All language subtitles for 25. 1-Bad News

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German Download
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:00,078 --> 00:00:28,860 ارائه شده توسط وبسایت Deutschweb.ir 2 00:00:28,884 --> 00:00:31,081 ‫الو؟ 3 00:00:32,358 --> 00:00:33,478 ‫الو؟ 4 00:00:36,075 --> 00:00:38,232 پاتریک»؟ «پاتریک» خودتی؟» 5 00:00:38,313 --> 00:00:40,272 ‫«نیکولاس»؟ 6 00:00:41,390 --> 00:00:44,745 ‫«پاتریک» ، متأسفانه خبر بدی ‫در رابطه با پدرت دارم 7 00:00:44,825 --> 00:00:46,743 ‫الو؟ 8 00:00:46,823 --> 00:00:48,582 ‫الو «پاتریک» ، صدام رو می‌شنوی؟ 9 00:00:48,661 --> 00:00:53,416 ‫من توی نیویورک هستم ظاهراً یه تأخیری داره 10 00:00:53,496 --> 00:00:56,172 ‫- صدام رو می‌شنوی؟ ‫- بله 11 00:00:56,252 --> 00:00:59,250 ‫- مربوط میشه به پدرت ‫- صدات رو می‌شنوم 12 00:00:59,330 --> 00:01:00,489 ‫گوشی دستم‌ـه 13 00:01:00,569 --> 00:01:04,843 ‫پدرت پریشب توی هتل فوت کرد 14 00:01:11,036 --> 00:01:13,313 میدونم . حتماً بدجوری شوکه شدی 15 00:01:16,631 --> 00:01:19,386 ‫آره . یه چیزی تو همین مایه 16 00:01:19,466 --> 00:01:21,704 ‫ لازم نیست بهت بگم که من چه حالی شدم 17 00:01:21,784 --> 00:01:24,102 ‫ من پدرت رو می‌پرستم ‫ همه دوستش داشتن 18 00:01:24,181 --> 00:01:26,978 ‫ میدونم همیشه نمی‌شد باهاش ‫ راحت طی کرد 19 00:01:29,215 --> 00:01:30,974 ‫ گوشی دست‌ـت‌ـه «پاتریک»؟ 20 00:01:32,652 --> 00:01:36,010 ‫بله . همینجام . حالا کجاست؟ 21 00:01:36,089 --> 00:01:37,726 دیوید»؟» 22 00:01:37,807 --> 00:01:41,242 ‫ توی دفتر برگزاری مراسم ختم فرانک ای.مک‌دونالدز» توی «مدیسون»ـه» 23 00:01:41,322 --> 00:01:42,601 ‫ همه میرن اونجا 24 00:01:42,680 --> 00:01:46,876 ‫ همونطوری که پدرت همیشه می‌گفت : ‫ «یا به بهترین نحو انجام بده یا انجام نده» 25 00:01:46,955 --> 00:01:49,792 ‫ اگه می‌خوای ببینیش ...و خاکسترش رو بگیری 26 00:01:51,152 --> 00:01:54,827 ‫ - خیلی سرت شلوغ‌ـه؟ ‫- فعلاً نه 27 00:01:55,625 --> 00:01:57,584 ‫ پس بهتره همدیگر رو ببینیم 28 00:01:57,665 --> 00:02:00,141 ‫ بیا دیدنم توی «کی کلاب» ‫ «جورج واتفورد» هم اینجاست 29 00:02:00,221 --> 00:02:03,418 ‫ در فقدان پدرت و زندگی فوق‌العاده‌ای که داشت ‫ یه پیک میزنیم 30 00:02:03,937 --> 00:02:05,295 خب ، اونجا می‌بینمت 31 00:02:05,375 --> 00:02:08,733 ‫ متأسفم که من باید این خبر بد رو ‫ بهت میدادم 32 00:02:08,811 --> 00:02:12,168 ‫آره . واقعاً شوکه شدم 33 00:02:12,248 --> 00:02:14,486 ‫خدافظ 34 00:03:26,324 --> 00:03:28,323 ‫اون حرومزاده‌ی پیر آخرش مُرد 35 00:03:42,746 --> 00:03:46,286 " لندن " " جولای 1982 " 36 00:03:42,746 --> 00:03:45,702 ‫چجوری مُرد؟ 37 00:03:46,287 --> 00:03:47,660 ‫یادم رفت بپرسم ‫از خوشحالی گیج شده بودم 38 00:03:47,740 --> 00:03:50,576 ‫ببخشید . منظورم این بود که از غم نابود شدم 39 00:03:53,935 --> 00:03:56,810 ‫می‌خواستم بدونم میشه اینقدر ‫با موهام ور نری؟ 40 00:03:57,809 --> 00:04:00,486 ‫یه نوشیدنی می‌خوام ‫یه نوشیدنی قوی 41 00:04:00,966 --> 00:04:03,483 ‫بیا جشن بگیریم 42 00:04:03,563 --> 00:04:05,681 ‫می‌تونیم بریم یه جام شراب بخوریم 43 00:04:05,760 --> 00:04:07,519 ‫یا شاید تمایلی نداشته باشی 44 00:04:07,598 --> 00:04:10,516 ‫اما واسه شام به خونه‌ی گِرِگوری» و «ربکا» دعوت شدیم» 45 00:04:10,595 --> 00:04:11,674 ‫«زجر چیزیه که وقتی بقیه دارن ‫غذا می‌خورن اتفاق میفته» 46 00:04:11,754 --> 00:04:16,149 ‫این رو کی گفته؟ ‫ببخشید فعلاً یه‌کم عصبانی شدم 47 00:04:16,229 --> 00:04:18,027 ‫رابطه‌ی خیلی پیچیده‌ای داشتید 48 00:04:18,107 --> 00:04:19,345 درمورد خیلی چیزها باید فکر کنی 49 00:04:19,426 --> 00:04:21,182 ‫آره . فکر کنم هروئین هم دیگه ‫جواب نمیده 50 00:04:21,262 --> 00:04:23,340 به نظرت فکر خوبی بود؟ - معلومه که فکر خوبی نبود - 51 00:04:23,420 --> 00:04:27,975 ‫فقط حرفم اینه که شاید ‫الان فرصت خوبی واسه ‫یه تغییر باشه 52 00:04:28,055 --> 00:04:29,814 ‫از نو شروع کن 53 00:04:29,893 --> 00:04:31,612 ‫ترجیح میدم برم قبل از اینکه بهم بگی ‫از لحظه استفاده کن 54 00:04:31,690 --> 00:04:35,806 ‫فکر می‌کنی حالا که مُرده ‫میشه یه‌کم کمتر شبیه‌ـش باشی؟ 55 00:04:35,887 --> 00:04:38,324 ‫فکر نکنم تازه حالا باید نقش 2 نفر رو بازی کنم 56 00:04:41,840 --> 00:04:44,437 دبی» متأسفم» ‫من به درد همنشینی نمی‌خورم 57 00:04:46,235 --> 00:04:48,873 ‌‫خب ، نرو . بمون 58 00:04:49,950 --> 00:04:51,828 ‫- برگرد توی تخت ‫- نمی‌تونم 59 00:04:54,067 --> 00:05:00,698 ‫میدونی ‫، من یه جایی شنیدم ‫که غم تقویت‌کننده‌ی قوای جنسی‌ـه 60 00:05:03,096 --> 00:05:04,895 ‫فکر می‌کنی حقیقت داره؟ 61 00:05:05,894 --> 00:05:08,010 ‫جون خودت 62 00:05:08,930 --> 00:05:10,688 ‫مادرت چجوری باهاش کنار اومد؟ 63 00:05:10,768 --> 00:05:13,565 ‫با سازمان «نجات بچه‌ها» ‫در جمهوری «چاد» کار می‌کنه 64 00:05:13,644 --> 00:05:15,482 هیچ‌کس نمی‌تونه بهش خبر بده 65 00:05:15,562 --> 00:05:18,279 ‫- همیشه به فکر بقیه‌ست دقیقاً - 66 00:05:18,360 --> 00:05:20,237 ‫- اون چیه؟ ‫- والیوم 67 00:05:20,317 --> 00:05:22,754 ‫حالا شد یه چیزی 68 00:05:24,073 --> 00:05:26,389 درضمن فکر کنم می‌خوام ‫مواد رو بذارم کنار 69 00:05:26,469 --> 00:05:27,669 ‫فکر نمی‌کنی که بتونم؟ 70 00:05:27,748 --> 00:05:29,587 ‫- یه‌کم شک دارم ‫- قبلاً کنار گذاشتم 71 00:05:29,666 --> 00:05:33,262 ‫دقیقاً . اون‌وقت حالا چه فرقی داره؟ 72 00:05:33,341 --> 00:05:38,376 ‫تو اصلاً اهل ترک کردن نیستی ‫تازه خیلی مواد رو دوست داری 73 00:05:38,457 --> 00:05:41,014 ‫معتادها هیچ‌وقت ترک نمی‌کنن ‫مگه اینکه با مغز بخورن به ته راه 74 00:05:41,094 --> 00:05:43,610 ‫که تو هیچ‌وقت نمی‌خوری 75 00:05:43,691 --> 00:05:45,728 ‫- چون دورت زیادی نرمه ‫- اشتباه می‌کنی 76 00:05:45,808 --> 00:05:46,606 ‫این‌دفعه دیگه درستش می‌کنم 77 00:05:46,687 --> 00:05:48,524 ‫باریکلا «پاتریک» 78 00:05:48,605 --> 00:05:50,522 ‫حداقل کوکائین و هروئین 79 00:05:50,602 --> 00:05:52,784 ‫نمی‌خوام قبل از اینکه بتونم راه برم ‫دویدن رو یاد بگیرم 80 00:05:53,520 --> 00:05:54,599 ‫که حالا میرسیم سر اینکه ‫بازم والیوم داری؟ 81 00:05:54,678 --> 00:05:57,875 ‫- کمکم کن ترک کنم ‫- شرمنده . آخریش بود 82 00:06:00,528 --> 00:06:02,063 خواهش می‌کنم بد برداشت نکن 83 00:06:02,374 --> 00:06:04,148 ‫اما حالا یعنی اینکه به طرز شگفت‌انگیزی ‫پولدار شدی؟ 84 00:06:04,228 --> 00:06:08,862 ‫نه . مامانی‌ـه که پول داره و خیلی هم سالِم‌ـه 85 00:06:15,016 --> 00:06:18,371 ‫«خورشید میدرخشد ‫چون راه دیگری ندارد» 86 00:06:18,451 --> 00:06:20,690 ‫وقتش رسیده که ‫از لحظه استفاده کنم 87 00:06:24,963 --> 00:06:27,482 ‫خدافظ 88 00:06:27,562 --> 00:06:28,920 ‫و خدافظ 89 00:06:28,999 --> 00:06:32,516 ‫و خدافظ هروئین ‫دوست قدیمی من 90 00:06:32,597 --> 00:06:35,273 ‫نمیدونم چرا مردم اینقدر ترک کردن رو ‫زیادی گنده‌ـش می‌کنن 91 00:06:36,871 --> 00:06:41,465 ‫البته در مقابل ‫پرواز می‌تونه خیلی تنش‌زا باشه 92 00:07:22,619 --> 00:07:23,539 ‫خب ، موفق باشی 93 00:07:23,618 --> 00:07:28,253 از خیابونیا مواد نخر - از هیچ‌جا نمی‌خوام مواد بخرم - 94 00:07:28,333 --> 00:07:31,450 ‫جدّی میگم «جانی» ‫باید هر کاری که می‌خوای رو انجام بدی 95 00:07:31,530 --> 00:07:33,407 ‫اما اگه بخوام کنترل زندگیم رو دست بگیرم ‫باید همین حالا شروع کنم 96 00:07:33,487 --> 00:07:36,763 ‫این یکی از مهم‌ترین چیزهایی‌ـه ‫که تا حالا برام اتفاق افتاده 97 00:07:36,843 --> 00:07:39,042 ‫و نمی‌خوام حتی یه ذره‌ـش هم ‫اشتباه پیش بره 98 00:07:39,122 --> 00:07:41,159 ‫کاش منم عزم تو رو داشتم 99 00:07:41,240 --> 00:07:42,837 ممنون که رسوندیم 100 00:07:42,917 --> 00:07:46,792 ‫و مثل خیلی از دفعات دیگه اگه تو نبودی موفق نمی‌شدم 101 00:07:46,815 --> 00:07:48,734 این حرفا چیه 2روز دیگه می‌بینمت 102 00:07:49,430 --> 00:07:51,386 ‫- به‌عنوان یه مرد جدید ‫- یه مرد کاملاً تغییر کرده 103 00:08:13,523 --> 00:08:14,802 ‫«مُرده خیلی وقت‌ـه مُرده 104 00:08:14,882 --> 00:08:18,358 ‫خیلی وقت‌ـه مُرده ‫و در قلب من چیزی جز غبار وجود ندارد» 105 00:08:18,438 --> 00:08:21,114 ‫و نمیدونم چی نمیدونم چی 106 00:08:21,194 --> 00:08:22,033 خدایا ، یه‌کم خوشحال باش 107 00:08:22,113 --> 00:08:23,911 ‫فکرهای خوب بکن 108 00:08:23,990 --> 00:08:25,590 ‫یادت بیاد که واسه چی اومدی اینجا 109 00:08:25,668 --> 00:08:27,227 ‫اومدی جسد پدرت رو تحویل بگیری 110 00:08:32,661 --> 00:08:36,617 ‫والیوم داره می‌پره ‫کم‌کم داری عصبی میشی 111 00:08:36,698 --> 00:08:40,013 ‫دووم بیار . فقط دووم بیار 112 00:08:43,448 --> 00:08:45,246 ‫تهوع ، اضطراب ‫کرم زیر پوست 113 00:08:45,327 --> 00:08:46,805 ‫توی دلم دارن رخت می‌شورن 114 00:08:46,885 --> 00:08:47,924 ‫گم‌شو 115 00:08:48,004 --> 00:08:52,280 ‫میشه از یه راه دیگه بری؟ ‫باید همین حالا برسم به هتلم 116 00:08:59,511 --> 00:09:01,029 ‫بفرما 117 00:09:03,387 --> 00:09:05,704 ‫آقای «مِلروز» ‫از دیدن مجددتون خوشحالم 118 00:09:05,784 --> 00:09:07,302 ‫سوئیت همیشگی‌تون آماده‌ست 119 00:09:07,383 --> 00:09:09,181 ‫یه پیام هم براتون داریم 120 00:09:11,619 --> 00:09:13,576 ‫مثل همیشه سخنورـه 121 00:09:13,654 --> 00:09:17,611 ‫میشه لطفاً یه بطری ویسکی ...با مقدار زیادی یخ 122 00:09:17,690 --> 00:09:19,488 ‫البته 123 00:09:21,846 --> 00:09:23,045 ‫این آسانسورـه 124 00:09:23,126 --> 00:09:25,162 ‫دکمه‌ها اینجان ‫شما در طبقه‌ی 33 ساکنید 125 00:09:25,242 --> 00:09:26,641 ‫33 126 00:09:26,722 --> 00:09:29,878 ‫- خدایا ، بدجوری دارم وسوسه میشم ‫- چیزی فرمودید قربان؟ 127 00:09:29,957 --> 00:09:31,794 ‫نه . چیزی نبود ‫دارم با خودم حرف میزنم 128 00:09:35,870 --> 00:09:37,708 ‫اینجا راهروئه 129 00:09:37,787 --> 00:09:39,786 ‫این اتاق شماست . شماره‌ی ‫3318 130 00:09:39,866 --> 00:09:41,784 ‫این کلید شماست 131 00:09:44,901 --> 00:09:46,378 ‫کار می‌کنه 132 00:09:47,259 --> 00:09:48,935 ‫رسیدیم . خودت که میدونی باید چی‌کار کنی 133 00:09:49,016 --> 00:09:51,054 ‫ترک کردن توی یه هتل خارجی دیگه 134 00:09:51,132 --> 00:09:52,971 ‫چراغ دستشویی 135 00:09:53,051 --> 00:09:54,848 ‫اینم تلویزیون‌تون ‫اینجوری روشن میشه 136 00:09:54,928 --> 00:09:58,206 اینجوری هم کانالش عوض میشه - بله . قبلاً هم تلویزیون دیدم - 137 00:09:58,286 --> 00:10:00,723 ‫ پارانویا ، انقباض ماهیچه ‫ فکر خودکشی 138 00:10:00,802 --> 00:10:02,760 ‫ممنون 139 00:10:08,874 --> 00:10:11,310 ‫ حداقل این‌دفعه بار آخره 140 00:10:11,390 --> 00:10:12,750 ‫یا بین دفعات آخره 141 00:10:12,829 --> 00:10:16,545 ‫ این‌بار نه . این‌بار فرق داره 142 00:10:16,624 --> 00:10:19,061 ‫قاطع و مصمم ‫مثل ذره‌بین تمرکز کن 143 00:10:20,180 --> 00:10:21,380 ‫ روز جدید ، شروعی جدید 144 00:10:21,460 --> 00:10:24,136 ‫راهش اینه که بهش فکر نکنم 145 00:10:24,216 --> 00:10:26,813 ‫ مگه میشه بهش فکر نکنی؟ 146 00:10:26,893 --> 00:10:30,568 ‫ مثل اینه که وقتی اتاق آتیش گرفته ‫ نخوای از روی ویلچرت بلند بشی 147 00:10:38,201 --> 00:10:40,876 ‫خدای من 148 00:10:44,913 --> 00:10:46,830 ‫ برای خرید بهترین هروئین شهر 149 00:10:46,910 --> 00:10:49,747 ‫ لطفاً با «پیِر» به شماره‌ی 1726-555 تماس حاصل فرمایید 150 00:10:49,827 --> 00:10:52,066 پیِر»...1726-555» 151 00:10:52,145 --> 00:10:54,622 ‫بهش فکر نکن 152 00:10:54,702 --> 00:10:56,381 ‫«پاتریک» 153 00:10:56,460 --> 00:10:57,819 ‫بله پرستار؟ 154 00:10:57,898 --> 00:11:01,015 ‫ چیزی که بهش نیاز داری پسرجون ‫ قدم زدن توی پارک‌ـه 155 00:11:05,129 --> 00:11:08,407 ‫ گرچه نرو سمت هروئین ‫ دوباره تکرار نمی‌کنم 156 00:11:08,488 --> 00:11:10,005 ‫نه پرستار ‫قسم می‌خورم سمت هروئین نرم 157 00:11:10,085 --> 00:11:11,444 متاکوالون» داری؟» 158 00:11:11,523 --> 00:11:14,560 ‫معلومه که دارم ‫«لمون 714» دونه‌ای 5 دلار 159 00:11:14,640 --> 00:11:16,078 ‫ مسلماً نمیشه همه‌ـش رو باهم ‫ یه‌دفعه کنار گذاشت . میشه؟ 160 00:11:16,158 --> 00:11:20,514 5تا بهم بده . نه 6تا ‫آمفتامین هم داری؟ 161 00:11:20,593 --> 00:11:22,350 ‫ واسه چی داری آمفتامین میخری؟ ‫ زده به سرت؟ 162 00:11:22,430 --> 00:11:25,227 ‫هی ، من «آدرال» داروخونه‌ای هم دارم 163 00:11:25,308 --> 00:11:26,307 ‫یعنی خودت درست‌شون کردی؟ 164 00:11:26,387 --> 00:11:28,264 ‫- یعنی که حرف ندارن ‫- دیگه آمفتامین نخر 165 00:11:28,345 --> 00:11:29,743 3تا بهم بده . توی لیست خریدم نبود 166 00:11:29,823 --> 00:11:32,938 ‫- پس تو بریتانیایی هستی ، آره؟ ‫- درسته 167 00:11:33,019 --> 00:11:33,858 ‫توی اون کُت گرمت نیست؟ 168 00:11:33,938 --> 00:11:35,616 ‫شنیدم اونجا هروئین مفتی گیرتون میاد 169 00:11:35,696 --> 00:11:37,894 ‫- مزاحمش نشو ‫- زیادم مفتی نیست 170 00:11:37,973 --> 00:11:39,691 ‫کُت‌ـت رو دربیار رفیق ‫داری عرق میریزی 171 00:11:39,771 --> 00:11:40,530 ‫هروئین می‌خوای انگلیسی؟ 172 00:11:40,610 --> 00:11:44,127 کوکائین هم دارم . حرف نداره - گفتم مزاحمش نشو - 173 00:11:44,206 --> 00:11:45,766 ‫شک ندارم که حرف نداره ‫اما ترک کردم 174 00:11:45,846 --> 00:11:48,282 ‫هی رفیق ، باید با آب بخوری 175 00:11:48,363 --> 00:11:51,078 ‫من که تازه‌کار نیستم 176 00:11:51,158 --> 00:11:53,157 ‫هی ، فردا هم برگرد 177 00:12:03,225 --> 00:12:07,621 امری داشتید قربان؟ - بله . من اومدم جسد رو ببینم - 178 00:12:08,900 --> 00:12:11,457 ‫ببخشید . یه لیوان آب بهم میدید؟ ‫من... 179 00:12:12,535 --> 00:12:14,412 ‫یه قرص بزرگ خوردم که گیر کرده 180 00:12:16,330 --> 00:12:17,664 ‫به اندازه‌ی کافی دهنم خیس نیست 181 00:12:30,715 --> 00:12:32,511 ...خب 182 00:12:32,592 --> 00:12:35,269 ‫اومدم جسد «دیوید مِلروز» رو ببینم 183 00:12:37,507 --> 00:12:40,304 ‫آقای «مِلروز» در انتهای راهرو قرار دارند 184 00:13:04,037 --> 00:13:06,834 ‫«پاتریک» ، بیا اینجا ببینم ‫زودباش 185 00:13:12,068 --> 00:13:15,944 ‫عطارد ، زهره ، زمین ، مریخ 186 00:13:17,383 --> 00:13:19,779 ‫مشتری ، زحل ، اورانوس 187 00:13:36,440 --> 00:13:39,798 ‫- «مارتینی» قربان؟ ‫- چی؟ نه . ممنون 188 00:13:39,877 --> 00:13:42,713 ‫موهیتو؟ «مین چولپ»؟ «اولد-فشند»؟ 189 00:13:49,267 --> 00:13:51,345 ‫شما «هرمن» رو از کجا می‌شناختید؟ 190 00:13:52,424 --> 00:13:55,979 ‫لعنتی ، باورم نمیشه 191 00:13:56,058 --> 00:13:58,016 ‫هی ، درست حرف بزن 192 00:13:58,576 --> 00:14:01,173 ‫اون جسد نبود 193 00:14:01,253 --> 00:14:04,409 ‫- مطمئنید؟ ‫- مرگ همه‌ی ما رو دگرگون می‌کنه 194 00:14:04,489 --> 00:14:07,407 ‫اما اونقدری هم قوی نیست که ‫پدر من رو به یه یهودی ریزه تبدیل کنه 195 00:14:07,487 --> 00:14:09,364 ‫دوباره امتحان کن 196 00:14:09,445 --> 00:14:12,321 ‫اما ما مهمونی دیگه‌ای ‫توی ساختمون نداریم 197 00:14:12,401 --> 00:14:17,355 ‫من که نمی‌خوام برم مهمونی ‫می‌خوام برم «دیوید مِلروز» رو ببینم 198 00:14:18,553 --> 00:14:21,990 ‫- این اتاقِ درسته ‫- ممنون 199 00:14:22,071 --> 00:14:24,068 ‫- و از اون خانم عذر... ‫- نه ، نه ، نه 200 00:14:24,148 --> 00:14:25,986 ‫دوران مشقت‌باری‌ـه 201 00:14:26,065 --> 00:14:27,704 ‫بله . بله ‫واسه همین «متاکوالون» انداختم بالا 202 00:14:27,784 --> 00:14:29,661 ‫اما احتمالاً مشقی بوده 203 00:14:29,741 --> 00:14:32,218 ‫- از شنیدنش متأسفم ‫- میشه بعداً بیام ببرمش؟ 204 00:14:32,298 --> 00:14:35,014 ‫دوست دارم تا جایی که میشه ‫از نیویورک دور بشم 205 00:14:35,094 --> 00:14:38,291 ‫خاکستر پدرتون فردا عصر ‫حاضر میشه 206 00:14:38,372 --> 00:14:41,489 ‫درسته . نمیشه سریع‌تر بسوزونیدش؟ 207 00:14:42,846 --> 00:14:45,125 ‫من باهاش تنهاتون میذارم 208 00:15:00,707 --> 00:15:01,786 ‫یالا . یالا . یالا 209 00:15:04,343 --> 00:15:06,260 ‫درستش کن 210 00:15:20,444 --> 00:15:23,562 باباست؟ 211 00:15:27,517 --> 00:15:30,032 ‫آره . خودش‌ـه ‫همون کادوئی که می‌خواستم 212 00:15:30,113 --> 00:15:32,830 ‫نباید زحمت می‌کشیدید 213 00:15:37,585 --> 00:15:39,758 ‫خدا بگم چی‌کارـت کنه بابا ‫توی تابوت چی‌کار می‌کنی؟ 214 00:16:15,662 --> 00:16:16,965 ‫اینجات چی شده؟ 215 00:16:19,937 --> 00:16:21,735 ‫نمی‌خواستی بمیری ، مگه نه؟ 216 00:16:25,131 --> 00:16:28,009 ‫میدونستی که داری می‌میری ‫و درست هم گفتی 217 00:16:29,848 --> 00:16:31,843 ‫چه حسی داره؟ 218 00:16:33,482 --> 00:16:36,678 ‫درد یا خشم؟ 219 00:16:39,156 --> 00:16:41,154 ‫ترسیدی؟ 220 00:16:44,270 --> 00:16:46,268 ‫امیدوارم ترسیده باشی 221 00:16:56,056 --> 00:16:58,015 ‫نه ، نه 222 00:17:00,332 --> 00:17:02,290 ‫نه ، نه ، نه 223 00:17:03,649 --> 00:17:06,167 ‫لعنتی 224 00:17:14,995 --> 00:17:21,190 ‫تو افسرده‌ای بابا ‫و حالا می‌خوای من رو هم ناراحت کنی 225 00:17:21,269 --> 00:17:23,067 ‫اما نمی‌تونی 226 00:17:40,689 --> 00:17:44,762 ‫سلام «پاتریک» ‫چی شده؟ 227 00:17:49,437 --> 00:17:50,875 ‫داری می‌لرزی 228 00:17:51,595 --> 00:17:54,152 ‫چی شده «پاتریک»؟ 229 00:17:54,232 --> 00:17:57,029 ‫مادرت چی؟ ‫می‌خوای به مادرت بگی؟ 230 00:17:58,588 --> 00:18:02,103 ‫خیلی‌خب ، من زود برمیگردم ‫قول میدم 231 00:18:09,695 --> 00:18:12,013 ‫به‌نظر چیز باحالی‌ـه 232 00:18:12,092 --> 00:18:14,290 ‫آنتی‌بیوتیک 233 00:18:14,371 --> 00:18:16,407 ‫- «پاتریک» ، خیلی متأسفم ‫- متأسفم 234 00:18:16,487 --> 00:18:20,762 ‫وقت‌شناسی یکی از عیب‌هایی‌ـه ‫که از پدرم به ارث بردم 235 00:18:20,843 --> 00:18:22,440 ‫فکر کنم میدونی که به‌خاطر پدرت گفتم متأسفم 236 00:18:22,519 --> 00:18:24,158 «چای لطفاً . چای «ارل گِرِی 237 00:18:24,238 --> 00:18:26,716 ‫- یکی دیگه از اینا ‫- حتماً 238 00:18:26,795 --> 00:18:29,952 واسه من ساعت 9 شب‌ـه - واسه تو همیشه ساعت 9 شب‌ـه - 239 00:18:30,032 --> 00:18:32,669 ‫اصلاً به درک ‫یه «مارتینی» هم واسه من بیارید لطفاً 240 00:18:32,750 --> 00:18:36,385 ‫- خب ، رفتی توی... ‫- مُرده‌شورخونه؟ 241 00:18:36,464 --> 00:18:38,821 ‫آره ، آره . تا حالا سرحال‌تر از این ندیده بودمش 242 00:18:38,902 --> 00:18:40,899 ‫نمی‌خوام ناامیدت کنم 243 00:18:40,980 --> 00:18:44,536 ‫اما وقتی که خاکستر رو بهت میدند ‫فقط ته اجاق رو جارو می‌کنند 244 00:18:44,616 --> 00:18:46,613 ‫- و همه باهم قاطی‌ـن ‫- خبر خیلی خوبیه 245 00:18:46,694 --> 00:18:49,131 ‫اصلاً چه بهتر که تموم خاکسترش ‫مال کس دیگه‌ای باشه 246 00:18:51,208 --> 00:18:53,326 ‫وقتی که بچه بودم ‫ما رو می‌برد رستوران‌ها 247 00:18:53,405 --> 00:18:54,723 ‫رستوران رو جمع بستم 248 00:18:54,804 --> 00:18:57,122 ‫چون هر بار حداقل باید 3-2تا ‫رستوران رو امتحان می‌کردیم که قانع بشه 249 00:18:57,201 --> 00:18:59,757 ‫یک‌بار رو یادم‌ـه که شیشه‌ی ‫شراب قرمز رو سروته گرفته بود 250 00:18:59,838 --> 00:19:03,794 ‫و شرابش هم داشت شُرشُر ‫میریخت روی فرش 251 00:19:03,874 --> 00:19:07,391 ‫«چطور جرأت می‌کنی این کثافت رو ‫برای من بیاری؟» 252 00:19:07,470 --> 00:19:10,267 ‫خب ، حداقل حالا رفته جایی که ‫نمی‌تونه ازش شکایت کنه 253 00:19:10,346 --> 00:19:12,545 ‫راستش من که انتظار دارم ‫خورشید که غروب کرد 254 00:19:12,625 --> 00:19:14,902 ‫مثل خون‌آشاما از تابوتش بلند بشه 255 00:19:14,982 --> 00:19:19,337 ‫«اسم این رو گذاشتید تابوت؟ ‫خدمات‌تون غیرقابل‌تحمل‌ـه» 256 00:19:20,416 --> 00:19:22,613 ‫البته خدمات‌شون واقعاً غیرقابل‌تحمل‌ـه 257 00:19:22,692 --> 00:19:23,413 ‫من رو فرستادن سر تابوت اشتباهی 258 00:19:23,492 --> 00:19:26,129 ‫- تابوت اشتباه؟ ‫- آره 259 00:19:26,209 --> 00:19:27,727 ‫خنده‌داره که پیدا کردن ‫باقیمونده‌های پدرم اینقدر سخت بود 260 00:19:27,807 --> 00:19:31,084 ‫درحالی‌که به راحتی می‌تونم درون خودم پیداشون کنم 261 00:19:35,917 --> 00:19:38,315 ‫از دیدنت خوشحال شدم «انی» 262 00:19:39,833 --> 00:19:41,951 ‫لازم بود یه صورت آشنا رو ببینم 263 00:19:42,031 --> 00:19:45,268 ‫اون آدم پیچیده‌ای بود 264 00:19:45,348 --> 00:19:48,663 ‫واسه همین من خیلی دوست داشتم امروز باهات حرف بزنم 265 00:19:48,744 --> 00:19:51,381 ‫- «متاکوالون» وارد عمل شد ‫- «پاتریک» ، خوبی؟ 266 00:19:51,459 --> 00:19:54,296 ‫اختلاف زمانی...تازه اثر گذاشت 267 00:19:54,377 --> 00:19:57,094 ‫- می‌خوای بری دراز بکشی؟ ‫- نه . نمی‌خواد دست‌بالاش بگیری 268 00:19:57,174 --> 00:19:59,172 ‫یه‌کم خوابم فقط 269 00:20:00,091 --> 00:20:02,169 ‫به‌خاطر آنتی‌بیوتیک‌ـه 270 00:20:05,085 --> 00:20:06,124 ‫عذر می‌خوام 271 00:20:40,646 --> 00:20:45,040 آقای «مِلروز» ، ‫حا‌ل‌تون خوبه؟ 272 00:20:45,119 --> 00:20:46,478 ‫فقط اختلاف‌زمانی‌ـه 273 00:20:52,073 --> 00:20:53,951 ‫لعنتی 274 00:21:00,782 --> 00:21:02,221 ‫اینجوری گول می‌خورن‌ 275 00:21:04,338 --> 00:21:07,216 ‫خدای من 276 00:21:07,295 --> 00:21:10,093 ‫- اون تو چی‌کار کردی؟ ‫- آب پاشیدم به صورتم 277 00:21:10,172 --> 00:21:11,371 ‫- چجور آبی؟ ‫- آبِ حال‌بیار 278 00:21:11,451 --> 00:21:13,689 ‫«پاتریک» ، لطفاً بشین ‫داری من رو نگران می‌کنی 279 00:21:13,767 --> 00:21:17,603 ‫بله ، بله . همه همین رو میگن 280 00:21:17,684 --> 00:21:20,800 ‫«پاتریک» ، واقعاً می‌خوام ازت عذرخواهی کنم 281 00:21:20,880 --> 00:21:22,478 ‫وقتی که روی پله‌ها پیدات کردم... 282 00:21:22,558 --> 00:21:23,596 ‫ - نه ، نه . شروع نکن ‫- قول دادم که میرم 283 00:21:23,677 --> 00:21:26,115 ‫ عقب‌نشینی ، فرار ‫ خروج ، خروج 284 00:21:26,194 --> 00:21:28,272 ‫و منم بهت قول میدم که ‫همه چیز رو فراموش کردم 285 00:21:28,352 --> 00:21:30,869 ‫- پس پیشخدمت‌مون کو؟ ‫- انگار عصبی شدی 286 00:21:30,949 --> 00:21:33,226 ‫همیشه عصبی بودی ‫مادرت هم بود 287 00:21:33,307 --> 00:21:35,265 ‫اون خونه جوِّ عجیبی داشت 288 00:21:35,345 --> 00:21:37,382 ‫و من باید تلاش بیشتری می‌کردم 289 00:21:46,812 --> 00:21:49,448 ‫متأسفم . من...من باید برم 290 00:21:49,528 --> 00:21:50,968 ...چی؟ ما تازه 291 00:21:51,047 --> 00:21:53,843 ‫باید تا 5 برسم دفتر وکیل ‫یه‌سری اسناد رو باید امضا کنم 292 00:21:53,923 --> 00:21:56,041 ‫- واقعاً؟ اما ما که تازه... ‫- دیوونه‌کننده‌ست ، نه؟ 293 00:21:56,120 --> 00:21:57,599 ‫میدونی کاغذبازیا چجوریه که 294 00:21:57,679 --> 00:22:01,035 ‫من تا یه جایی می‌تونم از ...زیرش در برم بنابراین 295 00:22:01,116 --> 00:22:03,034 ‫من واقعاً ممنونتم ‫تو همیشه با من مهربون بودی 296 00:22:03,114 --> 00:22:06,069 ‫از زمانی که بچه بودم ‫و واقعاً ممنونم 297 00:22:06,150 --> 00:22:10,066 ‫اما من...من واقعاً... ‫من واقعاً باید برم 298 00:22:10,146 --> 00:22:11,303 ‫خدافظ . خدافظ 299 00:22:23,050 --> 00:22:26,727 ما «عقابا» رو فتح کردیم - چیزی فرمودید قربان؟ - (شهری در اردن) 300 00:22:26,806 --> 00:22:28,843 ‫یکی دیگه از «مارتینی»های سرحال کننده‌تون رو برام بیار 301 00:22:28,923 --> 00:22:31,361 ‫با یه‌کم قرل‌آلای خام ‫و استیک خام 302 00:22:31,440 --> 00:22:33,519 ‫خام ، خام ‫تند ، خیلی تند 303 00:22:33,599 --> 00:22:34,877 ‫و لیست شراب‌هاتون 304 00:22:34,958 --> 00:22:37,434 ‫ باریکلا «پاتریک» ‫ یه چیزی بخور که شراب رو جذب کنه 305 00:22:37,515 --> 00:22:40,471 ‫- ساکت باش پرستار ‫- کسی بهتون ملحق میشه؟ 306 00:22:40,551 --> 00:22:42,388 ‫گم‌شو بابا . امیدوارم که نشه 307 00:22:47,143 --> 00:22:49,940 ‫یا به بهترین نحو انجام بده یا انجام نده 308 00:22:50,939 --> 00:22:52,978 ‫ دیدی؟ هنوز جواب میده 309 00:22:53,056 --> 00:22:54,416 ‫ همه چیز تحت‌کنترل‌ـه 310 00:22:54,495 --> 00:22:55,814 ‫خیلی خوبه . ممنون 311 00:22:58,171 --> 00:22:59,794 اما بازم هروئین نمیشه 312 00:23:06,322 --> 00:23:08,160 ‫ اکثراً کسایی که هروئین رو ترک می‌کنن ‫ و با آمفتامین میرن فضا 313 00:23:08,240 --> 00:23:11,037 ‫ و «متاکوالون» و اختلاف‌زمانی مثل چماق می‌خوره تو سرشون 314 00:23:11,118 --> 00:23:14,275 ‫ شاید غذا رو پس بزنن ‫ اما من نه 315 00:23:14,354 --> 00:23:16,951 ‫ من از سر طمع غذا نمی‌خورم ‫ بلکه از سر اشتیاق می‌خورم 316 00:23:17,030 --> 00:23:18,868 ‫خفه میشی یا نه؟ 317 00:23:18,948 --> 00:23:20,864 ‫- شما نه . یکی دیگه رو گفتم ‫- قربان ، شما دسر میل دارید؟ (حامی دسر هستید) 318 00:23:20,945 --> 00:23:24,222 ‫حامی دسر باشم؟ ‫چجوری میشه حامی دسر باشم؟ 319 00:23:24,302 --> 00:23:25,940 ‫بهش غذا بدم بخوره؟ ‫یکشنبه‌ها برم ملاقاتش؟ 320 00:23:27,419 --> 00:23:28,417 ‫یه «کرم بروله» برام بیار «و یه «مارک دی‌بورگن 321 00:23:28,498 --> 00:23:30,855 ‫ اما بازم هروئین نمیشه ، مگه نه؟ 322 00:23:30,935 --> 00:23:32,852 ‫ هروئین مثل سواره‌نظام‌ـه ‫ مثل پایه‌ی میزه 323 00:23:32,932 --> 00:23:35,889 ‫ هروئین عشق‌ـه ...با شماره‌ی 1726-555 تماس حاصل 324 00:23:35,969 --> 00:23:37,192 ‫خفه‌شو 325 00:23:39,804 --> 00:23:41,802 ‫- همه چیز مرتبه قربان؟ ‫- هی ، همین رو بپرس 326 00:23:41,882 --> 00:23:43,801 ‫آخه مگه میشه همه چیز مرتب باشه؟ ...خواسته‌ی زیادی‌ـه که 327 00:23:43,879 --> 00:23:47,196 ‫چون بعضی‌ها شکایت کردند 328 00:23:47,277 --> 00:23:49,315 ‫منظورت اینه که این صداها ‫فقط توی ذهنم نیست؟ 329 00:23:49,394 --> 00:23:51,288 ...لعنتی ، بهتره که من رسید رو 330 00:23:53,590 --> 00:23:57,944 ‫میشه لطفاً یه سکه بهم بدی ‫واسه تلفن؟ 331 00:23:58,024 --> 00:23:59,023 ‫ قضیه از این قراره 332 00:23:59,103 --> 00:24:01,620 ‫ اگه جواب داد ‫ اونقدری هروئین ازش بگیر تا بخوابی 333 00:24:01,700 --> 00:24:02,900 ‫ و یه‌کم هم واسه صبح بگیر 334 00:24:02,979 --> 00:24:05,416 ‫ همین و اگه جواب نداد ‫ هروئین بی‌هروئین 335 00:24:05,497 --> 00:24:07,573 بسپارمش دست تقدیر 336 00:24:07,653 --> 00:24:09,651 ‫فکر خوبیه 337 00:24:11,130 --> 00:24:15,124 ‫555-1726 338 00:24:18,762 --> 00:24:23,477 پیِر» هستم . در حال حاضر» نمی‌تونم جواب بدم 339 00:24:23,557 --> 00:24:25,034 ‫لعنت بهت سرنوشت ‫لعنتی ، لعنتی 340 00:24:25,113 --> 00:24:27,112 ‫لعنتی ، لعنت بهت سرنوشت ‫لعنتی ، لعنتی 341 00:24:32,825 --> 00:24:34,702 ‫خدای من 342 00:24:49,726 --> 00:24:51,924 ‫خیلی‌خب آقا ، رسیدیم 343 00:24:52,003 --> 00:24:55,360 ‫- اینجا جای خیلی بدی‌ـه . میدونی؟ ‫- منم واسه همین اومدم 344 00:24:58,637 --> 00:25:00,354 ‫همینجا منتظرم باش 345 00:25:00,434 --> 00:25:01,833 ‫برو دیوونه . من نمی‌مونم 346 00:25:06,946 --> 00:25:09,744 ‫لعنتی 347 00:25:17,696 --> 00:25:20,412 ‫چی می‌خوای پسر؟ ‫دنبال چی می‌گردی؟ 348 00:25:20,492 --> 00:25:23,368 ‫- هروئین ‫- لعنتی 349 00:25:24,326 --> 00:25:25,286 ‫- پلیسی؟ ‫- معلومه که نه 350 00:25:25,367 --> 00:25:29,122 ‫من انگلیسی هستم ‫می‌تونی من رو ببری خونه‌ی «لورِتا»؟ 351 00:25:29,202 --> 00:25:30,840 ‫آره . می‌تونم ببرمت خونه‌ی «لورِتا» 352 00:25:31,759 --> 00:25:33,518 ‫از اینطرف 353 00:25:38,871 --> 00:25:41,827 ‫طالبی ، مگه نه؟ 354 00:25:49,460 --> 00:25:52,136 ‫چاقوش نزن . چاقوش نزن 355 00:25:52,217 --> 00:25:55,573 ‫چاقوش نزن . چاقوش نزن ‫چاقوش نزن . ‫چاقوش نزن 356 00:25:55,653 --> 00:25:57,291 ‫این...این رفیق منه 357 00:25:57,371 --> 00:25:59,927 ‫- سلام «چیلی» ‫- نمیدونستم «چیلی» رو می‌شناسی 358 00:26:00,007 --> 00:26:02,005 ‫دنیای کوچیکی‌ـه 359 00:26:02,085 --> 00:26:03,683 ‫واقعاً می‌خواستی بهم چاقو بزنی؟ 360 00:26:03,763 --> 00:26:08,359 ‫معلومه که می‌خواستم چاقوت بزنم . ‫ببین 361 00:26:10,237 --> 00:26:11,954 ‫اسمم «مارک»ـه 362 00:26:12,034 --> 00:26:15,471 ‫خب ، ممنون «مارک» ‫که بهم چاقو نزدی 363 00:26:20,064 --> 00:26:22,822 ‫کجا بودی «پاتریک»؟ 364 00:26:22,902 --> 00:26:24,900 ‫اینور ، اونور 365 00:26:25,979 --> 00:26:28,534 ‫- میشه من رو ببری خونه‌ی «لورِتا»؟ ‫- آره . از این... 366 00:26:28,615 --> 00:26:31,492 ‫نه . از اینور 367 00:26:31,572 --> 00:26:36,359 ‫- پسر ، چقدر سرحالی ‫- حسم که این رو نمیگه 368 00:26:38,564 --> 00:26:40,962 ‫- کیه؟ ‫- «چیلی ویلی» 369 00:26:41,041 --> 00:26:41,960 ‫- چقد می‌خوای؟ ‫- 50 370 00:26:42,040 --> 00:26:44,758 ‫60 371 00:26:49,752 --> 00:26:51,749 ‫خانم «ویلی» چطوره «چیلی»؟ خوبه؟ 372 00:26:55,505 --> 00:26:56,664 ‫بیا 373 00:26:56,744 --> 00:26:59,021 ‫هی عزیزم ، عزیزم ، عزیزم 374 00:26:59,101 --> 00:27:01,339 ‫ببین چی آوردم 375 00:27:03,736 --> 00:27:05,894 ‫اتاق رو یه کاریش کردی . فرق کرده 376 00:27:05,973 --> 00:27:07,731 ‫- چی فرق کرده؟ ‫- آتیش گرفت 377 00:27:08,810 --> 00:27:09,889 ‫میدونستم یه فرقی کرده 378 00:27:09,968 --> 00:27:12,046 ‫«چیلی» میگه شما سرنگ نو هم دارید 379 00:27:12,126 --> 00:27:16,603 ‫زیادم نو نیست ‫اما جوشوندمش و تمیزش کردم 380 00:27:16,682 --> 00:27:19,479 ‫خیلی کنده؟ 381 00:27:19,559 --> 00:27:20,797 خدایا ، اینکه سرنگ نیست ‫سَری تلمبه‌ست 382 00:27:20,876 --> 00:27:23,674 ‫نه . باشه . باشه 383 00:27:23,754 --> 00:27:25,792 ‫- چقدر؟ ‫- 2تا بسته 384 00:27:30,147 --> 00:27:31,665 ‫میشه از دستشویی‌تون استفاده کنم؟ 385 00:27:31,744 --> 00:27:33,103 ‫یالا 386 00:27:33,184 --> 00:27:35,181 خدایا 387 00:27:35,261 --> 00:27:37,819 ‫لعنتی 388 00:27:50,604 --> 00:27:53,760 ‫خدای من 389 00:27:53,841 --> 00:27:56,956 ‫میشه پیشنهاد کنم «چیلی» ‫که یه چراغ نو بخری؟ 390 00:27:57,036 --> 00:27:58,995 ‫ارزش‌ـش رو نداره ‫نتونستم بزنم تو رگم 391 00:27:59,913 --> 00:28:01,830 ‫تو... 392 00:28:02,670 --> 00:28:06,625 ‫چراغ‌قوه لازم داری 393 00:28:06,706 --> 00:28:09,743 ‫ممنون که بهم گفتی «سرنگ بهتری می‌خوام «چیلی 394 00:28:11,381 --> 00:28:14,297 «چیلی» ، «چیلی» 395 00:28:15,416 --> 00:28:16,654 ‫لعنتی 396 00:28:16,734 --> 00:28:18,293 ‫ خیلی‌خب ، بذار کار رو درست انجام بدیم 397 00:28:18,374 --> 00:28:19,930 ‫ یا به بهترین نحو انجام بده یا انجام نده 398 00:28:20,010 --> 00:28:21,089 ‫کوکائین کلمبیایی و بعد هروئین خالص 399 00:28:21,169 --> 00:28:23,846 ‫یالا «پیِر» . گوشی رو بردار . باشه؟ 400 00:28:23,926 --> 00:28:26,403 ‫555-1726 401 00:28:30,040 --> 00:28:33,755 ‫- الو؟ ‫- «پیِر» ، واقعاً خودتی؟ 402 00:28:33,836 --> 00:28:36,393 ‫- شما؟ ‫- «پاتریک» از لندن 403 00:28:36,473 --> 00:28:38,709 ‫من خوابم نمی‌بره 404 00:28:40,467 --> 00:28:42,266 ‫20 دقیقه 405 00:28:49,178 --> 00:28:52,494 ‫- خوبی؟ ‫- عجب کابوسی بود اونجا 406 00:29:00,045 --> 00:29:03,802 چجور آدمی بود؟ - پدرم؟ - 407 00:29:03,881 --> 00:29:08,316 ‫معصوم مثل یه بچه گربه ‫شاهزاده‌ای میان مردان 408 00:29:08,396 --> 00:29:11,871 ‫دستان هنرمندی داشت ‫می‌تونست نخست‌وزیر بشه 409 00:29:11,952 --> 00:29:13,790 ‫سیاستمدار بود؟ 410 00:29:13,871 --> 00:29:16,028 ‫نه ، نه ، نه . شوخی کردم 411 00:29:16,107 --> 00:29:16,907 ‫توی دنیای اون بهتر بود 412 00:29:16,987 --> 00:29:23,220 ‫اگه می‌تونستی نخست‌وزیر بشی ‫یا یه جراح ‫یا یه پیانیست 413 00:29:23,301 --> 00:29:26,097 ‫اگه واقعاً تلاش می‌کردی ‫و موفق می‌شدی 414 00:29:26,177 --> 00:29:27,336 ‫یعنی جاه‌طلبی گستاخ بودی 415 00:29:27,416 --> 00:29:30,211 ‫افسوس می‌خوری که مُرده؟ 416 00:29:30,971 --> 00:29:33,049 ‫افسوس می‌خورم که زندگی کرد 417 00:29:33,129 --> 00:29:35,726 ‫اما بدون اون ‫تو هم وجود نداشتی 418 00:29:35,806 --> 00:29:38,259 ‫آدم نباید درمورد این چیزها ‫فقط به خودش اهمیت بده 419 00:29:38,883 --> 00:29:41,279 ‫حالا کوکائین 420 00:29:41,359 --> 00:29:42,558 ‫می‌خواستم ترکش کنم 421 00:29:54,146 --> 00:29:55,943 ‫- حالا ‫- خدایا 422 00:29:56,024 --> 00:29:59,139 ‫هروئین رو بزن 423 00:29:59,219 --> 00:30:00,298 خدایا ، خدایا 424 00:30:15,042 --> 00:30:17,160 ‫من توی هتل «لس‌بِینز» شام خوردم 425 00:30:17,239 --> 00:30:18,997 ‫توی «خارطوم» هم شام خوردم (پایتخت سودان) 426 00:30:19,078 --> 00:30:23,073 ‫زمانی که مامان جوان و وحشی ‫یک بشقاب از گوشت آدمیزاد بهم پیشنهاد داد 427 00:30:23,791 --> 00:30:27,908 ‫من اجازه ندادم که عفتم ‫مانع از خواستن بشقاب سومم بشه 428 00:30:27,988 --> 00:30:30,864 ‫من اصلاً...گوشت آدمیزاد؟ 429 00:30:30,944 --> 00:30:33,061 ‫بعدش چی؟ 430 00:30:33,142 --> 00:30:35,139 ‫تو همیشه پسر عجیبی بودی 431 00:30:35,220 --> 00:30:37,017 ‫غذاهای ویژه‌ی امشب شامل ‫یک سالاد رایگان میشه 432 00:30:37,097 --> 00:30:38,336 ‫کوکائین کلمبیایی 433 00:30:38,416 --> 00:30:40,213 ‫خوابیدن روی تختی از هروئین 434 00:30:41,500 --> 00:30:44,809 ‫من درمورد اشراف‌ها و کارهای زشت‌شون برات میگم 435 00:30:44,889 --> 00:30:46,926 ‫نه ، نه ، نه . بهش فکر نکن ‫چه کارهای زشتی؟ 436 00:30:47,007 --> 00:30:49,004 ‫پرستار هیچ‌وقت رازهای کسی رو ‫فاش نمی‌کنه 437 00:30:49,084 --> 00:30:51,801 ‫دهن من محکم‌ـه ‫اما چه چیزهایی که شنیدم 438 00:30:51,881 --> 00:30:54,198 ‫خواهش می‌کنم ‫خواهش می‌کنم تمومش کن 439 00:30:54,278 --> 00:30:56,115 ‫خواهش می‌کنم ‫خواهش می‌کنم تمومش کن 440 00:31:04,187 --> 00:31:06,585 ‫حالا می‌خوام به سکوت گوش کنی 441 00:31:06,664 --> 00:31:09,540 ‫می‌شنوی؟ بخشی از سکوت شو 442 00:31:09,621 --> 00:31:13,376 ‫خوبه . حالا می‌خوام یه بت‌کده رو تصور کنی 443 00:31:13,457 --> 00:31:15,654 ‫می‌تونی ببینیش؟ قشنگ‌ـه ، مگه نه؟ 444 00:31:15,733 --> 00:31:17,811 ‫آره ، آره «ران» . قشنگ‌ـه ‫خیلی قشنگ‌ـه 445 00:31:17,890 --> 00:31:20,208 ‫حالا می‌خوام بری داخلش «پاتریک» 446 00:31:20,289 --> 00:31:21,528 ‫چیزی داخلش‌ـه؟ 447 00:31:21,607 --> 00:31:26,164 ‫آره «پاتریک» . مامان و بابات 448 00:31:26,242 --> 00:31:29,359 ‫مامان و بابا؟ 449 00:31:29,438 --> 00:31:31,636 ‫می‌خوام بری سراغ مادرت 450 00:31:31,716 --> 00:31:34,711 ‫و بهش بگی که : ‫«دوست‌ـت دارم مامانی» 451 00:31:34,792 --> 00:31:37,509 ‫مامان ، من واقعاً دوست‌ـت دارم 452 00:31:37,589 --> 00:31:39,388 ‫خوبه . حالا بغلش کن 453 00:31:43,823 --> 00:31:45,541 ‫حس خوبی داره ، مگه نه؟ 454 00:31:45,620 --> 00:31:47,858 ‫آره . خیلی حس خوبی داره 455 00:31:47,890 --> 00:31:49,807 : حالا می‌خوام بری سراغ پدرت و بگی 456 00:31:50,215 --> 00:31:51,732 ‫«اما تو رو نمی‌تونم ببخشم» 457 00:31:51,813 --> 00:31:54,050 ‫اما تو رو نمی‌تونم ببخشم ‫برو گم‌شو 458 00:31:54,131 --> 00:31:56,248 ‫حالا یه هفت‌تیر بردار و مغز بابات رو بپاش رو دیوار 459 00:31:59,205 --> 00:32:01,962 ‫اگه به مادرت یا هر کس دیگه‌ای 460 00:32:02,041 --> 00:32:09,153 ‫درمورد امروز بگی ‫از وسط نصفت می‌کنم 461 00:32:09,233 --> 00:32:11,431 ‫برید گم‌شید ‫همه‌تون گم‌شید 462 00:32:11,512 --> 00:32:14,109 ‫خب ، هروئین رو مصرف کن ‫تزریق کن 463 00:33:10,246 --> 00:33:13,482 ‫الو؟ الو «پاتریک»؟ 464 00:33:14,440 --> 00:33:15,440 ‫مادر؟ 465 00:33:18,715 --> 00:33:21,073 ‫صدام رو می‌شنوی؟ 466 00:33:22,711 --> 00:33:24,988 ‫«پاتریک» ، خبر رو شنیدم 467 00:33:26,268 --> 00:33:28,266 ‫- نمیدونم چی بگم ‫- مادر 468 00:33:30,263 --> 00:33:33,100 ‫- الو؟ ‫- الو ، منم 469 00:33:33,939 --> 00:33:36,416 ‫- لعنتی ‫- انگار خوابی 470 00:33:36,495 --> 00:33:38,893 ‫خوابیدی؟ ‫بیدارت کردم؟ 471 00:33:38,973 --> 00:33:40,971 ‫ببخشید . ببخشید . ببخشید 472 00:33:44,647 --> 00:33:46,486 ‫ساعت 4:30 صبح‌ـه 473 00:33:46,566 --> 00:33:48,602 ‫فکر می‌کردم به‌خاطر اختلاف زمانی ‫بی‌خوابی زده به سرت 474 00:33:48,682 --> 00:33:52,796 توی هتلی؟ - مگه زنگ نزدی به اتاقم؟ - 475 00:33:52,877 --> 00:33:56,754 ‫منظورم اینه که کل شب نگرانت بودم می‌خواستم ببینم چطوری 476 00:33:56,833 --> 00:33:59,791 منظورت اینه که چیزی مصرف کردم یا نه؟ - نه . فقط اون نه - 477 00:33:59,871 --> 00:34:01,588 ‫واسه چی؟ مصرف کردی؟ 478 00:34:01,669 --> 00:34:04,545 ‫کل شب داشتم هروئین و کوکائین مصرف می‌کردم 479 00:34:04,625 --> 00:34:07,860 ‫- این حساب‌ـه؟ ‫- مصرفش فکر خوبیه؟ 480 00:34:07,941 --> 00:34:12,216 ‫از این به بعد میشه بدونی که نه اصلاً فکر خوبی نیست؟ 481 00:34:12,296 --> 00:34:16,212 ‫فکر کردم...واقعاً فکر می‌کردم ‫می‌تونی خودت رو تغییر بدی 482 00:34:16,291 --> 00:34:18,010 ‫آره . منم همینطور ‫اما ظاهراً اینجوری نیست 483 00:34:18,090 --> 00:34:20,247 ‫نباید تنها باشی 484 00:34:20,327 --> 00:34:22,444 ‫من یه قرار گذاشتم تا شام رو ‫با یکی بری بیرون 485 00:34:22,524 --> 00:34:23,844 ‫نه «دبی» ‫اینکه یکی از مهمونیات نیست 486 00:34:23,923 --> 00:34:25,921 ‫دوران خیلی سختی‌ـه 487 00:34:26,000 --> 00:34:28,757 ‫من توی وضعیتی نیستم که ‫بخوام با کسی ملاقات کنم 488 00:34:28,837 --> 00:34:30,715 ‫تو باید پیش افرادی باشی ‫که براشون مهمی 489 00:34:30,795 --> 00:34:33,472 ‫و تازه با «ماریان» قرارش رو گذاشتم دیگه 490 00:34:33,552 --> 00:34:35,510 ‫- «ماریان»؟ ‫- هم‌دانشگاهی قدیمیم 491 00:34:35,590 --> 00:34:38,347 ‫توی دستشوییش از هوش رفتی ‫مجبور شدن در رو از جا بکنن 492 00:34:38,427 --> 00:34:41,743 ‫- یادته؟ «اون «ماریان - 493 00:34:41,824 --> 00:34:44,141 ‫از دیدنت خوشحال میشه ‫بعد از ساعت 7:30 494 00:34:44,220 --> 00:34:45,578 ‫آدرس‌ـش رو برات فاکس می‌کنم 495 00:34:45,659 --> 00:34:48,015 ‫قراره با دوستای مسخره‌ی پدرم ...برم نوشیدنی بخورم اما 496 00:34:48,096 --> 00:34:49,094 ‫بعدش ببینم حالش رو دارم یا نه 497 00:34:49,175 --> 00:34:53,131 ...یادت باشه من من دوست‌ـت دارم 498 00:34:54,250 --> 00:34:56,687 ‫«پاتریک»؟ 499 00:34:58,204 --> 00:34:59,442 ‫«پاتریک»؟ 500 00:35:04,517 --> 00:35:07,714 ‫«ماریان» ، «ماریان» ، «ماریان» 501 00:35:11,190 --> 00:35:14,107 ‫سلام «پاتریک» ‫از دیدنت خوشحال شدم 502 00:35:14,187 --> 00:35:18,182 ‫خیلی خوبه با کسی حرف بزنم ‫که درک می‌کنه 503 00:35:23,336 --> 00:35:25,134 ‫بدون یخ قابل تحمل نیست 504 00:35:28,651 --> 00:35:32,686 ‫همه چیز مشکل داره ‫همه چیز کاملاً به‌گا رفته 505 00:35:41,277 --> 00:35:45,271 ‫یخ...من بازم از یخ‌های خوشمزه‌تون می‌خوام خواهشاً 506 00:35:45,671 --> 00:35:47,949 ‫اتاق 3318 507 00:35:59,576 --> 00:36:01,973 ‫لعنتی 508 00:36:04,849 --> 00:36:07,127 ‫لعنتی 509 00:36:41,930 --> 00:36:43,886 ‫اینا که دستای من نیستن 510 00:37:24,240 --> 00:37:27,237 آماده باش 511 00:37:57,524 --> 00:38:00,360 ‫- «پاتریک» ، چه به‌موقع اومدی ‫- «جورج» 512 00:38:00,441 --> 00:38:02,078 ‫مثل پدرت ‫اون خیلی بهت افتخار می‌کرد 513 00:38:02,158 --> 00:38:04,836 ‫- فکر می‌کنم دیگه خودت میدونی ‫- سلام فسقلی 514 00:38:04,915 --> 00:38:07,512 ‫واقعاً تسلیت میگم ‫حتماً بدجوری شوکه شدی 515 00:38:07,592 --> 00:38:10,229 ‫چه بلایی سر چشمت اومده؟ ‫با دخترها دعوات شده؟ 516 00:38:10,309 --> 00:38:12,547 ‫حالا که دیگه من مسئول ‫رستگاری روحت... 517 00:38:12,627 --> 00:38:15,264 ‫نه ، نه ، نه ، نه . اصلاً از این خبرها نیست ‫توی هواپیما یه مرضی گرفتم 518 00:38:15,343 --> 00:38:16,661 ‫بهت میاد . خیلی جلف‌ـه 519 00:38:16,742 --> 00:38:18,620 ‫- جای خوبی اومدی ‫- آره 520 00:38:18,700 --> 00:38:21,936 ‫فکر می‌کنم اینجا برات جالب باشه برای پدرت که بود 521 00:38:22,016 --> 00:38:24,694 ‫تموم چیزهایی که دیگه توی انگلیس پیدا نمیشه اینجا هست 522 00:38:24,773 --> 00:38:26,452 ‫تا حالا «بول‌شات» خوردی؟ («کوکتل» ساخته شده با «ودکا») 523 00:38:26,531 --> 00:38:27,849 ‫- نه ‫- پیشخدمت ، پیشخدمت 524 00:38:27,929 --> 00:38:29,527 ‫- بله قربان ‫- 3تا «بول‌شات» لطفاً 525 00:38:29,608 --> 00:38:32,046 ‫من «بلنتاین مورگان» رو هم دعوت کردم 526 00:38:32,125 --> 00:38:33,682 ‫گرچه فکر کنم کسل‌کننده‌ترین آدمی‌ـه که تا حالا دیدم 527 00:38:33,762 --> 00:38:36,359 ‫خونوادش یه بانک دارن ‫یا حداقل فکر کنم که دارن 528 00:38:36,440 --> 00:38:41,154 ‫تا حالا چندبار ازش پرسیدم اما گوش دادن ‫به جواب‌هاش خیلی سخته 529 00:38:41,235 --> 00:38:43,272 ‫- رسیدیم ‫- همه‌ی بچه‌ها اینجان 530 00:38:43,352 --> 00:38:46,787 ‫- ایشون «بلنتاین مورگان» هستند ‫- تسلیت میگم 531 00:38:46,868 --> 00:38:49,505 ‫من خودم شخصاً نمی‌شناختمش ‫اما از چیزهایی که «جورج» برام گفته 532 00:38:49,585 --> 00:38:50,943 ‫یه انگلیسی محترم بوده 533 00:38:51,023 --> 00:38:55,418 جورج» ، مگه چی تعریف کردی؟» - فقط اینکه پدرت یه مرد استثنایی بود - 534 00:38:55,498 --> 00:38:57,657 ‫من که خودم شخصاً کسی رو ‫شبیه‌ـش ندیدم 535 00:38:57,735 --> 00:38:58,616 ‫هیچ‌وقت اهل مصالحه نبود 536 00:38:58,695 --> 00:39:01,332 ‫«یا به بهترین نحو انجام بده یا انجام نده» 537 00:39:01,412 --> 00:39:02,452 ‫کاملاً موافقم 538 00:39:02,531 --> 00:39:04,088 ‫«عذرخواهی نکن . توضیح نده» ‫اینم یکی دیگه از حرفاش بود 539 00:39:04,168 --> 00:39:05,687 ‫«همه چیز رو ببین ‫به کسی اعتماد نکن» 540 00:39:05,768 --> 00:39:07,925 ‫- چه حرفای خردمندانه‌ای ‫- «هرگز تلاش نکن . تقلا گستاخی‌ـه» 541 00:39:08,004 --> 00:39:09,603 ‫«اوضاع در قرن 18 بهتر بود» 542 00:39:09,682 --> 00:39:13,478 ‫و البته ‫«از همه‌ی زن‌ها متنفر باش خصوصاً مادرت» 543 00:39:19,153 --> 00:39:20,311 ‫اینم «بول‌شات»هامون 544 00:39:20,390 --> 00:39:23,667 «آب گوشت و «وُدکا ‫مزه‌ای که طول می‌کشه بهش عادت کرد 545 00:39:23,748 --> 00:39:25,665 ‫عادت کردم . یکی دیگه لطفاً 546 00:39:25,745 --> 00:39:27,543 ‫پدرش پیانیست شگفت‌انگیزی بود 547 00:39:27,622 --> 00:39:29,819 ‫- اگه از تقلید ادبی خوش‌تون بیاد ‫- توی مکالمه هم فوق‌العاده بود 548 00:39:29,900 --> 00:39:32,378 ‫اون بستگی داره ‫بعضی‌ها از گستاخی بی‌وقفه خوش‌شون نمیاد 549 00:39:32,458 --> 00:39:34,335 ‫- یا حداقل من اینجوری شنیدم ‫- مثلاً کیا؟ 550 00:39:34,416 --> 00:39:37,770 ‫درسته . من زمانی ازش خواستم که اینقدر جدل نکنه 551 00:39:37,851 --> 00:39:39,609 ‫- چی جواب‌ـت داد؟ ‫- بهم گفت برم گم بشم 552 00:39:41,326 --> 00:39:43,245 ‫یه مشت سگ وفادار طعمه‌گیر 553 00:39:43,326 --> 00:39:45,602 ‫- ببخشید؟ ‫- اونجا 554 00:39:47,479 --> 00:39:50,237 ‫به شکار علاقه داری «پاتریک»؟ 555 00:39:50,318 --> 00:39:51,916 ‫- خدایا ، باز شروع شد ‫- خدایا ، ‫باز شروع شد 556 00:39:51,995 --> 00:39:53,474 ‫فکر می‌کردم به شنیدن یه داستان علاقه داشته باشه 557 00:39:53,554 --> 00:39:54,274 ‫اما چیزی که بهش فکر نمی‌کنی 558 00:39:54,354 --> 00:39:56,710 ‫اینه که کسی به داستانت ‫علاقه نداشته باشه 559 00:39:56,789 --> 00:40:00,346 ‫من به یه بز کوهی تانگانیکایی شلیک کردم 560 00:40:00,466 --> 00:40:01,664 ‫آخرین بز نر گونه‌ی خودش 561 00:40:01,744 --> 00:40:03,742 ‫که هم لحظه‌ی تلخی بود و هم خوبی 562 00:40:03,822 --> 00:40:05,101 ‫شاید واسه بزه بوده 563 00:40:05,181 --> 00:40:07,418 ‫من یه داستان شکار از پدرم ‫برات دارم «بلنتاین» 564 00:40:07,498 --> 00:40:09,896 ‫- «نیکولاس» ، تو میدونی ‫- آروم باش «پاتریک» 565 00:40:09,976 --> 00:40:11,374 ‫- کافیه ‫- پدر در دهه‌ی 20 566 00:40:11,454 --> 00:40:13,331 ‫یه سواره‌نظام در هند بود 567 00:40:13,411 --> 00:40:15,090 ‫و عادت داشت که بره شکار با نیزه ‫توی علف‌های بلند میدوئید 568 00:40:15,168 --> 00:40:17,806 ‫با یه نیزه توی دستش و گراز وحشی شکار می‌کرد 569 00:40:17,886 --> 00:40:20,483 ‫گراز‌های وحشی خیلی خطرناکن ‫می‌تونن یه اسب رو از پا دربیارن 570 00:40:20,563 --> 00:40:22,600 ‫و سوارش رو به خاک و خون بکشن ‫اما هیجان‌انگیزه 571 00:40:22,680 --> 00:40:25,158 ...بگذریم . تنها عیب این سفر 572 00:40:25,239 --> 00:40:27,716 ‫فکر کنم وقتی نزدیک 8 سالم بود ‫این داستان رو شنیدم 573 00:40:27,795 --> 00:40:30,432 ‫این بود که یکی از شکارچیان ‫توسط یه سگ وحشی گاز گرفته شد 574 00:40:30,512 --> 00:40:31,991 ‫و علائم هاری رو نشون داد 575 00:40:32,070 --> 00:40:33,869 ‫3 روز تا نزدیک‌ترین بیمارستان راه بود ‫و این گروه شکارچی 576 00:40:33,949 --> 00:40:36,026 ‫تشکیل شده از قضات و ژنرال‌ها ‫تصمیم گرفتند 577 00:40:36,105 --> 00:40:38,703 ‫که این دوست مریض‌شون رو توی یه دام بپیچند 578 00:40:38,783 --> 00:40:40,899 ‫و از زمین ببرنش بالا 579 00:40:40,980 --> 00:40:43,258 ‫شام صرف شد 580 00:40:43,338 --> 00:40:45,815 ‫فانوس رو میز ، درخشش نقره 581 00:40:45,895 --> 00:40:48,372 ‫خدمتکاران آموزش‌دیده 582 00:40:48,451 --> 00:40:52,089 ‫اما هیچ‌کدوم‌مون نتونستیم با اون‌همه داد و فریاد ‫از شام لذت ببریم 583 00:40:52,168 --> 00:40:53,765 ‫بنابراین من از سر میز بلند شدم 584 00:40:53,846 --> 00:40:57,801 ‫اسلحه‌ام رو برداشتم ‫رفتم سراغ مرد هار 585 00:40:57,881 --> 00:40:59,680 ‫و یه گلوله زدم توی سرش 586 00:41:05,394 --> 00:41:07,870 ‫مهربانانه‌ترین کاری که می‌شد انجام داد 587 00:41:07,950 --> 00:41:08,669 ...همه موافقت کردند 588 00:41:08,749 --> 00:41:10,787 ‫درنهایت 589 00:41:11,585 --> 00:41:16,420 ‫و من فکر می‌کنم ‫شروع رابطه‌ی عاشقانه‌ی من ‫با پزشکی بود 590 00:41:34,841 --> 00:41:36,829 ‫ببخشید 591 00:41:42,631 --> 00:41:45,308 ‫بهتره از دستشویی استفاده کنی 592 00:41:45,389 --> 00:41:47,425 ‫فکر خوبیه 593 00:42:02,449 --> 00:42:04,047 خدایا ، بابا 594 00:42:04,127 --> 00:42:05,565 ‫باید برم دنبال بابا . لعنتی 595 00:42:13,956 --> 00:42:15,833 ‫ببخشید 596 00:42:18,072 --> 00:42:19,231 هی ، هی 597 00:42:19,311 --> 00:42:20,989 ‫خواهش می‌کنم ‫پدر من دست شماست 598 00:42:21,068 --> 00:42:24,065 ‫- متأسفانه تعطیلیم ‫- نه 599 00:42:24,145 --> 00:42:25,224 ‫- همین حالا باید خاکسترش رو بهم بدید ‫- متأسفم 600 00:42:25,303 --> 00:42:29,538 ‫من پرواز دارم ‫نمی‌تونم بدون اون برگردم 601 00:42:30,579 --> 00:42:33,454 «دیوید مِلروز» 602 00:42:34,213 --> 00:42:36,091 ‫خواهش می‌کنم 603 00:42:44,402 --> 00:42:46,599 ‫میشه یه کیسه هم بهم بدید؟ 604 00:42:47,079 --> 00:42:49,198 ‫ خب ، «ماریان» 605 00:42:49,276 --> 00:42:51,353 ‫نیم گرم کوکائین دارم ‫یک‌پنجم هروئین 606 00:42:51,433 --> 00:42:52,353 «یک «متاکوالون» ، یک «آدرال 607 00:42:52,433 --> 00:42:54,591 ‫چند خط بزن واسه اینکه بحث راه بیفته 608 00:42:54,671 --> 00:42:56,268 ‫یه «متاکوالون» واسه «ماریان» ‫که خوب سرحال بشه 609 00:42:56,349 --> 00:42:57,827 ‫یا شاید قراره دل بسوزونه برات 610 00:42:57,906 --> 00:42:59,665 ‫که در این مورد واسه آرامش استفاده می‌کنی ‫و توی هواپیما می‌خوابی 611 00:42:59,745 --> 00:43:00,705 پسر ، چه برنامه‌ای می‌چینی 612 00:43:00,783 --> 00:43:02,582 ‫ بعد میرسی خونه ‫«خدا برکت بده به هواپیمای «کونکورد 613 00:43:02,662 --> 00:43:04,659 ...جانی» منتظره و» 614 00:43:04,739 --> 00:43:06,298 ‫ببینیم چی میشه 615 00:43:08,137 --> 00:43:11,732 ‫سلام ، من «پاتریک» هستم ‫دوست «ماریان» 616 00:43:11,812 --> 00:43:14,208 ‫«نانسی»...«نانسی بنکس» ‫قبلاً همدیگر رو دیدیم 617 00:43:14,287 --> 00:43:17,324 ‫آره . درسته 618 00:43:17,405 --> 00:43:19,843 ‫شرمنده . یه‌کم حواسم پرت‌ـه ...آخه تازه 619 00:43:19,922 --> 00:43:22,760 ‫آره . «ماریان» بهمون گفت ‫این خودش‌ـه؟ 620 00:43:22,838 --> 00:43:24,718 ‫به «کانسوئلا» میگم که ‫یه مهمون دیگه هم داریم 621 00:43:24,797 --> 00:43:26,914 ‫«ماریان» 622 00:43:26,994 --> 00:43:29,032 ‫خیلی مشتاق دیدنت‌ـه 623 00:43:29,111 --> 00:43:32,069 جری» ، «پاتریک» رو که یادته» ‫دوست‌پسر «دبی» دوست‌داشتنی 624 00:43:32,148 --> 00:43:33,107 ‫من توی دستشویی‌تون از حال رفتم 625 00:43:33,188 --> 00:43:35,865 ‫- مجبور شدیم در رو بکنیم ‫- درسته 626 00:43:35,945 --> 00:43:37,382 ‫- بفرمایید . بفرمایید ‫- خودم بودم 627 00:43:40,259 --> 00:43:42,417 ‫«ماریان» می‌گفت که پدرت ‫مرد جالب توجهی بود 628 00:43:42,498 --> 00:43:44,934 ‫باید درمورد توجهاتش بشنوی 629 00:43:45,013 --> 00:43:50,288 رابطه‌ی سختی باهم داشتید «پاتریک»؟ - بله «نانسی» . رابطه‌ی سختی بود - 630 00:43:50,368 --> 00:43:51,845 ‫- مشکل از کِی شروع شد؟ ‫- 9 «ژوئن» 1906 631 00:43:51,926 --> 00:43:53,285 ‫روزی که متولد شد 632 00:43:53,364 --> 00:43:57,041 ‫توی اون روزها ‫پدر بودن خیلی فرق داشت 633 00:43:58,240 --> 00:44:01,315 ‫شاید نمیدونسته چطور باید ‫عشقش رو ابراز کنه 634 00:44:01,396 --> 00:44:04,512 ‫ظلم مخالف عشق‌ـه نه نوعی ابراز نابه‌جا از عشق 635 00:44:04,592 --> 00:44:07,389 ‫به نظر من که درسته 636 00:44:08,307 --> 00:44:11,545 ‫ «ماریان» 637 00:44:11,624 --> 00:44:14,102 ‫گرچه من اصلاً لازم نیست ‫نگران چنین چیزی باشم 638 00:44:14,181 --> 00:44:17,139 ‫- سلام «پاتریک» ‫- سلام 639 00:44:17,218 --> 00:44:19,016 ‫بابت پدرت خیلی تسلیت میگم 640 00:44:19,096 --> 00:44:20,774 ‫ جواب من تویی . تویی که می‌تونی من رو نجات بدی . مشخص نیست؟ 641 00:44:20,854 --> 00:44:22,892 ‫ من می‌خوام همینجا دفن بشم 642 00:44:22,972 --> 00:44:23,531 ‫ اگه تو مال من باشی ‫ می‌تونم مواد رو واسه همیشه کنار بذارم 643 00:44:23,611 --> 00:44:25,649 خدای من 644 00:44:25,728 --> 00:44:27,687 ‫ یا حداقل یه دختر جذاب داشته باشم ‫ تا باهاش مصرف کنم 645 00:44:27,766 --> 00:44:29,884 ‫میشه شام بریم بیرون؟ ‫لطفاً بگو آره 646 00:44:31,283 --> 00:44:35,079 ‫- به نظرت اینجا خوبه؟ ‫- بدون شک . من عاشق غذای ارمنی هستم 647 00:44:37,436 --> 00:44:39,792 ‫با این کُت گرمت نمیشه؟ 648 00:44:39,873 --> 00:44:41,152 ‫اگه باعث میشه معذب بشی ‫من می‌تونم... 649 00:44:41,232 --> 00:44:43,868 ‫- یه‌کم ‫- خب پس درش‌میارم 650 00:44:44,988 --> 00:44:47,224 ‫احتمالاً بهتره چشم‌بندم رو هم دربیارم 651 00:44:47,305 --> 00:44:49,702 ‫نه . میذارم باشه 2تا «مارتینی» لطفاً 652 00:44:49,783 --> 00:44:52,699 ‫- یکی...من مشروب نمی‌خورم ‫- واقعاً؟ 653 00:44:52,779 --> 00:44:54,376 ‫ نشونه‌ی بدی‌ـه ‫ نشونه‌ی خیلی خیلی بدی‌ـه 654 00:44:54,456 --> 00:44:56,974 ‫به نظرم حد و مرز رو محو می‌کنه ‫و حس رو از کار میندازه 655 00:44:57,053 --> 00:44:57,533 ‫ خب که چی؟ 656 00:44:57,613 --> 00:44:58,572 ‫کاملاً موافقم 657 00:44:58,652 --> 00:45:01,808 ‫منم معمولاً مشروب نمی‌خورم ‫اما خب ، عزادارم 658 00:45:04,884 --> 00:45:06,643 ‫ یه چیزی بگو ‫ یادت بیاد که چجوری مخ میزنی 659 00:45:06,723 --> 00:45:07,842 ‫ یه چیزی به جز دروغ و مزخرف و تحقیر 660 00:45:07,922 --> 00:45:10,000 ‫«دبی» سلام رسوند 661 00:45:10,080 --> 00:45:12,236 ‫ - به جز این مرتیکه‌ی نفهم ‫- «دبی» عزیزم 662 00:45:13,595 --> 00:45:16,272 ‫- حالش چطوره؟ ‫- دختر فوق‌العاده‌ای‌ـه 663 00:45:17,311 --> 00:45:19,548 ‫خیلی من رو حمایت می‌کنه 664 00:45:19,628 --> 00:45:20,547 ‫ موضوع رو عوض کن 665 00:45:20,627 --> 00:45:23,384 ‫بهم گفته که درس حقوق می‌خونی 666 00:45:23,465 --> 00:45:25,621 ‫درسته . توی کلمبیا 667 00:45:25,701 --> 00:45:28,499 ‫واقعاً سخته اما عاشقشم 668 00:45:28,579 --> 00:45:29,896 ‫منم زمانی می‌خواستم شروع کنم به حقوق خوندن 669 00:45:29,976 --> 00:45:32,494 ‫خودم رو توی فیلم «12 مرد خشمگین» تصور می‌کردم ‫به طرز شگفت‌انگیزی خوش‌زبون 670 00:45:32,573 --> 00:45:33,572 ‫اصلاح کردن اشتباهات 671 00:45:33,652 --> 00:45:34,930 ‫وکیل خیلی خوبی می‌شدی 672 00:45:35,010 --> 00:45:36,729 ‫- ممنون ‫- آره . حتماً باید وکیل بشی 673 00:45:36,809 --> 00:45:37,808 ‫- چرا شروع نمی‌کنی؟ ‫- چون سخت‌کوشی 674 00:45:37,888 --> 00:45:39,565 ‫- و جاه‌طلبی گستاخی‌ـه ‫- بیخیال 675 00:45:39,646 --> 00:45:41,084 ‫تو که همچین چیزی باورت نمیشه ، نه؟ 676 00:45:41,163 --> 00:45:43,122 ‫من؟ نه . نه . نه . نه ‫بابام این رو می‌گفت 677 00:45:44,321 --> 00:45:45,640 ‫خب ، تو درس خوندی و... 678 00:45:49,435 --> 00:45:50,913 ‫ممنون یعنی... 679 00:45:52,072 --> 00:45:56,626 ‫و درضمن پدرت هم نیستی 680 00:45:56,706 --> 00:45:59,024 ‫کاملاً حق با توئه 681 00:45:59,104 --> 00:46:00,502 ‫میدونی چیه؟ واقعاً الهام گرفتم 682 00:46:00,583 --> 00:46:03,937 ‫به محض اینکه از هواپیما پیاده شدم ‫می‌خوام یه کاری بکنم 683 00:46:04,018 --> 00:46:06,375 ‫یه مرد جدید . شنیدی بابا؟ ‫می‌خوام وکیل بشم 684 00:46:06,456 --> 00:46:08,054 ‫«پاتریک» ، من نگران این بسته‌ام 685 00:46:08,134 --> 00:46:10,051 ‫نه . نباش . فکر می‌کنم به‌عنوان کیف دستی بذارن ببرم توی هواپیما 686 00:46:10,131 --> 00:46:12,009 ‫نه . نه . نه ‫منظورم این بود که میشه بذاریش رو زمین؟ 687 00:46:12,090 --> 00:46:13,607 ‫بله 688 00:46:13,687 --> 00:46:17,363 ‫بذار پیشخدمت‌ها بهش لگد بزنن ‫بالاخره می‌تونید انتقام بگیرید 689 00:46:19,481 --> 00:46:22,878 ‫چرا به‌خاطر اینکه مُرده ‫می‌تونه قِسِر در بره؟ 690 00:46:23,597 --> 00:46:24,915 ‫از چی قِسِر در بره؟ 691 00:46:28,511 --> 00:46:30,309 ‫ببخشید . یه لحظه من رو می‌بخشی؟ 692 00:46:38,859 --> 00:46:40,858 ‫فکر می‌کردم از غذای ارمنی خوشت میاد 693 00:46:40,937 --> 00:46:43,055 مارتینی»ـشون عالیه» 694 00:46:44,733 --> 00:46:46,410 ‫«مامان و بابا گوه میزنن به زندگی‌ـت 695 00:46:46,490 --> 00:46:47,929 ‫شاید قصدشون این نباشه ‫اما کارشون همینه» 696 00:46:48,009 --> 00:46:52,085 ‫کی میگه قصدشون این نیست؟ 697 00:46:52,164 --> 00:46:54,322 ‫تا حالا به بابات گفتی که ‫چه حسی درموردش داری؟ 698 00:46:54,403 --> 00:46:57,439 ‫نه وقتی که زنده بود 699 00:46:57,518 --> 00:46:59,197 ‫- احتمالاً اینجوری بهتره ‫- واسه چی؟ 700 00:46:59,277 --> 00:47:01,034 ‫منظورم اینه که ‫چی می‌خواستی بهش بگی؟ 701 00:47:03,151 --> 00:47:06,029 ‫من...من بهش می‌گفتم... 702 00:47:08,906 --> 00:47:09,985 ‫بهش می‌گفتم که... 703 00:47:10,065 --> 00:47:12,663 ‫«هیچ‌کس نباید چنین بلایی رو ‫سر کس دیگه‌ای بیاره» 704 00:47:12,742 --> 00:47:14,139 ‫- خیلی ممنون ‫- ببخشید 705 00:47:14,219 --> 00:47:15,618 ‫سوالت رو جدّی گرفتم 706 00:47:15,698 --> 00:47:17,775 ‫نه . ببخشید ‫چی داشتی می‌گفتی؟ 707 00:47:18,175 --> 00:47:21,412 ...‫فقط اینکه 708 00:47:26,007 --> 00:47:27,445 ‫ولش کن 709 00:47:31,800 --> 00:47:33,998 ‫«پاتریک» ، من... ‫من دیگه باید برگردم 710 00:47:34,077 --> 00:47:36,555 نه . نه . نه . نه . نه . نه ‫«ماریان» 711 00:47:39,751 --> 00:47:41,749 ‫ما همیشه یه ارتباطی داشتیم ، مگه نه؟ 712 00:47:41,828 --> 00:47:43,987 ‫من که توهم نزدم ، نه؟ 713 00:47:44,066 --> 00:47:47,511 ‫خب ، نه . من همیشه از تو خوشم میومد ‫و از «دبی» 714 00:47:51,099 --> 00:47:53,816 ‫فکر نکنم بخوای یه «متاکوالون» بزنی ، نه؟ 715 00:47:53,896 --> 00:47:54,974 ‫خیلی ببخشید که من یه‌کم دیوونه شدم 716 00:47:55,054 --> 00:47:57,971 ‫نه . دوران سختی‌ـه 717 00:47:58,610 --> 00:47:59,489 ‫تاکسی...شب‌بخیر «پاتریک» 718 00:47:59,569 --> 00:48:02,445 خدایا ، آره 719 00:48:02,526 --> 00:48:04,324 ‫خدافظ . شب‌بخیر 720 00:48:07,720 --> 00:48:11,516 ‫میدونی ، بعضی‌وقت‌ها فکر می‌کنم ‫اگه زنی که مناسبِ توی زندگیم باشه 721 00:48:11,595 --> 00:48:13,952 ‫یه آدم باهوش ‫کسی که از به چالش کشیدن من نترسه 722 00:48:14,033 --> 00:48:16,374 ‫شاید بتونم زندگیم رو جمع و جور کنم 723 00:48:16,454 --> 00:48:19,306 ‫لطفاً بس کن ‫داری خودت رو شرمنده می‌کنی 724 00:48:19,386 --> 00:48:21,137 ‫نه . خواهش می‌کنم نرو 725 00:48:21,217 --> 00:48:23,183 ‫واقعاً به یه همنشین نیاز دارم ‫وگرنه نمیدونم که چی‌کار می‌کنم 726 00:48:23,262 --> 00:48:26,538 ‫دست‌ـت رو بهم نزن ‫مرتیکه‌ی هوس‌باز 727 00:48:26,619 --> 00:48:28,657 ‫چه مرگته تو؟ 728 00:48:29,776 --> 00:48:32,611 ‫من یه احمقم . متأسفم ‫اما لطفاً نرو 729 00:48:32,690 --> 00:48:35,289 ‫گوش کن . من نمی‌خوام امشب تنها باشم ‫نمی‌تونم تنها باشم 730 00:48:35,369 --> 00:48:37,886 ‫و هیچ‌کس دیگه‌ای رو ندارم ‫فقط بشین کنارم 731 00:48:38,445 --> 00:48:40,283 ‫تنهام نذار 732 00:48:41,083 --> 00:48:42,641 ‫اما تو تنها نیستی 733 00:48:42,720 --> 00:48:44,519 ‫بریم 734 00:48:53,029 --> 00:48:56,386 ‫ راست میگه . تو تنها نیستی 735 00:48:57,345 --> 00:49:00,860 ‫ هیچ‌وقت هم تنها نمیشی 736 00:49:01,619 --> 00:49:04,456 ‫ مرگ و نابودی 737 00:49:04,536 --> 00:49:08,211 ‫ شرم و خشونت 738 00:49:08,291 --> 00:49:11,728 ‫ شرم و خشونت غیرقابل‌کنترل 739 00:49:13,965 --> 00:49:16,323 ‫برو گم‌شو 740 00:49:25,153 --> 00:49:27,111 ‫لعنتی ، لعنتی 741 00:49:38,659 --> 00:49:40,774 لعنتی 742 00:49:43,572 --> 00:49:45,569 ‫باید بریزمت توی توالت 743 00:49:45,650 --> 00:49:48,047 ‫بفرستمت توی فاضلاب ‫پیش تسماحا و گوه‌ها 744 00:49:48,846 --> 00:49:51,723 ‫مگه میشه؟ 745 00:50:15,936 --> 00:50:19,932 ‫ یه پنجره به چه دردی می‌خوره ‫ اگه نتونی ازش بپری پایین؟ 746 00:50:26,485 --> 00:50:29,201 ‫می‌خوام بمیرم 747 00:50:30,799 --> 00:50:32,798 ‫می‌خوام بمیرم 748 00:50:32,877 --> 00:50:37,073 ‫ اینجوری نیست که تجهیزاتش رو نداشته باشی 749 00:50:37,153 --> 00:50:38,990 ‫اول داروی بیهوشی دکتر؟ 750 00:50:39,071 --> 00:50:40,948 ‫ نه «پاتریک» 751 00:50:41,028 --> 00:50:45,063 ‫ اول چاقو ، بعد داروی بیهوشی 752 00:50:45,142 --> 00:50:48,540 در امانی . هیچ‌کس اینجا پیدات نمی‌کنه 753 00:50:51,615 --> 00:50:53,374 ‫اما اگه کسی پیدام نکنه چی؟ 754 00:50:57,330 --> 00:51:00,278 ‫خدای من ، چه آشغالدونی وحشتناکی 755 00:51:02,204 --> 00:51:04,962 ‫می‌بینی کارم به کجا رسیده؟ 756 00:51:06,799 --> 00:51:09,076 ‫مادرت اگه ببینه خیلی خوشحال میشه 757 00:51:09,155 --> 00:51:12,552 ‫می‌تونم تصور کنم وقتی بهش گزارش میدی ‫چقدر احساس پیروزی می‌کنه 758 00:51:15,070 --> 00:51:17,172 ‫می‌خوای گزارش بدی؟ 759 00:51:20,663 --> 00:51:21,622 ...خب 760 00:51:24,579 --> 00:51:25,618 ‫چپ یا راست؟ 761 00:51:27,415 --> 00:51:29,014 ‫فرق نداره 762 00:51:30,453 --> 00:51:32,371 ‫من مرد خیلی خسته‌ایم 763 00:51:34,848 --> 00:51:36,047 ‫بیا باهام حرف بزن «پاتریک» 764 00:51:38,723 --> 00:51:41,520 ‫«پاتریک» ، بیا و با پدرت حرف بزن 765 00:51:52,987 --> 00:51:54,865 ‫خواهش می‌کنم 766 00:52:10,568 --> 00:52:13,244 ‫ یالا . یالا . یالا ‫ یالا . یالا . یالا 767 00:52:23,113 --> 00:52:28,548 ‫ زودباش و تمومش کن 768 00:53:01,951 --> 00:53:03,908 ‫مامانی؟ 769 00:53:03,988 --> 00:53:05,985 ‫عزیزم 770 00:53:06,066 --> 00:53:08,990 ‫متأسفم که بیدارت کردم 771 00:53:12,498 --> 00:53:14,655 ‫ساعت چنده؟ 772 00:53:16,014 --> 00:53:17,813 ‫صبح زوده 773 00:53:19,610 --> 00:53:21,265 ‫حالا باید بریم؟ 774 00:53:25,563 --> 00:53:29,599 ‫ من می‌خوام که برم ‫ خیلی دوست دارم برم 775 00:55:11,765 --> 00:55:13,522 ‫«خورشید میدرخشد ‫چون راه دیگری ندارد 776 00:55:13,603 --> 00:55:16,319 ‫بر روی چیز‌های همیشگی» 777 00:55:48,164 --> 00:55:51,120 ‫زندگی فقط یه کیسه پر از کثافت نیست ‫بلکه سوراخ هم هست 778 00:55:51,200 --> 00:55:52,799 ‫به‌هر حال آدم رو آلوده می‌کنه 779 00:55:55,156 --> 00:55:56,874 ‫اینجوری نیست؟ 780 00:55:56,954 --> 00:55:58,833 قربان ، فکر می‌کنم عقیده‌ی همه همینه 781 00:56:14,535 --> 00:56:18,969 ‫«رودهایی از خون جاری می‌شود ‫و شروران غرق خواهند شد 782 00:56:19,847 --> 00:56:22,006 حتی در بلندی‌ها نیز ‫زنده نخواهند ماند 783 00:56:23,005 --> 00:56:24,922 و پل‌ها از جا کنده می‌شوند 784 00:56:26,081 --> 00:56:31,156 و آدمیان خواهند گفت که پایان دنیا ‫فرا رسیده است» 785 00:56:32,795 --> 00:56:35,031 ‫و به نکته‌ی خوبی هم اشاره می‌کنند 786 00:56:35,112 --> 00:56:37,108 ‫به نکته‌ی خیلی خوبی اشاره می‌کنند 787 00:56:43,861 --> 00:56:46,858 ‫خب ، هیچ‌کس نمی‌تونه بگه که ‫من بلد نیستم چجوری خوش بگذرونم 788 00:56:47,656 --> 00:56:49,735 ‫لیموزین‌تون منتظره 789 00:56:49,815 --> 00:56:52,253 ‫امیدواریم از اقامت‌تون لذت برده باشید 790 00:56:52,333 --> 00:56:54,010 ‫لذت نه 791 00:56:54,089 --> 00:56:55,649 ‫عاشقش بودم 792 00:57:00,483 --> 00:57:03,000 ‫قربان ، آقای «مِلروز» قربان 793 00:57:03,080 --> 00:57:05,358 ‫- این رو فراموش کردید ‫- شایدم نکردم 794 00:57:05,437 --> 00:57:06,317 ‫چی قربان؟ 795 00:57:06,396 --> 00:57:07,754 ‫منظورم اینه که نیازی نیست ‫شهر رو خبر کنید 796 00:57:07,835 --> 00:57:10,751 ‫خیلی ممنون 797 00:57:11,750 --> 00:57:15,346 ‫- پس رودخونه‌هایی از خون گفتی؟ ‫- چی قربان؟ 798 00:57:16,904 --> 00:57:19,941 ‫ولش کن 799 00:57:20,021 --> 00:57:22,018 ‫ولش کن 800 00:57:23,097 --> 00:57:24,457 ‫ولش کن 801 00:57:59,296 --> 00:58:00,576 ‫یالا . زودباش 802 00:58:00,655 --> 00:58:01,935 «جانی» ، «جانی» 803 00:58:02,014 --> 00:58:05,890 ‫- صدام رو می‌شنوی؟ ‫- «پاتریک» ، چطوری؟ 804 00:58:05,970 --> 00:58:09,005 ‫ خوبم . دیشب می‌خواستم خودم رو بکشم 805 00:58:10,564 --> 00:58:11,483 خدای من ، از کجا داری زنگ میزنی؟ 806 00:58:11,563 --> 00:58:16,318 ‫- ته خط ‫ - خدایا ، حال‌ـت خوبه؟ 807 00:58:16,398 --> 00:58:19,076 پاتریک»؟ بگو پروازت کِی میشینه» ‫ میام می‌بینمت 808 00:58:20,674 --> 00:58:22,871 ‫من وقت زیادی ندارم ‫صدام رو می‌شنوی؟ 809 00:58:22,951 --> 00:58:23,910 ‫ آره 810 00:58:23,990 --> 00:58:26,187 ‫تصمیم گرفتم که کنترل زندگیم رو دست بگیرم 811 00:58:26,266 --> 00:58:27,705 ‫می‌خوام پاک بشم 812 00:58:28,623 --> 00:58:30,622 «الو ، «جانی ‫صدام رو می‌شنوی؟ 813 00:58:30,701 --> 00:58:33,138 ‫ آره . می‌تونم ‫...خیلی عالیه اما 814 00:58:33,219 --> 00:58:35,497 ‫ - این‌دفعه مطمئنی؟ ‫- آره 815 00:58:35,576 --> 00:58:39,212 ‫همیشه ترک کردن رو زیادی گنده‌ـش می‌کنن 816 00:58:40,052 --> 00:58:42,130 ‫ خب ، می‌خوای چی‌کار کنی؟ 817 00:58:45,205 --> 00:58:46,963 پاتریک»؟» 818 00:58:48,961 --> 00:58:51,878 پاتریک» ، به جاش می‌خوای چی‌کار کنی؟» 819 00:58:58,950 --> 00:59:00,947 ‫ گوشی دست‌ـت‌ـه؟ 820 00:59:00,971 --> 01:01:13,414 کانال تلگرام Deutschwebvip 83284

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.