All language subtitles for Alias S01 E01 (Bia2Movies)

af Afrikaans
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bn Bengali
bs Bosnian
bg Bulgarian
ca Catalan
ceb Cebuano
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English Download
eo Esperanto
et Estonian
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
km Khmer
ko Korean
ku Kurdish (Kurmanji)
ky Kyrgyz
lo Lao
la Latin
lv Latvian
lt Lithuanian
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
ne Nepali
no Norwegian
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt Portuguese
pa Punjabi
ro Romanian
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
st Sesotho
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhala
sk Slovak
sl Slovenian Download
so Somali
es Spanish
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
te Telugu
th Thai
tr Turkish
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
or Odia (Oriya)
rw Kinyarwanda
tk Turkmen
tt Tatar
ug Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:00,669 --> 00:00:08,817 .برای جن‌زده شدن، لازم نیست حتماً یک اتاق باشی .لازم نیست حتماً یک خانه باشی .ذهنِ انسان نیز راهروهایی دارد، فائق از دنیای مادی 2 00:00:09,879 --> 00:00:17,813 .همین خودِ ما که پشتِ خود پنهان شده‌ایم، باید بیش از همه وحشت‌زده‌مان کند .چرا که قاتلی که در خانه‌مان پنهان شده، آن‌چنان وحشتناک نیست [ اِمیلی دیکن‌سون ] 3 00:00:24,167 --> 00:00:25,434 خیلی به تمام چیزهایی که 4 00:00:25,435 --> 00:00:27,403 درموردم می‌نویسن، فکر می‌کنم 5 00:00:27,838 --> 00:00:30,672 که من یه زنِ شیطان‌صفت بی‌عاطفه‌م 6 00:00:30,874 --> 00:00:32,875 یا که فقط قربانی معصومِ یه حروم‌زاده‌م 7 00:00:32,876 --> 00:00:35,911 که بر خلاف خواسته‌م مجبورم کرده .و زندگیِ خودم رو برام خطرناک‌‍ کرده 8 00:00:37,214 --> 00:00:39,481 که انقدر نادون بودم که نمی‌دونستم چطور رفتار کنم 9 00:00:39,516 --> 00:00:41,784 که اعدامم، حکم و قتلِ قضایی محسوب میشه 10 00:00:42,619 --> 00:00:44,486 که لباسِ خیلی مرتب و زیبایی هم به تن کردم 11 00:00:44,588 --> 00:00:46,655 که لباس یه زنِ مُرده رو پوشیدم تا همچین ظاهری به خودم بدم 12 00:00:47,457 --> 00:00:49,225 که یه آدم کج‌خلقم 13 00:00:49,226 --> 00:00:50,692 .با روحیات جنگ‌طلبانه 14 00:00:52,362 --> 00:00:53,855 که ظاهر شخصی رو دارم که 15 00:00:53,856 --> 00:00:56,191 .نسبتاً بالاتر از روحیاتِ فروتنانه‌م‌‍ه 16 00:00:56,333 --> 00:00:58,400 که من دختر خوبی‌ام که ذات انعطاف‌پذیری داره 17 00:00:58,401 --> 00:00:59,935 و از من آسیبی به کسی نمی‌رسه 18 00:01:01,471 --> 00:01:03,038 .که من آدمی منحرف و مکّارم 19 00:01:06,176 --> 00:01:07,476 که شاید فردی شل‌مغز باشم و 20 00:01:07,477 --> 00:01:09,144 فرق خاصی با یه احمق نداشته باشم 21 00:01:10,447 --> 00:01:11,780 ،و در عجبم 22 00:01:11,781 --> 00:01:14,616 ،چطور می‌تونم در آنِ واحد این همه چیزِ مختلف و متفاوت باشم؟ 23 00:01:22,000 --> 00:01:30,000 « AbG مترجـم: سـروش » 24 00:01:30,024 --> 00:01:35,024 «« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »» WwW.TakMovie.Co 25 00:01:37,000 --> 00:01:43,074 -= www.OpenSubtitles.org =- 26 00:02:18,200 --> 00:02:20,200 [ زندان کینگ‌اِستون، سال 1859 ] 27 00:02:21,351 --> 00:02:23,552 15سالی می‌گذره که من توی زندان کینگ‌اِستون 28 00:02:23,553 --> 00:02:25,587 .زندانی بودم 29 00:02:25,822 --> 00:02:28,390 ،وقتی کوچیک بودم محکوم به قتل شدم 30 00:02:28,625 --> 00:02:31,393 .اگر چه، اون زمان به‌نظرم خانم بالغی بودم 31 00:02:32,862 --> 00:02:35,430 .هر روز میارنم به خونه‌ی فرماندار 32 00:02:35,932 --> 00:02:37,866 میگن که اینجام تا کارهای سبک خونه رو انجام بدم 33 00:02:37,867 --> 00:02:39,168 .بیاید، بیاید، خانم‌ها 34 00:02:39,169 --> 00:02:42,070 ،اگر چه بیشتر اون‌جام تا براشون سوژه‌ای باشم .تا حس کنجکاوی‌شونُ ارضا کنن 35 00:02:42,839 --> 00:02:45,174 ،طوری نگاه می‌کنن که معلوم نشه، دکتر 36 00:02:45,175 --> 00:02:46,775 .از زیرِ کلاه‌هاشون 37 00:02:47,577 --> 00:02:48,644 دلیلی که می‌خوان ببیننم اینه که 38 00:02:48,645 --> 00:02:51,046 من یه قاتله‌ی مشهورم 39 00:02:51,348 --> 00:02:53,048 .یا حداقل این چیزی‌‍ه که تو روزنامه‌ها میگن 40 00:02:54,217 --> 00:02:56,385 ،وقتی که برای اولین چشمم بهش خورد، تعجب کردم 41 00:02:56,386 --> 00:02:58,520 ،"چون‌که معمولاً میگن، یه "خواننده‌ی مشهور 42 00:02:58,688 --> 00:03:01,990 ،"و "شاعره‌ی مشهور ."و یا "بازیگر مشهور 43 00:03:02,292 --> 00:03:04,092 ولی خب چیِ یه قاتل می‌تونه مشهور و معروفش کنه؟ 44 00:03:06,896 --> 00:03:07,963 ،با این‌که همه‌شون مثل همه‌ن 45 00:03:07,964 --> 00:03:10,733 قاتله" صفت سنگینی‌‍ه که وصله‌ی تنت می‌کنن" 46 00:03:12,569 --> 00:03:14,503 ،یه بوهایی میده، اون کلمه 47 00:03:14,504 --> 00:03:18,073 ،مُشک‌بار و غمناک .مثل گل‌های پژمرده‌ی توی گلدون 48 00:03:19,276 --> 00:03:21,710 گاهی‌اوقات، نصف‌شبا برای خودم .تو گوشم زمزمه‌ش می‌کنم 49 00:03:21,711 --> 00:03:23,946 .قاتله، قاتله 50 00:03:24,614 --> 00:03:27,382 مثل یه دامن مجلل و پُفی که روی زمین .کشیده میشه و خش‌خش می‌کنه 51 00:03:28,184 --> 00:03:29,852 قاتله، کمی بی‌رحمانه‌ست 52 00:03:29,853 --> 00:03:32,054 مثل چکش یا یه تیکه فلز می‌مونه 53 00:03:36,593 --> 00:03:38,927 .صفت "قاتله" رو به "قاتل" ترجیح میدم [ .تفاوت در مؤنث و مذکر ] 54 00:03:39,229 --> 00:03:40,829 .خب اگه این‌ها تنها گزینه‌های انتخابیم بودن 55 00:03:48,171 --> 00:03:49,571 شور و شوق زیادی راه افتاده بود 56 00:03:49,572 --> 00:03:51,740 .که شما دارین میاین به کینگ‌استون، دکتر جُردن 57 00:03:52,309 --> 00:03:54,643 ،اون‌هایی که دوست داشتن تبرئه شدنم رو ببینن 58 00:03:54,644 --> 00:03:57,045 باور داشتن که گزارشی از طرفِ شما .می‌تونه آزادم کنه 59 00:03:58,181 --> 00:04:00,282 از شما نسبت به دکترهایی که تو تمام این سال‌ها 60 00:04:00,283 --> 00:04:02,284 اومدن تا معاینه‌م کنن، تعریفِ بیشتری شده 61 00:04:02,285 --> 00:04:03,686 ."ثابت بشین،"گریس 62 00:04:03,687 --> 00:04:05,688 دکتر اسمیت باید یه اندازه‌گیری درست و دقیق بکنه‌تت 63 00:04:05,689 --> 00:04:07,589 لازم نیست از چیزی بترسی 64 00:04:17,467 --> 00:04:19,401 بنظر اون‌ها شما می‌تونین ،جواب‌هایی رو کشف کنید 65 00:04:19,402 --> 00:04:20,902 .که بقیه از پیدا کردن‌شون عاجز بودن 66 00:04:49,866 --> 00:04:52,000 اگه من جات بودم، حواسمُ جمع می‌کردم 67 00:04:52,268 --> 00:04:54,436 اون دو تا آدم رو خیلی بی‌رحمانه .و تو خون‌سردیِ کامل کشته 68 00:04:54,637 --> 00:04:56,738 .دلیل داشته که کردنش این‌تو 69 00:05:10,286 --> 00:05:11,586 صبحت بخیر، گریس 70 00:05:12,455 --> 00:05:14,490 به اطلاعم رسیده که از دکترها وحشت داری 71 00:05:14,491 --> 00:05:16,958 باید همین‌الان بهت بگم که .خودِ منم یه دکترم 72 00:05:17,293 --> 00:05:20,095 ،اسمم دکتر جُردن‌‍ه ."دکتر "سایمون جُردن 73 00:05:23,133 --> 00:05:25,163 گمونم اومدی اینجا تا کله‌مُ اندازه‌گیری کنی 74 00:05:25,769 --> 00:05:27,536 .اصلاً خیالشم به سرم نمیشه 75 00:05:30,306 --> 00:05:31,540 اهل آمریکایی؟ 76 00:05:31,541 --> 00:05:33,709 ،تو همون دکتری هستی که آوردنش .تا بهشون گزارش بده 77 00:05:33,710 --> 00:05:34,810 بله 78 00:05:35,912 --> 00:05:37,346 یه کیفِ پُر از چاقو و تیزی داری؟ 79 00:05:37,347 --> 00:05:38,547 نه 80 00:05:38,548 --> 00:05:40,282 من یه دکتر معمولی نیستم 81 00:05:40,283 --> 00:05:41,583 با چاقو و جراحی سرِ کار ندارم 82 00:05:42,352 --> 00:05:43,819 ببینم از من می‌ترسی، گریس؟ 83 00:05:44,821 --> 00:05:46,555 .هنوز گفتنش زوده 84 00:05:52,162 --> 00:05:53,628 این برای توئه 85 00:06:01,671 --> 00:06:03,338 .من‌که سگ نیستم 86 00:06:05,241 --> 00:06:08,252 .نه، گریس .می‌تونم ببینم که سگ نیستی 87 00:06:12,549 --> 00:06:13,682 چی شده، گریس؟ 88 00:06:15,285 --> 00:06:16,918 عطر و بوی بیرون و هوای آزادُ میده 89 00:06:18,521 --> 00:06:19,921 می‌تونی بهم بگی که چی تو دستت گرفتی؟ 90 00:06:22,225 --> 00:06:23,292 .یه سیب 91 00:06:23,293 --> 00:06:25,460 و سیب تو رو یاد چه چیزی می‌ندازه؟ 92 00:06:26,896 --> 00:06:28,396 آخرش با کی ازدواج می‌کنیم؟ 93 00:06:34,170 --> 00:06:36,171 .عذر می‌خوام، آقا .ولی منظورتونُ متوجه نمیشم 94 00:06:36,172 --> 00:06:38,006 بنظر منکه خیلی هم خوب متوجه میشی 95 00:06:38,675 --> 00:06:39,775 .پایِ سیب 96 00:06:39,776 --> 00:06:41,577 .آها، یه چیز خوردنی 97 00:06:41,578 --> 00:06:43,078 خب، امیدوارم که شما هم همین‌کارُ .باهاش می‌کنین، قربان 98 00:06:43,379 --> 00:06:44,980 سیب هم برای همین‌‍ه دیگه 99 00:06:46,316 --> 00:06:48,850 سیبی هم هست که بهتره آدم نخورتش؟ 100 00:06:50,253 --> 00:06:51,586 .به گمونم، یه سیب فاسد شده 101 00:06:53,723 --> 00:06:54,990 شما کشیش هستین؟ 102 00:06:56,626 --> 00:06:57,726 نه، من کشیش نیستم 103 00:06:58,561 --> 00:07:00,762 من دکتری هستم که بجای تخصص داشتن ،تو حیطه‌ی بدن 104 00:07:00,763 --> 00:07:02,097 .توی ذهن تخصص دارم 105 00:07:02,499 --> 00:07:04,334 .بیماری‌های مغز و ذهن 106 00:07:04,335 --> 00:07:05,367 .و اعصاب 107 00:07:07,437 --> 00:07:08,537 نه 108 00:07:10,139 --> 00:07:11,904 .دوباره به اون تیمارستان بر نمی‌گردم 109 00:07:13,072 --> 00:07:14,352 انسان اونجا دووم نمیاره 110 00:07:17,277 --> 00:07:19,077 به آدم زور میگن، آقا 111 00:07:20,947 --> 00:07:22,881 منطق تو گوش‌شون نمیره، جناب 112 00:07:26,085 --> 00:07:27,953 منم برای همین اومدم اینجا 113 00:07:28,288 --> 00:07:29,788 که به حرف‌ها و منطق‌هات گوش بدم 114 00:07:32,158 --> 00:07:35,093 ،ولی اگه قرار باشه من بهت گوش بدم تو هم باید باهام صحبت کنی 115 00:07:35,094 --> 00:07:36,394 حرفمُ که باور نمی‌کنید، جناب 116 00:07:36,763 --> 00:07:38,396 در هر صورت که دیگه تصمیم‌ها گرفته شده 117 00:07:38,765 --> 00:07:40,765 و حرفای منم قرار نیست تغییری ایجاد کنه 118 00:07:40,767 --> 00:07:42,000 ،بهتره برین از قاضی‌ها و وکیل وکلا 119 00:07:42,001 --> 00:07:43,101 .و روزنامه نگارها بپرسین 120 00:07:43,102 --> 00:07:45,537 انگاری اونا بهتر از من داستان زندگیمُ بلدن 121 00:07:47,240 --> 00:07:49,841 در هر صورت، اصلاً من اون بخش از خاطراتم رو به کل فراموش کردم 122 00:07:50,109 --> 00:07:51,409 حتماً اینُ به اطلاع‌تون رسوندن 123 00:07:53,112 --> 00:07:55,113 من دوست دارم کمکت کنم، گریس 124 00:07:55,949 --> 00:07:58,050 ،من تو سعی کنی باهام حرف بزنی منم تلاش می‌کنم گوش به حرفات بدم 125 00:07:58,051 --> 00:07:59,651 علایقم کاملاً علمی‌‍ه 126 00:07:59,652 --> 00:08:02,020 نمی‌خوام فقط روی قتل‌ها متمرکز شیم 127 00:08:02,655 --> 00:08:03,956 شاید، بهتون دروغ بگم 128 00:08:03,957 --> 00:08:05,524 .شاید بگی 129 00:08:05,525 --> 00:08:07,526 ،شاید بدون قصد و نیت حتی دروغ بگی 130 00:08:07,527 --> 00:08:09,094 شایدم عمداً بگی 131 00:08:09,095 --> 00:08:10,729 شاید، اصلاً یه دروغ‌گو باشی 132 00:08:10,730 --> 00:08:12,797 .اونائن که میگن من دروغ‌گواَم 133 00:08:14,200 --> 00:08:16,234 خب بالاخره این ریسکی‌‍ه که باید به جون بخری 134 00:08:17,937 --> 00:08:19,671 برم می‌گردونن به تیمارستان؟ 135 00:08:21,507 --> 00:08:22,807 !نه 136 00:08:24,677 --> 00:08:26,244 ،یا تو انفرادی نگه‌م می‌دارن 137 00:08:26,245 --> 00:08:27,612 که چیزی هم بجز نون برای خوردن نداره؟ 138 00:08:29,082 --> 00:08:30,115 ،بهت قول شرف میدم 139 00:08:30,116 --> 00:08:32,551 ،که تا موقعی که به حرف زدن‌هات با من ادامه بدی 140 00:08:32,552 --> 00:08:35,120 ،و رفتار خشنی هم ازت سر نزنه .همین‌جایی که هستی می‌مونی 141 00:08:36,089 --> 00:08:37,922 .از فرماندار قول گرفتم 142 00:08:48,601 --> 00:08:49,901 .پس تا فردا، فعلاً 143 00:09:17,964 --> 00:09:19,675 ،"سیبِ "درخت خرد [ .درخت موجود در بهشت و داستان آدم و حوا ] 144 00:09:19,676 --> 00:09:21,333 .منظورت بود، دکتر جردن 145 00:09:21,734 --> 00:09:24,369 خیر و شر، هر کسی می‌تونه بفهمتش 146 00:09:29,742 --> 00:09:33,378 با خودم فکر می‌کردم، "حتماً می‌خواد ،بره خونه و با خودش بگه 147 00:09:33,679 --> 00:09:36,014 ،دستمُ کردم توش و ک‍*سشُ خونی کردم [ کنایه از بازیچه‌ی کسی شدن ] 148 00:09:36,649 --> 00:09:38,683 ".چه پسر خوبیم، من 149 00:09:38,684 --> 00:09:40,519 ولی من عمراً بازیچه‌ی کسی بشم 150 00:09:40,520 --> 00:09:42,854 الان دیگه شدی ج‍*نده‌ی دکتر، نه؟ 151 00:09:42,855 --> 00:09:44,289 گریس مارکس"؟" 152 00:09:44,290 --> 00:09:45,557 ج‍*نده‌ی دکتر 153 00:09:45,558 --> 00:09:46,925 !ساکت 154 00:10:04,243 --> 00:10:06,111 ،امروز که گریس رو معاینه کردی 155 00:10:06,112 --> 00:10:07,813 چه چیزی دست‌گیرت شد؟ 156 00:10:07,814 --> 00:10:09,948 ،من به دنبال کردن خاطرات 157 00:10:09,949 --> 00:10:12,117 و خیال‌های احساسی و شهوانیِ بیمار اعتقاد دارم 158 00:10:12,251 --> 00:10:14,753 این‌که اعتماد بیمار رو جلب کنی نکته‌ی بسیار مهمی‌‍ه 159 00:10:14,754 --> 00:10:16,321 .و این اتفاق فقط تو یه جلسه نمیفته 160 00:10:16,322 --> 00:10:17,722 161 00:10:17,723 --> 00:10:20,325 ،تعداد زیادی از ما 162 00:10:20,326 --> 00:10:22,260 مخصوصاً اون‌هایی‌مون که توی هیئت بررسی 163 00:10:22,261 --> 00:10:24,262 عفو خوردن به گریس مارکس، هستیم 164 00:10:24,263 --> 00:10:26,998 مشتاقیم تا آزاد شدن گریس رو 165 00:10:26,999 --> 00:10:28,600 به سرعت هر چه تمام‌تر ببینیم 166 00:10:28,601 --> 00:10:30,869 ،تو زمان اجرای حکمش 167 00:10:30,870 --> 00:10:33,271 ،با توجه به دختر جوون و آسیب‌پذیری که هست 168 00:10:33,272 --> 00:10:34,973 مدت بیش از حدی رو توی زندان گذرونده .و ضعیف شده 169 00:10:34,974 --> 00:10:38,042 گزارش‌تون تا کی برای هیئت بررسی آماده میشه؟ 170 00:10:41,314 --> 00:10:44,449 چندتا سؤال درمورد خود دادگاه هم دارم 171 00:10:46,619 --> 00:10:48,620 ،رفتم اون‌جا و وقتی برگشتم 172 00:10:48,621 --> 00:10:50,722 دیدم که "مک‌درموت" داره "نانسی" رو .روی زمین حیاط می‌کشونه 173 00:10:50,723 --> 00:10:52,824 و از آشپزخونه‌ی پشتی می‌بردش .سمت آشپزخونه‌ی جلویی 174 00:10:52,825 --> 00:10:54,893 ،وقتی که گریس رو بازداشت کردن 175 00:10:54,961 --> 00:10:57,295 گفت که نمی‌دونسته نانسی کجاست 176 00:10:57,830 --> 00:10:59,064 ،ولی توی دادگاه 177 00:10:59,065 --> 00:11:00,999 اونم گفت، بهتر بود زودتر کارشُ یه سره کنم 178 00:11:01,300 --> 00:11:02,501 ،بیا و در مخفی رو باز کن" 179 00:11:02,502 --> 00:11:03,768 ".و منم می‌ندازمش توی زیرزمین 180 00:11:03,769 --> 00:11:05,237 ادعا کرد که دیده که مک‌درموت 181 00:11:05,238 --> 00:11:06,838 نانسی رو از مو گرفته و روی زمین می‌کشیده 182 00:11:06,839 --> 00:11:08,240 و می‌نداختتش توی زیرزمین 183 00:11:10,243 --> 00:11:11,543 نه بابا؟ 184 00:11:11,711 --> 00:11:13,278 یادم نمیاد 185 00:11:13,613 --> 00:11:16,648 گفت... گفت که از مرگ نانسی متأسف‌‍ه 186 00:11:16,649 --> 00:11:17,949 هر کسی ممکنه همچین حرفی بزنه 187 00:11:18,117 --> 00:11:19,417 .آره گمونم 188 00:11:20,853 --> 00:11:23,388 به‌علاوه، بیانیه‌ی مک‌درموت رو هم داریم 189 00:11:23,789 --> 00:11:25,857 .که درست قبل از به دار آویخته شدنش، گفته 190 00:11:31,097 --> 00:11:33,632 ادعا کرده بوده که گریس، نانسی رو 191 00:11:33,633 --> 00:11:35,400 با روسریِ خودش خفه‌ش کرده 192 00:11:35,902 --> 00:11:37,269 یارو از قبل هم چندین و چند 193 00:11:37,270 --> 00:11:38,436 ،سناریوی متفاوت تعریف کرده بود 194 00:11:38,437 --> 00:11:41,273 و به‌علاوه، به دروغگویی هم مشهور بوده 195 00:11:41,274 --> 00:11:44,042 !گریس مارکس مجبورم کرد، اون‌کارُ بکنم 196 00:11:44,043 --> 00:11:45,877 اون یه فاحشه‌ست 197 00:11:45,945 --> 00:11:47,345 !قاتل 198 00:11:47,680 --> 00:11:48,914 ...ممکنه تظاهر به دروغ کرده باشه 199 00:11:48,915 --> 00:11:50,148 !اون زنُ اعدام کنید 200 00:11:50,149 --> 00:11:52,584 ،فقط بخاطر این‌که یه آدم معروف به دروغ‌گویی‌‍ه 201 00:11:53,085 --> 00:11:55,286 به این معنا هم نیست که .همیشه دروغ میگه 202 00:11:59,525 --> 00:12:01,126 این نوع بازجویی اذیت‌تون می‌کنه؟ 203 00:12:01,127 --> 00:12:03,929 نه، به هیچ وجه، دکتر جردن 204 00:12:03,930 --> 00:12:06,531 ولی همه‌مون امیدواریم که گزارشی بنویسی که 205 00:12:06,532 --> 00:12:08,199 به نفعِ گریس مارکس باشه 206 00:12:08,267 --> 00:12:10,502 برای همین‌هم آوردیمت اینجا 207 00:12:11,837 --> 00:12:13,171 بله، ازتون هم سپاس‌گذارم 208 00:12:13,172 --> 00:12:15,406 خب، گزارش‌تون کی آماده میشه؟ 209 00:12:18,211 --> 00:12:20,579 اگه بتونم جلساتم با گریس رو جایی ترتیب بدم که 210 00:12:20,580 --> 00:12:23,147 حسِ اعتماد بیشتری رو بهش القا کنه، خیلی کمک می‌کنه 211 00:12:23,616 --> 00:12:25,817 قبلاً گفتین که انگار داشته توی خونه‌ی فرماندارِ زندان 212 00:12:25,818 --> 00:12:27,418 نوعی خانه‌داری می‌کرده؟ 213 00:12:27,720 --> 00:12:29,054 چی شد، که این‌طور شد؟ 214 00:12:29,055 --> 00:12:31,389 رفتارش توی زندان، مثال‌زدنی بود 215 00:12:31,624 --> 00:12:33,808 و همسر فرماندار هم بهش اجازه داد 216 00:12:33,809 --> 00:12:35,276 تا دوران حبسش رو اونجا سپری کنه 217 00:12:35,277 --> 00:12:38,146 ولی اخیراً کمی رفتار پرخاش‌گرانه‌ای داشت که 218 00:12:38,147 --> 00:12:39,714 خونواده‌ی فرماندار رو وحشت‌زده کرد 219 00:12:52,128 --> 00:12:53,628 ممکنه که دوباره متقاعدشون کرد که 220 00:12:53,629 --> 00:12:55,897 اجازه بدن برگرده به خونه‌شون؟ 221 00:12:56,265 --> 00:12:57,565 می‌تونم قرارهای ملاقاتم رو اونجا باهاش بذارم 222 00:12:57,566 --> 00:12:58,633 تلاشمُ می‌کنم 223 00:12:58,634 --> 00:13:00,468 ،همسر فرماندار از گریس خوشش میاد 224 00:13:00,469 --> 00:13:02,237 ،و بدون‌شک 225 00:13:02,238 --> 00:13:05,306 از اینکه گریس حس کنجکاوی خانم‌های "دایره‌ی روحانی" رو [ گردهایی برای احضار روح ] 226 00:13:05,307 --> 00:13:07,475 .قلقلک میده، لذت می‌بره 227 00:13:07,476 --> 00:13:09,344 حس می‌کنم یکی داره میاد 228 00:13:10,980 --> 00:13:13,248 منتظرت می‌مونیم، پسر عزیزم ویلیام 229 00:13:13,249 --> 00:13:14,437 پس، من فردا تو خونه‌ی فرماندار 230 00:13:14,438 --> 00:13:15,983 با گریس ملاقات می‌کنم؟ 231 00:13:16,085 --> 00:13:17,919 .مطمئناً می‌تونم ترتیبشُ بدم 232 00:13:18,354 --> 00:13:20,055 و محل استقرارتون چطوره؟ 233 00:13:20,056 --> 00:13:21,456 واقعاً رضایت‌بخش‌‍ه 234 00:13:21,457 --> 00:13:23,124 از تمام زحمات‌تون بسیار ممنونم، جناب کشیش 235 00:13:23,125 --> 00:13:25,560 اطمینان داریم که این کار ارزش وقتی که میذاریمُ داره 236 00:13:25,561 --> 00:13:26,861 فردا می‌بینم‌تون 237 00:13:28,631 --> 00:13:30,832 خانم هام‌فری - شب‌تون بخیر - 238 00:13:31,133 --> 00:13:32,400 براتون کمی چای آماده کردم 239 00:13:32,401 --> 00:13:33,701 واقعاً لطف داشتین 240 00:13:34,403 --> 00:13:36,939 شب بخیر، آقای جردن - شب خوش، جناب کشیش - 241 00:13:46,842 --> 00:13:49,469 گریس، می‌بینم که یه عشق جدید پیدا کردی 242 00:13:49,470 --> 00:13:51,070 !مشالا دکترم هست 243 00:13:51,539 --> 00:13:52,772 ريالبه نفعش‌‍ه که حواسشُ خوب جمع کنه 244 00:13:52,773 --> 00:13:54,908 وگرنه وِلوش می‌کنی رو زمین 245 00:13:54,909 --> 00:13:57,343 آره، ولو توی زیرزمین 246 00:13:57,344 --> 00:13:59,612 .پا برهنه و با یه گلوله توی قلبش 247 00:14:00,714 --> 00:14:01,948 ،اگه واقعاً همچین فکری درباره‌م می‌کنین 248 00:14:01,949 --> 00:14:03,583 ،باید حرفِ اون دهن‌های کثیف‌تونُ بفهمید 249 00:14:03,584 --> 00:14:04,651 و گرنه یه شب میام، و 250 00:14:04,652 --> 00:14:06,553 .از تو دهن‌تون می‌کشم‌شون، اونم از ریشه 251 00:14:06,554 --> 00:14:07,854 و تازه به چاقو هم نیازی ندارم 252 00:14:07,855 --> 00:14:10,156 فقط با دندونم می‌کشم‌شون .و از جا درشون میارم 253 00:14:10,891 --> 00:14:12,859 و ممنون میشم اگه این دست‌های کثیف‌تونُ 254 00:14:12,860 --> 00:14:13,993 .هم به من نزنید 255 00:14:13,994 --> 00:14:15,161 افرادی هستن که از پریشانی 256 00:14:15,162 --> 00:14:17,430 .هم‌نوع‌شون لذت می‌برن، دکتر 257 00:14:18,874 --> 00:14:20,600 و مخصوصاً اگه فکر کنن که اون هم‌نوع 258 00:14:20,601 --> 00:14:22,301 ،مرتکب گناهی هم شده 259 00:14:22,536 --> 00:14:24,637 .که یه چاشنی هم بهش میده 260 00:14:25,906 --> 00:14:29,075 ،ولی مگه به قول انجیل از بین ما کدوم‌مون مرتکب به گناهی نشدیم؟ 261 00:14:30,344 --> 00:14:31,611 باید واقعاً شرم کنم که 262 00:14:31,612 --> 00:14:33,846 .همچین لذتی از دیدنِ رنج‌کشیدن دیگران می‌برم 263 00:14:58,339 --> 00:15:00,573 حرف زدن برام سخت‌‍ه 264 00:15:00,808 --> 00:15:03,009 تو 15 سال گذشته، حرف خاصی نزدم 265 00:15:03,611 --> 00:15:05,289 .نمی‌دونم ازم می‌خواید که چی بگم 266 00:15:05,290 --> 00:15:06,890 ،موضوع این نیست که به من چی بگی 267 00:15:06,891 --> 00:15:08,358 در اصل موضوعی که بهش علاقه‌مندم اینه که 268 00:15:08,359 --> 00:15:09,860 چی داری که به خودت بگی 269 00:15:12,030 --> 00:15:13,897 آخه همچین چیزی نمی‌خوام 270 00:15:14,999 --> 00:15:17,133 اصلاً من تو جایگاهی نیستم که حرفی بزنم 271 00:15:18,937 --> 00:15:20,937 از این پارچه‌ای که داری می‌دوزی برام تعریف کن 272 00:15:23,041 --> 00:15:24,841 .برای "لیدیا"ست، دختر فرماندار 273 00:15:25,343 --> 00:15:26,843 .پارچه‌ی خونه‌ چوبی‌‍ه 274 00:15:28,046 --> 00:15:30,347 هر دختر جوونی باید یکی از این‌ها قبل از ازدواجش داشته باشه 275 00:15:30,648 --> 00:15:31,948 ،به معنای خونه‌ست 276 00:15:31,983 --> 00:15:33,350 و وسطش، همیشه یه مربع قرمز هست 277 00:15:33,351 --> 00:15:35,018 که نمادِ آتش‌دان یا شومینه‌ست 278 00:15:35,787 --> 00:15:36,787 این یکی فقط یه پارچه‌ی عادی‌‍ه 279 00:15:36,788 --> 00:15:38,121 اصلاً یه پر زرق و برقیِ .لحاف ازدواج نمیرسه 280 00:15:38,122 --> 00:15:39,456 لحاف ازدواج چیه دیگه؟ 281 00:15:41,225 --> 00:15:43,060 ،خب، طبق گفته‌های دوستم 282 00:15:43,061 --> 00:15:44,761 سه نوع لحاف داریم که هر زنی باید با دست‌های خودش 283 00:15:44,762 --> 00:15:46,563 قبل از ازدواجش، بدوزتشون 284 00:15:47,231 --> 00:15:48,531 .درختِ بهشت 285 00:15:49,167 --> 00:15:51,635 .سبد گل، و جعبه‌ی پاندورا 286 00:15:51,736 --> 00:15:52,803 ،گاهی‌اوقات، روزایی که وظیفه‌ی خدمتکاری دارم 287 00:15:52,804 --> 00:15:54,171 ،همه‌شونُ پشت‌سر هم آویزون می‌کنم 288 00:15:54,172 --> 00:15:56,006 .تا بعد از شست‌وشو خشک بشن 289 00:15:56,007 --> 00:15:57,107 .شبیه پرچم میشن 290 00:15:57,108 --> 00:15:59,175 ،مثل ارتشی که وقتی می‌خواد بره به جنگ آویزون‌شون می‌کنه 291 00:15:59,644 --> 00:16:02,178 اون لحاف‌ها دیگه یاد چی می‌ندازنت؟ 292 00:16:02,180 --> 00:16:04,381 ،خب، از اون موقع، با خودم فکر می‌کردم 293 00:16:04,983 --> 00:16:07,484 چرا یه زن تصمیم گرفته تا" ،همچین پرچم‌هایی رو بدوزه 294 00:16:07,685 --> 00:16:09,352 "و روی تخت‌خواب پهن‌شون کنه؟ 295 00:16:10,254 --> 00:16:12,635 برای اینکه طوری تخت‌خواب رو درست می‌کنن که برجسته و قابل‌توجه‌ترین چیز توی اتاق باشه 296 00:16:13,291 --> 00:16:14,591 ،و بعدش با خودم گفتم 297 00:16:15,927 --> 00:16:17,227 "بخاطر هشدار دادن‌‍ه" 298 00:16:24,302 --> 00:16:26,937 چونکه شاید با خودتون فکر کنید که ،تخت‌خواب یه جای آرامش‌بخش باشه، جناب 299 00:16:27,538 --> 00:16:28,905 و برای شما حکمِ آرامش و راحتی رو داشته باشه 300 00:16:28,906 --> 00:16:30,240 .و یه خواب شیرین 301 00:16:30,908 --> 00:16:31,875 ولی برای همه این‌طور نیست 302 00:16:31,876 --> 00:16:32,776 اتفاقات خیلی خطرناکی 303 00:16:32,777 --> 00:16:34,645 .ممکنه روی تخت‌خواب رخ بده 304 00:16:34,646 --> 00:16:36,313 ،جایی‌‍ه که ما به دنیا میایم 305 00:16:36,714 --> 00:16:38,381 و خب این اولین خطری‌‍ه که توی .زندگی باهاش مواجه میشیم 306 00:16:38,750 --> 00:16:39,850 و جایی‌‍ه که خانم‌ها بچه‌شونُ به دنیا میارن 307 00:16:39,851 --> 00:16:41,518 که اغلب آخرین بچه‌شون‌هم هست 308 00:16:41,719 --> 00:16:43,186 و جایی که اون حرکتی بین 309 00:16:43,187 --> 00:16:45,255 ،زن و مرد صورت می‌گیره، جناب که بهش اشاره‌ی نمی‌کنم 310 00:16:45,256 --> 00:16:47,123 ولی به گمونم خودتون می‌دونین چیه 311 00:16:48,092 --> 00:16:51,494 ،بعضی‌ها بهش میگن، عشق ،یک سری دیگه، یأس 312 00:16:52,196 --> 00:16:54,564 صرفاً یه هتک آبروئه که باید باهاش بسوزن و بسازن 313 00:16:56,567 --> 00:16:58,868 و بالاخره، تخت‌خواب جایی‌‍ه که توش می‌خوابیم 314 00:16:58,970 --> 00:17:00,270 و خواب می‌بینیم 315 00:17:01,973 --> 00:17:03,440 و اغلب جایی که توش می‌میریم 316 00:17:08,179 --> 00:17:10,080 ،ولی خب، تا قبل از اینکه برم زندان 317 00:17:10,081 --> 00:17:11,982 همچین خیال‌پردازی‌هایی رو درموردِ لحاف‌ها نمی‌کردم 318 00:17:12,016 --> 00:17:14,017 تو زندان وقت زیادی .برای فکر کردن داری 319 00:17:14,018 --> 00:17:15,558 و همین‌طور کسی رو نداری که این خیالاتت رو براش تعریف کنی 320 00:17:16,921 --> 00:17:18,221 پس برای خودت تعریف‌شون می‌کنی 321 00:17:18,823 --> 00:17:20,991 پس، گریس، یعنی به‌نظر تو 322 00:17:20,992 --> 00:17:22,892 تخت‌خواب مکان خطرناکی‌‍ه؟ 323 00:17:25,930 --> 00:17:27,297 منُ مسخره کردین، جناب؟ 324 00:17:27,665 --> 00:17:28,965 نه 325 00:17:30,268 --> 00:17:32,102 خب، معلومه که هر دفعه که میرم روش بخوابم 326 00:17:32,103 --> 00:17:33,870 حس نمی‌کنم جای خطرناکی باشه 327 00:17:34,072 --> 00:17:36,139 فقط تو اون موقعیت‌هایی که براتون تعریف کردم، خطرناک‌‍ه 328 00:17:37,709 --> 00:17:41,144 ببینم نخواسته بهت توهینی کردم؟ .هیچ... هیچ قصدی نداشتم 329 00:17:42,647 --> 00:17:45,015 ،پس حرف‌تونُ باور می‌کنم ،و بهتون اعتماد می‌کنم 330 00:17:45,016 --> 00:17:46,883 و امیدوارم که در آینده هم برام جبران کنید 331 00:17:49,787 --> 00:17:51,087 البته 332 00:17:52,757 --> 00:17:54,297 می‌تونی بهم بگی این چیه، گریس؟ 333 00:17:55,860 --> 00:17:56,927 .چغندر 334 00:17:56,928 --> 00:17:58,741 و تو رو یاد چیزی نمی‌ندازه؟ 335 00:18:06,304 --> 00:18:08,038 .گمونم، یاد غذای "کباب یکشنبه‌ای" می‌ندازه 336 00:18:08,272 --> 00:18:09,339 همیشه بهتره که درست بعد از این‌که 337 00:18:09,340 --> 00:18:11,441 .چغندرها رو از فر در میاری، پوست‌شونُ بکنی .نه قبلش 338 00:18:12,110 --> 00:18:13,643 این‌طوری تمییز کردن‌شون خیلی سخت میشه 339 00:18:13,644 --> 00:18:15,779 جغندرهای آب‌پز کلاً مزه‌شون فرق داره 340 00:18:15,780 --> 00:18:16,880 سبزیجاتین که خیلی سخت میشه 341 00:18:16,881 --> 00:18:18,248 لکه‌ای از روشون پاک کرد 342 00:18:30,762 --> 00:18:33,329 اگه می‌خواستی یه لحاف برای خودت درست کنی 343 00:18:33,631 --> 00:18:35,565 از کدوم طرح و الگو استفاده می‌کردی؟ 344 00:18:37,935 --> 00:18:39,369 نمی‌دونم، آقا 345 00:18:39,737 --> 00:18:41,805 "شاید به طرحِ علف "شجره‌التسبیح 346 00:18:41,806 --> 00:18:43,373 ،درخت بهشتی 347 00:18:43,374 --> 00:18:45,008 "یا شاید الگوی "پازل خدمتکارِ پیر 348 00:18:45,009 --> 00:18:47,477 .چونکه منم یه خدمت‌کار پیرم دیگه این‌طور فکر نمی‌کنید، آقا؟ 349 00:18:47,845 --> 00:18:50,146 و تا دل‌تون هم بخواد پازلی شدم [ .آشفته و گیج ] 350 00:18:55,820 --> 00:18:57,087 حتماً تو این همه سالی که 351 00:18:57,088 --> 00:18:58,121 صرف کردی تا برای بقیه لحاف بدوزی 352 00:18:58,122 --> 00:18:59,756 به این که از چه الگویی ،برای خودت استفاده کنی 353 00:18:59,757 --> 00:19:01,291 .فکر کردی دیگه 354 00:19:01,292 --> 00:19:03,860 به زبون آوردنِ خواسته‌ی حقیقی‌ت .بدشانسی میاره، جناب 355 00:19:03,861 --> 00:19:05,729 و بعدشم دیگه اتفاق خوبی برات نمیفته 356 00:19:05,730 --> 00:19:07,264 ،کلاً باید مراقب خواسته‌هات باشی 357 00:19:07,265 --> 00:19:08,865 .چونکه ممکنه بخاطرش تنبیه بشی 358 00:19:08,866 --> 00:19:10,167 .این اتفاق برای "مری ویتنی" هم افتاد 359 00:19:10,168 --> 00:19:12,002 مری ویتنی کیه؟ - .یه دوست - 360 00:19:12,003 --> 00:19:13,369 و از کجا می‌شناسیش؟ 361 00:19:15,573 --> 00:19:17,501 .مربوط به گذشته‌ی دور میشه .اهمیت خاصی نداره 362 00:19:17,502 --> 00:19:19,009 گریس، می‌تونی با من کاملاً صادق باشی 363 00:19:19,010 --> 00:19:21,111 دلیلی ندارم که باهاتون صادق نباشم، جناب 364 00:19:22,113 --> 00:19:23,246 ،یه خانم خیلی چیزها رو مخفی می‌کنه 365 00:19:23,247 --> 00:19:25,248 چونکه نگران از دست رفتن آبروش‌‍ه 366 00:19:25,883 --> 00:19:27,183 ولی کار من دیگه از این حرف‌ها گذشته 367 00:19:27,585 --> 00:19:28,785 می‌تونم هرچی بخوام بگم 368 00:19:28,786 --> 00:19:30,961 یا اگه دلم نخواد، می‌تونم کلاً .حرفی به زبون نیارم 369 00:19:32,723 --> 00:19:35,025 برات مهم نیست من درباره‌ت چه فکری بکنم، گریس؟ 370 00:19:35,026 --> 00:19:36,893 منُ قبلاً هم قضاوت کردن، آقا 371 00:19:37,195 --> 00:19:38,962 ،هر فکری که درموردم بکنید .فرقی نمی‌کنه 372 00:19:38,963 --> 00:19:40,163 درست قضاوتت کردن، گریس؟ 373 00:19:40,164 --> 00:19:42,065 .حالا چه درست، چه غلط 374 00:19:42,934 --> 00:19:44,334 ،مردم دنبال یه آدم گناه‌کار می‌گردن 375 00:19:45,069 --> 00:19:47,270 ،اگه جنایتی رخ داده باشه می‌خوان بدونن که مسئولش کی بوده 376 00:19:47,271 --> 00:19:48,305 دوست ندارن بی‌خبر بمونن 377 00:19:48,306 --> 00:19:51,040 پس امیدت رو از دست دادی؟ - امیدِ به چی، جناب؟ - 378 00:19:53,044 --> 00:19:56,045 خب، امید به آزادی 379 00:19:57,281 --> 00:19:59,282 خب به‌نظرتون چرا بیان همچین کاری کنن، قربان؟ 380 00:19:59,684 --> 00:20:01,384 هر روز که نمی‌بینی یه قاتله جلوت ظاهر شه 381 00:20:01,953 --> 00:20:04,020 امیدواری‌هام رو برای مسائل کوچیک‌تری نگه داشتم 382 00:20:04,589 --> 00:20:07,489 امیدوارم که فردا صبحانه‌ی بهتری .از امروز بخورم 383 00:20:07,859 --> 00:20:10,460 اون‌موقع گفتن که می‌خواستن .برای بقیه درس عبرت بشم 384 00:20:10,928 --> 00:20:12,796 برای همینم برام حکمِ اعدام بریدن 385 00:20:12,797 --> 00:20:14,197 .و بعدش حبس ابد 386 00:20:14,198 --> 00:20:15,799 ولی خب درس عبرت، بعداً چه کمکی می‌کنه؟ 387 00:20:15,800 --> 00:20:17,200 دیگه موضوع تموم‌شده‌ست 388 00:20:17,201 --> 00:20:19,602 چطوری قراره باقی‌مونده‌ی وقتتُ پُر کنی؟ 389 00:20:19,804 --> 00:20:21,871 حس نمی‌کنی رفتار ناعادلانه‌ای باهات داشتن؟ 390 00:20:24,642 --> 00:20:26,176 منظورتونُ متوجه نمیشم، جناب 391 00:20:31,215 --> 00:20:33,449 .خب، راه‌های زیادی برای گربه‌کُشون هست [ .کنایه از: وجود راه‌های مختلفی برای انجام یک کار ] 392 00:20:34,385 --> 00:20:36,686 .بنظرم از جمله‌ی عجیبی استفاده کردین، جناب منکه گربه نیستم 393 00:20:36,687 --> 00:20:38,321 .نه خب، یادمه .نه گربه‌ای، نه سگ 394 00:20:38,322 --> 00:20:39,622 عذر می‌خوام، قربان 395 00:20:39,824 --> 00:20:41,024 بیا از اول شروع کنیم 396 00:20:41,025 --> 00:20:43,260 اولِ چی، جناب؟ - .اولِ زندگی‌ت - 397 00:20:43,261 --> 00:20:45,261 .منم عادی به دنیا اومده‌بودم، آقا .مثل بقیه‌ی آدم‌ها 398 00:20:45,963 --> 00:20:47,630 اعترافاتت رو اینجا دارم 399 00:20:48,232 --> 00:20:49,866 بذار بخونم توشون چی گفتی 400 00:20:49,867 --> 00:20:51,401 اون واقعاً اعترافات من نیست 401 00:20:51,702 --> 00:20:53,236 فقط ترکیبی از حرف‌هایی‌‍ه که وکیل‌ها وادارم کردن بزنم 402 00:20:53,237 --> 00:20:55,297 و چیزهایی که روزنامه‌نگارها .از خودشون در آوردن 403 00:20:55,973 --> 00:20:57,474 اولین باری که چشمام افتاد ،تو چشم یه روزنامه‌ناگر 404 00:20:57,475 --> 00:21:00,644 با خودم گفتم، "خوبه دیگه، مامان‌جونتم این حرفاتُ شنیده"؟ [ کنایه به دروغگو بودن‌شون ] 405 00:21:00,645 --> 00:21:02,638 حتی اگه حقیقت درست بیفته رو سرشون .بازم نمی‌فهمینش 406 00:21:02,639 --> 00:21:04,180 گریس، مری ویتنی کیه؟ 407 00:21:04,181 --> 00:21:05,882 ،زیر پورتره‌ی صورتت این اسمُ نوشته 408 00:21:05,883 --> 00:21:07,850 تو صفحه‌ی اول اعترافاتت 409 00:21:07,952 --> 00:21:10,019 "گریس مارکس، ملقب به مری ویتنی" 410 00:21:11,188 --> 00:21:12,856 آها، آره، طراحی‌شم خیلی بهم شباهت نداره 411 00:21:12,857 --> 00:21:14,357 و مری ویتنی؟ - این فقط یه اسمی بود که - 412 00:21:14,358 --> 00:21:16,326 ،وقتی مک‌درموت داشت از دستم فرار می‌کرد برای خودم گذاشتم 413 00:21:16,327 --> 00:21:17,661 و همین‌طوری اولین اسمی که 414 00:21:17,662 --> 00:21:19,095 به ذهنت خطور کرد و نوشتی؟ 415 00:21:20,364 --> 00:21:22,065 نه، قربان 416 00:21:22,066 --> 00:21:24,167 مری ویتنی، یه زمانی دوست صمیمیِ من بود 417 00:21:24,368 --> 00:21:25,735 تا اون زمان دیگه فوت کرده بود، آقا 418 00:21:25,736 --> 00:21:27,327 ،و منم فکر نمی‌کردم اگه از اسمش استفاده کنم 419 00:21:27,328 --> 00:21:28,338 خیلی ناراحت بشه 420 00:21:28,339 --> 00:21:30,473 .بعضی‌وقتا لباس‌هاشُ هم بهم قرض می‌داد 421 00:21:31,809 --> 00:21:34,344 همیشه خیلی بهم لطف داشت 422 00:21:34,345 --> 00:21:36,980 و بدون اونِ قصه‌ی زندگیم به کل تغییر می‌کرد 423 00:21:36,981 --> 00:21:38,648 قصه‌ی زندگیتُ برام تعریف می‌کنی، گریس؟ 424 00:21:38,649 --> 00:21:39,816 چون همون‌طور که میگی 425 00:21:39,817 --> 00:21:41,351 نسخه‌ی واقعیش رو توی اعترافاتت ننوشتن 426 00:21:41,352 --> 00:21:43,386 برام تعریفش می‌کنی؟ - کدوم قسمتشُ، آقا؟ - 427 00:21:44,021 --> 00:21:45,388 .از آغازش 428 00:21:55,833 --> 00:21:56,900 چیزی که اولِ اعترافاتم گفته 429 00:21:56,901 --> 00:21:58,868 به قدر کافی حقیقت داره 430 00:21:59,770 --> 00:22:02,105 من واقعاً اهل شمال ایرلندم 431 00:22:02,306 --> 00:22:03,540 البته حس ناعادلانه‌ای بهم دست داد 432 00:22:03,541 --> 00:22:05,742 :وقتی توی اعتراف‌نامه نوشتن ،هر دوی متهمین" 433 00:22:05,743 --> 00:22:07,877 "به تصدیق خودشان، اهل ایرلند هستند" 434 00:22:07,878 --> 00:22:09,779 یه طوری جلوه‌ش میداد که انگار ،جرمی مرتکب شدیم 435 00:22:09,780 --> 00:22:12,048 و منم فکر نمی‌کنم که اهل ایرلند بودن .جرم محسوب بشه 436 00:22:12,049 --> 00:22:14,217 اگر چه دیدم که با این افراد، این‌طور رفتار می‌کنن 437 00:22:15,786 --> 00:22:17,887 .ولی خانواده‌ی ما پروتستان بودن [ یک فرقه‌ی مسیحیت ] 438 00:22:17,888 --> 00:22:19,489 و این متفاوت‌‍ه 439 00:22:21,926 --> 00:22:23,960 بدون خبر از ایرلند گذاشتیم رفتیم 440 00:22:24,795 --> 00:22:26,629 ،پدرم انگلیسی بود 441 00:22:26,630 --> 00:22:28,365 ،و وقتی که توی ایرلند بودیم وارد شرکت 442 00:22:28,366 --> 00:22:30,366 .یه "آرنج‌من" بدنام شد 443 00:22:31,035 --> 00:22:32,599 و خونه‌ی یه آقای پروتستانی رو هم 444 00:22:32,600 --> 00:22:33,774 که طرف کاتولیک‌ها رو گرفته بود 445 00:22:33,775 --> 00:22:35,475 رو هم آتیش زدن 446 00:22:35,476 --> 00:22:37,244 سوار شو، زود باش 447 00:22:37,245 --> 00:22:39,425 و اون‌یکی رو هم درحالی که مغزش خورد و خاک‌شیر شده بود، پیدا کرده بودن 448 00:22:40,481 --> 00:22:42,182 ما هم نسبتاً سریع از اونجا رفتیم 449 00:22:42,183 --> 00:22:43,617 چرا خدا مجبورم کرد که با این 450 00:22:43,618 --> 00:22:45,385 ایرلندی‌های کثافت و دزد، سر و کله بزنم؟ 451 00:22:45,653 --> 00:22:47,320 .این دنیا دیگه بهتون نیازی نداره 452 00:22:47,321 --> 00:22:48,655 باید مثل یه گربه‌ی توی گونی 453 00:22:48,656 --> 00:22:50,490 .توی دریاها، غرق و سر به نیست می‌شدین 454 00:22:53,461 --> 00:22:55,428 !زنِ ابله 455 00:22:57,031 --> 00:22:58,331 .مایکل، کلیر 456 00:23:04,038 --> 00:23:05,505 .بدو، برش دار 457 00:23:12,513 --> 00:23:14,533 اعتراف می‌کنم که فکر شومی به سرم زد 458 00:23:15,450 --> 00:23:17,551 وقتی بچه‌ها رو دیدم که ،به صف شدن 459 00:23:17,552 --> 00:23:20,987 با خودم گفتم، "شاید خوب باشه ،بزنم یکی دوتاشونُ بندازم تو دریا 460 00:23:22,256 --> 00:23:24,057 بعدش دیگه نه بچه‌های زیادی ،بودن که بهشون غذا داد 461 00:23:24,058 --> 00:23:25,692 ".و نه لباسی برای شستن 462 00:23:27,595 --> 00:23:29,029 با خودم گفتم شاید بتونم از دستِ زندگی‌کردن 463 00:23:29,030 --> 00:23:30,797 با این مرد خلاص‌شون کنم 464 00:23:32,934 --> 00:23:34,434 ولی اون فقط فکری بود که ،بدون شک 465 00:23:34,435 --> 00:23:36,436 .شیطون تو سرم کاشته بود 466 00:23:36,604 --> 00:23:38,638 ،نه، به احتمال بیشتر، پدرم 467 00:23:38,639 --> 00:23:39,673 ،چونکه با اون سنم 468 00:23:39,674 --> 00:23:41,474 هنوز داشتم برای ارضاء کردن نیازهاش .تلاش‌ می‌کردم 469 00:23:58,059 --> 00:23:59,659 سه تا کلاغِ پشت سر هم، معنای مرگ میده 470 00:24:01,362 --> 00:24:03,296 پام هیچ‌وقت دیگه به خشکی باز نمیشه 471 00:24:05,199 --> 00:24:06,966 مادر، چرا همچین حرفی میزنی؟ 472 00:24:09,036 --> 00:24:10,670 تو گوشت و خونم حسش می‌کنم 473 00:24:13,107 --> 00:24:14,707 و همین‌طور هم شد 474 00:24:34,161 --> 00:24:36,029 پدرم بیشتر سفر رو 475 00:24:36,030 --> 00:24:37,831 با مشروب مست بود 476 00:24:38,065 --> 00:24:39,566 ،توی طوفان‌ها و مریضی‌ها 477 00:24:39,567 --> 00:24:41,401 .حتی به‌زور می‌دونستیم که اصلاً کجا هست 478 00:24:41,402 --> 00:24:43,036 که فرقی هم نداشت 479 00:24:43,621 --> 00:24:45,541 بدون حضورشم بیش‌از حد .سختی می‌کشیدیم 480 00:25:22,310 --> 00:25:24,510 به یونسِ پیامبر که توی .شکم اون نهنگ‌‍ه بود فکر می‌کردم 481 00:25:25,446 --> 00:25:28,081 ولی خب حداقل، اون فقط لازم بود که سه روزُ اون‌تو بگذرونه 482 00:25:28,082 --> 00:25:29,949 ولی ما هشت هفته با این اوضاع .جلوی رومون داشتیم 483 00:25:31,686 --> 00:25:33,687 و تازه اون توی شکم نهنگ‌‍ه تنها بود 484 00:25:33,688 --> 00:25:35,088 و نمی‌خواست که همش به صدای 485 00:25:35,089 --> 00:25:36,709 آه و ناله و استفراغ بقیه گوش بده 486 00:25:41,062 --> 00:25:43,363 قصد توهینی بهتون نداشتم، آقا 487 00:25:44,198 --> 00:25:45,365 ،بالاخره، اون کشتی 488 00:25:45,366 --> 00:25:46,466 فقط یه نوع محله‌ی فقیرنشینِ شناور بود 489 00:25:46,467 --> 00:25:48,368 .البته بدون مِی‌خونه‌ای 490 00:25:48,803 --> 00:25:50,870 و شنیدم که الان کشتی‌های بهتری ساختن 491 00:25:51,405 --> 00:25:52,945 اگه می‌خواین پنجره رو باز کنید 492 00:25:53,307 --> 00:25:54,607 493 00:26:01,649 --> 00:26:03,750 ،به این سمت بیا و آثار دستِ خداوند را تماشا کن" 494 00:26:05,620 --> 00:26:07,187 ،که چه توانایی‌های بی‌نظیری دارد 495 00:26:08,756 --> 00:26:10,590 ،اون اقیانوس را به خشکی تبدیل کرد 496 00:26:10,591 --> 00:26:13,026 ،تا که با پای پیاده از آب رد بشوند 497 00:26:13,027 --> 00:26:14,094 "...آنجا بود که به وجد آمدیم" 498 00:26:14,095 --> 00:26:15,395 مسافرها، ترکیبی از افراد 499 00:26:15,396 --> 00:26:16,363 کاتولیک و پروتستان بودن 500 00:26:16,364 --> 00:26:17,864 و با عقل سلیم و حالتی سلامت 501 00:26:17,865 --> 00:26:20,700 ،با همدیگه دعوا و مشاجره می‌کردن .که انگار عاطفه‌ای ندارند 502 00:26:20,701 --> 00:26:23,069 یه سفر دریایی شاید تذکر خداوند به ما باشه 503 00:26:23,070 --> 00:26:26,372 ،که ما همگی انسانیم .و تمام انسان‌ها ضعیفند 504 00:26:26,374 --> 00:26:28,875 گمونم نمیشه فقط رو یکی‌شون تمرکز کرد 505 00:26:31,312 --> 00:26:33,546 ،بنظر تا وقتی که رو دریاییم کسی جرعت اعتراض نداشته‌باشه 506 00:26:54,035 --> 00:26:55,835 دلم، گریس 507 00:27:20,394 --> 00:27:21,561 .وبا نداره 508 00:27:21,562 --> 00:27:23,363 که این خیال ناخدا رو راحت می‌کنه 509 00:27:23,431 --> 00:27:25,331 به احتمال زیاد تومور داشته باشه 510 00:27:25,700 --> 00:27:27,233 تشخیصش بدون بریدن و باز کردن بدنش 511 00:27:27,234 --> 00:27:28,401 و عمل جراحی روش، غیر ممکنه 512 00:27:28,402 --> 00:27:29,902 .و اینم مطمئناً میکشتش 513 00:27:30,104 --> 00:27:31,938 می‌تونیم برای هواخوری ببریم روی عرشه؟ 514 00:27:34,275 --> 00:27:36,176 حرکت‌دادنش اشتباه‌‍ه 515 00:27:37,411 --> 00:27:39,713 هوای این پایین خیلی آلوده‌ست 516 00:27:39,714 --> 00:27:41,414 من خودم دارم خفه میشم 517 00:28:32,032 --> 00:28:33,332 بیا، بیا عزیزم 518 00:28:35,336 --> 00:28:36,836 بیا، بیا 519 00:28:37,071 --> 00:28:39,672 بیا یکم دارو بخور 520 00:28:44,178 --> 00:28:45,778 اگه گریه کنی، برات خوبه‌ها دختر 521 00:28:46,580 --> 00:28:48,781 الان دیگه به همراه فرشته‌های مبارک .توی بهشت‌‍ه 522 00:28:49,250 --> 00:28:50,883 حتی با اینکه یه پروتستان بود 523 00:28:51,552 --> 00:28:53,635 اُوه، پنجره رو باز نکردیم 524 00:28:53,636 --> 00:28:55,069 تا روحش بتونه بره 525 00:28:58,040 --> 00:28:59,774 ...حالا شایدم 526 00:28:59,775 --> 00:29:01,409 به ضرر مادرت نشد 527 00:29:01,711 --> 00:29:03,845 این پایین پنجره باز کردن، قدغن‌‍ه 528 00:29:04,814 --> 00:29:06,716 تا حالا گوشم به همچین .سنتی نخورده 529 00:29:19,204 --> 00:29:21,571 بچه‌ها، مامانُ بوسِ خدافظی کنید 530 00:29:26,654 --> 00:29:28,955 به این ترتیب، این بدن را به دریا می‌سپاریم 531 00:29:28,956 --> 00:29:30,990 که به نابودی کشیده بشه 532 00:29:31,292 --> 00:29:33,860 و به دنبال معاد جسمانی بگردد 533 00:29:33,861 --> 00:29:35,195 و همین‌طور از طریق پروردگارمان، حضرت عیسی مسیح 534 00:29:35,196 --> 00:29:37,530 .به دنبال زندگی‌ای تازه بگردد 535 00:29:37,999 --> 00:29:40,367 کسی که هنگام برگشتش، این بدن پست را تغییر داده 536 00:29:40,368 --> 00:29:43,236 ،که شاید شبیه بدن مبارک خودشان شود 537 00:29:43,237 --> 00:29:45,071 ،زیرا که با توجه به اعمال باشکوه‌شان 538 00:29:45,072 --> 00:29:48,942 .تواناییِ مطیع ساختن هر موجودی را دارا هستند 539 00:30:31,218 --> 00:30:32,686 .اینُ باش 540 00:30:32,687 --> 00:30:33,987 ،حالا که جزر و مدها خوابیده 541 00:30:33,988 --> 00:30:35,688 این قوریِ چایی‌ت می‌شکنه 542 00:30:36,223 --> 00:30:40,460 درست قبل از رفتن‌مون، خاله "پائولین"اَم .بهمون دادش 543 00:30:40,695 --> 00:30:41,861 حتماً وقتی یکی خواسته بدزدتش 544 00:30:41,862 --> 00:30:43,363 .بازش کرده و شل شده، افتاده 545 00:30:45,032 --> 00:30:48,335 ،روح مادرم زندانی شده .چون‌که نتونستیم یه پنجره باز کنیم 546 00:30:48,336 --> 00:30:49,669 درست همون‌طور که گفتی 547 00:30:50,371 --> 00:30:52,605 .حالا دیگه تا اَبد اینجا گیر میکنه 548 00:30:53,107 --> 00:30:54,474 ،هی با کشتی میره و میاد 549 00:30:54,475 --> 00:30:56,943 .توی این اقیانوسِ تاریک و مخوف 550 00:31:04,051 --> 00:31:06,586 می‌بینی آدم ممکنه دچار چه فکرهای عجیب‌غریبی بشه؟ 551 00:31:09,190 --> 00:31:10,924 ،ولی من اون موقع یه دختر خیلی جوون 552 00:31:10,925 --> 00:31:11,991 و نادون بودم 553 00:31:11,992 --> 00:31:13,593 میشه ادامه بدی، گریس؟ 554 00:31:14,862 --> 00:31:16,496 وقتی رسیدین، چی شد؟ 555 00:31:45,826 --> 00:31:46,960 ."رسیدیم به "تورنتو 556 00:31:46,961 --> 00:31:48,830 و ظاهراً مردم‌شون بخاطر تنوع زیاد 557 00:31:48,831 --> 00:31:51,998 ،خیلی مخلوط و مرکب بودن .با رنگِ پوست‌هایی رنگارنگ 558 00:31:52,233 --> 00:31:54,000 .که خیلی برام تازگی داشت 559 00:31:54,001 --> 00:31:56,870 و هیچ‌وقت معلوم نبود که قراره .چه‌جور حرفی بشنوین 560 00:31:56,871 --> 00:31:59,072 .روی هم رفته، درست شبیه برج بابِل بود 561 00:32:35,943 --> 00:32:38,644 پاشو صبحونه رو آماده کن دیگه، زنیکه‌ی جادوگر 562 00:32:39,079 --> 00:32:41,080 متأسفانه، خیلی زود روشن شد که 563 00:32:41,081 --> 00:32:43,082 حتی بدون حضور مادرم و عصبانی کردنش 564 00:32:43,083 --> 00:32:45,017 شخصیت و اخلاق پدرم بهتر نشد 565 00:32:45,719 --> 00:32:47,186 چرا انقدر طولش میدی؟ 566 00:32:54,695 --> 00:32:56,196 .زنیکه‌ی نفهمِ زشت 567 00:33:27,995 --> 00:33:29,962 متأسفم، گریس 568 00:33:32,833 --> 00:33:34,634 اون موقع، خودم نبودم 569 00:33:37,705 --> 00:33:39,572 نمی‌دونم یه دفعه‌ای چی رفت تو جلدم 570 00:34:40,968 --> 00:34:42,565 نمی‌خواستم دچار همچین 571 00:34:42,566 --> 00:34:44,367 گناه بزرگ و کبیره‌ای بشم 572 00:34:45,269 --> 00:34:47,704 اگر چه می‌ترسیدم که نکنه خشم بیش از حدی که 573 00:34:47,705 --> 00:34:49,306 ،توی قلبم بهش داشتم 574 00:34:49,307 --> 00:34:50,607 .به این سمت هُلم بده 575 00:35:11,066 --> 00:35:12,377 ،وقتشه که بری اون بیرون 576 00:35:12,378 --> 00:35:14,402 و نون در بیاری و حقوقتُ بفرستی برای من 577 00:35:14,403 --> 00:35:17,229 زنیکه‌ی قدرنشناس، داری تمام دار و ندارمُ می‌خوری و میدی بالا 578 00:35:17,339 --> 00:35:19,640 از صاحب‌خونه خواستم که برات یه کار پیدا کنه 579 00:35:19,641 --> 00:35:21,308 پس کی حواسش به بچه‌ها باشه؟ 580 00:35:21,309 --> 00:35:22,609 .کیتی 581 00:35:23,478 --> 00:35:24,578 کیتی؟ 582 00:35:24,980 --> 00:35:27,781 آره، حالا هم گم‌شو بیرون و یکم برام پول در بیار 583 00:35:28,250 --> 00:35:30,112 قبل از اینکه یه‌طوری بزنم تو گوشت که 584 00:35:30,113 --> 00:35:31,245 دیگه چیزی نشنوی 585 00:36:28,510 --> 00:36:30,411 بهشون گفتم که بر می‌گردم سراغ‌شون 586 00:36:32,347 --> 00:36:34,281 و، اون موقع، واقعاً گفتم 587 00:36:37,119 --> 00:36:39,420 اگه منُ ببخشین جناب، یکم خسته‌م 588 00:36:39,421 --> 00:36:41,288 آره، تعجبی‌هم نداره 589 00:36:42,757 --> 00:36:44,658 دوباره فردا کارمونُ شروع می‌کنیم 590 00:36:46,661 --> 00:36:48,729 ،فقط قبل از اینکه برم میشه یکم بیشتر از 591 00:36:48,730 --> 00:36:50,231 مری ویتنی برام تعریف کنی؟ 592 00:36:50,232 --> 00:36:51,598 قبل‌تر بهش یه اشاره‌ای کردی 593 00:36:52,467 --> 00:36:54,254 خب، آقا، این‌طوری وارد 594 00:36:54,255 --> 00:36:55,695 قسمت شادتری از قصه‌ی زندگیم میشیم 595 00:36:56,538 --> 00:36:58,847 و متوجه میشین که چرا وقتی نیاز داشتم 596 00:36:58,848 --> 00:37:00,282 از اسمِ اون استفاده کردم 597 00:37:04,087 --> 00:37:05,854 صاحب‌خونه‌مون یه شغل خوب 598 00:37:05,855 --> 00:37:07,889 تو یه خونه‌ی مجلل توی تورنتو .برام پیدا کرده بود 599 00:37:09,793 --> 00:37:11,893 .تو باید گریس باشی، دختر جدیده 600 00:37:12,695 --> 00:37:14,196 .من مری‌اَم 601 00:37:14,230 --> 00:37:16,031 خوب نیست اینجا وایسی 602 00:37:16,032 --> 00:37:18,166 .می‌برمت طرف ورودیِ خدمت‌کارها 603 00:37:20,703 --> 00:37:22,904 حتماً سفرِ دور و درازی داشتی 604 00:37:27,844 --> 00:37:30,579 این‌طرفا خیلی آقای .آلدرمن پارکین‌سون رو نمی‌بینی 605 00:37:30,847 --> 00:37:33,282 ولی وقتی ببینش، ممکنه کور بشی 606 00:37:33,283 --> 00:37:35,284 کلی سنجاق سینه‌ی طلا داره 607 00:37:35,285 --> 00:37:37,886 و بسته‌های تنباکو و ساعت‌های طلا 608 00:37:37,887 --> 00:37:39,621 ،اگه ذوب میشد 609 00:37:39,622 --> 00:37:40,756 میشد پنج تا گردن‌بند باهاش درست کرد 610 00:37:40,757 --> 00:37:43,058 .تازه با گوشواره‌های ست 611 00:37:43,960 --> 00:37:46,662 بیسکویت پنیری سِرو کنید، داغ‌داغ 612 00:37:46,663 --> 00:37:50,332 و یکم هم بیشتر به این اتاق برسین 613 00:37:51,034 --> 00:37:53,035 و حتماً حواس‌تون باشه که برای بعد از ناهار 614 00:37:53,036 --> 00:37:55,637 چهار تا بطری شراب قرمزِ ناب آماده باشه 615 00:37:56,172 --> 00:37:58,373 اون خانم پارکین‌سون بود 616 00:38:00,143 --> 00:38:01,844 خودش باید جای آلدرمن می‌بود 617 00:38:01,845 --> 00:38:03,545 .از اون مردتره 618 00:38:05,014 --> 00:38:06,882 اینجا پذیرایی‌‍ه 619 00:38:08,785 --> 00:38:10,118 ،خانواده دو تا پسر داره 620 00:38:10,119 --> 00:38:12,888 جفت‌شون رفتن آمریکا برای ادامه‌ی تحصیل 621 00:38:13,356 --> 00:38:15,123 که خوش به سعادت‌شون 622 00:38:15,592 --> 00:38:16,959 خانم هانی، آشپزمون 623 00:38:16,960 --> 00:38:18,894 این گریس مارکس‌‍ه 624 00:38:23,833 --> 00:38:25,000 حالا بریم تخت‌خوابتُ نشونت بدم 625 00:38:25,001 --> 00:38:26,568 که با تخت خودم یکی‌‍ه 626 00:38:33,810 --> 00:38:36,745 اَگنس، اِفی، این گریس مارکس‌‍ه 627 00:38:36,746 --> 00:38:38,180 سلام 628 00:38:40,350 --> 00:38:42,250 اِفی افسردگی داره 629 00:38:42,919 --> 00:38:44,887 شوهر جوونشُ به جرم شورشی‌بودن 630 00:38:44,888 --> 00:38:48,123 تبعید کردن به استرالیا، و همون‌جا هم جون داد 631 00:38:48,124 --> 00:38:49,291 و اِفی هم سعی کرد خودشُ 632 00:38:49,292 --> 00:38:51,026 با بندِ پیش‌بندش دار بزنه، ولی بنده پاره شد 633 00:38:51,027 --> 00:38:53,161 و نیمه خفه‌شده، و تو حالت دیوونگی .و پریشونی پیداش کردن 634 00:38:53,162 --> 00:38:54,630 مجبور شدن زندانی‌ش کنن 635 00:38:54,631 --> 00:38:57,098 چه شورشی؟ - چی شورشی"؟" - 636 00:38:57,300 --> 00:38:59,301 حتماً تازه رسیدی اینجا 637 00:39:00,837 --> 00:39:03,105 ،شورشی بر علیه آقازاده‌ها بود کسایی که مملکتُ می‌گردونن 638 00:39:03,106 --> 00:39:05,641 تما پول‌ها و زمین‌ها رو میذارن جیب خودشون 639 00:39:05,642 --> 00:39:07,645 "آقای "ویلیام لیون مک‌کنزی .رهبر شورشی‌ها بود 640 00:39:07,646 --> 00:39:09,912 ،ولی شورش به سرانجام نرسید 641 00:39:09,913 --> 00:39:11,713 اونم وسط برف و بارون با لباس زنونه 642 00:39:11,714 --> 00:39:13,048 به سمت دریاچه و آخرم آمریکا فرار کرد 643 00:39:13,049 --> 00:39:14,783 و بارها ممکن بود بهش خیانت بشه 644 00:39:14,784 --> 00:39:16,852 ولی نشد، چون مرد خوبی بود 645 00:39:16,853 --> 00:39:18,553 .چون طرفِ کشاورزای معمولی رو گرفت 646 00:39:18,888 --> 00:39:20,789 بگذریم، بهتره که خیلی از سیاست حرفی نزنیم 647 00:39:20,790 --> 00:39:22,424 بجز وقتایی که پیش دوستامونیم 648 00:39:22,859 --> 00:39:24,359 ،من‌که چیزی از سیاست سر در نمیارم 649 00:39:24,360 --> 00:39:26,895 پس در هر صورت هم به ذهنم خطور نمی‌کنه که بخوام حرفی راجع‌بهش بزنم 650 00:39:29,098 --> 00:39:30,398 تو افراطی‌گرایی؟ 651 00:39:31,601 --> 00:39:33,501 نباید به خانواده‌ی پارکین‌سون چیزی بگی‌ها 652 00:39:34,103 --> 00:39:36,104 برای اونا داستان دیگه‌ای تعریف کردم 653 00:39:36,806 --> 00:39:38,540 ولی پدرِ من مزرعه‌شُ از دست داد 654 00:39:38,708 --> 00:39:40,275 ،سربازهای دولت خونه‌ی چوبی‌ش رو که 655 00:39:40,276 --> 00:39:41,710 ،درحالی که با خرس‌ها هم سر و کله میزد با دستای خودش ساخته بود 656 00:39:41,711 --> 00:39:43,278 رو به آتیش کشیدن 657 00:39:43,846 --> 00:39:45,758 و بعدم موقعی که داشت از دست‌شون قایم میشد 658 00:39:45,759 --> 00:39:47,082 .توی جنگل‌های سرد و یخی جون داد 659 00:39:47,083 --> 00:39:48,883 .و مادرم هم از غم و غصه فوت مرد 660 00:39:49,252 --> 00:39:53,154 ،ولی زمانِ ما هم میرسه .انتقام‌مونُ می‌گیریم 661 00:39:54,791 --> 00:39:57,225 ،وقتی این حرفُ زد نگاه جدی و خشم‌ناکی داشت 662 00:40:02,365 --> 00:40:04,299 گریس، وقتی حقوقتُ گرفتی 663 00:40:04,300 --> 00:40:06,034 باید قایمش کنی 664 00:40:06,035 --> 00:40:07,970 این‌جا توی تُشک یه جیب کوچولو .درست کردم 665 00:40:07,971 --> 00:40:10,038 دستمزدم رو باید یه ضرب بفرستم برای پدرم 666 00:40:10,039 --> 00:40:12,007 مگه نگفتی که پدرت اَلوات و خماره؟ 667 00:40:12,141 --> 00:40:14,076 نباید حقوقتُ بفرستی براش 668 00:40:14,077 --> 00:40:15,944 ولی بچه‌ها چی میشن؟ 669 00:40:15,945 --> 00:40:17,112 چطور دووم بیارن؟ 670 00:40:17,113 --> 00:40:19,381 در هر صورت که به خواهر برادرات سودی نمی‌رسونه 671 00:40:19,382 --> 00:40:20,982 هر چی بفرستی رو، خودش می‌خوره یه آبم روش 672 00:40:21,985 --> 00:40:23,618 ازش می‌ترسم 673 00:40:25,288 --> 00:40:27,122 ،اینجا دستش بهت نمیرسه 674 00:40:27,390 --> 00:40:28,724 ،و اگرم تلاشی کرد 675 00:40:28,725 --> 00:40:30,192 ،با "جیم" که توی استبل کار می‌کنه حرف میزنم 676 00:40:30,193 --> 00:40:32,227 .اون مرد قوی‌ای‌‍ه که رفیقِ گولاخم زیاد داره 677 00:40:33,196 --> 00:40:36,098 ...شاید جوون باشی، و خیلی ابله و نادون 678 00:40:37,867 --> 00:40:40,335 ولی تو به تمییزی و براقیِ .یه سکه‌ی نویی، گریس مارکس 679 00:40:41,070 --> 00:40:42,671 و فرق بین نادون و احمق اینه که 680 00:40:42,672 --> 00:40:44,606 نادون می‌تونه یاد بگیره 681 00:40:46,009 --> 00:40:48,376 فکر می‌کنم خوب با هم کنار میایم 682 00:40:49,779 --> 00:40:52,247 فردا صبح میگم، خانم هانی ،جلو جلو حقوقتُ بده 683 00:40:52,682 --> 00:40:54,983 تا بتونیم یه لباس درست‌حسابی برات جور کنیم 684 00:41:15,838 --> 00:41:17,973 شرمنده‌م که مزاحم میشم، دکتر جردن 685 00:41:17,974 --> 00:41:20,175 می‌خواستم ببینم می‌خواید براتون خوراکی‌ای، چیزی بیارم؟ 686 00:41:20,176 --> 00:41:21,309 نه، همین‌طوری خوبه، ممنونم 687 00:41:21,310 --> 00:41:23,178 ...داشتیم در مورد 688 00:41:29,685 --> 00:41:30,886 689 00:41:30,887 --> 00:41:32,954 ببخشید، دکتر، جلسه‌مون تموم نشده؟ 690 00:41:34,290 --> 00:41:36,191 آره، آره، البته 691 00:41:36,192 --> 00:41:38,093 برای یه روز، خیلی هم زیاد بود 692 00:41:38,995 --> 00:41:40,395 فردا دوباره ادامه بدیم؟ 693 00:41:59,882 --> 00:42:01,817 ،رفتم اون‌جا و وقتی برگشتم 694 00:42:01,818 --> 00:42:04,152 دیدم که "مک‌درموت" داره "نانسی" رو .روی زمین حیاط می‌کشونه 695 00:42:04,153 --> 00:42:06,755 و از آشپزخونه‌ی پشتی می‌بردش .سمت آشپزخونه‌ی جلویی 696 00:42:06,756 --> 00:42:09,090 ،ساعت حدوداً 7 بود 697 00:42:09,725 --> 00:42:11,499 یه مک‌درموت گفتم، "فکر نمی‌کردم 698 00:42:11,500 --> 00:42:13,121 ".همون موقع بخوای ترتیبشُ بدی 699 00:42:13,296 --> 00:42:15,930 "اونم گفت، "بهتر بود زودتر کارشُ یه سره کنم 700 00:42:16,032 --> 00:42:18,033 ،توی دادگاه، و توی تیمارستان 701 00:42:18,034 --> 00:42:20,145 ،هر حرفی که به زبون میاوردم 702 00:42:20,146 --> 00:42:23,381 انگار داشت روی کاغذی روش می‌نوشتن، حک میشد 703 00:42:23,382 --> 00:42:24,783 :یکم بعدش، اومد پیشم و گفت 704 00:42:24,784 --> 00:42:27,252 "در مخفی رو باز کن و منم می‌ندازمش تو زیرزمین" 705 00:42:27,253 --> 00:42:28,553 ،و موقعی که حرفی رو میزدم 706 00:42:28,554 --> 00:42:30,855 .می‌دونستم که دیگه نمی‌تونستم پسش بگیرم 707 00:42:30,856 --> 00:42:32,390 ...که واقعیتی هم نداشتن 708 00:42:32,391 --> 00:42:34,492 ،یه تیکه پارچه‌ی سفید بهش دادم 709 00:42:34,694 --> 00:42:36,428 و تا نزدیک در مخفی همراهش رفتم 710 00:42:36,429 --> 00:42:38,496 ،چون‌که هر حرفی که میزدم آخرش پیچونده و منحرف میشد 711 00:42:40,833 --> 00:42:43,201 ،حتی اگه اولش که تعریف کرده بودم .حقیقت محض بود 712 00:42:47,540 --> 00:42:50,575 ولی الان احساس می‌کنم .هر حرفی که میزنم درسته 713 00:42:50,610 --> 00:42:54,012 ،تا موقعی که دو کلمه به زبونم بیارم .حالا هر چی 714 00:42:54,146 --> 00:42:56,080 تو با لبخند یادداشتش می‌کنی 715 00:42:57,650 --> 00:43:01,319 ،وقتی نت‌برداری می‌کنی حس می‌کنم انگار داری روم نقاشی می‌کنی 716 00:43:01,320 --> 00:43:03,321 روی پوستم با پرِ 717 00:43:03,322 --> 00:43:05,323 یه قلمِ پر نقاشی می‌کنی 718 00:43:06,192 --> 00:43:09,494 که انگار صدها پروانه روی صورتم نشسته‌ن 719 00:43:09,495 --> 00:43:12,397 و دارن خیلی آروم بال‌هاشونُ باز و بسته می‌کنن 720 00:43:15,201 --> 00:43:17,535 ،و زیر اون، یه حسی دیگه‌ای هم هست 721 00:43:18,270 --> 00:43:21,940 حس حواس‌جمع و کاملاً هشیار بودن 722 00:43:27,113 --> 00:43:28,680 انگار یک‌دفعه نصفه‌شبی 723 00:43:28,681 --> 00:43:31,516 درحالی که انگار یه دست روی صورتت‌‍ه، بیدار شی 724 00:43:31,517 --> 00:43:33,885 ،و درحالی‌هم که قلبت داره تند‌تند میزنه .پاشی بشینی 725 00:43:33,886 --> 00:43:35,487 .ولی کسی پیشت نیست 726 00:43:44,797 --> 00:43:47,532 ،و زیرِ اون، بازم یه حس دیگه هست 727 00:43:49,802 --> 00:43:52,103 .یه حس شکافتگی 728 00:43:52,605 --> 00:43:55,773 ،شکافتگی بدن انسان نه .در اون حد دردناک نیست 729 00:43:56,609 --> 00:43:58,509 ،بلکه مثل یه هلو 730 00:43:58,611 --> 00:44:00,611 .و حتی شکافته و پاره‌شده هم نه 731 00:44:00,746 --> 00:44:03,982 بلکه در حدی که انقدر رسیده و لِه باشه که .خودش بدون هیچ کمکی از هم باز میشه 732 00:44:04,483 --> 00:44:07,852 .و داخل اون هلو هم، یه هسته‌ست 733 00:44:11,000 --> 00:44:19,000 « AbG مترجـم: سـروش » 734 00:44:19,024 --> 00:44:24,024 «« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »» WwW.TakMovie.Co 735 00:44:24,048 --> 00:44:29,048 « دانلود زیرنویس و نکات ریز مترجمی در کانال تلگرامیِ ما » ::. @AbG_Sub .:: 736 00:44:29,072 --> 00:44:33,072 « T.Me/Soroush_abg » «« Soroushabg@Yahoo.Com »» 737 00:44:33,096 --> 00:44:36,096 « ☺ .امیدوارم از تماشای این قسمت لذت برده‌باشید » 737 00:44:37,305 --> 00:44:43,587 -= www.OpenSubtitles.org =- 73447

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.