All language subtitles for Panama.2022.Bluray

ترجمه شده توسط کوروش عوض پور
.:: KouRosh ::.

...ژنرال مانوئِل نوریِگا توسطِ دیکتاتورِ پاناما پس زده شد ...

...راستشو بخواین، هیچی خفن تر از

( کشتنِ آدم بدا واسه این پرچمِ قرمز و سفید و آبی ( آمریکا
.نیست

.ولی هر مأموریتی، یه بهایی داره
.و این آخری، بهایِ سنگینی داشت

هروقت که یکی واسه یه کار سخت دنبال آدم بود
...میومد سراغِ ایشون، بِکِر

...مشکلِ تویِ عملیات بودن اینه که

.باید با کلی آدمِ بد سر و کله بزنی

.عوضی هایی مثلِ این

! لعنتی

.اینو جایی ننویسین، ولی اسمِ واقعیش جیمز مکلود هست

.حالا بیاین یکم آروم تر به قضیه نگاه کنیم

.من همیشه میدونستم کجا پیداش کنم

.یه یک سالی هست که همش آویزونِ قبرِ زنشه

.خیلی خب، برو بگیرش سَم

.سلام جیگر

.خوبه، ولی خیلی بی نظم شدی

.ولی خودت دیگه این چیزا رو بهتر از من میدونی

چی از جونم میخوای جان ؟

.یه مأموریت واست دارم

.علاقه ای ندارم

.بِکِر، سارا دیگه یه ساله مُرده

.لعنتی

.تو این همه وقت داری همش خودتو سرزنش میکنی

...البته شایدم حق داشته باشیا

.بالاخره گندی هست که خودت زدی

...ولی اگه قراره خودتو بکشی

.یه اسلحه بذار تو دهنت و تمومش کن

اگه بخوای همیجوری منتظر بمونی تا بمیری
.یه چند سالی گیری

،اون واسه این مُرد
.که من در مقابل خودم ازش محافظت نکردم

....در مقابل شغلم

.اون بی گناه بود

.من بودم که تویِ خطر انداختمش

.من بودم که زندگیشو ازش گرفت

.بعدشم حتی نتونستم انتقامشو بگیرم

.حالا همشم اینطوری که گفتی نیست بابا

.ما هر سه تایِ اونارو پیدا کردیم و کشتیم

...نه، نمیفهمی
.من باید اونارو میکشتم

! من -
.باشه میفهمم -

.ولی شانس بهت رو کرده
...راه حل مشکلت رو

.من دارم

! تو دنبال یه هدف میگردی، منم بهت هدف میدم

.میری یه جایِ خیلی دور

.هواش گرمه، ساحل شنی هم داره
.نخل هم توش پیدا میشه

یادته اون دفعه رو که یه مخزنِ سوراخ فروختی ؟

...آره، تویِ پاناما

.پاناما

.به نِلیس گزارش بده

.ساعتِ نُه صبح دو شنبه بیا
.اونجا جزئیات رو بهت میگیم

....خیلیم امیدوار نباش

.کسی به تو امید نمیبنده

.بیخیالش، بذار 10 بیا اصلاً

.بجنب سَم
کجا رفتی ؟

.خواهر زنشم هر از گاهی بهش سر میزنه

.احتمالاً تنها دلیل زنده بودنشم همونه

.خوبه، حدأقل تورو خندوندم

.بیا، بخور

اینو یادته ؟

.خوشحال به نظر میایم

.یه حموم هم بری بد نیست

مطمئنی بِکِر بدرد این کار میخوره ؟
.مثل اینه که یه بچه رو بفرستی جنده خونه

.یه زمانی بهترین مأمورمون بود

.چیزیش نمیشه -
...آنچنان هم بچه نیستا -

.پروندش هرچی که بگی توش داره

.آره، کله خر و خودمحور هم هست
.ممکنه دستورات رو زیر سوال ببره

.آره درسته، کلاً سلسله مراتب و رتبه حالیش نیست

.اینکه واسه هرکی بد باشه، واسه ما خوبه -
.ممکنه از کنترل خارج بشه -

،اگه اوضاع طبق نقشه پیش نره
.من نمیخوام خونِ کسی رو دستم باشه

خون رو دستت باشه ؟
.تو همین الآن سه کیلو کِرِم رو دستته

.تو نگرانِ خونِش نباش برنز

...بعد از اون کارایی که من و تو تویِ ویتنام کردیم

تا آخر عمرمون خون به اندازه کافی
.رو دستمون داریم

راستی سین، مگه تو پرواز نداشتی ؟ -
...خب آقایون -

.سفر بخیر -
.مرسی -

.سلام داداش -
.استارک -

.میخوام با دوستمون هنک برنز آشنا بشی

.ایشون قراره هرجا لازم شد، کمک دستِ ما باشه

.این چرت و پرتا رو بذار کنار
تو چیکاره ای اینجا ؟

قشنگ هیچی نشده از اخلاقت پیداست
.یه عوضیِ تمام عیاری

.محض اطلاعت، بگم که تو تنها نیرویِ دریایی اینجا نیستی

.عه ؟ تو به قیافت نمیخوره بالاتر از 0141 باشی
( 0141 پایین ترین رده در نیروی دریایی )

نکنه تو بخش پروازش بودی ؟ -
.بخش پرواز که خجالت نداره -

! دسخوش، من که عاشقِ دعوام
.ولی ما اینجاییم که با هم کار کنیم

.این نیرو دریایی و آشغالا رو بریزین دور

.من که مثل همیشه کارمو میکنم استارک

.فقط این عشقِ سی.آی.اِی. رو نزدیک من نیار

.خب، حالا که با هم رفیق شدین، بیاین بریم

...بعد از افتضاحِ ایران-کنترا
( افتضاحِ سیاسی در زمان ریاست جمهوریِ ریگان )

...قلعهیِ شرمان، تویِ پاناما، شد مسیرِ سی.آی.اِی

.برایِ رد کردنِ اسلحه و رسوندنش به نیکاراگوا

.نوریگا جدیداً غیر قابل اعتماد شده

بعد از اینکه اعضایِ سلطنتی رو وارد سیستمش کرد
...و کوکایین رو تحت کنترل گرفت

.دیگه نفهمیدیم اصلاً کی به کیه

.قانوناً، پاناما دستِ سرهنگ جوستینز هست

.ایشون جزو دوستامون حساب میشه
.اصلاً کار باهاش سخت نیست

بخشنامهیِ بولاند، به آمریکا اجازه نمیده
.که مستقیماً به دشمن اسلحه بفروشه

واسه همین سی.آی.اِی همیشه راه هایِ جدید پیدا میکنه
.که قانون رو دور بزنه

حالا اول از هر چیزی
.باید یه هلیکوپتر روسی بخریم

.برنز که اینجا میبینی، تویِ زمینهیِ تجهیزاتِ روسی، رو دست نداره

.تو هم که دسترسیِ سطحِ سه داری

.واسه همین بهترین انتخاب واسه انجامِ این معامله ای

هنوز نیفتاده ؟
.بذار روشنت کنم

.این عمو سَم ما یه رفیقی داره که میخواد یکیو واسش بکشیم

.بعد گفته که میخواد یه هلیکوپتر روسی بکشتش

...ما مشکلی با تیکه کشتنش نداریم

.سر همین یه هلیکوپتر هم براش جور میکنیم

از کی قراره بخریمش ؟ -
.همین نوریِگا. مرتیکه کومونیست -

.عوضی گفته ده میلیون اول از هر چیزی بزنیم به حسابِ سوئیسِش

شوخیت گرفته، نه ؟

.نچ
.جبهه مقابل این هلیکوپتره رو میخوادش

.قراره به جاش بهمون سلاح هایِ شوروی و اطلاعاتشون رو بده

یعنی قراره از نوریِگا یه هلیکوتر بخریم
بعد باهاش خودشو بکشیم ؟

! عاشقِ این یه تیکه از نقشهَت شدم. اصلاً شاعرانست -
.میدونستم خوشت میاد -

.آره، خیلی بامزه هست

.رابطی که واسه خرید هلیکوپتر داریم، تویِ پاناما هست

...اگه بخوایم حالت عادی بریم جلو

.چند هفته ای گیریم

.پس باید واسم کارِ رسمی جور کنین -
.آره -

.از الآن به بعد، تو یه مشاوری،که واسه کازینو نشنال کار میکنه

.برو پیششون و مخشون رو بزن

.ما هم هواتو داریم

.یه سوال کلی
این چیزا قانونی هم هست ؟

.آره بابا
.وکیلا درستش میکنن

مشکلی داری ؟

.تو پول میدی، منم کار میکنم
.به همین راحتی

عقیده هات که قرار نیست تو دست و پامون باشه ؟

.بعداً میبینمت استارک -
.حله -

.تو فکرش نرو

بیا، دیدی چه زود با هم دوست شدین ؟

.وقتی جاگیر شدی، باید بری پیشِ انریکه رادریگِز

...بابایِ انریکه یه سیاستمدار بوده

.که وقتی انریکه 12 ساله بوده مُرده

.پسره درس خونده هست
.همه جا هم رابطه داره

.مارکوس جوستینز پدر خوندش هست

...عموش بیلی فورد هم

.رقیبِ نوریگا تویِ انتخابات هست

.انریکه عملاً دلالِ این معاله شده

.ما هم یه میلیون پیش پرداخت براش زدیم

.ولی این عقل نداره، احتمالاً تا الآن خرجش کرده

.یکم زیادی تو کارِ هرزه و مواد هست

.من بِکِر ام

.سلام. من راننده شمام، شمارو به آقایِ رودریگز میرسونم

.اولش باید یه سر برم هتل

.هتل هم همونجاست -
.خیلی خب -

.خودم میارم، نمیخواد

.من کارم همینه -
.خیلی خب -

.مرسی

! آقایِ بکر

.آقایِ رودریگز

.باعث افتخاره -
.همچنین -

.بشینین -
.مرسی -

.دوستام منو انریکه صدا میکنن

.شما هم همینطور صدام کنین -
.خیلی خب -

دوستایِ شما چی صداتون میکنن ؟

.همین بِکِر -
.بکر -

دوست دخترت چی صدات میکنه ؟

.همون -
بکر ؟ -

.آره

به همین سادگی ؟ -
.بعله -

.ایشون والنتینا هستن. نامزد من -
.خوشبختم -

.عزیزم، من و آقایِ بکر باید درباره کار صحبت کنیم

بعداً ببینمت ؟

.چه خانمِ دوست داشتنیی

.جندست

از اینجا خوشت میاد ؟ -
.آره آره، بدک نیست -

.پابلو

.کیف هارو بذار

.واسه توئه -
.ممنون ممنون -

! خیلی خب، بریم سراغِ هلیکوپترمون

.هوم

.باشه واسه بعد
.من مأمولاً این موقع از روز درباره کار صحبت نمیکنم

...واسه اینجور بحث هایِ جدی

.وقت زیاده

.راحت بشین
...سوفیا

.ایشون سوفیا هستن
.نامزدم

.خوشم اومد

.خوشبختم

...عزیزم

.من و آقایِ بکر داریم درباره کار صحبت میکنیم

بعداً تویِ استخر ببینمت ؟

.بیا

.پاناما واسه یکی مثل تو، خیلی کارا داره

.فقط کافیه اینجا جاگیر شی

.یکم لذت ببر

.قرارمون هم به موقش انجام میشه
نوشیدنی ؟

.یه شات ویسکی اگه میشه

.به سلامتی

...عه، ایزابلا

.منو بگو که فکر میکردم دهه 70 سکسیه

! ولی هیچی هشتاد نمیشه

.ایزابلا، با آقایِ بکر آشنا شو

.بکر، معرفی میکنم، نامزدم، ایزابلا

...خوبخـ

.شما مردِ خوش شانسی هستین

! خوشومدی -
.مرسی -

.جیمز مکلود

چی گفتی ؟

.جیمز مکلود

از دبیرستان تا الآن هیچکس به این اسم
.صدام نکرده بود

تو کی هستی ؟ -
.بروکلین ریوِرا

بروکلین ؟ -
.بابام بیشتر طرفدار چارجر ها بود -

تو هم از جبهه مخالفی ؟

.بیشتر به خودمون میگیم تکاور

.یا انقلابِ مخالف

...ما داریم سعی میکنیم دولتی رو

.که قبل از دولتِ سادینیستا بوده برگردونیم

.البته فعلاً که خبری نیست

حالا واسه هلیکوپتره اینجایی ؟

.من بدون اجازه فرماندم هیچ کاری نمیتونم بکنم

.اِستدمن، فاگوث میلر

استدمن میلر ؟ -
.فاگوث میلر -

.رو اینکه چطوری صداش بزنیم زیادی حساسه

.وقتی بچه بود، همه مسخرهیِ اسمش میکردن
( فاگوت : کونی )

.اونم هرکی که مسخرش میکرد رو میزد

.همشونو هم مجبور میکرد که به اسم کامل صداش بزنن

.آره، از اون عوضی هاست پس

.آبجوت رو بخور. بعدش میریم پیشش با هم -
.آره -

...ببین، یه یه ساعت، یه ساعت و نیمِ دیگه

.تویِ اتاق من میبینمتون

.نه، متوجه نشدی
.ما یه هواپیما واست آماده داریم

هواپیما ؟ -
.آره، به لطفِ وزارتِ دفاعمون -

.آقایِ برنز هم میاد اونجا

.من که همین الآن از هواپیما پیاده شدم

کجا قراره بریم ؟

.میامی

قراره بریم تویِ خونهیِ امن تویِ هاوانا ؟

.نه، اون نه

.نترس، جایِ خوبیه

.همینجا بپیچ

...میدونی برنز، اگه قراره منو ببری یه خونهیِ امن

.باید یه کلاه هم بکشی رو سرم

.تو سطح سه هستی
.از این چیزا کارت گذشته

.زبونت رو لطفاً بیار بیرون

هان ؟

.گفتم لطفاً زبونت رو بیار بیرون

.نه، مرسی

.تویِ تبت، این رسم واسه ملاقات عادیه

اینطوری تشخیص میدیم که طرفمون
.افکارِ شیطانی داره یا نه

شما افکارِ شیطانی تویِ ذهنتون دارین ؟

.آره، همیشه دارم

.اوهوم -
.آره -

.تو آمریکا ما مثل آدم دست میدیم

.مأمولاً همینه روالش -
.خب -

.محکم دست میدی، ولی نه زیادی محکم
.خوشم اومد

.بعضی وقتا مردُم زیادی محکم دست میدن

.اون موقع ها شک میکنم که دارن یه چی رو قایم میکنن

.اوهوم، زیادی به همه چی شک داری

.یکم مهربون باش بکر
.ما هممون تو یه جبهه ایم

.نه نه نه، اوکیه بابا، اوکیه

تو هرچی تو ذهنت باشه رو
به زبون میاری، نه ؟

.آره -
.خوبه، پس حداقل تویِ صحبت مشکلی نداریم با هم -

.نه، من که مشکلی نمیبینم -
.آره -

.بشینین لطفاً -
.ممنون -

.شنیدم دنبالِ تجهیزاتِ ارتباطیِ شوروی هستی

.هرچی داری خریداریم

به جاش ؟

.یه هلیکوپترِ شوروی

.این شد حرف حساب

شما این وسط چی گیرتون میاد ؟

منظورت چیه ؟
.سود دیگه

یعنی فقط واسه سود ؟

مگه دلیل دیگه ای باید داشته باشه ؟

...مادر و پدر

.خانوادم

...ساندینیستا ها نصف شب اومدن

.بیدارشون کردن و کشتنشون

...همینطور زن و بچم رو

.نوریگا دستورِ قتلِ همشون رو داد

،سرباز هاشون هم جلویِ زنم
.به دختر 12 سالم تجاوز کردن

.بعدشم یه گلوله تو صورتشون خالی کردن و انداختنشون کنار

،تقصیر منم هست
.چون من نبودم که ازشون محافظت کنم

.متأسفم. جدی میگم

...میدونی، هرچقدر هم سادینیستی هارو بکشیم

.بازم کافی نیست

.من 3 هزار نفر زیر دستم دارم

.همشون تویِ کوهِ روس روس منتظرن

.تنها کاری که میخوان بکنن، کشتنِ سادینیستا هاس

این سرباز ها مثلِ دولتِ شما
.اَدایِ جنگیدن واسه دموکراسی رو در نمیارن

.اینا حتی نمیدونن دموکراسی سیخی چنده

.همشون فقط دنبالِ انتقامن

.هوم -
.درست مثل من -

.میدونم، درک میکنم

...فردا صبح همراهِ بروکلین، میری هوندوراس

.اونجا کمپِ پناهنده هامون هست

.اون موقع شاید تونستی درک کنی آقایِ بکر

.ایجا پر از بچه هایی هست که خانوادشون رو از دست دادن

چرا ؟ چی سرشون اومده ؟

.پدر و مادرشون کشته شدن دیگه

.سلام

.تو بغل دستش بشین

اجازه هست ؟

.ممنون

...شکم پدرم رو پاره کردن

.و ولش کردن تا خودش بمیره

.بعدش به مامانم گفتن که ما میتونیم بریم

وقتی که ما راه افتادیم بریم
.از پشت زدنش

.منم فرار کردم

...بعدشم به همه گفتن که مادرم رو

.موقع فرار کشتن

چه کمکی از من بر میاد ؟

.اون هلیکوپتر رو برسون به ما

...حالا تا هلیکوپتره برسه

.کمکمون کن چندتا از آدم بدا رو بکشیم

...فرمانده

.آقایِ بکر

.خیلی خب، بریم

موسیقیِ راک گوش میدی ؟

.بیشتر استایلِ ویلی نلسون گوش میدم

.حالا طرفدارِ راک هم میشی -
.شک دارم -

! به جنگل خوشومدین
( guns n' roses از welcome to the jungle از موزیک )

درامر کیه ؟

...هی هی هی هی

.برین، زودباشین

چه غلطی میکنی ؟

.الآن زدی یه دکتر و یه آدم عادی رو کشتی

مگه شما آمریکایی ها از بلشویک ها بدتون نمیومد ؟

.داری مثلِ آدمایِ عادی حرف میزنی
...فکر میکردم سربازی

به این میگی دکتر ؟
.بیا دکترت رو ببین

هان ؟

شایدم ایشون دکتره ؟

.به محض اینکه روت رو برگردونده بودی، میکشتنت

حالا فهمیدی ما تویِ چه جنگی هستیم ؟

هان ؟

.اگه این تجهیزات رو میخوای، هلیکوپتره رو برمیداری میای

.جکی کوردوزا بزرگترین رئیس کازینو تویِ پاناما بود

.بزرگی رو از همه نظر میگم

.آقایِ کوردوزا -
.آقایِ بکر -

.از دیدارتون خوشبختم -
.همچنین شما -

بکر، تورو استخدام کرده بودن
.که سودِ کازینویِ نشنال رو ببری بالا

.ژنرال هم اینجا توقع داره کارتو درست انجام بدی

.همه تلاشم رو میکنم
.نگران نباشین

.خب، پس با فرایندِ کار ما آشنا شو

فقط یه نصیحت بهت بکنم بکر ؟ -
بله ؟ -

.زیادی فوضولی نکن -
.باشه -

.خوبه
آخر هفته بهت خوش گذشت ؟

.آره، اصلاً لِنگه نداشت -
.خوبه عالیه -

...بذار من نشونت بدم

.بذار اطراف رو نشونت بدم

میدونی چی دربارهیِ دلال هایی مثلِ انریکه جذابه ؟

.اینکه همیشه به یه آدمِ با خایه تر از خودون جواب پس میدن

.اون آدم ها هم زیردستِ سرهنگ کار میکنن

.سرهنگ مارکوس جوستینز

.دومین قدرتِ بزرگِ پاناما
.پشتِ سر نوریگا

.انریکه، خوشحالم میبینمت

.سرهنگ جوستینز
.بفرمایین داخل

.خوشبختم میبینمتون سرهنگ -
.ممنون -

شامپاین میخورین ؟ -
.البته -

.خواهش میکنم، بفرمایین

...خب

برنامه ای هم واسه امروز داری ؟ -
...منو که میشناسی -

.من هر شب برنامه دارم

.آره، همیشه هم شاملِ اینا میشه

.وقتشه یه بار دیگه کوردوزا رو بخریمش

اِل گوردو ؟

.آره، همونی که تو بهش میگی چاقالو

نظرت راجع به قمار چیه ؟

.پایم -
.خوبه -

.امشب قراره تویِ کازینویِ ماریوت باشه

.صد هزار تایی هست
.همشو باید ببازی

...اینم

.مرسی سرهنگ

.حالا قرارِ هلیکوپتر

از اونم طبق معمول یه چیزی گیر من میاد، درسه ؟

یه چیزی ؟

.خیلی بیشتر از یه چیز گیرت میاد

.یه میلیون برامون رد کردن

.منم همشو میارم میدم خودت

.عالیه

.بگو ببینم

قراره این بکر رو هم مثل بقیه مشتری هات زجر بدی ؟

...طبق معمول، بیشتر از اونی که فکرشو بکنه

.ازش پول میکشم

! بعدشم جفتمون از سودش میخوریم

! به سلامتی سرهنگ

! باعث افتخاره

.آقایِ بکر

از پلیس معمولی هایی یا از سی.آی.اِی ؟

...پلیس

.بیا بشین

من شمارو میشناسم ؟ -
.باید بشناسی -

.ما میتونیم به هم کمک کنیم

اگه کمک لازم نداشته باشم چی ؟

.استارک گفت که داری

.بهم گفتن که دسترسی سطح سه داری

.میتونی کمک خیلی بزرگی به ما باشی

.پول زیادی از تویِ این کازینو ها رد میشه

.من مدرک ازشون میخوام
.تو هم میتونی برام جورش کنی

چه جور مدرکی ؟

اینجا دارن تویِ یه مقیاس خیلی بزرگ
.پولشویی میکنن

.همشم از طریقِ کازینو هست

.باید گزارش پولا رو گیر بیارم

.باید بدونم پولا کجا میرن

پولِ مواد رو میگی ؟

...اینکه پوله مالِ چیچی بوده

.به من ربطی نداره

مگه قرار نبود دلال هایِ مواد رو بذاریم همون
دی.ای.اِی. دستگیر کنه ؟

.ما واسه محکوم کردنِ نوریِگا مدرک لازم داریم

.سی.آی.اِی. داره جبهه مقابل رو پشتیبانی میکنه

.دارن 50 میلیون دلار براشون رد میکنن

مگه این خلافِ مقررات نیست ؟

.اینکه تویِ انتخاباتِ یه کشور دیگه دخالت کنن

.سازمان من اونطرفِ این معامله هست

.ما دنبال مدرک علیهِ نوریگا هستیم

تو گفتی که ما میتونیم به هم کمک کنیم ؟

.بالاخره در ها هم به روت باز میشن

...تو یکم گزارش واسم تهیه میکنی

...منم میتونم یه کاری بکنم که یه پولی

.برسه دستت، تویِ یه حسابِ خارج از کشور

.یه راهِ دیگه واسه کمک به من پیدا کن -
.ما منابع زیاد داریم -

.بالاخره یه روز بهم نیاز پیدا میکنی

...وزنش به نظر درست میاد

.شماره سریال رویِ اسلحه 45، یه کد هست
.حفظش کن

.اگه به مشکلی خوردی، زنگ بزن دفتر و این کد رو بهشون بده

.ما هم کمکت میکنیم

.سینتیا، الآن این شد تازه کمک

.به کارا برس

.الو

...انریکه، من سابقه بازی هاتو یه چکی کردم

.راستشو بخوای، وضع قمار کردنت خیلی افتضاحه

نکنه اومدی گلایه ؟ -
...نه نه نه -

شنیدم نوشیدنی مورد علاقت شامپاین هست، درسته ؟

.درسته -
.آره -

.ولی هیچ شامپاینی بدون چنتا کس کنارش نمیچسبه

.هوم -
.یه چندتاشونو آماده بغل بار نگه داشتم -

تو هم میپیوندی بهم ؟

چرا که نه ؟

.بذار نشونت بدم چطوری باید خوش بگذرونی بکر

سر معامله هلیکوپتر هم نگران نباش
.بعداً دربارش صحبت میکنیم

چیشده یه مردی مثل تو اینجا تنهاس ؟

.منتظر یه خانمی مثل شما بودم

! کامیلا. اون یکی تک بود

هی هی هی، کجا ؟

.با اون یکی نباید در بیفتی

.این خطرناکه -
چطور ؟ -

.این با بد آدمایی ارتباط داره

تو که از خطر کردن خوشت میومد، نمیومد ؟

.معلومه -
.آره -

خطر بهت احساس زنده بودن میده، نه ؟

.آره، درسته -
.آره -

! پس بذار برم زندگی کنم

من بکر ام، اسمِ شما چیه ؟

...تو مستی

.آره

! مستم، کور که نیستم

.تو خیلی زیبایی

.تو هم مرد خوش تیپی هستی
.ولی مستی

.اینم در طول زمان درست میشه

.نمیخواد

.من تهش زندگیتو نابود میکنم

.نابود هست

.تو یکی یکم مخت تاب داره

.آره، موافقم

.اگه دنبال یه آدم عاقلی، باید بری پیش انریکه

! آره، این یه قسمتو اشتباه میکنی

.این هرچی باشه عاقل نیست

.ولی اونقدری عقل داشته که نیاد مخ منو بزنه

.پس حتماً منم احمقم

.معلومه که هستی -
.آره دیگه -

.من از آدمایِ احمق خوشم میاد

.البته تا وقتی که پول تویِ جیبشون باشه -
.ای گه توش -

! حالا شد یه چیزی

...خب

خب چی ؟

بریم تویِ تخت یا نه ؟

.لعنتی چقدر سکسی هستی تو

! هیس

این فقط به شرطی جواب میده
.که دهنتو ببندی

...آروم، آروم

واسه این یکی آماده ای ؟

! ایول

! یوهو

! وقتی من برنده بشم، همه برنده میشن

...واسه اینکه امشب رو جذاب ترش کنم

! همرو میام تو

.تو برام تاس بنداز عزیزم -
واقعاً ؟ -

.آره

.عالیه

.حالا که پولم تموم شد راحت میتونیم برگردیم به بار

آماده ای بریم ؟

.بیا بیا

.سکس به من کمک میکنه افکارِ شیطانیم رو دور نگه دارم

.هم سکس هم الکل -
.هوم -

.دستتو نشونم بده

اینم یکی از فکر هایِ شیطانیت بوده ؟

.یه گنگ، تویِ کلمبیا

خب، دیگه کارت باهاشون تموم شده ؟

.خب، واسه همین اومدم اینجا

...من قبلاً آرزو داشتم

...کلی آرزو

آرزویِ چی ؟

...آرزویِ اینکه

.با یکی فرار کنم برم

.یه آدمِ خاص

واقعاً ؟ چرا نرفتی ؟

.وقتی 14 سالم بود، منو خریدنم

.راستش خودمم دوست داشتم فروخته بشم

...خیلی عجله داشتم که برم

.چون هرچیزی بهتر از اون زندگیی که داشتم بود

...پدرم منو از خونهَم جدا کرد

.و فروختم

.قیمتم هم دوتا گاو با 500 پزو پول بود

.این خیلی بده

.این چیزا دیگه گذشته

.من یاد گرفتم که با بدنم و عقلم زنده بمونم

.ظاهر من فقط یه ابزاره واسم

.یه ابزار که میشه خرید و فروشش کرد

...یه سوال داشتم

قراره از منم پول بگیری ؟

.میدونستم بالاخره اینو ازم میپرسی

.امروز روز تعطیلم بود

.لعنتی

میدونی چیه ؟
.من میتونم باهات فرار کنم بریم

نمیخوای اول باهام آشنا شی ؟

نمیخوای بری باز کنی ؟

آماده این ؟
...خب

! بکر

.شنیدم موتورسواری هم میکنی
درست شنیدم ؟

.آره، یکم

! صبح میخوام لذت زندگی رو بهت نشون بدم

تو که خطر کردن برات جذاب شده، نه ؟

.خیلی خب، میبینمت پس

! وای

! مویِ سگه
( نوشیدنی برایِ درمانِ هنگاووِر )

.امروز ما استعداد هامون رو به چالش میکشیم

.من یه مسیر به داخل جنگل طراحی کردم

.ببینم میتونی پا به پام بیای یا نه

من زیاد تویِ خاکی نمیرونم، بیشتر
.عادت دارم استایلِ کروزِر برونم

! نمیدونم بینِ شما آمریکایی ها و هارلی دیویدسون چی هست

! من سوار اون موتورا بشم خوابم میبره

! یه مردِ واقعی، تویِ خاکی میرونه

.ببین، اگه بُردی، این هلیکوپتر واسه تو

.اگه نبردی هم میفروشمش به یکی دیگه

قبوله ؟

.دلال هایِ مواد عاشقِ کارایِ طبیعی هستن
.عاشقِ آدرنالینَن

.تاحالا یه دلالی رو ندیدم که از ریشه دیوونه نبوده باشه

.اشکالی نداره داداش

.هیچکس تاحالا به اندازه تو دَووم نیاورده بود

! من و تو قراره دوستایِ خیلی خوبی بشیم

...نه، سمت راست

...لعنتی -
.ببخشید -

.انریکه یه عوضیِ از خود راضیه

.آره، ولی لامصب خوب بلده موتور برونه

.الو

! مرتیکه بیناموس

انریکه هست ؟ -
.تو اتاقه -

...خب

.انریکه

...هی، انریکه -
.بابا تازه ساعت 10 هست، بیا یکی از اینا واسه تو -

.تو باید این ساعت هایِ کاریت رو درستشون کنی

تو نمیزنی ؟

.نه مرسی -
...گلنمورانجی هست -

...18 سالشه

...با جو ساختنش

.هوم

خب، من چیکار میتونم واست بکنم ؟

...شنیدم که هلیکوپتر رو دارن به یکی دیگه میفروشن

اینطوریه ؟

.آره -
چرا ؟ -

.چونکه تویِ مسابقه باختی بکر

...گور بابات

.شرمنده -
...نه، نه -

.ما یه میلیون پیش بهت دادیم

.تو هم ریدی به معامله

.حالا وقتشه پولو پس بدی

.اون پولی که دادین، یه پرداختِ یه طرفه بود

! انریکه، من یه طرفه کار نمیکنم

.دارم مثل بچه آدم ازت درخواست میکنم

! بیا، بعد میگن اخلاقِ خوب و مردونه مُرده

.خیلی خب، بذار روشنت کنم

یا تو پولو بهم میدیش
.یا از حلقومت میکشمش

.جنده هایی که دور خودت جمع کردی، دهنشون خیلی شُله

.میدونم که پولو اینجا نگه داشتی
.نشونم بده کجاس

.آره، پولو تویِ بلندگو قایم کرده بود

.منم وقتی ده سالم بود، مجله هایِ سکسیمو توشون قایم میکردم

.اینم از پولِ لعنتیت -
.خوبه -

.حالا میتونی برگردی با جنده هات بازی کنی

.امیدوارم بدونی تویِ چه بازیی پا گذاشتی

.درگیری هایِ ما، ادامه داره

چیزی لازم نداری رفیق ؟ -
.نه -

راستی خانوادت چطوره ؟

.خیلی خوبن، سلام میرسونن

.منم خیلی دوستشون دارم

.خب پس، برو خونه

.تا فردا کاری بهت ندارم

.هرچی شما بگی
.ممنون

.مرسی

این چیه ؟ -
.مدرک، گزارشا -

همینارو میخواستی دیگه ؟

.دقیقاً همینارو میخواستم
خب، من چیکار میتونم واست بکنم ؟

.میخوام انریکه رو مجبور کنی هلیکوپتره رو به همون قیمت بهمون بفروشه

چرا باید تویِ یه معامله ای دست بکنم
که هیچ ارزشی نداره ؟

.اینقدرم بی ارزش نیست

! اگه تو کمکم نکنی، خودم میرم و انتقام اینارو راه میندازمش

میفهمی چی میگم ؟ -
.بابا کوتاه بیا بکر -

.یه طوفان داره نزدیک میشه به این ماجرا

.معاملهیِ هلیکوپتر تو هم فقط یکی از خساراتِ جانبی بوده

! دست به کارایِ احمقانه نزنی

...واسه دفاع از دموکراسی تویِ پاناما

...واسه مبارزه با مواد مخدر

...و واسه محافظت از پیمانِ کانالِ پاناما

.تلاش هایِ زیادی برایِ حلِ این فاجعه انجام شده

...تلاش هایی از طریقِ دیپلماسی و همینطور مذاکره

.ما از ژنرال نوریگا میخوایم که تلفاتِ دقیق رو گذارش بده

.لعنتی، عجب مسخره بازیی شده

تویِ اتاق خواب جواب میدم تلفن رو، خب ؟

...کاش منو هم یه سر میبردی تویِ اتاق خواب

.بعد از تماسه رو همین مبله حسابتو میرسم

قول میدی ؟

...من متوجه ام که کارلوس و

...الو -
سلام، پسر ما چطوره ؟ خوش میگذره ؟ -

اوضاع داره بهم میریزه، نه ؟ -
.آره -

شنیدی که قرارمون بهم خورد ؟ -
.آره شنیدم -

.یه میلیونه رو پس گرفتم ولی -
.آفرین به تو -

.پاناما قراره بره رویِ هوا

.با این وضعی که من میبینم، بعید نیست ما هم درگیر بشیم

.فقط اگه قرار شد بمب بریزن رویِ سرمون، خبرم کن

.آره، خبرت میکنم

ببین بکر، اون لطفی که از دی.ای.اِی خواسته بودی رو یادته ؟

...درکت میکنم

.ولی دست نگه دار
ما خودمون به انریکه میرسیم، خب ؟

.استارک، اینجا آدمایِ زیادی هستن که به اون هلیکوپتر نیاز دارن

.آره، میدونم میدونم

.ما به وقتش بهشون کمک میکنیم
.ولی الآن موقعش نیست

.من دقیقاً واسه همین چیزاست که از این کار متنفرم -
.میدونم -

...تنها کاری که میتونم واست بکنم

.اینه که یکم بیشتر پول بهت بدم
.اونم واسه اینکه تحمل کردی این داستانا رو

...خب

...داشتی درباره مبل یه چیزایی میگفتی

.آره، یه چیزایی یادمه

واقعاً ؟

.انریکه، بیا پیشمون

...سانتوس

.نگرانت شده بودم

.به عموم حمله کردن

.نگرانش نباش

.سالمه

.همش اَدا بوده پسر جون

.فقط واسه نمایش به عموم بوده
.خیلی وقته برنامشو ریخته بودن

! فامیلت قهرمانِ ملی شده

! فکرشم از خودم بود

.چرا ؟ نمیفهمم

اندارا و عمویِ من مگه حریفمون نبودن ؟

.اگه اینا به قدرت برسن، کاراشون به سودِ تو نمیشه

...دوستِ من

.کار من اینه که هوایِ سودِ دو طرف رو داشته باشم

دو طرف ؟

...خیلی خب

.اگه آمریکا حمله کنه، اندارا و عمویِ تو به قدرت میرسن

.اگه هم نکنه، نوریگا تویِ قدرت میمونه

! در هر دو صورت من سود میکنم

...من خودم برنامهیِ این نمایش هارو

.با مشاور هایِ عموت ریختم

...اگه قراره تحریکشون کنیم تا حمله کنن

.باید یکم خون تویِ خیابونا پخش بشه

فعلاً تا اینا درست بشه
.ما باید مهره هایِ سوخته رو جمع کنیم

.مثلاً همین کاردوزا

.کاردوزا زیادی میدونه

.همینطور دوستِ آمریکاییت

.از بکر خوشم اومده

.قضیه رو احساسیش نکن

.رفیقت با کاردوزا کار میکنه

.تویِ کازینو

ما نه میدونیم چه اطلاعاتی داره
.نه میدونیم با کیا ارتباط داره

.به آمریکایی ها نمیشه اعتماد کرد

! اون پول منو دزدیده

...از شر خودش و اطرافیانش خلاص شو

! یه میلیون دلارِ منو هم برگردون

.به همین راحتی، سرهنگ دستورِ قتل همه رو داد

.آمریکایی هست
...بکر

...شبکه هایِ خبریِ بزرگ، اعلام کردن که

.تلفات کمتر از صد نفر بوده

! ولی این دروغه

کلی از پانامایی ها هستن
! که اون بیرن کُشته شدن

.کلی دیگه هم بینشون هست که کمکِ پزشکی لازم دارن

...دولتشون هم

.دسترسی به هرچی بیمارستانه قطع کرده

.این یه موقعیتِ اضطراری هست

! شما هم باید فوراً بهشون برسین

کی کمکم میکنه ؟

! آره

کجا میری ؟ -
.میرم سیگار بکشم -

.برگرد تویِ تخت عزیزم

تو که آدم نیستی کلاً، کی میتونه اینقدر سکس کنه ؟

مگه چیز بدیه ؟

.یه پُک هم به من بده

.همش واسه خودت

کجا میری ؟

.میرم واسمون یه نوشیدنی بریزم

کامیلا ؟

! لعنتی

...اگه بهم نگی کی فرستادتت

...همینجا میکشمت

! گاییدمت بچه -
اینگلز ؟ -

.خیلی خب

میدونی چیه ؟

میدونی چی دربارهیِ شکنجه خوبه ؟

...بعضی وقتا هم بهترین راه هست

.هم ساده ترین

کی تورو فرستاده ؟

! انریکه
.انریکه رودریگز

انریکه ؟

.آره

جدی ؟

دی-9-1-او-4-0-5

الو ؟

.چندتا جسد تویِ آپارتمانِ کامیلا هست که باید جمع و جور بشن

کدوم آپارتمان ؟ -
منظورت چیه کدومش ؟ -

دوتا داره، یکی توش زندگی میکنه
.یکی توش سرشو گرم میکنه

.فکر کنم تویِ اونی که سرگرمیه باشم

.یه آپارتمان هم تویِ پونتا پایتیلیا داره

آدرسشو میخوای ؟

.به نظر ترسیده میای

! خداروشکر زنده ای

واقعاً اینکه یهویی میتونی
! کانالتو عوض کنی خیلی شگفت انگیزه

! جدی میگم

.ازم بپرس که واست پاپوش دوختم یا نه

باشه، دوختی ؟

.آره

.کلمبیایی ها تهدیدم کردن که خانوادم رو میکشن

.یا تو باید میمُردی یا اونا
! اگه لازم باشه، بازم همین تصمیمو میگیرم

.من این داستانو خریدار نیستم

.من خانواده ای ندارم کامیلا

! عجب آدم احمقی

.بالاخره هممون احمقیم

...رفیق

.رفیق ها که همدیگه رو نمیکشن

از دستم ناراحتی ؟

.میدونم که دستورش از تو نبوده

.ممنون که درک میکنی

.موضوع شخصی نبوده

.ارتشِ کشورتون چند ساعت دیگه، پاناما رو میگیره

.بعدشم میان و گیلرمو اندارا رو رئیس جمهور میکنن

.عمویِ منم معاونِ رئیس جمهور میشه

.عموت آدم فاسدیه انریکه

.اونم یه سیاستمداره بالاخره

.من خودم زندگیِ خوش گذرونی رو ترجیح دادم

...مشروب، پول

...کُس

.بیا اینجا عزیزم

اینو میبینی ؟

! اخلاقِ یه مرد رویِ این سواره

! این تنها خدایِ واقعیه

! تولد دوباره و زندگی همش همینه

! پناهگاه و قدرتِ ما اینه

.خب رفیق، وقتشه تو بری

...اگه میخوای با این قانون بشینی زندگی کنی

.باید راست بهم بگی که کی میخواسته منو بکشه

.نمیتونم -
.نه نه، خوبم میتونی -

دوست داری بمیری انریکه ؟

.ما با هم رفیقیم -
.نچ -

.تو حرفِ خودتو زیر پا گذاشتی

.بعضی وقتا هم رفقا همدیگه رو میکشن

.سرهنگ جوستینز

.مارکوس جوستینز

.مرسی رفیق

انریکه ؟

.سرهنگ جوستینز

...من

.من خبرایِ بدی برات دارم

.بکر هنوز زندست

.اومد اینجا

...بعد یه جوری هم

...نمیدونم چجوری، ولی

.خبر داشت که تو دستورِ قتلشو داده بودی

.نگران نباش پسرم

.آقایِ بکر رو بسپار به من

.بیا اینجا پیشم

.بیا با هم قهوه بخوریم

.آقایِ برنز

.انریکه گند زد
.البته تعجبی هم نداره

.ولی این یه موقعیت خیلی عالی واسه معاملهی ما هست

.گوش میکنم سرهنگ

.رفیقت بکر از من دزدی کرده

.پولِ پیشی که استارک داده بود رو برداشته

.یه میلیون

.من پولم رو میخوام

.اگه بتونین بدستش بیارین، طبق معمول تقسیمش میکنیم

.بابتِ فرصتی که برام جور کردی ممنون سرهنگ

.ولی این دفعه 50-50 کارمون نمیشه

.باشه، اصلاً همه پول واسه خودت

.ولی یادت باشه که تو تویِ پاناما هستی

! هم پلیس و هم ارتش، همشون دستِ منن

...مطمئنی نمیخوای رویِ حرکتایی که اینجا میزنی

یه پوششِ سیاسی باشه ؟

.اول هزینه هایِ معمول، بعدش همون 50 50 اوکیه

.ما یکی از نقطه ضعف هایِ بکر رو میدونیم

.نقطه ضعفش تویِ پاناما هست

.خوبه خوبه

...بعد از اینکه پول منو گیر آوردی

.برو تویِ خونه ای که نزدیک دیوید داری

.من چند روز دیگه افرادم رو میفرستم اونجا

...اینا نه تنها میخوان منو بکشن

.اون یه میلیونه رو هم میخوان

.واسه همینه که اینجارو زیر و رو کردن -
پیداش هم کردن ؟ -

.نه، خودم یه جایی قایمش کردم که پیداش نکنن

.ببین، پاناما داره از کنترل خارج میشه

.اینا بیخیالِ این پوله نمیشن

.تصمیمش با خودته
میخوای از اونجا بزنی بیرون و برگردی ؟

.هنوز نه استارک

.باشه، خبرم کن هرچی شد

.منم دارم میام

خیلی خب، اینجاست که من وارد میشم
.تا تمیزکاری کنم

کامیلا ؟

! لعنتی

عزیزم ؟

! لعنتی

.وقتی بابات مُرد، تو هنوز بچه بودی

.من سعی کردم که بیام و جایِ خالیشو واست پر کنم

.بعضی وقتا حس میکنم که شکست خوردم

.نه سرهنگ

.تو همیشه پشتِ من بودی

.خیلی بهت افتخار میکردم

.خیلی به درس خوندنت افتخار میکردم

.به درس خوندنت تویِ هاروارد

.به گرفتنِ مدرکِ مدیریتِت

چی شد ؟

.وقتی مادرم مُرد، فهمیدم که زندگی مثل یه شمعه

.شمعی که تویِ یه اتاق خالی روشنه

.مادرت خیلی زنِ درستی بود

.خدا هم صاف اومد و بردش پیشِ خودش

بکر از کجا فهمید که من کشتمش ؟

.نمیدونم

.به من دروغ نگو

.متأسفم

.تو از کنترل خارج شدی

.خداروشکر زن نداری حداقل

.بچه هم نداری

چرا سرهنگ ؟

.میدونی که من دهنم باز نمیشه

چی تویِ قهوه بود ؟

.یه چیزی که رفتنت رو راحت تر کنه

.نمیتونم دستامو تکون بدم

.تو پسر خوبی هستی

.ولی این قضیه بزرگتر از من و توئه

.دلم واست تنگ میشه

.این قسمت از باغ، تا ابد واسه من خاص میمونه

کشتنِ یه زن بهت احساسِ قدرت میده ؟

هوم ؟

آقایِ بکر هستین، درسته ؟

! کاری میکنم که زجر بکشی

.خیلی خب

! به به به

دوئل داریم میکنیم، نه ؟

.جفتمون اسلحه سمتِ هم نشونه گرفتیم

.شما به نظرم باید یکم آروم بگیری آقا

.من الآن میخوام یه تماس بگیرم

.کسی که پشت تلفن هست، کمکت میکنه اوضاع رو درک کنی

.خیلی خب

.مثل اینکه کشتنِ آقایِ بکر، بیشتر از قبل عصبیش کرده

.اومده اینجا اسلحه روم کشیده

چطوره تو باهاش صحبت کنی ؟

.بذارش زمین -
.باشه -

.بفرما

کیه ؟

.هرکسی که تو بهش نزدیک میشی، تهش میمیره بکر

برنز ؟

...زنت سارا

! مرتیکه حرومزاده

...کامیلا

.حالا هم تاتیانا

چی داری میگی ؟

...بکر

تاتیانا ؟

چه خبر شده ؟

تاتیانا ؟

.تو الآن یه فرصت داری که نجاتش بدی بکر

.مرتیکه آشغال

.قرار میذاریم با هم معامله کنیم

...تو اون یه میلیونی که ازم دزدیدی رو پس میدی

.ما هم اونو بهت برمیگردونیم

آره... ؟ -
.زنده و سالم -

چه خبر شده ؟

! تو به برنز بگو ولش کنه -
کیو ول کنه ؟ -

! تاتیانا

خواهر زنت ؟
مگه چش شده ؟

.گوش کن چی میگم جان

...به من گفته که یه میلیون دلار رو به جوستینز برگردونم

.وگرنه میکشتش -
.لعنتی -

اون اینجا چیکار میکرده ؟ -
.نمیدونم -

نظر منو میخوای ؟
.پولشو بده

پولشو بدم ؟ -
.آره -

.همش همین ؟ بابا بذار بکشمش جان

.نه، اول معامله بکن و دختره رو پس بگیر
.بعدش اونو میکشیم

.من بهش اعتماد ندارم -
.آره، بیناموس نمیشه بهش اعتماد کرد -

.پشتیبانی لازمت میشه
.منم میام

آخرین باری که تو عملیات بودی کی بوده ؟ -
.خیلی وقت پیش -

.یکم از دور افتادم فقط

تو قراره طعمه باشی یا قلاب ؟

.این دفعه دیگه نوبت منه

! حواست باشه تویِ سرش بزنیا

.با خودم بودم

! گردنشو هم بشکون

.البته بعد از اینکه با چاقو زدیش

.و تمام
.خوبه

ای شیطون، دید میزنی مارو ؟

استارک میبرتت یه جایِ امن. خب ؟

.خوشحالم سالمی
.خوشحالم دوباره میبینمت

! منم خوشحالم که یکی منو میبینه

.خوبه حس شوخ طبعیت هنوز کار میکنه

.زنده میمونی

شکلات میخوای ؟

...شایعه شده بود که برنز داشته از معامله هایِ سی.آی.اِی

.دزدی میکرده واسه خودش

.واسه همین، شِش ماه گذشته، تلفنش تحت نظر بوده

.ظاهراً با جوستینز هم خیلی رفیق شده

.برنز هم داره میره یه سر خونهیِ جوستینز

.حدود 500 یارد اونطرف تر از خونهَش، یه خونهیِ امن داریم

.اون با ماشین میره
.تو هم با یه هواپیمایِ کوچولو

یکی از افرادم تویِ چریکی سوارت میکنه
.بعد فینکا پیادت میکنه

.من ترتیب نیرو هایِ امنیتی رو میدم
.میفرستمشون برن

.بقیش گردنِ خودته

.درستش میکنم

.این جزئیاتی که بهت میگم خیلی حیاتی هست

.بعد از اینکه پول رو پس گرفتی، چراغ رو روشن کن

.به برنز هم بگو از همون راهی که اومده برگرده

.بعدش بیست دقیقه وایسا و بعدش برو سمتِ فرودگاه

.اونجا هم یه هواپیمایِ دیگه منتظرته که برگردونتت

.آقایِ برنز

.بشین

.یه صندلی واست آماده کردم

مسلحی ؟

.نه ولی رانندهَم مسلح هست
.تویِ ماشینه

.با دستِ چپت، کیف رو بذار جلویِ صندلیت

.خوبه، حالا هم با پایِ راستت، هلش بده سمتِ من

...حالا، با وجود اینکه دوست دارم بکشمت

.دستور دارم که بذارم بری
.پس پاشو برو

...راستی آقایِ برنز، یه چیز دیگه

.اگه یه بار دیگه چشمم بهت بیفته، مُردی

! دسخوش

بریم جوستینز رو هم جمعش کنیم ؟ -
.کار ما نیست -

رفیقت تویِ دی.ای.اِی
.هرچی اطلاعات بهش دادی رو استفاده کرده

.خودش اطلاعات رو میده به پاناما
.اونا هم ترتیبشو میدن

! خب پس بریم یه بطری ویسکی پیدا کنیم

.نه نه، کجا با این عجله ؟ اول باید هلیکوپتر رو برسونی به مولر

.بعدش میتونیم خوش بگذرونیم

...بعد از اینکه اینو تحویل دادم

! میخوام برم تعطیلات جان

.خوبه خوبه

.خوب کاری میکنی

.فقط یه سوال ازت دارم جان

تو به رستگاری اعتقاد داری ؟

.هوم

.سوالت مشکل داره

...رستگاری یعنی یه گناهی کرده باشی

.بعد یه قدرت بالاتری هم باشه که رستگارت کنه

.من هیچکدوم از این دو مورد رو ندارم

.مهم اینه که خودت خودتو ببخشی

.میبینمت داداش

.میبینمت رفیق

.منم باید این گندکاری رو جمعش کنم

.مولر تهش به هلیکوپترش رسید

.ولی هیچوقت نوریاگا رو باهاش نکشت

.راستش اصلاً کسیو باهاش نکشت

.به جاش با هلیکوپتره رفت و 200 تا خانواده رو نجات داد

.فکر کنم تهش دیگه از کشت و کشتار خسته شد

.ما هم نوریگا رو گیرش انداختیم

.هرچی کوکائین و پول و سلطنت بود رو هم توقیف کردیم

.البته اعظایِ سلطنتی خیلی دووم نیاوردن

.بکر هم تهش رفت تعطیلات خودش

...از اون پیاده روی هایِ عاشقانه بغل ساحل
.البته تنهایی

...این بدبخت هم به زندگیش رسید

ترجمه شده توسط کوروش عوض پور
.:: KouRosh ::.