All language subtitles for Mayrig.AKA.Mother.1991.Dvdrip.x264

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian Download
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:00,500 --> 00:00:07,500 ‫ارائه‌ اختصاصی از کانال تلگرامی سینما نگاه t.me/YisMovie 2 00:00:09,524 --> 00:00:11,524 ‫فارسی فیل‌آسفی t.me/PhilAsefi 3 00:00:11,548 --> 00:00:15,548 آپلود زیرنویس : قـاسـم سـمـنـگـانـی @Qasem_Samangani 4 00:00:38,015 --> 00:00:40,681 ‫تا سال‌های سال، من رو "ارمنی" صدا می‌کردند 5 00:00:40,871 --> 00:00:43,644 ‫بی اینکه بدونند ارمنستان کجاست 6 00:00:43,697 --> 00:00:46,739 ‫جایی که، برای بیش از 2000 سال 7 00:00:46,856 --> 00:00:49,898 ‫نیاکان من، ‫نوادگان اوراتینی‌ها 8 00:00:50,218 --> 00:00:52,947 ‫با وجود کشتارها و ‫ستم‌هایی که بر آن‌ها رفت 9 00:00:53,313 --> 00:00:56,177 ‫میراث فرهنگی خود را حفظ کردند 10 00:00:56,351 --> 00:01:00,664 ‫با این امید، که این بار، بار آخر است 11 00:01:09,788 --> 00:01:12,424 ‫اولین مردمان مسیحی ما بودیم 12 00:01:12,564 --> 00:01:16,459 ‫اما مهاجمین، که با جاه‌طلبی‌های ‫خود مرزها را پس و پیش کردند 13 00:01:17,028 --> 00:01:19,903 ‫کشور ما را زیر یوغ ترک‌ها گذاشتند 14 00:01:40,750 --> 00:01:43,417 ‫در پس آرامش فریبنده مناره‌ها 15 00:01:43,530 --> 00:01:45,925 ‫که مومنین را به نماز می‌خواندند 16 00:01:46,050 --> 00:01:50,717 ‫زندگی ارامنه به اهرامی از ‫سرهای بُریده، آوازه یافته بود 17 00:01:53,124 --> 00:01:55,979 ‫شن‌های سوزان بیابان دیرالزور 18 00:01:56,498 --> 00:01:58,860 ‫رنج جمیعِ این مردم را دیدند 19 00:01:59,000 --> 00:02:01,667 ‫طوایف متعصب این مردم را کشتند 20 00:02:02,750 --> 00:02:07,417 ‫اما روح آن‌ها زنده‌ست. ‫یاد آن‌ها زنده‌ست 21 00:02:07,904 --> 00:02:11,904 ‫همین‌طور [روح] شاعر زانو-نشین، ‫که به صدای باد گوش می‌دهد 22 00:02:12,538 --> 00:02:17,204 ‫باد دیرالزور از استخوان ‫کودکی فلوت ساخت 23 00:02:17,897 --> 00:02:22,285 ‫و در سکوت سپیده‌ی صبح، ‫ترانه‌ای جاودانه را زمزمه‌ کرد 24 00:04:12,868 --> 00:04:18,556 ‫برلین، هاردنبرگ ‫ 15 مارچ 1921، 11 صبح 25 00:04:52,579 --> 00:04:54,433 ‫در 2 ژوئن 1921 26 00:04:54,521 --> 00:04:58,446 ‫آغاز جلسه محکمه دادگاه ‫برلین را اعلام می‌کنم 27 00:04:59,140 --> 00:05:02,473 ‫باید به کارشناسان ‫و شهود این محکمه 28 00:05:02,805 --> 00:05:06,139 ‫اهمیت و قداست سوگند را یادآوری کنم 29 00:05:07,148 --> 00:05:12,481 ‫سوگندشکنی، عامدانه یا غیرعامدانه، ‫اشد مجازات را به دنبال دارد 30 00:05:13,952 --> 00:05:16,610 ‫لطفا اتهامات را بخوانید 31 00:05:16,750 --> 00:05:19,271 ‫سوقومون تهلیریان، دانشجوی جوان 32 00:05:19,417 --> 00:05:21,937 ‫متولد 2 آپریل در ارزنجان 33 00:05:22,083 --> 00:05:24,750 ‫و هم‌اکنون ساکن شارلوتنبورک 34 00:05:25,417 --> 00:05:27,831 ‫با اتهام قتل عامدانه‌ی... 35 00:05:28,083 --> 00:05:32,750 ‫طلعت پاشا، وزیر تُرک پیشین امور داخلی 36 00:05:33,261 --> 00:05:36,595 ‫که تحت ماده 211 حقوق ‫جزاء آلمان، متهم شده است 37 00:05:37,205 --> 00:05:39,372 ‫متهم، لطفا بایستید 38 00:05:40,334 --> 00:05:43,001 ‫با بله و خیر پاسخ بدید 39 00:05:43,417 --> 00:05:46,083 ‫از بابت این جنایت عامدانه، ‫خود را گناهکار می‌دانید؟ 40 00:05:46,610 --> 00:05:49,944 ‫نه، گمان نمی‌کنم کناهکار باشم. ‫وجدان من پاکه 41 00:05:50,822 --> 00:05:53,914 ‫درسته که مردی رو کشتم، اما آدمکش نیستم 42 00:05:56,083 --> 00:05:59,417 ‫- بنشینید ‫- به شهود گوش می‌دهیم 43 00:05:59,651 --> 00:06:03,464 ‫خانم الیزابت دیتمانفف، پلاک 37 آندشقازه ، آیا سوگند می‌خورید... 44 00:06:03,644 --> 00:06:07,417 ‫که حقیقت را بگویید، تمام ‫حقیقت، و نه چیزی جز حقیقت؟ 45 00:06:07,789 --> 00:06:09,140 ‫سوگند می‌خورم 46 00:06:09,192 --> 00:06:11,698 ‫لطفا دانسته‌هاتون رو با ‫هیئت منصفه در میان بگذارید 47 00:06:12,571 --> 00:06:15,604 ‫من صاحب‌خانه این مرد جوان بودم، ‫در همون... 48 00:06:15,839 --> 00:06:17,839 ‫در همون زمان که این اتفاق افتاد 49 00:06:18,750 --> 00:06:21,991 ‫ایشون جوان متشخصی بود. ‫مبادی آداب... 50 00:06:22,099 --> 00:06:23,995 ‫ساکت و بسیار پاکیزه 51 00:06:25,791 --> 00:06:28,136 ‫امور خانه رو شخصا انجام می‌داد 52 00:06:28,750 --> 00:06:30,083 ‫صبح روز قت... 53 00:06:30,733 --> 00:06:33,700 ‫منظورم صبح 15م مارسه 54 00:06:33,988 --> 00:06:37,032 ‫خدمتکارم به من گفت که این آقای ‫جوان داره توی اتاقش گریه می‌کنه 55 00:06:37,342 --> 00:06:39,690 ‫و کنیاک می‌نوشه 56 00:06:40,750 --> 00:06:43,417 ‫خیال کردم که شاید شکست عشقی خورده 57 00:06:44,221 --> 00:06:47,301 ‫نیکلای یاسین، از ‫مغازه‌داران شارلوتنبورک 58 00:06:48,083 --> 00:06:49,417 ‫خواهش می‌کنم، ادامه بدید 59 00:06:51,417 --> 00:06:54,165 ‫بعد از اینکه خواستم متهم رو منصرف کنم 60 00:06:54,750 --> 00:06:57,167 ‫ازش پرسیدم که چرا می‌خواد او رو بکشه 61 00:06:57,417 --> 00:06:58,965 ‫جواب داد 62 00:06:59,063 --> 00:07:02,850 ‫«من ارمنی ام، او ترک. به آلمان ربطی نداره» 63 00:07:03,547 --> 00:07:06,083 ‫لولا بلنشون، معلم 64 00:07:06,978 --> 00:07:09,934 ‫من چند نوبت به آقای ‫تهلیریان آلمانی درس دادم 65 00:07:10,343 --> 00:07:15,368 ‫آشکارا افسرده بود. همیشه ‫غمگین به نظر می‌رسید 66 00:07:16,083 --> 00:07:20,750 ‫خانم بننسون، ایشون بابت ‫ناراحتی خودش دلیلی هم می‌آورد؟ 67 00:07:21,417 --> 00:07:24,750 ‫فقط یک بار. گفت که دیگه کشوری نداره.... 68 00:07:25,168 --> 00:07:27,390 ‫و تمام خانواده‌ش قتل عام شدند 69 00:07:27,527 --> 00:07:30,668 ‫اسمی هم از طلعت پاشا آورده بود؟ 70 00:07:30,892 --> 00:07:32,134 ‫هرگز 71 00:07:33,115 --> 00:07:34,921 ‫ممنون 72 00:07:37,165 --> 00:07:39,982 ‫عالیجناب، مایل ام به عرض دادگاه برسونم 73 00:07:40,083 --> 00:07:43,417 ‫که طلعت پاشا، از سوی دادگاه ‫نظامی ترک، به تاریخ 5 جولای 1919 74 00:07:43,479 --> 00:07:46,698 ‫و از بابت جنایت علیه بشریت 75 00:07:46,873 --> 00:07:48,784 ‫به اعدام محکوم شده بود 76 00:07:49,033 --> 00:07:51,700 ‫سپس با 10,000 لیره در قالب طلا، ‫از ترکیه می‌گریزه 77 00:07:52,473 --> 00:07:55,239 ‫و با اسم سَل بیک، در برلین ساکن می‌شه 78 00:07:56,182 --> 00:07:59,681 ‫متاسفانه گمان می‌کنم جناب وکیل ‫به دادگاه اشتباهی اومدند 79 00:08:00,327 --> 00:08:05,173 ‫این‌جا دادگاه قاتل طلعت پاشاست، نه خود او 80 00:08:05,473 --> 00:08:08,140 ‫خاطرتون جمع، به دادگاه درستی اومدم 81 00:08:08,530 --> 00:08:11,864 ‫و ثابت می‌کنم که شما ‫طرف قاتل اشتباهی رو گرفتید 82 00:08:13,417 --> 00:08:14,743 ‫عالیجناب 83 00:08:14,905 --> 00:08:18,056 ‫اجازه می‌خوام تا حقایقی ‫چند رو به اختصار مطرح کنم 84 00:08:19,927 --> 00:08:24,358 ‫آقایان هیئت منصفه، در ژوئن 1915 85 00:08:25,058 --> 00:08:26,905 ‫یعنی فقط 6 سال پیش 86 00:08:27,340 --> 00:08:29,833 ‫این مرد، که امروز در معرض قضاوت شماست 87 00:08:30,032 --> 00:08:34,307 ‫شاهد شکافته شدن سر برادرش با تبر بود 88 00:08:35,928 --> 00:08:39,928 ‫و اصابت گلوله به صورت ‫مادر، و از پا افتادنش 89 00:08:40,529 --> 00:08:44,502 ‫سوقومون تهلیریان از این ‫وحشت طاقت‌فرسا عاجز شد 90 00:08:44,985 --> 00:08:49,194 ‫هم‌او که جیغ‌های خواهران ‫14 و 16 ساله‌ش را می‌شنید 91 00:08:49,417 --> 00:08:52,339 ‫که پاسبان ترک پشت بوته‌ها می‌بردشان 92 00:08:52,750 --> 00:08:56,056 ‫سپس او فروافتاد، ‫غرقه در خون خودش 93 00:08:56,108 --> 00:09:00,608 ‫و خون برادر جوان ‫کشته‌شده‌ش، که روی او می‌ریحت 94 00:09:02,083 --> 00:09:05,134 ‫گرداگرد او، جنازه‌ ‫شرحه‌شرحه و حرمت‌شکسته‌ی... 95 00:09:05,652 --> 00:09:09,110 ‫صدها زن، بچه و افراد مسن 96 00:09:10,432 --> 00:09:11,766 ‫آقایان هیئت منصفه 97 00:09:12,871 --> 00:09:15,654 ‫یک بازمانده خوش‌اقبال راه مرگ 98 00:09:16,180 --> 00:09:20,761 ‫یک بازمانده از خونریزی ‫تصورناکردنی دیو و دد 99 00:09:21,684 --> 00:09:23,018 ‫اکنون لب به شهادت می‌گشاید 100 00:09:23,417 --> 00:09:25,062 ‫خوب گوش کنید 101 00:09:31,132 --> 00:09:33,772 ‫نام من کریستین گازیباشیانه 102 00:09:34,704 --> 00:09:37,305 ‫در ارزوروم به دنیا اومدم 103 00:09:38,529 --> 00:09:43,862 ‫در جولای 1915 اخراج ‫شدیم، در چهار کاروان 104 00:09:45,668 --> 00:09:48,334 ‫چند نفر تو کاروان‌تون بودند؟ 105 00:09:51,417 --> 00:09:54,750 ‫500 خانواده. ‫حدود هفت هشت هزار نفر 106 00:09:59,790 --> 00:10:02,102 ‫خانواده ما 21 نفر بود 107 00:10:04,099 --> 00:10:06,516 ‫نابود شدن کل خانواده‌م رو به چشم دیدم 108 00:10:06,752 --> 00:10:10,317 ‫فقط سه نفرمون جون به در بردند 109 00:10:11,417 --> 00:10:15,616 ‫چه چیزی محرک قتل عامی شد ‫که والدین شما درش جان باختند؟ 110 00:10:16,750 --> 00:10:19,271 ‫به مالاتیا که رسیدیم 111 00:10:20,083 --> 00:10:22,750 ‫بردندمون به یک کوه 112 00:10:23,285 --> 00:10:25,952 ‫و زن و مرد رو از هم جدا کردند 113 00:10:26,750 --> 00:10:30,750 ‫ولی هر گروه می‌تونست ببینه ‫بر اون‌یکی گروه چه می‌گذره 114 00:10:32,750 --> 00:10:36,083 ‫تمام مردها با تبر مثله شدند 115 00:10:36,750 --> 00:10:39,125 ‫و به رودخانه افتادند 116 00:10:39,315 --> 00:10:42,000 ‫تعریف کنید که بر زن‌ها چه رفت 117 00:10:48,750 --> 00:10:51,167 ‫شب که شد 118 00:10:52,083 --> 00:10:55,417 پاسبان‌ها خوشگل‌ترین زن‌ها رو جدا کردند 119 00:10:56,808 --> 00:10:59,081 ‫جوان‌ترین‌ها 120 00:11:00,514 --> 00:11:04,514 ‫هرکس که مقاومت می‌کرد و تن درنمی‌داد 121 00:11:06,750 --> 00:11:10,750 ‫زخم سرنیزه می‌خورد و چهار-تکه می‌شد 122 00:11:16,628 --> 00:11:20,628 ‫حتی زنان آبستن هم مستثنی نبودند 123 00:11:23,863 --> 00:11:26,279 ‫ترک‌ها شکم‌شون رو می‌گشودند 124 00:11:26,750 --> 00:11:29,167 ‫و بچه‌ها رو می‌دریدند 125 00:11:38,678 --> 00:11:43,855 ‫خانم، شما ادعا دارید که شخصا... 126 00:11:45,026 --> 00:11:48,167 ‫شاهد این روی‌داد مخوف و وحشتناک بوده اید 127 00:11:50,750 --> 00:11:52,906 ‫سوگند می‌خورم، عالیجناب 128 00:11:54,497 --> 00:11:58,497 ‫خواهر من، یکی از همون زنان باردار بود 129 00:12:03,417 --> 00:12:05,125 ‫ممنون، خانم 130 00:12:16,375 --> 00:12:19,248 ‫دکتر یوهانس لپیتوس، ‫شما یک نفر آلمانی هستید 131 00:12:19,417 --> 00:12:22,219 ‫که گزارشی از این کشتارها به دست دادید 132 00:12:22,479 --> 00:12:25,167 ‫که در طول جنگ، و به دلیل اتحاد تُرکی-آلمانی 133 00:12:25,343 --> 00:12:27,864 ‫مسکوت گذاشته شد 134 00:12:28,083 --> 00:12:31,417 ‫لطفا به این سوال پاسخ بدید 135 00:12:32,083 --> 00:12:36,083 ‫وحشت وصف‌‍شده در کشتار 1915... 136 00:12:36,750 --> 00:12:39,417 ‫آیا به همین‌گونه که ما شنیدیم رخ داده؟ 137 00:12:40,750 --> 00:12:44,750 ‫آیا تجربه شخصی متهم، قابل استناده؟ 138 00:12:45,651 --> 00:12:47,401 ‫عالیجناب... 139 00:12:48,750 --> 00:12:54,113 ‫صدها روایت با جزئیات آشکارا یکسان ‫با روایت مذکور 140 00:12:55,725 --> 00:12:58,246 ‫در دسترس است 141 00:12:59,417 --> 00:13:03,417 ‫که سر از مجلات آلمانی، ‫بریتانیایی و آمریکایی درآوردند 142 00:13:03,724 --> 00:13:06,245 ‫این واقعیات، ردخور ندارند 143 00:13:07,497 --> 00:13:10,018 ‫این وحشیانه‌ترینِ شیوه‌ها 144 00:13:10,175 --> 00:13:12,750 ‫که در قرن 20م محال می‌نمایند 145 00:13:13,593 --> 00:13:16,000 ‫به ترک‌ها توان داد 146 00:13:16,083 --> 00:13:19,417 ‫تا ظرف مدتی کوتاه، بیش ‫از یک میلیون نفر رو نابود کنند 147 00:13:19,977 --> 00:13:22,342 ‫تصمیم اخراج ارامنه 148 00:13:22,646 --> 00:13:25,875 ‫توسط مقامات ترک اخذ شده بود 149 00:13:26,750 --> 00:13:29,417 ‫و در آپریل 1915 150 00:13:30,465 --> 00:13:34,029 ‫به سرپرستی طلعت پاشا، ‫وزیر امور داخلی... 151 00:13:34,949 --> 00:13:37,780 ‫و اَنور پاشا، وزیر جنگ، اجرایی شد 152 00:13:38,489 --> 00:13:40,555 ‫عالیجناب... اجازه دارم بپرسم... 153 00:13:40,607 --> 00:13:44,403 ‫که آیا این کشتارها به ‫دلایل مذهبی اتفاق افتاده؟ 154 00:13:45,417 --> 00:13:47,923 ‫مذهب فقط یک بهانه بود 155 00:13:48,089 --> 00:13:51,317 ‫پروتاگونیست‌های اصلی، ‫طلعت، انور، جمال، ناظم... 156 00:13:51,442 --> 00:13:54,211 ‫همگی بی‌خدا (آتئیست) بودند 157 00:13:54,750 --> 00:13:59,782 ‫رویای این‌ها برپایی یک ‫امپراتوری تُرکی اسلامی بود 158 00:14:00,393 --> 00:14:02,660 ‫و نابودی هر آن کس که ترک نیست؟ 159 00:14:03,010 --> 00:14:04,573 ‫دقیقا 160 00:14:05,165 --> 00:14:09,831 ‫کلمه کلیدی، یکی از دستورات ‫مکتوب طلعت پاشاست 161 00:14:10,942 --> 00:14:14,945 ‫"هدف از نفی بلد، نابودی [ارامنه] است" 162 00:14:17,181 --> 00:14:21,181 ‫این مقصدی‌ست که بازگشتی از آن نیست 163 00:14:22,315 --> 00:14:24,178 ‫آقایان هیئت منصفه 164 00:14:24,603 --> 00:14:27,263 ‫1.5 میلیون کشته، که بدون گور 165 00:14:27,417 --> 00:14:30,750 ‫بر جاده‌های خارپوت، حلب، ‫زیتون، ترابوزان و دیرالزور افتاده اند 166 00:14:31,674 --> 00:14:34,750 ‫از شما می‌خواهند وجدان را قاضی کرده... 167 00:14:35,417 --> 00:14:37,792 ‫به این سوال پاسخ دهید 168 00:14:38,083 --> 00:14:42,083 ‫آیا سقومون تهلیریان از بابت ‫قتل طلعت پاشا گناه‌کار است؟ 169 00:14:43,417 --> 00:14:44,840 ‫در همین لحظه به خصوص 170 00:14:45,175 --> 00:14:47,395 ‫نجات‌یافتگان کشتارها 171 00:14:47,823 --> 00:14:51,156 ‫که در چهار گوشه عالم متفرق شده اند 172 00:14:51,417 --> 00:14:54,072 ‫چشم بر شما دوخته اند 173 00:14:54,377 --> 00:14:55,987 ‫و قضاوت شما 174 00:14:56,139 --> 00:14:59,472 ‫تا هزار سال بعد هم در یادها خواهد ماند 175 00:15:54,880 --> 00:15:56,604 ‫مادر (مایریگ) مریضه؟ 176 00:15:56,685 --> 00:15:58,892 ‫نه، نه آزاد جان 177 00:15:58,989 --> 00:16:03,186 ‫دریازدگیه. همچین که پا روی ‫خشکی بگذاریم خوب می‌شه 178 00:16:07,417 --> 00:16:10,460 ‫حالا، تهلیریان گناه‌کار شد یا نه؟ 179 00:16:10,750 --> 00:16:15,167 ‫نمی‌دونم، آقای زاکاریان، ‫آلمانیه، نمی‌تونم بخونم 180 00:16:15,438 --> 00:16:17,640 ‫این عنوان رو می‌بینید؟ 181 00:16:20,335 --> 00:16:24,957 ‫«نین» یعنی نه. ‫اما نمی‌دونم «نه» به چی 182 00:16:32,039 --> 00:16:34,773 ‫این‌جا کسی آلمانی حرف نمی‌زنه؟ 183 00:16:36,898 --> 00:16:38,329 ‫هاگُپ! 184 00:16:39,448 --> 00:16:40,681 ‫زاوِن! 185 00:16:41,023 --> 00:16:43,309 ‫ما تو یک کشتی بودیم 186 00:16:43,417 --> 00:16:46,898 ‫آره، اما سفر من ادامه داره. ‫تو فرانسه می‌مونی؟ 187 00:16:46,977 --> 00:16:49,495 ‫آره. خودت کجا می‌ری؟ 188 00:16:49,625 --> 00:16:51,747 ‫من می‌رم ونزوئلا 189 00:16:51,833 --> 00:16:54,500 ‫اون‌جا کسی رو داری؟ 190 00:16:54,573 --> 00:16:56,915 ‫نه، هیچکس رو نمی‌شناسم 191 00:16:56,967 --> 00:17:00,150 ‫اما برای یک مرد عزب، اسم خوش‌آهنگی داره 192 00:17:00,535 --> 00:17:02,702 ‫مثل یک اسم زنونه‌ست 193 00:17:05,140 --> 00:17:08,639 ‫هاگپ... یک نفر می‌خواد ببیندت 194 00:17:09,095 --> 00:17:11,348 ‫بیرون دروازه منتظره 195 00:17:11,658 --> 00:17:13,352 ‫خیلی خوب، اومدم 196 00:17:13,839 --> 00:17:15,175 ‫موفق باشی 197 00:17:51,568 --> 00:17:52,707 ‫آپکار! 198 00:17:54,310 --> 00:17:58,057 ‫همین‌جوری نامه نوشتم، هیچ ‫فکر نمی‌کردم به دستت برسه 199 00:17:58,375 --> 00:18:01,915 ‫یک هفته‌ست هرروز می‌آم ‫این‌جا تا بلکه شما رو ببینم 200 00:18:02,083 --> 00:18:05,208 ‫هربار می‌گن: «دو سه روز دیگه طول می‌کشه» 201 00:18:05,771 --> 00:18:08,056 ‫اما دیشب، به دلم برات شد 202 00:18:08,108 --> 00:18:12,224 ‫می‌دونستم امروز صبح روزشه 203 00:18:12,405 --> 00:18:14,521 ‫بگو ببینم، آپکار 204 00:18:14,625 --> 00:18:17,790 ‫تکنسینه تبرئه شد؟ ‫این‌جا هیچکس خبر نداره! 205 00:18:18,083 --> 00:18:20,500 ‫به اتفاق آرا تبرئه شد 206 00:18:23,991 --> 00:18:26,584 ‫همگی گوش بدید! 207 00:18:26,742 --> 00:18:29,250 ‫تهلیریان تبرئه شد! 208 00:18:34,822 --> 00:18:37,101 ‫تهلیریان تبرئه شد! 209 00:18:50,750 --> 00:18:53,544 ‫خیلی خوشحالم که این‌جایی، آپکار! 210 00:18:55,073 --> 00:18:56,708 ‫هیچ تکون نخوردی 211 00:18:57,783 --> 00:19:01,280 ‫بله آقای هاکپ، مخصوصا اگه واقعا تکون نخورم ‫(جابجا نشم) 212 00:19:01,688 --> 00:19:04,528 ‫خیلی خوب، بیرون منتظر شما می‌مونم 213 00:19:50,083 --> 00:19:52,698 ‫- هاگن زاکاریان ‫- بله، قربان 214 00:19:53,286 --> 00:19:57,057 ‫آراکسی زاکاریان، ‫نِه بلوتیان 215 00:19:58,750 --> 00:20:02,721 ‫آزاد زاکاریان، پسر ‫هاگپ و آراکسی زاکاریان 216 00:20:03,417 --> 00:20:05,937 ‫آنا و گایان بلوتیان 217 00:20:06,269 --> 00:20:08,250 ‫خواهرهای من اند 218 00:20:18,000 --> 00:20:20,314 ‫اولین خاطره شفاف من از کودکی 219 00:20:20,794 --> 00:20:24,296 ‫همون مُهر معلق در هوا بود 220 00:20:25,351 --> 00:20:27,625 ‫چهره پدرمادر و خاله‌هام 221 00:20:28,359 --> 00:20:32,750 ‫اهمیت مهر خوردن اون برگه‌ها رو نشون می‌داد 222 00:21:26,441 --> 00:21:30,496 ‫پدرم سکه‌ی طلایی زیبای خودش رو 223 00:21:30,750 --> 00:21:35,365 ‫با یک دسته کاغذ چرک و ‫چند سکه حلبی معاوضه کرد 224 00:21:36,052 --> 00:21:38,018 ‫اولین خریدش هم برای من بود 225 00:21:38,278 --> 00:21:42,278 ‫یک بستنی، که طعمش با ‫میوه‌ی نام‌برده نمی‌خوند 226 00:21:43,913 --> 00:21:45,938 ‫حالا ما در فرانسه ایم 227 00:21:46,083 --> 00:21:50,083 ‫لیس زدن بستنی به دور از ادبه 228 00:21:58,083 --> 00:22:00,458 ‫بیایید این‌جا، زود 229 00:22:02,054 --> 00:22:03,051 ‫بفرمایید 230 00:22:03,271 --> 00:22:06,292 ‫خاطره می‌شه برای بعدا 231 00:23:55,034 --> 00:23:58,224 ‫با احتیاط یک نگاه دزدکی ‫به ویترین این مغازه بنداز 232 00:23:59,084 --> 00:24:00,666 ‫بگو چی می‌بینی 233 00:24:14,750 --> 00:24:16,500 ‫خاک عالم! 234 00:24:18,061 --> 00:24:20,560 ‫- دیدی؟ ‫- آره، همونی رو که تو دیدی... 235 00:24:21,594 --> 00:24:22,929 ‫من هم دیدم 236 00:24:23,250 --> 00:24:25,769 ‫بیایید، اجاره‌ش کردیم 237 00:24:28,968 --> 00:24:30,945 ‫بجنب، آزاد 238 00:24:41,342 --> 00:24:42,880 ‫اومدم، اومدم 239 00:24:58,083 --> 00:25:00,750 ‫صبر کنید! این‌جا که سربازخونه نیست 240 00:25:01,151 --> 00:25:03,527 ‫چند نفرید شماها؟ 241 00:25:03,638 --> 00:25:06,148 ‫شوهرم، پسرم، و دو تا خواهرهام 242 00:25:06,396 --> 00:25:10,480 ‫این آقا حرف از خواهر ‫مواهر نزده بود، مگه نه آقا؟ 243 00:25:10,928 --> 00:25:13,761 ‫نمی‌دونستم اون‌ها هم می‌آن. شرمنده 244 00:25:14,083 --> 00:25:16,540 ‫خیلی خب حالا 245 00:25:16,604 --> 00:25:20,834 ‫اما معناش پنج تا مستاجر به جای سه تاست 246 00:25:22,470 --> 00:25:25,961 ‫این ناقابله خانم، برای دلجویی از شما 247 00:25:26,399 --> 00:25:30,399 ‫من فقط می‌خوام ببینم تو این خونه چخبره 248 00:25:30,750 --> 00:25:34,806 ‫پنج تا کجا و سه تا کجا! ‫حالا دیگه طوری نیست 249 00:25:35,172 --> 00:25:37,548 ‫آخر ماه حل و فصلش می‌کنیم 250 00:25:37,920 --> 00:25:40,350 ‫چهار طبقه برید بالا 251 00:25:45,940 --> 00:25:47,869 ‫خیلی خب 252 00:26:01,056 --> 00:26:03,408 ‫بیایید آشپزخونه رو ببینید 253 00:26:08,030 --> 00:26:11,364 ‫این‌جا رو با مستاجرهای روبرو شریک هستید 254 00:26:11,417 --> 00:26:13,937 ‫اما این‌جا فقط مخصوص پخت و پزه 255 00:26:14,498 --> 00:26:17,068 ‫اون هم از توالت 256 00:26:18,083 --> 00:26:20,750 ‫حلزون، حلزون قشنگ 257 00:26:21,790 --> 00:26:24,456 ‫حلزون بزرگ، حلزون کوچک 258 00:26:29,074 --> 00:26:30,741 ‫فلیسیانا! 259 00:26:31,959 --> 00:26:33,729 ‫الان می‌آم پایین 260 00:26:36,083 --> 00:26:39,208 ‫- حلزون می‌فروشه ‫- چقدر چندشناک 261 00:26:39,566 --> 00:26:42,416 ‫منم همین رو می‌گفتم، اما راستی خوشمزه‌ست 262 00:26:44,586 --> 00:26:46,649 ‫بگو ببینم، آپکار 263 00:26:48,302 --> 00:26:50,341 ‫برای کار استخدام‌تون می‌کنند؟ 264 00:26:50,667 --> 00:26:54,548 ‫خب... من تو کارخونه شکر کار می‌کنم 265 00:26:55,484 --> 00:26:57,347 ‫برای چی می‌پرسی؟ 266 00:26:57,504 --> 00:26:58,771 ‫برای خودم 267 00:26:59,556 --> 00:27:01,774 ‫اون‌جا جای تو نیست، هاگپ 268 00:27:01,971 --> 00:27:04,481 ‫مخصوصا همین بخشی که داره نیرو می‌گیره 269 00:27:04,720 --> 00:27:08,407 ‫زاکاریان و پسران، بزرگ‌ترین ‫کشتی‌داران دریای مرمره 270 00:27:08,903 --> 00:27:11,424 ‫اون‌جا جای تو نیست 271 00:27:12,909 --> 00:27:15,082 ‫کجا جای منه؟ 272 00:27:17,635 --> 00:27:19,152 ‫گوش کن، آپکار 273 00:27:19,735 --> 00:27:23,840 داغ دل آدم تبعیدی، ‫با حسرت چیزِ از دست‌رفته تازه می‌شه 274 00:27:24,351 --> 00:27:28,061 ‫با حرف‌های اشک‌آلودی شروع ‫می‌شه که قلبش رو به درد می‌آره 275 00:27:28,392 --> 00:27:32,392 ‫و یادش می‌آره که ‫چی بوده و چی شده 276 00:27:33,643 --> 00:27:36,018 ‫نستالژی یک دلخوشیه 277 00:27:36,107 --> 00:27:38,628 ‫آدم دلش به یک‌سری حرف‌ها زنده‌ست 278 00:27:38,815 --> 00:27:42,815 ‫خب پس، فردا باهات می‌آم کارخونه 279 00:27:45,417 --> 00:27:47,729 ‫مامانی، ارمنی یعنی چی؟ 280 00:27:49,417 --> 00:27:51,708 ‫به‌ت گفتم برگرد 281 00:27:53,497 --> 00:27:56,830 ‫بیخیال، اون‌جوری نیستند 282 00:27:57,033 --> 00:27:59,867 ‫خب، آپکار، مارسی چجور جاییه؟ 283 00:28:00,082 --> 00:28:03,389 ‫نسب به دیار ما، شهر بزرگیه 284 00:28:04,335 --> 00:28:08,853 ‫بنابراین همه‌جور چیزی ‫توش پیدا می‌شه، خوب و بد 285 00:28:12,106 --> 00:28:14,125 ‫در رو باز کنید، لطفا 286 00:28:39,505 --> 00:28:42,811 ‫مستاجرهای دیگه دارن جلوی اجاق غذا می‌خورند 287 00:28:44,111 --> 00:28:46,146 ‫روم نشد مزاحم‌شون بشم 288 00:28:47,417 --> 00:28:48,995 ‫دیدن سینی دست‌ته؟ 289 00:28:49,350 --> 00:28:50,745 ‫نمی‌دونم 290 00:28:51,480 --> 00:28:55,480 ‫حتما دیدن، چون چندی جلوی در ایستادم 291 00:28:56,310 --> 00:28:58,831 ‫خودشون رو زدند به اون راه 292 00:28:59,733 --> 00:29:04,323 ‫به ما گفتند نوبتی استفاده کنیم، و ‫اینکه آشپزخونه فقط مختص پخت و پزه 293 00:29:04,456 --> 00:29:07,123 ‫بله، گفتند تو اتاق‌مون غذا بخوریم 294 00:29:08,341 --> 00:29:10,174 ‫نمی‌فهمم 295 00:29:25,798 --> 00:29:27,612 ‫ببخشید، لطفا... 296 00:29:27,795 --> 00:29:29,851 ‫تکون خوردی نخوردی! 297 00:29:30,088 --> 00:29:33,277 ‫یعنی چه که به ما دستور می‌دن! ‫ما هنوز این‌جا نشستیم 298 00:29:33,451 --> 00:29:35,711 ‫داد نزن، آروم باش 299 00:29:35,968 --> 00:29:38,634 ‫عشقم بکشه داد می‌زنم. ‫هرکس که ناراحته... 300 00:29:38,724 --> 00:29:42,057 ‫جمع کنه بره همون خراب‌شده‌ی خودش 301 00:29:47,822 --> 00:29:51,822 ‫خوار و خفیف شدن به خاطر ‫گدایی غذا باید وحشتناک باشه 302 00:29:53,619 --> 00:29:56,285 ‫یک سینی پر غذا داریم، ‫ولی نمی‌تونیم بپزیم 303 00:29:57,302 --> 00:30:00,031 ‫مسخره‌تر از این ندیدم! 304 00:30:00,194 --> 00:30:01,838 ‫گدایی آتش! 305 00:30:01,983 --> 00:30:03,591 ‫مرحمت کنید 306 00:30:03,646 --> 00:30:06,417 ‫می‌شه گوشه‌ای از اجاق‌تون رو به ما ببخشید؟ 307 00:30:12,546 --> 00:30:14,215 ‫«گوشه‌ای از اجاق» 308 00:30:14,383 --> 00:30:17,925 ‫فکر کنم جرقه‌ی فکر نانوایی از این‌جا خورد 309 00:30:29,741 --> 00:30:31,689 ‫ببخشید، قربان... 310 00:30:31,872 --> 00:30:35,872 ‫می‌شه این سینی رو بگذارید گوشه فرتون؟ 311 00:30:36,196 --> 00:30:38,467 ‫ما هیچ‌کجا رو نداریم این رو بپزیم 312 00:30:38,978 --> 00:30:40,548 ‫اولین در سمت چپ 313 00:30:40,640 --> 00:30:43,098 ‫تو راهرو منتظر باشید. بازش می‌کنم 314 00:30:44,106 --> 00:30:45,426 ‫ممنون 315 00:30:46,310 --> 00:30:48,640 ‫حوالی اون دشمن فرانسوی 316 00:30:49,099 --> 00:30:51,514 ‫با یک آدم خونگرم‌تر روبرو شدیم 317 00:30:51,844 --> 00:30:54,814 ‫و اندکی رفاقت، در دکان نانوایی 318 00:30:56,396 --> 00:30:57,706 ‫آزاد... 319 00:30:58,111 --> 00:31:00,751 ‫- بیشتر بکش ‫- نه، ممنون، خاله آنا 320 00:31:00,983 --> 00:31:05,257 ‫همین یک تکه. خیلی ترده، تو دهن آب می‌شه 321 00:31:05,525 --> 00:31:07,257 ‫گرسنه نیستم، خاله آنا 322 00:31:08,677 --> 00:31:10,615 ‫بله، معلومه 323 00:31:11,617 --> 00:31:13,195 ‫هیچکس گرسنه نیست 324 00:31:14,668 --> 00:31:17,334 ‫هیچ به این رون بره دست نزدید 325 00:31:18,563 --> 00:31:20,156 ‫خوشتون نیومد؟ 326 00:31:20,582 --> 00:31:22,884 ‫حرف نداره، آنا خانم 327 00:31:23,229 --> 00:31:25,646 ‫از فر که درش آوردیم 328 00:31:25,936 --> 00:31:29,137 ‫بیرونش برشته و قهوه‌ای، توش صورتی 329 00:31:29,417 --> 00:31:31,937 ‫با سیب‌زمینی برشته خوشمزه 330 00:31:32,083 --> 00:31:35,135 ‫و گوجه‌های پخته دلچسب و فلفل 331 00:31:35,832 --> 00:31:39,017 ‫با خودم گفتم خودم تکی همه‌ش رو می‌خورم 332 00:31:39,356 --> 00:31:41,716 ‫اما حالا... نمی‌تونم 333 00:31:44,571 --> 00:31:47,532 ‫بیا بریم کمی هوا بخوریم 334 00:31:59,173 --> 00:32:00,973 ‫بگو ببینم، آپکار 335 00:32:01,774 --> 00:32:04,441 ‫تو موقع تبعید با برادرهای من بودی؟ 336 00:32:06,083 --> 00:32:07,693 ‫بله، آقای هاگپ 337 00:32:08,345 --> 00:32:09,898 ‫با اون‌ها بودم 338 00:32:11,875 --> 00:32:13,445 ‫حق با شما بود 339 00:32:13,668 --> 00:32:16,066 ‫اون‌روز یکشنبه، بعد از کلیسا 340 00:32:16,945 --> 00:32:19,611 ‫جارچی به همه مردهای ارمنی دستور داد 341 00:32:19,888 --> 00:32:22,779 ‫که صبح روز بعد جلوی پاسگاه جمع بشن 342 00:32:23,749 --> 00:32:26,416 ‫شما گفتید: «فورا باید بزنیم به چاک» 343 00:32:27,074 --> 00:32:29,741 ‫«بدون گریه و زاری بابت ‫چیزی که پشت سر می‌گذاریم» 344 00:32:30,993 --> 00:32:34,589 ‫برادرهاتون، آرام، ‫مهران، و اُنیگ موندند 345 00:32:34,991 --> 00:32:38,526 ‫تا هرچه از دست‌شون برمی‌آد ‫برای نجات زاکاریان و پسران بکنند 346 00:32:40,082 --> 00:32:43,416 ‫خب، هم دارایی‌شون رو از ‫کف دادند، هم جون‌شون رو 347 00:32:46,083 --> 00:32:49,417 ‫باز هم شُکر که هنوز بخشی ‫از خانواده‌تون سرپاست 348 00:32:53,417 --> 00:32:55,271 ‫قهوه آماده‌ست 349 00:32:58,782 --> 00:33:01,053 ‫بیا، وقت خوابه 350 00:33:02,879 --> 00:33:05,400 ‫از دیدنتون خیلی خوشحال ام 351 00:33:05,668 --> 00:33:09,001 ‫از پدر تا پسر، ما برای ‫خانواده زاکاریان کار کردیم 352 00:33:09,196 --> 00:33:11,775 ‫و شما هیچوقت رئیس‌بازی درنیاوردید 353 00:33:11,994 --> 00:33:13,624 ‫چرت و پرت نگو 354 00:33:14,854 --> 00:33:19,521 ‫آپکار، پسر آقای ‫پاپازیان رو می‌شناختی که.. 355 00:33:20,066 --> 00:33:22,732 ‫دکتر واسکن پاپازیانِ پاریس؟ 356 00:33:23,546 --> 00:33:25,831 ‫معلومه که می‌شناختمش 357 00:33:26,421 --> 00:33:28,374 ‫خیلی گُل بود 358 00:33:29,496 --> 00:33:33,907 ‫همون دونشبه که جمع شدیم، همراه‌مون بود 359 00:33:34,731 --> 00:33:38,405 ‫چهار پنج هزار نفر جلوی ‫پاسگاه جمع شده بودیم 360 00:33:38,775 --> 00:33:42,005 ‫اسقف پیرمون، سروپ، جلودار ما بود 361 00:33:43,196 --> 00:33:46,278 ‫به‌همون گفتند به دلایل امنیتی نظامی 362 00:33:46,350 --> 00:33:48,353 ‫یک جابجایی جمعیتی کوچک در کاره 363 00:33:49,497 --> 00:33:53,639 ‫به‌مون قول دادن که در ازای نفری ‫200 لیر، برامون گاری فراهم کنند 364 00:33:55,375 --> 00:33:58,042 ‫داراها پول ندارها رو هم دادند 365 00:34:00,659 --> 00:34:03,283 ‫دو ساعت بعد، وقتی ‫سراغ گاری‌ها رو گرفتیم 366 00:34:03,834 --> 00:34:06,111 ‫پاسبون‌ها به ریش‌مون خندیدند 367 00:34:08,830 --> 00:34:13,094 ‫چندین و چند روز، زیر ‫آفتاب سوزان راه می‌رفتیم 368 00:34:13,196 --> 00:34:15,404 ‫توی گل، بی هیچ خوردنی و آشامیدنی 369 00:34:22,896 --> 00:34:27,507 ‫از کنار کاروان‌هایی از ‫کارپوزلو، بورسا، ایزمیت 370 00:34:27,657 --> 00:34:30,089 ‫آداپازاری و ترابوزان گذشتیم 371 00:34:30,766 --> 00:34:33,432 ‫کاروان‌های چند هزار ‫نفری از همه‌جا اومده بودند 372 00:35:11,700 --> 00:35:16,680 ‫تو هفتوان صدها جنازه بی‌سر دیدیم 373 00:35:18,030 --> 00:35:21,266 ‫فرمانده ترک برای سر هر امنی... 374 00:35:21,391 --> 00:35:23,350 ‫600 لیر جایزه گذاشته بود 375 00:35:25,890 --> 00:35:28,256 ‫طاقت‌فرساتر از همه... 376 00:35:32,415 --> 00:35:34,782 ‫گریه و زاری بچه‌ها بود 377 00:35:35,000 --> 00:35:37,261 ‫ترک‌ها جُفتی می‌بستندشون 378 00:35:37,986 --> 00:35:41,029 ‫و از روی صخره‌ها داخل فرات می‌انداختند 379 00:35:43,695 --> 00:35:47,028 ‫و لابه‌های مادرهای ناامید 380 00:35:48,686 --> 00:35:51,841 ‫یکی‌‌شون، از جنون اندوه، ‫شروع کرد به رقصیدن 381 00:35:52,021 --> 00:35:54,687 ‫رقصیدن و رقصیدن 382 00:35:59,860 --> 00:36:01,958 ‫چه به سر پدر سروپ اومد؟ 383 00:36:06,168 --> 00:36:10,277 ‫برای خوار کردنش، ترک‌ها ‫زورش کردند تا لخت بشه 384 00:36:11,930 --> 00:36:15,593 ‫پیرمرد زیبا بود، با اون ریش بلندش 385 00:36:16,042 --> 00:36:17,904 ‫لخت عور راه می‌رفت 386 00:36:57,009 --> 00:36:58,335 ‫اولش 387 00:36:58,664 --> 00:37:02,636 ‫خیال کردم که مقامات ‫از این اتفاقات بی‌‍خبرند 388 00:37:03,184 --> 00:37:07,963 ‫و فقط پلیس مسئول این عذابه 389 00:37:09,354 --> 00:37:13,268 ‫وقتی فرمانده جودت ‫بیک از کنار کاروان گذشت 390 00:37:13,708 --> 00:37:15,549 ‫فریاد زدم 391 00:37:16,108 --> 00:37:18,042 ‫جودت بیک! 392 00:37:20,205 --> 00:37:21,475 ‫ولش کنید 393 00:37:21,793 --> 00:37:23,333 ‫کی هستی؟ چی می‌خوای؟ 394 00:37:24,564 --> 00:37:26,687 ‫اسم من آپکاره، حضرت اشرف 395 00:37:27,343 --> 00:37:29,345 ‫با تمام احترام 396 00:37:29,833 --> 00:37:31,980 ‫می‌خوام بگم که ما داریم سلاخی می‌شیم 397 00:37:32,288 --> 00:37:35,142 ‫ما چندین هزار نفر بودیم 398 00:37:35,260 --> 00:37:40,487 ‫حالا چند صد تا ازمون ‫مونده، بی‌رمق، با پاهای خونین 399 00:37:40,734 --> 00:37:44,458 ‫به آپکار کفش نو ‫می‌دیم، کفش‌های با-دوام! 400 00:37:49,154 --> 00:37:50,733 ‫پس بقیه چی؟ 401 00:37:50,801 --> 00:37:54,557 ‫اگه اون‌ها هم به مال تو راضی ‫باشند، به اون‌ها هم می‌دیم! 402 00:37:54,798 --> 00:37:56,907 ‫ممنونم، حضرت اشرف! 403 00:39:06,906 --> 00:39:08,678 ‫بس کنید! 404 00:39:14,710 --> 00:39:16,712 ‫مثل حیوان که نعلم کردند 405 00:39:17,168 --> 00:39:19,875 پاسبان‌ها برم گردوندند به کاروان 406 00:39:20,821 --> 00:39:25,647 ‫با هر قدم، انگار که یک ‫میلیون سوزن قلبم رو می‌سُفت 407 00:39:26,225 --> 00:39:29,581 ‫اما یک چیز قوی‌تر مجبورم می‌کرد زنده بمونم 408 00:39:29,633 --> 00:39:32,339 ‫تا به مردم بگم که دوزخ رو دیدم 409 00:39:48,083 --> 00:39:50,743 ‫از یک کاروان چند هزار نفری 410 00:39:50,986 --> 00:39:53,949 ‫به ضرب و زور چند صد ‫نفر رو زنده نگه داشته بودند 411 00:39:54,079 --> 00:39:58,925 ‫تا مسئله رو در چشم کنسولگری‌های خارجی، ‫کوچ جمعیتی جلوه بدند 412 00:39:59,298 --> 00:40:02,456 ‫آخرین شهری که ازش گذشتیم حلب بود 413 00:40:03,057 --> 00:40:07,833 ‫بعد از حلب، بیابان بود و مرگ بر اثر تشنگی 414 00:40:10,696 --> 00:40:13,210 ‫تا چشم کار می‌کنه، آب می‌بینم 415 00:40:14,457 --> 00:40:17,124 خیالاتت اند که بازی درمی‌آرند 416 00:40:17,729 --> 00:40:19,336 ‫اسمش سرابه 417 00:40:20,598 --> 00:40:25,105 ‫این‌قدر که فکر و ذکرت ‫آبه، دست آخر آب می‌بینی 418 00:40:27,063 --> 00:40:29,229 ‫اما وهمی بیش نیست 419 00:40:29,435 --> 00:40:33,855 ‫من همونقدر گرسنه ام که ‫تشنه، اما بره کبابی نمی‌بینم 420 00:40:33,948 --> 00:40:36,115 ‫دارم به‌ت می‌گم آبه 421 00:41:06,232 --> 00:41:08,389 ‫گوش کنید، ای کفار 422 00:41:08,709 --> 00:41:12,719 ‫رفقای کُرد ما حاضر اند از ‫سهم آب خودشون به شما بفروشند 423 00:41:13,063 --> 00:41:16,396 ‫اگر تشنه‌ اید، مایه‌ش نفری 100 لیره 424 00:41:18,727 --> 00:41:21,012 ‫شما که خوب می‌دونید ما آه در بساط نداریم 425 00:41:21,292 --> 00:41:23,583 ‫دار و ندارمون رو گرفتید 426 00:41:23,968 --> 00:41:25,068 ‫این آب... 427 00:41:25,526 --> 00:41:28,500 ‫نه مال کردهاست و نه ترک‌ها 428 00:41:28,769 --> 00:41:30,388 ‫مال همه‌ست 429 00:41:30,825 --> 00:41:32,838 ‫چون از آسمان می‌آد 430 00:41:33,952 --> 00:41:35,083 ‫گوش کنید... 431 00:41:35,554 --> 00:41:36,800 ‫جناب... 432 00:41:38,176 --> 00:41:40,320 ‫اسم من واسکن پاپازیانه 433 00:41:41,151 --> 00:41:44,265 ‫من پزشک ام، از دانشگاه پاریس 434 00:41:44,529 --> 00:41:49,583 ‫به عنوان پزشک، که سوگند ‫خورده یاری‌گر هر آدم رنجوری باشه 435 00:41:49,981 --> 00:41:53,545 ‫به این آقایون دستور می‌دم ‫که از آب بارون بنوشند 436 00:43:40,396 --> 00:43:43,244 ‫خودم هم از تشنگی می‌سوختم 437 00:43:43,595 --> 00:43:46,265 ‫اون‌قدری که می‌تونستم دریا ‫رو با ماهی‌هاش قورت بدم 438 00:43:46,666 --> 00:43:49,663 ‫اما برای فرار از مرگ، ‫خودم رو به مردن زدم 439 00:43:57,063 --> 00:44:01,063 ‫حتما شبیه مرده‌ای به نظر می‌رسیدم ‫که ارزش وارسی نداره 440 00:44:01,742 --> 00:44:05,346 ‫تا یک مدت طولانی، با ترس ‫و لرز، بدون حرکت موندم 441 00:44:05,707 --> 00:44:08,359 ‫چشم‌های برادرت آرام 442 00:44:09,517 --> 00:44:11,833 ‫چشم‌هایی که اغلب خندان دیده بودم‌شون 443 00:44:12,434 --> 00:44:14,067 ‫انگار که می‌گفتند 444 00:44:14,266 --> 00:44:16,385 ‫«چرا دارم می‌میرم؟» 445 00:44:19,388 --> 00:44:22,382 ‫تا چه مدت بین مردگان افتاده بودم؟ 446 00:44:24,700 --> 00:44:27,063 ‫کاروانی که می‌گذشت من رو هم برداشت 447 00:44:28,054 --> 00:44:32,721 ‫اون‌ها هم ترک و کرد ‫بودند، اما نه مثل قبلی‌ها 448 00:44:37,063 --> 00:44:40,396 ‫از بین اون‌همه آدم، فقط من زنده موندم 449 00:44:40,936 --> 00:44:42,889 ‫من، منِ سراپا ناچیز 450 00:44:47,831 --> 00:44:52,371 ‫با این تنِ درهم‌کوبیده، که ‫دیگه تاب و توانی نداشت 451 00:44:54,396 --> 00:44:56,812 ‫می‌خواستم بمونم 452 00:44:57,063 --> 00:45:00,396 ‫تا به مردم بگم که آدم می‌تونه ‫با هم‌نوع خودش چه ها کنه 453 00:45:01,606 --> 00:45:05,008 ‫اون شب، آپکار با چهره‌ای محزون 454 00:45:05,346 --> 00:45:09,036 ‫بی‌رحمانه من رو از دنیای جن و پری ربود 455 00:45:09,729 --> 00:45:12,104 ‫فهمیدم که اون کشتی اشباح 456 00:45:12,410 --> 00:45:15,466 ‫که حامل خواهر و دو برادر بزرگ‌تر من بود 457 00:45:15,729 --> 00:45:19,062 ‫دروغی بیش نبود، برای خوش کردن دل من 458 00:45:19,493 --> 00:45:22,447 ‫برای فریفتنِ مرگ، ‫خانواده باید دو دسته می‌شد 459 00:45:22,850 --> 00:45:25,156 ‫ما تصادفا زنده بودیم 460 00:45:25,346 --> 00:45:28,746 ‫بقیه در ریگ‌های ‫سوزان بیابان مُرده بودند 461 00:45:29,066 --> 00:45:30,684 ‫اون شب 462 00:45:31,607 --> 00:45:33,735 ‫معصومیت کودکانه‌م رو از دست دادم 463 00:46:42,750 --> 00:46:44,076 ‫چی شده؟ 464 00:46:44,500 --> 00:46:46,542 ‫نمی‌خواستیم بیدارت کنیم 465 00:46:47,063 --> 00:46:49,729 ‫نگران نباش، چیزی نیست 466 00:46:56,376 --> 00:46:57,987 ‫این‌ها چی ان بابایی؟ 467 00:47:07,938 --> 00:47:11,271 ‫ساس اند، نباید له‌شون بکنی 468 00:47:11,938 --> 00:47:15,271 ‫وگرنه یک لکه قرمز به جا ‫می‌گذارند که بوی بدی داره 469 00:47:15,525 --> 00:47:17,190 ‫خطرناک اند؟ 470 00:47:18,598 --> 00:47:20,621 ‫نه بابا. اما موذی اند 471 00:47:20,742 --> 00:47:24,075 ‫شب‌ها پیداشون می‌شه ‫تا از پوست آدم تغذیه کنند 472 00:47:25,067 --> 00:47:27,733 ‫روزها، تو درزها ‫و حفره‌ها قایم می‌شن 473 00:47:28,303 --> 00:47:30,157 ‫اون‌جا رو! 474 00:47:34,848 --> 00:47:39,515 ‫خیلی نیستند، همین که بکشیم‌شون تمومه 475 00:47:40,261 --> 00:47:42,209 ‫زیاد نیستند 476 00:47:42,506 --> 00:47:45,173 ‫اما کلی تخم می‌گذارند و تکثیر می‌شن 477 00:47:45,473 --> 00:47:47,640 ‫همیشه چندی‌شون می‌مونند 478 00:47:48,148 --> 00:47:50,669 ‫خب باید به خانم صاحب‌خونه بگیم! 479 00:47:51,002 --> 00:47:54,099 ‫نه! اون‌وقت می‌گه ساس‌ها ارمنی اند 480 00:47:54,302 --> 00:47:56,406 ‫و ما با خودمون آوردیم. 481 00:48:18,604 --> 00:48:20,708 ‫صبح بخیر عزیزم، چی می‌خوای؟ 482 00:48:20,761 --> 00:48:24,166 ‫پنج تا تخم مرغ، کره، و ‫یک کیلو سیب‌زمینی لطفا 483 00:48:24,456 --> 00:48:27,482 ‫تخم‌مرغ‌هام تازه اند 484 00:48:27,865 --> 00:48:30,054 ‫مال همین امروز صبح 485 00:48:30,408 --> 00:48:32,512 ‫یا بجوشون یا نیم‌رو کنند 486 00:48:33,938 --> 00:48:36,604 ‫ببخشید، ما خارجی هستیم 487 00:48:36,684 --> 00:48:39,401 ‫بهترین مدرسه مارسی کجاست؟ 488 00:48:41,938 --> 00:48:45,938 ‫تو مارسی مدرسه زیاده 489 00:48:46,217 --> 00:48:48,530 ‫بستگی داره چی بخوای یاد بگیری 490 00:48:49,822 --> 00:48:52,717 ‫همین مدرسه دولتی محلی هم هست 491 00:48:52,958 --> 00:48:56,835 ‫بچه‌های من تا 12 سالگی همین‌جا می‌رفتند 492 00:48:57,645 --> 00:49:00,786 ‫و اما بهترین مدرسه... 493 00:49:03,421 --> 00:49:04,902 ‫صبر کن 494 00:49:07,009 --> 00:49:09,676 ‫آهای، فرناند، اون‌جایی؟ 495 00:49:11,335 --> 00:49:13,648 ‫این‌جا ام. خواب ام 496 00:49:13,938 --> 00:49:16,250 ‫یک سوال داشتم 497 00:49:16,619 --> 00:49:19,910 ‫به نظرت بهترین مدرسه مارسی کجاست؟ 498 00:49:22,604 --> 00:49:25,623 مدرسه سنت هیلاری 499 00:49:26,360 --> 00:49:28,215 ‫سنت هیلاری 500 00:49:31,530 --> 00:49:33,697 ‫بی چون و چرا بهترینه 501 00:49:34,396 --> 00:49:36,287 ‫جای شکی نیست 502 00:49:36,604 --> 00:49:39,271 ‫به‌ش فکر کردم، اما شاید مناسب شما نباشه 503 00:49:39,709 --> 00:49:43,682 ‫نمی‌دونم شهریه‌ش چقدره، اما گرونه 504 00:49:44,264 --> 00:49:48,550 ‫اما خب مدارس دولتی رایگان اند 505 00:49:48,736 --> 00:49:50,539 ‫آه، ترزا 506 00:49:50,704 --> 00:49:53,267 ‫پسر مرسیه سنت هیلاری می‌رفت دیگه؟ 507 00:49:53,556 --> 00:49:55,858 ‫می‌دونی چقدر خرج برمی‌داره؟ 508 00:49:55,968 --> 00:49:58,857 ‫این چیزها رو که با ‫آشپزشون در میون نمی‌گذارند 509 00:49:59,099 --> 00:50:04,999 ‫اما با اون خزها، ماشین‌ها و ‫پرستارهایی که بیرون می‌ایستند 510 00:50:05,208 --> 00:50:07,910 ‫می‌شه گفت که فقرا اون‌جا نمی‌رند 511 00:50:08,541 --> 00:50:13,151 ‫می‌دونم چاره کارتون کیه، آقای هوگوی شیمیدان 512 00:50:13,390 --> 00:50:15,984 ‫برادرزاده‌ش مدرسه می‌رفت 513 00:50:16,226 --> 00:50:18,051 مدرسه سنت هیلاری 514 00:50:18,103 --> 00:50:20,667 ‫مقدمات برای کارشناسی 515 00:50:20,823 --> 00:50:22,917 ‫مطالعات دینی 516 00:50:23,652 --> 00:50:27,120 ‫آقای هوگو، شیمیدان درجه یک 517 00:50:27,481 --> 00:50:30,815 ‫بر حسب ترمی چند فرانک درباره مدرسه حرف زد 518 00:50:31,701 --> 00:50:33,701 ‫این محاسبات برای من معنایی نداشت 519 00:50:34,125 --> 00:50:38,039 ‫درک من از پول به هشت ‫دکمه‌ی مادرم خلاصه می‌شد 520 00:50:38,234 --> 00:50:40,604 ‫که به هر کدام سکه‌ای طلا دوخته شده بود 521 00:50:41,960 --> 00:50:45,436 ‫به محض ورود به مارسی، ‫از یکی استفاده کرده بود 522 00:50:45,872 --> 00:50:50,111 ‫و یکی دیگرش رو هم دیروز، ‫برای راه انداختن آشپزخونه 523 00:50:50,323 --> 00:50:52,604 ‫برای دوری از همسایه‌ی منفور 524 00:50:54,530 --> 00:50:58,819 ‫پس بعضی مدارس پولی اند و بعضی نه؟ 525 00:50:58,951 --> 00:50:59,982 ‫آره 526 00:51:00,490 --> 00:51:04,996 ‫اگر به یک اندازه خوب بودند ‫که دیگه کسی پول نمی‌داد 527 00:51:05,392 --> 00:51:07,246 ‫با آنا موافق ام 528 00:51:07,831 --> 00:51:11,470 ‫مدرسه رایگان در حکم یک‌جور تحصیلات خیریه‌ست 529 00:51:11,529 --> 00:51:13,277 ‫خیریه‌ای برای فقرا 530 00:51:13,745 --> 00:51:17,278 ‫پس انتظار زیادی هم ازش نمی‌ره 531 00:51:17,595 --> 00:51:19,449 ‫جای دودلی نیست 532 00:51:19,831 --> 00:51:22,352 ‫می‌فرستمش بهترین مدرسه 533 00:51:22,839 --> 00:51:26,708 ‫گایان، می‌دونی هزینه‌ی بهترین چقدره؟ 534 00:51:27,131 --> 00:51:30,916 ‫نه، هنوز نمی‌دونیم، اما این‌جوری بهتره 535 00:51:31,271 --> 00:51:34,322 ‫نباید درگیر مسائل فرعی بشیم 536 00:51:34,888 --> 00:51:36,136 ‫هاگپ 537 00:51:36,293 --> 00:51:40,068 ‫ما همه دوست داریم آزاد بره سنت هیلاری 538 00:51:40,604 --> 00:51:43,937 ‫اما منظور از «مسائل فرعی» که می‌گی 539 00:51:44,213 --> 00:51:47,236 ‫شهریه ترم به ترمه، و مخارج دیگه 540 00:51:59,271 --> 00:52:01,021 ‫جیش دارم 541 00:52:03,156 --> 00:52:04,510 ‫بفرما 542 00:52:13,985 --> 00:52:17,631 ‫سنت هیلاری شده بود یک دغدغه خانوادگی 543 00:52:18,057 --> 00:52:22,036 ‫جاه‌طلبی من به شخصه، ‫از بازی کردن نقش خلبان... 544 00:52:22,140 --> 00:52:25,473 ‫راننده تراموا یا شوفر ‫لیموزین فراتر نمی‌رفت 545 00:52:26,180 --> 00:52:29,068 ‫هفت سال‌م بود، موتزارت هم نبود 546 00:52:50,604 --> 00:52:53,722 ‫مادر، آنا و گایان رو در ‫پیاده‌روی‌های طولانی‌شون 547 00:52:53,774 --> 00:52:57,773 ‫در کوچه و بازار شهر همراهی می‌کردم 548 00:52:59,034 --> 00:53:03,701 ‫چشم سه تا مادر من، ‫به دنبال آگهی مشاغل بود 549 00:53:04,254 --> 00:53:07,587 ‫اما نیازمندی‌ها به کارکنان ‫با تجربه خلاصه می‌شد 550 00:53:08,141 --> 00:53:12,900 ‫اگر کسی نیازمند "صندوق‌دار" ‫بود، باید کارآزموده می‌بود 551 00:53:13,368 --> 00:53:16,319 ‫فاکتورنویس باید "ماهر" می‌بود 552 00:53:16,993 --> 00:53:20,926 ‫کمد لباس خیلی کوچک ‫مادر، آنا، و گایان 553 00:53:21,058 --> 00:53:23,475 ‫اون‌ها رو از فروشندگی بازمی‌داشت 554 00:53:23,644 --> 00:53:26,977 ‫شغلی که نیازمند "ظاهر عالی" بود 555 00:53:36,883 --> 00:53:39,772 ‫ویترین یک مغازه ‫بزرگ رو به یاد داد دارم 556 00:53:39,954 --> 00:53:42,140 ‫که مانکن‌های سرهم‌ش 557 00:53:42,238 --> 00:53:45,571 ‫بدن آدمی رو در بخش‌های ‫ایدئال به نمایش می‌گذاشتند 558 00:53:46,298 --> 00:53:50,198 ‫تا رهگذرانی با هیکل پر ‫و پیمان‌تر رو مجاب کنند 559 00:53:50,302 --> 00:53:52,604 ‫که چنین اندامی خواهند داشت 560 00:53:54,214 --> 00:53:58,060 ‫اما علامت "انگلیسی-زبان" اون جلو... 561 00:53:58,152 --> 00:54:01,708 ‫یک بار دیگر مادران ‫سه‌گانه‌ی من رو ناامید کرد 562 00:54:04,402 --> 00:54:08,733 ‫و سپس، معجزه در خیابان روویه رخ داد 563 00:54:10,196 --> 00:54:13,248 ‫نوشته‌، اون‌قدری سربسته بود ‫که نظر ما رو جلب کنه 564 00:54:16,090 --> 00:54:20,407 ‫نگاه کنید «[نیازمند] کارگران». ‫یعنی چند نفر می‌خوان 565 00:54:20,745 --> 00:54:24,427 ‫«از خانه»، یعنی می‌تونیم تو خونه کار کنیم 566 00:54:26,185 --> 00:54:27,780 ‫برو، آراکسی 567 00:54:27,917 --> 00:54:28,164 ‫باشه 568 00:54:33,083 --> 00:54:36,403 ‫صبح بخیر آقا، آگهی‌تون رو دیدم 569 00:54:36,456 --> 00:54:37,708 ‫پیراهن‌دوز هستید؟ 570 00:54:38,896 --> 00:54:41,521 ‫ما سه تا خواهر هستیم، ‫اگه الگو داشته باشیم 571 00:54:41,848 --> 00:54:44,696 ‫قول می‌دیم که نظیرش رو دربیاریم 572 00:54:45,748 --> 00:54:47,318 ‫بفرمایید، خانم 573 00:54:53,617 --> 00:54:56,731 ‫چند دقیقه‌ی بعد، حال و هوای ابدیت داشت 574 00:54:57,094 --> 00:55:01,940 ‫هنوز چهره‌های نگران ‫خاله آنا و گایان یادمه 575 00:55:02,419 --> 00:55:04,372 ‫برای اون‌ها، سرنوشت خانواده زاکاریان 576 00:55:04,478 --> 00:55:07,917 ‫مثل سرنوشت زمین، ثابت ایستاده بود 577 00:55:08,221 --> 00:55:11,182 ‫و در انتظار مادرم بود تا بیرون بیاد 578 00:55:16,951 --> 00:55:19,654 ‫وقتی که عاقبت در مغازه باز شد 579 00:55:19,802 --> 00:55:23,887 ‫مادرم پاکتی در دست داشت که وقت داخل رفتن ‫همراهش نبود 580 00:55:40,913 --> 00:55:43,344 ‫هیچوقت اون شب رو فراموش نمی‌کنم 581 00:55:43,938 --> 00:55:47,938 ‫ساس‌های همه‌جا-حاضر، خوابم رو آشفته بودند 582 00:55:48,099 --> 00:55:50,328 ‫هربار که بیدار می‌شدم 583 00:55:50,401 --> 00:55:53,937 ‫حجره‌ی محقرمون رو می‌دیدم، با سه روحش 584 00:56:15,271 --> 00:56:19,722 ‫مادر، آنا، گایان، سه ‫مریم سرشار از برکت من 585 00:56:19,938 --> 00:56:22,147 ‫با انگشتانی سوزن-سُفته 586 00:56:22,309 --> 00:56:26,754 ‫که به جای چرخ خیاطی ‫نداشته‌شان، به کار گرفته بودند 587 00:56:27,611 --> 00:56:30,473 ‫تنها چیزی که از آقای ‫سی... اچ... ه... می‌دانستد 588 00:56:30,599 --> 00:56:34,196 ‫حروف اول نام او، در بخش چپ سینه‌اش بود 589 00:56:43,938 --> 00:56:46,458 ‫چرا هرروز من رو می‌آری این‌جا؟ 590 00:56:46,794 --> 00:56:48,950 ‫تا کمی هوای تازه بخوریم 591 00:56:49,271 --> 00:56:51,536 ‫مثل یک تعطیلی کوچکه 592 00:56:57,271 --> 00:57:00,266 ‫چرا آپکار دیگه نمی‌آد پیش‌مون؟ 593 00:57:01,709 --> 00:57:04,376 ‫رفته کوهستان تا ریه‌هاش رو درمون کنه 594 00:57:06,604 --> 00:57:11,937 ‫خاله آنا همیشه به‌ش قهوه داغ می‌داد، یادته؟ 595 00:57:12,909 --> 00:57:16,221 ‫یک روز گفت که سرفه‌ش به نظر جالب نیست 596 00:57:18,773 --> 00:57:20,945 ‫برای خودت یک چیزی بخر 597 00:57:21,156 --> 00:57:23,823 ‫نه، ممنون، چیزی میل ندارم 598 00:57:24,466 --> 00:57:28,466 ‫بعدها فهمیدم که آپکار سل داشته 599 00:57:29,107 --> 00:57:30,876 ‫کلمه‌ای که هیچوقت بر زبان نمی‌آوردیم 600 00:57:30,936 --> 00:57:34,916 ‫یا اگر می‌آوردیم، بسیار ‫آرام، انگار که مسری باشد 601 00:57:35,328 --> 00:57:40,103 ‫سل بیماری شرم‌آوری تلقی ‫می‌شد، چرا که لاعلاج بود 602 00:57:41,271 --> 00:57:44,604 ‫می‌خوای نیم ساعت یک دوچرخه کرایه کنی؟ 603 00:57:46,132 --> 00:57:49,180 ‫معلومه که از هزینه‌ش خبر نداری 604 00:57:49,938 --> 00:57:53,271 ‫- مگه چقدره؟ ‫- ساعتی 2.75 فرانک 605 00:57:54,051 --> 00:57:57,115 ‫طوری نیست، خرجش چند تا ‫سوراخ دکمه‌ست 606 00:57:58,604 --> 00:58:01,628 ‫فکر نکنم دوچرخه رو در عوض سوراخ دکمه بدن 607 00:58:02,010 --> 00:58:05,344 ‫نه، بابت سوراخ دکمه زدن، پول می‌گیریم 608 00:58:05,791 --> 00:58:07,938 ‫و با پول‌مون هرکاری بخواهیم می‌کنیم 609 00:58:08,441 --> 00:58:11,459 ‫نون می‌خریم، گوشت، کرایه دوچرخه 610 00:58:11,598 --> 00:58:13,184 ‫بستگی به خودمون داره 611 00:58:15,415 --> 00:58:18,212 ‫حتی می‌تونیم اسمت رو ‫بنویسیم مدرسه سنت هیلاری 612 00:58:18,291 --> 00:58:20,889 ‫- خوشحالی؟ ‫- خیلی 613 00:58:21,136 --> 00:58:24,042 ‫از اون‌جایی که نیم ‫ساعت کرایه‌ی دوچرخه 614 00:58:24,122 --> 00:58:26,129 ‫با بیست دکمه‌ی دست‌دوز هم اندازه بود 615 00:58:26,309 --> 00:58:32,820 ‫شروع کردم به محسابه‌ی چیزها، با ‫10، 100، 1000، 10,000 دکمه 616 00:58:38,010 --> 00:58:41,665 ‫تا پیش از آغاز مدرسه، ‫شب‌ها زیاد نمی‌خوابیدم 617 00:58:42,083 --> 00:58:46,026 ‫روز قبلش، تمام خرت و ‫پرت‌های پسربچگی‌م رو 618 00:58:46,299 --> 00:58:49,051 ‫یواشکی انداختم تو سطل زباله 619 00:58:53,579 --> 00:58:57,364 ‫اون روز صبح، همین‌جور ‫که رفتگر وسایل بچگی‌م رو 620 00:58:57,677 --> 00:59:01,441 ‫همراه با زباله‌های خانه برمی‌داشت 621 00:59:01,758 --> 00:59:04,279 ‫با ترس و لرز گوش می‌دادم 622 00:59:46,785 --> 00:59:47,925 ‫آزاد 623 00:59:53,872 --> 00:59:55,775 ‫گمونم که اون بوسه رو یادمه 624 00:59:56,258 --> 01:00:00,804 ‫خودم رو کشیدم کنار، چون ‫زبر بود و بوی عرق می‌داد 625 01:00:01,271 --> 01:00:03,449 ‫نمی‌دونستم رنگ‌پریدگی او 626 01:00:03,501 --> 01:00:06,604 ‫چین و چروک و پف زیر چشم‌های او 627 01:00:07,041 --> 01:00:09,506 ‫به معنای یک کشیک اضافه در کارخانه بود 628 01:00:09,779 --> 01:00:11,882 ‫تا خرج سنت هیلاری جور بشه 629 01:00:25,973 --> 01:00:28,625 ‫برو، آزاد. روت حساب می‌کنیم 630 01:01:05,167 --> 01:01:07,687 ‫انتظار چنین چیزی رو داشتم 631 01:01:07,938 --> 01:01:10,458 ‫برای اینکه از قماش همکلاسی‌هام به نظر بیام 632 01:01:10,717 --> 01:01:14,696 ‫لباسی از "نخ خالص شتلاند" تنم کردند 633 01:01:14,916 --> 01:01:17,003 ‫و "چرم اعلی" 634 01:01:17,271 --> 01:01:20,604 ‫آما "زیب و زیور" من، جعلی می‌نمود 635 01:01:21,271 --> 01:01:24,911 ‫رفقای من، با کفش‌های کتانی محکم 636 01:01:25,392 --> 01:01:28,941 ‫مغرورانه لباس‌های ‫نامرغوب‌شون رو به رخ می‌کشیدند 637 01:01:29,173 --> 01:01:32,028 ‫بی این که خدشه‌ای به ‫وجهه اجتماعی‌شون وارد بشه 638 01:01:40,604 --> 01:01:43,937 ‫این‌جا نشین. جا رو برای الکساندر نگه داشتم 639 01:02:03,467 --> 01:02:04,857 ‫بنشین 640 01:02:09,822 --> 01:02:12,243 ‫امیدوارم تعطیلات خوشی رو گذرونده باشید 641 01:02:13,719 --> 01:02:17,177 ‫و آماده یک سال تحصیلی خوب باشید 642 01:02:17,268 --> 01:02:18,722 ‫بله، خانم 643 01:02:19,425 --> 01:02:21,808 ‫خوبه. حالا حضور و غیاب 644 01:02:22,605 --> 01:02:24,828 ‫- الکساندر پاژه ‫- حاضر 645 01:02:25,471 --> 01:02:27,527 ‫- آرنو رژیس ‫- حاضر 646 01:02:27,913 --> 01:02:29,969 ‫- ریموند مرسیه ‫- حاضر 647 01:02:30,085 --> 01:02:32,169 ‫- فردیک شابک ‫- حاضر 648 01:02:32,517 --> 01:02:34,504 ‫- وینسنت فابر ‫- حاضر 649 01:02:34,688 --> 01:02:37,842 ‫اسامی فرانسوی به ترتیب الفبایی نبود 650 01:02:38,328 --> 01:02:41,584 ‫و ممکن بود هر لحظه اسم من صدا زده بشه 651 01:02:42,584 --> 01:02:44,641 ‫- زاویه دلفور ‫- حاضر 652 01:02:45,311 --> 01:02:47,368 ‫- فرانسوآ ژنیه ‫- حاضر 653 01:02:48,135 --> 01:02:50,192 ‫- پیر بُنیفه ‫- حاضر 654 01:02:50,707 --> 01:02:52,764 ‫- دوما بنیفه ‫- حاضر 655 01:02:53,410 --> 01:02:55,494 ‫- پاسکال آگستینی ‫- حاضر 656 01:02:56,869 --> 01:02:59,114 ‫آه، حتما من ام 657 01:02:59,226 --> 01:03:01,889 ‫آزا... 658 01:03:02,160 --> 01:03:04,137 ‫-زا-کا-قیان 659 01:03:05,529 --> 01:03:08,458 ‫آزاد زاکاریان. من ام 660 01:03:10,711 --> 01:03:13,912 ‫اسم کوچکت چیه؟ آزادزاکاریان؟ 661 01:03:14,540 --> 01:03:15,675 ‫آزاد، خانم 662 01:03:15,779 --> 01:03:18,145 ‫- با "ز" دیگه؟ ‫- بله، خانم 663 01:03:18,604 --> 01:03:21,567 ‫- زاکاریان هم با "ز"؟ ‫- بله، خانم 664 01:03:21,836 --> 01:03:23,545 ‫بنشین، زاکاریان 665 01:03:25,999 --> 01:03:29,103 ‫داشتند زیباترینِ نام‌ها ‫رو به سخره می‌گرفتند 666 01:03:29,479 --> 01:03:32,628 ‫در کشور من، آزاد، یعنی آزاد! 667 01:03:33,208 --> 01:03:35,631 ‫و ارامنه این اسم رو روی بچه‌هاشون می‌گذارند 668 01:03:37,557 --> 01:03:38,730 ‫ساکت! 669 01:03:38,825 --> 01:03:40,117 ‫سکوت! 670 01:03:41,500 --> 01:03:42,167 ‫شابک! 671 01:03:43,516 --> 01:03:44,333 ‫ژنیه! 672 01:03:45,833 --> 01:03:46,925 ‫پیر! 673 01:03:48,667 --> 01:03:49,458 ‫دوما! 674 01:03:49,971 --> 01:03:50,922 ‫سیکارد! 675 01:03:52,949 --> 01:03:54,153 ‫پیقون! 676 01:03:55,513 --> 01:03:57,208 ‫گفتم پیقون! 677 01:03:59,028 --> 01:04:01,379 ‫- واتی ‫- توارد! 678 01:04:02,457 --> 01:04:04,512 ‫- ورون ‫- سانتینی 679 01:04:06,529 --> 01:04:08,744 ‫- میازرد! ‫- کیزین! 680 01:04:09,779 --> 01:04:12,019 ‫- فلوران ‫- تیسن 681 01:04:21,044 --> 01:04:23,659 ‫عقلم اون‌قدری می‌رسید که درجا بفهمم 682 01:04:23,711 --> 01:04:27,606 ‫هیچوقت در باشگاهِ مشاهیر ‫مادرزاد پذیرفته نمی‌شم 683 01:04:28,217 --> 01:04:31,536 ‫محکوم به نداشتن دوستان مدرسه‌ای 684 01:04:31,729 --> 01:04:34,010 ‫از تلاش برای محبوب یا منفور شدن، دست کشیدم 685 01:04:34,193 --> 01:04:37,754 ‫و به بی‌دوست بودن تن در دادم 686 01:04:43,063 --> 01:04:45,229 ‫به نظر خوشمزه‌ست، آنا 687 01:04:45,997 --> 01:04:48,309 ‫چطور بودم؟ 688 01:04:48,542 --> 01:04:51,208 ‫تو علوم طبیعی از 20، 18 گرفتم 689 01:04:51,794 --> 01:04:53,083 ‫آفرین! 690 01:04:53,283 --> 01:04:58,715 ‫18؟ چطور؟ همین روز اول؟ ‫بی هیچ تکلیف و آزمونی؟ 691 01:04:59,290 --> 01:05:02,136 ‫درسمون درباره حشرات بود، ‫معلم سوال کرد که... 692 01:05:02,580 --> 01:05:05,298 ‫«کی می‌تونه یک حشره گزنده نام ببره؟» 693 01:05:05,883 --> 01:05:09,765 ‫چون که هیچکس جواب نداد، من گفتم "ساس" 694 01:05:09,956 --> 01:05:12,874 ‫خدا کنه نگفته باشی که تو خونه ساس داریم! 695 01:05:13,128 --> 01:05:16,706 ‫معلومه که نه. الکی گفتم جایی خوندم 696 01:05:20,928 --> 01:05:27,560 ‫اسم علمی ساس ‫Cimex lectulariusـه 697 01:05:28,900 --> 01:05:32,233 ‫خیال نمی‌کردم بره مدرسه ‫تا درباره ساس‌ چیز یاد بگیره 698 01:05:34,010 --> 01:05:36,323 ‫دوست هم پیدا کردی؟ 699 01:05:36,856 --> 01:05:39,472 ‫با دروغ پاسخ دادم 700 01:05:40,148 --> 01:05:43,064 ‫دروغ گفتم تا حقیقت زننده‌ای رو تغییر بدم 701 01:05:43,565 --> 01:05:46,778 ‫فریفتن آدم خوش‌باور، ساده‌ست 702 01:05:48,981 --> 01:05:52,315 ‫اون شب، پدرم برگشت ‫سراغ کار کارخانه 703 01:05:52,503 --> 01:05:54,207 ‫چهره‌ش مملو از غرور بود 704 01:05:54,301 --> 01:05:57,954 ‫چرا که پسرش به نخبگان شهر پیوسته بود 705 01:06:01,198 --> 01:06:05,386 ‫طی پنج سال بعد، تصمیم گرفتم ‫زنگ‌های تفریح با خودم باشم 706 01:06:05,748 --> 01:06:08,899 ‫و ارتباطم با همکلاسی‌هام ‫رو، محدود کنم به... 707 01:06:09,001 --> 01:06:11,303 ‫نشستن کنارشون، سر کلاس‌ها 708 01:06:11,592 --> 01:06:14,265 ‫کم‌کم از آرامش کلاسِ خالی از آشوب 709 01:06:14,317 --> 01:06:16,873 ‫لذت می‌بردم 710 01:06:20,851 --> 01:06:24,184 ‫همون لحظه‌ای که راهب پینون رو دیدم، ‫ازش بدم اومد 711 01:06:24,884 --> 01:06:27,744 ‫همین‌جور که سرش رو کرده ‫بود در کتاب ادعیه و راه می‌رفت 712 01:06:27,940 --> 01:06:32,208 ‫به نظر سخت مستغرق بود و منفصل از دنیا 713 01:06:32,766 --> 01:06:36,427 ‫اما پاهاش با زیرکی از سنگ‌ها می‌گذشتند 714 01:06:36,525 --> 01:06:40,800 ‫و بهترین راه رو در اطراف هر مانع، می‌یافتند 715 01:06:41,407 --> 01:06:45,240 ‫کتاب می‌خوند یا پاهاش رو می‌پایید؟ 716 01:06:45,663 --> 01:06:50,008 ‫گمونم به خواندن وامی‌نمود ‫و پاهاش رو می‌پایید 717 01:06:51,114 --> 01:06:56,175 ‫من به روح القدس، ‫کلیسای مقدس کاتولیک 718 01:06:56,402 --> 01:06:58,793 ‫و یکدلی قدیسین اعتقاد دارم 719 01:06:59,207 --> 01:07:01,511 ‫اما از راهب پینون خوشم نمی‌اومد 720 01:07:01,564 --> 01:07:05,636 ‫او هم مزد من رو داد، با محدود ‫کردنم به جهنم شخصی کوچک 721 01:07:05,689 --> 01:07:08,228 ‫پنج شش ردیف عقب‌تر از بقیه کلاس 722 01:07:09,781 --> 01:07:12,946 ‫عیسی مسیح کلیسای کاتولیک رو بنیان گذاشت 723 01:07:13,093 --> 01:07:15,904 ‫زمانی که پیتر قدیس گفت «تو پیترس هستی» 724 01:07:16,005 --> 01:07:19,339 ‫«و بر فراز کوه، کلیسای ‫خود را بنیان خواهم نهاد» 725 01:07:19,871 --> 01:07:25,355 ‫رژیس، آیا ما خارج از کلیسای ‫کاتولیک مقدس روم، نجات خواهیم یافت؟ 726 01:07:25,725 --> 01:07:28,465 ‫هیچکس بیرون از کلیسای کاتولیک ‫مقدس روم، نجات نخواهد یافت 727 01:07:32,794 --> 01:07:35,318 ‫زاکاریان عضو کدام کلیساست؟ 728 01:07:35,422 --> 01:07:37,781 ‫می‌دونم که باید می‌گفتم... 729 01:07:38,361 --> 01:07:39,834 ‫«عضو کلیسایی که... 730 01:07:40,039 --> 01:07:41,535 ‫«هفده سال پیش از روم... 731 01:07:41,731 --> 01:07:45,279 ‫«بر ویرانه‌های معبدی پاگانی ساخته شد، ‫اولین بازیلیکای جهان... 732 01:07:45,332 --> 01:07:46,542 ‫«در اچمیادزین... 733 01:07:46,871 --> 01:07:49,078 ‫«که همچون ذکری‌ست... 734 01:07:49,169 --> 01:07:52,083 ‫«به معنای پسر خدا آمده» 735 01:08:29,963 --> 01:08:33,291 ‫باید همین پاسخ رو به مفتشین خود می‌دادم 736 01:08:33,395 --> 01:08:35,944 ‫که اعتبار مسیحی مرا به پرسش گرفته بودند 737 01:08:36,948 --> 01:08:40,281 ‫حالا که می‌خواهید بدونید، به‌تون می‌گم 738 01:08:40,854 --> 01:08:44,142 ‫به کلیسایی که از کلیساهای دیگه بد نمی‌گه! 739 01:08:44,256 --> 01:08:47,576 ‫کافیه! مثلا دارم اصول دین درس می‌دم! 740 01:08:47,860 --> 01:08:51,156 ‫این‌جا ارمنستان نیست! بیرون 741 01:08:53,526 --> 01:08:56,105 ‫گستاخی‌م، در سرم پیچید 742 01:08:56,566 --> 01:08:58,941 ‫تمام روز، در انتظار اون ‫نجوای وحشتناک بودم که... 743 01:08:59,102 --> 01:09:01,283 ‫«زاکاریان، دفتر مدیر» 744 01:09:01,417 --> 01:09:04,812 ‫اما اون روز و روزهای ‫به دنبالش، اتفاقی نیفتاد 745 01:09:05,521 --> 01:09:07,677 ‫این اتفاق نادیده گرفته شد 746 01:09:07,916 --> 01:09:11,249 ‫همین‌طور غیبت همیشگی ‫من در کلاس‌های راهب پینون 747 01:09:12,134 --> 01:09:17,468 ‫بعدها، در برنانوس خواندم ‫«کشیش متوسط، زشت است» 748 01:09:20,063 --> 01:09:24,539 ‫تا چند سال بعد، برای به ‫نمایش گذاشتن اتحاد مدرسه 749 01:09:24,818 --> 01:09:27,293 ‫در عکس‌های کلاسی سالانه، دخیل شدم 750 01:09:27,590 --> 01:09:29,412 ‫بیا این‌جا، زاکاریان 751 01:09:31,001 --> 01:09:35,302 ‫از نظر درسی، با افتخار ‫در میان هشت نفر برتر بودم 752 01:09:35,541 --> 01:09:40,490 ‫با این مزیت که موجب ‫برانگیختن حسادت کسی نمی‌شد 753 01:09:52,353 --> 01:09:54,235 ‫ضمنا این همان سالی بود که 754 01:09:54,288 --> 01:09:57,841 ‫مشروط به آمدن از سمت راست خیابان پارادیس 755 01:09:58,095 --> 01:10:01,060 ‫اجازه داشتم تنها به خانه برگردم 756 01:10:04,772 --> 01:10:07,897 ‫خدا با ماست، عزیزان من. خواهیم دید 757 01:10:09,088 --> 01:10:11,940 ‫خانم گایان سزاوار خوشبختیه 758 01:10:12,264 --> 01:10:16,343 ‫گاربیس شوهر معرکه‌ای ‫می‌شه، راستی که به هم می‌آن 759 01:10:16,834 --> 01:10:19,147 ‫چقدر قدم من خوش‌یمنه! 760 01:10:19,469 --> 01:10:21,885 ‫اما پاسخ رو خیلی پشت گوش نندازید 761 01:10:22,120 --> 01:10:26,786 ‫این شاخ شمشاد ساکن ولانسه. ‫همین خونه بغلی که نیست 762 01:10:27,319 --> 01:10:31,485 ‫الهی که خدا براشون بسازه، به قول مردم ما... 763 01:10:31,676 --> 01:10:34,150 ‫الهی که موهاشون روی یک بالش سفید شه 764 01:10:34,705 --> 01:10:38,705 ‫من طلبِ شفاهی چنین خیری رو ‫در خیلی ازدواج‌ها شنیده بودم 765 01:10:39,201 --> 01:10:44,019 ‫اما هیچ‌وقت نمی‌فهمیدم چرا خداوند باید ‫کسانی رو محکوم کنه به این که... 766 01:10:44,396 --> 01:10:48,331 ‫یک بالش رو باهم شریک بشن و روش عرق بریزند! 767 01:10:49,857 --> 01:10:51,665 ‫آزاد، عزیزم! 768 01:10:52,648 --> 01:10:55,961 ‫چقدر متاسف می‌شدم اگر نمی‌دیدمت 769 01:10:56,103 --> 01:11:00,811 ‫قلبم لبریز از شادیه، تپیدنش رو حس می‌کنی؟ 770 01:11:01,063 --> 01:11:04,895 ‫توده‌ی عظیم و ژله‌مانند ‫سینه‌های بزرگ و شل و ول او 771 01:11:05,274 --> 01:11:09,819 ‫تپش قلب او رو با لایه‌های چربی خفه می‌کرد 772 01:11:10,184 --> 01:11:12,184 ‫بله، احساس می‌کنم 773 01:11:12,619 --> 01:11:14,848 ‫کم مونده بود اصل کاری رو فراموش کنم 774 01:11:15,063 --> 01:11:17,917 ‫خانم آراکسی، خانم آنا، تشریف دارید؟ 775 01:11:18,359 --> 01:11:20,214 ‫بله، این‌جاییم 776 01:11:20,414 --> 01:11:22,780 ‫یادم رفت عکس گاربیس رو بدم به‌تون 777 01:11:22,891 --> 01:11:26,705 ‫خودش از این قضیه خبر ‫نداره، این راز کوچولوی ماست 778 01:11:27,265 --> 01:11:31,265 ‫بیا، این رو بده به مادرت، ‫که من دیگه تا بالا نیام 779 01:11:34,323 --> 01:11:37,484 ‫در اون سن و سال، برداشت ‫من از ازدواج محدود بود 780 01:11:37,729 --> 01:11:41,521 ‫و به ریختن بادام‌های ‫شکرپوشِ آبی و صورتی... 781 01:11:41,786 --> 01:11:43,919 ‫داخل کیسه‌های شفاف، خلاصه می‌شد 782 01:11:44,533 --> 01:11:46,966 ‫حالا می‌فهمم که [ازدواج] به یک معنا 783 01:11:47,445 --> 01:11:50,017 ‫مزاحمت بی‌عذر ‫مردی‌ست که از راه می‌رسید 784 01:11:50,094 --> 01:11:53,443 ‫تا مایه رنجش مادران سه‌گانه‌ی من بشه 785 01:11:53,729 --> 01:11:55,680 ‫از اون خانم تاکوی هم خوشم نمی‌آد 786 01:11:58,566 --> 01:12:02,725 ‫چاپلوسی‌هاش این‌قدر چسبناکه که ‫آدم دلش می‌خواد دست‌هاش رو بشوره 787 01:12:03,063 --> 01:12:06,265 ‫من هم ازش خوشم نمی‌آد، ‫اما زن او که نمی‌خوای بشی 788 01:12:06,317 --> 01:12:11,628 ‫به جای اینکه نقشه ازدواج بریزی، ‫یک کلام بگو سربار ام دیگه 789 01:12:13,631 --> 01:12:15,643 ‫خیلی خوب، از این‌جا می‌رم 790 01:12:16,558 --> 01:12:19,183 ‫اما برای همچین کاری محتاج شوهر نیستم 791 01:12:21,534 --> 01:12:23,175 ‫آنامون رو ببین 792 01:12:23,447 --> 01:12:25,088 ‫قشنگ یک نگاه بکن 793 01:12:25,217 --> 01:12:27,649 ‫با این گیس سفید و فداکاری‌هاش... 794 01:12:28,143 --> 01:12:32,198 ‫کسی که ازدواج نکرد تا خواهرهاش رو بزرگ کنه 795 01:12:32,673 --> 01:12:35,340 ‫فقط برای اینکه به ‫مادرمون چنین قولی داده بود 796 01:12:36,404 --> 01:12:38,925 ‫تو چیزی به کسی بدهکار نیستی 797 01:12:40,193 --> 01:12:43,403 ‫اما داری پا جای پای آنا می‌گذاری 798 01:12:44,193 --> 01:12:46,392 ‫زنیتت رو از دست نده 799 01:12:46,445 --> 01:12:49,545 ‫که چند سال بعد مایه پشیمونی‌ته 800 01:12:50,534 --> 01:12:54,219 ‫حرف گوش کن، گایان. با ‫این مَرده یک قراری بگذار 801 01:12:54,680 --> 01:12:57,986 ‫و اگه پسندت بود، دست‌دست نکن 802 01:12:58,771 --> 01:13:01,194 ‫تا هنوز فرصت هست، برو 803 01:13:02,396 --> 01:13:04,552 ‫من همین‌جوری که هستم، راضی ام 804 01:13:05,010 --> 01:13:07,677 ‫سری رو که درد نمی‌کنه دستمال نمی‌بندند 805 01:13:15,241 --> 01:13:17,630 ‫در مارسی برف می‌بارید 806 01:13:17,951 --> 01:13:23,616 ‫برفی که در 40 سال گذشته سابقه نداشت 807 01:13:34,655 --> 01:13:37,536 ‫دهنت رو باز کن، ‫زبونت رو درآر و بگو... 808 01:13:43,469 --> 01:13:45,635 ‫بگذار اون پشت رو هم ببینیم 809 01:14:10,168 --> 01:14:11,633 ‫دراز بکش 810 01:14:22,048 --> 01:14:23,553 ‫نفس بکش 811 01:14:27,656 --> 01:14:29,396 ‫نفس عمیق 812 01:14:35,160 --> 01:14:36,552 ‫دوباره 813 01:14:40,932 --> 01:14:43,673 ‫بگو 33، 33 814 01:14:49,684 --> 01:14:51,076 ‫سرفه کن 815 01:14:58,729 --> 01:15:02,570 ‫اگر فقط به صدای یک سینه گوش بدم، راحت‌تره 816 01:15:03,080 --> 01:15:04,516 ‫شرمنده 817 01:15:07,200 --> 01:15:09,073 ‫سرفه کن، کوچولو 818 01:15:17,200 --> 01:15:18,997 ‫خیلی خوب 819 01:15:27,119 --> 01:15:28,982 ‫دمای تنم چنده؟ 820 01:15:29,292 --> 01:15:30,375 ‫نزدیک 38 821 01:15:31,009 --> 01:15:34,223 ‫مادران سه‌گانه‌م درباره تب دروغ گفته بودند 822 01:15:34,476 --> 01:15:37,365 ‫«اندکی بیش از 38» 823 01:15:37,784 --> 01:15:41,206 ‫«نه 39« 824 01:15:41,674 --> 01:15:44,081 ‫«که تقریبا 40» 825 01:15:45,130 --> 01:15:47,286 ‫دکتر چی گفت؟ 826 01:15:47,388 --> 01:15:49,700 ‫گفت داری بهتر می‌شی 827 01:15:50,521 --> 01:15:52,833 ‫- هیچ هم این‌طور نیست ‫- منظورت چیه؟ 828 01:15:53,279 --> 01:15:55,889 ‫تو خونه ما، وقتی چیزی بهتر می‌شه 829 01:15:56,192 --> 01:15:58,140 ‫بقیه هم بهتر‌ می‌شن 830 01:15:58,396 --> 01:16:00,917 ‫الان که انگاری همه‌تون ناخوش اید 831 01:16:02,396 --> 01:16:04,216 ‫سعی کن بخوابی 832 01:16:43,668 --> 01:16:47,668 ‫«ضماد داغِ سوزان، ساعت ‫به ساعت، روزی 24 ساعت» 833 01:16:47,863 --> 01:16:52,849 ‫دکتر فیلبرت تاکید کرده بود که این ‫ضماد باید شبانه‌روزی مصرف بشه 834 01:16:56,545 --> 01:17:00,142 ‫اون دوران، تنها راه مقابله ‫با بیماری من همین بود 835 01:17:00,651 --> 01:17:03,172 ‫که نوع وخیمی از سینه‌پهلو به شمار می‌رفت 836 01:17:03,375 --> 01:17:05,896 ‫ظاهرا، سینه‌پهلوی خشک هم داریم 837 01:17:06,042 --> 01:17:08,708 ‫اما سینه‌پهلوی ما... 838 01:17:09,440 --> 01:17:11,752 ‫سروتیبرینوسه 839 01:17:12,042 --> 01:17:13,740 ‫یعنی چی؟ 840 01:17:13,792 --> 01:17:17,687 ‫یعنی ریه پر می‌شه ‫از مایعات، گاهی تا دو لیتر 841 01:17:18,708 --> 01:17:22,272 ‫از قضا باید با سرنگ بیرون کشیده بشه 842 01:17:22,708 --> 01:17:25,375 ‫مگر این که با همین ضماد داغ خشکش کنیم 843 01:17:26,188 --> 01:17:28,604 ‫خشکش می‌کنیم، آراکسی 844 01:17:31,049 --> 01:17:33,716 ‫سینه‌‍پهلوی من، شد سینه‌پهلوی اون‌ها 845 01:17:34,473 --> 01:17:37,140 ‫ریه‌های اون‌ها بود که پر از مایعاتی می‌شد 846 01:17:37,208 --> 01:17:39,875 ‫که می‌خواستند با ضماد داغ خشکش کنند 847 01:17:42,984 --> 01:17:47,013 ‫مادر، آنا و گایان، ‫مادرهای چندگانه من 848 01:17:47,179 --> 01:17:49,700 ‫هر سه با هم، قلبی رئوف رو شکل می‌دادند 849 01:17:49,992 --> 01:17:53,776 ‫حالا می‌فهمم که عشق، در بدو تولد آغاز می‌شه 850 01:17:59,375 --> 01:18:02,042 ‫دکتر گفت سوزان، تاب‌آوردنیه 851 01:18:02,545 --> 01:18:05,066 ‫تاب‌آوردنی نیست 852 01:18:05,585 --> 01:18:08,919 ‫فقط اولش این‌جوریه، بعدش عادت می‌کنی 853 01:18:10,123 --> 01:18:12,304 ‫ببین، قابل تحمله 854 01:18:12,906 --> 01:18:17,325 ‫روی دست آره، اما روی سینه نه 855 01:18:17,790 --> 01:18:18,839 ‫ببین 856 01:18:29,683 --> 01:18:31,897 ‫حتی روی گونه هم اذیتی نداره 857 01:18:36,278 --> 01:18:38,554 ‫خودخواهی معصومانه‌ی کودکی 858 01:18:38,643 --> 01:18:41,131 ‫تا 300 ضماد بعدی 859 01:18:41,298 --> 01:18:46,401 ‫گونه‌ی گایان رو به عنوان ‫تضمین تحمل‌پذیری سوزش می‌خواستم 860 01:19:01,075 --> 01:19:04,997 ‫یک شب، دکتر فیلبرت ‫با یک دکتر دیگه اومد 861 01:19:05,131 --> 01:19:06,932 ‫دکتر شارلت 862 01:19:07,549 --> 01:19:09,706 ‫گرچه اسمش به مال کمدین‌ها شباهت داشت 863 01:19:09,884 --> 01:19:12,868 ‫می‌دونستم که اومده تا ریه‌م رو تخلیه کنه 864 01:19:13,067 --> 01:19:15,190 ‫با یک سرنگ بزرگ! 865 01:19:20,577 --> 01:19:22,534 ‫می‌خواید به ریه‌م تلمبه بزنید؟ 866 01:19:22,920 --> 01:19:25,232 ‫چی شد که همچین فکری کردی؟ 867 01:19:26,889 --> 01:19:29,769 دست مکانویی که مادرم امروز آورد 868 01:19:30,386 --> 01:19:32,185 ‫شش ماه زودتر 869 01:19:32,330 --> 01:19:34,997 ‫آخه قرار بود کادوی تولدم باشه 870 01:19:35,392 --> 01:19:39,392 ‫و اولین باره که بابام نرفته سر کار 871 01:20:05,333 --> 01:20:09,046 ‫متاسفانه باید مکانو رو پس بدید، رفیق 872 01:20:09,558 --> 01:20:13,858 ‫- می‌دونی چرا؟ ‫- چون نیازی به تلمبه نیست 873 01:20:14,058 --> 01:20:18,095 ‫زدن‌مون رو می‌دونی، نزدن‌مون رو می‌دونی، ‫جنابعالی همه‌چی رو می‌دونی! 874 01:20:18,314 --> 01:20:22,509 ‫نه، وقتی زدید پشتم 875 01:20:22,676 --> 01:20:26,417 ‫طرف ناخوش صدای خفه‌ای ‫داشت، طرف سلامت صدای پوک 876 01:20:27,091 --> 01:20:30,847 ‫امروز، صدای هر دو پوک بود، ‫پس به نظر درمان شدم 877 01:20:30,960 --> 01:20:33,481 ‫بله، بله، درمان شدی 878 01:20:35,083 --> 01:20:37,500 ‫چهره‌های اون شب‌شون رو به یاد دارم 879 01:20:38,018 --> 01:20:40,382 ‫مادرم با چشم‌های خسته‌ش 880 01:20:40,564 --> 01:20:44,897 ‫خاله آنا، با موهای ژولیده‌ش، که از ‫زمان ناخوشی من شانه نخورده بود 881 01:20:45,294 --> 01:20:48,627 ‫گایان، و چهره‌ی مغمومش، ‫که با ضماد من سوخته بود 882 01:20:49,238 --> 01:20:51,758 ‫و پدرم، که خیلی شکسته شده بود 883 01:20:51,896 --> 01:20:54,562 ‫انگار که همه‌شون رو از موزه ‫تندیس‌های مومی آورده بودند 884 01:20:55,106 --> 01:20:59,042 ‫و منفصل از واقعیت، ‫نفهمیده بودند که من درمان شدم 885 01:21:01,315 --> 01:21:03,177 ‫پزشک‌ها دوست دارن برنده باشن 886 01:21:03,229 --> 01:21:05,854 ‫اما این بار بُرد با عزم راسخ شما بود 887 01:21:06,070 --> 01:21:09,403 ‫این پیروزی مال شماست، ‫شما بودید که برش گردوندید 888 01:21:10,126 --> 01:21:12,793 ‫دو روز دیگه برمی‌گردم تا معاینه‌ش کنم 889 01:21:13,542 --> 01:21:15,750 ‫در این فاصله، این تقویتی‌ها رو به‌ش بدید 890 01:21:16,354 --> 01:21:18,296 ‫و دیگه نیازی به ضماد نیست 891 01:21:40,521 --> 01:21:43,187 ‫بیماری من، جلسه ملاقات با... 892 01:21:43,259 --> 01:21:45,780 ‫خواستگار خاله آنا رو به تعویق انداخته بود 893 01:21:46,496 --> 01:21:50,469 ‫خانم تاکوی باله‌ی سالانه‌ی ‫خیریه رو موقعیت خوبی می‌دونست 894 01:21:50,585 --> 01:21:55,599 ‫تا با این ققل‌ساز ولانسی ‫ملاقاتی داشته باشیم 895 01:21:57,951 --> 01:22:00,680 ‫گایانِ ما، دل به دریای این ‫ملاقات سرنوشت‌ساز زد 896 01:22:00,766 --> 01:22:04,255 ‫در حالی که آثار سوختگی ‫ضماد همچنان بر چهره‌ش بود 897 01:22:04,975 --> 01:22:08,975 ‫و لباسی گشاد به تن داشت که ‫برجستگی‌های تنش رو می‌‌پوشاند 898 01:22:18,625 --> 01:22:21,694 ‫خیلی خوشحالیم که این‌جا پیش شما هستیم! 899 01:22:37,213 --> 01:22:39,697 ‫بگید چه اتفاقی برای گابریس عزیزمون افتاد؟ 900 01:22:40,129 --> 01:22:42,237 ‫ترفیع گرفت و مدیر شد 901 01:22:42,927 --> 01:22:45,594 ‫البته که با افزایش حقوق 902 01:22:45,959 --> 01:22:50,475 ‫او متخصص... هیچوقت اسمش یادم نمی‌مونه 903 01:22:50,755 --> 01:22:54,089 ‫- خودت بگو، گابریس ‫- قفل‌های ضد-سرقت 904 01:22:55,446 --> 01:22:57,905 ‫قفل ضد-سرقت چیه؟ 905 01:22:57,998 --> 01:23:00,098 ‫یک گام بلند رو به جلوئه 906 01:23:00,268 --> 01:23:04,934 ‫همون‌قدر جنجال‌برانگیز که جایگزینی زنگ ‫برقی با کلون‌های قدیمی 907 01:23:11,984 --> 01:23:14,333 ‫آقای واسکن، بفرمایید 908 01:23:21,880 --> 01:23:23,419 ‫خدمت شما، خانم گایان 909 01:23:23,566 --> 01:23:25,997 ‫برای آزاده، وقتی که ‫بزرگ شد، با بهترین آرزوها 910 01:23:26,676 --> 01:23:28,759 ‫این هم برای شماست 911 01:23:29,910 --> 01:23:33,632 ‫این چه کاری بود، آقای واسکن. ‫آخه همین‌جوری بدون مناسبت... 912 01:23:33,907 --> 01:23:35,535 ‫نفرمایید 913 01:23:35,711 --> 01:23:39,887 ‫کتاب دادن که مناسبتی ‫نمی‌خواد، مگر جلب دوستی 914 01:23:40,322 --> 01:23:41,703 ‫بگیرید 915 01:23:41,831 --> 01:23:43,698 ‫پس، محض خاطر دوستی 916 01:23:44,297 --> 01:23:45,363 ‫ممنون 917 01:23:48,386 --> 01:23:50,082 ‫کتاب‌ها زیبا اند 918 01:23:53,566 --> 01:23:55,421 ‫کمابیش بوی فرانسه می‌دن 919 01:23:55,803 --> 01:23:56,958 ‫درباره چیه؟ 920 01:23:57,577 --> 01:24:00,100 ‫عشق... و مرگ 921 01:24:01,290 --> 01:24:06,002 ‫- پس قصه غم‌انگیزیه ‫- زیباست، اما غم‌انگیز 922 01:24:07,099 --> 01:24:11,068 ‫این قفل‌ها برای درهای ‫بیرونی آپارتمان‌ها استفاده داره 923 01:24:11,464 --> 01:24:16,207 ‫ساز و کار قفل شدن ‫با کمک زبانه‌ای انجام می‌شه 924 01:24:16,265 --> 01:24:19,875 ‫که توپی رو در حالت ‫قفلِ باز نگه می‌داره 925 01:24:20,536 --> 01:24:24,279 ‫و با فشار کلید به حالت بسته درمی‌آد 926 01:24:25,458 --> 01:24:28,828 ‫کلید، که از مجرای ‫روزن وارد می‌شه 927 01:24:29,213 --> 01:24:34,517 ‫با سوزنی برخورد داره ‫که توسط لوله ثابت ایستاده 928 01:24:35,477 --> 01:24:39,501 ‫و تکانش می‌ده تا ‫از سیلندر آزاد بشه 929 01:24:40,154 --> 01:24:42,222 ‫چرخش [کلید] کامل می‌شه 930 01:24:42,306 --> 01:24:45,530 ‫سنجاق به موقعیت اولیه برمی‌گرده 931 01:24:46,146 --> 01:24:48,458 ‫بعد از این دیگه نیازی به لمسِ کلید نیست 932 01:24:48,535 --> 01:24:52,816 ‫چون صفحه فلزی ‫همزمان با کلید می‌چرخه 933 01:25:20,934 --> 01:25:22,554 ‫برقصیم؟ 934 01:25:22,715 --> 01:25:25,027 ‫ممنون، اما من نمی‌رقصم 935 01:25:25,329 --> 01:25:29,141 ‫- حتی یک کوچولو؟ ‫- شما بگو کم‌تر از یک کوچولو! 936 01:25:30,521 --> 01:25:33,396 ‫خیلی خوب، برمی‌گردم 937 01:25:36,707 --> 01:25:38,633 ‫ممنون، آنا 938 01:25:39,560 --> 01:25:43,533 ‫باید با چند تا از دوستان سلام و ‫احوال کنیم، که خیلی وقته ندیدیم‌شون 939 01:25:44,521 --> 01:25:46,103 ‫تا بعد 940 01:25:46,861 --> 01:25:49,528 ‫گاربیس دیگه برنگشت سر میز ما 941 01:25:50,315 --> 01:25:52,724 ‫و دیگه هرگز خانم تاکوی رو ندیدیم 942 01:25:52,979 --> 01:25:55,252 ‫دیدار با شکست همراه شد 943 01:25:55,305 --> 01:25:58,828 ‫و احتمالا مرد ولانسی ‫عروس دیگری یافت 944 01:25:59,308 --> 01:26:03,308 ‫غلط نکنم این درست همون ‫چیزی بود که گایان می‌خواست 945 01:26:05,448 --> 01:26:08,366 ‫امیدوارم دیگه روی من همچین ‫آزمایش‌هایی نکنید 946 01:26:08,718 --> 01:26:11,042 ‫بنابراین، گایان تا همیشه دوشیزه ماند 947 01:26:11,551 --> 01:26:13,844 ‫گایان عزیز من 948 01:26:14,064 --> 01:26:17,603 ‫که آرام آرام در خاکسترانگی ‫زمان گذرا حل شد 949 01:26:17,739 --> 01:26:20,284 ‫مگر یک بار، بعدها که 950 01:26:20,980 --> 01:26:23,736 ‫که چهره‌اش از حیا گلگون شد 951 01:26:23,858 --> 01:26:27,691 ‫زمانی که برام از کتابِ بارها ‫باز-خوانده‌ای تعریف می‌کرد 952 01:26:28,008 --> 01:26:30,512 ‫و دکتر واسکن پاپازیان نامی 953 01:26:31,007 --> 01:26:33,674 ‫که در راه‌پیمایی مرگ، جان سپرده بود 954 01:26:35,517 --> 01:26:37,047 ‫خانم آنتارام 955 01:26:37,133 --> 01:26:40,467 ‫مردم از راه دور اومدند تا ‫در منزل شما قهوه بنوشند 956 01:26:40,939 --> 01:26:44,272 ‫عمدتا اومدند تا آینده‌شون پیش‌بینی بشه 957 01:26:44,325 --> 01:26:46,997 ‫آقای آتامیان، که تحصیل‌کرده‌ی پاریسه 958 01:26:47,190 --> 01:26:50,378 ‫شما رو نوستراداموس فال قهوه خوانده 959 01:26:51,060 --> 01:26:53,569 ‫این که دیگه اغراقه 960 01:26:53,645 --> 01:26:56,522 ‫آوازه شما بسیار بلنده، آنتارام 961 01:26:56,914 --> 01:27:00,220 ‫چون همه یادشون مونده که چی رو درست حدس زدم 962 01:27:00,508 --> 01:27:04,568 ‫اما اشتباهاتم رو فراموش کردند 963 01:27:09,150 --> 01:27:11,150 ‫خواهش می‌کنم، خانم آنتارام 964 01:27:21,816 --> 01:27:24,445 ‫خداوندا! در تمام عمرم 965 01:27:24,710 --> 01:27:29,937 ‫این‌همه دگرگونگی اساسی ‫در یک فنجون واحد ندیده بودم 966 01:27:30,792 --> 01:27:32,958 ‫اون هم در یک دوره کوتاه! 967 01:27:33,540 --> 01:27:36,524 ‫یک، دو، سه 968 01:27:37,182 --> 01:27:39,182 ‫دست کم سه دگرگونی می‌بینم 969 01:27:40,081 --> 01:27:42,247 ‫خوب، یا بد؟ 970 01:27:42,521 --> 01:27:45,471 ‫خوب... بسیار خوب 971 01:27:47,922 --> 01:27:50,167 ‫این سه تا نشانه به وضوح آشکار اند 972 01:27:50,954 --> 01:27:53,702 ‫یک، دو، سه 973 01:27:55,580 --> 01:27:58,914 ‫خانم آنتارام پیر، درست پیش‌بینی کرده بود 974 01:28:00,068 --> 01:28:03,933 ‫همون سال، اول خونه‌مون رو عوض کردیم 975 01:28:04,580 --> 01:28:07,734 ‫البته، با دکمه‌دوزی در ‫یک مکان 10 سنتیه که 976 01:28:07,871 --> 01:28:10,427 ‫آدم ثروتی به هم می‌زنه 977 01:28:11,093 --> 01:28:15,446 ‫همین هم شد که یک مغازه ‫اجاره کردیم، پلاک 168 978 01:28:16,345 --> 01:28:19,011 ‫پیشرفت ما از پلاک 109 به 168 979 01:28:19,134 --> 01:28:21,395 ‫یعنی [جابجایی به] انتهای فریبای خیابان‌مون 980 01:28:21,642 --> 01:28:24,187 ‫و نام پدرم روی در 981 01:28:24,384 --> 01:28:27,718 ‫برای من، به منزله‌ی اوج کامیابی بود 982 01:28:38,823 --> 01:28:41,490 ‫پیراهن‌های دست-دوز 983 01:29:06,916 --> 01:29:08,189 ‫آزاد 984 01:29:13,588 --> 01:29:14,921 ‫بشقابت رو بده 985 01:29:17,190 --> 01:29:21,397 ‫با این کرکره، همه از خوابیدن ‫و بیدار شدن ما خبردار می‌شن 986 01:29:21,450 --> 01:29:25,792 ‫همه‌جور روغنی رو هم ‫امتحان کردم، داخلش زنگ زده 987 01:29:28,027 --> 01:29:31,649 ‫حتما قبلا هم قژقژ می‌کرده، ‫لابد همه عادت دارند 988 01:29:33,117 --> 01:29:35,335 ‫کارخونه نمی‌ری؟ 989 01:29:35,390 --> 01:29:38,095 ‫دیگه کارخونه نمی‌ره 990 01:29:38,258 --> 01:29:41,318 ‫- ناخوشی؟ ‫- هیچ موقع احساس بهبودی نکردم 991 01:29:41,938 --> 01:29:45,276 ‫پیراهن رو با شکر معاوضه کردم 992 01:29:46,167 --> 01:29:48,167 ‫از پسش برمی‌آیی؟ 993 01:29:49,345 --> 01:29:52,011 ‫الان، سه ساله که دارم حلقه آستین می‌دوزم 994 01:29:52,190 --> 01:29:56,190 ‫هربار رو برمی‌گردوندم، ‫خاله آنات از نو می‌دوخت 995 01:29:56,816 --> 01:29:58,816 ‫من هم خودم رو می‌زدم به ندیدن 996 01:29:59,702 --> 01:30:03,035 ‫تا این که یک روز، دست از نو-دوزی برداشت 997 01:30:03,783 --> 01:30:05,783 ‫فهمیدم که در آزمون خاله آنا موفق شدم 998 01:30:06,751 --> 01:30:09,366 ‫پدرم از کار شبانه در کارخونه استعفاء داد 999 01:30:09,710 --> 01:30:12,251 ‫بالاخره به روال سابق برمی‌گشتیم 1000 01:30:12,588 --> 01:30:15,921 ‫پیش‌بینی دوم خانم آنتارام محقق شد 1001 01:30:24,564 --> 01:30:28,209 ‫و سومین پیش‌بینی تفاله‌های قهوه 1002 01:30:28,604 --> 01:30:31,460 ‫جلوی سینما ریالتو به وقوع پیوست 1003 01:30:36,653 --> 01:30:40,470 ‫می‌دونی چند بار این فیلم رو دیدم؟ هفت بار! 1004 01:30:41,223 --> 01:30:44,842 ‫- یک بار هم با تو می‌بینم ‫- دیدی بلیتش چنده؟ 1005 01:30:44,895 --> 01:30:47,574 ‫- نگران نباش ‫- نمی‌گذارم بلیت من رو حساب کنی 1006 01:30:47,780 --> 01:30:52,212 ‫کی گفته می‌خوام حساب کنم؟ ‫من برای خودم هم پول ندارم. 1007 01:31:28,979 --> 01:31:30,312 ‫اون در رو می‌بینی؟ 1008 01:31:31,011 --> 01:31:33,609 ‫سینما پشتشه 1009 01:31:34,167 --> 01:31:37,473 ‫همچین که فیلم شروع شد، می‌خزیم داخل 1010 01:31:37,818 --> 01:31:39,192 ‫بریم 1011 01:31:46,091 --> 01:31:47,320 ‫این چیه؟ 1012 01:31:47,556 --> 01:31:50,223 ‫پرده اون پشته، این بلندگوئه 1013 01:31:50,875 --> 01:31:52,208 ‫قصه‌ش چیه؟ 1014 01:31:52,875 --> 01:31:54,875 ‫تو سوئد می‌گذره، خیلی وقت پیش 1015 01:31:55,542 --> 01:31:59,162 ‫سفیر اسپانیا می‌رسه به یک مسافرخانه 1016 01:31:59,542 --> 01:32:01,433 ‫اما تمام اتاق‌ها پره 1017 01:32:01,750 --> 01:32:05,315 ‫سرا‌ی‌دار به‌ش پیشنهاد ‫می‌ده که تختی رو 1018 01:32:05,647 --> 01:32:07,647 ‫با آقایی که در اتاق آخری ساکنه، شریک بشه 1019 01:32:09,630 --> 01:32:11,872 ‫شب خوش، آقایون 1020 01:32:12,036 --> 01:32:15,372 ‫حتم دارم که خوب می‌خوابید، ‫این یکی از بهترین اتاق‌هامه 1021 01:32:15,557 --> 01:32:20,224 ‫- تمیزه دیگه جناب سرای‌دار؟ ‫- تا حالا که کسی گله‌ای نداشته 1022 01:32:22,574 --> 01:32:26,511 ‫به چند تا از رفقا هم ‫گفتم، اما زیاده‌روی کردن 1023 01:32:26,615 --> 01:32:29,348 ‫حالا در قفل شده، بیا بریم 1024 01:32:30,735 --> 01:32:35,085 ‫حالا که قراره از یک تخت ‫استفاده کنیم، باید آشنا بشیم 1025 01:32:36,208 --> 01:32:38,927 ‫من دن آنتنیو خوزه ‫میگوئل د لا پرادا هستم 1026 01:32:38,979 --> 01:32:42,523 ‫کنت پیمنتال، شوالیه ‫امپراتوری مقدس روم 1027 01:32:42,621 --> 01:32:45,489 ‫پیک مخصوص شاه فیلیپ اسپانیا 1028 01:32:45,697 --> 01:32:50,228 ‫- من کنت دونا ام ‫- کنت، ارواح خیکت، فقط صبر کن! 1029 01:32:50,875 --> 01:32:52,521 ‫لباستون رو سبک نمی‌کنید؟ 1030 01:32:55,492 --> 01:32:56,593 ‫چرا، من... 1031 01:32:57,542 --> 01:32:59,957 ‫گوش کن، دارن لخت می‌شن 1032 01:33:01,613 --> 01:33:02,938 ‫یک مهمیز 1033 01:33:04,590 --> 01:33:05,985 ‫یکی دیگه 1034 01:33:07,777 --> 01:33:08,996 ‫چکمه اول 1035 01:33:10,063 --> 01:33:11,396 ‫چکمه دوم 1036 01:33:12,518 --> 01:33:13,914 ‫کمربند 1037 01:33:14,785 --> 01:33:17,693 ‫موی بلندی از زیر کلاه می‌افته 1038 01:33:19,330 --> 01:33:21,330 ‫بالاپوشش رو درمی‌آره 1039 01:33:21,542 --> 01:33:24,875 ‫او گرتا گاربوئه، زیبا‌ترین زن جهان 1040 01:33:25,111 --> 01:33:27,164 ‫به شگفتی سفیر گوش کن 1041 01:33:27,734 --> 01:33:29,024 ‫البته 1042 01:33:30,005 --> 01:33:32,518 ‫باید هم این‌طور می‌شد 1043 01:33:32,875 --> 01:33:35,913 ‫حدس زده بودم 1044 01:33:37,655 --> 01:33:41,357 ‫راستی که زندگی، شکوهمندانه دور از چشمداشت است 1045 01:33:42,208 --> 01:33:44,875 ‫حالا او رو هل می‌ده روی تخت‌خواب پرده‌مند 1046 01:33:45,452 --> 01:33:46,997 ‫و پرده‌ رو می‌کشه 1047 01:33:50,297 --> 01:33:51,630 ‫پس ما هیچی نمی‌بینیم؟ 1048 01:33:52,208 --> 01:33:55,829 ‫به چشم هیچ‌، اما توی ذهن تا دلت بخواد 1049 01:34:03,769 --> 01:34:06,435 ‫صبح روز بعد، با دقت گوش کن 1050 01:34:06,875 --> 01:34:08,208 ‫چه می‌کنی؟ 1051 01:34:10,354 --> 01:34:13,687 ‫داشتم این اتاق رو به یاد می‌سپردم 1052 01:34:15,152 --> 01:34:18,485 ‫در آینده، در خاطرم 1053 01:34:19,370 --> 01:34:22,099 ‫بسیار در این اتاق زندگی خواهم کرد 1054 01:34:37,542 --> 01:34:40,536 ‫بعد از گاربو، با خودم گفتم 1055 01:34:40,875 --> 01:34:44,208 ‫«بزرگ که شدم، فیلم می‌سازم» 1056 01:34:51,250 --> 01:34:55,873 ‫با همون چند کلام، امید همه نقش بر آب شد 1057 01:35:02,916 --> 01:35:06,414 ‫گول‌تون زدم، هان؟ ‫شوخی کردم 1058 01:35:09,542 --> 01:35:12,208 ‫می‌بینی که، خنده‌مون بند نمی‌آد 1059 01:35:16,208 --> 01:35:19,542 ‫باید هرچه از دهنم درمی‌اومد ‫می‌گفتم تا فضا رو تلطیف کنم 1060 01:35:20,972 --> 01:35:24,305 ‫همین کار رو هم کردم، بی این که ‫خیلی فکر کنم 1061 01:35:26,875 --> 01:35:28,380 ‫حقیقت اینه که 1062 01:35:28,461 --> 01:35:32,875 ‫من اهل صنعت ام و می‌خوام ‫مهندس نیروی دریایی بشم 1063 01:35:33,825 --> 01:35:36,242 ‫مهندس؟ چقدر عالی 1064 01:35:36,315 --> 01:35:39,514 ‫نیروی دریایی؟ یعنی سر و کار ‫داشتن با کشتی. این پسر شنا هم بلد نیست 1065 01:35:39,984 --> 01:35:44,470 ‫دریانوردی کار بقیه‌ست. ‫او فقط کشتی می‌سازه 1066 01:35:44,588 --> 01:35:48,436 ‫- اما خب باید سوار کشتی هم بشه ‫- آره، وقتی که بزرگ‌تر شد... 1067 01:35:51,765 --> 01:35:53,026 ‫ساکت! 1068 01:35:53,083 --> 01:35:57,542 ‫آزاد، دوباره می‌گفتی مهندس چی؟ 1069 01:35:58,445 --> 01:36:02,425 ‫مهندس صنعت و نیروی دریایی 1070 01:36:05,045 --> 01:36:08,781 ‫اون کلمات در نظر پدرم، مثل یک سمفونی بود 1071 01:36:09,793 --> 01:36:13,656 ‫سمفونیی که اثر خوبی روی خانواده‌ می‌گذاشت 1072 01:36:16,954 --> 01:36:21,991 ‫ماه اکتبر، سنت هیلاری رو با ‫یک بی‌تفاوتی دو-جانبه، ترک کردم 1073 01:36:23,315 --> 01:36:26,830 ‫مدرسه‌ای که برای شغل آبرومندانه‌ی ‫مهندسی تدارک دیده شده بود 1074 01:36:26,939 --> 01:36:29,605 ‫پنج ساعت از شهر ما فاصله داشت 1075 01:36:33,192 --> 01:36:37,192 ‫گفته بودم «فقط یک چمدان» ‫و در ادامه، به نفع خاله آنا: 1076 01:36:37,330 --> 01:36:41,330 ‫«اگر دو تا یا بیشتر بشه، یکی ‫رو شانسکی برمی‌دارم و می‌رم» 1077 01:36:49,542 --> 01:36:51,542 ‫همه‌چیز داخلشه 1078 01:36:52,322 --> 01:36:54,597 ‫مدارک، تمبر 1079 01:36:55,468 --> 01:36:57,880 ‫شماره تلفن همسایه 1080 01:36:59,265 --> 01:37:01,931 ‫اگه چیزی لازم داشتی، به آقای آنزانی زنگ بزن 1081 01:37:02,745 --> 01:37:04,725 ‫تا فورا به ما بگه 1082 01:37:06,875 --> 01:37:09,771 ‫پول تو جیبی رو هم که، می‌دونی کجاست 1083 01:37:12,705 --> 01:37:14,356 ‫هرچی می‌خوای بردار 1084 01:37:16,038 --> 01:37:21,330 ‫اگه هنوز اون صندوق رو یادمه، جعبه ‫کوچکی که حامل تمام پس‌اندازمون بود 1085 01:37:21,827 --> 01:37:25,106 ‫به خاطر همون حرف‌های ‫ساده‌ایه که اون‌موقع زده شد 1086 01:37:25,790 --> 01:37:27,515 ‫«هرچی می‌خوای بردار» 1087 01:37:28,331 --> 01:37:32,415 ‫آه، مادر کودکی‌های من، هیچوقت ‫چیزی بیش از اون برنداشتم 1088 01:37:33,615 --> 01:37:35,943 ‫شاید به خاطر این که، ‫با درایتی عظیم 1089 01:37:36,208 --> 01:37:38,875 ‫همیشه من رو با اون جعبه تنها می‌گذاشتی 1090 01:37:39,542 --> 01:37:44,208 ‫نه کسی می‌دونست چقدر داخل ‫جعبه‌ست، نه این که من چقدر برداشتم 1091 01:37:59,542 --> 01:38:01,893 ‫بریم تا از قطار جا نموندیم 1092 01:38:02,208 --> 01:38:03,708 ‫همه رو ببوس 1093 01:38:03,766 --> 01:38:06,875 ‫باید مثل آدم‌های این‌جا روبوسی ‫کنیم، یا به رسم خودمون؟ 1094 01:38:08,297 --> 01:38:10,086 ‫مگه این‌جا چطور هم رو می‌بوسند؟ 1095 01:38:15,542 --> 01:38:17,542 ‫پس، به رسم خودمون 1096 01:38:23,785 --> 01:38:26,156 ‫ما فقط در بعضی مناسبات همدیگر رو می‌بوسیدیم 1097 01:38:26,241 --> 01:38:30,241 ‫وقتی کسی می‌رفت یا ‫می‌اومد، موقع تولد، کریسمس... 1098 01:38:30,875 --> 01:38:33,490 ‫اما به بوسه‌هایی جانانه، و سرشار از عشق 1099 01:38:33,542 --> 01:38:36,208 ‫که تمام احساسات‌مون درش متجلی بود 1100 01:38:38,208 --> 01:38:42,407 ‫خب، خاله آنا، آخرین توصیه‌هاتون رو می‌شنویم 1101 01:38:42,980 --> 01:38:44,980 ‫توصیه‌ای ندارم 1102 01:38:50,208 --> 01:38:51,700 ‫فقط اینکه... 1103 01:38:52,503 --> 01:38:56,450 ‫خیلی لاغر برنگردی ها، چون ‫برای برگردوندن چند کیلو... 1104 01:39:03,248 --> 01:39:04,581 ‫راستی، خاله آنا 1105 01:39:05,542 --> 01:39:08,875 ‫محض محکم کاری پیشاپیش ‫چند کیلو رو برام گذاشتید؟ 1106 01:39:10,493 --> 01:39:12,097 ‫این تو چیه؟ 1107 01:39:12,219 --> 01:39:15,200 ‫- کم‌ترین مقدار ممکن ‫- چقدره؟ 1108 01:39:15,696 --> 01:39:17,436 ‫تمام تلاشم رو کردم 1109 01:39:18,077 --> 01:39:20,277 ‫گفتی فقط یک چمدون 1110 01:39:20,448 --> 01:39:22,491 ‫یعنی سه چمدون رو یکی کردید؟ 1111 01:39:22,549 --> 01:39:25,216 ‫آره، اما قطار می‌آردش 1112 01:39:25,419 --> 01:39:29,415 ‫خب تا قطار و از قطار هم هست. ‫چرا شما باید زحمتش رو بکشید؟ 1113 01:39:29,721 --> 01:39:32,646 ‫خب نوبتی می‌آریم، بیا بریم 1114 01:39:33,249 --> 01:39:35,249 ‫از مغازه که درآمدم 1115 01:39:35,542 --> 01:39:38,208 ‫می‌دونستم دیگه هیچ چیز مثل سابق نخواهد بود 1116 01:39:39,036 --> 01:39:43,529 ‫با کودکی بدرود گفتم، با خانه، و سه مادرم 1117 01:39:44,261 --> 01:39:46,600 ‫بیا، آزاد. بجنب 1118 01:39:47,988 --> 01:39:49,238 ‫سوار شو 1119 01:39:50,573 --> 01:39:54,877 ‫خداحافظ، مهندس! باید کلی ‫پیراهن بدوزی، آقای زاکاریان 1120 01:39:55,266 --> 01:39:58,599 ‫می‌دوزیم آقای آنزانی، می‌دوزیم 1121 01:40:03,458 --> 01:40:05,750 ‫دبیرستان. آمادگی برای دانشگاه 1122 01:40:26,217 --> 01:40:27,498 ‫طبعا 1123 01:40:28,119 --> 01:40:31,302 ‫امیدوارم که این روز اولی، آفتاب دربیاد 1124 01:40:31,542 --> 01:40:34,062 ‫اما خب، آب و هوا که گوش به فرمان ما نیست 1125 01:40:35,298 --> 01:40:39,456 ‫بابا، بهتره بری تا از قطارت جا نموندی 1126 01:40:40,953 --> 01:40:43,542 ‫آره، می‌رم 1127 01:40:44,363 --> 01:40:47,029 ‫وایستا، یک چیز مهم رو داشت یادم می‌رفت 1128 01:40:49,151 --> 01:40:50,348 ‫بیا 1129 01:40:51,696 --> 01:40:55,696 ‫هرروز لباس‌هات رو عوض کن، ‫هرچی بخوای داخل چمدون هست 1130 01:40:56,623 --> 01:41:00,749 ‫یک‌شنبه بعد که اومدم، رخت‌چرک‌هات رو بده من 1131 01:41:00,924 --> 01:41:05,689 ‫تا یک‌شنبه بعدش، شسته و اتو-شده تحویلت بدم 1132 01:41:06,647 --> 01:41:08,501 ‫امضاء خاله آنا 1133 01:41:09,005 --> 01:41:12,181 ‫حرف او شد، گفت این بورک‌های داغ رو بدم به‌ت 1134 01:41:12,233 --> 01:41:16,020 ‫داغ بودند ها، ولی خب سرد شدند 1135 01:41:16,735 --> 01:41:19,957 ‫نمی‌شه به‌ش بگی من رو تا چندی فراموش کنه؟ 1136 01:41:20,954 --> 01:41:24,598 ‫نمی‌شه. نمی‌شه که به زمین بگی نچرخ 1137 01:41:24,771 --> 01:41:27,385 ‫یا به خورشید بگی درنیا، و به باران بگی نبار 1138 01:41:27,438 --> 01:41:29,577 ‫خاله آنا هم همینه دیگه 1139 01:41:30,204 --> 01:41:31,400 ‫خب 1140 01:41:32,125 --> 01:41:35,542 ‫بدرود، مهندس. مراقب خودت باش 1141 01:41:48,867 --> 01:41:50,909 ‫پدر هیچ چیز رو فراموش نگرد 1142 01:41:51,243 --> 01:41:53,735 ‫مگر، باز کردن چترش 1143 01:41:53,907 --> 01:41:57,241 ‫زیر بارانی که او رو خیس می‌داد 1144 01:42:18,910 --> 01:42:20,714 ‫خوابگاه 1145 01:43:17,973 --> 01:43:19,973 ‫- زاکاریان تویی؟ ‫- بله 1146 01:43:20,600 --> 01:43:22,515 ‫من وارتانیان ام، سال 4م 1147 01:43:23,184 --> 01:43:27,393 ‫وارتانیان! عین زاکاریان! ‫ما مال یک قوم بودیم 1148 01:43:27,542 --> 01:43:29,542 ‫گنجه‌ت باید او‌نجا باشه 1149 01:43:32,940 --> 01:43:35,606 ‫عمرا بتونم این‌همه رو جا بدم 1150 01:43:38,751 --> 01:43:41,418 ‫- این‌جا رو باش! ‫- یکی بردار 1151 01:43:41,667 --> 01:43:43,939 ‫نه، یک روز دیگه به‌م تعارف کن 1152 01:43:44,154 --> 01:43:47,918 ‫یکی بردار. خاله‌م کلی برام فرستاده 1153 01:43:52,293 --> 01:43:54,034 گل سرخ 1154 01:43:54,171 --> 01:43:55,840 ‫مال تو 1155 01:43:57,460 --> 01:43:59,056 ‫نهار 1156 01:44:20,208 --> 01:44:22,875 ‫9 جولای. پایان سال تحصیلی 1157 01:44:23,861 --> 01:44:27,247 ‫تازه رسیدم سال دوم 1158 01:44:27,394 --> 01:44:29,696 ‫«مهندس نصفه و نیمه» معنایی نداره 1159 01:44:29,942 --> 01:44:33,262 ‫یا مهندسی یا نه. باقیش اراجیفه 1160 01:44:33,602 --> 01:44:34,667 ‫زاکاریان! 1161 01:44:34,920 --> 01:44:36,000 ‫ملاقاتی 1162 01:44:37,403 --> 01:44:39,285 ‫نمی‌گم «سال دیگه می‌بینمت» 1163 01:44:39,339 --> 01:44:42,080 ‫چون می‌دونم که تو آزمون ورودی قبول می‌شی 1164 01:44:42,871 --> 01:44:44,703 ‫امیدوارم 1165 01:44:46,074 --> 01:44:48,800 ‫اما دلم برای مرباهای خاله آنا تنگ می‌شه 1166 01:44:49,011 --> 01:44:53,870 ‫به‌ش می‌گم. همچین غرق ‫مربات کنه که مریض بشی! 1167 01:44:54,220 --> 01:44:55,502 ‫می‌بینمت 1168 01:44:56,823 --> 01:44:58,807 ‫تمام سال، بارانی یا آفتابی 1169 01:44:58,975 --> 01:45:01,459 ‫پدرم یک وعده‌ی ملاقات رو هم از دست نداد 1170 01:45:01,643 --> 01:45:05,596 ‫هر هفته برام لباس‌های ‫تمیز و اتو-شده می‌آورد 1171 01:45:05,950 --> 01:45:08,730 ‫و یک بسته خوراکی خانگی 1172 01:45:08,852 --> 01:45:13,279 ‫بعد می‌رفت، با قوز پشت، ‫و شادمان از دیدار کوتاه 1173 01:45:13,420 --> 01:45:17,420 ‫که هر بار پنج ساعت وقت ‫می‌گرفت، هم رفت و هم برگشت 1174 01:45:31,290 --> 01:45:33,810 ‫چی شده، آپکار؟ ‫بابام ناخوشه؟ 1175 01:45:34,070 --> 01:45:38,524 ‫نه، نیست. خودش که می‌گه ‫وقت برای ناخوشی نداره 1176 01:45:39,029 --> 01:45:41,029 ‫من این حوالی کار داشتم 1177 01:45:41,315 --> 01:45:45,651 ‫به‌ش گفتم حالا که اون‌جا کار واجب دارم 1178 01:45:45,972 --> 01:45:47,972 ‫یک سر هم به تو می‌زنم 1179 01:45:50,956 --> 01:45:52,743 ‫حال من هم خوبه، ممنون 1180 01:45:53,007 --> 01:45:56,075 ‫شرمنده. از آسایشگاه مرخص شدی؟ 1181 01:45:56,279 --> 01:45:59,745 ‫آره، تحت مداوای ‫پزشکی و با یک ریه‌ی ناکار 1182 01:46:00,046 --> 01:46:01,885 ‫الان امیدم به ریه یدکیه 1183 01:46:02,208 --> 01:46:05,542 ‫اما مُسری نیستم، وگرنه که نمی‌اومدم 1184 01:46:06,208 --> 01:46:07,542 ‫یالا، بیا بریم 1185 01:46:09,038 --> 01:46:10,655 ‫من می‌آرم 1186 01:46:11,094 --> 01:46:14,427 ‫کمرت رگ به رگ بشه، ‫باید بگذارم از شهر برم 1187 01:46:28,776 --> 01:46:32,529 ‫یک لحظه صبر کن تا نفسم جا بیاد 1188 01:46:36,363 --> 01:46:38,723 ‫الانه که اون یکی ریه هم از دست بره 1189 01:46:39,014 --> 01:46:41,652 ‫- پس بگذار خودم بیارم ‫- عمرا 1190 01:46:41,949 --> 01:46:44,616 ‫بگذار یک کم دیگه هم صبر کنند 1191 01:46:49,964 --> 01:46:54,603 ‫می‌دونی، شاید به زبون نیارن، ‫اما دلشون بدجوری برات تنگ شده 1192 01:46:55,156 --> 01:46:57,051 ‫دل من هم تنگ شده 1193 01:46:57,464 --> 01:47:00,712 ‫انگار که تمام صفای خونه رو با خودت بردی 1194 01:47:01,021 --> 01:47:03,396 ‫هر روز، می‌رم جلوی مغازه 1195 01:47:03,542 --> 01:47:06,062 ‫تا جنسی رو که باید برسونم تحویل بگیرم 1196 01:47:06,582 --> 01:47:09,249 ‫نه خنده‌ای هست، نه ترانه‌ای 1197 01:47:10,061 --> 01:47:12,728 ‫فقط سرهای خمیده که مشغول دوزندگی اند 1198 01:47:13,966 --> 01:47:15,542 ‫پاشو بریم، 1199 01:47:38,322 --> 01:47:39,655 ‫تحویل درب منزل 1200 01:47:50,005 --> 01:47:53,237 ‫- من دیگه باید برم ‫- شام بمون، آپکار 1201 01:47:53,826 --> 01:47:57,687 ‫امروز نه. این لحظات مختص خانواده‌ست 1202 01:47:58,996 --> 01:48:00,996 ‫پس خدا نگهدار، می‌بینمت 1203 01:48:17,442 --> 01:48:19,004 ‫خاله آنا 1204 01:48:30,753 --> 01:48:32,752 ‫خاله آنا؟ 1205 01:48:40,063 --> 01:48:41,604 ‫خاله آنا کجاست؟ 1206 01:48:46,354 --> 01:48:48,458 ‫اخبار غم‌انگیزی برات داریم، آزاد 1207 01:48:49,923 --> 01:48:53,256 ‫خاله آنا از پیش ما رفته 1208 01:48:55,265 --> 01:48:57,804 ‫رفته؟ کجا رفته؟ 1209 01:49:01,965 --> 01:49:03,852 ‫سوال مسخره‌ای بود 1210 01:49:03,913 --> 01:49:06,433 ‫خاله آنا هیچوقت هیچ‌کجا نمی‌رفت 1211 01:49:06,875 --> 01:49:11,307 ‫گمونم این رو گفتم تا زمان بخرم، ‫برای پشت گوش انداختن واقعه 1212 01:49:13,941 --> 01:49:18,416 ‫با تمام وجود، دعا می‌کردم تا ‫کسی برای در آغوش گرفتنم نیاد 1213 01:49:19,013 --> 01:49:22,346 ‫کسی برای بوسیدن و دلداری دادنم نیاد 1214 01:49:23,850 --> 01:49:25,850 ‫متوجه مقاومت پنهانی من شدند 1215 01:49:26,875 --> 01:49:29,542 ‫و کسی ادا و اصول ‫بی‌فایده‌ای از خود نشان نداد 1216 01:49:41,223 --> 01:49:43,104 ‫چرا به من نگفته بودند؟ 1217 01:49:43,432 --> 01:49:46,670 ‫چه فایده؟ فقط از امتحاناتت می‌افتادی 1218 01:49:47,760 --> 01:49:50,868 ‫تازه... خود او هم راضی نبود 1219 01:49:53,135 --> 01:49:56,214 ‫- برای همین آپکار رو فرستادید؟ ‫- بله 1220 01:49:57,356 --> 01:50:01,372 ‫نمی‌خواستم تو سالن ملاقات مدرسه چیزی بگم 1221 01:50:11,388 --> 01:50:13,125 ‫مریضی خاله چی بود؟ 1222 01:50:15,043 --> 01:50:17,247 ‫مریض نبود 1223 01:50:18,524 --> 01:50:20,371 ‫یک شب گفت: 1224 01:50:21,551 --> 01:50:23,222 ‫«حالم خیلی خوش نیست» 1225 01:50:23,945 --> 01:50:27,496 ‫«بهتره برم بخوابم» 1226 01:50:29,144 --> 01:50:32,208 ‫از اون‌جایی که عادت ‫داشت دیرتر از همه بخوابه 1227 01:50:33,359 --> 01:50:36,346 ‫اتاق به اتاق، این پا و اون پا می‌کرد 1228 01:50:38,476 --> 01:50:41,237 ‫گفتیم صبح که شد پزشک خبر کنیم 1229 01:50:41,761 --> 01:50:43,644 ‫اما بیدار که شدیم 1230 01:50:46,563 --> 01:50:48,521 ‫کار از کار گذشته بود 1231 01:50:52,379 --> 01:50:55,046 ‫پس مرگ این ریختی بود 1232 01:50:55,794 --> 01:50:59,794 ‫تا اون‌روز صبح، غمی بود ‫که دیگران رو متاثر می‌کرد 1233 01:51:00,436 --> 01:51:03,103 ‫آدم‌هایی که نه می‌شناختم، نه دیگر می‌دیدم 1234 01:51:03,956 --> 01:51:07,929 ‫برای نخستین بار، مرگ قلبم را فشرده بود 1235 01:51:09,445 --> 01:51:12,667 ‫درخت آنا-نامِ من، ریشه‌کن شده بود 1236 01:51:39,403 --> 01:51:41,257 ‫داخلش چیه؟ 1237 01:51:41,494 --> 01:51:43,348 ‫کم‌ترین مقدار ممکن 1238 01:51:43,892 --> 01:51:45,746 ‫چقدر؟ 1239 01:51:46,469 --> 01:51:48,323 ‫تمام تلاشم رو کردم 1240 01:51:48,979 --> 01:51:50,806 ‫همیشه همین بود 1241 01:51:51,314 --> 01:51:55,816 ‫عمرش رو برای نهایت تلاش در راه دیگران گذاشت 1242 01:51:56,382 --> 01:52:00,822 ‫یک شب هم، گذاشت و رفت. ‫بی اینکه آزارش به کسی برسه 1243 01:52:01,217 --> 01:52:03,633 ‫به سبک خاله آنا از دنیا رفت 1244 01:52:06,753 --> 01:52:10,440 ‫برای کاستن از درد ‫طاقت‌فرسایی که قلبم رو سُفته بود 1245 01:52:11,188 --> 01:52:15,460 ‫سعی کردم جدایی رو به ‫یک جزء روزمره تقلیل بدم 1246 01:52:16,942 --> 01:52:18,561 ‫باید به وارتانیان نامه بنویسم 1247 01:52:19,110 --> 01:52:22,241 ‫و به‌ش بگم دیگه خبری از مربای گل سرخ نیست 1248 01:52:24,736 --> 01:52:27,691 ‫بدون چاشنی‌هایی که دیگه اسم‌شون ‫رو از زبون خاله آنا نمی‌شنوم 1249 01:52:27,870 --> 01:52:32,361 ‫کباب‌هامون دیگه اون عطر و ‫طعم سابق رو نخواهند داشت 1250 01:52:32,940 --> 01:52:35,121 ‫چاشنی زندگی چیه؟ 1251 01:52:35,796 --> 01:52:38,087 گیاه شیطان رو از کجا چیده بود؟ 1252 01:52:38,379 --> 01:52:40,327 ‫یا گیاه سه‌گانه؟ 1253 01:52:41,005 --> 01:52:45,005 ‫گیاه بلع، گیاه مقدس و گیاه قلب 1254 01:52:45,192 --> 01:52:47,858 ‫تا همیشه راز و رمز خودشون رو حفظ می‌کردند 1255 01:52:49,176 --> 01:52:52,741 ‫هر قابلمه، خاطره‌ای از ‫معجزه‌ای پرطروات داشت 1256 01:52:53,029 --> 01:52:55,446 ‫و همچین از دروغ‌های محبت‌آمیز خاله آنا 1257 01:52:55,632 --> 01:52:57,906 ‫«ظرف رو پاک کنید، من غذا خوردم» 1258 01:52:58,557 --> 01:53:00,935 ‫و دستورات زننده‌ی او... 1259 01:53:01,061 --> 01:53:05,362 ‫«یک تکه دیگه بردار، آزاد» ‫«این‌قدر تند نخور» 1260 01:53:05,799 --> 01:53:08,731 ‫«آزاد، کاپشنت رو یادت نره» 1261 01:53:17,306 --> 01:53:20,640 ‫آزاد، آب یخ نخور! 1262 01:53:31,728 --> 01:53:34,022 ‫فرانسه هشت ماهی درگیر جنگ بود 1263 01:53:34,444 --> 01:53:36,416 ‫جنگی بدون خشم عیان 1264 01:53:36,560 --> 01:53:37,973 ‫و نابودی خون‌بار 1265 01:53:38,353 --> 01:53:40,718 ‫جنگ عیسی به دین خود و موسی به دین خود 1266 01:53:40,771 --> 01:53:44,104 ‫که در نهایت به جنگ زرگری معروف شد 1267 01:53:46,550 --> 01:53:48,925 ‫صدای آژیرها روزی یک بار بلند می‌شد 1268 01:53:49,030 --> 01:53:51,640 ‫در ساعتی مشخص، ‫محض خالی نبودن عریضه 1269 01:53:51,988 --> 01:53:55,420 ‫و فرماندهان ارتش همچنان گزارش می‌دادند 1270 01:53:55,542 --> 01:53:59,134 ‫که مطلب قابل گزارشی در خط مقدم نیست 1271 01:54:00,920 --> 01:54:04,247 ‫در شمال، حوالی نارویک، تحرکاتی بود 1272 01:54:04,875 --> 01:54:06,794 ‫اما برای ما جنوبی‌ها 1273 01:54:06,956 --> 01:54:10,290 ‫آن‌جا سرزمین دوردستی بود، ‫و همیشه‌ی خدا یخ‌زده 1274 01:54:21,606 --> 01:54:26,481 ‫در طی دوران مدرسه ‫و چهار سال دبیرستان 1275 01:54:26,734 --> 01:54:30,859 ‫با شادمانی از شمار ‫گذشته‌ای این پله‌ها را پایین آمدم 1276 01:54:31,111 --> 01:54:33,318 ‫تا به تجدید دیدار با خانواده برسم 1277 01:54:33,819 --> 01:54:37,678 ‫ژوئن 1940 بود ‫که تحصیلاتم کامل شد 1278 01:55:07,473 --> 01:55:09,171 ‫سلام به همگی 1279 01:55:09,409 --> 01:55:11,046 ‫تویی، آپکار! 1280 01:55:11,639 --> 01:55:13,951 ‫بفرمایید، درست شد 1281 01:55:14,050 --> 01:55:16,538 ‫بنشین، آپکار، بفرما... 1282 01:55:16,591 --> 01:55:19,489 ‫نه، بلند نشید. من غذا خوردم 1283 01:55:19,932 --> 01:55:23,266 ‫باید عجله کنم. به آقای ‫آواکیان قول دادم که برم 1284 01:55:27,256 --> 01:55:30,590 ‫رادیو چه‌‍ش بود؟ سه هفته‌ست اون‌جاست 1285 01:55:31,232 --> 01:55:36,652 ‫دو تا سرپوشش باید عوض می‌شد، ‫چند تا قطعه‌ش هم تعمیر می‌خواست 1286 01:55:37,347 --> 01:55:40,127 ‫دل و روده‌ش رو خیلی یادم نیست 1287 01:55:40,295 --> 01:55:42,568 ‫یک تعمیر کلی می‌خواد 1288 01:55:43,794 --> 01:55:47,940 ‫خب، مهندس، امتحاناتت 24م شروع می‌شه؟ 1289 01:55:48,782 --> 01:55:51,193 ‫ساکت! بگذارید ببینیم چی می‌گن 1290 01:55:51,434 --> 01:55:53,127 ‫بعد از تسلیم بلژیک 1291 01:55:53,278 --> 01:55:56,507 ‫و تخلیه دانکیرک ‫توسط ارتش بریتانیا 1292 01:55:57,330 --> 01:56:01,330 ‫ماشین جنگی آلمان، با 138 بخش خود 1293 01:56:01,773 --> 01:56:03,999 ‫به قلب فرانسه می‌زند 1294 01:56:04,692 --> 01:56:07,775 ‫دولت فرانسه تا بندر ‫بردو عقب نشسته 1295 01:56:08,132 --> 01:56:10,265 ‫آلمانی‌ها وارد پاریس شدند 1296 01:56:10,521 --> 01:56:15,810 ‫و ورماخت در شانزلیزه‌ی ‫متروک، گام برمی‌دارد 1297 01:56:16,790 --> 01:56:19,310 ‫با امتناع از مذاکره با آلمان‌ها 1298 01:56:19,399 --> 01:56:22,732 ‫نخست‌وزیر، پل رنو، از سمت خود استعفاء داد 1299 01:56:23,221 --> 01:56:25,402 ‫با رویارویی با شکست قطعی 1300 01:56:25,779 --> 01:56:29,840 ‫مارشال پتن کابینه‌ای جدید را معرفی کرد 1301 01:56:30,922 --> 01:56:32,566 ‫نمی‌شه که! 1302 01:56:33,179 --> 01:56:34,583 ‫این مزخرفات چیه! 1303 01:56:35,251 --> 01:56:39,922 ‫قبل از خراب شدن رادیو، می‌گفتند ‫که مطلب قابل گزارشی نیست 1304 01:56:40,125 --> 01:56:44,096 ‫در این خلال، آلمان‌ها ‫هلند و بلژیک رو فتح کردند... 1305 01:56:44,200 --> 01:56:46,513 ‫و حالا در فراسنه اند 1306 01:56:46,897 --> 01:56:49,770 ‫مارشال پتن، رهبر فرانسه 1307 01:56:50,235 --> 01:56:54,344 ‫امشب سر ساعت 9، با مردم سخن می‌گوید 1308 01:56:55,789 --> 01:57:00,455 ‫مردان و زنان فرانسه، در ‫پاسخ به ندای رئیس جمهور 1309 01:57:01,276 --> 01:57:06,351 ‫امروز موافقت خود را مبنی ‫بر هدایت دولت، اعلام کردم 1310 01:57:07,188 --> 01:57:10,068 ‫با علم به برخورداری از اعتماد مردم 1311 01:57:10,431 --> 01:57:15,098 ‫خودم را دربست وقت ‫تسکین آلامِ فرانسه کرده ام 1312 01:57:15,983 --> 01:57:19,171 ‫اینک با قلبی پردرد به شما اعلام می‌دارم 1313 01:57:19,285 --> 01:57:21,452 ‫که باید تسلیم شویم 1314 01:57:21,667 --> 01:57:24,110 ‫امشب با دشمن سخن گفتم 1315 01:57:24,521 --> 01:57:27,952 ‫تا بپرسم که آیا حاضر اند با من... 1316 01:57:28,398 --> 01:57:31,685 ‫همچون سربازان، پس از نبرد و با افتخار 1317 01:57:32,081 --> 01:57:34,748 ‫در باب شیوه‌های پایان دادن ‫به خصومت‌ها مذاکره کنند 1318 01:57:35,910 --> 01:57:40,036 ‫باشد که تمام فرانسوی‌ها، در این ساعت دشواری 1319 01:57:40,245 --> 01:57:42,103 ‫از دولت من حمایت کنند 1320 01:57:42,199 --> 01:57:44,032 ‫باشد که آلام خود را فرونشانند 1321 01:57:44,223 --> 01:57:47,540 ‫تا ایمان‌‍شان به سرنوشت کشور محفوظ بماند 1322 01:57:53,440 --> 01:57:56,475 ‫آن شب، پلاک 168 خیابان پارادیس 1323 01:57:56,849 --> 01:57:59,659 ‫اشک‌ اندوه فرومی‌چکید، ‫در سوگ شکست 1324 01:58:00,082 --> 01:58:04,297 ‫اما به قرینه، و با نسبتی ‫نامعلوم، اشک شادی نیز در کار بود 1325 01:58:04,455 --> 01:58:07,326 ‫از برای پسری که به جنگ نمی‌رفت 1326 01:58:30,972 --> 01:58:32,494 ‫خبری نشد؟ 1327 01:58:33,594 --> 01:58:36,233 ‫گفت نتایج تا ساعت 2 درمی‌‍آد 1328 01:58:36,676 --> 01:58:40,802 ‫حالا می‌تونه 1:45 باشه، می‌تونه 2:30 1329 01:58:42,228 --> 01:58:45,561 ‫حالا که 10 دقیقه گذشته. جای نگرانی نیست 1330 01:58:46,081 --> 01:58:51,501 ‫گفت «به محض اینکه نتایج رو ‫گرفتم، زنگ می‌زنم به آقای آنزانی» 1331 01:58:52,228 --> 01:58:55,832 ‫الان‌هاست که از مغازه ‫بزنه بیرون و داد بکشه: 1332 01:58:56,000 --> 01:58:58,667 ‫«آقای زاکاریان، تلفن» 1333 01:58:59,188 --> 01:59:01,161 ‫البته اگه تلفنش کار کنه 1334 01:59:01,957 --> 01:59:03,931 ‫خب چرا نکنه؟ 1335 01:59:04,029 --> 01:59:06,283 ‫چون گاهی نمی‌کنه 1336 01:59:06,658 --> 01:59:10,299 ‫چراش رو که به ما نمی‌گن، فقط کار نمی‌کنند! 1337 01:59:12,521 --> 01:59:14,244 ‫کجا می‌ری؟ 1338 01:59:14,296 --> 01:59:18,292 ‫برم تلفن رو ببینم. ‫اگه بوق بخوره، کار می‌کنه 1339 01:59:31,464 --> 01:59:32,961 ‫اومد! 1340 02:00:03,325 --> 02:00:05,992 ‫- چطوره، آزاد؟ ‫- بعدا به‌تون می‌گم 1341 02:00:34,521 --> 02:00:36,034 ‫در یک دقیقه 1342 02:00:37,192 --> 02:00:38,866 ‫پنجاه ثانیه 1343 02:00:41,018 --> 02:00:42,740 ‫چهل ثانیه 1344 02:00:43,655 --> 02:00:45,233 ‫سی ثانیه 1345 02:00:45,748 --> 02:00:48,889 ‫می‌تونستم بگم «آقای آنزانی» 1346 02:00:49,300 --> 02:00:51,697 ‫به پدرم بگید قبول شدم 1347 02:00:53,699 --> 02:00:57,032 ‫اما، یعنی واقعا اسم خودم ‫رو توی فهرست دیده بودم 1348 02:00:59,731 --> 02:01:01,860 ‫یا اینکه این‌قدر مشتاق بودم 1349 02:01:02,024 --> 02:01:04,691 ‫که خودم رو قانع کرده بودم ‫اسمم توی فهرست بوده؟ 1350 02:01:26,309 --> 02:01:28,622 ‫یک سکه تلفن و یک آبجو 1351 02:01:31,061 --> 02:01:32,832 ‫ممنون 1352 02:02:14,709 --> 02:02:18,175 ‫خواهش می‌کنم بمون. مزاحم نیستی 1353 02:02:20,765 --> 02:02:24,098 ‫- خوشحالی ها. قبول شدی؟ ‫- از کجا فهمیدی؟ 1354 02:02:24,275 --> 02:02:28,963 ‫با یک نگاه، ناامیدی، ‫شادی، اوهام نقش بر آب 1355 02:02:29,695 --> 02:02:31,550 ‫همه‌ش رو می‌شه از چهره‌ت خوند 1356 02:02:31,615 --> 02:02:33,600 ‫اسمش مادلین بود 1357 02:02:34,081 --> 02:02:36,748 ‫افسون محوشده‌ی ابریشمی کهنه رو داشت 1358 02:02:37,429 --> 02:02:39,669 ‫همچنان که منتظر تلفن بودم 1359 02:02:39,732 --> 02:02:42,396 ‫از موسیقی محبوبش برام گفت 1360 02:02:42,521 --> 02:02:45,702 ‫و از رمان‌ها و فیلم‌های مورد علاقه‌ش 1361 02:02:46,236 --> 02:02:50,236 ‫جای آدم‌ها در باجه تلفن عوض می‌شد، ‫همچنان که مادلین به صحبت ادامه می‌داد 1362 02:02:50,521 --> 02:02:53,454 ‫و بر آتش زیر خاکستر قلب تنهاش می‌دمید 1363 02:02:54,058 --> 02:02:56,450 ‫و من جرئت نداشتم بپرم وسط حرفش 1364 02:02:56,873 --> 02:02:58,778 ‫بعد یکباره گفت 1365 02:02:59,049 --> 02:03:02,416 ‫می‌دونی، هیچ آسون ‫نیست، من تنها زندگی می‌کنم 1366 02:03:02,886 --> 02:03:06,886 ‫و این یک محرمانه‌ی دیگه بود، ‫بعد اضافه کرد 1367 02:03:07,706 --> 02:03:09,281 ‫می‌دونی؟ به‌ت اعتماد دارم 1368 02:03:09,521 --> 02:03:11,936 ‫و این یک دعوت آشکار بود 1369 02:03:12,530 --> 02:03:14,167 ‫یک لحظه... 1370 02:03:15,154 --> 02:03:16,750 ‫من باید یک تماس بگیرم 1371 02:03:24,740 --> 02:03:27,052 ‫- من حساب می‌کنم ‫- ای بابا... 1372 02:03:27,405 --> 02:03:31,439 ‫یک آب‌‍جوی شادانه که هدیه نیست، محض دوستیه 1373 02:03:31,854 --> 02:03:33,872 ‫دفتر تلفن مارسی رو دارید؟ 1374 02:03:34,169 --> 02:03:36,835 ‫سخته بخوام برای هر ‫شهر رو جداگانه داشته باشم 1375 02:03:46,367 --> 02:03:51,033 ‫کودکی و بزرگ‌سالی من با ‫تابوهای کلامی گذشته بود 1376 02:03:51,188 --> 02:03:53,500 ‫من جمله در مسائل جنسی 1377 02:03:54,325 --> 02:03:56,109 ‫که ذکرش هیچوقت در میان نبود 1378 02:03:56,520 --> 02:03:58,304 ‫چیز ممنوعی هم در کار نبود 1379 02:03:58,516 --> 02:04:01,801 ‫اما به قوانین نانوشته احترام می‌گذاشتم 1380 02:04:02,081 --> 02:04:05,369 ‫از فکر دیده شدن با یک خانم سرخ می‌شدم 1381 02:04:05,716 --> 02:04:08,236 ‫حتی در همین شهر که کسی رو نمی‌شناختم 1382 02:04:08,692 --> 02:04:12,761 ‫حس می‌‍کردم همه حدس ‫می‌زنند که ما چه در سر داریم 1383 02:04:14,833 --> 02:04:16,806 ‫- خیلی تند راه می‌رم؟ ‫- نه 1384 02:04:16,965 --> 02:04:21,300 ‫چرا، همه همیشه می‌گن: ‫«مادلین، آرام‌تر» 1385 02:04:25,545 --> 02:04:29,248 ‫یادمه که در "پاساژ د کُردلیه" زندگی می‌کرد 1386 02:04:30,314 --> 02:04:33,827 ‫من هیچ تجربه‌ای از اتاق‌های ‫کرایه‌ای یا هتل‌ها نداشتم 1387 02:04:34,452 --> 02:04:37,473 ‫امیال من تا اون‌موقع ‫ارضاء شده بود با 1388 02:04:37,632 --> 02:04:41,346 ‫آغوش‌های کوتاه ‫دم صبح در ایوان‌ها 1389 02:04:41,626 --> 02:04:44,870 ‫یا در کوچه‌های بن‌ست، ‫بین دو چراغ برق 1390 02:04:45,521 --> 02:04:48,827 ‫و معمولا باز شدن یک ‫در، یا گذشتن یک رهگذر 1391 02:04:49,155 --> 02:04:51,239 ‫مزاحم ما بود 1392 02:05:08,521 --> 02:05:11,198 ‫نایست اون‌جا، بنشین 1393 02:05:11,854 --> 02:05:15,860 ‫این اولین بار بود که در یک اتاق واقعی بودم، ‫با یک تخت واقعی 1394 02:05:16,235 --> 02:05:18,902 ‫و زنی که برای برهنه شدن عجله‌ای نداشت 1395 02:05:19,188 --> 02:05:21,292 ‫و دری که قفل می‌شد 1396 02:05:22,686 --> 02:05:24,257 ‫با یک نوشیدنی چطوری؟ 1397 02:05:24,572 --> 02:05:26,191 ‫- [شراب] پُرت؟ ‫- نه، ممنون 1398 02:05:26,382 --> 02:05:28,911 ‫- فقط یک جرعه ‫- نه، بی تعارف 1399 02:05:35,916 --> 02:05:40,399 ‫درباره من فکر بد نکنی. قبلا ‫هیچ مرد جوانی رو این‌جا نیاوردم 1400 02:05:44,147 --> 02:05:46,814 ‫- باور می‌کنی؟ ‫- البته 1401 02:05:47,286 --> 02:05:49,110 ‫آدم می‌تونه احساس بکنه 1402 02:05:50,269 --> 02:05:54,269 ‫در واقع، تنها چیزی که احساس ‫می‌کردم بوی تند پخت و پز بود 1403 02:05:54,895 --> 02:05:57,561 ‫که او سعی می‌کرد با بوی عطر، از شدتش بکاهه 1404 02:05:57,993 --> 02:06:00,659 ‫و قدری از هر دو به مشامم می‌رسید 1405 02:06:07,721 --> 02:06:09,860 ‫من که اصلا اسمت رو هم نمی‌دونم 1406 02:06:11,044 --> 02:06:12,563 ‫ژان-پاول 1407 02:06:16,123 --> 02:06:20,123 ‫اسم اصلی‌م سیاهه‌ای از ‫سوالات رو به دنبال داشت 1408 02:06:20,878 --> 02:06:23,545 ‫آزاد؟ چه قشنگ! حالا یعنی چی؟ 1409 02:06:23,919 --> 02:06:26,783 ‫مال کجاست؟ ‫ارمنستان کجاست؟ 1410 02:06:26,873 --> 02:06:31,251 ‫و بعد باید 2500 سال تاریخ رو شرح می‌دادم 1411 02:06:31,610 --> 02:06:33,715 ‫و من برای همچین کاری اون‌جا نبود 1412 02:06:36,220 --> 02:06:38,324 ‫ساعت هشت 1413 02:06:38,854 --> 02:06:42,854 ‫شرمنده آقای آنزانی، ‫شما رو هم این‌جا نگه داشتم 1414 02:06:43,556 --> 02:06:47,610 ‫طوری نیست، یک کم دیگه می‌بندم 1415 02:06:48,178 --> 02:06:49,819 ‫بی‌فایده‌ست 1416 02:06:50,025 --> 02:06:51,666 ‫زنگ نمی‌زنه 1417 02:06:51,829 --> 02:06:54,219 ‫شاید فرصت نکرده زنگ بزنه 1418 02:06:54,602 --> 02:06:56,649 ‫شرط می‌بندم سوار قطاره 1419 02:06:56,895 --> 02:06:59,207 ‫قطارش که چند ساعت پیش رسید 1420 02:07:00,521 --> 02:07:02,095 ‫گمونم مردود شده 1421 02:07:03,418 --> 02:07:08,521 ‫و روش رو نداشته که زنگ بزنه و ‫بگه «آقای آنزانی، به پدرم بگید افتادم» 1422 02:07:09,643 --> 02:07:11,390 ‫برمی‌گرده 1423 02:07:11,660 --> 02:07:13,407 ‫اما خدا می‌دونه کِی؟ 1424 02:07:13,792 --> 02:07:17,854 ‫خاله و مادرش ناخوش و پریشون اند. ‫من هم همین‌طور 1425 02:07:18,447 --> 02:07:19,827 ‫به هر حال 1426 02:07:20,130 --> 02:07:21,979 ‫از کمک شما ممنون ام 1427 02:07:22,066 --> 02:07:23,622 ‫این چه حرفیه 1428 02:07:51,039 --> 02:07:54,953 ‫- می‌ری؟ ‫- باید برم، وگرنه از قطار جا می‌مونم 1429 02:07:57,959 --> 02:08:01,658 ‫گمانم مادلین مغلوب احساسی شدید بود 1430 02:08:03,213 --> 02:08:07,139 ‫حسرت از دست دادن ‫جوانی، در چشمانش جاری شد 1431 02:08:07,374 --> 02:08:12,707 ‫آرایش سستش تنها سن و ‫سال شریک مرا پررنگ کرده بود 1432 02:08:19,350 --> 02:08:20,839 ‫به زودی می‌بینمت 1433 02:08:22,213 --> 02:08:26,879 ‫مادلین به خوبی می‌دونست که ‫«زود» به معنای «هرگز» بود 1434 02:09:26,598 --> 02:09:30,205 ‫عیب نداره، سال دیگه قبول می‌شی 1435 02:09:35,854 --> 02:09:38,417 ‫قبول شدم... نتونستم زنگ بزنم 1436 02:09:38,521 --> 02:09:41,854 ‫از قطار جا موندم، توضیح می‌دم، اما قبول شدم 1437 02:09:47,277 --> 02:09:50,491 ‫هیچوقت به موفق شدنت شک نکردیم، هیچوقت! 1438 02:09:50,658 --> 02:09:52,867 ‫حتی فکرش رو هم نمی‌کردیم 1439 02:09:53,188 --> 02:09:55,807 ‫اما می‌دونی که مادرت و خاله‌ت... 1440 02:09:56,254 --> 02:09:58,362 ‫اگه پنج دقیقه هم دیر برسی... 1441 02:09:58,444 --> 02:10:03,060 ‫شروع می‌کنند خیال کردن ‫تصادف ماشین و قطار... 1442 02:10:04,951 --> 02:10:07,159 ‫کله‌شون پر از فجایعه 1443 02:10:07,542 --> 02:10:09,812 ‫بریم از نگرانی درشون بیاریم 1444 02:10:12,830 --> 02:10:13,974 ‫البته... 1445 02:10:15,116 --> 02:10:17,482 ‫دلمون گرم بود که اسمت ‫در فهرست خواهد بود 1446 02:10:17,632 --> 02:10:20,049 ‫اما خب دونستنش یک چیز دیگه‌ست 1447 02:10:22,936 --> 02:10:25,353 ‫برای همین می‌خواستیم به‌ت بگیم که امشب 1448 02:10:26,467 --> 02:10:28,780 ‫هدیه‌ای فوق العاده‌ای به ما دادی 1449 02:10:55,448 --> 02:10:57,264 ‫ما قبول شدیم! 1450 02:10:57,368 --> 02:10:59,958 ‫برگشتند! قبول شده! 1451 02:11:00,443 --> 02:11:03,846 ‫رز! پسر زاکاریان قبول شده! 1452 02:11:23,175 --> 02:11:27,842 ‫حالا که دیگه جای نگرانی نیست، من می‌رم 1453 02:11:28,024 --> 02:11:32,622 ‫هیچ به دلم بد راه ندادم، می‌دونستم همه‌چی ‫به خیر و خوشی می‌گذره 1454 02:11:33,395 --> 02:11:35,134 ‫نه، اصلا هم نگران نبود 1455 02:11:35,188 --> 02:11:39,175 ‫فقط می‌خواست زیتون‌ها رو با باسنش بچلونه 1456 02:11:39,484 --> 02:11:41,372 ‫حرف زدن موقرانه‌ی تو 1457 02:11:41,608 --> 02:11:45,286 ‫هیچوقت برام عادی نمی‌شه 1458 02:11:45,368 --> 02:11:46,433 ‫می‌دونم 1459 02:11:46,549 --> 02:11:47,874 ‫شام بمون 1460 02:11:48,492 --> 02:11:49,693 ‫کجا می‌ری؟ 1461 02:11:50,267 --> 02:11:51,691 ‫سر کار 1462 02:11:51,784 --> 02:11:55,784 ‫من پسر مهندس ندارم که ‫میلیون میلیون برام خرج کنه 1463 02:12:02,000 --> 02:12:03,619 ‫ما غذا خوردیم 1464 02:12:03,899 --> 02:12:08,171 قدر 15 نفر تداریک دیدیم 1465 02:12:08,255 --> 02:12:09,895 ‫درسته 1466 02:12:10,134 --> 02:12:12,218 ‫توجه! ساکت 1467 02:12:18,269 --> 02:12:21,246 ‫چند وقته این بطری رو داریم؟ 1468 02:12:21,405 --> 02:12:24,220 ‫فقط خاله آنای طفلی خبر داشت 1469 02:12:25,033 --> 02:12:27,700 ‫گذاشته بود برای یک مناسبت حسابی 1470 02:12:28,033 --> 02:12:29,783 ‫اگه این‌جا بود 1471 02:12:29,854 --> 02:12:32,729 ‫مطمئنا دوست داشت که همین امروز بازش کنیم 1472 02:12:33,743 --> 02:12:38,715 ‫حواست باشه کجا رو نشونه می‌گیری، ‫وگرنه چراغ‌ها رو داغون می‌کنی 1473 02:12:57,252 --> 02:13:01,679 ‫این همه جنجال برای چیه؟ ‫شامپانی، واقعا که! 1474 02:13:01,854 --> 02:13:03,812 ‫آشامیدنی نیست 1475 02:13:23,943 --> 02:13:26,609 ‫چی شده؟ ‫سر چی دست به یکی کردید؟ 1476 02:13:27,130 --> 02:13:31,025 ‫یک یادگاری کوچولو از طرف ‫سه تامون. الهی که خوش‌یمن باشه 1477 02:13:53,667 --> 02:13:55,303 ‫امکان نداره! 1478 02:13:55,938 --> 02:13:58,251 ‫چرا، طلای واقعیه 1479 02:13:59,608 --> 02:14:02,259 ‫منظورم اینه که، معرکه‌ست 1480 02:14:04,373 --> 02:14:05,591 ‫زیباست 1481 02:14:05,968 --> 02:14:07,906 ‫مادر بیست‌ساله‌ی من... 1482 02:14:08,104 --> 02:14:11,084 ‫هیچوقت اون تصویر چشم‌گیر رو فراموش نمی‌کنم 1483 02:14:11,342 --> 02:14:14,385 ‫همچین که از حلقه‌ی خودم تعریف می‌کردم، ‫دیدم که حلقه تو سر جاش نیست 1484 02:14:15,122 --> 02:14:17,789 ‫حلقه‌ی درشت عروسی، که همیشه دستت بود 1485 02:14:18,699 --> 02:14:21,011 ‫حلقه‌ی پدرم هم سر جاش نبود 1486 02:14:21,750 --> 02:14:24,417 ‫اون شب، فهمیدم که قیمت حلقه‌م چقدره 1487 02:14:25,429 --> 02:14:27,642 ‫نگران بودیم مبادا خوشت نیاد 1488 02:14:28,195 --> 02:14:30,403 ‫سخن توی گلوم خشکید 1489 02:14:30,650 --> 02:14:33,658 ‫برای شکستن طلسم ‫قید و بندهای احمقانه‌م 1490 02:14:34,152 --> 02:14:36,908 ‫و واهمه از این که مبادا به ‫وراجی احساساتی بیانجامه 1491 02:14:37,205 --> 02:14:41,462 ‫شروع کردم به رقصیدن، تا اینکه سرم گیج رفت 1492 02:15:12,098 --> 02:15:14,306 ‫یادمه که چطور می‌رقصیدیم 1493 02:15:15,074 --> 02:15:19,427 ‫و، طی مدتی که رقصیدیم، جنگ محو شد 1494 02:15:20,521 --> 02:15:23,597 ‫ماه، بی‌تفاوت به ‫مقرارت خاموش‌باش 1495 02:15:23,854 --> 02:15:26,375 ‫بر شهر خالی از نور می‌درخشید 1496 02:15:29,382 --> 02:15:33,532 ‫یادمه که اون تکه‌ی طلا، ‫منقش به حروف اول نام من 1497 02:15:33,960 --> 02:15:37,569 ‫همچنان بر انگشتم سنگینی ‫می‌کرد، با تُن‌ها عشق 1498 02:15:38,398 --> 02:15:40,808 ‫مادر، آنا، گایان 1499 02:15:41,406 --> 02:15:43,469 ‫مادران چندگانه‌ی من 1500 02:15:43,657 --> 02:15:47,657 ‫و تو، پدر، سلحشور سال‌های دور 1501 02:15:48,443 --> 02:15:51,776 ‫به یاد دارم که چقدر در کنار هم خوشحال بودیم 1502 02:15:51,998 --> 02:15:56,310 ‫در خیابان پارادیس، که ‫ابدیت را به ما وعده می‌داد 1503 02:15:57,641 --> 02:15:59,819 ‫همچنان که موهای خاکستری تو 1504 02:16:00,208 --> 02:16:03,187 ‫پیشاپیش، ‫گورستان را، در فصل بهار 150503

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.