All language subtitles for radioactive

af Afrikaans
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bn Bengali
bs Bosnian
bg Bulgarian
ca Catalan
ceb Cebuano
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
km Khmer
ko Korean Download
ku Kurdish (Kurmanji)
ky Kyrgyz
lo Lao
la Latin
lv Latvian
lt Lithuanian
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
ne Nepali
no Norwegian
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt Portuguese
pa Punjabi
ro Romanian
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
st Sesotho
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhala
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
te Telugu
th Thai
tr Turkish
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
or Odia (Oriya)
rw Kinyarwanda
tk Turkmen
tt Tatar
ug Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:01:12,785 --> 00:01:17,376 ‫پاریس، سال 1934 2 00:01:31,630 --> 00:01:36,137 ‫«زیرنویس اختصاصی از فیلیمو» 3 00:01:36,528 --> 00:01:40,754 ‫مترجم: «TheFlashPoint» 4 00:02:15,166 --> 00:02:15,916 ‫مادام؟ 5 00:02:16,916 --> 00:02:18,125 ‫مادام کوری؟ 6 00:02:20,125 --> 00:02:21,125 ‫زنگ بزنید آمبولانس بیاد. 7 00:02:23,833 --> 00:02:25,166 ‫چی شده؟ 8 00:02:33,041 --> 00:02:34,541 ‫عجله کنید، اون خیلی ضعیف شده. 9 00:02:35,000 --> 00:02:36,625 ‫- عه اینکه مادام کوری ـه! ‫- بله. 10 00:03:14,166 --> 00:03:15,000 ‫کتاب «دوکلو»؟ ‫(میکروب‌شناسِ معروف هم عصر مادام کوری) 11 00:03:15,458 --> 00:03:16,375 ‫بله. 12 00:03:17,666 --> 00:03:19,791 ‫شما به میکروب‌شناسی علاقمند هستید؟ 13 00:03:21,041 --> 00:03:23,708 ‫من به اون علومی که در اونها به تغییر نگرشِ ‫اشتباهِ مردم پرداخته نمیشه، علاقه‌ای ندارم. 14 00:03:24,916 --> 00:03:26,208 ‫من «پیِر کوری» هستم. 15 00:03:27,166 --> 00:03:28,583 ‫سلام، آقای «کوری». 16 00:03:30,191 --> 00:03:31,379 ‫خدانگهدار. 17 00:03:33,333 --> 00:03:36,865 ‫پاریس، سال 1893 18 00:03:53,875 --> 00:03:55,333 ‫مهمون دارید؟! 19 00:03:56,125 --> 00:03:57,166 ‫منم مزاحمتون شدم. 20 00:03:57,833 --> 00:03:59,166 ‫بله! 21 00:04:00,375 --> 00:04:04,708 ‫حالا وقتشه که بهمون بگید چرا مزاحممون شدین، ‫دوشیزه «اسکلودوسکا». 22 00:04:05,375 --> 00:04:06,583 ‫پروفسور «لیپمن». 23 00:04:06,750 --> 00:04:08,750 ‫میخوام به شدت اعتراض کنم! 24 00:04:08,916 --> 00:04:11,625 ‫دیشب، دوباره تجهیزات من جابجا شدن. 25 00:04:12,875 --> 00:04:14,041 ‫این موضوع، دلیل واضحی داره. 26 00:04:14,208 --> 00:04:16,083 ‫واضح‌تر از این حرف‌هاست! ‫این واقعاً یه جور بی‌احترامیه... 27 00:04:16,250 --> 00:04:18,833 ‫که توسط اون افرادی انجام شده که ‫در آزمایشگاه شما، به همراه من هستند. 28 00:04:20,125 --> 00:04:23,500 ‫اجازه هست جلوی این سوظن‌های ‫خیالیِ شما رو بگیرم، دوشیزه اسکلودوسکا؟ 29 00:04:23,666 --> 00:04:26,291 ‫شاید بخاطر این بوده که تجهیزات شما، ‫فضای زیادی رو اشغال می‌کردن. 30 00:04:26,458 --> 00:04:29,827 ‫اگه تجهیزاتِ یه دانشمند، نمی‌تونه در مکانی ‫که بهش دعوت شده قرار بگیره، پس... 31 00:04:29,890 --> 00:04:31,663 ‫خب با این حرفتون موافقم. ‫ما وحشی هستیم، دانشمند نیستیم! 32 00:04:31,750 --> 00:04:33,125 ‫من فقط میخوام شما تضمین کنید که... 33 00:04:33,291 --> 00:04:35,916 ‫در این صورت میخوام ازتون درخواست کنم ‫که لطفاً آزمایشگاه من رو ترک کنید. 34 00:04:38,083 --> 00:04:39,291 ‫ترک کنم؟ 35 00:04:40,041 --> 00:04:41,833 ‫اونجوری که دوست دارین، کار کنین. 36 00:04:43,041 --> 00:04:44,208 ‫ولی جایی ندارم برم. 37 00:04:45,410 --> 00:04:48,833 ‫پس مجبورید آزمایشگاه خودتون رو برپا کنید، ‫دوشیزه اسکلودوسکا! 38 00:04:51,250 --> 00:04:52,348 ‫بودجه‌ی کافی ندارم. 39 00:04:53,541 --> 00:04:57,958 ‫پس این موضوع که شما آینده نگری نمی‌کردین، ‫و مدام از من درخواست‌های مختلف می‌کردین، 40 00:04:58,125 --> 00:05:01,458 ‫به همه‌ی ما درس ارزشمندی رو میده. 41 00:05:16,041 --> 00:05:17,708 ‫شاید بخاطر این باشه که لهستانی‌ام؟ 42 00:05:17,875 --> 00:05:18,916 ‫معلومه که نه! 43 00:05:19,083 --> 00:05:20,625 ‫یا اینکه چون من مرد نیستم! 44 00:05:20,791 --> 00:05:23,125 ‫آره خب، شاید علتش این باشه ولی «ماریا»... 45 00:05:23,291 --> 00:05:25,333 ‫ما الان توی پاریس هستیم و من ‫اسم «ماری» رو انتخاب کردم. 46 00:05:26,676 --> 00:05:29,083 ‫- بچه‌ت داره گریه میکنه. ‫- بله در جریان هستم. 47 00:05:29,250 --> 00:05:32,458 ‫خب حالا نمیخوای به فعالیت‌های مادرانه‌ت ادامه بدی؟ 48 00:05:32,625 --> 00:05:34,708 ‫- ببخشید مادام. ‫- ممنونم. 49 00:05:39,041 --> 00:05:40,291 ‫ممنون. 50 00:05:41,166 --> 00:05:42,500 ‫چی میشه اگه بری یه سر بهش بزنی... 51 00:05:42,950 --> 00:05:44,016 ‫و ازش عذرخواهی کنی؟ 52 00:05:44,041 --> 00:05:46,791 ‫این همه راه از لهستان اومدم تا اینجا، ‫تا بتونم به مطالعه‌ی علوم بپردازم. 53 00:05:47,458 --> 00:05:49,500 ‫نمی‌تونم ازش عذرخواهی کنم. ‫دیگه کاری با «علوم» ندارم. 54 00:05:49,666 --> 00:05:51,119 ‫میرم معلم میشم. 55 00:05:51,181 --> 00:05:54,041 ‫اوه، تو چقدر همه چیز رو شلوغش میکنی. 56 00:05:55,750 --> 00:05:57,833 ‫بچه‌ی خودت همه چیز رو شلوغش میکنه! 57 00:06:02,250 --> 00:06:03,458 ‫ماریا... 58 00:06:04,916 --> 00:06:06,750 ‫- عذرخواهی کن. ‫- نه، هرگز! 59 00:06:07,458 --> 00:06:09,000 ‫خودم یه راه پیدا می‌کنم. 60 00:06:34,333 --> 00:06:35,333 ‫نه. 61 00:07:15,000 --> 00:07:17,916 ‫لطفاً از ایستادنِ من در کنار خودتون، ‫برداشت خاصی نکنید. 62 00:07:18,750 --> 00:07:21,083 ‫شما همون خانمی هستید که توی خیابون ‫داشتید «دوکلو» میخوندین! 63 00:07:21,250 --> 00:07:22,041 ‫سلام. 64 00:07:22,130 --> 00:07:25,458 ‫من بغل تو وایسادم چون تو هم دقیقاً مثل من ‫خیلی ضایع هستی و... 65 00:07:25,497 --> 00:07:26,575 ‫من ضایع به نظر میام؟ 66 00:07:26,625 --> 00:07:29,146 ‫...فکر میکنم اگه کنار همدیگه ایستاده باشیم، ‫یه مقدار از مقدار ضایع بودنمون کاسته میشه، 67 00:07:29,208 --> 00:07:31,958 ‫- من که احساس ضایع بودن ندارم. ‫- تا اینکه بخوایم جدا جدا وایسیم. 68 00:07:34,375 --> 00:07:36,375 ‫خب این تئوری هم به نوبه‌ی خودش جالبه. 69 00:07:37,041 --> 00:07:38,291 ‫من «پیِر کوری» هستم. 70 00:07:38,458 --> 00:07:41,041 ‫واقعاً خیلی از اسمت خوشت میاد! مگه نه؟ ‫این دفعه‌ی دومی ـه که داری میگی. 71 00:07:42,583 --> 00:07:43,750 ‫تو هم ماریا اسکلودوسکا هستی. 72 00:07:44,166 --> 00:07:45,708 ‫فکر نمی‌کنم اسمم رو بهت گفته باشم! 73 00:07:47,791 --> 00:07:49,333 ‫اون فوق‌العاده‌ست، مگه نه؟ 74 00:07:49,625 --> 00:07:50,833 ‫رقاص رو میگم. 75 00:07:51,000 --> 00:07:54,375 ‫اگه دوست داشتی دوباره ببینیش، ‫باید بدونی که اسمش «لویی فولر» ـه. 76 00:07:54,541 --> 00:07:57,291 ‫کار تو بخاطر سپردن اسم دیگران ـه؟ 77 00:07:59,250 --> 00:08:01,791 ‫اون به این رقص میگه: «رقص آتش.» 78 00:08:01,816 --> 00:08:02,789 ‫چرا؟ 79 00:08:02,814 --> 00:08:05,564 ‫فکر می‌کنم بخاطر این باشه که ‫به روش زندگیِ شعله‌ها علاقه داره. 80 00:08:11,833 --> 00:08:13,833 ‫حق با توئه. اسمت رو بهم نگفتی. ‫ولی خودم میدونم. 81 00:08:14,000 --> 00:08:15,250 ‫به سه علت! 82 00:08:16,000 --> 00:08:18,125 ‫اول: تو از بین 23 دانشمندی که... 83 00:08:18,291 --> 00:08:20,541 ‫داخل دپارتمان هستن، تنها دانشمند زن هستی. 84 00:08:20,708 --> 00:08:21,723 ‫یه عدد اول هستم! ‫(عدد اول: یکی از مفاهیم ریاضی) 85 00:08:23,791 --> 00:08:26,500 ‫دو: شنیدم با پروفسور «لیپمن» سر و کار داشتی. 86 00:08:28,000 --> 00:08:29,500 ‫اسطوره‌ی بدنامی! 87 00:08:32,333 --> 00:08:33,208 ‫و سه: 88 00:08:33,833 --> 00:08:36,958 ‫مقاله‌ت درباره‌ی خواص مغناطیسیِ فولاد رو خوندم. 89 00:08:37,708 --> 00:08:40,125 ‫شامل نکات بی‌نظیرِ و برجسته‌‌ای هستش. 90 00:08:43,708 --> 00:08:44,804 ‫ممنونم. 91 00:08:47,458 --> 00:08:48,958 ‫حالا که شما اینقدر مهربون بودین، 92 00:08:49,125 --> 00:08:52,250 ‫باید اعتراف کنم که منم مقاله‌ی شما رو ‫در مورد تبلور خوندم. 93 00:08:52,416 --> 00:08:54,577 ‫که واقعاً هم، خیلی ازش لذت بردم. 94 00:08:56,655 --> 00:08:57,791 ‫ممنونم. 95 00:09:00,041 --> 00:09:03,000 ‫شنیدم که لیپمن چیکار کرده... ‫ تو رو از آزمایشگاهت انداخته بیرون. متاسفم. 96 00:09:03,166 --> 00:09:05,500 ‫نیازی به ترحم کسی ندارم، آقای «کوری». 97 00:09:06,083 --> 00:09:08,500 ‫- ولی اگه کمکی از دستم بر میومد... ‫- مشکلی واسم پیش نمیاد. 98 00:09:39,916 --> 00:09:43,458 ‫فقط محض اطلاع بگم من اصلاً قدردان نیستم، ‫چون دانشمند باید هوای دانشمند رو داشته باشه. 99 00:09:43,617 --> 00:09:45,200 ‫من توانایی بالایی دارم و کاری که دارم میکنم... 100 00:09:45,270 --> 00:09:47,416 ‫خب، هیچ اشکالی نداره که قدردان نیستید. 101 00:09:47,583 --> 00:09:50,416 ‫در ضمن، فکر می‌کنم لازم باشه اشاره کنم که ‫من قرار نیست معشوقه‌ی شما باشم. 102 00:09:51,375 --> 00:09:53,125 ‫همچین فکری به ذهنم خطور نکرده بود. 103 00:09:53,189 --> 00:09:54,916 ‫در ضمن تحملِ دخالت نابجا رو ندارم. 104 00:09:55,083 --> 00:09:57,625 ‫نباید بهم گفته بشه که آزمایش من ‫اینجوری بهتر میشه یا اینکه... 105 00:09:57,658 --> 00:09:59,750 ‫خب، من که از نشر علم لذت می‌برم، ‫و فکر می‌کنم که اگه با هم کار... 106 00:09:59,775 --> 00:10:01,541 ‫نمی‌تونم تحملش کنم! 107 00:10:03,104 --> 00:10:06,666 ‫خب پس باید یاد بگیری که تحمل کنی. ‫چون من از همکاری خوشم میاد. 108 00:10:06,833 --> 00:10:08,333 ‫من به کار تو علاقه نشون میدم... 109 00:10:08,500 --> 00:10:11,375 ‫و خوشحال میشم اگه تو هم به کار من علاقه نشون بدی. 110 00:10:12,000 --> 00:10:13,275 ‫دوشیزه اسکلودوسکا! 111 00:10:14,333 --> 00:10:17,666 ‫قبل از اینکه پشتت رو به تنها اتاقی بکنی ‫که قراره بهت ارائه بشه، 112 00:10:17,705 --> 00:10:20,291 ‫میشه حداقل بیای و ببینی کجا کار میکنم؟ 113 00:10:27,434 --> 00:10:28,583 ‫معمولی ـه! 114 00:10:30,625 --> 00:10:33,416 ‫مارسل، آندره، موریس و پائول... 115 00:10:33,583 --> 00:10:36,625 ‫معرفی میکنم: ‫دوشیزه ماری اسکلودوسکا. 116 00:10:37,375 --> 00:10:39,208 ‫از دیدنتون خوشوقتم، دوشیزه اسکلودوسکا. 117 00:10:39,375 --> 00:10:41,250 ‫- خیلی چیزا از شما شنیدیم. ‫- جدی؟ 118 00:10:41,916 --> 00:10:45,458 ‫احتمالاً آکادمی از دوتامون به یک اندازه متنفر ـه. 119 00:10:45,625 --> 00:10:48,333 ‫هر نوع پیشرفت چشمگیری از من دریغ شده، 120 00:10:48,875 --> 00:10:50,541 ‫پروفسور شدن...بودجه‌گرفتن... 121 00:10:51,416 --> 00:10:54,000 ‫چرا؟ خب خودمم خیلی مطمئن نیستم. ‫شاید حوصله‌شون رو سر بُردم. 122 00:10:54,166 --> 00:10:56,750 ‫شایدم ترسونده باشمشون. ‫ولی اونا هم بهم لطف چندانی نکردن. 123 00:10:57,541 --> 00:10:59,250 ‫تو دانشمندِ تقریباً مشهوری هستی. 124 00:11:00,500 --> 00:11:02,958 ‫خب دارم ازت درخواست میکنم که از این شهرت... 125 00:11:03,125 --> 00:11:05,583 ‫و فضای «معمولیِ» من استفاده کنی. 126 00:11:06,074 --> 00:11:07,500 ‫چرا اینو ازم میخوای؟ 127 00:11:09,875 --> 00:11:11,458 ‫غریزه‌ام یه چیزی در موردت میگه. 128 00:11:13,708 --> 00:11:16,000 ‫غریزه، خیلی هم دلیل علمی محسوب نمیشه. 129 00:11:16,416 --> 00:11:18,000 ‫ولی بازم دلیل ـه! 130 00:11:22,458 --> 00:11:23,375 ‫بله. 131 00:11:25,458 --> 00:11:27,666 ‫بله، اینجا کاملاً نیازهای منو برطرف میکنه. 132 00:11:30,333 --> 00:11:31,333 ‫خوبه. 133 00:12:10,833 --> 00:12:14,083 ‫- چندین هفته‌ست داری اونو آزمایش میکنی. ‫- دارم بررسیش میکنم. 134 00:12:14,500 --> 00:12:17,916 ‫- دنبال چی هستی؟ ‫- وقتی حرف نمیزنم بهتر می‌تونیم نظاره‌گر باشم. 135 00:12:23,583 --> 00:12:26,000 ‫وقتی اورانیوم رو بررسی میکنم، متوجه میشم که... 136 00:12:26,166 --> 00:12:28,833 ‫تشعشعات کمتری نسبت به سنگ معدنش داره. 137 00:12:29,750 --> 00:12:32,291 ‫سنگ معدن اون از خود عنصرش قوی‌تره؟ 138 00:12:32,458 --> 00:12:33,708 ‫دقیقاً. 139 00:12:33,875 --> 00:12:36,083 ‫- و من نمی‌تونم... ‫- حتماً یه ناهنجاری توی نتایج هست. 140 00:12:36,250 --> 00:12:37,958 ‫همین آزمایش رو 6 بار انجام دادم. 141 00:12:37,982 --> 00:12:39,583 ‫ولی با این وجود نتایج یکسان بود. 142 00:12:41,291 --> 00:12:44,625 ‫غریزه‌ی من بهم میگه که یه عنصر دیگه هست... 143 00:12:45,208 --> 00:12:47,000 ‫که نتایج رو تحریف میکنه. 144 00:12:47,166 --> 00:12:48,958 ‫فکر میکنی یه عنصر ناشناخته پیدا کردی؟ 145 00:12:49,375 --> 00:12:52,291 ‫- اگه داری بهم میخندی پس... ‫- نه، بهت نمیخندم. 146 00:12:53,333 --> 00:12:54,666 ‫این خیلی هیجان انگیز ـه. 147 00:12:58,125 --> 00:13:01,119 ‫- ابزار اندازه‌گیریت، بدرد نخور هستن. ‫- تا الان که بی‌نقص کار کردن. 148 00:13:01,144 --> 00:13:03,564 ‫چطور ما میتونیم به اون ارقامی که میخوای ‫ دست پیدا کنیم... 149 00:13:03,603 --> 00:13:05,208 ‫در حالیکه اندازه‌گیریمون اصلاً دقیق نیست. 150 00:13:05,375 --> 00:13:06,666 ‫«مایی» وجود نداره. 151 00:13:07,041 --> 00:13:09,833 ‫به چیزی نیاز داری که بتونه در ابعاد میکروسکوپی ‫اندازه‌گیری‌ها رو انجام بده. 152 00:13:10,000 --> 00:13:12,375 ‫- نه، خواهش میکنم! ‫- چرا چرا. یه ایده‌ای دارم. 153 00:13:12,833 --> 00:13:14,083 ‫دنبالم بیا. 154 00:13:24,131 --> 00:13:27,575 ‫بیمارستان پاریس 155 00:13:37,625 --> 00:13:38,625 ‫آقای کوری. 156 00:13:43,250 --> 00:13:44,708 ‫ببخشید، یه مقدار فاصله‌ش زیاد بود. 157 00:13:44,736 --> 00:13:47,458 ‫فاصله‌ی این سفر، منو درگیر خودش نکرده، 158 00:13:48,083 --> 00:13:49,750 ‫ولی مقصدش چرا! 159 00:13:50,916 --> 00:13:53,375 ‫این یکی از بهترین بیمارستان‌های پاریس ـه. ‫یک سری تجهیزات هستن که... 160 00:13:53,541 --> 00:13:56,333 ‫ترجیح میدم وارد بیمارستان‌ها نشم. 161 00:13:57,625 --> 00:13:59,791 ‫ولی تو یه دانشمندی! 162 00:14:17,083 --> 00:14:18,208 ‫ماریا... 163 00:14:19,333 --> 00:14:20,958 ‫ترسیدی؟ 164 00:14:24,208 --> 00:14:25,291 ‫از چی؟ 165 00:14:26,916 --> 00:14:28,416 ‫از بیماریِ من. 166 00:14:30,875 --> 00:14:31,916 ‫نه. 167 00:14:32,666 --> 00:14:33,875 ‫خوبه. 168 00:14:35,291 --> 00:14:37,291 ‫چون نیازی نیست بترسی. 169 00:14:41,625 --> 00:14:43,250 ‫تو می‌میری؟ 170 00:14:45,083 --> 00:14:47,125 ‫اگه درمانم کنی، نه! 171 00:14:47,708 --> 00:14:49,166 ‫چطور می‌تونم درمانت کنم؟ 172 00:14:49,833 --> 00:14:51,208 ‫می‌تونی منو ببوسی. 173 00:14:52,250 --> 00:14:55,458 ‫اگه دوباره منو ببوسی، قول میدم نمیرم. 174 00:14:55,750 --> 00:14:57,083 ‫ولی «برونیا» میگه... 175 00:14:57,250 --> 00:14:58,791 ‫خواهرت همه چیز رو نمیدونه. 176 00:14:59,916 --> 00:15:01,083 ‫منو ببوس. 177 00:15:07,583 --> 00:15:08,750 ‫حسش کردی؟ 178 00:15:09,958 --> 00:15:11,125 ‫نه. 179 00:15:12,791 --> 00:15:14,875 ‫اون صدای جهان بود... 180 00:15:15,041 --> 00:15:17,083 ‫که داره به سمتی جدید میچرخه. 181 00:15:20,000 --> 00:15:22,500 ‫به سمت ماریا اسکلودوسکا! 182 00:15:23,750 --> 00:15:25,291 ‫نمی‌تونم حسش کنم. 183 00:15:26,791 --> 00:15:28,000 ‫دوباره منو ببوس. 184 00:15:33,916 --> 00:15:34,875 ‫حالا... 185 00:15:35,791 --> 00:15:37,208 ‫میتونی حسش کنی؟ 186 00:15:39,000 --> 00:15:40,125 ‫آره. 187 00:15:40,873 --> 00:15:42,060 ‫آره. 188 00:15:42,958 --> 00:15:44,208 ‫فکر میکنم حسش کردم. 189 00:15:44,958 --> 00:15:46,333 ‫تو منو درمان کردی. 190 00:16:18,791 --> 00:16:20,458 ‫ببخشید. ‫بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم طول کشید. 191 00:16:20,478 --> 00:16:21,541 ‫حالت بهتره؟ 192 00:16:21,653 --> 00:16:24,611 ‫به این نتیجه رسیدم که آزمایش من بدونِ ‫تجهیزات تو، کاملاً خوب پیش میره. 193 00:16:26,708 --> 00:16:28,291 ‫وقتی داشتیم روی کریستال‌ها کار میکردیم، ‫(کریستال‌های تبلور آب) 194 00:16:28,458 --> 00:16:32,541 ‫مجبور بودیم بارهای میکروسکوپی ‫رو اندازه‌گیری کنی. 195 00:16:32,958 --> 00:16:34,250 ‫و هیچ چیزی برای این کار نداشتیم. 196 00:16:34,875 --> 00:16:36,666 ‫تا اینکه اینو ساختم. 197 00:16:39,958 --> 00:16:42,125 ‫یه برق سنجِ چهار گوش ـه. 198 00:16:42,291 --> 00:16:43,416 ‫قابلیت اندازه‌گیریِ... 199 00:16:43,583 --> 00:16:44,791 ‫دقیقِ... 200 00:16:45,038 --> 00:16:48,041 ‫بارهای ریز الکتریکی در یه ماده رو داره. 201 00:16:48,168 --> 00:16:50,001 ‫پتانسیل الکتریکی هم اندازه‌گیری میکنه؟ 202 00:16:51,291 --> 00:16:53,000 ‫تجهیزات تو، به اندازه‌ی کافی خوب نیست، 203 00:16:53,625 --> 00:16:54,541 ‫ولی مال من هست! 204 00:16:54,708 --> 00:16:56,708 ‫دانش تو معرکه‌ست. 205 00:16:57,166 --> 00:16:58,583 ‫منم همینطور! 206 00:16:59,333 --> 00:17:01,208 ‫داری پیشنهاد همکاری میدی؟ 207 00:17:03,625 --> 00:17:05,083 ‫دقیقاً دارم همین کار رو میکنم. 208 00:17:07,583 --> 00:17:10,500 ‫اساساً همش به انحلال بستگی داره. 209 00:17:10,708 --> 00:17:13,000 ‫شوهرم دوباره داره بهم چپ چپ نگاه میکنه. 210 00:17:13,046 --> 00:17:14,208 ‫اصلاً همچین کاری نمی‌کنم. 211 00:17:14,297 --> 00:17:17,319 ‫الان داری فکر میکنی دارم از دوستان فرهیخته‌ت، ‫سوالاتِ احمقانه می‌پرسم. 212 00:17:17,916 --> 00:17:19,875 ‫سوالاتت واقعاً احمقانه نیستن. 213 00:17:20,583 --> 00:17:22,708 ‫مادرم بهم گفت: ‫«هیچوقت با یه مرد نابغه ازدواج نکن.» 214 00:17:22,875 --> 00:17:24,500 ‫اون تو رو ناامید میکنه، ‫تو هم اونو ناامید میکنی. 215 00:17:25,375 --> 00:17:26,750 ‫حالا چرا من تو رو ناامید کردم؟ 216 00:17:26,916 --> 00:17:30,000 ‫گمان می‌کنم بهش این تلقین رو ایجاب کردین ‫که اون به اندازه‌ی کافی خوب نیست. 217 00:17:30,833 --> 00:17:32,000 ‫این خانم می‌تونه همینجا بمونه! 218 00:17:34,416 --> 00:17:36,625 ‫نه بذار من بکنم... ‫تو میتونی سوالاتت رو بپرسی. 219 00:17:39,958 --> 00:17:41,375 ‫خب شما... 220 00:17:42,125 --> 00:17:43,208 ‫شما سنگ معدن رو... 221 00:17:43,666 --> 00:17:44,875 ‫برمیدارید... 222 00:17:45,041 --> 00:17:47,250 ‫و اونو داخلش حل میکنید؟ 223 00:17:47,833 --> 00:17:49,375 ‫ما اورانیت رو برمیداریم... 224 00:17:49,541 --> 00:17:50,833 ‫که سنگ خاصی ـه... 225 00:17:51,000 --> 00:17:53,500 ‫و از معدن بسیار دوری در «بوهم» استخراج میشه، ‫(واقع در جمهوری چک) 226 00:17:54,166 --> 00:17:56,041 ‫و در طول فرآیندی علمی، عناصری رو که... 227 00:17:56,208 --> 00:17:58,250 ‫می‌دونیم می‌تونیم جدا کنیم رو جدا می‌کنیم، 228 00:17:58,356 --> 00:18:00,023 ‫و به اونچه که باقی مونده، نگاه میکنیم. 229 00:18:00,418 --> 00:18:02,543 ‫حالا از چه فرآیند علمی‌ای استفاده میشه؟ 230 00:18:02,681 --> 00:18:04,306 ‫سوال خیلی خوبی پرسیدی! 231 00:18:04,958 --> 00:18:06,056 ‫می‌کوبونیمش! 232 00:18:06,583 --> 00:18:08,458 ‫که به شدت کار سختی ـه. 233 00:18:08,833 --> 00:18:10,166 ‫بعدش اونو می‌جوشونیم، 234 00:18:10,333 --> 00:18:12,875 ‫که منجر به جدا شدن ماده میشه. 235 00:18:13,476 --> 00:18:14,624 ‫بعدش... 236 00:18:14,708 --> 00:18:16,958 ‫اسید و محلول قلیایی بهش اضافه می‌کنیم... 237 00:18:17,875 --> 00:18:19,166 ‫تا زمانیکه فقط اون چیزی که خالص ـه، 238 00:18:19,333 --> 00:18:20,416 ‫باقی بمونه. 239 00:18:20,583 --> 00:18:22,625 ‫و مواد زیادی برای جداسازی وجود دارن. 240 00:18:22,791 --> 00:18:23,794 ‫واقعاً ارزشش رو داره! 241 00:18:24,000 --> 00:18:25,155 ‫خیلی هیجان انگیز ـه. 242 00:18:25,250 --> 00:18:27,375 ‫حالا اصلاً چی شد که رفتین سراغ اورانیوم؟ 243 00:18:27,541 --> 00:18:30,000 ‫- «بکرل». ‫- یه دانشمند بسیار بزرگ. ‫(هنری بکرل، یکی از کاشفان پدیده‌ی پرتوزایی) 244 00:18:30,166 --> 00:18:31,750 ‫بکرل، به صورت اتفاقی کشف کرد... 245 00:18:31,916 --> 00:18:34,875 ‫که نمک‌های اورانیومی که در یک کشو، ‫در پارچه‌ای سیاه پیچیده شده بودند... 246 00:18:35,041 --> 00:18:37,333 ‫روی صفحه‌ی عکاسی، از خودشون ردی بجا گذاشتن. 247 00:18:37,346 --> 00:18:38,375 ‫بعدش اون فکر کرد... 248 00:18:38,541 --> 00:18:41,666 ‫که اورانیوم یه جور واکنش غیرطبیعی ‫با عنصری در هوا داشته. 249 00:18:41,833 --> 00:18:43,916 ‫من میگم، این واکنش با خود عنصر بوده. 250 00:18:52,333 --> 00:18:54,865 ‫- تئوریِ خیلی جسورانه‌ایه! ‫- هنوز متوجه نمیشم. 251 00:18:54,928 --> 00:18:57,365 ‫انگور رو در نظر بگیر. ‫چطور از انگور، آبغوره میگیری؟ 252 00:18:57,463 --> 00:18:58,912 ‫خب اول لهش میکنی، بعدش تخمیرش میکنی. 253 00:18:58,958 --> 00:19:02,410 ‫آره، خب حالا تصور کن انگور، خودشو له کنه، ‫خودشو تخمیر کنه... 254 00:19:02,435 --> 00:19:03,768 ‫ماهیت خودشو تغییر بده! 255 00:19:04,416 --> 00:19:05,875 ‫حالا اگه بهت بگم که... 256 00:19:06,041 --> 00:19:07,708 ‫وقتی انگور به آبغوره تبدیل میشه، 257 00:19:07,875 --> 00:19:09,833 ‫موج گسترده‌ای از انرژی آزاد میکنه، 258 00:19:09,856 --> 00:19:11,416 ‫انرژی‌ای که میشه ازش استفاده کرد، ‫اونموقع واکنشت چیه؟ 259 00:19:14,333 --> 00:19:15,625 ‫هیجان زده میشی، مگه نه؟ 260 00:19:16,333 --> 00:19:17,502 ‫آره فکر کنم. بله. 261 00:19:17,750 --> 00:19:19,875 ‫پس...علم در حال تغییر کردن ـه. 262 00:19:20,041 --> 00:19:21,976 ‫و همون افرادی که دارن علوم رو میگردونن... 263 00:19:22,041 --> 00:19:25,875 ‫همونایی هستن که باور داشتن جهان مسطح ـه! ‫و من میخوام بهشون ثابت کنم که اشتباه میکنن. ‫(اشاره به اعتقاد قدیمیِ کروی نبودن زمین، داره) 264 00:19:25,923 --> 00:19:27,257 ‫مثل کاری که نیوتون کرد. 265 00:19:28,457 --> 00:19:30,000 ‫- «ما»، نه «من». ‫- ممنونم. 266 00:19:38,458 --> 00:19:40,708 ‫می‌فهمم این نگاهت چه معنی‌ای داره، پیِر! 267 00:19:41,692 --> 00:19:43,234 ‫چه معنی‌ای داره؟ 268 00:19:44,250 --> 00:19:45,958 ‫- مثل یه انگورِ در حال تخمیر شدن؟ ‫- آره. 269 00:19:46,625 --> 00:19:49,541 ‫- از اون قیاس خوشم اومد. ‫- قیاس خوبی بود. 270 00:19:54,764 --> 00:19:56,055 ‫ولی درست میگی. 271 00:19:57,625 --> 00:19:59,583 ‫یه جور خاصی بهت نگاه میکنم. 272 00:20:00,840 --> 00:20:02,299 ‫و گاهی اوقات... 273 00:20:02,958 --> 00:20:05,791 ‫احساس میکنم تو هم همین نگاه رو بهم داری. 274 00:20:06,750 --> 00:20:09,791 ‫وقتی مادرم مُرد، یک هفته نمی‌تونستم صحبت کنم. 275 00:20:09,958 --> 00:20:11,833 ‫و مردم فکر میکردن، داشتم عزاداری میکردم. ‫ولی اینطور نبود. 276 00:20:12,000 --> 00:20:14,041 ‫موضوع این بود که واقعاً نمی‌تونستم درک کنم... 277 00:20:14,208 --> 00:20:16,833 ‫که چرا چیزی به این مهمی، ازم گرفته شده. 278 00:20:17,000 --> 00:20:20,083 ‫من در تمام زندگیم آدم خودخواهی بودم، پیِر. ‫و اگه امیدواری که اینو تغییر بدی... 279 00:20:20,250 --> 00:20:22,708 ‫تو خودخواه نیستی! فقط... 280 00:20:23,500 --> 00:20:24,916 ‫غرق در افکار خودتی. 281 00:20:25,625 --> 00:20:27,375 ‫و دوست نداری هیچکس، چیزی که واسه توئه رو بگیره. 282 00:20:27,541 --> 00:20:30,375 ‫هیچوقت اون زن یا همسری که تو انتظار داری ‫نخواهم شد. 283 00:20:32,174 --> 00:20:33,715 ‫بهم میخندی؟ 284 00:20:34,833 --> 00:20:36,708 ‫یه مقدار گستاخانه رفتار کردم... 285 00:20:36,875 --> 00:20:39,125 ‫میدونم، ما به زور همدیگه رو میشناسیم. 286 00:20:39,291 --> 00:20:40,958 ‫بخاطر این دارم میخندم که... 287 00:20:41,291 --> 00:20:44,416 ‫تو شانس خواستگاری ازت رو ازم دریغ کردی. 288 00:20:46,375 --> 00:20:47,916 ‫آره، درسته. 289 00:20:48,083 --> 00:20:49,250 ‫مگه نه؟ 290 00:20:50,833 --> 00:20:54,416 ‫حالا از نظر علمی، اصلاً قصد خواستگاری کردن داشتی؟ 291 00:20:55,125 --> 00:20:59,625 ‫خب از نظر علمی باید بگم ‫فکرش هنوز کامل در ذهنم شکل نگرفته بود. 292 00:21:00,958 --> 00:21:03,208 ‫همونطور که گفتی، به زور همدیگه رو میشناسیم. 293 00:21:05,083 --> 00:21:07,125 ‫ولی بله، گمون میکنم یه فکرایی داشتم. 294 00:21:15,150 --> 00:21:16,734 ‫ماری اسکلودوسکا... 295 00:21:19,208 --> 00:21:21,791 ‫تو از هر زنی که من می‌تونستم... 296 00:21:21,958 --> 00:21:23,666 ‫توی زندگیم آرزوش رو داشته باشم، بهتری! 297 00:21:25,083 --> 00:21:27,750 ‫و من هیچوقت تو رو به عنوان ‫ زنِ تام الاختیار خودم در نظر نمی‌گیرم. ‫(آزادی‌هات رو بعد از ازدواج محدود نمی‌کنم) 298 00:21:29,973 --> 00:21:32,140 ‫دوست دارم زندگیم رو باهات تقسیم کنم. 299 00:22:01,375 --> 00:22:02,458 ‫خیلی ممنون. 300 00:22:02,625 --> 00:22:04,041 ‫لطفاً از این طرف. 301 00:22:05,269 --> 00:22:06,410 ‫تکون نخورید. 302 00:22:53,625 --> 00:22:56,000 ‫وقتی زمانش رسید، ‫یادم بنداز که باید پاریس رو ترک کنیم. 303 00:22:56,166 --> 00:22:58,583 ‫هر چقدر که ممکنه ملیح‌تر ازم بخواه! 304 00:22:59,791 --> 00:23:02,416 ‫باید شگفتی‌های دنیا رو تجربه کنیم. 305 00:23:03,458 --> 00:23:04,750 ‫یادم بنداز... 306 00:23:05,083 --> 00:23:08,916 ‫تا این نیاز به بزرگنماییِ هرچیزی رو ‫از سرت بیرون کنم. 307 00:23:14,250 --> 00:23:16,541 ‫فکر میکردم دیگه کاری به زن‌ها نداشته باشم. 308 00:23:19,232 --> 00:23:20,250 ‫چیه؟ 309 00:23:20,416 --> 00:23:23,375 ‫با چیزایی که تو برام تعریف کردی، ‫تو تجربه‌ی زیادی با زن‌ها نداشتی. 310 00:23:26,708 --> 00:23:27,791 ‫خب... 311 00:23:28,125 --> 00:23:31,125 ‫فکر میکردم بهتر باشه فقط روی علم تمرکز کنم. 312 00:23:32,499 --> 00:23:35,708 ‫واقعاً عاشق این جملات قلمبه و سلمبه هستی، ‫مگه نه؟ 313 00:23:38,833 --> 00:23:41,416 ‫ولی تو منو تغییر دادی! 314 00:23:41,583 --> 00:23:43,958 ‫فکر میکنم چیز خورم کردی تا باهات راه بیام. 315 00:23:44,291 --> 00:23:45,808 ‫همچین کاری نکردم! 316 00:23:47,666 --> 00:23:49,375 ‫تو فوق‌العاده‌ای. 317 00:23:53,375 --> 00:23:55,238 ‫این واقعاً مسخرست. 318 00:23:55,375 --> 00:23:56,738 ‫دارم تو رو میبرم خونه‌ی بخت. 319 00:23:56,791 --> 00:23:58,250 ‫نه، تو الان چشمام رو بستی... 320 00:23:58,301 --> 00:24:00,902 ‫و بیشتر زحمت رو من دارم میکشم تا تو! 321 00:24:01,208 --> 00:24:03,000 ‫آکادمی، یه افتخار عروسی ما یه کاری کرده. 322 00:24:03,066 --> 00:24:04,410 ‫چون از دستاوردمون هیجان زده شدن؟ 323 00:24:04,458 --> 00:24:07,916 ‫آره، اونا تصمیم گرفتن دیگه اینقدر وقت خودشون ‫رو با مسکن گزینیِ موقت برای تو هدر ندن... 324 00:24:08,083 --> 00:24:09,750 ‫و بیشتر روی دفع ضایعات اورانیت تمرکز کنن. 325 00:24:09,916 --> 00:24:12,250 ‫- حالا چرا باید چشمام بسته باشه؟ ‫- چون هیجان انگیزتره! 326 00:24:18,115 --> 00:24:19,199 ‫حاضری؟ 327 00:24:23,208 --> 00:24:24,291 ‫سلام پائول. 328 00:24:24,916 --> 00:24:26,737 ‫- به کاخ «ورسای» خوش اومدی. ‫- این... ‫(اینجا واقعاً کاخ ورسای نیست. مسخره کرد) 329 00:24:26,791 --> 00:24:28,958 ‫دقیقاً اون چیزی نیست که ما انتظارش رو داشتیم. ‫ ولی... 330 00:24:29,125 --> 00:24:30,041 ‫مثل یه خونه‌ی موقت می‌مونه! 331 00:24:30,208 --> 00:24:31,807 ‫تازه هنوز داخلش رو ندیدی! 332 00:24:34,958 --> 00:24:35,958 ‫این... 333 00:24:38,416 --> 00:24:39,291 ‫چه چیزیه! 334 00:24:40,166 --> 00:24:40,958 ‫بیا داخل. 335 00:24:43,541 --> 00:24:45,000 ‫اونا خیلی به خودشون زحمت دادن! 336 00:24:45,166 --> 00:24:46,458 ‫واقعاً! 337 00:24:47,416 --> 00:24:48,333 ‫سلام. 338 00:24:48,500 --> 00:24:51,083 ‫یه بسته برای تحویل دارم. ‫ماری اسکلودوسکا؟ 339 00:24:51,250 --> 00:24:54,166 ‫الان دیگه ماری کوری هستن، ولی جاش رو درست اومدی. 340 00:24:55,328 --> 00:24:57,453 ‫- میذارمش توی حیاط. باشه؟ ‫- ممنونم. 341 00:24:58,500 --> 00:24:59,958 ‫اورانیت اومده؟ 342 00:26:02,208 --> 00:26:03,916 ‫- مراقب باش. ‫- مراقب هستم. 343 00:26:08,291 --> 00:26:09,505 ‫دوباره. 344 00:27:13,375 --> 00:27:14,541 ‫ایرن؟ 345 00:27:15,083 --> 00:27:16,166 ‫ایرن. 346 00:27:31,833 --> 00:27:32,750 ‫آره. 347 00:27:35,791 --> 00:27:36,958 ‫اینجا. 348 00:27:57,875 --> 00:27:59,166 ‫آروم آروم، پائول. 349 00:28:04,500 --> 00:28:05,791 ‫اون رادیوم ـه. 350 00:28:07,583 --> 00:28:08,750 ‫رادیوم؟ 351 00:28:09,166 --> 00:28:11,041 ‫یه اونس رادیوم! 352 00:28:12,041 --> 00:28:14,875 ‫از چهار تُن اورانیت تهیه شده. 353 00:28:16,125 --> 00:28:17,916 ‫هنوز اول کاریم ولی... 354 00:28:21,208 --> 00:28:23,458 ‫این زیباترین چیزی نیست که توی عمرت دیدی؟ 355 00:28:24,541 --> 00:28:26,166 ‫مطمئنی؟ مطمئنی خودشه؟ 356 00:28:26,333 --> 00:28:27,541 ‫مطمئنم. 357 00:28:29,208 --> 00:28:30,250 ‫آره. 358 00:28:31,291 --> 00:28:33,583 ‫زیباترین چیزیه که توی عمرم دیدم. 359 00:28:36,083 --> 00:28:38,250 ‫فکر کنم الان دیگه همه چیز تغییر کنه. مگه نه؟ 360 00:28:41,250 --> 00:28:42,416 ‫آره. 361 00:28:57,000 --> 00:28:59,708 ‫ما فکر کردیم که یه عنصر جدید پیدا می‌کنیم. 362 00:29:01,625 --> 00:29:02,541 ‫اشتباه می‌کردیم. 363 00:29:04,125 --> 00:29:06,166 ‫چهار سال طول کشید... 364 00:29:06,541 --> 00:29:09,541 ‫4 تُن اورانیت، 365 00:29:10,166 --> 00:29:13,208 ‫40 تُن مواد شیمیاییِ خورنده، 366 00:29:13,375 --> 00:29:15,916 ‫و 400 تُن آب مصرف شد. 367 00:29:18,750 --> 00:29:20,916 ‫ما اینجاییم تا به شما... 368 00:29:21,250 --> 00:29:23,125 ‫دو عنصر جدید رو معرفی کنیم. 369 00:29:23,750 --> 00:29:25,125 ‫پولونیوم... 370 00:29:25,541 --> 00:29:26,666 ‫و رادیوم. 371 00:29:28,458 --> 00:29:30,958 ‫هممون فکر میکردیم که اتم‌ها، ثابت و پایدار هستن. 372 00:29:31,125 --> 00:29:32,963 ‫خب از قضا، بعضی‌هاشون اینجور نیستن! 373 00:29:33,625 --> 00:29:35,458 ‫و در ناپایداریشون... 374 00:29:36,625 --> 00:29:38,291 ‫اونا از خودشون تشعشعات ساطع میکنن. 375 00:29:39,277 --> 00:29:40,888 ‫من اسم اینو گذاشتم... 376 00:29:41,816 --> 00:29:43,691 ‫پرتو افشانی. ‫(رادیو اکتیویته) 377 00:29:45,176 --> 00:29:48,218 ‫اومدیم اینجا تا بهتون بگیم که اساساً... 378 00:29:49,055 --> 00:29:51,430 ‫از ریشه، برداشتتون از اتم، اشتباه ـه. 379 00:29:58,375 --> 00:29:59,541 ‫تکون نخورید! 380 00:30:03,500 --> 00:30:05,458 ‫خانواده‌ی کوری، ‫پرتو افشانی را کشف کردند. 381 00:30:05,625 --> 00:30:07,627 ‫مادام کوری ادعا کرد که... 382 00:30:08,500 --> 00:30:10,333 ‫کاشف دو عنصر رادیوم و پلونیوم می‌باشد. 383 00:30:12,541 --> 00:30:14,250 ‫«برداشت شما از اتم اشتباه است» 384 00:30:15,583 --> 00:30:18,757 ‫رادیوم از قوانین بنیادین تخطی میکند... 385 00:30:18,875 --> 00:30:21,523 ‫اتم‌های ناپایدار! 386 00:30:22,000 --> 00:30:24,333 ‫پرتو افشانی، زندگی، مرگ. 387 00:30:37,583 --> 00:30:39,083 ‫خانم یا آقا؟ 388 00:30:39,666 --> 00:30:41,166 ‫معلومه یه خانم. 389 00:30:41,269 --> 00:30:42,300 ‫باشه مشکلی نداره. 390 00:30:42,333 --> 00:30:43,416 ‫سلام. 391 00:30:43,550 --> 00:30:44,677 ‫- سلام. ‫- سفارش دادی؟ 392 00:30:44,701 --> 00:30:46,701 ‫- نه. ‫- ماءالشعیر! - ماء‌الشعیر؟ 393 00:30:47,833 --> 00:30:48,708 ‫- چیه؟ ‫- گرفتمش. 394 00:30:48,875 --> 00:30:50,416 ‫- چیو؟ ‫- من الان یه پروفسور هستم. 395 00:30:50,441 --> 00:30:51,958 ‫- چــــی؟ ‫- آره! 396 00:30:52,875 --> 00:30:54,875 ‫بالاخره اونا فهمیدن که من چه پتانسیلی دارم. 397 00:30:55,041 --> 00:30:56,166 ‫مراقب باش. 398 00:30:58,041 --> 00:30:59,125 ‫چرا؟ 399 00:31:00,723 --> 00:31:02,458 ‫- نه! ‫- چرا. 400 00:31:05,250 --> 00:31:08,045 ‫من پروفسور کوری هستم و قراره دو تا بچه داشته باشم! 401 00:31:08,070 --> 00:31:09,084 ‫بابایی! 402 00:31:11,958 --> 00:31:14,250 ‫تبریک میگم، پروفسور کوری. 403 00:31:25,208 --> 00:31:26,333 ‫داریم کجا میریم؟ 404 00:31:26,500 --> 00:31:28,208 ‫دارم میبرمت یه جایی که ازش خوشت میاد. 405 00:31:28,375 --> 00:31:30,125 ‫ولی من خسته‌ام! حامله هم هستم. 406 00:31:30,291 --> 00:31:31,583 ‫اینجا هم خیلی سرده. 407 00:31:32,583 --> 00:31:34,666 ‫«لویی فولر» ما رو به یه نمایش دعوت کرده. 408 00:31:34,833 --> 00:31:35,833 ‫لویی فولر؟ 409 00:31:36,000 --> 00:31:38,125 ‫روح‌گرایی؟ اوه، شوخیت گرفته؟! 410 00:31:38,166 --> 00:31:39,875 ‫اینم مثل همه‌ی علوم می‌مونه. 411 00:31:40,041 --> 00:31:43,125 ‫چرت و پرت نگو. ‫اونجا چیزی برای دیدن یا آنالیز کردن وجود نداره. 412 00:31:43,708 --> 00:31:45,500 ‫تو پرتو افشانی رو هم نمی‌تونی ببینی. 413 00:31:45,525 --> 00:31:47,254 ‫نه اون خیلی فرق میکنه. 414 00:31:52,458 --> 00:31:53,791 ‫عصر بخیر، لویی. 415 00:31:54,708 --> 00:31:56,166 ‫ما در دنیایی زندگی می‌کنیم... 416 00:31:57,291 --> 00:31:59,250 ‫که نور نامرئی... 417 00:32:00,125 --> 00:32:02,125 ‫می‌تونه از جسم عبور کنه، 418 00:32:03,000 --> 00:32:05,791 ‫و استخوان‌های زیر خودش رو افشا کنه. 419 00:32:06,250 --> 00:32:08,333 ‫- با استفاده از اشعه‌های ایکس... ‫- هیس! 420 00:32:08,500 --> 00:32:10,291 ‫میخوام روحِ... 421 00:32:10,666 --> 00:32:13,000 ‫بتهوون رو احضار کنم. 422 00:32:13,199 --> 00:32:16,125 ‫تا بر من هویدا بشه. 423 00:32:16,583 --> 00:32:18,041 ‫اشعه‌ی ایکس؟ 424 00:32:18,208 --> 00:32:20,750 ‫- منظورش پرتوهای اورانیوم ـه؟ ‫- آره. 425 00:32:23,208 --> 00:32:24,791 ‫تا لحظاتی دیگر... 426 00:32:24,816 --> 00:32:26,108 ‫جلوه‌ی... 427 00:32:26,625 --> 00:32:28,041 ‫بتهوون... 428 00:32:28,375 --> 00:32:29,833 ‫بر روی... 429 00:32:30,875 --> 00:32:33,000 ‫این صفحه‌ی عکاسی، نمایان خواهد شد. 430 00:32:33,025 --> 00:32:35,567 ‫حالا بتهوون قراره زنده بشه. 431 00:32:40,291 --> 00:32:42,791 ‫اون داره از علم ما استفاده میکنه ‫تا کار خودشو به پیش ببره. 432 00:32:43,208 --> 00:32:45,625 ‫هر دانشمندی روی علم قبل از خودش کار میکنه. 433 00:32:45,791 --> 00:32:47,541 ‫تو به این میگی علم؟ 434 00:32:48,291 --> 00:32:50,416 ‫این میتونه تحولی در علم باشه. 435 00:32:51,041 --> 00:32:54,000 ‫متوجه نیستی؟ ما همین الانشم علم رو ‫برای همیشه تغییر دادیم. 436 00:33:53,000 --> 00:33:54,875 ‫روی اون یکی قوی‌تره. 437 00:33:57,375 --> 00:33:58,750 ‫قطعاً این بهتره. 438 00:34:01,041 --> 00:34:02,583 ‫یه پیشنهاد دیگه بهمون شده. 439 00:34:03,583 --> 00:34:04,583 ‫چی میخوان؟ 440 00:34:04,750 --> 00:34:06,708 ‫نمک‌های بودار رادیو اکتیو. 441 00:34:06,875 --> 00:34:08,500 ‫این درمانی برای کچلی ـه. 442 00:34:09,416 --> 00:34:10,502 ‫تو چی جوابشون رو دادی؟ 443 00:34:10,527 --> 00:34:14,485 ‫«ما رادیوم نداریم. مجوز هم نداریم. ‫شما هم هر کاری خواستید بکنید.» 444 00:34:15,518 --> 00:34:18,458 ‫اگه مجوز داشتیم، آزمایشگاهمون هم بزرگتر میشد. 445 00:34:20,958 --> 00:34:22,750 ‫میدونم دستاوردهای علم، مهمتر هستن... 446 00:34:22,786 --> 00:34:25,333 ‫اگه مجوز میگرفتیم، دیگه مردم نمی‌تونستن ‫از این دستاوردها لذت ببرن. 447 00:34:25,583 --> 00:34:28,458 ‫من مطمئن نیستم که مردم از دستاوردهامون ‫آگاهی داشته باشن. 448 00:34:28,828 --> 00:34:31,953 ‫اوه، باور کن مردم می‌تونن این دستاوردها رو ببینن. 449 00:34:34,659 --> 00:34:36,458 ‫کبریت‌های رادیو اکتیو. 450 00:34:37,333 --> 00:34:40,041 ‫چندتا سیگار رادیو اکتیو. 451 00:34:40,583 --> 00:34:42,333 ‫شکلات رادیو اکتیو. 452 00:34:42,916 --> 00:34:45,000 ‫خمیردندون رادیو اکتیو. 453 00:34:45,166 --> 00:34:47,458 ‫یه نامه اینجاست که درباره‌ی ... 454 00:34:47,483 --> 00:34:49,233 ‫پودر زیباییِ رادیو اکتیو ـه. 455 00:34:49,541 --> 00:34:52,583 ‫لویی فولر ازمون ژاکت‌های رادیو اکتیو ‫برای رقصش میخواد. 456 00:34:53,208 --> 00:34:56,125 ‫نگران نباش، بهش گفتم ژاکت درست نمی‌کنیم. 457 00:34:56,996 --> 00:35:00,621 ‫شنیدی توی تئاتر «برادوی»، مراسم رقصی به ‫افتخار کار ما گرفته شده؟ 458 00:35:00,875 --> 00:35:02,750 ‫مراسم پیف، پف، پوف! 459 00:35:02,916 --> 00:35:04,166 ‫این چه کاری بود ما کردیم؟ 460 00:35:04,210 --> 00:35:05,318 ‫خب... 461 00:35:06,208 --> 00:35:07,416 ‫اون چیه؟ 462 00:35:10,041 --> 00:35:11,208 ‫چیزی نیست. 463 00:35:14,291 --> 00:35:18,875 ‫هانری دنلوس، که متخصص پوست ـه، چند روز پیش ‫با کلی ذوق اومد پیش من؛ 464 00:35:19,750 --> 00:35:23,750 ‫اون یه مقدار رادیوم کلرید روی تومور گذاشته، 465 00:35:24,500 --> 00:35:26,708 ‫و مقدار قابل توجهی، کوچیک‌تر شده. 466 00:35:28,541 --> 00:35:29,916 ‫کوچیک‌تر شده؟ 467 00:35:32,041 --> 00:35:33,708 ‫دو هزار سال، 468 00:35:33,875 --> 00:35:36,916 ‫سرطان...بیماریِ لاعلاج! 469 00:35:37,541 --> 00:35:38,541 ‫باورت میشه؟ 470 00:35:40,416 --> 00:35:42,291 ‫دارن یه گروه تحقیقاتی درست میکنن. 471 00:35:42,833 --> 00:35:44,958 ‫اون فکر میکنه، رادیوم ما ‫می‌تونه سرطان رو درمان کنه؟ 472 00:35:46,000 --> 00:35:48,250 ‫دنلوس، تازه شروعشه! 473 00:35:49,708 --> 00:35:53,750 ‫میتونم احساس کنم که کارمون، می‌درخشه. 474 00:35:53,916 --> 00:35:56,291 ‫می‌تونم احساس کنم که دنیا رو عوض میکنه. 475 00:36:00,436 --> 00:36:03,535 ‫کلیولند، سال 1957 476 00:36:05,902 --> 00:36:07,791 ‫آقای وارنر؟ من دکتر جنکینز هستم. 477 00:36:09,939 --> 00:36:12,250 ‫و تو، باید پیتر باشی. 478 00:36:14,000 --> 00:36:14,916 ‫سلام. 479 00:36:15,580 --> 00:36:16,875 ‫میدونی این آقا کیه؟ 480 00:36:17,041 --> 00:36:19,916 ‫ایشون آقای دکتر هستن. ‫قراره حالت رو خیلی بهتر کنه. 481 00:36:20,083 --> 00:36:22,541 ‫بعدش میدونی چی میشه؟ ‫هممون میریم خونه‌هامون. 482 00:36:22,566 --> 00:36:25,541 ‫میخوایم از شتاب‌دهنده‌ی خطی استفاده کنیم. 483 00:36:25,708 --> 00:36:26,750 ‫شتاب‌دهنده‌ی چی؟ 484 00:36:27,458 --> 00:36:29,666 ‫این یکی از بروزترین دانش‌های عصر جدید ـه، ‫آقای وارنر. 485 00:36:29,833 --> 00:36:31,625 ‫حالا قبلاً ازش استفاده کردین؟ 486 00:36:31,650 --> 00:36:33,931 ‫در این بیمارستان، پسرتون اولین کسیه که ‫داره این فناوری روش استفاده میشه. 487 00:36:34,416 --> 00:36:37,083 ‫توی جهان، فقط پنج عدد از این دستگاه وجود داره. 488 00:36:37,250 --> 00:36:39,833 ‫پسر من، یه میمون نیست که بخواید روش آزمایش کنید. 489 00:36:40,541 --> 00:36:42,875 ‫اگه راهی برای درمان پیتر پیدا نکنیم... 490 00:36:42,941 --> 00:36:46,541 ‫سرطان اون پیشرفت میکنه و ‫به همه‌ی اعضای حیاتیش نفوذ میکنه. 491 00:36:46,761 --> 00:36:49,625 ‫این ماشین می‌تونه تومورش رو کوچیک کنه، ‫من اینو تضمین میکنم. 492 00:36:49,704 --> 00:36:51,970 ‫حالا اگه به اندازه‌ی کافی کوچیکش بکنیم، ‫نمی‌تونم به قطع بگم ولی... 493 00:36:52,041 --> 00:36:55,083 ‫به طرز چشمگیری، شانس زنده موندنِ ‫بچه‌تون رو بیشتر میکنه. 494 00:36:58,500 --> 00:37:00,208 ‫می‌خوام ببینمش. 495 00:37:00,666 --> 00:37:01,958 ‫البته. 496 00:37:06,375 --> 00:37:08,666 ‫از چیزی که انتظارش رو داشتم بزرگتره. 497 00:37:09,541 --> 00:37:12,458 ‫این دستگاهی ـه که قدرت باورنکردنی ـه ‫در درون خودش داره. 498 00:37:12,883 --> 00:37:14,246 ‫پس در نتیجه باید بزرگ باشه. 499 00:37:14,271 --> 00:37:16,134 ‫صبر کن ببینم... ‫اون قراره بره داخلش؟ 500 00:37:16,684 --> 00:37:17,875 ‫نه. 501 00:37:19,625 --> 00:37:21,583 ‫اینجا بسته میشه. 502 00:37:22,375 --> 00:37:23,958 ‫بسته میشه؟ 503 00:37:24,833 --> 00:37:26,791 ‫فقط برای اینکه تکون نخوره. 504 00:37:26,841 --> 00:37:28,583 ‫وقتی از اشعه‌ها استفاده میکنیم... 505 00:37:28,608 --> 00:37:30,399 ‫باید خیلی دقیق عمل کنیم. 506 00:37:31,666 --> 00:37:33,375 ‫دردش هم می‌گیره؟ 507 00:37:34,041 --> 00:37:37,916 ‫آقای وارنر، این دستگاه، ‫زندگیِ پسرتون رو بهبود می‌بخشه. 508 00:37:38,416 --> 00:37:39,708 ‫حتی ممکنه نجاتش بده! 509 00:37:43,153 --> 00:37:45,153 ‫خیلی‌خب. 510 00:37:46,072 --> 00:37:47,614 ‫تکون نخور، پسرم. 511 00:38:15,333 --> 00:38:16,583 ‫خبر بد؟ خبر بدی آوردی؟ 512 00:38:16,750 --> 00:38:19,291 ‫نه، خبر بدی نیست. همه چیز خوب پیش رفت. 513 00:38:19,458 --> 00:38:21,958 ‫جواب داد؟ یعنی...اون بهتره؟ 514 00:38:22,541 --> 00:38:25,958 ‫راه درازی در پیش داریم آقای وارنر، ‫ولی شروع خوبی داشتیم. 515 00:38:26,458 --> 00:38:27,958 ‫میخواید ببینیدش؟ 516 00:38:33,729 --> 00:38:35,625 ‫قسم میخورم این آخرین باریه که میام اینجا. 517 00:38:36,000 --> 00:38:37,458 ‫فقط صبر کن و نگاه کن. 518 00:38:47,270 --> 00:38:48,230 ‫پیِر! 519 00:38:48,255 --> 00:38:50,558 ‫اون نیاز به محیط ساکتی داره تا ‫اکتوپلاسم پدیدار بشه. ‫(ماده‌ی ساطع شده از افراد در حالت خلسه) 520 00:38:50,583 --> 00:38:51,666 ‫چیه؟ 521 00:38:52,083 --> 00:38:54,541 ‫- رادیوم اذیتت میکنه؟ ‫- نه، درش آوردم. 522 00:38:54,708 --> 00:38:57,041 ‫معلوم شد که به گوشت بدن آسیب میرسونه، 523 00:38:57,208 --> 00:38:58,500 ‫رنگش رو خاکستری کرد. 524 00:38:59,541 --> 00:39:00,958 ‫- این ضایعه‌ست؟ ‫- پیِر! 525 00:39:01,030 --> 00:39:02,363 ‫مجذوب کننده‌ست! 526 00:39:17,458 --> 00:39:19,125 ‫اون یه حقه بازِ به تمام عیار ـه! 527 00:39:19,291 --> 00:39:22,041 ‫اونوقت اونا یه جور رابطه‌ی دوستانه‌ی مرموز ‫با هم برقرار کردن. 528 00:39:23,708 --> 00:39:27,916 ‫شوهرم قول داده تا در زمان اجرا و قبل و بعدش، ‫وزنِ اون زن رو اندازه بگیره... 529 00:39:28,083 --> 00:39:30,125 ‫تا ببینه که واقعاً یه روح... 530 00:39:30,500 --> 00:39:31,666 ‫وارد بدنش میشه یا نه. 531 00:39:32,397 --> 00:39:33,958 ‫فکر میکنم حسودیت شده! 532 00:39:34,250 --> 00:39:35,833 ‫من حسودیم نشده...فقط... 533 00:39:36,375 --> 00:39:40,583 ‫فقط عصبانی‌ام! ‫چون فکر میکنم باید کارمون رو خیلی جدی‌تر بگیره. 534 00:39:42,166 --> 00:39:43,625 ‫- اوه خدای من... ‫- چیه؟ 535 00:39:43,791 --> 00:39:44,958 ‫اون منو شناخت. 536 00:39:48,580 --> 00:39:49,871 ‫ما روی صفحه‌ی اول روزنامه‌هاییم. 537 00:39:50,083 --> 00:39:51,583 ‫اون منو شناخت. 538 00:39:52,583 --> 00:39:55,636 ‫مردم باورشون نمیشه من خواهرِ مادام کوریِ مشهورم. 539 00:39:55,870 --> 00:39:57,541 ‫شهرت برای احمق‌ها مهمه. 540 00:39:57,566 --> 00:40:00,566 ‫تازه همین موضوع باعث شده ‫ایده‌های خیلی عجیبی به ذهن پیِر برسه. 541 00:40:01,041 --> 00:40:03,625 ‫خب بذار اون عجیب‌غریب باشه! 542 00:40:04,250 --> 00:40:05,682 ‫با خوشی‌هاش خوش‌ بگذرون. 543 00:40:05,707 --> 00:40:06,915 ‫آخه با روح‌گرایی؟ 544 00:40:07,450 --> 00:40:08,697 ‫ایمان داشتن به این چیزا اونقدرا هم بد نیست. 545 00:40:08,722 --> 00:40:12,557 ‫منم ایمان دارم. به بشریت و پیشرفت ایمان دارم! 546 00:40:12,625 --> 00:40:16,416 ‫ولی ایمان به جهان پس از مرگ، ‫هیچ اساس علمی‌ای نداره. 547 00:40:18,083 --> 00:40:20,458 ‫هیچوقت فکر نمیکنی که شاید مادر... 548 00:40:21,263 --> 00:40:23,138 ‫الان یه جایی بهتر از اینجا باشه؟ 549 00:40:23,666 --> 00:40:24,666 ‫چرا! 550 00:40:25,929 --> 00:40:28,137 ‫توی یه سوراخ، زیر زمین، توی لهستان! 551 00:40:28,375 --> 00:40:30,249 ‫جایی که خیلی بهتر از پاریس ـه. 552 00:40:30,509 --> 00:40:31,933 ‫ماریا، 553 00:40:31,958 --> 00:40:33,833 ‫تو خیلی بدبین هستی! 554 00:40:33,858 --> 00:40:35,691 ‫نه عزیزم. من فقط واقع‌بین هستم. 555 00:40:50,588 --> 00:40:52,088 ‫داری برای کی نامه می‌نویسی؟ 556 00:40:53,750 --> 00:40:55,625 ‫اونا میخوان بهم مدال لژیون افتخار رو بدن. 557 00:40:56,166 --> 00:40:57,125 ‫منم دارم جواب میدم. 558 00:40:57,541 --> 00:40:58,708 ‫چه جوابی؟ 559 00:40:58,875 --> 00:41:03,291 ‫خب ازشون میخوام از وزیر تشکر کنن، ‫ولی نیازی به این تشریفات ندارم. 560 00:41:05,432 --> 00:41:06,466 ‫از طرف دیگه... 561 00:41:06,491 --> 00:41:08,657 ‫واقعاً به یه آزمایشگاه بهتر، نیاز دارم. 562 00:41:11,476 --> 00:41:13,000 ‫خیلی سرفه میکنی! 563 00:41:13,166 --> 00:41:14,291 ‫جدی؟ 564 00:41:15,333 --> 00:41:16,333 ‫ماری... 565 00:41:22,577 --> 00:41:24,910 ‫منو نبر بیمارستان! من بیمارستان بیا نیستم. 566 00:41:26,489 --> 00:41:27,583 ‫همینجا منتظر بمون. 567 00:41:27,608 --> 00:41:29,791 ‫- اوه! اوه نهههه! ‫- انبرِ جراحی لطفاً. 568 00:41:30,721 --> 00:41:31,916 ‫حالا ازت میخوام زور بزنی. 569 00:41:32,083 --> 00:41:34,127 ‫- نمی‌تونم. نمی‌تونم. نمی‌تونـ... ‫- فقط نفس بکش عزیزم. 570 00:41:34,583 --> 00:41:35,750 ‫- نه!!!! ‫- تقریباً تموم شده. 571 00:41:39,166 --> 00:41:40,916 ‫فکر کردم از دستش دادیم. 572 00:41:42,083 --> 00:41:45,750 ‫ماری کوریِ مشهور، نیاز به کمک داشت ‫و همه با کله دویدن و اومدن. 573 00:41:45,916 --> 00:41:47,375 ‫اون باید می‌مُرد! 574 00:41:48,208 --> 00:41:49,666 ‫ولی اونا نجاتش دادن. 575 00:41:51,041 --> 00:41:52,166 ‫تو رو هم همینطور. 576 00:42:01,916 --> 00:42:03,083 ‫«ایو» ‫(معادل اسم حوا) 577 00:42:07,750 --> 00:42:08,708 ‫ایرن. 578 00:42:09,833 --> 00:42:11,666 ‫داری به چی فکر میکنی؟ 579 00:42:13,000 --> 00:42:14,208 ‫نمیدونم. 580 00:42:17,458 --> 00:42:19,250 ‫به هیچی فکر نمیکنی؟ 581 00:42:20,791 --> 00:42:21,958 ‫نمی‌دونم. 582 00:42:22,755 --> 00:42:25,505 ‫همیشه باید به یه چیزی فکر کنی. 583 00:42:29,083 --> 00:42:30,291 ‫تو به چی فکر میکنی؟ 584 00:42:31,958 --> 00:42:34,250 ‫چیزایی که تو هنوز خیلی جوونی تا بفهمی. 585 00:42:46,000 --> 00:42:48,375 ‫کارِ ما نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل شده. 586 00:42:49,666 --> 00:42:52,125 ‫بخاطر همون کشف پرتو افشانی. 587 00:42:55,210 --> 00:42:56,458 ‫در تقدیرنامه... 588 00:42:56,958 --> 00:42:58,958 ‫فقط به اسم من اشاره شده. 589 00:42:59,250 --> 00:42:59,958 ‫و... 590 00:43:00,625 --> 00:43:01,625 ‫و؟ 591 00:43:02,291 --> 00:43:05,500 ‫و من بهشون گفتم اگه قرار باشه ‫جایزه‌ی نوبلی رو ببریم... 592 00:43:06,125 --> 00:43:07,875 ‫با همدیگه می‌بریمش. 593 00:43:26,333 --> 00:43:28,166 ‫اوه، پائول. من به اون صندلی نیاز دارم. 594 00:43:39,603 --> 00:43:41,020 ‫ساعت چنده؟ 595 00:43:44,291 --> 00:43:45,330 ‫دوازده و ده دقیقه. 596 00:43:46,041 --> 00:43:47,791 ‫توی سوئد ساعت چنده؟ 597 00:43:47,996 --> 00:43:49,538 ‫دوازده و ده دقیقه. 598 00:43:52,363 --> 00:43:54,738 ‫مطمئنی دلت میخواد اینجا باشی؟ 599 00:43:55,791 --> 00:43:57,083 ‫به نظر... 600 00:43:59,166 --> 00:44:00,916 ‫به نظر اینجا جای درستی میاد. 601 00:44:09,181 --> 00:44:12,745 ‫استوکهولم، سال 1903 602 00:44:16,291 --> 00:44:18,250 ‫جامعه‌ی بشری از... 603 00:44:34,333 --> 00:44:35,458 ‫حاضرید آقای کوری؟ 604 00:44:42,041 --> 00:44:43,041 ‫نه! 605 00:44:48,041 --> 00:44:49,541 ‫ممکنه تصور بشه که... 606 00:44:49,708 --> 00:44:52,791 ‫رادیوم در دست افراد نابجا و مجرم، ‫میتونه خیلی خطرناک باشه. 607 00:44:53,291 --> 00:44:55,833 ‫سرهنگ تیبتس، از پرواز انولاگی هستم. 608 00:44:56,000 --> 00:44:57,833 ‫واشینگتن، صدای منو دریافت می‌کنید؟ 609 00:44:58,000 --> 00:45:00,208 ‫دریافت شد، سرهنگ تیبتس. تمام! 610 00:45:00,916 --> 00:45:05,000 ‫واشینگتن، کاپیتان رابرت لویی، همین الان بهم ‫اطلاع داد که «پسر کوچولو»، الان آماده‌ست. 611 00:45:05,281 --> 00:45:06,961 ‫اجازه‌ی رها کردن. تمام! 612 00:45:07,125 --> 00:45:08,336 ‫اجازه داده میشه، سرهنگ. 613 00:45:11,291 --> 00:45:12,958 ‫اینجا ممکنه این سوال پیش بیاد... 614 00:45:13,125 --> 00:45:17,041 ‫که بشریت از دانستنِ رازهای طبیعت، ‫سود میبره یا نه. 615 00:45:17,208 --> 00:45:19,958 ‫که آیا آماده‌ست تا از اون‌ها منفعت ببره یا نه! 616 00:45:20,166 --> 00:45:22,708 ‫و آیا این دانش، براش مضر ـه یا نه! 617 00:45:22,875 --> 00:45:24,291 ‫با علامت من... 618 00:45:25,333 --> 00:45:26,353 ‫سه، 619 00:45:27,916 --> 00:45:28,923 ‫دو، 620 00:45:30,750 --> 00:45:31,830 ‫یک. 621 00:45:36,875 --> 00:45:40,833 ‫نمونه‌های بارزی در اکتشافاتِ جوایز نوبل ‫موجود است که نشان می‌دهد... 622 00:45:41,375 --> 00:45:43,875 ‫همانطور که مواد منفجره‌ی قدرتمند ‫به بشر کمک کرده... 623 00:45:44,041 --> 00:45:46,125 ‫تا کارهای فوق‌العاده‌ای بکنند، 624 00:45:46,291 --> 00:45:49,000 ‫همچنین اسباب وحشتناکی برای تخریب هستند. 625 00:45:49,166 --> 00:45:50,958 ‫اگر در دستانِ مجرمین بزرگ قرار بگیرند، 626 00:45:51,125 --> 00:45:53,208 ‫مردم را به جنگ، سوق می‌دهند. 627 00:45:53,653 --> 00:45:57,903 ‫هیروشیما، سال 1945 628 00:46:05,666 --> 00:46:08,500 ‫من یکی از اون افرادی هستم که باور دارن، ‫با جایزه‌ی نوبل... 629 00:46:09,208 --> 00:46:12,583 ‫بشریت، بوسیله‌ی این اکتشافات جدید، بیش از بدی... 630 00:46:12,750 --> 00:46:14,666 ‫خوبی رو به ارمغان میارن. 631 00:47:01,583 --> 00:47:02,375 ‫برگشتی؟! 632 00:47:02,833 --> 00:47:03,500 ‫آره. 633 00:47:04,125 --> 00:47:06,226 ‫همه چیز بر وفق مُراد پیش رفت؟ 634 00:47:08,041 --> 00:47:09,000 ‫بله. 635 00:47:10,583 --> 00:47:13,208 ‫همه‌ی اون تمجیدهایی که احساس میکردی ‫لیاقتشون رو داری، ازت انجام شد؟ 636 00:47:14,000 --> 00:47:16,666 ‫سخنرانی من، کاملاً درباره‌ی تو و کارِت بود. 637 00:47:16,833 --> 00:47:18,237 ‫ولی من فقط یه همسر ساده‌ام! مگه نه؟ 638 00:47:18,290 --> 00:47:21,290 ‫- تاحالا جوری باهات رفتار کردم که این حس رو بکنی؟ ‫- من همسرِ پیِر کوری هستم. 639 00:47:21,333 --> 00:47:25,083 ‫تو گفتی به تشریفات حرفه‌ای اهمیتی نمیدی، ‫تنها چیزی که برات مهمه، موفقیت‌هامون ـه. 640 00:47:25,340 --> 00:47:26,647 ‫من بودم که واسه‌ی این چیزا جنگیدم. 641 00:47:26,680 --> 00:47:28,968 ‫منم دارم همون کاری رو میکنم که یه همسر خوب ‫باید انجام بده: برات بچه میارم... 642 00:47:29,000 --> 00:47:30,500 ‫و واست خونه‌داری می‌کنم. 643 00:47:30,666 --> 00:47:32,916 ‫باید از پاریس بریم بیرون. ‫پاریس هر دوتامون رو آلوده میکنه. 644 00:47:33,012 --> 00:47:36,254 ‫چطور جرأت کردی؟ چطور جرأت کردی نبوغ منو بدزدی؟ ‫چطور جرأت کردی بجای من مورد تمجید قرار بگیری؟ 645 00:47:36,318 --> 00:47:38,371 ‫باید بریم بیرون و یه مقدار هوا بخوریم. 646 00:47:38,583 --> 00:47:40,541 ‫«من یکی از اون افرادی هستم که باور دارن، ‫با جایزه‌ی نوبل...» 647 00:47:40,708 --> 00:47:42,625 ‫- نه، من خیلی واضح گفتم... ‫- «بشریت، بوسیله‌ی این اکتشافات جدید...» 648 00:47:42,791 --> 00:47:46,791 ‫- «بشریت، بیش از بدی...» ‫- ماری، من خیلی واضح گفتم که این کار جفتمون بوده. 649 00:47:46,958 --> 00:47:50,750 ‫نبوغ منو دزدیدی، و واسه خودت کردیشون! ‫اصلاً نباید بدونِ من میرفتی! 650 00:47:50,916 --> 00:47:52,833 ‫تو تازه فارغ شدی! 651 00:47:53,041 --> 00:47:56,166 ‫مریض‌تر از اون حرفا بودی که بخوای سفر کنی، ‫در ضمن، اصلاً نمیخواستی بیای! 652 00:47:56,333 --> 00:47:58,333 ‫باید چیکار میکردم؟ 653 00:47:58,541 --> 00:48:00,404 ‫این موضوع از هر دوی ما بزرگتره، ماریا! 654 00:48:00,471 --> 00:48:02,521 ‫و یه نفر باید میرفت اونجا تا نماینده‌ی این ‫دستاورد می‌بود. 655 00:48:02,576 --> 00:48:03,732 ‫خفه! 656 00:48:04,916 --> 00:48:08,381 ‫هیچوقت متوجه نشدی! ‫عصبانی بودی چون اونا تو رو یکی از خودشون نمیدیدن. 657 00:48:10,500 --> 00:48:12,324 ‫اوه، چقدر منو خوب میشناسی! 658 00:48:12,349 --> 00:48:13,816 ‫منم عصبانی بودم، چون اونا اشتباه میکردن. 659 00:48:13,916 --> 00:48:16,663 ‫ولی هیچوقت هیچکدوم از اینا رو نمیخواستم. ‫فقط میخواستم به دانش بشری خدمت کنم. 660 00:48:16,708 --> 00:48:19,007 ‫اونوقت من تو رو به دانشمند بهتری تبدیل نکردم؟ 661 00:48:19,833 --> 00:48:22,083 ‫ما با همدیگه دانشمندان بهتری نیستیم؟ 662 00:48:22,250 --> 00:48:23,333 ‫معلومه که هستیم. 663 00:48:23,666 --> 00:48:27,833 ‫چون تو یکی از بهترین نبوغی هستی ‫که تابحال دیدم، ولی از قضا من نابغه‌تر هستم. 664 00:48:30,458 --> 00:48:32,291 ‫ماریا، مشکل اصلیِ تو غرورت ـه! 665 00:48:32,359 --> 00:48:33,750 ‫مشکل اصلیِ من، تویی... 666 00:48:34,666 --> 00:48:36,958 ‫بعلاوه‌ی اینکه اینقدر دوستت دارم! 667 00:48:58,916 --> 00:49:01,458 ‫مشکل این نیست که متوجه نباشم ‫چه رابطه‌ای بین ما برقراره! 668 00:49:01,875 --> 00:49:05,583 ‫مشکل اینه که نمی‌دونم ‫زندگیِ من بدونِ تو چی میشد! 669 00:49:08,625 --> 00:49:11,166 ‫حتی وقتی بچگی‌های خودمو تصور می‌کنم... 670 00:49:12,375 --> 00:49:13,875 ‫به یه نحوی، تو اونجایی. 671 00:49:29,833 --> 00:49:32,333 ‫کاش تو هم توی سوئد کنارم می‌بودی. 672 00:49:35,166 --> 00:49:37,041 ‫کاش می‌تونستیم با همدیگه بریم اونجا. 673 00:49:51,458 --> 00:49:53,041 ‫من مریضم، ماری. 674 00:49:55,375 --> 00:49:56,583 ‫مریضم! 675 00:49:59,625 --> 00:50:01,291 ‫و سرفه‌های خونی میکنم. 676 00:50:04,916 --> 00:50:06,375 ‫بیا از پاریس بریم بیرون، 677 00:50:06,916 --> 00:50:08,666 ‫و استراحت کنیم و بهتر بشیم. 678 00:50:08,833 --> 00:50:09,916 ‫آزمایشگاه چی میشه؟ 679 00:50:10,083 --> 00:50:11,458 ‫می‌مونه واسه بعد. 680 00:50:13,500 --> 00:50:15,708 ‫- بیا خودمون رو نجات بدیم. ‫- خیلی کارها برای انجام دادن باقی مونده. 681 00:50:15,875 --> 00:50:17,166 ‫خواهش می‌کنم، ماری. 682 00:50:17,471 --> 00:50:19,471 ‫خواهش میکنم! 683 00:50:45,833 --> 00:50:48,125 ‫پیِر! خیلی دور نشی. 684 00:50:51,541 --> 00:50:52,666 ‫ماریا! 685 00:50:54,875 --> 00:50:56,000 ‫کجایی؟ 686 00:52:37,166 --> 00:52:38,125 ‫مراقب باش! 687 00:53:38,875 --> 00:53:40,416 ‫سلام، دوست قدیمی! 688 00:53:49,708 --> 00:53:50,833 ‫بدرود! 689 00:58:21,333 --> 00:58:24,625 ‫لیست نامزدها رو داریم؟ 690 00:58:25,458 --> 00:58:27,625 ‫خب، ازش کپی دارید؟ 691 00:58:36,333 --> 00:58:37,625 ‫خوش اومدین، مادام کوری. 692 00:58:38,916 --> 00:58:41,000 ‫نمی‌دونم چرا باید میومدم اینجا! 693 00:58:41,916 --> 00:58:44,000 ‫شما به این بخاطر اینجایید که هیئت مدیره مایله... 694 00:58:44,166 --> 00:58:46,125 ‫ شما جایگاهِ پروفسور کوری در دانشگاه رو بگیرید. 695 00:58:49,875 --> 00:58:51,375 ‫میخواید جایگاه پیِر رو بهم بدید؟ 696 00:58:52,458 --> 00:58:54,250 ‫ما نمیخوایم چیزی بهتون بدیم، 697 00:58:55,666 --> 00:58:57,541 ‫داریم با یه سری نامزدهای احتمالی مصاحبه میکنیم، 698 00:58:57,583 --> 00:59:00,533 ‫و با خودمون فکر کردیم که این جایگاه ‫باید به شما برسه. 699 00:59:01,833 --> 00:59:03,041 ‫حالا اگه این پست رو نخوام، چی؟ 700 00:59:04,541 --> 00:59:06,500 ‫یه نامزد کم میشه! 701 00:59:08,250 --> 00:59:10,791 ‫دوست دارم این مقام با توجه به ‫شایستگی‌های خودم بهم داده بشه. 702 00:59:11,833 --> 00:59:13,750 ‫اگه میخواین از سر ترحم این کار رو بکنید، ‫پس همون بهتر که نکنید. 703 00:59:13,916 --> 00:59:16,833 ‫اگه میخواین با توجه به یه جور تشریفات بهم بدین... 704 00:59:17,208 --> 00:59:18,083 ‫ندین بهتره! 705 00:59:21,625 --> 00:59:24,041 ‫- خب، اگه... ‫- دیگه چیزی برای گفتن ندارم. 706 00:59:25,291 --> 00:59:28,208 ‫شغلی نیست که بخوامش ولی شغلی ـه که ‫حاضر به گرفتنش هستم. 707 00:59:29,375 --> 00:59:32,750 ‫و اگه علم و دانشم به اندازه‌ی کافی، ‫کیفیت من رو برای شما نمایان نمیکنه... 708 00:59:33,072 --> 00:59:35,239 ‫پس برداشتتون از علم من کاملاً اشتباه بوده. 709 00:59:41,375 --> 00:59:43,125 ‫عذر میخوام، آقایون. 710 00:59:45,166 --> 00:59:47,041 ‫متاسفانه رفتارهای خاصی داره. 711 00:59:56,958 --> 00:59:58,291 ‫این یه دستاورد محسوب میشه، ماری! 712 00:59:58,458 --> 01:00:00,666 ‫اولین پروفسور زنِ دانشگاه سوربن؟ 713 01:00:01,166 --> 01:00:02,750 ‫همچین ترفیعی خیلی واست خوبه. 714 01:00:02,916 --> 01:00:06,291 ‫اونم برای اولین برنده‌ی زنِ جایزه‌ی نوبل ‫در فرانسه و جهان! 715 01:00:06,458 --> 01:00:09,375 ‫جایزه‌ی نوبل؟ یادت نمیاد؟ ‫من اصلاً نامزد هم نشده بودم. 716 01:00:09,851 --> 01:00:13,708 ‫این پیِر بود که برای من و برای کارِمون جنگید، 717 01:00:14,375 --> 01:00:16,083 ‫و بدون اون هیچوقت برنده نمیشدم. 718 01:00:16,625 --> 01:00:19,458 ‫اون همه چیزم بود، ‫و حالا...اون...اون دیگه رفته. 719 01:00:19,625 --> 01:00:20,875 ‫و من... 720 01:00:24,500 --> 01:00:25,708 ‫من گُم شدم. 721 01:00:26,125 --> 01:00:27,625 ‫این دوران میگذره، ماری. 722 01:00:27,791 --> 01:00:28,916 ‫نه، نمیگذره. 723 01:00:29,416 --> 01:00:32,166 ‫- داری با قدرت پیش میری. ‫- دیگه از قدرتمند بودن، خسته شدم. 724 01:00:33,000 --> 01:00:35,333 ‫نمیخوام قدرتمند باشم. میخوام ضعیف باشم. 725 01:00:36,000 --> 01:00:37,083 ‫خب، اگه پیِر بود اینو نمیخواست. 726 01:00:37,250 --> 01:00:38,458 ‫فکر میکنی میتونی بجای اون صحبت کنی؟ 727 01:00:45,025 --> 01:00:46,484 ‫منم دلم واسش تنگ شده. 728 01:00:56,208 --> 01:00:57,083 ‫اومدش! 729 01:01:20,958 --> 01:01:22,416 ‫میخوام درباره‌ی رادیوم بهتون بگم. 730 01:01:24,333 --> 01:01:26,322 ‫عنصری عجیب... 731 01:01:28,041 --> 01:01:29,208 ‫و شگفت انگیز... 732 01:01:29,375 --> 01:01:30,616 ‫چون... 733 01:01:30,641 --> 01:01:32,849 ‫اونطور که باید و شاید، رفتار نمیکنه. 734 01:01:34,955 --> 01:01:41,229 ‫نوادا، سال 1961 735 01:01:46,083 --> 01:01:49,500 ‫بمب اتم. شاهدِ انفجار آن باشید. ‫تنها نفری 50 دلار! 736 01:02:22,666 --> 01:02:24,500 ‫به اینجا میگن «شهر نفرین‌شده» 737 01:02:25,125 --> 01:02:27,000 ‫به نظر میاد زحمات بی‌دریغی اینجا کشیده شده. 738 01:03:03,625 --> 01:03:05,738 ‫اون مانکن ـه شبیه این مانکن‌های فروشگاهِ ‫«جی‌سی‌پنی» می‌مونه. 739 01:03:07,375 --> 01:03:09,916 ‫از ما خیلی شیک‌تر هستن! ‫از این خنده‌م میگیره. 740 01:03:12,083 --> 01:03:14,000 ‫فکر می‌کنید این همه جزییات لازم بوده؟ 741 01:03:38,041 --> 01:03:39,458 ‫خیلی باحاله، مگه نه؟ 742 01:03:46,308 --> 01:03:48,308 ‫اوه، نه، نه، نه. 743 01:03:48,333 --> 01:03:49,750 ‫اوه، از همگی عذر میخوام. 744 01:03:50,541 --> 01:03:52,541 ‫- اشکالی نداره. ‫- واقعاً عذر میخوام. 745 01:03:56,353 --> 01:03:57,437 ‫عینک‌ها! 746 01:05:21,458 --> 01:05:24,625 ‫یه سری از مردم میگن، رادیوم من اونا رو مریض کرده. 747 01:05:28,375 --> 01:05:29,429 ‫تو مریضی؟ 748 01:05:30,015 --> 01:05:32,015 ‫نه. 749 01:05:32,666 --> 01:05:33,666 ‫تو چی؟ 750 01:05:34,161 --> 01:05:35,348 ‫آره. 751 01:05:35,916 --> 01:05:37,041 ‫کم‌خونی دارم. 752 01:05:38,375 --> 01:05:40,791 ‫ولی هیچ مدرکی وجود نداره. مدرکی نیست که... 753 01:05:42,208 --> 01:05:43,208 ‫یه سری از مردم میگن... 754 01:05:44,333 --> 01:05:48,416 ‫شاید همین، پیِرِ عزیز من رو ضعیف کرده ‫و اون نتونسته از سر راه بیاد کنار. 755 01:05:48,791 --> 01:05:50,916 ‫جمجمه‌ی پیِر له شده بود! 756 01:05:52,208 --> 01:05:55,041 ‫رادیوم، هیچوقت نمی‌تونسته همچین کاری بکنه. 757 01:05:56,833 --> 01:05:58,875 ‫بدونِ اون هیچ کاری نمی‌تونم بکنم. 758 01:06:00,666 --> 01:06:02,583 ‫- اگه زنده بود، ازت میخواست ادامه بدی، ‫- میدونم. 759 01:06:02,750 --> 01:06:04,250 ‫ازت این انتظار رو میداشت! 760 01:06:04,416 --> 01:06:06,500 ‫منم ازت همین انتظار رو دارم. 761 01:06:07,166 --> 01:06:09,291 ‫تو بهترین زنی هستی... 762 01:06:09,458 --> 01:06:10,833 ‫که تابحال دیدم. 763 01:06:11,500 --> 01:06:13,083 ‫بهترین آدم! 764 01:06:16,375 --> 01:06:18,291 ‫میدونم چی رو از دست دادی، ماری. 765 01:06:19,916 --> 01:06:23,500 ‫پیِر یه بار بهم گفت که ‫نمی‌تونه زندگی بدونِ منو تصور کنه. 766 01:06:26,750 --> 01:06:28,833 ‫ولی من هیچوقت جواب این حرفش رو ندادم. 767 01:06:30,541 --> 01:06:31,875 ‫ولی باید میدادم! 768 01:07:29,916 --> 01:07:30,916 ‫چیزی برای خوردن میخواید؟ 769 01:07:32,183 --> 01:07:33,566 ‫نه. 770 01:07:34,416 --> 01:07:36,041 ‫پس برید! 771 01:08:10,250 --> 01:08:11,208 ‫پرتو افشانی... ‫(رادیو اکتیویته) 772 01:08:11,375 --> 01:08:13,708 ‫انتشار ناگهانیِ ... 773 01:08:13,875 --> 01:08:16,916 ‫تشعشعات، یا ذرات، بعد از... 774 01:08:17,083 --> 01:08:20,875 ‫شکاف هسته‌ای می‌باشد که بوسیله‌ی ‫سازمان‌دهیِ داخلیِ خاصی صورت می‌گیرد... 775 01:08:21,041 --> 01:08:22,625 ‫که ساختار آن بسیار ناپایدارتر است. 776 01:08:28,500 --> 01:08:32,541 ‫ذراتی که از هسته، منتشر میشن... 777 01:08:33,208 --> 01:08:34,750 ‫در نتیجه‌ی ناپایداری هسته، بوجود می‌آیند. 778 01:08:35,750 --> 01:08:37,208 ‫برای امروز بسه. از همگی ممنونم. 779 01:08:53,625 --> 01:08:55,000 ‫اونقدری که به نظر میرسه، بد نیست. 780 01:08:55,166 --> 01:08:57,333 ‫- میدونیم کیا توی این ماجرا دخیلن؟ ‫- دو نفر هستن. 781 01:08:58,250 --> 01:09:00,750 ‫«مارسل دمالندر» و «موریس دمینیترو» 782 01:09:01,375 --> 01:09:02,875 ‫اونا دارن توریوم ایکس رو آماده میکنن. 783 01:09:03,041 --> 01:09:04,166 ‫توریوم ایکس برای کی؟ 784 01:09:04,333 --> 01:09:06,375 ‫کارخونه‌ای خارج از پاریس. 785 01:09:06,916 --> 01:09:09,083 ‫- موریس چند وقتی میشه که حالش خوب نیست. ‫- چرا؟ 786 01:09:09,833 --> 01:09:11,666 ‫- سرطان خون گرفته. ‫- مارسل چی؟ 787 01:09:11,833 --> 01:09:12,833 ‫اون کم‌خونی داره. 788 01:09:13,000 --> 01:09:14,375 ‫کم‌خونیِ مزمن. 789 01:09:15,791 --> 01:09:18,333 ‫- اونوقت میشه مستقیم به این قضیه ارتباطشون داد؟ ‫- معلومه که میشه. 790 01:09:18,500 --> 01:09:20,666 ‫همه‌ی اینا بخاطر تشعشعات و عوارض اونه. 791 01:09:20,833 --> 01:09:24,000 ‫این بیماران، دائماً با ‫ناهنجاری‌های بیشتری روبرو میشن. 792 01:09:25,000 --> 01:09:26,583 ‫هیچوقت از این ماجرا بی‌خبر نبودیم. 793 01:09:26,750 --> 01:09:28,500 ‫حالا باید از قبل، آگاه‌تر باشیم! 794 01:09:40,250 --> 01:09:42,541 ‫شوهر خودش رو از دست میده و شوهر من رو میگیره! 795 01:09:43,458 --> 01:09:45,541 ‫ماری کوریِ بزرگ... 796 01:09:46,208 --> 01:09:47,750 ‫به یه دزد، تنزل پیدا کرده! 797 01:09:53,916 --> 01:09:54,956 ‫نه. 798 01:09:55,958 --> 01:09:57,750 ‫تو ماری کوری نیستی. 799 01:09:58,583 --> 01:10:00,916 ‫حتی شایسته‌ی اون اسم نیستی. 800 01:10:01,875 --> 01:10:02,958 ‫اسم تو... 801 01:10:03,125 --> 01:10:06,416 ‫ماریا اسکلودوسکا ـه و لهستانی هستی. 802 01:10:07,500 --> 01:10:09,291 ‫یه زن کثیفِ لهستانی! 803 01:10:10,458 --> 01:10:13,458 ‫زنِ کثیف لهستانی‌ای که سمی رو اختراع کرد... 804 01:10:13,625 --> 01:10:16,083 ‫که دنیا فکر می‌کرد شگفت‌انگیز ـه! 805 01:10:17,708 --> 01:10:19,791 ‫ولی من میدونم تو چجور آدمی هستی. 806 01:10:41,166 --> 01:10:42,500 ‫صداش رو شنیدم. 807 01:10:43,125 --> 01:10:44,709 ‫با این وجود داخل موندی! 808 01:10:45,406 --> 01:10:47,844 ‫میخواستی بیام بیرون و حرف‌هاش رو تکذیب کنم؟ 809 01:10:49,555 --> 01:10:53,791 ‫کار منطقی این بود که داخل بمونم، پس داخل موندم! 810 01:11:02,666 --> 01:11:04,708 ‫متاسفم که اون حرف‌ها رو زد. 811 01:11:05,375 --> 01:11:06,500 ‫متاسف نباش. 812 01:11:07,916 --> 01:11:08,949 ‫ماری؟ 813 01:11:10,250 --> 01:11:10,958 ‫چیه؟ 814 01:11:12,500 --> 01:11:13,916 ‫حالا چیکار کنیم؟ 815 01:11:19,208 --> 01:11:22,708 ‫4 صفحه از این روزنامه‌ی ملی‌گرای آشغال، ‫درباره‌ی این موضوع نوشته! 816 01:11:23,291 --> 01:11:25,708 ‫همسرش، یه کارآگاه خصوصی استخدام کرده. 817 01:11:26,125 --> 01:11:27,875 ‫اونا نامه‌هامون رو دزدیدن! 818 01:11:28,500 --> 01:11:30,416 ‫اون رفته پیش روزنامه‌ها و تشویقشون کرده ‫که اینا رو چاپ کنن. 819 01:11:30,583 --> 01:11:34,536 ‫ درباره‌ی یه سری نصیحت بود که بهش کرده بودم، ‫بیشتر درباره‌ی اینکه بهش روی خوش نشون نده. 820 01:11:35,750 --> 01:11:39,333 ‫این روزنامه به نظر از این موضوع که زنان باید ‫در زندگیِ خودشون روی خوش ببینن، داغ کرده. 821 01:11:39,500 --> 01:11:41,375 ‫ولی اینا مسائل شخصی هستن... 822 01:11:43,125 --> 01:11:45,208 ‫- تو داری درباره‌ی زندگیِ... ‫- زندگیِ زناشوییشون صحبت میکنم! آره! 823 01:11:47,283 --> 01:11:48,699 ‫تو و همه‌ی افراد دیگه رو... 824 01:11:49,991 --> 01:11:51,324 ‫- ...شوکه کردم! ‫- ماریا. 825 01:11:51,625 --> 01:11:53,458 ‫تو منو شوکه نکردی. 826 01:11:54,166 --> 01:11:56,666 ‫فقط اینکه نباید درباره‌ی این چیزا نامه بنویسی! 827 01:11:57,708 --> 01:11:58,958 ‫اینا مسائل شخصی‌ان! 828 01:12:00,333 --> 01:12:02,041 ‫نباید نوشته بشن. 829 01:12:03,916 --> 01:12:05,375 ‫مردم دارن نگاه میکنن. 830 01:12:05,400 --> 01:12:06,900 ‫اونا همیشه نگاه کردن. 831 01:12:09,750 --> 01:12:11,583 ‫اینجوری نه! با تنفر نگاه نمی‌کردن. 832 01:12:23,416 --> 01:12:25,416 ‫رسواییِ ماری کوری 833 01:12:26,007 --> 01:12:28,341 ‫از فرانسه برو بیرون، خودشیفته‌ی بدبخت! 834 01:12:28,483 --> 01:12:29,803 ‫موعظه درباره‌ی مسائل زناشویی 835 01:12:29,828 --> 01:12:33,623 ‫آشغالِ تفاله، برگرد کشور خودت! 836 01:12:34,582 --> 01:12:37,069 ‫لهستانیِ کثیف! ‫(روزنامه: دخالت در روابط شخصی) 837 01:12:43,125 --> 01:12:47,791 ‫در حال تجدید نظر برای نامزدیِ مادام کوری 838 01:12:57,221 --> 01:12:59,346 ‫ماری، میشه یه لحظه باهات صحبت کنم؟ 839 01:12:59,625 --> 01:13:00,875 ‫نمیشه صبر کنی؟ 840 01:13:01,125 --> 01:13:02,041 ‫نه. 841 01:13:10,791 --> 01:13:13,416 ‫اون بهم میگه اگه برم خونه، همه چیز تموم میشه. 842 01:13:14,791 --> 01:13:17,000 ‫متاسفم ولی این قضیه هیچوقت تموم نمیشه. 843 01:13:19,750 --> 01:13:22,000 ‫نمیخوام اون بازم بهت صدمه بزنه. 844 01:13:29,166 --> 01:13:33,166 ‫فکر میکنم صرف نظر از هر کاری که تو بکنی، ‫آسیبی که به من رسیده، دائمی باشه! 845 01:13:35,204 --> 01:13:37,829 ‫ماری، تو گفتی هیچوقت دوستم نخواهی داشت. 846 01:13:40,708 --> 01:13:41,735 ‫اگه پیِر بود، نمیخواسـ... 847 01:13:41,782 --> 01:13:44,735 ‫من که میگم الان توی این مکالمه، ‫آوردنِ اسم اون اشتباهه! تو چطور؟ 848 01:13:45,583 --> 01:13:46,666 ‫تو منو ترک نمیکنی. 849 01:13:46,833 --> 01:13:50,250 ‫من که یه سگ گمشده نیستم. ‫فقط داری منو ول میکنی تا راه خودمو پیدا کنم. 850 01:13:51,166 --> 01:13:52,458 ‫حالا برو و شجاع باش! 851 01:13:52,708 --> 01:13:55,166 ‫- ماری؟ ‫- ولی منتظر ترحم من نباش ولی میدونم میشی. 852 01:14:33,750 --> 01:14:34,833 ‫اونجا رو بستن. 853 01:14:36,375 --> 01:14:37,708 ‫اون مُرد. 854 01:14:39,333 --> 01:14:40,666 ‫بعدش اونجا رو بستن. 855 01:14:50,473 --> 01:14:52,681 ‫هیچوقت فکر نمی‌کردم اینجا... ‫فکر نمی‌کردم که... 856 01:14:54,583 --> 01:14:56,625 ‫کاری که میکرد، ارزشی داشته باشه. 857 01:14:57,291 --> 01:14:58,958 ‫تو دانشمندی. 858 01:14:59,958 --> 01:15:01,583 ‫اون هنرمند بود. 859 01:15:02,208 --> 01:15:04,583 ‫یا یه چیز دیگه. 860 01:15:05,250 --> 01:15:07,041 ‫دقیقاً نمی‌دونم اون چی بود. 861 01:15:08,416 --> 01:15:09,541 ‫اون مُرد! 862 01:15:11,625 --> 01:15:13,208 ‫لویی، تو بهم کمک میکنی؟ 863 01:15:14,458 --> 01:15:17,833 ‫من اینجا رو درک نکردم ولی تو کردی، ‫و من... 864 01:15:19,502 --> 01:15:21,044 ‫میتونی کاری که اون میکرد رو بکنی؟ 865 01:15:22,708 --> 01:15:25,083 ‫میخوام شوهرم رو ظاهر کنی. 866 01:15:25,500 --> 01:15:27,583 ‫فکر نمیکنم حتی خودشم می‌تونست همچین قولی بهت بده. 867 01:15:28,736 --> 01:15:30,570 ‫خواهش میکنم! میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 868 01:15:33,758 --> 01:15:36,203 ‫خواهش میکنم! میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 869 01:15:36,257 --> 01:15:38,257 ‫خواهش میکنم! میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 870 01:15:38,282 --> 01:15:39,969 ‫خواهش میکنم! میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 871 01:15:40,001 --> 01:15:42,001 ‫خواهش میکنم! میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 872 01:15:42,086 --> 01:15:44,086 ‫خواهش میکنم! میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 873 01:15:44,151 --> 01:15:46,151 ‫خواهش میکنم! میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 874 01:15:46,221 --> 01:15:48,799 ‫خواهش میکنم! میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 875 01:15:51,393 --> 01:15:54,705 ‫خواهش میکنم! میتونی شوهرم رو ظاهر کنی؟ 876 01:15:54,794 --> 01:15:57,460 ‫خواهش میکنم...میشه...شوهرم رو ظاهر کنی؟ 877 01:15:58,124 --> 01:16:00,124 ‫خواهش میکنم. ‫ میشه شوهرم رو ظاهر کنی؟ 878 01:16:17,005 --> 01:16:23,103 ‫چرنوبیل، سال 1986 879 01:16:39,083 --> 01:16:40,125 ‫بگیرش! 880 01:16:40,291 --> 01:16:41,250 ‫نفس بکش! 881 01:16:42,309 --> 01:16:44,153 ‫برو، برو، برو، برو. 882 01:16:44,541 --> 01:16:45,622 ‫مستقیم! 883 01:17:34,875 --> 01:17:36,541 ‫پس داره ترکت میکنه؟ 884 01:17:39,500 --> 01:17:42,083 ‫اون...به اندازه‌ی کافی قوی نبود. 885 01:17:43,625 --> 01:17:46,333 ‫قطعاً برای مطبوعات به اندازه‌ی کافی قوی بوده! 886 01:17:48,125 --> 01:17:51,083 ‫این به اصطلاح ملی‌گراها تو رو ‫یه «لهستانیِ کثیف» و «یهودی کثیف» خطاب میکنن. 887 01:17:51,250 --> 01:17:55,000 ‫سعی کن بهشون بگی من یه یه «مسیحیِ کثیف» ‫و «مسیحیِ آزمایشگاهیِ کثیف» هستم. 888 01:17:57,750 --> 01:17:59,000 ‫اونا گوش نمیدن! 889 01:18:03,458 --> 01:18:04,708 ‫ماریا... 890 01:18:06,583 --> 01:18:08,000 ‫من دارم میرم خونه. 891 01:18:09,000 --> 01:18:10,250 ‫لهستان! 892 01:18:11,916 --> 01:18:13,791 ‫- تو باهام میای؟ ‫- من متعلق به همینجام. 893 01:18:13,958 --> 01:18:15,666 ‫اونا که اینطور فکر نمیکنن. 894 01:18:16,250 --> 01:18:17,916 ‫فرانسه، خونه‌ی ایرن و ایو ـه. ‫(دوتا بچه‌هاش رو میگه) 895 01:18:18,083 --> 01:18:20,458 ‫ایرن و ایو، عاشق لهستان میشن. 896 01:18:21,208 --> 01:18:22,791 ‫کار من اینجاست! 897 01:18:23,333 --> 01:18:25,083 ‫لهستان تغییر کرده. 898 01:18:25,250 --> 01:18:27,916 ‫از تو تقدیر و تمجید میکنن. 899 01:18:28,083 --> 01:18:29,708 ‫پیِر اینجا خاک شده! 900 01:18:32,416 --> 01:18:34,666 ‫اونا بیرون خونه‌ی تو وایمیسن... 901 01:18:35,125 --> 01:18:37,083 ‫و جیغ میزنن که تو از اینجا بری. 902 01:18:42,875 --> 01:18:46,166 ‫از کِی تاحالا نظر مردم باعث شده که ‫من توی کاری تجدید نظر بکنم؟ 903 01:18:47,200 --> 01:18:49,075 ‫برو خونــــه! 904 01:18:49,500 --> 01:18:50,750 ‫لهستانیِ کثافت! 905 01:18:50,834 --> 01:18:52,834 ‫لهستانی! 906 01:19:10,416 --> 01:19:11,583 ‫لهستانـــی! 907 01:19:56,125 --> 01:19:58,000 ‫رشدت آهسته شده، ایو. 908 01:19:58,166 --> 01:19:59,333 ‫واقعاً؟ 909 01:20:00,041 --> 01:20:02,458 ‫ولی ایرن از همیشه سریعتر داره پیش میره. 910 01:20:03,384 --> 01:20:05,791 ‫خب... ‫من دندون‌های بزرگی دارم. 911 01:20:07,083 --> 01:20:08,384 ‫درسته! 912 01:20:14,458 --> 01:20:15,750 ‫تگراف براتون اومده، خانم. 913 01:20:24,458 --> 01:20:25,515 ‫جالبه؟ 914 01:20:26,833 --> 01:20:30,041 ‫آکادمی سلطنتی علوم سوئد، در نظر گرفته تا من... 915 01:20:30,208 --> 01:20:31,625 ‫من دوباره... 916 01:20:32,125 --> 01:20:33,875 ‫جایزه‌ی نوبل رو برنده شدم! 917 01:20:34,208 --> 01:20:35,666 ‫این بار برای شیمی! 918 01:20:35,958 --> 01:20:37,208 ‫برای چی؟ 919 01:20:37,958 --> 01:20:39,916 ‫برای استخراج عنصرهام... 920 01:20:40,083 --> 01:20:41,458 ‫یعنی رادیوم و پلونیوم. 921 01:20:41,625 --> 01:20:44,136 ‫- تبریک میگم، مادر. ‫- تبریک میگم، مادر. 922 01:20:44,291 --> 01:20:48,208 ‫و اونا پیشنهاد کردن که شخصاً به اونجا نیام، ‫تا از حاشیه‌های احتمالی جلوگیری کنم. 923 01:20:50,666 --> 01:20:51,750 ‫خب... 924 01:20:56,625 --> 01:20:58,625 ‫بذار سرت رو اندازه بگیرم، ایو. 925 01:21:00,708 --> 01:21:02,041 ‫بیا اینجا، عزیزم. 926 01:21:29,958 --> 01:21:33,208 ‫خیلی خوشحال شدیم که تونستید ‫به سوئد تشریف بیارید، خانم کوری. 927 01:21:33,875 --> 01:21:34,916 ‫جداً؟ 928 01:21:35,291 --> 01:21:36,333 ‫اوه بله. 929 01:21:36,840 --> 01:21:38,833 ‫در استکهلم، جنبش‌هایی توسط زنان صورت گرفته... 930 01:21:39,000 --> 01:21:41,625 ‫که از شما به عنوان فردی قاطع و پر قدرت ‫حمایت می‌کنند. 931 01:21:44,125 --> 01:21:45,458 ‫هرچیزی که میخواید در اختیارتون هست؟ 932 01:21:57,053 --> 01:21:58,333 ‫بله، من... 933 01:21:59,250 --> 01:22:00,735 ‫هرچیزی که لازم دارم رو دارم. 934 01:22:05,750 --> 01:22:06,958 ‫اونا خوششون نمیاد اینجا باشی. 935 01:22:07,125 --> 01:22:08,166 ‫چرند نگو! 936 01:22:09,125 --> 01:22:12,458 ‫اونا فقط خیلی براشون سخته که بخوان ‫زندگی من به عنوان یه دانشمند رو از... 937 01:22:12,484 --> 01:22:14,025 ‫زندگیِ شخصیم جدا کنن. 938 01:22:15,500 --> 01:22:17,833 ‫چرا از زندگیِ شخصی تو خوششون نمیاد؟ 939 01:22:20,375 --> 01:22:23,208 ‫توی سخنرانیت درباره‌ی چی حرف میزنی؟ 940 01:22:23,916 --> 01:22:25,083 ‫مسائل شخصی؟ 941 01:22:25,458 --> 01:22:26,333 ‫نه. 942 01:22:28,666 --> 01:22:30,833 ‫«شیمیِ دست‌نیافتنی» 943 01:22:57,979 --> 01:22:59,136 ‫آفرین! 944 01:22:59,161 --> 01:23:01,917 ‫- آفرین! ‫- آفرین، مادام کوری. 945 01:23:01,980 --> 01:23:04,356 ‫- آفرین. ‫- آفرین... 946 01:23:34,291 --> 01:23:36,125 ‫نزدیک به 15 سال قبل، 947 01:23:36,626 --> 01:23:40,376 ‫هنری بکرل، تابش اورانیوم رو کشف کرد. 948 01:23:41,708 --> 01:23:44,375 ‫دو سال بعد، مطالعه‌ی این پدیده... 949 01:23:44,875 --> 01:23:47,208 ‫به مواد دیگر نیز، توسعه یافت. 950 01:23:47,375 --> 01:23:48,666 ‫اول خودم به تنهایی، 951 01:23:50,416 --> 01:23:52,208 ‫و بعد، توسط پیِر کوری... 952 01:24:00,041 --> 01:24:01,041 ‫و خودم. 953 01:24:05,000 --> 01:24:07,125 ‫این تحقیقات سریعاً ما رو به ... 954 01:24:07,291 --> 01:24:08,500 ‫کشف عناصر جدید، رسوند. 955 01:24:09,041 --> 01:24:12,343 ‫که تابش اون‌ها در قیاس با اورانیوم، 956 01:24:13,458 --> 01:24:15,500 ‫بسیار قدرتمند‌تر بود. 957 01:24:20,125 --> 01:24:21,791 ‫به لطف اکتشافِ... 958 01:24:21,958 --> 01:24:25,500 ‫این مواد جدید و قدرتمند رادیو اکتیو... 959 01:24:25,958 --> 01:24:27,916 ‫مطالعه‌ی پرتو افشانی... 960 01:24:28,625 --> 01:24:31,250 ‫با سرعت به نظیری پیشرفت کرد. 961 01:24:45,208 --> 01:24:46,666 ‫ایرن، داری منو کجا میبری؟ 962 01:24:46,833 --> 01:24:48,416 ‫وایسو خودت میبینی، مامان. 963 01:24:52,541 --> 01:24:53,541 ‫همینجا نگه دار، راننده. 964 01:25:00,244 --> 01:25:01,828 ‫- ایرن، من نمیخوام... ‫- میدونم. 965 01:25:02,041 --> 01:25:03,833 ‫- پس چرا منو آوردی اینجا؟ ‫- چون باید ببینیش. 966 01:25:07,559 --> 01:25:09,333 ‫- ولی من... ‫- فکر میکنی جنگ به تو مربوط نمیشه؟ 967 01:25:09,500 --> 01:25:10,625 ‫معلومه که میشه. 968 01:25:11,000 --> 01:25:12,666 ‫فکر میکنی نمیتونی کمک کنی؟ 969 01:25:13,208 --> 01:25:15,416 ‫ایرن، من هم مریضم، هم زنم! 970 01:25:15,583 --> 01:25:18,833 ‫فکر نمیکنم به درد کسی بخورم. ‫حالا یه تفنگ بهم بده، سعیم رو میکنم. 971 01:25:18,858 --> 01:25:20,316 ‫این کشور در حال جنگ ـه. 972 01:25:20,916 --> 01:25:22,333 ‫و خدمات بهداشتی، افتضاح ـه! 973 01:25:22,500 --> 01:25:24,666 ‫من وارد بیمارستان تو نمیشم. 974 01:25:26,458 --> 01:25:27,666 ‫میدونم، مامان. 975 01:25:29,458 --> 01:25:31,000 ‫بخاطر همین میارمش بیرون. 976 01:25:53,613 --> 01:25:54,629 ‫این فرانک ـه. 977 01:25:54,699 --> 01:25:56,404 ‫سلام فرانک. 978 01:25:56,647 --> 01:25:58,563 ‫هر دو پاش رو قطع کردن. 979 01:26:00,000 --> 01:26:01,791 ‫این پاسکال ـه. 980 01:26:02,498 --> 01:26:04,060 ‫سلام، پاسکال. 981 01:26:04,583 --> 01:26:06,791 ‫هر دو دستش رو قطع کردن. 982 01:26:07,493 --> 01:26:09,436 ‫- ایرن! ‫- و این...گابریل ـه. 983 01:26:09,461 --> 01:26:10,639 ‫ایرن! 984 01:26:15,666 --> 01:26:18,125 ‫نمیخوام جوری بهشون نگاه کنم انگار اومدم موزه. 985 01:26:18,291 --> 01:26:21,616 ‫اونا دارن این پسرا رو تیکه تیکه میکنن، ‫چون امکاناتش رو ندارن که کار دیگه‌ای بکنن. 986 01:26:21,666 --> 01:26:22,708 ‫غم‌انگیز ـه. 987 01:26:23,000 --> 01:26:25,000 ‫ولی میخوای من چیکار کنم؟ 988 01:26:25,750 --> 01:26:27,208 ‫تو ماری کوری هستی. 989 01:26:28,625 --> 01:26:31,125 ‫وقتشه که وارد این جنگ بشی. 990 01:26:32,041 --> 01:26:33,125 ‫خواهش میکنم. 991 01:26:41,333 --> 01:26:44,458 ‫به عنوان وزیر ارشد اداره‌ی علوم، ‫ باید بهتون بگم... 992 01:26:44,492 --> 01:26:46,075 ‫پسران جوان دارن می‌میرن! 993 01:26:46,375 --> 01:26:47,708 ‫یه وزیر ارشد دانشمند... 994 01:26:47,875 --> 01:26:48,833 ‫وزیر ارشد علوم! 995 01:26:49,000 --> 01:26:51,583 ‫عذر میخوام، وزیر ارشد علوم! 996 01:26:51,611 --> 01:26:54,479 ‫میبینم دیگه حس خودبرتریتون رو از دست دادین. 997 01:26:54,504 --> 01:26:56,796 ‫پروفسور لیپمن، شما هیچوقت از من خوشتون نمیومده. 998 01:26:57,041 --> 01:26:58,875 ‫اینجا بحث خوش اومدن یا خوش نیومدن نیست. 999 01:26:59,041 --> 01:27:01,666 ‫دقیقاً بحث احترام گذاشتنه و ‫الان باید بهم احترام بذارید. 1000 01:27:01,833 --> 01:27:04,988 ‫با این واحد متحرک رادیوگرافی، می‌تونیم ‫روی نیروهامون قبل از اینکه تصمیم به... 1001 01:27:05,333 --> 01:27:08,291 ‫قطع کردن اعضاشون بگیریم، ‫از اشعه‌ی ایکس استفاده کنیم، قطعاً متوجهید... 1002 01:27:08,325 --> 01:27:09,840 ‫مادام کوری، من الان فقط دارم... 1003 01:27:09,865 --> 01:27:12,916 ‫زنی رو می‌بینم که غیرواقع‌بین ـه! ‫در صورتیکه قبلاً به شدت واقع‌بین بوده. 1004 01:27:13,083 --> 01:27:15,916 ‫من نیاز به بودجه دارم، نیاز به دسترسی دارم! 1005 01:27:15,997 --> 01:27:18,872 ‫نیاز به تواناییِ رفتن به میدان نبرد رو دارم. ‫شما باید اینا رو برام فراهم کنید. 1006 01:27:19,062 --> 01:27:20,520 ‫اونوقت چرا باید همچین کاری بکنم؟ 1007 01:27:21,125 --> 01:27:23,875 ‫یه مقدار بخاطر اینکه کار درستی ـه. ‫یه مقدار بخاطر اینکه من بهش نیاز دارم! 1008 01:27:24,041 --> 01:27:26,333 ‫ولی از همه بیشتر، بخاطر اینکه من مریض... 1009 01:27:26,500 --> 01:27:28,208 ‫و خسته‌ام! بیشتر شب‌ها سرفه‌ی خونی میکنم، 1010 01:27:28,375 --> 01:27:30,291 ‫و این آخرین نبرد منه! 1011 01:27:30,708 --> 01:27:32,208 ‫و توش پیروز میشم. 1012 01:27:33,833 --> 01:27:35,666 ‫ما هردوتامون خسته‌ایم، مادام کوری. 1013 01:27:52,458 --> 01:27:56,125 ‫مامان، اگه یه جور بهش نگاه نکنی که ‫انگار گناهی کرده، ازت ممنون میشم. 1014 01:27:56,291 --> 01:27:58,208 ‫- من ناراحت نمیشم. ‫- معلومه که میشی. 1015 01:27:59,000 --> 01:28:01,166 ‫فقط بروز نمیدی چون رفتارت مودبانه‌ست. 1016 01:28:02,416 --> 01:28:06,363 ‫ولی ظاهراً مادر اونقدر قادر نیست که ‫بتونه رفتارش رو کنترل کنه. 1017 01:28:06,416 --> 01:28:08,291 ‫- دکتری داری؟ ‫- نمیخوای استخدامش کنی که! 1018 01:28:08,458 --> 01:28:09,496 ‫دکتری داری؟ 1019 01:28:09,583 --> 01:28:10,875 ‫خفه شو، ایو! 1020 01:28:11,041 --> 01:28:13,125 ‫بله، بله دکتری دارم. 1021 01:28:13,291 --> 01:28:14,791 ‫- پایان نامه‌ت در مورد چی بود؟ ‫- مامان! 1022 01:28:15,291 --> 01:28:18,750 ‫آقای جولیو، نقطه نظری درباره‌ی آب و هوا... 1023 01:28:18,916 --> 01:28:21,875 ‫سیستم سیاسی، یا سیستم حمل و نقل دارید؟ 1024 01:28:22,057 --> 01:28:23,229 ‫نه! 1025 01:28:23,708 --> 01:28:24,744 ‫عاشق علم هستید؟ 1026 01:28:27,041 --> 01:28:28,583 ‫معلومه که عاشق علم هستم. 1027 01:28:29,250 --> 01:28:30,564 ‫عاشق دخترتونم ... 1028 01:28:31,291 --> 01:28:32,375 ‫و عاشق علم هم هستم. 1029 01:28:32,750 --> 01:28:33,958 ‫اون عاشق دخترته! 1030 01:28:34,625 --> 01:28:37,291 ‫بیا در مورد عشقت به دخترم صحبت نکنیم ‫و بریم سراغ علم! 1031 01:28:38,791 --> 01:28:40,125 ‫با کمال میل! 1032 01:28:40,416 --> 01:28:41,583 ‫عجب آدمی هستی! 1033 01:28:41,750 --> 01:28:44,333 ‫خب، بهم بگو روی چی کار میکردی، آقای جولیو؟ 1034 01:28:45,208 --> 01:28:47,291 ‫در واقع این چند وقت داشتم با ایرن کار می‌کردم. 1035 01:28:47,916 --> 01:28:51,208 ‫داشتیم روی این نظریه کار می‌کردیم که ‫شاید پرتو افشانی... 1036 01:28:51,375 --> 01:28:53,416 ‫بتونه چندین قدم رو به جلو بره. 1037 01:28:54,041 --> 01:28:55,208 ‫خیلی‌خب، 1038 01:28:56,333 --> 01:28:57,500 ‫ادامه بده. 1039 01:28:57,958 --> 01:29:01,125 ‫در اون اتم‌هایی که پرتو افشانی به صورتِ ‫طبیعی وجود نداره... 1040 01:29:01,291 --> 01:29:03,833 ‫شاید بشه بهش القا کرد! 1041 01:29:04,291 --> 01:29:05,833 ‫داشتید روی چی کار میکردید؟ 1042 01:29:06,000 --> 01:29:08,333 ‫عنصرهای سبک‌تر، مثل بور و آلومینیوم. 1043 01:29:08,791 --> 01:29:10,666 ‫ما ذرات اشعه‌ی آلفا رو بمباران کردیم... 1044 01:29:10,833 --> 01:29:13,041 ‫و بعد از اینکه کارمون تموم شد نتیجه گیری کردیم. 1045 01:29:13,458 --> 01:29:14,666 ‫اگه بتونیم واکنشش رو نشون بدیم... 1046 01:29:14,833 --> 01:29:18,166 ‫پس می‌تونید احتمالِ تابش مصنوعی رو ثابت کنید. 1047 01:29:22,208 --> 01:29:23,666 ‫این کار خیلی جالبی ـه. 1048 01:29:24,583 --> 01:29:26,041 ‫منم همین فکر رو میکنم. 1049 01:29:28,541 --> 01:29:29,541 ‫فکر کنم ازش خوشمون بیاد. 1050 01:30:40,833 --> 01:30:42,625 ‫اون آمبولانس‌ها رو میگیرم. 1051 01:30:43,083 --> 01:30:45,541 ‫و مجهز و آماده‌شون میکنم. 1052 01:30:46,916 --> 01:30:48,583 ‫ولی روشون کار نمیکنم. 1053 01:30:49,875 --> 01:30:52,125 ‫نمیخوام تو هم روشون کار کنی. 1054 01:30:53,458 --> 01:30:56,375 ‫- مامان. ‫- تماشای مرگ، برای فرد جوانی به سن تو خوب نیست... 1055 01:30:58,958 --> 01:31:01,333 ‫و فکر میکنم نباید خودت رو درگیر کار فردریک بکنی. 1056 01:31:03,000 --> 01:31:06,458 ‫با اینکه هیجان انگیز به نظر میاد ولی ‫تابشِ اتم‌ها کار ایمنی نیست. 1057 01:31:08,083 --> 01:31:09,583 ‫در حقیقت میخوام ازش دور بمونی. 1058 01:31:09,750 --> 01:31:11,000 ‫تو کل زندگیت رو... 1059 01:31:11,166 --> 01:31:14,041 ‫در اطراف مرگ توسط تشعشعات کردم! ‫آره درسته. 1060 01:31:17,000 --> 01:31:18,833 ‫برام شادیِ خیلی کمی به ارمغان آورد. 1061 01:31:21,416 --> 01:31:22,958 ‫برای تو بهترین از اینا رو میخوام. 1062 01:31:33,375 --> 01:31:34,500 ‫شب خوش. 1063 01:31:36,958 --> 01:31:38,208 ‫آره، عالیه. 1064 01:31:44,458 --> 01:31:45,750 ‫مادام کوری. 1065 01:31:47,708 --> 01:31:49,083 ‫دوشیزه کوری. 1066 01:31:50,750 --> 01:31:52,958 ‫چه افتخار بزرگی نصیبم شده... 1067 01:31:53,125 --> 01:31:54,708 ‫که با حضور شما مفتخر شدیم. 1068 01:32:05,041 --> 01:32:07,125 ‫اقداماتتون به فرانسه کمک بزرگی میکنه، مادام. 1069 01:32:11,125 --> 01:32:13,501 ‫- اومدیم اینجا تا ازتون درخواست بودجه کنیم. ‫- اوه، بله. 1070 01:32:13,526 --> 01:32:16,567 ‫پروفسور لیپمن درباره‌ی وضعیتتون برام توضیح داد. 1071 01:32:17,083 --> 01:32:18,000 ‫متاسفانه... 1072 01:32:18,458 --> 01:32:20,916 ‫درخواست بودجه‌ی شما مورد قبول واقع نمیشه. 1073 01:32:30,000 --> 01:32:31,708 ‫اینا رو به عنوان پیش پرداخت در نظر بگیرید 1074 01:32:33,549 --> 01:32:35,549 ‫ذوبشون کنید و در جنگ ازشون استفاده کنید. 1075 01:32:35,916 --> 01:32:39,208 ‫- اینا جوایز نوبل شما هستن. ‫- و از طلای خالص ساخته شدن! 1076 01:32:40,041 --> 01:32:41,625 ‫شروع خوبی بود، مگه نه؟ 1077 01:32:43,567 --> 01:32:44,599 ‫مادام کوری! 1078 01:32:44,666 --> 01:32:47,291 ‫این جوایز افتخار فرانسه هستن، من اجازه نمیـ... 1079 01:32:47,458 --> 01:32:50,791 ‫این جوایز، نتایج درد و رنج هستن و به نظر ‫باعث درد و رنج هم شدن! 1080 01:32:50,958 --> 01:32:54,625 ‫و ترجیح میدم برای یه کار مفید استفاده بشن. ‫مثلاً درمان دیگران از درد و رنج. 1081 01:32:57,257 --> 01:32:58,302 ‫خب فکر میکنم... 1082 01:32:58,327 --> 01:33:00,785 ‫پسرانی هستن که دارن پاهاشون رو از دست میدن... 1083 01:33:00,875 --> 01:33:02,541 ‫چون باهاشون صرفاً پیچ خورده! 1084 01:33:02,708 --> 01:33:06,041 ‫دستگاه‌های اشعه‌ی ایکس من اگه درست نصب بشن ‫میتونن جون افراد رو نجات بدن. 1085 01:33:06,375 --> 01:33:08,958 ‫همچنین از تشعشعات رادون استفاده می‌کنیم ‫تا زخم‌ها رو جوش بزنیم. 1086 01:33:09,125 --> 01:33:10,208 ‫که سریع، کارا... 1087 01:33:11,166 --> 01:33:12,833 ‫و قابلیت جلوگیریِ از دست رفتن خون رو داره! 1088 01:33:12,858 --> 01:33:14,291 ‫- ولی رادون... ‫- پیشنهاد ما... 1089 01:33:15,333 --> 01:33:17,166 ‫بهتون افراد بیشتری در جبهه‌ی نبرد میده! 1090 01:33:17,333 --> 01:33:19,051 ‫ولی رادون یه گاز ـه، مادام کوری. 1091 01:33:19,083 --> 01:33:19,958 ‫کاملاً آگاهم. 1092 01:33:19,999 --> 01:33:21,999 ‫بخاطر همین از حباب استفاده میکنیم. 1093 01:33:22,458 --> 01:33:23,833 ‫حباب‌های رادون. 1094 01:33:25,750 --> 01:33:28,041 ‫وزیر جنگ، موضع خودشون رو مشخص کردن. 1095 01:33:28,208 --> 01:33:29,500 ‫پس بذارید منم موضعم رو مشخص کنم. 1096 01:33:31,625 --> 01:33:33,125 ‫من میرم سراغ مطبوعات! 1097 01:33:33,583 --> 01:33:36,000 ‫بهشون طلای جوایز نوبلم رو پیشنهاد میدم. 1098 01:33:36,583 --> 01:33:38,250 ‫بهشون همین اولتیماتوم رو میدم. 1099 01:33:39,041 --> 01:33:41,875 ‫- مطبوعات؟ ‫- خیلی خوب میدونم مطبوعات چقدر توانا هستن! 1100 01:33:42,041 --> 01:33:44,731 ‫و میدونم که چطور باید ازش به نفع خودم استفاده کنم. 1101 01:33:46,166 --> 01:33:47,291 ‫حالا... 1102 01:33:47,541 --> 01:33:50,666 ‫میشه لطفاً دستگاه‌های اشعه‌ی ایکس و ‫ماشین‌های آمبولانسم رو بهم بدین؟ 1103 01:34:02,791 --> 01:34:04,083 ‫راننده‌ی واقعاً ماهری هستی! 1104 01:34:04,541 --> 01:34:05,708 ‫کی بهت یاد داده؟ 1105 01:34:06,583 --> 01:34:07,750 ‫خودم یاد گرفتم. 1106 01:34:10,333 --> 01:34:12,458 ‫خیلی مادر خوبی برات نبودم. مگه نه؟ 1107 01:34:13,875 --> 01:34:16,375 ‫الان این حرف‌ها دیگه چیه؟ 1108 01:34:16,833 --> 01:34:18,375 ‫خیلی بهت افتخار میکنم. 1109 01:34:20,000 --> 01:34:21,083 ‫ممنونم. 1110 01:34:21,541 --> 01:34:23,291 ‫منم خیلی بهت افتخار میکنم. 1111 01:34:24,083 --> 01:34:25,708 ‫حتماً خیلی واست سخت بوده... 1112 01:34:26,458 --> 01:34:28,291 ‫که یه زن بودی و این همه کار کردی. 1113 01:34:29,000 --> 01:34:31,625 ‫باور کن عزیزم، از چیزای بیشتر از این رنج بردم! 1114 01:34:31,791 --> 01:34:35,208 ‫که از زن بودن خیلی بدتر بوده. ‫مثل کمبود منابع! 1115 01:34:35,958 --> 01:34:38,875 ‫بگو ببینم هنوزم داری با فردریک ‫روی تابش مصنوعیش کار میکنی؟ 1116 01:34:40,708 --> 01:34:42,333 ‫تئوری اون نیست! 1117 01:34:42,958 --> 01:34:44,250 ‫واسه «ما» ـه! 1118 01:34:45,166 --> 01:34:47,708 ‫و البته که هنوز دارم با فردریک کار میکنم. 1119 01:34:48,910 --> 01:34:51,750 ‫حالا میشه روی موضوع فعلی تمرکز کنیم؟ 1120 01:34:51,958 --> 01:34:53,291 ‫قطعاً! 1121 01:34:57,000 --> 01:34:58,000 ‫مادر. 1122 01:34:58,375 --> 01:35:00,791 ‫کمکم کن. این خیلی سنگین ـه. 1123 01:35:03,801 --> 01:35:05,218 ‫حباب رو چک کن. 1124 01:35:06,000 --> 01:35:07,207 ‫خیلی آروم! خیلی ظریفه! 1125 01:35:07,232 --> 01:35:08,707 ‫حتماً! 1126 01:35:13,166 --> 01:35:15,625 ‫آتش‌سوزی شده! به همه نیاز داریم. ‫سریع‌تر بیاید! 1127 01:35:15,791 --> 01:35:17,485 ‫ما فقط اومدیم بار این آمبولانس رو خالی کنیم. 1128 01:35:18,125 --> 01:35:21,208 ‫متوجه نیستی؟ به همه نیاز داریم! ‫سوار ون بشید و بیاید کمک! 1129 01:35:22,125 --> 01:35:24,375 ‫مادر، وقتش رسیده! 1130 01:35:44,319 --> 01:35:45,625 ‫روبان قرمز؟ 1131 01:35:45,791 --> 01:35:48,125 ‫باید برای افرادی که میتونیم نجات بدیم ‫تصمیماتِ سخت بگیریم. 1132 01:35:48,291 --> 01:35:49,708 ‫میگن، نمیشه نجاتش داد. 1133 01:35:49,875 --> 01:35:51,125 ‫خودت چی فکر میکنی؟ 1134 01:35:51,291 --> 01:35:52,208 ‫چی؟ 1135 01:35:52,625 --> 01:35:55,000 ‫ایرن، تو هیجده سالته ولی اینجا ‫ماهرترین دکتر هستی! 1136 01:35:55,056 --> 01:35:56,473 ‫چی فکر میکنی؟ 1137 01:36:00,166 --> 01:36:01,291 ‫فکر میکنم باید ببریمش بیمارستان. 1138 01:37:23,458 --> 01:37:24,541 ‫ماریا! 1139 01:37:25,666 --> 01:37:26,875 ‫ترسیدی؟ 1140 01:39:53,458 --> 01:39:54,750 ‫یه ذره آب. 1141 01:39:55,958 --> 01:39:57,208 ‫ببخشید؟ 1142 01:40:00,791 --> 01:40:02,166 ‫یه ذره آب میخوای؟ 1143 01:40:05,416 --> 01:40:07,208 ‫از بیمارستان متنفرم. 1144 01:40:08,083 --> 01:40:09,125 ‫میدونم. 1145 01:40:10,666 --> 01:40:13,208 ‫باید توی یه بیمارستان با مادرم خداحافظی میکردم. 1146 01:40:15,750 --> 01:40:16,875 ‫میدونم. 1147 01:40:19,083 --> 01:40:22,416 ‫پس یه راهی پیدا کردم که از بیرون بیمارستان، ‫به مردم کمک کنم. 1148 01:40:24,250 --> 01:40:25,541 ‫موفق شدی! 1149 01:40:26,916 --> 01:40:28,416 ‫موفق شدم، مگه نه؟ 1150 01:40:29,791 --> 01:40:31,041 ‫مگه نه؟ 1151 01:40:33,750 --> 01:40:35,791 ‫فکر میکنم باید از اینجا بریم. 1152 01:40:36,875 --> 01:40:38,958 ‫نه، خیلی کارها برای انجام دادن هست. 1153 01:40:47,833 --> 01:40:49,958 ‫بیا اول با ترک این بیمارستان شروع کنیم. 1154 01:40:56,083 --> 01:40:58,458 ‫قبلاً دستای خیلی زیبایی داشتم. 1155 01:40:58,875 --> 01:41:01,333 ‫تشعشعات، استخوون‌هات رو فلج کردن. 1156 01:41:03,708 --> 01:41:07,083 ‫چیزایی که آدم رو ضعیف میکنن ‫همون چیزایی هستن که قویمون میکنن. 1157 01:41:07,291 --> 01:41:09,875 ‫- من تو رو ضعیف نکردم. ‫- چرا کردی! 1158 01:41:10,666 --> 01:41:13,708 ‫ولی این کاری که با هم کردیم رو بدونِ تو ‫نمیتونستم انجام بدم. 1159 01:41:13,875 --> 01:41:15,916 ‫کار خارق‌العاده‌ای انجام دادی. 1160 01:41:16,250 --> 01:41:17,625 ‫دنیا رو عوض کردی. 1161 01:41:18,208 --> 01:41:19,500 ‫به راه درست! 1162 01:41:20,083 --> 01:41:22,583 ‫کسی هستم که ترجیح میدم دنیا پر از روشنایی باشه. 1163 01:41:22,750 --> 01:41:24,625 ‫تا اینکه بخوام از تاریکی بترسم! تو چی؟ 1164 01:41:25,375 --> 01:41:27,291 ‫تو یه سنگ انداختی داخل آب. 1165 01:41:27,875 --> 01:41:29,916 ‫چطور باید امواجش رو کنترل کنی؟ 1166 01:41:31,833 --> 01:41:34,166 ‫یه سری چیزا هستن که باید ازشون ترسید. 1167 01:41:35,791 --> 01:41:37,708 ‫ولی چیزای زیادی هم برای جشن گرفتن هست. 1168 01:41:38,791 --> 01:41:40,458 ‫امیدوارم حق با تو باشه. 1169 01:41:43,833 --> 01:41:45,625 ‫امیدوارم حق با تو باشه. 1170 01:42:03,166 --> 01:42:05,750 ‫ماری کوری در چهارم جولای 1934 مُرد. 1171 01:42:05,916 --> 01:42:10,223 ‫و در کنار همسر دوست داشتنی خود خاک شد. 1172 01:42:11,458 --> 01:42:13,541 ‫ 1173 01:42:13,708 --> 01:42:15,625 ‫ایرن کوری برای کشف تابش مصنوعی... 1174 01:42:15,791 --> 01:42:17,125 ‫به همراه همسرش... 1175 01:42:17,291 --> 01:42:19,541 ‫برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شدند. 1176 01:42:20,083 --> 01:42:23,041 ‫بیش از یک میلیون نفر در زمان جنگ جهانی اول، 1177 01:42:23,208 --> 01:42:26,583 ‫با رادیوگرافی متحرک اشعه‌ی ایکس ‫درمان شدند... 1178 01:42:26,750 --> 01:42:29,333 ‫و جان بسیاری نجات داده شد. 1179 01:42:29,916 --> 01:42:34,750 ‫کشفیات کوری منجر به روش‌های موثری ‫برای درمان سرطان شد 1180 01:42:34,916 --> 01:42:37,125 ‫که تا به امروز در حال استفاده است. 1181 01:42:37,291 --> 01:42:40,458 ‫در فرانسه به آن «کوری تراپی» میگویند. 1182 01:42:47,375 --> 01:42:51,333 ‫کنگره‌ی جهانی سولوی، سال 1927 113679

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.