All language subtitles for Kontinental.25.2025.1080P.WEB.DL.Cinephilia

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English Download
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian Download
ia Interlingua
ga Irish
it Italian Download
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:01:00,600 --> 00:01:10,600 ‫ارائه‌شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 2 00:01:10,624 --> 00:01:18,624 ‫«مترجم: «تارخ علی‌خانی ‫ تلگرام: aManOfWar@ 3 00:01:25,620 --> 00:01:27,240 ‫ای بابا. 4 00:01:28,620 --> 00:01:29,870 ‫تف توش! 5 00:01:31,120 --> 00:01:32,990 ‫ریدم توی این وضع! 6 00:03:19,660 --> 00:03:24,450 ‫[به کشورم با افتخار و ایمان خدمت می‌کنم] 7 00:04:42,790 --> 00:04:46,200 ‫[بلیط سلامتی بگیرید!] 8 00:05:41,040 --> 00:05:43,790 ‫ببخشید، واسه من کاری ندارید؟ 9 00:05:44,290 --> 00:05:47,240 ‫می‌خوام کار کنم ولی کسی استخدامم نمی‌کنه. 10 00:05:48,790 --> 00:05:50,490 ‫حداقل پنج لئو بهم قرض می‌دین؟ 11 00:05:55,700 --> 00:05:58,490 ‫کار ندارین؟ 12 00:05:59,790 --> 00:06:01,080 ‫خدا به همراهت. 13 00:06:02,080 --> 00:06:03,490 ‫بهت پس می‌دم. 14 00:06:06,660 --> 00:06:09,490 ‫ببخشید، واسه من کاری دارین؟ 15 00:06:09,790 --> 00:06:11,870 ‫خواهشا، می‌خوام کار کنم. 16 00:06:13,040 --> 00:06:15,790 ‫می‌تونم توی خونه‌تون تعمیرات انجام بدم. 17 00:06:18,500 --> 00:06:20,830 ‫حداقل پنج لئو بهم قرض می‌دین؟ 18 00:06:23,330 --> 00:06:26,870 ‫ببخشید، پنج لئو بهم قرض می‌دین؟ ‫بهتون پس می‌دم. 19 00:06:27,160 --> 00:06:29,660 ‫کسی استخدامم نمی‌کنه. 20 00:06:36,330 --> 00:06:37,830 ‫می‌رم. 21 00:06:38,450 --> 00:06:39,370 ‫مرسی خانم. 22 00:07:19,410 --> 00:07:20,660 ‫مرسی خانم. 23 00:07:20,820 --> 00:07:24,450 ‫کاری ندارید؟ بعدا هم می‌تونم برگردم. 24 00:07:25,580 --> 00:07:29,200 ‫یکشنبه واسه نظافت بیا. صبح زود! 25 00:07:29,790 --> 00:07:31,620 ‫میام، مرسی! 26 00:07:32,160 --> 00:07:33,990 ‫گور بابات! 27 00:07:51,370 --> 00:07:53,240 ‫گم شو مگس کثافت. 28 00:07:56,830 --> 00:07:58,790 ‫ولمون کن بابا! 29 00:08:04,120 --> 00:08:05,660 ‫عجب‌ها. 30 00:09:09,040 --> 00:09:12,660 ‫اگه مشکلی پیش اومد تقصیر منه، ‫ببخشید! 31 00:09:13,250 --> 00:09:15,290 ‫جبران می‌کنم... 32 00:09:18,700 --> 00:09:20,200 ‫کسی ده لئو داره؟ 33 00:09:20,410 --> 00:09:21,790 ‫آروم باش رفیق! 34 00:09:22,660 --> 00:09:23,950 ‫ده لئو دارین؟ 35 00:09:28,580 --> 00:09:30,410 ‫ده لئو می‌دین لطفا؟ 36 00:09:32,870 --> 00:09:34,830 ‫خفه‌خون بگیر دیگه! 37 00:09:35,370 --> 00:09:37,080 ‫بزن به چاک! 38 00:09:37,620 --> 00:09:38,490 ‫برو! 39 00:09:39,790 --> 00:09:42,580 ‫نزن سگه رو! روانی‌ای مگه؟ 40 00:09:43,410 --> 00:09:44,490 ‫دیوانه‌ی احمق. 41 00:09:47,540 --> 00:09:51,160 ‫بزن به چاک کثافت! 42 00:11:01,370 --> 00:11:03,040 ‫باز کن لطفا! 43 00:11:04,540 --> 00:11:06,370 ‫می‌دونیم خونه‌ای! 44 00:11:11,240 --> 00:11:13,660 ‫اورسولیا یونسکو هستم! 45 00:11:16,500 --> 00:11:19,830 ‫آقای گلانتاسو، خبر داشتی امروز میاییم. 46 00:11:28,620 --> 00:11:34,040 ‫توافق کردیم که اگه یه هفته بهت ‫وقت بدیم همکاری می‌کنی! 47 00:11:36,450 --> 00:11:39,660 ‫برام دردسر درست می‌کنی! 48 00:11:46,620 --> 00:11:50,450 ‫میاییم داخل، همراهم ژاندارم و کلیدساز دارم. 49 00:11:50,830 --> 00:11:52,120 ‫اگه بمب باشه چی؟ 50 00:11:56,160 --> 00:11:57,620 ‫داریم میاییم داخل. 51 00:12:09,910 --> 00:12:11,950 ‫کاری که کردی قشنگ نیست. 52 00:12:12,250 --> 00:12:13,490 ‫صداتون رو نشنیدم خانم. 53 00:12:13,790 --> 00:12:17,040 ‫واست تمدید جدید گرفته بودم. 54 00:12:19,080 --> 00:12:23,540 ‫من اروپا ک.و.ک رو آروم کردم، ‫عجله داشتن. 55 00:12:24,040 --> 00:12:26,080 ‫سخت تلاش کردم! 56 00:12:26,790 --> 00:12:29,620 ‫حتی یه ون واست آوردم که وسایلت رو ببری. 57 00:12:30,660 --> 00:12:32,290 ‫کجا ببرم خانم یونسکو؟ 58 00:12:32,540 --> 00:12:34,830 ‫نمی‌دونم. دوست داری اینجا بمونن؟ 59 00:12:35,620 --> 00:12:38,660 ‫دفعه قبلی گفتی دنبال یه پناهگاه می‌گردی. 60 00:12:40,370 --> 00:12:41,870 ‫همه پرن. 61 00:12:43,330 --> 00:12:44,870 ‫ببینیم چه کاری از دستمون برمیاد. 62 00:12:45,830 --> 00:12:50,080 ‫کشیش من پدر شربان یه چند ‫ تا پناهگاه می‌شناسه. 63 00:12:51,500 --> 00:12:53,950 ‫من به هر نحوی که بتونم کمک می‌کنم. 64 00:12:54,870 --> 00:12:58,910 ‫وسایل سبک‌تر رو ببر، ‫بقیه رو با ون می‌بریم. 65 00:13:01,000 --> 00:13:03,200 ‫من هم همراهت تا پناهگاه میام. 66 00:13:03,830 --> 00:13:07,200 ‫به این خانم مسن هم کمک کردم. 67 00:13:08,040 --> 00:13:10,410 ‫نوه‌اش به زور خونه‌اش رو گرفته بود. 68 00:13:10,750 --> 00:13:14,080 ‫حالش خوبه، کریسمس و عید پاک بهش سر می‌زنم. 69 00:13:14,540 --> 00:13:17,540 ‫- واسش یه کیسه بزرگ... ‫- من نمی‌رم پناهگاه. 70 00:13:17,750 --> 00:13:20,160 ‫من همراهت میام، می‌بینی چطوریه. 71 00:13:24,750 --> 00:13:27,950 ‫یه زمستان خیلی سرد در پیشه. 72 00:13:30,080 --> 00:13:32,660 ‫لطفا آقا. نمی‌خوام که... 73 00:13:33,080 --> 00:13:35,790 ‫نمی‌خوام ژاندارم‌ها بندازنت بیرون! 74 00:13:39,290 --> 00:13:42,290 ‫- چرا فیلم می‌گیری؟ ‫- که مدرک داشته باشن. 75 00:13:43,000 --> 00:13:46,870 ‫- مدرک چی؟ ‫- که باهات بدرفتاری نکردن. 76 00:13:49,000 --> 00:13:52,370 ‫اخطاریه رو ببین، مال خیلی وقت پیشه! 77 00:13:54,000 --> 00:13:58,040 ‫من تا جای ممکن واست زمان خریدم، ‫ولی دیگه موضوع از دست من خارجه. 78 00:13:58,870 --> 00:14:00,580 ‫واسم دردسر درست می‌کنی! 79 00:14:06,200 --> 00:14:07,080 ‫باشه، می‌رم. 80 00:14:08,160 --> 00:14:11,330 ‫یه ساعت وقت بدین وسایلم رو تخلیه کنم. 81 00:14:12,700 --> 00:14:13,870 ‫نمی‌تونم. 82 00:14:14,660 --> 00:14:18,990 ‫همه‌چیز رو ببر بیرون، ‫مبلمانت رو ببر کنار. 83 00:14:19,660 --> 00:14:21,450 ‫من یه انبار خالی پیدا می‌کنم. 84 00:14:21,750 --> 00:14:23,950 ‫- همه‌چیز رو آوردم اینجا. ‫- اینجا؟ 85 00:14:25,410 --> 00:14:27,290 ‫اینجا موتورخونه بود. 86 00:14:30,160 --> 00:14:32,080 ‫این‌طوری آسون‌تره. 87 00:14:36,040 --> 00:14:37,580 ‫بهت وقت می‌دم وسایلت رو جمع کنی. 88 00:14:37,950 --> 00:14:41,120 ‫ولی بهت اعتماد کنم که باز ‫ پشت در ولمون نمی‌کنی؟ 89 00:14:41,950 --> 00:14:43,410 ‫قول می‌دم. 90 00:14:44,290 --> 00:14:45,950 ‫- وایسا. ‫- هی! 91 00:14:46,290 --> 00:14:48,040 ‫- بهم دست نزن! ‫- آروم! 92 00:14:50,120 --> 00:14:51,330 ‫کلید رو می‌دم بهتون. 93 00:14:51,660 --> 00:14:55,870 ‫بهت اعتماد می‌کنیم. ‫ بیست دقیقه دیگه برمی‌گردیم. 94 00:15:02,540 --> 00:15:03,910 ‫شما هم بیایید بیرون! 95 00:15:05,700 --> 00:15:09,080 ‫باید با مردم خوب رفتار کنین! 96 00:15:11,040 --> 00:15:12,740 ‫مگه چیکارتون کرده؟ 97 00:16:38,310 --> 00:16:43,650 ‫[ابلاغیه تخلیه، دادورز اورسولیا یونسکو ‫ به ایون گلانتاسو] 98 00:17:40,450 --> 00:17:43,290 ‫فروشگاه نمی‌شه. ‫قراره یه هتل پنج‌ستاره باشه. 99 00:17:43,870 --> 00:17:46,910 ‫- نگفتن «بوتیک»؟ ‫ - یعنی «هتل بوتیک». 100 00:17:47,410 --> 00:17:50,910 ‫یه هتل لوکس مثل بوتیک‌های فرانسوی. 101 00:17:51,370 --> 00:17:55,240 ‫- شش طبقه نمی‌سازن؟ ‫- ولی هر طبقه فقط چهار تا اتاقه. 102 00:17:55,870 --> 00:17:57,990 ‫یعنی اروپا ک.و.ک. این رو می‌گه. 103 00:17:59,330 --> 00:18:00,490 ‫اروپا کوکو! 104 00:18:01,450 --> 00:18:04,330 ‫نه، «کایزرلیش اونت کنینگلیش». ‫امپراتوری و سلطنتی. 105 00:18:05,330 --> 00:18:07,290 ‫ فیلم «بمب دزدیده شد» رو دیدی؟ 106 00:18:08,660 --> 00:18:10,040 ‫از گوپو. 107 00:18:14,290 --> 00:18:16,990 ‫- خانم، شما فلورشتی زندگی می‌کنین؟ ‫ - بله. 108 00:18:18,120 --> 00:18:20,450 ‫اون بلوک‌های جدید خوبن؟ 109 00:18:20,790 --> 00:18:23,160 ‫نمی‌دونم، من تو خونه زندگی می‌کنم. 110 00:18:23,910 --> 00:18:27,660 ‫ولی مثل دیوانه‌ها می‌سازن، ‫سبک چینی، همه چسبیده بهم. 111 00:18:28,330 --> 00:18:31,540 ‫تنگه. اگه پول داشتم می‌رفتم از اونجا. 112 00:18:40,370 --> 00:18:41,490 ‫بریم. 113 00:18:42,250 --> 00:18:44,240 ‫می‌تونم سیگارم رو تموم کنم؟ 114 00:18:53,870 --> 00:18:55,950 ‫پس ورزشکار بوده؟ 115 00:18:56,290 --> 00:18:59,080 ‫آره، حتی تو بالکانیاد طلا گرفت. 116 00:18:59,870 --> 00:19:02,790 ‫چطوری به این حال و روز افتاد؟ 117 00:19:03,290 --> 00:19:06,870 ‫یه تصادف کرد، مجبور شد ورزش رو بذاره کنار، 118 00:19:07,370 --> 00:19:11,910 ‫شروع کرد به مشروب خوردن، ‫ خونه‌ رو از دست داد، آواره شد... 119 00:19:12,700 --> 00:19:13,870 ‫الکلی شد. 120 00:19:14,250 --> 00:19:18,040 ‫اون زیرزمین مال یه ورزشکاری بود ‫که رفت استرالیا. 121 00:19:18,450 --> 00:19:19,740 ‫ورزشکاره دوستش بود؟ 122 00:19:20,080 --> 00:19:21,740 ‫مطمئن نیستم. 123 00:19:23,290 --> 00:19:25,450 ‫توی استرالیا مربی بود. 124 00:19:26,000 --> 00:19:29,200 ‫سکته کرد، پسرش ساختمان رو فروخت به ک.و.ک. 125 00:19:45,700 --> 00:19:48,200 ‫راه بیفتین، لاک‌پشت‌های نینجا! 126 00:19:57,660 --> 00:20:00,080 ‫- اگه بمب باشه چی؟ ‫ - نه بابا. 127 00:20:01,620 --> 00:20:03,450 ‫اینجا رو ببین. 128 00:20:07,700 --> 00:20:09,240 ‫زنگ بزنین آمبولانس! 129 00:20:09,750 --> 00:20:10,700 ‫دارم زنگ می‌زنم. 130 00:20:10,950 --> 00:20:13,040 ‫چیکار کردی پدربزرگ؟ 131 00:20:14,120 --> 00:20:16,330 ‫اون سیم رو ازش باز کنین. 132 00:20:16,580 --> 00:20:18,370 ‫باید بهش دست بزنی. 133 00:20:18,790 --> 00:20:20,540 ‫یه آینه جلو دهنش بذار. 134 00:20:20,910 --> 00:20:22,620 ‫آینه از کجا؟ خفه شو! 135 00:20:23,120 --> 00:20:26,290 ‫[به مجاری:] الو، یه مورد اضطراری ‫ توی خیابان کلاینه... 136 00:20:26,540 --> 00:20:28,620 ‫یه نفر خواسته خودکشی کنه... 137 00:20:28,950 --> 00:20:31,830 ‫[به رومانیایی:] معذرت می‌خوام! ‫ یه اقدام به خودکشی توی... 138 00:20:32,540 --> 00:20:33,660 ‫باید ضبط کنیم. 139 00:20:34,370 --> 00:20:36,620 ‫آدرسش ساختمان دوم، خیابان میکو کلاین. 140 00:20:36,870 --> 00:20:38,160 ‫احیاش کنین. 141 00:20:38,540 --> 00:20:39,660 ‫من آرومم! 142 00:20:39,830 --> 00:20:43,160 ‫- دارم فشار می‌دم، ولی... ‫- هنوز نفس می‌کشه؟ 143 00:20:44,160 --> 00:20:46,870 ‫- ظاهرا نه. ‫- ظاهرا نه. 144 00:20:47,700 --> 00:20:49,790 ‫- سرد شده؟ ‫- نفس نمی‌کشه! 145 00:20:49,950 --> 00:20:51,740 ‫- بیشتر فشار بده. ‫- یه مرده. 146 00:20:52,120 --> 00:20:54,330 ‫هفت، هشت، نه، ده... 147 00:20:55,290 --> 00:20:58,370 ‫- فایده نداره، مرده! ‫- ادامه بده. 148 00:20:58,700 --> 00:21:01,660 ‫- شاید بازم بیدار شه. ‫- پس خودت بکن! 149 00:21:02,290 --> 00:21:04,870 ‫- نمی‌خوای ادامه بدی؟ ‫- به چه دردی میخوره؟ 150 00:21:07,580 --> 00:21:09,330 ‫باید با ریتم آهنگ «استیینگ الایو» ‫ پیش بری. 151 00:21:09,870 --> 00:21:12,040 ‫استیینگ الایو، استیینگ الایو! 152 00:21:16,700 --> 00:21:18,040 ‫- داری فیلم می‌گیری؟ ‫ - آره. 153 00:21:23,370 --> 00:21:25,040 ‫محکم‌تر خانم! 154 00:21:26,120 --> 00:21:27,740 ‫مرده، گفتم که. 155 00:21:28,370 --> 00:21:29,740 ‫واضحه. 156 00:21:51,500 --> 00:21:53,830 ‫این خرابه‌های رومی برمی‌گرده به... 157 00:21:54,200 --> 00:21:56,200 ‫.ببخشید 158 00:21:57,080 --> 00:21:59,240 ‫عجیبه، خودش رو از رادیاتور حلق‌آویز کرده. 159 00:21:59,830 --> 00:22:01,660 ‫ - چی؟ ‫- شیوه‌اش این بوده. 160 00:22:02,080 --> 00:22:05,240 ‫آره، سیم رو دور گردنش پیچید... 161 00:22:06,100 --> 00:22:08,510 ‫کنار رادیاتور نشست... 162 00:22:09,540 --> 00:22:13,620 ‫سیم رو بهش بست و تا می‌تونست کشید. 163 00:22:14,660 --> 00:22:17,740 ‫- متاسفم. ‫- لازم نیست. 164 00:22:18,160 --> 00:22:22,330 ‫تقصیر تو نبود. تو و ژاندارم‌ها ‫ همه‌چیز رو طبق قانون انجام دادین. 165 00:22:22,580 --> 00:22:24,830 ‫نه، باید می‌فهمیدم. 166 00:22:28,700 --> 00:22:31,160 ‫ولی دفعه قبل خیلی آروم بود! 167 00:22:31,410 --> 00:22:33,200 ‫همه‌چیز رو توضیح دادم، مشکلی نبود. 168 00:22:33,910 --> 00:22:36,620 ‫با ک.و.ک بحث کردم که بذارن یه مدت بمونه. 169 00:22:37,040 --> 00:22:41,450 ‫به خاطر من یه ماه دیگه بهش مهلت دادن. 170 00:22:43,080 --> 00:22:45,410 ‫واسه اثاثیه‌اش براش ماشین گرفتم. 171 00:22:46,120 --> 00:22:48,240 ‫آروم باش، اورسولیا. 172 00:22:49,080 --> 00:22:51,950 ‫تقصیر تو نبود. ‫بی‌نقص عمل کردی. 173 00:22:52,580 --> 00:22:55,490 ‫- تقصیر تو نبود. ‫- از نظر قانونی آره، می‌دونم. 174 00:22:57,500 --> 00:23:02,330 ‫حکم تخلیه داشت. تو حتی فراتر از ‫انسانیت عمل کردی. 175 00:23:03,250 --> 00:23:05,160 ‫براش جنگیدم که وقت بیشتری بگیره. 176 00:23:05,450 --> 00:23:09,830 ‫ک.و.ک می‌خواست قبل از زمستان ‫ تخریب کنه که بسازه. 177 00:23:10,700 --> 00:23:13,910 ‫- چی می‌خوان بسازن اونجا؟ ‫- یه هتل لوکس. 178 00:23:14,200 --> 00:23:15,830 ‫«کانتیننتال بوتیک». 179 00:23:20,250 --> 00:23:22,540 ‫طرفی که مرده سابقه کیفری داشت. 180 00:23:22,870 --> 00:23:25,120 ‫- از پلیس گرفتیم. ‫- واقعا داشت؟ 181 00:23:25,450 --> 00:23:27,290 ‫توهین به حرمت قبور. 182 00:23:28,200 --> 00:23:29,490 ‫خدایا! 183 00:23:29,500 --> 00:23:33,370 ‫چند تا صلیب چوبی رو سوزونده بود که گرم بشه. 184 00:23:34,120 --> 00:23:35,540 ‫بیچاره! 185 00:23:38,750 --> 00:23:43,200 ‫باید بیشتر کمکش می‌کردم، ‫براش جا پیدا می‌کردم. 186 00:23:44,250 --> 00:23:47,120 ‫می‌تونستم تو دفتر خودم استخدامش کنم. 187 00:23:47,830 --> 00:23:51,240 ‫اگه می‌فهمیدم حال روحیش انقدر بده... 188 00:23:51,620 --> 00:23:54,080 ‫نمی‌تونی به همه کمک کنی. 189 00:23:56,620 --> 00:23:58,990 ‫تو مثل اون یارو تو «فهرست شیندلر» شدی. 190 00:23:59,450 --> 00:24:03,740 ‫«اگه این سنجاق رو فروخته بودم، ‫ یه یهودی کوچیک دیگه رو نجات می‌دادم!» 191 00:24:04,330 --> 00:24:06,200 ‫حالم همینه. 192 00:24:06,910 --> 00:24:09,450 ‫اشتباه کردم. تقصیر منه! 193 00:24:11,620 --> 00:24:15,080 ‫عزیزم، هیچ دلیلی برای بازداشتت ندارم... 194 00:24:15,290 --> 00:24:17,740 ‫هرچقدر هم بخوای خودت رو سرزنش کنی. 195 00:24:19,250 --> 00:24:22,240 ‫زندگی پر از اتفاقات غیرمنتظره‌ست. 196 00:24:23,040 --> 00:24:24,990 ‫یه خبر خوندم در مورد یه مرد کره‌ای... 197 00:24:25,160 --> 00:24:28,790 ‫که زیر دستگاه بسته‌بندی غذا له شد 198 00:24:29,040 --> 00:24:30,950 ‫چون ربات فکر کرد قوطیه. 199 00:24:33,040 --> 00:24:35,660 ‫- کتابش کجاست؟ ‫- اینجاست. 200 00:24:38,330 --> 00:24:40,830 ‫بیا، یه چیزی که حالت بهتر شه. 201 00:24:43,120 --> 00:24:45,700 ‫- خلافکارهای بدشانس. ‫- بریم سر گزارش. 202 00:26:18,750 --> 00:26:22,450 ‫[به آلمانی:] ‫نه، مرسی، حالم خوبه که پرسیدین. 203 00:26:24,120 --> 00:26:29,330 ‫با آقای هوخ‌هاوسلر و انکولسکو، ‫وکیلش صحبت کردم. 204 00:26:30,330 --> 00:26:33,660 ‫جای نگرانی نیست، همه‌چیز از ‫نظر قانونی درست بود. 205 00:26:35,540 --> 00:26:37,660 ‫فقط ناراحت‌کننده‌ست که به اینجا کشید. 206 00:26:39,700 --> 00:26:40,870 ‫رسانه‌ها... 207 00:26:41,250 --> 00:26:44,200 ‫می‌دونی دیگه، هر چیزی حدس و گمان ‫می‌زنن، یه مشت خوکن. 208 00:26:48,580 --> 00:26:51,330 ‫قطعا روانی بود، ولی به نظر نمی‌اومد. 209 00:26:52,620 --> 00:26:54,290 ‫الکلی بود. 210 00:26:56,790 --> 00:26:57,990 ‫ببین... 211 00:26:58,500 --> 00:27:02,700 ‫گذاشتیم وسایلش رو جمع کنه، ‫ به نظر می‌فهمید... 212 00:27:03,540 --> 00:27:07,910 ‫ولی وقتی برگشتیم، ‫ خودش رو از رادیاتور حلق‌آویز کرده بود. 213 00:27:08,290 --> 00:27:09,990 ‫آره. 214 00:27:10,000 --> 00:27:13,040 ‫شاید عجیب به نظر برسه، ولی ساده‌ست. 215 00:27:14,160 --> 00:27:17,490 ‫یه سیم رو دور گردنش پیچیده... 216 00:27:17,750 --> 00:27:22,540 ‫و با وزن خودش کشیده، تا خفه شده. 217 00:27:27,450 --> 00:27:29,540 ‫آره، همه‌چیز درست می‌شه. 218 00:27:31,080 --> 00:27:32,290 ‫مرسی. 219 00:27:33,000 --> 00:27:36,660 ‫مرسی که زنگ زدین و دوباره ‫ بابتش معذرت می‌خوام. 220 00:27:39,370 --> 00:27:40,910 ‫تا بعد. 221 00:27:45,040 --> 00:27:47,120 ‫[به مجاری:] گم شو بابا. 222 00:28:03,330 --> 00:28:08,330 ‫بهش 20 دقیقه وقت دادیم ‫که وسایلش رو جمع کنه... 223 00:28:08,580 --> 00:28:12,620 ‫و رفتیم با ژاندارم‌ها قهوه بخوریم. 224 00:28:13,500 --> 00:28:18,200 ‫وقتی در رو باز دیدم، یه حس بدی داشتم. 225 00:28:18,750 --> 00:28:21,830 ‫رفتیم تو و دیدیم از رادیاتور حلق‌آویزه. 226 00:28:22,950 --> 00:28:25,870 ‫آره، از رادیاتور، با یه سیم... 227 00:28:26,290 --> 00:28:29,790 ‫دور گردنش، بعد نشست... 228 00:28:30,370 --> 00:28:36,160 ‫و تا می‌تونست کشید پایین، ‫تا خفه شد، گمونم. 229 00:28:36,620 --> 00:28:41,160 ‫چشم‌هاش از حدقه زده بیرون، ‫ آب دهنش می‌ریخت، بوی گند شاش. 230 00:28:41,870 --> 00:28:43,870 ‫چشم‌هاش باد کرده بود... 231 00:28:44,620 --> 00:28:47,870 ‫هی سعی کردم کمک کنم، ماساژ قلبی دادم. 232 00:28:48,250 --> 00:28:49,450 ‫فایده نداشت. 233 00:28:50,370 --> 00:28:54,790 ‫هنوز جلو چشم‌هامه، چشم‌هاش باد کرده، ‫دهنش کف کرده... 234 00:28:55,580 --> 00:28:57,450 ‫تو اون بوی تعفن. 235 00:28:59,080 --> 00:28:59,990 ‫خدایا! 236 00:29:00,200 --> 00:29:02,200 ‫اگه تو و بچه‌ها رو نداشتم... 237 00:29:02,580 --> 00:29:06,580 ‫- خودمم خودکشی می‌کردم. ‫- هی، چرت نگو! 238 00:29:06,950 --> 00:29:08,580 ‫جدی می‌گم! 239 00:29:11,830 --> 00:29:15,080 ‫ولی چرا؟ تقصیر تو نبود که. 240 00:29:18,120 --> 00:29:21,490 ‫چرا بود. باید فکرش رو می‌کردم. 241 00:29:22,950 --> 00:29:26,290 ‫- و کمکش می‌کردم. ‫- دیگه چیکار می‌تونستی بکنی؟ 242 00:29:26,750 --> 00:29:29,200 ‫نباید این پرونده رو قبول می‌کردم. 243 00:29:30,330 --> 00:29:35,080 ‫اون ک.و.ک‌های اروپایی ‫ مثل پلیس امنیتی قدیمن. 244 00:29:35,450 --> 00:29:41,200 ‫همینطوری مجوز گرفتن که اونجا همچین ‫ ساختمان بلندی بسازن. 245 00:29:41,750 --> 00:29:44,450 ‫ولی حکم دادگاه داشتن؟ 246 00:29:45,080 --> 00:29:47,790 ‫آره، ولی من پرونده‌هایی دیدم که... 247 00:29:48,250 --> 00:29:51,330 ‫درسته، ولی نمی‌تونی حکم دادگاه رو عوض کنی. 248 00:29:51,660 --> 00:29:53,790 ‫کارهایی که تو ساخت‌وساز می‌کنن... 249 00:29:54,000 --> 00:29:56,830 ‫بسازبفروش‌ها تو رومانی جولان می‌دن. 250 00:29:57,200 --> 00:29:59,580 ‫- یه مشت دزدن. ‫- و اوباش. 251 00:30:00,200 --> 00:30:01,490 ‫نزول‌خورهای قمار. 252 00:30:01,700 --> 00:30:05,660 ‫و من باید واسه این آشغال‌ها کار کنم. 253 00:30:06,450 --> 00:30:08,700 ‫باید وکیل می‌شدم. 254 00:30:09,080 --> 00:30:11,910 ‫کاش حداقل این پرونده رو قبول نکرده بودم! 255 00:30:12,370 --> 00:30:16,450 ‫پدر بهت نگفته بود وکیل شدن بدتره؟ 256 00:30:16,750 --> 00:30:18,410 ‫چون مجبور می‌شی دروغ بگی؟ 257 00:30:18,540 --> 00:30:22,080 ‫می‌تونستم پرونده‌هایی رو انتخاب کنم ‫ که بشه به مردم کمک کرد. 258 00:30:22,580 --> 00:30:25,370 ‫- به آدم‌های نیازمند. ‫- الان هم همین کار رو می‌کنی. 259 00:30:26,200 --> 00:30:31,370 ‫هفته پیش اون دختر رو به مادرش برگردوندی. 260 00:30:32,370 --> 00:30:35,580 ‫- کارت مهمه. ‫- بعضی وقت‌ها. 261 00:30:37,040 --> 00:30:39,080 ‫ولی الان، نمی‌دونم. 262 00:30:44,540 --> 00:30:48,370 ‫یه حسی بهم می‌گفت اتفاق بدی میفته... 263 00:30:49,000 --> 00:30:51,160 ‫ولی گفتم حداقل پولش خوبه. 264 00:30:54,330 --> 00:30:56,410 ‫باید حقوق بدیم... 265 00:30:56,700 --> 00:30:59,040 ‫و قسط خونه رو... ‫تا کی؟ 266 00:31:00,290 --> 00:31:02,950 ‫نباید تنهاش می‌ذاشتی. 267 00:31:03,250 --> 00:31:06,450 ‫- آخرش باز خودکشی می‌کرد. ‫- ولی دیگه تو نمی‌دیدی. 268 00:31:07,500 --> 00:31:09,370 ‫عالیه. 269 00:31:10,250 --> 00:31:11,910 ‫- چیه؟ ‫- روزنامه‌ها. 270 00:31:12,200 --> 00:31:17,620 ‫«دادورز مجارستانی، ‫ ورزشکار رومانیایی رو به خودکشی کشاند.» 271 00:31:20,410 --> 00:31:25,790 ‫دادورز مجار، بی‌رحمانه بیرونش کرد... 272 00:31:26,080 --> 00:31:31,290 ‫ و ایون گلانتاسو، ورزشکار سابق ‫رو به خودکشی وحشتناک وادار کرد.» 273 00:31:31,580 --> 00:31:33,620 ‫کثافت‌های مطبوعاتی عوضی! 274 00:31:34,330 --> 00:31:36,330 ‫ایرینا لینک رو برام فرستاد. 275 00:31:36,910 --> 00:31:39,490 ‫اون احمق پیش خودش چه فکری می‌کنه؟ 276 00:31:41,080 --> 00:31:43,330 ‫کامنت‌هاشون خنده ‌داره... 277 00:31:44,000 --> 00:31:46,490 ‫بازم از همون حرف‌های ضد مجاری؟ 278 00:31:47,120 --> 00:31:50,740 ‫«لهت می‌کنم، کثافت مجارستانی جنده.» 279 00:31:51,200 --> 00:31:56,240 ‫«کیر توی مجارستانی‌ها!» ‫«توی رومانی، رومانیایی حرف بزن!» 280 00:31:56,790 --> 00:31:58,540 ‫مگه عقب‌افتاده‌ست؟ ‫داشتی رومانیایی حرف می‌زدی. 281 00:31:58,870 --> 00:32:00,790 ‫واقعا خنده‌دار نیست. 282 00:32:00,870 --> 00:32:08,080 ‫«سال 1919، سربازهای رومانی ‫پرچم رومانی رو... 283 00:32:08,290 --> 00:32:10,580 ‫روی سقف پارلمان بوداپست زدند!» 284 00:32:10,750 --> 00:32:12,580 ‫«باید دوباره حمله کنیم!» 285 00:32:12,870 --> 00:32:16,410 ‫«باید همه مجارها رو می‌کشتیم! 286 00:32:16,620 --> 00:32:19,200 ‫حالا اون‌ها دارن رومانیایی‌های درست‌ ‫حسابی رو خفه می‌کنن!» 287 00:32:19,750 --> 00:32:23,870 ‫«اون دادستان جنده با اون قیافه کیریش...» 288 00:32:24,080 --> 00:32:26,240 ‫نمی‌خوام بشنوم! 289 00:32:26,750 --> 00:32:30,990 ‫- قبلا به این‌ها می‌خندیدیم! ‫- آره، «قبلا». 290 00:32:31,700 --> 00:32:34,040 ‫بی‌خیال این بدبخت‌های عقده‌ای شو. 291 00:32:34,580 --> 00:32:36,700 ‫آروم باش. 292 00:33:34,830 --> 00:33:36,240 ‫گوش کن... 293 00:33:36,950 --> 00:33:38,200 ‫خواهش می‌کنم... 294 00:33:38,620 --> 00:33:41,120 ‫من نمی‌تونم بیام این تعطیلات. 295 00:33:41,750 --> 00:33:43,990 ‫دوباره برگشتی به همون چرت و پرت‌ها؟ 296 00:33:44,250 --> 00:33:49,990 ‫- پس کلا لغوش می‌کنیم. ‫- نه، بچه‌ها منتظرشن. 297 00:33:51,120 --> 00:33:54,370 ‫می‌خوام با خودم تنها باشم. 298 00:33:59,370 --> 00:34:00,660 ‫خواهش می‌کنم. 299 00:34:02,040 --> 00:34:07,040 ‫تو و بچه‌ها اول برید، ‫بعد می‌گیم یه کاری پیش اومده و... 300 00:34:07,660 --> 00:34:13,540 ‫- نمی‌تونم بهتون ملحق شم. ‫- من بدون تو نمی‌رم. 301 00:34:14,700 --> 00:34:16,240 ‫خواهش می‌کنم. 302 00:34:17,160 --> 00:34:23,200 ‫می‌خوام ذهنم رو خالی کنم، ‫یه سری تصمیمات بگیرم. 303 00:34:25,200 --> 00:34:27,540 ‫نمی‌تونم بیام، واقعا نمی‌تونم! 304 00:34:35,080 --> 00:34:36,330 ‫نمی‌تونم. 305 00:34:37,830 --> 00:34:39,040 ‫صبر کن. 306 00:34:44,200 --> 00:34:45,870 ‫منم دوستت دارم، ولی... 307 00:34:49,000 --> 00:34:51,830 ‫هی تصویر اون مرد حلق‌آویز جلو چشم‌هامه. 308 00:34:53,120 --> 00:34:56,450 ‫دائم تصور می‌کردم توی یونان حسابی ‫ سکس می‌کنیم. 309 00:34:57,750 --> 00:34:59,830 ‫منم دلم می‌خواست. 310 00:35:00,370 --> 00:35:02,540 ‫ولی الان نمی‌تونم، خواهش می‌کنم! 311 00:35:13,160 --> 00:35:15,620 ‫عصبانی نشو، عشقم. 312 00:35:17,330 --> 00:35:21,410 ‫وقتی از یونان برگردین، حالم بهتر می‌شه. 313 00:35:26,120 --> 00:35:29,040 ‫سفر خوبی داشته باشین، مواظب باشین، باشه؟ 314 00:35:30,370 --> 00:35:31,790 ‫خداحافظ مامان. 315 00:35:33,750 --> 00:35:37,370 ‫- کی میای پیشمون؟ ‫- هر وقت تونستم، عزیزم. 316 00:35:44,040 --> 00:35:45,370 ‫مواظب باشین. 317 00:35:53,000 --> 00:35:56,290 ‫نذار توی آب خیلی دور بشن. 318 00:35:56,540 --> 00:35:59,540 ‫- حتما بهشون غذا بده. ‫- نه بابا، می‌ذارم از گشنگی بمیرن. 319 00:35:59,830 --> 00:36:01,790 ‫- می‌بینمتون. ‫- کمربند! 320 00:36:08,700 --> 00:36:11,620 ‫عکس بفرستین! و فیلم! 321 00:37:32,120 --> 00:37:33,580 ‫سلام. 322 00:37:34,700 --> 00:37:35,450 ‫چه خبر؟ 323 00:37:35,660 --> 00:37:39,950 ‫رفتم رستوران «کوزا نوسترا» کنار ‫ تئاتر مجارستان رو ببندم. 324 00:37:40,160 --> 00:37:41,740 ‫اوضاع بهم ریخت. 325 00:37:41,910 --> 00:37:45,120 ‫صاحبش شلوغ کرد، آشغال. 326 00:37:45,500 --> 00:37:49,240 ‫گم شو، جنده کثافت! 327 00:37:49,950 --> 00:37:52,700 ‫برو گم شو، کثافت! 328 00:37:53,000 --> 00:37:55,370 ‫با خوک‌های پلیس اومدی اینجا! 329 00:37:55,580 --> 00:37:58,200 ‫من آدم درستیم، حرومزاده! 330 00:37:58,660 --> 00:38:02,120 ‫آقا، این رفتارتون قابل قبول نیست! 331 00:38:02,540 --> 00:38:06,240 ‫- حکم دادگاه داریم که... ‫- برو بمیر! 332 00:38:06,660 --> 00:38:10,790 ‫- اینجا مردم مسموم شدن! ‫- دروغه! 333 00:38:10,790 --> 00:38:14,580 ‫و تو رئیس اینجا نیستی، جنده‌ی کثافت! 334 00:38:14,910 --> 00:38:16,790 ‫تیکه آشغال! 335 00:38:17,410 --> 00:38:19,410 ‫تو کلاهبرداری! کلاهبردار! 336 00:38:19,910 --> 00:38:23,370 ‫- اگه من اونجا بودم... ‫- خواهش می‌کنم! 337 00:38:24,120 --> 00:38:26,990 ‫- درد داره! ‫- گم شو بیرون، کلاهبردار! 338 00:38:27,330 --> 00:38:30,660 ‫- از این حرومزاده شکایت کن. ‫- کردم. 339 00:38:30,910 --> 00:38:33,910 ‫مامورهای پلیس فقط وایستاده ‫بودن نگاه می‌کردن. 340 00:38:34,160 --> 00:38:37,660 ‫هی بهت می‌گم، پلیس رو بی‌خیال شو. 341 00:38:37,950 --> 00:38:42,660 ‫- همیشه با ژاندارم‌ها برو! ‫- اوضاع اونقدر بد نبود. 342 00:38:43,000 --> 00:38:45,740 ‫می‌تونی روی ژاندارم‌ها حساب کنی. ‫ پلیس؟ نه خیلی. 343 00:38:46,000 --> 00:38:50,410 ‫یادت هست اون یارو اسلحه کشید ‫و پلیس‌ها فرار کردن؟ 344 00:38:58,500 --> 00:39:01,580 ‫خوشحالم سالم رسیدین! 345 00:39:01,950 --> 00:39:06,450 ‫واسم از پرواز هواپیماها فیلم بفرست. 346 00:39:07,540 --> 00:39:10,450 ‫و ضدآفتاب اس‌پی‌اف پنجاه بزن! 347 00:39:10,830 --> 00:39:13,410 ‫و نذار زیاد از ساحل دور شن. 348 00:39:14,790 --> 00:39:16,660 ‫بوس! دوستتون دارم! 349 00:39:44,450 --> 00:39:47,240 ‫تا رادیاتور رو بپوشونه. 350 00:40:06,250 --> 00:40:09,040 ‫- اینجوری؟ ‫- آره، مرسی. 351 00:40:50,660 --> 00:40:52,410 ‫ببخشید دیر کردم. 352 00:40:53,700 --> 00:40:56,990 ‫مثل الان ما، یه قهوه گرفتیم و... 353 00:40:58,450 --> 00:41:00,950 ‫قهوه رو خوردیم و... 354 00:41:01,750 --> 00:41:03,790 ‫وقتی برگشتیم اونجا... 355 00:41:04,120 --> 00:41:08,330 ‫در زدیم و دیدیم خودش رو از رادیاتور ‫ حلق‌آویز کرده. 356 00:41:10,080 --> 00:41:11,290 ‫یعنی... 357 00:41:11,500 --> 00:41:15,200 ‫یه سیم دور گردنش پیچیده بود، نشسته بود... 358 00:41:15,540 --> 00:41:20,240 ‫و با وزن بدن خودش خفه شده بود. 359 00:41:22,370 --> 00:41:26,740 ‫می‌دونم عجیبه ولی خودش رو از ‫رادیاتور آویزون کرده بود. 360 00:41:27,290 --> 00:41:30,330 ‫زبانش بیرون بود، ‫ همه جا پر شاش بود... 361 00:41:30,540 --> 00:41:31,450 ‫وحشتناک بود! 362 00:41:32,910 --> 00:41:36,830 ‫زنگ زدیم آمبولانس، ده دقیقه‌ای رسیدن. 363 00:41:37,410 --> 00:41:39,080 ‫ولی دیگه مرده بود. 364 00:41:39,290 --> 00:41:41,830 ‫تلاش کردن احیاش کنن، ولی فایده نداشت. 365 00:41:42,370 --> 00:41:44,080 ‫تقصیر تو نبود. 366 00:41:46,290 --> 00:41:48,790 ‫به اون آشغال‌هایی که توی اینترنت ‫فحش می‌دن توجه نکن. 367 00:41:48,910 --> 00:41:51,790 ‫- این ناسیونالیست‌های کثافت... ‫- قضیه اون نیست. 368 00:41:52,500 --> 00:41:54,540 ‫البته آره، اونم روم تاثیر می‌ذاره. 369 00:41:54,660 --> 00:41:55,870 ‫معلومه. 370 00:42:01,500 --> 00:42:04,450 ‫نمی‌دونم بهت گفته بودم یا نه... 371 00:42:04,830 --> 00:42:07,870 ‫ولی هر بار همدیگه رو می‌بینیم ‫احساس گناه می‌کنم. 372 00:42:08,040 --> 00:42:09,200 ‫چرا؟ 373 00:42:09,620 --> 00:42:11,450 ‫به ‌عنوان یه رومانیایی. 374 00:42:12,150 --> 00:42:15,240 ‫واضحه که ما ترانسیلوانیا رو 1918 دزدیدیم. 375 00:42:15,450 --> 00:42:17,160 ‫به عنوان غنیمت جنگی. 376 00:42:17,450 --> 00:42:19,240 ‫حالا چه اهمیتی داره؟ 377 00:42:19,450 --> 00:42:24,410 ‫وقتی ملت می‌گن «ترانسیلوانیا همیشه ‫رومانیایی بوده» اهمیت داره! 378 00:42:24,620 --> 00:42:27,540 ‫و من می‌گم ‫«یه نگاه به ساختمان‌های تاریخی بنداز!» 379 00:42:27,790 --> 00:42:30,990 ‫شبیه وین یا بوداپسته، نه؟ 380 00:42:31,290 --> 00:42:35,490 ‫شبیه کدوم یکی از شهرهای جنوب رومانیه؟ 381 00:42:35,910 --> 00:42:39,200 ‫اون مجسمه مارتون آرونه، نه میهنای ترک! 382 00:42:39,620 --> 00:42:41,240 ‫مهم نیست. 383 00:42:43,750 --> 00:42:47,240 ‫خیلی سر مرگ اون مرد احساس گناه می‌کنم. 384 00:42:48,040 --> 00:42:50,990 ‫نباید بکنی، ولی می‌فهمم. 385 00:42:51,950 --> 00:42:55,540 ‫از نظر قانونی مقصر نبودم. ولی خیلی ناراحتم! 386 00:42:57,290 --> 00:42:59,200 ‫هنوز جلو چشم‌هامه. 387 00:43:00,370 --> 00:43:02,450 ‫دیشب تا صبح خوابم نبرد. 388 00:43:06,000 --> 00:43:07,160 ‫درکت می‌کنم. 389 00:43:10,950 --> 00:43:13,950 ‫خدا شاهده که می‌خواستم کمکش کنم. 390 00:43:14,330 --> 00:43:18,790 ‫می‌تونستم تو دفتر خودم استخدامش کنم، شاید. 391 00:43:19,250 --> 00:43:21,330 ‫نمی‌دونم... 392 00:43:23,950 --> 00:43:26,620 ‫محله‌ی من رو که می‌شناسی. 393 00:43:27,250 --> 00:43:30,830 ‫زیر بالکنمون، یه ذره اون ‌طرف‌تر... 394 00:43:31,290 --> 00:43:34,740 ‫یه گاراژ قدیمی توی یه حیاط مشترکه. 395 00:43:34,910 --> 00:43:36,040 ‫یادم هست. 396 00:43:36,200 --> 00:43:38,790 ‫یه کارتن‌خواب اونجا جا خوش کرده بود. 397 00:43:39,500 --> 00:43:41,620 ‫حدودا پنجاه ساله، ریش کثیف. 398 00:43:42,700 --> 00:43:45,870 ‫هر بار که ساشا رو می‌بردم مدرسه، می‌دیدمش. 399 00:43:46,370 --> 00:43:48,160 ‫اوایل بهش پول می‌دادم... 400 00:43:48,370 --> 00:43:52,450 ‫ولی هی بیشتر می‌خواست، ‫دیگه بی‌خیالش شدم. 401 00:43:53,040 --> 00:43:57,540 ‫کم‌کم از اونور خیابون رفتم. 402 00:43:58,370 --> 00:44:04,240 ‫دیگه نمی‌خواست، فهمیده بود ‫که چیزی گیرش نمیاد. 403 00:44:04,620 --> 00:44:07,040 ‫و دیگه ازت پول نمی‌خواست؟ 404 00:44:07,290 --> 00:44:11,660 ‫فهمیده بود که دیگه بهش نمی‌دم. 405 00:44:13,160 --> 00:44:15,580 ‫ولی بوی گندش همه‌جا رو پر کرده بود. 406 00:44:15,790 --> 00:44:18,830 ‫همون کنار دیوار گاراژ دستشویی می‌کرد... 407 00:44:18,910 --> 00:44:21,040 ‫همه‌جا پر گه بود! 408 00:44:21,830 --> 00:44:24,200 ‫زمستان‌ها خیلی بد نبود... 409 00:44:24,540 --> 00:44:28,200 ‫ولی هر بار که از کنارش رد می‌شدم ‫ حالم بد می‌شد. 410 00:44:30,200 --> 00:44:34,290 ‫به‌خصوص وقتی برف می‌اومد ‫ و هوا منفی بیست درجه بود. 411 00:44:35,370 --> 00:44:38,330 ‫نمی‌دونم چطوری زنده می‌موند. 412 00:44:39,620 --> 00:44:41,990 ‫یه روز صبح دیدمش رو جدول نشسته... 413 00:44:42,580 --> 00:44:46,620 ‫زیر یه پتو مچاله شده، ‫ می‌لرزید و ناله می‌کرد. 414 00:44:48,200 --> 00:44:51,660 ‫- کمکش نکردی؟ ‫- چطوری؟ 415 00:44:51,870 --> 00:44:54,870 ‫می‌ذاشتی توی راهرو ساختمان بخوابه؟ 416 00:44:56,370 --> 00:45:00,950 ‫همسایه‌ها قبول نمی‌کردن. ‫ تازه، خودش هم هیچی نمی‌گفت. 417 00:45:01,500 --> 00:45:02,540 ‫باشه. 418 00:45:03,540 --> 00:45:06,410 ‫کل زمستان حالم رو بد می‌کرد. 419 00:45:06,790 --> 00:45:08,290 ‫تو تخت می‌لرزیدم... 420 00:45:08,500 --> 00:45:11,790 ‫ترموستات رو روی 18 می‌ذاشتیم ‫که صرفه‌جویی کنیم... 421 00:45:12,820 --> 00:45:16,320 ‫و هی بهش فکر می‌کردم، بیرون، ‫توی هوای منفی 18. 422 00:45:17,000 --> 00:45:18,620 ‫دن چی گفت؟ 423 00:45:19,540 --> 00:45:21,870 ‫در موردش حرف نزدیم. 424 00:45:22,200 --> 00:45:26,490 ‫اون صبح زود می‌ره سر کار، ‫من ساشا رو می‌برم مدرسه. 425 00:45:28,620 --> 00:45:32,120 ‫بعد از یه مدت، آرزو کردم بمیره. 426 00:45:32,500 --> 00:45:34,540 ‫این چه حرفیه؟ 427 00:45:36,120 --> 00:45:38,990 ‫خب، نه این که واقعا بمیره... 428 00:45:39,500 --> 00:45:43,950 ‫ولی دیگه نمی‌تونستم ببینم ‫هر روز اینطوری عذاب می‌کشه... 429 00:45:44,160 --> 00:45:46,370 ‫و بعد نگاه کنم ببینم، مرده یا نه؟ 430 00:45:48,160 --> 00:45:52,830 ‫وقتی بارون می‌اومد، خودش رو با کیسه زباله ‫ می‌پوشوند... 431 00:45:53,040 --> 00:45:56,160 ‫و یه چتر شکسته... 432 00:45:58,620 --> 00:46:01,240 ‫زمستان که تموم شد خوشحال شدم. 433 00:46:01,870 --> 00:46:04,120 ‫ولی وقتی هوا گرم شد، یه مشکل دیگه داشتیم. 434 00:46:05,950 --> 00:46:07,740 ‫بوی گه. 435 00:46:08,040 --> 00:46:09,290 ‫درک می‌کنم. 436 00:46:10,040 --> 00:46:12,410 ‫فکر نکنم واقعا بکنی. 437 00:46:13,160 --> 00:46:14,450 ‫شاش هم بود. 438 00:46:14,830 --> 00:46:18,830 ‫کل دیوار گاراژ پر از گه بود! 439 00:46:20,250 --> 00:46:23,660 ‫اگه پنجره رو باز می‌کردم ‫و یکم باد می‌وزید... 440 00:46:23,910 --> 00:46:25,540 ‫حالم بهم می‌خورد! 441 00:46:25,950 --> 00:46:30,830 ‫یه بار نگاه کردم، ‫ولی معمولا سرم رو برمی‌گردوندم. 442 00:46:31,160 --> 00:46:33,700 ‫اندازه کشور چین اسهال کرده بود! 443 00:46:34,120 --> 00:46:36,080 ‫شاید اگه بهش می‌گفتی... 444 00:46:36,370 --> 00:46:38,410 ‫همسایه‌ها گفتن. فایده نداشت. 445 00:46:38,580 --> 00:46:40,990 ‫شروع کردیم به شوخی کردن سرش. 446 00:46:41,540 --> 00:46:45,080 ‫- دن گفت باید به هیرایاما زنگ بزنیم. ‫- کی؟ 447 00:46:45,750 --> 00:46:48,160 ‫- فیلم روزهای خوش رو ندیدی؟ ‫- نه. 448 00:46:48,870 --> 00:46:52,580 ‫یه فیلم ژاپنیه درباره یه ‫پیرمرد به اسم هیرایاما... 449 00:46:52,830 --> 00:46:56,040 ‫که آهنگ‌های لد زپلین و راد استوارت ‫ گوش می‌ده... 450 00:46:56,200 --> 00:47:01,700 ‫و غرق تمیز کردن توالت‌های عمومی می‌شه. 451 00:47:03,540 --> 00:47:04,740 ‫به هر حال. 452 00:47:06,620 --> 00:47:08,990 ‫یه روز واقعا بالا آوردم. 453 00:47:09,160 --> 00:47:13,830 ‫حالم انقدر بد شد که انگار ‫کل اون گه رو جلو چشم‌هام می‌دیدم. 454 00:47:14,330 --> 00:47:15,830 ‫و بالا آوردم. 455 00:47:16,120 --> 00:47:20,450 ‫به پلیس زنگ زدم و بالاخره بردنش. 456 00:47:21,540 --> 00:47:22,910 ‫بیچاره. 457 00:47:24,540 --> 00:47:26,950 ‫اصلا فکر کردن بهش حالم رو بهم می‌زنه. 458 00:47:30,000 --> 00:47:32,540 ‫بعدش خودم حس یه تیکه گه رو داشتم. 459 00:47:36,500 --> 00:47:39,240 ‫ولی دو هفته پیش دوباره برگشت. 460 00:47:40,700 --> 00:47:43,620 ‫نمی‌دونستم باید خوشحال باشم یا نه. 461 00:47:43,950 --> 00:47:47,040 ‫خوشحال شدم که فهمیدم زندست... 462 00:47:47,160 --> 00:47:49,790 ‫ولی بوی گه دوباره برگشت! 463 00:47:50,290 --> 00:47:52,950 ‫توی خونه هی اسپری می‌زنم، ‫ولی از بین نمی‌ره. 464 00:47:55,000 --> 00:47:56,660 ‫امیدم به زمستانه. 465 00:47:58,620 --> 00:48:02,240 ‫ولی اون موقع دوباره عذاب وجدان ‫ سر سرما میاد. 466 00:48:02,750 --> 00:48:04,040 ‫درکت می‌کنم. 467 00:48:04,620 --> 00:48:08,660 ‫من هیچوقت حکم تخلیه بین ‫ نوامبر تا مارس صادر نمی‌کنم. 468 00:48:08,910 --> 00:48:13,790 ‫ممکنه بیرون بمیرن، نمی‌خوام تقصیر من باشه. 469 00:48:14,080 --> 00:48:16,700 ‫- نمی‌خوام بمیره! ‫- معلومه که نه. 470 00:48:25,540 --> 00:48:28,290 ‫وقتی توی... 471 00:48:28,750 --> 00:48:32,240 ‫تو اون انجمن کمک به خانواده‌های رم ‫حاشیه شهر ثبت‌نام کردم حالم بهتر شد. 472 00:48:32,410 --> 00:48:34,450 ‫یه چیزی گفته بودی. 473 00:48:34,830 --> 00:48:39,490 ‫پس از خانواده‌ها حمایت می‌کنم، ‫ کمک می‌کنم، هر وقت بتونم. 474 00:48:40,500 --> 00:48:42,120 ‫فیلمش هست. 475 00:48:52,540 --> 00:48:57,240 ‫مردم رم مجبور شدن توی زباله‌دونی زندگی ‫کنن و ما هیچ کاری نمی‌کنیم! 476 00:48:57,540 --> 00:48:59,450 ‫و گذاشتیم همین‌جا بمونن. 477 00:49:02,790 --> 00:49:06,620 ‫بیا تا این خانواده بیچاره رو ببینی... 478 00:49:06,750 --> 00:49:09,870 ‫که حتی پول داروی پسرشون رو هم ندارن. 479 00:49:10,330 --> 00:49:12,120 ‫چه عدالتیه این... 480 00:49:13,200 --> 00:49:17,830 ‫یه بچه بمیره صرفا چون پدر و مادرش ‫ پول درمانش رو ندارن؟ 481 00:49:18,040 --> 00:49:19,580 ‫معلومه عدالت نیست. 482 00:49:20,250 --> 00:49:22,040 ‫متاسفانه واقعیته. 483 00:49:23,290 --> 00:49:25,580 ‫بچه‌های انجمن همین چند روز پیش گفتن. 484 00:49:25,700 --> 00:49:28,830 ‫یه زن رمی اومده بود کمک بخواد. 485 00:49:30,080 --> 00:49:31,620 ‫چهار تا بچه داره. 486 00:49:31,790 --> 00:49:36,080 ‫شوهرش بی‌خانمانه، کارهای عجیب و غریب ‫ تو شهر قبول می‌کنه. 487 00:49:36,370 --> 00:49:38,790 ‫همه‌شون توی زباله‌دونی زندگی می‌کنن. 488 00:49:40,410 --> 00:49:45,830 ‫و درمان اون پسر خیلی گرونه. 489 00:49:47,200 --> 00:49:51,870 ‫چطوری ممکنه زندگی یه بچه به ‫ داشتن پول دارو بستگی داشته باشه؟ 490 00:49:52,450 --> 00:49:55,830 ‫اینجا، توی کلوژ، وسط میلیون‌ها یورو پول! 491 00:49:56,080 --> 00:49:58,910 ‫- شهر هوشمند، آی‌تی و این داستان‌ها! ‫- حق با توئه. 492 00:50:00,160 --> 00:50:02,410 ‫باشه، باهات میام. 493 00:50:03,870 --> 00:50:08,040 ‫وقتی ببینی چطوری زندگی می‌کنن، ‫ خودت دلت می‌خواد کمک کنی. 494 00:50:09,040 --> 00:50:10,080 ‫باشه. 495 00:50:10,200 --> 00:50:13,240 ‫شاید بقیه هم بیشتر مشتاق بشن. 496 00:50:13,410 --> 00:50:14,450 ‫آره. 497 00:50:23,330 --> 00:50:25,290 ‫یه نگرانی دارم. 498 00:50:26,040 --> 00:50:29,410 ‫عکسم رو گذاشتن تو خبرها، توی توییتر... 499 00:50:29,790 --> 00:50:34,450 ‫نمی‌خوام بگن دارم گشت فقر می‌زنم. 500 00:50:35,910 --> 00:50:38,540 ‫هیچکس همچین چیزی نمی‌گه! 501 00:50:40,540 --> 00:50:45,040 ‫علاوه بر این، نمی‌تونم اون پسر رو ببینم، ‫نمی‌تونم! 502 00:50:47,160 --> 00:50:50,450 ‫نمی‌شه صرفا پول رو به انجمن واریز کنم؟ 503 00:50:51,410 --> 00:50:54,200 ‫می‌تونی، ولی من مستقیما ‫ حامی این خانواده‌ام. 504 00:50:54,410 --> 00:50:55,620 ‫پس من می‌تونم... 505 00:50:56,160 --> 00:50:59,950 ‫پول رو بهت منتقل می‌کنم، ‫حساب رولوتت رو بده! 506 00:51:00,660 --> 00:51:03,580 ‫به اسم خودمه، دورینا تاوسان. 507 00:51:09,910 --> 00:51:11,830 ‫دورینا. بیا. 508 00:51:12,870 --> 00:51:13,950 ‫باشه. 509 00:51:21,040 --> 00:51:23,410 ‫500 یورو برات فرستادم. 510 00:51:23,830 --> 00:51:26,830 ‫- خیلی زیاده! ‫- قبولش کن، اشکالی نداره. 511 00:51:27,080 --> 00:51:31,120 ‫- صبر کن... ‫- تعطیلاتم رو که نمی‌رم دیگه. 512 00:51:31,870 --> 00:51:34,040 ‫- چرا؟ ‫- نمی‌تونم برم. 513 00:51:37,660 --> 00:51:41,160 ‫به هر حال، من چند جا دیگه هم کمک می‌کنم... 514 00:51:41,870 --> 00:51:45,120 ‫اون پیامک ودافون، ماهی 2 یورو. 515 00:51:46,000 --> 00:51:50,950 ‫2 یورو واسه یونیسف، ‫2 یورو واسه پناهنده‌های اوکراینی... 516 00:51:52,040 --> 00:51:56,240 ‫واسه «نان فردا»، واسه «کتاب در روستاها»... 517 00:51:56,510 --> 00:52:00,220 ‫واسه اون بیمارستان جدید، ‫ واسه زن، زندگی، آزادی... 518 00:52:00,450 --> 00:52:01,910 ‫واسه غزه... 519 00:52:02,080 --> 00:52:04,580 ‫جمعا می‌شه حدود 40 یورو در ماه. 520 00:52:04,790 --> 00:52:06,080 ‫چه کار قشنگی. 521 00:52:06,330 --> 00:52:09,790 ‫دوست دارم ماهی 2 یورو هم به این انجمن بدم. 522 00:52:10,750 --> 00:52:14,040 ‫ولی نمی‌دونم قراردادی واسش دارن یا نه. 523 00:52:14,620 --> 00:52:17,200 ‫با اورنج یا ودافون. ولی می‌پرسم. 524 00:52:17,540 --> 00:52:20,410 ‫یا می‌تونی مستقیم واریز کنی. 525 00:52:20,580 --> 00:52:21,620 ‫باشه! 526 00:52:22,700 --> 00:52:28,830 ‫این کار 2 یورویی راحت‌تره، ‫ریسک این که یادم بره رو نداره. 527 00:52:30,290 --> 00:52:33,080 ‫از قبض ودافونم کم می‌شه. 528 00:52:35,910 --> 00:52:38,870 ‫دیگه دلیلی نیست که هی عذاب وجدان ‫ داشته باشی. 529 00:52:41,540 --> 00:52:42,950 ‫تقصیر تو نبود. 530 00:52:43,500 --> 00:52:46,490 ‫نمی‌تونستی جلوی خودکشیش رو بگیری. 531 00:52:48,750 --> 00:52:50,410 ‫گاهی وقت‌ها، می‌دونی... 532 00:52:53,540 --> 00:52:56,450 ‫یه چیزی خوندم درباره برتولت برشت. 533 00:52:57,040 --> 00:53:00,660 ‫اون موقع آمریکا بود، ‫زمان پاکسازی‌های مسکو. 534 00:53:01,410 --> 00:53:04,620 ‫برشت رفت پیش یه مردی که هنوز چپ بود... 535 00:53:04,790 --> 00:53:07,080 ‫ولی به شدت ضد استالین بود. 536 00:53:07,450 --> 00:53:12,490 ‫به برشت گفت که چطوری بی‌گناه‌ها ‫ تو گولاگ اعدام می‌شن. 537 00:53:14,040 --> 00:53:16,410 ‫برشت سکوت کرد، بعد گفت: 538 00:53:16,660 --> 00:53:20,870 ‫«هرچی بی‌گناه‌تر باشن، بیشتر سزاوار مرگن.» 539 00:53:21,200 --> 00:53:22,290 ‫احمق. 540 00:53:22,660 --> 00:53:25,160 ‫منظور برشت این بود که... 541 00:53:25,330 --> 00:53:28,540 ‫اون‌ها به توطئه علیه استالین متهم شده بودن. 542 00:53:28,870 --> 00:53:33,450 ‫دقیقا چون توطئه نکرده بودن، ‫یعنی «بی‌گناه» بودن... 543 00:53:33,700 --> 00:53:36,370 ‫یه جور عدالتی در اون بی‌عدالتی بود. 544 00:53:36,830 --> 00:53:41,040 ‫وظیفه‌شون بود که علیه استالین توطئه کنن... 545 00:53:41,160 --> 00:53:43,040 ‫یه قاتل وحشتناک بود. 546 00:54:55,450 --> 00:54:56,870 ‫گوش می‌کنم. 547 00:54:57,200 --> 00:55:00,040 ‫ولی می‌دونم قبل از این که دهن باز کنی، ‫چی می‌خوای بگی. 548 00:55:00,540 --> 00:55:02,120 ‫می‌خوای بگی داستانم رو... 549 00:55:02,290 --> 00:55:03,580 ‫درباره این که هسکل چطوری ‫مرد باور نمی‌کنی... 550 00:55:03,750 --> 00:55:06,790 ‫و اون نگاه «مسخره‌بازی در نیار» ‫ میاد رو صورتت. 551 00:55:09,750 --> 00:55:11,330 ‫فهمیدم همون لحظه مرده. 552 00:55:11,700 --> 00:55:12,870 ‫من محکوم می‌شدم. 553 00:55:13,160 --> 00:55:14,990 ‫کی باور می‌کرد خودش از ماشین افتاده؟ 554 00:55:15,000 --> 00:55:16,910 ‫اگه هسکل به هوش می‌اومد، ‫که البته ممکن نبود... 555 00:55:17,080 --> 00:55:18,790 ‫خودش قسم می‌خورد ‫که من زدمش تا پولش رو بگیرم. 556 00:55:19,290 --> 00:55:20,830 ‫آره، مجرم شناخته می‌شدم. 557 00:55:22,000 --> 00:55:24,740 ‫غریزه می‌گفت فرار کنم، ‫ ولی فهمیدم بی‌فایدست. 558 00:55:24,910 --> 00:55:26,790 ‫کلی آدم سر راه بودن که می‌تونستن ‫ من رو شناسایی کنن. 559 00:55:27,000 --> 00:55:28,830 ‫اون پمپ‌بنزینیه و پیشخدمته. 560 00:55:29,080 --> 00:55:31,490 ‫اگه فرار می‌کردم وضعم بدتر می‌شد، ‫باید توضیح می‌دادم چرا زدم به چاک. 561 00:55:32,540 --> 00:55:35,240 ‫راه بعدی این بود که بمونم و وقتی پلیس اومد، ‫ راستش رو بگم. 562 00:55:35,540 --> 00:55:36,790 ‫ولی این دیوانگی بود. 563 00:55:36,870 --> 00:55:39,950 ‫به حرف راست می‌خندیدن و طناب ‫ رو می‌انداختن دور گردنم. 564 00:57:12,950 --> 00:57:16,080 ‫[به مجاری:] ‫ای پدر ما که در آسمانی... 565 00:57:16,620 --> 00:57:18,950 ‫نام تو مقدس باد. 566 00:57:19,250 --> 00:57:24,370 ‫پادشاهیت قطعی، اراده‌ات در زمین ‫ نیز مانند آسمان قطعیست. 567 00:57:24,910 --> 00:57:27,790 ‫روزی امروزمان را برسان. 568 00:57:28,250 --> 00:57:33,160 ‫و بدهی ما را ببخش، چنان ‌که ما هم ‫ بدهکاران خود را می‌بخشیم. 569 00:57:38,290 --> 00:57:41,700 ‫ما را از هوس دور کن و از شر رهاییمان ده... 570 00:57:42,080 --> 00:57:44,950 ‫زیرا عظمت و قدرت و جلال از آن توست... 571 00:57:46,040 --> 00:57:47,830 ‫اکنون و تا به ابد، آمین. 572 00:58:07,080 --> 00:58:10,240 ‫[به مجاری:] ‫حکم دادگاه خیلی عجیبه. 573 00:58:10,580 --> 00:58:14,330 ‫شاید یه فشار پشتش بوده، حتی رشوه. 574 00:58:15,830 --> 00:58:18,830 ‫من طرف رو وادار کردم وسایلش رو جمع کنه... 575 00:58:18,910 --> 00:58:21,450 ‫به نظر همکاری می‌کرد، ‫پس رفتیم قهوه بخوریم. 576 00:58:22,030 --> 00:58:24,950 ‫وقتی برگشتیم، 15 دقیقه بعد... 577 00:58:25,290 --> 00:58:27,910 ‫دیدیم خودش رو از رادیاتور حلق‌آویز کرده. 578 00:58:29,450 --> 00:58:33,580 ‫یه سیم دور گردنش بسته بود... 579 00:58:33,580 --> 00:58:37,120 ‫و با وزن خودش خفه شده بود. 580 00:58:38,750 --> 00:58:42,700 ‫عجیبه، ولی خودش رو از رادیاتور ‫ حلق‌آویز کرده بود. 581 00:58:42,870 --> 00:58:44,450 ‫وای، چه وحشتناک. 582 00:58:48,080 --> 00:58:52,080 ‫از نظر قانونی مقصر نیستم، ‫ولی حالم خوب نیست. 583 00:58:52,910 --> 00:58:55,410 ‫- خیلی عذاب وجدان دارم. ‫- معلومه. 584 00:58:57,410 --> 00:58:59,290 ‫- همین بود ماجرا ‫- فهمیدم. 585 00:58:59,500 --> 00:59:04,540 ‫ولی نمی‌تونی پیش‌بینی کنی ‫ هر احمقی قراره چیکار کنه. 586 00:59:05,120 --> 00:59:06,370 ‫معلومه که نه. 587 00:59:07,080 --> 00:59:10,410 ‫اون احمق نبود، صرفا یه بدبخت بود. 588 00:59:10,660 --> 00:59:12,790 ‫بدشانس و بی‌پناه. 589 00:59:12,790 --> 00:59:15,450 ‫دولت فراموشش کرده بود، ‫هیچ‌کس بهش کمک نمی‌کرد. 590 00:59:15,660 --> 00:59:17,040 ‫حقشونه! 591 00:59:17,250 --> 00:59:20,910 ‫ترانسیلوانیا رو از ما گرفتن ‫صرفا برای این که نابودش کنن. 592 00:59:21,450 --> 00:59:25,160 ‫رومانیایی‌ها فقط بلدن چیزی که دارن ‫ رو خراب کنن. 593 00:59:25,410 --> 00:59:27,540 ‫فقط اون‌ها نیستن. 594 00:59:28,040 --> 00:59:30,370 ‫ترانسیلوانیا رو از ما دزدیدن... 595 00:59:30,700 --> 00:59:34,370 ‫و حتی نتونستن از یه چیز خوب مراقبت کنن. 596 00:59:34,620 --> 00:59:36,950 ‫- دهقان‌های احمق. ‫- بی‌ربطه. 597 00:59:43,290 --> 00:59:45,580 ‫بهت گفتم، باید می‌رفتی مجارستان... 598 00:59:46,700 --> 00:59:48,870 ‫یه شغل خوب توی بوداپست پیدا می‌کردی... 599 00:59:49,580 --> 00:59:52,660 ‫نه با این دهاتی‌ها اینجا. 600 00:59:53,250 --> 00:59:54,910 ‫رعیت‌های احمق. 601 00:59:55,450 --> 01:00:00,660 ‫همین رعیت‌های احمق رومانیایی ‫ الان تولید ناخالصشون از مجارستان بالاتره. 602 01:00:01,290 --> 01:00:05,450 ‫تمدن صرفا به تولید ناخالص نیست. 603 01:00:05,830 --> 01:00:10,830 ‫وقتی شهردار داشت پرچم رومانی رو... 604 01:00:11,200 --> 01:00:14,580 ‫روی هر نیمکت و سطل زباله‌ای ‫توی شهر می‌کشید چرا نرفتی؟ 605 01:00:14,870 --> 01:00:19,040 ‫به‌ جاش موندی توی کلوژ، ‫ با این ناسیونالیسم مسخره. 606 01:00:19,120 --> 01:00:23,620 ‫من سن تو رو نداشتم. تو جوان بودی. 607 01:00:24,370 --> 01:00:27,160 ‫انگار مجارستان ما رو با آغوش باز می‌پذیره. 608 01:00:27,330 --> 01:00:29,540 ‫آره، بهونه بیار. 609 01:00:30,870 --> 01:00:34,830 ‫علاوه بر این، مجارستان اوربان ‫یه کشور فاشیستیه! 610 01:00:35,250 --> 01:00:38,330 ‫چطوری فاشیستیه وقتی مردم بهش رای می‌دن؟ 611 01:00:38,660 --> 01:00:41,830 ‫هنوزم فاشیستیه، ننگ اروپاست! 612 01:00:42,910 --> 01:00:47,620 ‫اوربان و بیشتر مجارستان حامی پوتینن! 613 01:00:48,000 --> 01:00:51,540 ‫حمایت از کشتار اوکراینی‌ها یعنی... 614 01:00:54,250 --> 01:00:56,490 ‫یعنی فقط شرمساری... 615 01:00:56,500 --> 01:01:01,120 ‫انگار مجارها هرگز علیه شوروی توی سال 1956 ‫ شورش نکردن! 616 01:01:01,290 --> 01:01:03,580 ‫مجارستان اوربان حالم رو بهم می‌زنه! 617 01:01:05,370 --> 01:01:06,870 ‫حقیقته. 618 01:01:07,370 --> 01:01:10,160 ‫حقوق اقلیت‌ها رو محدود می‌کنه، آشغاله. 619 01:01:10,370 --> 01:01:13,240 ‫خیلی‌خب عزیزم... تو همین‌جا بمون... 620 01:01:14,290 --> 01:01:17,040 ‫بذار این کولی‌ها بهت بگن ‫«حرومزاده‌ی مجاری کثیف». 621 01:01:17,370 --> 01:01:18,240 ‫می‌مونم. 622 01:01:18,910 --> 01:01:20,540 ‫پس دیگه غر نزن. 623 01:01:20,910 --> 01:01:23,040 ‫حداقل با وقار رفتار کن... 624 01:01:23,040 --> 01:01:28,740 ‫یا نکنه ویروس غرغر همیشگی رومانیایی‌ها ‫بهت سرایت کرده؟ 625 01:01:35,500 --> 01:01:37,700 ‫لطف کن دیگه هم برنگرد! 626 01:01:38,500 --> 01:01:39,580 ‫جنده! 627 01:02:17,750 --> 01:02:21,830 ‫مامان، زنگ زدم بگم بابت ‫دعوامون معذرت می‌خوام. 628 01:02:24,700 --> 01:02:27,490 ‫می‌خوام بدونی خیلی دوستت دارم. 629 01:02:28,580 --> 01:02:31,160 ‫من تو یه موقعیت حساسم و... 630 01:02:37,370 --> 01:02:39,490 ‫بازم معذرت می‌خوام مامان! خداحافظ. 631 01:03:01,580 --> 01:03:03,120 ‫سلام فرشته‌های من. 632 01:03:03,410 --> 01:03:06,040 ‫فیلمت رو خیلی دوست داشتم، بندک. 633 01:03:07,250 --> 01:03:09,700 ‫یه خبر بد براتون دارم. 634 01:03:10,160 --> 01:03:12,790 ‫مامان نمی‌تونه بیاد اسکیاتوس پیشتون. 635 01:03:13,080 --> 01:03:15,330 ‫کلی کار دارم. 636 01:03:15,580 --> 01:03:17,580 ‫واقعا خیلی زیاد. 637 01:03:18,540 --> 01:03:21,490 ‫ولی قول می‌دم وقتی برگشتین... 638 01:03:21,830 --> 01:03:24,790 ‫یه آخر هفته می‌ریم ونیز. 639 01:03:26,450 --> 01:03:31,080 ‫یه تعطیلات کوچیک دیگه، ‫که هر دوش رو دوست داشته باشین. 640 01:03:32,290 --> 01:03:33,740 ‫خیلی خیلی می‌بوسمتون. 641 01:03:34,040 --> 01:03:36,290 ‫دلم براتون تنگ شده، دوستتون دارم، خداحافظ! 642 01:04:10,660 --> 01:04:12,120 ‫الو! 643 01:04:12,450 --> 01:04:15,580 ‫من اورسولیا یونسکو هستم، دادورزم. 644 01:04:16,250 --> 01:04:21,160 ‫در مورد ایون گلنتاسو تماس می‌گیرم، ‫که سوم اکتبر... 645 01:04:21,700 --> 01:04:23,370 ‫در سن 62 سالگی تو کلوژ فوت کرده. 646 01:04:25,870 --> 01:04:27,620 ‫دفنش کردن؟ 647 01:04:29,910 --> 01:04:33,200 ‫فکر می‌کردم چند روز تو ‫سردخانه نگه می‌دارنشون. 648 01:04:33,790 --> 01:04:35,450 ‫قبرستان فقرا؟ 649 01:04:36,950 --> 01:04:39,580 ‫اون دره قبرستان داره؟ 650 01:04:42,830 --> 01:04:44,870 ‫پس دفنش کردن. 651 01:04:46,000 --> 01:04:48,540 ‫ممنون. ‫روز خوبی داشته باشین. 652 01:05:39,660 --> 01:05:41,450 ‫روز بخیر، خانم یونسکو! 653 01:05:43,750 --> 01:05:45,020 ‫سلام. 654 01:05:45,020 --> 01:05:46,660 ‫من فردم 655 01:05:46,700 --> 01:05:48,380 ‫فرد واسیلسکو. 656 01:05:48,600 --> 01:05:49,950 ‫یادم نمیاد. 657 01:05:49,980 --> 01:05:54,700 ‫«که صادقانه بنوشند، دیگری را زخمی نکنند، ‫ هر کس به اندازه‌ی نیازش!» 658 01:05:55,140 --> 01:05:56,180 ‫آهان، فهمیدم. 659 01:05:56,220 --> 01:05:59,930 ‫- من شاگردتون تو حقوق رومی بودم. ‫- حدس زدم. 660 01:06:00,000 --> 01:06:01,620 ‫12 یا 13 سال پیش. 661 01:06:02,080 --> 01:06:05,910 ‫خیلی باهوش نبودم، ‫ولی یه چیزهایی یادم مونده. 662 01:06:06,040 --> 01:06:09,910 ‫«اوضاع میان دیگران به ‫ دیگران آسیبی نمی‌زند...» 663 01:06:10,250 --> 01:06:12,290 ‫ - جنبش بی‌فایده. ‫- همونه. 664 01:06:12,450 --> 01:06:15,160 ‫خوب یادم نمیاد، ده ساله درس ندادم. 665 01:06:15,410 --> 01:06:17,540 ‫- پس پیک شدی؟ ‫- آره. 666 01:06:17,750 --> 01:06:19,540 ‫مدرک دانشگاهی گرفتم... 667 01:06:19,620 --> 01:06:24,200 ‫ولی دنیای موسسات ژوستینین ‫و بارتولوس دایجست من رو پس زد. 668 01:06:24,660 --> 01:06:25,700 ‫چرا؟ 669 01:06:25,950 --> 01:06:26,910 ‫خب... 670 01:06:28,870 --> 01:06:32,540 ‫یه کتاب ذن هست، مومونکان. 671 01:06:32,750 --> 01:06:37,830 ‫توش می‌گه یه استاد بزرگ ذن، ‫سیجو، یه روز راهبی ازش پرسید: 672 01:06:38,080 --> 01:06:39,790 ‫«سلام استاد سیجو! 673 01:06:40,080 --> 01:06:45,290 ‫شنیدم یه راهب بزرگ ذن ‫ده‌ هزار سال مراقبه کرد... 674 01:06:45,700 --> 01:06:48,540 ‫ولی هنوز به روشن‌دلی نرسید! 675 01:06:48,750 --> 01:06:50,240 ‫درسته؟» 676 01:06:50,450 --> 01:06:51,870 ‫سیجو گفت: «آره» ... 677 01:06:52,000 --> 01:06:55,330 ‫«ولی چرا به روشن‌دلی نرسید؟» 678 01:06:55,500 --> 01:06:56,950 ‫استاد جواب داد: 679 01:06:57,120 --> 01:06:58,870 ‫«چون نرسید.» 680 01:06:59,790 --> 01:07:01,870 ‫برای منم همین بود. جواب نداد. 681 01:07:02,200 --> 01:07:04,790 ‫حواست به دوچرخه باشه، خطرناکه. 682 01:07:05,160 --> 01:07:06,830 ‫کلی احمق توی خیابونن. 683 01:07:06,910 --> 01:07:08,200 ‫اینو ببین! 684 01:07:08,950 --> 01:07:10,990 ‫«من رومانیاییم.» ‫این چیه؟ 685 01:07:12,870 --> 01:07:17,160 ‫چون خیلی از پیک‌ها از بنگلادش ‫ یا سریلانکا هستن. 686 01:07:17,370 --> 01:07:19,700 ‫راننده‌های رومانیایی اذیتشون می‌کنن. 687 01:07:19,910 --> 01:07:23,040 ‫امیدوارم هوای هموطن‌ها رو داشته باشن. 688 01:07:23,290 --> 01:07:24,450 ‫انقدر بده؟ 689 01:07:24,580 --> 01:07:30,040 ‫مثل همون چیزی که شما می‌گفتین، ‫پر از دکترای حماقته، استاد! 690 01:07:33,660 --> 01:07:36,240 ‫خیلی خوشحال شدم دیدمتون. 691 01:07:36,250 --> 01:07:37,620 ‫همچنین. 692 01:07:37,640 --> 01:07:42,480 ‫شاید دوباره هم رو ببینیم، اگه سوپ سیرابی ‫یا پاپریکاش سفارش بدین. 693 01:07:42,660 --> 01:07:44,540 ‫- یا یه سوسیس. ‫- باشه فرد. 694 01:07:44,790 --> 01:07:48,040 ‫خوشحال شدم دیدمتون. ‫اصلا تغییر نکردین! 695 01:07:48,750 --> 01:07:52,620 ‫اصلا بهتر شدین! ولی نمی‌گم، ‫چنین حرف‌هایی الان آزار محسوب می‌شه. 696 01:07:52,750 --> 01:07:54,330 ‫آره، بس کن. 697 01:07:54,550 --> 01:07:55,830 ‫خداحافظ! 698 01:09:30,330 --> 01:09:34,080 ‫کارت تموم شد؟ هنوز توی کلوژی؟ 699 01:09:35,000 --> 01:09:37,490 ‫نه، تو فلورشتی زندگی می‌کنم. 700 01:09:38,790 --> 01:09:40,040 ‫جان؟ 701 01:09:40,620 --> 01:09:44,120 ‫فلورشتی خوب، نه قسمت مزخرفش. 702 01:09:45,330 --> 01:09:48,040 ‫می‌خواستم سه تا بچه‌‌هام... 703 01:09:48,410 --> 01:09:51,370 ‫یه خونه، یه حیاط و هوای تمیز داشته باشن. 704 01:09:52,500 --> 01:09:55,620 ‫نه، چند روزه تنها هستم. 705 01:09:56,540 --> 01:09:58,740 ‫مرسی، ولی گرسنه نیستم. 706 01:09:59,450 --> 01:10:02,740 ‫این روزها خیلی هم اهل معاشرت نیستم. 707 01:10:04,080 --> 01:10:07,660 ‫ولی یه آبجو بد نیست. اگه حالش رو داری. 708 01:10:08,880 --> 01:10:10,720 ‫نه، تو فلورشتی نه! 709 01:10:14,120 --> 01:10:15,950 ‫پس تو مرکز شهر می‌بینمت. 710 01:11:07,160 --> 01:11:10,700 ‫- ببخشید دیر کردم استاد. ‫- نه، من زود اومده بودم. 711 01:11:10,950 --> 01:11:14,200 ‫- کافه چه‌گوارا چطوره؟ ‫- یکم شلوغه. 712 01:11:14,830 --> 01:11:18,740 ‫- تو سالن انتظار سینما یه بار هست. ‫- باشه. 713 01:11:24,250 --> 01:11:26,410 ‫این دختر بزرگمه، کاتالین... 714 01:11:26,870 --> 01:11:30,830 ‫توی یه نمایش مدرسه، ‫ جاناتان لیوینگستون مرغ دریایی. 715 01:11:31,160 --> 01:11:32,700 ‫- فوق‌العاده‌ست! ‫- مرسی. 716 01:11:32,910 --> 01:11:34,910 ‫- پس توی فلورشتی زندگی می‌کنی؟ ‫- آره. 717 01:11:35,250 --> 01:11:38,620 ‫ولی تو یه دبیرستان بهتر توی شهر ‫ ثبت‌نامش کردم. 718 01:11:38,870 --> 01:11:40,290 ‫آپاتسای. 719 01:11:42,160 --> 01:11:45,290 ‫فلورشتی داره به فاجعه تبدیل می‌شه. 720 01:11:45,450 --> 01:11:47,490 ‫وقتی اول رفتیم اونجا... 721 01:11:47,660 --> 01:11:50,370 ‫صرفا چند هزار نفر بودن. 722 01:11:50,540 --> 01:11:53,080 ‫الان هفتاد هزار تا شدن، دیوانه‌کننده‌ست. 723 01:11:53,450 --> 01:11:58,040 ‫- همه‌جا خونه‌ها جدیدن، مثل چینه. ‫- قیمت‌هاشم تقریبا همونه! 724 01:11:59,250 --> 01:12:01,200 ‫بذار یه چیزی نشونت بدم. 725 01:12:03,910 --> 01:12:05,370 ‫اینو ببین. 726 01:12:06,830 --> 01:12:08,160 ‫«طرح نوردیس». 727 01:12:08,290 --> 01:12:11,990 ‫«کلکی از طرف قوی‌ترین ‫باند سیاسی و ملکی.» 728 01:12:12,200 --> 01:12:14,950 ‫تا حالا نشنیدم، می‌گردم ببینم چیه. 729 01:12:17,250 --> 01:12:18,410 ‫راستی... 730 01:12:18,790 --> 01:12:21,450 ‫چرا با خانوادت نرفتی تعطیلات؟ 731 01:12:22,500 --> 01:12:25,580 ‫یه مشکل جدی پیش اومد، موندم که حلش کنم. 732 01:12:25,950 --> 01:12:28,330 ‫مشکل؟ کمکی از دستم برمیاد؟ 733 01:12:29,040 --> 01:12:31,290 ‫کاریه. حوصله تعریف ندارم. 734 01:12:31,540 --> 01:12:32,790 ‫باشه. 735 01:12:32,910 --> 01:12:34,910 ‫اون... 736 01:12:35,700 --> 01:12:38,370 ‫اون حکایت‌های ذن رو بگو. ‫من عاشق حکایتم. 737 01:12:38,620 --> 01:12:40,330 ‫خیلی طرفدارشم. 738 01:12:40,620 --> 01:12:44,870 ‫یه نگاه تازه به زندگی می‌ده بهم. 739 01:12:45,120 --> 01:12:47,080 ‫نبودن خودکشی کرده بودم. 740 01:12:47,200 --> 01:12:48,990 ‫بذار فکر کنم. آهان! 741 01:12:49,450 --> 01:12:52,580 ‫هر وقت از گوتی درباره ‫ معنای زندگی می‌پرسیدن... 742 01:12:52,750 --> 01:12:54,740 ‫فقط یه انگشتش رو بالا می‌گرفت. 743 01:12:55,200 --> 01:12:58,040 ‫انگشت اشاره، نه اون یکی... ‫ می‌دونی دیگه. 744 01:12:58,450 --> 01:13:03,370 ‫شاگردها هم شروع کردن همین کار رو ‫ انجام دادن... 745 01:13:03,750 --> 01:13:05,370 ‫فقط انگشت بالا می‌گرفتن. 746 01:13:05,540 --> 01:13:10,410 ‫یه روز دید یه غریبه از یکی از شاگردها ‫ پرسید بودیسم چیه. 747 01:13:10,870 --> 01:13:14,370 ‫شاگردش هم جوگیر شد و انگشت بالا برد. 748 01:13:14,700 --> 01:13:18,160 ‫روز بعد، گوتی، که یه چاقو توی ‫ دستش قایم کرده بود... 749 01:13:18,450 --> 01:13:20,200 ‫از اون شاگرد پرسید... 750 01:13:20,450 --> 01:13:25,200 ‫«خب، پس تو همه‌چیز در مورد ‫ جوهر بودیسم رو می‌دونی؟» 751 01:13:25,540 --> 01:13:27,370 ‫پسره گفت «آره». 752 01:13:27,540 --> 01:13:31,040 ‫گوتی پرسید: ‫«خب، جوهر بودیسم چیه؟» 753 01:13:31,410 --> 01:13:33,040 ‫پسره انگشتش رو بالا گرفت. 754 01:13:33,200 --> 01:13:35,120 ‫گوتی یهویی بریدش. 755 01:13:35,370 --> 01:13:38,200 ‫و پسره جیغ‌زنان حین ‫خونریزی فرار کرد دوید... 756 01:13:38,450 --> 01:13:39,910 ‫گوتی صداش کرد: 757 01:13:40,160 --> 01:13:41,660 ‫«هی، برگرد اینجا!» 758 01:13:41,870 --> 01:13:44,910 ‫پسره برگشت نگاه کرد، ‫گوتی دوباره پرسید... 759 01:13:45,120 --> 01:13:46,950 ‫«جوهر بودیسم چیه؟» 760 01:13:47,250 --> 01:13:51,120 ‫پسره از عادت خواست انگشتش رو بالا بگیره. 761 01:13:51,660 --> 01:13:55,240 ‫ولی انگشتی نبود، فقط دست خونیش بود. 762 01:13:55,750 --> 01:13:58,540 ‫و یهویی روشن شد! 763 01:13:58,830 --> 01:14:00,870 ‫چه مسخره! ولی بازم بامزه‌ست. 764 01:14:01,290 --> 01:14:05,540 ‫یا، یه راهب جوان جلو استاد سپو تعظیم کرد. 765 01:14:05,700 --> 01:14:11,200 ‫استاد سپو، تق، تق، تق! پنج بار زد تو سرش. 766 01:14:11,790 --> 01:14:13,740 ‫راهب بدبخت پرسید... 767 01:14:14,120 --> 01:14:16,950 ‫«آخ، مگه چیکار کردم سنسی؟» 768 01:14:17,200 --> 01:14:19,740 ‫بعد سپو پنج بار دیگه زدش. 769 01:14:19,910 --> 01:14:22,410 ‫- روشن‌دل شد؟ ‫- نگفتن. 770 01:14:24,370 --> 01:14:27,120 ‫یه راهب به استاد دایتن گفت... 771 01:14:27,540 --> 01:14:31,200 ‫«موج‌های اقیانوس رنج خیلی بزرگن! 772 01:14:31,450 --> 01:14:34,290 ‫چطور می‌تونیم از اقیانوس رنج بگذریم؟» 773 01:14:34,540 --> 01:14:36,580 ‫می‌دونی دایتن چی جواب داد؟ 774 01:14:37,080 --> 01:14:38,490 ‫«با یه قایق چوبی.» 775 01:14:39,580 --> 01:14:41,870 ‫- این یکی ضعیف بود. ‫- من موافق نیستم! 776 01:14:43,660 --> 01:14:49,160 ‫راهب‌های سالن شرقی داشتن با ‫راهب‌های سالن غربی بحث می‌کردن... 777 01:14:50,160 --> 01:14:53,540 ‫یه راهب، نانسن، گربه رو برداشت و داد زد... 778 01:14:53,790 --> 01:14:55,580 ‫«گوش کنین بچه‌ها! 779 01:14:55,790 --> 01:14:59,290 ‫یه کلمه ذن بگید، گربه رو نجات می‌دم. 780 01:14:59,450 --> 01:15:01,200 ‫وگرنه می‌کشمش.» 781 01:15:01,290 --> 01:15:03,370 ‫همه مات و مبهوت ساکت شدن. 782 01:15:03,500 --> 01:15:06,080 ‫نانسن گربه رو از وسط دو نیم کرد. 783 01:15:08,410 --> 01:15:11,790 ‫عصر که شد، راهب جوشو از هر جا که بود برگشت. 784 01:15:12,080 --> 01:15:14,080 ‫نانسن داستان رو براش تعریف کرد. 785 01:15:14,370 --> 01:15:18,080 ‫جوشو صندلش رو درآورد، گذاشت رو سرش و رفت. 786 01:15:18,450 --> 01:15:19,580 ‫نانسن گفت... 787 01:15:19,790 --> 01:15:23,370 ‫«عه، اگه اونجا بودی، گربه رو نجات می‌دادم!» 788 01:15:23,750 --> 01:15:25,660 ‫چه بچگانه! 789 01:15:27,200 --> 01:15:32,490 ‫یه راهب بود به اسم توکوشو، ‫ رفت سراغ 54 استاد ذن... 790 01:15:32,660 --> 01:15:36,990 ‫ولی هنوز به ساتوری یعنی، روشن‌دلی نرسید. 791 01:15:37,660 --> 01:15:40,700 ‫آخرش رسید پیش استاد هوگن. 792 01:15:40,910 --> 01:15:44,700 ‫یه روز رفت و از استاد هوگن پرسید... 793 01:15:45,330 --> 01:15:48,700 ‫«یه قطره آب از چشمه سو چیه؟» 794 01:15:49,160 --> 01:15:50,740 ‫استاد هوگن جواب داد... 795 01:15:50,830 --> 01:15:53,660 ‫«یه قطره آب از چشمه سوئه.» 796 01:15:54,040 --> 01:15:57,040 ‫با شنیدن این، توکوشو به روشن‌دلی رسید! 797 01:15:57,410 --> 01:16:02,290 ‫همه مشکلات زندگیش، ‫طبق گفته مومونکان، حل شد. 798 01:16:02,500 --> 01:16:03,870 ‫پر کن، لطفا. 799 01:16:10,330 --> 01:16:12,540 ‫کاش به این راحتی بود. 800 01:16:15,660 --> 01:16:17,580 ‫من اصلا اهل ذن نیستم. 801 01:16:18,040 --> 01:16:19,160 ‫درست نیست! 802 01:16:19,830 --> 01:16:22,580 ‫ذن اون آرامشی که می‌گن نیست... 803 01:16:22,700 --> 01:16:25,450 ‫جریان داشتنه، بدون هیچ ترجیحی. 804 01:16:25,620 --> 01:16:28,950 ‫ اومون گفته، «هر روز یه روز خوبه». 805 01:16:47,790 --> 01:16:50,580 ‫خب، چی شد آخرش؟ ‫می‌تونی بهم بگی، خانم... 806 01:16:51,370 --> 01:16:52,620 ‫لابئو. 807 01:16:52,790 --> 01:16:55,200 ‫- چه پررو! ‫- پس خانم گایوس. 808 01:16:55,540 --> 01:16:58,120 ‫- هر دوشون قانون‌گذارهای بزرگی بودن. ‫- این بهتره. 809 01:16:58,330 --> 01:17:00,580 ‫ولی لابئو کوچیک‌ بود. 810 01:17:03,500 --> 01:17:04,740 ‫باشه دیگه. 811 01:17:05,450 --> 01:17:07,370 ‫می‌دونی من دادورزم دیگه؟ 812 01:17:08,410 --> 01:17:09,580 ‫خلاصه... 813 01:17:09,830 --> 01:17:14,450 ‫حین تخلیه یه نفر که توی ‫یه زیرزمین زندگی می‌کرد... 814 01:17:15,370 --> 01:17:18,160 ‫وقتی منتظر بودیم وسایلش رو جمع کنه... 815 01:17:18,250 --> 01:17:20,160 ‫طرف خودش رو دار زد. 816 01:17:21,200 --> 01:17:22,290 ‫وای. 817 01:17:24,330 --> 01:17:27,080 ‫- مرد؟ ‫- آره، مرد. 818 01:17:28,540 --> 01:17:31,200 ‫و من خیلی، خیلی، خیلی احساس گناه می‌کنم. 819 01:17:32,250 --> 01:17:33,290 ‫درک می‌کنم. 820 01:17:33,500 --> 01:17:36,540 ‫هر چند، از نظر قانونی، مقصر نیستم. 821 01:17:37,790 --> 01:17:39,660 ‫خب، این خوبه. 822 01:17:39,950 --> 01:17:41,240 ‫ولی خب... 823 01:17:41,790 --> 01:17:45,660 ‫- وحشتناکه. ‫- واسه همینه نتونستم برم تعطیلات. 824 01:17:46,620 --> 01:17:47,740 ‫می‌فهمم. 825 01:17:56,500 --> 01:17:59,540 ‫توی تسوره‌زوره‌گوسا یه داستان هست. 826 01:18:00,290 --> 01:18:03,490 ‫یه مرد می‌خواست فرداش یه گاو بفروشه. 827 01:18:03,950 --> 01:18:06,160 ‫ولی همون شب، گاوه مرد. 828 01:18:06,370 --> 01:18:09,740 ‫برای فروشنده، این از نظر فروشنده ‫ یه ضرر بزرگ بود. 829 01:18:10,160 --> 01:18:13,080 ‫ یه راهب بلندپایه ذن می‌گه ‫ «نه اینطور نیست». 830 01:18:13,540 --> 01:18:17,080 ‫«اگه به عنوان نمودی از ناپایداری ‫چیزها نگاه کنی... 831 01:18:17,250 --> 01:18:21,120 ‫مرگ گاو برای صاحبش خیلی پرسود بود.» 832 01:18:21,620 --> 01:18:23,040 ‫ولی انسان گاو نیست. 833 01:18:23,330 --> 01:18:25,200 ‫آدم برابر با آدمه، برشت گفته. 834 01:18:25,370 --> 01:18:26,410 ‫درسته. 835 01:18:33,330 --> 01:18:36,200 ‫این شبیه یه اصل بدیهی تو ریاضیه. 836 01:18:36,910 --> 01:18:39,490 ‫اصل‌های بدیهی تو ریاضی مثل ذنه. 837 01:18:39,620 --> 01:18:40,910 ‫خیلی جالبه. 838 01:18:41,160 --> 01:18:43,540 ‫مخصوصا چون نمی‌تونی اثباتشون کنی. 839 01:18:43,950 --> 01:18:46,660 ‫اصل توازی، می‌دونم. 840 01:18:47,120 --> 01:18:49,700 ‫یا اون‌هایی که تو حسابن! 841 01:18:50,080 --> 01:18:52,490 ‫مثلا، صفر یه عدده. 842 01:18:52,870 --> 01:18:57,540 ‫نمی‌تونی اثباتش کنی، باید باور کنی ‫ که صفر عدده. 843 01:18:58,040 --> 01:19:00,700 ‫یا این که بعد از هر عدد طبیعی «ان»... 844 01:19:01,120 --> 01:19:03,330 ‫یه عدد دیگه میاد، ان بعلاوه‌ی یک. 845 01:19:03,750 --> 01:19:05,950 ‫فکر کنم اون یکی قابل اثباته. 846 01:19:06,120 --> 01:19:08,830 ‫واقعا؟ بکن ببینم. 847 01:19:10,830 --> 01:19:12,120 ‫نمی‌دونم! 848 01:19:14,910 --> 01:19:16,580 ‫قابل اثبات نیست! 849 01:19:16,750 --> 01:19:21,160 ‫مثل قضیه ناتمامی اول گودله. 850 01:19:21,580 --> 01:19:24,240 ‫استاد، اصلا درباره چی حرف می‌زنیم؟ 851 01:19:25,540 --> 01:19:27,950 ‫در مورد حق زندگی هم همینه. 852 01:19:29,620 --> 01:19:34,040 ‫بدیهیات می‌گه جهانیه، ‫ولی نمی‌تونم اثباتش کنم. 853 01:19:35,040 --> 01:19:38,160 ‫با یه دوستم حرف می‌زدم، می‌گفت... 854 01:19:38,540 --> 01:19:41,870 ‫اشکالی نداره افغان‌ها زن‌های زناکار ‫ رو سنگسار می‌کنن. 855 01:19:42,080 --> 01:19:43,200 ‫هی می‌گفت... 856 01:19:43,500 --> 01:19:46,410 ‫«خب، اون‌ها همین‌جورن، دیگه!» 857 01:19:46,870 --> 01:19:51,290 ‫انگار حق جهانی زندگی بی‌دلیل ‫بهشون تعلق نمی‌گیره. 858 01:19:51,540 --> 01:19:53,290 ‫چه احمقی! 859 01:19:54,870 --> 01:19:56,490 ‫فکر کنم باید یکم هوا بخورم. 860 01:20:05,830 --> 01:20:10,790 ‫خدا رو شکر که شب شده، دیگه لازم نیست ‫ غروب رو تحسین کنیم! 861 01:20:24,450 --> 01:20:27,200 ‫وای، «بلیط سلامتی»! 862 01:20:27,580 --> 01:20:29,330 ‫یه لحظه صبر کن. 863 01:20:36,670 --> 01:20:38,420 ‫انگار برگشتم دبیرستان. 864 01:20:38,660 --> 01:20:41,160 ‫- بده؟ ‫- اصلا! 865 01:20:42,000 --> 01:20:45,040 ‫وقتی با جوان‌هام، ‫انگار خودمم جوان می‌شم! 866 01:20:45,200 --> 01:20:47,040 ‫لری فلینت تایید می‌کنه! 867 01:20:47,950 --> 01:20:50,660 ‫چرا فقط مردها باید این کار رو بکنن؟ 868 01:20:50,830 --> 01:20:52,950 ‫دقیقا! خانم مکرون! 869 01:20:53,540 --> 01:20:56,660 ‫- سن‌گرایی؟ ‫- اصلا، استاد! 870 01:20:57,290 --> 01:20:58,870 ‫به قول آیس‌تی: 871 01:20:59,040 --> 01:21:04,490 ‫«من عاشق دخترهای مکزیکیم، دخترهای سیاه، ‫دخترهای شرقی، فرقی نداره... 872 01:21:04,660 --> 01:21:07,660 ‫اگه از مریخ باشی و کس داشته باشی... 873 01:21:08,080 --> 01:21:09,830 ‫بازم می‌کنمت!» 874 01:21:12,250 --> 01:21:14,830 ‫- هی! ‫- من خیلی فراگیرم. 875 01:21:17,910 --> 01:21:20,040 ‫حالا ناراحت نشو. 876 01:21:20,200 --> 01:21:24,240 ‫کلی فاجعه داریم حالا ‫غزه و اوکراین رو ببین مثلا. 877 01:21:26,910 --> 01:21:30,490 ‫یه ویدئو از جبهه اوکراین دیدم، میخکوب شدم. 878 01:21:30,660 --> 01:21:32,450 ‫طرفدار پوتین نیستی که؟ 879 01:21:32,620 --> 01:21:35,160 ‫عمرا! صرفا تو یه گروه فیسبوکی بود. 880 01:21:35,290 --> 01:21:38,040 ‫بچه‌ها فیلم‌های خط مقدم رو آپلود می‌کنن. 881 01:21:38,580 --> 01:21:42,950 ‫برای دفاع، اوکراینی‌ها پهپاد رو مستقیم ‫ بالای سنگر روس‌ها می‌فرستن. 882 01:21:43,620 --> 01:21:46,240 ‫پهپادها تا لحظه برخورد فیلم می‌گیرن. 883 01:21:46,500 --> 01:21:48,450 ‫یه صحنه خیلی عجیب بود. 884 01:21:48,620 --> 01:21:52,240 ‫سربازها صدای پهپاد بالای سرشون رو می‌شنیدن، ‫ می‌دونستن حمله می‌شه... 885 01:21:52,450 --> 01:21:56,040 ‫ولی نمی‌تونستن فرار کنن، ‫ پهپاد تعقیبشون می‌کرد. 886 01:21:56,290 --> 01:21:57,870 ‫و روس‌ها چیکار می‌کردن؟ 887 01:21:58,080 --> 01:22:02,040 ‫دو تا نارنجک برمی‌داشتن و ‫ می‌ذاشتن کنار سرشون. 888 01:22:02,290 --> 01:22:04,410 ‫- چرا؟ ‫- خیلی‌ها ناقص می‌شن. 889 01:22:04,580 --> 01:22:09,540 ‫اگه پهپاد بزنه، نارنجک‌های کنار ‫سرشون منفجر می‌شه... 890 01:22:09,830 --> 01:22:11,950 ‫تا زودتر بمیرن. 891 01:22:12,330 --> 01:22:15,040 ‫- وحشتناکه! ‫- بذار نشونت بدم. 892 01:22:19,200 --> 01:22:21,040 ‫اونجا، توی سوراخ. 893 01:22:22,790 --> 01:22:24,450 ‫داره آماده می‌شه. 894 01:22:25,660 --> 01:22:27,330 ‫نارنجک‌ها رو می‌بینی؟ 895 01:22:27,750 --> 01:22:30,040 ‫الان سرش منفجر می‌شه. 896 01:22:31,870 --> 01:22:33,160 ‫وای! 897 01:22:33,330 --> 01:22:36,950 ‫- بیچاره. ‫- به جهنم! آشغال روسی. 898 01:22:37,250 --> 01:22:40,870 ‫اصلا دلم واسه این کثافت‌ها نمی‌سوزه. ‫حقشونه. 899 01:22:41,370 --> 01:22:44,240 ‫شاید مادری داشت، دختری، بچه‌ای. 900 01:22:44,540 --> 01:22:48,490 ‫پوتین یه ماشین لباسشویی و مدال ‫قهرمان خانواده بهشون می‌ده. 901 01:22:48,660 --> 01:22:49,830 ‫به درک! 902 01:22:49,950 --> 01:22:54,240 ‫هیچ حیوانی انقدر پست نیست. ‫ از این پست‌تر دیگه نداریم. 903 01:23:02,700 --> 01:23:03,870 ‫چی شده؟ 904 01:23:04,200 --> 01:23:06,870 ‫یه نفر که می‌شناختم تو اون ماشین بود. 905 01:23:07,410 --> 01:23:09,660 ‫ما که کار بدی نکردیم. 906 01:23:10,290 --> 01:23:13,040 ‫می‌دونی ملت چه برداشتی می‌کنن دیگه. 907 01:23:20,120 --> 01:23:21,580 ‫- استاد! ‫- چی؟ 908 01:23:21,700 --> 01:23:23,120 ‫اینجا رو ببین. 909 01:23:23,620 --> 01:23:27,450 ‫همرزم استالین، من رو بفرست گولاگ! 910 01:23:28,790 --> 01:23:32,950 ‫نباید در این مورد شوخی کنی، ‫ کمونیست‌ها میلیون‌ها نفر رو کشتن. 911 01:23:33,200 --> 01:23:36,490 ‫من صرفا با تو و این دستبندهای ‫ عجیب شوخی کردم. 912 01:23:36,750 --> 01:23:39,540 ‫من با تاریخ شوخی نمی‌کنم، استاد. 913 01:24:28,950 --> 01:24:34,410 ‫♪ چه مه غلیظی، چه مه غلیظی، ♪ ‫♪ راه خونه‌مون تو دلش گم شده! ♪ 914 01:24:34,830 --> 01:24:41,040 ‫♪ ما چه سبکیم، مثل دود می‌لغزیم، ♪ ‫♪ کجا، کجا می‌تونه راهمون باشه؟ ♪ 915 01:24:41,410 --> 01:24:47,910 ‫♪ چه مه غلیظی، چه گنبد بزرگی، ♪ ‫♪ لطفا، استاد، راه خونه رو نشونمون بده! ♪ 916 01:24:50,330 --> 01:24:52,790 ‫از زمان دانشگاه این اطراف ‫مشروب نخورده بودم. 917 01:24:55,200 --> 01:24:57,910 ‫و ترانسیلوانیا خودش یه سروده‌ست! 918 01:25:11,080 --> 01:25:13,580 ‫♪ پس بیایید خوشحال باشیم... ♪ 919 01:25:14,830 --> 01:25:17,450 ‫♪ حال که جوانیم! ♪ 920 01:25:24,320 --> 01:25:26,860 ‫♪ بعد از شادی جوانی... ♪ 921 01:25:27,450 --> 01:25:29,870 ‫♪ بعد از کهنسالی دردناک... ♪ 922 01:25:30,370 --> 01:25:32,620 ‫♪ ما پیروز خواهیم شد! ♪ 923 01:25:38,620 --> 01:25:40,870 ‫♪ زندگیمان کوتاه هست... ♪ 924 01:25:41,620 --> 01:25:43,790 ‫♪ زود تمام خواهد شد. ♪ 925 01:25:50,250 --> 01:25:52,290 ‫♪ مرگ زودی می‌آید... ♪ 926 01:25:52,830 --> 01:25:54,950 ‫♪ ما را به طرز وحشتناکی می‌رباید... ♪ 927 01:25:55,660 --> 01:25:59,040 ‫♪ به کسی رحم نخواهد کرد! ♪ 928 01:26:08,950 --> 01:26:10,790 ‫ناز نفست! 929 01:26:12,200 --> 01:26:13,870 ‫مرسی، پروفسور. 930 01:26:21,660 --> 01:26:22,830 ‫ولی حالا... 931 01:26:24,500 --> 01:26:26,540 ‫لیاقتم یه بوس کوچیک نیست؟ 932 01:26:27,620 --> 01:26:28,700 ‫نه. 933 01:26:30,870 --> 01:26:32,660 ‫پس من می‌بوسمت. 934 01:26:42,790 --> 01:26:45,490 ‫[من رومانیاییم] 935 01:27:01,160 --> 01:27:03,870 ‫ببخشید! 936 01:27:22,160 --> 01:27:23,540 ‫ببین، فردی... 937 01:27:23,750 --> 01:27:26,950 ‫پیام‌های عاشقانه و این چیزها نداریما، خب؟ 938 01:27:27,290 --> 01:27:30,790 ‫من؟ عمرا پروفسور! من اهلش نیستم. 939 01:27:31,370 --> 01:27:33,790 ‫من تعهد خانوادگی دارم، من... 940 01:27:34,410 --> 01:27:37,290 ‫وقت برای، دردسر بیشتر ندارم. 941 01:27:37,830 --> 01:27:40,290 ‫فقط برده‌ی جنسیت می‌شم، نگران نباش. 942 01:27:40,620 --> 01:27:42,450 ‫مثل مارکی دو ساد. 943 01:27:42,620 --> 01:27:44,620 ‫بردگی گاهی مرزها رو محو می‌کنه. 944 01:27:44,790 --> 01:27:47,410 ‫- این قافیه داره! ‫- دو بار! 945 01:27:48,200 --> 01:27:52,240 ‫می‌دونی یه زن مجاری به یه رومانیایی ‫که خوب می‌گاد چی می‌گه؟ 946 01:27:52,790 --> 01:27:53,830 ‫چی؟ 947 01:27:54,040 --> 01:27:58,540 ‫«درد داره ولی خوبه، ‫ رومانیایی کیرش چوبه!» 948 01:28:00,540 --> 01:28:01,830 ‫شووینیسم. 949 01:28:01,950 --> 01:28:03,490 ‫من صرفا مجاری ادبی حرف می‌زنم... 950 01:28:03,660 --> 01:28:06,160 ‫"لوفاش آ شگدبه!" ‫(کیر اسب توی کونت!) 951 01:28:09,410 --> 01:28:12,950 ‫می‌دونی چرا هیچ رومانیایی‌ای نخواست ‫ تو استاروارز بازی کنه؟ 952 01:28:13,250 --> 01:28:14,450 ‫چرا؟ 953 01:28:14,950 --> 01:28:18,240 ‫چون حتی نمی‌خوان تو آینده کار کنن! 954 01:28:18,540 --> 01:28:19,950 ‫دهاتی‌های احمق! 955 01:29:55,830 --> 01:29:58,540 ‫ببخشید، دیشب بالا آوردم... 956 01:29:59,330 --> 01:30:00,950 ‫خیلی حالم بد بود. 957 01:30:01,450 --> 01:30:04,540 ‫نتونستم صدای زنگ گوشیم یا تماست رو بشنوم. 958 01:30:05,370 --> 01:30:08,540 ‫معذرت می‌خوام، نمی‌تونم برم قبرستان. 959 01:30:09,750 --> 01:30:11,330 ‫بعدا حرف می‌زنیم. 960 01:30:22,540 --> 01:30:26,240 ‫پس قبلا یه آپارتمان برای خودش داشت. 961 01:30:26,950 --> 01:30:28,370 ‫چطور از دستش داد؟ 962 01:30:28,540 --> 01:30:32,950 ‫شرط‌بندی، مشروب... ‫به هر دوش اعتیاد داشت. 963 01:30:33,290 --> 01:30:34,370 ‫درک می‌کنم. 964 01:30:35,950 --> 01:30:38,200 ‫شرط‌بندی بد مرضیه. 965 01:30:38,620 --> 01:30:40,620 ‫یکی از پیروان من... 966 01:30:41,160 --> 01:30:44,120 ‫یه سال و نیم پیش خودش رو از ‫ساختمان پرت کرد. 967 01:30:44,500 --> 01:30:46,160 ‫بس کن، بچه! 968 01:30:47,290 --> 01:30:48,620 ‫بسه دیگه! 969 01:30:50,500 --> 01:30:52,660 ‫به نزول‌خورها بدهکار بود. 970 01:30:52,830 --> 01:30:54,790 ‫به دستگاه باخت. 971 01:30:55,040 --> 01:30:58,370 ‫ولی حتی نمرد، تا آخر عمر فلج شد. 972 01:30:58,620 --> 01:31:00,740 ‫اگه گیرت بیارم، پاهات رو می‌شکنم! 973 01:31:02,250 --> 01:31:04,200 ‫خفه شو پدر! 974 01:31:04,370 --> 01:31:06,040 ‫آروم باش، لطفا. 975 01:31:08,910 --> 01:31:11,410 ‫- سرت به کار خودت باشه! ‫ - خودت سرت به کار خودت باشه! 976 01:31:11,540 --> 01:31:12,620 ‫حیوان! 977 01:31:14,580 --> 01:31:16,790 ‫- سرت به کار خودت باشه! ‫ - خودت سرت به کار خودت باشه! 978 01:31:18,450 --> 01:31:23,450 ‫- ک.و.ک نمی‌تونست بذاره بمونه؟ ‫- من قبلش واسش تمدید مجدد گرفته بودم. 979 01:31:24,370 --> 01:31:26,290 ‫طولانی‌تر از حدش. 980 01:31:26,450 --> 01:31:30,370 ‫ولی می‌خواستن یه چیز جدیدی بسازن. 981 01:31:30,660 --> 01:31:34,370 ‫و تخلیه توی پاییز و زمستان نادره. 982 01:31:34,910 --> 01:31:36,620 ‫داستان پیچیده‌تره. 983 01:31:36,750 --> 01:31:40,200 ‫سعی می‌کنم ازشون اجتناب کنم، ‫دلم برای فقرا می‌سوزه. 984 01:31:40,540 --> 01:31:43,160 ‫می‌دونم، اورسولیا، تو قلب مهربونی داری. 985 01:31:43,540 --> 01:31:46,040 ‫برای ازدواج با ولاد ارتدوکس شدی. 986 01:31:46,200 --> 01:31:49,660 ‫بچه‌هات رو توی دین ما غسل تعمید دادی. 987 01:31:50,250 --> 01:31:52,120 ‫بدون خدا، انسان... 988 01:31:53,000 --> 01:31:58,040 ‫یه حیوان فقیر، استدلال‌کننده و حرف‌زنه، ‫ از هیچ اومده و به هیچ می‌ره. 989 01:31:58,830 --> 01:32:01,160 ‫بی‌هیچ هدفی تو دنیا. 990 01:32:02,250 --> 01:32:07,080 ‫سفر گونه‌ی انسانی در اوج خودش ‫توی قبرستان تموم می‌شه. 991 01:32:07,950 --> 01:32:12,790 ‫ما فقط می‌تونیم از دل‌آشوب متافیزیکی ‫ قبرستان‌ها یا اخلاقیات کوته‌فکرانه... 992 01:32:12,910 --> 01:32:14,200 ‫با دین فرار کنیم. 993 01:32:16,290 --> 01:32:19,370 ‫توی استدلال الهیاتی من، نه فقط تو... 994 01:32:20,250 --> 01:32:25,580 ‫بلکه هر پیرزنی با پای گلی که ‫ جلوی شمایل مریم دعا می‌کنه... 995 01:32:25,700 --> 01:32:29,290 ‫اگه مقایسه‌اش کنیم با ‫یه برنده‌ی نوبل بی‌دین... 996 01:32:29,540 --> 01:32:33,740 ‫اون پیرزن یه انسانه، ‫و اون برنده‌ی نوبل بی‌دین... 997 01:32:34,000 --> 01:32:36,240 ‫یه برنده‌ی نوبل گندیده‌ست. 998 01:32:37,200 --> 01:32:40,240 ‫و چون بی‌دینه، به‌عنوان یه گندیده می‌میره. 999 01:32:42,250 --> 01:32:45,160 ‫می‌دونم که زیاد کلیسا نمیام... 1000 01:32:46,580 --> 01:32:51,450 ‫و می‌دونم که گناهکارم، ولی، ‫ توی قلبم ایمان دارم! 1001 01:32:51,950 --> 01:32:53,160 ‫می‌دونم. 1002 01:32:54,160 --> 01:32:55,160 ‫می‌دونم. 1003 01:32:55,620 --> 01:32:59,540 ‫خوش‌شانسی، کلیسا مشغول بازسازیه، ‫ پس بخشیده شدی. 1004 01:33:01,080 --> 01:33:02,910 ‫ولی نفهمیدم، راستش. 1005 01:33:03,080 --> 01:33:06,990 ‫- گناهکار چطور خودش رو حلق‌آویز کرد؟ ‫- از رادیاتور. 1006 01:33:07,790 --> 01:33:11,240 ‫یه سیم بهش بست... 1007 01:33:13,040 --> 01:33:15,040 ‫بعد دور گردنش انداختش... 1008 01:33:15,790 --> 01:33:20,910 ‫نشست و محکم کشید پایین تا کامل خفه شد. 1009 01:33:21,290 --> 01:33:25,290 ‫- خیلی محکم کشید پایین. ‫- چه اراده‌ای! 1010 01:33:26,870 --> 01:33:29,200 ‫حالم بد شد، نزدیک بود غش کنم. 1011 01:33:30,370 --> 01:33:33,540 ‫بوی بدی می‌اومد، ‫ رو زمین پر از ادرار بود. 1012 01:33:33,870 --> 01:33:35,450 ‫وحشتناک بود! 1013 01:33:37,540 --> 01:33:41,120 ‫و من خیلی، خیلی بابتش ‫احساس گناه می‌کنم! 1014 01:33:43,450 --> 01:33:46,290 ‫درک می‌کنم، ولی دلیلی نداره! 1015 01:33:46,660 --> 01:33:49,160 ‫مگه تو حلقه رو گردنش انداختی؟ 1016 01:33:49,950 --> 01:33:54,540 ‫ما همه گناهکاریم، ‫کدوممون می‌تونه سنگ اول رو پرت کنه؟ 1017 01:33:55,830 --> 01:33:58,540 ‫- می‌دونی فیلیپ نری چطوری دعا می‌کرد؟ ‫- نه. 1018 01:33:58,660 --> 01:34:01,740 ‫«خدایا، گوش‌هایم را بگیر، ‫ وگرنه مثل یهودا می‌فروشمت!» 1019 01:34:01,910 --> 01:34:03,870 ‫«مثل یهودا می‌فروشمت!» 1020 01:34:05,120 --> 01:34:07,910 ‫نمی‌دونم پدر، فقط حس می‌کنم... 1021 01:34:08,290 --> 01:34:13,580 ‫البته، از نظر قانونی من مقصر نیستم، ‫مشخصه... 1022 01:34:13,910 --> 01:34:17,580 ‫ولی می‌دونی چطوریه دیگه، ‫ مردم همیشه نوازنده رو مقصر می‌کنن. 1023 01:34:18,870 --> 01:34:20,990 ‫یه پرونده‌ی دیگه هم داشتی. 1024 01:34:21,410 --> 01:34:25,490 ‫آره، اون فعالانی که توی ‫ اینترنت بهم فحش دادن. 1025 01:34:26,040 --> 01:34:30,080 ‫می‌گفتن انداختمشون بیرون، ‫در حالی که غیرقانونی ساکن بودن. 1026 01:34:30,330 --> 01:34:31,870 ‫البته درسته... 1027 01:34:32,160 --> 01:34:36,620 ‫سیاست‌های دولتی برای بی‌خانمان‌ها وحشتناکه. 1028 01:34:36,870 --> 01:34:40,620 ‫هی مدام دربارش حرف می‌زدم، ‫ تو روزنامه مقاله می‌نوشتم. 1029 01:34:41,290 --> 01:34:43,950 ‫آسیب‌پذیرترین‌ها بیشتر در معرض خطرن. 1030 01:34:44,160 --> 01:34:47,200 ‫آدم‌هایی رو می‌شناسم که فقط ‫صرفا کارت شناسایی ندارن جریمه می‌شن... 1031 01:34:47,410 --> 01:34:49,990 ‫ولی بدون آدرس ثابت نمی‌تونن کارت بگیرن! 1032 01:34:50,080 --> 01:34:53,160 ‫ما حق سزار رو بهش پرداخت می‌کنیم... 1033 01:34:53,370 --> 01:34:55,410 ‫ولی اونم باید کارش رو انجام بده! 1034 01:34:57,620 --> 01:34:58,790 ‫پدر... 1035 01:34:59,570 --> 01:35:01,370 ‫خیلی حس... 1036 01:35:02,000 --> 01:35:05,660 ‫با این حال، یه انسان تا حدودی ‫ به خاطر من مرد! 1037 01:35:05,790 --> 01:35:07,120 ‫اون «نمرد». 1038 01:35:08,120 --> 01:35:09,660 ‫خودکشی کرد. 1039 01:35:09,910 --> 01:35:13,160 ‫مقدس‌ترین چیز، یعنی جان خودش رو گرفت. 1040 01:35:13,540 --> 01:35:15,040 ‫بحثش فرق می‌کنه. 1041 01:35:15,330 --> 01:35:19,160 ‫کسایی که خودکشی می‌کنن ‫هیچ‌وقت آگاه نبودن که انسانن. 1042 01:35:19,450 --> 01:35:22,450 ‫نتونستن خودشون رو بشناسن... 1043 01:35:22,700 --> 01:35:24,120 ‫خودشون رو زندگی کنن. 1044 01:35:24,330 --> 01:35:26,950 ‫انسان حق خودکشی نداره! 1045 01:35:27,370 --> 01:35:32,240 ‫تحت هیچ شرایطی، سالم یا مریض. ‫ انسان خودش رو نساخته. 1046 01:35:32,500 --> 01:35:35,040 ‫انسان به اختیار خودش به وجود نیومده. 1047 01:35:35,370 --> 01:35:38,160 ‫پس نباید به اختیار خودش ‫این دنیا رو ترک کنه. 1048 01:35:38,500 --> 01:35:41,490 ‫اساس وجود ما همینه. 1049 01:35:44,410 --> 01:35:45,830 ‫و یه چیز دیگه... 1050 01:35:46,160 --> 01:35:49,580 ‫تو هم حق نداری گناه خودت ‫ رو بزرگ‌تر نشون بدی. 1051 01:35:49,790 --> 01:35:53,080 ‫این گناه غروره، و گناه ناامیدی. 1052 01:35:54,000 --> 01:35:55,290 ‫یاس. 1053 01:35:55,950 --> 01:35:58,790 ‫حتی اگه مقصر بودی. حتی اگه! 1054 01:35:59,160 --> 01:36:02,240 ‫حق نداری گناه‌های بیشتری روی ‫دوش خودت اضافه کنی. 1055 01:36:05,040 --> 01:36:07,790 ‫- می‌فهمی چی می‌گم؟ ‫- دارم سعی می‌کنم. 1056 01:36:12,330 --> 01:36:15,620 ‫خدا شاهده که می‌خواستم کمکش کنم. 1057 01:36:15,950 --> 01:36:18,790 ‫پناهگاه پیشنهاد دادم، یکم پول دادم. 1058 01:36:18,950 --> 01:36:20,540 ‫یه ون براش گرفتم. 1059 01:36:20,790 --> 01:36:24,240 ‫«بیهوده‌ست که به بخشش گناهان ‫ ایمان داشته باشیم... 1060 01:36:24,450 --> 01:36:28,160 ‫مگر این ‌که عمیقا باور داشته باشیم ‫ گناهمون بخشیده شده.» 1061 01:36:29,950 --> 01:36:34,540 ‫مارتین لوتر ارتدوکس نبود، ‫ ولی بعضی وقت‌ها درست می‌گفت. 1062 01:36:34,790 --> 01:36:35,870 ‫درسته. 1063 01:36:37,120 --> 01:36:41,950 ‫«بیهوده‌ست که به بخشش گناهان ‫ایمان داشته باشیم... 1064 01:36:42,250 --> 01:36:47,330 ‫مگر این ‌که عمیقا باور داشته باشیم ‫گناهمون بخشیده شده.» 1065 01:36:50,620 --> 01:36:53,950 ‫می‌خوام بری خونه و کتاب مقدس رو باز کنی. 1066 01:36:54,500 --> 01:36:56,660 ‫اونجا همه‌چیز هست. 1067 01:36:56,950 --> 01:37:00,830 ‫شکسپیر، در برابر کتاب مقدس... ‫می‌تونم توی سوربن ثابت کنم! 1068 01:37:01,080 --> 01:37:03,120 ‫یه منشی شهرستانیه! 1069 01:37:03,620 --> 01:37:07,790 ‫انجیل یوحنا رو بخون ‫و آرامش رو پیدا کن در... 1070 01:37:08,950 --> 01:37:13,240 ‫«دلتون مضطرب نشه، به خدا ایمان دارید، ‫به منم ایمان داشته باشید. 1071 01:37:13,370 --> 01:37:17,620 ‫در خانه‌ی پدر من جای بسیاری هست، ‫ اگه نبود، به شما می‌گفتم. 1072 01:37:17,790 --> 01:37:20,080 ‫می‌رم تا جایی برایتان آماده کنم. 1073 01:37:20,200 --> 01:37:23,450 ‫و اگه برم و برایتان جایی آماده کنم، ‫دوباره می‌آیم... 1074 01:37:23,660 --> 01:37:26,830 ‫و شما رو نزد خود می‌برم، ‫ که هر جا من هستم... 1075 01:37:27,120 --> 01:37:28,660 ‫شما هم آنجا باشید.» 1076 01:37:30,330 --> 01:37:31,700 ‫باشه؟ 1077 01:37:35,830 --> 01:37:38,660 ‫پدر؟ گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم... 1078 01:37:40,120 --> 01:37:44,700 ‫چرا خدا اجازه‌ی چنین ‫بی‌عدالتی و رنجی رو می‌ده؟ 1079 01:37:45,330 --> 01:37:49,080 ‫همیشه برام سوال بوده که چرا ‫«هر که دارد، به او داده می‌شود»... 1080 01:37:49,250 --> 01:37:52,700 ‫و «هر که ندارد از او گرفته می‌شود.»؟ 1081 01:37:52,910 --> 01:37:55,700 ‫انجیل ممکنه خشن به نظر برسه. 1082 01:37:56,950 --> 01:37:59,370 ‫ولی این ماییم که خوب درکش نمی‌کنیم. 1083 01:38:00,700 --> 01:38:03,410 ‫اون چیه که اون شخص نداره؟ 1084 01:38:03,620 --> 01:38:07,290 ‫نه ایمانی، نه عمل صالحی، نه امیدی، نه هدفی. 1085 01:38:07,500 --> 01:38:12,160 ‫پس هر چیزی که ندارن و ازش ‫استفاده نمی‌کنن ازشون گرفته می‌شه. 1086 01:38:13,330 --> 01:38:17,660 ‫پس یعنی در واقع راجع به ایمان ‫و عمل صالح بود؟ 1087 01:38:18,000 --> 01:38:22,660 ‫خداوند انقدر سخاوتمنده که بدون ‫ حساب و کتاب می‌ده! 1088 01:38:23,120 --> 01:38:25,330 ‫به اون‌هایی که دارن می‌ده. 1089 01:38:26,660 --> 01:38:30,160 ‫اگه ایمان و عمل صالح داشته باشن ‫ بهشون بیشتر داده می‌شه. 1090 01:38:30,370 --> 01:38:32,330 ‫بی‌اندازه و زیاد! 1091 01:38:32,540 --> 01:38:35,540 ‫بیشتر از اون که خواستن بهشون می‌ده. 1092 01:38:35,870 --> 01:38:38,200 ‫ولی اون‌هایی که ایمان و عمل صالح ندارن... 1093 01:38:38,370 --> 01:38:41,200 ‫همون مقدار ناچیزی هم که فکر می‌کنن ‫دارن ازشون گرفته می‌شه. 1094 01:38:41,410 --> 01:38:44,990 ‫ولی آخه کلی بی‌گناه هم هستن که رنج می‌کشن. 1095 01:38:45,410 --> 01:38:48,580 ‫کودکانی که توی بمباران‌های غزه ‫ و اوکراین می‌میرن. 1096 01:38:48,870 --> 01:38:51,330 ‫یا توی یمن از گرسنگی می‌میرن. 1097 01:38:52,040 --> 01:38:58,370 ‫باز هم انجیل یوحنا، آیه 9:1 تا 12 می‌گه ‫که چطور مسیح مرد نابینایی رو درمان کرد. 1098 01:38:59,580 --> 01:39:03,330 ‫«مسیح که می‌گذشت مردی را دید ‫که از بدو تولد نابینا بود. 1099 01:39:03,500 --> 01:39:05,200 ‫پیروانش گفتند، «استاد... 1100 01:39:05,790 --> 01:39:08,240 ‫که گناه کرده که او نابینا زاده شده؟ 1101 01:39:08,660 --> 01:39:10,370 ‫او یا والدینش؟ 1102 01:39:10,660 --> 01:39:12,160 ‫مسیح پاسخ داد... 1103 01:39:12,370 --> 01:39:16,540 ‫نه او گناه کرده و نه والدینش... 1104 01:39:16,790 --> 01:39:21,870 ‫ولی اعمال خداوند در او پیدا خواهد شد.» 1105 01:39:22,830 --> 01:39:25,330 ‫- پس یه رازه. ‫- به نحوی. 1106 01:39:25,580 --> 01:39:27,830 ‫خدا بهمون قدرتش رو نشون می‌ده. 1107 01:39:28,450 --> 01:39:30,790 ‫«به هر کسی لطف خواهم کرد... 1108 01:39:30,950 --> 01:39:34,120 ‫و به هرکسی رحم خواهم کرد.» 1109 01:39:34,450 --> 01:39:36,950 ‫آیاتی که اکثرا فراموششون می‌کنیم. 1110 01:39:37,410 --> 01:39:38,620 ‫درسته. 1111 01:39:39,830 --> 01:39:43,700 ‫شاعر، کنستانتین آکوسمی گفته خدا... 1112 01:39:44,040 --> 01:39:46,240 ‫مثل «i» اعداد گنگه. 1113 01:39:48,330 --> 01:39:50,410 ‫یعنی خدا بی‌منطقه؟ 1114 01:39:51,290 --> 01:39:52,990 ‫اصلا. 1115 01:39:54,290 --> 01:39:57,370 ‫یعنی فرای درک ماست؟ اون قطعا درسته. 1116 01:40:02,620 --> 01:40:04,330 ‫حالا هم آروم باش. 1117 01:40:05,750 --> 01:40:08,620 ‫«شر برای امروز کافیست.» 1118 01:40:12,540 --> 01:40:14,540 ‫همراهم دعا کن. 1119 01:40:15,540 --> 01:40:17,240 ‫کمک می‌کنه، حالا می‌بینی. 1120 01:40:18,000 --> 01:40:19,410 ‫باور دارم. 1121 01:40:21,250 --> 01:40:25,490 ‫ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. 1122 01:40:25,750 --> 01:40:30,870 ‫پادشاهیت قطعی، اراده‌ات در زمین ‫ نیز مانند آسمان قطعیست. 1123 01:40:31,450 --> 01:40:34,290 ‫روزی امروزمان را برسان. 1124 01:40:34,790 --> 01:40:39,700 ‫و بدهی ما را ببخش، چنان ‌که ما هم ‫ بدهکاران خود را می‌بخشیم. 1125 01:40:40,040 --> 01:40:44,120 ‫ما را از هوس دور کن و از شر رهاییمان ده... 1126 01:40:44,290 --> 01:40:47,870 ‫زیرا عظمت و قدرت و جلال از آن توست... 1127 01:40:48,080 --> 01:40:51,080 ‫اکنون و تا به ابد، آمین. 1128 01:41:42,410 --> 01:41:45,540 ‫شب وحشتناکی داشتم، حالم بد بود. 1129 01:41:46,740 --> 01:41:51,030 ‫الان خوبم، رفتم دیدن پدر شربان. 1130 01:41:52,500 --> 01:41:55,200 ‫منم میام دیگه، احتمالا فردا. 1131 01:41:55,500 --> 01:41:57,580 ‫گفتم شاید بهتر باشه بیام. 1132 01:41:57,950 --> 01:42:02,080 ‫آره، با ماشین میام. ‫ شاید بتونیم بیشتر بمونیم. 1133 01:42:03,830 --> 01:42:06,910 ‫نه هنوز باهاش کنار نیومدم، ‫اصلا. 1134 01:42:06,910 --> 01:42:11,120 ‫امروز گل می‌برم سر قبرش توی قبرستان فقرا. 1135 01:42:14,330 --> 01:42:18,370 ‫می‌خوام واسه یه سری تصمیمات جدی ‫ در آینده فکر کنم. 1136 01:42:18,750 --> 01:42:22,240 ‫شاید برگردم تدریس کنم، ‫یه سری تغییرات ایجاد کنم. 1137 01:42:23,790 --> 01:42:25,990 ‫نگران نباش، تند رانندگی نمی‌کنم. 1138 01:42:29,570 --> 01:42:34,740 ‫شب رو توی سالونیک می‌مونم ‫و ولوس سوار قایق می‌شم. 1139 01:42:35,950 --> 01:42:40,120 ‫اشکالی نداره، می‌دونی که از ‫ رانندگی‌های طولانی خوشم میاد. 1140 01:42:42,500 --> 01:42:46,490 ‫[آپارتمان برای فروش] 1141 01:42:49,140 --> 01:42:58,140 ‫ارائه‌شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 1142 01:42:58,164 --> 01:43:06,164 ‫«مترجم: «تارخ علی‌خانی ‫ تلگرام: aManOfWar@ 113955

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.