All language subtitles for Mayrig.AKA.Mother.1991.Dvdrip.x264
Afrikaans
Akan
Albanian
Amharic
Arabic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bemba
Bengali
Bihari
Bosnian
Breton
Bulgarian
Cambodian
Catalan
Cebuano
Cherokee
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
Dutch
English
Esperanto
Estonian
Ewe
Faroese
Filipino
Finnish
French
Frisian
Ga
Galician
Georgian
German
Greek
Guarani
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hindi
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Interlingua
Irish
Italian
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Kinyarwanda
Kirundi
Kongo
Korean
Krio (Sierra Leone)
Kurdish
Kurdish (Soranî)
Kyrgyz
Laothian
Latin
Latvian
Lingala
Lithuanian
Lozi
Luganda
Luo
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mauritian Creole
Moldavian
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Montenegrin
Nepali
Nigerian Pidgin
Northern Sotho
Norwegian
Norwegian (Nynorsk)
Occitan
Oriya
Oromo
Pashto
Persian
Polish
Portuguese (Brazil)
Portuguese (Portugal)
Punjabi
Quechua
Romanian
Romansh
Runyakitara
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Serbo-Croatian
Sesotho
Setswana
Seychellois Creole
Shona
Sindhi
Sinhalese
Slovak
Slovenian
Somali
Spanish
Spanish (Latin American)
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Tatar
Telugu
Thai
Tigrinya
Tonga
Tshiluba
Tumbuka
Turkish
Turkmen
Twi
Uighur
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Wolof
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:00,500 --> 00:00:07,500
ارائه اختصاصی از کانال تلگرامی سینما نگاه
t.me/YisMovie
2
00:00:09,524 --> 00:00:11,524
فارسی فیلآسفی
t.me/PhilAsefi
3
00:00:11,548 --> 00:00:15,548
آپلود زیرنویس : قـاسـم سـمـنـگـانـی
@Qasem_Samangani
4
00:00:38,015 --> 00:00:40,681
تا سالهای سال، من رو "ارمنی" صدا میکردند
5
00:00:40,871 --> 00:00:43,644
بی اینکه بدونند ارمنستان کجاست
6
00:00:43,697 --> 00:00:46,739
جایی که، برای بیش از 2000 سال
7
00:00:46,856 --> 00:00:49,898
نیاکان من،
نوادگان اوراتینیها
8
00:00:50,218 --> 00:00:52,947
با وجود کشتارها و
ستمهایی که بر آنها رفت
9
00:00:53,313 --> 00:00:56,177
میراث فرهنگی خود را حفظ کردند
10
00:00:56,351 --> 00:01:00,664
با این امید، که این بار، بار آخر است
11
00:01:09,788 --> 00:01:12,424
اولین مردمان مسیحی ما بودیم
12
00:01:12,564 --> 00:01:16,459
اما مهاجمین، که با جاهطلبیهای
خود مرزها را پس و پیش کردند
13
00:01:17,028 --> 00:01:19,903
کشور ما را زیر یوغ ترکها گذاشتند
14
00:01:40,750 --> 00:01:43,417
در پس آرامش فریبنده منارهها
15
00:01:43,530 --> 00:01:45,925
که مومنین را به نماز میخواندند
16
00:01:46,050 --> 00:01:50,717
زندگی ارامنه به اهرامی از
سرهای بُریده، آوازه یافته بود
17
00:01:53,124 --> 00:01:55,979
شنهای سوزان بیابان دیرالزور
18
00:01:56,498 --> 00:01:58,860
رنج جمیعِ این مردم را دیدند
19
00:01:59,000 --> 00:02:01,667
طوایف متعصب این مردم را کشتند
20
00:02:02,750 --> 00:02:07,417
اما روح آنها زندهست.
یاد آنها زندهست
21
00:02:07,904 --> 00:02:11,904
همینطور [روح] شاعر زانو-نشین،
که به صدای باد گوش میدهد
22
00:02:12,538 --> 00:02:17,204
باد دیرالزور از استخوان
کودکی فلوت ساخت
23
00:02:17,897 --> 00:02:22,285
و در سکوت سپیدهی صبح،
ترانهای جاودانه را زمزمه کرد
24
00:04:12,868 --> 00:04:18,556
برلین، هاردنبرگ
15 مارچ 1921، 11 صبح
25
00:04:52,579 --> 00:04:54,433
در 2 ژوئن 1921
26
00:04:54,521 --> 00:04:58,446
آغاز جلسه محکمه دادگاه
برلین را اعلام میکنم
27
00:04:59,140 --> 00:05:02,473
باید به کارشناسان
و شهود این محکمه
28
00:05:02,805 --> 00:05:06,139
اهمیت و قداست سوگند را یادآوری کنم
29
00:05:07,148 --> 00:05:12,481
سوگندشکنی، عامدانه یا غیرعامدانه،
اشد مجازات را به دنبال دارد
30
00:05:13,952 --> 00:05:16,610
لطفا اتهامات را بخوانید
31
00:05:16,750 --> 00:05:19,271
سوقومون تهلیریان، دانشجوی جوان
32
00:05:19,417 --> 00:05:21,937
متولد 2 آپریل در ارزنجان
33
00:05:22,083 --> 00:05:24,750
و هماکنون ساکن شارلوتنبورک
34
00:05:25,417 --> 00:05:27,831
با اتهام قتل عامدانهی...
35
00:05:28,083 --> 00:05:32,750
طلعت پاشا، وزیر تُرک پیشین امور داخلی
36
00:05:33,261 --> 00:05:36,595
که تحت ماده 211 حقوق
جزاء آلمان، متهم شده است
37
00:05:37,205 --> 00:05:39,372
متهم، لطفا بایستید
38
00:05:40,334 --> 00:05:43,001
با بله و خیر پاسخ بدید
39
00:05:43,417 --> 00:05:46,083
از بابت این جنایت عامدانه،
خود را گناهکار میدانید؟
40
00:05:46,610 --> 00:05:49,944
نه، گمان نمیکنم کناهکار باشم.
وجدان من پاکه
41
00:05:50,822 --> 00:05:53,914
درسته که مردی رو کشتم، اما آدمکش نیستم
42
00:05:56,083 --> 00:05:59,417
- بنشینید
- به شهود گوش میدهیم
43
00:05:59,651 --> 00:06:03,464
خانم الیزابت دیتمانفف، پلاک 37
آندشقازه ، آیا سوگند میخورید...
44
00:06:03,644 --> 00:06:07,417
که حقیقت را بگویید، تمام
حقیقت، و نه چیزی جز حقیقت؟
45
00:06:07,789 --> 00:06:09,140
سوگند میخورم
46
00:06:09,192 --> 00:06:11,698
لطفا دانستههاتون رو با
هیئت منصفه در میان بگذارید
47
00:06:12,571 --> 00:06:15,604
من صاحبخانه این مرد جوان بودم،
در همون...
48
00:06:15,839 --> 00:06:17,839
در همون زمان که این اتفاق افتاد
49
00:06:18,750 --> 00:06:21,991
ایشون جوان متشخصی بود.
مبادی آداب...
50
00:06:22,099 --> 00:06:23,995
ساکت و بسیار پاکیزه
51
00:06:25,791 --> 00:06:28,136
امور خانه رو شخصا انجام میداد
52
00:06:28,750 --> 00:06:30,083
صبح روز قت...
53
00:06:30,733 --> 00:06:33,700
منظورم صبح 15م مارسه
54
00:06:33,988 --> 00:06:37,032
خدمتکارم به من گفت که این آقای
جوان داره توی اتاقش گریه میکنه
55
00:06:37,342 --> 00:06:39,690
و کنیاک مینوشه
56
00:06:40,750 --> 00:06:43,417
خیال کردم که شاید شکست عشقی خورده
57
00:06:44,221 --> 00:06:47,301
نیکلای یاسین، از
مغازهداران شارلوتنبورک
58
00:06:48,083 --> 00:06:49,417
خواهش میکنم، ادامه بدید
59
00:06:51,417 --> 00:06:54,165
بعد از اینکه خواستم متهم رو منصرف کنم
60
00:06:54,750 --> 00:06:57,167
ازش پرسیدم که چرا میخواد او رو بکشه
61
00:06:57,417 --> 00:06:58,965
جواب داد
62
00:06:59,063 --> 00:07:02,850
«من ارمنی ام، او ترک. به آلمان ربطی نداره»
63
00:07:03,547 --> 00:07:06,083
لولا بلنشون، معلم
64
00:07:06,978 --> 00:07:09,934
من چند نوبت به آقای
تهلیریان آلمانی درس دادم
65
00:07:10,343 --> 00:07:15,368
آشکارا افسرده بود. همیشه
غمگین به نظر میرسید
66
00:07:16,083 --> 00:07:20,750
خانم بننسون، ایشون بابت
ناراحتی خودش دلیلی هم میآورد؟
67
00:07:21,417 --> 00:07:24,750
فقط یک بار. گفت که دیگه کشوری نداره....
68
00:07:25,168 --> 00:07:27,390
و تمام خانوادهش قتل عام شدند
69
00:07:27,527 --> 00:07:30,668
اسمی هم از طلعت پاشا آورده بود؟
70
00:07:30,892 --> 00:07:32,134
هرگز
71
00:07:33,115 --> 00:07:34,921
ممنون
72
00:07:37,165 --> 00:07:39,982
عالیجناب، مایل ام به عرض دادگاه برسونم
73
00:07:40,083 --> 00:07:43,417
که طلعت پاشا، از سوی دادگاه
نظامی ترک، به تاریخ 5 جولای 1919
74
00:07:43,479 --> 00:07:46,698
و از بابت جنایت علیه بشریت
75
00:07:46,873 --> 00:07:48,784
به اعدام محکوم شده بود
76
00:07:49,033 --> 00:07:51,700
سپس با 10,000 لیره در قالب طلا،
از ترکیه میگریزه
77
00:07:52,473 --> 00:07:55,239
و با اسم سَل بیک، در برلین ساکن میشه
78
00:07:56,182 --> 00:07:59,681
متاسفانه گمان میکنم جناب وکیل
به دادگاه اشتباهی اومدند
79
00:08:00,327 --> 00:08:05,173
اینجا دادگاه قاتل طلعت پاشاست، نه خود او
80
00:08:05,473 --> 00:08:08,140
خاطرتون جمع، به دادگاه درستی اومدم
81
00:08:08,530 --> 00:08:11,864
و ثابت میکنم که شما
طرف قاتل اشتباهی رو گرفتید
82
00:08:13,417 --> 00:08:14,743
عالیجناب
83
00:08:14,905 --> 00:08:18,056
اجازه میخوام تا حقایقی
چند رو به اختصار مطرح کنم
84
00:08:19,927 --> 00:08:24,358
آقایان هیئت منصفه، در ژوئن 1915
85
00:08:25,058 --> 00:08:26,905
یعنی فقط 6 سال پیش
86
00:08:27,340 --> 00:08:29,833
این مرد، که امروز در معرض قضاوت شماست
87
00:08:30,032 --> 00:08:34,307
شاهد شکافته شدن سر برادرش با تبر بود
88
00:08:35,928 --> 00:08:39,928
و اصابت گلوله به صورت
مادر، و از پا افتادنش
89
00:08:40,529 --> 00:08:44,502
سوقومون تهلیریان از این
وحشت طاقتفرسا عاجز شد
90
00:08:44,985 --> 00:08:49,194
هماو که جیغهای خواهران
14 و 16 سالهش را میشنید
91
00:08:49,417 --> 00:08:52,339
که پاسبان ترک پشت بوتهها میبردشان
92
00:08:52,750 --> 00:08:56,056
سپس او فروافتاد،
غرقه در خون خودش
93
00:08:56,108 --> 00:09:00,608
و خون برادر جوان
کشتهشدهش، که روی او میریحت
94
00:09:02,083 --> 00:09:05,134
گرداگرد او، جنازه
شرحهشرحه و حرمتشکستهی...
95
00:09:05,652 --> 00:09:09,110
صدها زن، بچه و افراد مسن
96
00:09:10,432 --> 00:09:11,766
آقایان هیئت منصفه
97
00:09:12,871 --> 00:09:15,654
یک بازمانده خوشاقبال راه مرگ
98
00:09:16,180 --> 00:09:20,761
یک بازمانده از خونریزی
تصورناکردنی دیو و دد
99
00:09:21,684 --> 00:09:23,018
اکنون لب به شهادت میگشاید
100
00:09:23,417 --> 00:09:25,062
خوب گوش کنید
101
00:09:31,132 --> 00:09:33,772
نام من کریستین گازیباشیانه
102
00:09:34,704 --> 00:09:37,305
در ارزوروم به دنیا اومدم
103
00:09:38,529 --> 00:09:43,862
در جولای 1915 اخراج
شدیم، در چهار کاروان
104
00:09:45,668 --> 00:09:48,334
چند نفر تو کاروانتون بودند؟
105
00:09:51,417 --> 00:09:54,750
500 خانواده.
حدود هفت هشت هزار نفر
106
00:09:59,790 --> 00:10:02,102
خانواده ما 21 نفر بود
107
00:10:04,099 --> 00:10:06,516
نابود شدن کل خانوادهم رو به چشم دیدم
108
00:10:06,752 --> 00:10:10,317
فقط سه نفرمون جون به در بردند
109
00:10:11,417 --> 00:10:15,616
چه چیزی محرک قتل عامی شد
که والدین شما درش جان باختند؟
110
00:10:16,750 --> 00:10:19,271
به مالاتیا که رسیدیم
111
00:10:20,083 --> 00:10:22,750
بردندمون به یک کوه
112
00:10:23,285 --> 00:10:25,952
و زن و مرد رو از هم جدا کردند
113
00:10:26,750 --> 00:10:30,750
ولی هر گروه میتونست ببینه
بر اونیکی گروه چه میگذره
114
00:10:32,750 --> 00:10:36,083
تمام مردها با تبر مثله شدند
115
00:10:36,750 --> 00:10:39,125
و به رودخانه افتادند
116
00:10:39,315 --> 00:10:42,000
تعریف کنید که بر زنها چه رفت
117
00:10:48,750 --> 00:10:51,167
شب که شد
118
00:10:52,083 --> 00:10:55,417
پاسبانها خوشگلترین زنها رو جدا کردند
119
00:10:56,808 --> 00:10:59,081
جوانترینها
120
00:11:00,514 --> 00:11:04,514
هرکس که مقاومت میکرد و تن درنمیداد
121
00:11:06,750 --> 00:11:10,750
زخم سرنیزه میخورد و چهار-تکه میشد
122
00:11:16,628 --> 00:11:20,628
حتی زنان آبستن هم مستثنی نبودند
123
00:11:23,863 --> 00:11:26,279
ترکها شکمشون رو میگشودند
124
00:11:26,750 --> 00:11:29,167
و بچهها رو میدریدند
125
00:11:38,678 --> 00:11:43,855
خانم، شما ادعا دارید که شخصا...
126
00:11:45,026 --> 00:11:48,167
شاهد این رویداد مخوف و وحشتناک بوده اید
127
00:11:50,750 --> 00:11:52,906
سوگند میخورم، عالیجناب
128
00:11:54,497 --> 00:11:58,497
خواهر من، یکی از همون زنان باردار بود
129
00:12:03,417 --> 00:12:05,125
ممنون، خانم
130
00:12:16,375 --> 00:12:19,248
دکتر یوهانس لپیتوس،
شما یک نفر آلمانی هستید
131
00:12:19,417 --> 00:12:22,219
که گزارشی از این کشتارها به دست دادید
132
00:12:22,479 --> 00:12:25,167
که در طول جنگ، و به دلیل اتحاد تُرکی-آلمانی
133
00:12:25,343 --> 00:12:27,864
مسکوت گذاشته شد
134
00:12:28,083 --> 00:12:31,417
لطفا به این سوال پاسخ بدید
135
00:12:32,083 --> 00:12:36,083
وحشت وصفشده در کشتار 1915...
136
00:12:36,750 --> 00:12:39,417
آیا به همینگونه که ما شنیدیم رخ داده؟
137
00:12:40,750 --> 00:12:44,750
آیا تجربه شخصی متهم، قابل استناده؟
138
00:12:45,651 --> 00:12:47,401
عالیجناب...
139
00:12:48,750 --> 00:12:54,113
صدها روایت با جزئیات آشکارا یکسان
با روایت مذکور
140
00:12:55,725 --> 00:12:58,246
در دسترس است
141
00:12:59,417 --> 00:13:03,417
که سر از مجلات آلمانی،
بریتانیایی و آمریکایی درآوردند
142
00:13:03,724 --> 00:13:06,245
این واقعیات، ردخور ندارند
143
00:13:07,497 --> 00:13:10,018
این وحشیانهترینِ شیوهها
144
00:13:10,175 --> 00:13:12,750
که در قرن 20م محال مینمایند
145
00:13:13,593 --> 00:13:16,000
به ترکها توان داد
146
00:13:16,083 --> 00:13:19,417
تا ظرف مدتی کوتاه، بیش
از یک میلیون نفر رو نابود کنند
147
00:13:19,977 --> 00:13:22,342
تصمیم اخراج ارامنه
148
00:13:22,646 --> 00:13:25,875
توسط مقامات ترک اخذ شده بود
149
00:13:26,750 --> 00:13:29,417
و در آپریل 1915
150
00:13:30,465 --> 00:13:34,029
به سرپرستی طلعت پاشا،
وزیر امور داخلی...
151
00:13:34,949 --> 00:13:37,780
و اَنور پاشا، وزیر جنگ، اجرایی شد
152
00:13:38,489 --> 00:13:40,555
عالیجناب... اجازه دارم بپرسم...
153
00:13:40,607 --> 00:13:44,403
که آیا این کشتارها به
دلایل مذهبی اتفاق افتاده؟
154
00:13:45,417 --> 00:13:47,923
مذهب فقط یک بهانه بود
155
00:13:48,089 --> 00:13:51,317
پروتاگونیستهای اصلی،
طلعت، انور، جمال، ناظم...
156
00:13:51,442 --> 00:13:54,211
همگی بیخدا (آتئیست) بودند
157
00:13:54,750 --> 00:13:59,782
رویای اینها برپایی یک
امپراتوری تُرکی اسلامی بود
158
00:14:00,393 --> 00:14:02,660
و نابودی هر آن کس که ترک نیست؟
159
00:14:03,010 --> 00:14:04,573
دقیقا
160
00:14:05,165 --> 00:14:09,831
کلمه کلیدی، یکی از دستورات
مکتوب طلعت پاشاست
161
00:14:10,942 --> 00:14:14,945
"هدف از نفی بلد، نابودی [ارامنه] است"
162
00:14:17,181 --> 00:14:21,181
این مقصدیست که بازگشتی از آن نیست
163
00:14:22,315 --> 00:14:24,178
آقایان هیئت منصفه
164
00:14:24,603 --> 00:14:27,263
1.5 میلیون کشته، که بدون گور
165
00:14:27,417 --> 00:14:30,750
بر جادههای خارپوت، حلب،
زیتون، ترابوزان و دیرالزور افتاده اند
166
00:14:31,674 --> 00:14:34,750
از شما میخواهند وجدان را قاضی کرده...
167
00:14:35,417 --> 00:14:37,792
به این سوال پاسخ دهید
168
00:14:38,083 --> 00:14:42,083
آیا سقومون تهلیریان از بابت
قتل طلعت پاشا گناهکار است؟
169
00:14:43,417 --> 00:14:44,840
در همین لحظه به خصوص
170
00:14:45,175 --> 00:14:47,395
نجاتیافتگان کشتارها
171
00:14:47,823 --> 00:14:51,156
که در چهار گوشه عالم متفرق شده اند
172
00:14:51,417 --> 00:14:54,072
چشم بر شما دوخته اند
173
00:14:54,377 --> 00:14:55,987
و قضاوت شما
174
00:14:56,139 --> 00:14:59,472
تا هزار سال بعد هم در یادها خواهد ماند
175
00:15:54,880 --> 00:15:56,604
مادر (مایریگ) مریضه؟
176
00:15:56,685 --> 00:15:58,892
نه، نه آزاد جان
177
00:15:58,989 --> 00:16:03,186
دریازدگیه. همچین که پا روی
خشکی بگذاریم خوب میشه
178
00:16:07,417 --> 00:16:10,460
حالا، تهلیریان گناهکار شد یا نه؟
179
00:16:10,750 --> 00:16:15,167
نمیدونم، آقای زاکاریان،
آلمانیه، نمیتونم بخونم
180
00:16:15,438 --> 00:16:17,640
این عنوان رو میبینید؟
181
00:16:20,335 --> 00:16:24,957
«نین» یعنی نه.
اما نمیدونم «نه» به چی
182
00:16:32,039 --> 00:16:34,773
اینجا کسی آلمانی حرف نمیزنه؟
183
00:16:36,898 --> 00:16:38,329
هاگُپ!
184
00:16:39,448 --> 00:16:40,681
زاوِن!
185
00:16:41,023 --> 00:16:43,309
ما تو یک کشتی بودیم
186
00:16:43,417 --> 00:16:46,898
آره، اما سفر من ادامه داره.
تو فرانسه میمونی؟
187
00:16:46,977 --> 00:16:49,495
آره. خودت کجا میری؟
188
00:16:49,625 --> 00:16:51,747
من میرم ونزوئلا
189
00:16:51,833 --> 00:16:54,500
اونجا کسی رو داری؟
190
00:16:54,573 --> 00:16:56,915
نه، هیچکس رو نمیشناسم
191
00:16:56,967 --> 00:17:00,150
اما برای یک مرد عزب، اسم خوشآهنگی داره
192
00:17:00,535 --> 00:17:02,702
مثل یک اسم زنونهست
193
00:17:05,140 --> 00:17:08,639
هاگپ... یک نفر میخواد ببیندت
194
00:17:09,095 --> 00:17:11,348
بیرون دروازه منتظره
195
00:17:11,658 --> 00:17:13,352
خیلی خوب، اومدم
196
00:17:13,839 --> 00:17:15,175
موفق باشی
197
00:17:51,568 --> 00:17:52,707
آپکار!
198
00:17:54,310 --> 00:17:58,057
همینجوری نامه نوشتم، هیچ
فکر نمیکردم به دستت برسه
199
00:17:58,375 --> 00:18:01,915
یک هفتهست هرروز میآم
اینجا تا بلکه شما رو ببینم
200
00:18:02,083 --> 00:18:05,208
هربار میگن: «دو سه روز دیگه طول میکشه»
201
00:18:05,771 --> 00:18:08,056
اما دیشب، به دلم برات شد
202
00:18:08,108 --> 00:18:12,224
میدونستم امروز صبح روزشه
203
00:18:12,405 --> 00:18:14,521
بگو ببینم، آپکار
204
00:18:14,625 --> 00:18:17,790
تکنسینه تبرئه شد؟
اینجا هیچکس خبر نداره!
205
00:18:18,083 --> 00:18:20,500
به اتفاق آرا تبرئه شد
206
00:18:23,991 --> 00:18:26,584
همگی گوش بدید!
207
00:18:26,742 --> 00:18:29,250
تهلیریان تبرئه شد!
208
00:18:34,822 --> 00:18:37,101
تهلیریان تبرئه شد!
209
00:18:50,750 --> 00:18:53,544
خیلی خوشحالم که اینجایی، آپکار!
210
00:18:55,073 --> 00:18:56,708
هیچ تکون نخوردی
211
00:18:57,783 --> 00:19:01,280
بله آقای هاکپ، مخصوصا اگه واقعا تکون نخورم
(جابجا نشم)
212
00:19:01,688 --> 00:19:04,528
خیلی خوب، بیرون منتظر شما میمونم
213
00:19:50,083 --> 00:19:52,698
- هاگن زاکاریان
- بله، قربان
214
00:19:53,286 --> 00:19:57,057
آراکسی زاکاریان،
نِه بلوتیان
215
00:19:58,750 --> 00:20:02,721
آزاد زاکاریان، پسر
هاگپ و آراکسی زاکاریان
216
00:20:03,417 --> 00:20:05,937
آنا و گایان بلوتیان
217
00:20:06,269 --> 00:20:08,250
خواهرهای من اند
218
00:20:18,000 --> 00:20:20,314
اولین خاطره شفاف من از کودکی
219
00:20:20,794 --> 00:20:24,296
همون مُهر معلق در هوا بود
220
00:20:25,351 --> 00:20:27,625
چهره پدرمادر و خالههام
221
00:20:28,359 --> 00:20:32,750
اهمیت مهر خوردن اون برگهها رو نشون میداد
222
00:21:26,441 --> 00:21:30,496
پدرم سکهی طلایی زیبای خودش رو
223
00:21:30,750 --> 00:21:35,365
با یک دسته کاغذ چرک و
چند سکه حلبی معاوضه کرد
224
00:21:36,052 --> 00:21:38,018
اولین خریدش هم برای من بود
225
00:21:38,278 --> 00:21:42,278
یک بستنی، که طعمش با
میوهی نامبرده نمیخوند
226
00:21:43,913 --> 00:21:45,938
حالا ما در فرانسه ایم
227
00:21:46,083 --> 00:21:50,083
لیس زدن بستنی به دور از ادبه
228
00:21:58,083 --> 00:22:00,458
بیایید اینجا، زود
229
00:22:02,054 --> 00:22:03,051
بفرمایید
230
00:22:03,271 --> 00:22:06,292
خاطره میشه برای بعدا
231
00:23:55,034 --> 00:23:58,224
با احتیاط یک نگاه دزدکی
به ویترین این مغازه بنداز
232
00:23:59,084 --> 00:24:00,666
بگو چی میبینی
233
00:24:14,750 --> 00:24:16,500
خاک عالم!
234
00:24:18,061 --> 00:24:20,560
- دیدی؟
- آره، همونی رو که تو دیدی...
235
00:24:21,594 --> 00:24:22,929
من هم دیدم
236
00:24:23,250 --> 00:24:25,769
بیایید، اجارهش کردیم
237
00:24:28,968 --> 00:24:30,945
بجنب، آزاد
238
00:24:41,342 --> 00:24:42,880
اومدم، اومدم
239
00:24:58,083 --> 00:25:00,750
صبر کنید! اینجا که سربازخونه نیست
240
00:25:01,151 --> 00:25:03,527
چند نفرید شماها؟
241
00:25:03,638 --> 00:25:06,148
شوهرم، پسرم، و دو تا خواهرهام
242
00:25:06,396 --> 00:25:10,480
این آقا حرف از خواهر
مواهر نزده بود، مگه نه آقا؟
243
00:25:10,928 --> 00:25:13,761
نمیدونستم اونها هم میآن. شرمنده
244
00:25:14,083 --> 00:25:16,540
خیلی خب حالا
245
00:25:16,604 --> 00:25:20,834
اما معناش پنج تا مستاجر به جای سه تاست
246
00:25:22,470 --> 00:25:25,961
این ناقابله خانم، برای دلجویی از شما
247
00:25:26,399 --> 00:25:30,399
من فقط میخوام ببینم تو این خونه چخبره
248
00:25:30,750 --> 00:25:34,806
پنج تا کجا و سه تا کجا!
حالا دیگه طوری نیست
249
00:25:35,172 --> 00:25:37,548
آخر ماه حل و فصلش میکنیم
250
00:25:37,920 --> 00:25:40,350
چهار طبقه برید بالا
251
00:25:45,940 --> 00:25:47,869
خیلی خب
252
00:26:01,056 --> 00:26:03,408
بیایید آشپزخونه رو ببینید
253
00:26:08,030 --> 00:26:11,364
اینجا رو با مستاجرهای روبرو شریک هستید
254
00:26:11,417 --> 00:26:13,937
اما اینجا فقط مخصوص پخت و پزه
255
00:26:14,498 --> 00:26:17,068
اون هم از توالت
256
00:26:18,083 --> 00:26:20,750
حلزون، حلزون قشنگ
257
00:26:21,790 --> 00:26:24,456
حلزون بزرگ، حلزون کوچک
258
00:26:29,074 --> 00:26:30,741
فلیسیانا!
259
00:26:31,959 --> 00:26:33,729
الان میآم پایین
260
00:26:36,083 --> 00:26:39,208
- حلزون میفروشه
- چقدر چندشناک
261
00:26:39,566 --> 00:26:42,416
منم همین رو میگفتم، اما راستی خوشمزهست
262
00:26:44,586 --> 00:26:46,649
بگو ببینم، آپکار
263
00:26:48,302 --> 00:26:50,341
برای کار استخدامتون میکنند؟
264
00:26:50,667 --> 00:26:54,548
خب... من تو کارخونه شکر کار میکنم
265
00:26:55,484 --> 00:26:57,347
برای چی میپرسی؟
266
00:26:57,504 --> 00:26:58,771
برای خودم
267
00:26:59,556 --> 00:27:01,774
اونجا جای تو نیست، هاگپ
268
00:27:01,971 --> 00:27:04,481
مخصوصا همین بخشی که داره نیرو میگیره
269
00:27:04,720 --> 00:27:08,407
زاکاریان و پسران، بزرگترین
کشتیداران دریای مرمره
270
00:27:08,903 --> 00:27:11,424
اونجا جای تو نیست
271
00:27:12,909 --> 00:27:15,082
کجا جای منه؟
272
00:27:17,635 --> 00:27:19,152
گوش کن، آپکار
273
00:27:19,735 --> 00:27:23,840
داغ دل آدم تبعیدی، با حسرت
چیزِ از دسترفته تازه میشه
274
00:27:24,351 --> 00:27:28,061
با حرفهای اشکآلودی شروع
میشه که قلبش رو به درد میآره
275
00:27:28,392 --> 00:27:32,392
و یادش میآره که
چی بوده و چی شده
276
00:27:33,643 --> 00:27:36,018
نستالژی یک دلخوشیه
277
00:27:36,107 --> 00:27:38,628
آدم دلش به یکسری حرفها زندهست
278
00:27:38,815 --> 00:27:42,815
خب پس، فردا باهات میآم کارخونه
279
00:27:45,417 --> 00:27:47,729
مامانی، ارمنی یعنی چی؟
280
00:27:49,417 --> 00:27:51,708
بهت گفتم برگرد
281
00:27:53,497 --> 00:27:56,830
بیخیال، اونجوری نیستند
282
00:27:57,033 --> 00:27:59,867
خب، آپکار، مارسی چجور جاییه؟
283
00:28:00,082 --> 00:28:03,389
نسب به دیار ما، شهر بزرگیه
284
00:28:04,335 --> 00:28:08,853
بنابراین همهجور چیزی
توش پیدا میشه، خوب و بد
285
00:28:12,106 --> 00:28:14,125
در رو باز کنید، لطفا
286
00:28:39,505 --> 00:28:42,811
مستاجرهای دیگه دارن
جلوی اجاق غذا میخورند
287
00:28:44,111 --> 00:28:46,146
روم نشد مزاحمشون بشم
288
00:28:47,417 --> 00:28:48,995
دیدن سینی دستته؟
289
00:28:49,350 --> 00:28:50,745
نمیدونم
290
00:28:51,480 --> 00:28:55,480
حتما دیدن، چون چندی جلوی در ایستادم
291
00:28:56,310 --> 00:28:58,831
خودشون رو زدند به اون راه
292
00:28:59,733 --> 00:29:04,323
به ما گفتند نوبتی استفاده کنیم، و
اینکه آشپزخونه فقط مختص پخت و پزه
293
00:29:04,456 --> 00:29:07,123
بله، گفتند تو اتاقمون غذا بخوریم
294
00:29:08,341 --> 00:29:10,174
نمیفهمم
295
00:29:25,798 --> 00:29:27,612
ببخشید، لطفا...
296
00:29:27,795 --> 00:29:29,851
تکون خوردی نخوردی!
297
00:29:30,088 --> 00:29:33,277
یعنی چه که به ما دستور میدن!
ما هنوز اینجا نشستیم
298
00:29:33,451 --> 00:29:35,711
داد نزن، آروم باش
299
00:29:35,968 --> 00:29:38,634
عشقم بکشه داد میزنم.
هرکس که ناراحته...
300
00:29:38,724 --> 00:29:42,057
جمع کنه بره همون خرابشدهی خودش
301
00:29:47,822 --> 00:29:51,822
خوار و خفیف شدن به خاطر
گدایی غذا باید وحشتناک باشه
302
00:29:53,619 --> 00:29:56,285
یک سینی پر غذا داریم،
ولی نمیتونیم بپزیم
303
00:29:57,302 --> 00:30:00,031
مسخرهتر از این ندیدم!
304
00:30:00,194 --> 00:30:01,838
گدایی آتش!
305
00:30:01,983 --> 00:30:03,591
مرحمت کنید
306
00:30:03,646 --> 00:30:06,417
میشه گوشهای از اجاقتون رو به ما ببخشید؟
307
00:30:12,546 --> 00:30:14,215
«گوشهای از اجاق»
308
00:30:14,383 --> 00:30:17,925
فکر کنم جرقهی فکر نانوایی از اینجا خورد
309
00:30:29,741 --> 00:30:31,689
ببخشید، قربان...
310
00:30:31,872 --> 00:30:35,872
میشه این سینی رو بگذارید گوشه فرتون؟
311
00:30:36,196 --> 00:30:38,467
ما هیچکجا رو نداریم این رو بپزیم
312
00:30:38,978 --> 00:30:40,548
اولین در سمت چپ
313
00:30:40,640 --> 00:30:43,098
تو راهرو منتظر باشید. بازش میکنم
314
00:30:44,106 --> 00:30:45,426
ممنون
315
00:30:46,310 --> 00:30:48,640
حوالی اون دشمن فرانسوی
316
00:30:49,099 --> 00:30:51,514
با یک آدم خونگرمتر روبرو شدیم
317
00:30:51,844 --> 00:30:54,814
و اندکی رفاقت، در دکان نانوایی
318
00:30:56,396 --> 00:30:57,706
آزاد...
319
00:30:58,111 --> 00:31:00,751
- بیشتر بکش
- نه، ممنون، خاله آنا
320
00:31:00,983 --> 00:31:05,257
همین یک تکه. خیلی ترده، تو دهن آب میشه
321
00:31:05,525 --> 00:31:07,257
گرسنه نیستم، خاله آنا
322
00:31:08,677 --> 00:31:10,615
بله، معلومه
323
00:31:11,617 --> 00:31:13,195
هیچکس گرسنه نیست
324
00:31:14,668 --> 00:31:17,334
هیچ به این رون بره دست نزدید
325
00:31:18,563 --> 00:31:20,156
خوشتون نیومد؟
326
00:31:20,582 --> 00:31:22,884
حرف نداره، آنا خانم
327
00:31:23,229 --> 00:31:25,646
از فر که درش آوردیم
328
00:31:25,936 --> 00:31:29,137
بیرونش برشته و قهوهای، توش صورتی
329
00:31:29,417 --> 00:31:31,937
با سیبزمینی برشته خوشمزه
330
00:31:32,083 --> 00:31:35,135
و گوجههای پخته دلچسب و فلفل
331
00:31:35,832 --> 00:31:39,017
با خودم گفتم خودم تکی همهش رو میخورم
332
00:31:39,356 --> 00:31:41,716
اما حالا... نمیتونم
333
00:31:44,571 --> 00:31:47,532
بیا بریم کمی هوا بخوریم
334
00:31:59,173 --> 00:32:00,973
بگو ببینم، آپکار
335
00:32:01,774 --> 00:32:04,441
تو موقع تبعید با برادرهای من بودی؟
336
00:32:06,083 --> 00:32:07,693
بله، آقای هاگپ
337
00:32:08,345 --> 00:32:09,898
با اونها بودم
338
00:32:11,875 --> 00:32:13,445
حق با شما بود
339
00:32:13,668 --> 00:32:16,066
اونروز یکشنبه، بعد از کلیسا
340
00:32:16,945 --> 00:32:19,611
جارچی به همه مردهای ارمنی دستور داد
341
00:32:19,888 --> 00:32:22,779
که صبح روز بعد جلوی پاسگاه جمع بشن
342
00:32:23,749 --> 00:32:26,416
شما گفتید: «فورا باید بزنیم به چاک»
343
00:32:27,074 --> 00:32:29,741
«بدون گریه و زاری بابت
چیزی که پشت سر میگذاریم»
344
00:32:30,993 --> 00:32:34,589
برادرهاتون، آرام،
مهران، و اُنیگ موندند
345
00:32:34,991 --> 00:32:38,526
تا هرچه از دستشون برمیآد
برای نجات زاکاریان و پسران بکنند
346
00:32:40,082 --> 00:32:43,416
خب، هم داراییشون رو از
کف دادند، هم جونشون رو
347
00:32:46,083 --> 00:32:49,417
باز هم شُکر که هنوز بخشی
از خانوادهتون سرپاست
348
00:32:53,417 --> 00:32:55,271
قهوه آمادهست
349
00:32:58,782 --> 00:33:01,053
بیا، وقت خوابه
350
00:33:02,879 --> 00:33:05,400
از دیدنتون خیلی خوشحال ام
351
00:33:05,668 --> 00:33:09,001
از پدر تا پسر، ما برای
خانواده زاکاریان کار کردیم
352
00:33:09,196 --> 00:33:11,775
و شما هیچوقت رئیسبازی درنیاوردید
353
00:33:11,994 --> 00:33:13,624
چرت و پرت نگو
354
00:33:14,854 --> 00:33:19,521
آپکار، پسر آقای
پاپازیان رو میشناختی که..
355
00:33:20,066 --> 00:33:22,732
دکتر واسکن پاپازیانِ پاریس؟
356
00:33:23,546 --> 00:33:25,831
معلومه که میشناختمش
357
00:33:26,421 --> 00:33:28,374
خیلی گُل بود
358
00:33:29,496 --> 00:33:33,907
همون دونشبه که جمع شدیم، همراهمون بود
359
00:33:34,731 --> 00:33:38,405
چهار پنج هزار نفر جلوی
پاسگاه جمع شده بودیم
360
00:33:38,775 --> 00:33:42,005
اسقف پیرمون، سروپ، جلودار ما بود
361
00:33:43,196 --> 00:33:46,278
بههمون گفتند به دلایل امنیتی نظامی
362
00:33:46,350 --> 00:33:48,353
یک جابجایی جمعیتی کوچک در کاره
363
00:33:49,497 --> 00:33:53,639
بهمون قول دادن که در ازای نفری
200 لیر، برامون گاری فراهم کنند
364
00:33:55,375 --> 00:33:58,042
داراها پول ندارها رو هم دادند
365
00:34:00,659 --> 00:34:03,283
دو ساعت بعد، وقتی
سراغ گاریها رو گرفتیم
366
00:34:03,834 --> 00:34:06,111
پاسبونها به ریشمون خندیدند
367
00:34:08,830 --> 00:34:13,094
چندین و چند روز، زیر
آفتاب سوزان راه میرفتیم
368
00:34:13,196 --> 00:34:15,404
توی گل، بی هیچ خوردنی و آشامیدنی
369
00:34:22,896 --> 00:34:27,507
از کنار کاروانهایی از
کارپوزلو، بورسا، ایزمیت
370
00:34:27,657 --> 00:34:30,089
آداپازاری و ترابوزان گذشتیم
371
00:34:30,766 --> 00:34:33,432
کاروانهای چند هزار
نفری از همهجا اومده بودند
372
00:35:11,700 --> 00:35:16,680
تو هفتوان صدها جنازه بیسر دیدیم
373
00:35:18,030 --> 00:35:21,266
فرمانده ترک برای سر هر امنی...
374
00:35:21,391 --> 00:35:23,350
600 لیر جایزه گذاشته بود
375
00:35:25,890 --> 00:35:28,256
طاقتفرساتر از همه...
376
00:35:32,415 --> 00:35:34,782
گریه و زاری بچهها بود
377
00:35:35,000 --> 00:35:37,261
ترکها جُفتی میبستندشون
378
00:35:37,986 --> 00:35:41,029
و از روی صخرهها داخل فرات میانداختند
379
00:35:43,695 --> 00:35:47,028
و لابههای مادرهای ناامید
380
00:35:48,686 --> 00:35:51,841
یکیشون، از جنون اندوه،
شروع کرد به رقصیدن
381
00:35:52,021 --> 00:35:54,687
رقصیدن و رقصیدن
382
00:35:59,860 --> 00:36:01,958
چه به سر پدر سروپ اومد؟
383
00:36:06,168 --> 00:36:10,277
برای خوار کردنش، ترکها
زورش کردند تا لخت بشه
384
00:36:11,930 --> 00:36:15,593
پیرمرد زیبا بود، با اون ریش بلندش
385
00:36:16,042 --> 00:36:17,904
لخت عور راه میرفت
386
00:36:57,009 --> 00:36:58,335
اولش
387
00:36:58,664 --> 00:37:02,636
خیال کردم که مقامات
از این اتفاقات بیخبرند
388
00:37:03,184 --> 00:37:07,963
و فقط پلیس مسئول این عذابه
389
00:37:09,354 --> 00:37:13,268
وقتی فرمانده جودت
بیک از کنار کاروان گذشت
390
00:37:13,708 --> 00:37:15,549
فریاد زدم
391
00:37:16,108 --> 00:37:18,042
جودت بیک!
392
00:37:20,205 --> 00:37:21,475
ولش کنید
393
00:37:21,793 --> 00:37:23,333
کی هستی؟ چی میخوای؟
394
00:37:24,564 --> 00:37:26,687
اسم من آپکاره، حضرت اشرف
395
00:37:27,343 --> 00:37:29,345
با تمام احترام
396
00:37:29,833 --> 00:37:31,980
میخوام بگم که ما داریم سلاخی میشیم
397
00:37:32,288 --> 00:37:35,142
ما چندین هزار نفر بودیم
398
00:37:35,260 --> 00:37:40,487
حالا چند صد تا ازمون
مونده، بیرمق، با پاهای خونین
399
00:37:40,734 --> 00:37:44,458
به آپکار کفش نو
میدیم، کفشهای با-دوام!
400
00:37:49,154 --> 00:37:50,733
پس بقیه چی؟
401
00:37:50,801 --> 00:37:54,557
اگه اونها هم به مال تو راضی
باشند، به اونها هم میدیم!
402
00:37:54,798 --> 00:37:56,907
ممنونم، حضرت اشرف!
403
00:39:06,906 --> 00:39:08,678
بس کنید!
404
00:39:14,710 --> 00:39:16,712
مثل حیوان که نعلم کردند
405
00:39:17,168 --> 00:39:19,875
پاسبانها برم گردوندند به کاروان
406
00:39:20,821 --> 00:39:25,647
با هر قدم، انگار که یک
میلیون سوزن قلبم رو میسُفت
407
00:39:26,225 --> 00:39:29,581
اما یک چیز قویتر مجبورم میکرد زنده بمونم
408
00:39:29,633 --> 00:39:32,339
تا به مردم بگم که دوزخ رو دیدم
409
00:39:48,083 --> 00:39:50,743
از یک کاروان چند هزار نفری
410
00:39:50,986 --> 00:39:53,949
به ضرب و زور چند صد
نفر رو زنده نگه داشته بودند
411
00:39:54,079 --> 00:39:58,925
تا مسئله رو در چشم کنسولگریهای خارجی،
کوچ جمعیتی جلوه بدند
412
00:39:59,298 --> 00:40:02,456
آخرین شهری که ازش گذشتیم حلب بود
413
00:40:03,057 --> 00:40:07,833
بعد از حلب، بیابان بود و مرگ بر اثر تشنگی
414
00:40:10,696 --> 00:40:13,210
تا چشم کار میکنه، آب میبینم
415
00:40:14,457 --> 00:40:17,124
خیالاتت اند که بازی درمیآرند
416
00:40:17,729 --> 00:40:19,336
اسمش سرابه
417
00:40:20,598 --> 00:40:25,105
اینقدر که فکر و ذکرت
آبه، دست آخر آب میبینی
418
00:40:27,063 --> 00:40:29,229
اما وهمی بیش نیست
419
00:40:29,435 --> 00:40:33,855
من همونقدر گرسنه ام که
تشنه، اما بره کبابی نمیبینم
420
00:40:33,948 --> 00:40:36,115
دارم بهت میگم آبه
421
00:41:06,232 --> 00:41:08,389
گوش کنید، ای کفار
422
00:41:08,709 --> 00:41:12,719
رفقای کُرد ما حاضر اند از
سهم آب خودشون به شما بفروشند
423
00:41:13,063 --> 00:41:16,396
اگر تشنه اید، مایهش نفری 100 لیره
424
00:41:18,727 --> 00:41:21,012
شما که خوب میدونید ما آه در بساط نداریم
425
00:41:21,292 --> 00:41:23,583
دار و ندارمون رو گرفتید
426
00:41:23,968 --> 00:41:25,068
این آب...
427
00:41:25,526 --> 00:41:28,500
نه مال کردهاست و نه ترکها
428
00:41:28,769 --> 00:41:30,388
مال همهست
429
00:41:30,825 --> 00:41:32,838
چون از آسمان میآد
430
00:41:33,952 --> 00:41:35,083
گوش کنید...
431
00:41:35,554 --> 00:41:36,800
جناب...
432
00:41:38,176 --> 00:41:40,320
اسم من واسکن پاپازیانه
433
00:41:41,151 --> 00:41:44,265
من پزشک ام، از دانشگاه پاریس
434
00:41:44,529 --> 00:41:49,583
به عنوان پزشک، که سوگند
خورده یاریگر هر آدم رنجوری باشه
435
00:41:49,981 --> 00:41:53,545
به این آقایون دستور میدم
که از آب بارون بنوشند
436
00:43:40,396 --> 00:43:43,244
خودم هم از تشنگی میسوختم
437
00:43:43,595 --> 00:43:46,265
اونقدری که میتونستم دریا
رو با ماهیهاش قورت بدم
438
00:43:46,666 --> 00:43:49,663
اما برای فرار از مرگ،
خودم رو به مردن زدم
439
00:43:57,063 --> 00:44:01,063
حتما شبیه مردهای به نظر میرسیدم
که ارزش وارسی نداره
440
00:44:01,742 --> 00:44:05,346
تا یک مدت طولانی، با ترس
و لرز، بدون حرکت موندم
441
00:44:05,707 --> 00:44:08,359
چشمهای برادرت آرام
442
00:44:09,517 --> 00:44:11,833
چشمهایی که اغلب خندان دیده بودمشون
443
00:44:12,434 --> 00:44:14,067
انگار که میگفتند
444
00:44:14,266 --> 00:44:16,385
«چرا دارم میمیرم؟»
445
00:44:19,388 --> 00:44:22,382
تا چه مدت بین مردگان افتاده بودم؟
446
00:44:24,700 --> 00:44:27,063
کاروانی که میگذشت من رو هم برداشت
447
00:44:28,054 --> 00:44:32,721
اونها هم ترک و کرد
بودند، اما نه مثل قبلیها
448
00:44:37,063 --> 00:44:40,396
از بین اونهمه آدم، فقط من زنده موندم
449
00:44:40,936 --> 00:44:42,889
من، منِ سراپا ناچیز
450
00:44:47,831 --> 00:44:52,371
با این تنِ درهمکوبیده، که
دیگه تاب و توانی نداشت
451
00:44:54,396 --> 00:44:56,812
میخواستم بمونم
452
00:44:57,063 --> 00:45:00,396
تا به مردم بگم که آدم میتونه
با همنوع خودش چه ها کنه
453
00:45:01,606 --> 00:45:05,008
اون شب، آپکار با چهرهای محزون
454
00:45:05,346 --> 00:45:09,036
بیرحمانه من رو از دنیای جن و پری ربود
455
00:45:09,729 --> 00:45:12,104
فهمیدم که اون کشتی اشباح
456
00:45:12,410 --> 00:45:15,466
که حامل خواهر و دو برادر بزرگتر من بود
457
00:45:15,729 --> 00:45:19,062
دروغی بیش نبود، برای خوش کردن دل من
458
00:45:19,493 --> 00:45:22,447
برای فریفتنِ مرگ،
خانواده باید دو دسته میشد
459
00:45:22,850 --> 00:45:25,156
ما تصادفا زنده بودیم
460
00:45:25,346 --> 00:45:28,746
بقیه در ریگهای
سوزان بیابان مُرده بودند
461
00:45:29,066 --> 00:45:30,684
اون شب
462
00:45:31,607 --> 00:45:33,735
معصومیت کودکانهم رو از دست دادم
463
00:46:42,750 --> 00:46:44,076
چی شده؟
464
00:46:44,500 --> 00:46:46,542
نمیخواستیم بیدارت کنیم
465
00:46:47,063 --> 00:46:49,729
نگران نباش، چیزی نیست
466
00:46:56,376 --> 00:46:57,987
اینها چی ان بابایی؟
467
00:47:07,938 --> 00:47:11,271
ساس اند، نباید لهشون بکنی
468
00:47:11,938 --> 00:47:15,271
وگرنه یک لکه قرمز به جا
میگذارند که بوی بدی داره
469
00:47:15,525 --> 00:47:17,190
خطرناک اند؟
470
00:47:18,598 --> 00:47:20,621
نه بابا. اما موذی اند
471
00:47:20,742 --> 00:47:24,075
شبها پیداشون میشه
تا از پوست آدم تغذیه کنند
472
00:47:25,067 --> 00:47:27,733
روزها، تو درزها
و حفرهها قایم میشن
473
00:47:28,303 --> 00:47:30,157
اونجا رو!
474
00:47:34,848 --> 00:47:39,515
خیلی نیستند، همین که بکشیمشون تمومه
475
00:47:40,261 --> 00:47:42,209
زیاد نیستند
476
00:47:42,506 --> 00:47:45,173
اما کلی تخم میگذارند و تکثیر میشن
477
00:47:45,473 --> 00:47:47,640
همیشه چندیشون میمونند
478
00:47:48,148 --> 00:47:50,669
خب باید به خانم صاحبخونه بگیم!
479
00:47:51,002 --> 00:47:54,099
نه! اونوقت میگه ساسها ارمنی اند
480
00:47:54,302 --> 00:47:56,406
و ما با خودمون آوردیم.
481
00:48:18,604 --> 00:48:20,708
صبح بخیر عزیزم، چی میخوای؟
482
00:48:20,761 --> 00:48:24,166
پنج تا تخم مرغ، کره، و
یک کیلو سیبزمینی لطفا
483
00:48:24,456 --> 00:48:27,482
تخممرغهام تازه اند
484
00:48:27,865 --> 00:48:30,054
مال همین امروز صبح
485
00:48:30,408 --> 00:48:32,512
یا بجوشون یا نیمرو کنند
486
00:48:33,938 --> 00:48:36,604
ببخشید، ما خارجی هستیم
487
00:48:36,684 --> 00:48:39,401
بهترین مدرسه مارسی کجاست؟
488
00:48:41,938 --> 00:48:45,938
تو مارسی مدرسه زیاده
489
00:48:46,217 --> 00:48:48,530
بستگی داره چی بخوای یاد بگیری
490
00:48:49,822 --> 00:48:52,717
همین مدرسه دولتی محلی هم هست
491
00:48:52,958 --> 00:48:56,835
بچههای من تا 12 سالگی همینجا میرفتند
492
00:48:57,645 --> 00:49:00,786
و اما بهترین مدرسه...
493
00:49:03,421 --> 00:49:04,902
صبر کن
494
00:49:07,009 --> 00:49:09,676
آهای، فرناند، اونجایی؟
495
00:49:11,335 --> 00:49:13,648
اینجا ام. خواب ام
496
00:49:13,938 --> 00:49:16,250
یک سوال داشتم
497
00:49:16,619 --> 00:49:19,910
به نظرت بهترین مدرسه مارسی کجاست؟
498
00:49:22,604 --> 00:49:25,623
مدرسه سنت هیلاری
499
00:49:26,360 --> 00:49:28,215
سنت هیلاری
500
00:49:31,530 --> 00:49:33,697
بی چون و چرا بهترینه
501
00:49:34,396 --> 00:49:36,287
جای شکی نیست
502
00:49:36,604 --> 00:49:39,271
بهش فکر کردم، اما شاید مناسب شما نباشه
503
00:49:39,709 --> 00:49:43,682
نمیدونم شهریهش چقدره، اما گرونه
504
00:49:44,264 --> 00:49:48,550
اما خب مدارس دولتی رایگان اند
505
00:49:48,736 --> 00:49:50,539
آه، ترزا
506
00:49:50,704 --> 00:49:53,267
پسر مرسیه سنت هیلاری میرفت دیگه؟
507
00:49:53,556 --> 00:49:55,858
میدونی چقدر خرج برمیداره؟
508
00:49:55,968 --> 00:49:58,857
این چیزها رو که با
آشپزشون در میون نمیگذارند
509
00:49:59,099 --> 00:50:04,999
اما با اون خزها، ماشینها و
پرستارهایی که بیرون میایستند
510
00:50:05,208 --> 00:50:07,910
میشه گفت که فقرا اونجا نمیرند
511
00:50:08,541 --> 00:50:13,151
میدونم چاره کارتون
کیه، آقای هوگوی شیمیدان
512
00:50:13,390 --> 00:50:15,984
برادرزادهش مدرسه میرفت
513
00:50:16,226 --> 00:50:18,051
مدرسه سنت هیلاری
514
00:50:18,103 --> 00:50:20,667
مقدمات برای کارشناسی
515
00:50:20,823 --> 00:50:22,917
مطالعات دینی
516
00:50:23,652 --> 00:50:27,120
آقای هوگو، شیمیدان درجه یک
517
00:50:27,481 --> 00:50:30,815
بر حسب ترمی چند فرانک درباره مدرسه حرف زد
518
00:50:31,701 --> 00:50:33,701
این محاسبات برای من معنایی نداشت
519
00:50:34,125 --> 00:50:38,039
درک من از پول به هشت
دکمهی مادرم خلاصه میشد
520
00:50:38,234 --> 00:50:40,604
که به هر کدام سکهای طلا دوخته شده بود
521
00:50:41,960 --> 00:50:45,436
به محض ورود به مارسی،
از یکی استفاده کرده بود
522
00:50:45,872 --> 00:50:50,111
و یکی دیگرش رو هم دیروز،
برای راه انداختن آشپزخونه
523
00:50:50,323 --> 00:50:52,604
برای دوری از همسایهی منفور
524
00:50:54,530 --> 00:50:58,819
پس بعضی مدارس پولی اند و بعضی نه؟
525
00:50:58,951 --> 00:50:59,982
آره
526
00:51:00,490 --> 00:51:04,996
اگر به یک اندازه خوب بودند
که دیگه کسی پول نمیداد
527
00:51:05,392 --> 00:51:07,246
با آنا موافق ام
528
00:51:07,831 --> 00:51:11,470
مدرسه رایگان در حکم یکجور تحصیلات خیریهست
529
00:51:11,529 --> 00:51:13,277
خیریهای برای فقرا
530
00:51:13,745 --> 00:51:17,278
پس انتظار زیادی هم ازش نمیره
531
00:51:17,595 --> 00:51:19,449
جای دودلی نیست
532
00:51:19,831 --> 00:51:22,352
میفرستمش بهترین مدرسه
533
00:51:22,839 --> 00:51:26,708
گایان، میدونی هزینهی بهترین چقدره؟
534
00:51:27,131 --> 00:51:30,916
نه، هنوز نمیدونیم، اما اینجوری بهتره
535
00:51:31,271 --> 00:51:34,322
نباید درگیر مسائل فرعی بشیم
536
00:51:34,888 --> 00:51:36,136
هاگپ
537
00:51:36,293 --> 00:51:40,068
ما همه دوست داریم آزاد بره سنت هیلاری
538
00:51:40,604 --> 00:51:43,937
اما منظور از «مسائل فرعی» که میگی
539
00:51:44,213 --> 00:51:47,236
شهریه ترم به ترمه، و مخارج دیگه
540
00:51:59,271 --> 00:52:01,021
جیش دارم
541
00:52:03,156 --> 00:52:04,510
بفرما
542
00:52:13,985 --> 00:52:17,631
سنت هیلاری شده بود یک دغدغه خانوادگی
543
00:52:18,057 --> 00:52:22,036
جاهطلبی من به شخصه،
از بازی کردن نقش خلبان...
544
00:52:22,140 --> 00:52:25,473
راننده تراموا یا شوفر
لیموزین فراتر نمیرفت
545
00:52:26,180 --> 00:52:29,068
هفت سالم بود، موتزارت هم نبود
546
00:52:50,604 --> 00:52:53,722
مادر، آنا و گایان رو در
پیادهرویهای طولانیشون
547
00:52:53,774 --> 00:52:57,773
در کوچه و بازار شهر همراهی میکردم
548
00:52:59,034 --> 00:53:03,701
چشم سه تا مادر من،
به دنبال آگهی مشاغل بود
549
00:53:04,254 --> 00:53:07,587
اما نیازمندیها به کارکنان
با تجربه خلاصه میشد
550
00:53:08,141 --> 00:53:12,900
اگر کسی نیازمند "صندوقدار"
بود، باید کارآزموده میبود
551
00:53:13,368 --> 00:53:16,319
فاکتورنویس باید "ماهر" میبود
552
00:53:16,993 --> 00:53:20,926
کمد لباس خیلی کوچک
مادر، آنا، و گایان
553
00:53:21,058 --> 00:53:23,475
اونها رو از فروشندگی بازمیداشت
554
00:53:23,644 --> 00:53:26,977
شغلی که نیازمند "ظاهر عالی" بود
555
00:53:36,883 --> 00:53:39,772
ویترین یک مغازه
بزرگ رو به یاد داد دارم
556
00:53:39,954 --> 00:53:42,140
که مانکنهای سرهمش
557
00:53:42,238 --> 00:53:45,571
بدن آدمی رو در بخشهای
ایدئال به نمایش میگذاشتند
558
00:53:46,298 --> 00:53:50,198
تا رهگذرانی با هیکل پر
و پیمانتر رو مجاب کنند
559
00:53:50,302 --> 00:53:52,604
که چنین اندامی خواهند داشت
560
00:53:54,214 --> 00:53:58,060
اما علامت "انگلیسی-زبان" اون جلو...
561
00:53:58,152 --> 00:54:01,708
یک بار دیگر مادران
سهگانهی من رو ناامید کرد
562
00:54:04,402 --> 00:54:08,733
و سپس، معجزه در خیابان روویه رخ داد
563
00:54:10,196 --> 00:54:13,248
نوشته، اونقدری سربسته بود
که نظر ما رو جلب کنه
564
00:54:16,090 --> 00:54:20,407
نگاه کنید «[نیازمند] کارگران».
یعنی چند نفر میخوان
565
00:54:20,745 --> 00:54:24,427
«از خانه»، یعنی میتونیم تو خونه کار کنیم
566
00:54:26,185 --> 00:54:27,780
برو، آراکسی
567
00:54:27,917 --> 00:54:28,164
باشه
568
00:54:33,083 --> 00:54:36,403
صبح بخیر آقا، آگهیتون رو دیدم
569
00:54:36,456 --> 00:54:37,708
پیراهندوز هستید؟
570
00:54:38,896 --> 00:54:41,521
ما سه تا خواهر هستیم،
اگه الگو داشته باشیم
571
00:54:41,848 --> 00:54:44,696
قول میدیم که نظیرش رو دربیاریم
572
00:54:45,748 --> 00:54:47,318
بفرمایید، خانم
573
00:54:53,617 --> 00:54:56,731
چند دقیقهی بعد، حال و هوای ابدیت داشت
574
00:54:57,094 --> 00:55:01,940
هنوز چهرههای نگران
خاله آنا و گایان یادمه
575
00:55:02,419 --> 00:55:04,372
برای اونها، سرنوشت خانواده زاکاریان
576
00:55:04,478 --> 00:55:07,917
مثل سرنوشت زمین، ثابت ایستاده بود
577
00:55:08,221 --> 00:55:11,182
و در انتظار مادرم بود تا بیرون بیاد
578
00:55:16,951 --> 00:55:19,654
وقتی که عاقبت در مغازه باز شد
579
00:55:19,802 --> 00:55:23,887
مادرم پاکتی در دست داشت که وقت داخل رفتن
همراهش نبود
580
00:55:40,913 --> 00:55:43,344
هیچوقت اون شب رو فراموش نمیکنم
581
00:55:43,938 --> 00:55:47,938
ساسهای همهجا-حاضر، خوابم رو آشفته بودند
582
00:55:48,099 --> 00:55:50,328
هربار که بیدار میشدم
583
00:55:50,401 --> 00:55:53,937
حجرهی محقرمون رو میدیدم، با سه روحش
584
00:56:15,271 --> 00:56:19,722
مادر، آنا، گایان، سه
مریم سرشار از برکت من
585
00:56:19,938 --> 00:56:22,147
با انگشتانی سوزن-سُفته
586
00:56:22,309 --> 00:56:26,754
که به جای چرخ خیاطی
نداشتهشان، به کار گرفته بودند
587
00:56:27,611 --> 00:56:30,473
تنها چیزی که از آقای
سی... اچ... ه... میدانستد
588
00:56:30,599 --> 00:56:34,196
حروف اول نام او، در بخش چپ سینهاش بود
589
00:56:43,938 --> 00:56:46,458
چرا هرروز من رو میآری اینجا؟
590
00:56:46,794 --> 00:56:48,950
تا کمی هوای تازه بخوریم
591
00:56:49,271 --> 00:56:51,536
مثل یک تعطیلی کوچکه
592
00:56:57,271 --> 00:57:00,266
چرا آپکار دیگه نمیآد پیشمون؟
593
00:57:01,709 --> 00:57:04,376
رفته کوهستان تا ریههاش رو درمون کنه
594
00:57:06,604 --> 00:57:11,937
خاله آنا همیشه بهش قهوه داغ میداد، یادته؟
595
00:57:12,909 --> 00:57:16,221
یک روز گفت که سرفهش به نظر جالب نیست
596
00:57:18,773 --> 00:57:20,945
برای خودت یک چیزی بخر
597
00:57:21,156 --> 00:57:23,823
نه، ممنون، چیزی میل ندارم
598
00:57:24,466 --> 00:57:28,466
بعدها فهمیدم که آپکار سل داشته
599
00:57:29,107 --> 00:57:30,876
کلمهای که هیچوقت بر زبان نمیآوردیم
600
00:57:30,936 --> 00:57:34,916
یا اگر میآوردیم، بسیار
آرام، انگار که مسری باشد
601
00:57:35,328 --> 00:57:40,103
سل بیماری شرمآوری تلقی
میشد، چرا که لاعلاج بود
602
00:57:41,271 --> 00:57:44,604
میخوای نیم ساعت یک دوچرخه کرایه کنی؟
603
00:57:46,132 --> 00:57:49,180
معلومه که از هزینهش خبر نداری
604
00:57:49,938 --> 00:57:53,271
- مگه چقدره؟
- ساعتی 2.75 فرانک
605
00:57:54,051 --> 00:57:57,115
طوری نیست، خرجش چند تا
سوراخ دکمهست
606
00:57:58,604 --> 00:58:01,628
فکر نکنم دوچرخه رو در عوض سوراخ دکمه بدن
607
00:58:02,010 --> 00:58:05,344
نه، بابت سوراخ دکمه زدن، پول میگیریم
608
00:58:05,791 --> 00:58:07,938
و با پولمون هرکاری بخواهیم میکنیم
609
00:58:08,441 --> 00:58:11,459
نون میخریم، گوشت، کرایه دوچرخه
610
00:58:11,598 --> 00:58:13,184
بستگی به خودمون داره
611
00:58:15,415 --> 00:58:18,212
حتی میتونیم اسمت رو
بنویسیم مدرسه سنت هیلاری
612
00:58:18,291 --> 00:58:20,889
- خوشحالی؟
- خیلی
613
00:58:21,136 --> 00:58:24,042
از اونجایی که نیم
ساعت کرایهی دوچرخه
614
00:58:24,122 --> 00:58:26,129
با بیست دکمهی دستدوز هم اندازه بود
615
00:58:26,309 --> 00:58:32,820
شروع کردم به محسابهی چیزها، با
10، 100، 1000، 10,000 دکمه
616
00:58:38,010 --> 00:58:41,665
تا پیش از آغاز مدرسه،
شبها زیاد نمیخوابیدم
617
00:58:42,083 --> 00:58:46,026
روز قبلش، تمام خرت و
پرتهای پسربچگیم رو
618
00:58:46,299 --> 00:58:49,051
یواشکی انداختم تو سطل زباله
619
00:58:53,579 --> 00:58:57,364
اون روز صبح، همینجور
که رفتگر وسایل بچگیم رو
620
00:58:57,677 --> 00:59:01,441
همراه با زبالههای خانه برمیداشت
621
00:59:01,758 --> 00:59:04,279
با ترس و لرز گوش میدادم
622
00:59:46,785 --> 00:59:47,925
آزاد
623
00:59:53,872 --> 00:59:55,775
گمونم که اون بوسه رو یادمه
624
00:59:56,258 --> 01:00:00,804
خودم رو کشیدم کنار، چون
زبر بود و بوی عرق میداد
625
01:00:01,271 --> 01:00:03,449
نمیدونستم رنگپریدگی او
626
01:00:03,501 --> 01:00:06,604
چین و چروک و پف زیر چشمهای او
627
01:00:07,041 --> 01:00:09,506
به معنای یک کشیک اضافه در کارخانه بود
628
01:00:09,779 --> 01:00:11,882
تا خرج سنت هیلاری جور بشه
629
01:00:25,973 --> 01:00:28,625
برو، آزاد. روت حساب میکنیم
630
01:01:05,167 --> 01:01:07,687
انتظار چنین چیزی رو داشتم
631
01:01:07,938 --> 01:01:10,458
برای اینکه از قماش همکلاسیهام به نظر بیام
632
01:01:10,717 --> 01:01:14,696
لباسی از "نخ خالص شتلاند" تنم کردند
633
01:01:14,916 --> 01:01:17,003
و "چرم اعلی"
634
01:01:17,271 --> 01:01:20,604
آما "زیب و زیور" من، جعلی مینمود
635
01:01:21,271 --> 01:01:24,911
رفقای من، با کفشهای کتانی محکم
636
01:01:25,392 --> 01:01:28,941
مغرورانه لباسهای
نامرغوبشون رو به رخ میکشیدند
637
01:01:29,173 --> 01:01:32,028
بی این که خدشهای به
وجهه اجتماعیشون وارد بشه
638
01:01:40,604 --> 01:01:43,937
اینجا نشین. جا رو برای الکساندر نگه داشتم
639
01:02:03,467 --> 01:02:04,857
بنشین
640
01:02:09,822 --> 01:02:12,243
امیدوارم تعطیلات خوشی رو گذرونده باشید
641
01:02:13,719 --> 01:02:17,177
و آماده یک سال تحصیلی خوب باشید
642
01:02:17,268 --> 01:02:18,722
بله، خانم
643
01:02:19,425 --> 01:02:21,808
خوبه. حالا حضور و غیاب
644
01:02:22,605 --> 01:02:24,828
- الکساندر پاژه
- حاضر
645
01:02:25,471 --> 01:02:27,527
- آرنو رژیس
- حاضر
646
01:02:27,913 --> 01:02:29,969
- ریموند مرسیه
- حاضر
647
01:02:30,085 --> 01:02:32,169
- فردیک شابک
- حاضر
648
01:02:32,517 --> 01:02:34,504
- وینسنت فابر
- حاضر
649
01:02:34,688 --> 01:02:37,842
اسامی فرانسوی به ترتیب الفبایی نبود
650
01:02:38,328 --> 01:02:41,584
و ممکن بود هر لحظه اسم من صدا زده بشه
651
01:02:42,584 --> 01:02:44,641
- زاویه دلفور
- حاضر
652
01:02:45,311 --> 01:02:47,368
- فرانسوآ ژنیه
- حاضر
653
01:02:48,135 --> 01:02:50,192
- پیر بُنیفه
- حاضر
654
01:02:50,707 --> 01:02:52,764
- دوما بنیفه
- حاضر
655
01:02:53,410 --> 01:02:55,494
- پاسکال آگستینی
- حاضر
656
01:02:56,869 --> 01:02:59,114
آه، حتما من ام
657
01:02:59,226 --> 01:03:01,889
آزا...
658
01:03:02,160 --> 01:03:04,137
-زا-کا-قیان
659
01:03:05,529 --> 01:03:08,458
آزاد زاکاریان. من ام
660
01:03:10,711 --> 01:03:13,912
اسم کوچکت چیه؟ آزادزاکاریان؟
661
01:03:14,540 --> 01:03:15,675
آزاد، خانم
662
01:03:15,779 --> 01:03:18,145
- با "ز" دیگه؟
- بله، خانم
663
01:03:18,604 --> 01:03:21,567
- زاکاریان هم با "ز"؟
- بله، خانم
664
01:03:21,836 --> 01:03:23,545
بنشین، زاکاریان
665
01:03:25,999 --> 01:03:29,103
داشتند زیباترینِ نامها
رو به سخره میگرفتند
666
01:03:29,479 --> 01:03:32,628
در کشور من، آزاد، یعنی آزاد!
667
01:03:33,208 --> 01:03:35,631
و ارامنه این اسم رو روی بچههاشون میگذارند
668
01:03:37,557 --> 01:03:38,730
ساکت!
669
01:03:38,825 --> 01:03:40,117
سکوت!
670
01:03:41,500 --> 01:03:42,167
شابک!
671
01:03:43,516 --> 01:03:44,333
ژنیه!
672
01:03:45,833 --> 01:03:46,925
پیر!
673
01:03:48,667 --> 01:03:49,458
دوما!
674
01:03:49,971 --> 01:03:50,922
سیکارد!
675
01:03:52,949 --> 01:03:54,153
پیقون!
676
01:03:55,513 --> 01:03:57,208
گفتم پیقون!
677
01:03:59,028 --> 01:04:01,379
- واتی
- توارد!
678
01:04:02,457 --> 01:04:04,512
- ورون
- سانتینی
679
01:04:06,529 --> 01:04:08,744
- میازرد!
- کیزین!
680
01:04:09,779 --> 01:04:12,019
- فلوران
- تیسن
681
01:04:21,044 --> 01:04:23,659
عقلم اونقدری میرسید که درجا بفهمم
682
01:04:23,711 --> 01:04:27,606
هیچوقت در باشگاهِ مشاهیر
مادرزاد پذیرفته نمیشم
683
01:04:28,217 --> 01:04:31,536
محکوم به نداشتن دوستان مدرسهای
684
01:04:31,729 --> 01:04:34,010
از تلاش برای محبوب یا منفور شدن، دست کشیدم
685
01:04:34,193 --> 01:04:37,754
و به بیدوست بودن تن در دادم
686
01:04:43,063 --> 01:04:45,229
به نظر خوشمزهست، آنا
687
01:04:45,997 --> 01:04:48,309
چطور بودم؟
688
01:04:48,542 --> 01:04:51,208
تو علوم طبیعی از 20، 18 گرفتم
689
01:04:51,794 --> 01:04:53,083
آفرین!
690
01:04:53,283 --> 01:04:58,715
18؟ چطور؟ همین روز اول؟
بی هیچ تکلیف و آزمونی؟
691
01:04:59,290 --> 01:05:02,136
درسمون درباره حشرات بود،
معلم سوال کرد که...
692
01:05:02,580 --> 01:05:05,298
«کی میتونه یک حشره گزنده نام ببره؟»
693
01:05:05,883 --> 01:05:09,765
چون که هیچکس جواب نداد، من گفتم "ساس"
694
01:05:09,956 --> 01:05:12,874
خدا کنه نگفته باشی که تو خونه ساس داریم!
695
01:05:13,128 --> 01:05:16,706
معلومه که نه. الکی گفتم جایی خوندم
696
01:05:20,928 --> 01:05:27,560
اسم علمی ساس
Cimex lectulariusـه
697
01:05:28,900 --> 01:05:32,233
خیال نمیکردم بره مدرسه
تا درباره ساس چیز یاد بگیره
698
01:05:34,010 --> 01:05:36,323
دوست هم پیدا کردی؟
699
01:05:36,856 --> 01:05:39,472
با دروغ پاسخ دادم
700
01:05:40,148 --> 01:05:43,064
دروغ گفتم تا حقیقت زنندهای رو تغییر بدم
701
01:05:43,565 --> 01:05:46,778
فریفتن آدم خوشباور، سادهست
702
01:05:48,981 --> 01:05:52,315
اون شب، پدرم برگشت
سراغ کار کارخانه
703
01:05:52,503 --> 01:05:54,207
چهرهش مملو از غرور بود
704
01:05:54,301 --> 01:05:57,954
چرا که پسرش به نخبگان شهر پیوسته بود
705
01:06:01,198 --> 01:06:05,386
طی پنج سال بعد، تصمیم گرفتم
زنگهای تفریح با خودم باشم
706
01:06:05,748 --> 01:06:08,899
و ارتباطم با همکلاسیهام
رو، محدود کنم به...
707
01:06:09,001 --> 01:06:11,303
نشستن کنارشون، سر کلاسها
708
01:06:11,592 --> 01:06:14,265
کمکم از آرامش کلاسِ خالی از آشوب
709
01:06:14,317 --> 01:06:16,873
لذت میبردم
710
01:06:20,851 --> 01:06:24,184
همون لحظهای که راهب پینون رو دیدم،
ازش بدم اومد
711
01:06:24,884 --> 01:06:27,744
همینجور که سرش رو کرده
بود در کتاب ادعیه و راه میرفت
712
01:06:27,940 --> 01:06:32,208
به نظر سخت مستغرق بود و منفصل از دنیا
713
01:06:32,766 --> 01:06:36,427
اما پاهاش با زیرکی از سنگها میگذشتند
714
01:06:36,525 --> 01:06:40,800
و بهترین راه رو در اطراف هر مانع، مییافتند
715
01:06:41,407 --> 01:06:45,240
کتاب میخوند یا پاهاش رو میپایید؟
716
01:06:45,663 --> 01:06:50,008
گمونم به خواندن وامینمود
و پاهاش رو میپایید
717
01:06:51,114 --> 01:06:56,175
من به روح القدس،
کلیسای مقدس کاتولیک
718
01:06:56,402 --> 01:06:58,793
و یکدلی قدیسین اعتقاد دارم
719
01:06:59,207 --> 01:07:01,511
اما از راهب پینون خوشم نمیاومد
720
01:07:01,564 --> 01:07:05,636
او هم مزد من رو داد، با محدود
کردنم به جهنم شخصی کوچک
721
01:07:05,689 --> 01:07:08,228
پنج شش ردیف عقبتر از بقیه کلاس
722
01:07:09,781 --> 01:07:12,946
عیسی مسیح کلیسای کاتولیک رو بنیان گذاشت
723
01:07:13,093 --> 01:07:15,904
زمانی که پیتر قدیس گفت «تو پیترس هستی»
724
01:07:16,005 --> 01:07:19,339
«و بر فراز کوه، کلیسای
خود را بنیان خواهم نهاد»
725
01:07:19,871 --> 01:07:25,355
رژیس، آیا ما خارج از کلیسای
کاتولیک مقدس روم، نجات خواهیم یافت؟
726
01:07:25,725 --> 01:07:28,465
هیچکس بیرون از کلیسای کاتولیک
مقدس روم، نجات نخواهد یافت
727
01:07:32,794 --> 01:07:35,318
زاکاریان عضو کدام کلیساست؟
728
01:07:35,422 --> 01:07:37,781
میدونم که باید میگفتم...
729
01:07:38,361 --> 01:07:39,834
«عضو کلیسایی که...
730
01:07:40,039 --> 01:07:41,535
«هفده سال پیش از روم...
731
01:07:41,731 --> 01:07:45,279
«بر ویرانههای معبدی پاگانی ساخته شد،
اولین بازیلیکای جهان...
732
01:07:45,332 --> 01:07:46,542
«در اچمیادزین...
733
01:07:46,871 --> 01:07:49,078
«که همچون ذکریست...
734
01:07:49,169 --> 01:07:52,083
«به معنای پسر خدا آمده»
735
01:08:29,963 --> 01:08:33,291
باید همین پاسخ رو به مفتشین خود میدادم
736
01:08:33,395 --> 01:08:35,944
که اعتبار مسیحی مرا به پرسش گرفته بودند
737
01:08:36,948 --> 01:08:40,281
حالا که میخواهید بدونید، بهتون میگم
738
01:08:40,854 --> 01:08:44,142
به کلیسایی که از کلیساهای دیگه بد نمیگه!
739
01:08:44,256 --> 01:08:47,576
کافیه! مثلا دارم اصول دین درس میدم!
740
01:08:47,860 --> 01:08:51,156
اینجا ارمنستان نیست! بیرون
741
01:08:53,526 --> 01:08:56,105
گستاخیم، در سرم پیچید
742
01:08:56,566 --> 01:08:58,941
تمام روز، در انتظار اون
نجوای وحشتناک بودم که...
743
01:08:59,102 --> 01:09:01,283
«زاکاریان، دفتر مدیر»
744
01:09:01,417 --> 01:09:04,812
اما اون روز و روزهای
به دنبالش، اتفاقی نیفتاد
745
01:09:05,521 --> 01:09:07,677
این اتفاق نادیده گرفته شد
746
01:09:07,916 --> 01:09:11,249
همینطور غیبت همیشگی
من در کلاسهای راهب پینون
747
01:09:12,134 --> 01:09:17,468
بعدها، در برنانوس خواندم
«کشیش متوسط، زشت است»
748
01:09:20,063 --> 01:09:24,539
تا چند سال بعد، برای به
نمایش گذاشتن اتحاد مدرسه
749
01:09:24,818 --> 01:09:27,293
در عکسهای کلاسی سالانه، دخیل شدم
750
01:09:27,590 --> 01:09:29,412
بیا اینجا، زاکاریان
751
01:09:31,001 --> 01:09:35,302
از نظر درسی، با افتخار
در میان هشت نفر برتر بودم
752
01:09:35,541 --> 01:09:40,490
با این مزیت که موجب
برانگیختن حسادت کسی نمیشد
753
01:09:52,353 --> 01:09:54,235
ضمنا این همان سالی بود که
754
01:09:54,288 --> 01:09:57,841
مشروط به آمدن از سمت
راست خیابان پارادیس
755
01:09:58,095 --> 01:10:01,060
اجازه داشتم تنها به خانه برگردم
756
01:10:04,772 --> 01:10:07,897
خدا با ماست، عزیزان من. خواهیم دید
757
01:10:09,088 --> 01:10:11,940
خانم گایان سزاوار خوشبختیه
758
01:10:12,264 --> 01:10:16,343
گاربیس شوهر معرکهای
میشه، راستی که به هم میآن
759
01:10:16,834 --> 01:10:19,147
چقدر قدم من خوشیمنه!
760
01:10:19,469 --> 01:10:21,885
اما پاسخ رو خیلی پشت گوش نندازید
761
01:10:22,120 --> 01:10:26,786
این شاخ شمشاد ساکن ولانسه.
همین خونه بغلی که نیست
762
01:10:27,319 --> 01:10:31,485
الهی که خدا براشون بسازه، به قول مردم ما...
763
01:10:31,676 --> 01:10:34,150
الهی که موهاشون روی یک بالش سفید شه
764
01:10:34,705 --> 01:10:38,705
من طلبِ شفاهی چنین خیری رو
در خیلی ازدواجها شنیده بودم
765
01:10:39,201 --> 01:10:44,019
اما هیچوقت نمیفهمیدم چرا خداوند باید
کسانی رو محکوم کنه به این که...
766
01:10:44,396 --> 01:10:48,331
یک بالش رو باهم شریک بشن و روش عرق بریزند!
767
01:10:49,857 --> 01:10:51,665
آزاد، عزیزم!
768
01:10:52,648 --> 01:10:55,961
چقدر متاسف میشدم اگر نمیدیدمت
769
01:10:56,103 --> 01:11:00,811
قلبم لبریز از شادیه، تپیدنش رو حس میکنی؟
770
01:11:01,063 --> 01:11:04,895
تودهی عظیم و ژلهمانند
سینههای بزرگ و شل و ول او
771
01:11:05,274 --> 01:11:09,819
تپش قلب او رو با لایههای چربی خفه میکرد
772
01:11:10,184 --> 01:11:12,184
بله، احساس میکنم
773
01:11:12,619 --> 01:11:14,848
کم مونده بود اصل کاری رو فراموش کنم
774
01:11:15,063 --> 01:11:17,917
خانم آراکسی، خانم آنا، تشریف دارید؟
775
01:11:18,359 --> 01:11:20,214
بله، اینجاییم
776
01:11:20,414 --> 01:11:22,780
یادم رفت عکس گاربیس رو بدم بهتون
777
01:11:22,891 --> 01:11:26,705
خودش از این قضیه خبر
نداره، این راز کوچولوی ماست
778
01:11:27,265 --> 01:11:31,265
بیا، این رو بده به مادرت،
که من دیگه تا بالا نیام
779
01:11:34,323 --> 01:11:37,484
در اون سن و سال، برداشت
من از ازدواج محدود بود
780
01:11:37,729 --> 01:11:41,521
و به ریختن بادامهای
شکرپوشِ آبی و صورتی...
781
01:11:41,786 --> 01:11:43,919
داخل کیسههای شفاف، خلاصه میشد
782
01:11:44,533 --> 01:11:46,966
حالا میفهمم که [ازدواج] به یک معنا
783
01:11:47,445 --> 01:11:50,017
مزاحمت بیعذر
مردیست که از راه میرسید
784
01:11:50,094 --> 01:11:53,443
تا مایه رنجش مادران سهگانهی من بشه
785
01:11:53,729 --> 01:11:55,680
از اون خانم تاکوی هم خوشم نمیآد
786
01:11:58,566 --> 01:12:02,725
چاپلوسیهاش اینقدر چسبناکه که
آدم دلش میخواد دستهاش رو بشوره
787
01:12:03,063 --> 01:12:06,265
من هم ازش خوشم نمیآد،
اما زن او که نمیخوای بشی
788
01:12:06,317 --> 01:12:11,628
به جای اینکه نقشه ازدواج بریزی،
یک کلام بگو سربار ام دیگه
789
01:12:13,631 --> 01:12:15,643
خیلی خوب، از اینجا میرم
790
01:12:16,558 --> 01:12:19,183
اما برای همچین کاری محتاج شوهر نیستم
791
01:12:21,534 --> 01:12:23,175
آنامون رو ببین
792
01:12:23,447 --> 01:12:25,088
قشنگ یک نگاه بکن
793
01:12:25,217 --> 01:12:27,649
با این گیس سفید و فداکاریهاش...
794
01:12:28,143 --> 01:12:32,198
کسی که ازدواج نکرد تا خواهرهاش رو بزرگ کنه
795
01:12:32,673 --> 01:12:35,340
فقط برای اینکه به
مادرمون چنین قولی داده بود
796
01:12:36,404 --> 01:12:38,925
تو چیزی به کسی بدهکار نیستی
797
01:12:40,193 --> 01:12:43,403
اما داری پا جای پای آنا میگذاری
798
01:12:44,193 --> 01:12:46,392
زنیتت رو از دست نده
799
01:12:46,445 --> 01:12:49,545
که چند سال بعد مایه پشیمونیته
800
01:12:50,534 --> 01:12:54,219
حرف گوش کن، گایان. با
این مَرده یک قراری بگذار
801
01:12:54,680 --> 01:12:57,986
و اگه پسندت بود، دستدست نکن
802
01:12:58,771 --> 01:13:01,194
تا هنوز فرصت هست، برو
803
01:13:02,396 --> 01:13:04,552
من همینجوری که هستم، راضی ام
804
01:13:05,010 --> 01:13:07,677
سری رو که درد نمیکنه دستمال نمیبندند
805
01:13:15,241 --> 01:13:17,630
در مارسی برف میبارید
806
01:13:17,951 --> 01:13:23,616
برفی که در 40 سال گذشته سابقه نداشت
807
01:13:34,655 --> 01:13:37,536
دهنت رو باز کن،
زبونت رو درآر و بگو...
808
01:13:43,469 --> 01:13:45,635
بگذار اون پشت رو هم ببینیم
809
01:14:10,168 --> 01:14:11,633
دراز بکش
810
01:14:22,048 --> 01:14:23,553
نفس بکش
811
01:14:27,656 --> 01:14:29,396
نفس عمیق
812
01:14:35,160 --> 01:14:36,552
دوباره
813
01:14:40,932 --> 01:14:43,673
بگو 33، 33
814
01:14:49,684 --> 01:14:51,076
سرفه کن
815
01:14:58,729 --> 01:15:02,570
اگر فقط به صدای یک سینه گوش بدم، راحتتره
816
01:15:03,080 --> 01:15:04,516
شرمنده
817
01:15:07,200 --> 01:15:09,073
سرفه کن، کوچولو
818
01:15:17,200 --> 01:15:18,997
خیلی خوب
819
01:15:27,119 --> 01:15:28,982
دمای تنم چنده؟
820
01:15:29,292 --> 01:15:30,375
نزدیک 38
821
01:15:31,009 --> 01:15:34,223
مادران سهگانهم درباره تب دروغ گفته بودند
822
01:15:34,476 --> 01:15:37,365
«اندکی بیش از 38»
823
01:15:37,784 --> 01:15:41,206
«نه 39«
824
01:15:41,674 --> 01:15:44,081
«که تقریبا 40»
825
01:15:45,130 --> 01:15:47,286
دکتر چی گفت؟
826
01:15:47,388 --> 01:15:49,700
گفت داری بهتر میشی
827
01:15:50,521 --> 01:15:52,833
- هیچ هم اینطور نیست
- منظورت چیه؟
828
01:15:53,279 --> 01:15:55,889
تو خونه ما، وقتی چیزی بهتر میشه
829
01:15:56,192 --> 01:15:58,140
بقیه هم بهتر میشن
830
01:15:58,396 --> 01:16:00,917
الان که انگاری همهتون ناخوش اید
831
01:16:02,396 --> 01:16:04,216
سعی کن بخوابی
832
01:16:43,668 --> 01:16:47,668
«ضماد داغِ سوزان، ساعت
به ساعت، روزی 24 ساعت»
833
01:16:47,863 --> 01:16:52,849
دکتر فیلبرت تاکید کرده بود که این
ضماد باید شبانهروزی مصرف بشه
834
01:16:56,545 --> 01:17:00,142
اون دوران، تنها راه مقابله
با بیماری من همین بود
835
01:17:00,651 --> 01:17:03,172
که نوع وخیمی از سینهپهلو به شمار میرفت
836
01:17:03,375 --> 01:17:05,896
ظاهرا، سینهپهلوی خشک هم داریم
837
01:17:06,042 --> 01:17:08,708
اما سینهپهلوی ما...
838
01:17:09,440 --> 01:17:11,752
سروتیبرینوسه
839
01:17:12,042 --> 01:17:13,740
یعنی چی؟
840
01:17:13,792 --> 01:17:17,687
یعنی ریه پر میشه
از مایعات، گاهی تا دو لیتر
841
01:17:18,708 --> 01:17:22,272
از قضا باید با سرنگ بیرون کشیده بشه
842
01:17:22,708 --> 01:17:25,375
مگر این که با همین ضماد داغ خشکش کنیم
843
01:17:26,188 --> 01:17:28,604
خشکش میکنیم، آراکسی
844
01:17:31,049 --> 01:17:33,716
سینهپهلوی من، شد سینهپهلوی اونها
845
01:17:34,473 --> 01:17:37,140
ریههای اونها بود که پر از مایعاتی میشد
846
01:17:37,208 --> 01:17:39,875
که میخواستند با ضماد داغ خشکش کنند
847
01:17:42,984 --> 01:17:47,013
مادر، آنا و گایان،
مادرهای چندگانه من
848
01:17:47,179 --> 01:17:49,700
هر سه با هم، قلبی رئوف رو شکل میدادند
849
01:17:49,992 --> 01:17:53,776
حالا میفهمم که عشق، در بدو تولد آغاز میشه
850
01:17:59,375 --> 01:18:02,042
دکتر گفت سوزان، تابآوردنیه
851
01:18:02,545 --> 01:18:05,066
تابآوردنی نیست
852
01:18:05,585 --> 01:18:08,919
فقط اولش اینجوریه، بعدش عادت میکنی
853
01:18:10,123 --> 01:18:12,304
ببین، قابل تحمله
854
01:18:12,906 --> 01:18:17,325
روی دست آره، اما روی سینه نه
855
01:18:17,790 --> 01:18:18,839
ببین
856
01:18:29,683 --> 01:18:31,897
حتی روی گونه هم اذیتی نداره
857
01:18:36,278 --> 01:18:38,554
خودخواهی معصومانهی کودکی
858
01:18:38,643 --> 01:18:41,131
تا 300 ضماد بعدی
859
01:18:41,298 --> 01:18:46,401
گونهی گایان رو به عنوان
تضمین تحملپذیری سوزش میخواستم
860
01:19:01,075 --> 01:19:04,997
یک شب، دکتر فیلبرت
با یک دکتر دیگه اومد
861
01:19:05,131 --> 01:19:06,932
دکتر شارلت
862
01:19:07,549 --> 01:19:09,706
گرچه اسمش به مال کمدینها شباهت داشت
863
01:19:09,884 --> 01:19:12,868
میدونستم که اومده تا ریهم رو تخلیه کنه
864
01:19:13,067 --> 01:19:15,190
با یک سرنگ بزرگ!
865
01:19:20,577 --> 01:19:22,534
میخواید به ریهم تلمبه بزنید؟
866
01:19:22,920 --> 01:19:25,232
چی شد که همچین فکری کردی؟
867
01:19:26,889 --> 01:19:29,769
دست مکانویی که مادرم امروز آورد
868
01:19:30,386 --> 01:19:32,185
شش ماه زودتر
869
01:19:32,330 --> 01:19:34,997
آخه قرار بود کادوی تولدم باشه
870
01:19:35,392 --> 01:19:39,392
و اولین باره که بابام نرفته سر کار
871
01:20:05,333 --> 01:20:09,046
متاسفانه باید مکانو رو پس بدید، رفیق
872
01:20:09,558 --> 01:20:13,858
- میدونی چرا؟
- چون نیازی به تلمبه نیست
873
01:20:14,058 --> 01:20:18,095
زدنمون رو میدونی، نزدنمون رو میدونی،
جنابعالی همهچی رو میدونی!
874
01:20:18,314 --> 01:20:22,509
نه، وقتی زدید پشتم
875
01:20:22,676 --> 01:20:26,417
طرف ناخوش صدای خفهای
داشت، طرف سلامت صدای پوک
876
01:20:27,091 --> 01:20:30,847
امروز، صدای هر دو پوک بود،
پس به نظر درمان شدم
877
01:20:30,960 --> 01:20:33,481
بله، بله، درمان شدی
878
01:20:35,083 --> 01:20:37,500
چهرههای اون شبشون رو به یاد دارم
879
01:20:38,018 --> 01:20:40,382
مادرم با چشمهای خستهش
880
01:20:40,564 --> 01:20:44,897
خاله آنا، با موهای ژولیدهش، که از
زمان ناخوشی من شانه نخورده بود
881
01:20:45,294 --> 01:20:48,627
گایان، و چهرهی مغمومش،
که با ضماد من سوخته بود
882
01:20:49,238 --> 01:20:51,758
و پدرم، که خیلی شکسته شده بود
883
01:20:51,896 --> 01:20:54,562
انگار که همهشون رو از موزه
تندیسهای مومی آورده بودند
884
01:20:55,106 --> 01:20:59,042
و منفصل از واقعیت،
نفهمیده بودند که من درمان شدم
885
01:21:01,315 --> 01:21:03,177
پزشکها دوست دارن برنده باشن
886
01:21:03,229 --> 01:21:05,854
اما این بار بُرد با عزم راسخ شما بود
887
01:21:06,070 --> 01:21:09,403
این پیروزی مال شماست،
شما بودید که برش گردوندید
888
01:21:10,126 --> 01:21:12,793
دو روز دیگه برمیگردم تا معاینهش کنم
889
01:21:13,542 --> 01:21:15,750
در این فاصله، این تقویتیها رو بهش بدید
890
01:21:16,354 --> 01:21:18,296
و دیگه نیازی به ضماد نیست
891
01:21:40,521 --> 01:21:43,187
بیماری من، جلسه ملاقات با...
892
01:21:43,259 --> 01:21:45,780
خواستگار خاله آنا رو به تعویق انداخته بود
893
01:21:46,496 --> 01:21:50,469
خانم تاکوی بالهی سالانهی
خیریه رو موقعیت خوبی میدونست
894
01:21:50,585 --> 01:21:55,599
تا با این ققلساز ولانسی
ملاقاتی داشته باشیم
895
01:21:57,951 --> 01:22:00,680
گایانِ ما، دل به دریای این
ملاقات سرنوشتساز زد
896
01:22:00,766 --> 01:22:04,255
در حالی که آثار سوختگی
ضماد همچنان بر چهرهش بود
897
01:22:04,975 --> 01:22:08,975
و لباسی گشاد به تن داشت که
برجستگیهای تنش رو میپوشاند
898
01:22:18,625 --> 01:22:21,694
خیلی خوشحالیم که اینجا پیش شما هستیم!
899
01:22:37,213 --> 01:22:39,697
بگید چه اتفاقی برای گابریس عزیزمون افتاد؟
900
01:22:40,129 --> 01:22:42,237
ترفیع گرفت و مدیر شد
901
01:22:42,927 --> 01:22:45,594
البته که با افزایش حقوق
902
01:22:45,959 --> 01:22:50,475
او متخصص... هیچوقت اسمش یادم نمیمونه
903
01:22:50,755 --> 01:22:54,089
- خودت بگو، گابریس
- قفلهای ضد-سرقت
904
01:22:55,446 --> 01:22:57,905
قفل ضد-سرقت چیه؟
905
01:22:57,998 --> 01:23:00,098
یک گام بلند رو به جلوئه
906
01:23:00,268 --> 01:23:04,934
همونقدر جنجالبرانگیز که جایگزینی زنگ
برقی با کلونهای قدیمی
907
01:23:11,984 --> 01:23:14,333
آقای واسکن، بفرمایید
908
01:23:21,880 --> 01:23:23,419
خدمت شما، خانم گایان
909
01:23:23,566 --> 01:23:25,997
برای آزاده، وقتی که
بزرگ شد، با بهترین آرزوها
910
01:23:26,676 --> 01:23:28,759
این هم برای شماست
911
01:23:29,910 --> 01:23:33,632
این چه کاری بود، آقای واسکن.
آخه همینجوری بدون مناسبت...
912
01:23:33,907 --> 01:23:35,535
نفرمایید
913
01:23:35,711 --> 01:23:39,887
کتاب دادن که مناسبتی
نمیخواد، مگر جلب دوستی
914
01:23:40,322 --> 01:23:41,703
بگیرید
915
01:23:41,831 --> 01:23:43,698
پس، محض خاطر دوستی
916
01:23:44,297 --> 01:23:45,363
ممنون
917
01:23:48,386 --> 01:23:50,082
کتابها زیبا اند
918
01:23:53,566 --> 01:23:55,421
کمابیش بوی فرانسه میدن
919
01:23:55,803 --> 01:23:56,958
درباره چیه؟
920
01:23:57,577 --> 01:24:00,100
عشق... و مرگ
921
01:24:01,290 --> 01:24:06,002
- پس قصه غمانگیزیه
- زیباست، اما غمانگیز
922
01:24:07,099 --> 01:24:11,068
این قفلها برای درهای
بیرونی آپارتمانها استفاده داره
923
01:24:11,464 --> 01:24:16,207
ساز و کار قفل شدن
با کمک زبانهای انجام میشه
924
01:24:16,265 --> 01:24:19,875
که توپی رو در حالت
قفلِ باز نگه میداره
925
01:24:20,536 --> 01:24:24,279
و با فشار کلید به حالت بسته درمیآد
926
01:24:25,458 --> 01:24:28,828
کلید، که از مجرای
روزن وارد میشه
927
01:24:29,213 --> 01:24:34,517
با سوزنی برخورد داره
که توسط لوله ثابت ایستاده
928
01:24:35,477 --> 01:24:39,501
و تکانش میده تا
از سیلندر آزاد بشه
929
01:24:40,154 --> 01:24:42,222
چرخش [کلید] کامل میشه
930
01:24:42,306 --> 01:24:45,530
سنجاق به موقعیت اولیه برمیگرده
931
01:24:46,146 --> 01:24:48,458
بعد از این دیگه نیازی به لمسِ کلید نیست
932
01:24:48,535 --> 01:24:52,816
چون صفحه فلزی
همزمان با کلید میچرخه
933
01:25:20,934 --> 01:25:22,554
برقصیم؟
934
01:25:22,715 --> 01:25:25,027
ممنون، اما من نمیرقصم
935
01:25:25,329 --> 01:25:29,141
- حتی یک کوچولو؟
- شما بگو کمتر از یک کوچولو!
936
01:25:30,521 --> 01:25:33,396
خیلی خوب، برمیگردم
937
01:25:36,707 --> 01:25:38,633
ممنون، آنا
938
01:25:39,560 --> 01:25:43,533
باید با چند تا از دوستان سلام و
احوال کنیم، که خیلی وقته ندیدیمشون
939
01:25:44,521 --> 01:25:46,103
تا بعد
940
01:25:46,861 --> 01:25:49,528
گاربیس دیگه برنگشت سر میز ما
941
01:25:50,315 --> 01:25:52,724
و دیگه هرگز خانم تاکوی رو ندیدیم
942
01:25:52,979 --> 01:25:55,252
دیدار با شکست همراه شد
943
01:25:55,305 --> 01:25:58,828
و احتمالا مرد ولانسی
عروس دیگری یافت
944
01:25:59,308 --> 01:26:03,308
غلط نکنم این درست همون
چیزی بود که گایان میخواست
945
01:26:05,448 --> 01:26:08,366
امیدوارم دیگه روی من
همچین آزمایشهایی نکنید
946
01:26:08,718 --> 01:26:11,042
بنابراین، گایان تا همیشه دوشیزه ماند
947
01:26:11,551 --> 01:26:13,844
گایان عزیز من
948
01:26:14,064 --> 01:26:17,603
که آرام آرام در خاکسترانگی
زمان گذرا حل شد
949
01:26:17,739 --> 01:26:20,284
مگر یک بار، بعدها که
950
01:26:20,980 --> 01:26:23,736
که چهرهاش از حیا گلگون شد
951
01:26:23,858 --> 01:26:27,691
زمانی که برام از کتابِ بارها
باز-خواندهای تعریف میکرد
952
01:26:28,008 --> 01:26:30,512
و دکتر واسکن پاپازیان نامی
953
01:26:31,007 --> 01:26:33,674
که در راهپیمایی مرگ، جان سپرده بود
954
01:26:35,517 --> 01:26:37,047
خانم آنتارام
955
01:26:37,133 --> 01:26:40,467
مردم از راه دور اومدند تا
در منزل شما قهوه بنوشند
956
01:26:40,939 --> 01:26:44,272
عمدتا اومدند تا آیندهشون پیشبینی بشه
957
01:26:44,325 --> 01:26:46,997
آقای آتامیان، که تحصیلکردهی پاریسه
958
01:26:47,190 --> 01:26:50,378
شما رو نوستراداموس فال قهوه خوانده
959
01:26:51,060 --> 01:26:53,569
این که دیگه اغراقه
960
01:26:53,645 --> 01:26:56,522
آوازه شما بسیار بلنده، آنتارام
961
01:26:56,914 --> 01:27:00,220
چون همه یادشون مونده
که چی رو درست حدس زدم
962
01:27:00,508 --> 01:27:04,568
اما اشتباهاتم رو فراموش کردند
963
01:27:09,150 --> 01:27:11,150
خواهش میکنم، خانم آنتارام
964
01:27:21,816 --> 01:27:24,445
خداوندا! در تمام عمرم
965
01:27:24,710 --> 01:27:29,937
اینهمه دگرگونگی اساسی
در یک فنجون واحد ندیده بودم
966
01:27:30,792 --> 01:27:32,958
اون هم در یک دوره کوتاه!
967
01:27:33,540 --> 01:27:36,524
یک، دو، سه
968
01:27:37,182 --> 01:27:39,182
دست کم سه دگرگونی میبینم
969
01:27:40,081 --> 01:27:42,247
خوب، یا بد؟
970
01:27:42,521 --> 01:27:45,471
خوب... بسیار خوب
971
01:27:47,922 --> 01:27:50,167
این سه تا نشانه به وضوح آشکار اند
972
01:27:50,954 --> 01:27:53,702
یک، دو، سه
973
01:27:55,580 --> 01:27:58,914
خانم آنتارام پیر، درست پیشبینی کرده بود
974
01:28:00,068 --> 01:28:03,933
همون سال، اول خونهمون رو عوض کردیم
975
01:28:04,580 --> 01:28:07,734
البته، با دکمهدوزی در
یک مکان 10 سنتیه که
976
01:28:07,871 --> 01:28:10,427
آدم ثروتی به هم میزنه
977
01:28:11,093 --> 01:28:15,446
همین هم شد که یک مغازه
اجاره کردیم، پلاک 168
978
01:28:16,345 --> 01:28:19,011
پیشرفت ما از پلاک 109 به 168
979
01:28:19,134 --> 01:28:21,395
یعنی [جابجایی به] انتهای
فریبای خیابانمون
980
01:28:21,642 --> 01:28:24,187
و نام پدرم روی در
981
01:28:24,384 --> 01:28:27,718
برای من، به منزلهی اوج کامیابی بود
982
01:28:38,823 --> 01:28:41,490
پیراهنهای دست-دوز
983
01:29:06,916 --> 01:29:08,189
آزاد
984
01:29:13,588 --> 01:29:14,921
بشقابت رو بده
985
01:29:17,190 --> 01:29:21,397
با این کرکره، همه از خوابیدن
و بیدار شدن ما خبردار میشن
986
01:29:21,450 --> 01:29:25,792
همهجور روغنی رو هم
امتحان کردم، داخلش زنگ زده
987
01:29:28,027 --> 01:29:31,649
حتما قبلا هم قژقژ میکرده،
لابد همه عادت دارند
988
01:29:33,117 --> 01:29:35,335
کارخونه نمیری؟
989
01:29:35,390 --> 01:29:38,095
دیگه کارخونه نمیره
990
01:29:38,258 --> 01:29:41,318
- ناخوشی؟
- هیچ موقع احساس بهبودی نکردم
991
01:29:41,938 --> 01:29:45,276
پیراهن رو با شکر معاوضه کردم
992
01:29:46,167 --> 01:29:48,167
از پسش برمیآیی؟
993
01:29:49,345 --> 01:29:52,011
الان، سه ساله که دارم حلقه آستین میدوزم
994
01:29:52,190 --> 01:29:56,190
هربار رو برمیگردوندم،
خاله آنات از نو میدوخت
995
01:29:56,816 --> 01:29:58,816
من هم خودم رو میزدم به ندیدن
996
01:29:59,702 --> 01:30:03,035
تا این که یک روز، دست از نو-دوزی برداشت
997
01:30:03,783 --> 01:30:05,783
فهمیدم که در آزمون خاله آنا موفق شدم
998
01:30:06,751 --> 01:30:09,366
پدرم از کار شبانه در کارخونه استعفاء داد
999
01:30:09,710 --> 01:30:12,251
بالاخره به روال سابق برمیگشتیم
1000
01:30:12,588 --> 01:30:15,921
پیشبینی دوم خانم آنتارام محقق شد
1001
01:30:24,564 --> 01:30:28,209
و سومین پیشبینی تفالههای قهوه
1002
01:30:28,604 --> 01:30:31,460
جلوی سینما ریالتو به وقوع پیوست
1003
01:30:36,653 --> 01:30:40,470
میدونی چند بار این فیلم رو دیدم؟ هفت بار!
1004
01:30:41,223 --> 01:30:44,842
- یک بار هم با تو میبینم
- دیدی بلیتش چنده؟
1005
01:30:44,895 --> 01:30:47,574
- نگران نباش
- نمیگذارم بلیت من رو حساب کنی
1006
01:30:47,780 --> 01:30:52,212
کی گفته میخوام حساب کنم؟
من برای خودم هم پول ندارم.
1007
01:31:28,979 --> 01:31:30,312
اون در رو میبینی؟
1008
01:31:31,011 --> 01:31:33,609
سینما پشتشه
1009
01:31:34,167 --> 01:31:37,473
همچین که فیلم شروع شد، میخزیم داخل
1010
01:31:37,818 --> 01:31:39,192
بریم
1011
01:31:46,091 --> 01:31:47,320
این چیه؟
1012
01:31:47,556 --> 01:31:50,223
پرده اون پشته، این بلندگوئه
1013
01:31:50,875 --> 01:31:52,208
قصهش چیه؟
1014
01:31:52,875 --> 01:31:54,875
تو سوئد میگذره، خیلی وقت پیش
1015
01:31:55,542 --> 01:31:59,162
سفیر اسپانیا میرسه به یک مسافرخانه
1016
01:31:59,542 --> 01:32:01,433
اما تمام اتاقها پره
1017
01:32:01,750 --> 01:32:05,315
سرایدار بهش پیشنهاد
میده که تختی رو
1018
01:32:05,647 --> 01:32:07,647
با آقایی که در اتاق آخری ساکنه، شریک بشه
1019
01:32:09,630 --> 01:32:11,872
شب خوش، آقایون
1020
01:32:12,036 --> 01:32:15,372
حتم دارم که خوب میخوابید،
این یکی از بهترین اتاقهامه
1021
01:32:15,557 --> 01:32:20,224
- تمیزه دیگه جناب سرایدار؟
- تا حالا که کسی گلهای نداشته
1022
01:32:22,574 --> 01:32:26,511
به چند تا از رفقا هم
گفتم، اما زیادهروی کردن
1023
01:32:26,615 --> 01:32:29,348
حالا در قفل شده، بیا بریم
1024
01:32:30,735 --> 01:32:35,085
حالا که قراره از یک تخت
استفاده کنیم، باید آشنا بشیم
1025
01:32:36,208 --> 01:32:38,927
من دن آنتنیو خوزه
میگوئل د لا پرادا هستم
1026
01:32:38,979 --> 01:32:42,523
کنت پیمنتال، شوالیه
امپراتوری مقدس روم
1027
01:32:42,621 --> 01:32:45,489
پیک مخصوص شاه فیلیپ اسپانیا
1028
01:32:45,697 --> 01:32:50,228
- من کنت دونا ام
- کنت، ارواح خیکت، فقط صبر کن!
1029
01:32:50,875 --> 01:32:52,521
لباستون رو سبک نمیکنید؟
1030
01:32:55,492 --> 01:32:56,593
چرا، من...
1031
01:32:57,542 --> 01:32:59,957
گوش کن، دارن لخت میشن
1032
01:33:01,613 --> 01:33:02,938
یک مهمیز
1033
01:33:04,590 --> 01:33:05,985
یکی دیگه
1034
01:33:07,777 --> 01:33:08,996
چکمه اول
1035
01:33:10,063 --> 01:33:11,396
چکمه دوم
1036
01:33:12,518 --> 01:33:13,914
کمربند
1037
01:33:14,785 --> 01:33:17,693
موی بلندی از زیر کلاه میافته
1038
01:33:19,330 --> 01:33:21,330
بالاپوشش رو درمیآره
1039
01:33:21,542 --> 01:33:24,875
او گرتا گاربوئه، زیباترین زن جهان
1040
01:33:25,111 --> 01:33:27,164
به شگفتی سفیر گوش کن
1041
01:33:27,734 --> 01:33:29,024
البته
1042
01:33:30,005 --> 01:33:32,518
باید هم اینطور میشد
1043
01:33:32,875 --> 01:33:35,913
حدس زده بودم
1044
01:33:37,655 --> 01:33:41,357
راستی که زندگی، شکوهمندانه
دور از چشمداشت است
1045
01:33:42,208 --> 01:33:44,875
حالا او رو هل میده روی تختخواب پردهمند
1046
01:33:45,452 --> 01:33:46,997
و پرده رو میکشه
1047
01:33:50,297 --> 01:33:51,630
پس ما هیچی نمیبینیم؟
1048
01:33:52,208 --> 01:33:55,829
به چشم هیچ، اما توی ذهن تا دلت بخواد
1049
01:34:03,769 --> 01:34:06,435
صبح روز بعد، با دقت گوش کن
1050
01:34:06,875 --> 01:34:08,208
چه میکنی؟
1051
01:34:10,354 --> 01:34:13,687
داشتم این اتاق رو به یاد میسپردم
1052
01:34:15,152 --> 01:34:18,485
در آینده، در خاطرم
1053
01:34:19,370 --> 01:34:22,099
بسیار در این اتاق زندگی خواهم کرد
1054
01:34:37,542 --> 01:34:40,536
بعد از گاربو، با خودم گفتم
1055
01:34:40,875 --> 01:34:44,208
«بزرگ که شدم، فیلم میسازم»
1056
01:34:51,250 --> 01:34:55,873
با همون چند کلام، امید همه نقش بر آب شد
1057
01:35:02,916 --> 01:35:06,414
گولتون زدم، هان؟
شوخی کردم
1058
01:35:09,542 --> 01:35:12,208
میبینی که، خندهمون بند نمیآد
1059
01:35:16,208 --> 01:35:19,542
باید هرچه از دهنم درمیاومد
میگفتم تا فضا رو تلطیف کنم
1060
01:35:20,972 --> 01:35:24,305
همین کار رو هم کردم، بی این که
خیلی فکر کنم
1061
01:35:26,875 --> 01:35:28,380
حقیقت اینه که
1062
01:35:28,461 --> 01:35:32,875
من اهل صنعت ام و میخوام
مهندس نیروی دریایی بشم
1063
01:35:33,825 --> 01:35:36,242
مهندس؟ چقدر عالی
1064
01:35:36,315 --> 01:35:39,514
نیروی دریایی؟ یعنی سر و کار
داشتن با کشتی. این پسر شنا هم بلد نیست
1065
01:35:39,984 --> 01:35:44,470
دریانوردی کار بقیهست.
او فقط کشتی میسازه
1066
01:35:44,588 --> 01:35:48,436
- اما خب باید سوار کشتی هم بشه
- آره، وقتی که بزرگتر شد...
1067
01:35:51,765 --> 01:35:53,026
ساکت!
1068
01:35:53,083 --> 01:35:57,542
آزاد، دوباره میگفتی مهندس چی؟
1069
01:35:58,445 --> 01:36:02,425
مهندس صنعت و نیروی دریایی
1070
01:36:05,045 --> 01:36:08,781
اون کلمات در نظر پدرم، مثل یک سمفونی بود
1071
01:36:09,793 --> 01:36:13,656
سمفونیی که اثر خوبی روی خانواده میگذاشت
1072
01:36:16,954 --> 01:36:21,991
ماه اکتبر، سنت هیلاری رو با
یک بیتفاوتی دو-جانبه، ترک کردم
1073
01:36:23,315 --> 01:36:26,830
مدرسهای که برای شغل آبرومندانهی
مهندسی تدارک دیده شده بود
1074
01:36:26,939 --> 01:36:29,605
پنج ساعت از شهر ما فاصله داشت
1075
01:36:33,192 --> 01:36:37,192
گفته بودم «فقط یک چمدان»
و در ادامه، به نفع خاله آنا:
1076
01:36:37,330 --> 01:36:41,330
«اگر دو تا یا بیشتر بشه، یکی
رو شانسکی برمیدارم و میرم»
1077
01:36:49,542 --> 01:36:51,542
همهچیز داخلشه
1078
01:36:52,322 --> 01:36:54,597
مدارک، تمبر
1079
01:36:55,468 --> 01:36:57,880
شماره تلفن همسایه
1080
01:36:59,265 --> 01:37:01,931
اگه چیزی لازم داشتی، به آقای آنزانی زنگ بزن
1081
01:37:02,745 --> 01:37:04,725
تا فورا به ما بگه
1082
01:37:06,875 --> 01:37:09,771
پول تو جیبی رو هم که، میدونی کجاست
1083
01:37:12,705 --> 01:37:14,356
هرچی میخوای بردار
1084
01:37:16,038 --> 01:37:21,330
اگه هنوز اون صندوق رو یادمه، جعبه
کوچکی که حامل تمام پساندازمون بود
1085
01:37:21,827 --> 01:37:25,106
به خاطر همون حرفهای
سادهایه که اونموقع زده شد
1086
01:37:25,790 --> 01:37:27,515
«هرچی میخوای بردار»
1087
01:37:28,331 --> 01:37:32,415
آه، مادر کودکیهای من، هیچوقت
چیزی بیش از اون برنداشتم
1088
01:37:33,615 --> 01:37:35,943
شاید به خاطر این که،
با درایتی عظیم
1089
01:37:36,208 --> 01:37:38,875
همیشه من رو با اون جعبه تنها میگذاشتی
1090
01:37:39,542 --> 01:37:44,208
نه کسی میدونست چقدر داخل
جعبهست، نه این که من چقدر برداشتم
1091
01:37:59,542 --> 01:38:01,893
بریم تا از قطار جا نموندیم
1092
01:38:02,208 --> 01:38:03,708
همه رو ببوس
1093
01:38:03,766 --> 01:38:06,875
باید مثل آدمهای اینجا روبوسی
کنیم، یا به رسم خودمون؟
1094
01:38:08,297 --> 01:38:10,086
مگه اینجا چطور هم رو میبوسند؟
1095
01:38:15,542 --> 01:38:17,542
پس، به رسم خودمون
1096
01:38:23,785 --> 01:38:26,156
ما فقط در بعضی مناسبات
همدیگر رو میبوسیدیم
1097
01:38:26,241 --> 01:38:30,241
وقتی کسی میرفت یا
میاومد، موقع تولد، کریسمس...
1098
01:38:30,875 --> 01:38:33,490
اما به بوسههایی جانانه، و سرشار از عشق
1099
01:38:33,542 --> 01:38:36,208
که تمام احساساتمون درش متجلی بود
1100
01:38:38,208 --> 01:38:42,407
خب، خاله آنا، آخرین توصیههاتون رو میشنویم
1101
01:38:42,980 --> 01:38:44,980
توصیهای ندارم
1102
01:38:50,208 --> 01:38:51,700
فقط اینکه...
1103
01:38:52,503 --> 01:38:56,450
خیلی لاغر برنگردی ها، چون
برای برگردوندن چند کیلو...
1104
01:39:03,248 --> 01:39:04,581
راستی، خاله آنا
1105
01:39:05,542 --> 01:39:08,875
محض محکم کاری پیشاپیش
چند کیلو رو برام گذاشتید؟
1106
01:39:10,493 --> 01:39:12,097
این تو چیه؟
1107
01:39:12,219 --> 01:39:15,200
- کمترین مقدار ممکن
- چقدره؟
1108
01:39:15,696 --> 01:39:17,436
تمام تلاشم رو کردم
1109
01:39:18,077 --> 01:39:20,277
گفتی فقط یک چمدون
1110
01:39:20,448 --> 01:39:22,491
یعنی سه چمدون رو یکی کردید؟
1111
01:39:22,549 --> 01:39:25,216
آره، اما قطار میآردش
1112
01:39:25,419 --> 01:39:29,415
خب تا قطار و از قطار هم هست.
چرا شما باید زحمتش رو بکشید؟
1113
01:39:29,721 --> 01:39:32,646
خب نوبتی میآریم، بیا بریم
1114
01:39:33,249 --> 01:39:35,249
از مغازه که درآمدم
1115
01:39:35,542 --> 01:39:38,208
میدونستم دیگه هیچ چیز مثل سابق نخواهد بود
1116
01:39:39,036 --> 01:39:43,529
با کودکی بدرود گفتم، با خانه، و سه مادرم
1117
01:39:44,261 --> 01:39:46,600
بیا، آزاد. بجنب
1118
01:39:47,988 --> 01:39:49,238
سوار شو
1119
01:39:50,573 --> 01:39:54,877
خداحافظ، مهندس! باید کلی
پیراهن بدوزی، آقای زاکاریان
1120
01:39:55,266 --> 01:39:58,599
میدوزیم آقای آنزانی، میدوزیم
1121
01:40:03,458 --> 01:40:05,750
دبیرستان. آمادگی برای دانشگاه
1122
01:40:26,217 --> 01:40:27,498
طبعا
1123
01:40:28,119 --> 01:40:31,302
امیدوارم که این روز اولی، آفتاب دربیاد
1124
01:40:31,542 --> 01:40:34,062
اما خب، آب و هوا که گوش به فرمان ما نیست
1125
01:40:35,298 --> 01:40:39,456
بابا، بهتره بری تا از قطارت جا نموندی
1126
01:40:40,953 --> 01:40:43,542
آره، میرم
1127
01:40:44,363 --> 01:40:47,029
وایستا، یک چیز مهم رو داشت یادم میرفت
1128
01:40:49,151 --> 01:40:50,348
بیا
1129
01:40:51,696 --> 01:40:55,696
هرروز لباسهات رو عوض کن،
هرچی بخوای داخل چمدون هست
1130
01:40:56,623 --> 01:41:00,749
یکشنبه بعد که اومدم، رختچرکهات رو بده من
1131
01:41:00,924 --> 01:41:05,689
تا یکشنبه بعدش، شسته و اتو-شده تحویلت بدم
1132
01:41:06,647 --> 01:41:08,501
امضاء خاله آنا
1133
01:41:09,005 --> 01:41:12,181
حرف او شد، گفت این بورکهای داغ رو بدم بهت
1134
01:41:12,233 --> 01:41:16,020
داغ بودند ها، ولی خب سرد شدند
1135
01:41:16,735 --> 01:41:19,957
نمیشه بهش بگی من رو تا چندی فراموش کنه؟
1136
01:41:20,954 --> 01:41:24,598
نمیشه. نمیشه که به زمین بگی نچرخ
1137
01:41:24,771 --> 01:41:27,385
یا به خورشید بگی درنیا، و به باران بگی نبار
1138
01:41:27,438 --> 01:41:29,577
خاله آنا هم همینه دیگه
1139
01:41:30,204 --> 01:41:31,400
خب
1140
01:41:32,125 --> 01:41:35,542
بدرود، مهندس. مراقب خودت باش
1141
01:41:48,867 --> 01:41:50,909
پدر هیچ چیز رو فراموش نگرد
1142
01:41:51,243 --> 01:41:53,735
مگر، باز کردن چترش
1143
01:41:53,907 --> 01:41:57,241
زیر بارانی که او رو خیس میداد
1144
01:42:18,910 --> 01:42:20,714
خوابگاه
1145
01:43:17,973 --> 01:43:19,973
- زاکاریان تویی؟
- بله
1146
01:43:20,600 --> 01:43:22,515
من وارتانیان ام، سال 4م
1147
01:43:23,184 --> 01:43:27,393
وارتانیان! عین زاکاریان!
ما مال یک قوم بودیم
1148
01:43:27,542 --> 01:43:29,542
گنجهت باید اونجا باشه
1149
01:43:32,940 --> 01:43:35,606
عمرا بتونم اینهمه رو جا بدم
1150
01:43:38,751 --> 01:43:41,418
- اینجا رو باش!
- یکی بردار
1151
01:43:41,667 --> 01:43:43,939
نه، یک روز دیگه بهم تعارف کن
1152
01:43:44,154 --> 01:43:47,918
یکی بردار. خالهم کلی برام فرستاده
1153
01:43:52,293 --> 01:43:54,034
گل سرخ
1154
01:43:54,171 --> 01:43:55,840
مال تو
1155
01:43:57,460 --> 01:43:59,056
نهار
1156
01:44:20,208 --> 01:44:22,875
9 جولای. پایان سال تحصیلی
1157
01:44:23,861 --> 01:44:27,247
تازه رسیدم سال دوم
1158
01:44:27,394 --> 01:44:29,696
«مهندس نصفه و نیمه» معنایی نداره
1159
01:44:29,942 --> 01:44:33,262
یا مهندسی یا نه. باقیش اراجیفه
1160
01:44:33,602 --> 01:44:34,667
زاکاریان!
1161
01:44:34,920 --> 01:44:36,000
ملاقاتی
1162
01:44:37,403 --> 01:44:39,285
نمیگم «سال دیگه میبینمت»
1163
01:44:39,339 --> 01:44:42,080
چون میدونم که تو آزمون ورودی قبول میشی
1164
01:44:42,871 --> 01:44:44,703
امیدوارم
1165
01:44:46,074 --> 01:44:48,800
اما دلم برای مرباهای خاله آنا تنگ میشه
1166
01:44:49,011 --> 01:44:53,870
بهش میگم. همچین غرق
مربات کنه که مریض بشی!
1167
01:44:54,220 --> 01:44:55,502
میبینمت
1168
01:44:56,823 --> 01:44:58,807
تمام سال، بارانی یا آفتابی
1169
01:44:58,975 --> 01:45:01,459
پدرم یک وعدهی ملاقات رو هم از دست نداد
1170
01:45:01,643 --> 01:45:05,596
هر هفته برام لباسهای
تمیز و اتو-شده میآورد
1171
01:45:05,950 --> 01:45:08,730
و یک بسته خوراکی خانگی
1172
01:45:08,852 --> 01:45:13,279
بعد میرفت، با قوز پشت،
و شادمان از دیدار کوتاه
1173
01:45:13,420 --> 01:45:17,420
که هر بار پنج ساعت وقت
میگرفت، هم رفت و هم برگشت
1174
01:45:31,290 --> 01:45:33,810
چی شده، آپکار؟
بابام ناخوشه؟
1175
01:45:34,070 --> 01:45:38,524
نه، نیست. خودش که میگه
وقت برای ناخوشی نداره
1176
01:45:39,029 --> 01:45:41,029
من این حوالی کار داشتم
1177
01:45:41,315 --> 01:45:45,651
بهش گفتم حالا که اونجا کار واجب دارم
1178
01:45:45,972 --> 01:45:47,972
یک سر هم به تو میزنم
1179
01:45:50,956 --> 01:45:52,743
حال من هم خوبه، ممنون
1180
01:45:53,007 --> 01:45:56,075
شرمنده. از آسایشگاه مرخص شدی؟
1181
01:45:56,279 --> 01:45:59,745
آره، تحت مداوای
پزشکی و با یک ریهی ناکار
1182
01:46:00,046 --> 01:46:01,885
الان امیدم به ریه یدکیه
1183
01:46:02,208 --> 01:46:05,542
اما مُسری نیستم، وگرنه که نمیاومدم
1184
01:46:06,208 --> 01:46:07,542
یالا، بیا بریم
1185
01:46:09,038 --> 01:46:10,655
من میآرم
1186
01:46:11,094 --> 01:46:14,427
کمرت رگ به رگ بشه،
باید بگذارم از شهر برم
1187
01:46:28,776 --> 01:46:32,529
یک لحظه صبر کن تا نفسم جا بیاد
1188
01:46:36,363 --> 01:46:38,723
الانه که اون یکی ریه هم از دست بره
1189
01:46:39,014 --> 01:46:41,652
- پس بگذار خودم بیارم
- عمرا
1190
01:46:41,949 --> 01:46:44,616
بگذار یک کم دیگه هم صبر کنند
1191
01:46:49,964 --> 01:46:54,603
میدونی، شاید به زبون نیارن،
اما دلشون بدجوری برات تنگ شده
1192
01:46:55,156 --> 01:46:57,051
دل من هم تنگ شده
1193
01:46:57,464 --> 01:47:00,712
انگار که تمام صفای خونه رو با خودت بردی
1194
01:47:01,021 --> 01:47:03,396
هر روز، میرم جلوی مغازه
1195
01:47:03,542 --> 01:47:06,062
تا جنسی رو که باید برسونم تحویل بگیرم
1196
01:47:06,582 --> 01:47:09,249
نه خندهای هست، نه ترانهای
1197
01:47:10,061 --> 01:47:12,728
فقط سرهای خمیده که مشغول دوزندگی اند
1198
01:47:13,966 --> 01:47:15,542
پاشو بریم،
1199
01:47:38,322 --> 01:47:39,655
تحویل درب منزل
1200
01:47:50,005 --> 01:47:53,237
- من دیگه باید برم
- شام بمون، آپکار
1201
01:47:53,826 --> 01:47:57,687
امروز نه. این لحظات مختص خانوادهست
1202
01:47:58,996 --> 01:48:00,996
پس خدا نگهدار، میبینمت
1203
01:48:17,442 --> 01:48:19,004
خاله آنا
1204
01:48:30,753 --> 01:48:32,752
خاله آنا؟
1205
01:48:40,063 --> 01:48:41,604
خاله آنا کجاست؟
1206
01:48:46,354 --> 01:48:48,458
اخبار غمانگیزی برات داریم، آزاد
1207
01:48:49,923 --> 01:48:53,256
خاله آنا از پیش ما رفته
1208
01:48:55,265 --> 01:48:57,804
رفته؟ کجا رفته؟
1209
01:49:01,965 --> 01:49:03,852
سوال مسخرهای بود
1210
01:49:03,913 --> 01:49:06,433
خاله آنا هیچوقت هیچکجا نمیرفت
1211
01:49:06,875 --> 01:49:11,307
گمونم این رو گفتم تا زمان بخرم،
برای پشت گوش انداختن واقعه
1212
01:49:13,941 --> 01:49:18,416
با تمام وجود، دعا میکردم تا
کسی برای در آغوش گرفتنم نیاد
1213
01:49:19,013 --> 01:49:22,346
کسی برای بوسیدن و دلداری دادنم نیاد
1214
01:49:23,850 --> 01:49:25,850
متوجه مقاومت پنهانی من شدند
1215
01:49:26,875 --> 01:49:29,542
و کسی ادا و اصول
بیفایدهای از خود نشان نداد
1216
01:49:41,223 --> 01:49:43,104
چرا به من نگفته بودند؟
1217
01:49:43,432 --> 01:49:46,670
چه فایده؟ فقط از امتحاناتت میافتادی
1218
01:49:47,760 --> 01:49:50,868
تازه... خود او هم راضی نبود
1219
01:49:53,135 --> 01:49:56,214
- برای همین آپکار رو فرستادید؟
- بله
1220
01:49:57,356 --> 01:50:01,372
نمیخواستم تو سالن ملاقات مدرسه چیزی بگم
1221
01:50:11,388 --> 01:50:13,125
مریضی خاله چی بود؟
1222
01:50:15,043 --> 01:50:17,247
مریض نبود
1223
01:50:18,524 --> 01:50:20,371
یک شب گفت:
1224
01:50:21,551 --> 01:50:23,222
«حالم خیلی خوش نیست»
1225
01:50:23,945 --> 01:50:27,496
«بهتره برم بخوابم»
1226
01:50:29,144 --> 01:50:32,208
از اونجایی که عادت
داشت دیرتر از همه بخوابه
1227
01:50:33,359 --> 01:50:36,346
اتاق به اتاق، این پا و اون پا میکرد
1228
01:50:38,476 --> 01:50:41,237
گفتیم صبح که شد پزشک خبر کنیم
1229
01:50:41,761 --> 01:50:43,644
اما بیدار که شدیم
1230
01:50:46,563 --> 01:50:48,521
کار از کار گذشته بود
1231
01:50:52,379 --> 01:50:55,046
پس مرگ این ریختی بود
1232
01:50:55,794 --> 01:50:59,794
تا اونروز صبح، غمی بود
که دیگران رو متاثر میکرد
1233
01:51:00,436 --> 01:51:03,103
آدمهایی که نه میشناختم، نه دیگر میدیدم
1234
01:51:03,956 --> 01:51:07,929
برای نخستین بار، مرگ قلبم را فشرده بود
1235
01:51:09,445 --> 01:51:12,667
درخت آنا-نامِ من، ریشهکن شده بود
1236
01:51:39,403 --> 01:51:41,257
داخلش چیه؟
1237
01:51:41,494 --> 01:51:43,348
کمترین مقدار ممکن
1238
01:51:43,892 --> 01:51:45,746
چقدر؟
1239
01:51:46,469 --> 01:51:48,323
تمام تلاشم رو کردم
1240
01:51:48,979 --> 01:51:50,806
همیشه همین بود
1241
01:51:51,314 --> 01:51:55,816
عمرش رو برای نهایت تلاش در راه دیگران گذاشت
1242
01:51:56,382 --> 01:52:00,822
یک شب هم، گذاشت و رفت.
بی اینکه آزارش به کسی برسه
1243
01:52:01,217 --> 01:52:03,633
به سبک خاله آنا از دنیا رفت
1244
01:52:06,753 --> 01:52:10,440
برای کاستن از درد
طاقتفرسایی که قلبم رو سُفته بود
1245
01:52:11,188 --> 01:52:15,460
سعی کردم جدایی رو به
یک جزء روزمره تقلیل بدم
1246
01:52:16,942 --> 01:52:18,561
باید به وارتانیان نامه بنویسم
1247
01:52:19,110 --> 01:52:22,241
و بهش بگم دیگه خبری از مربای گل سرخ نیست
1248
01:52:24,736 --> 01:52:27,691
بدون چاشنیهایی که دیگه اسمشون
رو از زبون خاله آنا نمیشنوم
1249
01:52:27,870 --> 01:52:32,361
کبابهامون دیگه اون عطر و
طعم سابق رو نخواهند داشت
1250
01:52:32,940 --> 01:52:35,121
چاشنی زندگی چیه؟
1251
01:52:35,796 --> 01:52:38,087
گیاه شیطان رو از کجا چیده بود؟
1252
01:52:38,379 --> 01:52:40,327
یا گیاه سهگانه؟
1253
01:52:41,005 --> 01:52:45,005
گیاه بلع، گیاه مقدس و گیاه قلب
1254
01:52:45,192 --> 01:52:47,858
تا همیشه راز و رمز خودشون رو حفظ میکردند
1255
01:52:49,176 --> 01:52:52,741
هر قابلمه، خاطرهای از
معجزهای پرطروات داشت
1256
01:52:53,029 --> 01:52:55,446
و همچین از دروغهای محبتآمیز خاله آنا
1257
01:52:55,632 --> 01:52:57,906
«ظرف رو پاک کنید، من غذا خوردم»
1258
01:52:58,557 --> 01:53:00,935
و دستورات زنندهی او...
1259
01:53:01,061 --> 01:53:05,362
«یک تکه دیگه بردار، آزاد»
«اینقدر تند نخور»
1260
01:53:05,799 --> 01:53:08,731
«آزاد، کاپشنت رو یادت نره»
1261
01:53:17,306 --> 01:53:20,640
آزاد، آب یخ نخور!
1262
01:53:31,728 --> 01:53:34,022
فرانسه هشت ماهی درگیر جنگ بود
1263
01:53:34,444 --> 01:53:36,416
جنگی بدون خشم عیان
1264
01:53:36,560 --> 01:53:37,973
و نابودی خونبار
1265
01:53:38,353 --> 01:53:40,718
جنگ عیسی به دین خود و موسی به دین خود
1266
01:53:40,771 --> 01:53:44,104
که در نهایت به جنگ زرگری معروف شد
1267
01:53:46,550 --> 01:53:48,925
صدای آژیرها روزی یک بار بلند میشد
1268
01:53:49,030 --> 01:53:51,640
در ساعتی مشخص،
محض خالی نبودن عریضه
1269
01:53:51,988 --> 01:53:55,420
و فرماندهان ارتش همچنان گزارش میدادند
1270
01:53:55,542 --> 01:53:59,134
که مطلب قابل گزارشی در خط مقدم نیست
1271
01:54:00,920 --> 01:54:04,247
در شمال، حوالی نارویک، تحرکاتی بود
1272
01:54:04,875 --> 01:54:06,794
اما برای ما جنوبیها
1273
01:54:06,956 --> 01:54:10,290
آنجا سرزمین دوردستی
بود، و همیشهی خدا یخزده
1274
01:54:21,606 --> 01:54:26,481
در طی دوران مدرسه
و چهار سال دبیرستان
1275
01:54:26,734 --> 01:54:30,859
با شادمانی از شمار
گذشتهای این پلهها را پایین آمدم
1276
01:54:31,111 --> 01:54:33,318
تا به تجدید دیدار با خانواده برسم
1277
01:54:33,819 --> 01:54:37,678
ژوئن 1940 بود
که تحصیلاتم کامل شد
1278
01:55:07,473 --> 01:55:09,171
سلام به همگی
1279
01:55:09,409 --> 01:55:11,046
تویی، آپکار!
1280
01:55:11,639 --> 01:55:13,951
بفرمایید، درست شد
1281
01:55:14,050 --> 01:55:16,538
بنشین، آپکار، بفرما...
1282
01:55:16,591 --> 01:55:19,489
نه، بلند نشید. من غذا خوردم
1283
01:55:19,932 --> 01:55:23,266
باید عجله کنم. به آقای
آواکیان قول دادم که برم
1284
01:55:27,256 --> 01:55:30,590
رادیو چهش بود؟ سه هفتهست اونجاست
1285
01:55:31,232 --> 01:55:36,652
دو تا سرپوشش باید عوض میشد،
چند تا قطعهش هم تعمیر میخواست
1286
01:55:37,347 --> 01:55:40,127
دل و رودهش رو خیلی یادم نیست
1287
01:55:40,295 --> 01:55:42,568
یک تعمیر کلی میخواد
1288
01:55:43,794 --> 01:55:47,940
خب، مهندس، امتحاناتت 24م شروع میشه؟
1289
01:55:48,782 --> 01:55:51,193
ساکت! بگذارید ببینیم چی میگن
1290
01:55:51,434 --> 01:55:53,127
بعد از تسلیم بلژیک
1291
01:55:53,278 --> 01:55:56,507
و تخلیه دانکیرک
توسط ارتش بریتانیا
1292
01:55:57,330 --> 01:56:01,330
ماشین جنگی آلمان، با 138 بخش خود
1293
01:56:01,773 --> 01:56:03,999
به قلب فرانسه میزند
1294
01:56:04,692 --> 01:56:07,775
دولت فرانسه تا بندر
بردو عقب نشسته
1295
01:56:08,132 --> 01:56:10,265
آلمانیها وارد پاریس شدند
1296
01:56:10,521 --> 01:56:15,810
و ورماخت در شانزلیزهی
متروک، گام برمیدارد
1297
01:56:16,790 --> 01:56:19,310
با امتناع از مذاکره با آلمانها
1298
01:56:19,399 --> 01:56:22,732
نخستوزیر، پل رنو، از سمت خود استعفاء داد
1299
01:56:23,221 --> 01:56:25,402
با رویارویی با شکست قطعی
1300
01:56:25,779 --> 01:56:29,840
مارشال پتن کابینهای جدید را معرفی کرد
1301
01:56:30,922 --> 01:56:32,566
نمیشه که!
1302
01:56:33,179 --> 01:56:34,583
این مزخرفات چیه!
1303
01:56:35,251 --> 01:56:39,922
قبل از خراب شدن رادیو، میگفتند
که مطلب قابل گزارشی نیست
1304
01:56:40,125 --> 01:56:44,096
در این خلال، آلمانها
هلند و بلژیک رو فتح کردند...
1305
01:56:44,200 --> 01:56:46,513
و حالا در فراسنه اند
1306
01:56:46,897 --> 01:56:49,770
مارشال پتن، رهبر فرانسه
1307
01:56:50,235 --> 01:56:54,344
امشب سر ساعت 9، با مردم سخن میگوید
1308
01:56:55,789 --> 01:57:00,455
مردان و زنان فرانسه، در
پاسخ به ندای رئیس جمهور
1309
01:57:01,276 --> 01:57:06,351
امروز موافقت خود را مبنی
بر هدایت دولت، اعلام کردم
1310
01:57:07,188 --> 01:57:10,068
با علم به برخورداری از اعتماد مردم
1311
01:57:10,431 --> 01:57:15,098
خودم را دربست وقت
تسکین آلامِ فرانسه کرده ام
1312
01:57:15,983 --> 01:57:19,171
اینک با قلبی پردرد به شما اعلام میدارم
1313
01:57:19,285 --> 01:57:21,452
که باید تسلیم شویم
1314
01:57:21,667 --> 01:57:24,110
امشب با دشمن سخن گفتم
1315
01:57:24,521 --> 01:57:27,952
تا بپرسم که آیا حاضر اند با من...
1316
01:57:28,398 --> 01:57:31,685
همچون سربازان، پس از نبرد و با افتخار
1317
01:57:32,081 --> 01:57:34,748
در باب شیوههای پایان دادن
به خصومتها مذاکره کنند
1318
01:57:35,910 --> 01:57:40,036
باشد که تمام فرانسویها، در این ساعت دشواری
1319
01:57:40,245 --> 01:57:42,103
از دولت من حمایت کنند
1320
01:57:42,199 --> 01:57:44,032
باشد که آلام خود را فرونشانند
1321
01:57:44,223 --> 01:57:47,540
تا ایمانشان به سرنوشت کشور محفوظ بماند
1322
01:57:53,440 --> 01:57:56,475
آن شب، پلاک 168 خیابان پارادیس
1323
01:57:56,849 --> 01:57:59,659
اشک اندوه فرومیچکید،
در سوگ شکست
1324
01:58:00,082 --> 01:58:04,297
اما به قرینه، و با نسبتی
نامعلوم، اشک شادی نیز در کار بود
1325
01:58:04,455 --> 01:58:07,326
از برای پسری که به جنگ نمیرفت
1326
01:58:30,972 --> 01:58:32,494
خبری نشد؟
1327
01:58:33,594 --> 01:58:36,233
گفت نتایج تا ساعت 2 درمیآد
1328
01:58:36,676 --> 01:58:40,802
حالا میتونه 1:45 باشه، میتونه 2:30
1329
01:58:42,228 --> 01:58:45,561
حالا که 10 دقیقه گذشته. جای نگرانی نیست
1330
01:58:46,081 --> 01:58:51,501
گفت «به محض اینکه نتایج رو
گرفتم، زنگ میزنم به آقای آنزانی»
1331
01:58:52,228 --> 01:58:55,832
الانهاست که از مغازه
بزنه بیرون و داد بکشه:
1332
01:58:56,000 --> 01:58:58,667
«آقای زاکاریان، تلفن»
1333
01:58:59,188 --> 01:59:01,161
البته اگه تلفنش کار کنه
1334
01:59:01,957 --> 01:59:03,931
خب چرا نکنه؟
1335
01:59:04,029 --> 01:59:06,283
چون گاهی نمیکنه
1336
01:59:06,658 --> 01:59:10,299
چراش رو که به ما نمیگن، فقط کار نمیکنند!
1337
01:59:12,521 --> 01:59:14,244
کجا میری؟
1338
01:59:14,296 --> 01:59:18,292
برم تلفن رو ببینم.
اگه بوق بخوره، کار میکنه
1339
01:59:31,464 --> 01:59:32,961
اومد!
1340
02:00:03,325 --> 02:00:05,992
- چطوره، آزاد؟
- بعدا بهتون میگم
1341
02:00:34,521 --> 02:00:36,034
در یک دقیقه
1342
02:00:37,192 --> 02:00:38,866
پنجاه ثانیه
1343
02:00:41,018 --> 02:00:42,740
چهل ثانیه
1344
02:00:43,655 --> 02:00:45,233
سی ثانیه
1345
02:00:45,748 --> 02:00:48,889
میتونستم بگم «آقای آنزانی»
1346
02:00:49,300 --> 02:00:51,697
به پدرم بگید قبول شدم
1347
02:00:53,699 --> 02:00:57,032
اما، یعنی واقعا اسم خودم
رو توی فهرست دیده بودم
1348
02:00:59,731 --> 02:01:01,860
یا اینکه اینقدر مشتاق بودم
1349
02:01:02,024 --> 02:01:04,691
که خودم رو قانع کرده بودم
اسمم توی فهرست بوده؟
1350
02:01:26,309 --> 02:01:28,622
یک سکه تلفن و یک آبجو
1351
02:01:31,061 --> 02:01:32,832
ممنون
1352
02:02:14,709 --> 02:02:18,175
خواهش میکنم بمون. مزاحم نیستی
1353
02:02:20,765 --> 02:02:24,098
- خوشحالی ها. قبول شدی؟
- از کجا فهمیدی؟
1354
02:02:24,275 --> 02:02:28,963
با یک نگاه، ناامیدی،
شادی، اوهام نقش بر آب
1355
02:02:29,695 --> 02:02:31,550
همهش رو میشه از چهرهت خوند
1356
02:02:31,615 --> 02:02:33,600
اسمش مادلین بود
1357
02:02:34,081 --> 02:02:36,748
افسون محوشدهی ابریشمی کهنه رو داشت
1358
02:02:37,429 --> 02:02:39,669
همچنان که منتظر تلفن بودم
1359
02:02:39,732 --> 02:02:42,396
از موسیقی محبوبش برام گفت
1360
02:02:42,521 --> 02:02:45,702
و از رمانها و فیلمهای مورد علاقهش
1361
02:02:46,236 --> 02:02:50,236
جای آدمها در باجه تلفن عوض میشد،
همچنان که مادلین به صحبت ادامه میداد
1362
02:02:50,521 --> 02:02:53,454
و بر آتش زیر خاکستر قلب تنهاش میدمید
1363
02:02:54,058 --> 02:02:56,450
و من جرئت نداشتم بپرم وسط حرفش
1364
02:02:56,873 --> 02:02:58,778
بعد یکباره گفت
1365
02:02:59,049 --> 02:03:02,416
میدونی، هیچ آسون
نیست، من تنها زندگی میکنم
1366
02:03:02,886 --> 02:03:06,886
و این یک محرمانهی دیگه بود،
بعد اضافه کرد
1367
02:03:07,706 --> 02:03:09,281
میدونی؟ بهت اعتماد دارم
1368
02:03:09,521 --> 02:03:11,936
و این یک دعوت آشکار بود
1369
02:03:12,530 --> 02:03:14,167
یک لحظه...
1370
02:03:15,154 --> 02:03:16,750
من باید یک تماس بگیرم
1371
02:03:24,740 --> 02:03:27,052
- من حساب میکنم
- ای بابا...
1372
02:03:27,405 --> 02:03:31,439
یک آبجوی شادانه که هدیه نیست، محض دوستیه
1373
02:03:31,854 --> 02:03:33,872
دفتر تلفن مارسی رو دارید؟
1374
02:03:34,169 --> 02:03:36,835
سخته بخوام برای هر
شهر رو جداگانه داشته باشم
1375
02:03:46,367 --> 02:03:51,033
کودکی و بزرگسالی من با
تابوهای کلامی گذشته بود
1376
02:03:51,188 --> 02:03:53,500
من جمله در مسائل جنسی
1377
02:03:54,325 --> 02:03:56,109
که ذکرش هیچوقت در میان نبود
1378
02:03:56,520 --> 02:03:58,304
چیز ممنوعی هم در کار نبود
1379
02:03:58,516 --> 02:04:01,801
اما به قوانین نانوشته احترام میگذاشتم
1380
02:04:02,081 --> 02:04:05,369
از فکر دیده شدن با یک خانم سرخ میشدم
1381
02:04:05,716 --> 02:04:08,236
حتی در همین شهر که کسی رو نمیشناختم
1382
02:04:08,692 --> 02:04:12,761
حس میکردم همه حدس
میزنند که ما چه در سر داریم
1383
02:04:14,833 --> 02:04:16,806
- خیلی تند راه میرم؟
- نه
1384
02:04:16,965 --> 02:04:21,300
چرا، همه همیشه میگن:
«مادلین، آرامتر»
1385
02:04:25,545 --> 02:04:29,248
یادمه که در "پاساژ د کُردلیه" زندگی میکرد
1386
02:04:30,314 --> 02:04:33,827
من هیچ تجربهای از اتاقهای
کرایهای یا هتلها نداشتم
1387
02:04:34,452 --> 02:04:37,473
امیال من تا اونموقع
ارضاء شده بود با
1388
02:04:37,632 --> 02:04:41,346
آغوشهای کوتاه
دم صبح در ایوانها
1389
02:04:41,626 --> 02:04:44,870
یا در کوچههای بنست،
بین دو چراغ برق
1390
02:04:45,521 --> 02:04:48,827
و معمولا باز شدن یک
در، یا گذشتن یک رهگذر
1391
02:04:49,155 --> 02:04:51,239
مزاحم ما بود
1392
02:05:08,521 --> 02:05:11,198
نایست اونجا، بنشین
1393
02:05:11,854 --> 02:05:15,860
این اولین بار بود که در یک اتاق واقعی بودم،
با یک تخت واقعی
1394
02:05:16,235 --> 02:05:18,902
و زنی که برای برهنه شدن عجلهای نداشت
1395
02:05:19,188 --> 02:05:21,292
و دری که قفل میشد
1396
02:05:22,686 --> 02:05:24,257
با یک نوشیدنی چطوری؟
1397
02:05:24,572 --> 02:05:26,191
- [شراب] پُرت؟
- نه، ممنون
1398
02:05:26,382 --> 02:05:28,911
- فقط یک جرعه
- نه، بی تعارف
1399
02:05:35,916 --> 02:05:40,399
درباره من فکر بد نکنی. قبلا
هیچ مرد جوانی رو اینجا نیاوردم
1400
02:05:44,147 --> 02:05:46,814
- باور میکنی؟
- البته
1401
02:05:47,286 --> 02:05:49,110
آدم میتونه احساس بکنه
1402
02:05:50,269 --> 02:05:54,269
در واقع، تنها چیزی که احساس
میکردم بوی تند پخت و پز بود
1403
02:05:54,895 --> 02:05:57,561
که او سعی میکرد با بوی عطر، از شدتش بکاهه
1404
02:05:57,993 --> 02:06:00,659
و قدری از هر دو به مشامم میرسید
1405
02:06:07,721 --> 02:06:09,860
من که اصلا اسمت رو هم نمیدونم
1406
02:06:11,044 --> 02:06:12,563
ژان-پاول
1407
02:06:16,123 --> 02:06:20,123
اسم اصلیم سیاههای از
سوالات رو به دنبال داشت
1408
02:06:20,878 --> 02:06:23,545
آزاد؟ چه قشنگ! حالا یعنی چی؟
1409
02:06:23,919 --> 02:06:26,783
مال کجاست؟
ارمنستان کجاست؟
1410
02:06:26,873 --> 02:06:31,251
و بعد باید 2500 سال تاریخ رو شرح میدادم
1411
02:06:31,610 --> 02:06:33,715
و من برای همچین کاری اونجا نبود
1412
02:06:36,220 --> 02:06:38,324
ساعت هشت
1413
02:06:38,854 --> 02:06:42,854
شرمنده آقای آنزانی،
شما رو هم اینجا نگه داشتم
1414
02:06:43,556 --> 02:06:47,610
طوری نیست، یک کم دیگه میبندم
1415
02:06:48,178 --> 02:06:49,819
بیفایدهست
1416
02:06:50,025 --> 02:06:51,666
زنگ نمیزنه
1417
02:06:51,829 --> 02:06:54,219
شاید فرصت نکرده زنگ بزنه
1418
02:06:54,602 --> 02:06:56,649
شرط میبندم سوار قطاره
1419
02:06:56,895 --> 02:06:59,207
قطارش که چند ساعت پیش رسید
1420
02:07:00,521 --> 02:07:02,095
گمونم مردود شده
1421
02:07:03,418 --> 02:07:08,521
و روش رو نداشته که زنگ بزنه و
بگه «آقای آنزانی، به پدرم بگید افتادم»
1422
02:07:09,643 --> 02:07:11,390
برمیگرده
1423
02:07:11,660 --> 02:07:13,407
اما خدا میدونه کِی؟
1424
02:07:13,792 --> 02:07:17,854
خاله و مادرش ناخوش و پریشون اند.
من هم همینطور
1425
02:07:18,447 --> 02:07:19,827
به هر حال
1426
02:07:20,130 --> 02:07:21,979
از کمک شما ممنون ام
1427
02:07:22,066 --> 02:07:23,622
این چه حرفیه
1428
02:07:51,039 --> 02:07:54,953
- میری؟
- باید برم، وگرنه از قطار جا میمونم
1429
02:07:57,959 --> 02:08:01,658
گمانم مادلین مغلوب احساسی شدید بود
1430
02:08:03,213 --> 02:08:07,139
حسرت از دست دادن
جوانی، در چشمانش جاری شد
1431
02:08:07,374 --> 02:08:12,707
آرایش سستش تنها سن و
سال شریک مرا پررنگ کرده بود
1432
02:08:19,350 --> 02:08:20,839
به زودی میبینمت
1433
02:08:22,213 --> 02:08:26,879
مادلین به خوبی میدونست که
«زود» به معنای «هرگز» بود
1434
02:09:26,598 --> 02:09:30,205
عیب نداره، سال دیگه قبول میشی
1435
02:09:35,854 --> 02:09:38,417
قبول شدم... نتونستم زنگ بزنم
1436
02:09:38,521 --> 02:09:41,854
از قطار جا موندم، توضیح میدم، اما قبول شدم
1437
02:09:47,277 --> 02:09:50,491
هیچوقت به موفق شدنت شک نکردیم، هیچوقت!
1438
02:09:50,658 --> 02:09:52,867
حتی فکرش رو هم نمیکردیم
1439
02:09:53,188 --> 02:09:55,807
اما میدونی که مادرت و خالهت...
1440
02:09:56,254 --> 02:09:58,362
اگه پنج دقیقه هم دیر برسی...
1441
02:09:58,444 --> 02:10:03,060
شروع میکنند خیال کردن
تصادف ماشین و قطار...
1442
02:10:04,951 --> 02:10:07,159
کلهشون پر از فجایعه
1443
02:10:07,542 --> 02:10:09,812
بریم از نگرانی درشون بیاریم
1444
02:10:12,830 --> 02:10:13,974
البته...
1445
02:10:15,116 --> 02:10:17,482
دلمون گرم بود که اسمت
در فهرست خواهد بود
1446
02:10:17,632 --> 02:10:20,049
اما خب دونستنش یک چیز دیگهست
1447
02:10:22,936 --> 02:10:25,353
برای همین میخواستیم بهت بگیم که امشب
1448
02:10:26,467 --> 02:10:28,780
هدیهای فوق العادهای به ما دادی
1449
02:10:55,448 --> 02:10:57,264
ما قبول شدیم!
1450
02:10:57,368 --> 02:10:59,958
برگشتند! قبول شده!
1451
02:11:00,443 --> 02:11:03,846
رز! پسر زاکاریان قبول شده!
1452
02:11:23,175 --> 02:11:27,842
حالا که دیگه جای نگرانی نیست، من میرم
1453
02:11:28,024 --> 02:11:32,622
هیچ به دلم بد راه ندادم، میدونستم همهچی
به خیر و خوشی میگذره
1454
02:11:33,395 --> 02:11:35,134
نه، اصلا هم نگران نبود
1455
02:11:35,188 --> 02:11:39,175
فقط میخواست زیتونها رو با باسنش بچلونه
1456
02:11:39,484 --> 02:11:41,372
حرف زدن موقرانهی تو
1457
02:11:41,608 --> 02:11:45,286
هیچوقت برام عادی نمیشه
1458
02:11:45,368 --> 02:11:46,433
میدونم
1459
02:11:46,549 --> 02:11:47,874
شام بمون
1460
02:11:48,492 --> 02:11:49,693
کجا میری؟
1461
02:11:50,267 --> 02:11:51,691
سر کار
1462
02:11:51,784 --> 02:11:55,784
من پسر مهندس ندارم که
میلیون میلیون برام خرج کنه
1463
02:12:02,000 --> 02:12:03,619
ما غذا خوردیم
1464
02:12:03,899 --> 02:12:08,171
قدر 15 نفر تداریک دیدیم
1465
02:12:08,255 --> 02:12:09,895
درسته
1466
02:12:10,134 --> 02:12:12,218
توجه! ساکت
1467
02:12:18,269 --> 02:12:21,246
چند وقته این بطری رو داریم؟
1468
02:12:21,405 --> 02:12:24,220
فقط خاله آنای طفلی خبر داشت
1469
02:12:25,033 --> 02:12:27,700
گذاشته بود برای یک مناسبت حسابی
1470
02:12:28,033 --> 02:12:29,783
اگه اینجا بود
1471
02:12:29,854 --> 02:12:32,729
مطمئنا دوست داشت که همین امروز بازش کنیم
1472
02:12:33,743 --> 02:12:38,715
حواست باشه کجا رو نشونه میگیری،
وگرنه چراغها رو داغون میکنی
1473
02:12:57,252 --> 02:13:01,679
این همه جنجال برای چیه؟
شامپانی، واقعا که!
1474
02:13:01,854 --> 02:13:03,812
آشامیدنی نیست
1475
02:13:23,943 --> 02:13:26,609
چی شده؟
سر چی دست به یکی کردید؟
1476
02:13:27,130 --> 02:13:31,025
یک یادگاری کوچولو از طرف
سه تامون. الهی که خوشیمن باشه
1477
02:13:53,667 --> 02:13:55,303
امکان نداره!
1478
02:13:55,938 --> 02:13:58,251
چرا، طلای واقعیه
1479
02:13:59,608 --> 02:14:02,259
منظورم اینه که، معرکهست
1480
02:14:04,373 --> 02:14:05,591
زیباست
1481
02:14:05,968 --> 02:14:07,906
مادر بیستسالهی من...
1482
02:14:08,104 --> 02:14:11,084
هیچوقت اون تصویر چشمگیر رو فراموش نمیکنم
1483
02:14:11,342 --> 02:14:14,385
همچین که از حلقهی خودم تعریف میکردم،
دیدم که حلقه تو سر جاش نیست
1484
02:14:15,122 --> 02:14:17,789
حلقهی درشت عروسی، که همیشه دستت بود
1485
02:14:18,699 --> 02:14:21,011
حلقهی پدرم هم سر جاش نبود
1486
02:14:21,750 --> 02:14:24,417
اون شب، فهمیدم که قیمت حلقهم چقدره
1487
02:14:25,429 --> 02:14:27,642
نگران بودیم مبادا خوشت نیاد
1488
02:14:28,195 --> 02:14:30,403
سخن توی گلوم خشکید
1489
02:14:30,650 --> 02:14:33,658
برای شکستن طلسم
قید و بندهای احمقانهم
1490
02:14:34,152 --> 02:14:36,908
و واهمه از این که مبادا به
وراجی احساساتی بیانجامه
1491
02:14:37,205 --> 02:14:41,462
شروع کردم به رقصیدن، تا اینکه سرم گیج رفت
1492
02:15:12,098 --> 02:15:14,306
یادمه که چطور میرقصیدیم
1493
02:15:15,074 --> 02:15:19,427
و، طی مدتی که رقصیدیم، جنگ محو شد
1494
02:15:20,521 --> 02:15:23,597
ماه، بیتفاوت به
مقرارت خاموشباش
1495
02:15:23,854 --> 02:15:26,375
بر شهر خالی از نور میدرخشید
1496
02:15:29,382 --> 02:15:33,532
یادمه که اون تکهی طلا،
منقش به حروف اول نام من
1497
02:15:33,960 --> 02:15:37,569
همچنان بر انگشتم سنگینی
میکرد، با تُنها عشق
1498
02:15:38,398 --> 02:15:40,808
مادر، آنا، گایان
1499
02:15:41,406 --> 02:15:43,469
مادران چندگانهی من
1500
02:15:43,657 --> 02:15:47,657
و تو، پدر، سلحشور سالهای دور
1501
02:15:48,443 --> 02:15:51,776
به یاد دارم که چقدر در کنار هم خوشحال بودیم
1502
02:15:51,998 --> 02:15:56,310
در خیابان پارادیس، که
ابدیت را به ما وعده میداد
1503
02:15:57,641 --> 02:15:59,819
همچنان که موهای خاکستری تو
1504
02:16:00,208 --> 02:16:03,187
پیشاپیش،
گورستان را، در فصل بهار
150503