Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
0
00:00:01,474 --> 00:00:04,851
وارز تقدیم میکند
IRWAREZ.COM
1
00:00:02,136 --> 00:00:03,302
آه
2
00:00:04,572 --> 00:00:07,039
و بالاخره، این ایشونن، خود مرد بزرگ!
3
00:00:08,075 --> 00:00:09,708
کارآگاه، لطفاً اجازه بدید معرفی کنم
4
00:00:09,810 --> 00:00:12,511
خانم نایژلا فلچر رو. ایشون دخترعموی درجه سوم من هستن،
5
00:00:12,613 --> 00:00:14,847
یا یه همچین نسبتی دارن.
6
00:00:14,949 --> 00:00:17,683
در واقع، ایشون دخترعموی درجه دوم هستن که سه نسل باهامون فاصله دارن.
7
00:00:17,785 --> 00:00:20,052
اوه. از آشناییتون خوشبختم، خانم فلچر.
8
00:00:20,154 --> 00:00:22,621
خانم. متاسفانه مجرد.
9
00:00:22,723 --> 00:00:25,190
اما اجازه بدید با اطمینان بگم
10
00:00:25,292 --> 00:00:26,625
بیشتر من خوشوقتم.
11
00:00:26,727 --> 00:00:29,328
شهرت شما تا اون سر آبها هم رسیده،
12
00:00:29,430 --> 00:00:32,631
و برگشته. اوه. ممنون.
13
00:00:32,733 --> 00:00:35,334
ممنون. و چی شما رو تا تورنتو آورده؟
14
00:00:35,436 --> 00:00:37,436
ایشون نویسندهان! (میخندد)
15
00:00:37,538 --> 00:00:38,837
نایژلا یک رمان عامهپسند نوشته.
16
00:00:38,939 --> 00:00:40,305
اومم. اوه، تامی،
17
00:00:40,408 --> 00:00:42,074
به سختی میشه گفت رمان عامهپسنده.
18
00:00:42,176 --> 00:00:43,509
یک رمان واقعی و جدیه،
19
00:00:43,611 --> 00:00:45,644
و علیرغمِ، اِ... موضوعش،
20
00:00:45,746 --> 00:00:49,214
موضوعش چیه؟ خب، قتل البته.
21
00:00:49,316 --> 00:00:51,016
اوه، مطمئنم شما علاقهمند خواهید شد.
22
00:00:51,118 --> 00:00:53,786
نایژلا در یک تور سخنرانی برای معرفی کتابش هست،
23
00:00:53,888 --> 00:00:55,554
واسه همین گفتم بهترین اداره پلیس رو بهش نشون بدم
24
00:00:55,656 --> 00:00:58,857
تو تمام مستعمرات. امیدوارم داستان رمانی رو طراحی کنم
25
00:00:58,959 --> 00:01:00,192
تو شهر زیبای شما.
26
00:01:00,294 --> 00:01:02,461
هوم. و کی بهتر از این که به خانم فلچر نشون بده
27
00:01:02,563 --> 00:01:04,763
زیر و بم اداره پلیس تورنتو رو،
28
00:01:04,865 --> 00:01:07,900
تا خود کارآگاه بزرگ، ویلیام مرداک؟
29
00:01:08,002 --> 00:01:10,202
و با این حرف، من همسر عزیزم رو برای ناهار میبرم.
30
00:01:10,304 --> 00:01:12,871
اوه! خب، ما که به اون میخونهی داغون نمیریم،
31
00:01:12,973 --> 00:01:14,473
مگه نه؟ هیچ ایرادی نداره
32
00:01:14,575 --> 00:01:16,108
خوراك رایان. خدانگهدار!
33
00:01:16,210 --> 00:01:18,143
(مارگارت): باشه. خدانگهدار.
34
00:01:18,245 --> 00:01:20,979
خب، کارآگاه مرداک، من شاگرد فروتن شما هستم.
35
00:01:22,450 --> 00:01:26,118
اوه! و افتخار امضا کردن این رو به من میدین؟
36
00:01:26,220 --> 00:01:30,289
من واقعاً از کتابتون لذت بردم. ایدههای زیادی بهم داده.
37
00:01:30,391 --> 00:01:32,257
اِ... فقط بذارید یه خودکار بیارم.
38
00:01:36,197 --> 00:01:40,632
پس میگین علم بهتر گناه رو مشخص میکنه
39
00:01:40,734 --> 00:01:42,267
تا نگاه کردن تو چشمهای کسی؟
40
00:01:42,369 --> 00:01:45,437
چشمها ممکنه دروغ بگن. علم هرگز دروغ نمیگه.
41
00:01:45,539 --> 00:01:48,040
آره، ولی بیعیب و نقص نیست. درسته، اما میتونه کمک کنه
42
00:01:48,142 --> 00:01:51,477
تا مسیر تحقیقات رو مشخص کنه.
43
00:01:51,579 --> 00:01:54,480
خب، جالبه. آره، ولی اگه...
44
00:01:54,582 --> 00:01:56,281
(صدای زنگ تلفن) ببخشید.
45
00:01:56,383 --> 00:01:57,783
اوه.
46
00:01:57,885 --> 00:01:59,485
کارآگاه مرداک.
47
00:01:59,587 --> 00:02:01,420
بله. بله، حتماً. الان میام.
48
00:02:03,424 --> 00:02:06,358
هنری؟ (هنری): اِ... بله، قربان؟
49
00:02:07,561 --> 00:02:09,628
خانم فلچر، اجازه بدید شما رو معرفی کنم
50
00:02:09,730 --> 00:02:12,865
به هنری هیگینز-نیوسام، یکی از بهترین پاسبانهای ما.
51
00:02:12,967 --> 00:02:16,068
اوه. خب، ممنون قربان. من هر کاری از دستم برمیاد انجام میدم.
52
00:02:16,170 --> 00:02:19,538
پس لطفاً مهربونی کنین و به خانم فلچر نشون بدین
53
00:02:19,640 --> 00:02:23,308
زیر و بم کار پیچیدهتون رو.
54
00:02:23,410 --> 00:02:26,478
اوه. باشه. حله.
55
00:02:28,716 --> 00:02:30,482
خب. کار آسونی نیست
56
00:02:30,584 --> 00:02:33,185
پاسبان بودن، بذارید بهتون بگم.
57
00:02:33,287 --> 00:02:35,921
این راه اغلب پر از خطره.
58
00:02:36,991 --> 00:02:40,025
خب، به نظر میرسه که شما به خوبی از عهدهاش برمیایین.
59
00:02:40,127 --> 00:02:43,228
اوه، ممنون. بله. یادمه یه بار من...
60
00:02:43,330 --> 00:02:45,364
(همهمه نامفهوم)
61
00:02:48,235 --> 00:02:49,234
(صدای هق هق گریه زن)
62
00:02:49,336 --> 00:02:51,436
(همهمه نامفهوم)
63
00:02:51,539 --> 00:02:54,473
(هق هق گریه)
64
00:02:57,077 --> 00:03:00,345
سلام. کارآگاه مرداک، اداره پلیس تورنتو.
65
00:03:00,447 --> 00:03:02,648
من...
66
00:03:02,750 --> 00:03:04,416
(هق هق گریه)
67
00:03:06,487 --> 00:03:08,353
کارآگاه.
68
00:03:08,455 --> 00:03:09,922
رالف ولز.
69
00:03:10,024 --> 00:03:12,024
آقای ادیسون اون توئه.
70
00:03:14,562 --> 00:03:15,861
ممنون.
71
00:03:22,369 --> 00:03:25,070
آقایان. ممنون. از اینجا به بعد با من.
72
00:03:31,912 --> 00:03:34,046
(موسیقی آرام و پر تعلیق)
73
00:03:35,349 --> 00:03:36,949
(صدای دویدن پاها)
74
00:03:37,051 --> 00:03:39,084
من با کارآگاه هستم.
75
00:03:39,186 --> 00:03:41,987
خانم فلچر، لطفاً. اینجا صحنه جرمه.
76
00:03:43,023 --> 00:03:45,591
پس این واقعاً روز شانس منه.
77
00:03:48,395 --> 00:03:50,195
(موسیقی تیتراژ)
78
00:04:06,146 --> 00:04:08,280
لطفاً به چیزی دست نزنید.
79
00:04:10,551 --> 00:04:12,517
البته.
80
00:04:12,620 --> 00:04:13,619
اوه.
81
00:04:13,721 --> 00:04:16,455
به هیچی. اوه.
82
00:04:16,557 --> 00:04:18,190
پاسبان هیگینز کجاست؟
83
00:04:18,292 --> 00:04:20,459
اوه، حدود یک ساعت پیش ازش جدا شدم.
84
00:04:20,561 --> 00:04:22,527
چیز خاصی نبود. گروهبان میز اطلاعاتتون
85
00:04:22,630 --> 00:04:24,429
با لطف زیاد بهم گفتین کجا هستین،
86
00:04:24,531 --> 00:04:26,265
واسه همین فکر کردم بیام جایی که کار اصلی در جریانه.
87
00:04:27,101 --> 00:04:28,967
خب، حالا که دیدید.
88
00:04:30,971 --> 00:04:33,105
چی، میخواید من برم؟ بله.
89
00:04:33,207 --> 00:04:34,606
ولی لطفاً!
90
00:04:37,511 --> 00:04:40,345
(جو): تدی. تدی رابرتس!
91
00:04:42,750 --> 00:04:44,683
جو!
92
00:04:44,785 --> 00:04:45,884
بالاخره!
93
00:04:45,986 --> 00:04:47,919
این آخرین پاسگاه تو لیست من بود.
94
00:04:48,022 --> 00:04:49,221
فکر میکردم هرگز پیدات نمیکنم.
95
00:04:49,323 --> 00:04:50,455
تو اینجا چیکار میکنی؟
96
00:04:50,557 --> 00:04:52,758
اومدم دوستم رو تو شهر بزرگ ببینم.
97
00:04:52,860 --> 00:04:54,459
مزرعهات چی شد؟ زمینها آماده نبودن
98
00:04:54,561 --> 00:04:57,329
برای کاشت، پس با خودم گفتم، هی! من یه دوست تو تورنتو دارم.
99
00:04:57,431 --> 00:05:00,599
شاید باید بیام و خودم اینجا رو ببینم.
100
00:05:00,701 --> 00:05:03,502
خب، منو بگردون! من، اِ... نمیتونم. شیفتم.
101
00:05:04,571 --> 00:05:06,605
بعداً؟ حتماً.
102
00:05:06,707 --> 00:05:08,940
ببخشید، میشه اینو همینجا بذارم؟
103
00:05:09,043 --> 00:05:11,143
میخوام برم چند ساعتی ول بچرخم.
104
00:05:11,245 --> 00:05:13,011
اِ، حالت خوبه؟
105
00:05:14,381 --> 00:05:16,348
آره. چی فکر کردی؟ شهر بزرگ میخواد منو بخوره؟
106
00:05:16,450 --> 00:05:18,650
لازم نیست نگران "جو اِنس" باشی.
107
00:05:18,752 --> 00:05:20,652
اون میدونه چطور گلیم خودشو از آب بکشه بیرون.
108
00:05:21,221 --> 00:05:22,487
تدی.
109
00:05:24,358 --> 00:05:25,724
پس کدوم قسمت همکاری کامل رو
110
00:05:25,826 --> 00:05:27,793
نفهمیدی؟ آقا؟
111
00:05:27,895 --> 00:05:30,696
شنیدم به "نایجلا" گفتی تنهات بذاره.
112
00:05:30,798 --> 00:05:33,265
نه دقیقاً همین کلمات، ولی داشت تو کارمون دخالت میکرد.
113
00:05:33,367 --> 00:05:35,534
تو تحقیقات ما. اون فقط میخواد
114
00:05:35,636 --> 00:05:39,004
از شما یاد بگیره. من بهش قول دادم که شما همکاری میکنید.
115
00:05:39,106 --> 00:05:41,340
اوه، مطمئنم یه سوتفاهم بوده.
116
00:05:41,442 --> 00:05:43,542
بفرمایید کارآگاه، چیزی براتون آوردم.
117
00:05:43,644 --> 00:05:46,411
چیه؟ خب، تا جایی که من فهمیدم،
118
00:05:46,513 --> 00:05:50,482
یه لیست کامل از تمام کسانی که تو مهمونی بازنشستگی آقای "ادیسون" حضور داشتن.
119
00:05:50,584 --> 00:05:54,219
آقای "ولز" اینو بعد از اینکه شما منو از دفتر بیرون کردید، تهیه کرد.
120
00:05:54,321 --> 00:05:55,721
اینو ببین، مرداک. یه براکنرید،
121
00:05:55,823 --> 00:05:57,222
شاید بالاخره یه جایی کارش درسته.
122
00:05:57,324 --> 00:05:58,690
(خنده)
123
00:05:58,792 --> 00:06:01,126
ممنون. حالا اگه اجازه بدید
124
00:06:03,330 --> 00:06:04,763
کجا میری؟ به سردخونه، آقا.
125
00:06:04,865 --> 00:06:06,832
خب، "نایجلا" رو با خودت ببر.
126
00:06:06,934 --> 00:06:09,000
بهتره که یه نگاهی به جزئیات و ریزهکاریها بندازه.
127
00:06:09,103 --> 00:06:11,002
من جزئیات و ریزهکاریها رو دوست دارم.
128
00:06:12,339 --> 00:06:15,107
خب، چه آموزش تخصصی دارید، خانم "هارت"؟
129
00:06:15,209 --> 00:06:16,708
من مدرک پزشکی دارم.
130
00:06:16,810 --> 00:06:18,210
اما بیشتر چیزهایی که یاد گرفتم از کار کردن
131
00:06:18,312 --> 00:06:19,678
با اون آقا بوده.
132
00:06:19,780 --> 00:06:20,846
و البته همسرش.
133
00:06:20,948 --> 00:06:23,014
آها، بله، بازرس قبلی.
134
00:06:23,117 --> 00:06:26,651
هوم. با این حال، جایگاه مهمیه.
135
00:06:26,754 --> 00:06:29,721
یک دستاورد واقعی برای زنی مثل شما.
136
00:06:31,558 --> 00:06:32,858
چی پیدا کردید خانم هارت؟
137
00:06:32,960 --> 00:06:34,259
او با یک سلاح با کالیبر کوچک کشته شده.
138
00:06:34,361 --> 00:06:35,660
احتمالاً کالیبر ۲۲.
139
00:06:35,763 --> 00:06:37,896
به نظرتون میتونه خودزنی باشه؟
140
00:06:37,998 --> 00:06:39,631
ممکنه. کارآگاه، یه نگاهی به این بندازید.
141
00:06:42,202 --> 00:06:43,902
اِ... اگه اجازه بدید؟
142
00:06:44,004 --> 00:06:45,604
اوه! متاسفم. بله.
143
00:06:47,007 --> 00:06:49,741
آثاری از پارچه تو زخم پیدا شده.
144
00:06:49,843 --> 00:06:51,877
هوم... این قضیه رو روشن میکنه.
145
00:06:51,979 --> 00:06:53,745
تفنگ حتماً تو اون پیچیده شده بوده.
146
00:06:53,847 --> 00:06:56,214
بنابراین هیچکس صدای شلیک رو نشنیده.
147
00:06:56,316 --> 00:06:58,583
مخصوصاً اگه مهمونی حسابی سروصدا داشته.
148
00:06:58,685 --> 00:07:01,353
اینطور نیست؟ خیلی خوبه. ممنون.
149
00:07:01,455 --> 00:07:04,956
هوم. خب، فکر کنم اونایی که نمیتونن کاری انجام بدن، مینویسن.
150
00:07:05,058 --> 00:07:06,358
(خنده)
151
00:07:06,460 --> 00:07:08,360
خب، قدم بعدی چیه کارآگاه؟
152
00:07:08,462 --> 00:07:11,062
آه، خب، صبح قراره با
153
00:07:11,165 --> 00:07:13,765
تمام کسانی که تو مهمونی حضور داشتن مصاحبه کنم.
154
00:07:13,867 --> 00:07:15,434
صبح؟ بله.
155
00:07:15,536 --> 00:07:17,569
اوه! عالیه!
156
00:07:17,671 --> 00:07:19,404
میتونید امشب بیاید مراسم قصهخوانی من.
157
00:07:20,374 --> 00:07:21,473
اوه.
158
00:07:21,575 --> 00:07:23,809
"آملیا ترنبری
159
00:07:23,911 --> 00:07:25,844
و جانت مالونی
160
00:07:25,946 --> 00:07:28,447
عزیزترین دوستان بودند.
161
00:07:28,549 --> 00:07:30,582
از کودکی همدیگر را میشناختند
162
00:07:30,684 --> 00:07:32,517
و در هماهنگی بزرگ شدند
163
00:07:32,619 --> 00:07:37,189
علیرغم تفاوت در طبقه و مذهبشان.
164
00:07:37,291 --> 00:07:39,758
آملیا ذاتاً باکلاس بود.
165
00:07:39,860 --> 00:07:43,094
یا حداقل طوری رفتار میکرد که اینطور به نظر بیاد.
166
00:07:43,197 --> 00:07:46,465
در حالی که جانت هرگز فرصت پیدا نمیکرد
167
00:07:46,567 --> 00:07:49,801
که از جایگاه مذهبی خودش فراتر بره.
168
00:07:50,904 --> 00:07:54,072
و در آن روز سرد نوامبر بود که
169
00:07:54,174 --> 00:07:56,174
جانت ناپدید شد."
170
00:07:56,276 --> 00:07:57,442
(خنده)
171
00:07:57,544 --> 00:08:00,412
(تشویق)
172
00:08:00,514 --> 00:08:02,881
نمیدونم چقدر دیگه دلم میخواد به این گوش بدم.
173
00:08:02,983 --> 00:08:06,117
اوه، دیوونه نباش مارگارت. این فقط یه داستانه.
174
00:08:06,220 --> 00:08:08,286
میدونم فامیلمونه ولی خیلی خوب نوشته، نه؟
175
00:08:08,388 --> 00:08:09,955
با اینکه خودم دارم میگم. هوم.
176
00:08:10,057 --> 00:08:11,456
اون واقعاً چشمان تیزی برای جزئیات داره.
177
00:08:11,558 --> 00:08:13,191
ممنون. (براکنرید): بیشتر زنها اینطورن.
178
00:08:13,293 --> 00:08:15,193
و خیلی رو اعصابه. توماس!
179
00:08:15,295 --> 00:08:16,761
(خنده)
180
00:08:16,864 --> 00:08:18,964
چرا اجازه نمیدی تو مصاحبههات باشه؟
181
00:08:19,066 --> 00:08:21,166
(موسیقی کنجکاویبرانگیز)
182
00:08:21,268 --> 00:08:22,634
فکر میکنی ایده خوبیه؟
183
00:08:22,736 --> 00:08:25,504
خب، خودت گفتی که اون چشم تیزی داره.
184
00:08:25,606 --> 00:08:27,639
ببینیم گوشاش چطوره.
185
00:08:27,741 --> 00:08:29,808
(گفتگوی نامفهوم)
186
00:08:31,545 --> 00:08:33,111
خب، اگه خودش رو کشته باشه
187
00:08:33,213 --> 00:08:35,580
لذت این کار رو از بقیه گرفته.
188
00:08:35,682 --> 00:08:38,350
معلومه که خیلی محبوب نبوده.
189
00:08:38,452 --> 00:08:39,918
اون یه دروغگو بود.
190
00:08:40,020 --> 00:08:41,553
اون به من قول شراکت داد.
191
00:08:41,655 --> 00:08:43,588
منتظر بودم بازنشسته بشه.
192
00:08:43,690 --> 00:08:46,858
فکر میکردم اون کلمات جادویی رو میشنوم. هیچی.
193
00:08:47,694 --> 00:08:48,927
و این شما رو عصبانی کرد؟
194
00:08:49,029 --> 00:08:51,363
اِ، خانم "نایجلا فلچر".
195
00:08:51,465 --> 00:08:54,099
ایشون تو این پرونده به من کمک میکنه.
196
00:08:54,201 --> 00:08:57,269
خب، خانم "فلچر"، البته که این منو عصبانی کرد.
197
00:08:57,371 --> 00:08:59,437
ولی من اونو نمیکُشتم. من باور ندارم هیچکس
198
00:08:59,540 --> 00:09:01,406
تو شرکت این کارو کرده باشه.
199
00:09:01,508 --> 00:09:03,475
تازه، ما تو دفتر اصلی بودیم
200
00:09:03,577 --> 00:09:06,578
داشتیم بازنشستگیش رو جشن میگرفتیم. هیچکس صدای شلیک رو نشنید؟
201
00:09:06,680 --> 00:09:09,814
نه. و شما کسی رو ندیدید...
202
00:09:09,917 --> 00:09:11,416
...که بره تو دفترش؟
203
00:09:11,518 --> 00:09:12,918
داشتیم جشن میگرفتیم.
204
00:09:13,020 --> 00:09:15,720
کسی خیلی حواسش به رفت و آمدها نبود.
205
00:09:15,822 --> 00:09:18,189
شما گفتید هیچکس توی شرکت اونو نمیکشه.
206
00:09:18,292 --> 00:09:20,892
حالا، میتونید همین حرفو در مورد مشتریهاش هم بزنید؟
207
00:09:20,994 --> 00:09:24,095
اوهوم. آقای ادیسون دشمن کم نداشت.
208
00:09:24,197 --> 00:09:26,298
اونا کین؟ اونا...
209
00:09:26,400 --> 00:09:30,535
خب، آخرین کسی که علناً تهدیدش کرد آدام برک بود.
210
00:09:32,205 --> 00:09:33,905
خب، چه حیف.
211
00:09:34,007 --> 00:09:36,241
تروور منتظر بازنشستگی بود.
212
00:09:36,343 --> 00:09:37,943
با هم دوست بودید؟
213
00:09:38,045 --> 00:09:40,512
ما دوستهای خوبی بودیم قبل از اینکه همسرش بمیره.
214
00:09:40,614 --> 00:09:44,282
بعد از اون، تلخ شد و دیگه نمیشد تحملش کرد.
215
00:09:44,384 --> 00:09:47,953
فهمیدم. شنیدن که شما دارید تهدید میکنید.
216
00:09:48,055 --> 00:09:49,955
لزومی نداره دروغ بگم.
217
00:09:50,057 --> 00:09:52,457
آخرین گفتگوی ما یه دعوای حسابی بود.
218
00:09:52,559 --> 00:09:54,159
اوه، چی شد؟
219
00:09:54,261 --> 00:09:57,495
شما همون نویسندهاید، درسته؟ نایجلا فلچر.
220
00:09:57,598 --> 00:09:59,564
بله، خودم هستم. همسر من دیشب توی...
221
00:09:59,666 --> 00:10:03,068
...جلسه کتابخوانی شما بود. گفت کتابتون محشر بود.
222
00:10:03,170 --> 00:10:05,804
اوه! خب، از طرف من بهش تشکر کنید.
223
00:10:05,906 --> 00:10:08,740
اگه ممکنه، امم...
224
00:10:10,143 --> 00:10:13,244
امم، شما و آقای ادیسون سر چی بحث میکردید؟
225
00:10:13,347 --> 00:10:15,814
اون وکیل من تو یه معامله املاک بود.
226
00:10:15,916 --> 00:10:17,148
و سرم کلاه گذاشت.
227
00:10:17,250 --> 00:10:19,150
چطور؟
228
00:10:19,252 --> 00:10:21,686
بعداً فهمیدم که اون داشت با هردو طرف کار میکرد.
229
00:10:21,788 --> 00:10:23,622
خریدار و فروشنده.
230
00:10:23,724 --> 00:10:26,825
خب، این غیرقانونی نیست؟ اگه اعلام نشده باشه، هست.
231
00:10:26,927 --> 00:10:28,960
تروور کلی به جیب زد.
232
00:10:29,062 --> 00:10:30,895
و ملک رو هم بیش از حد ارزشگذاری کرد.
233
00:10:30,998 --> 00:10:33,031
من خیلی بیشتر از اون چیزی که باید، پول دادم.
234
00:10:33,133 --> 00:10:36,468
خب، بله، عصبانی بودم.
235
00:10:36,570 --> 00:10:39,237
اما دیشب توی مهمونی نبودم.
236
00:10:39,339 --> 00:10:41,206
و مطمئناً من نکشتمش.
237
00:10:42,376 --> 00:10:44,609
فرض میکنم میتونید بگید دیشب کجا بودید؟
238
00:10:44,711 --> 00:10:46,611
قطعاً میتونم.
239
00:10:46,713 --> 00:10:50,482
حالا، میتونم ازتون بپرسم...
240
00:10:50,584 --> 00:10:52,784
...رمان بعدیتون کی منتشر میشه؟
241
00:10:52,886 --> 00:10:55,987
اوه! خب، فعلاً در مرحله طرحریزیه.
242
00:10:56,089 --> 00:10:58,156
الان. و به همین خاطر اینجام.
243
00:10:58,258 --> 00:11:00,959
در واقع دارم فکر میکنم که، امم، داستانشو تو تورنتو بسازم.
244
00:11:01,061 --> 00:11:02,494
نه! خب، من...
245
00:11:02,596 --> 00:11:04,062
(شیهه اسب)
246
00:11:04,164 --> 00:11:06,331
(همهمه نامفهوم)
247
00:11:09,236 --> 00:11:12,704
هنری، دیشب کسی به اسم جو انز زنگ نزد؟
248
00:11:12,806 --> 00:11:14,305
بله، سراغ شما رو میگرفت.
249
00:11:14,408 --> 00:11:16,441
چرا به من نگفتی؟ شما اینجا نبودید.
250
00:11:16,543 --> 00:11:18,476
گفت ممکنه کجا باشه؟
251
00:11:18,578 --> 00:11:21,112
من منشی شما نیستم، رابرتس.
252
00:11:22,649 --> 00:11:26,017
نگرانش هستید؟ خب، اون آدم زودباوریه.
253
00:11:26,119 --> 00:11:29,688
و تو این شهر؟ دلیل خوبی برای نگرانیه.
254
00:11:29,790 --> 00:11:34,492
اوه، ببخشید. من باید با کارآگاه مورداک صحبت کنم.
255
00:11:34,594 --> 00:11:36,861
من شما رو میبرم پیشش. و ممنون، هنری.
256
00:11:36,963 --> 00:11:38,196
از این طرف.
257
00:11:39,966 --> 00:11:42,400
اون یک قدم بالاتر از یه زن سبکسر بود.
258
00:11:42,502 --> 00:11:45,203
پس اون منشی خصوصی آقای ادیسون بود؟
259
00:11:45,305 --> 00:11:46,571
سامانتا لئون.
260
00:11:46,673 --> 00:11:49,007
و اگه میخواید اینطور صداش بزنید، بفرمایید.
261
00:11:49,109 --> 00:11:52,243
اون کمی بعد از اینکه همسرش دو سال پیش فوت کرد، استخدامش کرد.
262
00:11:53,513 --> 00:11:56,448
چرا خانم لئون میخواست آقای ادیسون رو بکشه؟
263
00:11:56,550 --> 00:11:59,918
خب، بالاخره عقلش سر جاش اومد و اخراجش کرد.
264
00:12:00,020 --> 00:12:01,920
اون تهدید کرد که میکشتش.
265
00:12:02,022 --> 00:12:04,022
به نظر میاد به تهدیدش عمل کرده.
266
00:12:04,124 --> 00:12:05,957
(موسیقی پرتعلیق)
267
00:12:12,099 --> 00:12:14,299
چرا از خانم لئون بازجویی نمیکنید؟
268
00:12:14,401 --> 00:12:16,334
به وقتش این کارو میکنیم، اما فعلاً...
269
00:12:16,436 --> 00:12:18,269
...داریم برمیگردیم سر صحنه جرم.
270
00:12:18,371 --> 00:12:20,972
اما چرا وقتی که میدونیم مجرم کیه؟
271
00:12:21,074 --> 00:12:23,641
نمیدونیم. تنها چیزی که داریم یه اتهامه.
272
00:12:23,744 --> 00:12:25,744
و هر لحظهای که بررسی...
273
00:12:25,846 --> 00:12:27,545
...شواهد فیزیکی به تأخیر بیفته...
274
00:12:27,647 --> 00:12:29,414
...احتمال خطا بیشتر میشه.
275
00:12:29,516 --> 00:12:30,949
اوه. فهمیدم.
276
00:12:31,051 --> 00:12:33,685
و من الان اطلاعات جدیدی در مورد جرم دریافت کردم.
277
00:12:33,787 --> 00:12:36,521
(موسیقی مرموز)
278
00:12:39,126 --> 00:12:40,859
(خانم برگر): گفت که دوست شماست.
279
00:12:41,728 --> 00:12:43,061
پس انداختیدش تو سلول؟
280
00:12:43,163 --> 00:12:45,230
این کاریه که با آدمای مست و بینظم انجام میشه.
281
00:12:45,332 --> 00:12:47,298
چه دوست پلیس باشن، چه نباشن.
282
00:12:47,400 --> 00:12:49,734
متهمش میکنید؟
283
00:12:49,836 --> 00:12:53,104
باید این کارو بکنم، اما ازش میگذرم.
284
00:12:53,206 --> 00:12:54,572
این دفعه.
285
00:12:54,674 --> 00:12:56,040
ممنون.
286
00:12:56,777 --> 00:12:58,610
(رابرتس آه میکشد)
287
00:13:00,547 --> 00:13:02,280
(خروپف)
288
00:13:04,751 --> 00:13:05,750
(کوبیدن روی میلهها)
289
00:13:05,852 --> 00:13:07,418
جو! بیدار شو.
290
00:13:07,521 --> 00:13:10,088
اوه، تدی.
291
00:13:10,190 --> 00:13:11,923
(ناله کردن)
292
00:13:13,360 --> 00:13:15,326
(آه میکشد) حالت خوبه؟
293
00:13:15,428 --> 00:13:18,129
آره، آره. آره، آره، آره.
294
00:13:18,231 --> 00:13:20,665
چه شب محشری بود! (میخندد)
295
00:13:20,767 --> 00:13:23,468
خب، بیا از اینجا بریم بیرون و سرو سامانی به خودت بده.
296
00:13:23,570 --> 00:13:26,037
این شهر واقعاً کلی چیز داره که بهت نشون بده.
297
00:13:26,139 --> 00:13:27,472
میتونم حسابی ازش استفاده کنم.
298
00:13:27,574 --> 00:13:30,241
هوم. به نظر میاد خودش تو رو گاز گرفته. بزن بریم.
299
00:13:31,144 --> 00:13:32,844
یک خانم پلیس؟
300
00:13:34,915 --> 00:13:36,247
حالا دیگه همه چی رو دیدم.
301
00:13:36,349 --> 00:13:38,016
بزن بریم، جو!
302
00:13:38,118 --> 00:13:39,584
صبر کن ببینم. میشناسیش؟
303
00:13:39,686 --> 00:13:41,452
(گفتگوی نامفهوم)
304
00:13:43,523 --> 00:13:44,823
میشناسمش.
305
00:13:44,925 --> 00:13:47,158
رفیق داره؟ (رابرتز آه میکشد)
306
00:13:49,362 --> 00:13:51,696
(صدای چرخش ملایم دستگاه)
307
00:13:51,798 --> 00:13:53,164
چی کار میکنی؟
308
00:13:54,568 --> 00:13:57,235
واضحه که روی میز خونه،
309
00:13:57,337 --> 00:13:59,404
اما دارم سعی میکنم آثارش رو جاهای دیگه پیدا کنم
310
00:13:59,506 --> 00:14:02,640
که ممکنه به قدمهای بعدی قاتل اشاره کنه.
311
00:14:03,376 --> 00:14:05,009
ولی هیچی نیست.
312
00:14:07,147 --> 00:14:08,646
نقاشی...
313
00:14:10,483 --> 00:14:11,716
چی شده؟
314
00:14:11,818 --> 00:14:13,084
کجه.
315
00:14:14,254 --> 00:14:16,421
(موسیقی مرموز)
316
00:14:21,394 --> 00:14:22,460
خالیه.
317
00:14:22,562 --> 00:14:24,729
چقدر پول اون تو بود؟
318
00:14:24,831 --> 00:14:26,097
مـ... نمیدونم.
319
00:14:27,267 --> 00:14:29,601
کی دیگه از وجود این گاوصندوق خبر داشت؟
320
00:14:29,703 --> 00:14:31,169
ام... فقط من.
321
00:14:31,271 --> 00:14:33,137
آقای ادیسون و اون زنک هرزه.
322
00:14:33,240 --> 00:14:34,839
هنوز باهاش حرف زدید؟
323
00:14:34,941 --> 00:14:37,008
طبق شنیدهها تو مهمونی نبود.
324
00:14:37,110 --> 00:14:38,443
درسته.
325
00:14:39,679 --> 00:14:41,946
ولی خیلی هم احتمال داشت که تو این دفتر باشه.
326
00:14:42,048 --> 00:14:43,147
به این نگاه کنید.
327
00:14:46,953 --> 00:14:49,153
ببین، این واقعا زیرکانهست.
328
00:14:49,256 --> 00:14:50,822
به خیابون راه داره.
329
00:14:50,924 --> 00:14:52,624
آقای ادیسون سالها پیش ساخته بودش،
330
00:14:52,726 --> 00:14:54,993
زمانی که همسرش هنوز زنده بود.
331
00:14:55,095 --> 00:14:57,195
به هر کسی که سرگرم میکرد،
332
00:14:57,297 --> 00:14:59,030
فرصت میداد یه خروج عجولانه داشته باشه،
333
00:14:59,132 --> 00:15:02,267
اگه خانم ادیسون ناغافل سر میرسید.
334
00:15:03,270 --> 00:15:04,569
آها!
335
00:15:05,305 --> 00:15:07,005
عالیه.
336
00:15:07,107 --> 00:15:08,773
خب، حالا چی میشه؟
337
00:15:08,875 --> 00:15:10,875
پاسبانها سابقه تکتک کارمندان شرکت آقای ادیسون رو بررسی میکنند،
338
00:15:10,977 --> 00:15:13,711
از هر یک از کارمندان شرکت آقای ادیسون
339
00:15:13,813 --> 00:15:15,813
و بعد اثر انگشتهاشون رو مقایسه میکنند
340
00:15:15,916 --> 00:15:17,849
با اونایی که روی گاوصندوق پیدا شد.
341
00:15:17,951 --> 00:15:19,384
و اگه مطابقت نداشتن چی؟
342
00:15:19,486 --> 00:15:20,919
اون موقع اثر انگشتها رو بررسی میکنیم
343
00:15:21,021 --> 00:15:23,221
مال مجرمان شناختهشده تو آرشیو پلیس رو.
344
00:15:23,323 --> 00:15:24,689
کار خستهکنندهایه.
345
00:15:24,791 --> 00:15:27,859
اما لازمه. درسته.
346
00:15:27,961 --> 00:15:29,827
اوه. ام... الان کجا هستیم؟
347
00:15:29,930 --> 00:15:32,330
محل کار فعلی خانم سامانتا لئون.
348
00:15:32,432 --> 00:15:34,766
دارت اند دگر. اوه.
349
00:15:35,468 --> 00:15:37,068
(در باز میشود)
350
00:15:38,138 --> 00:15:40,038
چی بگم؟ به من قولهایی داده بود
351
00:15:40,140 --> 00:15:42,140
که هیچوقت بهشون عمل نکرد. معلومه که ازش متنفر بودم.
352
00:15:42,242 --> 00:15:44,008
(خانم فلچر): پس از مرگش ناراحت نشدید؟
353
00:15:44,110 --> 00:15:46,744
اون منو اخراج کرد و ببین الان کجام.
354
00:15:46,846 --> 00:15:48,846
اوه، پس این تقصیر اونه؟
355
00:15:48,949 --> 00:15:50,615
من قبلاً پشت بار کار میکردم،
356
00:15:50,717 --> 00:15:53,051
و هرگز نمیذاشتم به این روز بیفته.
357
00:15:53,153 --> 00:15:54,419
خانم فلچر، لطفاً.
358
00:15:54,521 --> 00:15:56,087
معلومه که تقصیر اونه!
359
00:15:56,189 --> 00:15:58,623
اون قول داده بود هوامو داشته باشه. اوه!
360
00:15:58,725 --> 00:16:00,892
مردا به ندرت راست میگن،
361
00:16:00,994 --> 00:16:04,028
وقتی که یه دروغ همیشه میتونه به چیزی که میخوان برسونتشون.
362
00:16:04,130 --> 00:16:08,299
ببین، اگه کسی مثل آقای ادیسون به من خیانت کرده بود،
363
00:16:08,401 --> 00:16:10,501
منم همین کار رو میکردم.
364
00:16:10,603 --> 00:16:13,838
خانم فلچر، واقعا خواهش میکنم بس کنید.
365
00:16:13,940 --> 00:16:15,373
ببخشید، کارآگاه.
366
00:16:15,475 --> 00:16:17,408
خانم لئون، اثر انگشتهای شما
367
00:16:17,510 --> 00:16:20,278
با بعضی از اثر انگشتهای پیدا شده روی
368
00:16:20,380 --> 00:16:22,613
گاوصندوق شخصی آقای ادیسون مطابقت داره. توضیح میدین؟
369
00:16:22,716 --> 00:16:25,917
بعد از اینکه منو اخراج کرد، یواشکی رفتم تو دفترش.
370
00:16:26,019 --> 00:16:27,652
شما که از گذرگاه مخفیاش خبر دارید؟
371
00:16:27,754 --> 00:16:29,887
بله، خبر دارم. خب، ازش استفاده کردم تا به دست بیارم
372
00:16:29,990 --> 00:16:31,889
پولی رو که بهم قول داده بود.
373
00:16:31,992 --> 00:16:33,424
اما اون رمز رو عوض کرده بود.
374
00:16:33,526 --> 00:16:37,128
پس بعداً برگشتید و تو یه حمله خشم
375
00:16:37,230 --> 00:16:39,931
کشتیدش. اوه، مطمئناً
376
00:16:40,033 --> 00:16:42,633
کاریه که من میکردم. خب، من که شما نیستم،
377
00:16:42,736 --> 00:16:45,603
و برخلاف شما، من وقت دارم صبر کنم تا بختم باز بشه.
378
00:16:45,705 --> 00:16:47,572
اوه، فقط اعتراف کن. تو کشتيش.
379
00:16:47,674 --> 00:16:49,807
خانم فلچر، کافیه.
380
00:16:51,378 --> 00:16:52,910
(سرفهای میکند)
381
00:16:54,114 --> 00:16:56,814
ممنون از وقتتون و ام... عذرخواهی میکنم.
382
00:17:03,123 --> 00:17:05,690
متأسفم. فکر کردم اگه بهش فشار بیارم،
383
00:17:05,792 --> 00:17:08,159
یه چیز به درد بخور بگه. عذرخواهی میکنم.
384
00:17:08,261 --> 00:17:10,294
آخه کار کردن کنار شما خیلی هیجانانگیزه.
385
00:17:10,397 --> 00:17:12,930
سعی میکنم در آینده بهتر باشم.
386
00:17:13,033 --> 00:17:15,133
ولی مگه اینطور نیست
387
00:17:15,235 --> 00:17:17,602
که یه ترفند اینطوری گاهی اوقات جواب میده؟
388
00:17:17,704 --> 00:17:21,005
و بعضی وقتا هم فقط باعث میشه بترسن و فرار کنن.
389
00:17:21,107 --> 00:17:22,373
این مال منه
390
00:17:23,510 --> 00:17:26,711
این یه پرونده پلیسیه. نه مال شما.
391
00:17:27,580 --> 00:17:29,347
ام... متوجه شدم.
392
00:17:33,286 --> 00:17:36,821
"من آملیا ترنبری
393
00:17:36,923 --> 00:17:40,925
و جنت مالون را مدتی بود زیر نظر داشتم.
394
00:17:41,027 --> 00:17:44,462
هردوشون مغرور و غیرقابل تحمل بودند.
395
00:17:44,564 --> 00:17:47,498
جنت اخیراً به درخواستهای من بیاعتنایی کرده بود،
396
00:17:47,600 --> 00:17:50,968
و آملیا بیوقفه مسخرهام میکرد.
397
00:17:51,071 --> 00:17:54,172
آن دو ساعتها در میخانه مفت میخوردند،
398
00:17:54,274 --> 00:17:57,075
به لطف مردهای بیچاره.
399
00:17:57,177 --> 00:17:59,877
اما من علاقهای نداشتم
400
00:17:59,979 --> 00:18:02,880
که یکی از اون مردا باشم."
401
00:18:02,982 --> 00:18:05,983
میخواستم خدا باشم."
402
00:18:07,120 --> 00:18:09,520
(کف زدن)
403
00:18:09,622 --> 00:18:12,056
(همهمه نامفهوم)
404
00:18:12,158 --> 00:18:14,759
و اگه میخواین بدونین بعدش چی شد،
405
00:18:14,861 --> 00:18:17,495
این مؤسسه معتبر نسخههای زیادی
406
00:18:17,597 --> 00:18:19,330
از کتاب من موجود داره.
407
00:18:19,432 --> 00:18:21,099
(خنده خانم فلچر)
408
00:18:21,201 --> 00:18:23,434
خانم فلچر، من کتاب شما رو بارها و بارها خوندم.
409
00:18:23,536 --> 00:18:24,669
اوه. ممنونم.
410
00:18:24,771 --> 00:18:25,870
و بارها شما شخصیت
411
00:18:25,972 --> 00:18:27,839
قاتل رو به عهده میگیرین.
412
00:18:27,941 --> 00:18:29,107
دلیل خاصی داره؟
413
00:18:29,209 --> 00:18:31,175
آه... اوه!
414
00:18:31,277 --> 00:18:35,313
فکر میکنم برای یه نویسنده مهمه
415
00:18:35,415 --> 00:18:37,448
که با تمام شخصیتهاش همذاتپنداری کنه.
416
00:18:37,550 --> 00:18:41,352
ام... مظنون، قربانی و قاتل.
417
00:18:41,454 --> 00:18:43,287
اوه. و چطور این کار رو میکنین؟
418
00:18:44,124 --> 00:18:46,224
خب، اونقدرها هم سخت نیست.
419
00:18:46,326 --> 00:18:49,360
مثلاً، هیچوقت تصور کردین که
420
00:18:49,462 --> 00:18:51,429
کسی رو که بهتون آسیب زده، بکشین؟
421
00:18:51,531 --> 00:18:54,465
اوه. بیشتر از یه بار. (میخندد)
422
00:18:54,567 --> 00:18:56,067
اوه، نه شما، عزیزم.
423
00:18:58,838 --> 00:19:01,472
پس تنها کاری که باید بکنین اینه
424
00:19:01,574 --> 00:19:04,509
که تخیلاتتون رو به واقعیت تبدیل کنین.
425
00:19:05,912 --> 00:19:07,778
اوه! البته روی کاغذ!
426
00:19:07,881 --> 00:19:10,047
(همه میخندند)
427
00:19:14,053 --> 00:19:17,388
(موسیقی دلهرهآور)
428
00:19:27,500 --> 00:19:29,500
(زنگ تلفنها)
429
00:19:31,237 --> 00:19:33,137
سرباز رابرتس.
430
00:19:33,239 --> 00:19:35,373
میخوام هرچیزی که میتونین در مورد
431
00:19:35,475 --> 00:19:38,142
یه نفر به اسم آیریس و آدام بورک
432
00:19:38,244 --> 00:19:39,777
اون یه دلال املاکه.
433
00:19:39,879 --> 00:19:41,746
فکر میکنین اونا تو قتل اون وکیل دست داشتن؟
434
00:19:41,848 --> 00:19:42,947
آنها مظنونین پرونده هستند.
435
00:19:43,049 --> 00:19:44,448
فوراً، قربان.
436
00:19:44,551 --> 00:19:46,751
خب، مورداک، فامیل دور من
437
00:19:46,853 --> 00:19:48,386
چطور کار میکنه؟
438
00:19:48,488 --> 00:19:51,155
خب، اون قطعاً خون برکنریدی تو رگاشه.
439
00:19:51,257 --> 00:19:53,124
(برکنرید): طوری میگی انگار چیز بدیه.
440
00:19:53,226 --> 00:19:54,992
خانم برگر. چطور پیش میره کارها؟
441
00:19:55,094 --> 00:19:57,795
خب، بذارین اینطور بگم که دیگه همه چیز رو دیدم.
442
00:19:57,897 --> 00:19:59,864
یعنی چی؟ مردی که دوستتون
443
00:19:59,966 --> 00:20:01,966
باهاش قمار میکرده فکر میکنه یکی از آدمهای
444
00:20:02,068 --> 00:20:04,101
سر میز، بیست دلار ازش دزدیده.
445
00:20:04,204 --> 00:20:06,170
پس، یه خلافکار در حال ارتکاب جرم،
446
00:20:06,272 --> 00:20:07,939
داره یه جرم رو که علیه خودش اتفاق افتاده، گزارش میده؟
447
00:20:08,041 --> 00:20:09,473
تقریباً همینطوره.
448
00:20:10,610 --> 00:20:13,644
میدونی، بعضی وقتا دلم برای روستا تنگ میشه.
449
00:20:13,746 --> 00:20:16,314
خب، روستا هم که همش آفتاب و روشنایی نیست.
450
00:20:19,552 --> 00:20:21,786
پس، اون داشته یه مظنون رو آزار میداده.
451
00:20:21,888 --> 00:20:23,821
نمیشه گفت ما همچین کاری نکردیم.
452
00:20:23,923 --> 00:20:27,325
بله، اما ما افسر پلیسیم، اون نیست.
453
00:20:27,427 --> 00:20:29,827
اوم. باید بگم، حیف که هیچ
454
00:20:29,929 --> 00:20:32,296
پلیس زن سر کار نیست. (سرفه میکند)
455
00:20:32,398 --> 00:20:34,332
یک افسر اخلاق، پلیس نیست.
456
00:20:34,434 --> 00:20:37,435
فهمیدم. و چرا حیف؟
457
00:20:37,537 --> 00:20:39,904
خب، اگه یه زن گیر بده،
458
00:20:40,006 --> 00:20:42,340
طولی نمیکشه که به هر چیزی اعتراف میکنی
459
00:20:42,442 --> 00:20:44,041
فقط برای اینکه دست از سرت برداره.
460
00:20:45,578 --> 00:20:48,212
قربان؟ شوخی کردم. داشتم شوخی میکردم.
461
00:20:48,314 --> 00:20:50,214
اما اعتراف میکنم بعضی وقتا شما زنها چیزایی رو میبینین
462
00:20:50,316 --> 00:20:52,049
که ما مردا از بس نفهمیم نمیبینیم.
463
00:20:52,151 --> 00:20:53,851
این بهتره.
464
00:20:53,953 --> 00:20:55,419
(خنده آرام)
465
00:20:56,556 --> 00:20:59,056
به هر حال، اِم... مورداک، میخوام ازت تشکر کنم
466
00:20:59,158 --> 00:21:00,791
برای تمام تلاشهات. دیگه زیاد طول نمیکشه.
467
00:21:00,893 --> 00:21:03,027
اون به زودی میره. مفهومه؟
468
00:21:03,129 --> 00:21:05,329
اِم، قربان، شما دیشب تو اون جلسه کتابخوانی نبودین.
469
00:21:05,431 --> 00:21:07,398
شب دارتبازی تو رایانز بود.
470
00:21:07,500 --> 00:21:09,567
اون رو فقط به خاطر کتاب خوندن کسی از دست نمیدادم.
471
00:21:09,669 --> 00:21:11,369
چه فامیلم باشه، چه نباشه.
472
00:21:12,338 --> 00:21:14,071
کارآگاه مورداک؟
473
00:21:14,173 --> 00:21:17,942
خانم سامانتا لئون همین الان زنگ زد. بهتون نیاز داره.
474
00:21:18,044 --> 00:21:19,644
(موسیقی دلهرهآور)
475
00:21:25,485 --> 00:21:28,185
اوه، نگران نباشین. نمرده.
476
00:21:28,288 --> 00:21:30,154
واقعاً حیرتانگیزه که آدم چه مهارتهایی رو میتونه یاد بگیره
477
00:21:30,256 --> 00:21:32,056
وقتی یه شغل جدید شروع میکنه.
478
00:21:32,158 --> 00:21:33,424
چی شده؟
479
00:21:33,526 --> 00:21:36,160
اون با کلی عصبانیت اومد اینجا.
480
00:21:36,262 --> 00:21:37,495
منو به قتل متهم کرد.
481
00:21:37,597 --> 00:21:40,431
گفت یه زن مثل من مایه ننگ همه زنهاست.
482
00:21:40,533 --> 00:21:42,733
ازش خواستم لطفاً تنهام بذاره.
483
00:21:42,835 --> 00:21:45,636
و وقتی نرفت، من این کارو کردم.
484
00:21:45,738 --> 00:21:48,272
(ناله خفیف)
485
00:21:54,547 --> 00:21:56,180
آه، خوش برگشتین.
486
00:21:56,282 --> 00:21:59,383
ها. شنیدم یه کم دردسر داشتی. حالت خوبه؟
487
00:21:59,485 --> 00:22:02,453
فکر کردم اگه زنانه باهاش حرف بزنم،
488
00:22:02,555 --> 00:22:04,255
خب، چیزی رو فاش میکنه.
489
00:22:04,357 --> 00:22:06,324
خب، اون یه چماق از پشت بار درآورد.
490
00:22:06,426 --> 00:22:08,693
چیزی که ای کاش ازش خبر داشتم.
491
00:22:08,795 --> 00:22:11,228
ببینین، کاری که کردم اشتباه بود کارآگاه.
492
00:22:11,331 --> 00:22:14,699
و من، من صمیمانه عذرخواهی میکنم.
493
00:22:14,801 --> 00:22:17,468
بله. اما این اولین بار نبود.
494
00:22:17,570 --> 00:22:19,370
بعضی وقتا از کوره در میرم.
495
00:22:19,472 --> 00:22:21,238
(آه میکشد) نایجلا، برو خونه.
496
00:22:21,341 --> 00:22:23,040
مارگارت منتظرته. اما...
497
00:22:23,142 --> 00:22:24,809
بذار کارآگاه کارش رو بکنه.
498
00:22:29,015 --> 00:22:30,348
خب، این خانم لئون؟
499
00:22:30,450 --> 00:22:33,451
خب، قربان، ممکنه اون هم دست داشته باشه.
500
00:22:33,553 --> 00:22:37,121
اما میترسم اقدامات خانم فلچر اون رو محتاط کرده باشه.
501
00:22:37,223 --> 00:22:39,090
من از سرت بازش میکنم.
502
00:22:39,192 --> 00:22:41,592
قربان. پیشینه هر دو رو بررسی کردم.
503
00:22:41,694 --> 00:22:43,694
آقا و خانم برک. خب؟
504
00:22:43,796 --> 00:22:45,296
چیز غیرعادیای نبود و هر دو میتونن توضیح بدن
505
00:22:45,398 --> 00:22:47,431
که وقت کشته شدن آقای ادیسون کجا بودن.
506
00:22:47,533 --> 00:22:49,800
مم. خیلی خوبه. ممنون.
507
00:22:49,902 --> 00:22:51,469
اوه، میتونم زودتر برم ناهار؟
508
00:22:51,571 --> 00:22:53,070
میخوام دوستی رو از وطن ببینم.
509
00:22:53,172 --> 00:22:55,606
بله. البته. ممنون.
510
00:22:55,708 --> 00:22:57,274
رابرتز جوون چطور جا افتاده؟
511
00:22:57,377 --> 00:22:59,143
در واقع، خیلی خوب.
512
00:22:59,245 --> 00:23:01,312
حس میکنم لیاقت چیزهای بهتری رو داره.
513
00:23:01,414 --> 00:23:03,614
حیفه که رنگ پوستش جلوش رو میگیره.
514
00:23:05,618 --> 00:23:07,518
(موسیقی ملایم)
515
00:23:10,189 --> 00:23:11,288
(آه میکشد)
516
00:23:17,864 --> 00:23:19,530
(در باز میشود)
517
00:23:20,933 --> 00:23:23,334
(در بسته میشود) خب، خودت رو ببین!
518
00:23:23,436 --> 00:23:26,337
چی میگی؟ حسابی شیکه!
519
00:23:26,439 --> 00:23:28,139
کاملاً شیکه.
520
00:23:28,241 --> 00:23:30,341
چطور تونستی از پسش بربیای؟
521
00:23:30,443 --> 00:23:33,444
قضیه اینه که، تو بازداشتگاه بیدار شدم
522
00:23:33,546 --> 00:23:36,480
و دیدم 20 دلار تو جیبمه.
523
00:23:36,582 --> 00:23:38,315
نمیدونستی 20 دلار داشتی؟
524
00:23:38,418 --> 00:23:41,018
خب، دیشب با چند تا رفیق قمار کردم
525
00:23:41,120 --> 00:23:44,655
و حدس میزنم بردم. (میخندد)
526
00:23:44,757 --> 00:23:46,657
حدس میزنی؟ اوضاع یه کم مبهم شد
527
00:23:46,759 --> 00:23:47,858
با گذشت شب.
528
00:23:49,962 --> 00:23:51,462
دیگه بسّه درباره خوششانسیم.
529
00:23:51,564 --> 00:23:53,664
یکم در مورد اون افسر اخلاق بهم بگو.
530
00:23:53,766 --> 00:23:56,667
(آه میکشد) اون خیلی باوقاره.
531
00:23:56,769 --> 00:24:00,371
شک دارم که به تو علاقهای داشته باشه.
532
00:24:00,473 --> 00:24:02,540
اوه، بیادبی نباشه.
533
00:24:02,642 --> 00:24:05,242
آها.
534
00:24:05,344 --> 00:24:06,510
باید دید.
535
00:24:08,080 --> 00:24:09,346
هی، فکر کردم میخواستیم ناهار بخوریم؟!
536
00:24:09,449 --> 00:24:12,483
متاسفم، تدی. "غورباغه" داره میره خواستگاری.
537
00:24:12,585 --> 00:24:16,754
قبل از اینکه بری، اوه، بشین. لطفاً. لطفاً.
538
00:24:21,561 --> 00:24:24,895
خب، یکی از مردایی که باهاش قمار میکردی
539
00:24:24,997 --> 00:24:28,365
میگه کسی 20 دلار از جیبش دزدیده.
540
00:24:28,468 --> 00:24:31,035
اوه! ها.
541
00:24:31,137 --> 00:24:32,636
آره، حیفه.
542
00:24:34,607 --> 00:24:35,606
خب که چی؟
543
00:24:37,109 --> 00:24:38,843
خب، فقط فکر میکنم خندهداره
544
00:24:38,945 --> 00:24:41,178
که تو 20 دلار پیدا کردی.
545
00:24:42,381 --> 00:24:43,914
بذار بهت بگم، تدی.
546
00:24:44,016 --> 00:24:47,151
جو انز خیلی کارها میکنه.
547
00:24:47,253 --> 00:24:50,888
همه کارهاش خوب نیستن، ولی اون دزد نیست.
548
00:24:52,191 --> 00:24:54,859
آره. حق با توئه. معذرت میخوام.
549
00:24:54,961 --> 00:24:57,194
(موسیقی مرموز)
550
00:24:57,296 --> 00:24:58,729
(شیهه اسب از دور)
551
00:24:58,831 --> 00:25:00,731
(پچپچ نامفهوم)
552
00:25:07,306 --> 00:25:10,241
خب، هیچ قتلی غیرقابل کشف نیست.
553
00:25:10,343 --> 00:25:13,511
با گذشت زمان، شواهد پزشکی قانونی هر روش مرگی رو آشکار میکنه.
554
00:25:13,613 --> 00:25:15,980
مم. ولی فقط به خاطر اینکه پیدا میکنی،
555
00:25:16,082 --> 00:25:19,049
روش مرگ رو، به این معنی نیست که قاتل رو پیدا کردی.
556
00:25:19,151 --> 00:25:21,285
خب، این کار کارآگاه مورداکِ.
557
00:25:21,387 --> 00:25:22,987
خوشبختانه، اون تو این کار خیلی ماهره.
558
00:25:23,089 --> 00:25:24,321
(میخندد)
559
00:25:24,423 --> 00:25:26,557
حتماً چیزهای وحشتناکی دیدی.
560
00:25:26,659 --> 00:25:28,792
اوه، دیدم! هفته پیش یه مرد رو معاینه کردم با...
561
00:25:28,895 --> 00:25:31,295
ام، بذاریم حرف زدن از چیزهای وحشتناک رو برای سردخانه،
562
00:25:31,397 --> 00:25:34,598
باشه؟ شاید بتونیم در مورد آب و هوا حرف بزنیم، یا...
563
00:25:34,700 --> 00:25:37,768
خب، اینو ببین.
564
00:25:37,870 --> 00:25:40,271
هوم. یکی داره حسابی خرید میکنه.
565
00:25:40,373 --> 00:25:43,340
تازه، تو گرونترین مغازه شهر.
566
00:25:43,442 --> 00:25:46,143
توماس مجبورم میکنه وقتی از کنارش رد میشیم چشمامو ببندم.
567
00:25:46,245 --> 00:25:50,915
حالا، اون زن مظنون به قتل آقای ادیسونِ.
568
00:25:51,017 --> 00:25:53,250
و ظاهراً مقدار خیلی زیادی پول
569
00:25:53,352 --> 00:25:55,686
از شرکت آقای ادیسون دزدیده شده.
570
00:25:55,788 --> 00:25:58,022
و از گرونترین مغازه شهر میاد بیرون؟
571
00:25:58,124 --> 00:26:00,925
(نفسنفس میزند) فکر میکنی اون قاتله؟
572
00:26:01,027 --> 00:26:03,260
من قطعاً فکر میکنم ممکنه.
573
00:26:03,362 --> 00:26:04,662
اوه!
574
00:26:08,768 --> 00:26:10,367
خانم فلچر.
575
00:26:10,469 --> 00:26:13,037
ام، قبل از اینکه شروع کنی،
576
00:26:13,139 --> 00:26:16,340
تامی باهام حرف زده و من واقعاً میفهمم
577
00:26:16,442 --> 00:26:18,943
که بار اضافی و بیهودهای بودم.
578
00:26:19,045 --> 00:26:22,246
اوه! کتابم. ازش لذت بردی؟
579
00:26:22,348 --> 00:26:24,214
بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم، بله.
580
00:26:25,685 --> 00:26:27,384
چه کاری میتونم برات انجام بدم؟
581
00:26:28,621 --> 00:26:31,155
من خانم لئون رو دیدم
582
00:26:31,257 --> 00:26:34,992
در حال خارج شدن از لباسفروشی مادام پومورای.
583
00:26:35,094 --> 00:26:37,795
درسته؟ مم. خب.
584
00:26:37,897 --> 00:26:39,396
خودم هم تعجب کرده بودم.
585
00:26:39,498 --> 00:26:41,832
یعنی، چطور میتونست از عهده خرید اونجا بربیاد؟
586
00:26:42,802 --> 00:26:44,969
من فقط یه شهروند نگرانم
587
00:26:45,071 --> 00:26:47,371
که یه سری اطلاعات به پلیس میده.
588
00:26:47,473 --> 00:26:48,906
(تلفن زنگ میزند)
589
00:26:52,745 --> 00:26:54,244
کارآگاه مورداک.
590
00:26:55,047 --> 00:26:57,781
بله. الان اونجا میام.
591
00:27:00,920 --> 00:27:03,854
قول میدی سر راهم نباشی؟
592
00:27:08,594 --> 00:27:09,693
(آه میکشد)
593
00:27:09,795 --> 00:27:12,196
(در میزند) (جو): تدی! تدی!
594
00:27:12,298 --> 00:27:13,764
(رابرتز): جو.
595
00:27:13,866 --> 00:27:15,165
تدی.
596
00:27:15,267 --> 00:27:17,601
تصمیم گرفتی با دوست قدیمیات وقت بگذرونی؟
597
00:27:18,771 --> 00:27:20,504
چی شده؟ چند نفر دارن تعقیبم میکنن.
598
00:27:20,606 --> 00:27:22,373
مردها؟ چه مردایی؟ نمیدونم. ممکنه بوده باشن
599
00:27:22,475 --> 00:27:24,174
چند تا از رفقایی که داشتم باهاشون ورق بازی میکردم.
600
00:27:24,276 --> 00:27:26,677
ممکنه بوده باشن؟ میدونی، یه کم مه گرفتهست.
601
00:27:26,779 --> 00:27:28,312
تدی، لطفاً راهم بده تو. فکر کنم به دردسر افتادم.
602
00:27:28,414 --> 00:27:29,446
باشه.
603
00:27:29,548 --> 00:27:31,815
(موسیقی دلهرهآور)
604
00:27:36,956 --> 00:27:38,622
به نظر میرسه اون تنها نیست.
605
00:27:42,194 --> 00:27:44,695
(موسیقی پرتعلیق)
606
00:27:51,771 --> 00:27:53,771
حتماً یکی از مغازه تا اینجا تعقیبش کرده
607
00:27:53,873 --> 00:27:55,406
و ازش دزدی کرده.
608
00:27:56,575 --> 00:27:58,075
خب، این یه فرضیهست.
609
00:27:58,177 --> 00:28:00,711
فکر کنم همینطوره، اما اگه اون واقعاً کشته باشه...
610
00:28:00,813 --> 00:28:03,380
آقای ادیسون رو، پس حقش بوده.
611
00:28:03,482 --> 00:28:05,249
این مال موسسه حقوقیه؟
612
00:28:05,351 --> 00:28:08,352
ظاهراً همینطوره. پس حق با من بود،
613
00:28:08,454 --> 00:28:10,187
از همون اول در مورد اون.
614
00:28:17,930 --> 00:28:19,930
(موسیقی دلهرهآور)
615
00:28:26,238 --> 00:28:27,404
اینه.
616
00:28:28,574 --> 00:28:30,874
گلوله با همون کالیبری که آقای ادیسون رو کشته.
617
00:28:31,544 --> 00:28:32,876
تصادفه؟
618
00:28:34,046 --> 00:28:35,713
نظرت چیه، خانم هارت؟
619
00:28:35,815 --> 00:28:37,181
هرچی بیشتر اینجا میمونم،
620
00:28:37,283 --> 00:28:39,283
کمتر بهشون باور پیدا میکنم.
621
00:28:39,385 --> 00:28:41,719
پس اون آقای ادیسون رو کشته،
622
00:28:41,821 --> 00:28:45,022
و بعد یکی با همون اسلحه اونو کشته.
623
00:28:45,124 --> 00:28:46,857
اینطور نیست کارآگاه؟
624
00:28:46,959 --> 00:28:49,626
من اینطور نمیگم. شما چی میگید؟
625
00:28:49,729 --> 00:28:52,663
من میگم یه چیزی هست که خیلی راحت و بهموقعهست
626
00:28:52,765 --> 00:28:54,465
در مورد همهی این قضیه.
627
00:28:54,567 --> 00:28:56,066
هوم. خانم هارت.
628
00:28:56,936 --> 00:28:58,168
اوه!
629
00:29:00,506 --> 00:29:03,407
آه، خب، کارآگاه، من منتظر اون زمان میمونم
630
00:29:03,509 --> 00:29:06,310
که شما به همون نتیجهای برسید که من رسیدم.
631
00:29:06,412 --> 00:29:07,978
شما خیلی از این بابت مطمئن به نظر میرسید.
632
00:29:08,080 --> 00:29:09,880
(خنده آرام)
633
00:29:09,982 --> 00:29:13,283
این... این آخرین اجرای من امشبه.
634
00:29:13,385 --> 00:29:14,718
شما اونجا خواهید بود؟
635
00:29:14,820 --> 00:29:16,687
تلاش میکنم که حضور پیدا کنم.
636
00:29:18,290 --> 00:29:20,390
کارآگاه.
637
00:29:20,493 --> 00:29:22,893
تلگرام شما از طرف دکتر آگدن رسیده.
638
00:29:23,562 --> 00:29:24,962
ممنونم، پاول.
639
00:29:25,064 --> 00:29:26,864
(موسیقی ملایم)
640
00:29:26,966 --> 00:29:29,032
اوه!
641
00:29:29,135 --> 00:29:32,369
بسیار خب. و لطفاً میخوام یکی دیگه بفرستم.
642
00:29:33,672 --> 00:29:35,339
بله قربان.
643
00:29:35,441 --> 00:29:39,343
(خانم فلچر): «آملیا از خود بیخود شده بود.
644
00:29:39,445 --> 00:29:42,780
صمیمیترین دوستش بیش از سه روز بود که گم شده بود،
645
00:29:44,016 --> 00:29:48,585
و پلیس کاری نکرده بود.
646
00:29:48,687 --> 00:29:50,687
این فقط باور او را تقویت میکرد که زندگی
647
00:29:50,790 --> 00:29:55,359
یک زن جوان هیچ ارزشی برای مقامات نداشت.
648
00:29:55,461 --> 00:29:58,762
اما آملیا نمیتوانست این حقیقت را قبول کند
649
00:29:58,864 --> 00:30:01,532
که بهترین دوستش مرده بود.
650
00:30:01,634 --> 00:30:06,537
او میدانست دوستش جایی در بیرون بود، و رنج میبرد.
651
00:30:06,639 --> 00:30:08,405
و در آن لحظه،
652
00:30:08,507 --> 00:30:10,541
آملیا کاری کرد
653
00:30:10,643 --> 00:30:13,143
که میدانست پلیس هرگز انجام نخواهد داد.
654
00:30:14,213 --> 00:30:15,879
زندگیاش را وقف کرد
655
00:30:15,981 --> 00:30:17,915
به پیدا کردن آن شیطانصفت
656
00:30:18,017 --> 00:30:20,150
که دوستش را کشته بود،
657
00:30:20,252 --> 00:30:22,786
در حالی که همیشه میترسید
658
00:30:22,888 --> 00:30:27,057
که خودش قربانی بعدی باشد.»
659
00:30:27,159 --> 00:30:28,292
(نفس حبس شده از تعجب)
660
00:30:28,394 --> 00:30:30,527
(تشویق)
661
00:30:34,166 --> 00:30:36,466
حالا، میتونید مطمئن باشید
662
00:30:36,569 --> 00:30:39,436
که اگرچه شخصیت من پلیس را زیاد تحویل نمیگیرد،
663
00:30:39,538 --> 00:30:41,371
(خندههای جمعیت) ...این مسلماً
664
00:30:41,473 --> 00:30:44,241
در مورد نویسنده صدق نمیکند.
665
00:30:44,343 --> 00:30:47,611
من خوششانس بودهام که شاهد باشم
666
00:30:47,713 --> 00:30:50,948
مهارت و هوش
667
00:30:51,050 --> 00:30:53,183
کارآگاه بزرگ مورداک را.
668
00:30:53,285 --> 00:30:55,152
(تشویق)
669
00:30:58,057 --> 00:31:02,626
و من چیزی فراتر از یک شاهد ساده بودهام.
670
00:31:02,728 --> 00:31:05,796
در حقیقت، ما حسابی در حال پیشرفتیم
671
00:31:05,898 --> 00:31:11,001
در حل کردن پرونده یک قتل وحشتناک در این شهر زیبا.
672
00:31:11,103 --> 00:31:13,203
(همهمه جمعیت)
673
00:31:17,409 --> 00:31:18,909
(رابرتس): تو خونه من چی کار میکنید؟
674
00:31:20,246 --> 00:31:22,746
من تشنمه. و اون پول ما رو داره.
675
00:31:22,848 --> 00:31:24,114
من پول شما رو برنداشتم.
676
00:31:24,216 --> 00:31:27,417
هرگز نگفتم که برداشتی. (رابرتس): پس چی؟
677
00:31:27,519 --> 00:31:29,319
ریک اینجا پول رو تو بازی پوکر دزدید،
678
00:31:29,421 --> 00:31:30,821
اشتباهی اون رو تو جیب کت تو گذاشت.
679
00:31:30,923 --> 00:31:32,689
این که منطقی نیست.
680
00:31:32,791 --> 00:31:34,992
حسابی مست بودم، فکر کردم کتش مال منه،
681
00:31:35,094 --> 00:31:36,159
پس بده.
682
00:31:37,897 --> 00:31:39,496
نمیتونم.
683
00:31:39,598 --> 00:31:41,164
چرا؟
684
00:31:41,267 --> 00:31:42,499
خرجش کردم.
685
00:31:42,601 --> 00:31:44,167
تو حیلهگر کوچولو! آه!
686
00:31:44,270 --> 00:31:46,036
ازش دور شو. به تو ربطی نداره.
687
00:31:46,138 --> 00:31:47,804
چرا که ربط داره. من یک مأمور پلیسم.
688
00:31:47,907 --> 00:31:49,673
تو یه پلیسی.
689
00:31:49,775 --> 00:31:50,841
(پوزخند)
690
00:31:50,943 --> 00:31:52,309
خیلی مسخرهست.
691
00:31:52,411 --> 00:31:53,510
همین الان برید وگرنه به دردسر میافتید.
692
00:31:53,612 --> 00:31:55,479
ما وقتی میریم که حقّمون رو بگیریم.
693
00:31:56,882 --> 00:31:58,782
اون لباسهای شیک رو دربیار.
694
00:31:58,884 --> 00:32:00,384
تدی؟
695
00:32:00,486 --> 00:32:02,185
ما باید از این یه چیزی بگیریم.
696
00:32:06,325 --> 00:32:09,026
فکر نکنم انتخابی داشته باشی، جو.
697
00:32:09,128 --> 00:32:11,261
کاری که مرد میگه رو بکن. ها؟
698
00:32:19,772 --> 00:32:21,538
(صدای قدمهای نزدیک شونده)
699
00:32:22,775 --> 00:32:24,541
قربان. چیزی پیدا کردی، هنری؟
700
00:32:24,643 --> 00:32:26,843
هیچی پیدا نکردم. تمامی کارمندان ادیسون...
701
00:32:26,946 --> 00:32:28,545
همگی حساب پس دادهاند و هیچکدام هرگز
702
00:32:28,647 --> 00:32:30,280
به هیچ جرمی مجرم شناخته نشدهاند
703
00:32:30,382 --> 00:32:32,849
ممکن است از اول کار همان منشی بوده باشد، آقا.
704
00:32:32,952 --> 00:32:34,885
اینقدر مطمئن نباشید، خانم فلچر.
705
00:32:34,987 --> 00:32:36,954
میدانم که گفتید دخالت نکنم،
706
00:32:37,056 --> 00:32:39,356
اما فکر میکنم چیز جالبی پیدا کردهام.
707
00:32:39,458 --> 00:32:41,191
ممنونم، هنری.
708
00:32:41,293 --> 00:32:42,592
چی پیدا کردهای؟
709
00:32:42,695 --> 00:32:44,094
چیزی که پاسبان شما پیدا نکرد.
710
00:32:44,196 --> 00:32:46,263
و آن چیست؟
711
00:32:46,365 --> 00:32:48,932
خب، سوءظن شما
712
00:32:49,034 --> 00:32:51,101
که این یک سرقت تصادفی نبوده،
713
00:32:51,203 --> 00:32:52,536
باعث شد فکر کنم.
714
00:32:52,638 --> 00:32:55,539
حالا، آیا این حمله میتواند کار کسی باشد
715
00:32:55,641 --> 00:32:58,709
که میدانست خانم لئون پول را دزدیده است؟
716
00:32:58,811 --> 00:33:01,078
کسی که او را میشناخت. دقیقاً.
717
00:33:01,180 --> 00:33:03,480
و به این نگاه کنید.
718
00:33:05,818 --> 00:33:09,553
حالا به نظر میرسد که تا دو سال پیش،
719
00:33:09,655 --> 00:33:12,856
خانم دافنه پاتر وجود نداشته.
720
00:33:12,958 --> 00:33:14,925
وجود نداشته... منظورتان چیست؟
721
00:33:15,027 --> 00:33:17,961
هیچ سندی از وجود او نیست
722
00:33:18,063 --> 00:33:22,099
قبل از اینکه در شرکت ادیسون استخدام شود.
723
00:33:24,203 --> 00:33:26,737
هیچ؟ نه. هیچ سندی نیست.
724
00:33:26,839 --> 00:33:29,473
از شغل قبلی. هیچ سندی از تولد نیست.
725
00:33:29,575 --> 00:33:31,908
هیچچیز. او یک شبح است.
726
00:33:35,681 --> 00:33:37,080
میتوانم با شما بیایم؟
727
00:33:37,182 --> 00:33:38,682
خیلی بعید میدانم بتوانم شما را متوقف کنم.
728
00:33:38,784 --> 00:33:39,916
آه
729
00:33:47,893 --> 00:33:50,293
خانم پاتر، چه کار میکنید؟
730
00:33:50,396 --> 00:33:53,997
من دارم میروم. فقط چیزهای خودم را جمع میکنم.
731
00:33:54,099 --> 00:33:58,135
و، به نظر میرسد بعضی چیزهایی که مال من نیستند.
732
00:33:58,237 --> 00:34:00,504
(موسیقی تنشزا)
733
00:34:01,807 --> 00:34:04,341
او شوهر سابقم بود.
734
00:34:04,443 --> 00:34:06,476
هیچکس نمیدانست.
735
00:34:06,578 --> 00:34:08,045
شما دو نفر طلاق گرفته بودید،
736
00:34:08,147 --> 00:34:10,313
اما به کار با هم ادامه دادید؟
737
00:34:10,416 --> 00:34:12,949
اوه، چارهای نداشتم.
738
00:34:13,052 --> 00:34:15,118
و او خوب به من پول میداد.
739
00:34:15,220 --> 00:34:17,387
چرا این را به کسی نگفتید؟
740
00:34:19,224 --> 00:34:21,725
ترور تازه شرکتش را راه انداخته بود.
741
00:34:21,827 --> 00:34:25,595
او میترسید که اطلاع از طلاق ما
742
00:34:25,697 --> 00:34:28,198
به کارش لطمه بزند، بنابراین اصرار داشت
743
00:34:28,300 --> 00:34:31,001
که رابطه گذشتهمان را پنهان نگه داریم.
744
00:34:31,103 --> 00:34:34,204
او همچنین به من گفت که وقتی بازنشسته شود، به خوبی از من حمایت خواهد کرد.
745
00:34:34,306 --> 00:34:35,939
وقتی بازنشسته شود.
746
00:34:36,041 --> 00:34:38,608
و بعد سر و کله سامانتا لئون پیدا شد.
747
00:34:38,710 --> 00:34:41,945
حتماً. و او قلبش را دزدید.
748
00:34:42,047 --> 00:34:43,980
(میخندد) آه، نه.
749
00:34:44,083 --> 00:34:47,384
شوهرم با یک عشوه و ناز کوچک هم شیفته میشد
750
00:34:47,486 --> 00:34:50,754
و یک زن بیاخلاق. (پوزخند میزند)
751
00:34:52,424 --> 00:34:56,893
برای دو سال تماشای معاشقهشان میکردم.
752
00:34:56,995 --> 00:35:00,630
تحقیرآمیز بود. او اخراجش نکرد؟
753
00:35:00,732 --> 00:35:02,332
اوه، این یک فریب بود.
754
00:35:02,434 --> 00:35:04,234
مثل روز روشن دیدم.
755
00:35:04,336 --> 00:35:06,970
(ادیسون): خانم لئون، شما مایه ننگ این شرکت شدید!
756
00:35:07,072 --> 00:35:08,371
فوری اخراجید!
757
00:35:08,474 --> 00:35:10,340
(هقهق میکند)
758
00:35:17,749 --> 00:35:20,984
- بلیطهای کشتی بخار تمام مدرکی بود که نیاز داشتم.
759
00:35:21,086 --> 00:35:25,922
او قرار بود با او و پول برود.
760
00:35:26,024 --> 00:35:28,158
آن پول مال من بود.
761
00:35:29,461 --> 00:35:33,530
دو سال نشستم و با تحقیر تماشایشان کردم.
762
00:35:33,632 --> 00:35:36,066
او قرار نبود آن را به او بدهد.
763
00:35:36,168 --> 00:35:38,602
او پول را ندزدید، مگر نه؟
764
00:35:38,704 --> 00:35:40,570
خب، شما جواب آن را میدانید.
765
00:35:41,773 --> 00:35:43,073
رفتم که به رخش بکشم.
766
00:35:43,175 --> 00:35:44,808
ببین چه دارم.
767
00:35:44,910 --> 00:35:46,109
او زیر بار نرفت.
768
00:35:46,211 --> 00:35:47,911
(صدای شلیک گلوله)
769
00:35:48,013 --> 00:35:49,412
(صدای افتادن جسد)
770
00:35:50,582 --> 00:35:52,249
پس من طوری وانمود کردم که یک سرقت بوده.
771
00:35:53,452 --> 00:35:56,052
شما دو نفر را به قتل رساندید.
772
00:35:56,155 --> 00:36:00,757
دو نفر که زندگیای را که لایقش بودم، از من دریغ کردند.
773
00:36:11,203 --> 00:36:13,336
لطفاً خانم پاتر را به سلولها ببرید.
774
00:36:15,174 --> 00:36:17,207
(نفسنفس میزند)
775
00:36:20,679 --> 00:36:23,180
آقا، تلگرامی که درخواست کرده بودید، همین الان رسید.
776
00:36:23,282 --> 00:36:24,881
(در بسته میشود)
777
00:36:32,691 --> 00:36:35,125
میخواستید مرا ببینید؟ بله.
778
00:36:35,227 --> 00:36:37,160
شما خانم پاتر را دستگیر کردید.
779
00:36:37,262 --> 00:36:40,263
بله. اوه، تا زمانی که شروع به بررسی
780
00:36:40,365 --> 00:36:41,998
گذشته خانم پاتر کردم،
781
00:36:42,100 --> 00:36:45,835
متقاعد شده بودم که خانم لئون، قاتل است.
782
00:36:45,938 --> 00:36:47,837
اما شما هرگز این فکر را نمیکردید، مگر نه؟
783
00:36:47,940 --> 00:36:50,874
خب، باور اینکه رسیدهای سپردهگذاری
784
00:36:50,976 --> 00:36:53,109
چیزی باشد که آقای ادیسون نگه میداشت
785
00:36:53,212 --> 00:36:55,645
در گاوصندوق خصوصیاش، برایم سخت بود. و این باعث شد شما باور کنید
786
00:36:55,747 --> 00:36:57,447
که آنها کار گذاشته شده بودند. پول چه؟
787
00:36:57,549 --> 00:36:59,649
آنچه در خانه خانم لئون پیدا کردیم،
788
00:36:59,751 --> 00:37:01,284
مبلغ ناچیزی بود.
789
00:37:01,386 --> 00:37:03,353
بیش از ۵۰۰۰ دلار دزدیده شده بود
790
00:37:03,455 --> 00:37:05,455
و ما فقط ۵۰ دلار را پیدا کردیم.
791
00:37:05,557 --> 00:37:07,691
به سختی کافی برای توجیه قتل.
792
00:37:07,793 --> 00:37:11,294
این عبارت عجیبی است. آیا چیزی قتل را توجیه میکند؟
793
00:37:11,396 --> 00:37:14,998
این سوالی است که میخواستم از شما بپرسم، به عنوان یک نویسنده.
794
00:37:15,100 --> 00:37:17,067
هوم. هوم. لطفاً، بفرمایید بنشینید.
795
00:37:19,938 --> 00:37:21,972
کتاب شما را تمام کردم. دوستش داشتید؟
796
00:37:22,074 --> 00:37:23,440
بله. بله. اوه.
797
00:37:23,542 --> 00:37:26,810
خیلی زیاد. و شما تخیل فوقالعادهای دارید.
798
00:37:26,912 --> 00:37:30,480
خب، این هم نعمت است و هم بلا.
799
00:37:30,582 --> 00:37:34,784
گاهی اوقات از چیزهایی که ذهنم میسازد، خودم میترسم.
800
00:37:34,886 --> 00:37:36,486
میتوانم تصور کنم.
801
00:37:36,588 --> 00:37:38,221
یعنی، بعضی وقتها
802
00:37:38,323 --> 00:37:40,890
غرق افکارم میشم
803
00:37:40,993 --> 00:37:43,026
به سختی میفهمم چی واقعیه و چی نیست
804
00:37:43,128 --> 00:37:45,729
اما... اما شما؟
805
00:37:45,831 --> 00:37:49,532
شما باید مرد خیلی قویای باشید که هنوز به خوبی اعتقاد دارید
806
00:37:49,635 --> 00:37:51,901
بعد از این همه کثافتکاری که دیدید
807
00:37:52,004 --> 00:37:53,503
اوه
808
00:37:56,842 --> 00:37:58,708
این چیه؟ یه تلگرامه
809
00:37:58,810 --> 00:38:00,844
از همسرم دریافت کردم
810
00:38:00,946 --> 00:38:02,545
فکر کردم شاید براتون جالب باشه
811
00:38:02,648 --> 00:38:04,347
چرا باید اینطور فکر کنم؟
812
00:38:04,449 --> 00:38:06,516
خب، همونطور که از کتابم میدونید
813
00:38:06,618 --> 00:38:08,718
همسرم یک پزشک قانونی بود
814
00:38:08,820 --> 00:38:12,856
من و همسرم با هم کار کردیم تا صدها پرونده قتل رو حل کنیم
815
00:38:12,958 --> 00:38:14,491
ایشان در حال حاضر در انگلستان اقامت دارند
816
00:38:14,593 --> 00:38:16,960
هوم. در سمت فعلیشون
817
00:38:17,062 --> 00:38:20,297
ایشان به اطلاعات محرمانه دسترسی دارند
818
00:38:20,399 --> 00:38:22,766
مثل گزارشهای پزشکی قانونی
819
00:38:22,868 --> 00:38:24,701
اوه، واقعاً؟ بله
820
00:38:24,803 --> 00:38:28,038
و، امم، یکی از این گزارشهای پزشکی قانونی
821
00:38:28,140 --> 00:38:31,174
به پرونده قتل نگاهی میاندازد
822
00:38:31,276 --> 00:38:33,777
یک فلیسیتی داولینگ
823
00:38:33,879 --> 00:38:37,614
او در همان شهری به قتل رسید
824
00:38:37,716 --> 00:38:41,084
که شما تقریباً ۲۰ سال پیش در آن ساکن بودید
825
00:38:41,186 --> 00:38:42,786
اوه، اِم...
826
00:38:42,888 --> 00:38:44,988
نمیدونستم جسدش رو پیدا کرده بودن
827
00:38:45,090 --> 00:38:48,658
اوه، میشناختینش؟ خب، فقط اسمشو شنیده بودم
828
00:38:48,760 --> 00:38:52,896
من درست بعد از ناپدید شدنش از شهر رفتم
829
00:38:52,998 --> 00:38:57,267
راستش، اون الهامبخش رمان من بود
830
00:38:57,369 --> 00:38:59,102
(موسیقی پرتعلیق)
831
00:39:01,773 --> 00:39:04,240
فکر میکنم اون خیلی بیشتر از این حرفا بود
832
00:39:07,679 --> 00:39:09,612
از وقتی به اینجا، تورنتو، اومدین...
833
00:39:09,715 --> 00:39:13,783
با جسد دو قربانی قتل برخورد کردین
834
00:39:15,554 --> 00:39:19,255
و تو هیچکدوم از این موارد، هیچ اثری از احساسات نشون ندادید
835
00:39:21,226 --> 00:39:25,161
شاید من بیشتر از اونی که بخواین تصور کنین، شبیه شما باشم
836
00:39:25,263 --> 00:39:26,596
بعید میدونم
837
00:39:28,233 --> 00:39:30,967
تو این گزارش پزشکی قانونی خاص، اِم...
838
00:39:31,069 --> 00:39:33,470
پزشک قانونی با جزئیات فراوان...
839
00:39:33,572 --> 00:39:35,805
در مورد جراحات خانم داولینگ
840
00:39:35,907 --> 00:39:38,308
خیلی دقیقه
841
00:39:38,410 --> 00:39:41,277
و این جزئیات فقط برای پزشک قانونی مشخص بود
842
00:39:41,380 --> 00:39:44,114
و افسر پرونده
843
00:39:44,216 --> 00:39:47,851
و چطور بگویم، خودتان.
844
00:39:51,289 --> 00:39:53,022
"اولین برش،
845
00:39:53,125 --> 00:39:55,925
تاندون آشیلش را قطع کرد.
846
00:39:56,027 --> 00:39:59,062
این کار او را بیحرکت کرد.
847
00:40:00,399 --> 00:40:03,633
من تمام زمانی را که نیاز داشتم، به دست میآوردم.
848
00:40:04,736 --> 00:40:08,138
و آن پوزبند هم برایم فراهم میکرد
849
00:40:08,240 --> 00:40:11,107
سکوتی را که میخواستم."
850
00:40:12,778 --> 00:40:15,979
"برش دوم، دوباره،
851
00:40:16,081 --> 00:40:17,447
فقط برای زخمی کردن بود.
852
00:40:19,084 --> 00:40:22,485
من خیلی دقت کردم که از
853
00:40:22,587 --> 00:40:24,521
همه رگهای اصلی دوری کنم.
854
00:40:26,391 --> 00:40:31,194
میخواستم تا جای ممکن زنده بماند،
855
00:40:32,931 --> 00:40:38,101
تا واقعاً تاوان کاری را که کرده بود، بدهد."
856
00:40:38,203 --> 00:40:41,504
در حین گوش دادن به شما، چیزی به نظرم رسید.
857
00:40:41,606 --> 00:40:44,240
شما خیلی کمتر شبیه کسی بودید که دارد میخواند،
858
00:40:44,342 --> 00:40:47,277
و بیشتر شبیه کسی که دارد به یاد میآورد.
859
00:40:50,182 --> 00:40:52,048
شما هیچ مدرکی ندارید.
860
00:40:52,150 --> 00:40:53,149
نه.
861
00:40:54,753 --> 00:40:57,053
اما حالا چیزی دارم که میتونم ارائه بدم
862
00:40:57,155 --> 00:40:59,088
به پلیس شفیلد
863
00:40:59,191 --> 00:41:01,090
چیزی که قبلاً نداشتن
864
00:41:01,993 --> 00:41:03,660
خب، اون چیه؟
865
00:41:03,762 --> 00:41:05,428
یک مظنون
866
00:41:07,499 --> 00:41:09,032
(موسیقی دلهرهآور)
867
00:41:10,335 --> 00:41:12,001
کِی فهمیدی؟
868
00:41:12,103 --> 00:41:13,803
قرائت دوم
869
00:41:18,143 --> 00:41:20,243
من میگم که این کار من نبود.
870
00:41:21,146 --> 00:41:23,046
کمتر از این انتظار نداشتم.
871
00:41:24,716 --> 00:41:27,984
ولی در مورد چیزی که قبلاً گفتید، حق با شما بود.
872
00:41:29,221 --> 00:41:30,820
و اون چی بود؟
873
00:41:33,258 --> 00:41:35,925
چشمها گاهی دروغ نمیگویند.
874
00:41:38,263 --> 00:41:39,796
(آه)
875
00:41:43,935 --> 00:41:45,335
(چهچه پرندگان)
876
00:41:45,437 --> 00:41:46,636
(همهمه نامفهوم)
877
00:41:46,738 --> 00:41:48,338
میتونستی کیفمو برام بیاری.
878
00:41:48,440 --> 00:41:50,340
میشد. نه، عوضش تو میخوای
879
00:41:50,442 --> 00:41:53,042
منو اینور و اونور تقریباً لخت راه بندازی تو... اوه خدایا!
880
00:41:57,415 --> 00:42:00,350
پاسبان رابرتز، همه چیز تحت کنترله؟
881
00:42:00,452 --> 00:42:01,551
اینطوره.
882
00:42:05,323 --> 00:42:07,257
شهر بهتون خوش میگذره، آقای انز؟
883
00:42:09,794 --> 00:42:11,928
تو زندگیم اوقات بهتری هم داشتم.
884
00:42:12,030 --> 00:42:14,330
خودتو بپوشون وگرنه چارهای ندارم
885
00:42:14,432 --> 00:42:16,032
جز اینکه برات گزارش تخلف بنویسم.
886
00:42:23,141 --> 00:42:24,741
هنوز فکر میکنی پیشش شانسی دارم؟
887
00:42:24,843 --> 00:42:27,143
نه. حدس میزدم.
888
00:42:28,914 --> 00:42:30,480
ازش خوشت اومده؟
889
00:42:32,517 --> 00:42:34,551
آره، هستی، مگه نه؟ باشه، فهمیدم.
890
00:42:34,653 --> 00:42:37,287
رفاقت حرف اول رو میزنه. ولی اگه نصیحت منو میخوای...
891
00:42:37,389 --> 00:42:40,223
اوه، فکر نکنم من بخوام نصیحت بگیرم
892
00:42:40,325 --> 00:42:42,692
از مردی که با لباس زیرش توی خیابون راه میره.
893
00:42:42,794 --> 00:42:44,327
(رابرتس میخندد)
894
00:42:47,799 --> 00:42:49,799
و نایجل این همه رو اعتراف میکنه؟
895
00:42:49,901 --> 00:42:51,834
اون اعتراف میکنه که دلشکسته بوده
896
00:42:51,937 --> 00:42:53,903
وقتی خانم داولینگ نامزدیش رو اعلام کرد.
897
00:42:54,005 --> 00:42:55,972
با مردی که خانم فلچر دوستش داشت.
898
00:42:56,074 --> 00:42:57,206
و این انگیزه است؟
899
00:42:58,143 --> 00:42:59,309
میدونی، توماس، من...
900
00:42:59,411 --> 00:43:01,177
...هیچوقت بهش اعتماد نکردم.
901
00:43:01,279 --> 00:43:04,113
یه جورایی... ترسناک بود.
902
00:43:05,483 --> 00:43:06,950
یعنی دارید به قتل متهمش میکنید؟
903
00:43:07,052 --> 00:43:08,451
خب، نه، نمیتونم.
904
00:43:08,553 --> 00:43:10,053
پس چرا تو سلوله؟
905
00:43:10,155 --> 00:43:11,387
متهمش میکنم به
906
00:43:11,489 --> 00:43:13,089
دخالت در تحقیقات پلیس.
907
00:43:13,191 --> 00:43:14,591
خب، این که قبول نیست.
908
00:43:14,693 --> 00:43:16,192
من خودم تقریباً بهش گفتم دخالت کنه.
909
00:43:16,294 --> 00:43:18,661
آره، ولی میتونم تو سلولهای خودمون نگهش دارم تا
910
00:43:18,763 --> 00:43:21,764
یه کارآگاه از شفیلد برسه.
911
00:43:21,866 --> 00:43:23,099
عدالت برقرار میشه.
912
00:43:24,235 --> 00:43:25,668
خب، پس اینم از این.
913
00:43:25,770 --> 00:43:28,404
متاسفم، قربان. اوه، اشکالی نداره، مورداک.
914
00:43:28,506 --> 00:43:29,872
ولی یه لطفی بکن،
915
00:43:29,975 --> 00:43:32,141
دفعه بعد که یه فامیلی به دیدنم میاد،
916
00:43:32,243 --> 00:43:34,077
لطفاً دستگیرشون نکن.
917
00:43:34,179 --> 00:43:36,045
بیا بریم، مارگارت. (مارگارت): هوم
918
00:43:40,185 --> 00:43:42,785
(موسیقی متن)
919
00:43:43,922 --> 00:43:46,322
Subtitling: difuze'
920
00:43:47,322 --> 00:43:54,322
💫✿ WAREZ-IR ✿💫
🌸♡ IRWAREZ.COM ♡🌸80482
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.