All language subtitles for The.Third.Charm.E08-PerSub(@Arirangland)

بهترين تيم ترجمه فيلم و سريال کره اي تقديم ميکند
-= Arirangland. in =-

* تـرجـمـه و زيـرنـويـس : بانو - عسل *
@Arirangland

،وقتي که شماره ي جديد مجله منتشر بشه
. بين همه ي همکارام پخش ميکنم

** قسمت 8 **

ميپرسي چرا؟
. معلومه، چون ميخوام چشم همه با ديدنت در بياد

. براتون شکلات گرفتم

. نيازي نيست

. اين حرفُ نزنين -
. کلّــي عشق اينجا موج ميزنه -

. خوش بحالِــشون

،منم اولين روزي که به اين ايستگاه اومـدم

. يه گوني شکلات و آبنبات از طرف پسـرا گرفتم

. اي بابا، روزايِ روشنِ سابقَــم

هرچي دلت ميخواد ميگــي
. چون راهـي براي اثبات درستيـشون نيست

. اين عادت خوبي نيست که تو داري

چرا نميتوني اثباتِـش کني؟

... شاهـدايي مثل کارآگاه چو و

ميشه اول يه نگـاهي به دندونات بندازي؟
. يه چيزي لاشـون گير کـرده

... اونايي که بايد شيفت شب وايسن

. بهتره که شکلات بخورن -
. اَه اَه، اي بابا -

. خداي من، يه لحظه منُ ببخشين

چرا هنوز نهـار نخوردي؟

،اينجا غذاي مورد علاقه ـَـت
. گوشت خوک کبابي تنـدُ داره

. نهـار زياد مهم نيست الان

اون يارويي که بخاطرِ
... رانندگـي بدون گواهينامـه آوردنِـش اينجا

. در اصل راننده يِ شخصيِ " افعي " بوده

راننده ي شخصيِ افعـي؟

. بله، قربان
بنظرتون اگه دنبال سرنخي بگرديم، چيزي دستمونُ نميگيره؟

. خداي من
،يه چيزي بهِــم ميگه که

. قــراره يه شکار عالـي داشته باشيم

... حق با من نيست که

. با اينحال، اميدوارم خيلي معروف نشي

. سرپرست

. يکي از نوچـه هايِ افعـيُ دستگير کرديم
سرپرست؟

. اگه دنبال سرنخ باشيم، احتمالا به چيزاي خوبي برسيم
!سرپرست

بيخيال. حاضرم شرط ببندم که تو
. قشنگ ترين دختري هستي که عکسش تو مجلّـه ـَـس

. اي بــابــا

پليسا و دکترايي که گرفتار
. و شيفته يِ دوست دختراشون هستن

. فکر ميکردم همچين آدمـايي فقط تو سريالا باشن

اصلا شماهـا هيچ اهميتي به کارتون ميدين؟
!محض رضاي خدا بياين يه خورده کار انجام بديم

. هِــي -
. يه لحظه صبر کن، لطفا -

... سرپرست، ما بايد -
. نه، چيزي نيست -

. آره
چيـزي خوردي؟

از کجا بدونم اون الان کجاست؟

. تو از نوچـه پُـررو هاييــا

چطور ممکنه که ندوني الان رييسِـت کجاست؟

. من... من واقعا نميدونم

. آقاي جو وو جين

. شما از اون نوچـه پُـررو ها نيستي

. ميفهمم که به رييسِـت وفاداري

جان؟

... ولي جناب افعـي خان

بخاطر اخاذي، تهديد و آزار مـردم
. تحت تعقيبه

احتمالا رييسِـت بخاطر اين اتفاقـا
. خيلي عصبي و نگران باشه

فکر ميکني ميتونه شبا راحت بخوابه؟

... درضمن، احتمالِـش خيلي زياده که

. در حين فرار، جُـرمـاي ديگه ايَـم مرتکب بشه

اونوقت چه اتفاقي ميوفته؟

... اي بابا

. خيله خُـب

فکر ميکني بهترين کاري که ميتوني
براي رييسِـت انجام بدي، چيه؟

... اي بابا، اينکه

. خدايـا

. ما بايد پدر همچين آشغالاييُ دربياريم

بايد انقدر بترسونيمِــشون که هرچيزي که
. ميدوننُ بريزن بيرون

. سرپرست خيلي باهاش مهربونه

. کارآگـاهـاي واقعي که اينجوري نيستن

پدر روحانـي اي چيزيـه مگه؟

اون بخاطر اينکه ترسيده
. دهن باز نميکنه

،اون بنظر آدم معصومي مياد
. ولي کارايِ خيلي فجيعـي کرده

= کلاهبرداري، خشونت هاي ويژه، جراحت هاي عميق و قتل =

،برات با آب شستمِـش
. ولي فکر کنم هنوزم يه خورده تند باشه

. ولي حالا امتحانِـش کن -
. باشه -

اينجوري؟

. اول انگشتــا رو بخور
. اينجوري

با استخونـا چيکار کنم؟

. ميتوني با استفاده از زبونِـت استخونـا رو بياري بيرون

. حالا مجبور نبوديم پاي مُـرغ بخوريم که

. ميخواستم ببينم اين چيـه که تو انقدر دوسِـش داري

. منم دوست داشتم که با تو بيام اينجا

واقعا؟

،بگذريم
مزّه ي چاي چطوره؟

از پاي مرغ خوشِـت اومـد؟

. تو خيلي بانمـکي

. بس کن
. باعث ميشي از خجالت سرخ بشم

. دستمُ بگير

. بيا اينجوري دستاي همُ بگيريم

فکر نميکني که يه ذره معذب کننده ـَـس؟

تو چي فکر ميکني؟
خوشِـت مياد؟

. از دست تو

. بزن بريم

. اوپّــا، خيلي خوب بود

. حتـي مزّه ي غذا عالـي بود

ديدي؟
. بهِـت که گفتم گذروندنِ تعطيلات تو هتل، بهترين کاره

!خداي من

مشکل اون زنـه چيه؟

. چيزي نيست
همنيجا بمون، باشه؟

اينجا چه خبره؟ -
يه لحظه صبر کن. همينجا بمون، باشه؟ -

. اي خـدا، از اولم بايد ميرفتم هتل ميلتـون

. سو آه

چرا اينهمه راه پا شدي اومـدي اينجا؟
. اينکارت مايه ي خجالتِ جفتمونه

اوپّـا، چرا هر چي زنگ ميزدم جواب نميدادي؟

چرا بهِـم کم محلّـي ميکني؟

. درسته، سو آه

پس چرا همَـش بهِـم زنگ ميزني؟

بهتر نيست که ديگه خودتُ با زنگ زدن به من کوچيک نکني؟

... من

من کار اشتباهـي انجام دادم؟

. نه، تو هيچ کاري نکـردي

. فقط اينکه، ما به درد هم نميخوريم

،نميدونم چرا همچين فکري ميکني

ولي سعي ميکنم خودمُ در شأن تو بکنم، باشه؟

. اينجوري جواب نميده که

. ولي من دوسِـت دارم

. سو آه

. سو آه، گوش کن به من

،وقتي کار به قرار گذاشتن ميرسه
. تو خيلي پاک و سـاده اي

. من همچين آدمـي نيستم

،تو خيلي خوشگل و مهربوني

و منم مطمئنم که با يه
آدم بهتر آشنا ميشي، خُــب؟

. من ديگه ميرم، فعلا

!مثل يه مدل حرفه اي ميمونين
. شبيهِ آيدُلــا شـدين

. فوق العاده ـَـس
. محشــر شدين

. اونـا عکسُ ويرايش کردن و کلّـي فوتوشاپِـش کردن
. ببينين

. رييس، من واقعا دوست دارم مثل تو باشم

. برامـون خوراکـي بخر -
. باشه، ميخرم -

. خيلي خوشگـله -
. مثل يه مدل واقعي ميمونه -

امروز قرار نيست کار خاصي بکنيم؟ -
. زود برميگرديم سر کارمون -

. اينُ ببين

. خداي من، سرپرست
شما هم از اين مدل مجلّـه ها ميخونين؟

. اونجوري که فکر ميکني نيست -
پس چه جوريه؟ -

،خُـب
،سرپرست اون داشت از اون مجله هاي خاک برسري ميخوند

. اما حالا انکارش ميکنه

. ببين
اونجوري نيست، نه؟

آره، بنظر نميرسه که
. از اون مدل مجله ها باشه

ميخواي خودمون يه نگاه بندازيم تا مطمئن بشيم؟

. بيا ببينيم
. همينجاست

يا خـدا، اين چيه ديگه؟

دوست دخترت نيست؟ -
. نه، نيست -

. خـداي من

چـي ميگـي؟
!خودشـه ديگه

. ما کارآگـاهـايِ باتجربه اي هستيمـا

. حتي اگه يه نفر لباس مبدّل بپوشه، ما... خــداي من

. نگـاش کن

. سرپرست، دوست دخترت خيــلي خوشگلـه

تعجي نداره که حتي وقتي بهِـت محل نميده
. تو بازم ميري ديدنِــش

. اولين باريه که بهِـت حسوديم شده

... مجبور بودي که

همچين عکسايِ جِـلف و بدمنظره اي بگيري؟

. عکسام هيچَـم جلف نيستن
. چشمـايِ جنابعالي منحرفَـن

. هيچوقت بازم از اين عکســا ننداز

. منظورم اينه که، عکاس منحرفي داشتي

. تو يه آرايشگـري
چرا بايد همچين عکسايِ خاک برسري اي مينداختي؟

. فقط چندتا دونه عکس بودن
. انقدر حساس نباش

. اين، عملا يه نوع عکسبرداريِ جنسـي محسوب ميشه

عکسبرداري جنسي؟

. يونگ جه، منظورم اون نبود

. بيا جفتمون قطع کنيم

واقعا بايد ياد بگيرم که
. چه حرفيُ کجا بزنم

. خانوم

. سلام، اومـدين

کيک ماهي به همراه دوکبوکـي و سونده، درسته؟

چندتا تيکه گوشت روده هم ميخواين؟

. دوکبوکــيُ خيـــلي خيــلي تندش کن

. باشه، خيلي خيلي تندشون ميکنم
. خيلي طول نميکشه

داري چيکار ميکني؟

. ديدنِ اون روي هات و جذابتون منُ شگفت زده کـرد

واقعا؟

. جون يونگ همَـش بهِـم ميگفت که خيلي عکسايِ جلفيَـن

. جلف نيستن
. اتفاقا خيليَـم سالم و جذاب بنظر ميرسين توشون

. من دوسِـشون داشتم

جدا؟

مخصوصا اون عکستون که شبيهِ آدمـايِ
. مغرور و متکبر بودي

. واقعا که سر حالم آوردين
. براتون يه دونه آيـس امريکانـو ميخرم

. دوتا آيـس امريکانـو، لطفا -
. چشم -

. خيلي سخت بود که جلوي اونهمه آدم، ژست بگيرم

. اي بابا، شکسته نفسي ميفرمايين
. دقيقا مثلِ مدلاي حرفه اي شده بودين

. نه

. بقيه ي مدلا کارشون بهتر بود

فقط من بودم که يه خورده معذب و
. غيرطبيعي برخورد ميکردم

. ولي حق با شما بود، دکتر چو

... احساس ميکردم اگه قيد عکسبرداريُ بزنم

. تا آخر عمرم حسرتشُ ميخورم

. واقعا ازتـون ممنونم

= مسابقه ي فيلمنامه نويسي، دو روز ديگه =

. بله

. الان ميام

= برنج تازه برداشت شده =

. خداي من

. خـدايا، کمرم

. يه لحظه

. خوبه

. بجنب

اوپّـا، بيروني؟

. نه، تويِ خونه ـَـم

،يه ذره برنج سفارش دادم

و از آقاي پيکـي خواستم که
. بيارتش داخل خونه

... ولي فکر ميکنم چون کسي جواب زنگشُ نداده

. همونجا جلوي در ولش کرده

خوابيده بودي؟

،من درُ براش باز کردم
. ولي خيلي وقت بود که رفته بود

. پس خودم آوردمِـش تو

چرا اينکارُ کـردي؟
. بايد ميذاشتي همونجا بمـونه

. اي بابا، اشکالي نداره که
. به هرحال قراره بخورمِـش ديگه

... اونقدارم سخت نبود که -
. ديگه اينکارُ نکن -

. دکتر گفت که بايد حواسِـت به شونه هات باشه

. واقعا که

. سو آه امروز دير کرده
اتفاقي افتاده؟

. ديگه اينجا نمياد
. دنبال يه آدم جديد بگرد

. بيا اينُ بذاريمِـش اينجا

. عاليــه

خداي من، داري چيکار ميکني؟
. نميتونيم اينجا از اين کارا بکنيم

. خوبه
. عالـيه

. حرف نداره

امروز پرنسس خانومُ با خودت نيوُردي؟

. معلومه که آوردمِـش

. پرنسس خانوم، سلام کن

. سلام

. سلام
. خوش اومـدين

. دست پختت حرف نداشت
. احساس شرمندگي ميکنم که فقط شراب آوردم با خودم

اين چه حرفيه؟
. اتفاقا شراب، بهترين چيز بود

از کجا فهميدي که من ماهي ميپزم که
با خودت شراب آوردي؟

. فکر ميکنم با هم تله پاتي داريم

. اي جـانم

. فکر ميکنم که خيلي با هم تفاهم داريم

مگه نه؟

. هم عادتـامون شبيه همـه و هم سليقه ـمون

... و

. تو اونکارم همينطور

کدوم کار؟

نميدوني؟

ميخواي بهِـت نشون بدم؟

. يه لحظه صبر کن -
چي شده؟ -

... خب

. همينجا خوبـه

. داخل اتاق بهتره

. بزن بريم

. برو تو
. اونجا، اونجا

چيه؟
چي شده، چول نام؟

. يه همچين موسيقي و همچين فضايي... واقعا جديده

اينطوريه؟

. جو ران خانوم، من فکر ميکنم که ما نيمه ي گمشده ي هميم

. من برگشتم

. من برگشتم

. گفتي که امشب شام تيمي دارين
اتفاقي افتاده؟

. چيزي نشده -
بابا چِـش شده؟ -

... چون من با معلم علوم آهنگ خوندم

. ازم دلخوره و باهام قهره

. مسئله اي نيست که بابتِـش دلخور بشه

. چون به بابات کشيدي، لطفا طرفشُ نگير

. شب بخير

. مامان، اون که ازت دلخور نيست
. فقط احساساتِـش جريحه دار شدن

و جريحه دار شدن احساساتش
. چيزي نيست که تو درباره ـَـش تصميم بگيري

. لطفا شبيهِ بابات نشو

. شب بخير

بابا، نودل ميخوري؟

. نه

. ولي هروقت که مشروب ميخوري، نودلَـم ميخوري

. گفتم که نميخوام

. پس خودم تنهايي نودل ميخورم

وقت نشون دادن اخبار ورزشيه؟

. خيله خب

. بنظر که خوشمزه مياد

تخم مرغَـم توش انداختي؟ -
. البته -

ميخواي؟ -
. گفتم که نميخوام -

. خيـلي خوشمزه ـَـس

. نگو که توش پنيرم انداختي

. معلومه که انداختم

... ميدونين که من نودل پنيري دوست دارم

. چون به شما کشيدم

... خدا جون، تو واقعا

. خداي من

. بخورين

،بابا

شما هنوزم وقتي که مامان
همراهِ يه مرد ديگه ـَـس، حسـودي ميکنين؟

. البته

. اما ميدونين که مامان از اينکار متنفره

. اين مشکل مادرته، نـه من

... احيانا، اسم مستعارتون

. آقايِ ريزبيــنه

چرا من انقدر به شما کشيدم؟

چي؟
چطور؟

. هيچي

. اين زنِ لعنتي

. اين بار يه کاري ميکنم که اين عادت بدشُ ترک کنه

نميخواي بخوابي؟

. چرا

اول دندوناتُ مسواک بزن تا دهنت بويِ گند نده
. بعدش بيا تو اتاق

. باشه

. خداي من، بابا

. اي بابا، بـابـا

... مجبور بودي که

همچين عکسايِ جِـلف و بدمنظره اي بگيري؟

= زنگ هشـدار =

. حتما شونه هايِ برادر عزيزم خيلي خسته شدن

تو که ازم بخاطر حرفايي که زدم
دلخور و عصباني نيستي، نـه؟

چرا انقدر عکسات بازن و
همه چيزتُ ريختي بيرون؟

خيلي بازه؟

فکر نميکني که جذابن؟

. اي بابا، اون آدمـا يه چيزيشون ميشه

چرا بايد از يه آرايشـگر
با همچين تِـمي عکس بگيرن؟

اين مجلّــه ي پورنـي چيزيه؟

. دقيقا داري چيزاييُ ميگي که جون يونگ گفت

. از اين به بعد ديگه از اينکارا نکن

. خداي من، خيلي سرده

ميخواي بريم صدف بخوريم؟

. شرمنده، امروز بيرون غذا ميخورم

... آخه تو از چيِ اين آقاي ريزبين

که هميشه در حال حسودي کردنه، خوشِـت مياد؟

. اون هميشه ي خدا حسودي ميکنه، اما جذابيتِـشَـم به همينه

... اون روز حواسِـش به اون مشتري پُـررو بود

. و صورتمُ نجات داد

. منم بايد حواسم بهِـش باشه

از اين موضوع مطمئني؟ -
. بله، قربان -

يکي از نوچـه هاي سابق افعـي
... بعد از اينکه از اونکار اومـده بيرون

. اون استخرُ باز کــرده

چطور همچين چيزيُ باور کنيم؟
. شايد داره نقش بازي ميکنه

. يه همچين سوءظني مهم نيست

،اگه اون عوضيُ گير بندازيم

. تو ارزشيابي اين ماهِـمون نمره ي بالايي ميگيريم

. ارزيابي عملکردمون
!باشه، چيز خوبي بنظر مياد. بزنين بريم

. بريم -
. بريم -

!بـــريم

. يونگ جه

. سلام -
. سلام -

. اوه، نــه
. عجب وقت بدي

. اوه، حدس ميزنم که همين الان بايد بياي بيرون

. آره، معذرت ميخوام

. ممنون بابت اين، همسر آينده ي سرپرست

. پاتُ از گليمِـت درازتز نکن ديگه
. الان فقط دوست دختر سرپرسته، همين

. خيله خب، بچه ها
. بايد بريم

. بزنين بريم -
. باشه -

. ممنون -
. به سلامت -

. اميدوارم خوشِـتون بياد -
. مرسي -

. خداي من، اون خيلي جذابه

سلام، چي شده اومــدي اينجا؟

. اومــدم ببينمِـت چون دل تنگِـت بودم

. خودشــه
،هر روز ميرم اونجا تا سفارشاشونُ تحويل بدم

بخاطر همينم همه کارکنانشـون و مشترياشونُ
. مثل کف دستم ميشناسم

،ولي اون يارو
،قبلا نديده بودمِــش

. اما يه جورايي قيافه ـش برام آشنا ميزد

،با خودم گفتم
" کجا ديدمِــش يعني؟ "

. " از اون طلبکارايي نيست که هميشه دنبالمَـن "

،ولي بعدش

. فهميدم که خودشـه

. تمام بدنم مورمور شد

واقعا اون 5000 دلار پاداشُ
بهِـم ميدين؟

. البته

،اگه واقعا خودِ افعـي باشه

،و ما هم بتونيم دستگيرِش کنيم

. فورا اون جايزه رو ميگيري

. کارآگاهـا، موفق باشين

. ممنونم

!سلام

،يه مسئله اي که هست اينه که
. اون عوضيـا ما رو ميشناسن

حالا بايد چه نقشه اي بکشيم؟

. دارم ديوونه ميشم

!سرپرست، لطفا

. اين عمليات خيلي خطرناکـه

واقعا لازمه که پايِ افسر مينِ عزيزمُ
هم بکشيم وسط؟

واقعا لازمه؟

پس چيکار کنيم؟
من يا تو تغيير قيافه بديم؟

درضمن، چرا بهِـش ميگي " عزيزم" ؟

باباشي يا شوهرش؟

. حتي دوست پسرشم نيستي

. اونم يه افسر پليسه
. بچه بازي درنيار

شماها براي گرفتن نمره ي خوب
. تو ارزيابي عملکردتون، هرکاري ميکنين

. از اين طرف

. خيلي نگران نباش

،ما يه جايي همون نزديکيـا آماده باشيم

. پس فقط چِـک کن ببين خودشـه يا نه

. چشم، قربان

. بريم -
. بياين بريم -

** قسمت هشتم سومين افسون **
" اون عکسات خيلي باز نيستن؟ "

کجايي تو؟

. من تو اتاق استراحت کارکنانَـم

نرفتي بيرون براي عمليات؟

. آره

،دارم ميرم که يه آدم بدُ گير بندازم

. ولي دلم ميخواست صداتُ بشنوم

نگراني، مگه نه؟

. آره

،خيلي وقته که دنبال اين ياروييم
. بخاطر همينم يه خورده نگران و عصبيَـم

اينُ قبلا بهِـت گفته بودم؟

چيُ؟

قبلا بهِـت گفتم که يه بار
... يه نفر وقتي دفترچه يادداشتمُ گم کردم

. پيداش کرد و برام فرستاد

. خب

،با اينکه اون دفترچه يادداشت خيلي براي من باارزش بود

. اما احتمالا براي بقيه ي مردم چيز مهمي نبوده

تو اين دوره و زمونه کي حاضر ميشه
يه همچين چيزيُ براي صاحبِـش بفرسته؟

. اون آدم حتي هزينه ي پستَـم پرداخت کرده بود

. پس ميدونستي

. معلومـه
. فقط تو همچين کاري ميکني

،وقتي 20 ساله ـَـم بود
،تو کيفمُ

،لوازم آرايشگـريمُ

. و دفترچه يادداشتمُ پيدا کـردي

،هروقت چيزيُ که برام باارزش بوده گم کردم
. تو برام پيداش کردي

. پس مطمئن شو که ديگه چيزيُ گم نميکني

حدس ميزنم چون تو برام همه چيزُ پيدا ميکني
. منم عادت کردم که وسايلمُ گم کنم

. مواظب خودت باشيا

. باشه

. بايد بازم برام چيزايي که گم ميکنمُ پيدا کني

. من بايد برم

مواظب خودت باش
!اگه طوريت شه دهنتُ سرويس ميکنم

راستي تا حالا بهت گفتم؟

. عاشقتم

. منم عاشقتم

. فقط صورتشُ شناسايي کن

. بعد برو توي دستشويي بمن خبر بده

،يادت باشه

. ما اينجا پشتتيم، خيالت راحت

. چشم

،ولي اگه لازم شد

. از اين اسپري فلفل و اين دستبند استفاده کن
!بلدي که؟

. توي دانشکده پليس بهمون ياد دادن

،فک نکنم نيازت بشه

. ولي بذار يادت بدم

. دستتُ بده

. اينجوري

. نترسيا

... اگه اتفاقي افتاد من زندگيمُ ميذارم

. براي نجات دادنت

. آره

= ساکارا =

* تـرجـمـه و زيـرنـويـس : بانو - عسل *
@Arirangland

!بايد اونجوري ميزدي

. ببخشيد

!تا حالا نديدمت
تازه اومدي؟

بله

. رئيس-
چيه؟-

. قهوه رسيده

. بيا تو

. بشين

چشم

دوست دارين قهوتون چه مدلي باشه؟

. فرقي نداره

. هر جور دوست داري درستش کن

. پس براتون دو قاشق شکر و دو قاشق خامه ميريزم

باشه

الو؟چطور بود؟

باشه

خوبه

چي؟

!گفتي ميتوني
!سرقولت بمون

. نزن زيرش

. بفرماييد، اميدوارم قهوتونُ دوست داشته باشين

. ببخشيد، بايد برم دستشويي

باشه

نميتوني کاري که بهت ميگمُ تموم کني؟

= افسر مين سه اون =

. رئيس

. خودشه، افعيه

. باشه الان ميايم

تا وقتي نرسيديم بالا توي دستشويي بمون
باشه؟

. بريم

!ديدم قهوه خيلي تلخه شک کردما

!چون يه پليس درستش کرده

شما ها کي هستين؟

هيونگتون کجاست؟

. هيونگ؟ من تک فرزندم

افعي کجاست؟

کدوم گوري رفت؟

. برو کنار

. بيا

کدوم گوريي هستي؟

. خودتونُ جمع کنين

. برو گمشو

کي گفت بياي اينجا؟

. بگو

افعي، کدوم گوري هستي؟

. بريم

!ولم کن

!افعي ـه

!ولم کن

!افعي

. نميدونم از کجا جامُ پيدا کردين

. بذارش پايين، اون پليسه

پليس و غير پليس چه فرقي داره؟

!من الان تو حال خودم نيستم

. نزديکم نيا

!برو اونور

رئيس کجايين؟-
رئيس-

کجا رفت؟

. رئيس-
. اينجا-

. رئيس

!رئيس

چي شدي رئيس؟

!رئيس

. من اومدم

،اگه غرق داستان شي و دقيق بخوني

. ميبيني که چقدر کلماتم الهام بخشن

،نظر تو رو که بدونم

. باز ميرم تو مسابقه شرکت ميکنم

. اگه بازم شکست بخورم، بيخيال نوشتن ميشم

. يه چند سالي هست از اين حرفا ميزني

پليسه نبايد يکم خفن تر باشه؟

. چه فايده داره نتونه، آدم بدا رو شکست بده

. براي همينه داستانم خاصه

. شخصيتش خيلي تو سري خور و ضعيفه، ولي اولاش اينجوريه

= چو هو چول =

الو؟

الان؟

باشه

. وقتي برگشتم بقيه اشُ ميخونم

. داريم ميگرديم دنبال افعي

. تو دستامونه

. نميخواد نگران باشين، استراحت کن

افسر مين چطوره؟

. خداروشکر

. من که گفتم بچه مردم ناقص شد
. ولي چيز خاصي نيست

. اونم همينجاست، ميريم ديدنش

کارآگاه کونگ کجاست؟

. رفته پيش افسر مين

!معرفت نداره

!جون يونگ

. جون يونگ-
بابا-

. غذاهاي بيمارستان مزه نميدن

همشُ خودت درست کردي؟

. همشو خريدم

. يه جاي خوب تو بازار باز شده

. ولي به پاي دستپخت تو نميرسه

!خوشمزه اس-
جدي؟-

. بچم هيچ وقت تو بيمارستان نبوده

امشب پيشت بمونم؟

. نه بابا-
من بمونم؟-

!شما باز قهر ميکني بايد نازتُ بکشم

. برين خونه

. بخور-
. شماهم بخورين-

. نه بخور

. بده من

. نميخواد بياي! بگير بخواب

. آره جون يونگ، مواظب خودت باش

. برين، نگران نباشين

. موفق باشي

خدافظ

. بالاخره ميتونم، استراحت کنم

. آخ دردم اومد

. جون يونگ خان

. شمايين

. تا اين سن از اينا نخورده بودم

. باشه، همشو بخور

. فک کردم الان چاقو خوردي يا چي

. نگو آقا يه خراش کوچولو برداشته

. هيچيت نيست

دوست داري من چاقو بخورم؟

. به هرحال کاراگاها يبارم که شده بايد چاقو بخورن

... اين همه پول ماليات نميديم

. که خرج دوا درمون شماها کنن

. هر وقت دلت خواست درب و داغون شو بيارنت بيمارستان

. بعدم تا طرفُ نگرفتي بيخيال نشو

نميخواي بري خونه؟

. لباساي بيمارستانم بهت مياد

. حتي ميتوني با اين ريختت بري تو خيابون مخ بزني

. از بس عين آرد سفيده، سفيدم بهش مياد

حالتون بهتره؟-
بله-

. بذار وضعيتتونُ چک کنم

. خوبه

. اگه چيزي نياز داشتين، اين دکمه رو فشار بدين

. باشه، ممنون

... پس اينجوري

کار ميکنه؟

بله

. سونگ هيون، بريم، برو

. من نگران مامان بابام

. من که چيزيم نيست

. اومدن ديدن که خوبم

،نه آخه الان که تو بيمارستاني

کي غذا بپزه؟

. زود خوب شو تا از بي غذايي نمرديم

ميشه با اون پرستاره دوست شي؟

. بايد خودي نشون بدي

. من دوست دختر دارما

!شايد پرستاره ام دوست پسر داشته باشه

. از قيافه اش خوشم مياد

. از اين به بعد هرطوريم که شد، بايد بيام اينجا

ميشه بري؟

. داريم ميريم-
آره-

. مواظب خودتون باشين، ديگه ام نياين ملاقاتم

. البته که زن جذابي مثل شما هيچوقت تنها نميمونه

. به عنوان يه زن دوست دارم

. کاري کرد که بخوام پسش بزنم

. بايد همين الان تمومش کنم

چکار ميکني؟

... نميدونستم

... همچين حسي پيدا ميکنم

... مثله اين ميمونه تا حالا آسمونُ نديده باشم

... ميخوام ناپديد شم

... در بوسه ي تو

... هر روز بيشتر و بيشتر عاشقت ميشم

... به قلبم گوش کن

صداي آوازشُ ميشنوي؟

... بهم يه اشاره کن تا همه چيزمُ به پات بريزم

... فصلها ممکنه تغيير کنن

... زمستان به بهار

... ولي من عاشقتم

... تا آخرش

... چيزي که بايد بشه

... چيزي که بايد بشه

... من براي هميشه عاشقت ميمونم

. تا روزي که بميرم

. خوب ميخونه

. بامزه اس

... من

،کاري به رسوايي عشقي ندارم

. ولي مطمئنم يه درس بزرگ ميگيري

فک کردي من جون يونگم؟

. من به اين سادگيا دم به تله نميدم

. خوش اومديد

هيون سونگ هيون کيه؟

منم

چي شده؟

!بيشعور

شما کي هستي؟

چي شده؟

... بيشعور-

. به پليس زنگ بزن

. بيا ببينم موش کثيف

!پاشو

چته؟

تو کيي؟

!بسه

... کي

چه خبره؟

. درد ميکنه

. ببخشيد

... اين داداشت

عقل نداره؟

. من قرص خواب ميخورم

. از اون روز تا الان خيلي استرس کشيدم

. نميتونم خواب برم

. نميدونستم داداشم اينجوري ميکنه

. ديگه نميذارم اينجوري بشه

. من خسارتي که بهت زده رو، پرداخت ميکنم

. ديگه ام جلوت آفتابي نميشم

. بازم معذرت ميخوام

. ببخشيد

. بريم

چرا قرص خواب ميخوره؟

. من که باهاش ازدواج نکرده بودم

. تازه قول و قراريم باهاش نذاشتم

چرا اينقدر داغون شده خب؟

. از هم خوشمون بياد، قرار ميذاريم

. از هم خسته شيم، بهم ميزنيم

کي از کي خسته شد؟

. بابا اينا ديگه نوبرشن، داداششم ديونه اس

. بقيه ي رابطه هام تا الان مشکلي نداشتن

. خيلي باحال بهم زديم

آخه بمن چه ربطي داره که اون افسرده شده؟

فک ميکنه همه باهات موافقن؟

آره بابا

. گوشيتُ بده

چرا؟-
. بدش-

چرا؟

شماره هاي دوست دختراي قبليتُ که پاک نکردي؟

. نه بابا، بايد يجوري شماره هاشونُ بشناسم که رد تماس بزنم

= مخاطبين =

. اصلا شبيه داداشت نيستي

چکار ميکني؟

مرديکه خر بي شعور
چطور جرات کردي به من زنگ بزني؟

= کيم مين يونگ =

. اون نه

. ميدونستم بهم زنگ ميزني

. من بخشيدمت

ميخواي بازم باهم باشيم ديگه، نه؟

سونگ هيون

چرا هيچي نميگي؟

سونگ هيون

هنوز نمردي مرديکه هوس باز؟

چيه؟دختر مختراي دور و برت ته کشيدن
ياد من افتادي؟

. آشغالي مثله تو رو بايد زنده زنده سوزوند

... من

. بخاطر تو نميتونم بخوابم

. از کارمم استعفا دادم

. گند خورده به زندگيم

چجوري ميخواي مسئوليتشُ قبول کني؟

سونگ هيون

ادامه بدم؟

... اگه چيزي کثيف بود بايد تميز کرد

. اگه چيزي خراب شد و بايد درستش کرد

،آره خودتم گفتي

. چيزايي که قابل جبرانن، جبران ميشن

... ولي

. قلب آدما رو نميشه از نو ساخت

. وقتي شکست، به اين سادگيا جوش نميخوره

. هيچ جوره جبران نميشه

. اولين بارمه بين اين همه آدم آواز ميخونم

. هنوز قلبم داره تند ميزنه

. بازم ميتوني آهنگي که خودت دوست داريُ بخوني

. خوبه

نه

. براي تو خوندم

... خيلي تمرين کردم

. چون ميخواستم براي تو بخونم

. جون يونگ

کجايي؟

. اومدم بيرون

چرا؟

. اومدم ديدن يه نفر

. حدس بزن کجام

کجايي؟

. نترسي ها، بيمارستانم

چي؟

. ولي حالم خوبه، زياد آسيب نديدم

. من يه تيکه آشغالم

، درسته داشتي اشتباه ميکردي

. ولي نبايد خودتُ بزني

. نميخواد برا منه آشغال دلسوزي کني

. دلسوزي نکردم

. فقط فکرمُ گفتم

... احساس نداشتن به کسي

. چيزي نيست که بشه تغييرش داد

... ولي موضوع اينه اون زنا وسوآ

. اينُ نميدونستن

. فقط تو ميدونستي قراره يه روز باهاشون بهم بزني

... قلبشونُ شکستي، براي درمانش

هرگونه استفاده مادي از اين زيرنويس در=
=فروشگاه ها و سايت ها ممنوع و غير مجاز است

کجايي؟

. اومدم بيرون

چرا؟

. اومدم ديدن يه نفر

چکار ميکني؟

. موتور کاراگاه لي رو قرض گرفتم

جون يونگ

. ميدوني اگه قهوه ي صبحتُ نخوري، نميتوني روي کارت تمرکز کني

. آروم بخورش که نسوزي

چيه؟

. گفتي ميخواي توي شب دريا رو ببيني

يونگ جه

بهت گفتم؟

عاشقتم

اومدي

افسر مين

. فک کردم هنوز بيدارين

. نه دراز کشيده بودم

. بفرماييد بشينيد

ببخشيد

چرا؟

گم کردن افعي؟

. اشکال نداره، ميگيريمش

. همه ي بچهامون دنبالشن

. مخصوصا افسر کونگ

. نه منظورم اين نبود

. شما بخاطر من آسيب ديدين

. نه بابا اشکال نداره

. خدا روشکر ميتونم يکم استراحت کنم

. شما خودتونم پليسين

هلو زرد دوست دارين؟

چي؟

. اومديد ملاقاتم ولي چيزي ندارم

. همه برام هلو زرد ميارن
. ولي من هلو سفيد دوست دارم

. منم هلوي سفيد و بيشتر دوست دارم

. توي اتاقم دارم

= يونگ جه =

= هلو سفيد =

. بفرماييد-
ممنون-

. فک نکنم بتونم همشُ بخورم

واقعا؟پس باهم بخوريم؟

. آره-
. بخورين-

. خيلي وقته نخوردم، خيلي خوبه

. منم

. فک کنم همه از هلو زرد خوششون مياد

. من فقط هلو سفيد دوست دارم

منم

. منم بين اطرافيام تنها کسيم هلو سفيدُ بيشتر دوست دارم

،همه از غذاهاي بيمارستان متنفرن

. ولي من عاشقشونم

جدي؟
منم

. تمام غذاهارو ميخورم

غذاهاي تند دوست دارين؟

. نه اصلا-
جدي؟-

. غذاهاي تند جون آدمُ ميگيرن

دقيقا

. بعد مردم از اين غذاهاي تندم خوششون مياد
. درک نميکنم

!دقيقا حرف منم همينه

. خيلي وقته کسي که عين خودمه رو نديدم

. بفرماييد

. خوشمزه اس

. شماهم بردارين، داره تموم ميشه-
. ممنون-

. ممنون بابت هلو ها

. به منم خوش گذشت

بريم داخل؟

بله

خوبين؟-
بله خوبم-

بشين

. نبايد بذاري اون يکي پاتم آسيب ببينه

. بذار ببينم

. اگه درد گرفت بگين

درد ميکنه؟

. نه خوبه

. مواظب باشين

. بايد بيشتر مواظب باشي

ميتوني بلندشي؟-
آره-

* تـرجـمـه و زيـرنـويـس : بانو - عسل *
@Arirangland