Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:00,000 --> 00:00:10,000
.::: کره فروم تقديم ميکند "OPUS-SUB" تيم ترجمه :::.
جونگ یی، الهه ی آتش
2
00:00:10,000 --> 00:00:20,280
....:: ترجمه و زيرنويس : نیلوفر ::....
....:: 2koreanforum.in::....
3
00:00:20,280 --> 00:00:23,370
...یوک دو
4
00:00:23,370 --> 00:00:27,390
.خواهش می کنم نجاتش بده
5
00:00:28,790 --> 00:00:33,770
.تنها کسی که می تونه یوک دو رو نجات بده تویی
6
00:00:33,770 --> 00:00:36,840
،اگه حقیقت رو بگی
7
00:00:36,840 --> 00:00:40,300
که کسی که گل و لعاب
8
00:00:40,300 --> 00:00:43,290
رو درست کرده تو بودی
9
00:00:43,350 --> 00:00:47,980
،می تونی بی گناهی یوک دو رو ثابت کنی
10
00:00:48,020 --> 00:00:51,410
.و نجاتش بدی
11
00:00:52,770 --> 00:00:58,490
.هر کاری ازم بخوای می کنم
12
00:00:59,860 --> 00:01:04,520
.پس خواهش می کنم، خواهش می کنم، نجاتش بده
13
00:01:05,580 --> 00:01:12,230
.اینکه حقیقت رو فاش کنم یا نه بستگی به شما داره
14
00:01:13,800 --> 00:01:21,260
.با این وجود کسی که می تونه اونُ نجات بده، من نیستم، شمایی
15
00:01:23,100 --> 00:01:24,850
.بلند شید
16
00:01:24,900 --> 00:01:29,630
...اینکه چطوری می تونید نجاتش بدید
17
00:01:30,570 --> 00:01:33,240
،و چیزی که می خوام رو
18
00:01:34,670 --> 00:01:36,650
.بهتون می گم
19
00:01:45,570 --> 00:01:46,910
قسمت 27
20
00:02:10,170 --> 00:02:16,670
با وجود دونستن بیماری ملکه، کاسه ای
...با لعاب شکوفه ی هلو ساختم
21
00:02:16,690 --> 00:02:21,060
داری می گی جرم بابات رو به گردن بگیرم؟
22
00:02:21,110 --> 00:02:24,130
.چیزی که من می خوام حقیقته
23
00:02:24,160 --> 00:02:26,540
.دارم می گم حقیقت رو بگید
24
00:02:26,540 --> 00:02:29,870
.علیاحضرت بعد از نوشیدن از کاسه ی بابای تو غش کردن
25
00:02:29,870 --> 00:02:32,300
.همه اینُ می دونن
26
00:02:32,310 --> 00:02:37,220
دیگه چ حقیقتیی واسه گفتن می مونه؟
27
00:02:37,220 --> 00:02:43,190
اما شما کسی نبودید که
28
00:02:43,190 --> 00:02:45,870
به یون اوک گفتید از لعاب شکوفه ی هلو استفاده کنه؟
29
00:02:47,660 --> 00:02:52,850
،کسی که دهن اون رو وقتی می خواست حقیقت رو برملا کنه، بست
30
00:02:52,850 --> 00:02:55,520
هم خود شما نبودید؟
31
00:03:02,270 --> 00:03:06,200
،نمی دونم چه داستانهایی شنیدی
32
00:03:06,220 --> 00:03:08,690
.اما داری اشتباه می کنی
33
00:03:08,700 --> 00:03:11,750
،پای زندگی پسرتون در میونه
34
00:03:11,790 --> 00:03:15,940
با این حال بازم سعی می کنید دروغ بگید؟
35
00:03:15,960 --> 00:03:19,530
.من جلوت زانو زدم
36
00:03:19,530 --> 00:03:22,940
.چه کاری هست که نتونم بکنم
37
00:03:22,990 --> 00:03:26,560
اگه ازم می خوای یه اعتراف دروغی بکنم، این کارُ می کنم
38
00:03:26,590 --> 00:03:28,950
،اگه بتونم جون یوک دو رو نجات بدم
39
00:03:28,980 --> 00:03:32,160
چه اهمیتی داره، حقیقت داشته باشه یا نه؟
40
00:03:32,180 --> 00:03:34,370
به کی باید بگم؟
41
00:03:34,410 --> 00:03:36,570
می خوای همه رو توی بون وون جمع کنی؟
42
00:03:36,620 --> 00:03:40,300
می خوای به اعلیحضرت اعتراف کنم؟
43
00:03:40,330 --> 00:03:43,470
،هرچقدر که بخوای
44
00:03:43,490 --> 00:03:45,530
.این دروغ رو اعتراف می کنم
45
00:03:45,560 --> 00:03:47,730
.بهش احتیاجی ندارم
46
00:03:48,680 --> 00:03:52,880
.احمق بودم که امیدوار بودم حقیقت رو می گید
47
00:03:53,670 --> 00:03:56,070
،احمق بودم که امیدوار بودم صادقانه اعتراف کنید
48
00:03:56,090 --> 00:04:00,430
.و صادقانه از بابام عذرخواهی کنید
49
00:04:00,850 --> 00:04:02,620
...پس
50
00:04:04,030 --> 00:04:06,740
داری می گی یوک دو رو می کشی؟
51
00:04:06,740 --> 00:04:09,740
،کسی که اونُ می کشه
52
00:04:09,740 --> 00:04:11,820
،من نیستم
53
00:04:11,820 --> 00:04:13,920
.شمایید
54
00:04:34,180 --> 00:04:36,730
چی گفت؟ اعتراف می کنه؟
55
00:04:36,770 --> 00:04:39,080
.صورتش اصلا تغییر نکرد
56
00:04:39,090 --> 00:04:41,320
.گفت همش یه سوءتفاهمه
57
00:04:41,360 --> 00:04:44,270
.گفت اگه بخوام یه اعتراف دروغی می کنه
58
00:04:44,270 --> 00:04:46,720
.به من با حقارت نگاه می کنه
59
00:04:48,210 --> 00:04:51,930
.از اولشم انتظار نداشتم راحت اعتراف کنه
60
00:04:51,930 --> 00:04:55,350
اما چطور می تونه اینقدر بی شرم باشه؟
61
00:04:55,360 --> 00:04:58,310
.سرپرست لی تا آخرش همینطوری می مونه
62
00:04:58,360 --> 00:05:00,810
.اون خیلی به پسرش اهمیت می ده
63
00:05:00,810 --> 00:05:06,220
فکر کردم اگه این کارُ بکنم به
.خاطر پسرش حقیقت رو اعتراف می کنه
64
00:05:06,220 --> 00:05:08,420
.اما هنوزم داره مقاومت می کنه
65
00:05:09,560 --> 00:05:11,180
.واقعا آدم ترسناکیه
66
00:05:11,190 --> 00:05:14,680
.درسته، آدم ترسناکیه
67
00:05:14,680 --> 00:05:16,690
،از ماپونگ شنیدم
68
00:05:16,710 --> 00:05:19,520
،حتی دستور داده زنی رو که بچه ی اونُ تو شکمش داشته
69
00:05:19,590 --> 00:05:22,370
.ظالمانه بکشن
70
00:05:31,870 --> 00:05:33,890
.آقا
71
00:05:34,400 --> 00:05:37,860
.از سرپرستی سفالگرها برکنار می شم
72
00:05:38,550 --> 00:05:41,060
.پسرم یه خائنه
73
00:05:41,060 --> 00:05:44,590
پس چطور می تونم توی این موقعیت بمونم؟
74
00:05:45,580 --> 00:05:47,480
،اگه من سقوط کنم
75
00:05:47,500 --> 00:05:49,810
سرپرست بعدی
76
00:05:49,840 --> 00:05:51,940
...شما می شید
77
00:05:52,930 --> 00:05:54,500
،خواهش می کنم
78
00:05:54,530 --> 00:05:56,790
مراقب بون وون
79
00:05:56,790 --> 00:05:58,900
.باشید
80
00:06:01,740 --> 00:06:03,850
چرا اینقدر ناگهانی
81
00:06:03,900 --> 00:06:06,330
این کارها رو می کنی؟
82
00:06:06,380 --> 00:06:07,930
،یوجونگ، اون بچه
83
00:06:07,970 --> 00:06:09,810
،خواهش می کنم متقاعدش کنید
84
00:06:09,850 --> 00:06:12,210
کسی که می تونه جون سفالگر لی رو نجات بده
85
00:06:12,250 --> 00:06:13,560
فقط
86
00:06:13,600 --> 00:06:15,440
.یو جونگه
87
00:06:15,440 --> 00:06:16,800
جونگ؟
88
00:06:16,840 --> 00:06:20,010
چطور می تونه سفالگر لی رو نجات بده؟
89
00:06:20,010 --> 00:06:23,150
راجع به چی حرف می زنی؟
90
00:06:23,190 --> 00:06:25,700
نمی دونستید؟
91
00:06:25,700 --> 00:06:28,250
،کسی که سفالگر لی رو تبدیل به یه خائن کرد
92
00:06:28,250 --> 00:06:29,740
،هیچ کس جز
93
00:06:29,790 --> 00:06:31,030
.جونگ نیست
94
00:06:31,030 --> 00:06:33,230
عقلت سر جاشه؟
95
00:06:33,270 --> 00:06:35,530
چطور جونگ می تونه؟
96
00:06:35,530 --> 00:06:36,640
چرا؟
97
00:06:36,710 --> 00:06:40,850
،کسی که گل و لعاب رو با خاک دریا درست کرد
98
00:06:40,870 --> 00:06:43,820
.جونگ بوده
99
00:06:44,230 --> 00:06:46,530
،اگه این برملا شه
100
00:06:46,570 --> 00:06:49,270
.اونوقت می تونم یوک دو رو نجات بدم
101
00:06:49,300 --> 00:06:53,370
.خواهش می کنم جونگ رو متقاعد کنید
102
00:06:54,050 --> 00:06:55,850
،برای یوجونگ
103
00:06:55,870 --> 00:06:58,790
.شما مثل پدرشید
104
00:06:59,440 --> 00:07:01,400
،اون به حرف های شما
105
00:07:01,450 --> 00:07:03,140
.گوش می کنه
106
00:07:03,140 --> 00:07:04,700
،بذار بگیم
107
00:07:04,740 --> 00:07:07,040
،جونگ حقیقت رو برملا می کنه
108
00:07:07,060 --> 00:07:11,200
،و تقصیر سفالگر لی رو به گردن بگیره
109
00:07:11,230 --> 00:07:13,110
اونوقت تو چی کار می کنی؟
110
00:07:13,140 --> 00:07:14,790
...یو جونگ
111
00:07:14,830 --> 00:07:18,020
...کسیه که این ماجرا رو شروع کرد
112
00:07:19,540 --> 00:07:21,120
،اون گفت
113
00:07:21,120 --> 00:07:23,770
خودش حقیقت رو برملا می کنه
114
00:07:24,570 --> 00:07:27,580
اگه من جرم یواولدام رو
115
00:07:27,600 --> 00:07:29,680
.به گردن بگیرم
116
00:07:29,720 --> 00:07:30,930
چی؟
117
00:07:30,960 --> 00:07:34,310
،اگه بتونم یوک دو رو نجات بدم
118
00:07:34,940 --> 00:07:37,260
،مشتاقم
119
00:07:37,320 --> 00:07:41,000
.جرم رو به گردن بگیرم
120
00:07:43,160 --> 00:07:46,040
،خواهش می کنم به یوجونگ بگید
121
00:07:46,040 --> 00:07:48,290
.اول یوک دو رو نجات بده
122
00:07:48,910 --> 00:07:51,120
،اگه این کارُ بکنه
123
00:07:51,160 --> 00:07:53,060
،هرکاری ازم بخواد
124
00:07:53,090 --> 00:07:55,790
.می کنم
125
00:07:58,600 --> 00:08:01,150
.التماس می کنم
126
00:08:16,050 --> 00:08:19,280
،لی کانگ چون اومد دیدنم
127
00:08:20,490 --> 00:08:22,650
،طبق حرف ها اون
128
00:08:22,650 --> 00:08:24,510
،این موقعیت
129
00:08:24,530 --> 00:08:27,170
.کار تو بوده
130
00:08:30,420 --> 00:08:32,460
تو قلبت الان
131
00:08:33,350 --> 00:08:36,520
باید جهنمی به پا باشه
132
00:08:37,110 --> 00:08:39,410
.نه، استاد
133
00:08:39,410 --> 00:08:44,260
فهمیدن اینکه والدینم چقدر ناعادلانه
،مردن و هیچ کاری نمی تونستن بکنن
134
00:08:44,260 --> 00:08:46,950
.بیشتر شبیه جهنم بود
135
00:08:47,610 --> 00:08:49,360
،الان
136
00:08:49,380 --> 00:08:52,650
.فقط به برملایی حقیقت اهمیت می دم
137
00:08:52,690 --> 00:08:55,510
..قلبم کاملا در آرامشه
138
00:08:55,970 --> 00:08:58,510
،اون گفت
139
00:08:58,560 --> 00:09:01,870
،اگه یوک دو رو نجات بدی
140
00:09:01,890 --> 00:09:04,780
.هرکاری بخوای می کنه
141
00:09:05,550 --> 00:09:08,300
،حتی با اینکه زندگی پسرش در خطره
142
00:09:08,300 --> 00:09:12,600
.هنوز هم جرم هاشو قبول نمی کنه
143
00:09:12,640 --> 00:09:15,030
،اگه سفالگر سلطنتی لی آزاد شه
144
00:09:15,080 --> 00:09:17,880
.اون عمرا حقیقت رو برملا نمی کنه
145
00:09:18,290 --> 00:09:22,200
شرم آوره که سفالگر لی بمیره، اما
146
00:09:24,820 --> 00:09:27,710
،من بیشتر نگرانم
147
00:09:27,750 --> 00:09:30,430
.که تو آسیب ببینی
148
00:09:30,430 --> 00:09:32,110
،استاد
149
00:09:34,370 --> 00:09:36,790
،اگه می خواستم اینجا تمومش کنم
150
00:09:36,810 --> 00:09:39,720
.از اولش هیچ کدوم از این ها رو شروع نمی کردم
151
00:09:45,050 --> 00:09:47,610
شما کسی نبودید که
152
00:09:47,630 --> 00:09:50,910
به یون اوک گفتید
153
00:09:50,960 --> 00:09:53,450
از لعاب شکوفه ی هلو استفاده کنه؟
154
00:09:54,230 --> 00:09:56,890
کسی که دهنش رو
155
00:09:56,890 --> 00:09:59,280
،وقتی می خواست حقیقت رو برملا کنه، بست
156
00:09:59,320 --> 00:10:02,450
هم خود شما نبودید؟
157
00:10:03,210 --> 00:10:06,150
یوجونگ، جرات می کنی
158
00:10:06,150 --> 00:10:09,580
با تهدید جون پسرم با من جنگ راه بندازی؟
159
00:10:10,740 --> 00:10:13,510
،عواقب درگیر شدن با منُ
160
00:10:13,540 --> 00:10:16,520
.بهت یاد می دم
161
00:10:16,840 --> 00:10:18,570
.نجاتم بدید
162
00:10:19,300 --> 00:10:23,190
.لطفا نجاتم بدید بابا
163
00:10:24,540 --> 00:10:26,950
،فقط به خاطر یوجونگ
164
00:10:27,650 --> 00:10:30,940
.نمی تونم به خاطر یوجونگ اینجا بمیرم
165
00:10:30,940 --> 00:10:33,300
.یه کم دیگه صبر کن
166
00:10:33,300 --> 00:10:36,170
،هرچیم که بشه
167
00:10:36,170 --> 00:10:38,710
.زنده بمون
168
00:10:38,710 --> 00:10:41,020
.ممنونم
169
00:10:41,020 --> 00:10:43,760
.ممنونم. ممنونم پدر
170
00:10:43,760 --> 00:10:45,960
.ممنونم
171
00:10:45,960 --> 00:10:49,100
.من...من...من...بهتون اعتماد می کنم و تحمل می کنم
172
00:10:49,100 --> 00:10:51,610
.نجاتم بدید
173
00:11:25,590 --> 00:11:27,640
.دنبالم بیا
174
00:11:34,160 --> 00:11:36,680
تصمیمتون رو گرفتید؟
175
00:11:41,700 --> 00:11:45,230
...چطور می تونم نظرم رو عوض کنم
176
00:11:45,230 --> 00:11:50,150
چطور می تونم این سوءتفاهم در مورد خودم رو برطرف کنم؟
177
00:11:50,150 --> 00:11:53,340
.تمام شب رو بهش فکر کردم
178
00:12:00,470 --> 00:12:02,290
این چیه؟
179
00:12:02,290 --> 00:12:04,910
.بازش کن
180
00:12:13,030 --> 00:12:17,610
.با این می تونی بقیه ی عمرت رو به راحتی زندگی کنی
181
00:12:17,610 --> 00:12:20,250
،بعد از کل شب فکر کردن، تصمیمی که گرفتید
182
00:12:20,250 --> 00:12:22,440
این بود؟
183
00:12:23,170 --> 00:12:26,840
.پول مشکل شما رو حل می کنه
184
00:12:26,840 --> 00:12:31,220
.و مشکل یه بچه واسه پاک کردن اسم باباش و حل می کنه
185
00:12:31,220 --> 00:12:33,280
اینطور فکر می کنید؟
186
00:12:33,280 --> 00:12:37,020
.داری بهم می گی بمیرم
187
00:12:37,020 --> 00:12:40,720
کافی نیست که پسرم یه خائن شده و
می خوای خودم هم همینطور باشم؟
188
00:12:40,720 --> 00:12:43,080
.دارم می گم حقیقت رو بگید
189
00:12:43,080 --> 00:12:46,090
.پس، من هم حقیقت رو می گم
190
00:12:46,090 --> 00:12:47,950
.دارم می گم یا وجدان صاف پیش بیایید
191
00:12:47,950 --> 00:12:50,680
فکر می کنی همه چیز تموم می شه؟
192
00:12:51,470 --> 00:12:55,340
از اولش هم من هدفت نبودم؟
193
00:12:56,010 --> 00:12:58,790
...وقتی فکر کردی منُ کنار زدی
194
00:12:58,790 --> 00:13:01,320
...وقتایی که به لکنت می افتم
195
00:13:01,320 --> 00:13:05,460
زندگیم رو هدف نمی گیری؟
196
00:13:05,460 --> 00:13:09,650
،اگه پشیمون شید و از بابام عذرخواهی کنید
197
00:13:09,650 --> 00:13:12,520
،برنامه داشتم همینجا تمومش کنم
198
00:13:12,990 --> 00:13:17,480
.اما الان، دیگه نمی تونم تمومش کنم
199
00:13:18,410 --> 00:13:24,080
.الان دیگه می دونم چجور آدمی هستید
200
00:13:37,180 --> 00:13:39,190
منُ خواسته بودید؟
201
00:13:39,190 --> 00:13:40,650
.در مورد سفالگر لیه
202
00:13:40,650 --> 00:13:43,480
.حتی بعد از بازجویی، باز هم اصرار به بی گناهیش داره
203
00:13:43,480 --> 00:13:45,670
مدام می گه به اشتباه متهم شده، درسته؟
204
00:13:45,670 --> 00:13:47,600
.بله، پدر
205
00:13:47,600 --> 00:13:50,270
.شرم آوره که باعث یه مرگ غیر مستحقانه بشیم
206
00:13:50,270 --> 00:13:52,040
،پس، به جای عجله کردن توی اجرای تنبیه
207
00:13:52,040 --> 00:13:56,730
.باید سعی کنیم هرگونه قصدی رو فاش کنیم
208
00:13:56,730 --> 00:14:01,300
.هرچی بیشتر بهش فکر می کنم، بیشتر یاد اتفاق گذشته می افتم
209
00:14:01,300 --> 00:14:03,920
اتفاق گذشته؟
210
00:14:03,920 --> 00:14:09,400
.وقتی که لی کانگ چون و یواولدام با هم رقابت می کردن
211
00:14:09,400 --> 00:14:12,100
،مادرت از آلرژیش غش کرد
212
00:14:12,100 --> 00:14:14,240
.و باعث شد یواولدام یه خیانتکار بشه
213
00:14:14,240 --> 00:14:16,890
.و اینجوری لی کانگ چون سرپرست بون وون شد
214
00:14:16,890 --> 00:14:20,560
.اما، الان برعکسه
215
00:14:20,560 --> 00:14:24,360
،پسر سرپرست لی یه خائنه
216
00:14:24,360 --> 00:14:29,060
.و دختر یواولدام سفالگر شد
217
00:14:29,060 --> 00:14:32,280
.هرچی بیشتر بهش فکر می کنم عجیب تر می شه
218
00:14:33,060 --> 00:14:35,380
...چیزی که الان می تونم بهتون بگم اینه که
219
00:14:35,380 --> 00:14:39,620
.جونگ داره همه سعیش رو می کنه حقیقت رو برملا کنه
220
00:14:39,620 --> 00:14:44,120
.داره می جنگه تا همه چیز رو راجع به سرپرست لی برملا کنه
221
00:14:46,060 --> 00:14:49,490
،پدر، اگه این قضیه رو به عهده ی من بذارید
222
00:14:49,490 --> 00:14:54,020
.همه چیز، حتی در مورد گذشته رو فاش می کنم
223
00:14:54,020 --> 00:14:57,670
چرا این همه دردسر بکشی؟
224
00:14:57,670 --> 00:15:00,260
مادر من از اون اتفاق غش کرد، درسته؟
225
00:15:00,260 --> 00:15:03,900
.به عنوان پسرش، وظیفه دارم حقیقت رو برملا کنم
226
00:15:03,900 --> 00:15:05,980
.اصلا دردسر نداره
227
00:15:05,980 --> 00:15:07,790
.خواهش می کنم بهم اجازه بدید
228
00:15:07,790 --> 00:15:10,200
.این در مورد خیلی وقت پیشه
229
00:15:10,200 --> 00:15:13,640
یو اولدام مرده، چی می تونی بفهمی؟
230
00:15:13,640 --> 00:15:19,120
.فکر نمی کنم این اتفاقات بی ربط باشن
231
00:15:19,120 --> 00:15:21,300
،اگه این چیزیه که واقعا می خوای
232
00:15:21,300 --> 00:15:24,190
.پس، کاری رو که می خوای بکن
233
00:15:25,160 --> 00:15:27,770
سوءتفاهم؟
234
00:15:27,770 --> 00:15:31,380
وقتی شاهزاده غش کرده، چطور می تونی بگی سوءتفاهم بوده؟
235
00:15:31,380 --> 00:15:34,170
.این یه سوءتفاهمه شاهزاده
236
00:15:34,790 --> 00:15:37,560
،با اینکه احمق بودم و فریب خوردم
237
00:15:37,560 --> 00:15:39,880
.از قصد نبود
238
00:15:39,880 --> 00:15:42,220
.خواهش می کنم باور کنید، شاهزاده
239
00:15:42,220 --> 00:15:44,340
فریب خوردی؟
240
00:15:44,340 --> 00:15:47,440
چطوری و کی فریبت داد؟
241
00:15:51,780 --> 00:15:56,830
،خاک سفید کاسه ی شاهزاده
242
00:15:58,270 --> 00:16:03,830
.مال من نبود، مال یوجونگ بود
243
00:16:04,960 --> 00:16:09,940
.این چیزی بود که استاد مون به یوجونگ گفته بود
244
00:16:11,960 --> 00:16:18,140
،حتی لعابی که استفاده شد هم مال من نبود
245
00:16:19,170 --> 00:16:22,930
.مال یوجونگ بود
246
00:16:24,130 --> 00:16:28,860
چی داری می گی؟
247
00:16:28,860 --> 00:16:34,500
خاک یوجونگ؟ لعاب یوجونگ؟ این ها رو از کجا آوردی؟
248
00:16:36,170 --> 00:16:39,950
به خاطر طمعم برای شکست دادن یوجونگ
249
00:16:40,830 --> 00:16:45,530
مواد اولیه اش رو عوض کردم
250
00:16:45,530 --> 00:16:48,750
.احمق بودم شاهزاده
251
00:16:56,120 --> 00:16:59,920
یه سفالگر بون وون این همه ی کاریِ که از دستش بر میاد؟
252
00:16:59,920 --> 00:17:05,610
به خاطر بردن، مواد اولیه ی یه نفر
دیگه رو بدزده و جا به جا کنه؟
253
00:17:06,920 --> 00:17:10,240
.عمیقا پشیمونم
254
00:17:10,240 --> 00:17:11,780
.خجالت زده و شرمسارم
255
00:17:11,780 --> 00:17:15,430
.می خوام بمیرم
256
00:17:15,430 --> 00:17:18,340
.فکر کردم بهتره به عنوان یه خائن بمیرم
257
00:17:18,340 --> 00:17:23,770
.نتونستم اینُ به هیچ کس بگم
258
00:17:23,770 --> 00:17:26,000
،اما شاهزاده
259
00:17:26,000 --> 00:17:31,190
فکر می کنید چرا همه ی اینا رو برملا می کنم؟
260
00:17:31,190 --> 00:17:35,740
.اینا همش هدف و نقشه ی یوجونگ بود
261
00:17:35,740 --> 00:17:38,780
.خواهش می کنم اینُ فاش کنید شاهزاده
262
00:17:38,780 --> 00:17:44,350
،فقط اگه این همه طمع نداشتم
263
00:17:46,090 --> 00:17:49,480
.نمی تونم حرف هاتُ باور کنم
264
00:17:49,480 --> 00:17:51,340
.همه چیز حقیقت داره
265
00:17:51,340 --> 00:17:55,640
.خواهش می کنم سریع اون دختر رو دستگیر کنید
266
00:17:55,640 --> 00:17:59,770
اگه از اولش منصفانه بازی کرده
.بودی، هیچ وقت این اتفاق نمی افتاد
267
00:17:59,770 --> 00:18:02,250
.تو هنوز هم یه مجرمی
268
00:18:02,250 --> 00:18:04,100
...اگه اونُ دزدیده باشی یا نه
269
00:18:04,100 --> 00:18:08,760
.بازم کاسه ی تو بود که باعث شد شاهزاده غش کنه
270
00:18:08,760 --> 00:18:11,100
.و این غیر قابل بخششه
271
00:18:11,100 --> 00:18:16,460
،شاهزاده من جرمم رو برای دزدیدن مواد اولیه می پذیرم
272
00:18:16,460 --> 00:18:18,840
...اما زندگیم
273
00:18:20,090 --> 00:18:23,710
.خواهش می کنم زندگیم رو نجات بدید
274
00:18:30,480 --> 00:18:32,830
!شاهزاده
275
00:18:34,520 --> 00:18:38,200
چه مشکلی می تونه از بازجویی این پرونده به وجود بیاد؟
276
00:18:38,200 --> 00:18:40,980
،این مشکل که شاهزاده کوانگ هی به اعلیحضرت گفته
277
00:18:40,980 --> 00:18:43,910
!که در مورد اتفاق ملکه گونگ بین هم تحقیق می کنه
278
00:18:43,910 --> 00:18:47,990
چرا باید یه پرونده ی قدیمی رو باز کنه؟
279
00:18:47,990 --> 00:18:50,560
.نمی تونیم اینُ بکشیم وسط
280
00:18:50,560 --> 00:18:53,620
.باید در مورد پرونده ی سفالگر لی عجله کنیم
281
00:18:53,620 --> 00:18:58,340
.پس اینطوری سرپرست لی می ره و اشتباهی هم پیش نمیاد
282
00:18:58,340 --> 00:19:01,640
با این حال باید سفالگر لی رو آزاد کنیم و
283
00:19:01,640 --> 00:19:04,700
و لی کانگ چون رو تحریک کنیم؟
284
00:19:04,700 --> 00:19:09,450
کسی که این کارُ با شاهزاده کرده ببخشیم؟
285
00:19:10,940 --> 00:19:15,860
.علیاحضرت، سرپرست لی اینجان که شما رو ببینن
286
00:19:17,270 --> 00:19:19,680
.بذار بیاد تو
287
00:19:30,780 --> 00:19:36,740
.علیاحضرت، خواهش می کنم اینُ بپذیرید
288
00:19:48,890 --> 00:19:51,940
این همون دفتری نیست که باهاش سعی کردی تهدیدم کنی؟
289
00:19:51,940 --> 00:19:56,900
باید اینُ ببری به قصر پادشاه، چرا اینجاییی؟
290
00:19:58,450 --> 00:20:00,770
،اگه مجبور شم به قصر پادشاه برم
291
00:20:00,770 --> 00:20:04,170
،اون وقت فقط این دفتر رو نخواهم برد
292
00:20:04,800 --> 00:20:07,680
.بلکه چیز دیگه هم دارم که باید گزارش کنم
293
00:20:07,680 --> 00:20:10,450
چیز دیگه؟
294
00:20:11,630 --> 00:20:17,530
برملا می کنم که
295
00:20:17,530 --> 00:20:21,010
.چطور در مورد بیماری علیاحضرت گونگ بین فهمیدم
296
00:20:22,090 --> 00:20:23,950
چی؟
297
00:20:23,950 --> 00:20:26,510
!اینجا رو ببین، سرپرست لی
298
00:20:26,510 --> 00:20:29,730
،به شما وفادار بودم
299
00:20:29,730 --> 00:20:33,430
.خواهش می کنم منُ کنار نزنید
300
00:20:33,430 --> 00:20:37,370
وزیر، شنیدی این مرد الان چی گفت؟
301
00:20:38,600 --> 00:20:41,210
"گفت "وفاداری
302
00:20:41,210 --> 00:20:45,650
می گی بیاین همه با هم بمیریم و بازم حرف از وفاداری می زنی؟
303
00:20:46,470 --> 00:20:49,480
.می دونید چرا اینطوریم علیاحضرت
304
00:20:49,480 --> 00:20:54,790
.حتی اگه جونم رو هم بدم، پسرم رو نجات می دم
305
00:20:56,520 --> 00:20:59,240
.پس، سعیت رو بکن
306
00:21:01,060 --> 00:21:05,030
همه چیز بسته به خواسته ی شاه نیست؟
307
00:21:05,030 --> 00:21:07,550
پادشاه حرف های منُ باور می کنه
308
00:21:07,550 --> 00:21:10,330
یا حرف های بابای یه گناهکار مثل تو رو؟
309
00:21:10,330 --> 00:21:12,930
.این چیزیه که دوست دارم بدونم
310
00:21:12,930 --> 00:21:15,970
.پس، برو پیش پادشاه و همه چیز رو بهش بگو
311
00:21:15,970 --> 00:21:18,190
.زود باش
312
00:21:19,470 --> 00:21:21,770
...علیاحضرت
313
00:21:24,920 --> 00:21:28,290
.خواهش می کنم منُ بکشید
314
00:21:30,140 --> 00:21:34,960
چطور می تونم این کارُ با تو که "وفادار" بودی بکنم؟
315
00:21:34,960 --> 00:21:40,850
تو باید مراقب جسد اعدام شده ی سفالگر لی باشی، اینطور نیست؟
316
00:21:42,700 --> 00:21:44,810
.علیاحضرت
317
00:21:53,750 --> 00:21:55,580
اومدید پدر؟
318
00:21:55,580 --> 00:21:56,830
.می تونی بری بیرون
319
00:21:56,830 --> 00:21:59,210
.بله
320
00:22:03,200 --> 00:22:07,430
.درسته، این واقعا درسته که تو سرپرست تجار شدی
321
00:22:07,430 --> 00:22:09,160
.بهتون گفته بودم
322
00:22:09,160 --> 00:22:11,160
هنوز نمی تونید باور کنید؟
323
00:22:11,160 --> 00:22:12,650
اینکه می بینم تو اوضاعت خوب پیش می ره
324
00:22:12,650 --> 00:22:16,630
.بالاخره احساس آرامش می کنم
325
00:22:16,630 --> 00:22:19,790
چرا؟ نگران چیزی هستید؟
326
00:22:19,790 --> 00:22:23,740
.جوِ بون وون خیلی سنگینه
327
00:22:24,620 --> 00:22:26,660
.منم شنیدم
328
00:22:26,660 --> 00:22:29,590
سرپرست لی چی کار می کنه؟
329
00:22:29,590 --> 00:22:34,400
به نظر می رسه داره به هر دری می زنه تا پسرش رو نجات بده، اما
330
00:22:34,400 --> 00:22:37,780
این قدر آسونه؟
331
00:22:37,780 --> 00:22:41,610
.اگه کار کردن توی بون وون سخته، ولش کنید و برید خونه
332
00:22:41,610 --> 00:22:44,040
.من الان ازتون مراقبت می کنم پدر
333
00:22:44,040 --> 00:22:46,250
.تواناییش رو دارم
334
00:22:46,250 --> 00:22:49,990
چطور یه سفالگر می تونه دور از سفالگری زندگی کنه؟
335
00:22:49,990 --> 00:22:53,600
...این بحث کافیه. موضوعی هست که در موردش کنجکاوم
336
00:22:53,600 --> 00:22:55,910
...در مورد خاکی که سفالگر لی استفاده کرد
337
00:22:55,910 --> 00:23:01,770
طبق حرف مردم، تو اونُ براش آوردی؟
338
00:23:02,650 --> 00:23:06,530
.بهتره ندونید پدر
339
00:23:06,530 --> 00:23:09,890
خبری هست؟
340
00:23:10,730 --> 00:23:12,840
.جونگ یی بود
341
00:23:12,840 --> 00:23:15,010
منظورت چیه جونگ یی بود؟
342
00:23:15,010 --> 00:23:25,950
.:کليه حقوق مادي و معنوي آثار ترجمه شده تيم :.
.:متعلق به سايت "کره فروم" ميباشد"OPUS-SUB" :.
.: انتشار فايل ترجمه بدون تگ هاي اختصاصي مجاز نميباشد:.
343
00:23:25,950 --> 00:23:31,460
.سفالگر لی بدون اینکه بدونه توی بازیِ جونگ یی افتاد
344
00:23:31,460 --> 00:23:34,640
.هواریونگ نمی تونی اینطوری باشی
345
00:23:34,640 --> 00:23:37,370
چطور می تونی این کارُ با جونگ یی بکنی؟
346
00:23:37,370 --> 00:23:40,380
.تو خاکی که جونگ یی خواسته بود رو به سفالگر لی دادی
347
00:23:40,380 --> 00:23:43,530
و حالا چطوری می گی فریب جونگ یی رو خوردی؟
348
00:23:43,530 --> 00:23:44,840
...بابا
349
00:23:44,840 --> 00:23:48,540
اینطوری سرپرست تجار شدی؟
350
00:23:48,540 --> 00:23:53,520
دور انداختن دوست قدیمیت مثل پس
مونده ی غذا و چسبیدن به پولدارها؟
351
00:23:53,560 --> 00:23:55,360
!بابا
352
00:23:55,360 --> 00:23:58,670
بابا، من دخترتونم، چطور می تونید طرف جونگ یی رو بگیرید؟
353
00:23:58,670 --> 00:24:03,580
.طرف جونگ یی رو نمی گیرم، دارم بهت درس می دم
354
00:24:03,580 --> 00:24:05,760
،حتی اگه بابای خوبی نیستم
355
00:24:05,760 --> 00:24:08,880
،و با اینکه تو رو دادم به بقیه
356
00:24:08,880 --> 00:24:13,450
.باز هم باباتم و باید چیزی که لازمه رو بهت یاد بدم
357
00:24:14,390 --> 00:24:17,100
جونگ یی هم می دونه؟
358
00:24:17,100 --> 00:24:21,930
که بهش خیانت کردی و طرف سفالگر لی رو گرفتی؟
359
00:24:21,930 --> 00:24:25,830
.گفتم جونگ یی نقشه ی همه ی این ها رو کشیده بود
360
00:24:25,830 --> 00:24:29,760
.تو خاک رو به سفالگر لی دادی که خوب به نظر برسی
361
00:24:29,760 --> 00:24:34,610
.سفالگر لی خاک رو گرفته که برنده شه
362
00:24:34,610 --> 00:24:37,960
چرا داری پای جونگ یی رو می کشی وسط؟
363
00:24:37,960 --> 00:24:41,740
بابا، چرا تو هم همیشه فقط جونگ یی، جونگ یی می کنی؟
364
00:24:41,740 --> 00:24:43,800
نمی دونی جونگ یی چجور آدمیه؟
365
00:24:43,800 --> 00:24:47,090
به خاطر طمع سفالگر شدنش، لباس مردونه پوشید
366
00:24:47,090 --> 00:24:49,420
.و اسمشُ عوض کرد
367
00:24:49,420 --> 00:24:53,140
.این چیزی بود که واقعا نمی شد کاریش کرد
368
00:24:53,140 --> 00:24:57,050
.سرپرست لی هنوز توی راس بون وون بود
369
00:24:57,050 --> 00:24:58,980
دیگه چی کار می تونست بکنه؟
370
00:24:58,980 --> 00:25:01,460
،اگه به اون روزها فکر کنم
371
00:25:01,460 --> 00:25:04,990
.خیلی ناراحت کننده است، قلبم رو به در میاره
372
00:25:04,990 --> 00:25:09,280
می دونی چه سختی هایی کشید؟
373
00:25:09,280 --> 00:25:11,910
،اگه من به سرپرست لی نگفته بودم
374
00:25:11,910 --> 00:25:16,940
.هنوزم با پررویی تظاهر می کرد ته پیونگه
375
00:25:17,920 --> 00:25:22,820
،پس...کسی که گفت
376
00:25:24,370 --> 00:25:27,020
تو بودی؟
377
00:25:31,560 --> 00:25:33,230
.بابا
378
00:25:33,230 --> 00:25:51,000
....:: ترجمه و زيرنويس : نیلوفر ::....
....:: 2koreanforum.in::....
379
00:25:51,000 --> 00:25:53,270
اینجا بودی؟
380
00:25:53,270 --> 00:25:55,550
.آقا
381
00:25:57,460 --> 00:26:00,840
چرا داری این اتاقُ تمیز می کنی؟
382
00:26:00,840 --> 00:26:05,690
.فقط چون، این کاری بود که همیشه می کردم
383
00:26:06,280 --> 00:26:11,750
.می دونم این کارُ می کنی چون واسه سفالگر لی متاسفی
384
00:26:12,560 --> 00:26:17,210
.اون خاک، خاکی بود که تو قرار بود ازش استفاده کنی
385
00:26:17,210 --> 00:26:19,430
.لازم نیست حس بدی داشته باشی
386
00:26:19,430 --> 00:26:22,720
.تقصیر خودشه که خواست اینطوری ببره
387
00:26:22,720 --> 00:26:26,040
.اصلا تقصیر تو نیست
388
00:26:26,040 --> 00:26:29,640
!جونگ
389
00:26:29,640 --> 00:26:31,100
.لطفا برو به حیاط
390
00:26:31,100 --> 00:26:35,380
.شاهزاده کوانگ هی داره از همه ی افراد بون وون بازجویی می کنه
391
00:26:51,340 --> 00:26:54,890
.جونگ، یه لحظه بیا اینجا
392
00:26:58,850 --> 00:27:03,610
،شاهزاده دقیقا پرسید
393
00:27:04,870 --> 00:27:11,710
کسی می دونه اون موقع کی لعاب رو با شکوفه ی هلو درست کرده؟
394
00:27:11,710 --> 00:27:13,370
شاهزاده؟
395
00:27:13,370 --> 00:27:15,870
.حقیقت رو بهش گفتم
396
00:27:15,870 --> 00:27:19,480
.همه چیز رو به جز رابطه ات با خواهر یون اوک
397
00:27:24,940 --> 00:27:27,710
.حالا نوبت ماست
398
00:27:27,710 --> 00:27:31,470
اگه ازم در مورد خاک پرسید چی بگم؟
399
00:27:31,470 --> 00:27:34,380
.فقط هرچی می دونید بهشون بگید
400
00:27:34,380 --> 00:27:35,850
عیبی نداره؟
401
00:27:35,850 --> 00:27:38,530
اینکه سعی کردی خاک سفید ساحلی بدست بیاری؟
402
00:27:38,530 --> 00:27:40,330
.فکر کنم اگه بدونه اتفاق بدی بیوفته
403
00:27:40,330 --> 00:27:44,300
.به هر حال می فهمه. پس می تونید بهش بگید
404
00:27:44,300 --> 00:27:47,640
.فعلا، باشه. جونگ
405
00:27:54,910 --> 00:28:00,920
اعلیحضرت، چرا هنوز حکمتون رو ابلاغ نکردید؟
406
00:28:00,920 --> 00:28:04,670
.کوانگ هی الان هنوز داره تحقیق می کنه
407
00:28:04,670 --> 00:28:08,520
.قلبت رو آروم کن و یه مقدار دیگه صبر کن
408
00:28:08,520 --> 00:28:10,120
.اعلیحضرت
409
00:28:10,120 --> 00:28:14,620
فکر می کنید قلب من فقط به خاطر بون وون هنوز به آرامش نرسیده؟
410
00:28:14,620 --> 00:28:18,760
.دارم سعی می کنم از شاهزاده ی جوون و شکننده ام محافظت کنم
411
00:28:18,760 --> 00:28:21,110
واقعا نمی دونید؟
412
00:28:21,110 --> 00:28:23,470
،باید بذاریم همه بدونن که حتی دستشون به یه تار موش بخوره
413
00:28:23,470 --> 00:28:29,380
.هرکسی هم که باشه نمی تونه از خشم شما در امان بمونه
414
00:28:30,970 --> 00:28:35,730
قول ندادید از شاهزاده شین سونگم مراقبت کنید؟
415
00:28:35,730 --> 00:28:39,230
تا من و شاهزاده شین سونگم بتونیم
با آرامش روزهامون رو سپری کنیم؟
416
00:28:39,230 --> 00:28:42,100
.خواهش می کنم کمکمون کنید
417
00:28:43,540 --> 00:28:46,570
.می فهمم. این کارُ می کنم
418
00:28:46,570 --> 00:28:51,510
.بهشون می گم کارها رو زودتر پیش ببرن
419
00:28:51,510 --> 00:28:53,420
سانگ سون اونجایی؟
420
00:28:53,420 --> 00:28:55,680
.بله، اعلیحضرت
421
00:28:59,220 --> 00:29:04,980
کسی که سفارش اون خاک رو داد و کسی که اون لعاب رو ساخت
422
00:29:08,120 --> 00:29:10,750
تو بودی، جونگ یی؟
423
00:29:12,520 --> 00:29:14,400
.بله
424
00:29:14,400 --> 00:29:18,160
.واسه همین سفالگر لی سعی داره تقصیر رو بندازه گردن تو
425
00:29:18,160 --> 00:29:21,140
.می گفت همه چیز نقشه ی تو بوده
426
00:29:23,000 --> 00:29:29,920
.اما، کسی که از خاک و لعاب استفاده کرده، اون بوده
427
00:29:32,380 --> 00:29:37,630
.می دونم چقدر اتهاماتش غیر قابل باورن
428
00:29:40,360 --> 00:29:47,510
،از انتخاب خاک و پیش بینی اینکه شاهزاده غش می کنه
429
00:29:47,510 --> 00:29:52,180
.خیلی پیچیده تر از اونیه که کسی بخواد از قبل برنامه ریزیش کنه
430
00:29:52,180 --> 00:29:54,820
.خیلی پیچیده است
431
00:29:57,850 --> 00:30:00,590
حرفی برای گفتن داری؟
432
00:30:01,380 --> 00:30:07,210
می ذارید شاهزاده شین سونگ رو ببینم؟
433
00:30:07,210 --> 00:30:09,250
شین سونگ؟
434
00:30:09,250 --> 00:30:11,330
.بله
435
00:30:11,330 --> 00:30:15,210
،اینکه با استفاده از کاسه ی دارو مشکلی دارن یا نه رو
436
00:30:15,210 --> 00:30:18,570
.دوست دارم شخصا ببینمشون و ازشون بپرسم
437
00:30:25,290 --> 00:30:27,850
،از دیدن شما در این وضعیت سلامتی عالی
438
00:30:27,850 --> 00:30:32,020
.خیلی متاسف و ممنونم
439
00:30:32,020 --> 00:30:34,680
همش به خاطر کاسه ی دارویی نیست که تو ساختی؟
440
00:30:34,680 --> 00:30:37,010
.داشتم فکر می کردم نکنه بشکنمش
441
00:30:37,010 --> 00:30:41,510
برای اینکه سعی کنم نشکنمش، دارم
.با احتیاط ازش استفاده می کنم
442
00:30:41,510 --> 00:30:43,330
.راحت ازش استفاده کنید شاهزاده
443
00:30:43,330 --> 00:30:48,720
.اگه بخواید دوباره براتون می سازم و بهتون میدم
444
00:30:49,750 --> 00:30:53,890
.باید پدرم رو ببینم، پس به صحبتتون ادامه بدید
445
00:31:01,510 --> 00:31:03,280
.پدر
446
00:31:03,280 --> 00:31:06,140
.می خواستم بیام ببینمتون پدر
447
00:31:06,140 --> 00:31:09,520
.الان کار بازجوییم از مردم بون وون تموم شد
448
00:31:09,520 --> 00:31:12,290
.زحمات دلیرانه ات یکم دیر شد
449
00:31:12,310 --> 00:31:16,540
.اعلیحضرت دستور مجازات با قطع سر رو دادن
450
00:31:16,540 --> 00:31:18,910
چی؟
451
00:31:18,910 --> 00:31:20,820
حقیقت داره؟
452
00:31:21,750 --> 00:31:25,110
.فردا، اعدام انجام می شه
453
00:31:25,110 --> 00:31:30,320
پدر، بهم دستور ندادید حقیقت رو برملا کنم؟
454
00:31:30,320 --> 00:31:34,000
چرا قبل از گوش دادن به یافته هام تصمیم گرفتید؟
455
00:31:34,000 --> 00:31:35,580
.شاهزاده کوانگ هی
456
00:31:35,580 --> 00:31:41,230
وقتی جرمش مثل روز روشنه، چی واسه برملا کردن می مونه؟
457
00:31:42,350 --> 00:31:43,400
.پدر
458
00:31:43,400 --> 00:31:47,400
این غیر قابل انکاره که شاهزاده
.شین سونگ به خاطر اون کاسه غش کرد
459
00:31:47,480 --> 00:31:49,550
،حتی بعد از آسیب زدن به یکی از اعضای خانواده ی سلطنتی
460
00:31:49,550 --> 00:31:52,010
،حتی اگه به این خاطر آزاد شه و هرجا می خواد بره
461
00:31:52,010 --> 00:31:56,600
چه تضمینی هست که دیگه این اتفاق نیوفته؟
462
00:31:56,600 --> 00:32:00,730
برای تاکید روی اهمیت قوانین سلطنتی و
.اطمینان از اینکه این اتفاق دیگه نیوفته
463
00:32:00,730 --> 00:32:03,720
.اونُ یه نمونه قرار می دم. این تصمیم منه
464
00:32:18,440 --> 00:32:21,830
.مجرم لی یوک دو. فرمان سلطنتی رو بپذیر
465
00:32:26,610 --> 00:32:32,930
با اینکه استعدادهای تو استثنایی هستن، اما از استعدادت
.به درستی استفاده نکردی و در راه طمعت اونُ به کار بردی
466
00:32:32,930 --> 00:32:34,510
(فردا در 8امین ساعت (حدودا 1 بعد از ظهر
467
00:32:34,510 --> 00:32:37,390
.سرت زده خواهد شد
468
00:32:41,210 --> 00:32:43,820
.خواهش می کنم
469
00:32:43,850 --> 00:32:46,460
.خواهش می کنم اجازه بدید اعلیحضرت رو ببینم
470
00:32:46,460 --> 00:32:48,860
...چطور ممکنه
471
00:32:48,940 --> 00:32:51,030
چطور ممکنه همچین اتفاقی بیوفته؟
472
00:32:51,030 --> 00:32:53,050
.اینجا رو ببینید
473
00:32:53,050 --> 00:32:54,920
خواهش می کنم اجازه بدید
474
00:32:55,860 --> 00:32:58,850
.پدرم، سرپرست بون وون رو ببینم
475
00:32:58,850 --> 00:33:00,960
.خواهش می کنم. التماس می کنم
476
00:33:00,960 --> 00:33:02,710
.اینجا رو ببینید
477
00:33:03,690 --> 00:33:05,910
!ببینید
478
00:33:06,870 --> 00:33:09,390
مجازات با قطع سر؟
479
00:33:10,650 --> 00:33:13,010
قطع سر؟
480
00:33:14,360 --> 00:33:17,620
قطع سر؟
481
00:33:22,700 --> 00:33:27,720
خواهش می کنم...بذارید برم داخل...خواهش می کنم...خواهش می کنم
482
00:33:27,720 --> 00:33:29,160
.خواهش می کنم بذارید برم داخل
483
00:33:29,160 --> 00:33:31,120
.هیچ کس اجازه ی ورود نداره
484
00:33:31,120 --> 00:33:32,720
!یوک دو! یوک دو
485
00:33:32,720 --> 00:33:33,680
!یوک دو
486
00:33:33,680 --> 00:33:36,220
.عقب وایسا
487
00:33:38,950 --> 00:33:40,450
...یوک دو
488
00:33:40,450 --> 00:33:42,520
!یوک دو
489
00:33:42,520 --> 00:33:44,610
.یوک دو
490
00:33:46,990 --> 00:33:49,150
...یوک دو
491
00:33:57,360 --> 00:34:00,110
حقیقت داره که فردا سرش زده می شه؟
492
00:34:00,110 --> 00:34:01,980
خبر داری؟
493
00:34:02,940 --> 00:34:04,490
.شنیدم
494
00:34:04,490 --> 00:34:07,920
بقیه رو نمی دونم، اما من می دونم
495
00:34:07,920 --> 00:34:11,960
می خوای سفالگر لی رو به کشتن بدی تا
از سرپرست لی انتقام بگیری، درسته؟
496
00:34:13,710 --> 00:34:16,520
،یه نفر به خاطر تو قراره بمیره
497
00:34:16,520 --> 00:34:19,390
چطور می تونی اینقدر آروم باشی؟
498
00:34:19,390 --> 00:34:21,640
!واقعا که حیرت آوری
499
00:34:23,960 --> 00:34:26,280
گفتی منُ دوست خودت می دونی
500
00:34:26,280 --> 00:34:29,330
و از دوستت واسه همچین کاری استفاده کردی؟
501
00:34:29,330 --> 00:34:32,670
،برای انتقام خودت از رابطه ی من و سفالگر لی سوء استفاده کرده
502
00:34:32,670 --> 00:34:35,040
و هنوز، عین خیالتم نیست؟
503
00:34:36,360 --> 00:34:38,120
،سفالگر سلطنتی لی
504
00:34:38,120 --> 00:34:41,120
.فقط به من نگاه می کرد
505
00:34:41,120 --> 00:34:47,160
،همچین مردی داره به خاطر من می میره
می خوای تا آخر عمرم این بار به دوشم باشه؟
506
00:34:47,160 --> 00:34:49,140
اینطوره؟
507
00:34:51,540 --> 00:34:55,360
.سرپرست لی رو رو به روی زندان دیدم
508
00:34:55,360 --> 00:35:00,120
.اون مرد قوی، از هم پاشیده شده بود و گریه می کرد
509
00:35:00,120 --> 00:35:04,150
.اگه سفالگر لی بمیره، سرپرست لی طاقت نمیاره
510
00:35:04,150 --> 00:35:07,320
.اون کسی نیست که بدون پسرش زنده بمونه
511
00:35:07,320 --> 00:35:09,940
این اون انتقامیه که می خواستی؟
512
00:35:11,600 --> 00:35:15,090
،اگه واقعا حس بدی از مرگ سفالگر لی داری
513
00:35:16,390 --> 00:35:18,740
برو و برملا کن
514
00:35:20,130 --> 00:35:22,400
،اون خاک
515
00:35:22,400 --> 00:35:24,810
.چیزی بود که من می خواستم به دست بیارم
516
00:35:26,030 --> 00:35:28,650
که تو فریبم دادی و
517
00:35:28,650 --> 00:35:31,030
.اونُ به سفالگر لی دادی
518
00:35:31,030 --> 00:35:32,400
.باشه
519
00:35:32,400 --> 00:35:34,320
.می خوام همین کارُ بکنم
520
00:35:34,320 --> 00:35:36,600
،همه چیز نقشه ی تو بود
521
00:35:36,600 --> 00:35:40,420
.می خوام همین الان برم پیش پلیس بهشون بگم
522
00:35:41,800 --> 00:35:44,890
،اما به عنوان سرپرست تجار
523
00:35:44,890 --> 00:35:49,170
.اگه روی تجارتخونه ام تاثیر بذاره، نمی تونم
524
00:35:49,170 --> 00:35:53,290
اینم یه قسمت از نقشه ات نبود؟
525
00:35:56,800 --> 00:35:58,870
.تو راه خونه مراقب خودت باش
526
00:36:14,540 --> 00:36:18,480
فقط با اینجا نشستن فکر کردی می تونی نجاتش بدی؟
527
00:36:18,480 --> 00:36:20,170
...شاهزاده
528
00:36:20,170 --> 00:36:23,560
...شما فرزند صالح این کشورید
529
00:36:23,560 --> 00:36:27,730
.بعد از اعلیحضرت، شما قانونمدار حقیقی هستید
530
00:36:27,730 --> 00:36:29,890
.خواهش می کنم... خواهش می کنم
531
00:36:29,890 --> 00:36:32,220
.یوک دو رو نجات بدید
532
00:36:32,220 --> 00:36:34,630
،این قدرت
533
00:36:34,630 --> 00:36:37,170
رو چرا الان داری تشخیص می دی؟
534
00:36:37,170 --> 00:36:39,860
.باید زودتر میومدی پیشم
535
00:36:39,860 --> 00:36:42,830
.واسه نجات سفالگر لی خیلی دیره
536
00:36:42,830 --> 00:36:45,890
...الان فقط باید نگران خودت باشی
537
00:36:45,890 --> 00:36:49,340
،بذارید یوک دو رو ببینم
538
00:36:50,220 --> 00:36:52,210
...برای آخرین بار
539
00:36:52,220 --> 00:36:54,340
...برای آخرین بار
540
00:36:54,340 --> 00:36:59,410
.یه بار دیگه بذارید ببینمش، یه بار دیگه شاهزاده
541
00:36:59,470 --> 00:37:00,890
...شاهزاده
542
00:37:00,890 --> 00:37:04,410
.قبل از اون باید چیزی از سفالگر لی بپرسم
543
00:37:04,410 --> 00:37:07,880
اگه همه چیز خوب پیش بره، می ذارم ببینیش، پس
544
00:37:07,880 --> 00:37:09,880
.همینجا صبر کن
545
00:37:12,050 --> 00:37:13,770
...شاهزاده
546
00:37:14,770 --> 00:37:16,460
...شاهزاده
547
00:37:17,700 --> 00:37:21,470
...شاهزاده
548
00:37:21,470 --> 00:37:23,600
!شاهزاده
549
00:37:33,430 --> 00:37:39,720
.یوک دو
550
00:37:49,370 --> 00:37:51,740
.عقلت رو از دست دادی
551
00:37:52,720 --> 00:37:54,790
.شاهزاده
552
00:37:59,550 --> 00:38:01,260
.راحت بشین
553
00:38:01,260 --> 00:38:02,920
به هر حال به زودی می میری، چرا به احترام اهمیت می دی؟
554
00:38:02,920 --> 00:38:04,770
.این ناعادلانه است
555
00:38:05,510 --> 00:38:07,950
...چطور می تونستم
556
00:38:07,950 --> 00:38:11,680
چند نفر تا حالا توی زندان به جرمشون اعتراف کردن؟
557
00:38:11,680 --> 00:38:13,110
.شاهزاده
558
00:38:13,110 --> 00:38:15,100
.بابات رو سر راه دیدم
559
00:38:15,100 --> 00:38:17,580
.تمام تکبر روزهای سرپرستیش رو از دست داده
560
00:38:17,580 --> 00:38:20,470
.همه ی آرامشش رو از دست داده و به سختی می تونه سرپا وایسه
561
00:38:20,470 --> 00:38:22,610
.واقعا ناراحته
562
00:38:23,590 --> 00:38:25,780
پدرم رو می گید؟
563
00:38:25,780 --> 00:38:27,960
اون پدر یه خائنه، اینطور نیست؟
564
00:38:27,960 --> 00:38:30,020
.البتهوکه اینطور می شه
565
00:38:34,450 --> 00:38:36,660
چرا صورتت اینطوریه؟
566
00:38:36,660 --> 00:38:38,950
نمی دونستی این اتفاق می افته؟
567
00:38:38,950 --> 00:38:40,550
،بعد از اینکه اعدام شی
568
00:38:40,550 --> 00:38:43,220
فکر نمی کنی بابات نفر بعدی می شه؟
569
00:38:44,100 --> 00:38:46,800
.البته که باید از مقام سرپرستیش کناره گیری کنه
570
00:38:46,800 --> 00:38:50,790
اما سرپرست لی که آخر هم مسئول همه
.چیزه، می تونه جونش رو حفظ کنه
571
00:38:50,790 --> 00:38:53,390
.این نگران کننده است
572
00:38:53,390 --> 00:38:55,010
...چطور
573
00:38:55,780 --> 00:38:58,420
...چطر، حتی بابام
574
00:38:58,420 --> 00:39:00,160
اگه به من گوش بدی
575
00:39:00,160 --> 00:39:02,690
،جون بابات رو تضمین می کنم
576
00:39:02,690 --> 00:39:04,540
حرفهام رو گوش می کنی؟
577
00:39:06,210 --> 00:39:09,960
.فردا که برسه من اعدام می شم
578
00:39:10,920 --> 00:39:14,280
چی کار می تونم بکنم؟
579
00:39:14,280 --> 00:39:16,640
همه چیز رو بنداز گردن
580
00:39:16,640 --> 00:39:18,940
.کوانگ هی
581
00:39:19,820 --> 00:39:22,560
.بگو اون راجع به بیماری شین سونگ بهت گفته بود
582
00:39:22,560 --> 00:39:26,150
و تهدیدت کرده که اگه ظرفی که می خواد
.رو براش نسازی از مقامت برکنارت می کنه
583
00:39:26,150 --> 00:39:28,360
.که همه ی این ها زیر سر کوانگ هی بوده
584
00:39:28,360 --> 00:39:30,650
.این چیزیه که می خوام بگم
585
00:39:30,650 --> 00:39:31,520
چی؟
586
00:39:31,520 --> 00:39:34,100
.اون وقت بابات در امان می مونه
587
00:39:34,100 --> 00:39:36,050
!برادر
588
00:39:38,100 --> 00:39:40,570
.من وسط بازجوییَم، پس کسی نباید بیاد داخل
589
00:39:40,570 --> 00:39:43,790
چطور قوانین زندان می تونه اینقدر الکی باشه؟
590
00:39:54,390 --> 00:39:55,930
!برادر
591
00:39:55,930 --> 00:39:58,780
چرا این کارها رو می کنی؟
592
00:39:58,780 --> 00:40:02,360
داداشی مثل من برات فقط خاره؟
593
00:40:02,360 --> 00:40:06,250
.من هیچ احساس اینطوری و غیر از این ندارم
594
00:40:06,250 --> 00:40:09,390
.تو باید از سر راه کنار بری تا من بتونم ولیعهد شم
595
00:40:09,390 --> 00:40:11,840
به عنوان برادرت برات ناراحتم، اما
596
00:40:11,840 --> 00:40:14,710
به عنوان پسر بزرگتر این سنتمونه و
597
00:40:14,710 --> 00:40:16,860
برای مردممون و
598
00:40:16,860 --> 00:40:18,640
برای کشورمون
599
00:40:18,640 --> 00:40:21,100
فکر می کنی
600
00:40:21,100 --> 00:40:23,630
حقی داری؟
601
00:40:24,770 --> 00:40:25,790
چی؟
602
00:40:25,790 --> 00:40:28,690
منُ از سر راه کنار بزنی تا ولیعهد شی و
603
00:40:28,690 --> 00:40:30,250
تاج و تخت رو به ارث ببری؟
604
00:40:30,250 --> 00:40:32,670
سعی داری چی کار کنی؟
605
00:40:32,670 --> 00:40:35,290
می خوای چه جور شاهی باشی؟
606
00:40:37,310 --> 00:40:39,950
چهره ی مادر رو یادته؟
607
00:40:44,520 --> 00:40:48,240
.منم نمی تونم چهره ی مادر رو به یاد بیارم
608
00:40:48,240 --> 00:40:50,170
،اما
609
00:40:50,170 --> 00:40:53,080
،نمی تونم دست های سرد مادر رو فراموش کنم
610
00:40:53,080 --> 00:40:56,940
.که سعی می کرد سرم رو نوازش کنه
611
00:40:56,940 --> 00:41:00,510
دست و پاهای مادر همیشه سرد بود، واسه
.همینم همیشه خیلی زود سرما می خورد
612
00:41:01,500 --> 00:41:04,570
شنیدم دکترهای سلطنتی داشتن این طرف و اون طرف می دویدن
613
00:41:09,580 --> 00:41:11,680
،وقتی به تاج و تخت برسم
614
00:41:12,520 --> 00:41:16,700
.حداقلش قلب مادر رو گرم می کنم
615
00:41:18,430 --> 00:41:21,640
من اونُ بعد از مرگش با لقب ملکه
.ی مادر گونگ بین مفختر می کنم
616
00:41:21,640 --> 00:41:24,370
،توی سون نونگ براش آرامگاه می زنم
617
00:41:25,350 --> 00:41:28,060
.و بدن مبارکش رو به آرامگاه سلطنتی می برم
618
00:41:28,060 --> 00:41:31,020
و همینطور بهش مقام ملکه ی سلطنتی
.رو می دم که کاملا لایقش بود
619
00:41:32,530 --> 00:41:37,850
.به عنوان شاه حتما این کارُ می کنم
620
00:41:40,100 --> 00:41:43,040
.من هم همین کارُ می کنم
621
00:41:44,110 --> 00:41:48,080
چرا فکر می کنی فقط خودت این رویا رو داری؟
622
00:41:49,730 --> 00:41:52,920
...حتی وقتی توی درس هام تنبلی می کردم
623
00:41:52,920 --> 00:41:56,670
،حتی وقتی احساس کردم مقام شاهزادگی خیلی ناامیدکننده است
624
00:41:56,670 --> 00:42:02,570
به مادر فکر می کردم و اونوقت نمی تونستم
!سهل انگاری کنم، حتی برای یه لحظه
625
00:42:04,180 --> 00:42:06,700
.من اینطوری زندگی کردم
626
00:42:06,700 --> 00:42:10,140
.همیشه فکر کردم مادر داره نگاهم می کنه
627
00:42:10,140 --> 00:42:14,000
.همه ی سعیم رو کردم که پسر شرم آوری نباشم
628
00:42:14,860 --> 00:42:17,280
داری می گی که من پسر شرم آوریم؟
629
00:42:17,280 --> 00:42:24,400
.خودت بهتر از هر کسی می دونی چطوری زندگی کردی
630
00:42:27,270 --> 00:42:31,490
،با در نظر گرفتن اینکه مادر داره به ما نگاه می کنه
631
00:42:31,490 --> 00:42:36,680
...با در نظر گرفتن خانواده ی سلطنتی و مردم
632
00:42:36,680 --> 00:42:42,290
.و مخصوصا صلاح این کشور، الان اصلا عقب نمی شینم
633
00:42:43,330 --> 00:42:51,910
.اون رویایی که درونت پرورش می دی، رویای منه
634
00:43:07,950 --> 00:43:14,140
.فکر کنم این آخرین باری باشه که ببینمت
635
00:43:18,940 --> 00:43:22,340
.خیلی وقت پیش بود
636
00:43:22,340 --> 00:43:27,260
.اما ازت یه خاطره دارم که هنوز نگهش داشتم
637
00:43:33,420 --> 00:43:36,030
داری چی کار می کنی؟
638
00:43:41,080 --> 00:43:45,310
دارم به چینی هایی که سفالگر یواولدام ساخته نگاه می کنم
639
00:43:48,580 --> 00:43:53,840
یاد گرفتم که چینی های سلطنتی
جواهراتی هستن که از خاک ساخته می شن
640
00:43:53,840 --> 00:43:55,460
.همینطوره
641
00:43:55,460 --> 00:43:58,430
هرکسی ازشون استفاده می کنه رو مجبور به تحسین می کنه
642
00:43:58,430 --> 00:44:00,110
اینُ یاد گرفتی؟؟
643
00:44:00,110 --> 00:44:01,790
.بله
644
00:44:01,790 --> 00:44:05,860
اما وقتی به چینی های سفالگر یواولدام نگاه می کنم
645
00:44:05,860 --> 00:44:08,190
.تکبر ناپدید می شه
646
00:44:08,190 --> 00:44:13,130
چیزهایی مثل قدرت و دلفریبی هیچ می شن؟
647
00:44:13,130 --> 00:44:14,480
اینطور فکر نمی کنی؟
648
00:44:14,480 --> 00:44:17,080
.دقیقا همینطوره
649
00:44:17,080 --> 00:44:23,060
،باید کلی فکر توی سرت داشته باشی، به عنوان سفالگر سلطنتی
650
00:44:23,060 --> 00:44:28,480
نمی تونی فریبندگی رو نادیده بگیری و در عین
.حال این فکرها رو هم کنار می ذاری
651
00:44:28,480 --> 00:44:32,830
حالا که احساسم رو درک کردید کاملا شرمسار لطفتون هستم
652
00:44:32,830 --> 00:44:34,270
.اصلا
653
00:44:34,270 --> 00:44:40,410
من واقعا تحت تاثیر و قدردانتم که با این ذهن
.و قلبت رو درگیر ساخت ظروف سلطنتی می کنی
654
00:44:40,410 --> 00:44:44,740
تنهات می ذارم ، پس می تونی هرچقدر
.می خوای به چینی ها نگاه کنی
655
00:44:58,250 --> 00:45:03,150
فکر نمی کردم منُ از اون موقع
656
00:45:03,150 --> 00:45:05,310
.به یاد بیارید
657
00:45:05,310 --> 00:45:08,070
یه زمانی
658
00:45:08,070 --> 00:45:12,460
.فکر کردم بهتر از هر کس دیگه ای می شناسمت
659
00:45:12,460 --> 00:45:18,230
قبلا فقط به چینی اهمیت نمی دادی
و واسه چینی دست و پا نمی زدی؟
660
00:45:19,480 --> 00:45:24,660
،اون مال اون زمانی بود که من و شاهزاده
661
00:45:26,010 --> 00:45:29,610
.خیلی وقته فراموشش کردیم
662
00:45:31,050 --> 00:45:34,120
...با فکر از دست دادن تویی که اونطوری بودی
663
00:45:35,000 --> 00:45:38,070
.خیلی ناراحت می شم
664
00:45:41,290 --> 00:45:45,110
آخرین اشتباهی که کردی رو فراموش می کنم
665
00:45:45,110 --> 00:45:49,040
فقط سفالگی رو به یاد میارم که
666
00:45:50,620 --> 00:45:53,510
.فقط به چینی فکر می کرد و پیش می رفت
667
00:46:00,110 --> 00:46:02,370
.اعلیحضرت
668
00:46:03,860 --> 00:46:08,850
،این ها همش وظیفه ی من به عنوان سرپرست سفالگرانه
669
00:46:08,850 --> 00:46:12,450
.و گناهم به عنوان یه پدر
670
00:46:12,450 --> 00:46:14,980
،خواهش می کنم جون سفالگر سلطنتی لی رو نجات بدید
671
00:46:14,980 --> 00:46:19,740
.و به جاش منُ تنبیه کنید اعلیحضرت
672
00:46:20,770 --> 00:46:25,670
.خواهش می کنم فرمان زدن سرش رو کنسل کنید
673
00:46:26,880 --> 00:46:33,640
.به عنوان پدرش، من تنبیهش رو به گردن می گیرم اعلیحضرت
674
00:46:33,640 --> 00:46:35,720
!اعلیحضرت
675
00:46:36,990 --> 00:46:39,680
!اعلیحضرت
676
00:46:41,700 --> 00:46:45,760
اعلیحضرت! سرپرست بون وون در مقابل قصر داره عجز و ناله می کنه
677
00:46:45,760 --> 00:46:48,990
.که به جای پسرش تنبیه رو بپذیره
678
00:46:48,990 --> 00:46:51,300
.از اونجایی که پدرشه، کاملا مشخص بود که این کارُ می کنه
679
00:46:51,300 --> 00:46:56,990
وقتی مجازات اجرا شه، اون هم بی خیال می
.شه و می ره، بگو حکم رو سریعتر عملی کنن
680
00:46:56,990 --> 00:47:55,880
....:: ترجمه و زيرنويس : نیلوفر ::....
....:: 2koreanforum.in::....
681
00:47:55,880 --> 00:47:57,130
!هی! هی
682
00:47:57,130 --> 00:48:00,030
!این کارُ نکن
683
00:48:00,030 --> 00:48:02,780
!هی! هی-
!نکن-
684
00:48:08,200 --> 00:48:10,410
...توی خائن
685
00:48:18,970 --> 00:48:23,080
.خائن رو با قطع سر مجازات کنید
686
00:48:57,240 --> 00:48:59,630
!یوک دو
687
00:49:00,570 --> 00:49:03,150
...نه، نه، نه، نه
688
00:49:05,220 --> 00:49:08,310
!یوک دو
689
00:49:12,000 --> 00:49:15,730
!یوک دو
690
00:49:16,600 --> 00:49:18,930
وااااااای
691
00:49:18,930 --> 00:49:30,550
692
00:49:30,550 --> 00:49:32,750
!تمومش کنید
693
00:49:34,640 --> 00:49:37,220
.تمومش کنید
694
00:49:39,570 --> 00:49:43,320
.این دستور سلطنتیه، مجازات رو متوقف کنید
695
00:49:51,940 --> 00:49:53,790
.یوک دو
696
00:49:54,530 --> 00:49:59,720
.یوک دو. یوک دو. یوک دو
697
00:49:59,720 --> 00:50:01,370
...بابا
698
00:50:01,370 --> 00:50:03,820
...تو نجات پیدا کردی یوک دو
699
00:50:04,800 --> 00:50:06,910
...یوک دو
700
00:50:06,910 --> 00:50:08,050
...بابا
701
00:50:08,050 --> 00:50:10,660
...بله...یوک دو
702
00:50:10,660 --> 00:50:13,420
.فرمان سلطنتیه که به اداره ی دادستانی منتقل شه
703
00:50:13,420 --> 00:50:14,890
.کنار بایست
704
00:50:14,890 --> 00:50:16,760
...چی
705
00:50:20,840 --> 00:50:23,320
!یوک دو
706
00:50:23,320 --> 00:50:28,590
!یوک دو! یوک دو
707
00:50:29,550 --> 00:50:36,370
!یوک دو! یوک دو! یوک دو
708
00:50:45,820 --> 00:50:47,370
!اعلیحضرت
709
00:50:47,370 --> 00:50:48,830
همه ی اینا
710
00:50:48,870 --> 00:50:50,900
.به عنوان سرپرست بون وون، تقصیر منه
711
00:50:50,930 --> 00:50:52,330
.منُ تنبیه کنید
712
00:50:52,360 --> 00:50:54,470
.خواهش می کنم
713
00:50:54,470 --> 00:50:58,630
.شاهزاده شین سونگ وقتی از کاسه ی تو استفاده کرد، غش کرد
714
00:51:04,310 --> 00:51:08,120
یه جلسه ی فوری با اعلیحضرت
.دارم، به صحبتتون ادامه بدید
715
00:51:12,850 --> 00:51:17,060
وقتی از این کاسه استفاده می کردید، مشکلی داشتید؟
716
00:51:17,090 --> 00:51:23,290
مشکل رو نمی دونم، شاید به خاطر احساس خودمه، اما
.وقتی ازش استفاده می کنم احساس می کنم دارو تلخیه کمتری داره
717
00:51:23,290 --> 00:51:26,780
.احتمالا به خاطر مواد لعابه
718
00:51:26,810 --> 00:51:28,710
مواد لعاب؟
719
00:51:29,290 --> 00:51:30,530
.شاهزاده
720
00:51:30,560 --> 00:51:34,960
.در واقع یه خواهشی ازتون دارم، واسه همین خواستم ببینمتون
721
00:51:34,990 --> 00:51:36,740
.چیه؟ بگو
722
00:51:36,760 --> 00:51:41,580
...فردا صبح وقتی به دیدن پدرتون میرید
723
00:51:52,830 --> 00:51:54,880
.الان بهتر به نظر می رسی
724
00:51:54,880 --> 00:51:57,410
،از وقتی از کاسه ای که گرفتم داروم رو می خورم
725
00:51:57,430 --> 00:52:00,070
.به نظر می رسه بدنم داره خوب جواب می ده
726
00:52:00,470 --> 00:52:03,660
.عوض کردن یه کاسه تغییری به وجود نمیاره
727
00:52:03,660 --> 00:52:06,000
.احتمالا فقط به خاطر احساس خودته
728
00:52:06,050 --> 00:52:09,850
،من حتی از خوردن دارو از یه کاسه ی بد غش کردم
729
00:52:09,890 --> 00:52:11,950
...معتقدم که این کاسه ی چینی
730
00:52:11,950 --> 00:52:14,800
.قطعا داره به سلامتیم کمک می کنه
731
00:52:14,810 --> 00:52:18,360
درسته، چقدر خوب که سلامتیت اینقدر زود داره بهتر می شه
732
00:52:18,400 --> 00:52:20,280
.و سلامتی خودت رو نشون می دی
733
00:52:20,280 --> 00:52:24,560
.این بهترین کاریه که می تونی برای من و مامانت بکنی
734
00:52:24,580 --> 00:52:28,430
.شنیدم راز خاصی در ساختن اون کاسه ی چینی هست
735
00:52:28,450 --> 00:52:30,260
منظورت چیه یه راز خاص؟
736
00:52:30,290 --> 00:52:33,060
گفتن چیه؟ خیلی کنجکاوم؟
737
00:52:33,110 --> 00:52:36,790
خودتون گوش می کنید؟
738
00:52:45,110 --> 00:52:48,270
،شنیدم این ظرف راز خاصی داره
739
00:52:48,270 --> 00:52:50,090
اون چیه؟
740
00:52:50,100 --> 00:52:52,590
،وقتی داشتم اون ظرف چینی رو می ساختم
741
00:52:52,610 --> 00:52:56,400
فقط یه آرزو داشتم. و اون این بود که
.شاهزاده شین سونگ هرچه زودتر خوب شن
742
00:52:56,450 --> 00:52:58,980
.این رو با صمیمیتی خالصانه ساختم
743
00:52:59,590 --> 00:53:04,570
به سختی خاک سفید از کوه گه بانگ که
.جنسینگ های وحشی رشد می کنه گیر آوردم
744
00:53:04,570 --> 00:53:06,400
.از جایی که سنگ یشم پیدا شده بود آب آوردم
745
00:53:06,430 --> 00:53:09,760
.و گل رو با آبی که با سنگ یشم تصویه شده بود ساختم
746
00:53:10,150 --> 00:53:12,330
،همچنین برای ساخت مواد لعاب
747
00:53:12,360 --> 00:53:16,800
،برای اینکه شاهزاده شین سونگ کمتر تلخیه دارو رو حس کنن
748
00:53:16,860 --> 00:53:20,320
با استفاده از خاکستر ریشه ی گلپر و
.شیرین بیان، آب قلیایی درست کردم
749
00:53:20,340 --> 00:53:22,540
و همینطور گیاهان دارویی رو که برای بدن مفیدند رو پختم
750
00:53:22,580 --> 00:53:24,640
.و از اون با آب تصویه شده استفاده کردم
751
00:53:24,640 --> 00:53:26,320
!اوهو
752
00:53:26,340 --> 00:53:29,050
تو این همه کار کردی؟
753
00:53:29,070 --> 00:53:30,910
.واقعا لایق ستایشی
754
00:53:31,880 --> 00:53:33,640
،از امروز به بعد
755
00:53:33,660 --> 00:53:37,020
.من هم ازش استفاده می کنم
756
00:53:37,970 --> 00:53:42,210
این حس که به راحتی دستم دورش
.حلقه می شه رو دوست دارم
757
00:53:43,350 --> 00:53:45,330
.اما، اعلیحضرت
758
00:53:45,330 --> 00:53:50,480
من در اصل قصد نداشتم از اون خاک استفاده کنم
759
00:53:51,320 --> 00:53:55,090
،خاک سفیدی که در ابتدا می خواستم ازش استفاده کنم
760
00:53:55,800 --> 00:53:57,970
،متاسفم که بهتون می گم
761
00:53:58,020 --> 00:54:02,130
خاک سفید از ناحیه ی ساحلی بود
.که سفالگر سلطنتی لی استفاده کرد
762
00:54:02,180 --> 00:54:03,820
چی؟
763
00:54:05,530 --> 00:54:06,940
...پس، تو هم
764
00:54:06,960 --> 00:54:09,410
می تونستی یه خائن باشی؟
765
00:54:09,460 --> 00:54:13,410
یاد گرفته بودم از اونجایی که خاک ساحلی
766
00:54:13,410 --> 00:54:16,290
بهترین تصویه کننده ی مواد مضره، می تونه بهترین خاک
767
00:54:16,310 --> 00:54:18,410
.برای ساختن ظرف دارو باشه
768
00:54:18,440 --> 00:54:21,740
،واسه همین سعی کردم خاک رو بدست بیارم
769
00:54:21,770 --> 00:54:24,280
اما نتونستم هیچی گیر بیارم، بنابراین
770
00:54:24,280 --> 00:54:27,580
.باید به جاش از خاک کوهستان گه بانگ استفاده می کردم
771
00:54:28,120 --> 00:54:32,520
چرا الان داری این ها رو می گی؟
772
00:54:33,120 --> 00:54:36,380
بعدش فهمیدم که
773
00:54:36,430 --> 00:54:40,550
سفالگر سلطنتی از خاکی استفاده کرده
.که اول من می خواستم استفاده کنم
774
00:54:41,580 --> 00:54:44,200
منظورت چیه؟
775
00:54:44,230 --> 00:54:45,610
.اعلیحضرت
776
00:54:45,610 --> 00:54:49,830
،وقتی از سفالگر سلطنتی بازجویی کردم
777
00:54:49,850 --> 00:54:51,960
اعتراف کرد که اون
778
00:54:52,000 --> 00:54:54,120
.خاک یوجونگ رو جا به جا کرده
779
00:54:55,200 --> 00:54:56,890
این چیزی که می گی حقیقت داره؟
780
00:54:56,910 --> 00:54:58,920
.بله اعلیحضرت
781
00:54:58,950 --> 00:55:02,840
اون اشتیاق زیادی به بردن داشت و
782
00:55:02,840 --> 00:55:06,950
.از قبل هیچ اطلاعی از بیماری شاهزاده شین سونگ نداشت
783
00:55:07,000 --> 00:55:10,600
.خواهش می کنم اعدامش نکنید
784
00:55:10,620 --> 00:55:12,520
!آدم رقت انگیز
785
00:55:12,550 --> 00:55:15,490
و من فکر کردم اون اونقدر باارزشه که سرپرست بون وون شه؟
786
00:55:15,490 --> 00:55:17,720
.اون قربانی حقه ی خودش شد
787
00:55:17,760 --> 00:55:19,490
.پس بذار بمیره
788
00:55:19,510 --> 00:55:21,140
.اعلیحضرت
789
00:55:21,170 --> 00:55:24,140
،اگه سفالگر سلطنتی اعدام شه
790
00:55:24,140 --> 00:55:26,450
.بقیه ی عمرم رو با نفرت از خودم زندگی می کنم
791
00:55:26,470 --> 00:55:30,120
.چون من کسی بودم که اول سعی کردم خاک رو به دست بیارم
792
00:55:30,130 --> 00:55:31,770
.خواهش می کنم
793
00:55:31,810 --> 00:55:34,740
.اعدام رو متوقف کنید
794
00:55:39,350 --> 00:55:42,430
کل داستان رو
795
00:55:42,480 --> 00:55:45,550
.از کسی که این ظرف دارو رو ساخته شنیدم
796
00:55:46,720 --> 00:55:48,860
،کسی که فکر می کردم ارزش سرپرست بون وون شدن داره
797
00:55:48,890 --> 00:55:53,580
میتونه همچین کار ناشیانه ای با فقط
.یه کارگر ساده به عنوان رقیبش بکنه
798
00:55:57,040 --> 00:55:58,900
سرپرست لی
799
00:55:58,950 --> 00:56:01,650
چطور بچه ات رو بزرگ کردی؟
800
00:56:02,090 --> 00:56:03,720
،از موقعیتت به عنوان سرپرست سفالگران استفاده کردی
801
00:56:03,750 --> 00:56:09,070
که جایگاه سرپرستی رو به کسی بدی که حتی استعداد هم نداره؟
802
00:56:09,100 --> 00:56:10,990
.اعلیحضرت
803
00:56:11,000 --> 00:56:14,600
،سفالگر سلطنتی مطمئنا اشتباه بزرگی کرده
804
00:56:14,610 --> 00:56:16,370
...ولی توانایی و سلیقه اش
805
00:56:16,400 --> 00:56:19,190
.رو شما خیلی خوب می دونید
806
00:56:19,230 --> 00:56:21,640
نمی تونی خفه شی؟
807
00:56:22,200 --> 00:56:24,670
هنوز نفهمیدی؟
808
00:56:24,690 --> 00:56:27,120
.متاسفم اعلیحضرت
809
00:56:27,130 --> 00:56:29,420
تو هم به عنوان سرپرست
810
00:56:29,460 --> 00:56:33,340
.باید مسئولیت این اتفاق رو بپذیری
811
00:56:37,450 --> 00:56:39,530
حالا می خوای چی کار کنی؟
812
00:56:39,570 --> 00:56:42,510
.نمی تونم همینطوری بمونم
813
00:56:43,790 --> 00:56:47,130
.هنوز نتونستم هیچی رو برملا کنم
814
00:56:47,810 --> 00:56:49,740
،کسی که والدین منُ کشته
815
00:56:49,760 --> 00:56:52,070
،سرپرست لی
816
00:56:52,510 --> 00:56:54,940
.هنوز صحیح و سالمه
817
00:57:00,160 --> 00:57:04,300
.دراز بکش. اول باید وضع بدنت بهتر شه
818
00:57:08,080 --> 00:57:11,190
.همش به خاطر منه بابا
819
00:57:11,240 --> 00:57:15,340
نمی دونم اعلیحضرت چه مجازاتی در نظر می گیرن، اما
820
00:57:16,230 --> 00:57:19,260
.بون وون رو ترک می کنم
821
00:57:21,090 --> 00:57:25,380
،شهرتم به عنوان سفالگر رو از دست دادم
822
00:57:25,420 --> 00:57:28,920
.پس کارم به عنوان سفالگر هم تمومه
823
00:57:29,410 --> 00:57:31,320
می خواستم مثل شما
824
00:57:31,370 --> 00:57:34,620
سرپرست سفالگرها شم، اما
825
00:57:34,660 --> 00:57:36,880
.شرمنده ام
826
00:57:37,260 --> 00:57:39,290
.یوک دو
827
00:57:39,850 --> 00:57:42,320
این همون چیزیه که اون دختر یوجونگ
828
00:57:42,370 --> 00:57:44,610
.آرزوش رو داره
829
00:57:46,420 --> 00:57:48,570
می دونه شرمنده تر از اونی
830
00:57:48,580 --> 00:57:51,170
.که این شرایط رو تحمل کنی
831
00:57:51,200 --> 00:57:53,320
.اما باید تحمل کنی
832
00:57:53,370 --> 00:57:55,790
اینکه اون دختر یوجونگ قصد داره چه کاری انجام بده
833
00:57:55,820 --> 00:57:57,900
.باید همش رو به خاطر بسپاری
834
00:57:57,940 --> 00:57:59,900
وقتی مشخص شد که اون یه دختره
835
00:57:59,950 --> 00:58:02,630
...و از بون وون پرت شد بیرون
836
00:58:03,450 --> 00:58:06,800
،وقتی مشخص شد دختر یواولدامه و پرت شد بیرون
837
00:58:06,840 --> 00:58:09,540
،حتی وقتی بیناییش رو از دست داد
838
00:58:09,560 --> 00:58:11,760
.تا آخرش تحمل کرد
839
00:58:11,780 --> 00:58:13,570
...یوجونگ، اون دختر
840
00:58:13,580 --> 00:58:17,910
چه دشمنی ای با من داره که این کارُ باهام کرد؟
841
00:58:17,930 --> 00:58:20,010
.تو نه
842
00:58:20,750 --> 00:58:22,830
.اون دنبال منه
843
00:58:23,290 --> 00:58:24,950
چی؟
844
00:58:25,950 --> 00:58:28,750
،در گذشته، وقتی برای تعیین سرپرست بون وون رقابت بود
845
00:58:28,770 --> 00:58:31,290
...لعابی که یواولدام استفاده کرد
846
00:58:32,000 --> 00:58:34,090
...حقیقت اینه که
847
00:58:35,130 --> 00:58:37,860
...من از نفوذم استفاده کردم
848
00:58:38,790 --> 00:58:41,360
.تا کاری کنم یواولدام ظرف رو اونطوری درست کنه
849
00:58:43,140 --> 00:58:47,610
،یوجونگ، اون دختر، داره ازمون انتقام می گیره
850
00:58:47,640 --> 00:58:50,590
...درست همونطور که برای باباش اتفاق افتاد
851
00:58:52,500 --> 00:58:56,030
،دلیلی که الان دارم بهت می گم اینه که
852
00:58:56,070 --> 00:58:57,960
.بدونی چجور رقیبی داری
853
00:58:57,990 --> 00:59:01,600
! و اینکه دشمنت چطوریه
854
00:59:03,960 --> 00:59:07,390
منتظر زمان مناسب موند
855
00:59:07,420 --> 00:59:10,170
.و بعد تو رو کشوند توی این رقابت
856
00:59:10,570 --> 00:59:12,820
ما رو توی
857
00:59:12,850 --> 00:59:15,640
.یه موقعیت جهنمی گذاشت
858
00:59:16,040 --> 00:59:18,140
،اگه این حقیقت داره
859
00:59:18,180 --> 00:59:20,480
چرا از اعدام
860
00:59:20,500 --> 00:59:22,910
نجاتم داد؟
861
00:59:23,940 --> 00:59:25,750
،احتمالا
862
00:59:25,760 --> 00:59:28,580
.نقشه های دیگه ای داره
863
00:59:30,470 --> 00:59:31,930
،راستش رو بگم
864
00:59:31,970 --> 00:59:35,000
خیلی بیشتر وحشت کردم
865
00:59:35,020 --> 00:59:37,930
،وقتی که شنیدم جلوی اعدامت رو گرفته
866
00:59:37,940 --> 00:59:40,560
.تا وقتی که شنیدم تو رو فریب داده تا یه خیانتکار شی
867
00:59:41,480 --> 00:59:42,720
،اون تونست
868
00:59:42,750 --> 00:59:45,220
.قلب اعلیحضرت رو تکون بده
869
00:59:46,260 --> 00:59:49,620
،یو جونگ، اون دختر می خواد انتقام بگیره
870
00:59:50,090 --> 00:59:53,180
.حتی به قیمت زندگیش
871
00:59:54,880 --> 00:59:57,830
.من دنباله روئه شمام پدر
872
00:59:58,430 --> 01:00:00,490
هرگونه توهینی رو تحمل می کنم
873
01:00:00,520 --> 01:00:03,000
.و کنارتون می مونم
874
01:00:03,060 --> 01:00:05,670
من هم همون چیزی که ازش گرفتم رو
875
01:00:05,670 --> 01:00:09,190
.بهش برمی گردونم
876
01:00:11,550 --> 01:00:14,320
.به هیچی فکر نکن
877
01:00:14,860 --> 01:00:16,490
،از الان
878
01:00:16,520 --> 01:00:18,520
.فقط استراحت کن
879
01:00:30,460 --> 01:00:33,100
زمان جبران کردنت برای من
880
01:00:33,100 --> 01:00:35,330
.داره نزدیک می شه
881
01:00:36,070 --> 01:00:39,130
خوب خودت رو قایم کن
882
01:00:39,170 --> 01:00:41,880
.هیچ کس نبینتت
883
01:00:43,260 --> 01:00:46,340
.بچه ات که سعی کردی بکشیش، زنده مونده
884
01:00:46,370 --> 01:00:49,200
.و داره سعی می کنه تو رو بکشونه پایین
885
01:00:49,200 --> 01:00:52,170
.این سرنوشت توئه
886
01:00:52,170 --> 01:01:25,020
.:براي دريافت زيرنويس و فيلم و سريال هاي آسيايي:.
.:با لينک مستقيم و کيفيت مناسب:.
.:مراجعه نماييدwww.2koreanforum.in به آدرس :.
887
01:01:25,020 --> 01:01:28,850
.هر توهینی هم که باشه، باید توی بون وون بمونی
888
01:01:28,870 --> 01:01:30,560
،اگه نه
889
01:01:30,610 --> 01:01:34,420
.حتی فرصت انتقام گرفتن رو هم پیدا نمی کنی
890
01:01:43,200 --> 01:01:44,860
.ما اول می ریم
891
01:01:44,930 --> 01:01:46,950
.اوه
892
01:02:03,470 --> 01:02:06,520
فکر می کنی نجاتم دادی؟
893
01:02:06,530 --> 01:02:08,860
.فقط حقیقت رو فاش کردم
894
01:02:08,860 --> 01:02:13,580
چطور می تونستم شما رو بکشم یا نجات بدم سفالگر سلطنتی؟
895
01:02:14,660 --> 01:02:17,070
.من واقعا مردم
896
01:02:18,070 --> 01:02:22,390
، نه اون وقتی که قرار بود اعدام شم
897
01:02:22,410 --> 01:02:27,550
بلکه اون وقتی که توی دام تو افتادم و شهرتم
.رو به عنوان سفالگر از دست دادم
898
01:02:27,580 --> 01:02:30,600
وقتی مجبور شدم اعتراف کنم از
...کارگر ساده ای مثل تو خاک دزدیدم
899
01:02:30,600 --> 01:02:33,900
،که لعاب رو دزدیدم
900
01:02:35,040 --> 01:02:37,620
.اون موقع مرده بودم
901
01:02:38,450 --> 01:02:40,530
،در این صورت
902
01:02:40,530 --> 01:02:43,220
تو نجاتم ندادی، بلکه
903
01:02:43,830 --> 01:02:46,070
.کشتیم
904
01:02:46,510 --> 01:02:48,380
،از این اتفاق
905
01:02:48,380 --> 01:02:51,640
.امیدوارم حقیقت رو فهمیده باشید
906
01:02:52,490 --> 01:02:57,260
.اینکه پدرتون واقعا چطور آدمیه
907
01:02:57,260 --> 01:03:00,010
،شما، کسی که اون خون رو به ارث بردید
908
01:03:00,040 --> 01:03:03,650
،هم تا اینجا پیش رفتید تا برنده شید
909
01:03:03,650 --> 01:03:06,190
،امیدوار بودم خودتون بفهمید
910
01:03:07,030 --> 01:03:09,590
.همونطور شد که می خواستی
911
01:03:10,580 --> 01:03:13,550
.منُ به اینجا کشوندی
912
01:03:14,780 --> 01:03:16,840
،از الان
913
01:03:17,400 --> 01:03:19,500
،تا وقتی که بتونم شکستت بدم
914
01:03:19,500 --> 01:03:22,590
.هرکاری می تونم بکنم
915
01:03:23,740 --> 01:03:25,990
متاسفم، اما
916
01:03:26,020 --> 01:03:29,610
،شما دشمن من نیستید
917
01:03:30,660 --> 01:03:33,870
دیگه شما رو توی این ماجرا نمی کشم، پس
918
01:03:33,900 --> 01:03:36,260
.برید کنار
919
01:03:36,260 --> 01:03:55,960
....:: ترجمه و زيرنويس : نیلوفر ::....
....:: 2koreanforum.in::....
920
01:03:55,960 --> 01:03:57,480
~ پیش نمایش ~
921
01:03:57,820 --> 01:04:00,000
.فکر می کنم تغییرات بزرگی توی بون وون رخ بده
922
01:04:00,000 --> 01:04:01,740
چه احساسی دارید که به عنوان سرپرست سفالگرها انتخاب شید؟
923
01:04:01,740 --> 01:04:04,650
.هیچ وقت جهنم امروز رو فراموش نمی کنم
924
01:04:04,690 --> 01:04:06,610
یه ملاقات کوتاه با شما
925
01:04:06,640 --> 01:04:07,730
.و اون سفالگر می کنم
926
01:04:07,730 --> 01:04:11,210
جونگ، نیاز دارم به عنوان دوست نزدیکم برگردی پیشم
927
01:04:11,210 --> 01:04:13,960
چرا این جنگجو ها حتی حمله هم نمی کنن؟
928
01:04:13,980 --> 01:04:15,970
اونها سعی کردن یه سفالگر رو بدزدن؟
929
01:04:15,970 --> 01:04:17,500
.نمی تونم اینُ ببخشم
930
01:04:17,500 --> 01:04:20,430
.با دیدن تو، منم یه هدف پیدا کردم
931
01:04:20,460 --> 01:04:23,220
که قدرت کشورم رو افزایش بدم، اینکه
،چطور این ایده ام رو پیاده می کنم رو
932
01:04:23,230 --> 01:04:24,900
.امیدوارم کنارم باشی و با من ببینی
933
01:04:24,920 --> 01:04:29,610
به عنوان اولین سفالگر زن این کشور، همه
.سعیم رو می کنم مایع شرمساری نباشم86752
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.