All language subtitles for The_Outpost_S01E01_One_is_the_Loneliest

نوشیدنیم کجاست؟

مطمئنی میخوای اینکار رو بکنی؟

خیلی وقته منتظرم مَردی که
.خانوادهامرو کُشت، پیدا کنم

.الان بیخیال نمیشم

و بعدش چی؟ -
.و بعدش جوابهارو میگیرم -

.و اوضاعرو درست میکنم

.تالون، چیزی نمیتونه هیچوقت اونُ درست کنه

تو کسی هستی که این علامتِ
خالکوبیرو درست کرده؟

.آره. این مهارتِ هنری منه

یکی عین این میخوای؟ -
.نه -

اما دنبال مَردی میگردم
.که اینُ داره

جداً؟

خب، اسمهارو همینجوری به
.هر فاحشهای که بپرسه، نمیدم

چی نظرترو عوض میکنه؟

.اوه، میتونم به یهچندتا چیز فکر کنم

و بدونشک هیچکدومشون
.قرار نیست اتفاق بیوفتن

خب، پس بهگمونم اون اطلاعات
رو گیر نمیاری، مگه نه؟

قماربازی طبق فرمانِ
.مقام نخست قدقنه

.بلند شو. باید بریم

.عمراً بتونم

.این پای لنگرو دارم

.تالون، بیا

!یالا

.اینور

!برو پائین

!بدو

.اسمُ بهم بگو -
!بپا -

!اون اسم -
،از اینجا ببرم بیرون -

.هرچی که بخوایرو بهت میگم

!بجنب، یالا! اینور

.یالا. بازم دارن میان

.گانتر رو بیار

!بلند شو

.من هیچکاری نکردم -
!بذارین برم -

.لطفاً بذار بریم

.حالا اسمشرو بهت بگو -
!بذار برم -

تو چی هستی دیگه؟ -
.معامله کردیم. اسمش -

!گفتم ببندش

بیشتر از 20 سال پیش
،اون کار رو انجام دادم

حتی قبل از اینکه مقام نخست
.مقاماتِ سلطنتیرو سرنگون کنه

.بهشون میگفتن، استخوانها

.مزدورها. دستهای شرور و پست

مجبورم کردن اون علامترو روی
.هر هفتتا بازوشون بذارم

.هفتتا؟ اسمهارو میخوام

.از خوششانسیت اخیراً یکیشون رو دیدم

.تُرو مگمور

تُرو مگمور؟ کجا دیدیش؟

حالا یهافسر متعهده. از سربازخونه
.بهسمتِ پایگاهِ مرزی رفت

مرز گالوود؟ -
.آره -

.اسامی بیشتری میخوام -
.تایبِریون شِک -

.اون رهبرشون بود

.مُرده -
.بزن بریم -

داریم کجا میریم؟

.میرم به مرز گالوود

.خیلی دورتر از قلمروئه

.اینجا اومدن بهنفعمون بودش

کارتهای قمار بازی؟ -
.نه -

.تو و من

.اینور. از اینجا

دیوونه شدی؟ اونطرف
.قلمرو گریاسکینه

.میدونم
.اونها باید دیوونه باشن که دنبالمون کنن

!یالا -
.نه، قلمروِ گریاسکینه -

.دور نمیشن

گریاسکینها. امیدوار بودم
.اینطرفِ شرق نباشن

!تالون، عقب وایستا

!نه

.فقط یکم کالیپسوم بهم بده

چرا اونکار رو کردی؟

.اینه... اینجوری دوست دارم برم

...احساس خوبی دارم

.ببینش

.نه، نه، نه

«: مـتـرجـمـیـن: مـحـمـد و غـزل :»
.:: Mohammad_NA ,Violet ::.

.::ارائهای اختصاصی از وبسایتِ::.
|-| Film2Movie.US |-|

.خیلی نزدیک نشو

.یهریمیک هستش

.شاخهای کاملشرو داره

.مراقب باش، تالون

!تالون، بپا

!گمشن از اینجا، موجوداتِ پست

.این سرزمین ماست، خونتیرههای نجس

.اوه، الان حوالهات میکنم، عفریته

!تالون. نه

!نکن اینکار رو، تالون

!تالون

!بس کنین

.برین، گم شین

.اوف

.این چیزیه که واسهی جنگیدن یاد گرفتی

.یهریمیک رو کُشتن

...تالون

ممکن بود کُله دهکدهمون
.روی توی خطر بندازی

.ما نمیجنگیم نمیکنیم. هیچوقت

چرا ازمون متنفرن؟

.ازمون متنفر نیستن

.حداقل، نه همهشون

.برو بخواب، تالون

.هیچکس زنده باقی نمونده

،حتی اگه یه خونتیره فرار کنه

.همهچی هیچ میشه

!اِرموس، اِرموس

.یالا

!اِرموس

.صداشون بزن

.ما قسم خوردیم

.صداشون بزن

.همهاش اشتباهِ منه

.اشتباهِ تو نیست، تالون

.فرار کن

.ماله منه

.اون مُرد

.گوشهاش رو ببین

.موجود بیچاره
خانوادهات کجاست؟

بیا همراهمون. دختر بچهی سرگردون
.نمیتونه توی جادهها باشه

.فقط اونطرفتریم

.باهامون بیا. نون و پنیر هست

.هرقدر که بتونی بخوری

.همگی واسهی شام دست و روتونرو بشورین

.نمیفرستمش بره
.یهبچهست

.ما بچهی خودمونرو داریم
.خیلی خطرناک هستش

واسهی یهدلیلی یکی
.میخواسته همشونرو بُکشه

.مَردم دهن باز میکنن

.خب، فقط گوشهارو ببین

.جائیکه هسی بمون

مریضی؟

چرا نمیمیری؟

باید واسهی کُشتنشون
.دهنشون رو نشونه بری

.اوضاعرو تحتِ کنترل داشتم

.البته که داشتی -
.آره -

.خیلیخب. خیلیخب

اما اگه کمک نمیکردم
چهجورسربازی بودم؟

.یهسرباز معمولی

اون چیزها چیان؟

.پلاگولینگ هستن

میتونیم بعداً صحبت کنیم. الان
.وقتشه بریم پشتِ دیوارها

.هی، تنهات نمیذاریم

پس یا باهامون میای یا همهمون
.اینجا میمونیم و میمیریم

.حالا انتخابِ توئه

!دروازهها -
.دروازهها بعد از غروب بسته میشن -

نمیذارن بریم تو اگه پلاگولینگ
.خیلی نزدیک پشت سرمون باشن

!دروازهرو باز کن

مأمور دروازه وقتیکه یهگمشده
.میاری خوشش نمیاد

پس از کجائی و کارت چیه؟

.هی، یهداستان خوب لازم داری

به مأمور دروازه جواب میدم
.نه یهسرباز معمولی

.خب، بیا امیدوار باشیم فرصتش گیرت بیاد

!دروازهرو باز کن -
!خیلی نزدیکان، کاپیتان -

کاپیتان؟ -
،هنوز یهسرباز معمولیام -

.که از قضاء یهکاپیتانم

.نیازی به عذرخواهی نیست

.قصد نداشتم اینکار رو بکنم

!خدایان، از اینچیزها متنفرم

!آخریشون بود. باز کن

.نه، قربان. بیشتر دارن میان

!گروهبان، دروازهرو باز کن
!یهدستوره

.مسئولیتش با من

.من کاپیتان گَرت اسپیرز هستم

توی اینجور مواقعی در
.پاسخ اسمشون رو میگن

اون آدمها چشونه؟

.اونها پلاگولینگ

و از طریق اون سوزنی که سعی کردن بهت

.بزنن، بیماریشون رو پخش میکنن

اسمی داری؟

.تالونام

.تالون

...و دلیلت واسهی اینجا اومدن

به این پایگاه مرزی متروکه؟

...من، آمم

...اینجا واسهی

،ببین، از اونجائی که داری داستان سرهم میکنی

.حداقل سعی کن جالب باشه

.برات شروع میکنم
...تو... تو یه

.خب، تو دختر یهنجیبزاده هستی

...و پدرت، اون، آه

.قرار ازدواجت رو با یهآدم بیرحم گذاشته

،پس، فرار کردی

،توی روز نامزدیت، البته

.به دورافتادهترین گوشهی قلمرو

.واسهی کار اینجام

واسهی کار؟ -
.بهعنوان پیشخدمتِ میخونه -

.بهعنوانِ... داستانِ من بهتر بود

.ماله من باورکردنیتره

.هرجای دیگهی دنیا بود، آره

اما هیچکس واسهی صرفاً

.پیدا کردن کار، نمیاد پایگاهِ مرزی

نه، آدمها میان اینجا چون

.از درحال فرار از یهچیزی هستن

.نه من

.متقاعد نشدم

.اما اشکالی نداره

.لازم نیست متقاعدم کنی

.به مارشال ویتِرز بستگی داره

.یالا

!هیچکاری نکردم، مارشال
!قسم میخورم

.مارشال ویترز

.بندازینش توی سیاهچاله
.بعداً روش کار میکنم

چیکار میتونم واسهات بکنم، کاپیتان/

.یهمسافر رو توی جادهی شمالی آوردم

.میتونم ببینم چرا
.عجب تیکهایه

این ارزیابی حرفهای توئه

بهعنوان مأمور دروازه؟

.من مَرد پُرمشغلهایم

.کوتاهش کن

داستانت چیه؟

.اسمم تالونه
.واسهی پیدا کردن کار اینجام

حرفه؟ -
.پیشخدمتِ میخونه -

خب، بیا جفتمون وانمود کنیم
واسهی کار اینجائی، خب؟

اما باهام دربیوفت، و نصفه
شبی میندازمت بیرون

و میذارم ماله اون
.وحشیهای مریض شی

انتظار چیز دیگه ای رو نداشتم

همینه که هست

اون تحت نظارت توعه گرت

خب ،بهترین جا برای نوشیدنی گیر اوردن کجاست؟

منظورم کاره... به عنوان متصدی بارِ زن کجاست؟

میخانه نایتشِید

قشنگ نیست ولی تنها چیزیه که داریم

بیا ،من میرسونمت

فقط مسیر درست رو بهم نشون بده

اوه نه ، تو که شنیدی پدرم چی گفت

همچنان تحت نظارت منی

مارشال ویترز پدرته؟

اونوقت اسمت گرت اسپیرزه؟

اسم اسپیرز رو وقتی تو ارتش ثبت نام کردم انتخاب کردم

فک کنم 14 سالم بود

شبیه اسامی هم هست که 14 ساله ها انتخاب میکنن

زیرزمین معادنی هستن که پر از سنگ معدنن

و ما اسلحه و ابزار نظامی میسازیم

تا زمانی که سر وقت بفرستیمشون
به پرایم اوردر ، کاری باهامون ندارن

چقدر آتیش

کمپ «گری اسکین» هاست
(شبیه جذام )

ادمام هر شب اونا رو میشمارن

حالا بیشتر از پنجاه تان

تا حالا حمله کردن؟

یکبار، اومدن سمت دیوارا

ولی جنگیدیم و عقب روندیمشون

و این قضیه مال 11 فصل پیشه

برای همینه که ارتش هشتم از اینجا رفت

رفت تا جبهه جنوبی رو تقویت کنه

چند روز پیش اون اطراف بودم

چه خبر؟ تونستیم جایی رو بگیریم؟

از نصف زمان ماه قرمز به اینور خبری نشنیدم

نمیدونم

فقط پر از جنگیدن و کشتار بود

آره ،خب

جنگ بی رحمیه

برای 3 فصل من اونجا بودم

دیدم که ادمای خوب زیادی مردن

درحالی که سعی میکردن پادشاهی رو
از دست اون هیولاها در امان نگه دارن

اون هیولاها؟

من دسدم که شما سربازای پرایم اوردر با مردم چیکار میکنین

کی از ما در مقابل شما محافظت میکنه؟

من پرایم اوردر نیستم، من کاپیتان گارد مرزیم

فرقی نمیکنه، تو هم برای اونا کار میکنی، برای اونا میکشی

میدونی ،اواخر تنها قتلی که انجام دادم

کشتن «پلیگلینگز» هایی بود که به یه زن حمله کرده بودن

این کارم باعث شد بهت بر بخوره؟

نه

و بابت نجات جونم ممنونم

و بهت بدهکارم

چیزی نیست که بهش عادت داشته باشم

مرسی بابت نشون دادن اطراف

یه لطفی بهم بکن

کاری نکن که منو به خاطر اوردنت

داخل این دیوارا به دردسر بندازی

سلاح نمیشه برد تو

زودباش ،نشونمون بده چی داشتی

یه خانوم هیچوقت نمیگه

من به وعده غذایی و یه اتاق نیاز دارم

سه سکه به ازای هر شبه

اتاق دوم سمت چپ

نمیتونی مهمون ببری

جانزو! پلتر بیار

منظورم اینه که... سلام

فکر نمیکنم که تا حالا دیده باشمت، دیدم؟

تکون نخور، همینجا بمون

من تشنه نیستم -
فقط امتحانش کن -

مخصوص تو درستش کردم -
تو که حتی منو نمیشناسی -

خب ،تو همش لبات رو زبون میزنی، پس من

ابجوی زمستانیم برای رفع تشنگی ریختم

و شونه هات یکم قوز شدن، مگه نه؟

به خاطر اینه که خسته ای. مگه نه عزیزم؟

ولی اشکال نداره چون توش محرک «برایوید» ریختم

چیزیه که به مغز و بدن قوت میبخشه

دو تا فکت به هم وصل شدن

به خاطر اینه که سر ماموریتی هستی، مگه نه؟

... یکم از اساسنس شراب اسمان ریختم

تو موهبت خاصی داری، متصدی

شراب ساز

اسمم جانزوعه، بهترنی شراب ساز پادشاهی

و شما؟

علاقه ای به ادامه دادن هر چی که این هست ندارم

ولی بابت نوشیدنی ممنونم

کاپیتان

کاپیتاته -
کاپیتان -

جانزو ،یکی از ترکیبای مخصوصت
برای مهمون ارجمندمون بیار

هی شراب ساز

پشت هم بهش شراب بده ، بهش بگو به حساب خودتونه

به کی؟اون پیر چندشی که
کل شب رو داشته بهت زل میزده؟

نه

به مهمون ارجمند قراردادیتون

... اوه ،و اینکه

من کل شب رو تو اتاقمم

نه ،نه، کل شب رو تنها تو اتاقمم

خوابیده

... باشه، خب

پس شب بخیر

بذار برم

دیدم که کلید گرفتی

تو یه اتاق داری و منم باید قایم شم

من اجازه ندارم مهمون بیارم

خواهش میکنم، به کمکت نیاز دارم

یه مردی اون پایینه که اگه منو ببینه

منو میکشه

شب رو اینجا منتظر میمونم و صبح میرم

اوه نه اینطور نیست
اینجا نمیمونی

اگه منو ببینه منو میکشه

کی؟

یکیه سر کارد بازی گولش زدی؟

نه نه اینجوریا نیست

اون یه مامور قراردادیه ،زره قرمز داره

مطمئنم متوجهش شدی -
تورو ماگمور؟ -

اره فکر میکنم که اسمش همین باشه

و از کجا اسمش رو میدونی؟
تو هم باهاشی درسته؟

تو اومدی به اتاقم، یادته؟

اگه بهم صدمه بزنی پدرم گردنت رو میزنه

اون فرمانده ی کل این پایگاهه

اوه واقعا؟ فزمانده کل اینجا؟

چطور جرعت میکنی؟ بهت دستور میدم که کمکم کنی

میخوام همینکارو کنم

همینجا بمون و در رو قفل کن

من به حساب ماگمور میرسم

اون دید که اومدم بالا

اتاقت امن نیست، منم باهات میام

کجا داریم میریم؟

بهت گفتم که خودم بهش میرسم

من تو خطر مرگم و تو باید منو تا خونه همراهی کنی

بگو ببینم

چرا تورو ماگمور میخواد که بمیری؟

اول تو بهم بگو که چطوری با اسمش میشناسیش؟

نمیشه بذاری بری؟

تنها راه خلاص شدن از دست من

اینه که منو سالم برسونی خونه

خدایا

گرت؟اوه خدا رو شکر

خیلی خوشحالم که تو اینجایی -
اتفاقی افتاده؟من... اوه -

... سلام

دوباره

کاپیتان

تو این زن رو میشناسی؟

... نه، خب

... نه اون رو امشب دیدم و

... داشتم -
کاپیتان جون من رو نجات دادن -

خیلی قهرمانانه بود

اوه ،خب، حالا هم تو جون منو نجات دادی

هر کار نیکی، مسبب کار نیک دیگری میشه

جونت رو نجات داد؟ چی؟

یه مامور قراردادی تو نایتشید بود

فکر کنم که اون احتمالا منو شناخته

بهمون خبر نداده بودن که مامورین قراردادی دارن میان

برو داخل

اون خیلی از این مرد، هر کسی که هست، ترسیده

و تو حتی از اون هم نگران تری

چرا؟

نمیدونم از چی حرف میزنی

منم همینطور

اون بهم قول داد در صورت سالم رسوندش 5 سکه طلا بده

گمونم تو کسی هستی که پرداخت میکنه؟

شب بخیر کاپیتان

اشکال نداره اگه صبر کنی تا کارم رو تموم کنم؟

برای 13 سال صبر کردم
همونقدر کافیه

اوه اوه

چه تن صدای شروری

مثل انتقام جو هاست

کی بوده؟

جون کیو گرفتم که تا اسن حد برات ارزش داشته

که بعد این همه سال اومدی دنبالم

پدرت؟

اوه. مادرت؟

کل روستام

ویلِ گلنث

اوه اره ،خون سیاه ها

همشونو کشتیم

نه همشونو ،یکی رو جا انداختین

نه ،امکان نداره

مقبره رو چک کردی؟

دختره؟

ولی ولف به حساب دختره رسید
خودم دیدم که شلیک کرد

خطا زد

خب ،حالا که همین نزدیکیاست

وقتی کارم با تو تموم شد به حساب اونم میرسم

نزدیکیا؟اونم تو پایگاهه؟

نمیدونستی؟
اره

اونقدر نزدیک هست که بشه روش تف انداخت

اون کیه؟

برای تو که فرقی نداره

تا چند لحظه دیگه تو میمیری

پس فقط اینو بهم بگو، چرا؟

پول خوبی بهمون داده شده بود

کی بهتون پول داد؟

"هر چی خون سیاهه رو بکشید"

این چیزی بود که اون گفت

و حالا من باید کار رو تموم کنم

! کی بهتون پول داد ؟بهم بگو

تو کی هستی؟ ها؟

«: مـتـرجـمـیـن: مـحـمـد و غـزل :»
.:: Mohammad_NA ,Violet ::.

.::ارائهای اختصاصی از وبسایتِ::.
|-| Film2Movie.US |-|