All language subtitles for Black Candles (1982). 720p - harika

" هشدار ! رده سنی فیلم بزرگسال میباشد "

" ترجمه بر اساس نسخه (اسپانیائی)می باشد "

" برای هماهنگی روی نسخه دوبله انگلیسی "

" سعی شده تا جای ممکن دیالوگ های اصلی حفظ گردد "

" ولی به ناچار در بعضی جا ها برای
هماهنگی تغییراتی لحاظ شده "
کِلاتوشیا

جای پای شیطان

چی شد ...!؟

!فیونا

" مراسم جنسی شیطانی "
(شمع های سیاه - رویاهای شهوانی )

با شرکت
" مارتا بلتون "
" ونسا اشلی "

نویسنده و کارگردان
" خوزه رامون لاراس "
(معروف به جوزف برونشتاین )

بازم که برگشتی -
اره -

به نظرت این فکر خوبیه که بری تو
کشور زن برادرت و با اون باشی ؟

چرا که نه ؟
من برادرم از بچگی با هم زندگی میکردیم

اون همونجا در گذشت -
می رفتیم هتل بهتر میشد -

خودتم میدونی اونجا خرجمون زیاد میشه -
من اومدم اینجا تا لندن ببینم -

خونه نزدیکه ، میتونیم هر جای لندن
که دلمون خواست رو بریم ،رابرت

نگاه کن ، ساک هامون رسید

رابرت فکر میکنه تو خونه زندونی میشه

حرفای کارول بهت میگه رو باور نکن

نگران نباش ، کارول رو می شناسم

قراره چند وقت تو انگلیس بمونید ؟

تا یه چند روز دیگه
مجبورم بگردم سر کار

درست مثل بنده

یک اقامت کوتاه

معلوم میشه خیلی سرتون شلوغه -
درسته ، فیونا -

خوب حالا کارتون چیه ؟ -
زبان لاتین تدریس میکنم -

! باریکلا جالبه -
جدی میگی ؟ -

این وقت از شب نباید زیاد تند برونم

وقت گیره ولی توی انگلیس جاده
های فرعی خیلی باریک هستن

من مشکلی ندارم
کارول از زور خواب غش کرده

سیگار ؟ -
خیر ، دوست دارم پیپ دود کنم -

اجازه هست ؟
!بفرمائید

هنوز خیلی راه مونده ؟ -
دیگه تقریبا رسیدیم -

این هوای سرد تقریبا ادم خواب میندازه -
!مثل قصه های جن و پری -

چیزی شده ؟ -
نه برق ، دیوونم کرده -

دائم اینجوری میشه -
شاید بخاطر فیوز باشه -

نه مطمئنم مال اون نیست
حتما تو مسیر قطعی داره

دنبالم بیائید بریم تو آشپزخونه
چند تا شمع روشن کنیم

اره

اینوری

مثل اینه که انگار تابستون موندگار شده
تعداد کمی از مردم اینجا زندگی میکنن

خونه عوض شده -
از وسایل کهنه خوشم میاد -

فردا خونه رو بهتون نشون میدم -
چرا اینجا اینقدر جا شمعی ریخته ؟ -

به نظر شبیه مغازه عتیقه فروشی میاد -
دوس دارم با نور شمع ذهنم باز کنم -

اینجوری فضا صمیمی تر میشه

اینجوری که پیداست فیونا
بدجوری عاشق پیشه هست

چیزهای طبیعی رو به
مصنوعی ترجیح میدم

چرا اینا همشون سیاه هستن ؟ -
کارول ، چیکار به این داری ؟ -

سیاه خیلی دلگیره -
اره ولی من خوشم میاد -

خوب من اینجا قهوه و یا چای نداریم
ولی حتما مشروب پیدا میشه

دقیقا چیزی که نیاز دارم -
شماها سردتون نمیشه ؟ -

میشه یکم آتیش روشن کنیم ؟ -
باشه ، همه چی اماده هست -

خودت می زنی ؟ -
نه ، شما چه مشروبی میخوری ؟ -

چی داری ؟

ویسکی ، جین ، ودکا -
!واسه من ویسکی -

کنیاک ، خالی بدون یخ -
زیاد اهمیت نداره -

برای من بدون یخ ، لطفا

از آخرین باری که اینجا
بودی خیلی جذابتر شدی

مرسی

یکم لاغر شدی -
اینجوری به نظرمیام ؟ خوب شاید یکم -

تو من یکم یاد روزائی که
با برادرت بودم میندازی

در ظاهر یه شباهتی با هم دارید
ولی تو ذاتا ادم بهتری هستی

به من برعکس این میگن -
اشتباه می کنن -

این لیتوس ها خیلی جالب هستن -
فقط جمع میکنم -

اونا هیچوقت اینجا نبودن -
نبودن ؟ -

نه ، از این بابت خاطر جمع هستم

به دیو شناسی علاقه داری ؟ -
فقط از برخی جهات -

متوجه شدم اونا موجودات کریهی هستن -
من اونا رد نکردم -

به این طرز فکر افتخار کنید

خیلی از شخصیتهای مهم
با شیطان پیمان بستن

از دل این طرح ها کلی
چیزهای جالب پیدا کردم

این زن داداشت یکم غیر عادی به
!نظر میاد ولی ادم باحالیه

هر وقت دلش بخواد میتونه جذاب باشه

امروز که حسابی جذاب بود -
اره ، خودم روش کارش رو دیدم -

هی ، تو چت شده ؟ -
من ؟ هیچی ؟ چرا ؟ -

نمیدونم ولی از وقتی رسیدیم
به نظر خیلی عصبی میای

میخوام بدونم با توجه به اون همه
...وسایل وحشتناکی که توی اتاق

نشیمن جمع کرده وقتی با کنایه گفت
!چیزهای جالب " منظورش چی بود"

و همینطور اون شمع های سیاه ؟ -
راستش یکم عجیبه -

این من یاد اون کتاب جادوگری که
خیلی وقت پیش خوندم می ندازه

اونام همیشه از شمع های
سیاه استفاده میکردن

شایدم زن دادشت واقعا جادوگر
باشه و تو هیچوقت این نمیدونستی

وقتی شیطان " حوا " رو وسوسه کرد
فهمید که میتونه پیمان خدمت خودش رو ببنده

این توی کتاب مقدس نوشته شده ، بخاطر
همینه که شما زنها همگی جادوگر هستید

تو دیگه زیادی کتب مذهبی خوندی
! اونا مغزت رو خراب کردن

تصورشم نمیکردم برادرم تو
یه همچین محیطی زندگی کنه

منظورت اون وسایل و
شمع های سیاه هستش ؟

کارول ، فکر نمیکنی داری
یکم زیادی گندش میکنی ؟

درو اصلا اهل جادو جمبل و این چیزا نبود
اون ادم ساده ای بود

ادم بیخال ... میفهمی ؟
کاملا ازاد و راحت بود

آخرین بار کِی اون دیدی ؟ -
خیلی وقت نمیشه ، یکسال قبل -

ما در طول زمان تغییر میکنیم -
نه ، اندرو اینجوری نبود -

رابرت ، نکن
اصلا حسش رو ندارم

H@rika . مترجم : هاریکا
kelatoshia .ویراستاری و تنطیم : کِلاتوشیا

aloneharika@gmail.com
aloneharika : تلگرام ☻

اینجا چیکار میکنی کارول ؟ -
وای خدا بدجوری وحشت کرده بودم -

چی شده ؟ -
فکر کنم هنوز گیج خوابم ، فیونا -

ولی یه مرد ریشو پشت پنجره
دیدم ، فکر میکنی کابوس باشه

باور میکنم ولی نصف شبی
اینجا چیکار داشته ؟

نمیدونم ولی خودم دیدمش -
...به غیر از چندتائی غریبه -

این بهت اطمینان میدم که این
منطقه امن ترین جای کشور هست

برات چای درست میکنم ، برو
بخواب ، به نظر خیلی خسته میای

چی شده ؟ -
تو هم بوی عود رو حس میکنی ؟ -

عود ؟ -
این چایی هست ؟ -

جوشونده شخصی بهترین چیز
برای اعصاب خوردی هستش

اون خواهر درو هستش ؟ -
بله ، و جنابعالی رو هم دیده

!متاسفم -
شما باید مراقب باشید عالیجناب -

اگر اون به چیزی مشکوک بشه از لحاظ
مراسم بدجوری تو دردسر میوفیتم

دختره چرا اینجاست ؟ -
بخاطر جزئیات ارثیه -

لویدز توی لندن ترتیب کار رو میده

چی میشه اگر بفهمه با
برادرش چیکار کردیم ؟

چطور باید متوجه بشه ؟ -
درو ادم پر حرفی بود -

اون پاک احمق شده بود -
خوب بخاطر همین اون کشتیم -

!خیلی ها از ما متنفر هستن -
!خوب همینطورم از ما می ترسن -

از بابت اونا نگرانی نداشته باش -
اون مَرده کیه که باهاشه ؟ -

دوستشه ولی مشکی نداره ، حالا
برو ممکنه دختره بیدار بشه

نقطه اعتدال نزدیکه وقتی سَبت رو
جشن میگیریم اونا باید رفته باشن
( سبت = برای مسیحیان روز استراحت و عبادت هست )

اونا می رین ، اجازه بده خودم
به اینکار رسیدگی کنم ، باشه ؟

پس حالا دیگه برو ، فردا در
!بارش حرف میزنیم ، زود باش

ساعت 10 یکم دیر از خواب پاشدیم -
مربا دوس داری ؟ -

این یکی توت فرنگی هستش -
مرسی -

مرسی "بله " یا اینکه مرسی "نه "!؟ -
بله مرسی -

برای رفتن به لندن میتونید
!از ماشین من استفاده کنید

مرسی ، به جای اون با قطار می ریم -
هر طور مایلی -

هر یکساعت قطار داره -
تا لندن چقدر طول میکشه ؟ -

حدودا نیم ساعت ، قطار
ویژه سریعتر هستش

فیونا دوس دارم برم سر قبر درو

باشه ، همین الان بیا بریم
زیاد دور نیست

تو دیگه لازم نیست بیائی
یک یا دوساعت دیگه می بینمت

فکر میکنم برادرت بالاخره
به آرامش ابدی رسید

رنج کشید ؟ -
نه ، خیلی سریع اتفاق افتاد -

یک ادم در اوج تحرک و فعالیت
یکدفعه برای همیشه مارو ترک کرد

وقتی دکتر اومد گواهی فوت رو امضاء کرد

ازم پرسید که مرگ در اثر انسداد رگ قبول
دارم یا میخوام که کالبد شکافی بشه

خوب منم پبشنهاد اولی رو قبول کردم

کالبد شکافی هیچ کمکی نمیکرد

... کارول

! کارول
! اینجارو برای همیشه ترک کن

مشکلی هست ؟ -
این رو از کجا آوردی ؟ -

ازش خوشت میاد ؟ -
!جنده دوزاری کثیف -

وقتی تو انبار بودم خودم
از اونجا خیلی چیزا دیدم

با کدوم مادر جنده ای عشق بازی میکردی ؟ -
!مواظب باش ، مادر جنده -

تو هوای حیوونارو داشته
!فقط توی اینکار واردی

تو هم فقط جادوگری ، یکروز خودت می بینی که
اونا تو قرون وسطی با امثال تو چیکار میکردن

!اینقدر قاط نزن ، احمق
! هیچ بلائی سرت نمیاد

...اگر مردم اینجا متوجه بشن -
!فقط روز سَبت کار مشکل داره -

هنوز ازش خبر نداری ، به این کافر
مُرتد بگو کشیش امشب میادش

و اون پتیاره لاشی رو واسه چیزی
که در انتظارش هست اماده کن

! نه ، هنوز وقتش نشده -
دیشب زیادی مشروب خوردی -

دختر خوبی باشُ این رو بخور -
این خونه همه جاش بوی گند میده -

این چی هست ؟ -
دقیقا اسم گیاهش رو نمیدونم -

اونارو خیلی وقته که دارم
! بخورش

! واقعا چیز مزخرفیه

وقتی بخوای اثر داشته باشه
باید هر روز مصرف کنی

درو قبل از مرگش نامه
عجیبی برام نوشته بود

نمیخواستم عنوان کنم ولی شاید بهتر
باشه خودمون دربارش حرف بزنیم

اون برام نوشته بود که
اصلا خوشبخت نیست و ترسیده

بدون اینکه جزئیات بیشتری مطرح کنه، نامه
مبهم بود انگار که با عجله نوشته شده باشه

نوشته ها خیلی متفاوت بود -
چیز دیگه ای هم نوشته بود -

...نه ، مبهم و کوتاه ، فقط چند کلمه
پیامی از روی یاس و ناامیدی

نامه ای از طرف یه ادم وحشت زده -
یکم زیادی حساس شدی، درسته ؟ -

نمیخواستم در بارش حرفی بزنم
ولی چند تا جواب میخوام

اونا چی هستن ؟

ترجیح میدم بی پرده صحبت کنم
تا اینجوری بتونیم بهم اعتماد کنیم

باشه ، اگر این چیزی هست که میخوای
بدونی ما از همدیگه متنفر بودیم

خودم یکم شک کرده بودم -
اوه ، خوب باریکلا -

به زندگی شماها علاقه ای ندارم -
برادرت یه ادم الکلی بود -

شب و روز مست بود
شغلش داشت سقوط میکرد و تو سراشیبی بود

اصلا غافلگیر نشدم که طرز
نوشتنش تغییر کرده بود

ببخشید ، نمیدونستم

مهم نیست

بهتر بود که در بارش حرف بزنیم
تا شروع خوبی رو پایه گذاری کنیم

!بس کن دیگه داری تحریکش میکنی -
!دقیقا همینطوره -

میتونم کمکی بکنم ؟
می دونستی شوهرت این نزدکیا نیست ؟

!برو کنار ، این مهم هست
میدونی چشم شور چیه ، هان ؟

اینکار بد شانسی میاره ، تو هیچی
درباره تمام این چیزا نمیدونی

اینا همش داستانه -
داستانه ، هان ؟ -

مطمئنا تا حالا ندیدی که
...یه بز چطور به خوبی با

یه زن جفت گیری میکنه و
از اینکارشم لذت می بره ؟

نه ، عمرا ندیدم

تا شب صبر کن تا خودت بببینی
!بُز قراره چطوری دختره رو بگایه

و بهت نشون میدم موقع عشق
...بازی از نطفه اون حیوون

و آب زن چه معجون کشنده
!ای به دست میاد ، پیتر

بذار آتلش وارد بدنت بشه
تا اب عشق بازی تو و اون با هم مخلوط بشه

بدجوری دردم میاد -
اون خوب میشه -

هیچ بلائی سرت نمیاد ، خوب میشه
بذار کیرش وارد بدنت بشه ، خودشه

آروم باش ، همینجوری
ازش خوشت میاد ، هان ؟

حس خیلی قوی داره

... کارول

... کارول

... کارول

... کارول

... کارول

... کارول

... کارول

کارول برادرت یکی از بهترین وکلا بود
و یه دوست خیلی صمیمی

همگی ما از مرگ ناگهانی اون متاثر شدیم

گرایش اون به الکلی شدن
غیر قابل توضیح هست

همه چی خیلی سریع پیش اومد
بهش گفتم از مشروب خوردن دست بکشه

اینکه تو کارش یه همچین حسی
داشت ، واقعا شرم آوره

اون خیلی ادم موفقی بود
یکی از بهترین وکلا

اینقدر تو کارش موفق بود و شانس میاورد

بهش میگفتیم حتما با شیطان پیمان بسته

فیونا رو می شناسید ؟ -
البته ، عزیزم -

!یک زن افسونگر و جذاب
!اون زوج بی نقصی بود

برادرم هیچوقت از فرقه شیطان
پرستی حرفی نزده بود ؟

نه ، ولی اگر بخوام صادق باشم
برادرتون خیلی وحشت زده بود

بفرمائید این اخرین تقاضای اون هستش
همه چیز طبق سفارش مرتب شد

اگر به بنده احتیاجی بود
لازمه بدونید یک دوست در خدمتتون هست

خیلی ممنونم اقای کورنر با کمال میل
روی دوستی مثل شما حساب میکنم

بازم همدیگرو می بینیم
سلام بنده رو به فیونا ابلاغ بفرمائید

مشکلی پیش اومده ؟ -
یکم سرم گیج رفت -

چند لحظه بفرمائید بنشینید
براتون چای درست میکنم

این همون بوئی هست که تو
تمام خونه پیچیده ، درسته ؟

اذیتت میکنه ؟ -
نه ، بهش عادت کردم -

تا حالا هیچوقت در
مورد " مهر گیاه " چیزی شنیدی ؟

این گیاهی بود که به عنوان معجون توسط
جادوگران قرون وسطی استفاده میشده

این چیزیه که ما میگیم
این " گل مروارید " یا آلیسوم شیرین هستش

ادم خبره ای هستی -
گونه های عجیب رو دوست دارم -

برای چای ، من عاشق گیاهائی
با خواص درمانی هستم

و اونائی که مرگبار باشن ؟ -
اونارو هم دوس دارم -

این انگشتانه سرخ هستش
اینجا بهش میگن دستکشی برای بانوی ما

خطرناکه ؟ -
نه کاملا بی ضرر هست -

محبوب من ، توت های بنفش -
کارشون چی هست ؟ -

بازگردوندن قوی باء به معشوق بی حال -
یک داروی قوه باء -

ماریجوانا هم داری ؟ -
نه ، خیلی احمقم -

اگر بخوای میتونم برات گیر بیارم ، رابرت

امیدوارم با این همه
داستان خستت نکرده باشم

توی لندن با کارول
حوصلت سر نمیرفت

از جائی که هستم راضیم
در میان این همه گیاه

اون داستانائی که تعریف کردی -
مرسی -

خوب کارول خیلی سرش شلوغه

فکر کنم لندن و موزه هاش
میتونن منتظر بمونن

چطوری با کارول آشنا شدی ؟ -
مثل خیلی های دیگه ، اتفاقی -

چیزی رو که لازم بود
بدونیم بهمون گفتن

کلاس های مذهبی رو ول کردم -
تو به کلاس های مذهبی میرفتی ؟ -

دیگه از دستور دادن بهم خسته شده بوم

پس اینجا باید برات
حکم خونه کیفت باشه

با این همه اثر و نشونه های شیطانی ؟ -
خودت رو به اشتباه ننداز -

شیطان پرستی از مسیحت نشات گرفته
بنده 9ساله که دارم مطالعه میکنم

فکرش رو بکن تمام این چیزائی
که اینجا هست رو بدونم و بشناسم

تو یه جن گیر هستی ؟ -
!نه -

اگر به این فکر کنی که اونا فرشته های
سقوط کرده و نمایندگانی در روی زمین هستن

اونوقت پی میبری که تحت امر
کلیسا بودن به ما تحمیل شده

تحت امر شیطان بودن یک
انتخاب آزادانه و شخصیست

در ابتدا جادوگران و مجوس بودن

اولین شیطان پرستان -
پرستش کنندگان شیطان -

خیر و شَر فقط کلمات هستن
غرایز حیوانی ما

بهم بگو الان دلت
میخواد چیرو بدونی ؟

مشکلی پیش اومده ؟
!پنداری خیلی عصبی هستی

رابرت دارم بهت میگم که
...من این گردنبند رو با

خودم اوردم اینجا ، همونی
!که خیلی برام عزیز بودش

اون گذاشته بودم توی چمدونم
یکی اون ازم بلند کرده

حتما تو خونه یه جائی گذاشتی و یادت رفته -
...خیلی چیزا اینجا داره اتفاق میوفته -

که نمیتونم اونارو درک کنم
اون شمع های سیاه ، سرگیجه هائی که دارم

اون چهره ای که شب اول پشت پنجره ظاهر
!شد، و حالا هم که گردنبندم غیبش زده

چیرو میخوای ثابت کنی ؟ -
...اینجا نیروهای خبیثی وجود داره -

که میتونه بر خلاف میل خود شخص
روی اون تاثیر بذاره ، رابرت

از چیزی که متعلق به شخص هست برای
تاثیر گذاشتم روی خودش استفاده می شه

واقعا داری جدی حرف میزنی ؟ -
بله ،معلومه -

مطمئنم یک نیروی غیر
محسوس روی ما نفوذ داره

چجور نیروئی ؟ -
نیروی جادوئی -

جادوئی ؟
فکر کنم ادم روشن فکری باشم ، کارول

ولی اینروزا ما مجوس و جادوگر نمی سوزونیم

ساحره ها و جادوگران در همون قرون
وسطی محو شدن ، همه اونارو سوزوندن

جادوگری نیست ولی زنای عصبی هستن

و اون چیزای عجیبی که از
بدو ورودمون شاهدش هستم

یه ادم عادی اسم
اینارو میذاره موارد اتفاقی

اینطور نیست ، این موارد
اینجوری نیست رابرت

کارول ، در مقابل واکنش های
خودت خیلی بی تجربه هستی

اون گردهمائی سیاه یا هر اسمی که روش میذارن

باید جلوش رو میگرفتم وقتی
میدونستم چه بلائی سر برادرم میاره

شاید عصبی شدی
داری خودت رو مریض میکنی

! من بیمار نیستم

!اعصاب

وقتی اعصابت خورد میشه
سعی کن آرامش داشته باشی

چیکار باید بکنم ؟ -
داروی آرامش بخش مصرف کن -

چای گیاهی فیونا عالیست
اون بهترین هستش

اگر جای تو بودم ، توی تختخواب میموندم
خوب شدنت دست خودت هست

چه فکری داری ؟
اون داره مشکوک میشه

!باید مراقب همه چی میبودی -
!سعی خودم کردم -

پس چی شده ؟ -
!چیزی نشده -

اون به من اعتماد نداره
هر کار دلش بخواد میکنه

لازمه برای اینکه ترتیبش رو
!بدیم راه دیگه ای پیدا کنیم

توصیه نمیکنم که دائم از اون
!دارو استفاده کنی فیونا

!این رو منم بهت گفتم

باید راه حلی پیدا کرد
!تا ایجاد سوءظن نکنه

خشونت بی فایده هست

باعث میشه که پلیس اینکارو
به مرگ برادرش ارتباط بده

باید راه دیگه ای پیدا کنیم -
!خوب بفرمائید -

از نظر روحی اون رو سردر گم
کنید مثل یک حالت هیجانی

یکی باید اون وادار به انجام اعمالی
بکنه که از انجامشون شرم داره

حتما ترجیح میده از اینجا
بره و همه چیز فراموش کنه

!حق با توئه -
اگریه وقت به پلیس حرفی بزنه چی ؟ -

به اعتقاد من دیگه خیلی دیر
شده که بخواد به چیزی شک کنه

این یه بیماری مرموزه که
تشخیص دادن اون خیلی سخته

به محض اینکه از اینجا دور شد
!یک حمله قلبی ، درست مثل برادرش

خوب دوست پسرش چی ؟ -
اره ، با اون چیکار کنیم ؟ -

اون یه کشیش خلع لباس شده هست که به اصول
کلیسا ایمان نداره ، خودتون می بینید

! خودم ترتیبش رو میدم

بعد از من تکرار کن

من تعمید خودم را انکار میکنم -
من انکار میکنم -

درود بر شیطان ارباب جهان -
درود بر شیطان ضد مسیح -

و حالا تو یکی از ما هستی -
و الان من یکی از شماهام -

و از الان تو یکی از ما هستی
و از الان تو یکی از ما هستی

کارول ، وقتشه بیدار بشی ، زیبای خفته
ساعت 11 هستش

!نیومدی اینجا که بگیری بخوابی ، یالا دیگه

صبحانه -
ساعت چنده ؟ -

بهت که گفتم تقریبا ساعت 11 هستش -
!گیاهان فیونا ، کشنده هستن -

چه خبره ، مشکلی که نداری ؟ -
!تو لباس کامل پوشیدی -

همین الان از لندن برگشتم
شب رو توی هتل گذروندم

دیشب رو توی لندن بودی ؟ -
قطار لعنتی رو از دست دادم -

وقتی تلفن زدم هیچکس جواب نداد

فکر کردم که میخوای بگیری
بخوابی بخاطر همین تو هتل موندم

!خیلی هم گرون بود -
میتونستی تاکسی بگیری -

خیلی ستم بود ، نمیدونستم چجوری بیام
!اینجا ، می تونست بدتر تموم بشه

!به طرز فاجعه باری -
! این بو -

مرسی -
!دارم جدی میگم -

واقعا بوی گندی داره ، میدونی
!گوگرد ، خودشه

بو میکشی
!درست مثل شکارچی خرگوش

اه ، بالاخره تشریف اوردن
...کارول تو رو به افراد

مهربونی که مایل هستن باهات
آشنا بشن معرفی میکنم

عالیجناب هوپر ، انالیز دختر خوانده ایشون
یک دانشجوی با استعداد رشته معماری

اقا و خانم گنزالس و دکتر گانت -
به نظر حالتون خیلی بهتره شده -

چی شده ؟

!نه !نه
!... نه

!نه -
چرا نه ...!؟ -

از عقب خوشم نمیاد
قبلا هیچوقت اینکارو نمیکردیم

! دست از سرم بردار

!راحتم بذار ، رابرت

! خواهش میکنم دست از سرم بردار

خودت رو شُل کن ، بذار بره توش
...ازش خوشت میاد

!میخوام همه جا بوی گه بگیره
!کیرم قراره حسابی گُهی بشه

صلیبت ؟ -
اره ، نمیدونم کجا گذاشتمش -

حتما اون گم کردم -
همچین زیادم ناراحت نیستی -

ممکنه زیر تخت افتاده باشه
یا شایدم کنار دوش حمام

چه مرگت شده ؟
بعضی وقتا کیر میزنی به اعصاب ادم

برات متاسفم که یه همچین حسی داری -
اینجوری برداشت نکن -

ببخشید که بهت حال نداد
باید مثل همیشه از جلو انجامش میدادم

تو عوض شدی ، دیگه مثل سابق
نیستی ، این امکان نداره

نمیتونم درک کنم ، چه
بلائی سرت اومده ؟

فکر اشتباهی بود که تو رو
با خودم به اینجا بیارم

رابرت چرا نریم لندن !؟ -
به فیونا توهین میشه کارول -

فیونا و اون ادمای اجنبی
!برن در خودشون بذارن

به مشت لاشخور رو
دور خودش جمع کرده

اونا ادمای خیلی محترمی هستن کارول -
محترم ؟ یعنی تو این باور میکنی ؟ -

اونا من از خودشون می رونن
دائم هم مثل ادمای هیز دارن من دید میزنن

اون عالیجناب کشیش دائم جوری من
نگاه میکنه که انگار برهنه هستم

شاید از تو خوشش اومده -
وای بلا به دور -

ادم خوش سلیقه ای تشریف دارن -
اون مرتیکه حالم بهم میزنه -

بینوا که فکر میکنه تو رو شفا داده -
ناخن های دستش رو دیدی ؟ -

یکی از اونا درست شبیه
پنجه یک پرنده شکاری هستش

از اون جوشونده ها خوشم نمیاد ، بهشون
!نیازی ندارم ، اونا بهم نمیسازه

دکتر گردون اونارو توصیه کرده -
خودم میدونم ولی نمیخوامش -

ساقه های این یکی رو خودم اماده کردم -
باشه ، بعدا میخورم -

زیر راه پله یه دری هست
اون یه مسیر برای رفتن به سردابه ؟

بله

! اون قفله -
فکر کنم همینطور باشه -

توی سردابه چی هست ؟ -
کارول این دیگه چه سوالیه ؟ -

تو زیر زمین چی پیدا میشه !سیستم گرمایشی
!و لوله های اب و یه مشت از اینجور چیزا

چرا توی تقویم دور این
تاریخ رو خط کشیدی ؟

!این شروع فصل پائیز هستش

و در شروع هر فصل تازه من
برای دوستام مهمونی میگیرم

خود تو هم به مراسمی که
فردا انجام میشه دعوت هستی

لباس شب برای شام داری ؟ -
بله -

اینروزا مسئله اینه که همه
ادما کاملا دیوونه شدن

اونا در حال خلق بیماری هائی
هستن که ابدا وجود خارجی نداره

ما همگی رنج می بریم ولی در
بیشتر موارد جنبه روحی داره

این حاصل یک قرن روانپزشکی
و روانکاوی هستش

ما باید به زمانهای قدیم برگردیم
بازگشت به طبیعت

و غذاهائی بخوریم که باعث
...رشد ما بشه ، گیاه خواری

!رابرت -
نه نباید از من بترسی -

من هیچکاری باهات ندارم -
دست از سرم بردار ،دستت رو بکش بذار برم -

همه چی روبراه ، این برای ما یه
بعد جدید از ناشناخته هامون هستش

!این فوق العاده هست -
چرا اینجارو ترک نمیکنیم ؟-

ما باید از اینجا فرار کنیم
این فقط یه کابوس وحشتناکه

!تو رو خدا رابرت ، بهت التماس میکنم

خودتم میدونی که خدا چیزی
نیست جز استعاره و خیال

اون یه چیز تو خالیه
که لیاقت التماس نداره

پس اونا تو رو هم
مسموم کردن ، رابرت

تو عوض شدی -
نرو ، بهت نیاز دارم -

میتونی از تمام اینا رها بشی

داری جائی میری ؟ -
!بریم ؟ کجا ؟ این دیوونگیه -

این جنده بدجوری حَشری شده ، دارم عذاب میکشم
! منتظر چی هستی ؟ همین الان من جِر بده

!تو مست کردی

!همین الان تو رو میخوام
! الان !الان

!اگر تو نمیخوای اینکارو بکنی
!پیتر انجامش میده

!پیتر -
داری کجا میری ؟ -

!پیتر ، بیا اینجا

بهت احتیاج دارم -
برو اونجا -

پیتر ! پیتر ...!؟
کجائی ؟

!بخور

!پیتر ، پیتر ، باهام عشق بازی کن

! تاوان اینکارت رو پس میده ، هرزه

خودت میدونی وقتی مست میکنی
چه حالی میشی ، برو خونه

خوب من دلم میخواد تمام این
کثافت کاریها تموم بشه

داری تهدیدم میکنی ، هان ؟
اگر جای تو بودم حواسم رو جمع میکردم

این خود جنابعالی هستی که
باید حواست رو جمع کنی

بخاطر اینکه اگر دلم بخواد میتونم بفرستمت
...زندون تا بقیه عمرت رو آب خنک بخوری

! همگی شماهارو

جان ، داری کجا میری ؟

!هر جا که دلم بخواد ، جنده خانم -
!... جان -

رابرت ...!؟

رابرت ...!؟

!اونا میخوان مارو بکشن ، مراقبم هستن
!بهم اعتماد کن ، فرصت زیادی نداریم

فرار کن قبل از اینکه اونا باهات
همون کاری رو بکنن که با برادرت کردن

تو هم با فیونا و دوستاش هستی ؟ -
اره ، اره ، اونم مثل بقیه ،و همه ماست -

از اینجا برو بدون اینکه چیزی به
پلیس بگی ، اونا مسخرت می کنن

ما همه جا همدست داریم
...من باید ... با کشیش مشورت کنم

اون کسی هست که میتونه به عنوان
خدمتگزار خداوند بهت کمک کنه

کاری که بهت گفتم بکن -
!رابرت چی ؟ نمیتونم اینجا ولش کنم -

بهت اطمینان میدم اون برای همیشه
از دست دادی ، اونم یکی از هموناست

تا فرصت داری اینجارو ترک کن

بذارین برم -
بخوابونیدش روی میز -

!نه
! نه ،نمیتونید

!ببین چه تقلائی میکنه، بی پدر

مثل یه خودک حقش میذاریم کف
!دستش ، بیائید تمومش کنیم

میخواین چیکار بکنید ؟
جورجینا ، جورجینا ، اینکارو نکن ، نمیخوام بمیرم

!نه ، خواهش میکنم
!... نه

به هیچکس حرفی نمیزنم ، قسم میخورم
با هیچکس صحبتی نمیکنم

!نه
! نمیخوام کشته بشم

! نه !نه !...نه

چرا ؟
!نه

!نه !نه
!نکن

!نه !نه

!جنده خانم ! بتمرگ اینجا -
!بسه ، دیگه کتکش نزن -

اون دیگه هیچ دردسری برامون
درست نمیکنه ، میکنه ؟

جادوگر ، خودم سزای کارت میدم
تو برادرم رو مسموم کردی

تو بودی ، تقصیر تو بود -
تو قراره عروس شیطان بشی -

تو بانوی سَبت هستی

تو ... معجون عشق
رو مخلوط کن

و شما دو نفر هم لباسش رو
دربیارید و امادش کنید

سَبت یک عیاشی دست جمعی از انحرافات
!اخلاقیست ، جائی که همه ازادی عمل دارن

انالیزا ، میخوام که تو کارول
!رو برای مراسم سَبت ما اماده کنی

!شیطان ، به نزد ما بیا -
!شیطان ، به نزد ما بیا -

این لحظه بزرگیست
این روز از ان توست ، کارول

تو قراره توست ارباب خودت تصاحب بشی -
!شیطان ، این توئی که خدائی -

!همینجور داره بزرگتر میشه
!کیرش داره واژنم رو پاره میکنه

این بخاطر عظمت روز سَبت هستش

حالا میتونی عظمتش لذتش رو حس کنی
اون کاملا تو رو باز میکنه و ارضاء میشی

داری لذت سکس با شیطان رو احساس میکنی
!قراره از شدت لذت فریاد بکشی

خوابت برده بود هان !؟ -
دیگه رسیدیم ، خوب خوابیدی ؟ -

اره ، واقعا ، مرسی

خوب برق نیست ، هر دفعه
که بارون میباره برق میره

شاید مال فیوز باشه ؟ -
نه خط تو مسیر یه جائی قطع شده -

بریم تو اشپزخونه چند
تا شمع روشن کنیم

اینجوری فکر میکنم داریم
آئین شیطانی رو جشن می گیریم

شایدم ، کی میدونه ؟ -
چی شده ؟ -

چرا می لرزی ، سرما خوردی؟
اشتباه کردی تو ماشین خوابیدی

چی شده ، حالت خوب نیست ؟
اینجا یه مقدار خوشونده گیاهی مخصوص دارم

خودم اونارو پرورش دادم و
حالت رو کاملا جا میاره

نه ، نه ،حالم خوبه ، مرسی

شمارو ترسوندم ؟ -
ایشون عموی بنده ، کشیش هوپر هستن -

بیدار شدم و صدای ماشین شمارو شنیدم
سفر خوبی داشتید ؟

!عالی بود
مرسی

Ts.By:H@rika
edi&pro . By : Kelatoshia
@kelatoshia : تلگرام ☻