Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:00,000 --> 00:00:04,800
دریای اتش قسمت دهم
2
00:00:04,924 --> 00:00:08,924
ارائه ای از تیم ترجمه ی نقد کُره
3
00:00:08,948 --> 00:00:14,248
ترجمه وزیرنویس :زهره
4
00:00:14,272 --> 00:00:17,972
برای دریافت زیرنویس قسمت های بعدی به وبلاگ تاهی لند مراجعه کنید
http://thahiland.mihanblog.com
5
00:00:18,580 --> 00:00:22,700
اما خون سیک می گه شواهدی پیدا کرده که دلیل حادثه ی انفجار قایق
6
00:00:23,520 --> 00:00:29,860
- به خاطر مشکلات فنی بوده
این به این دلیله که مجرم می خواسته همه این جوری فکر کنن
7
00:00:30,340 --> 00:00:35,440
اما می دونم اون چیزی که اتفاق افتاده تصادفی نبوده چون
8
00:00:35,590 --> 00:00:40,290
آقا . آقا بلند شید آقا شما باید بلند شید
9
00:00:40,330 --> 00:00:43,120
آقا به هوش اومدید
10
00:00:43,240 --> 00:00:46,980
یه کم صبرکنید می رم کمک بیارم
11
00:00:50,600 --> 00:00:52,140
کیه اونجا دراز کشیده؟
12
00:00:54,860 --> 00:00:56,020
اینه داداش
13
00:01:01,460 --> 00:01:04,220
مرده.
- مهم نیست به هر حال که می مرد,
14
00:01:04,300 --> 00:01:06,650
- بریم داداش
- چه جوری بریم باید جنازه رو یه کاریش کنیم.
15
00:01:22,100 --> 00:01:24,550
هی ... بریم
16
00:01:28,290 --> 00:01:29,940
همین اطرافه
17
00:01:32,360 --> 00:01:35,960
- کجاست؟
-یه دقیقه پیش اینجا بود.
18
00:01:36,170 --> 00:01:37,770
کمک.
19
00:01:37,970 --> 00:01:39,420
ک... کمک...
20
00:01:39,920 --> 00:01:43,970
- رییس ! رییس
- به خون آنوپانگ کمک کن
-رییس!
21
00:01:44,160 --> 00:01:46,140
- زودباش
رییس
22
00:01:46,350 --> 00:01:48,190
-زودباش
رییس
23
00:01:48,750 --> 00:01:50,430
-رییس
زودباش
24
00:01:57,480 --> 00:02:02,290
خوشبختانه وقتا برگشتم به ساحل دیدم شما گم شدین
25
00:02:02,490 --> 00:02:04,840
این مساله ی کوچیکی نیست.
26
00:02:05,150 --> 00:02:08,900
می خواستن شما رو بکشن
اونی که می خواستن بکشن من نبودم
27
00:02:09,100 --> 00:02:11,920
اونی که اونا می خواستن بکشن
28
00:02:12,730 --> 00:02:14,970
پانه
29
00:02:16,060 --> 00:02:20,740
پس من سریع می رم با جزیره تماس می گیرم می گم که شما زنده این.
30
00:02:20,930 --> 00:02:23,940
نه نه به کسی نگو
31
00:02:24,450 --> 00:02:27,730
می خوام مجرم و پیدا کنم.
32
00:02:29,440 --> 00:02:32,910
تا زمانی که همه فکر کنن مردم,
33
00:02:33,670 --> 00:02:36,570
راحت تر می تونم کار کنم.
34
00:02:37,980 --> 00:02:41,980
تااون موقع مجبورم به سکونت در اینجا ادامه بدم
35
00:02:43,260 --> 00:02:46,680
حتما اقا
-بدون در نظر گرفتن اینکه
36
00:02:46,880 --> 00:02:49,290
اما برنامه ی کشتن پان رو
37
00:02:49,480 --> 00:02:51,630
قطعا دوباره اجرا خواهد کرد
38
00:02:51,980 --> 00:02:54,180
من واقعا نمی دونم که
39
00:02:54,880 --> 00:02:58,710
کی به فکر صدمه زدن به پانه
40
00:02:59,210 --> 00:03:01,670
بعد این که شرایط یین بهتر شد
41
00:03:02,130 --> 00:03:10,970
من فرستادمش جزیره که رفتار های غیر عادی رو بررسی کنه ولی تا حالا چیزی پیدا نکرده
42
00:03:11,180 --> 00:03:15,420
مجرم خیلی حرفه ایه . مدرک از خودش به جا نذاشته
43
00:03:17,260 --> 00:03:19,060
حالا شماها می دونید نه؟
44
00:03:19,260 --> 00:03:23,100
- که چرا مجرم این کارا رو کرده؟
بله
45
00:03:23,460 --> 00:03:25,410
اون احتمالا ناراحتن از این که
46
00:03:25,620 --> 00:03:29,690
- که من دارم اختلاسشون رو می کنم
- من می دونم
47
00:03:30,210 --> 00:03:32,400
بار ها پیش اومده که تو
48
00:03:34,000 --> 00:03:38,320
وتکین مورد سو قصد قرار گرفتید. من متاسفم
49
00:03:38,520 --> 00:03:41,920
که نمی تونستم کمک کنم
-مهم نیست عمو
50
00:03:42,130 --> 00:03:45,210
من نمی خوام شماهم درگیر این قضایا بشین
51
00:03:45,490 --> 00:03:49,960
همین که زنده اید کافیه. من خیلی احساس بدی داشتم
52
00:03:50,600 --> 00:03:55,720
- من خودم همه چیز و درست می کنم
-تو چه طور می تونی عزیزم؟ تو یه دختری
53
00:03:56,020 --> 00:03:59,390
چه جوری می تونم بذارم تو به خطر بیفتی
54
00:04:00,060 --> 00:04:09,250
هی پان بهم قول بده عزیزم ، که پی گیری این قضیه رو به خاطر امنیت خودن متوقف کنی
55
00:04:09,440 --> 00:04:12,930
- باشه . باشه پان
نه
56
00:04:13,370 --> 00:04:19,490
یادتون رفته چی به من گفتید عمو گفتین از چزیره مراقبت کنم
57
00:04:20,100 --> 00:04:23,520
این جزیره قلب شماست
58
00:04:24,050 --> 00:04:27,700
من با زندگیم ازش مراقبت می کنم
59
00:04:42,540 --> 00:04:43,720
هی
60
00:04:44,410 --> 00:04:45,870
تکین
61
00:04:46,780 --> 00:04:49,360
چی شده؟ ته ؟ پسرم
62
00:05:03,880 --> 00:05:06,980
عمو عمو.
63
00:05:07,370 --> 00:05:10,650
هی .عمو عمو شما زنده این
64
00:05:10,860 --> 00:05:13,030
شما زنده این عمو
65
00:05:13,220 --> 00:05:16,070
دلم براتون تنگ شده بود
66
00:05:32,880 --> 00:05:34,380
تکین
67
00:05:45,510 --> 00:05:48,190
هنوزم ازم عصبانی هستی؟
68
00:05:48,720 --> 00:05:51,310
به خطر همینه که به صورتم نگاه نمی کنی؟
69
00:05:51,520 --> 00:05:53,740
آره عصبانی ام
70
00:05:54,030 --> 00:05:57,790
اما نمی دونم از خودم عصبانیم یا از شما
71
00:05:59,300 --> 00:06:02,310
روز ی که فهمیدم دیگه پیشم نیستی
72
00:06:02,610 --> 00:06:05,210
انگار که تموم دنیا م فرو ریخت
73
00:06:05,420 --> 00:06:07,920
اون قدر پشیمون بودم که می خواستم بمیرم
74
00:06:08,360 --> 00:06:10,590
می خواستم زمان و برگردونم
75
00:06:10,790 --> 00:06:12,880
که باهات خوب شم باهات خوب حرف بزنم
76
00:06:13,080 --> 00:06:14,710
احساس وحشتناکی داشتم
77
00:06:14,920 --> 00:06:19,280
که وقتی زنده بودی برات پسر خوبی نبودم
78
00:06:26,690 --> 00:06:28,590
والان یک دفعه ای
79
00:06:28,990 --> 00:06:31,150
تو جلوم وایستادی
80
00:06:31,340 --> 00:06:33,620
می خوای چه احساسی داشته باشم بابا؟
81
00:06:34,110 --> 00:06:39,360
باید عصبانی باشم یا خوشحال باشم که هنوز زنده ای؟
82
00:06:45,130 --> 00:06:47,070
تقصیرمنه پسرم
83
00:06:48,690 --> 00:06:51,000
که ناراحتت کردم
84
00:06:51,210 --> 00:06:53,200
متاسفم پسرم
85
00:06:54,040 --> 00:06:57,310
متاسفم ته متاسفم
86
00:07:40,750 --> 00:07:42,210
- بابا.
- هوم?
87
00:07:42,660 --> 00:07:46,520
-باید یه چیز دیگه رم ازت بپرسم.
- بپرس پسرم
88
00:07:46,710 --> 00:07:52,310
- در مورد تو و خون پان
- چیزی بین من و اون نیست پسرم
89
00:07:52,760 --> 00:07:56,420
من مثل دخترم دوسش دارم
90
00:07:56,730 --> 00:07:59,410
اون خیلی مهربونه پسرم
91
00:07:59,600 --> 00:08:01,570
زمانی که دیدمش
92
00:08:01,880 --> 00:08:04,580
هیچ روحیه ای نداشت
93
00:08:04,770 --> 00:08:09,560
مثل آدمی که تمایل به زندگی تو این دنیا نداره.... ااما وقتی باهاش حرف زدم
94
00:08:09,770 --> 00:08:16,240
فهمیدم که این بچه یه جنم تو وجودش داره برای همین ازش خواستم بیاد پیشم کار کنه . فقط همین
95
00:08:16,970 --> 00:08:19,310
دو مورد خوون پان چه طور؟
96
00:08:19,660 --> 00:08:23,760
- به نظر می یاد خیلی به شما نزدیکه
-هی !البته که به هم نزدیکیم پسرم
97
00:08:24,200 --> 00:08:30,180
ما سالهاست که داریم باهم کار می کنیم و باهم حرف می زنیم چه جوری می تونیم به هم نزدیک نباشیم؟
98
00:08:33,570 --> 00:08:34,920
ته
99
00:08:37,600 --> 00:08:41,250
توعاشق پانی درسته؟ بای همین این چیزا رو می پرسی؟
100
00:08:42,450 --> 00:08:43,840
آره
101
00:08:45,240 --> 00:08:47,290
من عاشقشم بابا
102
00:08:49,940 --> 00:08:52,150
اما الان این مساله مهم نیست
103
00:08:53,440 --> 00:08:56,130
من دارم با ساریندا ازدواج می کنم
104
00:08:57,420 --> 00:08:58,980
ساریندا؟
105
00:09:00,210 --> 00:09:03,560
- خواهر زاده ی خون سودارات؟
-بله بابا
106
00:09:03,990 --> 00:09:05,670
این اشتباه من بوده
107
00:09:06,300 --> 00:09:09,000
من اون روز خیلی نوشیدنی خورده بودم و تو حال خودم نبودم
108
00:09:09,530 --> 00:09:13,360
☺حتی یادم نمی اد که من و ساریندا چه جوری تونستیم کاری انجام بدیم
109
00:09:13,530 --> 00:09:15,570
گفتی یادت نمی یاد؟
110
00:09:15,970 --> 00:09:18,900
پس چه جور مطمئنی؟
111
00:09:20,110 --> 00:09:21,700
مامان بهم گفته
112
00:09:21,910 --> 00:09:25,670
مامان می گه وقتی نوشیدنی می خورم چیزی یادم نمی یاد
113
00:09:25,870 --> 00:09:28,150
وبه نظر می یاد همین جوری باشه بابا
114
00:09:28,340 --> 00:09:29,820
مادرت این و بهت گفته؟
115
00:09:30,430 --> 00:09:32,440
پس خودت چی؟
116
00:09:33,600 --> 00:09:37,550
-چه ج.ری می تونی راجع به ساریندا مطمئن باشی؟
- اگه بخوام صادق باشم
117
00:09:37,750 --> 00:09:42,110
فکر نمی کنم که بتونم کاری بااین زن کرده باشم وقتی تو حال خودم نبودم
118
00:09:42,320 --> 00:09:43,680
همینه
119
00:09:43,970 --> 00:09:48,040
می خوام حرفای امروزتو یادت بمونه
120
00:09:48,240 --> 00:09:55,920
ومی خوام بیشتر بهش فکر کنی که واقعا چه اتفاقی افتاده؟
121
00:09:59,280 --> 00:10:02,590
می خوام به غریزه ی خودت اطمینان کنی پسرم
122
00:10:03,630 --> 00:10:06,180
نمی خوام زندگیت خراب بشه
123
00:10:06,380 --> 00:10:07,940
مثل زندگی من
124
00:10:13,950 --> 00:10:17,080
پرانگ
-خون پانگ
125
00:10:19,330 --> 00:10:20,740
پرانگ
126
00:10:22,000 --> 00:10:30,460
- من خیلی ناراحتم که دلیل دعوای شما و زنتون شدم
-این مشکل تو نیست
127
00:10:31,740 --> 00:10:34,920
لی کلا این طوریه تو خودت و ناراحت نکن
128
00:10:35,120 --> 00:10:38,310
اگه اومد خواست اذیت کنه فقط به من خبر بده.
129
00:10:39,460 --> 00:10:44,370
خون پانگ الان خیلی بهتر شدم
130
00:10:45,630 --> 00:10:50,250
می خوام شما رو دعوت کنم که با مننوشیدنی بخورید. می یاین؟
131
00:10:50,450 --> 00:10:55,070
-فکرخوبی نیست من نباید با کارمندام نوشیدنی بخورم
فقط یه لیوان.
132
00:11:01,820 --> 00:11:03,950
بعد از یه لیوان نوشیدنی
133
00:11:04,450 --> 00:11:08,290
من بی هوش شدم دیگه چیزی یادم نیومد
134
00:11:08,500 --> 00:11:10,160
تا
135
00:11:14,870 --> 00:11:17,590
من خوبم
136
00:11:17,880 --> 00:11:20,510
شما همین الان می تونید برید خون پانگ
137
00:11:21,060 --> 00:11:26,420
اگه خون لی بیاد شما رو ببینه ناراحت می شه.
138
00:11:31,230 --> 00:11:32,600
پرانگ
139
00:11:34,140 --> 00:11:36,770
چه جوری می تونم برم وقتی
140
00:11:38,410 --> 00:11:40,390
نباید نگران باشی.
141
00:11:41,250 --> 00:11:45,420
من مسئولیت همه چی رو قبول می کنم چون تو الان زن منی
142
00:11:50,800 --> 00:11:52,960
خون پانگ.
143
00:11:54,780 --> 00:11:56,550
بعد از اون
144
00:11:57,070 --> 00:12:03,910
داشتم به اعتراف واقعیت پیش مادرت فکر می کردم که سورادات اول فهمید
145
00:12:04,200 --> 00:12:06,270
خیلی خشمگین شد
146
00:12:07,190 --> 00:12:10,100
اون تموم این سالها مخفیانه عاشق من بود
147
00:12:10,350 --> 00:12:12,300
اما من بهش اهمیت نمی دادم
148
00:12:12,970 --> 00:12:13,920
از عشق بود که
149
00:12:15,310 --> 00:12:16,450
رابطه ی من وپرانگ باعث عصبانیت بیشترش شد
150
00:12:16,850 --> 00:12:24,980
-خون پانگ و نانگ پرانگ با هم رابطه دارن؟
-آره من دیدم که خون پانگ از اتاق نانگ پرانگ اومد بیرون
151
00:12:25,350 --> 00:12:29,550
خون پانگ آشفته بود
152
00:12:32,220 --> 00:12:34,790
مادرت وقتی فهمید که پرانگ حامله ست
153
00:12:36,460 --> 00:12:38,730
تورو برد خارج
154
00:12:38,920 --> 00:12:43,070
مادرت برای انتقام ازمن کسی که رو از همه بیشتر عاشقش بودم رو ازم دور کرد
155
00:12:43,270 --> 00:12:45,870
زندگی من همش با رنج بود
156
00:12:46,550 --> 00:12:50,970
من همیشه باور داشتم که دختر پرانگ
157
00:12:51,310 --> 00:12:53,450
از خون منه
158
00:12:53,750 --> 00:12:56,200
اما وقتی بچه بزرگ تر شد
159
00:12:57,510 --> 00:12:59,590
واقعیت معلوم شد
160
00:13:00,740 --> 00:13:04,590
خون پانگ شما می خوای با نانگ ناچا تست دی ان ای بدی؟
161
00:13:05,150 --> 00:13:09,230
نمی فهمم
فکر می کنم ناچا دختر من نیست
162
00:13:09,420 --> 00:13:15,850
خون پی راگوپ راجع به این قضیه کمکم کن. اما خواهش می کنم خیلی سریع و اجازه هم نده کسی راجع به این قضیه چیزی بفهمه.
163
00:13:16,240 --> 00:13:17,300
بله
164
00:13:17,520 --> 00:13:19,490
ودقیقا همون جوری بود که من فکر می کردم
165
00:13:20,930 --> 00:13:25,260
ناچا دختر من وپرانگ نبود
166
00:13:25,550 --> 00:13:33,180
من تست دی ان ای و برای تایید بردم و پراگ اعتتراف کرد که من و از قصد بی هوش کرده
167
00:13:33,390 --> 00:13:37,310
وکاری کرده که این طور به نظر بیاد که ماباهم رابطه داشتیم
168
00:13:41,330 --> 00:13:44,940
ازش خواستم ناچا رو برداره و ازجزیره بره
169
00:13:49,890 --> 00:13:51,690
قایق که اسکله رو ترک کرد
170
00:13:51,890 --> 00:13:56,670
منفجر شدو پراگ و ناچا مردن
171
00:13:57,420 --> 00:13:59,710
من تلاش کردم که یه نامه بنویسم
172
00:13:59,920 --> 00:14:03,440
که توش همه چی رو برات بگم و پست کنم ولی جرئت نداشتم
173
00:14:03,640 --> 00:14:07,620
من می دونستم که در هر صورت ممکنه تو اصلا اونو نخونی
174
00:14:09,710 --> 00:14:11,660
متاسفم پدر
175
00:14:12,230 --> 00:14:15,660
-برای این که هیچ وقت بهت گوش نکردم.
-اشکالی نداره پسرم.
176
00:14:17,190 --> 00:14:19,410
همین که منو ببخشی
177
00:14:19,620 --> 00:14:21,700
منو خوشحال می کنه
178
00:14:23,540 --> 00:14:25,330
یه چیز دیگه هم هست
179
00:14:25,550 --> 00:14:28,120
که می خوام بدونی
180
00:14:29,500 --> 00:14:34,640
امروز من خوشحال ترین آدمم چون فهمیدم عمو هنوز زنده ست
181
00:14:34,850 --> 00:14:39,530
منم اما فراموش نکن که بابا گفت نباید به کسی راجع به این قضیه بکیم
182
00:14:39,830 --> 00:14:41,200
باشه
183
00:14:41,400 --> 00:14:43,000
خون پان
184
00:14:45,240 --> 00:14:49,730
-من می خوام برگردم به جزیره
- کی ؟
-همین الان
185
00:14:50,780 --> 00:14:53,640
تو اینجا بمون هنوز نمیخواد برگردی
186
00:14:54,040 --> 00:14:57,070
تو نمی خوای روز عروسیت اونجا باشم
187
00:14:57,280 --> 00:15:00,770
نگران نباش من جایی نمیرم
188
00:15:01,350 --> 00:15:03,490
خون پان صبرکن
189
00:15:06,230 --> 00:15:08,560
اون چیزی که تو فکر می کنی نیست
190
00:15:09,830 --> 00:15:11,850
من دارم برمی گردم
191
00:15:12,190 --> 00:15:15,350
دارم برمی گردم که کار درست و انجام بدم
192
00:15:15,730 --> 00:15:18,930
من با کسی که عاشقش نیستم ازدواج نمی کنم
193
00:15:29,940 --> 00:15:33,540
یه چیز دیگه هست که می خوام بدونی
194
00:15:33,750 --> 00:15:37,190
وقتی شرایط من و این بهتر شد
195
00:15:38,080 --> 00:15:43,010
من فرستادمش که شرایط جزیره رو بررسی کنه
196
00:15:43,220 --> 00:15:50,070
رفتنش به اونجا باعث شد من به یه نفرشک کنم سودارات.
197
00:15:50,280 --> 00:15:57,070
نه تنها به خودش بلکه خواهر زاده شم شبیه خودشه
198
00:15:57,260 --> 00:16:00,240
سانگاه مسئول مکانیکی و تعمیر,
199
00:16:00,450 --> 00:16:03,570
خون ونگجون مدیریت منابع انسانی
200
00:16:03,770 --> 00:16:10,340
سومان پونچای خیلی از کار مندا تحت نظرسودارات هستند
201
00:16:10,630 --> 00:16:16,810
این مشکل من بوده که یه سیستم فامیلی ایجاد کردم که این مشکلات و پیش آورده
202
00:16:17,020 --> 00:16:27,760
سودارات اولین مظنونه ومن مطمئنم مشکلاتی که برای تو پیش می یاد هم زیر سر اونه.
203
00:16:32,150 --> 00:16:35,880
خیل خوشحالم که برگشتی
204
00:16:37,820 --> 00:16:40,650
در حقیقت کارم زودتر تموم شد
205
00:16:40,860 --> 00:16:44,610
و یه چیز دیگه من می خوام سریعا راجع به عروسی باهم بحث کنیم
206
00:16:44,990 --> 00:16:50,440
پس می توونیم به سوودارات و ساریندا بگیم بیان اینجا برای صحبت کردن؟
207
00:16:50,610 --> 00:16:55,450
-خوبه من بهش زنگ می زنم.
-حتما
208
00:16:56,800 --> 00:17:01,630
خیل خوشحالم که شما امروز می خواین راجع به عروسی صحبت کنین
209
00:17:02,260 --> 00:17:04,960
خوب پس بیاین حرف بزنیم
210
00:17:06,700 --> 00:17:09,080
پس خوب گوش کنین
211
00:17:09,470 --> 00:17:11,370
چون چیزی که می خوام بگم
212
00:17:11,740 --> 00:17:15,090
ممکنه باعث بشه یکی نتونه سر جاش بشینه
213
00:17:17,290 --> 00:17:21,960
- چی می گین منظورتون به کی هستش
-منوجه می شین
214
00:17:22,830 --> 00:17:24,490
می تونی بیای تو
215
00:17:40,600 --> 00:17:41,910
خاله نوی
216
00:17:42,100 --> 00:17:44,350
نمی خواد از کسی بترسی
217
00:17:46,500 --> 00:17:50,150
اون ایتجا چی کار می کنه؟
-من از خاله خواستم بیاد اینجا
218
00:17:50,650 --> 00:17:53,060
یه چیزایی هست که مامانم باید بدونه
219
00:17:56,440 --> 00:18:01,260
خاله حرف بزن حقیقت باعث کشته شدنت نمی شه پس نترس
220
00:18:01,460 --> 00:18:06,920
من بهت کمک می کنم که طلب سودارات رو بهش بدی
221
00:18:08,150 --> 00:18:10,550
خیلی ممنون خون ته
222
00:18:11,140 --> 00:18:12,800
حرف بزن خاله
223
00:18:13,010 --> 00:18:24,180
خون سودارات به من دستورداد که خودم جلوی خون پاسیکا به دل درد بزم تا خون پان بیاد به اتاقی که خون ته و ساریندا باهم بودن
224
00:18:24,280 --> 00:18:27,790
درست نیست دروغ می گه من این کارو نکردم
225
00:18:27,910 --> 00:18:31,670
خون لی خون ته به این پیر خرفت گوش ندید
226
00:18:31,870 --> 00:18:37,830
-من این کارو نکردم
-به جز این سودارات کارای دیگه ای هم کرده
227
00:18:38,030 --> 00:18:42,590
یادتونه پاسیکا مریض شده بود رفت بانکوک برای درمان؟
228
00:18:43,110 --> 00:18:45,800
این طور تبود که بیماری خاصی داشته باشه
229
00:18:46,210 --> 00:18:53,730
خون سودارات آبی که من براش برده بودم رو مسموم کرده بود
230
00:18:54,750 --> 00:19:00,700
تو دروغ م یگی من این کارو نکردم ! تو می خوای من و خراب کنی! من این کارو نکردم
231
00:19:01,050 --> 00:19:08,560
- تو انجام دادی تو همه شو انجام دادی
- گفتم من انجان ندادم ! داری بهم تهمت می زنی
- هی ! صبرکن! صبرکن
232
00:19:08,860 --> 00:19:11,000
طفره رفتن و تمومش کن
233
00:19:11,210 --> 00:19:13,260
من اون چیزی که خاله گفت و باور دارم
234
00:19:13,420 --> 00:19:16,760
تو از قرضش برای تهدیدش استفاده کردی تا هر کاری رو برات انجام بده
235
00:19:17,370 --> 00:19:22,020
ویه چیز دیگه که خاله به من و گفت و الان اینجا بیانش نکرد
236
00:19:22,550 --> 00:19:28,160
این که تو سانگاه و فرستادی تا به پان تجاوز کنه تا فیلم بگیری و من و دچار اشتباه کنی
237
00:19:28,360 --> 00:19:36,050
- درست نیست! من این کارو نکردم! تهمته
- گفتم تمومش کن! تمومش کن
238
00:19:38,850 --> 00:19:42,680
- خیلی ممنون خاله شما دیگه می تونی بری
بله
239
00:19:47,130 --> 00:19:48,900
ته.
مادر
240
00:19:49,270 --> 00:19:53,100
!حالا دیدی که آدم بده کیه
241
00:19:54,810 --> 00:19:57,870
سودارات ساریندا برید بیرون
242
00:19:58,070 --> 00:20:01,140
می خوام با پسرم تنها حرف بزنم
243
00:20:04,470 --> 00:20:05,660
مامان
244
00:20:06,770 --> 00:20:10,270
- نمی تونی بذاری این طوری برن
ته . ته . ته .ته.
245
00:20:19,380 --> 00:20:22,240
خاله دا خاله دا
246
00:20:26,620 --> 00:20:28,240
براچی صدام می زنی؟
247
00:20:28,800 --> 00:20:35,520
چیزایی که خاله گفت رو واقعا شما انجام دادید؟
- چیزایی که گفت باور کردی درسته؟ فکر می کنی که آدم بدیم نه؟
248
00:20:35,730 --> 00:20:41,340
-فکر می کنی من دم شیطانی هستم مگه نه خون رین؟
-منظورم این نبود فقط پرسیدم
249
00:20:41,550 --> 00:20:44,130
تو پرسیدی به این معنیه که منو باور نداری
250
00:20:44,330 --> 00:20:48,840
تو حرف بقیه رو قبول داری در حالی که من مثل مادرتم
251
00:20:50,060 --> 00:20:51,740
نباید بزرگت می کردم
252
00:20:52,040 --> 00:20:56,060
تو هیچ وقت منو راضی نمی کنی! تو احمقی! بیش از حد صادقی
253
00:20:56,100 --> 00:21:03,070
اگه یه کم کمک کنی تا خون لی رو مطمئن کنیم که خون ته شوهر تو می شه اونوقت تموم مشکلات تموم می شه
254
00:21:03,180 --> 00:21:07,710
اما اون شوهر من نیست من نمی خوام بیش تر از این به کسی دروغ بگم
255
00:21:07,910 --> 00:21:13,660
نمی خوام برنامه های تو رو دنبال کنم نمی خوام یکی مثل تو بشم.
- نانگ رین تو
256
00:21:13,960 --> 00:21:15,170
پت
257
00:21:16,410 --> 00:21:18,330
برو اونور
-نمی رم
258
00:21:18,530 --> 00:21:25,810
-اون خواهر زاده ته چه طور می تونی این کارو باهاش بکنی؟
-اون خواهرزاده ام نیست اون یه یتیمه که من بزرگش کردم
259
00:21:27,720 --> 00:21:30,140
نانگ رین . بیا اینجا
260
00:21:35,780 --> 00:21:37,330
دنبالم بیا
261
00:21:39,040 --> 00:21:44,400
نانگ رین گفتم برگرد اینجا . نانگ رین؟
262
00:21:47,330 --> 00:21:56,010
فکر می کنی با حرفای اون خدمتکاره راجع به سورادات دیگه تو نباید با ساریندا ازدواج کنی؟
263
00:21:56,410 --> 00:22:00,980
مامان خودت ندیدی که چه آدم فاسدیه؟
264
00:22:01,180 --> 00:22:05,940
ومن مطمئنم که اون چیزی که بین من و ساریندا اتفاق افتاد هم برنامه ی اون بوده
265
00:22:06,250 --> 00:22:13,320
بله ممکنه کارای دیگه ای کرده باشه . اما رابطه ی تو با ساریندا رو
266
00:22:13,520 --> 00:22:17,380
من باچشم خودم دیدم. به چشمای خودم اعتماد دارم
267
00:22:17,580 --> 00:22:19,150
خدایا!مامان
268
00:22:21,620 --> 00:22:27,950
اکه فکر می کنی با رو شدن این قضایا دیگه نیاز نیست با ساریندا ازدواج کنی
269
00:22:28,150 --> 00:22:35,220
متاسفم که باید ناامیدت کنم .چون مهم نیست که چی بشه تو فقط با اون ازدواج می کنی
270
00:22:35,410 --> 00:22:42,750
-من مطمئنم که چیزی بین ما اتفاق نیفتاده
- اگه ساریندا به من بگه که اتفاقی بینتون نیفتاده
271
00:22:42,950 --> 00:22:45,430
منم عروسی رو کنسل می کنم
272
00:22:45,640 --> 00:22:47,520
از اون موقع که یادم می یاد
273
00:22:47,920 --> 00:22:52,520
همیشه اون کاری که تو گفتی رو کردم . همیشه مسیری که تو برام ترسیم کردی رو رفتم
274
00:22:53,290 --> 00:22:54,880
اما این دفعه
275
00:22:55,180 --> 00:22:57,420
نمی تونم کاری که می گی رو بکنم
276
00:22:59,510 --> 00:23:00,910
ازدواج
277
00:23:01,120 --> 00:23:03,750
!باید با آدمی باشه که تمام عمرت عاشقش باشی
278
00:23:03,950 --> 00:23:06,140
!ساریندابرای من اون زن نیست
279
00:23:06,820 --> 00:23:08,810
پس اون زن کیه؟
280
00:23:09,120 --> 00:23:11,470
- نانگ پاسیکا درسته؟
-آره
281
00:23:11,860 --> 00:23:15,150
اگه تو اجازه بدی اون زن خون پانه
-نه
282
00:23:15,640 --> 00:23:17,970
من هیچ وقت اون و نمی پذیرم
283
00:23:18,290 --> 00:23:21,540
تو فقط می تونی با ادمی که من برات انتخاب کردم ازدواج کنی
284
00:23:21,740 --> 00:23:23,370
اگه بهم گوش نکنی
285
00:23:23,560 --> 00:23:25,770
برای تمام عمرت متاسف می شی
286
00:23:27,870 --> 00:23:30,410
- مامان . چی کار داری می کنی؟ مامان؟
ولم کن
287
00:23:30,610 --> 00:23:34,310
-من می خوام بمیرم نمی خوام بیش تر از این زنده بمونم.
-مامان نکن نکن
288
00:23:34,630 --> 00:23:36,640
- مامان نکن
- ولم کن
289
00:23:37,580 --> 00:23:42,220
وقتی پسر عزیزم دیگه منو دوست نداره دیگه نمی خوام زنده بمونم برای چی باید زنده بمونم؟
290
00:23:42,240 --> 00:23:46,760
مامان نکن . نکن. من عاشقتم من واقعا عاشقتم
291
00:23:46,780 --> 00:23:49,320
اگه دوسم داری چرا به حرفم گوش نمی دی؟
292
00:23:49,590 --> 00:23:58,680
پدرت منو ترک کرد تو هم داری همین کارو می کنی دیگه نمی خوام زنده بمونم
293
00:23:58,910 --> 00:24:04,460
- مامان مامان
-برو کنار
- نکن مامان بندازش اونور.
- می خوام بمیرم
- مامان
294
00:24:05,630 --> 00:24:07,510
مامان! مامان/ای بی مامان بشی الهی همه راحت شن
295
00:24:08,440 --> 00:24:11,090
-ته
مامان
-ته
296
00:24:12,230 --> 00:24:15,280
من متاسفم مامان
297
00:24:23,080 --> 00:24:24,820
تموم شد مامان
298
00:24:27,330 --> 00:24:29,240
من تصمیم رو گرفتم
299
00:24:29,890 --> 00:24:32,780
من عروسی رو کنسل نمی کنم مامان
300
00:24:33,170 --> 00:24:36,730
واقعا؟ واقعا می گی پسرم؟
301
00:24:36,930 --> 00:24:38,380
بله مامان
302
00:24:41,340 --> 00:24:46,950
پسرم قابل ستایشه! هیچ وقت منو ناامید نمی کنه
303
00:25:01,890 --> 00:25:04,600
- درد می کنه؟
- یه کم
304
00:25:05,230 --> 00:25:09,000
اوکی اوکی کافیه الان بهتر شدم
305
00:25:09,910 --> 00:25:11,390
خیلی ممنون
306
00:25:14,910 --> 00:25:17,260
چرا تسلیمش می شی؟
307
00:25:17,460 --> 00:25:22,370
علی رغم اینکه تو ،هیچ رابطه ای با خون تی نداشتی
309
00:25:22,380 --> 00:25:25,500
- از کجا می دونی؟
-خودت گفتی؟
310
00:25:25,760 --> 00:25:29,980
تو منو دوست داری پس چه طور می تونی با اون خوابیده باشی؟
311
00:25:37,120 --> 00:25:38,400
بله
312
00:25:40,370 --> 00:25:45,820
همین طوره که می گی بین من و خون ته اتفاقی تیفتاد
313
00:25:47,740 --> 00:25:49,790
پس چرا چنین حرفی زدی؟
314
00:25:50,000 --> 00:25:55,570
با این کارت باعث می شی که جفتتون زندگی شادی نداشته باشین
315
00:25:55,860 --> 00:25:58,950
جرئت گفتنشو ندارم. از خاله می ترسم
316
00:25:59,160 --> 00:26:04,240
اون مثل مادر واقعیمه . باسختی بزرگم کرده
317
00:26:04,430 --> 00:26:08,560
اگه به خاطر اون نبود من الان یه یتیم خیابونی بودم
318
00:26:08,770 --> 00:26:12,240
یادم نمی یاد که پدرو مادر واقعی من کی ان؟
319
00:26:12,670 --> 00:26:15,200
فقط دو نفرن که اونارو یادشون می یاد
320
00:26:15,400 --> 00:26:18,660
خاله دا و خاله نوان تیپ
321
00:26:18,870 --> 00:26:23,700
مدیر مالی هتل جزیره رو می گی؟
322
00:26:28,200 --> 00:26:30,350
دو لیوان دیگه می خوام
323
00:26:36,330 --> 00:26:37,910
پی سودا
324
00:26:38,310 --> 00:26:42,290
- براچی این قدر خوردی که مست شی؟
-به تو مربوط نیست
325
00:26:44,920 --> 00:26:49,350
- این و ببرو صورت حساب و بیار
- برای چی دخالت می کنی؟
326
00:26:49,550 --> 00:26:53,150
میخوام بنوشم اون قدر که مست بشم
327
00:26:54,060 --> 00:26:58,460
اون جوری می تونم چیزای دیوانه واری رو که توی کله ام دور میزنن فراموش کنم
328
00:26:58,610 --> 00:27:04,060
چی شده؟ می تونی باهام حرف بزنی. نیاز نیست مشکلاتت و این جوری حل کنی
329
00:27:05,600 --> 00:27:10,510
با تو حرف بزنم؟ از حرف زدن باتو چی نصیبم می شه؟ هان؟
330
00:27:10,740 --> 00:27:14,480
یه جورهایی همه ی این چیزهای دیوانه واری که دارن تو کلمه ام دور میزنن
331
00:27:14,690 --> 00:27:16,510
مسائل تو هم هستن
332
00:27:16,710 --> 00:27:19,330
اون بجه احمق درست عین مادرش بده
333
00:27:23,640 --> 00:27:26,620
هیچ وقت منوجه لطفی که درحقش برای بزرگ کردنش کردم نشد
334
00:27:26,810 --> 00:27:31,180
-یه عوضیه! یه عوضیه احمق
پی سودا نمی تونی این جوری راجع بهش حرف بزنی
335
00:27:31,380 --> 00:27:34,560
-اون آدم صادقیه.
- اون قدر صادقه که احمق به نظر می یاد
336
00:27:34,760 --> 00:27:37,410
دلیل اینکه اینقدر بدرفتار میکنه اینه که باهوش نیست
337
00:27:37,610 --> 00:27:46,000
با این که چیزای بزرگ براش می خوام اما اون با رفتار سطح پایینش که از مادرش به ارث برده داره خرابش می کنه! اون کپی مادرش خون پرانگه
338
00:27:46,200 --> 00:27:48,570
کی می دونه که اون با کی خوابیده؟
339
00:27:49,000 --> 00:27:55,060
- به خطر همینه که یه بچه ی بی پدر رو حامله شد
- پی سودا این طور حرف زدن راجع به خون پرانگ رو تموم کن.
- چرا؟ دوست دارم راجع بهش بد حرف بزنم.
340
00:27:55,260 --> 00:27:58,100
می خوام راجع بهش بد حرف بزنم می خوای چی کار کنی> هان؟
341
00:27:59,410 --> 00:28:00,930
خون سودارات
342
00:28:01,120 --> 00:28:04,360
اگه نمی خواین داد زدن و اذیت کردن مسافرای هتل و تموم کنید
343
00:28:04,570 --> 00:28:07,450
زنگ می زنم به گارد امنیتی تا شما رو بندازه بیرون
344
00:28:07,650 --> 00:28:09,550
من جدی هستم
345
00:28:16,660 --> 00:28:18,640
صورت حسابمو بده
346
00:29:02,610 --> 00:29:04,580
بگیرش
347
00:29:07,940 --> 00:29:09,660
مرسی
348
00:29:32,280 --> 00:29:35,270
- چی گفتی؟
-گفتم
349
00:29:35,660 --> 00:29:38,370
دیگه نباید برگردی به جزیره
350
00:29:39,380 --> 00:29:43,580
- می خوام دلیل شو بشنوم.
-چون من دارم با ساریندا ازدواج می کنم
351
00:29:44,020 --> 00:29:46,700
نمی خوام تو این جا بمونی
352
00:29:47,010 --> 00:29:49,910
خدافظ پاسیکا
353
00:29:50,540 --> 00:29:52,990
امیدوارم دیگه همدیگه رو نبینیم
354
00:30:25,040 --> 00:30:27,910
باور دارم که ته دلیلی برای این کارش داره
355
00:30:28,110 --> 00:30:30,050
چه دلیلی می تونه باشه؟
356
00:30:30,630 --> 00:30:34,530
وقتی خودش بهم گفت که با ساریندا ازدواج نمی کنه
357
00:30:34,730 --> 00:30:36,760
حالا یهویی می گه داره با ساریندا ازدواج می کنه
358
00:30:36,970 --> 00:30:41,320
ومنو هم از رفتن به اونجا منع می کنه.
- با اینکه ته رو درک نمی کنم بازم,
359
00:30:41,530 --> 00:30:45,730
مطمئنم آدمی که ته دوسش داره
360
00:30:46,040 --> 00:30:47,780
تویی
361
00:30:48,830 --> 00:30:50,320
نه
362
00:30:51,860 --> 00:30:56,070
نه من کسی نیستم که به دلش نشسته
363
00:30:56,450 --> 00:30:58,610
منو ببخشید
364
00:31:16,260 --> 00:31:22,620
-هنوزم باید با خون تکین ازدواج کنم
آره
نمی فهمم.
-نباید چیزی بگی
365
00:31:22,830 --> 00:31:26,520
طی دوروز خودت و برای ازدواج با خون تکین آماده کن
366
00:31:26,810 --> 00:31:29,000
وزنش شو
367
00:31:29,540 --> 00:31:31,360
فهمیدی درسته؟
368
00:31:40,570 --> 00:31:47,800
من نمی فهمم با این که تو از ته قلبت واقعیت و می دونی چه طوری هنوزم به این ازدواج تن می دی؟
369
00:31:48,010 --> 00:31:53,500
تاحالا مامان بابت بابا خیلی دلشکسته بوده. من فقط رنجشو دیدیم اون خیلی ناراحت بوده جیو
370
00:31:53,700 --> 00:31:57,800
نمی خوام دلیلی رنج دوبارش باشم
-پس تو
371
00:31:58,000 --> 00:32:03,480
-می خوای خودت باشی که به جاش رنج می کشی درسته؟
- می شه اینجوری هم گفت .به هر حال تحملش می کنم
372
00:32:03,680 --> 00:32:12,390
نه تو نمی تونی !چون فقط تو رنج نمی کشی خون پان هم کم تر از تو رنج نمی کشه
373
00:32:12,910 --> 00:32:14,590
لطفا بهم اجازه بده
374
00:32:15,370 --> 00:32:17,290
خون جیو بیا اینجا
375
00:32:28,050 --> 00:32:32,860
هی ! داری منو کجا می بری؟
-فقط بیا دنبالم باشه؟ اینجا
376
00:32:33,150 --> 00:32:35,020
منو برا ی چی آوردی اینجا؟
377
00:32:35,050 --> 00:32:38,720
من فکر می کنم باید بذاری خون تکین این مشکل و خودش حل کنه
378
00:32:38,910 --> 00:32:43,260
دیگه بهش فشار نیار به حد کافی احساس وحشتناکی داره
379
00:32:43,480 --> 00:32:47,920
اگه احساسی که داره وحشتناکه چرا کاری نمی کنه که یه کم حالش بهتر بشه؟
380
00:32:48,120 --> 00:32:52,190
پی ته ضعیفه ! نمی دونه چه جوری باید مقابل مادرش بایسته
381
00:32:52,390 --> 00:32:55,710
اگه من بودم... ضمانت می کنم که
382
00:32:56,010 --> 00:32:59,890
هیچ کس نمی تونه منو مجبور کنه.
-اما رفتار آدما شبیه هم نیست
383
00:33:00,090 --> 00:33:03,920
در نتیجه تو نمی تونی خودت و با اون مقایسه کنی
384
00:33:04,120 --> 00:33:07,910
ویه چیز دیگه اون ضعیف نیست
385
00:33:08,120 --> 00:33:14,140
اون آدم قدرشناسیه1 عاشق خانوادشه و هر کاری می کنه تا خانوادش و شاد کنه
386
00:33:14,540 --> 00:33:21,970
-روانشناسی نخوندی؟ همینه ! نمی تونی بهش فکر کنی؟
هی پت
387
00:33:34,260 --> 00:33:40,360
من هرگز نمی دونستم یه آدم چه قدر می تونه مهم و گرانبها باشه
388
00:33:40,660 --> 00:33:46,200
هرگز نمی دونستم یه روز قشنگ چه قدر می تونه گرانبها باشه
389
00:33:46,390 --> 00:33:52,720
هرگز نمی دونستم اوقانی که باهم گذروندیم چه قدر می تونه خوب باشه
390
00:33:52,920 --> 00:33:59,630
نمی دونستم از دست دادن یه نفر چه قدر می تونه زجر آور باشه
391
00:33:59,840 --> 00:34:05,010
هرگز! هرگز! هرگز
392
00:34:05,790 --> 00:34:08,010
<بیا پدرت و لب ساحل ببین>
393
00:34:21,330 --> 00:34:22,840
ته
394
00:34:24,210 --> 00:34:25,190
بله مامان
395
00:34:25,380 --> 00:34:30,580
-کجا می ری این وقت شب؟
-خوابم نمی بره می رم قدر بزنم
396
00:34:30,900 --> 00:34:37,930
می خوای همراهیت کنم؟
مشکلی نیست مامان تو می تونی بری بخوابی
زود برگرد
باشه
397
00:35:22,530 --> 00:35:23,980
بابا
398
00:35:27,220 --> 00:35:30,530
اگه می خوای راجع به ساریندا حرف بزنی من دیگه تصمیمم رو گرفتم
399
00:35:30,730 --> 00:35:33,350
هی... من متوجه نمی شم
400
00:35:33,560 --> 00:35:37,530
من فکر کردم راجع به این قضیه بحث کردیم و همه چی واضح و شفاف شد.
-آره این کارو کردیم پدر
401
00:35:38,230 --> 00:35:40,660
اما من دوباره بهش فکر کردم
402
00:35:40,900 --> 00:35:43,180
نمی خوام مامان و بیش از این ناراحت کنم
403
00:35:43,920 --> 00:35:48,370
- تو زندگی گذشتم مامان به قدر کافی ناراحت بوده بابا
هی ته
404
00:35:48,670 --> 00:35:50,950
چیزی که بین من و مادرت اتفاق افتاده رو
405
00:35:51,140 --> 00:35:55,530
-نیاز نیست تو مسئولیتش رو به عهده بگیری
- البته که باید مسئولیت شو به عهده بگیرم
406
00:35:55,730 --> 00:35:57,200
فراموش نکن بابا
407
00:35:57,850 --> 00:35:59,300
که من
408
00:35:59,500 --> 00:36:01,760
نیمی از تو ام و نیمی از مامان
409
00:36:11,060 --> 00:36:14,690
از اونجایی که تو نمی تونی برگردی به گذشته و چیزی وو درست کنی
410
00:36:15,290 --> 00:36:18,210
من سعی می کنم حال و به بهترین شکل درست کنم
411
00:36:20,730 --> 00:36:22,440
ته
412
00:36:24,040 --> 00:36:26,010
باکی داری حرف می زنی پسرم؟
413
00:36:27,950 --> 00:36:31,820
بله مامان
- کجا می ری؟ خون ؟ خون ؟
مامان مامان
414
00:36:33,270 --> 00:36:36,360
- اون مرد کی بود؟
یکی از کارمندا بود
415
00:36:36,780 --> 00:36:38,470
راجع به چی حرف می زدین؟
416
00:36:38,660 --> 00:36:40,980
ما راجع به ... عروسی حرف می زدیم
417
00:36:41,190 --> 00:36:43,010
گفتم کارش و خوب انجام بده
418
00:36:44,270 --> 00:36:47,370
اگه راجع به این حرف می زدین چرا از من فرار کرد؟
419
00:36:47,560 --> 00:36:49,490
فرار نکرد
420
00:36:50,000 --> 00:36:53,530
حرفمون تموم شد گفتم می تونه بره مامان
421
00:36:56,510 --> 00:36:59,340
-مامان.
-هوم؟
من
422
00:36:59,540 --> 00:37:04,050
دیگه خوابم می یاد... فکر کنم باید برم داخل
423
00:37:04,830 --> 00:37:06,350
باشه مامان؟
424
00:37:06,750 --> 00:37:08,580
بیا بریم چیزی نیست
425
00:37:42,970 --> 00:37:47,970
در نهایت پی ته واقعا مجبور شد با ساریندا ازدواج کنه
426
00:37:49,230 --> 00:37:52,470
کسی که بیش از همه دلم براش می سوزه پی پانه
427
00:37:59,640 --> 00:38:02,000
وقت دست کردن حلقه هاست
428
00:38:02,590 --> 00:38:04,130
ته
429
00:38:04,420 --> 00:38:06,810
لطفا حلقه رو دستش کن پسرم
430
00:39:01,500 --> 00:39:03,700
پان ! برای چی اومدی؟
431
00:39:05,730 --> 00:39:08,300
می خواستم با چشمای خودم ببینم
432
00:39:08,490 --> 00:39:10,290
که بتونم فراموشش کنم
433
00:39:11,080 --> 00:39:14,750
وبتونم اینجا رو بدون حس شرمندگی نسبت به عمو ترک کنم
434
00:39:51,910 --> 00:39:57,730
رین چی کار می کنی؟ دستت و بده به خون تکین بذار حلقه رو دستت کنه وگرنه اتفاق نامبارکی می افته
435
00:39:57,930 --> 00:40:01,380
نه من نمی خوام با خون تکین ازدواج کنم
436
00:40:03,520 --> 00:40:09,260
-این حرفای احمقانه رو بذار کنارو بشین سرجات.
- نه من دیگه هرکاری که گی نمی کنم
437
00:40:10,700 --> 00:40:13,100
من و خون تکین رابطه ای باهم نداشتیم.
438
00:40:13,310 --> 00:40:15,700
ومنم عاشقش نیستم
439
00:40:15,890 --> 00:40:18,800
من فقط باکسی ازدواج می کنم که واقعا عاشقش باشم
440
00:40:19,280 --> 00:40:21,090
متاسفم
441
00:40:55,950 --> 00:41:01,260
خون لی کافیه ! خون لی! من صدمه دیدم! خون لی کافیه
442
00:41:01,570 --> 00:41:09,790
-این تقسیر من نیست نمی دونستم رین اینقدر مکاره
- چه جوری تقصیر تو نیست؟ شماها خاله و خواهرزاده این
443
00:41:09,980 --> 00:41:15,650
-چه جوری نمی دونستی خواهرزادت به چی فکر می کنه؟
-این فکر خودش بوده من خبر نداشتم
444
00:41:15,950 --> 00:41:19,940
!بهانه نیار ! نمی خوام ببینمت! گمشو
445
00:41:20,290 --> 00:41:25,730
خون خون لی ... از من عصبانی نباشید! یه فرصت دیگه بهم بدیدکه جبران کنم
446
00:41:26,520 --> 00:41:30,920
همین الان بهت گفتم از جلوی چشمام گمشو! برو
447
00:41:31,330 --> 00:41:32,670
برو
448
00:41:52,900 --> 00:41:56,680
...نانگ رین... به خاطر تو... فقط به خاطر تو
449
00:41:58,220 --> 00:42:00,220
!زنده نمی ذارمت
450
00:42:13,260 --> 00:42:15,470
برا چی بر گشتی اینجا؟
451
00:42:15,700 --> 00:42:19,760
بااین که من به خاطر خودت انداختمت بیرون که دیگه برنگردی به جزیره ی مروارید
452
00:42:21,060 --> 00:42:24,810
برای این که می خواستم که باچشمای خودم ببینم که تو ساریندا رو انتخاب می کنی
453
00:42:25,020 --> 00:42:28,360
تابتونم فراموشت کنم
- فراموش کنی؟
454
00:42:29,280 --> 00:42:33,610
!جوری صحبت می کنی که انگار حسی بهم داشتی
455
00:42:33,830 --> 00:42:35,570
البته که بهت حسی داشتم
456
00:42:35,770 --> 00:42:38,850
من حس می کنم که تو مردد ترین مردی هستی که تا حالا دیدیم
457
00:42:39,150 --> 00:42:43,040
یه آدم آتشین مزاج که نمی تونم تحملش کنم
458
00:42:43,980 --> 00:42:51,890
از قدیم گفتن که اگه یه زن سرزنشتون می کنه یعنی عاشقتونه
- اما از دید من سرزنش یعنی سرزنش
حتی اگه تو منو سرزنشم کنی
459
00:42:52,570 --> 00:42:57,190
احساسی که بهت دارم تغییر نمی کنه
460
00:42:58,060 --> 00:43:00,360
آدمی مثل منو دوست نداشته باش
461
00:43:00,720 --> 00:43:03,710
چون من بین تو و مادرت مشکل ایجاد می کنم
462
00:43:07,020 --> 00:43:08,620
خون پان
463
00:43:09,410 --> 00:43:12,020
اگه بهم زمان بدی و یه فرصت
464
00:43:12,630 --> 00:43:14,800
یه کاری می کنم مامان نظرشو عوض کنه
465
00:43:15,900 --> 00:43:19,630
این غیر ممکننه! مامانت خیلی از من متنفره
466
00:43:19,820 --> 00:43:22,430
نذار احساس بینمون
467
00:43:23,050 --> 00:43:25,930
عمیق تر از این بشه
468
00:43:36,020 --> 00:43:37,670
بله خون پرا
469
00:43:39,260 --> 00:43:40,670
چی؟
470
00:43:40,860 --> 00:43:42,660
ساریندا؟
471
00:43:44,200 --> 00:43:49,960
- من نمی رم . سانگاه همین الان ولم کن
-چرااین قدر خیره سری?
-ولم کن
-آروم باش.
-ولم کن
472
00:43:49,960 --> 00:43:51,720
همین الان ساریندارو ول کن
473
00:43:53,410 --> 00:43:58,090
- خون تکین لطفا کمکم کن خاله می خواد منو بفروشه.
- این خواهرزادته
474
00:43:58,300 --> 00:44:01,700
چه جوری می تونی باهاش این قدر ظالم و بی رحم باشی؟
-تو دخالت نکن
475
00:44:01,900 --> 00:44:04,000
حق دارم هر کاری می خوام باهاش بکنم
476
00:44:04,210 --> 00:44:08,180
وحق دارم به هر فاحشه خونه ای که دلم خواست بفروشمش
-هی شماها
477
00:44:08,370 --> 00:44:09,790
بذارید ساریندابره
478
00:44:09,810 --> 00:44:13,320
کلی شاهد اینجا هسنت که تو همین الان گفتی که می خوای بفروشیش
479
00:44:13,420 --> 00:44:15,950
شماها مطمئنا نمی خواین برین زندان
480
00:44:16,970 --> 00:44:21,760
من کاری انجام ندادم خون تکین! این ازم خواست که این کارو انجام بدم اگه این کارو نکنم بهم حمله می کنه
481
00:44:21,910 --> 00:44:28,040
هی بی دست و پا
- تو بهم دستور دادی این کارو بکنم! اگه انجامش ندم
482
00:44:28,080 --> 00:44:30,180
نانگ رین بیا اینجا
- همین الان از این جزیره برید بیرون
483
00:44:30,380 --> 00:44:33,100
تو حق نداری منو بندازی بیرون
- چه طور حق ندارم؟
484
00:44:33,510 --> 00:44:37,180
!من صاحب این جزیره ام ! من حق دارم بذارم کسی این جا بمونه یا بندازمش بیرون
485
00:44:37,380 --> 00:44:41,180
در حقیقت تو باید اینجا رو خیلی وقت پیش ترک می کردی
486
00:44:44,230 --> 00:44:49,660
جائه! جائه! بیا بریم! بیا بریم . عجله کن عجله کن
487
00:44:57,680 --> 00:44:59,510
خیلی ممنون خون تکین
488
00:44:59,720 --> 00:45:04,500
-اما بیرون انداختن خاله دا اینجوری به نظرتون خوبه؟
-برای چی خوب نیست؟
489
00:45:05,800 --> 00:45:08,340
هی ترسیدن ازش رو تموم کن
490
00:45:08,630 --> 00:45:10,650
وبیشتر از این راجع به مهربونیاش فکر نکن
491
00:45:10,860 --> 00:45:13,900
اون تورو بدون هیچ عشق خالصانه ای بزرگ کرده
492
00:45:15,780 --> 00:45:17,770
واگه چیزی بود که به کمک من احتیاج داشتی
493
00:45:17,960 --> 00:45:19,830
می تونی بهم بگی
494
00:45:21,020 --> 00:45:26,030
-پی پرا و پی نی لطفا پیش ساریندا بمونید
بله
495
00:45:26,650 --> 00:45:28,330
بریم
496
00:46:01,600 --> 00:46:02,790
ته
497
00:46:02,980 --> 00:46:04,210
مامان
498
00:46:06,480 --> 00:46:09,760
تو سودارات و سانگاه اخراج کردی پسرم؟
499
00:46:11,030 --> 00:46:15,780
-اونا بهت شکایت کردن مامان?
-نه شکایت نکردن خداحافظی کردن
500
00:46:15,980 --> 00:46:18,160
می خوام که رایت و عوض کنی
501
00:46:18,460 --> 00:46:20,250
نمی فهمم مامان
502
00:46:20,440 --> 00:46:22,600
با این که باچشمای خودت دیدی و با گوشای خودت شنیدی
503
00:46:22,800 --> 00:46:27,480
که سودارات برنامه ریخته بود که باخواهر زاده اش منو به دام بندازه برای چی طرفشو می گیری؟
504
00:46:27,710 --> 00:46:31,220
من طرفش و نمی گیرم من می خوام بهش یه شانس بدم
505
00:46:31,320 --> 00:46:34,460
اونا جفتشون از کارمندهای قدیمی اینجان
506
00:46:34,660 --> 00:46:40,010
اونا گریون اومدن پیش من و گفتن زندگیشون اینجااست
507
00:46:40,220 --> 00:46:47,910
-اگه اینجا رو ول کنن جایی برای کار کردن ندارن! زندگی شون به این جزیره بستگی داره.
- اینابهونه ست مامان
508
00:46:48,120 --> 00:46:51,070
می دونی داشتن با سارینداچی کار می کردن؟
509
00:46:51,270 --> 00:46:55,060
داشت خواهرزاده شو می فروخت . کدوم آدمی این کارو می کنه؟
510
00:46:55,270 --> 00:47:03,600
سودارات بهم گفت که چون اون حرفش و عوض کرده داشتن این کارو می کردن ! واقعا قصد این کارو نداشته!عصبانی بوده
511
00:47:03,890 --> 00:47:11,050
ته ازت می خوام که بهشون یه شانس بدی همون جور که من دادم
512
00:47:11,460 --> 00:47:16,060
من قول می دم که نمی ذارم دوباره اذیتت کنن
513
00:47:16,250 --> 00:47:23,120
هرجا باشی نمی ذارم اونجا باشن ته! هوم؟
514
00:47:30,020 --> 00:47:37,080
- خیلی ممنون خون لی لطف کردین... هیچ وقت فراموش نمی کنم
در کنار فراموش نکردن
515
00:47:37,380 --> 00:47:41,370
- باید برام جبران هم کنی.
-البته بله
516
00:47:43,120 --> 00:47:46,920
اما ته یه شرط داشت
517
00:47:47,210 --> 00:47:49,750
اگه می خواین به زندگیتون تو اینجا ادامه بدید
518
00:47:50,060 --> 00:47:58,380
- تو و سانگاه نمی تونید دوباره ساریندارو اذیت کنید
- اگه فقط اینه که من می تونم انجامش بدم.
-خیلی خوبه
519
00:48:08,550 --> 00:48:15,630
می خوام باسیک حرف بزنم که کمک کنه یه بار دیگه انفجار قایق و بررسی کنیم چون بابا معتقده که تصادف نبوده
520
00:48:15,830 --> 00:48:18,630
باشه به سلامت برگردی
521
00:48:19,610 --> 00:48:22,970
من خیلی خوشحالم که یکی نگرانمه
522
00:48:28,750 --> 00:48:32,990
اما باید خیلی مراقب باشی برای موندن تو اینجا
523
00:48:33,180 --> 00:48:40,270
- چون سودارات و سانگاه هنوز اینجا کار می کنن
- نگران نباش اونا جرئت نمی کنن کاری به من داشته باشن
524
00:48:42,470 --> 00:48:44,780
الان می رم
525
00:48:54,660 --> 00:48:58,150
واقعا نمی تونم باور کنم که عمو هنوز زنده ست
526
00:48:58,350 --> 00:49:00,680
اگرچه کشتی خاکستر شده
527
00:49:00,840 --> 00:49:02,900
واقعا غیر قابل باوره
528
00:49:03,340 --> 00:49:07,540
فقط من و تو خون پان راجع به این قضیه می دونیم
529
00:49:08,230 --> 00:49:14,070
من اومدم بهت بگم چون پدرم کاملا مطمئه که یکی بابرنامه بمب و گذاشته تو قایق
530
00:49:14,260 --> 00:49:17,970
- پس ازت می خوام که یه بار دیگه بررسیش کنی.
-حتما
531
00:49:19,140 --> 00:49:24,000
سیک راجع به لیست کارمندایی که بهت دادم چک کنی چی کار کردی؟
532
00:49:24,030 --> 00:49:28,970
40درصدش بررسی شده ولی هنوز به مورد مشکوکی برنخوردیم
533
00:49:30,450 --> 00:49:32,840
پس بیا این کارو بکنیم سیک
534
00:49:33,040 --> 00:49:37,020
تمرکزت و بذار رو اطرافیان سودارات
535
00:49:37,220 --> 00:49:42,950
چون اونا الان محتمل ترین گزینه ها برای اختلاس اند
536
00:49:50,860 --> 00:49:56,030
بعد از انتشار تبلیغی که خون تکین و خون پاسیکا توش بودن
537
00:49:56,230 --> 00:49:59,720
ما نتایج خیلی خوبی از مشتری ها گرفتیم
538
00:49:59,920 --> 00:50:05,270
اتاق های هتل و تانیمه ی سال آینده رزرو کردن
539
00:50:10,550 --> 00:50:17,250
از اونجایی که بازخوزد خوبی گرفتیم باید یه برنامه بذاریم که ارائه کننده هامونو به طور رسمی معرفی کنیم
540
00:50:17,450 --> 00:50:22,860
وباید خبرنگارارو هم به عنوان یه راه دیگه ی ایجاد روابط عمومی دعوت کنیم
541
00:50:23,150 --> 00:50:28,770
بله.
- خیلی خوبه . پس باید در اسرع وقت این برنامه رو اجرا کنیم
542
00:50:28,980 --> 00:50:32,540
-پس من اینو می ذارم به عهده ی شما
-البته
543
00:50:44,880 --> 00:50:47,240
-خون پان.
-بله
544
00:50:48,770 --> 00:50:50,030
...اوم
545
00:50:50,220 --> 00:50:55,460
حالت صورتت و دیدم به نظر می یومد با تصمیمی که چند دقیقه قبل گرفتیم موافق نیستی
546
00:50:57,100 --> 00:50:59,500
آره مخالفم
547
00:50:59,950 --> 00:51:02,470
من همون عکس انداختنم به سختی تونستم جمعش کنم
548
00:51:02,670 --> 00:51:06,630
اما نمایش و ان جور چیزا... من
549
00:51:06,940 --> 00:51:09,530
من نمی تونم با توبیام روی استیج
550
00:51:09,730 --> 00:51:16,990
- خودت نمایش بده
- چه طور ممکنه؟ ما یه زوج بودیم اگه تو نباشی کامل نیست
551
00:51:23,080 --> 00:51:24,970
خون پان
552
00:51:25,280 --> 00:51:31,950
من باورت دارم و این که تو منو داری نیازی نیست از چیزی بترسی
553
00:51:32,260 --> 00:51:35,140
مطمئنا رو ی استیج خجالت نمی کشی
554
00:51:57,180 --> 00:51:58,900
آه
555
00:52:00,790 --> 00:52:04,860
- جالب نیست؟
-نه.
- افتضاحه
556
00:52:05,060 --> 00:52:09,670
- اگه من از ترس بپرم هوا تو میخندی .اره ؟
آره
557
00:52:11,250 --> 00:52:14,280
این خیلی بده
558
00:52:15,100 --> 00:52:17,180
همین الان تو خندیدی
559
00:52:17,470 --> 00:52:24,100
-برای چی باصورت کرفته اینجا وایستادی؟
-اینجا منتظر وایستادم که یکی به ناهار دعوتم کنه.
- اوکی
560
00:52:24,500 --> 00:52:30,230
پس می خوای ناهار با من بیای بیرون خون ساریندا؟
561
00:52:31,670 --> 00:52:35,190
اوکی.
- بیا بریم.
-پت
562
00:52:37,660 --> 00:52:43,870
-دارید برای ناهار می رید بیرون ؟ می شه منم باهاتون بیام؟
-اما
563
00:52:44,260 --> 00:52:47,550
لطفا می شه منم بیام؟
564
00:52:48,880 --> 00:52:54,000
لطفا منو برای چند لحظه ببخش
565
00:52:58,680 --> 00:53:01,680
اول بیا باهم حرف بزنیم
566
00:53:06,130 --> 00:53:08,860
برای چی منو می کشی اینور؟
567
00:53:11,740 --> 00:53:20,520
آهان.... الان متوجه شدم. من مزاحمتون بودم برای همین داری می کشیم اینور
568
00:53:20,720 --> 00:53:24,300
حالا که دیدی ساریندا دیگه نمی خواد با ته ازدواج کنه گفتی یه امتیازی بگیری نه؟
569
00:53:24,500 --> 00:53:32,160
- واقعا داری نشونش می دی
- چی رو نشون می دم
- تو این شرایط واقعا واضحه که تو حسودیت شده
570
00:53:33,230 --> 00:53:37,200
من حسودی نکردم. من تو رو دوست ندارم
571
00:53:38,910 --> 00:53:42,390
-واقعا دوسم نداری؟
- به دهنم نگاه کن
572
00:53:42,590 --> 00:53:44,470
دوست ندارم
573
00:53:45,610 --> 00:53:49,320
اگه منو دوست نداری پس منم می رم یکی دیگه رو دوست داشته باشم
574
00:53:50,200 --> 00:53:55,220
آره1 برو هر کی رو می خوای دوست داشته باش دیگه هم منو اذیت نکن
575
00:53:55,630 --> 00:53:58,740
هی!اون واقعا عصبانیه
576
00:53:59,230 --> 00:54:01,720
خون جیو! خون جیو
577
00:54:04,590 --> 00:54:07,030
نباید این قدر فک میزدم
578
00:54:10,060 --> 00:54:16,530
- تو وخون پاسیکا می خواید به عنوان ارائه دهنده از جزیره ی مروارید تو مراسم معرفی بشین؟
-بله
579
00:54:17,300 --> 00:54:24,060
خودم اومدم بهت بگم چون نمی خوام اگه از دهن یکی دیگه شنیدی دوباره یه اتفاقی بیفته! این مراسم خیلی مهمه
580
00:54:24,260 --> 00:54:32,110
-ماواقعا نمی تونیم هیچ مشکلی ایجاد کنیم چون کلی خبرنگار دعوت کردیم
- یه جوری حرف می زنی انگا من کسیم که همش مشکل درست می کنه
581
00:54:32,310 --> 00:54:35,080
مامان من منظورم این نبود
582
00:54:36,100 --> 00:54:39,230
من دیگه نمی تونم بخورم. خودت تنهایی بخور
583
00:54:43,140 --> 00:54:45,070
مامان ! ! کجا داری می ری؟ مامان؟
584
00:54:45,260 --> 00:54:46,830
مامان
585
00:54:58,050 --> 00:54:59,590
خون لی؟
586
00:55:04,220 --> 00:55:05,740
سودارات
587
00:55:06,210 --> 00:55:09,850
وقت جبرانه
588
00:55:16,040 --> 00:55:23,270
شما ،خون تکین ،باید با ظاهر شیک وخونسردی راه برین ووسط مسیر با دستی کشیده ژست بگیرین
589
00:55:23,480 --> 00:55:36,950
دستتون و دراز می کنید، بله و خون پاسیکا در حالی که زیبا به نظر می رسه بیرون میاد دست شما رو لمس میکنه و نه فقط همین ،باید اغواگریش رو با چشمهاش بیان کنه
590
00:55:37,140 --> 00:55:38,820
مجبوره تا اون حد انجامش بده ؟
591
00:55:39,020 --> 00:55:44,940
بله اغواگری ولمس های دعوت کننده ،شوک ایجادمی کنه ولمس ملایم پروبال ها
592
00:55:45,340 --> 00:55:47,450
فکر می کنم برای الان کافی باشه
593
00:55:48,310 --> 00:55:50,740
بله
-بله برای الان باید کافی باشه.
-بله
594
00:55:54,830 --> 00:56:00,430
داداش.
-بله
- ببخشید من الان برمی گردم
-هی 1 چرا ما داشتیم تمرین می کردیم
595
00:56:03,060 --> 00:56:07,870
خون تکین خون پاسیکا لطفا بیاید بالا
596
00:56:20,490 --> 00:56:26,100
- ستوان سلام.
-سلام خون جیو! باعجلا کجا می رین؟
597
00:56:26,290 --> 00:56:29,210
-خون جیو
- سلام خون پت.
-ستوان
598
00:56:29,420 --> 00:56:34,990
ستوان لطفا بامن بیاید غذا بخوریم.نمی خوام تنهایی بخورم
599
00:56:35,610 --> 00:56:40,620
-بریم.
- اوم... اوم ...خون
- و.
600
00:56:40,800 --> 00:56:43,450
من... هی
601
00:56:50,640 --> 00:56:55,460
- خون جیو خون جیو
-بله
- رستوان اینجاست نمی ریم تو؟
602
00:56:55,720 --> 00:57:00,040
من دیگه گشنه نیستم . اومدین اینجا ته رو ببینید نه؟
603
00:57:00,250 --> 00:57:04,750
بله
- تو اتاق تمرینه
604
00:57:05,430 --> 00:57:09,380
در واقع نمی خواستی باهم غذا بخوریم درسته؟
605
00:57:09,570 --> 00:57:13,170
این کارو کردی چون می خواستی حرص پیت ور دربیاری درسته؟
606
00:57:13,370 --> 00:57:14,970
...اوم
607
00:57:15,260 --> 00:57:17,080
جواب نمی دی یعنی درسته
608
00:57:17,290 --> 00:57:21,470
وقتی یه زوج هستین دعوای طولانی خوب نیست. باید باهم حرف بزنید
609
00:57:21,660 --> 00:57:25,420
- ما زوج نیستیم
-!آه
610
00:57:26,760 --> 00:57:30,770
اون یه دختر بازه نمی خوام دوست پسرم باشه
611
00:57:30,980 --> 00:57:34,310
دیروز با یه دختر بود امروز بایکی دیگه
612
00:57:34,870 --> 00:57:40,880
بااین که قبلا بهم گفته دوسم داره من هیچ وقت بهش اعتماد ندارم که داره راست می گه یا دروغ
613
00:57:41,090 --> 00:57:44,040
می خوای واقعیت رو بدونی؟
614
00:57:46,700 --> 00:57:50,830
زیباست عالیه. به خون تکین نگاه کن
615
00:57:51,040 --> 00:57:57,840
دست چپتو بذار تو دست راست خون تکین.برو جلو و لمسش کنفراموش نکن که نگاه اغواگرانه تو بهش بندازی
616
00:57:58,040 --> 00:58:02,250
وبه جلو نگاه کنید تا ازتون عکس بگیرن
617
00:58:02,580 --> 00:58:04,990
خون تکین
618
00:58:06,000 --> 00:58:09,010
-چی شده؟
- ستوان سیک می خواد شما رو ببینه
619
00:58:09,200 --> 00:58:12,470
- پس منو برای چند لحظه ببخشید.
-البته
620
00:58:16,990 --> 00:58:21,620
ادامه می دیم. شما باید یه سبد گل هم حمل کنید
621
00:58:21,760 --> 00:58:28,420
بله و از پله ها می یاد پایین. می شه پله رو بیارین؟
622
00:58:31,200 --> 00:58:35,220
-من این کارو می کنم.
- سریع تر.
-بله
623
00:58:37,550 --> 00:58:41,020
من همون طور که گفتی اطرافیان سودارات رو چک کردم
624
00:58:41,450 --> 00:58:45,690
اونایی که تو جزیره کار می کنن
625
00:58:45,890 --> 00:58:53,490
سانگاه. خون ونگجای یونچای سمای و خون ساریندا
626
00:58:54,180 --> 00:58:57,620
توی هتلم خون نوان تیپ
627
00:58:57,810 --> 00:58:59,910
راجع به این تقریبا می دونستم
628
00:59:00,120 --> 00:59:03,890
اما چیز مشکوکی پیدا نکردی؟
629
00:59:04,280 --> 00:59:06,510
یه نفر دیگه هم هست خون نوان پرانگ
630
00:59:07,250 --> 00:59:13,590
- زنی که باعث مشکل بین پدرو مادرم شد.
- ویه نفر دیگه
631
00:59:13,900 --> 00:59:16,040
نکون
632
00:59:16,920 --> 00:59:21,320
-نکون؟
-آره.
-من قبلا این اسم و نشنیدم کی هست؟
633
00:59:21,510 --> 00:59:23,570
می گن دوست نزدیک خون پرانگ بوده
634
00:59:23,780 --> 00:59:29,290
فهمیدم که خون پرانگ بهش اتهام حمله زده بوده
635
00:59:30,150 --> 00:59:33,850
چه جور دوستیه که بهش حمله کرده؟
636
00:59:34,050 --> 00:59:43,400
آره بعد اون قضیه اخراج شده و ناپدید شده و کسی هم نتونسته باهاش ارتباط برقرار کنه
637
00:59:54,630 --> 00:59:58,200
ممنون. مردای جوون
638
01:00:00,350 --> 01:00:07,960
- بیاین شروع کنیم خون پاسیکا
-البته
- سبد و بردارید و به زیبایی پایین بیاید
639
01:00:08,340 --> 01:00:18,010
یه عالمه عکس داره گرفته میشه ،یه عالمه ادم دارن عکس میگیرن ،بله ، خیلی اروم جلو بیاین ،زست بگیرین وبه زیبایی لبخند بزنید ،موقر به نظر برسید
640
01:00:22,650 --> 01:00:24,930
-خون پاسیکا
-خون پان
641
01:00:27,420 --> 01:00:29,080
خون پان خون پان
642
01:00:30,790 --> 01:00:31,810
خون پان
643
01:00:32,440 --> 01:00:35,020
- صدمه دیدی؟
-آره
644
01:00:35,550 --> 01:00:37,550
می برمت بیمارستان
645
01:00:43,480 --> 01:00:44,740
مراقب باش
646
01:00:46,200 --> 01:00:47,910
نمی تونی راه بیای نه؟
647
01:00:50,110 --> 01:00:51,720
لطفا اجازه بده
648
01:01:08,820 --> 01:01:12,450
واقعا دلم می خواست اون صحنه ای که افتاد زمین و ببینم
649
01:01:12,860 --> 01:01:15,950
اگه می دیدیش احساس رضایت بیشتری می کردی
650
01:01:16,710 --> 01:01:22,830
- مطمئنا پاش چلاق شده فردا نمی تونهه بره رو استیج.
- هی ! هی من واقعا راضیم کارت و خیلی خوب انجام دادی
651
01:01:25,120 --> 01:01:30,890
این دفعه اگه درست ودرمون نباشه من اسم خودمو عوض میکنم
652
01:01:37,090 --> 01:01:38,700
چه طوره؟
653
01:01:38,890 --> 01:01:44,170
- الان خوبم.
-مطمئنی؟
- من مطمئنم فردا می تونم انجامش بدم
654
01:01:59,120 --> 01:02:05,350
- تونمی تونی خودت ومجبور کنی من نگرانتم.
-من خودم و مجبور نمی کنم
655
01:03:54,740 --> 01:03:58,940
دود داره از گوشاش می زنه بیرون
656
01:04:00,070 --> 01:04:02,710
هنوزم اطمینان ندارم
657
01:04:16,080 --> 01:04:20,970
مطمئنی که پاسیکا نمی تونه انجامش بده؟
658
01:04:21,260 --> 01:04:23,070
مطمئنم
659
01:06:46,710 --> 01:06:52,500
خیلی زیباست. زیباست . زیباست! واااو
660
01:07:46,820 --> 01:07:49,650
خیلی زیباست. زیبا
661
01:08:30,080 --> 01:08:36,260
- پان این اینجوری ورم کرده وتو میگی خوبی ؟
-نمی خواستم کارو خراب کنم
662
01:08:36,460 --> 01:08:38,210
فراموشش کن
663
01:08:38,410 --> 01:08:40,700
اگه بیش از این آسیب ببینی
664
01:08:40,910 --> 01:08:42,880
چی کار کنم؟
665
01:08:50,430 --> 01:08:55,710
تو مریضی اما نمیدونی چطور خودنمایی رو متوقف کنی .چرا پیشنهاد کردی این نمایشو بدی ؟
666
01:08:55,900 --> 01:08:59,690
اگه پسرم نمیتونست به موقع بگیرتت برنامه ی من تبدیل به فاجعه نمیشد ؟
667
01:08:59,900 --> 01:09:02,420
- متاسفم.
- مامان
668
01:09:02,610 --> 01:09:09,350
- مامان این تقصیر اون نیست . یه حادثه بود. پان تلاشش و کرده
- برای چی ازش دفاع می کنی؟
669
01:09:09,550 --> 01:09:13,770
-همه چیز عالی پیش رفت وبعد چی شد ؟
- کافیه مامان
670
01:09:15,050 --> 01:09:17,370
ببخشید می خوام خون پان و ببرم لباسش و عوض کنه
671
01:09:19,950 --> 01:09:22,010
بیا بریم مراقب باش
672
01:09:39,230 --> 01:09:43,540
خون تکین خیلی هم نگاهش به شما نیست
673
01:09:57,010 --> 01:09:58,540
یه کم تحمل کن
674
01:09:59,780 --> 01:10:02,220
امیدوارم که حالتو بهتر کنه
675
01:10:02,570 --> 01:10:06,180
- من می تونم خودم انجامش بدم.
- لطفا باهام مخالفت نکن
676
01:10:07,710 --> 01:10:09,250
یخ گذاشتن روش و زیاد طول نمی کشه
677
01:10:09,550 --> 01:10:11,680
فقط یه بار برای 10 یا 15 دقیقه
678
01:10:11,880 --> 01:10:13,820
اما باید هرروز انجامش بدی
679
01:10:15,630 --> 01:10:17,070
بله
680
01:10:18,640 --> 01:10:22,220
بذار این طوری بگیم .... من خودم انجامش می دم
681
01:10:22,510 --> 01:10:25,570
- مجبور نیستی
- البته که مجبورم
682
01:10:26,150 --> 01:10:29,660
تو تلاش کردی که دووم بیاری این طوری بود که مراسمم موفق شد
683
01:10:29,890 --> 01:10:32,240
دلیل آسیبتم همین بوده
684
01:10:32,750 --> 01:10:36,050
باید برات جبرانش کنم
685
01:10:36,450 --> 01:10:38,810
پس منعم نکن
686
01:11:41,080 --> 01:11:42,830
سبرکن خون جیو
687
01:11:43,330 --> 01:11:47,470
باید حرف بزنیم . دیگه نمی تونم این شرایط و تحمل کنم
688
01:11:47,770 --> 01:11:49,220
صبرکن لطفا
689
01:11:49,430 --> 01:11:52,600
- نمی تونیم ملایم حرف بزنیم؟
- نه
690
01:11:55,720 --> 01:12:01,460
-اگه حرف نزنی این طوری بغلت می کنم
-ولم کن
- نه ولت نمی کنم
691
01:12:01,760 --> 01:12:04,120
پس سریع باش بگو چی می خوای بگی
692
01:12:04,320 --> 01:12:10,670
-چون من با ستوان قرار دارم
- مسئله ای که میخوام درباره اش حرف بزنم همینه
693
01:12:10,880 --> 01:12:15,980
-کی این قدر بهش نزدیک شدی؟
- یه چند ماهی بود که با هم حرف می زدیم
694
01:12:18,740 --> 01:12:20,210
دروغه
695
01:12:20,850 --> 01:12:26,510
-هیچ وقت ندیدم با ستوان حرف بزنی.
-شبا باهاش حرف می زدم از کجا می خواستی ببینی؟
696
01:12:26,720 --> 01:12:28,660
حالا می تونی ولم کنی
697
01:12:34,580 --> 01:12:37,080
بذار یه سوال دیگه ام بپرسم
698
01:12:37,930 --> 01:12:40,330
تو ستوان و دوست داری؟
699
01:12:45,640 --> 01:12:47,670
البته که دوسش دارم
700
01:12:48,520 --> 01:12:58,130
اون خوش تیپه باهوشه تحصیلات خوبی داره شرایط ثابتی داره باکسی هم بازی نمی کنه
701
01:12:58,430 --> 01:13:06,940
-وفادار به یه عشق. جنتلمنه
- منم خوش تیپم باهوشم تحصیلات خوبی دارم شرایطمم ثابته
702
01:13:07,310 --> 01:13:14,330
- منم جنتلمنم با آدما بازی نمی کنم مثل ستوان به یه عشق وفادارم
- کافیه نمی خواد دروغ بگی
703
01:13:14,520 --> 01:13:16,780
-من باورت نمی کنم.
-لطفا باورم کن خون جیو
704
01:13:16,840 --> 01:13:18,920
همین الان دستت و از خواهر زاده ام بکش اون ور
705
01:13:19,860 --> 01:13:21,180
جیو
706
01:13:21,510 --> 01:13:22,560
خیلی حال به هم زنه
707
01:13:22,940 --> 01:13:26,810
توروشنایی روز داری خواهر زادم و اذیت می کنی؟
708
01:13:26,810 --> 01:13:30,000
- من این کارو نکردم
- بهونه نیار با چشمای خودم دیدم
709
01:13:30,670 --> 01:13:31,870
بذار بهت هشدار بدم
710
01:13:32,900 --> 01:13:39,180
دیگه به خواهر زاده ام نزدیک نشو وگرنه به خون ته می گم اخراجت کنه
711
01:13:40,410 --> 01:13:42,360
بریم جیو
712
01:13:53,700 --> 01:13:54,860
هی
713
01:13:57,090 --> 01:14:01,030
اون که بیش از اون که دیدم کاری باهات نکرد درسته؟
714
01:14:01,070 --> 01:14:02,370
اره خاله
715
01:14:02,570 --> 01:14:06,760
هی تو به ستوان نزدیکی؟
716
01:14:06,950 --> 01:14:11,750
یه کم از حرفات و با پت شنیدم
717
01:14:11,960 --> 01:14:14,680
راجع به ستوان سیک حرف می زدی
718
01:14:14,880 --> 01:14:17,960
اگه واقعا این جوری باشه من خیلی خوشحال می شم
719
01:14:18,160 --> 01:14:21,830
چون ستوان آدم خوبیه.
- خاله
720
01:14:22,020 --> 01:14:27,600
من می فهمم که نمی خوای راجع بهش باهام حرف بزنی. خجالت می کشی؟
721
01:14:27,910 --> 01:14:32,110
هی دعوتش کن باهامون شام بخوره
722
01:14:32,800 --> 01:14:34,770
خاله
723
01:14:48,040 --> 01:14:51,490
نتیجه ی برنامه ی تبلیغاتی مون خیلی بهتر از اون چیزی شد که فکر می کردیم
724
01:14:51,680 --> 01:14:52,870
بله
725
01:14:53,980 --> 01:14:57,230
خون پان من فراموش کردم یه چیزی رو بهت بگم
726
01:14:58,420 --> 01:14:59,950
از این ور بیا
727
01:15:05,440 --> 01:15:07,050
خلاصه صورت حساب سالانه
728
01:15:07,250 --> 01:15:12,450
من یه حرفه ای رو استخدام کردم که یه سیتم با سطح ایمنی بالا براموننصب کنه که دزدی از ش راحت نباشه
729
01:15:12,660 --> 01:15:13,970
واقعا؟
730
01:15:14,470 --> 01:15:16,210
نگاه کن
731
01:15:37,870 --> 01:15:39,490
خلاصه صورت حساب
732
01:16:00,700 --> 01:16:06,380
پت اگه قرار بود اینقدر داد بزنیکه دلتراضی بشه پس چرا گفتی من بیام بیرون؟
733
01:16:06,590 --> 01:16:10,710
-قلبم شکسته
-چون نانگ جیو ردت کرده؟
آره
734
01:16:10,900 --> 01:16:14,220
- اون یکی دیگه رو انتخاب کرده.
-کی رو؟
- ستوان سیک
735
01:16:14,430 --> 01:16:20,610
-سیک و جیو باهم قرار می ذارن؟
- آره پت که این جور می گفت
736
01:16:20,810 --> 01:16:26,470
-اما من متعجبم که چی شده
-آره منم همین طور
737
01:16:27,940 --> 01:16:31,640
به نظرم یه انگیزه ی پنهانی راجع به این قضیه هست
738
01:16:31,830 --> 01:16:36,960
می شه واقعیت و برام بفهمی؟ پت الان نمی تونه هیچ کاری کنه
739
01:16:52,740 --> 01:16:57,830
- سلام خاله لی.
- سلام
- سلام خاله گان.
-سلام
740
01:16:58,100 --> 01:17:03,380
-ستوان چی شد که اومدین اینجا؟
-آه...
- سیک پسرم اول بشین
741
01:17:03,590 --> 01:17:05,360
بله ممنون
742
01:17:08,890 --> 01:17:12,430
برای چی اینجوری می پرسی؟ نمی دونی مودبانه نیست؟
743
01:17:13,050 --> 01:17:19,810
من مطمئن بودم که تو بهش زنگ نمی زنی برای همین خودم بهش زنگ زدم برای شام بهمون ملحق بشه
744
01:17:21,120 --> 01:17:25,140
- همه اینجاییم بیاین بخوریم
بله
745
01:17:26,840 --> 01:17:31,400
- مامان ببخشید من باید برم دستشویی.
- البته
746
01:17:37,310 --> 01:17:42,150
- ببخشید منم باید برم دستشویی.
بله
747
01:17:42,830 --> 01:17:44,720
برمی گردم مامان
748
01:17:49,510 --> 01:17:56,440
- خیلی سورپرایز شدم وقتی گان گفت که با سیک قرار می ذاری
قرار؟
749
01:17:56,940 --> 01:18:03,500
-خاله من هیچ وقت این و نگفتم.
-خوب شماها به هم نزدیکین مثل اینه که قرار می ذارین دیگه
750
01:18:04,810 --> 01:18:11,500
اون آدم خوبیه می تونی بهش اعتماد کنی اون هیچ وقت ناراحتت نمی کنه
751
01:18:11,750 --> 01:18:20,250
با این که عروس من نشدی اما من دلم می خواد بایه آدم خوب باشی. من حمایتت می کنم
752
01:18:25,790 --> 01:18:30,550
-هی! هی
-سیک
- داری چی کار می کنی؟
753
01:18:30,760 --> 01:18:34,870
-چی کار می خوام بکنم؟
- هی،زدن یه مامور رسمی
754
01:18:35,060 --> 01:18:38,510
این جوری تحت پیگرد قانونی قرار می گیری.
نمی ترسم
755
01:18:38,720 --> 01:18:42,470
چون قبل از اون من تو رو تحت پیگرد قرار می دم چون خواهر کوچیکمو گول زدی
756
01:18:42,670 --> 01:18:45,790
-هی من کی خون جیو رو گول زدم؟
- سیک
757
01:18:46,180 --> 01:18:49,240
من می دونم که مطمئنا جیو استایل تو نیست
758
01:18:49,450 --> 01:18:52,520
پس براچی باهاش قاطی شدی؟ هی! گوش کن
759
01:18:52,720 --> 01:18:58,940
...اگه فقط برای وقت گذرونی باهاشی تمومش کن این جوری منم می بخشمت. اما اگه تمومش نکنی
760
01:18:59,150 --> 01:19:03,120
- دوستیم و باهات تموم می کنم.
- ته داری دعوای بزرگی درست می کنی
761
01:19:03,320 --> 01:19:07,190
- اون جوری که تو فکر می کنی نیست.
-پس چه جوریه؟
..- این جوریه که
762
01:19:07,480 --> 01:19:09,240
بهت می گم
763
01:19:10,610 --> 01:19:16,020
سیستم جدید نصب کردن؟ کارمون سخت شد
764
01:19:16,350 --> 01:19:22,190
چی گفتی؟ می خوای در این جزیره رو تخته کنی؟
765
01:19:22,960 --> 01:19:25,430
اومفکر نمی کنم که انجامش کار خوبی باشه
766
01:19:26,140 --> 01:19:29,450
من جرئت سرپیچی از شما رو ندارم
767
01:19:30,770 --> 01:19:33,660
هرکاری که شما گفتین و انجام می دم
768
01:19:41,070 --> 01:19:47,520
طی 3 روز تعدادی از کمپانی های خارجی میان بررسی می کنن تا ببینن ما می تونیم 5تا ستاره بگیریم یا نه
769
01:19:47,720 --> 01:19:51,750
در نتیجه تو این یکی دو روز ازتون می خوام یه کم بیشتر کار کنید
770
01:19:52,090 --> 01:19:59,090
چرا زودتر از قبل به ما نگفتن؟ آخه 3 روز خیلی کمه نمی دونم می تونام همه چیزی راست و ریس کنیم یانه؟
771
01:19:59,490 --> 01:20:01,820
زودتر نگفتن چون
772
01:20:02,030 --> 01:20:05,390
- می خواستن ما رو به چالش بندازن
-اونا خیلی سخت گیرن
773
01:20:06,650 --> 01:20:08,530
اما نیاز نیست نگران باشین خون تکین
774
01:20:08,730 --> 01:20:16,000
پناهگاه ما همیشه شهرت خوبی داشته نضمین می کنم که 5تا ستاره رو می گیریم
775
01:20:20,860 --> 01:20:22,340
,خون سودارات
776
01:20:23,050 --> 01:20:25,890
می خوام از قسمت خودتون به بهترین نحو مراقبت کنین
777
01:20:26,090 --> 01:20:31,010
چون بخش خوشامد گویی چهره ی استراحتگاه ماست مردم اولین چیزی که می بینن همونه
778
01:20:31,210 --> 01:20:33,380
-بله.
-اوکی
779
01:20:33,590 --> 01:20:36,960
اگه همه فهمیدن برین سرکارتون
780
01:20:39,370 --> 01:20:43,260
خون پاسیکا یه موضوعی هست که باید باهات مشورت کنم
781
01:20:56,990 --> 01:21:00,120
اینا لیست گروه هایی هستش که قراره بیان
782
01:21:01,930 --> 01:21:06,170
ببخیشید می شهدوسه دقیقیه وقتتونو بگیرم؟
783
01:21:06,510 --> 01:21:11,000
-پس منو ببخشید.
-مشکلی نیست چیز مخفی نیست
784
01:21:11,190 --> 01:21:13,280
- پس لطفا بشینید
- بله
785
01:21:17,110 --> 01:21:23,980
خون پان به خون وی زنگ زده تا ده تفر از نیروهای هتل رو بدیم به اونا برای خوشامد گویی
786
01:21:24,180 --> 01:21:25,740
البته . مطمئنا
787
01:21:26,140 --> 01:21:31,140
اما اگه فقط ده نفرو ببره خسته می شه
788
01:21:31,540 --> 01:21:37,190
-بیاید به جاش اینکارو کنیم خون مونتری !شما با کارکنایی که برای کمک به خون پان میرن نظارت کنید
- البته
789
01:21:42,260 --> 01:21:47,250
- خون جیو این برنامه رو با ستوان ریخته که احساس پت رو تست کنه؟
-.بله
790
01:21:47,770 --> 01:21:51,540
این دفعه پت حسابی گول خورده. ولی خوبه
791
01:21:51,750 --> 01:22:01,200
-بذار دوسه روز دیگه طول بکشه بعدش خودم بهش می گم
- خدایا! خون پان خیلی طولانی نیست؟ممکنه پت منفجر بشه بمیره
792
01:22:01,410 --> 01:22:06,390
نمی میره! فعلا بهش چیزی نگو
793
01:22:07,040 --> 01:22:08,600
بهم قول بده
794
01:22:11,840 --> 01:22:13,370
قول می دم
795
01:22:31,610 --> 01:22:33,480
خون منتری
796
01:22:37,580 --> 01:22:42,220
- سلام.
-سلام به جزیره ی مروارید خوش آمدین
797
01:22:42,410 --> 01:22:45,310
- بله.
- خون سانگ ساک زنگ زد بهم
798
01:22:45,520 --> 01:22:49,030
-از کمکتون ممنونم.
- نیازی نیست ازمن تشکر کنید
799
01:22:49,230 --> 01:22:51,830
به هر حال من از کار مندای این جزیره ام
800
01:22:52,030 --> 01:22:55,030
هر کاری که بتونم برای بهبودش انجام می دم
801
01:22:55,440 --> 01:23:02,720
-با خوشحالی هم انجام می دم.
-بله . پس از این ور بیاین من اتاقتون رو آماده کردم
802
01:23:11,450 --> 01:23:20,460
- ایتا همون خارجی هایی هستن که اومدن کیفیت هتل و بسنجن؟
-آره واقعا سرمون شلوغه چون خیلی وقت کم داریم
803
01:23:20,660 --> 01:23:28,590
- من حس بدی دارم ممکنه دوباره حمله کنن
-نگران نباشید من گارد امنیتی رو زیاد کردم
804
01:23:29,630 --> 01:23:31,150
پس بیا انجامش بدیم
805
01:23:31,610 --> 01:23:34,150
من یین رو می فرستم نا مراقب اوضاع باشه
806
01:23:35,270 --> 01:23:37,300
تو تایمی که ما مشغولیم
807
01:23:37,770 --> 01:23:40,290
ممکنه اونا بخوان کاری بکنن
808
01:23:40,480 --> 01:23:41,900
بله
809
01:23:48,960 --> 01:23:51,500
فکر می کنم دیگه برای این اطراف درخت بیشتری نمی خوایم
810
01:23:51,690 --> 01:23:54,370
فقط یه کم کیاها رو تزیین کنید کافیه
811
01:23:57,160 --> 01:23:58,340
بله
812
01:23:58,540 --> 01:24:03,120
برای جاهای دیگه هم من کسایی رو کذاشتم که تمیزش کنن
813
01:24:03,320 --> 01:24:06,730
حتی یه ذره گردو خاک هم پیدا نخواهد کرد
814
01:24:07,560 --> 01:24:11,540
بذار ببینم میتونن اونجوری که شما گفتین انجامش بدن خون ویرافاپ
815
01:24:13,650 --> 01:24:17,760
یه ذره گرد وخاک که به هرحال باقی میموند
816
01:24:20,950 --> 01:24:26,650
یه چیز دیگه فردا خواسته ام چند نفر بیان واشغال های زیر دریا واطراف جزیره رو جمع کنن
817
01:24:26,960 --> 01:24:30,560
برای این وظیفه خون پاسیکا مسئوله
818
01:24:39,120 --> 01:24:44,570
- همه اینجائن نه؟پس می تونیم بریم.
-بله
819
01:24:45,370 --> 01:24:46,930
نه هنوز
820
01:24:47,120 --> 01:24:50,910
-چه جوری می تونید بدون من برید؟
- چه جوری اومدی اینجا؟
821
01:24:51,120 --> 01:24:55,210
فراموش نکن من صاحب این جزیره ام هر کی هر کاری بکنه من می فهمم
822
01:24:55,410 --> 01:24:59,130
می خواستم بهت بگم که کارایی مثل اینو من واقعا توش واردم
823
01:25:01,270 --> 01:25:03,110
دارم راستشو می گم
824
01:25:04,690 --> 01:25:08,020
-می شه بریم حالا؟
-لطفا
825
01:25:16,210 --> 01:25:22,110
- امشب ما توشهر می خوابیم.
البته.
- پس لطفا یه ویلای نامبروان برامون پیدا کن
826
01:25:22,300 --> 01:25:26,270
بله مطمئن باشید ما اینجا دزد نداریم
827
01:25:26,310 --> 01:25:33,660
من تضمین می کنم همه چی در امن و امانه برید استراحت کنیدو گردش کنید و برگردید
828
01:25:33,670 --> 01:25:37,020
- بله.
- ممنون.
- خیلی ممنون.
-باعث افتخارمه
829
01:25:37,190 --> 01:25:40,850
- لطفا مارو ببخشید.
البته
- بریم
830
01:27:21,460 --> 01:27:23,240
خیلی آشغال هست
831
01:27:23,750 --> 01:27:27,130
آره دیدنشون منو ناراحت می کنه
832
01:27:27,330 --> 01:27:32,480
طبیعت به ما صدمه نمی زنه ولی ما بهش صدمه می زنیم
833
01:27:43,460 --> 01:27:47,790
- خون پان خوبی؟?
-گرسنه ام
834
01:27:56,240 --> 01:27:57,640
خون پان
835
01:28:00,390 --> 01:28:04,190
این راحت ترین و در دسترس ترین چیز بود برای خوردن
836
01:28:05,300 --> 01:28:06,570
ممنون
837
01:28:11,290 --> 01:28:12,630
چطوره ؟
838
01:28:20,310 --> 01:28:21,920
خون پان
839
01:28:22,320 --> 01:28:24,310
آروم بخور وگرنه خفه می شی
840
01:28:25,300 --> 01:28:28,090
چرا؟ می ترسی من بدزدمش؟
841
01:28:29,720 --> 01:28:32,270
آره می ترسم بدزدیش
842
01:28:34,430 --> 01:28:35,570
پس
843
01:28:35,770 --> 01:28:37,300
من واقعا می دزدمش
844
01:28:37,510 --> 01:28:38,780
هی
845
01:28:42,470 --> 01:28:44,550
خیلی شیرینه
846
01:28:46,740 --> 01:28:48,790
می شه یه گاز دیگه بخورم
847
01:28:53,830 --> 01:28:55,110
هی
848
01:28:59,350 --> 01:29:04,120
Never, never, will forget
849
01:29:05,340 --> 01:29:07,000
پی پان
850
01:29:10,350 --> 01:29:12,840
پت برام یه پیام فرستاده
851
01:29:14,940 --> 01:29:23,490
امشب من و ستوان تو رینگ بکس مبارزه می کنیم تا ببینیم کی قلب تو رو می بره
852
01:29:23,700 --> 01:29:30,070
- پت دیوونه شده
- آره واقعا دیوونه شده
- بیاید بریم سریع باید جلوشو بگیریم
853
01:29:30,270 --> 01:29:33,300
چون سیک قهرمان موآی تای و جودو و کاراته اس
854
01:29:33,490 --> 01:29:36,240
پت با اولین مشت ناک اوت می شه
855
01:29:36,264 --> 01:29:42,064
ترجمه وزیرنویس :زهره
856
01:29:42,088 --> 01:29:46,588
برای دریافت زیرنویس قسمت های بعدی به وبلاگ تاهی لند مراجعه کنید
http://thahiland.mihanblog.com
93622
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.