All language subtitles for 1d5d577e061ef6222fbcbe0c0f2ef41b2fa00473fe87dab5210c8141a4d92d64da8572b380b643438d3eb353c08e200e5310bd3643095c77ec91bc8ea05c-fa_UTF-8
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:58,850 --> 00:01:02,895
شما نمي توانيد او را به خاك بسپاريد
زمين مقدس
2
00:00:58,850 --> 00:01:02,895
- او مسيحي نبود.
- اين زمين من است.
3
00:01:03,105 --> 00:01:07,400
- اين زمين خداوند است.
- پس بگذاريد خداوند از او امتناع ورزد.
4
00:01:07,734 --> 00:01:10,152
استراحت نخواهد كرد
با مرده مسيحي.
5
00:01:10,320 --> 00:01:13,739
استراحت نخواهد كرد
چون او نمرده است.
6
00:01:15,576 --> 00:01:17,577
به من
7
00:01:18,370 --> 00:01:22,540
و او نخواهد مرد زيرا
او نمي خواست بميرد.
8
00:01:22,708 --> 00:01:26,210
آيا اراده او قويتر از اراده خداوند است؟
9
00:01:36,430 --> 00:01:39,223
اين حرفهاي اوست.
10
00:01:40,058 --> 00:01:44,186
"انسان نيازي به زانو زدن نيست
قبل از فرشتگان
11
00:01:44,354 --> 00:01:46,230
و نه براي هميشه در مرگ دروغ ،
12
00:01:46,398 --> 00:01:49,400
اما براي ضعف
از اراده ضعيف او
13
00:01:49,568 --> 00:01:51,652
- توهين به مقدسات
- خوشبختي
14
00:01:51,862 --> 00:01:56,365
حالا مال من را بشنو او هتك حرمت مي كند
زميني كه او در آن قرار دارد.
15
00:01:56,533 --> 00:01:59,118
و او با استخوان هايش مي پوسد.
16
00:01:59,286 --> 00:02:03,205
هر دو به همان اندازه لعنتي و مرده اند
به عنوان روح شيطان.
17
00:02:18,263 --> 00:02:20,264
انقباض عصبي.
18
00:02:21,516 --> 00:02:23,517
ديگه هيچي
19
00:02:28,148 --> 00:02:30,149
ديگه هيچي
20
00:02:31,652 --> 00:02:33,653
حالا خيلي ساكت؟
21
00:02:35,197 --> 00:02:37,782
خوب ، چرا شما صحبت نمي كنيد؟
22
00:02:37,991 --> 00:02:40,618
يا شما؟ يا شما؟
23
00:02:41,662 --> 00:02:44,163
دعا كنيد ، صحبت كنيد
24
00:02:44,456 --> 00:02:48,668
يا اينكه گربه زبان شما را گرفته است؟
25
00:02:50,087 --> 00:02:58,087
حتماً در جهنم ملاقات كرده ايد.
26
00:06:21,464 --> 00:06:25,551
- ممكن است روباه به زمين برود ، آقاجان.
- لعنت به روباه! دخترم كجاست؟
27
00:06:25,760 --> 00:06:27,761
هي مي گويم دخترم كجاست؟
28
00:06:35,562 --> 00:06:37,521
روونا
29
00:06:39,983 --> 00:06:43,611
- روونا!
- سلام ، كريستوفر.
30
00:06:52,329 --> 00:06:53,495
بيا پسر
31
00:06:57,125 --> 00:06:58,792
روونا ، روباه ...
32
00:06:58,960 --> 00:07:06,960
روباه را اذيت نكنيد. من پيدا كردم
چيزي بسيار جذاب تر.
33
00:08:23,712 --> 00:08:26,005
- Ligeia ...
34
00:08:45,942 --> 00:08:47,985
حالا گربه ...
35
00:09:08,590 --> 00:09:11,175
- چه چيزي مي خواهيد؟
- فريادش را شنيدم.
36
00:09:11,384 --> 00:09:16,263
او توسط كوه خود پرتاب شد. فكر كردم
عاقلانه نيست كه او بلافاصله حركت كند.
37
00:09:16,473 --> 00:09:18,974
به نظر مي رسد در جلوگيري از آن
تا او را بترسانند.
38
00:09:19,142 --> 00:09:20,601
بله كاملا
39
00:09:21,478 --> 00:09:22,603
فكر كردم ابي خلوت است.
40
00:09:22,812 --> 00:09:23,979
- اين است...
- بله اما-
41
00:09:24,189 --> 00:09:28,192
پس انداز براي خودم ، بنده و ...
42
00:09:28,401 --> 00:09:32,821
- حال او خوب است؟
- بله ، بسيار خوب ، كريستوفر.
43
00:09:36,576 --> 00:09:38,243
وردن؟
44
00:09:38,453 --> 00:09:40,454
خداوند خوب!
45
00:09:40,663 --> 00:09:43,332
من هرگز نخواهم داشت ...
46
00:09:44,292 --> 00:09:45,918
آن عينك ها ...
47
00:09:46,086 --> 00:09:49,880
نتيجه يك نسبتاً بيمارگونه است
واكنش به نور خورشيد
48
00:09:50,090 --> 00:09:53,133
اما من فكر كردم كه ...
كه از تو چيزي نمي شنوم ، من ...
49
00:09:53,301 --> 00:09:54,968
منظورم اين است كه بعد از تشييع جنازه ...
50
00:09:55,136 --> 00:09:58,180
شايد شما بهتر بود
اسب خانم را بياوريد.
51
00:09:58,348 --> 00:10:01,350
آره. بله حتما.
52
00:10:02,727 --> 00:10:06,688
روونا ... نترس
53
00:10:09,025 --> 00:10:11,860
او يك دوست قديمي است.
54
00:10:12,070 --> 00:10:16,490
بانوي روونا Trevanion از Tromane.
ممكن است آقاي وردن فل را ارائه دهم.
55
00:10:16,741 --> 00:10:17,991
چطوري؟
56
00:10:18,201 --> 00:10:19,535
چطوري؟
57
00:10:19,786 --> 00:10:22,913
خيلي متاسفم از داشتن
اين اسفودل هاي دوست داشتني را زير پا گذاشت.
58
00:10:23,164 --> 00:10:24,456
آنها بسيار روشن هستند.
59
00:10:26,000 --> 00:10:28,335
گلهاي مرگ.
60
00:10:29,129 --> 00:10:31,171
چقدر بسيار مناسب است.
61
00:10:41,516 --> 00:10:43,267
آره...
62
00:10:50,942 --> 00:10:52,943
شايد بهتر باشد
او را در حالي كه من پدرش را مي آورم.
63
00:10:53,111 --> 00:10:55,404
كه لازم نيست
64
00:10:58,992 --> 00:11:01,618
مي ترسم چنين شود.
65
00:11:33,568 --> 00:11:35,694
شما كور نيستيد ، نه؟
66
00:11:35,862 --> 00:11:40,574
نه ، نه من شب ها زندگي مي كنم. ديدگاه من
دردناك حاد است
67
00:11:50,460 --> 00:11:54,087
واي نه! نه لطفا!
لطفا ، آن نور!
68
00:11:54,339 --> 00:11:58,550
- متاسفم. فقط فكر كردم ...
- نه
69
00:11:58,760 --> 00:12:00,761
نه لطفا..
70
00:12:00,970 --> 00:12:02,971
متاسفم.
71
00:12:20,406 --> 00:12:22,407
كنريك
72
00:12:26,621 --> 00:12:29,456
شري و چند باند كتاني.
73
00:12:40,635 --> 00:12:41,969
همان گربه؟
74
00:12:54,107 --> 00:12:55,315
خراب شده؟
75
00:12:55,483 --> 00:12:59,361
به نظر نمي رسد كه باشد ، اما
به هر حال نياز به صحافي دارد.
76
00:13:05,493 --> 00:13:07,494
خانم.
77
00:13:09,998 --> 00:13:11,999
متشكرم.
78
00:13:15,003 --> 00:13:20,132
شما اين كار را خيلي خوب انجام مي دهيد.
كجا ياد گرفتي؟
79
00:13:21,676 --> 00:13:23,677
مي بينم.
80
00:13:23,886 --> 00:13:28,056
فكر مي كني مي توانم لبخندت بزنم؟
يا آيا شما هرگز مي خنديد ، آقاي افتاده؟
81
00:13:28,266 --> 00:13:30,267
فقط به خودم.
82
00:13:31,644 --> 00:13:37,024
- مي بينم.
- آيا تو؟ شما مدام مي گوييد: "مي بينم."
83
00:13:37,233 --> 00:13:40,777
اما فكر مي كنم ديد شما يكنواخت است
محدودتر از من
84
00:13:41,404 --> 00:13:42,946
روونا
85
00:13:43,114 --> 00:13:46,158
- روونا!
- اينجا پدر
86
00:13:47,410 --> 00:13:50,120
- حال شما خوب است؟
- Lord Trevanion ، ممكن است من ارائه دهم -
87
00:13:50,288 --> 00:13:51,913
اوه ، دكتر اينجا قبلا؟ پر زرق و برق
88
00:13:52,081 --> 00:13:54,583
- بدون پدر. آقاي وردن -
- پر زرق و برق ، حالا شما مطمئن هستيد كه همه چيز خوب است؟
89
00:13:54,751 --> 00:13:56,710
- بله پدر.
- خوب خوب ، من مي خواهم اين را به شما نشان دهم.
90
00:13:56,878 --> 00:14:00,213
لعنتي ترين روباهي كه ديدي
بايد يك دمدمي مزاجي باشد.
91
00:14:00,757 --> 00:14:03,717
علامت گذاري ها خيلي لعنتي لعنتي هستند.
من هرگز چيزي شبيه به آن نديده ام.
92
00:14:03,885 --> 00:14:05,302
اوه ، پدر ، لطفا.
93
00:14:05,470 --> 00:14:07,095
Lord Trevanion ، Mr. Fell ...
94
00:14:07,263 --> 00:14:09,848
سقوط؟ اوه البته دكتر
خيلي وحشيانه با من
95
00:14:10,016 --> 00:14:11,058
پدر او نيست ...
96
00:14:11,225 --> 00:14:13,310
در اينجا ، دكتر ، نگاهي بيندازيد
در اين روباه نظر شما در مورد آن چيست؟
97
00:14:14,520 --> 00:14:17,147
البته ، من فكر مي كنم روباه ها نيستند
بسيار در خط خود را.
98
00:14:17,357 --> 00:14:20,901
متعلق به
گونه vulpas pallida.
99
00:14:21,110 --> 00:14:23,612
مختص مصر عليا است
در صحراي نوبيا.
100
00:14:24,906 --> 00:14:28,784
در هنر مصر ،
آن را در پاي اشتوفت پيدا مي كنند ،
101
00:14:28,993 --> 00:14:35,374
الهه بدجنس
ازدواج ... به عنوان حيوان خانگي او.
102
00:14:36,250 --> 00:14:38,710
مم واقعا؟
103
00:14:40,129 --> 00:14:42,631
منظور من اين است كه متعلق به مصر باشد ،
اينجا چكار ميكنه؟
104
00:14:42,799 --> 00:14:45,592
يك بار در اينجا نگهداري مي شد
توسط بانوي Ligeia.
105
00:14:46,427 --> 00:14:50,222
به عنوان حيوان خانگي؟ روباه؟
106
00:14:50,431 --> 00:14:52,724
چه كسي روي زمين انجام خواهد داد
چيزي شبيه به آن؟
107
00:14:52,934 --> 00:14:54,476
همسر من.
108
00:14:58,147 --> 00:15:03,110
فكر مي كنم ما الان بايد مي رفتيم.
كريستوفر ، با چكمه به من كمك كن
109
00:15:03,361 --> 00:15:05,570
- هستند...؟
- حالم خوب است پدر.
110
00:15:07,156 --> 00:15:08,240
چيزي گفته ام؟
111
00:15:08,408 --> 00:15:11,243
-البته كه نه!
- اشكالي نداره پدر.
112
00:15:13,663 --> 00:15:16,873
- هي ، روباه.
- در حصير ، ارباب من.
113
00:15:17,834 --> 00:15:20,669
- نه اينطور نيست!
- عفو مي كنم اربابم؟
114
00:15:20,878 --> 00:15:23,463
گفتم اينطور نيست
115
00:15:28,177 --> 00:15:31,513
خوب ، كجا مي توانست ...؟
منظورم اين است كه چگونه ممكن است ...؟
116
00:15:31,681 --> 00:15:33,807
خوب ، شايد شما مي توانيد به من بگوييد.
117
00:15:42,984 --> 00:15:46,736
- از طريق اينجا.
- اما روباه مرده بود.
118
00:15:47,697 --> 00:15:50,365
گربه نبود.
119
00:15:50,533 --> 00:15:53,243
به نظر مي رسد كه گربه دارد
با روباه
120
00:15:53,411 --> 00:15:56,913
اما آيا اين امكان وجود دارد؟ منظور من اين است كه...
121
00:15:57,165 --> 00:16:00,041
آيا امكان پذير نبود ،
روباه هنوز اينجا خواهد بود.
122
00:16:01,419 --> 00:16:04,671
من اعتماد دارم كه مچ پا شما را خواهد داد
ديگر مشكلي نداريد
123
00:16:06,090 --> 00:16:07,716
مي ترسم اين كمي ناجور باشد.
124
00:16:07,717 --> 00:16:10,802
آيا اگر شما را بفرستم اشكالي ندارد
هزينه توسط پيام رسان ، دكتر؟
125
00:16:10,970 --> 00:16:13,763
كه لازم نيست
126
00:16:14,974 --> 00:16:16,933
متشكرم.
127
00:16:17,977 --> 00:16:20,103
پس خدانگهدار.
128
00:16:36,204 --> 00:16:37,746
خوب؟
129
00:16:37,914 --> 00:16:40,457
آيا مرگ Ligeia است
او را به شدت تغيير داد؟
130
00:16:40,625 --> 00:16:43,668
او مطمئنا تغيير كرده است ،
اما من هرگز او را نشناختم.
131
00:16:43,878 --> 00:16:48,507
- آيا او هميشه خيلي بدجور بود؟
- شايد كمي مرموز.
132
00:16:49,634 --> 00:16:51,635
آيا او را دوست داريد؟
133
00:16:51,802 --> 00:16:55,055
من فكر نمي كنم ، اما چه
به آن ربطي دارد؟
134
00:16:55,223 --> 00:16:57,474
براي انجام چه كاري؟
135
00:16:57,683 --> 00:17:01,978
چه كسي به او جذب مي شود ،
چه كسي را دوست دارد ، حتي كسي را كه ازدواج مي كند.
136
00:17:02,188 --> 00:17:04,731
- ازدواج كنيد؟ ازدواج با كي؟
- دكتر ، پدر.
137
00:17:04,899 --> 00:17:06,233
حالا تو اينجا بمان دخترم.
138
00:17:08,778 --> 00:17:13,198
عوضي كوچك اراده ، او نيست؟
بايد فكر كنم جهنم براي ازدواج.
139
00:17:13,449 --> 00:17:16,201
مادرش مطمئناً بود ،
خدا روحش را آرامش دهد.
140
00:17:17,286 --> 00:17:21,915
به من گفته اند كه Ligeia نيز هست
بدون ... اراده نبود.
141
00:17:26,003 --> 00:17:29,005
پپرل پپرل
142
00:17:29,215 --> 00:17:32,050
- جايي كه شيطان است -
- پشت سرت ، اربابم.
143
00:17:35,471 --> 00:17:37,764
لعنت بر من اگر با هم غذا بخورم
اسكواير دانيلز دوباره.
144
00:17:37,932 --> 00:17:40,809
فقط پرورش بد
بيش از ويسكي بدتر.
145
00:17:40,977 --> 00:17:42,978
از آقاي فل ، آقا.
146
00:17:50,778 --> 00:17:53,697
لطفا ، ببينيد اين بلافاصله به او مي رسد ...
در اسرع وقت.
147
00:17:53,906 --> 00:17:55,907
كريستوفر ، من سوار مي شوم
پايين به روستا. من به راحتي مي توانم ...
148
00:17:56,075 --> 00:17:58,118
اين نخواهد بود
عزيزم لازم است خدا حافظ.
149
00:17:58,995 --> 00:18:02,455
- خوب ، خير به نظر مي رسد.
- تصديق مي كند ، ها
150
00:18:02,707 --> 00:18:04,124
من يك مختصر مهم دارم
151
00:18:04,125 --> 00:18:07,377
چگونه يك آقا مي تواند ادامه دهد
وكالت فراتر از من است.
152
00:18:10,631 --> 00:18:13,216
- خانم من ، من ..
- ممنون ، پپرل.
153
00:19:23,746 --> 00:19:25,747
روونا؟
154
00:19:27,875 --> 00:19:33,797
فكر كردم اين است ... هرگز ، هرگز ، هرگز
بي خبر بيا اينجا
155
00:19:34,006 --> 00:19:36,341
آيا مي فهمي؟
156
00:19:36,550 --> 00:19:39,594
من دوست ندارم باشم
كشف نشده.
157
00:19:39,845 --> 00:19:43,640
بس كن بس كن
158
00:19:46,477 --> 00:19:48,645
برات چيزي ميارم
159
00:19:48,813 --> 00:19:54,067
من نمي توانم شما را لرزاند
مثل يك بچه گربه ترسيده ، حالا ، مي توانم؟
160
00:19:55,194 --> 00:19:57,195
بيا اينجا.
161
00:20:00,074 --> 00:20:02,742
موهايت...
162
00:20:02,952 --> 00:20:05,787
باعث ايجاد لرزش از نور مي شود.
163
00:20:07,998 --> 00:20:09,999
بيا همراه
164
00:20:20,177 --> 00:20:25,682
به جرات مي توانم بگويم كه هرگز چاي نخوردي
در آشپزخانه قبل
165
00:20:26,892 --> 00:20:28,893
نه ، من ندارم
166
00:20:30,938 --> 00:20:33,982
- اينجا.
- متشكرم.
167
00:20:44,785 --> 00:20:47,412
آيا او شبيه من است؟
168
00:20:48,164 --> 00:20:49,706
سازمان بهداشت جهاني؟
169
00:20:50,958 --> 00:20:55,420
زني كه به نظر خيلي ترسيدي
اعلام نشده خواهد رسيد.
170
00:20:56,672 --> 00:20:59,299
براي چه به اينجا آمدي؟
171
00:21:00,342 --> 00:21:03,386
براي تحويل كريستوفر
به يادداشت خود پاسخ دهيد
172
00:21:06,390 --> 00:21:09,184
واقعاً براي ديدن شما قند؟
173
00:21:11,395 --> 00:21:14,022
من چيزي براي ارائه ندارم
174
00:21:15,149 --> 00:21:17,734
تو باعث ميشي
چيزي بهت پيشنهاد ميدم
175
00:21:18,486 --> 00:21:20,320
ترحم شما را برمي انگيزد.
176
00:21:23,032 --> 00:21:27,118
مردم يك ترحم دارند
بدون اينكه به سمت آنها كشيده شود.
177
00:21:30,915 --> 00:21:33,541
من فكر مي كنم من حتي
ترحم كريستوفر.
178
00:21:35,753 --> 00:21:38,463
او نيز در راه خود كور شده است ،
ميدوني.
179
00:21:38,672 --> 00:21:42,091
وجودش
به سادگي قانون و منطق.
180
00:21:42,259 --> 00:21:44,052
خيلي محدود بودن
181
00:21:44,220 --> 00:21:49,224
زيبايي چنين زندگي در آن نهفته است
محدوديت ها و پذيرش آنها.
182
00:21:49,391 --> 00:21:51,392
آه من مي دانم.
183
00:21:52,645 --> 00:21:56,272
من فكر مي كنم من خراب شده ام
و بسيار عمدي
184
00:21:58,317 --> 00:22:03,238
اراده؟ شما حتي نمي دانيد
معني كلمه
185
00:22:05,366 --> 00:22:08,076
الان فكر مي كنم
بهتره بري
186
00:22:15,209 --> 00:22:17,210
چرا؟
187
00:22:23,092 --> 00:22:24,884
چرا بايد برم؟
188
00:22:26,512 --> 00:22:30,098
آيا شما فكر مي كنيد من ممكن است
اعلام شود؟ از من انتظار مي رود
189
00:22:30,307 --> 00:22:32,392
آقا خيلي خوبه
190
00:22:35,771 --> 00:22:37,772
شما نمي فهميد
191
00:22:37,982 --> 00:22:42,151
- من نمي توانم اينجا از كسي استقبال كنم.
- حتي در آشپزخانه همه مكان ها نيست؟
192
00:22:42,361 --> 00:22:44,821
- صبر كن. صبر كن.
- بذار برم!
193
00:22:45,990 --> 00:22:48,366
متاسفم.
194
00:22:48,576 --> 00:22:50,493
لطفاً ، اجازه دهيد من بروم
195
00:22:51,787 --> 00:22:56,249
آره. بله ، يعني بالاخره
آنچه من هم مي خواهم ، مگر نه؟
196
00:22:57,585 --> 00:23:00,253
رها شدن
197
00:23:00,462 --> 00:23:03,298
بله ، البته ، البته.
198
00:23:05,467 --> 00:23:08,344
رنگ پريده و سرد و ...
199
00:23:08,554 --> 00:23:11,180
... و با اين حال ، زندگي بسيار ...
200
00:23:12,641 --> 00:23:15,310
اشتياق او به زندگي بود ...
201
00:23:16,604 --> 00:23:20,231
... فقط براي زندگي ، كه مرا آزار مي دهد.
202
00:23:21,692 --> 00:23:25,904
زندگي را بسيار نااميدانه بخواهم ،
كه وقتي آن را از دست داد ، او ..
203
00:23:26,071 --> 00:23:28,281
اراده او براي زندگي
زنده ماند!
204
00:23:29,533 --> 00:23:32,869
چشمهايم سايه ها را مي بينند
با شرم جمع شويد
205
00:23:34,663 --> 00:23:37,165
ديدن شما
206
00:23:37,374 --> 00:23:40,084
و ديدن او
207
00:23:40,294 --> 00:23:46,466
با اين حال ، هنگامي كه شما فكر مي كنيد من Ligeia هستم ،
تو سعي كردي به من حمله كني
208
00:23:51,347 --> 00:23:53,348
يادم نيست
209
00:23:58,479 --> 00:24:01,314
خيلي جلب نمي كنم ، منم؟
210
00:24:01,523 --> 00:24:04,359
مور ، بدخلق ..
211
00:24:05,611 --> 00:24:09,989
من مثل مي لرزم
بعضي ارباب مست در بعضي ...
212
00:24:29,802 --> 00:24:32,804
به نظر مي رسد كه شما هميشه هستيد
به دنبال زخمهاي من
213
00:24:33,013 --> 00:24:36,975
قربان ، ببخشيد ، اما آقاي كريستوفر
گاف آرزو مي كند اعلام شود.
214
00:24:37,142 --> 00:24:38,977
او در غذاخوري است.
215
00:24:39,937 --> 00:24:43,940
- آقا مي توانم كمك كنم؟
- آره. بله ، كنريك ، لطفا
216
00:24:44,149 --> 00:24:45,817
مواظب اين باش
217
00:24:46,026 --> 00:24:48,569
منو ببخش عزيزم
اما من بايد كريستوفر را ببينم.
218
00:24:48,737 --> 00:24:50,863
- مرا ببخش.
- البته.
219
00:24:51,073 --> 00:24:54,993
كنريك ، بانوي روونا را وارد كن
سالن عالي وقتي تمام كردي
220
00:24:55,202 --> 00:24:57,245
و لطفاً عينك مرا بياوريد.
221
00:24:57,413 --> 00:24:59,247
من معتقدم شما پيدا خواهيد كرد
آنها توسط پورتال.
222
00:24:59,873 --> 00:25:01,874
اوه ، و كنريك ...
223
00:25:03,043 --> 00:25:06,212
... من مي خواهم آن حيوان نابود شود.
224
00:25:30,237 --> 00:25:32,739
موم است
225
00:25:34,533 --> 00:25:36,534
اين يك توليد مثل است.
226
00:25:36,785 --> 00:25:39,829
خودم موفق شدم
227
00:25:40,039 --> 00:25:43,916
مي بيني من بيزار هستم
مقبره هاي باستاني را باز كنيد ...
228
00:25:45,044 --> 00:25:49,589
... گنج يك ملت را از ما ببرد
و آنرا باستان شناسي بنامند.
229
00:25:49,798 --> 00:25:51,632
- خيلي خوب است ، واقعاً.
- متشكرم.
230
00:25:51,800 --> 00:25:53,634
بيست ... سلسله اول؟
231
00:25:53,802 --> 00:25:56,220
نه ، بيستم ، اما يك سلسله دلتا.
232
00:25:56,430 --> 00:25:58,931
كمي شناخته شده
و كمتر به خاطر سپرده مي شود
233
00:26:00,225 --> 00:26:02,810
با چشم مي توانيد بفهميد.
234
00:26:03,020 --> 00:26:05,021
چشمها...
235
00:26:06,273 --> 00:26:08,274
... آنها مرا گيج مي كنند.
236
00:26:09,443 --> 00:26:12,028
يك پوچي وجود دارد ،
237
00:26:12,279 --> 00:26:17,992
نوعي سو. نيت بي فكر
در برخي از چشم مصري ها
238
00:26:18,202 --> 00:26:22,080
آنها به راحتي تسليم نمي شوند
رمز و راز آنها
239
00:26:24,291 --> 00:26:26,876
وردن ... وردن!
240
00:26:27,086 --> 00:26:28,711
هوم؟
241
00:26:28,921 --> 00:26:31,631
- شما داشتيد مي گفتيد؟
- اوه
242
00:26:32,591 --> 00:26:35,051
اوه ، بله ، بله
البته.
243
00:26:35,260 --> 00:26:37,261
مرا ببخش.
244
00:26:37,471 --> 00:26:39,472
بخشش من را ببخش
245
00:26:40,307 --> 00:26:45,269
به تازگي ، من ...
به نظر مي رسد كه من در احيا مي شوم.
246
00:26:47,940 --> 00:26:50,733
بانوي روونا در حال حاضر به ما مي پيوندد.
247
00:26:52,569 --> 00:26:56,447
و من چيزهاي زيادي براي گفتن دارم
به شما قبل از اينكه او انجام دهد.
248
00:26:57,991 --> 00:26:59,992
كريستوفر ...
249
00:27:00,202 --> 00:27:02,787
... نه ده دقيقه پيش ، من ...
250
00:27:02,996 --> 00:27:06,499
... سعي كردم يك ولگرد را بكشم
گربه با كلم ،
251
00:27:07,292 --> 00:27:10,211
و همه به جز عشق ورزيدن
به بانوي روونا.
252
00:27:10,420 --> 00:27:16,676
من موفق شدم كلم را له كنم ،
و به شدت خانم را ترساند.
253
00:27:19,388 --> 00:27:24,851
اگر فقط مي توانستم مغز خودم را باز كنم
به همين راحتي كه من آن سبزي را انجام دادم ،
254
00:27:25,060 --> 00:27:28,771
چه پوسيدگي آزاد مي شود
از برگهاي خاكستري آن؟
255
00:27:33,569 --> 00:27:35,945
- بياييد براي گردش برويم.
- قدم زدن؟
256
00:27:36,113 --> 00:27:40,283
قدم زدن ، پياده روي. چه شيطوني
فرقي مي كند؟ بيا ديگه.
257
00:27:41,618 --> 00:27:45,746
- او چه بود ، كنريك؟
- "او" ، خانم؟
258
00:27:45,956 --> 00:27:47,790
Ligeia
259
00:27:48,041 --> 00:27:49,709
شايد هيچ يك از شما توجه نكرده باشيد
260
00:27:49,877 --> 00:27:52,086
اما به نظر من واضح است
او كاملاً انساني نبود!
261
00:27:52,462 --> 00:27:54,380
خوب ، او چه بود؟
262
00:27:54,590 --> 00:27:58,467
- موهايش سياه بود ، معتقدم.
- آيا تو؟ عالي
263
00:27:58,719 --> 00:28:03,097
روي يكي از سرهايش سياه است
و سبز از طرف ديگر ، شايد؟
264
00:28:03,307 --> 00:28:07,185
- فقط يك سر خانم.
- چه نااميدكننده.
265
00:28:07,394 --> 00:28:11,439
اما چشمان او بودند
طلا يا نقره؟ اوه
266
00:28:12,274 --> 00:28:16,861
- يادم نيست.
- اما او چشم داشت ، من آن را مي گيرم؟
267
00:28:18,906 --> 00:28:20,907
مهم نيست ، كنريك.
268
00:28:21,074 --> 00:28:24,702
اگر شما نمي خواهيد
در مورد آن صحبت كنيد ، من فضولي نخواهم كرد متشكرم.
269
00:28:24,870 --> 00:28:27,496
ببخشيد خانوم
270
00:28:27,706 --> 00:28:30,958
- شما هستيد؟
- بله خانم.
271
00:28:32,127 --> 00:28:37,423
اوايل امروز ، خودم را ايستاده ديدم
يك بار ديگر قبل از قبر Ligeia ،
272
00:28:37,674 --> 00:28:42,595
به من اجازه مي دهد مشاهده كنم
يك شرايط نسبتاً منفرد
273
00:28:42,846 --> 00:28:47,683
تاريخ مرگ او ناپديد شده بود
از سنگ قبر Ligeia ،
274
00:28:47,935 --> 00:28:51,062
و ديروز آنجا بود
وقتي به بانوي روونا رسيديم.
275
00:28:51,271 --> 00:28:52,730
نمي دانم كدام يك بيشتر مرا گيج مي كند.
276
00:28:52,940 --> 00:28:56,275
خدشه دار كردن قبر يا
اهميتي كه شما براي آن قائل هستيد
277
00:28:56,443 --> 00:29:00,238
- به نظر نمي رسد كمي عجيب باشد؟
- خوب ، بله ، اينطور است.
278
00:29:01,114 --> 00:29:04,242
به نظر واقعي ، گروتسك است.
يك شوخي مخرب
279
00:29:04,451 --> 00:29:09,497
- شوخي مخرب كيست؟
- پروردگار خوب ، وردن ، من نمي دانم.
280
00:29:09,748 --> 00:29:11,874
مي خواي چي به من بگويي؟
281
00:29:12,042 --> 00:29:15,753
به سادگي كه اين اتفاق افتاده است
نه شوخي و نه بدخواه.
282
00:29:16,838 --> 00:29:19,131
به آن سنگ نگاه كن ، كريستوفر.
283
00:29:19,299 --> 00:29:22,093
آنچه بوده است را در نظر بگيريد
بريده شده از سنگ مرمر.
284
00:29:23,220 --> 00:29:26,722
نه اسم او ... نه كتيبه ...
285
00:29:27,933 --> 00:29:30,601
... فقط تاريخ مرگ او.
286
00:29:31,061 --> 00:29:33,437
تاريخ تولد او كجاست؟
287
00:29:36,566 --> 00:29:39,485
من هرگز سن او را نمي دانستم.
288
00:29:39,695 --> 00:29:43,864
و در نظر بگير ، كريستوفر ،
چقدر با دقت بريده شده
289
00:29:44,074 --> 00:29:47,118
مطمئناً كار اين نيست
هر شوخ طبعي مخرب.
290
00:29:48,328 --> 00:29:52,915
پيشينيان پيشگويي ها را تراشيده اند
در مقبره هاي سنگي آنها
291
00:29:53,125 --> 00:29:58,212
- اين شوخي نيز پيشگويي است.
- از چي؟ از كي؟
292
00:29:58,422 --> 00:30:02,133
- وردن ، اين مطمئناً چيزي است ...
- از بازگشت ، كريستوفر.
293
00:30:02,634 --> 00:30:04,802
از بازگشت Ligeia.
294
00:30:04,970 --> 00:30:09,473
- وردن ..
- نه. نه دعا ، من را بشنو
295
00:30:11,059 --> 00:30:14,937
اين كلمات در ميان
آخرين او هميشه با من صحبت كرد ...
296
00:30:16,231 --> 00:30:18,357
"و نه براي هميشه در مرگ دروغ."
297
00:30:19,860 --> 00:30:25,489
"انسان نيازي نيست كه در برابر فرشتگان زانو بزند
و نه براي هميشه در مرگ دروغ ،
298
00:30:25,699 --> 00:30:30,202
براي ضعف پس انداز كنيد
از اراده ضعيف او. "
299
00:30:30,454 --> 00:30:36,375
وصيت نامه Ligeia به اندازه او شديد بود ...
چون بدنش ضعيف بود
300
00:30:36,626 --> 00:30:39,253
از نظر ظاهري آرام ، حتي متواضع ...
301
00:30:40,255 --> 00:30:43,090
... او با اين حال حفره
خودش در برابر مرگ است
302
00:30:43,258 --> 00:30:46,635
با كلمات شور
توانايي انتقال ندارند.
303
00:30:47,346 --> 00:30:50,264
همانطور كه بدن او به تدريج هدر رفت ،
304
00:30:50,474 --> 00:30:55,686
به نظر مي رسيد كه او به سنگهاي زيادي روي آورده است
از ابي براي قدرت دوباره ،
305
00:30:55,937 --> 00:31:00,691
گويي مي توانستند دوام بياورند
آن اشتياق سوزان براي زندگي ...
306
00:31:01,526 --> 00:31:08,074
... فقط براي زندگي ، كه او را ويران كرد
به اندازه تب بيماري.
307
00:31:09,326 --> 00:31:12,036
به تعبيري ، Ligeia صومعه شد.
308
00:31:12,788 --> 00:31:17,458
او هرگز وارد اتاق نشده و از اتاق خارج نشده است ،
هرگز از تاريكترين گذرگاه پايين نرفت
309
00:31:17,667 --> 00:31:22,922
بدون اينكه به نوعي آن را روشن كند
مثل يك شمع متحرك.
310
00:31:24,508 --> 00:31:29,261
مثل يك مرد نابينا مي توانستم او را حس كنم
حضور داشت ، اما من نمي توانستم او را ببينم
311
00:31:29,513 --> 00:31:32,556
و حتي در بيشترين
اشيا و اقدامات پيش پا افتاده.
312
00:31:33,475 --> 00:31:36,060
صداي او در خش خش پارچه ،
313
00:31:36,269 --> 00:31:39,105
سبك بودن پايش
314
00:31:39,314 --> 00:31:44,652
در بال زدن پروانه
در برابر يك پنجره بسته
315
00:31:44,861 --> 00:31:48,906
حتي در پايان ،
به نظر مي رسيد او بر مرگ پيروز شده است.
316
00:31:49,116 --> 00:31:54,370
لبخند زد و گفت ،
"من هميشه همسرت خواهم بود ...
317
00:31:55,455 --> 00:31:57,706
... تنها همسرت ".
318
00:31:58,959 --> 00:32:01,544
"من آن را خواسته ام."
319
00:32:37,205 --> 00:32:40,958
آيا تا به حال امتحان كرده ايد
براي يادآوري چيزي فراموش شده ،
320
00:32:41,168 --> 00:32:44,044
بسيار بودن
آستانه به ياد ماندني
321
00:32:45,672 --> 00:32:48,966
... و با اين حال ، در پايان ،
قادر به يادآوري نيستيد؟
322
00:32:49,843 --> 00:32:51,051
نه
323
00:32:52,304 --> 00:32:54,597
نه ، اگر ترس دارم ، اين ...
324
00:32:55,849 --> 00:32:58,476
... براي ذهنم است كه مي ترسم.
325
00:32:59,895 --> 00:33:04,982
بالاخره ديوانگي چيست ، اما
اعتقاد به ... به چه چيزي وجود ندارد؟
326
00:33:06,610 --> 00:33:10,112
من به Ligeia اعتقاد داشتم ، به اراده او ...
327
00:33:11,156 --> 00:33:13,532
... و من هم خيلي خوب ايمان آوردم.
328
00:33:14,242 --> 00:33:17,953
مهارت را در نظر بگيريد و
ابزار مورد نياز
329
00:33:18,121 --> 00:33:21,373
براي قطع تاريخ او
مرگ از آن سنگ ،
330
00:33:21,541 --> 00:33:26,629
و مهارت من را در نظر بگيريد
چنين سازهايي.
331
00:33:28,423 --> 00:33:31,258
و دست من را در نظر بگيريد
332
00:33:31,510 --> 00:33:34,512
گناه با سنگ مرمر.
333
00:33:34,721 --> 00:33:39,433
- خرما را از آن سنگ بريدم.
- و شما نمي دانستيد؟
334
00:33:41,394 --> 00:33:44,021
نه ، تا الان
335
00:33:45,565 --> 00:33:48,275
بنابراين ، مي بيني ، اگر من ترس دارم ، اين ...
336
00:33:48,485 --> 00:33:52,821
- ... براي ذهن من است.
- چي؟ چرا الان
337
00:33:53,573 --> 00:33:55,199
وردن ، شما بايد دور شويد.
338
00:33:55,408 --> 00:33:57,201
شما بايد چيزي پيدا كنيد
كار شما ، يا كسي ...
339
00:34:58,179 --> 00:35:02,266
تو الان در امان هستي عزيزم.
تو با من در امان هستي
340
00:35:45,602 --> 00:35:49,772
وقتي من كودك بودم ، ما كنار
دريا در خانه اي كوچك روي تپه.
341
00:35:49,981 --> 00:35:52,566
خيلي كمي از كودكي ام را به ياد مي آورم.
342
00:35:52,734 --> 00:35:55,861
من با پدرم زندگي كردم
در كشور وحشي
343
00:35:56,029 --> 00:36:00,532
- پدرت چطور بود؟
- او مردي قوي بود.
344
00:36:00,742 --> 00:36:03,869
روش او اينگونه بود
منظره شكل گرفته است.
345
00:36:04,079 --> 00:36:08,749
در پيشاني او مي ديدي
خط تپه ها در برابر آسمان.
346
00:36:09,000 --> 00:36:11,418
احساس مي كنم مي خواهم دوباره با تو شروع كنم.
347
00:36:11,670 --> 00:36:14,171
مرا به جايي ببر
من قبلا هرگز نبوده ام ،
348
00:36:14,339 --> 00:36:16,840
جايي جديد ، براي ما
349
00:36:17,884 --> 00:36:22,304
در آيين سلتيك ، استون هنج بود
معبدي براي خداي شفا.
350
00:36:22,514 --> 00:36:25,140
بيشتر ساخته شده است
بيش از 3000 سال پيش ،
351
00:36:25,350 --> 00:36:27,976
و آيا مي دانيد چرا
امروز باقي مانده ، روونا؟
352
00:36:28,144 --> 00:36:30,854
چون ساخته شده است
با احساس هدف ،
353
00:36:31,064 --> 00:36:33,774
سنگ به سنگ ، مانند
اهرام در مصر
354
00:36:33,942 --> 00:36:36,402
يا مانند آزتك ها
برج در مكزيك.
355
00:36:36,569 --> 00:36:41,156
- مثل ابي ما.
- بله عزيزم ، بله ، مانند ابي ما.
356
00:36:52,711 --> 00:36:54,420
ما كجا هستيم؟
357
00:36:54,629 --> 00:36:56,547
حالا طولي نخواهد كشيد.
358
00:37:01,720 --> 00:37:05,347
كريستوفر توسط من به من رسيد
وقتي در رم بوديم
359
00:37:05,557 --> 00:37:09,309
اوراق فروش
از ابي تقريبا همه در نظم هستند.
360
00:37:09,519 --> 00:37:14,022
فردا ميهماني مي گيريم
براي بازگشت ما جشن بگيريم ،
361
00:37:14,232 --> 00:37:16,233
و رفتن ما
362
00:37:22,949 --> 00:37:25,617
خوب ، ما اينجا هستيم ، عزيزم.
363
00:37:27,287 --> 00:37:28,579
بيا همراه
364
00:37:32,000 --> 00:37:35,002
براي لحظه اي ، اين
خانه شماست ، روونا.
365
00:37:41,634 --> 00:37:43,135
خانم به خانه خوش آمديد.
366
00:37:47,515 --> 00:37:51,393
- خدمتكار شخصي شما ، خانم.
- خانم.
367
00:37:51,644 --> 00:37:55,522
متشكرم. اوه ممنون
آنها به سادگي دوست داشتني هستند.
368
00:37:56,483 --> 00:37:58,567
اوه ، وردن ، من ...
369
00:38:00,570 --> 00:38:03,989
تا وقتي كه بايد اينجا بمونيم ، تو
راحت خواهد بود
370
00:39:21,860 --> 00:39:23,861
وردن؟
371
00:39:27,866 --> 00:39:29,867
وردن؟
372
00:40:02,650 --> 00:40:06,612
من به شما مي گويم ، اين روباه نيست ، دكتر ،
اين شكار است شكار.
373
00:40:07,488 --> 00:40:09,197
به عقل خود را فرو بردن و آن
از يك بسته سگ شكاري
374
00:40:09,365 --> 00:40:11,825
عليه حيله حيوان محض؛
اين چيزي بيشتر از ورزش است.
375
00:40:12,368 --> 00:40:14,119
- براي روباه به هر حال.
376
00:40:18,207 --> 00:40:22,294
عروس شما غيرمعمول به نظر مي رسد
حال و هواي انعكاسي امشب.
377
00:40:23,296 --> 00:40:24,671
سفر بدون شك او را خسته كرده است.
378
00:40:24,839 --> 00:40:30,260
بله جرات گفتن دارم چه خبر
فروش ابي؟
379
00:40:30,887 --> 00:40:33,013
چيزي نسبتاً ناجور.
380
00:40:33,181 --> 00:40:37,267
مشكل بيشتر در املاك
دروغ در دو شهرستان؟
381
00:40:37,435 --> 00:40:40,479
- نه
- بعدش چي شد؟
382
00:40:42,523 --> 00:40:45,692
عمل به ابي
به نام Ligeia است
383
00:40:45,860 --> 00:40:48,278
و من مي توانم شماره
گواهي مرگ او
384
00:40:48,446 --> 00:40:52,240
- چه كاري مي توان انجام داد؟
- هيچ چيز بدون آن.
385
00:40:53,326 --> 00:40:57,454
- هيچ وقت گواهي نشده است.
- اما مطمئنا...
386
00:40:57,705 --> 00:41:00,499
مقامات شهرستان اصرار داشتند
در مورد علت مرگ او
387
00:41:00,750 --> 00:41:03,752
سردرگمي دو شهرستان دوباره.
388
00:41:03,920 --> 00:41:06,296
هركدام تصور مي كردند ديگري به آن اعتقاد داشته است
به همين سادگي.
389
00:41:06,464 --> 00:41:12,552
به همين سادگي نيست. ابي ،
بيشتر املاك به نام او است.
390
00:41:12,762 --> 00:41:17,182
آيا اين بايد كشف شود ،
يك تحقيق وجود دارد ، احتمالاً بيشتر
391
00:41:19,894 --> 00:41:25,107
هيچكس. هيچ كس نمي رود
نزديك قبر Ligeia.
392
00:41:25,316 --> 00:41:29,486
همه ما به دنبال چيزهاي مختلف هستيم
در زندگي ما ، بارون.
393
00:41:29,696 --> 00:41:35,575
يكي از همكاران من در سوئيس ،
يك شارلاتان ، يك فرانتس مسمر ،
394
00:41:35,785 --> 00:41:38,286
ادعا مي كند آورده است
برخي از ظريف
395
00:41:38,454 --> 00:41:41,373
و مايع نامرئي با
قدرت شفابخش معجزه آسا.
396
00:41:41,541 --> 00:41:43,834
مسمر ممكن است يك شارلاتان باشد ، دكتر ،
397
00:41:44,627 --> 00:41:49,256
اما قدرتي كه او دارد
"هيپنوتيزم" كاملا واقعي است.
398
00:41:50,049 --> 00:41:52,592
- شما مرد را مي شناسيد؟
- نه
399
00:41:53,845 --> 00:41:56,555
اما من يك شاگرد علاقه مند را مي شناختم ...
400
00:41:58,016 --> 00:42:00,475
... كسي كه به دنبال آرامش است
از يك بيماري لاعلاج.
401
00:42:01,352 --> 00:42:02,477
آيا آنها درمان شدند؟
402
00:42:06,149 --> 00:42:09,192
- مي گويم ، آيا آنها درمان شدند؟
- فكر مي كنم نه
403
00:42:09,402 --> 00:42:11,611
به نظر نمي رسد يقين داشته باشيد.
404
00:42:11,821 --> 00:42:15,157
به هر حال ، هيپنوتيزم است
تأثير بر حافظه
405
00:42:15,324 --> 00:42:18,035
من بيش از
قدرت درماني آن.
406
00:42:18,870 --> 00:42:24,124
از طريق آن فرد قادر به تماس است
به ذهن چيزهايي كه مدتها فراموش شده اند ...
407
00:42:25,543 --> 00:42:30,881
... يا فراموش كردن چيزها ... بهترين
به ذهن فراخوانده نمي شود
408
00:42:32,300 --> 00:42:35,343
و ممكن است شاهد تظاهراتي باشيم؟
409
00:42:40,600 --> 00:42:42,768
به ياد داشته باشيد ، من نمي توانم اثر بگذارم
فروش ابي
410
00:42:42,935 --> 00:42:44,686
تا اينكه كار بيشتري انجام شود.
411
00:42:44,854 --> 00:42:50,734
مي بينيد ، از نظر قانوني ، Ligeia
هنوز زنده است ، هنوز همسرت است.
412
00:42:50,943 --> 00:42:53,612
من منتظر لذت شما هستم ، آقا.
413
00:42:54,614 --> 00:42:57,449
كريستوفر ، من بايد با شما صحبت كنم
414
00:42:57,617 --> 00:43:01,536
از ديشب ، تا لحظات قبل
تو آمدي ، من وردن را نديده بودم.
415
00:43:01,704 --> 00:43:02,996
و چيز ديگري ،
چيزي وحشتناك ..
416
00:43:03,164 --> 00:43:03,872
روونا
417
00:43:04,040 --> 00:43:05,874
ما نبايد ميهمانان خود را منتظر نگه داريم.
418
00:43:06,542 --> 00:43:11,004
اين يك تعجب بسيار دلپذير است.
آيا ليدي روونا قصد دارد به شما كمك كند؟
419
00:43:11,214 --> 00:43:14,257
دوست داري عزيزم به من كمك كني؟
420
00:43:15,343 --> 00:43:17,719
- نه
- بشين
421
00:43:20,431 --> 00:43:23,266
كنريك شمع ها را خاموش كن
422
00:43:25,311 --> 00:43:28,146
ميلورد ، من نياز خواهم داشت
كمك شما نيز
423
00:43:28,356 --> 00:43:30,607
- ولي...
- لطفا.
424
00:43:33,236 --> 00:43:35,153
دكتر
425
00:43:35,363 --> 00:43:37,364
كريستوفر
426
00:43:40,785 --> 00:43:43,662
حالا ، روونا ، فقط يك چيز ...
427
00:43:43,871 --> 00:43:46,706
از مادرتان چه خاطره اي داريد؟
428
00:43:47,875 --> 00:43:50,752
خوب ، هيچ چيز واقعاً ،
غير از پرتره.
429
00:43:51,129 --> 00:43:52,963
او در حالي كه من سه ساله بودم درگذشت.
430
00:43:56,050 --> 00:43:59,511
- حالا عزيزم ...
- ديشب دلم برات تنگ شده بود.
431
00:43:59,720 --> 00:44:03,515
تو مجبور بودي كه بيايي پيش من. من
هرگز از اتاق من بيرون نرفت
432
00:44:05,309 --> 00:44:07,310
روونا ...
433
00:44:08,312 --> 00:44:11,148
... شما بايد به من اعتماد كنيد
434
00:44:11,357 --> 00:44:14,192
اراده خود را به من بده.
435
00:44:15,278 --> 00:44:19,739
بدون آسيب..
هيچ آسيبي به شما نمي رسد.
436
00:44:21,534 --> 00:44:24,494
اراده خود را به من بده.
437
00:44:28,416 --> 00:44:32,544
دستان تو در حال ذوب شدن در دستان من است.
438
00:44:32,753 --> 00:44:34,754
زود .. خيلي زود،
439
00:44:35,006 --> 00:44:37,632
آنها با من يكي خواهند شد.
440
00:44:39,093 --> 00:44:42,929
شما سعي خواهيد كرد ، اما شما
قادر نخواهد بود كه...
441
00:44:43,181 --> 00:44:47,058
شما به زودي امتحان خواهيد كرد ... شما
به زودي تلاش خواهد كرد ...
442
00:44:47,894 --> 00:44:54,149
شما اكنون تلاش خواهيد كرد ، اما نمي كنيد ،
شما نمي توانيد آنها را حركت دهيد.
443
00:44:57,195 --> 00:44:59,696
چشمانت را ببند
444
00:45:03,743 --> 00:45:05,744
روونا ...
445
00:45:06,537 --> 00:45:11,291
- آره؟
- ممكن است اكنون دست هاي من را آزاد كنيد.
446
00:45:13,252 --> 00:45:18,089
روونا ، شما مي خواهيد اجازه دهيد
الان دستام شل شده
447
00:45:18,299 --> 00:45:23,011
چون وقتي اين كار را بكني
خيلي خوشحالت كن .. خيلي جوان ...
448
00:45:24,222 --> 00:45:26,181
خيلي جوان.
449
00:45:27,558 --> 00:45:32,896
تمام روشنايي ،
و پروانه ها جاي شگفتي است.
450
00:45:33,105 --> 00:45:36,191
- آنها را ببينيد؟ آنها را ببينيد؟
- آره.
451
00:45:36,400 --> 00:45:41,321
يكي روي بوته گل رز استراحت كرده است ،
كسي كه تقريباً مي توانيد لمس كنيد.
452
00:45:41,530 --> 00:45:46,868
دراز كن ، روونا. آن بال ها را لمس كنيد.
تقريباً مي تواني ... نه ، پرواز كرد.
453
00:45:48,329 --> 00:45:50,956
بدون اشك ، روونا.
454
00:45:51,123 --> 00:45:54,501
نيازي به گريه نيست.
455
00:45:54,710 --> 00:45:57,337
مادرت مي آيد
456
00:45:58,506 --> 00:46:01,091
آيا مي توانيد او را ببينيد؟
457
00:46:03,052 --> 00:46:04,719
او چه مي كند؟
458
00:46:04,887 --> 00:46:09,933
مادر شما معمولاً چه كاري انجام مي دهد
مي خواهيد گريه كنيد ، روونا؟
459
00:46:11,143 --> 00:46:14,104
او براي من آواز مي خواند.
460
00:46:14,313 --> 00:46:16,231
او براي شما آواز مي خواند.
461
00:46:16,399 --> 00:46:21,111
او چه مي خواند ، روونا؟
براي ما بخوان
462
00:46:22,780 --> 00:46:26,032
من يك كاپوت سرخ شده با رنگ آبي دارم.
463
00:46:27,118 --> 00:46:30,453
آيا آن را مي پوشيد؟ بله
464
00:46:31,497 --> 00:46:39,379
هر وقت بتوانم آن را خواهم پوشيد.
رفتن با توپ با مرد جوانم.
465
00:46:46,721 --> 00:46:52,100
من يك كاپوت سرخ شده با رنگ آبي دارم.
آيا آن را مي پوشيد؟ بله
466
00:46:52,351 --> 00:46:55,687
من خواهم...
چه...؟
467
00:46:56,856 --> 00:46:58,857
جايي كه...؟
468
00:47:01,444 --> 00:47:08,116
چه كسي اسرار وصيت نامه را مي داند؟
وصيت نامه در اينجا وجود دارد كه نمي ميرد.
469
00:47:08,326 --> 00:47:12,537
انسان نيازي نيست كه در برابر فرشتگان زانو بزند.
و نه براي هميشه در مرگ دروغ ،
470
00:47:12,747 --> 00:47:15,582
اما به خاطر ضعف اراده ناتوان او.
471
00:47:18,294 --> 00:47:22,047
من هميشه همسر تو خواهم بود.
472
00:47:23,924 --> 00:47:25,925
كنريك ، چراغ ها
473
00:47:30,264 --> 00:47:31,598
آيا همه چيز تمام شده است؟
474
00:47:32,933 --> 00:47:35,727
آه ، من خيلي خواب آلودم
475
00:47:42,360 --> 00:47:45,195
الان راحت تر استراحت مي كند
476
00:47:45,404 --> 00:47:48,365
اعتراف مي كنم ، تا حدودي گيج شده ام
با آنچه من تازه ديده ام.
477
00:47:48,532 --> 00:47:49,532
آره.
478
00:47:49,700 --> 00:47:50,992
آيا شما نياز داريد
كمك بيشتر من ...
479
00:47:51,160 --> 00:47:52,619
بله ، ممنونم دكتر
480
00:47:52,787 --> 00:47:54,788
- شب بخير.
- شب بخير.
481
00:48:01,253 --> 00:48:05,840
نرو لطفا ، نكن
امشب مرا ترك كن
482
00:48:08,010 --> 00:48:12,806
- تو به استراحت نياز داري.
- اما چيزهايي هست كه بايد از شما بپرسم.
483
00:48:13,015 --> 00:48:13,681
بهت بگم
484
00:48:13,849 --> 00:48:17,394
عزيزم فردا
به زودي كافي خواهد بود
485
00:48:18,979 --> 00:48:22,107
- در صورت نياز به من ، من در اتاقم خواهم بود.
- اما ، وردن ، من ...
486
00:48:22,316 --> 00:48:30,316
شب بخير عزيزم. شب بخير.
487
00:53:14,525 --> 00:53:15,483
من...
488
00:53:17,152 --> 00:53:18,778
بعضي چيزها ظاهر شد
در اتاق من:
489
00:53:18,946 --> 00:53:23,032
يك روباه مرده ، يك بشقاب شير ... وردن؟
490
00:53:25,953 --> 00:53:29,247
- آره؟
- كجا بودي؟
491
00:53:31,250 --> 00:53:33,251
تنها.
492
00:53:35,379 --> 00:53:39,465
- من تنها بودم.
- اما كجا؟
493
00:53:39,675 --> 00:53:41,676
پياده روي.
494
00:53:43,178 --> 00:53:46,305
من بيدار شدم ، لباس پوشيدم و ...
495
00:53:46,515 --> 00:53:50,184
... راه افتاد داشتم استراحت مي كردم.
496
00:53:50,811 --> 00:53:52,812
وردن ، براي چه كسي ...؟
497
00:53:53,939 --> 00:53:56,774
چرا آن غذا را گرفتي؟
498
00:53:56,984 --> 00:54:00,194
- چرا؟
- آقا ...
499
00:54:00,446 --> 00:54:02,613
- آره؟
- فكر كردم شنيدم ...
500
00:54:02,614 --> 00:54:06,159
كنريك ميتوني
اين بشقاب غذا را توضيح دهيد؟
501
00:54:06,326 --> 00:54:07,535
من آقا؟
502
00:54:07,703 --> 00:54:10,913
آره. به نظر مي رسد كه دارم
آن را در خارج از اتاق من پيدا كرد.
503
00:54:11,081 --> 00:54:12,457
خوب؟
504
00:54:12,624 --> 00:54:17,378
شايد يكي از كنيزها باشد
آقا ممكن است آن را گمراه كرده باشد.
505
00:54:17,921 --> 00:54:22,967
يكي از كنيزها؟
بله ، خوب ... به آن نگاه كنيد.
506
00:54:23,177 --> 00:54:25,178
بله قربان.
507
00:54:26,889 --> 00:54:28,681
آه و...
508
00:54:29,558 --> 00:54:34,604
كنريك ، بانوي روونا تعدادي پيدا كرد ...
509
00:54:34,855 --> 00:54:38,524
... بعضي چيزها در اتاق او.
آنها را برداريد
510
00:54:38,734 --> 00:54:41,194
من در صبحانه به شما ملحق مي شوم عزيزم
511
00:54:41,361 --> 00:54:44,697
در ضمن - استراحت كن
512
00:54:52,164 --> 00:54:56,125
خانم ، لطفاً به من نشان دهيد
چه چيزي شما را آشفته كرده است.
513
00:55:15,145 --> 00:55:19,607
من قادر به نشان دادن شما نخواهم بود
چه چيزي مرا آزار داده است.
514
00:55:20,526 --> 00:55:22,443
شايد شما مي توانيد به من نشان دهيد.
515
00:55:23,695 --> 00:55:26,280
واقعا متاسفم خانم
516
00:55:27,241 --> 00:55:29,283
من تنها مي خوابم ،
517
00:55:30,077 --> 00:55:32,245
تنهايي مي خورم
518
00:55:33,372 --> 00:55:38,417
و آنطور كه بايد باشد.
بالاخره من همسر او نيستم. من هستم
519
00:55:39,711 --> 00:55:42,839
اين يك ... فني است.
520
00:55:43,048 --> 00:55:48,135
الان هست؟ همراه با روباه ،
غذا ، نعلبكي شير ،
521
00:55:48,345 --> 00:55:51,889
برس من پر شد
با موهاي سياه ، با او.
522
00:55:52,140 --> 00:55:54,475
آيا آنها فقط قانوني هستند
مشخصات فني هم هست؟
523
00:55:54,643 --> 00:55:58,104
اما خودت اين حرف را زدي
اين اشيا ناپديد شدند.
524
00:55:58,647 --> 00:56:00,982
شخصي غير از اين
خودم آنجا بودم
525
00:56:01,149 --> 00:56:04,360
كريستوفر ، آيا او را تصور مي كردي؟
ديشب كلمات روي لبهايم بود؟
526
00:56:04,528 --> 00:56:07,780
- كلماتي كه قبلاً هرگز نشنيده ام!
- نه
527
00:56:07,990 --> 00:56:11,325
آن زن زنده است. آنجا.
528
00:56:11,493 --> 00:56:15,413
از جايي در ابي ،
او مي آيد به من شيطان ، من را نابود كند.
529
00:56:15,664 --> 00:56:20,751
جايي در ابي ، ابي او ،
او زنده است و با شوهرش است.
530
00:56:29,553 --> 00:56:32,221
عزيزم كمي راه برويم.
531
00:56:35,225 --> 00:56:37,852
به من قول بده
532
00:56:38,812 --> 00:56:44,442
توضيح نپرسيد
ما بايد در موقعيتي باشيم كه آنها را مطالبه كنيم.
533
00:56:44,651 --> 00:56:47,528
تا امشب ، خواهيم بود.
534
00:56:47,738 --> 00:56:49,655
وعده.
535
00:57:52,928 --> 00:57:54,929
خانم!
536
00:57:58,225 --> 00:58:01,268
آيا چيز ديگري وجود دارد
من مي توانم شما را بياورم ، خانم؟
537
00:58:02,396 --> 00:58:04,230
فقط شوهرم ، كنريك.
538
00:58:16,785 --> 00:58:19,036
متاسفم كه اومدم
بر شما اعلام نشده است.
539
00:58:19,204 --> 00:58:21,831
شما هميشه
در مراسم بايستيد.
540
00:58:21,999 --> 00:58:25,167
آره. بله كاملا
541
00:58:25,377 --> 00:58:27,378
مي تونم من؟
542
00:58:27,629 --> 00:58:30,256
آه ، ما را ترك نكن ، لطفا
543
00:58:32,384 --> 00:58:35,011
- كنريك ...
- آقا؟
544
00:58:35,220 --> 00:58:37,263
استاد شما كجاست؟
545
00:58:38,056 --> 00:58:43,602
همانطور كه به ليدي روونا گفتم ، آقا ،
او مشغول كار بر روي يك گنجينه باستاني است.
546
00:58:43,854 --> 00:58:47,398
در مطالعه اش؟ پر زرق و برق
سپس براي او بفرستيد.
547
00:58:47,566 --> 00:58:49,400
آقا اونجا نيست
548
00:58:49,693 --> 00:58:52,319
كجا ديگر ممكن است كار كند؟
549
00:58:55,240 --> 00:58:59,660
- مي گويم ، كجا ديگر ممكن است كار كند؟
- كاملاً نمي توانم بگويم ، آقا.
550
00:58:59,870 --> 00:59:02,705
شما نمي توانيد بگوييد يا شما
نخواهد گفت كدام است؟
551
00:59:06,710 --> 00:59:09,545
حالا بنشين
ادامه دهيد ، بنشينيد!
552
00:59:14,801 --> 00:59:20,389
اگر ، كنريك ، شما مطمئن نيستيد
از محل زندگي استاد شما ،
553
00:59:20,599 --> 00:59:22,975
شايد بتوانيد پاسخ دهيد
سوال ديگه؟
554
00:59:23,143 --> 00:59:24,143
بله قربان؟
555
00:59:25,687 --> 00:59:27,688
Ligeia كجاست؟
556
00:59:31,693 --> 00:59:34,737
من فكر كردم
پاسخ آن يك پاسخ واضح است.
557
00:59:34,946 --> 00:59:40,493
او در زير يك سنگ سفيد خوابيده است
و فرشي از گلهاي زيبا و قرمز.
558
00:59:41,620 --> 00:59:43,496
اينطور نيست ، كريك؟
559
00:59:43,663 --> 00:59:46,749
البته آقا بود
فقط همين ... كه ...
560
00:59:46,917 --> 00:59:51,003
- آره؟
- پرسيدن اين سوال خيلي عجيبي بود.
561
00:59:51,213 --> 00:59:53,214
اوه ، كاملا
562
00:59:54,049 --> 00:59:56,050
بله كاملا
563
01:00:00,555 --> 01:00:03,724
چرا شما فكر مي كنم من بايد
سوال خيلي عجيبي بپرسيد؟
564
01:00:03,934 --> 01:00:07,812
- من ... من ...
- برو مرد ، بلند حرف بزن!
565
01:00:09,940 --> 01:00:11,941
شايد...
566
01:00:12,150 --> 01:00:18,489
شايد بانوي Ligeia خسته شده باشد
محل استراحت نهايي او
567
01:00:18,698 --> 01:00:21,325
شايد او ترجيح مي دهد
شركت وردن
568
01:00:21,493 --> 01:00:24,745
به مشكوك
راحتي تابوتش.
569
01:00:25,622 --> 01:00:28,666
يا شايد ... به من نگاه كن!
570
01:00:29,626 --> 01:00:33,838
- شايد او هرگز كنار او نرفته است!
- نه ، نه ، نه آقا!
571
01:00:34,047 --> 01:00:39,552
خوب شايد مجبور باشيم
به قبر Ligeia نگاه كنيد؟ و ببينيد ...
572
01:00:39,803 --> 01:00:42,763
لطفاً آقا ، ديگر هيچ. لطفا.
573
01:00:45,267 --> 01:00:47,143
من هيچ آرزويي براي آزار شما ندارم.
574
01:00:47,811 --> 01:00:52,314
استاد يا نكته خود را توليد كنيد
راهي براي يافتن او.
575
01:00:56,778 --> 01:01:01,115
آقا به من مرخصي بدهيد. شما
بايد به من مرخصي بده
576
01:01:06,288 --> 01:01:08,164
عزيزم ، برو به
اتاق شما. در را قفل كنيد.
577
01:01:08,331 --> 01:01:10,457
در هيچ شرايطي
بگذار تا من برگردم.
578
01:01:10,625 --> 01:01:14,628
- اما اگر وردن بيايد ...
- نمي توانم قول بدهم كه همه چيز خوب خواهد بود.
579
01:01:14,838 --> 01:01:17,464
اما با اين كار انجام خواهد شد. به زودي.
580
01:01:28,810 --> 01:01:32,229
- بيل ديگري هم داريد؟
- بله قربان.
581
01:01:46,828 --> 01:01:47,912
خانم..
582
01:01:52,751 --> 01:01:57,838
اوه ، ببخشيد خانوم.
اينها آب مي خواهند.
583
01:01:58,089 --> 01:02:00,883
من برشون ميدارم. متشكرم.
584
01:02:02,802 --> 01:02:07,890
- چيز ديگه اي خانوم؟
- نه. نه ، متشكرم
585
01:02:08,558 --> 01:02:16,558
شب خانم
586
01:04:49,969 --> 01:04:52,638
- اين كار انجام خواهد شد.
- درسته قربان
587
01:04:55,392 --> 01:05:03,392
شما امشب را به دست آورده ايد.
588
01:06:20,059 --> 01:06:21,602
موم است!
589
01:06:37,827 --> 01:06:41,121
شما بايد عجله كنيد ، آقا.
او اكنون فراتر از كمك من است.
590
01:07:33,383 --> 01:07:34,800
وردن؟
591
01:07:37,011 --> 01:07:39,012
وردن
592
01:08:41,159 --> 01:08:43,076
فايده اي ندارد ، روونا.
593
01:08:43,244 --> 01:08:46,788
او فراتر از هر يك از ماست
اكنون ، فراتر از هر شوك
594
01:08:46,956 --> 01:08:50,250
حالا با ما بيا ، روونا.
او هر وقت بتواند تنها خواهد آمد.
595
01:08:50,418 --> 01:08:55,547
اين كار او نيست ، خانم.
مال اوست! ! بانوي Ligeia!
596
01:08:55,757 --> 01:08:57,049
چشمهايش!
597
01:08:57,258 --> 01:08:59,051
قبل از مرگ او ، او
او را با چشمانش نگه داشت
598
01:08:59,218 --> 01:09:00,719
راهي كه او با آن كار كرد
تو آن شب
599
01:09:00,928 --> 01:09:04,348
او به او گفت كه هست
نمي ميرد ، هرگز نمي ميرد ،
600
01:09:04,557 --> 01:09:07,309
اما باقي خواهد ماند
اينجا منتظر او هستم ،
601
01:09:07,477 --> 01:09:09,853
و هر شب ، او بايد
بيا و ازش مراقبت كن
602
01:09:10,021 --> 01:09:14,358
با او باش و در طي
روز او بايد شب ها را فراموش كند.
603
01:09:14,525 --> 01:09:15,734
و او فراموش خواهد كرد.
604
01:09:15,943 --> 01:09:18,904
و با اين حال ، گاهي اوقات ، من
او را در تلاش براي به ياد آوردن ديدم ،
605
01:09:19,072 --> 01:09:21,448
مبارزه عليه جنون او ،
606
01:09:21,616 --> 01:09:23,575
اما شب هميشه مي افتاد.
607
01:09:23,743 --> 01:09:26,703
و با آن ديوانگي او
هميشه به او افتاد
608
01:09:27,246 --> 01:09:30,248
و آيا هرگز سعي نكرديد به او بگوييد؟
609
01:09:30,541 --> 01:09:34,753
وقتي من سعي كردم ، او
مثل الان ثابت شد.
610
01:09:35,296 --> 01:09:40,592
او نمي ديد ، گوش نمي داد
او هنوز به قول او پايبند است.
611
01:09:40,802 --> 01:09:45,263
فقط او مي تواند او را آزاد كند ،
و او مرده است.
612
01:09:47,016 --> 01:09:48,558
وردن ...
613
01:09:58,277 --> 01:10:04,491
وردن ، شما بايد به من اعتماد كنيد.
اراده خود را به من بده.
614
01:10:05,159 --> 01:10:11,415
به زودي ، خيلي زود ، خواهيد ديد
ايستاده در مقابل شما Ligeia.
615
01:10:14,669 --> 01:10:16,586
وردن به من نگاه كن
616
01:10:17,880 --> 01:10:19,881
من ليگيا هستم
617
01:10:20,091 --> 01:10:22,342
حالا به من نگاه كن...
618
01:10:23,386 --> 01:10:25,887
...و گوش كن...
619
01:10:26,097 --> 01:10:28,098
...و بخاطر داشته باش.
620
01:10:29,392 --> 01:10:31,351
همه چيز را بخاطر داشته باش.
621
01:10:32,437 --> 01:10:35,188
تمام آنچه را كه دارم به خاطر بسپارم
تا به حال از شما خواسته است ،
622
01:10:35,356 --> 01:10:38,859
و هنگامي كه شما انجام دهيد
به ياد داشته باشيد ، شما آزاد خواهيد بود.
623
01:10:39,026 --> 01:10:41,653
اراده من شكست مي خورد ، وردن.
624
01:10:43,030 --> 01:10:45,782
دارم ميميرم ، وردن.
625
01:10:49,370 --> 01:10:51,329
دارم ميميرم...
626
01:10:54,375 --> 01:10:57,002
... و وقتي من ...
627
01:10:57,211 --> 01:11:00,380
... من را مرده خواهي ديد ...
628
01:11:02,467 --> 01:11:05,844
... و همه را به خاطر بسپار ...
629
01:11:08,556 --> 01:11:10,557
...همه...
630
01:11:12,935 --> 01:11:15,353
...همه.
631
01:11:37,001 --> 01:11:39,628
خيلي دير است ، كريستوفر.
632
01:11:47,428 --> 01:11:49,304
او مكاني براي استراحت مي خواهد.
633
01:12:35,935 --> 01:12:37,227
لطفا...
634
01:12:38,354 --> 01:12:46,354
... مرا با همسرم تنها بگذار.
635
01:15:17,304 --> 01:15:18,888
وردن ...
636
01:15:20,016 --> 01:15:21,850
وردن ...
637
01:15:40,036 --> 01:15:41,077
وردن
638
01:15:42,830 --> 01:15:44,039
وردن
639
01:15:45,082 --> 01:15:46,708
پس از همه شما او را قتل كرديد.
640
01:15:46,917 --> 01:15:49,836
بله ، او كشته است
من و روونا ليگيا را كشتيم.
641
01:15:49,837 --> 01:15:53,173
اما اين بدن روونا است!
اين روونا است!
642
01:15:54,592 --> 01:15:56,217
اما آنجا ليژيا بود.
643
01:15:57,178 --> 01:15:59,471
Ligeia بود!
644
01:16:00,639 --> 01:16:02,724
بله ، كريستوفر ،
او را ببر و برو
645
01:16:03,434 --> 01:16:06,853
من را ديوانه فكر كن ، هرچه فكر كن
خواهي كرد ، اما اكنون اين ابي را رها كن!
646
01:16:07,063 --> 01:16:15,063
من مي دانم چه كسي مسئول است!
روونا رو از اينجا بيرون كن!
647
01:20:36,373 --> 01:20:38,416
سلام ، كريستوفر.
64370
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.