All language subtitles for Different Lines of Horizon. E3.P1

طیف دیگر افق قسمت سوم پارت اول
ارائه ای از تیم ترجمه نقد کره

:::ترجمه وزیرنویس :تداعی :::
:::زمان بندی :آمیکو :::

هرروز جاروکشیدن-

کجا دارین میرین خون چانیکا؟

میرم به شهر

چطوری میخوای بری؟

من با خون پا قراردارم..اون میاد تو جاده ی روبروی خونه دنبالم ومنو میبره

آها.باشه

من میرم ممکنه خون پا معطل بشه-
باشه-

پانان
بله -

اون داره کجا میره؟

خون نیت داوطلب شدتا بروشورو ترجمه کنه پی تونگ-

خون پانتونگ من تقریبا ترجمه ی بروشورو تموم کردم-

اوه این...خیلی ممنونم خون نیت-

خب...اذیتتون کردم یانه؟-

اشکالی نداره-

درسته من درمورد سند ها بی تجربم ولی درمورد زبان نگران نباشید..دقیق وکامل ترجمه کردم

پس شما در رشته ی زبان فارغ التحصیل شدید؟

اون خارج از کشوردرس خونده پی تونگ.تازه از آمریکا برگشته

من واسه ی تحصیل تو رشته ی کارشناسی رفتم..اما هنوز فارغ التحصیل نشدم و مجبور شدم برگردم

آخه چرا؟

پی تونگ من بعدا بهت میگم .باشه؟

چه کسی بروشوری که من الان دارم ترجمه میکنمو نوشته؟-

من نوشتمشون

خب من یه نویسنده ی حرفه ای نیستم..مگه نمیفهمیش؟

نه ! من پرسیدم چون میخوام تحسینش کنم.. من چیزهای زیادی ازش یاد گرفتم

من فهمیدم که تا حالا مرجانهای ما خیلی آسیب دیدن-

درسته..توریسم کشورما به کمیت بیشتر از کیفیت تاکیدداره-

هر غریق نجاتی فقط میتونه تعدادمحدودی از غواصا رو تحت نظر بگیره-

اما ما ازاین مسئله غافل میشیم واجازه میدیم توریستا به تعدادزیادی از مرجانها آسیب بزنن

خب..اگه فقط بخوایم ازمردم تایلند این کمپین استفاده کنیم موثرنیست

بهمین دلیل من این بروشورو درست کردم تا ازتوریستای خارجی هم برای این کمپین استفاده کنم

تو آمریکا درمورد غواصی خیلی سختگیری میشه-

من که توهاوایی بودم..اونا غواصی بیش ازحد روممنوع اعلام کرده بودن

ممم..این خیلی خوبه

دوستم غواصه.اون میتونه خیلی عمیق شیرجه بزنه

من دریا رو دوست دارم اما فکر میکنم دریایی به قشنگی دریای ما وجود نداره.

!این کاملا درسته

من خیلی خوشحالم که شما دریا رو دوست دارید

مم..خب..علاقه داری بهمون درباره ی نگهداری وحفاظت از دریا کمک کنی؟

خب من فکر میکنم این صخره ها خیلی زیباتر از استفاده از موتورهای مصنوعی بجای صخرست

درواقع اینها هم اگه درست نصب بشن به همون زیبایی صخره ها هستن

خب بعد یه مدت اینها هم بطور طبیعی متلاشی میشن

بهمین دلیل من وچیناپات ترجیح دادیم از این روش جایگزین استفاده کنیم

شما و خون چیناپات قبلا باهم دوست بودید؟

!آه.بله

ما هردو مون عاشق غواصی هستیم

من وچیناپات باشراکت همدیگه این تور رو تاسیس کردیم

شمادونفر بحدی بهم نزدیکین که باهم شریک هم شدین؟

خب..این کاریه که ما اصلا بدنبال سودش نبودیم

این فقط یه سرگرمیه.چون دوست داریم انجامش میدیم

خب چه اتفاقی افتاد؟شما سرچی باهم بحث ومشکل پیدا کردین؟

این مسئله مال خیلی وقت پیشه.اجازه بده دربارش حرف نزنم

توجرات داری تماس منو جواب ندی..چانیکا-

حالا دیگه جرات میکنی وارد محدوده ی ببر بشی. تونگ؟-

احتمالا وجود یه ماده ببر تحریکت کرده-

هی لطفا یه کم برای خانم احترام قائل باش-

چرا؟هرچی بخوام بگم به خودم مربوطه-

اینجا خونه ی منه واین زن هم آدم منه..توزودتر برو

!دارم بهت هشدار میدم چیناپات اگه واسه خون نیت قلدری کنی منم بد حالتو میگیرم

خون پان تونگ بهتره شما اول برید

اگه هر اتفاقی افتاد بهم زنگ بزن خون نیت
باشه

!تو خیلی با استعدادی

تو برای یه مدت کم رفتی به شهر وحالا این توانایی رو داری که به یه مرد امتیاز بدی

یه مرد با مشخصات خیلی خوب..خوشتیپ..پولدار وخوش اخلاق..کاملا مناسبه شوهر بودنه

اینجا یه مرد دیگه هم هست..به امتیازدادن به من فکر نکردی؟

اینجوری دیگه مجبور نیستی خودتوخسته کنی وبری بیرون-

ولم کن میخوام برم

بامن باشی ارزش خودتوبالا میبری ولی با تونگ فقط داری دنبالش میدوئی

آدمایی مثل تو رو هیچکس نمیخواد...پست..کریه وبی ادب

پست؟بی ادب؟بی ادب همچین کاری باید بکنه-

ولم کن-

تو اول بامن مشکل درست کردی-

چرا؟من نمیتونم حتی یه کم بهت دست بزنم؟..

اگه بهم دست بزنی منم بهت سیلی میزنم

مثل این..میتونی بهم سیلی بزنی؟

بیا..به سیلی بزن.. سیلی بزن

بیا دیگه بهم سیلی بزن-

حتی موهاتم بوی خوب میده-

تو باید خیلی سحرکننده باشی

!خون-

به من نزدیک نشو وگرنه شلیک میکنم

اسلحه روبذار زمین چانیکا-

بهت گفتم نزدیکتر نیا

میگم اسلحه رو بذار زمین

این زیرنویس کاملا رایگان بوده و هر گونه استفاده مالی از این زیرنویس در سایت ها و فروشگاه ها ممنوع است

من نمیتونم کسی که اینطوری باعث خونریزی شما شد رو تحمل کنم

به نظر من تو باید اونو بندازی بیرون

اون احتمالا قصد نداشت بهم شلیک کنه

واینکه من به درستی از اسلحه حفاظت نکردم

شماهنوزم داری برای اون دلیل میتراشی..اگه گلوله بجای دیگه ای ازبدنتون میخورد ممکن بود بمیرید

من حالم خوبه عمه وات.خواهشا در مورد این به کسی چیزی نگید

مخصوصا مادرم

درد داری خون چیناپات؟-

نه

اینطور خونریزی داری ولی درد نداره؟

اون احتمالا ازم خیلی متنفره تا جاییکه جرات کرد بهم شلیک کنه-

خون چانیکا
بیا تو پانان

رئیست باید الان عصبانی باشه-

نمیتونه..اون بخاطر اصابت گلوله زخمی شده-

اون تیر خورده..حالش خوبه؟گلوله به کجاش خورده؟

به بازوش.البته گلوله فقط بازوشو خراش داده وحالش خوبه

خدای من

من منظوری نداشتم..پانان

تو از کجا میدونستی تفنگ داخل کشوئه؟

بالاخره انجام شد..درحدمرگ خسته شدم

هنوز تموم نشده..تو باید بری میز دفترکار خون چیناپات رو هم تمیز کنی

اون همینطوری ولش کرده بود اگه یه دزد پیداش میکرد ممکن بود بااون اسلحه بهش شلیک کنه

خون چیناپات همیشه اونو همینطوری میذاره اونجا

اما کی فکرشو میکرد تواونوبرداری وباهاش به اون شلیک کنی

عجبا! من قبلا هم گفتم که همچین قصدی نداشتم

در هرصورت تواشتباه کردی که به خون چیناپات صدمه زدی..اون خیلی خونریزی داره

میدونم..خودمم احساس گناه میکنم

تو قبلا هم دو بار بهش حمله کردی.اولین بار یه سیلی بود،این دفعه هم که خیلی جدی تر بود بهش شلیک کردی

اسلحه یهو شلیک کرد پانان من نمیخواستم به رئیست صدمه بزنم

من فقط میخواستم از اسلحه برای ترسوندن اون استفاده کنم

بهرحال تو به خون چیناپات صدمه زدی.بروازش معذرت بخواه باشه؟

تودوباره داری گیتار میزنی؟-

!اوه..پا

تو سالهاست به گیتارت دست نزدی.از وقتی پی سی ری مرد-

سی ری دوست داشت من براش گیتار بزنم وآواز بخونم تا اون گوش کنه

پی سی ری موسیقی دوست داشت

خب پی تونگ داری به چی فکر میکنی که باعث شد دوباره گیتار دستت بگیری؟

همه آدما حتما باغم وغصه رو برو میشن اما همه نمیتونن متوقفش کنن وبهش غلبه کنن

من فکر میکنم که اجازه دادم یه سایه سیاه روی قلبم گسترش پیدا کنه

فکرکنم دیگه زمانش رسیده یه قدم جلو بذارم تا نور وروشنایی بیاد

روشنایی ونور زیبایی که از املاک همسایه میاد.درسته؟-

خب...شاید آره..توکه میدونی چرا بازم میپرسی؟-

وقتی میبینم که تو ازدرون ناراحتی غرق غم میشم

من برات خیلی متاسف میشم

من میخوام همون پی تونگ گذشته برگرده-

آدمی که هیچ عقده ای توقلبش نداره

وزنیکه میتونه تو رو شاد کنه قادره دوباره مثل گذشته لبخند رو رو لبات بیاره

من خوشحال میشم اون زن برادرم بشه-

thahiland.mihanblog.comوبلاگ

:::ترجمه وزیرنویس :تداعی :::
:::زمان بندی :آمیکو :::

یعنی تو اینقدر از من متنفری؟

خون چیناپات...من متاسفم

اون اصلا چکه نمیکنه-

خیلی خوشحالم که اینجا یه لوله کش هست که برام درستش کنه

داری به چی می خندی؟

اتفاقی پدر برام یه کلیپ خنده دار فرستاده

پدرت خیلی باحاله

بابا..مامان ..من خوب درس میخونم وبه همه ی اون خارجیا پیروز میشم

باشه..بلند شو....بلندشو
خوبه-

اینجوری میذاری خارجیا هم ببینن که مردم تایلند هم انسانهای بزرگین

بله..وقتی بتونم مردم اونجا رو بشناسم سعی میکنم کار پیداکنم

پس مامان.بابا مجبور نیستین برای من پول بفرستین

مامان وبابا پول دارن پسرم

من میدونم شما همه پس اندازتونو برای فرستادن من برای تحصیل استفاده کردین

خب مگه رویای توتحصیل وگرفتن مدرک اونور آب نیست..خب مامان وبابات هم باهات موافقن

چون تو میخوای زبان یاد بگیری وهمینطور دانشتو گسترش بدی

بله بعد از فارغ اتحصیلی میخوام همچنان کنار استاد بمونم

بعدار تحقق رویای خودم میخوام رویای خانوادمو به حقیقت برسونم

من میخوام سخت کار کنم و پول جمع کنم تا یه خونه ی قشنگ بخرم

ومامان وبابا رو ببرم آمریکا تا اونجا زندگی کنن

باشه..پسر عزیز من

حسابی درس بخون پسرم
چشم

من نمیدونم رویام کی به حقیقت میرسه

من میخوام پول داشته باشم تا خونه بخرم وپدرومادرمو بیارم آمریکا زندگی کنن

رویای دوریه....ازش بعنوان یه ایده والهام استفاده کن..حتما بهش میرسی

ممنون

درسته.من خیلی ساله که میشناسمت..پدر ومادر تو چکار میکنن؟

منم نمیدونم-

پدرومادرم وقتی من دوسالم بود ازهم جدا شدن

پدرم یه خانواده ی جدید داره وبه لامپنگ نقل مکان کرده

من تو این مدت فقط یه بار باپدرم تماس داشتم

مادرت چی

وقتی پدرم ازدواج مجدد کرد مادرم هم یه خانواده ی جدید داشت

ناپدریم استرالیائیه..اون مامانمو باخودش برد استرالیا

مامان فقط برای مناسبتهای مهم باهام تماس میگیره

مامان وبابام هردو بچه های جدید دارن ومن که بچه ی ازدواج قبلشونم

من فقط یه اسباب بازی قدیمیم که وقتی حوصله روسر برد باید دورش انداخت

هیچ پدرومادری وجود ندارن که بخوان بچشونو دور بندازن سان

اونا دلتنگت میشن ولی بخاطر فاصله زمانی ومکانی زیاد نمیتونن به دیدنت بیان

خب وقتی بچه بودی پیش کی میموندی؟-

من پیش مادربزرگم بودم.اون منو از بچگی بزرگم کرد

من وقتی بچه بودم خیلی خودمحور بودم وتمایل نداشتم هیچ کاری انجام بدم

بنابراین مادر بزرگ منو فرستاد خارج تا بتونم روی پای خودم وایسم

مادربزرگ کار درستی انجام داد.تو تونستی از خودت حمایت کنی وتحصیلاتتو کامل کنی

من ناراحتم که مادربزرگ اینجا نیست تا موفقیت منوببینه

وقتی تودهه ی سوم زندگی بودم خاله باهام تماس گرفت وگفت مادر بزرگم خیلی مریضه

اون ازم خواست سریعا برگردم تایلند

مادربزرگ

مادربزرگ! مادربزرگ خواهش میکنم منو ترک نکن

مادربزرگ

بعداز اینکه مادر بزرگ فوت کرد دیگه هیچکس برام نموند

مامان فقط برای شرکت تومراسم تدفین مادربزرگ 7روز به تایلند برگشت وسریع برگشت استرالیا

خالت چی؟همونکه درمورد مادربزرگ بهت زنگ زد؟

خاله آفا خاله ی خودم نیست..بلکه دختر خاله ی مامانمه

خاله افا خیلی مهربونه اون اغلب منوبرای غذاخوردن میبره هتل

خاله افا یه پسرداره..اسمش چیناپاته

خب بعدش چی

که چطور زندگی سخت من به پایان میرسه-

یه زندگی که خالی ازعشقه

تومادربزگتو داشتی که عاشقت بوده همینم کافیه

عشق مادربزرگ نمیتونه جانشین عشق پدرومادرباشه

بچه ای که توآغوش پدرومادرش بزرگ شده اینو درک نمیکنه

که بچه ای که پدرومادر رهاش کردن چه حسی داره-

سان آرزو میکنم یه روز بایه مرد خوب ملاقات کنی که کاملت کنه

بیاد ودستاتو برای یه زندگی پر آرامش بگیره

من میرسونمت دفتر وبعدش خودم میرم شهر-

باشه

عمه ببین..حتی باوجودیکه بهش شلیک کرد اما خون چیناپات اصلا خون چانیکارو سرزنش نکرد

من واقعا میخوام بدونم از کجا خون چانیکا انقدر لیاقت پیدا کرده

اونوقت منم میتونم خودمو مثل اون شایسته وبالیاقت کنم

هی توواقعا احمقی که نمیتونی اینو بفهمی یا خودتو به حماقت میزنی؟-

عمه توچی میدونی فقط بهم بگو

من بهت نمیگم میذارم همینطور احمق بمونی

چه حماقتی؟من احمق نیستم...دیوونه

خیلی ممنونم-

کائوچوهاتو برای فروش بیار-
باشه-

بریم پسر-

خون نیت چه زمانی کارت تموم میشه؟

مجبورم بگم هروقت کارمو تموم کنم..چون فقط اونموقع میتونم محل کارمو ترک کنم

پس هروقت کارتو تموم کردی باهام تماس بگیر..من میام دنبالت که بریم برای خوردن شام

احتمالا امروز مناسب نباشه.من دیروز فقط دردسر درست کردم.نمیخوام دوباره با خون چیناپات به مشکل بخورم

هی..چی شده؟چیناپات باهات چکار کرده؟

اون..نه..اون هیچکاری بامن نکرده

اون اینجاست..همه چیز خوبه..باشه

خون نیت..خون نیت

خون چیناپات من تقریبا همه ی سندهای مربوط به سالهای گذشته رو ازازبین بردم

این رسیدهای دریافتی سال قبله-

بله خب من گفتم که تمام سندهای سالهای قبل رو ازبین بردم

واین رسیدهای سال قبله

اما من باید از اینها بعنوان مدرک برای مالیات بندی استفاده کنم

من نمیدونستم

تواین زندگی اصلا تو چی میدونی؟تو همه سندهای منو اینطوری نابود کردی

باید از مشتریها بخوام دوباره برام انجامش بدن

چقدر دردسرساز-

متاسفم.من منظوری نداشتم

تو فقط الان میتونی بگی متاسفی؟

اما داری زمانی میگی که من نمیخوام بشنوم

تو هر روز برای من یه مشکل درست میکنی-

دستتون خیلی آسیب دیده؟-

تونباید بحثو عوض کنی-

بله..از حالا به بعد اول از شما میپرسم بعد سندهارو ازبین میبرم

تو دیگه حق نداری دوباره به سندهای من دست بزنی

من میخوام برات یه کار دیگه پیداکنم تا انجام بدی-

کاری که نتونی مشکل درست کنی

thahiland.mihanblog.comوبلاگ
@naghdkoreh @lakornabadکانال تلگرامی

!بیدار شو

چانیکا همین حالا بیدار شو

!هی خون چانیکا

تو خیلی خوابالویی..اگه آتیش سوزی بشه تو اولین کسی هستی که میمیره

آتیش؟

!من فقط مثال زدم

هی سریع برو دوش بگیر ولباس عوض کن..وبرو سرکار

کار؟الان ساعت چنده؟

! صبح2

2نصف شبه ؟ چه کاریه که میخوای من انجامش بدم؟

! من ازت خواستم یه لباس راحت بپوشی اما تو بهم اعتماد نکردی

میتونم راه برم

اوه..خون آناند...شما هم نصفه شب بیدار شدین؟

بقیه هم همینطور-

خب ماهرروز مثل الان زود بیدار میشیم

آناند..به چانیکا کفش بده تا عوض کنه

بله

بفرما..خون چیناپات ازم خواست براتون آماده کنم

پوشیدم..اما واقعا نمیتونم راه برم

اینجا مار زیاده..این کفش ازت دربرابر نیش مار محافظت میکنه

واینم چراغ قوه برای رون شدن مسیرت-

خیلی ممنون

توازم خواستی اینجوری لباس بپوشم چون میخوای بفرستیم برای استخراج معدن؟

من میخوام توصمغ کائوچوبگیری

شیره ی کائوچو بگیرم..من اصلا بلد نیستم

هیچ کس از بدو تولد اینکارو بلد نیست

من یه بار اینکارو انجام میدم وبهت نشون میدم..بهش دقت کن

!عقب وایسا

بطور مورب برش میدی ودنبال برش قبلی شروع به خراشیدن میکنی

وفقط سطحی اینکارو میکنی..عمیقا برش نده

بفرمایید
ممنون

!هییی

تومیترسی که درخت دردش بیاد؟...میتونی یه کم قویتر ضربه بزنی

شما خودتون گفتین عمیق ضربه نزن

هنوزم میخوای با من بحث کنی؟

پیوسته ضربه بزن.متوقفش نکن

من گفتم ضربه بزن نه اینکه بخراشش..تو انگار داری پوشش بلیط بخت آزمایی رو خراش میدی

بیشتر تلاش کن خانم

پیوسته ضربه بزن..پشت سرهم

من تا الان نه تا درخت رو خراش دادم....دیگه کافیه یانه؟

9تا درخت؟

تو جرات میکنی اینو بگی؟...بقیه تاحالا بیشتر از صدتا درختو برش زدن

چطور برش دادی که هیچ شیرابه ای درحال بیرون اومدن نیست؟خیلی سطحی برش دادی

خب من نمیتونم تخمین بزنم که برش ها باید چقدر عمیق یا سطحی باشن

تو اصلا توانایی انجام هیچ کاریو داری؟

کارای خونه رو که نمیدونی چطور باید انجام بدی

اجازه دادم تودفتر کار کنی وتو تمام سندهامو به فنادادی-

تو شیرابه گیری هم بی مصرفی

این اولین باره که دارم صمغ گیری انجام میدم-

چطور انتظاردارین سریعا حرفه ای بشم

مامجبور نیستیم تو همه ی کارا ماهر باشیم

اما توباید به بقیه ی نشون بدی که قصدشو داری وهمه تلاشتو میکنی

من عجول بودنتو میبینم والان میدونم که تو یه آدم بی اعتنا وسبکسری

به عبارت دیگه بدرد نخوری..........نی نی کوچولو

درسته..من هرکاری میکنم غلطه..من بدردنخور وبی مصرفم

من تو انجام هرکاری بی اعتنا وسبکسرم

آدمایی مثل من هرکاری انجام بدن موفق نمیشن

خودتم درجریانی..پس چرا خودتو اصلاح نمیکنی؟-

آدمای ناتوانی که دست وپا ندارن..بادهنشون قلم مو رو میگیرن ونقاشی میکنن وبافروشش زندگیشونو تامین میکنن

ادمای نابینا گروه ارکستر درست میکنن وبافروش اهنگاشون زندگی میکنن

درباره ی تو چی؟..تو همه ی اعضای بدنت سالمه

توخجالت نمیکشی؟همه ی زندگیت دستتو جلوی پدرت دراز کردی وپول گرفتی

به تحقیر کردن ادامه بدید..اگه یه زندگیِ درحد مرگ سخت داشتین

خانواده ی شما ثروتمندن..شما خونه..املاک کائوچو وسرمایه دارید

سرچی دارید اینجوری بحث مبکنید؟

پدرم شیرابه گرفتنو از وقتی بچه بودم بهم یادداد

من مجبور بودم هرروز برای شیرابه گرفتن یک ودو نیمه شب از خواب بیدار بشم

من یه بچه بودم خانم..دوست داشتم مثل بقیه بخوابم وبازی کنم

وقتی سماجت میکردم پدرم منومیزد..مجبور بودم ورقه های کائوچو رو تابزنم وحمل کنم وببرمشون بیرون

هرکاری بقیه کارگرا انجام میدن رو منم انجام میدادم

پسرای بقیه ی صاحبای املاک مجبور نبودن مثل من کارکنن

وقتی بزرگ شدم فقط تونستم بفهمم پدر باخودش چه فکری میکرده

اون منو آماده کرد تا آدمی بشم که میتونه هرسختی رو تحمل کنه وتمام تلاششو برای مبارزه باکارهای سخت انجام بده

من میتونم انجامش بدم..بقیه هم میتونن..پس تو هم میتونی انجامش بدی

اگه دربرابرکاری مثل صمغ گیری تسلیم بشی

پس فقط خودتو به یکی ازاین دختا آویزون کن وخودتو دار بزن

زبونت واقعا بیرحم وخشنه خون چیناپات-

من الان خوب حرف زدم..از چی عصبانی شد

آناند دوباره بهش آموزش بده

خسته کنندست...فقط اونه که نمیتونه انجامش بده

برو
!باشه

خون چیناپات سرزنشت کرد چون میخواد زودتر کارتو یاد بگیری

اینکه خواست خودمو داربزنم نشونه قصد ونیت خوبشه؟

خب..خون چیناپات آدمیه که بددهنه ولی قلبش مهربونه

الان سرزنشت کرد ودیگه تموم..دیگه بعدش نه عصبیه ونه کینه ای

بجز کارمندای تنبل که خون چیناپات ازشون متنفره واستخدامشون نمیکنه

اگه خون چانیکا نمیخواد دیگه سرزنش بشه پس باید سختکوش باشه

من بهش نشون میدم که ِیه آدم بی مصرف وبدرد نخور نیستم

من کاری میکنم که اون حرفای توهین آمیزشو پس بگیره

خون چانیکا این عالیه...تو میتونی اینکارو بکنی..اونم براحتی

خون آناند شما میتونی دوباره صمغ گرفتن از درختو یادم بدی؟

اوه..حتما..حتما..باعث خوشحالی منه

من فکرکنم دیگه میتونی چراغو خاموش کنی الان دیگه هوا روشن شده

بیا ببین..بیا ببین...اینطوری

چاقو رو میذاری اینجا وبرش میدی وبعد به پایین فشار میدی

آرومتر..ضربه..ضربه..ضربه

مثل این...امتحان کن وببین

پشت هم ضربه بزن .اگه شیرابه خارج نشد پس باید قدرت ضربتو بیشترکنی..درسته

بله..بله..بله...همینه

خون چانیکا..فردا دوباره بیا وانجام بده

کارتمومه...خوبه..من میخوام برگردم وبخوابم

تو هنوز نمیتونی بخوابی

اشکالی نداره خون چانیکا..بذار من کمکت کنم

لازم نیست کمک کنی

این فقط شیرابست تنه ی درخت که نیست

:::ترجمه وزیرنویس :تداعی :::
:::زمان بندی :آمیکو :::

خدای من .خون چانیکا چه بلایی سرت اومده؟

یه کم لاتکس ریخت

مثل دست وپا چلفتیا راه رفتی وباعث خراب شدن چیزا شدی

اگه دفعه ی دیگه بازم خربکاری کنی میخوام حقوقتو قطع کنم

یادت باشه

داری کجامیری؟

مم..خواهرزادم تماس گرفت وگفت خواهرم فوت کرده

تسلیت میگم

اون خیلی مریض بود ما قبلا برای همچین چیزی آماده بودیم

من میخوام یک هفته مرخصی بگیرم.باید برای مراسم تدفین برم به راچابوری

حتما..من میبرمت ایستگاه اتوبوس

اوه..نه لازم نیست..ممنون

من قبلا باراننده ی مینی بوس تماس گرفتم تا بیاد منم ببره

بله..احتمالا اونا بزودی میرسن

مم...من میخوام پانان روهم باخودم ببرم تا تو درست کردن غذا برای مهمونا کمکم کنه

باشه

عمه وات هرچیزی لازم داشتی میتونی هرزمانی باهام تماس بگیری

بفرما..این حقتونه

ممنون

بریم عمه...ماشین اینجاست

مامیریم-
من وسایلو میبرم-

اگرچه عمه وات سعی داشت عادی برخوردکنه ولی قطعا خیلی ناراحته..اون خواهرش بوده

تا وقتی عمه وات وپانان نیستن..کل کارهای خونه بعهده ی توئه

تو منوبعنوان برده ی خودت میبینی؟انتظار داری من همه ی کارای خونه رو تنهایی انجام بدم؟

تنهایی

من باید بااون باشم...فقط خودمون دوتا

خون..تو میخوای انقدر طولانی تو اتاقت بمونی؟من الان گرسنمه

من گرسنه نیستم..شما خودتون برید ویه چیزی بخورید

من صدات نزدم بیای غذا بخوری بلکه جنابعالی وظیفه داری غذا رو آماده کنی

من بلد نیستم چطور آشپزی کنم

میتونی هر چیزی بپزی من درمورد غذا ایرادگیر نیستم

زودتر بیا پایین...من گرسنمه

وایسا

..من الان براتون غذا آماده کردم-

این نودل فوریه؟

خب من وقتی اونور آب بودم وگرسنم میشد همینو میخوردم

میشه لطفا بری داخلش گوشت وتخم مرغ بریزی؟برو

شما نگفتین ایرادگیر نیستین؟

من هیچی نمیخورم..دارم میرم بیرون

خوبه..اینطوری منم براحتی تو خونه میمونم

چی پانان؟ماشین لباسشویی خرابه؟

مثلا خونه ی یه پولداره..ماشین لباسشویی خرابه ولی حتی تعمیرشم نکرده

!خون چانیکا .بیدار شو

بله

!ایول ! ایول

اوه..ببخشید..ببخشید..اوه حیرت انگیزه

!چانیکا بیدارشو

هی خون..حتی روزای تعطیل هم باید زود بیدار بشی

توبایدبرای من صبحانه هم آماده کنی تا بخورم..الان 8صبحه

!خون چیناپات

تو قبلا بیدار شدی؟

من نصفه شب بیدار شدم..میدونم یه برده مجبوره کار کنه

من براتون غذارو طبقه پایین آماده کردم..داخل قفسه ست

تو غذا هم میتونی بپزی؟

من دیدم داخل یخچال برگ ریحان هست..سعی کردم باهاش یه چیزی درست کنم

اما نمیدونم از نظر ذائقه ی شما خوشمزه هست یانه؟

درهرصورت از اون نودل فوری که بار قبل برام آماده کردی بهتره

تو داری ماهر تر میشی

شماهم میتونید بعضی وقتها از کسی تعریف کنید

من میخوام برم دفتر.تو برو تواتاقم لباسارو ببر برای شستشو

من مجبورم براتون لباساتونم بشورم؟

چه اشکالی داره..عمه وپانان نیستن ومنم دیگه هیچ لباسی برای پوشیدن ندارم

قبل از برگشتن من شستنشونو تموم کن..وقتی برگردم کارهای دیگه ای دارم که باید انجام بدی

!بی رحم

طوری بشورم که کیف کنی-

پیرهن پاره شده..من حتما دوباره سرزنش میشم

بلدم نیستم چطور بدوزمش-

thahiland.mihanblog.comوبلاگ
@naghdkoreh @lakornabadکانال تلگرامی

خون نیت...دستات...تو چکاری انجام دادی؟-

من به پودر لباسشویی حساسیت دارم

ماشین لباسشویی خونه خراب شده..مجبورم با دست لباس بشورم

قبل از اومدنم..لباسای خون چیناپات روهم شستم

این دیگه خیلی زیاده رویه خون نیت..تو که خدمتکار نیستی

اون منوبعنوان خدمتکارش نمیبینه

اون منو بعنوان برده ی خودش میبینه

استعفا بده خون نیت

من قبلا حقوقمو ازش گرفتم..مهم نیست چه کاری باشه باید انجام بدم

سلام خون نیت

!اوه...پا

پی تونگ...بروشورها آماده شده

پا..چندتا پرینت گرفتی؟

من میپردازمش..خون نیت بیا ببین وبخونش

اینا رو تواز تایلندی به انگلیسی ترجمه کردی

!قلب باید قرمز رنگ باشه پا-

خب من خواستم که بارنگ صورتی پرینت بگیره-

پی تونگ پنهانی باهام اومد

!پا همه چیزو درباره ی من رو نکن

:::ترجمه وزیرنویس :تداعی :::
:::زمان بندی :آمیکو :::