All language subtitles for Weaving.a.Tale.of.Love.E02.DramaDL

af Afrikaans
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bn Bengali
bs Bosnian
bg Bulgarian
ca Catalan
ceb Cebuano
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
tl Filipino
fi Finnish
fr French Download
fy Frisian
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
km Khmer
ko Korean
ku Kurdish (Kurmanji)
ky Kyrgyz
lo Lao
la Latin
lv Latvian
lt Lithuanian
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
ne Nepali
no Norwegian
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt Portuguese
pa Punjabi
ro Romanian
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
st Sesotho
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhala
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
te Telugu
th Thai
tr Turkish
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
or Odia (Oriya)
rw Kinyarwanda
tk Turkmen
tt Tatar
ug Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:01,686 --> 00:01:25,686 ترجمه اختصاصي سايت دراما دي ال @DramaDLL کانال سايت adrama.ir 2 00:01:26,710 --> 00:01:30,970 تار و پود عاشقانه 3 00:01:30,970 --> 00:01:34,100 قسمت 2 4 00:01:50,700 --> 00:01:54,030 ارباب جوان پی ، چرا هنوز اینجایین ؟ 5 00:01:54,030 --> 00:01:57,790 ژنرال و استاد بودایی چند روزیه دارن با هم شطرنج بازی میکنن ، منم اینجا منتظرم 6 00:01:57,790 --> 00:02:00,200 این معبد بودایی چهار دروازه تو شمال ، جنوب ، شرق و غرب داره 7 00:02:00,200 --> 00:02:03,290 از کجا میدونی ژنرال از کدوم دروازه خارج میشن ؟ 8 00:02:03,290 --> 00:02:05,040 این 9 00:02:06,200 --> 00:02:08,360 لطفا بهم بگین 10 00:02:09,370 --> 00:02:12,530 چطور میتونم افکار ژنرال سو رو پیش بینی کنم ؟ 11 00:02:12,530 --> 00:02:17,970 مگه اینکه تو بیرون از تالاری که اونا دارن توش شطرنج بازی میکنن بدون یه قدم اونور منتظر بمونی 12 00:02:17,970 --> 00:02:21,840 پس من بیرون از تالار شطرنج بدون اینکه یه قدم تکون بخورم منتظر میمونم 13 00:02:23,000 --> 00:02:26,830 ژنرال سو دستور دادن نمیتونم بزارم وارد معبد بشی 14 00:02:28,550 --> 00:02:31,730 ژنرال سو فقط گفتن نمیتونم برم داخل 15 00:02:31,730 --> 00:02:33,820 ایشون نگفتن نمیتونم وارد بشم 16 00:02:35,430 --> 00:02:39,000 نام مردمی من شو یوئه است به معنی " سر عهد موندن" پس حتما سر عهدم میمونم 17 00:02:54,400 --> 00:02:57,660 هی چیکار میکنی ؟ 18 00:02:57,660 --> 00:03:01,110 اگر ژنرال بعدا در این مورد پرسیدن ، باید برام شهادت بدی 19 00:03:01,110 --> 00:03:03,590 من حتی یه قدمم نرفتم داخل 20 00:03:03,590 --> 00:03:06,550 این شکستن عهد نیست .حالا که وارد شدم 21 00:03:06,550 --> 00:03:09,540 امیدوارم بهم بگین تالار شطرنج کجاست 22 00:03:52,800 --> 00:03:55,860 نمیدونم مهارت گلدوزیِ کدوم بانوی جوانی 23 00:03:55,860 --> 00:03:58,740 میتونه همیچن نتیجه ی سر زنده ای داشته باشه 24 00:04:01,160 --> 00:04:04,880 تو ، تو ، واقعا بدجور اذیتم کردی (حالا کجاشو دیدی) 25 00:04:06,880 --> 00:04:08,780 برادر 26 00:04:11,560 --> 00:04:14,470 برادر ، چطوری آخه ؟ 27 00:04:14,470 --> 00:04:18,430 منم نمیدونم. دارن شطرنج با چشمای بسته بازی میکنن 28 00:04:18,430 --> 00:04:22,000 چی ؟ ژنرال و استاد بودایی دارن شطرنج با چشای بسته انجام میدن ؟ 29 00:04:22,000 --> 00:04:25,460 چون با چشمای بسته ست ، بخاطر همین 30 00:04:25,460 --> 00:04:28,100 هیچکس نمیدونه بازی شطرنج کی تموم میشه 31 00:04:56,210 --> 00:04:59,780 خدایا ، همه میگن تو میتونی از ادمای خوب محافظت کنی 32 00:04:59,780 --> 00:05:04,350 مادرم بهترین و مهربون ترین ادم دنیاست 33 00:05:04,350 --> 00:05:08,280 حالا که مادرم تو دردسر افتاده 34 00:05:08,280 --> 00:05:10,150 من خیلی نگرانشم 35 00:05:10,150 --> 00:05:13,810 خیلی ام میترسم و نمیدونم آینده مون توش 36 00:05:13,810 --> 00:05:17,590 خوشبختیه یا بدبختی. خدایا ، لطفا یه نشونه بفرست 37 00:05:31,810 --> 00:05:35,650 بد 38 00:05:49,300 --> 00:05:52,170 بد 39 00:05:55,490 --> 00:05:58,020 خوب 40 00:06:22,230 --> 00:06:25,010 شماره ی 9 - خوب 41 00:06:32,850 --> 00:06:34,880 این اون دستمالی نیست که من گلدوزی کردم ؟ 42 00:06:34,880 --> 00:06:37,050 چرا این اینجاست ؟ 43 00:06:45,580 --> 00:06:47,340 باید خدا خلوص نیت منو فهمیده باشه 44 00:06:47,340 --> 00:06:49,980 و نشونه ی برای کمک بهم فرستاده 45 00:06:49,980 --> 00:06:52,630 منظور خدا حتما اینه که نجات پیدا میکنیم 46 00:06:52,630 --> 00:06:54,910 شماره ی 9 - خوب 47 00:06:54,910 --> 00:06:58,240 خدایا ممنون ، بخاطرنشونت. تا زمانی که حال مادرم خوب باشه 48 00:06:58,240 --> 00:07:00,920 دیگه هیچ ترسی ندارم 49 00:07:07,140 --> 00:07:08,880 این دختر کوچولو خیلی بچه ست 50 00:07:08,880 --> 00:07:13,950 اما خیلی با مهارته و میتونه همیچین گلدوزی سرزنده ی گل کاملیا رو انجام بده 51 00:07:21,050 --> 00:07:23,590 تو سه روزه اینجا منتظری 52 00:07:23,590 --> 00:07:26,790 اما تو لحظه ی آخر شکست خوردی 53 00:07:26,790 --> 00:07:28,690 با همچین مهارت ضعیفی 54 00:07:28,690 --> 00:07:32,040 چطور میخوای شاگرد من باشی ؟ 55 00:07:36,380 --> 00:07:38,860 شرمندم شکستمو قبول میکنم 56 00:07:38,860 --> 00:07:40,910 الان میخواستم برم 57 00:07:40,910 --> 00:07:43,140 اما همینطور میخواستم یه چیزیو بدونم 58 00:07:43,140 --> 00:07:46,580 چرا چوب فال اون دخترو عوض کردی ؟ 59 00:07:46,580 --> 00:07:48,430 در جواب به ژنرال 60 00:07:48,430 --> 00:07:52,220 اون دختر کوچولو واضحه که با سختی های زیادی تو زندگیش روبرو شده 61 00:07:52,220 --> 00:07:54,310 چیزی که اون چوب فال میگه 62 00:07:54,310 --> 00:07:56,920 شرایط اونو عوض نمیکنه 63 00:07:56,920 --> 00:08:01,580 اما یه فال خوب شجاعت مقابله با خطر رو بهش میده 64 00:08:01,580 --> 00:08:03,760 دیدم که واقعا ترسیده بود 65 00:08:03,760 --> 00:08:06,280 بخاطر همین میخواستم یه کم بهش شجاعت بدم 66 00:08:06,280 --> 00:08:09,640 پس بگو ببینم ، شجاعت چیه ؟ 67 00:08:10,560 --> 00:08:13,100 شجاعت یعنی 68 00:08:13,100 --> 00:08:15,750 کاری رو انجام بدی که حتی غیر قابل انجامه 69 00:08:15,750 --> 00:08:19,780 سالها قبل، ژنرال سو دویست نفر سواره نظام رو به سمت اردوگاه شرق ترکستان هدایت کردن 70 00:08:19,780 --> 00:08:21,980 و کاری کردن که خان های اون مناطق فراری بشن 71 00:08:21,980 --> 00:08:24,160 نیروهای ژنرال لی بعد از این اومدن 72 00:08:24,160 --> 00:08:28,750 و تونستن تو یه پیروزی بزرگ بیشتر از ده هزار نفر رو بکُشن و همون تعداد رو اسیر کنن 73 00:08:28,750 --> 00:08:33,930 میتونم بپرسم ، ژنرال سو تا حالا کاری رو انجام ندادین که غیر قابل انجام بوده باشه ؟ 74 00:08:33,930 --> 00:08:37,170 مشخصه هیچ چیزی تو این دنیا قطعی نیست 75 00:08:37,170 --> 00:08:39,750 فقط بستگی به چطور انجام دادن انسان داره 76 00:08:39,750 --> 00:08:41,360 عالیه 77 00:08:41,920 --> 00:08:44,250 خوب گفتی 78 00:08:45,230 --> 00:08:48,090 تو رو بعنوان شاگردم قبول میکنم 79 00:08:50,000 --> 00:08:53,850 واقعا ؟ ژنرال سو واقعا منو بعنوان شاگرد قبول میکنین ؟ 80 00:08:58,430 --> 00:09:02,320 استاد ، لطفا اجازه بدین به نشانه ی احترام بهتون تعظیم کنم 81 00:09:21,100 --> 00:09:22,570 برادرزاده ی عزیزم 82 00:09:22,570 --> 00:09:25,500 برادرزاده تون پی شینگ جیان به بانو یانگ درود میفرسته 83 00:09:25,500 --> 00:09:27,940 بانو ، این مدت حالتون چطور بوده ؟ 84 00:09:27,940 --> 00:09:29,185 لزومی به تشریفات نیست 85 00:09:29,210 --> 00:09:32,655 سفر سختی رو از شانشی تا اینجا داشتی 86 00:09:32,680 --> 00:09:34,560 یوان هوا به برادر بزرگتر پی سلام میکنه 87 00:09:34,560 --> 00:09:38,320 سالهای زیادی گذشته ، مادر همیشه درباره ی برادر پی صحبت میکرد 88 00:09:38,320 --> 00:09:40,110 خیلی دلمون براتون تنگ شده بود 89 00:09:40,110 --> 00:09:42,090 خواهر وو ، سلام 90 00:09:42,090 --> 00:09:45,740 پدرم با عمو وو دوست قدیمی بودن. ایشون زود فوت کردن 91 00:09:45,740 --> 00:09:49,690 وقتی بچه بودم و تو چانگ ان زندگی میکردم ، خاله و عمو مواظب من بودن 92 00:09:49,690 --> 00:09:52,640 عمو وو سه سال قبل فوت کردن 93 00:09:52,640 --> 00:09:55,610 من تو هه دائو دونگ بودم و نتونستم برای ادای احترام بیام 94 00:09:55,610 --> 00:09:59,260 این بار ، تو آزمون سلطنتی شرکت میکنم و از این به بعد تو چانگ آن میمونم 95 00:09:59,260 --> 00:10:02,780 واسه همین به دیدنتون اومدم تا برای عمو عود روشن کنم 96 00:10:02,780 --> 00:10:05,660 و همینطور به بانو و خواهر کوچکتر سلام کنم 97 00:10:05,660 --> 00:10:08,700 برادرزاده خوبم ، خیلی باملاحظه ای .بیا بشین 98 00:10:08,700 --> 00:10:10,210 لطفا 99 00:10:16,650 --> 00:10:20,120 شاگردتون بهتون ادای احترام میکنه 100 00:10:20,120 --> 00:10:22,350 هفت روز گذشته 101 00:10:22,350 --> 00:10:25,590 نمیدونم استاد ردای ققنوس رو 102 00:10:25,590 --> 00:10:27,790 درست کردن یا نه 103 00:11:01,790 --> 00:11:04,450 استاد واقعا انگشتای استادانه و با مهارتی دارین 104 00:11:04,450 --> 00:11:07,310 شاگردتون خیلی خیلی ازتون عقبه 105 00:11:08,290 --> 00:11:10,080 استاد ، لطفا بهم آموزش بدین 106 00:11:10,080 --> 00:11:13,030 شاگردتون چطور میتونه به سطح شما از تمرین برسه ؟ 107 00:11:13,030 --> 00:11:15,820 همین الانشم مهارتت خوبه 108 00:11:15,820 --> 00:11:18,910 اما بالاترین سطح با انگشتا به دست نمیاد 109 00:11:18,910 --> 00:11:23,690 بلکه با قلبت بدست میاد. وقتی قلبت وارد اون مرحله بشه 110 00:11:23,690 --> 00:11:27,000 مهارت خیاطیت هم وارد مرحله بالاتری میشه 111 00:11:28,160 --> 00:11:30,320 در نهایت 112 00:11:30,320 --> 00:11:33,540 استاد هنوزم همه چیزو بهم یاد نمیدن 113 00:11:33,540 --> 00:11:36,540 واسه همین از این کلمات مرموز استفاده میکنین 114 00:11:36,540 --> 00:11:38,380 تا منو رد کنین ؟ 115 00:11:38,380 --> 00:11:43,050 اگر واقعا اینجوری فکر میکنی ، پس نیازی به توضیح من نیست 116 00:11:43,050 --> 00:11:47,070 این ردای زیبا برای کامل کردن وظیفه ت کافیه 117 00:11:47,070 --> 00:11:50,370 توافق بینمونو فراموش نکن 118 00:11:50,370 --> 00:11:54,400 هیچوقت به کسی نگو که من یه دختر دارم 119 00:11:54,400 --> 00:11:56,860 برای کمکتون ممنونم استاد 120 00:11:56,860 --> 00:12:01,170 البته که دستوری که استاد بهم دادن 121 00:12:01,170 --> 00:12:03,830 شاگردتون تو قلبش حکش میکنه 122 00:12:26,190 --> 00:12:28,300 بانو وو با استعداد ، شما واقعا زیبایین 123 00:12:28,300 --> 00:12:31,730 وقتی این فرخنده رو میپوشین ، مثل یه فرشته ی تو نقاشی بنظر میاین 124 00:12:31,730 --> 00:12:35,900 فکرشم نمیکردم تو همچین سنی ایتقدر با استعداد باشی 125 00:12:35,900 --> 00:12:38,780 بعد از اینکه وارد قصر شدم ، میفرستم دنبالت 126 00:12:38,780 --> 00:12:42,530 و برات لباس درست میکنم . میخوای ؟ 127 00:12:42,530 --> 00:12:48,590 مادرم گفته قصر جای خیلی زیبا و مجللیه 128 00:12:48,590 --> 00:12:52,890 زیباترین تالارها ، مجلل ترین لباسا 129 00:12:52,890 --> 00:12:55,820 و درخشانترین جواهراتو داره 130 00:12:55,820 --> 00:12:59,340 اما مانع خیلی بزرگ و زندان خیلی قدرتمندیه 131 00:12:59,340 --> 00:13:05,310 نمیخوام تو زندانی که هیچ ازادی توش نیست زندگی کنم 132 00:13:05,310 --> 00:13:07,270 پس میخوای کجا بری ؟ 133 00:13:07,270 --> 00:13:12,000 مادر گفت گائو تانگ زادگاهشه 134 00:13:12,000 --> 00:13:14,420 واقعا زیباترین جای دنیاست 135 00:13:14,420 --> 00:13:19,580 میتونیم زندگی آزادانه ای تو گائو تانگ داشته باشیم 136 00:13:19,580 --> 00:13:23,920 مادرت حق داره ،اما خوب کاملا درست نیست 137 00:13:24,540 --> 00:13:27,860 آزادی فقط در مورد آسمون بلند ، سرزمین بزرگ 138 00:13:27,860 --> 00:13:30,530 بیخیال بودن نیست 139 00:13:30,530 --> 00:13:33,750 قصر مجلل ترین مکانه 140 00:13:33,750 --> 00:13:36,630 اما جایی که بیشترین قدرت اونجاست 141 00:13:40,780 --> 00:13:44,520 چرا باید در این مورد با یه بچه کوچولو حرف بزنم ؟ 142 00:13:44,520 --> 00:13:48,290 شاید چون واقعا با هم خوب کنار میایم 143 00:13:48,290 --> 00:13:51,010 واقعا از شخصیتت خوشم میاد 144 00:13:51,010 --> 00:13:54,450 واسه همین دوست دارم این چیزا بهت بگم 145 00:13:55,470 --> 00:13:59,190 لیولی ، از الان به بعد منو بانو با استعداد وو صدا نزن 146 00:13:59,190 --> 00:14:01,870 بهم بگو خواهر بزرگتر وو 147 00:14:01,870 --> 00:14:06,580 خواهر بزرگتر وو ، با این وجود فقط هفت روز رو باهاتون میگذرونم 148 00:14:06,580 --> 00:14:09,720 اما خیلی دوست دارم یه خواهر بزرگتر داشته باشم 149 00:14:09,720 --> 00:14:12,910 رویای تو گائو تانگه 150 00:14:12,910 --> 00:14:16,610 اما رویای من تو قصره 151 00:14:17,440 --> 00:14:20,200 حالا که یه خواهر بزرگتر داری 152 00:14:20,200 --> 00:14:24,630 انگار نمیتونیم دوباره همو ببینیم 153 00:14:25,900 --> 00:14:29,380 امیدوارم هر دومون به آرزومون برسیم 154 00:14:29,380 --> 00:14:34,130 تو و مادرت میتونین یه زندگی ساده داشته باشین 155 00:14:34,130 --> 00:14:39,110 و من ، یه روزی تو قله ی قدرت می ایستم 156 00:14:39,110 --> 00:14:41,700 نه تنها صاحب اختیار زندگی خودم میشم 157 00:14:41,700 --> 00:14:45,820 همینطور آزادی تصمیم گیری درباره ی امور کشوری رو هم پیدا میکنم 158 00:14:48,230 --> 00:14:53,790 *تالار نسیم آرام* 159 00:15:00,070 --> 00:15:02,290 درود بر بانوی نجیب یانگ 160 00:15:02,900 --> 00:15:06,000 سرپرست لین دلیلی برای اومدن به اینجا دارن ؟ 161 00:15:06,000 --> 00:15:09,300 خدمتکارتون برای بانوی نجیب یانگ یه هدیه اماده کردن 162 00:15:09,300 --> 00:15:11,110 یه هدیه ؟ 163 00:15:11,110 --> 00:15:13,370 بانوی نجیب یانگ ، لطفا ببینین 164 00:15:22,350 --> 00:15:25,890 ردای ققنوس یه هدیه ی جشن از طرف خیاط خونه ی سلطنتی برای بانوی نجیب یانگه 165 00:15:25,890 --> 00:15:28,480 برای بانو آرزوی رسیدن به مقام ملکه رو میکنیم 166 00:15:28,480 --> 00:15:30,930 و اینکه الگوی مادرانه ای برای تمام دنیا باشین 167 00:15:36,460 --> 00:15:39,140 این هدیه از طرف خیاط خانه ی سلطنتیه ؟ 168 00:15:39,140 --> 00:15:41,090 بله 169 00:15:51,930 --> 00:15:54,820 درود بر عالیجناب 170 00:15:54,820 --> 00:15:57,150 درود بر عالیجناب 171 00:16:14,100 --> 00:16:18,570 چه ردای ققنوس زیبایی برای ملکه ست 172 00:16:18,570 --> 00:16:21,810 اگر با چشمای خودم نمیدیدم ، باور نمیکردم 173 00:16:21,810 --> 00:16:25,880 پس مشتاقانه چشمت به جایگاه ملکه ست ؟ 174 00:16:26,470 --> 00:16:28,000 عالیجناب ، لطفا قضاوت عادلانه ای داشته باشین 175 00:16:28,000 --> 00:16:31,250 من هرگز به خیاط خونه ی سلطنتی دستور دوختن ردای ققنوس رو ندادم 176 00:16:31,250 --> 00:16:34,270 خیاط خونه ی سلطنتی بدون اطلاع من این کارو کرده 177 00:16:34,270 --> 00:16:37,760 من بی گناهم. لطفا عالیجناب ، قضاوت عادلانه ای داشته باشین 178 00:16:37,760 --> 00:16:39,180 و ازم حمایت کنین 179 00:16:39,180 --> 00:16:42,610 دوختن ردای ققنوس موضوع جدیه . چطور ممکنه خبر نداشته باشی ؟ 180 00:16:42,610 --> 00:16:45,530 عالیجناب ، به آسمانها قسم میخورم 181 00:16:45,530 --> 00:16:49,060 من بهشون دستور دوختن این ردا رو ندادم 182 00:16:50,010 --> 00:16:52,110 اگر عالیجناب حرفمو باور نمیکنن 183 00:16:52,110 --> 00:16:55,940 با مرگم بیگناهیمو ثبت میکنم 184 00:16:58,440 --> 00:17:00,760 بانوی نجیب یانگ 185 00:17:04,490 --> 00:17:07,450 آ چوان ، فورا پزشک سلطنتی رو احضار کن بله 186 00:17:09,420 --> 00:17:13,570 این دردسر رو تو درست کردی. زود اعتراف کن تا تمام خیاط خونه رو با خودت پایین نکشیدی 187 00:17:13,570 --> 00:17:17,030 من یکی از اعضای خیاط خونه ی سلطنتی ام . اگر من محکوم بشم 188 00:17:17,030 --> 00:17:19,770 چطور میتونی خودتو در امان نگه داری ؟ 189 00:17:20,380 --> 00:17:22,080 حرف بزنین 190 00:17:22,080 --> 00:17:25,030 فکر کی بود که ردای ققنوس رو درست کنین ؟ 191 00:17:25,950 --> 00:17:29,490 در محضر امپراطور باید همه چیزو واضح بگین 192 00:17:29,490 --> 00:17:32,380 من بهتون دستور دادم تا برای جایگاه ملکه ردارو برام درست کنین ؟ 193 00:17:32,380 --> 00:17:34,320 در جواب عالیجناب 194 00:17:34,320 --> 00:17:37,360 بانوی نجیب یانگ به خیاط خونه ی سلطنتی دستور ندادن 195 00:17:37,360 --> 00:17:39,320 تا برای جایگاه ملکه ردای ققنوس رو براشون درست کنن 196 00:17:39,320 --> 00:17:41,510 اگر کار اون نبوده 197 00:17:41,510 --> 00:17:44,190 پس کی دستور داده ؟ 198 00:17:44,190 --> 00:17:45,890 عالیجناب 199 00:17:46,590 --> 00:17:48,920 عالیجناب 200 00:17:48,920 --> 00:17:50,460 کار ژو جین نیانگ بود 201 00:17:50,460 --> 00:17:52,570 کار استاد خدمتکارتون ژو جین نیانگه 202 00:17:52,570 --> 00:17:55,130 کارشناس خیاطی قبلی ، بانو آن 203 00:17:55,130 --> 00:17:57,190 بانو آن 204 00:18:04,240 --> 00:18:06,960 عالیجناب ، این ردای ققنوس برای ملکه 205 00:18:06,960 --> 00:18:10,920 به دست استادم ، بانو آن ، بزرگترین استاد خیاطی تو دنیا دوخته شده 206 00:18:10,920 --> 00:18:15,480 مهارت استاد ، تو دنیا پر اوازه ست ، و گلدوزیشون بی همتاست 207 00:18:15,480 --> 00:18:19,650 غیر از استاد ، هیچ کس دیگه ای نمیتونه همچین ردای ققنوس زیبا و نفیسی بدوزه 208 00:18:19,650 --> 00:18:21,480 خدمتکارتون جرئت دروغ گفتن نداره 209 00:18:21,480 --> 00:18:24,380 من کارشناس لباس آن رو بخاطر دارم 210 00:18:24,380 --> 00:18:28,790 قبلا ، ملکه ژانگ سون لباسایی که اون درست میکرد رو خیلی دوست داشتن 211 00:18:28,790 --> 00:18:31,900 اما مگه اون سالها قبل از ملکه اجازه نگرفت که 212 00:18:31,900 --> 00:18:33,080 قصر رو ترک کنه ؟ 213 00:18:33,080 --> 00:18:37,100 راستش عالیجناب ،استادم قبلا بدون فکر اینکارو کردن 214 00:18:37,100 --> 00:18:39,050 و از ملکه ی فقید خواستن تا اجازه بدن قصرو ترک کنه 215 00:18:39,050 --> 00:18:43,730 اما بعد که از قصر خارج شد ، نتونست زندگی سخت بیرونو تحمل کنه و فورا پشیمون شد 216 00:18:43,730 --> 00:18:46,380 اما فرصت خوبی برای برگشتن پیدا کرد 217 00:18:46,380 --> 00:18:48,450 چند روز قبل 218 00:18:48,450 --> 00:18:52,620 شایعات زیادی اون بیرون بود که بانوی نجیب یانگ قراره ملکه بشن 219 00:18:52,620 --> 00:18:56,000 حتما استاد شایعاتو شنیدن و خواستن بانوی نجیب یانگ رو تشویق کنن 220 00:18:56,000 --> 00:19:00,030 تا بتونن به خیاط خونه ی سلطنتی برگردن ، بخاطر همین این گلدوزی بی نظیرو انجام دادن 221 00:19:00,030 --> 00:19:03,750 به من دستور دادن تا لباسو به بانوی نجیب یانگ پیشنهاد بدم 222 00:19:03,750 --> 00:19:07,250 وقتی این ردا رو بهم دادن فقط گفتن 223 00:19:07,250 --> 00:19:10,790 لباسیه که مخصوصا برای بانوی نجیب یانگ درست کردن 224 00:19:10,790 --> 00:19:14,990 بهم گفتن خودم اینو به بانوی نجیب یانگ پیشنهاد بدم.اولش درست بررسیش نکردم 225 00:19:14,990 --> 00:19:17,430 و اوردمش قصر 226 00:19:17,430 --> 00:19:19,360 نزدیک بود باعث بشم بانوی نجیب یانگ اشتباها محکوم بشن 227 00:19:19,360 --> 00:19:23,690 حقم مرگه ، لطفا رحم کنین عالیجناب . منو ببخشین بانوی نجیب یانگ 228 00:19:27,010 --> 00:19:29,510 اشتباها سرزنشت کردم 229 00:19:29,510 --> 00:19:31,360 عالیجناب 230 00:19:44,320 --> 00:19:46,090 نگهبان ها بله عالیجناب 231 00:19:46,090 --> 00:19:48,630 این دو نفرو ببرین بیرون 232 00:19:48,630 --> 00:19:50,860 بدشون دست خواجه ی سرپرست تا بازجوییشون کنه 233 00:19:50,860 --> 00:19:54,050 عالیجناب ، نه ، این اتفاق هیچ ربطی به من نداره ، من بیگناهم 234 00:19:54,050 --> 00:19:57,580 عالیجناب ، من بی دقت بودم و استادم ازم استفاده کرد و بانوی نجیب یانگ آسیب دیدم 235 00:19:57,580 --> 00:20:00,590 هرچند که حقم مردنه اما عالیجناب 236 00:20:00,590 --> 00:20:03,020 اگر این اتفاق تقصیر خیاط خونه ی سلطنتی باشه 237 00:20:03,020 --> 00:20:06,320 تمام اون شک ها به بانوی نجیب یانگ ثابت نمیشن ؟ عالیجناب 238 00:20:06,320 --> 00:20:09,420 عالیجناب ، پس بقیه در مورد بانوی نجیب یانگ اشتباه نمیکنن 239 00:20:09,420 --> 00:20:13,650 لطفا منو ببخشین عالیجناب من عمدا اینکارو نکردم 240 00:20:13,650 --> 00:20:15,430 وایسین 241 00:20:19,250 --> 00:20:23,280 عالیجناب دانا هستن. حالا که منو تبرئه کردین 242 00:20:23,280 --> 00:20:25,230 از عالیجناب خواهش میکنم 243 00:20:25,230 --> 00:20:28,580 اون دو تا خدمتکار از خیاط خونه ی سلطنتی رو ببخشین 244 00:20:28,580 --> 00:20:30,190 اگر اونا سرزنش بشن 245 00:20:30,190 --> 00:20:33,420 میترسم شایعات تموم نشه و دردسرای بیشتری درست بشه 246 00:20:33,420 --> 00:20:35,780 نمیخوام باعث بی ثباتی بیشتر 247 00:20:35,780 --> 00:20:38,600 تو قصر در مورد اعطای جایگاه ملکه بشم 248 00:20:47,780 --> 00:20:51,630 پس ولش کن ، به حرفت گوش میدم همسر عزیزم 249 00:20:51,630 --> 00:20:54,560 موقتا این دوتارو میبخشم 250 00:20:57,620 --> 00:20:59,850 اما اون بانو آن که قصرو ترک کرده 251 00:20:59,850 --> 00:21:04,760 اما هنوزم باعث این همه دردسر بخاطر اون شهرت ناچیزش شده 252 00:21:04,760 --> 00:21:06,640 اون واقعا پسته 253 00:21:06,640 --> 00:21:08,830 بهتون دستور میدم به دادگاه رسیدگی قضایی کمک کنین 254 00:21:08,830 --> 00:21:11,800 تا بانو ان رو دستگیر کنن و در مورد این اتفاق تحقیق کنن 255 00:21:11,800 --> 00:21:14,890 میتونین کفاره ی گناهتونو بدین ممنونم عالیجناب 256 00:21:17,480 --> 00:21:20,610 دالانگ ! دالانگ ! یه اتفاق خیلی بد افتاده 257 00:21:20,610 --> 00:21:23,160 بازرسان دادگاه رسیدگی قضایی برای دستگیری اومدن اینجا 258 00:21:23,160 --> 00:21:24,820 دالانگ 259 00:21:25,820 --> 00:21:26,720 دالانگ (یعنی شوهر پلشت تر از تو نبود اون بدبخت پیدا کنه) 260 00:21:26,720 --> 00:21:29,440 زود باش برو نامه ی طلاقو بیار 261 00:21:32,000 --> 00:21:35,110 کارشناس لباس آن ، اگر سریع نیای بیرون 262 00:21:35,110 --> 00:21:37,650 برای دستگیریت میایم تو 263 00:21:58,900 --> 00:22:02,710 اون خیاط مشهور جهانی ، کارشناس لباس آن تویی ؟ 264 00:22:03,790 --> 00:22:05,210 بله خودمم 265 00:22:05,210 --> 00:22:07,150 برای تشویق کردن بانوی نجیب از قصر اندرونی 266 00:22:07,150 --> 00:22:11,330 با دوختن ردای ققنوس برای جایگاه ملکه از خط قرمز رد شدی. هم مدرک و هم شاهد داریم 267 00:22:11,330 --> 00:22:13,300 از جرمت خبر داری ؟ 268 00:22:16,960 --> 00:22:21,570 بازرس ، گفتی من مخفیانه ردای ققنوس رو دوختم 269 00:22:21,570 --> 00:22:24,230 شاهد و مدرک هر دو آمادن 270 00:22:24,230 --> 00:22:26,430 شاهد اونه ؟ 271 00:22:27,530 --> 00:22:32,730 ژو جین نیانگ ،انگار وقتی داشتی از بالا دستیات عذخواهی میکردی گند بالا اوردی 272 00:22:32,730 --> 00:22:35,340 بخاطر همین با عجله جرمتو پنهان کردی 273 00:22:35,340 --> 00:22:38,440 و فورا منو سپر بلای خودت کردی 274 00:22:38,440 --> 00:22:41,890 ما استاد و شاگردیم . وجدانت کجا رفته ؟ 275 00:22:41,890 --> 00:22:43,940 ما استاد و شاگرد بودیم 276 00:22:43,940 --> 00:22:47,230 تو کی با من مثل شاگردت رفتار کردی و همه چیزو بهم یاد دادی ؟ 277 00:22:47,230 --> 00:22:51,150 حالا که مرتکب جرم بزرگی شدی 278 00:22:51,150 --> 00:22:53,530 حکومت تورو تحمل نمیکنه 279 00:22:53,530 --> 00:22:56,820 عدالت بالاتر از روابطه (کاش میشد تیکه تیکت کنم) 280 00:23:02,030 --> 00:23:03,640 استاد 281 00:23:04,960 --> 00:23:07,410 تو ادم باهوشی هستی 282 00:23:07,410 --> 00:23:10,190 اگر نمیخوای اعضای خانواده ت درگیر بشن 283 00:23:10,190 --> 00:23:12,880 بهتره که فورا جرمتو قبول کنی 284 00:23:12,880 --> 00:23:16,880 قولی که قبلا بهت دادم ، هنوم سرش هستم 285 00:23:17,670 --> 00:23:19,710 اگر استاد واقعیتارو قبول نمیکنه 286 00:23:19,710 --> 00:23:22,000 و تصادفا کسای دیگه رو متهم کنی و جرمت و قبول نکنی 287 00:23:22,000 --> 00:23:24,530 پس بخاطر شکستن قول 288 00:23:24,530 --> 00:23:30,070 بی عدالتی و سنگ دل بودن منو سرزنش نکن 289 00:23:32,720 --> 00:23:35,380 شوهرت کجاست ؟ با همچین اتفاق بزرگی 290 00:23:35,380 --> 00:23:38,010 چرا حتی سایه شم معلوم نیست ؟ 291 00:23:38,035 --> 00:23:39,965 اینجام 292 00:23:45,180 --> 00:23:48,360 کودی یان ژونک به بازرس دادگاه رسیدگی قضایی سلام میکنه 293 00:23:48,360 --> 00:23:53,080 راستش من این زنه رو که تو خونه برای قصر لباس میدوزه چند روز پیش طلاق دادم 294 00:23:53,080 --> 00:23:56,230 فکر کردم این بار درست نیست . هر چند که نمیدونستم اون ردای ققنوس 295 00:23:56,230 --> 00:24:00,230 سعی کردم قانعش کنم اما اون لجبازی کرد 296 00:24:00,230 --> 00:24:02,360 و اون موقع فورا نامه ی طلاق رو نوشتم 297 00:24:02,360 --> 00:24:06,200 تا طلاقش بدم.لطفا ببینین بازرس 298 00:24:08,840 --> 00:24:11,960 از الان به بعد ، این زنه آن از خانواده ی کودی نیست 299 00:24:11,960 --> 00:24:13,830 و اصلا به ما ربطی نداره 300 00:24:14,460 --> 00:24:16,400 تمام حرفام راست بود 301 00:24:16,400 --> 00:24:19,830 تمام خدمتکارای اینجا و همسایه ها میتونن شهادت بدن 302 00:24:20,600 --> 00:24:22,860 این زنه رو ببرین 303 00:25:03,460 --> 00:25:04,920 برو کنار 304 00:25:09,810 --> 00:25:12,300 خانم بازرس چرا برگشتین ؟ 305 00:25:33,730 --> 00:25:35,890 این زنک آن یه سوزن طلایی داره 306 00:25:35,890 --> 00:25:38,950 میدونی کجا قایمش کرده ؟ نمیدونم 307 00:25:38,950 --> 00:25:40,580 آ سائو تو میدونی ؟ 308 00:25:40,580 --> 00:25:42,030 اگر شوهرش خبر نداره 309 00:25:42,030 --> 00:25:44,940 من از کجا بدونم 310 00:25:44,940 --> 00:25:48,570 اون سوزن طلایی مدرک مهمی برای خیانتشه 311 00:25:48,570 --> 00:25:52,810 اگر جرئت کنین قایمش کنین همه تون به مرگ محکوم میشین 312 00:25:52,810 --> 00:25:56,210 من جرئت نمیکنم دروغ بگم ، واقعا نمیدونم 313 00:25:56,210 --> 00:25:58,070 نمیدونی ؟ 314 00:25:59,080 --> 00:26:02,480 همه نوع شکنجه ای تو دادگاه رسیدگی قضایی هست 315 00:26:02,480 --> 00:26:06,480 شاید با اونا بشه کمک کرد یادت بیاد سوزن طلایی کجاست 316 00:26:06,480 --> 00:26:08,530 شاید سوزن طلایی 317 00:26:08,530 --> 00:26:11,770 شاید دست دخترش لیولی باشه 318 00:26:11,770 --> 00:26:13,190 نه 319 00:26:14,890 --> 00:26:19,170 نمیتونی که همه رو فدای لیولی کنی ،درسته ؟ (فعلا که تو اونارو فدای خودت کردی) 320 00:26:22,220 --> 00:26:23,920 درسته 321 00:26:24,800 --> 00:26:27,580 دختر استاد 322 00:26:27,580 --> 00:26:31,440 چطور میتونم همچین چیز مهمیو فراموش کنم 323 00:26:31,440 --> 00:26:35,630 حرف بزن ! لیولی کجاست ؟ 324 00:26:35,630 --> 00:26:37,820 سرپرست سابق ان با خیاط خونه ی سلطنتی نقشه ی خیانت کشیدن 325 00:26:37,820 --> 00:26:40,110 اون توسط دادگاه رسیدگی قضایی دستگیر شد 326 00:26:40,110 --> 00:26:43,120 دختر بانو ان ، لیو لی ، شاهد مهمی تو پرونده ست 327 00:26:43,120 --> 00:26:45,960 یه نفر گزارش داده که لیو لی داره تو عمارت شما لباس میدوزه 328 00:26:45,960 --> 00:26:50,450 دستور بازداشتشو داریم ، لطفا همکاری کنین 329 00:26:50,450 --> 00:26:53,360 بازرس ، ما جرئت ممانعت از تحقیقات شمارو نداریم 330 00:26:53,360 --> 00:26:56,820 به هر حال ، بانوی چهارم تو عمارت وو بانوی با استعداد جدید هستن که امپراطور تعیین کردن 331 00:26:56,820 --> 00:27:00,000 چطور میتونین به عمارت یه بانوی نجیب حمله ور بشین ؟ 332 00:27:00,000 --> 00:27:03,960 لطفا صبر کنین تا این موضوعو گزارش بدیم 333 00:27:03,960 --> 00:27:06,680 خیله خوب ، زود گزارش بده .ما اینجاییم 334 00:27:06,680 --> 00:27:10,170 هیچکدوممون نمیتونم مسئولیت معطل کردن کار دادگاه رسیدگی قضایی رو به عهده بگیریم 335 00:27:10,170 --> 00:27:11,720 بله 336 00:27:16,340 --> 00:27:18,000 برادر بزرگتر پی 337 00:27:18,000 --> 00:27:19,670 خواهر وو 338 00:27:20,400 --> 00:27:22,330 من تازه از بانو خداحافظی کردم 339 00:27:22,330 --> 00:27:23,890 و میخواستم از توام خداحافظی کنم 340 00:27:23,890 --> 00:27:26,470 اقامت چند روزم تو اقامتگاه شما خیلی راحت بود 341 00:27:26,470 --> 00:27:29,380 الان یه مسافرخونه پیدا کردم که داوطلبای آزمون اونجا میمونن . میخوام برم اونجا 342 00:27:29,380 --> 00:27:33,170 لطفا وایسا ، برادر بزرگتر پی ، بابت یه موضوعی ازت کمک میخوام 343 00:27:33,170 --> 00:27:35,180 خواهر وو ، چی میخوای ؟ 344 00:27:35,180 --> 00:27:36,740 لیو لی 345 00:27:37,420 --> 00:27:40,240 خواهر وو ، مادرم اومد دنبالم ؟ 346 00:27:40,240 --> 00:27:42,180 لیولی ، یه اتفاق بد برای مادرت افتاده 347 00:27:42,180 --> 00:27:44,600 بازرس اومده بیرون عمارت میخواد تو رو ببره 348 00:27:44,600 --> 00:27:47,120 الان چیزی مهتر از نجات زندگی تو نیست 349 00:27:47,120 --> 00:27:51,190 یکیو پیدا کردم تور از اینجا ببره. باید بهش اعتماد کنی 350 00:27:51,190 --> 00:27:54,100 خواهر وو ، مادرم چی شده ؟ 351 00:27:54,100 --> 00:27:55,870 التماست میکنم خواهر وو 352 00:27:55,870 --> 00:27:58,490 میخوام برم پیش مادرم 353 00:27:58,490 --> 00:28:02,900 لیو لی ، گوش کن. تو هنوز بچه ای و نمیتونی مادرتو نجات بدی 354 00:28:02,900 --> 00:28:05,120 اگه اینجا بمونی ، باعث تو و مادرت 355 00:28:05,120 --> 00:28:07,900 تو خطر بیفتین . حتی الان منم مادرتو نمیشناسم 356 00:28:07,900 --> 00:28:10,650 اما بهم گفتی مادرت گفته 357 00:28:10,650 --> 00:28:13,570 به گائو تانگ بری تا زندگی ارومی داشته باشی 358 00:28:13,570 --> 00:28:16,060 میدونم بزرگترین آرزوی مادرت الان 359 00:28:16,060 --> 00:28:19,480 اینه که جونتو نجات بدی . زندگی خوبی داشته باشی 360 00:28:19,480 --> 00:28:24,240 نه ، میخوام با مادرم باشم 361 00:28:24,240 --> 00:28:27,620 نمیتونین برین داخل 362 00:28:27,620 --> 00:28:29,020 زود باش برو 363 00:28:29,020 --> 00:28:31,620 برو دیگه 364 00:28:33,870 --> 00:28:35,620 نمیتونین برین داخل 365 00:28:35,620 --> 00:28:38,220 نمیتونین برین داخل 366 00:28:38,220 --> 00:28:40,170 نمیتونین برین داخل 367 00:28:41,110 --> 00:28:42,670 عرض ادب بانوی با استعداد وو 368 00:28:42,670 --> 00:28:44,820 نتونستم جلوی بازرسارو بگیرم 369 00:28:44,820 --> 00:28:49,430 شنیدم بازرسای دادگاه رسیدگی قضایی اومدن اینجا تا یه مجرمو دستگیر کنن 370 00:28:49,430 --> 00:28:53,330 چطور ممکنه اقامتگاه ما با یه مجرم در ارتباط باشه ؟ 371 00:28:53,330 --> 00:28:55,580 بازرسا ، دقیق بگردین 372 00:28:55,580 --> 00:28:58,310 همه ی اتاقارو بگردین 373 00:28:59,040 --> 00:29:02,110 گرفتن اون برای پرونده خیلی مهمه 374 00:29:02,110 --> 00:29:05,390 چاره ی دیگه ای نداریم 375 00:29:05,390 --> 00:29:07,620 لطفا مارو ببخشین 376 00:29:08,760 --> 00:29:10,890 همه جارو گشتیم . مجرم اینجا نیست 377 00:29:10,890 --> 00:29:13,470 جای پای تازه ی اسب رو کنار دروازی پشتی پیدا کردم. سایه شونو دیدم 378 00:29:13,470 --> 00:29:16,840 بنظر میرسید یه نفر با عجله یه چیزی رو برد بیرون 379 00:29:16,840 --> 00:29:18,810 برین دنبالشون بله 380 00:29:24,660 --> 00:29:29,040 لیو لی ، فقط میتونم این کارو برات بکن 381 00:29:29,040 --> 00:29:31,500 امیدوارم سالم و سلامت بمونی 382 00:29:44,280 --> 00:29:46,040 بگیرینشون 383 00:29:51,630 --> 00:29:54,370 برین کنارت 384 00:29:55,450 --> 00:29:59,120 زود بگیرنشون ! نزارین فرار کنه 385 00:30:03,970 --> 00:30:05,980 آدم خوب ، منو بزار پایین خودت برو 386 00:30:05,980 --> 00:30:09,100 دارن میرسن بهمون. نمیخوام تو هم درگیر بشی 387 00:30:09,100 --> 00:30:11,780 اصلا خواهر وو رو درگیر این موضوع نمیکنم. از هر دوتون ممنونم 388 00:30:11,780 --> 00:30:13,900 نترس. ولت نمیکنم 389 00:30:13,900 --> 00:30:16,150 آدم خوب ، اسمت چیه ؟ 390 00:30:16,150 --> 00:30:17,680 نجات دادنت کار راحتیه 391 00:30:17,680 --> 00:30:20,360 حرفشم نزن. نمیخواد نگران این موضوع باشی 392 00:30:20,360 --> 00:30:22,800 اسم منو لازم نداری 393 00:30:28,200 --> 00:30:30,000 زود قایم شو 394 00:30:41,910 --> 00:30:43,930 زود باشین 395 00:30:54,530 --> 00:30:57,540 باید بگیریمشون .نذارین فرار کنن 396 00:30:58,930 --> 00:31:01,090 حواستونو جمع کنین 397 00:31:01,090 --> 00:31:02,850 برین 398 00:31:08,510 --> 00:31:11,570 آدم خوب ، ممنونم 399 00:31:29,060 --> 00:31:30,530 بگیرینشون 400 00:31:32,930 --> 00:31:34,760 متاسفم 401 00:32:01,930 --> 00:32:04,200 تو همچین سنی خیلی شجاعه 402 00:32:04,200 --> 00:32:05,830 نتونستم مراقبت باشم 403 00:32:05,830 --> 00:32:07,990 نمیتونم فقط امیدوار باشم که از این مصیبت نجات پیدا کنی 404 00:32:07,990 --> 00:32:09,830 نزارین فرار کنه 405 00:32:24,500 --> 00:32:27,640 بانو سائو خوب میبینیش ؟ 406 00:32:27,640 --> 00:32:29,730 اون کیه ؟ 407 00:32:30,900 --> 00:32:32,900 اون 408 00:32:35,520 --> 00:32:38,610 اون لیولی دختر بانو آنه 409 00:33:03,410 --> 00:33:05,940 مادر و دختر هر دو تو دستای منن 410 00:33:05,940 --> 00:33:09,880 باورم نمیشه که نتونم سوزن طلایی رو بدست بیارم 411 00:33:09,880 --> 00:33:12,040 اول اونو برگردونین 412 00:33:16,580 --> 00:33:20,200 نتونستیم مرده رو بگیریم صورتشم پوشونده بود 413 00:33:20,200 --> 00:33:24,440 وقتی برگردیم ، چجوری برای مقام بالاتر اینارو توضیح میدی ؟ 414 00:33:25,080 --> 00:33:27,100 عمارت وو قدرتمند و ثروتمندن 415 00:33:27,100 --> 00:33:29,760 دخترشونم تازه به عنوان بانوی نجیب منصوب شده 416 00:33:29,760 --> 00:33:31,940 بهتره بهشون توهینی نکنیم 417 00:33:31,940 --> 00:33:34,430 بعلاوه عالیجناب میخواستن 418 00:33:34,430 --> 00:33:37,250 موضو ردای قرقاول رو پرونده کوچیکی کردن که کنترل شده باشه 419 00:33:37,250 --> 00:33:40,010 فقط بانو ان سرزنش میشه 420 00:33:40,010 --> 00:33:43,830 حالا که مجرم تو خیابون دستگیر شده 421 00:33:43,830 --> 00:33:45,890 لزومی نداره عمارت وو رو به زحمت بندازیم 422 00:33:45,890 --> 00:33:47,380 بله 423 00:33:54,830 --> 00:33:56,880 بیارینش 424 00:34:00,760 --> 00:34:02,510 لیولی 425 00:34:03,490 --> 00:34:05,110 لیولی 426 00:34:05,110 --> 00:34:07,860 لیولی 427 00:34:07,860 --> 00:34:10,410 فقط بیهوش شده 428 00:34:10,410 --> 00:34:12,900 چیز مهمی نیست 429 00:34:12,900 --> 00:34:15,190 لیولی 430 00:34:15,190 --> 00:34:18,280 استاد ، الان میخوای از سوزن شماره یک 431 00:34:18,280 --> 00:34:21,090 و همینطور رازهای دوخت لباسو 432 00:34:21,090 --> 00:34:24,440 به این شاگردت بگی ؟ 433 00:34:24,440 --> 00:34:27,280 وقتی چیزی که میخوامو بدست بیارم 434 00:34:27,280 --> 00:34:30,720 قطعا یه راهی پیدا میکنم تا دخترت زنده بمونه 435 00:34:31,520 --> 00:34:34,810 ژو جین نیانگ ، تو قسم خوردی 436 00:34:34,810 --> 00:34:39,330 که اگر من خودمو قربانی کنم ، دخترم و آدمای بیگاه درگیر این قضیه نمیکنی 437 00:34:39,330 --> 00:34:43,290 هنوز صدات تو گوشمه ، اما به همین زودی انکار میکنی ؟ 438 00:34:43,290 --> 00:34:45,680 تو اصلا ادمی ؟ 439 00:34:45,680 --> 00:34:46,990 برای اول شدن تو دنیا 440 00:34:46,990 --> 00:34:49,980 و نشستن رو صندلی کارشناس لباس تو خیاط خونه ی سلطنتی که آرزوی تمام زندگیه 441 00:34:49,980 --> 00:34:52,500 نه تنها گرفتن جون انسانهای بیگناه غریبه 442 00:34:52,500 --> 00:34:55,660 حتی زندگی خودمو هم فدا میکنم 443 00:34:55,660 --> 00:34:58,580 تو دیوونه شدی 444 00:34:58,580 --> 00:35:01,160 بالاخره تاوان کاراتو میدی 445 00:35:01,160 --> 00:35:03,900 ژو جین نیانگ 446 00:35:03,900 --> 00:35:06,410 چیز دیگه ای برای گفتن نداریم 447 00:35:07,660 --> 00:35:11,930 لیو لی ، لیو لی حالا که استاد 448 00:35:11,930 --> 00:35:14,470 آرزوی شاگردشو برآورده نمیکنه 449 00:35:15,320 --> 00:35:17,970 پس بخاطر سنگدل بودنم 450 00:35:17,970 --> 00:35:20,560 سرزنشم نکن 451 00:35:21,130 --> 00:35:23,750 تا طلوع خورشید هنوز چهار ساعت وقت هست 452 00:35:23,750 --> 00:35:27,210 استاد ، هنوزم وقت برای فکر کردن دارین 453 00:35:27,210 --> 00:35:32,070 بعد از طلوع خورشید ، دوباره میام ازت میپرسم 454 00:35:34,620 --> 00:35:39,410 استاد ، چاره ی دیگه ای نداری 455 00:35:39,410 --> 00:35:43,810 اگه میخوای زنده بمونی فقط التماسم کن 456 00:35:57,390 --> 00:35:59,130 لیولی 457 00:36:05,770 --> 00:36:09,020 کسی هست ؟ نگهبان ؟ 458 00:36:09,020 --> 00:36:10,960 کسی اینجا نیست ؟ 459 00:36:10,960 --> 00:36:14,070 نصفه شبی نخوابیدی ، چرا اینقدر سرو صدا میکنی ؟ 460 00:36:14,070 --> 00:36:16,850 میشه زحمت بکشین . از سون ده چنگ از حیاط مصیبت بخواین بیان اینجا 461 00:36:16,850 --> 00:36:20,210 میخوام ازشون بخوام مراسم خاکسپاری خوبی برامون ترتیب بدن 462 00:36:20,210 --> 00:36:22,260 تا تو زندگی بعدیم سرنوشت بدی نداشته باشم 463 00:36:22,260 --> 00:36:24,460 و تو یه خانواده خوب دوباره متولد بشیم 464 00:36:25,140 --> 00:36:27,750 بخاطر این گیره ی موی طلا میرم اونجا 465 00:36:27,750 --> 00:36:29,740 اما ، خواجه سون اخلاق عجیبی داره 466 00:36:29,740 --> 00:36:32,740 چه بیاد چه نیاد این گیره ی موی طلا مال منه 467 00:36:32,740 --> 00:36:35,700 من به زودی میمیرم ، نگه داشتن گیره ی موی طلا به چه دردی میخوره ؟ 468 00:36:35,700 --> 00:36:38,280 لطفا برین اونجا 469 00:37:29,050 --> 00:37:31,050 این مال اونه 470 00:37:31,580 --> 00:37:35,540 نمیدونستم این دختر کوچولو که دنبال چوب فال میگرده 471 00:37:35,540 --> 00:37:38,300 در واقع بخاطر اتفاق امروز بود 472 00:37:41,600 --> 00:37:45,820 اون روز ، همه ش چوب فالشو عوض کردم 473 00:37:46,670 --> 00:37:50,540 بهش کمک کردم یا آسیب زدم ؟ 474 00:38:07,790 --> 00:38:10,590 همچین دختر باهوشی ، تو خطر اروم میمونه 475 00:38:10,590 --> 00:38:13,740 و میتونه همه چیزو خیلی خوب مدیریت کنه 476 00:38:14,390 --> 00:38:18,530 امیدوارم از این خطر جون سالم به در ببری 477 00:38:18,530 --> 00:38:22,200 و یه روزی بیای تا سوزن طلارو پس بگیری 478 00:38:29,530 --> 00:38:32,350 خواجه سون اینجان . هر چی میخوای زود بگو 479 00:38:32,350 --> 00:38:35,430 این صف مرگه ، بمحض ورود به اینجا انتظار نداشته باش زنده بیرون بری 480 00:38:35,430 --> 00:38:37,690 بیخود به من کلک نزن 481 00:38:40,310 --> 00:38:43,400 * سون ده چنگ * 482 00:38:46,000 --> 00:38:49,620 خواجه سون ، میدونم 483 00:38:50,260 --> 00:38:53,220 منو دخترم به زودی میمیریم 484 00:38:53,220 --> 00:38:55,010 التماستون میکنم 485 00:38:55,010 --> 00:38:56,970 بعد از مرگ ما ، لطفا 486 00:38:56,970 --> 00:38:59,120 تابوت خوبی برامون انتخاب کنین 487 00:38:59,120 --> 00:39:01,700 یه چیزایی رو برای دفن کردنمون تهیه کنین 488 00:39:01,700 --> 00:39:04,260 تا زندگی سختی رو تو 489 00:39:04,260 --> 00:39:06,630 دنیای مردگان تجربه نکنیم 490 00:39:12,110 --> 00:39:14,900 بمحض اینکه اینو بگیرم 491 00:39:14,900 --> 00:39:18,190 مسلما به خواست خودت عمل میکنم 492 00:39:19,010 --> 00:39:22,200 حیاط مصیبت بی روح ترین مکانه 493 00:39:22,200 --> 00:39:25,540 اما هیمنطور جاییه که بیشترین تاکید رو برای قوانین داره 494 00:39:27,080 --> 00:39:29,810 پس میذارم به عهده ی شما خواجه سون 495 00:39:30,990 --> 00:39:34,630 حالا که در مورد همه چیز صحبت شد ، سرپرست سون باید زود از اینجا برن 496 00:39:34,630 --> 00:39:37,960 بالاخره ، این صف مرگه . اگه خیلی معطل کنی نمیتونم کارمو خوب انجام بدم 497 00:39:37,960 --> 00:39:40,840 اوه ، آره ، این زندانی تازه مرده 498 00:39:40,840 --> 00:39:42,640 میشه لطفا جسدو از اینجا ببرین ؟ 499 00:39:42,640 --> 00:39:45,400 لزومی نداره دیگه بیام تا اونجا بهتون بگم 500 00:40:13,280 --> 00:40:14,680 اون ادم کاملا نمرده 501 00:40:14,680 --> 00:40:16,970 حیاط مصیبت فقط مرده هارو میفرسته برن 502 00:40:16,970 --> 00:40:19,690 اما تا وقتی که دارن نفس میکشن ، بهشون دست نمیزنیم 503 00:40:19,690 --> 00:40:22,930 وگرنه بد شانسی به بار میاره اما سرپرست سون 504 00:40:22,930 --> 00:40:25,270 تا دو ساعته دیگه حتما میمیره 505 00:40:25,270 --> 00:40:28,100 از شاگردا میخوام که اون ساعت بیان اینجا جسدو ببرن 506 00:40:41,290 --> 00:40:43,680 * حیاط مصیبت * 507 00:41:04,560 --> 00:41:08,200 استاد ، واضحه که زندانیشون مرده 508 00:41:08,200 --> 00:41:10,770 چرا نریم و اونو برنگردونیم ؟ 509 00:41:14,170 --> 00:41:18,430 * حیاط مصیبت * 510 00:41:18,430 --> 00:41:21,830 چون ، اگه تا دو ساعت دیگه بمیره 511 00:41:22,990 --> 00:41:26,410 دو تا زندگی میتونه نجات پیدا کنه 512 00:41:32,240 --> 00:41:35,520 مادر لیو لی 513 00:41:35,520 --> 00:41:38,080 لیو لی ، بیدار شو 514 00:41:38,080 --> 00:41:41,210 مادر لیو لی 515 00:41:42,450 --> 00:41:44,870 مادر 516 00:41:44,870 --> 00:41:46,770 لیو لی 517 00:41:49,440 --> 00:41:52,900 مادر ، خواهر وو گفت تو دردسر افتادی 518 00:41:52,900 --> 00:41:55,290 خیلی نگران بودم 519 00:41:55,290 --> 00:41:57,540 من خوبم 520 00:42:03,880 --> 00:42:06,660 مادر ، کجاییم ؟ 521 00:42:06,660 --> 00:42:09,080 میخوام برم خونه 522 00:42:10,290 --> 00:42:14,170 لیو لی ، دختر خوبی باش ، نترس 523 00:42:14,170 --> 00:42:17,510 هر کلمه ای که مادر قراره بهت بگه 524 00:42:17,510 --> 00:42:20,540 باید خوب به خاطر بسپری 525 00:42:20,540 --> 00:42:24,430 سو ده چنگ از حیاط مصیبت بنظر ادم سردی میاد اما قلب مهربونی داره 526 00:42:24,430 --> 00:42:27,910 اون ادم خوبیه ، و نجاتت میده 527 00:42:27,910 --> 00:42:32,260 از این به بعد ، باید به حرفش گوش کنی 528 00:42:32,260 --> 00:42:34,450 میفهمی ؟ 529 00:42:34,450 --> 00:42:40,080 از این به بعد ، مهم نیست تو چه دردسری میفتی 530 00:42:40,080 --> 00:42:43,180 باید شجاع و قوی باشی 531 00:42:43,180 --> 00:42:46,360 مهم نیست چقدر سخت و ناگواره 532 00:42:47,450 --> 00:42:50,340 باید به زندگی ادامه بدی 533 00:42:50,340 --> 00:42:55,180 وقتی بزرگ شدی ، باید یه راهی پیدا کنی که از قصر بری 534 00:42:55,180 --> 00:42:58,520 و یه زندگی آزاد رو شروع کنی 535 00:42:58,520 --> 00:43:02,850 خواجه سون بهت کمک میکنه 536 00:43:02,850 --> 00:43:05,310 باید اینو یادت باشه 537 00:43:05,310 --> 00:43:08,430 هرگز سعی نکن انتقام منو بگیری 538 00:43:08,430 --> 00:43:13,310 اینو یادت باشه ، مادر فقط میخواد تو در امان باشی 539 00:43:13,310 --> 00:43:15,640 و با خوشحالی بزرگ بشی 540 00:43:15,640 --> 00:43:19,090 و یه زندگی پر از خوشبختی و آزادی داشته باشی 541 00:43:19,090 --> 00:43:20,590 فهمیدی ؟ 542 00:43:20,590 --> 00:43:24,060 مادر ، چرا داری این حرفارو بهم میزنی ؟ 543 00:43:24,060 --> 00:43:27,360 فقط میخوام با تو باشم. فقط میخوام باهات بمونم 544 00:43:27,360 --> 00:43:30,940 و یه زندگی شادو باهات داشته باشم 545 00:43:30,940 --> 00:43:33,670 لیو لی 546 00:43:34,260 --> 00:43:36,810 باید یادت باشه مادر چی گفت 547 00:43:36,810 --> 00:43:40,170 مادر ، فقط میخوام با تو باشم 548 00:43:40,170 --> 00:43:42,910 از الان به بعد به حرفات گوش میدم گوش 549 00:43:42,910 --> 00:43:45,860 لطفا منو ول نکن 550 00:43:45,860 --> 00:43:48,380 لیو لی 551 00:43:48,404 --> 00:45:50,404 ترجمه اختصاصي سايت دراما دي ال @DramaDLL کانال سايت adrama.ir 55524

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.