All language subtitles for TheBlacklist-S05E01-720p_iMovie-DL-Exclusive

هنوز نرسیده اینجا؟ -
قربان؟ -

...به سرپیشخدمت 20 دقیقه قبل گفتم

.بگه ماشینمو بیارن
.داره دیرم میشه، رفیق

.یه 6 ماشین به پلاک 6-0-2-1-0 داریم

،قربان، خیلی متاسفم
.به نظر میاد همچین ماشینی در پارکینگ نداریم

.این ماشین تحویل داده شده

!کی تحویل داده شده

.کارمندم میگه که ماشین اینجا نیست

.یه لحظه صبر کن
.من ماشینمو تحویل نگرفتم

.تو رستوران شما داشتم غذا میخوردم

...چای یخ لیمویی با شاهپسند و سالاد سالمون

،که اگر گفتنش اهمیت داره
.باید بگم بیش از اندازه پخته شده بود

...و مشخصه از این آدمهای کودن نیستم

.که بهت بگه نزدیک پارکش کن

...اما اگر رنجرور من رفته باشه

....قربان، قبض

این قبض وثیقه ماشین
...100هزار دلاری منه

.و اگر نیست، فقط وقتمو تلف میکنه

میخوام با مدیرت حرف بزنم، باشه؟

.خیلی متاسفم. مشکلی با یه کارمند داریم

.نمیخوام در موردش چیزی بشنوم، رییس

.فقط کارتو بکن و ماشینو پارک کن

.و رییس؟ نزدیک پارکش کن

الیزابت". امروز چطوری؟"

اوه، خوبم. کجایی؟

.فکر کردم که قراره همدیگه رو ببینیم

...رفته بودم به چند تا دوست قدیمی سر بزنم

.فقط رفتم خبری ازشون بگیرم

صدای آژیر ـه؟

.بله

.بیرونیم. اینجا خیلی پر سروصداست

.شاید بهتره بعدا بهت زنگ بزنم

صبر کن، "ردینگتون"، خوبی؟ -
.هرگز بهتر از این نبودم -

.هی، چرا نمیای خونه جدیدمو ببینی

.عاشق استخر میشی

.آدرس رو برات میفرستم

.ببخشید، عزیزم. باید پیاده بشم

تیم ترجمه
iMovie-DL
تقدیم می کند

:مترجم
Highbury

."خدای من، "ریموند

.چقدر خوشگله

.بله، بله، خوشگله

چطور به نظر میاد؟

"مثل "برگیتا اولوفسون
...در اتاق پر سروصدای پدرومادرش در

.شنبه شب

...این باید بدهی بسیار زیادمو صاف کنه

.به اضافه هزینههای بقیه ماه

...و "داریوش"، اگر خیلی گستاخانه نیست

دوست دارم موقعی
.که همه جمع شدن پول نوشیدنی همه رو حساب کنم

.خیلی حس خوشحالی و هیجان دارم

."صبر کن، مامور "نوابی

مامور "نوابی"؟

...فکر کنم یکم پا رو فراتر از

مامور "نوابی" صدا کردن گذاشتیم، مگه نه؟

.%آره، 100

اما توافق کردیم که
.سر کار رابطه رو حرفهای نگه داریم

.قانونشکنی که نمیکنیم

.اوه، خدای من. دوچرخهمو یادم رفتم

دوچرخهت. کجاست؟

.تو فروشگاه

...تو خیابون "رولف" چرخش شکست

.پس با تاکسی اومدم

.خب، دیر کردین

.کوپر" داشت دنبالتون میگشت"

چی شده؟

.سرپرست جدید اف.بی.آی امروز سوگند یاد کرد

...و اولین دستور کاریش

اینه که یه بررسی گسترده
.از تمام عملیاتهای ویژه انجام بشه

...میخوان بفهمن

.که امپراطوری آقای "ردینگتون" تلفات زیادی داشته یا نه

..."چیزی که متوجه میشن اینه که "ردینگتون

بیشتر از هر کسی در
.سازمان بهمون اهداف بلند پایه داده

نگران روشی که برامون
.پروندهها رو میاره نیستم

نگران اینم که شاید
.با مشکل درک کردن روبهرو باشیم

یعنی چی؟ -
درک کردن، قربان؟ -

...یک آزمایش دی.ان.ای

.بین "ردینگتون" و "کین" انجام شد

...و تنها مسئله زمانه

قبل از اینکه مجبور بشم
.نتایج اون آزمایش رو فاش کنم

که چی بودن؟

.ریموند ردینگتون" پدرشه"

ردینگتون"؟"

."الیزابت"

.همین الان خانواده "لودمن" رفتن

حتما برای اون دختر کوچولو چندین سکه 25 سنتی
.باید میاندختم که بیشتر از دو ساعت آوردنشون طول میکشید

نوشابه؟

.اینجا زندگی میکنی

.هر جا که راحت باشم سرمو روی بالش میذارم

در مسافرخونه تراس ویستا؟

...باید یه چیزی رو بهت بگم

.فکر میکنم که باید دائمیش بکنم

داریوش"، صاحب اینجا و من"
...تقریبا هم اندازه هستیم

.که یه موهبت خدادادی ـه

.فکر میکنم خیلی از اینجا خوشت بیاد

...غروب آفتاب میزبان یه گردهماییند

.موسیقی و مشروب

.واقعا مردم دوستداشتنی هستن

.حداقلش میشه گفت گلچین شدن

...فکر میکردم که یکم فعالتر از این باشی

...سعی کنی راههایی رو پیدا کنی

.تا به سختی خودتو بالا بکشونی

دمبه" کجاست؟"

.پاهاتو بذار تو آب

"قسم میخورم "داریوش
.دمای استخر رو به اندازه دمای بدن نگه میداره

.حتی نمیتونی آب رو حس کنی

.خوشحالم که داره بهت خوش میگذره

...اما راستش "کوپر" منو فرستاده تا

.ببینم احتمالا پروندهای داری یا نه

...اوه، متوجه نشدم

.که به خاطر کار اومدی اینجا

...خب، تو پدر منی و

.اوه، خدای من، اون جمله معنای زیادی داره

،اما راستشو بگم
...اینکه الان میدونم پدرم کیه

...کسی که هستم رو تغییر نمیده

.یا این واقعیت که خبرچینم هستی

.و به یه پرونده نیاز دارم

.پس فکر کنم منم به شلوارم نیاز دارم

.بعدازظهر بخیر

.همگی آروم باشن. میدونم کی هستی

.همیشه میخواستم جایزهبگیر باشم

."تو "ریموند ردینگتونی -
...و تو یک ضامنی -

.که یعنی احتمالا دنبال یه فراری میگردی

.فکر کنم بتونم کمک کنم

داری درخواست کار میکنی؟

.بله. بزرگترین پروندهت

کی هست؟ -
.امکان نداره -

داری بهم پیشنهاد میکنی کمکم کنی یه فراری رو پیدا کنم؟

.تو یه فراری هستی

...و با اینکه برام دردناکه

...یکی همنوع خودمو شکار کنم

بیشتر برام دردناکه قبول کنم
.که به پول نیاز دارم

.پس، یه اسم

..."اسموکی پاتنوم"

...برای اختلاس دو میلیون دلاری

.از شرکت سرگرمی "دیویس و فاکس" تحت تعقیبه

همون شرکت فیلمسازی؟ -
.نه، همون جشن -

.چقدر جالب. بهتر هم شد
.عاشق یه جشن خوبم

میشه یه لحظه ما رو ببخشید؟

.حتما

ببخشید. چه کار داریم میکنیم؟

.یه عضو لیست سیاه نیاز داریم

.هارولد" یه عضو لیست سیاه رو میخواد"

...من باید اجاره رو بدم

.و گداها قدرت انتخاب ندارن

.یه اسم میخوایم -
.و یکی داریم -

.اسموکی پاتنوم"، لطفا ادامه بده"

.پاتنوم" دو روز پیش غیبش زده"

.باید برای دادگاه تا 36 ساعت دیگه حاضر بشه

...خب اگر پیداش نشه

.من 80 هزار دلارم، که وثیقه بوده،رو از دست میدم

معمولا ردیابها چقدر گیرشون میاد؟

.حدود ده درصد

بیست درصد؟

درست خوابم نمیبرد
.اگر کمتر از 50% گیرم میاومد

40هزار تا و
.اسموکی" رو به موقع به دادگاه میرسونم"

.الیزابت"، باید چمدون ببندی"

.ما میریم سفر -
ما؟ -

.بله، لطفا

.من ماشین ندارم

.تا 36 ساعت دیگه میبینمت

.بهم بگو خبر داری

...تونستم رد چمدون رو

.تا یه ایستگاه اتوبوس در کلمبیا هایتز بگیرم

.اما غیب شده

.نه شاهدی هست، نه دوربینی

دمبه"، حتما دست"
.یکی از همکارای "کاپلان" ـه

...باید اون چمدون رو پیدا کنیم

.قبل از اینکه به دست "الیزابت" برسه

.بله، قربان. وضعیت رو بهش گفتم

.نه، به نظر نمیاد اهمیتی بده

.کوپر" ـه. زیاد خوشحال نیست"

."سلام، "هارولد

حالا شدی جایزه بگیر؟

تا حالا نون کَرهای خوردی؟

...داری یه فراری که مدیر جشن رو بوده

برای اختلاس میبری دادگاه؟

ساعت شلوغی راهبندون
...بیشتر از وقتی میشه که تصادف ماشین شده

.و با اینحال انگار مردم اینجا از دستش خلاصی ندارن

.کین" بهت گفت که زیر بازرسی هستیم"

.یه سرپرست جدید داریم
.اعضای لیست سیاه رو میخوام

و بزودی یکی به دستت میرسه
.بعد از اینکه یکم بازسازی کردیم

انتظار داری اف.بی.آی
بهت کمک کنه یه امپراطوری جنایی رو بازسازی کنی؟

.شاید تو یکم به روشن شدن نیازی داری

...لیست سیاه ارزش داره

.چونکه براساس بهترین اطلاعات ممکنه

...اطلاعاتی که دیروز در دسترس نبوده

.و فردا بدردنخور خواهد بود

."دنیای زیرزمینی جنایی ایستا نیست، "هارولد

...دربردارنده اتحادها و رهبریهای مدام در حال تغییره

که تنها چندین بازیکن اساسی
.میتونن تشخیصش بدن

...من یکی از اون بازیکنها بودم

.و با کمک تو، قصد دارم دوباره بشم

...چونکه، مثل نون کَرهای

.ناسالم هستم و با اینحال نمیشه در برابرم مقاومت کرد

ببخشید، قربان؟

میخواستم بدونم
...تصمیم گرفتین که به سرپرست جدید

.در مورد رابطه مامور "کین" و آقای "ردینگتون" بگین یا نه

...هنوز نه، اما به عنوان یه قانون

.دوست دارم از شفافیت پیروی کنم

...پس فکر میکنین که سازمان باید در اطلاع

روابط شخصی باشه؟

.هی، تازه از وزارت دادگستری خبری برام رسید

.لارل هیچین" مُرده پیدا شده"

.مشاور امنیت ملی

پزشکی قانونی و
.تیم سیار جرمشناسی الان در محل هستن

.تو و "نوابی" برین اونجا -
قربان؟ -

.هر دو میدونیم که "ردینگتون" پشت این جریانه

اگر به اون اشاره داشته باشه
.به ما هم اشاره داره، برین

.بفهمین چه خبره

.آروم بگیر، پسر

.خونه سگ بستهس

...داریم دنبال "جو پوتنام" میگردیم

."یا اینطور که صداش میکنن "اسموکی

.مارشالهای ایالتی اومدن و رفتن

.ولش کن بابا. مارشالها

چی بهشون گفتین؟

.و ترجیحا به زبون کولیها نگین -
کولی؟ -

...یه زبون محرمانهس که کولیها ازش استفاده میکنن

...تا نذارن غریبهها بفهمن

.دارن در مورد چی حرف میزنن

دو تا تابستون داشتم
...روی کولیهای "گربهها رو شلاق بزن" کار میکردم

."در بازار مکاره "امت کانتی

...و راستشو بگم

اصلا نمیفهمیدم که
.دارن چه زری میزنن

...اما کاملا مطمئنم

.این یکی داشت به اون میگفت که همکاری نکنه

.نصیحت بدی ـه

.به شما هم مثل اونا میگیم

.نمیدونیم کجاست

.حتی اگر میدونستیم هم نمیگفتیم

.چرا نمیگفتین؟ "پوتنام" از شما دزدی کرده

.هاوکینز" میگه"

.اون به حسابها رسیدگی کرده

.همیشه حساب اول رو برمیداره

.اصلا همه به بقیه کار نداشت

،دستگیر شد
.معامله کرد تا علیه "پوتنام" شهادت بده

.به خاطر همینم فرار کرده

...به محضی که پاشو بذاره تو دادگاه

...یه خبرچین منتظره تا

.برای جرمی که مرتکب نشده متهمش کنه

تی.ال" کیه؟"

.خانم یه سوال ازت پرسید

تی.ال"؟"

تی.ال" کیه؟"

."تمی لین تامپسون"

و کجا ممکنه "تمی لین" رو پیدا کنیم؟

فکر میکنی یه تصادف بوده؟

.اثری از ورود به زور نیست

اثر انگشت، یا اثری از کشمکش هست؟

.خب، هنوز داریم بررسی میکنیم

خبر خوب اینه که
.معلوم شده یه سیستم نظارتی داره

و؟

.تازه رسیدیم اینجا
.یکم بهم وقت بده

داریم در مورد مشاور امنیت ملی حرف
.میزنیم که تو خونه خودش مُرده

.در این مورد اطلاعات لحظه به لحظه میخوام

.وقتی تو بفهمی، باید منم بفهمم

.تصادف نبوده

.نمیدونستم "اسموکی" خواهر داره

.مطمئنم نمیدونستی
.اسموکی" هم هنوز نمیدونه"

لورتا" پنج سال گذشته رو"
.صرف تلاش برای پیدا کردنش کرده

و کی مُرده؟

...درست کمتر از یه سال پیش

.که به خاطر همین باید زود آقای "پوتنام" رو پیدا کنیم

اگر نتونم تا آخر هفته
...کارهای اداریشو انجام بدم

.تمام ارثیه به دولت واگذار میشه

تمی لین"، 36 ساله"
.با "جاکوبسن و اور" کار میکنم

.تا حالا چنین ارثیه بزرگی ندیده بودم

داریم در پولی حرف میزنیم که
.زندگی رو از این روبهاون رو میکنه

.پوتنام" سیگار "هارتزویکس" میکشه"

.یه عکس ازش تو راسل اسپرینگز دیدیم

.این یکی هنوز گرمه

.اوه، عزیزم

کجاست؟

داری چه غلطی میکنی؟

...آقای "پوتنام" باید همین الان با من بیاین

وگرنه تو اتاق
.نشیمن "تمی لین" آشوبی به پا میشه

!برین بیرون! از خونه من برین بیرون

.آقای "پوتنام"؟ تا سه میشمرم

.یک، دو، سه

چه وضعشه؟

نه؟

بیا دوباره تلاش کنیم، باشه؟

اسموکی"؟"

.خندهداره

سرایدار مدرسه ابتدایی من
.(صداش میکردن "اسموکی"(سیگاری

.نمیدونم برای چی

.حتی یه روز تو عمرش هم سیگاری نبود

.اما بهت میگم چه کار کنیم

...اگر همین الان نیای پایین

...صدات میکنن

!اوه

.خب، عجب ورودی

.نباید منو برگردونی

.هاوکینز" رو گرفتن. معامله کرده"

...اون بزدل، نامرد حریص میخواد شهادت بده

.و وقتی این کار رو بکنه، منو زندانی میکنن

...شاید بهتر بود قبل از اینکه پولو بدزدی

.فکرشو میکردی

.بهم بگو که واقعیت داره

...پرونده میگه که

.در کارناوال برادران "رینگلینگ" رییس بودی

.همیشه مجذوب کارت بودم

کارش؟ روندن ماشینها رو میگی؟

...الیزابت" این مرد"

مسئول اجرای بزرگترین نمایش
.روی زمین در شهری به شهر دیگه بود

...پنتاگون افراد بلندپایهشو فرستاد

...تا در مورد حیله لجستیکیش تحقیق کنن

تا بفهمن چطوری نیروها
.رو وارد نبرد کنن و بکشن بیرون

...قطارها رو تصور کن، تمام اجراکنندهها

...تجهیزاتشون، خدمه، کارگرهاشون

.رامکنندههای حیوانات، دامپزشکها

.یه شهر کامل شبانه حرکت میکرد

تازه از شیرها
.و ببرها و خرسها هم چیزی نمیگم

.چه مرد صحنهای. چه ذهنی

.انسولینمو تو خونه جا گذاشتم

.باید، باید، باید برگردیم

.برنمیگردیم -
.اما انسولینم -

...واقعا شک دارم

چی میخوای؟ پول میخوای؟

.میتونی پول دربیاری

.اگر بذاری برم مال تو میشه

از کجا بدونم هنوز داریش؟

...واقعا که فکر نمیکنی -
.تو ریچمونده -

.جاده 5052 گراهام غربی. مال تو باشه

.باشه. برش میدارم

.نه، نه قبول نیست -
.بله! ممنون -

...بعد از اینکه تو رو تسلیم دادگاه کردم

.و جایزهمو گرفتم

...حالا، بیشتر از 960 کیلومتر تا دی.سی مونده

.پس اگر گاز بدیم، تا 10، 12 ساعت دیگه میرسیم

..که میشه گفت اگر زمان اجازه بده

خیلی دوست دارم
...کنار بربن تریل وایستم

.و عسل زنجبیلی رو یه امتحانی بکنم

...فکر کنم باید یکم زودتر

.از اینکه دوست داشته باشی وایستیم

.حتما مارشالهای ایالتیند

!مارشالهای ایالتی! بزن کنار

.اوه، خدایا -
.واینستا -

.نه، نه، نباید بزنی کنار

...اونا مارشالهای ایالتیند. اگر وایسنتم

...اگر واقعا وایستی، این ماشین رو میگردن

و با اینکه شاید دنبال
...آقای "پوتنام" باشن

خیلی هیجانزده میشن
.که این کشف غیرمنتظره رو بکنن

.بذار حلش کنم

.الیزابت" نه"

.فقط اجازه بده از شرشون خلاص بشم

.اف.بی.آی. دارم یه فراری رو منتقل میکنم

چی شده؟ -
.دردسر -

.اینا مارشال نیستن

!"الیزابت"

!"ردینگتون"

!سوار شو

!کلی سوال دارم

اما اول، اونا کدوم خری بودن؟

کچلها؟

منظورت چیه کچلها؟

به چیز اینکه واقعا کچلن میگم؟

...یه کارتل عظیم مواد رو اداره میکنن

که پولها رو از
.طریق سرگرمی "دیویس و فاکس" پولشویی میکنه

همون کارناوال؟ -
.یه تجارت پر از پوله -

...سود شسته میشه

.و توی هر شهری به یه روشی وارد جریان میشه

...پس، سازمان جنایتکارانه هوشمندانهت

براساس این مفهوم بنیان گذاشته
...شده بود که پول رو

...از بیرحمترین، پستترین گروههای نژادپرستی

که ممکنه بهشون بربخوری بدزدی؟

برای چهل هزار تا داری
منو از این ور کشور به اون ور میبری؟

این برنامه تجاری ـه؟

.این ماشین تیر خورده

.به "کوپر" زنگ میزنم -
.نه -

چی؟ برای چی نه؟

اگر پلیس فدرال "پوتنام" رو بگیره
.که چهل هزار تامو نمیگیرم

شوخی میکنی؟

.من مامور اف.بی.آیم. اون تحت بازداشت منه

.مطمئن میشم که به پولت برسی

...اگر اونو بدم بهت، میخوای ببریش

...به نزدیکترین دفتر اف.بی.آی

...که اونجا تقاضای شناسایی هویت

...یا استرداد میکنه. که در هر صورت

...به وقت دادگاه نمیرسه

.و تو به پولت نمیرسی

.هی، سریع حرف بزنین

ماشینت که دود میکنه مثل
.علامت بتمن میمونه

.اون دلقکها الانه که پیدامون کنن

.گلوله بعدی به پات میخوره

."ازت نمیترسم "باب

اصلا میدونی برای چی داری منو تحویل میدی؟

...تا برای اختلاس از کارفرمام دادگاهی بشم

.نه از کارتل، از کارناوال

پلیسهای فدرال اصلا
.نمیدونن که کارتل هم نقشی داشته

...تنها دلیلی که در مورد پول گمشده خبر دارن

...به خاطر ممیزی تصادفی اداره مالیات ـه

...اما حقیقت تو دادگاه مشخص میشه

.و منم قراره تو زندان کشته بشم

...پس چطوره بذاری من برم، زنده میمونم

و وقتی که به سلامت خونه رسیدم
برات یه چک 40 هزار تایی مینویسم؟

...فکر کنم این خیلی هوشمندانهتر از

.هر نقشهایی ـه که شما دو تا نابغه کشیدین، باشه

نقشه کشیدیم؟

.اصلا نمیدونم که تو رو چطوری برگردونم

.همین جالبش میکنه. غافلگیریها

...افراد کارناوالت، کچلها

.دهنت که از حرکت واینمیسته

"پس کمربندتو ببند، "اسموکی
...چونکه قبل از اینکه تموم بشه

...تو و من باید همدیگه رو

.بیشتر از چیزی که خوشمون میاد، بشناسیم

...و چهل هزار تای من

.میخوام از به دست اوردن هر ذرهش لذت ببرم

.دستشو باز کن

.سرم، سرم داره گیج میره

.باید قند خونمو ببرم بالا

.باید، باید یکم هوا بخورم

میشه بهم بگی چه خبره؟

.نمیدونم. حس خیلی خوبی دارم

.تمومش کن

پول اجاره و یه ماجراجویی؟

میخوای چه کار کنی؟

.حس زنده بودن میکنم

.فرار کردن با اون ماشین، شلیک شدن گلولهها

.چه هیجانی

.و رانندگی کردن. دمبه همیشه رانندگی میکنه

.باید بیشتر رانندگی کنم

.به هر حال خیلی در مورد ماشینت متاسفم

...میتونی وانمود کنی که عاشق همه اینایی

.اما حقیقتو میدونم

.حقیقت اینه که ترسیدی

...ترسیدی چونکه همه چیزو از دست دادی

.و نمیدونی چطوری پسش بگیری

.صبحبخیر

سینسیناتی؟

.نه، هنوز نه

.با اینحال یه جوک بامزه در مورد سینسیناتی بلدم

یه کشیش، یه خاخام
...و "پیت رز" با هم وارد یه کازینو میشن و

!آب پرتقال

.یه لیوان آب پرتقال میخوام

.اوه، بس کن -
کسی میخواد؟ -

!قند خونم -
!بس کن -

بهش نیاز دارم! بهش نیاز دارم
!داره حالم بد میشه

چطوره؟

.خوشمزهس

.متاسفم اصلا پول ندارم

.اگر داشتم میدادم

.فقط خوشحالم که خوشحالی

.سعی کردم بهت بگم دیابت دارم

.فقط شیرینیتو بخور

.خواهش میکنم این کار رو نکن

...کارتل، اون کچلها

.آدمایی داخل سیستم دارن

.میدونی برام چه اتفاقی میافته -
.بله -

.در مورد پول جدی گفتم

...مال تو میشه اگر، اگر

.اوه، رییسمه

خب، این جملهای ـه
.که هرگز انتظارشو نداشتم بگم

.موریس"، خبرای خوب"
.پوتنام" رو گرفتیم"

عالیه. کجایی؟

.خب، یه توقف کوچیک تو برنامهمون پیش اومد

.با قطار ساعت 2 بعدازظهر از سینسیناتی میایم

.باید کلی قبل از دادگاه برسیم

.همین الان یه موقعیت از "پوتنام" پیدا کردم

،قطار سینسیناتی
.قطار بعدی به ایستگاه یونیون، دی.سی

.تد" یه موقعیت پیدا کرده"

میخواستی منو ببینی؟

.در رو ببند. بگیر بشین

مشکلی پیش اومده؟

.تو روزی که "لارل هیچین" مُرده خونه بودی

.آره، که تو گزارشم گفتم

.دیدمش

...اما متوجه شدم این واقعیت رو حذف کردی

.که کینهایی بین شما دو تا وجود داشته

.خب، متوجه نمیشم که ارتباطش چیه

...در هفتهها قبل از اینکه بمیره

...به زور وارد خونه "هیچین" شدی

به یکی از نگهبانهاش شلیک
.و اونو متهم به قتل کردی

...در عوض، نشانت رو ازت گرفت

و یکی از آخرین
.افرادی بودی که زنده دیدیش

و؟

و هیچی برای گفتن نداری؟

هیچ اطلاعی از اینکه چطوری مرده؟

ببخشید، اما دقیقا میخوای به چی برسی؟

...دارم میپرسم که آیا یه تصادف بوده

...که زنی که اینقدر ازش متنفری

مدتی بعد از اینکه بهش سر زدی مُرده پیدا شده؟

.خب، اینطور به نظر میاد

.به هر حال کار دنیاست

.میفهمم

.باید میپرسیدم

."همین مامور "رسلر

بله؟ -
.هی، منم -

.فکر کنم تو و من باید حرف بزنیم

.قطار دوباره تاخیر داره

دوباره؟ چقدر؟

.یه ساعت دیگه

.سر قرار نمیرسیم

.میرم یه ماشین برای خودمون پیدا کنم

بدزدی؟

.نه، نه، نمیدزدی

ببخشید عزیزم، میخواستی
پیشنهاد دیگهای بدی؟

.باهام طوری حرف نزن که انگار یه بچهم

الیزابت" لطفا"
.حواست به فراریمون باشه

.قطار دوم به مسیر پنج رسید

.ایستگاه بعدی سنآنتونیو

...تمام مسافران

.باباته

...به خاطر همین بهش کمک میکنی

.چونکه پدرته

.قهوهتو بخور

.دیدم که نشانتو به راننده اتوبوس نشون دادی

.نتونستم درکش کنم

یه پلیس با اون؟ چرا؟

.بهش کمک نمیکنم

.دارم عدالت رو در مورد یه فراری اجرا میکنم

...میفهمم. تو ماشین نمیدزدی

...اما منو میبری زندان

جایی که قراره کشته بشم؟

.فقط قانون رو اجرا میکنم

.باید برم دستشویی -
.نه -

فکر میکنی میخوام فرار کنم؟

.احمق که نیستم

.فقط باید برم بشاشم

.باشه

.من برات نگهش میدارم

!هی

!اف.بی.آی

!گرفتنش! رفتش

!پوتنام" رفته"

.کامیون پلاک تگزاس داشت

...دارم هر چیزی که در پایگاه

.با این مشخصات تطابق داره رو برات میفرستم

...شش فوت و یک اینچ، روی گردنش خالکوبی داره

...نژادپرستهای سفید که

.با ایالت تک ستاره (تگزاس) ارتباط دارن

.خالکوبی یه طلسم جنگجو رو داره

...که ممکنه نشون بده مدتی رو

.در زندان فدرال گذرونده -
.باشه، فهمیدم -

...از این گذشته، آقای "کوپر" بهمون

.در مورد تو و آقای "ردینگتون" گفت

بیشتر مردم واقعا خوشحالن
.که یه وکیل تو خانواده دارن

.تو یه تبهکار حرفهای داری

چقدر باحاله؟

.صبر کن، این خودشه

."باشه. "اودین نیلند

...پنج سال رو در زندان اف.سی.آی لوییسبرگ بوده

.به خاطر پخش متامفتامین

...صبر کن، "لیز"، یه ثانیه صبر کن

باشه، این یارو
.با "رومن لمارک" ارتباطی داره

...باشه، "لمارک" یه گروه نئونازی رو هدایت میکنه

.که تیپ فردریش نامیده میشن

یک سندیکای جنایی
...مافیا گونه بیرحم هستن

که مواد مخدر رو
.از سیستم زندانهای فدرال قاچاق میکنن

.با مراکز اف.بی.آی تماس بگیر

...بهشون بگو با رابطها و منابعشون تماس بگیرن

...و ببینن موقعیتی از این

.عوضی کثافت میتونن پیدا کنن یا نه

لمارک" حتما به افرادش گفته"
.جاسوسی ما رو بکنن

شایدم جاسوسی ضامن رو؟

.تنها راهیی که ممکنه پیدامون کرده باشن

و برای "پونتام"، اگر هنوز نمرده باشه
.به زودی میمیره

.بریم

کجا بریم؟ "پوتنام" چی؟

شک دارم مُرده باشه، و
.فکر میکنم بدونم کجا پیداش کنم

.سوار شو

.افتخاری بود

...جایی نمیری

.نه تا وقتی که بهم بگی چه خبره

.تو جسد "هیچین" رو تو صحنه جرم ول کردی

.پلیسها همه جا دارن ول میخورن

میفهمن سر خورده و افتاده
.و به سرش ضربه خورده

!قرار بود مسئله رو حل کنی

!قرار بود ناپدیدش کنی

."آروم باش آقای "استرجن

.لارل هیچین" مشاور امنیت ملی بود"

.دشمنانی داشت، کلی دشمن

...و به خاطر نقشه بینظیرت

همین الان یه بازرسی
.چندین سازمانه رو به مرگش کشوندی

..."آقای "استرجن

...برام مهم نیست که چه نوع بررسی به سمتش میکشونه

.چونکه در کاری که میکنم خیلی ماهرم

...مدرک ، هر ردی از بین رفته

.که یعنی تو اصلا اونجا نبودی

...پس مگر اینکه بری خونه

...و یهو وجدان پیدا کنی

.این مسئله تموم شده

.خواهش میکنم

.حالا، خداحافظ

.پسرا

.آقای "پوتنام"، برو پولتو پیدا کن

.تو، بشین

.آقای "لمارک" درک میکنم ناراحتی

به یه مردی اعتماد کردی تا
...کارای کثیفتو برات بشوره

.و به جاش، با پولت فرار کرده

.اومدم اینجا تا اوضاع رو درست کنم

.یه پیشنهاد دارم

تو پولتو میگیری و
.منم هم مردی که پولتو گرفته

خب، چرا باید با همچین چیزی موافقت کنم؟

.چونکه من اسلحه دارم

.پولتو بردار و برو

.چی؟ نه،نه،نه،نه

...نمیخوام درگیر کارای تو بشم

...پس اگر پولتو برداری و بری

.هرگز دوباره منو نمیبینی

...و آقای "پوتنام" به هیچکس

...در دادگاه و جای دیگه

در مورد ریزهکاریهای
.عملیات تجاریت چیزی نمیگه

.من الان مثل خاخامشم

.آزادی که بری -
.نه، تو نیستی -

چه وضعشه؟

.آقای "لمارک" فقط داشت میرفت

...و اگر بهت بگم اینجا رو ترک نمیکنم

بدون اون و پولم چی؟

.یه گلوله میکارم تو سرت و پولتو نگه میدارم

.گفتم نه

...آقای "لمارک"، بهت شلیک نمیکنه

.اما باور کن من میکنم

.با شماره سه

...یک، دو -
!به اون پول دست نزن -

.خب، اون نگاه بد خیلی تمرین میخواد

.حتما خواهر داری

.از اون در بری بیرون، شلیک میکنم

میخوای بدونی چرا پول رو برداشتم؟

.نه

.تو ذاتمه

...گذشته وقتی با سیرک سفر میکردم

دوست داشتم بعد از
.اجرا یه دست پاسور بازی کنم

.میدونی بازی استاد، سلام لو، تگزاس بگیرشون

...بابام، مثل باباش یه قمارباز بود

.پس، باید خیلی مراقب میبودم

...چهار سال پیش بود

...وارد یه بازی شدم

."با چند تا از آدمهای "لمارک

.کلی پول اون شب از دست دادم

.کلی پول. اینطوری گیرم انداختن

...لمارک" میخواست قرضمو بدم"

ازم خواست راهی پیدا کنم
...براش پولشویی کنم

...خب من پیدا کردم

.اما هرگز نتونستم از شرش خلاص بشم

.به خاطر همین بود که داشتم از کارتلش کش میرفتم

.تا بکشم بیرون

...تموم اون سالها باید میفهمیدم

.اما درست مثل پدرم، یه قمارباز بودم

راهی نیست که بشه
.جلوی نفرین خانوادگی رو گرفت

.طبیعت علیه طبیعت

.و طبیعت هر بار برنده میشه

.دی.ان.ایمون همینی ـه که هست

.اونجا، اونجا میمیرم

.این کار رو نکن

...آقای "پوتنام"، فکر کنم تحویل دادنت

.کار درست و قانونی باشه

موافقی "الیزابت"؟

.بله، کار درست همینه

45دقیقه وقت داری
.قبل از اینکه به دادگاه برم

حداقل میذاری به
تمی لین" زنگ بزنم و خداحافظی کنم؟"

.درست همونجا

،برای یه لحظه
.فکر نمیکردم که بتونیم برسیم

.هرگز نباید میذاشتم "لمارک" بره

نمیخواستی به یه
.مرد غیرمسلح از پشت شلیک کنی

.فکر کنم اینو باید تحسین کرد، نه اینکه ازش پشیمون شد

.لمارک" آدم بده تو این جریانه"

...اگر گرفته بودیمش

پوتنام" میتونست"
...موافقت کنه علیه "لمارک" شهادت بده

.بهش ارفاق بشه، فرصتی پیدا کنه

...از کاری که کرده دفاع نمیکنم

...اما فقط در این موقعیت قرار گرفته به خاطر

به خاطر پدرش؟

.شاید

.یا شایدم به خاطر شانس بد قماربازه

فقط میخواسته از
.شر یه جنایتکار تو زندگیش خلاص بشه

.نباید به خاطر این سرزنشش کنی

چه وضعشه؟

چی شد؟ چه خبره؟

.یه بمب، میگن تو ساختمون یه بمبه

!اف.بی.آی! اف.بی.آی

.مامور فدرال! تهدیدی نیست

این نابغه اعلام وضعیت
...اضطراری جعلی کرده

.تا جلوی جلسه دادگاه رو بگیره

.باید همراهیش کنم

.با قاضی تا 40 دقیقه دیگه قرار داره

...پس همین؟ "ردینگتون" تو رو به یه ماجراجویی بزرگ میبره

تا یه شیاد کارناوالی رو به عدالت برسونین؟

میدونم به نظر دیوونگی میاد
...که اون همچین کاری بکنه

...تا به هدفش برسه

...اما الان "پوتنام" تحت بازداشت مارشالهای ایالتی هستن

.و همینطور که داریم حرف میزنیم تو دادگاه ـه

.برای پول این کار رو کرد

.بهت یه عذرخواهی بدهکارم

قربان؟

.تصمیم گرفتم رابطهتو با "ردینگتون" فاش کنم

.کار درست همینه

.میخوام کار درست رو انجام بدم

...به خاطر تحقیق شخصی

...که احتمالا در نتیجه این پیش میاد عذر میخوام

...تردیدها، شکهایی در مورد وفاداریت

.که ممکنه مورد سوال قرار بگیره

.نمیخوام آسونترش کنم

.قراره یه کشمکش واقعی بشه

...اما بهت اعتماد زیادی دارم

...اعتماد دارم که تصمیمات درستی میگیری

.اگر فقط با خودت روراست باشی

پول وثیقهتو گرفتی؟

.گرفتم. ممنون

.یه چیزی رو باید بدونی

شاید پدرم باشی، و میخوام
...بهت کمک کنم دوباره امپراطوریتو بسازی

.چونکه بهمون کمک میکنه جنایتکارا رو بگیریم

اما نمیخوام دیدم
.نسبت به کسی که هستم رو در طول این جریان از دست بدم

.خواهش میکنم مجبورم نکن ماشین رو برگردونم

.همیشه به طور مخفیانه یه جیپ واگونیر میخواستم

.بوی ماشین بابایی رو میده

.مثل پوست بادومزمینی، بنزین

...الیزابت"، اگر به آروم کردن این زخم کمک میکنه"

.ما یه فراری رو به دست عدالت سپردیم

...و یه نئونازی داره آزاد میگرده

.و کارتلش زنده میمونه

..."و برای "پوتنام

...تنها راهی که میتونست ارفاق بگیره

...این بود که پولی که اختلاس کرده بود رو برگردونه

.اما به لطف ما، این کار رو نمیتونه بکنه

..."و همکار سابقش، "هاوکینز

...داره از زندان به دادگاه منتقل میشه

...و میخواد علیه "پوتنام" شهادت بده

و گناهکار شناخته میشه
.و میره زندان

و هیچ ضمانتی وجود نداره
.که "لمارک" اونو نمیکشه

.اوه

."سلام، "مورگان". "چاک

بسته رو گرفتین؟

مشکلی بود؟ -
.نزدیک بود -

ون انتقالی واقعی
.رو در بزرگراه رد کردیم

.مطمئن شو که نگهبان به پولش میرسه

.و ممنون بچهها، بهتون بدهکارم

تو کی هستی؟

.مادرخونده پریت

...قرارت با دادستان

.باعث شد حکمت به چهار سال کاهش پیدا کنه

.با من، به هیچی میرسه

میخوای بیشتر بشنوی؟

.آره

.به دادستانی چندین بار پشتسر هم گوش کردم

...و حالا شاهد مهمت رو نمیشه جایی پیدا کرد

...عالیجناب، اگر اجازه داشته باشم

.نه، شاهدی نداری

.اتهامات علیه متهم برطرف میشه

.آقای "پوتنام"، آزادین که برین

تمام داستان در مورد همین بود؟

باید "پوتنام" رو برمیگردوندی تا
...بتونی "هاوکینز" رو بکشی بیرون

که تنها در صورتی
.اتفاق میافتاد که "پوتنام" به دادگاه میرسید

همه این جریان برای
.پیدا کردن حسابدار بود

.نصفش برای این بود

...خوشحال میشدم توضیح بدم

.اما اول باید یه کاری برام بکنی

...مامور "نوابی" و من

...ما

قرار میذارین؟ -
.بله -

...و اگر قراره مشکلی درست کنه، میدونین

...با بالاییها، خب، من میخوام

هی، میخواستین ما رو ببینین؟

.آرام"، مشکلی نیست"

چی شده؟

.از پزشکی قانونی شنیدم

نتیجه گرفته مرگ
.هیچین" یه تصادف بوده"

جرمشناسی هیچی
.در فیلم نظارتی پیدا نکرده

.به ظاهر، به همین سادگی بوده

.سُر خورده و سرش ضربه خورده

.پس همین. پرونده بسته شد

.پرونده بسته شد

...شاید فکر میکنی میخوای از استخر بیرون

!"باور کن، بیا بالا "اسموکی

اون اینجا چه غلطی میکنه؟

.نچ، هیچ راه نداره. اصلا

.باشه، نفسی تازه کن. بیا جشن بگیریم

."یه دیابتی میتونه مشروب بخوره؟ "داریوش

کی دیابت داره؟

.خب، نباید به خاطر تلاش کردن سرزنشم کنی

امروز صبح، هر دو
...در راه رفتن به دادگاه بودین

به زندان، و حالا به لطف ما
.هر دو آزادین

آزاد تا در رو
.به روی شانسی که دم خونهتونه باز کنین

چی؟ -
شانس؟ -

...داشتن 2% سهام در یه شرکت جهانی رو تصور کن

...با سود در سفر، نوشیدنی، فناوری

...سایبر، دفاعی، انقلابی

...با سود کلی که باعث میشه

بیشتر شرکتهای در لیست 500 شرکت
.برتر مجله فورچن بهش حسادت کنن

کدوم ، کدوم سهامی؟

.سهام من

.تو یه مسافرخونه زندگی میکنی

.و "لمارک" هنوز اون بیرونه

...خیلی خوب میدونم که اف.بی.آی همین الان

در تلاش برای پیدا کردن
.هر سنگی ـه که "لمارک" و افرادش زیرش پنهان شدن

...خب، ما

.ما،ما، ما چیزی در مورد کارت نمیدونیم

...هاوکینز" در مورد پولشویی همونقدر میدونه"

.که پاپ در مورد انجیل میدونه

..."و تو "اسموکی

...تو هر چیزی رو در مورد

.لجستیک و تاکتیک میدونی

....تقصیر تو نبود

که بزرگترین نمایش روی
.زمین از گردونه خارج شد

.این بیشتر از همه عدم بینش رو نشون میده

...و مطمئنا تو روی شانس بد افتادی

و انتخابهای بدی کردین
...که بین شما فاصله انداخته

.اما امروز من اون فاصله رو برداشتم

و اگر به همون باهوشی باشین
...که میدونم هستین

.با این پیشنهاد موافقت میکنین

.و با هم، یه سواری حسابی میریم

بله؟

!شراب بیشتر

.از خودتون با پرتزل و پنیر پذیرایی کنین

.همگی اینجا خانوادهیم

.اشتباه میکردم

.اصلا از آینده نمیترسی

.اوه، خدای من

.واقعا عاشق اینی

تو اینجا چه کار میکنی؟
.نباید اینجا باشی

.مراقب بودم که تعقیبم نکنن

.گزارش رسمی رسید

.پزشکی قانونی مرگ رو تصادف اعلام کرده

.به خاطر همین اینجام

...آره، نتونستم جلوی خودمو بگیرم

..."چطوری نیروی امنیتی "ردینگتون"، آقای "استرجن

جزییاتی رو میدونست که
.فقط باید پلیس بدونه

.پس خودم یکم کار پلیسی کردم

.اثر انگشتتو بررسی کردم

...معلوم شد که اصلا آقای "استرجن" نیستی

بلکه به جاش مامور ویژه
.دونالد رسلر" از اف.بی.آی هستی"

چی میخوای؟

میخوام بدونی که قراره برام
...در آینده خیلی نزدیک

.چند تا لطف در حقم بکنی

...فراموش کردی از شر مدرکی خلاص شدی

که حتی من در صحنه جرمش بودم؟

."از شرش خلاص نشدم، مامو "رسلر

.پنهانش کردم

،کاری رو که میخوام انجام بده
.وقتی میخوام، و پنهان میمونه

.با هم در تماس خواهیم بود

.کوپر" بود"

...یه سر نخ از "لمارک" و افرادش پیدا کرده

.و در عرض یه ساعت باید دستگیر بشن

.پس تو آدم بدهات بگیر و من مال خودمو میگیرم

دمبه". کجا بودی؟"

نوشیدنی میخوای؟

."بله، ممنون "الیزابت

چطوری؟

.نتونستم پیداش کنم

...دمبه"، اون چمدون"

.باید اون چمدون رو پیدا کنیم

.هی، شلیک نکن

!برگشتی

!اوه

چطوری؟

واقعا اینجایی؟

.واقعا هستم. خدایا، دلم برات تنگ شده بود

.خبرایی دارم

.خبر داری؟ منم خبر دارم

.در مورد "ردینگتون" ـه

چه خبری؟

.پدرمه

پدرته؟

.میدونم، دیوونگیه

.اما خیلی چیزا رو توضیح میده

....یعنی میگم، البته

در مورد اینکه چرا
...اینقدر طول کشید بهم بگه گیج شدم

...و اینکه چه حسی در مورد همه چی داشته باشم، اما

.یه دقیقه صبر کن. تو اینجایی

خب، چیزی داری بهم بگی؟

..."میخواستم بهت بگم عاشقتم، "لیز

...و هرگز ترکت نمیکنم

.دیگه نه

.بهتره ترکم نکنی

.وگرنه میکشمت

:مترجم
Highbury