All language subtitles for @YisFilm Khers.2022.720p.BDRip-Per
Afrikaans
Akan
Albanian
Amharic
Arabic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bemba
Bengali
Bihari
Bosnian
Breton
Bulgarian
Cambodian
Catalan
Cebuano
Cherokee
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
Dutch
English
Esperanto
Estonian
Ewe
Faroese
Filipino
Finnish
French
Frisian
Ga
Galician
Georgian
German
Greek
Guarani
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hindi
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Interlingua
Irish
Italian
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Kinyarwanda
Kirundi
Kongo
Korean
Krio (Sierra Leone)
Kurdish
Kurdish (Soranî)
Kyrgyz
Laothian
Latin
Latvian
Lingala
Lithuanian
Lozi
Luganda
Luo
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mauritian Creole
Moldavian
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Montenegrin
Nepali
Nigerian Pidgin
Northern Sotho
Norwegian
Norwegian (Nynorsk)
Occitan
Oriya
Oromo
Pashto
Persian
Polish
Portuguese (Brazil)
Portuguese (Portugal)
Punjabi
Quechua
Romanian
Romansh
Runyakitara
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Serbo-Croatian
Sesotho
Setswana
Seychellois Creole
Shona
Sindhi
Sinhalese
Slovak
Slovenian
Somali
Spanish
Spanish (Latin American)
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Tatar
Telugu
Thai
Tigrinya
Tonga
Tshiluba
Tumbuka
Turkish
Turkmen
Twi
Uighur
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Wolof
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:00,500 --> 00:00:08,500
ارائه اختصاصی از کانال تلگرامی سینما نگاه
t.me/YisFilm
2
00:00:09,000 --> 00:00:16,000
ترجمه شنیداری و زیرنویس: یوسف کارگر
3
00:00:16,500 --> 00:00:22,500
صدا گذاری و ویرایش نهایی: خواهران کاوسی
4
00:00:28,901 --> 00:00:31,126
...دورهگردِ تُرک: سیمیت*، سیمیت، سیمیت
(نوعی نانِ سُنتی تُرکی)
5
00:00:31,251 --> 00:00:34,126
...سیمیت، سیمیت، سیمیت، سیمیت
6
00:00:36,001 --> 00:00:39,526
سیمیتچی، سیمیتچی
!سیمیتچی، سیمیتچیه
7
00:00:39,601 --> 00:00:42,126
(صدای تبلیغِ فروشندهی تُرک)
8
00:00:42,301 --> 00:00:43,526
دورهگردِ تُرک: سیمیت، سیمیت، سیمیت
9
00:00:43,571 --> 00:00:47,126
...سیمیت، سیمیت، سیمیت، سیمیت
10
00:00:49,701 --> 00:00:55,126
(صدای تبلیغِ قهوهچی تُرک)
11
00:00:55,801 --> 00:00:58,126
...قهوهچی تُرک: قهوهچیه
12
00:00:58,901 --> 00:01:01,401
(صدای تبلیغِ قهوهچی تُرک)
13
00:01:01,501 --> 00:01:47,126
(Mavi Mavi صدای نواختن موسیقی تُرکی)
(خواننده: ابراهیم تاتلیسِس)
(صدای تبلیغِ قهوهچی تُرک)
14
00:01:47,201 --> 00:01:49,126
*Mavi ،mavi :مردِ مشتری
(آبی، آبی)
15
00:01:49,501 --> 00:01:51,126
زارا: سلام. چی مِیل دارید؟
16
00:01:51,292 --> 00:01:52,792
.زن: چای
.مرد: منم همینطور
17
00:01:52,892 --> 00:01:56,801
(Mavi Mavi صدای نواختنِ موسیقی)
18
00:01:57,001 --> 00:01:59,042
.زارا: بفرمایید
.مرد: خیلی ممنون
19
00:01:59,142 --> 00:02:01,792
(صدای زنگِ موبایل)
20
00:02:01,892 --> 00:02:02,892
زارا: الو
21
00:02:02,992 --> 00:02:05,092
(Mavi Mavi صدای نواختنِ موسیقی)
22
00:02:05,292 --> 00:02:06,667
.زارا: دیدمت... دیدمت
23
00:02:07,626 --> 00:02:08,667
الآن میام.
24
00:02:08,867 --> 00:02:24,217
(Mavi Mavi صدای نواختنِ موسیقی)
25
00:02:24,417 --> 00:02:25,417
زارا: کوش؟
26
00:02:25,917 --> 00:02:26,817
سلام
27
00:02:28,001 --> 00:02:29,626
!بَختیار: چِته؟ آروم باش! نفس بگیر
28
00:02:29,792 --> 00:02:32,084
زارا: دَه دقیقه بیشتر وقت ندارم.
رستوران خیلی شلوغه.
29
00:02:32,251 --> 00:02:33,292
چی شد؟
30
00:02:34,876 --> 00:02:36,126
!بَختیار: بفرمایید، خانمِ ایزابِل
31
00:02:36,292 --> 00:02:39,876
بذار ببینم فامیلیات چی بود؟
لاکْرُوا... مبارکه!
32
00:02:43,459 --> 00:02:46,251
زارا: وای! چقدر از این عکسم بدم میاد!
33
00:02:46,417 --> 00:02:48,100
،بختیار: بد هم نیست
...به هر حال باید یه شَباهَتی
34
00:02:48,200 --> 00:02:50,126
به صاحبِ اصلی پاسپورت
!داشته باشی دیگه
35
00:02:50,292 --> 00:02:53,991
زارا: حالا این ایزابل لاکْرُوی بدبخت
کی هست؟
36
00:02:54,167 --> 00:02:56,709
بختیار: یه توریست تو یکی از این هتلها.
حالا چرا بدبخت؟
37
00:02:56,876 --> 00:02:58,751
،میره گُزارِش میده
...میگه پاسپورتم گم شده
38
00:02:58,917 --> 00:03:01,584
بعدِ یه مدت چون فرانسویه،
براش یه پاسپورتِ جدید میاد.
39
00:03:02,626 --> 00:03:04,917
آدمپَرونه میگفت فقط سه روز فرصت دارید.
40
00:03:05,084 --> 00:03:09,501
تون سوخته*game ،تو این سه روز رَد نشید
و این پاسپورت بیارزش میشه.
(گِیمِ، بازی)
41
00:03:09,667 --> 00:03:11,042
زارا: مالِ تو چی؟
بختیار: من؟
42
00:03:11,209 --> 00:03:12,667
زارا: اسمت تو پاسپورت چیه؟
43
00:03:13,209 --> 00:03:15,501
بختیار: برای من فعلاً نتونستن کاری بکنن.
44
00:03:16,542 --> 00:03:17,542
زارا: یعنی چی؟
45
00:03:17,709 --> 00:03:19,876
بختیار: یعنی اینکه تو میری،
من بعداً میام.
46
00:03:20,959 --> 00:03:22,167
زارا: شوخیات گرفته بختیار؟
47
00:03:22,334 --> 00:03:24,292
بختیار: زارا... زارا... زارا...
48
00:03:25,084 --> 00:03:27,084
!این دفعه فرق میکنه
49
00:03:27,251 --> 00:03:29,292
نه خطر داره، نه مرگ و میر.
50
00:03:29,667 --> 00:03:32,459
توریستی اینجا سوارِ هواپیما میشی
قلبِ اروپا پیاده میشی.
51
00:03:32,626 --> 00:03:35,251
میدونی چند نفر حَسرَتِ این پاسپورت رو دارن؟
52
00:03:35,751 --> 00:03:38,542
زارا: اگه نتونی بیای تو، من چیکار کنم؟
بختیار: میتونم، میام.
53
00:03:39,042 --> 00:03:40,226
!بختیار: گِیمبازی دیر و زود داره
54
00:03:40,442 --> 00:03:43,426
بعضیها شانس دارن، زود میرن
!بعضیها دیرتر
55
00:03:44,917 --> 00:03:48,876
تو هم کمکم بهتره وسایلت رو
.از اینجا جمع کنی، تَسویه حساب کنی
56
00:03:49,042 --> 00:03:50,167
زارا: نمیخوام. مالِ خودت!
57
00:03:50,334 --> 00:03:53,959
...بختیار: زارا
زارا: نمیتونم
بختیار: زارا از چی میترسی؟ مُطمَئنه!
58
00:03:54,126 --> 00:03:55,626
زارا: نمیفهمی از چی میترسم؟
59
00:03:55,792 --> 00:03:58,992
من اگه قرار بود بدونِ تو برم،
!دَه سال که تو این جهنم نمیموندم
60
00:03:59,709 --> 00:04:01,209
بختیار: میفهمم، ولی این آخرین راهه.
61
00:04:01,292 --> 00:04:04,510
زارا: من نمیتونم، بختیار.
من بدونِ تو اونجا برام از جهنم هم بدتره!
62
00:04:04,626 --> 00:04:06,667
!یا ما با همدیگه میریم یا اصلاً نمیریم
63
00:04:07,959 --> 00:04:10,251
!بختیار: زارا... زارا
64
00:04:23,159 --> 00:04:28,251
دورهگردِ تُرک: سیمیت، سیمیت، سیمیت
.سیمیت، سیمیت، سیمیت، سیمیت
65
00:04:30,059 --> 00:04:33,901
سیمیتچی، سیمیتچی
.سیمیتچی، سیمیتچیه
66
00:04:35,659 --> 00:04:41,251
سیمیت، سیمیت، سیمیت سیمیت
.سیمیت، سیمیت، سیمیت
67
00:04:42,792 --> 00:04:43,626
رضا: کات!
68
00:04:44,376 --> 00:04:45,667
آقا چطور بود؟
69
00:04:46,376 --> 00:04:48,876
جعفر پناهی پای تماس تصویری: اِ... خوب بود...
70
00:04:49,042 --> 00:04:51,459
فقط رضا جان من نمیدونم چرا...
71
00:04:51,626 --> 00:04:53,417
میمونید رو زارا؟
72
00:04:53,959 --> 00:04:57,542
باید بیاید برسید به بختیار،
زارا رو تو بَکگِراندِ این...
73
00:04:57,709 --> 00:04:59,542
بِره به طرفِ رستوران...
74
00:04:59,709 --> 00:05:01,667
پناهی: فوکوس هم روی بختیار باشه.
...بختیار: رضا جان
75
00:05:01,827 --> 00:05:04,660
صدای مردِ پشتِ صحنه: آقای پناهی
.اینجا نمیتونستم کاریش بکنم
76
00:05:04,834 --> 00:05:10,542
چون وقتی که زارا میره، من باید با زارا
میرفتم. این باید بختیار میاومد دنبالش...
77
00:05:10,709 --> 00:05:14,542
پناهی: ببین این بازیگرها در اختیارِ شما هستن.
شما علامت بذارید...
78
00:05:14,709 --> 00:05:16,101
پناهی: رضا؟
رضا: جانم آقا
79
00:05:16,169 --> 00:05:18,501
پناهی: ببین رضا جان
.خودت حَواسِت به این باشه
80
00:05:18,667 --> 00:05:22,584
پناهی: علامتِ آخر رو بذار
...بگو دقیقاً کجا وایسَن
رضا: بله، بله... اوکی
81
00:05:22,751 --> 00:05:26,367
و زارا هم از چه قسمت راه بیُفته
بِره اون طرف.
82
00:05:27,042 --> 00:05:29,792
اینطوری وقتی که میمونیم رو زارا...
83
00:05:29,842 --> 00:05:32,792
پَن* که میکنیم برمیگردیم به بختیار...
(یک مدل حرکتِ دوربین)
84
00:05:32,959 --> 00:05:36,667
یه وقتِ تَلَف شده داریم،
.ریتم رو میاندازه
85
00:05:36,834 --> 00:05:38,334
رضا: تکرار میکنیم پس.
86
00:05:38,501 --> 00:05:41,434
پناهی: تکرار. صد در صد باید تکرار کنیم.
بعد یه چیز دیگه هم...
87
00:05:42,417 --> 00:05:44,542
آروم به زارا بگو که...
88
00:05:45,209 --> 00:05:47,426
.نکنه *exaggerat وقتی که داره پاسپورت رو میگیره
(اِگزَجِره، اِغراق)
89
00:05:47,526 --> 00:05:49,584
رضا: چشم
!زارا، بیا
90
00:05:49,667 --> 00:05:52,292
پناهی: بختیار هم دست و اَبروش overactـه.
(اووِراَکت، بازی بیش از حد اِغراقآمیز)
91
00:05:53,209 --> 00:05:56,167
رضا... رضا فهمیدی چی گفتم؟
92
00:05:56,334 --> 00:05:59,034
رضا؟ رضا قطع شد.
93
00:06:01,200 --> 00:06:02,100
رضا؟
94
00:06:07,334 --> 00:06:12,800
(صدای هَمهَمه از بیرون)
95
00:06:13,000 --> 00:06:14,000
پناهی: رضا؟
96
00:06:14,200 --> 00:06:19,292
(صدای هَمهَمه از بیرون)
97
00:06:20,392 --> 00:06:22,292
(صدای مرغ و خروس)
98
00:06:25,392 --> 00:06:30,092
(صدای کلاغ)
99
00:06:30,392 --> 00:06:36,092
(صدای بازی بچهها از بیرون)
100
00:06:36,392 --> 00:06:43,292
(صدای گفتگوی زن از بیرون)
101
00:06:48,892 --> 00:06:54,292
(صدای بچهها از بیرون)
102
00:07:04,992 --> 00:07:12,051
(صدای هَمهَمهی افراد)
103
00:07:12,102 --> 00:07:15,051
(صدای مرغ و خروس)
104
00:07:15,251 --> 00:07:16,542
قَنبَر: سلام، آقای مهندس.
105
00:07:16,709 --> 00:07:17,609
پناهی: سلام
106
00:07:17,902 --> 00:07:20,351
(صدای مرغ و خروس)
107
00:07:20,584 --> 00:07:22,209
پناهی: آقا قَنبَر ببخشید؟
قَنبَر: جانم؟
108
00:07:22,376 --> 00:07:25,909
پناهی: تو خونهتون نردبونی
چهارپایهای چیزی داری؟
قَنبَر: بله، هست آقا.
109
00:07:26,051 --> 00:07:27,701
پناهی: یه دقیقه لطف میکنی؟
قَنبَر: بیارم اونجا آقا؟
110
00:07:27,767 --> 00:07:29,251
پناهی: بله، بله مرسی.
قَنبَر: تو برو، منم میام.
111
00:07:29,334 --> 00:07:32,501
زنِ قنبر: چه خبرته این همه سر و صدا به پا کردی؟
یه عروسی خواستیم بریم ها.
112
00:07:32,667 --> 00:07:34,486
قنبر: مهندسه، برو.
زنِ قنبر: تو اخلاقت همیشه همینه.
113
00:07:34,587 --> 00:07:37,001
قنبر: کار داره، گفتم برو. یا الله
زنِ قنبر: چه کاری داره آخه؟
114
00:07:37,587 --> 00:07:42,300
(صدای موسیقی آذری)
115
00:07:42,942 --> 00:07:44,251
پناهی: ببخشید خانم.
116
00:07:44,451 --> 00:07:46,592
(صدای موسیقی آذری)
117
00:07:46,792 --> 00:07:48,042
زنِ قنبر: خواهش میکنم.
118
00:07:48,242 --> 00:07:58,085
(صدای موسیقی آذری)
119
00:07:58,285 --> 00:08:00,994
پناهی: آقا قنبر، این رو میشه بذارید اینجا؟
120
00:08:01,167 --> 00:08:02,834
قنبر: بله آقا، اومدم. یا الله!
121
00:08:04,417 --> 00:08:05,642
قنبر: ببخشید
!پناهی: همینجا بذار
122
00:08:05,709 --> 00:08:07,167
قنبر: چشم، آقای مهندس.
123
00:08:10,251 --> 00:08:11,834
قنبر: خوبه آقا؟
پناهی: آره
124
00:08:12,834 --> 00:08:14,126
پناهی: یه لحظه این رو نگه دار.
125
00:08:14,292 --> 00:08:15,542
قنبر: آقا میخواین چیکار کنین؟
126
00:08:15,709 --> 00:08:17,917
پناهی: من این رو ببرم بالا
!ببینم خط میده
127
00:08:18,084 --> 00:08:19,997
قنبر: آقا، برای شما بَده برید اون بالا.
128
00:08:20,084 --> 00:08:22,542
من خودم انجام میدم.
هر کاری دارید به من بگید.
129
00:08:23,209 --> 00:08:24,084
پناهی: چرا؟
130
00:08:24,257 --> 00:08:27,050
قنبر: آقای مهندس
...اینجا در و همسایه فکر میکنن
131
00:08:27,107 --> 00:08:29,304
یه وقت رفتین بالا
دارین به خونهشون سَرَک میکشین
132
00:08:29,340 --> 00:08:30,600
پناهی: اینم باشه
قنبر: ببخشید ها!
133
00:08:30,642 --> 00:08:32,592
پناهی: خواهش میکنم. پس سریع برو.
قنبر: چشم
134
00:08:33,892 --> 00:08:37,051
(صدای موسیقی آذری)
135
00:08:37,251 --> 00:08:39,584
!قنبر: یا الله... یا الله
136
00:08:41,192 --> 00:08:43,876
پناهی: خب، یه لحظه بگیر بالا...
137
00:08:44,042 --> 00:08:45,676
ببین خط میده اصلاً؟
138
00:08:47,834 --> 00:08:49,376
قنبر: من خطی نمیبینم.
139
00:08:50,051 --> 00:08:54,667
آقا، اینجا سالی دوازده ماه همینه.
آنتن نمیده، خط نمیده.
140
00:08:54,834 --> 00:08:57,626
اگه بخواین میبرم بالا پشت بومِ همسایه.
141
00:08:57,792 --> 00:08:59,542
ولی اونجا هم همینه.
142
00:08:59,542 --> 00:09:04,067
پناهی: آقا... این... کَدخُداست چیه... رئیسِ شورا
قنبر: ها
143
00:09:04,167 --> 00:09:07,459
پناهی: گفته بود که اینجا خطش خوبه
موبایل میگیره، همهچیمون خوبه.
144
00:09:07,626 --> 00:09:09,876
قنبر: اون همهچی رو میگه عالیه.
145
00:09:10,626 --> 00:09:12,050
!پناهی: خب بیا پایین، بیا پایین
146
00:09:12,204 --> 00:09:14,709
قنبر: تازه این مُدَت هم که آنتن میداد
از شانسِ شما بود.
147
00:09:14,876 --> 00:09:16,501
قنبر: اینجا اصلاً آنتن نمیده!
148
00:09:16,667 --> 00:09:20,167
واسه همینه هیچکی موبایل استفاده نمیکنه.
...میافته تو خطِ تُرکیه
149
00:09:20,334 --> 00:09:23,376
قنبر: قَبضِش زیاد میاد،
هیچکی نمیتونه پَرداخت بکنه.
...پناهی: خب
150
00:09:26,104 --> 00:09:28,145
.قنبر: این خدمتِ شما
.پناهی: مرسی
قنبر: بفرمایید.
151
00:09:28,459 --> 00:09:30,042
پناهی: چیه نو نوار کردی!
چه خبره؟
152
00:09:30,209 --> 00:09:31,876
قنبر: آقای مهندس، میریم مَراسِم.
153
00:09:32,042 --> 00:09:34,767
پناهی: مَراسِمِ چی؟
قنبر: مَراسِمِ پاشویانه.
154
00:09:34,834 --> 00:09:37,459
پناهی: چیچی شویان؟
قنبر: یه جور مراسمِ نامزدیه.
155
00:09:37,626 --> 00:09:41,459
قنبر: عروس و داماد رو میبَرن لبِ چشمه
پاهاشون رو میشورن و اینها.
.پناهی: خب
156
00:09:41,626 --> 00:09:43,079
پناهی: ببین...
.قنبر: جانم
...پناهی: یه دقیقه
157
00:09:43,126 --> 00:09:45,417
...پناهی: یه دقیقه
قنبر: بذار این رو جابهجا کنم
.شما راحت برید
158
00:09:46,751 --> 00:09:49,001
.قنبر: آقای مهندس، شما هم بیاین
!خوشحال میشن ها
159
00:09:49,167 --> 00:09:51,626
پناهی: نه، من کار دارم. مرسی.
خیلی ممنون.
160
00:09:51,792 --> 00:09:52,509
قنبر: هر جور راحتین.
161
00:09:52,576 --> 00:09:54,626
پناهی: ببین، عزیز جان!
قنبر: بله؟
162
00:09:54,976 --> 00:09:55,926
...پناهی: آقا
163
00:09:56,059 --> 00:10:00,076
قنبر: بله آقا؟
پناهی: من نمیتونم بیام، خب
فقط یه لطفی میکنی؟
164
00:10:00,784 --> 00:10:03,009
پناهی: اِ... داری میری اونجا، خب؟
قنبر: آها
165
00:10:03,044 --> 00:10:05,659
پناهی: خب؟ یه فیلم هم بگیر که
.من ببینم چه خبره
166
00:10:05,696 --> 00:10:06,917
قنبر: آقا، من بلد نیستم.
167
00:10:07,012 --> 00:10:09,584
بعدش هم این همه راه از
تهران کوبیدین اومدین اینجا...
168
00:10:09,751 --> 00:10:11,967
!قنبر: شما خودتون بیاین فیلمبرداری بکنید دیگه
.پناهی: نه قربونتم
169
00:10:12,004 --> 00:10:14,334
.پناهی: مرسی. دفعهی بعد انشاالله
170
00:10:14,501 --> 00:10:16,001
ببین، کاری نداره!
171
00:10:16,167 --> 00:10:17,709
پناهی: تو فقط... ببین...
قنبر: آها
172
00:10:17,767 --> 00:10:20,709
...پناهی: الان من این رو خب
قنبر: آها
.پناهی: گذاشتم، فیلم میگیره
173
00:10:20,876 --> 00:10:23,026
پناهی: دست نزن!
.همینطوری روشن بذار
174
00:10:23,105 --> 00:10:25,869
قنبر: آقا، اهالی دِه مَسخَره میکنن. میگن...
پناهی: روشن... خواهش میکنم، عِیب نداره، نه، نه
175
00:10:26,042 --> 00:10:27,084
پناهی: روشن بذار بمونه...
176
00:10:27,251 --> 00:10:29,626
پناهی: از همینجا شروع کن فیلم گرفتن، برو.
177
00:10:29,792 --> 00:10:32,231
فقط این رو راحت بگیر
.طرفِ هر کی میخوای فیلم بگیری
178
00:10:32,326 --> 00:10:33,751
قنبر: این الان فیلم داره میگیره آقا؟
پناهی: آره، آره
179
00:10:33,796 --> 00:10:35,751
قنبر: فقط من بگیرم اینجور برم؟
پناهی: آره، آره، برو، برو.
180
00:10:35,917 --> 00:10:37,667
قنبر: کاش خودتون میاومدین، آقا.
پناهی: آره، بدو برو
181
00:10:37,704 --> 00:10:39,251
پناهی: اینم بذار تو جیبت، برو
قنبر: باشه، باشه
182
00:10:39,417 --> 00:10:41,501
پناهی: ببین هر موقع هم که
...خواستی قطع کنی
183
00:10:41,557 --> 00:10:43,901
پناهی: این... همون رو میزنی، این رو
قنبر: چشم، چشم آقا
184
00:10:43,951 --> 00:10:45,601
پناهی: دوباره هر وقت خواستی بگیری
.این رو میزنی
185
00:10:45,667 --> 00:10:47,959
قنبر: چشم، آقای مهندس. ببخشید من رفتم.
پناهی: برو
186
00:10:48,126 --> 00:10:49,209
پناهی: خواهش میکنم.
قنبر: ببخشید
187
00:10:49,792 --> 00:10:51,084
قنبر: کفشهام هم بردارم
188
00:10:51,284 --> 00:10:54,676
(صدای خندهی افراد)
189
00:10:54,876 --> 00:10:57,542
پناهی: قشنگ اینطوری بگیر جلوت، برو.
قنبر: چشم، آقا.
190
00:10:57,742 --> 00:11:08,509
(صدای خنده و گفتگوی افراد)
(صدای آوازِ تُرکی)
191
00:11:08,709 --> 00:11:11,042
پناهی: خب باریکَلا، خیلی خوبه،
همینطوری بگیر...
قنبر: خوبه آقا؟
192
00:11:11,209 --> 00:11:13,209
پناهی: از هر کی میخواستی فیلم بگیری
اینطوری بگیر جلو!
193
00:11:13,376 --> 00:11:15,501
قنبر: از شما میگیرم.
پناهی: خب، بیا بگیر.
194
00:11:17,376 --> 00:11:18,201
(صدای شاترِ دوربینِ عکاسی)
195
00:11:18,376 --> 00:11:27,501
(صدای بچهها)
(صدای ساز زدن)
196
00:11:27,700 --> 00:11:31,501
(صدای گفتگوی افراد)
(صدای ساز زدن)
197
00:11:31,792 --> 00:11:34,001
زن: سلام، پسرعمو قنبر
قنبر: سلام
198
00:11:34,167 --> 00:11:35,917
زن: چطوری؟
قنبر: شما چطورین؟
199
00:11:36,084 --> 00:11:38,459
زن: چی شده بیل و کُلَنگ رو
گذاشتی زمین؟ اون چیه دیگه؟
200
00:11:38,626 --> 00:11:40,209
قنبر: مهندس داده.
دوربینه، فیلم میگیرم.
201
00:11:40,369 --> 00:11:43,369
زن: بلدی آخه؟
قنبر: من خودم کارگردانم، بابا.
202
00:11:43,555 --> 00:11:51,804
(صدای هَمهَمهی افراد)
203
00:11:52,004 --> 00:11:55,792
پناهی: بَه! بچهها، بیاین اینجا ببینم.
204
00:11:55,851 --> 00:11:58,292
بیاین اینجا. بیاین. بیاین
.سلام
205
00:11:58,351 --> 00:11:59,192
بیاین
206
00:12:00,209 --> 00:12:01,501
...پناهی: بله، ببین
زن: آقای مهندس، دیره
207
00:12:01,667 --> 00:12:04,792
پناهی: چشم، چشم
.من یه عکس ازت بگیرم
208
00:12:05,251 --> 00:12:06,292
ممنون
209
00:12:06,709 --> 00:12:08,584
پناهی: بیاین اینجا بشینین!
210
00:12:09,251 --> 00:12:11,334
زن: آقای مهندس، دیره
!ما مهمونیم آخه
211
00:12:11,501 --> 00:12:13,042
پناهی: بله، بله. باشه.
212
00:12:13,242 --> 00:12:16,000
(صدای ساز و آوازِ آذری)
213
00:12:16,126 --> 00:12:17,417
زن: میذارید بیان؟
214
00:12:17,584 --> 00:12:19,376
پناهی: یه دقیقه اجازه بدین.
215
00:12:19,576 --> 00:12:34,000
(صدای ساز و آوازِ آذری)
(صدای گفتگوی زنها به آذری)
216
00:12:37,501 --> 00:12:39,084
نَنِه: آقای مهندس؟
217
00:12:39,709 --> 00:12:41,834
نَنِه: آقای مهندس؟
پناهی: بله، بله؟
218
00:12:42,001 --> 00:12:43,501
نَنِه: بیا، غذا حاضره
219
00:12:44,834 --> 00:12:45,959
پناهی: اومدم.
220
00:12:46,200 --> 00:12:57,176
(صدای ساز و آواز از بیرون)
221
00:12:57,376 --> 00:13:00,292
پناهی: بَه بَه! چه بوهایی خوبی میاد.
222
00:13:00,459 --> 00:13:02,876
نَنِه: بیا. بیا غذات رو ببر.
223
00:13:10,917 --> 00:13:13,376
پناهی: ببخشید دیگه.
شما رو هم به زحمت انداختم.
224
00:13:13,792 --> 00:13:14,876
نَنِه: چه زحمتی؟
225
00:13:15,042 --> 00:13:16,959
من این کار رو نکنم، حوصلهام سر میره.
226
00:13:17,792 --> 00:13:19,292
پناهی: شما چرا نرفتین؟
227
00:13:19,459 --> 00:13:23,417
نَنِه: دیگه از من گذشته
.این مراسم مالِ جوونهاست
228
00:13:23,834 --> 00:13:26,709
.پناهی: ماشاالله تازه اولِ جوونی شماست
229
00:13:26,876 --> 00:13:31,417
نَنِه: ای بابا. دلم میخواستم برم
ولی این پا درد من رو بیچاره کرده.
230
00:13:31,584 --> 00:13:36,667
پناهی: اون قرص مَنیَزیمهای زردی
که دادم رو میخوری؟
231
00:13:36,834 --> 00:13:39,292
نَنِه: همونها یه ذره پاهام رو
!خوب کرده دیگه
232
00:13:39,459 --> 00:13:43,334
تموم شدن. قوطیاش رو دادم قنبر بخره
ولی امروز نمیرسه بِره شهر.
233
00:13:43,501 --> 00:13:46,917
پناهی: چه مراسمی بود
[قنبر] گفت میخوام برم اونجا؟
234
00:13:47,084 --> 00:13:52,959
نَنِه: یه نوع مراسمِ نامزدیه.
از قدیم این رسم رو داشتیم.
235
00:13:53,126 --> 00:13:55,251
خدابیامُرز مادرم میگفت...
236
00:13:55,751 --> 00:13:58,251
...قدیمها وقتی یه پسر عاشقِ یه دختر میشد
237
00:13:58,417 --> 00:14:00,876
میرفت کنارِ رودخونه قایِم میشد
238
00:14:01,042 --> 00:14:06,084
وقتی دختره میاومد آب ببره یا ظرف بشوره،
میپرید و چادرش رو میگرفت...
239
00:14:06,667 --> 00:14:11,251
از اون به بعد، چه دختره راضی بود و چه نبود،
اسمش رو روی اون میذاشتن...
240
00:14:11,417 --> 00:14:13,001
نَنِه: نگیر، آقای مهندس!
241
00:14:13,167 --> 00:14:14,167
نَنِه: نگیر
پناهی: چرا؟
242
00:14:14,334 --> 00:14:16,417
نَنِه: میگم نگیر دیگه. حرف گوش کن.
پناهی: چشم.
243
00:14:16,584 --> 00:14:17,792
پناهی: ببخشید، بله.
244
00:14:17,959 --> 00:14:19,626
.نَنِه: پس دختره نشونکردهی اون میشد
245
00:14:19,792 --> 00:14:23,501
دیگه هیچکس به خواستگاری اون دختر نمیرفت.
ولی اون رسم از بین رفت.
246
00:14:23,667 --> 00:14:25,251
حالا مراسمِ پاشویان جاش رو گرفته.
247
00:14:25,417 --> 00:14:27,959
پناهی: همین پاشویان رو میگم.
چیه این؟
248
00:14:28,126 --> 00:14:31,292
نَنِه: اینم باز یه سُنَتِ نامزدیه.
پناهی: خب
249
00:14:31,459 --> 00:14:35,542
نَنِه: دختر و پسری رو که میخوان عقد کنن،
میبرن کنارِ دو تا سنگِ بزرگِ رودخونه...
250
00:14:35,709 --> 00:14:43,751
دختر رو مینشونن رو سنگِ چپی
...و پسر رو هم مینشونن رو سمتِ راستی
251
00:14:43,900 --> 00:14:44,600
پناهی: خب
252
00:14:44,709 --> 00:14:49,667
نَنِه: پاهای دختره رو زنها میشورن
و مردها هم پاهای پسره رو.
253
00:14:49,834 --> 00:14:54,584
میگن این کار باعث میشه
.زندگی اونها خوش بشه
254
00:14:54,751 --> 00:14:57,709
چون زندگیشون رو با پاکی شروع میکنن.
255
00:14:57,876 --> 00:15:01,209
پناهی: چه سنتِ خوبیه!
...فقط یه چیز رو متوجه نشدم
256
00:15:01,376 --> 00:15:06,834
گفتین که دختره سمتِ راست
...پسره سمتِ چپ
257
00:15:07,001 --> 00:15:08,800
اگه جاشون عوض بشه چی؟
258
00:15:09,209 --> 00:15:11,167
نَنِه: ای بابا. من چه میدونم؟
259
00:15:11,334 --> 00:15:17,501
میگن چون دختر از دَندهی چپ به دنیا میاد
باید بشینه رو سنگِ سمتِ چپ.
260
00:15:17,892 --> 00:15:19,792
پناهی: خب
!نَنِه: این چیزها رو ولش کن
261
00:15:19,959 --> 00:15:23,084
پاشو غذات رو ببر
.قبل از اینکه سرد بشه، بخور
262
00:15:23,251 --> 00:15:25,709
من زیاد از این چیزها سرم نمیشه والله.
263
00:15:25,876 --> 00:15:28,126
پناهی: خیلی ممنون
نَنِه: نوش جانت
264
00:15:28,172 --> 00:15:31,417
پناهی: با اجازهات. خداحافظ
نَنِه: نوشِ جان. خوش اومدی.
265
00:15:32,001 --> 00:15:33,667
نَنِه: من از این چیزها سرم نمیشه که!
266
00:15:34,001 --> 00:15:35,067
(صدای در زدن)
267
00:15:36,401 --> 00:15:37,367
(صدای در زدن)
268
00:15:37,759 --> 00:15:39,201
پناهی: بله؟
269
00:15:40,292 --> 00:15:41,459
!قنبر: یا الله
270
00:15:42,001 --> 00:15:44,167
قنبر: آقای مهندس، اجازه هست؟
271
00:15:44,626 --> 00:15:45,459
پناهی: بله
272
00:15:45,633 --> 00:15:48,966
قنبر: ای وای، ببخشین تور رو خدا.
خواب بودین؟ معذرت میخوام.
273
00:15:49,126 --> 00:15:51,200
آقای مهندس ما داشتیم میرفتیم.
274
00:15:51,250 --> 00:15:55,376
آخه بعدِ مراسمِ پاشویان
...فامیلهای دوماد میره خونهی
275
00:15:55,542 --> 00:15:58,251
دوماد، فامیلهای عروس هم
میره خونهی عروس.
276
00:15:58,417 --> 00:16:00,200
گفتم ما میریم... این اینجا میمونه،
277
00:16:00,300 --> 00:16:03,251
خدای نکرده اتفاقی میافته
.شرمندهی شما میشیم
278
00:16:03,417 --> 00:16:05,001
میذارم همینجا.
279
00:16:05,584 --> 00:16:08,542
قنبر: سینی غذا رو هم با خودم میبرم، آقا.
280
00:16:08,742 --> 00:16:11,542
(صدای نفسهای جعفرِ پَناهی)
281
00:16:12,042 --> 00:16:13,126
!قنبر: با اجازه
282
00:16:13,292 --> 00:16:16,605
پناهی: آقا قنبر!
!یه دقیقه وایسا ببینم چیکار کردی؟
283
00:16:17,292 --> 00:16:19,605
(صدای واقواقِ سگ)
284
00:16:20,042 --> 00:16:21,834
بذار ببینم!
285
00:16:27,292 --> 00:16:28,605
(صدای واقواقِ سگ)
286
00:16:39,292 --> 00:16:41,605
(صدای واقواقِ سگ)
287
00:16:54,751 --> 00:16:58,417
!پناهی: خب... این از این
288
00:16:58,617 --> 00:16:59,905
(صدای واقواقِ سگ)
289
00:17:06,001 --> 00:17:08,334
صدای پناهی از داخلِ فیلم: خب باریکلا
.خیلی خوبه، همین رو بگیر
صدای قنبر از داخل فیلم: خوبه آقا؟
290
00:17:08,501 --> 00:17:10,709
پناهی: از هر کی میخواستی فیلم بگیری
.اینطوری بگیر جلو
291
00:17:10,876 --> 00:17:13,001
قنبر: از شما میگیرم.
پناهی: خب بیا بگیر!
292
00:17:14,876 --> 00:17:23,001
صدای حرکات و نفسهای قنبر)
(از داخلِ فیلمِ گرفته شده
293
00:17:23,626 --> 00:17:24,667
پناهی: خوبه که!
294
00:17:24,751 --> 00:17:26,417
قنبر: نه، خراب کردم اونجا!
295
00:17:26,584 --> 00:17:27,834
!پناهی: نه بابا
296
00:17:28,292 --> 00:17:30,042
قنبر: فیلمتون خراب شد.
297
00:17:31,742 --> 00:17:39,500
صدای حرکات و نفسهای قنبر)
(از داخلِ فیلمِ گرفته شده
298
00:17:39,800 --> 00:17:46,500
(صدای الاغ)
299
00:17:46,709 --> 00:17:48,876
زن: سلام، پسرعمو قنبر.
قنبر: سلام!
300
00:17:49,042 --> 00:17:50,834
زن: چطوری؟
قنبر: شما چطورین؟
301
00:17:51,001 --> 00:17:53,626
زن: چی شده بیل و کلنگ رو گذاشتی زمین؟
!اون چیه دیگه؟
302
00:17:53,959 --> 00:17:55,542
قنبر: مهندس داده.
دوربینه فیلم میگیرم.
303
00:17:55,709 --> 00:17:58,584
زن: بلدی آخه؟
قنبر: من خودم کارگردانم بابا.
304
00:18:00,001 --> 00:18:01,584
پناهی: چرا قطع کردی؟
305
00:18:01,709 --> 00:18:05,084
قنبر: آقا... ما با اونها یه ذره راحتیم...
306
00:18:05,251 --> 00:18:07,209
یه وقت گفتم حرفِ بدی بزنه...
307
00:18:07,402 --> 00:18:09,917
!قنبر: زشت بشه جلوی شما
پناهی: نه، چه حرفِ بدی بزنه؟
308
00:18:10,402 --> 00:18:17,000
(صدای الاغ)
309
00:18:17,400 --> 00:18:22,400
پناهی: ببین، مگه نگفتم وقتی میخوای بگیری
این دُکمه رو بزن؟
310
00:18:22,450 --> 00:18:24,452
وقتی هم میخوای قطع کنی این رو؟
311
00:18:25,667 --> 00:18:26,501
قنبر: ببخشید.
312
00:18:26,667 --> 00:18:29,600
...پناهی: درست وقتی که باید میگرفتی
قنبر: بله
313
00:18:29,900 --> 00:18:33,001
پناهی: قطع کردی
وقتی که میخواستی کات کنی، گرفتی.
314
00:18:33,167 --> 00:18:36,209
زن: نکنه [پناهی] جاسوسی چیزی باشه؟
!قنبر: تو عجیب من رو ترسوندی که
315
00:18:36,376 --> 00:18:37,251
قنبر: ای وای!
316
00:18:38,292 --> 00:18:42,417
قنبر: ممکنه بیان من رو بگیرن و ببرن ها!
!زن: آبروت میره، زشته ها
317
00:18:42,590 --> 00:18:45,548
قنبر: بذار ببینم چیکار میتونم بکنم.
حساب-کتاب کنیم، خبرت میکنم.
318
00:18:45,709 --> 00:18:48,709
مرد: بچهای ها قنبر!
نکنه میخواد قاچاقی از مَرز رد شه؟
319
00:18:48,876 --> 00:18:54,417
قنبر: قاچاق؟ اگه میخواست فرار کنه
چرا با ماشینِ گرونِ خودش اومده اینجا؟
320
00:18:54,584 --> 00:18:58,584
مرد: مگه میشه یکی پاشه بیاد مَرز
بدونِ اینکه قَصد و نیتی داشته باشه؟
321
00:18:58,751 --> 00:19:01,167
قنبر: رئیسِ شورا معرفی کرده
322
00:19:01,626 --> 00:19:05,812
صبح تا شب نشسته پای کامپیوتر
حرف میزنه. خدا میدونه با کی؟
323
00:19:05,912 --> 00:19:09,959
،قنبر: آقای مهندس، من سینی رو ببرم
.نَنِه منتظره
324
00:19:10,126 --> 00:19:14,751
قنبر: ببخشید، من معذرت میخوام.
ببخشید آقای مهندس، با اجازه.
325
00:19:15,167 --> 00:19:17,459
صدای قنبر توی فیلم: تو کلِ هفته
.یک روز هم از اتاق نیومده بیرون
قنبر: با اجازه
326
00:19:17,626 --> 00:19:20,751
مرد: نکنه گیری، چیزی داره قنبر؟
!کار دستت میده ها
327
00:19:21,200 --> 00:19:22,100
قنبر خطاب به پناهی: خداحافظ
328
00:19:22,209 --> 00:19:27,626
زن در فیلم: باز خودت میدونی،
.ولی من میگم ارزش نداره
مرد در فیلم: درسته، ارزشش رو نداره
329
00:19:31,209 --> 00:19:34,626
(صدای واقواقِ سگ)
(صدای جیرجیرَک)
330
00:19:34,726 --> 00:19:37,200
(صدای ساز زدن در فیلم)
331
00:19:37,376 --> 00:19:39,542
،زن: تو هم اون دوربین رو گرفتی دستت
!فکر میکنی چه خبره
332
00:19:39,709 --> 00:19:41,584
قنبر: بابا، بذار این یه دونه رو
!حَدِاقَل خوب بگیرم
333
00:19:41,884 --> 00:19:47,284
(صدای ساز زدن)
334
00:19:47,417 --> 00:19:49,709
!مرد: به سلامتی قنبر
335
00:19:49,876 --> 00:19:54,417
کُلَنگ رو گذاشته زمین
.و داره با دوربین فیلم میگیره
336
00:19:54,584 --> 00:19:56,876
به سلامتی قنبر بزن کَف رو!
337
00:19:56,976 --> 00:19:59,876
(صدای کف و سوت و هورای مردها)
338
00:20:00,000 --> 00:20:17,876
(صدای ساز)
339
00:20:17,999 --> 00:20:29,476
(صدای موسیقی)
(صدای کِل زدنِ زنان)
340
00:20:29,529 --> 00:20:31,476
(صدای موسیقی)
341
00:20:31,599 --> 00:20:37,476
(صدای موسیقی)
(صدای کِل زدنِ زنان)
342
00:20:37,599 --> 00:20:52,076
(صدای موسیقی)
343
00:20:52,199 --> 00:20:56,406
(صدای موسیقی)
(صدای کِل زدنِ زنان)
344
00:20:56,642 --> 00:21:03,834
مرد: آی ماشاالله! به سلامتی قنبر!
!دورش بگردم. آی ماشاالله
345
00:21:04,100 --> 00:21:06,800
(صدای مرد از فیلم)
(صدای موسیقی)
346
00:21:07,200 --> 00:21:14,834
(صدای واقواقِ سگ از بیرون)
347
00:21:14,934 --> 00:21:15,834
!رضا: چِخِه
348
00:21:15,934 --> 00:21:18,666
(صدای واقواقِ سگ از بیرون)
349
00:21:18,834 --> 00:21:21,251
رضا: اینجام اینجام، آقای پناهی. سلام.
350
00:21:21,834 --> 00:21:24,459
پناهی: رضا، اینجا چیکار میکنی؟
351
00:21:24,626 --> 00:21:26,042
رضا: آقا، راش*ها رو آوردم.
(فیلمهای خامِ بدونِ ویرایش و تَدوین)
352
00:21:26,209 --> 00:21:27,792
تلفنتون چرا خاموشه؟
353
00:21:28,251 --> 00:21:29,292
می تونم بیام تو؟
354
00:21:29,459 --> 00:21:31,917
پناهی: تلفن خاموش نیست.
!قطعه
355
00:21:32,084 --> 00:21:36,184
اینجا نه!
ببین، برو جاده آسفالته، منم میام.
356
00:21:36,251 --> 00:21:37,209
رضا: باشه آقا. چشم.
357
00:21:37,376 --> 00:21:39,334
!پناهی: مواظب باش کسی نبینه
358
00:21:45,934 --> 00:21:47,666
(صدای واقواقِ سگ)
359
00:22:20,834 --> 00:22:21,876
رضا: آقا، سام (سلام) علیکم.
360
00:22:22,042 --> 00:22:23,251
پناهی: سلام
361
00:22:24,001 --> 00:22:25,959
رضا: احوالِ شما چطوره؟
پناهی: مرسی
362
00:22:26,132 --> 00:22:28,172
پناهی: چطوری؟ خوبی؟
رضا: خوبین؟ قربونِ شما. فداتون بشم.
363
00:22:28,245 --> 00:22:30,376
پناهی: بچههای گروه چطورن؟
رضا: همه خوب.
364
00:22:30,542 --> 00:22:32,209
رضا: شما خوبین؟ روستا خوبه؟
365
00:22:32,376 --> 00:22:33,876
.پناهی: خوبه. منم خوبم
366
00:22:33,926 --> 00:22:37,876
.روستا هم خوبه
آدمهاش هم خوبن.
367
00:22:38,542 --> 00:22:41,459
داشتی میاومدی، کسی ندیدتت تو روستا؟
368
00:22:41,626 --> 00:22:45,417
رضا: آقا، دستِ کم گرفتین؟
یه جوری سوسکی اومدم هیچکی ندید.
369
00:22:45,584 --> 00:22:47,792
راشها رو گذاشتم تو داشبورد.
370
00:22:50,001 --> 00:22:53,251
پناهی: تو به خاطرِ این راشها
بلند شدی از اونجا اومدی اینجا؟
371
00:22:53,417 --> 00:22:55,501
بچهها رو هم سِپُردی به امونِ خدا؟
372
00:22:55,667 --> 00:22:59,334
رضا: والله فقط به خاطرِ این نبود دیگه.
یه ذَره گروه افتاده بود تو دلشوره...
373
00:22:59,501 --> 00:23:03,792
،همگی با هم تصمیم گرفتیم من بیام
.یه سر و گوشی آب بدم
374
00:23:04,501 --> 00:23:06,209
پناهی: دلشوره واسه چی؟
375
00:23:06,834 --> 00:23:08,900
رضا: دیگه داره دیگه، آقا حق بدین.
376
00:23:09,050 --> 00:23:12,667
یه کارگردانِ ممنوعُ الخُروج
.اومده بَست نشسته لبِ مَرز
377
00:23:13,197 --> 00:23:16,600
رضا: هر لحظه ممکنه یکی ببینه،
آنتن (جاسوس) باشه، بِره لو بده.
378
00:23:16,709 --> 00:23:18,417
حالا بیا و درستش کن.
379
00:23:18,584 --> 00:23:20,876
گفتم بیام ببینم داستان چیه؟
380
00:23:21,042 --> 00:23:24,167
راشها رو هم بیارم ببینین،
دیگه اینترنت که قطعه.
381
00:23:26,001 --> 00:23:28,584
پناهی: چی شد؟
بِالاَخَره اون پِلان* رو گرفتید یا نه؟
(نَما، شات)
382
00:23:28,751 --> 00:23:32,876
رضا: بله آقا، اون رو گرفتیم،
پِلانِ بعدیش هم گرفتیم ولی...
383
00:23:33,042 --> 00:23:37,001
یه جوریه دیگه. همهاش بچهها
هی پِچپِچ میکنن درِ گوشِ هم.
384
00:23:37,173 --> 00:23:41,757
اون شور و حاله دیگه نیست. همهاش فکر میکنن
شما راشها رو ببینین، میخواین تکرار کنین.
385
00:23:42,751 --> 00:23:45,167
پناهی: پس تو اونجا چیکارهای؟
386
00:23:45,322 --> 00:23:49,803
رضا: والله من عینِ همون دِکوپاژ* و
توضیحاتی که شما دادین رو دارم میگیرم.
(زاویه و جایگاهِ دوربین نسبت به موضوع)
387
00:23:50,042 --> 00:23:53,459
اما دروغ چرا،
من خودمم همین حس رو دارم.
388
00:23:55,417 --> 00:23:57,751
پناهی: توی راه میاومدی
مشکلی پیش نیومد؟
389
00:23:57,917 --> 00:24:02,501
رضا: چه مشکلی؟ پاسپورت دارم من.
قانونی از خودِ مَرزبانی میرم، میام.
390
00:24:02,667 --> 00:24:07,000
پناهی: منظورم برای هاردهاست.
گیر ندادن به هاردها؟
391
00:24:07,392 --> 00:24:13,452
رضا: نه، اون دیگه هر کسی یه هارد داره
.لوازمِ شخصیه، به این چیزها دیگه گیر نمیدن
392
00:24:14,751 --> 00:24:19,584
میگم... استاد... تَصمیمت رو گرفتی؟
393
00:24:20,084 --> 00:24:21,126
پناهی: تصمیمِ چی؟
394
00:24:21,284 --> 00:24:22,126
(رضا از خودش صدایی در میآورد)
395
00:24:24,751 --> 00:24:27,667
!رضا: آقا، اگه میخواین بیاین، الان وقتشه
396
00:24:28,167 --> 00:24:30,959
کار رسیده به جاهای حَساس...
397
00:24:31,501 --> 00:24:34,334
دیگه باشین بهتره.
میریم چهار، پنج روز...
398
00:24:34,501 --> 00:24:37,709
[فیلم] میگیریم برمیگردیم
.کات، کَلانتَری، میریم تهران خونههامون
399
00:24:37,876 --> 00:24:40,584
پناهی: بذار همینطوری پیش بِره
!ببینیم چطوریه
400
00:24:43,292 --> 00:24:44,584
رضا: آقا؟
401
00:24:45,376 --> 00:24:48,459
من آمارِ کُلِ ماجَرا رو در آوردم
402
00:24:48,626 --> 00:24:50,042
کلاً دو تا راهه
403
00:24:50,209 --> 00:24:54,417
یه راه مالِ این تیزروهای قاچاقبَره
یه راه هم مالِ آدمبَرهاست...
404
00:24:54,584 --> 00:24:56,501
!رضا: که اون خیلی خطرناکه
405
00:24:57,459 --> 00:25:00,001
این چیز رو یادتونه؟ سینان رو یادتونه؟
406
00:25:00,167 --> 00:25:01,584
پناهی: اون تُرکه؟
407
00:25:01,751 --> 00:25:06,292
رضا: اون خیلی آچار فرانسهست!
یعنی اون نباشه ما کارمون خوابیده!
408
00:25:06,751 --> 00:25:11,251
عاشقِ فیلم و سینما.
سینمای ایران هم همه رو میشناسه!
409
00:25:11,709 --> 00:25:14,042
یه رِفیقی به ما مُعَرِفی کرد به اسمِ اکبر آقا.
410
00:25:14,501 --> 00:25:17,542
این اکبر آقا با این قاچاقچیه اینجوریه!
411
00:25:17,959 --> 00:25:21,376
یعنی یه جور مَسیر هَمواره دیگه!
!یعنی... آ
412
00:25:21,834 --> 00:25:24,209
فقط مونده که شما رضایت بدین.
413
00:25:28,917 --> 00:25:30,167
رضا: بریم؟
414
00:25:32,542 --> 00:25:35,126
آقا، اگه نمی خواستین بیاین،
اصلاً برای چرا اومدین اینجا؟
415
00:25:35,292 --> 00:25:38,626
اینجا که اینترنت قطعه.
موندنِتون اصلاً هیچ فایدهای نداره!
416
00:25:38,792 --> 00:25:40,334
میموندین تهران...
417
00:25:40,501 --> 00:25:45,126
هم ما خیالمون راحت بود
هم اینکه ارتباطه وَصل بود!
418
00:25:47,251 --> 00:25:51,584
پناهی: نمیدونم. بعضی وقتها
.فکر میکنم که اگه تهران بودم بهتر بود
419
00:25:52,542 --> 00:25:56,792
*Location ولی همین که اینجام و نزدیکِ
(لوکِیشِن، محلِ فیلمبرداری)
420
00:25:57,751 --> 00:25:59,501
.حِسِ بهتری دارم
421
00:26:00,459 --> 00:26:05,042
رضا: آقا، من یه کاری میکنم حِسِتون 100 برابر شه.
شما یه 10 دقیقه دل بدین!
422
00:26:05,209 --> 00:26:09,626
میبرمتون یه جایی، قشنگ لوکِیشِن رو ببینین.
از این روستایی هم که هستید امنتر و safe*تر.
(امن)
423
00:26:09,792 --> 00:26:11,042
یه دقیقه وایسین!
424
00:26:11,751 --> 00:26:12,876
یه دقیقه وایسین.
425
00:26:16,042 --> 00:26:17,792
اون جاده خاکیه رو میبینید آقا؟
426
00:26:18,667 --> 00:26:20,459
اون مَسیرِ قاچاقچیهاست.
427
00:26:22,792 --> 00:26:25,626
این یکی از همون ماشینهای تیزروئه.
428
00:26:25,792 --> 00:26:27,501
مَسیرشون اینجاست.
429
00:26:30,667 --> 00:26:33,084
کلاً دو کیلومتر هم بیشتر نیست.
430
00:26:34,042 --> 00:26:35,334
بریم؟
431
00:26:37,376 --> 00:26:38,292
بریم!
432
00:26:38,959 --> 00:26:40,792
بریم، یه توکِ پا بریم!
433
00:26:40,959 --> 00:26:42,876
یه نگاهی بکن لوکِیشه رو.
434
00:26:59,001 --> 00:27:01,834
رضا: آقا، چقدر خوب کردین که
!قبول کردین بیاین
435
00:27:03,084 --> 00:27:06,501
بِالاَخَره هر چی باشه، اونجا یه شهره.
436
00:27:07,292 --> 00:27:11,167
اینجا شما هر کاری کنین،
هر چقدر هم رُعایَت کنین...
437
00:27:11,751 --> 00:27:14,900
بِالاَخَره یه مسألهای با اهالی
.براتون به وجود میاد
438
00:27:15,209 --> 00:27:20,001
اوه! اوه! اوه... استاد بِپا!
این... این ماشینهای تیزرو خیلی خطرناکن!
439
00:27:21,709 --> 00:27:25,001
میاین سریع، زودتر هم کار رو جمع میکنیم.
440
00:27:25,626 --> 00:27:27,626
خیلی بهتر شد.
هم برای شما...
441
00:27:27,792 --> 00:27:31,126
.هم برای ما، اصلاً برای خودِ فیلم
442
00:27:47,992 --> 00:27:49,126
(صدای شیشه را پایین دادن)
443
00:27:57,417 --> 00:27:58,459
رضا: آقا...
444
00:27:58,626 --> 00:28:00,626
همین بغل... همینجا وایسین!
445
00:28:00,792 --> 00:28:01,876
پناهی: اینجا؟
رضا: همینجا، بله.
446
00:28:03,917 --> 00:28:04,917
رضا: یه لحظه وایسا!
447
00:28:05,017 --> 00:28:09,917
(صدای بوقِ آلارمِ ماشین)
448
00:28:18,917 --> 00:28:36,917
(صدای حیوان)
449
00:28:39,459 --> 00:28:41,917
رضا: آقا، علامت دادن.
ماشین رو خاموش کنین!
450
00:28:43,042 --> 00:28:44,942
ماشین رو خاموش کنید.
سوییچ هم بذارید روش.
451
00:28:44,992 --> 00:28:46,800
یکی از بچههای اکبر آقا
میاد میبره یه جای امن
452
00:28:46,850 --> 00:28:49,584
.وقتی برگشتید میاد تَحویلتون میده
453
00:28:49,750 --> 00:28:52,584
(صدای بالا کِشیدنِ شیشهی برقی ماشین)
454
00:28:56,250 --> 00:28:57,084
(صدای کِشیدنِ تُرمُز دستی)
455
00:29:03,124 --> 00:29:10,584
(صدای آلارمِ ماشین)
456
00:29:11,124 --> 00:29:12,284
(صدای نفس کشیدنِ پناهی)
457
00:29:28,792 --> 00:29:29,709
پناهی: چیکار کنیم؟
458
00:29:29,876 --> 00:29:31,076
رضا: بریم؟
پناهی: کجا؟
459
00:29:35,292 --> 00:29:36,251
رضا: بیاین آقا.
460
00:29:38,292 --> 00:29:42,577
(صدای پرنده)
461
00:29:42,676 --> 00:29:43,792
پناهی: آخ! آخ... وایسا، وایسا، وایسا!
462
00:29:43,959 --> 00:29:45,167
رضا: چی میخوای آقا؟
پناهی: هارد
463
00:29:45,334 --> 00:29:46,857
رضا: آوردم. هاردها رو آوردم.
پناهی: کو؟
464
00:29:46,897 --> 00:29:48,501
پناهی: بِدِه ببینم!
رضا: ایناها!
465
00:29:49,700 --> 00:30:02,001
(صدای حیوان)
466
00:30:02,947 --> 00:30:20,501
(صدای نفسنفس زدنِ هر دو)
467
00:30:21,700 --> 00:30:32,501
(صدای حیوان)
468
00:30:33,200 --> 00:30:36,001
(صدای سرفههای پناهی)
469
00:30:52,700 --> 00:30:54,501
(صدای فینفینِ پناهی)
470
00:30:57,959 --> 00:31:00,417
پناهی: پس کوش اونی که
علامت میدادی؟
471
00:31:02,501 --> 00:31:07,126
.رضا: علامتم رو دید. مطمئن شد که اومدیم
رفت ببینه امنه؟
472
00:31:07,292 --> 00:31:09,751
حالا دیگه ما باید منتظرِ علامتِ اون باشیم.
473
00:31:10,251 --> 00:31:11,051
(صدای نفسِ بلندِ رضا)
474
00:31:11,209 --> 00:31:12,626
پناهی: تو چرا از اینجا میای؟
475
00:31:12,792 --> 00:31:15,834
رضا: من که از اینوَر نمیام.
شما رو میسپارم دستِ سینان...
476
00:31:16,001 --> 00:31:17,542
خودم میرم از گُذَرگاهِ مَرزی میام.
477
00:31:19,251 --> 00:31:20,667
رضا: آقا، یه دقیقه بیاین.
478
00:31:20,834 --> 00:31:22,001
یه لحظه پاشین!
479
00:31:28,834 --> 00:31:39,300
(صدای نفسهای هر دو)
480
00:31:39,501 --> 00:31:40,709
!رضا: ایناها
481
00:31:40,999 --> 00:31:49,000
(صدای نفسهای هر دو)
482
00:31:49,167 --> 00:31:52,542
رضا: ببینید!
.اون چراغها، چراغهای شهرمونه
483
00:31:53,001 --> 00:31:57,376
اون مُحَوَطهی تیره هم که میبینین
.دریاچهست، دور تا دورش چراغونیه
484
00:31:58,376 --> 00:32:02,292
لوکِیشِنِ ما هم دقیقاً اونوَره.
کنارِ دریاچه.
485
00:32:04,626 --> 00:32:06,792
اینها هم روستاهای مَرزیان.
486
00:32:10,001 --> 00:32:11,126
دیدین چقدر راحت بود؟
487
00:32:17,584 --> 00:32:19,334
پناهی: خب، حالا دقیقاً مَرز کجاست؟
488
00:32:19,501 --> 00:32:21,376
رضا: دقیقاً رو مَرز وایسادین!
489
00:32:31,376 --> 00:32:33,292
پناهی: اگه به این راحتی بود...
490
00:32:34,001 --> 00:32:35,959
پس چرا این همه مُشکِلات هست
واسه رفتن؟
491
00:32:36,876 --> 00:32:38,334
رضا: آقا، من گفتم که!
492
00:32:38,501 --> 00:32:42,167
اونهایی که مشکل دارن از جادهی نَفَربَر میرن.
.اصلاً خطرناکه اونجا
493
00:32:42,334 --> 00:32:46,834
اینجا کلاً دستِ قاچاقچیهاست.
مَرزبانی نمیتونه اینجا رو کنترل کنه!
494
00:32:47,001 --> 00:32:48,792
هر چی هست قاچاقچیهان!
495
00:32:48,959 --> 00:32:52,626
همین الان که داریم با هم حرف میزنیم،
10 تا چشم دارن ما رو میپان!
496
00:32:52,792 --> 00:32:58,417
،رضا: یعنی اگه رفیقِ اکبر آقا و سینان نبودیم
همین 10 تا چشم اولِ جاده دَخلِمون رو آورده بودن!
497
00:32:59,459 --> 00:33:01,751
رضا: آقا، داره علامت میده. بریم!
498
00:33:01,834 --> 00:33:03,826
بریم... اِ... چی شد؟
499
00:33:05,334 --> 00:33:08,326
(صدای باد)
500
00:33:08,542 --> 00:33:09,584
رضا: آقا؟
501
00:33:10,334 --> 00:33:17,326
(صدای باد)
502
00:33:54,959 --> 00:33:57,001
دختر: آقای مهندس!
!آقای مهندس
503
00:33:57,084 --> 00:33:58,542
دختر: سلام
پناهی: سلام
504
00:33:58,709 --> 00:34:02,001
دختر: ماشینتون رو جلوی در ندیدم،
فکر کردم رفتین.
505
00:34:02,167 --> 00:34:03,834
آقای مهندس، من گوزَل* هستم
(اسم دختر، به تُرکی یعنی زیبا)
506
00:34:04,001 --> 00:34:04,900
پناهی: گوزَل؟
507
00:34:05,001 --> 00:34:07,284
.گوزَل: مثلِ اینکه میگن از ما عکس گرفتین
508
00:34:08,084 --> 00:34:10,334
*آقای مهندس، دیدن که از من و سولدوز
عکس میگرفتین
(اسم پسر، به تُرکی یعنی ستارهی آب)
509
00:34:10,501 --> 00:34:12,334
گوزَل: راسته؟
پناهی: من؟
510
00:34:12,501 --> 00:34:16,292
گوزَل: خواهش میکنم آقای مهندس.
اگه این عکسها رو ببینن خون به پا میشه!
511
00:34:16,667 --> 00:34:20,251
آقای مهندس اگه ببینن خون به پا میشه.
تو رو خدا، آقای مهندس!
512
00:34:41,067 --> 00:34:47,251
(صدای گفتگوی تُرکی مردها)
513
00:34:47,667 --> 00:34:55,251
(صدای جیرجیرک)
(صدای گربه)
514
00:34:55,667 --> 00:34:57,251
!ننه: کیش! کیش! کیش
515
00:34:57,626 --> 00:35:01,459
آقای مهندس، آقای مهندس
چرا اینقدر دیر کردین؟
516
00:35:01,626 --> 00:35:03,376
پناهی: شما چرا هنوز بیدارین؟
517
00:35:03,542 --> 00:35:05,876
ننه: آقای مهندس الان دیگه
سن و سال خوابیدن نیست که.
518
00:35:06,042 --> 00:35:09,709
ننه: بیا یه لیوان از این بخور
تا حالت بیاد سر جاش.
پناهی: خب
519
00:35:09,876 --> 00:35:12,501
ننه: من 30 ساله هر روز صبح
یه لیوان از این میخورم.
520
00:35:12,667 --> 00:35:14,251
پناهی: خیلی ممنون
521
00:35:14,451 --> 00:35:17,300
(صدای واقواقِ سگ)
(صدای جیرجیرک)
522
00:35:17,459 --> 00:35:18,376
پناهی: داغه!
523
00:35:18,542 --> 00:35:23,667
ننه: باید داغ باشه تا هر چی سیاهی
توی ریههات هست رو بشوره ببره.
524
00:35:23,697 --> 00:35:24,451
پناهی: خیلی ممنون
525
00:35:24,542 --> 00:35:28,001
این رو هم بذار دهنت تا خونِت رَقیق بشه.
526
00:35:29,167 --> 00:35:30,542
بذار دهنت دیگه!
527
00:35:30,742 --> 00:35:35,884
(صدای واقواقِ سگ)
(صدای جیرجیرک)
528
00:35:36,084 --> 00:35:37,209
پناهی: چی هست؟
529
00:35:37,667 --> 00:35:39,709
ننه: اومدنی صدایی شنیدی؟
530
00:35:39,876 --> 00:35:41,259
چیزی دیدی؟
531
00:35:41,626 --> 00:35:44,084
پناهی: خیلی چیز شنیدم
...و خیلی چیزها دیدم
532
00:35:44,251 --> 00:35:45,792
ننه: جِن-مِن دیدی، ها؟
533
00:35:45,959 --> 00:35:47,542
پناهی: جِن چیه دیگه بابا؟
534
00:35:47,709 --> 00:35:50,042
ننه: چشمِ چپت خیلی قرمز شده.
535
00:35:50,697 --> 00:35:54,876
پناهی: نه بابا، چون خوب نخوابیدم.
با یه خوابِ درست خوب میشه.
536
00:35:55,042 --> 00:35:56,502
ننه: والله چی بگم!
537
00:35:56,709 --> 00:35:58,042
پناهی: خیلی ممنونم
538
00:35:59,334 --> 00:36:01,084
ننه: آقای مهندس؟
پناهی: بله؟
539
00:36:01,264 --> 00:36:04,180
ننه: یه چیزی بپرسم، جواب میدی؟
پناهی: خواهش میکنم
540
00:36:04,334 --> 00:36:08,584
ننه: تو وقتی یه پسر و دختر حرف میزدن،
ازشون عکس گرفتی؟
541
00:36:09,501 --> 00:36:10,709
پناهی: عکس؟
542
00:36:11,876 --> 00:36:13,667
ننه: هان؟ درسته؟
543
00:36:13,888 --> 00:36:15,888
(صدای گربه)
(صدای جیرجیرک)
544
00:36:16,042 --> 00:36:18,001
.پناهی: یادم نمیاد این کار رو کرده باشم
545
00:36:18,167 --> 00:36:20,667
ننه: خب، خیالم راحت شد، برو بخواب.
پناهی: خیلی ممنون
546
00:36:20,834 --> 00:36:26,084
ننه: ببین. اینجا کارِ یه عِده
دنبالِ دردسر و بهانه گشتنه.
547
00:36:26,251 --> 00:36:28,001
ننه: برو بخواب
پناهی: ممنون
548
00:36:28,201 --> 00:36:30,001
(صدای واقواقِ سگ)
(صدای جیرجیرک)
549
00:38:12,201 --> 00:38:13,001
!بختیار: آی
550
00:38:13,667 --> 00:38:16,459
راننده: از سرِ راه برو کنار!
از جلوی ماشین برو کنار!
551
00:38:17,917 --> 00:38:21,459
مرد: از کوه اومدی مردک؟
دستت رو بنداز بابا!
552
00:38:21,666 --> 00:38:27,092
(صدای بحث و درگیری)
553
00:38:27,146 --> 00:38:40,092
(صدای بحث و درگیری)
(صدای واقواقِ سگ)
554
00:38:40,292 --> 00:38:42,167
مرد: از کجا اومدی یارو؟
555
00:38:42,367 --> 00:38:55,092
(صدای واقواقِ سگ)
556
00:39:19,367 --> 00:39:22,200
(صدای گوسفند)
(صدای در زدن)
557
00:39:22,376 --> 00:39:23,251
پناهی: بله؟
558
00:39:24,401 --> 00:39:25,959
قنبر: آقای مهندس، یه لحظه بیام؟
پناهی: چی شده؟
559
00:39:28,167 --> 00:39:32,542
قنبر: آقای مهندس، ببخشید.
میتونم ازتون یه سوالی بپرسم؟
560
00:39:32,709 --> 00:39:33,751
پناهی: چی؟
561
00:39:34,292 --> 00:39:35,542
قنبر: یه لحظه...
562
00:39:38,542 --> 00:39:41,292
شما دیشب رفتین جاده مَرزی؟
563
00:39:41,459 --> 00:39:42,626
پناهی: چطور مگه؟
564
00:39:42,792 --> 00:39:47,959
قنبر: آخه صبحی رفتنی ماشینتون پُرِ گَرد و خاک بود.
من روش پارچه کشیدم کسی نبینه.
565
00:39:48,126 --> 00:39:51,251
پناهی: همین جادهی دِه تا اون سر برسی، خاکه.
566
00:39:51,417 --> 00:39:54,751
قنبر: نه، آقای مهندس.
این خاک، مالِ روستای ما نیست.
567
00:39:54,917 --> 00:39:56,584
این مالِ ماشینهای تیزروئه.
568
00:39:56,751 --> 00:40:00,542
آقا ناصر تراکتور داره. صبحها میره
سرِ زمین میاد، اینقدر خاک روش نیست!
569
00:40:00,709 --> 00:40:02,584
من موندم شما چهجوری رفتید اونجا؟
570
00:40:02,751 --> 00:40:05,209
پناهی: یکی دو تا جادهی آسفالت رفتم.
571
00:40:05,792 --> 00:40:08,292
یادم درست نیست.
شایدم خاکی هم رفتم!
572
00:40:08,459 --> 00:40:11,709
قنبر: آقای مهندس شما مهمونِ ما هستید.
تو رو خدا مواظب باشید!
573
00:40:11,876 --> 00:40:15,167
ما اینجا محلی هستیم، نمیریم اونجا.
میترسیم بریم اونجا.
574
00:40:15,334 --> 00:40:18,280
شما چهجوری رفتین اونجا، من موندم.
یه کمی احتیاط کنید!
575
00:40:18,334 --> 00:40:20,584
پناهی: چشم، چشم. خیلی ممنون
قنبر: مرسی
576
00:40:20,751 --> 00:40:22,834
قنبر: امری ندارین؟
پناهی: قربانِ شما.
577
00:40:23,001 --> 00:40:25,042
قنبر: فعلاً با اجازه.
پناهی: خداحافظ
قنبر: خداحافظ
578
00:40:35,917 --> 00:40:39,042
صدای قنبر از بیرون: حق با شماست
.ببخشید من جلوتر میرم
579
00:40:44,542 --> 00:40:47,751
قنبر: فقط شاید داره استراحت میکنه.
بذارین اول اجازه بگیرم.
580
00:40:48,542 --> 00:40:50,126
با اجازه، ببخشید.
581
00:40:53,542 --> 00:40:54,526
(صدای در زدن)
582
00:40:54,667 --> 00:40:55,709
پناهی: بله؟
583
00:40:57,376 --> 00:41:00,334
قنبر: آقای مهندس، چند نفر اومدن
.با شما کار دارن
584
00:41:00,501 --> 00:41:02,584
پناهی: کیان؟
قنبر: همسایههامونن
585
00:41:02,751 --> 00:41:03,792
پناهی: بگو بیان.
586
00:41:04,167 --> 00:41:05,751
قنبر: تشریف بیارید. بفرمایید.
587
00:41:06,601 --> 00:41:07,942
مردها: یا الله... یا الله
588
00:41:09,901 --> 00:41:11,242
پیرمرد: یا الله. سلام علیکم
589
00:41:11,279 --> 00:41:12,709
پناهی: سلام علیک... سلام
590
00:41:13,000 --> 00:41:15,376
پیرمرد: اجازه هست آقای مهندس؟
پناهی: بفرمایید. خواهش میکنم. بفرمایید.
پیرمرد: ببخشید
591
00:41:15,542 --> 00:41:18,459
مرد دوم: سلام
مرد سوم: سلام
پناهی: سلام
592
00:41:24,459 --> 00:41:26,417
پناهی: خوش آمدید
پیرمرد: سلامت باشید
593
00:41:26,584 --> 00:41:28,709
پناهی: بفرمایید
قنبر: بفرمایید
594
00:41:34,417 --> 00:41:36,167
پیرمرد: خیلی خوش اومدید، آقای مهندس
595
00:41:36,334 --> 00:41:37,417
پناهی: خیلی ممنون
596
00:41:38,376 --> 00:41:45,209
پیرمرد: فقط من تعجب میکنم شما
اون همه اطرافِ تهران، اون همه...
597
00:41:45,834 --> 00:41:50,459
دِهاتِ خوب، روستای خوب دارین
آبوهوای خوب...
598
00:41:50,626 --> 00:41:55,001
چطور شد اومدین لبِ مَرز... تو دِهِ ما؟
599
00:41:55,084 --> 00:41:58,306
.پناهی: چیز خاصی نشد
...دنبال یه جایی میگشتم
600
00:41:58,459 --> 00:42:03,042
یکی از دوستان گفتش که چند سال...
چندین سال پیش اومده این طرفها...
601
00:42:03,917 --> 00:42:08,917
و با رئیسِ شورای شما هم آشنا هستش.
تماس گرفتش...
602
00:42:09,126 --> 00:42:12,376
پناهی: لطف کردن از آقا قنبر خواستن که...
603
00:42:12,549 --> 00:42:16,508
...پناهی: این اتاق رو به من کرایه بدن
!ننه: قنبر... قنبر
پناهی: و دیدم همه چی مهیاست، بلند شدم اومدم.
604
00:42:16,667 --> 00:42:18,042
قنبر: جانم ننه؟
پیرمرد: دستشون درد نکنه
605
00:42:18,209 --> 00:42:20,417
قنبر: ببخشید آقای مهندس، فکر کنم چایی ریخته.
606
00:42:20,490 --> 00:42:22,334
.قنبر: من برم بیارم
پناهی: خواهش میکنم، حتماً
607
00:42:24,501 --> 00:42:30,709
آقای مهندس... شما تو این روستا عکس گرفتی؟
608
00:42:31,626 --> 00:42:34,792
پناهی: عکس؟ خب، بله
عکس هم میگیرم. بله.
609
00:42:37,084 --> 00:42:43,001
والله راستش رو بخوای، ما یه مشکلی داریم
فقط به دستِ شما باز میشه.
610
00:42:43,167 --> 00:42:47,126
پیرمرد: ما تو این روستا یه رسمی داریم...
611
00:42:47,467 --> 00:42:48,126
پناهی: بله
612
00:42:48,959 --> 00:42:51,501
دختر که به دنیا اومد،
613
00:42:52,167 --> 00:42:55,376
پیرمرد: نافش رو به اسمِ یکی میبُرَن
پناهی: بله
614
00:42:56,792 --> 00:43:02,784
این دختره گوزَل که به دنیا اومد،
نافش رو به اسمِ یعقوب بُریدن.
615
00:43:03,251 --> 00:43:04,542
پناهی: یعقوب کیه؟
616
00:43:04,709 --> 00:43:07,084
یعقوب... نوکَرِ شماست.
617
00:43:07,251 --> 00:43:08,917
پناهی: آقاست. خواهش میکنم.
618
00:43:10,334 --> 00:43:15,409
پیرمرد: حالا که این دو تا بزرگ شدن،
قراره با هم ازدواج بکنن.
619
00:43:15,509 --> 00:43:16,209
پناهی: بله
620
00:43:17,542 --> 00:43:19,876
پیرمرد: مُنتِها... مُنتِها...
قنبر: آقای مهندس
621
00:43:20,126 --> 00:43:23,459
قنبر: ننه با من کار داره
اگه اجازه بدین من برم؟
پناهی: خواهش میکنم.
622
00:43:23,626 --> 00:43:25,584
قنبر: ببخشید. با اجازه.
پیرمرد: خواهش میکنم
.پناهی: خواهش میکنم
623
00:43:27,709 --> 00:43:31,709
مُنتِها اگه این پسره سولدوز بذاره!
624
00:43:42,459 --> 00:43:43,959
ببخشید، سولدوز کیه؟
625
00:43:44,917 --> 00:43:48,959
والله سولدوز پسرِ یکی از فامیلهای دورِ ماست.
626
00:43:49,417 --> 00:43:53,301
از قرارِ معلوم، این پسره هم...
627
00:43:53,834 --> 00:43:55,417
.پیرمرد: گوزَل رو میخواد
628
00:43:56,671 --> 00:43:59,296
هر چی هم بهش میگیم، ول کُن نیست.
629
00:43:59,876 --> 00:44:03,626
،چند بار یقهاش رو گرفتیم
.زد زیرِ همه چیز
630
00:44:04,667 --> 00:44:10,584
به پدرش گفتیم. پدرش گفته
شما به پسرِ من اتهام میزنید.
631
00:44:11,709 --> 00:44:15,501
اگه مدرکی دارید، نشون بدید.
632
00:44:16,584 --> 00:44:20,159
حالا شما اگه اون عکس رو به من بدین...
633
00:44:21,626 --> 00:44:25,501
ما به پدرش نشون میدیم
حَقِمون رو ثابت میکنیم.
634
00:44:37,001 --> 00:44:42,251
واقعیت اینه که از اون عکسی که
شما میگید... من خبر ندارم.
635
00:44:42,417 --> 00:44:44,334
عکس زیاد میاندازم ولی...
636
00:44:44,959 --> 00:44:47,542
یادم نیست همچین عکسی گرفته باشم.
637
00:44:48,209 --> 00:44:52,751
پیرمرد: یعنی شما... زیرِ اون درختِ گردو...
638
00:44:52,917 --> 00:44:55,834
عکسِ اون دختر و پسر رو نگرفتین؟
639
00:44:57,001 --> 00:44:59,376
زیرِ درختِ گردو...
640
00:45:00,959 --> 00:45:03,126
عکسِ دختر و پسر؟
641
00:45:03,834 --> 00:45:04,834
نه. نگرفتم.
642
00:45:05,709 --> 00:45:07,001
مطمئنین؟
643
00:45:08,042 --> 00:45:09,334
پناهی: بله. مطمئنم
644
00:45:11,042 --> 00:45:28,834
(صدای پخشِ قرآن)
645
00:45:29,042 --> 00:45:49,334
(صدای پخشِ اذان)
646
00:45:54,292 --> 00:45:58,538
خب، آقای مهندس، اگه اجازه بدید
ما رفعِ زحمت میکنیم.
647
00:45:58,667 --> 00:45:59,917
چایی نخوردین!
648
00:46:01,001 --> 00:46:02,959
نه دیگه، خیلی ممنون.
649
00:46:05,959 --> 00:46:16,734
(صدای پخشِ اذان)
650
00:46:17,542 --> 00:46:21,084
قنبر: میموندید دیگه.
مرد: ممنون
651
00:46:21,459 --> 00:46:33,342
(صدای پخشِ اذان)
652
00:46:33,542 --> 00:46:35,167
قنبر: زحمت کشیدین
653
00:46:38,959 --> 00:46:44,342
(صدای آوازِ تُرکی)
654
00:46:45,001 --> 00:46:46,751
قنبر: رسیدیم، همینجاست.
655
00:46:50,667 --> 00:46:53,742
!یا الله! یا الله! یا الله
656
00:46:53,959 --> 00:46:55,417
قنبر: بفرمایین، آقای مهندس.
پناهی: برو
657
00:46:59,542 --> 00:47:02,084
قنبر: آقای مهندس، ببخشید
!من جلو جلو میرم... یا الله
658
00:47:02,542 --> 00:47:04,917
قنبر: سلام حاج آقا. خسته نباشی.
رئیس شورا: آقا قنبر حال و احوال؟
659
00:47:09,542 --> 00:47:11,376
قنبر: بفرمایید، بفرمایید
رئیس شورا: به به!
پناهی: سلام
660
00:47:11,542 --> 00:47:14,076
رئیس شورا: سلام علیکم.
پناهی: حالِ شما؟
رئیس شورا: خوبین آقای مهندس؟
661
00:47:14,142 --> 00:47:19,409
پناهی: مرسی، تشکر. شما خوبین؟
رئیس: آقا، بِالاَخَره چشممون به جمالِ شما روشن شد.
پناهی: اختیار دارین. مُزاحِم شدیم
662
00:47:19,476 --> 00:47:22,584
رئیس شورا: بفرمایید. بفرمایید.
قنبر: از این طرف، آقای مهندس، بفرمایید
663
00:47:23,542 --> 00:47:24,667
قنبر: یا الله!
664
00:47:25,476 --> 00:47:26,584
قنبر: بفرمایید
665
00:47:27,176 --> 00:47:29,884
(صدای کلاغ)
666
00:47:30,042 --> 00:47:32,667
!قنبر: یا الله
رئیس شورا: بفرمایید بالا!
667
00:47:35,042 --> 00:47:37,067
رئیس شورا: بَه بَه
پناهی: سلام
رئیس شورا: سلام علیکم
668
00:47:37,342 --> 00:47:39,117
رئیس شورا: خوش اومدین. خوبین؟
پناهی: حالِ شما؟ خوب هستین؟
669
00:47:39,157 --> 00:47:41,417
رئیس شورا: اِرادَتمَند، قربانِ شما
پناهی: قربانِ شما. تشکر. اختیار دارید
670
00:47:41,584 --> 00:47:45,209
رئیس شورا: قنبر، عزیزم یه سر به اون حیوون
بزن ببین چشه؟ انگار حالش خوب نیست.
671
00:47:45,376 --> 00:47:46,862
قنبر: چشم، آقا
رئیس شورا: قربونت
672
00:47:47,751 --> 00:47:48,951
رئیس شورا: آقا؟
پناهی: جان
673
00:47:49,001 --> 00:47:52,251
رئیس شورا: خیلی میخواستم بیام دیدنتون
خوشبختانه یه جوری شد خودتون اومدین.
674
00:47:52,417 --> 00:47:53,667
رئیس شورا: بفرمایین تو
پناهی: اختیار دارین، بفرمایین
675
00:47:53,834 --> 00:47:55,342
پناهی: خواهش میکنم
.بفرمایین راهنمایی کنین
676
00:47:55,409 --> 00:47:58,099
رئیس شورا: بابا کُلبه درویشی راهنمایی نمیخواد.
پناهی: خواهش میکنم.
رئیس شورا: بفرمایید
677
00:47:58,199 --> 00:48:00,299
پناهی: اختیار دارید
رئیس شورا: بفرمایید
678
00:48:04,417 --> 00:48:08,859
رئیس شورا: مردِ مُؤمِن یه هفتهست اومدین
رفتین چَپیدین تو خونهی اون... قنبر.
679
00:48:08,976 --> 00:48:11,834
.بابا، بیاین بیرون
بیاین دِه رو بگردین.
680
00:48:12,334 --> 00:48:16,042
بیاین با مردم آشنا بشین.
اهالی دِه.
681
00:48:16,209 --> 00:48:19,167
بفرمایید. خیلی مُشتاقَن شما رو ببینن.
682
00:48:21,167 --> 00:48:23,042
رئیس شورا: خوش اومدین
پناهی: قربانِ شما
683
00:48:23,209 --> 00:48:25,834
رئیس شورا: آقا چه جوریه؟
خونهی قنبر راحتین انشاالله؟
684
00:48:26,001 --> 00:48:27,876
پناهی: بله، خیلی راحته. خوبه.
685
00:48:28,709 --> 00:48:33,242
رئیس شورا: خدا رو شکر. یه جوری بشه که ما شرمنده
اون دوستمون نشیم که شما رو سفارش کرد.
686
00:48:33,275 --> 00:48:34,792
پناهی: نه بابا، چه شَرمندگی؟
687
00:48:34,959 --> 00:48:36,959
خیلی هم راحته و...
688
00:48:38,084 --> 00:48:41,501
فقط تمامِ زحمتها
افتاده به پای این پیرزنِ بیچاره.
689
00:48:42,084 --> 00:48:43,459
رئیس شورا: آدمهای خوبیان.
690
00:48:44,084 --> 00:48:48,376
من دیروز فهمیدم یکی، دو تا از
دِهاتیها میخواستن بیان خدمتِ شما.
691
00:48:48,542 --> 00:48:50,092
خودم عمداً نیومدم.
692
00:48:51,009 --> 00:48:56,209
میدونید... ما روستاییها
یه ذَره دهنمون چِفت و بَست نداره.
693
00:48:56,584 --> 00:49:01,792
گفتم میان، بیحُرمَتی میکنن
یه چیزی به شما میگن من شَرمَنده میشم.
694
00:49:02,376 --> 00:49:06,376
پناهی: نه بسیار هم آدمهای مَنطقی بودن.
مُشکِلِ خاصی نبودش.
695
00:49:06,542 --> 00:49:07,792
رئیس شورا: خدا رو شکر
696
00:49:08,376 --> 00:49:10,126
عکس ازتون خواستن؟
697
00:49:10,751 --> 00:49:11,751
پناهی: چی؟
698
00:49:11,917 --> 00:49:14,917
عکسِ این سولدوز رو بهشون دادین یا نه؟
699
00:49:16,459 --> 00:49:21,001
رئیس شورا: می دونین آقای مهندس؟
من رئیس شورای این دِه هستم.
700
00:49:21,584 --> 00:49:26,459
رئیس شورا: حرفم بینِ این مردم در رو نداره!
حرفم رو زمین نمیاندازن.
701
00:49:28,126 --> 00:49:31,542
مَنظورَم اینه که اگه عکس دستِ من باشه...
702
00:49:31,709 --> 00:49:35,459
،من یکی به این میگم
یکی به اون میگم
703
00:49:36,042 --> 00:49:38,376
غائِله رو میخوابونم، میره.
704
00:49:42,042 --> 00:49:43,751
می دونید، آقای مهندس...
705
00:49:50,459 --> 00:49:55,126
ببخشید ها...
الان دیگه کشاورزی رونَقی نداره.
706
00:49:55,764 --> 00:50:01,055
یعنی روستایی جَماعَت از کشاورزی
نمیتونه نون در بیاره. خُشکسالیه.
707
00:50:01,584 --> 00:50:08,251
نونی که الآن برای روستایی مَرزنِشین در میاد
از رَد و بَدَل کردنِ جنس از نُقاطِ مَرزیه.
708
00:50:08,417 --> 00:50:11,200
رئیسِ شورا: یه ماشینِ گرونقیمتِ خوشگل میاد
709
00:50:11,250 --> 00:50:14,000
تو جادههای خاکی مَرزی
اینوَر، اونوَر میره
710
00:50:14,584 --> 00:50:18,001
خبر میره میرسه
به گوشِ کسانی که نباید برسه
711
00:50:18,417 --> 00:50:21,500
فردا ماشینِ نیروی انتظامی
اینجا پیدا میشه
712
00:50:22,626 --> 00:50:25,000
نونِ این مردم آجر میشه.
713
00:50:25,417 --> 00:50:27,800
بعد چی میشه؟
همه رو از چشمِ من میبینن. چرا؟
714
00:50:27,900 --> 00:50:30,126
.چون شما رو من دعوت کردم
715
00:50:30,292 --> 00:50:32,459
من به قنبر گفتم به شما خونه بِدِه.
716
00:50:33,001 --> 00:50:35,501
رئیسِ شورا: حالا لطف میکنید عکس رو بدید به من؟
717
00:50:35,667 --> 00:50:38,126
حالا فهمیدم منظورتون چیه.
718
00:50:38,792 --> 00:50:41,626
شماها دارید دُنبالِ یه بَهانه میگردید...
719
00:50:42,001 --> 00:50:43,959
که من از اینجا برم.
720
00:50:45,667 --> 00:50:50,584
حاج آقا، بهانه لازم نیست.
شما هر وقت امر بفرمایید، من میرم.
721
00:50:50,751 --> 00:50:52,959
آقای مهندس، این چه حرفیه؟!
722
00:50:53,501 --> 00:50:56,700
آخه کی دلش میخواد
...یه نفر از اینجا ناراضی بره
723
00:50:56,800 --> 00:50:59,376
فردا مهمونهای دیگه نیان توی دِهِ ما؟
724
00:50:59,542 --> 00:51:03,209
ما دلمون میخواد
!دِهِمون رونَق بگیره، قربونِ تو برم
725
00:51:03,751 --> 00:51:05,334
پس چرا گیر دادید به من؟
726
00:51:06,542 --> 00:51:10,251
من شرمندهام که شما رو
!ناراحت کردم، آقای مهندس
727
00:51:11,251 --> 00:51:14,209
!به خدا اصلاً دلم نمیخواست اینجوری بشه
728
00:51:14,959 --> 00:51:18,451
انگار روزِ خوبی هم اِنتِخاب نکردم
.برای صحبتِ با شما
729
00:51:18,551 --> 00:51:20,501
انشاالله یه روزِ دیگه
.با هم صحبت میکنیم
730
00:51:21,051 --> 00:51:22,501
(صدای بوقِ تماس تصویری)
731
00:51:25,666 --> 00:51:27,200
(صدای در زدن)
732
00:51:27,417 --> 00:51:28,667
پناهی: بله؟
733
00:51:28,866 --> 00:51:30,166
(صدای در زدن)
734
00:51:33,866 --> 00:51:35,666
(صدای در زدن)
735
00:51:35,796 --> 00:51:40,666
(صدای موتور از بیرون)
736
00:51:42,042 --> 00:51:43,334
سولدوز: سلام
737
00:51:43,459 --> 00:51:45,001
پناهی: اینجا چیکار میکنی؟
738
00:51:45,459 --> 00:51:50,001
(صدای نفسهای سولدوز)
(صدای واقواقِ سگها)
739
00:51:51,209 --> 00:51:52,834
من سولدوزم. ببخشید.
740
00:51:53,501 --> 00:51:56,000
همون که با گوزَل عکسم رو گرفتید.
741
00:51:57,626 --> 00:52:00,300
اگه ممکنه یه چند دقیقه وقتتون رو بگیرم؟
742
00:52:00,792 --> 00:52:01,917
پناهی: این وقتِ شب؟
743
00:52:02,084 --> 00:52:06,292
سولدوز: کارِ من واجبه
.اگه اجازه بدید، حرفم رو بزنم برم
744
00:52:07,251 --> 00:52:09,834
پناهی: برای اومدن تو (داخل)
!اجازه نخواستی
745
00:52:10,792 --> 00:52:12,751
برای حرف زدن اجازه میخوای؟
746
00:52:12,917 --> 00:52:15,584
سولدوز: ببخشید. من نمیخواستم
اینجوری مزاحمتون بشم.
747
00:52:15,751 --> 00:52:17,001
همینجا بزرگ شدم
748
00:52:17,167 --> 00:52:20,001
بعدش دانشگاه قبول شدم، رفتم تهران.
749
00:52:20,167 --> 00:52:23,001
،یه بار با دوستهام رفتیم اِعتِراضات
.گرفتنمون
750
00:52:23,084 --> 00:52:25,459
به همین سادگی هم اخراج شدم.
751
00:52:25,626 --> 00:52:28,834
گفتم بیام اینجا زندگیم رو از صِفر بسازم.
752
00:52:29,167 --> 00:52:32,376
البته، انگیزه هم داشتم برای برگشتن.
753
00:52:32,542 --> 00:52:34,126
انگیزهام گوزَل بود.
754
00:52:34,292 --> 00:52:36,126
من عاشقِ گوزَلم
755
00:52:37,209 --> 00:52:38,792
پناهی: چرا نمیشینی؟
756
00:52:41,459 --> 00:52:46,001
از وقتی هم اومدم، این پسره یعقوب
نذاشته یه آبِ خوش از گَلوم پایین بره.
757
00:52:46,167 --> 00:52:49,959
منم به گوزَل قول دادم.
قول دادم که از اینجا دیگه بریم.
758
00:52:50,126 --> 00:52:51,834
خیلی مسخرهست. میگن این...
759
00:52:52,001 --> 00:52:54,876
نافِ گوزَل رو برای یعقوب بُریدن
760
00:52:55,042 --> 00:52:57,834
اون زمان باباش با این فامیلشون مشکل داشته...
761
00:52:58,001 --> 00:53:01,626
برای اینکه کُدورَتها از بین بِره
.این کار رو کرده
762
00:53:02,042 --> 00:53:03,751
ما میخواهیم از اینجا فرار کنیم.
763
00:53:04,167 --> 00:53:07,001
سولدوز: فقط اون عکسه رو بیخیال شین.
ما یه هفته دیگه نیستیم.
764
00:53:07,167 --> 00:53:08,917
اینطوری که نمیشه.
765
00:53:10,876 --> 00:53:13,417
میرفتی باهاشون حرف میزدی
شاید مشکل حل میشد.
766
00:53:13,626 --> 00:53:14,709
سولدوز: چه حرفی؟
767
00:53:14,792 --> 00:53:18,334
اگه با حرف زدن مشکل حل میشد
که شما الان اینجا نبودی اصلاً!
768
00:53:19,042 --> 00:53:20,501
منظورت چیه؟
769
00:53:21,292 --> 00:53:25,209
سولدوز: اینکه شما هم میتونستین با حرف زدن
.مشکلتون رو حل کنین، تموم شه بره
770
00:53:25,376 --> 00:53:26,959
حل نکردین دیگه!
771
00:53:27,501 --> 00:53:28,751
آقای پناهی...
772
00:53:30,209 --> 00:53:34,251
من میگم که شما پاتون یه جوری گیره،
منم پام یه جورِ دیگه گیره.
773
00:53:35,084 --> 00:53:37,751
پناهی: داری تهدید میکنی؟
سولدوز: نه. تهدید چیه؟
774
00:53:37,917 --> 00:53:42,542
من فقط خواهشم اینه که عکسه رو بیخیال شو.
من یه هفته دیگه نیستم!
775
00:53:42,884 --> 00:53:46,751
(صدای واقواقِ سگ)
776
00:53:50,084 --> 00:53:51,751
سولدوز: با اجازهتون من میرم.
777
00:53:59,684 --> 00:54:06,084
(صدای پرنده)
778
00:54:07,084 --> 00:54:33,751
(صدای واقواقِ سگ)
779
00:54:34,084 --> 00:54:39,751
(صدای جیرجیرک)
780
00:54:39,784 --> 00:54:44,751
(صدای جیرجیرک)
(صدای واقواقِ سگ)
781
00:54:44,984 --> 00:55:09,751
(صدای جیرجیرک)
782
00:55:09,951 --> 00:55:13,209
(صدای آلارمِ ماشین)
783
00:55:13,459 --> 00:55:15,376
پناهی: رضا!
رضا در تماسِ تصویری: بله، بله آقا
.یه لحظه اجازه بده
784
00:55:15,542 --> 00:55:17,584
رضا به بقیه: کادر رو خالی کنید، بچهها.
بیاین اینوَر.
785
00:55:17,751 --> 00:55:18,876
رضا: استاد، اینترنت خوبه؟
786
00:55:19,042 --> 00:55:20,751
پناهی: آره، الان بهتره.
787
00:55:21,251 --> 00:55:22,917
رضا: اجازه هست شروع کنیم؟
788
00:55:23,667 --> 00:55:25,001
پِلان* رو میبینین؟
(برداشت یا نمای بلند)
789
00:55:25,526 --> 00:55:27,209
پناهی: خب، همه چی آمادهست؟
790
00:55:27,376 --> 00:55:30,459
رضا: بله، بله، همه چی آمادهست، آقا
.منتظرِ شماییم
791
00:55:30,626 --> 00:55:31,542
پناهی: شروع کنیم. آره.
شروع کنیم.
792
00:55:31,709 --> 00:55:32,917
رضا: آقا، قطع نشه اینترنت؟
793
00:55:33,084 --> 00:55:36,584
پناهی: نه، اومدم بالای تپه.
اینجا آنتنش خیلی خوبه.
794
00:55:36,751 --> 00:55:38,834
رضا: بچهها، آقای پناهی تَصویر رو میبینن.
795
00:55:39,001 --> 00:55:39,876
بریم استاد؟
796
00:55:40,042 --> 00:55:41,626
پناهی: بریم.
رضا: آماده؟
797
00:55:41,792 --> 00:55:44,084
رضا: سه، دو، شروع.
798
00:55:44,792 --> 00:55:47,584
(صدای ساز و آواز)
(ترانهی بُردی از یادم - دِلکَش و ویگِن)
799
00:55:47,992 --> 00:55:51,001
زارا: بُردی از یادم
800
00:55:51,876 --> 00:55:55,542
دادی بر بادم
801
00:55:56,209 --> 00:56:00,042
با یادت شادم
802
00:56:00,709 --> 00:56:04,542
دل به تو دادم
803
00:56:05,334 --> 00:56:09,251
در دام افتادم
804
00:56:09,834 --> 00:56:13,209
از غم آزادم
805
00:56:14,292 --> 00:56:21,084
دل به تو دادم، فِتادَم زِ غم
806
00:56:21,626 --> 00:56:27,834
ای گُل بر اشکِ خونینم بخند
807
00:56:29,001 --> 00:56:35,542
سوزم از سوزِ نگاهت هنوز
808
00:56:36,334 --> 00:56:41,334
چشمِ من باشد به راهت هنوز
809
00:56:41,534 --> 00:56:48,334
(صدای دَف زدن)
810
00:56:49,367 --> 00:57:01,134
(صدای باد)
(صدای امواج)
811
00:57:01,542 --> 00:57:03,042
مرد: بذار تنها باشه.
812
00:57:04,876 --> 00:57:07,167
خودت جاش بودی، میرفتی؟
813
00:57:07,367 --> 00:57:12,134
(صدای باد)
(صدای امواج)
814
00:57:12,334 --> 00:57:14,417
مرد: یه سیگار روشن کن با هم بکشیم.
815
00:57:20,792 --> 00:57:22,501
آقا چرا اینقدر ساکتین؟
816
00:57:22,667 --> 00:57:24,417
مثلاً اومدیم تولد!
817
00:57:24,584 --> 00:57:26,751
یه آهنگِ شاد بزن، یه کمی حال کنیم!
818
00:57:27,751 --> 00:57:41,751
(صدای دَف زدن با ریتمِ شادِ ترانهی پرندهی ایرج)
819
00:57:41,951 --> 00:58:04,676
(صدای دَف زدن)
(صدای دست زدن)
(صدای امواج)
820
00:58:04,876 --> 00:58:06,501
امین: کات، خوبه.
821
00:58:07,001 --> 00:58:09,667
امین جان، کات نکن.
من با آقای پناهی کار دارم.
822
00:58:11,209 --> 00:58:13,751
رضا جان لطف میکنی این گوشیت رو؟
823
00:58:13,917 --> 00:58:14,959
رضا: بیا، داداش
824
00:58:17,292 --> 00:58:18,709
بختیار: اِ... سلام، آقای پناهی
825
00:58:18,876 --> 00:58:21,709
پناهی: سلام بختیار جان. بگو؟
...بختیار: اِ
826
00:58:21,917 --> 00:58:26,001
اون آقاهه، آدمپَرونه زنگ زد
گفت فردا صبح بیا پیشم.
827
00:58:27,001 --> 00:58:28,167
پناهی: که چی؟
828
00:58:28,798 --> 00:58:34,090
راست و دروغش رو نمیدونم، ولی
اونجوری که میگفت گِیمِ من شروع شده.
829
00:58:34,251 --> 00:58:36,417
گِیمِت شروع شده یعنی چی؟
830
00:58:37,876 --> 00:58:40,251
یعنی پاسپورتِ منم جور شده.
831
00:58:42,126 --> 00:58:43,542
پناهی: خب؟
832
00:58:43,667 --> 00:58:45,876
خب، منم با زارا میرم دیگه!
833
00:58:46,042 --> 00:58:47,251
پناهی: رضا!
834
00:58:47,842 --> 00:58:48,451
پناهی: رضا!
835
00:58:48,917 --> 00:58:50,667
رضا: آقا، میشنوم صداتون رو.
!جونم، آقا
836
00:58:50,834 --> 00:58:52,251
پناهی: رضا، تو خبر داشتی؟
837
00:58:52,417 --> 00:58:54,167
رضا: منم همین الان شنیدم به خدا.
838
00:58:54,334 --> 00:58:56,001
بختیار: فرصت نکردم بهشون بگم.
839
00:58:56,160 --> 00:58:59,119
پناهی: ببین آدمپَرونه رو میتونی راضی کنی
فیلم] بگیریم؟]
840
00:58:59,292 --> 00:59:01,626
رضا: خیلی خوبه، آقا
.میگیریم، مشکلی نیست
841
00:59:01,792 --> 00:59:04,667
چی رو میگیری آقا؟
نمیشه.
842
00:59:04,834 --> 00:59:08,401
بختیار: مثلاً قاچاقچیان ها!
رضا: آقا، نگران نباشین!
...همهچی رو بسپارین به من
843
00:59:08,534 --> 00:59:15,634
(صدای گفتگو و هَمهَمهی افراد)
844
00:59:15,834 --> 00:59:16,734
(صدای در زدن)
845
00:59:16,834 --> 00:59:17,876
پناهی: بیا تو
846
00:59:17,976 --> 00:59:19,509
(صدای بحث مردها از بیرون)
847
00:59:19,709 --> 00:59:20,709
قنبر: یا الله، آقای مهندس.
848
00:59:20,876 --> 00:59:21,876
خسته نباشید.
849
00:59:22,459 --> 00:59:25,626
چند نفر از اهالی روستا اومدن
.با شما کار دارن
850
00:59:25,826 --> 00:59:29,051
(صدای بحث و گفتگو از بیرون)
851
00:59:29,251 --> 00:59:30,917
پناهی: خب، با من کار دارن بیان تو.
852
00:59:31,084 --> 00:59:33,792
قنبر: شما خودتون بیاین بهتره.
شَر میخوابه.
853
00:59:33,959 --> 00:59:35,126
ببخشید.
854
00:59:40,251 --> 00:59:43,959
بفرمایید... بفرمایید... بفرمایید
855
00:59:44,126 --> 00:59:47,251
رئیس شورا: ساکت باشید
.وقتی اومدن چیزی نگید تا من حرف بزنم
856
00:59:48,584 --> 00:59:49,417
پناهی: سلام
857
00:59:49,501 --> 00:59:51,251
رئیسِ شورا: سلام، آقای مهندس.
858
00:59:51,917 --> 00:59:54,292
رئیسِ شورا: بفرمایید. ببخشید مزاحم شدیم.
پناهی: خواهش میکنم
859
00:59:54,459 --> 00:59:56,667
پناهی: حاج آقا چی شده؟ چه خبره؟
860
00:59:57,251 --> 01:00:00,292
رئیسِ شورا: آقای مهندس
من دیروز به شما چی گفتم؟
861
01:00:00,459 --> 01:00:02,209
بفرمایید چی گفتم؟
862
01:00:02,376 --> 01:00:04,417
من گفتم اون عکس رو بدید به من،
863
01:00:04,584 --> 01:00:05,917
گفتم یا نگفتم؟
864
01:00:07,001 --> 01:00:09,709
پناهی: شما گفتید، منم گفتم عکسی ندارم.
865
01:00:09,876 --> 01:00:13,500
رئیسِ شورا: آقای مهندس، این عکس
!دِهِ ما رو ریخته به هم
866
01:00:13,550 --> 01:00:15,584
!این ماجرا همهی ما رو فَلَج کرده
867
01:00:16,167 --> 01:00:20,292
من عرض کردم خدمتتون.
این برای ما مَدرکِ مهمیه.
868
01:00:20,459 --> 01:00:23,501
اگه دستِ من باشه،
من این غائِلِه رو به راحتی میخوابونم.
869
01:00:23,667 --> 01:00:26,251
ولی متأسفانه شما همکاری نکردی، آقای مهندس.
870
01:00:26,417 --> 01:00:30,792
پناهی: حاج آقا، منم خدمتتون گفتم،
الآن هم پیشِ دوستان میگم...
871
01:00:30,959 --> 01:00:36,296
من از این دختر و پسری که شما میفرمایید
!هیچ عکسی نگرفتم
872
01:00:36,376 --> 01:00:40,126
!یعقوب: حاجی دیدی؟ این هر چی بگه دروغه
!من اصلاً حرفهای این رو قبول ندارم
873
01:00:40,834 --> 01:00:42,792
رئیسِ شورا: هیس... یه دقیقه
!ساکت شو! دارم حرف میزنم
874
01:00:44,792 --> 01:00:46,417
برو اون شاهدت رو بیار ببینم!
875
01:01:03,220 --> 01:01:04,709
رئیس شورا: بیا اینجا، پسرم.
876
01:01:06,084 --> 01:01:08,376
هر چی دیدی به آقای مهندس بگو!
877
01:01:08,542 --> 01:01:11,292
پسر: من اینجا نمیتونم بگم.
اون بالا میتونم بگم.
878
01:01:11,917 --> 01:01:15,584
رئیسِ شورا: متوجه شدین چی گفت؟
پناهی: بله، بفرمایید خونه در اختیارِ شما.
879
01:01:15,751 --> 01:01:18,444
رئیسِ شورا: شما جلوتر بفرمایید
ما مزاحم میشیم! بفرمایید
880
01:01:20,417 --> 01:01:21,792
رئیسِ شورا: بیاین بالا، بابا جان.
881
01:01:22,667 --> 01:01:23,584
پناهی: ببخشید.
882
01:01:23,667 --> 01:01:24,709
رئیسِ شورا: بفرمایید... بفرمایید.
883
01:01:25,909 --> 01:01:31,709
(صدای گفتگوی افراد به آذری)
884
01:01:39,909 --> 01:01:41,709
!رئیسِ شورا: یا الله
!مردِ اول: یا الله
885
01:01:42,109 --> 01:01:43,709
!مردِ دوم: یا الله
!مردِ سوم: یا الله
886
01:01:43,909 --> 01:01:45,009
!مردِ چهارم: یا الله
887
01:01:48,909 --> 01:01:51,709
(صدای خروس)
888
01:01:52,909 --> 01:01:59,709
(صدای پرندگان)
889
01:02:01,009 --> 01:02:06,709
(صدای گفتگوی زنها از پایین)
890
01:02:08,709 --> 01:02:12,500
(صدای پرندگان)
(صدای بَع بَعِ گوسفند)
891
01:02:12,709 --> 01:02:14,709
پناهی: بفرمایید، حاج آقا
892
01:02:16,376 --> 01:02:18,626
رئیسِ شورا: هر چی دیدی
!به آقای مهندس بگو
893
01:02:18,792 --> 01:02:20,209
پسر: من اونجا ایستاده بودم...
894
01:02:20,376 --> 01:02:21,417
رئیسِ شورا: کجا؟
پسر: اونجا
895
01:02:21,584 --> 01:02:23,084
رئیسِ شورا: خب، برو اونجا وایسا.
896
01:02:26,917 --> 01:02:28,167
با کی وایساده بودی؟
897
01:02:28,334 --> 01:02:29,626
پسر: با حسن
898
01:02:29,792 --> 01:02:31,209
رئیسِ شورا: خب، بعدش چی شد؟
899
01:02:31,376 --> 01:02:34,042
پسر: گفت بیا اینجا بشین
ازت عکس بگیرم
900
01:02:34,209 --> 01:02:37,917
رئیسِ شورا: آقای مهندس گفت بیا
.اینجا بشین ازت عکس بگیرم
کجا نشستی؟ بیا همونجا بشین ببینم.
901
01:02:39,126 --> 01:02:40,084
پسر: اینجا
902
01:02:41,334 --> 01:02:43,459
رئیسِ شورا: بگو ببینم
آقای مهندس کجا وایساد؟
903
01:02:43,626 --> 01:02:44,501
پسر: اونجا
904
01:02:44,667 --> 01:02:46,459
رئیسِ شورا: آقای مهندس
.اونجا ایستاد
905
01:02:47,682 --> 01:02:49,834
رئیسِ شورا: خب؟
پسر: وایساد و ازمون عکس گرفت.
906
01:02:50,001 --> 01:02:50,959
رئیسِ شورا: خب، بعدش چیکار کرد؟
907
01:02:51,126 --> 01:02:53,292
پسر: بعدش هم دید
.یه دختر و پسر هست
908
01:02:53,459 --> 01:02:55,667
رئیسِ شورا: کجا بودن دختر و پسر؟
پسر: اونجا
909
01:02:56,542 --> 01:02:58,876
رئیسِ شورا: دید اونجا
یه دختر و پسر هست؟
910
01:02:59,042 --> 01:03:01,792
پسر: با دوربینش عکس گرفت.
911
01:03:01,959 --> 01:03:04,084
رئیسِ شورا: دوربينش رو سمتِ اونها چرخوند؟
پسر: آره
912
01:03:04,251 --> 01:03:07,834
پسر: بعد برگشت
.و یه عکسِ دیگه از ما گرفت
913
01:03:08,001 --> 01:03:11,459
رئیسِ شورا: دوربين رو سمتِ اونها
چرخوند و بعد از شما عکس گرفت؟
پسر: درسته
914
01:03:12,626 --> 01:03:14,417
رئیسِ شورا: آقای مهندس، چی میگین؟
915
01:03:14,917 --> 01:03:16,701
پناهی: خب، شما که شاهد دارین...
916
01:03:17,709 --> 01:03:19,717
همین رو ببرید شهادت بده.
917
01:03:19,909 --> 01:03:21,917
دیگه نیازی به عکس نخواهید داشت.
918
01:03:22,334 --> 01:03:24,251
آقای مهندس این بچه 9 سالشه!
919
01:03:24,917 --> 01:03:28,334
شهادتِ این اصلاً قانونی نیست.
اصلاً شَرعی هم نیست!
920
01:03:28,501 --> 01:03:30,667
کسی شهادتِ این رو قبول نمیکنه که!
921
01:03:30,834 --> 01:03:33,639
پناهی: بر اساسِ شَهادتِ همین بچه
...دارید من رو مَحکوم میکنید
922
01:03:33,759 --> 01:03:35,709
بعد میگید شَهادتِش قانونی نیست؟
923
01:03:35,876 --> 01:03:40,084
یعقوب: آقا، تو چرا داری بیخود
از سولدوز دفاع میکنی؟
924
01:03:40,751 --> 01:03:43,167
چیکارهی تو هست؟ پسرخالهات هست؟
چیه توئه؟
925
01:03:43,334 --> 01:03:45,501
عکس گرفتی. یه بار بیار نشون بده...
926
01:03:45,667 --> 01:03:48,667
یعقوب: همه راحت بشن.
پناهی: آقا، قَ... قبول. عکس میخواید؟
927
01:03:48,834 --> 01:03:50,959
پناهی: بفرمایید... لطفاً بفرمایید!
یعقوب: بیا نشون بده ببینم
928
01:03:51,126 --> 01:03:52,976
پناهی: بفرمایید، بفرمایید، بفرمایید
929
01:04:02,709 --> 01:04:05,584
یه لحظه صبر کنید. یه لحظه صبر کنید!
حاجی کو؟
930
01:04:05,667 --> 01:04:07,001
پناهی: حاجی، بیا
رئیسِ شورا: بله، آقای مهندس؟
931
01:04:07,051 --> 01:04:09,876
پناهی: حاجی، بیاید... حاجی، ببین
رئیسِ شورا: بفرمایید
932
01:04:10,334 --> 01:04:14,792
پناهی: این کُلیهی عکسهاییه که
!من از دِهِ شما گرفتم
933
01:04:15,501 --> 01:04:19,751
ببین به غیر از این،
عکسی وجود نداره. ببینین!
934
01:04:19,917 --> 01:04:26,084
اون عکسِ دختر و پسری که چیزی که
میگفتین در کلِ این عکسهای من وجود نداره.
935
01:04:26,792 --> 01:04:28,117
ولی با این وجود...
936
01:04:28,184 --> 01:04:30,792
با این وجود واسه اینکه مطمئن بشید،
937
01:04:30,951 --> 01:04:35,034
من این حافظهی این... دوربین رو
میدم خدمتِ شماها
938
01:04:35,209 --> 01:04:39,042
رئیسِ شورا: آقا، نیازی نیست.
پناهی: ببرید به هر کسی که دلتون میخواد نشون بدین!
939
01:04:39,209 --> 01:04:41,626
پناهی: هر کاری که دلتون...
اصلاً من دیگه نمیخوام این رو!
940
01:04:41,792 --> 01:04:42,200
پناهی: بیا برو
941
01:04:42,252 --> 01:04:43,500
!رئیسِ شورا: آقای مهندس، نیازی به این کارها نیست
...پناهی: فقط لطف کنید
942
01:04:43,550 --> 01:04:46,084
پناهی: خواهش میکنم
!فقط لطف کنید دست از سرِ من بردارید دیگه
943
01:04:46,251 --> 01:04:50,084
رئیسِ شورا: چرا عصبانی میشید؟
پناهی: بفرمایید، خواهش میکنم
.بفرمایید، بفرمایید
944
01:04:50,251 --> 01:04:53,500
رئیسِ شورا: آقا یعقوب، میبینی سرِ هیچی
آبروی من رو جلوی مهمونم بردی؟
پناهی: بفرمایید
945
01:04:53,550 --> 01:04:55,991
مرد: ما چیکار کنیم
.اون گفت عکس گرفته دیگه
946
01:05:03,550 --> 01:05:12,300
(صدای گفتگوی اهالی به آذری)
947
01:05:12,501 --> 01:05:15,001
پناهی: آقا قنبر... آقا قنبر ببخشید؟
948
01:05:15,167 --> 01:05:16,584
قنبر: جانم آقا؟
949
01:05:16,917 --> 01:05:18,209
پناهی: چی شده باز هم؟
950
01:05:19,167 --> 01:05:23,001
قنبر: هیچی آقا، اهلِ روستا میگن
آقای مهندس بیاد شهادت بِده.
951
01:05:23,167 --> 01:05:25,834
پناهی: چیکار کنم؟
قنبر: تو روستا رسمه...
952
01:05:26,001 --> 01:05:28,542
قنبر: بینِ همه میشینن، قَسَم میخورن
953
01:05:28,702 --> 01:05:33,244
رئیسِ شورا: آقا، این برای شما نیست که!
این یه رسمِ قدیمیه برای ما.
954
01:05:33,709 --> 01:05:37,600
طرف میاد تو قَسَمخونه قَسَم میخوره
میگه آقا من این کار رو نکردم
955
01:05:37,650 --> 01:05:39,042
!رئیسِ شورا: تموم میشه میره
قنبر: آقای مهندس
956
01:05:39,209 --> 01:05:42,459
قنبر: یه لحظه اجازه بده، آقای مهندس
ببخشید من وقتِ شما رو میگیرم.
957
01:05:42,626 --> 01:05:45,667
آقای مهندس، شما تا حالا
هر چی گفتی ما گفتیم چشم.
958
01:05:45,834 --> 01:05:47,626
نیم ساعت وقتِ شما رو میگیره.
959
01:05:47,792 --> 01:05:51,459
تشریف بیارید، برید اونجا قَسَم بخورید
.قالِ قَضیه رو بکَنید
960
01:05:51,626 --> 01:05:53,334
به خدا ما آدمهای خوبی هستیم.
961
01:05:53,501 --> 01:05:56,017
قنبر: نمیخوایم از روستای ما
خاطرهی بدی داشته باشید
...رئیسِ شورا: آقای مهندس من جوون بودم
962
01:05:56,057 --> 01:05:58,400
رئیس: خودم دو دفعه قَسَم خوردم
...غائله خوابیده
963
01:05:58,500 --> 01:06:00,619
.به خیر و خوشی تموم شده، رفته
964
01:06:00,792 --> 01:06:04,834
شما هم یه قَدَمرَنجه بکنید،
تشریف بیارید تموم بشه بِره دیگه!
965
01:06:05,417 --> 01:06:06,417
رئیسِ شورا: آقای مهندس؟
966
01:06:09,542 --> 01:06:11,834
آدمپَرون: پسرش سابقهای چیزی نداره؟
967
01:06:12,001 --> 01:06:16,501
بختیار: یکی، دو بار دعوا کرده ولی کارش
نرسیده به پاسگاه و دادگاه و اینجور چیزها.
968
01:06:16,667 --> 01:06:19,626
آدمپَرون: نه... دعوا که نه!
مثلاً تَظاهُراتی، چیزی؟
969
01:06:19,792 --> 01:06:22,876
بختیار: نه بابا، تازه درسش تموم شده.
970
01:06:23,042 --> 01:06:25,167
منم خبر نداشتم اومده اینجا.
971
01:06:26,042 --> 01:06:28,417
یکی، دو هفته غِیبش میزنه و خانواده...
972
01:06:28,584 --> 01:06:30,834
خیلی خیلی نگرانش میشن.
973
01:06:31,417 --> 01:06:36,167
الآن هم از اینجا زنگ زده، گفته
میخوام برم اروپا، پول لازم دارم.
974
01:06:36,334 --> 01:06:39,001
بیچارهها رفتن براش 5000 تا جور کردن
975
01:06:39,132 --> 01:06:43,673
اِ... الآنم من شما رو معرفی کردم.
اگه میشه کمکش کنید.
976
01:06:43,834 --> 01:06:46,417
آدمپَرون: بختیار، من با 5000 تا
!کاری نمیتونم بکنم
977
01:06:46,584 --> 01:06:49,084
بختیار: بابا، پسرعموش
!با کمتر از 5000 تا، تا آلمان رفته
978
01:06:49,251 --> 01:06:51,667
آدمپَرون: بله، با 1000 تا هم
میشه رفت، ولی چهجوری؟
979
01:06:51,834 --> 01:06:53,084
زمینی؟ دریایی؟
980
01:06:53,251 --> 01:06:56,084
کُلی خطر داره!
!هر روز هم خودت اخبار رو میبینی
981
01:06:56,626 --> 01:06:57,876
راهِ من مطمئنه.
982
01:06:58,035 --> 01:07:02,160
همین خانمِ خودت رو با هواپیما
صَحیح و سالم میذارم وسطِ پاریس.
983
01:07:03,626 --> 01:07:07,001
بختیار: الآن چقدر باید جور کنن؟
آدمپَرون: کَف (کمِ کم) باید 12 تا بدن.
984
01:07:07,167 --> 01:07:08,292
بختیار: بابا، ندارن!
985
01:07:08,459 --> 01:07:11,167
هر چی پَسانداز و طلا داشتن فروختن،
دیگه یه خونه دارن...
986
01:07:11,334 --> 01:07:13,647
که اونم نمیتونن بفروشن
.بقیه رو آواره کنن
987
01:07:13,707 --> 01:07:15,042
آدمپَرون: من نمیدونم
!یه لحظه وایسا
988
01:07:15,501 --> 01:07:16,459
!ببین
989
01:07:17,167 --> 01:07:20,334
برین اونجا، وایسین رو به کوچه،
پشتِ سرتون هم نگاه نکنین.
990
01:07:20,666 --> 01:07:25,334
(صدای فروشندههای تُرک)
991
01:07:28,917 --> 01:07:30,126
آدمپَرون: بختیار!
992
01:07:30,792 --> 01:07:33,084
تا اینجا هم که اومدیم به خاطرِ سینان بود.
993
01:07:33,876 --> 01:07:36,167
من میرم اونوَر یه امانتی بگیرم.
994
01:07:36,626 --> 01:07:40,500
برنمیگردین پشتِ سرتون رو نگاه کنین!
متوجه شدین؟
995
01:07:40,550 --> 01:07:43,584
به این بچههایی هم که پشتِ سرته
...بهشون هم بگو که
996
01:07:43,751 --> 01:07:47,500
دوربین رو بچرخونن اونوَر
...یا خودتون برگردین اونوَر رو نگاه کنین
997
01:07:47,550 --> 01:07:50,292
من نمیتونم امنیتِ شما رو
!اینجا تَضمین کنم
998
01:07:52,626 --> 01:07:54,417
مرد به کُردی: حالا باید چیکار کنم، بختیار؟
999
01:07:55,001 --> 01:07:56,667
بختیار به کُردی: یا اروپا یا برگشت به ایران
1000
01:07:56,834 --> 01:07:58,209
!فقط اینجا نه
1001
01:07:58,376 --> 01:08:02,959
اون با گذشتِ زمان بهش عادت میکنه
1002
01:08:04,001 --> 01:08:07,251
مرد به کُردی: چطوری میتونم؟
!اون راغِب نیست برگرده
1003
01:08:08,792 --> 01:08:11,792
بختیار به کُردی: مشکلش با ایران چیه؟
چرا نمیخواد برگرده؟
1004
01:08:11,876 --> 01:08:14,834
مرد به کُردی: اون حس میکنه گیر افتاده
1005
01:08:15,001 --> 01:08:20,042
بدونِ هیچ آیندهای
!هیچ آزادی و هیچ شُغلی
1006
01:08:20,376 --> 01:08:22,834
لطفاً باهاش حرف بزن
1007
01:08:23,709 --> 01:08:26,084
دو روزِ دیگه میمونم
مُتِقاعِدِش کن
1008
01:08:26,251 --> 01:08:28,792
بختیار به کُردی: باهاش حرف میزنم
امیدوارم جواب بده
1009
01:08:29,751 --> 01:08:30,959
!آدمپَرون: بختیار
1010
01:08:32,626 --> 01:08:36,959
خیلی خوش شانسی!
برات یه پاسپورت جور کردم.
1011
01:08:37,126 --> 01:08:39,251
مالِ یه توریستِ انگلیسیه
1012
01:08:39,417 --> 01:08:42,584
بِجُنب!
.باید بریم واسه عکس و گِریم
1013
01:08:43,042 --> 01:08:47,792
تو اومده بودی کارِ این بابا رو راه بندازی
.کارِ خودت راه افتاد
1014
01:08:47,959 --> 01:08:49,501
بَرِش گَردون!
1015
01:08:52,959 --> 01:08:55,292
آدمپَرون: بهش بگو من و تو داریم
...میریم از اونوَر
1016
01:08:55,459 --> 01:08:57,209
پشت سرش رو نگاه نمیکنه!
1017
01:08:57,626 --> 01:09:00,000
دَه دقیقه همینجا وایمیسته
بعدِ اینکه ما رفتیم
1018
01:09:00,050 --> 01:09:02,751
بعدش راهش رو میکِشه
از اینوَر میره
1019
01:09:02,951 --> 01:09:12,900
(ترجمهی حرفهای آدمپَرون بختیار به کُردی)
1020
01:09:13,000 --> 01:09:14,126
آدمپَرون: بریم... بریم
1021
01:09:17,326 --> 01:09:44,126
(صدای هَمهَمهی افراد)
1022
01:09:45,326 --> 01:09:55,126
(صدای ساز زدن)
(صدای جیرجیرک)
1023
01:09:55,326 --> 01:09:57,492
(صدای آوازِ تُرکی خواندنِ مرد)
1024
01:09:57,792 --> 01:09:59,292
صَفَر: سلام، آقای مهندس
1025
01:09:59,459 --> 01:10:02,334
صَفَر: یه لحظه وقتت رو بگیرم؟
پناهی: خواهش میکنم
1026
01:10:02,501 --> 01:10:03,834
صَفَر: یه چایی با هم بخوریم؟
1027
01:10:04,001 --> 01:10:06,376
پناهی: ممنون، من فقط باید برم جایی، مرسی
1028
01:10:06,542 --> 01:10:09,209
صَفَر: جایی که میخوای بری
.منم میخوام برم. حالا وقت هست
1029
01:10:09,376 --> 01:10:11,084
بفرما بریم یه چایی بخوریم.
1030
01:10:11,251 --> 01:10:13,917
راه امن نیست!
!خرس هست تو راه
1031
01:10:14,084 --> 01:10:16,876
با هم میریم
.یه چایی بخوریم با هم میریم
1032
01:10:17,334 --> 01:10:19,876
صَفَر: بفرمایین
پناهی: خواهش میکنم
صَفَر: بفرمایین
1033
01:10:21,434 --> 01:10:22,006
صَفَر: بفرمایین
1034
01:10:22,059 --> 01:10:24,376
(صدای گفتگوی افراد از داخل)
1035
01:10:24,576 --> 01:10:27,376
مرد: سلام، آقا
پناهی: سلام
مردِ دیگر: سلام
1036
01:10:27,542 --> 01:10:30,209
صَفَر: خوش اومدین آقا. بفرمایین اون بالا.
بفرمایین
1037
01:10:32,626 --> 01:10:33,834
خیلی خوش اومدین
1038
01:10:34,401 --> 01:10:36,110
جوان: سلام، آقای مهندس
پناهی: سلام
1039
01:10:36,584 --> 01:10:40,584
جوان: با اجازه، مشدی صَفَر
.صَفَر: در پناهِ خدا. باشه، من حساب میکنم
جوان: ممنون
1040
01:10:41,684 --> 01:10:42,884
صَفَر: بفرمایید، آقای مهندس
1041
01:10:43,784 --> 01:10:46,900
(صدای پخش موسیقی تُرکی)
(صدای قِلیان کِشیدن)
1042
01:10:47,042 --> 01:10:49,292
صَفَر: قنبر کجاست آقای مهندس؟
1043
01:10:49,792 --> 01:10:53,501
پناهی: قنبر... والله خونه نبود.
1044
01:10:54,001 --> 01:10:55,209
نمیدونم کجا رفته!
1045
01:10:55,376 --> 01:10:59,751
منم آدرسِ قَسَمخونه رو
از ننه گرفتم که برم اونجا.
1046
01:10:59,917 --> 01:11:03,084
صَفَر: خوب کاری کردی اومدی بری قَسَمخونه
.آقای مهندس
1047
01:11:03,251 --> 01:11:07,417
اگه نمیاومدی، مردم خیال میکردن
.شما دروغ میگی
1048
01:11:08,792 --> 01:11:11,001
پناهی: حالا رفتم اونجا باید چیکار کنم؟
1049
01:11:11,167 --> 01:11:13,376
صَفَر: کارِ خاصی نمیخواد بکنی.
1050
01:11:13,917 --> 01:11:16,834
این مردم مثلِ شهریها نیستن.
1051
01:11:17,001 --> 01:11:20,709
اینجا یه رَسم و رُسومهایی دارن، آقای مهندس.
1052
01:11:20,876 --> 01:11:24,209
کافیه بری اونجا یه قَسَم بخوری.
1053
01:11:24,376 --> 01:11:27,126
قَضیه تموم میشه بِره دنبالِ کارش.
1054
01:11:27,292 --> 01:11:32,584
اینجا مردم سرِ آب، سرِ خاک
خیلی چیزها دعوا دارن.
1055
01:11:33,584 --> 01:11:37,584
بری اونجا یه قَسَم بخوری
قضیه تموم میشه میره دنبالِ کارش.
1056
01:11:37,751 --> 01:11:39,834
پناهی: آقا، مرسی
صَفَر: دستت درد نکنه
1057
01:11:41,459 --> 01:11:43,000
صَفَر: ببین، آقا مهندس...
1058
01:11:43,100 --> 01:11:49,003
بعضی وقتها آدم یه قسمِ دروغکی ها
.مَصلَحَتی هم بخوره بَد نیست
1059
01:11:49,136 --> 01:11:51,751
دو تا غائله بخوابه.
1060
01:11:52,251 --> 01:11:55,867
منم نمیدونم شما عکس گرفتین، نگرفتین.
1061
01:11:56,334 --> 01:12:01,209
کافیه بری اونجا پیشِ جَمعیت
.یه قَسَم بخوری که من عکس رو نگرفتم
1062
01:12:01,376 --> 01:12:05,792
همه با هم آشتی کنن
.قَضیه تموم بشه بره دنبالِ کارش
1063
01:12:07,667 --> 01:12:10,834
صَفَر: بفرما چایی، آقای مهندس.
پناهی: مرسی
1064
01:12:10,999 --> 01:12:28,400
(صدای پخشِ موسیقی تُرکی)
(صدای گفتگوی افراد)
(صدای قُل قُلِ قلیان کشیدن)
1065
01:12:28,709 --> 01:12:33,584
صَفَر: خودتون بهتر میدونین، آقای مهندس
.مردمِ اینجا با شهر خیلی فرق دارن
1066
01:12:33,959 --> 01:12:37,126
مشکلاتِ شما شهریها
با این بالا بالاییهاست.
1067
01:12:37,292 --> 01:12:40,292
ولی مشکلاتِ ما اینجا با خُرافاته.
1068
01:12:40,459 --> 01:12:43,751
اگه من با شما بیام اونجا،
خیلی بَد میشه!
1069
01:12:44,292 --> 01:12:48,000
اینجا که جایی نیست.
...برین اینجوری، بپیچی سمتِ چپ
1070
01:12:48,507 --> 01:12:49,959
!میرسی قَسَمخونه دیگه
1071
01:12:50,126 --> 01:12:51,059
چیزی نیست که!
1072
01:12:51,106 --> 01:12:52,579
من واسه چی بیام؟
1073
01:12:53,126 --> 01:12:54,459
پناهی: پس خرسها چی؟
1074
01:12:54,626 --> 01:12:59,751
صَفَر: بابا، خرسی وجود نداره.
اینها به ما یاد دادن که... خرس هست!
1075
01:12:59,917 --> 01:13:03,709
همینجوری ما رو میترسونن.
اصلاً خرسی وجود نداره!
1076
01:13:03,876 --> 01:13:05,376
همینجا بری، میرسی.
1077
01:13:05,542 --> 01:13:07,876
اینجوری میترسونن!
!خرسی نیست
1078
01:13:08,042 --> 01:13:10,334
خوبه امنه راه. برو!
1079
01:13:10,534 --> 01:13:14,334
(صدای جیرجیرک)
(صدای حیوان)
1080
01:13:16,534 --> 01:13:25,000
(صدای گفتگوی افراد)
1081
01:13:25,167 --> 01:13:26,084
پناهی: سلام
1082
01:13:26,417 --> 01:13:28,001
چند مرد: سلام علیکم
1083
01:13:28,709 --> 01:13:30,376
مرد: بشینید آقا، بشینید
1084
01:13:31,084 --> 01:13:33,084
.رئیسِ شورا: آقای مهندس، بفرمایید بشینید
1085
01:13:33,244 --> 01:13:36,410
پناهی: کجا؟ اینجا؟
رئیسِ شورا: بله، بفرمایید بشینید اینجا.
1086
01:13:42,876 --> 01:13:44,876
مرد: خوش اومدید
پناهی: مرسی
1087
01:13:45,334 --> 01:13:47,500
...رئیسِ شورا: آقای مهندس، اینهایی که میبینید
1088
01:13:47,550 --> 01:13:52,042
اینها بزرگها و ریشسفیدهای دِهِ ما هستن
1089
01:13:52,376 --> 01:13:54,709
اینا جوونهای دِهِ ما هستن
1090
01:13:55,126 --> 01:14:01,126
و اونهایی که اونجا هستن، کودَکها و
بچههای دِهِ ما هستن که آیندهی دِهِ ما...
1091
01:14:01,292 --> 01:14:04,626
و آیندهی رَسم و رُسومِ ما
.مُتِعَلِق به اونهاست
1092
01:14:04,709 --> 01:14:10,501
رئیسِ شورا: شما در مجلسِ قَسَمخوری
.حضور پیدا کردید یعنی باید قَسَم بخورید
1093
01:14:10,667 --> 01:14:14,751
و جسارتاً شما خودتون مُتَهَم هستید.
1094
01:14:14,917 --> 01:14:17,626
الآن باید قَسَم بخورید
1095
01:14:17,792 --> 01:14:20,709
و شاکیتون رو قانِع بکنید.
1096
01:14:21,126 --> 01:14:23,542
پسرم، اون رو وَردار بیار بذار اونجا ببینم.
1097
01:14:25,751 --> 01:14:28,709
بذار جلوی آقای مهندس، روی میز.
1098
01:14:29,667 --> 01:14:30,834
آ باریکلا.
1099
01:14:32,501 --> 01:14:35,292
.پناهی: خب، من به رسمِ شما احترام میذارم
1100
01:14:35,876 --> 01:14:40,092
اگه اجازه بدید منم به شیوهی خودم
...این کار رو انجام بدم، یعنی
1101
01:14:41,047 --> 01:14:46,501
میخوام که این مَراسِم رو ضَبط کنم
...فیلمبرداری کنم
1102
01:14:47,292 --> 01:14:51,126
بعد به دستِ هر کدوم از شماها
...یه کُپی میدم
1103
01:14:51,626 --> 01:14:54,042
بعدش هم نمیتونم اون رو اِنکار کنم.
1104
01:14:54,149 --> 01:14:55,649
پناهی: اجازه میدید این کار رو بکنم؟
1105
01:14:58,126 --> 01:15:00,834
فهمیدین چی گفت؟
آقای مهندس میگه که...
1106
01:15:01,001 --> 01:15:05,542
رئیسِ شورا: من اون شهادتی که میدم رو
میخوام ضَبط کنم
1107
01:15:06,834 --> 01:15:09,001
بعد به هر کدومتون یه فیلم بِدَم
1108
01:15:09,167 --> 01:15:10,959
اون وقت دیگه نمیشه مُنکِرِش شد.
1109
01:15:11,126 --> 01:15:13,209
نمیشه زیرش زد. چی میگین؟
1110
01:15:13,751 --> 01:15:16,001
همگی: باشه، قبوله.
1111
01:15:17,126 --> 01:15:18,876
رئیسِ شورا: ایرادی نداره، آقای مهندس.
1112
01:15:19,334 --> 01:15:21,292
پسرم، بیا قرآن رو بردار بِبَر.
1113
01:15:23,834 --> 01:15:26,084
آقای مهندس، فقط لطف کنید...
1114
01:15:27,501 --> 01:15:33,167
رئیسِ: میدونم دیگه شما... پدر و مادرتون تُرکَن
.ما هم که تُرکیم
1115
01:15:33,334 --> 01:15:36,917
محبت بکنید تُرک صحبت کنید، ضبط کنید.
1116
01:15:37,834 --> 01:15:42,042
پناهی: واقعیت اینه که برام یه خُرده سخته،
یعنی توی جمع خیلی سخت...
1117
01:15:42,209 --> 01:15:46,084
.میتونم همچین کاری کنم
بعضی کلمات از یادم میره
1118
01:15:46,542 --> 01:15:50,209
اِ... و اصلاً من توی خونهمون هم اینطوریه.
1119
01:15:50,376 --> 01:15:55,709
فقط با مادرم میتونم فار... تُرکی حرف بزنم
با بقیه، با برادرهام اینها...
1120
01:15:55,876 --> 01:15:57,917
مجبورم فارسی حرف بزنم.
1121
01:15:58,084 --> 01:16:00,501
اگه اجازه بدید من فارسی میگم...
1122
01:16:00,584 --> 01:16:05,626
اینطوری رَوانتر هم هستش
و راحتتر میتونم مَنظورَم رو برسونم.
1123
01:16:05,917 --> 01:16:07,834
رئیسِ شورا: خیلهخُب. ایراد نداره. بفرمایید
1124
01:16:09,334 --> 01:16:11,876
پناهی: خب، پس با اجازهتون ضبط کنم.
1125
01:16:14,834 --> 01:16:16,006
...خب
1126
01:16:16,834 --> 01:16:17,576
...آها
1127
01:16:19,734 --> 01:16:20,876
خیلهخب
1128
01:16:22,926 --> 01:16:26,417
پناهی: خب... با اجازهتون آقا
1129
01:16:29,209 --> 01:16:30,667
من امروز...
1130
01:16:32,542 --> 01:16:34,876
پیشِ اهالی جوبان...
1131
01:16:36,376 --> 01:16:37,334
جابان
1132
01:16:38,501 --> 01:16:44,917
شهادت میدم از عکسی که این دوستان میگن
.هیچگونه اطلاعی ندارم
1133
01:16:45,760 --> 01:16:52,501
و اصلاً هیچ عکسی از این دِه
در حالِ حاضِر نَزدِ من نیست.
1134
01:16:53,959 --> 01:16:58,584
و همهی اونها در حافِظهی دوربینِ من...
1135
01:16:59,417 --> 01:17:03,626
.نَزدِ آقای رییسِ شورا هستش
1136
01:17:04,417 --> 01:17:11,701
امروز صِرفاً به خاطرِ اِحتِرام
.به رسمِ اینها اینجا اومدم
1137
01:17:13,334 --> 01:17:19,084
ولی واقعیت اینه که با بعضی از رسمها
...آدم بِلاتکلیفه یا
1138
01:17:19,667 --> 01:17:23,000
.نمیدونه چگونه باید برخورد کنه
...مثلِ
1139
01:17:23,376 --> 01:17:24,417
همین...
1140
01:17:26,549 --> 01:17:30,549
نافِ کسی رو به اسمِ کسی دیگه بُریدن
...یا نمیدونم
1141
01:17:30,709 --> 01:17:32,459
یعقوب: حاجی این چی داره میگه؟!
1142
01:17:33,542 --> 01:17:36,167
تو کی هستی مگه؟
کی از تو نَظَر خواست؟
1143
01:17:36,334 --> 01:17:39,376
تو چیکاره هستی که
به رسم و رسومِ ما توهین کنی؟
1144
01:17:39,542 --> 01:17:41,834
آقا، این رو جمعش کن ببینم!
خاموشش کن!
1145
01:17:43,584 --> 01:17:44,917
رئیس: یعقوب، داره حرف میزنه آخه!
!زشته بابا
1146
01:17:45,084 --> 01:17:46,167
یعقوب: چه حرفی بابا!
1147
01:17:46,334 --> 01:17:49,667
چند وقته من اینجا درگیر و عَلاف شدم
1148
01:17:49,834 --> 01:17:51,459
شما چرا ساکت شدین الآن؟
1149
01:17:51,626 --> 01:17:55,751
که یه مهندس از شهر بیاد
و حرفهای اون رو باوَر کنین و اِعتِماد کنین؟
1150
01:17:55,917 --> 01:17:57,667
ما اینجا چیکارهایم؟
1151
01:17:59,709 --> 01:18:04,584
حرف بزنین دیگه! زبون باز کنید ببینم!
داره به رسوم و هُویتِ شما بیاحترامی میکنه!
1152
01:18:04,751 --> 01:18:07,876
با تَکتَکِتون هستم!
حرف بزنید ببینم!
1153
01:18:08,042 --> 01:18:12,751
توی هر دردسر و گناهِ شما من شَریک شدم.
الآن چرا پا پَس کِشیدین؟
1154
01:18:12,917 --> 01:18:14,167
تو!
1155
01:18:14,542 --> 01:18:19,292
مگه پارسال من تقصیرِ تو رو گردن نگرفتم؟
گفتم زن و بچه داری؟
1156
01:18:20,417 --> 01:18:22,251
چرا الآن صدات در نمیاد؟
1157
01:18:23,167 --> 01:18:29,042
چِتون شده؟ همهتون تو مَراسمِ نافبُری
اومده بودین و شیرینی و چایی میخوردین.
1158
01:18:29,209 --> 01:18:32,876
الآن چی شده که همه پا پَس کِشیدین
و خَفهخون گرفتین؟
1159
01:18:34,292 --> 01:18:36,959
حرف بزنین!
!نه اینکه سرتون رو بندازین پایین
1160
01:18:37,417 --> 01:18:40,209
پنج سال پیش دخترِ غلام رو خواستم...
1161
01:18:40,376 --> 01:18:44,601
گفتین نه، نمیشه!
.نافِ اون رو با یکی دیگه بُریدن
1162
01:18:44,917 --> 01:18:48,134
خون به پا میشه...
پوستت رو میکَنَن و میکُشنت.
1163
01:18:48,501 --> 01:18:51,167
پس چی شده؟
این هم مثلِ اونه دیگه.
1164
01:18:52,126 --> 01:18:53,917
من 30 سالمه
1165
01:18:54,084 --> 01:18:58,209
دیگه نمیتونم درِ خونهی کسی برم.
هیچکس دیگه به من دختر نمیده.
1166
01:18:58,834 --> 01:18:59,817
هیچکس!
1167
01:19:02,292 --> 01:19:05,908
من یک ساله میگم اون حَرومزاده
.رو ناموسِ من نَظَر داره
1168
01:19:06,084 --> 01:19:08,501
ناموسِ من، ناموسِ همهی شماست دیگه!
1169
01:19:08,667 --> 01:19:12,209
فرقش چیه؟
مگه همه از یه طایِفه و ایل نیستیم؟
1170
01:19:14,251 --> 01:19:17,751
الآن همهتون عقب کشیدین.
من موندم این وسط.
1171
01:19:19,167 --> 01:19:21,042
من با شما کاری ندارم.
1172
01:19:21,417 --> 01:19:24,001
!خودم میدونم با اون حَرومزاده چیکار کنم
1173
01:19:24,167 --> 01:19:28,667
این رسم و رسومتون هم بخوره تو سرتون.
ارزونی خودتون. خِیرش هم برای خودتون.
1174
01:19:28,834 --> 01:19:31,876
چند مرد: یعقوب، وایسا!
کجا داری میری؟
1175
01:19:34,042 --> 01:19:36,167
زارا: خداحافظ
مرد: خداحافظ
زارا: خداحافظ
1176
01:19:39,501 --> 01:19:40,501
دختر: خداحافظ
1177
01:19:40,700 --> 01:19:42,585
(صدای پخشِ اذان)
1178
01:19:42,785 --> 01:19:43,744
زارا: خداحافظ
1179
01:19:43,917 --> 01:19:45,292
پیرزن: به سلامت
بختیار: خداحافظ
1180
01:19:53,959 --> 01:20:03,167
(صدای پخشِ اذان)
1181
01:20:03,367 --> 01:20:04,900
زارا: خدا نگهدار... خداحافظ
1182
01:20:05,367 --> 01:20:06,900
بختیار: خداحافظ
1183
01:20:06,959 --> 01:20:08,167
مرد: مواظبِ خودت باش
1184
01:20:11,209 --> 01:20:13,667
مرد: انشاالله همدیگه رو میبینیم
بختیار: انشاالله کارِ شما هم جور بشه
1185
01:20:13,834 --> 01:20:15,934
بختیار: خداحافظِ شما
زن: خداحافظ
بختیار: خداحافظِ شما، خداحافظ
1186
01:20:16,034 --> 01:20:17,534
زارا: خداحافظ
مرد: خداحافظ
1187
01:20:18,501 --> 01:20:20,334
مردِ دوم: امیدوارم که خوش باشید
...ببینیم هم رو
1188
01:20:20,401 --> 01:20:22,167
مردِ دوم: مواظبِ خودت باش
بختیار: باشه، خداحافظ
زارا: خداحافظ
1189
01:20:22,491 --> 01:20:23,807
بختیار: خداحافظ
1190
01:20:23,876 --> 01:20:26,084
بختیار: خداحافظ
زن: دلم برات تنگ میشه
زارا: منم همینطور، خداحافظ
1191
01:20:26,376 --> 01:20:29,084
بچه: خداحافظ
زارا: خداحافظ... خداحافظ
بچهی دیگر: خداحافظ
1192
01:20:30,334 --> 01:20:31,667
زارا: خداحافظ
مردِ دوم: مُراقبِ خودتون باشین
1193
01:20:32,459 --> 01:20:35,167
مرد: انشاالله که برسی
بختیار: انشاالله کارِ تو هم درست میشه
خداحافظ
1194
01:20:35,334 --> 01:20:36,667
زارا: خداحافظ
مرد: به سلامت
1195
01:20:36,867 --> 01:20:50,667
(صدای پخشِ اذان)
1196
01:20:57,834 --> 01:20:59,292
آقای پناهی!
1197
01:20:59,459 --> 01:21:00,626
پناهی: بله؟
1198
01:21:04,792 --> 01:21:06,417
آقای پناهی، ببخشید.
1199
01:21:06,584 --> 01:21:08,709
پناهی: زارا خانم، میشنوم. بگو
1200
01:21:09,667 --> 01:21:13,626
مگه شما نگفتی میخواین یه فیلم بسازین
دربارهی زندگی ما؟
1201
01:21:14,834 --> 01:21:16,251
پناهی: بله، گفتم
1202
01:21:16,417 --> 01:21:20,584
مگه شما نگفتین که این فیلم
بر اساسِ واقعیتِ زندگی ما خواهد بود؟
1203
01:21:21,167 --> 01:21:22,167
پناهی: بله
1204
01:21:23,742 --> 01:21:27,126
خب... پس الآن این صَحنه چیه؟
1205
01:21:27,751 --> 01:21:29,334
اینها که هیچیش واقعی نیست!
1206
01:21:30,084 --> 01:21:31,542
پناهی: چیش واقعی نیست؟
1207
01:21:33,501 --> 01:21:35,126
یعنی شما نمیدونین؟
1208
01:21:37,292 --> 01:21:40,001
پناهی: چی رو من باید بدونم
که نمیدونم؟
1209
01:21:42,417 --> 01:21:44,209
زارا: پاسپورتت رو میدی؟
بختیار: چی شده؟
1210
01:21:44,292 --> 01:21:45,667
زارا: پاسپورتت رو بِدِه یه دقیقه!
1211
01:21:46,792 --> 01:21:49,167
زارا: بِدِه، کار دارم!
بختیار: پاسپورت رو میخوای چیکار؟
1212
01:21:55,542 --> 01:21:57,667
یعنی شما نمیدونی این قُلابیه؟
1213
01:21:58,501 --> 01:22:01,001
بختیار: آروم باش. من توضیح میدم
زارا: یه دقیقه صبر کن!
1214
01:22:01,167 --> 01:22:02,709
مگه شما نمیدونین این قُلابیه؟
1215
01:22:02,869 --> 01:22:06,952
پناهی: این رو از همون آدمپَرونه که
.واسه شما پاسپورت گرفته بود، گرفت
1216
01:22:07,126 --> 01:22:10,542
تَقَلُبیه یا تَقَلُبی نیست، من خبر ندارم.
1217
01:22:14,126 --> 01:22:15,667
الآن فهمیدین؟!
1218
01:22:15,834 --> 01:22:18,126
پناهی: من فقط جلدِ روش رو دیدم...
1219
01:22:18,292 --> 01:22:22,334
فکر میکردم این پاسپورتِ بختیار هم
!مثلِ پاسپورتِ شما واقعیه
1220
01:22:22,501 --> 01:22:26,084
همهی این کارها رو کردین که
من رو بکِشونین فُرودگاه؟ که من برم؟
1221
01:22:27,876 --> 01:22:30,417
پناهی: ولی من اصلاً...
زارا: بس کنین دیگه آقای پناهی!
1222
01:22:31,251 --> 01:22:34,792
اینها همهشون تَقَلُبیه.
من و یه عالمه آدم اینجا تَقَلُبی شدیم.
1223
01:22:40,584 --> 01:22:45,667
زارا: من اونجا... زیرِ بارِ زندان و شکنجه
!دَوام آوردم که فقط خودم باشم
1224
01:22:46,126 --> 01:22:49,501
حالا اینجا مُفت و مَجانی
تبدیل شدم به یه آدمِ دیگه!
1225
01:22:57,459 --> 01:23:01,751
شما هم... دست تو دست دادین که فیلمتون رو
.اونجور که دلتون میخواد تموم بکنین
1226
01:23:01,917 --> 01:23:04,800
که فقط نشون بدین که
.یه نورِ امیدی هست
1227
01:23:04,850 --> 01:23:06,876
.که بِالاَخَره یه نفر هست که بره
1228
01:23:08,292 --> 01:23:10,959
ولی اصلاً به این فکر کردین که
من چیکار کنم؟
1229
01:23:12,126 --> 01:23:13,917
اصلاً برای چی من برم؟
1230
01:23:15,126 --> 01:23:16,751
برای چی باید رفت؟
1231
01:23:19,751 --> 01:23:21,417
دَه ساله که هر موقع یه...
1232
01:23:21,584 --> 01:23:23,709
نورِ امیدی پیدا میشه
...هی پا میشیم، میریم
1233
01:23:24,000 --> 01:23:26,709
.به قیمتی که تو دریا غَرق بشیم
1234
01:23:26,876 --> 01:23:29,084
بعد دوباره میریم!
بعد دوباره برمیگردیم!
1235
01:23:29,251 --> 01:23:34,126
بعد میریم پشتِ مرزها گیر میکنیم،
دوباره برمیگردیم تو این جهنمِ خرابشده!
1236
01:23:37,417 --> 01:23:41,501
اصلاً از خودتون پرسیدین که
این آدم بدونِ من چی به سرش میاد؟
1237
01:23:41,667 --> 01:23:43,126
چی میشه؟
1238
01:23:46,251 --> 01:23:49,584
من نباشم اصلاً اَنسولینِش رو نمیتونه بزنه!
1239
01:23:51,292 --> 01:23:53,834
مسواکِ قبلِ خوابش رو نمیتونه بزنه!
1240
01:23:55,834 --> 01:23:58,584
من نمیخوام دیگه این زندگی رو، آقای پناهی.
1241
01:23:58,751 --> 01:24:00,626
من دیگه این زندگی رو نمیخوام.
1242
01:24:13,792 --> 01:24:16,626
پناهی: رضا؟ چیکار کردید شما؟
1243
01:24:16,792 --> 01:24:19,334
رضا: آقا، به خدا ما کاری نکردیم.
1244
01:24:19,501 --> 01:24:21,501
اون شبِ تولد که شما گفتین...
1245
01:24:21,667 --> 01:24:25,876
بریم از رفتنِ بختیار و آدمپَرونه
توی بازارچه، مُستَنَد فیلمبرداری کنیم...
1246
01:24:26,042 --> 01:24:28,876
من به سینان گفتم با یارو حرف بزنه
.راضیش کنه
1247
01:24:29,042 --> 01:24:33,209
دیگه کُلی باهاش صحبت کرده، کُلی
بهش پول داده تا بِالاَخَرِه اونم در شرایطی...
1248
01:24:33,292 --> 01:24:36,459
که اصلاً چهرهاش دیده نشه،
اجازه داد ما بریم تَصویر بگیریم.
1249
01:24:36,709 --> 01:24:40,501
اونم وقتی رفتیم تا یه جایی بِهِمون
اجازه داد فیلمبرداری کنیم و باهاش بریم.
1250
01:24:40,584 --> 01:24:44,542
از جایی که میخواستن برن برای
.عکس بگیره، گفت حق ندارین بیاین اصلاً
1251
01:24:45,209 --> 01:24:47,251
ما هم نرفتیم دیگه.
1252
01:24:47,834 --> 01:24:50,251
حالا چی بینشون گذشته...
1253
01:24:50,351 --> 01:24:53,251
!چه زَد و بَندی کردن، خدا میدونه
1254
01:25:14,351 --> 01:25:34,800
(صدای بحث و درگیری)
1255
01:25:35,001 --> 01:25:36,167
رئیسِ شورا: ولش کن، یعقوب!
1256
01:25:36,334 --> 01:25:38,376
چه غلطی داری میکنی پسر؟
1257
01:25:38,451 --> 01:25:41,900
(صدای بحث و درگیری)
1258
01:25:42,084 --> 01:25:43,626
رئیسِ شورا: گم شو، برو اون طرف!
1259
01:25:43,792 --> 01:25:44,834
برو تو!
1260
01:25:45,001 --> 01:25:49,126
اینجا رو دیوونهخونه نکنین!
برو ببینم یعقوب!
1261
01:25:57,334 --> 01:25:59,751
رئیسِ شورا: ولش کن! بیا اینجا ببینم!
1262
01:26:01,251 --> 01:26:03,042
من به تو چی گفتم؟!
1263
01:26:03,209 --> 01:26:07,209
رئیسِ شورا: برو گم شو، ببینم!
یعقوب: حاجی، فقط احترام بزرگیات رو دارم ها.
1264
01:26:07,917 --> 01:26:09,501
رئیسِ شورا: احمقِ بیفکر!
1265
01:26:10,751 --> 01:26:14,167
سولدوز: ببین! هر جا میرم
.جلوم رو میگیره و کتکم میزنه
1266
01:26:14,334 --> 01:26:18,126
!سولدوز: این دفعه دیگه من میکُشمش تا راحت بشم
رئیسِ شورا: تو خیلی بیجا میکنی!
1267
01:26:18,292 --> 01:26:21,126
سولدوز: ببین حاجی، اگه من رو بکُشه،
خونَم گردنِ شماهاست ها!
1268
01:26:21,292 --> 01:26:22,751
رئیسِ شورا: برو بابا!
1269
01:26:24,834 --> 01:26:26,917
احمقِ کودَن!
1270
01:26:29,084 --> 01:26:32,084
رئیسِ شورا: من نمیذارم این دِه رو
!اوباشخونه بکنین
1271
01:26:32,251 --> 01:26:34,001
من نمیذارم اینجا لاتبازی بشه!
1272
01:26:35,459 --> 01:26:38,334
قنبر: آقای مهندس؟ شما اینجا نباشین.
بفرمایین داخل.
1273
01:26:38,501 --> 01:26:41,584
رئیسِ شورا: حاجی، اون بردارین ببرین ببینم.
حرفی داری بیا به من بگو!
1274
01:26:41,751 --> 01:26:43,709
این روستا بزرگتر داره!
1275
01:26:43,876 --> 01:26:48,167
نمیتونین اینجا رو قُلدُربازار بکنین
!و سرِ هر کوچه یه دعوا راه بندازین
1276
01:26:48,584 --> 01:26:53,292
لااقَل من تا وقتی نفس میکشم
!اجازه نمیدم
1277
01:26:53,709 --> 01:26:55,667
اجازه نمیدم، بیشُعور!
1278
01:26:55,834 --> 01:26:58,334
شما تحصیلکردهاین! درس خوندین!
1279
01:26:58,501 --> 01:27:01,667
این بدبختها زحمت کشیدن
شما رو فرستادن درس خوندین.
1280
01:27:01,834 --> 01:27:05,792
آدمِ تحصیلکرده حرف میزنه،
مشکلش رو با حرف زدن حَل میکنه.
1281
01:27:05,959 --> 01:27:08,917
نه با دعوا و قُلدری!
1282
01:27:12,251 --> 01:27:13,542
پناهی: الو، رضا؟
1283
01:27:14,042 --> 01:27:15,542
رضا: الو، صِدام میاد؟
1284
01:27:16,376 --> 01:27:18,459
پناهی: رضا؟ صِدام رو میشنوی؟
1285
01:27:18,626 --> 01:27:22,417
رضا: سلام آقا
.ببخشید، یه اتفاقی افتاده گفتم بگم بِهِتون
1286
01:27:23,251 --> 01:27:24,459
پناهی: چی شده؟
1287
01:27:24,619 --> 01:27:26,500
رضا: راستش رو بخوای
...از صبح هر چی میگردیم
1288
01:27:26,600 --> 01:27:28,450
زارا و بختیار رو پیدا نمیکنیم
1289
01:27:28,550 --> 01:27:30,535
!انگار آب شدن رفتن توی زمین
1290
01:27:32,126 --> 01:27:34,126
پناهی: یعنی چی پیداشون نمیکنین؟
1291
01:27:35,882 --> 01:27:39,507
رضا: نمیدونم. از همه پرسیدیم
.کسی ندیدتشون. اصلاً سابقه نداشته
1292
01:27:39,667 --> 01:27:41,742
هر جا میخواستن برن
.بِهِمون خبر میدادن
1293
01:27:41,867 --> 01:27:43,542
.اصلاً قرارمون هم همین بود
1294
01:27:43,709 --> 01:27:47,584
حالا تو راهیم با سینان داریم میریم شهر
.ببینیم میتونیم پیداشون کنیم
1295
01:27:51,667 --> 01:27:56,834
پناهی: ببین... اِ... خونهشون رفتین؟
اونجا رو دیدین؟
1296
01:27:57,001 --> 01:28:01,334
رضا: درِ اتاقشون باز بود، رفتم.
ظاهراً همهچی سرِ جاش بود.
1297
01:28:01,501 --> 01:28:03,667
میگم اگه شهر نبودن، چیکار کنیم؟
1298
01:28:05,626 --> 01:28:07,876
پناهی: والله دیگه این رو
!نمیدونم چیکار کنیم
1299
01:28:08,042 --> 01:28:12,709
ببین، باز هم بگردین!
اگر چیزی شد به من خبر بدین.
1300
01:28:13,459 --> 01:28:15,209
رضا: چشم. خداحافظ.
1301
01:28:15,376 --> 01:28:16,626
پناهی: خداحافظ
1302
01:28:34,376 --> 01:28:36,626
(صدای استارتِ ماشین)
1303
01:29:35,034 --> 01:29:37,417
صدای رضا: آقا، پیداش کردیم.
بختیار رو پیدا کردیم.
1304
01:29:37,626 --> 01:29:41,917
صاحبِ باری که زارا اونجا کار میکنه
...زنگ زده به سینان که بیاین این رفیقتون اینجا
1305
01:29:41,999 --> 01:29:44,001
،اصلاً حالش خوب نیست
.همهش گریه میکنه
1306
01:29:44,167 --> 01:29:48,893
منم قَضیه رو به امین گفتم.
.امین گفت دوربین رو ببریم، مُستَنَد بگیریم
1307
01:29:49,013 --> 01:29:53,826
سینان خیلی سعی کرد... راضی کنه
...صاحبِ بار رو که ما بتونیم بریم فیلمبرداری کنیم
1308
01:29:53,852 --> 01:29:58,184
اما اجازه نداد. دیگه انقدر اِصرار کرد
.گفت فقط خودِ سینان میتونه بِره تو
1309
01:29:58,251 --> 01:30:00,800
دیگه ما هم تَصمیم گرفتیم
...*Record دوربین رو بذاریم
(رِکورد، ضَبط کردن)
1310
01:30:00,850 --> 01:30:04,376
بدیم به سینان... بِره تو
.ببینیم چی میتونه بگیره
1311
01:30:04,709 --> 01:30:06,959
حالا ببینیم چی میشه، آقا.
باهاتون در تماسم.
1312
01:30:26,709 --> 01:30:44,959
(صدای هَمهَمهی مردم)
1313
01:30:45,200 --> 01:30:47,500
(صدای گریهی بختیار)
1314
01:30:47,792 --> 01:30:50,412
زن: سینان، این رفیقت رو از اینجا میبری؟
1315
01:30:50,592 --> 01:30:53,542
چهار ساعته اینجاست،
مُزاحمِ مشتریها هم هست.
1316
01:30:53,742 --> 01:31:42,959
(صدای هَمهَمهی مردم)
1317
01:32:00,292 --> 01:32:04,292
رضا: ای بابا!
بابا چیکار میکنی با خودت بختیار؟
1318
01:32:05,042 --> 01:32:07,334
بابا یه ذره صَبور باش!
1319
01:32:08,834 --> 01:32:11,251
همهچی درست میشه دیگه.
ما هم کنارتیم.
1320
01:32:11,417 --> 01:32:15,042
اینجا بدبختی کِشیدی، آوارِگی کشیدی.
این هم یه چند روز روش دیگه!
1321
01:32:15,209 --> 01:32:16,417
پیدا میشه.
1322
01:32:17,001 --> 01:32:18,542
بختیار: سینان نگیر.
1323
01:32:24,792 --> 01:32:26,626
بختیار با بُغض: چیچی رو درست میشه رضا؟
1324
01:32:26,792 --> 01:32:31,167
حالا که دروغ گفتم بهش،
هیچی درست نمیشه!
1325
01:32:36,042 --> 01:32:38,417
بختیار: نباید دروغ میگفتم.
1326
01:32:38,617 --> 01:32:42,000
(صدای گریهی بختیار)
1327
01:32:42,209 --> 01:32:47,501
بختیار: فکر میکنی چرا همیشه دستبند میبنده؟
1328
01:32:47,701 --> 01:32:49,259
(صدای گریهی بختیار)
1329
01:32:49,459 --> 01:32:52,667
...بختیار: دو بار اون اِقدام به خودکشی کرد
1330
01:32:52,867 --> 01:32:59,342
(صدای گریهی بختیار)
1331
01:32:59,542 --> 01:33:03,459
بختیار: با بُریدنِ مُچِ دستش
1332
01:33:06,417 --> 01:33:10,084
توی زندان، شِکَنجه و تَبعید...
1333
01:33:11,542 --> 01:33:14,876
به اندازهی دروغِ من باهاش بَد نبودن
1334
01:33:15,376 --> 01:33:19,876
دروغِ من نابودش کرد
1335
01:33:20,100 --> 01:33:25,900
(صدای گریهی بختیار)
1336
01:33:26,084 --> 01:33:31,626
بختیار: این بیشتر از تمامِ سوءِ استفادههایی که
تَحَمُل کرد، بهش صَدَمه زد
1337
01:33:31,826 --> 01:33:39,400
(صدای گریهی بختیار)
1338
01:33:39,600 --> 01:33:40,600
!رضا: نکن
1339
01:33:41,000 --> 01:33:42,000
(صدای در زدن)
1340
01:33:44,000 --> 01:33:45,000
(صدای در زدن)
1341
01:33:47,100 --> 01:33:51,000
(صدای واقواقِ سگ)
(صدای جیرجیرک)
1342
01:33:52,417 --> 01:33:53,542
پناهی: بله؟
قنبر: سلام، آقای مهندس.
1343
01:33:53,709 --> 01:33:54,834
پناهی: سلام
قنبر: وقت بخیر.
1344
01:33:55,292 --> 01:33:56,459
قنبر: ببخشین مزاحم شدم.
1345
01:33:56,626 --> 01:33:58,959
اگه مجبور نبودم، مزاحم نمیشدم.
1346
01:33:59,542 --> 01:34:01,042
اجازه هست بیام داخل؟
1347
01:34:01,542 --> 01:34:02,501
پناهی: بیا
1348
01:34:07,542 --> 01:34:08,501
قنبر: یا الله.
1349
01:34:12,709 --> 01:34:16,626
آقای مهندس، غروبی من رو دیدید
سوارِ موتور بودم؟
1350
01:34:16,792 --> 01:34:21,626
یه پاسدارِ وَظیفه اومده بود دنبالم.
من رو یه راست میخواست ببره پایگاه.
1351
01:34:21,792 --> 01:34:24,500
تو راه ازش هر چی میپرسیدم
...آقا جریان چیه
1352
01:34:24,600 --> 01:34:26,292
چی شده؟
.به من هیچی نمیگفت
1353
01:34:26,751 --> 01:34:31,084
تا رسیدم اونجا
.من رو یه راست بُرد پیشِ برادر امیری
1354
01:34:31,251 --> 01:34:34,584
بعدشم موضوعِ اون پرونده قدیمی رو
.مَطرَح کرد
1355
01:34:34,751 --> 01:34:36,959
خلاصه یه ذَره خیالم راحت شد.
1356
01:34:37,126 --> 01:34:38,834
اما بعداً برگشت، گفت...
1357
01:34:39,001 --> 01:34:41,209
شما یه مهمون داری، ماشین داره
1358
01:34:41,376 --> 01:34:47,667
ماشینش به نام... استعلام کردیم
به نامِ خانمِ طاهره... فامیلش...
1359
01:34:47,834 --> 01:34:50,292
پناهی: طاهرهی سعیدی بالِسینی
1360
01:34:50,459 --> 01:34:52,376
قنبر: بله، آقای مهندس.
فکر کنم همین باشه.
1361
01:34:53,001 --> 01:34:55,500
گفت به اسمِ این خانم؟
گفتم بله
1362
01:34:55,550 --> 01:34:58,126
گفت کیه؟ مهمونته؟
.گفتم نه، مُستأجِرَمه
1363
01:34:58,292 --> 01:35:01,667
گفت کِی اومده؟
.گفتم 9 روزه اینجاست
1364
01:35:01,834 --> 01:35:03,800
گفت قراردادی چیزی باهاش بستی؟
1365
01:35:03,900 --> 01:35:07,001
گفتم آقای امیری، ما که
.با کسی قرارداد اینها نمیبندیم
1366
01:35:07,167 --> 01:35:09,542
گفت کِی میره؟
.گفتم والله نمیدونم
1367
01:35:09,709 --> 01:35:11,501
خیلی عصبانی شد!
1368
01:35:11,667 --> 01:35:17,542
برگشت گفت، ماشینِ این آقا
.توی جاده مَرزی دیده شده، رؤیَت شده
1369
01:35:17,709 --> 01:35:20,100
منم گفتم آقا شاید اشتباهی، چیزی شده.
1370
01:35:20,150 --> 01:35:24,334
!چون اونجا غریبه، جایی رو نمیشناسه
!شاید اتفاقی رفته اونجا
1371
01:35:24,501 --> 01:35:25,900
گفت همین!
1372
01:35:26,100 --> 01:35:28,876
اینکه اتفاقی رفته اونجا
چهجوری زنده از اونجا برگشته؟
1373
01:35:29,042 --> 01:35:32,084
فکر کنم همین مسأله براش خیلی مهم بود.
1374
01:35:32,459 --> 01:35:34,251
خلاصه به من گفت که...
1375
01:35:34,751 --> 01:35:39,000
قرارداد بنویس، مشخصاتش هم
...دقیق اونجا برای من بنویس
1376
01:35:39,050 --> 01:35:41,292
کُپیاش رو بگیر بیار، اولِ صبح من ببینم
1377
01:35:42,042 --> 01:35:45,667
گفتم چشم.
...تا خواستم برم بیرون، برگشت گفت که
1378
01:35:45,876 --> 01:35:51,126
چیزه... این آقا دوربین هم داره؟
عکس هم میگیره؟ گفتم بله، یه بار...
1379
01:35:51,709 --> 01:35:54,600
من خودم براش فیلمبرداری کردم
...از مراسمِ پا
1380
01:35:54,650 --> 01:35:57,334
.بنده خدا، فیلمش هم خراب کردم
1381
01:35:57,501 --> 01:36:01,792
هیچی. یه نگاهِ اینجوری کرد
گفت خیلهخُب، فردا اولِ صبح...
1382
01:36:01,959 --> 01:36:05,834
کارت مِلی خودت و نمیدونم کُپی مدارکِ این...
1383
01:36:06,001 --> 01:36:07,876
کیه بهش میگید مهندس؟
1384
01:36:08,042 --> 01:36:11,042
گفته همونم برام بیار تا ببینم چی میشه.
1385
01:36:11,209 --> 01:36:14,584
حالا من اومدم زحمتش گردنِ شماست.
این رو لطف کنین...
1386
01:36:15,167 --> 01:36:18,542
این کارتِ مِلی منم اینجاست.
شما خودتون یه قرارداد بنویسین.
1387
01:36:18,709 --> 01:36:23,501
مدارک هم گفته. کُپیهاش رو بدین.
من اولِ وقت ببرم اونجا.
1388
01:36:25,459 --> 01:36:27,959
ببخشین باز مزاحم شدم.
امری ندارین؟
1389
01:36:28,126 --> 01:36:29,001
پناهی: ممنون
1390
01:36:29,084 --> 01:36:30,959
قنبر: فعلاً شب بخیر
پناهی: شب بخیر
1391
01:36:33,251 --> 01:36:35,209
پناهی: قنبر؟
قنبر: جانم آقا؟
1392
01:36:38,792 --> 01:36:42,417
پناهی: نگفتی این قَضیهی پَروَندهی قدیمی چیه؟
1393
01:36:43,959 --> 01:36:47,584
قنبر: چیزِ مهمی نیست.
شما قرارداد رو بذارین پشتِ در.
1394
01:36:47,751 --> 01:36:51,084
من اولِ صبح میام برمیدارم
که شما هم بَدخواب نشین.
1395
01:36:52,209 --> 01:36:53,251
پناهی: شب بخیر
1396
01:37:13,792 --> 01:37:16,251
بختیار با گریه:
امین، اگه زارا باشه من چیکار کنم؟
1397
01:37:17,376 --> 01:37:20,217
امین: بختیار، یهکم مُسَلَط باش به خودت.
!بختیار با گریه: چیکار کنم
1398
01:37:20,267 --> 01:37:21,400
(صدای گریهی بختیار)
1399
01:37:21,500 --> 01:37:22,542
امین: ای بابا!
1400
01:37:22,715 --> 01:37:24,500
رضا: آقا، خبره اصلاً خوب نیست!
1401
01:37:24,600 --> 01:37:27,215
.ما داریم میریم سمتِ یه محلهی ساحِلی لبِ دریا
1402
01:37:27,376 --> 01:37:29,600
دوستهای سینان زنگ زدن گفتن که
...اهالی این منطقه
1403
01:37:29,650 --> 01:37:33,626
دیدن صبح یه دخترِ ایرانی
رفته تو دریا و دیگه برنگشته
1404
01:37:33,792 --> 01:37:35,417
امیدوارم که اشتباه باشه.
1405
01:37:35,584 --> 01:37:36,509
سینان اونجاست.
1406
01:37:36,534 --> 01:37:39,959
بختیار با گریه: نباید بهش دروغ میگفتم
رضا: به پلیس و آمبولانس هم خبر دادن.
1407
01:37:40,126 --> 01:37:42,709
امین: لطفاً صبر کن
!برسیم، ببینیم چیه ماجرا
1408
01:37:42,876 --> 01:37:44,417
(صدای هِقهِقِ بختیار)
رضا: فقط خدا کنه که اشتباه باشه!
1409
01:37:44,584 --> 01:37:46,209
(صدای گریهی شدیدِ بختیار)
امین: شاید اصلاً زارا نباشه!
1410
01:37:46,376 --> 01:37:49,176
رضا: استاد، ما رسیدیم.
امین: شاید یکی دیگهست، اینها اشتباه میگن.
1411
01:37:49,276 --> 01:37:52,459
بختیار با گریه: وای... وای، وای! زارا!
1412
01:37:53,276 --> 01:37:55,459
(صدای باز و بسته شدنِ درِ ماشین)
1413
01:37:55,667 --> 01:37:58,417
!بختیار: زارا
رضا: آقا، بختیار پیاده شد.
منم برم دنبالش؟
1414
01:37:58,584 --> 01:38:01,917
پناهی: نه، نرو رضا جان
.من دارم میبینم
1415
01:38:02,117 --> 01:38:03,917
بذار ببینیم سینان چیکار میکنه؟
1416
01:38:06,117 --> 01:38:11,917
!بختیار: زارا
.پلیسِ زن: نه، نمیتونی رَد بشی
.سینان: نه داداش. نمیشه. آروم، آروم باش داداش
1417
01:38:12,117 --> 01:38:18,417
!بختیار: زارا
.پلیسِ زن: آروم باشید، آروم باشید
.سینان: آروم باش داداش. آروم باش
1418
01:38:18,501 --> 01:38:22,084
سینان: ولم کن، سینان!
!ولم کن! ولم کن
1419
01:38:22,376 --> 01:38:24,376
.پلیسِ زن: بیا
.سینان: برو داداش
.پلیسِ زن: باشه، آروم باش
1420
01:38:27,376 --> 01:38:35,000
(صدای امواجِ دریا)
1421
01:38:35,167 --> 01:38:36,292
پناهی: خودشه!
1422
01:38:36,459 --> 01:38:38,459
رضا: کات کن!
امین کات کن!
1423
01:38:38,777 --> 01:38:39,777
(صدای در زدن)
1424
01:38:43,584 --> 01:38:44,642
پناهی: بله؟
قنبر: یا الله، آقای مهندس.
1425
01:38:44,709 --> 01:38:46,126
پناهی: بیا تو.
1426
01:38:49,501 --> 01:38:51,001
قنبر: خبرها اصلاً خوب نیست آقا!
1427
01:38:51,167 --> 01:38:52,959
ببخشین، آقای مهندس.
1428
01:38:53,626 --> 01:38:55,492
صبحی من رفتم پایگاه،
1429
01:38:55,959 --> 01:38:58,167
تمامِ مدارک هم بردم اونجا.
1430
01:38:58,334 --> 01:39:00,667
فقط برادر امیری اونجا نبود.
1431
01:39:00,834 --> 01:39:03,292
یکی دیگه پرونده رو ازم گرفت.
1432
01:39:03,709 --> 01:39:08,501
نگاه کرد، گفت تا آقای اميری نباشه
.مُشکِل حَل نمیشه
1433
01:39:08,667 --> 01:39:10,834
دیروز اون سربازِ وَظیفه بود، پاسداره...
1434
01:39:11,001 --> 01:39:13,042
اصفهانیه... من رو با خودش برد...
1435
01:39:13,209 --> 01:39:16,584
اون هم اونجا بود.
.داشت به حرفهامون گوش میکرد
1436
01:39:17,417 --> 01:39:19,626
آقای مهندس، حَواسِتون هست چی میگم؟
1437
01:39:20,584 --> 01:39:23,200
به من گفت تا آقای امیری نیاد حل نمیشه.
1438
01:39:23,250 --> 01:39:25,417
تو برو، بعدازظهر بیا
.چون مَأموریته
1439
01:39:25,584 --> 01:39:27,709
یا حیاط منتظر باش، بیاد.
1440
01:39:27,876 --> 01:39:31,292
ناچاراً منم اومدم،
راه افتادم سمتِ خونه.
1441
01:39:31,876 --> 01:39:34,542
اون اصفهانیه جلوم رو گرفت...
1442
01:39:34,709 --> 01:39:38,459
گفت ببین قنبر، این پرونده بو داره!
1443
01:39:38,626 --> 01:39:42,376
به اون مهمونتونه، مُستَأجِرِتونه
...هر کی هست
1444
01:39:42,501 --> 01:39:46,876
بگو هر چی زودتر جُل و پَلاسِش رو
جمع کنه از اینجا بره.
1445
01:39:47,042 --> 01:39:48,542
خطر داره!
1446
01:39:49,501 --> 01:39:54,417
آقای مهندس، ببینید.
ماها آدمهای آبرومندی هستیم.
1447
01:39:54,876 --> 01:39:57,751
تو این مدت با آبرو اینجا زندگی کردیم.
1448
01:39:57,917 --> 01:40:01,376
تا حالا طوری رفتار کردم
کسی نگه بالا چشمت ابروئه.
1449
01:40:01,959 --> 01:40:04,500
ما اینجا رو هم که به شما اجاره دادیم...
1450
01:40:04,550 --> 01:40:08,626
به خاطرِ کمک خرجیاش
گفتم یه پولی دستم رو بگیره
1451
01:40:09,626 --> 01:40:14,550
اگه قرار باشه
...پای پلیس و پایگاه و اینها باز بشه
1452
01:40:14,650 --> 01:40:16,084
.من شرمندهی شما میشم
1453
01:40:17,410 --> 01:40:20,452
به خدا من نه تهِ پیازم، نه سرِ پیاز.
1454
01:40:20,480 --> 01:40:21,452
...من چون
1455
01:40:21,959 --> 01:40:23,900
آدم خوبیام. آدمِ بدی نیستم.
1456
01:40:24,084 --> 01:40:26,084
نامرد نیستم به خدا!
1457
01:40:26,251 --> 01:40:27,917
یه کاری بکنید!
1458
01:40:28,084 --> 01:40:31,209
حالا آقای مهندس
.خودتون باید تَصمیمتون رو بگیرید
1459
01:40:31,376 --> 01:40:33,959
بمونید، بمونید.
میخواید برید، برید.
1460
01:40:35,292 --> 01:40:37,709
باز هم ببخشید. شرمندهی شما شدم.
1461
01:41:03,292 --> 01:41:06,709
(صدای پرندهها)
(صدای گفتگو از دور)
1462
01:41:06,888 --> 01:41:07,709
(صدای سگ)
1463
01:41:12,709 --> 01:41:21,759
(صدای مرغ و خروس)
1464
01:41:21,959 --> 01:41:25,084
پناهی: ببخشید دیگه.
خیلی عذر میخوام.
1465
01:41:25,667 --> 01:41:28,542
.پناهی: خانم، غذاهاتون خیلی خوشمزه بودن
.ننه: نوشِ جان
1466
01:41:28,709 --> 01:41:31,467
پناهی: بابتِ همهچی خیلی ممنون.
.خانم، خیلی ممنون
1467
01:41:31,509 --> 01:41:35,467
ننه: به زحمت افتادین، ببخشین دیگه.
.خانم: خیلی ممنون، خوش اومدین، زحمت کشیدین
1468
01:41:35,509 --> 01:41:40,292
پناهی: خواهش میکنم. فقط یادت باشه
.اون قرصهای پات رو حتماً بخور
1469
01:41:40,459 --> 01:41:45,126
پناهی: وقتی هم اومدی تهران...
.قنبر، تهران آوردیش حتماً به من خبر بده
1470
01:41:45,292 --> 01:41:46,709
پناهی: دکترِ خوب سُراغ دارم.
1471
01:41:46,876 --> 01:41:49,417
ننه: خدا عمرت بده، آقای مهندس.
.خدا عمرت بده
.پناهی به تُرکی: خیلی ممنون
1472
01:41:49,667 --> 01:41:52,792
.ننه: اینها رو هم میدم
.هر دو روز دَم کن و بخور
1473
01:41:52,959 --> 01:41:55,417
ننه: مثلِ پسرِ خودمی.
پناهی: خیلی ممنون.
1474
01:41:55,584 --> 01:41:58,917
ننه: اینقدر هم سیگار نکش!
پناهی: چشم، تا رسیدن به ماشین نمیکِشم.
1475
01:41:59,017 --> 01:42:00,917
(صدای خندهی پناهی)
.ننه: آخرش این سیگار تو رو از بین میبره
1476
01:42:01,334 --> 01:42:03,084
قنبر: این هم برای شماست.
جا مونده بود روی میز.
1477
01:42:03,251 --> 01:42:06,792
پناهی: نه، جا نمونده
.این مالِ مادره. بذار همونجا روی میز
1478
01:42:06,959 --> 01:42:08,501
ننه: دستت درد نکنه، آقای مهندس
پناهی: خداحافظ
قنبر: من میارم
1479
01:42:08,709 --> 01:42:11,584
قنبر: من میارم آقا. من میارم. بدین من، بدین من.
پناهی: خداحافظ... مرسی.
1480
01:42:17,209 --> 01:42:28,000
(صدای مرغ و خروس)
1481
01:42:28,251 --> 01:42:31,667
قنبر: آقای مهندس، من باید یه جایی برم.
ببخشید. معذرت میخوام. خداحافظ.
1482
01:42:31,834 --> 01:42:33,417
خداحافظ. سفر بیخطر.
1483
01:42:34,834 --> 01:42:42,417
(صدای پرندگان)
1484
01:42:42,617 --> 01:42:45,417
(صدای کلاغ)
1485
01:42:49,517 --> 01:42:52,417
(صدای کلاغ)
1486
01:42:55,709 --> 01:42:58,000
(صدای مرغ و خروس)
1487
01:43:18,777 --> 01:43:21,417
(صدای هَمهَمهی مردم از دور)
1488
01:43:21,617 --> 01:43:42,417
(صدای گریه و جیغ و شیوَنِ زنان)
1489
01:43:42,617 --> 01:43:50,666
(صدای هیاهوی مردم)
(صدای جیغِ زنان)
1490
01:43:50,876 --> 01:43:54,709
قنبر: خواستن از مَرز فرار کنن،
سولدوز و گوزَل هر دوشون تیر خوردن.
1491
01:43:54,876 --> 01:43:56,626
خودشون رو کِشوندن تا اینجا.
1492
01:43:56,792 --> 01:43:57,834
آقا کجا؟
1493
01:43:58,001 --> 01:43:59,209
آقا شما اینجا نمونین!
1494
01:43:59,376 --> 01:44:01,001
برید آقا!
!اینجا نمونید
1495
01:44:01,167 --> 01:44:03,709
برید! فقط اینجا نمونید!
برید، از اینجا برید
1496
01:44:03,876 --> 01:44:06,459
از اینجا راه داره شهر.
شما از اینجا فقط برید!
1497
01:44:06,626 --> 01:44:07,959
برید آقا!
1498
01:44:08,200 --> 01:44:23,359
(صدای گریه و شیوَنِ زنان)
(صدای گفتگوی مردان)
(صدای مویهی زن به آذری)
1499
01:44:23,400 --> 01:44:28,000
(صدای آلارمِ ماشین به خاطرِ نبستنِ کمربند)
1500
01:44:31,200 --> 01:44:36,500
(صدای آلارمِ ماشین)
1501
01:44:39,000 --> 01:44:44,000
(صدای آلارمِ ماشین)
1502
01:44:47,000 --> 01:44:52,000
(صدای آلارمِ ماشین)
1503
01:44:54,500 --> 01:44:59,300
(صدای آلارمِ ماشین)
1504
01:45:00,000 --> 01:45:02,800
(صدای واقواقِ سگ)
1505
01:45:03,000 --> 01:45:07,000
(صدای آلارمِ ماشین)
(صدای واقواقِ سگ)
1506
01:45:07,500 --> 01:45:08,200
(صدای کشیدنِ ترمز دستی)
1507
01:45:08,900 --> 01:45:10,200
(صدای واقواقِ سگ)
1508
01:45:10,600 --> 01:45:14,000
(صدای آلارمِ ماشین)
1509
01:45:14,200 --> 01:45:16,000
(صدای واقواقِ سگ)
1510
01:45:16,200 --> 01:45:20,000
(صدای آلارمِ ماشین)
(صدای واقواقِ سگها)
1511
01:45:20,200 --> 01:45:25,000
(صدای واقواقِ سگها)
1512
01:45:27,200 --> 01:45:36,200
(صدای واقواقِ سگ)
1513
01:45:44,900 --> 01:45:45,200
(صدای واقواقِ سگ)
1514
01:45:54,900 --> 01:45:56,000
(صدای واقواقِ سگ)
1515
01:46:04,200 --> 01:46:05,000
(صدای واقواقِ سگ)
168507