتن میآموزند

...میشه -
.مدرسه ریاضی -

.دقیقا

.حالا بخش بعدی راحته

«زیر یکی از نُه تا»

.ما نُه تا موز داریم
[از نیمه خدایان اساطیری یونان]

.موزِن

کلمه یونانی برای
.کتابخانه اعظم الکساندریا

که همونطور که همهمون میدونیم
.نُه تا مجسمه سقفش رو نگه داشتن

میشه؟

.ممنون

...نُه تا موز به ترتیب برعکس میشه

...کالیوپه

...اورانیا

...پلیهیمنیا

...اِراتو -
.پلیهیمنیا -

و مِلی
...چی بود اسمش

...اون یکی

...تالیا

...ائوترپه

...ولی اولش میشه

.کلیو

.موز تاریخ و زمان

...ای ارشمیدس

.عجب بچه نابغهای -
...ورودی -

...مقبره تو مدرسه ریاضی

...زیر مجسمه کلیو

.تو مخروبههای کتابخانه اعظم الکساندریاست

.یه ستاره طلایی واسه دکتر باهوش

!تدی

!گرافیکوس، بگیرش

قبلا گفتم
!الان هم میگم

هروقت گیر کردی
.فقط دینامیت

.ناسلامتی دوستم رو کُشتن

.متأسفم

.تو همه چی رو بهشون گفتی

.کلمه به کلمه

.ولی ارشمیدس انقدر سادهاش نمیکنه

.مقبره تو الکساندریا نیست

!برو

خب، چی میبینی؟

.مربع پولیبیوس

از چی ساخته شده؟

.موم و چوب

چیز دیگه نیست؟

.سنگینه

.زیادی سنگینه

.بده به من

طلای خالصه؟

.طلای باستانی

.از نیل

.نگهش دار، تدی

...اگه این رو بفروشیم

.به یه نون و نوای توپی میرسیم

.یه مشتری خوب براش دارم

...یه دوشس بداخلاق و پیر تو جبلالطارق -
.این میره تو موزه -

.فرمون رو بگیر، تدی

چی نوشته؟

...جایی رو بگرد که دیونیسوس»
[خدای یونان باستان]

...زمزمهها را میشنود

«.همانند یک طوفان

.گوش

.غار دیونیسوس

کجاست؟

.سیسیل

چقدر سوخت داریم؟ -
.پره -

.دارن به سمت غرب میرن

.نه شرق

.من پاپایا رو میخوام

چنده؟

.این رو بگیر

.اون پسره با کلاه حصیری رو ببین

.از این طرف

.هی

نظرت چیه؟

چیکارهایم؟

.منتظریم تا غارها تعطیل بشن

.الان پر از توریسته

باشه، پس یعنی الان
اون شده رئیس؟

.اون رئیس نشده، تدی

من فکر میکردم که فقط به خاطر
.دلایل غلط اومدیم تو این قضیه

.همینطوره

.مطمئن باش

خودت که میدونی اون هیچوقت نمیذاره
.که چیزی از اونا بفروشیم

.هنوز همه چی دست منه، تدی

!هلنا، بیا اینجا ببینم
.بیا یه کمکی بهم بکن

.چرا اخمو شدی

.بیا کیفت رو بگیر

پسره کجاست؟

!هی، مراقب باش

چه مرگته؟

.سلام

.هی

!ولم کن

!ولم کن

!بذار برم! ولم کن

!هی، هی، هی

!هلنا

.تدی رو گرفتن

.بردنش یه جایی بالای تپه

باهاش چیکار میکنن؟

اون همه چیز رو درباره گوش
.و چیزایی که تو گرافیکوس نوشته رو میدونه

.کاری باهاش ندارن

...ازش استفاده میکنن

.تا به نیمه دیگه ماشین برسن

.ولی ما باید اول برسیم به اونجا

ملکههای استعمارگر شهرهای زیادی
.تو سیسیل ساختن

...مقبره -
.بیا بریم -

.قدیمیترین مقبره یونانه

.غار اونجاست

میشه لطفا یکم سریعتر بریم؟

.گوش دیونیسوس

.واو

جایی رو بگرد که دیونیسوس زمزمهها رو»
«مثل طوفان میشنود

.عجب اکویی داره

همینجوری سروصدا کن تا بفهمیم
.کجا اکو بلندتره

.بسه

.همینجاست

.پایه یونانی

.ورودیه

.قبلا بوده

.یه هلال

.همونجوری که تو گرافیکوس هم هست

.فکر کنم اون بالا یه ورودی هست

حالت خوبه؟

.آره

.حرکت نمیکنی

.دارم فکر میکنم

درباره چی؟

این که تو ارتفاع 12 متری از زمین
...چه غلطی دارم میکنم

...اون هم با شونههای داغون

...مهرههای له شده کمر

پلاتین تو یه پا
.و پیچ و مهره تو اون یکی

.باشه، فهمیدم. فهمیدم

.نه، متوجه نیستی

.تو نصف سن من رو داری

تا حالا مجبورت نکردن که
.خون یه کالی رو بخوری

.نه. حق داری

.یا با طلسم شکنجه نشدی

و حدس میزنم که تا حالا نُه بار
...تیر نخوردی

.تازه یکیش هم بابات بهم زده

بابام بهت شلیک کرده؟

.با من حرف نزن

.بیوفت جلو. دنبالت میام

.نه، نه، نه

.نزدیک شدیم. نزدیک شدیم

.اطرافت رو ببین

.نزدیک شدیم -
.غار دیونیسوس -

.نه، نه، نه

.غار برای بازسازی تعطیله

.بذار دوباره بپرسم

غار دیونیسوس کجاست؟

چیه؟ نگران پسرهای؟

مطمئنی که کاری باهاش نداری؟

.چیزیش نمیشه

.اون باهوشه

از کجا پیداش کردی؟

وقتی ده سالش بود، بیرون یه کازینو تو مراکش
.میخواست کیفم رو بدزده

...با در ماشین چند بار زدم بهش

.ولی ول نکرد، من هم همینطور

.از همون موقع کنار همیم

.فکر کردم تو فقط به فکر پولی

.هستم

هیچکس همه صفحات دفترچههای
پدر مردهاش رو فقط واسه پول

.حفظ نمیکنه

!هی والر

.از این طرف رفتن

چرا؟

.بیخیال، یالا

.بیا بریم

...وای

!وای خدا

!خدای من

!وای خدا -
.نه، نه -

!وای خدا! خدای من

هنوز رومان؟

!بندازشون -
.نه، نه -

!بندازشون -
.وایسا -

چیه؟

.متان

.نفس نکش

نفس نکشم؟

.باید از اینجا بریم

.آتنا

خدیا جنگ

.و منطق

...زیر نور ماه»

«.زندگی زیر پایش آرمیده

.جابجایی آب

!بیا تو استخر

.چرا؟ بیا کمک کن درو باز کنیم

!اونا که از در بیرون نرفتن

!بیا تو استخر

.خیلیخب، میام تو استخر

.کمک کن

...ارشمیدس عاشق

!جابجایی آب بود

!هی! برگرد اینجا

!کلیبر

.لازم نیست همچین کاری بکنی

!هی

!اون بده من

!نه

.ولشون کنید

.گفتم ولشون کنید

.دستا عقب و جلو

.عقب و جلو

.عقب و جلو

.مقبره ارشمیدس

.اون گوشه رو بگیر

.ایندی

...این کندهکاریها

.ققنوسه

.نماد رایجی بود

.نه. نگاه کن
.ققنوس نیست

.این ققنوس ملخ موتور داره

این اینجا چیکار میکنه؟

ساعت تا هزار سال بعد هم
...اختراع نشد

.چه برسه به ساعت مچی

.ارشمیدس ازش استفاده کرد

.بابا راست میگفت

.کار میکنه

.معلومه که کار میکنه، خانم شاو

.ریاضی همیشه کار میکنه

همونجوری که فضا رو فتح کرد
.زمان رو هم فتح میکنه

.تو همین حالا هم پسرت رو از دست دادی، دکتر جونز

.همسرت هم که ترکت کرده

واقعا میخوای دختر خوندهات رو هم
از دست بدی؟

به خاطر چی؟

دنیایی که دیگه به مردانی مثل ما
.اهمیتی نمیده

.مرسی

.مهمترین لحظه تاریخ

.و پایانش

!تفنگ رو بنداز برام

.از اینجا ببرش

.تدی

!تدی! تدی

!یالا! برو

.از این طرف
.بجنب

!برو

!ایندی

!برو

!برو

!وایسا

حالا چی؟

.بیاریدش

!هلنا، یالا

.تدی، نمیتونیم همینجوری ولش کنیم -
.نمیکنیم -

!دنبالم بیا

!بجنب

.یالا

.تدی. یالا. یه ماشین داریم

.لعنتی

.همینجا بمون

.بپر بالا

.نیمه اول مقصد رو نشون میده

دومی هم مکان شکاف رو به مختصات الکساندریایی

.محاسبه میکنه

به مِسنِر بگو این رو به
...مختصات طولی و عرضی تبدیل کنه

.و نقطه مقصد رو به خلبانها بده

.میونبر

.مختصات اونجا میشه 37.07 -
خب، کیه؟ -

چرچیل؟

آیک؟

میخوای کی رو بکشی
تا جنگ رو ببری؟

تا چند دقیقه دیگه
...به کمک ارشمیدس

به سمت چشم این طوفان
...پرواز میکنیم

و به حریم هوایی سیسیل
...وارد میشیم

.البته تو تاریخ 20 آگوست 1939

بعد هم به سمت شمال و آسمون متحدین میریم
.با سوخت کافی که به مونیخ برسیم

...شکارم اونجا منتظر منه

.تو پلاک 16 پرینتزگلنتاپلتز

.برای گزارش موشک وی1 خودش

کدوم نازیای پیشوای خودش رو میکشه؟

.نازیای که به پیروزی باور داره، دکتر جونز

هیتلر آتشی رو برافروخت که میتونست
.هزار سال باقی بمونه

.من همه اشتباهاتش رو دیدم

.همه خرابکاریها رو

.همه رو هم اصلاح میکنم

.تاریخ لیست بلندی از شکستهاست، دکتر جونز

.فقط سوال اینه که شکست کی

!وایسا

.تدی

به نظرت میتونی با یکی از اونا
پرواز کنی؟

نورد؟

.حتما

.جواب امیدوارکنندهای نبود

.خب، تا حالا با نورد پرواز نکردم

.تو تا حالا با هیچی پرواز نکردی

.میرم روشنش کنم

.نه، تدی

.گندش بزنن

.کمربندت رو ببند، دکتر جونز

.شاید یکم لرزش داشته باشیم

.تو آلمانی هستی، والر

.سعی نکن بامزه باشی

.یالا، آهن گنده

.خیلیخب

.خیلیخب. خیلیخب

.درجه سبز. قدرت کامل

.وقتی رسیدم به 85، میچرخونم

.خیلیخب، بالچهها پایین

.خیلیخب، 84 مایل در ساعت

.بچرخ

تا مقصد چقدر مونده؟

.شصت ثانیه

.رانش قارهای

.رانش قارهای

ارشمیدس چیزی درباره رانش قارهای
.نمیدونست

!امکان نداشت که بدونه

.هنوز شناخته نشده بود

.تو از هدفت دوری

...مختصات تو بر اساس نشونگرهاییه

!که دو هزار ساله داره تکون میخوره

...ممکن 10 درجه اشتباه کرده باشی

.سی ثانیه

...والر

!محاسباتت اشتباهه

...آقای والر -
میشه خفه شی؟ -

!دارم فکر میکنم

.بیست ثانیه

!مسیر پرواز رو حفظ کن

.پونزده ثانیه

.من نمیدونم داریم کجا میریم، یورگن

.ده ثانیه

!نُه

...ولی مطمئنم که -
!هشت -

!هفت -
!سال 1939 نیست -

!شیش

!برگرد

!برگرد

!دور بزن

!بپرید پایین

!داریم کشیده میشیم به توش

داری چیکار میکنی؟

!این هواپیما مال منه

!داری با هواپیمای من پرواز میکنی

!الان میمیریم

!باید بکشیم بالا

!موتور رو روشن کن

.اون سیسیله

.سال 1939

.موفق شدم

!موفق شدم، دکتر جونز

.مختصات مونیخ رو وارد کن

.دیروز متعلق به ماست، دکتر جونز

.اونا کشتیهای رم هستن

!رو هوا نگهش دار

...استاد

.رمیها دارن نزدیکتر میشن

!اژدها دارن

.شگفتانگیزه

!در رو باز کن

داری چیکار میکنی؟

دارید چیکار میکنید، احمقها؟

!اونا فکر میکنن ما هیولاییم

.باید برگردی

.این محاصره سیراکیوسه

.سال 214 قبل از میلاد

.به جنگ اشتباه اومدی

...استاد

!نرید بیرون، استاد

!اژدها دارن

!باید اژدهاشون رو بکُشیم

!رئیس

!مسیر رو عوض کن

!دروازه چند دقیقه دیگه بسته میشه

!من باید برگردم

!نمیتونم اینجا باشم

!من نمیتونم اینجا بمونم

!هواپیما دووم نمیاره

!از سر راه گمشو کنار

خوشتون اومد، وحشیها؟

.شرمنده، رفیق
!ولی تو یه نازی هستی

تو اینجا چیکار میکنی؟

!تو رو نجات میدم

!بزنش

!ایندی

!چتر نجات

!یه چتر نجات پیدا کردم

.سفت بگیر

!ولم کن

!چتر رو بده به من

!بگیرش. تحمل کن

!ایندی

!ارتفاعمون داره کم میشه

!داریم سقوط میکنیم

!کنترل هواپیما رو از دست دادم

.هی، اونا دوستای منن

.اونا دوستامن
!باید بهشون کمک کنیم

!اونا دوستامن

.یافتم

.میخواد فرود بیاد

.یالا، ایندی
.کمک کن

.پا شو. آره

.باید از اینجا بریم بیرون
.خیلیخب

کمک کن. بشین. باشه؟

.بشین. باید بهم کمک کنی

میدونم درد میکنه
.ولی باید برگردونیمت

.این شگفتانگیزه، وامبت

.شگفتانگیزه

.آره، خیلی

.ولی باید از اینجا ببریمت بیرون

.خدای من

.داریم تاریخ رو میبینیم

.این اعداد رو برعکس کن

.برمیگردونتت خونه

چی؟

.من میمونم

.نه. جدی نمیگی

.وای، داری جدی میگی

.ایندی، تو تیر خوردی

.خونریزی داری

.نمیتونی اینجا بمونی

.چرا میتونم

ولی واسه چی؟

واسه یه مرگ طولانی و دردناک
با ضماد و زالو؟

.من این رو تصور کردم، وامبت

.مطالعهاش کردم

.تموم زندگیم -
.آره -

و اگه اینجا بمونی
.همه رو خراب میکنی

.و میمیری

.خواهش میکنم، بلند شو

!هلنا

!موفق شدم

!باریکلا، تدی
!دمت گرم

.خیلیخب، ایندی
.باید بریم. پا شو

باید ببرمت تو هواپیما، باشه؟ -
.نه -

.باید بریم -
.نه -

!بلند شو. میتونی.... میتونیم

!استاد

.باید بریم، استاد

.خودشه

.داره میپرسه از کجا اومدیم

.دو هزار سال

...ما از

.دو هزار سال بعد اومدیم

...ولی انتظار نداشتیم که

...ارشمیدس

.کبیر رو ببینیم

...تو

...همیشه داشتی

...من رو

.میدیدی

.اون ماشین دستکاری شده

.جز اینجا به هیچ جای دیگه نمیبره

.اون اینو ساخته که کمک بگیره

خب، ما همین الان هم کل نیروی دریایی
...رم رو ترسوندیم

پس فکر کنم به اندازه کافی
.کمک کردیم

.عذر میخوام، ارشمیدس

...خودم هوادارتم

.ولی ما باید بریم. اون زخمی شده

...هلنا

.تازه اون رو هم نمیتونه نگه داره

.باید مال خودش رو بسازه

!هلنا، باید زودتر بریم

!ایندی، دروازه داره بسته میشه

!نمیتونیم اینجا گیر کنیم

...من میخوام

...پیش شما

.بمونم

!نه، نه، نه
!نگو باشه

...شما یه مرد نابغهاید

...یه مرد خردمند

...یه نخبه

...هلنا

.یه قهرمان برای مردم خودتون

.ولی اون نمیتونه کمکتون کنه

.این زمان شماست

.این زمان شماست

اون هم باید تو زمان خودش بمونه

.باید زمان خودش باشه

.کارش تموم نشده

.باید بره خونه

.تو خونه دارو هست

.نمیتونه اینجا بمیره
.نمیتونه

.هلنا، برو سوار هواپیما شو

.من چیزیم نمیشه

.نه، میشه

.من باید این کارو بکنم

.من هم همینطور

.صبح بخیر

شونهات چطوره؟

.از فکام بهتره

.باشه

.باید میذاشتی بمونم

.نمیتونستم این کارو بکنم

چرا؟

.خب اول این که، تو تاریخ رو تغییر میدادی

اونوقت این چیز بدیه؟

.سرنوشت تو اینه که اینجا باشی، ایندی

.اینجا

برای کی؟

.مریون

.سلام

.تدی

.مریون

داری چیکار میکنی؟

.خریدها رو میذارم سر جاش

.تو این خونه هیچی واسه خوردن نبود

.نه. جدی میگم

.یکی بهم گفت که برگشتی

برگشتی، ایندی؟

...همه جا داشت میترکید

ایندی داشت میدوید
...مریون هم داشت میدوید

.که یکدفعه هواپیما ترکید

.ایندی، بالاخره سر پا شدی

.آره

.خوبه

نظرتون چیه که بریم بیرون
یه بستنی بخوریم، بچهها؟

.ولی مریون بستنی خریده

.من یه جای بهتر بلدم

هیچوقت نباید به بستنی نه گفت، مگه نه؟

.بعدا میبینمت

یه دختر بریتانیایی روح آزادی داره

به آزادی پرندگان کوهستان

مشت پر انرژیش

...باید آماده مقاومت باشه

.به نظر بد میاد

درد داره؟

.همه چی درد داره

.میدونم چه حسی داره

خب، کجا درد نداره؟

.اینجا

.اینجا درد نداره

.و اینجا

!جباری، عالیه، یواش برید

!هلنا! زود باش

...جیغ بزنید، جیغ بزنید

.یواشتر برید

.جیغ بزنید. جیغ بزنید

.همه واسه بستنی جیغ بزنید

.یواش برید

« NimaAM تـرجمـه از نیـما »
@NimaSub

مووی کاتیج، مرجع دانلود فیلم و سریال با زیرنویس چسبیده
MovieCottage.com

برای اطلاع از آخرین آدرس سایت، موویکاتیج را در تلگرام دنبال کنید
@MovieCottage