Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:00,000 --> 00:00:03,410
دریای اتش قسمت دوازدهم
2
00:00:03,434 --> 00:00:08,034
ارائه ای از تیم ترجمه ی نقد کره
3
00:00:08,058 --> 00:00:14,158
moon shine: ترجمه وزیرنویس
با تشکر از دوست خوبم ساناز برای ویرایش ترجمه ی سریال
4
00:00:14,182 --> 00:00:17,782
برای دریافت زیرنویس قسمت های بعدی به وبلاگ تاهی لند مراجعه کنید
http://thahiland.mihanblog.com
5
00:00:18,100 --> 00:00:21,500
چطور وقتی که قایق داشته خارج میشده ندیدنش ؟قایق که کوچیک نبود
6
00:00:21,690 --> 00:00:27,900
اون موقع من برای اوردن گاز بیشتری برای پرکردن قایق رفته بودم -
منظورت اینه که سوخت قایق داره تموم میشه ؟
7
00:00:27,900 --> 00:00:34,160
بله ،اگه اینجوری باشه ،احتمالا نمیتونه دور بشه .شانس اینو داریم که قایق وسط راه اقیاونوس وایسه
8
00:00:34,360 --> 00:00:41,370
پس بیاید همین کاروکنیم ،من سانگاه رو میبرم تا قایقو ببره بیرون ،اون قطعا قایقو پیدا میکنه
-لازم نیست ،خودم میرم
9
00:00:41,580 --> 00:00:45,930
فکر کنم مامان من کسیه که قایق رو برده -
خون نالینی بلده چه جوری رانندگی کنه ؟-
10
00:00:46,140 --> 00:00:48,860
پدرم وقتی برای بار اول به جزیره مروارید اومد بهش یاد داد
11
00:00:49,060 --> 00:00:55,600
هرچند خیلی وقته قایقی نرونده اما فکر کنم مامانم هنوز یادشه که روند قایق چطوریه
خون نالینی چرا قایق رو بیرون برده ؟-
12
00:01:10,780 --> 00:01:12,300
رین
13
00:01:13,060 --> 00:01:15,690
حالت چطوره؟
14
00:01:23,130 --> 00:01:27,540
چرا گوشیتو برنمیداری ؟حالیته یه مشکل بزرگ اتفاق افتاده
15
00:01:31,380 --> 00:01:34,850
خیلی سرفه میکنی ،فکر کنم باید یه سر پیش دکتر بری
16
00:01:35,400 --> 00:01:38,890
نمیخوام برم ،خودش بهتر میشه
17
00:01:40,880 --> 00:01:45,470
بفرما،بیا بریم ،خودم میبرمت .باشه ؟
18
00:01:45,780 --> 00:01:49,670
برو هرکاری دلت میخواد انجام بده ، میخوام برگردم بخوابم
19
00:01:51,260 --> 00:01:55,730
پس اگه حس کردی بهتر نشدی ،هروقت خواستی بهم زنگ بزن ،رین
.
20
00:02:11,470 --> 00:02:13,190
خون تکین کا
21
00:02:14,090 --> 00:02:17,860
میتونم باهات بیام ؟-
فکر کنم نباید بیایی -
22
00:02:18,070 --> 00:02:21,250
اگه مادرم تو رو ببینه،بیشتر از این فرار میکنه
23
00:02:22,700 --> 00:02:24,550
میفهمم.
24
00:02:24,740 --> 00:02:27,730
امیدوارم خون نالینی رو پیدا کنی
25
00:02:28,790 --> 00:02:30,550
ممنونم
26
00:02:30,960 --> 00:02:34,530
خون تکین کراپ ،قایق اماده است
27
00:02:37,530 --> 00:02:40,810
پس من دیگه میرم -
به سلامت -
28
00:02:49,190 --> 00:02:56,520
خون لی از جزیره مروارید فرار کرده ؟
درسته ،خون تکین همین چند لحظه پیش برای پیدا کردنش رفت
29
00:02:56,720 --> 00:03:01,730
اما مشکل اینه که قایقی که خون لی میرونه ،سوختش داره تموم میشه
30
00:03:01,920 --> 00:03:04,510
دستت درد نکنه که بهم زنگ زدی گفتی
31
00:03:05,640 --> 00:03:09,410
هی ،زودباش قایقو ببر بیرون -
بله قربان -
32
00:03:40,780 --> 00:03:42,500
چی شد؟
33
00:03:48,840 --> 00:03:51,680
چرا گاز قایق نشتی داره ؟
34
00:04:32,680 --> 00:04:35,800
چرا همین الان باید بارون بگیره ؟اه خدایا
35
00:04:55,830 --> 00:04:58,770
پی پان ،پی تی هنوز برنگشته ؟
36
00:04:59,080 --> 00:05:04,450
اره ،توی یه همچین بارونی دارم
،نگران خون نالینی وخون تکین میشم
37
00:05:08,280 --> 00:05:09,830
پان
38
00:05:12,480 --> 00:05:14,810
لطفا منو ببخشید
39
00:05:20,540 --> 00:05:22,660
خون جیو با این عجله کجارفت؟
40
00:05:22,850 --> 00:05:27,630
منم نمیدونم،پت کاری کردی که جیو عصبانی بشه ؟
41
00:05:27,970 --> 00:05:34,150
همینکه دید تو داری میای با عجله رفت -
من الان برمیگردم پان -
42
00:05:45,640 --> 00:05:47,270
خون جیو کراپ.
43
00:05:49,320 --> 00:05:58,360
دوباره داری باهام اخم وتخم میکنی ؟به خاطر همینه که اینجوری ازم فرار میکنی ؟
- نه
نه،پس چرا بهم نگاه نمیکنی ؟خون جیو کراپ
44
00:05:58,560 --> 00:06:02,280
وقتی مردم همدیگه رو میبینن بابد با هم هم صحبت کنن
45
00:06:08,620 --> 00:06:10,360
یک دیقه ببخشید .
46
00:06:11,990 --> 00:06:13,810
بله رین
47
00:06:18,090 --> 00:06:21,290
باشه ،من الان عجله میکنم ومیام
48
00:06:35,980 --> 00:06:38,280
خون نالینی رو پیدا کردی ؟
49
00:06:39,320 --> 00:06:40,920
نه
50
00:06:41,110 --> 00:06:48,930
اون بیرون داره به شدت بارون میاد ،پس مجبور شدم برگردم -
خون تکین من به عمو پانگ زنگ زدم وراجع به فرار خون نالینی گفتم -
51
00:06:49,140 --> 00:06:55,450
عمو گفت تو پیدا کردن خون لی کمک میکنه ،کسی چه میدونه،شاید همین الان خون لی با عمو باشه .
52
00:07:04,360 --> 00:07:08,800
من مطمئنم که خون نالینی در امانه
53
00:07:19,430 --> 00:07:21,080
پدرم داره زنگ میزنه
54
00:07:22,260 --> 00:07:23,700
بله، پدر.
55
00:07:30,770 --> 00:07:32,970
مامان با توئه ؟
56
00:07:35,350 --> 00:07:39,420
همین الان برادر دج مراقبشه ،لازم نیست نگرانش باشی پسرم
57
00:07:39,670 --> 00:07:45,020
وقتی که بیدار شد ،به برادر دج میگم به جزیره مروارید بیاردش
58
00:07:46,410 --> 00:07:48,470
پدر ،مامان هنوز درمورد شما نمیدونه؟
59
00:07:49,230 --> 00:07:51,850
نمیذارم مادرت راجع به من بفهمه پسرم
60
00:07:52,040 --> 00:07:57,690
چون برای زندگی مادرت شرمنده وخجالت زدم
61
00:07:58,610 --> 00:08:01,080
اگه مادرت بفهمه که من هنوز زنده ام
62
00:08:01,380 --> 00:08:03,730
احتمالا خوشحال نمیشه
63
00:08:04,254 --> 00:08:07,254
چی بگم، بذار همین باعث خوشحالی مادرت باشه
64
00:08:28,920 --> 00:08:34,010
من لباسهای خون نالینی رو عوض کردم -
- خیلی ممنون.
65
00:08:39,880 --> 00:08:43,650
وقتی خون نالینی بیدار شد چی باید بهش بگیم ؟
66
00:08:47,140 --> 00:08:51,890
بهش بگو ،دیدی که داره غرق میشه ،پس به اینجا اوردیش
67
00:08:52,440 --> 00:08:57,190
- بله
- لطفا حواست بهش باشه
چشم
68
00:09:31,990 --> 00:09:36,430
- لی تو روستای ماهیگیراست؟
- بله. i>
69
00:09:37,700 --> 00:09:41,280
خیالم راحت شد که فهمیدم جاش امنه i>
70
00:09:44,390 --> 00:09:46,000
تی
71
00:09:46,650 --> 00:09:52,410
میخوام درمورد خون پاسیکا باهات صحبت کنم
72
00:09:54,800 --> 00:09:59,840
میدونم که این هیچ ربطی به من نداره ،اما بذار یکم درموردش صحبت کنم
73
00:10:01,060 --> 00:10:03,580
حتما -
تی -
74
00:10:04,320 --> 00:10:06,950
میخوام تو کاملا راجع بهش فکر کنی
75
00:10:07,150 --> 00:10:10,220
درمورد اینکه با اون زن باشی
76
00:10:10,780 --> 00:10:20,980
من درک میکنم ،وقتی کسی رو دوست داری و فوری ازش جدا میشی ،خیلی سخته ،اما خودت دیدی
77
00:10:21,190 --> 00:10:25,050
چه جوری لی تحت فشار قرار گرفت ،تی
78
00:10:25,440 --> 00:10:28,720
تو همه ی زندگیشی
79
00:10:29,440 --> 00:10:32,120
من برای مدتها با لی دوست بودم
80
00:10:32,740 --> 00:10:35,750
لبخند عمیقش رو دیدم
81
00:10:36,250 --> 00:10:38,410
وقتی که فهمید
82
00:10:39,080 --> 00:10:42,040
تو رو بارداره
83
00:10:45,430 --> 00:10:47,650
من به شما ومامان ثابت میکنم که
84
00:10:48,040 --> 00:10:50,410
خون پان ادم خوبیه
85
00:10:57,870 --> 00:11:03,500
بیمار برای نیم ساعت استراحت کنه بعد ازاون میتونه به -خونه بره
- خیلی ممنون.
86
00:11:05,590 --> 00:11:08,940
رین ،پس دکتر گفت مشکلت چیه ؟
87
00:11:09,140 --> 00:11:14,630
من مبتلا به برونشیت هستم، چون خیلی سرفه می کنم خون بالا میارم .
88
00:11:14,840 --> 00:11:17,870
خداروشکر که اتفاق بدتری برات نیفتاده
89
00:11:18,210 --> 00:11:23,040
ممنونم پت،که منو به اینجا اوردی ،من واقعا نمیدونستم به کی تلفن کنم
90
00:11:23,250 --> 00:11:26,720
مهم نیست رین ،باهم دوستیم
91
00:11:28,700 --> 00:11:30,820
باید برگردیم خونه؟
92
00:11:31,770 --> 00:11:36,200
تو میتونی برگردی پت ،من قصد دارم به خونه ام برگردم و واسه سه روز استراحت اونجا بمونم
93
00:11:36,390 --> 00:11:39,700
پس من میبرمت
94
00:11:43,590 --> 00:11:47,450
خیل خب ،کا ،پس همینکارو انجام بدیم -
چشم -
95
00:11:49,210 --> 00:11:52,070
خون پا کراپ-
- بله
96
00:11:54,210 --> 00:11:58,840
وقتت ازاده ؟
- چرا؟
اول جواب منو بده ،بی کاری ؟
97
00:12:01,730 --> 00:12:05,230
هنوز هم نمیتونی بگی ،کجا منو میبری ؟
98
00:12:06,610 --> 00:12:08,310
رسیدیم
99
00:12:11,460 --> 00:12:17,030
این درختی که اینجاست ،این اولین درختیه که من به پدرم کمک کردم تا تو جزیره ی مروارید بکاره
100
00:12:17,530 --> 00:12:20,530
واون درخت واون یکی درخت هم هست
101
00:12:21,390 --> 00:12:23,300
پدرم گفت که
102
00:12:23,810 --> 00:12:26,770
این جزوی از خاطرات من وپدرم میشه
103
00:12:27,670 --> 00:12:30,740
هروقت که این درختها رو ببینم
104
00:12:31,330 --> 00:12:33,560
به پدرم فکر میکنم
105
00:12:45,350 --> 00:12:46,960
خون پان کراپ
106
00:12:49,210 --> 00:12:52,720
میخوام باهات خاطره داشته باشم
107
00:13:05,110 --> 00:13:11,320
108
00:13:11,510 --> 00:13:17,090
109
00:13:17,300 --> 00:13:23,690
110
00:13:23,890 --> 00:13:26,110
111
00:13:26,110 --> 00:13:27,590
112
00:13:27,580 --> 00:13:30,510
113
00:13:30,710 --> 00:13:32,050
114
00:13:32,050 --> 00:13:35,750
115
00:13:37,550 --> 00:13:43,590
116
00:13:43,990 --> 00:13:49,630
117
00:13:49,830 --> 00:13:56,100
118
00:13:56,310 --> 00:14:03,050
119
00:14:03,320 --> 00:14:06,920
هی خون پان، داری دستم میندازی ؟
120
00:14:07,580 --> 00:14:09,380
چی؟
121
00:14:35,840 --> 00:14:40,570
122
00:14:40,780 --> 00:14:42,810
این مقدار اب زیاد نیست ؟
123
00:14:43,510 --> 00:14:46,910
مشکلی نیست ،زودتر بزرگ میشه
124
00:14:48,060 --> 00:14:54,470
125
00:14:54,680 --> 00:15:04,450
وای خدا این دوتا چقدر ننرن
126
00:15:01,640 --> 00:15:04,030
127
00:15:04,030 --> 00:15:06,020
- متشکرم.
- بله
128
00:15:06,030 --> 00:15:06,570
129
00:15:09,050 --> 00:15:10,850
ظرف سی سال
130
00:15:11,050 --> 00:15:13,210
وقتی این درخت بزرگ شه ،
131
00:15:13,410 --> 00:15:15,650
یه سایه میشه
132
00:15:15,850 --> 00:15:22,430
- برای وقتی که بچه های ما اطرافش بازی میکنن .
- کی گفته ..میخوام باهات بچه داشته باشم ؟
- من
133
00:15:22,620 --> 00:15:24,210
من میگم
134
00:15:25,830 --> 00:15:29,600
دیگه نمیخوام باهات صحبت کنم ،میخوام برگردم سرکارم
135
00:15:32,810 --> 00:15:35,600
هی ... بذار برم لطفا.
136
00:15:36,860 --> 00:15:40,370
خون تکین -
اگه ازم میخوای ولت کنم
137
00:15:40,610 --> 00:15:43,410
باید اول اونکاری که من میگم روانجام بدی
138
00:15:44,170 --> 00:15:46,630
نمیخوام -
اگه نمیخوای ؟-
139
00:15:46,840 --> 00:15:51,960
پس منم نمیذارم بری -
اه..هی ..خون تکین ،باید بذاری برم وگرنه مردم میبینن -
140
00:15:52,260 --> 00:15:54,990
کجا؟من که کسی رو نمیبینم
141
00:15:55,380 --> 00:15:56,860
پس
142
00:15:58,190 --> 00:16:00,870
بهتر بیشتر از این کنم
143
00:16:01,480 --> 00:16:10,520
خون تکین ،دیگه باهات تفریح نمیکنم ،خواهشا ولم کن -
پس تو کاری که من میخوامو انجام میدی یا نه ؟-
ازم میخوای چیکار کنم ؟-
144
00:16:18,980 --> 00:16:21,120
عجله کن،خواهشا
145
00:17:38,950 --> 00:17:41,760
فکر کنم مادربزرگم باید طبقه بالا باشه .
146
00:17:42,340 --> 00:17:44,980
پت ،لازم نیست بترسی ،مادربزرگم ادم بدجنسی نیست
147
00:17:45,270 --> 00:17:46,780
حتما
148
00:17:51,260 --> 00:17:52,900
مادر بزرگ.
149
00:17:53,500 --> 00:17:59,670
- سلام.
- رین، آه، عسلم.
- دلم برات تنگ شده!
150
00:18:00,990 --> 00:18:02,800
چقدر شاداب
151
00:18:03,000 --> 00:18:06,980
- سلام مادربزرگ.
- سلام،برتو ، پسر.
152
00:18:07,560 --> 00:18:11,580
- رین،این شوهرته ؟
- نه، مادربزرگ.
153
00:18:11,790 --> 00:18:16,550
پت و من دوستیم، ما تو جزیره مروارید با هم کار می کنیم.
154
00:18:18,190 --> 00:18:22,620
- پت، تو اینجا با مادربزرگم بمون ،من میرم برات یکم اب بیارم
- آه البته.
155
00:18:22,810 --> 00:18:28,850
رین، برو آب و غذا بیار، عسلم. مرد جوون، بیااینجا بشین ومنتظرش باش ، بیا، پسر. اره ، بیا اینجا بنشین، بیا، بیا، بیا
156
00:18:29,060 --> 00:18:31,430
بیا اینجا بشین
157
00:18:33,450 --> 00:18:35,670
الان فقط گرد وغبار نشسته
158
00:18:37,580 --> 00:18:38,730
آه!
159
00:18:38,930 --> 00:18:42,420
- مرد جوون
- بله
- چیزی اونجاست؟
160
00:18:42,630 --> 00:18:51,930
دیدم که برای چند دقیقه ای به اون عکس خیره بودی-
آه،مادربزرگ هوانا سودارات چه نسبتی با شما داره ؟-
نانگ سودا دختر منه -
161
00:18:52,130 --> 00:18:59,880
درموردش حرف نزن ،خیلی به ندرت به خونه میاد .سریع هم میره ،همه اش هم غرغر میکنه که اینجا جایی برای خوابیدن نیست
162
00:19:00,080 --> 00:19:07,140
چه جوری همچین چیزی میشه ،هیچ کس نمیتونه به اتاقش بره ،در اتاقش سه قفله است ،حتی منم نمیتونم برای تمیز کردنش برم
163
00:19:07,340 --> 00:19:11,180
شما کلید یدکیشو نداری مادربزرگ ؟-
بهم ندادتش -
164
00:19:11,380 --> 00:19:14,350
منم نمیدونم سروکارش با چیه ، اون اتاق باید یه سری راز داشته باشه
165
00:19:14,550 --> 00:19:17,590
بیایید ،بیا بریم ، بیا بشینیم یکم آب وغذا بخوریم.
166
00:19:24,590 --> 00:19:32,060
ببخش که مادربزرگم مختو خورد ، اون معمولا تنهاست ووقتی کسی به اینجا میاد ،یه نفس فک میزنه .
167
00:19:32,320 --> 00:19:35,750
عیب نداره ،من اذیت نشدم
168
00:19:36,990 --> 00:19:41,350
- آه، رین، و ... مادربزرگ فقط یه دختر داره؟
- آره
169
00:19:42,880 --> 00:19:49,580
این عجیبه ،دیدم که تمام قوم وخویش هوانا سودارات تو جزیره کار میکردن
170
00:19:49,790 --> 00:19:54,060
به خاطر همین فکر کردم ..احتمالا خواهر برادرش هم اونجا کار میکنن
171
00:19:55,210 --> 00:20:01,200
اون کلی قوم وخویش داره چون پدر بزرگ من بیشتر از ده تا خواهر وبرادر داره ،به خاطر همین میتونی بگی همه اشون فک وفامیلن
172
00:20:01,400 --> 00:20:04,440
عمه دا خیلی ها رو برای کار به مروارید اندامان اوره
173
00:20:04,640 --> 00:20:09,640
عمه تیپ یکی از اونهاست ،اما اون وعمه دا خیلی باهم کنار نمیان
174
00:20:09,840 --> 00:20:15,240
وقتی که جوون بودم یه بار شنیدم که به شدت باهم بحث میکنن
175
00:20:15,430 --> 00:20:17,750
جوری که من هیچ وقت فراموش نکردم
176
00:20:18,570 --> 00:20:22,380
پی پرانگ سالهاست که فوت کرده ،چرا هنوز از دستش عصبانی هستی ؟
177
00:20:22,400 --> 00:20:24,270
چرا برای یه بار هم که شده نمیتونی فراموشش کنی ؟
178
00:20:24,380 --> 00:20:28,350
چطور میتونی همچین سوالی بپرسی ؟به خاطر اینکه اون مردی که دوستش داشتم رو ازم دزدید
179
00:20:28,350 --> 00:20:30,780
درضمن دروغ گفت که ازش بارداره
180
00:20:30,890 --> 00:20:34,430
اگه از این روش استفاده نمیکرد الان من واون میتونستیم عاشق هم باشیم
181
00:20:34,480 --> 00:20:36,180
اما اون ازدواج کرده وهمسر داره
182
00:20:36,520 --> 00:20:40,800
تو که دیدی ..اون وهمسرش همدیگه رو دوست نداشتن واغلب با هم مشکل داشتن
183
00:20:40,810 --> 00:20:47,620
اونها همیشه مشکل داشتن ،من امیدواربودم که اگه باهاش ازدواج کنم زندگیم بهتر میشه ،پس دیگه اینجوری گرسنگی وسختی رو تحمل نمیکنم
184
00:20:47,660 --> 00:20:51,770
پی سودا ،راستشو به من بگو
185
00:20:51,910 --> 00:20:55,400
تو هیچ وقت به خاطر مرگ پی پرانگ ناراحت نبودی- درسته ؟
درسته -
186
00:20:56,450 --> 00:20:58,400
هیچ وقت ناراحت نبودم
187
00:20:58,600 --> 00:21:01,420
ومیخواستم هرجور شده بمیره
188
00:21:06,680 --> 00:21:11,850
واون مردی که خون نانگ پرانگ وهوانا سادورات دوستش داشتن کی بود ؟
189
00:21:12,060 --> 00:21:15,980
منم نمیدونم ،اسمشو نگفتن
190
00:21:17,150 --> 00:21:19,080
بیا بخوریم.
191
00:21:37,840 --> 00:21:40,670
میتونم همین جوری برای چند لحظه بخوابم ؟
192
00:21:44,380 --> 00:21:46,040
خون پان کراپ
193
00:21:49,190 --> 00:21:51,910
دلم میخواد دقیقا تو همین لحظه زمان بایسته
194
00:21:55,160 --> 00:21:58,100
جایی که تنها تو و من هستیم
195
00:21:59,680 --> 00:22:02,350
فقط ما دو تا.
196
00:22:06,890 --> 00:22:09,330
نمی خوام در مورد چیزهای دیگه فکر کنم.
197
00:22:10,340 --> 00:22:13,100
نمی خوام با چیزهای دیگه روبه رو بشم.
198
00:22:14,290 --> 00:22:16,630
تو طول روز خیلی خسته شدی
199
00:22:19,020 --> 00:22:21,600
یکم بخواب
200
00:22:21,920 --> 00:22:24,250
من اینجام
201
00:22:24,750 --> 00:22:26,870
هیچ جا نمیرم
202
00:23:12,860 --> 00:23:15,720
به این نگاه کن ،این .
203
00:23:16,220 --> 00:23:21,530
هی، من بیشترتراز این می خوام چون ... پیدا کردنش واقعا سخته ، باشه؟
204
00:23:22,400 --> 00:23:25,840
مثل اینکه تو داری سود میگیری
- نه، من سودی نگرفتم
205
00:23:26,040 --> 00:23:30,420
اگه اینو نمیخوای باشه پس ،خیلیها هستن که سفارش دادن
باشه،خیلی خب
206
00:23:30,620 --> 00:23:33,720
چقدر؟-
پنج تا، دو تا توبیشتر بده ،بجنب -
207
00:23:41,130 --> 00:23:45,690
- هی تو دردسر افتادیم
همینجا وایسا ،من حواسم به اون هست
208
00:23:47,290 --> 00:23:51,210
کی یواشکی عکس گرفت ؟ هی، برگرد
209
00:24:10,750 --> 00:24:14,430
تو تازه الان زنگ میزنی ؟ من عمرا جواب بدم
210
00:24:14,830 --> 00:24:16,640
چرا گوشیتو جواب نمیدی ؟
211
00:24:21,470 --> 00:24:24,160
پت ،تو نمیتونی فرار کنی
212
00:24:24,180 --> 00:24:25,850
من همه چی رو دیدم که داشتی مواد میفروختی
(ماشالله همه فرقه ای هم تو جزیره اشون دارن
213
00:24:25,900 --> 00:24:26,560
که چی؟
214
00:24:26,590 --> 00:24:29,510
اگه خون تکین بفهمه ،اجازه نمیده قسر در بری
215
00:24:29,540 --> 00:24:34,080
اما قبل از اینکه خون تکین بخواد بدونه ،تو مردی پت
216
00:25:00,220 --> 00:25:02,170
نه! نه ...
217
00:25:02,594 --> 00:25:05,394
☺ممد آرنولد اینا رسید
218
00:25:30,690 --> 00:25:31,870
پت
219
00:25:35,690 --> 00:25:37,790
- خوبی؟
- خوبم.
220
00:25:37,990 --> 00:25:39,980
خیلی ممنون.
221
00:25:47,370 --> 00:25:49,070
خیلی ممنون، رفیق .
222
00:25:51,970 --> 00:25:54,100
سیک به اینجا میاد
223
00:25:55,410 --> 00:25:56,930
خون پان
224
00:25:57,140 --> 00:25:58,790
تو که از دستم عصبانی نیستی درسته ؟
225
00:25:58,990 --> 00:26:03,760
برای اینکه سانگاه رو به زندان نفرستادم -
نه ،من خیلی خوب درکت میکنم -
226
00:26:03,970 --> 00:26:10,050
اگه سانگاه به زندان بره ،خبرنگارها خبردار میشن وهمین باعث ضربه دیدن مروارید اندامان میشه
227
00:26:10,260 --> 00:26:12,700
خیلی ازت ممنونم که درکم میکنی
☺چومل کومائو
228
00:26:15,700 --> 00:26:18,470
چیزهایی مثل این که تو هتل من اتفاق میوفته
229
00:26:19,230 --> 00:26:21,580
چیزی در موردشون نمی دونم
230
00:26:24,360 --> 00:26:25,810
من...
231
00:26:26,110 --> 00:26:28,630
یه مدیر خیلی وحشتناکم
232
00:26:31,410 --> 00:26:33,920
اینکه تقصیر تو نیست
233
00:26:34,220 --> 00:26:37,110
این چیزیه که ما نمی تونیم کنترلش کنیم.
234
00:26:43,970 --> 00:26:46,110
یواش
235
00:26:49,770 --> 00:26:57,170
شرمنده ،من نمیدونستم که ساریندا خیلی مریضه وتو به دکتر بردیش
236
00:26:57,380 --> 00:27:01,850
چه جوری میتونستی بفهمی ،وقتی قبول نمیکردی باهام صحبت کنی وتلفنهامو جواب نمیدادی
237
00:27:02,040 --> 00:27:06,790
- من تقریبا داشتم به خاطر تو میمردم
- اوی ،خودم میدونم، میشه دیگه تکرار نکنی؟
238
00:27:08,170 --> 00:27:13,460
ومیخوای برات چیکار کنم تا از سر تقصیراتم بگذری ؟
239
00:27:15,910 --> 00:27:17,600
گرفتم
240
00:27:18,220 --> 00:27:27,710
-میتونم ماچت کنم؟
- هی نه، چطوری میتونی به این راحتی اینو بخوای ؟
- تاوان گناهتو پس بده
241
00:27:28,680 --> 00:27:34,400
هی پت! داری از فرصت سوءاستفاده میکنی . چطور میتونی اینکاروکنی ؟
242
00:27:34,600 --> 00:27:38,500
- بیا اینجا! میتونم بغلت کنم ؟
- نه
243
00:27:38,710 --> 00:27:42,870
تمام بدنت خیس عرقه ،بو میدی
244
00:27:43,060 --> 00:27:47,000
خب پس یه دوش میگیرم تا بتونم تو رو برای یه مدت طولانی بماچم وتف مالی کنم
245
00:27:47,200 --> 00:27:52,130
- خوب نیست، بذار برم پت.
- نمیذارم بری
- ولم کن
246
00:27:52,340 --> 00:27:57,540
- هی تو.
- شرمنده.
- درد داره.
- ببخشید،یه نگاهی بهش بندازم
247
00:28:01,000 --> 00:28:02,440
هی ...
248
00:28:16,240 --> 00:28:17,950
ستوان ساکیسان
249
00:28:18,140 --> 00:28:20,470
باید با هم صحبت کنیم
250
00:28:35,520 --> 00:28:36,910
خون پان کراپ
251
00:28:37,400 --> 00:28:40,640
اگه خوابت گرفته ،میتونی زودتر بری بخوابی
- مشکلی نیست،
252
00:28:40,850 --> 00:28:43,110
می خواهم همراهت باشم
253
00:28:50,860 --> 00:28:52,610
پس...
254
00:28:55,700 --> 00:28:59,540
شونه ی من آزاده، میتونی روش بخوابی .
255
00:29:15,410 --> 00:29:18,210
اما فکر میکنم اینجوری بهتره.
256
00:29:33,850 --> 00:29:35,520
خون پان کراپ
257
00:29:39,100 --> 00:29:42,840
سانگاه چی گفت ؟-
گفت خیلی وقته داره مواد میفروشه -
258
00:29:43,040 --> 00:29:46,060
وگفت یه چیز مهمی هست که میخواد با شماها راجع بهش صحبت کنه
259
00:29:46,370 --> 00:29:48,220
فقط شما دو نفر
260
00:29:55,670 --> 00:29:57,540
زودباش بگو چی میخواستی بگی
261
00:29:58,040 --> 00:29:59,860
تو میخوای بدونی درسته؟
262
00:30:00,270 --> 00:30:03,360
که کی دو دفعه تو قایق بمب کار گذاشت
263
00:30:05,560 --> 00:30:08,250
اون ادم همون کسیه که پدرتو کشت
264
00:30:09,160 --> 00:30:12,390
همون کسی که سعی کرد خون پاسیکا رو بکشه
265
00:30:14,010 --> 00:30:18,050
- تو میدونی؟
اره ،میدونم -
266
00:30:19,190 --> 00:30:22,150
اما یه شرط داره.
267
00:30:25,100 --> 00:30:28,980
سانگاه بهت گفت کسی که دوبار تو قایق بمب گذاشته خون سودارات بوده ؟
268
00:30:29,190 --> 00:30:30,880
وهردفعه که بلایی سر خون پان میومده
269
00:30:31,070 --> 00:30:33,620
سانگاه کسی بوده که اینکارو میکرده ؟-
- بله
270
00:30:33,830 --> 00:30:39,360
اما گفت میخواد تو این پرونده شاهدمون باشه تا محکومیت کمتری بهش بدیم
.
271
00:30:39,560 --> 00:30:41,250
در این مورد مشکلی نیست
272
00:30:41,450 --> 00:30:44,490
اما من مطمئن نیستم که اونچیزی که میگه درسته یا نه ؟
273
00:30:44,680 --> 00:30:46,690
برای اینکه با هم فامیلن
274
00:30:47,430 --> 00:30:55,790
یا شاید هم سانگاه با خون سودارات مشکل داشته؟
پس باید یه راه دیگه برای اثبات حرف سانگاه پیدا کنیم که راست گفته یا نه؟
275
00:30:58,330 --> 00:31:03,070
-خب ما الان باید با سانگاه چیکار کنیم ؟
- نمی تونیم نگهش داریم
276
00:31:03,280 --> 00:31:05,260
خون سودارات مشکوک میشه
277
00:31:05,460 --> 00:31:13,660
- باید بذاریم مثل قبل برگرده سرکارش و عادی -برخورد کنه
وازکجا بدونیم که نمیخواد فرارکنه؟ -
278
00:31:30,930 --> 00:31:33,370
سانگاه -
- بله
279
00:31:34,350 --> 00:31:38,370
پت ،تو فکر کردی من میذارم به وسیله ی پلیس دستگیر بشم ،درسته ؟
280
00:31:38,570 --> 00:31:43,620
هی، کسی مثل من ... هیچ چیزی به این راحتی برای من اتفاق نمیوفته .
281
00:31:43,930 --> 00:31:47,780
فقط در موردش فکر کن، پلیس حتی نمیتونه کاری با من بکنه .
282
00:31:48,700 --> 00:31:53,440
پس تو،فقط حواستو جمع کن
283
00:32:06,500 --> 00:32:11,400
ستوان ساکیسان با سانگاه توافق کرده ،پس جرات فرار کردن نداره ؟
284
00:32:14,210 --> 00:32:17,050
سانگاه ،تو به من حقه زدی
285
00:32:18,110 --> 00:32:21,810
آه پان...چه توافقی کردن ؟
286
00:32:22,110 --> 00:32:27,660
این مجتمع مجهز به دوربین های امنیتیه که به همه جا دید داره ،برای ستوان ساکیسان راحت تره که این جوری تحت نظرش بگیره
287
00:32:27,870 --> 00:32:33,000
و از نیروی دریایی بندر هم درخواست کرد تا هر ساعت اطراف جزیره رو بررسی کنن .
288
00:32:33,200 --> 00:32:34,970
من درک می کنم
289
00:32:35,160 --> 00:32:40,450
اما چیزی که نمیفهمم اینه که چرا خون تکین طبق قانون برعلیه سانگاه اقدام نمیکنه؟
290
00:32:43,060 --> 00:32:46,850
هوانا سودارات یکی از کسایی که پشت همه ی این اتفاقات بد بوده ؟
291
00:32:47,040 --> 00:32:54,990
درسته ، فعلا باید راهی برای اثبات گفته های سانگاه پیدا کنیم تا بفهمیم درست گفته یا فقط میخواد خودشو نجات بده .
292
00:32:55,230 --> 00:32:59,700
نانگ سودا دختر منه.راجع بهش حرف نزن
293
00:32:59,770 --> 00:33:06,050
یه دفعه به اینجا اومد.. اما وقتی اومد ،خیلی زود رفت ،وغرولند کرد که جایی برای خواب نداره
294
00:33:06,370 --> 00:33:13,390
چه جوری همچین چیزی میشه ،هیچ کس نمیتونه به اتاقش بره ،در اتاقش قفله ،حتی منم نمیتونم برای تمیز کردنش برم
295
00:33:13,590 --> 00:33:17,430
وشما کلید یدکیشو ندارید؟-
به من ندادتش -
296
00:33:17,630 --> 00:33:20,300
من نمیدونم چه سروسری داره ،اون اتاق باید یه رازی داشته باشه
297
00:33:20,490 --> 00:33:26,720
- اتاق خواب هوانا سودارات؟
اره ،به نظر من اون اتاق قطعا یه چیزی داره .
298
00:33:26,920 --> 00:33:32,800
شاید پان،ممکنه شواهدمهمی داشته باشه که باعث دستگیری هوانا سودارات میشه .
299
00:33:32,960 --> 00:33:35,950
پس ما باید یه راهی برای ورود به اون اتاق پیدا کنیم.
300
00:33:39,290 --> 00:33:41,590
اما چه جوری میتونیم بریم تو ؟
301
00:33:41,930 --> 00:33:44,220
راهی به نظرم نمیرسه
302
00:33:47,220 --> 00:33:49,140
تو نمیخوای مادرت هنوز به جزیره برگرده ؟
303
00:33:49,310 --> 00:33:58,510
درسته ،الان میخوام یه سری حقیقت درمورد انفجار قایق پیدا کنم
پدر مطمئنم ،میتونه ما رو به سمت شخص اصلی که داره پولهای جزیره رو اختلاس میکنه ببره
304
00:33:59,120 --> 00:34:05,610
ام ... اگر مامان الان بگرده، میترسم مانع از گرفتن مجرم بشه .
چرا؟-
305
00:34:10,170 --> 00:34:14,450
واقعا اینکارو هوانا سودارات کرده-
- من...
306
00:34:14,840 --> 00:34:22,510
نمی خوام همچین چیزی رو تضمین کنم، اما احتمالش زیاده ، پدر. ولی من برای پیدا کردن شواهد بیشتر وقت میخوام .
307
00:34:23,930 --> 00:34:29,400
بابا، شما که می دونید مامان و هوانا سودارات چقدر بهم نزدیکن، درسته؟
308
00:34:29,980 --> 00:34:38,020
اگه مامان برگرده ،ازش محافظت میکنه ویه راهی برای کمک کردن بهش پیدا -میکنه
من یه راهی پیدا میکنم تا مادرت رو اینجا نگه دارم -
خوبه -
309
00:34:57,890 --> 00:35:02,530
خون، بیدار شدی .حالت چطوره ؟
310
00:35:02,730 --> 00:35:04,130
شما کی هستید؟
311
00:35:04,960 --> 00:35:11,860
- و من اینجا چیکار میکنم؟
منو یادتون نیست ؟ خیلی سال پیش همدیگه رو دیدیم
- یادم نیست ، میخوام به خونه ام برگردم
312
00:35:14,220 --> 00:35:15,680
و ...
313
00:35:15,890 --> 00:35:22,890
- چرا من این لباس رو پوشیدم؟ لباسهام کجا رفتن ؟!
- شما تو آب افتادید و لباس هاتون خیس شد ، منم لباسامو بهتون دادم
314
00:35:23,090 --> 00:35:25,510
وگرنه سینه پهلو میکردید
315
00:35:25,710 --> 00:35:32,370
- اَی ! کثیف! برو همین الان لباسامو بیار ! همین لان بیارشون !
- بله بله.
316
00:35:37,620 --> 00:35:44,790
- لی اینو گفت ؟
- بله، دست از دیونه بازیش برنداشت تا این که همسرمو ترسوند .
317
00:35:46,040 --> 00:35:50,450
- همون رفتار وحشتناک قدیمی.
- ازم میخواید چیکار کنم؟
- ارشد! ارشد
318
00:35:53,210 --> 00:35:57,890
- دج چی شده؟
- اون خانم سعی میکنه یکی از قایق های روستا رو بدزده
319
00:35:58,100 --> 00:36:06,730
- من فقط قایقتون رو قرض می گیرم، وقتی که به جزیره مروارید برسم ، یه نفر رو میفرستم تا براتون برش گردونه ، من نمیخوام بدزدمش
- نمیتونید، من از این قایق برای امرار معاشم استفاده میکنم
320
00:36:07,110 --> 00:36:09,010
اوه!
321
00:36:09,850 --> 00:36:11,090
پس مثل اینکه.
322
00:36:11,280 --> 00:36:17,810
پول میخواید درسته؟ باشه ، بذارید من اول به خونه ام برگردم ، بعد بگیید چقدرمی خواید.
323
00:36:19,460 --> 00:36:28,320
- نمیتونید
- گفتم، بذار برم
- نمیتونید
- فکر نکن که با پول می تونید همه چیز رو بخرید، خون لی.
- تو کی هستی؟ که اینجوری با من حرف میزنی
324
00:36:33,340 --> 00:36:34,820
خون ...
325
00:36:37,440 --> 00:36:38,890
خون پونگ
326
00:36:41,060 --> 00:36:46,400
- خون لی!
- حال تون خوبه ؟
- خون! خون! خون لی خون لی
327
00:37:04,010 --> 00:37:12,630
ای روح سرگردون سراغ من نیا ، من میترسم ، واقعا ترسیدم، من برات خیرات میکنم (داره برای مردنش روضه خونی میکنه .
328
00:37:13,620 --> 00:37:15,050
هی
329
00:37:21,270 --> 00:37:30,940
- لطفا بذار برم، منو به خاطر زندگی کردن با خودت نبر ، من هنوز نمی خوام بمیرم.
- خون لی، خون لی.
330
00:37:31,140 --> 00:37:35,490
هی، چشمات روباز کن. چشمات رو باز کن
331
00:37:35,880 --> 00:37:38,450
الان به من نگاه کن، نگاه کن
332
00:37:40,320 --> 00:37:43,030
صورت من کم رنگ به نظر میاد ؟
333
00:37:43,610 --> 00:37:46,110
دستم گرمه یا نه؟
334
00:37:53,430 --> 00:37:56,830
دستمو چنگ بزن وبگیر ببین چقدر نرمه
335
00:38:02,330 --> 00:38:04,830
خودشه.
336
00:38:06,070 --> 00:38:14,850
تو واقعا نمردی خون انوپانگ؟
من هنوز نمردم ،وهنوز دارم نفس میکشم ودرست جلو روت سرومروگنده وایسادم .
337
00:38:19,710 --> 00:38:23,760
خون لی، هنوز نمیتونی به جزیره مروارید برگردی .
338
00:38:25,750 --> 00:38:27,650
من به جزیره مروارید برمیگردم !
339
00:38:28,890 --> 00:38:36,510
من بیشتر از این نمیتونم واسم وبهت نگاه کنم چجوری تونستی منو فریب بدی که مردی ؟
هیچ خبر داری من وپسرمون چقدر ناراحت شدیم
340
00:38:36,534 --> 00:38:42,534
اگه تی بفهمه که تو هنوز زنده ای احتمالا کمتر از من ناراحت نمیشه ،که یه دفعه ای باباش خودشو نشون داده
341
00:38:43,210 --> 00:38:47,920
خون لی، تی و نو پانچ،قبلا منو دیدن .
342
00:38:47,930 --> 00:38:51,000
منظورت اینه که تی واون زن میدونن تو هنوز زنده ای ؟
343
00:38:51,010 --> 00:38:57,740
من کسی بودم که ازشون خواستم به کسی حرفی نزنن چون لازمه که مجرمی که قایق رو منفجر کرده پیدا کنم
344
00:38:57,760 --> 00:39:01,330
به به واقعا عالیه ! فقط من غریبه ام که نباید چیزی بدونه
345
00:39:01,360 --> 00:39:05,130
هی ،تو ،کی میخوای منطقی شی ؟
346
00:39:05,260 --> 00:39:09,980
نمی خوام تو یا هر کس دیگه ای رو فریب بدم
- لازم نکرده بیشتر از این چیزی بگی
347
00:39:10,350 --> 00:39:14,300
بهتر بود بمیری تا اینجوری خودتو بهم نشون بدی
348
00:39:14,490 --> 00:39:17,250
کی دست از ناراحت کردن من برمیداری ؟
349
00:39:18,730 --> 00:39:26,020
من به جزیره برمیگردم وبه همه میگم که ادم دغلکاری مثل تو هنوز خوش وخرم داره زندگی میکنه
350
00:39:27,050 --> 00:39:28,500
خون لی
351
00:39:29,530 --> 00:39:30,520
ولم کن
352
00:39:33,840 --> 00:39:37,040
من به جزیره برمیگردم -
هرطور که راحتی -
353
00:39:37,240 --> 00:39:40,820
اما بذار بهت بگم ،هیچ کس کمکت نمیکنه
354
00:39:41,030 --> 00:39:46,630
چون بزرگتر مردم این جزیره ارشد دجه ،و من باهاش رفیق جون جونیم
355
00:39:46,930 --> 00:39:54,080
هیچ کس کاری که تو میخوای رو انجام نمیده مهم نیست چقدر پول بهشون بدی
356
00:40:03,720 --> 00:40:06,290
پت، با مادربزرگم چه کردی؟
357
00:40:07,610 --> 00:40:12,350
- مگه چیکار کردم؟
- خب، مادربزرگ هرروز زنگ میزنه وازت تعریف میکنه
358
00:40:12,550 --> 00:40:16,190
میگه دلش برات تنگ شده وازت میخواد تا دوباره یه سری بهش بزنی
359
00:40:16,390 --> 00:40:22,100
چه خبره ؟ اون فقط یه بار تو رو دیده ، چرا مادر بزرگم اینقدر واله وشیدات شده ؟
360
00:40:22,650 --> 00:40:29,370
- نمی دونم، فکر کنم احتمالا خیلی خوش تیپم.
- اوه! راست میگی ، تو خیلی شاخی .
361
00:40:34,240 --> 00:40:39,260
آه، فردا تعطیلم ، باید یه سری به مادر بزرگت بزنم ، خوبه؟
362
00:40:39,660 --> 00:40:46,690
-لازم نیست جدی بگیریش، فقط حرفشو زد .
- نه، رین، برای یه ادم پیر خوب نیست زیاد دلتنگ بمونه
363
00:40:46,880 --> 00:40:50,270
من فکر کنم ...همینکاروکنیم ، لطفا به خاطر من به مادربزرگت بگو
364
00:40:50,480 --> 00:40:54,390
اما فردا روز تعطیلی من نیست -
باشه ،خودم میرم -
365
00:40:54,690 --> 00:40:56,780
راه خونه اتون رو بلدم
366
00:40:56,970 --> 00:41:00,470
پس بیا اینکاروکنیم ،تو میتونی به مادر بزرگت زنگ بزنی وبگی
367
00:41:01,610 --> 00:41:03,850
برو، برو، برو، لطفابه خاط من بهش بگو ، رین.
368
00:41:29,270 --> 00:41:30,580
عجله کن وبخور
369
00:41:30,790 --> 00:41:32,960
یا کارت دیر میشه
370
00:41:38,350 --> 00:41:40,680
نکنه میخوای من بهت غذا بدم ؟
371
00:41:56,740 --> 00:41:58,320
تو که هنوز نمیخوری ؟
372
00:41:58,530 --> 00:42:00,600
اگه میخوای بخورم
373
00:42:02,020 --> 00:42:03,910
تو باید...
374
00:42:51,930 --> 00:42:57,070
-،بذار بغلت کنم ،بذار بغلت کنم
- دلم برات تنگ شده بود ، مادربزرگ
- منم ،واقعا دلم برات تنگ شده بود
375
00:42:58,200 --> 00:43:01,740
تو هنوز قوی هستی ،تپل مپل وبامزه
376
00:43:01,850 --> 00:43:05,130
- هی، هی، هی
- بله
- اگر بتونم زمان رو به عقب برگردونم
377
00:43:05,320 --> 00:43:09,030
- حدود 50 سال قبل .
- خب ؟
- قطعا شوهر من میشدی
378
00:43:10,040 --> 00:43:14,820
- این سخته سخته ، فقط شوخی کردم، فقط شوخی کردم
- آه، باشه ،میذارم همینجوری بشه
- بیا اینجا، بیا اینجا، رین بهم تلفن کرد ،
379
00:43:15,020 --> 00:43:26,740
من از 3 تا 4 صبح بیدار شدم تا فقط برای تو نودل کاری درست کنم ببینش ،گرم واماده است ،میبینی ؟
380
00:43:31,030 --> 00:43:34,270
آه! پت دنبال چی میگردی ؟
381
00:43:34,570 --> 00:43:39,010
اوه من ... من فقط داشتم بررسی میکردم که شما اینجوری بی کس وکار زندگی میکنید ،تنها نیستید ؟
382
00:43:39,040 --> 00:43:43,790
من تنها نیستم، بذار بهت بگم ، میخواستم بهت بگم که
383
00:43:43,800 --> 00:43:47,680
یه لحظه ، قبل از اینکه به من بگید، من فکر کنم باید نودل برنج رو بربزیم و اونجا بشینیم و بخوریم.
384
00:43:47,880 --> 00:43:54,730
چه ایده خوبی! عالی، عالی! سبزیجات را برات اماده میکنم باهمدیگه خوب میشن
385
00:43:54,740 --> 00:43:57,840
- و من نودل برنج رو تو بشقاب میریزم
-خیلی خوب
- بله خانم
386
00:44:00,010 --> 00:44:02,280
ترشی سبز خردل.
387
00:44:23,630 --> 00:44:27,300
- تو می خوای من اتاق خواب هوانا سودارات رو بگردم ؟
- بله. i>
388
00:44:27,510 --> 00:44:32,980
- چرا من ؟
- چون من باید حواس مادربزرگ رو پرت کنم . i>
389
00:44:33,840 --> 00:44:35,790
کلیدها اینجان i>
390
00:44:36,950 --> 00:44:40,250
- از کجا اوردی؟
- بذار فقط بگم، تواناییشو دارم. i>
391
00:44:40,440 --> 00:44:43,160
این خیلی گرونه ، حواستو جمع کن تا درست ازش استفاده کنی.
392
00:45:06,850 --> 00:45:10,850
وای ،اینجا اتاق خوابه یا انبار داری ؟
393
00:45:29,520 --> 00:45:32,670
نودل برنجتون نامبروانه، مادربزرگ!
394
00:45:32,860 --> 00:45:36,890
اگه واقعا خوشمزه است پس زیاد بخور -
حتما -
395
00:45:37,100 --> 00:45:40,160
پی کابو! سلام مادربزرگ.
396
00:45:40,360 --> 00:45:46,380
آه، پسر، آب، آب، آب. بهت گفتم که خیلی تند نخور وگرنه نفست بند میاد
397
00:45:46,580 --> 00:45:54,210
- پس رین؟ هوم؟
- رین، من فکر کردم گفتی که امروز تعطیل نیستی
-درحال انجام یه سری از کارهای خون تکین تو شهر بودم ، پس وایسادم ...
398
00:45:54,420 --> 00:46:00,980
- نگران بودم، ترسیدم مبادا مادربزرگم سرزنشت کنه
- رین، چطور میتونی اینو بگی؟ خیلی حرف نزن ، نوه ی عزیزم.
399
00:46:01,170 --> 00:46:05,900
بذار بگم یه نفر مثل من ،هیچ وقت به فکر سرزنش کردن هیچ کس نیست
400
00:47:11,460 --> 00:47:15,840
- زیاد بخور ، پسر.
-چشم
- تمام سعی خودمو می کنم.
401
00:47:19,850 --> 00:47:22,300
شما هم خیلی بخورید، مادربزرگ.
402
00:47:22,860 --> 00:47:26,470
- "تموم شد "
- این تنده ، عسلم؟
- یه کم تنده اما خوبه
403
00:47:27,090 --> 00:47:29,850
لطفا ببخشید اول باید برم دستشویی .
404
00:47:30,050 --> 00:47:31,940
باشه ،باشه ،برو
405
00:47:34,220 --> 00:47:37,150
پت،چرا کوله پشتی تو با خودت میبری ؟
406
00:47:37,170 --> 00:47:41,780
آه، من ... من به کوله پشتیم وابسته ام . هروقت جایی میرم باید این رو هم باخودم ببرم .
407
00:47:41,840 --> 00:47:45,400
- آه پس لطفا همینکاروکن .
- بر می گردم.
408
00:47:45,590 --> 00:47:47,420
باشه برو
409
00:47:48,220 --> 00:47:50,960
بخور ،بخور ،بخور ،بیا
410
00:47:51,690 --> 00:47:54,280
- باشه
- یکم بهش ترشی خردل سبز اضافه کن
411
00:47:55,770 --> 00:47:58,660
وقتی این ظرف رو تموم کنم ،بازم می خوام.
412
00:48:02,760 --> 00:48:04,810
خیلی خوشمزه است!
413
00:48:11,710 --> 00:48:12,920
پت
414
00:48:16,010 --> 00:48:17,030
خب چطور پیش رفت؟
415
00:48:17,050 --> 00:48:22,090
باید عجله کنیم واین البوم ها و اطلاعات رو برای پی تی وپی پن ببریم ،ممکنه مدارک مهمی باشن
416
00:48:22,200 --> 00:48:24,070
بیا جمع وجورشون کنیم
417
00:48:25,970 --> 00:48:27,740
چه کار می کنی؟
418
00:48:28,830 --> 00:48:29,830
رین
419
00:48:30,490 --> 00:48:31,500
رین
420
00:48:31,660 --> 00:48:33,400
چرا شماها به اتاق عمه دا اومدید؟
421
00:48:33,660 --> 00:48:35,830
وچرا این چیزها رو از هم جدا میکنید ؟
422
00:48:35,920 --> 00:48:40,370
خب ... رین، اوم ... من متاسفم، اما واقعا لازمه این کار رو انجام بدم
423
00:48:40,380 --> 00:48:42,510
چرا؟ من یه دلیل می خوام
424
00:48:43,170 --> 00:48:46,230
اگه به من نگید، به عمه دا میگم .
425
00:48:46,730 --> 00:48:48,520
تو نمیتونی
426
00:48:48,840 --> 00:48:54,540
یادت رفته عمه ات باهات چیکار کرد ؟اون هیچ وقت تو رو به چشم خواهرزاده اش نمیبینه
427
00:48:54,750 --> 00:48:59,130
حتی اگه عمه دا هیچوقت با من مهربون نبوده ، اما اگه من اونو نداشتم، احتمالا مرده بودم.
428
00:48:59,330 --> 00:49:03,170
- تلفن همراه مو بده، بده.
- نمی خوام
- بده به من
- نمی خوام
- ر.رین .نکن ،رین
- نمی خوام
429
00:49:03,350 --> 00:49:04,690
خون!
430
00:49:05,810 --> 00:49:08,260
چرا اینقدر بد برخورد میکنی ؟
431
00:49:10,960 --> 00:49:13,930
- حالت حوبه؟
- من خوبم.
432
00:49:15,580 --> 00:49:19,600
الان فهمیدم ،کسی که تو عاشقشی خون جیوئه
433
00:49:22,460 --> 00:49:27,360
بله خون جیو و من ... حالا دیگه با همیم
434
00:49:30,780 --> 00:49:37,450
- رین، ازت خواهش میکنم، لطفا به عمه ات نگو.
- نمیتونی جلومو بگیری ، پت.
- اما عمه ات یک قاتله، رین!
435
00:49:37,650 --> 00:49:39,820
اون کسیه که دو بار بمب تو قایق گذاشته .
436
00:49:39,830 --> 00:49:42,910
- درست نیست! باور نمی کنم
- لطفا بهم اعتماد کن ، این واقعیته .
437
00:49:43,000 --> 00:49:48,180
تو می ترسی که به عمه دا بگم، به خاطر همین اینکارو میکنی ، به هرحال من بهش میگم .
438
00:49:48,380 --> 00:49:49,760
رین، صبر کن
439
00:49:51,240 --> 00:49:53,530
اون حادثه ای که برای من تعریف کردی رو یادته؟
440
00:49:53,740 --> 00:50:01,660
تو صدای بحث وجدل خون تیپ وخون سودارات رو شنیدی که درمورد یه مرد صحبت میکردن ،اون مرد خون انوپانگه
441
00:50:03,410 --> 00:50:04,750
بفرما
442
00:50:24,750 --> 00:50:32,150
- عمه تو .. کسیه که مخفیانه از عمو پونگ عکس گرفته -
وعمه ات احتمالا خیلی از دست نانگ پرانگ عصبانی شده-
443
00:50:32,360 --> 00:50:36,930
چون او کسیه که با خون انوپانگ روبرو شده، دونفر به مشکل خوردن .
444
00:50:37,130 --> 00:50:43,920
و ... درباره بمب، چرا شماها فکر می کنید عمه دا کسیه که اینکاروانجام داده ؟
چون سانگاه قبلا همه رو برای خون تکین اعتراف کرده -
445
00:50:44,120 --> 00:50:50,410
که خون سودارات کسیه که استخدامش کرده تا بمب رو تو قایق ای که خون انوپانگ وپان نشسته بودن جا سازی کنه .
446
00:50:58,370 --> 00:51:07,740
من می دونم که این باعث تعجبت میشه ، اما حقیقت داره
447
00:51:03,940 --> 00:51:09,000
میخوام اول ازهمه این رو مثل یه راز نگهداری، نمی خوام عمه ات محتاط بشه
448
00:51:09,190 --> 00:51:16,450
- ما میخواهم عمه اتو گیر بندازیم
- اما من به عمه دا بدهکارم.
- درک می کنم که در موردش خیلی ناراحت میشی
449
00:51:16,660 --> 00:51:20,050
اما عمه ی تو کسیه که باعث مرگ خون انوپانگ شده
450
00:51:20,250 --> 00:51:24,150
درمورد مرگ پان هم همین طور ،ما باید جلوشو بگیریم
451
00:51:24,400 --> 00:51:26,490
اگر واقعا عاشق عمه اتی
452
00:51:26,600 --> 00:51:28,810
باید با هم همکاری کنیم
453
00:51:35,900 --> 00:51:41,420
- به نظر میاد رین از فهمیدن حقیقت خیلی ناراحت شده
- اگر من جای رین بودم، منم ناراحت میشدم .
454
00:51:41,660 --> 00:51:44,360
احتمالا خیلی از هوانا سودارات نا امید شده
455
00:51:44,650 --> 00:51:46,320
وساریندا به کسی حرفی نمیزنه درسته؟
456
00:51:46,330 --> 00:51:51,860
بله، قول داده .که به کسی چیزی نگه وبهمون کمک کنه
457
00:51:53,000 --> 00:51:57,040
اینجارو ،توضیحات سودارته
458
00:52:04,040 --> 00:52:08,330
به این نگاه،کن پول هر ماه به این حساب منتقل می شد
459
00:52:08,530 --> 00:52:11,280
پنجاه هزار تا صدهزار باهات در هرماه
460
00:52:11,850 --> 00:52:17,070
- این پول از کجا می آد؟
- نه فقط این اسناد، بیشتراز این هم هست .
461
00:52:20,900 --> 00:52:22,430
اینجا.
462
00:52:27,170 --> 00:52:32,830
قبل از این خون سودارات ،خون تیپ وخون پرانگ خیلی بهم نزدیک بودن
463
00:52:33,040 --> 00:52:38,410
پس وقتی که خون سودارات وخون پرانگ هردو از یه مرد خوششون اومد یه مشکلی به وجود اومد
464
00:52:38,780 --> 00:52:43,250
- که ... این مرد ...
- پدرمه.
465
00:52:43,450 --> 00:52:46,440
هوانا سودارات کسیه که این عکسها رو گرفته
466
00:52:46,640 --> 00:52:49,630
و کسی که دوست داره به طور مخفیانه عکس های دیگران رو مثل این ها بگیره ...
467
00:52:49,840 --> 00:52:52,200
یه روانیه
468
00:52:57,050 --> 00:53:05,210
- چرا این عکس پاره شده؟
- رین از هوانا سودارات پرسیده اما بهش نگفته ، رین هم کنجکاوه.
469
00:53:07,210 --> 00:53:11,720
چرا حس میکنم ... که با بچگی های ساریندا آشنام؟
470
00:53:22,900 --> 00:53:29,320
از طرف نوک نون به عشقم پرانگ
471
00:53:32,470 --> 00:53:34,960
نوک نون اینه
(اسمش بی تربیتی بود اسم رو با اجازه عوض کردم ☺
472
00:53:36,060 --> 00:53:38,900
اون با خون پرانگ دوست بوده -
- ولی...
473
00:53:39,100 --> 00:53:42,570
ازمشکلی که این عکسو گرفته ان فکر نکنم دوست عادی بوده باشن
474
00:53:42,780 --> 00:53:45,710
به این نگاه کن ، صورتهاشون خیلی بهم نزدیکه .
475
00:53:46,110 --> 00:53:50,610
سیک به من گفت که ..خون پرانگ به پلیس زنگ زده تا نوک نون رو دستگیر کنن
476
00:53:50,810 --> 00:53:55,880
- به خاطر اینکه بهش حمله کرده
- فکر کنم ... این خیلی عجیبه.
477
00:53:56,290 --> 00:53:58,150
من هم مثل تو فکر میکنم
478
00:53:59,810 --> 00:54:04,970
بنابراین ... خون نوک نون شوهر سابق خون پرانگ،
479
00:54:05,370 --> 00:54:08,020
وپدر نونگ ناچتا؟
480
00:54:14,000 --> 00:54:15,780
یک نفر هست که ...
481
00:54:15,980 --> 00:54:19,080
میتونه به این سوالا جواب بده
482
00:54:24,420 --> 00:54:27,580
خون تیپ ، مردی که تو عکسه رو می شناسید؟
483
00:54:31,100 --> 00:54:32,680
شما میدونید ،درسته ،پی تیپ ؟
484
00:54:32,890 --> 00:54:39,980
- لطفا به ما بگید، مردی که تو عکسه کیه؟ -
شوهر سابق پی پرانگه -
485
00:54:41,020 --> 00:54:47,700
پی سودا ... کسیه که من ،پی پرانگ وپی نوک رو برای کار به جزیره ارود .
486
00:54:47,730 --> 00:54:50,490
به جزیره مروارید خوش آمدید
487
00:54:50,700 --> 00:54:57,340
درمورد مقررات ،خون سودارات به ارومی بهتون میگه
488
00:54:57,530 --> 00:55:02,500
اما اگر چیزی را متوجه نشدید، خوشحال می شم که مستقیما از خودم بپرسید
489
00:55:03,480 --> 00:55:07,460
- مطمئنا
- پس لطفا من رو ببخشید.
490
00:55:07,660 --> 00:55:10,430
خیلی ممنونم
491
00:55:10,970 --> 00:55:13,860
خوش امدید ،بریم
492
00:55:15,520 --> 00:55:19,160
می بینی؟ من که بهت گفتم خون انوپانگ مهربونه.
493
00:55:19,470 --> 00:55:21,690
براتون خوشحالم.
494
00:55:33,600 --> 00:55:37,130
خون انوپانگ قبلا با یه خونواده ازدواج کرده
(موندم این خون انوپانگ چی داره این همه براش جانفشانی میکنن )
495
00:55:37,250 --> 00:55:40,340
اون زن داره ؟-
بله -
واقعا ،پی دی ؟-
496
00:55:40,600 --> 00:55:45,320
من تمام این هفته ها رو اینجا کار کردم ،اما تا حالا قیافه ی زن خون پرانگ رو ندیدم
497
00:55:45,420 --> 00:55:47,760
خون لی می آد و می ره
498
00:55:47,850 --> 00:55:51,320
و...کی خون لی دوباره میاد ؟
499
00:55:51,590 --> 00:55:54,370
هی ،نانگ پرانگ؟چرا داری سوال میکنی ؟
500
00:55:54,660 --> 00:55:59,820
نگو که مخفیانه دوستش داری ؟اصلا بهش فکر هم نکن نانگ پرانگ
501
00:56:00,030 --> 00:56:03,760
یادت باشه که خودت شوهر داری
502
00:56:03,820 --> 00:56:10,760
اوف خدایا!من از نوک خسته شدم !چه جور ادمیه ؟بی حال وشفته
503
00:56:10,890 --> 00:56:18,330
و مهمتر از همه، بدبخت بیچاره است !بدجوری میخوام ازش جدا بشم ،اما اون نمیخواد
504
00:56:18,540 --> 00:56:24,330
صحبت کردن راجع بهش عصبیم میکنه ،این بحث خیلی خسته کننده است
505
00:56:31,440 --> 00:56:36,710
بعد از بحث اون روز ،پی نوک وپی پرانگ خیلی شدید باهم بحثشون شد
506
00:56:37,060 --> 00:56:43,070
پس رو بی دقتی بهش ضربه زد و اون هم به پلیس گزارش داد تا برعلیه اش استفاده کنن .
507
00:56:43,420 --> 00:56:47,220
اون خیلی عصبانی بود تا وقتی که
508
00:56:47,430 --> 00:56:50,100
این دو نفر از هم جدا شدن
509
00:56:50,300 --> 00:56:55,210
از کارش استعفا داد ویه جای گم وگور شد
510
00:56:55,420 --> 00:56:58,520
مهم نبود چقدر باهاش تماس میگیرم نمیتونستم پیداش کنم
511
00:57:00,170 --> 00:57:02,600
سه ماه گذشت
512
00:57:03,850 --> 00:57:07,420
پی پرانگ باردار شد -
از خون نوک نون -
513
00:57:07,620 --> 00:57:09,260
بله
514
00:57:09,460 --> 00:57:13,250
اما ..پی پرانگ گفت از خون پانگ باردار شده
515
00:57:13,440 --> 00:57:18,350
پس رابطه ی فامیلی پی سودا وپی پرانگ قطع شد
516
00:57:20,180 --> 00:57:24,980
پی سودا سرخورده شد وپی پرانگ ونفرین کرد که زودتر بمیره
517
00:57:25,290 --> 00:57:28,510
تا ..نمیتونم راجع بهش فکر نکنم که
518
00:57:29,450 --> 00:57:32,130
قایق پی پرانگ دقیقا همون موقع منفجر شد
519
00:57:32,610 --> 00:57:35,100
پی سودا کسیه که اینکاروکرده
520
00:57:35,400 --> 00:57:38,580
واونجوری که همه فکر میکنن این اتفاق تصادفی نیست
521
00:57:43,070 --> 00:57:52,440
شاید ما باید یه بار دیگه از ستوان ساکیسان بخوایم مسئله انفجار قایق خون پرانگ رو بررسی کنه و ببینه احیانا سه تا انفحار بمب با هم رابطه دارن
522
00:57:53,200 --> 00:57:55,850
- موافقم.
- هی، تی
523
00:57:56,190 --> 00:58:00,870
- آه، سیک
- خوب شد پیدات کردم میخواستم برای دیدنت به جزیره برم
524
00:58:01,100 --> 00:58:07,190
چیزی شده ؟
دارم به دوباری که قایق منفجر شد فکر میکنم ،به کود شیمیایی که تو اتاق سانگاه پیدا شد
525
00:58:08,300 --> 00:58:13,570
که اینجوری ممکنه هوانا سودارات واقعا همونجور که فکر میکردیم مجرم باشه
526
00:58:13,590 --> 00:58:22,050
پس سیک ، برگرد ودوباره وقتی که قایق نانگ پرانگ منفجر شده رو بررسی کن ،خون پان ومن فکر میکنیم اون بار هم تصادفی نبوده
527
01:00:09,190 --> 01:00:16,080
لطفا حواست به تور گروه اروپایی که ساعت یک میرسن باشه ،این ..لیست اسم مهموناست
528
01:00:17,810 --> 01:00:21,900
هی ،میشنوی پی نوی چی مگه؟هاه؟
529
01:00:28,910 --> 01:00:31,100
به چی نگاه میکنه ؟هی
530
01:00:36,000 --> 01:00:37,950
اون کیه پی نی ؟
531
01:00:38,140 --> 01:00:40,670
اره اون کیه ؟
532
01:00:42,540 --> 01:00:44,570
به چی نگاه میکنی؟
533
01:00:45,180 --> 01:00:47,860
اونجا خون تکین
534
01:00:48,170 --> 01:00:54,050
این مدلی لخت وپتی لباس پوشیده ،فکر کنم میخواد با زیبا وسکسی بودنش خودنمایی کنه
535
01:00:54,250 --> 01:01:02,510
اره حاضر نمیشه بره جای دیگه ،کاری کرده کارمندهای مرد دیگه نتونن کار کنن ، خون تکین
درسته
536
01:01:06,570 --> 01:01:13,190
سلام ،چه جوری منو میشناسه ؟-
دیونه شدی پی نی ،اینجوری نیست -
بله ،خودشه -
537
01:01:13,390 --> 01:01:17,180
سلام -
من یادم نمیاد کیه -
538
01:01:17,370 --> 01:01:25,810
- خدای من، خیلی دلم برات تنگ شده!
- منم همینطور.
- حالت چطوره ؟
- خوب
- دلم برات خیلی تنگ شده
539
01:01:26,480 --> 01:01:31,160
چند دیقه قبل چه اراجیفی راجع بهش گفتم ؟
- حالت چطوره ؟
- خوبه
- تو هیچ چرت وپرتی راجع بهش نگفتی
540
01:01:31,350 --> 01:01:34,340
من ازش تعریف کردم درسته ؟-
- شاید؟
541
01:01:34,550 --> 01:01:39,360
تعریف کردم ،تعریف کردم که چقدر خوشگل -وسکسیه
خیلی خوشگل پی نی کا -
542
01:01:39,570 --> 01:01:51,690
من اصلا نباید دهن داشته باشم خیلی فک میزنم
- آره، من نباید این جوری حرف بزنم
من واقعا پامو از گلیمم درازتر کردم ،پس اون دوست خون تکینه
543
01:01:52,880 --> 01:01:54,250
دوست؟
544
01:01:54,740 --> 01:01:57,550
- تو مطمئنی که اون فقط دوستشه ؟
پی نی ،منظورت چیه؟
545
01:01:57,750 --> 01:02:01,330
اگه واقعا دوستشه ،چرا اون مدلی بغلش کرد ؟
546
01:02:01,830 --> 01:02:04,370
مگه اینکه اون
547
01:02:05,400 --> 01:02:07,280
دوست صمیمیشه ؟
548
01:02:09,030 --> 01:02:12,380
هان تی، تو صاحب جزیره مرواریدی؟
549
01:02:12,890 --> 01:02:16,110
اگه اینو میدونستم اون موقع دست رد به سینه ات نمیزدم
550
01:02:16,210 --> 01:02:19,400
پشیمونی ؟
- البته!
551
01:02:20,200 --> 01:02:21,470
و ...
552
01:02:22,630 --> 01:02:25,470
الان ، هنوز دوز دخترداری ؟
553
01:02:25,980 --> 01:02:29,510
نمیخوام بهت بگم
- لطفا به من بگو لطفا لطفا لطفا.
554
01:02:33,660 --> 01:02:36,860
این ادمه ،خون پان -
درسته -
555
01:02:37,060 --> 01:02:43,800
یک لحظه قبل خون تی رو بغل کرده بود ، الانم که وسط روز روشن داره لپشو میکشه ،ببین !تو اصلا عین خیالشم نیستی
556
01:02:43,890 --> 01:02:48,090
خون پان چیزایی که چشمهات میبینه رو باور نکن
557
01:02:51,860 --> 01:02:57,500
هنوزم دوست دختر دارم -
خوبه که هنوز داری ،میتونم برات صبر کنم -
558
01:02:57,700 --> 01:02:59,880
هروقت با دوست دخترت بهم زدی
559
01:03:00,080 --> 01:03:04,070
با من قرار بذار
-خدایا
میتونم صبر کنم
560
01:03:06,410 --> 01:03:11,640
تی ،دیگه میرم
باشه
بعدا می بینمت.
باشه
561
01:03:12,270 --> 01:03:15,280
- خدا حافظ.
- خدا حافظ.
562
01:03:17,900 --> 01:03:23,770
خون جیو ،تو این مرحله ،هنوز هم میگی چیزایی که میبینه باور نکنه ؟
563
01:03:28,760 --> 01:03:31,930
پی نی
خون پون
564
01:03:32,740 --> 01:03:36,380
پس من دنبال پی پان میرم
باشه
565
01:03:36,680 --> 01:03:41,970
خیلی سریع رفت .فکر کنم خیلی عصبانیه
این مصیبته پی نی
566
01:03:59,110 --> 01:04:01,970
امروز صبح زود بیدار شدم تا برات فرنی برنج درست کنم
567
01:04:02,250 --> 01:04:05,420
نمیخوام بقیه ازم انتقاد کنن که نمیتونم کاری انجام بدم
568
01:04:10,560 --> 01:04:12,850
یکم برات درست کردم
569
01:04:16,930 --> 01:04:18,390
ممنونم
570
01:05:08,630 --> 01:05:18,890
تموم شد
خون پان بیاید از این راه بریم
این راه خیلی اسونتره از این یکیه
بیاید بریم ،برو
571
01:06:03,920 --> 01:06:05,820
چرا گریه می کنی؟
572
01:06:08,350 --> 01:06:09,830
خون پان
573
01:06:10,570 --> 01:06:12,340
جواب بده
574
01:06:13,910 --> 01:06:16,160
چرا گریه می کنی؟
575
01:06:18,410 --> 01:06:20,810
لطفا جوابمو بده خون پان
576
01:06:21,350 --> 01:06:25,200
چرا گریه می کنی؟جوابمو بده خون پان
577
01:06:25,400 --> 01:06:30,670
-جوابمو بده ،چرا جوابمو نمیدی ،چرا گریه میکنی خون پان ؟
- چون من عاشقتم
578
01:06:32,410 --> 01:06:34,860
من به تو واون زن حسودی میکنم
579
01:06:35,600 --> 01:06:38,400
ناراحتم که چرا اونو انتخاب کردی
580
01:06:38,590 --> 01:06:40,870
حالا راضی شدی ؟
581
01:06:47,030 --> 01:06:49,140
هی ..خون تکین
582
01:06:49,510 --> 01:06:51,320
ولم کن
583
01:06:51,530 --> 01:06:53,340
بذار برم
584
01:07:12,140 --> 01:07:18,400
هرگز فکرشو نمیکردم بعضی چیزهای مهم چقدر میتونن با ارزش باشن
585
01:07:18,700 --> 01:07:24,210
هیچ وقت نمیدونستم یه روز زیبا چقدر میتونه ارزشمند باشه
586
01:07:24,410 --> 01:07:30,450
فکرشو نمیکردم زمانی که باهم گذروندیم چقدر خوبه
587
01:07:30,650 --> 01:07:32,980
منو دوباره کجا میبری ؟
588
01:07:33,290 --> 01:07:35,030
فقط با من بیا
589
01:07:52,390 --> 01:07:53,790
فاه
590
01:07:54,000 --> 01:07:55,960
این خون پانه
591
01:07:57,310 --> 01:07:59,770
کسی که خیلی دوستش دارم
592
01:08:00,360 --> 01:08:02,210
و این تنها کسیه که
593
01:08:02,410 --> 01:08:04,610
باهاش ازدواج میکنم
594
01:08:04,820 --> 01:08:06,620
میدونم
595
01:08:14,670 --> 01:08:18,100
خون پان، متاسفم
596
01:08:20,410 --> 01:08:22,940
من از فاه خواستم با من همکاری کنه
597
01:08:23,230 --> 01:08:25,920
تا برای تو نقش بازی کنیم یا هرکاری بکنیم
598
01:08:26,610 --> 01:08:29,390
تا اعتراف کنی دوستم داری
599
01:08:30,600 --> 01:08:33,550
خون پان، متاسفم
600
01:08:33,760 --> 01:08:37,610
من واقعا متاسفم که با برنامه ی دیوانه وار تی همراه شدم.
601
01:08:37,800 --> 01:08:41,400
خون پان، لطفا از دستم عصبانی نباش
602
01:08:41,700 --> 01:08:46,410
تی منو مجبور کرد
- هی فا!
603
01:08:46,620 --> 01:08:49,030
از دست تو عصبانی نیستم.
604
01:08:50,090 --> 01:08:52,090
اما از تو ...
605
01:08:54,160 --> 01:08:56,180
عصبانیم
606
01:08:57,210 --> 01:08:58,560
خون پان
607
01:08:58,760 --> 01:09:03,830
حفته ،بجنب برو دنبالشو باهاش اشتی کن
608
01:09:05,480 --> 01:09:07,630
ببخشید! پان کراپ
609
01:09:11,900 --> 01:09:14,770
پان کراپ پان
610
01:09:15,390 --> 01:09:17,960
میدونم که غلط زیادی کردم
611
01:09:19,150 --> 01:09:22,360
تو میتونی سرم داد بزنی ،سرزنشم کنی یا هرکاری که دوست داری کنی من اجازه اشو میدم
612
01:09:22,550 --> 01:09:27,490
- اما از من فرار نکن
- واقعا میتونم هربلایی بخوام سرت بیارم ؟
613
01:09:37,830 --> 01:09:42,950
- اینو بگیر! ا بگیرش! بگیر! اینو بگیر!
- خون پان، بسه، کافیه .
- چرا منو دست انداختی ؟
- خون پان، غلط کردم ، داری بهم صدمه میزنی
614
01:09:43,150 --> 01:09:52,420
- هنوز بس نیست، چون خودت گفتی هرکاری خواستم میتونم بکنم . اینو بگیر! بگیرش!
-اوی خون پان ،داری لهم میکنی ،خون پان ،خون پان
615
01:09:57,020 --> 01:09:59,360
دیگه از دستم عصبانی نیستی درسته ؟
616
01:10:24,740 --> 01:10:31,100
خیلی ممنونم! واقعا لطف کردید ،خون پان وتی برای این همه لطف ومهمون نوازیتون ،واقعا ممنونم
617
01:10:31,300 --> 01:10:35,000
دفعه ی دیگه هم برای دیدن جزیره ی مروارید بیا
حتما
618
01:10:35,200 --> 01:10:38,520
سفر خوبی داشته باشی ،فاه ،موفق باشی
ممنونم
619
01:10:38,730 --> 01:10:46,250
- من آرزو می کنم تو و خون پان برای همیشه عاشق هم بمونید
امیدوارم دفعه ی بعدی که میام یه کوچولو موچولوی توپولو هم داشته باشید .
حتما
620
01:10:46,450 --> 01:10:49,660
کی گفته من میخوام از تو یه بچه داشته باشم ؟
621
01:10:49,860 --> 01:10:53,430
- خب ... من همین الان دارم میگم
- دیوونه!
622
01:10:54,200 --> 01:10:59,610
خب من دیگه میرم قایق داره حرکت میکنه-
باشه-
با اجازه -
623
01:11:02,420 --> 01:11:04,720
بیا، خون پان.
624
01:11:06,070 --> 01:11:09,440
-با اجازه
- خداحافظ.
- بیا بریم.
625
01:11:09,850 --> 01:11:11,050
بریم.
626
01:11:20,630 --> 01:11:22,450
اما عمه ات قاتله، رین!
627
01:11:22,660 --> 01:11:25,000
اون کسیه که دو بار تو قایق بمب گذاشت
628
01:11:25,190 --> 01:11:27,890
درک میکنم که خیلی برات سخته
629
01:11:28,000 --> 01:11:31,410
اما عمه ات کسیه که باعث مرگ خون انوپانگ شده
630
01:11:31,600 --> 01:11:35,500
ودرمورد اقدام به قتل خون پان هم همین طور ،ما باید جلوشو بگیریم
631
01:11:35,710 --> 01:11:37,690
اگه واقعا عمه اتو دوست داری
632
01:11:37,880 --> 01:11:40,010
باید با ما همکاری کنی
633
01:11:40,650 --> 01:11:44,380
هی، خانم خانما ، چند بار بهت گفتم که براساس کد باید لباس بپوشی ؟
634
01:11:44,570 --> 01:11:47,500
پیراهنتو بکش ،چه جوری میتونی اون مدلی رو شونه ات بذاریش
635
01:11:47,700 --> 01:11:49,800
وموهات ،باید مرتب تر درستش میکردی
636
01:11:50,000 --> 01:11:52,470
واینو ببین این چه گزارشیه برای من فرستادی ؟
637
01:11:52,680 --> 01:11:57,570
همیشه اشتباه انجام میدی ، من بهت گفتم که این کار رو متفاوت انجام بده، می بینی؟ قبلا دیدیش ،به درد نخور !
638
01:12:01,380 --> 01:12:02,750
رین
639
01:12:03,440 --> 01:12:04,990
ساریندا
640
01:12:09,360 --> 01:12:10,550
رین!
641
01:12:11,420 --> 01:12:12,840
ساریندا!
642
01:12:13,490 --> 01:12:14,970
ساریندا!
643
01:12:18,180 --> 01:12:24,400
- چرا از من فرار میکنی؟
- من .فرار نمیکردم، عمه.
- تو راستشو نمیگی
644
01:12:24,600 --> 01:12:26,640
چون وقتی که منو دیدی، فرار کردی
645
01:12:26,850 --> 01:12:30,690
وقتی صدات کردم به جای وایسادن زود فرار کنی
646
01:12:30,880 --> 01:12:33,230
- معننیش چیه ؟
- ار ...
647
01:12:33,550 --> 01:12:41,270
خب، شما بودی که گفتی میخوای رابطه ات رو باهام کات کنی ، یه دفعه ای صدام کردی منم فکر کردم ممکنه دوباره بخوای بلایی سرم بیاری
648
01:12:41,470 --> 01:12:45,730
واقعا فقط همینه؟
بله واقعا چیز دیگه ای نیست
649
01:12:45,930 --> 01:12:52,600
من هیچ فکری راجع بهتون نکردم ، اگرشما هم کار دیگه ای باهام ندارید عمه دا، من برمیگردم سر کارم .
650
01:13:02,400 --> 01:13:08,020
بیشتر برو عقب ،بیشتر ،بیشتر ،بیشتر ،برو عقب ،عقب ،بسه
651
01:13:18,080 --> 01:13:21,230
این کامله ؟
- بله
652
01:13:21,720 --> 01:13:25,160
- هی عجله کن
- خوب.
653
01:13:25,390 --> 01:13:28,310
خون تکین ،امروز تموم راه روتا اینجا اومدید ؟
654
01:13:29,120 --> 01:13:33,070
من فقط از یه جا نشستن خسته شدم پس برای پیاده روی اومدم بیرون تا به اطراف یه نگاهی بندازم .
655
01:13:33,270 --> 01:13:38,660
واین اجناس ازکجا می ان ؟-
هردوشنبه از فروشگاه پور پانیچ میفرستن -
656
01:13:39,300 --> 01:13:45,920
-باشه ،پس به کارتون ادامه بدید خون سومبون ،من فقط داشتم قدم میزدم ،چیزی نیست
بله -
657
01:13:46,120 --> 01:13:47,680
بفرمایید.
658
01:13:50,120 --> 01:13:56,420
ایشون خون تکین هستن ،پسر خون انوپانگ ،رئیس جدید اینجا
- سلام.
- سلام.
659
01:13:56,800 --> 01:13:58,920
برو بارهارو خالی کن
660
01:13:59,120 --> 01:14:00,900
بله بله.
661
01:14:15,360 --> 01:14:16,750
صبر کن.
662
01:14:18,510 --> 01:14:20,890
بذار یه نگاهی به فاکتور کنم.
663
01:14:21,080 --> 01:14:22,990
می خوام فاکتورا رو ببینم
664
01:14:23,200 --> 01:14:24,760
همین الان.
665
01:14:41,400 --> 01:14:42,740
شرکت پی نیچ
666
01:14:46,470 --> 01:14:48,560
شرکت پی نیچ
667
01:15:01,260 --> 01:15:09,890
همه ی بار واینجا خالی کنید ، هنوز داخل نیارید ،میخوام سامبون دوباره وسائل رو بررسی کنه ،و درضمن میخوام خیلی بدونم که ..
668
01:15:10,290 --> 01:15:12,820
کارکنان انبار اینجا
669
01:15:13,010 --> 01:15:16,060
نمیتونن از یک تا صد بشمارن
670
01:15:16,670 --> 01:15:20,280
- برو
- بله بله بله.
671
01:15:29,350 --> 01:15:31,910
من فکر می کنم ... باید اینکارو به عهده ی پلیس بذاریم .
672
01:15:32,120 --> 01:15:36,960
خون پاسیکا وخون تکین لازم نیست نگران باشید ،خودم همینجا ازشون مراقبت میکنم
673
01:15:37,160 --> 01:15:39,250
چون به هرحال این دوتا زیردستهای من هستن
674
01:15:39,450 --> 01:15:44,700
وقتی همچین اتفاقی میوفته احساس ناراحتی میکنم
خودم تا ته قضیه رو پیگیری میکنم
675
01:15:44,900 --> 01:15:47,090
امکان مصالحه نیست
676
01:15:47,400 --> 01:15:48,930
بریم.
677
01:15:52,030 --> 01:15:53,700
تموم شد تی
678
01:15:55,630 --> 01:16:00,400
سوبمون ومو به همه چیز اعتراف کردن، گفتن خیلی وقته که این کار رو میکنن
679
01:16:00,600 --> 01:16:02,900
هیچکس تو این مسئله دخیل نیست
680
01:16:11,440 --> 01:16:13,580
من اول این دو نفر رو میبرم
681
01:16:14,380 --> 01:16:15,950
بیا بریم.
682
01:16:23,250 --> 01:16:26,090
این محاله که اونها این کار و به تنهایی انجام بدن .
683
01:16:26,590 --> 01:16:33,350
این باید شامل رئیسشون باشه که تو یه سیستم کار میکنن چون اگه کسی بالادستشون نباشه تا با صاحبشون معامله کنه ،جراتشو پیدا نمیکنن اینکاروانجام بدن
684
01:16:33,760 --> 01:16:35,900
چیزی که تو میگی درسته
685
01:16:36,360 --> 01:16:43,090
یه نفر از پشت هواشونو داره چون وقتی یه دفعه ای سومبول دستگیر شد ،میدونست چیکار کنه
686
01:16:44,290 --> 01:16:47,160
هی ما نمیتونیم کاری باهاشون کنیم ؟
687
01:16:47,580 --> 01:16:55,110
تو که میدونی چقدر بی رحمن ،اونها مثل اب خوردن ادم میکشن ،به خاطر همینه که بارها ادم فرستادن تا بهمون حمله کنن
688
01:16:55,360 --> 01:17:00,160
میدونی به بیشترین کسی که الان مشکوکم خون نیکومه ،اون یه کاری داره میکنه
689
01:17:00,450 --> 01:17:06,940
یه کارمند درست بیخ گوشش داره کارمیکنه چطور اجازه میده بهش حقه بزنه ،کوره که بهشون اجازه میده کارمندهاش بیشتر از بودجه برداشت کنن وسود کمتری برگردونن
690
01:17:08,130 --> 01:17:16,720
اگه این همون چیزیه که تو گفتی ،فکر کنم هوانا سودارات تو این مورد هم دستش تو کاره چون اون ونیکون خیلی بهم نزدیکن .
691
01:17:16,930 --> 01:17:20,170
من باید بفهمم کی داره ازشرکتم کلاه برداری میکنه
692
01:17:20,360 --> 01:17:25,410
واگه اونها در قالب یه سیستم کارشون رو انجام میدن به خدمت همه اشون یه جا برسم جوری که دیگه هیچ کس نتونه دوباره اون ها رو سرمشق خودش قرار بده
693
01:17:27,870 --> 01:17:34,970
من نمی فهمم که چه جوری میتونن اینکاروکنن ؟چه جوری تونستن بدون اینکه پدرم چیزی بفهمه این همه سال کلاهبرداری کنن .
694
01:17:36,360 --> 01:17:39,000
اون مشکوک بود اما کاملا مشخص نبود
695
01:17:39,380 --> 01:17:41,430
به سختی داشت یه کارهایی میکرد که
696
01:17:42,410 --> 01:17:44,820
قایق منفجرشد
697
01:17:50,200 --> 01:17:54,940
لطفا آروم باش،مهم نیست چه جوری ، ما باید مجرم رو بگیریم.
698
01:17:55,140 --> 01:17:56,720
ووقتی که زمانش سر برسه
699
01:17:56,920 --> 01:18:01,470
از راه قانونیش به کارمون ادامه میدیم ،اما بذار اول ادمی که پشت همه مخفی شده رو بگیریم
700
01:18:01,820 --> 01:18:05,070
چون می ترسم دوباره به ما حمله کنه.
701
01:18:15,740 --> 01:18:21,330
این دو تامجرم همه چیز رو قبلا اعتراف کردن، به ایستگاه منتقلشون کن ،من وگروهبان بعدا پیگری میکنیم
چشم -
702
01:18:21,530 --> 01:18:22,640
بیا بریم.
703
01:18:31,270 --> 01:18:32,680
دنبالشون برو گروهبان
704
01:18:32,890 --> 01:18:39,650
- هی، فرار نکن!
- عجله کن هی، وایسا !
- هی، فرار نکن!
- گفتم وایسا!
- فرار نکن
705
01:18:43,500 --> 01:18:44,840
بله رئیس.
706
01:18:45,160 --> 01:18:47,480
سامبون ومو فرار کردن
707
01:18:49,610 --> 01:18:53,290
بله، اما ... اما نمی خوام این کار و انجام بدم.
708
01:18:55,600 --> 01:18:59,570
بله بله. من جرأت نمیکنم،..جرات نمیکنم دستورتونو نادیده بگیرم
709
01:18:59,770 --> 01:19:01,370
بله بله.
710
01:19:32,410 --> 01:19:35,040
هی ... عجله کن! گروهبان ، عجله کن.
711
01:19:43,380 --> 01:19:45,310
چی سیک ؟
712
01:19:51,650 --> 01:19:53,200
خیلی ممنون.
713
01:19:56,270 --> 01:19:58,320
چی شده ؟
714
01:20:01,260 --> 01:20:03,060
متشکرم.
715
01:20:04,340 --> 01:20:05,850
سیک
716
01:20:06,820 --> 01:20:11,300
زنگ زد وگفت که ..سومبون ونوچه اش با ماشین تصادف کرن
717
01:20:12,950 --> 01:20:15,540
جفتشون مردن
718
01:20:15,730 --> 01:20:19,870
سیک پیش بینی کرده این نمیتونه تصادفی باشه
719
01:20:20,080 --> 01:20:22,840
یعنی اون دوتا رو عمدا کشتن ؟
720
01:20:27,160 --> 01:20:30,580
اخرین سرنخ هم از دستمون دررفت
721
01:20:34,200 --> 01:20:36,330
لطفا هنوز دلسرد نشو
722
01:20:36,520 --> 01:20:38,540
تو الان باید قوی باشی
723
01:20:38,860 --> 01:20:40,780
ما باید به همدیگه کمک کنیم
724
01:20:46,190 --> 01:20:50,580
اگه من تو رو نداشتم احتمالا نمیدونستم چه خاکی به سرم بریزم
725
01:20:52,830 --> 01:20:54,360
خون پان کراپ
726
01:20:55,550 --> 01:20:58,040
میدونی قبل از این
727
01:20:58,420 --> 01:21:04,430
عمه گان بهم گفت فراموشت کنم
728
01:21:01,630 --> 01:21:03,480
بهم گفت اینکارو به خاطر مادرم انجام بدم
729
01:21:03,770 --> 01:21:06,840
خیلی مردد بودم ونمیدونستم باید چیکار کنم
730
01:21:11,460 --> 01:21:15,020
اما الان دیگه میدونم باید به کی اعتماد کنم
731
01:21:17,190 --> 01:21:19,840
من باید به قلب خودم اعتماد کنم
732
01:21:21,310 --> 01:21:23,270
بعد از اینکه این موضوع تموم شد
733
01:21:23,570 --> 01:21:27,480
ازت میخوام به چیزی که قبلا ازت پرسیده بودم جواب بدی
734
01:21:28,740 --> 01:21:31,440
منتظر جوابت میمونم.
735
01:21:34,290 --> 01:21:39,630
- خون تکین می خواد یه حسابدار برای بررسی قرارداد کاری داشته باشه؟
- اگر اون میدونست که تمام شرکت هایی که استخدام می کنیم ...
736
01:21:39,830 --> 01:21:44,900
شرکت توئه..تو دردرسر میوفتی سودا -
لعنت بهش -
737
01:21:46,470 --> 01:21:51,970
پس احتمالا خون تکین وخون پاسیکا میدونن تو داری چیکار میکنی ؟
738
01:22:03,000 --> 01:22:04,880
چون وقتی منو دیدی ،فرار کردی
739
01:22:05,080 --> 01:22:08,960
وقتی که صدات کردم ،به حای وایسادن با عجله فرار کردی
740
01:22:09,160 --> 01:22:12,420
معنیش چیه؟-
ام-
741
01:22:12,750 --> 01:22:16,170
خب خود شما بودید که گفتید میخواید رابطه اتون رو با من قطع کنید
742
01:22:16,360 --> 01:22:21,890
بعد یه دفعه ای منو صدا میکنید ،پس فکر کردم دوباره ممکنه بلایی سرم بیاری
743
01:22:24,030 --> 01:22:25,670
نانگ رین!
744
01:22:28,550 --> 01:22:32,790
هی سودا. سودا، کجا میری؟
745
01:22:35,990 --> 01:22:37,500
نانگ رین
746
01:22:38,990 --> 01:22:40,410
عمه دا
747
01:22:41,720 --> 01:22:43,080
بیا اینجا.
748
01:22:46,920 --> 01:22:53,870
همین الان بهم بگو ،چه میدونی ؟
میدونم؟چی رو میدونم عمه ؟
حقیقتی که راجع به منه
749
01:22:54,080 --> 01:23:00,570
همین الان بگو،چی میدونی ،بهم بگو نانگ رین ،بگو
عمه دا
750
01:23:00,770 --> 01:23:03,120
ولم کنید ،دارید به من صدمه میزنید
751
01:23:03,440 --> 01:23:08,970
فقط همینکاروکردم وبعد تو میگی دردت اومده ،هیچ میدونی من صدبار وهزار بار بیشتر از تو اذیت شدم ؟
752
01:23:09,310 --> 01:23:20,380
وقتش رسیده بدهیتو پس بدی ،حقیقتو همین الان بگو،تو چی میدونی
گفتم بهتون که من چیزی نمیدونم
تو نمیدونی نانگ رین پس بگیر
753
01:23:20,570 --> 01:23:27,810
- هی، تو، به من بگو چی میدونی؟ به من بگو.
ولم کنید ،نمیتونم نفس بکشم
754
01:23:28,020 --> 01:23:32,800
- باور نمی کنم!
- همین الان بس کن
- عمه دا
بذار رین بره .
755
01:23:36,790 --> 01:23:37,980
رین
756
01:23:39,960 --> 01:23:44,290
اگه دوباره همین جوری به رین صدمه بزنی گزارشتو به پلیس میدم که بیان قپونی ببرنت
757
01:23:44,490 --> 01:23:46,120
جرات می کنی؟
758
01:23:46,330 --> 01:23:51,360
چرا نتونم ،واگه نمیخوای که پلیس دوباره گذشته ات رو بررسی کنه
759
01:23:51,560 --> 01:23:54,650
دوباره رین رو اذیت نکن ،افتاد؟
760
01:23:56,600 --> 01:23:58,170
بریم، رین.
761
01:24:07,920 --> 01:24:09,760
اروم بشین رین
762
01:24:12,750 --> 01:24:15,220
حالت چطوره ؟گردنت هنوز درد میکنه ؟
763
01:24:18,830 --> 01:24:21,620
عمه دا یه جوری رفتار کرد انگار که میدونه من یه بوهایی بردم
764
01:24:21,830 --> 01:24:24,300
به خاطر همین میخواست مجبورم کنه حرف بزنم
765
01:24:24,490 --> 01:24:26,230
اما من حرفی نزدم
766
01:24:26,440 --> 01:24:32,370
به خاطر همین عمه ام عصبانی شد ،من فکرشو نمیکردم که قلب عمه ام از سنگ باشه
767
01:24:32,560 --> 01:24:34,680
وقتی بهش فکر میکنم خیلی ترسناکه
768
01:24:35,340 --> 01:24:38,020
من تمام این مدت داشتم با یه قاتل زندگی میکردم
769
01:24:38,220 --> 01:24:40,650
بدون اینکه بشناسمش
770
01:24:46,210 --> 01:24:50,680
نمیذارم زیاد طول بکشه ،رین ،همه چیز تموم میشه
771
01:24:59,950 --> 01:25:02,250
- تموم شد.
- متشکرم.
772
01:25:03,610 --> 01:25:10,840
خون پان ،یه نامه دارید ،نوشته مخصوصا برای شماست
773
01:25:12,850 --> 01:25:16,230
774
01:25:23,040 --> 01:25:25,100
اگه هنوز پیگیر پول اختلاس شده ای پس میمیری
775
01:25:25,960 --> 01:25:28,230
این نامه ی تهدید به مرگه
776
01:25:28,430 --> 01:25:31,770
بله ،گفته میخوان من وخون تکین رو بکشن
777
01:25:31,970 --> 01:25:33,790
اگه هنوز دنبال پول های اختلاس شده باشیم
778
01:25:33,990 --> 01:25:36,490
زجرمون میدن
779
01:25:36,700 --> 01:25:39,790
سیک من به کمکت احتیاج دارم
780
01:25:40,180 --> 01:25:43,350
این نامه ممکنه سرنخ هایی برای پیدا کردن مجرم داشته باشه
781
01:25:43,450 --> 01:25:46,280
حتما،به خاطر شماها حواسم بهش هست
782
01:25:46,480 --> 01:25:50,070
اما الان تو وخون پاسیکا باید هوای همدیگه رو داشته باشید
783
01:25:50,260 --> 01:25:54,400
چون به نظر میاد مجرم همه چیز رو درباره ی حرکات ما میدونه
784
01:26:19,010 --> 01:26:20,530
اقا
785
01:26:22,190 --> 01:26:26,130
- بذار من انجامش بدم.
- نه، نه. من خودم این کار رو انجام میدم.
786
01:26:26,320 --> 01:26:31,620
میخوام گوجه فرنگی بکارم ،میخوام ببینم میتونم انجامش بدم یا نه؟
787
01:26:31,820 --> 01:26:34,410
و چرا بایدحتما گوجه فرنگی باشه؟
788
01:26:35,920 --> 01:26:38,250
خون نالینی دوستشون داره
موندم این زن عجوزه چی داره براش یقه جر میده )
789
01:26:39,920 --> 01:26:43,340
از وقتی که خون لی با من ازدواج کرد
790
01:26:43,530 --> 01:26:47,680
ما یه دم با هم دعوا داشتیم ،من هیچ وقت نتونستم خوشحالش کنم
791
01:26:47,950 --> 01:26:49,770
اون فقط غمگینه
792
01:26:50,290 --> 01:26:56,530
میدونی ،اینکه خودت باعث ناراحتی کسی که عاشقشی بشی
793
01:26:56,740 --> 01:26:58,750
چه حس وحشتناکی داره
794
01:26:59,960 --> 01:27:04,250
درطول زندگیم ،تنها زندی که دوستش داشتم خون لی بوده
795
01:27:04,440 --> 01:27:07,880
اما هیچ وقت بهم اعتماد نداره ،میدونی ؟
796
01:27:08,090 --> 01:27:12,850
وقتی قایق منفجر شد، فکر کردم مردم.
797
01:27:13,770 --> 01:27:19,350
خیلی افسوس خوردم که فرصت نداشتم از خون لی و پسرم به طور کامل مراقبت کنم.
798
01:27:19,550 --> 01:27:22,490
واگه یه فرصت دیگه پیدا کنم
799
01:27:22,630 --> 01:27:28,960
اینکاروانجام بدم
حتی اگه خون نالینی کارهایی که انجام میدید رو نبینه ؟
- مهم نیست، من باید این کار رو انجام بدم.
800
01:27:29,520 --> 01:27:37,220
من تا وقتی که خون نالینی بهم اعتماد کنه ومحبت قلبیم رو ببینه اینکارو انجام میدم
801
01:27:38,270 --> 01:27:46,580
پس من بهت کمک میکنم
- برو جلو،انجامش بده ،اونجا،خاک رو پخش وپلا کردی همه جا پخش شده
- بله بله.
802
01:28:23,880 --> 01:28:26,620
هی دروباز کن
803
01:28:28,090 --> 01:28:30,330
گفتم، دروبازکن .
804
01:28:39,690 --> 01:28:41,370
بوی چیه؟
805
01:28:44,500 --> 01:28:46,550
بنزینه !
806
01:29:19,500 --> 01:29:24,000
پی تی ،به کجا چنین شتابان -
اتاق اسناد اتیش گرفته،خون پان گیر افتاده ونمیتونه بیرون بیاد .
807
01:29:24,200 --> 01:29:27,550
- برو کمک بیار، نونگ جی، من اول میرم .
- بله
808
01:29:44,280 --> 01:29:46,600
خون پن! خون پان کراپ خون پان!
809
01:29:48,580 --> 01:29:50,130
خون پان کراپ
810
01:29:50,430 --> 01:29:51,650
خون تکین ...
811
01:29:51,674 --> 01:30:01,474
moon shine: ترجمه وزیرنویس
با تشکر از دوست خوبم ساناز برای ویرایش ترجمه ی سریال
812
01:30:03,698 --> 01:30:08,898
برای دریافت زیرنویس قسمت های بعدی به وبلاگ تاهی لند مراجعه کنید
http://thahiland.mihanblog.com
94513
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.