All language subtitles for Fitrepreneur 2025

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American) Download
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:52,835 --> 00:00:54,271 ‫فقط می‌خوام یه توضیح کوچولو بدم 2 00:00:54,445 --> 00:00:56,317 ‫درباره‌ی اینکه من کی‌ام، اگه نمی‌شناسید. 3 00:00:57,013 --> 00:01:00,147 ‫من تو ۱۶ سالگی فهمیدم دیابت نوع ۱ دارم. 4 00:01:00,321 --> 00:01:03,541 ‫همین باعث شد برم تو کار تناسب اندام. 5 00:01:03,715 --> 00:01:05,282 ‫عاشق بدنسازی شدم. 6 00:01:05,456 --> 00:01:07,850 ‫تو بدنسازی جوونا خیلی موفق بودم 7 00:01:08,024 --> 00:01:10,070 ‫و یه بیزینس مربیگری شخصی فوق‌العاده ساختم 8 00:01:10,244 --> 00:01:13,856 ‫از اطلاعاتی که تو دانشگاه یاد گرفتم. 9 00:01:14,030 --> 00:01:15,945 ‫بعدش علاقه‌م به تغذیه رو بردم جلو 10 00:01:16,119 --> 00:01:18,687 ‫و توانایی مدیریت دیابت و کل تجربه‌م رو 11 00:01:18,861 --> 00:01:22,343 ‫و اولین دایره‌المعارف دنیا رو درباره‌ی دیابت و عضله‌سازی نوشتم. 12 00:01:22,517 --> 00:01:25,563 ‫الان بزرگترین بیزینس تناسب اندام دنیا رو دارم، مسترمایند 13 00:01:25,737 --> 00:01:27,304 ‫که به متخصصای تناسب اندام آموزش میده. 14 00:01:27,478 --> 00:01:30,438 ‫بیشتر از ۵۰٪ از مشتری‌هامون بیزینس‌های چند صد هزار دلاری دارن 15 00:01:30,612 --> 00:01:33,745 ‫و میشه گفت ما یه چیزایی درباره‌ی کمک به مشتری‌هامون برای پول درآوردن می‌دونیم. 16 00:01:33,919 --> 00:01:37,923 ‫خلاصه، من اینجوری بزرگ نشدم که بهم بگن بیزینس داشتن موفقه. 17 00:01:38,750 --> 00:01:40,535 ‫بهم گفتن بیزینس داشتن ریسکه. 18 00:01:41,405 --> 00:01:46,541 ‫بهم گفتن تیم ساختن سخته، استرس‌زاست 19 00:01:47,324 --> 00:01:50,240 ‫و بیزینس داشتن اصلا فکر خوبی نیست. 20 00:01:53,069 --> 00:01:57,552 ‫و خب، در واقع، من برعکسش رو انجام دادم. 21 00:03:16,761 --> 00:03:18,850 ‫بوم! 22 00:03:24,639 --> 00:03:26,423 ‫خانم‌ها و آقایون، لطفا بشینید. 23 00:03:26,597 --> 00:03:29,121 ‫خب، مثل تونی رابینز تو حوزه‌ی تناسب اندامه؟ 24 00:03:41,830 --> 00:03:44,441 ‫اسم من فیل گراهامه. تو صنعت تناسب اندام کار می‌کنم. 25 00:03:44,615 --> 00:03:48,576 ‫من مسئول کمک به متخصصای تناسب اندام، متخصصای سلامت و تندرستی هستم 26 00:03:48,750 --> 00:03:52,188 ‫که بیزینس‌شون رو رشد بدن، بهشون کمک می‌کنم مشتریای بیشتری جذب کنن، فروش بیشتری داشته باشن 27 00:03:52,362 --> 00:03:54,451 ‫و خدمات درجه یک ارائه بدن. 28 00:03:54,973 --> 00:03:57,933 ‫فیل گراهام، تو صنعت تناسب اندام، به عنوان یه تاجر شناخته میشه 29 00:03:58,107 --> 00:04:01,458 ‫و به مربیای شخصی زیادی تو کل دنیای تناسب اندام آموزش میده و کمک می‌کنه 30 00:04:01,632 --> 00:04:05,462 ‫که چطور یه بیزینس بسازن تا بتونن ارزش بیشتری به مشتری‌هاشون بدن. 31 00:04:06,071 --> 00:04:08,335 ‫تو ایرلند شمالی، هر کسی که 32 00:04:08,509 --> 00:04:10,554 ‫مربی شخصی یا صاحب باشگاه بوده 33 00:04:10,728 --> 00:04:14,689 ‫احتمال زیادی هست که فیل گراهام توش نقش داشته. 34 00:04:14,863 --> 00:04:17,169 ‫تو صنعت تناسب اندام، آدمای زیادی هستن 35 00:04:17,344 --> 00:04:19,998 ‫که واقعا به ورزششون و تمرین‌شون علاقه دارن 36 00:04:20,172 --> 00:04:22,958 ‫ولی دانش و درک کافی از دیدگاه بیزینسی ندارن 37 00:04:23,132 --> 00:04:25,874 ‫که بتونن اون رو به چیزی تبدیل کنن که واقعا براشون پول دربیاره 38 00:04:26,048 --> 00:04:29,573 ‫تا یه زندگی عالی داشته باشن و به هرچی می‌خوان برسن. 39 00:04:29,747 --> 00:04:33,838 ‫قدم بعدی برای فیل این بود که بفهمه چیزی که خیلی‌ها به عنوان معلولیت می‌شناسن 40 00:04:34,622 --> 00:04:35,753 ‫یعنی دیابت 41 00:04:36,537 --> 00:04:39,191 ‫حالا یه تواناییه. 42 00:04:39,366 --> 00:04:41,542 ‫- درد داره؟ ‫- نه. 43 00:04:41,716 --> 00:04:45,067 ‫و چیزی رو خلق کرده که به مردم امید میده. 44 00:04:45,241 --> 00:04:48,026 ‫من و فیل خیلی وقت پیش با هم آشنا شدیم. هر دومون کارمون رو تو کار ای‌بوک شروع کردیم. 45 00:04:48,200 --> 00:04:50,464 ‫دوران وحشی بازاریابی آنلاین 46 00:04:50,638 --> 00:04:52,379 ‫قبل از اینکه شبکه‌های اجتماعی وجود داشته باشن. 47 00:04:52,553 --> 00:04:54,206 ‫اون یه کوچ بیزینس خیلی باهوشه. 48 00:04:54,381 --> 00:04:56,687 ‫اون همچنین یه بدنساز خیلی موفقه. 49 00:04:56,861 --> 00:04:58,863 ‫اون نوع نظم، سیستم و استراتژی‌هایی که 50 00:04:59,037 --> 00:05:01,431 ‫برای موفقیت و رسیدن به اوج نیاز داری 51 00:05:01,605 --> 00:05:03,259 ‫به عنوان یه بدنساز، حالا تو بیزینس هم به کار می‌بره. 52 00:05:03,433 --> 00:05:05,566 ‫اون یه متفکر خیلی سطح بالاست، که به نظر من 53 00:05:05,740 --> 00:05:07,698 ‫تو این فضا واقعا لازمه و نیست. 54 00:05:07,872 --> 00:05:11,354 ‫چیزی که من از همه بیشتر درباره‌ی فیل دوست دارم، سطح استاندارداشه 55 00:05:11,528 --> 00:05:16,664 ‫نه فقط برای خودش، بلکه برای بیزینسش و بقیه هم. 56 00:05:16,838 --> 00:05:19,144 ‫اگه ازش سوال بپرسی، جوابتو میده. 57 00:05:19,319 --> 00:05:21,799 ‫اینکه از اون جواب خوشت بیاد یا نه، یه بحث دیگه‌ست. 58 00:05:21,973 --> 00:05:24,149 ‫بهش اعتماد دارن چون خودش موفق بوده. 59 00:05:24,324 --> 00:05:26,630 ‫یعنی، اون کاملا می‌دونه داره چی میگه. 60 00:05:26,804 --> 00:05:29,590 ‫مجله‌ی عضله و تناسب اندام، من یه جایی تو این هستم. 61 00:05:30,373 --> 00:05:31,200 ‫ایناشه. 62 00:05:34,638 --> 00:05:36,466 ‫شخصا؟ آره، اون فقط... 63 00:05:36,640 --> 00:05:39,426 ‫وقتی پای غذا و تجربه میاد وسط، اون یه سطح دیگه‌ست. 64 00:05:39,600 --> 00:05:41,253 ‫دولچه ویتا، با اینکه ایتالیایی نیست 65 00:05:41,428 --> 00:05:43,995 ‫فکر کنم، اون اینو نشون میده، مثل زندگی خوب. 66 00:05:44,169 --> 00:05:46,258 ‫و خب، می‌دونی، خیلی خوبه که بتونی 67 00:05:46,433 --> 00:05:48,652 ‫باهاش غذا بخوری و یه لیوان شراب با هم بخورید، فقط برای اینکه ببینی 68 00:05:48,826 --> 00:05:51,133 ‫چقدر از این کار لذت می‌بره، واقعا فوق‌العاده‌ست. 69 00:05:51,307 --> 00:05:55,616 ‫اون آدمی هست که عاشق اینه که برای بقیه تجربه بسازه. 70 00:05:55,790 --> 00:05:58,358 ‫عاشق اینه که تجربه‌ها رو پرورش بده 71 00:05:58,532 --> 00:06:03,232 ‫و عکس‌العمل‌ها رو روی صورت مردم ببینه، در نتیجه‌ی چیزی که خودش خلق کرده. 72 00:06:03,406 --> 00:06:06,148 ‫اون از خوشحال کردن بقیه لذت می‌بره 73 00:06:06,322 --> 00:06:08,368 ‫و دیدن شگفتی تو صورتشون. 74 00:06:10,674 --> 00:06:12,633 ‫به سلامتی! 75 00:06:49,626 --> 00:06:51,106 ‫یه بار تو تعطیلات تو موریس بودم 76 00:06:51,280 --> 00:06:53,151 ‫و یه بدنساز با وزن زیاد بودم. 77 00:06:53,325 --> 00:06:56,067 ‫تو اوج دوران حجم‌گیری بودم، و رفتیم یه سفر دلفینی. 78 00:06:56,241 --> 00:06:58,809 ‫یه چیزی مثل غواصی بود و شما ماسک و فین‌ها رو داشتید. 79 00:06:59,810 --> 00:07:00,724 ‫من فین‌ها رو نپوشیدم 80 00:07:01,595 --> 00:07:02,944 ‫و با اون وزن زیاد پریدم تو آب. 81 00:07:03,118 --> 00:07:04,946 ‫من مدت زیادی بود که شنا نکرده بودم 82 00:07:05,903 --> 00:07:12,519 ‫و مقدار زیادی آب دریا از طریق لوله تنفسی وارد ریه‌م شد. 83 00:07:15,391 --> 00:07:17,785 ‫نفسم خیلی دورتر از قایق تموم شد 84 00:07:17,959 --> 00:07:21,049 ‫و مثل یه سنگ سنگین شده بودم. داشتم غرق می‌شدم. 85 00:07:21,223 --> 00:07:24,182 ‫و نمی‌تونستم نفس بکشم چون سیستم قلبی عروقیم رو نابود کرده بودم. 86 00:07:24,879 --> 00:07:26,489 ‫اگه مرگ رو بررسی کنی و بهش نگاه کنی 87 00:07:26,663 --> 00:07:29,013 ‫یه لحظه‌ای هست که تسلیم همه چیز می‌شی. 88 00:07:29,579 --> 00:07:32,452 ‫و یادمه با خودم گفتم... 89 00:07:34,584 --> 00:07:35,455 ‫..."بی‌خیال." 90 00:07:36,630 --> 00:07:37,761 ‫و تسلیم شدم. 91 00:07:39,328 --> 00:07:40,938 ‫این عینک‌ها رو داشتم، و یادمه که داشتم زیر آب رو نگاه می‌کردم 92 00:07:41,112 --> 00:07:42,462 ‫به هزاران دلفین 93 00:07:43,724 --> 00:07:46,466 ‫و توسط... 94 00:07:47,902 --> 00:07:49,425 ‫...یکی از اون، ملوانای قایق نجات پیدا کردم. 95 00:07:49,599 --> 00:07:50,687 ‫اون، منو کشید تو. 96 00:08:03,221 --> 00:08:05,485 ‫من به هر اتفاق آشفته‌ای تو زندگیم نگاه کردم 97 00:08:05,659 --> 00:08:07,051 ‫که فکر می‌کردم قراره منو غرق کنه. 98 00:08:07,878 --> 00:08:12,970 ‫تو اون لحظات آشفتگی، اشک، ترس، ویرانی 99 00:08:13,144 --> 00:08:14,450 ‫از اینا دیگه نمیشه ریکاوری کرد. 100 00:08:14,624 --> 00:08:16,147 ‫من، من می‌دونم اون لحظات چه حسی دارن 101 00:08:16,626 --> 00:08:17,801 ‫و خیلی سختن. 102 00:08:18,367 --> 00:08:20,282 ‫ولی اگه الان از یه دیدگاه بالاتر بهشون نگاه کنم 103 00:08:20,456 --> 00:08:23,241 ‫از یه دیدگاه پیشرفته‌تر، هنوز زنده‌ام. هنوز اینجام. 104 00:08:23,415 --> 00:08:26,723 ‫و اگه اون لحظه‌ها نبودن، من الان اینی که هستم نبودم. 105 00:08:26,897 --> 00:08:29,073 ‫دووم نمی‌آوردم. نمی‌تونستم ادامه بدم. 106 00:08:45,046 --> 00:08:49,833 ‫من اینو فهمیدم که یه جریان از پیش تعیین شده‌ای تو زندگی‌م هست. 107 00:08:50,007 --> 00:08:51,966 ‫برای همه کسایی که دارن اینو می‌بینن، اگه شما به 108 00:08:52,140 --> 00:08:54,098 ‫آشوب‌زده‌ترین اتفاقای زندگیتون از جایی که الان هستید نگاه کنید 109 00:08:54,272 --> 00:08:56,013 ‫هنوز زنده‌اید، هنوز اینجایید 110 00:08:56,187 --> 00:08:57,928 ‫و بدون اونها، شما جایی که می‌خواید باشید، نمی‌بودید. 111 00:09:04,195 --> 00:09:05,806 ‫شما به خودتون نگاه می‌کردید، جایی که الان هستید 112 00:09:05,980 --> 00:09:08,112 ‫و به یه اتفاق آشفته تو زندگی قبلی‌تون نگاه می‌کردید 113 00:09:08,286 --> 00:09:11,028 ‫چی می‌گفتید اگه می‌تونستید اون آدم رو تو اون لحظه ملاقات کنید؟ 114 00:09:15,163 --> 00:09:17,600 ‫شما یه چیزی مثل این می‌گفتید: «دوستت دارم، بهت اعتماد دارم. 115 00:09:17,774 --> 00:09:19,515 ‫می‌دونم می‌تونی از پسش بربیای.» 116 00:09:19,689 --> 00:09:21,169 ‫و اگه از اون ورژن دیگه بگید 117 00:09:21,343 --> 00:09:23,301 ‫یعنی، آدم جوون‌تر به اون آدم 118 00:09:23,475 --> 00:09:25,086 ‫تهش یه چیزی مثل این می‌گید: «تو همون آدمی هستی 119 00:09:25,260 --> 00:09:26,478 ‫که من همیشه می‌خواستم باشم.» 120 00:09:35,966 --> 00:09:39,187 ‫یه دوست قدیمی منو دید، و خب 121 00:09:39,361 --> 00:09:41,581 ‫یه کم با طعنه شوخی کرد، و گفت 122 00:09:41,755 --> 00:09:43,539 ‫می‌دونی، «هی، تو عوض شدی.» و من گفتم، «هی، تو عوض نشدی.» 123 00:09:49,284 --> 00:09:51,547 ‫وقتی مدرسه می‌رفتم، خیلی باهوش نبودم 124 00:09:51,721 --> 00:09:53,810 ‫من، من یه دانش‌آموز معمولی بودم، تو سطح متوسط بودم. 125 00:09:53,984 --> 00:09:55,333 ‫ولی همیشه کارآفرین بودم. 126 00:09:55,507 --> 00:09:57,248 ‫حتی، می‌دونی، وقتی برمی‌گردم به عقب 127 00:09:57,422 --> 00:09:59,163 ‫وقتی بچه بودم، یادمه که می‌فروختم 128 00:09:59,337 --> 00:10:01,383 ‫می‌دونی، شیرینی و این چیزا. 129 00:10:01,557 --> 00:10:02,993 ‫همیشه یه چیزی می‌فروختم. 130 00:10:03,167 --> 00:10:04,952 ‫و بعدش، یه بیزینس مواد منفجره تو مدرسه. 131 00:10:05,648 --> 00:10:07,868 ‫ما اینجا بهشون می‌گیم جیغ‌زن، ولی مثل موشکای کوچیکی هستن که... 132 00:10:08,042 --> 00:10:10,435 ‫...پوف، درسته؟ 133 00:10:10,610 --> 00:10:14,396 ‫و ما بسته‌هاشون رو می‌خریدیم 134 00:10:14,570 --> 00:10:16,006 ‫بالای جاده، نزدیک مدرسه 135 00:10:16,180 --> 00:10:17,529 ‫و روشون قیمت می‌ذاشتیم و می‌فروختیم 136 00:10:17,704 --> 00:10:19,227 ‫و تو کیف‌ها، دور و بر مدرسه قایمشون می‌کردیم. 137 00:10:19,401 --> 00:10:20,924 ‫و وقتی تو یه مدرسه‌ی پسرونه هستی 138 00:10:21,098 --> 00:10:24,188 ‫انداختن ترقه‌ها تو سطل آشغال یه ایده‌ی عالی برای تفریحه. 139 00:10:36,200 --> 00:10:39,073 ‫من حدود ۱۵ دقیقه از بلفاست بزرگ شدم 140 00:10:39,247 --> 00:10:40,727 ‫تو جایی به اسم لیسبورن. 141 00:10:41,466 --> 00:10:44,556 ‫این مدرسه‌ایه که من سال‌های زیادی رفتم. 142 00:10:44,731 --> 00:10:46,689 ‫و اونجا بود که بیزینس مواد منفجره رو راه انداختیم. 143 00:10:46,863 --> 00:10:49,083 ‫پس، اگه دارن اینو دوباره می‌بینن، من همون... 144 00:10:49,910 --> 00:10:53,217 ‫بچه‌ای بودم که پشت همه‌ی اون مواد منفجره‌ها بود که تو سطل‌ها منفجر می‌شدن. 145 00:10:57,657 --> 00:11:01,399 ‫هر روز می‌رفتم مدرسه، ساعت ۸:۴۵، و از کنار این رد می‌شدم، و... 146 00:11:01,573 --> 00:11:04,925 ‫این یکی از هتل‌هاییه که تو دوران ناآرامی‌ها تو اروپا، بیشتر از همه بمب‌گذاری شده. 147 00:11:05,099 --> 00:11:07,841 ‫همیشه بیرونش بمب‌گذاری می‌شد. بارها منفجر شده. 148 00:11:29,471 --> 00:11:31,647 ‫ناآرامی‌ها... 149 00:11:32,169 --> 00:11:34,868 ‫مطمئنا وقتی من بزرگ شدم و جایی که بزرگ شدم، اونجا... 150 00:11:35,346 --> 00:11:37,392 ‫خیلی روی شبه‌نظامی‌ها تمرکز داشت. 151 00:11:37,566 --> 00:11:39,829 ‫تو خیابون که راه می‌رفتی، ارتش اونجا بود 152 00:11:40,003 --> 00:11:41,831 ‫و بهت آب‌نبات می‌دادن تا اطلاعات بگیری. 153 00:11:42,353 --> 00:11:45,400 ‫هنوزم زمانایی هست که اوضاع یه جوریه، تنش‌ها بالاست 154 00:11:45,574 --> 00:11:48,229 ‫مخصوصا بسته به اینکه کجای ایرلند شمالی باشی 155 00:11:48,403 --> 00:11:51,058 ‫ولی قطعا تو بلفاست و اطراف جایی که فیل هست 156 00:11:51,232 --> 00:11:53,364 ‫قطعا خطرات زیادی وجود داره. 157 00:11:56,411 --> 00:12:00,023 ‫این دیوار صلحه و پر از امضاست 158 00:12:00,197 --> 00:12:02,722 ‫و پیام‌های کوچیک، از همه‌ی ادیان. 159 00:12:02,896 --> 00:12:04,158 ‫می‌تونید آدمایی از سراسر دنیا رو ببینید. 160 00:12:04,332 --> 00:12:07,248 ‫می‌تونید نشانه‌هایی از فلسطین، اسرائیل ببینید. 161 00:12:07,422 --> 00:12:10,642 ‫و این دیوار در واقع برای جدا کردن کاتولیک‌ها از پروتستان‌ها بود 162 00:12:10,817 --> 00:12:12,340 ‫چون مردم می‌اومدن 163 00:12:13,297 --> 00:12:16,039 ‫و، می‌دونی، بیرون خونه‌ی یکی بمب‌گذاری می‌کردن یا به خونه‌ی یکی بمب آتش‌زا می‌زدن 164 00:12:16,213 --> 00:12:17,780 ‫و برعکسش هم تو هر دو طرف اتفاق می‌افتاد. 165 00:12:17,954 --> 00:12:19,826 ‫پس تلفات زیادی داشت. 166 00:12:20,000 --> 00:12:21,305 ‫پیامدهای زیادی داشت. 167 00:12:21,479 --> 00:12:23,220 ‫مردم قطعا می‌تونستن رد بشن 168 00:12:23,394 --> 00:12:25,962 ‫ولی، در نهایت 169 00:12:26,136 --> 00:12:28,443 ‫می‌دونی، این طرف کاتولیک‌ها بودن، این طرف پروتستان‌ها. 170 00:12:28,617 --> 00:12:31,925 ‫پس، اون قدیما که، می‌دونی، اوضاع آشفته بود 171 00:12:32,099 --> 00:12:34,188 ‫تقریبا انگار داشتی می‌رفتی پشت خطوط دشمن 172 00:12:34,362 --> 00:12:37,887 ‫و آدمایی بودن که دو طرف دیوار می‌نشستن 173 00:12:38,061 --> 00:12:40,411 ‫و نگاه می‌کردن ببینن کی داره رد میشه و کی داره برمی‌گرده. 174 00:12:40,585 --> 00:12:42,892 ‫و، می‌دونی، فکر خوبی نبود. 175 00:12:43,414 --> 00:12:45,112 ‫و همونطور که می‌بینید، آدمایی از سراسر دنیا 176 00:12:45,286 --> 00:12:47,549 ‫اومدن که از این دیوار دیدن کنن. الان، این نمادینه. 177 00:12:47,723 --> 00:12:51,118 ‫و روش پیام‌هایی از امید و صلح و از این جور چیزا نوشتن. 178 00:12:51,292 --> 00:12:53,511 ‫ولی مردمی که تو اون کشور بودن، کسایی بودن که 179 00:12:53,685 --> 00:12:56,340 ‫همه‌ی اون آشفتگی‌ها و درگیری‌ها رو تجربه کردن. 180 00:12:56,514 --> 00:12:58,908 ‫و، می‌دونی، آدمای زیادی تو هر دو طرف از دست رفتن. 181 00:13:11,573 --> 00:13:13,227 ‫می‌دونی، یکی از اولین چیزایی که درباره‌ی یکی می‌فهمیدی 182 00:13:13,401 --> 00:13:15,446 ‫این بود که، آیا کاتولیکه یا پروتستان؟ 183 00:13:16,056 --> 00:13:18,754 ‫می‌دونی، معمولا این یکی از اولین چیزایی بود که علیه یکی استفاده می‌کردی 184 00:13:18,928 --> 00:13:21,409 ‫یا یکی از اولین چیزایی بود که برای حمایت از یکی استفاده می‌کردی. 185 00:13:23,237 --> 00:13:27,241 ‫بزرگ شدن تو یه خونه‌ای که پدر و مادر توش 186 00:13:27,415 --> 00:13:30,592 ‫بمب‌گذاری‌های زیاد، آدم‌ربایی‌های زیاد، تیراندازی‌های زیاد، مرگ‌های زیاد رو تجربه کردن 187 00:13:30,766 --> 00:13:35,336 ‫یه جورایی تو فرهنگ و دیدگاهت ریشه می‌کنه. 188 00:13:36,293 --> 00:13:38,078 ‫و اون باورها فقط از طرف پدر و مادر نبود. 189 00:13:38,252 --> 00:13:40,776 ‫اونا، می‌دونی، تو اکثر آدمایی که 190 00:13:40,950 --> 00:13:43,953 ‫من باهاشون مدرسه می‌رفتم، تو محله‌م زندگی می‌کردن 191 00:13:44,127 --> 00:13:46,913 ‫که، می‌دونی، من اساسا هر روز باهاشون بودم. 192 00:13:48,958 --> 00:13:52,179 ‫ناآرامی‌ها واقعا به اوج خودش رسید، وقتی پدر و مادرم جوون بودن. 193 00:14:03,799 --> 00:14:06,802 ‫ایرلند شمالی، ما یه وضعیتی داریم مثل ایالت‌های جنوبی آمریکا 194 00:14:07,281 --> 00:14:11,198 ‫که توش آزادی‌های اساسی دموکراتیک مثل آزادی تجمع وجود نداره. 195 00:14:11,372 --> 00:14:14,897 ‫اونا بمب‌گذاری‌های بنزینی، بمب‌گذاری‌های ماشینی، آدم‌ربایی‌ها رو دیدن. 196 00:14:15,071 --> 00:14:16,507 ‫اونا قتل‌ها رو دیدن. 197 00:14:17,900 --> 00:14:18,858 ‫فرار کنید! 198 00:14:19,032 --> 00:14:20,511 ‫پناه بگیرید! فرار می‌کنیم! 199 00:14:20,685 --> 00:14:21,556 ‫هیچ شکی توش نیست. 200 00:14:21,730 --> 00:14:23,123 ‫پدر و مادر من، پدر و مادرشون 201 00:14:23,297 --> 00:14:25,342 ‫همشون از ناآرامی‌ها ضربه خورده بودن. 202 00:14:26,300 --> 00:14:28,650 ‫به نظر من، اگه بخوان منفجرت کنن 203 00:14:28,824 --> 00:14:30,086 ‫فقط می‌خوان منفجرت کنن. 204 00:14:30,870 --> 00:14:33,133 ‫هر روز هفته تو اخبار بود. 205 00:14:33,307 --> 00:14:35,483 ‫- دیشب چی شد؟ ‫- خب، نمی‌دونیم. 206 00:14:35,657 --> 00:14:37,615 ‫بیرون درمون یه انفجار شد 207 00:14:37,789 --> 00:14:39,008 ‫و مغازه‌مون داغون شد. 208 00:14:39,182 --> 00:14:41,141 ‫اکثر این بمبا می‌رسن 209 00:14:41,315 --> 00:14:43,665 ‫تو جعبه و بسته‌ها. 210 00:14:43,839 --> 00:14:47,103 ‫یه شب ساعت ۱۱:۳۰، یه بسته‌ی کاغذی قهوه‌ای زیر یه صندلی پیدا کردم 211 00:14:47,277 --> 00:14:50,454 ‫و یه مدت طولانی دورش چرخیدم و آخر سر بازش کردم. 212 00:14:50,628 --> 00:14:52,195 ‫توش دو تا کیک خامه‌ای بود، ولی... 213 00:14:53,283 --> 00:14:55,720 ‫اوم، اون مال چند ماه پیش بود، و فکر کنم الان فکر نکنم بازش می‌کردم. 214 00:15:06,993 --> 00:15:07,907 ‫بخوابید! 215 00:15:08,864 --> 00:15:10,648 ‫بخوابید! بخوابید! بخوابید! بخوابید! 216 00:15:10,822 --> 00:15:12,128 ‫بخوابید! بخوابید! 217 00:15:12,302 --> 00:15:13,564 ‫اونایی که دور قبر بودن 218 00:15:13,738 --> 00:15:15,349 ‫همونطور که گفته شده بود، رو زمین دراز کشیدن. 219 00:15:15,523 --> 00:15:17,786 ‫بقیه تلاش می‌کردن ببینن چه خبره. 220 00:15:17,960 --> 00:15:20,528 ‫خیلی از جمعیت دنبال اون مرد دویدن 221 00:15:20,702 --> 00:15:23,966 ‫که ایستاد، برگشت و یه نارنجک دیگه پرت کرد. 222 00:15:24,488 --> 00:15:27,013 ‫به کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها یاد داده بودن که از هم متنفر باشن. 223 00:15:27,187 --> 00:15:29,537 ‫مردم اعضای خونواده‌شون زخمی یا کشته می‌شدن. 224 00:15:29,711 --> 00:15:31,582 ‫و بعدش اون تنفری هست 225 00:15:31,756 --> 00:15:34,194 ‫که به خاطر اون، نسل‌ها تو اون خانواده ادامه پیدا می‌کنه. 226 00:15:34,368 --> 00:15:36,239 ‫واضحه که، مردم تو دنیا ایرلند شمالی رو 227 00:15:36,413 --> 00:15:38,372 ‫به عنوان جایی می‌بینن که درگیری‌های زیادی توش بوده 228 00:15:39,068 --> 00:15:40,069 ‫و دعواهای زیادی توش اتفاق افتاده. 229 00:15:40,852 --> 00:15:42,550 ‫منم تو اون دوران توش بودم؟ 230 00:15:43,507 --> 00:15:44,334 ‫آره. 231 00:15:44,508 --> 00:15:45,857 ‫من تو بلفاست بزرگ شدم 232 00:15:47,076 --> 00:15:51,124 ‫پس، احتمالا چیزایی رو دیدم که بقیه ندیدن. 233 00:15:51,776 --> 00:15:54,214 ‫اوم، خیلی نمی‌خوام واردش بشم. 234 00:15:54,866 --> 00:15:55,737 ‫یه، اوم... 235 00:15:57,521 --> 00:15:58,522 ‫آره. 236 00:15:58,696 --> 00:16:00,046 ‫اوضاع داره عوض میشه. 237 00:16:00,220 --> 00:16:02,352 ‫آدمای هم‌سن و سال من خیلی 238 00:16:02,526 --> 00:16:04,528 ‫به کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها اهمیت نمی‌دن. 239 00:16:04,702 --> 00:16:06,748 ‫اکثر آدمای نسل من 240 00:16:08,576 --> 00:16:10,926 ‫فقط می‌خوان پیشرفت کنن و یه جای بهتر برای زندگی داشته باشن. 241 00:16:18,934 --> 00:16:20,675 ‫تاریک‌ترین روزای بچگی‌م... 242 00:16:22,720 --> 00:16:27,377 ‫می‌تونم بگم لحظاتی بود که مدرسه می‌رفتم 243 00:16:28,422 --> 00:16:31,686 ‫و هیچ هدفی نداشتم. 244 00:16:31,860 --> 00:16:34,341 ‫محبوب نبودم. 245 00:16:34,515 --> 00:16:37,300 ‫هیچ حس انگیزه‌ای، هیچ حس جاه‌طلبی‌ای نداشتم. 246 00:16:37,866 --> 00:16:40,912 ‫و اون دوره‌ها یه جورایی پوچ بودن. 247 00:16:45,004 --> 00:16:47,528 ‫وقتی ۱۵، ۱۶ سالم بود 248 00:16:48,137 --> 00:16:51,227 ‫رژیم غذایی‌م افتضاح بود، ورزش نمی‌کردم. 249 00:16:51,401 --> 00:16:53,664 ‫من از یه خونواده‌ای اومدم که عاشق غذا بودن 250 00:16:53,838 --> 00:16:57,016 ‫و هر شب شام‌های فوق‌العاده‌ای داشتیم. 251 00:16:57,190 --> 00:16:58,408 ‫و هر روز صبح، می‌رفتیم مدرسه. 252 00:16:58,582 --> 00:17:00,193 ‫می‌رفتیم یه کافی‌شاپ 253 00:17:00,367 --> 00:17:02,195 ‫بیرون ایستگاه اتوبوس که اسمش صدف بود. 254 00:17:02,369 --> 00:17:04,066 ‫و یه صبحانه‌ی مخصوص ایرلند شمالی می‌خوردیم. 255 00:17:04,240 --> 00:17:07,461 ‫و اون صبحانه یه ترکیبی از تخم‌مرغ سرخ‌شده‌ست 256 00:17:07,635 --> 00:17:09,811 ‫سوسیس، نون سودا، پودینگ سیاه 257 00:17:09,985 --> 00:17:13,336 ‫گوجه‌فرنگی سرخ‌شده، لوبیا پخته، فقط خوشمزگی. 258 00:17:13,815 --> 00:17:16,426 ‫بعدش، می‌رفتیم مرکز محلی 259 00:17:16,600 --> 00:17:19,516 ‫و من شکلات‌های تافی وام می‌خوردم 260 00:17:19,690 --> 00:17:22,215 ‫و همه‌ش رو با یه بطری نوشیدنی کلاب اورنج می‌خوردم. 261 00:17:22,389 --> 00:17:27,655 ‫پس، احتمالا داریم درباره‌ی حداقل دو هزار و پونصد کالری قبل از ساعت ۸:۴۵ صحبت می‌کنیم. 262 00:17:29,961 --> 00:17:32,399 ‫یادمه یه روز داشتم می‌رفتم مدرسه 263 00:17:33,661 --> 00:17:36,011 ‫و تو اتوبوس بودم، و 264 00:17:36,185 --> 00:17:38,579 ‫متوجه شدم که پلاک ماشین‌ها 265 00:17:38,753 --> 00:17:42,104 ‫جلوی اتوبوس، کنار اتوبوس یه کم تار بود. 266 00:17:42,713 --> 00:17:44,585 ‫به خودم گفتم، «چشمام مشکل داره.» 267 00:17:45,412 --> 00:17:49,894 ‫و تو طول روز، به طرز محسوسی تشنه‌تر شدم و زیاد می‌رفتم دستشویی. 268 00:17:50,069 --> 00:17:52,158 ‫ولی این بدتر و بدتر و بدتر و بدتر شد. 269 00:17:52,332 --> 00:17:54,899 ‫خلاصه بگم، رفتم پیش دکتر و معاینه شدم 270 00:17:55,074 --> 00:17:59,252 ‫و تو چند ثانیه، بهم گفتن که دیابت نوع ۱ دارم. 271 00:18:00,557 --> 00:18:05,214 ‫اون خاطره اینه که مامانم زد زیر گریه 272 00:18:05,823 --> 00:18:08,609 ‫و مامانم یه متخصص مراقبت‌های بهداشتی بود. 273 00:18:08,783 --> 00:18:10,480 ‫اون یه گفتاردرمانگر بود. 274 00:18:11,090 --> 00:18:13,396 ‫و، اوم، وقتی شروع کرد به گریه کردن 275 00:18:13,570 --> 00:18:15,485 ‫اولین چیزی که به خودم گفتم، «اوه، 276 00:18:15,659 --> 00:18:17,661 ‫یه خبراییه، یه مشکلی هست.» 277 00:18:26,279 --> 00:18:29,760 ‫وقتی سلامتی‌ت ازت گرفته می‌شه و دیگه نمی‌تونی برش گردونی 278 00:18:29,934 --> 00:18:33,634 ‫اون موقع شروع می‌کنی به دیدن زندگی از یه زاویه‌ی خیلی متفاوت. 279 00:18:35,201 --> 00:18:37,507 ‫چجوری می‌خوام تو موقعیت‌های اجتماعی رفتار کنم؟ 280 00:18:38,465 --> 00:18:41,207 ‫چجوری می‌خوام یه زندگی، یه زندگی آروم داشته باشم؟ 281 00:18:41,381 --> 00:18:43,165 ‫آیا، آیا قراره کور بشم؟ 282 00:18:43,339 --> 00:18:45,167 ‫آیا عوارض ثانویه‌ی سلامتی خواهم داشت؟ 283 00:18:45,341 --> 00:18:47,648 ‫آیا نارسایی کلیه، نارسایی عضو خواهم داشت؟ 284 00:18:48,388 --> 00:18:53,480 ‫می‌دونی، آیا بیماری قلبی، حمله‌ی قلبی خواهم داشت؟ 285 00:18:53,654 --> 00:18:55,873 ‫می‌دونی، اینا همه چیزایی هستن که به ذهن آدم میان. 286 00:18:56,657 --> 00:18:59,964 ‫و، می‌دونی، تقریبا مثل یه اثر دومینوئه 287 00:19:00,139 --> 00:19:02,619 ‫که دیابت می‌تونه منجر به عوارض دیگه بشه. 288 00:19:02,793 --> 00:19:05,361 ‫و اون عوارض می‌تونن منجر به عوارض دیگه بشن. 289 00:19:05,535 --> 00:19:09,583 ‫پس، منم گفتم، «خب، من کجا باید این خط رو بکشم؟» 290 00:19:11,933 --> 00:19:15,458 ‫هر روز، قند خونم رو چک می‌کنم تا ببینم چطوره 291 00:19:16,155 --> 00:19:19,680 ‫و یه محدوده‌ی سالم هست و بعد یه محدوده‌ی ناسالم 292 00:19:19,854 --> 00:19:21,595 ‫یا یه محدوده‌ی «در معرض خطر». 293 00:19:21,769 --> 00:19:24,337 ‫و این تحت تاثیر چیزی که می‌خورم، سطح استرس 294 00:19:24,511 --> 00:19:27,427 ‫سطح خواب، ورزش، دارو... 295 00:19:28,123 --> 00:19:30,865 ‫هرچیزی که فکرشو کنی، رو سطح گلوکز خونت تاثیر داره. 296 00:19:31,474 --> 00:19:34,564 ‫و سطح گلوکز خونت رو انرژی‌ت و رو روحیه‌ت تاثیر داره. 297 00:19:34,738 --> 00:19:36,871 ‫پس، می‌خوایم سطح گلوکز خونم رو چک کنیم. 298 00:19:37,045 --> 00:19:40,179 ‫الان، یه کم بیشتر از حد نرمال حس می‌کنم. 299 00:19:40,353 --> 00:19:42,529 ‫محدوده‌ی نرمال تقریبا بین چهار تا هفت هست. 300 00:19:43,225 --> 00:19:45,749 ‫دلیل اینکه یه کم بالا حس می‌کنم 301 00:19:45,923 --> 00:19:48,926 ‫چون یه چیزی خوردم یه کم پیش. 302 00:19:49,100 --> 00:19:51,190 ‫یه کم استرس داشتم 303 00:19:51,364 --> 00:19:53,757 ‫و حس می‌کنم شاید یه کم انسولین بیشتر لازم داشته باشم. 304 00:19:54,628 --> 00:19:55,759 ‫پس این بالاست. 305 00:19:55,933 --> 00:19:58,893 ‫پس من بالاتر از محدوده‌ی نرمالم. 306 00:19:59,067 --> 00:20:01,635 ‫خب، حالا که تستش کردیم، و از محدوده‌مون خارجیم 307 00:20:03,114 --> 00:20:07,031 ‫باید یه کم انسولین سریع‌الاثر بزنیم، نووراپید. 308 00:20:07,206 --> 00:20:09,904 ‫اگه دیابتی باشی می‌دونی که این زود اثر می‌کنه. 309 00:20:10,078 --> 00:20:12,123 ‫من حدود هفت واحد می‌زنم. 310 00:20:12,298 --> 00:20:13,821 ‫پس می‌ذاریمش رو هفت 311 00:20:13,995 --> 00:20:16,302 ‫یه نمونه کوچولو، و بوم! 312 00:20:16,476 --> 00:20:19,087 ‫در اصل، کاری که دارم می‌کنم اینه که دارم تکرار می‌کنم 313 00:20:19,261 --> 00:20:21,655 ‫کاری که پانکراسم به طور طبیعی انجام می‌ده. 314 00:20:25,572 --> 00:20:27,661 ‫بعد از اینکه از رو صندلی اومدم پایین و تست شدم 315 00:20:27,835 --> 00:20:31,055 ‫فرستادنم تو این اتاق انتظار، و مامانم گریه می‌کرد و می‌گفت 316 00:20:31,230 --> 00:20:33,319 ‫«چی کار کنیم؟ چطوری می‌خوایم اینو مدیریت کنیم؟» 317 00:20:34,189 --> 00:20:35,756 ‫و من واقعا نمی‌دونستم چه خبره. 318 00:20:35,930 --> 00:20:37,627 ‫اون موقع‌ها واقعا گوشی موبایل نداشتیم 319 00:20:37,801 --> 00:20:39,499 ‫که بتونی بری و دیابت رو گوگل کنی. 320 00:20:40,674 --> 00:20:43,416 ‫چیزی که داشتم، پوسترایی بود که رو دیوار بود 321 00:20:43,590 --> 00:20:47,289 ‫و اینا درباره‌ی نوروپاتی دیابتی، نارسایی کلیه بود 322 00:20:47,463 --> 00:20:50,074 ‫اوم، قطع عضو، از دست دادن بینایی. 323 00:20:50,249 --> 00:20:54,514 ‫پس، من تو این راهرو نشسته بودم و داشتم یه بطری کلاب اورنج می‌خوردم 324 00:20:54,688 --> 00:20:57,081 ‫که نسخه‌ی ایرلند شمالی فانتاست. 325 00:20:57,604 --> 00:21:02,261 ‫و، اوم، آره، شروع کردم به فهمیدن، «خب، یه، یه 326 00:21:02,739 --> 00:21:05,525 ‫می‌دونی، مشکل احتمالی اینجاست.» 327 00:21:05,699 --> 00:21:09,398 ‫پس یادمه که منو بردن تو این راهرو 328 00:21:10,486 --> 00:21:12,358 ‫و یه در زیتونی تیره بود. 329 00:21:12,532 --> 00:21:14,011 ‫و یادمه که رفتم تو در و فقط این بود 330 00:21:14,185 --> 00:21:17,058 ‫یه دفتر خیلی استریل و بالینی. 331 00:21:17,232 --> 00:21:18,799 ‫و یه مربی دیابت اونجا بود. 332 00:21:18,973 --> 00:21:21,149 ‫و یادمه وقتی باهام حرف می‌زد 333 00:21:21,671 --> 00:21:25,719 ‫زبونی که برای ارتباط با من استفاده می‌کرد 334 00:21:25,893 --> 00:21:28,156 ‫درباره‌ی این بیماری این بود، «شاید»، «احتمالا» 335 00:21:28,330 --> 00:21:29,723 ‫«می‌تونی»، «شانسی هست.» 336 00:21:29,897 --> 00:21:32,073 ‫پس «می‌تونی» جایی بود که من امید رو پیدا کردم. 337 00:21:32,247 --> 00:21:34,249 ‫و این اولین قدم به عنوان یه حل‌کننده‌ی مشکل بود 338 00:21:34,423 --> 00:21:36,207 ‫به عنوان یه کارآفرین که رفتم 339 00:21:36,382 --> 00:21:38,645 ‫«خیله خب، باشه، یه راهی هست. 340 00:21:38,819 --> 00:21:40,037 ‫یه خروجی اینجاست.» 341 00:21:41,038 --> 00:21:42,605 ‫اون شب 342 00:21:43,389 --> 00:21:47,175 ‫یه... یه کلید تو ذهنم زده شد. 343 00:21:47,697 --> 00:21:51,179 ‫و من از یه آدم ناسالم، بی‌خیال دنیا 344 00:21:53,050 --> 00:21:55,531 ‫با بدنم، با سلامتی‌م، با تغذیه‌م، با هر چیزی 345 00:21:55,705 --> 00:21:58,491 ‫به یه آدم علاقه‌مند به این اطلاعات تبدیل شدم 346 00:21:59,405 --> 00:22:01,276 ‫و این موضوعاتی که قرار بود نجاتم بده. 347 00:22:02,495 --> 00:22:05,976 ‫چند تا اصل کلیدی هست وقتی می‌خوای یه کارآفرین موفق باشی. 348 00:22:06,150 --> 00:22:11,112 ‫اولیش اینه که دقیقا بدونی می‌خوای قهرمان کی باشی. 349 00:22:31,480 --> 00:22:33,439 ‫به هات سیت ماهانه خوش اومدین. 350 00:22:33,917 --> 00:22:37,791 ‫هات سیت‌ها راهی هستن برای نشون دادن مشتری‌های فوق‌العاده‌مون 351 00:22:37,965 --> 00:22:41,882 ‫و اینکه چطور به موفقیت‌های باورنکردنی تو کسب‌وکارشون رسیدن. 352 00:22:42,056 --> 00:22:44,232 ‫- یه چیزی که من به اشتراک می‌ذارم... ‫- غذا همیشه یه جای امن بود. 353 00:22:44,406 --> 00:22:47,061 ‫پس هر وقت ناراحت می‌شدم یا، می‌دونی، هر اتفاق سختی برام می‌افتاد 354 00:22:47,235 --> 00:22:49,106 ‫همیشه می‌رفتم سراغ غذا. 355 00:22:52,806 --> 00:22:56,026 ‫بزرگترین شوک زندگیم تا به امروز از دست دادن خواهرم بود. 356 00:22:56,200 --> 00:22:58,507 ‫اون موقع ۱۷ سالم بود. اون ۱۹ سالش بود. 357 00:22:58,681 --> 00:23:00,814 ‫فقط یه سال و نیم با هم فاصله داشتیم، پس خیلی خیلی به هم نزدیک بودیم 358 00:23:00,988 --> 00:23:03,904 ‫و این باعث شد که کل دنیای خونواده‌مون زیر و رو بشه. 359 00:23:04,078 --> 00:23:07,951 ‫باعث شد که وزنم از حدود ۲۲۰ پوند بره به ۳۳۰ پوند 360 00:23:08,125 --> 00:23:10,693 ‫تو سن ۱۸، ۱۹ سالگی. 361 00:23:10,867 --> 00:23:13,392 ‫و اون لحظه، لحظه‌ی تغییر بود. 362 00:23:13,566 --> 00:23:17,439 ‫اگه اون موقع که ۳۳۰ پوند بودم بهم می‌گفتی که یه مربی کاهش وزن موفق می‌شم 363 00:23:17,613 --> 00:23:19,963 ‫جوری نگات می‌کردم انگار دو تا سر داری. 364 00:23:22,226 --> 00:23:23,967 ‫تو یه بازه‌ی زمانی خیلی خیلی کوتاه 365 00:23:24,141 --> 00:23:26,970 ‫من مقدار زیادی وزن کم کردم. 366 00:23:27,144 --> 00:23:28,929 ‫سی پوند تو یه ماه. 367 00:23:29,103 --> 00:23:30,974 ‫صورتم خیلی لاغر شده بود. 368 00:23:31,148 --> 00:23:33,977 ‫همش تشنه بودم، هیچ انرژی نداشتم. 369 00:23:34,717 --> 00:23:38,025 ‫رفتم پیش دکتر عمومی، آزمایش خون دادم 370 00:23:38,199 --> 00:23:40,854 ‫و چند روز بعد، زنگ زد بهم، گفت 371 00:23:41,028 --> 00:23:43,509 ‫«ایون، تو دیابت نوع ۱ داری.» 372 00:23:44,423 --> 00:23:46,686 ‫من تو یه نقش سازمانی کار می‌کردم 373 00:23:46,860 --> 00:23:52,126 ‫و همزمان داشتم سعی می‌کردم کسب‌وکار مربیگری شخصیم رو هم راه‌اندازی کنم 374 00:23:52,300 --> 00:23:53,997 ‫که این یعنی روزای خیلی طولانی. 375 00:23:54,171 --> 00:23:56,565 ‫من این رویا رو داشتم که از کار سازمانی‌م استعفا بدم 376 00:23:56,739 --> 00:23:58,480 ‫و تمام وقت رئیس خودم باشم 377 00:23:58,654 --> 00:24:01,962 ‫ولی فکر کنم، یه جورایی، اون موقع شاید می‌ترسیدم. 378 00:24:02,136 --> 00:24:04,704 ‫پس وقتی با فیل تماس گرفتم و گفتم 379 00:24:04,878 --> 00:24:10,318 ‫«هی، شرایط من اینه که من یه پدر مجردم، ۱۶ ساعت در روز کار می‌کنم. 380 00:24:10,492 --> 00:24:12,059 ‫من دقیقا در آستانه‌ی فروپاشی‌ام. 381 00:24:12,233 --> 00:24:14,235 ‫می‌دونم که پتانسیلش رو دارم، احتمالا 382 00:24:14,409 --> 00:24:16,759 ‫که رئیس تمام وقت خودم بشم. 383 00:24:17,412 --> 00:24:20,067 ‫آیا این چیزیه که می‌تونی، می‌تونی توش کمک کنی؟» 384 00:24:20,241 --> 00:24:25,159 ‫و اون گفت، «باشه، اگه بتونم تضمین کنم که پولت رو برمی‌گردونی 385 00:24:25,333 --> 00:24:28,945 ‫و بیشتر از اون تو شش هفته‌ی اول، پایه‌ای؟» 386 00:24:29,119 --> 00:24:32,209 ‫و من گفتم، «آره، البته.» و ثبت‌نام کردم. 387 00:24:33,210 --> 00:24:36,344 ‫ما پول رو برگردوندیم و بیشتر هم شد. و بقیه‌ش هم که تاریخ شد. 388 00:24:37,214 --> 00:24:39,173 ‫وقتی شروع کردم به مربیگری، بزرگترین چیز برای من این بود 389 00:24:39,347 --> 00:24:42,785 ‫می‌خوام مربی‌ای باشم که به آدمایی که تو موقعیت من بودن کمک کنه 390 00:24:42,959 --> 00:24:45,788 ‫چون دوست داشتم یه مربی مثل خودم داشته باشم وقتی که داشتم سفرم رو شروع می‌کردم. 391 00:24:45,962 --> 00:24:47,660 ‫که بتونه بهشون کمک کنه کارای درست رو انجام بدن. 392 00:24:47,834 --> 00:24:51,794 ‫واقعا می‌خواستم اون معلم باشم و اون پیام‌رسان باشم 393 00:24:51,968 --> 00:24:54,188 ‫تا به مردم کمک کنم درک کنن 394 00:24:54,362 --> 00:24:59,367 ‫تاثیر واقعی داشتن یه زندگی سالم رو. 395 00:24:59,541 --> 00:25:03,284 ‫در اصل، من یه مربی برای دیابتی‌های نوع ۱ هستم. 396 00:25:03,458 --> 00:25:05,721 ‫ایده‌ی کسب‌وکار، خیلی وقتا، می‌تونه یه کم بیگانه باشه 397 00:25:05,895 --> 00:25:08,681 ‫چون اگه یه مربی عالی باشی، معمولا، فقط به مردم اهمیت می‌دی. 398 00:25:08,855 --> 00:25:11,161 ‫ولی اگه ندونی چطور یه کسب‌وکار رو اداره کنی، یه کسب‌وکار رو مدیریت کنی 399 00:25:11,335 --> 00:25:15,035 ‫خیلی سخته که واقعا چیزی که از کسب‌وکارت می‌خوای رو به دست بیاری. 400 00:25:36,883 --> 00:25:39,233 ‫تام، چه خبر؟ 401 00:25:39,407 --> 00:25:42,497 ‫چی شده؟ همه چیو بگو. 402 00:25:53,421 --> 00:25:55,510 ‫آره. خب ببین رفیق، من فقط... 403 00:25:55,684 --> 00:25:59,209 ‫یه کم نگرانم که هوش مصنوعی چطوری قراره 404 00:25:59,383 --> 00:26:01,603 ‫با کسب‌وکارم تعامل داشته باشه و شاید هم تداخل پیدا کنه. 405 00:26:01,777 --> 00:26:05,694 ‫اوم، من کاملا می‌دونم که آدما الان می‌تونن برن تو چت، چت جی‌پی‌تی 406 00:26:05,868 --> 00:26:09,437 ‫و فقط بگن، می‌دونی، «من واقعا با عملکرد ذهنی‌م مشکل دارم. 407 00:26:09,611 --> 00:26:11,918 ‫- می‌تونی یه برنامه بهم بدی؟» و یه جورایی... ‫- آره. 408 00:26:12,092 --> 00:26:13,876 ‫هست ولی نیست، مخصوص خودشون نیست. 409 00:26:14,050 --> 00:26:15,617 ‫چیزی نیست که نیاز دارن، ولی، اوم... 410 00:26:15,791 --> 00:26:17,706 ‫- آره. ‫- در دسترسشونه. 411 00:26:17,880 --> 00:26:20,187 ‫- و اینکه چطوری با کسب‌وکارم تداخل پیدا می‌کنه، واقعا. ‫- درسته. 412 00:26:20,361 --> 00:26:23,886 ‫و تا حالا شده که مشتری‌هات این کارو بکنن، یا... چی-- 413 00:26:24,060 --> 00:26:26,019 ‫آره. من داشتم، چند تا از مشتری‌هام باهاش ور می‌رفتن. 414 00:26:26,193 --> 00:26:28,282 ‫هنوز کامل نیست، ولی تقریبا داره آماده می‌شه. 415 00:26:28,456 --> 00:26:31,633 ‫و می‌تونی حس کنی که آدما وسوسه می‌شن، وسوسه می‌شن که برن. 416 00:26:31,807 --> 00:26:34,288 ‫درسته. و، خب، کسی به خاطرش رفته؟ 417 00:26:34,462 --> 00:26:37,160 ‫- دارن درباره‌ش حرف می‌زنن و-- ‫- آدما دارن درباره‌ش حرف می‌زنن، آره. 418 00:26:37,334 --> 00:26:39,075 ‫درسته. پس، دارن درباره‌ش تو جامعه‌ی شما حرف می‌زنن 419 00:26:39,249 --> 00:26:41,643 ‫و تو نگران اینی که بقیه اینو ببینن و بگن 420 00:26:41,817 --> 00:26:44,298 ‫«خب، ما می‌تونیم از این ارزش بگیریم. دیگه نیازی نیست به تو پول بدیم.» 421 00:26:45,081 --> 00:26:46,082 ‫- می‌خوان بزنن زیرش. ‫- دقیقا درسته. 422 00:26:46,256 --> 00:26:47,606 ‫باشه. 423 00:26:47,780 --> 00:26:49,608 ‫خب، ببین، من اینجوری به این قضیه نگاه می‌کنم. 424 00:26:49,782 --> 00:26:52,654 ‫و من واقعا تشویقت می‌کنم که یه جور دیگه به این فکر کنی. 425 00:26:52,828 --> 00:26:56,484 ‫یه کسب‌وکار که از هوش مصنوعی استفاده می‌کنه، بهت دردسر می‌ده. 426 00:26:56,658 --> 00:26:59,008 ‫خود هوش مصنوعی قرار نیست بهت دردسر بده 427 00:26:59,182 --> 00:27:01,620 ‫چون تو خیلی بیشتر از اینا ارزش ارائه می‌دی. 428 00:27:01,794 --> 00:27:05,667 ‫من تو رویدادات بودم. دیدم که آدما دارن دست می‌دن. 429 00:27:05,841 --> 00:27:08,801 ‫دیدم که همدیگه رو بغل می‌کنن. دیدم که دارن همدیگه رو به چالش می‌کشن. 430 00:27:08,975 --> 00:27:12,500 ‫این اتفاق قرار نیست تو چت جی‌پی‌تی بیفته، فعلا که نه. 431 00:27:12,674 --> 00:27:15,372 ‫ما به خیلی از کسب‌وکارها، باشگاه‌ها، متخصصای تناسب اندام مشاوره می‌دیم 432 00:27:15,546 --> 00:27:18,114 ‫متخصصای سلامت و تندرستی، مربیای ذهنیت و عملکرد 433 00:27:18,288 --> 00:27:19,899 ‫روانشناسا، هرچی که فکرشو کنی. 434 00:27:20,073 --> 00:27:22,641 ‫و این یه تهدیده برای همه. 435 00:27:23,206 --> 00:27:25,513 ‫پس ما قراره یه جلسه‌ی تیمی درباره‌ی این داشته باشیم 436 00:27:25,687 --> 00:27:27,733 ‫و امروز بعدا دنبال یه راه‌حل براش می‌گردیم. 437 00:27:27,907 --> 00:27:29,648 ‫پس، ما پیگیری می‌کنیم. 438 00:27:31,954 --> 00:27:35,218 ‫کسب‌وکار فقط یه چیزه پشت سر هم. 439 00:27:36,350 --> 00:27:38,265 ‫فکر می‌کنی یه چیزی رو حل کردی، بعدش یه مشکل دیگه پیش میاد. 440 00:27:38,439 --> 00:27:41,790 ‫و بعدش، یه کم استراحت می‌کنی، یه کم آرامش 441 00:27:41,964 --> 00:27:45,576 ‫و بعد، بوم، دفعه‌ی بعدی یه چیزی تو صورتت منفجر می‌شه. 442 00:27:45,751 --> 00:27:47,709 ‫بازار همیشه در حال تغییره. 443 00:27:47,883 --> 00:27:52,148 ‫و، اوم، ببین، فکر کنم راهش اینه که اگه 444 00:27:53,410 --> 00:27:58,502 ‫تو در حال پیشرفت نباشی، خودتو وفق ندی، با نیازهای در حال تغییر مشتری کار نکنی 445 00:27:58,677 --> 00:28:00,896 ‫تغییرات تو تکنولوژی، تغییرات تو بازاریابی 446 00:28:01,070 --> 00:28:04,900 ‫تغییرات تو همه‌ی این چیزا، اون وقت عقب می‌افتی. 447 00:28:05,074 --> 00:28:09,252 ‫فکر می‌کنی هوش مصنوعی واقعا به کسب‌وکار مربیگری‌ت آسیب می‌زنه؟ 448 00:28:09,426 --> 00:28:11,690 ‫یعنی، چرا باید کسی یه مربی آنلاین رو استخدام کنه 449 00:28:11,864 --> 00:28:15,563 ‫وقتی چت جی‌پی‌تی می‌تونه یه برنامه‌ی تناسب اندام برات درست کنه؟ 450 00:28:15,737 --> 00:28:19,045 ‫این روزا یه موضوع داغه. داری هوش مصنوعی، هوش مصنوعی، هوش مصنوعی می‌بینی 451 00:28:19,219 --> 00:28:22,309 ‫که داره این شغلا رو می‌گیره، هرچیزی رو داره می‌گیره. اوم... 452 00:28:23,963 --> 00:28:28,315 ‫قطعا روی مربیگری آنلاین و کلا مربیگری تاثیر می‌ذاره. 453 00:28:28,968 --> 00:28:32,667 ‫میزان این تاثیر هنوز مشخص نیست. 454 00:28:32,841 --> 00:28:34,234 ‫الان بخشی از دنیاست. 455 00:28:34,408 --> 00:28:36,192 ‫پس، قراره شغل‌ها رو بگیره؟ معلومه که آره. 456 00:28:36,366 --> 00:28:40,240 ‫هوش مصنوعی، اوم، این... می‌تونه یه موضوع ناراحت‌کننده باشه. 457 00:28:47,900 --> 00:28:51,164 ‫این یه جنبه‌ایه که من واقعا نمی‌بینم وقتی صحبت از فشار می‌شه. 458 00:28:52,861 --> 00:28:55,342 ‫بله، من دیدمش که یه کم تحت فشار بوده. 459 00:29:02,349 --> 00:29:06,440 ‫فکر می‌کنم فشار باعث می‌شه که با موقعیت کنار بیاد 460 00:29:06,614 --> 00:29:08,268 ‫بهترش کنه و بره جلو. 461 00:29:26,025 --> 00:29:28,592 ‫وقتی من شروع کردم، یکی از بزرگترین چالش‌ها 462 00:29:28,767 --> 00:29:31,770 ‫این بود که کنترل رو رها کنم تا، راستش رو بخوای، یه تیم بسازم. 463 00:29:31,944 --> 00:29:35,251 ‫یکی از هنرهای کسب‌وکار تفویض اختیاره، استخدام آدمای درجه یک 464 00:29:35,425 --> 00:29:38,951 ‫حقوق درجه یک بدی، ولی به خدا، انتظار نتایج درجه یک داشته باشی. 465 00:29:39,125 --> 00:29:42,476 ‫باید به آدما اعتماد کنی، چون ما همه‌چیز رو نمی‌دونیم. 466 00:29:42,650 --> 00:29:46,741 ‫پس تو افراد رو میاری تا زندگیت رو آسون‌تر کنن از طریق کاری که توش خوبن. 467 00:29:46,915 --> 00:29:51,790 ‫فقط فیل نیست. اون یه تیم متخصص داره. 468 00:29:51,964 --> 00:29:56,142 ‫اونا آدمایی هستن که تجربه‌ی واقعی از صنعت تناسب اندام دارن. 469 00:29:56,316 --> 00:29:57,970 ‫همون اول کار، وقتی من شروع کردم برای فیل کار کردن 470 00:29:58,622 --> 00:30:00,450 ‫کلر، شریک فیل، بهت می‌گفت، مثلا 471 00:30:00,624 --> 00:30:02,626 ‫فیل بیشتر با من حرف می‌زد تا با اون. 472 00:30:02,801 --> 00:30:05,499 ‫من ساعت ۲ صبح از فیل پیام می‌گرفتم. 473 00:30:05,673 --> 00:30:08,937 ‫مدام، مثلا، بین ساعت ۳ تا ۴ صبح، پیام با ایده‌ها 474 00:30:09,111 --> 00:30:10,809 ‫و دوباره ساعت ۷ صبح. 475 00:30:10,983 --> 00:30:12,636 ‫من می‌گم که فیل کسیه که همیشه 476 00:30:12,811 --> 00:30:14,073 ‫یه کم جلوتر از بقیه است. 477 00:30:14,769 --> 00:30:16,162 ‫اوم، بیشتر آدما نمی‌تونن منحنی رو ببینن. 478 00:30:16,336 --> 00:30:18,338 ‫اون تقریبا همیشه جلوتر از بقیه است. 479 00:30:18,512 --> 00:30:20,601 ‫چیزای ما خیلی، خیلی، خیلی سریع تغییر می‌کنن 480 00:30:20,775 --> 00:30:23,386 ‫تقریبا بر اساس، وضعیت فعلی چیزا تو دنیا. 481 00:30:23,560 --> 00:30:26,172 ‫ما با یه اشاره تغییر می‌دیم فقط برای اینکه اوضاع بهتر بشه. 482 00:30:26,346 --> 00:30:28,870 ‫این احتمالا یکی از بهترین چیزا درباره‌ی تیمه، اینه که 483 00:30:29,044 --> 00:30:32,352 ‫چقدر سریع می‌تونیم یه شبه تصمیم بگیریم فقط برای اینکه اوضاع برای مشتری‌ها خوب پیش بره. 484 00:30:33,309 --> 00:30:35,703 ‫خب، بچه‌ها. یه مشکلی پیش اومده. 485 00:30:35,877 --> 00:30:38,619 ‫من خیلی وقته دارم درباره‌ی این چیزای هوش مصنوعی می‌شنوم. 486 00:30:38,793 --> 00:30:41,143 ‫یه کم بهش توجه کردم، ولی نه زیاد. 487 00:30:41,317 --> 00:30:45,582 ‫خلاصه بگم، یکی از مشتری‌های مشتری‌هامون 488 00:30:45,756 --> 00:30:48,281 ‫بهش یه پیام خصوصی فرستاد و گفت، «هی، من تونستم 489 00:30:48,455 --> 00:30:52,981 ‫دقیقا همون جوابایی رو از چت جی‌پی‌تی بگیرم که تو به من می‌دادی.» 490 00:30:53,155 --> 00:30:55,288 ‫چت جی‌پی‌تی قرار نیست تو رو ببره باشگاه. 491 00:30:57,899 --> 00:30:59,988 ‫نکته‌ی خیلی خوبیه. نکته‌ی خیلی خوبیه. 492 00:31:00,162 --> 00:31:02,034 ‫قرار نیست تو رو ببره باشگاه. 493 00:31:02,208 --> 00:31:03,949 ‫قرار نیست بهت اجازه بده هشت ساعت در شب استراحت کنی. 494 00:31:04,123 --> 00:31:05,776 ‫قرار نیست غذایی که می‌خوری رو کنترل کنه. 495 00:31:05,951 --> 00:31:08,779 ‫ببین، ما باید اینو در نظر داشته باشیم 496 00:31:08,954 --> 00:31:13,132 ‫که مشتری‌ها قراره شروع کنن به سوال پرسیدن و زیر سوال بردن این قضیه. 497 00:31:13,306 --> 00:31:17,266 ‫فکر می‌کنم نگرانی بزرگ اینه که اونا یه مشتری داشتن 498 00:31:17,440 --> 00:31:20,400 ‫که شروع کرد به استفاده ازش و تو جامعه‌شون پستش کرد 499 00:31:20,574 --> 00:31:22,837 ‫و گفت، «هی، ببینید از چت جی‌پی‌تی چی گرفتم.» 500 00:31:23,620 --> 00:31:25,666 ‫و، معلومه، مربی الان نگران اینه که 501 00:31:25,840 --> 00:31:29,104 ‫خب، این شبیه کاراییه که من می‌کنم؟ 502 00:31:29,278 --> 00:31:31,237 ‫و اگه از اون گستردگی، می‌دونی، 503 00:31:31,411 --> 00:31:32,978 ‫- پایگاه اینترنتی از اطلاعات... ‫- آره. 504 00:31:33,152 --> 00:31:34,501 ‫احتمالا یه چیزای مشترکی وجود داره. 505 00:31:34,675 --> 00:31:38,374 ‫ولی کیفیت خروجی از چت جی‌پی‌تی 506 00:31:38,548 --> 00:31:40,202 ‫فقط به کیفیت سوال بستگی داره. 507 00:31:40,376 --> 00:31:41,943 ‫و بیشتر آدما نمی‌دونن چطوری سوالای خوب بپرسن. 508 00:31:42,117 --> 00:31:44,337 ‫پس، فعلا این یه مزیت محسوب می‌شه. 509 00:31:44,511 --> 00:31:45,947 ‫ولی ما باید یه چیزی بسازیم. 510 00:31:46,121 --> 00:31:48,558 ‫باید هوش مصنوعی رو وارد کسب‌وکارمون کنیم. 511 00:31:49,168 --> 00:31:50,691 ‫بررسیش کردیم، درباره‌ش حرف زدیم. 512 00:31:50,865 --> 00:31:52,606 ‫نظر شما چیه؟ 513 00:31:52,780 --> 00:31:55,957 ‫چطوری از این روند استفاده کنیم و ازش بهره ببریم 514 00:31:56,131 --> 00:31:58,829 ‫و اینو بسازیم تا به مشتری‌هامون کمک کنیم سریع‌تر برنده بشن؟ به همین سادگی. 515 00:31:59,004 --> 00:32:01,310 ‫فرصتی که من می‌بینم، اساسا، 516 00:32:01,484 --> 00:32:04,574 ‫ما تمام اطلاعاتی که تو هفت سال گذشته داشتیم رو می‌گیریم 517 00:32:04,748 --> 00:32:07,882 ‫همه‌ی ویدئوها، همه‌ی پادکست‌ها، همه‌ی اسناد 518 00:32:08,056 --> 00:32:11,364 ‫و ما واقعا می‌تونیم مدل هوش مصنوعی خودمون رو آموزش بدیم. 519 00:32:11,538 --> 00:32:14,323 ‫چت جی‌پی‌تی بر اساس اطلاعات عمومی آموزش دیده 520 00:32:14,497 --> 00:32:16,760 ‫پس قراره توصیه‌های عمومی بده. 521 00:32:16,935 --> 00:32:20,851 ‫ولی اگه ما بتونیم مدل خودمون رو بر اساس اطلاعات خودمون، آی‌پی خودمون آموزش بدیم 522 00:32:21,026 --> 00:32:23,419 ‫اوم، قراره پاسخ‌های خیلی بهتری بده. 523 00:32:23,593 --> 00:32:26,596 ‫پس اینجوریه که من فکر می‌کنم. 524 00:32:26,770 --> 00:32:29,773 ‫آره، و آدما همیشه دنبال ارتباط شخصی با تو هستن. 525 00:32:29,948 --> 00:32:32,472 ‫من نمی‌بینم که خیلی از آدما از هوش مصنوعی استقبال کنن 526 00:32:32,646 --> 00:32:34,474 ‫ولی بعدش، بالاخره می‌بینم که به نقطه‌ی اول برمی‌گرده 527 00:32:34,648 --> 00:32:36,432 ‫جایی که آدما می‌گن، این بدون هوش مصنوعیه 528 00:32:36,606 --> 00:32:38,521 ‫می‌دونی، ۱۰۰٪ توسط یه انسان نوشته شده 529 00:32:38,695 --> 00:32:41,046 ‫یا ۱۰۰٪ تحت نظارت یه انسانه، هرچی که هست. 530 00:32:41,220 --> 00:32:47,313 ‫پس ببین، قطعا یه موضوع داغه که باید پیگیرش باشیم. 531 00:32:47,487 --> 00:32:49,837 ‫مثل هر چیز دیگه‌ای، کسب‌وکار همش مربوط به مرتبط بودنه 532 00:32:50,011 --> 00:32:51,882 ‫و ما باید اینو بسازیم 533 00:32:52,057 --> 00:32:54,494 ‫باید اینو به بازار نشون بدیم. 534 00:32:54,668 --> 00:32:57,540 ‫و باید مشتری‌ها رو به برنده شدن برسونیم. خب، دیو، تو چی فکر می‌کنی 535 00:32:57,714 --> 00:33:00,630 ‫درباره‌ی اون زمان انجام کار، فکر می‌کنی چقدر طول می‌کشه تا ساخته بشه؟ 536 00:33:00,804 --> 00:33:03,416 ‫پس من قطعا باید برم، یه کم تحقیق کنم 537 00:33:03,590 --> 00:33:07,289 ‫و فقط درباره‌ی اولین قدم‌ها و همه‌ی چیزایی که لازمه، مطمئن بشم. 538 00:33:07,463 --> 00:33:09,509 ‫چون، در نهایت، الان، من دارم خیلی تحقیق می‌کنم 539 00:33:09,683 --> 00:33:11,990 ‫پشت صحنه، از نظر اینکه چطوری کار می‌کنه 540 00:33:12,164 --> 00:33:15,167 ‫چطوری می‌تونیم اطلاعات خودمون رو وارد کنیم، چطوری می‌تونیم تنظیمش کنیم. 541 00:33:15,341 --> 00:33:18,083 ‫ولی طبیعتا چالش‌هایی وجود خواهد داشت 542 00:33:18,257 --> 00:33:19,519 ‫که ما پیش‌بینی‌شون نمی‌کنیم. 543 00:33:22,696 --> 00:33:24,741 ‫هر وقت با چیزایی مثل این مواجه می‌شی، خیلی مهمه 544 00:33:24,915 --> 00:33:26,917 ‫که وقت کافی داشته باشی تا باهاش کنار بیای. 545 00:33:27,092 --> 00:33:30,225 ‫و ما خیلی خوش‌شانسیم که تو تقویم‌هامون، هر هفته 546 00:33:30,399 --> 00:33:34,099 ‫یه فضای خالی می‌ذاریم تا بتونیم چیزایی مثل اینو مدیریت کنیم. 547 00:33:34,273 --> 00:33:37,189 ‫پس، ما یه جلسه‌ی تیمی دیگه درباره‌ی این موضوع، تو ۴۸ ساعت آینده خواهیم داشت 548 00:33:37,363 --> 00:33:40,453 ‫و ببینیم تو تصمیم‌گیری‌ها به کجا رسیدیم و چی باید بسازیم. 549 00:33:40,627 --> 00:33:44,283 ‫من جداگانه با دیو صحبت می‌کنم و می‌بینم که نظرش چیه 550 00:33:44,457 --> 00:33:47,895 ‫و، اوم، ببینم چی پیشنهاد داده. 551 00:34:08,742 --> 00:34:12,659 ‫من قبلا تو شهر زندگی کردم، و تو حومه هم زندگی کردم 552 00:34:12,833 --> 00:34:15,836 ‫و حومه همیشه بهتره. 553 00:34:21,233 --> 00:34:25,019 ‫بریم سراغ ماهیگیری‌م. ماهیگیری یه چیز خیلی بزرگه برای من. 554 00:34:25,193 --> 00:34:27,891 ‫یه فرصت برای من که دست از کارام تو کسب‌وکار بکشم. 555 00:34:28,066 --> 00:34:30,372 ‫شارژ شم. دوباره تنظیم شم. 556 00:34:31,199 --> 00:34:32,809 ‫آره، من از وقتی بچه بودم این کارو می‌کردم. 557 00:34:42,602 --> 00:34:45,996 ‫مهم نیست تو هفته‌م چی می‌گذره، مهم نیست چقدر تو کسب‌وکار سرم شلوغه 558 00:34:46,171 --> 00:34:48,782 ‫مهم نیست چه چالش‌هایی داشتم 559 00:34:49,435 --> 00:34:52,699 ‫یه کم آب، درختا، هوای تازه 560 00:34:53,787 --> 00:34:55,310 ‫برای ذهن عالیه. 561 00:35:01,273 --> 00:35:05,755 ‫اگه به سر چوب نگاه کنی، می‌بینی که یه کم داره تکون می‌خوره. 562 00:35:07,366 --> 00:35:09,063 ‫پس ما واقعا-- درسته، می‌بینی؟ 563 00:35:19,291 --> 00:35:23,338 ‫آه! این یه کپور از دریاچه‌ی ارنه. 564 00:35:23,904 --> 00:35:27,864 ‫ماهی قشنگی، مبارزه‌ی باورنکردنی. واقعا خیره‌کننده‌ست. 565 00:35:28,735 --> 00:35:31,433 ‫و، اوم، من مطمئن می‌شم که دوباره برش می‌گردونیم. 566 00:35:35,176 --> 00:35:37,918 ‫داشت به پایان مدرسه‌م می‌رسید. می‌دونی، مدرسه سخت بود. 567 00:35:38,092 --> 00:35:40,312 ‫تلاش برای تمرکز و نوسانات قند خون 568 00:35:40,486 --> 00:35:43,924 ‫و شروع کردم به تزریق انسولین و تلاش برای مدیریت دستی قند خونم. 569 00:35:44,881 --> 00:35:49,538 ‫من، اوم، تصمیم گرفتم برم و تو دانشگاه تغذیه بخونم. 570 00:35:49,712 --> 00:35:52,237 ‫بهش علاقه داشتم و غرقش شده بودم. 571 00:35:52,411 --> 00:35:55,109 ‫خیلی زود تونستم اوضاعم رو کنترل کنم. 572 00:35:55,283 --> 00:35:58,721 ‫و وقتی داشتم می‌رفتم دانشگاه، عاشق ورزش شدم. 573 00:35:58,895 --> 00:36:01,202 ‫اون موقع، تناسب اندام تو ایرلند شمالی 574 00:36:01,376 --> 00:36:05,206 ‫ما اون انفجاری که الان حتی تو کل بریتانیا داشتیم رو نداشتیم 575 00:36:05,728 --> 00:36:07,904 ‫و هنوز یه صحنه‌ی زیرزمینی بود. 576 00:36:08,078 --> 00:36:11,081 ‫باشگاه رفتن چیزی نبود که هر کسی انجام بده یا هر خونه‌ای انجام بده. 577 00:36:11,256 --> 00:36:14,128 ‫یه گروه خاص یا یه نوع آدم خاص بود. 578 00:36:14,302 --> 00:36:15,738 ‫من مستقیم رفتم تو عمق. 579 00:36:15,912 --> 00:36:18,132 ‫من رفتم به خفن‌ترین باشگاه بدنسازی 580 00:36:18,306 --> 00:36:19,525 ‫که تا حالا فکرشو می‌کردی. 581 00:36:23,790 --> 00:36:26,314 ‫و یادمه اون روز وارد باشگاه شدم 582 00:36:26,488 --> 00:36:30,405 ‫و صدای ناله‌های بلند و این مردای عضلانی بزرگ رو می‌شنیدم که داشتن دمبل‌ها رو می‌کوبیدن. 583 00:36:31,798 --> 00:36:35,105 ‫و مشخص بود که تستوسترون تو هوا پخش شده. می‌تونستی بوشو حس کنی. 584 00:36:36,063 --> 00:36:40,241 ‫تو محافل بهش می‌گفتن «باشگاه گوشتی»، اگه بخوای. 585 00:36:40,415 --> 00:36:41,634 ‫من رفتم رو دوچرخه‌ی ثابت. 586 00:36:45,594 --> 00:36:47,117 ‫آره، فقط رکاب می‌زدم و تماشا می‌کردم. 587 00:36:49,337 --> 00:36:55,648 ‫من نمی‌تونستم درک کنم که این آدما چطوری تونستن اینقدر قدرت و توانایی بسازن. 588 00:36:55,822 --> 00:36:58,085 ‫و دیدن تمرین کردنشون خیلی متفاوت بود. 589 00:37:04,700 --> 00:37:07,877 ‫اگه اولین باری که وارد یه باشگاه بدنسازی شدی رو یادت باشه 590 00:37:08,051 --> 00:37:10,053 ‫و صدای ناله‌ی کسی رو شنیدی... 591 00:37:13,361 --> 00:37:15,581 ‫یه جورایی متفاوته. مثلا، نمی‌دونی بخندی 592 00:37:15,755 --> 00:37:18,061 ‫یا اینکه... «می‌خوان چیکار کنن؟» 593 00:37:18,236 --> 00:37:20,238 ‫می‌دونی، آیا اونا، می‌دونی، می‌خوان اینجا رو خراب کنن؟ 594 00:37:25,765 --> 00:37:29,029 ‫اعتماد به نفسم بعد از هر بار که دوباره می‌رفتم باشگاه، بیشتر می‌شد 595 00:37:29,203 --> 00:37:31,161 ‫تا جایی که بعدش وارد سالن وزنه‌برداری شدم. 596 00:37:37,559 --> 00:37:40,170 ‫شروع کردم به وزنه‌زدن و معتاد شدم. 597 00:37:40,345 --> 00:37:44,958 ‫و این ورود به دنیای بدنسازی بود. 598 00:37:52,618 --> 00:37:55,708 ‫اول صبح. اوم، ما داریم یه جلسه‌ی تمرینی برگزار می‌کنیم 599 00:37:55,882 --> 00:37:56,970 ‫قبل از اینکه کارمو تو روز شروع کنم. 600 00:37:57,144 --> 00:37:58,754 ‫من این کارو هر روز هفته انجام می‌دم. 601 00:37:58,928 --> 00:38:02,105 ‫من مطمئن می‌شم که هر روز صبح، حدود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه ورزش کنم. 602 00:38:02,280 --> 00:38:03,193 ‫هر روز صبح. 603 00:38:12,681 --> 00:38:13,943 ‫تمرین‌هام خیلی کوتاهه. 604 00:38:14,117 --> 00:38:16,859 ‫دیگه مثل اون موقع‌ها نیست که 605 00:38:17,033 --> 00:38:18,905 ‫تو دوران بدنسازی‌م، روزی دو ساعت تمرین می‌کردم. 606 00:38:19,079 --> 00:38:20,776 ‫ارزش‌هام، اولویت‌هام عوض شده. 607 00:38:20,950 --> 00:38:23,388 ‫ولی من بیشتر تمرین می‌کنم که سالم بمونم 608 00:38:23,562 --> 00:38:25,564 ‫قوی بمونم، تحرک داشته باشم 609 00:38:25,738 --> 00:38:28,915 ‫و فقط سیستم گردش خونم رو برای کل روز فعال می‌کنم. 610 00:38:32,658 --> 00:38:34,660 ‫من یه جوون بودم که اضافه وزن داشت 611 00:38:34,834 --> 00:38:37,053 ‫تازه دیابت نوع ۱ گرفته بود 612 00:38:37,227 --> 00:38:40,970 ‫کل زندگیم در خطر بود، اعتماد به نفسم در خطر بود 613 00:38:41,144 --> 00:38:42,668 ‫و من به ته خط رسیده بودم. 614 00:38:43,843 --> 00:38:48,369 ‫خب، چون من با آرنولد، ترمیناتور بزرگ شدم 615 00:38:48,543 --> 00:38:51,459 ‫یه بخشی از من جذب این قضیه شده بود 616 00:38:51,633 --> 00:38:56,334 ‫چون وقتی ضعیف و ناسالم و نامتناسب بودم، اینو نداشتم. 617 00:38:57,030 --> 00:39:00,642 ‫ولی در عین حال، بدنسازی یه نظم و انضباط بود. 618 00:39:00,816 --> 00:39:04,342 ‫یه انضباط بود. و حول محور درست غذا خوردن می‌چرخید. 619 00:39:04,516 --> 00:39:06,387 ‫حول محور درست تمرین کردن می‌چرخید. 620 00:39:06,561 --> 00:39:08,563 ‫حول محور یه سبک زندگی باکیفیت می‌چرخید. 621 00:39:08,737 --> 00:39:12,611 ‫و اینا همشون عوامل کلیدی تو مدیریت دیابت بودن. 622 00:39:13,394 --> 00:39:16,876 ‫پس یه ترکیبی وجود داشت که دقیقا با هم قفل می‌شدن. 623 00:39:21,533 --> 00:39:25,841 ‫بریم جلو. ‫تو باید له کنی، له کنی، له کنی. 624 00:39:26,015 --> 00:39:27,756 ‫انجامش بده. 625 00:39:29,976 --> 00:39:33,458 ‫له کن، له کن، له کن. دختر خوب. 626 00:39:33,632 --> 00:39:36,286 ‫من یه دختر کوچولو دارم. الان یه سالشه، یه سال و نیمشه. 627 00:39:36,461 --> 00:39:39,638 ‫و مهم‌ترین و بزرگ‌ترین چیز برای من اینه که 628 00:39:39,812 --> 00:39:43,642 ‫اون خودش رو دوست داشته باشه و نیازی نداشته باشه که به نظرات 629 00:39:43,816 --> 00:39:47,385 ‫یا تایید دیگران تکیه کنه تا خودش رو دوست داشته باشه و قبول کنه. 630 00:39:47,559 --> 00:39:50,823 ‫و اگه بدونه که خودش رو دوست داره و می‌تونه به خودش اعتماد کنه 631 00:39:50,997 --> 00:39:54,740 ‫که تو زندگی تصمیم بگیره و از شکست نترسه 632 00:39:54,914 --> 00:39:58,396 ‫از اینکه متفاوت باشه یا منحصر به فرد باشه یا متمایز باشه نترسه 633 00:39:59,440 --> 00:40:01,616 ‫از اینکه اصیل باشه نترسه 634 00:40:01,790 --> 00:40:03,705 ‫و اصیل بودن یعنی سرکش بودن. 635 00:40:04,706 --> 00:40:07,143 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 636 00:40:10,843 --> 00:40:13,411 ‫نه! 637 00:40:16,239 --> 00:40:18,328 ‫من کلر گراهام هستم، و همسر فیل هستم. 638 00:40:18,503 --> 00:40:20,548 ‫ما سال ۲۰۰۷ همدیگه رو دیدیم. 639 00:40:20,722 --> 00:40:23,029 ‫فیل اون موقع تو یه کلاب شبانه نگهبان در بود 640 00:40:23,203 --> 00:40:25,335 ‫که من با دوستام و پسرعموهام رفته بودم بیرون. 641 00:40:25,510 --> 00:40:27,816 ‫اون موقع خیلی شیطون بود. همیشه مست بود. 642 00:40:27,990 --> 00:40:30,645 ‫و فیل نوشابه رژیمی می‌خورد چون همیشه تمرین می‌کرد 643 00:40:30,819 --> 00:40:33,779 ‫و همیشه به اندامش اهمیت می‌داد. 644 00:40:33,953 --> 00:40:36,608 ‫خب، یکی خیلی مست شد و بیرونش کردن، و-- 645 00:40:36,782 --> 00:40:38,523 ‫نه، من نبودم. نه، نه، نه، من نبودم. 646 00:40:39,088 --> 00:40:42,614 ‫و اون موقع بود که من فیل رو دیدم. 647 00:40:42,788 --> 00:40:45,704 ‫هر دومون ۱۹ سالموم بود، پس از قیافه‌ش خوشم اومد. 648 00:40:45,878 --> 00:40:48,576 ‫می‌دونی، من فقط، فقط از قیافه‌ش خوشم اومد. و گفتم، «اوم. خوش‌تیپه.» 649 00:40:48,750 --> 00:40:52,101 ‫و شوهر خواهرم هم اونجا کار می‌کرد. 650 00:40:52,275 --> 00:40:55,583 ‫پس من یه کم تحقیق کردم تا بفهمم کیه. 651 00:40:55,757 --> 00:40:58,020 ‫و یه جورایی با هم قرار گذاشتیم. 652 00:40:58,194 --> 00:41:02,198 ‫من در واقع قبل از کلر باهاش آشنا شدم. پس من خیلی وقته می‌شناسمش. 653 00:41:02,372 --> 00:41:03,635 ‫اون موقع چطوری بود؟ 654 00:41:03,809 --> 00:41:06,246 ‫اوم، پول نداشت. 655 00:41:06,420 --> 00:41:08,901 ‫یادمه کلر مجبور شد پول بده تا بره سینما. 656 00:41:09,075 --> 00:41:10,816 ‫یادم نمیاد چی دیدیم. 657 00:41:10,990 --> 00:41:13,688 ‫می‌دونی، ما رفتیم سینما و یه کم خوراکی خریدیم 658 00:41:13,862 --> 00:41:15,516 ‫یه کم، فکر کنم مالتزرز بود. 659 00:41:15,690 --> 00:41:17,997 ‫و فیل تازه داشت رژیم می‌گرفت 660 00:41:18,171 --> 00:41:20,086 ‫برای یه مسابقه‌ی بدنسازی اون موقع 661 00:41:20,260 --> 00:41:22,392 ‫پس اون چیزایی مثل اینو نمی‌خورد. 662 00:41:22,567 --> 00:41:25,308 ‫پس سال‌ها بعد فهمیدم، وقتی من بهش مالتزرز تعارف می‌کردم 663 00:41:25,483 --> 00:41:27,702 ‫اونا رو از روی شونه‌ش پرت می‌کرد... 664 00:41:27,876 --> 00:41:30,357 ‫و تظاهر می‌کرد که داره می‌خوره، فقط داشت نقش آدم خوبه رو بازی می‌کرد. 665 00:41:42,282 --> 00:41:44,284 ‫من فیل رو از تمرین می‌شناسم. 666 00:41:44,458 --> 00:41:47,461 ‫من تو همون باشگاه تمرین می‌کردم، از کنار هم رد می‌شدیم 667 00:41:47,635 --> 00:41:48,984 ‫چند کلمه با هم حرف می‌زدیم. 668 00:41:50,246 --> 00:41:51,770 ‫می‌دونی، تو میری باشگاه که تمرین کنی. 669 00:41:51,944 --> 00:41:53,772 ‫واقعا وقت نداشتی که بایستی و حرف بزنی. 670 00:41:53,946 --> 00:41:56,209 ‫فیل اون موقع پاورلیفتر بود. 671 00:41:56,688 --> 00:41:58,341 ‫وقتی فیل وارد می‌شد، متوجه‌ش می‌شدی. 672 00:41:58,516 --> 00:42:00,387 ‫اون با بقیه فرق داشت. 673 00:42:00,561 --> 00:42:02,215 ‫یه جفت چکمه و شلوار گشاد می‌پوشید. 674 00:42:02,389 --> 00:42:04,173 ‫و یه بار اومد سمتم 675 00:42:04,347 --> 00:42:05,958 ‫و، اوم، فقط یه سوال کلی ازم پرسید. 676 00:42:06,132 --> 00:42:08,917 ‫چطوری می‌تونست بدنساز بشه؟ 677 00:42:11,920 --> 00:42:14,488 ‫و جواب من این بود، «تو می‌تونی هر چیزی بشی 678 00:42:15,271 --> 00:42:17,578 ‫اگه سخت کار کنی و بهش متعهد باشی.» 679 00:42:28,633 --> 00:42:30,373 ‫و اون رفت برای اولین مسابقه‌ش. 680 00:42:30,548 --> 00:42:32,898 ‫و این بخشی از زندگی بود 681 00:42:33,072 --> 00:42:34,508 ‫که شاید براش جواب نداد. 682 00:42:37,119 --> 00:42:41,384 ‫این اولین مسابقه‌م بود، و اولین مسابقه‌ای بود که من، دوم شدم. 683 00:42:42,385 --> 00:42:46,302 ‫من به یه پسری به اسم پیتر برمنر باختم، که الان یه دوست خیلی صمیمی‌ه. 684 00:42:46,476 --> 00:42:48,653 ‫فیل اون موقع تو بدنسازی جدی بود؟ 685 00:42:48,827 --> 00:42:51,743 ‫آره. فیل عاشق بدنسازی بود. آره. 686 00:42:51,917 --> 00:42:53,701 ‫-تو بدنسازی شکستش دادی؟ ‫-آره. 687 00:42:53,875 --> 00:42:55,747 ‫فیل یه جورایی چیزای زیادی می‌دونست. 688 00:42:55,921 --> 00:42:58,619 ‫و این قطعا به خاطر دیابتش بود. 689 00:42:58,793 --> 00:43:01,056 ‫روش نگاه من به تغذیه، روش نگاه من به تمرین 690 00:43:01,230 --> 00:43:03,406 ‫خیلی، خیلی با روش بقیه فرق داشت. 691 00:43:03,581 --> 00:43:07,106 ‫من باید دستی از انسولین استفاده می‌کردم تا تمام مواد مغذی رو وارد سلول‌ها کنم 692 00:43:07,280 --> 00:43:10,457 ‫و اگه این کارو نمی‌کردم، وارد فاز کاتابولیک می‌شدم، قند خونم بالا و بالاتر می‌رفت 693 00:43:10,631 --> 00:43:13,155 ‫و اگه به اندازه‌ی کافی نمی‌خوردم، دچار افت قند خون می‌شدم. 694 00:43:13,329 --> 00:43:16,985 ‫و بعدش باید غذا می‌خوردم تا دوباره بالا بیاد، که کل هدف چربی‌سوزی رو از بین می‌برد. 695 00:43:17,159 --> 00:43:19,379 ‫و بعدش، می‌دونی، اگه، اوم، قند خونم می‌افتاد 696 00:43:19,553 --> 00:43:21,816 ‫و مجبور می‌شدم یه بسته خوراکی میوه‌ای یا آدامس بخورم 697 00:43:21,990 --> 00:43:23,470 ‫و بعدش باید می‌رفتم و اونارو می‌سوزوندم. 698 00:43:23,644 --> 00:43:25,864 ‫من زودتر از موعد به اوج رسیدم. من رفتم رو استیج 699 00:43:26,038 --> 00:43:28,736 ‫کم‌وزن، باد خالی، فقط... 700 00:43:29,389 --> 00:43:32,218 ‫اصلا شبیه چیزی که شش هفته قبلش بودم نبودم. 701 00:43:32,392 --> 00:43:36,178 ‫دیابت احتمالا کاتابولیک‌ترین چیزیه که می‌تونی داشته باشی، وقتی بحث بدنسازی باشه. 702 00:43:36,831 --> 00:43:39,225 ‫و اگه کنترلش نکنی، 703 00:43:39,399 --> 00:43:42,794 ‫هر اونس و گرم از بافت عضلانی‌ت رو از بین می‌بره. 704 00:43:42,968 --> 00:43:47,755 ‫همچنین، اگه مراقبش نباشی، چربی بدنت رو هم زیاد می‌کنه 705 00:43:47,929 --> 00:43:50,323 ‫و سریع این اتفاق می‌افته. 706 00:43:50,497 --> 00:43:53,239 ‫این مهم‌ترین جایزه‌س، چون این، اوم، 707 00:43:53,413 --> 00:43:57,199 ‫می‌دونی، این باعث شد که من واقعا دنبالش برم. 708 00:43:57,373 --> 00:44:00,725 ‫و بعدش بود که فیل اومد پیشم و ازم پرسید 709 00:44:01,421 --> 00:44:06,295 ‫آیا وقت می‌ذارم و یه سال بهش کمک می‌کنم 710 00:44:06,469 --> 00:44:09,211 ‫و باهاش تمرین کنم تا برای مسابقه‌ی بعدی آماده بشه؟ 711 00:44:10,691 --> 00:44:13,433 ‫این تنها باشگاهیه که من بیش از ۱۵ سال توش تمرین کردم. 712 00:44:13,607 --> 00:44:15,870 ‫قبلا اسمش راک پیت فیتنس بود. 713 00:44:16,044 --> 00:44:19,221 ‫همون‌طور که می‌بینید، جاشو یه نانوایی گرفته. 714 00:44:19,395 --> 00:44:21,180 ‫متاسفانه، باشگاه تعطیل شد. 715 00:44:24,574 --> 00:44:25,793 ‫باز هست. 716 00:44:26,533 --> 00:44:28,753 ‫فکر کنم همه‌ی این وسایلا هنوز همون‌طورین. 717 00:44:28,927 --> 00:44:30,102 ‫و بعدش بریم پشت. 718 00:44:30,929 --> 00:44:32,321 ‫فیل هیچ‌وقت سروقت نیست. 719 00:44:33,409 --> 00:44:35,281 ‫خب، با این کرکره که تو پس‌زمینه می‌بینید 720 00:44:35,455 --> 00:44:37,500 ‫یه نیمکت برای پرس سینه داشتید 721 00:44:37,675 --> 00:44:39,459 ‫و نیمکت رو آماده می‌کردن، آماده‌ی تمرین. 722 00:44:39,633 --> 00:44:41,069 ‫چون من می‌دونستم، یک، چی بلند می‌کنه 723 00:44:41,243 --> 00:44:43,245 ‫و می‌دونستم، دو، دیر می‌کنه. 724 00:44:43,419 --> 00:44:45,465 ‫پس من همیشه سروقت می‌اومدم، همه چیو آماده می‌کردم. 725 00:44:45,639 --> 00:44:47,772 ‫و بعدش وقتی اون می‌اومد، باید با ساکش کلنجار می‌رفت 726 00:44:47,946 --> 00:44:50,165 ‫همه‌چیزش رو مرتب می‌کرد. آهنگش رو می‌ذاشت... 727 00:44:50,339 --> 00:44:53,778 ‫و تا اون موقع، من وقت داشتم برم خونه. 728 00:44:55,431 --> 00:44:56,737 ‫شما آهنگ مورد علاقه‌تون رو می‌ذاشتید. 729 00:44:56,911 --> 00:44:58,739 ‫ولی وقتی فیل می‌اومد باشگاه 730 00:44:58,913 --> 00:45:00,175 ‫باید آهنگ‌های فیل پخش می‌شد. 731 00:45:00,349 --> 00:45:02,351 ‫من سی‌دی‌های زیادی رو دیدم که پرت می‌شدن. 732 00:45:02,917 --> 00:45:05,572 ‫مهم نبود سی‌دی کی بود، کی داشت پخشش می‌کرد 733 00:45:06,138 --> 00:45:09,228 ‫بیرون، آهنگ خودش پخش می‌شد، و تمام. 734 00:45:10,403 --> 00:45:13,058 ‫آره. همیشه یه کم شخصیت تو کار بود. 735 00:45:18,846 --> 00:45:22,720 ‫تمرین فرق داشت. شش روز در هفته. تمرین سخت. 736 00:45:24,112 --> 00:45:25,853 ‫بعضی روزا دو بار در روز پاشو تمرین می‌داد. 737 00:45:26,027 --> 00:45:27,899 ‫شدت، سنگین. 738 00:45:28,508 --> 00:45:32,207 ‫باشگاه می‌دونست که دو تا پسر گوشه دارن سخت تمرین می‌کنن. 739 00:45:34,906 --> 00:45:38,170 ‫و ما زیاد حرف نمی‌زدیم، ولی همیشه می‌دونستیم باید چیکار کنیم. 740 00:45:39,954 --> 00:45:44,219 ‫و این هر روز بود. و اون کل سال، سخت بود. 741 00:45:55,709 --> 00:46:00,932 ‫من با یه بیماری تهدیدکننده‌ی زندگی مواجه شدم که، راستش، بهم می‌گفت 742 00:46:01,106 --> 00:46:03,848 ‫تو قرار نیست بدنساز بشی، نمی‌تونی این کارو کنی. پزشکای عمومی، دکترا 743 00:46:04,022 --> 00:46:06,459 ‫همشون بهم می‌گفتن، «تو هیچ‌وقت نمی‌تونی، می‌دونی 744 00:46:06,633 --> 00:46:09,288 ‫کربوهیدرات‌هاتو حذف کنی یا هیچ‌وقت نمی‌تونی این‌همه پروتئین بخوری. 745 00:46:09,462 --> 00:46:13,248 ‫تو هیچ‌وقت نمی‌تونی بری رو استیج و اون‌قدر خشک بشی.» 746 00:46:13,422 --> 00:46:14,336 ‫خب... 747 00:46:19,820 --> 00:46:22,605 ‫نزدیکای مسابقه، ما باید خیلی مراقب می‌بودیم 748 00:46:22,780 --> 00:46:25,260 ‫و مطمئن می‌شدیم که همه‌چیز سر جاشه. 749 00:46:26,261 --> 00:46:28,220 ‫چون ما کل سال خیلی سخت کار کرده بودیم. 750 00:46:28,394 --> 00:46:31,397 ‫ما نمی‌خواستیم این‌بار همون اتفاقی بیفته که دفعه‌ی قبل افتاد 751 00:46:35,096 --> 00:46:36,663 ‫من اون روز رو هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. 752 00:46:36,837 --> 00:46:39,579 ‫من فیل رو بردم و با ماشین رسوندمش به مسابقه. 753 00:46:41,755 --> 00:46:43,713 ‫و فیل آدم استرسی‌ای نبود. 754 00:46:43,888 --> 00:46:44,845 ‫ولی استرس داشت. 755 00:46:47,239 --> 00:46:48,980 ‫پس بدون هیچ مقدمه‌ای 756 00:46:49,154 --> 00:46:52,679 ‫بیاید به کلاس اولمون خوش‌آمد بگیم. 757 00:46:52,853 --> 00:46:57,553 ‫خانم‌ها و آقایان، کلاس جوانان NABBA ایرلند شمالی. 758 00:47:08,913 --> 00:47:11,959 ‫اینکه دیدم رفت رو استیج و برنامه‌ش رو اجرا کرد 759 00:47:12,133 --> 00:47:15,615 ‫و اینکه چقدر تو این یه سال پیشرفت کرده بود 760 00:47:16,877 --> 00:47:17,878 ‫باورنکردنی بود. 761 00:47:20,533 --> 00:47:24,798 ‫من می‌تونستم صدای مردم رو بشنوم که در مورد سال قبلش و امسالش حرف می‌زدن. 762 00:47:24,972 --> 00:47:29,237 ‫اندامش، و دقیقا چقدر حجم گرفته بود. 763 00:47:29,803 --> 00:47:33,589 ‫تو فقط با گوش دادن به حرفای بقیه می‌فهمیدی دقیقا چی در انتظارته. 764 00:47:37,332 --> 00:47:41,946 ‫فیل یه لحظه ازم یه سوال پرسید. «فکر می‌کنی تونستم؟» 765 00:47:42,120 --> 00:47:45,079 ‫و من می‌دونستم که تونسته. من فقط می‌دونستم که تونسته. 766 00:47:53,000 --> 00:47:54,741 ‫من همیشه یادمه که اون موقع که بدنسازی می‌کرد 767 00:47:54,915 --> 00:47:57,570 ‫اون موقع، معلوم بود که، مثلا، خیلی هیکل داشت، حجیم بود، خشک بود. 768 00:47:57,744 --> 00:47:59,702 ‫ولی من همیشه یادمه که، مثلا، تو آینه نگاه می‌کردم 769 00:47:59,877 --> 00:48:02,096 ‫و بعد به اون نگاه می‌کردم و می‌گفتم، «این واقعی نیست.» 770 00:48:09,234 --> 00:48:12,019 ‫بزرگ‌ترین چیز در مورد بدنسازی برای من این بود که شخصیت‌ساز بود 771 00:48:12,193 --> 00:48:16,502 ‫به این معنی که، وقتی من پشت یه ددلیفت ۳۰۰ کیلویی می‌رفتم 772 00:48:16,676 --> 00:48:20,288 ‫و تکرار می‌زدم. وزنه‌های سنگین. 773 00:48:20,462 --> 00:48:23,422 ‫آیا می‌تونی خودت رو به این حد برسونی که بتونی اینو بلند کنی؟ 774 00:48:26,120 --> 00:48:27,861 ‫فیل قوی بود، تو اوجش؟ 775 00:48:28,035 --> 00:48:30,385 ‫آره، آره. فیل قوی بود. من یادمه. 776 00:48:30,559 --> 00:48:34,302 ‫اون با ددلیفت ۳۰۰ کیلو یا یه همچین چیزی بازی می‌کرد. 777 00:48:34,476 --> 00:48:38,524 ‫الان به نظرم سبک میاد، انصافا، ولی... این‌طور نیست. 778 00:48:39,307 --> 00:48:43,181 ‫تو باشگاه که تمرین می‌کردم، فرم بدنم، قدرتم داشت تغییر می‌کرد 779 00:48:43,355 --> 00:48:44,834 ‫و مردم اینو می‌دیدن. 780 00:48:45,009 --> 00:48:47,228 ‫و به جایی رسید که من، من حرص 781 00:48:47,402 --> 00:48:49,317 ‫آدمایی رو درآوردم که سال‌ها تمرین می‌کردن 782 00:48:49,491 --> 00:48:51,929 ‫از نظر ظاهر، از نظر قدرت 783 00:48:52,103 --> 00:48:54,105 ‫و اونا شروع کردن به سوال پرسیدن. 784 00:48:54,279 --> 00:48:55,758 ‫شروع کردن به سوال پرسیدن. 785 00:48:56,368 --> 00:48:58,500 ‫و بعد وقتی شنیدن که من دارم تغذیه می‌خونم 786 00:48:58,674 --> 00:49:00,676 ‫و دیدن که من دارم به حرفام عمل می‌کنم 787 00:49:00,850 --> 00:49:02,243 ‫خواستن از من یاد بگیرن. 788 00:49:03,070 --> 00:49:05,681 ‫یه شب از تمرین پا برگشتم خونه 789 00:49:05,855 --> 00:49:09,076 ‫و از یه پسری به اسم استیوی یه پیامک اومد 790 00:49:09,250 --> 00:49:13,298 ‫«برای یه برنامه‌ی غذایی و تمرینی چقدر می‌گیری؟» 791 00:49:14,342 --> 00:49:16,779 ‫و من واقعا نمی‌دونستم چطوری بفروشم. 792 00:49:16,954 --> 00:49:18,694 ‫من نمی‌دونستم چطوری خودم رو بازاریابی کنم. 793 00:49:18,868 --> 00:49:21,610 ‫من واقعا نمی‌دونستم چطوری در مورد پول حرف بزنم 794 00:49:21,784 --> 00:49:28,704 ‫و من جواب دادم، با یه پیامک طولانی ۲۰۰۰ کلمه‌ای 795 00:49:28,878 --> 00:49:32,621 ‫که قراره رو چی تمرکز کنیم، چطوری قراره برنامه رو بسازیم. 796 00:49:33,100 --> 00:49:34,493 ‫۵۰ پوند. 797 00:49:35,624 --> 00:49:38,627 ‫و اون بهم پیام داد و گفت، «تبریک می‌گم 798 00:49:38,801 --> 00:49:40,803 ‫تو یه مشتری جدید پیدا کردی.» 799 00:49:41,543 --> 00:49:46,679 ‫و اون موقع بود که فهمیدم من 800 00:49:49,073 --> 00:49:51,292 ‫احتمالا دارم یه کسب‌وکار راه می‌ندازم. 801 00:49:57,690 --> 00:50:01,041 ‫یادمه با رئیس رشته‌م تو دانشگاه صحبت می‌کردم 802 00:50:01,215 --> 00:50:04,392 ‫و گفتم، واقعا رویام اینه که متخصص تغذیه بشم 803 00:50:04,566 --> 00:50:08,092 ‫و با آدمایی که دیابت دارن کار کنم، چون من واقعا از غذا خوردن لذت می‌برم 804 00:50:08,266 --> 00:50:11,443 ‫من واقعا از تغذیه لذت می‌برم، واقعا از صحبت کردن در مورد بدن انسان لذت می‌برم. 805 00:50:11,617 --> 00:50:14,576 ‫ولی فهمیدم که عاشق وزنه‌زدنم 806 00:50:14,750 --> 00:50:16,622 ‫و عاشق اینم که به آدما کمک کنم عضله بسازن. 807 00:50:17,362 --> 00:50:21,496 ‫و در واقع دارم به این فکر می‌کنم که یه مربی شخصی بشم. 808 00:50:21,670 --> 00:50:23,498 ‫و اون یه جوری بهم نگاه کرد و گفت، «چی؟» 809 00:50:23,672 --> 00:50:25,283 ‫و من گفتم، «مربی شخصی.» 810 00:50:25,457 --> 00:50:26,849 ‫و اون بهم گفت، «خب 811 00:50:27,850 --> 00:50:30,766 ‫این نوع شغلیه که 812 00:50:30,940 --> 00:50:34,770 ‫اگه تو دانشگاه شکست بخوری و بخوای بری تو یه مرکز تفریحی بشماری که چند بار یه حرکت رو انجام می‌دن.» 813 00:50:36,424 --> 00:50:40,341 ‫مردم بهش به چشم یه شغل برای بازنده‌ها نگاه می‌کردن، ولی من این کارو ادامه دادم. 814 00:50:40,515 --> 00:50:44,432 ‫و یادمه یه هفته، من بیشتر از 815 00:50:44,606 --> 00:50:49,481 ‫یه متخصص تغذیه تو خدمات بهداشتی پول درآوردم. 816 00:50:49,655 --> 00:50:54,138 ‫و من شروع کردم به فهمیدن که این پتانسیل اینو داره که یه کسب‌وکار بشه. 817 00:50:54,312 --> 00:50:56,662 ‫و یادمه اون شب رفتم خونه و به مامانم گفتم 818 00:50:56,836 --> 00:50:58,272 ‫«من دیگه نمی‌خوام متخصص تغذیه باشم. 819 00:50:58,446 --> 00:50:59,969 ‫من نمی‌خوام این رشته رو ادامه بدم. 820 00:51:00,840 --> 00:51:03,582 ‫من می‌دونم که می‌تونم از این پول دربیارم. توش خوبم، عاشقشم.» 821 00:51:03,756 --> 00:51:07,107 ‫و ما توافق کردیم که من درسمو تموم کنم 822 00:51:07,281 --> 00:51:10,154 ‫چون اساسا به من یه مدرک می‌داد 823 00:51:10,328 --> 00:51:13,766 ‫یه درک آکادمیک و یه سطح از اعتبار. 824 00:51:13,940 --> 00:51:16,986 ‫پس من اون رو تموم کردم، ولی دنبال یه شغل تو زمینه تغذیه نرفتم. 825 00:51:17,161 --> 00:51:20,773 ‫من کسب‌وکار خودم رو راه‌اندازی کردم و اسمش شد کلیر کات هلث اند فیتنس. 826 00:51:24,211 --> 00:51:26,953 ‫همه‌ش تو یه باشگاه بدنسازی محلی تو ایرلند شمالی بود 827 00:51:27,127 --> 00:51:29,303 ‫و یه جاهایی بود که وقتی وارد باشگاه می‌شدی 828 00:51:29,477 --> 00:51:34,178 ‫و تقریبا، ۸۰٪ باشگاه این برگه های چاپ شده‌ی بزرگ رو داشتن 829 00:51:34,352 --> 00:51:35,831 ‫که لوگوی من تهش خورده بود 830 00:51:36,005 --> 00:51:37,224 ‫کلیر کات هلث اند فیتنس. 831 00:51:38,791 --> 00:51:41,315 ‫و من تا جایی که می‌شد تو اون برنامه‌ها گذاشتم. 832 00:51:42,316 --> 00:51:44,013 ‫در واقع، زیاده‌روی بود. 833 00:51:44,188 --> 00:51:46,364 ‫مثل یه کتاب کوچیک بود. مثل یه دوره‌ی کوچیک بود. 834 00:51:46,538 --> 00:51:50,019 ‫و اون موقع، من واقعا این طرز فکر رو پیدا کردم 835 00:51:50,194 --> 00:51:52,283 ‫که به آدما چیزی رو بدم که نیاز دارن 836 00:51:52,457 --> 00:51:55,764 ‫بهشون بگم که باید چی بشنون، و برم سر اصل مطلب. 837 00:51:55,938 --> 00:51:58,811 ‫من می‌دونستم که تو بدنسازی رقابتی 838 00:51:58,985 --> 00:52:02,467 ‫و اون یه اسم آشنا تو ایرلند بود، خیلی معروف بود، باانگیزه. 839 00:52:02,641 --> 00:52:06,819 ‫اون یکی از اولین کسایی بود که مربیگری آنلاین رو به بریتانیا و ایرلند آورد. 840 00:52:06,993 --> 00:52:10,388 ‫اون موقع، مربیگری آنلاین وجود نداشت. هیچ‌کس واقعا این کارو نمی‌کرد. 841 00:52:10,562 --> 00:52:12,999 ‫و بعدش شروع کردم به دریافت ایمیل 842 00:52:13,173 --> 00:52:15,610 ‫و مردم بهم پیام می‌دادن و می‌گفتن، «می‌تونی یه برنامه غذایی و تمرینی برام بنویسی؟» 843 00:52:15,784 --> 00:52:18,483 ‫و اینا آدمایی بودن که تو انگلیس زندگی می‌کردن، آدمایی که تو آمریکا زندگی می‌کردن 844 00:52:18,657 --> 00:52:22,182 ‫آدمایی که یه جوری، یه شکلی، یا حتی از طریق معرفی، منو پیدا کرده بودن. 845 00:52:22,356 --> 00:52:24,184 ‫و من کسب‌وکار مربیگری آنلاینم رو شروع کردم 846 00:52:24,358 --> 00:52:26,273 ‫و برنامه‌های تغذیه و تمرینی رو می‌فروختم 847 00:52:26,447 --> 00:52:29,755 ‫که با مایکروسافت ورد و مایکروسافت اکسل نوشته می‌شدن 848 00:52:29,929 --> 00:52:32,366 ‫و از طریق اینترنت براشون می‌فرستادم. 849 00:52:33,585 --> 00:52:37,893 ‫من این مهارت‌ها رو توسعه دادم و شروع کردم به فروختن به آدمای بیشتر و بیشتر و بیشتر 850 00:52:38,067 --> 00:52:41,723 ‫و صندوق ورودی‌م شروع کرد به پر شدن و پر شدن و پر شدن. 851 00:52:41,897 --> 00:52:44,378 ‫پیام دارید. 852 00:52:48,513 --> 00:52:51,124 ‫و به جایی رسید که دیگه نمی‌تونستم آدمای بیشتری رو قبول کنم. 853 00:52:51,298 --> 00:52:52,821 ‫من دیگه نمی‌تونستم برنامه‌ی غذایی بیشتری درست کنم 854 00:52:53,648 --> 00:52:56,869 ‫و شروع کردم به خوندن در مورد عرضه و تقاضا. 855 00:52:57,043 --> 00:52:59,306 ‫و اون موقع بود که فهمیدم، «خب، آدمای بیشتری 856 00:52:59,480 --> 00:53:01,178 ‫خدمات منو می‌خوان تا اینکه من واقعا بتونم ارائه بدم. 857 00:53:01,352 --> 00:53:02,962 ‫وقتشه که قیمتمو ببرم بالا.» 858 00:53:03,136 --> 00:53:06,270 ‫و من مراحل زیادی رو پشت سر گذاشتم 859 00:53:06,444 --> 00:53:09,664 ‫تا اینکه در نهایت ۱۰۰۰ پوند 860 00:53:09,838 --> 00:53:13,668 ‫برای یه برنامه‌ی تغییر رژیم غذایی و تمرینی می‌گرفتم. 861 00:53:13,842 --> 00:53:16,497 ‫و مردم حاضر بودن این پول رو بدن، و مردم دوباره برمی‌گشتن 862 00:53:16,671 --> 00:53:18,107 ‫و دوستاشونو معرفی می‌کردن. 863 00:53:23,983 --> 00:53:26,855 ‫یادمه از اون پول استفاده کردم 864 00:53:27,029 --> 00:53:29,815 ‫تا اولین طراح گرافیکم رو استخدام کنم، اولین طراح وبم رو 865 00:53:29,989 --> 00:53:32,209 ‫ازش استفاده کردم تا یه وبسایت جدید بسازم. 866 00:53:32,383 --> 00:53:34,167 ‫ما شروع کردیم به دریافت درخواست از سراسر جهان. 867 00:53:34,341 --> 00:53:37,953 ‫مردم تماس اسکایپ می‌گرفتن، برنامه‌ها رو آنلاین می‌خریدن. 868 00:53:38,476 --> 00:53:42,175 ‫خب، یه زمانی رسید که من از نشستن پشت کامپیوتر خسته شدم 869 00:53:42,349 --> 00:53:44,873 ‫و تو باشگاهی که من بودم، هیچ مربی شخصی‌ای نبود. 870 00:53:45,047 --> 00:53:47,267 ‫و یادمه با صاحب باشگاه تمرین می‌کردم 871 00:53:47,441 --> 00:53:51,402 ‫و یه جوری بحثش پیش اومد که من دارم به مردم مربیگری و تمرین شخصی میدم 872 00:53:51,576 --> 00:53:53,273 ‫و اون بهم اجازه داد که تو باشگاه تمرین شخصی بدم. 873 00:53:53,447 --> 00:53:55,971 ‫من به عنوان یه فرد با اراده‌ی قوی پیش فیل رفتم 874 00:53:56,145 --> 00:53:58,757 ‫و تو ذهنم خیلی مصمم بودم که چی می‌خوام 875 00:53:58,931 --> 00:54:03,022 ‫و همون‌طور که احتمالا می‌تونید حدس بزنید، دوست نداشتم بهم بگن چیکار کنم یا چطوری یه کاری رو انجام بدم. 876 00:54:03,196 --> 00:54:07,461 ‫من باید درک کنم که چرا دارم یه کاری رو به یه روش خاص انجام می‌دم. 877 00:54:07,635 --> 00:54:11,770 ‫بنابراین، با مربیگری فیل، یه آموزش هم برای من شروع شد. 878 00:54:11,944 --> 00:54:14,468 ‫بین ست‌ها، هر وقت قرار بود استراحت کنم 879 00:54:14,642 --> 00:54:18,820 ‫من یه بدنساز حرفه‌ای داشتم که اون موقع بالای سرم می‌ایستاد 880 00:54:18,994 --> 00:54:21,214 ‫و در مورد گرم‌های پروتئین، کربوهیدرات‌ها باهام حرف می‌زد 881 00:54:21,388 --> 00:54:23,303 ‫اینکه بدنت چطوری غذاهای مختلف رو متابولیزه می‌کنه. 882 00:54:23,477 --> 00:54:26,959 ‫فیل تو قضاوت کردن روحیه‌ی من، سطح انرژی‌م خیلی خوب بود 883 00:54:27,133 --> 00:54:29,875 ‫حتی خلق و خوی من، و اینکه من 884 00:54:30,049 --> 00:54:32,704 ‫چیزی که الان می‌دونم اون موقع، اون از گرم کردن استفاده می‌کرد 885 00:54:32,878 --> 00:54:35,272 ‫تا بفهمه که من قراره چه نوع تمرینی رو انجام بدم. 886 00:54:35,446 --> 00:54:37,796 ‫روزایی بود که من از نظر ذهنی به این فکر می‌کردم که نمی‌تونم 887 00:54:37,970 --> 00:54:39,928 ‫وزنه سنگین بلند کنم یا نمی‌تونم هر کاری که باید رو انجام بدم. 888 00:54:40,102 --> 00:54:41,669 ‫و بعضی از اون جلسه‌ها بهترین جلساتم بودن، چون 889 00:54:41,843 --> 00:54:43,932 ‫اون یه چیزی رو تو من تو گرم کردن دیده بود 890 00:54:44,106 --> 00:54:46,283 ‫شاید اون روز روز بدی داشتم، و من عصبانیت یا پرخاشگری داشتم 891 00:54:46,457 --> 00:54:47,936 ‫که، می‌دونی، من می‌خواستم خالی‌ش کنم. 892 00:54:48,110 --> 00:54:49,634 ‫یا شاید خیلی خوب خوابیده بودم 893 00:54:49,808 --> 00:54:52,506 ‫و کلی انرژی داشتم و آماده بودم. 894 00:54:52,680 --> 00:54:55,248 ‫این یه فرصت بود که من آزمایش کنم، تست کنم 895 00:54:55,422 --> 00:54:57,772 ‫محتوا تولید کنم، روابط بسازم. 896 00:54:57,946 --> 00:55:02,124 ‫و همچنین، من همیشه در معرض فضای باشگاه بودم، بنابراین مردم پیشم می‌اومدن. 897 00:55:02,299 --> 00:55:05,693 ‫این یه راه عالی بود که من بتونم برای همه‌ی برنامه‌های غذایی و تمرینی سرنخ جمع کنم. 898 00:55:05,867 --> 00:55:11,917 ‫و این فقط به سطحی رسید که من هرگز فکرش رو هم نمی‌کردم. 899 00:55:12,091 --> 00:55:14,702 ‫عالی بود. کار سختی بود 900 00:55:14,876 --> 00:55:17,749 ‫ولی من پول می‌گرفتم که همون کاری رو انجام بدم 901 00:55:18,663 --> 00:55:24,059 ‫که من همه‌چیزمو گذاشتم تا خودمو نجات بدم. 902 00:55:34,635 --> 00:55:36,071 ‫گرم کردن. گرم کردن. 903 00:55:37,421 --> 00:55:38,596 ‫اون سالمه. 904 00:55:46,995 --> 00:55:50,869 ‫مردم همیشه می‌گفتن، «من یه مدتی از باشگاه دور بودم. 905 00:55:51,870 --> 00:55:54,481 ‫چطوری دوباره شروع کنم؟ واقعا، واقعا سخته.» 906 00:55:55,221 --> 00:55:59,834 ‫و من هیچ‌وقت نمی‌تونستم درک کنم که چه حسی داره، چون همیشه توش بودم. 907 00:56:00,792 --> 00:56:05,797 ‫و الان که تو پنج سال گذشته یه مرخصی گرفتم 908 00:56:06,580 --> 00:56:08,103 ‫می‌دونم منظورشون چیه. 909 00:56:08,277 --> 00:56:09,453 ‫دوباره شروع کردنش، سخته. 910 00:56:12,630 --> 00:56:16,590 ‫وقتی بدنسازی می‌کردم، کسب‌وکارم خیلی، خیلی خوب پیش می‌رفت. 911 00:56:16,764 --> 00:56:19,637 ‫ولی در عین حال، منم نمی‌تونستم همه‌چیزمو بذارم 912 00:56:19,811 --> 00:56:22,553 ‫چون بدنسازی این‌قدر زمان می‌برد، این‌قدر انرژی می‌برد. 913 00:56:22,727 --> 00:56:25,382 ‫و من باید زمان رو بین بدنسازی و کسب‌وکار تقسیم می‌کردم. 914 00:56:25,556 --> 00:56:28,341 ‫کسب‌وکار غالب شد و اون این‌قدر زمان تو کسب‌وکارش می‌گذروند 915 00:56:28,515 --> 00:56:30,343 ‫که دیگه اون‌قدر وقت نداشت که تمرین کنه. 916 00:56:30,517 --> 00:56:34,042 ‫تمرین کردنش فقط یه جورایی آروم و آروم‌تر شد 917 00:56:34,216 --> 00:56:35,392 ‫در حالی که داشت کسب‌وکارش رو می‌ساخت. 918 00:56:42,703 --> 00:56:45,402 ‫مسئله‌ی بدنسازی اینه که خیلی، خیلی سخت بود 919 00:56:45,576 --> 00:56:48,927 ‫که واقعا حضور داشته باشی و به هیکلت نگاه کنی و تحسینش کنی. 920 00:56:49,101 --> 00:56:51,016 ‫یه طرز فکر «هیچ‌وقت کافی نیست» بود. 921 00:56:51,190 --> 00:56:52,626 ‫می‌دونی، اون یه بخش اولیه از زندگی من بود 922 00:56:52,800 --> 00:56:54,149 ‫که من نمی‌دونستم چطوری اون چیزو رام کنم. 923 00:56:54,759 --> 00:56:57,152 ‫من یه سال بعد از اینکه از مسابقات جوانان 924 00:56:57,326 --> 00:57:00,634 ‫وارد مسابقات بزرگسالان شدم... و فهمیدم 925 00:57:00,808 --> 00:57:02,549 ‫آیا من می‌خوام بقیه‌ی زندگیمو وقف این کنم که دنبال یه جام برم 926 00:57:02,723 --> 00:57:05,204 ‫که تو یه هتل توسط آدمایی بهم توپیده بشه 927 00:57:05,378 --> 00:57:07,293 ‫که واقعا رقابت نمی‌کنن یا واقعا اهمیتی نمی‌دن 928 00:57:07,467 --> 00:57:09,469 ‫فراتر از روز مسابقه 929 00:57:09,643 --> 00:57:11,384 ‫چون به محض اینکه تو اون مسابقه رو بردی 930 00:57:11,558 --> 00:57:13,995 ‫روز بعدش، اینه که «کی می‌خواد سال بعد ببره؟» 931 00:57:22,351 --> 00:57:27,356 ‫و ریسک زیادی وجود داشت، زمان زیادی صرف آماده شدن برای یه مسابقه می‌شد 932 00:57:28,662 --> 00:57:31,665 ‫که برای من بازگشت سرمایه‌ای نداشت که پایدار باشه. 933 00:57:34,015 --> 00:57:36,061 ‫من نمی‌تونستم تصور کنم که بخوام ۱۰، ۱۵ سال دیگه این کارو انجام بدم. 934 00:57:36,235 --> 00:57:39,020 ‫و من کلی دوست داشتم که هنوز دارن این کارو می‌کنن 935 00:57:39,760 --> 00:57:44,286 ‫تو همون موقعیت مالی، و هنوز دارن همون چیزو دنبال می‌کنن. 936 00:57:44,461 --> 00:57:48,595 ‫و من تو موقعیتی نیستم که قضاوت کنم، ولی من نمی‌خواستم این کارو بکنم. 937 00:57:52,338 --> 00:57:54,383 ‫من می‌خواستم از زندگیم لذت ببرم 938 00:57:54,558 --> 00:57:56,908 ‫و تو هنوز می‌تونی یه زندگی فوق‌العاده داشته باشی و از بدنسازی لذت ببری. 939 00:57:57,082 --> 00:58:00,128 ‫ولی بدنسازی لعنتی سخته. شکی توش نیست. 940 00:58:00,302 --> 00:58:03,262 ‫این یکی از سخت‌ترین ورزش‌های دنیاست چون ۲۴ ساعته‌س. 941 00:58:03,436 --> 00:58:05,525 ‫تو دائما از رویا عمل می‌کنی 942 00:58:05,699 --> 00:58:09,616 ‫و توانایی اینکه سرتو بذاری زمین و استراحت کنی 943 00:58:09,790 --> 00:58:12,097 ‫و نفس بکشی و لذت ببری و از زندگی لذت ببری 944 00:58:12,271 --> 00:58:15,666 ‫گاهی اوقات می‌تونه برای مدت خیلی طولانی پارک بشه. 945 00:58:17,537 --> 00:58:19,974 ‫ارزش‌ها تغییر می‌کنن، اولویت‌ها تغییر می‌کنن 946 00:58:20,714 --> 00:58:24,675 ‫و بزرگ‌ترین رشد شخصی بعد از بدنسازی 947 00:58:24,849 --> 00:58:28,026 ‫در واقع این بود که ازش بیرون بیای و در رو ببندی و خداحافظی کنی. 948 00:58:42,475 --> 00:58:45,565 ‫من احتمالا یه مزه‌ی واقعی از دنیای واقعی نچشیدم 949 00:58:45,739 --> 00:58:48,220 ‫و اتفاقاتی که بیرون از خونه‌ی خانوادگی می‌افتاد 950 00:58:48,394 --> 00:58:52,224 ‫تا اینکه واقعا از خونه دور شدم، و شروع کردم به شروع سفر خودم. 951 00:58:53,530 --> 00:58:55,923 ‫می‌دونی، من نمی‌خواستم وکیل بشم. نمی‌خواستم دکتر بشم. 952 00:58:56,097 --> 00:58:58,099 ‫من نمی‌خواستم یه متخصص شاغل باشم. 953 00:58:59,057 --> 00:59:01,102 ‫و این چیزیه که چشم‌انداز برای-- 954 00:59:01,276 --> 00:59:05,716 ‫من، فکر می‌کنم هر پدر و مادری، هر نوع ایده‌آلی اینه که 955 00:59:05,890 --> 00:59:09,415 ‫می‌دونی، بری مدرسه، بری دانشگاه و دکتر بشی، یه متخصص بشی. 956 00:59:09,589 --> 00:59:15,160 ‫و این چیزیه که، می‌دونی، تو دنیای اون‌ها تو اون زمان موفقیت‌آمیز تلقی می‌شد. 957 00:59:15,334 --> 00:59:18,772 ‫من اون رو نمی‌خواستم. پس، من رفتم و کسب‌وکار خودم رو ساختم. 958 00:59:18,946 --> 00:59:21,166 ‫ایرلند شمالی یه جای خیلی کوچیکه 959 00:59:21,340 --> 00:59:24,125 ‫و بزرگ شدن تو ایرلند شمالی 960 00:59:24,299 --> 00:59:27,259 ‫تو بعضی جاها عالی بود، تو بعضی جاها چالش‌برانگیز. 961 00:59:28,086 --> 00:59:32,003 ‫و یه سری باورهایی تو مردم ایرلند شمالی هست 962 00:59:32,177 --> 00:59:35,180 ‫که، راستش رو بخوای، می‌تونه یه صاحب کسب‌وکار رو عقب نگه داره. 963 00:59:35,354 --> 00:59:37,138 ‫یکی از اون باورها در مورد پوله 964 00:59:37,312 --> 00:59:39,706 ‫و اینکه اگه تو داری پول درمیاری، داری یه کار اشتباهی انجام می‌دی. 965 00:59:39,880 --> 00:59:42,579 ‫و نحوه‌ی نگاه مردم به تو وقتی پول درمیاری 966 00:59:42,753 --> 00:59:45,407 ‫یا داری یه کار ارزشمندی برای دنیا انجام می‌دی 967 00:59:45,582 --> 00:59:47,366 ‫اینه که سعی می‌کنن تو رو خراب کنن. 968 00:59:47,540 --> 00:59:50,325 ‫تعداد کمی از مردم می‌خواستن که ما موفق بشیم، ولی بیشتر مردم 969 00:59:50,499 --> 00:59:54,155 ‫می‌خواستن ببینن... 970 00:59:57,594 --> 00:59:58,899 ‫تو شکست می‌خوری. 971 01:00:06,907 --> 01:00:09,562 ‫نحوه‌ی عملکرد ایرلند شمالی اینطوریه که بیشتر مردم استخدام هستن. 972 01:00:09,736 --> 01:00:12,434 ‫بنابراین این، این یه، یه ریسک بزرگ‌تریه 973 01:00:12,609 --> 01:00:14,959 ‫که خودت بری بیرون و کسب‌وکار خودت رو بسازی. 974 01:00:15,133 --> 01:00:18,005 ‫نه به همون شکلی که تو، مثلا، آمریکا هست. 975 01:00:18,179 --> 01:00:19,790 ‫اگه آمریکا رو در نظر بگیری، به نظر می‌رسه که 976 01:00:19,964 --> 01:00:22,183 ‫کسب‌وکار رو شروع کن، یه تلاشی بکن. 977 01:00:22,357 --> 01:00:25,839 ‫در حالی که اینجا، بیشتر اینه که، می‌دونی، «خب، ما اون ریسکو نمی‌کنیم.» 978 01:00:26,013 --> 01:00:28,755 ‫تو این کشور تمرکز واقعی‌ای روی راه‌اندازی کسب‌وکار خودت وجود نداره 979 01:00:28,929 --> 01:00:30,670 ‫از طریق آموزش. 980 01:00:30,844 --> 01:00:33,194 ‫بنابراین فکر می‌کنم این یه طرز فکر کامله. نه همه‌ی مردم. 981 01:00:33,368 --> 01:00:36,110 ‫یه-- احتمالا یه درصد کمی از مردم خیلی خوب عمل کردن. 982 01:00:36,284 --> 01:00:40,245 ‫چه حسادت باشه یا کمبودهای خودشون. 983 01:00:40,419 --> 01:00:43,770 ‫می‌دونی، این به آدمایی منتقل می‌شه که نمی‌خوان ببینن بقیه موفق می‌شن. 984 01:00:43,944 --> 01:00:47,687 ‫فکر می‌کنم ایرلند شمالی فقط از این نظر متفاوته. 985 01:00:48,470 --> 01:00:52,170 ‫تو واقعا آدمای زیادی رو پیدا می‌کنی که به خاطر موفقیتت ازت متنفرن 986 01:00:52,344 --> 01:00:55,477 ‫مخصوصا با مشکلات و این چیزا، مثل اینکه، مردم برنامه‌ریزی شده بودن که متنفر باشن. 987 01:00:55,652 --> 01:00:59,743 ‫فکر می‌کنم الان داره تغییر می‌کنه، ولی مردم اینطوری برنامه‌ریزی شدن. 988 01:00:59,917 --> 01:01:03,877 ‫نه اینکه مردم ایرلند شمالی ذهن کوچیکی داشته باشن. این‌طور نیست. 989 01:01:04,051 --> 01:01:07,359 ‫ولی، مطمئنا، این آرزوی من نبود وقتی داشتم از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شدم 990 01:01:07,533 --> 01:01:09,753 ‫که فکر کنم من می‌خوام یه کارآفرین بشم 991 01:01:09,927 --> 01:01:11,580 ‫و قراره کسب‌وکار خودم رو داشته باشم. 992 01:01:11,755 --> 01:01:13,539 ‫صرف نظر از اینکه تو چه سطحی هستی، تو باید 993 01:01:13,713 --> 01:01:15,976 ‫خیلی با این راحت باشی که مردم ازت خوششون نیاد. 994 01:01:16,150 --> 01:01:19,153 ‫و فیل هم سهم خودش رو تو این مسیر داشته. 995 01:01:19,327 --> 01:01:22,504 ‫«تا حالا حسادت رو حس کردی؟» سوال خیلی خوبیه. جوابش مثبته. 996 01:01:28,032 --> 01:01:29,860 ‫من می‌تونم بهت بگم اگه کسی حسود باشه 997 01:01:30,034 --> 01:01:32,384 ‫که داره یه حرفی در موردت می‌زنه یا یه نظری در موردت می‌ده 998 01:01:32,558 --> 01:01:33,515 ‫هدفشون چیه؟ 999 01:01:34,691 --> 01:01:36,301 ‫این یه سوال فوق‌العاده‌س که از کسی بپرسی 1000 01:01:36,475 --> 01:01:37,911 ‫اگه تا حالا با انتقاد مواجه شدی. 1001 01:01:39,043 --> 01:01:42,916 ‫وقتی می‌تونی اون سوالو بپرسی و با یه چهره‌ی بی‌حالت یا بدون جواب مواجه می‌شی، 1002 01:01:43,090 --> 01:01:45,223 ‫اون موقع می‌مونی با اصل مطلب. 1003 01:01:45,397 --> 01:01:49,009 ‫این سوالو از کسی بپرس که هدف داره، ماموریت داره، چشم‌انداز داره، 1004 01:01:49,183 --> 01:01:52,404 ‫که به زمانش اولویت می‌ده، که یه کسب‌وکار موفق رو اداره می‌کنه، 1005 01:01:52,578 --> 01:01:55,537 ‫یا یه تیم موفق رو اداره می‌کنه یا هر چیز دیگه‌ای. 1006 01:01:55,712 --> 01:01:57,714 ‫ازشون بپرس. اونا وقت این چیزا رو ندارن. 1007 01:01:59,367 --> 01:02:01,543 ‫این به خودت بستگی داره که چطوری اینو تفسیر کنی. 1008 01:02:09,769 --> 01:02:14,034 ‫آه! لعنتی! 1009 01:02:20,388 --> 01:02:23,087 ‫آه! 1010 01:02:36,840 --> 01:02:41,105 ‫همه یه غروری دارن، و غرورت می‌تونه به دردت بخوره و می‌تونه به ضررت هم باشه، 1011 01:02:41,279 --> 01:02:42,671 ‫ولی واقعا بستگی داره که چطوری ازش استفاده کنی. 1012 01:02:42,846 --> 01:02:44,325 ‫و تو به یه کم غرور نیاز داری 1013 01:02:44,499 --> 01:02:46,371 ‫چون بخشی از اعتمادبه‌نفست رو تشکیل می‌ده. 1014 01:02:46,545 --> 01:02:48,982 ‫چه تو یه مشتری باشی که یه مربی تناسب اندام داره مثل خودم، 1015 01:02:49,156 --> 01:02:51,289 ‫یا چه تو یه کارآموز کسب‌وکار باشی، 1016 01:02:51,942 --> 01:02:56,076 ‫تو باید یه کم از غرورت رو کنار بذاری 1017 01:02:56,250 --> 01:02:59,297 ‫و در نهایت آماده و مهیا باشی 1018 01:02:59,471 --> 01:03:02,691 ‫که از کسی که جاییه که تو می‌خوای باشی، یاد بگیری. 1019 01:03:02,866 --> 01:03:06,695 ‫و من باهات صادقانه می‌گم، اگه غرور داری، 1020 01:03:06,870 --> 01:03:09,002 ‫فکر نمی‌کنم منتورینگ کسب‌وکار جواب بده، 1021 01:03:09,176 --> 01:03:14,225 ‫چون اگه تو توانایی اینو نداری که خفه شی... 1022 01:03:14,399 --> 01:03:18,359 ‫و بهت بگن چیکار کنی، پس چطوری می‌خوای یاد بگیری؟ 1023 01:03:18,533 --> 01:03:22,799 ‫توانایی فیل تو فروتن کردن تو 1024 01:03:22,973 --> 01:03:27,238 ‫به روشی که تشویق‌کننده‌س 1025 01:03:27,412 --> 01:03:29,718 ‫یه چیز خیلی منحصربه‌فرده. 1026 01:03:29,893 --> 01:03:33,548 ‫اگه به مردم می‌گی که بدون مربی نمی‌تونن به اهدافشون برسن، 1027 01:03:33,722 --> 01:03:36,769 ‫چی باعث می‌شه فکر کنی که تو می‌تونی بدون مربی به اهدافت برسی؟ 1028 01:03:36,943 --> 01:03:40,294 ‫تو یه روز از خواب بیدار نمی‌شی و ببینی که یاد گرفتی چطوری یه کسب‌وکار رو اداره کنی. 1029 01:03:40,468 --> 01:03:42,819 ‫اگه بخوایم ده تا از مشتری‌هامونو ردیف کنیم، 1030 01:03:42,993 --> 01:03:45,822 ‫حدود هفت نفر از ده نفرشون خیلی موفق می‌شن. 1031 01:03:47,562 --> 01:03:52,567 ‫حدود سه نفرشون هیچ کاری نمی‌کنن، یا اجرا نمی‌کنن. 1032 01:03:52,741 --> 01:03:57,050 ‫تو تجربه‌ی ما، بیشترش اجرا کردنه، و این نیست که اقدام کنی 1033 01:03:57,224 --> 01:03:59,270 ‫که باید انجام بدن تا کسب‌وکارشون رو به جلو ببرن. 1034 01:03:59,444 --> 01:04:02,447 ‫بعضی وقتا، آدما خیلی راحتن، بعضی وقتا نمی‌خوانش، 1035 01:04:02,621 --> 01:04:04,405 ‫و بعضی وقتا نمی‌خوان کارو انجام بدن، 1036 01:04:04,579 --> 01:04:06,625 ‫چون واقعا با چیزی که می‌خوان انجام بدن هم‌خوانی نداره. 1037 01:04:06,799 --> 01:04:09,367 ‫مطمئنا، اگه یه نفر تو وهله‌ی اول یه مربی عالی نباشه، 1038 01:04:09,541 --> 01:04:13,414 ‫براش خیلی سخت می‌شه که یه کسب‌وکار فوق‌العاده بسازه، 1039 01:04:13,588 --> 01:04:16,113 ‫چون اگه تو وهله‌ی اول یه مربی عالی نباشی، 1040 01:04:16,287 --> 01:04:19,638 ‫مهم نیست که چقدر توصیه‌های بازاریابی یا فروش داری، 1041 01:04:19,812 --> 01:04:22,249 ‫مردم اون مدرک اجتماعی رو که نیاز دارن نمی‌بینن 1042 01:04:22,423 --> 01:04:23,468 ‫که بخوان با تو کار کنن. 1043 01:04:37,874 --> 01:04:39,701 ‫بیا در مورد این مشکل هوش مصنوعی صحبت کنیم. 1044 01:04:40,485 --> 01:04:44,837 ‫ابزارهای هوش مصنوعی و نرم‌افزارها فقط دارن با گذشت زمان برجسته‌تر می‌شن. 1045 01:04:45,751 --> 01:04:49,189 ‫و چیزی که من باور دارم اتفاق می‌افته اینه که شرکت‌های بزرگ رو می‌بینی 1046 01:04:49,363 --> 01:04:52,714 ‫که دارن ابزارهای هوش مصنوعی رو توسعه می‌دن، که به موجب اون، یه نفر می‌تونه واردش کنه، 1047 01:04:52,889 --> 01:04:55,761 ‫«این سبک زندگی منه، این رژیم غذایی منه، این چیزاییه که دوست دارم، این چیزاییه که دوست ندارم. 1048 01:04:55,935 --> 01:04:57,850 ‫یه برنامه برای من بساز.» 1049 01:04:58,024 --> 01:05:00,287 ‫-و تقریبا مثل یه مربی تو جیبت می‌شه. ‫-آره. 1050 01:05:01,158 --> 01:05:06,206 ‫حالا، این ۱۰۰ درصد توانایی یه مربی رو برای مربیگری به خطر می‌اندازه، 1051 01:05:06,380 --> 01:05:08,339 ‫چون دقیق‌تر می‌شه، انرژی بیشتری خواهد داشت. 1052 01:05:08,513 --> 01:05:10,645 ‫می‌تونه قدرت آتش و پاسخگویی بیشتری ارائه بده. 1053 01:05:10,819 --> 01:05:14,258 ‫خب، برنامه‌ی پیشنهادی شما چیه 1054 01:05:15,433 --> 01:05:20,699 ‫وقتی نوبت به ادغام هوش مصنوعی تو برنامه‌ی مربیگری می‌رسه؟ 1055 01:05:20,873 --> 01:05:23,528 ‫چطوری به نظر می‌رسه؟ چی بهش بدیم؟ 1056 01:05:23,702 --> 01:05:27,749 ‫در نظر داشته باش که ما سال‌ها رویداد، تماس‌های خصوصی داریم، 1057 01:05:27,924 --> 01:05:32,711 ‫آموزش‌ها، چارچوب‌ها، ابزارها که می‌تونیم وارد این چیز کنیم. 1058 01:05:32,885 --> 01:05:34,931 ‫ما نمی‌خوایم از پایگاه داده‌ی عمومی اطلاعات بکشه چون-- 1059 01:05:35,105 --> 01:05:37,063 ‫-اطلاعات عمومی، خیلی از... ‫-اطلاعات عمومی. آره. 1060 01:05:37,237 --> 01:05:38,673 ‫-هیچ-- درسته. خب-- ‫-کاملا. آره. 1061 01:05:38,847 --> 01:05:40,806 ‫خب، ما چی می‌تونیم بکنیم؟ 1062 01:05:40,980 --> 01:05:43,243 ‫با این همه ساعت محتوایی که داریم، 1063 01:05:43,417 --> 01:05:45,854 ‫گاهی اوقات پیدا کردن چیزی که نیاز دارن سخته. 1064 01:05:46,029 --> 01:05:50,033 ‫بنابراین، از نظر من، ما با این برنده می‌شیم که سریع‌تر چیزی رو که مشتری‌هامون نیاز دارن بهشون بدیم. 1065 01:05:50,207 --> 01:05:54,037 ‫و ما فقط این کارو می‌کنیم اگه بتونیم یه 1066 01:05:54,211 --> 01:05:56,343 ‫مقدار قابل دسترس از اطلاعات رو ایجاد کنیم که مدل رو روش آموزش بدیم. 1067 01:05:56,517 --> 01:05:59,303 ‫بنابراین با، مثل، ChatGPT، GPT4 و غیره و غیره، 1068 01:05:59,477 --> 01:06:01,261 ‫روی کل اینترنت آموزش دیده. 1069 01:06:01,435 --> 01:06:03,872 ‫مشکل اینه که همش اطلاعات عمومیه. 1070 01:06:04,047 --> 01:06:05,831 ‫اطلاعات درستی نیست برای، مثلا، 1071 01:06:06,005 --> 01:06:09,095 ‫ساختن یه کسب‌وکار یا مربیگری یه مشتری برای رسیدن سریع به نتیجه. 1072 01:06:09,269 --> 01:06:11,402 ‫و گاهی اوقات بر اساس سوالاتی که می‌پرسی، 1073 01:06:11,576 --> 01:06:13,534 ‫ممکنه مثل اطلاعات خیلی عمومی و کلی به نظر برسه. 1074 01:06:13,708 --> 01:06:15,710 ‫-بله، کاملا. ‫-خیلی ممنون، رفیق. 1075 01:06:15,884 --> 01:06:19,105 ‫بنابراین، از نظر من، ما باید همه‌ی اطلاعاتی رو که داریم برداریم، 1076 01:06:19,279 --> 01:06:22,674 ‫همه‌ی ویدئوها، همه‌ی پادکست‌ها، همه‌ی اسناد، همه‌ی دارایی‌ها، 1077 01:06:22,848 --> 01:06:25,372 ‫و ما باید اون رو به روشی آماده کنیم که مدل رو آموزش بدیم 1078 01:06:25,546 --> 01:06:29,986 ‫تا ما بتونیم اساسا صدات، منظورت، دیدگاهت رو بازسازی کنیم. 1079 01:06:30,160 --> 01:06:33,206 ‫-سریع‌ترین زمانی که می‌تونیم اینو بسازیم چقدره؟ ‫-زمان می‌بره. 1080 01:06:33,380 --> 01:06:36,818 ‫ما یه رویداد داریم که تو دو ماه آینده برگزار می‌شه. 1081 01:06:36,993 --> 01:06:39,908 ‫آیا می‌تونیم تا اون موقع یه نمونه‌ی اولیه بسازیم و اجرا کنیم؟ 1082 01:06:40,083 --> 01:06:42,781 ‫من، من حس می‌کنم که می‌تونیم یه نسخه‌ی اولیه بسازیم 1083 01:06:42,955 --> 01:06:45,697 ‫و می‌تونیم اون رو راه‌اندازی کنیم و مشتری‌هامون رو وادار کنیم که ازش استفاده کنن. 1084 01:06:45,871 --> 01:06:48,917 ‫اگه تا زمان برگزاری رویداد اون رو راه‌اندازی کنیم، 1085 01:06:49,092 --> 01:06:52,834 ‫ما یه ایده‌ی خیلی خوب از چیزی که نیاز دارن از نحوه‌ی استفاده‌شون به دست میاریم. 1086 01:06:53,009 --> 01:06:56,621 ‫-باشه. ‫-بنابراین من حس می‌کنم که اگه تلاش کنیم و سرمون رو پایین بندازیم، 1087 01:06:56,795 --> 01:07:00,233 ‫و تیم مناسب رو سر جاش بذاریم، باید بتونیم این کارو انجام بدیم. 1088 01:07:00,407 --> 01:07:02,757 ‫-ولی این یه ضرب‌الاجل تنگاتنگه. ‫-خب، ما، ما باید مشکلات رو سریع حل کنیم. 1089 01:07:02,931 --> 01:07:05,499 ‫سوال. شما ایده‌ای دارید که اسمش رو چی بذاریم؟ 1090 01:07:05,673 --> 01:07:09,286 ‫نظرتون در مورد Catalyst چیه؟ Catalyst یه جورایی مثل یه کلمه‌ی طبیعی به نظر می‌رسه که جواب می‌ده. 1091 01:07:09,460 --> 01:07:11,114 ‫-من نمی‌خوام اسمش رو یه چیزی-بات بذاریم. ‫-آره، آره، آره. 1092 01:07:11,288 --> 01:07:12,898 ‫فکر می‌کنم این یه جورایی خیلی بی‌اهمیته. 1093 01:07:13,072 --> 01:07:15,292 ‫جنبه‌ی انسانی یا جنبه‌ی مفید بودن رو از بین می‌بره. 1094 01:07:15,466 --> 01:07:18,164 ‫-نه. بذار یه اسم براش بذاریم. ‫-باشه، پس فعلا از Catalyst استفاده می‌کنیم؟ 1095 01:07:19,513 --> 01:07:21,559 ‫-بذارید از اون استفاده کنیم. ‫-ما می‌تونیم با این بازی کنیم و بعدا تغییرش بدیم. 1096 01:07:21,733 --> 01:07:23,822 ‫-آره. ‫-ولی مهمه که ما اینو شروع کنیم. 1097 01:07:23,996 --> 01:07:25,867 ‫بذارید اسم اون نمونه‌ی اولیه رو بذاریم Catalyst. 1098 01:07:26,042 --> 01:07:27,826 ‫یه چیزی وقتی من یه مربی شخصی بودم، 1099 01:07:28,000 --> 01:07:30,394 ‫من می‌دونستم که کاری که من داشتم تو سطح یک به یک 1100 01:07:30,568 --> 01:07:32,570 ‫و سطح گروهی کوچک، خیلی زیاد بود. 1101 01:07:32,744 --> 01:07:34,659 ‫من به مردم اعتمادبه‌نفس می‌دادم. من بهشون سلامتی می‌دادم. 1102 01:07:34,833 --> 01:07:37,140 ‫من بهشون تو زندگی اجتماعیشون کمک می‌کردم، 1103 01:07:37,314 --> 01:07:41,709 ‫و این تاثیرش به آدمایی که دور و برشون بودن، خانواده‌هاشون هم می‌رسید. 1104 01:07:41,883 --> 01:07:45,496 ‫و اینکه بتونی ببینی یه نفر از زندگیش لذت می‌بره، در حالی که قبلا از زندگیش لذت نمی‌برد، 1105 01:07:45,670 --> 01:07:47,150 ‫مثل اینکه با بی‌اعتمادی پیش من می‌اومدن، 1106 01:07:47,324 --> 01:07:48,629 ‫با مشکلات سلامتی پیش من می‌اومدن 1107 01:07:48,803 --> 01:07:50,283 ‫که جلوشون رو گرفته بود، 1108 01:07:50,457 --> 01:07:53,982 ‫تا اینکه بهشون کمک می‌کردم سالم‌تر بشن، 1109 01:07:54,157 --> 01:07:58,248 ‫نسخه‌های قوی‌تر و قدرتمندتری از خودشون بسازن، واقعا شگفت‌انگیز بود. 1110 01:07:58,422 --> 01:08:01,164 ‫وقتی فیل رو دیدم، داشتم تو رشته‌ی مراقبت از کودک درس می‌خوندم 1111 01:08:01,338 --> 01:08:03,862 ‫و همیشه یه دیدی داشتم که یه مهدکودک خودم رو باز کنم. 1112 01:08:04,036 --> 01:08:07,692 ‫ولی بعدش، وقتی با فیل بودم، یه عشق جدید به تمرین پیدا کردم، 1113 01:08:07,866 --> 01:08:11,174 ‫و از شغلم دست کشیدم تا یه مربی شخصی بشم. 1114 01:08:11,348 --> 01:08:14,612 ‫ولی دیگه مربی شخصی نیستم، و تو کسب‌وکار برای فیل کار می‌کنم. 1115 01:08:25,971 --> 01:08:28,930 ‫خب، بریم سراغ هفته‌ی گذشته. به موفقیت‌ها نگاه می‌کنیم... 1116 01:08:29,105 --> 01:08:32,760 ‫-آره. ‫-...خب، چه تو زندگی شخصی باشه، چه تو زندگی کاری. 1117 01:08:33,370 --> 01:08:36,112 ‫خب، چالش‌ها، شخصی، کاری. 1118 01:08:36,286 --> 01:08:38,201 ‫رابطه، چی خوب پیش رفت، چی می‌تونست بهتر باشه؟ 1119 01:08:38,375 --> 01:08:41,465 ‫کی می‌خواد اول بگه؟ می‌چرخونیم، مدادو می‌چرخونیم. 1120 01:08:42,466 --> 01:08:43,902 ‫تو. 1121 01:08:44,076 --> 01:08:46,339 ‫منم؟ باشه. خب... 1122 01:08:46,513 --> 01:08:50,822 ‫ما هر یکشنبه یه میز باز داریم که اگه ناراحت بودیم، 1123 01:08:50,996 --> 01:08:54,652 ‫اگه ناراحت بودیم، اگه تحریک شدیم، اگه از چیزی خجالت کشیدیم، 1124 01:08:54,826 --> 01:08:58,134 ‫هرچیزی که باشه، می‌خوایم بتونیم بیاریمش وسط و دربارش صحبت کنیم. 1125 01:08:58,308 --> 01:09:00,266 ‫ارتباط، مهم‌ترین چیز برای ماست. 1126 01:09:00,440 --> 01:09:02,660 ‫می‌دونی، باز بودن، صادق بودن. 1127 01:09:02,834 --> 01:09:05,793 ‫ما چیزی مثل قهر کردن رو نمی‌بینیم... اونجور چیزا، 1128 01:09:05,967 --> 01:09:08,144 ‫این چیزا تو رابطه‌ی ما دیگه اتفاق نمی‌افته. 1129 01:09:08,318 --> 01:09:10,320 ‫می‌دونی، و البته این از طریق یادگیری تو این سال‌ها بوده. 1130 01:09:10,494 --> 01:09:12,713 ‫ولی ارتباط، مهم‌ترین چیزیه که برای ما جواب می‌ده. 1131 01:09:12,887 --> 01:09:15,412 ‫فکر نمی‌کنم هیچ‌کدوم از دوست‌پسرهای سابقم حاضر می‌شدن 1132 01:09:15,586 --> 01:09:19,546 ‫حاضر بودن بشینن و در مورد این چیزا حرف بزنن، ولی اون انگار می‌تونه این کارو بکنه، 1133 01:09:19,720 --> 01:09:22,288 ‫ولی به نظر می‌رسه اون این کارو می‌کنه، و به نظر می‌رسه ارزش زیادی هم به رابطه اضافه می‌کنه. 1134 01:09:22,462 --> 01:09:25,073 ‫باعث می‌شه امن‌تر بشه. اگه کسی مشکلی داشته باشه، 1135 01:09:25,248 --> 01:09:28,164 ‫باعث می‌شه امن‌تر بشه. اگه کسی مشکلی داشته باشه، حلش می‌کنن و هفتگی دربارش صحبت می‌کنن. فکر می‌کنم خیلی خوبه. 1136 01:09:28,338 --> 01:09:31,123 ‫-بریم سراغ رابطه. ‫-آره. 1137 01:09:31,297 --> 01:09:34,431 ‫خب، این هفته کجا خوب پیش رفت، و بعدش، چی می‌تونست بهتر باشه؟ 1138 01:09:34,605 --> 01:09:38,304 ‫تو این هفته با په‌نه‌لوپه فوق‌العاده عمل کردی، با وجود همه‌ی اتفاقایی که افتاد، 1139 01:09:38,478 --> 01:09:42,439 ‫من تلاشی که کردی و زمانی که گذاشتی تا ازش مراقبت کنی رو دیدم. 1140 01:09:42,613 --> 01:09:46,356 ‫و با اینکه من حسابی درگیر کارای تیم و بقیه چیزا بودم، 1141 01:09:46,530 --> 01:09:48,445 ‫و با وجود اینکه من با کارهای تیم و بقیه چیزا خیلی درگیر بودم، تو به من فضا دادی که بتونم این کارو انجام بدم. 1142 01:09:48,619 --> 01:09:51,056 ‫-پس... ممنون. ‫-ممنون. 1143 01:09:51,230 --> 01:09:54,320 ‫خب، من می‌دونم کی باید وارد عمل بشم و کی باید کنار بکشم، و چند هفته‌ی شلوغی بوده، 1144 01:09:54,494 --> 01:09:57,367 ‫-بنابراین من یه جورایی کنار کشیدم. ‫-چی برای تو بد پیش رفت؟ 1145 01:09:57,541 --> 01:10:01,458 ‫بنابراین من کار تیمی داشتم، هر دومون. کار تیمی باورنکردنی بود. 1146 01:10:01,632 --> 01:10:03,808 ‫-می‌دونی، ما این کارو بارها و بارها انجام دادیم... ‫-آره. 1147 01:10:03,982 --> 01:10:05,723 ‫...و الان یه جورایی اصل مطلب دستمون اومده، 1148 01:10:05,897 --> 01:10:09,074 ‫ولی من متوجه شدم که ما مثل کشتی‌هایی بودیم که تو شب از کنار هم رد می‌شدیم. 1149 01:10:09,248 --> 01:10:11,250 ‫-ما واقعا نرفتیم-- ‫-ما شب قرارمون رو نداشتیم. 1150 01:10:11,424 --> 01:10:13,426 ‫-ما رفتیم بیرون... ‫-ما رفتیم بیرون. 1151 01:10:13,600 --> 01:10:15,036 ‫-...با کلی آدم دیگه. ‫-ولی با کلی آدم دیگه بود. 1152 01:10:15,211 --> 01:10:17,213 ‫خب، و البته با توجه به همه‌ی اتفاقاتی که افتاد، 1153 01:10:17,387 --> 01:10:20,520 ‫خیلی سخت بود که واقعا ارتباط برقرار کنیم و هفته رو مرور کنیم، 1154 01:10:20,694 --> 01:10:22,696 ‫و بعدش هم، دیروز، 1155 01:10:22,870 --> 01:10:26,439 ‫-من ماشین رو برداشتم، و، خب، در نهایت گرفتم... ‫-آره. 1156 01:10:26,613 --> 01:10:28,833 ‫-من باید-- آره. ‫-...۷۵ دقیقه، یه ساعت و نیم خیلی طولانی. 1157 01:10:29,007 --> 01:10:31,444 ‫تو باید می‌رفتی موهاتو درست می‌کردی. من احتمالا یه کم تند برخورد کردم... 1158 01:10:31,618 --> 01:10:34,404 ‫-آره. ‫-...با تو پشت تلفن، و، خب، 1159 01:10:34,578 --> 01:10:36,406 ‫-من می‌خواستم بابت اون عذرخواهی کنم. ‫-ممنون. 1160 01:10:36,580 --> 01:10:39,409 ‫بنابراین، خب، تو اوج لحظه... 1161 01:10:39,583 --> 01:10:41,541 ‫وقتی تو همیشه روی چیزایی تمرکز می‌کنی که خوب پیش می‌رن، 1162 01:10:41,715 --> 01:10:43,804 ‫-تو نسبت به چیزایی که خوب پیش نمی‌رن بی‌توجه می‌شی. ‫-خوب پیش نمی‌رن. 1163 01:10:43,978 --> 01:10:45,893 ‫-آره. ‫-و بعدش، اتفاقی که می‌افته اینه که این جمع می‌شه و جمع می‌شه 1164 01:10:46,067 --> 01:10:48,069 ‫و با گذشت زمان جمع می‌شه، و تبدیل به رنجش می‌شه. 1165 01:10:48,244 --> 01:10:50,463 ‫تبدیل به گناه می‌شه، تبدیل به ناامنی می‌شه. 1166 01:10:50,637 --> 01:10:53,510 ‫و، می‌دونی، تو اینو تو رابطه‌ت حس می‌کنی. 1167 01:10:53,684 --> 01:10:58,515 ‫ما برنامه‌های خیلی شلوغی داریم و ممکنه چیزایی از قلم بیفته 1168 01:10:58,689 --> 01:10:59,994 ‫تو طول هفته. 1169 01:11:01,257 --> 01:11:05,609 ‫اون فوق‌العاده به کاری که انجام می‌ده اشتیاق داره، و همیشه خیلی، خیلی متمرکزه. 1170 01:11:05,783 --> 01:11:08,568 ‫اون وارد جزئیات همه‌ی کارهایی که انجام می‌ده می‌شه. 1171 01:11:08,742 --> 01:11:11,963 ‫اون دقیقا می‌فهمه که نقاط دردناک بقیه چیه، 1172 01:11:12,137 --> 01:11:14,879 ‫و به بقیه تو اون نقاط دردناک کمک می‌کنه. 1173 01:11:15,053 --> 01:11:18,099 ‫حتی به عنوان یه دوست، خوبه که باهاش در مورد چیزا صحبت کنی. 1174 01:11:18,274 --> 01:11:22,060 ‫اون همیشه خیلی بی‌طرفه. گوش خوبی داره، می‌دونه چطوری به حرف مردم گوش بده، 1175 01:11:22,234 --> 01:11:25,237 ‫و می‌دونه چطوری مشکلات رو به قسمت‌های کوچیک تقسیم کنه. 1176 01:11:25,411 --> 01:11:28,893 ‫و با این کار، تو تو مردم اعتمادبه‌نفس ایجاد می‌کنی، تو برای مردم راه‌حل ایجاد می‌کنی، 1177 01:11:29,067 --> 01:11:31,939 ‫و مردم واقعا، واقعا می‌تونن به اون فرد اعتماد کنن. 1178 01:11:32,462 --> 01:11:34,725 ‫همون‌طور که ضرب‌المثل قدیمی می‌گه، آخرش، من یه زندگی دارم، می‌دونی، 1179 01:11:34,899 --> 01:11:37,684 ‫«اگه مثل اردک راه بره و مثل اردک صدا بده، پس اردکه.» 1180 01:11:49,000 --> 01:11:51,089 ‫اون تو زندگی مردم مثبت‌اندیشی ایجاد کرده. 1181 01:11:51,263 --> 01:11:52,960 ‫اون تو زندگی مردم تغییر ایجاد کرده. 1182 01:11:53,134 --> 01:11:55,136 ‫فقط در مورد عضله‌ها نیست. 1183 01:11:55,311 --> 01:11:58,139 ‫من می‌گم اون به یه سطح دیگه رفته. 1184 01:12:11,196 --> 01:12:15,505 ‫تو B2B تو سال‌های اول، یه مربی شخصی بود که ایمیل می‌زد. 1185 01:12:15,679 --> 01:12:18,072 ‫بعدش یه باشگاه بود که ایمیل می‌زد و از من می‌خواست که تیمشون رو آموزش بدم، 1186 01:12:18,246 --> 01:12:20,466 ‫چه تیم فروش بود، چه تیم مربیگری، 1187 01:12:20,640 --> 01:12:22,990 ‫بسته به چیزی که نیاز داشتن، بزرگ‌ترین چالش تو کسب‌وکارشون چی بود. 1188 01:12:23,164 --> 01:12:26,690 ‫و بعدش، این تبدیل شد به اینکه افراد بیشتری می‌پرسیدن، 1189 01:12:26,864 --> 01:12:28,692 ‫«می‌تونی منو منتور کنی؟ می‌تونی منو منتور کنی؟» 1190 01:12:28,866 --> 01:12:30,694 ‫من عاشق کاری که کردی شدم. من سفرت رو دیدم. 1191 01:12:30,868 --> 01:12:33,044 ‫من رشدت رو دیدم. 1192 01:12:33,218 --> 01:12:35,829 ‫من آدمایی رو دیدم که قبلا باهات کار کردن و رشدشون رو دیدم.» 1193 01:12:36,003 --> 01:12:37,831 ‫مردم فقط بهش پیام می‌دادن وقتی که دیده بودن 1194 01:12:38,005 --> 01:12:40,138 ‫کسب‌وکار مربیگری شخصیش رو این‌قدر موفق دیدن، 1195 01:12:40,312 --> 01:12:42,575 ‫می‌خواستن بدونن چطوری این کارو کرده. 1196 01:12:42,749 --> 01:12:46,144 ‫کمک به دیگران برای ایجاد کسب‌وکارشون 1197 01:12:46,318 --> 01:12:49,060 ‫به همون نوع موفقیتی که اون داشته. 1198 01:12:49,234 --> 01:12:51,889 ‫خیلی از مربی‌های شخصی یا مربی‌های آنلاین 1199 01:12:52,063 --> 01:12:55,762 ‫این دیدگاه رو دارن که اگه فقط مربی‌های خوبی باشن، خب، یه کسب‌وکار عالی می‌سازن. 1200 01:12:55,936 --> 01:12:58,548 ‫ولی اگه ندونی چطوری یه کسب‌وکار رو اداره کنی، یه کسب‌وکار رو مدیریت کنی 1201 01:12:58,722 --> 01:13:01,594 ‫خب، یا اینکه یه تیم دور خودت بسازی، خیلی برات سخته 1202 01:13:01,768 --> 01:13:04,771 ‫که واقعا چیزی که از کسب‌وکارت می‌خوای رو به دست بیاری. 1203 01:13:04,945 --> 01:13:07,426 ‫خب، بچه‌ها، چیزی که الان ازتون می‌خوام اینه که چالش‌هامون رو به اشتراک بذاریم. 1204 01:13:07,600 --> 01:13:10,647 ‫خب این هفته چی خوب پیش نرفت؟ چی براتون سخت بود؟ 1205 01:13:10,821 --> 01:13:14,520 ‫من یه کسب‌وکاری داشتم که نسبتاً جدید بود. هشت هفته‌ش بود، ولی خیلی طاقت‌فرسا بود. 1206 01:13:14,694 --> 01:13:16,827 ‫خیلی سریع، کلی مشتری محلی اومدن پیشم، 1207 01:13:17,001 --> 01:13:19,307 ‫و تعداد مشتری‌ها رو به ۷۰ یا ۸۰ نفر رسوند. 1208 01:13:19,482 --> 01:13:22,441 ‫من ۱۵، ۱۶ ساعت در روز کار می‌کردم، هفت روز هفته. 1209 01:13:22,615 --> 01:13:24,574 ‫و با خودم گفتم، «آیا قرار بود اینطوری باشه؟» 1210 01:13:24,748 --> 01:13:26,532 ‫و گفتم، می‌دونی، «این عالیه، 1211 01:13:26,706 --> 01:13:29,230 ‫ولی تا کی این دوام میاره؟» 1212 01:13:30,710 --> 01:13:33,496 ‫من با فیل گراهام آشنا شدم. پیوستن به فیل، 1213 01:13:33,670 --> 01:13:36,107 ‫اینکه بتونی واقعا بررسی کنی که کسب‌وکارت چطوری قراره کار کنه، 1214 01:13:36,281 --> 01:13:38,152 ‫باید چیکار کنم، و چطوری می‌تونی تو یه کسب‌وکار نتیجه بگیری. 1215 01:13:38,326 --> 01:13:39,980 ‫وقتی یه نفر یه مشکل خاصی داره، 1216 01:13:40,154 --> 01:13:42,069 ‫ما اون مشکل رو قبلا X بار حل کردیم، 1217 01:13:42,243 --> 01:13:44,898 ‫یه سری راه‌ها هست که می‌تونیم بریم 1218 01:13:45,072 --> 01:13:47,292 ‫تا بفهمیم باید چیکار کنیم 1219 01:13:47,466 --> 01:13:49,337 ‫تا اون مشکل رو تو کسب‌وکار حل کنیم. 1220 01:13:49,512 --> 01:13:52,123 ‫یه رویکرد واقعا سیستماتیکه برای اینکه سعی کنی یه چیزی رو درست کنی 1221 01:13:52,297 --> 01:13:53,777 ‫که تو کسب‌وکارت درست نیست. 1222 01:13:53,951 --> 01:13:55,039 ‫وقتی ما بررسی مشتری‌ها رو انجام می‌دیم، 1223 01:13:55,213 --> 01:13:57,345 ‫در اصل، من همه چیز رو می‌بینم 1224 01:13:57,520 --> 01:13:59,739 ‫که مشتری انجام می‌ده یا نمی‌ده، 1225 01:13:59,913 --> 01:14:03,961 ‫پس ما مثل یه شاهین مراقبش هستیم تا مطمئن بشیم داری پیشرفت می‌کنی، تا مطمئن بشیم... 1226 01:14:04,135 --> 01:14:06,354 ‫من دقیقا می‌دونستم می‌خوام چیکار کنم، 1227 01:14:06,529 --> 01:14:09,749 ‫من می‌خواستم تا جایی که می‌تونم به بیماران دیابت نوع ۱ تو سراسر دنیا کمک کنم. 1228 01:14:09,923 --> 01:14:13,013 ‫من می‌خواستم رو زندگیشون تاثیر بذارم. من می‌خواستم کسب‌وکار خودم رو داشته باشم. 1229 01:14:13,187 --> 01:14:17,714 ‫من می‌خواستم اون عنصر آزادی رو داشته باشم که احتمالا باهاش میاد. 1230 01:14:17,888 --> 01:14:19,890 ‫همه چیز یه جورایی درهم و برهم بود. 1231 01:14:20,064 --> 01:14:23,894 ‫من نمی‌دونستم، نمی‌دونستم چطوری از جایی که بودم، 1232 01:14:24,068 --> 01:14:28,638 ‫به جایی برسم که یه کسب‌وکاری رو اداره کنم که بیشترین تاثیر رو روی مردم داشته باشه. 1233 01:14:28,812 --> 01:14:30,640 ‫ولی، در اصل، وقتی با فیل شروع به کار کردم، 1234 01:14:31,815 --> 01:14:33,817 ‫فورا به من شفافیت داد. 1235 01:14:33,991 --> 01:14:36,123 ‫تحویل کار به مشتری‌ها، اون بهش نگاه کرد، نگاه می‌کنه به 1236 01:14:36,297 --> 01:14:39,779 ‫بازاریابی، فروش، سیستم‌ها، اون ازت خبر می‌گیره. 1237 01:14:39,953 --> 01:14:42,173 ‫اگه با چیزی دست و پنجه نرم می‌کنی، می‌تونی ازش کمک بگیری 1238 01:14:42,347 --> 01:14:43,914 ‫اگه با چیزی مشکل داری. 1239 01:14:44,088 --> 01:14:49,049 ‫و حتی اینکه اون چطوری چیزی که ساخته رو ساخته، 1240 01:14:49,223 --> 01:14:51,574 ‫این، تقریبا مثل یه نقشه‌راهه. 1241 01:14:51,748 --> 01:14:55,969 ‫اگه مردم بیان پیشم و ازم بپرسن بهترین راه برای ساختار یه کسب‌وکار چیه، 1242 01:14:56,143 --> 01:14:58,319 ‫ساختار ایده‌آل چیزی شبیه به مال فیله. 1243 01:15:14,988 --> 01:15:21,255 ‫مشتری‌هاش متخصص‌های تناسب اندام هستن که دنبال رشدن، معمولا آنلاین، 1244 01:15:21,429 --> 01:15:26,522 ‫و اونها دنبال سیستم‌ها و فرآیندهایی هستن که بتونن 1245 01:15:26,696 --> 01:15:28,219 ‫کسب‌وکارشون رو بارها مقیاس‌پذیر کنن. 1246 01:15:28,393 --> 01:15:30,395 ‫و اون بهشون یاد می‌ده که چطوری یه کسب‌وکار رو اداره کنن، 1247 01:15:30,569 --> 01:15:32,658 ‫نه اینکه بهشون چیزی در مورد سلامتی و تناسب اندام یاد بده 1248 01:15:32,832 --> 01:15:34,312 ‫چون اونها قبلا اون دانش رو دارن. 1249 01:15:35,618 --> 01:15:38,925 ‫کرک حدودا چهار ساله که مشتری منه. 1250 01:15:39,099 --> 01:15:41,580 ‫اون به عنوان یه، یه مدل تناسب اندام اومد پیشم، می‌دونی، داشت، 1251 01:15:41,754 --> 01:15:45,584 ‫می‌دونی، صدها هزار دنبال‌کننده داشت و، خب، طبیعتا نمی‌تونست ازش پول دربیاره، 1252 01:15:45,758 --> 01:15:47,586 ‫سیستم نداشت یا تیم نداشت 1253 01:15:47,760 --> 01:15:50,197 ‫و فقط، می‌دونی، مربی شخصی بود. اینم از خودش. 1254 01:15:50,371 --> 01:15:52,809 ‫اسم این آقا قبلا، خب، کرک بود، کرک ابس میلر. 1255 01:15:52,983 --> 01:15:55,376 ‫این پسر بد رو بیارید تو دوربین. 1256 01:15:55,551 --> 01:15:57,988 ‫امروز با یه مشتری صحبت می‌کنم که 1257 01:15:58,162 --> 01:16:01,513 ‫خب، داره مشاوره می‌ده به یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های لجستیک دنیا، 1258 01:16:01,687 --> 01:16:05,735 ‫و ازش خواستن که بیاد و برای مدیران جهانیشون ارائه بده 1259 01:16:05,909 --> 01:16:08,259 ‫که چطوری می‌تونی سلامت نیروی کار رو بهبود بدی، 1260 01:16:08,433 --> 01:16:11,001 ‫و چطوری می‌تونی اینو به یه سرویس قابل ارائه تبدیل کنی. 1261 01:16:11,175 --> 01:16:14,526 ‫اگه این صحبت خوب پیش بره و طبیعتا اونها موافقت کنن و این چیزا، 1262 01:16:14,700 --> 01:16:18,269 ‫من نمی‌دونم چطوری قیمت‌گذاری کنم. 1263 01:16:18,443 --> 01:16:21,968 ‫خب، خب، باید در مورد چی اینجا تصمیم بگیریم؟ 1264 01:16:22,142 --> 01:16:25,668 ‫خب، قیمت، خب، آیا چیزی در مورد ارائه اون هست 1265 01:16:25,842 --> 01:16:27,931 ‫که ازش می‌ترسی یا نگرانشی... 1266 01:16:28,105 --> 01:16:29,672 ‫مشتری‌ها، اونها به پایه‌ها نیاز دارن. 1267 01:16:29,846 --> 01:16:32,283 ‫پایه‌های یه کسب‌وکار محکم، به سرنخ نیاز دارن، 1268 01:16:32,457 --> 01:16:35,199 ‫به فروش نیاز دارن، به انجام نیاز دارن. 1269 01:16:35,373 --> 01:16:38,115 ‫بنابراین اونها میان که کمتر برای یه مشکل خاص پر کنن 1270 01:16:38,289 --> 01:16:41,553 ‫و بیشتر برای کل طیف انجام کسب‌وکار. 1271 01:16:41,727 --> 01:16:43,947 ‫فکر می‌کنم بخش ارائه این موضوع خوبه، 1272 01:16:44,121 --> 01:16:47,080 ‫ولی مهم‌ترین چیزی که بهش نیاز داری، طبیعتا ارائه هست، درسته؟ 1273 01:16:47,254 --> 01:16:49,039 ‫در اصل، اولین و مهم‌ترین چیز اینه که 1274 01:16:49,213 --> 01:16:51,345 ‫وقتی وارد اون اتاق می‌شی، باید شناسایی کنی 1275 01:16:51,519 --> 01:16:54,305 ‫مشکل رو، خب، فورا. 1276 01:16:54,479 --> 01:16:56,873 ‫مشکلی که این افراد باهاش درگیرن چیه 1277 01:16:57,047 --> 01:17:00,137 ‫که می‌تونن با سلامتی، با بهره‌وری، 1278 01:17:00,311 --> 01:17:03,270 ‫و در اصل فقط روزهای بدون بیماری؟ 1279 01:17:03,444 --> 01:17:05,925 ‫فکر می‌کنم یه نقل قول بودایی بود که توش افراد 1280 01:17:06,099 --> 01:17:09,886 ‫این‌همه وقت و انرژی صرف می‌کنن تا ثروتشون رو بسازن، یا پولشون رو، یا دارایی‌هاشون رو، 1281 01:17:10,060 --> 01:17:13,063 ‫که در نهایت دارایی‌هاشون رو صرف می‌کنن تا سلامتیشون رو برگردونن. 1282 01:17:13,237 --> 01:17:15,239 ‫این یه اصل خیلی مهمه، چون من می‌دونم 1283 01:17:15,413 --> 01:17:18,111 ‫خیلی از کارآفرین‌ها هستن که دنبال کسب‌وکار رفتن، 1284 01:17:18,285 --> 01:17:21,549 ‫دنبال تلاش رفتن، و در نهایت سلامتیشون رو نادیده گرفتن. 1285 01:17:21,724 --> 01:17:26,511 ‫بنابراین تو داری بین واقعیت فست‌فود، مسافرت، جت لگ مقایسه می‌کنی. 1286 01:17:26,685 --> 01:17:30,471 ‫خیلی از این افراد، مثل مدیرعامل‌ها، مدیرها، می‌دونید، خیلی سرشون شلوغه. 1287 01:17:30,646 --> 01:17:33,561 ‫سلامتی در درجه‌ی دوم قرار می‌گیره. کسب‌وکار در درجه‌ی اول قرار می‌گیره. 1288 01:17:33,736 --> 01:17:36,216 ‫هدف اون جلسه اینه که دیدگاهشون رو تغییر بدی 1289 01:17:36,390 --> 01:17:38,566 ‫از سلامتی اول، کسب‌وکار دوم، 1290 01:17:38,741 --> 01:17:41,004 ‫چون سلامتی، کسب‌وکار رو پیش می‌بره. 1291 01:17:41,178 --> 01:17:44,877 ‫وقتی به، می‌دونی، مدیرها و مدیرعامل‌ها نگاه می‌کنی، اونها سرشون شلوغه. 1292 01:17:45,051 --> 01:17:47,140 ‫اونها تو هواپیما هستن، مسافرت می‌کنن، غذا می‌خورن، 1293 01:17:47,314 --> 01:17:50,187 ‫می‌دونی، چیزایی که تو هتل‌ها هست یا مدام در حال رفت و آمدن. اونها استرس دارن. 1294 01:17:50,361 --> 01:17:53,799 ‫و اگه سیستم‌های درست سر جاش نباشه، تصمیم‌گیریشون اشتباه می‌شه، 1295 01:17:54,452 --> 01:17:57,368 ‫روزهای بیماریشون زیاد می‌شه، که برای کسب‌وکار هزینه داره. 1296 01:17:58,064 --> 01:17:59,805 ‫بنابراین، از دیدگاه سلامت سازمانی، 1297 01:17:59,979 --> 01:18:02,460 ‫مراقبت از سلامتی کارمندات 1298 01:18:03,287 --> 01:18:06,682 ‫احتمالا یکی از سودآورترین کاراییه که می‌تونی از نظر تولید انجام بدی. 1299 01:18:06,856 --> 01:18:11,208 ‫تو به سه تا نیاز داری، تو به سه تا سوال نیاز داری. بیشتر نه. 1300 01:18:11,687 --> 01:18:16,387 ‫یه سوال در مورد تغذیه، یه سوال در مورد تمرین، و یه سوال در مورد سبک زندگی 1301 01:18:16,561 --> 01:18:18,911 ‫چون اونها سه عامل اصلی نتیجه هستن. 1302 01:18:19,085 --> 01:18:20,608 ‫یه سوال عالی برای شروع این می‌تونه باشه: 1303 01:18:20,783 --> 01:18:22,567 ‫"چند نفر از شما سلامتیتون رو به خاطر این کسب‌وکار به خطر انداختین؟ 1304 01:18:22,741 --> 01:18:24,438 ‫-به خاطر این کسب‌وکار؟" ‫-آره. آره. 1305 01:18:24,612 --> 01:18:27,224 ‫می‌خوای خیلی ساده باشه 1306 01:18:27,398 --> 01:18:30,444 ‫تا جایی که، می‌دونی، سکوت و سوال‌های ساده 1307 01:18:30,618 --> 01:18:32,185 ‫وزن چیزی هستن که قراره اتفاق بیفته. 1308 01:18:32,359 --> 01:18:34,666 ‫تو نمی‌خوای این افراد رو با اطلاعات خفه کنی. 1309 01:18:34,840 --> 01:18:37,321 ‫دقیقا این همون حسیه که می‌خوای تو سرشون ایجاد کنی. 1310 01:18:38,496 --> 01:18:40,150 ‫"لعنتی، حرفش درسته." 1311 01:18:40,628 --> 01:18:42,500 ‫اگه آدم بخواد یه کارآفرین موفق باشه، 1312 01:18:42,674 --> 01:18:46,069 ‫یه سری ویژگی‌های مختلف هست که باید وجود داشته باشه. 1313 01:18:46,243 --> 01:18:48,158 ‫یکی از مهم‌ترین چیزها شجاعته 1314 01:18:48,332 --> 01:18:50,073 ‫و توانایی قدم گذاشتن به ناشناخته‌ها. 1315 01:19:06,306 --> 01:19:08,831 ‫تو زندگی‌م موقعیت‌هایی بوده که من 1316 01:19:09,005 --> 01:19:14,793 ‫داوطلبانه خودم رو وارد موقعیت‌ها و سناریوهایی کردم که آماده نبودم، 1317 01:19:14,967 --> 01:19:18,101 ‫ولی تعهد به اینکه علنا بگم که می‌خوام انجامش بدم 1318 01:19:18,275 --> 01:19:20,625 ‫همون چیزی بود که منو رشد داد و تکاملم داد. 1319 01:19:24,368 --> 01:19:27,066 ‫ما همیشه تعجب می‌کنیم، چطوری می‌تونیم جرئت انجام این کار رو پیدا کنیم؟ 1320 01:19:27,240 --> 01:19:29,199 ‫یا داستان‌هایی تو سرمون می‌چرخه، 1321 01:19:29,373 --> 01:19:31,723 ‫سناریو ممکنه اینطوری پیش بره، ممکنه اونطوری پیش بره. 1322 01:19:31,897 --> 01:19:34,247 ‫ولی، واقعا، باید تسلیم بشی و وارد ناشناخته‌ها بشی. 1323 01:19:34,421 --> 01:19:36,423 ‫و، می‌دونی، به نتیجه اعتماد کن، و... 1324 01:19:36,597 --> 01:19:40,688 ‫اعتماد به نفس بعد از اینکه اقدام کردی میاد. هیچ وقت قبلش نمیاد. 1325 01:19:40,863 --> 01:19:42,647 ‫می‌دونی چند بار تو زندگیم این کارو کردم؟ 1326 01:19:42,821 --> 01:19:44,954 ‫همه اون احساسات قبل از هر اتفاقی میان. 1327 01:19:47,130 --> 01:19:48,609 ‫من می‌خوام زندگی‌ها رو تغییر بدم. 1328 01:19:59,882 --> 01:20:01,797 ‫اونها رویدادهای فوق‌العاده‌ای هستن. تو داری در مورد صدها نفر صحبت می‌کنی، 1329 01:20:01,971 --> 01:20:03,320 ‫هزاران نفر تو این رویدادها. 1330 01:20:04,060 --> 01:20:06,149 ‫مثلا، من عاشقشونم. هر وقت می‌رم اونجا، با انرژی برمی‌گردی. 1331 01:20:10,501 --> 01:20:12,285 ‫اونها برای کارآفرین‌های تناسب اندامن. 1332 01:20:12,459 --> 01:20:15,506 ‫و این فرصت فیله که بره رو صحنه و صحبت کنه 1333 01:20:15,680 --> 01:20:17,421 ‫با چند نفر همزمان. 1334 01:20:17,595 --> 01:20:19,989 ‫فیل از انجام این کار خیلی احساس رضایت می‌کنه. 1335 01:20:20,163 --> 01:20:22,208 ‫اون از این کار خیلی کیف می‌کنه، عاشقشه. 1336 01:20:22,382 --> 01:20:24,907 ‫ولی علاوه بر این، کاری که می‌کنه اینه که به فیل اجازه می‌ده 1337 01:20:25,081 --> 01:20:29,215 ‫تا روی افراد بیشتری تاثیر بذاره، به مردم نشون بده که چه چیزهایی ممکنه. 1338 01:20:29,389 --> 01:20:32,088 ‫فیل مثل تونی رابینز تو حوزه تناسب اندامه؟ 1339 01:20:32,262 --> 01:20:35,439 ‫خب، سخته، چون اون-- واقعا اینطوری فکر می‌کنی و انگار-- 1340 01:20:35,613 --> 01:20:38,572 ‫می‌دونی، با تونی رابینز، تو این ور و اون ور می‌پری-- اون یارو فوق‌العاده‌س. 1341 01:20:38,746 --> 01:20:42,272 ‫تفاوتش تو ذهن من اینه که نتایجش فرآیندیه. 1342 01:20:42,838 --> 01:20:45,666 ‫بنابراین این یعنی ما واقعا یه سیستم ایجاد می‌کنیم 1343 01:20:45,841 --> 01:20:47,320 ‫که بهت نتیجه می‌ده. 1344 01:20:47,886 --> 01:20:49,888 ‫خب، می‌خوام در مورد چهار چیزی صحبت کنم که قراره اعمال بشه 1345 01:20:50,062 --> 01:20:52,891 ‫برای اکثر شما تو این اتاق. نه همه. 1346 01:20:53,065 --> 01:20:55,546 ‫اکثر افرادی که دارن تمرین شخصی رو تو سالن می‌فروشن 1347 01:20:55,720 --> 01:20:58,288 ‫و همچنین دارن خدمات کوچینگ آنلاین می‌فروشن. 1348 01:20:58,462 --> 01:21:00,943 ‫اگه مثل من هستی، ممکنه تو خاموش کردن مشکل داشته باشی. 1349 01:21:01,117 --> 01:21:04,207 ‫چند نفر از افراد تو این اتاق تو خاموش کردن مشکل دارن؟ دستتون رو ببرید بالا. 1350 01:21:04,381 --> 01:21:07,036 ‫اگه قیمت‌هاتون یکسانه و افزایششون ندادین، 1351 01:21:07,210 --> 01:21:09,125 ‫ولی هزینه‌های زندگی بالا رفته، شما در واقع 1352 01:21:09,299 --> 01:21:11,562 ‫به اندازه قبل پول درنمیارید. 1353 01:21:11,736 --> 01:21:13,651 ‫مردم می‌مونن چون جامعه رو دوست دارن. 1354 01:21:13,825 --> 01:21:17,350 ‫مردم می‌مونن چون آینده‌ای رو تو استفاده از خدمات شما می‌بینن 1355 01:21:17,524 --> 01:21:19,787 ‫-تا در اصل بهشون کمک کنه از نردبان ترقی کنن... ‫-آره. 1356 01:21:19,962 --> 01:21:22,094 ‫...از نظر موقعیت، شناخته شدن، سلامتی. 1357 01:21:22,268 --> 01:21:24,227 ‫تو هر رویدادی، معمولا یه جورایی اشک هست. 1358 01:21:24,401 --> 01:21:26,925 ‫ام، آره، منو گرفتی، داداش. 1359 01:21:34,715 --> 01:21:41,505 ‫یادمه از رو صحنه اومدم پایین و با یه جوون صحبت کردم. 1360 01:21:41,679 --> 01:21:44,421 ‫اون به من گفت، "من مدت زیادیه که در موردت می‌شنوم. 1361 01:21:44,595 --> 01:21:46,075 ‫منم دیابت نوع ۱ دارم." 1362 01:21:46,249 --> 01:21:48,468 ‫تو واقعا باید یه کاری برای ما انجام بدی." 1363 01:21:48,642 --> 01:21:52,777 ‫تو این همه دانش داری و تونستی اندامت رو بسازی. 1364 01:21:52,951 --> 01:21:55,693 ‫تو تونستی کاری رو که تونستی انجام بدی، 1365 01:21:55,867 --> 01:21:57,390 ‫در حالی که این بیماری رو داری." 1366 01:21:57,564 --> 01:21:59,915 ‫من نمی‌تونم مال خودم رو کنترل کنم. من نمی‌تونم روش مسلط باشم." 1367 01:22:00,089 --> 01:22:03,309 ‫من نمی‌دونم چطوری غذا بخورم. قند خونم همیشه نامنظمه و هیچ وقت حالم خوب نیست." 1368 01:22:04,920 --> 01:22:06,182 ‫و این واقعا منو تحت تاثیر قرار داد. 1369 01:22:06,660 --> 01:22:09,489 ‫بله، من زندگیم رو وقف مطالعه این موضوع کردم. 1370 01:22:10,142 --> 01:22:13,841 ‫من این کار رو بی‌دریغانه برای خودم انجام دادم، تا عمرم رو طولانی کنم. 1371 01:22:14,712 --> 01:22:16,583 ‫و من گفتم، "می‌دونی چیه؟ حق با اونه." 1372 01:22:17,454 --> 01:22:21,371 ‫بنابراین، من شروع کردم به نوشتن راهنمای عضله‌سازی و تناسب اندام برای بیماران دیابتی. 1373 01:22:26,376 --> 01:22:28,639 ‫وقتی من سفر بدنسازی‌م رو شروع کردم، 1374 01:22:28,813 --> 01:22:31,555 ‫هیچ چیزی در مورد بدنسازی و دیابت وجود نداشت. 1375 01:22:31,729 --> 01:22:33,122 ‫می‌تونی تو گوگل سرچ کنی و شاید چیزی پیدا کنی 1376 01:22:33,296 --> 01:22:35,124 ‫تو Bodybuilding.com یا هرچیزی که بود، 1377 01:22:35,298 --> 01:22:36,734 ‫ولی خیلی سطحی و کم‌عمق بود. 1378 01:22:36,908 --> 01:22:39,258 ‫اون جزئیاتی که نیاز داشتی رو نداشت، 1379 01:22:39,432 --> 01:22:42,522 ‫چون وقتی با دیابت بدنسازی می‌کنی، 1380 01:22:42,696 --> 01:22:47,310 ‫همه چیز که در موردش صحبت می‌شه و تبلیغ می‌شه 1381 01:22:47,484 --> 01:22:49,965 ‫باید یه کم تغییر کنه. 1382 01:22:50,139 --> 01:22:52,750 ‫و من رفته بودم و همه این چیزها رو امتحان کرده بودم، 1383 01:22:53,403 --> 01:22:56,972 ‫و بعلاوه، من تحصیلاتش رو هم داشتم که بتونم تاییدش کنم. 1384 01:22:57,146 --> 01:22:59,191 ‫بنابراین نوشتن اون کتاب خیلی سخت بود. 1385 01:22:59,365 --> 01:23:02,760 ‫و من اون کتاب رو جوری نوشتم که انگار دارم برای خودم تو گذشته می‌نویسم. 1386 01:23:03,848 --> 01:23:06,024 ‫چون من یه دیدی تو ذهنم داشتم. گفتم، "می‌دونی چیه؟ 1387 01:23:06,198 --> 01:23:08,331 ‫قراره کلی پسر جوون، کلی دختر جوون باشه 1388 01:23:08,505 --> 01:23:10,463 ‫که واقعا می‌خوان یه اندام عالی بسازن ولی 1389 01:23:10,637 --> 01:23:12,465 ‫ولی احساس می‌کنن نمی‌تونن به خاطر این بیماری." 1390 01:23:13,292 --> 01:23:15,077 ‫و من گفتم، "من می‌خوام برای اون افراد بنویسم." 1391 01:23:17,688 --> 01:23:20,560 ‫من با راهنمای دیابت و تناسب اندام آشنا شدم. 1392 01:23:20,734 --> 01:23:24,347 ‫این چیزی بود که فورا باهاش ارتباط برقرار کردم و بهش وصل شدم، 1393 01:23:24,521 --> 01:23:29,047 ‫چون زندگی کردن با دیابت نوع ۱، گاهی اوقات می‌تونه سخت باشه. 1394 01:23:29,221 --> 01:23:32,181 ‫و ببینید اون چیکار کرده. می‌دونی، ببینید اون داره چیکار می‌کنه. 1395 01:23:32,355 --> 01:23:35,923 ‫و من اون نوع ارتباط فوری رو با کاری که اون انجام می‌داد پیدا کردم 1396 01:23:36,098 --> 01:23:38,187 ‫با وجود زندگی با دیابت نوع ۱. 1397 01:23:38,361 --> 01:23:42,582 ‫همونطور که می‌بینید، این یه کتاب فوق‌العاده‌س. 1398 01:23:42,756 --> 01:23:46,760 ‫وارد فیزیولوژی انسان و تمام جنبه‌های دیابت می‌شه. 1399 01:23:46,934 --> 01:23:48,806 ‫پر از نکات و بینشه، ولی، می‌دونی، 1400 01:23:48,980 --> 01:23:51,809 ‫همچنین، تغییرات ذهنی رو هم داره 1401 01:23:51,983 --> 01:23:54,551 ‫که یه نفر با دیابت نوع ۱ باید انجام بده تا، 1402 01:23:54,725 --> 01:23:58,772 ‫می‌دونی، به تغذیه، تمرین و سبک زندگیشون اولویت بدن. 1403 01:23:58,946 --> 01:24:00,296 ‫همه این عناصر با هم. 1404 01:24:00,470 --> 01:24:01,645 ‫خیلی سخت بود نوشتن‌ش. 1405 01:24:01,819 --> 01:24:03,647 ‫کلی تحقیق، کلی وقت. 1406 01:24:03,821 --> 01:24:06,302 ‫و همه چی رو پوشش می‌ده، داروها، مدیریت، طرز فکر، 1407 01:24:06,476 --> 01:24:09,522 ‫عوارض، مکمل‌ها، تمرین، سلامتی، تغذیه. 1408 01:24:09,696 --> 01:24:13,352 ‫من مجبور شدم اطلاعات علمی سفت و سخت رو بگیرم و به زبان ساده تبدیلش کنم. 1409 01:24:13,526 --> 01:24:15,441 ‫منظورم اینه که می‌تونی تو قسمت آخر همه منابع رو ببینی. 1410 01:24:15,615 --> 01:24:17,791 ‫یعنی، اونجا، فقط کلی صفحه هست 1411 01:24:17,965 --> 01:24:19,315 ‫از منابع علمی. 1412 01:24:20,359 --> 01:24:23,754 ‫همه اینها از تجربه‌م بود، امتحان کردن چیزها و تست کردن چیزها 1413 01:24:23,928 --> 01:24:26,148 ‫و اعمال کردن چیزها و... 1414 01:24:26,322 --> 01:24:30,587 ‫ساختن عضله با دیابت، خب، خیلی چالش‌برانگیزه. 1415 01:24:42,555 --> 01:24:44,340 ‫فیل کارش رو به عنوان مربی شخصی من شروع کرد. 1416 01:24:44,514 --> 01:24:47,038 ‫بعدش دوست شدیم. ولی همه به یه مربی نیاز دارن. 1417 01:24:47,604 --> 01:24:51,216 ‫من خیلی خوش‌شانسم که می‌تونم بگم فیل رو دارم، هم به عنوان همکار و هم به عنوان یه مربی. 1418 01:24:51,390 --> 01:24:54,001 ‫دلیل اصلی اینکه مردم تو یه کسب‌وکار می‌مونن و نمی‌رن، 1419 01:24:54,176 --> 01:24:56,395 ‫اینه که بازار دائما در حال تغییره. 1420 01:24:56,569 --> 01:24:59,311 ‫بنابراین ما فقط روی جذب مشتری و بازاریابی و این چیزا تمرکز نمی‌کنیم. 1421 01:24:59,485 --> 01:25:02,184 ‫ما همچنین روی کمک به مردم برای ساختن تیم‌ها تمرکز می‌کنیم 1422 01:25:02,358 --> 01:25:06,057 ‫و زیرساخت‌ها رو مقیاس‌بندی می‌کنیم تا کسب‌وکارهای واقعی تناسب اندام بسازیم. 1423 01:25:08,538 --> 01:25:11,018 ‫من تعدادی کسب‌وکار رو اداره می‌کنم 1424 01:25:11,193 --> 01:25:13,238 ‫تو حوزه‌های مختلف. 1425 01:25:13,412 --> 01:25:16,502 ‫سلامتی و تناسب اندام، مهمان‌نوازی و تولید مواد غذایی. 1426 01:25:18,809 --> 01:25:22,117 ‫من الان ۱۳۵ تا کارمند دارم، و بعضی‌هاشون 1427 01:25:22,291 --> 01:25:26,295 ‫رو خیلی دوست دارم و کاملا بهشون اعتماد دارم. 1428 01:25:26,469 --> 01:25:27,948 ‫ولی یه چیزایی هست، فقط به عنوان یه صاحب کسب‌وکار، 1429 01:25:28,123 --> 01:25:30,473 ‫که شاید نخوام اون نگرانی‌ها رو باهاشون در میون بذارم، 1430 01:25:30,647 --> 01:25:33,563 ‫یا احتمالا اونقدر تجربه ندارن 1431 01:25:33,737 --> 01:25:37,306 ‫که جواب، حمایت و کمک مورد نیازم رو بهم بدن. 1432 01:25:37,480 --> 01:25:39,482 ‫اینجاست که می‌تونم به کسی مثل فیل نگاه کنم. 1433 01:25:39,656 --> 01:25:42,180 ‫به عنوان یه صاحب کسب‌وکار، تصمیماتی که من هر روز می‌گیرم 1434 01:25:42,354 --> 01:25:44,661 ‫نه تنها روی زندگی خودم، درآمد خودم تاثیر می‌ذاره، 1435 01:25:44,835 --> 01:25:47,707 ‫درآمد خانواده‌م، ۱۳۵ کارمندی که برام کار می‌کنن، 1436 01:25:47,881 --> 01:25:50,101 ‫خانواده‌هاشون، همه افرادی که بهشون وابسته هستن، 1437 01:25:50,275 --> 01:25:52,625 ‫تامین‌کننده‌ها و شرکایی که باهاشون کار می‌کنیم. 1438 01:25:52,799 --> 01:25:57,848 ‫یه تعداد زیادی از افراد هستن که هر کارآفرینی باهاشون کار می‌کنه. 1439 01:25:58,022 --> 01:26:00,503 ‫تاثیری که می‌تونن داشته باشن خیلی مهمه. 1440 01:26:00,677 --> 01:26:04,289 ‫ولی، چالش‌هایی هست که هر روز خودشون رو نشون می‌دن. 1441 01:26:04,463 --> 01:26:08,815 ‫و، به عنوان یه کارآفرین، تو داری با چالش‌هایی دست و پنجه نرم می‌کنی که دیروز نمی‌دونستی داری. 1442 01:26:15,474 --> 01:26:17,955 ‫- هی، چه خبر؟ ‫- یو، چه خبره؟ 1443 01:26:18,129 --> 01:26:21,306 ‫خب، بیا، در مورد این هوش مصنوعی صحبت کنیم، 1444 01:26:21,480 --> 01:26:23,439 ‫چون می‌دونم تو داری روش کار می‌کنی. 1445 01:26:23,613 --> 01:26:27,225 ‫اوه، گوش کن، من، خب، می‌خوام این رو فعال کنم 1446 01:26:28,008 --> 01:26:29,271 ‫برای رویداد زنده بعدی. 1447 01:26:31,098 --> 01:26:33,057 ‫ام، یه مقدار کوچیکی چالش وجود داره 1448 01:26:33,231 --> 01:26:35,581 ‫با کیفیت پاسخ‌هایی که بیرون میاد. 1449 01:26:35,755 --> 01:26:37,975 ‫در حال حاضر یه کم خیلی کلی هستن. 1450 01:26:38,149 --> 01:26:40,891 ‫بنابراین ما داریم مدل رو آموزش می‌دیم. خوب پیش می‌ره، 1451 01:26:41,065 --> 01:26:44,460 ‫ولی بعضی وقتا پاسخ‌ها دقیقا اونطوری که باید باشن نیستن. 1452 01:26:44,634 --> 01:26:47,332 ‫و وقتی ما به مشتری‌هامون در مورد کسب‌وکار مشاوره می‌دیم 1453 01:26:47,506 --> 01:26:49,508 ‫همونطور که خودت می‌دونی، این یه ریسک بزرگه. 1454 01:26:49,682 --> 01:26:51,162 ‫منظورت چیه که درست درنمیاد؟ 1455 01:26:51,336 --> 01:26:53,295 ‫خیلی پیچیده‌س؟ خیلی مبهمه؟ 1456 01:26:53,469 --> 01:26:55,166 ‫آیا-- آیا مزخرفه؟ یعنی، چ-- چی-- 1457 01:26:55,340 --> 01:26:57,516 ‫-مثلا، بهم بگو-- ‫-بعضی وقتا اینطوریه-- آره. 1458 01:26:57,690 --> 01:27:00,389 ‫بنابراین، بعضی وقتا درسته، بعضی وقتا اشتباهه. 1459 01:27:00,563 --> 01:27:01,868 ‫بنابراین، بعضی وقتا یه کم خیلی مبهمه. 1460 01:27:02,042 --> 01:27:04,262 ‫بعضی وقتا یه کم خیلی کلیه. 1461 01:27:04,436 --> 01:27:07,831 ‫-بعضی وقتا ظرافت چالش رو درک نمی‌کنه. ‫-درسته. 1462 01:27:08,005 --> 01:27:11,791 ‫و مشکل اینه که، ام، ظرافت مهمه، بنابراین... 1463 01:27:11,965 --> 01:27:15,534 ‫درسته. خب، گوش کن، می‌دونی، اهمیت این رو که این رو منتشر کنیم. 1464 01:27:15,708 --> 01:27:17,449 ‫در حالی که ما باید تو این کار سریع باشیم، 1465 01:27:17,623 --> 01:27:19,277 ‫من نمی‌خوام تو اینقدر عجله کنی که 1466 01:27:19,451 --> 01:27:20,887 ‫ما فقط هر چیزی رو منتشر کنیم. 1467 01:27:21,061 --> 01:27:22,193 ‫الان همه جا هست. 1468 01:27:22,367 --> 01:27:23,977 ‫بنابراین، گوش کن، 1469 01:27:24,151 --> 01:27:26,502 ‫من می‌خوام این رو تو رویداد بعدی اعلام کنم 1470 01:27:26,676 --> 01:27:29,287 ‫تو رویداد زنده بعدی. می‌تونی 1471 01:27:29,461 --> 01:27:30,854 ‫-به اون ضرب‌الاجل متعهد بشی؟ ‫-بنابراین، من کاملا می‌فهمم منظورت چیه. 1472 01:27:31,550 --> 01:27:33,639 ‫آره. بنابراین من کاملا می‌فهمم منظورت چیه، 1473 01:27:33,813 --> 01:27:37,164 ‫و من دوست دارم که تو رویداد زنده اعلام بشه. 1474 01:27:37,339 --> 01:27:40,559 ‫ام، فکر می‌کنم مهم‌تر از هر چیز دیگه‌ای اینه که مشتری‌هامون احساس امنیت کنن. 1475 01:27:40,733 --> 01:27:42,082 ‫اونها احساس می‌کنن که ما داریم ازشون مراقبت می‌کنیم. 1476 01:27:42,257 --> 01:27:43,693 ‫اونها احساس می‌کنن که ما چیزی رو که نیاز دارن داریم. 1477 01:27:44,302 --> 01:27:47,958 ‫ولی اون رویداد زنده یه بازه زمانی خیلی کوتاهه. 1478 01:27:48,611 --> 01:27:51,004 ‫و یه کم ریسک داره. اگه ما اعلامش کنیم 1479 01:27:51,178 --> 01:27:54,443 ‫و کار نکنه، و چیزی رو که نیاز دارن بهشون نده چی؟ 1480 01:27:58,708 --> 01:28:01,319 ‫ما هنوز نمی‌تونیم این رو برای مشتری‌ها بفرستیم. 1481 01:28:02,320 --> 01:28:05,671 ‫کیفیتش هنوز اونجا نیست، ام، از نظر پاسخ‌ها. 1482 01:28:05,845 --> 01:28:08,587 ‫یعنی، یه بخش خوبش هست، ولی... 1483 01:28:10,328 --> 01:28:15,028 ‫آره، اینطور نیست... ام، دقیقا اونجایی نیست که من می‌خوام باشه. 1484 01:28:16,291 --> 01:28:17,335 ‫شکاف‌هایی وجود داره. 1485 01:28:18,162 --> 01:28:20,773 ‫بعضی وقتا ممکنه دقیقا بافت رو در نظر نگیره 1486 01:28:20,947 --> 01:28:23,298 ‫چون ورودی‌ها ممکنه به اندازه کافی واضح نباشن. 1487 01:28:23,472 --> 01:28:25,822 ‫و در نتیجه، ممکنه خیلی مبهم به نظر برسه. 1488 01:28:25,996 --> 01:28:29,434 ‫ممکنه یه جورایی، ناگهانی یا 1489 01:28:29,913 --> 01:28:32,219 ‫فقط اساسا به گونه‌ای که فاقد درک باشه 1490 01:28:32,394 --> 01:28:34,396 ‫از کل سناریو و موقعیت. 1491 01:28:34,570 --> 01:28:36,093 ‫و در اصل، خوب به نظر نمی‌رسه. 1492 01:28:36,267 --> 01:28:37,921 ‫مثل اینه که یه کامپیوتر نوشته‌ش، 1493 01:28:38,400 --> 01:28:40,489 ‫و مشتری‌ها می‌تونن بفهمن. 1494 01:28:41,794 --> 01:28:43,318 ‫من دارم برای رویداد فشار میارم. 1495 01:28:43,492 --> 01:28:44,797 ‫این یکی از مهم‌ترین زمان‌هاست 1496 01:28:44,971 --> 01:28:46,321 ‫برای راه‌اندازی چیزی مثل این، 1497 01:28:46,495 --> 01:28:47,626 ‫چون این، یه فرصته 1498 01:28:47,800 --> 01:28:49,411 ‫برای مشتری‌هامون که دور هم جمع بشن، 1499 01:28:50,368 --> 01:28:53,719 ‫یاد بگیرن، شبکه‌سازی کنن، رشد کنن، و همچنین به‌روزرسانی‌های کلیدی رو دریافت کنن 1500 01:28:53,893 --> 01:28:55,678 ‫در مورد اینکه چطور قراره زندگیشون رو بهتر کنیم. 1501 01:28:55,852 --> 01:28:57,332 ‫ما عملا می‌تونستیم توجه همه رو یهویی جلب کنیم. 1502 01:28:57,506 --> 01:28:59,072 ‫فورا. 1503 01:28:59,246 --> 01:29:02,424 ‫و اگه مردم نشنون که ما راه‌اندازیش کردیم، 1504 01:29:02,598 --> 01:29:05,427 ‫اونوقت تو بازار گیج می‌شن 1505 01:29:05,601 --> 01:29:07,342 ‫و فقط باعث ایجاد استرس بیشتر و کار بیشتر در آینده می‌شه. 1506 01:29:07,516 --> 01:29:09,474 ‫خب... آره. 1507 01:29:21,747 --> 01:29:24,315 ‫کرونا برای همه تو صنعت تناسب اندام چالش‌برانگیز بود. 1508 01:29:25,098 --> 01:29:29,581 ‫هر مربی شخصی روی کره زمین، هر صاحب باشگاه روی کره زمین مجبور شد آنلاین بشه. 1509 01:29:29,755 --> 01:29:32,279 ‫بنابراین من یه مربی سنتی حضوری بودم. 1510 01:29:32,454 --> 01:29:35,457 ‫و بعد، اساسا، این کرونا بود که منو مجبور کرد 1511 01:29:35,631 --> 01:29:37,720 ‫یه کسب‌وکار آنلاین بسازم. 1512 01:29:39,112 --> 01:29:41,114 ‫اون یه زمان چالش‌برانگیز بود، ولی در عین حال، 1513 01:29:41,288 --> 01:29:43,987 ‫اتفاقی که افتاد این بود که تعداد 1514 01:29:44,161 --> 01:29:46,685 ‫مربی‌های آنلاین به طرز چشمگیری زیاد شد. 1515 01:29:46,859 --> 01:29:50,297 ‫همچنین، بازار در واقع خیلی بیشتر مربیگری آنلاین رو پذیرفت، 1516 01:29:50,472 --> 01:29:53,475 ‫در حالی که، قبلا، مردم یه کم باهاش راحت نبودن. 1517 01:29:53,649 --> 01:29:55,955 ‫بعضی از مردم موفقیت موقتی داشتن. همه‌گیری باعث شد 1518 01:29:56,129 --> 01:29:58,305 ‫خیلی از مردم پولدار بشن، باعث شد خیلی از مردم تنبل بشن. 1519 01:29:58,480 --> 01:30:01,787 ‫و الان، ما تو یه سناریویی هستیم که یه چالش اقتصادی وجود داره. 1520 01:30:01,961 --> 01:30:04,181 ‫مردم مربیگری رو به عنوان یه چیز خوب می‌بینن، نه یه چیز ضروری، 1521 01:30:04,355 --> 01:30:06,792 ‫در حالی که تو دوران همه‌گیری، در واقع به خیلی از مردم 1522 01:30:06,966 --> 01:30:10,361 ‫یه استراحتی از زندگی روزمره‌شون داد. 1523 01:30:11,014 --> 01:30:14,539 ‫فکر کنم اصلی‌ترین چیزی که می‌تونی ازش یاد بگیری اینه که هیچ‌چیز هیچ‌وقت ثابت نمی‌مونه. 1524 01:30:14,713 --> 01:30:16,585 ‫همیشه یه چیزی در راهه. 1525 01:30:16,759 --> 01:30:19,065 ‫خب، منظورم اینه که، همه شواهد دارن به ما اشاره می‌کنن 1526 01:30:19,239 --> 01:30:20,719 ‫که الان داریم وارد رکود می‌شیم. 1527 01:30:20,893 --> 01:30:22,939 ‫و منظورم اینه که، اگه به هزینه‌های زندگی نگاه کنی، 1528 01:30:23,113 --> 01:30:25,855 ‫اگه به نرخ بهره نگاه کنی، اگه به همه چیزایی که داره اتفاق میفته نگاه کنی، 1529 01:30:26,029 --> 01:30:27,987 ‫خون تو خیابونا ریخته می‌شه. 1530 01:30:47,398 --> 01:30:49,052 ‫وقتی صحبت از رشد می‌شه، وقتی صحبت از کسب‌وکار می‌شه، 1531 01:30:49,226 --> 01:30:50,357 ‫مهم این نیست که کی بیشتر می‌دونه، 1532 01:30:50,532 --> 01:30:51,924 ‫مهم اینه که کی عمل می‌کنه. 1533 01:30:52,098 --> 01:30:53,491 ‫و این با بی‌رحم بودن همراهه 1534 01:30:53,665 --> 01:30:56,102 ‫و سریع‌ترین، چابک‌ترین و ثابت‌قدم‌ترین. 1535 01:31:00,280 --> 01:31:04,328 ‫من قطعا می‌گم که اون از نظر چیزی که می‌خواد از کسب‌وکارش به دست بیاره، بی‌امانه 1536 01:31:04,502 --> 01:31:06,591 ‫و حاضره هر کاری که لازمه رو انجام بده تا بهش برسه. 1537 01:31:18,734 --> 01:31:20,605 ‫اون بعضی وقتا می‌تونه سخت‌گیر باشه، ولی به این خاطره که 1538 01:31:20,779 --> 01:31:23,260 ‫می‌دونه چی می‌خواد و می‌دونه درسته. 1539 01:31:23,434 --> 01:31:25,436 ‫اون زندگی خیلی از مردم رو تغییر داده 1540 01:31:25,610 --> 01:31:28,265 ‫فقط با یه کم بی‌رحمی. 1541 01:31:28,439 --> 01:31:30,920 ‫من نمی‌گم یه کم بی‌رحم. اون خیلی رک و راسته‌. 1542 01:31:33,923 --> 01:31:37,448 ‫اگه شما یه فرد واقعا باانگیزه تو کسب‌وکار باشی 1543 01:31:37,622 --> 01:31:40,712 ‫و شما دائما می‌خوای پیشرفت کنی، 1544 01:31:40,886 --> 01:31:42,845 ‫شما باید تو اجرا بی‌امان باشی. 1545 01:31:43,019 --> 01:31:44,760 ‫اگه واقعا می‌خوای به جایی که می‌خوای برسی. 1546 01:31:48,633 --> 01:31:50,722 ‫اونجایی که لازمه بی‌رحمه. 1547 01:31:51,418 --> 01:31:53,333 ‫بنابراین، هیچ بهانه‌ای وجود نداره. هیچ‌چیز مانع نمی‌شه. 1548 01:31:53,508 --> 01:31:55,335 ‫اگه یه کاری باید انجام بشه، انجام می‌شه. 1549 01:32:21,710 --> 01:32:25,409 ‫خیلی بهتر به نظر می‌رسه، خیلی بهتر. 1550 01:32:26,018 --> 01:32:28,978 ‫ما قطعا می‌تونیم این رو به مشتری‌ها ارائه بدیم. 1551 01:32:29,152 --> 01:32:30,414 ‫هیچ شکی توش نیست. 1552 01:32:30,588 --> 01:32:31,981 ‫مشتری‌ها با این برنده می‌شن. 1553 01:32:32,503 --> 01:32:34,374 ‫آره، خیلی هیجان‌زده‌ام، چون قراره بهشون کمک کنه که برنده بشن. 1554 01:32:34,549 --> 01:32:37,595 ‫قراره بهشون کمک کنه که سریع‌تر جواب سوالاشون رو پیدا کنن. 1555 01:32:37,769 --> 01:32:39,249 ‫اونا می‌تونن هر موقع که بخوان این کارو انجام بدن، شب یا روز. 1556 01:32:39,423 --> 01:32:41,904 ‫لازم نیست منتظر بمونن تا یه تیم جوابشون رو بده. 1557 01:32:42,078 --> 01:32:44,123 ‫ام، همچنین، یکی از آزاردهنده‌ترین چیزها 1558 01:32:44,297 --> 01:32:46,952 ‫در مورد اداره یه کسب‌وکار اینه که اعضای تیم 1559 01:32:47,126 --> 01:32:49,346 ‫ندونن باید چیکار کنن. 1560 01:32:49,520 --> 01:32:51,435 ‫ما می‌تونیم این رو به مربی‌هامون بدیم تا به اعضای تیمشون بدن، 1561 01:32:51,609 --> 01:32:54,264 ‫تیم فروش‌شون، تیم موفقیت مشتری‌هاشون. 1562 01:32:54,830 --> 01:32:56,701 ‫و اونا می‌تونن در این مورد سوال بپرسن. 1563 01:32:57,180 --> 01:33:01,750 ‫ما کاتالیست رو با استفاده از همه آموزش‌های داخلی‌مون ساختیم، 1564 01:33:01,924 --> 01:33:04,970 ‫تماس‌های خصوصی، رویدادها، 1565 01:33:05,144 --> 01:33:08,408 ‫و همه اون بینش‌ها تو این ابزار هوش مصنوعی جمع‌آوری شدن. 1566 01:33:08,583 --> 01:33:10,802 ‫کسب‌وکار همه چیزش در مورد حل مشکلات مردم هست، 1567 01:33:10,976 --> 01:33:14,197 ‫و اگه اونا بتونن سریع‌تر حلشون کنن، مشتری‌ها گیر نمی‌کنن. 1568 01:33:14,371 --> 01:33:16,634 ‫بنابراین، اگه مشتری‌های ما دارن سریع‌تر تصمیم می‌گیرن 1569 01:33:16,808 --> 01:33:20,029 ‫چون اونا از همه بینش، آموزش و خرد ما حمایت می‌شن، 1570 01:33:20,203 --> 01:33:22,466 ‫و اونا می‌تونن این کارو ۲۴ ساعته انجام بدن، 1571 01:33:22,640 --> 01:33:23,815 ‫اونا قراره کسب‌وکارشون رو سریع‌تر رشد بدن 1572 01:33:23,989 --> 01:33:25,556 ‫اونا قراره مشتری‌ها رو خوشحال‌تر نگه دارن. 1573 01:33:25,730 --> 01:33:28,385 ‫و مشتری‌های خوشحال، کسب‌وکار خوشحال، صاحب خوشحال. 1574 01:33:28,559 --> 01:33:31,431 ‫هوش مصنوعی تهدیدی برای کاتالیست نیست، چون ما داریم اطلاعات خاص خودمون رو وارد می‌کنیم 1575 01:33:31,606 --> 01:33:35,000 ‫که بر اساس باورهای ما هست، 1576 01:33:35,174 --> 01:33:38,569 ‫تجربه‌مون از اینکه برای رشد یه کسب‌وکار مربیگری چه اتفاقی باید بیفته. 1577 01:33:38,743 --> 01:33:41,790 ‫و تو قلمرو کلی محتوای رایگان آنلاین، 1578 01:33:41,964 --> 01:33:43,661 ‫فقط خیلی تصادفیه، 1579 01:33:43,835 --> 01:33:45,576 ‫هیچ شرایط خاصی وجود نداره. 1580 01:33:45,750 --> 01:33:48,666 ‫ما کلی مطالعه موردی داریم برای خیلی از انواع مختلف 1581 01:33:48,840 --> 01:33:50,799 ‫کسب‌وکارهای تناسب اندام در سراسر جهان 1582 01:33:50,973 --> 01:33:53,758 ‫با مدل‌های مختلف، آنلاین، آفلاین، حوزه‌های مختلف، 1583 01:33:53,932 --> 01:33:58,197 ‫و ما واقعا بینش‌های منحصربه‌فرد، خاص و دقیقی رو وارد می‌کنیم 1584 01:33:58,371 --> 01:34:02,375 ‫به مدل‌مون، که به ما اجازه می‌ده مشکلات رو برای طیف وسیعی حل کنیم 1585 01:34:02,549 --> 01:34:03,768 ‫از مربی‌ها تو این صنعت. 1586 01:34:04,290 --> 01:34:08,338 ‫کاتالیست، ابزار هوش مصنوعی، خوبه، محکم و استواره. 1587 01:34:08,512 --> 01:34:10,819 ‫مطمئنا جواب می‌ده. مطمئنا به خیلی از مردم کمک می‌کنه. 1588 01:34:10,993 --> 01:34:15,127 ‫و راستش، در واقع قراره خیلی از کارها رو برای ما آزاد کنه. 1589 01:34:15,301 --> 01:34:16,694 ‫هیچ شکی توش نیست. 1590 01:34:16,868 --> 01:34:19,262 ‫بنابراین من یه کم نگرانم 1591 01:34:19,436 --> 01:34:21,568 ‫که مشتری‌ها چطور می‌خوان باهاش برخورد کنن، 1592 01:34:21,743 --> 01:34:23,614 ‫در موردش چی فکر می‌کنن، آیا می‌خوان ازش استفاده کنن؟ 1593 01:34:24,397 --> 01:34:28,445 ‫به هر حال، ما ساختیمش. ما خودمون رو با... 1594 01:34:28,619 --> 01:34:30,490 ‫«تهدید برای بازار»، به اصطلاح، 1595 01:34:30,665 --> 01:34:31,927 ‫و ما تمام تلاشمون رو کردیم. 1596 01:34:32,101 --> 01:34:33,842 ‫بنابراین بذارید منتشرش کنیم، بذاریمش بیرون، 1597 01:34:34,364 --> 01:34:37,628 ‫بازخوردها رو تکرار کنیم و به ساختن ادامه بدیم. 1598 01:34:37,802 --> 01:34:40,022 ‫یه روز دیگه، یه چالش دیگه. به همین سادگی. 1599 01:36:07,065 --> 01:36:10,808 ‫بنابراین، فیل یه برنامه هوش مصنوعی توسعه داده، و واقعا باورنکردنیه. 1600 01:36:11,635 --> 01:36:13,071 ‫این سرعت عمله. 1601 01:36:13,245 --> 01:36:15,770 ‫شما اینو تو پلتفرم فیل تایپ می‌کنید 1602 01:36:15,944 --> 01:36:20,339 ‫و از پادکست‌ها تا یه ویدیو، بهتون تایم استمپ می‌ده. 1603 01:36:20,513 --> 01:36:22,777 ‫تو ۲۰ ثانیه جواب‌ها رو داری. 1604 01:36:28,173 --> 01:36:31,394 ‫جامعه‌ای که اون با کسب‌وکارش داره، باورنکردنیه. 1605 01:36:31,568 --> 01:36:35,093 ‫خیلی آدم توش هست، و همشون تو یه بازی هستن، 1606 01:36:35,267 --> 01:36:36,529 ‫ولی همشون از هم حمایت می‌کنن. 1607 01:36:38,749 --> 01:36:41,752 ‫اینکه اون ما رو تو خونش مهمون کنه و برامون غذا درست کنه 1608 01:36:41,926 --> 01:36:44,320 ‫و اون نوع جامعه صمیمی رو داشته باشه، 1609 01:36:44,494 --> 01:36:48,454 ‫فقط نشون می‌ده که اون چقدر واقعا به آدمایی که باهاشون کار می‌کنه اهمیت می‌ده. 1610 01:36:50,805 --> 01:36:54,199 ‫اینکه بتونی با این همه مربی همفکر زیر یه سقف ملاقات کنی. 1611 01:36:54,678 --> 01:36:56,071 ‫مثلا، انرژی فوق‌العاده‌اس. 1612 01:36:58,595 --> 01:37:01,903 ‫نمی‌تونی الهام‌گرفته و باانگیزه نشی. 1613 01:37:02,077 --> 01:37:03,861 ‫و فیل بهت باور می‌ده. 1614 01:37:04,035 --> 01:37:06,429 ‫مثل اینه که، «تو یه روزی مثل اون می‌شی، یا حتی بهتر.» 1615 01:37:10,607 --> 01:37:12,435 ‫این یه جامعه صمیمی هست که داری. 1616 01:37:12,609 --> 01:37:14,480 ‫شما، شما این آدما رو تو تماس‌ها می‌بینی. 1617 01:37:14,654 --> 01:37:16,918 ‫شما دارین با این آدما ارتباط برقرار می‌کنین، گپ می‌زنین و تعامل دارین 1618 01:37:17,092 --> 01:37:18,963 ‫با این آدما به صورت هفتگی. 1619 01:37:20,617 --> 01:37:23,881 ‫این یه مزیت بزرگه برام که می‌تونم با آدمای همفکر صحبت کنم 1620 01:37:24,055 --> 01:37:27,319 ‫فراز و نشیب‌ها، اوج‌ها و فرودهای احساسات کسب‌وکار رو تجربه کنم 1621 01:37:27,493 --> 01:37:29,452 ‫و بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم، چون اگه اینو نداشتم، 1622 01:37:29,626 --> 01:37:32,150 ‫هیچ‌کس رو نداشتم که بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم. 1623 01:37:32,324 --> 01:37:37,547 ‫بعضی وقتا، اینجوری حس می‌شه که تا یه حدی تنها هستی، 1624 01:37:37,721 --> 01:37:39,679 ‫چون هیچ‌کس بالاتر از تو نیست، 1625 01:37:39,854 --> 01:37:41,594 ‫چون این کسب‌وکار توئه. 1626 01:37:41,768 --> 01:37:43,205 ‫ولی اینکه بتونی با آدما ملاقات کنی و تعامل داشته باشی، 1627 01:37:43,379 --> 01:37:44,902 ‫و، می‌دونی، مثل دوست بشی 1628 01:37:45,076 --> 01:37:46,425 ‫با خیلی از این مربی‌ها، 1629 01:37:46,599 --> 01:37:48,253 ‫این فقط یه مربیگری کسب‌وکار نیست. 1630 01:37:48,427 --> 01:37:50,342 ‫این ایجاد دوستی‌ها، روابط با افراد دیگه‌اس 1631 01:37:50,516 --> 01:37:52,736 ‫که، می‌دونی، من، قبل از اینکه به فیل بپیوندم نداشتم. 1632 01:37:52,910 --> 01:37:55,695 ‫پیوستن من به اون واقعا زندگی‌مو عوض کرد. 1633 01:37:55,870 --> 01:37:59,961 ‫مثلا، من، من اینو الکی نمی‌گم. این، زندگی‌مو عوض کرد. 1634 01:38:00,135 --> 01:38:01,745 ‫من همیشه یه کسب‌وکار رو بر اساس این می‌سازم که، 1635 01:38:01,919 --> 01:38:04,400 ‫«تو زندگی منو عوض کردی. این بی‌قیمته.» 1636 01:38:04,574 --> 01:38:06,445 ‫اگه این کلمات رو نشنوم، کارم رو درست انجام ندادم. 1637 01:38:17,108 --> 01:38:19,850 ‫هر کسی که باهاش در ارتباطم، می‌خوام بهش انگیزه بدم. 1638 01:38:20,024 --> 01:38:21,678 ‫می‌خوام قلبشون رو باز کنم. می‌خوام بهشون فشار بیارم. 1639 01:38:21,852 --> 01:38:23,723 ‫می‌خوام بهشون بقبولونم که، «هی، 1640 01:38:24,420 --> 01:38:25,638 ‫چیزای بیشتری هم هست که می‌تونی بهشون برسی.» 1641 01:38:27,249 --> 01:38:29,164 ‫متاسفانه، با دیابت، 1642 01:38:29,338 --> 01:38:32,732 ‫من تعداد قابل توجهی از مردم رو می‌بینم که کاملا نادیده‌اش می‌گیرن. 1643 01:38:32,907 --> 01:38:35,997 ‫من مسئولیت سلامتی‌ام رو پذیرفتم، 1644 01:38:36,171 --> 01:38:39,043 ‫و فکر می‌کنم اون تصمیم بر اساس این واقعیت بود که 1645 01:38:39,217 --> 01:38:45,615 ‫من خوش‌شانس بودم که این زندگی رو بهم دادن، و وظیفه‌مه که زندگیش کنم. 1646 01:39:06,418 --> 01:39:08,333 ‫من می‌خوام بچه‌ام به چالش کشیده بشه. 1647 01:39:09,334 --> 01:39:13,730 ‫من می‌خوام بچه‌ام بفهمه، می‌دونی، سختی چیه. 1648 01:39:13,904 --> 01:39:17,038 ‫من می‌خوام بچه‌ام بفهمه کار سخت چیه. 1649 01:39:17,212 --> 01:39:20,258 ‫من می‌خوام بچه‌ام بفهمه عشق چیه. 1650 01:39:20,998 --> 01:39:23,087 ‫و از همه مهم‌تر، اون به خودش اعتماد داره و خودش رو دوست داره. 1651 01:39:23,261 --> 01:39:24,959 ‫این بزرگ‌ترین هدیه‌ایه که می‌تونم بهش بدم. 1652 01:39:26,090 --> 01:39:29,746 ‫من نمی‌خوام روی اون تاثیر بذارم که وارد کسب‌وکار خودش بشه. 1653 01:39:30,355 --> 01:39:31,704 ‫اون علاقه‌مندی‌های طبیعی خودش رو پیدا می‌کنه. 1654 01:39:31,878 --> 01:39:33,619 ‫اون ارزش‌های طبیعی خودش رو پیدا می‌کنه. 1655 01:39:34,185 --> 01:39:37,275 ‫و من تمام تلاشم رو می‌کنم که ازشون حمایت کنم. 1656 01:39:37,449 --> 01:39:40,061 ‫- پدر بودن ترسناکه؟ ‫- نه. 1657 01:39:42,367 --> 01:39:45,327 ‫- نه. ‫- ترسناک، یعنی، مثل فکر کردن به آینده. 1658 01:39:45,501 --> 01:39:47,851 ‫-چی می‌تونه اتفاق بیفته، همه این چیزای مختلف؟ ‫-نه. 1659 01:39:51,986 --> 01:39:55,554 ‫فکر می‌کنم اگه می‌خواستم روی چیزایی تمرکز کنم که تو دنیا ممکنه اشتباه پیش بره، 1660 01:39:56,816 --> 01:39:59,210 ‫در نهایت به دخترم آسیب می‌زدم. 1661 01:39:59,384 --> 01:40:01,386 ‫من می‌خوام اون روی چیزی که تو زندگی می‌خواد تمرکز کنه. 1662 01:40:01,560 --> 01:40:03,910 ‫یه بوس کوچولو بهش بده. ماچ! 1663 01:40:04,476 --> 01:40:07,740 ‫-ماچ! بهش نشون بده. ماچ! ‫-بوس داری؟ اوه! 1664 01:40:07,914 --> 01:40:09,438 ‫خب، آینده فیل، فکر می‌کنم اون فقط 1665 01:40:09,612 --> 01:40:11,222 ‫فقط قراره تو نقش پدرش رشد کنه. 1666 01:40:11,396 --> 01:40:13,572 ‫می‌دونی، اون قراره ادامه بده که 1667 01:40:13,746 --> 01:40:15,618 ‫فقط مسیر خودش رو تو صنعت تناسب اندام بسازه. 1668 01:40:15,792 --> 01:40:17,968 ‫چون این کاریه که اون می‌کنه. اون فقط مسیر خودش رو می‌سازه. 1669 01:40:19,013 --> 01:40:20,623 ‫جایی که من با کسب‌وکارم هستم، 1670 01:40:20,797 --> 01:40:23,104 ‫جایی که من از نظر شخصی هستم، از نظر حرفه‌ای هستم، 1671 01:40:23,278 --> 01:40:27,717 ‫از نظر مکانی کجا هستم، برمی‌گرده به اینکه بخشی از فیل باشم. 1672 01:40:27,891 --> 01:40:29,632 ‫قبل از اینکه با فیل کار کنم، 1673 01:40:29,806 --> 01:40:32,591 ‫من تو اون مرحله بودم که دنبال پول بودم. 1674 01:40:32,765 --> 01:40:34,985 ‫من احساس نمی‌کردم که به کسب‌وکارم متصل هستم. 1675 01:40:35,159 --> 01:40:38,641 ‫من دیگه احساس نمی‌کردم که به چیزی که واقعا می‌خواستم تو زندگی انجام بدم متصل هستم. 1676 01:40:38,815 --> 01:40:43,994 ‫و فیل واقعا اون عشق به مربیگری زنان رو بهم برگردوند. 1677 01:40:44,168 --> 01:40:46,779 ‫فیل کسی بود که این بذر رو تو وجود من کاشت که، 1678 01:40:46,953 --> 01:40:49,304 ‫می‌دونی، شروع کنم به مربیگری صاحبان باشگاه تو بازار محلی. 1679 01:40:49,478 --> 01:40:53,090 ‫و، می‌دونی، فکر می‌کنم ما حدود ۱۵ تا باشگاه دیگه تو سراسر ایرلند شمالی باز کردیم، 1680 01:40:53,264 --> 01:40:55,832 ‫از طریق اون فقط کاشتن اون بذر و دادن این باور به من که، 1681 01:40:56,006 --> 01:40:57,094 ‫«می‌دونی، آرون، تو می‌تونی این کارو انجام بدی.» 1682 01:40:57,268 --> 01:40:58,487 ‫می‌دونی، تو، تو توانایی اینو داری 1683 01:40:58,661 --> 01:41:00,184 ‫که به صاحبان باشگاه‌های دیگه هم کمک کنی.» 1684 01:41:00,358 --> 01:41:02,099 ‫بنابراین، تاثیر فیل تو صنعت تناسب اندام، 1685 01:41:02,273 --> 01:41:04,406 ‫می‌دونی، اثر موجی کمک به یه نفر 1686 01:41:04,580 --> 01:41:06,799 ‫که به چند نفر دیگه کمک می‌کنه، خیلی زیاده. 1687 01:41:06,973 --> 01:41:09,759 ‫و تاثیری که اون تو این صنعت داره 1688 01:41:09,933 --> 01:41:12,762 ‫خیلی گسترده‌اس، این، فقط باورنکردنیه. 1689 01:41:16,940 --> 01:41:18,985 ‫فیل، تو ۱۰ سال دیگه خودت رو کجا می‌بینی؟ 1690 01:41:19,160 --> 01:41:21,336 ‫من هنوز می‌خوام روی مردم تاثیر بذارم، زندگی مردم رو تغییر بدم، 1691 01:41:21,510 --> 01:41:24,643 ‫دیدگاه‌هاشون رو شکل بدم، تفکرشون رو گسترش بدم، 1692 01:41:24,817 --> 01:41:26,210 ‫بذارم دنبال رویاهاشون برن. 1693 01:41:26,819 --> 01:41:28,604 ‫یه الگوی عالی برای بچه‌م باشم. 1694 01:41:30,040 --> 01:41:30,780 ‫یو! 1695 01:41:43,880 --> 01:41:46,230 ‫فکر می‌کنم اون همیشه تو تناسب اندام می‌مونه؟ احتمالا نه. 1696 01:41:46,404 --> 01:41:50,408 ‫ولی فکر می‌کنم فیل به طور گسترده‌ای تغییر داده و دوباره شکل داده 1697 01:41:50,582 --> 01:41:52,323 ‫اینکه یه صاحب کسب‌وکار تناسب اندام بودن یعنی چی. 1698 01:41:52,497 --> 01:41:54,586 ‫آینده برای فیل چی در نظر داره؟ 1699 01:41:55,674 --> 01:41:58,982 ‫اون قرار نیست متوقف بشه. اون قراره به راهش ادامه بده. 1700 01:42:06,642 --> 01:42:09,601 ‫وقتی من داشتم بزرگ می‌شدم، 1701 01:42:09,775 --> 01:42:12,735 ‫به من گفتن که برای موفق شدن، 1702 01:42:12,909 --> 01:42:14,954 ‫باید سخت کار کنی، خوب رفتار کنی، 1703 01:42:15,129 --> 01:42:18,132 ‫تو مدرسه نمره‌های عالی بگیری، دکتر یا وکیل بشی، 1704 01:42:18,306 --> 01:42:20,134 ‫با یه دختر پروتستان خوب ازدواج کنی، 1705 01:42:20,743 --> 01:42:23,876 ‫خوب رفتار کنی، نماز بخونی، بری مدرسه یکشنبه‌ها. 1706 01:42:24,703 --> 01:42:25,704 ‫و... 1707 01:42:27,489 --> 01:42:29,665 ‫منو واقعا از ساختن یه کسب‌وکار منصرف کردن. 1708 01:42:29,839 --> 01:42:33,364 ‫مردم بهم گفتن که این پرخطرترین کاریه که می‌تونی انجام بدی. 1709 01:42:33,538 --> 01:42:37,107 ‫استرس‌زا بود و فقط یه ایده خیلی بد بود. 1710 01:42:37,977 --> 01:42:43,592 ‫ولی یه بخشی از من با همه اینا موافق نبود، 1711 01:42:44,245 --> 01:42:47,204 ‫و من تصمیم گرفتم که دقیقا برعکسش رو انجام بدم 1712 01:42:47,378 --> 01:42:51,426 ‫نسبت به هر چیزی که بهم گفتن، و خیلی خوشحالم که این کارو کردم. 1713 01:44:13,247 --> 01:44:14,900 ‫اوه! اوه! 1714 01:44:16,032 --> 01:44:17,990 ‫بوسم کن. بوسم کن. 1715 01:44:19,122 --> 01:44:20,079 ‫بیا دیگه! 1716 01:44:22,473 --> 01:44:24,823 ‫باحال بود. یکی دیگه. 210724

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.