All language subtitles for Pink.Floyd.P..U..L..S..E..Live.At.Earls.Court.1994.1080p.BluRay.x264.AAC5.1-[YTS.MX]

Subtitle by : Danial
Sync by: Mehr_DaD

..:تقديم به دوستداران پينک فلويد:..

http://dlera30.in/

SHINE ON YOU CRAZY DIAMOND
بدرخش اي الماس ديوانه

Remember when you were young?
يادت مي آيد وقتي جوان بودي ؟

You shone like the sun.
.مثل خورشيد مي درخشيدي

Shine on, you crazy diamond
بدرخش اي الماس ديوانه

Now there's a look in your eyes
اکنون در چشمان تو نگاهي ست

Like black holes in the sky
شبيه دو سياهچاله در آسمان

Shine on, you crazy diamond
بدرخش اي الماس ديوانه

You were caught in the crossfire
تو گير افتاده اي در ميان تداخل

Of childhood and stardom,
دنياي کودکي و ستاره شدن

Blown on the steel breeze
با وزش نسيم فولاد

Come on you target
بيا تو اي آماج

for faraway laughter;
براي خنده هاي دور دست

Come on you stranger, you legend,
بيا اي بيگانه،اي افسانه

You martyr, and shine
اي شهيد، و بدرخش

You reached for the secret too soon
تو زود به رازها دست يافتي

You cried for the moon
و براي ماه گريستي

Shine on, you crazy diamond
بدرخش اي الماس ديوانه

Threatened by shadows at night
ترسيده از سايه هاي شب

And exposed in the light
و بي پناه در روشنايي

Shine on, you crazy diamond
بدرخش اي الماس ديوانه

Well, you wore out your welcome
بسيار خوب،تو خوش آمد مردم را خراب کردي

With random precision
با دقت تصادفي ات

Rode on the steel breeze
سوار بر نسيم فولاد

Come on you raver, you seer of visions,
بيا اي شورافکن،اي بيننده ي رويا در بيداري

Come on you painter, you piper,
بيا اي نقاش،اي فلوت زن

You prisioner, and shine
اي زنداني، و بدرخش

Nobody knows where you are,
هيچ کس نمي داند کجايي

How near or how far
چقدر نزديک يا چقدر دور

Shine on, you crazy diamond
بدرخش اي الماس ديوانه

Pile on many more layers
چون لايه هاي ديگري به هم توده شود

And I'll be joining you there
من هم آنجا به تو مي پيوندم

Shine on, you crazy diamond
بدرخش اي الماس ديوانه

And we'll bask in the shadow
و ما مي آسائيم در سايه ي

Of yesterday's triumph
پيروزي هاي ديروز

And sail on the steel breeze
و با نسيم فولاد کشتي به پيش مي رانيم

Come on you boy child,you winner and loser,
بيا اي پسر بچه،اي برنده و بازنده

Come on you miner for،truth and delusion,
بيا اي صاحب معدن حقيقت و فريب

And shine
و بدرخش

LEARNING TO FLY
آموزش پرواز

Into the distance a ribbon of black
در دور دست ها نوارِ سياهي

Stretched to the point of no turning back
تا نقطه ي بي بازگشتي گسترده

A flight of fancy on a windswept field
پرواز خيالي بر فراز دشتي بادخيز

Standing alone my senses real
تنها ايستاده ام،احساسم واقعي ست

A fatal attraction is holding me fast
جاذبه اي کُشنده مرا سخت فرا گرفته

How can I escape this irresistible grasp?
چگونه مي توانم ازين گير مقاومت ناپذير بگريزم؟

Can't keep my eyes from the circling skies
نميتوانم چشمانم را از فلک گردان برگيرم

Tongue tied and twisted Just an earth bound misfit I
زبان بسته و در هم فروپيچيده،من تنها زمين گير نابجايم

Ice is forming on the tips of my wings
نوک بال هايم يخ مي بندد

Unheeded warnings I thought I thought of everything
هشدار هايي که بدان اعتنا نکردم ،پنداشتم که فکر همه چيز را کرده ام

No navigator to find my way home
هدايت گري نيست تا راه خانه را پيدا کنم

Unladened, empty and turned to stone
سبک بار،خالي و تبديل به سنگ شده

A soul in tension that's learning to fly
روحي گرفتار که پرواز مي آموزد

Condition grounded but determined to try
زمين گير شده اما مصمم به تلاش

Can't keep my eyes from the circling skies
نمي توانم چشمانم را از فلک گردان برگيرم

Tongue tied and twisted just an earth bound misfit, I
زبان بسته و در هم فرو پيچيده ، من تنها زمين گير نا بجايم

Above the planet on a wing and a prayer,
بر فراز اين سياره بر بالي سوارم و دعا مي خوانم

My grubby halo, a vapour trail in the empty air.
هاله ي جِرم گرفته ام رد بخار در هواي خالي ست

Across the clouds I see my shadow fly
برفراز ابرها سايه ام را در پرواز مي بينم

Out of the corner of my watering eye
از گوشه ي چشمان اشک بارم

A dream unthreatened by the morning light
رويايي که نور بامدادي تهديدش نکرده

Could blow this soul right through the roof of the night
مي تواند اين روح را از ميان سقف شب بدمد

There's no sensation to compare with this
هيچ احساسي قابل قياس با اين نيست

Suspended animation, A state of bliss
وقفه ي موقت فعاليت هاي حياتي، حالت خوشي

Can't keep my mind from the circling skies
نمي توانم ذهنم را از فلک گردان برگيرم

Tongue-tied and twisted just an earth-bound misfit, I
زبان بسته و در هم فرو پيچيده ، من تنها زمين گير نا بجايم

HIGH HOPES
آرزوهاي بزرگ

Beyond the horizon of the place we lived when we were young
آنسوي افق جايي که هنگام جواني در آن زندگي مي کرديم

In a world of magnets and miracles
در دنيايي از جاذبه و اعجاز

our thoughts strayed constantly and without boundary
انديشه هايمان مدام و بي حد و مرز پرسه مي زد

The ringing of the division bell had began
زنگ ناقوس جدايي آغاز شده بود

Along the long road and on down the causeway
در طول جاده دراز و در پايين گذرگاه

Do they still meet there by the cut?
آيا آنها هنوز آنجا در بريدگي جاده ديدار مي کنند؟

There was a ragged band that followed in our footsteps
گروه ژنده پوشي که رد پايمان را دنبال مي کردند

Running before time took our dreams away
پيش از آنکه زمان رويا هايمان را ببرد مي دويدند

Leaving the myriad small creatures trying to tie us to the ground
ترک کردن انبوهي از جانوران کوچک که سعي مي کردند ما را به زمين ببندند

To a life consumed by slow decay
به زندگي که با تباه شدن آهسته مصرف شده

The grass was greener
چمن ها سبزتر بود

The light was brighter
نور درخشنده تر بود

With friends surrounded
دوستان دورمان بودند

The nights of wonder
شب هاي شگفت انگيز

Looking beyond the embers of bridges glowing behind us
با نگاهي به فراسوي خاکستر سوزان پلهاي پشت سرمان

To a glimpse of how green it was on the other side
با يک نگاه آني آن سوي ديگر پل چقدر سبز بود

Steps taken forwards but sleepwalking back again
گام هايي که به پيش برداشته شد اما دوباره در خوابگردي به پس نهاده شد

Dragged by the force of some inner tide
کشيده شده توسط نيروي برخي جزر و مد هاي دروني

At a higher altitude with flag unfurled
بر بلندايي رفيع با پرچمي افراشته

We reached the dizzy heights of that dreamed of world
به بلندي هاي سرگيجه آور آن دنياي رويايي رسيديم

Encumbered forever by desire and ambition
تا ابد در چنگال اشتياق و بلند پروازي

There's a hunger still unsatisfied
گرسنگي وجود دارد که هنوز سير نشده

Our weary eyes still stray to the horizon
چشمان خسته ما هنوز هم به افق خيره شده بود

Though down this road we've been so many times
اگرچه بسياري از مواقع پايين اين جاده بوده ايم

The grass was greener
چمن ها سبزتر بود

The light was brighter
نور درخشنده تر بود

The taste was sweeter
مزه ي چشيدن بهتر بود

The nights of wonder
شب هاي شگفت انگيز

With friends surrounded
دوستاني که دورمان بودند

The dawn mist glowing
مه سپيده دم تابان

The water flowing
آب روان

The endless river
رودخانه بي پايان

Forever and ever
براي ابد و هميشه

TAKE IT BACK
آن را پس بگير

Her love rains down on me
عشق او بر من مي بارد

easy as the breeze
همچون نسيم لطيفي

I listen to her breathing
به صداي نفس کشيدنش گوش مي کنم

it sounds like the waves on the sea
به صداي امواج دريا مي ماند

I was thinking all about her,
فقط به او مي انديشيدم

burning with rage and desire
در خشم و اشتياق مي سوختم

We were spinning into darkness,
به درون تاريکي مي غلتيديم

and the earth was on fire
و زمين در آتش مي سوخت

She could take it back,
او مي تواند آن را پس بگيرد

she might take it back some day
او مي تواند روزي آن را پس بگيرد

So I spy on her, I lied to her,
پس او را مي پايم،به او دروغ مي گويم

I make promises I cannot keep
وعده هايي مي دهم که نمي توانم به آنها وفا کنم

Then I hear her laughter rising,
آنگاه صداي خنده اش را مي شنوم

rising from the deep
که از اعماق بر مي خيزد

And I make her prove her love for me,
و او را وامي دارم تا عشقش را به من ثابت کند

I take all that I can take
هر چه را مي توانم مي گيرم

And I push her to the limit
و او را تا نهايت مي رانم

to see if she will break
تا ببينم آيا مي شکند

She might take it back,
او ممکن است آن را پس بگيرد

she could take it back some day
او مي تواند روزي آن را پس بگيرد

Now I had seen the warnings,
اکنون هشدار هايي را ديده ام

screaming from all sides
که از هر سو فرياد مي کشند

It's easy to ignore them
بي اعتنايي به آنها آسان است

God knows I've tried
خدا مي داند که سعي کرده ام

All of this temptation,
تمام اين وسوسه ها

you know it turned my faith to lies
ايمانم را به دروغ بدل کرد

Until I couldn't see the danger
تا وقتي که ديگر نمي توانستم خطر را ببينم

or hear the rising tide
يا صداي موج خيزان را بشنوم

She Can take it back,
او مي تواند آن را پس بگيرد

she Will take it back some day
او روزي آن را پس خواهد گرفت

She can take it back,
او مي تواند آن را پس بگيرد

she will take it back some day
او روزي آن را پس خواهد گرفت

She will take it back,
او آن را پس خواهد گرفت

She will take it back some day
او روزي آن را پس خواهد گرفت

COMING BACK TO LIFE
بازگشت به زندگي

Where were you
کجا بودي؟

when I was burned and broken
وقتي که سوخته و شکسته بودم

While the days slipped by
ايامي که گذر روزهايي را که از پي هم مي گذشتند

from my window watching
از پشت پنجره مي ديدم

And Where were you?
و کجا بودي؟

when I was hurt and I was helpless
وقتي که آزرده و درمانده بودم

Because the things you say
چرا که گفته هايت

and the things you do surround me
و کرده هايت، مرا فراگرفته

While you were hanging yourself
هنگامي که دل بسته بودي

on someone else's words
به سخنان کس ديگري

dying to believe in what you heard
و حرف هاي او را به جان باور مي کردي

I was staring straight
من مستقيم خيره شده بودم

into the shining sun
به سوي خورشيد درخشان

Lost in thought and lost in time
غرق در افکار و غرق در زمان

While the seeds of life and the seeds of change were planted
هنگامي که بذر هاي زندگي و تغيير کاشته شده بودند

Outside the rain fell dark and slow
بيرون، باراني آرام و دلگير کننده مي باريد

While I pondered on this dangerous but irresistible past-time
هنگامي که من در فکر اين گذشت خطرناک، اما ناگزير بودم

I took a heavenly ride through our silence
از ميان سکوتمان، آسماني وار تاختم

I knew the moment had arrived
مي دانستم که لحظه اي رسيده

For killing the past and coming back to life
به دور انداختن گذشته و باز گشت به زندگي

I took a heavenly ride trough our silence
از ميان سکوتمان، آسماني وار تاختم

I knew the waiting had begun
دريافتم که انتظار آغاز شده

And headed straight... into the shining sun
و مستقيم ... به سوي خورشيد درخشان راه افتادم

SORROW
اندوه

The sweet smell of a great sorrow lies over the land
بوي خوش اندوه طويلي بر روي زمين مي گسترد

Plumes of smoke rise and merge into the leaden sky.
حلقه هاي دود بر مي خيزند و در آسمان سربي در هم مي آميزند

A man lies and dreams of green fields and rivers,
مردي خوابيده و خواب کشتزاران سبز و رودها را مي بيند

But awakes to a morning with no reason for waking
اما در بامداد بي هيچ دليل براي برخاستن بيدار ميشود

He's haunted by the memory of a lost paradise
او مونس خاطره يک بهشت گمشده است

In his youth or a dream,he can't be precise
دقيقا" نميداند در جوانيش بوده يا در رويا

He's chained forever to a world that's departed
تا ابد به دنياي گذشته زنجير شده

It's not enough, it's not enough
اين کافي نيست اين کافي نيست

His blood has frozen and curdled with fright
خونش يخ زده و از وحشت لخته شده است

His knees have trembled and given way in the night
زانويش لرزيده و در شب از پا در آمده بود

His hand has weakened at the moment of truth
در لحظه حقيقت دستانش سست شده بود

His step has faltered
گامهايش متزلزل شده بود

One world,
يک دنيا

One soul
يک روح

Time pass,
زمان ميگذرد

The river rolls
رود مي غلتد

And he talks to the river of lost love and dedication
او با رود از عشق گمشده و ايثار ميگويد

And silent replies that swirl invitation
و پاسخهاي خاموشي ميشنود که خواهش را بر مي آشوبند

Flow dark and troubled to an oily sea
و تيره و گل آلود به درياي نفتي مي ريزند

A grim intimation of what is to be
اشارتي شوم از آنچه بايد روي دهد

There's an unceasing wind that blows through this night
بادي بي پايان از درون شب ميوزد

And there's dust in my eyes, that blinds my sight
و خاکي در چشمانم ميريزد که کورم ميکند

And silence that speaks so much louder that words,
و سکوتي است که بس رساتر از کلمات سخن ميگويد

Of promises broken.
از پيمان هاي شکسته ميگويد

KEEP TALKING
به حرف زدن ادامه بده

For millions of years mankind lived just like the animals
براي ميليونها سال نژاد بشر درست همچون حيوان زيست

Then something happenend
سپس اتفاقي افتاد

which unleashed the power of our imagination
که قدرت تخيل ما را از بند رهانيد

We learned to talk
ما صحبت را آموختيم

There's a silence surrounding me
سکوتي مرا احاطه کرده

I can't seem to think straight
به نظر ميايد که نميتوانم درست فکر کنم

I'll sit in the corner
در گوشه اي خواهم نشست

No one will bother me
کسي نميتواند مرا آزاري دهد

I think I should speak now (Why won't you talk to me?)
فکر ميکنم که حالا بايد حرف بزنم
(چرا با من صحبت نميکني؟)

I can't seem to speak now (You never talk to me)
به نظر نميرسه که حالا حرف بزنم
(تو هرگز با من حرف نميزني)

My words won't come out right (What are you thinking?)
حرف هايم درست ادا نمي شوند
(به چه چيزي فکر ميکني؟)

I feel like I'm drowning (What are you feeling?)
احساس ميکنم در حال غرق شدنم
(چه احساسي داري؟)

I'm feeling weak now (Why won't you talk to me?)
حالا احساس ضعف مي کنم
(چرا با من صحبت نميکني؟)

But I can't show my weakness (You never talk to me)
اما نميتوانم ضعفم را نشان دهم
(تو هرگز با من صحبت نميکني)

I sometimes wonder (What are you thinking?)
گاهي اوقات حيرت زده مي شوم
(به چه چيزي فکر ميکني؟)

Where do we go from here (What are you feeling?)
از اينجا به کجا مي رويم ؟
(چه احساسي داري؟)

It doesn't have to be like this
حتما لازم نيست مثل اين باشد

All we need to do is make sure we keep talking
همه ي کاري که بايد بکنيم اينست که مطمئن شويم به صحبت ادامه مي دهيم

(Why won't you talk to me?) I feel like I'm drowning
(چرا با من صحبت نميکني؟)
حس مي کنم که انگار غرق مي شوم

(You never talk to me) You know I can't breathe now
(هرگز با من حرف نميزني)
مي داني حالا نمي توانم نفس بکشم

(What are you thinking?) We're going nowhere
(به چه فکر مي کني؟)
به هيج کجا نمي رويم

(What are you feeling?) We're going nowhere
(چه حس مي کني؟)
ما به هيچ کجا نمي رويم

Why won't you talk to me?
چرا با من حرف نمي زني؟

You never talk to me
تو هرگز با من حرف نمي زني

What are you thinking?
به چه فکر مي کني؟

Where do we go from here?
از اينجا به کجا مي رويم؟

It doesn't have to be like this
نبايد شبيه اين باشد

All we need to do
تمام کاري که بايد بکنيم

is make sure we keep talking
اين است که مطمئن شويم صحبت مي کنيم

ANOTHER BRICK IN THE WALL PART 2
آجري ديگر در ديوار
( قسمت دوم )

We don't need no education
ما هيچ آموزشي نمي خواهيم

We dont need no thought control
ما هيچ کنترل ذهني نمي خواهيم

No dark sarcasm in the classroom
گوشه و کنايه نيشدار در کلاس ممنوع

Teachers leave them kids alone
معلم ها دست از سر بچه ها برداريد

Hey! Teachers! Leave them kids alone!
هي! معلم ها ! دست از سر بچه ها برداريد

All in all it's just another brick in the wall.
همه ي ماجرا فقط آجر ديگري است در ديوار

All in all you're just another brick in the wall.
و شما هم فقط آجر ديگري در ديوار هستيد

We don't need no education
ما هيچ آموزشي نمي خواهيم

We dont need no thought control
ما هيچ کنترل ذهني نمي خواهيم

No dark sarcasm in the classroom
گوشه و کنايه نيشدار در کلاس ممنوع

Teachers leave them kids alone
معلم ها دست از سر بچه ها برداريد

Hey! Teacher! Leave them kids alone!
هي! معلم ها ! دست از سر بچه ها برداريد

All in all it's just another brick in the wall.
همه ي ماجرا فقط آجر ديگري است در ديوار

All in all you're just another brick in the wall.
و شما هم فقط آجر ديگري در ديوار هستيد

ONE OF THESE DAYS
يکي از اين روزها

One of these days
يکي از اين روزها

I'm going to cut you into little pieces.
من شما را تکه تکه خواهم کرد.

SPEAK TO ME
با من حرف بزن

"I've been mad for fucking years, absolutely years,
در اين سال هاي لعنتي ديوانه بوده ام، تمام مدت"

been over the edge for yonks, been working me buns off for bands..."
"...به خاطر جوان ها هميشه عصباني بوده ام،براي گروه هاي موسيقي سخت تلاش کردم

"I've been mad for fucking years, absolutely years,
در اين سال هاي لعنتي ديوانه بوده ام، تمام مدت"

been over the edge for yonks, been working me buns off for bands..."
"...به خاطر جوان ها هميشه عصباني بوده ام،براي گروه هاي موسيقي سخت تلاش کردم

"I've always been mad,I know I've been mad,
هميشه ديوانه بوده ام،من مي دانم ديوانه بوده ام"

like the most of us...very hard to explain why you're mad,
مانند خيلي از ما...توضيح اينکه چرا ديوانه اي بسيار سخت است

even if you're not mad..."
"...حتي اگر ديوانه نباشي

"I've always been mad,I know I've been mad,
هميشه ديوانه بوده ام،من مي دانم ديوانه بوده ام"

like the most of us...very hard to explain why you're mad,
مانند خيلي از ما...توضيح اينکه چرا ديوانه اي بسيار سخت است

even if you're not mad..."
"...حتي اگر ديوانه نباشي

BREATHE
نفس بکش

Breathe, breathe in the air.
نفس بکش،هوا را تنفس کن

Don't be afraid to care.
از نگاه کردن به دور و برت نترس

Leave but don't leave me.
اين جا را ترک کن، اما مرا ترک نکن

Look around and choose your own ground.
.دور و بر را نگاه کن، و زمينه شخصي خودت را انتخاب کن

Long you live and high you fly
زندگي بلندي که خواهي داشت، پرواز بلندي که خواهي کرد

And smiles you'll give and tears you'll cry
لبخندهايي که خواهي زد و گريه هايي که خواهي کرد

And all you touch and all you see
هر چه لمس کني و هر چه ببيني

Is all your life will ever be.
.تمام زندگيت تا ابد خواهد بود

Run, rabbit run.
.بدو، خرگوش بدو

Dig that hole,forget the sun,
آن چاله را بکن و خورشيد را فراموش کن

And when at last the work is done.
وقتي در نهايت کارت تمام شد

Don't sit down it's time to dig another one.
بيکار ننشين، وقتش است که يک چاله ديگر را بکني

For long you live and high you fly
براي عمري دراز و پروازي بلند

But only if you ride the tide
اما اگر بر مدّ دريا سوار شوي

And balanced on the biggest wave
و تعادلت را بر روي بلند ترين موج حفظ کني

You race towards an early grave.
زودتر به سوي گور مي شتابي

TIME
زمان

Ticking away the moments that make up a dull day
لحظه هايي را که روز را ملال آور مي کنند کنار بينداز

You fritter and waste the hours in an offhand way.
تو با بي مبالاتي وقت را به هر ترتيب هدر مي دهي

Kicking around on a piece of ground in your home town
روي يک تکه زمين شهر زاد گاهت بدو و بدو مي کني

Waiting for someone or something to show you the way.
چشم به راهي تا کسي يا چيزي راه را به تو نشان دهد

Tired of lying in the sunshine staying home to watch the rain.
خسته از دراز کشيدن در آفتاب، در خانه مي ماني تا باران را تماشا کني

You are young and life is long and there is time to kill today.
تو جواني و عمر دراز است و امروز براي تلف کردن، وقت داري

And then one day you find
و آن وقت يک روز مي بيني که

Ten years have got behind you.
ده سال پشت سر گذاشته اي

No one told you when to run,
هيچ کس نگفت کي بدوي

You missed the starting gun.
تو تير شروع مسابقه را نشنيدي

And you run and you run to catch up with the sun but it's sinking
مي دوي و مي دوي تا به خورشيد برسي، اما خورشيد غروب مي کند

And racing around to come up behind you again.
و دور مي زند تا دوباره از پشت سر تو بيرون بيايد

The sun is the same in a relative way but you're older,
خورشيد به نسبت همان است که بود، اما تو پير شده اي

Shorter of breath and one day closer to death.
نفست بيشتر تنگي مي کند و يک قدم به مرگ نزديکتر مي شوي

Every year is getting shorter never seem to find the time.
هر سال کوتاهتر مي شود گويي تو هرگز زمان را پيدا نمي کني

Plans that either come to naught
نقشه هايي که حاصلشان هيچ است

or half a page of scribbled lines
يا نيم صفحه اي از خط هاي کج و معوج

Hanging on in quiet desperation is the English way
بطالت در يأسي خاموش رسم و راهي انگليسي است

The time has gone, the song is over,
زمان گذشت، ترانه به آخر رسيد

Thought I'd something more to say...
...هر چند انگار من حرف هاي ديگري هم داشتم که بگويم

Home, home again
خانه، باز هم خانه

I like to be here when I can
دوست دارم هر وقت مي توانم اينجا باشم

When I come home cold and tired
وقتي که سرد و خسته به خانه مي آيم

It's good to warm my bones beside the fire.
گرم کردن استخوان هايم در کنار بخاري لذت بخش است

Far away across the field The tolling of the iron bell
آن دورها، آن سوي دشت صداي ناقوس آهني

Calls the faithful to their knees
مومنان را به زانو زدن فرا مي خواند

To hear the softly spoken magic spells...
...تا به نجواي آرام ورد هاي جادويي گوش فرا دهند

THE GREAT GIG IN THE SKY
فرفره ي بزرگ در آسمان

"And I am not frightened of dying,
و من از مرگ نمي ترسم"

any time will do, I don't mind.
هر زمان که بيايد برايم مهم نيست

Why should I be frightened of dying?
چرا بايد از مرگ بترسم؟

There's no reason for it, you've gotta go sometime."
"دليلي براي ترس وجود ندارد، بالاخره روزي مرگ فرا مي رسد

MONEY
پول

Money, get away.
.پول! برو گمشو

Get a good job with more pay and you're okay.
.کار خوبي براي خودت پيدا کن که دستمزدش بيشتر باشد و وضعت روبراه شود

Money, it's a gas.
.پول، مسخره است

Grab that cash with both hands and make a stash.
پولت را دودستي بچسب و پس انداز کن

New car, caviar, four star daydream,
ماشين نو، خاويار، خيال باطل چهار ستاره

Think I'll buy me a football team.
فکر کنم يک تيم فوتبال براي خودم بخرم

Money, get back.
.پول، برگرد

I'm all right Jack keep your hands off of my stack.
.حالم خوب است جک، دستت را از پس انداز من بردار

Money, it's a hit.
.پول، شانس است

Don't give me that do goody good bullshit.
.اين مزخرفات چرند را تحويل من نده

I'm in the high-fidelity first class travelling set
در قسمت درجه يک هواپيما مجهز به سيستم عالي صوتي نشسته ام

And I think I need a Lear jet.
.و فکر کنم بايد يک جت اختصاصي دست و پا کنم

Money, it's a crime.
.پول، جرم است

Share it fairly but don't take a slice of my pie.
.منصفانه تقسيمش کن اما يک برش هم از کيک من برندار

Money, so they say
پول، مي گويند که

Is the root of all evil today.
.ريشه همه بدي هاي امروز است

But if you ask for a raise it's no surprise that
اما اگر خواستار افزايش حقوق هستي تعجبي ندارد که

they're giving none away.
.آن ها هيچ چيز را لو نمي دهند

US AND THEM
ما و آنها

Us,
ما

and them
و آنها

And after all we're only ordinary men.
.و بالاخره ما انسان هايي معمولي هستيم

Me,
من

and you.
و تو

God only knows it's not what
خدا مي داند اين چيزي نيست که

we would choose to do.
انتخاب کرده باشيم تا انجام دهيم

Forward he cried from the rear
از پشت سرفرياد زد: به پيش

and the front rank died.
.و صف جلويي کشته شدند

And the general sat and the lines on the map
و ژنرال نشست، و خطوط روي نقشه

moved from side to side.
از سمتي به سمت ديگر جا به جا شدند

Black
سياه

and blue
و کبود

And who knows which is which
و چه کسي مي داند چي به چيست

and who is who.
. و کي به کي ست

Up
بالا

and down.
و پايين

And in the end it's only
و در نهايت فقط

round and round... and round
دور خودت مي چرخي و مي چرخي ... و مي چرخي

Haven't you heard it's a battle of words
مگر نشنيده اي که اين جنگي زرگري است

The poster bearer cried.
. پوستر فروش اين را فرياد زد

Listen son, said the man with the gun
مرد تفنگ به دست گفت گوش کن پسر

There's room for you inside.
آن تو براي تو جايي هست

Down
بي پول

and out
و سرمايه

It can't be helped
کاريش نمي شود کرد

but there's a lot of it about.
اما از اين مسائل زياد هست

With,
( با ( پول

without.
( بي ( پول

And who'll deny
و چه کسي انکار مي کند

it's what the fighting's all about?
که همه ي جنگ ها بر سر همين است ؟

Out of the way, it's a busy day
از سر راه کنار برو ، امروز روز شلوغي است

I've got things on my mind.
.فکر هايي در سر دارم

For want of the price of a tea and a slice
به خاطر نياز به بهاي چاي و تکه اي نان

The old man died.
. پير مردي مرد

BRAIN DAMAGE
آسيب مغزي

The lunatic is on the grass.
.ديوانه ي ماه زده روي علفزار است

The lunatic is on the grass.
.ديوانه ي ماه زده روي علفزار است

Remembering games and daisy chains and laughs.
.بازي ها و ريسه هاي گل و خنده ها را به ياد مي آورد

Got to keep the loonies on the path.
.بايد ديوانه ها را در راه نگه داشت

The lunatic is in the hall.
.ديوانه ي ماه زده در "هال" خانه است

The lunatics are in my hall.
.ديوانگان ماه زده در هال خانه ي من هستند

The paper holds their folded faces to the floor
روزنامه ي چروکيده ي افتاده در کف هال ،چهره ي چروک خرده ي آنها را به يادگار نگه داشته است

And every day the paper boy brings more.
.و هر روز صبح پسرک روزنامه فروش روزنامه هاي بيشتري با عکس ديوانگان مي آورد

And if the dam breaks open many years too soon
اگر سد سالهاي سال زود تر از آنچه انتظار ميرود،بشکافد

And if there is no room upon the hill
و اگر بالاي تپه جايي براي پناه آوردن نباشد

And if your head explodes with dark forebodings too
و اگر مغزت را دغدغه هايي گنگ از هم بپاشد

I'll see you on the dark side of the moon.
.تو را در نيمه ي تاريک ماه خواهم ديد

The lunatic is in my head.
.ديوانه ي ماه زده در ذهن من است

The lunatic is in my head
ديوانه ي ماه زده در ذهن من است

You raise the blade, you make the change
تو تيغ بر ميداري،تو تغيير مي دهي

You re-arrange me 'till I'm sane.
.تو مرا باز مي سازي تا عقلم سر جايش بيايد

You lock the door
در را قفل مي کني

And throw away the key
کليد را دور مي اندازي

There's someone in my head but it's not me.
.کسي در ذهن من است،اما من نيستم

And if the cloud bursts,thunder in your ear
اگر ابر در گوش تو تندر بترکاند

You shout and no one seems to hear.
.و تو فرياد بزني و کسي نباشد که فريادت را بشنود

And if the band you're in starts playing different tunes
و اگر گروه موسيقي همراه تو، نغمه هاي ديگر ساز کنند

I'll see you on the dark side of the moon.
.تو را در نيمه ي تاريک ماه خواهم ديد.

ECLIPSE
کسوف

All that you touch
به هرچه دست ميزني

All that you see
هرچه ميبيني

All that you taste
هرچه ميچشي

And all you feel.
هرچه حس ميکني

All that you love
هرچه دوست داري

All that you hate
از هرچه بيزاري

All you distrust.
به هر چه بي اعتمادي

And all that you save.
و هر چه نگه مي داري

All that you give
هرچه ميبخشي

All that you deal
هرچه معامله ميکني

All that you buy,
هرچه ميخري

beg, borrow or steal.
گدايي ميکني ،قرض ميکني يا ميدزدي

All you create
هرچه ميسازي

And all you destroy
هرچه ويران ميکني

All that you do
هرچه ميکني

All that you say.
هرچه ميگويي

All that you eat
هرچه ميخوري

And everyone you meet
هرکه را ميبيني

All that you slight
هرچه برايت بي اهميت است

And everyone you fight.
. و با هرکس که ميجنگي

All that is now
هرچه اکنون است

All that is gone
هرچه رفته

All that's to come
هرچه آمده

and everything under the sun is in tune
و همه چيز در زير آفتاب همنوا و هماهنگ است

but the sun is eclipsed by the moon.
. اما خورشيد را ماه در کسوفش پنهان کرده

WISH YOU WERE HERE
کاش اينجا بودي

So, so you think you can tell
خب پس فکر ميکني که ميتواني تشخيص بدهي

Heaven from Hell?
بهشت را از دوزخ

Blue skies from pain?
آسمانهاي آبي را از درد

Can you tell a green field
مي تواني تشخيص دهي کشتزارهاي سبز را

From a cold steel rail?
از خط آهني سرد؟

A smile from a veil?
لبخندي را از نقاب؟

Do you think you can tell?
راستي فکر ميکني ميتواني تشخيص بدهي؟

And did they get you to trade
و آيا تو را وادار نکردند

Your heroes for ghosts?
که قهرمانانت را با ارواح معامله کني؟

Hot ashes for trees?
خاکستر داغ را با درختان؟

Hot air for a cool breeze?
هواي گرم را با نسيم خنک؟

Cold comfort for change?
آسايش سرد را با تغيير؟

Did you exchange ?
آيا معاوضه کردي؟

A walk on part in the war
نقش سياهي لشگر درجنگ را

For a lead role in a cage?
با نقش مهم در قفس ؟

How I wish
چقدر دلم مي خواهد

How I wish you were here
چقدر دلم مي خواهد اينجا بودي

We're just two lost souls
ما دو روح گمگشته ايم

Swimming in a fish bowl
که در تنگ ماهي شنا ميکنيم

Year after year
سال هاي سال

Running over the same old ground
بر همان زمين قديم و آشنا راه مي رويم

What have we found?
چه يافته ايم؟

The same old fears
همان ترسهاي قديم را

Wish you were here
کاش اينجا بودي

COMFORTABLY NUMB
به راحتي بي حس

Hello,
سلام

Is there anybody in there?
کسي آنجاست؟

Just nod if you can hear me
اگر صدايم را مي شنوي فقط سري تکان بده

Is there anyone at home?
آيا کسي در خانه است؟

Come on now
حالا بيا

I hear you're feeling down
خبر دارم که حالت بد است

I can ease your pain
مي توانم دردت را تسکين دهم

And get you on your feet again
و دوباره سرپا بلندت کنم

Relax
راحت باش

I'll need some information first
اول اطلاعاتي لازم دارم

Just the basic facts
فقط مسائل اوليه

Can you show me where it hurts?
مي تواني بگويي کجايت درد مي کند؟

There is no pain, you are receding
دردي ندارم ، ولش کن

A distant ship smoke on the horizon
بايد اميدوار بود

You are only coming through in waves
تو الآن فقط در توهمي

Your lips move but I can't hear what you're saying
لبانت تکان مي خورد اما نمي شنوم چه مي گويي

When I was a child I had a fever
وقتي بچه بودم تب داشتم

My hands felt just like two balloons
دست هايم دقيقا مثل دو بادکنک شده بود

Now I've got that feeling once again
حالا دوباره آن حس را دارم

I can't explain, you would not understand
نمي توانم توضيح بدهم،نمي فهمي

This is not how I am
شرح احوالم اين نيست

I have become comfortably numb
من به راحتي بي حس شده ام

I have become comfortably numb
من به راحتي بي حس شده ام

O.K.
بسيار خوب

Just a little pin prick
فقط يک سوزن کوچک

There'll be no more
از اين بيشتر نيست

But you may feel a little sick
ولي شايد کمي حالت بد شود

Can you stand up?
مي تواني بلند شوي ؟

I do belive it's working, good
گمان کنم خوب جواب مي دهد

That'll keep you going, through the show
تو را آماده ي رفتن براي نمايش مي کند

Come on it's time to go.
بيا وقت رفتن است

There is no pain you are receding
دردي ندارم ، ولش کن

A distant ship smoke on the horizon
بايد اميدوار بود

You are only coming through in waves
تو الآن فقط در توهمي

Your lips move, but I can't hear what you're saying
لبانت تکان مي خورد اما نمي شنوم چه مي گويي

When I was a child
وقتي بچه بودم

I caught a fleeting glimpse
احساس کردم کسي به من نگاه مي کند

Out of the corner of my eye
از گوشه ي چشمم

I turned to look but it was gone
برگشتم تا ببينم اما رفته بود

I cannot put my finger on it now
الآن نمي توانم نشانش بدهم

The child is grown
بچه بزرگ شده است

The dream is gone
رويا تمام شده

And I... have become
و مــــــــــــــــن

Comfortably numb.
. به راحتي بي حس شده ام

RUN LIKE HELL
سريع بدو

You better make your face up,
بهتر است تغيير قيافه دهي

In your favorite disguise,
آن طور که دلت مي خواهد

With your button-down lips,
زيپ دهانت را بکش

And your roller blind eyes.
. و کرکره ي چشمانت را ببند

With your empty smile,
با لبخندي بي روح

And your hungry heart,
و قلبي گرسنه

Feel the bile rising,
جوشش صفرا را حس کن

From your guilty past.
از گذشته ي گناه آلودت

With your nerves in tatters,
با اعصاب تکه پاره ات

As the cockleshell shatters,
وقتي که پوسته ات متلاشي مي شود

And the hammers batter,
و چکش ها مي کوبند

Down your door,
بر در خانه ات

You better run.
بهتر است بدوي

You better run all day,
بهتر است تمام روز بدوي

And run all night.
و در تمام شب بدوي

And keep your dirty feelings deep inside.
و احساس ها ي کثيفت را در باطنت نگه داري

And if you're taking your girlfriend out tonight,
و اگر دوست دخترت را امشب به گردش مي بري

You better park the car well out of sight.
صلاح است که اتومبيل را دور از ديد پارک کني

Cause if they catch you in the back seat,
زيرا اگر در صندلي عقب گيرت بيندازند

Trying to pick her locks,
وقتي که مي کوشي دُرجش را بگشايي

They're gonna send you back to Mother,
آنها تو را بري مادرت پس مي فرستند

In a cardboard box.
در يک جعبه مقوايي

You better run!
! بهتر است بدوي

Subtitle by : Danial
Sync by: Mehr_DaD

http://dlera30.in/