All language subtitles for Tanner Hall 2009 BluRay 720p_Persian [www.baranjme

تيم ترجمه فيلم باران با افتخار تقديم ميکند
www.baranmovie21.in

amir anewage :مترجم
a_wish_a@yahoo.com :ايميل

هرچيزي که با ارزش باشه
هم زيباست هم وحشتناک

مثله اولين باري که تو کاري رو
انجام ميدي که ميدوني اونکار اشتباهه

تو ميدوني اونکار اشتباهه
ولي تو به هرحال هنوز هم درحال انجامشي

يه پينه توز بود که قبلا ها
تو خوابام ميومد

مال وقتي بود که ديدم ويکتوريا
پنده مادبزگشو از قفس فراري داد

پرنده رو نگاه ميکردم که داشت
مثل يه بالون تنها تو آسمون بيکران گم ميشد

خيلي ناراحت کننده بود

اون جاي زخمي که از اون تصوير موند
ديگه هيچوقت خوب نشد

چون بعد اون من به
چيزاي بد فکر ميکردم

همونايي فقط اتفاقي پيش ميومدن
و هيچوقت از روي عمد نميشد

ويکتوريا اولين آدمي بود که
منو روبرو کرد

با اون خطرايي که
تو وجود هرکسي هست

حالا اونم داره به مدرسه من مياد

مامان، اينکار که خيلي بدتره

هرسال مامان اميدواره که

اين پنج ساعتي که طول ميکشه رانندگي کنه
تا مدرسه، کلا از بين بره

الان من و مامانم هردو سکوت کرديم

اين ديواراي سنگي اون ساختمون
الان توي قلب منن و من عاشقشونم

ايجا همين جائيه که زندگي ميکنم

تانرهال خيلي باشکوهه
ولي داره ميريزه

اين يه واقعيت مسلمه

و مثل نامشخص بودن آينده
مسلمه

!!فرني -
اوووووه -

سلام -
!فرني -

بدو بيا بالا -
اومدم -

!!فرني

سللام -
خيلي دلم برات تنگ شده بود -

اوه، خداي من، تو خيلي خوب به نظر مياي

خيلي خنگي، ويکتوريا

تقصير من نيس بابا

اون به من فضاي کافي نداده
که برم بيرون

اينجا به هيچ وجه نميتونه مدرسه باشه

اينجا مثل عکساي
روي جعبه هاي جهت گيري ميمونه

اونجا جعبه جهت گيري بود مگه؟
تا حالا نديدمش

اوه، من ازت قايمش کردم، ويکي

کسل کننده بود بابا

از اونا که انتظار نمیره
مثل مجله ها خونده بشن

من در عجبم
چرا بابا دوست دختری مثله تو داره؟

تو خیلی ابلهی

میشه آروم باشی؟

تو داری خودتو به خاطر هیچی
زجر میدی

اوگا، سلام

اوه، رکسان

خیلی خوشحالم که میبینمت

من داشتم راجب زمونایی که
باهم تو مدرسه بودیم فکر میکردم

راننده خنگ، یادش رفته که کیفای منو
بذاره تو صندوق عقب

من الان گه هم ندارم که بپوشم

هی، میدونی چیه؟
اونا کیفات رو پیدا میکنن، میدونی که

تو این مدت میتونی یکم از لبای های فرن
رو ازش قرض بگیری

فرنندا، نگاش کن

فرن، ویکتوریا رو یادت میاد دیگه، درسته؟

شما همدیگرو وقتی که کوچولو بودین میشناختین -
آره ، تقریبا -

یادت رفته که دوستاتو معرفی کنی

درسته، ببخشید

این لوکاستاس و اینم کیت هست -
سلام -

بیاین بریم تو رو ببینیم

میشه شما دوتا اطراف
مدرسه رو بهم نشون بدین؟

آره، مشکلی نیس
خودمم میخواستم یه سیگار بکشم

شما فرن رو از کجا میشناسینش؟

پس این به دوستام اجازه میده
که اون رو از حیطه آموزشی خارج کنن

و واسه شام و... مرسی -
دقیقا -

لطفا...لطفا اینجارو امضا کنین -
...مامان من جدی نمیخوام که -

آخر هفتمه هامو با دوستای تو باشم

بابا خیلی باهال میشه که یکی از
آخر هفته هارو از محیط مدرسه بری بیرون

تو کیف چیا داری؟ -
اوه، اینو از هم اتاقیم قرض کردم -

بو گند میده

آه، چیکار میکنی؟

لباس قرض میکنم
یادت که میاد

اوه، خیله خب
اوه، بذا کمکت کنم

نه چیزی نیس -
باشه -

آقای میدلوود بجنبین

آقای میدلوود
ما به کمکتون نیاز داریم

کیت تو حموم افتاده

آقای میدلوود، کمک
بهتون احتیاج داریم

...کیت تو حموم اف
کیت تو حموم افتاده

اون به شما احتیاج داره -
از سر راهم کنار برین -

کیت؟؟
ببخشید

کیت

ببخشید
کیت؟؟

!!کیت؟؟

!!...ببخشید!! ای خدا
اوه خدای من، ببخشید

کیت؟؟ -
اوه، خدایا. آقای میدلوود -

اوه خدای من

اوه خدای من، حالت خوبه؟

آره، فقط پامه

این درد داره؟
وقتی اینجوری میکنم درد میکنه؟

یکم بالاتر

بالاتر؟ -
بالاتر -

درد میکنه؟ -
اوه، فقط داره میسوزه -

بالاتر، بالتر، بالاتر

اوه، این یه حس تازه ایه

بالاتر
هیسسسس

میشه ما یکم خلوت کنیم، لطفا؟

الان خوبه؟
الان دیگه درد نمیکنه؟

داره استخون لگنیم رو میسوزونه -
چی؟ آم... -

اوه، خدای من

آقای میدلوود
بدجوری داره درد میکنه

میتونین یکاری واسه درد کردنش بکنین؟

چه خبره؟

تو
اینجا طبقه مربوط به تو نیس

برگرد به خوابگاه خودت
همه به اتاقاشون برگردن

دٍ برین دیگه

سلام

فرن، میخوای همه اونارو بخوری؟

صبحونه، مهمترین وعده روزانست

شاید، ولی تو میتونی اونهمه رو هضم کنی؟

من میرم آماده شم
واسه کلاس

واسه منم یجا بگیر

اون پسره کیه؟

اوه، اون پیتره
پسر خانم مدیر

اون خیلی جذابه
اون اینجا چیکار میکنه؟

اون، اینجا کلاس داره -
اون کلاس داره؟ -

خانوم والاس خیلی فقیرتر از اینه
که واسه یه مدرسه دیگه شهریه بده

واسه همون، اونو مجبور کرده
که به مدرسه ما بیاد

و یه پسر تو مدرسه کاملا دخترانه باشه

آره، میشه این فکر بزنه به سرت
که اون میدونه که چطوری اینجا حال کنه

تو موقعیت خودش

چرا اینهمه به اون ذل زدی؟

سلام -
بخاطر اینکه اون نفوذ خیلی زیادی داره -

به چی -
به فایلای مامانش -

به کاغذاش

کلید موفقیت به مرحله بعدی

هی، میتون کمکم کنی؟
میتونی اینو واسم صاف نگهش داری؟

آره -
...فقط اون قسمت زیریشو -

که این تو نمیره، آره... -
این پیرهن منه؟

نه تو چیکار به اون داری؟

ویکتوریا اینارو از بین گمشده ها پیدا کرد

اون گفت که اینا خیلی بدقیافن
واسه همون منم دارم واسش دوباره میدوزمشون

نه، اینا پیرهنای منن
اینارو از من قرض کرده بود

اوه، لعنتی
ببخشید فرن

تقصیر تو نیس
تقصیر اونه

کی؟ -
من جداشون میکنم -

ویکتوریا
اوه، اون خیلی ترس آوره

هی، فرن فرن
میتونی تو تکلیفام بهم کمک کنی؟

حداقل اون تو خوابگاه ما نیس

درسته؟

ویکتوریا، خودت میدونی که ما
تو طبقه بالا تخت خالی نداریم

ببین، ما داریم همین الانم مذاکره میکنیم
بیا با یه راه حل کنار بیایم

من قبول دارم
منو از این اتاق بیرون ببرین

اینجاس که مشکل حل شده

چرا من باید تو یجایی که مشاشن بخوابم؟

وقتی که من جامو خیس نمیکنم؟

جا خیس کردن چیز غیر معمولی نیس

واسه آدمایی که خواب عمیقی دارن
اتفاق میفته

من دارم مریض میشم

...توصیه من اینه که

تو هر سه ساعت یبار
مارگارت رو بیدار کنی...

و اونو به دستشویی ببری

مثل اینکه حل شد -
شما داری شوخی میکنی؟ -

هر سه ساعت یبار

نه

من مجبور نیستم برم

خیله خب، بالارو نگاه کن

اوه خدای من
اون آبی رو به من نزن دیگه

فرن، خیلی واسواس داری بابا

من فقط میخوام یکم
روشن ترٍت کنم

مرسی ولی نه. اون آبیه

ما...خیله خب
پس اول تو یکمی از این بزن

!!خواهش میکنم

نمیتونم باور کنم که گذاشتم مامانم
بهم بگه که با اون دوستای بازندش آویزون باشم

این مثله مجبور کردنه -
به نظرم درواقع، آبی خیلی خوشگله ها -

ویکتوریا، امروز چیکارا میکنی؟

امروز همون روز موعوده -
چه روزی؟ -

روزی که پیتر کلیدرو میده به من -
که دزدکی بری بیرون؟ -

هیچوقت بهت کلیدرو نمیده
اصلا همچین چیزی اتفاق نمیفته

شما تا حالا یکم درمورد
دوستاتون لطف و گذشت نداشتین؟

چرا، من حسابی راجب دوستام
لطف و گذشت دارم

فقط نمیخوام تو دردسر بیفتی -
درستش کردم -

اوه، مرسی

ما فقط قراره یخورده حال کنیم

یه علاوه، چه کسی یه مدرسه شبانه روزی
رو که از هر قانونی اطاعت میکنه میخواد؟

چیه؟

یا حضرت مسیح -
لطف داری -

کیت، الان تو آخرین سالته

نمیخوای بلاخره یکم حال اساسی بکنی؟

ها؟

آره، آره، اگه تو کلیدو بگیری
همه باهم دزدکی میریم بیرون -

آره -
شما فکر کنین گرفتمش -

اوه خدای من

آدم فوق العاده ایه، نه؟ -
خیلی دختر باهالیه -

من تا حالا حتی نتونستم باورش کنم

فرناندا؟

بله؟

من جیو هستم
شوهر گوین

گوین، دوست مامانت

جدی؟

میخوای بیا تو ماشین؟

باشه

♪♪ زبونت، مسافرتت ♪♪

♪♪ دستت، جوابت، تو اتوبوس ♪♪

از این آهنگ خوشت میاد؟

تا حالا نشنیده بودم

واقعا؟
از موزیک خوشت میاد، نه؟

آره، ولی با این حال
همه زندگیم اون نیس

باشه، همینم کافیه

چطوره یه سریم به شهر بزنیم؟

مگه گوین منتظر ما نیست؟

به هرحال اونم داره
کار خودشو میکنه دیگه

و اونوقت کارش چیه؟ -
دکوراسیون اتاق بچه -

نمیدونستم شماها یه بچه هم دارین

تو یه ماه یا دوروبر اون بچه دار میشیم

جالبه

شما کی اومدین اینجا؟

سوال بهتر اینه که بگی
چرا اومدین اینجا

خب چرا اومدین اینجا؟

اوه، آه...انتظار نمیره که تو دلیلشو بپرسی
این سوال بهتریه

...ولی... ولی

ازت میخواستم که دلیلشوبپرسی ...
آره

نه داشتم فقط شوخی میکردم. نه

♪♪ منو تو اتوبوس بوسم کن ♪♪

جورج

جورج، چرا کتابتو پایین نمیذاری؟

که ما بتونیم تو این مدت که دخترا رفتن بیرون
یکم باهم باشیم

چی؟

خب؟

اوه

مگی، ال...الان نه

من...من الان حالشو ندارم

بعضی وقتا باید خودتو مجبور کنی

که حس و حالش بیاد، باشه؟

...چرا از بعضی چیزایی که

توی معالجه ها یاد گرفتیم استفاده نکنیم؟...

بیا حالت جیرجیرکی بکنیم

حال میده دیگه؟

آم ...آره -
اینجاهات خیلی سفته -

اینو رو اونجاهات احساس میکنی؟ -
آره -

حال میده؟ -
آره -

این همون خنده هست که من عاشقشم

مگی، چی...چیکار میکنی؟
هیسسس -

امم -
...اون -

عالیه، ممم -
مگی، چیکار داری میکنی؟ -

جورج، من عاشق اینم که موهات
بوی تنباکو میدن

خیلی خوبه

بله، آه ه ه، همونجا
اوه، مرسی

آه ه ه ه
مخالف عقربه های ساعت، جورج

باشه

حالا بیا یکم کارای تحریک کننده بکنیم خب؟

نوبت توئه -
...آمممم -

...دیروز -
دیروز -

...طرز نگاهات خیلی -

خیلی آدم قاطعی بودی -
آها خب -

...و خیلی
تو خیلی خوشگل بودی

ادامه بده

همینه، همینه
!!...یا... آره

اوه، آه، خیلی خوبه

خیلی خوب بود جورج

به نظرم اثر میذاره
توام احساسا کردی؟

خیله خب

مگی، این... این رو من
تاثیر نداره

خیله خب، هیسس
چیزی نیس

واسه مردای هم سن تو اینجوریه -
خیله خب باشه -

خب؟ فقط یه دیقه صبر کن
میرم یچیزی بیارم، باشه؟

...نه مگی، من اصلا -
هیسسسسس -

...من فکر نمیکنم که اون جوری -
همی الان برمیگردم -

بابا این رو من کار نمیکنه -
زود برمیگردم،تو فقط آروم باش -

زندگی آرومی داشتن خیلی♪♪
♪♪سخت تر از اینه که اونا میگن

اونو تو جاش میبینی و♪♪
♪♪هی بالا پایین و نگاه میکنی

کاملا اونو نگاه میکنی ♪♪
♪♪و مثل یه کتاب میخونیش

و بعد واسه اینکه ببینی اون♪♪
♪♪چیه یه نگاه میندازی

و وقتی بارون میاد، بارون میاد♪♪
♪♪اوه، خورشید دوباره میاد بیرون

تو سن پیری، تو سن پیری♪♪
♪♪مثل اینه که همیشه اینجور بوده

و میدونی که، میدونی که♪♪
♪♪اوه، چیکارا باید بکنی

تو سن پیری، تو سن پیری♪♪
♪♪آره، همش به خودت ربط داره

- ♪♪ ...از اون چیزی که فکر میکنی، سخت تره ♪♪
بیا بریم تو -

تا بری به جایی که تعلق داری ♪♪
♪♪یه جورایی، تو همیشه اونجا بودی

پس چیزی نیست که تو
از زندگی کردن تو اینجا خوشت بیاد؟

عمرا هیچی

خب، فقط من تا حالا چیزی
مثل اونو تصور نکردم

نمیدونم، هیچی مثل
همسایه قدیمیم نمیشه

مهم نیس

این دیوونگیه که به یه مکان
اینقد وابسته باشی

آره، فهمیدم منظورتو

حالا با این وجود
اینجا دوستی نداری؟

نه، واقعا نه

ولی، امکان داره یه موقعیت
پیش بیاد

مرسی -
...بله -

اینا "لحظه های فوقالعاده" ان

اوه، مگی. ما که راجش حرف زدیم
اون تاثیر نداره. ما میدونستیم دیگه

مگه قبلا چند تا میخوردی؟

...خب، اگه من -
هیسسسس -

اگه من از یکی بیشتر بخورم سردرد میگیرم -
خیله خب، پس بیا دوتا بنداز -

نه. نه نه نه، بیشتر از یکیه -
بیا، هییییییییس -

خیله خب فقط اینارو بخور
بزن که بریم

...بابا سرم قراره -
فقط بخورشون جورج -

...خیله خب یکمم چای شیکاکی

زودباش، بجنب که رفتیم

اینم از این
مرسی

خیله خب، اینم از این

اینم از ما. حال میده؟ -
آره، بذا...بذا دستمو بیارم بالا -

خیله خب، اوه ه ه ه،باشه

الان بهتره

حداقل نیم ساعت طول میکشه ها
که من سرحال بیام

من تا خلاص شدن اون قرصا صبر میکنم
خب؟

پس من میخوام یکم تو ذهنم تجسم کنم
مثل همون چیزی که دکتر آدلر بهمون گفته، خب؟

الان میخوام که اسم یه کشورو بگی

اوه، بوتسوانا

آلمان -
خیله خب، با آلمان میتونم کار کنم -

معدن سوسیس دیگه، نه؟

مگی -
تو یه بی ام و 750نیروی دریایی هستی -
خوشت میاد دیگه؟

آره -
خیله خب جورج چشاتو ببند -

خیله خب، ما یه مخزن بزرگ از گاز داریم

من...حالم خوبه ها -
چشاتو ببند،اوه خدایا من خیلی آب دارم -

تو داری دستتو رو یه پوست
خیلی صاف و نرم میکشی

که مال "ادوبان" هست
بغلش میکنی

هر جایی از بدنشو، باشه؟

تو خیلی خروشان داری میری جلو

مثل یه گلوله پر انرژی

داری دنبال منظور اون میگردی -
آقای میدلوود -

لگنم داره میسوزه -
پیداش کردی؟؟ یه سوراخ تنگ و تاریک و سیاه -

دقیقا اونجا
دِ زود باش اونو بهم بده

جورج بجنب دیگه
اون پایین چه خبره؟

...مگی، من فقط -
بابا داری منو میسوزونی -

من حداقل به نیم ساعت زمان نیاز دارم
که سرحال بیام

ما نیم ساعت وقت
نداریم جورج

من نیم ساعت صبر نمیکنم

خیله خب، من بهت یه چیزی
نشون میدم، خب؟

میبینیش جورج؟ -
آره میبینم -

میبینی؟ این یه سوراخه -
آره -

اوه، خیله خب

...من نمیتونم -
بذا ببینم کی در میزنه -

فقط نیم ساعت یهم فرصت بده -
تکون نخور، خب؟ فقط اونو بلندش کن -

نیم ساعت

اوه، چی شده؟

من داشتم میگشتم، که یهو افتادم
روی اون جعبه اورژانسی شیشه ای

الان حالت خوبه؟ -
انافا خیلی بد درد میکنه -

اوه، خیله خب به نظرم باید ببرمت
پیش پرستار که ببینتت. درسته؟

بله،باشه
ولی اولش میخواستم اینو بدم به شما

فکر کنم مال در جلویی باشه

اوه، خیله خب ما نمیخواستیم
این دست همه بیفته

مرسی

نه، از من تشکر نکنین

جورج پنج دقیقه ای میام

من داشتم خال هامو یررسی میکردم

فقط...فقط نمیشه دیگه بهت نشون بدم

من خیلی از اینکه بهت آسیب وارد شده
متاسفم. بیا بریم

میبینی مارگارت
ادرار میاد این پایین

و از طریق مثانه میره بیرون

و ادرار از طریق مجاری ادرار
میاد بیرون

و اون شالاپ شالاپ
از توالت میره پایین

اوه خدایا
خیله خب بیا بریم تو سالن

به اون سختیام نیست

تونستی دیگه بفهمی؟ نه؟

اوه خداوندا
بذا ببینم

اوه، آره. بریدگیه

...ویکتوریا میشه بررسی کنی که

میتونی این ترم رو بیای تو طبقه من...
و رو تخت بیمارستانی که دارم و خالیه بگذرونی؟

وایییی. منظورتون خوابگاه دبیرستانیاس؟

اوه، آره... آره

تحمل کن، تحمل کن، تحمل کن

آره. فکر میکنم این مارگارت کوچولوی ما
اونجا یکم حالش بده

من فکر میکنم اون بدجوری
داره از موقعیتش خجالت میکشه

آره، بیچاره مارگارت

آره، بیچاره. خیلی سخته

میدونی، ویکتوریا من دنبال یه دختری
مثل تو بودم که بیارمش تو طبقه خودم

آه ه ه-
خیلی خوب میشه -

♪♪ همون چیزیو پخش میکنی که میخوام بشنوم ♪♪

مرسی

♪♪ منو مجبور نکن که بیام اونجا ♪♪

من دستشویی دارم

من میخوام، یه چند دقیقه♪♪
♪♪یه چند دقیقه بشنوم

من باید برگردم مدرسه -
الان؟؟؟ -

ما وقت داریم دیگه گوین رو ببینیم
مگه نه؟

نه، شماها منو تو تعطیلات آخر هفته
ثبت نام نکردین

فقط تا شام میتونم بیرون باشم -
اوه، لعنتی. جدا؟

اون خیلی ناراحت میشه

بشین تو ماشین

خیله خب؟
باشه -

خیله خب، این میتونه
برات عالی باشه

اینم از این

هی،لو، چرا تو هیچوقت تو نقاشیات
از کاراکترای مرد استفاده نمیکنی؟

نمیدونم. به نظرم نقاشی کردن دخترا
بیشتر حال میده برام

سلام، فرن

من...من واقعا از این نقاشی
خوشم اومد

اگه خواستی میتونی برداریش -
جدی؟ -

اینو به کلکسیون خودم از آثار
لوکاستا اضافه میکنم

هنک، چرا تو همیشه اینجایی؟

اوه، ببخشید

من دیگه داشتم میرفتم -
نه -

.اون فقط یه پیتزا آورده
.تو به کار خودت برس

خب، من داشتم کتت رو برمیگردوندم بهت

.این کثیفه
تو وسایل منو کثیف بهم برگردوندی

اون از ولشم اونجوری بود

نه اینجوری نبود
حالا این چی هست؟؟ خون خشک شده؟

من بی خبرم

مثل شکلات میمونه
من میتونم تمیزش کنم

.اینم از این
.بحران حل شد

میدونین، من باید به
کارم برگردم

خدافظ هنک -
خدافظ -

هی، هرطوری بود

من کلیدو از پیتر گرفتم

پس تو و من و کیت شنبه هفته بعد رفتیم
خیلی باهال و خوب میشه

اوه،منم الان تو ته سالنم

چه اتاقی؟
اونا سالن استراحت بچه هارو دادن بهم -

امکان نداره. به عنوان اتاق خوابت؟

قرار بزرگی با هم داشتیم چی بود؟

مثل اینه که تو آپارتمان خودت باشی

خب، چرا شماها الان نمیاین
که بریم یه فیلمم نگاه کنیم

خیلی خوش شانسی
تو یه تلویزیونم داری

ولی میدونی چیه؟
من میخوام اینجا بمونم

من همی الان یه نقاشی رو شروع کردم
که دوس دارم تمومش کنم. میدونی که؟

خب، دفتر نقاشیتم بیار دیگه

یه وقت دیگه
ولی بازم ممنون

نمیخواستم راجب جیو
به همه خبر بدم

میخواستم اونو واسه خودم نگهش دارم

همونطور که معلوم میشه
شب ها هم داشتن واسه ویکتوریا راز داری میکردن

نمیدونستم چیکار کنم

دلتنگی های تنهایی ویکتوریا
دست نیافتنی بودن

پس منم هیچکاری نکردم

!اوه

ببخشید. من واقعا شرمندم، کیت -

چیز...چیزی نیس

بیا. اینام مال تو ان؟

اوه، آره. پرستار اونارو واسه
پا دردم بهم داده

خب، پس بهتره که بلنگی دیگه

هی، تازه تو چرا یکی نمیخوری؟

فکر نمیکنم هرجوریم باشه
یه قرص کمک نمیکنه

به نظرم میکنه
من الان دارم گیج میزنم

بیخیال

...یه کتاب واقعا خوب میتونه خواننده رو

...فراری بده و اونو حتی منتقلش کنه...

به بیرون از زندگی خودش...

شماها دیر کردین

اوه

کیت، میشه اینجا بشینی لطفا؟

قراره جای من تو کل ترم اینجا باشه؟

آره

این واسه... واسه هرکدوم
از شما هام اینطوریه

شما امروز هرجایی که نشستین

باید تا آخر ترم هم همونجا بشینین

خب ما به آخرش نزدیکیم دیگه -
بله -

نزدیکیم

شما امروز ادکلن زدین؟

آره درواقع، با بوی نارون کوهی

خیله خب، میریم جلو

بودجه بندی درسی ما تو این ترم

رو شما بچه ها تصمیم گیری میکنین

خب پس برای یه موضوع دیگه
چه کتابی رو معرفی میکنین؟

کیت؟ -
"لولیتا" -

"ناباکوف"

انتخاب خیلی بدی بود

مرسی

آه...کلاس تموم شد

هی فرن؟ -
بله -

ممنون میشم اگه تو نوشتن
یه چیزی بتونی بهم کمک کنی

باشه، حتما

مرسی -
خواهش میکنم -

این تو دنده یکه

تو باید کم کم کلاج رو شلش کنی -
درسته -

لعنتی،خیله خب. افتضاح بود -
نه نه نه. تو داری کارتو خوب انجام میدی -

از حالتت خوشم میاد
ازت میخوام دندرو بذاریش تو خلاص

کجاس؟ خیله خب -
همینجا. خیه خب -

حالا، خوبه، دوباره شروع کن

آماده ای؟

آماده ای؟
...ولش کن

نه، اوووو، اوووو

ببخشید. به نظرم دیگه
باید جاهامونو عوض کنیم

اینم از این

اممم! ببخشید

ببخشید

ببخشد -
چیزی نیس -

خیله خب

خیله خب

این فقط باهال نیس -
...چیزی که باهال نیس -

اینه که ما در حقیقت
امشبو بیرون نمیریم

.و امشب شبه خوبیه
تنها شبیه که ما میتونیم این کاروبکنیم

بچه ها، چیکار دارین میکنین؟

شما دارین همه چیو خراب میکنین

چه خبره؟

آم، ظاهرا که ما نمیریم

چی؟
چرا؟

چون تو نمیتونی فرن رو حذف کنی

اون بهترین دوست ماست

اوه ه ه

به هر حال اون کجاس؟

اون الان با پیتره

جدی؟ چرا؟

اون داره تو نوشتن یه مقاله
بهش کمک میکنه، یا یه همچین چیزی

من فکر کردم گفتی پیتر
مقاله رو واسه خودش نگه داشته

من فکر میکردم
اون اونکارو کرده بود

در حقیقت به طور معلوم
من چیزی راجب پیتر نمیدونم

منظورم اینه که من هیچوقت تصور نکردم
که اون به ما تو دزدکی بیرون رفتن کمک کرده باشه

آره، به هرحال تو چطور
اونو کنترلش کردی؟

بیاین بریم فرن روبیاریم

فکر میکنین اون هنوزم با ما میاد؟ -
آره -

حق با شما دختراس
من احساس واقعا بدی دارم

...میشه ما -
آره -

آره، بیاین بریم -
هنوزم میتونیم بریم؟ باشه. خوبه -

خیله خب،آم...ویکتوریا ازت میخواد که بیای

کی اهمیت میده؟-
ما اهمیت میدیم -

بدون تو اصلا حال نمیده، فرن

به هر حال نمیتونم من به پیتر
قول دادم که بهش تو نوشتن چیز میزا کمک کنم

اون کجاس؟ -
نمیدونم -

هر لحظه ممکنه بیاد

خب، شما بچه ها نشون بدین که
چیکار میخوایم بکنیم

و منم میرم دستشویی

پیتر -
بله؟ -

سلام. فرن ازم خواست که بیام
و بهت بگم که اون نتونست اونو بنویسه

چی؟ چرا؟ -
به خاط پریود -

ببخشید

خدافظ -
نمیخوام منو به زور ببرینم بیرون -

ما مجبوری نمیریم بیرون. خب؟

ای خدا! پیتر کلیدو داده به ویکتوریا دیگه

آره،حتی اگه ما بیرون گرفته بشیم
خانوم والاس که پسرشو بیرون نمیندازه

لطفا

خب، اون نمیاد
پس ما میتونیم بریم دیگه؟

باشه؟ -
باشه -

پس؟ -
ما داریم میریم -

زودباشین. زود باشین

!!هیس

حالا واقعا قراره کار کنه؟

ها؟ -
هیسسسسسسسسسس -

هیسس

خیله خب آماده این

خیله خب
یک... دو... بدوئین

♪♪ نمیدونم من کجا دارم میرم ♪♪

♪♪ یا از کجا اومدم ♪♪

♪♪ همه چی اینجا مثل همه ♪♪

اوه، خدای من. من در مجموع
تو این بازی فوق العادم

واسه همین واسه همه میخرم

هووو اوو -
بده بده بده -

من زدمش

یوهووووو

یه خوک -
یه پرتاب دیگه مونده -

خب، من کاملا زحمت کشیدم دیگه

میشه لطفا اون نر رو بهم بدین؟
چی رو؟

اون نر رو -
خروس بابا -

ادامه بده و نگاش کن
نگاش کن
اینم از این

آره -
آره تو زدیش ،تو زدیش -

یوهووووو
نگاه کنین، من بردم، من بردم

تو بردی؟ -
هی، نه تو نبردی -

چرا من بردم -
اون دارت من بود -

نه اون نبود. من چی بردم؟ -
ولی من اون بادکنکو ترکوندم -

تو چی هستی ؟دیوونه؟ منم همونو دیدم
دختر من اون بادکنکو ترکوند

یعنی به من میگی دروغگو؟
اون داره به من میگه دروغگو؟

خیله خب، باشه

ما همه اینجاییم که خوش بگذرونیم

مرسی

من امیدوار بودم تو اومدی که منو بکشی

من یه بیماری خیلی دردناک آه
دردناک دردناک دردناک دارم

آره، چطوری میخوای بمیری؟

با سم؟
خنجر بره تو قلبت؟

خَفَت کنم؟

با اسلحه؟

خیله خب. من خسته شدم
بیاین بگردیم

من میخوام بمونم
و ببینم که این پسره چطور میمیره

شکستن استخون؟
یه انتخاب عاقلانس عزیز من

من اینو پرش میکنم
من همیشه دارم پرش میکنم، بچه ها

من چشام مثه ببره
چشای ببر، چشای ببر

بُردم

اصلا برنگردین -
چیه چی شده؟ -

دوتا میدلوود، پشت سرمونن -
اوه، خدای من -

نگاه نکنین -
تمومش کن -

خیله خب، ما هرطوری هست
باید فرار کنیم

یک...دو ...سه

واوووو

سورپرایز -
به به -

شما اینجا چیکار میکنین؟ -
ما فرار کردیم -

ای کاش پیش این پسرا نمیومدیم

آره، برش دار

یه سورپرایز برات دارم

یه سورپرایز؟ -
یه کلاه خروسیه -

آقای خروس -

زودباشین، بیاین بریم اون بالا
تو چرخ و فلک

آره -
حدس میزنم نباید بریم -

...آره، امممم

آره، درواقع
...من باید

بعدا با شما میام

صبر کن. کجا داری میری؟

آره، فقط من نمیخوام شبم رو
با بچه نگهداریو کارای بچگونه بگذرونم

کسی یه قاچ نمیخواد؟ -
نه مرسی کنی -

مرسی کن -

کیت کجاس؟ -
داره تو چرخ و فلک خودشو تو دردسر میندازه -

احتمالا امکان داره منم برم دنبال اون

اوه، خیله خب. منم باهات میام -
عالیه -

خوبه، خیله خب -
باشه -

خوش بگذره -
خدافظ -

خدافظ. دیوونگیم نکن، دوست دارم -
باشه -

من دارم میرم که تولیدشو چک کنم

توام میخوای بیای؟ -
اوه، نه -

بیخیال بیا دیگه -
...نه نه نه ، من فقط -

عیبی نداره بعدا میبینمت-
باشه -

سلام -
سلام تو اینجا چیکار میکنی؟ -

تنهایی اومدی؟

نه

من با دوستام اومدم
ما فرار کردیم خودشم دزدکی

من قبلا ها همیشه از خونه والدینم
فرار میکردیم

جدی؟ -
آآآرررره -

وقتی میگرفتنت چی میشد؟

منو از مدرسه شبانه روزی میترسوندن

پس به صورت ساده بگم، زندگی من
واسه تو بدترین حالته

نه،درواقع زندگی الان من بدترین
حالت ممکنه برام

جیو، باورت نمیشه اینا چه
پنیرایی اینجا دارن

حتی اونی که رنگش مرمریه و
با آبجو هست رو هم دارن

اون فرنانداست؟ -
سلام -

تو کاملا شبیه مادرتی

سلام -
سلام -

اسمت چیه؟

♪♪ چری با یه مرد سلطنتی زمدگی میکنه ♪♪ -
روشنش کن -

♪♪ اون میخواد توی یه لیموزین بدرخشه ♪♪

اون خودشو تو دستشویی زنانه ♪♪
♪♪حبس کرده

من الان احساس یه اژدها رو دارم
به چی داری نگاه میکنی؟

فکر نمیکنی که
ما داریم بی احتیاطی میکنیم؟

!!لوووووو

تو بهترین دوستمی -
کیت نمیدونه چطوری باید آروم بمونه -

اون یکاری میکنه
که همه مارو اخراج کنن

عاشقتم

ستاره هارو نگاه کن
...اونا

بیا اینجا، بیا بالا. فوق العادس -
اونا خیلی نزدیک به نظر میان، مگه نه؟ -

وقتی من بچه بودم هر تابستون
رو صورتم خال میزد

و داداشمبهم میگفت که اونا
نقشه های ستاره هان

به همون خاطر منم همیشه میشستم
جلوی آینه و دنبال دب اکبر میگشتم

دیوونگی بود

اون...اون...اونا هنوزم اونجان؟

شاید

امکان داره یخورده از اثرش
از هفت سالگیم بمونه

اوه،من...من...من واقعا متاسفم

نه، مساله ای نیس

بابا عیبی نداره
مشکلی نیس

یوهو

یوووووو هووووووووو

نتیجه جشن اینه

اونا ولمون نمیکنن؟

خب پس، یکی از اینا چنده؟

اوه، خب
بستگی داره دیگه

به چی؟ -
خب، درواقع خیلی چیزا -

به چوبش، به ابزارش

به اندازه، به کف
به متکای توش، میدونی که

اوه، جالبه -
بله، مممم -

خب، من واقعا عاشق این
جنس کروم هستم

بله -
تقریبا آبی دریایی به نظر میاد -

من عاشق این چوب گیلاسم

این ساتنه؟
بله -

رنگای دیگه اش رو هم دارین؟

بله -
بهترینش واسه پوست من چی میتونه باشه؟ -

قرمز یا آبی دریایی؟

اوه، خب من که گفتم قرمز
خیلی شاد تره، بله

خیلی در عجبم و میخوام بدونم
که خوابیدن تو یکی از اینا چه حالی داره؟

جیو، اون منحنی ها

خیله خب، من صبح شنبه ها
به این کلاسای فوق العاده آشپزی ایتالیایی میرم

وقتایی که تو واسه تعطیلات آخر هفته میای
توام باید با من بیای

ما میتونیم باهم انجامش بدیم -
آره، خیلی باهال میشه -

هی، این یکی از اون آهنگای اون
آلبوم نیس که بهم دادی؟

چرا، همونه -
من این آهنگو دوسش دارم -

تو آهنگ خریدی؟

من فکر کردم فرنانادا به خاطر
قرضی که داره نمیتونه کاری بکنه

داری با من شوخی میکنی؟ -
نه،من...من آهنگای خودشو بهش دادم

از ندوق عقب ماشینم -
شماها کجایید بابا؟ -

بقیه کجان؟

اوه، میدونستی که این مال
فصل شکاره؟

ویکتوریا، اینا گون، و جیو هستن

سلام -
درواقع، شاید شما مادرشو بشناسین -

اون با مامان من دوست بوده
اونا باهم مدرسه میرفتن

اون اولگاست
درسته؟

صبرکن
اولگا دمونت؟

متاسفانه بله -
پس توام باید با ما بیای و -

تعطیلات آخر هفته رو
تو خونه ما به خوبی بگذرونی

خیلی جالب میشه

خیله خب، جیو تو برچسب جمع میکنی؟

من شماهارو اونروز دیدم که داشتین
تاقچه های اون مغازه رو خالی میکردین

آماده ای؟

بیا بریم جیو

بله
آره آره آىه، همه چی آمادس

به زودی میبینمت

بعدا میبینمت -
خدافظ -

خدافظ -
خدافظ -

اون دختره خیلی عصبی بود

نمیدونستم تعطیلات آخر هفته ای
که با جیو داشتی مخفی بود

نخیر نبود -
خب، پس یه اتفاقی افتاد دیگه -

مرسی

فرن -
سلام -

آم...حالا فهمیدم

واسه همینه که من خسته شدم

چی داری میگی؟
تو منو خسته کردی

ما باید بریم

صبر کن. شما بچه ها چطور اجازه گرفتین
که بیاین اینجا؟

م...ما به خاطر تو اینجاییم

بیا بریم -
چی؟ -

کجا دارین میرین؟

بسه دیگه
اگه پیتر کلیدو بهت نداده

پس تو چطوری کلیدو ورداشتی؟ -
مهم نیس که من چطوری ورش داشتم -

نکته اینجاس که

کلید دستمه

هر چی باشه

این که چیز بزرگی نیس

این یه چیز خیلی بد و بزرگه
تو یه دروغگویی

هیچکدوم از ما نباید
امشب اینجا میومدیم

بابا مگه آدم به دوستاش
یه دروغ کوچولو نمیگه؟

ما دوست نیستیم

خیله خب، من دیگه بهتون
گُه هم نمیدم

تو مدرسه میبینیمت

صبر کن

ما باید کیت و لوکاستا رو پیدا کنیم

وگرنه چطور میتونیم
برگردیم به مدرسه؟

از من میخوای که کمکت کنم؟

نه، من ازت نمیخوام
که تو بهم کمک کنی

ولی این بلاییه که تو سرمون آوردی
خودتم باید مارو از اینجا ببری بیرون

خیله خب، ولی به شرط که
به کیت و لوکاستا نگی

که من کلیدو از پیتر
نگرفتم

باشه، بیا بریم

بده دیگه

تو میخوای بری توی بدن من ♪♪
♪♪ دیگه تلاش نکن که اونو ردش کنی

من میتونم ببینمش ♪♪
♪♪ چون چشم سومت داره چشمک میزنه

♪♪ میتونم بگم به چی فکر میکنی ♪♪

خیلی بدبود که اون نمایش
سوزوندن یونجه خشک ها بسته بود

...من دوس دارم یونجه خشک های حیوونارو

اسبارو ، خرگوشارو، بسوزونم...

ما باید یه اسب بخریم
یه کوچولوشو. خیلی خوشگل میشه

میدونی، خرگوشا میتونن هی حامله
شن و هی حامله شن، توی همون وقت

خدایا!!! اونا همیشه
دس به کارن

اونا خیلی با اسبا مشابهن

"وای خدا!!! اون "کلای دس دیل
!!که دیدیم، آلت تناسلیش ماشالا چقد بزرگ بود

به نظر من ما میتونیم
از عهده یه اسب بربیایم

ما باید یه اسب بخریم

در عجبم، اسمشو چی میذاریم؟

خدایا، و اون بزغاله ها
سرزمین من

میدونی که بزغاله ها
سرپا به دنیا میان؟

فکر کنم، واسه همینه اینقد
بی عاطفه هستن

فقط به نظرم حیوونای
شاخ دار خیلی بی عاطفن

من نمیدونم چیه اون بزغاله ها
منو اینجوری به راه دیگه میکشونه

تو میخوای بری توی بدن من ♪♪
♪♪ دیگه تلاش نکن که اونو ردش کنی

اول هرچی داری رو بفروش که ♪♪
♪♪ خودتو عذاب بدی و بعد بیا به من برس

تو مخت در نظر داری که همه ♪♪
♪♪ خوشگلا دارن واسه جیمیسون میرقصن

انگشتای من و لبام ♪♪
♪♪ دارن کمرتو میمالن

من دختر بدیم ♪♪
♪♪ توام پسر بد من باش

♪♪ ...توام پسر بد ♪♪

جورج بهم گوش میدی؟
جورج

جورج. داشتی بهم گوش میدادی؟
چیه؟ مگی چیه؟ چیه؟ -

میدونی بعضی وقتا احساس
تنهایی میکنم با اینکه با توام

بعد اینهمه سال تو نخواستی
به فکرام و چیزایی که برام مهمن گوش بدی

...میدونی، من نمیدونم چیه که

تو هیچوقت به چیزایی که من...
باید بگم گوش نمیدی

کجا داریم میریم؟

جورج، چی شده؟

خیله خب، آروم باش

خیله خب، قبول
تو خیلی خیلی مشروب داری، خب؟

برو بیرون -
مگی -

من میخوام بهت ثابت کنم که
به هر کلمه ای که گفتی گوش دادم

کاملا با علاقه و تحریک کننده

تحریک کننده؟

حرف مزرعه حیوانات بود دیگه؟

هیس. را...راجب...راجبش حرف نزن -
نه نه نه نه نه -

اوه،آره
زودباش بزن که بریم

زود باش

من دارم تلاش میکنم -
خیله خب، باشه، مواظب باش -

!!!کمربندم رفته رو نوار بهداشتیم

اینم از این

اوه، همینه جورج
همینه

من افتادم -
هیسسس -

اوه، نه -
اوه، بله دیگه الان افتادم -

هیسسسسسسسسسسس

...خب، کی میخوای برنامه ریزی کنی

واسه آخر هفته...
تو خونه جیو و گوین؟

هیچوقت

میدونستم -
چیو میدونستی؟ -

میدونستم که یه چیزی داره
بین تو و جیو اتفاق میفته

راجب چی داری حرف میزنی؟ -
پس تو چرا به اینکه -

من برم خونه اونا اهمیت میدی؟ -
فرن، میخوام درمورد کیت کمکم کنی -

آه

اوه، اون بوی گند میده
چیه اون؟

ببخشید، من نفهمیدم
توام اینجا بودی

کیت زیادی مشروب
خورده بود

اوه، خوب بیا خودتو بشور

با تو؟؟؟؟ -
آره، البته -

نه، من صبر میکنم که بیای بیرون

اینهمه اتاق هست
این که چیز بدی نیست. ادامه بده

چه باهاله که ما الان
اون کلیدرو داریم؟

من این خوابگاه رو
تبدیل به یه هتل عالی میکنم

خیلی بَده که هیچ جا نتونی بری

مطمئنم که یه ماشین سرویس
هست که ما میتونیم ازش استفاده کنیم

خب، تو و هنک
چیکارا کردین؟

منظورت چیه؟

شما امشبم میرین بیرون؟

نه؟

تا حالا تونسته بودین برین بیرون؟

ای لعنت

تا حالا تورو بوست نکردن؟

اوه، اصلا مهم نیس

ولی مطمئنا یه راه خوب
و یه راه بد وجود داره

اوه ه ه

همین، بذا نشونت بدم

میدونستم

ولی تو منو بوسم کردی

میشه بهم نون کلوچه ای بدین؟

من موندم که تو چجوری سرما نخوردی

چی؟

من دیشب دیدمت

من نمیدونم شما دارین راجب چی
حرف میزنین، آقای میدلوود

یه گشت خارج از مدرسه
چیزی یادت نمیاره؟

نه

هیچ کس چیزی نمیدونه
قوانین هم واسه بچه ها نوشته شدن

و من تورو از اینکه احتیاج داشتی
که فرار کنی، مقصر نمیدونم

این چیزا تو آستانه خانوم شدن هست دیگه

فقط 24ساعت مونده
که تولد 18ساگیم بشه

ما تا چه حد شادی میکنیم؟

تو داری یه مریضی میگری
کیت، باشه؟

شاید از نوع جنسی
و یه نوع جوش زدنه

تو شوره داری؟
یجور عمل غیرمعمولیه واسه ناحیه تناسلیت

دارم خیلی ضعیفشو میبینم

به احتمال زیاد، تو لثه هات
یا هم تو فرق سرت

که یعنی، یا کچل میشی
یا دندوناتو از دست میدی

فرن، الان یکی به خاطر تو اومده اینجا

چی؟ -
آه -

تو مرگ خیلی بدی خواهی داشت

یکم کارتارو قاطیشون کن -
کردم -

♪♪ الان کامل لباس بپوش و باهام بیا بریم ♪♪

♪♪ آخر این راه که به اون انبار سوخته میرسه ♪♪

♪♪ ما میتونستیم یه پتو با کت هامون درست کنیم ♪♪

غم زیاد

...نه، نه، تو

سلام -
سلام -

اینجا چیکار میکنی؟ -
میخواستم ببینمت -

منم همینطور

به زودی قراراه بریم بیرون؟

درواقع میخواستم بپرسم که اگه
بتونم، تورو ثبت نام بکنم تو تعطیلات آخر هفته؟

یه نوشته برات تو صندوقت گذاشتم
نمیدونستم که امروز میبینمت

خب، من خوشحالم که اونکارو کردی

من دیگه باید برم

خدافظ

باشه

♪♪ ما موهاتو دزدیدیم که اونارو درست کنیم ♪♪

♪♪ ما به خاطر کفشای آهنی عذر میخوایم ♪♪

♪♪ ما ازت قاپیدیمشون ♪♪

خودتو تو مدرسا به دردسر ننداز
اونجوری من و تو میتونم باهم بیرون مدرسه
واسه خودمون یکم دردسر درست کنیم، جیو

سلام

هی، هی...هی وایسا

اون دوست دخترت بود؟

آه، آره

من اونو به خاطر تو میخواستم

ولی من هیچوقت نفهیدم
که تو منو اینجوری میکشی

ببین، من...من...من
میدونستم که تو همچین کاری میکنی

ولی تو منو اونجوری دوس نداری -
هنک، بحث اینه که تو نیستی -

من اینجوریم
من یه اشکالی دارم

حالا هرچی
...من

صبر کن -
...من -

نمیتونم

پسر نفهمیدید چی میگم؟
تو بهترین دوستمی

ببین، تو یه اتاق پر از
بهترین دوستات داری

من...من دیگه
همچین احساسی راجب تو ندارم

کلاس تموم شد

کیت. کیت میشه یه دقیقه ببینمت؟
لطفا؟

بله

واسه چی میخواستین
منو ببینین؟

من یه کادوی تولد دارم برات

کادو دارین؟ -
آره -

کاغذش رو خیلی باهال پیچیدین -
اوه، مرسی -

شما نمیتونین برام
یه ماشین بدین واسه تولدم

واسه هردوتامونه

واسه دوتامون؟

آقای میدلوود، شما یه زن
دارین. یادتون که میاد؟

م...من دیگه نمیتونم
این ازدواج سرد رو تحمل کنم

فقط میخوام که
با تو برم یجایی

هرجایی باشه

بلاخره دیگه به سن قانونی ام
رسیدی

فکر کردین چون غیر قانونی بود
ما نتونستیم پیش هم باشیم؟

...آه -
نه -

کیت، هی، هی، کیت. کیت

میتونم که توام مثل
من موافقی

ما دیگه مجبور
نیستم با این قضیه بجنگیم

آقای میدلوود

شما دارین منو میتورسونین

فقط...منو فراموش کنین. خب؟

پخش شین دخترا
پخش شین

عالیه، زیاد بدم نیست

فوق العاده و ساده

موقعیت بگیرین دخترا
موقعیت بگیرین

بیاین رقص رو شروع کنیم

خیلی زیباست

کاملا خوش برخورد
خوب

پاهای دراز
دستای صاف

گردنای دراز، گردنای دراز
دستای دراز، عزیز من دستای دراز

آره، بیاین برقصیم

لو، تو باید منو نزدیکتر تر بغل کنی -
آه ه ه ه -

بهتره. خیلی بهتره

اگرچه باید بگم که

من فکر کردم که تو استعدادشو
داری که رهبر ما باشی

دستای صاف
حرکت کنین، برقصین

زیباست
زیباست

نه، عزیزم، سرتو بالا بگیر

سر بالا
دستا صاف

...میدونی، من داشتم فکر میکردم -
اممم -

شلوارت... یکم زیادی سادس

ادامه بدین
برقصین، برقصین. همینه

میخوام ازت که یه کاری انجام بدی

بله، هرچیزی باشه هستم -
میتونم کلیدرو واسه امشب قرض کنم؟ -

آممم، باشه حتما
کجا میخوایم بریم؟

نه اونجوری نیس

اوه، میبینم. پس مثله اینه. درسته؟

خیلی جذاب

دستا دراز

لطفا موسیقی رو قطع کنین
من به توجهتون نیاز دارم، همین الان

ولی ما داریم اینجا میرقصیم

کیت، ویکتوریا، لوکاستا، فرناندا

خانوم والاس میخواد شمارو
هرچه سریعتر ببینه

بیاین بریم

بیاین دخترا
به رقصیدن ادامه بدین

به رقصیدن ادامه بدین

دخترا، خانوم والاس همین الان میبینتتون

لطفا بیاین تو
خواهشا

کاراتون لو رفته و ثابت شدن

یکم احترام به قوانین این مدرسه

و یکمی به امنیت خودتون توجه کردن
و ملاحظه کردن چیز بدی نیستا

شما همتون از محیط مدرسه بیرون رفتین

،تو شب جشن درو
نرفته بودین؟؟

چرا شما کاری مثل اون کردین؟

خیله خب؟

پیتر کلیدو به ما داد

چی گفتی؟

پیتر کلیدو به ما داد
که بتونیم فرار کنیم

این درسته؟

من الان یه جواب میخوام

بله، درسته

نه، درست نیس
اون اینکارو نکرده

کرده
اون کلیدو داد بهم

به پیتر زنگ بزن و
بگو بیاد اینجا، لطفا

فرناندا

من ارزش خیلی کمتری رو
واسه دروغگو ها قائلم

در مقایسه باارزشی که واسه قانون شکنا قائلم

اگه میخوای تو جوابت
تجدید نظر کنی

الان وقتشه

نه، من سر حرفی که زدم هستم

پیتر، تو کلید
مدرسه رو به این دخترا دادی؟

ب...بله. من دادم

میشه کلیدو بدید به من
لطفا؟

و اونم از اون

با اون معامله
جیو دیگه برام خارج از دسترس بود

ویکتوریا راس میگفت

خانوم والاس، میخواست
از پیتر مراقبت کنه

و واسه همون ما مجبور به موندن
تو تانر هال شدیم

ولی ما تو مدرسه حبس شده بودیم

حتی تو آخر هفته ها

زمان دیگه تار و یکسان شده بود

ما آرزوی دنیای خارج
از مدرسه رو میکردیم

و من آرزوی جیو رو میکردم

کسی که رفت آقای میدلوود
بود نه ما

ما اونو نگاه کردیم که
داشت وسایلشو بار ماشین میکرد ماشینی که

واسه اونو کیت بود
و واسه شروع زندگی تازشون بود

کیت بد برداشت کرده بود

اون هیچوقت تصور نمیکرد
که سرگرمی اون با آقای میدلوود

میتونه پیامد های
واقعی داشته باشه

کیت تمام کتابایی که آقای میدلوود
تو برنامه درسیش نوشته بود رو خونده

که شامل اظهاراتش هم میشه

و حتی بعد اینکه تنبیه ما
تموم شد

کیت هیچوقت از
محیط مدرسه بیرون نیومد

و صادقانه بگم
منم میخواستم که هیچوقت نرم

من یه انسان مدرنم ♪♪
♪♪ و هیچوقت نمیام

♪♪ بعد از این هم همونطور که میبینی ♪♪

♪♪ کاری که اگه ناراحت شم، نمیکنم ♪♪

♪♪ پسر، به هر حال انجامش میدم ♪♪

من مال خودمو بدست میارم♪♪
♪♪من مال خودمو بدست میارم

من مال خودمو بدست میارم♪♪
♪♪من مال خودمو بدست میارم

آه، بقیه کجان؟

اوه، از دستشون دادی
اونا رفتن که بخوابن

گشنت نیست؟ -
فقط تشنمه -

خیله خب باهام بیا

♪♪ بهم قول بده که خوب میشه ♪♪

♪♪ مادرت خواب یه روز بهترو دیده ♪♪ -
واو، خیلی باهاله -

اون پایین چیکارا میکنی؟ -
هرکاری که بخوام -

مرسی -
ام-ممم -

♪♪ تو تلویزیون من ♪♪

♪♪ اونا هنوز دارن خدارو بازی میدن ♪♪

توام میخوای؟

آه
من هیچوقت سیگار نکشیدم

♪♪ من یه بوس دیگه میخوام، عزیزم ♪♪

♪♪ منو تو شب نیویورک سفت بغل کن ♪♪

♪♪ یه روح مقدس یا یه ماهواره ♪♪

خب تا الان چطور بودی؟

تقریبا خسته

من دارم به شدت واسه
...امتحانای میان ترم درس میخونم، پس

♪♪ مادرت خواب یه روز بهترو دیده ♪♪

اونا عقربه های گیتارن؟

نمیدونستم تو گیتارم میزنی -
نمیزنم -

من فقط اونارو در مدت
چند سال جمعشون کردم

تو میتونی خیلی ساده اونارو به هرچیزی
وصل کنی و ازش به عنوان بلندگو استفاده کنی

واو،جدا که خیلی باهاله

یه پُک دیگه مونده

که ما قسمتش میکنیم

باشه

♪♪ از بیابون تا این شهری که رنگش با عشقه ♪♪

♪♪ من هنوزم راحتی رو حس میکنم ♪♪

♪♪ تو زیرزمین ♪♪

♪♪ اون روی روحم نوشته شده ♪♪

بر کن من راجب این مطمئن نیستم -
♪♪ اون قطعیه عزیزم ♪♪ -

♪♪ منو تو شب نیویورک سفت بغل کن ♪♪ -
عیبی نداره، مشکلی نیس -

میخوای یه فیلم ببینی؟ -
حتما -

♪♪ و بهم قول بده که خوب میشه ♪♪

♪♪ مادرت خواب یه روز بهترو دیده ♪♪

♪♪ و منو تو شب نیویورک سفت بغل کن ♪♪

♪♪ روح من باش، ماهواره من باش ♪♪

♪♪ و بهم قول بده که خوب میشه ♪♪

سردته؟ -
نه -

اوه، تو داری میلرزی

آره، فکر کنم زیدای نوشابه خوردم

الان یادم اومد که کافئین
تو نوشابه خیلی زیاده

پتو میخوای؟

♪♪ انگشتات جلوی پوست من ♪♪

♪♪ درختای نخل تو عکسای بادی تاب میخورن ♪♪

♪♪ تو به من لالایی اسپانیایی گفتی ♪♪

♪♪ شیرین ترین دلتنگی تو چشمای تو ♪♪

♪♪ حقه زیرکانه ای بود ♪♪

باید میفهمیدم که تو برام ♪♪
♪♪ یه غصه و غمی آوردی

♪♪ تقریبا همه عاشقا اونطورین ♪♪

♪♪ انجام میدن ♪♪

خوبه

هیس، هیسسسسس

جیو، چای -
آره درسته -

آه -
من میارمش -

بیا، میتونی نگهش داری؟

فرن، فکر میکنم تو باید
مادر خونده بلا بشی

مادرخونده؟
مگه ما مذهبی هستیم؟

اسم گذاری بچمون
بعضی وقتا یه بهونس که تو خانواده جشن بگیریم

ما میتونیم اونو نزدیک مراسم شکرگذاری
برگذار کنیم و یه شام خانوادگی راحت بعدش داشته باشیم

مادرت مثل یه خواهر
بزرگتر بود برام

من خیلی دوس داشتم که
تو با بلا اونجوری باشی

درسته جیو؟

...آره، منظور

آره، کاملا

من فکر نمیکنم که
بتونم خوب باشم

تو مادرخونده شدن

♪♪ وقتی من گذاشته شدم تو گردو خاک ♪♪

♪♪ من به تو فکر کردم ♪♪

♪♪ وقتی که تو، تو گردوخاک گذاشته شدی ♪♪

♪♪ تو گفتی که دیدی ♪♪

♪♪ نمیدونم چقد وقت ♪♪

♪♪ به ما داده شده ♪♪

چط...چطوری لو؟

خوبم

چرا اومدی اینجا؟

...منظورم، میدونی که، قبل

دفه های قبل که من پیک میاوردم
من تورو تو محیط مدرسه ندیدم

اوه، من توی کتابخونه
زندانی شده بودم، میان ترم بود

خیله خب، یه نوشابه گازدار میخوای؟

آره، قطعا که میخوام

اینم برای تو

آم، گوش کن

یکی هست که
میخوام ببینیش

اوه، درسته

شاید یه وقت دیگه
من الان احتمالا دیگه باید برم

گرچن، گرچن
یه لحظه بیا اینجا

اون...اون منو یاد تو میندازه من
فکر کردم که شما دوتا باید همدیگرو میدیدید

آه،گرچن
این لو هست

از آشناییت خوشبختم

هنک خیلی چیزا راجب تو بهم گفته -
منم از آشناییت خوشبختم-

من اون نقاشی رو که واسه منو
کشیده بودی دیدم

به اون چیزی که من الان هستم تبدیل میشی
من درواقع، یه کلکسیون خیلی بزرگ از نقاشیا دارم

نمیدونستم که اون رفته تو منو

من فکر میکردم که اون
فقط روی یه آگهی یا کوپن میره

...همه اینا

منوها، بشقابا، دستمالا

چکت توی نامه هست

هنک، میشه یه نوشابه گازدار بیاری؟

حتما

اگه خواستی که کلکسیونمو
...ببینی

فقط بهم بگو

مرسی، من خوشم اومد ازش

مفاهیم امروز

برای خوش آمدگویی بلا هستن

به قلب های ما و خامواده ما -
هیسسسس -

سراسر زندگی اون, اون چندتا از
دوستی های خودش رو میسازه

ولی ما خانواده رسمی اون
و دوستاشیم

از روی عشق ما هست که

که اون رشد میکنه و زیبا میشه

و این به استناد عشق ماست

که اون احساس امنیت میکنه

از اینکه اون باید راهشو گم کنه

حالا بیاین دعا کنیم

هی

هی -
من خوبم تنهام بذار -

...باشه،باشه فقط

عزیزم، میدونی که هرچیزی هست
...که تو داری با اون میری، تو

من خوبم

همه چی خوبه
منم خوبم

چیزی نیس بابا
چی شده؟

میتونی بهم بگی

من عاشق شدم

من خوبم

فقط هرچیزی کهگفتمو فراموش کن
همه چی خوبه

هی، همه چی خوبه؟ -
آره همه چی خوبه -

هی فقط میخواستم بدونی که
اونا دارن عکس میگیرن الان

باشه؟ -
باشه -

هرچی که بود
ما باید راجبش حرف بزنیم

مامان یکم برای اون دیره

یعنی چی؟

...یعنی اینکه

تمام سالو بهم اعتماد کردین
که مواظب خودم باشم

این کاریه که من میکنم

اوه، تو خیلی بزرگ شدی

گون -
ریک -

سلام -
ویکتوریا، به اندازه کافی غذا خوردی؟ -

اوه، آره، خوش مزه بود

یچیزی برات دارم

چیز زیادی نیست
ولی فکر کنم برات جالب باشه

چه خوب -
گوش کنین من باید برم -

میتونم یه عکس ازتون
درکنار کیک داشته باشم؟

البته. ویکتوریا
میتونی، عزیزم

میتونی اونو بذاری رو میز کادوها و من
یخورده دیگه بیام و بهش برسم؟

مرسی، ببخشیدا -
ام،مممم -

دارلینک میتونی برام
یه نوشیدنی دیگه بخری؟

فکر نمیکنی تو به اندازه
کافی خوردی؟

بهم نگو که چیکار کنم
فقط یه نوشدنی برام بخر

چرا تو نمیتونی چیزی که
بهت گفته میشه رو انجام بدی؟

منو خجالت زده نکن مامان
خجالت زدت کنم؟

این منم که باید خجالت بکشم

راجب چی؟ -
اوه، همه چی -

طرز راه رفتنت

طرز لباس پوشیدنت

لبای پوشیدنم چشه؟

مثل یه بچه شدی

و اصلا بهت نمیاد

تازگیا به خودت نگاه کردی؟

آه، ویکتوریا

اوه، ببخشید
به احساسات لطیفت آسیب رسوندم؟

تو خیلی دوروئی -
من که چیزی نگفتم -

ویکتوریا داشتم دنبالت میگشتم

اوه، نگاه کن. تو واسه
خودت یه دوست داری

بذا بهت بگم، فرنی

اون آدم خوبی نیس

اون نه خوشگله نه حساس

من اونطوری نیستم
...این فقط همونه که

من خیلی تو مشکل قرار گرفتم...

اوه،پس چیکار میخوای بکنی؟

وانمود میکنی که دوباره تمومش میکنی؟

چیه، جای دیگه خودتو بُکُش

و برو به یه مدرسه دیگه

چطور میدونی که
من جدا نمیخوام بمیرم؟

ها؟؟؟
چون میخوام بمیرم

بسه
داری سرمو به درد میاری

درواقع به نظر من ویسکیه
که به شما سردرد میده

تو حالت خوبه؟

از من دور نشو
تو ترسوئی

شما ترسو هستین

داری میری؟

بله

همه چی خوبه؟

آره، به نظرم که اینطوریه

ممنون
به...به خاطر همه چی

مشکلی نیس

خب میتونم، آه ه ه

چهارشنبه تورو واسه شام
برت دارم؟

نه، چهارشنبه برام خوب نیس

شنبه چطور؟

میتونم شنبه وردارمت دیگه؟

نه، من نمیتونم

من هیچوقت نخواستم که بهت آسیب برسونم

صبرکن
گوش کن

ببین، من حتی با گوین هم
وقتی که اون حامله بود نبودم

حالا تموم شده
ما حالا دیگه باهمیم

تو یکاری کردی که
انگار زندگیت گروگان گیری بوده

من فقط دارم تلاش میکنم که
کار درست روانجام بدم

میتونیم حرف بزنیم؟

هیچی نیس که راجش حرف بزنیم

کلمه ها قرار نیس چیزی رو عوض کنن

تو فکر میکنی که من
آدم وحشتناکیم. مگه نه؟

من فکر نمیکنم که
تو آدم وحشتناکی هستی

فرن، حالت خوبه؟

سلام، پیتر

همه وقتو ایجا بودی؟

آره

خدافظ

خدایا، خیلی عجیب بود ♪♪
♪♪ که تورو دوباره ببینم

که به وسیله دوست دوستم ♪♪
♪♪معرفی شده بود

خندید و گفت "آره فکر میکنم ♪♪
♪♪ "ما قبلا همدیگرو دیدیم

این میتونست بهترین روز
واسه تدفین باشه

دقیقا این آب و هوا

دقیقا این آسمون

وقتی که مردم، مطمئن
شو که من تو همچین روزی دفن میشم

باشه

تو اونکارو میکنی؟

آره

مامان بزرگم مُرد

چند روز بعد اینکه طوطی کوچولوش
گم شد

نمیدونستم

این جای زخما ♪♪
♪♪ یه خالن واسه پوست شکنندم

تو خواستی که پایین تر بری ♪♪
♪♪ ولی نتوتنستی داخلش شی

♪♪ حالا دیگه تو از من بیرونی ♪♪

♪♪ تو تمام زیبایی هارو میبینی ♪♪

♪♪ ...پشیمونن همه♪♪ -
بیا بریم خونه -

چیزی نیس ولی زمان و شکلی ♪♪
♪♪ که قراره از دست بدی

♪♪ من انتخاب میکنم که حسش کنی ♪♪

♪♪ و تو نتونستی انتخاب کنی ♪♪

من برات یه کارت پوستال مینویسم ♪♪
♪♪ من برات اخبارو میفرستم

♪♪ از یه خونه تو پایین جاده ♪♪

♪♪ ...از عشق واقعی ♪♪

فهمیدن نقاط تاریک ما و بینمون
بعضی وقتا یجوری بینمون ارتباط ایجاد کرده

و مارو آزاد کرده

همونجوری که دوتا منفی
باهم مثبت میشن

همونجوری که چشای تو
به تاریکی تنظیم شدن

♪♪ با این زندگی کن ♪♪

♪♪ و اصلا به عقب نگاه نکن ♪♪

یچیزی هست که باید بگم ♪♪
♪♪ پس من شجاع میشم

تو همونی بودی که میخواستم ♪♪
♪♪ من چیزی رو که دادم، دادم

♪♪ من از اینکه دیدمت، متاسف نیستم ♪♪

♪♪ من متاسف نیستم، دیگه تموم شده ♪♪

من متاسف نیستم ♪♪
♪♪ چیزی برای نگهداری وجود نداره

من متاسف نیستم ♪♪
♪♪ چیزی برای نگهداری وجود نداره

:ترجمه توسط
amir anewage

WWW.baranmovie21.IN