All language subtitles for 3L_O_R_D Legend of Ravaging Dynasties 2_2020

تيم ترجمه ســــــول لند تقديم می کند

مترجم
laxoro

برای دانلود زیرنویس این انیمه و انیمه های چینی دیگر در کانال زیر عضو بشید
@soullandsh27

تو از دانه واسه نبرد استفاده می کنی

به نظر مال این قلمرو نیستی

تو کی هستی ؟

نمی تونی این سه تا شاگرد دیگه رو هم ببینی ؟

خب

تو دوک سابق اشلند هستی

پس باید اینو بدونی

داشتن سه تا شاگرد یعنی چی

پس تو هم باید این رو

به عنوان یه دوک بدونی

تخلف تو سرزمین بقیه

می تونه به منزله اعلان جنگ تلقی بشه

هی

طبق توضیحات تو

متجاوز احتمالا یه دوک با قدرت زمین بوده

به نظر می رسه اونها باخبر شدن

که ما چشم طلایی رو تو ویرانه های اتول مخفی کردیم

تهاجم اونها

زودتر از چیزی که انتظار داشتیم شروع شد

بخاطر این

برنامه ما

باید زودتر از موعد شروع بشه

ترزا - دارک

دو کار هست که باید تو روزهای آینده انجام بدین

..شاید

شاید..بهتر باشه دم در منتظر باشم

عمارت شما خیلی تمیزه

...ولی من

من برمیگردم خونه و منتظر سیلور می مونم

در غیر این صورت ، اون نمی تونه پیدام کنه

می تونی واسه اجاره اتاق بهم یکم پول قرض بدی ؟

من همه چیز رو اونجا آماده کردم

نگران نباش

...ولی

تو به یه حموم احتیاج داری

بوی خیلی بدی میدی

لباسهای کثیفت رو دربیار و بده به من

اینا رو سیلور بهم هدیه داده

نمی تونم بدمشون

اون لباسای زشت رو کسی نمی خواد

بیا دنبالم

تو چه فکری می کنی

سیلور ولم کرده ؟

یعنی اون دوباره پیشم برمی گرده ؟

ادامه بده ، نگران من نباش

اینجا منتظر میشم تا برگردی

بذار برم! می خوای منو کجا ببری؟

! ولم کن

اگه جراتش رو داری منو بکش

فکر می کنی نمی تونم تو رو بکشم؟

مراقب باش ، کریستال ها سمی هستن

چیلینگ

چیلینگ

یوهوا ، پناه بگیر

سیلور ، آخرش پیش من برگشتی

دنبال تو به اینجا اومدم

چرا من؟ من که شاگردت نیستم

من و سیلور می خوایم گیلگمش رو نجات بدیم

به قدرت احیای تو احتیاج داریم

تا خون زیادی به وجود بیاریم

به خاطر همین بود که دارک هم می خواست منو ببره

شما دو نفر دنبال دردسر می گردین ، می شه منو تنها بذارین؟

نجات دادن گیلگمش چه ربطی به من داره؟

من هیچ جا نمیرم

این آخرین آرزوی پدرت ، دوک ششم هیلور بود

در مورد پدرم صحبت نکن

اون موقع مرگ قدرتش رو به تو داد ، نه من

پس تو باید آرزوی اون رو برآورده کنی

مگه از قبل قدرت احیا رو نداشتی ؟

اگه خون همون چیزیه که بهش نیاز داری ، از خون خودت مایه بزار

من همراهت میام ، می خوام کمک کنم

از اومدن منعت می کنم

چرا؟

سیلور ، دوباره می خوای منو ترک کنی؟

من می خوام دوکم رو نجات بدم

این هیچ ارتباطی با تو نداره

تو می خوای دنبال دوک خودت بری

منم میخ وام دنبال دوک خودم برم

!!حرفم رو زدم

نه یعنی نه یوهوا می تونه بیاد

چرا من نمی تونم؟
من می تونم ازت محافظت کنم

تو نمی تونی از پس این چند سلاح ساده بربیای

چطور می تونی از من محافظت کنی؟

عصبانی شدی ؟

خبر داری که لوتوس و سیلور قراره دنبال کی برن ؟

می دونم

...نجات دادن گیلگمش

من به گیلگمش اهمیت نمی دم

سیلور برام مهمه

اون دوک منه

هر کجا که بره دنبالش میرم

اگه بخواد خودکشی هم کنه بازم دنبالش میری ؟

سیلور نمی خواد تو بری

چون می خواد ازت محافظت کنه

تو این رو نمی فهمی؟

واقعاً می فهمم

به همین دلیله که نمی خوام تنهایی جونش رو به خطر بندازه

می خوام ازش محافظت کنم

تو نمی تونی از خودت هم محافظت کنی

چطور می تونی از اون محافظت کنی؟

می دونم

به نظر تو

من فقط یه شاگرد تازه کارم

ولی هنوز می خوام یه آدم مفید باشم

باید سپر شمشیرش باشم

یا جونورای وحشی رو بکشم

تا موقعی که قبول کنه کنارش بجنگم

من آمادم با هر چیزی روبرو بشم

چرا اینقدر لجبازی می کنی ؟

یوهوا

شاید تو قلبت هیچ کسی اونقدر مهم نباشه

ولی بعدا

وقتی کسی رو ملاقات کردی که واست مهم شد

اون موقع احساس منو درک می کنی

شاید برخوردت خیلی خشن بوده

نمی خوام به خاطر من بمیره

اون خیلی جوانه

سزاوازه آینده بهتری داشته باشه

چه آینده ای؟

واقعاً باور داری که چیلینگ باید بره

بدون ما؟

همونقدر که به گیلگمش وفاداری

چیلینگ هم به تو وفاداره

من می تونم همراهتون بیایم

ولی به یه شرط

می شنویم

چیلینگ هم باید با من بیاد

چیلینگ

بیا بیرون

...بنابراین

...اینجور نگاه کردن معنیش چی میتونه باشه

اون موافقت کرد

ولی بزار اول روشن کنم

از تمام دستوراتم پیروی می کنی

بدون اجازه من اقدامی نکن

نگران نباش قول میدم ماموریت شما رو خراب نکنم

کافیه فقط با من مثل هیولای روحی خودت رفتار کنی

..لباس هات

اوه آره ، منم همینطور فکر می کردم

این لباس در مقایسه با لباسی که تو بهم دادی

خیلی ساده است

نمی خواستم بپوشمش باید یوهوا رو سرزنش کنی

... خیلی خوب به نظر می رسه

ها ، درسته

به هر حال ، سیلور ، عمارت یوهوا یه حموم بزرگ از آب گرم طبیعی داره

می خوای حموم کنی ؟
بعد حموم بوی خوبی می گیری

اینجا رو نگاه ، بوش کن

بوش چطوره ؟
بوی خوبی داره ؟

لوتوس چرا تو هم دوش نمی گیری؟

بیخیال ، زیادی تو فکری

کسی نمی گه تو با سیلور رفتی حموم

منظورم اینه که

حداقل تو موافقت کن

باقیش

به خود سیلور بستگی داره

شاید حق با تو باشه. اون رو نبریم

هی ، جدی که نمیگی، بیخیال

می دونی ، احساساتم رو جریحه دار کردی

شما بچه ها باهم گپ بزنین

با اجازتون مرخص می شم ،خدا حافظ

میری یا نه ؟

من استراق سمع نمی کنم ، خودت می دونی

دارم میرم

حالا پیدامون کردن

کشیش ها به تعقیب ما ادامه میدن

باید یه محل امن دیگه پیدا کنیم

تا همینجوری که آماده سازی و تمرین می کنیم نتونن سراغمون بیان

حرف زدن دربارش راحته

ولی بیرون این دروازه

مخبر های کشیش ها همه جا هستن

از شهر ریان تا کل پادشاهی اشلند

هر کجا بریم

نمی تونیم از دید اونا مخفی بشیم

اگه اینجوریه

امشب باید اینجا رو ترک کنیم

ها ؟ کجا ؟

بیرون شهر

کشیش

شما منو به جهنم فرستادین

تا جنازه این پسر رو پیدا کنم

من این جسد رو آوردم

...اگه هنوز نیاز دارین

نه

می تونی بری

باشه

...جیانگ ژی

هر بار که ماه کامل می شه ، بلس وارد چرخه تولید مثل خودش می شه

معنیش اینه که اون تو ضعیف ترین سطح خودشه

این زمان مناسبی واسه حمله هست

واسه جلوگیری از نجات گیلگمش

کشیش تمام ورودی هایی رو که

به سمت محل نگهداریش می رن رو بسته

واسه رفتن به کوه ارواح

باید از طریق دریا وارد بشیم

کوه ارواح تو عمیق ترین قسمت اقیانوسه

با توانایی های فعلیمون نمی تونیم به کوه ارواح برسیم

اول باید نقره دریا رو پیدا کنیم

و از قدرتش استفاده کنیم

نقره دریا چیه؟

نقره دریا یه جونور جادویی غول پیکره که تو اعماق دریا زندگی می کنه

قبلا متعلق به برادرم ، کوئیزان فنگ بود

ولی وقتی اون کشته شد

نقره دریا تو اقیانوس ناپدید شد

وقتی به کوه ارواح رسیدیم

باید سریع سه لایه محافظتی رو بشکنیم

لایه اول

بعد از بلس ، یکی از چهار هیولای روح بزرگه

من می تونم بلس رو هیپنوتیزم کنم

ولی زمانش محدوده

باید از ارتفاع به سرعت پایین بیایم

تا بتونیم سریع نفوذ کنیم

بخاطر این

باید مقاومت در برابر سرعت و فشار رو از بلندی

تمرین کنیم

وقتی از بلس رد شدیم

به سمت محراب خون تو مرکز ویرانه ها پیش می ریم

هیبنوتیزم کردن بلس قدرت روحی منو تخلیه می کنه

بعدش یوهوا باید از قدرت احیای باستانیش به جای من استفاده کنه

و تو سطح بعدی واسه فعال سازیش

احتیاج به تشکیل خون داره

پس قبل از رفتن

ما باید قدرت احیای باستانی یوهوا رو تقویت کنیم

ما نمی دونیم واسه فعال کردن محراب خون چقدر خون لازمه

ولی می دونم یه قدرت محافظتی سطح دومه

مطمئناً به این راحتی ها نیست

و دروازه های جهنم سفید ، آخرین سطحه

باید مراقب سلاح های نامرئی باشین

مجسمه جلو دروازه

یه ابزار شمارش معکوسه که به طور بی وقفه سلاح های نامرئی استفاده می کنه

واسه باز نگه داشتن دروازه ها

ما سلاح های روحی زیادی نیاز داریم

این نه دوك و مرید از تبار خانواده من هستن

سلاح های روحیشون کنار اونها

اینجا دفن شدن

کشیش

اگه از قدرت روحیم به صورت کامل استفاده کنم

قدرت تشخیصم می تونه تمام شهر رو پوشش بده

ولی این آخرین حدشه

در حال حاضر این چهار نفر می تونن هر کجایی تو پادشاهی اشلند باشن

به همین دلیل

با کمک دوک ششم

شما باید مهر روح رو فعال کنین

تا آخرین جستجو رو انجام بدین

دوک ششم هیلارد مرده

دوک ششم جدید

فورست

قدرت دوک ششم قابل توجه

وقتی قدرت دید یه نفر رو می گیره

می تونه از طریق چشم اون ببینه و احساسات شخصش رو بدونه

زیلا

تو پیام رسانها رو به

بلندترین نقاط پادشاهی اشلند بفرست

فورست از قدرتش واسه اتصال دید پیام رسان ها استفاده می کنه

و یه شبکه منظم مشاهده ایجاد می کنه

فعال سازی مهر روح به مقدار زیادی قدرت روحی نیاز داره

زیلا

تو قدرت روح خالص دریاچه طلایی رو منتقل می کنی

از پایتخت گلنورت گرفته تا پیش ترزا و فورست

بعدش ترزا ، تو می تونی بلافاصله از نگاه فورست استفاده کنی

با ترکیب دو قدرت روحی

می تونی چشم همه پیام رسان ها رو کنترل کنی

این می تونه دامنه تشخیص روحی تو رو تو سراسر این پادشاهی گسترش بده

اینجوری مهر روحی کامل می شه

مطمئنی که می خوای این کارو انجام بدی ؟

جریان روح تنسو یوهوا کاملا سالم نیست

تولید خون زیاد واسه اون سخته

واسه فعال کردن محراب خون لازمه

ولی اون مدار روح داره

...تو نمی تونی یه مدار روحی جدید به اون بدی ، تو فقط می تونی

من فقط می تونم جریان های روح رو با هم ادغام کنم

این تنها راه تقویت قدرت اونه

اما وقتی همه جریان های روح با هم ادغام بشن

...اگه اون بمیره

منم می میرم

می دونم

به هیلور قول دادم

تا از تنسو یوهوا مراقبت کنم

شاید این سرنوشت من باشه

ارزشش رو داره ؟

اون از من کوچکتره

هنوز به این زندگی امید داره

افرادی هستن که به اون اهمیت میدن

و به جوانیش و آینده پیش روی اون

در حالی که این دنیا دیگه چیزی برام نداره

بعد از اینکه آخرین آرزوی برادرم رو برآورده کردم

امیدوارم

تنسو یوهوا بتونه به جای هر دوی ما زندگی کنه

اونها هم باهوش هستن

هنوزم تو عمارت تنسو یوهوا مخفی شدن

...حالا ما می تونیم

نیازی نیست

شما همه می تونین عقب وایستین

از این بابت مطمئنی ؟

نه

ولی بهتر از انتظار واسه مرگه

این می تونه آخرین برگ برندمون باشه

سالها از اون قتل عام خونین می گذره و دوباره داره تکرار می شه

می تونی بوی خون رو تو این طوفان استشمام کنی ؟

من نمی فهمم

چرا اونا ما رو تو خواب نکشتن ؟

ولی به هر حال

ما لو رفتیم

محل اقامت یوهوا دیگه امن نیست

بعد پیدا کردن نقره دریا ، باید زودتر حرکت کنیم

! نیش یخی

عجله کن ، برو

بیا

داریم ردیابی می شیم؟

اونا چطور محل دقیق ما رو می دونستن؟

خیلی عجیبه

یوهوا

به نظر تاریک شده

اونا داخل بدن نقره دریا هستن

دیگه نمی تونم محل اونا رو از چشم لوتوس پیدا کنم

آماده فرود بشین

لوتوس

محکم بچسب

بیا

پس لوتوس چی ؟

سیلور

چیلینگ ، بیا بریم

ما نمی تونیم به لوتوس کمک کنیم

حداقل

می تونیم مطمئن بشیم که سیلور

تو خرابه های اتول تنها نمی مونه

زیلا ، بلافاصله با ترزا به سرزمین زنجیر برو

هر کدوم از شما از یه سطح حفاظت کنه

باید از رسیدن اونها به گیلگمش جلوگیری کنین

بله کشیش

ترزا

سوالی داری ؟

چرا همه با هم سطح اول رو حفظ نکنیم ؟

تفکیک قدرت ما رو در معرض آسیب قرار نمیده ؟

همه این ها بخشی از برنامه منه

دیگه لازم نیست بپرسی

بله

کشیش

قول نمی دم که بتونم این کار رو به تنهایی انجام بدم

البته

برات کمک می فرستم

بلس

این خرابه های اتوله

...ولی یادمه

ویرانه های اتول به هزارتو تبدیل شد

هزارتو؟

شاید بتونیم از بالاش رد بشیم

وقتی نمونده

بیاین ، بریم

هیچ راهی به بیرون نیست

باد؟

سلاح روحی تو از قدرت باده ؟

چیلینگ ، الان قدرت روحیم رو به تو منتقل می کنم

تا جایی که می شه شر اون ابرها رو بکن

می تونی؟

سعیم رو می کنم

یوهوا

نیش یخی

اونجا

..خب

لازمه این استخر رو پر کنیم؟

چیه ؟

فکر می کنی من نمی تونم ؟

یوهوا

..من خوبم

زود باش برو

حالت خوبه؟

خفه شو

الان می تونم تحملش کنم

ولی اگه وقت رو با حرف زدن تلف کنی ممکنه بمیرم

عجله کن ، برو

یوهوا ، مراقب باش

یوهوا منتظر من باش

چیلینگ

اگه نتونستم به موقع برگردم

سلاح های روحیت رو تخلیه کن

باید برگردی

یوهوا و لوتوس رو پیدا کن

و این مکان رو ترک کنین

سیلور

...من می تونم
- نه

وارد شدنت به دروازه ممنوعه

اگه دنبالم بیای

هیچ وقت نمی بخشمت

ممکنه فکر کنی من یه فرد عالی هستم

ولی حقیقت اینه

من زندگی فاجعه باری دارم

ولی هنوز

دو چیز تو زندگیمه که بهش افتخار می کنم

اولیش

شاگردی گیلگمشه

دومیش

دوک شدن واسه توئه

این یکی از سلاح های روحی منه

عقرب تو اون زندگی می کنه

اون ازت محافظت می کنه

سیلور

اینجا منتظر می مونم

سیلور

چه منظره زیبایی

تو شیرینی دوست داری

بوی خون هم میده ، اینطور فکر نمی کنی؟

بهت هشدار میدم

عقب بمون

اگه نزدیکتر بشی

....من

عذر می خوام

داشتی چی می گفتی ؟

اگه نزدیکتر بشم چی می شه؟

دارک

برنگرد

به چشماش نگاه نکن

ترزا

ترزا

کی بهت صدمه زده ؟

فرار کن ، این یه تلست

چه تله ای؟

!! فرار کن

اونا رو بکش

کشیش سفید طرح دوک جدید رو شروع کرده

الان فقط سیلور و لوتوس نیستن که تو معرض خطر هستن

همه ما هدف هستیم

اینجا واسه همه ما قبر آماده کردن

ما نمی تونیم فرار کنیم

اون قبلاً تو چشمام نگاه کرده

بی فایده است

قدرت روحی اون از تو بیشتره

اینه ارواح رو اون تاثیری نداره

هیچ بازتابی نداره

قدرت روحی اون خیلی بیشتره

نمی تونی حریفش بشی

تو باید بری سراغ داسک

اون رو بکشی لوتوس از کنترلش خارج می شه

این رو به من بسپار

پس تو چی؟

برو

یا هر دوتامون می میریم

چیلینگ ، منتظر برگشتنت هستم

سیلور

زیلا

به ما دروغ گفتن

کشیش قصد داره ما رو جایگزین کنه

تمام دوک های فعلی اشلند رو

ماموریت اونها

کشتن لوتوس یا سیلور نیست

ماموریت اونها کشتن همه ماست

ترزا متون ممنوعه فنگ شویی رو دیده

اون و دارک راز گوا جیانگشی رو می دونن

اونها تهدید بالقوه هستن

همزمان

اشلند به یه دوک آگاه با توانایی های تکاملی احتیاج داره

تا در برابر مهاجم های خارجی بتونه دفاع کنه

زیلا ، تو باید این این طرح جایگزینی دوک

رو تنهایی انجام بدی

ترزا

ترزا

ترزا

ترزا

ترزا

دارک

دارک

زیلا

زیلا چیکار می کنی ؟

زیلا

تو دوست سیلور نیستی؟

دوست؟
واقعاً به کلمه دوستی اعتقاد داری؟

تو باید هنوزم به این وفاداری بی دریغانه ایمان داشته باشی

که بین دوک و شاگرده

مگه سیلور بهت نگفته

رابطه دوک و شاگرد

هرگز برابر نیست؟

اعتماد و اطاعت تو از سیلور

احترامت نسبت به اون ، وفاداری تو

یه دوک هیچ وقت احساس یکسانی نسبت به شاگردش نداره

اشتباه می کنی

سیلور به من دروغ نمی گه

می بینی؟

سیلور حاضره زندگیش رو

به خاطر گیلگمش فدا کنه

مثل تو که زندگیت رو به خطر انداختی و تا اینجا دنبالش اومدی

اما وقتی با خطر روبرو می شی

...مثل الان

اون کجاست؟

اگه اون مجبور بود بین زندگی گیلگمش

و تو یکی رو انتخاب کنه

حدس میزنی کی رو انتخاب می کرد ؟

هر چی می خوای بگو

باور نمی کنم

من به سیلور اعتقاد دارم

غبطه می خورم

غبطه می خورم که زندگی تو چقدر ساده است

و یا می شه گفت

چقدر احمقانه

تا وقتی زنده هستم

کسی نمی تونه بره داخل و به سیلور آسیب بزنه

فراموش کردی که قدرت من چیه ؟

اگه بخوام وارد بشم

لازم نیست از کنار تو رد بشم

از اول هم قصد ورود به اونجا رو نداشتم

چون حذف آخرین نفرین زندان گیلگمش

واسه سیلور غیرممکنه

نفرین ؟

من فضا رو تو جهنم سفید دستکاری کردم

تا زمان صد و بیست برابر آرومتر بگذره

سلاح روحی تو

شاید بتونه صد روز خارج از بدنت دوام بیاره

ولی سلاح سیلور دوامی نداره

شاید یکی دو روز

و این واضحه

چرا من تنها دوک غیر قابل تعویض هستم

وقتی قراره دوک های قدیمی نابود بشن

و بلس

محراب خون

فقط یه شوخی بود

زندان واقعی گیلگمش

توسط قدرت منحصر به فرد من درست شده

زمان به پایان رسید

هنوز تسلیم نشدی ، درسته؟

سیلور

نه... سیلور

نه

سیلور

سیلور

نه سیلور

بیا قبل برگشتن اونها بریم

ترزا ، ترزا ، فایده ای نداره

منظورت چیه؟

زیلا فضای اینجا رو به یه چرخش بی هدف و بی جهت تبدیل کرده

این فضا به حبسی ابدی تبدیل شده

یوهوا

نزدیک نشو ... نرو اونجا

اگه واردش نشم

چیلینگ و بقیه گرفتار می شن

بذار من برم داخل

قدرت روحی من بیشتره

بذار به عهده من

تو نمی تونی

باید قدرت روحیت رو بازیابی کنی

صبر کن تا چیلینگ و سیلور بیرون بیان

و اونا رو تو امنیت بیرون ببر

یوهوا

دارک

کمکم کن

خواهش می کنم

به هر حال چیز زیادی باقی نمونده

همش رو به تو میدم

...چرا قدرت روحی من

ناپدید شد ؟

کشیش ، قول نمی دم که بتونم این کارو تنهایی تموم کنم

البته

کمک برات می فرستم

...اونها

دوک اول دزنگ

و سه شاگردش آسمان ، زمین و دریا

قدرت اونها خفقانه

اونها می تونن قدرت روحی رو تو مقیاس وسیع تخلیه کنن

اونها ، دوک و مرید رو فاقد قدرت روحی می کنن

چیزی شبیه یه انسان معمولی

یوهوا

شاید الان تو قلبت هیچ کسی اونقدر مهم نباشه

ولی بعدا

وقتی کسی رو ملاقات کردی که واست مهم شد

اون موقع احساس منو درک می کنی

با یخ سرد

یا آتش سوزان

فرقی نمی کنه کجا

فقط می خوای کنارش باشی

می تونی کنار هم بجنگین

درد رو با هم تقسیم کنین

حتی با هم تا جهنم هم می رین

گذشته از خطر

یا رنج

حتی تو آخرین نفس

حتی وقتی فقط یه قطره خون مونده باشه

اگه بتونی ازش محافظت کنی می تونی احساس رضایت کنی

نمی خوای رنجش رو ببینی

نمی خوای کوچکترین دردی رو احساس کنه

حتی اگه تو آتیش باشی

حتی اگه استخون هات خرد بشن

حاضری همه چیزت رو بدی

همه چیز رو فدا کنی

حتی زندگی خودت رو

اگه همه چیز بی فایده بود

حداقل با تمام قدرت به سمتش بدو

هر چند که مرگ در انتظارته

هیچ چیزی نمی تونه تو رو متوقف کنه

تا به سمتش نری

سیلور ، کی می تونم قویتر بشم ؟

وقتی دوک شدی

می تونم شبیه تو بشم ؟

موهام هم نقره ای می شه؟

شاید

اینجوری دست داری ؟

آره

همیشه دوست داشتم اینجوری بشه

پس کی قراره دوک بشم؟

وقتی من مردم

تو تبدیل به یه دوک می شی

پس بیخیالش

ترجیح می دم شاگردت باقی بمونم

موهای سیاه هم عالی هستن

سیلور

برگرد

نمی خوام دوک بشم

می تونی دوباره عنوان دوک خودت رو بگیری

کشیش

وظیفه ای که بهم دادی رو

تمومش کردم

پس بیاین از این ضیافت پایان باشکوه لذت ببریم

لوتوس کوئیزان

و جریان روح تنزو یوهوا به هم پیوند خوردن

اونها در حال حاضر تو یه رابطه همزیستی قرار دارن

...جالبه

فعلاً این نوع جریان روح رو حفظ کنین

هر دو رو بگیرین

برگردین

ترزا و دارک رو بکش

بعدش می تونی برگردی

کشیش

من از راز نهفته تو کتیبه ممنوع فنگشویی خبر دارم

شما با این جیانگشی کلون های زیادی تولید کردین

و از اونها

واسه آزمایشات ممنوعه جریان روح استفاده کردین

بعدش اونها رو بدون آب و غذا تو غار ول کردین

و گذاشتی همدیگه رو بکشن

مثل حشرات همدیگه رو بخورن

بعدش از بین بازمانده قویترین هاشون رو انتخاب می کردین

وقتی من و دارک کشته شدیم

برنامه های من هم شروع می شه

راز جیانگشی و غار پوسیده

به اطلاع

سرزمین باد ، آتش و زمین می رسه

مطمئنم

این سه کشور

بهت اجازه نمی دن که

تعادل قدرت روح رو بهم بزنی

خیلی زود

این سه کشور به اشلند حمله می کنن

مطمئنی

این چیزیه که شما می خواین ؟

سیلور

تو سیلور نیستی

کی هستی ؟

به نظر میرسه سلاح روحی اون چیز خاصیه

اینجا منتظر برگشتت می مونم

اینجا منتظر برگشتت می مونم

چیلینگ

چیلینگ

سیلور

سیلور

نیش یخی ولم کن
سیلور

سیلور

سیلور

سیلور ، تو واسه قدرت نمردی

مثل من که برای سلاح های روحی متولد نشدم

جهانی که تو دیدی سرد و تهی بود

افرادی هم هستن که سرشار شوق و امید هستن

مثل لوتوس و یوهوا ، که واسه تغییر سرنوشتشون جنگیدن

قبلا

من ضعیف ، ترسو و تو این زمینه مهارت نداشتم

ملاقات با تو بهم نشون داد

شیوه جدیدی از زندگی هم هست

تا از عزیزانم محافظت کنم

واسه چیزی که می خوام بجنگم و هیچ وقت تسلیم نشم

تو یه بار گفتی

در برابر ناامیدی

حتی کوچکترین روزنه امید هم تاثیر بی پایانی داره

سیلور ، می دونم که همیشه با من هستی

پس نگران من نباش

من همین جا می مونم

من همیشه اینجا هستم

منتظرت می مونم

بالاخره شروع شد

نبرد نهایی

گیلگمش

پادشاه شکست ناپذیر

خیلی زود نابودی خدایان رو تو مسیر انتقامش به همراه میاره

حداقل

من تو رو دارم

ما چشم طلایی سرزمین آب رو داریم

اشلند در آستانه فروپاشیه

و به جهنم تبدیل می شه

مثل سرزمین آتش

....پس هدف بعدی ما

سرزمین باد