All language subtitles for Three.Thousand.Years.of.Longing.2022.720p.WEBRip.800MB.x264-GalaxyRG

af Afrikaans
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bn Bengali
bs Bosnian
bg Bulgarian
ca Catalan
ceb Cebuano
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian Download
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English Download
eo Esperanto
et Estonian
tl Filipino
fi Finnish
fr French Download
fy Frisian
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek Download
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew Download
hi Hindi Download
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ga Irish
it Italian
ja Japanese Download
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
km Khmer
ko Korean
ku Kurdish (Kurmanji)
ky Kyrgyz
lo Lao
la Latin
lv Latvian
lt Lithuanian
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
ne Nepali
no Norwegian
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt Portuguese Download
pa Punjabi
ro Romanian Download
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
st Sesotho
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhala Download
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish Download
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
te Telugu Download
th Thai
tr Turkish
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
or Odia (Oriya)
rw Kinyarwanda
tk Turkmen
tt Tatar
ug Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:00,001 --> 00:00:15,001 رسانه بزرگ نایــت‌مــووی تقدیم می‌کند WwW.NightMovie.Top 2 00:00:15,634 --> 00:00:22,634 برنده قرعه‌کشی ماهانه‌ی نایت‌مووی باش @nightmoviett :اطلاعات بیش‌تر در کانال تلگرام 3 00:00:23,586 --> 00:00:30,586 « ما را در تلگرام، اینستاگرام و توئیتر دنبال کنید » @NightMovie_Co 4 00:00:33,159 --> 00:01:03,159 دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور با زیرنویس چسبیده WwW.NightMovie.Top 5 00:01:24,886 --> 00:01:34,286 [ سه هزار سال اشتیاق ] « ترجمه از: علیرضا نورزاده و احسان جولاپور » 6 00:01:34,426 --> 00:01:37,167 اسم من «آلیثیا»ست 7 00:01:37,168 --> 00:01:39,821 داستانم واقعیه 8 00:01:39,822 --> 00:01:42,215 ولی اگه مثل یه داستان خیالی تعریفش کنم 9 00:01:42,216 --> 00:01:44,436 احتمالش بیش‌تره که باور کنین 10 00:01:47,091 --> 00:01:49,744 پس، روزی روزگاری 11 00:01:49,745 --> 00:01:53,532 هنگامی که انسان‌ها، با بال‌های فلزی در آسمان گذر می‌کردن 12 00:01:54,402 --> 00:01:55,794 پاهای پردار می‌پوشیدن 13 00:01:55,795 --> 00:01:58,145 و در اعماق دریا، قدم می‌زدن 14 00:01:59,407 --> 00:02:01,582 روزگاری که مردم، تکه سرامیک شیشه‌ای رو 15 00:02:01,583 --> 00:02:04,151 با قابلیت دریافت موسیقی‌های عاشقانه از هوا در دست می‌گرفتن 16 00:02:05,848 --> 00:02:08,895 زنی بود بسیار تنها و شاد 17 00:02:09,765 --> 00:02:11,679 تنهایی‌اش خواست خودش بود 18 00:02:11,680 --> 00:02:14,595 شادی‌اش هم ناشی از استقلالش 19 00:02:14,596 --> 00:02:17,686 و نونِ ذهنِ دانشمندانه و دانش‌پژوه‌ش رو می‌خورد 20 00:02:20,002 --> 00:02:21,656 کسب و کارش به داستان مربوط می‌شد 21 00:02:22,691 --> 00:02:24,431 شغلش داستان‌شناسی بود 22 00:02:24,432 --> 00:02:26,216 و درمیان داستان‌ها 23 00:02:26,217 --> 00:02:29,176 به دنبال حقیقتی مشترک بین انسان‌ها می‌گشت 24 00:02:30,438 --> 00:02:33,266 از این رو؛ سالی یک الی دو بار 25 00:02:33,267 --> 00:02:35,877 به سرزمین‌های عجیب و غریب سفرهایی پرمخاطره می‌کرد 26 00:02:35,878 --> 00:02:38,619 به چین، دریای جنوبی 27 00:02:38,620 --> 00:02:40,840 و به شهرهای باثبات شام 28 00:02:44,844 --> 00:02:49,414 جاهایی که هم‌صنف‌های خودش جمع می‌شدن تا داستان‌هایی درباره‌ی داستان‌ها بگن 29 00:02:51,851 --> 00:02:53,156 از این‌طرف 30 00:02:53,157 --> 00:02:55,201 ببخشید - از این‌طرف، خانم - 31 00:02:55,202 --> 00:02:57,444 چی کار می‌کنید؟ می‌شه ول کنید لطفاً؟ 32 00:02:57,469 --> 00:02:59,906 رازهای استانبول 33 00:03:01,469 --> 00:03:05,232 آلیثیا 34 00:03:09,869 --> 00:03:11,522 خوش اومدی 35 00:03:11,523 --> 00:03:13,219 بالاخره رسیدی - گونهان - 36 00:03:13,220 --> 00:03:15,352 دوست عزیزم 37 00:03:15,353 --> 00:03:16,831 چه عالی - ببخشید - 38 00:03:17,232 --> 00:03:18,929 این امینه‌ست - امینه - 39 00:03:18,930 --> 00:03:20,714 از طرف شورای فرهنگی بریتانیا اومدم 40 00:03:22,281 --> 00:03:24,891 اون یاروی توی فرودگاه رو دیدی که می‌خواست چمدونم رو 41 00:03:24,892 --> 00:03:26,110 به زور بگیره؟ 42 00:03:26,111 --> 00:03:27,329 کدوم یارو؟ 43 00:03:28,722 --> 00:03:31,116 وقتی صدات رو شنید، رفت 44 00:03:32,073 --> 00:03:36,338 کوتوله بود، یه پالتوی چرم گوسفند با یقه‌ی صورتی، تنش بود 45 00:03:38,906 --> 00:03:40,081 جالبه 46 00:03:41,039 --> 00:03:43,302 بدنش حرارت داشت 47 00:03:44,390 --> 00:03:45,696 معطر بود 48 00:03:46,218 --> 00:03:47,914 لابد جن بوده 49 00:03:47,915 --> 00:03:50,395 بیش‌تر می‌خوره راننده تاکسی غیرقانونی بوده باشه 50 00:03:50,396 --> 00:03:52,353 که ادوکلن زیادی به خودش زده 51 00:03:52,354 --> 00:03:54,225 خب پروفسور 52 00:03:54,226 --> 00:03:56,749 یعنی به جن اعتقاد داری؟ 53 00:03:56,750 --> 00:03:59,665 اعتقاد دارم یه سری‌ها هستن که نیاز دارن بهش باور داشته باشن 54 00:03:59,666 --> 00:04:00,797 از جمله من؟ 55 00:04:00,798 --> 00:04:02,190 جن، روح 56 00:04:03,017 --> 00:04:04,976 فضایی، هرچی که دوست داری 57 00:04:11,373 --> 00:04:14,159 مسئولین هتل، براتون یه سورپرایز ویژه و دوست‌داشتنی تدبیر دیدن 58 00:04:19,425 --> 00:04:21,295 این اتاق «آگاتا کریستی» بوده 59 00:04:21,296 --> 00:04:22,601 توی این اتاق بود 60 00:04:22,602 --> 00:04:25,213 که کتاب «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» رو نوشت 61 00:04:35,267 --> 00:04:38,008 چطور می‌خواید قدرت توفان رعدوبرق رو 62 00:04:38,009 --> 00:04:40,401 تفسیر کنید 63 00:04:40,402 --> 00:04:41,794 اگر تجهیزات لازم 64 00:04:41,795 --> 00:04:44,276 برای اندازه‌گیری داده‌های هواشناحتی رو نداشته باشید؟ 65 00:04:46,017 --> 00:04:48,192 فصول سال رو چطوری می‌تونید تفسیر کنید؟ 66 00:04:48,193 --> 00:04:50,977 اگر ندونید که زمین در مداری 67 00:04:50,978 --> 00:04:53,153 به دور خورشید می‌چرخه 68 00:04:53,154 --> 00:04:56,681 چطور می‌خواید چگونگی تبدیل خزان به زمستان و بهار به تابستان رو تفسیر کنید؟ 69 00:04:56,984 --> 00:04:59,072 همه‌چیز مبهم و مرموز بود 70 00:04:59,073 --> 00:05:04,164 فصول، سونامی‌ها بیماری‌های میکروبی 71 00:05:04,165 --> 00:05:08,255 به جز اکتفا به داستان‌ها چه کار دیگه‌ای می‌تونستیم بکنیم؟ 72 00:05:08,256 --> 00:05:11,302 دکتری «بینی»ـی که اینجاست ما رو به این درک سوق داده 73 00:05:11,303 --> 00:05:13,391 که داستان‌ها، زمانی تنها راه انسان 74 00:05:13,392 --> 00:05:15,959 برای یافتن منطق در زندگیِ پیچیده و پر رمز و رازمون بودن 75 00:05:15,960 --> 00:05:17,743 کاملاً درسته 76 00:05:17,744 --> 00:05:20,441 ما برای نیروهایی که پشت مصیبت‌ها 77 00:05:20,442 --> 00:05:23,488 و عجایب دنیا، اسم گذاشتیم 78 00:05:23,489 --> 00:05:25,883 ...اون هم با داستان 79 00:05:29,277 --> 00:05:32,323 با داستان تعریف کردن برای همدیگه 80 00:05:32,324 --> 00:05:34,107 بذارید نشون‌تون بدم 81 00:05:34,108 --> 00:05:38,851 ما از خدایانی خاص و قدرتمندی داستان گفتیم 82 00:05:38,852 --> 00:05:42,246 که در تمامی فرهنگ‌ها و اساطیر حضور داشتن 83 00:05:42,247 --> 00:05:45,292 از یونانی‌ها و رومی‌ها گرفته تا اساطیر اسکاندیناویایی 84 00:05:45,293 --> 00:05:47,164 و غیره 85 00:05:47,165 --> 00:05:50,515 نسل آشنای زئوس، پوسیدون، آتنا 86 00:05:50,516 --> 00:05:53,083 ثور و بقیه‌شون 87 00:05:53,084 --> 00:05:55,739 حتی در دنیای امروزی هم نمود دارن 88 00:05:57,218 --> 00:06:00,047 اینا بقایاشون هستن 89 00:06:01,832 --> 00:06:05,226 سوال اینجاست که هدف‌شون چیه؟ 90 00:06:10,797 --> 00:06:12,756 الان چه نیازی بهشون داریم؟ 91 00:06:14,932 --> 00:06:18,109 ما یه علم اساطیر داریم و یه علم تجربی 92 00:06:20,067 --> 00:06:22,547 شرمنده 93 00:06:22,548 --> 00:06:27,030 علم اساطیر، دانسته‌ی گذشته‌مون بود 94 00:06:27,031 --> 00:06:30,164 و علم تجربی، دانسته‌ی حال حاضرمونه 95 00:06:34,821 --> 00:06:37,170 زود یا دیر 96 00:06:37,171 --> 00:06:39,999 داستان‌هایی که ما خلق کردیم 97 00:06:40,000 --> 00:06:41,915 با داستان‌های خلق شده توسط علم، جایگزین می‌شن 98 00:06:42,916 --> 00:06:45,309 علم جامع و کامل 99 00:06:45,310 --> 00:06:47,312 و تمام خدایان و هیولاها 100 00:06:48,313 --> 00:06:50,489 کاربرد سابق‌شون رو از دست می‌دن 101 00:06:51,490 --> 00:06:53,970 و تبدیل به استعاره‌هایی ساده می‌شن 102 00:06:53,971 --> 00:06:56,147 چرنده 103 00:06:58,976 --> 00:07:00,499 آلیثیا 104 00:07:04,590 --> 00:07:05,896 آلیثیا 105 00:07:06,940 --> 00:07:08,114 چی شد؟ 106 00:07:08,115 --> 00:07:09,550 نمی‌دونم، یهو غش کرد 107 00:07:09,551 --> 00:07:11,465 افتاد 108 00:07:11,466 --> 00:07:13,512 وای خدا، یواش 109 00:07:20,388 --> 00:07:21,868 خوبی؟ 110 00:07:32,487 --> 00:07:33,923 بهتر نیست بری پیش یه دکتر؟ 111 00:07:33,924 --> 00:07:35,446 چرا؟ حالم که خوبه 112 00:07:35,447 --> 00:07:37,883 ببخشیدها، آلیثیا ولی مطمئنی؟ 113 00:07:37,884 --> 00:07:40,146 به جز دردهای همیشگیم 114 00:07:40,147 --> 00:07:41,844 شرایط نامساعدی ندارم 115 00:07:41,845 --> 00:07:43,541 لازم نیست شلوغش کنیم 116 00:07:43,542 --> 00:07:45,413 پس چت شد یهو؟ 117 00:07:49,504 --> 00:07:53,378 این اواخر، تصوراتم از کنترلم خارج شده 118 00:07:53,644 --> 00:07:55,645 و کار دستم می‌ده 119 00:07:55,820 --> 00:07:56,994 فکرکنم یه اخطاره 120 00:07:56,995 --> 00:07:58,257 در رابطه با...؟ 121 00:07:59,693 --> 00:08:01,694 عشرت طلبی 122 00:08:01,695 --> 00:08:04,044 مواظب نبودن 123 00:08:04,045 --> 00:08:06,699 هرازچندگاهی، به طرز بدی خودش رو نشون می‌ده 124 00:08:06,700 --> 00:08:09,267 سعی می‌کنم در برابرش مقاومت نکنم 125 00:08:09,268 --> 00:08:13,097 چندلحظه‌ای کنترل رو در دست می‌گیره و بعدش بی‌خیال می‌شه 126 00:08:13,098 --> 00:08:14,664 چی بی‌خیال می‌شه؟ 127 00:08:14,665 --> 00:08:17,755 .گونهان، غیرمنطقیه بی‌خیال شو 128 00:08:20,192 --> 00:08:22,628 می‌دونی داری مثل یه بچه رفتار می‌کنی؟ 129 00:08:22,629 --> 00:08:24,065 می‌دونی که من یه بچه‌م اصلاً؟ 130 00:08:28,374 --> 00:08:31,290 اگر سرنوشتی وجود داره آیا می‌تونیم ازش فرار کنیم؟ 131 00:08:31,943 --> 00:08:33,292 کی می‌دونه؟ 132 00:08:33,945 --> 00:08:36,120 ولی بذارید این رو بهتون بگم 133 00:08:36,121 --> 00:08:38,339 توی بازار بزرگ استانبول 134 00:08:38,340 --> 00:08:43,257 حدود 62 خیابون و چهارهزار مغازه وجود داره 135 00:08:43,258 --> 00:08:46,392 یکی از اون مغازه‌ها سه تا اتاق داره 136 00:08:47,654 --> 00:08:49,307 توی اتاق کوچیکه 137 00:08:49,308 --> 00:08:51,918 کپه‌ای از اشیایی بود که توضیحی براشون وجود نداشت 138 00:08:51,919 --> 00:08:53,617 جدید و قدیمی بودن 139 00:08:54,661 --> 00:08:56,620 ته اون کپه 140 00:08:57,621 --> 00:08:59,231 یه یادگاری برداشتم 141 00:09:05,106 --> 00:09:06,933 می‌دونید این چیه؟ 142 00:09:06,934 --> 00:09:09,806 مطمئن نیستم ولی می‌تونه «چشم بلبل» باشه 143 00:09:09,807 --> 00:09:11,329 چشم یه بلبل 144 00:09:11,330 --> 00:09:14,680 طرف‌های سال 1845 توی شهر فتحیه یه سری شیشه‌سازها بودن 145 00:09:14,681 --> 00:09:17,291 که عمده شهرت‌شون بابت همین الگوهای مارپیچی سفید و آبی‌شون بود 146 00:09:17,292 --> 00:09:19,337 لطفا، کادو از طرف من 147 00:09:19,338 --> 00:09:21,209 یه چیزی بردار که این‌قدر قدیمیو رها شده نباشه 148 00:09:24,648 --> 00:09:28,433 خب اگه این «چزم بلبل» باشه 149 00:09:28,434 --> 00:09:30,957 راهی واسه تصدیق اصلی بودنش هست؟ 150 00:09:30,958 --> 00:09:32,698 خب می‌گن اگه اصلی باشه 151 00:09:32,699 --> 00:09:34,700 بعضی‌وقت‌ها قطرات خونی روش دیده می‌شه 152 00:09:34,701 --> 00:09:36,136 که مال ریه‌ی شیشه‌گرها بوده 153 00:09:36,137 --> 00:09:39,357 ولی این به احتمال زیاد بدلیه که همین اواخر ساختن 154 00:09:39,358 --> 00:09:42,100 .آتیش سوزوندتش یکی دیگه بردار 155 00:09:42,883 --> 00:09:44,406 نه، ممنون گونهان 156 00:09:45,277 --> 00:09:46,799 همین رو دوست دارم 157 00:09:46,800 --> 00:09:49,673 هرچی هست، مطمئنم که داستان جالبی پشتشه 158 00:09:52,094 --> 00:10:12,094 ترجمه از: علیرضا نورزاده و احسان جولاپور @MrLightborn11 & @Mister.Cloner 159 00:10:16,177 --> 00:10:17,264 الو؟ 160 00:10:17,265 --> 00:10:18,483 صبح بخیر، دکتر بینی 161 00:10:18,484 --> 00:10:20,006 صبح بخیر - از بخش خدمات اتاق تماس می‌گیرم - 162 00:10:20,007 --> 00:10:21,225 بله؟ - تخم مرغ‌تون رو چطور درست کنیم؟ - 163 00:10:21,226 --> 00:10:22,792 شُلَکی باشه 164 00:10:22,793 --> 00:10:25,185 نون تست هم کنارش باشه؟ - بله، ولی تیکه‌های خشکش رو بکنید - 165 00:10:25,186 --> 00:10:27,361 دوتا تخم مرغ؟ - یکی - 166 00:10:27,362 --> 00:10:29,103 باشه ممنون - متشکرم - 167 00:11:58,366 --> 00:12:03,066 چشم‌هام رو می‌بندم و تا 3 می‌شمارم 168 00:12:03,067 --> 00:12:04,415 خوش‌حال می‌شم 169 00:12:04,416 --> 00:12:05,896 اگه بعدش رفته باشی 170 00:12:09,116 --> 00:12:10,856 یک 171 00:12:10,857 --> 00:12:12,119 دو 172 00:12:12,946 --> 00:12:14,252 سه 173 00:12:18,952 --> 00:12:20,561 چهار 174 00:12:20,562 --> 00:12:21,912 پنج 175 00:12:22,956 --> 00:12:24,435 شش 176 00:12:24,436 --> 00:12:26,480 هفت، هشت 177 00:12:26,481 --> 00:12:28,092 نه، ده 178 00:12:49,287 --> 00:12:51,506 فکرنکنم انگلیسی حرف بزنی، درسته؟ 179 00:12:53,160 --> 00:12:54,335 آلمانی؟ 180 00:12:55,293 --> 00:12:56,642 اسپانیایی؟ 181 00:12:57,512 --> 00:12:58,557 یونانی؟ 182 00:13:02,409 --> 00:13:06,121 یونانی هومری بلدی؟ 183 00:13:06,809 --> 00:13:09,479 ...توی دانشگاه، چند واحدی 184 00:13:09,504 --> 00:13:11,130 ازش برداشتم 185 00:13:11,793 --> 00:13:15,171 لطفا از من نترس 186 00:13:15,297 --> 00:13:17,883 عادی هم باهام رفتار نکن 187 00:13:18,508 --> 00:13:20,010 من بابت آزادیم 188 00:13:20,135 --> 00:13:22,012 دین دارتم 189 00:13:22,137 --> 00:13:23,179 به همین سبب 190 00:13:23,305 --> 00:13:24,973 باید سه‌تا از آرزوهات رو 191 00:13:25,098 --> 00:13:28,184 برآورده کنم 192 00:13:28,310 --> 00:13:29,769 قوانینی هستن 193 00:13:29,895 --> 00:13:32,105 که نباید ازشون سرپیچی کرد 194 00:13:32,230 --> 00:13:34,357 سه‌تا یعنی سه‌تا 195 00:13:34,482 --> 00:13:35,942 عدد قدرته 196 00:13:36,902 --> 00:13:38,445 نباید آرزوی بی‌نهایت رو 197 00:13:38,570 --> 00:13:40,864 آرزو بکنی 198 00:13:40,989 --> 00:13:44,242 آره، با این مفهوم آشنام 199 00:13:44,534 --> 00:13:47,162 نباید آرزوی زندگی جادوان هم بکنی 200 00:13:47,454 --> 00:13:49,456 فانی بودن در ذات شماها نهادینه شده 201 00:13:49,831 --> 00:13:51,750 جاودانگی هم در ذات من 202 00:13:54,794 --> 00:13:57,464 نه می‌تونم گناهی رو پاک 203 00:13:57,839 --> 00:13:59,716 و نه می‌تونم تمام بدبختی‌ها رو ریشه کنم 204 00:14:01,259 --> 00:14:03,011 من فقط یک جنم 205 00:14:03,637 --> 00:14:05,138 منطقیه 206 00:14:05,388 --> 00:14:08,975 اینا محدودیت‌هات بودن 207 00:14:15,023 --> 00:14:18,109 این انسان کوچیک، چی هست؟ 208 00:14:18,679 --> 00:14:21,029 ...یک 209 00:14:23,323 --> 00:14:25,200 جادوگره 210 00:14:25,533 --> 00:14:27,661 راهنمای ما در طی زمانه 211 00:14:29,039 --> 00:14:30,082 انیشتین 212 00:14:30,083 --> 00:14:31,302 انیشتین 213 00:14:31,498 --> 00:14:33,124 ...تو یه جادوگری 214 00:14:33,250 --> 00:14:34,960 که اون رو توی این جعبه حبس کرده؟ 215 00:14:35,085 --> 00:14:37,504 نه. علمه 216 00:14:38,701 --> 00:14:40,034 تلویزیون 217 00:14:40,093 --> 00:14:41,442 تلویزیون 218 00:14:41,591 --> 00:14:46,137 امواج نور و صداست 219 00:14:46,827 --> 00:14:47,947 فرستنده‌ها 220 00:14:48,275 --> 00:14:49,973 فرستنده‌ها 221 00:14:50,016 --> 00:14:52,686 دقیق نمی‌دونم چطوری کار می‌کنه 222 00:14:53,353 --> 00:14:55,772 من یه پژوهشگر ادبی‌ام 223 00:14:56,439 --> 00:14:59,359 زیاد از این چیزها سردرنمیاریم 224 00:14:59,504 --> 00:15:01,418 من جنی‌ام که قدرت عظیمی نداره 225 00:15:01,419 --> 00:15:06,031 ولی کم کم دارم این فرستنده‌ها رو درک می‌کنم 226 00:15:06,032 --> 00:15:07,380 227 00:15:07,381 --> 00:15:09,730 زبانم رو یاد گرفتی 228 00:15:09,731 --> 00:15:12,733 انگلیسی آسونه 229 00:15:12,734 --> 00:15:15,259 قواعدش رو سریع می‌شه یادگرفت 230 00:15:20,307 --> 00:15:21,699 نه 231 00:15:21,700 --> 00:15:23,092 می‌خوای آلبرت واسه خودت باشه؟ 232 00:15:23,093 --> 00:15:24,441 نه 233 00:15:24,442 --> 00:15:26,008 .واسه‌ش خوب نیست بذارش سرجاش 234 00:15:26,009 --> 00:15:27,270 می‌تونم بزرگش کنم - چطور ممکنه؟ - 235 00:15:27,271 --> 00:15:28,488 می‌تونیم باهاش حرف بزنیم 236 00:15:28,489 --> 00:15:30,012 چطور ممکنه؟ - بذارش سرجاش - 237 00:15:30,013 --> 00:15:31,752 آرزوته؟ - غیرممکنه - 238 00:15:31,753 --> 00:15:33,668 نه، وظیفه‌اته 239 00:15:39,022 --> 00:15:41,415 آرزوت چیه پس؟ 240 00:15:43,026 --> 00:15:45,071 آرزوی قلبیت؟ 241 00:15:50,294 --> 00:15:55,124 بیا این‌قدر سریع پیش نریم 242 00:15:55,125 --> 00:15:58,127 باید بهش فکرکنم تا هضمش کنم 243 00:15:58,128 --> 00:16:01,478 تا دلت بخواد وقت دارم 244 00:16:01,479 --> 00:16:03,567 از خودت برام بگو 245 00:16:03,568 --> 00:16:05,569 اسمم «آلیثیا بینی»‌ـه 246 00:16:05,570 --> 00:16:08,093 واسه کنفرانس اومدم ترکیه 247 00:16:08,094 --> 00:16:10,530 و فردا به وطنم برمی‌گردم 248 00:16:10,531 --> 00:16:11,706 و؟ 249 00:16:14,448 --> 00:16:18,364 و یه اعترافی باید بکنم 250 00:16:18,365 --> 00:16:20,410 چیزی که تاحالا به هیچ‌کس نگفتم 251 00:16:20,411 --> 00:16:21,716 عالیه 252 00:16:23,066 --> 00:16:25,850 وقتی بچه بودم، یه پسره بود 253 00:16:25,851 --> 00:16:27,373 اولین معشوقت بود؟ 254 00:16:27,374 --> 00:16:30,289 نه، وجود فیزیکی نداشت 255 00:16:30,290 --> 00:16:31,551 جن بود؟ 256 00:16:31,552 --> 00:16:33,684 نه 257 00:16:33,685 --> 00:16:37,557 اون موقع، توی یه مدرسه‌ی دخترونه بودم 258 00:16:37,558 --> 00:16:39,472 ماده کده بود 259 00:16:39,473 --> 00:16:44,303 ذاتاً آدم گوشه‌گیری بودم... یعنی هستم 260 00:16:44,304 --> 00:16:47,350 و یه پسره به اسم انزو 261 00:16:47,351 --> 00:16:50,267 از خلا ظاهر شد 262 00:16:51,529 --> 00:16:54,487 از نیاز به تصور 263 00:16:54,488 --> 00:16:56,402 داستان‌هایی رو به زبانی بهم گفت 264 00:16:56,403 --> 00:16:58,666 که فقط خودمون دوتا بهش مسلط بودیم 265 00:17:00,190 --> 00:17:02,365 هروقت هم سردرد می‌گرفتم غیبش می‌زد 266 00:17:02,366 --> 00:17:03,627 ولی هروقت به‌خاطر آسم 267 00:17:03,628 --> 00:17:06,108 خشکم می‌زد، پیشم بود 268 00:17:06,109 --> 00:17:07,805 مثل همین آلبرت کوچولویی بود 269 00:17:07,806 --> 00:17:09,415 که نمی‌ذاشتی بدمش بهت؟ 270 00:17:09,416 --> 00:17:11,330 یک تجلی؟ 271 00:17:11,331 --> 00:17:14,247 تجلی‌ای ناشی از غیاب بود 272 00:17:17,250 --> 00:17:20,558 می‌‌ترسیدم که از پیشم بره واسه همین درباره‌ش نوشتم 273 00:17:22,603 --> 00:17:27,217 و دفتر خاطراتم رو پر از حقایق کردم 274 00:17:28,609 --> 00:17:32,786 ولی هرچه‌قدر بیش‌تر می‌خواستم واقع‌گرایی رو چاشنی کار کنم 275 00:17:32,787 --> 00:17:35,789 بیش‌تر شک می‌کردم 276 00:17:35,790 --> 00:17:38,880 و همه‌ش احمقانه به‌نظر می‌اومد 277 00:17:40,230 --> 00:17:41,796 خودم حس احمقانه‌ای داشتم 278 00:17:43,624 --> 00:17:46,278 پس بعد از مدتی 279 00:17:46,279 --> 00:17:48,629 همه‌ش رو انداختم توی شومینه‌ی مدرسه 280 00:17:50,805 --> 00:17:53,634 بعدش کلاً غیب شد 281 00:17:54,896 --> 00:17:57,508 با این‌حال من اینجام 282 00:17:59,727 --> 00:18:01,773 به‌طرز غیرمنطقی‌ای آره 283 00:18:02,861 --> 00:18:07,170 من اینجام و یه‌سری کارها داریم که باید انجام بدیم 284 00:18:09,433 --> 00:18:11,825 می‌شه بعداً برگردین، لطفا؟ 285 00:18:11,826 --> 00:18:13,784 از طرف خدمات اتاق اومدم، دکتر بینی 286 00:18:13,785 --> 00:18:15,829 صبحونه‌تون رو آوردم 287 00:18:15,830 --> 00:18:17,397 یه لحظه 288 00:18:18,529 --> 00:18:20,183 در رو کامل براش باز نکن 289 00:18:34,414 --> 00:18:35,545 صبح بخیر 290 00:18:35,546 --> 00:18:36,763 کجا بذارمش، دکتر بینی؟ 291 00:18:36,764 --> 00:18:38,025 ممنون، خودم می‌برمش 292 00:18:38,026 --> 00:18:40,332 تعارف نکنید - نه، خودم می‌برم - 293 00:18:40,333 --> 00:18:42,943 .خیلی‌خب، دکتر بینی امیدوارم به خوبی استراحت کرده باشید 294 00:18:42,944 --> 00:18:44,684 .به‌نظر خوشمزه میاد آره، خوب استراحت کردم 295 00:18:44,685 --> 00:18:46,512 چه برنامه‌ای برای این روز دلنواز دارید؟ 296 00:18:46,513 --> 00:18:49,254 .نمی‌دونم ببینم چی می‌شه 297 00:18:49,255 --> 00:18:51,735 دوست دارم یه گالری هنری زیبا ...نشون‌تون بدم 298 00:18:51,736 --> 00:18:52,953 نظر لطف‌تونه، ممنون 299 00:18:52,954 --> 00:18:54,128 ...بعدش فرصتش 300 00:18:54,129 --> 00:18:55,478 باشه یه وقت دیگه - عالی می‌شه - 301 00:18:55,479 --> 00:18:56,522 ممنون. روز خوبی باشه 302 00:18:56,523 --> 00:18:58,698 باشه، نوش جان کنید 303 00:18:58,699 --> 00:18:59,918 ممنون 304 00:19:39,305 --> 00:19:41,915 می‌بینم که به اندازه مناسب و راحت‌تری ظاهر شدی 305 00:19:41,916 --> 00:19:43,831 هرکاری می‌کنم تا خودم رو تطبیق بدم 306 00:19:44,310 --> 00:19:46,268 لطفا 307 00:19:46,269 --> 00:19:48,444 پس لازم نبوده صبحونه سفارش بدم 308 00:19:48,445 --> 00:19:51,925 نون نخودچی، لبو، میخک و پسته‌ست 309 00:19:51,926 --> 00:19:53,711 توی دهنت آب می‌شه 310 00:19:58,846 --> 00:20:00,847 یه چیزی بپرسم؟ 311 00:20:00,848 --> 00:20:01,980 راحت باش 312 00:20:03,416 --> 00:20:06,289 چطور سر از بطری من درآوردی؟ 313 00:20:07,507 --> 00:20:08,900 داستانش طولانیه 314 00:20:09,814 --> 00:20:11,902 این سومین حبسی هست که تجربه می‌کنم 315 00:20:11,903 --> 00:20:13,991 تاحالا سه‌بار توی بطری حبس بودی؟ 316 00:20:13,992 --> 00:20:16,341 شاید جن باشم، ولی احمقی هستم 317 00:20:16,342 --> 00:20:18,952 که زیادی شیفته‌ی مکالمه با خانم‌هاست 318 00:20:18,953 --> 00:20:21,346 باید در آینده، بیش‌تر مواظب باشم 319 00:20:21,347 --> 00:20:22,867 چطور گیر افتادی؟ 320 00:20:23,610 --> 00:20:25,307 با آرزو 321 00:20:25,308 --> 00:20:26,961 چطور باید گیر می‌افتادم دیگه؟ 322 00:20:29,834 --> 00:20:31,443 کی بود؟ 323 00:20:31,444 --> 00:20:32,923 بلقیس 324 00:20:32,924 --> 00:20:34,316 ملکه سبا؟ 325 00:20:34,317 --> 00:20:35,839 از اقوامم بود 326 00:20:35,840 --> 00:20:36,970 اون هم جن بود؟ 327 00:20:36,971 --> 00:20:38,494 مادرش جن بود 328 00:20:38,495 --> 00:20:39,582 ممکنه اصلاً؟ 329 00:20:39,583 --> 00:20:40,800 قوانینی هستن 330 00:20:40,801 --> 00:20:42,324 که وصال بین جن‌ و فانی‌ها رو ممکن می‌کنن 331 00:20:42,325 --> 00:20:44,064 ولی نمی‌تونن مثل اسب و الاغ 332 00:20:44,065 --> 00:20:45,370 که با تولید مثل، یابو به دنیا میارن 333 00:20:45,371 --> 00:20:47,330 موجودی جاودان تولید کنن 334 00:20:48,983 --> 00:20:52,116 پس چه شکلی بود؟ 335 00:20:52,117 --> 00:20:56,338 به جز پشم‌های کلفت سیاهی که روی پاهاش داشت 336 00:20:56,339 --> 00:20:57,730 مثل بقیه‌ی انسان‌ها بود 337 00:20:57,731 --> 00:21:00,037 البته با این تفاوت که خب بلقیس بود دیگه 338 00:21:00,038 --> 00:21:02,648 با وجود تمام این جریانات واقعاً زیبا بود 339 00:21:02,649 --> 00:21:05,609 زیبا نبود، خود زیبایی بود 340 00:21:09,134 --> 00:21:11,962 من کاملاً آزاد بودم 341 00:21:11,963 --> 00:21:14,966 به اتاق خوابش، رفت و آماد داشتم 342 00:21:16,097 --> 00:21:18,622 بلقیس 343 00:21:22,103 --> 00:21:25,018 من هم به خوبی بقیه‌ی برده‌های مونثش می‌دونستم 344 00:21:25,019 --> 00:21:28,022 چطوری نوازشش کنم که باعث لذتش بشه 345 00:21:29,154 --> 00:21:31,678 هیچ‌وقت دلم این‌قدر یک موجود رو نخواسته بود 346 00:21:32,505 --> 00:21:33,984 اون هم درعوض تو رو می‌خواست؟ 347 00:21:33,985 --> 00:21:37,379 بازیچه و رازدارش بودم 348 00:21:37,380 --> 00:21:39,642 اگه به خاطر سلیمان نبود نقشم توی زندگیش، پررنگ‌تر هم می‌شد 349 00:21:39,643 --> 00:21:40,860 پادشاه سلیمان؟ 350 00:21:40,861 --> 00:21:42,862 امیدوارم در رحمت باشه 351 00:21:42,863 --> 00:21:45,125 از اون سر دنیا و صحرا اومد تا ازش خواستگاری کنه 352 00:21:45,126 --> 00:21:46,431 مگه بلقیس نرفته بود خواستگاری سلیمان؟ 353 00:21:46,432 --> 00:21:47,780 نه بابا 354 00:21:47,781 --> 00:21:49,608 ولی توی کتب مقدس که این‌جور نوشته 355 00:21:49,609 --> 00:21:51,088 توی تموم داستان‌ها و نقاشی‌ها به همین شکله 356 00:21:51,089 --> 00:21:52,872 هندل هم در این باره موسیقی‌ای خلق کرده 357 00:21:52,873 --> 00:21:54,483 خانم، من اون‌جا بودم دیگه 358 00:21:54,484 --> 00:21:56,181 سلیمان رفت خواستگاریش 359 00:21:59,112 --> 00:22:01,948 شما ملکه‌اید و همچون یک پرنده آزاد 360 00:22:02,073 --> 00:22:04,743 حتی با یک چشم هم می‌تونید همه‌چیز رو ببینید 361 00:22:05,368 --> 00:22:09,039 چرا باید خودتون رو در آغوش یک مرد اسیر کنید؟ 362 00:22:09,164 --> 00:22:10,665 ...ای جن عزیز و خویشاوند من 363 00:22:10,790 --> 00:22:14,252 تاکنون مردی نتوانسته این‌گونه مرا مجذوب خود سازد 364 00:22:23,556 --> 00:22:25,515 با موسیقی شروع کرد 365 00:23:57,171 --> 00:24:00,565 همه کاری کردم تا بلقیس رو منصرف کنم 366 00:24:00,566 --> 00:24:01,697 ولی وقتی دیدم 367 00:24:01,698 --> 00:24:03,568 داره از موم زنبور عسل استفاده می‌کنه 368 00:24:03,569 --> 00:24:05,135 تا پشم‌های پاش رو بزنه 369 00:24:05,136 --> 00:24:06,832 می‌دونستم کارم تمومه 370 00:24:06,833 --> 00:24:09,182 ولی مثل احمق‌ها بهش گفتم 371 00:24:09,183 --> 00:24:12,185 که بدنش غنی و زیباست 372 00:24:12,186 --> 00:24:14,840 اما ذهنش غنی‌تر، زیباتر 373 00:24:14,841 --> 00:24:16,625 و دیرپای‌تر بود 374 00:24:16,626 --> 00:24:18,714 و با تموم حرف‌هام موافقت کرد 375 00:24:18,715 --> 00:24:20,325 و اشک داغی ریخت 376 00:24:21,718 --> 00:24:24,720 برای سلیمان شروطی گذاشت که در نگاه اول، غیرممکن به‌نظر می‌اومد 377 00:24:24,721 --> 00:24:26,852 بهش گفت رشته نخ ابریشمی قرمز به‌خصوصی رو 378 00:24:26,853 --> 00:24:28,854 در کاخ هزار اتاقه، براش پیدا کنه 379 00:24:28,855 --> 00:24:31,727 شرط دوم، حدس زدن اسم مادرش که یک جن بود و بر همه پوشیده، بود 380 00:24:31,728 --> 00:24:35,034 سومی، گفتن عمیق‌ترین آرزوی قلبی زنان بود 381 00:24:35,035 --> 00:24:36,906 به‌نظر غیرممکن میاد 382 00:24:36,907 --> 00:24:38,168 واسه سلیمان نه 383 00:24:38,169 --> 00:24:39,691 می‌تونست با چهارپایان زمینی 384 00:24:39,692 --> 00:24:42,128 و جن‌هایی که از آتش ساخته شدن صحبت کنه 385 00:24:42,129 --> 00:24:45,218 مورچه‌ها رو به کار گرفت تا نخ ابریشمی رو براش پیدا کنن 386 00:24:45,219 --> 00:24:47,308 و عفریتی رو پیدا کرد که اسم مادر بلقیس رو بهش بگه 387 00:24:52,618 --> 00:24:54,140 بعد به چشم‌هاش نگاه کرد 388 00:24:54,141 --> 00:24:57,231 و عمیق‌ترین آرزوی قلبی زن‌ها رو بهش گفت 389 00:24:59,320 --> 00:25:00,931 بلقیس حیرت زده شده بود 390 00:25:02,280 --> 00:25:04,108 و بهش گفت که راست می‌گه 391 00:25:08,634 --> 00:25:12,158 اون هم عمیق‌ترین خواسته‌ی سلیمان رو برآورده کرد 392 00:25:12,159 --> 00:25:15,032 که ازدواج و هم‌بستری با بلقیس بود 393 00:25:35,139 --> 00:25:36,922 جادوگر بزرگی بود 394 00:25:36,923 --> 00:25:38,402 و با کلامی جادویی 395 00:25:38,403 --> 00:25:41,624 من رو در بطری‌ای برنجه حبس کرد 396 00:26:07,780 --> 00:26:09,913 بلقیس، تقاضایی برای آزاد کردن من نکرد 397 00:26:10,914 --> 00:26:13,306 براش هیچ ارزشی نداشتم 398 00:26:13,307 --> 00:26:15,222 بخاری بودم در یک بطری 399 00:26:29,976 --> 00:26:32,761 من به دریای سرخ تبعید شدم 400 00:26:32,762 --> 00:26:36,374 و به مدت 2500 سال مهجور بودم 401 00:26:41,727 --> 00:26:43,336 به جز خوابیدن 402 00:26:43,337 --> 00:26:46,297 یه نفر توی بطری به مدت 2500 سال چی کار می‌تونه بکنه؟ 403 00:26:47,820 --> 00:26:49,343 جن‌ها خواب‌شون نمی‌بره 404 00:26:55,001 --> 00:26:56,699 پس چطور گذروندی؟ 405 00:27:00,006 --> 00:27:04,749 در 100 سال اول حبسم نسبت به سرنوشتم، معترض و خشمگین بودم 406 00:27:04,750 --> 00:27:06,490 برای آزادیم، به درگاه بوشکولو دعا کردم 407 00:27:06,491 --> 00:27:07,926 و وقتی دیدم تاثیری نداره 408 00:27:07,927 --> 00:27:09,406 به درگاه هر خدایی که می‌شناختم 409 00:27:09,407 --> 00:27:11,364 و نمی‌شناختم، دعا کردم 410 00:27:11,365 --> 00:27:14,064 وقتی جوابی حاصل نشد 411 00:27:15,152 --> 00:27:17,240 غرق رویاهایی شدم 412 00:27:17,241 --> 00:27:20,025 که همه‌شون خاطره بودن و بازبینی‌شون کردم 413 00:27:20,026 --> 00:27:22,985 و بعد از انجام زیادش خسته شدم 414 00:27:22,986 --> 00:27:26,031 دوباره خشمگین و معترض شدم و دست به دعا شدم 415 00:27:26,032 --> 00:27:28,992 ...و بعدش، بالاخره 416 00:27:30,341 --> 00:27:32,473 به خودم یه شگردی زدم 417 00:27:33,910 --> 00:27:35,388 دعا کردم تا توی بطری بمونم 418 00:27:35,389 --> 00:27:39,218 به بوشکولو التماس کردم که تا ابد، توی بطری نگه‌م داره 419 00:27:39,219 --> 00:27:40,785 جواب داد؟ 420 00:27:40,786 --> 00:27:42,265 اینکه هیچ‌چیز نخوای؟ 421 00:27:42,266 --> 00:27:44,136 که تظاهر کنی هیچی نمی‌خوای 422 00:27:44,137 --> 00:27:45,877 جز اینکه توی یه بطری نگه داشته بشی؟ 423 00:27:45,878 --> 00:27:47,357 نه 424 00:27:47,358 --> 00:27:50,100 برای یک جن، این هیچ فرقی با مرگ نداره 425 00:27:52,972 --> 00:27:54,756 جواب سوالش رو می‌دونی؟ 426 00:27:54,757 --> 00:27:55,931 اینکه خواسته‌ی عمیق زن‌ها چیه؟ 427 00:27:55,932 --> 00:27:57,062 آره 428 00:27:57,063 --> 00:27:58,803 مگه نمی‌دونی؟ 429 00:27:58,804 --> 00:28:00,326 اگه نه، نمی‌تونم بهت بگم 430 00:28:00,327 --> 00:28:02,502 خب مطمئناً همه زن‌ها یه چیز که نمی‌خوان 431 00:28:02,503 --> 00:28:06,115 خانم، خواسته‌های شما اصلا برای من واضح نیست 432 00:28:06,116 --> 00:28:09,422 الان توی زندگیم به جایی رسیدم که هرچیزی نیازمه رو دارم 433 00:28:09,423 --> 00:28:11,990 می‌تونم بگم که از زندگیم راضی‌ام و بابتش شکرگزار 434 00:28:11,991 --> 00:28:13,122 بگو ببینم 435 00:28:13,123 --> 00:28:15,515 متاهلی یا بیوه؟ 436 00:28:15,516 --> 00:28:17,779 مادری؟ 437 00:28:17,780 --> 00:28:20,304 نه بچه دارم، نه خواهر برادر و نه والدینی 438 00:28:22,088 --> 00:28:23,393 یه زمانی متاهل بودم 439 00:28:23,394 --> 00:28:24,655 440 00:28:24,656 --> 00:28:26,789 رخسار شوهرت چطوری بود؟ [ احساسش نسبت به طرف ] 441 00:28:27,311 --> 00:28:28,790 رخسارش؟ 442 00:28:28,791 --> 00:28:31,967 اوایل، درخشان بود [ دوستم داشت ] 443 00:28:31,968 --> 00:28:33,795 و اواخرش؟ 444 00:28:33,796 --> 00:28:35,318 داستانی نیست که ارزش تعریف داشته باشه 445 00:28:35,319 --> 00:28:38,234 .ولی داستان که هست داستان زندگیته 446 00:28:38,235 --> 00:28:39,888 و عقل حکم می‌کنه 447 00:28:39,889 --> 00:28:41,846 که انسان، افرادی که روش تاثیر بسزایی داشتن رو درک کنه 448 00:28:41,847 --> 00:28:42,935 لطفا 449 00:28:45,111 --> 00:28:47,331 خیلی‌خب 450 00:28:49,812 --> 00:28:52,291 از دوران جوونی همدیگه رو می‌شناختیم 451 00:28:52,292 --> 00:28:54,163 توی سن کم، ازواج کردیم 452 00:28:54,164 --> 00:28:56,121 اوایلش، از ذهنیت و جسم همدیگه 453 00:28:56,122 --> 00:28:57,949 لذت می‌بردیم 454 00:28:57,950 --> 00:28:59,298 455 00:28:59,299 --> 00:29:01,126 چندین سال کنار هم خوشحال بودیم 456 00:29:01,127 --> 00:29:03,521 ولی بعدش 457 00:29:04,261 --> 00:29:06,305 همه‌ی اون خوشی‌ها برباد رفت 458 00:29:06,306 --> 00:29:08,352 ...و علاقه‌مون به هم 459 00:29:09,483 --> 00:29:10,527 کم شد 460 00:29:10,528 --> 00:29:11,528 الان کجاست؟ 461 00:29:13,226 --> 00:29:16,185 توی محله‌ی هکنی پیش «املین پورتر»ـه 462 00:29:16,186 --> 00:29:17,361 463 00:29:23,541 --> 00:29:25,498 ...بهم گفت که 464 00:29:25,499 --> 00:29:27,980 در تشخیص احساسات ناتوان بودم 465 00:29:32,115 --> 00:29:34,464 البته احساسات خودش 466 00:29:34,465 --> 00:29:36,379 467 00:29:36,380 --> 00:29:37,554 468 00:29:37,555 --> 00:29:39,121 469 00:29:39,122 --> 00:29:40,557 470 00:29:40,558 --> 00:29:42,298 471 00:29:42,299 --> 00:29:46,128 ساختار مغز من 472 00:29:46,129 --> 00:29:49,131 منبع قدرتم 473 00:29:49,132 --> 00:29:51,874 و تنهاییمه 474 00:29:52,875 --> 00:29:55,051 به‌گمونم به همین دلیله که به داستان‌ها علاقه‌مندم 475 00:29:55,965 --> 00:29:58,619 توی داستان‌ها، احساسات رو به وضوح لمس می‌کنم 476 00:30:02,188 --> 00:30:05,147 شاید بهتر باشه آرزو کنی که برگرده تو زندگیت 477 00:30:05,148 --> 00:30:07,280 نه اصلاً 478 00:30:07,454 --> 00:30:08,542 نه 479 00:30:09,630 --> 00:30:12,285 ...اولش فکرمی‌کردم 480 00:30:13,373 --> 00:30:17,203 که از خیانت و از دست دادنش رنج بکشم 481 00:30:18,509 --> 00:30:20,206 ولی در حقیقت آزاد شده بودم 482 00:30:21,599 --> 00:30:23,948 مثل زندانی‌ها بودم 483 00:30:23,949 --> 00:30:27,560 از زندانی تاریک به روشنایی رفته بودم 484 00:30:27,561 --> 00:30:30,389 وارد فضای زندگی خودم شدم 485 00:30:30,390 --> 00:30:34,567 نه، آرزوی بهتری ندارم 486 00:30:34,568 --> 00:30:37,570 زن دانا و محتاطی هستی، آلیثیا 487 00:30:37,571 --> 00:30:40,225 ولی همه آرزوهایی داریم 488 00:30:40,226 --> 00:30:42,098 حتی اگه ازمون مخفی بمونن 489 00:30:44,230 --> 00:30:46,057 شاید 490 00:30:46,058 --> 00:30:50,975 ولی من یه داستان‌شناس هم هستم 491 00:30:50,976 --> 00:30:53,456 و این قراره مشکل‌ساز بشه 492 00:30:53,457 --> 00:30:55,719 اون هم مشکل بزرگ 493 00:30:55,720 --> 00:30:57,939 من از داستان‌هایی که درباره‌ی جن‌های حقه‌باز وجود دارن 494 00:30:57,940 --> 00:30:59,288 با خبرم 495 00:30:59,289 --> 00:31:00,593 و اینکه با حقه بازی احقاق آرزوهای بقیه رو 496 00:31:00,594 --> 00:31:01,681 به سود خودشون تموم می‌کنن 497 00:31:01,682 --> 00:31:02,987 من از اون دسته جن‌ها نیستم 498 00:31:02,988 --> 00:31:04,946 من خداترس و باشرفم 499 00:31:04,947 --> 00:31:07,209 تنها اینجام تا خواسته قلبیت رو برآورده کنم 500 00:31:07,210 --> 00:31:09,298 حتی اگر حقیقت باشه 501 00:31:09,299 --> 00:31:12,476 چطور می‌تونی به اون افرادی که پیشت آرزو کنن، اتکا کنی؟ 502 00:31:14,521 --> 00:31:17,307 از کجا می‌دونی می‌تونی به من اتکا کنی؟ 503 00:31:18,438 --> 00:31:20,483 خب، امیدوارم که بتونم 504 00:31:20,484 --> 00:31:23,312 واقعا با امید دارم میام جلو 505 00:31:23,313 --> 00:31:25,531 ...یه 506 00:31:25,532 --> 00:31:28,447 داستانک جالبی هست که شاید بدونیش 507 00:31:28,448 --> 00:31:30,406 سه‌تا رفیق که توی یه قایق کوچیکن گم می‌شن 508 00:31:30,407 --> 00:31:32,147 یه ماهی جادویی می‌گیرن 509 00:31:32,148 --> 00:31:33,713 که برای هرکدوم، آرزویی رو برآورده می‌کنه 510 00:31:33,714 --> 00:31:34,845 اولی می‌گه 511 00:31:34,846 --> 00:31:36,629 ای‌کاش توی خونه پیش زنم بودم 512 00:31:36,630 --> 00:31:37,804 و غیب می‌شه 513 00:31:37,805 --> 00:31:39,415 دومی می‌گه ای کاش توی مزارع 514 00:31:39,416 --> 00:31:40,720 داشتم با بچه‌هام بازی می‌کردم 515 00:31:40,721 --> 00:31:41,939 اون هم غیب می‌شه 516 00:31:41,940 --> 00:31:44,463 سومی می‌گه دلم واسه دوست‌هام تنگ شده 517 00:31:44,464 --> 00:31:45,508 ای‌کاش اینجا بودن 518 00:31:45,509 --> 00:31:47,162 پس بلدی 519 00:31:47,163 --> 00:31:50,426 هیچ داستانی نیست که مربوط به احقاق آرزوها باشه و ته‌ش بد تموم نشه 520 00:31:50,427 --> 00:31:52,341 هیچ‌کدوم پایان خوشی ندارن 521 00:31:52,342 --> 00:31:54,256 حتی اونایی که هدف‌شون خندوندنه 522 00:31:54,257 --> 00:31:56,562 ولی من و تو خالقان این داستان هستیم 523 00:31:56,563 --> 00:31:59,088 و می‌تونیم از هر تله‌ای جلوگیری کنیم 524 00:32:00,785 --> 00:32:03,179 اگه هیچ آرزویی نکنم چی؟ 525 00:32:05,137 --> 00:32:06,182 ببخشید؟ 526 00:32:08,793 --> 00:32:10,707 اگه آرزویی نکنم چی؟ 527 00:32:10,708 --> 00:32:12,101 ...این 528 00:32:14,407 --> 00:32:15,668 ...این 529 00:32:15,669 --> 00:32:18,107 مصیبت‌بار خواهد بود 530 00:32:32,121 --> 00:32:33,687 خیلی‌خب 531 00:32:38,344 --> 00:32:41,346 باید درباره حبس بعدیم بهت بگم 532 00:32:41,347 --> 00:32:42,435 سرتاپا گوشم 533 00:32:53,533 --> 00:32:55,273 هیچ‌وقت نخواهم دونست 534 00:32:55,274 --> 00:32:59,191 که بطریم چطوری از دریای سرخ 535 00:33:00,453 --> 00:33:02,586 توی قسطنطنیه سردرآورد 536 00:33:03,717 --> 00:33:05,675 ولی فکرکنم به یه طریقی 537 00:33:05,676 --> 00:33:07,286 مربوط به قتل یک جنگجوی عثمانی بود 538 00:33:13,249 --> 00:33:14,772 سقوط یک امپراتوری 539 00:33:24,216 --> 00:33:25,435 و دختری عاشق 540 00:33:47,152 --> 00:33:48,458 سلام 541 00:33:59,124 --> 00:34:00,959 تو کی هستی؟ 542 00:34:02,822 --> 00:34:08,099 [ فراموشی یک جن ] 543 00:34:10,219 --> 00:34:12,742 گلتن برده‌ای بود 544 00:34:12,743 --> 00:34:14,613 که در حرمسرای سلطان 545 00:34:14,614 --> 00:34:16,138 زندگی می‌کرد 546 00:34:35,287 --> 00:34:36,462 ...وقتی جلوش ظاهر شدم 547 00:34:39,291 --> 00:34:41,466 غش کرد 548 00:34:41,467 --> 00:34:44,209 و توی هوشیار کردنش خیلی به مشکل خورده بودم 549 00:34:50,302 --> 00:34:52,825 واضحاً بهش توضیح دادم که توی بطری حبس بودم 550 00:34:52,826 --> 00:34:54,653 و قصد ندارم آسیبی بهش بزنم 551 00:34:54,654 --> 00:34:56,220 تا اینکه به سه‌تا آرزوت رسیدی 552 00:34:56,221 --> 00:34:58,222 تا اینکه اون به سه آرزوش رسید 553 00:34:58,223 --> 00:35:00,355 لطفا - خیلی‌خب - 554 00:35:00,356 --> 00:35:01,834 دختر بی‌چاره بهم گفت 555 00:35:01,835 --> 00:35:05,796 که عشق به یک مرد دلربا هوش از سرش پرونده بود 556 00:35:07,276 --> 00:35:08,754 و فوراً آرزو کرد 557 00:35:08,755 --> 00:35:11,193 که این عشق، دوطرفه بشه 558 00:35:11,217 --> 00:35:13,344 اینا رو برات درست کردم 559 00:35:24,075 --> 00:35:25,771 کاشف به عمل اومد 560 00:35:25,772 --> 00:35:27,947 که عاشق مصطفی بود 561 00:35:27,948 --> 00:35:29,733 شاهزاده مصطفی 562 00:35:31,691 --> 00:35:34,389 پسر ارشد سلطان سلیمان یکم 563 00:35:34,390 --> 00:35:37,436 و وارث برحق سلطنتش 564 00:35:38,524 --> 00:35:39,959 اگه از عاقبت ماجرا خبر داشتم 565 00:35:39,960 --> 00:35:43,267 خشم ابلیس رو به جون می‌خریدم 566 00:35:43,268 --> 00:35:46,402 و دختره رو از آرزوش منصرف می‌کردم 567 00:35:47,838 --> 00:35:49,491 ولی بدون فکر 568 00:35:49,492 --> 00:35:52,276 بطریم رو برداشتم و توش روغن ریختم 569 00:35:52,277 --> 00:35:53,713 تا دختره رو آماده کنم 570 00:35:55,454 --> 00:35:57,020 روغن سحری 571 00:35:57,021 --> 00:36:00,242 که یه زمانی فقط و فقط توسط بلقیس استفاده شده بود 572 00:36:04,855 --> 00:36:06,986 بهش هشدار دادم و گفتم که بطری رو قایم کنه 573 00:36:06,987 --> 00:36:09,860 تا قدرتش به دست بقیه نیفته 574 00:36:15,300 --> 00:36:16,735 رفتم پیش مصطفی 575 00:36:16,736 --> 00:36:18,650 گلتن 576 00:36:18,651 --> 00:36:19,957 اسمش رو زمزمه کردم 577 00:36:24,614 --> 00:36:26,355 یکی رو فرستاد سراغش 578 00:36:28,748 --> 00:36:30,576 خیلی آسون بود 579 00:36:39,324 --> 00:36:41,543 به عنوان یه جن نسبت به سبک زندگی انسان‌ها 580 00:36:41,544 --> 00:36:43,328 بسیار کنجکاوم 581 00:36:44,329 --> 00:36:46,025 واسه همین، توی اوقات فراغتم 582 00:36:46,026 --> 00:36:49,508 واسه همین توی کاخ پرسه می‌زدم تا از اسرار و توطئه‌ها باخبر بشم 583 00:36:50,422 --> 00:36:51,944 و درمیان خواجه‌ها 584 00:36:51,945 --> 00:36:53,685 شهبانوها و محارم سلطان 585 00:36:53,686 --> 00:36:55,819 اول از همه «خرم» رو دیدم 586 00:36:56,776 --> 00:36:58,343 خرم خندان 587 00:37:06,873 --> 00:37:08,874 اون هم یک برده بود 588 00:37:08,875 --> 00:37:11,616 که از بین همه‌ی اون‌ها 589 00:37:11,617 --> 00:37:13,880 تبدیل به سوگلی سلطان شده بود 590 00:37:22,498 --> 00:37:26,109 سلیمان خردمند، جز خرم چشمش کسی رو نمی‌دید 591 00:37:26,110 --> 00:37:28,807 و سعی داشت که از سلطنت سلیمان 592 00:37:28,808 --> 00:37:32,943 در برابر مصطفی عزیز سلطان محافظت کنه تا روزی به پسران خودش برسه 593 00:37:35,815 --> 00:37:38,034 از این رو، برای شاهزاده 594 00:37:38,035 --> 00:37:39,819 بپاهایی گذاشته بود 595 00:37:49,916 --> 00:37:51,482 وقتی دیدم خرم 596 00:37:51,483 --> 00:37:55,486 استاد حقه و مکره 597 00:37:55,487 --> 00:37:59,361 نگران بودم که گلتن در دامش گرفتار بشه 598 00:38:05,367 --> 00:38:07,499 سعی کردم بهش هشدار بدم که مواظب باشه 599 00:38:09,414 --> 00:38:12,809 ولی اون از قبل، آرزوی دومش رو انتخاب کرده بود 600 00:38:12,961 --> 00:38:14,796 آرزو می‌کنم حامله بشم 601 00:38:14,921 --> 00:38:16,256 از مصطفی؟ 602 00:38:16,381 --> 00:38:17,424 لطفا نه 603 00:38:17,549 --> 00:38:19,634 آرزوی قلبیمه 604 00:38:19,759 --> 00:38:21,636 برآورده‌ش کن 605 00:38:21,761 --> 00:38:23,179 همین الان 606 00:38:23,305 --> 00:38:24,556 لطفا صبرکن 607 00:38:25,561 --> 00:38:27,650 چه اشتباهی 608 00:38:28,651 --> 00:38:30,782 چون در اون برهه‌ی زمانی 609 00:38:30,783 --> 00:38:33,045 سلیمان خدا بیامرز 610 00:38:33,046 --> 00:38:34,787 تضعیف شده بود 611 00:38:36,006 --> 00:38:38,703 جنگجوهاش معتقد بودن که داره آدم لطیفی می‌شه 612 00:38:38,704 --> 00:38:41,445 بیش‌تر به شعر علاقه داشت 613 00:38:41,446 --> 00:38:43,883 تا حکمرانی‌ای قدرتمندانه 614 00:38:59,203 --> 00:39:01,160 خرم متوجه شایعه‌هایی 615 00:39:01,161 --> 00:39:03,162 مبنی بر کودتای نظامی 616 00:39:03,163 --> 00:39:05,601 و به سلطنت رسوندن مصطفی شده بود 617 00:39:06,863 --> 00:39:08,516 شاهزاده، تبدیل به مهره سرباز 618 00:39:08,517 --> 00:39:11,520 در بازی بی‌پایان قدرت شده بود 619 00:39:23,749 --> 00:39:25,837 سلیمان یکم 620 00:39:25,838 --> 00:39:27,578 سلیمان فاتح 621 00:39:27,579 --> 00:39:30,451 ولینعمت و محافظ امپراتوری 622 00:39:30,452 --> 00:39:31,974 سلیمان پدر 623 00:39:31,975 --> 00:39:33,497 تنها تصمیمی رو به روش بود 624 00:39:33,498 --> 00:39:36,545 که می‌دونست قلبش رو می‌شکونه 625 00:39:43,595 --> 00:39:46,554 در همین حین، گلتن 626 00:39:46,555 --> 00:39:48,992 مخفی بودنش رو بیهوده دونست 627 00:39:52,648 --> 00:39:56,652 چون حامل بچه‌ی سلطان بعدی بود 628 00:40:02,658 --> 00:40:04,789 برخلاف تمام هشدارهام 629 00:40:04,790 --> 00:40:08,837 شکم و سینه‌های قلبمه‌ش رو به رخ همه کشید 630 00:40:08,838 --> 00:40:12,537 خبرش توی حرمسرا پیچید 631 00:40:18,674 --> 00:40:22,025 به سرعت دسیسه‌های وحشتناکی شکل گرفت 632 00:40:48,094 --> 00:40:50,574 شاهزاده مصطفی، در کمال معصومیت 633 00:40:50,575 --> 00:40:52,794 نزد پدرش حاضر شد 634 00:40:52,795 --> 00:40:55,580 تا وفاداریش رو ثابت کنه 635 00:40:55,749 --> 00:40:57,250 سلطانم 636 00:41:02,005 --> 00:41:03,131 ...پدر 637 00:41:06,548 --> 00:41:08,724 و جلادان منتظرش بودن 638 00:41:12,771 --> 00:41:14,729 با فریاد، از جان‌نثارانش که به شدت دوستش داشتن 639 00:41:14,730 --> 00:41:16,339 درخواست کمک کردن 640 00:41:16,340 --> 00:41:19,081 ولی از حنجره‌ش صدایی درنمی‌اومد و نفسش قطع شده بود 641 00:41:19,082 --> 00:41:21,780 اون هم توسط زه کمان پدرش 642 00:41:42,105 --> 00:41:43,976 گلتن 643 00:41:44,839 --> 00:41:46,466 دارن میان سراغت 644 00:41:47,050 --> 00:41:47,968 آرزو کن 645 00:41:48,552 --> 00:41:50,053 فقط یه آرزوی دیگه مونده 646 00:41:50,554 --> 00:41:51,429 چرا؟ 647 00:41:52,013 --> 00:41:52,973 گلتن 648 00:41:53,098 --> 00:41:55,267 دارن میان بکشنت 649 00:41:57,227 --> 00:41:58,603 شاهزاده ازم محافظت می‌کنه 650 00:41:58,728 --> 00:42:01,273 .دیگه کاری از دستش برنمیاد آرزو کن 651 00:42:01,731 --> 00:42:03,525 اتفاقا عاشقمه 652 00:42:03,650 --> 00:42:04,568 گلتن 653 00:42:04,693 --> 00:42:05,610 کشتنش 654 00:42:06,861 --> 00:42:07,904 مُرده دیگه 655 00:42:08,613 --> 00:42:10,907 تمام حامیانش مُردن 656 00:42:11,032 --> 00:42:12,784 ...خرم داره میاد سراغت 657 00:42:17,096 --> 00:42:18,662 یه آرزو بکن 658 00:42:18,663 --> 00:42:20,839 خودت رو نجات بده، گلتن 659 00:42:25,235 --> 00:42:27,976 اگه لب‌تر می‌کرد می‌تونست آزاد بشه 660 00:42:27,977 --> 00:42:31,675 و بچه‌ش رو درکمال امنیت به دنیا بیاره 661 00:42:31,676 --> 00:42:35,244 و من هم به قلمروی جن‌ها حلول می‌کردم 662 00:42:35,245 --> 00:42:37,639 ولی افتاد به دست قاتلین 663 00:42:39,336 --> 00:42:41,685 می‌خواستم با زور جلوشون رو بگیرم 664 00:42:41,686 --> 00:42:44,080 که یکی از پیروان ابلیس جلوم رو گرفت 665 00:42:52,407 --> 00:42:54,910 اینجا جایی نداری 666 00:42:59,080 --> 00:43:01,750 نمی‌تونی داستان زندگیش رو عوض کنی 667 00:43:04,669 --> 00:43:07,589 آگه آرزو نکنه 668 00:43:08,840 --> 00:43:11,426 بدبخت می‌شی 669 00:43:26,339 --> 00:43:27,427 گلتن 670 00:43:43,748 --> 00:43:46,708 آرزویی برای نجات خودش نکرد 671 00:43:48,057 --> 00:43:50,886 آرزویی نکرد که جفت‌مون نجات پیدا کنیم 672 00:43:58,241 --> 00:44:00,285 من هم دیگه تقریبا 673 00:44:00,286 --> 00:44:02,374 می‌شد گفت 674 00:44:02,375 --> 00:44:05,464 به خاطر آرزوی سومی که ازم طلب نشد 675 00:44:05,465 --> 00:44:08,032 اسیر این دنیا شده بودم 676 00:44:08,033 --> 00:44:09,686 متوجهی الان 677 00:44:09,687 --> 00:44:12,515 داستان زنی رو برام تعریف کردی 678 00:44:12,516 --> 00:44:14,778 که به‌خاطر آرزوهای احقاق شده‌ش بدبخت شده بود؟ 679 00:44:14,779 --> 00:44:17,433 بله، ولی عدم موفقیتش در تکمیل سه آرزوش 680 00:44:17,434 --> 00:44:19,740 من رو هم بدبخت کرد 681 00:44:19,741 --> 00:44:21,872 کس دیگه‌ای نمی‌تونست تکمیلش کنه؟ 682 00:44:21,873 --> 00:44:23,439 چنین امیدی داشتم 683 00:44:23,440 --> 00:44:25,310 و این بالاخره آزادت می‌کرد 684 00:44:25,311 --> 00:44:27,965 تنها امیدم همین بود 685 00:44:27,966 --> 00:44:30,141 ولی ناپدید شده بودی 686 00:44:30,142 --> 00:44:31,229 مثل یک روح 687 00:44:31,230 --> 00:44:33,057 با ناپدیدی پرسه می‌زدم 688 00:44:33,058 --> 00:44:34,319 و بطریت 689 00:44:34,320 --> 00:44:36,278 زیر سنگ‌های بی‌ثباتی که فقط گلتن مرحوم 690 00:44:36,279 --> 00:44:37,845 ازش خبرداشت، دفن شده بود 691 00:44:37,846 --> 00:44:39,761 آره، مخمصه‌ای بود برای خودش 692 00:44:41,327 --> 00:44:43,807 سعی کردم توجه یکی رو جلب کنم 693 00:44:43,808 --> 00:44:45,418 یکی که بتونه کمکم کنه 694 00:44:46,811 --> 00:44:48,464 خدا می‌دونه چه‌قدر تلاش کردم 695 00:44:48,465 --> 00:44:51,032 بو و تک تک قدم‌هاشون رو دنبال می‌کردم 696 00:44:51,033 --> 00:44:53,251 التماس می‌کردم و فریاد می‌زدم 697 00:44:53,252 --> 00:44:55,124 هرکاری کردم تا بکشونم‌شون سمت خودم 698 00:45:24,240 --> 00:45:27,938 و به مدت یک قرن این کار رو به طرز رقت انگیزی تکرار کردم 699 00:45:27,939 --> 00:45:31,203 و هروقت که ناامید می‌شدم از اراده‌م کاسته می‌شد 700 00:45:37,819 --> 00:45:39,950 بعدش در سال 1620 میلادی 701 00:45:39,951 --> 00:45:43,563 امید در قالب یک پسر شمشیر به دست به سمتم اومد 702 00:45:47,995 --> 00:45:50,415 [ دو برادر و یک ماده غول ] 703 00:45:50,440 --> 00:45:52,572 مراد 704 00:46:06,499 --> 00:46:08,153 مراد 705 00:46:16,409 --> 00:46:19,281 ‫یه نحوی،‌ این پسره من رو حس کرد 706 00:46:19,282 --> 00:46:22,198 تونستم به سمت سنگه ‫بکشونمش 707 00:47:11,290 --> 00:47:12,335 ‫ابراهیم! 708 00:47:12,988 --> 00:47:14,250 ‫گِل 709 00:47:16,295 --> 00:47:17,340 ‫مراد! 710 00:47:18,863 --> 00:47:20,516 ‫ابراهیم! 711 00:47:20,517 --> 00:47:22,126 ‫و در همان حین ‫که داشتن 712 00:47:22,127 --> 00:47:23,432 ‫من رو بدست می‌آوردن 713 00:47:23,433 --> 00:47:24,913 ‫مادرشون از راه رسید 714 00:47:27,306 --> 00:47:28,959 ‫اون اسمش کوسم بود 715 00:47:28,960 --> 00:47:31,179 ‫بیوه‌ی سلطان احمد یکم 716 00:47:31,180 --> 00:47:33,530 و پسرها به ترتیب وارث تخت بودن 717 00:47:36,402 --> 00:47:38,839 ‫موی روی پاهاش رو که دیدم 718 00:47:38,840 --> 00:47:41,580 فهمیدم که جایی در نسل مراد 719 00:47:41,581 --> 00:47:43,540 ‫قدرت جنی جریان داشت 720 00:47:44,497 --> 00:47:46,281 ‫همه جا دنبالش رفتم 721 00:47:46,282 --> 00:47:48,849 ‫قصد داشتم که به سنگ ‫برش گردونم 722 00:47:48,850 --> 00:47:51,895 ‫اما با رسیدن به 11 سالگی ‫به تخت پادشاهی می‌رسه 723 00:47:51,896 --> 00:47:53,984 ‫و تبدیل می‌شه ‫به سلطان احمد چهارم 724 00:47:53,985 --> 00:47:56,987 ‫و با رویارویی با دسیسه‌های همیشگی 725 00:47:56,988 --> 00:48:00,295 ‫بیشتر از این از دستش می‌دادم 726 00:48:00,296 --> 00:48:03,254 ‫در 20 سالگی، ارتشش ‫رو به جنگ فرستاد 727 00:48:03,255 --> 00:48:04,995 ‫در قفقاز و بین‌النهرین 728 00:48:04,996 --> 00:48:07,346 ‫در کنار افرادش جنگید 729 00:48:08,521 --> 00:48:10,958 ‫قصه‌هایی در وصف ‫کله‌شقیش گفته شده 730 00:48:10,959 --> 00:48:13,178 ‫حتی درمورد زندگی خودش 731 00:48:19,358 --> 00:48:22,231 ‫از دیدن دوباره‌اش ناامید شدم 732 00:48:23,623 --> 00:48:28,150 ‫امید یه هیولاست، آلیثیا ‫و من بازیچه‌ی دستش بودم 733 00:48:28,585 --> 00:48:29,977 ‫پس کشته شد؟ 734 00:48:29,978 --> 00:48:31,327 ‫توی جنگ نه 735 00:48:31,936 --> 00:48:33,197 ‫توی استانبول 736 00:48:33,198 --> 00:48:35,330 ‫کوسم باید از تخت محافظت می‌کرد 737 00:48:35,331 --> 00:48:37,158 ‫باید از ابراهیم حفاظت می‌کرد 738 00:48:37,159 --> 00:48:39,030 ‫- برادر کوچک؟ ‫- بله 739 00:48:42,555 --> 00:48:44,949 ‫اون آخرین بازمانده‌ی ‫نسل عثمانی بود 740 00:48:45,950 --> 00:48:48,257 ‫باید صاحب فرزندهای ذکور می‌شد 741 00:48:50,912 --> 00:48:55,438 ‫پس کوسم توی زندانی انداختش ‫که سرتاسر از پوست سمور ساخته شده بود 742 00:49:02,967 --> 00:49:04,576 ‫چه زندانی 743 00:49:04,577 --> 00:49:07,058 ‫زندانی که هرگز نمی‌خواست ترکش کنه 744 00:49:22,508 --> 00:49:24,945 ‫باعث هرزگی سلطنتی‌اش می‌شد 745 00:49:24,946 --> 00:49:27,599 ‫باور داشت که هرچقدر اندازه‌ی ‫بدن بزرگ‌تر باشه 746 00:49:27,600 --> 00:49:29,297 ‫لذت بیشتری نصیبش می‌شه 747 00:49:29,298 --> 00:49:33,257 ‫از این رو، کوسم به دنبال زیبایی‌هایی ‫شهوت‌انگیز و عظیم‌الجثه می‌رفت 748 00:49:33,258 --> 00:49:36,478 ‫و بر مسند او می‌آورد 749 00:49:36,479 --> 00:49:40,482 ‫سرنوشت من به شخصه ‫سر این فتیش عوض می‌شه 750 00:49:40,483 --> 00:49:41,745 ‫چطوری؟ 751 00:49:42,615 --> 00:49:44,052 ‫خواهی دید 752 00:50:14,473 --> 00:50:16,300 ‫مراد برگشته 753 00:50:16,301 --> 00:50:18,172 ‫گرچه به عنوان پیروز ‫بازگشته 754 00:50:18,173 --> 00:50:20,784 ‫اما نتونست خون جامه‌اش رو پاک کنه 755 00:50:21,785 --> 00:50:24,483 ‫جنگ روحش را عمیقاً فاسد کرده بود 756 00:50:44,373 --> 00:50:46,243 منتظر موندم تا تنها شه 757 00:50:46,244 --> 00:50:49,420 ‫قصد داشتم برش گردونم ‫سمت سنگ 758 00:50:49,421 --> 00:50:52,597 ‫ببخشید که حرفت رو قطع می‌کنم ‫اما سوالی برام پیش اومده 759 00:50:52,598 --> 00:50:54,643 ‫واسه‌ت مهم بود ‫که چنین مردی 760 00:50:54,644 --> 00:50:56,211 ‫چه آرزویی می‌تونه داشته باشه؟ 761 00:50:56,646 --> 00:50:58,516 ‫چنین انسان سیری‌ناپذیری 762 00:50:58,517 --> 00:51:00,344 ‫نه 763 00:51:00,345 --> 00:51:02,303 ‫حتی اگه آرزوهای ‫به شدت پلیدی داشته باشه؟ 764 00:51:02,304 --> 00:51:03,826 ‫اگه به آزادی من منجر می‌شد ‫نه 765 00:51:03,827 --> 00:51:07,700 ‫حقیقت اینه ‫که اون افکار دیگه‌ای در سرش داشت 766 00:51:09,354 --> 00:51:11,660 معتقد بود که آسیب‌ناپذیره 767 00:51:11,661 --> 00:51:16,057 ‫و واسه‌ی حکمرانی ابدی ‫باید از شر تمام رقباش خلاص می‌شد 768 00:51:21,499 --> 00:51:24,461 ‫چرا می‌خوای خون الکی بریزی، شیر من؟ 769 00:51:29,113 --> 00:51:30,201 ‫ابراهیم 770 00:51:33,509 --> 00:51:34,727 ‫ابراهیم 771 00:52:00,163 --> 00:52:02,540 ‫داداش بزرگه... 772 00:52:11,508 --> 00:52:13,134 ‫اون بچه‌ست 773 00:52:14,469 --> 00:52:16,263 ‫آخه اون چطور بخواد فرمانروایی کنه؟ 774 00:52:36,615 --> 00:52:38,921 ‫کوسم باید جلوی اون رو می‌گرفت 775 00:52:38,922 --> 00:52:41,184 ‫به نحوی ‫باید می‌توانست تمایلات دیگری 776 00:52:41,185 --> 00:52:43,840 ‫رو جایگزین خون‌خواری اون کنه 777 00:52:48,932 --> 00:52:52,196 ‫در ابتدا، ترتیب داد ‫که همیشه مست بماند 778 00:52:54,285 --> 00:52:56,199 ‫سپس کاری بسیار زیرکانه انجام داد 779 00:52:56,200 --> 00:52:57,680 ‫کاری که ممکنه ازش خوشت بیاد 780 00:53:03,816 --> 00:53:05,295 ‫اون افرادی رو فرستاد 781 00:53:05,296 --> 00:53:07,646 ‫تا از سرتاسر امپراتوری 782 00:53:08,473 --> 00:53:10,649 ‫بهترین داستان‌گوها رو پیدا کنن 783 00:53:29,842 --> 00:53:31,974 ‫اون‌هایی که موجب رضایت نبودن 784 00:53:31,975 --> 00:53:35,326 ‫از ترس پا به فرار می‌گذاشتن ‫یا قربانی بی‌تابی اون می‌شدن 785 00:53:45,554 --> 00:53:47,337 ‫فقط یکی بود 786 00:53:47,338 --> 00:53:49,471 ‫که قابلیت مسحور کردن اون رو داشت 787 00:53:51,255 --> 00:53:53,604 ‫تا با قصه‌هاش اون رو آروم کنه 788 00:53:53,605 --> 00:53:56,521 ‫تا اون رو مشتاق ‫شنیدن‌شون کنه 789 00:54:18,021 --> 00:54:20,023 ‫اون تنها دوست‌شه 790 00:54:22,547 --> 00:54:25,594 ‫و این دوستی ‫تبدیل به عشق شد 791 00:54:27,552 --> 00:54:29,684 ‫از اون‌جایی که کار دیگه‌ای نداشتم که انجام بدم 792 00:54:29,685 --> 00:54:31,207 ‫شکرگزارانه گوش می‌سپردم 793 00:54:31,208 --> 00:54:34,385 ‫چون من هم دوست داشتم ‫که غرق در قصه‌هاش شم 794 00:54:39,695 --> 00:54:41,652 ‫وقتی پیرمرده مرد 795 00:54:41,653 --> 00:54:44,002 ‫تمام اهالی قصر ‫پا به فرار در خیابان گذاشتن 796 00:54:44,003 --> 00:54:48,051 ‫چون می‌ترسیدن که غم مراد ‫دوباره باعث خون‌ریزی شه 797 00:54:52,577 --> 00:54:57,495 ‫اما اون فقط نشست و ضجه زد ‫و شراب‌خواری کرد تا خالی شه 798 00:55:23,782 --> 00:55:26,437 ‫و بردباری من ‫به فرجامش رسید 799 00:55:27,569 --> 00:55:29,004 ‫چون در اون وضعیت 800 00:55:29,005 --> 00:55:31,354 ‫بالاخره قادر بودم ‫توجهش رو جلب کنم 801 00:55:31,355 --> 00:55:34,314 ‫و برگردونمش سمت ‫حمام مخفی 802 00:55:34,315 --> 00:55:35,880 ‫می‌دونم ماجرا به کدوم سمت پیش می‌ره 803 00:55:35,881 --> 00:55:38,492 ‫این‌قدر ضعیف شد که نتونست سنگ رو برداره 804 00:55:38,493 --> 00:55:41,104 ‫این‌قدر ضعیف شد ‫که حتی چفت رو هم نتونست برداره 805 00:55:43,715 --> 00:55:47,023 ‫سپس رفت و اون‌قدر شراب خورد ‫که به خواب ابدی رفت 806 00:55:47,632 --> 00:55:48,937 ‫وای! 807 00:55:48,938 --> 00:55:50,721 ‫و من موندم و خودم 808 00:55:50,722 --> 00:55:53,071 ‫و به فراموشی سپرده شدم 809 00:55:53,072 --> 00:55:55,596 ‫و هیچ‌کس نبود که صدام رو بشنوه 810 00:55:55,597 --> 00:55:58,947 ‫هیچ‌کس که من رو بشناسه ‫من رو درک کنه یا حس کنه 811 00:55:58,948 --> 00:56:01,342 ‫تصورش رو نمی‌تونی کنی 812 00:56:04,388 --> 00:56:06,347 ‫راستش می‌تونم 813 00:56:07,348 --> 00:56:09,741 ‫شدت تنهایی رو درک می‌کنی؟ 814 00:56:10,568 --> 00:56:12,614 ‫چه فشاری می‌تونه داشته باشه؟ 815 00:56:12,831 --> 00:56:14,832 ‫می‌تونم 816 00:56:14,833 --> 00:56:17,487 ‫ما فقط در صورتی وجود داریم ‫که واسه دیگران واقعی باشیم 817 00:56:17,488 --> 00:56:18,662 ‫موافقی؟ 818 00:56:18,663 --> 00:56:19,924 ‫بله 819 00:56:19,925 --> 00:56:22,579 ‫پس این سرنوشت ماست ‫آلیثیا 820 00:56:22,580 --> 00:56:25,713 ‫اگه هیچ آرزویی نکنی 821 00:56:25,714 --> 00:56:27,454 ‫من بین جهان‌ها گرفتار می‌شم 822 00:56:27,455 --> 00:56:30,545 ‫و تا ابدیت ‫نامرئی و تنها باقی می‌مونم 823 00:56:32,851 --> 00:56:34,418 ‫آرزو کن، آلیثیا 824 00:56:35,463 --> 00:56:37,378 ‫خواسته‌ی دلت رو طلب کن 825 00:56:45,168 --> 00:56:49,171 ‫اگه به جای تو بودم ‫محتاط‌تر از این می‌بودم 826 00:56:49,172 --> 00:56:51,434 ‫ظاهراً تونستی راه فرارت رو پیدا کنی 827 00:56:51,435 --> 00:56:52,696 ‫حالا کم و بیش 828 00:56:52,697 --> 00:56:54,045 ‫کم‌کم دارم فکر می‌کنم ‫که در حضور 829 00:56:54,046 --> 00:56:55,134 ‫یه حقه‌باز قرار دارم 830 00:56:57,049 --> 00:56:59,703 ‫اون‌طوری خیلی بهتر بود 831 00:56:59,704 --> 00:57:01,575 ‫کارم خیلی آسون‌تر بود 832 00:57:01,576 --> 00:57:04,447 ‫اما حقیقت اینه ‫که من احمقی بیش نیستم 833 00:57:04,448 --> 00:57:07,058 ‫که به طرز غیرمعقولی ‫بدشانس بوده 834 00:57:07,059 --> 00:57:09,975 ‫خب، در این مورد ‫باید حرفت رو باور کنم 835 00:57:19,724 --> 00:57:20,724 ‫خب؟ 836 00:57:23,685 --> 00:57:27,078 ‫به گمانم ابراهیم می‌شه سلطان؟ 837 00:57:27,079 --> 00:57:31,649 ‫ابراهیم رو باید به زور ‫به تخت پادشاهی می‌کشوندن 838 00:57:32,078 --> 00:57:33,371 ‫مادر! 839 00:57:34,289 --> 00:57:35,332 ‫مادر! 840 00:57:48,710 --> 00:57:50,754 ‫اون یکی از صیغه‌ای‌هاش رو 841 00:57:50,755 --> 00:57:52,495 ‫به عنوان حاکم دمشق انتخاب کرد 842 00:57:52,496 --> 00:57:55,019 ‫اسمش شکر قلنبه‌ست 843 00:57:55,020 --> 00:57:57,153 ‫ابراهیم از هر نظر ‫اون رو بیشتر از همه دوست داره 844 00:57:59,111 --> 00:58:01,025 ‫اگه آزاد نبود همه جا بچرخه 845 00:58:01,026 --> 00:58:03,941 ‫هیچ‌وقت حمام مخفی رو پیدا نمی‌کرد 846 00:58:03,942 --> 00:58:06,161 ‫اگه تصمیم نمی‌گرفت ‫که حمام کنه 847 00:58:06,162 --> 00:58:08,642 ‫آب حمام از لبه‌ها بیرون نمی‌زد 848 00:58:08,643 --> 00:58:09,947 ‫اگه دست و پا چلفتی نبود 849 00:58:09,948 --> 00:58:11,558 ‫و حین راه رفتن سُر نمی‌خورد 850 00:58:11,559 --> 00:58:13,822 ‫که سنگ رو بشکنه 851 00:58:14,823 --> 00:58:17,173 ‫- بطری من پیدا نمی‌شد ‫- بله که این‌طور 852 00:58:34,712 --> 00:58:37,975 ‫راستش رو بخوای ‫باید موقرتر می‌بودم 853 00:58:37,976 --> 00:58:40,718 ‫اما با بی‌مبالاتی شروع کردم ‫به التماس کردن 854 00:58:40,814 --> 00:58:43,316 ‫خواهش می‌کنم بانوی گرامی... ‫در وضعیت بغرنجی هستم 855 00:58:43,441 --> 00:58:45,569 ‫عاجزم. باید من رو کمک کنین 856 00:58:46,152 --> 00:58:47,170 ‫بو می‌دی 857 00:58:47,195 --> 00:58:48,196 ‫آرزو کنین 858 00:58:48,697 --> 00:58:49,698 ‫هر چی که می‌خواین 859 00:58:49,823 --> 00:58:51,366 ‫هر آرزویی که دارین! 860 00:58:51,491 --> 00:58:54,077 ‫من با جن گمراه‌کننده کاری ندارم 861 00:58:54,202 --> 00:58:55,954 ‫به چیزی تمایل ندارین؟ 862 00:58:56,246 --> 00:58:58,081 ‫مگه می‌شه! ‫آرزو کنین! 863 00:58:58,206 --> 00:59:01,710 ‫بگین! بهم بگین! همین الان! 864 00:59:07,571 --> 00:59:09,050 ‫«ای کاش می‌گشتی» 865 00:59:09,051 --> 00:59:12,054 ‫«توی بطریت، کف تنگه‌ی بسفر» 866 00:59:15,013 --> 00:59:16,318 ‫پس این‌طور شد 867 00:59:16,319 --> 00:59:18,887 ‫که افتادم به دستان ‫محتاط تو 868 00:59:21,280 --> 00:59:23,238 ‫انگار نمی‌تونیم ‫از دست هم در بریم 869 00:59:23,239 --> 00:59:25,546 ‫اختیار من دست توئه 870 00:59:31,943 --> 00:59:33,075 ‫این آرزو کردن... 871 00:59:34,903 --> 00:59:37,034 ‫عملی پرخطره 872 00:59:37,035 --> 00:59:39,863 ‫«آرزو کردن» عواقب نامحدودی داره 873 00:59:39,864 --> 00:59:40,995 ‫نه صرفاً 874 00:59:40,996 --> 00:59:42,039 ‫همه‌شون توی قصه‌های خودتن 875 00:59:42,040 --> 00:59:43,127 ‫می‌دونم، اما... 876 00:59:43,128 --> 00:59:44,738 ‫می‌گی حقه‌باز نیستی 877 00:59:44,739 --> 00:59:48,132 ‫و می‌گی من و تو نویسنده‌های ‫این داستان هستیم 878 00:59:48,133 --> 00:59:51,179 ‫اما من قادر نیستم ‫خودم رو ازش خارج کنم 879 00:59:51,180 --> 00:59:52,441 ‫درسته 880 00:59:52,442 --> 00:59:56,184 ‫چرا برنمی‌گردی توی بطریت 881 00:59:56,185 --> 00:59:57,925 ‫و من بدمش به یه شخص ‫زودباورتر؟ 882 00:59:57,926 --> 01:00:00,884 ‫یکی که عاجزتر باشه. ‫طمع بیشتری داشته باشه 883 01:00:00,885 --> 01:00:02,059 ‫من برنمی‌گردم توی بطری 884 01:00:02,060 --> 01:00:03,147 ‫چرا؟ 885 01:00:03,148 --> 01:00:04,975 ‫من برنمی‌گردم توی بطری 886 01:00:04,976 --> 01:00:06,977 ‫خب من هم سه تا آرزو نمی‌کنم 887 01:00:06,978 --> 01:00:09,153 ‫پس داری من رو به فراموشی می‌فرستی 888 01:00:09,154 --> 01:00:10,633 ‫تو غیرممکنی 889 01:00:10,634 --> 01:00:12,635 ‫تو هم داری سرم رو درد میاری 890 01:00:12,636 --> 01:00:14,332 ‫بسیارخب 891 01:00:14,333 --> 01:00:16,900 ‫این کار رو می‌کنم. ‫سه تا آرزو می‌کنم 892 01:00:16,901 --> 01:00:18,032 ‫- می‌کنم ‫- قبل از مرگت؟ 893 01:00:18,033 --> 01:00:19,816 ‫همین الان. ‫یکی پس از دیگری 894 01:00:19,817 --> 01:00:21,035 ‫- آماده‌ای؟ ‫- اوهوم 895 01:00:21,036 --> 01:00:23,734 ‫شماره‌ی یک. آرزو می‌کنم ‫سردردت از بین بره 896 01:00:26,737 --> 01:00:28,346 ‫شماره‌ی دو 897 01:00:28,347 --> 01:00:30,306 ‫آرزوی یه جرعه از این چای رو می‌کنم 898 01:00:32,743 --> 01:00:35,789 ‫و در نهایت، ‫آخرین آرزوم یکی دیگه از ایناست 899 01:00:35,790 --> 01:00:37,138 ‫من رو به سخره گرفتی 900 01:00:37,139 --> 01:00:38,835 ‫سه آرزو، کاملاً ساده 901 01:00:38,836 --> 01:00:39,967 ‫و به طور نظری ‫بی‌خطر 902 01:00:39,968 --> 01:00:42,056 ‫من دقیقاً واسه این توسط سلیمان ‫زندانی شدم 903 01:00:42,057 --> 01:00:44,711 ‫که خواسته‌ی قلبیم رو فریاد زدم 904 01:00:44,712 --> 01:00:47,627 ‫تنها با برآورده کردن خواسته‌ی تو ‫می‌تونم آزاد بشم 905 01:00:47,628 --> 01:00:49,063 ‫بله، تشابه قشنگیه 906 01:00:49,064 --> 01:00:50,630 ‫اما موضوع اینه که 907 01:00:50,631 --> 01:00:53,415 ‫من حتی به‌خاطر جونم ‫هم نمی‌تونم یه آرزوی مطلوب داشته باشم 908 01:00:53,416 --> 01:00:54,895 ‫و تو ازم سه تا آرزو می‌خوای 909 01:00:54,896 --> 01:00:57,158 ‫حیاتی در پیکر تو هست؟ ‫اصلاً زنده‌ای؟ 910 01:00:57,159 --> 01:00:58,986 ‫می‌دونی، در بعضی فرهنگ‌ها 911 01:00:58,987 --> 01:01:00,727 ‫نبود تمایلات ‫به معنی روشن‌فکریه 912 01:01:00,728 --> 01:01:02,946 ‫پس تو یه زاهد ابلهی 913 01:01:02,947 --> 01:01:05,209 ‫اگه راضی‌ام ‫چرا تقدیر رو دستکاری کنم؟ 914 01:01:05,210 --> 01:01:06,646 ‫و یه بزدلی 915 01:01:06,647 --> 01:01:07,995 ‫تحریکم نکن 916 01:01:07,996 --> 01:01:09,953 ‫هیچ انسان، رشته ‫یا جنی وجود نداره 917 01:01:09,954 --> 01:01:11,215 ‫که فرصت برآورده شدن 918 01:01:11,216 --> 01:01:12,869 ‫عمیق‌ترین خواسته‌ش ‫رو غنیمت نشمره 919 01:01:12,870 --> 01:01:14,349 ‫و من گیر اونی افتادم 920 01:01:14,350 --> 01:01:15,872 ‫که مدعیه کلا هیچ آرزویی نداره 921 01:01:15,873 --> 01:01:17,395 ‫آلیثا بینی، تو دروغ‌گویی! 922 01:01:17,396 --> 01:01:20,703 ‫راستش رو بخوای، کم‌کم دارم ‫آرزو می‌کنم که هرگز هم‌دیگه رو ندیده بودیم 923 01:01:20,704 --> 01:01:22,009 ‫نه! نیت! 924 01:01:22,010 --> 01:01:23,185 ‫این حرف رو نزن! 925 01:01:54,259 --> 01:01:55,347 ‫پس... 926 01:01:56,871 --> 01:01:59,003 ‫قبلاً همین اتفاق سرت اومد 927 01:02:00,352 --> 01:02:02,223 ‫و اتفاق بدی بوده 928 01:02:02,224 --> 01:02:04,182 ‫بد بود 929 01:02:05,401 --> 01:02:07,445 ‫تلخ بود 930 01:02:07,446 --> 01:02:09,797 ‫ظالمانه‌ترین آرزوی ممکن بود 931 01:02:11,799 --> 01:02:14,715 ‫باری دیگر به‌خاطر ‫حماقت بدبخت شدی 932 01:02:16,151 --> 01:02:18,414 ‫من به‌خاطر یه نابغه اینجام 933 01:02:19,154 --> 01:02:20,808 ‫این سری کی بوده؟ 934 01:02:21,983 --> 01:02:23,419 ‫اسمش زفیر بود 935 01:02:25,508 --> 01:02:29,381 ‫چنین شگفتی‌ای ‫کمتر بین انسان‌ها دیده می‌شه 936 01:02:30,469 --> 01:02:33,255 ‫اما به‌خاطر نادانی اون ‫الان اینجایی 937 01:02:36,345 --> 01:02:40,131 ‫من به برآمد زفیر ‫این‌طور دچار شدم 938 01:02:42,394 --> 01:02:43,786 ‫و این داستانیه 939 01:02:43,787 --> 01:02:47,050 ‫که تمام مدت از تعریف کردنش ‫طفره می‌رفتی 940 01:02:47,051 --> 01:02:50,751 ‫این داستانیه که حتی برای تعریف واسه خودم ‫هم ازش طفره می‌رم 941 01:02:56,065 --> 01:03:00,065 ‫برآمد زفیر 942 01:03:02,545 --> 01:03:04,938 ‫زفیر یه بچه‌ی سرراهی بود 943 01:03:04,939 --> 01:03:07,506 ‫که در دوازده سالگی ‫به ازدواج تاجری ثروتمند دراومد 944 01:03:09,117 --> 01:03:11,335 ‫اون خیلی ازش مسن‌تر بود ‫و مهربان 945 01:03:11,336 --> 01:03:16,819 ‫اگه نگه داشتن یه نفر مثل پرنده توی قفس ‫رو مهربانی بدونی 946 01:03:16,820 --> 01:03:19,474 ‫دو همسر مسن‌تر بودن ‫که از زفیر خوش‌شون نمی‌اومد 947 01:03:19,475 --> 01:03:21,346 ‫و اصلاً باهاش صحبت نمی‌کردن 948 01:03:39,234 --> 01:03:41,148 ‫همه، من‌جمله ندیمه‌هاشون 949 01:03:41,149 --> 01:03:42,803 ‫انگار زفیر رو مسخره می‌کردن 950 01:03:55,990 --> 01:03:59,079 ‫اون نه آداب معاشرت بلد بود ‫نه علمی داشت 951 01:03:59,080 --> 01:04:00,994 ‫از زیبایی عجیبی هم برخوردار نبود 952 01:04:00,995 --> 01:04:03,954 ‫و بدون این‌که دلیلش رو بدونه ‫عصبانی بود 953 01:04:18,316 --> 01:04:21,188 ‫به تدبیر سرنوشت ‫بطری من در قالب ابراز علاقه‌ای 954 01:04:21,189 --> 01:04:24,540 ‫از جانب همسرش ‫رسید دستش 955 01:04:29,588 --> 01:04:32,634 ‫و وقتی معاشقه‌شون به پایان رسید 956 01:04:32,635 --> 01:04:34,114 ‫و زفیر بالاخره تنها شد 957 01:04:34,115 --> 01:04:36,204 ‫تونست با دقت بازش کنه 958 01:04:45,914 --> 01:04:50,914 ‫[مرحله‌ی یک] ‫[امواج الکترومغناطیسی] 959 01:04:51,282 --> 01:04:54,282 ‫[مرحله‌ی دو] ‫[تبخیر] 960 01:04:55,224 --> 01:04:58,224 ‫[مرحله‌ی سه] ‫[ذرات اندامی] 961 01:04:58,598 --> 01:05:02,598 ‫[مرحله ی چهار] ‫[شکل‌گیری اندام‌ها] 962 01:05:07,409 --> 01:05:10,063 ‫طوری بود ‫که انگار انتظارم رو داشت 963 01:05:10,064 --> 01:05:13,196 ‫فوراً فهمیدم ‫که باهوشه 964 01:05:13,197 --> 01:05:17,070 ‫و فهمیده که دلم لک زده 965 01:05:17,071 --> 01:05:19,289 ‫واسه آزادی و گفتگو 966 01:05:19,290 --> 01:05:22,031 ‫مثل تو ‫قصه‌ام رو براش تعریف کردم 967 01:05:22,032 --> 01:05:26,296 ‫و اون خودش رو با اشیایی که ساخته بود ‫به من لو داد 968 01:05:26,297 --> 01:05:28,256 ‫گل 969 01:06:03,508 --> 01:06:04,640 ‫گل 970 01:06:15,607 --> 01:06:17,347 ‫اون می‌تونست ‫مثل داوینچی نابغه 971 01:06:17,348 --> 01:06:19,262 ‫که نظریه‌های پروازانه‌ش 972 01:06:19,263 --> 01:06:20,655 ‫سوژه‌ی صحبت پادشاهان 973 01:06:20,656 --> 01:06:23,224 ‫و سلاطین بوده ‫در یادها بمونه 974 01:06:25,095 --> 01:06:28,403 ‫اون هنرمند زبردستی بود ‫اما کسی هنرش رو ندید 975 01:06:34,583 --> 01:06:37,280 ‫اون بهم گفت که قدرت زیاد 976 01:06:37,281 --> 01:06:39,500 ‫آزارش می‌داده 977 01:06:39,501 --> 01:06:41,285 ‫فکر کرد که ساحره بشه 978 01:06:42,417 --> 01:06:44,287 ‫اما گفت که اگه مرد بود 979 01:06:44,288 --> 01:06:48,117 ‫هوشمندیش توسط عموم ‫پذیرفته می‌شد 980 01:06:48,118 --> 01:06:50,467 ‫اون زنی بود ‫مشتاق به یادگیری 981 01:06:50,468 --> 01:06:53,732 ‫و من خبر داشتم ‫که اولین آرزوش چیه 982 01:06:55,976 --> 01:06:57,227 ‫من دانایی می‌خوام 983 01:06:57,936 --> 01:06:59,354 ‫آرزو دارم که تمام... 984 01:06:59,479 --> 01:07:00,981 ‫علومی رو که 985 01:07:01,106 --> 01:07:03,441 ‫کاربردیه 986 01:07:04,067 --> 01:07:08,196 ‫و زیباست و حقیقی ‫بدست بیارم 987 01:07:11,315 --> 01:07:12,750 ‫و برآورده کردن آرزوش 988 01:07:12,751 --> 01:07:14,623 ‫موجب خوشحالیم بود 989 01:07:43,695 --> 01:07:47,263 ‫پس من بهش تاریخ، فلسفه 990 01:07:47,264 --> 01:07:48,699 ‫زبان و شاعری یاد دادم 991 01:07:48,700 --> 01:07:51,354 ‫من بهش نجوم و ریاضیات یاد دادم 992 01:07:51,355 --> 01:07:53,530 ‫که موجب سعادتش بود 993 01:07:53,531 --> 01:07:56,098 ‫واسه‌ش کتاب و دست‌نوشته آوردم 994 01:07:56,099 --> 01:07:59,450 ‫که بین مجموعه‌ی بطری‌هاش قایم کردیم 995 01:08:19,862 --> 01:08:21,863 ‫صباح... 996 01:08:21,864 --> 01:08:23,344 ‫صباح... 997 01:08:41,231 --> 01:08:43,276 ‫همیشه می‌تونست ‫از یه شیشه‌ی قرمز رنگ 998 01:08:43,277 --> 01:08:45,452 ‫ارسطو رو ببینه 999 01:08:45,453 --> 01:08:48,237 ‫و اقلیدس رو از یه بطری سبز 1000 01:08:48,238 --> 01:08:50,631 ‫فیثاغورس، اسپینوزا 1001 01:08:50,632 --> 01:08:53,504 ‫بدون اینکه به من نیاز داشته باشه ‫تا تجسیم‌شون کنم 1002 01:09:03,732 --> 01:09:06,125 ‫ما کل جهان رو در اتاقش داشتیم 1003 01:09:06,126 --> 01:09:09,129 ‫و من دلباخته‌ش شدم 1004 01:09:12,784 --> 01:09:16,875 ‫سعادت من بود ‫که اون رو شاد کنم 1005 01:09:18,616 --> 01:09:19,922 ‫تا شکوفا شدنش رو ببینم 1006 01:09:21,706 --> 01:09:24,231 ‫و اون در هر زمینه شکوفا شد 1007 01:09:24,622 --> 01:09:26,146 ‫همه جانبه 1008 01:09:37,244 --> 01:09:38,679 ‫شروغ کرد به مخالفت 1009 01:09:38,680 --> 01:09:40,768 ‫با کوچک‌ترین رفتارهای ‫فرمان‌بردارانه‌ای 1010 01:09:40,769 --> 01:09:42,335 ‫که همسرش می‌خواست 1011 01:09:42,336 --> 01:09:45,555 ‫چون چنان مهارتی ‫در هنر عشق پیدا کرده بود 1012 01:09:45,556 --> 01:09:47,209 ‫که از دسترس هر انسانی 1013 01:09:47,210 --> 01:09:49,386 ‫که با جن معاشقه نکرده ‫خارج بود 1014 01:10:07,317 --> 01:10:10,407 ‫هوس‌های آن مرد برای او ‫وسواس‌گونه شد 1015 01:10:10,670 --> 01:10:12,756 ‫حالت خوبه؟ 1016 01:10:20,678 --> 01:10:22,331 ‫و وقتی آن مرد به سراغش می‌آمد 1017 01:10:22,332 --> 01:10:26,683 ‫اتاقش رو ترک ‫و به آسمان‌ها سفر می‌کردم 1018 01:10:26,684 --> 01:10:30,427 ‫کوه‌ها ‫و اقیانوس‌ها رو دیدم... 1019 01:10:31,385 --> 01:10:33,386 ‫چهارپایان جنگل رو دیدم 1020 01:10:33,387 --> 01:10:35,953 ‫در جایی که هیچ انسانی قدم نمی‌گذاره 1021 01:10:35,954 --> 01:10:40,001 ‫و به هنگام بازگشت ‫اون انتظارم رو می‌کشید 1022 01:10:40,002 --> 01:10:43,918 ‫روزم رو براش تعریف می‌کردم ‫و از شادی از هوش می‌رفت 1023 01:10:43,919 --> 01:10:45,920 ‫همچنین ناامیدی 1024 01:10:45,921 --> 01:10:49,532 ‫چرا آرزو نمی‌کرد آزاد باشه؟ 1025 01:10:49,533 --> 01:10:52,927 ‫چیزی وجود داشت ‫که براش از اهمیت بیشتری برخوردار بود 1026 01:10:52,928 --> 01:10:55,408 ‫«ریاضیاتی» ابداع کرده بود 1027 01:10:55,409 --> 01:10:58,585 ‫زبانی برای توجیه نیروهایی 1028 01:10:58,586 --> 01:11:01,718 ‫که فضا و زمان و ماده را پدید می‌آورند 1029 01:11:01,719 --> 01:11:03,372 ‫اون پرومیتوسی بود ‫شجاع 1030 01:11:03,373 --> 01:11:05,635 ‫اما نمی‌تونست این معما رو حل کنه 1031 01:11:05,636 --> 01:11:07,724 ‫و دنبال کلیدی بود 1032 01:11:07,725 --> 01:11:10,728 ‫برای گشودن ادراکش 1033 01:11:21,522 --> 01:11:25,438 ‫پس از آرزوی دومش استفاده کرد 1034 01:11:25,439 --> 01:11:29,007 ‫یادش دادم مثل جن‌ها خواب ببینه ‫در بیداری 1035 01:12:00,691 --> 01:12:04,607 ‫و از این روش ‫راه‌حل‌ها به ذهنش رسیدن 1036 01:12:04,608 --> 01:12:08,350 ‫اون قادر بود ‫قدرت‌هایی نامرئی رو توصیف کنه 1037 01:12:08,351 --> 01:12:11,571 ‫میدان‌های الکترومغناطیسی ‫و نیروهایی... 1038 01:12:11,572 --> 01:12:14,704 ‫همون چیزهایی ‫که اجنه ازش ساخته شدن 1039 01:12:14,705 --> 01:12:16,445 ‫شما الکترومغناطیسی هستین؟ 1040 01:12:16,446 --> 01:12:20,494 ‫همون‌طور که شما از خاکین ‫من از آتش نامتراکم‌ام 1041 01:12:21,364 --> 01:12:23,800 ‫و وقتی باردار شد 1042 01:12:23,801 --> 01:12:26,107 ‫خوشحالی من رو فرا گرفت 1043 01:12:26,108 --> 01:12:28,370 ‫چون می‌دونستم باعث تحکیم‌مون می‌شه 1044 01:12:28,371 --> 01:12:29,894 ‫بچه‌ی تو رو باردار بود؟ 1045 01:12:30,721 --> 01:12:33,681 ‫فرزندی ‫از خاک و آتش 1046 01:12:35,639 --> 01:12:37,640 ‫پس کجای کار خراب شد؟ 1047 01:12:37,641 --> 01:12:39,643 ‫آلیثا، من عاشقش بودم 1048 01:12:40,644 --> 01:12:42,384 ‫عاشق شوق ذهنش بودم 1049 01:12:42,385 --> 01:12:43,516 ‫عاشق خشمش 1050 01:12:43,517 --> 01:12:44,647 ‫عاشق قدرتش 1051 01:12:44,648 --> 01:12:47,695 ‫عاشق اینکه اخم‌هاش ‫رو به لبخند تبدیل کنم 1052 01:12:49,436 --> 01:12:51,915 ‫از بلقیس هم بیشتر عاشقش بودم 1053 01:12:51,916 --> 01:12:53,482 ‫از آزادی خودت هم بیشتر؟ 1054 01:12:53,483 --> 01:12:54,962 ‫بله 1055 01:12:54,963 --> 01:12:58,487 ‫بالاترین آرزو این شد ‫که نگهش دارم 1056 01:12:58,488 --> 01:13:00,620 ‫که زندانیش باقی بمونم 1057 01:13:00,621 --> 01:13:05,365 ‫اندیشه‌ی آزاد شدن ‫دلم رو آزرده‌خاطر می‌کرد 1058 01:13:10,370 --> 01:13:14,374 ‫جلوش رو گرفتم تا نکنه ‫آرزوی سومی هم بکنه 1059 01:13:14,678 --> 01:13:16,114 ‫وای خدایا 1060 01:13:19,770 --> 01:13:21,598 ‫گند کاری شد 1061 01:13:23,034 --> 01:13:26,036 ‫کم‌کم من رو متهم کرد ‫که مثل شوهرش 1062 01:13:26,037 --> 01:13:27,778 ‫اسیرش کردم 1063 01:13:29,824 --> 01:13:33,000 ‫سعی کردم جبران کنم 1064 01:13:33,001 --> 01:13:36,657 ‫که طلب بخشش کنم ‫که خودم رو توی بطری بندازم 1065 01:13:37,571 --> 01:13:39,136 ‫تا حبس بشم 1066 01:13:39,137 --> 01:13:41,575 ‫تا بتونه قدرت بیشتری بر من داشت هباشه 1067 01:13:54,196 --> 01:13:56,937 ‫تا در بطری به هیچی تبدیل بشم 1068 01:13:56,938 --> 01:13:58,592 ‫حاضر بودم بخاطرش این کار رو انجام بدم 1069 01:13:59,506 --> 01:14:03,117 ‫و هربار، باعث تسلیش می‌شد 1070 01:14:03,118 --> 01:14:06,729 ‫هر بار ‫به جز بار آخر 1071 01:14:06,730 --> 01:14:11,473 ‫وقتی که ناگهان مانند رعد و برقی ‫در طوفان 1072 01:14:11,474 --> 01:14:14,476 ‫شروع به گریه و زاری کرد ‫و گفت 1073 01:14:14,477 --> 01:14:17,567 ‫«ای کاش که تو رو از یادم می‌رفت» 1074 01:14:23,051 --> 01:14:25,749 ‫و همین اتفاق افتاد ‫در یک لحظه 1075 01:14:30,841 --> 01:14:33,756 ‫اون بیرون بود ‫و من داخل 1076 01:14:33,757 --> 01:14:35,498 ‫من رو به فراموشی سپرده بود 1077 01:14:37,021 --> 01:14:40,024 ‫آلیثیا، چطور ممکنه... 1078 01:14:42,070 --> 01:14:45,465 ‫عشق‌ورزیدن به یه نفر ‫به کل اشتباه باشه؟ 1079 01:15:10,838 --> 01:15:12,187 ‫من یه آرزو دارم 1080 01:15:16,974 --> 01:15:20,195 ‫هرچند، می‌ترسم درخواست زیادی باشه 1081 01:15:24,808 --> 01:15:26,897 ‫در توان من هست؟ 1082 01:15:27,550 --> 01:15:30,510 ‫امیدوارم. ‫واقعاً امیدوارم باشه 1083 01:15:33,121 --> 01:15:35,210 ‫خواسته‌ی قلبیته؟ 1084 01:15:35,863 --> 01:15:37,908 ‫آره، مطمئنم 1085 01:15:52,662 --> 01:15:53,924 ‫ببین 1086 01:15:54,664 --> 01:15:56,927 ‫من می‌خوام عاشقت باشم 1087 01:15:59,800 --> 01:16:01,062 ‫و 1088 01:16:02,585 --> 01:16:06,067 ‫و آرزو دارم در عوض ‫تو هم عاشق من باشی 1089 01:16:07,851 --> 01:16:10,724 ‫می‌خوای معشوقه‌ی هم باشیم؟ 1090 01:16:11,202 --> 01:16:13,290 ‫بله، همین‌طوره 1091 01:16:13,291 --> 01:16:14,465 ‫همین رو می‌خوام 1092 01:16:14,466 --> 01:16:18,601 ‫و حاضری خودت رو ترک کنی ‫تا به این برسی؟ 1093 01:16:20,342 --> 01:16:22,038 ‫بله 1094 01:16:22,039 --> 01:16:23,214 ‫بله 1095 01:16:25,303 --> 01:16:29,306 ‫می‌خوام تنهایی‌هامون ‫با هم باشه 1096 01:16:29,307 --> 01:16:34,050 ‫می‌خوام در حکایات همیشگی ‫حرف از عشق‌مون زده شه 1097 01:16:34,051 --> 01:16:38,577 ‫من همون اشتیاقی رو می‌خوام ‫که واسه ملکه‌ی سبا داشتی 1098 01:16:38,578 --> 01:16:42,319 ‫و همون عشقی که به زفیر نابغه‌ت ورزیدی 1099 01:16:42,320 --> 01:16:44,105 ‫من می‌خوامش 1100 01:16:56,944 --> 01:16:58,293 ‫من 1101 01:17:00,338 --> 01:17:01,775 ‫تو 1102 01:17:08,651 --> 01:17:09,957 ‫تو؟ 1103 01:17:11,872 --> 01:17:13,134 ‫من 1104 01:17:20,663 --> 01:17:22,012 ‫زیادیه؟ 1105 01:17:23,100 --> 01:17:25,233 ‫خیلی خواسته‌ی زیادیه؟ 1106 01:17:44,774 --> 01:17:45,819 ‫بیا 1107 01:17:59,136 --> 01:18:02,661 ‫با امیال برانگیخته چی‌کار کنیم؟ 1108 01:18:02,662 --> 01:18:04,097 ‫چطور می‌تونم متقاعدت کنم کنم 1109 01:18:04,098 --> 01:18:06,317 ‫که یه بار ‫من عاشق جن شدم؟ 1110 01:18:08,668 --> 01:18:11,366 ‫در هر صورت ‫کمتر کسی حرفم رو باور می‌کرد 1111 01:18:13,150 --> 01:18:16,676 ‫عشق چیزی نیست ‫که از سر منطق بهش برسیم 1112 01:18:19,069 --> 01:18:21,157 ‫مثل یه بخاره 1113 01:18:21,158 --> 01:18:23,333 ‫شاید هم مثل یه رویا 1114 01:18:23,334 --> 01:18:25,292 ‫که ما رو وارد سحر 1115 01:18:25,293 --> 01:18:27,034 ‫داستان‌های خودمون می‌کنه 1116 01:18:28,470 --> 01:18:30,340 ‫اگه چنینه 1117 01:18:30,341 --> 01:18:32,387 ‫اصلا از کجا باید بفهمیم ‫که واقعیه یا نه؟ 1118 01:18:34,302 --> 01:18:38,001 ‫حقیقته ‫یا جنونی بیش نیست؟ 1119 01:19:24,918 --> 01:19:27,310 ‫امروز راه می‌افتم به سمت لندن 1120 01:19:27,311 --> 01:19:28,922 ‫با من میای خونه؟ 1121 01:19:31,272 --> 01:19:34,057 ‫این روزها جای چنان راحتی نیست 1122 01:19:35,232 --> 01:19:37,408 ‫اما بهتره ‫که تو اونجا باشی 1123 01:19:47,418 --> 01:19:49,507 ‫این طرف، لطفاً 1124 01:19:51,161 --> 01:19:52,293 ‫دست‌ها بالا 1125 01:20:00,780 --> 01:20:02,911 ‫لطفاً خارج شید 1126 01:20:02,912 --> 01:20:04,348 ‫چی توی جیب‌هاتونه؟ 1127 01:20:05,001 --> 01:20:06,089 ‫وای 1128 01:20:07,090 --> 01:20:10,311 ‫یه بطری خالی ‫و درشه 1129 01:20:11,312 --> 01:20:12,921 ‫داخل اشعه ایکس بندازینش 1130 01:20:12,922 --> 01:20:14,053 ‫خیلی ظریفه 1131 01:20:14,054 --> 01:20:15,445 ‫و نمی‌خوام آسیبی ببینه 1132 01:20:15,446 --> 01:20:17,273 ‫آسیب نمی‌بینه. ‫لطفاً بذاریدش توی اشعه ایکس 1133 01:20:17,274 --> 01:20:18,448 ‫ترجیح می‌دم ‫که نره توی... 1134 01:20:18,449 --> 01:20:19,799 ‫پاسپورت ‫و کارت پرواز 1135 01:20:21,104 --> 01:20:22,192 ‫ممنون 1136 01:20:32,594 --> 01:20:33,855 ‫خیلی آسیب‌پذیره 1137 01:20:33,856 --> 01:20:34,988 ‫خانم 1138 01:20:39,253 --> 01:20:41,037 ‫نمک‌دونه 1139 01:20:48,610 --> 01:20:49,829 ‫وای 1140 01:20:50,394 --> 01:20:52,569 ‫نه! اشعه ایکس نه! ‫خواهش می‌کنم 1141 01:20:52,570 --> 01:20:54,834 ‫صبر کنید، خانم، صبر کنید 1142 01:21:11,328 --> 01:21:12,416 ‫خانم 1143 01:21:12,982 --> 01:21:14,070 ‫وای 1144 01:21:54,937 --> 01:21:56,330 ‫به حال خودت باش 1145 01:22:52,995 --> 01:22:55,084 ‫هوای اینجا سنگینه 1146 01:22:56,172 --> 01:23:00,263 ‫پر از صداهای مصرّ ‫و چهره‌های دلپریشان 1147 01:23:00,742 --> 01:23:02,482 ‫که این‌طور؟ 1148 01:23:02,483 --> 01:23:05,267 ‫مثل انیشتین کوچولو؟ 1149 01:23:05,268 --> 01:23:07,443 ‫تلویزیون و آنتن موبایل ‫و این چنین؟ 1150 01:23:07,444 --> 01:23:09,184 ‫آره 1151 01:23:09,185 --> 01:23:12,971 ‫بله. تمام وسایل مبتکرانه‌‌تون 1152 01:23:12,972 --> 01:23:14,755 ‫همه همزمان در حال زمزمه هستن 1153 01:23:14,756 --> 01:23:16,627 ‫سرت رو بیار 1154 01:23:23,330 --> 01:23:25,419 ‫شنیدی؟ 1155 01:23:28,248 --> 01:23:31,250 ‫همین‌طور می‌بینم ‫و حس می‌کنمش 1156 01:23:31,251 --> 01:23:34,253 ‫من یه مخابره‌کننده هستم 1157 01:23:34,254 --> 01:23:35,995 ‫یه‌مقدار زیادی نیست؟ 1158 01:23:37,170 --> 01:23:38,474 ‫من جنم 1159 01:23:38,475 --> 01:23:39,650 ‫سازگار می‌شم 1160 01:23:41,565 --> 01:23:43,349 ‫زود بهش عادت می‌کنم 1161 01:23:43,350 --> 01:23:45,220 ‫اون برگشته 1162 01:23:45,221 --> 01:23:46,569 ‫معتقدم که برگشته 1163 01:23:46,570 --> 01:23:48,528 ‫با کسیه؟ 1164 01:23:48,529 --> 01:23:50,573 ‫نه، انگار دوباره داره ‫با خودش حرف می‌زنه 1165 01:23:50,574 --> 01:23:52,314 ‫سلام، کلمنتاین 1166 01:23:52,315 --> 01:23:54,664 ‫فنی. ‫حال‌تون خوبه؟ 1167 01:23:54,665 --> 01:23:56,492 ‫مشکلی داری؟ 1168 01:23:56,493 --> 01:23:58,668 ‫مشکل؟ ‫چه جور مشکلی؟ 1169 01:23:58,669 --> 01:24:00,496 ‫با دوست‌های خارجیت 1170 01:24:00,497 --> 01:24:02,411 ‫چون اغلب از خودمون می‌پرسیم 1171 01:24:02,412 --> 01:24:05,110 ‫«چرا باید دکتر بینی ‫زمان و هوشش رو هدر بده» 1172 01:24:05,111 --> 01:24:07,808 ‫«و روش‌های دیگران رو مطالعه کنه ‫وقتی می‌تونیم از روش خودمون حمایت کنیم؟» 1173 01:24:07,809 --> 01:24:10,332 ‫از فرهنگ بریتانیایی‌مون ‫خجالت‌زده‌ایم، نه؟ 1174 01:24:10,333 --> 01:24:11,812 ‫نه، نه 1175 01:24:11,813 --> 01:24:14,206 ‫بیشتر ترجیح می‌دم توسط کسی ‫خجالت‌زده بشم 1176 01:24:14,207 --> 01:24:16,556 ‫یا این‌که از کسی که فرق داره ‫بترسم 1177 01:24:16,557 --> 01:24:17,687 ‫دقیقاً چی می‌گی؟ 1178 01:24:17,688 --> 01:24:19,472 ‫داره بهمون می‌گه خرافاتی 1179 01:24:19,473 --> 01:24:20,516 ‫حرف خودتونه ‫نه من 1180 01:24:20,517 --> 01:24:21,648 ‫اشتباه متوجه شدی 1181 01:24:21,649 --> 01:24:23,171 ‫اینطور به نظر میاد، عزیزم 1182 01:24:23,172 --> 01:24:24,694 ‫این طرز زندگی‌شونه. ‫چیزی که بهش باور دارن 1183 01:24:24,695 --> 01:24:26,435 ‫- چیزی که می‌خورن ‫- چی داری می‌گی؟ 1184 01:24:26,436 --> 01:24:28,263 ‫هرکی هرجایی بره ‫با آداب‌معاشرته 1185 01:24:28,264 --> 01:24:31,266 ‫ما تحت فشار هستیم ‫و داریم سرنوشت بدمون رو فرا می‌خونیم 1186 01:24:31,267 --> 01:24:32,615 ‫طبیعی نیست 1187 01:24:32,616 --> 01:24:34,748 ‫پرنده‌ها به هوا تعلق دارن. ‫ماهی‌ها به دریا 1188 01:24:34,749 --> 01:24:37,055 ‫و خدای مهربان می‌خواسته ‫همین‌طوری باشه 1189 01:24:37,056 --> 01:24:39,100 ‫از اول تا آخر دارین ‫خزعبلات تحویلم می‌دین 1190 01:24:39,101 --> 01:24:40,623 ‫علمه. ‫یه حقیقت علمیه 1191 01:24:40,624 --> 01:24:41,885 ‫این یه قیاس غلطه 1192 01:24:41,886 --> 01:24:44,149 ‫بله که حیوانات محیط‌‌زیست ‫طبیعی خودشون رو دارن 1193 01:24:44,150 --> 01:24:46,368 ‫حقیقت داره ‫اما انسان‌ها قادر هستن 1194 01:24:46,369 --> 01:24:48,501 ‫که در هر محیطی ‫که عشق‌شون بکشه زندگی کنن 1195 01:24:48,502 --> 01:24:49,719 ‫این حقیقت نیست 1196 01:24:49,720 --> 01:24:51,373 ‫- چی داری می‌گی؟ ‫- این یه نظره 1197 01:24:51,374 --> 01:24:52,592 ‫و تو در اشتباهی 1198 01:24:52,593 --> 01:24:54,072 ‫دیگه این حرف‌ها رو تحمل نمی‌کنم 1199 01:24:54,073 --> 01:24:56,291 ‫بیا، کلم. ‫خانم دیوونه رو به حال خودش بذار 1200 01:24:56,292 --> 01:24:58,206 ‫هیچ‌وقت عقل نمیاد توی کله‌ش 1201 01:24:58,207 --> 01:25:00,470 ‫راستی، تاحالا بهتون نگفته بودم 1202 01:25:01,123 --> 01:25:03,559 ‫اما هردوتون رقت‌انگیزین 1203 01:25:03,560 --> 01:25:04,778 ‫دهن گشادت رو ببند! 1204 01:25:04,779 --> 01:25:07,347 ‫شل‌مغز و رقت‌انگیز 1205 01:25:07,869 --> 01:25:10,262 ‫آهای تو، کله‌کیری! 1206 01:25:10,263 --> 01:25:14,267 ‫نذار پیچک‌هات بزرگ شن ‫و بیان سمت دیوار ما! 1207 01:25:15,355 --> 01:25:17,530 ‫چرا اجازه دادم ‫ذهنم رو درگیر کنن؟ 1208 01:25:17,531 --> 01:25:19,619 ‫باید براشون متأسف باشم 1209 01:25:19,620 --> 01:25:22,840 ‫اما اینجا خونه‌ی منه. ‫پناهگاهمه 1210 01:25:26,888 --> 01:25:29,108 ‫ای کاش... 1211 01:25:30,152 --> 01:25:32,371 ‫راستی، این آرزو نیست 1212 01:25:32,372 --> 01:25:33,764 ‫می‌دونم 1213 01:27:37,410 --> 01:27:38,672 ‫جن من 1214 01:27:39,716 --> 01:27:40,934 ‫امروزت چطور گذشت؟ 1215 01:27:40,935 --> 01:27:43,328 ‫هر گوش شنوا مال تو بود 1216 01:27:43,329 --> 01:27:45,939 ‫هر صدایی، هر عطری ‫هر لمسی 1217 01:27:45,940 --> 01:27:47,681 ‫تو همه جا بودی 1218 01:27:52,903 --> 01:27:54,601 ‫الان میام 1219 01:28:13,663 --> 01:28:15,795 ‫این ساعت کی می‌تونه باشه؟ 1220 01:28:15,796 --> 01:28:16,884 ‫ممکنه اون دختره باشه 1221 01:28:20,366 --> 01:28:23,282 ‫کلم. فنی 1222 01:28:25,327 --> 01:28:27,808 ‫نخود، میخک و پسته 1223 01:28:29,636 --> 01:28:31,333 ‫توی دهن آب می‌شن 1224 01:28:49,351 --> 01:28:50,831 ‫این دوست منه 1225 01:28:51,962 --> 01:28:53,877 ‫یه مدتی پیشم هست 1226 01:28:54,791 --> 01:28:55,836 ‫سلام 1227 01:28:58,926 --> 01:29:00,667 ‫- سلام ‫- سلام 1228 01:29:04,932 --> 01:29:06,715 ‫جن من بهم گفت 1229 01:29:06,716 --> 01:29:09,675 ‫که اون‌ها وقتی ‫در قلمروی جن‌ها دور هم جمع می‌شن 1230 01:29:09,676 --> 01:29:11,460 ‫واسه هم قصه تعریف می‌کنن 1231 01:29:12,635 --> 01:29:14,767 ‫قصه‌ها براشون مثل نفس هستن 1232 01:29:14,768 --> 01:29:15,856 ‫بهشون معنا می‌بخشن 1233 01:29:17,814 --> 01:29:19,075 ‫من گفتم: «بله» 1234 01:29:19,076 --> 01:29:20,861 ‫«روال ما این‌طوریه» 1235 01:29:21,905 --> 01:29:23,645 ‫هر قصه‌ای که تعریف می‌کنیم ‫یه تکه‌ایه 1236 01:29:23,646 --> 01:29:26,083 ‫در یک موزاییک بی‌پایان ‫که پیوسته در حال تغییر شکله 1237 01:29:27,650 --> 01:29:31,785 ‫و این خُرده‌سنگ، مثل دیگر قصه‌ها ‫باید به پایان برسه 1238 01:29:33,743 --> 01:29:36,920 ‫اگه درباره‌ی آرزوهاست ‫قصه‌ای پندآمیزه 1239 01:29:38,008 --> 01:29:41,010 ‫پس چطور قراره اتفاق بدی توش بیفته؟ 1240 01:29:41,011 --> 01:29:43,536 ‫شاید تا الانش هم افتاده 1241 01:29:46,843 --> 01:29:49,367 ‫حتی با وجود اینکه حقیقت ‫برهنه مقابل‌شان ایستاده بود 1242 01:29:49,368 --> 01:29:51,020 ‫به او پشت کردند 1243 01:29:51,021 --> 01:29:55,503 ‫از این رو، حقیقت به گوشه‌ای رفت ‫و در سایه‌ها منتظر ماند 1244 01:29:55,504 --> 01:29:57,157 ‫در روزهای آتی 1245 01:29:57,158 --> 01:30:00,682 ‫جن داستان‌شناس را تا محل‌کارش ‫همراهی می‌کرد 1246 01:30:00,683 --> 01:30:02,292 ‫و وقتی همراهش نبود 1247 01:30:02,293 --> 01:30:05,514 ‫مشتاقانه به دنبال اکتشافات دنیوی می‌رفت 1248 01:30:08,474 --> 01:30:11,390 ‫امروز برای من روز شگفت‌انگیزی بود 1249 01:30:12,695 --> 01:30:15,697 ‫چیزهای زیادی دیدم 1250 01:30:15,698 --> 01:30:19,875 ‫انسانی رو دیدم که داخل مغز ‫انسان زنده‌ی دیگه‌ای رو نگاه می‌کرد 1251 01:30:19,876 --> 01:30:22,488 ‫و خون‌ریزی مهلکی رو از بین برد 1252 01:30:26,970 --> 01:30:28,755 ‫برخورددهنده رو دیدم 1253 01:30:30,060 --> 01:30:34,500 ‫دستگاه بزرگی که در ماهیت ماده ‫کاوش می‌کرد 1254 01:30:37,633 --> 01:30:40,896 ‫سپس یه دیش دیدم ‫یه دیش بزرگ 1255 01:30:40,897 --> 01:30:44,597 ‫که به زمزمه‌ی ستارگانی ‫که مدت‌ها از مرگ‌شون می‌گذره، گوش می‌ده 1256 01:30:46,729 --> 01:30:48,730 ‫بشریت... 1257 01:30:48,731 --> 01:30:50,646 ‫حیرت‌انگیزه، آلیثیا 1258 01:30:51,560 --> 01:30:53,996 ‫خوشحالم که این‌طور فکر می‌کنی 1259 01:30:53,997 --> 01:30:57,086 ‫تمام این اتفاقات ‫از زمانی که در بطری زفیر بودم اتفاق افتاده 1260 01:30:57,087 --> 01:31:01,874 ‫تمام این شگفتی‌ها ‫در کمتر از 200 سال 1261 01:31:01,875 --> 01:31:03,876 ‫آره، اما 1262 01:31:03,877 --> 01:31:08,184 ‫این‌ها صرفاً مهندسی و فناوری هستن 1263 01:31:08,185 --> 01:31:10,796 ‫علی‌رغم این دستاوردهای زیاد 1264 01:31:10,797 --> 01:31:12,929 ‫هنوز سردرگم موندیم 1265 01:31:15,845 --> 01:31:17,804 ‫وقتی نتونیم هرج و مرج ‫رو مهار کنیم 1266 01:31:19,588 --> 01:31:22,198 ‫ترس و وحشت ورمون می‌داره 1267 01:31:22,199 --> 01:31:24,505 ‫و علیه هم می‌شیم 1268 01:31:24,506 --> 01:31:27,029 ‫معلومه، شما انسانین 1269 01:31:27,030 --> 01:31:29,163 ‫طبیعت‌تونه 1270 01:31:31,513 --> 01:31:34,951 ‫آره. پس داستان هیچ‌وقت عوض نمی‌شه 1271 01:31:35,865 --> 01:31:38,563 ‫تنفر غالب می‌شه 1272 01:31:38,564 --> 01:31:43,177 ‫پخش می‌شه ‫و به عشق غلبه می‌کنه 1273 01:31:44,961 --> 01:31:47,615 ‫من فقط می‌خوام از عشق حرف بزنم 1274 01:31:47,616 --> 01:31:51,663 ‫چه مجموعه‌ی آشفته‌ای ‫از تناقضات هستین شما 1275 01:31:51,664 --> 01:31:52,794 ‫خیلی ممنون 1276 01:31:52,795 --> 01:31:56,102 ‫بشریت ‫چه معمایی 1277 01:31:56,103 --> 01:31:58,844 ‫توی تاریکی دست و پا می‌زنین 1278 01:31:58,845 --> 01:32:01,977 ‫با این‌حال، از هوش دسته‌جمعی‌تون ‫به نحو احسن استفاده می‌کنین 1279 01:32:01,978 --> 01:32:03,632 ‫عجب قصه‌ایه 1280 01:32:04,894 --> 01:32:07,766 ‫سخت مشتاقم ‫ببینم به کدوم سمت می‌ره 1281 01:32:07,767 --> 01:32:09,682 ‫یا چطور تموم می‌شه 1282 01:32:10,030 --> 01:32:11,770 ‫همچنین این 1283 01:32:11,771 --> 01:32:15,730 ‫یه فناپذیر هیچ‌وقت متوجه نمی‌شه ‫اما جن ممکنه بتونه 1284 01:32:15,731 --> 01:32:18,212 ‫جن‌ها از تمام وقت دنیا برخوردارن 1285 01:32:20,301 --> 01:32:22,520 ‫خوش شانس شمایین 1286 01:32:22,521 --> 01:32:23,870 ‫شاید 1287 01:32:24,871 --> 01:32:28,134 ‫اما شما موجودات خاکی... 1288 01:32:28,135 --> 01:32:29,657 ‫تونستین قدرت و هدف 1289 01:32:29,658 --> 01:32:33,008 ‫اجنه و فرشتگان رو تحت‌الشعاع قرار بدین 1290 01:32:33,009 --> 01:32:35,228 ‫ما به هیچ دردتون نمی‌خوریم 1291 01:32:35,229 --> 01:32:36,621 ‫شاید ما فرسوده شیم و... 1292 01:32:36,622 --> 01:32:38,144 ‫- از بین برین؟ ‫- بله 1293 01:32:38,145 --> 01:32:40,581 ‫آره. قبلاً این موضوع 1294 01:32:40,582 --> 01:32:42,670 ‫تمام مقالات و تدریس‌های من بود 1295 01:32:42,671 --> 01:32:43,977 ‫می‌دونم 1296 01:32:46,588 --> 01:32:48,329 ‫و با این حال ‫اینجای کاریم 1297 01:32:50,026 --> 01:32:52,115 ‫غیرممکنِ من 1298 01:32:54,030 --> 01:32:55,118 ‫بله 1299 01:33:07,566 --> 01:33:08,741 ‫سلام 1300 01:33:14,181 --> 01:33:15,791 ‫من اومدم! 1301 01:33:25,758 --> 01:33:27,063 ‫سلام؟ 1302 01:33:53,089 --> 01:33:54,656 ‫جن؟ 1303 01:33:58,704 --> 01:33:59,922 ‫عشق من؟ 1304 01:34:03,926 --> 01:34:04,971 ‫جن 1305 01:34:09,192 --> 01:34:10,367 ‫چی شده؟ 1306 01:34:12,979 --> 01:34:14,980 ‫صدام رو می‌شنوی؟ 1307 01:34:14,981 --> 01:34:17,156 ‫جن، باهام حرف بزن 1308 01:34:17,157 --> 01:34:18,724 ‫سعی کن باهام حرف بزنی 1309 01:34:20,682 --> 01:34:22,858 ‫آرزو می‌کنم باهام حرف بزنی 1310 01:34:26,862 --> 01:34:27,950 ‫وای... 1311 01:34:42,878 --> 01:34:44,923 ‫خواب بودم 1312 01:34:44,924 --> 01:34:47,143 ‫خواب 1313 01:34:48,884 --> 01:34:51,016 ‫جن‌ها نمی‌خوابن 1314 01:34:51,017 --> 01:34:52,321 ‫بریم یه قدم بزنیم 1315 01:34:52,322 --> 01:34:53,801 ‫یه قدم‌زنی طولانی ‫و فرح‌بخش 1316 01:34:53,802 --> 01:34:55,368 ‫یه چیزی واسه خودمون تدارک دیدم 1317 01:34:55,369 --> 01:34:56,978 ‫همه‌چیز رو تدارک دیدم 1318 01:34:56,979 --> 01:34:59,154 ‫شب شگفت‌انگیزی خواهیم داشت 1319 01:34:59,155 --> 01:35:01,330 ‫فوق‌العاده خواهد بود 1320 01:35:01,331 --> 01:35:04,159 ‫- بهترین اوقات عمرمون ‫- صبر کن! 1321 01:35:04,160 --> 01:35:08,294 ‫این میدان‌های اکترومغناطیسی ‫رو می‌تونم از سرم بیرون کنم 1322 01:35:08,295 --> 01:35:09,862 ‫می‌تونم بیرون‌شون کنم 1323 01:35:10,950 --> 01:35:12,168 ‫می‌ریم پیکنیک 1324 01:35:17,086 --> 01:35:19,262 ‫یوکللی می‌نوازیم 1325 01:35:21,830 --> 01:35:25,137 ‫آلیثیا، اینجا جایی برای من هست 1326 01:35:25,138 --> 01:35:26,399 ‫این نیروها 1327 01:35:26,400 --> 01:35:28,096 ‫هرگز ازت دور نمی‌شن ‫در این دنیا چنینه 1328 01:35:28,097 --> 01:35:30,316 ‫بهشون غلبه می‌کنم. ‫به‌خاطر تو می‌تونم 1329 01:35:30,317 --> 01:35:32,492 ‫تو آلیثیای منی ‫و من عاشقتم 1330 01:35:32,493 --> 01:35:34,276 ‫ممنون. ممنون. ‫ممنون که سعی می‌کنی 1331 01:35:34,277 --> 01:35:35,517 ‫فکر کردی من عاشقت نیستم؟ 1332 01:35:36,497 --> 01:35:38,716 ‫عشق یه هدیه‌ست 1333 01:35:38,717 --> 01:35:41,109 ‫هدیه‌ایه که شخص باید آزادانه ببخشه 1334 01:35:41,110 --> 01:35:43,330 ‫چیزی نیست که طلبش کرد 1335 01:35:44,853 --> 01:35:46,071 ‫من به هردومون نیرنگ زدم 1336 01:35:46,072 --> 01:35:47,768 ‫لحظه‌ای که آرزوش کردم 1337 01:35:47,769 --> 01:35:50,858 ‫قدرت برآورده کردنش ‫رو ازت گرفتم 1338 01:35:50,859 --> 01:35:55,123 ‫من، بیشتر از هرکس دیگری ‫باید می‌دونستم 1339 01:35:55,124 --> 01:35:57,299 ‫دوباره نمی‌خوام خرابش کنم 1340 01:35:57,300 --> 01:36:01,477 ‫جن من، اگه این دنیا ‫جای تو نیست 1341 01:36:01,478 --> 01:36:04,351 ‫آرزو می‌کنم برگردی به جایی ‫که بهش تعلق داری 1342 01:36:05,178 --> 01:36:07,267 ‫هرجایی که می‌خواد باشه 1343 01:37:48,303 --> 01:37:52,303 ‫[سه سال بعد] 1344 01:37:56,161 --> 01:37:59,553 ‫[در قلمروی جن‌ها، آن‌ها برای هم داستان ‫تعریف می‌کنند.] 1345 01:37:59,901 --> 01:38:03,869 ‫[قصه‌ها برای‌شان مانند نفس کشیدن است ‫به آن‌ها معنا می‌بخشند...] 1346 01:38:34,544 --> 01:38:35,632 ‫مامان! 1347 01:38:37,634 --> 01:38:39,679 ‫بیا، میمون کوچولو 1348 01:38:39,680 --> 01:38:41,508 ‫مامان نیست 1349 01:38:51,089 --> 01:38:54,089 ‫[سه هزار سال اشتیاق] 1350 01:40:09,248 --> 01:40:10,509 ‫- آهای! ‫- وی نه! 1351 01:40:10,510 --> 01:40:12,512 ‫مواظب باش. ‫بهترین شوت‌زن لیگه 1352 01:40:21,477 --> 01:40:22,609 ‫دیدی چی شد؟ 1353 01:40:26,134 --> 01:40:28,744 ‫هرچند وقت یک‌بار ‫سری می‌زد 1354 01:40:28,745 --> 01:40:32,226 ‫و آن دو تک‌تک لحظات پرشور و نشاط‌شان ‫را غنیمت می‌شمردند 1355 01:40:32,227 --> 01:40:35,142 ‫علی‌رغم درد حاصل ‫از آسمان‌های ناآرام 1356 01:40:35,143 --> 01:40:37,797 ‫او همیشه بیشتر از آن‌چه که باید ‫می‌ماند 1357 01:40:37,798 --> 01:40:40,148 ‫مدت‌ها پس از آن‌که ‫آلیثیا التماسش می‌کرد تا برود 1358 01:40:41,280 --> 01:40:44,499 ‫او قول می‌داد که در طول عمر آلیثیا ‫باز هم برگردد 1359 01:40:44,500 --> 01:40:47,503 ‫و همین هم برای آن زن کافی بود 1360 01:40:50,057 --> 01:41:00,057 ترجمه از: علیرضا نورزاده و احسان جولاپور @MrLightborn11 & @Mister.Cloner 1361 01:41:00,974 --> 01:41:20,974 دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور با زیرنویس چسبیده WwW.NightMovie.Top 120073

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.