All language subtitles for Lost in Space S03E07 720p WEB-DL Per

.:: ارائهای از تیم ترجمه رسانه اینترنتی نایت مووی ::.

ترجمه از
Mohammad Alpha & .amini_coral

.:: NightMovie.Top ::.

«در حال ورود به مدار «آلفا سنتوری

.اوضاع خوب به نظر میاد

.اسکن کامل شد

هیچ ردی از سفینه بیگانه ها نیست

جود»، «ویل» چه طوره؟»

.وضعیتش پایداره

تو چی فکر میکنی؟

.فکر میکنم باید از نزدیک تر بررسی کنیم

...دخترا، این

قشنگه

جونت درمیومد یه پنجره هم اینجا میذاشتی؟

«ژوپیتر 2»
اپراتور صحبت میکنه

.میتونین فرود بیاین

رابینسونها» به خونه خوش اومدین»

.در حال نزدیک شدن

قبل این که برم بیرون میخوام بدونم
اوکیم باهم؟

.ما داریم واسه حمله بیگانه ها آماده میشیم

و «ویل» هم تو شرایط بدیه، و تو نگران اینی
که دستگیر شی؟

بهترین رو آرزو کن و واسه بدترین
آماده باش، مگه نه؟

خوب، ما صحبت کردیم، و همگی توافق کردیم که
سرنوشت همه چیز رو سرو سامون بده

میدونی که آخرسر هرکی لایق هرچی باشه
.اون نصیبش میشه

.همگی بجنبید، بریم

جودی رابینسون» از «ژوپیتر 2» صحبت میکنه»
ما نیاز به کمک پزشکی داریم

!هی، نه

.تو اینجا میمونی

بیشتر کلونیست ها اینجا تا حالا یه ربات
.بیگانه ندیدن

.نمیخوایم که بترسونیمشون

.از این طرف. دنبالم بیایید
.دکترا منتظرن

.منتظریم نتیجه آزمایش توالی نانو رو بگیریم

از اینجا به بعد فقط اعضای خانواده
میتونن بیان

فقط اعضای خانواده

آمادهایم که شروع کنیم

وایسا

تو خانوادشی؟

...ام

نه

نه، فکر کنم که نیستم

حواسمون هست -
..باید بهتون گزارش بدم -

.شما ضد عفونی نشدین

ما گزارش های شما و اطلاعات پزشکیش رو
.دریافت کردیم

خیلی ممنون واسه کارایی که اونجا انجام دادین
...و با توجه به امکاناتی که ما داریم

.بهتون قول میدم که برادرتون زنده میمونه

.زنده میمونه

اوکی

اوکی

باید به بقیه هشدار بدیم -
آره -

جودی» منتظر باش ببین میتونی»
چیزی واسه شونت بگیری

اوکی

.هویت اسکن شد
«سلام دکتر «زویی اسمیت

کجا دوست دارین برین؟
خونه یا سر کار؟

خونه

هنوزم هیچ نشونی ازشون نیست -
!«مورین». «جان» -

سلام -
کجا بودین؟ -

دنبالمون نیومدی
.فکر کردیم اتفاقی افتاده

اوه -
آره یه اتفاقی افتاده بود -

خبرای بدی داریم

.کی با خبرای خوب اومدین که

آره اینجوریه، اما این قضیه
میتونه بدترین باشه

هی

خدای من

سلام -
اوه -

.گوش کن، متاسفم
.باید باهات تو ژوپیترتون میموندم

.اوکیه. خانوادم پیشم بود

فقط این که آخه چه جوری آدمی یه دختر رو
تو شرایط سخت تنها میذاره؟

.بیا، اممم... اینا رو واسه تو آوردم

دسته گل

«نه هر گلی، گلای زمزمه کننده «آلفا سنتوری

.وقتی باد توشون میپیچه صدای آهنگ میدن

من بودم زیاد نزدیکشون نمیشدم
.صداشون بهتر از بوشونه

جدی؟

.اوه واو

.احتمالا باید بهشون گلای گوزو بگن

...ام

.متشکرم

.قشنگن

...به هر حال، ام

عالیه که موفق شدین، و امیدوارم
.حال برادرت زود خوب شه

ممنونم

خیلی

...اوه، راستش، ام

یه چیزی هست که باید جفتتونم بدونین

.ممنون که هشدار دادی

اگه چیزی که میگی واقعیت داشته باشه
نباید اون رباتا الان اینجا میبودن؟

واسه ما هم جای سوال بود

اما ترجیح میدم اشتباه کرده اما آماده باشم
.تا این که حق با من باشه و مرده باشم

...«خانوم صدراعظم، متاسفانه «رابینسونها

تقریبا هیشه تو نتیجهگیری هاشون
.درست میگفتن

پس، هرچیزی که بهش باور داشتیم به وسیله
اون اینجا رسیدیم یه دروغ بوده

کلونی سیستم دفاعی داره؟

.تا این زمان، فکر نمیکردم که بهش نیاز داریم

نگا، اولویت ما فراهم کردن
مایحتاج اساسی بوده

..آب، برق و غیره

میترسم اگه بخوایم از خودمون دفاع کنیم

.باید یه راه دیگه واسه این مورد پیدا کنیم

حالش چه طوره؟

.علائم حیاتیش خوبه
.دارن بهش یه قلب مصنوعی پیوند میزنن

چی؟ -
حالش خوب میشه -

یادته چه هوای کثیفی رو زمین داشتیم؟

بچه هایی از تیم ورزشی میشناسم که
ریه مصنوعی داشتن

و هیچ وقت واسشون مشکلی پیش نیومد

میدونم، اما قلب «ویل» مثل ابرقدرتشه

معیار یه قلب خوب چیزی نیست که ازش ساخته شده

.چیزیکه که بهش باور داری
.چیزیه که واسش میجنگی

و «ویل» نمیذاره که این قضیه چیزی رو عوض کنه

جودی» اون رباتارو بهتر از هرکسی میشناسه»

اگه اون نتونه «سار» رو
شکست بده فکر میکنی بدون اون ما میتونیم؟

میتونیم انرژی کافی واسه
جعبه مرگ هدایت کنیم؟

مطمئن نیستم که ربات ها دوباره
گولشو بخورن، اما

،انرژی خورشیدی زیادی داریم

یکم هم انرژی بادی، که موقعی که اومدین
تو مسیر توربین ها رو دیدین

.اما، عمده انرژی ما انرژی آبیه از سد

میتونی این شکل رو واسم نشون بدی؟

آره

عجیبه -
چی عجیبه؟ -

ام... میتونم اینو قرض بگیرم؟ -
...ام -

...عددا باهم جور در نمیان

کلونی در حال تولید برقی که
بیشتر از نیازشه

فکر کنم واسه توسعه های آینده
قراره استفاده شه

همچین زیرساختی ندیدم که نیاز به این میزان
برق داشته باشه

...مگر اینکه

زندانی هارو کجا نگه میدارین؟

زندگی ما نزد خدایان مثل زندگیه یه حشره
تو دستای یه بچه بازیگوشه

اونا مارو واسه سرگرمی خودشون میکشن

«پادشاه «لیر

هیچ وقت از خوندن نمایشنامه
خسته نشدم

یه حس خاصی تو ادامه دادنش به آدم دست میده
این جوری فکر نمیکنی؟

.بستگی داره که کتاب خوبی باشه یا نه

بعضیا بهتره کلا باز نشن

و با اینحال بفرما تو خودت رو تو اون
پایگاه افتابی زندانی کردی

...شما

.شما منو یه سال نادیده گرفتین

چی شده که یهو کارتون بهم افتاده؟

صدر اعظم بهمون گفت که هیچ
...سیستم دفاعی اینجا روی

.آلفا سنتوری» وجود نداره»

و فکر میکنین که دروغ میگه؟

.نه فکر نمیکنیم که دروغ میگه
فکر میکنیم ازش مخفی کاری شده

.اوه، نادانی یه فرد آکاهی یه فرد دیگست

.اونا میدونن که ما کجاییم

.ربات ها، موقعیت «الفا سنتوری» رو میدونن

منظورت چیه؟

...هر رازی که میخواستی به قبرت ببری

این کارو امروز انجام میدی مگر این که
.کمکمون کنی

اوکی

آره

...اینجا ما یه میدان مغناطیسی مخفی

قایم کردیم که بتونیم از کلونی در مقابل
...هی، امم

.هر تهاجم پیشبینی نشدهای محافظت کنیم

پیشبینی نشده؟ -
«آروم باش «جان -

.فکر کنم بتونیم به هم کمک کنیم

من بهتون کلید فعال سازیش رو میدم

...شما هم در عوض به صدراعظم توضیح میدین که

اتهامات علیه من سوء تفاهم بوده

و اگه اختیاراتم بهم برگرده بهتر میتونم

.در خدمت کلونی باشم

...افرادی مثل تو

.غیر قابل پیشبینین

اینجا یکی دیگه هست که
...اگه مشکلی واست تو عبور

.به وجود اومد میتونه دسترسی داشته باشه

پس چه طوره که بریم پیداش کنیم و تو
اینجا بشینی و بپوسی؟

...در شرایط عادی حق با توئه «جان» اما

اینجور به نظر میرسه که

همه اجازه دسترسی هاشونو پاک کردم

...همون جور که تو گفتی

غیرقابل پیشبینی هستم

...که یعنی

من تنها فرد زنده روی سیاره هستم که
میتونه همه رو نجات بده

.ژوپیتر 14» فرمان میده»
نظارت بر ساکن 42 برداشته شد

گزارش. در حال انتقال
زندانی 001، «الستر هیستینگز» از

زندان به محل سکونت هستیم

خطر

.فکر کن خونه خودتی

اوه

.همونجوریه که یادمه

اوف

...یکم گرد و خاکی شده، اما

نوشیدنی میخوای «جان»؟

تنها چیزی که از تو میخوام دسترسی به
.سیستم دفاعیه

میدونی همیشه یه احترام کامل
...واسه

فداکاریایی که شما ارتشی ها
انجام دادین قائلم

این که چهطور همیشه بدون هیچ ترسی
آماده نبرد هستین

به خاطر افرادی مثل توئه که افرادی مثل من
تو دنیا تغییراتی ایجاد میکنن

.من واسه آدمایی مثل تو نمیجنگم

.نه، حرفت درسته
.نه، تو الان داری واسه خانوادت میجنگی

.فقط بهم کلید رو بده

.چیزی که شنیدم، خانوادت یکمم جالب تر شده

گرنت کلی» از مرگ برخواسته»

.اینجا بمون

ربات؟

آقای «رابینسون»؟

.نه. متاسفم

.تقسیم میشیم و مغلوبشون میکنیم

با یه تیم سواره میرم تا رد اون ربات رو بزنم
.و از کار بندازمش

من اینجا میمونم

و سعی میکنم یه جور دیگه سیستم دفاعی
.رو فعال کنم

.بیا،اینو تو دستای «هستینگز» پیدا کردم

فکر کنم از گاوصندوقش درش آورد
ممکنه یه معنی داشته باشه

.بررسیش میکنم

مراقب باش

و هر اتفاقی افتاد، خبرم کن
هر اتفاقی

«جان»

.یه جای کار میلنگه

،این که «سار» هنوز نیومده
منتظر چیه؟

.شاید داره نقشه میکشه

.میدونیم که ربات ها میتونن یاد بگیرن

اما یه چیز قطعیه که این دفعه یه جور دیگه
.بهمون حمله میکنن

.ما فقط باید آماده باشیم

.اعلان خطر رو دریافت کردم

چه خبره؟ -
گرنت». خوشحالم که اینجایی» -

بابا داره کجا میره؟ -
اتفاقی واسه ربات افتاده؟ -

.دخترا، ازتون میخوام که بهم خوب گوش کنید

،تمام این مدت که پیش ربات بودید

احساس کردین که رفتارش عوض شده؟

چی، به کسی صدمه رسونده؟

میدونم. شبیه کاری نیست که
اون انجام بده، اما

.شاید کار اون نبوده

،نه، با توجه به زخم ها

...قطعا -
نه، نه، نه -

مثل اون اتفاقی که تو «ژوپیتر» تعریف میکردی

شاید کار اون بوده
.اما نمیدونسته که داره چیکار میکنه

راجع به چی حرف میزنی؟ -
اوکی، قبل این که شما ها رو پیدا کنیم -

.واسه چند دقیقه انگار یه چیزی تسخیرش کرد

تسخیرش کرد؟

.مثل یه عروسک از راه دور دستکاری شد
ویل» فکر میکنه که کار «سار»ـه»

و... به فکرتون نرسید بهمون بگین؟

مورین» به دختر ها سخت نگیر خیلی»
.اتفاقا در جریان بود

اگه کسی بره دنبال ربات، اون باید کسی
«باشه که بهش اعتماد داره. «ویل

درسته! اما این کار الان عملی نیست، نه؟

.اوکی. یالا، «پنی» بزن بریم

...گوش کن، من متاسفم. باید بهت

.به دنیای شگفت انگیز والدین خوش اومدی

،شاید من عقب توی اون آپارتمان باشم

اما منطقه هایی هست که اگه نیاز شد
میتونم توشون بهتون کمک کنم

.خانوم «رابینسون» عمل موفقیت آمیز بود
ویل» تو ریکاوریه»

یکم باید اونجا بمونه اما
میتونید الان ببینیدش

.اوکی

گرنت» میتونم تو این قضیه از یه کمک دیگه»
هم استفاده کنم

.منو تو مرکز عملیاتی ببین

باشه

جان» باید اعتراف کنم که شگفت زدم کردی»
.تو همیشه از ربات دفاع کردی

گفتی که داره خصوصیات
.انسانی رو پرورش میده

.بیشتر انسان بودن به معنی انسانیت نیست

راستشو بخوای،هرچی ربات
،بیشتر شبیه یه ماشینه

.قابل اعتماد تره

میخوای من رانندگی کنم یکم استراحت کنی؟
.حتما خیلی وقته که استراحت نکردی

.من سال هاست استراحتی نداشتم
.یک روز که چیزی نیست

.خوبم.واقعا

.خیلی خب،در مناطق جستجو خود پخش بشین

.هدف خیلی خطرناکه
.با احتیاط نزدیک بشین

.ما باید ربات رو پیدا کنیم

منظورم اینه که اگه «سار»برگشت
. یه چیز بزرگ و فلزی کنارخودمون نیاز داریم

نکته اصلی اینجاست که شاید
.اون دیگه طرف ما نباشه

فکر نمیکنی ارزش مطمن شدن رو داشته باشه؟

...اگه کسی دیگه ای زود تر برسه اونجا -
.از خودش دفاع میکنه -

دقیقا.ما باید اینو در نظر بگیریم که اگه

.آخرش اونجوری تموم شه کسی کتاب منو نمیخره

.«پنی»

.منظورم اینه که فقط یه راه داریم
.ربات رو قبل اینکه بابا پیدا کنه،پیدا کنیم

...خب

.باید کمک بگیریم

...کجان

بقیه کجان؟

حالشون خوبه؟

.همه خوبن

.هممون اینجا تو "آلفا سنتوری"هستیم

ربات؟

.اونم اینجاست

.انجامش دادیم

.سار»میدونه کجا پیدامون کنه»

.میدونه ولی داریم روش کار میکنیم

.مامان

.فکر کردم که میتونم عوضش کنم
...فکر کردم میتونم

...فکر کردم میتونم همه رو نجات بدم،ولی

.شکست خوردم

.به من گوش کن

.تو شکست نخوردی

.ما حلش میکنیم

چطور؟ -
.آلفا سنتوری"یک سیستم دفاعی داره" -

.فقط باید بفهمیم که چجوری باید روشنش کنیم

کسی میدونه چطوری؟

...خب،«هیستینگز»،ولی اون

.فعلا حرف نمیزنه

.ولی مطمئنم کس دیگه ای هم بلد ـه

ببین،مهم ترین کاری که الآن میتونی
انجام بدی استراحت کردنه باشه؟

،در حقیقت

.یک کار دیگه ای هم هست که باید انجام بدم

.«به خونه خوش اومدین،دکتر«اسمیث
.شما به مقصدتون رسیدین

.سر و صدای زیادی رو تو شهر به پا کردی

میخوای در موردش حرف بزنیم؟

.تو قبلا به من کمک کردی
.شاید بتونم کمکت کنم

چون میفهمم چه حسی داره

،اینکه شدیدا بخوای خوب باشی

.ولی بعضا نیاز داری که بد باشی

میدونم چجوریه تو شرایط سختی باشی

و احساس کنی که فقط با آسیب رسوندن به
.اطرافیانت هست که میتونی خلاص شی

.فقط لطفا،اوه...بذار...بذار کمکت کنم

.گذرنامه.خواربار
.نخاله.لباسشویی

.به نظر لیستی از کارهای خونه میاد

.مطمئنم که اونو تو گاوصندوق نگه نمیداشتی

این خرت و پرت ها چه ارزشی دارن
.که توی گاو صندوقم بذارمشون

.«شکی در این باره نیست،«سباستین

.باید یک نوع کد دسترسی باشه

.برام بخونش...من واردش کنم

.تایپ کردنش فایده ای نداره
.وی بس»ـه»

.سیستم احراز هویت صوتی

از کجا اینو میدونی؟ -
میتونم یه لحظه باهات حرف یزنم؟ -

چی میشه اگه بهت بگم ماموریت 20 سال پیش من

،یک سفر اکتشافی به «آلفا سنتوری» نبود

بلکه برای کشف چیز دیگه بود؟

.چیز مشکوکی در کار نبود -
.درسته -

چون ماموریت های مخفی دولت
.هیچوقت مشکوک نیستند

با یک گروه کوچک از دانشمندان ناسا شروع شد

کسایی که یه شکاف تو فضا کشف کردن

،که باز و بسته میشد
...مثل همونی که تو دیدی توسط

.موتور های ساخت بیگانه

.ولی بعدش هیچ نظری نداشتیم که اون چیه

و از اونجایی که ناشناخته ها
،باعث ترس غیر نظامیان میشه

یه داستان دورغی لازم داشتیم تا حقیقت
...«رو پنهان کنیم، اینکه خدمه «فورتونا

فرستاده شدن تا به آنچه که
.پشت اون شکاف هست پی ببرن

که به کجا منتهی میشه و چی
.یا چه کسی باعثش بوده

و واسه همین بود که داده های پرواز
.از هارد دیسک شما پاک شده

کسی نمیتونست پی ببیره که ما داریم
.چیکار میکنیم حتی بخش کنترل ماموریت

یه خاطر همین ارتباطات ما همیشه با یک
.وی بس»کد گذاری و رمزگذاری میشد»

یک سری کلمات با صدای بلند خوانده میشن که
.اجازه دسترسی به یک سرور خصوصی را میدن

پس...یعنی داری میگی که

تنها راه فعال کردن سیستم
...«دفاعی «آلفا سنتوری

صدای کسی ـه که نفس نمیکشه

چه برسه حرف بزنه؟

.آره

.نه.اصلا نمیشه

من الان یه افسرم،ودرگیر
.این کارای خلاف نمیشم

خب،اگه ربات بیرون پنهان شده باشه

ما فکر کردیم کی بهتر از کسی که
خودش باید یه چیزایی رو پنهان کنه

میتونه کمکمون کنه؟ -
.اممم -

!اوه

حالا که به یه قاچاقچی نیاز دارین
هیچ قضاوتی در کار نیست؟

من میگم با یک عذرخواهی
.عمومی از من شروع کنیم

شاید یه بیانیه؟
از اون طومارها بخونین؟

از رنسانس؟ -
.حله. نیا -

فقط میگم وقتی همه بفهمن که
تو میدونستی ما چیکار مکنیم

...و گذاشتی تنها بریم بیرون

.باشه! باشه

.مسئله اینه

اگه میخواستی چیزی مثل
،یه جعبه مشروب، یا پلاستیک یهبار مصرف

یا روغنهایی که برای غذا پختن نیست رو
...مخفی کنی

...میدونی دیگه...

،کلی جا براش هست

اما توی شعاع 20 مایلی
فقط جاهای اندکی وجود داره

که میشه با موفقیت
.یه ربات هفت فوتی رو مخفی کرد

...باشه

کی اونجاست؟

،هرچیزی که فکر میکنی شنیدی
.فقط داشتیم شوخی میکردیم

ما هیچوقت کاری به این خطرناکی
.و انقدر خلاف قانون انجام نمیدیم

ببین، من سعی ندارم
...که فال گوش وایسم یا چیزی. فقط داشتم

فقط چی؟

اگه اینکه «سار» میدونه
،که ما کجاییم حقیقت داشته باشه

،فکر کردم که باید حرف بزنیم
.چون ممکنه آخرین باری باشه که حرف میزنیم

.اوه مرد، میدونم این به کجا قراره بره

ببین، «ویجی»، ما واقعاً
.وقت برای حرف زدن نداریم

.ما فقط باید رباتو پیدا کنیم -
.آره، شنیدم. بهنظر خطرناک میرسه -

.مشکلی نیست. دنجر(خطر) اسم وسطمه

.البته حقیقت نداره. اسم وسطم «کورنلیوس»ـه -
.فقط نمیخوام کسی آسیب ببینه -

.آره

،آخرین باری که کار خطرناکی کردیم
تو اونی نبودی که صدمه دید؟

...باشه، ببین، بحث اینه که، اه

،اگه شما... اگه شما قراره این کارو کنی
.منم باهات میام

.خیلی خب، بزن بریم

صبر کن، چی؟

!همم

.اوه مرد. اگه بابام بفهمه میکشتم

.آره. به جمعمون خوش اومدی

اگه ربات نسبت به دستگیری
مقاومت نشون بده چی؟

جفتمون میدونیم، وقتی داریم از خانوادههامون
.محافظت میکنیم، ممکنه کاری کنیم بعداً پشیمون شیم

بیا تا وقتی که پل هست
.ازش عبور کنیم

،یادته درست بعد اینکه آشنا شدیم

سعی کردم که اون «ژوپیتر» رو
جوری که فقط خانوادم توش باشه

از اون سیاره درحال مرگ بگیرم؟

...فکر کردم کار درستی بود، ولی

بخششت بهم اجازه داد
.که جبران کنم، جان

و تونستم برگردم
،و کنارت بمونم و بجنگم

.همونطور که از اون موقع همین کارو کردم

.انسان جایز الخطاست

.انسان جایز از دست دادن کنترلشه

اما انسانیترین کاری
.که میتونی کنی... بخشیدنه

فکر میکنی باید «ربات» رو ببخشم؟

.نه. فکر میکنم باید خودتو ببخشی

وقتی که حواست جمع نیست

،پسرت پیش خودت
...پا میذاره تو دل خطر

اونا بدون تو یا من
.یه سال زنده موندن

.اونا دیگه بچه نیستن -
!اما باید باشن -

.ما بچگیشونو ازشون گرفتیم

.خودشه

.اون رو سقفه سده
اون بالا چیکار میکنه؟

.ببین! «ربات»ـه
.اگه ما بتونیم نورشو ببینیم، بابا هم میتونه

ولی بقیه اون چریوتها
.برتری بزرگی دارن

.عمراً به موقع نمیرسیم

داری چیکار میکنی؟

.مسیر بالا رفتن خیلی طولانیه

.اگه پیاده بریم، میتونیم ازشون جلو بزنیم

.ببخشید
.انگار گفتی پیاده بریم

.سد درست پشت اون درختهاست

سریعترین مسیرمون برای بالا رفتن اینه

که با آسانسور داخل
.مستقیم بریم بالا

چطور قراره بریم داخل سد؟

شما چیزی دارین
.که هیچکس دیگه نداره

و اون چیه؟ -
.«دان وست» -

!اوه

.سلام

...من «آماندا ادلر»م. ایـ

.«اینا پسرامن، «ویلم» و «هنری
خواسته بودی که ما رو ببینی؟

.آره. آره

.اه... ببخشید. سلام

...امم

،شما... نمیدونین من کیم

...ولی اسمم

ویل رابینسون»ـه. داستانهایی راحع بهت»
.از بقیه بچهها شنیدیم

.اه

...خب، یه

.یه داستانی هست که هنوز نشنیدین

...یه داستانی که

به باباتون قول دادم
.که یه روزی بهتون میگم

تو بابامونو میشناختی؟

.آره. آره، میشناختم

...و

فکر کنم شماها بهخاطر اینکه

من با ربات دوستم راجبم شنیدین، درسته؟

خب، یه چیزی که خیلیا
راجع بهش نمیدونن

.اینه که باباتون هم یه دوست رباتی داشت

.اسمش «اسکرکرو» بود

و بهخاطر کاری که باباتون کرد

اسکرکرو تونسته بود به همه بچههای
تو گروه کلونیست 24 کمک کنه که

.به سلامت فرار کنن

.باباتون یه قهرمانه

.برای هممون

.ممنون

.بیاین

.باید بذاریم «آقای رابینسون» استراحت کنن

.باشه

با توجه به همه اتفاقاتی
،که الان داره میوفته

.آرزو میکنم کاش هنوز اینجا بود

بهنظر میرسه چندتا قهرمان بیشتر هم
.برامون به درد بخور بود

مامان؟ -
بله، «ویل»؟ -

مامان، فکر کنم یکی هست
.که باید باهاش حرف بزنی

.من... من نمیفهمم

چرا فکر میکنین که بن به این سیستم دفاعی
دسترسی داشته؟

الستر هیستینگز» گفت»
که اون تنها فرد زندهایه

.که میتونست بهمون کمک کنه

و باور دارم که فرد دیگهای که داشت
.راجع بهش حرف میزد شوهر شما بود

هیچوقت نشنیدم که «بن» کلماتی
.که تو اون لیسته رو بخونه

شاید نه همه رو با همدیگه
،یا... یا به ترتیب

.ولی مطمئنم هرکدوم رو یه زمانی گفته

،فقط باید پیدا کنیم. پیغام صوتیهای قدیمی
...ویدئوهای توی خونه، و یا

.که اینطور. میرم ببینم چی میتونم پیدا کنم

فکر میکنی برگشت گرنت
برای مامان عجیبه؟

ام... براش بیشتر از مقداری
.که برای من عجیبه نیست

فقط دارم میگم که میدونم چه حسی داره
که دور و اطراف یکی که قبلاً ازش خوشت میومد

.و یکی که الان ازش خوشت میاد باشی

اوه، پس این مکالمه درواقع راجع به توئه؟

چرا با من این پشت داری راه میای؟

منظورت چیه؟

خب، بیا باهاش روبهرو شیم، ربات تنها چیزی
.نیست که اینجا داری دنبالش میگردی

اگه من قرار بود
بین یه دختری که دیوونشم

...و یه مردی که چند روزه دوش نگرفته انتخاب -
.شاید من و «پنی» بیشتر از دوست باشیم -

گوش بده، اگه چیزی یاد گرفته باشم اینه

.روابط خیلی شبیه قاچاق کردنه

.اول، باید بفهمی که فرد مقابل چی میخواد

بعدش تویی که انتخاب میکنی
.که میدونی چطور براش گیرش بیاری یا نه

.خیلی خب، رسیدیم

ولی چطور بریم تو؟

.اینو به من بسپرین

.دید نزنین -
چطور رمز ورود به سدو داری؟

.ندارم

ولی کد به این انبار شراب
.خیلی خیلی بزرگو دارم

پس تو توی یه سد مشروب انبار کردی؟

درسته. و اگه امروز زنده قصر به در ببریم
و مچ تو و دوستای زیر سن قانونیتو بگیرم

،که سعی کردین بیاین تو و جشن بگیرین

.کونتونو پاره میکنم

متاسفم که دوباره دارم
...تو و پسرا رو ترک میکنم، ولی، ام

سعی کن که پروژههای مدرسشون رو
.نگه داری که وقتی برگشتم خونه ببینم

ایناها، "خونه". ضبطش کردی؟ -
دوست دارم -

.آره، دو تا دیگه مونده

.این آخرین پیغام صوتیه
.بذار ببینیم روی فیلم چی دارن

.ویلم، بیا اینجا

!باشه. هیش

.ما میخوایم بابا رو بترسونیم

اوه، شما دوتا فکر کردین یواشکی میتونین
.بیاین پیشم؟ واقعاً؟ واقعاً؟ بیاین اینجا

...خب

چرا راجع به «جودی» بهم چیزی نگفتی؟

...اه

.سعی کردم

...سعی کردم، ولی «ناسا»، اه

اونا گفتن که حواس پرتی ظالمانهایه

که اینو به کسی که ممکنه
.تا دههها نتونه برگرده بگی

مویرینی که من یادمه اگه میخواست
.یه راهی برای پیچوندن قوانین پیدا میکرد

بیخیال. تو بهزور به روابط متعهد
،علاقهای داشتی

.و علاقت به خانواده از اونم کمتر بود

اگه میگفتم چی تغییر میکرد؟

.برای تو، همه اونا برای 20 سال پیش بود

.برای من، انگار همین دیروز بود

.یه پسر بودم وقتی خوابیدم

.وقتی بیدار شدم... مرد شده بودم

فقط یه سال برای منم طول کشید
.که تا حس کنم «ویلم» همین کارو کرد

.«کارت با بچهها عالی بود، «مویرین

.تنها انجامش ندادم

.مامانت همیشه برای «جودی» بود

...و، البته -
.«جان» -

.انگار مرد خوبیه

.همینطورم هست

...اوه، ما فراز و نشیبهایی داشتیم، ولی

فکر کنم برای اینکه چیزی که داری رو
.پیدا کنی... باید گم بشه

ما گم شدیم؟

.نوچ، ایناهاش
.این باید ما رو به سقف ببره

.وهو

.امنه

.خب، اگه نباشه حسابتو میرسم

،باشه، نقشه اینه، وقتی «ربات» رو دیدیم
.با همدیگه به سمتش میریم

.ولی «پنی» باید باهاش حرف بزنه -
چی؟ چرا من؟ -

بعد «ویل»، شما بیشتر از بقیه
.با همدیگه زمان گذروندین

.من تمام زندگیم با تو بودم
.ولی حرفمو گوش نمیدی

!اوه -
چرا داره ایست میکنه؟ -

.ما هنوز به سقف نرسیدیم

.نمیدونم
.دندهها دارن ساییده میشن

.باید به یه چیزی گیر کرده باشه

!یالا

.نه. نوچ نوچ

وایسا، «ربات ویل» همچین علامتهایی
.درست نمیکنه

!اوه! هیش، هیش

اینو میشنوین؟

.بیشتر از یه ربات بهنظر میرسه

.آره

.اونا منتظر حمله نبودن

.از قبل رسیدن اینجا

.مامان، بابا

.نه، جواب نمیده -
...مامان؟ مامان -

.دیوارها خیلی کلفتن
.سیگنالو مسدود میکنه

پس باید چیکار کنیم؟

ببینین، ما تنها کساییم
.که میدونن اینجا واقعاً چه خبره

.«پنی»

اینجا چه خبره؟

.خب، واضحه که اون رباتها خرابکارن

اون سیستم دفاعی که مامانت سعی داره
،بهپا و فعالش کنه

.به همه برق این سد نیاز داره

.ما وقت کافی برای هشدار دادن بهشون نداریم
.باید همین حالا جلوی اون رباتها رو بگیریم

...داری راجع به چی حرف میزنی

!صبر کن، «جودی»! وایسا

.سباستین». به محیط کارت نیاز داریم»

چی؟

چرا؟ چی؟

وهو! قبل ازاینکه وصل کنی
...باید برای پیدا کردن بدافزار اسکن کنی

.الان همینطور متصلش کرد

.باشه

.برو که رفتیم

.گذرنامه

.خاربار

.آشغال

.لباس شستن

.نامه

.هدیه

.خونه

.سیستم دفاعی آنلاین شد

.موفق شدیم -
حالت مدیریت فعال شد -

!خیالتون جمع باشه

اونا دارن توربینها رو از کار میندازن -
.اوه لعنتی -

هی. دنبال چی میگردی؟

.یه مبارزه عادلانه. ولی فعلاً خبری ازش نیست

.منم مشکلی با نجنگیدن ندارم
.یه راه دیگه هم برای رفتن هست

.باشه. باشه. نقشه اینه

اون توربینها یه چیزی دارن
.به اسم پروانه

سرعت تیغهها رو همونطور
،که آب داخلشون درحال حرکته کنترل میکنه

.و برای تصفیه برق تولید میکنه

،وقتی پروانه از کار بیوفته
،تیغهها خیلی سریع میچرخن

،باعث میشه توربینها منفجر شن

که این باید برای هر نوع رباتی
.که در لحظه روش ایستاده خیلی بد باشه

.بذار ببینم درست فهمیدم یا نه

میخوای جلوی رباتها از نابود کردن
توربینها رو... با نابود کردن توربینها بگیری؟

.سه تا توربین اون بیرونه

خیلی مطمئنم که سیستم دفاعی
که والدینت دارن روش کار میکنن

میتونه با دو تا هم نیرو بگیره -
"خیلی مطمئنی؟" -

.تقریباً مطمئنم

،ببین، اگه کاری نکنیم
،باید فرش قرمز پهن کنیم

«چون اون وقت افتتاحیه «سار همه رو میکشه

.با هنرمندی اجسادمونه -
.اه... بخشید -

،این پروانه که راجع بهش حرف میزنی
.زیر توربینهاست

.آره -
.زیر آب -

.آره

.خیلی پایینه
.ما باید عمق زیادی رو شنا کنیم

.ما نه

.من

.بذار این یه درس برای بچههات باشه
.همیشه شرت بپوشین

.نه، دان، من انجامش میدم -
.«نه، تمومش کن. «جودی -

.خودم از پسش بر میام -
مطمئنی؟ -

اخیراً نگاهی به جواب آزمایشات انداختی؟
.چون من انداختم

.کنترل تنفس، ظرفیت ریه

و خودتم میدونی، تنها کسی که اینجا
.برای انجامش واجد شرایطه منم

به علاوه اینکه، من... قبلاً
.یه کاری مثل این کردم

نه. تو قبلاً بهخاطر انجام یه کاری
.مثل این تقریباً مردی

.و تو این کارو برای محافظت از «ویل» کردی
.اجازه داری برای خانواده خطرو به جون بخری

دان»؟» -
چیه؟ -

پس فکر کردی خودت چی هستی؟

.«جودی»

.زود بر میگردم

!«جودی»

!«جودی»

.«جان»

.نه

.«جودی»

.به «مویرین» زنگ بزن
.بهش بگو در مقابل چی قرار داریم

میخوای چیکار کنی؟ -
!به دخترم کمک کنم -

.یالا، «جودی». باید حرکت کنی

ویکـ...ویکتور؟

.آروم باش. نمیتونم صداتو بشنوم

!«وهو، وهو، وهو. «خانم رابینسون

نسبت عملکرد توربین یک 50 درصده -
!باید یه نگاهی به این بندازی -

.دان»، ببین! باید یه کاری کنیم»

!تویی

.کمک به خانواده

.یه مشکلی داریم. دوتا از توربینا کار نمیکنن
.سومی داره بیش از حد کار میکنه تا پوشش بده

چقدر دووم میاره؟ -
با تامین نیرو کل سیستم دفاعی؟ -

.گفتنش سخته

جان، بیا تو. میتونی صدامو بشنوی؟ «جان»؟

!«پنی» -
!بابا -

!همینجا بمون -
!بابا -

!هی! «جود»! یالا! بیا

!نه، نه. برگرد! برگرد داخل

.هی، بیاین مراقب باشیم

مشکلی نیست، جان. یکی دیگه ربات بود
.که به «هیستینگز» رفت

انگار سعی داشتن که براش پاپوش درست کنن
.و ما رو از همدیگه جدا کنن

،و تقریباً هم جواب داد
.ولی اون همه رو نجات داد، بابا

.اون جلوی رباتها رو گرفت

اونایی که اینجا بودن همشون بودن؟

.«بله، «جان رابینسون

پس، خوشحالی که اومدی؟ -
.صادقانه بگم، نه واقعاً -

اوه. چون تقریباً مردیم؟

...نه، ام... چون

.«من یه قاچاقچی نیستم، «پنی

.باشه

فکر نمیکنم بتونم چیزی که میخوای
.رو بهت بدم یا چیزی که میخوای باشم

ببین، من کسی نیستم که همهچیزو
...درست انجام میده و درست میگه، و

برای هر فرصت یه داستان عالی داشته باشه

و معلوم نیست چطور ولی بتونه موهاشو ببنده
.و مثل احمقها نشه

،ببین، میدونم این احمقانست، باشه

.چون ما فقط دوستیم

و من... برای یه سال سعی کردم
،که با این مشکلی نداشته باشم

...ولی این... این واقعاً سخته

...چون فکر میکنم که
...تو فوقالعاده و عجیبی و

.بیادب و باهوش و منحصر به فردی

و صادقانه بگم آزاردهندست

چون تو خاصتر از چیزی هستی
.که به خودت اعتبار میدی

.باشه

ببین، چیزی که میخوام بگم اینه
.که مجبور نیستی که بخوای با من باشی

و الان که به حرفای خودم گوش دادم
،بیشتر با عقل جور در اومد

ولی اینکه میخوای
.با «لیام» باشی هم دیوونگیه

تو نیاز به کسی نداری
.که همیشه قهرمان باشه

.تو خودت قهرمانی، پنی

و فکر میکنم حیفه که
.هنوز اینو نفهمیدی

...اه

.واو

...امم

ممنون، ولی من اون آدمی نیستم
.که فکر میکنی

.میدونی، کاش بودم، ولی نیستم

...ام... میدونی، فقط

فقط نمیخوام وقتی که تو هم
.اینو فهمیدی، ناامید شی

.هی، یه قولی بهم بده

چه قولی؟

،وقتی که فهمیدی حق با من بود

."باید بذاری بهت بگم "دیدی بهت گفتم

.صد سال سیاه

.هویت اسکن شد
.«سلام، «دکتر زویی اسمیت

میخواین به کجا برین؟
حونه یا سرکار؟

.سر کار

باشه، جان، فقط مراقب باش
.و به محض اینکه تونستی برگرد

ما هم محض احتیاط
.اسممونو میپاییم

.باشه، «سباستین»، باهام حرف بزن
وضعیتمون چطوره؟

.نامعلومه. داره با خط قرمز ور میره

،سعی دارم که از خورشید و باد نیرو بگیرم
.ولی نیاز داریم که توربین سوم دووم بیاره

اگه مجبور شدی، هرچیز دیگه رو
.توی تصفیه خاموش کن

باید اون سپر امنیتی رو
.قابل استفاده نگه داریم

سباستین، لطفاً بهم بگو
.که این کار تو بود

.کار من نبود

.توربین سوم از کار افتاد

.ژنراتور پشتیبان آنلاین شد

.اوه نه

.سیستم دفاعی آفلاین شده

من داریم یه نقطه انرژی

توی چند هزار مایلی
.جو زمین تشخیص میدیم

نقطه انرژی؟
منظورت چیه؟

.ردیابی شیء شناسایی نشده

.اونا دارن میان

.:: ارائهای از تیم ترجمه رسانه اینترنتی نایت مووی ::.

ترجمه از
Mohammad Alpha & .amini_coral

.:: NightMovie.Top ::.