All language subtitles for Teen.Titans.Go.E455

زيرنويس ارائه شده توسط ســابــ مـوويــز

خیله خب تایتنا دیگه وقتشه

که به لیگ های بزرگ ملحق بشیم.

بیاین یادمون نره که این یکی

مرد پولادین رو زمین زد
(منظورش سوپرمنه)

اره ولی مرد پولادین که

دستای اره ایه پولادین نداشت که

!آره تازه اون نمیتونست تف سمی هم بندازه

آره و اون نمیتونست اونقدر کوچیک بشه

و بره تو دماغه یکی

درسته. واون اصلا

بیگانه ای نیست که با قدرت و انرژی خورشید پرواز و با مافوق سرعت
بره

نه راستش من فکر کنم اون بتونه اینکارو کنه

منظور اینه که این مبارزه توی تاریخ ثبت میشه

و این یه داستان شب

برای نوه هامون میشه

اون مرده کیه؟

!خیلی کارش درسته

!اوه خدای من عجب چیزیه

چوصفیل کسی نمیخواد؟

من میخوام بیشتر درست کنم

نه ممنون سایبورگ من سیرم

من میخوام برم تو برج و جیش کنم

و اینکارو هم کردم نوه های خوشگله من

من برگشتم به برج مون و جیش کردم

آره قبلنا واسه دستشوئی پیدا کردن

باید میرفتی تو جای مخصوص خودش

بعدش چیشد مادربزرگ؟

خب 4 روز طول کشید تا هاکمن اون

مبارزه رو برنده بشه

و بعدشم رفتم با هاکمن یه سلفب قشنگ گرفتم

و هاکمن هم قومبول سایبورگ رو امضا کرد

که به صورت لیزری حک شد

قلقلکم میده

و اینجوری بود که با هاکمن آشنا شدم

اونم درست قبل از اون
فاجعه ی بزرگ

خوب بخوابید عزیزانم

وایسا ، مادربزرگ

داستان فاجعه ی بزرگ رو برامون تعریف کن

اوه نمیدونم

دیگه از وقت خوابتون گذشته

!خواهش میکنم مادرجون

آره داستان رو بهمون بگو

وگرنه من بعد نهم رو تسخیر میکنم

خیله خب دیگه هیچ بعدیو تسخیر نمیکنی جرمی

وگرنه دوباره تنبیه میشی

معلوم شد که همه ی ما با این نظریه که

هاکمن خیلی باحاله موافق نبودن

اوووه بزار ببینم بزار ببینم

رفیق! کی میدونست که اون انقدر باحاله

اون خیای باحاله مگه نه اولیاحضرت؟

درست گفتم؟

اوووه بهم بگید ببینم کی الان تبهکاره واقعیه؟

اون هیولای فضایی که میخواد زندگی رو از روی هستی نابود کنه؟

یا اون شخصی که خودشو قهرمان صدا میزنه و مارو بچه فرض میکنه

درحالی که نمیدونه داره به ما بی احترامی میکنه
و غذای مارو از جلو مون بر میداره

نه از من هنوز جلومه

آره منم همینطور

آره منم

اما فرقش اینه که این
مال تایتاناس

دیگه الان وقته شه که نسل جوان دست به کار بشه

و بره تو میدون

و این پیر و پاتاله هارو بندازه بیرون

ما از پس خودمون بر میایم

ماها بچه نیستیم

ماها شاهینیم

نه نه ما نوجوونیم

و دیگه نمیزاریم باهامون مثل بچه رفتار بشه

من برم به این هاکمن یه درس حسابی بدم

کجا تونستید هاکمن رو پیدا کنید؟

ما از هم جدا شدیم

و رابین اولین کسی بود که اونو پیدا کرد

!آها خودشه

آه این تصمیمیه که خیلی سخته

ولی من تینا رو برای ولتاین مخی انتخاب میکنم

دیگه نمیزارم مثل یه بچه باهام رفتار بشه

من نوجوونم

من...من کجام؟

من کیم؟

...میگی که اسمه من

...و تو

!تو مامان من هستی

بقیه تیم کجا بودن مادربزرگ؟

خب ، عسلکم

فهمیدیم که دنبال هاکمن رفتن

خیلی آدمو گرسنه میکنه

خب پس رفتیم به یه فست فودی

و یه ساندویچ پنیری گرفتیم

چه ناخوشایند

میدونم سخته که تصورشو بکنین

وقتی که مجبور میشدید با دهن غذا تونو بجوید

اما اینا مال قبل از دوران بیکوئیت های اتوپیاس

که بهم یادآوری میکنه

وقتشه که بیسکوئیت هاتونو تزریق کنید

ممنون ، مادرجون

آره من میتونم مواد مغذی رو به

داخل رگ های خونیه بدنم حس کنم

خب تو زمان ما
باید غذا رو با دهن میخوردی

و ماهم بهترین ساندویچ پنیریه توی

کل جامپ سیتی رو پیدا کردیم

ولی هنوزم مشکل داشتم

واقعا فکر میکنید هاکمن

میخواد مارو زیر سوال ببره؟

مثل یجور تبهکار؟

!امکان نداره
هاکمن یه قهرمانه عالیه

کسی که پدرش یه شاهین بود و مامانش هم یه مرد بود

اوه جدی؟ من شنیدم که اون یه شاهزاده مصر باستان بوده که
از دنیای مردگان اومده

اون تاناگاریانه

دستمال بدم خدمتتون

هاکمن درست مثل این ساندویچ پنیریه

اون اصلا نیستش
ولی وقتی هم که هستش عالیه

واو! واقعا خوبه که آدم همچین دوستی داشته باشه

خب احتمالا بعد امروز دیگه نمیتونیم با هاکمن دوست بشیم

ولی میتونم یه ساندویچ دیگه برات بیارم

جدی؟ ایولا باو
!بده بده بده بده

سلام بچه ها
من الان دیگه زندم

تولدت مبارک ساندویچه پنیری

خدایا من خیلی هیجان زدم

پنیر همینجور داره از دهنم میریزه بیرون

ریون ، مگه جادوی تو شیطانی نیست؟

آره. ولی ساندویچای اینجا خیلی خوبن

همشونم از هم دیگه میان بیرون

زودباش ساندویچ جونم
بزن بریم

خب ، خیلی دوس دارم

ولی خب من که دست و پایی ندارم

نگران نباش پسر
هواتو دارم

نانو بات ها

من این همه خوشبختی

هی اونا رابین و هاکمن نیستن؟

!رابین

مامان ، کالاسکه رو نگه دار

رابین ، چه بلایی سرت اومده؟

چرا انقدر میگین رابین

من که رابین هوود نیستم

نه ، رابین

اوه ، پس میگید هیچکسی رابین نیست

خب ، تو رابینی دیگه

اوه پس جرات میکنید که

که به من تهمت رابین هوودی بزنید که بعدشم

جلوی ماموری قانون بگید که من یه

دزد هستم و خودتونم برید عشق و حال؟

رابین ، چه مرگت شده؟

اگه بازم بهم بگید رابین

به مامانم میگم بیاد رو همتون هلیکوپتری بزنه حال بیاید

اون داره ذهن تو رو کنترل میکنه
باید باهاش بجنگی

هاکمن یه تبهکاره

ولی مادرجون رابین که ذهنش کنترل نشده بود

اون فقط ملاجش خورده بود به دیوار

اوه من میدونم

ولی دیگه فاجعه ی بزرگ شروع شده بود

و بعد از اون اتفاق

رابین نمیتونست مارو یه تیم قهرمانانه در نظر بگیره

!رابین! نه

!اوه ، خدای من

!رابین

اوه ساندویچ پنیری
تو قهرمان واقعی هستی بقیه اداتو در میارن

نباید بمیری

اشکالی نداره باباجونم

تو بهم نشون دادی چه غذا باشیم چه سابورگی

سفید باشیم یا سیاه

ما هممون یکی هستیم

نه یعنی واقعا میگم تو بخاطر نانو بات هایی که داری نباید بمیری

خدای من این واقعا عالیه

تو یه ساندویچه عالی هستی

!و تو میتونی خودتو تکثیر کنی

رابین

استارفایر ، الان همه چیو یادم میاد

و فکر کنم اگه باهامون

مثل یه بچه رفتار بشه بهتره

میدونید بعد از اینهمه اتفاق

فکر نمیکنم که شما فکر کنید دوباره بتونید قهرمان بشید

چی؟

یعنی اینکه لازم نیست

دیگه پول برای تشک خواب تون بدید بعدم روش جیش کنید

معلوم شد که رابین ناجور گیج شده بود

که البته وقتی رفت بیمارستان تموم شد

ولی چیزی که اون میخواست بگه

اینه که اون همه ی مارو به عنوان خانوادش میدونه

و همون لحظه بود که فکر کردیم که

دیگه هممون پیشرفت کردیم

اینم داستان یه فاجعه ی بزرگی که

دنیا به خودش دیده

ممنون برای داستان مادرجون

آره ، خیلی حال داد

شب بخیر عزیزانم

سلام چطوری بامبلبی
هی بامبلبی هی بامبلبی

بامبلبی. بامبلبی